نرجس
 
   



برگزاری تبلیغ پذیرش حوزه علمیه خواهران توسط معاونت فرهنگی مدرسه علمیه خواهران در ابدانان

به همت معاونت فرهنگی مدرسه علمیه خواهران آبدانان .با حضور در مراسمات ومحافل عمومی دهه فاطمیه علاوه بر بیان مطالب در این برنامه.تشویق خواهران را به حضور در ثبت نام در مدرسه علمیه صحبت کرد

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[سه شنبه 1395-12-03] [ 09:17:00 ق.ظ ]




ارزشهای دینی و مذهبی
 

به نظر استانلی هال،بالاترین میزان حساسیت مذهبی در 16سالگی دیده می شود.در رابطه با تحول مذهبی،( بوره) معتقد است که عشق به خدا در کودکی که روابط بسیار نزدیکی با محبت نسبت به والدین دارد شدیدتر شده و از آن جدا می شود.این عشق به صورت یک نوع رابطه ذهنی درآمده و بیشتر اوقات در دختران نوجوان با جهش های عارفانه همراه است و در این هنگام است که تمایلات مذهبی روشن و مشخص می شوند.هنگامی که ارزشهای تازه کشف شده با هم در تضاد باشند،ایمان
نوجوان با چند بحران مواجه می شود.این وضع زمانی اتفاق می افتد که ارزشهای معنوی و الهی با بعضی از ارزشهای اجتماعی که برای عزت نفس خوشایند است،برخورد کند. گاهی هم هوسهای شهوانی و جسمانی بر ضد قواعد اخلاق و مذهب طغیان می کنندو در این صورت ممکن است ایمان تحت تأثیر شهوات سرکش قرار گرفته،شکست خورده و سقوط کند.از نظر فکری نوجوان کوشش می کند بین اعتقادات و معلومات خود،توافقی برقرار سازد.در بیشتر موارد در سنین 18-17 سالگی . اصول دینی با برخی از واقعیات علمی تناقض پیدا می کند و نوجوان را با بحرانهای جدیدی روبرو می کند. وجود چنین بحرانهایی در دوران بلوغ و مواجه شدن نوجوان با آنها،پیشرفت های زیادی را در زمینه شخصیت به دنبال دارد. می توان گفت به دنبال این بحرانهاست که وجدان فردی جای خاص خویش را در شخصیت نوجوان پیدا می کند،نوجوان شخصیت اجتماعی پیدا می کند و در نهایت موجب می شود که نوجوان جایگاه خود را نسبت به ارزشهای زندگی بیابد.بین دو مقطع زمانی که نوجوان از ارزشهای شخصی خود آگاه می شود و زمانی که ارزشهای اجتماعی او را احاطه می کنند فاصله ای وجود دارد باید آن را حفظ کرده و از آن استفاده نمود.(11)
چگونگی آموزش ارزشهای اخلاقی و دینی به نوجوانان و جوانان
چگونگی آموزش ارزشهای اخلاقی و دینی به نوجوانان و جوانان در همه جای جهان چه در کشورهای پیشرفته صنعتی و چه در کشورهای در حال توسعه،موضوع بحث های مهمی قرار گرفته است و ما نیز در کشور خود نیاز جدی داریم که آن را به گفتگوهای اساسی و مبتنی بر یافته های علمی بکشانیم.
بسیارند پدر و مادرهایی که نگران بی اعتنایی یا کم اعتنایی نوجوانان و جوانان به ارزشهای معنوی هستند.پدر و مادرهای دیگری نیز هستند که چگونگی آموزشهای اخلاقی و دینی را در مراکز آموزشی نادرست یا همراه با خطاهای فاحش می دانند. مسلماً کسانی نیز هستند،خاصه متولیان آموزشهای اخلاقی و دینی در مراکز آموزشی رسمی که وضع موجود را نزدیک به وضع مطلوب تلقی می کنند و در مقابل انتقاداتی که از اهداف و محتواو روشهای آموزشی آنان به عمل می آید، به شدت ناراحت و برآشفته می شوند.
آموزش پنهان یا ضمنی همیشه و در هر نوع آموزشی وجود دارد،اما همگان آن را نمی بینند.
آموزش پنهان یا ضمنی عبارت از فضای اخلاقی و دینی رایج در مراکز آموزشی است. آموزش پنهان یا ضمنی را 70 سال پیش جان دیوئی(1933) برای اولین بار مطرح کرد و اظهار داشت که جدا از برنامه های آشکار و رسمی آموزشی در مورد آموزش اخلاقی و دینی، هر محیط آموزشی سرشار از برنامه های پنهان اخلاقی و دینی است که بر فضای آموزشی مسلط است.این فضا در مقررات محیط آموزشی و کلاس درس در رفتار و نگرش های مدیر، معلم و سایر کارکنان مرکز،در طرز برخورد آنان در برخورد آنان با فعالیتهای درسی و فوق برنامه و در محتوای کتابهای درسی و سایر مواد آموزشی مشاهده می شود.
الگوهای اخلاقی و دینی که مدیر و معلمان و کارکنان مراکز آموزشی به شاگردان ارائه می دهند، تأثیر عمیقی بر باورها و رفتارهای اخلاقی و دینی شاگردان به جای می گذارد که ممکن است از تأثیر آموزشهای رسمی و برنامه ریزی شده اخلاقی و دینی در مدرسه نیز بیشتر باشد.این الگوها در واقع یک نظام از باورها و رفتار اخلاقی و دینی( مثلا در مورد خوبی و بدی، شیوه برخورد با دیگران، فاصله حرف و عمل،ویژگیها و عمق رفتارهای دینی) را به شاگردان ارائه می دهد.(12)

عوامل بی رغبتی به نماز
 

انسانی که به خوردن غذا یا میوه سالم تمایل ندارد حتماً از سلامت جسمی محروم است و یا آنکه ویتامین وخاصیت غذا برای او ناشناخته است و یا عوامل جانبی او را از خوردن غذا باز می دارد. نیایش و نماز غذای سالم روح است. پس چرا بعضی نسبت به آن بی رغبت و بی تفاوتند؟ و چه عواملی مانع کشش و جذب به آن هستند؟

گناه و آلودگی
 

یکی از میراثهای ارزشمند در فرهنگ اسلامی دعاها و مناجاتهایی است که از ائمه معصومین علیهم السلام به یادگار مانده است که در آن معارف اسلامی به زبان دعا بیان شده است.در دعای ابوحمزه ثمالی، امام سجاد(ع) به بررسی عوامل بی رغبتی نسبت به نماز و مناجات پرداخته و به خداوند تبارک و تعالی عرض می کند:"خدایا چه شده است که هرگاه با خود می گویم که آماده نماز شوم و مناجاتی با تو داشته باشم،کسالت را در هنگام نماز بر من مسلط می نمایی؟و لذت مناجات را از من سلب می کنی… شاید مرا بی اعتنا به ربوبیت خود یافتی و از خود دور نموده ای… شاید به جرم و گناهم مرا مجازات نموده ای؟ شاید مرا مأنوس با اهل بطالت می دانی و انس با نماز را از من سلب کردی؟” آری بدینسان امام علیه السلام،گناه و آلودگی را از عوامل مهم بی رغبتی به نماز معرفی می فرماید.
عدم شناخت و بی مهری به خداوند
شخصیتی که ناشناخته و توصیف نشده باشد،جاذبه و حریم نخواهد داشت. در سوره مبارکه حمد خداوند سبحان، نخست خود را برای جهانیان توصیف می کند که رابطه اش با آنان رابطه مالک و مربی است و او نسبت به مملوکین و مربوبین خویش، سراپا محبت و لطف است و این ارتباط با ختم پرونده انسانها در نشا اولی و دار دنیا قطع نمی گردد و درجهان آخرت، مرکز همه توجهات و قدرتها اوست و لاغیر.پس از آنکه انسان خدای خویش را شناخت و در پرتو این شناخت احساس محبت و عشق پیدا کرد،آنگاه از قول انسان می فرماید:"ایّاک نعبد و ایّاک نستعین". آن کس که در برابر دریای بیکران رحمت و لطف الهی سر تعظیم فرو نمی آورد و نسبت به او احساس محبتی ندارد. در یک روایت قدسی خداوند متعال رغبت و عشق به نماز را ناشی از شناخت و محبت به خداوند می داند و می فرماید:"یَابنَ عِمران لَو رَأَیتَ الّذینَ یُصَلّون لی فی الدّجی وَ قَد مَثُلتُ نَفسی بَینَ اَعیُنِهم وَ هُم یُخاطِبونی… یَابنَ عِمران کَذِبَ مَن زَعَمَ أَنَّهُ یُحِبُنی فَاِذا جَنَّه اللَّیلُ نامَ عَنّی اَلَیسَ کُلُّ مُحِبٍّ یّحِبُّ خَلوَةَ حَبیبهِ.” (13) یعنی: ای موسی، اگر ببینی آنان را که درون شب برای من نماز می خوانند گویا من درپیش چشمان آنانم و با من به گفتگو نشسته اند… ای فرزند عمران،خطا می کند و دروغ می گوید آن کس که می پندارد مرا دوست دارد اما همینکه شب فرا می رسد می خوابد.آیا هر محبی سخن گفتن در خلوت با محبوب خود را دوست نمی دارد؟ (14

