نرجس
 
   



چگونه با وابستگی کودک‌ به وسایلش کنار بیاییم؟

مجموعه: روانشناسی کودکان

 

 

کودکانی که به استرس حساس هستند، سعی می کنند با وسایلشان استرس خود را کاهش دهند

 

 آیا فرزند شما به یک شیئ خاص علاقه زیادی دارد و هرجا که می رود آن را همراه خود می برد؟ آیا این عادت فرزندتان شما را ناراحت می کند؟ در این گزارش به شما راهکارهایی ارائه می کنیم تا بهتر بتوانید با این وسواس کودکانه کنار بیایید.

شاید کودک دو ساله شما دوست داشته باشد همیشه تی شرت میکی موزی اش را بپوشد و اصلا حاضر نباشد حتی برای یک ساعت هم که شده لباسش را عوض کند. هرچقدر که شما لباس به دست اصرار می کنید این تی شرت رنگ و رو رفته را از تنش در بیاورد و دنبال او راه می روید، کوچولوی شما در حالی که با دستانش لباس تنش را  می فشارد از دست شما فرار می کند و اصلا حاضر نیست لباش را از تن در بیاورد تا جایی که حتی در مهمانی ها هم اگر بتواند همان را می پوشد. چنین رفتاری در کودکان طبیعی است اما اگر این رفتار تا بزرگسالی ادامه پیدا کند به نوعی بیماری وسواس گونه تبدیل می شود.

گاهی اوقات ممکن است کودک به پوشیدن لباس هایی با یک رنگ خاص مثلا صورتی یا آبی اصرار داشته باشد یا اینکه دوست داشته باشد هر شب یک داستان را برایش بخوانید و یا هر وقت بیرون می روید حاضر نباشد از عروسک پشمالوی خود جدا شود. نگرانی شما در این موارد بسیار طبیعی است . اما به گفته دکتر دانیل سیگل روان شناس  در واقع تمامی این اشیا به فرزند شما احساس آرامش و امنیت می دهد و طبیعی است که اگر آنها اشیا مورد علاقه شان را در ماشین لباسشویی ببینند ناراحت شوند. اما برای مقابله با این رفتارها راهکارهایی وجود دارد که هم به والدین و هم به کودک کمک می کند تا راحت تر با این موقعیت کنار بیایند.

بهتر است والدین پتو یا هر وسیله دیگری را که به کودک آرامش می دهد، قبول کنند: کودکان نوپا به داشتن اشیایی که بتوانند آن را به این طرف و آن طرف ببرند علاقه خاصی دارند و به آنها احساس اطمینان می دهد. داشتن چنین حسی مرحله ای و گذرا است بنابراین مهم است که فرزند شما بداند که خواسته او برای شما اهمیت دارد و شما او را می فهمید.

مسائلی که باعث تنش او می شود را شناسایی کنید: کودکان نوپا به فضاها و رفتارهای پر از استرس حساس هستند بنابراین با کمک اشیا سعی می کنند استرس خود را کاهش دهند زیرا آنها نمی توانند با کلمات نگرانی و احساس خود را بیان کنند. به عنوان مثال اگر صبح زود برای بیرون رفتن از خانه عجله دارید ممکن است فرزندتان اصرار کند که حتما عروسک خرگوش خود را همراه داشته باشد. یا شب ها موقع خواب وقتی شما به اجبار از او می خواهید به تخت خواب برود او دوست داشته باشد لباس خاصی بپوشد. با شناسایی مسائلی که به او استرس می دهد شما می توانید قدم بزرگی بردارید . به عنوان مثال صبح ها زودتر از خواب بیدار شوید تا برای بیرون رفتن از خانه عجله نداشته باشید.

شما به عنوان والدین باید برای هر چیزی برنامه ریزی داشته باشید. مطمئنا روزی می رسد که بشقاب  مورد علاقه فرزندتان بشکند یا اینکه شما فراموش کنید عینک مرد عنکبوتی اش را با خود به مسافرت ببرید.

بهترین رفتاری که در چنین موقعیتی می توانید داشته باشید این است که سعی کنید با اسباب بازیها یا وسایلی که او آنها را دوست دارد حواسش را پرت کنید . اگر این روش نتیجه نداد و فرزندتان شروع به گریه و داد و بیداد کرد بهتر است با رفتار منطقی ا حساس  او را تایید کنید

 

کودکان نوپا به داشتن اشیایی که بتوانند آن را به این طرف و آن طرف ببرند علاقه خاصی دارند

 

مثلا بگویید:"می دانم که آن عینک را بسیار دوست داشتی اما اکنون عینک همراهمان نیست و دلیل ناراحتی ات را می فهمم” سپس مکالمه را پایان دهید و اجازه دهید او با این موقعیت کنار بیاید و آرام شود.اگر پرخاشگری فرزندتان ادامه داشت اجازه دهید هر چقدر دلش می خواهد داد و بیداد کند. کودکان باید احساسات خودر ا نشان دهند تا به تعادل برسند. علاقه کودک شما به یک شیئ خاص با گذشت زمان از بین می رود . البته چندان خوشحال نباشید و بهتر است خود را برای مرحله جدیدی از رفتارهای عجیب و غریب او آماده کنید

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-12-08] [ 10:18:00 ق.ظ ]




عواقب فرق گذاشتن بین فرزندان!

مجموعه: تعلیم و تربیت

 

 

در بسیاری از موارد خانواده ها بین فرزند کوچک و بزرگ و یا فرزند پسر و دختر  فرق می گذارند

  

در میان فرزندان خود عدالت را مراعات کنید. همان گونه که دوست دارید در نیکی و لطف به شما، به عدالت رفتار کنند. پیامبر اکرم (ص)

رقابت امری است که همیشه بین بچه های یک خانواده وجود دارد. اما ممکن است والدین نیز، با رفتارهای ناخودآگاه خود، به آن دامن بزنند. ما همگی مصرانه بر این باوریم که بین فرزندان خود تفاوتی قائل نیستیم و از صمیم قلب می گوییم: «ما همه بچه هامون رو یک جور دوست داریم.» اما چه طور می توان بچه هایی را که به طور طبیعی با هم تفاوت دارند به یک شکل و یک اندازه دوست داشت؟ چنین چیزی محال است.

تولد هر کودک در مقطع خاصی از تاریخچه زندگی زناشویی رخ می می دهد. به عنوان مثال فرزند اول ثمره عشق والدین و بچه سوم شاید نجات بخش زندگی زوج در حال فروپاشی است. رابطه ای که شخص با فرزندانش ایجاد می کند، در اکثر وارد تحت تاثیر رابطه ای است که با همسر خود دارد.
 
 مثلا در دوره خوش و خرم عشق و عاشقی، مادر از این که می بیند چهره پسرش مو به مو به چهره پدر شباهت دارد به وجود می آید و دلباخته او م شود. کافی است زوج دچار مشکل شود تا این قبیل روابط زیر و رو شود. مادر از این که می بیند پسرش شبیه شوهری است که این همه او را اذیت می کند دل چرکین می شود و به همین دلیل نیز او را پس می زند.

با وقوع طلاق، تبعیض بین بچه ها تشدید می شود گاه شکل اغراق آمیزی به خود می گیرد. به عنوان مثال مرد یا زن دیگر تحمل فرزندی را ندارد که شبیه همسر سابقش است. این گونه است که همسر سابق نیز از همین شباهت فرزند با خود استفاده می کند و او را وا می دارد تا موضع خود را مشخص کند.

در جوامع سنتی تفاوت گذاشتن بین فرزندان بیشتر دیده می شود.در این گونه از جوامع، مرد به عنوان «نان آور خانواده» محسوب شده که به دنبال این تفکر وقتی خانواده ای صاحب فرزند پسر می شود برایشان بسیار خوشایندتر است از اینکه دارای فرزند دختر شوند.

در جامعه دارای فرهنگ مردسالارانه، مرد از آزادی عمل بیشتری در برقراری ارتباطات، انتخاب همسر، فعالیت های خارج از خانه و غیره برخوردار است. این عوامل بر روند رشد شخصیتی دختران و پسران تاثیر بسزایی می گذارد. برای مثال در این فرهنگ پسر حق دارد تا پاسی از شب بیرون از منزل و در میان گروه دوستان حضور داشته باشد و همچنین به سرگرمی های مورد علاقه خود بپردازد اما دختر باید بسیاری از مسائل را رعایت کند. این اعطای آزادی عمل بیشتر به پسران در خانواده به مرور دختران را به نگرش نارضایتی از جنسیت خود وا می دارد و ایجاد عقده های روانی خاص خود را مهیا می سازد.

 

فرق گذاشتن بین کودکان، ضربه های روحی زیادی به آنها  وارد می کند

 
اشکال تبعیض طبقه بندی علمی خای ندارد. در بسیاری از موارد خانواده ها بین فرزند کوچک و بزرگ، فرزند پسر و دختر، فرزندی که تحصیلات بهترین دارد و فرزندی که در این امر ضعیف تر است، فرق می گذارند. تبعیض، رفتاری ناخودآگاهانه است که همیشه آثار مخربی دارد و باعث می شود کسی که مورد سرزنش قرار می گیرد دچار بی اعتمادی و کمبود محبت شده و در زندگی به خوبی پیشرفت نکند. این رفتار می تواند ریشه در کودکی خود والدین داشته باشد. از دیگر دلایل آن وجود تعصبات و باورهای غلط در جامعه است که متاسفانه براساس آن برخی خانواده ها به فرزند پسر بیشتر از فرزند دختر اهمیت می دهند.

