نرجس
 
   



انسان در انتخاب راه خود نقش دارد، آزاد آفریده شده، دارای حق انتخاب است. همچنین انسان با برخورداری از نیروی عقل و خرد می‏ تواند خوب و بد را تشخیص دهد و یکی را انتخاب نماید و چیزی به عنوان جبر که انسان را وادار به انتخاب راهی خاص کند وجود ندارد. آنچه در این جا مورد بررسی قرار می‏ گیرد این است که انسان در هدایت یا ضلالت خود چه نقشی را می ‏تواند ایفا کند و این که دیدگاه قرآن در این مورد چیست؟ انسان قابلیتهایی دارد که به فعلیت رساندن هر یک از آنها یا توجه خاص به هر کدام از آنها می ‏تواند در سرنوشت انسان مؤثر باشد و آینده او را رقم بزند. انسان بر اساس فطرت خود به سوی کمال گرایش دارد و نیروهایی از قبیل حس حقیقت‏ جویی و حس خداپرستی او را در این راه تحریک می‏ کنند.
با وجود این، انسان مجبور به پیروی از این گرایشهای درونی نیست، بلکه غریزه‏ هایی از قبیل شهوت، غضب، قدرت ‏طلبی و خودخواهی نیز در طبیعت انسان هستند که هر یک منشأ برخی از رفتارها در انسان می ‏باشند. این غرایز با این که سرمنشأ خیر بوده، هر یک به گونه ‏ای به هستی و رشد انسان کمک می ‏کنند، اما توجه بیش از حد به یکی از آنها و تقویت آن موجب خروج انسان از حد اعتدال می‏ گردد. بدین گونه انسان می‏ تواند در تعیین سرنوشت خود مؤثر باشد و از این روست که قرآن بسیاری از مشکلات انسان را ناشی از اعمال خود او می‏ داند چنان که می ‏فرماید بسیاری از گرفتاریهای شما چیزهای است که خود شما در ایجاد آن نقشی داشته ‏اید. (شوری/ 30)

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
[چهارشنبه 1394-04-24] [ 11:16:00 ق.ظ ]




انبیاء همواره به عنوان هادی مطرح هستند و صفت گمراه کردن در قرآن به آن‏ها نسبت داده نشده است. از نظر قرآن آفرینش انسان در پی هدفی خاص یعنی تکامل و دستیابی به کمال مطلق و تقرب به جوار حضرت حق می ‏باشد و بدین منظور هر چند به انسان استعداد فطری و نیروی تعقل و تفکر داده شده، اما برای شکوفایی این استعدادهای انسانی و افروختن مشعلی فروزان برای حرکت در طریق وصول به حق نیاز به وسیله ‏ای است تا بتواند انسان را در این راه پرپیچ و خم راهنمایی کند و انسان مادی را با آن هدف غیر مادی مرتبط سازد. آن وسیله و واسطه انبیاء الهی هستند که ماهیتی بشری دارند و از ویژگیهای انسان برخوردارند، اما در بعد معنوی سرآمد تمام افراد عصر خود بوده ‏اند. آنها اسوه و الگوی افراد هستند و انسانها با اقتدا به آنها و پیروی از اعمال و گفتارشان در راه حق و حقیقت گام می ‏نهد: «اولئک الذین هدی الله‏ فبهداهم اقتده؛ آنها کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده پس به هدایت آنان اقتدا کن!» (انعام/ 90)
هدایت انبیاء در عرض هدایت الهی نیست، بلکه در طول آن، به دستور خداوند و برخاسته از مصلحت ‏اندیشی و لطف حضرت حق و مکمل هدایت باری تعالی است. خداوند رحمان است و لطیف و لطف او ایجاب می ‏کند که بشر را به سوی سعادت ابدی هدایت کند و برای عملی کردن این هدف، افرادی از بین انسانها را بر می‏ گزیند که ویژگیهای انسانی دارند و قادرند با انسان تماس برقرار نمایند، تا انسانها بتوانند دعوت آنان را درک کنند. از سوی دیگر آنان در بعد معنوی باید به گونه ‏ای باشند که قابلیت ارتباط با عالم معنی و گرفتن وحی را از آن منشأ لطف داشته باشند، و این افراد انبیاء الهی هستند.

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 11:15:00 ق.ظ ]




خویشاوندان، ارتباط خونی با هم دارند و در حقیقت شاخ و برگ های یک درختند. هر درختی برای حفظ حیات خود به هم کاری همه اجزا با یکدیگر نیاز دارد. حفظ رابطه خویشاوندی نیز با همکاری و همیاری بستگان امکان پذیر است. سنت حسنه صله رحم، از نیکوترین برنامه های دین مبین اسلام است و موجب پایایی درخت خویشاوندی می شود.
منظور از صله رحم، فقط دیدار اقوام نیست، بلکه مفهوم گسترده تری را در بردارد. مهم ترین شان این است که در حد توان و امکان، به یاری رساندن و رفع نیاز بستگان خود بپردازد اگرچه برخی از آنها عقیده و مشرب فکری یکسانی با ما نداشته باشند و نکته مهم این است که این رابطه و پیوند همواره حفظ شود.
صله رحم نزد خدای سبحان چنان مهم است که آن را از جهت پاداش، سریع‌ترین عبادت قرار داده و افزون بر پاداش اخروی، پاداش دنیوی و زودهنگام برای آن مقرر داشته است؛ به گونه‌ای که خاندان گناهکار هم با رعایت صله رحم میان خود، دارایی‌شان فزونی می‌یابد و با نیکی به یکدیگر بر عمرشان افزوده می‌شود.
بیان آثار با تأکید و تکرار فراوان در روایات اهل بیت(ع) عاملی برای تشویق و سوق دادن مسلمین به این سنت بزرگ و زیبای اسلامی می باشد. به جرأت می توان ادعا کرد که در میان سفارشات معصومین(ع)، کمتر موضوعی به اندازه ی صله ی رحم، مورد توجه و عنایت قرار گرفته است.

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 11:11:00 ق.ظ ]




الف) بخشش گناه
امام علي بن الحسين (عليه السلام) نيز خطاب به ابي حمزه فرمود:
اگر دوست داري كه خداوند در روز قيامت از گناهانت درگذرد، نيكي كن، پنهاني صدقه بده و صله‌ي رحم به جاي آر. (مجلسی، 1403ق،ج96،باب16،ح37).
ب) كسب مقام والا
امام علي (عليه السلام) نيز مي‌فرمايد: صله‌ي رحم اموال را زياد مي‌كند و اعمال را بالا مي‌برد.(تمیمی آمدی، 1410ق، ج4،ح5879).همچنين در كلام گهربار ديگري فرمود:
كسي كه خود يا مالش را در راه صله‌ي رحم و خدمت به خويشان به كار مي‌گيرد، خداوند پاداش صد شهيد را به او اعطا مي‌كند و براي هر قدمي كه در اين راه بر مي‌دارد، چهل هزار حسنه(به او) داده مي‌شود و چهل هزار گناه از گناهان او پاك و به همين ميزان بر درجات معنوي او افزوده مي‌شود و هفتاد حاجت از حوائج دنيوي او برآورده مي‌شود.(مجلسی، 1403ق،ج76،باب67،ح1).
ج) پاداش برتر
رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) در اين‌باره فرمود:
پاداش صدقه و احسان ده برابر، پاداش قرض هجده برابر، پاداش صله و پيوند با دوستان بيست برابر و پاداش صله‌ي رحم بيست و چهار برابر است. (همان،ح62).
د) آسان شدن حسابرسي قيامت
رسول اكرم (صلي الله عليه و آله وسلم) در اين‌باره مي‌فرمايد:
بِرُّ الوالِدَينِ وَ صِلَةُ الرَّحِم تُهَوِّنانِ الحِسابَ؛
نيكي كردن به پدر و مادر و صله‌ي رحم حسابرسي روز قيامت را آسان مي‌كند.(همان،ج74،باب2،ح96).
حضرت علي (عليه السلام) نيز خطاب به يكي از يارانش مي‌فرمايد: اي ابا محمّد، آيا مي‌داني كه صله‌ي رحم حسابرسي روز قيامت را آسان مي‌كند.( همان،ج47،باب31،ح14).در حديثي از امام صادق (عليه السلام) نيز آمده است: با رحم خويش وصل كن(تا) خدا با آن عمر تو را زياد و حساب تو را در روز قيامت آسان كند.( همان،باب28،ح9). همچنين امام باقر (عليه السلام) درباره‌ي رهايي از عذاب دوزخ به نقل از پيامبر(صلی الله علیه و آله) مي‌فرمايد:
در روز قيامت رحم و امانت در دو طرف پل صراط قرار مي‌گيرد و هنگامي كه فرد به جاي آورنده‌ي صله‌ي رحم و ادا كننده‌ي امانت از آن عبور كند از افتادن در آتش دوزخ در امان خواهد بود و به بهشت رسد و چون شخص خائن به امانت و قاطع رحم باشد از آن عبور نكند لذا هيچ عمل (نيكي) با وجود اين دو گناه سودش نبخشد و در آتش دوزخ سرنگون شود.(مجلسی، 1403ق،ج22،باب26،ح26).
هـ)راهيابي به بهشت
پيامبراكرم (صلي الله عليه و آله وسلم) فرمود:
شش عمل است كه هر كس يكي از آنها را انجام دهد، در روز قيامت به نفع او احتجاج خواهند كرد تا او را وارد بهشت كنند و به خداوند عرضه مي‌دارند: خدايا! اين بنده‌اي است كه در دنيا مرا به جاي آورده است. آن شش عمل عبارتند از: نماز، زكات، حج، روزه، اداي امانت و صله‌ي رحم. (همان،ج69،باب38،ح20).
همچنين مي‌فرمايد:
در بهشت درجه‌اي است كه تنها امام عادل يا كسي كه بسيار اهل صله‌ي رحم باشد يا فرد عائله‌مندي كه بر مشكلات ناشي از آن صبر كند به آن دست مي‌يابد. (همان،ج74،باب3،ح9)
در كلام ديگري از ايشان چنين آمده است:
…كسي كه حقوق نزديكان محمّد (صلي الله عليه و آله وسلم) و علي (عليه السلام) را مراعات كند، بهترين درجه‌ها و برترين پاداش‌ها به ميزان برتري محمّد (صلي الله عليه و آله وسلم) و علي (عليه السلام) بر پدر نسبي انسان به او اعطا خواهد شد. (همان،ج74،باب3،ح8).

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 11:10:00 ق.ظ ]




رسول حق(ص) فرمود: « صله ی رحم شهرها را آباد و عمر را زیاد می کند، گرچه پیوند کنندگان از خوبان نباشند.»(مجلسی، 1403ق، ج71 ، ص93). و از دختر بزرگوار ایشان فاطمه ی زهرا(س) نقل شده که فرمود: « صله ی رحم موجب زیاد شدن جمعیت هاست.»(ابن بابویه، 1385ش، ج1،ص248). سر مطلب این است که اجتماع انسانها از واحدهای کوچک تر، که طوایف و فامیل ها می باشند، تشکیل شده است. در صورتی که بین افراد هر طایفه، ارتباط و پیوند عمیق بوده و مقیّد و متعهّد به حمایت و دستگیری از یکدیگر باشند، در این صورت بر کل جامعه اتحاد و انسجام، و روحیه تعاون و همکاری، و کمک و دستگیری از افتادگان حاکم خواهد شد. مسلماً در چنین جامعه ای، افراد ضعیف و بی بضاعت بدون برنامه ریزی دولت، خود به خود مورد حمایت خویشان و نزدیکان قرار گرفته، و به تدریج کل جامعه به یک حالت متعادل و نرمال از لحاظ عاطفی و اوضاع اقتصادی و اجتماعی خواهد رسید. به یقین چنین جامعه ای، از بقاء و پابرجایی برخوردار خواهد بود، مادام که به این سنت حسنه ی اسلامی یعنی صله ی رحم عمل نمایند.
این راه برمی دارد، چهل هزار حسنه داده می شود و چهل هزار گناه از گناهان او پاک می گردد، و به همین میزان به درجات معنوی او افزوده می گردد… و هفتاد حاجت از حوائج دنیوی او برآورده می شود.»(مجلسی، 1403ق، ج73 ، ص 335).

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 11:09:00 ق.ظ ]




برخی برای دستیابی به حاجت های خود به نذر و نیاز، و ختم ها و احیاناً برخی از ریاضات متوسل می شوند. غافل از این که خداوند، راه های نزدیک تری در متن زندگی برای رسیدن به این خواسته ها قرار داده است. که صله ی رحم و پیوند با بستگان از آن جمله است. پیامبر اکرم(ص) فرمود:« کسی که خود یا مالش را در طریق رحم و خدمت به خویشان به کار می گیرد، خداوند اجر صد شهید به او عطا می کند، و برای هر قدمی که در این راه برمی دارد، چهل هزار حسنه داده می شود و چهل هزار گناه از گناهان او پاک می گردد، و به همین میزان به درجات معنوی او افزوده می گردد… و هفتاد حاجت از حوائج دنیوی او برآورده می شود.»(مجلسی، 1403ق، ج73 ، ص 335).

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 11:08:00 ق.ظ ]




بی گمان، هیچ انسانی بی نیاز از آگاهی و تجربه بیشتر نیست، بلکه همواره باید بکوشد تا به دانش و تجربه های خود بیفزاید تا حرکت در مسیر پیشرفت های مادی و معنوی، برای او آسان تر باشد. از جمله کارهایی که نقش بسزایی در افزایش دانسته های آدمی دارد، صله رحم است. زیرا دیدار بستگان، فرصت خوبی برای گفت وگو و تبادل افکار است و هر دو طرف می توانند از اندوخته های همدیگر بهره مناسبی ببرند. بدیهی است که هر یک از آنان با توجه به شرایط سنی، شغلی، فرهنگی و تحصیلی خویش، اطلاعات مخصوصی دارند که شاید دیگری چیزی درباره آن نمی داند و بدین گونه، صله رحم تأثیر شگرفی بر ارتقای علمی و فکری و تجربی افراد خواهد گذاشت. افزون بر همه اینها، مطلع شدن از مشکلات یکدیگر به منظور رفع آنها، فایده دیگر صله رحم است. بنابراین، همه این برکت های صله رحم، در صورتی نصیب انسان ها می شود که همه فرصت های آزاد خود را به سرگرمی های رسانه ای و مشغول کردن فکر و ذهن خود با آنها نگذارند و زمانی را هم برای دیدار با آشنایان و خویشان در نظر بگیرد

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 11:06:00 ق.ظ ]




وقتی یکی از افراد فامیل، در بحران و مشکلات زندگی اش غوطه می خورد، اگر یکی از خویشاوندانش که اهل نیکوکاری است، با آنها صله ارحام کند و نگرانی آنها را نگرانی خود بداند، در این صورت خانواده ای که در رنج و سختی به سر می برد، او را فرشته ای آسمانی می پندارد که برای حل مشکل و رهایی اش فرود آمده است، گرچه از او، تنها هم دردی و همدلی ببیند. از امام علی (علیه السلام) نقل است: «صلةُ الرحم تُوجبُ المَحَبَّةَ؛ پیوند با خویشاوندان، محبت می آورد».
بی شک، صله رحم به معنای حفظ حرمت و موقعیت و توجه به طرف مقابل است و هر قلبی که ازدیگران، توجه و دلجویی بیند به آن ها علاقه مند می شود؟
امام علی (علیه السلام) می فرماید: «صله رحم… انسان را در میان خانواده و بستگانش محبوب می سازد.» این محبوبیت نشانه های بسیاری دارد، از جمله اینکه: وقتی مشکلات و گرفتاری ها به انسان هجوم می آورند، خویشان اردتمند خود را بازوان مقاومی می بیند که حاضر نیستند کوچک ترین گزندی به او وارد شود و هرگاه دشمنان آدمی، سد دفاعی بستگان فرد را در مقابل خویش ببینند، خود را خوار و ذلیل می پندارند و ناامید می شوند. امام علی (علیه السلام) در سخنی زیبا فرموده است: «صله رحم، محبوبیت به بار می آورد و موجب خواری و ذلت دشمن می گردد.» روشن است که قطع این رابطه، سردی و کدورت و جدایی دل ها را در پی دارد. پس، چه خوب است که محبت و دوستی را به سردی و کدورت نسپاریم و با صله رحم محبت را برای همدیگر به ارمغان بیاوریم.

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 11:06:00 ق.ظ ]




خدا زیادکن بهره مرا در آن از اقدام به مستحبات وگرامی دار در آن به حاضر کردن ویا داشتن مسائل ونز دیک گردان در آن وسیله ام به سویت از میان وسیله ها آنکه سر گرمش نکند اصرا ر وسماجت اصرار کنندگان.

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 11:01:00 ق.ظ ]




اكنون به برخي از آثار صله‌ي رحم در قالب احاديث نبوي و ائمّه‌ي اطهار‌ (عليهم السلام) اشاره مي‌كنيم.

1ـ3- آثار دنيايي صله‌ي ارحام

الف) طولاني شدن عمر
رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) می فرماید:
هر كس براي من يك چيز را ضمانت كند، من چهار چيز را براي او ضمانت مي‌كنم. صله‌ي رحم كند تا خداوند او را دوست بدارد؛ روزي‌اش را توسعه دهد، عمرش را زياد و او را به بهشت موعود داخل كند. (مجلسی، 1403ق، ج74،باب3،ح16).
اميرمؤمنان علي (عليه السلام) نيز مي‌فرمايد:
صِلَةُ الرَّحِمِ فَإِنَّهَا مَثرَاةٌ فِي المَالِ وَ مَنسَأةٌ فِي الأجَلِ؛صله‌ي رحم[احسان و نيكويي به خويشان] است كه سبب افزايش مال و طول عمر مي‌شود.( نهج‌البلاغه‌ ،خطبه109).

همچنين از امام حسين (عليه السلام) نقل است كه: «هر كه دوست دارد مرگش به تأخير افتد صله‌ي رحم كند».(محمد ری شهری،1384ش، ج4،ص84).
در حديثي از امام رضا (عليه السلام) آمده است:

ما براي زياد شدن عمر، وسيله ا‌ي جز صله‌ي رحم نمي‌شناسيم. صله‌ي رحم به اندازه‌اي در زياد شدن عمر مؤثّر است كه شخصي كه از عمرش سه سال مانده است خداوند به سبب صله‌ي رحم سي سال به عمرش مي‌افزايد كه مجموعاً سي و سه سال مي‌شود و كسي كه از عمرش سي و سه سال باقي‌مانده است خداوند به سبب قطع رحم سي سال از عمرش بر مي‌دارد و آن را به سه سال كاهش مي‌دهد. (کلینی، 1407ق، ج2،ص152،ح17).
در روايت ديگري آمده است كه امام باقر يا امام صادق (عليهما السلام) (ترديد از راوي است) به شخصي به نام مُيَسِّر فرمود: اي ميسّر گمان مي‌كنم(تو) به خويشان خود نيكي مي‌كني؟ عرض كرد: آري، من در نوجواني در بازار براي كسي كار مي‌كردم و تنها دو درهم مزد مي‌گرفتم. يك درهم را به عمه و درهم ديگر را به خاله‌ام مي‌دادم. آنگاه امام فرمود: به خدا سوگند دو بار مرگت نزديك شد، ولي به دليل اين صله‌ي رحم به تأخير افتاد. (مجلسی، 1403ق، ج71،ص100).
از پيامبراكرم صلي الله عليه و آله وسلم نقل است كه فرمود:
مَن سَرَّهُ اَن يَمُدَّ اللهُ فِي عُمرِهِ…فَليَصِل رَحِمَه؛هر كس خوش دارد خدا عمر او را طولاني گرداند بايد با ارحام ارتباط برقرار كند.(کلینی، 1407ق، ج2،ص156).

ب) برخورداري از حمايت خويشاوندان
امام علي (عليه السلام) با سفارش كردن به گراميداشت خويشاوندان و تشبيه آنها به بال‌هاي پرواز آدمي فرموده است:
خويشانت را گرامي دار كه بال‌هاي تواند و به نيروي آنان پرواز تواني كرد. رحم هم ريشه است كه بدان باز مي‌گردي و هم دستت كه با آن مي‌تواني به دشمن يورش بري. (نهج‌البلاغه‌،نامه‌ي31).
ايشان در كلامي ديگر مي‌فرمايد:
اي مردم! بي گمان هيچ‌كس ـ هر چند كه مال و دارايي فراوان داشته باشد ـ از دفاع و حمايت خويشاوندان خود ـ بي‌نياز نباشد؛ زيرا خويشان در پشتيباني و پر كردن شكاف‌هاي زندگي به هنگام فرود آمدن بلا و حادثه‌اي كوشاتر از هر كس ديگري باشند كه به او دلبستگي بيشتري دارند. (همان،خطبه22).
و در حديثي ديگر آن امام فرمود:
به خويشان خود اكرام كن. بردباران ايشان را تعظيم كن و در مقابل بي خردان آنها بردباري نشان ده و بر گرفتاران آنها آسان گير؛ زيرا آنها بهترين حاميان تو هنگام سختي‌ها و آسودگي‌ها خواهند بود. (تمیمی آمدی، 1410ق، ج2،ح2458).
ج)افزوني ثروت و رفع فقر
به امام صادق (عليه السلام) عرض کرد: كه فلان خانواده به يكديگر خوب مي‌رسند و در حقّ يكديگر صله مي‌كنند و از احسان و نيكويي در حقّ هم دريغ نمي‌كنند. امام فرمود: در اين صورت آنان رشد خواهند كرد و ثروت و دارايي‌شان افزون خواهد شد، مگر آنكه ميانشان به هم بخورد و روابطشان تيره شود كه حتماً اوضاعشان آشفته خواهد شد. (مجلسی، 1403ق، ج74،ص102).
امام سجاد (عليه السلام) از رسول اكرم (صلي الله عليه و آله وسلم) نقل مي‌كند:
مَن سَرَّهُ… وَ أن يَبسُطَ لَهُ فِي رِزقِهِ فَليَصِل رَحِمَهُ؛هر كس كه خوش دارد خدا روزي‌اش را توسعه دهد بايد صله‌ي رحم كند. (کلینی، 1407ق، ج2،ص156،ح29).

در حديث ديگري فرمود:
صِلَةُ الرَّحِمِ تَزيدُ فِي العُمرِ وَ تَنفي الفَقر؛ صله‌ي رحم عمر را زياد مي‌كند و فقر و پريشاني را از ميان مي‌برد.(مجلسی، 1403ق، ج71،ص88).

همچنين ايشان از قول پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم فرمود:
مَن اَحَبَّ اَن يُوَسَّعَ لَهُ فِي رِزقِهِ وَ يُنسَيءَ لَهُ فِي اَجَلِهِ فَليَصِل رَحِمَهُ؛كسي كه دوست دارد روزي‌اش گسترده شود و اجلش به تأخير بيفتد، بايد صله‌ي رحم كند. (طبرسی، 1385ق،ص 166).

د) پاك شدن اعمال
يكي ديگر از آثار صله‌ي رحم پاك شدن اعمال از گناه و ناخالصي است، امام باقر‌ (عليه السلام) در اين‌باره مي‌فرمايد:
صِلَةُ الأرحَامِ تُزَكِّي الأعمَالَ وَ تَدفَعُ البَلوَي وَ تُنمِي الأموَالَ وَ تُنسِئُ لَهُ فِي عُمُرِهِ وَ تُوَسِّعُ فِي رِزقِهِ وَ تُحَبِّبُ فِي أهلِ بَيتِهِ فَليَتَّقِ اللهَ وَ ليَصِل رَحِمَهُ؛ صله‌ي ارحام اعمال را پاك مي‌كند و بلا را دور مي‌سازد و اموال را بركت مي‌دهد و عمر را دراز مي‌كند و روزي را وسعت مي‌بخشد و انسان را ميان خانواده و بستگانش محبوب مي‌سازد. پس بايد از خدا پروا كرد و صله‌ي رحم به جا آورد.(کلینی، 1407ق، ج2،ص152،ح13).

از امام صادق (عليه السلام) نيز در اين‌باره نقل است:
اِنَّ صِلَةَ الرَّحِم تُزَكِّي الاَعمالَ وَ تُنمِي الاَموالَ وَ تُيَسِّرُ الحِسابَ وَ تَدفَعُ البَلوي وَ تَزيدُ فِي العُمرِ؛
صله‌ي رحم، اعمال را پاك، اموال را افزون، حسابرسي قيامت را آسان، بلاها را دفع و عمر را زياد مي‌كند.(مجلسی، 1403ق، ج74،باب3،ح49).

