نرجس
 
   




بر اساس روایات، صله ارحام باعث حفظ آدمی از گناه می شود. شاید این اثر از این جهت باشد که آدمی در برخورد با خویشان صالح، رفتارهای صحیح را می آموزد و رفتارهای غلط خود را تصحیح می کند؛ به ویژه در صورتی که سنت نیکوی امر به معروف و نهی از منکر در میان خویشان جاری باشد. از دیرباز خویشاوندان به ویژه بزرگان خانواده، کارکرد تربیتی خاصی را در پیش گرفته و نقش مهمی در جهت دهی فکری و اخلاقی دیگر اعضای خانواده داشته اند.
امام صادق علیه السلام درباره نقش صله ارحام در حفظ آدمی از گناه می فرماید:
صله رحم و نیکی کردن، حساب رسی را آسان می کند و انسان را از گناه در امان می دارد. پس با ارحام خود پیوند داشته باشید و به برادرانتان نیکی کنید، گرچه به سلام و به جواب سلام باشد.
در صورتی که ارتباط با خویشاوندان مایه فرو افتادن آدمی به ورطه گناه شود، باید به حداقل ارتباط که در حدیث امام صادق علیه السلام است، بسنده کرد؛ زیرا نداشتن پیوند گسترده با خویشاوندان بدرفتار و عمل به این حکم دینی، خود، جلوه دیگری از در امان ماندن از گناه است.

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[سه شنبه 1395-07-06] [ 10:21:00 ق.ظ ]





دست یابی به عافیت دنیا و آخرت و سلامت جسم و روح، دعای همیشگی مؤمنان است که چنین با معبود خود نجوا می کنند: «یا ولیّ العافیة نسئلک العافیة، عافیة الدنیا و الآخرة، بجاه محمد و عترته الطاهرة».
صله ارحام نیز سلامتی جسمی و روحی و سامان کارهای زندگی مؤمن را به همراه دارد. امام صادق علیه السلام در این زمینه می فرماید: «نیکی و صله رحم کنید… که همه امور شما را در طریق درست سامان خواهد داد.» رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز فرموده است: «کسی که تأخیر مرگ و سلامت بدن را دوست دارد، صله رحم کند».
علاوه بر سلامتی جسمی و سامان یافتن کارها، صله ارحام با ایجاد محبت میان خویشاوندان، دست یابی به آرامش و کاهش اضطراب از طریق حضور در جمع، کسب هویت اجتماعی و فرصت ابراز خود به ویژه در دوران جوانی و نوجوانی، به طور گسترده ای در تأمین امنیت روانی و سلامتی روحی مؤثر است. انسان های گوشه گیر، مضطرب و بحران زده، نه تنها جسمی نحیف و بیمار، بلکه روح و شخصیتی ناپایدار و متزلزل دارند.

صفحات: 1 · 2

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 10:19:00 ق.ظ ]





از دیگر کارکردهای صله ارحام، جلب رزق الهی و نعمت های خداوندی است. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:
هر کس برای من یک چیز را ضمانت کند، من چهار چیز برای او ضمانت می کنم. صله رحم کند تا خداوند او را دوست بدارد. روزی اش را توسعه دهد، عمرش را زیاد کند و او را به بهشت وارد کند.
امام سجاد علیه السلام نیز درباره نیکی، صدقه پنهانی و صله ارحام می فرماید: «عمر را زیاد می کند و فقر را از بین می برد.» اساساً «صله ارحام» یکی از مصداق های تقوای الهی و عمل به فرمان های اوست. خداوند به تقواپیشگان وعده نعمت و رزق را داده است از جایی که گمان نمی برند: «وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ؛ هر کس که تقوا پیشه کند، خداوند برای او راه خروجی (از مشکلات) قرار می دهد و او را از آنجا که گمان نمی برد، روزی می رساند». (طلاق: 1 و 2)
توجه به خویشاوندان و تلاش برای رفع نیازهای آنان و به طور کلی، گام نهادن در مسیر تحقق آرمان های مقبول هم نوعان به ویژه خویشاوندان که در مراحل بالای صله ارحام تجلی می یابند، نوعی شکر الهی است. به مقتضای سنت حاکم بر جهان هستی، مصرف درست دارایی ها که در حقیقت، نماد قدرشناسی مؤمن و ادای شکر عینی و عملی این نعمت هاست، زیادی آن را در جنبه های کیفی و کمی موجب می گردد و این وعده الهی است که «لَئِن شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ». (ابراهیم: 7)
;شکر نعمت، نعمتت افزون کند ;کفر، نعمت از کفت بیرون کند

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 10:17:00 ق.ظ ]






1. آثار دنیوی
الف) افزایش عمر
خداوند متعال برای هر امتی، عمری مشخص قرار داده است: «لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ». (اعراف: 34) البته آن را مشروط به عواملی ساخته است تا زیادت و نقصان پذیرد. به عبارت دیگر، بخشی از عمر آدمی، عمر حتمی و قطعی اوست که به آن «اجل محتوم» گویند و بخشی دیگر، عمر موهبتی الهی است که آن را در ازای عمل به قوانینی که خود مقرر داشته است، به بندگانش عطا می کند.
همان گونه که یک سلسله عوامل مادی نظیر تغذیه صحیح، رعایت بهداشت، دوری از هیجان های مداوم و… مایه افزایش عمر معرفی می شود و خداوند این خواص را در آنها قرار داده است، عواملی نیز وجود دارند که هرچند ارتباط ظاهری آن با طول عمر برای ما چندان روشن نیست، ولی در روایات روی آن تأکید شده است.

صفحات: 1 · 2

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 10:16:00 ق.ظ ]





با تأملی در آثار صله رحم در آیات و روایات درمی یابیم که بخشی از آثار و برکات این مسئله در حوزه فرد و بخشی از آنها در حوزه اجتماع مطرح می شود، همچنان که پاره ای از این آثار در دنیا و پاره ای در آخرت نصیب انسان می گردد. «صله رحم» مانند دیگر فضایل اخلاقی درجه های متفاوتی دارد و با حداقل ارتباط که همان رفت و آمد خانوادگی یا سلام کردن است، آغاز می شود و با مهرورزی بیشتر از طریق رفع مشکلات و نیازمندی های خویشان به وسیله همکاری و مشارکت در زمینه های مختلف و کمک های عاطفی، مالی و جانی تکامل می یابد. بدیهی است به میزان تقویت و گسترش این ارتباطات در عمق و سطح، آثار و برکات وسیع تری نصیب فرد و جامعه می شود.
باید گفت ذکر آثاری که پس از این اشاره می شود، چنین تصوری را برای خواننده ایجاد نکند که با حفظ حداقل ارتباط خویشاوندی بتوان به تمام این برکات دست یافت.

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 10:14:00 ق.ظ ]





خدایا پیکرم آتش گرفته
دل غم پرورم آتش گرفته
شهادت نامه را با خون نوشتم
ولیکن دفترم آتش گرفته
خودم دیدم کنار قتلگاهم
که قلب مادرم آتش گرفته
خودم دیدم کنار نهر علقم
لب آب آورم آتش گرفته
خودم دیدم که از تیر سه شعبه
گلوی اصغرم آتش گرفته
خودم دیدم سکینه داد می زند
که عمه چادرم آتش گرفته
الا ای خواهرم زینب کجایی
لباس دخترم آتش گرفته
ز هرم ناله هل من معینم
صدایم، حنجرم آتش گرفته

 

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[دوشنبه 1395-07-05] [ 09:35:00 ق.ظ ]




اهمیت صله رحم
با توجه به آثار ژرف صله رحم در حوزه فردی و اجتماعی و زندگی دنیوی و اخروی انسان، آیات و روایات به طور گسترده بر آن تأکید ورزیده و اهمیت آن را گوشزد کرده اند.
در آیات قرآن، کسانی را که قطع صله ارحام می کنند، در شمار «زیان کاران» قرار داده است:
کسانی که پیمان خدا را پس از محکم ساختن آن می شکنند پیوندهایی که خداوند دستور فرموده است برقرار سازد، قطع و در روی زمین فساد می کنند، زیان کارانند. (بقره: 27)
از امام صادق علیه السلام درباره مفهوم «آنچه را خدا به پیوستنش فرمان داده» که در این آیه آمده است، پرسیده شد. ایشان فرمود: «مراد از امر خدا، صله رحم است و تأویل دیگر آیه، ارتباط شما با امامان معصومین است.» امام سجاد علیه السلام نیز در نصیحت خویش به فرزندان، آنها را از هم نشینی با چند گروه منع می کند که یکی از آنها، کسی است که روابط خویشاوندی را قطع کرده است؛ زیرا آنان در آیات قرآن مشمول لعنت الهی قرار گرفته اند: «بپرهیز از هم نشینی با «قاطع رحم» که من او را در سه جای قرآن، لعنت شده یافتم.» آنجا که خداوند می فرماید:
آیا اگر از (دستورها) رویگردان شوید، جز این انتظار می رود که در زمین فساد و قطع پیوند خویشاوندی کنید؟ اینان همان کسانند که خدا آنان را لعنت کرده است. (محمد: 22 و 23)

صفحات: 1 · 2 · 3

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:22:00 ق.ظ ]





تعریف صله رحم
اسلام، آدمی را موجودی فرد محور، تنها و جدای از جماعت نمی داند، بلکه او را به طور فطری اجتماعی می شناسد که باید در کنش های متقابل با دیگران، بخش مهمی از نیازهای خویش را برطرف سازد و به رشد و کمال دست یابد. اساساً اسلام، دینی اجتماعی و مبتنی بر قواعد و دستورهای جمعی است که هر گونه فردپرستی، رهبانیت و گوشه گیری در آن ممنوع است. مسئله مشورت، نماز جماعت و جمعه، حج و جهاد، لزوم تشکیل حکومت و بسیاری دیگر از مؤلفه های اجتماعی اسلام، نشان دهنده اهمیت این گونه مسائل در این دین حیات بخش است.
یکی از اموری که آموزه های دینی اهمیت بسیاری برای آن قائل است، مسئله «صله ارحام» است. «صله» از نظر لغت شناسی به معنای پیوستن، احسان و عطاست. «ارحام» نیز جمع «رَحِم» و به معنای عضو خاصی از بدن زن است که محل استقرار فرزند و کانون نشو و نمای طبیعی اوست. خویشاوندان نیز به اعتبار انتساب به یک رحم، «ارحام» خوانده می شوند.
بر اساس روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، خداوند به هنگام خلق رَحِم با خطاب به او فرمود:
من رحمانم و تو رَحِم، اسمت را از اسم خود گرفتم. هر کس با تو بپیوندد، من نیز با او می پیوندم و هر کس از تو جدا شود، من هم از او جدا می شوم.
صله ارحام به معنای «ارتباط با خویشاوندان» اعم از سببی و نسبی است، ولی از آنجا که «صله ارحام» از واجبات دینی بوده و قطع آن از امور حرام به شمار می رود، منظور از خویشاوندی که صله و ارتباط با او واجب و قطع آن حرام است، «هر خویشاوند نسبی است که به خویشی معروف باشد، اگر چه نسب دوری داشته باشد و محرمیتی در میان نباشد.» در تعریف آن گفته اند: «صله رحم» عبارت از نیکی کردن به خویشاوندان و هم دردی و کمک به آنان با جان و مال و هر چه از خیر است که در توان انسان باشد و قطع رحم به آن اموری گفته می شود که مخالف این رویه باشد.
هر کاری که در عرف، پیوند را برساند، صله است، هر چند در کار کوچکی مانند سلام کردنی نیکو یا جواب دادن سلام یا دادن جرعه آب به خویشاوندان باشد.

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:20:00 ق.ظ ]




 

 


روز بیست
و چهارم ذی الحجّه، روز مباهله پیامبر با مسیحیان نجران است که در نزد مسلمانان، اهمیت خاصّی دارد؛
چرا که گواه حقانیت و درستی دعوت پیامبر و عظمت شأن اهل بیت مکرّم اوست. در کتاب شریف مفاتیح الجنان، اعمال مخصوصی بدین شرح برای این روز ذکر شده است:
اول: غسل، که نشان پالایش ظاهر از هر آلودگی و آمادگی برای آرایش جان و صفای باطن است؛
دوم: روزه، که سبب شادابی درون است؛
سوم: دو رکعت نماز؛
چهارم: دعای مخصوص این روز که به دعای مباهله معروف است و شبیه دعای سحر ماه رمضان می باشد.
هم چنین در این روز خواندن زیارت امیرالمؤمنین به ویژه زیارت جامعه روایت شده است. احسان به فقرا و محرومان به تأسّی از مولی الموحدین علی علیه السلام که در رکوع نمازش به نیازمند احسان فرمود، سفارش شده است.
بخش هایی از دعای روز مباهله
خداوندا، بر محمد و آل محمد درود فرست و به من شادی و خرّمی، استقامت و گشایش، عافیت و سلامت و کرامت، روزی پاک و فراوان، و هر نعمت و وسعت که نازل شده یا از آسمان به زمین نازل می شود، قسمت کن.
خداوندا، اگر گناهان چهره مرا نزد تو فرسوده اند و میان من و تو حایل شده اند و حالم را نزد تو دگرگون کرده اند، از تو درخواست می کنم به نور آبرویت که خاموش نشود و به آبروی حبیبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم و به آبروی وصیّت علّی مرتضی علیه السلام و به حق اولیائت که آنها را برگزیدی که بر محمد و آل محمد درود بفرستی و هر گناه که کرده ام بیامرزی و مرا در باقی مانده عمرم حفاظت کنی.
خداوندا، من مطیع توام، پس از من خشنود باش. عملم را ختم به خیر کن و ثواب آن را برایم در بهشت مقرّر دار و آنچه خود سزاوار آنی برای من انجام ده، ای سزاوار تقوا و آمرزش. رحمت فرست بر محمد و آل محمد و به رحمت خود به من رحم کن، ای مهربان ترینِ مهربانان.

 

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:19:00 ق.ظ ]




روزی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم قصد مباهله کرد، قبل از آن عبا بر دوش مبارک انداخت و حضرت امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را در زیر عبای مبارک جمع کرد و گفت: «پروردگارا، هر پیغمبری را اهل بیتی بوده است که مخصوص ترینِ خلق به او بوده اند. خداوندا، اینها اهل بیت منند. پس شک و گناه را از ایشان برطرف کن و ایشان را پاکِ پاک کن.» در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر را در شأن ایشان فرود آورد: «همانا خداوند اراده فرمود از شما اهل بیت پلیدی را برطرف فرماید و شما را پاکِ پاک کند

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:17:00 ق.ظ ]





یاد خدا مایه آرامش دلها

خداوند در سوره انفال آیات 2 تا 4 می فرماید: «مؤمنان تنها کسانی هستند که هر گاه نام خدا برده شود، دلهایشان ترسان می گردد و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده می شود، ایمانشان افزونتر می گردد و تنها بر پروردگارشان توکل دارند. آنها که نماز را بر پا می دارند و از آنچه به آنها روزی داده ایم انفاق می کنند. آری مؤمنان حقیقی آنها هستند، برای آنان درجاتی مهم نزد پروردگارشان است و برای آنها آمرزش و روزی بی نقص و عیب است». یاد خدا در زندگی مؤمن جایگاه ویژه ای دارد و در پرتو آن می تواند به آرامش حقیقی دست یابد و آرامش در پرتو یاد خدا آنگاه نصیب مؤمن می شود که زمینه قلبی و باطنی آن را فراهم کند یعنی آنچنان دلش را از ناپاکی ها و زشتی ها و کدورت های معنوی پاک کند که بتواند حضور خدا را در دل خود احساس کند. نشانه این پاکی احساس ترس به هنگام شنیدن یاد خداست. اگر انسان به آن مطلوب حقیقی برسد به سعادت حقیقی که سعادت حقیقی اش قهرا آرامش به همان معنای فوق همه چیز است به آرامش حقیقی می رسد. این است که قرآن می فرماید: «الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله»، «هدایت یافتگان کسانی هستند که ایمان آوردند و قلبهایشان به ذکر خدا اطمینان پیدا می کند» و بعد می فرماید: «الا بذکر الله تطمئن القلوب»؛ (رعد/آیه 28)؛ «تنها با یاد خدا قلبها اطمینان و آرامش پیدا می کند». یعنی تنها با یاد خدا دلها آرام می گیرد، یعنی رسیدن به هیچ مطلوبی به انسان آرامش حقیقی نمی دهد، یک آرامش موقت می دهد تا وقتی که خیال می کند به مطلوب حقیقی رسیده است، ولی یک مدتی که فطرتش او را از نزدیک به وی کرد و او را شناخت و درست درک کرد یک نوع عدم سنخیت میان خود و او درک می کند و حالت بیزاری در او پیدا می شود. تنها حقیقتی که اگر به او برسد دیگر محال است نسبت به او بیزاری پیدا کند خداوند متعال است، و این، زمانی است که قلب انسان به حقیقت، به او، به توحید رسیده باشد. اینکه صاحبان ایمان، از بهترین آرامش و آسایش روانی برخوردارند از آن جهت است که جهان را حکیم و علیم و هدفدار می دانند نه بی هدف. خداوند به عنوان یک قاعده کلى و اصل جاویدان و فراگیر مى فرماید آگاه باشید با یاد خدا دلها آرامش مى گیرد. و در آخرین آیه با ذکر سرنوشت و پایان کار افراد با ایمان مضمون آیات قبل را چنین تکمیل مى کند: «الذین آمنوا و عملوا الصالحات طوبى لهم و حسن ماب» (رعد/آیه 29)؛ «آنهائى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند بهترین زندگى براى آنهاست و سرانجام کارشان بهترین سرانجامها خواهد بود». بسیارى از مفسران بزرگ کلمه طوبى را مؤنث اطیب دانسته اند که مفهومش بهتر و پاکیزه تر یا بهترین و پاکیزه ترین است، و با توجه به اینکه متعلق آن محذوف است مفهوم این کلمه از هر نظر وسیع و نامحدود خواهد بود، نتیجه اینکه با ذکر جمله «طوبى لهم» همه نیکیها و پاکیها براى آنان پیش بینى شده است، از همه چیز بهترینش: بهترین زندگى، بهترین نعمتها، بهترین آرامش، بهترین دوستان و بهترین الطاف خاص پروردگار، همه اینها در گرو ایمان و عمل صالح است، و پاداشى است براى آنها که از نظر عقیده، محکم و از نظر عمل، پاک و فعال و درستکار و خدمتگذارند.

صفحات: 1 · 2

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-07-04] [ 09:20:00 ق.ظ ]





یاد خدا سبب قوت قلب
«یا ایها الذین آمنوا اذا لقیتم فئه فاثبتوا و اذکروا الله کثیرا لعلکم تفلحون» (انفال/ آیه 45)؛ «ای اهل ایمان! آنگاه که با دشمن در میدان جنگ روبرو می شوید، پابرجا و محکم بمانید». «و اذکروا الله کثیرا»، «در همان حال خدا را زیاد یاد کنید»، اول دستور ثبات است سپس می فرماید: یاد خدا را فراموش نکنید. یاد خدا سبب قوت قلب انسان است. مخصوصا وقتی که انسان در شرایط سختی قرار می گیرد، یاد کردن خدا که انسان از قدرت الهی استمداد کند، روحیه انسان را قوی می کند. «یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلوه» (بقره/ آیه 153)، «نماز ذکر خداست». قرآن می گوید از نماز مدد و نیرو بگیرید. اسلام که نمی گوید یا برو پاسبانی کن یا ذکر خدا بگو، یا برو خلبان باش یا ذکر خدا بگو، یا برو کشتیبان باش یا ذکر خدا بگو. اسلام می گوید هر کاری که می کنی ذکر خدا بگو، آن وقت کارت را بهتر انجام می دهی و روحیه ات قویتر می شود. چرا اینطور می گویی که آیا یک پاسبان خانه ها را پاسبانی دهد بهتر است یا بنشیند در خلوت و تسبیح هزار دانه دستش بگیرد و ذکر خدا بگوید؟ مثل اینکه قرآن گفته ذکر خدا فقط به این است که انسان در چله بنشیند، در ها را به روی خود ببندد، تسبیح هزار دانه هم دستش باشد و ذکر بگوید. قرآن به مجاهدین می گوید: «یا ایها الذین آمنوا اذا لقیتم فئه فاثبتوا و اذکروا الله کثیرا لعلکم تفلحون» (انفال/ آیه 45)؛ «ای اهل ایمان! آنگاه که با دشمن روبرو می شوید و مرگ دندانهای خود را به شما نشان می دهد، پابرجا باشید و یاد خدا بکنید». نگفت: پابرجا باشید، اینجا دیگر جای یاد خدا نیست، نگفت: بروید در خانه ها بنشینید و یاد خدا بکنید، گفت: پابرجا باشید و یاد خدا بکنید. در میدان جنگ اگر یاد خدا بکنید بیشتر پابرجا می شوید، و در این صورت است که فلاح و رستگاری نصیب شما می شود.