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:03:00 ق.ظ ]




خطرات انواع بلوغ
 

دوران نوجوانی و بلوغ دوران خطر است.تحولات سریع و غافلگیرکننده ممکن است برای نوجوان آسیب آور و گرفتارکننده باشد.دامنه این خطرزایی نیز وسیع است:
- خطر انحراف و لغزش در زمینه های غریزی و جنسی مثل روابط ناصواب،به خود مشغول شدن.
- خطر اقتصادی مثل دزدی و مصرف بیهوده مال آن هم در راه اقناع هوس.
- خطر اجتماعی مثل تشکیل باند و گروه و معاشرت های ناصواب و انحراف آمیز.
- خطر فرهنگی در مورد تغییر افکار و آداب،استفاده از ادبیات رسوا و انحراف در هنر.
- خطر بروز بیماری هایی چون اضطراب،وسواس،افسردگی و بیماری های زیستی.
- خطر خجلت و کم حیایی به ویژه برای دختران که این خود زمینه ساز لغزشهای متعدد است.
- خطر وقاهت و بی باکی،سبقت جویی،غرور،خودشیفتگی و… که هر کدام صدمات و آسیب هایی را برای فرد و جامعه به دنبال دارد.
- خطر مذهبی مثل تردید در مذهب،تردید در فراگرفته های اعتقادی و بی اعتنایی به انجام تکالیف شرعی.(4)

رشد دینی در نوجوانی و جوانی
 

در تمام ادیان الهی،دوره نوجوانی به عنوان دوره آغاز عمل به آداب و شعائر دینی و دوره آموزش عملی دینداری به حساب می آید.در این دوره است که عبادت مستمر در خانه و مسجد و کنشت و کلیسا و سایر اماکن مذهبی به نوجوانان تکلیف می شود و آنان نیز،اگر از پیش در خانواده ای با باورهای مذهبی رشد یافته باشند و حرمت نهادن به اصول و بنیادهای دینی را آموخته باشند،با علاقه مندی به دین روی می آورند و هویت مذهبی خود را شکل می دهند.هم در جوامع اسلامی و هم در جوامع زرتشتیان و مسیحیان و سایر ادیان الهی،نوجوانی از نظر دینی دوره ورود به زندگی مذهبی بزرگسالی و دوره تجربه کردن دینداری و استحکام بخشیدن به باورها و احساسات مذهبی است.
در دوره نوجوانی است که نوجوانان هم از نظر احساس نیاز به پرستش کمال مطلق و هم از بابت تفکر انتزاعی برای روی آوردن به دین و درک مفاهیم پیچیده دینی،آمادگی های مقدماتی احساسی و ذهنی لازم را بدست می آورند و خانواده، مدرسه و مراکز دینی فرصت مناسبی در اختیار دارند که باور و رفتار دینی را نیز به آنان بیاموزند.آمادگی های انگیزشی و احساسی و عقلانی دینی از درون فرد جوانه می زند و محیط تربیتی بیرونی است که اگر جاذبه های مناسب و روشهای درستی را به کار گیرد می تواند ایمان مذهبی نوجوانان را تقویت کند و عالیترین تکیه گاه روح انسان، یعنی ایمان به خداوند را در دل و جان او بنشاند.(5)

رشد باورهای مذهبی در نوجوانی و جوانی
 

انتقال باورهای مذهبی به کودکان،نوجوانان و جوانان اساساً توسط خانواده صورت می گیرد و مدرسه و اماکن مذهبی نیز نقش ثانوی خود را در این انتقال ایفا می کنند.باورهای مذهبی هم در نحوه تفکر فرد درباره هستی،هم در احساسات و عواطف او نسبت به خود و دیگران وهم در رفتار او در برخورد با مسائلی که با آنها روبرو است تأثیر غیرقابل انکاری دارد.
در مطالعاتی که در مورد رابطه میان مذهبی بودن پدر و مادر و مذهبی شدن فرزندان صورت گرفت، این نتیجه بدست آمد که نقش مادر در مذهبی شدن دختر و نقش پدر در مذهبی شدن پسر بیشتر است و در صورتی که بین پدر و مادر اتفاق نظر و عمل مذهبی وجود داشته باشد این تأثیر هم
روی دختران و هم روی پسران بیشتر خواهد بود. وقتی که اتفاق نظر مذهبی بین پدر و مادر وجود نداشته باشد،تأثیر پدر بر تربیت مذهبی فرزندان بیشتر است.(6)

رابطه فضای زندگی و مناسبات درون خانواده با باورهای مذهبی
 

تحقیقات نشان می دهد که نوع مناسبات در خانواده باعث ایجاد فضایی از زندگی می شود که تأثیر مهمی در افزایش یا کاهش باورهای دینی فرزندان نوجوان و جوان به جای می گذارد.آن دسته از والدین که هم از فرزندان حمایت می کنند و هم روی آنها کنترل دارند فرزندانی را تربیت می کنند که ارزشهای دینی و اخلاقی مشابه والدین خود خواهند داشت. اما والدینی که فرزندان خود را کاملاً حمایت می کنند ولی کنترلی روی آنها ندارند و نیز والدینی که نه حمایت چندانی از فرزندان خود می کنند و نه روی آنها کنترل دارند، فرزندانی تربیت خواهند کرد که باورها و ارزشهای اخلاقی آنها شباهت چندانی به باورها و ارزشهای اخلاقی پدر و مادرشان نخواهد داشت.
وجود تعارض در خانواده ها و در بین والدین و فرزندان مانع از انتقال ارزشهای دینی به فرزندان نوجوان می شود.
تقریباً در همه کشورها،نوجوانان و جوانان عموماً به مذهب علاقه و توجه نشان می دهند و والدین و بزرگسالان نیز با کمک به ایجاد و توسعه مراکز مذهبی و با شرکت در مراسمهای گوناگون مذهبی زمینه مساعدی را برای پاسخگویی به نیازهای دینی آنان و انتقال سنن مذهبی فراهم می آورند.(7)

تأثیر مدرسه در رشد دینی و اجتماعی نوجوان
 

مدرسه نهادی اجتماعی و نمایانگر فرهنگی است که به نوجوان عادات و رسوم و مهارتهاو دانش خاصی را منتقل می کند.
مدرسه نظام اجتماعی کوچکی است که نوجوان در آن قواعد اخلاقی،عرف اجتماعی،نگرشها و شیوه های برقراری ارتباط با دیگران را می آموزد. مدرسه غالبا شبکه ای از گروه همسالان برای
نوجوان مهیا می کند.تأثیری که مدرسه در اجتماعی شدن بچه ها دارد هم به دلیل وجود شاگردان دیگر و هم به دلیل وجود معلمان و برنامه های درسی،بیشتر از محیط خانه است و بیش از آن تابع دگرگونی های جامعه بوده و اختلاف زیادی با محیط خانه دارد. وظیفه مدرسه است که با ایجاد وتشکیل فعالیت های اجتماعی گوناگون نوجوان را در مسیر رشد وکمال یاری نماید.همچنین مدرسه است که او را با همسالانش جمع می کند و سبب می شود بعضی را دوست داشته و از عده دیگر متنفر شود و مقام و موقعیت تحقیقاتی و اجتماعی خود را با آنها مقایسه کند.از طرز تفکر آنان متأثر شود و به همکاری و کار دسته جمعی عادت کند و بدین ترتیب راه و رسم رقابت صحیح را بشناسد و یاد بگیرد.(8)
اخلاق و ارزشهای دینی به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم در مدرسه آموزش داده می شود:
آموزش مستقیم اخلاقی و دینی به معنای ادغام دروس دینی و اخلاقی در برنامه های رسمی مدرسه و تأکید بر ارزشها و ویژگی های معین اخلاقی در احساس و اندیشه و رفتار و گفتار شاگردان است.
آموزش غیرمستقیم اخلاقی و دینی ارتباط مربیان با شاگردان در فعالیت های فوق برنامه یا حتی در برنامه های روزمره برای تشویق شاگردان به گفتگو درباره باورها و ارزشهای دینی و اخلاقی خود و دیگران و کمک به آنان برای دستیابی به نگرش ها و بروز رفتارهایی است که با ارزشهای اخلاقی و دینی آنان همخوانی داشته باشد.
رشد آگاهی اخلاقی نوجوانان و جوانان در جریان تجارب آنان با محیط طبیعی زندگی اجتماعی- فرهنگی خود آنان شکل می گیرد. بنابراین برای بهبود بخشیدن امور اخلاقی(نظیر عدالت، شجاعت، مروت، صداقت، مسؤلیت، مهربانی و اطاعت) در آنان باید از راهنمایی و ارشاد و تشویق و ترغیب استفاده کرد و به شیوه های تنبیهی و اعمال قدرت نیازی نیست.(9)
به علت احساس احتیاج،نوجوان به موقعیت ومفهوم مطلق ،تمایل پیدا می کندکه پا را از محدوده خویش فراتر نهد. ارزشهای معنوی هم از این قانون زندگی فکری او خارج نیستند.او به طور غریزی به سمت بالاترین ارزشها کشانده می شود.برای او اخلاق وسیله ای است که به کمک آن می تواند
نیروی اراده خود را مورد آزمایش قرار دهد. در برابر آرمان زیبایی شناسی که نوجوان دارد آرمان اخلاقی هم وجود دارد.برای نوجوان اخلاق عبارت است از تعهد و قید کامل و نه بیان چند اصل مهم و وظیفه.منظور از اخلاق اطاعت کامل و یا پیروی از اخلاق اجتماعی نیست،بلکه کوششی است برای برای بالا رفتن تمامی وجود.لذا عقل و خرد مورد تنفر نوجوان است و آن را بی مقدار و مناسب حال اشخاص سالخورده می پندارد.
ارزشهای زندگی اخلاقی نوجوانان،یعنی فضیلت های آن،که از فضیلت های سن بلوغ مشخص هستند در صورتی که در هر دو دوره نام این فضایل یکی است،مانند تعاون،سخاوت،ترحم و بردباری،فداکاری و … ،ارزشهایی وجود دارند که عموما نوجوانان آنها را ترجیح می دهند.مثلا به شرافت به عنوان نقطه درخشانی از مناعت شخصی و به شجاعت تا اندازه ای که انسان خود را برای هدفی که دوست دارد فدا کند،عقیده زیادی دارند.باید تذکر دادکه این صفات به شکوفایی کامل توانایی های فردی کمک می نمایند.(10