هـ) پالايش روح
يكي ديگر از آثار صله‌ي رحم پالايش روح است. امام صادق (عليه السلام) مي‌فرمايد:
صِلَةُ الاَرحامِ…تُطَيِّبُ النَّفسَ وَ تَزِيدُ فِي الرِّزقِ وَ تُنسِئُ فِي الأجَلِ؛ صله‌ي رحم…دل را پاكيزه و روزي را افزون و اجل را به تأخير مي‌اندازد. ؛(کلینی، 1407ق، ج2،ص150و151).

و) دور شدن بلا
صله‌ي رحم بلاي حتمي را از انسان دور مي‌گرداند. امام باقر (عليه السلام) در اين زمينه مي‌فرمايد:
صِلَةُ الأرحَامِ تُزَكِّي الأعمَالَ وَ تَدفَعُ البَلوَي؛
پيوند با خويشاوندان سبب پاك شدن اعمال و دور شدن بلا از انسان مي‌شود.(همان،ص 152).
و امام صادق (عليه السلام) نيز مي‌فرمايد:
اِنَّ صِلَةَ الرَّحمِ…وَ تَدفَعُ البَلوي؛
نيكي به خويشاوندان و صله‌ي رحم با آنان…بلا را دور مي‌سازد.(همان).
ز) خوش خلقي
امام صادق (عليه السلام) مي‌فرمايد:
صِلَةُ الاَرحامِ مُحَسِّنُ الخُلقِ وَ تُسَمَّحُ الكَفَّ؛
صله‌ي رحم،خُلق را نيكو و دست را سخاوتمند مي‌سازد. (مجلسی، 1403ق، ج74،باب3،ح74).

ح)آرامش رواني و سلامت بدن
امروز با ترك سنّت حسنه‌ي صله‌ي رحم آرامش از زندگي‌ها رخت بربسته است و برخي از افراد به دليل ارتباط نداشتن با خويشاوندان دچار افسردگي شده‌اند. اسلام درمان اين درد را با سفارش به ديدار خويشاوندان و دلجويي و رفع گرفتاري از آنها حتّي با يك سلام و احوالپرسي كوتاه به آساني رفع و برطرف مي‌گرداند.
پيامبراكرم (صلي الله عليه و آله وسلم) در كلامي گهربار مي‌فرمايد: كسي كه تأخير در اجل و سلامتي در بدن را دوست دارد با خويشاوندان خود ارتباط داشته باشد و امام صادق (عليه السلام) نيز خطاب به محمّدبن ابي فاطمه فرمود:
نيكي كنيد و صله‌ي رحم به جا آوريد كه همه‌ي امور شما را در طريق درست سامان خواهد داد[به سلامتي بدن خواهيد رسيد]. (مجلسی، 1403ق، ج74،باب17،ح10).
ط)افزايش محبّت ميان خويشاوندان
رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم در حديثي فرمود: صله‌ي رحم سبب زياد شدن مال و ايجاد محبّت ميان خويشان مي‌شود (همان، ج74،باب3،ح58). و امام اميرالمؤمنين علي عليه السلام نيز فرمودند:
اِنَّ الرَّحِمَ اِذا تَماسَّت تَعاطَفَت؛
خويشاوندان وقتي با يكديگر ارتباط برقرار كنند عطوفت آنها به هم بيشتر مي‌شود. (تمیمی آمدی، 1410ق، ج2،ح3394).
ي) راه تقرّب به درگاه الهي
امام صادق (عليه السلام) فرمود: با نيكوكاري و صله‌ي رحم به خداوند تقرّب جوييد (مجلسی، 1403ق، ج74،باب30،ح6)،و در كلامي ديگر فرمود:
براي شما سزاوار است با نيكي كردن، روزه‌داري، اقامه‌ي نماز و صله‌ي رحم و پيوند با دوستان به خداوند تقرّب جوييد. به درستي كه پيامبران الهي هنگام انتخاب جانشين براي خود، اينگونه عمل و به اين امور امر مي‌كردند. (شیخ حر عاملی، 1409ق، ج7،باب14،ح9).
ك) نيكو جان دادن
امام سجاد (عليه السلام) خطاب به ابن حمزه فرمود:
اگر دوست داري كه خداوند مرگ تو را نيكو مقرّر كند و گناه تو را در روز قيامت ببخشد، نيكي كن و در خفا صدقه بده و صله‌ي رحم به جا آر. (همان،ج96،باب16،ح37).
امام صادق (عليه السلام) نيز در اين‌باره فرمود:
كسي كه دوست دارد خداي متعال سختي‌هاي مرگ را بر او آسان سازد، نسبت به خويشان و نزديكان و پدر و مادر نيكوكار باشد. اگر چنين بود، خداي متعال سختي‌هاي مرگ را بر او آسان مي‌كند.
ل) رونق زندگي
رسول اكرم (صلي الله عليه و آله وسلم) فرمود:
اِنَّ الصَّدَقَةَ وَ صِلَةَ الرَّحِمِ تَعمُرانِ الدِّيارِ وَ تَزيدانِ فِي الاَعمار؛
صدقه و صله‌ي رحم، سرزمين‌ها را آباد و عمرها را زياد مي‌كند.(مجلسی،1403ق، ج96،باب14،ح55).
حضرت علي (عليه السلام) از رسول اكرم (صلي الله عليه و آله وسلم) نقل مي‌كند:
صله‌ي رحم آبادي سرزمين را موجب مي‌شود، هر چند سكنه‌ي آن از نيكان نباشند. (همان،ج74،باب3،ح21).

م) افزايش جمعيّت
در خطبه‌ي حضرت زهرا (سلام الله عليها) آمده است:
فَرَضَ اللهُ صِلَةَ الاَرحامِ مَنماةً لِلعَدَدِ؛خداوند صله‌ي رحم را براي زياد شدن نفوس واجب كرده است. (همان،ح23)
حضرت علي عليه السلام مي‌فرمايد:
صِلَةُ الرَّحِمِ تُنمِي العَدَدِ وَ تُوجِبُ السُّودَدَ؛پيوند با خويشان جمعيّت را زياد مي‌كند و موجب مهتري و سيادت مي‌شود. (تمیمی آمدی، 1410ق، ج4،ح4،ص588).
ن)مصونيّت از گناه
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
صله‌ي رحم و نيكي به خويشان، حسابرسي را آسان مي‌كند و انسان را از گناه مصون مي‌سازد. پس با ارحام خود صله‌ي رحم و به برادرانتان نيكي كنيد؛ اگرچه به سلام و جواب سلام باشد. (مجلسی، 1403ق، ج75،باب23،ح159).
امام علي (عليه السلام) در نامه به عبدالله بن عباس و در حمايت از قبيله‌ي بني تميم در مدح صله‌ي ارحام و نكوهش قطع صله فرمود:
وَ إِنَّ لَهُم بِنَا رَحِماً مَاسَّةً وَ قَرَابَةً خَاصَّةً نَحنُ مَأجُورُونَ عَلَي صِلَتِهَا وَ مَأزُورُونَ عَلَي قَطِيعَتِهَا؛
ايشان را با ما خويشاوندي ويژه و پيوندي ناگسستني است كه پاسداري از آن موجب پاداش است و گسستن از آن بار سنگيني از گناه دارد.(نهج‌البلاغه‌،نامه‌ي18).

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
[دوشنبه 1394-04-22] [ 09:40:00 ق.ظ ]




به هر كاري كه موجب پيوند خويشان شود صله‌ي رحم مي‌گويند، هر چند كار كوچكي مانند نيكو سلام كردن يا جواب دادن سلام(محمد ری شهری،1384ش، ج4،ح7045)،يا دادن جرعه‌اي آب به خويشاوندان باشد.(همان، ح7082) به طور كلي به هرگونه عملي كه از روي لطف و احسان باشد و سبب تحكيم روابط عاطفي ميان ايشان شود، صله‌ي رحم گفته مي‌شود و در مقابل به هر نوع بي اعتنايي در برابر خواسته‌هاي مشروع خويشاوندان و ادا نكردن حقوق آنان كه به كدورت و ايجاد فاصله ميان آنها مي‌انجامد قطع رحم گویند.(شرف الدین،1378ش، ص44).
با استفاده از آيات قرآن و روايات ائمّه‌ي معصومین( عليهم السلام) شيوه‌هاي صله‌ي رحم را به چهار دسته مي‌توان تقسيم كرد:
الف) صله‌ي رحم زباني: كارهايي چون سلام كردن و رد سلام و فرستادن سلام(از طريق واسطه) جزء صله‌ي رحم زباني به شمار مي‌آيد. خداوند در قرآن كريم مي‌فرمايد:
وَ إذا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأحسَنَ مِنها أو رُدُّوها…؛چون به شما درود گفته شد، شما بهتر از آن درود گوييد يا همان را در پاسخ برگردانيد… ( نساء،86).
دعا كردن در حقّ خويشان، به نيكي ياد كردن از آنان و دوري از غيبت، تهمت، فحش، بدگويي و خبرچيني درباره‌ي آنان نيز از مصاديق صله‌ي رحم زباني به شمار مي‌رود.
ب) صله‌ي رحم عملي: ديد و بازديد، گفتگوي حضوري با خويشاوندان، رفتن به خانه‌ي آنها و دعوت از آنها، نوشتن نامه براي بستگان در سفر، مسافرت براي ديدار با خويشان، گشاده‌رويي و مصافحه در برخورد با آنها، قهر نكردن و پيشي گرفتن در برقراري دوستي دوباره با آنها هنگام قهر و كدورت، عيادت از بيمار، شركت در تشييع جنازه و مجالس بزرگداشت درگذشتگان، پذيرفتن دعوت، اصلاح مفاسد و دفع ستم از بستگان، برآوردن حاجت آنها پيش از بيان كردن و شريك بودن در شادي و غم آنها را مي‌توان از موارد صله‌ي رحم عملي دانست.
برخي افراد ترجيح مي‌دهند به صورت غير حضوري از خويشان و بستگان خود احوالپرسي كنند. آنها به واسطه‌ي اين و آن يا به وسيله‌ي تلفن و نامه با خويشاوندان تماس برقرار مي‌كنند و احوالشان را جويا مي‌شوند، اگرچه با اين كار از احوال خويشان آگاه مي‌شوند ولي بايد دانست ديدار و گفتگوي چهره به چهره حلاوت و بركت ديگري دارد. البتّه احوالپرسي غيرحضوري (تلفني) نيز خوب است و نوعي صله‌ي رحم به شمار مي‌رود ولي جاي ديدار حضوري را نمي‌گيرد. نامه نوشتن به اقوام نيز نيكوست، ولي بار سفر بستن و به ديدار آنها رفتن و آنان را شاد كردن، نشان دهنده‌ي محبّت و علاقه‌ي بيشتر به آنان است و به صميميّت و يكدلي بيشتري مي‌انجامد.
رسيدن به نشاط خاطر و بهره‌مندي از تجربه‌هاي يكديگر نيز از مزاياي ديدار حضوري است. امام هادي (عليه السلام) در اين‌باره مي‌فرمايد:«ديدار برادران سبب انبساط خاطر و باروري انديشه است، هر چند كوتاه و اندك باشد».(محمد ری شهری،1384ش، ج4،ص298)، با اين همه آثار و بركتي كه در ديدار حضوري وجود دارد، ديگر چه جاي درنگ و بهانه‌جويي و عذرتراشي براي ترك رفت ‌وآمد با خويشان و آشنايان است. بايد هر فرصتي را براي ديدار مغتنم شمرد. برگشتن از مسافرت، تولّد فرزند، مراسم ازدواج، بيماري و فوت بستگان، همه فرصت‌هايي هستند براي ديدار حضوري. اين ديدارها پيوند خويشاوندان را مستحكم مي‌كند، چنانكه پيامبراكرم (صلي الله عليه و آله وسلم) مي‌فرمايد:
اَلزّيارَةُ تُنبِتُ المَوَدَّة؛ديدار، محبّت و دوستي را زياد مي‌كند. (همان، ج1،ص567).
چه خوب است هنگام رفتن به ديدار خويشان قصد قربت كنيم و پاداش آنها را تنها از خدا بخواهيم. نگوييم من چند بار به ديدن فلاني رفتم، ولي او به ديدنم نيامده است، پس من هم ديگر به ديدنش نمي‌روم، بلكه براي بهره‌مندي از ثواب الهي بايد از اينگونه محاسبه‌ها بپرهيزيم. البتّه هر ديدي، بازديدي دارد هر سلامي، عليكي ولي گاهي بهتر است كريمانه و با بزرگواري از اين موارد گذشت. ديدار مؤمن، ديدار خداست. در حديث قدسي آمده است:
أيُّمَا مُسلِمٍ زَارَ مُسلِماً فَلَيسَ إيَّاهُ زَارَ إيَّايَ زَارَ وَ ثَوَابُهُ عَلَيَّ الجَنَّةُ؛هر مسلماني كه به ديدار مسلماني برود، در واقع مرا زيارت كرده است و پاداش او بر عهده‌ي من، بهشت است. (کلینی، 1407ق، ج2،ص176).
از امام باقر و امام صادق (عليهما السلام) نيز روايت شده است:
هر مؤمني كه به قصد ديدار مؤمن ديگر از خانه بيرون رود و او را همراه با معرفت به حقوقش زيارت كند، خداوند به پاداش هر گامش در اين راه حسنه‌اي براي او مي‌نويسد و گناهي از او محو مي‌كند و درجه‌اي بر درجه‌هاي او مي‌افزايد. چون در بزند، درهاي آسمان به رويش باز مي‌شوند و چون مؤمنان با يكديگر ملاقات و مصافحه و معانقه كنند، خداي متعال رو به فرشتگان مي‌كند و با مباهات گويد: دو بنده‌ام را بنگريد! به خاطر من با هم دوستي و ديدار مي‌كنند. بر من است كه از اين پس از عذاب مصونشان دارم و چون برگردد، فرشتگان بدرقه‌اش مي‌كنند و اگر تا شب بعد از دنيا برود از حساب معاف مي‌شود.(همان، ص183).
چه محرومند آنان كه با كوته فكري و به دلايل پوچ و لجاجت‌هاي بچّه‌گانه، با هم قهر و قطع رابطه مي‌كنند و درهاي خير و بركت الهي را به روي خود مي‌بندند.
ج) صله‌ي رحم قلبي: آرزوي قلبي براي سعادتمندي خويشان در دنيا و آخرت، دعا براي دفع بلاهاي دنيوي و اخروي، آرزوي تداوم نعمت‌هاي موجود، محبّت ورزي به آنان و به ياد يكديگر بودن از موارد صله‌ي رحم قلبي است.
د) صله‌ي رحم مالي: كمك مالي بلاعوض براي رفع مشكلات خويشان، دادن هديه به خويشان در مناسبت‌هاي خاص، هزينه كردن مال خويش براي رفع كدورت‌ها و اختلافات ايشان، مواسات با آنها در مال، حفظ اموال خويشان و وارد نكردن خسارت‌هاي مالي به آنها و پرداخت صدقه‌هاي مالي به نيابت از آنها از نمونه‌هاي صله‌ي رحم مالي به شمار مي‌آيد.

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:38:00 ق.ظ ]




در انديشه دينى ما، حفظ، توسعه و تعميق روابط فاميلى و ارتباط صميمانه و حمايتى خويشاوندان از آنچنان اهميتى برخوردار است كه قرآن کریم حفظ پيوندهاى فاميلى را يكى از وظايف و برنامه هاى صاحبان خرد (اولوا الالباب) تلقى كرده و فرموده: «… انما يتذكر اولوا الالباب الذين يوفون بعهد الله و لا ينقضون الميثاق و الذين يصلون ماامرالله به ان يوصل…»(21،رعد).
پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)آن را جزء دين دانسته و فرمودند:«به حاضر و غايب امتم و آنانى كه از اصلاب مردان و ارحام زنان تا روز قيامت به دنيا مى آيند، سفارش مى كنم صله رحم كنند، اگرچه به فاصله يك سال راه باشد؛ زيرا صله رحم جزء دين است.» (مجلسى،1403ق، ج 72، باب 3، روايت 73)و در جاى ديگر، هدف از رسالت خويش را پس از بندگى خداوند و شكستن بت ها و طواغيت، صله رحم معرفى مى كنند: «كسى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) پرسيد: هدف از رسالت تو چيست؟ حضرت فرمود: هدف از رسالت من بندگى خداى يكتا، شكستن بت ها و پيوند ميان ارحام است».(همان، ج 38، باب 65، حديث 49).
از منظر تفكر دينى نقش صله رحم به گونه اى است كه انجام آن سبب سامان دهى و ايجاد سلامت و عافيت و در طريق صحيح قرار گرفتن تمام امور مى شود؛ آنجا كه امام صادق(عليه السلام)مى¬فرمايد: «تبارّوا و تواصلوا… و تعطون العافية فى جميع اموركم.»(همان، ج 74، باب 17، حديث 10)
با توجه به آن چه که ذکر شد تحقیق حاضر در صدد است روش های و آثار بسیار مهم این فریضه دینی در زندگی افراد را بررسی کند و معلوم نماید که برای انجام آن چه روشهایی را باید دنبال کرد و چه تأثیراتی نیز در زندگی انسانها می تواند داشته باشد پیش از آن ابتدا تعریفی از صله ارایه می شود .

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:34:00 ق.ظ ]




در اصطلاح، صله رحم (یا پیوند خویشاوندی) محبت و سلوک داشتن با خویشان و نزدیکان است.اسلام تحکیم پیوندهای خویشاوندی واستحکام روابط خانوادگی را مورد تأکید و توجه قرار داده و صله رحم و رسیدگی به بستگان را به عنوان یک ارزش الهی واجب کرده‌است .صله رحم، تنها به رفت و آمد و دیدار نیست، همان گونه که قطع رحم، به ترک آمدوشد نیست. هدف از صله رحم برقرار کردن ارتباط و پیوند عاطفی با خویشاوندان است. در مقاله حاضر سعی شده تعریفی جامع از صله رحم ارائه شود سپس به شیوه های برقراری صله رحم از جمله روش زبانی، عملی، قلبی و مالی اشاره کرد و آنگاه به آثار مثبت دنیایی و آخرتی انجام صله رحم از جمله: طولانی شدن عمر،برخورداري از حمايت خويشاوندان، افزوني ثروت و رفع فقر، دور شدن بلا،آرامش رواني و سلامت بدن، بخشش گناهان، کسب مقام والا و… پرداخته شده است.

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:33:00 ق.ظ ]


...


اگر کسی تو را با تمام مهربانی ات دوست نداشت.دلگیر مباش.که نه تو گناهکاری نه او.
من عیسی نامی را میشناسم که ده بیمار را در یک روز شفا داد وتنها یکی را سپاسش گفت…..
من خدایی میشناسم که ابر رحمتش به زمین وزمان باریده……
یکی سپاسش میگوید وهزاران نفر کفر….
پس “
مپندار بهتر از آنچه عیسی وخدایش را سپاس گفتند.از تو برای مهربانی ات قدر دانی میکنند.پس از ناسپاسی هایشان مرنج ودر شاد کردن دل هایشان بکوش…..
که این روح توست که با مهربانی آرام میگیرد…..
تو با مهر ورزیدنت بال وپر میگیری….
خوبی دلیل جاودانگی تو خواهد شد…..

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:31:00 ق.ظ ]




هرجا غصه دار شدی"استغفار کن"استغفار امان انسان است/به این کاری نداشته باش که چرا محزون شده ای.استغفارکن.چه غم خود را داشته باشی وچه غم مومنین را…../استغفار غمها را از بین می برد.همانطور که وقتی خطا می کنی همه صدمه میخورند.مثلا وقتی چند نفر کفران می کنند.به همه ضرر می رسد.استغفار که می کنی به همه ما سوای خودت نفع می رسانی.

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:19:00 ق.ظ ]




کلام نور/:
موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
[سه شنبه 1394-04-16] [ 08:55:00 ق.ظ ]




کلام نور/:
موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:53:00 ق.ظ ]




خدایا رهبرمون درسایه ات نگهدار/امشب یادت نره بر عزت وسر بلندی ایران عزیزمان دعا کنی
موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:50:00 ق.ظ ]




کلام نور/:
موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:47:00 ق.ظ ]




خدایا:
موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:45:00 ق.ظ ]




التماس دعادر این شبهای عزیز
موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:42:00 ق.ظ ]




کتب آسمانی با تبیین تکالیف بشر که زمینه را برای راهنمایی او فراهم می‏ کند یکی از منابع اصلی هدایت انسان می ‏باشند. پیامبران نیز در حقیقت برای بیان تعالیم این کتب برای بشر آمده‏ اند. کتب آسمانی با این که متعدد و در ظاهر مختلف به نظر می ‏رسند، اما در طول و مکمل یکدیگر بوده، قرآن کاملترین و برترین نمونه آنهاست. قرآن کتب آسمانی امتهای گذشته را به عنوان راهنمای بشر معرفی می‏ کند: «انا انزلنا التوراة فیها هدی و نور؛ ما توراترا نازل کردیم در حالی که در آن، هدایت و نور بود.» (مائده/ 44) «و آتیناه الانجیل فیه هدی و نور؛ و انجیل را به او دادیم که در آن، هدایت و نور بود.» (مائده/ 46) این آیات بیان می ‏کنند که کتب آسمانی برای هدایت نوع بشر آمده ‏اند؛ مثلا در سوره یونس می ‏فرماید: ای مردم از سوی پروردگار شما برایتان پند و اندرزهایی آمده که درمانی است برای آنچه در سینه ‏هاست و رهنمود و رحمتی برای گروندگان به خدا. (یونس/ 57و بقره/ 2) گاهی نیز قرآن یا کتب پیشین به عنوان وسیله گمراهی افراد بیان شده ‏اند.(مائده/ 64) و توجیه آن چنین است که قرآن برای هدایت انسان و ایمان آنها نازل شده، اما موضعگیری و عکس ‏العمل آنها در مقابل تعالیم قرآن موجب ازدیاد کفر آنان می ‏گردد. آنان وقتی گسترش اسلام و نفوذ آیات قرآن را می‏ بینند، از آن جا که اسلام را نپذیرفته‏ اند، سعی می‏ کنند در مقابل آن بایستند و مانع پیشرفت آن شوند؛ از این رو روز به روز از هدایت الهی و راهی که قرآن ارائه نموده فاصله می‏ گیرند و در واقع کفر آنها افزایش می ‏یابد. این گونه ازدیاد گمراهی و طغیان در آیات مذکور به قرآن نسبت داده شده است

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:41:00 ق.ظ ]




هدایت و ضلالت در بسیاری از آیات قرآن به خداوند نسبت داده شده است؛ اسناد هدایت عامه به خداوند در آیاتی مانند: «ربنا الذی اعطی کل شی‏ء خلقه ثم هدی؛ گفت: پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودی، آنچه را لازمه آفرینش او بوده داده سپس هدایت کرده است!» (طه/ 50) و یا «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا؛ ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس‏.»(انسان/ 3) از این باب است که خداوند انسان را آفریده، استعداد و قوای طبیعی و فطری را در اختیار انسان قرار داده، وی را به نیروی عقل مجهز نمود، و نیز پیشوایانی را برای هدایت تشریعی به سوی بشر فرستاده است. پس استناد این مرحله از هدایت به خداوند نیاز به توضیح ندارد. هدایت خاص که همان توفیق رحمانی یا رساندن به هدف است هر چند زمینه‏ های آن را خود انسان با استفاده از هدایت عام الهی ایجاد می‏ کند، اما در قرآن به خداوند نسبت داده می‏ شود. همچنین کسانی که از هدایت عام الهی در مرحله اول استفاده نکنند، خداوند آنها را گمراه می‏ کند و این که ضلالت در آیاتی از قرآن به خداوند نسبت داده می ‏شود، در این مرحله و به این معنی است. (اعراف/ 43و 178- رعد/ 27)
این ضلالت گرچه از خود انسان سرچشمه می ‏گیرد و گمراه شدن او ناشی از توجه نکردن به دستورات پیامبران و بزرگان و بی‏ توجهی به ندای فطرت بوده، ولی از آن جا که این انتخاب برخاسته از اراده انسان بوده و این اراده را خداوند آفریده و در اختیار انسان قرار داده، این ضلالت به خداوند نسبت داده شده است؛ چنان که بسیاری از افعالی که از انسان صادر می ‏شود به خداوند نسبت داده شده است. همانند: «و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله‏ رمی؛ و این تو نبودی (ای پیامبرکه خاک و سنگ به صورت آنها) انداختی بلکه خدا انداخت!» (انفال/ 17) در این مورد گر چه پرتاب تیر توسط انسان و با نیروی بازوری او انجام می‏ شود، اما از آن جا که نیروی تدبیر، توان بازو و اراده را خداوند در اختیار او قرار داده و نیز در هر لحظه ممکن است آنها را سلب کند، این عمل به خداوند نسبت داده شده است.

