نرجس
 
   



حرفایی که نباید به کودک زد
 
می‌ذارمت و می‌رم!»
گفتن این جمله بعد از یک روز سخت و خسته‌کننده که فرزندتان مدام جلوی این مغازه و آن اسباب‌بازی فروشی می‌ایستد و بهانه خرید می‌گیرد قابل درک است، چون کودک شما در شرایط مناسبی قرار ندارد در این مواقع به دلیل رفتاری که بروز داده تنها احساس ناامنی و طردشدگی می‌کند. با به وجود آمدن احساس ناامنی بعد از آن ترس هم ممکن است سراغش بیاید، بنابراین هیچ وقت بچه را از رها کردنش نترسانید. وقتی کنار خیابان شما را معطل‌ می‌کند، بگویید «یا با من بیا یا دستت رو می‌گیرم و با خودم می‌برم.»

«چرا نمی‌تونی شبیه… باشی؟!»
این کاملا واضح است که کوچولوی شما نمی‌تواند شبیه هیچ‌کس دیگری باشد. هیچ کدام از ما نمی‌توانیم. می‌توانیم؟! کم ارزش کردن فرزندتان به او کمک نمی‌کند تا احساس بهتری داشته باشد. با مقایسه کردن کوچولوی‌تان با یک کودک دیگر او احساس می‌کند در مرتبه پایین‌تری قرار گرفته و این راه مناسبی برای مجبور کردن او به انجام فعالیتی خاص نیست. وقتی کودک‌ خودش را پایین‌تر از دیگری حس کند روحیه‌اش را می‌بازد بنابراین باید نقاط قوت و ضعف کودک‌تان را بپذیرید.

«تو واسه من مهم‌نیستی»
شما می‌دانید معنی این جمله چیست. اتفاقا شما اهمیت می‌دهید به همین دلیل است که ناراحت هستید. خب، پس چرا این را می‌گویید و باعث می‌شوید هر دوی شما احساس ناراحتی کنید؟! این نوع از ابراز بی‌توجهی می‌تواند تبدیل به عادت شود. خب، حتما می‌دانید که مهم‌ترین الگوی بچه‌ها پدر و مادر هستند و این رفتارها را الگو‌برداری می‌کنند.

«نمی‌فهمی چی می‌گم؟»
این واضح است که او نتوانسته منظور شما را درک کند بنابراین چرا باید وانمود کند که می‌فهمد؟! حتی بارها تکرار این عبارت هم کمکی به فهمیدن او نمی‌کند و تنها او را تحقیر کرده و شما را بیشتر عصبانی می‌کند. دوباره شروع کنید و این بار سعی کنید بهتر و ساده‌تر توضیح دهید.

«بگو ببخشید!»
در این موقع کودک شما نمی‌فهمد که چرا باید عذرخواهی کند. با این حال ممکن است این کار را بکند. این مهم است که عذرخواهی را به او یاد دهید اما مهم‌تر از آن این است که او بیاموزد چرا باید عذرخواهی کند. به این ترتیب او هم متوجه کارهای اشتباه خود می‌شود و هم راه‌حل جبران آن را می‌آموزد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-12-04] [ 08:38:00 ق.ظ ]




امواج منفی را از خود دور کنید
 
آیا میتوانید باور کنید که در هر یک شبانه روز بطور متوسط نود هزار بله نود هزار فکر از مغز ما می گذرد !!! و اکثر این افکار یکی هستند که بطور مداوم تکرار می شوند .
مشکل وقتی بوجود می آید که این افکار منفی و مخرب باشند زیرا تکرار آنها باعث میشود که بنظر ما واقعی بیایند و ما به صحت و وجود آنها ایمان بیاوریم .
مسئله امیدوار کننده این است که همانطور که مغز ما توانایی برنامه ریزی افکار منفی را دارد قدرت این را هم دارد که افکار مثبت را برنامه ریزی کند .
پس برای رهایی از افکار مزاحم و مخرب تصمیم بگیرید که در شروع هر روز تمرکز خود را روی افکار مثبت و خوشایند بگذارید .
اگر افکار ناراحت کننده در سرتان است آنها را متوقف کنید و با آگاهی کامل جای آن را با افکار خوب عوض کنید .
وقتی آگاهانه روی افکار خود کنترل داشته باشید برنامه ریزی افکارتان بصورت کاری ساده در می آید و براحتی میتوانید افکاری را که باعث نگرانی و ناراحتی شما میشوند با افکار خوب و سازنده عوض کنید .
فراموش نکنید که این شما هستید که باید افکارتان را کنترل کنید پس این قدرت را از دست ندهید و نگذارید که افکارتان شما را کنترل کنند

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:37:00 ق.ظ ]




12 علت عجیب افسردگی!
 
وقتی غده تیروئید نتواند هورمون تیروئید کافی تولید کند، به آن کم‌کاری تیروئید گفته می‌شود و افسردگی یکی از علائم آن است.

افسردگی می‌تواند ازجمله عوارض‌جانبی بسیاری از داروها باشد.

افسردگی محرک‌های معروف زیادی دارد: ضربه‌ روحی، مشکلات مالی، سوگ از دست دادن عزیزان و بیماری نمونه‌هایی از این عوامل هستند. اما اگر افسرده هستید و هیچکدام از اینها درمورد شما صدق نمی‌کند، تعیین یک دلیل خاص برای افسردگیتان کمی دشوار است. درواقع، ممکن است افسردگی شما یک دلیل خاص و مشخص نداشته باشد. در زیر به برخی از علت‌های تعجب‌آور افسردگی اشاره می‌کنیم.

1. هوای تابستان: اختلال عاطفی فصلی بیشتر با افسردگی زمستانی شناخته شده است که افراد زیادی را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. اما برای تعدادی از این افراد، این نوع افسردگی در تابستان اتفاق می‌افتد. افسردگی هوای گرم زمانی اتفاق می‌افتد که بدن یک تاخیر برای وفق یافتن با فصل جدید را تجربه می‌کند. این می‌تواند به‌خاطر عدم توازن در شیمی مغز و هورمون ملاتونین باشد.

2. مصرف دخانیات: خیلی وقت است که کشیدن سیگار و سایر دخانیات یکی از عوامل افسردگی معرفی شده است اما داستان این هم مثل داستان اول مرغ بوده یا تخم‌مرغ است: افرادی که در معرض افسردگی قرار دارند بیشتر به کشیدن سیگار روی می‌آورند. اما گفته می‌شود که نیکوتین بر فعالیت انتقال‌دهنده‌های عصبی در مغز اثر می‌گذارد و موجب بالا بردن سطح دوپامین و سروتونین (که مکانیزم عمل داروهای ضدافسردگی نیز هست) می‌شود. این می‌تواند ذات اعتیادآور دارو و تغییرات خلق‌وخو که با آن همراه است و همچنین اینکه چرا افسردگی با ترک سیگار همراه است را توضیح دهد. خودداری از کشیدن سیگار و ترک آن می‌تواند به متوازن کردن موادشیمیایی مغز شما کمک کند.

3. بیماری تیروئید: وقتی غده تیروئید نتواند هورمون تیروئید کافی تولید کند، به آن کم‌کاری تیروئید گفته می‌شود و افسردگی یکی از علائم آن است. این هورمون چندکاره است اما یکی از مهمترین وظایف آن عمل کردن بعنوان یک انتقال‌دهنده عصبی و تنظیم سطح سروتونین در بدن است. اگر علائم جدیدی از افسردگی را در خود مشاهده می‌کنید—مخصوصاً اگر همراه با حساسیت به سرما، یبوست و خستگی باشد—بد نیست که یک آزمایش تیروئید انجام دهید. کم‌کاری تیروئید با دارو قابل درمان است.

4. عادات بد خواب: جای تعجب نیست که کمبود خواب می‌تواند منجر به آسیب‌پذیری شود اما می‌تواند احتمال بروز افسردگی را نیز افزایش دهد. در یک تحقیق که در سال 2007 انجام گرفت مشخص شد که وقتی به شرکت‌کننده‌های سالم کمبود خواب اعمال شد، بعد از مشاهده تصاویر ناراحت‌کننده، فعالیت مغزی بیشتری داشتند تا آن دسته از شرکت‌کنندگان که خواب کافی داشتند. و این درست شبیه به واکنشی است که افراد افسرده دارند. اگر به اندازه کافی نخوابید، وقت کافی برای شارژ کردن دوباره سلول‌های مغزی نداشته و مغز خوب کار نخواهد کرد و یکی از عوامل مختلفی که می‌تواند موجب افسردگی شود همین است.

5. فعالیت بیش از حد در فیسبوک: وقت زیادی را در چت‌روم‌ها و وبسایت‌های اجتماعی می‌گذرانید؟ تحقیقات زیادی نشان می‌دهند که این می‌تواند با افسردگی مرتبط باشد، مخصوصاً در نوجوانان. معتادان به اینترنت با ارتباطات انسانی واقعی در کشمکش هستند و معمولاً همراهی ندارند و دیدگاهشان به دنیا تا حدی غیرواقعی است. برخی متخصصین حتی آن را “افسردگی فیسبوکی” می‌نامند. در یک تحقیق که در سال 2010 انجام گرفت، محققان دریافتند که حدود 2/1% از افراد بین 16 تا 51 سال زمان بی‌اندازه‌ای را در اینترنت سپری می‌کنند و این افراد بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی متوسط تا شدید هستند. اما محققان این نکته را نیز خاطرنشان کردند که مشخص نیست که استفاده زیاد از اینترنت موجب افسردگی می‌شود یا نه یا اینکه افراد افسرده تمایل بیشتری برای گذراندن وقت خود در اینترنت دارند یا نه.

6. اتمام برنامه تلویزیونی یا فیلم: وقتی چیز مهمی تمام می‌شود، مثل یک برنامه تلویزیونی، فیلم یا یک بازسازی بزرگ در خانه، می‌تواند در برخی افراد افسردگی را تحریک کند. در سال 2009 برخی طرفداران آواتار احساس افسردگی و حتی میل به خودکشی را گزارش کردند زیرا دنیای ساختگی فیلم واقعی نبوده است. واکنش مشابهی به سری‌های آخر فیلم هری‌پاتر گزارش شده است.

7. محل زندگی: بحث بر سر اینکه زندگی شهری بهتر است یا روستایی بحثی بی‌پایان است اما تحقیقات نشان می‌دهد که افرادی که در شهر زندگی می‌کنند تا 39% بیشتر در معرض اختلالات روحی هستند تا آنها که در نواحی روستایی زندگی می‌کنند. تحقیقی که در سال 2011 انجام گرفت، برای این مسئله توضیح ارائه می‌دهد: شهرنشینان در بخشی از مغز که استرس را تنظیم و تعدیل می‌کند فعالیت بیشتری دارند. و مقدار بیشتر استرس می‌تواند موجب اختلالات روانی شود. میزان افسردگی در کشورها و شهرهای مختلف نیز متفاوت است. افسردگی در برخی کشورها شایع‌تر می‌باشد.

