نرجس
 
   



حدیث روز...

بهترین امت من کسانی هستند که قران را با صوت زیبا بخونند

ادامه »

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-08-16] [ 10:01:00 ق.ظ ]




زندگی نامه حضرت خضر......

آسمونی : حضرت خضر(ع) از انبیا ء الهی است . از فرمایش امام صادق علیه السلام چنین بر می‌آید که حضرت خضر را خدا به سوی قومش مبعوث فرموده بود و او مردم را به سوی توحید و اقرار به انبیاء و فرستادگان خدا و کتاب‌های او دعوت می‌کرد. -> اربعین 95 چه روزی است؟ تاریخ اربعین 95 از معجزاتش این بود که روی هر زمین خشکی می‌نشست، زمین سبز و خرم می‌گشت و دلیل نامش، خضر(سبز) نیز همین است. زندگی او، از قبل از زمان موسی تا زمان حاضر، و ادامهٔ زندگیش تا آخر الزمان، مورد اتّفاق مسلمانان است. مجموعهٔ روایات، مؤیّد آن است که طولانی‌ترین عمر را در میان فرزند آدم دارد. گفته‌اند حضرت خضر از اولاد سام بن نوح و پسرخالهٔ ذوالقرنین بود با این حال بنا به برداشتی نیز، دو نفر با نام خضر وجود داشته‌اند، خضر اکبر که از اولاد سام بن نوح بوده و خضر ثانی که از انبیای بنی اسرائیل و مصاحب موسی بوده است. امام صادق (ع) در مورد حضرت خضر(ع) : از امام صادق (ع) آورده اند که اما آن بنده صالح خدا خضر؛ خداوند عمر او را نه به خاطر رسالتش طولانى گردانید و نه به خاطرکتابى که بدو نازل کند و نه به خاطر این که به وسیله او و شریعت او، شریعت پیامبران پیش از او را نسخ کند و نه به خاطر امامتى که بندگانش بدو اقتدا نمایند و نه به خاطر طاعتى که خدا بر او واجب ساخته بود؛ بلکه خداى جهان آفرین، بدان دلیل که اراده فرموده بود عمرگرامى قائم (ع) را در دوران غیبت او بسیار طولانى سازد و مى دانست که بندگانش بر طول عمر او ایراد واشکال خواهند نمود، به همین جهت عمر این بنده صالح خویش، حضرت خضر را طولانى ساخت که بدان استدلال شود و عمر قائم (ع) بدان تشبیه گردد. بدون تردید او زنده است وهم اکنون بیش از شش هزار سال از عمر شریفش مى گذرد. khezr علامه ى طباطبایى نیز از روایات استنباط مى کنند که ایشان پیامبر بوده اند : لیکن روایات متعددى وجود دارد که این مرد عالم، پیامبر نبوده بلکه دانشمندى همچون ذوالقرنین و آصف بن برخیا بوده است. در تعدادی از روایات که از طرق شیعه و سنی رسیده آمده که حضرت خضر از آب حیات که واقع در ظلمات است نوشیده، چون وی در پیشاپیش لشکر ذو القرنین که در طلب آب حیات بود قرار داشت، حضرت خضر به آن رسید و ذو القرنین نرسید.و این روایات و امثال آن روایات آحادی است که قطع به صدورش نداریم. امام رضا(ع) درمورد حضرت خضر(ع) : امام رضا(ع) مى فرماید:«حضرت خضر(ع) از آب حیات خورد،او زنده است وتا دمیده شدن صور از دنیا نمى رود، او پیش ما مى آید وبر ما سلام مى کند، ما صدایش را مى شنویم و خودش را نمى بینیم، او در مراسم حج شرکت مى کند وهمه مناسک را انجام مى دهد، در روز عرفه در سرزمین عرفات مى ایستد وبراى دعاى مؤمنان آمین مى گوید. خداوند به وسیله او در زمان غیبت، از قائم ما رفع غربت مى کند و به وسیله او وحشتش را تبدیل به انس مى کند». از این حدیث استفاده مى شودکه حضرت خضر(ع) جزء سى نفرى است که همواره در محضر حضرت بقیه الله (ع) هستند، ورتق وفتق امور به فرمان آن حضرت در دست آن هاست قرآن کریم طی آیات 60 تا 82 کهف دیدار حضرت موسی را با ایشان بیان می کند.