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:40:00 ق.ظ ]




یکی از مسائل مهم اعتقادی فاعلیت خداوند و تأثیر او در وجود می‏ باشد که این مسأله از مراتب توحید به شمار می ‏آید. در این زمینه عده ‏ای تا آن جا پیش رفته ‏اند که معتقد شده‏ اند هر آنچه از انسان صادر می ‏شود فاعل واقعی آن خداوند است و انسان هیچ‏گونه قدرت و اراده‏ ای از خود ندارد. البته اگر این دیدگاه را بپذیریم، ارتکاب جرائم و جنایات و صدور افعال ناپسند را نباید به انسان نسبت داد و نباید او را بر انجام چنین کارهایی مؤاخذه کرد؛ زیرا او در ارتکاب چنین اعمالی هیچ نقش و اراده ‏ای نداشته است؛ در نتیجه اعتقاد به جزا و کیفر روز قیامت و محاسبه اعمال انسان در آن روز غیر قابل قبول خواهد بود، چه این که مجازات انسانی که در انجام کاری هیچ نقشی نداشته و تحت اراده الهی و بالاجبار آن کار را انجام داده است، به دور از عدالت الهی بلکه قبیح می ‏باشد.می‏ بینیم در قرآنگاهی هدایت به خداوند نسبت داده می‏ شود و گاهی به عواملی دیگر و همچنین ضلالت. حال اگر قائل به عدم نقشی برای انسان شویم و هدایت و ضلالت را معلول اراده الهی بدانیم، در واقع اختیار را از کف انسان گرفته ‏ایم و همان اشکالی که در بحث توحید مطرح است در این جا نیز خودنمایی می ‏کند. ما برای روشن شدن این مسأله به آیات قرآن مراجعه می‏ کنیم تا ببینیم قرآن چه چیزهایی را عوامل هدایت یا ضلالت می‏ داند. از دیدگاه قرآن، خداوند، قرآن و انبیاء راهنمایان بشر می ‏باشند و در عین حال خدا، قرآن، انسان و شیطانبه عنوان گمراه کنندگان مطرح هستند که خدا و قرآن در هر دو مورد در آیات قرآن به چشم می ‏خورند.

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:39:00 ق.ظ ]




خداوند در مورد‏ مشرکان لجوج از اهل مکه به پیامبر می فرماید: «تو نمى‏ توانى هر که را دوست دارى هدایت کنى، ولى خداوند هر کس را بخواهد هدایت مى‏ کند، و او از هدایت ‏یافتگان آگاه تر است» «إنک لا تهدی من أحببت و لکن الله یهدی من یشاء و هو أعلم بالمهتدین» او مى ‏داند چه افرادى لایق پذیرش ایمانند، او مى‏ داند چه قلب هایى براى حق مى‏طپند، او مى ‏داند در چه سرهایى، سوداى عشق خدا است، آرى او این افراد شایسته را خوب مى ‏شناسد و به آنها توفیق مى ‏دهد و لطفش را رفیق راه آنها مى‏ سازد تا به سوى ایمان رهنمون شوند. اما تاریک دلان زشت سیرتى که در دل با حق دشمنند و با تمام قدرتشان به پیکار با فرستادگان خدا برخاسته ‏اند، و از نظر زندگى آن قدر آلوده و ننگینند که لایق نور ایمان نیستند، خداوند هرگز چراغ توفیق را فرا راه آنها قرار نمى ‏دهد. بنابراین منظور از هدایت در اینجا “ارائه طریق” نیست، چرا که ارائه طریق کار اصلى پیامبر (ص) است و بدون استثناء راه را به همه نشان مى‏ دهد، بلکه منظور از هدایت در اینجا “ایصال به مطلوب” و رسانیدن به سر منزل مقصود است این تنها کار خدا است که بذر ایمان را در دل ها بپاشد و کار او هم بى‏حساب نیست او به دل هاى آماده نظر مى ‏افکند و این نور آسمانى را بر آنها مى ‏پاشد.به هر حال این آیه یک نوع دلدارى براى پیامبر (ص) است که به این واقعیت‏ توجه کند نه اصرار بر شرک از ناحیه گروهى از بت‏ پرستان مکه به دلیل است، و نه ایمان مخلصانه مردم حبشهیا نجرانو امثال سلمانها و بحیراها. هرگز از عدم ایمان گروه اول نگرانى به خود راه نده، که این نور الهى به سراغ دل هاى آماده مى‏ رود و در آنجا ورود مى‏ کند و خیمه مى ‏زند.
منـابـع
مرتضی مطهری- نبوت- صفحه 67-68
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن جلد 4- صفحه 125-126
سید محمد حسین طباطبایی- تفسير الميزان جلد ‏7- صفحه 477

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:38:00 ق.ظ ]




هدایت به معنایى که از آن مى‏ فهمیم در هر حال از عناوینى است که افعال به آن متصف مى ‏شود، مثلا وقتى گفته مى‏ شود “من فلانى را به فلان کار هدایت کردم” مقصود بیان چگونگى رسیدن فلان شخص به فلان مقصود است، حال چه اینکه فلان راه رسیدن به مقصود را به او نشان داده باشى و چه اینکه دست او را گرفته و تا مقصد همراهیش کرده باشى. که در صورت اول هدایت به معناى ارائه و نشان دادن طریق است و در صورت دوم به معناى ایصال به مطلوب. خلاصه، آنچه که در خارج از شخص هدایت کننده مشاهده مى ‏شود افعالى از قبیل‏ بیان آدرس و یا نشان دادن به اشاره و یا برخاستن و طرف را به راه رساندن است، اما خود هدایت عنوان و صفت فعل و دائر مدار قصد است، هم چنان که اعمالى که از طرف مقابل سر مى‏زند معنون به عنوان اهتدا و هدایت یافتن است. به هر حال هدایت که یکى از اسماى حسنى است و به خدا نسبت داده مى‏ شود و به آن نظر خداى تعالى هادى نامیده مى‏ شود صفتى است از صفات فعل خدا مانند رحمت و رزق و امثال آن نه از صفات ذات او.
کلمه “هدایت” در قرآندر مورد فراوانى استعمال شده است ولى ریشه و اساس همه آنها به دو معنى بازگشت مى‏ کند:
الف: هدایت تکوینى که در تمام موجودات جهان وجود دارد (منظور از هدایت تکوینى رهبرى موجودات به وسیله پروردگار زیر پوشش نظام آفرینش و قانونمندی هاى حساب شده جهان هستى است). قرآن مجید در این زمینه از زبان موسى (ع) مى‏ گوید: «ربنا الذی أعطى‏ کل شی‏ء خلقه ثم هدى؛ پروردگار ما همان کسى است که همه چیز را آفرید و سپس آن را هدایت کرد.» (طه/ 50)
ب: هدایت تشریعى که به وسیله پیامبران و کتاب هاى آسمانى انجام‏ مى‏ گیرد و انسان ها با تعلیم و تربیت آنان در مسیر تکامل پیش مى ‏روند، شاهد آن نیز در قرآن فراوان است از جمله مى‏ خوانیم:«و جعلناهم أئمة یهدون بأمرنا؛ آنها را راهنمایانى قرار دادیم که به فرمان ما مردم را هدایت مى ‏کنند» (انبیاء/ 73)
یک اصلی که در قرآن خیلی هم روی آن تکیه شده است، اصل‏ هدایت اشیاء و قرآن می ‏فرماید که ما هیچ چیزی را عاری از هدایت خلق‏ نکردیم: «ربنا الذی اعطی کل شی‏ء خلقه ثم هدی» (طه/ 50) (با “ثم‏” ذکر کرده است) در ساختمان هر چیزی آنچه که برای آن چیز لازم است‏ قرار دادیم و سپس او را هدایت کردیم. آنچه که در اینجا من می‏ خواهم به‏ آن استدلال کنم این “کل شی‏ء” است، یعنی هر موجودی، در هر مرتبه ‏ای، به هر نوع هدایتی که نیاز دارد و در مسیر تکاملی آن قرار گرفته است آن‏ هدایت به او داده شده است.
بنابراین ما باید ببینیم که انسان در چه‏ مرتبه ‏ای و در چه مرحله ای از تکامل است و در آن مرحله به چه هدایت هایی‏ نیازمند است. اگر ما نیازمندی را ثابت کردیم -ممکن است شما آن را قبول نکنید، آن یک حرفی است، ولی اگر نیازمندی بشر را به هدایت وحی‏ قبول کردیم- به حکم قرآن که هیچ موجودی در مرتبه‏ ای که احتیاج دارد به‏ یک هدایت، مهمل گذاشته نمی‏شود، باید قبول کنیم چنین هدایتی وجود دارد. دوباره در تأیید این اصل می فرمایند: «الذی خلق فسوی و الذی قدر فهدی» (اعلی/ 2-3) آنجا هم باز خلقت و تسویه و تعدیل و تکمیل (ساختمان شی‏ء) علیحده ذکر شده، و هدایت به عنوان یک امر علیحده ذکر شده است. «و لکل وجهة هو مولیها» (بقره/ 148) (این همان اصل غائیت است) هر چیزی در جهان یک‏ وجهه ‏ای، یک طرفی دارد، یک غایتی دارد که آن غایت را پیش می‏ گیرد یعنی اشیاء تنها از پشت سر رانده نمی‏ شود که همین علل مادی باشد، به‏ سوی جلو هم کشیده می ‏شوند، یک جاذبه ‏ای هم در جلو دارند که راه خودشان را به واسطه آن جاذبه ‏ای که از جلو آنها را می‏ کشد به سوی کمال آینده خودشان‏ می ‏پیمایند.
“تکامل هدایت شده” -که علمای‏ امروز هم رسیده ‏اند به اینجا که برخلاف آنچه که داروین و بسیاری اشخاص‏ دیگر می‏ پنداشتند که تکامل یعنی جمع شدن شرایط (مادی)، این امر کافی‏ نیست برای اینکه جاندارها به این تکاملی که پیدا کرده ‏اند برسند، در عین‏ حال یک هدایتی هم هست، یک کشیدنی هم هست که اینها را از این مسیرها دارد عبور می‏ دهد، یعنی مجموع آن شرایط مادی کافی نیست که (جاندار) به‏ آنجا برسد، باز در میان این مجموع علل و شرایط، دارد رهبری و هدایت‏ می‏شود. بنابراین وقتی که قرآن مسئله هدایت را به صورت یک اصل کلی به ما تلقین و القاء می ‏کند و می‏گوید هیچ چیزی خالی از هدایت نیست، پس اگر نیاز به یک هدایتی و نیز امکانش -به قول بوعلی- ثابت شد (بوعلی‏ می‏ گوید صرف اینکه بگویید ما به چنین چیزی نیاز داریم پس باید باشد، کافی نیست، باید ببینیم امکانش هم در کار هست یا نه. وقتی امر محال‏ شد که دیگر پیدا نمی‏شود)، اگر ما نیاز بشر به هدایت نبوت و امکان‏ وجود چنین هدایتی را -یعنی امکان اینکه بشر بتواند وحی را از خدا تلقی‏ بکند- ثابت کردیم، از ناحیه خداوند قصور و نقص و منع و بخلی در کار نیست، قطعا چنین چیزی وجود دارد.
خداوند متعال اصل همه هدایت هاست‏ و برای نور هدایت خودش مثالی ذکر کرد و فرمود: «یهدی الله لنوره‏ من یشاء؛ خدا هر کس را که بخواهد به این نورش هدایت می‏کند.» یکی از آثار اینکه انسان از نور هدایت الهی استفاده کند این است که‏ عمل انسان ارزش پیدا می‏کند ، یعنی چه؟ انسان یک سلسله اعمال و کارهایی در دنیا انجام می ‏دهد و بلکه تمام‏ زندگی انسان تلاش و حرکت و کار است. شما از اول صبح که بیدار می‏ شوید، چه به خودتان نگاه کنید و چه به مردم دیگر، می‏ بینید همه زندگی تلاش و حرکت و جنبش و دوندگی و کار است. اگر بپرسید برای چه؟ البته مقصدها خیلی فرق می ‏کند، ولی همه در نهایت امر یک چیز می ‏خواهند و آن سعادت خودشان است.
خداوند در آیه 26سوره بقره می فرماید: «إن الله لا یستحیی أن یضرب مثلا ما بعوضة فما فوقها فأما الذین آمنوا فیعلمون أنه الحق من ربهم و أما الذین کفروا فیقولون ما ذا أراد الله بهذا مثلا یضل به کثیرا و یهدی به کثیرا و ما یضل به إلا الفاسقین؛ خداوند از اینکه مثال (به موجودات ظاهرا کوچکى مانند) پشه و حتى بالاتر از آن بزند شرم نمى کند (در این میان) آنها که ایمان آورده ‏اند مى‏ دانند حقیقتى است از طرف پروردگارشان، و اما آنها که راه کفر را پیموده ‏اند (این موضوع را بهانه کرده) و مى‏ گویند منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟! (آرى) خدا جمع زیادى را با آن گمراه و عده کثیرى را هدایت مى‏ کند ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مى‏ سازد. ظاهر تعبیر آیه فوق، ممکن است این توهم را به وجود آورد که هدایت و گمراهى جنبه اجبارى دارد و تنها منوط به خواست خدا است، در حالى که آخرین جمله این آیه حقیقت را آشکار کرده و سرچشمه هدایت و ضلالت را اعمال خود انسان مى‏ شمارد. توضیح اینکه، همیشه اعمال و کردار انسان، نتایج و ثمرات و بازتاب خاصى دارد، از جمله اینکه اگر عمل نیک باشد، نتیجه آن، روشن‏ بینى و توفیق و هدایت بیشتر به سوى خدا و انجام اعمال بهتر است.
شاهد این سخن آیه 29سوره انفال است که مى‏ فرماید: «یا أیها الذین آمنوا إن تتقوا الله یجعل لکم فرقانا؛ اگر پرهیزگارى پیشه کنید خداوند حس تشخیص حق از باطل را در شما زنده مى‏ کند و به شما روشن ‏بینى عطا مى ‏فرماید.» و اگر دنبال زشتی ها برود، تاریکى و تیرگى قلبش افزون مى‏ گردد، و به سوى گناه بیشترى سوق داده مى ‏شود و گاه تا سر حد انکار خداوند مى ‏رسند، شاهد این گفته، آیه 10سوره روم مى ‏باشد که مى ‏فرماید: «ثم کان عاقبة الذین أساؤا السواى‏ أن کذبوا بآیات الله و کانوا بها یستهزؤن؛ عاقبت افرادى که اعمال بد انجام مى ‏دهند به اینجا منتهى شد که آیات خدا را تکذیب کردند و مورد استهزاء قرار دادند» و در آیه دیگر مى ‏خوانیم: «فلما زاغوا أزاغ الله قلوبهم؛ هنگامى که از حق برگشتند خداوند دل هاى آنها را برگردانید» (صف/ 5) در آیه مورد بحث نیز شاهد این گفته آمده است آنجا که مى‏ فرماید: «و ما یضل به إلا الفاسقین؛ خداوند گمراه نمى‏ کند جز افراد فاسق و بد کردار را» بنابراین انتخاب راه خوب یا بد از اول در اختیار خود ما است، این حقیقت را و جدان هر انسانى قبول دارد، سپس باید در انتظار نتیجه‏ هاى قهرى آن باشیم. کوتاه سخن اینکه: هدایت و ضلالت در قرآن به معنى اجبار بر انتخاب راه درست یا غلط نیست، بلکه به شهادت آیات متعددى از خود قرآن “هدایت” به معنى فراهم آوردن وسائل سعادت و “اضلال” به معنى از بین بردن زمینه‏ هاى مساعد است، بدون اینکه جنبه اجبارى به خود بگیرد. و این فراهم ساختن اسباب (که نام آن را توفیق مى‏ گذاریم) یا بر هم زدن اسباب (که نام آن را سلب توفیق مى ‏گذاریم) نتیجه اعمال خود انسان ها است که این امور را در پى دارد، پس اگر خدا به کسانى توفیق هدایت مى‏ دهد و یا از کسانى توفیق را سلب مى‏ کند نتیجه مستقیم اعمال خود آنها است.
این حقیقت را در ضمن یک مثال ساده مى‏ توان مشخص ساخت هنگامى که انسان از کنار یک پرتگاه یا یک رودخانه خطرناک مى‏ گذرد هر چه خود را به آن نزدیکتر سازد جاى پاى او لغزنده ‏تر و احتمال سقوطش بیشتر و احتمال نجات کمتر مى‏ شود و هر قدر خود را از آن دور مى ‏سازد جاى پاى او محکم تر و مطمئن‏ تر مى‏ گردد و احتمال سقوطش کمتر مى ‏شود، این یکى هدایت و آن دیگرى ضلالت نام دارد. از مجموع این سخن پاسخ گفته کسانى که به آیات هدایت و ضلالت خرده گرفته ‏اند به خوبى روشن مى‏ شود. در جای دیگر خداوند از هدایت و دین حق یاد می کند و می فرماید: «أرسل رسوله بالهدى‏ و دین الحق» در این آیه گویا اشاره به دلیل پیروزى اسلامبر همه ادیان جهان است زیرا هنگامى که محتواى دعوت پیامبر (ص) هدایت بود و عقل در هر مورد به آن گواهى داد، و نیز هنگامى که اصول و فروعش موافق حق و طرفدار حق و خواهان حق بود چنین آئینى طبعا بر همه آئین هاى جهان پیروز مى‏ گردد. از یکى از دانشمندان “هند” نقل شده که مدتى در ادیان مختلف جهان‏ مطالعه و بررسى مى‏ کرد عاقبت پس از مطالعه بسیار اسلام را انتخاب کرد و کتابى به زبان انگلیسى تحت عنوان “چرا مسلمان شدم؟” نوشت و مزایاى اسلام را نسبت به همه ادیان در آن روشن ساخت. از مهمترین مسائلى که جلب توجه او را کرده این است که مى‏ گوید: «اسلام تنها دینى است که تاریخ ثابت و محفوظ دارد، او تعجب مى‏ کند که چگونه اروپا آئینى را براى خود انتخاب کرده است که آورنده آن آئین را از مقام یک انسان برتر برده و خدایش قرار داده است در حالى که هیچگونه تاریخ مستند و قابل قبولى ندارد.» مطالعه و بررسى در اظهارات کسانى که اسلام را پذیرفته و آئین سابق خود را ترک گفته ‏اند نشان مى ‏دهد که آنها تحت تاثیر سادگى فوق العاده و مستدل بودن و استحکام اصول و فروع این آئین و مسائل انسانى آن واقع شده ‏اند مسائلى که از هر گونه خرافه پیراسته است و نور “حق” و “هدایت” از آن جلوه ‏گر است.

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:36:00 ق.ظ ]




ســـحر بــــرخــیز و تجدید وضــو کـن
بـه آب تـــوبه خــــود را شــــتشو کـــن
اگر خــــواهی شـــوی پــــاک از پلیدی
به درگــاه خــــــــدای خـویش رو کـــن
بــه شــکر نـعمتش تـا مـــــــی تـــوانی
لـبت را آشـــــنا بـــــر ذکــــر او کــــن
در رحمت به رویت کـــــرده حــق باز
بــــه او رو اور و دفــع عـــــدو کـــــن
بـــه درگـــاهش ز بــهر رفع حــــاجت
دلا تـــا مــی توانی هـــای و هــــو کــن
گــــدای درگــه حـــق شـــو به عــــالم
ســحر بــا حـــق تــعالی گــفـتگو کــــن
اگـر خـواهی تو فیض از محضر حق
از او تـــوفـــــیق طــــاعت آرزو کــــن

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:33:00 ق.ظ ]




سفره ی افطار خود را پهن کردی در کجا ؟!
سامرا یا طوس یا کنج بقیع یا کربلا؟!
لقمه ی نانی بگیر و عاشقت را سیر کن
جان من آقا فدای لقمه ای نان شما
نان تو از جنس نان نیمه شبهای علیست
نیمه شب شاه عرب نان و رطب سهم گدا
مثل حیدر نیمه ی شب خانه ها را در بزن
منتظر داری میان تک تک این خانه ها
کوچه و پس کوچه های سینه ام بی تاب توست
ضربه های قلب من می گوید آقا جان بیا
مادرت چشم انتظار لحظه ی دیدار توست
تو بیاور بهر زخم سینه و پهلو دوا
چاره ی غمهای زهرا وارث مولا بیا
العجل دارُالشِّفای دردهای قلب ما

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:32:00 ق.ظ ]




از روزهای گرم تابستان گذر کن
از خواب بگذر سینه را نذر سحر کن
روزه که می گیری نگاهت را نگهدار
از دیدن هر چه به جز خالق حذر کن
دل را به درگاه خدا بسپار بی شرط
با ربّنا خواندن به عرش حق سفر کن
از قید این و آن بکــَــن خود را پس از آن
هر جا که رفتی بر خداوندت نظر کن
آری خدای ما کریم و مهربان است
پروردگار اهل خاک و آسمان است
سوی حریم مغفرت دست نیازم
در ماه غفران غرقه در صهبای رازم
با یا علیُّ یا عظیمُ یا غفورت
کوک است ذکر لعل و ضرب قلب و سازم
وَالله جز درگاه تو جایی ندارم
معشوق من با عشق پاکت در نمازم
تو بنده ی بد را هم از در رد نکردی
این رحمت و لطف خدایم را بنازم
من بی قرار و نغمه ی یارب قرارم
آلوده ام امّا خدا را دوست دارم
یا رب قرار سینه های بی قراری
تو در دل قلب کویریَّم بهاری
تو خوب می دانی شما را دوست دارم
من خوب می دانم که ما را دوست داری
پوشانده ای عیب و گناهم را خدایا
تو آبروی بنده ی خاطیُّ و زاری
شکــّــی به لطف و رأفت و عشقت ندارم
مهمان شدم تا باز بر جانم بباری
باران رحمت را فرود آور خدایا
از بنده ی شرمنده ات بگذر خدایا
ماه خدا عید است پس عیدانه دارم
با تو کلامی خالص و مردانه دارم
توبه نمودم قول دادم پس پس از این
حال نویی در بین شهر و خانه دارم
دیگر نمی رنجانم از کارم پدر را
دیگر هوای مادرم جانانه دارم
دیگر نمی گویم دروغ و هجو هرگز
با اهل غیبت شیوه ای خصمانه دارم
بستم برای بندگی با عرش عهدی
چشم انتظارت مانده ام برگرد مهدی

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:30:00 ق.ظ ]




چشمم به انتظار تو تر شد نیامدی
اشكم شبیه خون جگر شد نیامدی
گفتم غروب جمعه تو از راه می رسی
عمرم در این قرار به سر شد نیامدی
تا خواستم به جاده ی وصل تو رو كنم
غفلت مرا رفیق سفر شد نیامدی
در مسجدیم و طاعت این ماه شغل ماست
بی قبله هر نماز به سر شد نیامدی
این نفس بد مرام مرا خوار و زار كرد
روز و شبم به لغو سپر شد نیامدی
رسوایی گدای تو از حد گذشته است
عمرم به هر گناه هدر شد نیامدی
از ما گناه سر زد و تو شاهدش شدی
دیدی دلم به راه دگر شد نیامدی
خسران زده كسی ست كه از یار غافل است
بی تو دعا بدون اثر شد نیامدی
از ما كه منفعت نرسیده برای تو
هر چه ز ما رسیده ضرر شد نیامدی
گفتیم لا اقل سر افطار می رسی
دیده به راه ماند و سحر شد نیامدی

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:29:00 ق.ظ ]




لذت اشک مناجات سحر، مشهود است
حال آشفته دل از دیده تر مشهود است
منتی نِه ز کرم، دست زمین خورده بگیر
همه جا سایه لطف تو به سر مشهود است
راه خود را سحری جانب ما مایل کن
دست خالیِ گدا وقت گذر مشهود است
حال و روز من هجران زده دیدن دارد
حال دل سوخته از آه جگر مشهود است
هنر آن نیست نسوزی به میان آتش
بین خاکسترِ پروانه هنر مشهود است
هر که فانی نشود جام بقایش ندهند
مردیِ مرد به هنگام خطر مشهود است
من و تنهایی در قبر خودم می دانم
اوج بیچارگیم وقت سفر مشهود است

