نرجس
 
   



مقام و منزلت زن در قرآن
آنچه در زير از نظر مي گذرد خلاصه اي است از ديدگاه مكتب رهائي بخش اسلام در مورد جايگاه زن كه با توجه به بخشي از سور و آيات قرآن كريم تنظيم شده است.
مقام زن در اسلام چنان است كه در قرآن كريم سومين سوره مفصل به نام ‘النساء’ ناميده شده است و در ده سوره ديگر مسائلي مربوط به حقوق و منزلت زنان است و همه جا در خطابات عام آنان مورد خطابند و همچنين مي توان از بسياري از مفاهيم قرآن مي توان نكات مهمي را در اين رابطه استنباط كرد و مي توان اين ادعاي دروغ را كه اسلام براي زن ارزشي قائل نيست بدينوسيله بطور كلي منتفي دانست .
اسلام زن را بعنوان مسئله مهم زندگي و متمم حيات انساني در مسائل اجتماعي ، اخلاقي و قانوني خود جا داده و او را به عنوان عضو موثر جامعه دانسته است .
پيامبر اكرم صلوات الله عليه و اله آنگاه كه از زنان بيعت گرفت به آنان اعلام كرد شما از عناصر اصلي اجتماع و اركان بنيادي جامعه هستيد و براي حفظ و سلامت آن بايد به ميزان سهم خود از آن پاسداري نمائيد.

يا ايها النبي اذا جاءك المومنات يبايعنك ….

اي پيامبر اگر زنان مومنه آمدند تا با تو بيعت كنند ، (اينكه) با خداوند شريك نگيرند و دزدي نكنند ، و زنا نكنند ، و فرزندان خود را نكشند (سقط جنين نكنند ) و تهمتي نسازند ، از آنچه ميان دست و پاي ايشان است ( فرزند غير را به شوي خود نسبت ندهند ) و در نيكوكاري ها از تو پيروي كنند ، با ايشان بيعت كن و براي ايشان از خداوند آمرزش خواه ، بدرستي كه خداوند آمرزنده و مهربان است . سوره ممتحنه آيه 12

زن بعنوان موجودي زيبا ، ظريف ، مستقل ، آرامي بخش ، با تقدس دختري ، همسري ، خواهري و مادري در مسير تكامل جامعه است و تا ارزش خود را نشناسد و يا جامعه از موهبت او محروم باشد، انحطاط قطعي آن جامعه را بدنبال خواهد داشت .

و الله جعل لكم من انفسكم ازواجا و جعل لكم من ازواجكم بنين و حفده و رزقكم من الطيبات افبالباطل يؤمنون و بنعمت الله يكفرون سوره نحل آيه 27

بسياري از تكاليف مشخص شده براي زنان و مردان يكسان بوده و تفاوت هاي موجود مربوط به نقش ، ظرفيت و لياقت هريك بوده و حقوق آنان نيز بر اين اساس معين شده است .

يا ايها الناس اتقوا ربكم الذي خلقكم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بثّ منهما رجالا كثيرا و نساء و اتقوا الله الذي تسائلون به و الارحام ان الله كان عليكم رقيبا - نساء آيه 1

اي مردم پروا كنيد از خداوندي كه شما را از نفس و ريشه واحد و يگانه آفريد پس از آن از همان ريشه همسرش را آفريد و از آن دو مردان و زنان فراواني را پديد آورد و پروا كنيد از خداوندي كه به او همديگر را سوگنند مي دهيد و پروا كنيد از خويشاوندان ، بدرستي كه خداوتد بر شما ناظر و رقيب است .

ان في خلق السموات و الارض و اختلاف الليل و النهار لايات لاولي الالباب * الذين يذكرون الله قياما و قعودا و علي جنوبهم و يتفكرون في خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانك و قنا عذاب النار * … فاستجاب لهم ربهم اني لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثي بعضكم من بعض فالذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم و اوذوا في سبيلي و قاتلوا و قتلوا لاكفرن الله سئياتهم و لادخلنهم جنات تجري من تحتها الانهار ثوابا من عند الله و الله عنده حسن الثواب - آل عمران آيات 190 تا 195

يوم تري المومنين و المومنات يسعي نورهم بين ايديهم و بايمانهم بشريكم اليوم جنات تجري من تحتها الانهار خالدين فيها ذلك هو الفوز العظيم - حديد آيه 12

بنابراين زن و مرد در بهره مندي از كسب و سعي و تلاش و پاداش عبادت و الزلم به وظايف و مسئوليت ها مساويند .

و لا تمنوا ما فضل الله به بعضكم علي بعض للرجال نصيب مما كسبوا و للنساء نصيب مما اكتسبن واسئلوا الله من فضله ان الله كان بكل شيء عليما _ نساء 32

هر كس متناسب با شرايط خلقت خود از خزانه بي پايان الهي بهره اي دارد كه بايد از فضل و احسان خداوند آنرا جستجو كند و تمناي بي جا نيز نداشته باشد و مرد و زن هر كدام وظايف محوله را از نظر فردي و اجتماعي ايفا نمايند .

و لهن مثل الذي عليهن بالمعروف و للرجال عليهن درجه و الله عزيز حكيم _ بقره آيه 228

درجه خاص مرد بر زن امتيازي است كه از نظر مرد بودن و قدرت ، كفالت و رعايت و …مسئوليت هاي اجتماعي داراست و بايد در جهت حفظ و آرامش و رفاه خانواده و جامعه صرف گردد و هرگز نشانه كرامت بيشتر او نسبت به زن قلمداد نمي شود زيرا :

ان اكرمكم عند الله اتقيكم

زن نيز به نوبه خود با توجه به آيه فوق امتيازات خاصي را داراست كه منحصر به وجود او و متناسب با خاصه هاي وجودي و تكويني اش مي باشد.

در قرآن كريم مردان و زنان با القاب مساوي و همسان ياد شده اند كه بر نقش و جايگاه هر يك در جامعه و مساوي بودن آنان در اصل تكليف تاكيد دارد .

ان المسلمين و المسلمات و المؤمنين و المؤ منات والقانتين و القانتات و الصادقين و الصادقات و الصابرين و الصابرات و الخاشعين و الخاشعات و المتصدقين و المتصدقات و الصائمين و الصائمات و الحافظين لفروجهم و الحافظات و الذاكرين الله كثيرا و الذاكرات اعدّ لهم مغفره و اجرا عظيما - احزاب آيه 35

ان المصدقين و المصدقات و اقرضوا الله قرضا حسنا يضاعف لهم و لهم اجر كريم - حديد 18

در بعضي از آيات قرآن مي توان به برتري زن بر مرد استنباط نمود كه اين امر وظايف آنان را نسبت به جامعه سنگين تر مي نمايد.