صفحات: 1 · 2

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:09:00 ق.ظ ]






در عبادت و یاد خداست که انسان، خود را پیدا می کند، خود را واقعا باز می یابد. بنابراین یکی از شرایط باز یافتن خود، شناختن و باز یافتن علت و خالق و موجد خود است. یعنی محال است که انسان بتواند خود را جدا از علت و آفریننده خود به درستی درک کند و بشناسد. علت واقعی هر موجود مقدم بر وجود او است از خودش به خودش نزدیکتر است. «و نحن اقرب الیه من حبل الورید» (ق/ آیه 16)؛ «و ما از رشته رگ ها به او نزدیک تریم». «و اعلموا ان الله یحول بین المرء و قلبه» (انفال/ آیه24)؛ «و بدانید که خدا میان انسان و دل او حایل می گردد». نکته بسیار جالبی که از تعبیرات قرآن کریم استفاده می شود این است که انسان آنگاه خود را دارد و از دست نداده که خدا را داشته باشد. آنگاه خود را به یاد دارد و فراموش نکرده که از خدا غافل نباشد و خدا را فراموش نکند. خدا را فراموش کردن ملازم است با خود فراموشی. «و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم»، «و مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند پس خدا هم خودشان را از یادشان برد»، (حشر/ آیه 19). از اینجا معلوم می شود که چرا یاد خدا مایه حیات قلب است، مایه روشنائی دل است، مایه آرامش روح است، موجب صفا و رقت و خشوع و بهجت ضمیر آدمی است، باعث بیداری و آگاهی و هوشیاری انسان است.

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:06:00 ق.ظ ]




اثرات یاد خدا در زندگی انسان
یاد خدا به عنوان روح و هدف عبادت
ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می دهد و صفا می بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می دهد. امام علی (ع) درباره یاد حق که روح عبادت است چنین می فرماید: «ان الله سبحانه تعالی جعل الذکر جلاء للقلوب، تسمع به بعد الوقره و تبصر به بعد العشوه و تنقاد به بعد المعانده و ما برح لله عزت آلاوه فی البرهه بعد البرهه و فی ازمان الفترات عباد ناجاهم فی فکرهم وکلمهم فی ذات عقولهم» (خطبه 222)، خداوند یاد خود را صیقل دلها قرار داده است، دلها بدین وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینائی، بینا و از پس سرکشی و عناد، رام می گردند، همواره چنین بوده و هست که خداوند متعال در هر برهه ئی از زمان و در زمانهائی که پیامبری در میان مردم نبوده است بندگانی داشته و دارد که در سر ضمیر آنها با آنها راز می گوید و از راه عقلهایشان با آنان تکلم می کند. در این کلمات خاصیت عجیب و تاثیر شگرف یاد حق در دلها بیان شده است تا جائی که دل قابل الهام گیری و مکالمه با خدا می گردد. در همین خطبه حالات و مقامات و کرامتهائی که برای اهل معنی در پرتو عبادت رخ می دهد توضیح داده شده است، از آن جمله می فرماید: «تنزلت علی قد حفت بهم الملائکه و هم السکینه و فتحت لهم ابواب السماء و اعدت لهم مقاعد الکرامات فی مقعد اطلع الله علیهم فیه فرضی سعیهم و حمد مقامهم یتنسمون بدعائه روح التجاوز»، «فرشتگان آنان را در میان گرفته اند، آرامش برایشان فرود آمده است، درهای ملکوت بر روی آنان گشوده شده است، جایگاه الطاف بی پایان الهی برایشان آماده گشته است، خداوند متعال مقام و درجه آنان را که بوسیله بندگی به دست آورده اند دیده و عملشان را پسندیده و مقامشان را ستوده است، آنگاه که خداوند را می خوانند بوی مغفرت و گذشت الهی را استشمام و پس رفتن پرده های تاریک گناه را احساس می کنند». یاد خدا مایه حیات قلب است، مایه روشنائی دل است، مایه آرامش روح است، موجب صفا و رقت و خشوع و بهجت ضمیر آدمی است، باعث بیداری و آگاهی و هوشیاری انسان

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:04:00 ق.ظ ]





یکی از اهداف والای ازدواج ، پاک و پاکیزه ماندن جوانان از فساد است که بدون ازدواج امری غیر ممکن به نظر می رسد. اگر جوانی را در پاکی و پاکیزگی ظاهر و باطن یافتیم، در حالی که هنوز ازدواج نکرده باشد، باید بگوییم از اولیاء الهی است.
مرد بدون همسر و زن بدون شوهر، درصورتی که غرائز و شهوات آنان زنده است ، و فشار غریزه و شهوت بر آنان سنگینی می کند، جدای از فسادِ هر چند اندک ، و بریده از مشکلات گوناگون روحی و خانوادگی و اجتماعی نیستند.
ازدواج این حقیقت الهی و طبیعی، آسان کنندۀ پاره ای از مشکلات و عاملی برای تداوم جوانان، و حفظ عفت و تقوای آنان است.
خداوند در سورۀ نورآیه 36 می فرماید: « فِی بُیُوتٍ اُذِنَ اللهُ اَن تُرفَعَ وَ یُذکَرَ فِیها اسمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیِهَا بِالغُدُوِّ وَ الآصَالِ…» (این چراغ پر فروغ) در خانه هایی قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهای آن را بالا برند( تا از دستبرد شیاطین و هوسبازان در امان باشد) ؛ خانه هایی که نام خدا در آنها برده می شود ، و صبح و شام در آنها تسبیح او می گویند.
چنین خانه هایی با این اوصاف، خانۀ مؤمن است که طاعت و عبادت حق در آن رونق دارد، و به امر الهی مسئله ازدواج در آن صورت گرفته ، و مرد و زن آن خانه به تمام حقوق الهی پایبند هستند.
آری! قرآن مجید به ازدواج امر می کند ، تا مشکلات مرد و زن با تحقق این سنت تخفیف یابد، و دامن هر دو که دامن رحمت و تربیت است از فساد سالم بماند، و مرد و زن با تشکیل زندگی و همسوئی با یکدیگر خانه را محل ذکر خدا و تسبیح حضرت حق کنند.

موعودا!
دیر هنگامی است که چشمان انتظار به راهت دوخته و جان و دل به شراره های اشتیاقت، سوخته ایم باغ آرزوها به شوق بهار روی تو خزان ها را می شمارد و چکامه های خونین شقایق را می نگارد؛
نرگس ها داغ هجر تو بر سینه دارند؛
عروسان چمن جز به مژده جمال دلارایت سر زحجله عیش برنیارند؛
مهدیا!
معراج نشینی بگذار و از پرده غیبت به درای و رخسار محمدی بنمای؛
که خیل منتظران به جان آمده از حقارت و عیدهای دنیایی، چشم بر بلندای وعده دیدار تو دارند.
ای گوشوار عرش الهی! آرمان انتظار را به کوله بار صبر و یقین، بر دوش می کشیم و به ترنم آوای ظهور سرخوشیم، هر بامداد ، یاد طلوع تو را در سینه می پرورانیم و پرتو چهره تو را در دیده نقش می زنیم.
عمری است که اشک هایمان را در کوره سوزان حسرت ها انباشته ایم و انتظار جمعه ای را می کشیم که جویبار ظهورت از پشت کوه های غیبت سرازیر شود، تا آن کوره را بدان آب خاموش سازیم و آن حسرت ها را به دریا ریزیم.
سبکبار، تن خسته مان را در زلال آن بشوییم.
ای امید بی پناهان، بیا…بیا.
از ثری تا به ثریا، دل های بی قراران، شیدای یک نگاه توست.
از سوی تا ماسوی جان های بی پناهان، نثار قدم های تو باد.

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-06-31] [ 08:28:00 ق.ظ ]






ازدواج وتأسیس کانون زندگی مشترک خانوادگی یکی از بهترین و مهمترین رسوم اجتماعی انسانهاست که از فطرت و آفرینش ویژه آنها مایه می گیرد. سنتی است بسیار مفید و مقدس که مورد قبول انسانها در طول تاریخ بوده است. ازدواج از ضروریات زندگی انسانی بشمار می رود و ترک آن یک امر غیر متعارف و خروج از سنت اجتماعی محسوب می شود. ازدواج اگر با اندیشه و طبق معیارهای صحیح انجام بگیرد فوائد و منافع فراوانی را در بر دارد که به پاره ای از آنها اشاره می شود:
1- کسب استقلال
دختر و پسر قبل از ازدواج ، جزء خانواده پدر و مادر و تابع آنها محسوب می شوند، طبعاً خواهان استقلال اند لیکن از این حق مشروع محرومند ، غالباً محصول کسب وکارشان صرف خانواده می شود که خود نیز از آن ارتزاق می نمایند. در تصمیم گیری ها استقلال نداشته و ناچارند از قوانین و ضوابطی که به وسیله پدر و مادر بر خانواده حاکم است ، پیروی کنند. لیکن به وسیله ازدواج زندگی آنان دگرگون شده و شکل جدیدی به خود می گیرد ، و استقلال می یابد. در این زندگی نوین ، دختر و پسر زن و شوهر می شوند یک واحد کوچک اجتماعی را تشکیل می دهند . مسئولیت پذیر می شوند و به استقلال می رسند و زندگی آنها هدفدار می شود و محصول کسب وکار و جدیتشان به واحد خانواده نو بنیاد تعلق دارد.
2- انس و آرامش
یکی از خصائص و نیازهای طبیعی انسان انس و مودت و الفت است. تنها زندگی کردن بسیار دشوار و دردناک است. انسان ، به همنوع خود نیاز دارد که امین و درستکار و غمخوار و مهربان و رازنگه دار باشد تا با او انس بگیرد و درد دل کند و از دلجوئیها و غمخواری هایش بهره مند گردد و بدین وسیله آسودگی وآرامش خاطر پیدا کند. به دوست مخلص و مطمئنی نیاز دارد که مودتهای خالصانه اش را نثار کند، و او هم از ایثار و محبت نسبت به او دریغ نورزد.
بهترین فردی که می تواند این نیاز را تأمین کند همسر است، چه زن باشد و چه شوهر!. همه دوستیها و محبتها موقت و محدود می باشد جزء دوستی و محبت بین زن و شوهر که دائم و نامحدود است، چون یک واحد را تشکیل می دهند و هدف مشترک دارند و بیش از هر فرد دیگری به هم نزدیک و نیازمند می باشند.
آرامش و آسودگی که در اثر ازدواج حاصل می شود آنقدر مهم است که خداوند متعال آن را به عنوان یکی از آیات بزرگ خویش معرفی نموده و میفرماید: « یکی از آیات الهی اینست که برای شما از جنس خودتان جفتی را بیافرید تا با او انس بگیرید و آرامش بیابید».
حضرت امام رضا(علیه السلام) فرمود: « بنده خدا به فایده ای دست نمی یابد که بهتر از همسر شایسته باشد؛ همسری که وقتی او را می بیند شادمانش گرداند و در غیابش از نفس خودش و مال او نگهداری کند».

صفحات: 1 · 2 · 3

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 08:24:00 ق.ظ ]





مسأله ازدواج در سخن و سیره پیشوایان معصوم (ع) از جایگاه بلندی برخوردار است. آن بزرگواران ، برای نشان دادن اهمیت مسأله، علاوه بر آن که خود ازدواج می کردند و تشکیل خانواده می دادند، با سخنان ارزنده خود ، امت اسلامی را به اجرای این سنت اجتماعی ترغیب و تشویق می کردند و در صورت مشاهده انحراف و افراط و تفریط در این مسأله، به روشنگری پرداخته ، و افراد را از روش نادرستشان بر حذر می داشتند.
رسول گرامی اسلام(ص)، ازدواج را یکی از سنتهای خود دانسته، مردم را به پیروی از این روشِ نیکو فرا می خوانند. حضرت به اندازه ای به آن اهمیت می دادند که خودداری کنندگان از ازدواج را جزو پیروان خویش قلمداد نمی کردند .
امیرمؤمنان (ع) نیز جوانان را به ازدواج توصیه نموده، و اهمیتی را که حضرت رسول(ص) به ازدواج می داد به مردم گوشزد می کرد: (تَزَوَّجُوا فَاِنَّ رَسُولَ الله (ص) کَثیراً مّا کانَ یَقُولُ : مَن کانَ یُحِبُّ اَن یَتَّبِعَ سُنَّتی، فَلیَتَزَوَّج فَاِنَّ مِن سُنَّتیِ التَّزویجَ)

صفحات: 1 · 2 · 3

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 08:22:00 ق.ظ ]





در دیدگاه قرآن، زندگی زناشوئی و خلقت انسان بر مبنای (زوجین)، از نشانه های خداوند در آفرینش به شمار می رود. درسوره روم ، شش مسأله در عالم خلقت به عنوان نشانه های وحدانیّت خداوند در ربوبیت و الوهیت شمرده شده که یکی از آنها، خلقت (زوج) برای آدمی است : ( وَ مِن آیاتِهِ اَن خَلَقَ لَکُم مِن اَنفُسِکُم اَزواجاً…) و از نشانه های او اینست که همسرانی از نوع خودتان برای شما آفرید… .
جفت آفرینی زن و مرد، از اهدافِ بلندِ آفرینش و زمینه رشد وکمال آنهاست، چه اینکه هر یک از زن و مرد، به تنهایی ناقص بوده و به دیگری نیازمند است و همین نقص و احتیاج است که آنها را به سوی هم جذب می کند و با رسیدن به یکدیگر به آرامش و سکون دست می یابند.
این امر اختصاص به انسانهای عادی و معمولی ندارد، بلکه پیامبران نیز – که وارستگان جامعه هستند – برای رعایت اصول تکوینیِ خویش و ارضای مشروع نیازهای جنسی، به ازدواج روی آورده ، جامعۀ کوچک (خانواده) را تشکیل می دادند. قرآن کریم، پیامبراسلام (ص) را مخاطب قرار داده ، می فرماید : (وَ لَقَد اَرسَلنا رُسُلاً مِن قَبلِکَ وَ جَعَلنا لَهُم اَزواجاً وَ ذُریَّةً )
پیش از تو ( نیز) پیامبرانی فرستادیم ؛ و برای آنها همسران و فرزندانی قرار دادیم. ازدواج ، از نظر قرآن از چنان ضرورت و اهمیتی برخوردار است که هیچ چیز ، حتی فقر و تهیدستی نمی تواند مانع انجام آن شود : ( وَ أَنکِحُوا الاَیامی مِنکُم وَ الصّالِحینَ مِن عِبادِکُم وَ اِمائِکُم اِن یَکُونُوا فُقَراءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِهِ وَ اللهُ واسِعٌ عَلیمٌ) مردان و زنان بی همسر و غلامان وکنیزان درستکارتان را همسر دهید؛ اگر تنگدست باشند، خداوند به لطف خود آنان را بی نیاز می سازد، خداوند گشایش دهنده ای آگاه است.

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 08:20:00 ق.ظ ]




بهره و بهاى اندك دنيا
خداوند تعالى در قرآن مجيد پيش از آنكه حيات طيّبه را به عنوان جزاى نيكوى پاكان و پارسايان معرفى كند، فرمود: پيمان الهى را به بهاى ناچيز نفروشيد. فقط آنچه نزد خداست براى شما نيكو و پسنديده است، اگر بدانيد. در اين آيه شريفه دو چيز در برابر هم قرار گرفته است: يكى «ثمن قليل» (بهاى ناچيز) و ديگرى «ما عنداللّه» كه بايد اين هر دو شناسايى شود.
با مرورى بر آيات قرآن به روشنى معلوم مى گردد كه «ثمن قليل» وصف دنياست كه به عنوان متاع و با تأكيد بيشتر بعبارت «متاع قليل» معرفى شده است؛ زيرا لغت شناسان متاع را بهره و فايده محدود و فناپذير دانسته اند.
ايمان: معيار حيات طيّبه
ايمان معيار حيات طيّبه است، به اين معنا كه با ايمان، مى توان به حيات طيّبه وارد شد. كسى كه ايمان كافى داشته باشد بدون ترديد، از حيات طيبّه برخوردار است و هر قدر ايمان بالاتر رود، درجات بالاتر و ناب تر حيات طيّبه نصيب انسان مى شود.
عمل صالح، كه مصداق جامع آن صبر در بندگى و مخالفت با نفس است، زمينه ساز حيات طيّبه و معيار نهايى آن ايمان معرفى شده است. خداشناسى و خداجويى به عنوان دو ركن ايمان، آگاهى و اراده انسان را به ساحت قدس احديّت مى كشد و هنگامى كه انسان با اين دو جنبه، كه تمام وجود او را دربر مى گيرد، به عالم پاك ربوبيت وارد شود، در آن مقام قرب و قدس الهى، حياتى ديگر مى يابد. گويى بار ديگر متولّد شده، و به عالمى رسيده است كه عالم طبيعت محض در برابر آن همانند رحم مادر، در پيش اين جهان گسترده مادى و طبيعى است. حضرت عيسى(عليه السلام) فرمود: «لَن يلج مَلَكوتَ من لَم يولَد مَرَّتين.»؛ به ملكوت آسمان ها راه نمى يابد، كسى كه دو بار زاده نشود.
در اين حال كه قلب مؤمن از محدوديت اين عالم رها مى شود و با دو بال «ايمان» و «تقوا» به آسمان پر نور ولايت الهى پر مى گشايد و از اين دنياى دون پا مى كشد، در ظاهرش دگرگونى زيادى پديد نمى آيد، اما قلب و روح او وسعت يافته و به عالمى بزرگ تبديل شده، و عرش رحمانى را در خود جاى مى دهد.
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمودند: «قَلب المؤمنِ عَرشُ الرَّحمنِ» قلب مؤمن عرش خداى مهرگستر و بخشنده است.

صفحات: 1 · 2 · 3 · 4 · 5

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[سه شنبه 1395-06-30] [ 09:11:00 ق.ظ ]





مطابق تفاسیر متعدد حیات طیبه در همین دنیا محقق می شود. دلیلی که برای این موضوع می آورند آنست که در قسمت دوم آیه می فرماید:« وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ» بدین معنا که هرکس ایمان داشته باشد و عمل صالح انجام دهد خداوند در دنیا به او حیات طیبه می بخشد و در آخرت نیز اعمالش را به بهترین نحو پاداش میدهد.
علامه طباطبایی چنین می فرمایند:
«ولى با توجه به اینکه در دنبال آن، سخن از جزاى الهى به نحو احسن به میان آمده استفاده مى‏شود که حیات طیبه مربوط به دنیا است و جزاى احسن مربوط به آخرت»
مطابق با آیات قرآن لقاء پروردگار متعال بالاترین مصداق حیات طیبه خواهد بود.
فَمَن کاَنَ یَرْجُواْ لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَ لَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدَا
پس هر که به لقاى پروردگارش امید دارد، باید کارى شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند.
حکومت حضرت صاحب الزمان(عج) ، بهترین مصادق حیات طیبه در همین دنیا می باشد.
وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى‏ لَهُمْ
خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده‏اند وعده مى‏دهد که قطعاً آنان را حکمران روى زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روى زمین را بخشید و دین و آیینى را که براى آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‏دار خواهد ساخت‏.
مطابق با آیات قرآن ، خداوند وعده داده است که کسانی که ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند حکومت روی زمین را به آنها بدهد یکی از تعابیر این آیه شریفه دولت حضرت صاحب الزمان است. شرط اساسی حیات طیبه ایمان و عمل صالح با کنار هم قرار دادن این دوآیه و نگاه به شرایط تحقق آنها به این نتیجه می رسیم که بهترین مصداق حیات طیبه در این دنیا حکومت عدل مهدوی(عج) می باشد.
البته با نگاه به روایاتی که درمورد خصوضیات حکومت حضرت صاخب الزمان (عج) آمده است به این معنا بیشتر دست پیدا می کنیم. هموراه در روایات از حکومت امام زمان (عج) تعبیر به مدینه فاضله شده است و با توجه به مشخصات و خصوصیاتی که برای این مدینه فاضله ذکر کرده اند،نزدیکی مدینه فاضله و حیات طیبه برای ما روشن تر می گردد.
پيمان خداوند
در آيات مورد بحث از سوره نحل، پاسدارى و پاى بندى به عهد الهى كليد ورود به عالم «عنديّت» و برخوردارى از بهره ماندگار و جاودان عنداللّه معرفى شده است:(وَ لاَ تَشْتَرُواْ بِعَهْدِاللّهِ ثَمَناً قَلِيلا إِنَّمَا عِندَاللّهِ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ) ؛ پيمان خدا را به بهاى ناچيز و متاع كم ارزش نفروشيد كه قطعاً آنچه نزد خداست براى شما نيكو و پسنديده است، اگر بدانيد.
اين پيمان همان است كه خداى تعالى پس از آفرينش حضرت آدم (عليه السلام) و ذرّيه او، از همه انسان ها گرفت و آنها را شاهد اين عهد قرار داد: (وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا…) ؛
بياد آور زمانى را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذرّيه آنها را برگرفت و آنها را گواه خويش قرار داده، فرمود: آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند: آرى، گواهى مى دهيم.