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:28:00 ق.ظ ]




بیمار می شوم که پرستاری ام کنی
خود را زمین زدم که هواداری ام کنی
گوشم پر از نصیحت و حرف است ای رفیق
من آمدم که رفع گرفتاری ام کنی
گفتی تو سنگ دل شده ای خب شدم ولی
نزد تو آمدم که قلم کاری ام کنی
اصلاً مرا به چوب ادب بستنت چه بود؟
اصلاً که گفته بود فلک کاری ام کنی؟
نانی ز من بگیری و نانی دگر دهی
بر تو نیامده که دل آزاری ام کنی
رو دست خوردم از همه حتی ز دست خویش
کی خواستم که کاسب بازاری ام کنی
فریادم از قلیلی آب و طعام نیست
من جار می زنم که شبی جاری ام کنی
با من دوباره قصۀ شاه و گدا مخوان
حیف است صرف غصه ی تکراری ام کنی
من اختیار خویش به دست تو داده ام
حیف است وقف آتش اجباری ام کنی
فردا بیا و نامه ی ما را به آب ده
زآن پیش تر که مجرم طوماری ام کنی
اوقات خویش ز ناله ام اعلام می شوند
وقتش رسیده ساعت دیواری ام کنی
دعوای ما به قوت خود باقی است و باز
من بر همان سرم که سحر یاری ام کنی

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:27:00 ق.ظ ]




بـر گـوش دل از پیک خداونـد، پیام است
هنـگام قیـام است قیـام است قیـام است
غافل شدن از دوست حرام است حرام است
شعبان اگـر از دست شده، ماه صیام است
ظلمت ز میان رفته؛ مه رحمت و نور است
عالم همه جا بر همگان وادی طور است
خیزیـد کـه این ماه خداوند تعالی‌ست
خیزیـد کـه انـوار الهــی متجـلاست
عالم همه‌جا بزم وصال است وصال است
در دست خـدا سـاغـر لبریـز تـولّاست
پیوستـه نـدا بـر همـۀ خلـق رساند
تا جرعه‌ای از آن به خلایق بچشاند
هر چند که خواب است در این ماه، عبادت
بیــدار بمانیـد پـی کسبِ سعــادت
تـا زنـده شـود در دلتان باز، ارادت
این مـاه الهی‌ست؛ نبی داده شهادت
از خواب، گریـزان شـده بیدار بمانید
در محضر محبوب، «ابوحمزه» بخوانید
آیـد ز خـداونـد تعــالی خبـر این ماه
کز چار طرف نور بوَد جلوه‌گر، این ماه
غفلت ز خداوند، حرام است در این ماه
گردیده به ما هدیه، دعای سحر این ماه
نوشید شراب از خم جوشان محبت
تا انس بگیریـد به قرآن و به عترت
دارنـد محبّـان خـدا انجمـن این ماه
با هر نفسش روح ببخشد به تن این ماه
تبریک بگویید به هر مرد و زن این ماه
پروانه شـده دور جمال حسن این ماه
خوانید همه سورۀ فرقان و تبارک
گویید که میلاد حسن باد مبارک
از گلشن توحید، گل تازه بچینید
آیات خدا را بـه شب قدر ببینید
مانند علی بر سر سجادۀ طاعت
بیـدار بمانیـد کـه بیدار نشینید
ذکـر علی و آل، هـم‌آهنـگ بگیرید
از خون سر و روی علی رنگ بگیرید
رو سوی خدا کـرده ز شیطـان بگریزید
با نفس به هر خلوت و جلوت بستیزیـد
هر گاه که گردد ز عطش حنجرتان خشک
بـا یـاد حسین‌بـن‌علـی اشـک بریزیـد
آن کشته که خون گلویش خون خدا شد
سـر از بـدنش بـا دو لـب تشنه جدا شد
وقتـی کـه نشینید سـر سفـرۀ افطـار
سوزیـد همـه در غم آن طفل عـزادار
آن طفل که جان داد به ویرانه گرسنه
آن طفل که در سلسله گردیـد گرفتار
آن طفل که قوتش همه شب خون جگر بود
بـر روی دو دستش سـر خـونین پـدر بـود
وقتی به دهان دانـۀ خرمـا بگذارید
بـر آل پیمبر همگـی اشک ببـارید
آریـد همـه روی بـه دروازۀ کوفـه
از کوفی و ظلم و ستمش یاد بیارید
کوفی که ز سر تا به قدم بود تملق
خرما بـه عزیزان خـدا داد تصـدق
فریاد! که در کوفه و در شام چه کردند
با عترت پیغمبـر اسـلام چـه کردند
بـا عتـرت قـرآن و نـوامیس الهـی
یا فاطمـه! در گردش ایام چه کردند
باید کـه بسوزیـم و بسـوزد همـه عـالم
ریزد همه شب خون دل از دیدۀ «میثم»

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:26:00 ق.ظ ]




ماه خدا رسید ولی تو نیامدی
وقت دعا رسید ولی تو نیامدی
ماه از تو ،سفره از تو ،خدایی شدن ز تو
لطفت به ما رسید ولی تو نیامدی
سلطانی و مقربیِ سائلان ز تو ست
شاها گدا رسید ولی تو نیامدی
از دستِ دوری از قدم سست ،عاشقت.
….تا ناکجا رسید ولی تو نیامدی
دل مرده ایم و در ظلمات گنه اسیر
آب بقا رسید ولی تو نیامدی
مهر طبیب و لذت درمان برابر است
دارالشفا رسید ولی تو نیامدی
سر قرار سحرهای ارک مان آقا
هر آشنا رسید ولی تو نیامدی
مست شهادتیم که عطر حضورتان
از لاله ها رسید ولی تو نیامدی
سال امام هادی و انوار جدتان
از سامرا رسید ولی تو نیامدی
از افتتاح و زمزمه ی یا حسین مان
تا کربلا رسید ولی تو نیامدی

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:24:00 ق.ظ ]




بر پا شده حسینیه ای از دعا بیا
یک شب کنار سفرۀ شب های ما بیا
من خسته ام از این همه توبه از این شروع
امشب برای توبۀ از توبه ها بیا
از معرفت تهی ام و از مصلحت پُرم
تا زیر و رو شَوَم ز قدوم شما بیا
یادش به خیر صحن رضا داد می زدم
آقا نشسته ام در ایوان طلا بیا
ای منتقم اگر که نشد تا ببینمت
وقت سحر زیارت پایین پا بیا
وقتی کنار پنجره فولاد می روم
آن جا میان روضۀ دارالشفا بیا
می خوانمت که بین ابوحمزه بشنوم
نذرت قبول یک سفر کربلا بیا

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:23:00 ق.ظ ]




عاصیِ روسیاهم ، مانده میان راهم
من را که پُر گناهم ، ای وای اگر نبخشی
شرم و حیا ندارم ، ترس از خطا ندارم
اما منی که جز تو ، در دوسرا ندارم ، ای وای اگر نبخشی
شد سُست اعتقادم ، چون پَر میان بادم
حالا که از جهالت ، نعمت ز دست دادم ، ای وای اگر نبخشی
ای وای از زبانم مدیون این و آنم
وقت ادای دینم ، حالا که ناتوانم ، ای وای اگر نبخشی
مردن ز یاد رفته عمرم به باد رفته
این بنده را که راهه ، کج را زیاد رفته ، ای وای اگر نبخشی
ای که تو مهربانی ، درد مرا تو دانی
در بهترین زمان ها ، در بین میهمانی ، ای وای اگر نبخشی
بر سفره ی کرامت ، در بین این ضیافت
من را که بدترینم ، در این شب زیارت ، ای وای اگر نبخشی
ما جای خود که مولا ، در سجده نیمه شب ها
در موقع مناجات ، گفته شبیه زهرا ، ای وای اگر نبخشی
در روز پر تلاطم ، سردرگمند مردم
در روز حسرت من ، پیش امام هشتم ، ای وای اگر نبخشی
جان حسین و زینب ، رحمی نما تو امشب
ارباب داده یادم ، تا که بگویم هر شب ، ای وای اگر نبخشی
آید اجل چو ناگاه ، بسته شود به من راه
در وقت بی کَسیم ، ای مهربان دلخواه ، ای وای اگر نبخشی

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
[دوشنبه 1394-04-15] [ 09:26:00 ق.ظ ]




یا رب الهی العفو ، یا رب الهی العفو
یا رب الهی العفو ، یا رب الهی العفو
کی می شود که از من تنها خدا بماند
ناپاکیم بریزد پاکی به جا بماند
من لایق عطای ماه خدا نبودم
پس این تویی که خواهی دل با خدا بماند
یا رب الهی العفو ، یا رب الهی العفو
یا رب الهی العفو ، یا رب الهی العفو
حالا که آمدم با حال دعا و توبه
ای کاش که همیشه حال دعا بماند
آمد محب حیدر عطشان جام کوثر
تا جرعه ای بنوشد ، با مرتضی بماند
یا رب الهی العفو ، یا رب الهی العفو
یا رب الهی العفو ، یا رب الهی العفو
گاهی مرا صدایی ، لطفی بر این گدایی
زهراییم عطا کن ، تا این عطا بماند
یا کربلاییم کن ، یا مجتبائیم کن
جامانده از خدا را مگذار جا بماند
یا رب الهی العفو ، یا رب الهی العفو
یا رب الهی العفو ، یا رب الهی العفو
دیگر نده عذابم ، با بی محلی خود
بگذار در حریم لطفت گدا بماند
این دست خالیم را ، خالی تو بر نگردان
بد می شود برایت ، درمانده وا بماند
یا رب الهی العفو ، یا رب الهی العفو
یا رب الهی العفو ، یا رب الهی العفو
از فرط بی وفایی ، من عهد ها شکستم
دستم اگر بگیری ، عهد و وفا بماند
از این دَرم برانی ، باز از دری درآیم
از تو که کم نیاید ، یک بی وفا بماند
پرونده ام سیاه است ، از بس که پُر گناه است
مگذار نام من در اهل خطا بماند
یا رب الهی العفو ، یا رب الهی العفو
یا رب الهی العفو ، یا رب الهی العفو
[من که به شور و شینم گریه کن حسینم
در وادی محبت ، خدا خودش می دونه
محبت تو مولا زد از دلم جوونه
چیکار کنم حسین جان
دوست دارم حسین جان
فدات بشم حسین جان]
من سفره ی دلم را بیخود که وا نکردم
مگذار در دل من جز کربلا بماند
یا مظهر العجایب ، جان امام غایب
مگذار دشمت تو در نینوا بماند
یا رب الهی العفو ، یا رب الهی العفو
یا رب الهی العفو ، یا رب الهی العفو

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:24:00 ق.ظ ]




زینب مرا تو طاقت دیدن نداشتی؟
هجده سر بریدن بینی چه میکنی؟

دخترم:

اینجا همه به گریه ی تو گریه میکنند
خنده به اشک دیده ببینی …چه میکنی

من پیکرم به غیر سرم لطمه ای ندید.
جسمی گلو بریده بینی….چه میکنی

یک ضربه زد به فرق سرم…راحتم نمود
توقتل صبر دیده بینی ….چه میکنی

تویکسره به چشم پدر بوسه میزنی
تیری درون دیده بینی ….چه میکنی

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:21:00 ق.ظ ]


...


امشب از فرق علی کعبه پلی زد به بهشت……..

چه مراعات النظیری است …….علی/کعبه /بهشت/…..

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:12:00 ق.ظ ]




هنگام نماز صبح شد……

صدای پای ابن ملجم نزدیک است……

خدا رحم کند…….
یا علی…………

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:10:00 ق.ظ ]




قرآن کریم.
نهج البلاغه، سید رضی.
تفسیرالمیزان، علامه طباطبایی.
تفسیر نمونه، مکارم شیرازی.
مجمع البیان، طبرسی.
اصول کافی، کلینی.
وسایل الشیعه، الشیخ محمدبن الحسن الحرالعاملی.
نهج الفصاحه، ابواقاسم پاینده.
مثنوی معنوی، مولوی.
با تربیت مکتبی آشنا شویم، رجبعلی مظلومی.
گفتار فلسفی کودک، فلسفی.
پرورش کودک، احمد بهشتی.
روانشناسی تربیتی، نویسندگان.
تعلیم و تربیت، حجتی کرمانی.
انسان ناشناخته.
تعلیم و تربیت اسلامی، محسن شکوهی یکتا ..
ـ نهج‏ الفصاحه، كلمات قصار رسول اكرم صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله، قم، انصاريان، 1379.
ـ ابن‏ سعد واقدى، محمد، طبقات، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، چ دوم، تهران، نو، 1369.
ـ ابن منظور، لسان العرب، چ سوم، بيروت، دار احياء الثراث‏ العربى، 1413ق.
ـ اربلى، على‏ بن عيسى، كشف‏ الغمّه فى معرفه‏ الائمه، ترجمه على‏ بن حسين زواره‏اى، چ دوم، قم، ادب‏ الحوزه، 1346.
ـ حرّانى، ابن‏ شعبه، تحف‏ العقول عن آل‏ الرسول، ترجمه احمد جنتى، تهران، علمية اسلاميه، 1363.
ـ حرّ عاملى، محمدبن حسن، وسائل‏ الشيعه، بيروت، داراحياء التراث العربى، بى‏تا.
ـ دروزه، محمدعزه، عصرالنّبى و بيئته قبل البعثه، چ دوم، بيروت، داراليقظه العربيه، 1964م

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
[چهارشنبه 1394-04-10] [ 08:28:00 ق.ظ ]




……………… ……..
مقيد شدن تربيت به آموزه‏هاى دينى و مذهبى، رمز دست‏يابى به آرامش، سعادت و كمال مطلوب در هر دو سراست. اگر به فرايند تربيت، كه امرى پيوسته و هميشگى است، از دوران كودكى و حتى پيش از آن توجه شود، نتايج فردى و اجتماعى فراوانى به دست مى‏آيد. البته تأكيد آموزه‏هاى دينى و روان‏شناسى بر دوران كودكى، به اين معنا نيست كه جريان رشد و تربيت انسان، تنها محدود به اين دوره است، بلكه پرورش و تربيت انسان در سراسر عمر او تداوم دارد و امكان تحول و سازندگى نيز همواره وجود دارد. در ميان مراحل رشد انسان، دوران جنينى، شيرخوارگى و هفت سال اول بيش از ديگر مراحل مورد توجه روان‏شناسان و پيشوايان دينى قرار گرفته است. از اين‏رو، آگاهى والدين و دست‏اندركاران امر تعليم و تربيت از مراحل رشد، ويژگى ‏ها، انتظارات و نيازهاى كودك در هر دوره، در دست‏يابى به اهداف تربيت تأثيرگذار است. همچنين اصول تربيت دينى كه مورد توجه رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بوده است بايد در امر تربيت دينى در نظر گرفته شود. اصل «محبت و تكريم» به عنوان زمينه‏اى براى برقرارى ارتباط با كودكان، آنان را در مقابل آموزه‏هاى اخلاقى و دينى تسليم‏ پذيرتر مى‏ كند و از اصول مهم در تربيت به شمار مى‏رود. نمادها و مظاهر محبت و اكرام از كوچك‏ترين تا بزرگ‏ترين مصاديق آن، در سيره عملى رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله جايگاه ويژه‏اى دارد، همچنان‏كه اصل «قاطعيت و استوارى» در كنار محبت هرگز مغفول واقع نشده است. اصل «عدالت»، «اعتدال» و «پرهيز از افراط و اجبار» از ديگر اصول تربيت دينى در سيره رسول خدا به شمار مى‏رود. تمام تلاش پيامبر و ديگر پيشوايان دينى در راستاى درونى كردن ارزش‏ها و مفاهيم دينى براى انسان بوده است، به گونه‏اى كه آنان خود با كسب آگاهى و انگيزه و رغبت درونى، از كودكى به آموزه‏هاى دينى گرايش پيدا كنند و به دور از فشار و اكراه، پذيراى آن باشند. توجه به اصل اخير براى نهادها و مراكز دست‏ اندركار تعليم و تربيت حايز اهميت است.
همچنين از مجموع اقوال و افعال پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله درباره كودك، مى‏ توان به نقش مهم و بى‏ بديل پدر در تربيت دينى فرزندان نيز پى برد. محبت‏ها و مهرورزى‏هاى پيامبر نسبت به فرزندان و نوادگان خود، و حساسيت و وقت‏گذارى براى تعليم و تربيت آنان، نشان مى ‏دهد تأثير حضور كمّى و به ويژه كيفى پدر در خانه و تلاش او در تربيت و پرورش كودك اصل مهمى در قوام خانواده، حمايت از مادر و رشد و بالندگى فرزندان به شمار مى ‏رود؛ اصلى كه امروزه متأسفانه به دليل مشكلات فرهنگى و اقتصادى مغفول واقع شده است

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:27:00 ق.ظ ]




5.
تأكيد و توصيه پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله مبنى بر محبت به كودكان، هرگز مانعى در راه تربيت صحيح آنان به شمار نمى‏ رفت، بلكه آن حضرت همان قدر كه به آنان عشق مى‏ ورزيد و به تكريم آنان مى‏ پرداخت، به تربيت و پرورش آنان نيز اهميت مى‏ داد و در اين راه قاطعيت و جديت داشت. مواردى همچون جديت در آموزش نماز، دعا و خواندن ذكر و قرآن به فرزندان خود، حتى به كودكان زير هفت سال و توجه به پرورش و تعليم آنان، نمونه‏ هايى از اين مدعاست.
در ماجرايى، حساسيت پيامبر صلى‏ الله ‏عليه ‏و‏آله نسبت به تربيت دينى خانواده زهرا عليهاالسلام و فرزندان او به چشم مى‏ خورد. نقل شده است: رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله روزى پس از بازگشت از سفر، به منزل زهرا عليهاالسلام رفت و ديد كه حسنين عليهماالسلام جلوى خانه ايستاده‏اند و دو دستبند نقره بر دست دارند. پيامبر على‏ رغم عشق و علاقه و دلبستگى زياد به آن دو كودك و مادرشان زهرا عليهاالسلام، به درون خانه نرفت و از همان‏جا بازگشت. فاطمه عليهاالسلام كه ويژگى‏ هاى شخصيتى پدر را بيش از همه مى‏ شناخت، چون اين حالت را مشاهده كرد، دريافت كه پدر به دليل آن دو دستبند نقره، ناراحت شده و به خانه نيامده است. از اين‏رو، آن دو دستبند را از حسنين عليهماالسلام گرفت و شكست. كودكان، گريه‏كنان نزد رسول خدا شتافتند و از رفتار مادر شكوه كردند. پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله دستبند نقره را از آنان گرفت و به ثوبان فرمود: برو و اين را به بنى فلان بده؛ من دوست ندارم، اهل‏بيت من در طول زندگى خود، از اين‏گونه زيورهاى اهل دنيا داشته باشند .97
اهميت اين موضوع تا بدان حد بود كه آن حضرت نسبت به پاك بودن غذاى نوه‏ هاى خود نيز حساس بود و آنان را از همان دوران كودكى و پيش از بلوغ از خوردن غذاى شبهه‏ ناك بازمى ‏داشت و ازآثارچنين‏ لقمه‏ اى ‏آگاه مى‏ كرد.98

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:26:00 ق.ظ ]




4.
انگيزه و گرايش درونى انسان در تربيت دينى از اهميت فراوانى برخوردار است. مطالعه احاديث و سيره عملى رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله و ديگر پيشوايان دينى نشان مى‏ دهد كه تمام تلاش اين بزرگواران در درونى كردن ارزش‏ها و مفاهيم دينى بوده است؛ بايد با كودكان به گونه‏اى رفتار شود كه با افزايش خودآگاهى، از درونْ گرايش به ارزش‏هاى دينى پيدا كنند و با جان و دل آموزه‏هاى دينى و اخلاقى را بپذيرند. از اين‏رو، تربيت دينى امرى پيوسته و مداوم است كه بايد بدون هرگونه اكراه و اجبار و يا زياده‏روى و سخت‏گيرى بى‏مورد انجام پذيرد تا هميشگى و پايدار باشد

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:25:00 ق.ظ ]




3
از موارد مهمى كه در محبت به كودك، حتى در پايين‏ ترين مظاهر آن، بايد مورد توجه قرار گيرد، رعايت برابرى و تساوى در برخورد با كودكان‏ هم‏جنس‏ وغيرهم‏جنس است
از پيامبر اكرم صلى ‏الله‏ عليه‏ و‏آله نقل شده است كه فرمود: خداوند متعال دوست دارد كه ميان فرزندان خود، حتى در بوسيدن آنان يكسان عمل كنيد.93 همچنين در مقامى ديگر، آن حضرت فرمود: از خداى بترسيد و ميان فرزندانتان به عدالت رفتار كنيد، همچنان‏كه شما نيز دوست داريد آنان به شما نيكى و احسان كنند.94
امر به تقواى الهى در آغاز سخن، در كنار فرمان به عدالت، نشان از اهميت فراوان رفتار با كودكان دارد. در اين روايت، يك اصل مهم اخلاقى و تربيتى معرفى شده است كه تنها افراد متقى و خداترس آن را اجرا مى‏ كنند. علاوه بر آن، در جمله پايانى روايت به روابط عاطفى متقابل پدر و مادر و فرزندان اشاره شده است و از آن چنين برداشت مى‏ شود كه رفتار والدين با كودك، در برخوردهاى بعدى او با والدين تأثيرگذار است؛ يعنى رعايت عدالت بين كودكان، موجب رضايت قلبى كودكان و مهرورزى و احسان آنان به پدر و مادر مى ‏شود.
براساس سخن ديگرى از رسول اكرم صلى‏ الله ‏عليه ‏و‏آله رعايت عدالت و مساوات در رفتار با كودك، به عنوان يكى از حقوق مسلم فرزند بر پدر ومادر، معرفى شده است.95
از جمله مصاديق رعايت عدالت در محبت به كودكان كه مورد توجه رسول خدا صلى الله‏ عليه ‏و‏آله بوده، رعايت عدالت در بوسيدن و رعايت تساوى در بخششِ هديه و تحفه و محبت و آموزش به دختران و پسران است. تمام خطاب‏هاى پيامبر صلى ‏الله‏ عليه‏ و‏آله مبنى بر محبت، تكريم، تربيت دينى و تعليم فرزندان از دوران نوزادى تا كودكى و نوجوانى، كلى و عام است و پسران و دختران، هر دو را شامل مى‏شود. جملاتى نظير: «علّموا اولادكم الصّلوة»، «اكرموا أولادكم و احسنوا آدابهم»، «ادّبوا اولادكم»96 و…، همگى بيانگر اين مدعاست.

