نرجس
 
   



عالم برزخ چقدر با دنیا فاصله دارد...

عالم «برزخ» چقدر با دنیا فاصله دارد

 

خواب‌هایی که برخی از مؤمنان می‌بینند نمونه‌ای از برزخ است، در مقابل خواب‌های وحشتناکی که بعضی از ظالمان و گناهکاران می‌بینند به طوری که سراسر وجودشان را رعب و ترس برمی‌دارد گوشه‌ای از عالم قبرشان است.

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، عالم مردگان از جمله عوالمی است که همواره وقتی با آن مواجه می‌شویم سؤالات و ابهامات بسیاری برای ما به وجود می‌آید و هر فردی علاقه دارد بیشتر از این عالَم بداند چراکه مرگ از جمله مباحثی است که هر فردی روزی با آن دست به گریبان خواهد شد. آنچه در ادامه می‌‌آید بخش نخست از سلسله مباحثی است که به طرح پرسش و پاسخ درباره مرگ و معاد می‌پردازد و از کتاب «عالم برزخ؛ عالم حیات و زندگی» نوشته حجت‌الاسلام اسدالله محمدی‌نیا از پژوهشگران حوزه علمیه قم عنوان می‌شود:

با توجه به مطالب گذشته روشن شد فاصله عالم برزخ با دنیا زمانی و مکانی نیست تا بگویند انسان از دنیا تا بخواهد به عالم برزخ برود، چند سال طول می‌کشد یا دنیا یک مکانی است و برزخ مکانی دیگر. بلکه فاصله آن دو رتبی است مثل عالم انسانی و حیوانی، زیرا اگر انسان فقط به فکر شهوت و شکم باشد در عالم حیوانی به سر می‌برد چراکه حیوان تمام تلاش آن دو است و اگر از فطرت و عقل و دستورات قرآن و اهل بیت علیهم‌السلام استفاده کرد و از مرز شهوت و شکم دیدگاهش را بالاتر برد، به عالم انسانیت راه می‌یابد.

انسان در همین دنیا اگر همان مسیری که قرآن و عترت بیان کردند را عمل نمود از عالم دنیا فراتر می‌رود و به تدریج می‌تواند عالم برزخ را درک کند؛ درک عالم برزخ برای اولیای الهی و ائمه اطهار (ع) مسئله رایجی بود چنانچه قرآن کریم در سوره مبارکه «تکاثر» می‌فرماید:

«.. لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقین، لَتَرَوُنَّ الْجَحیمَ»؛ اگر شما علم یقین به آخرت داشتید جهنم(برزخی) را در همین جهان با چشم دل مشاهده می‌کردید.

حضرت علی علیه‌السلام در نهج‌البلاغه در وصف متقین می‌فرماید: «فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَآها فَهُمْ فِیها مُنَعَّمُونَ، وَ هُمْ وَ النَّارُ کَمَنْ قَدْ رَآها فَهُمْ فِیها مُعَذَّبُونَ». (خطبه 193)

بهشت(برزخی) برای آنان چنان است که گویا آن را دیده‌ و در نعمت‌های آن به سر می‌برند و جهنم را چنان باور دارند که گویی آن را دیده‌ و در عذابش گرفتارند.

به بیان دیگر اگر انسان در همین دنیا کمی از شکم و شهوتش زد و مواظب گوش و چشم و زبانش بود و واجبات را انجام داد و محرمات را ترک کرد و در حد توان به مستحبات و مکروهات توجه داشت خداوند گوشه‌ای از عالم برزخ را به او نشان خواهد داد.

خواب‌هایی که برخی از مؤمنان می‌بینند نمونه‌ای از برزخ است، در مقابل خواب‌های وحشتناکی که بعضی از ظالمان و گناهکاران می‌بینند به طوری که سراسر وجودشان را رعب و ترس برمی‌دارد گوشه‌ای از عالم قبرشان است. بنابراین اگر کسی دقت کند در همین دنیا گاهی خداوند ذره‌ای از عالم قبر را نشان می‌دهد اما غفلت مانع است.

به عبارت روشن‌تر فاصله بین دو چیز، گاهی زمانی است مثل آنکه فردی امروز به دنیا می‌آید و شخص دیگری هفته یا سال بعد متولد می‌شود و گاهی هم فاصله مکانی است مانند اینکه شخصی در قم زندگی می‌کند و فرد دیگری در مشهد است اما فاصله میان «دنیا و برزخ» زمانی و مکانی نیست بلکه فاصله میان آن دو رتبی و مرتبه‌ای است مثل دو نفری که در یک زمان در یک اتاق هستند اما یکی بیدار و یکی خواب است.

این دو نفر فاصله زمانی و مکانی که با هم ندارند فقط رتبی و مرتبه‌ای دارند؛ یعنی یک رتبه، مقام و موقعیت عالم دنیا را دارد که بیدار است و دیگری موقعیت عالم برزخ متصل را دارد که در حال خواب دیدن است.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[سه شنبه 1395-12-10] [ 10:45:00 ق.ظ ]




عالم «برزخ» چقدر با دنیا فاصله دارد

 

خواب‌هایی که برخی از مؤمنان می‌بینند نمونه‌ای از برزخ است، در مقابل خواب‌های وحشتناکی که بعضی از ظالمان و گناهکاران می‌بینند به طوری که سراسر وجودشان را رعب و ترس برمی‌دارد گوشه‌ای از عالم قبرشان است.

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، عالم مردگان از جمله عوالمی است که همواره وقتی با آن مواجه می‌شویم سؤالات و ابهامات بسیاری برای ما به وجود می‌آید و هر فردی علاقه دارد بیشتر از این عالَم بداند چراکه مرگ از جمله مباحثی است که هر فردی روزی با آن دست به گریبان خواهد شد. آنچه در ادامه می‌‌آید بخش نخست از سلسله مباحثی است که به طرح پرسش و پاسخ درباره مرگ و معاد می‌پردازد و از کتاب «عالم برزخ؛ عالم حیات و زندگی» نوشته حجت‌الاسلام اسدالله محمدی‌نیا از پژوهشگران حوزه علمیه قم عنوان می‌شود:

با توجه به مطالب گذشته روشن شد فاصله عالم برزخ با دنیا زمانی و مکانی نیست تا بگویند انسان از دنیا تا بخواهد به عالم برزخ برود، چند سال طول می‌کشد یا دنیا یک مکانی است و برزخ مکانی دیگر. بلکه فاصله آن دو رتبی است مثل عالم انسانی و حیوانی، زیرا اگر انسان فقط به فکر شهوت و شکم باشد در عالم حیوانی به سر می‌برد چراکه حیوان تمام تلاش آن دو است و اگر از فطرت و عقل و دستورات قرآن و اهل بیت علیهم‌السلام استفاده کرد و از مرز شهوت و شکم دیدگاهش را بالاتر برد، به عالم انسانیت راه می‌یابد.

انسان در همین دنیا اگر همان مسیری که قرآن و عترت بیان کردند را عمل نمود از عالم دنیا فراتر می‌رود و به تدریج می‌تواند عالم برزخ را درک کند؛ درک عالم برزخ برای اولیای الهی و ائمه اطهار (ع) مسئله رایجی بود چنانچه قرآن کریم در سوره مبارکه «تکاثر» می‌فرماید:

«.. لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقین، لَتَرَوُنَّ الْجَحیمَ»؛ اگر شما علم یقین به آخرت داشتید جهنم(برزخی) را در همین جهان با چشم دل مشاهده می‌کردید.

حضرت علی علیه‌السلام در نهج‌البلاغه در وصف متقین می‌فرماید: «فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَآها فَهُمْ فِیها مُنَعَّمُونَ، وَ هُمْ وَ النَّارُ کَمَنْ قَدْ رَآها فَهُمْ فِیها مُعَذَّبُونَ». (خطبه 193)

بهشت(برزخی) برای آنان چنان است که گویا آن را دیده‌ و در نعمت‌های آن به سر می‌برند و جهنم را چنان باور دارند که گویی آن را دیده‌ و در عذابش گرفتارند.

به بیان دیگر اگر انسان در همین دنیا کمی از شکم و شهوتش زد و مواظب گوش و چشم و زبانش بود و واجبات را انجام داد و محرمات را ترک کرد و در حد توان به مستحبات و مکروهات توجه داشت خداوند گوشه‌ای از عالم برزخ را به او نشان خواهد داد.

خواب‌هایی که برخی از مؤمنان می‌بینند نمونه‌ای از برزخ است، در مقابل خواب‌های وحشتناکی که بعضی از ظالمان و گناهکاران می‌بینند به طوری که سراسر وجودشان را رعب و ترس برمی‌دارد گوشه‌ای از عالم قبرشان است. بنابراین اگر کسی دقت کند در همین دنیا گاهی خداوند ذره‌ای از عالم قبر را نشان می‌دهد اما غفلت مانع است.

به عبارت روشن‌تر فاصله بین دو چیز، گاهی زمانی است مثل آنکه فردی امروز به دنیا می‌آید و شخص دیگری هفته یا سال بعد متولد می‌شود و گاهی هم فاصله مکانی است مانند اینکه شخصی در قم زندگی می‌کند و فرد دیگری در مشهد است اما فاصله میان «دنیا و برزخ» زمانی و مکانی نیست بلکه فاصله میان آن دو رتبی و مرتبه‌ای است مثل دو نفری که در یک زمان در یک اتاق هستند اما یکی بیدار و یکی خواب است.

این دو نفر فاصله زمانی و مکانی که با هم ندارند فقط رتبی و مرتبه‌ای دارند؛ یعنی یک رتبه، مقام و موقعیت عالم دنیا را دارد که بیدار است و دیگری موقعیت عالم برزخ متصل را دارد که در حال خواب دیدن است.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:45:00 ق.ظ ]




شش دسته از مردم که به شکل حیوان زندگی می‌کنند

 

امام سجاد(ع) فرمودند: مردم در زمان ما شش گروه‌ و طبقه هستند: ” شیر، گرگ، روباه، سگ، خوک و گوسفند"!

به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، در نگاهی به احادیث و روایات معصومین(ع) می‌بینیم آن بزرگواران برای بیان درجه قبح گناهان از تمثیل‌های فراوانی استفاده کرده‌اند تا پیروان خود را از ارتکاب چنین اعمالی بازدارند و بتوانند با جلب رضایت الهی مسیر سعادت را بپیمایند.

زرارة بن اوفی گوید روزی خدمت امام زین العابدین (ع) رسیدم، حضرت فرمودند: ای زرارة مردم زمان ما شش طبقه‌اند: ” شیر، گرگ، روباه، سگ، خوک و گوسفند"!

اما “شیر"، حاکمان و پادشاهانی هستند که دوست دارند بر هر کسی مسلط باشند و ظلم کنند، ولی احدی در برابر فسادشان ایستادگی نکند".

اما “گرگ"، تجار و کسبه‌ای هستند که در وقت خریدن جنس، آن را مذمّت می‌کنند تا ارزان‌تر بخرند، ولی برای فروش، آن را می‌ستایند تا گران بفروشند".

اما “روباه"، کسانی هستند که دین را وسیله‌ای برای دنیایشان قرار داده‌اند و آنچه را به زبان می‌آورند در دل قبول ندارند".

اما “خوک"، مردانی که شبیه زن هستند و رفتار زنانه دارند و همچنین کسانی که ذلیل و اسیر شهوتند و به هرعمل زشتی که دعوت می‌شوند پاسخ مثبت می‌دهند".

اما “سگ"، انسان بد زبان و فحاش است به طوری که مردم از ترس زبانش او را احترام می‌کنند.(در واقع کسی که جلوی زبانش را نمی‌گیرد و حرف‌های زشت از دهانش بیرون می‌آید و مردم از ترس آن که مبادا به آنها فحاشی یا بد زبانی کند او را احترام کنند و یا اینکه در منزل همیشه سروصدا می‌کند و سر زن و بچه‌هایش داد و فریاد می‌کشد! این شخص گرچه در ظاهر شکل آدم است ولی در باطن سگ است و خوی و خصلت آن را دارد و در روز قیامت به صورت سگ وارد محشر می‌شود".

و اما “گوسفند"، شخص با ایمانی است که مانند گوسفند افراد شرور موی او را می‌بُرند و گوشت او را می‌خورند و استخوانش را می‌شکنند".

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:44:00 ق.ظ ]




آیا «برزخ» هم شب و روز دارد

 

همانطوری که خواب، شب و روز ندارد روشنی و تاریکی بستگی به بیننده خواب دارد؛ اگر انسان خوب باشد خواب خوب می‌بیند و اگر آدم گناهکار و ظالم باشد، در عالم خواب همه چیز را تاریک و غم‌انگیز مشاهده می‌کند. عالم برزخ هم این چنین خواهد بود.

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، عالم مردگان از جمله عوالمی است که همواره وقتی با آن مواجه می‌شویم سؤالات و ابهامات بسیاری برای ما به وجود می‌آید و هر فردی علاقه دارد بیشتر از این عالَم بداند چراکه مرگ از جمله مباحثی است که هر فردی روزی با آن دست به گریبان خواهد شد. آنچه در ادامه می‌‌آید بخش نخست از سلسله مباحثی است که به طرح پرسش و پاسخ درباره مرگ و معاد می‌پردازد و از کتاب «عالم برزخ؛ عالم حیات و زندگی» نوشته حجت‌الاسلام اسدالله محمدی‌نیا از پژوهشگران حوزه علمیه قم عنوان می‌شود.

از آیات و روایاتی که گذشت، استفاده می‌شود در عالم قبر و قیامت انسان مهمان عمل خویش است و هر کسی با نور اعمالش حرکت می‌کند و قبر او را اعمال خوب و انجام واجبات روشن است و اعمال بد و گناهان تاریک می‌سازد، همانطوری که انسان وقتی خواب می‌بیند با اینکه در شب و در اتاق تاریک خوابیده، اما در خواب‌ جاهایی می‌رود که بسیار روشن و نورانی است با اینکه خوابش در شب است و یا اینکه در روز می‌خوابد و در خواب جاهای تاریک و وحشتناک را می‌بیند.

بنابراین همانطوری که در خواب شب و روز ندارد و روشنی و تاریکی بستگی به بیننده خواب دارد اگر انسان خوب و متدینی باشد، خواب خوب می‌بیند و در عالم خواب همه چیز برایش زیبا و روشن و جذاب و نشاط‌ آور است، اگر چه در اتاق تاریک خواب ببیند. و اگر آدم گناهکار و ظالم باشد در عالم خواب همه چیز را تاریک و هولناک و غم‌انگیز مشاهده می‌کند، اگر چه در روز بخوابد و یا در جایی بخوابد که سراسر معنویت و روشنی باشد عالم برزخ هم این چنین خواهد بود.