8. داشتن گزینه‌های انتخابی زیاد: داشتن گزینه‌های زیاد برای انتخاب کار را سخت می‌کند. البته این برای آن دسته از افراد که در خرید معمولاً اولین چیزی که نظرشان را جلب می‌کند می‌خرند مشکل به شمار نمی‌رود. اما افرادی هستند که در صورت زیاد بودن گزینه‌های انتخاب، وقت بسیار زیادی را صرف بررسی چندباره هر گزینه می‌کنند تا بهترین را انتخاب کرده باشند. تحقیقات نشان می‌دهد که این سبک برخورد موجب ایده آل‌گرایی و افسردگی می‌شود.

9. نخوردن ماهی: مصرف کم اسیدهای چرب امگا3 که در ماهی سالمون و روغن‌های گیاهی یافت می‌شود می‌تواند موجب بالا رفتن احتمال ابتلا به افسردگی شود. در یک تحقیق که در سال 2004 انجام گرفت رابطه‌ای بین مصرف کم ماهی و افسردگی در خانم‌ها مشخص شد اما در آقایان این مسئله دیده نشد. این اسیدهای چرب انتقال‌دهنده‌های عصبی مثل سروتونین را تنظیم می‌کنند که می‌تواند علت ماجرا باشد. مکمل‌های روغن ماهی هم می‌توانند کمک کنند؛ حداقل یک تحقیق تایید کرده است که این مکمل‌ها به کاهش افسردگی در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی کمک کرده است.

10. روابط خواهربرادری ضعیف: بااینکه داشتن رابطه بد با هرکسی می‌تواند موجب افسردگی شود اما در یک تحقیق امریکای که در سال 2007 انجام شد، مشخص گردید که مردهایی که قبل از سن 20 سالگی با خواهربرادرهای خود کنار نمی‌آمدند، در سالهای بعد و بزرگسالی بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی قرار داشته‌اند. با اینکه مشخص نیست چه چیزی در رابطه خواهربرادری اینقدر مهم است، اما محققان حدس می‌زنند که این روابط می‌تواند با توانایی برقراری ارتباط افراد با هم‌سالان خود مرتبط باشد. صرفنظر از دلیل آن اما کشمکش زیاد بین خواهر و برادرها می‌تواند فرد را تا قبل از سن 50 سالگی در معرض ابتلا به افسردگی قرار دهد.

11. قرص‌های ضدبارداری: این مورد هم مانند هر داروی دیگری عوارض‌جانبی دارد. روش‌های جلوگیری خوراکی حاوی نوع سنتزی از پروژسترون هستند که تحقیقات مشخص کرده است می‌تواند موجب افسردگی در خانم‌ها شود. دلیل آن هنوز مشخص نیست و این مشکل برای همه اتفاق نمی‌افتد اما اگر خانم‌ها سابقه افسردگی دارند یا در معرض ابتلا به آن قرار دارند، با استفاده از این دارو احتمال بیشتری برای افسرده شدن آنها وجود دارد. بعضی از خانم‌ها قادر به استفاده از این داروها نیستند و پزشکان تلاش می‌کنند یک روش جلوگیری دیگر برای آنها پیدا کنند.

12. داروها: افسردگی می‌تواند ازجمله عوارض‌جانبی بسیاری از داروها باشد. به عنوان مثال، آکوتان (ایزوترتینیون) برای از بین بردن جوش‌های پوستی تجویز می‌شود اما افسردگی و فکر خودکشی ازجمله خطراتی است که افراد را با مصرف این دارو تهدید می‌کند. افسردگی یک عارضه‌جانبی ممکن داروهای اضطراب و خواب‌آور مثل والیوم و زاناکس، لوپرسور، که برای درمان فشارخون بالا تجویز می‌شود، می‌باشد؛ داروهای پایین آورنده کلسترول مثل لیپیتور و پریمارین برای سندرم‌های پیش از یائسگی نیز از این جمله هستند. هر زمان که دارو جدیدی برایتان تجویز می‌شود حتماً قسمت عوارض‌جانبی آن را مطالعه کنید و حتماً از پزشکتان سوال کنید که در خطر ابتلا به آن قرار نداشته باشید.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:36:00 ق.ظ ]




دعوا نمک زندگی است
 
اما چیزی که بین زوج‌ها تفاوت ایجاد می‌کند، سبک‌های آنها برای دعوا کردن است. این که با اشتباهات خود دعوا را پیچیده و دامنه دار می‌کنند یا به سادگی آن را حل کرده و از آن عبور می‌کنند. اگر مایلید مشابه گروه دوم عمل کنید، بدانید که بایدچهار رفتار اشتباه را کنار بگذارید. این چهار رفتار کدامند؟

 

اولین رفتار مخرب، انتقاد است. انتقاد در حالت طبیعی صدمه وارد نمی‌کند اما اگر به جای رفتار همسرتان، شخصیت او را نشانه برود، بسیار خطرناک خواهد بود. بهتر است موقع انتقاد کردن، بگویید این رفتارت ایراد دارد نه این که تو همیشه اشتباه رفتار می‌کنید.

 

دومین رفتار مخرب، سرزنش است. در سرزنش ما واقعا شروع می‌کنیم به فحاشی کردن و خردن کردن شخصیت طرف مقابل، جملاتی مثل «بی عرضه دست و پا چلفتی» دقیقا قلب طرف مقابل را نشانه می‌روند. مسخره کردن و پوزخند زدن و شوخی‌های خصمانه هم در همین دسته قرار دارند.

 

سومین رفتار اشتباه، جبهه گیری در مقابل حرف‌های همدیگر است. بهانه آوردن برای توجیه رفتار، مخالفت با تمام حدس‌های همسر و تکرار حرف‌های گذشته او از نشانه‌های جبهه گیری هستند.

 

چهارمین رفتار غلط شما در دعوا سکوت نابجا است. مردها معمولا از این روش برای خاتمه دعوا استفاده می‌کنند. اما زن‌ها فکر می‌کنند که سکوت به معنای خصومت و بی توجهی است. سکوت معمولا دعوا را بدتر می‌کند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:35:00 ق.ظ ]




 

آیا می خواهید فرزندتان حرف شنو اباشد؟

اگر مجبورید یک حرف را چندین مرتبه برای فرزند پیش دبستانی خود تکرار کنید تا گوش کند، این مطلب را مطالعه  کنید. عده ای از پدر و مادرها وقتی می بینند فرزند کوچکشان به حرفهای آنها در لباس پوشیدن یا در جمع کردن وسایلش و … توجهی نمی کند و به تماشای تلویزیون یا بازی ادامه می دهد دائم صدایش می کنند و فریاد می کشند. آنها فکر می کنند که هر چه بیشتر حرفشان را تکرار کنند ، فرزندشان سریع تر گوش می دهد. در حقیقت، قضیه بر عکس است. به طور معمول اگر قبل از انجام کاری گفته خود را 4 ، 5 یا 6 مرتبه تکرار کنید، بچه می آموزد که نباید گوش دهد.  بچه ها زرنگتر از آن هستند که ما فکرش را می کنیم. آنها ارزش زمانی که برای اولین مرتبه او را صدا می کنید و زمانی که واقعاً با او کار دارید را می دانند و احتمالاً از 5 یا 10 دقیقه اضافی استفاده کرده و به بازی خود ادامه می دهند.
اگرچه هنگامیکه بچه، خود را به نشنیدن زده و یا حرفتان را جدی نمیگیرد، بسیار ناراحت کننده است، ولی بچه های 4-3 ساله از این که میتوانند با بی اعتنایی و گوش ندادن، والدین را عصبانی نمایند، احساس قدرت میکنند. پس با این قضیه به طور شخصی برخورد نکنید. بچه ها در این سن نمیخواهند که بد و بی ادب باشند، آنها فقط میخواهند استقلال خود را نشان دهند. البته اکنون، تشویق به عادت خوب گوش دادن، مشکلات گوناگونی را در آینده بر طرف خواهد کرد. به طور مثال فرزندتان در مدرسه مشکل توجه بر روی چیزی را دارد و نمی تواند در درسهایش تمرکز کرده و یا دستورات را دنبال نماید. چنانچه حرفهای شما را نادیده می گیرد، نباید بگویید این مسئله به مرور زمان به خودی خود حل خواهد شد. دستورات زیر به فرزند پیش دبستانی شما کمک می کند تا بدون آنکه خود بفهمد، دقت و توجه بیشتری بر روی مسائل داشته باشد.

·  عصبانـــــی نشـــــوید.

تلاش کنید تا آرامش خود را حفظ کرده و با صدای آرام صحبت نمایید ، حتی اگر مجبور شدید برای چند لحظه ای به خلوتگاهی پناه آورید. هر قدر بلندتر صحبت کنید، مطمئناً بچه ها نه متوجه صدای بلند شما و نه مفهوم کلماتتان خواهند شد.
 
·  مسائــــل را بــــرای فـــــرزندتان شــــــرح دهید .

بچه ها هنگامی که به آنها دستور داده می شود سر به لجبازی می گذارند. به جای آن که بگویید، چطور جرأت نمودی سنگها را پرتاب کنی!، بگویید: سنگ برای پرتاب کردن نیست، توپ را پرتاب می کنند. بدین طریق بر روی رفتارش تأثیر گذاشته و راه چاره ای را بدون پرخاشگری به او ، یافته اید.

·  مطالب را به سادگـــــی عنـــــوان نمایید .

به جای سخنرانی کردن به نرمی ولی با قاطعیت حرف بزنید . به این طریق او یاد می گیرد که راجع به هر کاری که باید انجام دهد، فکر کند بدون آن که نیازی به سرزنش و ملامت برای فراموش کاری یا گوش ندادن باشد.

·  از فـــــرزند خود بخواهید که مطالب مهـــم را تکــــرار کند.

این روش موقعی مفید خواهد بود که می خواهید فرزندتان نتیجه ی کاری را بفهمد. بگویید : «باید ماژیک هایت را قبل از نهار جمع کنی بگو ببینم کی ماژیک هایت را جمع می کنی؟

·  ارتبـــاط واقعــــی بــــرقـــــــرار سازید.

چنانچه فرزندتان جذب فعالیتی گردیده، به آرامی دست به شانه او زده تا متوجه شما گردد. از او بخواهید موقعی که صحبت می کنید به شما نگاه کند، اگر بچه تان با چشم ارتباط  برقرار می سازد، برایش بسیار سخت است که لجبازی نماید.

·  جدولـــــی را تهیــــه نمایید.

چنانچه صبح ها  سخت ترین زمان در روز است. به او مسئولیت داده و با کمکش جدولی از تمام کارهایی که باید انجام دهد (مسواک زدن، شستن صورت، لباس پوشیدن، خوردن صبحانه و پوشیدن کفشها) تهیه کنید. بسیاری از بچه ها دوست دارند که جدول را بررسی کرده و موفقیت خود را اعلام نمایند.

·  به او تـــــوجه کامـــــل داشته باشید. 