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:25:00 ق.ظ ]




درباره تكريم كودك نيز توصيه‏ هايى در روايات به چشم مى ‏خورد. «اكرام به معناى آن است كه كسى را بزرگ و شريف شمارى و گرامى‏ اش دارى و به او نفعى خالص برسانى.»89
اكرام آدمى از نگاه پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله از دوران كودكى آغاز مى‏ شود و شعاع آن از بزرگ‏ترين و گسترده‏ترين مصاديق تا كوچك‏ترين موارد را شامل مى‏شود. دستورات و تعاليم رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه ‏و‏آله مبنى بر نام نيك نهادن بر نوزاد، عقيقه و ديگر آداب تولد، سلام كردن به كودك و… از جمله موارد تكريم كودكان است.
يكى از راه‏هاى رسيدن به كرامت آن است كه انسان، كرامت را در اطرافيان خود ببيند و لمس كند. براى اينكه انسان كريم شود و شريف‏ النفس بار آيد، بايد كرامت ببيند و مورد تكريم و احترام قرار گيرد. و اين امر از دوران كودكى اهميت دارد.90 پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله در سخنانى فرموده است: همان‏گونه كه فرزند نبايد نسبت به والدين خود بى‏ احترامى كند، والدين نيز نبايد نسبت به او بى‏ احترامى كنند.91 همچنين آن حضرت در سخنى فرموده است: فرزندان خود را تكريم كنيد و گرامى داريد و با آنان با آداب نيكو معاشرت كنيد.92 بى‏شك، گرامى داشتن و اكرام كودك در ايجاد دلبستگى بين او و اطرافيان تأثيرگذار است و زمينه پذيرش آموزه‏هاى اخلاقى و تربيت دينى را فراهم مى‏ سازد.
با توجه به ديدگاه‏هاى روان‏شناسى درباره اهميت محبت و تكريم كودكان، روشن مى‏ شود كه پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله در مقام مربى و معلم برتر انسان‏ها، كه در سايه اتصال با منبع وحى، از فطرت و سرشت انسان‏ها آگاه است، چرا تا اين حد بر محبت و توجه به كودك، تأكيد ورزيده است. پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله به تمام كودكان به طور عام و فرزندان خود به طور خاص محبت و توجه مى‏كرد و به تكريم و احترام آنان مى‏پرداخت تا به رشد روانى و عاطفى كامل برسند و زمينه تعليم و تربيت دينى آنان نيز فراهم آيد. اگر تربيت دينى كودكان همراه با محبت و ايجاد دلبستگى با كودك باشد او را نسبت به توصيه‏ هاى دينى والدين تسليم‏ پذيرتر مى‏ كند و الگوپذيرى از آنان را نيز بيشتر مى‏نمايد. علاوه بر آن، كودكى كه از نظر عاطفى و روانى سالم و رشديافته باشد نسبت به دستورات دينى كه مطابق با فطرت آدمى است، انعطاف‏پذيرتر مى ‏شود .از اين‏رو، پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله در سخنان خود، به والدين توصيه كرده است با مهرآميز كردن روابط خود، كانون خانواده را مركز محبت و صميميت و پناهگاه امن فرزندان قرار دهند تا زمينه تربيت دينى و پرورش آنان فراهم شود؛ زيرا هر قدر پدر و مادر به كودك خود محبت كنند، وابستگى بين آن دو بيشتر مى‏شود و به همان ميزان سطح اطاعت و پيروى كودك از والدين افزايش مى‏ يابد. توصيه‏ هاى رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله مبنى بر انتخاب همسر هم‏كفو و شايسته، محبت و نيكى به همسر، همراهى و همدلى و رفتار شايسته با او، همگى در راه تشكيل چنين خانواده‏اى است. در چنين خانواده‏اى، پدر و مادر در سايه روابط عاطفى و سالم بين خود، و در محيطى دور از اختلاف و درگيرى مى‏ توانند به اندازه كافى به فرزندان محبت كنند و انگيزه و انرژى لازم براى تربيت فرزندان دارند و از راه مهرورزى و ورود به قلب‏هاى آنان، به تعليم و تربيتشان مى‏ پردازند. بنابراين، با توجه به اهميت دوران كودكى و ضرورت محبت به كودكان، بايد نسبت به موانع و عوامل بازدارنده محبت و تربيت آنان، حساس بود و حتى‏الامكان اين موانع را از ميان برداشت. اختلافات و درگيرى‏هاى خانوادگى، مشغوليت بيش از حد پدر و بخصوص مادر در خارج از خانه، فقر و مشكلات اقتصادى، عدم آگاهى والدين و مشكلات روحى، روانى و شخصيتى آنان و… از جمله اين موانع به شمار مى‏ رود

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:24:00 ق.ظ ]




1. محبت
اخلاق پيامبر ص اخلاق قرآنى و مظهر ملايمت و رحمت و الگوى شفقت و مهرورزى بود و دامنه محبت او، بزرگ و كوچك را فرا مى‏گرفت. كودكان در نزد او جايگاه خاصى داشتند و آن حضرت در موقعيت‏هاى مختلف، از جمله در خانه، كوچه، مسجد، بازار، ميدان جنگ و…، با كودكان مهربانى مى‏ كرد و اطرافيان را نيز به اين امر تشويق مى ‏فرمود:
از پيامبر اكرم ص روايتى در بيان اهميت محبت به كودكان با اين عبارت نقل شده است: از ما نيست كسى كه بزرگ ما را احترام نكند و به كوچك ما رحم نورزد.73 همچنين در مقامى از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: «خدواند به خاطر محبت انسان به فرزندش به او رحمت مى‏ كند.»74
پيامبر ص در راه تثبيت محبت و الفت ميان مردم، همواره تلاش مى‏ كرد و مظاهر قساوت و سختدلى را مورد انتقاد و سرزنش قرار مى‏داد و آنها را از ساده‏ترين مظاهر تا بدترين و بزرگ‏ترينشان به شدت رد مى ‏كرد و بعكس، مظاهر عطوفت و نيكويى را حتى در ساده‏ترين و كوچك‏ترين اشكالش، همچون بوسيدن كودك، مى‏ستود و با كسانى كه اهل اظهار محبت و بوسيدن كودك نبودند، به شدت برخورد مى‏ كرد.
از آن پيغام‏ آور رحمت، نقل شده است كه فرمود: «كسى كه فرزندش را ببوسد، خداوند براى او پاداش نيكو مى‏ نويسد و هر كه او را شاد كند، خداوند در روز قيامت شادمانش خواهد كرد .»75
در روايت ديگرى آمده است: روزى رسول خدا ص حسين عليه‏السلام را مى ‏بوسيد. عيينه و به قولى اقرع بن حابس وقتى اين صحنه را مشاهده كرد، گفت: من ده فرزند دارم و هرگز هيچ‏يك از آنان را نبوسيده‏ ام. رسول رحمت به قدرى از شنيدن اين سخن خشمگين شد كه رنگ چهره‏ اش دگرگون گرديد و به آن مرد فرمود: كسى كه رحم نكند، مورد ترحّم قرار نمى‏ گيرد. اگر خدا ترحم را از قلب تو گرفته است، پس من با تو چه كنم؟! كسى كه به كودكان ما رحم نكند و به بزرگان ما احترام و عزت نگذارد از ما نخواهد بود .76
در رفتار پيامبر ص با حسنين عليهماالسلام نمودهاى بارزى از محبت و مهرورزى به آنان مشاهده مى‏شود. اصحاب و ياران رسول خدا ص در موارد متعددى بازى كردن پيامبر با كودكان، به ويژه حسنين عليهماالسلام، مزاح كردن و بوسيدن آنان را نقل كرده‏ اند .77
پيامبر ص على ‏رغم توصيه‏ هاى فراوان به محبت و مهروزى و بوسيدن كودك، در اين زمينه از مسائل تربيتى غافل نبودند و در تعاليم خود، جانب احتياط و اعتدال را رعايت مى‏كردند. به همين دليل، آن حضرت در بوسيدن كودكان محدوديت‏ هايى را به لحاظ سنى قايل شده و فرموده است: «چون دختر به سن شش سالگى رسيد، ديگر او را نبوسيد و پسر هم، چون به سن هفت سالگى رسيد، مادرش او را نبوسد.»78
نوازش‏هاى پدرانه رسول خدا ص و مهرورزى‏ هاى بى‏ شمار او به حسنين عليهماالسلام كه نمادى از شخصيت والا و مهربان پيامبر است، محدود در خانه و كوچه و موقعيت‏هاى خاص نبود. آن حضرت حتى در حين نماز و در مسجد و منبر، به كودكان خود توجه داشت. براى نمونه، شواهدى ذكر مى‏ شود: گفته‏ اند كه وقتى پيامبر، مشغول نماز مى‏ شد و به سجده مى‏ رفت، حسين عليه‏السلام بر پشت حضرت سوار مى‏ شد، پاهاى خود را حركت مى‏ داد و مى‏گفت: «حَل حَل.» وقتى اطرافيان مى‏ خواستند كودك را بردارند، رسول خدا ص با اشاره به آنان مى‏ فهماند كه كودك را رها كنند، و تا پايان نماز، كودك را در كنار خود جاى مى‏ داد. اين عمل همچنان انجام مى‏ شد تا آنكه پيامبر از نماز فراغت حاصل مى‏كرد. در يكى از اين موارد، پس از نماز، فرد يهودى‏اى كه شاهد اين صحنه بود، نزد رسول خدا ص آمد و به او گفت: يا محمد! شما با كودكان خود، عملى انجام مى ‏دهيد كه ما نمى ‏كنيم. پيامبر فرمود: «اگر به خدا و رسول او ايمان آورده باشيد، بايد به كودكان ترحم كنيد.» مرد يهودى وقتى چنين شنيد و عظمت و كرامت رسول خدا ص را ديد، تسليم شد و گفت: من به خدا و رسول او ايمان مى‏ آورم .79
در روايت ديگرى، توجه و محبت پيامبر ص به حسنين عليهماالسلام، پس از اداى فريضه نماز و نشستن يكى از آن دو بر روى زانوى راست پيامبر و ديگرى بر زانوى چپ وى گزارش شده است.80 بر اساس اين روايت، حسنين عليهماالسلام با وجود سن كم، در هنگام اداى نماز در كنار پيامبر قرار مى‏ گرفتند و اعمال و اركان نماز را به تأسى از پدربزرگ خود، انجام مى‏دادند. به طور قطع، رسول خدا ص كه اصولاً با هدف تعليم و تربيت فرزندان خود، به آنان اين همه محبت مى‏ كرد، در امر نماز خواندن حسنين عليهماالسلام مشوق آنان بود. نوازش‏ها و محبت‏هاى رسول خدا به آن دو كودك پس از نماز، به طور غيرمستقيم، تقويت‏ كننده عمل حسنين عليهماالسلام بوده است.
يكى از مصاديق ديگر توجه و محبت به كودك در سيره عملى رسول خدا ص، بازى و شوخى با كودك است. از ديرباز روان‏شناسان كودك، به اهميت بازى و پيامدهاى مثبت آن توجه كرده و بدان پرداخته‏ اند.
از آن حضرت در تأييد بازى و تأثير آن بر دوران بزرگ‏سالى چنين نقل شده است: «تندخويى و ميل بسيار به بازى در كودكى، نشانه متانت و پختگى و زيادى عقل كودك در بزرگى است.»81 شايد بتوان اين سخن رسول اكرم ص را از ديدگاه روان‏شناسى، به گونه‏اى با اين نظريه منطبق دانست كه بازى و شيطنت در دوران كودكى موجب تخليه انرژى‏هاى زايد جسمى‏ و روحى مى‏ شود و در رسيدن كودك به آرامش و حلم در بزرگ‏سالى تأثيرگذار است.82
در سيره عملى پيامبر ص شواهدى از بازى و شوخى آن حضرت با كودكان به چشم مى‏ خورد. براى نمونه، ذكر شده است: وقتى رسول خدا ص از سفر بازمى‏ گشت، در كوچه با كودكان برخورد مى‏ كرد و به احترام آنان مى‏ ايستاد، سپس امر مى‏ كرد كودكان را به نزدش بياورند. رسول خدا ص برخى از آنان را در آغوش مى‏ گرفت و برخى را بر پشت و دوش خود سوار مى‏ كرد و به اصحاب خويش مى‏ فرمود: كودكان را در آغوش گيريد و بر دوش خود بنشانيد.83 از ديگر شواهد بازى‏ها و شوخى‏ هاى آن حضرت با حسنين عليهماالسلام است. در روايات ديگرى نيز اين‏گونه بازى‏ها و تماس‏هاى بدنى پيامبر با حسنين نقل شده است. گاه رسول خدا ص حسن عليه‏ السلام را روى شانه راست و حسين عليه‏السلام را روى شانه چپ خود قرار مى ‏داد و راهى خانه مى‏ شد84 و گاه مى‏ شد كه حسنين عليهماالسلام را كه در ابتداى راه افتادن بودند، براى شوخى و مزاح و سرگرمى بر روى پا مى‏ جهاند و برايشان شعر مى‏ خواند. آن‏گاه آنان پاهاى كوچك و ضعيفشان را بر بدن رسول اللّه قرار مى‏ دادند و بالا مى‏رفتند تا جايى كه پايشان را روى سينه مبارك حضرت مى‏ گذاشتند .85
از اين روايات اهميت نقش پدر و حتى پدر بزرگ در بازى با كودكان به دست مى‏ آيد. همچنين اين ماجراها، كيفيت ويژگى‏ هاى بازى‏هاى پدرانه رسول اكرم ص با نوه‏هاى خود را كه معمولاً هيجان‏ آور، جذاب، پرتحرك و جسمانى بود، نشان مى ‏دهد. در مباحث روان‏شناسى رشد نيز به ويژگى بازى‏هاى پدران و تأثير آن در رشد كودك اشاره شده است.86
از تعاليم و رفتار رسول خدا صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله با كودكان، همچنين برمى‏ آيد كه پدر علاوه بر مسئوليت تأمين مالى خانواده و در عين حفظ اقتدار پدرانه، بايد با كودك خود، بخصوص در شش سال اول زندگى، بازى و با او كودكانه رفتار كند و زمانى را براى ارتباط جسمى و روحى با كودك اختصاص دهد. در اين‏باره از رسول اكرم صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله نقل شده است كه فرمود: «هر كس كودكى دارد، بايد با او كودكانه رفتار كند.»87
خوش‏رويى و مهرورزى و نوازش‏هاى پيامبر صلى‏ الله ‏عليه‏ و‏آله نسبت به حسنين عليهماالسلام پس از فريضه نماز، نشان از تأثير ارتباط عاطفى در پذيرش آيين‏ هاى دينى و مذهبى به وسيله كودكان دارد. علاوه بر آن، از چگونگى تعامل رسول خدا با فرزندان و نوادگان خود، نقش پدر در تربيت دينى فرزندان آشكار مى‏گردد و نشان مى ‏دهد تأثير حضور كمّى و كيفى پدر در خانه و تلاش او در تربيت و پرورش كودك، اصل مهمى در قوام خانواده، حمايت از مادر و رشد و بالندگى فرزندان به شمار مى‏ رود؛ اصلى كه امروزه متأسفانه به دليل مشكلات فرهنگى و اقتصادى مغفول واقع شده است. تصور غالب عمومى چنين است كه وظيفه تربيت فرزند، تنها به عهده مادر است و پدر نان‏آور خانواده به شمار مى ‏رود. گرچه اسلام و همچنين ديدگاه‏هاى روان‏شناسى، نقش مادر را در رشد و تربيت كودك، نقش اساسى و مهم مى‏داند و وظيفه اصلى او را تربيت فرزندان و رسيدگى به امور خانواده معرفى مى‏كند، اما اين امر هرگز به معناى آن نيست كه پدران در امر رشد و تربيت كودكان، مادران را تنها و بدون حمايت گذارند و تمام وقت و انرژى خود را صرف كار در بيرون از خانه و تأمين هزينه ‏هاى مالى خانواده بنمايند.
تحقيقات اخير نشان داده است كه در ابتداى كودكى، فرزندان تنها به مادر دلبستگى پيدا نمى‏ كنند، بلكه در اين دوره، پدران نقش فعال‏ترى به عهده دارند و فقدان پدر، در نقصان مهارت‏هاى شناختى در هر دو جنس بى‏ تأثير نخواهد بود.88 البته اين فقدان تنها به معناى فقدان فيزيكى نيست، بلكه گاه پدر حضور دارد، ولى به دليل عدم آگاهى، نگرش غلط، مشكلات شخصيتى و روحى و درگيرى‏هاى شغلى و اقتصادى، توجه و محبت كافى به فرزندان ندارد. در اين حالت نيز فرزندان به همان اندازه آسيب مى ‏بينند كه غيبت پدر، بر روى آنان تأثير منفى مى‏ گذارد. علاوه بر آن، وقتى زن از حمايت‏هاى همسر، در امر مراقبت و تربيت كودكان محروم شود، نمى‏ تواند نقش مادرى خود را به خوبى ايفا كند و در نتيجه، كودكان از اين جنبه نيز آسيب مى‏ بينند. اقتدار پدر، بخصوص در زمينه تعليم و تربيت كودكان، نقش فوق ‏العاده‏اى دارد و پدران با تلفيق مهر و اقتدار مى‏توانند به بهترين شيوه خانواده را سرپرستى كنند و به تعليم و تربيت دينى فرزندان بپردازند

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:23:00 ق.ظ ]




گفتم حسن :کوچه ی بی فاطمه دیدم
گفتم حسن:غربت بی خاتمه دیدم
گفتم حسن:درد دلم سهم خدا شد
گفتم حسن:سمت بقیع عشق صدا شد

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:21:00 ق.ظ ]




به همان مرد کریمی که ندارد حرمی……..

از گناهی که زمن سر زده ستاری کن……..

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:17:00 ق.ظ ]




خدایا:
موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:11:00 ق.ظ ]




ای خدا در این روز مرا به لغزشهایم مواخذه مفرما وعذر وخطاهایم بپذیر/ومرا هدف تیر بلا ها وآفتها قرا مده: به حق وعزت وجلالت ای عزت بخش اهل اسلام/

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:10:00 ق.ظ ]


...


لطف کنید اگه امکانش هست/پوسته های شهدای هسته ای ودیگر شهدا /احادیث وعکس رهبری /برای تنظیمات پوسته وبلاگ اضافه کنید/ممنون

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
[دوشنبه 1394-04-08] [ 09:46:00 ق.ظ ]




اینو داشته باش /بی حیایی تا چه اندازه/
موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:38:00 ق.ظ ]




تقدیم به دوستان گلم /طبیعت شهرستان آبدانان
موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:35:00 ق.ظ ]




شهداشرمنده ایم:شما رفتید تا روسر یها نیفتند وسر ها دادید/اما شرمنده هم سرها را دادیم وهم روسریهارا
موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:30:00 ق.ظ ]




کلام نور/:
موضوعات: کلام نور, آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:26:00 ق.ظ ]




اين دوره در سخنان رسول خدا ص دوره مشورت، همرأيى و همراهى بين والدين و فرزند است. به فرزند در اين دوره، عنوان «وزير» داده شده است.
وزير در لغت از ريشه «وَزَر» مشتق شده است كه به معناى پناهگاه و يا كوهى است كه بدان پناه مى‏برند تا از هلاكت نجات يابند. بنابراين، وزيرِ خليفه كسى است كه به رأى و نظر او در كارها، تكيه شود و يا به او پناه برده شود. و وزير پادشاه كسى است كه «وِزْر» و سنگينى و دشوارى تدبير امور مملكت را از دوش پادشاه برمى‏ دارد.71
بنابراين، اگر رسول خدا ص فرزند را در هفت سال سوم زندگى، يعنى از چهارده تا بيست و يك سالگى، وزير نسبت داده است، از اين‏روست كه بايد در تدبير كارها و امور، مورد تكيه و مشورت قرار گيرد. او در اين سنين به مرحله‏ اى از رشد رسيده است كه مى‏ تواند بخشى از دشوارى‏ها و سنگينى‏ هاى اداره امور مربوط به خانواده را از دوش والدين و حتى ديگران بردارد. بنابراين، نوع نگرش والدين و اطرافيان نسبت به نوجوانان و تأييد او در اين دوره از اهميت بسيارى برخوردار است؛ زيرا ويژگى اين دوره، «احساس هويت در برابر گم‏گشتگى نقش» است و نوجوانانِ در حال رشد و پيشرفت كه به زودى با وظايف ملموس مربوط به بزرگ‏سالان روبه‏ رو خواهند شد، نگران اين هستند كه در مقايسه با احساسى كه از خود دارند، در چشم ديگران چگونه به نظر مى ‏رسند

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:26:00 ق.ظ ]




1. آموزش نماز و دعا: در بيان سيره عملى رسول خدا ص نقل شده است كه هرگاه به ايشان و خانواده‏ اش، تنگدستى و سختى مى‏ رسيد، مى‏ فرمود: برخيزيد و نماز بخوانيد كه آفريدگارم مرا به اين كار امر فرموده است.60 امر خداوند كه رسول ص در پايان اين سخن، بدان اشاره كرده، آيه 132 از سوره «طه» است؛ زيرا خداوند در اين آيه خطاب به پيامبر و همه پدران و سرپرستان خانواده فرموده است: «خانواده خود را به نماز فرمان ده و خود بر آن شكيبا باش.» از اين آيه به خوبى برمى‏آيد كه نماز خوان كردن اهل خانواده (بخصوص كودكان) و تربيت دينى آنان كارى دشوار است و نياز به صبر و بردبارى دارد. درباره آغاز آموزش نماز به كودكان نيز، به طور خاص رواياتى نقل شده است. پيامبر ص در اين زمينه فرموده است: «كودكان خود را در هفت سالگى به نماز خواندن امر كنيد و به آنان نماز را ياد دهيد و در ده سالگى براى نخواندن نماز، آنان را تنبيه كنيد و در اين سن بسترهايشان را از هم جدا كنيد.»61 على‏ رغم آنكه سن وجوب نماز براى كودكان، هفت سال نيست، اما در اين روايت آغاز نماز خواندن كودك را هفت سالگى معرفى كرده است. «امر به نماز خواندن» كه در اين روايت آمده، دليل بر وجوب نماز نيست، بلكه فلسفه آن آشنايى كودك با مراسم دينى و عادت كردن او به اين امور است تا هنگام رسيدن به سن تكليف‏ و وجوب نماز، اداى اين‏ مراسم‏ براى او آسان‏تر باشد.
بر اساس اين روايت، تشويق والدين به عبادت كردن كودك از سن هفت سالگى، ايجاد آمادگى جسمى و روحى و بالا رفتن تحمل تدريجى او براى انجام مراسم و تعاليم مذهبى ـ همچون نماز و روزه ـ است.
علاوه بر آن، بر اساس ديدگاه‏هاى روان‏شناسى و تربيتى، كودك از آغاز هفت و بخصوص ده سالگى، احساس مى‏ كند خواستار سعادت بى‏ نهايت است و براى كسب معنويت به خدا روى مى‏ آورد. از حدود هشت سالگى به بعد، شوقى در كودك پديد مى‏ آيد كه براى تكامل روانى خود تلاش مى‏ كند و متوجه ايجاد روابط استوار با خدا مى‏ شود و اين تلاش، در سنين دوازده سالگى به شكل عالى متجلّى مى‏ گردد و عشق نيرومندى را در رابطه با خدا پيدا مى‏ كند، تا آنجا كه مى‏ تواند عباداتى را انجام دهد. از حدود سن هشت سالگى به بعد، شوق مذهبى كودك بيشتر، و نسبت به مسائل مذهبى علاقه‏ مندتر مى ‏شود. .62
بر اساس رواياتِ رسول خدا ص و ديگر ائمّه عليهم‏ السلام، اين دوره، دوره «تأديب و تربيت» نام‏گذارى شده است. دو خصوصيت روانى كودك، يعنى «تربيت‏ پذيرى» و «تعليم‏ پذيرى»، گوياى آن است كه كودك آمادگى دارد تا به طور مستقيم، ارزش‏ها و ضدارزش‏ها به وى آموزش داده شود و اين مفاهيم براى او به تدريج تبيين گردد. آموزش مستقيم اين مفاهيم در دوره قبل چندان كارساز نيست و كودك بايد بيشتر به صورت غيرمستقيم و تقليدى تحت اين آموزش‏ها قرار گيرد؛ ولى در اين دوره با افزايش رشد سنى، كودك به اين مرحله از شناخت رسيده است كه بتوان مفاهيم اخلاقى و تربيتى را به صورت مستقيم به او آموزش داد. .63
شايد فلسفه سخت‏گيرى والدين نسبت به نماز خواندن كودكان در ده سالگى به دليل وجود همين روحيه در كودك است؛ زيرا او در ده سالگى به مرحله‏اى از رشد رسيده است كه مى‏تواند مسئوليت‏ هاى دينى را بپذيرد و بايد در قبال ترك آنها، به والدين پاسخگو باشد.علاوه بر نماز، آموزش برخى از مظاهر و نمادهاى دينى همچون ذكر و دعا و مقدّمات نماز، مانند طهارت و وضو به كودكان نيز درتعاليم‏ نبوى، به چشم مى‏ خورد.64
در سيره عملى آن حضرت نشانه‏ هايى از توجه به تربيت دينى كودكان به چشم مى‏ خورد. درباره زندگى حضرت زهرا عليه االسلام و تربيت دينى او در خانه پدر، روايات زيادى نقل شده است. پرورش فاطمه عليه االسلام و آموزش‏هاى دينى و مذهبى او در كنار پدر و زير نظر وى انجام مى‏شد. زهرا عليه االسلام در خانه پدر، عبادت كردن را مى ‏ديد و برپايى آيين‏ هاى مذهبى و دينى، در وجود او تأثيرى شگرف مى‏گذاشت. حساسيت و توجه رسول خدا ص به تربيت دينى و آموزش‏هاى مذهبى نيز در امر سازندگى شخصيت او مؤثر بود.65
آن حضرت حتى نسبت به تربيت دينى نواده‏ هاى خود نيز توجه بسيار مبذول مى‏ داشت. نقل شده است كه رسول اكرم ص مشغول نماز بود و حسين عليه‏ السلام در كنارش. وقتى پيامبر ص تكبير مى‏ گفت، حسين عليه‏ السلام نمى‏ توانست تكبير بگويد. آن حضرت همچنان تكبير را اعاده مى‏ كرد و به حسين عليه‏ السلام تعليم مى‏ داد تا اينكه تكرار اين كلام مبارك، به هفت بار رسيد و حسين عليه‏ السلام در مرتبه هفتم توانست تكبير را به زبان آورد.66 مضمون اين روايت نشان مى‏ دهد كه حسين عليه‏ السلام در اين شرايط طفل كم سنى بوده و احتمالاً به خوبى توانايى سخن گفتن نداشته است. به همين دليل، اداى عبارت «اللّه اكبر» براى او دشوار بوده و نياز به تكرار داشته است. ولى با اين حال، رسول خدا ص به آموزش دينى او پرداخته است . .
همچنين بر اساس برخى روايات، حسنين عليهماالسلام در هنگام نماز خواندن پيامبر ص در كنار او مى ‏ايستادند و در انجام اعمال نماز به پدربزرگ خود تأسّى مى‏ جستند. آن حضرت نيز پس از نماز، آنان را نوازش مى‏ كرد و بر پاى خود مى‏ نشاند و به نوعى مشوّق آنان در اداى نماز بود.67 در روايات نقل شده است كه پيامبر ص براى حسنين عليهماالسلام دعا و تعويذ مى‏ خواند و براى سلامتى‏ شان، معوّذتين (سوره‏هاى ناس و فلق) را قرائت مى ‏كرد.68 اين عمل رسول خدا ص علاوه بر آنكه موجب محافظت كودكان مى‏شد، از جنبه تربيتى نيز بر آنان اثرگذار بود؛ چون آنان به طور غيرمستقيم اهميت دعا و تلاوت قرآن را درمى‏يافتند.
2. آموزش قرآن: يكى ديگر از جنبه‏ هاى تربيت دينى كودك، آموزش قرآن در ابعاد مختلف قرائت، روخوانى و مفاهيم آن است. رسول خدا در بيان وظايف والدين، اين نكته مهم را نيز از نظر دور نداشته است.
در سخنى از پيامبر ص نقل شده است كه فرمود: «فرزندان خود را بر پايه سه ويژگى تربيت كنيد: محبت ورزيدن به پيامبر و اهل‏بيت او و قرائت قرآن.»69 آن حضرت همچنين در روايت ديگرى، براى والدينى كه به فرزند خود قرآن آموزش دهند، ثواب و پاداش اخروى بيان كرده است.70
در اين روايات، علاقه‏ مند كردن فرزندان به رسول خدا ص و اهل‏بيت عليهم‏السلام در رديف انس با قرآن ذكر شده است كه هر دو از وظايف والدين است. بى‏ شك، راه‏هايى همچون بيان ويژگى ‏ها و فضايل اهل‏بيت عليهم‏السلام، و شركت دادن فرزندان از دوران كودكى در مراسم دينى، عزادارى و جلسات قرآن، از راه‏هاى مؤثر در تحقق اين توصيه رسول خداست، البته مشروط به اينكه اين امر به افراط و زياده‏ روى نرسد و دوران كودكى، بخصوص شش سال اول، كه مرحله بازى و آزادى اوست، يك‏سر به حضور در جلسات حفظ و قرائت قرآن محدود نگردد و برنامه‏ هاى فشرده و سنگين حفظ و آموزش قرآن ـ كه امروزه در مراكز آموزشِ رسمى و غيررسمى رايج شده است ـ به كودك تحميل نگردد؛ زيرا اين امر، به جاى آنكه در تربيت دينى و رشد علايق مذهبى كودك مؤثر باشد، آثار و پيامدهاى منفى، از جمله: دورى و جدايى كودك از بازى و آزادى، كاهش اشتهاى روانى كودك نسبت به آموزش‏هاى مذهبى و قرآنى، و كاهش انگيزه و ميل او نسبت به انس و يادگيرى قرآن و مفاهيم دينى پس از دوران بلوغ را به دنبال دارد. علاوه بر آن، غالب برنامه‏ هاى آموزشىِ امروزه، مبتني بر حفظ و قرائت و ظواهر قرآن است كه اصولاً با هدف نزول قرآن و سيره رسول خدا ص، ائمّه اطهار عليهم‏ السلام و اصحاب آنان كه فراگيرى معانى و مفاهيم قرآن است، سازگار نمى‏ باشد