اذ قالت امرأه عمران رب اني نذرت لك ما في بطني محررا فتقبل مني انك انت السميع العليم * فلما و ضعتها قالت رب اني وضعته انثي و الله اعلم بما وضعت و ليس الذكر كالانثي و اني سميتها مريم و اني اعيذها بك و ذريتها من الشيطان الرجيم - آل عمران آيات 35 و 36
در ادامه اين گفتگو خداوندد مي فرمايد : فتقبلها ربها بقبول حسن و انبتها نباتا حسنا ….
در آيه فوق ( ليس الذكر كالانثي ) به برتري زن بر مرد اشاره دارد كه از نظر قرب و نزديكي او به بارگاه لطف و احسان پروردگار عالم است.

اما در مورد اختلافات حقوقي زن و مرد دلايل متعددي ذكر شده كه از جمله آن روايت زير است :

از امام محمد باقر عليه السلام پرسيدند چرا زن ضعيف و مسكين يك سهم از ارث مي برد و مرد دو سهم ؟

حضرت فرمودند : زيرا بر زن جهاد و نفقه و خونبها نيست و اينها همه بر عهده مرد است

حق هر كس بايد متناسب با توجه به مسئوليت و نقش او در جامعه تعيين شود و جامعه اي كه زن را به تلاش براي كسب در آمد چون مردان از خانه به بيرون كشانده ، سِمَت مادري و زن بودن و نقش هاي اساسي تربيتي و مديريتي او را ناديده بگيرد ، اجتماع كامل و ايده آلي نيست . اسلام براي اين نقش اهميت فوق العاده اي قائل شده و جنبه هاي معنوي تربيتي را عمدتا به او سپرده است .

و وصينا الانسان بوالديه احسانا حملته امه كرها و وضعته كرها و حمله و فصاله ثلثون شهرا حتي اذا بلغ اشده و بلغ اربعين سنه قال رب اوزعني ان اشكر نعمتك التي انعمت علي و علي والدي و ان اعمل صالحا ترضيه و اصلـــح لي في ذريتـي اني تبت اليك و اني من المسلمين - احقاف آيه 15

امام رضا عليه السلام مي فرمايند :

‘و بدان حق مادر ، لازم ترين حقوق و واجب ترين آنهاست زيرا او باري را برداشته كه هيچ كس بر نمي دارد و فرزند را حفظ كرد ، با گوش و چشم و ساير اندامها ، در حالي كه به اين كار شاد و خوشرو بود ، با همه دشواريهايي كه هيچ كس بر آن تاب و و شكيبائي ندارد فرزند خود را حمل كرد ، راضي شد كه خود گرسنه بماند و او سير شود ، و خود تشنه بماند و او سيراب گردد ، و خود برهنه بماند و اورا بپوشاند و خود در آفتاب بماند و او را سايه دهد ، پس بايد شكر از او و نيكوئي به او ، به اين اندازه باشد ، هر چند طاقت اداي كمترين حق او را نداريد ، مگر به ياري خداوند ‘
وجوه اختلافات حقوقي بين زن و مرد بواسطه شرايط روحي و تكويني او و در راستاي نقش او در جامعه است و اين به معناي بها ندادن و كم ارزش قلمداد كردن او نيست . چنانچه خداوند متعال در ضمن بر شمردن دعاها متقين دعا در باره همسر را در صدر آنها قرار داده است.
و الذين يقولون ربنا هب لنا من ازواجنا و ذرياتنا قره اعين و اجعلنا للمتقين اماما - فرقان

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1395-12-21] [ 10:10:00 ق.ظ ]




خود سازی وتهذیب نفس

 