* چرا در خواب برخی مردگان را ناراحت و یا خوشحال می‌بینیم

در پاسخ این پرسش می‌توان گفت: اولاً هر خوابی حجت و دلیل نیست، زیرا بسیاری از خواب‌ها مربوط به حالات روحی بیننده خواب است و نمی‌توان گفت آنچه دیده درست است.

ثانیاً: بر فرض اینکه بیننده خواب از ایمان قوی و حالات خوبی برخوردار باشد، می‌توان اظهار داشت که خوابش احتمال دارد درست باشد و دلیل اینکه مرده ناراحت و یا خوشحال است چند موضوع می‌تواند باشد:

از مجموع روایاتی که در بحث برزخ بیان شد، می‌توان گفت: ناراحتی و خوشحالی او می‌تواند در اثر اعمال خوب یا بد خودش باشد. اعمال خوب منشأ خوشحالی و اعمال بد و گناه باعث ناراحتی و عذاب وی در عالم برزخ خواهد بود.

حالت خوش و ناراحتی میت که در خواب انسان دیده می‌تواند اعمال و رفتار نزدیکان و فرزندان باشد، چنانچه در روایات گذشت مردگان اعمال ما را می‌بینند، اگر فرزندان کار و خیر انجام دهند و به نام و عبادات و حجاب و دستورات دین پایبند باشند، مرده‌ها در عالم قبر خوشحالند و اگر فرزندان بی‌نماز و اهل گناه و موسیقی و بدحجاب باشند قطعاً آنان در قبر ناراحتند و به آنها گفته می‌شود چرا فرزندانتان را خوب تربیت نکردی؟ چرا همیشه به فکر دنیای آنان بودید و به فکر دینشان نبودید؟

امکان دارد ناراحتی آنان به خاطر بدهکاری که به مردم دارند و یا به خاطر بی‌توجهی فرزندان به آنان در مورد اینکه به سر قبرشان نمی‌روند و یا کار خیر برایشان انجام نمی‌دهند باشد.

شاید ناراحتی آنان به خاطر نزاع و دعوا و درگیری و قهر کردن فرزندان و اقوام، به خاطر ارث و میراث باشد که در بحث روایات گذشت همه این موارد باعث ناراحتی میت در عالم قبر می‌شود.

بنابراین می‌توان گفت: 1. اعمال خوب و اعمال بد خود مرده 2. اعمال و رفتار بازماندگان به ویژه فرزندان 3. بدهکاری به مردم از جمله بدهی مهریه زن است 4. به زیارت قبورشان نرفتن 5. نزاع و درگیری و قهر و صله رحم نکردن و ده‌ها دیگر همه این‌ها می‌توان در نشاط و غم و غصه میت در عالم قبر دخالت داشته باشد.

* وظیفه ما چیست؟

وظیفه ما آن است که سعی کنیم فرزندان و اقوام خوبی برایشان باشیم و خوب بودن در عمل به واجبات و ترک محرمات است تا با این کار آنان را خوشحال سازیم و از گناه و بی‌توجهی به دین دوری کنیم و اگر آنان مدتی نماز، روزه، حج و یا سایر اعمال واجب را انجام ندادند یا خودمان برایشان انجام دهیم و یا با دادن مبلغ آن با شرایطی که دارد دیگران انجام دهند و تلاش کنیم از رفتن به زیارت قبورشان غفلت نکنیم و از نزاع و اختلاف سر مسائل دنیا بپرهیزیم و به صله رحم و حاکم کردن فضای محبت و صمیمیت توجه ویژه داشته باشیم تا گذشتگان با این حرکات و رفتار ما خرسند شوند.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:42:00 ق.ظ ]




چرا ارواح مومنان در وادی السلام جمع می‌شوند؟!

از احادیثی که بیان شد که ارواح موؤنان در وادی السلام در نزدیکی کوفه جمع هستند استفاده می‌شود که وادی السلام موضوعیت ندارد بلکه آنچه که محور و اصل است این که ارواح مؤمنان و پیامبران آنجا و در کنار حضرت امیرالمومنین علی (ع) جمع‌اند. چنانکه در بحث رجعت خواهد آمد، آن حضرت (ع) چند بار رجعت می‌نماید و پیامبران نیز به دنیا برمی‌گردند تا حکومت حضرت را مشاهده و او را یاری کنند و سرّ این ارادت پیامبران و صالحان به حضرت امیر (ع) آن بود که اگر آن حضرت و فرزند بزرگوارش حضرت سیدالشهدا (ع) نبودند، بنی امیه (لعنة الله علیهم اجمعین) دینی باقی نمی‌گذاشتند و زحمات تمام پیامبران را به باد می‌دادند. اگر دینی باقی ماند و ثمره زحمت انبیاء از بین نرفت، فقط به سبب ایثار و جانفشانی حضرت امیر (ع) و حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا (ع) و فرزندان طاهرین آنها، به ویژه حضرت سیدالشهداء (ع) بود

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:40:00 ق.ظ ]




مردم در عالم برزخ به چند دسته تقسیم می‌شوند؟ آیا مردم در برزخ هم مانند بهشت و جهنم به دو دسته تقسیم می‌شوند؟

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، عالم مردگان از جمله عوالمی است که همواره وقتی با آن مواجه می‌شویم سؤالات و ابهامات بسیاری برای ما به وجود می‌آید و هر فردی علاقه دارد بیشتر از این عالَم بداند چراکه مرگ از جمله مباحثی است که هر فردی روزی با آن دست به گریبان خواهد شد.

آنچه در ادامه می‌خوانید بخش نخست از سلسله مباحثی است که به طرح پرسش و پاسخ درباره مرگ و معاد می‌پردازد و از کتاب «عالم برزخ؛ عالم حیات و زندگی» نوشته حجت‌الاسلام اسدالله محمدی‌نیا از پژوهشگران حوزه علمیه قم عنوان می‌شود:

از روایات هم استفاده می‌شود که مردم هم در عالم برزخ به دو گروه تقسیم می‌شوند: 

1. کسانی که در دنیا مطیع دستورات دین و پیامبران الهی و ائمه اطهار (ع) بودند و نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات مقید بودند، در برزخ زندگی با نشاط و آرامشی دارند.

2. کسانی که نسبت به دین بی‌توجه بودند و اهل نماز و عبادت و حجاب و بندگی نبودند، در عالم قبر که شاید صدها هزار سال طول بکشد به عذاب الهی گرفتار خواهند شد.

اینک به روایاتی توجه کنید:

هر کس مهمان عمل خویش است:

حضرت محمد (ص) فرمود:

«اِنَّ اَحَدَکُم اذا ماتَ عُرِضَ علیه مَقعَدُهُ بالغَداة و العَشّی ان کان من اهل الجنّه فمنَ الجنة و ان کانَ من اهل النّار فمن النّار، یقالُ هذا مَقعَدُکَ حینَ یَبعثکَ الله یَومَ القیامة»

هنگامی که یکی از شما از دنیا برود، جایگاه او صبح و شام به او عرضه می‌شود، اگر از اهل بهشت باشد، جایگاهش در بهشت است و اگر از اهل دوزخ باشد، جایگاهش در دوزخ است و به او گفته می‌شود این جایگاه توست تا هنگامی که خداوند تو را در قیامت مبعوث کند.

امام صادق (ع) فرمود:

«اَلبَرزخ القبر، و هُو الثوابُ و العقابُ بین الدّنیا و الآخرة»

برزخ همان قبر است و قبر همان ثواب و عقابی است که میان دنیا و آخرت وجود دارد.

- سجده نماز یادآور عالم برزخ

از برخی روایات استفاده می‌شود که نماز اگر با توجه به معنای آن خوانده شود، یاد آور سه عالم: برزخ و قیامت است. بدین معنا که دفعه اول که ما سر روی مهر می‌گزاریم و بر می‌داریم، یادآور آن است که خداوند ما را با واسطه از خاک آفریده و به دنیا می‌آورد و دفعه دوم که به سجده می‌رویم، به ما تذکر می‌دهد که بعد از مدتی زندگی در دنیا به برزخ برمی‌شد و هنگامی که سر از سجده دوم برمی‌داریم، یادآور زنده شدن در روز قیامت می‌باشد. لذا از معنای سجده در نماز از حضرت علی (ع) سوال شد.

آن حضرت در پاسخ فرمودند:

«مَعْنَى السُّجُودِ فَقَالَ مَعْنَاهُ مِنْهَا خَلَقْتَنِی یَعْنِی مِنَ التُّرَابِ وَ رَفْعُ رَأْسِکَ مِنَ السُّجُودِ مَعْنَاهُ مِنْهَا أَخْرَجْتَنِی وَ السَّجْدَةُ الثَّانِیَةُ وَ إِلَیْهَا تُعِیدُنِی وَ رَفْعُ رَأْسِکَ مِنَ السَّجْدَةِ الثَّانِیَةِ وَ مِنْهَا تُخْرِجُنِی تَارَةً أُخْرَى‏»

معنا و حقیقت سجده در نماز آن است که به خداوند می‌گوییم: ما را (با واسطه) از خاک آفریدی و در سجده اول که سرت را برمی‌داری معنایش آن است که خداوند ما از همین خاک آفریده و به دنیا آورده، و به سجده دوم که می‌رویم، یعنی خداوندا! ما را بعد از مدتی زندگی در دنیا (به عالم قبر و برزخ) برمی‌گرداند و سرت را که از سجده دوم برمی‌داری، معنایش آن است که بعد از مدت‌ها در عالم برزخ مرا روز قیامت زنده خواهی کرد.          

لذا اگر نماز با توجه خوانده شود و معنای آن درک شود، چنان در روح و روان اثر می‌گذارد که آرامش وصف‌ناپذیری به انسان می‌دهد و دیگر انسان گرد گناه نمی‌رود و جامعه به وسیله نماز اصلاح خواهد شد.

- سخن امیرالمومنین (ع) با اموات

آن حضرت (ع) وقتی از جنگ صفین برمی‌گشت در کنار قبرستانی که در پشت دروازه کوفه بود ایستاد و خطاب به ارواح مردگان فرمود:

«أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ سَابِقٌ وَ نَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ لاحِقٌ، أَمَّا الدُّورُ فَقَدْ سُکِنَتْ، وَ أَمَّا الأَزْوَاجُ فَقَدْ نُکِحَتْ، وَ أَمَّا الأَمْوَالُ فَقَدْ قُسِمَتْ، هَذَا خَبَرُ مَا عِنْدَنَا فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَکُمْ»

شما بر ما پیش‌قدم شدید، و ما نیز به شما ملحق خواهیم شد، خانه‌هایتان را دیگران ساکن شدند، همسرانتان به ازدواج دیگران درآمدند، و اموالتان تقسیم شد، اینها خبرهایی است که نزد ماست، نزد شما چه خبر است؟

سپس حضرت علی (ع) فرمود:

«أَمَا لَوْ أُذِنَ لَهُمْ فِی الْکَلامِ لاَ َخْبَرُوکُمْ أَنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوى»

آگاه باشید! اگر به آنها اجازه سخن گفتن داده شود، به شما خبر می‌دهند که بهترین زاد و توشه در سفر آخرت پرهیزگاری است.

- محل اجتماع ارواح مومنان

امام صادق (ع) فرمود:

«لا یَبقی مُؤ‌مِنٌ فی شَرقِ الاَرضِ وَغَربِها اِلاّ حَشَرَ اللّهُ روُحَهُ اِلی وادِی السلام ظَهرُ الکُوفَه، اَما اِنّی کََأنّی بِهِم حَلَقٌ حَلَقٌ قُعُودٌ یَتَحَدثُونَ» 

هر مومنی در شرق و عرب عالم نمی‌میرد مگر اینکه خداوند روح او را در وادی السلام مشحور می‌کند. راوی از امام (ع) پرسید: وادی السلام کجاست؟ حضرت فرمود: پشت کوفه است. آگاه باشید گویا ارواح مومنان در -آنجا به صورت حلقه‌ای و گرد نشسته‌اند و با هم سخن می‌گویند.

حبه عُرَنی یکی از اصحاب حضرت علی (ع) می‌گوید: از آن حضرت درباره سخن گفتن و انس گرفتن ارواح در عالم قبر سؤال کردم. حضرت (ع) در پاسخ فرمود:

«نعم و لو کشف لک لرایتهم حلقا حلقا محتبین یتحادثون»

بله، اگر پرده‌ها برای تو کنار رود خواهی دید که ارواح مؤمنان در برزخ به صورت حلقه‌وار در حالی که دست‌هایشان را در زانوها حلقه زده‌اند دور هم نشسته‌اند و با یکدیگر حرف می‌زنند.

بعد حضرت علی (ع) فرمود:

«… وَما مِنْ مُؤمِنٍ یَمُوتُ فی بُقْعَةٍ مِنْ بِقاعِ الاَرْضِ اِلاّ قیلَ لِروحِهِ: اِلحَقی بِوادِی السَّلامِ وَاِنَّها لَبُقْعَةٌ مِنْ جَنَّةِ عَدْنٍ»

هیچ مومنی در قطعه‌ای از زمین نمی‌میرد مگر این که به روح او گفته می‌شود به وادی السلام ملحق شود، زیرا وادی السلام قطعه‌ای از بهشت عَدَن است.

- در حال لذت و نشاط

راوی از امام صادق (ع) درباره ارواح مومنان سوال کرد. آن حضرت (ع) فرمود:

«فی حُجُراتٍ فی الجنّةِ ، یأکُلونَ مِن طَعامِها ، ویَشْرَبونَ مِن شَرابِها و یقولون: ربنا اقم لنا الساعه و انجزلنا ما وعدتنا»

آنها در حجره‌هایی از بهشت (برزخی) قرار دارند، از غذاهای بهشتی می‌خورند و از نوشیدنی‌هایش می‌نوشند و می‌گویند: پروردگارا هر چه زودتر قیامت را برپا کن و به وعده‌هایی که به ما داده‌ای وفا نما.

از آیه مبارکه استفاده می‌شود: انسان به محض مردن وارد برزخ می‌شود، چنانچه حبیب بن نجار این مرد مبارز که در راه احیاء دین و دفاع از پیامبران به محض این که زیر شکنجه به شهادت رسید، وارد بهشت برزخی شد. چنانچه اشخاص کافر و ظالم به محض مردن وارد جهنم برزخی خواهند شد

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:38:00 ق.ظ ]




مردم در عالم برزخ به چند دسته تقسیم می‌شوند؟ آیا مردم در برزخ هم مانند بهشت و جهنم به دو دسته تقسیم می‌شوند؟

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، عالم مردگان از جمله عوالمی است که همواره وقتی با آن مواجه می‌شویم سؤالات و ابهامات بسیاری برای ما به وجود می‌آید و هر فردی علاقه دارد بیشتر از این عالَم بداند چراکه مرگ از جمله مباحثی است که هر فردی روزی با آن دست به گریبان خواهد شد.