شکل ظاهری افراد نیز یکی از عوامل بروز این رفتار است. ادعای برخی والدین در این خصوص که هیچ تفاوتی بین بچه ها نیست و همه مثل هم بوده، اغلب تظاهر است و متاسفانه تبعیض بین خانواده ها بسیار دیده می شود.

مخصوصا توجه ناعادلانه به فردی که از لحاظ ظاهری زیباتر و سالم تر است، حس حسادت و کینه را در دل کودکی که این ویژگی ها در او کمتر است، بر می انگیزد و باعث می شود در آینده، فردی اجتماعی نباشند.
 
این رفتار، ضربه های روحی زیادی به کودکان وارد می کند. فردی که پایین نگاه داشته می شود، دچار حس حقارت شده و احساس بی ارزشی می کند. او اعتماد به نفس خود را از دست می دهد و احساس شکست می کند.

برعکس، افرادی که خیلی به آنها توجه شده، دچار اعتماد به نفس کاذب می شوند و همین عامل باعث می شود رفتارهایی را مرتکب شوند که از دید اطرافیان خوشایند نبوده و در نهایت در اجتماعی از احترام زیادی برخوردار نباشند. 

 

تبعیض بین فرزندان موجب کاهش اعتماد به نفس، منزوی شدن و کینه ورزی در آنها می شود

 
حتی ممکن است به دلیل طرفداری بی جای والدین، آنها نتوانند در جامعه به خود متکی بوده و در آینده در برخی شرایط نتوانند از خود دفاع کنند.

ناهنجاری های اخلاقی در پی تبعیض های غیرمنطقی والدین
گاهی والدین به دلایل منطقی یا غیرمنطقی بین فرزندان شان تبعیض قائل می شوند. اعمال تبعیض بین فرزندان موجب کاهش اعتماد به نفس، منزوی شدن و کینه ورزی در آنها می شود. بسیاری از هنجاری های دوران کودکی، نوجوانی و به خصوص جوانی، ریشه در تبعیض والدین نسبت به فرزندان شان دارد. به این صورت که هرچه تبعیض ها شدیدتر شود، ضربات و صدمات روحی منتقل شده به فرزند مهلک تر و جبران ناپذیرتر می شود و به جهت ظهور کینه و حسد در یک فرزند نسبت به فرزند دیگر، زمینه برای بروز خصوصیات نامطلوب اخلاقی و رفتاری او و حتی تنفر از خواهر یا برادر او را فرهم می کند. چه بسا ناهنجاری های رفتاری و اخلاقی که طی آن، نه تنها خود فرد بلکه خانواده و اجتماع هم آسیب می بیند.

مقایسه فرزندان با هم، ممنوع
یکی از اشکال شایع تبعیض بین فرزندان و والدین ناشی از مقایسه کودکان و نوجوانان چه در جمع خانواده و چه با اعضای همسن و سال فامیل است که منجر به بروز سرخوردگی می شود.

یعنی شکل ظاهری و هوش و استعداد کودکان گاه با هم مقایسه می شود و معمولا تعدادی از فرزندان متهم به کم هوشی و بی استعدادی می شوند و این زمینه ساز مشکلات جدی است که آینده فرزند را ممکن است تخریب کند.

 

فرق گذاشتن بین فرزندان باعث می شود که یکی نسبت به دیگری و والدینش تنفر و کینه پیدا کند

  
پیامدهای تبعیض بین فرزندان
کینه توزی و انتقام: توجه والدین به یکی از فرزندان باعث می شود که یکی نسبت به دیگری و والدینش تنفر و کینه پیدا کرده و درصدد انتقام جویی برآید. لذا تبدیل به شخصی خشمگین و عصبانی می شود که درپی بهانه است. فرد خشمناک بر اثر رفتارهای ناپسند و ناهنجار، از جامعه طرد شده و به فردی گوشه گیر و منزوی تبدیل می شود.

ترس و اضطراب: ترس و اضطراب های مرضی معمولا ریشه در دوران کودکی افراد دارد. اتفاق و حادثه ای در آن دوران و نفوذ به ضمیر ناخودآگاه کودک منشا چنینترس ها و اضطراب هایی است. از این رو کودکی که در معرض تبعیض والدین است، نوعی احساس تنهایی ترس آور و نداشتن پشتیبان و تکیه گاه مطمئن در او به وجود می آید.

عدم اعتماد به نفس: اعتماد به نفس مهم ترین حالت عاطفی برای رشد کامل شخصیت است اگر فرزندی در دوران کودکی موفق به کسب آن شود، اعتماد به نفس جای خود را به حس حقارت و سرخوردگی می دهد.


تبعیض بین فرزنداناز طرف والدین حس ناتوانی و عدم اعتماد به نفس را در فرزند به وجود می آورد و به کلی ناامید و مایوس می شود.

ایجاد فاصله: تبعیض در بین فرزندان از طرف والدین باعث می شود که فرزند احساس کند، پدر و مادرش او را دوست ندارند. از این لحاظ سعی می کند زیاد همراه والدین خود نباشد تا کم تر دیده شود و مورد سرزنش قرار نگیرد و هر روز فاصله او با والدینش بیشتر می شود. بنابراین فرزند برای یافتن پناهگاه برای محبت و دوستی جایی غیر از خانواده و والدین را جستجو می کند والدین باید آگاه باشند که ایجاد فاصله آنان و فرزندان شان با وجود این که زیر یک چت و در یک خانه هستند، چه اثرات منفی برای فرزندان آنان دارد.

پس نباید اجازه هیچ گونه فاصله ای را بدهند و دوستان خوبی برای فرزندان شان باشند.

کمبود محبت: کودکی که در معرض تبعیض والدین است، نوعی احساس تنهایی ترس آور و نداشتن پشتیبان و تکیه گاه مطمئن در او به وجود می آید.
 
محبت همچون آب که در رشد و نمو جانداران حیاتی است، در پرورش آدمی ضروری است. کودک ما برای رشد عاطفی و هیجانی خویش باید سیراب محبت شود.

اما متاسفانه تبعض والدین این حق حیاتی را از او سلب می کند و او را تشنه محبت، تحویل اجتماع می دهد. چه بسا در آینده برای جبران این کمبود دست به سوی هر آب گل آلودی دراز کند و با محبت های کاذب خیابانی جبران مافات نماید.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:16:00 ق.ظ ]




زمان جویدن ناخن در کودکان

مجموعه: روانشناسی کودکان

 

 

جویدن ناخن عادت بسیاری از مردم، از کودکان تا بزرگسالان است 

 

کودکی با چشم های نگران، بدون اینکه متوجه باشد، یکسره در حال جویدن ناخن هایش است! این تصویر برای والدین چندان ناآشنا نیست چون تعداد زیادی از آنها با این معضل مواجه اند. موضوعی بی اهمیت که کم کم بزرگ می شود تا تمام ذهن شما را از «چرا» و «چه کنم» پر می کند. مسائل بهداشتی مثل آلودگی هایی که ممکن است در زیر ناخن جمع شود و احتمال ابتلا به بیماری از طریق آنها وجود دارد به کنار؛ دیدن منظره ناخن جویدن یک کودک بیشتر به این خاطر که اضطراب و عصبی بودن او را به شما منتقل می کند، آزاردهنده است. شاید به همین دلایل، این رفتار بچه ها خیلی زود به معضل بزرگی برای والدین تبدیل می شود و حتی باعث بروز خشم و عصبانیت آنها می شود.
 
نوجوانان بیشتر از بقیه ناخن می جوند
دکتر الهام روحی، روانپزشک کودک و نوجوان درباره این موضوع می گوید:

جویدن یا تمیز کردن زیر ناخن عادت بسیاری از مردم، از کودکان تا بزرگسالان، است. از میان عادت های عصبی، ناخن جویدن معمول ترین آنهاست که در صورت عدم درمان احتمال تداوم آن تا نوجوانی و بزرگسالی وجود خواهد داشت. ناخن جویدن ممکن است از سنین پایین (حتی یک سالگی) شروع شود و میزان بروز آن تا 12 سالگی افزایش می یابد.به صورت تخمینی حدود یک سوم کودکان دبستانی و نیمی از نوجوانان و حتی یک چهارم دبیرستانی ها ناخن می جوند.

نوع دیگری از رفتار که کمتر جلب توجه می کند، پاک کردن مکرر زیر ناخن ها با دندان یا با سایر ناخن هاست که البته به اندازه ناخن جویدن آشکار نیست. معمولا تمام ناخن ها به یک نسبت جویده می شوند ولی توجه به تعداد ناخن های درگیر، دست زدن به دور ناخن، جویدن تا ته ناخن یا فقط سر آن در تجزیه و تحلیل شدت مشکل مهم است و مورد توجه قرار می گیرد. در موارد شدید صدمه ناخن ها جدی و ممکن است منجر به عفونت انگشتان و بستر ناخن شود.

معمولا ناخن جویدن در موقعیت های اضطراب آور و ناکامی ها تشدید می یابد و گاهی صرفا عادتی است که در مکان های خاصی مثل جلوی تلویزیون یا مانند آن رخ می دهد. شدیدترین انواع ناخن جویدن در برخی کودکان عقب مانده ذهنی شدید یا مبتلایان به اسکیزوفرنی دیده می شود اما برخی از افراد نیز بدون وجود هیچ نوع اختلال روانی، صرفا به علت یک عادت عصبی به این اختلال مبتلا هستند.