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:01:00 ق.ظ ]




جوانان و علل بی میلی به نماز


 

کودکی دوران تکوین است و نوجوانی دوران انتقال که در نهایت به جوانی منجر می شود.این دوران ،دوران مهم و به گفته بسیاری از روانشناسان دوران سربه مهر زندگی است.بلوغ در این مرحله از عمر اتفاق می افتد و فرد از مرحله طفولیت و وابستگی وارد دنیای استقلال،مرحله پختگی،یافتن توان تصمیم گیری و تحقق خواسته های خود می شود.با ورود کودک به دنیای نوجوانی و بلوغ،ولادتی تازه و مرحله ای ویژه و مستقل از دوره های قبل و بعد پدید می آیدکه آن را مرحله انتقال، مرحله نجات از کودکی،دوران تحولات همراه با دگرگونی های سریع و غافلگیر کننده، مرحله طوفانی حیات و مرحله نجات از طفیلی گری نیز می نامند.
دوره بلوغ،دورانی مبهم از نظر شناخت خصایص و دوران تمایلات متضاد است.فرزندان ما وارد دنیای خاص مردانه و زنانه می شوند و این ورود در مواردی همراه با ناشی گری ها و اضطراباتی است که برخی از افراد در آن احساس گیجی و دستپاچگی دارند.افراد در این دوران احیاناً با ترس و بیم هایی مواجه می گردند که رفع و تعدیل آن نیازمند حمایت والدین و مربیان از آنهاست.
دوران نوجوانی به ویژه مرحله بلوغ، سن خواستن، سن طرد و تمکین، سن حمله و سرکوب، سن نفی و انکار، سن به شگفت آمدن و به شگفت آوردن، سن بروز احساسات گرم وآتشین، سن خودنمایی و غرور، سن خواب و خیال و رویا، سن بی قراری و اضطراب، سن استقلال طلبی، سن در خواست آزادی های بی حد و مرز، سن طغیان و عصیان، سن بی باکی ، سن تحریک پذیری، سن تقلید از الگوهای جدید و مدرن،سن آشفتگی و فشار، سن آمادگی برای بروز و پایه گذاری انحرافات و لغزش ها و در عین حال سن آمادگی برای تربیت پذیری است.
در دوران نوجوانی استعداد تحلیل منطقی و توان برهان آوری و استدلال در نوجوان رشد می یابد به طوری که می تواند معنویت ارزش ها و خیر اندیشی ها را درک کند و خود را با الگوهای معرفی شده همانند سازد.در این دوران،عواطف و احساسات در جهت رشد و اوج گیری هستند و هوش و استعداد در خط رشد و کمال. تماس و ارتباط مداوم نوجوان با افراد خردمند و بزرگسال می تواند
زمینه را برای خیر و سعادت او فراهم کرده و در عین حال از سقوط او به دام لغزش ها و انحرافات جلوگیری نماید.(1)

انواع بلوغ
 

آدمی را در عرصه حیات بلوغ های متعددی است که بسیاری از آنها تابع شرایط سنی نیستند.

الف) بلوغ در ابعاد وجودی:
 

1- بلوغ زیستی- جسمانی: غرض از آن بلوغی است که در آن آدمی به آخرین حد رشد خود دست یافته باشد و این خود تابع قوانین رشد است و هم برای زن و مرد و هم برای نژادهای گوناگون متفاوت است و آب و هوا، شرایط غذایی و جغرافیایی در آن موثر است.اوج کمال این رشد در اندام را در حدود 25-23 سالگی دانسته اند.
2- بلوغ جنسی: همان رشد و بیداری غدد است و تظاهر آن قاعدگی در دختران و احتلام در پسران است که در واقع نوعی اعلام آمادگی برای همسری،پدری و مادری می باشد.برای بلوغ جنسی سن ویژه ای را نمی توان ذکر نمود اما معمولا در دختران از 18-10 سالگی و در پسران از 18-11 سالگی است.گرچه درصدی خارج از این سن به صورت موارد استثنایی و غیر قابل ذکر در آمار وجود دارد.
3- بلوغ عاطفی: عبارت است از خروج کودک از انگیزه های کودکانه و نشان دادن عواطف خود به شکل بزرگترها،آن چنان که عاطفه اش جهت دار و در خط تعدیل و کنترل باشد. همچنین بلوغ عاطفی زمانی است که فرد بتواند خود ودیگران را به شکلی مناسب دوست داشته باشد و واکنش های معقولی را جایگزین واکنش های هیجانی نماید.
4- بلوغ ذهنی: زمانی است که در آن رسائی و کمال در هوش،عقل،حافظه،تصور و تخیل و … و توان برهان پذیری و برهان آوری(استدلال) شکل می گیرد.نوجوان باید در شرایطی قرار گیرد که
بتواند برای گفته ها و اعمال و رفتار خود دلایلی قانع کننده عرضه نماید و یا برای اقدام به امری بیندیشد. صاحب نظران سنین 16-14 سالگی را سنین کمال هوش دانسته اند.
5- بلوغ روانی: که در آن مساله رشد ادراک و هویت یابی مطرح است و فرد می تواند بدون اتکا به دیگران به خود متکی باشد و از آزادی و استقلال به گونه ای مشروع و مشروط استفاده کند.
زیبا دوستی،حقیقت طلبی و معنی خواهی در زندگی او جایگاهی داشته باشد وبتواند خود را از تعلق های شدید و وابستگی های گوناگون آزاد نماید.

ب)بلوغ شرعی:
 

شکل دیگری از بلوغ آدمی، بلوغ شرعی است که در ارتباط با انجام واجبات و رعایت تکالیف دینی برای پسران و دختران مطرح می گردد و این امر برای دختران پس از گذشت 9سال قمری و ورود به 10 سالگی است و برای پسران بروز حالت احتلام یا گذشت 15سال قمری است.بدین ترتیب هر کدام از این دو حالت که زودتر بروز کند پسر بالغ و مکلف خواهد شد.البته در زمینه بلوغ شرعی نظریات دیگری نیز از سوی فقها ابراز شده است.به عنوان مثال در روایتی آمده است که پسر پس از ورود به سن 14سالگی مکلف است چه محتلم شده باشد و چه نشده باشد.حسنه و سیئه برای او ثبت می شود و برای او حق تصرف در امور پدید می آید،مگر آنکه سفیه یا ضعیف باشد.بر اساس تحقیقی که در مورد بلوغ دختران صورت گرفته است (2) ،بالغ بر 200 روایت وجود دارد که در اکثر آنها سن بلوغ شرعی دختران 9سال تمام ذکر شده است والبته برخی از آنها سنین بالاتری چون 10 و 13 سالگی را نیز ذکر می کنند.شرط رفع یتیمی از دختر، رشدی است که منجر به امکان ازدواج و زناشویی باشد و آن در سن کمتر از 9سال تمام نیست.در این صورت خرید و فروش برای او مجاز و حدود الهی درباره اش قابل اقامه است.(

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:00:00 ق.ظ ]




 

·         خودسازى موفق

نخست بايد دانست كه كسب هر موفقيتى آميخته با تلاش و تحمل سختى است. اما سختى ها وقتى قابل تحمل و حتّى شيرين مى شوند كه پاداش هاى فراوان در برابر سختى ها داده شود.