مضمون اين آيه ها، قريب بهم است و در هر دو آيه، سخن از كتمان حق و حقيقت، و معامله و فروش آن به بهاي اندك و نتيجة بي بهره گي در حيات اخروي و مورد قهر و خشم الهي قرار گرفتن و تزكيه نشدن و گرفتار عذاب دردناك گشتن است.
12. نتيجه و پاداش تزكيه
و من يأته مومناً قد عمل الصالحات فاولئك لهم الدرجات العلي. جنّات عدن تجري من تحتها الانهار خالدين فيها و ذلك جزاء من تزكّي[1] هر كس در حالي كه مومن است و كارهاي شايسته كرده، نزد خدا آيد، براي ايشان مرتبه هاي والايي وجود دارد. بهشت هايي اقامتكده كه جويها در زير درختان آن جاري است و ايشان در آن، جاويدانند و اين، پاداش كسي است كه پاك و از گناهان مبرّا باشد.
انّما تنذر الذين يخشون ربّهم بالغيب و اقاموا الصلوة و من تزكّي فانّ,اصلاحات يتزكي لنفسه و لي الله المصير[2]
جز اين نيست كه تو كساني را انذار مي كني كه از پروردگارشان خشيت دارند و نماز بپا مي دارند و هر كه پاك گردد. براي خود و به نفع خويشتن، پاك گشته است و شدنها بسوي خداست.
در اين آيات، به پاداش تزكيه و پاكي اشاره شده ضمن آنكه نتيجه و ثمره چنان كاري به خود انسان بر مي گردد و ابداً سود و زياني از اين عمل، به خدا عايد نمي شود.
علامه طباطبايي مي گويد:
«و ذلك جزاء من تزكّي بالايمان و العمل الصالح» يعني اين درجات عليه و باغ هاي بهشتي كه جاودانه هم هستند، پاداش و نتيجه عمل كساني است كه در پرتو ايمان و عمل صالح و شايسته زيستند و مردند.
دربارة آية دوم مي نوسند:
در بخش نخست سخن از اين است كه هيچ كس بار ديگري را به دوش نمي گيرد، او هر كه مي خواهد باشد و هشدار پيامبران براي كساني مفيد است كه از ته دل نسبت به پروردگارشان خشيت دارند و نماز بپا مي دارند. و در بخش دوم سخن از تزكي و وارستگي است و نتايج آن. و خلاصه مطلب آنست كه پاكي و پاكيزگي نتيجة انذار پيامبر اكرم و حصول خشي الهي است و فايده و نتيجه آن، كه كمال انساني است به خود انسان عايد مي شود و بس.[3]
خاتمه و نتيجه
1. تمام رياضت هاي رسول خدا و همه سلوكها و رفتار هاي فردي و جمعي او، در چارچوب آموزش و تربيت قرآن بوده و شخصيّت آن انسان بزرگ و اسوة بشر، بر پاية حقايق قرآني تكوّن و شكل يافته است و اين چنين خودسازي، وظيفة همگان است و در اين باره، رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ و امّت او فرقي ندارند و هر چه مقام اجتماعي و خطيرتر، مسئوليت و وظيفه تهذيب و تهذّب، سنگين تر مي باشد.
2. به اتّفاق آراء مفسرّان شيعي و سنّي، مراد از تعلم كتاب، آموزش قرآن است و مقصود از حكمت، في الجمله سنّت، صورت مي گيرد.
3. اصل در انسان، پاكي و طهارت است. «كل مولود يولد علي الفطرة»[4]هر نوزادي بر فطرت توحيد سرشت سالم و پاك، زاده مي شود. و سعادت و شقاوت هر فردي، هر چند معلول عوامل و معدّات گوناگون ژنتيكي، تغذيه اي، آموزشي، تربيتي، خانوادگي، محيطي و معاشرتي و غير آنها است ولي آن عوامل فقط منشأ تفاوت هاي فردي اند و انسان فقط دربارة رفتار و عملكردش مودر بازخواست قرار مي گيردو صدور عمل از انسان، معلول اراده و مشيّت و خواست خود او است.
4. اگر شرّ و فجور به نفس آدمي، نسبت داده شده به همان ميزان، خير و تقوي به آن، منسوب گشته است و شرّ بالذات وجود ندارد. روايات سرشت و طينت يابي ديگر اند و به عوامل و معدّات خير و شرّ عنايت دارند كه جملگي براي آحاد انسان مطرح اند، و نقش خود انسان در نيك و بد امور قابل انكار نيست بنابراين، به اراده و مشيت الهي، تهذيب كننده و آلوده كنندة نفس، خود آدمي است و اين، به معناي ناديده گرفتن فاعليّت مطلق خداوند و مستقل انگاشتن انسان در خلق افعال، نيست.
5. در مجموعه آيات مورد بحث، گاهي پيامبر مذكّي شناخته شده و ديگر گاه، تزكيه كننده فقط خدا دانسته شده و بار سوم امر تزكيه، كار خود انسان معرفي شده است و در آيه اي امر به تزكيه شده و در ديگر آيه اي از آن، منع و نهي به عمل آمده است و همة آن ها با ملاحظه معني درست آنها و با در نظر گرفتن نظرات محققان در تفسير آن آيات، درست و معقول مي باشد.
6. تعليم، تربيت، تزكيه و تهذيب، اصلي ترين و يا يگانه برنامه انسان ساز اديان و پيامبران است و علاوه بر آيات ياد شده در اين مقال، كه به نوعي از تزكيه و زكاء آدمي در شئون زندگاني، سهم به ميان آورده، آيات ديگري نيز با اشاره، رشد و شايستگي و نيكويي و بالندگي را مطرح ساخته اند

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:06:00 ق.ظ ]




8ــ روابط خانوادگی خود را تقويت كنيد.

روابط شما با خانواده و دوستان و افرادي كه نقش مهمي در زندگي شما ايفا مي كنند، نبايد مورد غفلت واقع شوند. با اين افراد بيرون برويد و ساعات خوشي را با هم بگذرانيد. كارهاي دلپذيري را با هم انجام دهيد تا زمانيكه افرادي كه براي شما اهميت دارند (خانواده و دوستان و …) پشتيبان شما باشند. شادي شما را ترك نخواهد كرد.

و در پايان روابط خوب شما با ديگران به شما كمك مي كند تا توانايي هاي فردي خود را افزايش دهيد و در عين حال به عنوان يك فرد دوست داشتني در موقعيت يك فرد برنده قرار گيريد. البته موقعيت شما برنده ــ برنده خواهد بود (براي شما و ديگران) دوستان شما مي دانند كه هر گاه احتياج به كمك داشته باشند مي توانند به شما تكيه كنند.

اكنون شما درباره خودسازي شاخص هايي بدست آورده ايد و مي توانيد به آنها عمل كنيد ولي بدون عمل نمي توانيد از آنچه آموخته ايد بهره ببريد.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:06:00 ق.ظ ]




 

1ــ وقتي در حال تقويت روابط اجتماعي هستيد سعي كنيد صادق و بي ريا عمل كنيد.

تمايل به ريا و دورويي سبب افت عملكرد شما مي شود. صداقت و پاكي سبب افزايش توانايي و اعتبار فرد مي شود. چون كسي كه نقش بازي مي كند هرگز نمي تواند رفتاري شخصي را داشته باشد كه از ته دل به ديگران محبت مي كند. اگر به اين اصل اعتقاد نداريد بهتر است به خواندن اين مقاله ادامه ندهيد چون موفق نخواهيد بود.

 

2ــ يكي از مهمترين تمرين هاي خود سازي تمرين «شنونده خوبي بودن» است.

براي بدست آوردن محبت و اعتماد افراد بايد شنونده خوبي باشيد و با آنها صحبت كنيد. فقط به صداي طرف مقابل گوش ندهيد، بلكه با قلب خود  اين صحبت ها  را پذيرا باشيد. با افرادي كه صحبت مي كنيد ارتباط چشمي برقرار كنيد.طوري به حرفهاي افراد گوش كنيد، كه گويي هر كلمه از حرف هاي آنها را مي شنويد.

 

3ــ با صداي بلند بخنديد و زندگي را خيلي جدي نگيريد.

من نمي گويم با هر صحبت بي مزه اي خود را وادار به خنديدن كنيد. بلكه سعي كنيد در هر كاري كمي طنز چاشني كنيد. و آن را خيلي جدي نگيريد. يك شخص شوخ طبع افراد و همينطور موفقيت را جذب مي كند.

 

4ــ قسمتي بزرگي از خودسازي دوست داشتن خود است.

در فرايند تقويت روابط اجتماعي ممكن است آنقدر خود را غرق در توجه به ديگران بكنيد، كه از خود غافل شويد. و به هر كسي اجازه دهيد شما را به كارهاي مختلف وادار كند. هميشه بخاطر داشته باشيد قبل از هر كسي براي خود ارزش قائل شويد و به خود احترام بگذاريد. اگر شما خود را فرد قابل احترام و باارزشي بدانيد. افراد به سمت شما خواهند آمد به جاي آنكه براي اهداف خود بر روي شانه هاي شما پا بگذارند.