دارو درمانی لازم نیست؛ رفتارتان را اصلاح کنید!
درمان این مشکل به دو شیوه انجام می شود: 1. رفتاری و اقدامات اطرافیان، 2. دارو درمانی.

دارو درمانی صرفا در موارد بسیار شدید و در کودکان بالای 7 سال صورت می پذیرد که با داروهای ضد اضطرابی مثل فلوکستین یا داروی هالوپریدول درمان صورت می گیرد. برای اینکه بفهمید کودک شما نیاز به دارو درمانی دارد و به چه میزان و چه داروهایی باید مصرف کند حتما باید به روانپزشک کودک مراجعه کنید.

صحبت ما در این مطلب بیشتر پیرامون شیوه اول درمان است که به رفتار و اقدامات اطرافیان در مواجهه با کودک برمی گردد و در بسیاری از موارد با رعایت یکسری نکات می توان این مشکل را کنترل و درمان کرد و نیازی به استفاده از دارو وجود نخواهد داشت. در خصوص روش های رفتاری درمان ناخن جویدن، چندین توصیه وجود دارد که آنها را به تفکیک مراحل درمانی برای شما توضیح می دهیم؛

مرحله اول: والدین چه کنند؟
در مرحله اول توصیه هایی به والدین این کودکان می شود؛ شامل:

1. تا جایی که ممکن است از نادیده گرفتن رفتار استفاده کنند. به طوری که در خصوص آنها هیچ گونه اظهار نظری نکنند، از صحبت کردن یا تلاقی نگاه با کودکی که در حال جویدن ناخن است خودداری کنند. وقتی کودک در حال انجام آن است او را در آغوش نگیرند و حتی به او نزدیک نشوند.

2. کودک را تنبیه نکنند.

3. محیط امنی برای کودک فراهم کنند تا نیاز او به کسب آرامش از این راه را از بین ببرند. مسلما خانه های پر تنش، درگیری ها و مشاجرات والدین جلوی کودکان، تنبیه های بدنی و شماتت های مکرر کودک به دلایل مختلف در ایجاد محیط پر استرس و ناامن برای کودک نقش بسیار مهمی خواهد داشت.

4. کودک را به ویژه هنگام خواب سرگرم نگه دارند (مثلا با یک اسباب بازی) تا حواس او از این عادت به فعالیت دیگری منحرف شود.

 

معمولا ناخن جویدن در موقعیت های اضطراب آور و ناکامی ها تشدید می یابد

 
مرحله دوم: با کودک چه باید کرد؟
در مرحله دوم آموزش هایی به کودک لازم است، شامل:

1. فهرستی از زمان و مکان هایی که او به ناخن جویدن دست می زند با کمک کودک و خانواده تهیه کنیم.

2. کودک را به آگاهی از وضعیت ظاهری اش هنگام ناخن جویدن تشویق کنیم. مثلا هنگام جویدن ناخن به خود در آینه نگاه کند.

3. یک مشغولیت دیگر برای دست کودک فراهم کنید. مثلا شی کوچک و قابل حملی در اختیارش بگذارید که هر کجا خواست با خود ببرد. مثل یک توپ لاستیکی، یک تکه خمیر یا… در صورت نیاز، جویدن ناخن، تشویق کنید تا با آن شی بازی کند. گرچه جایگزین برای ناخن توصیه نمی شود ولی گاهی می توان از نی پلاستیکی برای جایگزینی نیاز دهانی کودک استفاده کرد.

4. در موقعیت های مرتبط با این عادت تغییراتی بدهید. مثلا تنها در صورتی قادر به تماشای تلویزیون است که دست هایش مشغول کاری باشد.

5. می توان یک عمل رقابتی نیز به کودک آموخت. مثلا در هنگام میل به جویدن ناخن، دست هایش را مشت کند، دسته های صندلی را سه دقیقه محکم بگیرد و ناگهان دستش را شل کند.

در ضمن والدین لازم است ناخن های کودک را مرتب با ناخن گیر بگیرند و سوهان بکشند، پیشرفت کودک را مورد توجه و تشویق قرار دهند. ناخن های بلندش را از نظر زیبایی مورد تعریف و تمجید قرار دهند. گاهی وعده هدیه دوست داشتنی مثل لاک یا دستکش زیبا یا انگشتر و ناخن گیر زیبا یا ذره بین برای بررسی وضعیت ناخن ها هم توصیه می شود.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:16:00 ق.ظ ]




چگونه به كودكان كمرو کمک کنیم؟

من احساس تو را به خوبی درک می کنم.من هم خودم گاهی چنین احساسی داشتم هنگامی که مطمئن نبودم چکار باید بکنم و دیگران مرا تماشا می کردند.
 
کمرویی متضمن اضطراب و بازدارندگی رفتاری در موقعیت های اجتماعی است. کودکان کمرو اغلب برای دیدن دیگران ظاهراً اشتیاق نشان می دهند امّا برای صحبت کردن یا پیوستن به دیگران اکراه دارند. برای مثال،کودکان کمرو ممکن است در جمع افراد ناآشنا، ساکت و بی صدا باقی بمانند، حتی هنگامی که مورد خطاب قرارگیرند،آن ها ممکن است از وارد شدن و حضور در یک مکان جدید، مثل کلاس درس، بدون همراهی پدر یا مادرشان سرباز زنند.کودکان کمرو ممکن است در فعالیت های ورزشی یا تفریحی مشارکت نکنند و هنگامی که درجمع افراد ناآشنا قرار گیرند فقط نگاهشان را به زمین بدوزند و از هر حرکتی که باعث جلب توجه دیگران به آن ها شود اجتناب نمایند.بنابراین درك نوع كمرویی فرزندتان به شما در برنامه ریزی برای توجه به نیازهای خاص او كمك خواهد كرد.توصیه های زیر می تواند برای شروع به شما كمك كند:

1) هنگامی که کودکان از تعامل با دیگران واهمه دارند با آن ها همدلی نشان دهید:
یک روش برای کمک به کودکان در زمینه کنترل ترسشان از برخی موقعیت های اجتماعی، نشان دادن همدلی با آن ها هنگامی که از تعامل با دیگران واهمه دارند است. بنابراین، اگرمثلاً کودکی به دلیل کمرویی ازرفتن به زمین ورزش و بازی کردن با دیگران سرباز زد، پدر و مادر می توانند به او بگویند ” من احساس تو را به خوبی درک می کنم.من هم خودم گاهی چنین احساسی داشتم هنگامی که مطمئن نبودم چکار باید بکنم و دیگران مرا تماشا می کردند” با نشان دادن همدلی، پدر و مادر به کودک کمک می کنند که حس کند او را درک کرده و پذیرفته اند و نیز به او کمک می کنندکه هیجاناتش را بشناسد و درباره آن ها صحبت کند و شروع به جستجوی راهی برای کنترل آن ها نماید.

2) فرزندتان را كمرو معرفی نکنید :
مطالعات نشان داده اند كه اغلب یك كودك همانطور رشد خواهد كرد كه به او برچسب می زنند. فشارهای والدین بر بچه های كمرو، می تواند باعث اضطراب و عدم امنیت وی گردد كه خود مشكلی بدتر از خجالتی بودن است. فرزندتان را مجبور نكنید كه بیشتر از سطح شخصی اش پیشرفت كند. اگر شما مجبورید كه از واژه كمرو برای توصیف فرزندتان استفاده كنید همیشه آن را با نكته ای مثبت جبران كنید، مثلاً ” پسرم در حضور دیگران اندكی خجالتی است ولی او یك ورزشكار فوق العاده است.”

3)در خانه با او تمرین كنید:
 بازیهای مختلفی خارج از فعالیتهای روزمره فرزندتان انجام دهید؛ مانند ملاقات با یک شاگرد جدید در مدرسه، کارها و بازیهائی ترتیب دهید تا او بتواند به طور یکسان همه موقعیتهای اجتماعی را تجربه کند. به فرزندتان کمک کنید که آنچه را انجام می دهد،تجربه کند. به عقیده روانشناسان تکرار بعضی از بازیها و نقشها کمک می کند تا فرزندانتان کمتر احساس ترس و نگرانی کرده و راحتتر دوستی صمیمانه ای با دیگران داشته باشند.

4) موقعیت هایی را كه باعث خجالت فرزندتان می شود را شناسایی كنید:
برخی از بچه ها فقط در جاهای خاصی خجالتی هستند مثلاً بعضی از آنها ممكن است هنگامی كه در گروه قرار می گیرند خجالتی اند. برخی دیگر وقتی خجالت می كشند كه از آنها خواسته شود چیزی را در جلو كلاس برای همكلاسی ها ارائه دهند.سعی كنید مهارت های خاصی را كه فرزندتان نیاز دارد تا در موقعیت های اجتماعی احساس راحتی نماید شناسایی كنید.