چنانچه می خواهید او به حرفهای شما گوش دهد، باید به گفته هایش گوش دهید. بنابراین هنگامی که روزنامه در دستتان است و آن را می خوانید با او صحبت نکنید. تمام توجه خود را به او داده و اگر امکان پذیر نیست، علت آن را برایش شرح دهید. (عزیزم، اکنون مشغول انجام کاری هستم اما دوست دارم که به گفته هایت گوش دهم. در عرض پنج دقیقه پیشت می آیم و به حرفهایت گوش می کنم.) به علاوه، به آنچه که او می گوید اهمیت دهید. چنانچه می گوید که سردش شده است ، نگویید : اینجا آنقدرها هم سرد نیست. به جایش بگویید: سردت شده؟ بیا برویم و لباس گرمت را برداریم.

·  بــــی جهت نگـــــران نشوید.

اکثر بچه های کوچک که در گوش دادن با مشکل مواجه بوده و بعضی اوقات بی قرار می شوند با کمبود توجه روبرو هستند. افرادی با این مشکل، این رفتارها برایشان به صورت عادت در آمده است، بنابراین چنانچه این بی توجهی در زندگی روزمره اش تأثیر گذاشته، باید مورد ارزیابی قرار گیرد. به خاطر داشته باشید، در این زمینه بچه ها با بزرگترها واقعاً فرقی ندارند. بچه ها می خواهند مثل شما، هنگام انجام کاری، کسی مزاحمشان نشود. این مسئله مانند این است که کتاب جالبی را در دست دارید و حاضر نیستید لحظه ای آن را کنار بگذارید . در این شرایط شخصی می خواهد شما را وادار به انجام کار دیگری کند. بنابراین اگر می خواهید فرزندتان به آنچه که گفته می شود دقت کرده و آن را انجام دهد، در حالی که او را در «هنر گوش دادن» کمک می کنید، صبور و با توجه باشید.

 

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:34:00 ق.ظ ]




اختلال شخصیت چیست؟

 

شخصیت یعنی « مجموعه‌ای از رفتار وشیوه‌های تفکر شخص در زندگی روزمره که با ویژگی های بی همتا بودن ، ثبات (پایداری) و قابلیت پیش بینی» مشخص می‌شود. از این تعریف چندین نکته قابل استنباط است.

بی همتایی و تفاوت : شخصیت یک فرد بی‌همتاست و در عین بعضی مشابهت‌ها ، هیچ دو شخصیت یکسان و همسان وجود ندارد.
ثبات داشتن (پایداری) : اگر چه افراد در شرایط و محیطهای گوناگون در ظاهر رفتار متضاد و مختلفی دارند، ولی در طول زمان (مثلا چندین دهه) رفتار و واکنش و همچنین شیوه تفکر آنها دارای یک در ثبات نسبی دائمی است.
قابلیت پیش بینی : با توجه کردن و مطالعه رفتار و نوع تفکر اشخاص می‌توان سبک رفتاری و تفکری افراد را با احتمال زیاد پیش بینی کرد. قابلیت پیش بینی رفتار با «ثبات 
در رفتار» رابطه متقابل دارد.

اختلال شخصیت چیست؟ 
آیا تابحال کسی را دیده‌اید که در برابر یک انتقاد ساده ، واکنش خشمگینانه شدیدی داشته باشد؟ 

آیا از خود پرسیده‌اید که چرا بعضی افراد انواع مختلف «خال کوبی» را روی پوست خود دارند؟ 

چرا بعضی افراد برای خود بعضی افراد برای خود ، خانواده و … برنامه ریزی سختگیرانه دارند بصورتی که شرایط بحرانی هم حاضر به تغییر آن نیستند؟

شخصیت می‌تواند سازگار و یا ناسازگار باشد. «ناسازگاری» زمانی مطرح می‌شود که افراد قادر نباشند تفکر و رفتار خود را با محیط و تغییرات آن تطبیق دهند. سازگاری یا عدم سازگاری ارتباط نزدیکی با «انعطاف پذیری» دارد. یک شخصیت سالم با وجود ثبات و پایداری به میزانی از انعطاف‌پذیری بهره می‌برد. اما افراد ناسازگار در برخورد با موقعیت‌هایی که واکنش به آنها مستلزم تغییرات و تصمیمات جدید است، تفکر و رفتار انعطاف ناپذیری از خود بروز می‌دهند. بنابراین ، اختلال شخصیت یعنی «رفتارهای ناسازگار و انعطاف ناپذیر در برخورد با محیط و موقعیت ها»

میزان شیوع اختلال شخصیت

شیوع در جمعیت کلی 
میزان شیوع اختلال شخصیت در کل جمعیت حدود 4 تا 6 درصد برآورد شده است. اگر چه در بین انواع مختلف شخصیتی تفاوتهای معنی‌دار وجود دارد برای مثال برآوردها برای اختلال پارانوئید حدود (0.5 تا 2.5 درصد) است در حالی که برای اختلال اجتنابی بین (1 تا 10 درصد) اعلام شده است.

شیوع در بین دو جنس 
در میزان شیوع اختلال شخصیت بین دو جنس تفاوت های معنی‌دار دیده می شود برای نمونه در حالی که طبق برآوردهاا ختلال ضداجتماعی واختلال وسواسی- جبری در مردان بیشتر از زنان است اختلال مرزی نمایشی و وابسته در زنان بیشتر از مردان (گاهی 2 برابر مردان) است.

درمان اختلال شخصیت 
روان درمانی 
روشی است که روانشناسان بالینی یا مشاور با استفاده از اقدامات «نیرو دارویی» اقدام به درمان اختلال می نماید و شامل انواع مختلفی است از قبیل «روانکاروی ، شناخت درمانی ، رفتار درمانی ، گروه درمانی ، آموزش مهارت های اجتماعی و… هدف از روان دمانی ، آموزش رفتارهای جدید همراه با ایجاد خودآگاهی و بینش در مراجع (دروان جو) نسبت به رفتار خود و اثر آن بر فرد و جامعه است. در درمان اختلال شخصیت اولویت با روان درمانی است.

درمان دارویی 
در کنار روان درمانی مواقعی وجود دارد که لازم است از دارو نیز استفاده شود تا فرآیند درمان تسهیل شود. دارو درمانی زیر نظر روانپزشک اعمال می شود و میزان و تعداد مصرف را او تعیین می کند. داروهای مورد استفاده برای درمان این اختلال بطور غیر مستقیم اثر خود در اعمال می کنند. برخی از گروهها دارویی مورد استفاده عبارتند از: ضد اضطرابها ، ضد افسردگیها ، ضد جنونها.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:32:00 ق.ظ ]




غلبه بر وسواس


“وای چقدر وسواسی هستی"! اگر کسی به شما این جمله را بگوید مسلما ناراحت می شوید و می گویید: «نه، من خیلی بهداشتی هستم.» اما برای اینکه واقعا به دیگران و بشتر ز همه به خودتان ثابت کنید که وسواسی نیستید مطلب زیررا بخوانید و ببینید آیا واقعا شما وسواسی هستید یا نه. و اگر وسواسی هستید راهی برای این معضل بیابید. ما آدم ها وسواس را بی مورد می دانیم اما وسواس حالتی اجبارگونه است که به ناچار تسلیم آن می شویم. وقتی از فکری مزاحم یا تصوراتی بی اساس به اضطراب می افتیم، دچار وسواس هستیم. افکار وسواس گونه یا وسواس هایی که با بررسی و تردید همراه است معمولا شخص را به طرف تشویش و نگرانی سوق می دهد. نگرانی ها، تردیدها و باورهای خرافی که معمولا در زندگی روزمره شایع هستند اگر جنبه افراطی و شدید به خود بگیرند وسواس نامیده می شوند. مثلا یک فرد در هنگام شستشوی دست و یا بدن و یا بازرسی و چک کردن، به صورت خیلی زیاد و شدید دست به این عمل بزند که در مواقع وجود مانع فرد دچار اضطراب و استرس شود. علائمی مانند نفرت و یا نگرانی از دفع ترشحات بدن، ترس از احتمال وقوع اتفاقی وحشتناک، زهدورزی و عبادت مفرط، اعتقاد به اعداد سور و نحس، مسواک زدن شدید و مفرط، رسیدن به سرو وضع خود به نحو افراطی، مو کندن از بدن و ناخن جویدن هم ممکن است از علائم وسواس باشد. این بیماری در مواردی با افسردگی همراه می باشد. اگر درصدد یافتن ریشه وسواس هستید باید بدانید عامل وراثت در به وجود آوردن آن نقش مهمی ندارد. وسواس بیشتر اوقات بر اثر الگوبرداری از والدین جنبه عادت به خود می گیرد. بنابراین علت اساسی آن تربیت و محرومیت های شدید دوران کودکی و خطای والدین است. کمال طلبی، غرور کامل بودن، عدم اعتمادبه نفس و احساس ناامنی در ایجاد وسواس نقش موثری ایفا می کنند. حال اگر ایرادگیری، سرکوفت مدام پدر و مادر، سرزنش و ملامت و افراط در مراقبت را به آن اضافه کنیم، می بینیم که از کودک بی گناه، انسانی مردد، فاقد اعتمادبه نفس و مضطرب ساخته می شود. گاه وسواس در زندگی خانوادگی نیز نقش ویرانگری را بازی می کند به عنوان مثال اگر وسواس زنی ناشی از کمال طلبی باشد، مایل است همسرش بی عیب و نقص باشد و هرگاه شوهر، اشتباهی مرتکب شود، به شدت عصبانی می شود. شوهر وسواسی که برای کاهش اضطراب های خود به نظم و مقررات شدید پناه می برد، به همسر خود دستورهای پی درپی می دهد که در نتیجه زن دست و پای خود را گم می کند و احساس می کند که دائما تحت مراقبت شوهر است. اگر زنی از آلوده شدن به شئی کثیف ترس داشته یا نسبت به آن شرطی شده باشد، ناچار است برای تخفیف اضطراب های خود به شستن و آب کشیدن ظرف های خانه روی بیاورد. گاهی اوقات وسواس در کودکان هم دیده شده است که بر اثر سخت گیری های بیش از حد برای کودک در مسائل بهداشتی، باعث ایجاد وسواس و یا اختلالات رفتاری در کودک شده است. چنانچه آموزش بهداشتی و اقدامات بهداشتی طبق اصول علمی و به جا و مناسب باشد مشکلات آنها کمتر خواهد بود. پس برای اینکه کودک دچار وسواس نشود به او در مسائل بهداشتی بیش از حد سخت نگیرید. اختلال وسواس به دو صورت فکری و عملی نمود می کند و در تمام سنین رخ می دهد اما در سنین جوانی کمی شایع تر می باشد.