آنچه در ادامه می‌خوانید بخش نخست از سلسله مباحثی است که به طرح پرسش و پاسخ درباره مرگ و معاد می‌پردازد و از کتاب «عالم برزخ؛ عالم حیات و زندگی» نوشته حجت‌الاسلام اسدالله محمدی‌نیا از پژوهشگران حوزه علمیه قم عنوان می‌شود:

از روایات هم استفاده می‌شود که مردم هم در عالم برزخ به دو گروه تقسیم می‌شوند: 

1. کسانی که در دنیا مطیع دستورات دین و پیامبران الهی و ائمه اطهار (ع) بودند و نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات مقید بودند، در برزخ زندگی با نشاط و آرامشی دارند.

2. کسانی که نسبت به دین بی‌توجه بودند و اهل نماز و عبادت و حجاب و بندگی نبودند، در عالم قبر که شاید صدها هزار سال طول بکشد به عذاب الهی گرفتار خواهند شد.

اینک به روایاتی توجه کنید:

هر کس مهمان عمل خویش است:

حضرت محمد (ص) فرمود:

«اِنَّ اَحَدَکُم اذا ماتَ عُرِضَ علیه مَقعَدُهُ بالغَداة و العَشّی ان کان من اهل الجنّه فمنَ الجنة و ان کانَ من اهل النّار فمن النّار، یقالُ هذا مَقعَدُکَ حینَ یَبعثکَ الله یَومَ القیامة»

هنگامی که یکی از شما از دنیا برود، جایگاه او صبح و شام به او عرضه می‌شود، اگر از اهل بهشت باشد، جایگاهش در بهشت است و اگر از اهل دوزخ باشد، جایگاهش در دوزخ است و به او گفته می‌شود این جایگاه توست تا هنگامی که خداوند تو را در قیامت مبعوث کند.

امام صادق (ع) فرمود:

«اَلبَرزخ القبر، و هُو الثوابُ و العقابُ بین الدّنیا و الآخرة»

برزخ همان قبر است و قبر همان ثواب و عقابی است که میان دنیا و آخرت وجود دارد.

- سجده نماز یادآور عالم برزخ

از برخی روایات استفاده می‌شود که نماز اگر با توجه به معنای آن خوانده شود، یاد آور سه عالم: برزخ و قیامت است. بدین معنا که دفعه اول که ما سر روی مهر می‌گزاریم و بر می‌داریم، یادآور آن است که خداوند ما را با واسطه از خاک آفریده و به دنیا می‌آورد و دفعه دوم که به سجده می‌رویم، به ما تذکر می‌دهد که بعد از مدتی زندگی در دنیا به برزخ برمی‌شد و هنگامی که سر از سجده دوم برمی‌داریم، یادآور زنده شدن در روز قیامت می‌باشد. لذا از معنای سجده در نماز از حضرت علی (ع) سوال شد.

آن حضرت در پاسخ فرمودند:

«مَعْنَى السُّجُودِ فَقَالَ مَعْنَاهُ مِنْهَا خَلَقْتَنِی یَعْنِی مِنَ التُّرَابِ وَ رَفْعُ رَأْسِکَ مِنَ السُّجُودِ مَعْنَاهُ مِنْهَا أَخْرَجْتَنِی وَ السَّجْدَةُ الثَّانِیَةُ وَ إِلَیْهَا تُعِیدُنِی وَ رَفْعُ رَأْسِکَ مِنَ السَّجْدَةِ الثَّانِیَةِ وَ مِنْهَا تُخْرِجُنِی تَارَةً أُخْرَى‏»

معنا و حقیقت سجده در نماز آن است که به خداوند می‌گوییم: ما را (با واسطه) از خاک آفریدی و در سجده اول که سرت را برمی‌داری معنایش آن است که خداوند ما از همین خاک آفریده و به دنیا آورده، و به سجده دوم که می‌رویم، یعنی خداوندا! ما را بعد از مدتی زندگی در دنیا (به عالم قبر و برزخ) برمی‌گرداند و سرت را که از سجده دوم برمی‌داری، معنایش آن است که بعد از مدت‌ها در عالم برزخ مرا روز قیامت زنده خواهی کرد.          

لذا اگر نماز با توجه خوانده شود و معنای آن درک شود، چنان در روح و روان اثر می‌گذارد که آرامش وصف‌ناپذیری به انسان می‌دهد و دیگر انسان گرد گناه نمی‌رود و جامعه به وسیله نماز اصلاح خواهد شد.

- سخن امیرالمومنین (ع) با اموات

آن حضرت (ع) وقتی از جنگ صفین برمی‌گشت در کنار قبرستانی که در پشت دروازه کوفه بود ایستاد و خطاب به ارواح مردگان فرمود:

«أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ سَابِقٌ وَ نَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ لاحِقٌ، أَمَّا الدُّورُ فَقَدْ سُکِنَتْ، وَ أَمَّا الأَزْوَاجُ فَقَدْ نُکِحَتْ، وَ أَمَّا الأَمْوَالُ فَقَدْ قُسِمَتْ، هَذَا خَبَرُ مَا عِنْدَنَا فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَکُمْ»

شما بر ما پیش‌قدم شدید، و ما نیز به شما ملحق خواهیم شد، خانه‌هایتان را دیگران ساکن شدند، همسرانتان به ازدواج دیگران درآمدند، و اموالتان تقسیم شد، اینها خبرهایی است که نزد ماست، نزد شما چه خبر است؟

سپس حضرت علی (ع) فرمود:

«أَمَا لَوْ أُذِنَ لَهُمْ فِی الْکَلامِ لاَ َخْبَرُوکُمْ أَنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوى»

آگاه باشید! اگر به آنها اجازه سخن گفتن داده شود، به شما خبر می‌دهند که بهترین زاد و توشه در سفر آخرت پرهیزگاری است.

- محل اجتماع ارواح مومنان

امام صادق (ع) فرمود:

«لا یَبقی مُؤ‌مِنٌ فی شَرقِ الاَرضِ وَغَربِها اِلاّ حَشَرَ اللّهُ روُحَهُ اِلی وادِی السلام ظَهرُ الکُوفَه، اَما اِنّی کََأنّی بِهِم حَلَقٌ حَلَقٌ قُعُودٌ یَتَحَدثُونَ» 

هر مومنی در شرق و عرب عالم نمی‌میرد مگر اینکه خداوند روح او را در وادی السلام مشحور می‌کند. راوی از امام (ع) پرسید: وادی السلام کجاست؟ حضرت فرمود: پشت کوفه است. آگاه باشید گویا ارواح مومنان در -آنجا به صورت حلقه‌ای و گرد نشسته‌اند و با هم سخن می‌گویند.

حبه عُرَنی یکی از اصحاب حضرت علی (ع) می‌گوید: از آن حضرت درباره سخن گفتن و انس گرفتن ارواح در عالم قبر سؤال کردم. حضرت (ع) در پاسخ فرمود:

«نعم و لو کشف لک لرایتهم حلقا حلقا محتبین یتحادثون»

بله، اگر پرده‌ها برای تو کنار رود خواهی دید که ارواح مؤمنان در برزخ به صورت حلقه‌وار در حالی که دست‌هایشان را در زانوها حلقه زده‌اند دور هم نشسته‌اند و با یکدیگر حرف می‌زنند.

بعد حضرت علی (ع) فرمود:

«… وَما مِنْ مُؤمِنٍ یَمُوتُ فی بُقْعَةٍ مِنْ بِقاعِ الاَرْضِ اِلاّ قیلَ لِروحِهِ: اِلحَقی بِوادِی السَّلامِ وَاِنَّها لَبُقْعَةٌ مِنْ جَنَّةِ عَدْنٍ»

هیچ مومنی در قطعه‌ای از زمین نمی‌میرد مگر این که به روح او گفته می‌شود به وادی السلام ملحق شود، زیرا وادی السلام قطعه‌ای از بهشت عَدَن است.

- در حال لذت و نشاط

راوی از امام صادق (ع) درباره ارواح مومنان سوال کرد. آن حضرت (ع) فرمود:

«فی حُجُراتٍ فی الجنّةِ ، یأکُلونَ مِن طَعامِها ، ویَشْرَبونَ مِن شَرابِها و یقولون: ربنا اقم لنا الساعه و انجزلنا ما وعدتنا»

آنها در حجره‌هایی از بهشت (برزخی) قرار دارند، از غذاهای بهشتی می‌خورند و از نوشیدنی‌هایش می‌نوشند و می‌گویند: پروردگارا هر چه زودتر قیامت را برپا کن و به وعده‌هایی که به ما داده‌ای وفا نما.

از آیه مبارکه استفاده می‌شود: انسان به محض مردن وارد برزخ می‌شود، چنانچه حبیب بن نجار این مرد مبارز که در راه احیاء دین و دفاع از پیامبران به محض این که زیر شکنجه به شهادت رسید، وارد بهشت برزخی شد. چنانچه اشخاص کافر و ظالم به محض مردن وارد جهنم برزخی خواهند شد

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:59:00 ق.ظ ]




چرا دفن شبانه؟ چرا قبر مخفی؟

 

ای پسرعمو! اگر تا چند ساعت دیگر از دنیا رفتم، جنازه‌ام را شبانه تشییع کن و مراسم تشییع مرا اعم از غسل و کفن و نماز خواندن و دفن کردن را باید در محیطی مخفی و پنهان انجام دهید.

حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ بعد از رحلت پدر گرامیشان مدت اندکی در قید حیات بودند که مورخین با اختلاف این مدت را از ۷۵ روز تا هشت ماه ذکر کرده اند. در این مدت درباره اهل بیت پیامبر ـ علیهم السلام ـ و مخصوصاً نسبت به حضرت علی ـ علیه السلام ـ و خانم فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ ظلم های فراوانی روا داشته شد، از جمله غصب حق خلافت علی ـ علیه‎ السلام ـ و هجوم به درب خانه فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ[۱] و موارد دیگر که منجربه ناراحتی فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ نسبت به خلیفه اول و وابستگانش شد و لذا در روزهای آخر عمرش به شوهر خویش وصیت می کند که بعد از شهادت آن حضرت جنازه اش را شبانه دفن کند.[۲]

اما شاید شبهه ای مطرح شود که آیا دفن شبانه خلاف سیره رسول خدا است؟ بعبارت دیگر آیا در عصر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ دفن شبانه انجام گرفته؟ و آیا اصولاً در شرع مقدس اسلام از دفن شبانه میّت منع شده؟

در کتب فقهی اسلامی چه از اهل تشیع و چه از اهل تسنن موردی که دلالت بر منع از دفن شبانه میّت شده باشد، وارد نشده و حتی نقل شده که برخی از صحابه از جمله ابی بکر را هنگام شب دفن کرده اند[۳] و همچنین از کتاب صحیح بخاری از ابن عباس نقل شده که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ بر مردی که در شب دفن کرده بودند همراه صحابه نماز خواندند.[۴] یعنی اینکه پیامبر با نماز خواندن بر میّتی که شب دفن کرده اند و صحابه هم حضور داشته اند این عمل (دفن شبانه) را منع نکردند، چرا که اگر این عمل مخالف اسلام و روش پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ می بود حتماً پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ از این کار منع می نمودند.

پس منع نکردن پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و خواندن نماز بر آن میت و دفن شبانه میت مذکور در عصر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ همه دلالت بر این مطلب دارد که این عمل خلاف شرع نبوده و حتی مورد تأیید پیامبر بوده است. و بعد از پیامبر چنانچه گفته شد ابی بکر (خلیفه اول) را نیز شبانه دفن کردند، پس دفن شبانه جسد حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ توسط علی ـ علیه‎ السلام ـ خلاف سیره پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ نبوده و این ادعا بی مورد و باطل است.

دلیل دیگر بر اینکه دفن شبانه جسد حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ توسط علی ـ علیه السلام ـ خلاف سنت و سیره نبوی نبوده، این است که علی ـ علیه‎ السلام ـ بر وصیت همسر محترمه شان عمل نموده و در اسلام و سیره پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ نه تنها از این گونه وصیت منعی نشده بلکه ما در موارد متعدد این گونه وصیتها را شاهد هستیم.[۵] در قران کریم[۶] نیز در موارد متعدد به وصیت کردن اشاره شده و از پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل شده است که مؤمن هنگام مرگ باید وصیت نامه اش همراهش باشد[۷]

مزار مخفی مادر

حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ زمانی که اجلشان نزدیک شد و در بستر به حالت احتضار بسر می‌بردند، علی ـ علیه السّلام ـ بر بالای بسترشان آمدند و بعد از صحبتهایی که با همدیگر کردند، فاطمه ـ سلام الله علیها ـ اجازه خواستند تا چند وصیّت به همسرشان علی ـ علیه السّلام ـ کنند.[۸]

از جمله وصایای حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ به علی ـ علیه السّلام ـ این بود که گفتند:

ای پسرعمو! اگر تا چند ساعت دیگر از دنیا رفتم، جنازه‌ام را شبانه تشییع کن و مراسم تشییع مرا اعم از غسل و کفن و نماز خواندن و دفن کردن را باید در محیطی مخفی و پنهان انجام دهید و فقط به کسانی اجازه شرکت در تشییع دهید که ظلم و جفا نسبت به من روا نداشته‌اند.

و حتّی به یک نقل حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ تصریح کردند که نگذارید ابی‌بکر و عمر بر من نماز بخوانند و در تشییع جنازه من شرکت کنند.

حال بحث در این ‌است که علّت این اجازه ندادن حضرت بیانگر چیست؟

یقیناً حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ با این کارشان می‌خواستند باری دیگر همانند جریان فدک مبارزه‌ای را تازه با وصیّت‌نامه سیاسی خویش شروع کنند که ضربه سهمگینی به حکومت وقت وارد سازند.[۹]

فاطمه اطهر ـ سلام الله علیها ـ با وصیّت خویش افکار خفته مردم مدینه را بیدار می‌ساختند و توجه افکار عمومی را نسبت به پایمال کردن حقّ خویش جلب می‌کردند.[۱۰]

امیرالمؤمنین با عمل به وصیّت زهرا ـ سلام الله علیها ـ اذهان جامعه را دچار شک و تردید کردند و مشروعیت خلیفه را زیر سؤال بردند و مظلومیت زهرا ـ سلام الله علیها ـ را بیشتر آشکار ساختند و این سؤال را همیشه برای همگان مطرح کردند که چرا قبر زهرا ـ سلام الله علیها ـ مخفی مانده است.