5) برای رفتارهای اجتماعی کودک هدف گذاری کنید و پیشرفت او را بسنجید:
پژوهش های زیادی بر ارزش هدف گذاری در بهبود عملکرد صحّه گذاشته اند. برای بسیاری از کودکان کمرو، یک هدف واقعی و چالش انگیز، گفتن حداقل یک جمله به یک آدم جدید در هر روز است. هدف های مناسب دیگر می تواند صحبت کردن در مقابل کلاس، شرکت کردن در بازی با دیگر کودکان(حتی بدون حرف زدن)، یا سوال کردن از معلم باشد. پدر و مادر می توانند پیشرفت کودک را با قرار دادن جدول یا نموداری در خانه و مثلاً گذاشتن یک ستاره در جلوی هر روزی که کودک به هدف مورد نظر دست یافته است، پیگیری کنند.کودکان معمولاً دوست دارند خودشان ستاره ها را در جدول قرار دهند.

6) رفتارهای مثبت كودك خود را پاداش بدهید:
از كارهایی كه كودكان به صورت مثبت آنها را انجام می دهند پاداش بدهید.به عنوان مثلا وقتی كودكان تكالیفشان را خوب انجام می دهند در حضور دیگران آنها را تشویق كنید.یا به آنها یاد بدهید كه وقتی به مجلسی وارد می شوند سلام كنند و وقتی این كار را انجام دادند كودك خود را با گفتن تشكر یا آفرین تشویق كنید.در واقع گفتن جنبه های مثبت كودك به دیگران می تواند مفید باشد.

7) رفتار اجتماعی دیگران را در جلوی فرزند خود تحسین کنید:
پدر و مادر با اظهار نظر مثبت درباره رفتار اجتماعی دیگران می توانند به کودک کمرو در ارزش گذاری بر رفتارهای اجتماعی کمک کنند.برای مثال، پدر ومادر می توانند به فرزندشان بگویند” من از شیوه ای که آن پسر بچه نزد ما آمد و اسم ما را پرسید خوشم آمد” و یا این که مستقیماً به تعریف از آن بچه در مقابل فرزند خود بپردازید.البته مواظب باشید که از اظهار نظرهایی از قبیل این که “چرا تو نمی توانی مثل او عمل کنی؟” پرهیز نمائید.

8) برای هر کودک کمرو در هر موقعیت مهم، یک جفت پیدا کنید:
یک کودک کمرو که بتواند در یک موقعیت جدید حتی یک دوست هم پیدا کند، احساس آسایش بیشتری خواهد یافت و نهایتاً با کودکان بیشتری به تعامل خواهد پرداخت. پدر و مادر یا معلم می توانند با درخواست از دو بچه برای بازی کردن با یکدیگر و سپس صبحت کردن با هر دوی آن ها در مورد فعالیت ها و علایق مشترک، این فرایند را تسهیل کنند.پدر و مادر یا معلم همچنین می توانند به آن دو کودک کاری را تخصیص دهند(مثل سر هم کردن یک پازل) و از آن ها بخواهند با هم آن را انجام دهند.

9) جلوی تمسخر کودکان را بگیرید :
طرد اجتماعی و مسخره کردن می تواند به شکل گیری کمرویی کمک کند.بنابراین، کودکتان را مسخره نکنید و به دیگران نیز اجازه ندهید که چنین کنند. در صورت لزوم، کودکتان را از جمع کودکانی که او را مسخره می کنند خارج نمائید. با کودکانتان صحبت کنید و به آن ها بگوئید که حرف دیگران اهمیتی در زندگی آن ها ندارد. برای آن ها از مواردی که در گذشته خودتان مورد تمسخر دیگران قرار گرفته بودید صحبت کنید. خود افشاگری شما به فرزندتان کمک می کند که احساس ناراحتی کمتری از مسخره شدن توسط دیگران پیدا کند.

10) بدبینی كودك خود را از بین ببرید:
خجالتی بودن معمولاً از الگوها و تفکرهای منفی که باعث بدبینی می شود نشأت می گیرد مانند” بچه ها مرا دوست ندارند". از آنجا که کودکان خجالتی آمادگی زیادی در گوشه گیری دارند، پس بهتر است بزرگسالان مواظب رفتار خود باشند و به کودکشان اجازه دهند تا نظاره گر کارهای اجتماعی آنها به عنوان بخشی از زندگی روزمره شان باشند. با این وجود، بهتر است که صبور باشید. با تقویت و جایگزین کردن افکار مثبت به فرزندتان در از بین بردن بدبینی و تفکرهای منفی ذهن او کمک کنید، مثل “شما خیلی خوب با او بازی کردی” و او را تشویق کنید که خود را باور کند و بداند که او هم می تواند مثل دیگران خوب بازی کند و کاری را انجام دهد.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:05:00 ق.ظ ]




دخترانمان را چطور با حجاب آشنا کنیم؟

مجموعه: تعلیم و تربیت

 

 

 

یکی از دغدغه های مادران، آشنا کردن دختران با حجاب است، در این یادداشت چند پیشنهاد برای مادران در نظر گرفته شده است که امیدواریم سازنده باشد چرا که به نظر کارشناسان علوم دینی و روانشناسان برای عملی شدن این رفتار الهی می باید قدم های حساب شده برداشت تا شاهد اثرات زیبا و ماندگاری باشیم.


دخترانمان را چطور با حجاب آشنا کنیم؟
1- وجوب حجاب بر اساس نظر مراجع اتمام نه سال قمری است اما این سن برای شروعرعایت حجاب، بسیار دیر است. دختری که تا قبل از این سن آزادانه هر لباسی را می پوشید با رسیدن به این سن قطعا نخواهد توانست حجاب را در معنای مطلوبش رعایت کند پس آشنایی تدریجی با این امرضروری است مثلا در شش سالگی آستین حلقه ای یا دامن کوتاه نپوشد در هفت سالگی با پوششی مانند کلاه یا روسری های کوتاه و فانتزی موهایش پوشانده شود. حجابی که دست و پای او را نگیرد اما او را به پوشش نزدیک کند. مثلا خانواده ها باید به یاد داشته باشند که یکی از اشکالاتی که دختران در هنگام پوشیدن روسری دارند، احساس خفگی زیر گلو است که باید به آرامی وی را عادت داد.


عادت دادن کودک به حجاب بسیارمهم است ما نمی توانیم حجاب را به صورت فشرده اعمال کنیم ملایمت و لطافت و عادت دادن او بسیار اهمیت دارد.


 2- در این سنین کودکان در برابر حوادث و رفتار دیگران تاثیر پذیرترند، حجاب شرعی مادر، خاله، عمه و خانم های نزدیک به کودک و دوستانی که با آن ها روابط نزدیک داریم می تواند زمینه را برای محجبه بودن دختران فراهم کند.


یکی دیگر ازعوامل مخرب در این جا استفاده خانواده از شبکه های ماهواره ای است که به صورت مستقیم بر روح معنوی کودک اثرگذار است و یقینا بر روند مطلوب دینی خانواده موثر خواهد بود.


 3- بیان محاسن و فواید حجاب و مستور بودن زیبایی ها، رضایت خدا، سلامت فرد و اثرات زیان بار بدحجابی می تواند ما را در حصول نتیجه یاری کند.


 4- استفاده از آیات معرفی زنان صالح و برتر اسلام و بیان زندگانی ایشان به عنوان الگو

 5- همزمان با تکلیف دختران، بلوغ جسمانی هم اتفاق می افتد. این امر او را درگیر ظاهرش خواهد کرد. براین اساس او بیشتر از گذشته به فکر نمایاندن زیبایی ها و پوشاندن بدشکلی های موقتی اش خواهد افتاد. والدین آگاه باید با تهیه لباس های زیبا و شاد و متفاوت با رنگ های متنوع و استفاده ازخلاقیت، میل به آراسته بودن او را درک کنند به طوری که موجبات محدودیت او را فراهم نکنند و آزادی و شور و شوق کودکی او را مد نظر قرار دهند. مثلا از انواع چادرهای رنگی آذین شده با تور و روبان یا مانتو های زیبا با دکمه های رنگارنگ استفاده کنند تا دختر بداند، حجاب زیبایی های او را کم نکرده است.


می توانید برای انتخاب رنگ لباس و یا چادر، از او نظر خواهی کنید. دختر بچه ها لباس های چین دار و دنباله دار را بسیار دوست دارند. سعی کنید در حجاب و پوشش آنچه را که او دوست دارد انجام دهید و تنها شرط شما، پوشش اسلامی باشد. سلیقه خود را به هیچ عنوان بر فرزندتان تحمیل نکنید.

 

6- یکی از روش های تشویق، دادن پاداش است به طوری که روانشناسان بر این باورند که تقویت های بیرونی مانند جایزه موجب ایجاد تقویت های درونی مانند میل به داشتن حجاب خواهد شد. بر این اساس برای رعایت حجاب فرزندتان هدیه های هر چند کوچک اما مستمر تهیه کنید.