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:25:00 ق.ظ ]




پيامبر ص اين دوره را، دوره خدمتگزارى و تسليم بودن كودكان معرفى كرده است. اطاعت، فرمان‏بردارى، حرف‏شنوى و تعليم و تأديب كودك از ويژگى‏ هاى اين دوره به شمار مى‏ رود. كودك در اين دوره، مطيع پدر و مادر مى ‏شود و خود را بيشتر در اختيار آنان قرار مى‏ دهد، در حالى كه دوره قبل را با بازى و بازيگوشى، سپرى مى‏ كرد و محور خانه به شمار مى‏ رفت. او در اين دوره با توجه به رشدى كه پيدا مى‏ كند، روحيه اطاعت‏ پذيرى‏اش بيشتر مى ‏شود. به همين دليل، در اين دوره بهترين فرصت، هم براى تعليم (آموزش)، و هم تأديب (آموزش مستقيم ارزش‏ها و پرهيز دادن از ضدارزش‏ها) فراهم مى‏ آيد؛ زيرا كودك در اين دوره، نه حالت بازيگوشى دوره اول را دارد و نه مشكلات دوره سوم را كه دوره بلوغ و نوجوانى است.

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:24:00 ق.ظ ]




یا صاحب الزمان/آقای بی همتایمن/صبحتان به خیر/

..باز هم هم صبح شد ودل من تنگ شد وشما بازهم نیامدی…اقاجان …به خالقت بگوگوتاه بیاید… میترسم عمر من به دیدنیوسف زهرا قد ندهد/ای بزرگترین و دلسوزترین اقای دنیا .بیا ودر حق ما پدر ی کن

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:22:00 ق.ظ ]




روز دوازده.توکجایی امام من/اثنی عشر امام.بیا در صیام من/ این روزها بدون تو طی میشود بیا/ذکر فرج همیشه بود در کلام من/

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:16:00 ق.ظ ]




در روايات منقول از پيامبر ص و پيشوايان دينى، تقسيم‏ بندى‏ هايى از مراحل رشد، و ويژگى‏ هاى هر مرحله به چشم مى‏ خورد. رسول رحمت ص در اين زمينه فرموده است: «الولدُ سيدٌ سبع سنين، و خادمٌ سبع سنين، و وزيرٌ سبع سنين…»؛ فرزند هفت سال آقاست، هفت سال خدمتگزار و مطيع، و هفت سال وزير و مشاور.52 پيامبر ص با توجه به اهميت هفت سال نخست زندگى، در رشد و تكوين آدمى اين دوره را دوره «سيادت و سرورى» دانسته است.
واژه «سيد» به معناى سرور، بزرگ، مهتر و آقاست.53 كاربرد اين واژه درباره دوره كودكى اول، حكايت از آن دارد كه كودك در اين دوره، بايد به اندازه كافى مورد توجه و احترام خانواده و ديگران قرار گيرد و در حكم آقا و سرورى باشد كه مورد تكريم است و اهانت و تحقيرى متوجه او نيست. در اين دوره نه تنها نبايد با او آمرانه و تحكم‏ آميز برخورد كرد، بلكه او خود امر مى ‏كند. در تأييد اين سخن، كلام ديگرى از رسول خدا ص نقل شده است كه حضرت‏ مى‏ فرمايد:فرزندان‏ماجگرگوشه‏ هاى ما هستند؛ خردسالانشان فرمان‏روايان مايند.54
همچنين در برخى از روايات، به يكى ديگر از ويژگى‏ هاى اين دوره، يعنى بازى كردن، اشاره شده است. از رسول خدا ص و همچنين امام صادق عليه‏ السلام نقل شده است كه فرزند خود را هفت سال آزاد بگذار تا بازى كند و در هفت سال دوم به تربيت و ادب كردن او اقدام كن.55
اين روايت به روشنى، با ويژگى‏ هاى مراحل رشد، كه در روان‏شناسى بدان اشاره شده است، تطبيق دارد. روان‏شناسان آزادى و بازى را از ويژگى‏هاى مهم اين دوره معرفى مى‏كنند و معتقدند در اين دوره هرقدر به كودك در فعاليت‏ها و تلاش‏هاى كنجكاوانه آزادى بيشترى داده شود، به قوه ابتكار و خلّاقيت او افزوده مى‏شود .56
مفهوم آزادى در اين دوره آن است كه نبايد كودك را زير فشار قرار دهند و كارى را به او محوّل كنند كه در وسع و توان او نباشد. نيز نبايد مقهور و مورد خشم و غضب والدين و اطرافيان قرار گيرد. البته اين سخن به اين معنا نيست كه كودك كاملاً رها باشد و به هر كارى دست بزند و غيرمستقيم تحت كنترل نباشد.57
رسول خدا ص در كلام ديگرى به تأييد اين اصل پرداخته و فرموده است: خدا رحمت كند كسى را كه فرزندش را بر انجام كار نيك يارى دهد. سؤال شد كه والدين چگونه اين كار را انجام دهند؟ حضرت فرمود: آنچه را در حد توانايى‏ اش انجام مى دهد، بپذيرند (بيش از توانمندى وى از او انتظار نداشته باشند) و از آنچه براى كودك دشوار است، صرف‏نظر كنند.

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
[یکشنبه 1394-04-07] [ 09:43:00 ق.ظ ]




.
اين دوران كه حدود يكى دو هفته نخست اول زندگى را شامل مى‏ شود،30 مورد توجه پيامبر ص قرار گرفته است. از رسول خدا ص درباره تولد نوزاد، آداب و سننى نقل شده است كه غالبا تا امروز نيز ادامه دارد و خانواده‏ ها خود را ملزم به رعايت آنها مى‏دانند. در ذيل به مهم‏ترين اين آداب و سنن اشاره مى ‏شود:
الف. گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد: روايت شده است كه وقتى حسن عليه‏ السلام متولد شد، رسول ص به اسماء بنت عميس فرمود: اى اسماء، فرزندم را بياور. اسماء او را به حضور پيامبر برد. پيامبر ص نوزاد را در آغوش گرفت و در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه خواند؛ چنان‏كه در مورد حسين عليه‏ السلام نيز چنين كرد،31 بر اساس برخى روايات، پيامبر ص علاوه بر اذان و اقامه، فاتحه‏ الكتاب، آيه‏ الكرسى، سوره «اخلاص»، معوذتين و آيات آخر سوره «حشر» را نيز در گوش حسنين عليهم االسلام خوانده است.32
رسول خدا ص در بيان علت اين سنّت پسنديده، به على عليه‏ السلام فرموده است: يا على، چون فرزندى نصيب تو شد، در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه بگو تا هرگز شيطان به او آسيبى نرساند.33 همچنين در مقامى ديگر، فرمود: اگر زن يا يكى از اعضاى خانواده‏ات، بدخُلق شد، در گوش‏هاى او اذان بخوان.34 از اين روايات برداشت مى‏شود كه گفتن اذان و يا هر ذكر و دعاى ديگر در گوش آدمى، در آرامش درونى انسان و در امان ماندن از شيطان بى‏ تأثير نيست
اين سنّت پسنديده موجب مى ‏شود كه انسان از بدو تولد، با شعار اسلام آشنا شود، چنان‏كه به هنگام مرگ نيز با اين كلام (شهادتين) دنيا را وداع مى ‏گويد. قطعا آنچه گوش مى‏ شنود، در اعماق جان و روح آدمى اثر مى‏گذارد.
ب. عقيقه و صدقه: عقيقه از مصدر «عق» به معناى شكافتن و جدا كردن است. عقيقه، قربانى‏ اى است كه در هنگام تولد نوزاد ذبح مى‏شود. از اين‏رو، به اين قربانى، «عقيقه» گفته‏ اند؛ زيرا حلقومش رامى‏ شكافندو جدا مى‏ سازند.35
نقل شده است كه وقتى امام حسن عليه‏ السلام به دنيا آمد، رسول خدا ص دو قوچ ابلق براى او عقيقه كرد. يك ران از آن را با يك اشرفى، به قابله امام عليه‏ السلام عطا كرد و براى همسايگانش نيز از گوشت آن قربانى فرستاد. سپس سر حسن عليه‏ السلام را تراشيد و به وزن موى سرش، نقره صدقه داد و سرش را معطر كرد و بوسيد. درباره امام حسين عليه‏ السلام نيز چنين مراسمى را انجام داد.36
على عليه‏ السلام در اين زمينه فرموده است: براى نوزاد خود در روز هفتم، عقيقه كنيد و به وزن موهاى سرش به مسلمانان صدقه بدهيد، چنان‏كه رسول ص براى حسين عليه‏ السلام و ديگر فرزندانش چنين مى‏ كرد.37
بدون شك، انجام مراسمى همچون عقيقه و وليمه براى تولد نوزاد، موجب تكريم و احترام به او و حتى مادرش مى‏ شود و نشان از شادمانى و خرسندى پدر از تولد نوزاد دارد. اين خرسندى تا بدان حد است كه پدر به ميمنت تولد نوزاد خود، مجلس مهمانى برگزار مى‏ كند. روشن است كه اگر اين موارد در راه كمك به نيازمندان باشد از ارزش بيشترى برخوردار است .
ج. نام‏گذارى نيكو: از جمله مواردى كه مورد توجه رسول خدا ص قرار گرفته، نام نهادن كودك است؛ چنان‏كه رسول خدا ص در روز هفتم ولادت حسنين عليهماالسلام، پس از عقيقه و صدقه دادن براى آن دو نوزاد، درباره نام‏گذارى آنان، با على عليه‏ السلام گفت‏ وگو كرد.38رسول خدا ص نام نيكو نهادن بر فرزند را از جمله حقوق مسلّم فرزند بر پدرش معرفى كرده و فرموده است: «حق فرزند بر پدر، آن است كه نام خوبى برايش انتخاب و او را نيكو تربيت كند.»39
از نگاه پيامبر ص نخستين چيزى كه مرد به فرزندش مى‏بخشد، نام است، پس بايد او را نام نيك نهد.40 همچنين رسول اكرم ص يكى از راه‏هاى تحقق محبت و احترام و به دست آوردن دل‏هاى ديگران را كنيه‏ ها و نام‏هاى نيك مى‏ دانست41 و دوست نداشت كه مردم، يكديگر را به نام‏هاى بد صدا زنند. از اين‏رو، آن حضرت نسبت به نام‏گذارى كودكان، حساسيت فراوانى داشت و در اين زمينه به تغيير و جايگزينى اقدام مى‏كرد. از آن‏رو كه نام‏هاى افراد و گروه‏ها، تا حدى نماد باورها و گرايش‏هاى آنان است، پيامبر ص تأكيد داشت، نام‏ها و اسامى كودكان، رنگ و بويى از سنت‏ها و آداب غلط جاهلى نداشته باشد. پيامبر ص با ردّ برخى اسامى ناپسند، به معرفى نام‏هاى نيكو پرداخت.
اعراب جاهلى، فرزندان خود را به الفاظ و اسامى‏اى نام‏گذارى مى‏كردند كه نشان از پرستش بتان داشت. حتى آنان در نام‏گذارى كودكان، از اسامى برخى حيوانات استفاده مى‏كردند و چون اهل جنگ و غارت بودند، نام فرزندان خود را به نام‏هايى همچون حرب و… كه نماد جنگ و درگيرى بود، مى‏ناميدند تا بدين‏وسيله، دشمنان را بترسانند و رعب و وحشت در دل آنان ايجاد كنند و يا نام پادشاهان و ملوك را بر فرزندان خود مى‏نهادند.42 پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آلهدر تعاليم خود، به ردّ اين اسامى پرداخت و نام‏گذارى نيكوى فرزندان راوظيفه‏والدين معرفى كرد.43
تأكيد پيامبر ص بر حذف نام‏هاى بد و جايگزين كردن نام‏هاى نيك و پسنديده براى كودكان و بزرگان كه به ظاهر امر ساده‏اى به نظر مى‏ رسد، نوعى تكريم و بزرگداشت انسان است. بدون شك، نام نيكو و بافضيلت تأثيرات مثبتى بر روان كودك مى‏ گذارد و براى او نيكى و زيبايى را الهام مى‏ بخشد و احساس رضايت و اعتماد به نفس را به ارمغان مى‏ آورد. بعكس، نام‏هاى ناخوشايند و ناپسند يا بى‏ معنى، موجب حقارت و رنج كودك را فراهم مى‏ كند.
د. تغذيه با شير مادر: اهميت تغذيه كودك با شير مادر و نيز تأثيرات حالات روحى و معنوى مادر بر نوزاد در دوران شيردهى، از امور بسيار مهمى است كه بخصوص در دهه اخير، مورد توجه پزشكان و روان‏شناسان قرار گرفته است. پيش از آنكه علوم جديد پرده از اسرار و تأثيرات شير مادر بردارد، قرآن و پيشوايان دينى به اين مطلب توجه داشته‏ اند.
حتى پيش از بعثت پيامبر ص و ظهور اسلام، مسئله شير مادر در بين عرب، از شأن و جايگاه والايى برخوردار بود. از آن‏رو كه اين امر در تربيت و خلق و خوى كودك تأثيرگذار است، اعراب تأكيد داشتند كه خود مادر به فرزندش شير دهد و اگر مادر عذرى داشت، افراد فاميل يا افراد سالمى كه داراى خانواده‏اى اصيل بودند، براى شيردهى انتخاب مى‏شدند. اعراب در انتخاب دايه براى شيردهى دقت و توجه زيادى مصروف مى‏ داشتند44 و در از شير گرفتن اطفال خود تعجيل نمى‏ كردند. مدت زمان شيردادن كه در بين عرب متعارف بوده بيش از بيست ماه گزارش شده است.45
پيامبر ص باورها و سنن رايج عرب را كه مطابق با عواطف و فطرت انسانى و تأثيرگذار بر جنبه‏ هاى روانى و روحى شخصيت او بود، تأييد مى‏كرد. از اين‏رو، در توصيه‏ هاى تربيتى آن حضرت، اهميت شير مادر مورد توجه واقع شده است.
پيامبر اكرم ص فرموده است: «هيچ غذايى براى كودك بهتر از شير مادرش نيست.»46 همچنين آن حضرت شير را موجب تغيير طبع و خلق و خوى كودك دانسته است.47 به همين دليل، در سخنان ايشان ويژگى‏ هايى براى مادران شيرده ذكر شده است .48
نكته قابل ذكر آن است كه امروزه به دليل حضور اجتماعى زنان و اشتغال مادران، بسيارى از نوزادان، در ساعاتى از روز از شير مادر و آغوش گرم او محروم مى‏ مانند. جدايى كودك از مادر در طى ساعات طولانى ـ به ويژه در دوران شيرخوارگى ـ صدمات زيادى را به لحاظ روحى و روانى بر كودك وارد مى‏آورد. نامناسب بودن شرايط مهدهاى كودك و عدم آگاهى و كارآزمودگى مربيان اين قبيل مراكز، صدمات مزبور را دوچندان مى‏كند. از اين‏رو، با دادن آگاهى لازم به مادران مبنى بر اهميت دوران شيرخوارگى و كودكى، بايد انگيزه و زمينه‏ هاى كافى و حمايت‏هاى مناسب را فراهم آورد تا آنان بتوانند با آرامش در اين دوران حساس در كنار فرزندان خود باشند و به مراقبت و پرورش آنان بپردازند و در عين حال، امنيت شغلى آنان نيز حفظ گردد.
در پايان اين مبحث اشاره مى‏شود دادن مژدگانى به هنگام شنيدن خبر تولد نوزاد به منظور تكريم او و مادرش،49 اختتان نوزادان در روزهاى نخست50 و نيز تحنيك، يعنى نرم كردن خرما و ماليدن آن در دهان نوزاد به وسيله افراد باتقوا و صالح،51 از ديگر آداب و سنن تولد نوزاد است كه مورد توجه‏ رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله بوده است

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:25:00 ق.ظ ]




امروزه بيش از گذشته، دوران جنينى و تأثير تغذيه و حالات و روحيات مادر بر جنين مورد توجه قرار گرفته است. از نظر روان‏شناسان و پزشكان، آرامش يا اضطراب مادر در دوران باردارى و نوع تغذيه و سلامت و حتى حالات روحى و روانى مادر، مستقيما بر سلامت جسمى و روحى جنين اثرگذار است.
به لحاظ روان‏شناسى، على‏ رغم عدم ارتباط مستقيم دستگاه عصبى جنين با مادر، حالت‏هاى هيجانى مادر از قبيل خشم، ترس و اضطراب مى‏ تواند در عكس‏ العمل‏ها و رشد جنين تأثير بگذارد؛ زيرا اين حالت‏ها، مواد شيميايى ايجاد مى‏ كند كه مى‏ تواند از طريق جفت وارد بدن جنين شود. همچنين ترشح برخى هورمون‏ها باعث تغيير در سوخت و ساز بدن و تركيبات خون مى‏ شود و از طريق جفت در جنين اثر مى‏ گذارد و حركات جنين را افزايش مى‏ دهد.28 توصيه‏ هاى پيامبر ص و ديگر پيشوايان دينى مبنى بر توجه و مهرورزى به مادران باردار و حمايت عاطفى از آنان به وسيله همسر، در راستاى توجه به همين امر است.
از ديگر موارد، اهميت تغذيه مادران باردار است كه مورد توجه پزشكان و دانشمندان قرار گرفته است. در سخنان رسول خدا ص و‏آله نشانه‏ هايى از توجه آن حضرت به اين مطلب به چشم مى‏ خورد. توصيه پيامبر ص مبنى بر دادن بِه، كندر و خرما به زنان باردار و تأثير آن در خلق و خو و ظاهر فرزند، از جمله اين موارد است

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:22:00 ق.ظ ]




از نگاه پيامبر ص، تربيت و پرورش كودك، پيش از انعقاد نطفه آغاز مى‏ شود. توصيه‏ هاى پيامبر ص به مردان مبنى بر انتخاب همسر نيكو و صالح و حتى اشاره به ويژگى‏ هاى جسمى و روحى زن، بيانگر اين معناست. آن حضرت فرمود: «دقت كن و ببين نطفه خود را در كجا قرار مى‏ دهى؛ زيرا خلقيات از خانواده به فرزند مى ‏رسد.»25 بر شما باد كه از ازدواج با زنان كم‏ فهم و نادان پرهيز كنيد؛ زيرا زندگى با آنان دردسر، و فرزندانشان ضايع و تباه مى‏شوند.26 همچنين توصيه ‏هاى پيامبر ص به دعا و ذكر پيش از انعقاد نطفه، بيانگر تأثير دعا و حالات معنوى و روحى پدر و مادر در انعقاد نطفه است

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:19:00 ق.ظ ]