او زنده است . khazr کوه حضرت خضر (ع) : از قرآن کریم و سنت قطعی و عقل هم دلیلی برتوجیه و تصحیح آنها نداریم. در شش کیلو متری شهر قم کوهی وجود دارد که از فراز آن می توان همه شهر را با یک نگاه طی کرد. این کوه منسوب به حضرت خضر (ع) با قدمت سه هزار سال است. می گویند بر قله این کوه در سه هزار سال پیش غاری بوده است که حضرت خضر پیامبر (ع) در آن غار به عبادت و نیایش می پرداخت، غاری که امروز به مسجدکوچکی با ظرفیت ۱۰ تا ۱۵ نفر تبدیل شده است و سال ها پیش از این در حالی که هنوز قم آنقدر بزرگ نشده بود که خود را به دامنه این کوه برساند معبد عارفان و ساکنان و اوقاد بود، و خلوت کده ای برای شب زنده داری و عبادت عالمان و عاشقان طریقت حق بوده است و هم چنین گویند حضرت خضر نبی(ع)در مسجد اموی همواره نماز می گذاشته است. مکان نماز ایشان در سمت شرقی قبله (جنوب شرقی) نزدیک مناره شرقی بوده است. اکنون نزدیک به محراب اصلی مسجد و به موازات مقام هود بر دیوار قبله عنوان «هذا مقام خضر النبی» بر تابلویی سبز دیده می شود. شایان گفتن است در بسیاری از نقاط سوریه مقام حضرت خضر دیده می شود. khezr(1) حضرت خضر (ع) دارای ویژگیهای زیادی است که به بـرخـی از آنها به استناد روایات اشاره می کنیم : 1- وی از جمله کسانـی است که به چشمه آب حیات دست پیدا کرده و مقداری از آن را نوشیده است. 2- حضرت خضر (ع) هـم اکنون زنده است و تا نفخ صور زنده خـواهد بـود. امام رضا (ع) فرمـود: «خضر از آب حیات نـوشید پـس او زنده است تا نفخ صور دمیده شود». حلبـی نیز در همیـن راستـا آورده است که: «اجمع العلماء بـالنقل علـی کـون الخضـر حیـا بـاقیـا الـی لان». 3- خـداوند به حضرت خضر (ع) تـوان و قدرت نیرومندی عطا کرده، چنانکه طریحـی مـی نـو یسد: «خداوند به خضر تـوان و قدرت بسیار بالایی عطا کـرد. و مسـئول مقـدمه الجیـش ذی القـرنیـن بوده است. » 4- از خصوصیات و ویژگیهای خضر ایـن بوده که به هر کجا می نشسته آنجا سرسبز مـی گشت. امام صادق (ع) فرمـود: «بر هیچ تخته خشکیده ای نمی نشست مگر آنکه سبز مـی گشت و بر هیچ زمینـی بـی آب و علف قرار نمی گرفت مگر آن که سرسبز مـی گشت و به همیـن جهت خضر نامیده شـد». همچنیـن گفته شـده که هر گاه به نماز مـی ایستاد اطرافـش سـرسبز مـی گشت. 5- قرآن مجید هر چند آشکارا نام او را نبرده است اما از او به عنـوان عالـم یاد کـرده است و در سـوره کهف در جـریان ملاقات حضرت مـوسـی با حضرت خضر چنیـن مـی فرماید: «فـوجدا عبـدا مـن عبـادنا آتیناه رحمه مـن عنـدنا و علمنـاه مـن لـدنـا علمـا» ترجمه: تا این که خضر بنده ای از بندگان ما را یافتند که از جانب خود به او رحمتی عطا کرده و از نزد خود به او دانشی آموخته بودی .کهف/65) 6- هر کجا نامـش برده شـود فـوراً حاضر می گردد. امام رضا (ع) در باره ایـن ویژگی می فرماید: «و انه لیحضر حیث ما ذکر فمـن ذکره منکـم فلیسلم علیه»؛ هر کجا از او یاد شود همانجا حاضر می شود، پـس هـر یک از شمـا به یـاد او افتـاد بـر او سلام کنـد. 7- حضور همه ساله در مراسم حج. امام رضا (ع) مـی فرماید: «و انه لیحضر المـوسـم کل سنه فیقضی جمیع المناسک و یقف بعرفه فیومـن علی دعاء المـومنیـن» ترجمه: همه سـاله در مـراسـم حج حضـور مـی یابد و تمـام مناسک حج را نیز انجام می دهد، و در عرفات در کنار سایر حجاج خانه خدا مـی ایستـد و بر دعای مومنین آمین می گوید. 8- انـدرزگـویـی و نصیحت پذیری. از دیگر ویژگیهای حضرت خضـر (ع) ایـن است که هم به دیگران توصیه و اندرز می داده و هـم دنبال آن بـوده که از نصایح و گفته هـای بزرگـان و صـالحـان کمـال بهره و استفاده را ببرد. مثلا گاه می بینیـم که معصـومیـن (علیهم السلام) امثال امام صادق و امام باقر و امام زین العابدیـن وصایای او را به مـوسـی و اندرزهای حضرت خضر را به دیگران، برای ما نقل کرده اند. و گاهـی هـم روایت کرده اند که حضرت خضر به محضرشان مـی رفته و درخـواست نصیحت و تـوصیه مـی نموده مثلا به امیرالمـومنیـن پیشنهاد کرد که مرا به کاری راهنمایـی کـن که اگر آن را انجام دهـم خداوند مرا از آتش جهنم نجات دهد