 

5ــ شخصيت خود را پرورش دهيد.

آيا شما بداخلاق، ترشرو و اخمو هستيد. با اين حالتها نمي توانيد وارد زندگي شويد. از شر رفتارها و عادتهاي بد خود خلاص شويد. چون آنها يكي از بزرگترين موانع پيشرفت شما هستند. چه كسي يك دوست بداخلاق مي خواهد؟!

 

6ــ وقتي در حال كار براي خودسازي هستيد به خود اطمينان داشته باشيد.

توانايي چرخيدن در اطراف اتاق و معرفي خود همراه با لبخند يك فرد برنده منجر به افزايش اعتماد به نفس شما مي شود. و بخاطر داشته باشيد به جاي غرور و خودبيني به خود اعتماد كنيد.

 

7ــ يكي از نمودهاي خودسازي كنترل خويشتن است.

زمانيكه عصباني مي شويد داد و بيداد نكنيد. آرام و متين باشيد. براي كنترل وضعيت موجود و تبديل خشم خود به چيزي مولد و مثبت بايد به اندازه كافي پخته باشيد

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:16:00 ق.ظ ]




خود سازي و روابط اجتماعي

آيا تاكنون در مورد افرادي كه موقعيت هايي به آنها داده شده است فكر كرده ايد؟ آيا افرادي را مي شناسيد كه خود به تنهايي توانايي هايشان را افزايش داده اند. در اين مقاله سعي شده است، آخرين تحقيقات و اطلاعات بدست آمده درباره افزايش توانايي هاي شخصي ارائه شود.

احتمالاً تاكنون با افرادي برخورد داشته ايد كه خوش برخورد هستند و رفتاري دلپذير دارند و اگر در بين جمعي از افراد غريبه قرار گيرند در زمان كمي با آنها ارتباط برقرار مي كنند. اين گونه افراد معمولاً دوست داشتني و جذاب هستند و قادرند افراد را به كارهاي دلخواه خود وادار كنند.

يك فرد با روابط اجتماعي خوب منافع زيادي بدست مي آورد. زيرا رفتار چنين فردي سبب مي شود كه اطرافيان او را به سمت موفقيت سوق دهند. او اعتماد و پشتيباني افراد را به راحتي بدست مي آورد. چنين فردي نه تنها از حمايت اطرافيان برخوردار است، بلكه خود حامي ديگران است و اين چرخه ادامه پيدا مي كند.

او مي تواند با حمايت افراد مختلف در اجتماع كارهاي زيادي انجام دهد. زيرا مي داند چگونه پتانسيل ارتباطات اجتماعي خود را بالا ببرد.

اگر شما هم نگاهي به قدرت ارتباطات اجتماعي خود بكنيد و مهارت هاي ارتباطي خود را بشناسيد و آنها را تقويت كنيد. به سمت تبديل شدن به شخصي اجتماعي و موفق حركت خواهيد كرد. براي افزايش قابليتهاي اجتماعي و تبديل شدن به انساني شادتر و موفق تر بايد روي رفتار و زندگي خود يك بازبيني كلي انجام دهيد. اگر شما يكي از اين افراد (با قدرت روابط اجتماعي بالا) هستيد من دليلي براي عدم موفقيت شما نمي بينم . فقط بايد بدانيد از كجا شروع كنيد.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:15:00 ق.ظ ]




موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:14:00 ق.ظ ]




ماهيت نفس انساني

اين نفس انساني چيست كه انسان را اين چنين به خود گرفتار كرده است و همه چيز را براي آن و به جهت آن مي خواهد و يا از دست مي دهد؟ آيا نفس انساني غير از وجود انسان است؟
اگر انسان وجودي مركب از دو چيز روح و نفس است، اين تركيب چگونه است؟
اين پرسش ها و پرسش هاي ديگر فلسفي، همواره انسان را به خود مشغول داشته است؛ اما آن چه در اين نوشتار مورد نظر است اين كه قرآن، نفس را بخشي از موجود انساني مي شمارد كه در حقيقت قوه اي از قواي بشري مي باشد. (نساء آيه 128 و نازعات آيه 40 و شمس آيه 7) در تحليل قرآني و تبيين خداوندي، نفس انسان به طور طبيعي متمايل به بدكاري است. (همان آيات و نيز يوسف آيه 53 و بقره آيه 532 و 482 و آيات ديگر)
با اين همه از نظر قرآن نفس انساني قابل كنترل و مهار (نازعات آيه 40) و مخلوقي معتدل و ملهم به خير و شر (شمس آيه 7 و 8) و داراي خاطراتي پنهان و غيرقابل مشاهده (بقره آيه 352) و پديده اي غير از جسم اوست (انعام آيه 93).
اين نفس داراي تمايلات و خواسته هايي است كه انسان بايد به برخي پاسخ مثبت بدهد و برخي را كنترل و مهار كند. (فصلت آيه 31و زخرف آيه 71 و نجم آيه 23) اين امكان نيز وجود دارد كه نفس انساني در سختي و رنج بيافتد و در تنگنا قرار گيرد و با همه فراخي، جانش به لب رسد. (توبه آيه 118).
در حقيقت نفس مي تواند حالت هاي مختلفي را تجربه كند. از اين رو قرآن نفس را از آيات بزرگ الهي برشمرده است كه مي بايست مورد تامل و دقت و تحقيق از سوي انسان قرار گيرد و ماهيت آن باز شناخته شود. (فصلت آيه 53 و نيز ذاريات آيه 20 و 21).
از ديگر ويژگي هاي منحصر به فرد نفس آن است كه با توجه به حالات مختلف، از اسامي گوناگوني برخوردار است. نفس به جهت ويژگي انحصاري اش مي تواند در دو سوي كمال و نقص قرار گيرد و پاندول وار در دو سوي كمالي و نقصي در حركت آيد. از اين روست كه گاه در قرآن سخن از نفس اماره است كه آدمي را به سوي بدي ها امر مي كند و مي كشاند. (يوسف آيه 53) و گاه ديگر سخن از نفس لوامه و سرزنشگر است كه به عنوان وجدان پاك عمل مي كند و بر رفتار ناهنجار و يا عمل نكردن به هنجار و ارزشي، وي را سرزنش مي كند. (قيامت آيه 2) گاه ديگر سخن از نفسي است كه به تسويل (زيبا جلوه دادن) مي پردازد و بدي ها و زشتي ها را به عنوان امري نيك و پسنديده جلوه مي دهد. (يوسف آيه 18 و 83 و طه آيه 96) و گاه از نفس وسوسه گري سخن مي رود كه نمي گذارد دمي با خود آرام نشيند و همواره وي را به سوي بدي ها و زشتي ها دعوت مي كند. (ق آيه 16) در مقابل، نفسي هم به آرامش و اطمينان مي رسد و آدمي را از همه چيز رهايي مي بخشد و كمال را در او تضمين مي كند. (بقره آيه 562 و نيز فجر آيه 27).
اين ها نشان مي دهد كه انسان و نفس انساني در مقامي است كه مي تواند به پست ترين مقام تا عالي ترين و كمالي ترين مقام دست يابد و اين همه، حالات يك وجودي است كه ما آن را انسان مي ناميم.