۱- وسواس عملی: وسواس عملی اعمال اجباری هستند که شخص بارها و بارها و بر طبق یکسری قواعد و مناسکی برای خنثی کردن افکار وسواسی خود اقدام به انجام آن می کند. شایع ترین نوع وسواس عملی عبارتند از: وارسی، شستشو، شمارش، پرسیدن و یا اعتراف، تقارن و دقت و ذخیره سازی و یا انبار نمودن می باشد.
۲- وسواس فکری: وسواس فکری افکار و یا تصاویری هستند که مکررا رخ می دهند و احساس می شود خارج از کنترل هستند که شخص نمی خواهد این افکار را داشته باشد و آنها را ناراحت کننده ,مزاحم و بی معنا تلقی می کند. شایع ترین نوع وسواس فکری عبارتند از : ترس های آلودگی به میکروب ها و چرک، تردید و شک نسبت به انجام دادن درست یک کار، افکار مزاحم در خصوص تکرار یا عمل پرخاشگرانه یا جنسی، تقارن و یا دقت بیش از حد و شک دینی و یا اخلاقی مفرط.
علائم وسواس
علائم ناهنجاری وسواسی – جبری طیفی از خفیف تا شدید را در برمی گیرد. عده ای ممکن است فقط به فکرهای وسواسی دچار باشند. برخی ممکن است بتوانند افکار وسواسی و رفتارهای جبری خود را برای مدت کوتاهی مهار کنند و بدینوسیله علائم خود را در مدرسه یا محل کار پنهان کنند. اما هنگامی که وضعیت شدید تر می شود، اختلال وسواسی – جبری آنقدر زندگی فرد را اشغال می کند که دیگر نمی تواند در فعالیت های روزانه عملکرد داشته باشد چون بسیاری از وقت خود را صرف مراسم وسواسی خود می کند. ناهنجاری وسواسی – جبری گاهی همراه افسردگی، اختلالات تغذیه ای، ناهنجاری سو» مصرف مواد، یک ناهنجاری شخصیتی، ناهنجاری نقصان توجه یا دیگر ناهنجاری های اضطرابی باشد. این اختلالات همراه، در ترکیب با تمایل به پنهان کردن مشکل، تشخیص و درمان ناهنجاری را بسیار مشکل می کنند. و بدین ترتیب افراد مبتلا به ناهنجاری وسواسی – جبری تا سال ها پس از شروع علائم هیچ درمانی دریافت نمی کنند.
راه حل هایی برای بهبود وسواس
اختلالات وسواسی – اجباری از دیرباز یکی از پیچیده ترین و مقاوم ترین اختلالات نوروتیک (عصبی) شناخته شده و بدون مراجعه به متخصص به آسانی درمان پذیر نیست. برخی اقدامات اولیه که به بهبود نسبی این مشکل کمک می کند، به شرح زیر است:
الف-روش حساسیت زدایی: با این روش از اضطراب ها و تشویش های خود کم کنید تا نیاز به واکنش جانشینی که به نظر آرام بخش می آید، نداشته باشید.
ب- روش نیت متضاد: شخص وسواسی باید سعی کند در ذهن، خود را با موقعیت های گوناگونی که از آنها می ترسد روبه رو سازد، یعنی به صورت ارادی بالاترین اشتباه یا شکست را در ذهن مجسم نماید و به خود تلقین کند در بدترین شرایط هم اتفاق مهمی نخواهد افتاد.
ج- روش اشباع سازی: آدم وسواسی باید افکار وسواس گونه خود را پشت سر هم برزبان آورد یا آن را روی یک صفحه کاغذ بنویسد تا غیرمنطقی بودنش به او ثابت شود.
د- روش مواجهه: آدم وسواسی باید به اشیایی که به نظرش آلوده می آید دائما دست بزند. این روش معمولا در درمان وسواس ناشی از ترس های ناشناخته هم موثر است.
ه- تقویت اعتماد به نفس و توجه شدید به ارزش ها: هر قدر اعتماد به نفس بیشتر شود، اضطراب های ناشی از وسواس های فکری کاهش می یابد.
و) تغییر آب و هوا، محیط زندگی، محل کار: زندگی در جمع و حشر و نشر با آدم ها در فرونشاندن اضطراب های ناشی از وسواس فکری موثر است.
شیوه های رهایی از وسواس فکری در تصمیم گیری
۱- هنگام تصمیم گیری به خود تردید راه ندهید. اجازه ندهید افکار منفی بر شما مسلط شود وگرنه نمی توانید هیچ کاری انجام بدهید. باید همیشه دیدی مثبت نسبت به توانایی های خود داشته باشید.
۲- اگر از عواقب احتمالی تصمیم خود هراس داشته باشید، قادر به تصمیم گیری نخواهید بود، فکر شکست را از خود دور کنید تا بتوانید بر وسواس خویش غلبه کنید.
۳- تا زمانی که کاملا به اشتباه بودن تصمیمتان پی نبرده اید، آن را تغییر ندهید. تا رسیدن به نتیجه نهایی حوصله به خرج دهید هیچ کاری را نیمه کاره رها نکنید. از این شاخ به آن شاخ پریدن هیچ حاصلی در بر ندارد.
۴- اجازه ندهید دیگران در تصمیم گیری شما دخالت کنند، مگر اینکه قصد مشورت داشته باشید، در هر حال بکوشید تصمیم نهایی را خود بگیرید.
۵- هیچ گاه عجولانه تصمیم نگیرید. ممکن است شکست بخورید و شکست زمینه وسواس را بیشتر می کند، به طوری که دیگر قادر به تصمیم گیری نخواهید بود.

توصیه به خانواده ها در مورد بیمار وسواسی
۱- استرس و موارد بحران وضعیت بیمار را بدتر کرده و احتمال عود را افزایش می دهد. لذا علی رغم ایجاد مشکلات و آشفتگی در خانواده به واسطه این بیماری در منزل سعی نمایند فضای آرامی برقرار باشد.
۲- بیمار نیاز به درک خود از طرف دیگران دارد لذا پایین آوردن انتظارات به طور موقت، مهربان و شکیبا بودن کمک کننده خواهد بود.
۳- بدانید بیمار برای رفع اضطراب خود دست به اعمال وسواس گونه می زند و هیچ کس به اندازه خود او از رفتارهایش متنفر نمی باشد. لذا از قضاوت و یا مسخره نمودن اعمال او حذر نمایند.
۴- شما درگیر رفتارهای وسواس گونه بیمار نشوید اما حد و حدود این اعمال باید به روشنی مشخص شده و فرد وسواسی طبق همان محدودیت ها و قواعد عمل نماید.
۵- به بیمار جهت ترک اعمال خود فشار وارد نیاورید.
۶- حرکات رفتاری که برای بیمار بسیار سخت است و قادر به انجام آن نمی باشد به صورت آهسته و در دراز مدت تغییر دهید و همیشه تغییرات را به بیمار گوشزد نمایید.
۷- خشونت، تهدید به خودکشی و یا دیگرکشی را جدی بگیرید.
۸- باید مواظب اعتمادبه نفس بیمار باشید و به جای او تصمیم نگیرید ولی در تصمیم گیری او را کمک نمایید.
۹- فعالیت های روزانه مثل دویدن، شنا و ورزش های گوناگون که باعث صرف انرژی می شود را زیاد نمایید.
۱۰- تلاش موفقیت آمیز فرد برای موفقیت در برابر وسواس را مورد تشویق قرار دهید.
۱۱-دائم رفتارها و علائم بیماری را زیر نظر داشته باشید درصورت ظهور علائم جدید و علائم عود مسئله را با درمانگر در میان بگذارید.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:31:00 ق.ظ ]




علت ناخن جویدن

1- کودک شما ممکن است از بزرگ ترها الگو برداری کرده باشد .
2- شاید این اقدام او ناشی از دلخوری باشد.
3- شاید کودکتان با این عمل سعی کند دلواپسی و اضطرابش را کنترل کند .
4- این کار می تواند راهی برای کسب آرامش باشد.
5- اگر کودکتان کم رو و خجالتی باشد ، در برابر جمع چنین واکنشی نشان می دهد .
6- اگر قوانین انضباطی شدیدی در خانه اعمال می کنید ، چنین اقدامی از کودک شما متحمل است .
راهکارها :
1- با کودکتان صحبت کنید و او را از نادرستی عملی که انجام می دهد و نیز عواقب زیان بار احتمالی آن آگاه سازید .
2- با مقایسه ناخن سالم و ناخن های جویده شده ، نازیبایی آنها را به او متذکر شوید .
3- با دادن وسیله ای به او ، دستانش را به کاری مشغول کنید .
4- از یک تلنگر ناخودآگاه برای کمک به او استفاده کنید . مثلا به او بگویید هر گاه دستش را سمت دهانش می برد ، شما واکنش رمزی نشان می دهید تا او را متوجه اقدامش کنید .
5- برای ترک این کار جایزه ای در نظر بگیرید .
6- افکار کودکتان را از ناخن جویدن به اقدام دیگری مثل بازی با بچه های دیگر یا کشیدن نقاشی منحرف کنید.
7- ناخن های او را هر از گاهی مرتب کنید ، چون ناهمواری ها و برجستگی ها ، عامل محرکی برای خویدن ناخن ها هستند .
8- ناخن هایش را همیشه کوتاه نگه دارید .
9- اگر کودکتان در هنگام تنهایی ناخن می جود ، او را برای مدت طولانی به حال خود نگذارید . وقت خود را با او بگذرانید .
10- سخت گیری های خود را کم کنید .
11- مانع اقدامات ناشی از سن کودکان مثل پریدن ، بازکردن و خراب کردن وسایل نشوید . بگذارید فرزندتان کودکی کند . او را مجبور نکنید آرام و ساکت در گوشه ای بنشیند . 
12- توقع زیاد از او نداشته باشید . فرزندتان هنوز بسیار ناآگاه است . نخواهید بسیاری موارد را درک کند . توقع زیاد داشتن موجب اضطراب او می شود . 

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:31:00 ق.ظ ]




زنانی که بی عذاب قبر به بهشت می روند

یکی از هولناک ترین مساله در زندگی بشر مرگ و مسایل آن است. در آیات و روایات از سکرات مرگ سخن به میان آمده است و این که بیش تری مردم هنگام مرگ و پس از آن دچار عذاب و شکنجه های روحی و مانند آن هستند.

 

به گزارشافکارخبر، مساله فشار قبر یکی دیگر از مسایل در آموزه های اسلامی است که شنیدن آن بر آدمی سخت و دشوار است؛ چه رسد که تجربه آن را داشته باشد و بخواهد آن را در ذهن خویش تصویر و ترسیم کند.


یکی از منزلگاه های آدمی پس از مرگ قبر است. خداوند می فرماید: ثم أماته فأقبره؛ سپس او را میراند، پس وارد قبر کرد.(عبس، ایه ۸) در آیه دیگر می فرماید: و أن الله یبعثمن فی القبور؛ خدا کسانی را که در قبرها هستند بر می انگیزد.(فاطر، آیه۲۲)

برزخ و احوالات آن

اما قبر جایگاه واقعی انسان پس از مرگ نیست؛ بلکه انسان پس از مرگ به عالم برزخ می رود که خود عالمی از عوالم سه گانه هستی؛ یعنی دنیا، برزخ و آخرت است. از این روست که خداوند در آیه ۱۰۰ سوره مومنون از برزخ به عنوان دومین جایگاه زیست انسان اشاره می کند و می فرماید: و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون؛ و در پیشاپیش آنان برزخی است تا روزی که بر انگیخته می شوند.