ادامه »

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:56:00 ق.ظ ]




دین اسلام برای دختران و زنان اهمیت ویژه ای قائل است و سفارش های فراوانی در این مورد نیز از ائمه(ع) در متون دینی و روایات آمده است. در روایات اسلامی، پسران نعمت های خدا و دختران حسنات الهی ذکر شده اند. پیامبر(ص) نیز در این مورد فرموده اند: «بهترین فرزندان شما دختران هستند» (مجلسی، 1404، 91).
دختران نقش بسیار مهمی در خانواده و جامعه دارند. آن ها در آینده باید مسئولیت اداره ی خانواده را عهده دار شوند و وظیفه ی تربیت نسل های آینده نیز بر عهده ی آن هاست. اگر یک دختر به خوبی تربیت شده و برای زندگی خانوادگی و اجتماعی آماده شود، می تواند سعادت و خوش بختی نسل آینده را تضمین کند؛ اما اگر این دختر در دوره ی تربیت خود با آسیب ها و مشکلات روحی و جسمی روبه رو شود، نمی توان از او انتظار داشت در آینده نقش مثبتی در خانه و اجتماع داشته باشد و فرزندانی سالم و صالح تحویل جامعه دهد؛ به همین دلیل است که تربیت دختران باید به طور خاص مورد توجه پدرها و مادرها قرار گیرد.
دختران مهر عالم آرایند
مادر مردمان فردایند
مادر قوم، باهنر باید
تا که فرزند با هنر زاید (سرور اصفهانی)
یکی از مسائل تربیتی دختران، نوع بازی آنان در کودکی است. دختران طبق میل فطری خود بازی هایی را انتخاب می کنند که با نقش آنان در آینده ارتباط مستقیم دارد؛ برای مثال، دختری که با عروسک بازی می کند، لباس عروسک را عوض می کند، به او غذا می دهد و کارهایی را که هر مادری برای فرزندش انجام می دهد، تقلید می کند و ناخوداگاه برای نقش آینده ی خود تمرین می کند.
بعد از دوران کودکی دوره ی بلوغ است که به علت تغییرات بیولوژیکی و جسمانی خاصی که در دختران ایجاد می شود، از اهمیت و حساسیت خاصی برخوردار است که می توان گفت یکی از مراحل تعیین کننده و مهم در زندگی زنان است و عبور با سلامت از این دوران، منوط به آموزش صحیح مادران است که آموزش های لازم را به دختر داده باشند؛ زیرا سلامت جسمی و جنسی دختران که مادران آینده اند، در امر فرزندآوری بسیار مهم است.
بی شک، دوران بلوغ یکی از پرتنش ترین دوران زندگی هر دختری است. نقش والدین در دوران بلوغ می تواند اهمیت بسیاری به ایجاد آرامش روحی و روانی برای دختران در سن بلوغ داشته باشد. بلوغ مرحله ای از رشد انسان است که باعث گذر از کودکی و رسیدن به بزرگ سالی می شود. این مرحله در دختران به معنی توانایی در بر گرفتن نقش مادری است. فردی که دوران بلوغ را پشت سر گذاشته باشد بالغ است؛ اما پدیده ی بلوغ به این سادگی ها نیست. به طور کلی در شرایط طبیعی، بلوغ دختران در سنین یازده تا سیزده سالگی به وقوع می پیوندد. البته شرایط آب هوا، گرم سیری یا سردسیری منطقه ی زندگی نیز تأثیر بسزایی در بلوغ زودرس یا دیررس خواهد داشت (پایگاه تحلیلی خبری خانواده و زنان 16/6/1392).