تربيت از ريشه «ربو» و در لغت به معناى زياد شدن، رشد كردن و بزرگ شدن است13 و در اصطلاح عبارت است از: «ايجاد تغييرات مطلوب و تحولات ثمربخش در محيط زندگى انسان به منظور ساختن او و شكفتن استعدادهايش.»14 همچنين تربيت را مى‏ توان «پروراندن قواى جسمى و روحى انسان براى وصول به كمال مطلوب و انتقال طرز تفكر و عمل جامعه به آيندگان» دانست .15
«تربيت مذهبى، كنترلى براى اخلاق، ضابطه‏ اى براى حيات فردى و اجتماعى و رشد معنويت است. مذهب مى‏ تواند تقويت‏ كننده وجدان اخلاقى كودك و عامل بازدارنده و كنترل‏كننده باشد. اگر تربيت مذهبى بر اساس انديشه درست استوار باشد، موجب رشد و پيشرفت كودك مى‏ شود .»16
تربيت دينى و مذهبى كودكان از جنبه‏هاى فردى، خانوادگى و اجتماعى، قابل بررسى است. مذهب و دين، پايه و اساس زندگى و موجب رشد و تكامل آدمى و رسيدن به مقام فرزند صالح، يا عبد صالح است.
از رسول اكرم ص در بيان اهميت تعليم و تربيت و آموزش آداب فردى و اجتماعى به كودكان، سخنان فراوانى ذكر شده است. آن حضرت در جايى فرمودند: «به فرزندان خود احترام بگذاريد و آنان را نيكو تربيت كنيد.»17 همچنين از نگاه آن حضرت، بهترين هديه و بخشش پدر به كودك و يا باارزش‏ ترين ارثى كه او از خود به جاى مى‏ نهد، ادب و تربيت نيكوست .18
پيامبر ص كه خود تحت تربيت نيكوى خداوند قرار داشت و خود را پرورده خدا مى ‏دانست،19 تعليم و تربيت كودك را همواره از حقوق و وظايف والدين معرفى مى‏ كرد20 و تربيت كودك را از دادن صدقات بسيار به نيازمندان، برتر و با فضيلت‏ تر مى‏ دانست .21
پيامبر ص از پدران شِكوه مى‏ كرد كه چرا به فرزندان خود آموزش‏ هاى دينى نمى‏ دهند: «واى بر فرزندان آخر زمان از پدرانشان. عرض شد: يا رسول‏ اللّه، از پدران مشرك آنان؟ فرمود: نه، بلكه از پدران مسلمانشان كه هيچ چيز از فرايض مذهبى را به كودكان خود نمى ‏آموزند؛ و اگر فرزندان برخى از مسائل دينى را فراگيرند، آنان را از اداى اين فريضه باز مى‏دارند. آنان به اين قانعند كه فرزندانشان متاع ناچيزى از دنيا به دست آورند. من از اين قبيل پدران بيزارم .»22
آن حضرت همچنين تربيت كودكان را موجب كسب مغفرت و پاداش الهى و مانع از ورود والدين به آتش دوزخ معرفى كرده است.23 اهميت تربيت كودك و داشتن فرزند صالح تا بدان حد است كه رسول خدا ص و امامان معصوم عليهم‏ السلام براى داشتن فرزند خوب، دعا مى‏ كردند و از شرّ فرزند ناصالح به خدا پناه مى‏ بردند.24 بى ‏شك، فرزندى كه مورد توجه و تكريم قرار نگيرد و به خوبى تربيت و پرورش نيابد، چنين ويژگى‏ اى خواهد داشت و اهل احسان و نيكى به پدر و مادر نخواهد بود و از فرامين او سرپيچى خواهد كرد. احتمال لغزش و انحراف فرزندان تا بدان حد است كه حتى رسول خدا ص از شرّ آن به خدا پناه مى‏ برد. مراحل تربيت نيز مورد توجه آن حضرت بوده است كه در ادامه، به آنهاپرداخته مى‏ شود

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:18:00 ق.ظ ]




……………………………………………………………………………………..
مقدّمه
تربيت و پرورش كودكان يكى از مهم‏ترين دغدغه‏ هاى پدر و مادر و خانواده‏ ها به شمار مى‏ رود. اگر تربيت فرزندان بر پايه اصول تربيت دينى و مذهبى باشد و در عين حال به اصول روان‏شناسى و تربيتى و مراحل رشد كودك توجه شود، پدر و مادر در امر تربيت موفق خواهند بود. به دليل اهميت اين موضوع و تأكيدى كه دين اسلام و ائمّه اطهار عليهم‏ السلام بر تربيت دينى كودكان داشته‏ اند، دانستن اصول تربيت دينى كودكان و انجام تحقيق در اين زمينه ضرورت پيدا مى‏كند. در تحقيق حاضر با استناد به روايات پيامبر صلى‏ الله‏ عليه ‏و‏آله، اصول و مراحل تربيت دينى استخراج شده و با استناد به برخى آراء روان‏شناسى، يافته ‏ها مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته و با توجه به پاره‏اى از مسائل اجتماعى و روز تبيين شده است تا نتايج براى خوانندگان كاربردى‏تر و مفيدتر باشد. اين نكته از مهم‏ترين جنبه ‏هاى نوآورى اين تحقيق به شمار مى‏ رود .
درباره پيشينه تحقيق لازم است ذكر شود هرچند در زمينه ديدگاه‏ هاى تربيتى رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله و چگونگى برخورد آن حضرت با كودكان مقالات و تحقيقات پراكنده‏اى انجام شده، اما به صورت تطبيقى تحقيق مستقلى انجام نشده و هنوز هم جا براى تحقيقات بيشتر در اين زمينه وجود دارد. به گونه‏ اى كه بتوان اين يافته‏ ها را در خانواده‏ها و مراكز تربيتى مورد استفاده قرار داد .
ما در اين پژوهش با سؤالات متعددى روبه‏رو هستيم كه مهم‏ترين آنها به شرح زير است:
1. تربيت مذهبى كودكان از نگاه رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله چقدر ضرورت داشته و روش‏هاى تربيتى پيامبر در برخورد با كودكان چه بوده است؟
2. آيا مبناى رسول خدا ص در برخورد با كودكان بيشتر بر پايه تسامح‏ وتساهل بوده‏ است‏ ياقاطعيت‏ و جديت؟
3. پيامبر ص در برخورد با كودكان چه معيارها و اصولى داشته‏ اند؟
4. بر اساس سيره رسول اكرم ص تربيت دينى و مذهبى كودكان از چه سنى آغاز مى ‏شود؟
5. آيا روش‏ها و مبانى مستخرج از سيره رسول خدا ص امروزه در بين خانواده‏ ها و مراكز تربيتى قابل اجرا مى ‏باشد؟ براى به كارگيرى اين روش‏ها و مبانى بايد چه تدابيرى انديشيد و آگاهى خانواده‏ ها از اين روش‏ها و توصيه‏ هاى پيامبر ص چقدر اهميت دارد؟

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:17:00 ق.ظ ]




امروزه درباره كودك و اهميت دوران كودكى تحقيقات زيادى به عمل آمده است و روان‏شناسان و پژوهشگران تعليم و تربيت، در اين زمينه توجه فراوانى مبذول داشته و درباره رشد جسمانى و روانى كودك مطالعات زيادى انجام داده‏ اند. آنان نقش تجارب كودكى را براى كسب شخصيت سالم در مراحل مختلف رشد و بخصوص بزرگ‏سالى، مهم مى‏ دانند. اما در گذشته و بخصوص در عصر جاهليت هم‏ عصر نزول قرآن، چنين ديدگاهى حاكم نبود. اين ديدگاه و نگرش غلط به كودك در بين ديگر اقوام و ملل نيز وجود داشت تا آنجا كه حتى در بين برخى از اقوام، كشتن كودكان را حق قانونى والدين مى‏ دانستند
در لسان حضرت محمد ص و ائمّه اطهار عليهم‏ السلام، كودك بسان يك انسان و آفريده خدا، جايگاه ويژه‏اى دارد و بايد مورد تكريم و محبت قرار گيرد تا بتواند انسان صالح و سازنده‏اى براى خانواده و جامعه خود باشد. پيامبر رحمت ص در جامعه‏ اى كه برخوردهايى ناشايست و ناپسند با كودكان مى‏ شد، به روشنگرى و هدايت انديشه‏ ها پرداخت و كودك و به ويژه فرزند صالح را ستود
پيامبر اكرم ص در جايى فرمود: «هر درختى ميوه‏اى دارد و ميوه دل، فرزند است.»1 همچنين آن حضرت، داشتن فرزند صالح و نيكوكار را از سعادت و خوشبختى مرد مى‏ دانستند2 و او را به گل توصيف مى‏ كردند.3 پيامبر اكرم ص فرزند صالح را «ريحانه»اى معرفى كرده است كه خداوند آن را به بندگانش عطا مى‏ فرمايد.4
«ريحان» در لغت به معناى بوييدنى و چيزى است كه بوى خوش داشته باشد يا به معناى رزق و روزى و رحمت است و در اثر اطلاق به رزق، به فرزند، «ريحان» گفته شده است.5 همچنين از اين‏روى فرزند به ريحان تشبيه شده است كه او را مى‏ بويند و به خود مى ‏چسبانند،آنچنان‏كه گياه ريحان را مى‏بويند و غم و اندوه را به وسيله آن از بين مى‏ برند.6
نيز رسول خدا ص فرمود: «فرزندان، نور ديدگان و جگرگوشه‏ هاى ما و خردسالانشان، فرمان‏روايان ما هستند.»7 همچنين ايشان، بوى فرزند را از بوى بهشت دانسته8 و فرموده‏ اند: خانه‏اى كه در آن كودك نباشد، بركت ندارد.9 على‏ رغم آنكه رسول خدا ص فرزند، به ويژه فرزند صالح را ستوده و داشتن آن را مايه سعادت و خوشبختى آدمى دانسته‏اند، در برخى روايات، فرزند، از موجبات دلبستگى و حب به دنيا معرفى شده است. در اين زمينه، رسول خدا ص فرموده است: فرزندان، ميوه دل و نور ديدگان والدين‏ اند؛ ولى با اين حال، موجب ترس و بخل و حزن و اندوه آنانند.10
فرزند سبب ترس پدر نسبت به شركت در جهاد و انفاق و بخشش مال مى ‏شود و شيفتگى و حب به مال و دنيا را به دنبال دارد. همچنين فرزند، آدمى را به بخل وامى‏ دارد و او را به سوى آن مى‏ خواند و در بخشش آن نيز تنگ‏ چشمى و خسّت مى‏ ورزند. همچنين علاوه بر مال، داشتن فرزند، حب به بقا را نيز به دنبال دارد.11
از اين‏رو رسول خدا ص داشتن فرزند را وسيله آزمايش والدين دانسته است12 تا خداوند بندگان را بيازمايد كه با وجود داشتن فرزندان و حبّ به آنان، تا چه حد نسبت به انجام وظايف و تكاليف دينى خود پايبندند و تا چه حد از دلبستگى به دنيا دورى مى‏ گزينند.پيامبر ص در برخورد و رفتار با كودكان، اصولى را بيان داشته و در عمل نيز بدان‏ها پايبند بودند؛ اصول و معيارهايى كه با عمل بدان‏ها، زمينه تربيت دينى و صالح و نيكوكار شدن فرزندان فراهم مى ‏گردد. همچنين رسول خدا ص در راه تربيت و پرورش كودك، وظايف و تكاليفى را براى والدين مقرر داشته و خود نيز در زندگى شخصى بدان‏ها عمل مى‏ كردند

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:15:00 ق.ظ ]




“خدایا دوست گردان به من در این روز نیکی را وناپسند بدار در این روز فسق ونافرمانی را .وحرام کن برمن در آن خشم وسوزندگی را به یاریت .ای داد رس دادخواهان.

“آمین یا رب العالمین”

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:53:00 ق.ظ ]




سلام صبحتون به خیر
موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
[شنبه 1394-04-06] [ 08:46:00 ق.ظ ]




کلام نور:
موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
[چهارشنبه 1394-04-03] [ 08:41:00 ق.ظ ]




یکی از بزرگان. پارسایی را گفت در حق فلان عابدکه دیگران در حق او به طعنه سخن گفته اند:گفت در ظاهرش عیبی نمی بینم واز باطنش غیب نمی دانم.

“هر که را جامه پارسایی بینی/پارسا دان.نیکمرد انگار/ورندانی که در نهانش چیست/محتسب را درون خانه چکار/

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:40:00 ق.ظ ]




سرزمین نور:

ای زمین پیمانه ومیزان چه بود/راز نصرت در قلاویزان چه بود/ای زمین از فکه ومهران بگو/از شامچه مشهد یاران بگو

ادامه »

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:32:00 ق.ظ ]




وﻗﺘﯽ تو جبهه ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺩﺭ ﻧﺎﯾﻠﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﯾﮏ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯿﻪ ﮐﻤﭙﻮﺗﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ:
ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺳﻼﻡ، ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ. ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎﯼ ﺣﻖ ﻋﻠﯿﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻔﺮﯼ ﯾﮏ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﻢ. ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻘﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺑﺨﺮﻡ. ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺎ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ، ﺍﻣﺎ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ،
ﺣﺘﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﮔﻼﺑﯽ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺘﺶ 25 ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺨﺮﻡ.
ﺁﺧﺮ ﭘﻮﻝ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺳﯿﺮﮐﺮﺩﻥ ﺷﮑﻢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ. ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮐﻨﺎﺭﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺗﻤﯿﺰﺗﻤﯿﺰﺷﺪ. ﺣﺎﻻﯾﮏ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭﻡ، ﻫﺮﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﯾﺪ ﺗﺎﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺸﻮﻡ ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎ ﮐﻤﮑﯽ ﮐﻨﻢ.
ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ، ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ…

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
[سه شنبه 1394-04-02] [ 08:44:00 ق.ظ ]




چون دیروز رو نمی تونم برگردونم
و شاید فردایی نباشه،
امروز بهترین لباسم رو میپوشم
بهترین عطرم رو میزنم
برای عزیزانم گل میخرم،
قشنگ ترین اخلاقم، استعدادم و شکوهم رو هدیه میکنم به خانوادم، دوستام، همکارام
چقدر کار برای امروز دارم
باید امروزم رو زندگی کنم

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:39:00 ق.ظ ]




.

.
.

ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩ:
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﻣﻨﺒﻊ ﺁﺑﻬﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﮐﺠﺎﺳﺖ؟!! ﺧﻄﺎﺏ ﺭﺳﯿﺪ ﺑﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﻭﺩ ﻓﺮﺍﺕ ﺑﺮﻭ ﻭ ﺍﺯ ﺩﻧﺒﺎﻟﻪ ﯼ ﺁﻥ ﺑﺎﻻ‌ ﺑﺮﻭ ﺗﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﺷﻮﺩ.
ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﺎﻻ‌ ﺁﻣﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺑﺎﻏﯽ ﺭﺳﯿﺪ.
ﺧﻄﺎﺏ ﺁﻣﺪ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻍ ﺷﻮ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺍﻣﺮ ﺁﮔﺎﻩ ﺷﻮﯼ. ﺟﺒﺮﯾﯿﻞ ﺩﺍﺧﻞ ﺑﺎﻍ ﮔﺮﺩﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﻥ ﻧﻬﺮ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺗﺨﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ
ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺁﺑﻬﺎ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﺨﺖ ﻓﺮﻭ ﻣﯿﺮﯾﺰﺩ.

عرض ﮐﺮﺩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﺁﺑﻬﺎ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺗﺨﺖ ﻓﺮﻭ ﻣﯿﺮﯾﺰﺩ.
ﺳﭙﺲ ﺧﻄﺎﺏ ﺷﺪ ﺑﻪ ﺑﺎﻻ‌ﯼ ﺗﺨﺖ ﺑﺮﻭ.
ﺟﺒﺮﯾﯿﻞ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﯾﺪ ﺷﺨﺼﯽ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﮐﺴﺎﺋﯽ ﺳﻔﯿﺪ ﻭ ﻧﻮﺭﺍﻧﯽ ﺑﺮ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﻭ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﻭ
ﻣﺠﻤﻮﻉ ﺁﺑﻬﺎ ﺍﺯ “ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻥ” ﺍﻭ ﺟﺎﺭﯾﺴﺖ!!! ﺧﻄﺎﺏ ﺭﺳﯿﺪ ﻣﻮﺩﺑﺎﻧﻪ ﭘﯿﺶ ﺑﺮﻭ ﻭ ﺁﻥ ﮐﺴﺎﺀ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﺵ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﺰﻥ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺳﯽ.
ﺟﺒﺮﯾﯿﻞ ﺟﻠﻮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮐﺴﺎﺀ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ مولا امیر المومنين ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ ﺑﻦ ﺍﺑﯿﻄﺎﻟﺐ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﺍﺳﺖ."❤❤❤❤❤❤❤❤❤
.

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:37:00 ق.ظ ]




انا لله وانا الیه راجعون:
در گذشت عالم ربانی حضرت حجت الاسلام والمسلمین .حاج اقا حسین رحیمی مسول سازمان تبلیغات استان ایلام .شهرستان آبدانان را به خانواده آن مرحوم وجامعه روحانیت تسلیت عرض می نماییم

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:33:00 ق.ظ ]




سلام آقای من/
موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
[دوشنبه 1394-04-01] [ 08:48:00 ق.ظ ]




………………………………………………………………………………………..
مقدّمه
تربيت و پرورش كودكان يكى از مهم‏ترين دغدغه‏ هاى پدر و مادر و خانواده‏ ها به شمار مى‏ رود. اگر تربيت فرزندان بر پايه اصول تربيت دينى و مذهبى باشد و در عين حال به اصول روان‏شناسى و تربيتى و مراحل رشد كودك توجه شود، پدر و مادر در امر تربيت موفق خواهند بود. به دليل اهميت اين موضوع و تأكيدى كه دين اسلام و ائمّه اطهار عليهم‏ السلام بر تربيت دينى كودكان داشته‏ اند، دانستن اصول تربيت دينى كودكان و انجام تحقيق در اين زمينه ضرورت پيدا مى‏كند. در تحقيق حاضر با استناد به روايات پيامبر صلى‏ الله‏ عليه ‏و‏آله، اصول و مراحل تربيت دينى استخراج شده و با استناد به برخى آراء روان‏شناسى، يافته ‏ها مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته و با توجه به پاره‏اى از مسائل اجتماعى و روز تبيين شده است تا نتايج براى خوانندگان كاربردى‏تر و مفيدتر باشد. اين نكته از مهم‏ترين جنبه ‏هاى نوآورى اين تحقيق به شمار مى‏ رود .
درباره پيشينه تحقيق لازم است ذكر شود هرچند در زمينه ديدگاه‏ هاى تربيتى رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله و چگونگى برخورد آن حضرت با كودكان مقالات و تحقيقات پراكنده‏اى انجام شده، اما به صورت تطبيقى تحقيق مستقلى انجام نشده و هنوز هم جا براى تحقيقات بيشتر در اين زمينه وجود دارد. به گونه‏ اى كه بتوان اين يافته‏ ها را در خانواده‏ها و مراكز تربيتى مورد استفاده قرار داد .
ما در اين پژوهش با سؤالات متعددى روبه‏رو هستيم كه مهم‏ترين آنها به شرح زير است:
1. تربيت مذهبى كودكان از نگاه رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله چقدر ضرورت داشته و روش‏هاى تربيتى پيامبر در برخورد با كودكان چه بوده است؟
2. آيا مبناى رسول خدا ص در برخورد با كودكان بيشتر بر پايه تسامح‏ وتساهل بوده‏ است‏ ياقاطعيت‏ و جديت؟
3. پيامبر ص در برخورد با كودكان چه معيارها و اصولى داشته‏ اند؟
4. بر اساس سيره رسول اكرم ص تربيت دينى و مذهبى كودكان از چه سنى آغاز مى ‏شود؟
5. آيا روش‏ها و مبانى مستخرج از سيره رسول خدا ص امروزه در بين خانواده‏ ها و مراكز تربيتى قابل اجرا مى ‏باشد؟ براى به كارگيرى اين روش‏ها و مبانى بايد چه تدابيرى انديشيد و آگاهى خانواده‏ ها از اين روش‏ها و توصيه‏ هاى پيامبر ص چقدر اهميت دارد؟

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:32:00 ق.ظ ]




با کودک باید رفق و مدارا نمود، و به ویژه در دوران خردسالی که باید دقت نمود به قدر فهم و درک او با او مکالمه شود. بهترین تربیت آنست که شخص را عاقل بار بیاوریم. مربیان امروزی فقط با دلایل عقلانی میخواهند طفل را به این مرحله نزدیک سازند. اگرکودکان دلایل عقلی را میفهمیدند، احتیاجی به تربیت نداشتند. اگر از اول طفولیت با کودکان با زبانی صحبت کنیم که نمیتوانند بفهمند، در واقع آنان را به استعمال کلمات بی مورد و بیهوده عادت داده ایم. در نتیجه سرکش و طالب جرو بحث میشوند. چنان که دیدیم پیامبراسلام میفرماید: باید مربی درکارها و گفتارو رفتارخود با کودک مقام خویش را به کودکی تنزل دهد. نیز فرموده است: ماگروه پیامبران موظفیم با مردم به قدر توانایی فهم آنان سخن بگوییم. بنابراین، باید به مقدار فهم کودک با او سخن بگوییم و چیزی را که در توانایی و فهم قوای عقلانی او نیست به او القا نکنیم، زیرا موجب ایجاد نفرت وانزجار او می شود. رسول اکرم(ص)فرموده است: اگر کسی با مردم سخنی بگوید که در خور عقل آنان نیست فتنه و ناامنی برای برخی ازآنان ایجاد می کند .
احادیثی از پیامبر اسلام (ص )
لَیْسَ لِلصَّبِیِّ لَبَنٌ خَیْرُمِنْ لَبَنِ اُمِّهِ
«هیچ شیری برای کودک بهتراز شیر مادرنیست»
اَکْثَرُوا مِنْ قُبْلَهِ اَوْلادِکُمْ فَاِنَّ لَکُمْ بِکُلِّ قُبْلَهٍ دَرَجَهً‌‌‌‌‌‌‌‌فِی الْجَّنَهِ. مابَیْنَ کُلِّ دَرَجَهٍ خَمْسَمِأهِ عامٍ
«فرزندان خودرا، زیاد ببوسید. زیرا با هربوسه، برای شما، مقام و مرتبتی دربهشت، فراهم می شودکه فاصله میان هرمقام، پانصد سال است»
اِعْدِلوُا بَیْنَ اَوْلادِکُمْ کَما تُحِّبوُنَاَنْ یَعْدِلوُا بَیْنَکُمْ فِیالْبِرِّوَاللُّطْفِ
«میان فرزندان خود عدالت و مساوات را رعایت نمایید، چنانکه دوست میدارید میان شما در احسان و لطف و محبت رعایت مساوات شود»
رحمت خداوند بر پدری که در راه نیکی و نیکو کاری به فرزند خود کمک کند یعنی به او احسان نماید و همچون کودکی، رفیق دوران کودکی وی باشدو او را عالم و مؤدب بار آورد…………………………………………………..