7- هر سال، روزجشن تکلیف کودکتان مراسمی کوچک به پا کنید چون آن روز تولدی دیگر است و به او یادآوری کنید درطول سالی که گذشت در چه زمینه هایی قوت یا ضعف داشته و قرار است چگونه باشد

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:39:00 ق.ظ ]




رزق چیست ؟ و اقسام آن کدامست ؟ و فرمول جلب آن چیست ؟

اقسام رزق ( دنیوی ) :

 

1 – رزق مادی : این فبیل ارزاق موجب حیات و بقای جسم انسان است ، ماحصل این رزق محدود به حیات دنیاست و انسانها به فراخور تلاش و و تقدیر خود از این ارزاق بهره مند می شوند ، برخی کمتر و برخی بیشتر .
رزق مادی خود به دو دسته رزق ضروری و غیر ضروری تقسیم می گردد :

 

الف – به طور مثال در باب مأکولات و مشروبات ، آب و نان از ارزاق ضروری و بسیار مهم و استراتژیک محسوب می شوند ، که فقدان هر یک موجب فنا و نابودی بشر است . درطول تاریخ بشر و به خصوص در جهان کنونی هم کشمکش ها و جنگهای متعددی بر سر این دو رزق زندگی بخش رخ داده است . خدای متعال در اهمیت آب اینگونه می فرماید :

 

أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ .
انبیاء30

 

آيا كسانى كه كافر شدند، نديدند كه آسمان‏ها و زمين بسته بودند [و آب و گياه نمى‏دادند] و ما آنها را شكافتيم و هر چيز زنده‏اى را از آب پديد آورديم؟ پس آيا ايمان نمى‏آورند .
و از این روست که رسول خدا در باب اهمیت نان نیز می فرماید :

 

لولا الخبز ما عبد الله . مشکاة الانوار فی غرر الاخبار .
اگر نان نبود خدا بندگی نمیشد .

 

2 – رزق معنوی : این نوع رزق موجب حیات و تعالی و ارزشمندی روح انسان است وجود این رزق است که به زندگی انسان معنا و مفهوم واقعی حیات را می دهد و جاودانگی و خلود در بهشت برین را به ارمغان می آورد و این همان چیزیست که جسم انسان حتی جسم مرده انسان را محترم و ارزشمند می کند . نگاهی به آیات قرآن کریم و احادیث وارده در خصوص حرمت زنده و مرده مؤمن و حقوقی که خداوند بر سایر مؤمنان در خصوص برادران و خواهران ایمانی خود مقرر فرموده انسان را به جایگاه و اهمیت ارزاق معنوی رهنمون می سازد .

 

مصادیق رزق معنوی :
درتفحص و جستجو درآیات قرآن کریم و هم احادیث و هم زبان زیبای دعا و مناجات معصومین علیهم السلام می توان به مصادیق فراوانی از ارزاق معنوی پی برد . از جمله :

الف – انفاق :
خداوند می فرماید : و مما رزقناهم ینفقون .
بقره 3
و از آنچیزهایی که روزیشان کردیم انفاق می کنند .

 

ب – اطعام :
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند : الطعام قوة الاجسام و الاطعام قوة الارواح .
مشکاة الانوار ابن طبرسی .
خوردن طعام موجب تقویت جسم است و خوراندن و اطعام ( دیگران ) موجب تقویت روح است .

 

ج – مهربانی بر ایتام - آبادان کردن مساجد - هم نشینی با کریمان - دوری جستن از لئیمان .
دریکی از دعاهای کوتاه رمضان داریم که :

 

اللهم ارزقنی رحمة الایتام

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:12:00 ق.ظ ]




ضرورت واسطه گری در روزی رسانی

درحقیقت شخص با انفاق و پرداخت زکات های مالی و معنوی به گونه ای عمل می کند که در نقش واسطه فیض ربوبی نشسته است و این واسطه گری موجب می شود تا خداوند عنایت ویژه ای به او داشته باشد و رزق بی حساب و همچنین آسان و ساده را در اختیار وی قرار دهد. از این رو خداوند در آیات 37 و 38 سوره نور و 3 و 4 سوره انفال بر نقش انفاق از روزی های خدادادی و پرداخت زکات به عنوان علل و عوامل برخورداری شخص از آمرزش و رزق های الهی و فضل و روزی های بی حساب تأکید می کند. همچنین عدم پرداخت حقوق واجب الهی و زکات و خمس و حقوق فقرا و مساکین از عوامل کاهش روزی به شمار می رود…

کمک و یاری به دیگران و بهره مند سازی دیگران از نعمت های خدادادی چون پناه دادن به مؤمنان و مهاجران (انفال آیه 72) و یاری کردن دین و دینداران (همان) در آیات قرآنی به همین سبب به عنوان علل و عوامل بهره مندی از روزی آسان و فراوان مطرح می شود.در کنار این عوامل، خودسازی و تقوای الهی داشتن (بقره آیه 212 و مائده آیه (88 و یونس آیه 31 و طلاق آیه 2 و 3)، توبه کردن از گناه و خطا (مریم آیات 60 و 62)، یاد خدا در همه احوال (نور آیه 37 و 38) و برپایی نماز (انفال آیه 3 و 4 و نور آیه 37 و 38) نیز بسیار موثر است؛ زیرا در راستای تقویت باورهای توحیدی است که خود عامل جذب و جلب روزی بی حساب و آسان است.

جهاد در راه خدا فرصتی است که زمینه بهره مندی نه تنها شخص بلکه جامعه از نعمت های خداوندی را فراهم می آورد. لذا در آیه 74 سوره انفال به عنوان یکی از علل و عوامل مهم در زمینه بهره مندی از روزی کریمانه الهی مطرح شده است. البته هر عملی هر چند نیک و صالح تنها زمانی می تواند جلب کننده نعمت و روزی باشد که برپایه اخلاص در عمل باشد. از این رو در آیات 40 و 41 سوره صافات بر اخلاص در کارها به عنوان جذب کننده روزی الهی تأکید می شود تا انسان ها در عمل صالح خویش به کلمه طیب و پاک یعنی نیت درست و خالص توجه یابند.

در تحلیل قرآنی هر چند که برای هر موجودی رزق معلومی (صافات آیات 40 و 41) معین شده ولی این گونه نیست که تغییراتی در کیفیت و یا چگونگی حتی دست یابی به آن به سبب رفتارها و پندارها پدید نیاید. از این رو در آیات قرآنی بیان می شود که چگونه برخی از بندگان رزق خویش را تباه می سازند و یا زمینه سهل الوصول بودن آن را دگرگون می سازند و حلال را حرام می کنند.

در داستانی آمده است که امیرمؤمنان علی(ع) روزی اسب خویش را به مردی می دهد تا به کاری در مسجد برسد. وقتی بازمی گردد می بیند که مرد افسار اسب را برداشته و رفته و اسب بی افسار در آن جا مانده است. برای خرید افسار می رود و اتفاقا همان افسار خود را در بازار به مبلغی می خرد. آن حضرت(ع) می فرماید من نیت کرده بودم که پس از بازگشت همان مقدار پول بابت حفظ اسب به وی بپردازم ولی او رزق حلال خویش را این گونه حرام می کند. به سخن دیگر شخص با دزدی کردن روزی کریمانه و حلال و آسان خویش را به روزی ذلت بار و حرام و سخت تبدیل می کند.

اگر جامعه ای در اندیشه رزق فراوان و آسایش باشد باید آن را در پرتو رفتارهای درست و عادلانه به دست آورد؛ زیرا امنیت و آرامش اجتماعی موجبات جلب و جذب روزی فراوان برای جامعه را فراهم می آورد. (نحل آیه 112)

انسانی که بخواهد از روزی کریمانه و پاک و پاکیزه برخوردار گردد می بایست افزون بر نیت صادق و خالص از همه ابزارهایی که موجب جلب و جذب رحمت الهی می شود بهره گیرد و این، زمانی امکان پذیر است که شخص باور داشته باشد که خداوند منشأ رزق و روزی است و فراوانی رزق نیز منوط به مشیت الهی است. (بقره آیه 212) آنگاه است که به سادگی و آسانی به روزی می رسد و یا در صورت نداری و تنگدستی، افزون بر صبرپیشگی، می کوشد تا با توبه و عبادت، رفع مانع نماید و محبت خداوندی را جلب و جذب کند تا از روزی بی حساب الهی بهره مند گردد.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:09:00 ق.ظ ]




علل و عوامل رسیدن به رزق آسان و فراوان

هر کسی آرزو دارد تا به سادگی و آسانی به رزق فراوان مادی و معنوی و نیز دنیوی و اخروی دست یابد و به گونه ای آسایش و امنیت خویش را تضمین کند.قرآن راه کارهایی برای بیان این مطلب مطرح کرده که می توان گفت ایمان به باورهای توحیدی بویژه توحید محض از مهمترین و اساسی ترین آن هاست.بسیاری از مردم به سبب نقصان در توحید و یا نوعی شرک خفی و اخفی دچار مشکلات روحی و روانی و جسمی در کسب روزی و رزق می شوند.

از این رو خداوند در آیات 25 و 212 سوره بقره و آیات 2 و 4 و 74 سوره انفال و آیه 50 حج و 40 غافر و آیات دیگر، ایمان را زمینه برخورداری از رزق های مختلف و متنوع الهی بیان می کند و از مردم می خواهد که بینش و نگرش خویش را تصحیح کرده و اجازه ندهند که باورهای باطل و شرک آلود، آنان را از رزق و روزی محروم سازد.

عامل مهم دیگر که در کنار ایمان توحیدی، نقش مهم و اساسی در جذب رزق و روزی ایفا می کند، اطاعت و عبادت عملی است که آیات 37 سوره آل عمران و نیز 30 و 31 سوره احزاب بر آن تاکید دارد؛ زیرا ایمان باید خود را به شکل عبادت نشان دهد تا محبت و مهر الهی را به سوی شخص جذب و جلب نماید. از این رو آیات 25 سوره بقره و 60 تا 62 سوره مریم و آیه 50 سوره حج، عمل صالح را زمینه ساز برخورداری از روزی معرفی می کند؛ زیرا عبادت و ایمان به خداوند به اشکال مختلف خود را نشان می دهد که عمل صالح از نمادها و نمودهای بارز آن است.