از مسائل مهم در رشد و تربیت دختران، حفظ حرمت آنان برای ایجاد عزت و اعتمادبه نفس و توجه به نقش آینده ی آن ها در جامعه است. دختری که در آینده ای دور یا نزدیک در مقام مادری، همسری و مدیریت خانه قرار می گیرد، باید دانستنی های ضروری این مقام را بداند و باید روح و روانش به گونه ای تربیت شده باشد که بهترین مادر و همسر باشد. دخترانی که حس خودکم بینی داشته باشند، تصوری معیوب از خود خواهند داشت، به راه های انحرافی گرایش پیدا می کنند و سلامت خانواده را به خطر می اندازند.
نقش معنوی مادر در شکل دهی نیازهای درونی دختر، بسیار ارزنده است؛ از این رو، پرورش دینی دختران باید به گونه ای باشد که او را به خداوند نزدیک سازد و باید مسائل اعتقادی و دینی به دختران آموزش داده شود و مادر می تواند بهترین الگو برای تربیت دختر در مسائل دینی باشد. دختران را باید به گونه ای تربیت کرد که فاصله ی بین نسل ها از لحاظ فکری زیاد نباشد. اگر مادر فرزندش را برای زمان حال تربیت کند، آن فرزند فاصله ی زیادی با نسل بعد و فرزندانش خواهد داشت و در نتیجه شکاف بین نسل ها پدید می آید.
حضرت علی(ع) در حدیثی زیبا در این باره می فرماید: «فرزندان تان را بر آداب خود تربیت نکنید؛ چراکه آن ها برای آینده و زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند» (ابن ابی الحدید، 1386، ۲۶۷).
یکی از جنبه های تربیت دختران، تربیت اقتصادی آنان است. اگر دختران از دانش اقتصاد خانواده بهره مند باشند، بهتر می توانند به ایفای نقش خانه داری بپردازند. تربیت اقتصادی به معنای کارآموزی فنون خانه داری و فراگیری شیوه های درست مصرف مالی است. آشنا ساختن دختران با آشپزی، بدون اسراف و تباه کردن مواد اولیه و نحوه ی صحیح مدیریت مصرف در خانواده از وظایف مادران است. اگر به تربیت دختران در بُعد اقتصادی توجه نشود و آموزش های لازم برای زندگی به او داده نشود، هنگام بروز مشکلات اقتصادی راه حل مناسبی برای حل مشکل نخواهد یافت و همواره فردی مصرف گرا خواهد بود.
دختران باید در خانه ی پدر با روحیه ی میانه روی و قناعت آشنا شوند تا بتوانند در خانه ی شوهر با مشکلات احتمالی سازگار باشند و قدرت تحمل هرگونه گرفتاری را داشته باشند و در مواقع بحرانی دچار سردرگمی نشوند و زندگی آبرومندی را برای خود و اعضای خانواده فراهم کنند.