بدین طریق زمانی که حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ از دنیا رفتند مردم سراسیمه به خانه آن حضرت می‌آمدند و منتظر بیرون آمدن جنازه بودند که علی ـ علیه السّلام ـ به ابوذر گفتند: برو و با صدای بلند اعلام کن که برگردند چرا که تشییع جنازه دختر رسول ‌خدا به تأخیر افتاده‌است.

مردم که متفرق شدند حضرت علی ـ علیه السّلام ـ با کمک اسماء بدن حضرت را غسل و کفن کردند و در نیمه شب با عده‌ای از نزدیکان و یاران خویش که عبارت بودند از: سلمان، ابوذر، مقداد، عمار، عباس و زبیر و چند تن دیگر به همراه علی ـ علیه السّلام ـ جنازه دختر رسول ‌خدا را شبانه تشییع کردند و شبانه به خاک سپردند و حضرت علی ـ علیه السّلام ـ قبر فاطمه ـ سلام الله علیها ـ را هم‌سطح زمین کردند و حتی روایت شده در چند نقطه در بقیع، حضرت، قبر درست کردند تا متوجه نشوند که قبر دختر رسول ‌خدا کدام‌ یک است و این راز مخفی ‌ماندن قبر فاطمه ـ سلام الله علیها ـ برای همیشه مانده است و کسانی هم که حضور داشتند دیگر بعدها محل اختفاء قبر فاطمه ـ سلام الله علیها ـ را بیان نکردند.[۱۱]

بنابراین علت، مخفی ماندن قبر آن حضرت را می توان در امور زیر خلاصه کرد:

۱. اینکه، دشمنان و غاصبان حق آن مظلومه به قبر آن حضرت دسترسی نداشته باشند تا روزی در صدد نبش آن برنیایند.

۲. اینکه، خود آن حضرت خواستند که شبانه و مخفیانه، دفن شوند که به تبع آن قبرشان مخفی بماند.

۳. با توجه به محتوای وصیت ایشان در مورد دفن آن حضرت؛ می توان گفت که می خواستند با این کار، افکار عمومی را بیدار کرده و مردم را نسبت به ظلم حکام زمانشان نسبت به ایشان و علی ـ علیه السّلام ـ آگاه سازند و لذا این سوال را که «چرا قبر فاطمه ـ سلام الله علیها ـ مخفی ماند» برای همیشه در اذهان مردم زنده نگه دارند.

 

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:31:00 ق.ظ ]




چرا قبر مطهر حضرت زهرا (س) مخفی است

 

فلسفه اصلی مخفی بودن قبر حضرت زهرا(س) مربوط می‌شود به وقایع و جسارت‌هایی که از طرف خلفای وقت و اطرافیان خلفا، به آن بزرگوار وارد شده بود، در این زمینه نقل شده است که حضرت زهرا(س) زمانی که وقت رحلتشان نزدیک شد و در بستر به حالت احتضار به سر می‌بردند، حضرت علی(ع) بر بالای بسترشان آمدند و بعد از صحبت‌هایی که با همدیگر کردند، حضرت فاطمه(س) اجازه خواستند تا چند وصیّت به همسرشان علی(ع) کنند.


از جمله وصایای حضرت زهرا(س) به علی(ع) این بود که فرمودند:
«ای پسرعمو! اگر تا چند ساعت دیگر از دنیا رفتم، جنازه‌ام را شبانه تشییع کن و مراسم تشییع مرا اعمّ از غسل و کفن و نماز خواندن و دفن کردن باید در محیطی مخفی و پنهان انجام دهید و فقط به کسانی اجازه در تشییع دهید که ظلم و جفا نسبت به من روا نداشته‌اند.»
و حتّی به یک نقل، حضرت زهرا(س) تصریح کردند که:
«نگذارید ابی‌بکر و عمر بر من نماز بخوانند و در تشییع جنازه من شرکت کنند.»
در این مورد سیّد اسماعیل حمیری، شاعر (متولّد ۱۰۵، متوفّای ۱۷۰ ه‍ .ق.) چنین سروده است:
و فاطمه قد اوصت بان لا یصلیا علیها
و ان لا یدنوا من رجا القبر علیا و مقدادا
و ان یخرجو بها رویدا بلیل فی سکوت و فی ستر؛
فاطمه وصیّت کرد که آن دو تن (که از آنان ناخشنود بود) بر وی نماز نخوانند و به قبر او نزدیک نشوند. علی و مقداد شب هنگام با آرامی و در خاموشی و پوشیده از دیده‌ها او را به خاک سپارند.
حال بحث در این‌ است که علّت اجازه ندادن حضرت زهرا(س) در مراسم تشییع پیکرشان، بیانگر چیست؟
یقیناً حضرت زهرا(س) با این کارشان می‌خواستند بار دیگر همانند جریان «فدک» مبارزه جدیدی را با وصیّت‌نامه سیاسی خویش شروع کنند که ضربه سهمگینی به حکومت وقت وارد سازند.2 فاطمه اطهر(س) با وصیّت خویش افکار خفته مردم مدینه را بیدار می‌ساختند و توجّه افکار عمومی را نسبت به پایمال کردن حقّ خویش جلب می‌کردند. از
امام رضا(ع) درباره شیخین سؤال شد. فرمودند:
«ما یک مادر نیکوکار داشتیم که وقتی از دنیا رفت، از آنان خشمگین بود. ما راضی نمی‏شویم تا او از آنان راضی شود.»
از عبدالله بن حسن نیز به همین تقریب نقل شده است. بدین ترتیب روشن می‏شود که حضرت زهرا(س) آن بانوی مطهّره معصوم که خداوند از خشنودی او خشنود می‏شود و از خشم او خشم می‏گیرد، با این موضع آگاهانه‏اش به همگان در تمام تاریخ فهمانید که:
این قضیه یک مسئله شخصی نبود؛ بلکه قضیه اسلام و دین و تجاوز به حریم خدا و رسول خدا(ص) و حقّ و انسانیّت و اسلام مجسّم در او بود؛ زیرا هدف از تجاوز به حریم زهرا(س) منع وی از دفاع از امامت بود. امامت، قوام دین است و یک تصمیم الهی قاطع و حقّ امّت مسلمان و حقّ همه انسان‌ها. زهرا(س) پس از آنکه از آن دو اقرار صریح گرفت که تعدّی و تجاوز نسبت به او، تجاوز به ساحت پیغمبر اکرم(ص) و در نتیجه تجاوز و جسارت به حریم ملکوتی پروردگار است و او حق ندارد که چنین متجاوزی را مورد عفو و گذشت خود قرار دهد و با بیان این جمله که از اینان نزد رسول خدا(ص) شکایت خواهد کرد، آنان را از این حقیقت آگاه کرد؛ آری، زهرا(س) پس از این، آن موضع کوبنده خود را اتّخاذ کرد. سپس برای آنکه به مردم گفته نشود که زهرا(س) پس از آن به خویشتن بازگشت یا به فلانی پیغام داد که از آنان راضی شده است، وصیّت کرد که شبانه دفن شود و از آنجا که مبادا ادّعا شود که چون دفن شبانه سنّت است و ناراحتی حضرت زهرا(س) از آنها کم رنگ شود، حضرت زهرا(س) وصیّت کرد که بر جنازه‏اش حاضر نشوند و بر پیکرش نماز نگزارند و قبرش پنهان بماند. آنها نیز کوشیدند چند قبر را نبش کنند تا به جنازه حضرت دست یابند و بر او نماز گزارند؛ امّا علی(ع) مانع آنها شد. در بعضی از منابع آمده: فاطمه(س) از علی(ع) به خدا و رسولش پیمان گرفت که جز امّ ‏سلمه،
امّ ‏ایمن، فضّه، حسنین(ع)، سلمان، عمّار، مقداد، ابوذر و حذیفه کسی بر جنازه حضرت حاضر نشوند؛ امّا مخفی ماندن قبر فاطمه(س) تا امروز و عدم قدرت احدی بر شناخت دقیق آن محل، برهانی درخشان، بر روی‌گردانی زهرا(س) از آنان است. تمام شواهد تاریخی صحیح و معتبر بر کذب پندار تحریف‌کنندگان تاریخ و دشمنان حق تأکید دارد.
بدین ترتیب روشن می‏شود که زهرا(س) حتّی مرگ و تشییع جنازه‏اش را وسیله جهاد و مبارزه در راه خدا و برای خدا و دین و در راه توضیح حقایق برای نسل‌ها قرار داد. نتایج این مبارزه از همان لحظه‏های اوّل آشکار شد. روایت شده:
به محض انتشار خبر دفن زهرا(س) مردم ناله و فریاد سر دادند و همدیگر را سرزنش کردند. کسی گفت: پیامبرتان فقط یک دختر در میان شما گذاشت، این دختر می‏میرد و دفن می‏شود؛ ولی احدی از شما، نه در وفات و دفنش حاضر است و نه در نماز بر جنازه‏اش و هیچ کدام قبرش را نمی‏شناسید تا آن را زیارت کنید؟!3
امیرالمؤمنین(ع) با عمل به وصیّت زهرا(س) اذهان جامعه را دچار شکّ و تردید کردند و مشروعیّت خلیفه را زیر سؤال بردند و مظلومیّت حضرت زهرا(س) را بیشتر آشکار ساختند و این سؤال را همیشه برای همگان مطرح کردند که چرا قبر زهرا(س) مخفی مانده است؟ بدین طریق زمانی که حضرت زهرا(س) از دنیا رفتند، مردم سراسیمه به خانه حضرت زهرا(س) می‌آمدند و منتظر بیرون آمدن جنازه بودند که علی(ع) به ابوذر فرمودند:
«برو و با صدای بلند اعلام کن که برگردند؛ زیرا تشییع جنازه دختر رسول‌خدا امشب صورت نمی‌گیرد و به تأخیر افتاده ‌است.»
مردم که متفرّق شدند، حضرت علی(ع) با کمک اسماء بدن حضرت را غسل و کفن کردند و در نیمه شب با عدّه‌ای از نزدیکان و یاران خویش که عبارت بودند از: سلمان، ابوذر، مقداد، عمّار و چند تن دیگر جنازه دختر رسول ‌خدا(ص) را شبانه تشییع کردند و شبانه به خاک سپردند و حضرت علی(ع) قبر حضرت فاطمه(س) را هم‌سطح زمین کردند و حتّی روایت شده در چند نقطه در بقیع، قبر درست کردند تا دشمنان متوجّه نشوند که قبر حضرت فاطمه(س) کدام یک است و این راز مخفی ‌ماندن قبر فاطمه(س) برای همیشه مانده است و کسانی هم که حضور داشتند، دیگر بعدها محلّ اختفای قبر فاطمه(س) را بیان نکردند.4
مرحوم شیخ صدوق درباره علّت دفن شبانه آن حضرت می‌نویسد:
عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَۀَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِاللهِ علیه السّلام لِأَیِّ عِلَّۀٍ دُفِنَتْ فَاطِمَۀُ (علیها السّلام) بِاللَّیْلِ وَ لَمْ تُدْفَنْ بِالنَّهَارِ قَالَ لِأَنَّهَا أَوْصَتْ أَنْ لا یُصَلِّیَ عَلَیْهَا رِجَالٌ [الرَّجُلانِ‏]؛
علیّ بن ابوحمزه از امام صادق(ع) پرسید: چرا فاطمه را شب دفن کردند نه روز؟ فرمود: «فاطمه(س) وصیّت کرده بود تا در شب، وی را دفن کنند تا ابوبکر و عمر بر جنازه آن حضرت نماز نخوانند.»5
مرحوم صاحب «مدارک» می‌گوید:
إِنَّ سَبَبِ خِفاءَ قَبْرِها (عَلَیْهِا السَّلام) ما رُواه المُخالِفِ وَ المؤالفِ مِنْ أَنَّهَا (عَلَیْهَا السَّلام) أَوْصَتْ إِلی أمیرِالمُؤمِنِینَ (عَلَیهِ السَّلام) أنْ یَدْفَنُها لَیْلاً لِئَلا یُصَلَّی عَلَیْها مِنْ آذاها وَ مَنَعْها میراثِهَا مِنْ أبیها (صَلَّی اللهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ)؛
علّت مخفی بودن محلّ دفن فاطمه(س) آن گونه که مخالف و موافق نقل کرده‌اند این است که آن حضرت به امیرمؤمنان(ع) سفارش کرد تا او را شبانه دفن کند تا آنان که او را اذیّت کرده‌ و از ارث پدرش محروم کرده بودند، بر وی نماز نخوانند.6
بنابراین با توجّه به مطالبی که عرض شد، علّت مخفی ماندن قبر آن حضرت را می‌توان در امور زیر خلاصه کرد:
1. اینکه، دشمنان و غاصبان حقّ آن مظلومه به قبر آن حضرت دسترسی نداشته باشند تا روزی درصدد نبش آن برنیایند؛
2. اینکه، خود آن حضرت خواستند که شبانه و مخفیانه، دفن شوند که به تبع آن قبرشان مخفی بماند؛
3. با توجّه به محتوای وصیّت ایشان در مورد دفن آن حضرت؛ می‌توان گفت که می‌خواستند با این کار، افکار عمومی را بیدار کرده و مردم را نسبت به ظلم حکّام زمانشان نسبت به ایشان و علی(ع)، آگاه سازند. بنابراین این سؤال را که چرا قبر حضرت فاطمه(س) مخفی ماند؟ برای همیشه در اذهان مردم زنده نگه دارند. در پایان نقل یک قضیه خالی از لطف نیست: مرحوم آیت الله مرعشی نجفی(ره) از پدر بزرگوارش، مرحوم
حاج سیّد محمود مرعشی نقل می‏کردند که آن مرحوم درصدد بود که به هر وسیله‏ای که ممکن باشد، محلّ دفن‏ حضرت زهرا(س) را به دست آورد، به این منظور ختم مجرّبی را آغاز می‏کند و چهل شب آن را ادامه می‏دهد تا در شب چهلم به خدمت حضرت باقر(ع) یا حضرت صادق(ع) شرفیاب می‏شود، امام(ع) به ایشان می‏فرمایند:
«علیک بکریمه اهل البیت‏؛ به دامن کریمه اهل بیت پناه‏ ببرید.»
عرض می‏کند: بلی من هم این ختم را برای این منظور گرفته‏ام که قبر شریف ‏بی‏بی را دقیقاً بدانم و به زیارتش بروم.
امام(ع) فرمودند: «منظور من قبر شریف حضرت معصومه(س) در قم می‏باشد.» سپس ادامه داد:
«برای مصالحی خداوند اراده فرموده که محلّ دفن حضرت فاطمه(س) همواره مخفی بماند و بنابراین قبر حضرت معصومه(س) را تجلّیگاه قبر آن حضرت قرار داده است. هر جلال و جبروتی که برای‏ قبر شریف حضرت زهرا(س) مقدّر بود، خداوند متعال همان جلال و جبروت ‏را بر قبر مطهّر حضرت معصومه(س) قرار داده است.»7