عالم برزخ عالم میان دو عالم دنیا و آخرت است. اصولا برزخ به هر چیز حائل گفته می شود که در میان دو چیز باشد. از جمله خداوند درباره برزخ میان دو دریا می فرماید: بینهما برزخ لا یبغیان؛ میان دو دریا، فاصله و حائلی است که به هم سرایت نمی کند.(الرحمن، آیه۲۰)

انسان در عالم برزخ، هم دارای آثار روحی و روانی مانند فرح و شادمانی، حزن و اندوه، و هم دارای آثار جسمانی است مانند: «رزق» و «روزی»، و کلمه های «فرحین» و «یستبشرون» و «یرزقون» و «بنعمه من الله» همگی حاکی از چنین آثار حیات می باشند(آل عمران، آیات ۱۶۹ تا ۱۷۱) همچنان که آیات مربوط به عرضه آل فرعون بر آتش، و ورود قوم نوح بر آن که توضیح آن در بحثتجرد نفس گذشت گواه بر شکنجه شدن کافران در آن منزل می باشد.

از جمله آیاتی که به گونه ای بر حیات برزخی دلالت می کند آیه یاد شده در زیر است: قالوا ربنا امتنا اثنتین و احییتنا اثنتین، فاعترفنا بذنوبنا فهل الی خروج من سبیل؛(کافران در روز قیامت می گویند) پروردگارا دوبار ما را میراندی، و دوبار زنده کردی پس ما به گناهان خود معترفیم، پس آیا راهی برای بیرون رفتن از آتش دوزخ وجود دارد؟(غافر، آیه۱۱)

در نهج البلاغه درباره فشار قبر آمده است: و روعات الفزع و اختلاف الاوضاع و استکاک الاسماع و ظلمه للحد؛ یاد کنید از دفعه بدفعه آمدنهای خوف و بیم‌های مختلف و جابجا شدن دنده‏های پهلو از فشار قبر و کر گردیدن گوشها و تاریکی گور.

آن حضرت(ع) هم چنین می فرماید: اگر آن مردگان را با(دیده) عقل و خرد بسنجی، یا پرده(خاکی) که آنها را از تو پوشانده است کنار رود(آنها را خواهی دید) در حالی که گوش‌هایشان در اثر رسوخ جانوران خاکی در آنها نابود و کر گشته، و دیدگانشان از سرمه خاک(به مغز) فرو رفته، و زبان‌هایشان پس از تندی و تیزی در دهان‌ها پاره پاره گشته، و دلهاشان پس از بیداری در سینه‏ها مرده، و از طپش افتاده، در هر عضوی از ایشان پوسیدگی تازه که باعثفساد و زشتی است رخداده، و راه نابودی آنها را آسان ساخته است، در حالی که در برابر هر آسیبی تسلیم‏اند، نه برای دفاع(از آلام و اسقام) دستی، و نه برای نالیدن(از سختیها) دلهایی دارند(اگر به دیده عبرت بنگری) اندوه‌های دلها و خاشاک و خونابه چشمها را خواهی دید که برای آنها در هر یک از این رسوائی و گرفتاریها حالتی است که دگرگون نشود، و سختی ای است که برطرف نگردد.(ترجمه ‏نهج‏البلاغه انصاری، ص ۶۲۵)

محمد تقی قلسفی در این باره می گوید: «مقصود از فشار قبر این نیست که دیوارهای قبری که در گورستان حفر شده به هم نزدیک می شوند، و جسد میت را در تنگنا قرار می‌دهند، بلکه مقصود فشار نامرئی و نامحسوسی است که، بر روح و جسد برزخی متوفی، وارد می‌آید و او را به شدت ناراحت می‌کند.

امام صادق(ع) می فرماید: به خدا سوگند من بر شما از برزخ می ترسم، گفتم برزخ چیست؟ فرمود: القبر منذ حین موته الی یوم القیامه؛ مقصود از برزخ قبر انسان است از لحظه مرگ تا روز رستاخیز.(بحارالانوار، ج ۶، باب احوال برزخ، حدیث۱۱۶)

زنانی که فشار قبر ندارند

پیامبر گرامی اسلام(ص) در سخنانی سه دسته از زنان را از فشار قبر استثنا کرده و فرمودند: سه گروه از زنان عذاب قبر ندارند و در قیامت هم با حضرت فاطمه(ع) محشور می‌شوند ۱ زنی که با فقر و تنگدستی شوهر خود بسازد. ۲ زنی که با بد اخلاقی شوهر صبر و بردباری خود را از دست ندهد. ۳ زنی که مهریه خود را به شوهر ببخشد.(مواعظ العددیه ص ۷۵)

در روایت دیگر از پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) روایت شده که فرمود: سه طایفه از زن‌ها هستند که عذاب قبر از آن‌ها برداشته شود و با حضرت فاطمه دختر حضرت محمّد(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) محشور می‌شوند؛ زنی که بر غیرت شوهرش صبر کند، زنی که با شوهر بد اخلاق بسازد و زنی که مهریهاش را ببخشد.(دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب(ترجمه رضایی)، ج۱، ص ۴۱۳، انتشارات اسلامیه، تهران، ۱۳۷۷ش)

مراد از غیرت در این عبارت این است که زن ازاین که شوهرش ازدواج دیگری داشته باشد، ‌ به غیرت نیاید؛ چرا که غیرت برای مردان است و زن نمی بایست نسبت به شوهرش غیرت داشته باشد. امام صادق علیه السلام می فرماید: غیرت ورزی روا نیست مگر برای مردان؛ و اما غیرت زنان در حقیقت حسادت است و چون غیرت تنها مخصوص مردان است به همین دلیل خداوند بر زنان جز شوهرشان را حرام کرده است ولی بر مردان چهار زن را حلال نموده است. و خداوند کریمتر از آن است که از سویی به زن غیرت بدهد و از سوی دیگر برای مرد سه زن دیگر را علاوه بر آن زن حلال کند!(الکافی، ج ۵، ص ۵۰۵، ح۱)

هم چنین امام صادق(ع) فرمود: خدای بلند مرتبه غیرت را در وجود زنان قرار نداد و تنها زنان نا شایست غیرت می ورزند ولی زنان مومنه[حقیقی] نه! همانا خداوند غیرت را تنها در مردان قرار داد از اینرو برای مرد چهار زن را حلال فرمود ولی برای زن جز شوهرش را حلال نکرد پس زنی که علاوه بر شوهرش مرد دیگری را اراده کند نزد خداوند زناکار است.(الکافی، ج ۵، ص۵۰۵ ح ۲)

امام باقر علیه السلام فرمود: غیرت زنان حسد است و حسد ریشه کفر است. زنان وقتی غیرت می ورزند خشمگین می شوند و وقتی خشمگین شدند کفران می ورزند مگر زنان مسلمه!(الکافی، ج۵، ص۵۰۵، ح۴)

از روایت پیامبر(ص) این معنا به دست می آید که غیرت در زنان امری طبیعی است ولی اگر از آن بگذرد و بر شوهرش صبر کنند همان گونه که بر فقر یا تندخویی شوهر صبر می کند، بی فشار قبری به بهشت می رود.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:05:00 ق.ظ ]





 همسرداري در خانه علي عليه السلام

از آنجا كه همسرداري امري است دو جا نبه، در اين بخش به جاي همسرداري علي (ع) ، عنوان همسرداري در خانه علي (ع) انتخاب گرديد لذا به چند اصل از اصول حاكم در همسرداري خانه علي (ع) و فاطمه زهرا (س) اشاره مي گردد:

1- پرهيز از خواسته هاي مادي و تلاش در جهت جلب رضايت همسر:

- فاطمه جان! آيا غذايي داري تا از گرسنگي بيرون آيم؟

- دو روز است كه در منزل غذاي كافي نداريم آنچه بود به شما و فرزندانم حسن و حسين دادم و خود از غذاي اندك موجود استفاده نكرديم.

- فاطمه جان ! چرا به من اطلاع ندادي تا به دنبال تهيه غذا بروم؟

حضرت زهراي اطهر، نگاه نجيبش را بر زمين انداخت و فرمود:

يا ابا الحسن ! اني لا ستحيي من الهران اكلف نفسك ما لا تقدر عليه

اي اباالحسن! من از خدايم شرم دارم كه از تو چيزي درخواست نمايم كه مقدورت نباشد.

و اينگونه خانه علي و زهرا، كانون مودت و محبت و رحمت مي شود، و عليرغم وجود همه مشكلات و سختيها و مصائب كه در زندگي مشترك علي (ع) و زهرا (س) بيش از هر خانه ديگر وجود داشت، به اعتراف خود اميرالمؤمنان نگاه به چهره همسر كردن باعث زدوده شدن هرگونه غم و اندوه مي گردد:

((سوگند به خدا، من زهرا (س) را تا آن هنگام كه خداوند او را به سوي خود برد، خشمگين و مجبور به كاري ننمودم، او نيز مرا خشمگين نكرد و هيچگاه موجب ناخشنوديمن نشد… من هر گاه به چهره زهرا (س) نگاه مي كردم هرگونه غم و اندوه از من برطرف مي شد…))

آري اين خانه، خانه اي است كه از مظاهر رفاه مادي در آن هيچ يافت نمي كني و ليكن همجواري با همسر و شريك زندگي را مايه آرامش مي يابي.

 

2- تقسيم كار در خانه:

يكي از عوامل شادابي و تكامل خانواده تعيين حدود مسؤوليت افراد در خانواده است.

رسول خدا در اولين شب ازدواج علي (ع) و زهرا (س) كارهاي آنان را به اين شكل تقسيم نمود: خمير كردن آرد و پختن نان و تميز كردن و جارو زدن خانه به عهده فاطمه (س) باشد و كارهاي بيرون منزل از قبيل جمع آوري هيزم و مواد غذايي را علي (ع) انجام دهد.

پس از آن بود كه  حضرت زهرا (س) فرمود:

جز خدا كسي نمي داند كه از اين تقسيم كار تا چه اندازه خوشحال شدم، زيرا رسول خدا (ص) مرا از انجام كارهايي كه مربوط به مردان است،‌ بازداشت.

 

 

3- فرمان پذيري و رعايت حق مديريت شوهر در خانه:

البيت بيتك و المره زوجتك إفعل ما تشاء

علي جان! خانه، خانه توست و من همسر تو هستم، هر آنچه مي خواهي انجام بده.

اين پاسخ زهراي اطهر در جواب درخواست علي (عليه السلام) براي ورود عمر و ابوبكر به خانه و پس از ماجراي به آتش كشيدن در منزل و مصدوم شدن حضرت زهرا (س) است.