مهم ترین هدف از تربیت دختران، آشناکردن آنان با فنون و شیوه های زندگی مانند شوهرداری، فرزندپروری و معاشرت با مردم است. بدین معنا که دختران در کنار فراگیری اندیشه های دینی و آموختن رفتارهای اسلامی، نقش آفرینی در عرصه های گوناگون زندگی را بیاموزند. وظیفه ی مادران است که از کوچکی این فنون را به دختران شان بیاموزند و اگر مادران به آموزش صحیح دختران همت نگمارند و توجه کافی به نقش و عمل کرد خود نیز در خانواده نداشته باشند، ناخودآگاه دختران با دیدن نحوه ی زندگی مادر، بسیاری از مسائل مثبت و منفی را از او می آموزند. مادران امروزی برای آموزش روابط اجتماعی صحیح به دختران، باید به تعاملات اجتماعی و رفتاری خود توجه داشته باشند؛ زیرا نحوه ی برخورد آنان با اطرافیان تأثیر مستقیم بر رفتار دختران دارد.
هدف از تربیت دختران، علاوه بر بیمه کردن آنان در برابر انحراف های دینی و اخلاقی، آموزش نقش های مورد نیاز وی در زندگی خانوادگی و اجتماعی است و مناسب ترین معلم در این زمینه، مادر و بهترین مدرسه برای انجام این کار، محیط خانه است.
از دیگر مباحث مهم تربیتی دختران، مسئولیت دادن طبق رشد سنی آنان است. در سنین مختلف، با صمیمیت و دوستی باید به دختران مسئولیت هایی داد تا در آینده بتوانند مادرانی مسئولیت پذیر باشند و از بار سنگین مسئولیت مادری در سختی های زندگی شانه خالی نکنند. بالابردن آستانه ی تحمل در دختران، از مسائل ضروری برای تکمیل شخصیت آنان است. والدین در خانواده نباید شرایط را طوری برای دختران فراهم کنند که در رفاه کامل باشند و طعم کوچک ترین سختی را در زندگی نچشند؛ زیرا فرزندانی که همیشه در رفاه کامل به سر می برند، تحمل سختی های زندگی را نخواهند داشت و آستانه ی تحمل چنین فرزندانی در مشکلات احتمالی پیش رو بسیار پایین است.
عفت و نجابت نیز از جمله خصوصیاتی است که دختر امروز و مادر فردا باید به آن آراسته باشد. یکی از معضل های جامعه ی امروزی ما، عدم رعایت عفاف و حجاب از سوی برخی بانوان و دختران است که می تواند عاملی مخرب در سلامت نسل آینده باشد؛ زیرا مادری که به زینت عفاف آراسته نباشد، نمی تواند فرزندان عفیفی به جامعه تحویل دهد. دوران نوجوانی در دختران، زیربنا و سرآغازی جهت دهنده برای دوره های بعدی زندگی آن ها خواهد بود و تأثیر مستقیمی بر خانواده و کودکان آن ها خواهد گذاشت. «حجاب برای زن، به معنای ذلت نیست، بلکه به معنای عصمت و حفظ زن است و نه فقط عصمت و حفظ زن، بلکه عصمت و حفاظت زن و مرد هر دوست» (مقام معظم رهبری، گزیده ای از خطبه ی نماز جمعه، 17/5/1365).
سلامت جسمی دختران که مادران فردایند، از مسائلی است که بر هیچ کس پوشیده نیست. دختران امروز، مادران فردا هستند و کلید سلامت جسمی و روحی نسل آینده در دست آن هاست و برای داشتن نسلی سالم و پویا در آینده، باید در تربیت دینی، اخلاقی و اجتماعی آنان، بیش از پیش سرمایه گذاری شود؛ زیرا تربیت نسل آینده وابسته به تربیت صحیح دختران نسل امروز است.
همیشه دختر امروز، مادر فرداست
ز مادر است مُیسر، بزرگی پسران (پروین اعتصامی)