·         خودسازى و جوانى

لطافت روحى جوان زمينه بسيار مناسبى براى ارتباط با خداوند و انس با او است و چون هنوز حب دنيا و وابستگى به لذت‏هاى مادى در دل جوان رسوخ نكرده، در اين سنين راحت‏تر مى‏تواند خود را از دوستى دنيا دور نمايد

·         خودسازى و شهوت

نخست بايد دانست هر مجموعه نظام مندى تابعى از هدفمندى ها و ابزارهاى لازم براى رسيدن به آن اهداف است.

·         اخلاق فردی و اجتماعی

اخلاق و خُلق به معنای مجموعه‌ای از سرشت و صفات باطنی است.[1] چنان‌که خلقت و خَلق به معنای شکل و اندام ظاهر می باشد.
پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز برای هر دو جنبه دعا می کردند:

·         خودسازى و سختى ها

علت و عوامل گوناگونى مى تواند سبب سختى شود؛ نظير گناهان يا توجه  نكردن به مهارت هاى زندگى يا سوء مديريت شغلى و اقتصادى كه در اين صورت انسان بايد پاسخگو باشد اما در هر حال در صورتى كه در هنگام سختى ها

·         توصیه های اخلاقی رهبر انقلاب به جوان مؤمن انقلابی

توصیه های اخلاقی رهبر انقلاب به جوان مؤمن انقلابی برای پیشرفت کشور

·         خودشناسى تا خداشناسى

منظور ما از خودشناسى، آگاهى به قدر و منزلت آدمى است.

·         اهمیت علم از دیدگاه پیامبر

در گفتار و رفتار پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اهمیت به علم چگونه بوده است؟

·         پرحرفي مانع خودسازي

يکي از موانع خودسازي که ناشي از هواي نفس است، پرگويي است. مشکل پرگويي اين است که باعث مي شود انسان به انواع گناهان زباني آلوده گردد.

·         تنبلي و راحت طلبي مانع بزرگ خودسازي

واژه تنبلي که گاهي به جاي واژه هاي ديگري مانند: کسالت، تن پروري، راحت طلبي، بطالت، سستي وفتور به کار مي رود، از رذايل اخلاقي است ونشانگر کراهت از کار، کاهلي، تن آسايي، طفره رفتن واز کار در رفتن و مشابه آنها است.
تنبلي و راحت طلبي يکي از مصداق هاي بزرگ هواي نفس و مانع بزرگي براي خودسازي و پيشرفت در زندگي است. شما اگر بخواهيد خودسازي کنيد، بايد بدانيد که با راحت طلبي و تنبلي هرگز به اين کار موفق نمي شويد. حتما بايد با راحت طلبي جهاد کنيد و اين مانع بزرگ را از سر راه خود برداريد.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:56:00 ق.ظ ]




اثار شوم بی نمازی

7- اگر اقامه کنندگان نماز نبودند بی نمازها در دنیا هلاک می شدند .

امام صادق  (علیه السلام) : « َ إِنَّ اللَّهَ لَیَدْفَعُ بِمَنْ یُصَلِّی مِنْ شِیعَتِنَا عَمَّنْ لَا یُصَلِّی مِنْ شِیعَتِنَا وَ لَوْ أَجْمَعُوا عَلَى تَرْکِ الصَّلَاةِ لَهَلَکُوا»( الکافی ج : 2 ص : 451) ؛ « همانا، خداوند به وسیله شیعیان نمازگزار ما از شیعیان بی نماز ما (بلا را) دفع می کند، ولی اگر همه تارک نماز بودند هر آینه همه هلاک می شدند.»

 

8 - لعن خدا بر تارک الصلوة

حضرت علی - علیه السلام -: « اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ تَرَکَ الصَّلَاةَ مُتَعَمِّدا»( مستدرک‏الوسائل ج : 3 ص : 91) ؛ « خدایا لعنت کن کسی را که عمدا نماز را ترک کند.»

 

9- مطرود اسلام و مسلمین

رسول خدا - صلی الله علیه وآله -: « من اعان تارک الصلوة بلقمة او کسوة فکانما قتل سبعین نبیا اولهم ادم و اخرهم محمد»( جامع‏الأخبار ص : 74) ؛ « کسی که ترک کننده نماز را به دادن طعامی یا لباسی یاری کند، مثل این است که هفتاد پیغمبر را کشته ، که اول آنها آدم ، و آخر آن ها محمد (ص ) است .»

 

10 - بدست آوردن زیان و خسران آخرت

عبید بن زرارة می گوید : از امام صادق (ع ) از سخن خدای عز و جل «هر کس به ایمان کافر شود به تحقیق عملش نابود شده و او در آخرت از زیانکاران است »( المائدة (5)، آیه 5) پرسیدم ، فرمود: ترک کردن نماز است چنان نمازی که به آن اقرار کرده است .»( بحارالأنوار ج : 79 ص : 219)

امام صادق  (علیه السلام) : « َ إِنَّ اللَّهَ لَیَدْفَعُ بِمَنْ یُصَلِّی مِنْ شِیعَتِنَا عَمَّنْ لَا یُصَلِّی مِنْ شِیعَتِنَا وَ لَوْ أَجْمَعُوا عَلَى تَرْکِ الصَّلَاةِ لَهَلَکُوا؛ همانا، خداوند به وسیله شیعیان نمازگزار ما از شیعیان بی نماز ما (بلا را) دفع می کند، ولی اگر همه تارک نماز بودند هر آینه همه هلاک می شدند»

11- بی بهره از اسلام

امام صادق - علیه السلام -: « َ لَا حَظَّ فِی الْإِسْلَامِ لِمَنْ تَرَکَ الصَّلَاة»( بحارالأنوار ج : 79 ص : 232) ؛ « تارک نماز، حظ و بهره ای از اسلام ندارد.»

 

12- از بین رفتن دین

رسول خدا - صلی الله علیه وآله -: « فَمَنْ تَرَکَ صَلَاتَهُ مُتَعَمِّداً فَقَدْ هَدَمَ دِینَه» (بحارالأنوار ج : 79 ص : 202) ؛ « کسی که عملا نمازش را ترک کند، به تحقیق که دینش را منهدم کرده است .» 

 

نتیجه :

 با توجه به روایات گفته شده به راحتی می توان این نتیجه را گرفت که عاقبت شومی در انتظار بی نماز می باشد و از این نکته نیز نباید غافل شویم که همه ما بسیاری از ساعت های متمادی عمر خود را به خاطر کارهای بیهوده ای تلف می نمائیم ؛ کارهایی که انجام دادن و یا رها نمودن آنها تأثیر چندانی در زندگی مادی و معنوی ما ندارد پس چرا باید از عبادت ساده ای همچون نماز که وقت چندانی از انسان نمی گیرد و چنین بر سرنوشت مادی و معنوی انسان تأثیر گذار است غافل شویم .

 

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:53:00 ق.ظ ]




اثار شوم بی نمازی

خوب است بدانید بی نمازی آثار و نتایج شوم فراوان مادی و معنوی را به دنبال دارد؛ گوشه هایی از این آثار شوم می پردازیم :

1-  دور ماندن از امان خدا و رسولش

رسول خدا - صلی الله علیه وآله -: « من ترک الصلوة متعمدا من غیر علة فقد برء من ذمة الله و ذمة رسوله »( عیون‏أخبارالرضا(ع) ج : 1 ص : 285) ؛ « کسی که نماز را عمدا و بدون علت ترک کند از امان خدا و رسولش دور خواهد بود.»

عبید بن زرارة می گوید: از امام صادق (ع ) از سخن خدای عز و جل «هر کس به ایمان کافر شود به تحقیق عملش نابود شده و او در آخرت از زیانکاران است» پرسیدم ، فرمود: ترک کردن نماز است چنان نمازی که به آن اقرار کرده است»

2- سبب تسلط شیطان

امام صادق (علیه السلام ) از پدرش از پدرانش از امیر مؤمنان (ع) نقل کرده است که رسول خدا (ص) فرمود: «شیطان همواره از پسر آدم وحشت دارد و فاصله می گیرد تا زمانی که نمازهاى پنجگانه‏اش را در وقتش به جا می آورد . پس هرگاه آنها را ضایع کرد بر او جرأت پیدا می کند و او را بر گناهان بزرگ وارد می سازد .»( ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ، ص 230)

نقل شده زنی ، دیوانه وار و فریاد کنان خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم رسید و عرض کرد : ای رسول خدا ! به یارانت بگو از نزد شما بروند که من با شما کاری دارم . اصحاب رفتند آن زن خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نشست و عرض کرد : یا رسول الله ! گناه بسیار بزرگی مرتکب شده ام . حضرت فرمودند : رحمت پروردگار بزرگ تر از گناه توست . آن گاه سؤال کردند : گناهت چیست ؟ زن گفت : شوهردار بوده ام ، مرتکب زنا شدم و از نطفه ی حرام حامله شدم ، بچه به دنیا آمد ، او را در خمره ی سرکه خفه کردم و سرکه ی نجس را به مردم فروختم ! رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حکم گناه آن زن را بیان کردند و سپس فرمودند : آیا می خواهی بدانی که چرا درون این چاه افتاده ای و این گناهان را مرتکب شده ای ! من گمان می کنم که تو نماز عصر نمی خوانی (تفسیر روح البیان، ج‏10، ص: 505)

 

3 نابود شدن اعمال خوب

رسول خدا - صلی الله علیه وآله -:« مَنْ تَرَکَ صَلَاتَهُ حَتَّى تَفُوتَهُ مِنْ غَیْرِ عُذْرٍ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ » (بحارالأنوار ج : 79 ص : 202)؛ « کسی که نمازش را بدون عذر ترک کند (نخواند) تا وقت آن بگذرد، عمل او نابود شده است .»