4- آرايش و زينت براي همسر

رسيدگي به وضع ظاهري به خاطر همسر از اصول زندگي يك زن و مرد مسلمان است و در زندگي علي (ع) و زهرا (س) نيز اين اصل خود ر به خوبي نشان مي دهد. نقل است پيامبر براي شب عروسي حضرت زهرا (س) دستور داد عطرهايي خوشبو تهيه كنند و زهرا (س) نيز در داخل خانه دائماً معطر بودند.

5- ياري رساندن به همسر

يا رسول الله هر دو دستم به علت آرد كردن گندم با آسياي دستي ورم كرده،‌زخم شده است.

ديشب را تا صبح به آرد كردن گندم مشغول بودم و علي نيز فرزندانم حسن وحسين را نگهداري مي كرد.

و همين همراهي و دلجويي علي (ع) بود كه زهرا (س) را در تحمل مصائب و مشكلات كارهاي خانه ياري كرده و حتي تحمل زخم دست را هم بر او آسان مي كرد. در آن سو هم هنگامي كه علي (ع) از جهاد و جبهه جنگ برمي گشت، فاطمه (س) استقبال گرمي از او مي كرد، شمشير او را گرفته و مي شست. در تمام فعاليتهاي علي (ع) او را همراهي مي كرد و نسبت به مسائل او و جامعه حساسيت نشان مي داد و به اين شكل با همراهي ، همفكري و رغبتي كه در خود نشان مي داد خستگيها و مرارتهاي بيرون را از جسم و روح او دور مي كرد.

 

6- حاكميت روح عاطفي و نگاههاي محبت آميز در خانه

شيرين ترين اوقات زندگي ، لحظاتي است كه انسان چشم به معشوق خود مي دوزد و او را مي نگرد و عاشقانه با او صحبت مي كند و نهايت عشق و عاطفه خود را در كلام و نگاه ابراز مي دارد.

زندگاني علي (ع) و زهرا (س) پر است از اين لحظات عاشقانه و شيرين.

علي (ع) مي گويد:           ((دائماً به او مي نگريستم و از دلم غم و اندوهها برطرف مي شد.))

و فاطمه (س) خطاب به همسرش مي گويد:

علي جان ! جانم فداي تو ! جان و روح من سپر بلاي جان تو ! يا اباالحسن همواره با تو خواهم بود. چه در خير و نيكي به سر ببري، چه در سختي ها و بلاها گرفتار شوي، همواره با تو خواهم بود.

و چه نيكو كلام خود را به اثبات رسانيد و جان خويش را در طبق اخلاص نهاد و فدايي علي (ع) شد.

7- اهميت دادن به تفريح، مزاح و شادي در روابط

اگر چه خانه علي و زهرا، كانون ساده زيستي،‌ زهد، ايثار، انفاق، جهاد، سياست،‌ انديشه، شجاعت و هزاران فضيلت ديگر بود و اگر چه آنها مظلوم ترين انسانهاي عالم هستند و عمري پررنج و مصيبت داشتند !‌و ليكن زندگي آنان خالي از لحظات شيرين و دلپسند تفريح و شادي هم نبود. چرا كه علي (ع) و زهرا (س) هم انسانند و انسان هم به شادي و تفريح احتياج دارد،‌اما از آنجا كه علي و زهار در بالاترين مراتب انسانيت قرار دارند، تفريح و شاديشان هم متناسب با روح متكاملشان و به دور از هر گونه، افراط و تفريط است.

مروري بر چند نمونه زيبا از زندگي سراسر زيباي اين بزرگواران مؤيد مطالب فوق است :

- در شب عروسي شان، اگر چه زنان دف مي زنند و سرودهاي شاد مي خوانند، اما فضاي مجلس خالي از تكبير و سرودهاي معنوي هم نيست.

- در صحنه اي ديگر زهرا (س) را مشاهده مي كنيم كه در حضور علي (ع) با فرزندش حسين مشغول بازي كردن است و به او مي فرمايد :

انت شبيها بأبي                     لست شبيها بعلي

تو به پدر من پيامبر شبيهي و به پدرت علي شباهتي نداري

و اين موجب خنده و تبسم حضرت علي (ع) مي شود.

- در جاي ديگري علي (ع) و زهرا (س) را مشاهده مي كنيم كه به اتفاق به صحرا رفته اند و به هنگام خوردن خرما و در قالب گفتگو و مفاخره اي شنيدني، تفريحي شيرين و دلپسند دارند.

علي (ع) مي فرمايد: اي فاطمه ! رسول خدا ، مرا بيشتر از تو دوست مي دارد. و حضرت زهرا (س) پاسخ مي گويد: از سخن تو تعجب مي كنم ! آيا مي شود پيامبر اكرم (ص) تو را بيش از من دوست داشته باشند، در حاليكه من ميوه دل او و عضوي از پيكرش و شاخه اي از شاخسارش مي باشم و غير از من فرزندي ندارد.

پس از آن به نزد پيامبر رفتند و صحبتشان را در حضور پيامبر ادامه دادند، ابتدا فاطمه (س) پيش دستي كرده و عرض كرد:

اي رسول خدا ! كدام يك از ما دو نفر نزد تو محبوب تريم، من يا علي؟ رسول خدا (ص) فرمود:

تو به من محبوب تري و علي از تو براي من عزيزتر است !

و پس از آن باز هم علي (ع) است و زهرا (س) و مفاخره اي شيرين و شنيدني :

علي (ع)   : آيا من به تو نگفتم كه فرزند فاطمه باتقوايم؟

زهرا (س)  : من نيز دختر خديجه كبرايم

علي (ع)  : من فخر كائناتم

زهرا (س)  : من دختر كسي هستم كه نزد خدا آنچنان گرامي شد كه گويي به فاصله دو كمان يا نزديكتر نسبت به پرودگارش قرار گرفت.

علي (ع)  : خدمتگزارم جبرئيل است.

زهرا (س)  : خطبه ام را در آسمان، راحيل خوانده است و خدمتگرارانم گروههاي فرشتگان يكي پس از ديگري هستند.

علي (ع)  : من در جايگاهي رفيع و بلند زاده شدم.

زهرا (س)  : من هم در مقام والا و بلند مرتبه به ازدواج و همسري تو در آمدم…

علي (ع)  : شيعيان من از دانشم مي نگارند.

زهرا (س)  : ظرف دانش شيعيان من نيز از درياي علمم لبريز مي شود.

علي (ع)  : من كسي هستم كه خداوند اسم مرا از اسم خود مشتق ساخته، او عالي است و من علي.

زهرا (س)  : من نيز چنين ام، او فاطر است و من فاطمه.

و زندگي كوتاه علي (ع) و زهرا (س) پر است از اين قطعات تاريخي و صحنه هاي زيبا و شنيدني كه نشانگر با نشاط و زيبا بودن زندگي ايشان است عليرغم تمام مشكلات و گرفتاريهاي آنان.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:04:00 ق.ظ ]




6 درس حضرت زهرا به بانوان

آن حضرت(س)، آيين خانه داري و همسرداري را به خوبي مراعات مي کردند و سراسر زندگي شريفشان، درس هايي براي همه زنان است که بايد فراگيرند تا به سعادت و خوشبختي برسند.

به گزارش گروه اجتماعی مشرق، درست زيستن و معاشرت کردن با همسر و فرزندان و سامان بخشي به امور خانه و زندگي در سيره حضرت زهرا(س) به صورت تکامل يافته خودنمايي مي کند و اين مهم ايشان را به عنوان الگويي در مسائل حوزه خانواده براي همه دوران تاريخ قرار داده است.

آن حضرت(س)، آيين خانه داري و همسرداري را به خوبي مراعات مي کردند و سراسر زندگي شريفشان، درس هايي براي همه زنان است که بايد فراگيرند تا به سعادت و خوشبختي برسند.

در ادامه به گوشه اي از رفتار و خصلت هاي آن حضرت(س) در مسائل خانوادگي خواهيم پرداخت.

ايجاد اعتماد به نفس در فرزندان

حجت الاسلام دکتر محمدمهدي بهداروند در ماهنامه پيام زن مي نويسد: در سيره عملي حضرت زهرا (س) توجه به شخصيت بخشي فرزندان و ايجاد اعتماد به نفس در آن ها کاملا مشهود است. از جمله ابزارهايي که روح اعتماد به نفس و مشکل ستيزي را در کودک زنده نگه مي دارد، مسابقه و رقابت هاي سازنده است. رو به رو ساختن کودکان با مشکلات و فراهم کردن امکان رقابت براي آن ها، باعث بالا رفتن حس اعتماد به نفس در آن ها مي شود. اين مسئله به قدري ارزشمند و سرنوشت ساز است که والدين کودک بايد براي آن برنامه ريزي کنند. حضرت زهرا(س) براي ايجاد اعتماد به نفس در فرزندان خود آن ها را به مسابقه و ورزش تشويق مي کردند. از جمله نمونه هاي ديگر براي شخصيت بخشي به فرزندان، تقويت روحيه شادابي، نشاط و محبت در بين افراد خانواده است؛ چرا که افراد خموده و پژمرده، براي انجام امور کارايي لازم را ندارند.

محبت و مهرورزي به فرزندان

دانشمندان علوم تربيتي معتقدند کودکان در هر سني به محبت و اظهار علاقه نيازمندند. کودک مي خواهد پدر و مادر او را دوست داشته باشند و نسبت به او اظهار علاقه کنند. برخلاف تصور برخي والدين کودک پيش از آن که به لباس، خوراک و محل زندگي توجه داشته باشد به اين توجه دارد که آيا والدينش او را دوست دارند يا نه؟ درس محبت در خانه حضرت زهرا(س) به طور کامل ارائه مي شد و آن حضرت که خود از سرچشمه محبت و عطوفت رسول خدا(ص) سيراب شده و قلبشان کانون محبت به همسر و فرزندانش بود، در اين باره نيز وظيفه مادري خود را به بهترين شکل انجام مي دادند.

سلمان فارسي مي گويد: روزي حضرت فاطمه زهرا(س) را ديدم، که مشغول آسياب کردن غله است. فرزندش حسين(ع) به گريه افتاد و بي تابي مي کرد.

عرض کردم: براي کمک به شما، غله را آسياب کنم يا بچه را آرام کنم؟ حضرت فرمودند: من به آرام کردن فرزند اولي هستم، شما آسياب را بچرخانيد. (کتاب الگوهاي رفتاري حضرت زهرا(س) نوشته آيت ا… سيدمحمد حسيني شاهرودي)

آيين همسرداري

براي يک زن بزرگ ترين موفقيت و ارزش، اين است که در شئون گوناگون زندگي، خشنودي همسرش را به دست آورد و از هر گونه عملي که موجب ناراحتي شوهر مي شود پرهيز کند.

حضرت علي(ع) مي فرمايند: «جهاد زن، خوب شوهرداري است» زن براي اين که بتواند در اين جهاد پيروز باشد، بايد تمام سعي و تلاش خود را به کار گيرد تا خانه را محل آرامش مرد قرار دهد. الگوي همسرداري حضرت زهرا(س) بهترين الگو براي زنان مسلمان است. رفتار حضرت زهرا(س) با همسرشان امير مومنان(ع) در عالي ترين مرحله صفا و مهرباني بود. نه تنها هرگز خاطر ايشان را نرنجاندند بلکه ياوري مهربان براي ايشان بودند.