 

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:56:00 ق.ظ ]




خاطره تامل برانگيز از مقام معظم رهبري در مورد نماز اول وقت
گاهي وقتي صداي اذان را مي شنويم و مي دانيم وقت نماز است مي گوييم اين كار را فعلا انجام دهيم ده دقيقه بعد نماز مي خوانيم كارمان خيلي طول مي شكد و بعد نماز را با تاخير از وقت فضيلتش مي خوانيم درحاليكه در سيره ي معصومين معمولا هركاري موقع اذان قطع مي شود و نماز اولويت اول است
امروز در برنامه ي زلال سخن آيت الله سيد احمد خاتمي خاطره اي در رابطه با اهميت نماز تعريف كردند كه آن را نقل به مضمون بيان مي كنم. گفتند:
در جلسه اي كه با مقام معظم رهبري داشتيم كمي بعد از شروع سخنان رهبري صداي اذان آمد
ايشان بلافاصله گفتند با اين صدا ادامه ي سخن لجبازي با خداست
نماز خوانديم و بعد از ادامه ي نماز جلسه ادامه پيدا كرد( نماز را به خاطر سخنراني و جلسه عقب نينداختند)

 

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:16:00 ق.ظ ]




مرحوم دولابی: شیر، لازمه جنگل است
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: چقدر آهو از نبود شیر مُرد. شیر، حتی لازمه جنگل است. اگر خیلی ساده بخواهی بگویی اسدالله هم باید در هستی باشد. والا همه می‌پوسیدند و خلاص می‌شد.روایات هم می‌گویند باید نور علوی و یکی از فرزندان امیرالمومنین(ع) باشد.
عقیق:مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: آنچه به اختیار ما واگذاشته شده است خیلی کم است؛ تنها سه تکلیف برای ما تعیین کرده است، با محاذی و مافوق و مادون. حیوانات هم گاهی اینها را پیاده می‌کنند. ببین حیوان با بچه‌اش چه کار می‌کند. ببین حیوانات با محاذیشان چه کار می‌کنند. اگر بدجنس باشد شاخص می‌زند و او را به بیابان می‌اندازد. اگر با او رفیق باشد دو تایی با هم کیفی می‌کنند و می‌رقصند. سه حکمی که گفتم در آنجا هم جاری است. اگر شیر باشد همه تسلیم اویند. ببین که حیوانات جنگل با شیر چه معامله‌ای می‌کنند. اینها هم که با مافوق خود تسلیمند. پس فرق من که انسان هستم با حیوان چیست؟ حیوانات جنگل نمی‌توانند به شیر خیانت کنند. تا در سحر ناله می‌کند همه حیوانات سر جای خود می‌روند.
امیرالمومنین(ع) هم اَسَدُالله است. منتهی من از گذشته‌ها کمتر حرف می‌زنم و می‌خواهم از خودتان بهره ببرید و الاّ می‌گفتم که خمینی وقتی صدایش در انقلاب بلند می‌شد همان صدای شیر بود و هرکس سر جای خودش می‌رفت. آیا وقتی صدایش در تهران بلند می‌شد این طور نبود؟ خارجی‌ها از صدایش می‌ترسیدند. اما مومنینی که با او بودند از صدایش لذّت می‌بردند و سر جایشان نشسته بودند، صدا خوب بود. آیا تصوّر کرده‌اید که شیر فحش می‌دهد یا بد می‌گوید؟ هیچ چیزی نمی‌گوید. صدا می‌کند. سَحَرها صدا می‌کند و این برای نظم جنگل است تا همه سر جای خود بروند. جنگل‌ کوچکی بود یک شیر داشت. دیدند که حیوانات را می‌گیرد و پاره می‌کند و حیوانات از او می‌ترسند. خیال کردند شیر برای جنگل ضرر دارد. آن را کشتند. بعد دیدند آهوها روی زمین خوابیده‌اند و دارند می‌میرند. چرا؟ چون ندویده‌اند. لذا بر اثر رطوبت جنگل میان دو سُمشان کرم گذاشته است و زخم شده است و نمی‌توانند راه بروند، روی زمین می‌خوابند و از گرسنگی می‌میرند. رفتند از خارج شیر خریدند و در جنگل رها کردند. تا صدا می‌زد همه‌ حیوانات می‌دویدند و لای سُم‌هایشان تمیز می‌شد. چقدر آهو از نبود شیر مُرد. شیر، حتی لازمه جنگل است. اگر خیلی ساده بخواهی بگویی اسدالله هم باید در هستی باشد. والا همه می‌پوسیدند و خلاص می‌شد. روایات هم می‌گویند باید نور علوی و یکی از فرزندان امیرالمومنین(ع) باشد. زیرا اعمال تمام خلقت متعلق به اوست. امام زمان(عج) شریک اعمال است و هر صبح و عصر پیش او می‌برند. نظم زمین با حجت خداست. اخلاقیاتتان متعلق به محمد(ص) است و ذات، مال خداوند است. چون به ذات رسیدیم دیگر هیچ‌کس نیست. همه محمد(ص) است. همه علی(ع) است. همه‌اش خداست. از آن پس «همه‌اش همه‌اش» می‌گوییم. دیگر کسی را نمی‌شناسیم. چون به ذات رسید.
همه هیچ‌کس شدند. ذات یعنی هیچ چیز، شما یک صفت دارید و یک فعل، باقی چیزی ندارید. یک هیئت دارید و یک نیروی درونش. این دو تا که برود دیگر چه چیزی باقی می‌ماند؟ چیزی نیست، هستی خداست.