عمل صالح بویژه اگر به گونه ای باشد که بخشی از روزی و رزق های اعطایی خداوند را به دیگر موجودات خصوصاً نیازمندان برساند معنا و مفهوم دیگری می یابد؛ زیرا شخص نشان می دهد که خداوند را منشا رزق و روزی می داند و باور دارد که او نه تنها به همه اعمال آگاه است بلکه شخص را به عنوان خلیفه ربوبی در طول خویش می شناسد و اجازه می دهد که برخی از روزی ها از راه این سبب به دیگران منتقل شود.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:05:00 ق.ظ ]




رزق و روزی از دیدگاه قرآن

عواملی که موجب جذب و دفع روزی می شود

 

گستره معنایی رزق

در فرهنگ قرآنی، رزق همانند واژه خیر، دارای معنا و مفهومی وسیع و گسترده است به گونه ای که اختصاص به رزق مادی و دنیوی ندارد. از این رو زبان شناس معروف، راغب اصفهانی با توجه به فرهنگ قرآنی، رزق را به عطایای جاری دنیا و آخرت معنا می کند؛ (مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 351 ذیل واژه رزق) البته این واژه در کاربردهای متعارف و معمول به معنای غذا و طعام و قوت روزانه و ضروریات زندگی (لغت نامه دهخدا؛ ج 8؛ ص 10894 ذیل واژه روزی) و یا به تعبیر راغب هر آنچه وارد شکم می شود، به کار می رود. (مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 351)

خداوند در آیاتی چون 142 سوره انعام و 28 و 34 سوره حج و 19 سوره شورا و 10 و 11 سوره ق، چیزهایی چون شتر و گاو و گوسفند و خرما و مانند آن را به عنوان ارزاق بشر معرفی می کند که همان مفهوم متعارف از رزق است.

اما در آیات 87 و 88 سوره هود هنگامی که درباره نعمت خاص خداوند به شعیب سخن به میان می آورد، از مقام نبوت به عنوان رزق خاص و نیک یاد می کند که بیانگر آن است که در فرهنگ قرآنی، امور معنوی و غیرمادی مانند هدایت و راهیابی به معارف الهی و نبوت به عنوان رزق و روزی نیک و پسندیده به شمار می آید. (نگاه کنید به مجلد سوم المیزان صفحات 137 تا 138 که رزق حسن را در این آیه به نبوت و علم و دانش معنا کرده است.)

در آیات 28 و 29 سوره فاطر نیز به انفاق عالمان نسبت به روزی هایی که به ایشان داده شده اشاره کرده که بی گمان روزی معنوی و دانش های اعطایی به ایشان، مهمترین روزی و رزقی است که ایشان آن را انفاق می کنند. (تفسیر المیزان، همان پیشین)

همچنین آیات 26 و 27 سوره آل عمران، فرمانروایی و حکومت اعطایی خداوند به بندگان و عزت و سربلندی انسان را به عنوان روزی اعطایی خداوند برمی شمارد که خود این امر بیرون از دایره رزق و روزی مادی و متعارف می باشد. افزون بر این، آیه 82 سوره واقعه، قرآن را به عنوان روزی معنوی و عطای الهی به بندگان و همه انسان ها معرفی می کند که این خود بهترین گواه بر مفهوم گسترده رزق در فرهنگ قرآنی است که تنها اختصاص به چیزهایی ندارد که وارد شکم می شود.

البته این بدان معنا نیست که رزق در کاربردهای قرآن چنانکه گفته شد فقط منحصر به امور مادی و یا معنوی باشد بلکه شامل هر دو دسته از امور مادی و معنوی بلکه دنیوی و اخروی می شود. از این رو میوه ها (بقره آیه 22 و 25 و 126)، گزانگبین و م نّ (بقره آیات 54 و 57)، خرما (نحل آیه 67)، سلوی و بلدرچین (بقره آیه 54 و 57)، حبوبات و دانه های گیاهی (ق آیات9 تا 11)، باغ و بوستان (همان و سبا آیه 15)، انگور (نحل آیه 67)، چارپایان (انعام آیه 142 و حج آیه 28 و 34) و باران (غافر آیه 13 و جاثیه آیه 5) به عنوان رزق و روزی نیک و طیب معرفی شده است.

از اینکه خداوند در آیات 12 سوره شورا و نیز 22 بقره و 31 سوره یونس و آیات دیگر، آسمان را یکی از منابع تامین کننده روزی و رزق برمی شمارد و آب های نازل شده را در کنار نبوت و علم به عنوان ارزاق آسمانی معرفی می کند به روشنی دانسته می شود که رزق در کاربردهای قرآنی دایره معنایی گسترده ای دارد.

نگرش توحیدی و نقش آن در تفکر رزق خواهی

اگر در آیات قرآنی، سخن از منابع روزی چون آسمان و زمین در کنار کار و تلاش به میان می آید، در فرهنگ و بینش توحیدی قرآن این بدان معنا نیست که این امور خود دارای استقلال بوده و به عنوان موثر مستقل عمل می کند؛ بلکه نه تنها منابع رزق و روزی بشر و انسان ها تنها در دست خداست (ملک آیه 21) بلکه فراتر از آن، خداوند تنها تامین کننده رزق و روزی همه موجودات از جمله انسان ها از آسمان و زمین است. (یونس آیه 31 نحل آیه 73 و فاطر آیه 3 و غافر آیه 13 و آیات دیگر)

در تفکر توحیدی، هیچ چیز به طور استقلالی در مسیر تامین روزی و یا ایجاد منابع آن و یا تعیین مقدار و زمان ارسال روزی بشر و دیگر موجودات دخالت ندارد؛ بلکه همگی در مسیر مشیت و اراده الهی است که تاثیرگذاری محدودی خواهند داشت. این گونه است که پیامبران(ع) ماموریت داشته اند تا این مفهوم را در باورهای مخاطبان خویش بپرورانند که هیچ چیزی بیرون از دایره مشیت و اراده خداوند نیست و نمی تواند تاثیری در رزق و روزی بشر و یا دیگری داشته باشد.

به سخن دیگر نه تنها بتان و یا هر موجود دیگری (نحل آیه 56 و سبا آیه 24) دخالتی در رزق و روزی و تامین آن ندارد بلکه حتی منابع تامین روزی یعنی آسمان و زمین نیز در مسیر مشیت الهی و طول اراده الهی است که حرکت کرده و تاثیرگذار خواهد بود.

تفکر توحیدی بیان می کند که خداوند تنها منشاء رزق و روزی همه موجودات است و این که خداوند به سبب آگاهی و احاطه کامل علمی و قدرت در تقسیم و تعیین، بدرستی رزق هر کسی را مشخص کرده و در هنگام نیاز به وی می رساند. بنابراین آگاهی و علم همه جانبه خداوند منشأ تامین رزق همه موجودات هستی است. (عنکبوت آیه 60 و نیز شورا آیه 12) براساس تفکر توحیدی، خالقیت خداوند، منشأ روزی رسانی به انسان ها (روم آیه 40 و فاطر آیه 3) و مقام ربوبیت وی مقتضی اعطای رزق و روزی به بندگان است. (بقره آیه 21 و 22 و اسراء آیه 30 و سبا آیات 15 و 36)

براساس تفکر توحید محوری، نقش مشیت خداوندی در قبض و بسط رزق ها (رعد آیه 26 و اسراء آیه 30 و قصص آیه 82 و ده ها آیه دیگر) و همچنین در عطای رزق بی حساب نسبت به برخی از بندگان معنا و مفهوم می یابد. (بقره آیه 212 و آل عمران آیه 27 و 37 و نور آیه 38)این تفکر موجب می شود تا شخص به باوری راستین درباره روزی و رزق برسد و باور کند که نزول رزق و روزی به اندازه صلاح بندگان و موجودات است. (شورا آیه 27)

خداوند در آیه 31 سوره یونس و نیز 73 سوره نحل و 64 سوره نمل فروفرستادن رزق را نشانه ای برای معبود حقیقی بشر و آیتی بر وحدانیت می داند. (غافر آیه 13 و 14)اگر چنین تفکری در جامعه رشد پیدا کند و مردم به چنین باوری برسند می توان گفت که دیگر کسی نگران رزق و روزی خویش نخواهد بود چه برسد که براساس این نگرانی دست به کشتن دیگری و یا خودکشی بزنند و فرزندان را به خاطر ترس گرسنگی، به قتل رسانند. (انعام آیه 151 و اسراء آیه 31)

البته این بدان معنا نیست که انسان ها گرفتار گرسنگی نشوند و یا دچار قحطی و خشکسالی نگردند، زیرا علل و عواملی چون رفتارها و کردارهای بشر موجب می شود تا قحطی در کنار زلزله و حوادث مخرب و زیانبار دیگری رخ نماید و یا موجباتی فراهم آید که فساد و تباهی در رزق رخ دهد و روزی و رزقی که می بایست به سادگی در اختیار شخص قرار گیرد دور از دسترس وی باشد و یا به سختی بدان برسد. این همان چیزی که این نوشتار بر اساس بیان آن آغاز شده است. بنابراین لازم است که نگاهی به این علل و عوامل براساس تحلیل قرآنی شود و با شناسایی آن ها از آن پرهیز کرده و راه را برای بهره مندی بیشتر و بهتر و آسان تر از روزی فراهم آوریم

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:04:00 ق.ظ ]




مقام سازی در برابر مغضوبان وگمراهان

مقاوم سازی در برابر مغضوبان و گمراهان

 

آیه:

صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ[1]

ترجمه:

(خداوندا! ما را به) راه کسانی که آنها را مشمول نعمت خود ساختی، (هدایت کن) نه غضب شدگان و نه گمراهان!