صفحات: 1 · 2

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:08:00 ق.ظ ]







من کلام علی علیه‌السلام: «إعلم أن کل شیء من عملک تبع لصلاتک»؛
علیکم بالمحافظة علی الصلوات الخمس فی أوائل أوقاتها وبالإقبال بالکل إلیه تعالی فیها، لا تفوتکم السعادة إن شاء الله تعالی. وفقنا الله وایاکم لمراضیه وجنبنا سخطه بمحمد وآله الطاهرین صلوات علیهم أجمعین.
ترجمه: از کلام حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام است: «بدان که هر چیزی از عمل تو تابع نماز توست»؛ بر شما باد به محافظت بر نمازهای پنج گانه در اولین وقت‌های آنها، و بر شما باد به روی نمودن و توجه با تمام وجود به‌سوی خدای تعالی؛ [در این صورت] سعادت را از دست نخواهید داد إن‌شاءالله‌تعالی.
خداوند ما و شما را بر رضایش موفق بدارد و از ناخشنودیش دور سازد، به حق پیامبر گرامیش محمد وآل طاهرین او که درود خداوند بر تمامی ایشان باد.
به‌سوی محبوب، ص

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 08:57:00 ق.ظ ]




 

همچون وصیت شبانه، دستور ساخت تابوت و…

با اینکه روایات حضرت زهرا علیهاالسلام کمتر از بقیه معصومین علیهم‌السلام است، ولی فاطمه زهرا علیهاالسلام صاحب مُصحَف است.۱ همان روایات کم که از ایشان رسیده، بسیار پراهمیت است. از جمله در روایت است که زنی به خدمت آن حضرت آمد و مسئله پرسید و از مزاحمتی که به ایشان داده بود عذر خواست. حضرت فرمود: «اجر و پاداش معلم، مانند کسی است که با زحمت به قله کوهی بالا رود و در آنجا یک گونی طلا به دست آورد».۲
کارهایی که ایشان نموده و یا دستور داده انجام شود نیز عجیب است، از جمله وصیت آن حضرت به اینکه علی علیه‌السلام او را از روی پیراهن غسل بدهد، و شبانه دفن کند، و افراد مشخص در تشییع جنازه او حاضر نشوند،۳ و نیز دستور ساختن تابوت تا به هیچ‌وجه بدنش معلوم نشود،۴ و نیز درست‌کردن تسبیح سی‌وچهار، یا صد دانه‌ای، تا در حال اشتغال به کارهای خانه، به راحتی ذکر بگوید.۵ همچنین مثل شیر، جواب ابی‌بکر را داد که: «أَتَرِثُ أَباک وَ لا أَرِثُ أَبی؟ أَینَ أَنْتَ مِنْ قَوْلِهِ تَعالی«وَ وَرِثَ سُلَیمَـانُ دَاوُودَ»۶؛ آیا تو از پدرت ارث می‌بری و من نمی‌برم؟ پس معنای این آیه شریفه که «سلیمان از داوود علیهماالسلام ارث برد»، چه می‌شود؟!».

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 08:55:00 ق.ظ ]






ظاهراً حاج آقاي حق‎شناس بعد از دبيرستان همان‎طور كه كار مي كردند، به جديت تمام به تحصيل علوم ديني نيز مشغول بودند، و اين علوم را با علاقه و شدت دنبال می كردند.
چندین بار از ایشان شنیده شد: «در اوايل دوران درس وتحصيل، به ناراحتي سينه دچار شده بودم، حتي گاه از سينه‎ام خون مي آمد. سل، مرض خطرناك آن دوران بود، و بيماري من احتمال سل داشت، و دكتر و دارو تأثير نمي‎كرد. يك روز تمام ذخيره هاي خود را كه از كار برايم باقي مانده بود، (حقوق، روزي يك ريال مي شد؛ نيمي از آن را خرج و نيم ديگر را ذخيره مي كردم) صدقه دادم. شب هنگام در عالم رؤيا حضرت ولي عصر عجل‎ا… تعالي فرجه را زيارت كردم، و به ايشان التجا بردم. دست مبارك را بر سينه‎ام كشيد، و فرمود: اين مريضي چيزي نيست ، مهم مرض‎هاي اخلاقي آدم است، و اشاره به قلب مي فرمود. بيماري سينه بهبود يافت. بعد كه به خدمت آيت الله مير سيد علي حائري رسيده و جريان را بازگو كردم، اولین بار بود که لبخندی بر لبان ایشان دیده شد.خيلي تشويق فرمود، و اضافه كرد؛ اما مواظب باش كه ناپرهيزي نكني.خربزه وانگور نخوری! این عین همان چیزی بود که حضرت ولی عصر در خواب به من فرموده بودند.

معجزه برای فرار از سربازی در عصر سیاه رضا خان!

جريان سربازي پيش مي آيد، ايشان ب
ايستي به سربازي مي رفتند، و اين چيزي نبود كه در آن روزگاران ـ عصر اختناق سیاه رضا خاني ـ كسي به آن رضايت بدهد ، و همه اگر مي توانستند از سربازي فرار مي كردند، هر کس برای فرار بهانه ای می جست. به همين جهت با كمك بعضي از آشنايان، شناسنامه را تغيير مي دهند، و كريم به عبدالكريم و صفاكيش به حق‎شناس تبديل مي شود ، سن هم ده، دوازده سال يا حتي بيشتر افزايش مي‎يابد؛ لذا تولد ايشان در شناسنامه 1285 شمسي مي‎باشد، و بااين مقدمه و عنايتي كه همراهي كرد، مسئله سربازي حل شد.

صفحات: 1 · 2 · 3

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[دوشنبه 1395-06-29] [ 11:53:00 ق.ظ ]




 

اما اين انقلاب روحي كه ايشان را از جمع فارغ‎التحصيلان دارالفنون جدا و شيفته مسائل معنوي و علوم ديني كرد، چه بود؟ هيچ‎كس از آن اطلاعي ندارد ! اما من به ياد دارم كه خود ايشان فرموده بودند: «من در همان سنين از مادر مرحومه‎ام خوابي ديدم. ايشان در عالم رؤيا دست دراز كرد، و لامپ برق سقف اطاق را با سيم آن كند، و به دست من داد.» لامپ همچنان روشن مانده بود، يك چراغ پرفروغ كه در زندگي ايشان روشنايي يافت؛ و دل اگر روشن شد انسان راه درست وبهتررا مي بيند، و فكر مي كنيم ايشان به دنبال اين خواب، به درك محضر عالم عامل ثقه الاسلام شيخ محمدحسين زاهد موفق مي شوند. مرحوم شيخ محمدحسين زاهد(ره) تحصيلات زيادي نكرده بود؛ اما آن‎چه را كه خوانده بود به‎خوبي مي دانست، و بسيار وارسته و از دنيا گذشته و زاهد بود، و به‎عنوان يك مربي، بسيار كارآمد و موفق به‎حساب مي آمد. شاگردان تربيت شده بسياري داشت كه بعضي از آن‎ها بعدها به مقامات عالي رسيدند. استاد وقتي از اوضاع زندگي ايشان آگاه مي شوند، مي فرمايند: «براي يك مؤمن شايسته نيست كه دست بر سفره ديگران داشته باشد.» اين مقدمه يك تغيير منزل بلكه تغيير سرنوشت بود.

درخواست حقوق کمتر برای انجام ادای واجبات دین!

بدين ترتيب از خانه دايي خارج شده و در يكي از حجرات مسجد جامع تهران - در كنار شبستان چهل‎ستون - سكونت مي گزينند. اين‎جا خانه اي مستقل يافته بودند. البته كاري براي گذران حداقل زندگي لازم بود. لذا به دنبال كار برآمدند. در بازار راهي باز مي شود، و ايشان كه رياضيات جديد و زبان فرانسه را به خوبي مي دانست، قبول مي كند كار حساب و كتاب يكي از تجار را به عهده بگيرد. اين شغل در آن روزگار، ميرزائي خوانده مي شد، و اصطلاح حسابداري هنوز در عرف مردم رايج نشده بود. ايشان مي فرمودند: «دفتر حساب دو نوع بود: حساب عادي و حساب دوبل.» ايشان با اين كه حساب دوبل هم بلد بود، و اين حساب پيشرفته‎تر و حقوق آن بيشتر بود، آن را رد كرده و همان حساب ساده را به عهده گرفت. بر سر حقوق ماهانه هم صحبت شد. ايشان از مقدار حقوق مي پرسد. آن‎ها بين20 تا 25 تومان مي گويند، و ايشان پيشنهاد 3 تومان مي دهد، تعجب مي كنند، و مي پرسند چرا؟ مي فرمايند: «من حقوق كمتري مي گيرم تا بتوانم نمازم را سر وقت به‎جا آورم، و بعدازظهر هم بتوانم به درسم برسم.»

 

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 11:48:00 ق.ظ ]




 

از مادر بزرگوارشان به نیکی ياد می کردند، و براي او طلب مغفرت داشتند، و خود را وامدار ايشان می‌دانستند. می‌فرمودند: «مادرم سواد نوشتن و خواندن نداشت؛ اما به خوبی قرآن و مفاتيح را می‌خواند، و حتي آيات مبارکۀ قرآن را در ميان كلمات ديگر تشخيص می‌داد. او اين
فهم وشناخت را به خوابي كه از امام امیرالمؤمنین عليه‎السلام ديده بود، مربوط می‌دانست. در آن رؤيا ايشان حضرت وصي (عليه‎الصلوه والسلام) را ديده بود كه به او دو قرص نان می‌دهند. يكي از آن‎ها را شيطان می‌رباید؛ اما او موفق می‌شود كه ديگري را حفظ كرده و بخورد. بعد از اين كه صبح از خواب برخاسته بود، ديگر می‌توانست قرآن را بشناسد، و بخواند.»

صفحات: 1 · 2

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 11:46:00 ق.ظ ]






«در اوايل دوران درس وتحصيل، به ناراحتي سينه دچار شده بودم، حتي گاه از سينه‎ام خون مي آمد. سل، مرض خطرناك آن دوران بود، و بيماري من احتمال سل داشت، و دكتر و دارو تأثير نمي‎كرد. يك روز تمام ذخيره هاي خود را كه از كار برايم باقي مانده بود، (حقوق، روزي يك ريال مي شد؛ نيمي از آن را خرج و نيم ديگر را ذخيره مي كردم) صدقه دادم. شب هنگام در عالم رؤيا حضرت ولي عصر عجل‎ا… تعالي فرجه را زيارت كردم، و به ايشان التجا بردم. دست مبارك را بر سينه‎ام كشيد، و فرمود: اين مريضي چيزي نيست ، مهم مرض‎هاي اخلاقي آدم است، و اشاره به قلب مي فرمود. بيماري سينه بهبود يافت.
به گزارش مشرق ، آيت ا… حاج ميرزا عبدالكريم حق‎شناس تهراني در سال 1298 شمسي در خانواده اي متدين در تهران متولد شدند. نام پدرشان علي و نام خانوادگي‎شان صفاكيش بود. پدر در فرمانداري آن روز تهران صاحب منصب بود و به همين جهت به علي‎خان شهرت داشت. او سه فرزند داشت: ولي، كريم و رحيم. منزل مسكوني پدریشان در خيابان عین الدوله يا ايران كنوني قرار داشت كه جزو محلات نجيب تهران حساب می شد. پدر در ايام صباوت فرزندان خويش وفات يافت؛ ولي مادرشان تا آن زمان كه ايشان به سن پانزده شانزده سالگي برسند در قيد حيات بود.

 

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 11:45:00 ق.ظ ]






1- إِنَّ عَظِيمَ الْأَجْرِ لَمَعَ‏ عَظِيمِ الْبَلَاءِ وَ مَا أَحَبَّ اللَّهُ قَوْماً إِلَّا ابْتَلَاهُمْ‏(1)

حدود صد سال پیش، در دوم شهریور ۱۲۹۵، خدا پسر دیگری به کربلایی محمود عنایت کرد. کربلایی محمود از آمدن فرزند چهارم خود، بسیار خوشحال بود. پیش از این هم خدا به او یک محمدتقی داده بود، ولی زود گرفت. این بار امید داشت که فرزندش بماند و مایه افتخارش شود. هنوز شانزده ماه از آن شب شیرین تابستانی نگذشته بود که رحلت مادر محمدتقی کامش را سخت تلخ کرد؛ تلخی از دست ‌دادن همسر و غم یتیم شدن طفل نورسیده. این‌گونه بود که محمدتقی ، خیلی زود یتیم شد و چیزی از مادر در خاطرش نماند. سال‌ها بعد تعریف کرد که خواب مادر را دیده، ولی مادر چهره از او پوشانده است. پرسیدند: «آخر برای چه صورتش را پوشانده، مگر شما نامحرم بودید؟». جواب داد: «شاید نمی‌خواسته دوباره محبت مادر و فرزندی در دل من زنده شود».



٢- إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً فَقَّهَهُ فِي الدِّينِ(2)

هنوز هفت ساله نشده بود که کربلایی محمود او را به مکتب‌خانه فرستاد. استاد مکتب‌خانه می‌دید که محمدتقی خیلی خوش‌استعداد است و سبک‌سری‌های بچه‌گانه‌ هم ندارد. به کربلایی محمود گفت که اجازه دهد محمدتقی درس را ادامه دهد. کربلایی محمود هم که نمی‌خواست آنچه را خدا به او ارزانی کرده تباه کند، فرزند دوازده ساله‌اش را به حوزه فومن فرستاد.

استعدادش همواره توجه‌ها را جلب می‌کرد. آیت‌الله سعیدی وقتی آن استعداد را در او دید، به پدر گفت: «او را به عراق بفرست. بگذار آنجا درس بخواند». برای کربلایی خیلی سخت بود که دردانه‌اش را به فرسنگ‌ها دورتر از خانه و کاشانه‌اش بفرستد، ولی باز هم برای اینکه آنچه خدا به او ارزانی داشته، تباه نشود، این سختی را به جان خرید.

طلبه جوان، در نزد اساتید خوش درخشید، نبوغ او در چشم اساتید نمودار بود. تلاش او هم عجیب بود. تا آنجا که حتی در سخت‌ترین مریضی‌ها هم حاضر به ترک کلاس درس نبود. روزی از شدت مریضی توان شرکت در کلاس نداشت، ولی با خود فکر کرد که داخل کلاس می‌نشینم و حرف‌های استاد را در ذهن ضبط می‌کنم، ولی درباره آن فکر نمی‌کنم؛ وقتی خوب شدم، آنها را مرور می‌کنم و روی آن فکر می‌کنم.

حافظه قوی، فهم نیکو، همت و پشتکار والا و تقوای مثال‌زدنی دست به دست هم داد تا محمدتقی بهجت، پس از سال‌ها بهره‌مندی از عالمان بسیار بزرگی چون آیت‌الله نایینی، آیت‌الله غروی اصفهانی و آیت‌الله شیرازی، عالم دین شود و فقیه در علوم اهل‌بیت علیهم‌السلام

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 11:35:00 ق.ظ ]





«در اوايل دوران درس وتحصيل، به ناراحتي سينه دچار شده بودم، حتي گاه از سينه‎ام خون مي آمد. سل، مرض خطرناك آن دوران بود، و بيماري من احتمال سل داشت، و دكتر و دارو تأثير نمي‎كرد. يك روز تمام ذخيره هاي خود را كه از كار برايم باقي مانده بود، (حقوق، روزي يك ريال مي شد؛ نيمي از آن را خرج و نيم ديگر را ذخيره مي كردم) صدقه دادم. شب هنگام در عالم رؤيا حضرت ولي عصر عجل‎ا… تعالي فرجه را زيارت كردم، و به ايشان التجا بردم. دست مبارك را بر سينه‎ام كشيد، و فرمود: اين مريضي چيزي نيست ، مهم مرض‎هاي اخلاقي آدم است، و اشاره به قلب مي فرمود. بيماري سينه بهبود يافت.
به گزارش مشرق ، آيت ا… حاج ميرزا عبدالكريم حق‎شناس تهراني در سال 1298 شمسي در خانواده اي متدين در تهران متولد شدند. نام پدرشان علي و نام خانوادگي‎شان صفاكيش بود. پدر در فرمانداري آن روز تهران صاحب منصب بود و به همين جهت به علي‎خان شهرت داشت. او سه فرزند داشت: ولي، كريم و رحيم. منزل مسكوني پدریشان در خيابان عین الدوله يا ايران كنوني قرار داشت كه جزو محلات نجيب تهران حساب می شد. پدر در ايام صباوت فرزندان خويش وفات يافت؛ ولي مادرشان تا آن زمان كه ايشان به سن پانزده شانزده سالگي برسند در قيد حيات بود.

عنایت امیرالمونین علی (ع) به مادر آیت الله حق شناس

از مادر بزرگوارشان به نیکی ياد می کردند، و براي او طلب مغفرت داشتند، و خود را وامدار ايشان می‌دانستند. می‌فرمودند: «مادرم سواد نوشتن و خواندن نداشت؛ اما به خوبی قرآن و مفاتيح را می‌خواند، و حتي آيات مبارکۀ قرآن را در ميان كلمات ديگر تشخيص می‌داد. او اين فهم وشناخت را به خوابي كه از امام امیرالمؤمنین عليه‎السلام ديده بود، مربوط می‌دانست. در آن رؤيا ايشان حضرت وصي (عليه‎الصلوه والسلام) را ديده بود كه به او دو قرص نان می‌دهند. يكي از آن‎ها را شيطان می‌رباید؛ اما او موفق می‌شود كه ديگري را حفظ كرده و بخورد. بعد از اين كه صبح از خواب برخاسته بود، ديگر می‌توانست قرآن را بشناسد، و بخواند.»

«اين‎قدر بايد از اين چوب ها بخوري، تا آدم شوي»

صفحات: 1 · 2

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[شنبه 1395-06-27] [ 11:27:00 ق.ظ ]






درس های زندگی بسیارند. کمی سخت اما سازنده. درست مثل دوران مدرسه هرکه بیشتر تلاش کند و سرسخت تر باشد نمره ی بالاتری خواهد گرفت. تلاش کنید تا جزو مردودی ها نباشید و درس زندگی را به خوبی بیاموزید.
آموزشهایی که مدرسه و دانشگاه ارائه میدهد، با درسهایی که زندگی به اجبار به شما می آموزد قابل قیاس نیست. زندگی ما را به سمت موقعیتهایی سوق می دهد که خیلی وقتها باعث ویرانی ما میشود اما در عین حال به ما قدرت میدهد. خیلی وقتها بارها و بارها زمینمان میزند تا توانایی ما برای برخاستن دوباره را بسنجد. زندگی ما را تا مرز شکستن خم میکند تا استقامت و انعطافپذیری درونیمان را بالا ببرد. بله باید بجنگیم اما از طریق همین جنگیدنهاست که خواهیم درخشید.
همه ما در مسیر زندگی با موانعی روبه رو میشویم. زندگی هم مثل کلاس درس، هفت درس مهم به ما میدهد. رد شدن از این هفت آزمایش زندگی نیازمند عبور کردن از یکی، قویتر شدن و رفتن به مرحله بعدی است.

صفحات: 1 · 2 · 3 · 4

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 11:20:00 ق.ظ ]





استاد اخلاق میرزا اسماعیل دولابی پیش از وفات برای زندگی مومنانه ۱۵ دستورالعمل را ذکر می‌کند که به ترتیب در ذیل آورده شده است.
به گزارش سرویس فرهنگی مشرق به نقل از آنا، استاد بزرگ اخلاق آقای میرزا اسماعیل دولابی پیش از وفات برای زندگی مومنانه 15 دستورالعمل را ذکر می‌کند که به ترتیب در ذیل آورده شده است:

1. هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.

صفحات: 1 · 2 · 3 · 4

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 11:16:00 ق.ظ ]





بر اساس مطالعه ای که در مجله اطفال امریکا به چاپ رسیده است، خوش بینی موجب بهبود سلامت روانی و رفتار نوجوانان به ویژه در برابر علایم افسردگی می شود.
برای انجام این تحقیق ۵۶۳۴ دانش آموز بین سنین ۱۲ تا ۱۴ سال در طی ۳ سال از لحاظ شیوه تفکر خوش بینانه، مشکلات عاطفی، سوء مصرف مواد و رفتارهای ضد اجتماعی مورد بررسی قرار گرفتند.
در طی دوره مطالعه سطح خوش بینی پسران ثابت باقی ماند اما در دختران با کاهش همراه بود. نتایج نشان داد که نوجوانان خوش بین در برابر عوامل خطرساز سلامتی واکنش بهتری داشته اند.