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:31:00 ق.ظ ]




دوره پس از تولد
رسول اکرم (ص)، سنین میان تولدتا بیست و یک سالگی را که مهمترین مرحله رشد و نمو انسان است، به سه مرحله تقسیم نموده است. در اینجا مراحل کودکی و نوجوانی و جوانی را با الهام و توجه به سخن پیامبر(ص) که میفرمـــاید :
اََََلْوَلَدُ سَیِّدُ سَبْعَ سِنینَ وَ عَبْدُ سَبْعَ سِنینَ وَ وَزیرُ سَبْــعَ سِـــنینَ
به مراحل سیادت و اطاعت و وزارت می نامیم. ابتدا به توضیح مختصر این سه مرحله می پردازیم .
“فرزند در هفت سال اول سید و آقاست.درهفت سال دوم بنده و مطیع و فرمانبردار است و در هفت سال سوم، وزیر، مسئول و طرف مشورت است.”
فرزند در هفت سال اول زندگی، فکرش نارسا و جسمش ناتوان است. ازاین رو پدر و مادر با دیده رحمت و رأفت به او مینگرند وبسیاری از خواستههایش را برآورده میسازندو بهتمنّیاتش جامه عمل میپوشانند. پیامبرعظیمالشأناسلام (ص نیزمی فرماید: طفل در هفت سال اول زندگی سید و آقاست. درهفت سال دوم زندگی، تغییرات قابل ملاحظهای در تن و روان کودک پدید میآید، جسمش قوی شده و درکش رشد میکند. خوبیها و بدیها را تا حدودی میفهمد، به همین جهت مورد مواخذه اولیا و مربیان قرار میگیرد. ولی چون عقلش به خوبی شکفته نشده است، صلاح و فساد خود را به درستی تشخیص نمیدهد.ازاین رو، اولیا و مربیان وظیفه او را تعیین میکنند و او ناگزیراست فرمان آنان را اطاعت کرده و امر ایشان را به کار بندد. هفت سال سوم عمرکه از پانزده سالگی آغازمــی شود و تحولات چشم گیری در جسم و جان او پدید می آید ممیزات کودک از بیـــن میرود و نشانههای بزرگسالیدرجسم و جانش پدید مــــیآید. رسول اکرم(ص)
جایگاه او را در این سنین به کلمه وزیر تعبیر نموده است. او مانند هفت سال دوم مطیع پدر و مادر نیست، بلکه در این دوره، نقش وزیر را درکشـتور خانواده ایفا میکند کودک دراین دوره، وزیر و مشاور اولیا و مربیان است. بنابراین، باید درتدابیر امور خانواده و مدرسه و تصمیمگیریها اورا شریک ساخت، تا بدین وسیله نیاز به تشخیص طلبی و استقلال جویی وی ارضا گردد

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:30:00 ق.ظ ]




عامل مؤثر برصفات اخلاقی کودک، اجتماع یا جامعهای است که درآن زندگی میکند. مدرسه نیزجزیی از این اجتماع و بلکه مهمترین عامل مؤثر اجتماعی است مدارس در مراحل ابتدایی تربیت کودک، عامل بسیارمؤثری به شمار میروند. اولین اثری که در زندگی نصیب کودک میشود، نتیجه و بازده تأثیر افرادی است که در محیط او قرار دارند؛ این افراد عبارتند از: پدر و مادر و سایر افراد خانواده، ولی وقتی کودک کمی بزرگترشد، با افراد بیشتری در ارتباط است
معلم شخصیت جدیدی است که کودک تحت تأثیر اعمال او قرار می گیرد، چون او در نظرکودک، عظیمترین شخصیت میباشد. کودک غالباً اعمال و رفتار معلم را در هر چیز تقلید می کند………………………………………………….. .
قرآن، همه مربیان اسلامی و پدر و مادران را به تهذیب اخلاقی کودک سفارش کرده است و این امر مهم را یکی از حقوق لازم برای کودک میداند. کودک نمیتواند با مراجعه به خود اوصاف اخلاقی را از مطالعه در آفاق و انفس به دست آورد، به همین دلیل باید معلم، فضایل را با استمداد از آیات قرآن و احادیث به کودک بیاموزد. نظریات جدید تعلیم و تربیت کودک، خودکودک را مورد تعلیمات اخلاقی میشناسد. اسلام نیز از این نکته غفلت نکرده ولی چون هدف، تعلیم و تربیت از نظردینی است، خود کودک نمیتواند محور باشد، بنابراین، باید از قرآن مدد گرفت

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
[یکشنبه 1394-03-31] [ 08:41:00 ق.ظ ]




بازی به عنوان یک امرطبیعی، مانند نفس کشیدن برای کودک ضرورت دارد. اگر ما اندکی در روحیه کودکان مطالعه کنیم، در مییابیم که کودک، همواره با نشاط و فعالیت است و کمتر اتفاق میافتدکه او در یک جا آرام گیرد و از جنبش باز ایستد؛ و حتی برخی ازکودکان در خواب نیز آرام نیستند. جای تردید نیست که نباید آزادی عمل را ازکودکان که سرتاپا نشاط وجنبش هستند سلب کرد. باید برای جنبش ها و نشاط آنان تدبیری اندیشید تا نیروی آنان بیهوده ازدست نرود.باید به حرکات آنان نظم داد تا نتایج خوبی عاید گردد. از این رو، پیامبراسلام(ص) حتی درجدیترین لحظهها، یعنی درحال اقامه نمازجماعت، کودک را از بازی منع نمیکرد و میفرمود: کسی که کودکی نزد اوست، باید با او رفتارکودکانه پیش گیرد. با توجه به مطالب فوق، مربی عاقل باید برای بازی کودک هدف مطلوبی تعیین کند ………………………
پیامبربه والدین گوشزد می کندکه در صورت شیطنت کودک هیچ گاه مأیوس نگردند، زیرا ممکن است این حالت در بزرگسالی تبدیل به اخلاق حسنه و نیکو شود. شیطنت کودکان به هنگام خردسالی نشان? زیادی عقل او در بزرگسالی است …… ………………………………………..
کودک برای بازی کردن دلیل و توجیه مناسبی نمیشناسد بلکه او بازی را یک نوع کار و فعالیت میداند. اساساً بازی نکردن کودک علامت بیماری و ناتوانی اوست. اسلام که به نیاز طبیعی کودک توجه داشته است، ودستور میدهد تا او را آزاد بگذارندکه بازی کند. پیغمبراکرم(ص) از مکانی عبور می کرد که کودکانی مشغول خاک بازی بودند، بعضی از اصحاب آنان را از بازی نهی می کردند ……………………………………………
پیغمبرفرمود:
بگذارید بازی کنند زیرا که خا ک چراگاه انهااست

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:40:00 ق.ظ ]




کاروکوشش اساس زندگی انسان است. انسان باکارکردن، خوراک و پوشاک و مسکن تهیه میکند، به وسیله کاروکوشش زمین آباد میشود و اسباب رفاه وآسایش مردم فراهم میگردد. تمام صنایع و اختراعات شگفتآور در اثر کار و فعالیت انسانها به وجود آمده است. تمدن بزرگ کنونی و تمدنهای کهن دیروز، تنها ثمره و نتیجه کار و دانش بشر است. ترقی و پیشرفت هر کشوری نیز به مقدارکار وکوشش آن کشور بستگی دارد. اگر افرادکشوری به بهانههای مختلف از زیر بار کار کردن، مخصوصاً کارهای تولیدی شانه خالی کنند، زیر بار استعمارگران خواهند رفت. دنیا جای کاروکوشش است نه جای تنبلی و تنپروری………………………………………………………………………………………………. …
قرآن می فرماید:
انسان جز به مقدار سعی وکوشش خود بهرهای ندارد

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:37:00 ق.ظ ]




بسیاری از والدین تربیت را پند و اندرز و امرو نهی مـــیدانند و گمـــان میکنند که فقط هنگامی که با بچهها مشغول صحبت هستند به تربیت آنان اشتغال دارند. باید به این نکته توجه داشت که کودک از همان آغاز ولادت مشغول شکل گرفتن و پرورش و تربیت یافتن است. اعصاب و مغز کودک از همان آغاز مانند یک دستگاه دقیق فیلمبرداری است. بنابراین، والدین وظیفه دارند که ابتدا خود در اصلاح و رفع عیوب خویش بکوشند و سپس به پرورش انسانهای دیگر بپردازند………………………………………………………………………………………………………………..
علی (ع) می فرماید:……………………………………………………. …………………………………………….. شما به بزرگان احترام گذارید تا کودکان به شما احترام بگذارند…………….

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:36:00 ق.ظ ]




نقش معلم در سازندگی یا ویرانی بنای اخلاقی کودکان بسیار دارای اهمیت است. کودک از روش کار مسئولان مدرسه، نحوه اعمال انضباط آنان، برخورد آنان با شاگردان، تشویقها و تنبیهها و قدرت جاذبه و دافعه آنان تأثیرمیپذیرد. کودکان به هرنحو، کم یا بیش از معلمان خود علاوه براینکه میآمـــوزند، تأثیر میپذیرند. این تأثیر به حدی وجود دارد که عدهای از مورخین عل سقوط و انحطاط بعضی ازجوامع را معلمان و مربیان آن جامعه میدانند. نفوذ معنوی معلم در بین شاگردان به قدری ریشه داردکه با اعمال و رفتار خود به الگو و سرمشق برای کودکان تبدیل می شود. کودکان و نوجوانان از تک تک اشارات و حرکات و نحوه گفتار و مثالها و واژههایی که معلم به کار می برد، تأثیر میپذیرد. لحظاتی را که کودک در مدرسه سپری می نماید از مهمترین و حساسترین لحظات زندگی او میباشد. در مواردی که خانواده آشفته و نابسامان است و کودک احساس میکند که خانواده برای او پناهگاه قابل اعتمادی نیست، به دوستان پناه میبرد و ازآنان کمک میطلبد به ویژه اگرکودک پدر یا مادر نداشته باشد. دراین موارد و موقعیتها معلم یا مربی وظیفه داردکه از لحاظ رفتار همراه با مهر و محبت و نحوه تربیت شایسته، نقش یک ولی را ایفا نماید. فضای مدرسه تحت تأثیرعناصرگوناگونی از قبیل معلم، مدیر، ناظم، مستخدم، مسئول تربیتی و همکلاسیها قرار داردکه همـــــه آنان میتوانند برای دانشآموزان الگو و سرمشق باشند و درشکلگیری ابعاد روحانی آنان ایفای نقش نمایند. کودکان بیشتر از افراد بزرگتر تحت تأثیر قــــــرارمیگیرند، چراکه بزرگترها قادرند بین بعضی امور و کارها امتیاز و فرقی قائل شوند در صورتی که کودک به دلیل عدم علم کافی و بدون مطالعه و ارزیابی از تمام اعمال و رفتار و گفتار معلم، الگوبرداری می نماید؛ کودک به درستی یا نادرستی، خوب یا بد، نفع یا ضررگفتار و کــــردار معلـــم نمی اندیشد، بلکه فقط برای او مهم این است که اعمال، گفتارها و رفتارها را به عنوان یک قانون حتمی بپذیرد. چه بسا معلم مسئلهای را اشتباه حل میکند و وقتی پدر و مادر او را را از غلط بودن آن آگاه میکنند و جواب درست مسئله را به او میآموزند کودک نمیپذیرد، هرچند که حرف پدر و مادر درست باشد ولی آن جواب اشتبـــاه را میپذیرد چون که آن را گفته معلم میداند بنابراین، درهمین جا تأثیر وجود معلم به عنوان یک الگو و نمونه برای کودک آشکار می شود. معلم از یک نظر قهرمان کودک است و مورد قبول شاگرد. براین اساس همه افعال و اقوالش برای طفل حجت است. او رهبر علمی کودک است و باید الگوی اخلاق، نظافت، حسن برخورد و راه و رسم درست او باشد………. ……………………
نوع بینش ها، اطلاعات، عقاید و آرزوهای محیط درس و مدرسه و مربیان و مسئولان سازنده ایمان کودک است. کار معلم کاری بس خطیر است. کار انتقال میراث فرهنگی، احیای مبانی فکری و عقیدتی و ساختن و به عمل آوردن کودک است. درمحیط مدرسه باید عوامل اخلاقی نظیر پاکدلی، پاکبازی، صداقت و راستگویی، گذشت و فداکاری، استقامت و شکیبایی، انصاف و عدالت حکمفرما باشد، تا شخصیت و عالم درون کودکی با این عوامل حسنه عجین شود و به صورت خوی و عادت در وجود او بروز نماید ……………………………………………………………
برای تربیت و سازندگی کودک وحدت خانه و کودک لازم و ضروری است، چرا که وابستگی کودک به مادر و خانواده از یک سو و آشنایی و وابستگی از سوی دیگر ضرورت دارد تا وحدت بین این دو نهاد پدید آید. از علل ویرانی کودک عدم توجه، و عدم وجود ارتباط بین خانه و دستگاه آموزش است. وجود اتحاد کامل بین این دو نهاد می تواند، سببی برای ایجاد استحکام تربیت و آرامش کودک باشد. این خطا و اشتباه است که والدین بار سنگین تربیت را بردوش مدرسه قرار دهند و یا مدرسه به گمان اینکه والدین کاملاً به وظیفه خود آشنا هستند، ازکار سازندگی دست بردارند………….

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:35:00 ق.ظ ]




کودک تحت تاثیرخانواده خویش قراردارد وازآن تاثیر می پذیرد بنابراین، خانواده می تواند هم سازنده باشد و هم تباه کننده و ویران کننده. محیط خانواده چون دانشگاهی است که در آن درس زندگی، انسانیت و اخلاق و یا ضد این دو، داده می شود. پس عامل خانواده برای کودک تأیین کننده و سرنوشت ساز است. کودک در کنار مادر از او درس زندگی می گیرد و عشق و محبت را می آموزد. او از پدر درس اقتدار و انضباط و کیفیت موضع گیری در برابر مسائل حیات اجتماعی را می آموزد………………………………………………. …………………………..
نقش مادر در تربیت و رفتار کودک به مراتب بیشتراز پدر است. چرا که رابطه وراثتی پدر با کودک پس از انتقال نطفه پایان می پذیرد، درحالی که رابطه وراثتی مادر با فرزند در مدت حمل و حتی پس از آن و در تمام مدتی که طفل از پستان مادر تغذیه می کند، ادامه مییابد. کودک تا رسیدن به سن مدرسه در خانه و درکنار مادر است و از او درس میپذیرد و مادر محرم راز و طرف مراجعه و پناهگاه کودک است .
در همه حال، مادر برای دوران خردسالی کودک الگو و نمونه است. پدر در خانه نقش مدیریت را دارد و مظهر قانون، عدل و انظباط است. در محیطهای خوف و هراس ناامیدی و محرومیت، پدراست. که میتواند امنیت را تضمین کند و به طفل دل و جرأت دهد؛ در عین حال اهانتها، ضعف و سستی او در مدیریت موجب پدید آمدن آثار نامطلوبی در کودک خواهد شد. مسئله اصلی خانواده، پدر و مادر هستند که همواره با فرزندان در تماسند. البته دراین میان از نقش تأثیربرادران و خواهران در خانـه نمیتوان غافل ماند، به ویژه آنگاه که طفل دارای خواهریا برادر ارشد باشد و تفاوت سنیشان بسیار باشد. در چنین موقعیتی در واقع خواهر بزرگترنقش مادر و برادر بزرگتر نقش پدر را دارد. هنگامی که پدر و مادر کودک از مراقبت او غافل باشند، او نیز رفتار خود را بر اساس خواسته آنها تطابق می دهد. درهمه حال، فرزندان در یک خانواده، جمع کوچکی را تشکیل می دهند و با همه درگیریها سروصداها، خود نظم را برقــــرار می سازند. سهل انگاری در مراقبت فرزندان باعث پدید آمدن معایبی در خانواده شود که به صلاح آنان نباشد. بنابراین مهمترین همکاری خانواده درجهت تربیت صحیح کودک ازاین قرار است: نخست، نظم و انضباط در خانه برقرار باشد تا کودک از همان ابتدا نظم در امور را فراگیرد و در عمل به آن مبادرت ورزد. چون وقتی محیطی که کودک درآن زندگی می کند منظم باشد ذوق کودک برانگیخته می شود و انس و علاقه به حب جمال و نظم در او به وجود میآید. دیگر این که ارتباط طوری باشدکه بهترین راه برای نیل به تهذیب نفس و وجدانیات و اخلاق نیکوی کودک باشد.امر مهم دیگر این است که خانواده باید تمایلات باطنی کودک را ارضا نمایند و به تمام جهات شخصیت او توجه کنند، زیرا چنین کاری فقط در محیط خانواده میسر است………………………………………………… ……………
افزون براین، تربیت دینی کودکان از وظایف بسیارمهم والدین و خانواده است تربیت باید به روشی انجام گیردکه حس مذهبی و اندیشه و اعتماد به خدا را در فرد تقویت کند، دل را برانگیزاند تا در همه کارها و امور به خدا رجوع کند و خلاصه در هر امری آثار مذهب را در دل او زنده و بزرگ گرداند و موعظه و نصیحتهای الهی و اسلامی را در گوش او مطبوع نمایند عمل او را مکتبی سازند و رفتارش را رنگ مذهبی دهند…… ……. ……………………
امرمهم دیگردر تربیت فرزند توجه به عاطفه و عوامل آن است که نباید فراموش شود. انسانها دارای عواطف و احساس هستند و تحت تأثیر متعلقات آن قرار دارند. انسان به شدت تحت تأثیر عواملی چون عشق و محبت، کینه و انتقام، ترس و اضطراب، وسواس، خصومت، شادی و غم و … قرار دارد. عواطف، زندگی ما را گرم میکنند و ما را وا میدارند که به ادامه زندگی راغب و یا ازآن متنفر باشیم. عاطفه خانوادگی که در صورت عشق زوجین نسبت به یکدیگر و محبت و مودت نسبت به فرزندان و انضباط حاکم برمحیط و جو خانوادگی پدید میآید، موجبات تداوم و بقای نسل را فراهم میآورد و سکون وآرامش را در پی دارد. به هر حال نقش و تأثیر خانواده در تربیت کودک بسیار عمیق و شگرف است و تمام ابعاد وجودی کودک تحت تأثیر خانواده است. بنابراین به عنوان حسن ختام این بحث باید گفت که خانواده را میتوان به عنوان بخشی از یک اجتماع بزرگ در نظر گرفت که هنجارها و ارزش ها و تقاضاهای آن درفرد تأثیر حتمی دارد. خانواده، اثر شگفت و ذاتـــی، در پیریزی رفتار و برانگیختن روح زندگی و آرامش روانی افراد دارد. تأثیر خانواده بر فرد انکارناپذیر است، زیرا که فرد(کودک) بیشتر اوقات خود را درخانه و با افراد خانواده صرف می کند و افزون براین اولین کانونی است که شخص درآن احساس امنیت میکند و نخستین نهاد اجتماعی است که فرد را مورد پذیرش و حمایت قرار میدهد……

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:32:00 ق.ظ ]




کلام نور/:
موضوعات: کلام نور, آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:27:00 ق.ظ ]




کلام نور:
موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:24:00 ق.ظ ]




اگر رحمت تو نبود قطعا از هلاک شدگان بودم واگر یاری تو نبود حتما از رسوا شدگان بودم/

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:24:00 ق.ظ ]




برای ما در ما ه رجب وشعبان برکت قرار ده .ومارا به ماه رمضان برسان وبر روزه ماه رمضان بیداری شب ونگهداری زبان وفروبستن چشم کمک فرما.بهره ما را از ماه رمضان گرسنگی وتشنگی قرار مده…..مفاتیح الجنان…

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:22:00 ق.ظ ]




پیامبر رحمت :فرزندان خود را گرامی بدارید وخوب تربیتشان کنید تا گناهان شما آمرزیده شوند

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:18:00 ق.ظ ]




کلام بزرگان:
موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
[شنبه 1394-03-30] [ 09:24:00 ق.ظ ]


...


تنهاروزنه امیدی است که هیچ گاه بسته نمی شود/تنها کسی که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد/با پای شکسته هم می توان سراغشرفت/تنها خریداراست که اجناس شکستهرا بهتر بر می دارد/وتنها کسی است که وقتی همه رفتند می ماند/ووقتی همه پشت کردند آغوش می گشاید/وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت می شود/…..

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:17:00 ق.ظ ]




فرارسیدن ماه مهمانی خدا برتمامی دوستان تبریک

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:11:00 ق.ظ ]




آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا/با وفا بادست بسته بی کس حالا چرا؟/آب را درجستجویت من قسمها دادهام/آب را بیگانه میدانی دل ما را چرا/دست وپایت بسته اند در چشمهایت خاک وخون/در شگفتم من نمی پاشد زهم دنیا چرا/در میان خاک خوابید ی کجا بود مادرت/لالایی را نخوانده بسته دست وپا چرا؟….

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
[سه شنبه 1394-03-26] [ 08:37:00 ق.ظ ]




کلام نور:
موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:29:00 ق.ظ ]




کلام نور:
موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:26:00 ق.ظ ]




- رفتاردرمانی (تکنیک حساسیت‌زدایی): هر بار که برای نمونه نیاز به شستن، آب‌کشیدن و یا حتی شمردن داشتیم، چند ثانیه صبر می‌کنیم و بعد آن کار را انجام می‌دهیم و به خود می‌گوییم: «3ثانیه توانستم آن را به تعویق بیندازم.» و در روزهای بعدی، سعی‌می‌کنیم این زمان را طولانی‌تر کنیم. بدین شکل پس از مدتی، کنترل امور را به‌دست خواهیم گرفت.
- استفاده از شیوه‌ی تداعی: در این شیوه، سعی می‌شود آن‌چه را که در ذهن داریم، عرضه کرده و احساسات و افکار خود را از دوران کودکی تاکنون نسبت به خانواده، محیط، والدین و… به‌خاطر آورده و بیان کنیم. بدین شکل، خاطرات تلخ بیماری که سبب پیدایش وسواس و… شده‌اند، بیرون ریخته و آشکار می‌گردند و سرانجام، از شر آن‌ها خلاص می‌شویم.
- انجام مراسم دینی و مذهبی: انجام عبادت‌ها و گفتن ذکر، در از بین بردن غیرارگانیک‌های منفی، بسیار مؤثر است.
- درمان با خواب: چون وسواس بر اثر احساس ناامنی و اضطراب پدیدمی‌آید، خوابیدن می‌تواند عامل آرامش‌بخشی باشد و بسیاری از ناراحتی‌ها را تخفیف دهد.
- رفع تعارضات روانی که زاییده‌ی محرومیت‌ها، فقرها، بی‌عدالتی‌ها و تبعیض‌هاست.
- از خود فراروندگی: خود را به‌ کاری مفید، مثمرثمر و خیر، مشغول کردن
- رفع احساس حقارت: شاید به‌دلایل فردی یا خانوادگی، احساس حقارت می‌کنیم. با به‌یادآوری موفقیت‌ها، نعمت‌ها و خوشبختی‌های خود، باید بدانیم که هیچ‌کس، حقیر نیست زیرا روح خداوند در همه‌ی ما وجود دارد. شاید پول، ثروت، مقام و شأن، زیبایی و… نداشته‌ایم اما مطمئناً چیزی داشته‌ایم که هیچ‌کس دیگر نداشته است؛ پس به‌دنبال یافتن آن باشیم تا احساس حقارت در ما بشکند. ضمن این‌که اگر هم نیافتیم، مهم نیست زیرا ما از نظر معنوی، می‌توانیم از همه بهتر باشیم.
- تقویت بدن با استفاده از مصرف املاح و ویتامین‌ها - ایجاد وحدت در ابعاد وجودی: با انجام مدیتیشن، می‌توانیم تمام ابعاد وجودی خود (جسم، ذهن، فکر، احساس، روح و روان) را دوباره به وحدت برسانیم تا همه، یکپارچه و هماهنگ با هم در خدمت ما کار کنند.
- تغییر محیط زندگی: باید محیطی دور از اغتشاش، بگومگو و فشار برای فرد بیمار فراهم گردد؛ محیطی که در آن به او عشق، محبت و تأیید و احترام داده شود.
- تغییر آب‌وهوا و حتی تغییر فشار جو و شرایط اقلیمی نیز در ایجاد سلامتی، دخیل است.
- تغییر محیط کار و یا نوع کار و کاستن از فشار یا بار کار اضافی چه در منزل و چه در محیط کار
- ایجاد اشتغال و سرگرمی بدون ایجاد فشار و یا خستگی
- دوری از تنهایی و بودن با جمع مانند حضور در مسافرت‌های جمعی، مهمانی‌ها، کلاس‌ها، گردهمایی‌ها و…
- تنگ کردن وقت: انجام کار زیاد در زمان کم با برنامه‌ریزی ولی بدون فشار، برای مثال اگر قبلاً 45دقیقه حمام می‌کردیم، حال سعی‌‌کنیم در 40دقیقه حمام کنیم و کم‌کم این زمان را نیز کاهش دهیم. هر چه‌قدر کارهای‌مان را با سرعت بیش‌تری انجام دهیم،میگناir انرژی بیش‌تری دریافت خواهیم کرد.
- دیدن دیگران چگونه زندگی می‌کنند. (همه‌ی آنان اشتباه نمی‌کنند، پس من اشتباه می‌کنم)
- ضبط کردن، نوشتن افکار، دوباره شنیدن و یا خواندن آن‌ها، بی‌معنی بودن آن‌ها را بهتر آشکار می‌سازد.
- به‌یادآوری موفقیت‌ها، تردیدها را خارج می‌کند و وسواس را کاهش می‌دهد.
- تکنیک رفع عصبانیت
فرد وسواسی در هیچ مکانی احساس رضایت خاطر پیدا نمی‌کند و رنگ آسایش را به خود نمی‌بیند، طوری که در درازمدت افسردگی نیز به این بیماری افزوده می‌شود و اخـتلال افسردگی، مشکلات را مضاعف خواهد کرد. ‏
افرادی که به این اختلال مبتلا هستند، حتی اگر در حد یک فکر ساده باشد، دارای یک طرز تفکر زمینه‌ای هستند که باعث اختلال آنها در روابط با دیگران خواهد شد. این افراد بسیار ریزبین بوده و معیارهای مخصوص به خود را دارند.
اصولاً خط قرمزهای این افراد بیشتر از دیگران است و گذشت آنها کمتر.‏
افراد نزدیک به آنها قدرت مانور زیادی ندارند، زیرا کوچک‌ترین رفتار معمول آنان، ممکن است حرکت روی پهنای «باند قرمز» افراد وسواسی باشد که این باعث عصبانیت آنان خواهد شد.‏
در صورت عدم درمان صحیح، معمولاً علائم یا تشدید می‌شوند یا شکلشان عوض می‌شود و استرس‌ها و اتفاقات ناگوار باعث تشدید اختلال می‌شود.
اساس درمان در روان درمانی، فایق شدن بر اضطراب و پرهیز از عمل وسواس گونه یا انحراف توجه و فکر قـبل از بـه وجـود آمدن فکر مزاحم یا وسواس گونه است.
خوشبختانه هر روزه داروهای متنوع و متعددی برای درمان این بیماری به بازار می‌آید که درصد بالایی از بیماران را به خوبی درمان کرده و علائم آنها را کنترل می‌کند، اما متأسفانه درصد بسیار کمی از آنها نیز مزمن و غیر قابل درمان است.

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
[یکشنبه 1394-03-24] [ 10:20:00 ق.ظ ]




کلام نور:
موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:40:00 ق.ظ ]
1 2 ...3 4 6 7