پی‌نوشت‌ها:
1. حجّت الله النجفی الرّضوی الامیری، احتجاج الزّهرا فاطمه، انتشارات فروزان، چاپ دوم، ص ۲۱۰.
2. خشاوی، شهین، زندگانی سیاسی حضرت زهرا(س)، تهران، نشر عابد، چاپ اول، ۱۳۷۸، ص ۲۸۰.
3. عاملی، سیّد جعفر مرتضی، رنج‌های زهرا(س)، ترجمه محمّد سپهری، قم، نشر ایّام، چاپ اوّل، ۱۳۷۸، ص ۲۲۱.
4. مجلسی، محمّدباقر، بحارالأنوار، ترجمه محمّدجواد نجفی، انتشارات اسلامیه، ۱۳۵۴، جلد دهم، ص ۱۹۵.
5. الصدوق، أبو جعفر محمّد بن علی بن الحسین (متوّفای۳۸۱هـ)، علل الشرایع، ج‏۱، ص۱۸۵، تحقیق: السید محمّد صادق بحر العلوم، ناشر: منشورات المکتبه الحیدریه ومطبعتها – النجف الأشرف، ۱۳۸۵ – ۱۹۶۶ م.
6. الموسوی العاملی، السید محمّد بن علی (متوفای۱۰۰۹هـ)، مدارک الأحکام فی شرح شرائع الاسلام، ج ۸، ص۲۷۹، نشر و تحقیق مؤسسه آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، الطبعه: الأولی، ۱۴۱۰هـ).
7. کریمه اهل بیت، صص 43 ـ 45. این داستان را مرحوم آیت الله مرعشی چندین بار در ملاقات‌های اینجانب (علی اکبر مهدی‌پور) با ایشان از پدر بزرگوارشان نقل کرده‌اند

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:29:00 ق.ظ ]




زبانت را حفظ کن

رسولخدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم:

«هَل یَکُبُّ النّاسَ عَلی مَناخِرِهِم اِلّا حَصائِدُ اَلسِنَتِهِم »

(اخلاق شبر، ص 129)

آیا محصول زبان نیست که مردم را بسقوط (دنیا و آخرت) می کشاند؟!

رسولخدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم:

«شَرُّ النّاسِ عِندَ اللّهِ یَومَ القِیامَةِ الَّذینَ یُکرَمُونَ اِتِّقاء شَرِّهِم»

(جامع السعادات، ج 1، ص 277)

بدترین مردم در نظر خداوند متعال در روز قیامت، کسانی هستند که برای پرهیز از شر (زبان و عملشان) مردم به ایشان احترام گذارند.

رسولخدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم:

«ما عَمَلَ مَن لَم یَحفَظ لِسانَه»

(مکارم الاخلاق، ص 467)

کسی که زبانش را کنترل نکند عملش به او ثمرات معنوی نمی بخشد.

رسولخدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم:

«ما مِن شَی ءٍ اَحَقُّ بِطُولِ السِّجنِ مِنِ اللِّسانِ»

(مکارم الاخلاق، ص 467)

چیزی سزاوارتر از زبان برای تداوم زندانش نیست(زبان اگر در زندان سکوت باشد مفید است).

رسولخدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم:

«اَلمُسلِمُ مَن سَلُمَ المُسلِمُونَ مِن یَدِه وَ لِسانِه»

(جامع السعادات، ج 1، ص 165)

مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبانش در امان باشند.

امام علی علیه السلام :

«لاتَقُل ما لا تَعلَم بَل لا تَقُل کُلَّ ما تَعلَم فَاِنَّ اللّهَ فَرَض عَلی جَوارِحِکَ کُلِّها فَرائِض یُحتَجُّ بِها عَلَیکَ یَومَ القِیامَة»

(نهج البلاغه، صبحی صالح، ص 544)

آنچه را یقین نمی دانی نگو بلکه هرچه را میدانی تمامش را نگو، زیرا خدا بر تمام اعضای بدن تکالیفی مقرر فرموده که روز قیامت از آن بازجوئی می کند.

امام علی علیه السلام :

«اِذا تَمَّ العَقلُ نَقَصَ الکَلام»

(نهج البلاغه، کلمات قصار)

وقتی عقل کامل بود انسان کم حرف می گردد.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:28:00 ق.ظ ]




اگر من جایش بودم…

وقتی به خط پدافندی پاسگاه زید رسیدیم، شب بود. یکی از بچه های اطلاعات عملیات گفت: برویم تو سنگر اطلاعات بخوابیم تا صبح بشود و ببینیم تکلیف چیست. وسط سنگر یک نفر خوابیده بود و پتو را روی سرش کشیده بود. چه خوروپفی هم می کرد. کنارش دراز کشیدیم ولی مگر خوابمان می برد. خسته بودیم، کلافه هم شدیم. من با لگد به پایش زده، گفتم: برادر، برو آن طرف تر بخواب، ما هم جایمان بشود بخوابیم.

بیشتر منظورم این بود که بیدار شود و از صدای خروپفش راحت شویم.

او هم خودش را کشید آن طرف تر و هر سه خوابیدیم.

می دانستم زین الدین هم به خط پدافندی آمده اما نمی دانستم همان کسی است که من به او لگد زده ام، تا این که یکی آمد و صدایش کرد، آقا مهدی، برادر زین الدین!

تمام تنم یخ کرد. پتو را روی سرم کشیدم تا شناخته نشوم. حسابی خجالت کشیدم ولی شهید زین الدین بلند شد و بدون این که به روی خودش بیاورد، رفت. بعد از نیم ساعت آمد و دوباره سرجایش خوابید، انگار نه انگار. اگر من به جایش بودم، لااقل آن لگد را یک جوری تلافی می کردم. همیشه همین طور بود و ترجیح می داد با گذشت، آدم را خجالت زده کند تا این که چیزی بگوید.(5)

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:27:00 ق.ظ ]




خاطره سوزناک برادر محمدی

من در مرحله دوم عملیات بیت المقدس، مسؤول امداد و درمان بودم. به ما دستور داده بودند 76 تانکT72 دشمن را سالم از چنگ آنها بیرون بیاوریم.

بین سنگرهای عراقی ها عبور کردیم و به توپخانه آنها رسیدیم که با زمین خوردن یکی از بچه ها و شلیک بی اختیار وی لو رفتیم و ناچار به درگیری شدیم. دشمن با شلیک منورهایش دشت را مثل روز کرده بود. بارش باران هم به سختی اوضاع افزود. برای همین مقابله با تانکهای T72 خیلی مشکل شد. فرماندهی دستور داده بود تانکهای عراقی را که در حال فرار بودند، منهدم کنیم. همین که سه تانک را منفجر کردیم، مابقی گریختند. در آن شب اسیرهای زیادی هم گرفتیم. تا ساعت 7 صبح به دنبال تانکها می دویدیم. در ادامه پیشروی به جایی رسیدیم که دژ و خاکریزهای عجیبش معروف بود. دشمن اطراف شلمچه را دو خاکریز بزرگ به موازات هم زده بود. بین آن دو خاکریز با ماده چسبنده و ژله مانندی که امکان عبور را غیرممکن کرده بود، پوشانده شده بود. بعد از تصرف خاکریز اول و عبور از آن، تازه متوجه آن ماده ژله مانند شدیم که منطقه را به باتلاق چسبنده و وحشتناکی تبدیل کرده بود. با این حال به ابتکار بچه ها یک معبر خاکی گشودیم و به خاکریز دوم رسیدیم، غافل از آن که پشت خاکریز دوم تعدادی تانک در کمین هستند. به محض رسیدن به روی خاکریز، مورد هدف توپ و رگبار گلوله واقع شدیم. لذا مجبور به عقبگرد شدیم. خدا می داند مبارزه انسان با تانک چقدر سخت و پرتلفات است. ما غافلگیر شده بودیم ولی با توکّل به خدا مقاومت کردیم. هرچه تانک ها جلوتر می آمدند، شلیکشان بیشتر و تعداد شهدای ما افزونتر می گشت. یک دفعه متوجه شدم تیری به یک رزمنده خورد. مجدداً به طرفش رگبار بستند و او با سر توی سراشیبی خاکریز افتاد. در پی آن علی هادلی داد زد: حسن، حسن به دادش برس!

به طرف او رفتم. دیدم اصلاً جای سالمی برایش نمانده که قابل پانسمان باشد. درد و خونریزی امانش را بریده بود و نفس های آخر را می کشید. با اشاره و به طور ناقص به من گفت که راحتش کنم. خیلی سریع آمپول مرفین فشنگی را به بازویش زدم تا لااقل در حال شهادت درد کمتری بکشد. ناگهان یکی پشت سرم فریاد زد: کمک، کمک!

برگشته، دیدم علی دارد به سمت پایین خاکریز می غلتد. به طرف او دویدم که متوجه رگباری از گلوله ها نزدیک پاهایم شدم به طوری که نتوانستم طرف علی بروم. در همان لحظه تانکی به سمت علی شلیک کرد و او به طرف هوا پرتاب شد و افتاد آن سوی خاکریز و من هم بر اثر ترکشهای آن گلوله مجروح شدم. از شدت جراحت نمی توانستم حرکت کنم. با شلیک یک تانک دیگر، چندین متر به هوا پرتاب شدم و دیگر چیزی نفهمیدم و از هوش رفتم. بعد از به هوش آمدن و احساس سوزش در قسمت کمرم، دیدم یک

عراقی پاهایم را می کشد و فریاد می زند: طبیب، طبیب! صداهایی شبیه ترکیدن چیزی توأم با ضجه و ناله به گوشم می خورد. تاپ تاپ این صداها که مدام تکرار می شد روی اعصابم اثر بدی گذاشته بود. سرم را به سمت صداها که برگرداندم، دیدم.

تانک های عراقی از روی جنازه بچه ها حرکت می کنند و این صداها در پی له شدن آن سرهای مطهر زیر شنی تانک است. البته برخی از بچه ها چون تا قبل از آن که سرمطهرشان زیر شنی نرود، زنده بودند، ضجه و ناله و فریاد می کردند.

سرباز عراقی کشان کشان مرا به یک سنگر کوچک برد. نزدیک بود آنجا کشته شوم که با وساطت های سرباز و فرمانده او نجات یافتم. وقتی آن سرباز مرا به منطقه امنی برد، روی دوش خود سوار کرد، سپس تا نیم ساعت مرا حمل کرد تا آن که از شدت خستگی روی زمین افتاد. وقتی خاطرش جمع شد کسی ما را نمی بیند، با دستش ریش مرا که خاکی و گلی شده بود، با نوازش پاک کرد و با بغض گفت: خمینی، خمینی، حبیبی….

من تازه فهمیدم که او چرا نسبت به من مهربانی کرده و می خواست هرطور شده نجاتم دهد، با آن که در خاک دشمن بودیم ولی احساس می کردم کنار برادرم هستم. با این حال جوانب احتیاط را رعایت کرده، هیچ عکس العملی نشان ندادم. با این حال دیدم با گریه و زاری زمزمه می کند: خمینی، خمینی،…

و هم زمان با آن سر و صورتم را می بوسد و نوازش می کند…

دیگر شک نکردم و مطمئن شدم او از علاقمندان به امام و انقلاب و اسلام است، طولی نکشید که گروهی عراقی سررسیدند و مرا به عقبه خود بردند.(1)

و ما رمیت اذ رمیت

بچه ها آن شب بعد از غسل شهادت و خداحافظی دردناک، آماده رفتن به منطقه و نقطه رهایی بودند. قرار بود عملیات پیش از اذان صبح شروع شود و بچه ها در تاریکی دست به حمله بزنند. دقایقی پیش از حرکت، یکی از فرماندهان عملیات با دفتر امام(ره) تماس گرفته، تقاضای استخاره کرد. امام(ره) از طریق دفتر پیغام دادند: اگر مقدمات و زمینه کار فراهم شده، نیازی به استخاره نیست.

با این حال آن فرمانده عزیز دست بردار نبود. آن قدر پافشاری کرد که امام عزیز قبول کردند استخاره ای برای عملیات آن شب بگیرند. لحظاتی بعد پاسخ استخاره با این آیه ارسال گردید: «بسم اللّه الرحمن الرحیم و مارمیت اذرمیت ولکن اللّه رمی».

اللّه اکبر از این اشاره!

حضرت روح اللّه بعد از تلاوت آیه فرمودند: بهتر از این نمی شود!

عملیات که شروع شد، هنوز نیم ساعت نگذشته، خبر پیروزیهای شگفت انگیز نیروها از طریق بی سیم های منطقه عملیات به همه رسید. این گزارش هم واصل گردید: همان فرمانده عزیزی که تقاضای استخاره کرده بود، در آسمان صبح آن روز به باغ سبز ملکوت پر کشید.(

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:26:00 ق.ظ ]




7ـ آمرزش گناهان و رستگاری

خطاها و گناهانی که از آدمی سر می زند به مرور او را از درگاه الهی دور و دورتر می گرداند و قلبش را تاریک می سازد، اما خدای مهربان که پذیرای توبه بندگان است، در عین آنکه وعده آمرزش و محو گناهان می دهد. آنان را به رعایت حرمت اوامر خویش فرا می خواند و می فرماید «وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّـءَاتِهِ؛ هر که تقوای الهی پیشه سازد، گناهان او را بپوشد و بیامرزد» از دیگر سوی آیه شریفه از بین رفتن گناهان و آثار آنها را از پاداش هایی بر می شمرد که بر پرهیزگاری مترتب می گردد. پس هر آن که به مقام والای تقوا نایل آید و سعی در جبران گذشته خود نماید، با نور عبادت و اطاعت خالق خویش، تاریکی ها را از دلش برطرف ساخته و قدم در سعادت و رستگاری می نهد که فرمود «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّهَا؛ براستی رستگار شد آنکه نفس خویش را پاک گرداند»، از این رو خدای سبحان بندگان را به اجتناب از معاصی دعوت می کند تا آنان در سایه پارسایی به فلاح و رستگاری دست یابند چنانچه فرموده است «وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ تقوای الهی پیش گیرید باشد که به سعادت برسید

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:25:00 ق.ظ ]




پاداش بزرگ اخروی

آنچه از بهشت و پاداش های اخروی، برای انسان ها وعده داده شده است، همه در سایه تقوا و انجام واجبات الهی و پرهیز از محرّمات است، بهشت برین با تمامی نعمت های بی پایانش برای پارسایان مهیا گردیده است که «أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ؛ بهشت را به اهل تقوا نزدیک سازند» اما آنچه که برای پرهیزکاران، چشم روشنی بزرگ است آن است که خداوند را با صفت رحمانیتش مشاهده خواهند نمود که فرمود «یَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِینَ إِلَی الرَّحْمنِ وَفْدًا؛ روزی که متقین را به سوی خدای رحمان به اجتماع محشور گردانیم» پس آنان در جایگاهی بس رفیع و منیع به محضر ربوبی راه یابند «فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیکٍ مُّقْتَدِرِ؛ در جایگاه صدق نزد مالک مقتدر» به وصال معشوق حقیقی برسند.»