خودسازي تنها راه رهايي

انسان به جهت همين دوست دشمن همواره بايد هشيار باشد و بر خود نهيب بيدار باش بزند؛ زيرا اين دشمن همواره بيدار است و آسيب هاي او در ابعاد مختلف شخصيت فردي و اجتماعي و نيز دنيايي و آخروي از هر دشمني جدي تر و خطرناك تر است.
بسياري از مسايلي كه انسان با آنها دست و پنجه نرم مي كند، ريشه در همين دوست دشمن درون دارد.
شخصيت وي را ناپايدار و ناسالم مي سازد و از تعادل خارج مي كند. ريشه افسردگي و نوميدي را مي بايست در او جست و در حوزه مسائل اجتماعي بي عفتي و بي حجابي و خودباختگي و ظلم و ستم و بيداد را مي بايست در رفتار او سراغ گرفت.
اين گونه است كه خداوند به انسان هشدار مي دهد و مي خواهد تا خود را با آموزه هاي وحياني بازسازي كند و نفس را تعديل و مهار نمايد. همه دستورهاي قرآني و احكام و شريعت براي تعديل و مهار نفس انساني فرو فرستاده شده اند تا انسان را از شر و بدي نفس خودش رهايي بخشد

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:13:00 ق.ظ ]




خودسازي، تنها راه غلبه بر دشمن دروني

 

انسان مخاطب اصلي قرآن كريم و محوري ترين موضوع كتاب الهي پس از الوهيت است؛ از اين رو دامنه مباحث مربوط به انسان در قرآن بسيار گسترده و بسياري از مطالب فرعي همراه با جزئيات پيچيده در تبيين ماهيت انسان و خصوصياتش به تفصيل در اين كتاب وحياني آمده است. در اين جا به برخي از خصوصيات انساني مرتبط با موضوع پرداخته و از ورود به مباحث فرعي خودداري مي شود.
در تعريف قرآني از انسان به اين نكته اشاره و تاكيد مي شود كه انسان به جهت شاكله وجودي اش از وسعت وجودي خاصي برخوردار است؛ از اين رو مي توان انسان را در دو سوي متضاد و متقابل كمالات قرار داد از يك سوي مي تواند در كمال زيبايي ها و پسنديده ها به بالاترين و برترين درجه دست يابد و از سوي ديگر در جهت كمال زشتي ها و بد ي ها به پست ترين موجود هستي تبديل گردد. خداوند درباره اين ويژگي انحصاري انسان در آيات 4 و 5 سوره تين مي فرمايد: لقد خلقنا الانسان في احسن تقويم… ثم رددناه اسفل سافلين؛ به راستي كه انسان را در بهترين حالت و استواري آفريديم و سپس او را به پست ترين درجات بازگردانيديم.

ماهيت انسان

از نظر قرآن انسان موجودي بسيار آسيب پذير است. به اين معنا كه به سادگي مي تواند هويت انساني خود را از دست داده و در مقام پست ترين حيوانات بلكه پست تر از آنان قرار گيرد: اولئك كالانعام بل هم اضل.
در تحليل و تبيين قرآن، اين هويت زدايي عوامل چندي دارد كه مي توان به هواپرستي و پيروي از هواي نفس (اعراف آيه 175 و 176) كه به شكل دنيا پرستي و دنياگرايي به جاي حقيقت گرايي و كمال طلبي (همان) و تمايلات بيش از حد طبيعي به شهوات (نساء آيه 25 تا 28) و ظلم و ستم به خود و ديگري (اعراف آيه 175 و 176) بروز مي كند اشاره كرد كه در اين صورت به دام طاغوتي انساني (مائده آيه 60) افتاده و خود به طاغوتي ديگر تبديل مي گردد و در راستاي پيروي از شيطان و اغواگري او (اعراف آيه 11 و 16 و نيز اسراء آيه 62 و 64و حشر آيه 16) به كفر دچارشده (مائده آيه 60 و 61) و به تكذيب آيات خدا (اعراف آيه 175 تا 177) و تجاوز از حدود الهي (بقره آيه 65 و مائده آيه 60 و اعراف آيه 163 و 166) گرفتار شده و به ترك عمل صالح بر پايه آموزه هاي وحياني (جمعه آيه 5) اقدام كند. نتيجه اين اعمال و اقدامات در همه اين آيات جز سقوط از انسانيت و از دست دادن هويت انساني چيز ديگري بيان نشده است. در حقيقت اين آيات بيانگر آسيب پذيري شديد انسان است؛ زيرا هيچ موجودي جز انسان و جن از اين امكان برخوردار نيستند كه خود صاحب اراده و اختيار باشند و همين ابزار رشد براي برخي بلكه بيشتر انسان ها به جاي ابزار كمالي به ابزار سقوط و نابودي تبديل مي شود.
توانايي هايي كه خداوند به انسان داده است مانند قدرت اراده و اختيار و يا بيان مقاصد و آراي خويش (نحل آيه 4 و رحمان آيه 3 و 4)، استعداد تعلم (بقره آيه 30 و 33)، استعداد دريافت وحي (انعام آيه 91)، قبول تكليف (احزاب آيه 72)، استعداد كتابت و نگارش (علق آيه 4 و 5) تسخير موجودات، جانشيني خدا در زمين ( بقره آيه 30) قدرت عروج (تين آيه 4) كرامت (اسراء آيه 70) خلقت نيكو (مومنون آيه 14) و شكرگزاري (انعام آيه 61 و 63) به او اين امكان را بخشيده است تا به سوي كمال اوج گيرد.

