حضرت ولي عصر عجلالله در خواب آیت الله حق شناس / توصیه اخلاقی حضرت ولي عصر به حاج آقا |
... |
ظاهراً حاج آقاي حقشناس بعد از دبيرستان همانطور كه كار مي كردند، به جديت تمام به تحصيل علوم ديني نيز مشغول بودند، و اين علوم را با علاقه و شدت دنبال می كردند.
چندین بار از ایشان شنیده شد: «در اوايل دوران درس وتحصيل، به ناراحتي سينه دچار شده بودم، حتي گاه از سينهام خون مي آمد. سل، مرض خطرناك آن دوران بود، و بيماري من احتمال سل داشت، و دكتر و دارو تأثير نميكرد. يك روز تمام ذخيره هاي خود را كه از كار برايم باقي مانده بود، (حقوق، روزي يك ريال مي شد؛ نيمي از آن را خرج و نيم ديگر را ذخيره مي كردم) صدقه دادم. شب هنگام در عالم رؤيا حضرت ولي عصر عجلا… تعالي فرجه را زيارت كردم، و به ايشان التجا بردم. دست مبارك را بر سينهام كشيد، و فرمود: اين مريضي چيزي نيست ، مهم مرضهاي اخلاقي آدم است، و اشاره به قلب مي فرمود. بيماري سينه بهبود يافت. بعد كه به خدمت آيت الله مير سيد علي حائري رسيده و جريان را بازگو كردم، اولین بار بود که لبخندی بر لبان ایشان دیده شد.خيلي تشويق فرمود، و اضافه كرد؛ اما مواظب باش كه ناپرهيزي نكني.خربزه وانگور نخوری! این عین همان چیزی بود که حضرت ولی عصر در خواب به من فرموده بودند.
معجزه برای فرار از سربازی در عصر سیاه رضا خان!
جريان سربازي پيش مي آيد، ايشان ب
ايستي به سربازي مي رفتند، و اين چيزي نبود كه در آن روزگاران ـ عصر اختناق سیاه رضا خاني ـ كسي به آن رضايت بدهد ، و همه اگر مي توانستند از سربازي فرار مي كردند، هر کس برای فرار بهانه ای می جست. به همين جهت با كمك بعضي از آشنايان، شناسنامه را تغيير مي دهند، و كريم به عبدالكريم و صفاكيش به حقشناس تبديل مي شود ، سن هم ده، دوازده سال يا حتي بيشتر افزايش مييابد؛ لذا تولد ايشان در شناسنامه 1285 شمسي ميباشد، و بااين مقدمه و عنايتي كه همراهي كرد، مسئله سربازي حل شد.
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1395-06-29] [ 11:53:00 ق.ظ ]
|