صفحات: 1 · 2

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-06-24] [ 09:20:00 ق.ظ ]





استرس می تواند موجب افت تحصیلی و اختلال در ارتباط بین کودک و اطرافیان او شود
استرس یکی از علل مهم اختلالات خلقی و عاطفی در بچه هاست. استرس می تواند موجب افت تحصیلی و اختلال در ارتباط بین کودک و اطرافیان او شود و در درازمدت در او ایجاد اضطراب و افسردگی کند.
محققان در مطالعات اخیر مهمترین عوامل استرس زا در زندگی کودکان را مورد بررسی قرار داده و عناوین زیر را به عنوان عوامل تاثیرگذار مطرح کردند؛

صفحات: 1 · 2 · 3 · 4

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه, گلچین  لینک ثابت
 [ 09:16:00 ق.ظ ]






1. پرهیز از نگاه نامشروع به افراد نامحرم و عكس ها و سایت های مستهجن. امام صادق علیه السلام فرمود: «نگاه پس از نگاه، در دل بیننده شهوت را مى‏انگیزاند»، و فرمود: «نگاه، تیرى از تیرهاى شیطان است، چه بسا نگاهى كه اندوه‏هاى دراز در پى دارد».
2. عدم معاشرت و دوستى با افراد منحرف و فاسد.
3. انتخاب دوستان مؤمن و سالم.
4. به یاد خدا بودن در همه اوقات.
5. كنترل افكار و نیندیشیدن به صحنه‏هاى شهوت انگیز. هرگز فكر گناه را به ذهن خود راه ندهید و از تصور و تخیل امور جنسى و شهوانى سخت پرهیز كنید.
6. ورزش به طور منظم براى تخلیه انرژى زاید بدن.
7. بهره گیری از كتبى كه جنبه موعظه و بیدارگرى قلبى دارد و پرداختن چند ساعت به مطالعه این‏گونه كتب در روز.
8. خود را همواره در محضر حق تعالى دانستن و او را به یقین در همه حال مراقب و بیناى به افعال خود نگریستن، « هو اقرب الیكم من حبل الورید ؛ او از رگ گردن به شما نزدیكتر است » ، « ألم یعلم بان الله یری ، آیا ‹گنهكار› نمیداند كه خدا میبیند »، « أیحسب ان لم یره احد، آیا میپندارد كسی او را نمیبیند»

صفحات: 1 · 2

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 08:37:00 ق.ظ ]






چگونه اراده خود را تقويت کنيم ؟ اراده خيلي ضعيفي در انجام كارها دارم چه کنم ؟ راه هاي تقويت اراده کدامند ؟ براي چگونگي محکم کردن اراده توضيحات کاملي بدهيد؟ و …
پرسش هايي است که هر روز مخاطبان مرکز مشاوره سايت تبيان از مشاوران ما مي پرسند .
تا کنون نزديک به 3000 هزار پرسش در خصوص تقويت اراده پاسخ داده شده و همچنان اين پرسش براي کاربران ما وجود دارد که چگونه اراده خود را تقويت کنيم ؟ بهترين پاسخ به اين پرسش به شرح زير مي باشد:
شخص با اراده كسي است كه وقتي درباره كاري، به خوبي تأمل كرد و آن را نافع دانست، تصميم به انجام آن مي‏گيرد و با فعاليت و ثبات قدم، آن را به اجرا در مي‏آورد و در مقابل، فرد سست اراده ، با كمترين مشكلي، از انجام دادن كار، دلسرد شده ، دست از تلاش برمي‏دارد. شخص با اراده، كسي است كه داراي هدفي معقول است و تا موقعي كه به آن نرسيده، از تعقيب آن باز نمي‏ايستد و مشكلات و موانع رواني يا مادي، به اراده و عزم او لطمه نمي‏زند و از پيشرفتش، جلوگيري نمي‏كند.
راهكارهاي تقويت اراده
1) تعيين هدف يا اهداف : انسان بايد ابتدا هدف و يا اهداف خود را در زندگي و يا كاري كه مي‏خواهد انجام دهد ، به طور دقيق و مشخص، ترسيم كند. طبيعي است كه اين هدف، بايد شفاف، معقول، قابل دست‌يابي، بدون افراط و تفريط ، مطابق توان و استعداد خود و واقع‌بينانه باشد نه بلندپروازانه و خارج از توانايي‌‏هاي شخص. در غير اين صورت، وقتي با مشكلات و موانع سختي رو‌به‌رو شود ، نااميد و دلسرد شده ، از ادامه كار، منصرف مي‏‏شود و خود را ناتوان و بي‌‏اراده مي‏بينيد.
2) شناخت توانايي‌‏ها و استعدادها: همه ما در وجود خود ، از استعدادهايي برخورداريم . كافيست اين نيروها را بشناسيم و براي رسيدن به هدف، آنها را به كار گيريم.

صفحات: 1 · 2 · 3 · 4

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 08:34:00 ق.ظ ]





بر پایی مسجد درهر محله و نقطه‌ای یکی از ابتکارات دین مبین اسلام است،برای اینکه هر آینه امکان دور هم جمع شدن مومنین و بهره‌گیری از فکر، دانش و مشاوره یکدیگر وجود داشته باشد.
وارث: عرض نمی‌کنیم که وقتی امام جماعت شدیم، از همه‌ کارهای دیگر دست برداریم؛ نه، می‌تواند انسان به‌قدر ظرفیّت خود به کارهای دیگر علمی یا غیرعلمی بپردازد، لکن حق مسجد باید ادا بشود. از قبل از وقت شروع نماز انسان برود مسجد با طمأنینه، با سکون نفس آماده‌ نماز بشود، نماز را با کیفیّت خوب بخواند. بعد اگر برنامه‌ حرف‌زدنی دارد، برگردد طرف مردم و با مردم حرف بزند، برای مردم تبیین بکند؛ برنامه‌های گوناگونی که در مساجد بحمدالله شماها دارید. زمان ما، آن زمانی که بنده مثلاً در مشهد امامت جماعت می‌کردم و مسجد می‌رفتم، خیلی کارها معمول نبود، بلد نبودند یا بلد نبودیم این کارها را. هر کاری می‌کردیم، نو به‌حساب می‌آمد. امروز بحمدالله این کارها رایج است. اینکه بین دو نماز یا بعد از نماز، امام جماعت بِایستد یا برود روی منبر با مردم حرف بزند یا اینکه مثلاً فرض کنید تخته‌سیاه در مسجد ببرند، حدیث بنویسند، برای مردم تبیین بکنند، یا بنشینند با جوان‌های مسجد حلقه‌ معرفتی تشکیل بدهند، تبیین کنند، سؤالاتشان را بشنوند، این کارها حالا آن‌طور که انسان احساس می‌کند از گزارش‌ها و از حرف‌ها رایج است، آن زمان رایج نبود. (سخنراني مقام معظم رهبري در ديدار با ائمه جماعت استان تهران،31 مرداد95)
بر پایی مسجد درهر محله و نقطه‌ای یکی از ابتکارات دین مبین اسلام است،برای اینکه هر آینه امکان دور هم جمع شدن مومنین و بهره‌گیری از فکر، دانش و مشاوره یکدیگر وجود داشته باشد. اتفاقا در جنگ نرم نیز دشمن بیش از هر چیز از همین حرکت گردهم آمدن مومنین بویژه جوانان هراس دارد و سعی می‌کنند جوانان صاحب اندیشه و استعداد را جذب سایر محافل کنند. بنابراین برنامه‌ها در مساجد باید مطابق فکر مخاطبین جوان تحصیل‌کرده که به مسجد وارد می‌شوند، به روز و از جانب افراد تحصیل‌کرده اجرا شود.امام جماعت آگاه و تحصیل‌کرده در جهت جذب جوانان مسجدی بی‌شک برکات انس با مسجد را دو چندان خواهد کرد.

صفحات: 1 · 2 · 3 · 4 · 5

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه, گلچین  لینک ثابت
[سه شنبه 1395-06-23] [ 11:34:00 ق.ظ ]






وارث: آیت الله مجتهدی تهرانی میفرمودند: حضرت امیـر مؤمنان امام علی علیه السلام بہ عیادت یکی از اصحابشان که مریض بود رفتند، یه خـرده اون مریض ناله کرد، حضرت او را موعظه کردند و فـرمودند: «جـَعَلَ اللهُ ما کانَ مِن شَکْواکَ حَطّاً لِسَیِّئاتِک»

خـداوند بیماری تو را وسیله ی کاستنِ گناهانت قـرار داده است.

بعد حضرت او را دلداری دادند و فرمودند:«فَاِنَّ الْمَرَضٌ لا اَجْرَ فیہِ وَ لٰکِنَّهُ یَحُطُّ السَّیِّئاتِ، وَ یَحُطُّهَا حَتَّ الْاَوْرَاقِ»

مریضی و بیمارۍ پاداشی ندارد، اما از بین برنده ی گناهان است. برای مریضی به انسان پاداش نمی دهند، اما فایده اش این است که گناهان را از بین می برد. همانطور باد پاییزی برگ درختان را می ریزاند، مریضی هم باعث ریختن گناهان می شود.

به همین دلیل وقتی انسان از بستر بیماری بر می خیزد، یک نورانیتی دارد، چون گناهش آمرزیده شده، نورانی شده و باید از این به بعد حواسش را جمع کند که دیگر گناه نکند.

پس تب و لزری که انسان می کند، کفاره ی گناهانش است. البته ریزش گناهان در حالت مریضی براۍ انسان های خوب است، والا کسانی کہ نماز نمی خوانند و روزه نمی گیرند و تقوا ندارند، مرض برای آنها فایده ای ندارد، بیماری برای آنها عذاب است.

اما برای اولیای خـدا بیمارۍ خوب است، اگر انسان بیمـار نشود یک حالت غرور در او پیدا می شود. بنابراین مریضی و بیماری برای رفع غـرور آدم خوب است. بد نیست آدم گاهی مریض شود.

پس اگر یک وقت مریض شدید، شِکوه نکنید.

من در ”تفسیر شیخ ابوالفتوح راضی” دیدم که یکی از اولیای خـدا سی سال مریض بود و در بستر خوابیده بود. به عیادت او آمدند،و پرسیدند: می خواهی خوب بشوی؟ یا میخواهی خوب نشوی و بمیری؟

او در پاسخ گفت: « هرچه خـدا بخواهد. »

شکایت ابداً از او ندیدند، خیلی حـرف است که آدم سی سال بسترۍ باشد و شکایتی نکند.

منبع: کتاب بدیع الحکمة حکمت ۱۴ از مواعظ آیت الله مجتهدی تهرانۍ(ره)

/1102101305

مطالب مرتبط
تمثیل زیبای گناه در بیان آیت الله مجتهدی تهرانی
آیت الله مجتهدی تهرانی: بگردید و خودتان را پیدا کنید!
برچسب ها

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 11:33:00 ق.ظ ]




آیا شما یک عبد واقعی هستید؟


وارث: عبد در تمام هستى و کمالات، خود را مدیون مولاى خود می‌داند. به همین دلیل؛ تسلیم اوست و همین نادیده گرفتن خود و هوا و هوسش او را به رنگ کمالات مولا در می‌آورد.
عبادت به معناى نهایت خضوع و تذلّل و مرتبه اعلاى خضوع است، و به طور کلی بندگى در سه چیز خلاصه می‌گردد:
اول: اینکه بنده در آنچه خداوند بر او منّت گذاشته و بخشیده است براى خود مالکیتی نمی بیند، مال را مال خدا می‌داند، و آن را در جایى که خدا فرموده است قرار می‌دهد.
دوم: بنده خدا براى خودش مصلحت اندیشى و تدبیر نمی‌کند.
سوم: تمام مشغولیت بنده منحصر شود به آنچه که خداوند او را به آن امر نموده یا از آن نهى فرموده است. با این بیان، هم حقیقت بندگى روشن می‌گردد و هم راه به دست آوردن آن.
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمودند: وقتی شما جمله «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الله و الله اکبر» را بر زبان جاری می سازید، در واقع، با این کار دارید درختی را برای خود در بهشت می کارید و یا کسانی که مبادرت به خوردن مال یتیم می کنند، در واقع دارند آتش تناول می کنند
عبادت دارای سه مرتبه است: بعضى خدا را عبادت می کنند به امید ثواب آخرت و ترس از عذاب؛ (نهج البلاغه ، حکمت 237؛ اصول کافى، ج 2، ص 84) که عامه مؤمنان این طور هستند. بعضى خدا را عبادت می کنند که شرف عبودیت پیدا کنند و خدا آنها را بنده خود بخواند و بعضى خدا را عبادت می کنند از جهت هیبت و جلال او و محبت به او که این مرتبه اعلاى عبودیت است. (دامادى، سید محمد، شرح بر مقامات اربعین، ص 125)
عبد در تمام هستى و کمالات، خود را مدیون مولاى خود می‌داند. به همین دلیل؛ تسلیم اوست و همین نادیده گرفتن خود و هوا و هوسش او را به رنگ کمالات مولا در می‌آورد. تا آن ‌جا که به فرموده رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله): «بنده حقیقى حضرت پروردگار کسى است که اطاعت و فرمانبردارى خدا شیرینى او و محبت خدا لذتش باشد. حاجت به خداى خود برد و حکایت خویش به او گوید و توکل و اعتماد خود بر او بندد».(شیخ بهایى، محمد، اربعین)
نقش نیت در عبادت
نیت، نقش تعیین کننده ای در ارزش اعمال انسان ایفا می کند. شیعه و سنی حدیث شریفی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل کرده اند که آن حضرت فرمود: «انماالاعمال بالنیات و لکل امریء ما نوی»(بحار، ۷۰، ۲۱۰) ارزش کارها به نیت است و هرکس متناسب با نیت خود بهره خواهد برد. البته، منظور از نیت این نیست که انسان انگیزه خود را از انجام اعمال به زبان یا ذهن بیاورد و مثلا بگوید: من این کار را برای خدا انجام می دهم، بلکه منظور این است که انگیزه واقعی انسان از انجام عمل، رضای خدا و یا رسیدن به پاداش های اخروی و یا دست کم، نجات از عذاب الهی باشد.
ارزش اعمال غیرخدایی، صفر است
براساس فلسفه اخلاق اسلامی، ارزش عملی که در آن نیت خدایی وجود نداشته باشد، در حد صفر است و اگر چنانچه عبادت واجبی با انگیزه خودنمایی انجام شود، ارزش آن زیر صفر است؛ زیرا علاوه بر این که، اصل عبادت باطل است، عذاب اخروی هم به دنبال دارد.
از نظر آموزه های دینی اگر فردی برای کسب محبوبیت در اجتماع، خدمتی انجام دهد؛ مثلا برای پیروزی در انتخابات و کسب رأی بیش تر، مبالغ هنگفتی را صرف امور -به اصطلاح- عام المنفعه نماید و مردم نیز به این واسطه به او رأی بدهند، در واقع، پاداش خود را دریافت نموده و چیزی از خدا طلبکار نمی باشد.
در نظام ارزشی اسلام، چیزی دارای ارزش است که در روح انسان اثر خوبی برجای گذارد. ظهور این حالت در آخرت به صورت نعمت های بهشتی و یا سایر نعمت های اخروی خواهد بود.
بنابراین، رابطه بین انسان و خدا و یا رابطه انسان با نعمت های بهشتی، همان اثری است که در روح انسان باقی می ماند.
از طریق قلب است که انسان با خدا مرتبط می شود و چیزی را از او دریافت می کند. اگر این اثر، یک اثر نورانی کمالی باشد، موجب می شود که خدای متعال در عالم آخرت آن ها را به صورت نعمت های عظیم اخروی ظاهر نماید. در حقیقت، آنها نتیجه همان اعمالی است که انسان در دنیا انجام داده است.
ارزش عملی که در آن نیت خدایی وجود نداشته باشد، در حد صفر است و اگر چنانچه عبادت واجبی با انگیزه خودنمایی انجام شود، ارزش آن زیر صفر است
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمودند: وقتی شما جمله «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الله و الله اکبر» را بر زبان جاری می سازید، در واقع، با این کار دارید درختی را برای خود در بهشت می کارید و یا کسانی که مبادرت به خوردن مال یتیم می کنند، در واقع دارند آتش تناول می کنند: «ان الذین یاکلون اموال الیتامی ظلما انما یاکلون فی بطونهم نارا» (نساء: ۱۰) بنابراین، آنچه به عمل ما ارزش می بخشد و آن را به خدا و عالم آخرت مرتبط می سازد، نیت قلبی است. کوچکی، بزرگی یا ظاهر اعمال هم نشان دهنده بی ارزشی و یا باارزشی اعمال نیست؛ به بیان دیگر، ارزش کارها به کمیت آنها نیست. در ظاهر قضیه، هیچ تفاوتی بین -مثلا- خرج کردن پول در راه حلال و مصرف آن در راه حرام وجود ندارد، اما آن چیزی که موجب جدایی آنها از یکدیگر می شود، نیت انسان است. انگیزه است که به اعمال انسان ارزش می بخشد.
نکته دیگر این که، عبادات از لحاظ میزان وابستگی به نیت در یک حد نیستند، میان آنها تفاوت وجود دارد. برای مثال، شخصی که برای خودنمایی نماز می خواند، فقط ممکن است مورد تشویق افراد مؤمن و نمازخوان قرار گیرد؛ اشخاصی که به نماز اهمیت نمی دهند هرگز او را تشویق نمی کنند. آن چیزی که در این جا موجب می شود تا انسان ریا کند، جذب قلوب مؤمنان است. اما در امور عام المنفعه مثل ساختن مدرسه و بیمارستان و مانند آنها، هم مسلمان و هم غیرمسلمان استقبال می کند. بنابراین، زمینه خودنمایی و ربا در پول خرج کردن بیش تر است تا در نماز خواندن. کم تر کسی است که برای نماز خواندن به شخصی رأی بدهد، اما اگر کسی پول خرج کند، احتمال این که افراد بیشتری به او رأی بدهند وجود دارد. از این رو، انگیزه افراد در عبادات فردی و عبادت هایی که نفعی برای مردم دارد، متفاوت است.

ادامه »

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه, گلچین  لینک ثابت
 [ 11:24:00 ق.ظ ]




حسین(ع) میا به کوفه! دو وصیت حضرت مسلم(ع) قبل از شهادت


پیروزی حقیقی در اطاعت از فرامین الهی و رسول و جانشینان بر حق اوست و آن کس که بتواند در تحقق این امر موفق باشد مزد زحمات خود را گرفته و جایگاهی به وسعت روزی خوردن نزد پروردگار را می‌یابد و مسلم بن عقیل(ع) در زمره‌ این افراد است.
وارث: بر اساس جهان بینی اسلامی، سراسر هستی در مالکیت خداوند متعال است. «أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ [اعراف/54] آگاه باشید که آفرینش و تدبیر (جهان)، از آن (و به فرمان) اوست! پر برکت (و زوال ناپذیر) است خداوندی که پروردگار جهانیان است».
و در این قلمرو، برای او که خالق هستی است، شریکی متصور نیست. «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ؛ خداوند، یکتا و یگانه است»
در نتیجه فرمانی جز فرمان خداوند وجود ندارد «إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ؛ حکم تنها از آن خداست فرمان داده که غیر از او را نپرستید!».
بر اساس آیات فوق انحصار «حاکمیت» و «ولایت» در خداوند به وضوح بیان شده است. حاکمیت چه در نظام تکوینی و چه در نظام تشریعی، اختصاص به خداوند دارد، خداوند منشأ تمام قدرت ها و شریعت اسلام تنها مصدر قانون گذاری است، چرا که خالقیت، مالکیت، ربوبیت، و حقّانیت مختص خداوند است.
همچنین با توجه به آیات فوق می‌توان نتیجه گرفت اطاعت از امامان معصوم علیهم‌السلام نیز در طول حاکمیت خداوند متعال است و خداوند اطاعت از خدا و رسول را در ردیف اطاعت از خود قرار داده و آن را واجب دانسته است: «یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِى‏‌ الأمْرِ مِنْکُمْ [نساء/59] اى‏‌ کسانى‏‌ که ایمان آورده ‏اید از خدا اطاعت کنید و از رسول خدا، و صاحبان امر (اولوالامر) خودتان اطاعت کنید».
بنده‌ مطیع، امری را که مولا به او فرمان می‌دهد، بدون کم و کاست به نحو احسن به فعلیت می‌رساند، پس پیروزی در زندگی انسان زمانی مهیا می‌شود که حکم خداوند را در زندگی و در مرحله‌ بعد در شهر و جامعه حاکم کنیم، که این حکومتِ حکم خداوند، در تمام امورات پیروزی نهایی و مطلق انسان محسوب می‌شود.
از ابو بصیر روایت شده: از امام صادق (ع) از این آیه 56 سوره مبارکه احزاب پرسیدم و گفتم صلوات خدا بر پیامبر (ص) چگونه است، فرمود:
«اى ابو محمد، تزکیه و پاکیزه نمودن اوست، در آسمان‌هاى بلند، پس گفتم: شناختم صلوات خود را بر آن حضرت، پس تسلیم چگونه است؟
فرمود: تسلیم شدن و گردن نهادن براى اوست در کارها، پس بنا بر این معناى قول خدا «وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً» چنین است گردن نهید به اوامر او و جدیت و کوشش کنید در طاعت و پیروى از او در تمام آنچه شما را به آن امر می کند».
یکی از جلوه‌ها و اهداف درخشان نهضت کربلا را می‌توان همین فعلیت بخشیدن و گردن نهادن به حکم خداوند دانست، لذا توسط معتقدترین انسان‌ها این نهضت به وجود آمد. که از آن جمله می‌توان به حضرت «مسلم بن عقیل» آن مرد شجاع و پاکدامن اشاره کرد که به نوبه‌ خود نهضت امام حسین علیه‌السلام را با پاکدامنی و پرهیزگاری پیوند اساسی بخشید.
از جمله کارهای حضرت مسلم بن عقیل(ع) در رعایت اصول و فروع دین و عامل بودن به اوامر الهی و دوری کردن از نواهی را می‌توان در چند واقعه‌ حساس که قبل از واقعه‌ عاشورا رخ داده است مشاهده کرد:
1ـ عدم ترور و حمله‌ غافلگیرانه
یکی از بزرگان کوفه به نام «شریک» مریض شد عبیدالله خواست که به عیادت او برود، به مسلم خبر دادند به منزل «شریک» برود و پشت پرده کمین کرده و «عبید الله» را به قتل برساند.
مسلم به خانه‌ شریک آمد و با شریک قرار گذاشت که وقتی شریک تقاضای آب کرد، مسلم به عبید الله حمله‌ور شود. وقتی عبید الله به خانه‌ شریک آمد و او در فرصت مناسب چندین بار علامت داد و درخواست آب کرد، مسلم حمله نکرد تا جایی که عبید الله مشکوک شد و رفت.
بعد به مسلم گفتند: چرا حمله نکردی و از این فرصت طلایی استفاده نکردی؟!
گفت: یادم آمد که پیامبر اکرم(ص) ترور را حرام می‌داند و فرمود: «إِنَّ الْإِیمَانَ‏ قَیَّدَ الْفَتْک‏؛ ایمان مانع ترور و حمله‌ی غافلگیرانه است».
این نشان دهنده‌ تقیّد و اعتقاد قلبی یک مجاهد فی سبیل‌الله است که منافع مادی خود که تأثیر بسزایی در امورات دنیایی او داشته را فدای حکم الهی می‌کند و حضرت مسلم به زیبایی هرچه تمام‌تر این هنر زیبای خود را در این برهه از تاریخ به نمایش گذاشته است.
2ـ استفاده‌ از غذای پاک و طاهر
یکی از فروعات دینی در مورد لقمه‌ پاک و طاهر و عدم نجاست است. بر اساس موازین شرعی انسان از خوردن غذای نجس باید دوری کند. و اعتقاد و عمل به این دستور را در سیره‌ عملی «مسلم بن عقیل» به وضوح حتی زمانی‌که به شدت محتاج بود می‌توان مشاهده کرد. (البته در فروعات دینی حکم اضطرار موجود است، که در این مواقع می توان به فروعات دینی عمل نکرد)، اما حضرت مسلم با این عمل خود می‌خواست در زمره‌ این روایت حضرت رسول(ص) «أَفْضَلُ‏ الْأَعْمَالِ‏ أَحْمَزُهَا»غ بهترین اعمال سخت‌ترین آنهاست»، واقع شود.
وقتی حضرت مسلم بن عقیل را با جراحات و زخم‌های متعدد دستگیر کردند، به شدت تشنه شد و درخواست آب نمود. وقتی خواست آب بخورد، خون دهانش به آب مخلوط شد و آب نخورد. آب را عوض کردند، خواست بخورد باز آب نجس شد.
لذا آب نخورد. چرا؟! چون شرع مقدس اجازه نمی‌دهد انسان آب نجس بخورد.
3ـ ادای حقوق دیگران
حضرت مسلم در هنگام شهادت دو وصیت انجام می‌دهد:
الف ـ به حسین بن علی (ع) خبر دهید که به کوفه نیاید.
ب ـ من هفتصد دینار به این مردم مقروض هستم، زره و شمشیرم را بفروشید و بدهی من را بدهید.
در این مورد نیز می‌توان عمل‌گرایی و اعتقاد راسخ او به انجام احکام و دستورات شرع را مشاهده کرد و باید گفت: کسانی که تمام ابعاد اسلام را پذیرفته‌اند مفتخر به شهادت در راه حضرت امام حسین (ع) خواهند شد.
در نتیجه پیروزی حقیقی و واقعی در اطاعت از فرامین الهی و رسول و جانشینان بر حق اوست و آنکس که بتواند در تحقق این امر موفق باشد مزد زحمات خود را گرفته و جایگاهی به وسعت روزی خوردن نزد پروردگار را می‌یابد و مسلم بن عقیل و شهدای کربلا در زمره‌ی این افراد هستند.
منابع:
[1]. طبرسى، فضل بن حسن، ترجمه مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج20، ص171
[2]. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی
[3]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار، ج67، ص191
[4]. طاهرزاده، اصغر، کربلا مبارزه با پوچی‌ها