دشمن درون

اگر خداوند در قرآن، شيطان را به جهت وسوسه هاي بيش از اندازه و ايجاد زمينه هاي گمراهي و هلاكت انسان به عنوان دشمن آشكار (اسراء آيه 35) معرفي كرده است و از انسان خواسته تا به جهت تأثيرپذيري از اغواي او (اعراف آيه 61 تا 27) و نيز فريب كاري ها (اعراف آيه 72)، خدعه (حشر آيه 16) و حمله همه جانبه، (اعراف آيه 11 تا 17) او را دشمن گرفته (فاطر آيه 5و 6) و از او دوري گزيده (همان) و از پيروي وي پرهيز كند (بقره آيه 861)، هم از نفس انساني هم به جهاتي به عنوان دشمن دروني ياد كرده و از انسان خواسته تا خود را از دام نفس خويش رهايي دهد و با تلاش و مجاهدت آن را مهار كرده و تعديل نمايد و از قوه و توانايي ها و توانمندي هاي آن در راستاي كمالات بهره گيرد. به سخن كوتاه از انسان خواسته تا به تزكيه نفس و خودسازي پرداخته و هماره مواظب دشمن درون باشد كه بسيار خطرناك و هلاكت ساز است.
علت اين كه نفس انساني اين گونه براي خود انسان خطرناك و بلكه هلاكت ساز است، ويژگي ها و خصوصيات انحصاري است كه در نفس انساني برخلاف ديگر موجودات هستي وجود دارد. قرآن در آيات چندي اين خصوصيات انحصاري انسان را برشمرده و به او نسبت به آن ها هشدار باش داده است.

ويژگي هاي انحصاري بشر

از مهم ترين خصوصيات نفس انساني مي توان به تمايلاتي چون علاقه شديد انسان به خود اشاره كرد كه از آن به حب نفس ياد مي شود. (ق آيه 19 و قيامت آيه 7 و 10 و عبس آيه 33و 36)
قرآن در تبيين اين ويژگي انساني مي فرمايد كه انسان از آن جايي كه بسيار به خود علاقه مند است حاضر است از همه كس و همه چيز بگذرد تا خود را از شر و عذاب برهاند. فداساختن ديگري براي رهايي خود، از ويژگي هاي انساني است. در بلاهاي سخت انسان مي كوشد حتي زن و فرزند را واگذارد و از جان پدر و مادر خود مايه بگذارد تا جان خويش را به سلامت برد و از شر و بدي رهايي يابد.
از ديگر ويژگي هاي انحصاري بشر وجود غريزه جنسي در انسان است كه همين غريزه موجب مي شود تا به سوي همسر گزيني تمايل داشته باشد. به اين معنا كه آن چه انسان را به سوي جنس مخالف مي كشاند ارضاي شهوات خود و به نوعي حب ذات و نفس است كه در انسان وجود دارد. (آل عمران آيه 14).
در همين راستا مي توان به فرزند دوستي اشاره كرد كه دلبستگي انسان به فرزند خويش نوعي تمايل به خود و حب نفس است كه به اين شكل بروز و ظهور مي كند. (همان) چنان كه مال دوستي و گرايش و دل بستگي شديد به ثروت و مال دنيايي چيزي جز تمايل به نفس نيست؛ زيرا مي كوشد تا با به دست آوردن مال، خود را ارضا و تمايلات نفساني خويش را تكميل نمايد و اين همه جز از حب نفس بر نمي خيزد. (همان و نيز معراج آيه 19 تا 21، فجر آيه 15و 20 و عاديات آيه 6و 8).
اين ها همه نوعي خودخواهي است كه به اشكال ديگري چون منفعت طلبي در انسان بروز و ظهور مي كند و قرآن با اشاره به غريزه منفعت طلبي انسان يادآور مي شود كه همين مساله موجب مي شود كه همواره از خدا خير بخواهد و از شر و بدي به هر شكلي پرهيز كند. (يونس آيه 11 و فصلت 49 و معراج آيه 19 و 21)
بسياري از رفتار و اعمال آدمي را مي توان برپايه همين غرايز بلكه به جهت غريزه اصلي و بنيادين حب نفس تحليل و تبيين كرد. رفتارهائي همچون پنهانكاري (بقره آيه 482) توجيه گري (قيامت آيه 14و 15) و شادي و سرور به جهت داشتن مال و ثروت و فرزند و همسر ( يونس آيه 22 و شوري آيه 48 و آيات ديگر) ريشه در همين حب ذات دارد.
همچنان كه افسادگري انسان (بقره آيه 30) بخل (نساء آيه 128) بي تابي در هنگام گرفتاري (معراج آيه 19و 20) حرص و آز (فصلت آيه 49) حسادت (فلق آيه 1 تا 5) طغيان و سركشي (علق آيه 6و 7) ظلم و ستم به ديگران (ابراهيم آيه 34) غرور (انفطار آيه 6) عجب و (اسراء آيه 83) عجله براي رسيدن به خواسته ها و تمايلات نفساني (يونس آيه 11 و اسراء آيه 11) فخرفروشي (هود آيه 10) و مجادله (كهف آيه 54) و حتي ياس (هود آيه 9) نيز ريشه در همين حب ذات و خودخواهي بيش از حد انسان است. همين مساله موجب شد تا آدم در بهشت ابتدايي گرفتار وسوسه شيطان شود؛ زيرا شيطان به وي مي گويد كه اگر به درخت ممنوع نزديك شود به دو چيز مهم و گران بها دست مي يابد؛ يكي زندگي جاودان و ديگري رسيدن به وجود برتري كه خاص كروبيان است

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:12:00 ق.ظ ]




خودسازي و تهذيب نفس(1)

 


تعريف خودسازي

«خودسازي» به معناي شناخت معارف، ايجاد ملكات و انجام افعالي است كه كمالِ شناخته شده براي «خود» را پديد مي‎آورند.
درك ما از خودسازي، وابستگي كامل به شناخت ما از ماهيتِ «خود» و كمال مطلوب آن دارد؛ پس خودشناسي مقدمه اجتناب ناپذير خودسازي است. «خود» آن چنان كه با كمك درون بيني شناخته شد، موجودي است با مجموعه اي از تواناييها و گرايشها كه كمال آن قرب خداوند است. اين كمال از طريق اصلاح روابط مختلف انسان به دست مي آيد. بنابراين، خودسازي مجموعه اعمالي است كه براي اصلاح روابط خود انجام مي دهيم تا به قرب خداوند نايل شويم. دسته اي از اين اعمال، كسب شناختهاي ضروري براي تقرب به خداوند است و دسته اي ديگر، عمل به وظايف اخلاقي و تكاليف شرعي است. در اين قسمت، مراحل و روشهاي عام خودسازي را مطرح خواهيم كرد.