نکته ها:

این آیه راه مستقیم را، راه کسانی معرّفی می کند که مورد نعمت الهی واقع شده اند و عبارتند از: انبیا، صدّیقین، شهدا و صالحین.[2] توجّه به راه این بزرگواران و آرزوی پیمودن آن و تلقین این آرزو به خود، ما را از خطر کجروی و قرار گرفتن در خطوط انحرافی باز می دارد. بعد از این درخواست، از خداوند تقاضا دارد که او را در مسیر غضب شدگان و گمراهان قرار ندهد. زیرا بنی اسرائیل نیز به گفته قرآن، مورد نعمت قرار گرفتند، ولی در اثر ناسپاسی و لجاجت گرفتار غضب شدند.

قرآن، مردم را به سه دسته تقسیم می نماید: کسانی که مورد نعمت هدایت قرار گرفته و ثابت قدم ماندند، غضب شدگان و گمراهان. مراد از نعمت در «أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ»، نعمتِ هدایت است. زیرا در آیۀ قبل سخن از هدایت بود. علاوه بر آنکه نعمت های مادی را کفّار و منحرفین و دیگران نیز دارند. هدایت شدگان نیز مورد خطرند و باید دائماً از خدا بخواهیم که مسیر ما، به غضب و گمراهی کشیده نشود.

مغضوبین در قرآن

در قرآن، افرادی همانند فرعون و قارون و ابولهب و امّت هایی همچون قوم عاد، ثمود و بنی اسرائیل، به عنوان غضب شدگان معرّفی شده اند.[3] بنی اسرائیل که داستان زندگی و تمدّن آنها در قرآن بیان شده است، زمانی بر مردم روزگار خویش برتری داشتند؛ «فَضَّلْتُکمْ عَلَی الْعالَمِینَ»[4] لکن بعد از این فضیلت و برتری، به خاطر رفتار خودشان، دچار قهر و غضب خداوند شدند. «وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ»[5] این تغییر سرنوشت، به علّت تغییر در رفتار و کردار آنان بوده است؛ دانشمندان یهود، دستورات و قوانین آسمانی تورات را تحریف کردند، «یحَرِّفُونَ الْکلِمَ»[6]و تجّار و ثروتمندان آنان نیز به ربا وحرام خواری و رفاه طلبی روی آوردند، «أَخْذِهِمُ الرِّبَوا»[7] و عامّه مردم نیز در برابر دعوت به جهاد و مبارزه، از روی تن پروری و ترس، از رفتن به جبهه نبرد و ورود به سرزمینِ مقدّس، سر باز زدند. «فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّک فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ»[8]به خاطر این انحرافات، خدا آنان را از اوج عزّت و فضیلت، به نهایت ذلّت و سرافکندگی مبتلا ساخت. ما در هر نماز، از خداوند می خواهیم که مانند غضب شدگان نباشیم. یعنی نه اهل تحریف آیات و نه اهل ربا و نه اهل فرار از جهاد در راه حقّ، و همچنین از گمراهان نباشیم، آنان که حقّ را رها کرده و به سراغ باطل می روند و در دین و باور خود غلوّ و افراط کرده و یا از هوی و هوس خود و یا دیگران پیروی می کنند.[9] انسان در این سوره، عشق و علاقه و تولّای خود را به انبیا و شهدا و صالحان و راه آنان، اظهار و ابراز داشته و از مغضوبان و گمراهان تاریخ نیز برائت و دوری می جوید و این مصداق تولّی و تبرّی است.

ضالّین در قرآن

«ضلالت» که حدود دویست مرتبه این واژه با مشتقاتش در قرآن آمده است. گاهی در مورد تحیر بکار می رود، «وَ وَجَدَک ضَالًّا»[10]و گاهی به معنای ضایع شدن است، «أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ»[11]ولی اکثراً به معنای گمراهی و همراه با تعبیرات گوناگونی نظیر: «ضَلالٍ مُبِینٍ»*، «ضَلالٍ بَعِیدٍ»*، «ضَلالٍ کبِیرٍ» به چشم می خورد. در قرآن افرادی به عنوان گمراه معرّفی شده اند، از جمله: کسانی که ایمان خود را به کفر تبدیل کردند،[12]مشرکان،[13]کفار،[14] عصیان گران،[15] مسلمانانی که کفّار را سرپرست و دوست خود گرفتند،[16]کسانی که مردم را از راه خدا باز می دارند، کسانی که به خدا یا رسول خدا توهین می کنند، آنان که حقّ را کتمان می کنند و کسانی که از رحمت خدا مأیوسند. در قرآن نام برخی به عنوان گمراه کننده آمده است، از قبیل: ابلیس، فرعون، سامری، دوست بد، رؤسا ونیاکان منحرف. گمراهان خود بستر و زمینۀ انحراف را فراهم و گمراه کنندگان از این بسترها و شرایط آماده، استفاده می کنند. بسترهای انحراف در قرآن عبارتند از: 1- هوسها،[17] 2- بت ها،[18] 3- گناهان[19]، 4- پذیرش ولایت باطل،[20] 5- جهل و نادانی.[21]

پیام ها:

1- انسان در تربیت، نیازمند الگو می باشد. انبیا، شهدا، صدّیقین وصالحان، نمونه های زیبای انسانیت اند. «صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ»

2- آنچه از خداوند به انسان می رسد، نعمت است. قهر و غضب را خود به وجود می آوریم.[22]«أَنْعَمْتَ، الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ»

3- ابراز تنفّر از مغضوبان و گمراهان، جامعه اسلامی را در برابر پذیرش حکومت آنان، مقاوم و پایدار می کند. «غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ»[23]
پی نوشت

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:01:00 ق.ظ ]




مهربانی با یتیمان

حکومت علی علیه السلام که حکومت «عدل» بود، در حد شعار و تبلیغات دور نمی زد، و برای زمینه چینی و حیف و میل های بیشتر که امروز در سطح جهان و بین الملل معمول است نبوده است، بلکه وی در عمل برای جهان و اندیشمندان روشن ساخت که در زعامت آن حضرت حتی یک نفر یتیم، خود را بی پناه ندانسته، و با درگذشت پدر مستقیما تحت نظارت «ولی امر» و جانشین به حق انبیاء و اولیاء قرار گرفته، و آن چنان مورد لطف و عنایت مولایش قرار می گیرد، که دیگران در آن عصر آرزوی یتیمی می کردند! !

«ابوالطفیل» می گوید: علی علیه السلام در دوران حکومت خویش افراد مستمند و بی نوا را مورد عنایت قرار می داد، روزی او را مشاهده کردم که بچه های یتیم و بی سرپرست را به دور خود فراخوانده، ناگاه تمام یتیمان را جمع کرده، و سفره مناسبی بازکرد، و «عسل» و سایر نیازمندی ها را دور هم چید، و لقمه های لذیذ و عسلی بر دهان آنان گذاشت، و این منظره آن چنان مؤثر و جالب بود که بعض اصحابش گفتند:

«لوددت انی کنت یتیما» .

: ای کاش من هم یتیم بوده، و این چنین مورد الطاف علی قرار می گرفتم. (1)

و در این مورد علی علیه السلام می فرمایند:

«انا الهادی، انا المهدی، انا ابوالیتامی و المساکین، و زوج الارامل، و انا ملجأ کل ضعیف، و مأمن کل خائف» . (2)

: من هادی مردم و هدایت یافته خدایم، من پدر یتیمان و بی چارگانم، من سرپرست زنان بیوه و پناهگاه ضعفاء و امید و پشتوانه ستمدیدگانم.

و در مورد یتیمان به پیروان امت اسلامی سفارش می کنند:

«بروا ایتامکم، و واسوا فقرائکم، و ازافوا بضعفائکم.» (3)

: به یتیمان اجتماع نیکی، و به فقراء خود مواسات، و به گروه ناتوان محبت نمائید.

و در آخرین وصیت هایش که پس از ضربت مسموم «ابن ملجم مرادی» لعنة الله علیه صورت می گرفت فرمودند:

«الله الله فی الایتام، فلا تغبوا افواههم و لا یضیعوا بحضرتکم» (4)

: شما را به خدا یتیمان خود را فراموش نکنید، دهن های آنان را در انتظار غذا قرار ندهید، مواظب باشید که آنان گرسنه نمانند و حقوقشان با وجود شما تباه نگردد.

این احادیث حاکی است که امیرالمؤمنین در قول و عمل به فکر یتیمان بود، و جای خالی پدران را بر آنان پر می کرد، و نمی گذاشت هیچ فرزند یتیمی با فقدان والدین خود احساس نیاز و سرپرست نماید! ! بلکه وضع این گروهها بهتر از دیگران می گردید! تا جایی که مقام و موقعیت اجتماعی آنان در حکومت علوی مورد غبطه و آرزوی سایر مردم قرار می گرفت.