چهار- از بین رفتن فاصله کفر و ایمان

رسول خدا - صلی الله علیه وآله -:« بَیْنَ الْعَبْدِ وَ بَیْنَ الْکُفْرِ تَرْکُ الصَّلَاةِ »( بحارالأنوار ج : 79 ص : 202)؛ «فاصله کفر و بندگی ترک نماز است .»

 

4- مورد لعن تمامی کتب آسمانی و ملائکه و پیامبر خدا (صل الله علیه و آله )

رسول خدا - صلی الله علیه وآله -:« تارک الصلاة ملعون فی التوراة ملعون فی الانجیل ملعون فی الزبور ملعون فی القران ملعون فی لسان جبرئیل ملعون فی لسان میکائیل ملعون فی لسان اسرافیل ملعون فی لسان محمد»( الحکم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص: 294) ؛ «ترک کننده نماز در تورات و انجیل و زبور و قرآن مورد لعنت قرار گرفته و به زبان جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و محمد (ص ) ملعون است .»

 

5- مردن به دینی غیر از دین اسلام

رسول خدا - صلی الله علیه وآله -: « مَنْ تَرَکَ صَلَاةً لَا یَرْجُو ثَوَابَهَا وَ لَا یَخَافُ عِقَابَهَا فَلَا أُبَالِی أَ یَمُوتُ یَهُودِیّاً أَوْ نَصْرَانِیّاً أَوْ مَجُوسِیّا»( بحارالأنوار ج : 79 ص : 202) ؛ « کسی که نماز را ترک کند، در حالی که امید به پاداش نماز نداشته و از عذاب آن نیز نمی ترسیده ، پس باکی نیست که یهودی بمیرد، یا نصرانی ، یا مجوسی .»

 

6- ترک نماز برابر است با کفر

رسول خدا - صلی الله علیه وآله -:« من ترک الصلوة متعمدا فقد کفر»( عوالی‏اللآلی ج : 2 ص : 224) ؛ « هرکس عمدا نمازش را ترک کند، کفر ورزیده است .»

در روایت دیگرى آمده است: عبید بن زرارة مى‏گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: گناهان کبیره کدام اند؟ آن حضرت فرمود: گناهان کبیره در نوشتار على‏بن ابى طالب (ع)، هفت چیز است: کفر به خداوند، کشتن انسان، عاق پدر و مادر شدن، ربا گرفتن، خوردن مال یتیم به ناحق، فرار از جهاد و تعرب بعد از هجرت.

عبید مى‏گوید: از امام پرسیدم: یک درهم از مال یتیم خوردن، بزرگ‏تر است یا ترک نماز؟ حضرت فرمود: ترک نماز. عرض کردم: شما ترک نماز را از گناهان کبیره به حساب نیاوردید. حضرت فرمود: اولین چیزی که از گناهان کبیره برایت گفتم چه بود؟ عرض کردم: کفر به خداوند. فرمود: همانا تارک نماز کافر است.( الکافی ج : 2 ص : 278)

رسول خدا - صلی الله علیه وآله -: « من ترک الصلوة متعمدا من غیر علة فقد برء من ذمة الله و ذمة رسوله؛ کسی که نماز را عمدا و بدون علت ترک کند از امان خدا و رسولش دور خواهد بود

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:49:00 ق.ظ ]




عقاب وعذاب بی نمازی

عقاب و عذاب بی نماز ! 

 


 کسی که ترک کننده نماز را به دادن طعامی یا لباسی یاری کند، مثل این است که هفتاد پیغمبر را کشته ، که اول آنها آدم ، و آخر آن ها محمد (صلی الله علیه و آله ) است


در مورد اهمیت نماز و نقش آن در بازدارندگی از گناهان بسیار سخن گفته‌ایم  و شاهدیم که مردم ما، مردمی هستند که مقید به اقامه نمازند. و در این بین عده‌ای هم هستند که نماز را ترک کرده اند و یا هرگز نخوانده اند که اکنون بخواهند ترک کنند .

با این حال و به ظاهر، در روند زندگی اینان با نمازگزاران تفاوتی احساس نمی‌شود. پس فرق میان افراد نمازگزار با کسانی که تارک نمازند چیست ؟

ترک نماز، کوتاهی در مهم‏ترین دستور الهى و انجام ندادن بزرگ‏ترین وظیفه و برنامه زندگى است و این مساوی است با ناشکرى، ناسپاسى و کفران نعمت‏هاى الهى و برداشتن عمود و ستون دین؛ زیرا نماز پایه و ستون اصلی دین است.

در حالى‏که عبادت است که انسان را به هدف آفرینش رهنمون مى‏شود. بی نمازی، باعث مى‏شود که آفرینش و زندگى انسان، بیهوده و لغو جلوه کند؛ ترک نماز و نیایش، موجب ترک لذت بخش‏ترین حالات انسان است. 

اگر گاهی می بینیم این افراد می گویند «کدام لذت، ما که لذتی ندیدیم و به خاطر همین هم نمی خوانیم» باید گفت اینان حق دارند چون هرگز لذتش را احساس نکرده اند که بخواهند بخاطر از دست ندادنش تلاش کنند. باید در پاسخ این ها بگوییم که برای رسیدن به لذت نماز باید در امر نماز مداومت داشت مقدماتش را فراهم کرد آدابش را رعایت کرد بعد دم از لذت بخش بودن یا نبودنش زد .

نمازی که از سر بی رغبتی و به چشم یک کار دست و پا گیر و بی فایده دیده شود چه لذتی میتواند داشته باشد. این ها که از تمام این مجموعه هستی فقط طالب مادیات و لذات زودگذرشان هستند میدانند و باز هم بدانند که لحظات عمر در شتابند و دیر یا زود همه مهمان خانه خاک خواهیم شد و وقت پاسخگویی . الان که وقت نماز خواندن ندارید دقایقی چند به این فکر کنید که در پاسخ اینکه چرا نماز نخوانده اید چه خواهید گفت ؟ آیا زمان مضحکه است و باز می توانید بگویید :"ما قرصش را خورده ایم و یا به سن تکلیف نرسیده ایم “

 

ادامه »

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:49:00 ق.ظ ]




عوامل ترک نماز

كسي كه نسبت به خواندن يا نخواندن نماز بي تفاوت شده( با علم به ارزش و اهميت نماز و مطالعه كتبي چون آداب الصلوه امام(ره) و اسرار الصلوه ميرزا جواد آقاملكي) چه كند؟ چطور اين سبك شماري را كنار بگذارد؟