اهميت خودسازي

اهميت خودسازي امري واضح است، زيرا غايت خودسازي، نجات از هلاكت و توفيق به قرب خداوند است. هر انسان خردمندي كه به خداوند و جهان آخرت اعتقاد دارد و رستگاري انسان را به درستي عقايد و نيكي اعمال و ملكات او مي داند، حكم مي كند كه تلاش براي رستگاري، يگانه كاري است كه شايسته است همه زندگي وقف آن شود. نجات از عذاب آخرت، جز با خودسازي و تسلط بر خويشتن امكانپذير نيست. امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي فرمايند:
من ملك نفسه اذا رغب و اذا رهب و اذا اشتهي و اذا غضب حرّم الله جسده علي النار؛[1]
كسي كه چون نفسش روي مي آورد و چون مي گريزد و چون شهوت مي يابد و چون خشم مي گيرد مالك آن است، )و بر آن تسلط دارد( خداوند بدن او را بر آتش حرام مي كند.
چيرگي بر نفس كار آساني نيست. بايد با نفس چون دشمن مجاهده كرد:
و اجعَلْ نَفْسَكَ عَدُوّاً تُجاهِدُه؛[2]
نفست را چون دشمني شمار كه با آن جنگ مي كني.
نفس، دشمن ترين دشمنان است، پس بايد هوشيار و آماده در برابرش ايستاد: «اَعْدي عَدُوِّّكَ نَفْسُكَ الَّتي بَينَ جَنْبَيْكَ»[3] نفس دشمن بزرگ انسان است، زيرا فريب بزرگترين دشمن و زيرك ترين دشمن را خورده است. او همنشين و عامل شيطان و دشمن خانگي ماست:
اُوصيكُم بِتَقْوَي اللهِ الَّذي اَعْذَر بما أَنْذَر وَ احْتَجَّ بِما نَهَجَ و حَذَّرَكُم عَدُوّاً نَفَذَ في الصُّدُورِ خَفِيّاً و نَفَثَ في الاذان نَجيّاً فَاَضَلّ و أَرْدي، وَ وَعَدَ فَمَنّي، وَ زَيَّنَ سَيِئاتِ الْجَرائِمِ وَ هَوَّنَ مُوبِقاتِ الْعَظائِمِ، حَتّي اِذا اسْتَدْرَجَ قَرينَتَهُ وَ اسْتَغْلَقَ رَهينَتَهُ أَنْكَرَ ما زَيَّنَ وَ اسْتَعْظَمَ ما هَوَّنَ وَ حَذَّرَ ما امَّن؛[4]
شما را به تقواي الهي توصيه مي كنم، كه با بيمهايي كه داده جاي عذري نگذارده و با راهي كه پيش پا نهاده حجت را تمام كرده و شما را از دشمني بيم داد كه پنهاني در سينه ها راه يافته، و رازگويان در گوشها مي دمد تا آدمي را گمراه كند و تباه سازد و وعده دهد و او را به دام هوس اندازد. زشتي گناهان را در ديده او بيارايد و گناهان بزرگ را كوچك نمايد (نشان دهد)؛ هنگامي كه همنشين خود را فريب داد (نفس انسان را فريب داد) و راه گريز را بر او بست، ناگاه آنچه را آراسته بود منكر شد و آنچه را كوچك نموده بود بزرگ داشت و از انجام آنچه ايمني داده بود بر حذر داشت.
بي جهت نيست كه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ جهاد نفس را جهاداكبر خوانده و فاتحان نبرد نظامي را به نبرد بزرگ با نفس فراخوانده است.