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:15:00 ق.ظ ]




حدیث پیامبراکرم(ص) درباره صدقه دادن
هر روز یک حدیث از معصومین(ع) با مضامین دینی و اخلاقی منتشر می شود.
عقیق:هر روز یک حدیث از معصومین(ع) با مضامین دینی ، اخلاقی و اجتماعی منتشر می شود.

رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

صدقه بجا، نيكوكارى، نيكى به پدر و مادر و صله رحم، بدبختى را به خوش بختى تبديل و عمر را زياد و از پيشامدهاى بد جلوگيرى مى كند.

اَلصَّدَقَةُ عَلى وَجه ِها وَ اصطِناعُ المَعروفِ وَ بِرُّ الوالِدَينِ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ تُحَوِّلُ الشِّقاءَ سَعادَةً وَ تَزيدُ فِى العُمرِ وَ تَقى مَصارِعَ السُّوءِ

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:14:00 ق.ظ ]





رسول خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و اميرمؤمنان و فاطمه و حسن و حسين و امامان از نسل آنها عليهم‌‏السلام، در برابرش نمايان مى‏‌شوند و به‏ او گفته مى‌‏شود: اين رسول خدا و … رفيقان و همرهان تو هستند

عقیق:امام جعفر صادق عليه‌‏السلام در پـاسخ بـه اين پـرسش كه آيـا مؤمن از جان كندن خود ناراحت می‌‏شود فرمودند: نه، به خدا، زمانى كه فرشته مرگ (عزرائيل) براى ستاندن جانش مى‏‌آيد، او بى‌‏تابى مى‏‌كند.

امّا عزرائيل به او می‌‏گويد: اى دوست خدا، بى‏‌تابى مكن؛ زيرا سوگند به آن كه محمّد صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم را برانگيخت، من از پدر مهربانى كه به بالينت بيايد، با تو خوش رفتارتر و مهربانترم. چشمت را باز كن و بنگر.

حضرت فرمود: رسول خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم و اميرمؤمنان و فاطمه و حسن و حسين و امامان از نسل آنها عليهم‌‏السلام، در برابرش نمايان مى‏‌شوند و به‏ او گفته مى‌‏شود: اين رسول خدا و … رفيقان و همرهان تو هستند … در اين هنگام ، چيزى براى او خوشتر از اين نيست كه جان از بدنش جدا شود و به منادى بپيوندد.

متن حدیث:

الإمامُ الصّادقُ عليه‌‏السلام: لمّا سُئلَ: هل يُكرَهُ المؤمنُ على قَبضِ رُوحِهِ ؟: لا واللّه، إنّهُ إذا أتاهُ ملَكُ المَوتِ لقَبضِ رُوحهِ جَزِعَ عِندَ ذلكَ ، فيَقولُ لَهُ ملَكُ المَوتِ : يا وَليَّ اللّه لا تَجزَعْ، فوالّذي بَعَثَ محمّدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم لَأنا أبَرُّ بِكَ وأشفَقُ علَيكَ من والِدٍ رَحيمٍ لو حَضَرَكَ، افتَحْ عَينَكَ فانظُرْ.

قالَ: و يُمَثَّلُ لَهُ رسولُ اللّه صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم و أميرُالمؤمنينَ و فاطمةُ و الحسنُ و الحسينُ و الأئمةُ من ذُرِّيتِهِم عليهم‌السلام فيقالُ لَهُ: هذا رسولُ اللّه و … رُفَقاؤكَ … فما شيءٌ أحَبَّ إلَيهِ مِنِ استِلالِ رُوحِهِ واللُّحوقِ بالمُنادي

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 08:23:00 ق.ظ ]