ادامه »

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه, گلچین  لینک ثابت
 [ 09:48:00 ق.ظ ]





نکته آخر راجع به این بحث این است که این زهد و ساده زیستی چگونه به دست می آید؟ راه کسب زهد چه چیزی است؟ یک راه کسب زهد که در روایات هم گفته شده است این است که انسان خود را شبیه آدم های زاهد دربیاورد. به طور کلی در روایات داریم که اگر می خواهید یک صفت خوبی را به دست بیاورید، خود را شبیه آن صفت کن تا اصل آن صفت در باطنت به دست بیاید. در روایات داریم که اگر حلیم نیستید، خود را به حلم بزنید. یعنی ظاهرت را شبیه آدم حلیم کن. آدم های حلیم راحت از کنار مسائل می گذرند. اگر عصبانی شدید و نشسته بودید، بایستید، اگر ایستاده بودید قدم بزنید، یک آبی به دست و صورتتان بزنید. خودت را به زور نگه دار و اگر چند بار این کار را کردی، دیگر چیزی نمی تواند تو را عصبانی کند. ویژگی حلم کم کم در این شخص به وجود می آید. شاید تباکی که در روایات گفته اند اگر گریه ات نمی آید خود را شبیه به گریه کردن کن، همین معنا باشد. تباکی ریا نیست. درست است که شبیه سازی است ولی خود را شبیه می کند که این بکاء در او حاصل شود. تباکی به قصد بکاء است، نه به قصد نشان دادن به مردم.
در بحث زهد هم امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: «التّزهّد یؤدّی الی الزهد»3 یا در جای دیگر فرمودند: « اوّل الزّهد التزهّد.»4شروع زهد تزهد است. در ظاهر سعی کنید تمرین زهد کنید. اگر کسی جلوی پایتان بلند شد یا بلند نشد برایتان فرقی نکند. این یک نوع تمرین کردن است. یکی از راه های زهد شبیه کردن است. دومین راه بذل و بخشش است که باعث می شود کم کم علاقه اش به دنیا کمتر شود. مهم ترین چیز انفاقات واجب است مانند پرداخت کردن خمس و زکات که در پرداخت آنها نباید تعلل کنیم. قرآن می فرماید: « لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ.»5به مقام بر و نیکی نمی رسید، مگر اینکه آن چیزی را که دوست دارید انفاق کنید. اینکه در روایات بر اطعام دادن تاکید کرده اند یکی از نتایجش این است که انسان را از بند تعلقات رها می کند. دست و دلباز بودن خصوصا نسبت به خانواده انسان را بزرگ می کند.
سومین چیزی که بسیار در رها کردن انسان از بند تعلقات موثر است، یاد آخرت و روز قیامت است. اگر بتوانیم این را درک کنیم می فهمیم که هر چه که هست می گذرد. اگر خیلی خوش هستی فکر نکن می ماند، اگر خیلی غمناک هستی، آن هم می گذرد. یک شخصی عطاری داشت و طبابت می کرد، یک فقیری از او چیزی خواست. عطار گفت ندارم. آن فقیر به او گفت: تو با این ناخن خشکی چگونه می خواهی جان به عزرائیل بدهی؟ عطار گفت: خودت چگونه جان می دهی؟ آن فقیر رو به قبله دراز کشید و گفت این طوری. عطار که سادگی او را دید، زیر و رو شد. بی تعلقی او را که دید زندگی اش عوض شد. «مَنْ أَکْثَرَ مِنْ ذِکْرِ الْمَوْتِ رَضِیَ مِنَ الدُّنْیَا بِالْکَفَافِ»6 کسی که زیاد به یاد مرگ باشد به اندازه‌ای که او را نیاز باشد و حد زندگی اش باشد، راضی است. برای این موضوع وقت بگذاریم. در خلوت ها به قبرستان برویم. در زمان ما شوخی ها جدی گرفته شده است و جدی ها شوخی گرفته شده است. در زمان پخش سریال ها خیابان ها خلوت می شود. آیا جدی تر از مرگ و امام زمان عجل الله تعالی فرجه هم چیزی است؟
آیت اللّه احمدی میانجی7 می گفتند پدرم رفیقی داشتند که همشهری مان بود و من هم او را دیده بودم. پیرمردی بود که خیلی مال داشت ولی عجیب دست و دلباز بود. یک خانه ای داشت که اتاق های زیادی داشت و ایام قحطی به خادم هایش گفته بود نان زیادی درست کنند و خودش به فقرا می بخشید. در ماه رمضان و ماه محرم عالمی می آورد. روزی مریض می شود و پدر آیت الله میانجی به دیدن او می رود و به او می گوید من امشب می میرم امشب کارهای مرا انجام بده ولی الان وقتش نیست، فعلا بخواب وقتی که وقتش شد صدایت می زنم. پدر آیت الله میانجی به خانه اش رفت و نصفه شب فرزندان آن پیرمرد آمدند و پدر آیت الله میانجی را بردند. به اطرافیان گفت که زیر بغلش را بگیرند و بنشانند و می گفت: اهل بیت علیهم السلام آمده اند، به هیچ چیزی توجه نداشت و یکی یکی به آنها سلام می داد.

 

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:47:00 ق.ظ ]





وارث: مردى به حضرت عرض کرد: خداوند می‏فرماید: «ادعونى استجب لکم» پس چرا ما دعا میکنیم، ولى اجابت نمیشود، حضرت فرمود: چون دل‏هاى شما در هشت مورد خیانت و بى وفایى کرد:


1 - خدا را شناختید، ولى حقش را آن گونه که بر شما واجب بود، ادا نکردید. از این رو آن معرفت به کار شما نیامد.

2 - به پیامبر خدا ایمان آوردید، ولى در عمل با سنت و روش او مخالفت کردید، پس ثمره ایمان شما چه شد؟

3 - کتاب خدا (قرآن) را خواندید، ولى در عمل با آن مخالفت کردید.

4 - گفتید ما از آتش دوزخ میترسیم، ولى در همه حالات به واسطه گناهان خود به سوى جهنم مى‏روید.

5 - گفتید ما به بهشت تمایل و رغبت داریم، ولى کارهایى انجام میدهید که شما را از بهشت دور می‏سازد.

6 - نعمت‏هاى خدا را استفاده مى‏کنید، ولى شکر و سپاس گزارى نمیکند.

7 - خداوند فرمود: شیطان دشمن شما است، شما نیز او را دشمن گیرید. شما به زبان او را لعن مى‏کنید، ولى در عمل با او دوستى مینمایید و از او اطاعت می‏کنید.

8 - عیب‏هاى مردم را برابر دیدگان‏تان قرار دادید و عیب‏هاى خود را پشت سرانداختید، در نتیجه کسى را ملامت می‏کنید که خود به ملامت سزاوارتر از او هستید.


با این وضع چه دعایى از شما مستجاب گردد، در صورتى که شما راه‏ها و درهاى دعا را به روى خود بسته ‏اید؟!

«پس تقوا پیشه کنید؛ کارهایتان را اصلاح کنید؛ امر به معروف و نهى از منکر کنید تا خدا دعایتان را مستجاب کند

برگرفته از کتاب بحارالانوار جلد 93 صفحه 376

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:43:00 ق.ظ ]





وارث: اگرچه احسان و نیکی به والدین در قرآن کریم و روایات سفارش و تأکید شده است و ظاهراً از دیدگاه اسلامی توصیه‌هایی که در مورد خوش‌رفتاری با والدین وجود شده، در مورد فرزندان وجود ندارد، اما در مواردی نیز حقوق فرزندان مقدم است. برای نمونه؛ تأمین نفقه همسر و فرزندان واجب است و والدین در مرحله بعد قرار می‌گیرند.[1]
وظیفه تعلیم و تربیت فرزند بر عهده والدین است، اما فرزند چنین وظیفه‌ای نسبت به والدین خویش ندارد و نمی‌تواند به بهانه احسان به آنان، از تربیت فرزندانش غافل شود.
به هر حال؛ باید گفت: حق اولاد هم حق کمی نیست؛ به دیگر سخن؛ حقوق فرزندان و والدین متقابل است، هم والدین بر فرزندان حقوقى دارند که باید فرزندان رعایت کنند و هم فرزندان بر والدین حقوقى دارند که والدین باید رعایت کنند. چنان‌که در روایات می‌خوانیم:
پیامبر خدا(ص) فرمود: «رحمت خدا بر آن‌کس که فرزندش را بر نیکوکار بودنش کمک می‌کند، بدین‌گونه که از خطاى او در می‌گذرد و به درگاه خدا برایش دعا می‌کند!».[2]
امام علی(ع) فرمود: «بی‌گمان، فرزند، حقّى بر پدر دارد و پدر، حقّى بر فرزند؛ حقّ پدر بر فرزند، این است که از او در هر کارى جز معصیت خدا، فرمان‌بردارى کند و حق فرزند بر پدر، آن است که نام نیکی برایش انتخاب کند. او را به بهترین وجه در معرض تعلیم و تربیت قرار دهد و قرآن را به او بیاموزد».[3]

________________________________________
[1]. امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج ‌2، ص 319، قم، مؤسسه مطبوعات دار العلم، چاپ اول.
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ‏6، ص 50، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[3]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 546، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:41:00 ق.ظ ]




تحليل دعاي امام حسين‌ عليه‌السلام در روز عرفه
موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-06-21] [ 10:46:00 ق.ظ ]






پرسش: مدتی است نسبت به نماز کاهل شده ام و نگرانم، لطفا در این زمینه بنده را راهنمایی بفرمایید.

پاسخ: در این زمینه توجه به امور ذیل مفید است:
1. تفكر درباره ی مرگ و زود گذشتن دوران زندگى، خاطرات تلخ و شیرین و خلاصه انتهاى عمر و ورود به عالم قبر و قیامت و رسیدن عذاب‏هاى الهى و سرافكندگى و روسیاهى و… این فكر باید در مكانى خلوت باشد تا دل شما متأثر گردد و تا تحریک براى نماز و هر توشه اخروى گردید. در این زمینه مطالعه ی کتب معاد و سرای دیگر/ شهید دستغیب و منازل الآخره /حاج شیخ عباس قمی (این کتاب به صورت الکترونیکی در کتابخانه تبیان وجود دارد) مفید است.

2. باور كردن عتاب تارک نماز: وعید و عذاب‏هاى الهى درباره‏ ى تارک نماز همیشه باید مدّ نظر باشد. ترک نماز و یا سبک شمردن آن، آثار و نتایج شوم فراوانى دارد؛ حضرت رسول در این باره می ‏فرماید: “هر كس نماز را سبک بشمارد، دچار پانزده بلا می ‏شود: شش بلا در دنیا، سه بلا در هنگام مرگ، سه بلا در قبر و سه بلا و عقوبت هنگامى كه از قبر بیرون می ‏آید:


الف. آنچه در دنیا به آن دچار می ‏شود:
1. خداوند بركت را از عمر او بر مى دارد.
2. خداوند بركت را از روزی ‏اش بر مى‏ دارد.
3. چهره خوبان از او گرفته می ‏شود.
4. كار نیک وى دیگر پاداش نخواهد داشت.
5. دعایش به اجابت نمى ‏رسد.
6. از دعاى خوبان بهره‏ اى نخواهد برد.

صفحات: 1 · 2 · 3

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 08:47:00 ق.ظ ]










چگونه ضعف ایمان را از بین برده و شهوت را در دوران جوانی کنترل کنیم؟


تقویت اراده امرى است ممكن ولى نیازمند جدیت و تلاش است. بسیارى از افراد علاقه‏مند به تقویت اراده خویش مى‏باشند. اما در همین مساله از خود سستى و بى‏ارادگى نشان مى‏دهند و پس از دست‏یابى به راه‏هاى تقویت اراده چند صباحى اقداماتى نموده و عقب‏نشینى مى‏كنند. آن گاه مى‏پندارند كه این راه‏ها كافى نبوده و در جست و جوى راهى دیگر بر مى‏آیند در حالى كه اشكال اساسى در سستى ورزیدن خودشان مى‏باشد.
برخی عوامل موثر در این راستا عبارتند از:

صفحات: 1 · 2 · 3

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 08:45:00 ق.ظ ]




 

برای دریافت فایل PDF کلیک کنید …

برای دریافت فایل صوتی حاج منصور ارضی کلیک کنید …

برای دریافت فایل صوتی شیح حسین انصاریان کلیک کنید …

برای دریافت فایل صوتی میثم التمار کلیک کنید …

برای دریافت فایل صوتی سید مهدی میرداماد کلیک کنید …

دعای امام حسین (ع) در روز عرفه

اِلى قَریبٍ فَیَقْطَعُنى اَمْ اِلى بَعیدٍ فَیَتَجَهَّمُنى اَمْ اِلَى الْمُسْتَضْعَفینَ لى وَاَنْتَ رَبّى وَمَلیکُ اَمْرى اَشْکُو اِلَیْکَ غُرْبَتى وَبُعْدَ دارى وَهَوانى عَلى مَنْ مَلَّکْتَهُ اَمْرى اِلهى فَلا تُحْلِلْ عَلَىَّ غَضَبَکَ فَاِنْ لَمْ تَکُنْ غَضِبْتَ عَلَىَّ فَلا اُبالى سُبْحانَکَ غَیْرَ اَنَّ عافِیَتَکَ اَوْسَعُ لى فَاَسْئَلُکَ یا رَبِّ بِنُورِ وَجْهِکَ الَّذى اَشْرَقَتْ لَهُ الاَْرْضُ وَالسَّمواتُوَکُشِفَتْ بِهِ الظُّلُماتُ.

به نزدیک تا با من به دشمنى برخیزد،یا به بیگانه تا با من با ترش‏رویى برخورد کند یا به آنان‏که خوارم مى‏شمرند؟،و حال اینکه تو خداى من،و زمامدار کار منى.من به تو شکایت مى‏کنم،از غربتم،و دورى‏ خانه آخرتم،و سبکى‏ام نزد کسى‏که اختیار کارم را به او دادى.خدایا غضبت را بر من فرود نیاور،اگر در مقام خشم کردن‏ بر من نباشى،از غیر تو باک ندارم،منزّهى تو،جز اینکه عافیتت بر من گسترده‏تر است،از تو درخواست مى‏کنم پروردگارا به نور جمالت،که زمین و آسمانها به آن روشن گشت،و تاریکیها به آن برطرف شد،

وَصَلَُحَ بِهِ اَمْرُ الاَْوَّلینَ وَالاْ خِرینَ اَنْ لا تُمیتَنى عَلى غَضَبِکَ وَلا تُنْزِلَْ بى سَخَطَکَ لَکَ الْعُتْبى لَکَ الْعُتْبى حَتّى تَرْضى قَبْلَ ذلِک لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرامِ وَالْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَالْبَیْتِ الْعَتیقِ الَّذى اَحْلَلْتَهُ الْبَرَکَهَ وَجَعَلْتَهُ لِلنّاسِ اَمْناً یا مَنْ عَفا عَنْ عَظیمِ الذُّنُوبِ بِحِلْمِهِ یا مَنْ اَسْبَغَ النَّعْمآءَ بِفَضْلِهِ یا مَنْ اَعْطَى الْجَزیلَ بِکَرَمِهِ یا عُدَّتى فى شِدَّتى یا صاحِبى فى وَحْدَتى یا غِیاثى فى کُرْبَتى یا وَلِیّى فى نِعْمَتى یا اِلـهى وَاِلـهَ آبائى اِبْراهیمَ وَاِسْماعیلَ وَاِسْحقَ وَیَعْقُوبَ وَرَبَّ جَبْرَئیلَ وَمیکائیلَ وَاِسْرافیلَ وَربَّ مُحَمَّدٍ خاتِمِ النَّبِیّینَ وَ الِهِ الْمُنْتَجَبینَ وَمُنْزِلَ التَّوریهِ وَالاِْ نْجیلِ وَالزَّبُورِ وَالْفُرْقانِ وَمُنَزِّلَ کـهیَّعَّصَّ وَطـه وَیسَّ وَالْقُرآنِ الْحَکیمِ

صفحات: 1 · 2 · 3 · 4

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[شنبه 1395-06-20] [ 10:12:00 ق.ظ ]





والدین باید برای تربیت هر چه بهتر فرزندان خود به همدیگر احترام بگذارند و در حضور فرزندان نسبت به یکدیگر نق نزنید و گلایه نکنید.
● به جای حرف زدن، عمل کنید
باید رفتار صادقانه ای را از خود به نمایش بگذارید و در عمل خوب بودن، صداقت، حقیقت بین بودن، صمیمت، شجاعت و اعتماد به نفس را به فرزندان خود بیاموزید تا آنها به داشتن والدینی همچون شما افتخار کنند.
● دوست فرزندان خود باشید
دوست فرزندان خود باشید؛ کافی نیست که پدر یا مادر باشید، یک دوست باشید. وقتی به شما نیاز دارند، دستهایشان را بگیرید و آنها را به راه راست هدایت کنید.
به فرزند خود قول و تضمین بدهید که هر جا نیاز داشت به کمک او خواهید شتافت؛ به او قول بدهید که به افکار احمقانه اش نخواهید خندید؛ به او قول بدهید که در کار کمک فکری به او از هیچ کوششی فرو گزار نمی کنید؛ به او بگوئید که می توانید هراس هایش را برطرف نمایید؛ به او بگویید که هر آینه بخواهد می تواند به نزد شما بیاید و می تواند بدون توجه به اشتباهاتی که کرده روی شما حساب کند و به او بگویید که او فرزند شماست و فرزند شما باقی خواهد ماند.
● فرزندان خود را در معرض موقعیت های مختلف قرار دهید
تا حدی که می توانید فرزند خود را در معرض موقعیت های مختلف قرار دهید؛ بگذارید برای خود دوست انتخاب کند؛ بگذارید شنا کردن، کوه نوردی و قایق سواری را یاد بگیرد؛ بگذارید درس موسیقی بخواند؛ بگذارید در رشته های هنری تحصیل کند و خلاصه بگذارید در هر کاری که به آن علاقه دارد فعالیت کند و از دور مراقب باشید.
● به فرزندان خود، آزادی عمل بدهید
والدین باید به فرزند خود آزادی عمل بدهند به این نکته توجه داشته باشند که فرزند آنها به یک کتاب می ماند؛ اگر به شما خیلی نزدیک یا خیلی دور باشد، نمی توانید او را بخوانید.
بسیاری از والدین بیش از اندازه به فرزندان خود می چسبند و بعد به شرایطی می رسند که کار از کار گذشته است؛ فرزندان خود را با نخ به خود گره نزنید؛ بگذارید از شما فاصله بگیرند و کارهای مختلفی را انجام دهند؛ بگذارید درباره کارهایی که می خواهند در زندگی اشان انجام دهند، تصمیم بگیرند، اما توجه داشته باشید که نگذارید این فاصله بسیار زیاد شود.
هر شغلی که دارید و حرفه شما هر چه که هست، بی جهت فرزندان خود زیر فشار نگذارید تا حرفه شما را دنبال کنند، ممکن است فرزندان شما به این کارها کمترین علاقه ای نداشته باشند.
● از فرزندان خود یک قهرمان بسازید
گهگاه از فرزندان خود یک قهرمان بسازید، خواه در زمینه درس باشد یا در زمینه ورزش و یا در زمینه فعالیت های روزانه. کاری کنید که اعتماد به نفس پیدا کنند. آنها را با خود به مراسم عزاداری و ازدواج ببرید تا بیشتر خود را در بطن جامعه ببینند.
● فرزندان خود را به مطالعه تشویق کنید
والدین باید از همان دوران کودکی برای فرزندان خود کتاب و مجله بخوانند و این باور را داشته باشند که فرزندانشان از این خواندن بهره می گیرند. با این کار دیری نمی گذرد که فرزندان شما، خود شروع به خواندن خواهند کرد. بنابراین سعی کنید برای فرزندان خود کتاب های جالب تدارک ببینید؛ درباره آنچه می خوانید با آنها صحبت کنید و با آنها درباره جنبه های مثبت و منفی آنچه می خوانید حرف بزنید. خواندن کتاب های خوب همیشه مقرون به صرفه است؛ این عادت را در فرزندان خود ایجاد کنید.