زمان خودسازي

خودسازي به عنوان يك فريضه عقلي در همه ادوار زندگي واجب است و در هيچ لحظه اي از عمر نبايد آن را ترك گفت؛ زيرا وعيد پروردگار وحشتناك و وعده هاي نعيم او بسيار بزرگ است. سهولت خودسازي، در همه دورانهاي زندگي به يك اندازه نيست. كسي كه دوران جواني را سپري كرده و در ميانسالي به گناهِ غفلت خو كرده، به دشواري مي تواند كام خود را از لذات حرام محروم سازد. دشوارتر اينكه، خروج او از غفلت كار آساني نيست و چون غافل است درد خود را نمي داند تا به درمان آن روي آورد. حتي اگر غفلت او را رها كند، توان او در ساختن حال و آينده اندك شده و نمي تواند به راحتي با گذشته خود وداع نمايد.
اين دشواري را هم عقل گواهي مي دهد و هم تجارب مربيان اخلاق و هاديان طريق رستگاري آن را تأييد مي كند. روايات نيز به ما اطمينان مي دهند كه دوره نوجواني و جواني بهترين سالهاي خودسازي است.
گواهي عقل به دشوار بودن خودسازي پس از دوره جواني و سهل بودن آن در دوره نوجواني و جواني، از آن روست كه خودسازي متوقف بر شناخت، ايمان و عمل است. و آموختن در سنين پايين آسانتر است. همچنين ايمان در قلب سالم وارد مي شود و قلب نوجوان سالم تر و آماده تر است. عمل نيز نيازمند تكرار و تمرين براي پيدايش عادات صحيح است و يافتن مهارت عملي در دوران بعد از جواني، به آساني تحصيل نمي شود.
تجارب مربيان اخلاق و مهذّبان نفوس را از زبان نفس مهذّب و روح قدسي امام خميني ـ قدس سرّه ـ مي شنويم:
شما تا جوان هستيد مي توانيد كاري انجام دهيد، تا نيرو و اراده جواني داريد مي توانيد هواهاي نفساني، مشتهيات دنيايي و خواسته هاي حيواني را از خود دور سازيد؛ ولي اگر در جواني به فكر اصلاح و ساختن خود نباشيد ديگر در پيري كار از كار گذشته است. تا جوانيد كاري كنيد. نگذاريد پير و فرسوده شويد. قلب جوان لطيف و ملكوتي است و انگيزه هاي فساد در آن ضعيف مي باشد؛ ليكن هر چه سن بالا رود ريشه گناه در قلب قوي تر و محكم تر مي گردد تا جايي كه كندن آن از دل ممكن نيست.[5]
از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ نقل شده است:
مَنْ تَعَلَّمَ في شَبابِهِ كان بِمَنْزِلَةِ الرَّسْمِ في الْحَجَرِ وَ مَنْ تَعَلَّمَ وَ هُوَ كَبيرٌ كانَ بِمَنْزِلَةِ الكِتابِ علي وَجْهِ الْماءِ؛[6]
كسي كه در جواني بياموزد )علم او( همچون نقش زده بر سنگ )ماندگار( است و كسي كه در حالي كه پير است بياموزد )علم او( همچون نوشته بر آب است.
اين روايت بيان مي كند كه كسب معارف در جواني آسانتر و ماندگارتر است. از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ روايت شده است:
اوصيكم بالشبان خيراً فانهم ارق افئدة ان الله بعثني بشيراً و نذيراً فحالفني الشبان و خالفني الشيوخ. ثم قرأ: «فَطالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ»؛
شما را به نيكي درباره جوانان سفارش مي كنم، زيرا آنان قلب نرمتري دارند. خداوند مرا به پيامبري برانگيخت تا مردم را نويد و انذار دهم پس جوانان با من پيمان بستند، ولي پيران با من مخالفت كردند. سپس اين آيه را قرائت فرمود: زمان طولاني بر آنها گذشت و دلهايشان سخت گرديد.
اين روايت به نرمي دل جوانان تأكيد مي كند، هر چه قلب نرمتر باشد، پذيرش ايمان سهل تر است. از امام صادق ـ عليه السّلام ـ روايت شده است:
مَنْ قَرَأَ الْقُرآنَ وَ هُوَ شابٌّ مُؤْمِنٌ اِخْتَلَطَ الْقُرآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمهِ؛[7]
كسي كه قرآن را در جواني قرائت كند، قرآن با گوشت و خون او آميخته مي شود.
اين تأثير ناشي از آمادگي روحي و صفاي دل جوان است.
اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ خطاب به فرزند خود مي فرمايند:
و انما قلب الحدث كالارض الخاليه ما القي فيها من شيء قبلته. فبادرتك بالادب قبل ان يقسو قلبك و يشتغل لُبُّك؛
و دل جوان همچون زمين ناكشته است، هرچه در آن كشت كنند بپذيرد، پس به ادب آموختنت پرداختم پيش از آنكه دلت سخت شود و خردت سرگرم چيزهاي ديگر شود.[8]
امام علي ـ عليه السّلام ـ در اين نامه پذيرندگي و صفاي دل جوان و آمادگي عقل او را مورد توجه قرار داده و اقدام به تربيت را در اين سنين مؤثرتر دانسته است

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:10:00 ق.ظ ]




در مورد خودسازی چه کارهایی باید کرد

پرهیز از تحریکات،بیکار نبودن، افزایش اشتغال ذهنی و جسمی، برنامه ریزی و هدفمند شدن زندگی، ورزش و فعالیت سالم،معاشرت درست،دوستان خوب،همه را ناموس خود بدانید-توجه به این که شاید ناموس ما نیز مورد خیانت واقع شود-هرکس را لایق دیدن ندانستن و برای خود ارزش قائل شدن،یاد مرگ،یاد خدا،یاد اثرات سوء گناه،تفکر درعقوبت های خدا،دنیا عکس العمل دارد،پرهیز از دوستان بد و… برای کمک به کنترل چشم و دیگر اعضاء و مدیریت بر خویش مفید است. اولا سریع ناامید نشوید و به خود توهین نکنید و خود را زیاد سرزنش نکنید زیرا خطاء جزء جدانشدنی ما انسان هاست . ثانیا- تلقین مثبت داشته باشید اگر قرار است آغاز موفقی و ادامه نتیجه بخشی داشته باشید از ابتداء خود را جامع همه بدیها ندانید.مشاوره حضوری بروید با افراد موفق و مذهبی واقعی معاشرت کنید. جهت افزایش اطلاعات شما مطالبی تقدیم می شود: از آنجایی که صفحه وجود انسان همچون صفحه شطرنج می ماند لذا به هرمیزان در تقویت مهره های (امیال)روحانی ومقدس کوشا باشید. به چهار اصل مهم تهذیب و خودسازی دقت کنید 1-اصل حکمت که همان اعتدال در تشخیص ودرک واقعیات زندگی است؛ 2-اصل عفت(اعتدال درامیال وغرایز)؛ 3-اصل شجاعت(اعتدال در قوه غضبیه یعنی ترسیدن از آنچه باید ترسید ونترسیدن از آنچه نباید ترسید) 4-اصل عدالت(پیروی نیروی شهوت وغضب ازنیروی عقل وکنترل صحیح آنها در راه اصلاح وسعادت) درمسیر حرکت برای رسیدن به خودسازی نبایداز دو اصل تدریج وپشتکار،غافل شوید چون به هر تقدیر، بنا نمودن این اصول تدریجی است وزمان می برد همچنانکه تخریب نمودنشان نیاز به زمان دارد. لذا نیاز به یک برنامه دقیق ومنطقی داریدکه مشاور حضوری کمک بهتری میتواند به شما داشته باشد. از طرف دیگر؛بهره گیری از سه ابزار: 1_تفکر(در طبیعت،نفس،مرگ،تاریخ واحوالات مردم و…)، 2_سیر مطالعاتی در حوزه دین ومعارف 3_استاد راهنما(شخصی متعهد ،متخصص ومجرب باشد)ضروری است. نکات پایانی:1_شروع خوب ونتیجه بخش؛ توجه خاص به واجبات وتکالیف شرعی است.در انجام واجبات وترک محرمات اهتمام جدی داشته باشید 2_هرگز خودتان راتحقیر وسرزنش نکنید 3_به ویژگیهای مثبت خود توجه کنید.مثلا برخی تا گل سرخی را می بینندمی گویند چقدر خار دارد،می توان چنین نگاه کردکه خارها نیز گل دارند 4-همیشه سعی کنید به راه حلها بیندیشیدنه مسئله ها وبزرگ کردن نقاط منفی 5-به الطاف الهی در زندگی توجه کنید. 6_برای ما انسانها ایمان ابتدائی نیست بلکه تدریجی است موفق و پیروز باشید.

 

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:08:00 ق.ظ ]