سبک زندگی حضرت زینب (س)
حضرت زینب(س) در دامن پاک
ترین و با ایمان
ترین انسان
ها رشد کرد و معارف الهی را
آموخت و با تقویت ایمان خویش آن
ها را در خود شکوفا ساخت. ایشان همیشه تقوا و پرهیزکاری پیشه می
کردند
حیا و عفت را سرلوحه
زندگانی خویش کرده بودند. شما نیز که در دامن یک خانواده مؤمن و متقی رشد کردید،
باید همچون حضرت زینب(س) اصلی
ترین و مرکزی
ترین وسیله اسلام یعنی ایمان را در خود تقویت سازیدصفت
تقوا، حیا و عفت را ملکه خود قرار دهید تا مثل ایشان به قله
های سعادت و کمال دست یابی
د
.
حضرت زینب(س) در راه اهداف عالی خویش همیشه ثابت
قدم بود و در این راه
از جان و مال خویش دریغ نکرد. بدترین مصیبت
ها را تجربه کرد از زندگی آرام و آسوده
دست کشید، سختی
های سفر و جنگ را به جان خرید، عزیزترین کسان خود را در مقابل دیدگانش قطعه قطعه
کردند، باز از آرمان
های اصیل خویش دست برنداشت و در این راه همیشه ثابت قدم باقی ماند
.
حضرت زینب(س) از بهترین موقعیت در مدینه برخوردار بود، اما حتی
شوهر خویش را ترک کرد تا با امام خود یعنی امام حسین(ع) همراه باشد. ایشان نه تنها از این جهت که خواهر
امام حسین(ع) بود محبت واقعی
به ایشان داشت، بلکه از این جهت که ایشان امام زمانش بود به ایشان عشق
می ورزید و مطیع کامل ایشان بود.حضرت زینب(س) همیشه به امام خویش وفادار بود.
کسی که در او شرط انصاف و عدل تحقق پیدا کند، مردم اشیاء گرانقدر خود را نزد او به
امانت می
گذارند. حضرت زینب(س) به خاطر دارا بودن این
شرط
ها حافظ بسیاری از امانت
ها بود که بزرگترین
امانت نزد ایشان حفظ وجود امام عصرشان یعنی امام سجاد(ع) بود و ایشان در حفظ این امانت تا سر حد جان
کوشیدند و هیچ گاه او را تنها نگذاشتند. از دیگر امانتها نزد ایشان حفاظت از عزت اسلام و خاندان آل
محمد
(ص) است.
در این وادی نیز زینب سرآمد وسرافراز بود و از این جهت نیز بهترین الگو برای بانوان
و
مادران
برای مادران و زنان می باشد
با بررسی عملکرد حضرت زینب و خطبه
هایش به مقام عالمانه و معرفت و آگاهی
ایشان می
توان پی
برد
. وقتی امام سجاد(ع) فرمود
:
ای عمه! به حق دانشمندی هستی که پیش کسی درس
نیاموخته این جمله خبر از هوش و دانش حضرت می دهد
حضرت زینب(س) کسی بود که هیچ یک از زنان هم
عصرش به پای عبادت او
نمی
رسد، ما بارها در مورد نماز شب او شنیده
ایم، آن هنگام که مصائب به او روی آورد و داغ عزی
زان توان
ایستادن را از او گرفت، در آنجا نیز نماز شبش را ترک نکرد و نشسته آن را بجا آورد، نماز شبی که واجب نبود،
اما زینب کبری(س) آن را بر خود واجب کرد پس بانوان به تأسی از زینب(س) در انجام محوری
ترین اصل در
زندگی یعنی عبادت را در نهایت اخلاص و بندگی بجا آو
رند و تنها به واجبات اکتفا نکنند، بلکه مستحبات و
نمازهای شب را
تا حد توان به جا آورند در این فضا است که می توان شیران بیشه جهاد و تقوا را تربیت ک
رد
و
ایثارگر آفرید.
زنان در جهت دهی جامع
ه نقش بسزایی دارند. خداوند این ودیعه را در درون زنان به
ودیعه سپرده است با بررسی حرکت
های زینب(س) در تصمیم گیری
ها، خطبه
ها، حرف
ها، سکوت
ها و … به نقش
هدایت گریشان پی می بریم
زینب
کبری(س) آن بانوی قهرمان با شجاعت و تدبیر رهبری نهضت را به عهده
گرفت. شجاعانه خطبه خواند و دستگاه استبداد را رسوا کرد و با تدبیر اهل بیت(ع) و دختران و زنان را اداره
کرد
تا به
مقصد برسند در این راه به همه انسان ها درس ها آموخت.
حضرت زینب(س) از دین و ارزش
های الهی دفاع کرد و در این راه از
جان و مال و فرزندان و عزیزترین کسان خود گذشت و بر غم فقدان آنان دلش را گداخت و به خاطر زنده ماندن
دین و
امر به معروف ونهی از م
نکر که برادرش برای آن قیام کرد و به آن عمل کرد.
این ها همه کردار و سلوک معنوی حضرت زینب (س) است که درسی به مردان و
زنان
آموخته است

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 08:21:00 ق.ظ ]