حضرت علي(ع) مي فرمايند: «سوگند به خدا، من زهرا(س) را تا آن زمان که خداوند او را به سوي خود برد، خشمگين نساختم و در هيچ کاري موجب ناخشنودي او نشدم. او نيز هيچ گاه مرا خشمگين نکرد و عملي از او سر نزد تا باعث ناخشنودي من شود.» (کتاب الگوهاي رفتاري حضرت زهرا(س)) و همچنين نقل است که امام علي(ع) فرمودند: «هرگاه به چهره زهرا(س) نگاه مي کردم، هر گونه غم و اندوه از من برطرف مي شد.» (کتاب کرامات و مقامات عرفاني حضرت زهرا(س) نوشته سيدعلي حسيني)

انفاق گروهي در خانواده

حضرت علي(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسين(ع) طبق نذري که کرده بودند سه روز، روزه گرفتند. شب اول هنگام افطار فقيري در خانه ايشان را زد، حضرت علي(ع) افطار خود را به او داد. حضرت فاطمه(س) و فرزندانشان نيز به ايشان اقتدا کردند و افطار خود را به فقير دادند و با آب افطار کردند. شب دوم يتيمي در خانه ايشان را زد و باز افطار خود را به او دادند. شب سوم نيز اسيري آمد و چيزي طلبيد، اين بار نيز افطار خود را به او دادند. آنگاه از سوي خداي متعال آيه «و يطعمون الطعام علي حبه مسکينا و يتيما و اسيرا» نازل شد که اشاره به ايثار و انفاق آن بزرگواران دارد. (کتاب امالي صدوق، صفحات ۲۱۲ و ۲۱۶) چنين رفتارهايي از حضرت علي(ع) و حضرت زهرا(س) روحيه انفاق را در بين فرزندان شان تقويت مي کرد.

تشويق فرزندان به فراگيري علم

حضرت زهرا(س) از همان آغاز کودکي فرزندانشان، عبادت خداي تعالي را در روح و روان ايشان تثبيت کردند و از همان آغاز به آن ها علم آموختند و ايشان را براي کسب معارف و تشويق در فراگيري علم، آماده مي کردند.

به عنوان مثال به فرزندشان امام حسن(ع) که هفت ساله بودند، مي فرمودند: «به مسجد برو، آنچه را از پيامبر شنيدي فراگير و نزد من بيا و براي من بازگو کن.» (کتاب نگاهي به زندگي حضرت زهرا نوشته محمدمهدي اشتهاردي)

تقسيم کار منزل با همسر

امام صادق(ع) مي فرمايند: «… علي(ع) آب و هيزم مي آورد و حضرت فاطمه(س) آرد مي کرد، خمير مي ساخت، نان مي پخت و لباس ها را وصله مي زد.» (کتاب روضة الکافي، صفحه ۱۶۵)

امام علي(ع) فرموده اند: «فاطمه به قدري با آسياب دستي آرد کرد تا دست هايش مجروح شد و آن قدر خانه روبي کرد و براي پخت و پز آتش زير ديگ نهاد که لباس هايش گردآلود و دودي شد و در اين امور زحمت و رنج بسيار به او مي رسيد …» (بحار الانوار، جلد ۴۳، صفحه ۲۳) پيامبر(ص) نيز به فاطمه(س) کمک کردند.

رسول خدا(ص) به منزل حضرت علي(ع) وارد شدند، ايشان را ديدند که همراه فاطمه(س) مشغول آسياب کردن هستند، پيامبر(ص) فرمودند: «کدام يک خسته تر هستيد؟» حضرت علي عرض کردند: «فاطمه اي رسول خدا!» پيامبر(ص) به فاطمه(س) فرمودند: «دخترم برخيز» و حضرت فاطمه(س) برخاستند و پيامبر(ص) به جاي ايشان نشستند و علي(ع) را در آرد کردن دانه ها ياري فرمودند.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:02:00 ق.ظ ]




 
اصل ساده زیستی
 روزی پیامبر وارد منزل فاطمه (سلام الله علیها)شد، دخترش را دید که روی زمین نشسته با یک دست فرزندش را در آغوش گرفته و با دست دیگر با آسیاب دستی گندم ها را آرد می کند، اشک در چشمان پیامبر حلقه زد و فرمودند: «دخترم، تلخی ها و مشکلات دنیا را به یاد شیرینی و سعادت بهشتی بر خود گوارا ساز. »

ساده زیستی و ساده پوشی و زندگی با روح و صفا، سبک و سیره فاطمه (سلام الله علیها)بود و بر دوری گزیدن از اسراف کاری و زندگی در اسارت تجملات اصرار می ورزید؛ چرا که زندگی پر زرق و برق و تجملی به جای این که انسان را به نیک بختی و آزادی و آزادگی و آرامش خاطر برساند او را به انواع قید و بندهای بیهوده گرفتار می نماید.
 
اصل فروتنی و مدیریت پذیری
 حضرت فاطمه (سلام الله علیها)در پاسخ درخواستی از سوی حضرت علی (علیه السلام)می فرمایند: «خانه، خانه توست، زنان همراه مردان هستند و من در هیچ کاری با تو مخالفت نمی کنم. »

با این که حضرت (سلام الله علیها)در ابعاد گوناگون زندگی ممتاز و هم سنگ امیرمؤمنان بودند و از لحاظ موقعیت معنوی و جایگاه اجتماعی و خانوادگی نیز همانند ایشان بودند. اما نه تنها در قلمرو زندگی به ویژه خانه و خانواده خود را با همتای خویش هماهنگ و همراه می کردند، بلکه در شرایط حساس و سرنوشت ساز از دیدگاه و موضع خویش به احترام آن حضرت گذشت می کردند.
 
اصل عشق و صمیمیت در خانواده
 آن بانوی بزرگوار، در همه ابعاد زندگی، به ویژه در زندگی مشترک الهام بخش و در رابطه با حقوق دیگران، سیره اش وفا و وفاداری بود. چرا که ایشان رهروان خویش را بر این اندیشه رهنمون می کردند که وقتی میان دو جوان پیمان زندگی مشترک بسته می شود، زندگی انفرادی آنان به یک زندگی اجتماعی تبدیل می گردد و امضای این پیمان مقدس و انسانی بدان مفهوم است که آن دو انسان با هم پیوند می بندند تا پایان زندگی یار و یاور و وفادار یکدیگر و رفیق راه هم باشند. خود حضرت نیز در این رابطه می فرمایند: «ای پسر عمو! از روزی که با تو زندگی کرده ام نه به تو دروغی گفته و نه خیانتی کرده و نه با تو مخالفتی ورزیده ام. »
 
اصل همسرداری
 حضرت فاطمه (سلام الله علیها)می فرمایند: «وای به حال زنی که شوهرش را خشمگین کند و خوشا به حال کسی که همسرش از او خشنود باشد. »سیره فاطمه (سلام الله علیها)در زندگی مشترک، رعایت دقیق و ظریف حقوق و حرمت همتای زندگیش بود. از این رو کسی که انتظار دارد حقوق و حرمت او از سوی دیگران رعایت گردد و شخصیت و کرامت او گرامی داشته شود، خود باید حقوق و حرمت دیگران را پاس دارد.
 
اصل برنامه ریزی در خانواده
 حضرت فاطمه (سلام الله علیها)سمبل نظم و انضباط، نمونه ظرافت، دقت و تدبیر بود. ایشان بر این باور بود که دینداری و دین باوری راستین، پای بست بودن به حساب و کتاب، قانون و مقررات و داشتن نظم و برنامه در زندگی می باشد.
 
اصل همکاری و کمک کاری
 حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در تنگنا، خستگی و دشواری زندگی بود، ولی چنان نبود که شوهری خودخواه و تن پرور داشته باشد که این همه کارها و تلاش ها را وظیفه خاص زن بداند و کمک کارش نباشد. نه، علی(علیه السلام) چنین مردی نبود.
 
او در کار و تلاش مردانه اش کمتر از فاطمه (سلام الله علیها)نبود. چه بسیار از کارهای خانه را او انجام می داد. حتی با فاطمه (سلام الله علیها)می نشست و گندم آسیاب می کرد و حتی در مواردی نان می پخت، رسیدگی به امور بیرون، تهیه نان برای چنان خانواده ای با فرزندان متعدد، آن هم کار و اشتغالی مشروع، آب کشی برای مزرعه و درختان، کار فردی برای آبیاری درختان، حضور در جبهه و صحنه رزم، دستگیری از بینوایان، بردن نان و آذوقه برای دردمندان، عبادت رسمی و حضور در عرصه های سیاسی خود کاری بس وسیع و پردغدغه بود. در عین حال هرآنگاه که از کار روزمره فارغ می شد و به خانه می آمد با همان بدن خسته به کمک فاطمه (سلام الله علیها)می شتافت. اصلاً یکی از عوامل شادابی و تکامل خانواده ها تعیین حدود مسئولیت افراد در خانواده است. با تقسیم کار، عدالت اجتماعی در محیط کوچک خانواده سعادت می آفریند. تفاهم و تعاون دو اصل لازم اخلاقی در تشکیل و پایداری سالم نظام خانوادگی است.

از دیدگاه اسلام مرد حق ندارد همسر خویش را به چشم یک خدمتکار بنگرد و کارهای خانه را وظیفه واجب او بداند. این صفا، ایثار، صمیمیت، رأفت و عطوفت زن است که زمینه پذیرش کارهای طاقت فرسایی، چون: خانه داری، فرزندداری و همسرداری را پدید می آورد. از این رو اسلام مرد را موظف می کند که همچون گلی پربها از همسر خویش مراقبت کند.

اما گذشته از این صحبت ها، آیا من و شمای مادر و همسر که امروز کار و فعالیت در اجتماع و جامعه، جزء جدایی ناپذیر زندگی مان شده، چقدر به خانه و همسر و فرزندانمان می رسیم. اگر واقعاً درجه اهمیت و اولی را به خانه داری و همسرداری و فرزندپروری که وظیفه اصلی ماست داده ایم و به کار بیرون مان هم می پردازیم که عادلیم و خوش انصاف و حق هم همین است که همسرمان برتر از یک گل از ما مراقبت و نگهداری و حفاظت نماید. اما اگر نه، کار خانه را ننگ و عار می دانیم و فراموش کرده ایم که برای چه ازدواج کرده ایم و قرار نیست فرزندانی بی ادب و بی تربیت تحویل جامعه بدهیم و می بایست اول به نیازهای همسر و فرزندانمان که هم حق طبیعی آن هاست و هم به واسطه برآوردن این نیازها در درجه اول این خودمان هستیم که به آرامش می رسیم، لازم است در نظریات و باورهایمان پالایش کنیم و با تفکر و تأمل، به خود برسیم و به زن بودنمان. زنی که کرامت و شرافت و بزرگی اش برتر است که از دامن زن، مرد به معراج می رود…

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:00:00 ق.ظ ]




اهمیت خانه داری
فاطمه (سلام الله علیها)از کسانی نبود که خانه داری را کاری کوچک بشمرد و یا خانه را به شوق اداره و منصبی ترک گوید و یا آن را محل و مرکزی برای بلند پروازی خود قرار دهد. او به این نکته آگاه بود که کانون خانوادگی و اداره آن کمتر از اداره یک کشور نیست و حتی پایه کشورداری به حساب می آید. و هم می دانست و از زبان پیامبر شنیده بود که خدمت در خانه و خانه داری دارای اجر و حسنه است، حسنه ای که هیچ کاری از زن با آن برابری نمی کند.