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 10:06:00 ق.ظ ]






* نماز، بالاترین وقت ملاقات و استحضار و حضور در محضر خدا است[1]… نماز برای خضوع و خشوع جعل شده است با همه مراتب خضوع و خشوع.

* نماز، عروج مؤمن است و عروج، مستلزم قرب و لقاء است… مؤمن بعد از لقای او، نه تنها به سراغ حبشیّه [زن زشت، کنایه از غیر خدا] نخواهد رفت، که خیال او را هم نخواهد کرد.

* این احساس لذت در نماز، یک سری مقدمات خارج از نماز دارد، و یک سری مقدمات در خود نماز، آن چه پیش از نماز و در خارج از نماز باید مورد ملاحظه باشد و عمل شود این است که: انسان گناه نکند و قلب را سیاه و دل را تیره نکند. و معصیت، روح را مکدّر می کند و نورانیّت دل را می برد. و در هنگام خود نماز نیز انسان باید زنجیر و سیمی دور خود بکشد تا غیر خدا داخل نشود یعنی فکرش را از غیر خدا منصرف کند.

* یکی از عوامل حضور قلب این است که: در تمام بیست و چهار ساعت، باید حواسّ (باصره، سامعه و…) خود را کنترل کنیم؛ زیرا برای تحصیل حضور قلب، باید مقدماتی را فراهم کرد! باید در طول روز، گوش، چشم و هم چنین سایر اعضا و جوارح خود را کنترل کنیم!

* اگر بدانیم اصلاح امور انسان به اصلاح عبادت، و در رأس آنها نماز است، که به واسطه خضوع و خشوع و آن هم به اعراض از لغو محقق می شود، کار تمام است.

* همین نماز را که ما با تهدید به چوب و تازیانه و عقوبت جهنمی شدن در صورت ترک آن، انجام می دهیم، آقایان [اولیاء] می فرمایند: از همه چیز، لذیذتر است.

* همین امور ساده و آشکار مثل نماز، بعضی را بر سماوات می رساند، و برای عده ای هیچ خبری نیست؛ برای بعضی اعلی علّیّین است، و برای بعضی هیچ معلوم نیست که آیا این معجون، شور است و یا شیرین!

* در کلمات امیر المؤمنین(ع) آمده است: «وَاعْلَمْ اَنَّ کُلَّ شَی ءٍ مِنْ عَمَلِکَ تَبَعٌ لِصَلاتِکَ؛ بدان که تمام اعمالت، تابع نمازت می باشد.»

از حدیث «تَنَعَمُّوا بِعِبادَتی فِی الدُّنْیا فَاِنَّکُمْ تَتَنَعَّمُونَ بِها فِی الاْخِرَةِ؛ در دنیا به عبادت من متنعّم شوید، زیرا در آخرت، به همان متنعّم خواهید شد.» بر می آید که عبادات، قابلیت تنعّم را دارد؛ ولی ما عبادات را به گونه ای به جا می آوریم که گویا شلاق بالای سر ما است… گویا داروی تلخی را از روی ناچاری می خوریم.

* وقتی بنده از پیشگاه مقدس حضرت حقّ بازمی گردد، اوّلین چیزی را که سوغات می آورد، سلام از ناحیه او است. در دعای مسجد کوفه آمده است: «اللَّهُمَّ اَنْتَ السَّلامُ، وَمِنْکَ السَّلامُ، وَاِلَیْکَ یَرْجِعُ، وَیَعُودُ السَّلامُ، حَیِّنا رَبَّنا مِنْکَ السَّلامُ؛ خداوندا، تو خود سلامی و سلام از ناحیه تو است و به سوی تو بازمی گردد. پروردگارا، ما را به سلام از ناحیه خود تحیّت گوی»!

* چه قدر تناسب دارد تکبیر برای ورود به نماز، و تسلیم برای خروج از آن!… در تکبیر، اکبر مناسب است… یعنی تمام امور دنیا و همه بزرگها را کنار بگذارید؛ چون خداوند متعال اکبر است… نمازگزار با تکبیر، در حرم الهی وارد می شود؛ ولی ما چه می دانیم که اینها یعنی چه! در روایت است که «لَوْ عَلِمَ المُصَلّی ما یَغْشاهُ مِنْ جَلال اللَّه لَمَا انْفَتَلَ عَنْ صَلاتِهِ؛ اگر نمازگزار می دانست که از جلال الهی چه چیزهایی او را فرا گرفته است، هرگز از نماز روی بر نمی گرداند.»

* ذکر خدا در حال نماز، بهترین ذکر است؛ چون نماز به منزله کعبه است و نمازگزار در کعبه و حرم اَمن الهی داخل شده و بناگذاشته است که از باب تکبیر، داخل و از باب تسلیم، خارج شود

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:27:00 ق.ظ ]





اگر ماه بودم
به هر جا که بودم
سراغ تورا
از خدا مي گرفتم
و گر سنگ بودم
به هر جا که بودي
سر رهگذار تو
جا مي گرفتم
اگر ماه بودي
به صد ناز
شايد
شبي بر لب بام من
مي نشستي
و گر سنگ بودي
به هر جا که بودم
مرا مي شکستي
مرا مي شکستي

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:23:00 ق.ظ ]




برای چی وقتی می‌آیی خانه و زن و بچّه می‌آیند دور و برتان، تازه كتاب باز می‌كنید و می‌گویید می‌خواهم این‌ها را كه صبح تا حالا خواندم مطالعه كنم؟ چون فردا می‌خواهم آن درس را مباحثه كنم؟
روزی حضرت ایشان برنامه بنده را تقریر كرده و فرمودند: “شما سحر از خانه می‌آیی بیرون و به نماز و حرم می‌روی، و برمی‌گردی خانه و صبحانه می خوری و بعد سر درس و كار تا ظهر؛ ظهر هم نماز ‌خوانده و برمی‌گردی منزل ناهار را می‌خوری؛ اگر وقت خواب باشد نیم‌ساعت هم می‌خوابی، بعد دو مرتبه می‌روی بیرون سركار و درس تا غروب،‌ غروب هم نماز را می‌خوانی.” تازه بعدش ما می‌رفتیم كتابخانه و گاهی اوقات درس‌های فوق‌العاده می‌رفتیم،‌ حدود ساعت 10 به خانه برمی‌گشتیم

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:11:00 ق.ظ ]




 

علی بهجت گفت: پدر هرگز در کودکی به ما اجازه نمی دادند فحش بدهیم من می‌گفتم نمی‌شود که عصبانی هستیم فحش ندهیم می گفتند بگویید گل اناری زیرا گل انار مانند انار است اما وقتی سراغش می‌روی می بینی انار نیست

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[دوشنبه 1395-06-15] [ 09:53:00 ق.ظ ]




 

فرزند آقای بهجت اظهارداشت: در رابطه با خانواده نیز سعی می‌کردند با تمام مشغله‌هایشان سر سفره بیشتر غذا خوردن را طول بدهند صله رحمشان نیز در این زمان بود زیرا احوال همه را از من و دیگر اعضا خانواده می‌پرسیدند، حتی به نام می‌گفتند فلان فرد مشکل داشت آیا حل شد؟ دختر فلان فرد مشکلش برطرف شد؟ و می‌خواستند که پیگیر مشکلات همه باشیم و اگر زمانی هم ما یادمان می رقت خودشان آن کار را انجام می‌دادند، از برنج و محصولات میوه هم که جز وجوهات نبود یک سوم را کنار می‌گذاشتند به طوری که گاهی ما 3،4 ماه سال را بی برنج می‌ماندیم.

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:52:00 ق.ظ ]






وی تصریح کرد: ایشان در درس جدی و در عبادت نیز بسیار کوشا بودند به طوری که انسان باورش نمی شد که فردی که این چنین عبادت می‌کند اهل آن چنان درس و علمی باشد و از طرفی جدی بودن در درس هم باعث نمی‌شد تا از سیر ملکوتی‌شان کم بگذارند.

وی در رابطه با نظم آقای بهجت گفت: آیت الله بهجت بسیار در کارهایشان نظم داشتند و از تمامی وقتشان استفاده می‌کردند به یاد دارم زمانی که می‌خواستند از این میز به میز دیگر بروند تا کتابی را بردارند اگر در این فاصله کوتاه از ایشان سؤالی می کردی می گفتند الان وقت سؤال است؟ یعنی حتی در بین این راه کوتاه نیز بیکار نمی‌ماندند.

علی بهجت اضافه کرد: اگر من تیتر روزنامه‌ها را می‌خواندم می‌گفتند وقت اضافه آورده‌ای که تیتر روزنامه‌ها را می‌خوانی و واقعا هم همین بود من در زندگی‌ام کسانی را دیده‌ام که بسیار روزنامه مطالعه می‌کنند اما یادشان نمی‌آید ماه قبل چه اتفاقی افتاده و کسانی را دیدم که روزنامه نخوانده و تلویزیون ندیده می‌دانستند ماه های آینده چه اتفاقاتی می‌افتد.

وی همچنین در رابطه با زمان استراحت ایشان گفت: خواب ایشان بسیار کم بود به طوری که گاهی نشسته می‌خوابیدند از ایشان که می‌پرسیدیم چرا نشسته می‌خوابید می‌گفتند دراز نمی کشم که خواب بر من مسلط نشود

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:51:00 ق.ظ ]






وی عنوان کرد: وی از شاگردان آقای قاضی بود و نحوه آشنایی اش با آقای قاضی نیز بسیار جالب است، زیرا علامه طباطبایی خودشان می‌گفتند که ما بعد از 5، 6 سال ماندن در نجف یاد می‌گرفتیم به محضر آقای قاضی برسیم اما آیت‌الله بهجت از همان ابتدا به محضر آقای قاضی رسیدند.

فرزند آیت‌الله بهجت افزود: خود آیت الله بهجت از نحوه آشنایی‌شان با مرحوم قاضی و اولین باری که نام ایشان را شنیده بودند این گونه می گویند که من در کربلا بودم که یک آقایی شب‌های پنجشنبه برای زیارت از نجف به کربلا می‌آمد و در مدرسه ما وضو می‌گرفت من تعارفش می‌کردم که به حجره ما بیاید و او نیز دعوت مرا می‌پذیرفت از طریق این فرد که برادر علامه طباطبایی بود نام آقای قاضی را شنیدم. در دوران نوجوانی در حوزه نجف، پس از حلّ مشکلی علمی مرحوم قاضی به وی گفت: «أشهد أنّک فاضل» و از آن پس او را «فاضل گیلانی» خطاب می‌کرد

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:44:00 ق.ظ ]






وی گفت: همه می‌گفتند که آیت‌الله بهجت می‌توانند ضمائر را ببینند ولی ایشا
ن اصلا این چیزها برایشان مهم نبود و می‌گفتند غلط است که کسی دنبال این چیزها برود و بیان می‌داشتند اگر کسی دنبال گندم برود ممکن است در کنارش کاه هم به او بدهند.

علی بهجت اظهار داشت: وی از زمانی که کودکی 12 ساله بود چشمش در عبادت باز شده بود و می‌توانست باطن گناهان را ببیند و در سن 14 سالگی نیز که در نماز جماعت مرحوم نائینی شرکت می‌کرد می‌توانست سیر آفاقی مرحوم نائینی را درک کند. آیت‌الله بهجت توانسته بود در زندگی‌اش عصمت کودکی‌شان را حفظ نماید و در حقیقت به این دلیل آلوده نبوده و می‌توانست به راحتی پرواز کنند

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:43:00 ق.ظ ]




علی بهجت فرزند آیت الله بهجت گفت: از شدت ناراحتی برای اتفاقات دنیای اسلام توان پدر برای درس دادن تحلیل می‌رفت و می‌گفتند سفیانی از حتمیات است اینها به اسم می‌کشند. شما چه می‌دانید؟! با این درندگان چه کنیم؟ نمی دانیم، مرددیم دعا کنیم آیا بمانیم تا ظهور؟!
به گزارش خبرگزاری مهر، حجت الاسلام والمسلمین علی بهجت فرزند آیت ‌الله بهجت شب گذشته در برنامه ضیافت شبکه قرآن و معارف سیما بیان داشت: در طول تاریخ شیعه علمای زیادی بوده‌اند که زحمت زیادی کشیده اند اما از این میان تعدادی در کنار سیر عملی‌شان، سیر انفسی داشته‌اند و مسلما تنها این افراد توانسته‌اند که به سیر الی الله و یقین برسند و آیت‌الله بهجت نیز از این دست علما بودند

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:39:00 ق.ظ ]






انجام حوائج مردم براي ايشان بسيار مهم بلكه مهم‎ترين مشغوليت بود. عبادات مستحب خودشان را براي كار مردم و حاجت آنان، تعطيل يا مختصر مي كردند؛ البته در حد مقدور اين‎گونه كارهاي‎شان پنهان بود، و ما كه تا حدي نزديك به ايشان رفت و آمد مي كرديم، خبر نداشتيم، مثلا بعد ها خبردار شديم كه براي خانواده هاي زندانيان سياسي شبانه كمك مي فرستادند، و گاه حتي كارهاي شاق به‎عهده مي گرفتند كه كسي از يك گرفتاري نجات پيدا كند. با يكي از دوستان چندين سال پيش در حرم مطهر حضرت رضا عليه‎السلام بوديم، با تلفن همراه به منزل ايشان تلفن كرد، عرض كرد: الان من در مقابل ضريح مطهر هستم چه كنم؟ فرمودند: دوستانت را دعا كن، و گويي اين يك ورد بود بر زبان ايشان.
در تمام دوران سخت جنگ يعني بمباران و موشك‎باران شهر‎ها، با اين كه تهران خالي شده بود، تهران را ترك نكرده و به مسجد مي آمدند، و دائما نگران مردم بودند. چندين بار براي رفع اين بلاها، يك چله تمام زيارت عاشورا خواندند، و شرايط و آداب سخت آن را عمل مي كردند؛ البته هر بار با پايان يا نيمه دوران زيارت، حمله هاي هوايي و موشكي قطع مي شد. در اين اواخر براي پايان يافتن جنگ يك دوره چهل روزه ديگر زيارت مبارك مزبور را خواندند، و دو ماه به پايان جنگ فرمودند: «تا دو ماه ديگر جنگ تمام است، و دو ماه بعد جنگ پايان يافت.»

«من كمال خود را در خدمت به خانم مي دانم»

خصوصيت سوم، احترام خاصي بود كه ايشان خود نسبت به خانم ها رعايت مي كردند، يا به ديگران سفارش مي كردند، و اگر مي دانستند كسي نسبت به همسرش بد رفتار مي كند، بسيار خشم مي گرفتند. نسبت به همسر بزرگوار خودشان نيز نهايت ادب و احترام داشتند، و مي فرمودند: «من كمال خود را در خدمت به خانم مي دانم، و خود را موظف مي دانم كه آن چه ايشان مي خواهد فراهم كنم.» و بسيار كم اتفاق مي افتاد كه بدون ايشان به مسافرت بروند.

غيبت همه اعمال آدمي را بر باد مي دهد

خصوصيت چهارم اين بود كه ايشان نسبت به گناه غيبت، سخت حساس بودند، اين خصيصه همه علماي اخلاق، و اهل سير و سلوك است. آن‎ها معتقدند، به واسطه غيبت همه اعمال آدمي بر باد مي رود. در اوائل جواني از كسي غيبت مي شنوند، ونمیدانم به چه علت امكان پيدا نمي شود كه از او دفاع كنند. ناگزير بودند كه از غيبت شده حلاليت بطلبند. به نزد او مي روند. او حاضر نمي شود كه حلال كند. مي فرمودند: به گريه افتادم، و حاضر بودم كه دست و پاي او را ببوسم، تا اين كه مرا حلال كند. وقتي او اين‎قدر اصرار و تواضع مرا ديد، از من گذشت كرد.

آيت ا… حق‎شناس رضوان‎ا… تعالي عليه همه وقت در مراقبۀ نفس خويش بودند؛وروز های بزرگ امثال غدیر خم ویا مبعث تنها وصیتی که به دوستان ونزدیکان می کردند این بود که: «حداقل این یک روز مراقب باشید.» اما اين نكته جالب است كه هيچ‎گاه كارهاي غريب از ايشان ديده نمي شد. مانند همه آقایان علماء درس مي خواندند، مباحثه مي كردند، درس مي فرمودند، نماز جماعت مي خواندند، براي مردم موعظه مي كردند، تفسير مي گفتند، و مسئله و احكام شرعي تعليم مي دادند، مشكلات مردم را حل مي كردند، به كار آن‎ها رسيدگي مي كردند، وجوه شرعي مردم را به جايي كه بايد مي رسانيدند، و براي جوانان عقد ازدواج مي خواندند و… هيچ‎چيز ظاهرا غريبي در رفتار و اعمال ايشان ديده نمي شد، و در واقع همه سير و سلوك‎شان از يك طرف صبر ، رضا و تسليم در بلايا، امراض و مشكلات و از طرف ديگر خدمت به خلق خدا بود. و با همين راه و رسم به همه‎جا رسيده و كامياب شدند. در اين سال هاي آخر فرموده بودند: «من به همه آرزوهايم رسيده‎ام.» رحمة ‎الله عليه رحمة واسعة

 

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-06-14] [ 11:17:00 ق.ظ ]






«در اوايل دوران درس وتحصيل، به ناراحتي سينه دچار شده بودم، حتي گاه از سينه‎ام خون مي آمد. سل، مرض خطرناك آن دوران بود، و بيماري من احتمال سل داشت، و دكتر و دارو تأثير نمي‎كرد. يك روز تمام ذخيره هاي خود را كه از كار برايم باقي مانده بود، (حقوق، روزي يك ريال مي شد؛ نيمي از آن را خرج و نيم ديگر را ذخيره مي كردم) صدقه دادم. شب هنگام در عالم رؤيا حضرت ولي عصر عجل‎ا… تعالي فرجه را زيارت كردم، و به ايشان التجا بردم. دست مبارك را بر سينه‎ام كشيد، و فرمود: اين مريضي چيزي نيست ، مهم مرض‎هاي اخلاقي آدم است، و اشاره به قلب مي فرمود. بيماري سينه بهبود يافت.
به گزارش مشرق ، آيت ا… حاج ميرزا عبدالكريم حق‎شناس تهراني در سال 1298 شمسي در خانواده اي متدين در تهران متولد شدند. نام پدرشان علي و نام خانوادگي‎شان صفاكيش بود. پدر در فرمانداري آن روز تهران صاحب منصب بود و به همين جهت به علي‎خان شهرت داشت. او سه فرزند داشت: ولي، كريم و رحيم. منزل مسكوني پدریشان در خيابان عین الدوله يا ايران كنوني قرار داشت كه جزو محلات نجيب تهران حساب می شد. پدر در ايام صباوت فرزندان خويش وفات يافت؛ ولي مادرشان تا آن زمان كه ايشان به سن پانزده شانزده سالگي برسند در قيد حيات بود.

عنایت امیرالمونین علی (ع) به مادر آیت الله حق شناس

صفحات: 1 · 2 · 3 · 4 · 5 · 6 · 7 · 8

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 11:16:00 ق.ظ ]






مرحوم حاج‌اسماعیل دولابی می‌گفت: مادرت را ببوس، دستش را بوسه بزن، پایش را ببوس، تا به گریه بیفتد، وقتی گریه افتاد خودت هم به گریه می‌افتی. آن وقت کارت روی غلطک می‌افتد و خدا همه درهایی را که به روی خودت بسته‌ای باز می‌کند.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، نظام خانواده، نظام ارزشمند و محبوبى است که در اسلام هیچ بنایى محبوب‌تر از او پایه‌ریزى نشده است. پیامبر اکرم(ص) مى‌فرماید: در اسلام هیچ نهادى محبوب‌تر و عزیرتر از تشکیل خانواده در نزد خداوند بنا نشده است.
هیچ فایده‌اى بعد از نعمت اسلام برتر و مفیدتر از این براى مرد مسلمان نیست که او همسرى داشته باشد که هروقت به او نگاه کند مسرور و شاداب شود و هنگامى که به او دستور دهد اطاعت کند، و هر وقتى که از نزدش برود حافظ جان خود و مال همسرش باشد.
نظام خانواده از چنان جایگاه و مقام شایسته در اسلام برخوردار است که حتى بر میزان ثواب عبادت و بندگى افراد تأثیر مى‌گذارد، تا جایى که دو رکعت نماز کسانى که تشکیل خانواده داده‌اند برتر از عبادت فرد مجردى است که شب و روز نماز بخواند.
در ادامه توصیه‌هایی از مرحوم محمداسماعیل دولابی از عارفان و سالکان طریق الهی در خصوص «خانواده و اهمیت آن» برای عموم علاقه‌مندان نقل می‌کنیم:

کمال انسان در این است که خانواده‌اش از او خشنود باشد. کمال مرد در آن است که خانواده‌اش از او راضی باشد.