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:24:00 ق.ظ ]




 

3ـ بهره مندی از روزی و برکات آسمان و زمین

خداوند سبحان بندگان خود را آن چنان ظریف روزی می دهد که کس را بر آن وقوفی نیست. درهای خزائن الهی را طوری می گشایند که مشهود کسی نمی باشد از این رو کسی شایسته روزی الهی است که در کارهای خود، ظریف و دقیق باشد و ظرافت در سیر و سلوک، همان تقوای اعتقادی، اخلاقی و عملی است. لذا می فرماید: «مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا * وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لاَ یَحْتَسِبُ؛ هر که تقوا پیشه کند، خداوند برای او راه خروج از تنگنا قرار می دهد و از آن جائی که گمان نمی برد به او روزی عطا کند.»

از سوی دیگر، تقوای مالی و اقتصادی را خاطرنشان کرده و آن را مایه طهارت و برکت روزی می شمارد و می فرماید: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ؛ از اموال آنها به عنوان زکات بر گیر تا پاکیزه گردند.» معلوم می گردد انسانی که زکات مالش را نمی پردازد، آلوده است و مالی که در دست دارد پاکیزه نیست. هم چنانکه کسب مال از راه حرام را اعلام جنگ با حضرت حق دانسته و آن را عامل بی برکتی می شمارد و می فرماید: «یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَیُرْبِی الصَّدَقاتِ؛ خداوند مال ربوی را نابود می کند و صدقه (مال مزکّی) را افزایش می دهد» از این روست که باز شدن درهای برکات آسمان و زمین را در گرو ایمان و تقوای جامعه قرار داده است که «لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَیآ ءَامَنُواْ وَاتَّقَوْاْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکاتٍ مِّنَ السَّمَآءِ وَالأَْرْضِ؛ اگر مردم هر منطقه ایمان آورده تقوا بورزند، درهای برکات آسمان و زمین را بر آنان می گشاییم.» و این به معنای تقوای همه افراد جامعه انسانی است نه تقوای عده ای و کفر و فساد برخی دیگر چرا که در این صورت سبب فساد از جامعه رخت بر نخواهد بست.

4ـ قبولی اعمال نزد خداوند

خدای سبحان، طیّب است و منزه و می فرماید: «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ؛ سخن پاک است که به سوی او بالا می رود» پس سعادت بالا رفتن به سوی خداوند را به سخن پاک که همان اعتقاد حق است، اختصاص داده است. این سخن پاک، فقط از جان پاکیزه که از چرک گناهان منزه است، صادر می شود چرا که سخن و عمل جدای از حقیقت انسان نیست. بدین معنا که اگر صفحه دل آدمی از سیاهی گناه صاف گردد، اعمال نیک در آن مؤثرتر بوده و به هدف خود که تقرب جان آدمی به حضرت حق است بهتر می رسد. لذا معلوم می گردد که تقوا علاوه بر اصلاح نفس، در تأثیر اعمال و قبولی آنها در درگاه الهی شرط لازم است، چنانچه قبولی اعمال را منحصر در اعمال متقین کرده می فرماید: «إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ؛ جز این نیست که خداوند فقط اعمال اهل تقوا را می پذیرد.» و چون روح عمل ارزشمند گردید، دیگر مقدار آن اهمیتی ندارد و اندک آن نیز، بسیار محسوب می شود، چه آنچه که مورد رضایت الهی است اندک و ناچیز شمرده نمی شود.

5ـ نجات از سختی ها

چنانچه گذشت، فرد متقی از تعلیم الهی برخوردار بوده و توان تشخیص حق از باطل نصیب او شده است لذا او در دشواری های زندگی فردی و اجتماعی خود درمانده نمی گردد و در تنگنا نمی ماند. او صاحب دید نیرومندی است که او را در مصائب و سختی ها یاری می رساند چنانچه فرموده: «مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا؛ هر که تقوا بورزد خداوند راه گشایش در سختی ها به او عطا می کند.» آن گونه که طبق بیان نورانی رسول اکرم(ص) حتی اگر آسمان ها و زمین برای فرد متقی در هم پیچیده شود، خداوند برای او راه گشایش و فرج را می نمایاند. و نیز می فرماید: «مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْرًا؛ هر که تقوا بورزد، خدا کار را بر او آسان می گرداند» از دیگر سوی این فرقان و تعلیم الهی، هشیاری و فراستی به فرد پارسا می دهد که در برابر دشمنان و حیله گران نیز خود را نمی بازد و در تنگنا قرار نمی گیرد چرا که او با نور خداوندی می نگرد لذا حضرت حق وعده می دهد که «إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لاَ یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْـءًا؛ اگر صبر کرده تقوا پیشه کنید، مکر و حیله آنان به شما ضرری نمی رساند.»

6ـ بهره مندی از هدایت قرآن

هدایت همان پیمودن طریق تکامل است که انسان مراحل نقص را پشت سر گذاشته و به مقامات بالاتر معنوی راه یابد. مسلماً قرآن کریم برای هدایت همه انسان ها نازل گردیده است اما خدای متعال می فرماید: «هُدًی لِّلْمُتَّقِینَ؛ قرآن مایه هدایت پرهیزکاران است» و بهره مندی از هدایت را مخصوص پارسایان می نماید. شاید سرّ این اختصاص این است که تا اولین مرحله تقوا که همان تسلیم در برابر حق و پذیرش آن است، در انسان وجود نداشته باشد، او هیچ گاه در پی حق نبوده و به دعوت پیامبران گوش نخواهد سپرد. آن کس حق و هدایت را می پذیرد که در جستجوی آن باشد. لذا هدایت قرآن کریم شامل حال پارسایان خواهد بود زیرا همانگونه که زمین شوره زار هرگز سنبل بر نیارد اگر چه هزاران مرتبه بر آن باران ببارد، سرزمین وجود انسان نیز تا از آلودگی های گناهان پاک نگردد، بذر هدایت را نمی پذیرد و شکوفا نمی گردد.

از این رو، بعد از آن که خدای متعال ویژگی های اهل تقوا را بر می شمارد، می فرماید: «أُوْلَکَ عَلَی هُدًی مِّن رَّبِّهِمْ؛ ایشانند که هدایت پروردگارشان شامل حالشان است.»

7ـ آمرزش گناهان و رستگاری

خطاها و گناهانی که از آدمی سر می زند به مرور او را از درگاه الهی دور و دورتر می گرداند و قلبش را تاریک می سازد، اما خدای مهربان که پذیرای توبه بندگان است، در عین آنکه وعده آمرزش و محو گناهان می دهد. آنان را به رعایت حرمت اوامر خویش فرا می خواند و می فرماید «وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّـءَاتِهِ؛ هر که تقوای الهی پیشه سازد، گناهان او را بپوشد و بیامرزد» از دیگر سوی آیه شریفه از بین رفتن گناهان و آثار آنها را از پاداش هایی بر می شمرد که بر پرهیزگاری مترتب می گردد. پس هر آن که به مقام والای تقوا نایل آید و سعی در جبران گذشته خود نماید، با نور عبادت و اطاعت خالق خویش، تاریکی ها را از دلش برطرف ساخته و قدم در سعادت و رستگاری می نهد که فرمود «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّهَا؛ براستی رستگار شد آنکه نفس خویش را پاک گرداند»، از این رو خدای سبحان بندگان را به اجتناب از معاصی دعوت می کند تا آنان در سایه پارسایی به فلاح و رستگاری دست یابند چنانچه فرموده است «وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ تقوای الهی پیش گیرید باشد که به سعادت برسید.»

8ـ پاداش بزرگ اخروی

آنچه از بهشت و پاداش های اخروی، برای انسان ها وعده داده شده است، همه در سایه تقوا و انجام واجبات الهی و پرهیز از محرّمات است، بهشت برین با تمامی نعمت های بی پایانش برای پارسایان مهیا گردیده است که «أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ؛ بهشت را به اهل تقوا نزدیک سازند» اما آنچه که برای پرهیزکاران، چشم روشنی بزرگ است آن است که خداوند را با صفت رحمانیتش مشاهده خواهند نمود که فرمود «یَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِینَ إِلَی الرَّحْمنِ وَفْدًا؛ روزی که متقین را به سوی خدای رحمان به اجتماع محشور گردانیم» پس آنان در جایگاهی بس رفیع و منیع به محضر ربوبی راه یابند «فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیکٍ مُّقْتَدِرِ؛ در جایگاه صدق نزد مالک مقتدر» به وصال معشوق حقیقی برسند.»

 

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:21:00 ق.ظ ]




پرهیز از محرمات که در زبان دین از آن به تقوا تعبیر شده است، مهم ترین وسیله در سیر و سلوک معنوی و تقرّب به حضرت دوست است.

بدون تقوا رسیدن به هیچ مقامی امکان ندارد زیرا تا زمانی که نفس آلوده به چرک محرمات و گناهان است و تا مادامی که تابع هوس ها و لذت های نفسانی است و شیرینی آن در کام اوست، اولین مقام کمالات معنوی برای او رخ نداده است و به حیات طیبه ای که هدف آفرینش شمرده می شود دست نمی یابد.

تقوا و پرهیز از محارم الهی از اهمیت والایی برخوردار است، و دارای آثار و برکات فراوانی در زندگی دنیوی و مقامات اخروی شخص متقی می باشد، در این مقال کوتاه، بسان چشیدن نمی از یم، به برخی از آثار آن که در کتاب آسمانی قرآن کریم آمده است نظری می افکنیم، باشد که چراغ فروزان فرارویمان گردد.

1ـ تشخیص حق از باطل

همانطوری که تفکر راهی است که انسان را به حقایق جهان هستی آشنا می کند. تقوا هم طریقی است که انسان را قادر به مشاهده حقایق و اسرار عالم می گرداند، هر قدر خواهش های مادی کمتر باشد و دل آدمی متوجه معبود گردد، معرفت فطری شکوفاتر و عبادت درونی نمود بیشتری می یابد، لذا متقی معارف دینی را آشکارا مشاهده کرده و می یابد. اما انسان بی تقوا آن چنان در تاریکی فرو می رود که اگر همه آیات الهی را به او ارائه دهند، چیزی نمی بیند. از این رو اگر انسان راه تقوا و پاکی نفس را طی کرد هم اسرار عالم را می بیند و هم صراط مستقیم را به آسانی می پیماید. چنانچه حضرت حق می فرماید: «إِن تَتَّقُواْ اللَّهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَانًا؛ اگر با تقوا بودید خداوند توان فرق نهادن بین حق و باطل را نصیب شما می کند.» اگر چه عقل آدمی برای درک حقایق آماده است، اما گاهی هوس ها و محبت های پوچ و حرص های بی مورد، چونان غباری مانع دید عقل می گردند لذا شناخت حق از باطل، نیک از بد و راه و چاه در مسیر حرکت انسان مشکل می گردد و این تقوا و تهذیب نفس است که نورانیتی ایجاد کرده و غبار راه را می نشاند.

nbsp;جمال یار ندارد حجاب و پرده ولی
nbsp;غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد
با یک تحلیل ساده نیز می توان این ثمره تقوا را درک نمود و آن اینکه در جوامعی که دینداری جایگاهی ندارد و هوس های آنی و لذت های مادی محور قرار گرفته است، دستگاه های تبلیغاتی و رسانه های جمعی، لذت جویی و هوس رانی را ترویج می کنند لذا در چنین محیطی تمییز حق از باطل بسیار مشکل می گردد و این ها همه در اثر بی تقوایی و آلودگی آن جامعه است. و از این گذر است که حضرت امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: «عقل آدمی در میان کشاکش هوای نفس و شهوت از میان می رود».

2ـ بهره مندی از تعالیم الهی

حضرت امام صادق(ع) می فرماید: علم تنها آموختن نیست بلکه آن نوری است که خداوند در دل آن کسی که می خواهد هدایتش کند قرار می دهد. با این بیان روشن می گردد که هر انسانی که با ملکوت اعلی ارتباط پیدا کند، معارفی در نفسش القا می گردد. بدین معنی که قلب آدمی چونان آینه ای است و حضرت حق چون آفتاب، هر قدر آینه پاکیزه و صیقلی باشد، همانقدر نور حق در آن بیشتر تابیدن گیرد و همه جا را روشن گرداند. در طول تاریخ، علما و بزرگان زیادی به مقاماتی شده اند که هرگز از طریق عادی نمی توانسته اند به آن مقامات علمی دست یابند مگر آن که متصل به علم بیکران الهی گردیده باشند. لذا اساتید بزرگ، تصفیه نفس و اخلاص نیت را برای تحصیل علوم و معارف ضروری می شمارند چرا که پارسائی و دوری از محرمات است که نفس را صفا می دهد و از پلیدی ها می رهاند و او را با عالم بالا مرتبط می سازد و لایق تعلیم الهی می گرداند.

و از همین گذر است که تفکر در آیات الهی و تعمق در آنها به اهل تقوا منسوب شده است، آنجا که می فرماید: «إِنَّ فِی اخْتِلافِ الَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِی السَّماواتِ وَ الاْءَرْضِ لاَءَیاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَّقُونَ؛ همانا در آمد و شد روز و شب و آنچه خداوند در آسمان ها و زمین آفریده، نشانه هایی برای اهل تقوا است.» گرچه سراسر جهان آیات الهی است و همه انسان ها حتی کافران در دریای این نشانه ها غرقند، اما این صفای قلب پرهیزکاران است که امکان شهود اسرار جهان را به آنان می دهد.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:20:00 ق.ظ ]




شیطان در نماز شب به سراغ شما می‌آید!