روزی رسول خدا از اصحاب خود پرسید: زن در چه حالی به خدا نزدیک تر است؟ و اصحاب پاسخ درست آن را ندانستند. فاطمه (سلام الله علیها)این سخن را شنید و پیام فرستاد: «زن در حالی به خدا نزدیک تر است که ملازم خانه باشد و از آن بیرون نشود. »

او می دانست که خانه سنگر است، پایگاه اجتماعی اعضا است، همانند یک نهاد اجتماعی گران قدر است و کاری برای زن از نظر ارزشمندی معادل خانه داری نیست. بدین سان، هم خود را به خانه داری نهاد و اداره و مدیریت آن و نیز تربیت فرزند را در آن به وجهی نیکو پذیرا شد. او در این راه احساس خجلت و ننگی نداشت و زیر بار وظایف آن شانه خالی نمی کرد.

مرکزیت خانه اش در مسیر تربیت فرزند، مشاوره و همدلی با علی (علیه السلام)و مهرورزی به اهل خانه بود و حاصل چنین اقدامی، فاطمه (سلام الله علیها) را بیش از پیش محبوب کرد و او را راضی به این تقسیم کار پیامبر بود که کار درون خانه از آن او و کار بیرون خانه از آن علی (علیه السلام) باشد و خدای را بر این امر سپاس گزار و شاکر بود.

مسئولیت در خانه
او به فرموده رسول گرامی اسلام، رییس خانه بود. کدبانویی مجرب که گویی تمام دوره های مدیریت خانواده را گذرانده و به وظایف خود نیکو آشنا بود. مسئولیتش سنگین بود، در آن روزگار دشوار؛ آن هم در دوره فقر خاندان پیامبر او باید به امور زیر می رسید:

ـ سر و سامان دادن امور خانه، آن هم خانه ای که مرکز آمد و رفت است و چند کودک خردسال درآنند.
ـ تربیت و اداره و نظافت و سرپرستی فرزندان که آن هم کاری اندک و آسان نیست.
ـ پیشه وری و صنعت گری چون بافتن پیراهن برای فرزندان و یا پشم ریسی برای کمک به معاش.
ـ آسیاب کردن گندم یا جو با دستاس که رسول خدا فرموده: «دست فاطمه (سلام الله علیها)در این راه زخمی شده است. »
ـ آوردن آب از بیرون که در آن روزگار این هم مشکلی برای فاطمه (سلام الله علیها)بود و خانه ها آب نداشتند.
ـ هدایت و سرپرستی زنان جدیدالاسلام که از برکت فاطمه (سلام الله علیها)هدایت می شدند.

و بالاخره کارهای دیگری که هر زنی بدان واقف است و به اصطلاح خودشان از بام تا شام در خانه می دوند ولی باز هم کارشان نیمه کاره می ماند. برای تهیه مختصر غذایی آن هم وقت می گذراند ولی باز هم مطبوع طبع آن ها قرار نمی گیرد. درک سنگینی مسئولیت او میسر نیست، مگر آن گاه که آدمی خود در شرایط آن قرار گیرد.

سکون خانه
خانه فاطمه (سلام الله علیها)از آن خانه هایی است که خدا خواسته نام او در آن جا بلند گردد و مورد تسبیح و تقدیس باشد. طبیعی است که چنین خانه ای نمی تواند مرکز آشفتگی و هرج و مرج باشد. نخستین چیزی که باید در آن حضور داشته باشد سکون و آرامش است و فاطمه(سلام الله علیها) سعی داشت چنین کند. او می داند که ترقی و عظمت شوهر، کوشش و تلاش ارزنده او تا حدود زیادی مرهون زندگی آرام و ساکن او در محیط خانه است و خانه باید سنگر آرامش و محل تجدید قوا باشد تا شوهر بنشیند، درست نقشه بکشد و درست طراحی کند و درست تصمیم به اجرا و عمل بگیرد.

خانه باید در سکون و آرامش باشد تا شوهر بتواند در آن خانه احساس راحتی کرده و مشقات بیرون را از تن به در نماید.
خانه فاطمه (سلام الله علیها)برای علی(علیه السلام)چنین وضعی داشت. علی (علیه السلام)در کنار زهرا(سلام الله علیها)احساس آرامش می کرد و حتی هرگاه که از حوادث و مشکلات زندگی به ستوه می آمد به سنگر خانه پناه می برد و در آن جا کمی با فاطمه (سلام الله علیها)سخن می گفت و تجدید قوا می کرد و از نو سرگرم کار و تلاش و مبارزه می شد و این امر در سراسر زندگی علی (علیه السلام) وجود داشت، حتی پس از وفات فاطمه (سلام الله علیها) و در سر مزارش.

گرمی و روشنایی کانون
فاطمه (سلام الله علیها)در محیط خانه چون ماهی درخشان بود که نور وجودش، کانون خانه و دل علی (سلام الله علیها)را روشن می کرد. او مصداق این آیه قرآن بود که : «او روشنی بخش خانه بود، دیدارش رنج ها و غصه ها را از دل می زدود(1)». علی (علیه السلام)خود فرمود: «وقتی به خانه می آمدم و به زهرا نگاه می کردم تمام غم و غصه ام زدوده می شد. (2)»

فاطمه (سلام الله علیها) کانون خانواده را گرم می داشت، علی (علیه السلام) و فرزندان را دل به این خوش بود که در کنار فاطمه اند و در آن کانون اند. از دیدی، او چون شمعی بود که پروانه ها را به دور خود جمع کرده، به آن ها گرمی و نور می داد. خانه اش کانون انس و صفا بود. اعضای خانه با هم انس و آشتی و معاونتی داشتند و در کمال هم رنگی و صداقت، در سایه ایمان به خدا و رسول و کتاب او زندگی می کردند. اگر علی (علیه السلام)تصمیمی می گرفت همگان همراه او بودند و اگر فاطمه (سلام الله علیها)تصمیمی اتخاذ می کرد دیگر افراد خانه با او همگام می شدند و بالاخره فاطمه (سلام الله علیها)در گرم داشتن کانون لطف و عنایت به همسر، رحمت و دلسوزی به فرزندان، مصداق حدیث پیامبر بود که، خیرنسائکم، الطفهن بازواجهن و ارحمهن باولادهن(3)و مصداق احادیث دیگر رسول چون عفیفه بودن، شوهر دوست و فرزند دوست بودن و ضمن این که او خود ملهم به الهامات الهی بود.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 07:59:00 ق.ظ ]




همسرداری وخانه داری  حضرت زهرا"س"

همسرداری و خانه داری حضرت زهرا(س) الگوی زنان عصر حاضر

 

خبرگزاری فارس: از مسایل درس آموز حیات فاطمه (س)، مسأله همسرداری و خانه داری اوست. بنای زندگی ویژه ای که اساس آن مبتنی بر اهداف و مقاصد انسانی و الهی، انس و صفا، تکمیل و تکامل، خلوص و وحدت بوده است و ثمره آن رشد طرفین، تولید نسل و گزینش بر اساس کفویت ایمانی و اخلاقی و برتری یکی بر دیگری در ردیف افسانه هاست.

مکتب فاطمه (سلام الله علیها) مکتبی اعجازآمیز است. مکتبی است که تمام آثار درخشان پدید آمده از این مکتب، حیرت آدمی را بر می انگیزاند. هر بُعد و جنبه ای از حیات فاطمه (سلام الله علیها)که مورد مطالعه قرار می گیرد، نکته آموزنده و هدایت کننده و شگفت آوری دارد. برکات آن بر همه افراد نازل است و بر امتی که خواستار رهایی است نازل تر.
 
 چه بسیارند درس هایی که از زمینه های مختلف زندگی فاطمه (سلام الله علیها)حاصل می شود و مسلمانان با استفاده از آنها، می توانند راه حیات را برای خود هموار سازند. از مسایل درس آموز حیات فاطمه (سلام الله علیها)، مسأله همسرداری و خانه داری اوست. بنای زندگی ویژه ای که اساس آن مبتنی بر اهداف و مقاصد انسانی و الهی، انس و صفا، تکمیل و تکامل، خلوص و وحدت بوده است و ثمره آن رشد طرفین، تولید نسل و گزینش بر اساس کفویت ایمانی و اخلاقی و برتری یکی بر دیگری در ردیف افسانه هاست.
 
خانه فاطمه (سلام الله علیها)
 نخست از خانه فاطمه (سلام الله علیها)حرف بزنیم، جایی که او و علی (علیه السلام)در آن زندگی کرده اند و گل های بوستان خود را در آن پرورش داده اند. تا مدت های زیاد، آن ها در اطاق اجاره ای زندگی را سرکرده اند که دور از خانه پیامبر بود. بعدها رسول خدا با یکی از صحابه سخن گفت و خانه اجاره ای آن ها را به محلی نزدیک تر به خود آورد و سال ها گذشت تا آن ها خود صاحب خانه ای و حجره ای کوچک شدند.
 
 این خانه که در کنار خانه پیامبر بود و بیش از یکی دو متر با آن فاصله نداشت، خانه ای بود کوچک و محقر، فرش آن شامل حصیری بود که تنها نیمی از اطاق را می پوشاند و نیم دیگر با شن نرم مفروش بود. درب آن یک لنگه ای و معرف فقر اهل خانه. در این خانه فاطمه (سلام الله علیها)با علی (علیه السلام)هم راز و بهتر بگوییم هم بند و هم سلول بود. از دیدی محلی برای زندگی و مسکن است، از سویی دیگر کارگاهی است برای کارهای دستی فاطمه (سلام الله علیها) که برای کمک معاش و یا در بسیاری از موارد برای خدمت به فقرا و مساکین انجام می گرفت و از جهتی مرکز آمد و شد یاران علی (علیه السلام)، دوستان فاطمه (سلام الله علیها)، زنان مسأله دار و هدایت خواهی بود.

فاطمه (سلام الله علیها)این خانه را مدرسه و دانشگاهی ساخته بود، نه تنها برای فرزندان خود، بلکه برای زنان مسلمان که سوالات مذهبی خود را از او می پرسیدند. آن را کانون مقدسی ساخته بود که اعضای خانه آن را سنگری دانسته، پناه و سکون خود را درآن جا می جستند. این کانون مطمئن ترین محل آرامش و پناه علی (علیه السلام) بود.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 07:56:00 ق.ظ ]