صفحات: 1 · 2 · 3

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 11:14:00 ق.ظ ]





استاد اخلاق میرزا اسماعیل دولابی پیش از وفات برای زندگی مومنانه ۱۵ دستورالعمل را ذکر می‌کند که به ترتیب در ذیل آورده شده است.
به گزارش سرویس فرهنگی مشرق به نقل از آنا، استاد بزرگ اخلاق آقای میرزا اسماعیل دولابی پیش از وفات برای زندگی مومنانه 15 دستورالعمل را ذکر می‌کند که به ترتیب در ذیل آورده شده است:

1. هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.

صفحات: 1 · 2 · 3

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 11:11:00 ق.ظ ]




.

چه نماز شب و چه نماز صبح را چنان آرام می‌خواندند که ما اصلاً بیدار نشویم.

اصلاً برنامه‌شان بر بیدار کردن صبح نبود، یعنی اگر خدمت ایشان می‌خوابیدیم چه نماز شب و چه نماز صبح را چنان آرام می‌خواندند که ما اصلاً بیدار نشویم. هیچ وقت برای نماز کسی را بیدار نمی‌کردند، مگر کسی می‌سپرد.

خانواده‌ی شوهرم، برنامه‌شان این بود که صبح بچه را بیدار کنند و همسرم صبح‌ها دخترم را که مکلف شده بود، بیدار می‌کرد. امام وقتی از ماجرا باخبر شدند، برای همسرم پیغام فرستادند که خواب را بر بچه تلخ نکن.

این کلام، آنچنان مؤثر افتاد و اثر عمیق بر روح و جان دخترمان برجای گذاشت که بعد از ان خودش سفارش می کرد که برای اقامه‌ی نماز صبح به موقع بیدارش کنیم.*

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:19:00 ق.ظ ]




 

هیئت‌ها چگونه می‌توانند پرده از نقشه‌ی دشمن در تحولات روز بردارند؟ چگونه می‌توانند در برابر نفوذ فرهنگی دشمن، سد ایجاد کنند؟
اگر هیئت با این شاخصه‌ها و مأموریت‌ها که ذکر کردیم، برگزار شد و جبهه‌ی حق و باطل را به‌درستی ترسیم کرد و مصادیق به‌روز آن را ارائه داد و به مخاطب فهماند که امروز هم جریان حسینی و جریان یزیدی داریم و مخاطب را به این سمت هدایت کرد که ولایت‌فقیه نقش جریان حسینی را امروز ایفا می‌کند و استکبار به‌سرکردگی آمریکا و صهیونیسم، جریان یزیدی امروز است، آن وقت مستمع خودش مسیر حق را پیدا می‌کند.
همان‌طور که در زیارت عاشورا می‌خوانیم، «اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ». اگر این‌طور باشیم، یعنی «آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ» را درست فهمانده‌ایم، تمام آن شور و هیجان و عاطفه و تجمع و آن ظرفیت‌های عظیم علیه یزیدی‌های زمان به‌صورت خودجوش بسیج خواهند شد.

صفحات: 1 · 2 · 3

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:18:00 ق.ظ ]





هیئت یک سنگر منحصربه‌فرد و ویژه است که باید در شناسایی و رصد کردن معضلات فرهنگی فعال باشد
«هیئت» را می‌توان قدیمی‌ترین تشکل دینی و سیاسی در جامعه‌ی ایران دانست. نقش هیئت‌ها در مبارزه علیه رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی، و پس از آن تا به امروز در عرصه‌های مختلف دینی و فرهنگی و سیاسی بر کسی پوشیده نیست.
ویژگی‌های هیئت، کارکردهای آن، آفت‌های کنونی آن و همچنین اهمیت نقش هیئت‌ها در مبارزه با نفوذ فرهنگی دشمن موضوعی است که در گفتگو با «مهدی سلحشور» مداح اهل بیت علیهم‌السلام مورد بحث و بررسی قرار داده‌ایم:

چه مؤلفه‌هایی در هیئت و عزاداری سیدالشهدا وجود دارد که می‌تواند توده‌ی مردم را جذب خود کند؟ تفاوت هیئت‌های مذهبی با سایر تشکل‌های دینی، فرهنگی و سیاسی در چیست؟
در نگاه اول، هیئت سیدالشهدا یک کانون جوشان محبت و عاطفه است، هیئت یعنی محل قرار دل‌ها در این دنیای پرازدحام و عصر آهن. آن چیزی که روح و صفا می‌بخشد به جان‌ودل یک انسان، محبت و عاطفه است؛ آن هم محبتی از جنس نور از چشمه‌ی زلال اهل‌بیت علیهم‌السلام و به نظر هیئت؛ ارضاکننده‌ی این بُعد بسیار مهم در زندگی بشر است.
دومین مؤلفه‌ی جذاب هیئت؛ ارضای بُعد آرمان‌گرایی انسان است. روضه یعنی ترسیم حالات عمیق و دردناک یک انسان کامل در راه رسیدن به یک هدف والا و قدسی و بلکه سوق دادن همه‌ی بشریت به آن قله‌ی کمال. اینکه سیدالشهدا روز عاشورا طفل شیرخواره‌اش را روی دست گرفت و آمد وسط میدان بلا، یعنی نقطه‌ی اوج بشریت، یعنی یک انسان کامل با تمام سرمایه به مصاف تمام زشتی‌ها می‌رود و با شهادت علی‌اصغرش، فضاحت جبهه‌ی باطل و حقانیت جبهه‌ی حق را اثبات می‌کند. این یعنی نجات بشریت که در زیارت اربعین هم آمده است: «و بَذَلَ مُهجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَهِ وَ حِیرَة الضَّلالَه» خونش را بهای بیداری و نجات ما کرد.

سومین مؤلفه، همین شور و به ‌تعبیر امام خمینی رحمه‌الله علیه هیاهوست. حضرت امام رحمه‌الله علیه می‌فرمودند: هر مکتبی که پایش سینه‌زن نباشد، نمی‌ماند. این شور و هیاهو خودش جذابیت هدفمند خاصی را به دنبال دارد. این اوج عاطفه است که انسان از غم عزیزش بر سر و سینه بزند.
چهارمین مؤلفه اینکه هیئت محلی برای ابراز مودت به اهل‌بیت و رسیدن به همدلی، تفاهم، برادری و صمیمیت است. اینکه جمعی در یک نقطه‌ی مشترک با هم احساس شراکت عمیق دارند و برای آن ابراز همدردی می‌کنند، خود از جذابیت‌های هیئت است. اصلاً دیدن این صورت‌های خیس از اشک، یک جاذبه‌ی ویژه است که برکت‌های فراوان دارد.

به عنوان پنجمین مؤلفه باید بگویم هیئت یک مأمن امن و پناهگاه مطمئن است که نقش بسیار سازنده‌ای در تأمین امنیت و آرامش دارد. در زیارت جامعه هم آمده است که اهل‌بیت «کهف‌الوری» هستند.
ششمین مؤلفه که وجه تمایز هیئت با سایر تشکل‌های مذهبی و فرهنگی است، درونی و جوششی بودن آن است، برخلاف تشکل‌های دیگر که نوعاً دستوری و بیرونی و فرمایشی هستند. آنچه هیئت را هیئت می‌کند و باعث تجمع قلوب می‌شود، همین علقه‌ی درونی و پیوند فطری با سیدالشهداست. کسی این ظرفیت را ندارد که این موج عظیم تجمع را با هر امکانات و ابزاری ایجاد کند. اینکه ائمه به ما گفته‌اند: «إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةٌ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً»، حکایت از این حرارت درونی ناگفتنی دارد که امتیاز ویژه و منحصربه‌فرد هیئت است. این شش مؤلفه باعث جذب توده‌ی مردم به هیئت می‌شود و تفاوت هیئت با تشکل‌های دیگر را به طور کامل نشان می‌دهد.

آفت‌هایی که هیئت‌های کنونی را تهدید می‌کند، کدام‌ هستند و چگونه می‌توان بر آن‌ها فائق آمد؟
برخی آفات درونی هستند؛ یعنی مربوط به محدوده‌ی خود هیئت و جبهه‌ی خودی است و برخی آفات بیرونی و از ناحیه‌ی دشمن‌اند. آفات درونی را می‌توان این‌طور تقسیم کرد که برخی از آن‌ها مربوط به محتوای هیئت هستند و برخی مربوط به شکل و قالب آن. آن دسته از آفات درونی که مربوط به محتوای هیئت است، ناشی از عدم توازن یا حتی تغافل در هر یک از سه عنصر اساسی محتوای مداحی‌هاست که حضرت آقا فرمودند و آن سه عنصر عقل، حماسه و عاطفه هستند. متأسفانه بعضی این سه عنصر را به طور کامل ادا نمی‌کنند و این منجر به کم اثر یا بی‌اثر شدن کار یا موجب بروز رخدادهای بدی می‌شود. برای مثال، اینکه ما فقط بر عاطفه تکیه کنیم و صرف اشک گرفتن برای ما ارزش باشد، یکی از آفت‌هاست. آن وقت متوسل به هر روشی برای اشک گرفتن می‌شویم.
بنابراین عدم رعایت تعادل این سه عنصر باعث به وجود آمدن یک خطر بزرگ برای هیئت‌ها می‌شود و آن خطر «تخدیر» هیئتی‌هاست. به این معنا که یک عده مست و سرخوش و بی‌خبر از جامعه تربیت می‌شوند و به گمان اینکه نوکر اهل‌بیت هستند، دچار توهم معنویت می‌شوند، درحالی‌که هیچ حرکت و جنبشی مشاهده نمی‌شود. هیئت رفتن این عده فقط جنبه‌ی تخلیه کردن عواطف و احساسات پیدا می‌کند. بلاتشبیه کاری که مواد مخدر می‌کند این است که انسان را در توهم و بی‌خبری قرار می‌دهد. هیئت مخدر یعنی هیئتی که انسان را مست و مدهوش و بی‌خبر و بریده از امام حسین علیه‌السلام بار می‌آورد. درحالی‌که انسان خودش هم متوجه نیست و خدای‌نکرده مشمول این آیه‌ی قرآن کریم می‌شود: «قُل هَل نُنَبِّئُکُم بِالاَخسَرینَ اَعمالًا، اَلَّذینَ ضَلَّ سَعیُهُم فِى الحَیوةِ الدُّنیا وَ هُم یَحسَبونَ اَنَّهُم یُحسِنونَ صُنعًا»؛ زیانکارترین گروه انسان‌ها کسانی هستند که فکر می‌کنند آدم‌حسابی هستند، نوکرند، غلام‌اند، مداح‌اند، سینه‌زن‌اند، اما در واقع نیستند. این «یحسبون انهم یحسنون صنعا» یعنی تخدیر. این خطرناک‌ترین آفت درونی هیئت در بخش محتوایی است.

ادامه »

صفحات: 1 · 2 · 3 · 4

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:16:00 ق.ظ ]






کتاب صحیفه فاطمیه با هدف ترویج اذکار و ادعیه حضرت فاطمه(علیهاسلام) تدوین و تهیه شده است.
خواندن و مطالعه کتاب از آن سنت‌های خوبی است که همیشه به ما توصیه شده است و تاکید بسیار شده در هر سن و سالی که باشیم، بیشترین وقت خود را به مطالعه کتاب اختصاص دهیم.
ما در این بخش قصد داریم برترین کتاب‌ها در حوزه های مختلف تربیتی، دینی و اعتقادی، علمی و … را معرفی کنیم.
به عنوان اولین کتاب در مجموعه کتاب‌های خوب این هفته کتاب شریف «صحیفه فاطمیه» را به شما معرفی می‌نماییم.

کتاب صحیفه فاطمیه به همت اساتید مدرسه قرآن و عترت (علیهم السلام) دانشگاه تهران و با هدف ترویج اذکار و ادعیه حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در جامعه و آشنایی مردم به خصوص خانواده‌ها با این گنجینه نورانی با بهره‌گیری از منابع مستند شیعه گردآوری، تدوین و تهیه شده است.

صحیفه فاطمیه شامل شش بخش موضوعی به همراه ضمیمه می‌باشد. بخش اول کتاب اختصاص به ادعیه روزهای هفته دارد و در بخش دوم کتاب تعقیبات نمازهای یومیه به همراه تسبیحات حضرت گنجانده شده است.

ادعیه حضرت زهرا (سلام الله علیها) پیرامون رفع حوائج، درمان بیماری و رفع قرض و هم و غم موضوع بخش سوم این کتاب است. در بخش چهارم حرز مخصوص حضرت، توصیه های ایشان برای هنگام خواب و رهایی از خواب بد و نیز دعاهایی برای داشتن زندگی پاک و طیب درج شده است.

بخش پنجم صحیفه فاطمیه به نمازهای وارده از ایشان اختصاص یافته و حدیث شریف کساء نیز موضوع بخش ششم کتاب است.
خطبه فدکیه حضرت زهرا

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:14:00 ق.ظ ]





۳- درس درد و ترس
باید گفت این دو احساس هیچکس را از درس سختی که به آنها میدهد، رها نمیکند. طبق میل شما هم رفتار نمیکنند. البته ممکن است در فواصل مختلف برایتان اتفاق بیفتند اما همه ما گاهی گرفتار ترس و درد میشویم. راه فراری از درد نیست. باید روی دردهایمان کار کنیم، آنها را شناخته و در آغوششان بگیریم. اما به هر ترتیبی شده باید از ترس دوری کنید. از چیزی که میترسیم همیشه وارد زندگیمان میشود و به این تریتیب بدون اینکه بفهمیم به جای امکاناتمان ترسهایمان را نشان میدهیم. از تجربه درد نترسید، هدف آن را فهمیده و از آن برای بالا بردن سطح خودآگاهیتان استفاده کنید. اما تا جایی که میتوانید با ترس همراه آن مقابله کنید.

۴- درس هدف زندگی
همه ما در زندگی هدفی داریم اما خیلی از ما یا آن را پیدا نکرده ایم یا هنوز درمورد آن وارد عمل نشده ایم. وقتی طبق استعدادها، توانایی های ذاتی و علایق طبیعیمان عمل میکنیم، متوجه میشویم که موفقیت برایمان بسیار ساده تر میشود. به این ترتیب، به کاری که میکنیم عشق خواهیم ورزید. آنوقت دیگر به کارمان بعنوان یک شغل نگاه نمیکنیم، بلکه آن را ندایی میبینیم که صدایمان میکند. این درس به ما یادآوری میکند که برای زندگی کردن یک دلیل واقعی داریم که هم باید هدف زندگیمان را برآورده کند و هم امنیت مالیمان را. پس هر روز کار یا سرگرمیهایتان را برحسب استعدادهایتان انتخاب کنید.

۵- درس روابط
روابط حلقه اتصال ما به دنیای بیرون است. این ارتباطات ما انعکاس درونی ترین مشکلات، امیال و کمبودهای ما هستند. باید اینطور باشد که شریک زندگی شما، نیمه گمشده تان باشد اما شما را مجبور خواهد کرد روی تکه های گمشده درونیتان هم کار کنید. با روبرویی با چالشهای روابط، میتوانیم از ارتباطاتی سالم و دلنشین با اطرافیانمان و مهمتر از آن با خودمان لذت ببریم. ما میتوانیم با حل کردن مشکلاتی که در روابطمان ایجاد میشود، خودمان را تغییر دهیم. با تشخیص مشکلاتی که مداوم با دیگران برایتان اتفاق میافتد شروع کرده و بعد روی آنها کار کنید.

۶- درس ثبات و تغییر
در حقیقت ثبات و تغییر باید در تعادل باشند. ما نمیتوانیم دوره های تغییر طولانی را تحمل کنیم اما ثبات از این تغییرات ناخوشایند حاصل میشود. اما این اصلاً کار آسانی نیست، این تغییرات غیرقابل پیش بینی ما را از محدوده امنمان بیرون میکشد. رمز موفقیت در کنار آمدن با تغییر، درک این است که منطقه امن شما گروهی از موقعیتهای خارجی نیست بلکه یک محل طلایی درون شماست. باید بدانید که تغییر موقتی است و شما را به یک موقعیت ثابت میرساند.

۷- درس پیشرفت
درس پیشرفت به ما یاد میدهد که زندگی پیش میرود. ممکن است آزمایشات مختلف به ما آسیب زده باشند اما جای این زخمها از ما دربرابر آسیبهای آینده محافظت میکند. وقتی بتوانیم از اشتباهات گذشته درس بگیریم و رفتارهای جدیدی که نتایج متفاوتی خواهند داشت انجام دهیم، پیشرفت خواهیم کرد. اگر رفتاری متفاوت با آنچه در گذشته داشته اید از خود نشان دهید، پیشرفتی عالی خواهید داشت. و جهتی که به آن سمت پیش میروید، فقط به تصمیم خودتان بستگی دارد.
درسهای زندگی، جدا از آموزشهایی که در مدرسه و دانشگاه دریافت میکنید، به ما کمک میکند نسبت به تواناییهایمان آگاهی پیدا کنیم. ممکن است مورد آزمایش قرار گیریم، اما با درک حقیقت این آزمایشات میتوانیم به راحتی بر چالشهای زندگی پیروز شویم

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:13:00 ق.ظ ]






1-درس دادن و گرفتن
باید بدانید که هیچ چیز بدون عوض از شما گرفته نمیشود. این یعنی چیزهایی که از دست میدهید به طریقی جبران میشوند. از دست دادن همیشه همراه با فهمیدن بهای آن چیز است. مگر اینطور نیست که همیشه وقتی چیزی را از دست میدهیم چیز دیگری را بدست می آوریم؟ همیشه به دنبال از دست دادن چیزی، به طرق مختلف، چیزهای دیگری به دست می آورید. وقتی دری به رویتان بسته میشود، تنها کاری که باید بکنید این است که به دنبال دری باشید که به رویتان باز شده است.

۲- درس زمان و صبر
زمان میتواند بهترین دوست یا بزرگترین دشمن ما باشد. در زمان سختیها، زمان بسیار کند میگذرد اما وقتی از زندگی راضی هستیم، زمان مثل باد میگذرد. زمانبندی مهمترین چیز است. ارتباط زمان و صبر در وقت سختیها خودش را نشان میدهد:میخواهیم چیزی همان لحظه اتفاق بیفتد. اما زمان به ما یاد میدهد که باید صبور باشیم، خصوصیتی که میتواند رویکرد ذهنی ما را به کلی تغییر داده و زمان را به جبهه ما بکشاند

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:12:00 ق.ظ ]




درس های زندگی با درسهای مدرسه کمی متفاوتند. شما در مدرسه و دانشگاه آموزش هایی را ارائه میدهید اما در زندگی درسهایی را به اجبار می آموزید که بسیار بالا تر از ان درسهاست.
درس های زندگی بسیارند. کمی سخت اما سازنده. درست مثل دوران مدرسه هرکه بیشتر تلاش کند و سرسخت تر باشد نمره ی بالاتری خواهد گرفت. تلاش کنید تا جزو مردودی ها نباشید و درس زندگی را به خوبی بیاموزید.

صفحات: 1 · 2 · 3

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:11:00 ق.ظ ]




 


بچه باید آزاد باشد تا وقتى که بزرگ می‌شود …
امام به دختر من که از شیطنت بچه خود گله می‌کرد، می‌گفتند من حاضرم ثوابى را که از تحمل شیطنت حسین می‌بری با ثواب تمام عبادات خودم عوض کنم و عقیده داشتند که بچه باید آزاد باشد تا وقتى که بزرگ می‌شود آن وقت باید برایش حدى تعیین کنند.

در مورد تربیت کودکان می‌فرمودند: «با بچه‌ها روراست باشید تا آن‌ها هم روراست باشند. الگوى بچه پدر و مادر هستند. اگر با بچه درست رفتار کنید بچه‌ها درست بار می‌آیند. هر حرفى را که به بچه‌ها زدید به آن عمل کنید

موضوعات: حکیمانه, گلچین  لینک ثابت
 [ 09:09:00 ق.ظ ]






در کافی از حضرت صادق(ع) روایت شده که فرمود: هرگاه یکی از شما مردم حاجتی از خدا طلب میکند و میخواهد حاجتش بر آورده شود باید بکلی از مردم چشم بپوشد و مایوس گردد و امیدواری او بجز خدا نباشد و خداوند از دل او آگاه است اگر چنین باشد پروردگار حاجت او را روا کند و فرمود: ای مردم حساب نفس خود کنید پیش از آنکه بحساب شما برسند و بدانید از برای قیامت پنجاه موقف است و هر موقفی هزار سال طول بکشد.
همچنین از ابوسعید حذری روایت کرده که حضور پیغمبر اکرم(ص) عرض کردم چقدر روز حساب طولانی است؟
فرمودتد: به آن خداییکه جانم در دست اوست آن روز برای مومن کمتر از بجا آوردن نماز واجب در دنیا خواهد بود.
سبحان الله
منبع : تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:07:00 ق.ظ ]





شهیدان مظهر هدف و تلاش و تداوم هستند.
***
ما در حقیقت، انقلاب، اسلام، قرآن، استقلال، آبروی و حیثیت را از بركت خون پاك شهدای عزیزمان داریم.
***
خون شهیدان تضمین كننده استقلال ملت و سربلندی اسلام است. نظام جمهوری اسلامی امروز امانت شهیدان است و همه باید بدانند كه مبارزه با جمهوری اسلام تمام نشده است.
***
خون شهدای انقلاب اسلامی به هدر نرفته است و آنها بودند كه به قیمت خون خود، آبروی اسلام، قرآن پیامبر و استقلال مملكت را حفظ كردند و حركتی كه آنها در این انقلاب از خود نشان دادند در طول تاریخ بی نظیر بوده است.
***
چراغ راه آینده ما شعار آزادگی و فداكاری شهدای ماست.