از سوی دیگر علی علیه السلام به سایر مردم نیز سفارش آنان را می فرمود، و یک موقعیت بی نظیر در اجتماع برایشان فراهم می ساخت، و هنگام شهادت نیز این مسئولیت الهی را فراموش ننموده، و نیکی به آنان را برای پیروان خود توصیه فرمودند.

در کنار تنور یتیمان شهداء

در تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است: روزی او زنی را مشاهده کرد که او مشک آبی را به دوش گرفته و با زحمت و مشقت آن را حمل می کند.

حضرت از آن بانو درخواست کرد که ظرف سنگین آب را در اختیار وی قرار دهد… علی علیه السلام مشک را برداشت و از احوال زن پرسش نمود، معلوم شد شوهر وی از سربازان شهید اسلام در رکاب آن حضرت بوده است، و هزینه زندگی فرزندان شهید باعث کار آن زن و آب کشی به خانه دیگران گردیده است!

مولای متقیان آدرس خانه او را گرفته و شب را در تمام ناراحتی به سر برد، و سحرگاه زنبیلی پر از خرما و روغن و آرد و گوشت… را به دوش گرفته، و به خانه مزبور حمل کرد، در طول راه برخی از مؤمنین درخواست کمک کردند، ولی حضرت می فرمود: روز رستاخیز بار مرا چه کسی حمل می کند؟!

علی علیه السلام پس از در زدن و اجازه گرفتن به طور ناشناخته وارد خانه شد، و پیشنهاد فرمود: زن اجازه دهد یا او بچه ها را به بازی گرفته و مشغول کند، و یا به خمیر کردن و نان پختن بپردازد، زن گفت: شما بچه ها را مشغول کنید، من به کار خمیر کردن و پختن نان می پردازم، خدا از تو راضی شود، و بین من و «علی بن ابی طالب» حاکم گردد! ! (5)

حضرت علی به فوری مقداری گوشت را پخت و با خرما و غیره بر دهان بچه ها گذاشت، و هر بار لقمه ای را که به آنان می خورانید می فرمود: ای فرزندانم! علی را حلال کنید!!!

چون خمیر آماده پختن گردید زن عرض کرد: ای بنده خدا تنور را روشن کن، علی علیه السلام تنور را روشن نموده، و صورت مبارک خویش را بر روی شعله های آتش می گرفت و می گفت: بچش ای علی! این جزای کسی است که از یتیمان غفلت کند! ! در این هنگام زن همسایه وارد شد، و دید «علی بن ابی طالب» با بچه های شهید بازی می کند، و آنان را می خنداند، و لقمه های لذیذ بر دهانشان می گذارد، با دیدن وی او را شناخت، و خطاب به زن شهید، داد زد: وای بر تو این «امیرالمؤمنین» است که در خانه تو کار می کند، و بچه هایت را می خنداند.. .؟

زن شهید از گفتار و کردار خود احساس شرم کرد، و با عذر خواهی عرض نمود: یا امیرالمؤمنین ! من از شما شرم دارم، و نشناخته حرف هایی زده و تو را به کار گماردم.

علی علیه السلام فرمودند: من از شما شرم می کنم که تا به حال از اوضاع شما بی اطلاع مانده ام!! این بگفت و خانه آنان را موقتا ترک کرد. (6)

این فراز از زندگی آن حضرت نشان می دهد که او تا چه میزان خود را مسئول یتیمان و فرزندان «شاهد» می دانست، ولی در عین حال در کنار محبت و انجام مسئولیت عاطفی، مسائل تربیتی و بازسازی اخلاقی آنان را نیز فراموش ننموده، و می فرمود:

«ادب الیتیم مما تؤدب منه ولدک و اضربه مما تضرب منه ولدک» (7)

: هم چنانچه فرزندان خود را تربیت می کنید، یتیمان را نیز ادب نمائید، و به طوری که در هنگام نیاز فرزندان خویش را می زنید، از یتیمان نیز غفلت نکنید (چنانچه نیاز باشد می توان متوسل تنبیه مجاز شرعی شد) تا بچه های لوس بار نیایند.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:00:00 ق.ظ ]




احادیث حضرت زهرا (سلام الله علیها): طلب خلقیات نیکو و شایسته

از جمله دعاهای حضرت فاطمه (علیها السّلام):

اَللّهُمَّ إنی اَسئلکَ کَلِمَةَ الإخلاصِ وَ خَشیَتَکَ فِی الرِّضا وَالغَضَبِ وَالقَصدَ فِی الغِنی وَالفقرِ؛
خداوندا! از تو اعتقاد خالص و توحید را می خواهم، و این که در حالتِ خشم و رضا از تو بترسم و در حالت فقر و غنا اعتدال را رعایت کنم.
بحارالانوار، ج 94، ص 225

شرح حدیث:

خواسته های حضرت فاطمه (علیها السّلام) در این دعا یکی اعتقادی است، یکی قلبی و یکی هم اخلاقی و رفتاری.

«کلمه ی اخلاص» و عقیده به توحید نخستین خواسته است. اگر توجه به معبود یکتا نباشد، عمل تباه و اندیشه منحرف می گردد.

خواسته ی دوم خداترسی در حال غضب و رضاست. بعضی وقتی عصبانی می شوند، از مرز حق می گذرند و قضاوت نادرست و تصمیم نابجا می گیرند. رعایت حکم خدا وحق و عدل در همه حال معیار سلامت اخلاقی و ایمانی انسان است.

خواسته ی سوم میانه روی در حال ثروتمندی و تنگدستی است.

برخی وقتی فقیرند، هم ناشکری می کنند، هم بخل می ورزند. برخی هم وقتی ثروت و مال دارند، به افراط و زیاده روی و ریخت و پاش و اسراف روی می آورند.

حرکت در راه «اعتدال» مطلوب شرع و عقل است. میانه روی هم در دوران فقر و تنگدستی هم در دوره ی توانگری و برخورداری فضیلتی اخلاقی است.

افراط و تفریط در هر مسأله ای ناپسند است، حتی در بذل و بخشش مالی

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:40:00 ق.ظ ]




خواندن نماز بر جنازه فاطمه "س"

خواندن نماز بر جنازه فاطمه سلام الله علیها

در كتاب ((روضة الواعظين )) آمده است : وقتى شب شد و خواب به چشمها چيره گشت و پاسى از شب گذشت ، حضرت على (عليه السلام) همراه حسن و حسين ، عمار، مقداد، عقيل ، زبير، ابوذر، سلمان ، بريده ، و چند نفر از خواص بنى هاشم ، جنازه را از خانه بيرون آوردند و بر آن نماز خواندند و در نيمه هاى شب آن را به خاك سپردند. حضرت على (عليه السلام) اطراف قبر زهرا(سلام الله عليها) هفت قبر ديگر ساخت تا قبر فاطمه (سلام الله عليها) شناخته نشود.
و در كتاب ((مصباح الاءنوار)) آمده : شخصى از امام صادق (عليه السلام) سؤ ال كرد، امير مؤمنان على (عليه السلام) در نماز بر فاطمه (سلام الله عليها) چند تكبير گفت ؟
آن حضرت فرمود: على (عليه السلام) يك تكبير مى گفت ، جبرئيل نيز يك تكبير مى گفت ، و بعد فرشتگان مقرب الهى تكبير مى گفتند، تا اين كه امير مؤمنان (عليه السلام) پنج تكبير گفت .
شخص ديگرى پرسيد: در كجا بر او نماز خواند؟
امام صادق (عليه السلام) فرمود: در خانه اش نماز خواند، سپس جنازه را حركت دادند و از خانه بيرون آوردند(1)

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:36:00 ق.ظ ]




فضایل حضرت زهرا (س): فقط براى رضاى خدا

 

عرب تازه مسلمانى در مسجد مدينه از مردم كمك خواست . پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) به اصحاب خود نگريست ، سلمان فارسى برخاست تا نياز آن بيچاره را بر طرف سازد، هر جا رفت با دست خالى برگشت ، با نااميدى به طرف مسجد مى آمد كه چشمش به منزل حضرت زهرا(سلام الله عليها) افتاد، با خود گفت : فاطمه (سلام الله عليها) و منزل فاطمه (سلام الله عليها) سر چشمه نيكوكارى است ، درب خانه را كوبيد و داستان عرب مستمند را شرح داد.
حضرت زهرا(سلام الله عليها) فرمود:

اى سلمان ! سوگند به خداوندى كه حضرت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) را به پيامبرى برگزيد، سه روز است كه غذا نخورده ايم ، و فرزندانم حسن و حسين (عليه السلام) از شدت گرسنگى بى قرارى مى كردند، و خسته و مانده به خواب رفته اند، اما من ، نيكى و نيكوكارى را كه درب منزل مرا كوبيده است هرگز رد نمى كنم .

آن گاه پيراهن خود را به سلمان داد تا در مغازه شمعون يهودى گرو گذاشته مقدارى خرما و جو قرض بگيرد.سلمان فارسى مى گويد:پس از دريافت جو و خرما به طرف منزل فاطمه (سلام الله عليها) آمدم و گفتم : اى دختر رسول خدا! مقدارى از اين غذاها را براى فرزندان گرسنه ات بردار.پاسخ داد:

اى سلمان ! اين كار را فقط براى خداى بزرگ انجام داديم و هرگز از آن استفاده نخواهيم كرد

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:36:00 ق.ظ ]