دوست عزيز در خصوص چنين فردي ابتدا بايد به ريشه يابي عواملي كه موجب شده تا نسبت به نماز بي تفاوت شود پرداخت ؛ سپس در برطرف نمودن اين عوامل برنامه ريزي و اقدام نمود .
بطور كلي عواملي كه موجب مي شود تا فردي با علم به ارزش و اهميت نماز نسبت به آن بي تفاوت گردد به دو دسته عمده قابل تقسیم بندی می باشد :
الف : عوامل زود گذر و غير پايدار
گاهی اوقات کاهش معنویت در انسان از جمله نماز معلول عواملی زود گذر و ناپايدار مي باشد كه در صورت مقداري توجه و عبور از شرايط بوجود آمده انسان به سرعت به مسیر اصلی خود باز گشته و چه بسا با اشتیاق بیشتر به مسائل معنوی بپردازد که در اینجا به سه نمونه از این عوامل اشاره می نمائیم
1- برخي اوقات از دست دادن حالات معنوي نتيجه برخي اتفاقات و حوادث زندگي مي باشد از نگاه روان شناختي انسان از نظر خلقى و عاطفى معمولاً حالت يكنواخت ندارد. همه انسان‏ها كم و بيش دوره‏هايى از غمگينى و افسردگى را تجربه مى‏كنند و اين امر طبيعى است. و علت آن هم گاهى معلوم و شناخته شده است؛ مثل از دست دادن عزيزى، شكست در بعضى از امورات زندگى ويا برآورده نشدن خواسته و آرزويي ، و يا دست نيافتن به محبوب و مطلوب خود (مثل دختراني كه در مسير ازدواج با مشكل مواجه مي شوند ) . و يا حتي انتظار عنايت و لطف و توجه خاصي از طرف خدا داشته باشند اما حاصل نشده باشد و همچنين زندگى كردن در غربت و دوري از خانواده و صدها عامل ديگر که هر يک از آنها مي تواند در حالات معنوي انسان تاثير گذار باشد و موجب کاهش حالات معنوي در انسان گردد .
2- تحميل عبادات مستحبي به خود به هنگام عدم آمادگي روحي
انسان براي انجام اعمال مستحبی (همچون نماز شب و خواندن ادعیه ، حضور در مراسمهاي معنوي ) همواره از لحاظ روحي داراي آمادگي نمي باشد بلكه گاهي اوقات در حال نشاط و آمادگي معنوي و گاهي اوقات هم آمادگي و نشاط لازم را ندارد .
لذا اگر فردي در حالت ادبار و بي ميلي به انجام مستحبات پرداخته و اين امور را به خود تحميل نمايد به مرور زمان موجب دل زدگي از امور معنوي و در نهايت منجر به دست دادن حالات معنوي مي گردد.
3- خستگي ناشي از فعالتهاي روزانه
انتخاب واحد هاي درسي متعدد و فعاليتهاي جنبي آن موجب خستگي جسمي مي شود و اين خستگي جسمي بدنبال خود خستگي روحي و بي حالي نسبت به نماز و ديگر عبادات را نيز بدنبال خواهد داشت .
در صورتي كه علت بي تفاوتي نماز چنين عواملي باشد با مقداري صبر ، تامل ، كاهش فشارهاي روحي و رواني و همچنين برنامه ريزي صحيح در امور معنوي وي را مجددا به نماز علاقه مند نمود .