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[شنبه 1395-06-13] [ 11:57:00 ق.ظ ]


...



همه انسانها می میرند ولی شهیدان این سرنوشت همگانی را به بهترین وجه سپری كردند ، وقتی قرار است این جان برای انسان نماند چه بهتر در راه خدا این رفتن انجام بگیرد.

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 11:49:00 ق.ظ ]




________________________________________




فردي از دوستان شيخ نقل مي كند
كه مدتي بود اوضاع كسب و كار روال خوبي نداشت .
روزي جناب شيخ از سبب ناراحتي من پرسيد ،
موضوع را شرح دادم ،آن گاه پرسيد :
-مگر تعقيبات نمي خواني ؟

صفحات: 1 · 2

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 11:39:00 ق.ظ ]







سلام دوستان این هم از قسمت دوم گزیده های شیخ
(۲۱) هر كس هر كاري مي كند ،
بايد آن ار خوب انجام دهد
و محكم كارباشد ،
خياط بايستي از كوكهاي ريز و نخ محكم استفاده كند .
پيامبر اكرم (صلي الله و عليه و آله )فرموده است :
“و لكن الله يحب عبدا اذاعملا احكمه”.

(۲2) انسان كسي را كه دوست داشته باشد
برايش پول خرج مي كند .
ما هم اگر مي گوييم خدا را دوست داريم ،
بايد در راه او خرج كنيم .

(۲3) اين چرخ خياطي سينگر را ببينيد ؛
همه قطعات ريز و درشتش مارك مخصوص كارخانه را دارد.
مي خواهندكوچكترين پيچ هم
نشان اين كارخانه را داشته باشد .
انسان مؤمن هم ،
همه كارهاي بزرگ و كوچكش
بايد نشان خدا را داشته باشد.

(۲4) هر كاري را مي كنيد ،
نگو ييد من كردم .
بگوييد :مولا مرحمت فرمود
و همه را از خدا بدانيد .

(۲5) پيش از آنكه منزل را عوض كنيد ،
آرزوهاي مرده ها را عملي كنيد .
آنان آرزو مي كنند
كه حتي براي يك لحظه به دنيا برگردند
و عملي مورد رضايت خداوند انجام دهند .

(۲6) دين حق همين است كه بالاي منبرها گفته مي شود،
ولي دو چيز كم دارد :
عشق به خداوند متعال واخلاص .

(۲7) اين عبادات ما ،
چيزي نيست كه در آخرت روي آن حساب كنند
و دست ما را بگيرد .
كاري كه براي ثواب است به درد خودم مي خورد ،
كار اربراي خدا انجام دهيد.

(۲8) انسان هر مقدار كه
به دستورهاي پروردگار خود عمل كند ،
به همان اندازه نزديك به حق مي شود
و به تشكيلات سلطنت او در مي آيد.

(۲9)هر نفسي كه مي كشي امتحان است .
در آن نفس ببين كه نفست با رحمان شروع مي شود
يا با نيات شيطان شروع و مخلوط مي شود .
مواظب باش شيطان و نفس كلاهت را برندارند .

(۳0) در پاسخ كسي كه نصيحتي خواسته بود ،
گوشش را گرفت و فرمود :
خدمت به خلق ،خدمت به مردم .

(۳1) اغلب مردم در حين مرگ يا پس از آن اقرار مي كنند كه
:‹‹صدق الله و رسوله و…؛كه فايده ندارد ،
بلكه بايد پيش از موت و هنگام حيات اقرا داشت.

(۳2) غصه روزي را نخوريد .
من نصيحتي مي كنم كه شما خدا را فراموش نكنيد ؛
زيرا خداوند سهم هر كسي را نوشته است .

(۳3)من با خدا متعال انسي داشتم ،
التماس كردم كه سر خلقت را به من بفرمايد .
خطاب آمد :احسان ،احسان به خلق .
آن مسأ له اي كه انسان را بعد از فرائض
به حالت بندگي خداوند تبارك و تعالي مي رساند،
احسان به خلق است.

(۳4) بدبخت ترين شخص ،
كسي است كه دچار بليه اي شود
و در آن واقعه و حادثه ،از حق غافل گردد.

(۳5) به سادات احترام بگذاريد
و آنان را در هر مرتبه
و منزلتي كه هستند گرامي داريد.

صفحات: 1 · 2 · 3

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 11:38:00 ق.ظ ]






واپسين سخن
شيخ به هنگام دفن جواني مي گويد :
ديدم كه موسي بن جعفر (عليه السلام )
آغوش بر جوان مي گشايد ،
از اطرافيان مي پرسند
اين جوان آخرين حرفش چه بود؟
پاسخ مي شنود
كه اين شعر:
منتظران را به لب آمد نفس
اي شه خوبان توبه فرياد رس

و کرامت دیگر شیخ درباره ی :
درست خواندن دعا
شيخ براي يكي از دوستان خود نقل كرده است
كه جواني نزد من آمد
و مناجات زاهدين از منالجات خمس عشره را خواند :
و اغرس في افئدتنا اشجار محبتك ،
به او تذكر دادم كه دعا را درست بخواند .
روز بعد نزد من آمد كه ديشب پدرم را خواب ديدم
كه به خاطر آن دعا ، باغ بزرگي به او مرحمت كرده اند.

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 11:32:00 ق.ظ ]






يكي از نزديكان شيخ مي گويد :
فرزندم تصادف كرده و در بيمارستان بستري بود ،
نزد جناب شيخ رفتم و ناراحتي خود را بيان كردم .

صفحات: 1 · 2

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 11:30:00 ق.ظ ]





فردي از شيخ تقاضا مي كند ،
فرزندش كه تا جندي ديگر به دنيا مي آيد ،
صالح و با ايمان باشد .
شيخ برايش دعا مي كند و مي گويد :
خداو ند به تو پسري عطا مي فرمايد
نامش را مهدي بگذار .

صفحات: 1 · 2

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 11:29:00 ق.ظ ]







خداي عيب پوش
يكي ازدوستان شيخ
به قصد زيارت شيخ از منزل خارج مي شود .
در بين راه انديشه گناهي به سرش مي زند .
به منزل شيخ كه مي رسد و مي نشيند ،
شيخ مي گويد :فلاني ! در چهره توچه چيزي مي بينم ؟
دردل مي گويد:// يا ستار العيوب !//
شيخ مي خندد و مي پرسد :
چه كار كردي آنچه مي ديدم محو و ناپديد شد.؟

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 11:28:00 ق.ظ ]






يكي از ياران شيخ نقل مي كند
كه در حدودسالهاي1335 و1338 با تاكسي كار مي كردم .
دو زن يكي بلند قد وديگري كوتاه قد سوار تاكسي شدند
آن كوتاه قد ترك زبان بود وبا خود مي گفت
((من فارسي بلد نيستم كه بگويم منزلم كجاست .
هر روزسوار اتوبوس مي شدم و با دو ريال به منزل مي رسيدم ،
اما امروز بايد پنج ريال به تاكسي بدهم )).
به او گفتم :ناراحت نباش ،
من تركي بلد هستم .
منزل اورا پيدا كردم و پول نگرفتم و روانه شدم.
چند شب بعد براي اولين بار در جلسه مرحوم شيخ شركت كردم .
چند نفري بوديم كه در آن اطاق محقر نشستيم.
شيخ نگاهي به من كرد و با گريه فرمود :
شبهاي جمعه تو از منتظران فرج قائم آل محمد (عجل الله فرجه )هستي .

صفحات: 1 · 2

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 11:27:00 ق.ظ ]





شيخ مكتب نرفته ما،باهمان صفاي باطن و صميمت دوست داشتني خود به چنان باور و ايماني رسيد كه تادم مرگ ،دمي از دعا و مناجات به درگاه الهي غافل نبود .
داستان واپسين لحظات زندگي او از زبان يكي از ياران او همچون لحظه لحظه زندگاني اوخواندني و آموزنده است .
سر انجام ،پس از هفتاد ونه سال بندگي و عبادت خدا وند در اين دنياي گذرا ،در روز دهم شهريور 1340 هجري شمسي ،مرغ وجود از قفس تن پر مي كشدو شيخ به خاطره ها مي پيوندد.

گزارش وفات شيخ در بيان يكي از همنشينان اواز اين قرار است:
خواب ديدم كه دارند در مغازه هاي سمت غربي مسجد قزوين را مي بندند .
پرسيدم :چرا؟
گفتند آشيخ رجبعلي خياط از دنيا رفته است .
نگران و پر دلهره از خواب برخاستم .
ساعت سه نيمه شب بود .خواب خود را رؤياي صادقه يافتم .
پس از اذان صبح ،نماز خواندم و بي درنگ روانه منزل يكي از دوستان شدم
با شگفتي از دليل اين حضور بي موقع سؤال كرد جريان رؤياي خود را تعريف كردم
ساعت پنج بود كه به طرف منزل شيخ راه افتاديم .
شيخ در را گشود داخل شديم و در اتاق همراه شيخ نشستيم و قدري صحبت كرديم .
شيخ به پهلو خوابيد و گفت چيزي بگوئيد ،شعري بخوانيد ! يكي خواند :
خوشتر از ايام عشق ايام نيست
صبح روز عاشقان را شام نيست
هنوز يك ساعت نگذشته بود كه حال شيخ را دگرگون يافتم
و از شيخ خواستم كه برايش دكتر بياورم .
فرمود:
مختاريد ،دكتررا آوردم و شيخ را معاينه كرد و رفتم نسخه را بگيرم .
هنگامي كه برگشتم ،ديدم شيخ را به اتاقي ديگر برده اند ،
رو به قبله نشسته و شمد سفيدي روي پا انداخته و با انگشتانش يكسره با شمد بازي مي كند ،
يك مرتبه حالتي پيدا شد و گويا در گوش اوچيزي گفتند كه گفت :
ان شاءالله.

صفحات: 1 · 2

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 11:26:00 ق.ظ ]




تا وارد “گود"نشد..از “گودال"خارج نشد

کارایی نسبت  نسبی باکامیابی دارد. 

وقتی بی تدبری چیره شود روزش تیره شد…شاید بازنده ای…ولی

باز  زنده ای

خلاقیت …بستگی به زیر بنای مفید  زهن دارد…

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[پنجشنبه 1395-06-11] [ 03:00:00 ب.ظ ]




موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 02:31:00 ق.ظ ]




ای فرزند ان آدم:زیورهای خود را در مقام عبادت به خود برگیرید وهم از نعمت های خدا بخورید وبیاشامید واسراف مکنید که خدا  مسرفان را دوست نمی دارد…

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-06-10] [ 01:59:00 ب.ظ ]




همنشینی کن با دانشمندان تاخوشبخت شوی همنشینی کن با دانشمندان تا دانشت زیاد شود وبا ب دباران همنشینی کن تا بردباریت زیاد شو..

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[سه شنبه 1395-06-09] [ 02:06:00 ب.ظ ]




بنام خدا


حق پير زن

يكي از شاگردان شيخ كه پس از صرف غذايي ،
حال معنوي خود را از دست مي دهد ،
از شيخ ياري مي خواهد .
شيخ مي فرمايد :
آن كبابي كه خورده اي ،
فلان تاجر پولش را داده
كه حق پير زني را غصب كرده است.




درس براي خدا

شيخ فرمود ه است كه در تشييع جنازه
آيت الله بروجردي( رحمه الله)
جمعيت بسياري آمدند و تشييع با شكوهي شد .
در عالم معنا از ايشان پرسيدم
كه چطور اين اندازه از شما تجليل كردند ؟
فرمود:تمام طلبه ها را براي خدا درس مي دادم .




غمخوارامت

شيخ مي فرمود :
مدتي گرفتاري داشتم
و هر دعايي كه مي خواندم اثر نمي كرد
وعرض كردم :
خدايا! اين دعاها را به مردم گرفتار مي گويم ،
مي خوانند و حاجت خود را مي گيرند ،
ولي چرا گرفتاري مابرطرف نمي شود ؟
با ناراحتي گفتم :
محمد و آل محمد (عليهم السلام)هم به فكر ما نيستند .
به محض اينكه اين جمله را گفتم ،
پيامبر اكرم (ص)راديدم كه غبار آلوده،
آستينها را بالا زده ،فرمودند :
چيه ؟ماهزار سال پيش از خلقت آدم به فكر شما بوديم.

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[دوشنبه 1395-06-08] [ 12:10:00 ب.ظ ]





وفاي به عهد

شخصي كه به رغم درمانهاي مختلف
در داخل و خارج بچه دار نمي شد
به معرفي يكي از ياران شيخ ،نزد وي مي آيد .
شيخ مي گويد:
من از امام رضا (عليه السلام )خواستم فرمودند
خداوند به وي دو پسر مي دهد ،
هر پسري كه بدنيا آمد گاوي بكشد و مردم را اطعام كند .
آن مرد پس از تولد پسر اول چنين مي كند
ولي با بدنيا آمدن پسر دوم ،
بدنبال حرف مردم كه مي گويند مگر شيخ امامزاده است
و معجزه كرده است ؟گاورا نمي كشد و اطعام نمي كند .
چند وقت بعد ،آن پسر از دنيا مي رود .

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 12:07:00 ب.ظ ]





كرامت امام

فردي به مشهد رفته و از امام رضا(عليه السلام )
مي خواهد كه به او پسري كرامت شود .
وقتي به تهران بر مي گردد،
شيخ به او پيغام مي دهد
كه تو به منزل ما مي آيي يا من به نزد تو بيايم ؟
گويا شيخ به منزل وي مي رود و مي گويد :
تواز طريق امام رضا (عليه السلام )
از خدا پسري خواسته اي .
حضرت فرمودند :كه خداوند پسري به او مي دهد اسمش را رضا بگذارد.

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 12:05:00 ب.ظ ]




آدمها فکر می کنند اگر یک بار دیگر متولد شوندجور دیگری زندگی می کنند..شاد وخوشبخت وکم اشتباه خواهند بود.فکر می کنند همه چیز را از تو بسازند.

محکم وبی نقص!!!!!!!!!

اما حقیقت ندارد…

اگر ما جسارت طور دیگری زندگی کردن را داشتیم…

اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم .اگر آدم ساختن بودیم از همین جای زندگیمان به بعد را می ساختیم….

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 08:18:00 ق.ظ ]




درسم تمام شود راحت شوم…

غذایم را بپزم راحت می شوم…

اتاقم را تمیز کنم راحت شوم…

بلاخره رسیدیم…راحت شدم.

اوه چه پروژ ه ای…تمام شود راحت شوم…

اما :مادامی که زنده هستیم وزندگی می کنم هیچ فعالیتی تمام شدنی نیست بلکه اغاز فعالیتی دیگر است…

ژس چه بهتر که در حین انجام دادن هر کاری لذت بردن را فراموش نکنیم نه مانندیک ربات فقط به انجام دادن بپردازیم به تمام شدن فارغ شدن…

لذت  باعث قدرتمندشدن میشود وبه طرز باور باور نکردنی باعث بالا رفتن اعتماد به نفس می گردد….

توانایی لذت یک مهارت  ویکی از اهداف مهم زندگی است….

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-06-07] [ 11:25:00 ق.ظ ]




زغال های خاموش را کنار زغال های روشن می گذارند تا روشن  شود هم نشینی  اثر دارد!!!!!!!!!!

ما هم مثل همان زغال های خاموشیم.اگر کنار افرادی  بنشینیم که روشنند.که گرما وحرارتی دارند ماهم به طبع  آن ها نور وحرارت وگرما پیدا می کنیم…

پس آدمی را برای هم نشینی انتخاب کنید به شما انرژی ببخشد….

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 11:12:00 ق.ظ ]




حواریون از حضرت مسیح پرسیدند با چه کسی همنشینی کنیم ؟فرمود:کسی که دیدارش شما را به یاد خدا می اندازد وسخن وگفتنش دانشتان را زیاد کند و کردارس شما را به آخرت مایل کند.مانند مسافرغافلی که ببیند همسفرش سخت دد مقام توا ک توشه راه است او هم به فکر خود افتد  ودر تهبه زا د راه وتوشه بکوشد….

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 12:39:00 ق.ظ ]




آیا می دانید:

هیچوقت در زندگی تان  به خاطر احساس ترس عقب ننشینید.همه ما بارها این جمله را شنیده ایم که"بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد چیست؟مثلا اینکه بمیرید؟

امامرگ بدترین اتفاقی که ممکن است برایتان رخ دهد نیست…”

بدترین اتفاق در زندگی این است که اجازه دهید در عین زنده بودن .از درون بمیرید….

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[شنبه 1395-06-06] [ 04:51:00 ب.ظ ]




خدا همیشه آماده است تا عشق خود را به ما بدهد ولی ما چنان از افکار.آرزوها.غصه ها.ترسها.وخاطره ها انباشته ایم که فضای خالی برای دریافت نداریم….ایجاد این فضای خالی..مراقبه ….است…

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-05-20] [ 11:26:00 ق.ظ ]




السلام علیک یا  ابا عبدالله الحسین “ع”

 

“حضرت امام حسین “ع”

از کاری که باید از آن پوزش خواست حذر کن که مومن بدی نمی کند وعذر  نمی خواهد ومنافق هر روزبدی می کند ومعذرت می خواهد…..

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-03-16] [ 08:39:00 ق.ظ ]




آدم های امن: همان هایی هستند که همه چیز می توانی بهشان بگویی.بدون اینکه قضاوت یا تحقیرت کنند…

میتوانی کنارش احساس بودن کنی…

کسانیکه فقط خود خودت هستی که براشون مهمی کسی که دستت را می گیرد….به رسم محبت…

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-02-26] [ 11:36:00 ق.ظ ]




بسم الله الرحمن الرحیم….

خدا یا:

چه کسی می تواند شیرینی عشق تو ونزدیکی به تو را تجزیه کند وغیر تو کسی  را بخواهد یا لحضه ای دوری ات را تاب بیاورد..

خدایا:

ما را از انانی قرارده که برای دوستی با خود برگزیده ای وبرای عشق ومحبت قلبشان  را پاک گردانیده ای برای دیدارت مشتاق وبه قضا وقدرت راضی شان نموده ای…

خدایا بنده ای را که از دوری ات در سو ز وگداز است پناه می دهی ودر جایگاه عالم راستی وحقیقت در کنار خود جای می دهی برای شناخت خود انتخابش می کنی سزاوار پرستش ات ودلباخته محبتت می گردانی…وبرای  مشاهده خویش بر می گزینی رویش را به سوی خود باز گردانی قلبش را از هر چه جز دوست تو خالی ودلش را با آنچه نزد توست مایل می کنی همواره در یاد خود نگاهش می داری تا شکر تو را گوید وتنها تو را بپرستد.واز بندگان صالح خود قرارش می دهی برای راز ونیاز با خود انتخابش میکنی وعلاقه اش را از هرچه موجب دوری ازتو شود بر می گیری…آمین یا رب العالمین.

موضوعات: درد دل, گلچین  لینک ثابت
 [ 11:04:00 ق.ظ ]




و(هنگامی که )به پرهیز کاران  گفته شد “پروردگار شما چه چیز نازل کرده است؟"گفتند “خیر وسعادت “آری.برای کسانی که نیک  کردند .در دنیا نیکی است وسرای آخرت از آنبهتر است.وچه خوب است سرای پرهیز کاران….

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[سه شنبه 1395-02-21] [ 09:17:00 ق.ظ ]




چون در حال حاضر ودر کشور ما این  کار شعار بیگانگان وهمبستگی با آنها محسوب می شود….از آن اجتناب کنید…..ولی پوشیدن آن در کشورهایی  که جزئی از لباس مردم  است.اشکالی ندارد….

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[سه شنبه 1395-01-31] [ 08:11:00 ق.ظ ]




سعی کنید نیت خود را خالص کرده واز هرگونه به ویژه استفاده از اموال حرام ومشکوک بپرهیزد وبه لطف خدا وند امیدوار باشد…….

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[دوشنبه 1395-01-30] [ 08:31:00 ق.ظ ]




ولادت نهمین اختر آسمان  امامت وولایت حضرت امام جوادلائمه(ع) تبریک وتهنیت…..

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 08:15:00 ق.ظ ]




یک جمله زیبا از حضرت علی(ع)…..

نه سفیدی بیانگر زیبایی است..ونه سیاهی نشانه زشتی….کفن سفید اما ترساننده است….

انسان به اخلاقش هست ونه به مظهرش… قبل از اینکه سرت را بالاببری ونداشته هات را به پیش خدا گلایه کنی…نظری به پایین بینداز وداشته هایترا شاکر باش.انسان بزرگ نمیشود…

جزبه وسیله ی  فکرش شریف نمیشود.جز به واسطه ی رفتارش .وقابل احترام نمیگردد.جزبه سیب اعمال نیکش…..

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-01-29] [ 09:40:00 ق.ظ ]




بزرگ شدن کار سختی است!

هرگاه مرا لایق بزرگ شدن دانستی .به من دانشی ببخش..

تا رویای هیچکس را نابود نکنم.

وبرای قلب تمام انسان ها ارزش قابل شوم تا بزرگتر شدنم به انسان ترشدنم معنا دهد……

خدایا حجم دلتنگی هایم وسیع است……

وپر وبالم بسته…..

اینگونه  بگویم…

اسیر وابستگی ها ی دنیا شده ام…..

مرا در آغوشت جا کن…

که بسیار محتاج تسکینم….

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:33:00 ق.ظ ]
1 2 4 5