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ابتدای یکی از جلسات درس خارج فقه، با قرائت حدیثی درباره تلاش شیطان برای فریفتن انسانها، فرمودند:
«برادران! مراقب شیطان باشیم، در بهترین حالات، شیطان می‌آید سراغ انسان. در وقت نماز شب که مشغول عبادتید، مشغول تضرّعید، همان وقت شیطان می‌آید سراغ شما. بستگی دارد که من و شما چه‌جور آدمی باشیم؛ یک وقت ما را وسوسه می‌کند بوسیلۀ عُجب، یک وقت ما را وسوسه می‌کند بوسیلۀ ریا، یک وقت وسوسه می‌کند بوسیلۀ ایجاد شک و تردید در این کاری که داریم می‌کنیم. … بارها عرض کرده‌ایم اینکه شیطان در قرآن کریم این‌همه اسمش تکرار شده، چه اسم شیطان، چه اسم ابلیس برای خاطر این است که اهمیتِ این دشمنِ خطرناک را ما فراموش نکنیم… شیطان انس هم همینجور است: «وَ کَذَٰلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الْإِنسِ وَالْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا» ؛ شیاطین انس هم همینجورند، آنها هم از شیطانِ جنّ الهام می‌گیرند، به یکدیگر کمک می‌کنند برای اینکه ما را منصرف کنند، منحرف کنند از صراط مستقیم. ثبات بر صراط مستقیم، آن چیزی است که انسان هر روزی بارها و بارها از خدای متعال می‌خواهد: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیم‌». خب، شما که در صراط مستقیم‌اید، «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیم‌» یعنی: ثبِّتنا علیه، یعنی در سرِ دو راهی‌ها، ما را به آن راهی که صراط مستقیم است، هدایت کن! یعنی ما را مستمراً بر این صراط قرار بده که از آن منصرف و منحرف نشویم. اینها درس برای ما است، درس واقعی برای ما اینهاست، اینها را بایستی رعایت بکنیم، که اگر شد، انشاءالله سعادت دنیا و آخرت برای ما است.»

 

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:19:00 ق.ظ ]





مگر هر کسی می‌تواند همسر امیرالمؤمنین باشد؟ عظمت علی آن‌گونه است که کوههای عظیم را در مقابل خود آب می‌کند. نَفْس همسری امیرالمؤمنین، یک نشانه‌ی بزرگ عظمت است؛ لیکن شما ببینید تعامل این زن و شوهر چگونه است و دو بزرگِ خارج از ابعاد ذهن انسان، چگونه با هم حرف می‌زنند؛ چگونه زندگی می‌کنند؛ چگونه این زندگیِ الگو و نمونه‌ی تاریخ را اداره می‌کنند و چگونه هرکدام نقشی به عهده می‌گیرند!
بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۷۷/۰۷/۱۹
 
همسر رزمنده‌ای که دائما در جبهه است …
یک وقت انسان فکر می‌کند که شوهرداری، یعنی انسان در آشپزخانه غذا را بپزد، اتاق را تر و تمیز و پتو را پهن کند و مثل قدیمیها تشکچه بگذارد که آقا از اداره یا از دکان بیاید! شوهرداری که فقط این نیست. شما ببینید شوهرداری فاطمه‌ی زهرا سلام‌اللَّه‌علیها چگونه بود. در طول ده سالی که پیامبر در مدینه حضور داشت، حدود نُه سالش حضرت زهرا و حضرت امیرالمؤمنین علیهماالسّلام با همدیگر زن و شوهر بودند. در این نُه سال، جنگهای کوچک و بزرگی ذکر کرده‌اند - حدود شصت جنگ اتّفاق افتاده - که در اغلب آنها هم امیرالمؤمنین علیه‌السّلام بوده است. حالا شما ببینید، او خانمی است که در خانه نشسته و شوهرش مرتّب در جبهه است و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ می‌ماند - این قدر جبهه وابسته‌ی به اوست - از لحاظ زندگی هم وضع روبه‌راهی ندارند؛ همان چیزهایی که شنیده‌ایم… حقیقتاً زندگی فقیرانه‌ی محض داشتند؛ در حالی که دختر رهبری هم هست، دختر پیامبر هم هست، یک نوع احساس مسؤولیت هم می‌کند.
ببینید انسان چقدر روحیه قوی می‌خواهد داشته باشد تا بتواند این شوهر را تجهیز کند؛ دل او را از وسوسه اهل و عیال و گرفتاریهای زندگی خالی کند؛ به او دلگرمی دهد؛ بچه‌ها را به آن خوبی که او تربیت کرده، تربیت کند. حالا شما بگویید امام حسن و امام حسین علیهما السّلام، امام بودند و طینت امامت داشتند؛ زینب علیهاسلام که امام نبود. فاطمه زهرا سلام‌اللَّه‌علیها او را در همین مدت نُه سال تربیت کرده بود. بعد از پیامبر هم که ایشان مدّت زیادی زنده نماند.
بیانات در دیدار جمعی از جوانان ۱۳۷۷/۰۲/۰۷
 
زنی که شوهرش حتی یکبار از او نرنجید …
جهاد آن بزرگوار در میدانهای مختلف، یک جهاد نمونه است. در دفاع از اسلام؛ در دفاع از امامت و ولایت؛ در حمایت از پیغمبر؛ در نگهداری بزرگترین سردار اسلام، یعنی امیرالمؤمنین که شوهر او بود.
امیرالمؤمنین درباره‌ی فاطمه‌ی زهرا سلام اللَّه علیها فرمود: «ما اغضبنی و لا خرج من امری.» یک‌بار این زن در طول دوران زناشویی، مرا به خشم نیاورد و یک‌بار از دستور من سرپیچی نکرد. فاطمه‌ی زهرا سلام اللَّه علیها با آن عظمت و جلالت، در محیط خانه، یک همسر و یک زن است؛ آن‌گونه که اسلام می‌گوید.
بیانات در دیدار جمعی از زنان ۱۳۷۱/۰۹/۲۵

ازدواج در جامعه ما باید مثل ازدواج فاطمه‌ زهرا (سلام‌الله‌علیها) باشد
ازدواجها در دوران انقلاب و به برکت آن آسان شد؛ چون تشریفات و سخت‌گیریها کم شد. نگذارید دوباره به خانه‌ی اول برگردیم. پدران و مادران، نسبت به مقدّمات غیر لازمِ ازدواج سخت‌گیری نکنند؛ جوانان که سخت‌گیری‌یی ندارند. بگذارند ازدواج اسلامی انجام بگیرد. بگذارند ازدواج برای دختر مسلمان و زن جوانی که در محیط اسلامی است، مثل ازدواج فاطمه‌ی زهرا (س) باشد؛ ازدواجی با پیوند عشقی معنوی و الهی و جوششی بی‌نظیر میان زن و مرد مؤمن و مسلمان و همکاری و همسری به معنای واقعی بین دو عنصر الهی و شریف، اما بیگانه از همه‌ی تشریفات و زروزیورهای پوچ و بی‌محتوای ظاهری. این است ازدواج درست زن مسلمان و تربیت فرزند و اداره‌ی محیط خانه و البته اندیشیدن و پرداختن به همه چیز جامعه و دین و دانش و فعالیت اجتماعی و سیاسی. اسلام، این است.
بیانات در دیدار با جمع کثیری از بانوان ۱۳۶۸/۱۰/۲۶


فصل چهارم. ام ابیها
حضرت زهرا سلام‌الله علیها به‌عنوان دختر و مادر

خدمت به پدر راهی برای کمال انسانی
مسائل معنوی تا حدود زیادی به فضایل عملی ارتباط پیدا می‌کند. یعنی به آنچه که از تلاش فاطمه‌ی زهرا سلام‌اللَّه‌علیها ناشی می‌شود. مفت نمی‌دهند و بدون دلیل نمی‌بخشند. عمل انسان - در حد بالایی - در احراز فضایل و مناقب تأثیر می‌کند. دختری که در کوره‌ی گداخته‌ی مبارزات سخت پیغمبر در مکه متولد شد و در شعب ابی‌طالب یار و غمگسار پدر بود.این دختر مثل یک فرشته‌ی نجات برای پیغمبر؛ مثل مادری برای پدر خود؛ مثل پرستار بزرگی برای آن انسان بزرگ، مشکلات را تحمل کرد. غمگسار پیغمبر شد، بارها را بر دوش گرفت، عبادت خدا را کرد، ایمان خود را تقویت کرد، خودسازی کرد و راه معرفت و نور الهی را به قلب خود باز کرد. اینهاست آن ویژگیهایی که آدمی را به کمال می‌رساند.
بیانات در دیدار جمعی از زنان ۱۳۷۱/۰۹/۲۵

تسلی‌بخش پیغمبر
شما ببینیدحضرت[فاطمه(سلام‌الله‌علیها)] چگونه زندگی کرده است! تا قبل از ازدواج که دخترکی بود، با آن پدرِ به این عظمت کاری کرد که کنیه‌اش را امّ‌ابیها - مادرِ پدر – گذاشتند. در آن زمان، پیامبر رحمت و نور، پدیدآورنده‌ی دنیای نو و رهبر و فرمانده‌ی عظیم آن انقلاب جهانی - انقلابی که باید تا ابد بماند - در حال برافراشتن پرچم اسلام بود. بی‌خود که نمی‌گویند امّ‌ابیها! نامیدن آن حضرت به این کنیه، به دلیل خدمت و کار و مجاهدت و تلاش اوست. آن حضرت چه در دوران مکّه، چه در دوران شعب‌ابیطالب - با آن‌همه سختیهاکه داشت - و چه آن هنگام که مادرش خدیجه از دنیا رفت و پیغمبر را تنها گذاشت، در کنار و غمخوارِ پدر بود. دلِ پیغمبر در مدّت کوتاهی با دو حادثه‌ی وفات خدیجه و وفات ابیطالب شکست. به فاصله‌ی کمی این دو شخصیّت از دست پیغمبر رفتند و پیغمبر احساس تنهایی کرد. فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها در آن روزها قدبرافراشت و با دستهای کوچک خود غبار محنت را از چهره‌ی پیغمبر زدود. امّ‌ابیها؛ تسلّی‌بخش پیغمبر. این کُنیت از آن ایام نشأت گرفت.
بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۷۳/۰۹/۰۳
 
تربیت فرزندانی که الگوی بشریتند
زندگی فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها از همه‌ی ابعاد، زندگی‌ای همراه با کار و تلاش و تکامل و تعالی روحی یک انسان است. شوهر جوان او دائماً در جبهه و میدانهای جنگ است؛ اما در عین مشکلات محیط و زندگی، فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله علیها، مثل کانونی برای مراجعات مردم و مسلمانان است. او دختر کارگشای پیغمبر است و در این شرایط، زندگی را با کمال سرافرازی به پیش می‌برد: فرزندانی تربیت می‌کند مثل حسن و حسین و زینب؛ شوهری را نگهداری می‌کند مثل علی و رضایت پدری را جلب می‌کند مثل پیغمبر! راه فتوحات و غنایم که باز می‌شود، دختر پیغمبر ذره‌ای از لذتهای دنیا و تشریفات و تجملات و چیزهایی را که دل دختران جوان و زنها متوجه آنهاست، به خود راه نمی‌دهد. عبادت فاطمه‌ی زهرا، سلام اللَّه علیها، یک عبادت نمونه است.
بیانات در دیدار جمعی از زنان ۱۳۷۱/۰۹/۲۵
 
تربیت نسل معرفت و معنویت
تطبیق سوره‌ی کوثر با فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) یک تطبیق مصداقی درست است؛ این همه برکات بر خاندان پیغمبر، بر یکایک ائمه‌ی هدی (علیهم‌السّلام)! عالم پُر است از نغمه‌های دلنواز فردی و اجتماعی و دنیائی و اخروی که از این حنجره‌های پاک برخاسته؛ حسین‌بن علی، زینب کبری، امام حسن مجتبی، امام صادق، امام سجاد؛ هر کدام از ائمه. ببینید چه غوغائی است در عالم معرفت، در عالم معنویت، در بزرگراه هدایت از کلمات این بزرگواران و درسهای آنها و معارف آنها! این نسل فاطمه‌ی زهراست.
بیانات‌ در دیدار مداحان اهل بیت(ع) به مناسبت میلاد حضرت فاطمه‌ی زهرا(س) ۱۳۸۶/۰۴/۱۴
 

فصل پنجم. الگوی زن مسلمان ایرانی

زنی که اسلام میخواهد بسازد
اسلام، فاطمه - آن عنصر برجسته و ممتاز ملکوتی - را به عنوان نمونه و اسوه‌ی زن معرفی میکند. آن، زندگی ظاهری و جهاد و مبارزه و دانش و سخنوری و فداکاری و شوهرداری و مادری و همسری و مهاجرت و حضور در همه‌ی میدانهای سیاسی و نظامی و انقلابی و برجستگی همه جانبه‌ی او که مردهای بزرگ را در مقابلش به خضوع وادار میکرد، این هم مقام معنوی و رکوع و سجود و محراب عبادت و دعا و صحیفه و تضرّع و ذات ملکوتی و درخشندگی عنصر معنوی و همپایه و هموزن و همسنگ امیرالمؤمنین و پیامبر بودن اوست. زن، این است. الگوی زنی که اسلام میخواهد بسازد، این است.
بیانات در دیدار با جمع کثیری از بانوان ۱۳۶۸/۱۰/۲۶
 
الگویی برای فهم درست و هوشیاری در موقعیت‌ها
فاطمه‌‌ی زهرا و زینب کبری (سلام‌‌الله‌‌علیهما)  زنان الگو و نمونه‌‌ی اسلامند. زن امروز دنیا الگو می‌خواهد. اگر الگوی او زینب و فاطمه‌‌ی زهرا باشند، کارش عبارت است از فهم درست، هوشیاری در درک موقعیتها و انتخاب بهترین کارها؛ و لو با فداکاری و ایستادن پای همه چیز برای انجام تکلیف بزرگی که خدا بر دوش انسانها گذاشته است، همراه باشد. زن مسلمانی که الگویش فاطمه‌‌ی زهرا یا زینب کبری (علیهماالسّلام) باشد، این است.
اگر زن به فکر تجملات و خوش‌گذرانی‌ها و هوسهای زودگذر و تسلیم شدن به احساسات بی‌بنیاد و بی‌ریشه باشد، نمی‌تواند آن راه را برود؛ باید این وابستگیها را که مثل تار عنکبوت بر پای یک انسان رهروست، از خود دور کند، تا بتواند آن راه را برود؛ کمااینکه زن ایرانی در دوران انقلاب و در دوران جنگ همین کار را کرد، و انتظار این است که در همه‌ی دوران انقلاب همین کار را بکند.
بیانات در دیدار جمعی از پرستاران ۱۳۷۰/۰۸/۲۲