ب : عوامل پایدار
گاهی اوقات بي تفاوتي در نماز معلول عواملیست که در وجود انسان ریشه دوانده و در صورت عدم ریشه یابی و برطرف نمودن آن می تواند انسان را به نابودی بکشاند ؛ در اینصورت باید توجه بيشتري نسبت به شناسايي اين عوامل اقدام نموده و به برطرف نمودن آن پرداخت .
مهمترين اين عوامل كه ممكن است باعث بي تفاوت شدن چنين افرادي نسبت به نماز گردد به شرح ذيل مي باشد .
اول : گناه
این عامل از عواملي است که تاثير فراواني در بي تفاوتي انسان نسبت به نماز دارد ؛ چراكه رو آوردن به گناه در واقع پشت نمودن به دستورات الهي مي باشد و هر چه انسان در گناه بيشتر غوطه ور گردد از امور معنوي بيشتر فاصله مي گيرد .
بعضي از گناهان که معمولا دامنگير جامعه امروزي و بويژه جوانان مي باشد از قرار ذيل است .
1- ديدن صحنه هاي و تصاوير غير اخلاقي از طريق اينترنت ، ماهواره ، تلفن همراه و …
2- چشم چراني
3- برقراري روابط نامشروع با جنس مخالف
4- استفاده از غذاهايي كه حلال نيستند.
5- استفاده از غذاهايي كه پاك نيستند.
6- دروغ گفتن
7- استهزاء و تحقير مؤمنان است (نقطه‏هاى‏آغازدراخلاق‏عملى ص : 289)
8- تكرار گناه به حدي كه دل سياه گردد و شوق عبادت گرفته شود. كه با تفحص در نفس خود بايد علت را پيدا كرد و مداوا نمود.
9- ايجاد مزاحمت و آزار همکلاسي ها و يا هم خوابگاهي ها
10- خود ارضائي
در صورتيكه علت بي تفاوتي به نماز چنين مسائلي مي باشد بهترين راه آشنا نمودن اينگونه افراد با پيامدهاي منفي گناهان و تشويق به ترك گناه و معاصي كوچك و بزرگ از جمله ترك تماشاى فيلم ها و صحنه هاى مبتذل و آلوده به گناه و همين طور حضور در محيط هاى ناسالم مي باشد . (1)
دوم : سست شدن بنیه های اعتقادی
امروزه بخش عظيمي از جوانان که در کتب درسي خوانده اند که خدا و قيامتي هست و مسائل ديني تا حدودي به آنان گفته شده و ليکن به باور و يقين نرسيده اند . اینگونه افراد اصول اعتقادي را به صورت مستدل و متقن فرا نگرفته بلکه اصول را چون فروع مقلدانه باور دارد. تعاليم دين را با انگيزه و اعتقاد انجام نمي دهد و بيش از آنکه با درايت و بينش همراه باشد با احساس و عاطفه با امور ديني برخورد دارند.
از همین رو اين ضعف در عقيده و عدم استواري آن بر پايه منطق موجب گردیده تا جوانان به محض مواجه شدن با القاء شبهات دینی که از سوی برخی اساتید و دانشجویان و کتب و نشریات و… ، به سرعت پایبندی خود را نسبت به مسائل دینی از دست داده و مسائل معنوی به شدت در آنها کمرنگ گردد عبادات خود را بطور فصلي انجام مي دهند و يا اينكه بطور كلي از آنها دست كشيده و حتي خجالت می کشند تا اعمال عبادي خود را انجام دهند .
لذا در خصوص چنين افرادي توصيه مي شود یک دوره مطالعاتی در زمینه اصول عقاید برنامه ریزی نمائید
در این باره مي توان از كتاب‏هاى اعتقادى آقاى محسن قرائتى آغاز نموده و سپس از كتاب‏هاى استاد شهيد مطهرى مثل: «توحيد»، «نبوّت»، «اصل عدل در اسلام»، «امامت و رهبرى»، «معاد». كتاب «عدل الهى» آن شهيد هم مفيد است. كتاب «آموزش عقايد» اثر استاد مصباح هم در سير مطالعاتى اصول عقايد مفيد و لازم است.
سوم : احساس گناه و شرمساري از اعمال خويش
برخی بدلیل گرفتار دانستن خود به گناه از درگاه الهی مایوس شده و چنین می پندارند که آب از سرشان گذشته و دیگر راه برگشتی برای آنها وجود ندارد لذا نسبت به تمامي مسائل عبادي از جمله نماز بي تفاوت مي شوند .
اگر سستي در نماز – خداي ناكرده - بواسطه گناهي مي باشد ؛ خوب است به اينگونه افراد ياآوري شود كه خداوند راه بازگشت را بسوي همه گناه كاران باز گذاشته تا جايي كه از كساني كه خداوند متعال خيلي آنها را دوست دارد آنهايي هستند كه با وجود گناهان مكرري كه در گذشته داشته اند به دامن امن الهي باز گشته و توبه مي كنند .
در قرآن كريم آمده است : إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ (البقرة : 222) خداوند، توبه‏كنندگان را دوست دارد، و پاكان را(نيز) دوست دارد.
چهارم : قهر با خدا
برخی از افراد نیز بدلیل اینکه به خواسته های خود نمی رسند با خدا لج بازی نمودن و بوسیله ترک نماز با خدا قهر می کند .
اگر کسی با خدا قهر کرده بايد اين را بداند كه : چه بسا چيزهايى که انسان به آن دست مي يابد ، ولى سرانجام بلاى جان و مايه اندوهش مى‏گردد؛و چه بسيار اموري که در نظر انسان ناگوار و ناخوشايند است و گاه مورد نفرت او است ولي باطن و سرانجام آن براي او خير و مبارک است ، قرآن كريم بر اين حقيقت ريشه ‏دار انگشت کذاشته و مي فرمايد : و عسى ان تكرهوا شيئاً و هو خير لكم و عسى ان تحبّوا شيئاً و هو شرّ لكم ؛ چه بسا چيزى را ناگواربد انيد ولى در واقع مايه خير شما است و چه بسا به چيزى دل ببنديد كه در واقع برايتان زيانبار است( بقره:6 21 ) .
پنجم :فقدان برنامه ريزي
به عنوان نمونه دانشجويان قبل از ورود به دانشگاه معمولا تحت نظارت والدين خود داراي برنامه اي منظم مي باشند (هم براي مسائل مادي و هم معنوي ) ؛اما به محض ورود به دانشگاه روال عادي زندگي افراد تغيير کرده به گونه اي که تقريبا تمامي مسئوليتهاي زندگي از جمله برنامه ريزي فعاليتهاي روزانه بر عهده خود دانشجو قرار مي گيرد . و متاسفانه برخي از دانشجويان بدليل فضاي باز محيط هاي دانشجويي نمي توانند آنگونه که بايد و شايد زندگي دانشجويي خود را بر اساس برنامه منظمي تنظيم نمايد تا هم بتوانند به نحو شايسته اي فعاليت هاي درسي خود را پيگيري نمايند و هم از مسائل معنوي دور نمانند لذا به مرور زمان در زندگي روزمره خود دچار برخي مشکلات مي گردند .
به عنوان نمونه دانشجويي که شبها را به شب نشينى و بيهودگى به نيمه مى‏رسانند، و معده خود را تا به حلقوم از خوردنى‏ها پر مى‏كنند، و سپس در جاي گرم و نرم خود به خواب ميروند، چنين خوابيده‏اى براى نماز شب بيدار نخواهد شد. چرا كه او از ابتداى شب اسباب خواب را فراهم مى‏كرده , بيدار شدن براي نماز را .
همچنين اگر دانشجويي تا ساعات پاياني شب خود را با رايانه و اينترنت و چت و … مشغول نمايد ؛ نبايد توقع داشته باشد که بتواند نماز صبحش را اول وقت بخواند (اگر نگوئيم که چنين کسي حتي نمي تواند براي نماز صبح بيدار شود ).
همينطور اگر دانشجويي بدون دليل منطقي ، واحد هاي درسي زيادي را انتخاب نمايد و خود را دچار سختي زيادي نمايد نه به تحصيل مفيد خود مي تواند ادامه دهد و نه به مسائل معنوي خود برسد . در مقابل نيز کساني در ايام تحصيل شب و روز خود را به بطالت و كارهاى بيهوده مى‏گذراند، نمى‏تواند در نماز و مناجات، توجه خود را كاملًا متمركز كند و از راه يابى خيالات باطل به ذهن خود جلوگيرى نمايد.
اينگونه افراد بايد براي طول روز خود برنامه اي منسجم تنظيم نمايند بگونه ايکه بتوانند هم نشاط عبادي خود را حفظ كرده و هم فعاليت هاي ديگر زندگي اعم از تفريح ،ورزش و كار و تحصيل خود را به خوبي ادامه دهند .
رسول خدا (صل الله عليه و آله ) توصيه نموده اند : سزاوار است براى عاقل اگر مغلوب هواى نفس نباشد كه شبانه روز خود را چهار قسمت نمايد،
اول : در يك قسمت حساب نفس خود را نمايد تا ببيند در شبانه روز چه كسب كرده خوبى يا بدى،
دوم : در يك قسمت حوائج خود را از حقتعالى بخواهد و با او مناجات كند و تفكر در صنايع و مخلوقات خداوند بنمايد،
سوم: در يك قسمت خلوت كند با برادران و دوستان (و بايد ايشان برادران و دوستانى باشند كه عيبهاى او را بگويند و او را از عيوبش اعراض دهند)
چهارم : يك قسمت را از براى نفس خود گذارد كه صرف در لذتهاى حلال كند. (ارشاد القلوب-ترجمه مسترحمى ج‏2ص 146 )
ششم : همنشيني با دوستان ناباب
بديهي است که نقش بسيار مهم دوستان در شکل دهي شخصيت انساني خصوصا در سنين نوجواني و جواني را نبايد ناديده انگاشت. دوستان شايسته و خوب در سوق دادن انسان به سوي سعادت و کمال موثرند و دوستان ناشايست درانحراف آدمي به سمت ناهنجاري هاي اخلا قي. چه بسا جواناني که در مسائل ديني علا قمند و به دينداري خود را غبند و ليکن در محيط هاي مختلف از قبيل محل هايي که در آن زندگي مي کنند يا محيط کار و تحصيل که در آن ساعاتي را سپري مي سازند با افرادي آشنا شوند كه كارهاى نادرست انجام مى‏دهند يا حرفهاى لغو و بيهوده مى‏زنند به مرور زمان موجب مى‏گردد كه حالات و رفتار آنها در روح انسان تأثير بگذارد و حال نماز و دعا و مناجات از انسان سلب شود و به تدريج او را در دام بي ديني و لا ابالي گري گرفتار مي کنند.
راهي كه در خصوص چنين افرادي توصيه مي شود كنترل دوستان پيرامون خانواده مي باشد ؛ لذا اگر دوستانى دارد كه اهل نماز نيستند و نسبت به مسائل دينى و شرعى توجه ندارند و از خانواده هاى لاابالى هستند بايد به نحوى او را از آن ها جدا شد و دوستانى مناسب را جايگزين آنها نمود .
1- تاثیر پذیری از محیط اطراف
برخی از محیط های غیر مذهبی فضایی را ایجاد می کنند که افراد برای مقید نشان دادن خود به مسائل مذهبی احساس خجالت می کنند .
در اينصورت بايد سعي شود در محيط زندگي خود اعم از دانشگاه و محله با كسانيكه که بيشتر اهل معنويت، نماز و دعا و با نشاط هستند معاشرت داشته باشيد و از گعده هايي که توأم با گناه و رفتارهاي غيراخلاقي است اجتناب کند.
2- تمسخر افراد جاهل و نادان