الگوی زن مسلمان ایرانی
زنهای مؤمن در جامعه‌ی ما سعی کنند قدر زن ایرانیِ مسلمان را بدانند. ارزش زن اسلامی و مسلمان را بدانید. زنی که در اختلاط و معاشرت، با مرد قاطی نمی‌شود و خود را وسیله‌یی برای جلب چشم مرد نمی‌داند و خود را بالاتر از این می‌داند؛ زنی که شأنش را عزیزتر از این می‌شمارد که خود را عریان کند و با صورت و موی و بدن خود، چشم روندگان را به سمت خویش جلب کند و هوس آنها را اشباع نماید؛ زنی که خود را در دامنه‌ی قله‌یی می‌داند که در اوج آن، فاطمه‌ی‌زهرا(س) - بزرگترین زن تاریخ بشر - قرار دارد؛ آن زن، زن مسلمان ایرانی است. این زن باید دیگر از این بازیچه‌های فراهم آمده‌ی تمدن غربی و روشهای توطئه‌آمیز آن، رو بگرداند و به آن بی‌اعتنایی کند.
بیانات در دیدار با جمع کثیری از بانوان ۱۳۶۸/۱۰/۲۶

الگویی برای درس گرفتن و گرایش قلبها
فاطمه‌ی زهرا (سلام‌‌الله‌‌علیها) را که می‌خواهید معرفی کنید، آن‌چنان معرفی کنید که یک انسان مسلمان، یک زن مسلمان، یک جوان مسلمان از آن زندگی درس بگیرد؛ در دل خود نسبت به آن مجسمه‌ی قداست و طهارت و حکمت و معنویت و جهاد، احساس خشوع و خضوع و وابستگی کند. این، طبیعت انسان است. ما انسانها تابع و متمایل به کمالیم. اگر بتوانیم کمال را در خودمان ایجاد کنیم، می‌کنیم؛ اگرنه، آن کسی که صاحب کمال است، به طور طبیعی انسان به او گرایش دارد.
بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۸۹/۰۳/۱۳
 
رمز «یازهرا»
هیچ کس - نه امام بزرگوار، نه بزرگان انقلاب - در دوران دفاع مقدس به رزمندگان نگفت که رمز «یا زهرا» براى حملاتتان بگذارید، یا سربند «یا زهرا» ببندید؛ اما هرچه که شما نگاه میکنید، در طول دوران دفاع مقدس، اسم مبارک حضرت زهرا از همه‌ى نامهاى مطهر و مبارک دیگر بیشتر مطرح است، بیشتر آورده میشود؛ همچنین نام مبارک حضرت بقیةالله (ارواحنا فداه). این دو نام در انقلاب، به طور طبیعى، بدون دستور، بدون یک مطالعه‌ى قبلى، همین طور از دلها و از ایمانها و از عواطف روئیده است؛ این نشانه‌ى مبارکى است؛ نشانه‌ى توجه آن بانوى دو عالم، آن عنصر ملکوتىِ الهىِ بى‌نظیر در عرصه‌ى وجود از لحاظ نورانیت - بعد از پدر بزرگوار و امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) - است.

 

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:18:00 ق.ظ ]




 

«گوشه‌هایی از سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها»

به مناسبت فرارسیدن ایام شهادت حضرت صدیقه‌ی کبری فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR مجموعه‌ای از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره‌ی سبک زندگی دخت گرامی پیامبر اسلام را در پنج سرفصلِ «رابطه با خدا؛ مدافع ولایت؛ همسر امیرالمؤمنین علیه‌السلام؛ ام‌ابیها و الگوی زن مسلمان ایرانی» تدوین و منتشر کرده است.

فصل اول: رابطه با خدا 
حضرت زهرا سلام‌الله علیها در نقش بندگی خدا

درس زندگی حضرت زهرا برای ما
عزیزان من، جوانان عزیز! امروز در دوران جمهوری اسلامی این فرصت برای آحاد جامعه هست که درست حرکت کنند، درست زندگی کنند، مؤمنانه زندگی کنند، با عفّت زندگی کنند. درس زندگی صدّیقه‌ی طاهره، فاطمه‌ی زهرا(سلام‌الله‌علیها) این است برای ما: تلاش، اجتهاد، کوشش، پاک زندگی کردن؛ همچنان‌که آن بزرگوار یکپارچه معنویّت و نور و صفا بود: الطُّهرَةِ الطّاهِرَةِ المُطَهَّرَةِ التَّقیَّةِ النَّقیَّةِ [الرَّضیَّة] الزَّکیَة؛ پاکی و آراستگی و تقوا و نورانیّت آن بزرگوار، همان چیزی است که در طول تاریخ تشیّع بر معارف ما سایه‌افکن بوده است.   
بیانات در دیدار جمعی از مداحان اهل بیت علیهم‌السلام ۱۳۹۳/۰۱/۳۱
 
اساس زندگی مؤمنانه صداقت در بندگی است
میخواهم عرض کنم که ارزش فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) به عبودیت و بندگی خداست. اگر بندگی خدا در فاطمه‌ی زهرا(سلام‌اللَّه‌علیها) نبود، او صدیقه‌ی کبری نبود. صدّیق یعنی چه؟ صدّیق کسی است که آنچه را می‌اندیشد و میگوید، صادقانه در عمل آن را نشان دهد. هرچه این صدق بیشتر باشد، ارزش انسان بیشتر است؛ میشود صدّیق؛ «اولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین». «صدّیقین» پشت سر «نبیین»اند.
 این بزرگوار صدیقه کبری است؛ یعنی برترین زن صدیق. این صدیق بودن به بندگی خداست. اگر بندگی خدا نمیکرد، صدّیقه‌ی کبری نمیشد. اساس، بندگی خداست.
برادران و خواهران عزیز! من و شما باید دنبال عبودیت خدا باشیم. تمجید از فاطمه‌ی زهرا نتیجه‌اش باید این باشد.
بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۸۴/۰۵/۰۵
 
حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها اسوه عبادت و حق‌طلبی
ما باید راه فاطمه‌ی زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها) را برویم. ما هم باید گذشت کنیم، ایثار کنیم، اطاعت خدا کنیم، عبادت کنیم. مگر نمی‌گوییم که «حتّی تورّم قدماها« این‌قدر در محراب عبادت خدا ایستاد! ما هم باید در محراب عبادت بایستیم. ما هم باید ذکر خدا بگوییم. ما هم باید محبت الهی را در دلمان روزبه‌روز زیاد کنیم. مگر نمی‌گوییم که با حال ناتوانی به مسجد رفت، تا حقی را احقاق کند؟ ما هم باید در همه‌ی حالات تلاش کنیم، تا حق را احقاق کنیم. ما هم باید از کسی نترسیم. مگر نمی‌گوییم که یک‌تنه در مقابل جامعه‌ی بزرگ زمان خود ایستاد؟
بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۷۰/۱۰/۰۵

ایثار و از خودگذشتگی در زندگی
مگر نمی‌گوییم که آن بزرگوار کاری کرد که سوره‌ی دهر درباره‌ی او و شوهر و فرزندانش نازل شد؟ ایثار نسبت به فقرا و کمک به محرومان، به قیمت گرسنگی کشیدن خود؛ «و یؤثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصه»(حشر: ۹) ما هم باید همین کارها را بکنیم.
این نمی‌شود که ما دم از محبت فاطمه‌ی زهرا(سلام‌الله‌علیها) بزنیم، در حالی که آن بزرگوار برای خاطر گرسنگان، نان را از گلوی خود و عزیزانش - مثل حسن و حسین(علیهماالسّلام) و پدر بزرگوارشان(علیه‌السّلام) - برید و به آن فقیر داد؛ نه یک روز، نه دو روز؛ سه روز!  
ما میگوییم پیرو چنین کسی هستیم؛ ولی ما نه فقط نان را از گلوی خود نمیبُریم که به فقرا بدهیم، اگر بتوانیم، نان را از گلوی فقرا هم میبُریم! این روایاتی که در باب علامات شیعه هست، ناظر به همین است؛ یعنی شیعه بایستی آن‌طوری عمل کند. ما باید زندگی آنها را در زندگی خود - ولو به صورت ضعیف - نمایش بدهیم.
بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۷۰/۱۰/۰۵


فصل دوم: مدافع ولایت
حضرت زهرا سلام‌الله علیها به‌عنوان عضوی از جامعه ولایی

ایستادگی و موقع‌شناسی در سن جوانی
در قضیه‌ی حضرت صدّیقه‌ی طاهره سلام‌الله‌علیها، نکات خیلی مهمّی وجود دارد؛ لیکن یک نکته که با وضع شما جوانان مؤمن و انقلابی تطبیق می‌کند، این است که همه‌ی این افتخارات و کارهای بزرگ و مقامات عالیِ معنوی و دست‌نیافتنیِ آن انسان والا و آن زنِ بی‌نظیر تاریخ بشر و سیّده‌ی زنان عالم، و ضمناً همه‌ی آن صبرها و ایستادگیها و موقع‌شناسیها و کلمات پرباری که در این زمانها از ایشان صادر شده است - همه‌ی این حوادث بزرگ - در دوران کوتاه جوانی این بزرگوار اتّفاق افتاده است. یک وقت این قضیه را به عنوان یک موضوع مرثیه‌سرایی مطرح می‌کنیم و می‌گوییم که این بزرگوار سنّ کمی داشتند یا جوان بودند، که این، موضوعِ مصیبت‌خوانی و مرثیه‌سرایی می‌شود. یک وقت این را به عنوان یک امر قابل تدبّر و حاوی درسها می‌دانیم و با این چشم نگاه می‌کنیم؛ آن وقت اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کند. 
بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه ۱۳۷۶/۰۶/۲۶
 
شبیه‌ترین شخص به رسول خدا
درباره‌ی فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها، هرچه بگوییم، کم گفته‌ایم و حقیقتاً نمی‌دانیم که چه باید بگوییم و چه باید بیندیشیم. به قدری ابعاد وجود این انسیّه‌ی حوراء، این روح مجرّد و این خلاصه‌ی نبوّت و ولایت برای ما پهناور و بی‌پایان و درک ناشدنی است که حقیقتاً متحیّر می‌مانیم. اگر به کتابهایی که درباره‌ی فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها به‌وسیله‌ی محدّثین اهل سنّت نوشته شده است، نگاه کنید، روایات بسیاری را می‌بینید که از زبان پیغمبر صلّی‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم در ستایش صدّیقه‌ی طاهره علیهاسلام صادر شده است و یا رفتار پیغمبر با آن بزرگوار را نقل می‌کنند. این حدیث معروف از عایشه است که گفت: «والله ما رأیت فی سمته و هدیه اشبه برسول‌الله صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم من فاطمة»؛ هیچ کس را از لحاظ هیأت، چهره، سیما، درخشندگی و حرکات و رفتار، شبیه‌تر از فاطمه به پیغمبر اکرم ندیدم.»
بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۷۳/۰۹/۰۳
 
اول دیگران بعد خودمان!
امام حسن مجتبی علیه‌الصّلاةوالسّلام می‌گوید: شبی - شب جمعه‌ای - مادرم به عبادت ایستاد و تا صبح عبادت کرد. «حتی انفجرت عمود الصبح». تا وقتی که طلوع فجر شد. مادر من از سر شب تا صبح مشغول عبادت بود و دعا و تضرع کرد. امام حسن، علیه‌الصّلاةوالسّلام، می‌گوید - طبق روایت - شنیدم که دائم مؤمنین و مؤمنات را دعا کرد؛ مردم را دعا کرد؛ برای مسائل عمومی دنیای اسلام دعا کرد. صبح که شد گفتم: «یا اماه!»؛ «مادرم!» «لم لا تدعین لنفسک کما تدعین لغیرک» «یک دعا برای خودت نکردی! یک شب تا صبح دعا، همه برای دیگران!؟» در جواب فرمود: «یا بنی، الجار ثم الدار» «اول دیگران بعد خود ما!» این، آن روحیه‌ی والاست.
 بیانات در دیدار جمعی از زنان  ۱۳۷۱/۰۹/۲۵

دفاع عالمانه از ولایت
ایشان در محیط علم هم یک دانشمند والاست. آن خطبه‌ای که فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها در مسجد مدینه، بعد از رحلت پیغمبر ایراد کرده است، خطبه‌ای است که به گفته‌ی علامه‌ی مجلسی، «بزرگان فصحا و بلغا و دانشمندان باید بنشینند کلمات و عبارات آن را معنا کنند!» این‌قدر پرمغز است! از لحاظ زیبایی هنری، مثل زیباترین و بلندترین کلمات نهج‌البلاغه است. فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها می‌رود در مسجد مدینه، در مقابل مردم می‌ایستد و ارتجالاً حرف می‌زند! شاید یک ساعت، با بهترین و زیباترین عبارات و زبده‌ترین و گزیده‌ترین معانی صحبت کرده است.
بیانات در دیدار جمعی از زنان ۱۳۷۱/۰۹/۲۵


  فصل سوم. همسر امیرالمؤمنین علیه‌السلام
حضرت زهرا سلام‌الله علیها به‌عنوان همسر
 
مهریه و جهیزیه ساده
در دوران پس از هجرت، در آغاز سنین تکلیف، وقتی فاطمه‌ی زهرا سلام اللَّه علیها، با علی‌بن‌ابیطالب علیه‌الصّلاةوالسّلام، ازدواج می‌کند، آن مهریه و آن جهیزیه‌ی اوست؛ که همه شاید می‌دانید که با چه سادگی و وضع فقیرانه‌ای، دختر اول شخص دنیای اسلام، ازدواج خود را برگزار می‌کند. زندگی فاطمه‌ی زهرا سلام‌اللَّه‌علیها از همه‌ی ابعاد، زندگی‌ای همراه با کار و تلاش و تکامل و تعالی روحی یک انسان است.
بیانات در دیدار جمعی از زنان  ۱۳۷۱/۰۹/۲۵
ما باید شایستگی خود را ثابت کنیم. مگر نمیگوییم که جهیزیه‌ی آن بزرگوار چیزهایی بود که انسان با شنیدن آنها اشکش جاری میشود؟ مگر نمیگوییم که این زن والامقام، برای دنیا و زیور دنیا هیچ ارزشی قائل نبود؟ مگر میشود که روزبه‌روز تشریفات و تجمل‌گرایی و زر و زیور و چیزهای پوچ زندگی را بیشتر کنیم و مهریه‌ی دخترانمان را زیادتر نماییم؟!

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:17:00 ق.ظ ]