برخی اوقات نیز تمسخر برخی افراد نادان موجب سستی افراد نسبت به نماز می شود
راه نجات اينگونه افراد تقويت ايمان و ایجاد اعتماد به نفس برای مقابله و مواجهه با محیط های ناسالم ، تمسخرهای افراد نادان و همچنین خجالتی بودن مي باشد چرا كه وقتي انسان به درستي و حقانيت مسيري كه طي مي نمايد ايمان داشته باشد در هيچ شرايطي حاضر نمي شود به مسير درستي كه طي مي كند پشت نمايد .
3- اعمال و رفتار بعضی از نمازگزاران
عملکرد بد برخی از افراد مذهبی و نماز خوان خود باعث زده شدن افراد نسبت به نماز می شود .
اگر علت بي تفاوت شدن به نماز اينگونه مسائل مي باشد بايد توجه آنها را به الگوهاي واقعي اسلام اعم از معصومين و بزرگان ديني معطوف داشت نه كسانيكه فقط ظاهري از دين را براي خود برگزيده اند و در عمل خلاف دين انجام مي دهند
4- غفلت
بايد توجه كرد كه حب افسار گسيخته به دنيا و علاقه ي قلبي به تمايلات نفساني , انسان را دچار غفلت نموده و خود ريشه ي همه ي خطاها و گناهان است و در اثر اين غفلت است كه انواع گناهان از انسان سر خواهد زد و حتي در نماز هم , تمام توجه كسي كه محب دنيا است، به سمت دنيا و منابع آن خواهد بود و در نتيجه لذتي از نماز نمي برد و کم کم کاهل نماز شده و چه بسا نماز را ترک کند و به خسران ابدي گرفتار شود .
براي كسانيكه دچار غفلت شده اند توصيه مي شود پيامدهاي منفي ترك نماز و يا سبك شمردن آنرا يادآوري نمايد كه در اينجا به تعدادي از آنها اشاره مي شود :
1- ترك نماز، از عوامل جهنّمى شدن آدمى:
يكي از سؤال هايي كه بهشتيان از جهنميان مي پرسند در خصوص علت جهنمي شدن آنها مي باشد كه آنها ريشه و علت اصلي چنين عقوبتي را ترك نماز مطرح مي نمايند .
خداوند متعال اين مكالمه را چنين بيان داشته :
في‏ جَنَّاتٍ يَتَساءَلُونَ (40) عَنِ الْمُجْرِمينَ (41) ما سَلَكَكُمْ في‏ سَقَرَ (42) قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ (43) ( سوره المدثر(
آنها در باغهاى بهشتند، و سؤال مى‏كنند… (40) از مجرمان: (41) چه چيز شما را به دوزخ وارد ساخت؟!» (42) مى‏گويند: «ما از نمازگزاران نبوديم، (43(
2- اعراض كننده از نماز ؛ در دنيا زندگي پرمشقتي داشته و در قيامت كور محشور مي شود .
خداوند متعال نماز را به عنوان ذكر و ياد الهي معرفي نموده و بيان داشته است : وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري ( طه : 14) « و نماز را براى ياد من بپادار!» و در آيات ديگري از قرآن براي اين ذكر و ياد خدا ويژگي هايي مطرح نموده است از جمله اينكه يا ذكر و ياد الهي است كه دلها آرام مي گيرد أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ( الرعد : 28)«آگاه باشيد، تنها با ياد خدا دلها آرامش مى‏يابد!» و در آيه ديگر تصريح نموده هركس از ياد الهي رويگردان شود زندگي سختي داشته و در قيامت كور محشور مي شود آنجا كه مي فرمايد : وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى‏ ( طه : 124) « و هر كس از ياد من روى گردان شود، زندگى(سخت و) تنگى خواهد داشت؛ و روز قيامت، او را نابينا محشور مى‏كنيم!»
بنا بر آنچه در اين آيات الهي ذكر گرديده كسيكه نماز نمي خواند علاوه بر از دست دادن آرامش در اين دنيا ؛ زندگي سختي داشته و در قيامت كور محشور مي شود .
3- بي نماز در حقيقت دين ندارد
بَيْنَ الْعَبْدِ وَ بَيْنَ الْكُفْرِ تَرْكُ الصَّلَاةِ
فاصله بين بنده و كفر ترك نماز است ( جامع الأخبار، ص: 74) (پيام پيامبر، ترجمه‏فارسى، ص: 665)
4- بي نماز خود را از ياري خداوند محروم مي كند
كسيكه نماز مي خواند در هر نمازي با گفتن «اياك نعبد و اياك نستعين » (پروردگارا فقط تو را مي پرستيم و فقط از تو ياري مي جوييم ) از خداوند طلب ياري مي جويد اما بي نماز خود را از اين ياري محروم مي نمايد .
5- شفاعت اهل بيت شامل كسيكه نماز را سبك مي شمارد نمي شود
به‎ ‎روايت‎ ‎شيخ‎ ‎صدوق ابوبصير‎ ‎مي‎ ‎گويد‎:‎پس‎ ‎از‎ ‎شهادت‎ ‎امام‎ ‎صادق‎ ‎عليه‎ ‎السلام‎ ‎نزد‎ ‎اُمِّ‎ ‎حميده (كنيز‎ ‎امام‎ ‎صادق‎ ‎عليه‎ ‎السلام) ‏براي‎ ‎عرض‎ ‎تسليت‎ ‎رفتيم،‎ ‎گريه‎ ‎كرد‎ ‎و‎ ‎ما‎ ‎نيز‎ ‎از‎ ‎گريه‎ ‎ي‎ ‎او‎ ‎گريه‎ ‎كرديم،‎ ‎سپس‎ ‎گفت‎:‎اي‎ ‎ابا‎ ‎محمد (لقب‎ ‎ديگر‎ ‎ابو‎ ‎بصير) ‏اگر‎ ‎امام‎ ‎صادق‎ ‎عليه‎ ‎السلام‎ ‎را‎ ‎هنگام‎ ‎مرگ‎ ‎مي‎ ‎ديدي،‎ ‎چيز‎ ‎عجيبي‎ ‎مشاهده‎ ‎مي‎ ‎نمودي‎ ‎؛چشمهاي‎ ‎خود‎ ‎را‎ ‎گشود‎ ‎و‎ ‎فرمود‎: ‎بستگانم‎ ‎را‎ ‎حاضر‎ ‎كنيد،ما‎ ‎همه‎ ‎ي‎ ‎آنها‎ ‎را‎ ‎حاضر‎ ‎كرديم،‎ ‎به‎ ‎آنها‎ ‎نگاه‎ ‎كرد‎ ‎و‎ ‎فرمود‎:‎‏ اِنَّ‎ ‎شَفاعَتَنا‎ ‎لا‎ ‎تَنالُ‎ ‎مُستَخِفّاً‎ ‎بِالصَّلوةِ : ‏همانا‎ ‎شفاعت‎ ‎ما‎ ‎به‎ ‎كسي‎ ‎كه‎ ‎نماز‎ ‎را‎ ‎سبك‎ ‎بشمرد‎ ‎،نرسد ( طرائف الحكم يا اندرزهاى ممتاز، متن‏ج‏2، ص: 451)
6- ترك نماز موجب باطل شدن اعمال نيك انسان مي گردد :
رسول خدا صل الله علي وآله فرمودند : مَنْ تَرَكَ صَلَاتَهُ حَتَّى تَفُوتَهُ مِنْ غَيْرِ عُذْرٍ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ‏
كسيكه بدون دليل نمازش را رها كند تا اينكه قضا شود بدرستيكه اعمالش را باطل كرده است . ( جامع الأخبار، ص: 73)
7- تارك الصلاه با قارون و فرعون و هامان محشور شده و با منافقين روانه جهنم مي شود
رسول خدا صل الله علي وآله فرمودند : لَا تُضَيِّعُوا صَلَاتَكُمْ فَإِنَّ مَنْ ضَيَّعَ صَلَاتَهُ حَشَرَهُ اللَّهُ مَعَ قَارُونَ وَ فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ أَخْزَاهُمْ- وَ كَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أَنْ يُدْخِلَهُ النَّارَ مَعَ الْمُنَافِقِينَ فَالْوَيْلُ لِمَنْ لَمْ يُحَافِظْ عَلَى صَلَاتِهِ‏
نمازتان را ضايع نكنيد ؛ بدرستيكه هر كس كه نمازش را ضايع كند خداوند او را با قارون و فرعون و هامان ( كه لعنت و ننگ الهي بر آنها باد ) محشور نمايد و واجب است بر خداوند كه داخل كند او را با منافقين پس واي بر كسيكه بر نمازش محاظت ننمايد . ( جامع الأخبار، ص: 74)
8- شيطان بر تارك الصلاه مسلط شده و او را دچار گرفتاريهاي بزرگ مي كند .
رسول خدا صل الله علي وآله فرمودند : لَا يَزَالُ الشَّيْطَانُ يَرْعَبُ مِنْ بَنِي آدَمَ مَا حَافَظَ عَلَى الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ- فَإِذَا ضَيَّعَهُنَّ يَجْتَرِئُ عَلَيْهِ وَ أَوْقَعَهُ فِي الْعَظَائِمِ‏
همواره شيطان از بني آدم گريزان است مادامي كه بر نماز هاي پنج گانه محافظت مي نمايد اما هنگاميكه آنها را ضايع نمايع بر او جرأت پيدا كرده و او را دچار گرفتاريهاى بزرگ مى‏كند. ( جامع الأخبار، ص: 74)
9- تارك نماز بر دين يهود يا نصارا يا مجوس خواهد مرد .
رسول خدا صل الله علي وآله فرمودند : مَنْ تَرَكَ الصَّلَاةَ لَا يَرْجُو ثَوَابَهَا وَ لَا يَخَافُ عِقَابَهَا فَلَا أُبَالِي أَنْ يَمُوتَ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّاً أَوْ مَجُوسِيّاً
از پيامبر (ص) نقل شده است: هر كه نماز را ترك كند و اميدى به پاداش آن نداشته باشد و از كيفر آن نترسد، باكى ندارم كه يهودى يا نصرانى يا مجوسى بميرد. ( جامع الأخبار، ص: 74)
10-مصيبت هاي پانزده گانه در دنيا ، مرگ ، قبر و قيامت شامل سبك شمارنده نماز مي شود
در روايت آمده كه سرور زنان، فاطمه، دختر سرور پيامبران- كه درودهاى خداوند بر او و پدر و شوى و پسران اوصياء او باد- از پدر بزرگوارش حضرت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله پرسيد: اى پدر جان! سزاى مردان و زنانى كه نماز را سبك بشمارند، چيست؟ فرمود: اى فاطمه، هر كس چه مرد باشد و چه زن، نمازش را سبك بشمارد، خداوند او را به پانزده مصيبت گرفتار مى‏نمايد: شش چيز در سراى دنيا، و سه چيز هنگام مرگ، و سه چيز در قبرش، و سه چيز در قيامت هنگام بيرون آمدن از قبر.
مصيبتهايى كه در دار دنيا بدان مبتلا مى‏گردد عبارتند از:
1- خداوند، خير و بركت را از عمر او برمى‏دارد.
2- خداوند، خير و بركت را از روزى‏اش برمى‏دارد.
3- خداوند- عزّ و جلّ- نشانه صالحان را از چهره او محو مى‏فرمايد.
4- در برابر اعمالى كه انجام داده پاداش داده نمى‏شود.
5- دعاى او به سوى آسمان بالا نمى‏رود و مستجاب نمى‏گردد.
6- هيچ بهره‏اى در دعاى بندگان شايسته خدا نداشته و مشمول دعاى آنان نخواهد بود.
و مصائبى كه هنگام مرگ به او مى‏رسد بدين ترتيب است:
1- با حالت خوارى و زبونى جان مى‏دهد.
2- گرسنه مى‏ميرد.
3- تشنه جان مى‏سپارد، به گونه‏اى كه اگر آب تمام رودخانه‏هاى دنيا را به او بدهند، سيراب نگشته و تشنگى‏اش برطرف نخواهد شد.
و مصيبتهايى كه در قبرش بدان گرفتار مى‏گردد بدين قرار مى‏باشد:
1- خداوند فرشته‏اى را بر او مى‏گمارد تا او را در قبر نگران و پريشان نموده و از جايش بركند.
2- خداوند گور را بر او تنگ مى‏گرداند.
3- قبرش تاريك مى‏شود.
و مصائبى كه در روز قيامت، هنگام بيرون آمدن از قبر، بدان مبتلا مى‏شود، عبارت است از:
1- خداوند فرشته‏اى را بر او مى‏گمارد تا در حالى كه مردم به او مى‏نگرند، او را به رو بر زمين بكشد.
2- سخت از او حساب مى‏كشند.
3- خداوند هرگز نظر رحمت به او ننموده و از بديها پاكيزه‏اش نمى‏گرداند، و براى او عذاب دردناكى خواهد بود. (فلاح السائل و نجاح المسائل ص 22 - ادب حضور ص 62 )

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:47:00 ق.ظ ]