نرجس
 
   



برگزاری مراسم سینه زنی وروضه  توسط ائمه جماعت در مدارس ابدانان
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1395-07-24] [ 09:34:00 ق.ظ ]




برگزاری تعزیه با حضور طلاب...مدرسه ابدانان
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:30:00 ق.ظ ]




برگزاری مراسم شیرخواران به همت معاونت فرهنگی..
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:27:00 ق.ظ ]




معاونت فرهنگی مدرسه آبدانان به عنوان انتظامات وامران به معروف در روزعاشورا...در هیت فاطمیه...آبدانان
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:24:00 ق.ظ ]




برگزاری مراسمات  عاشورا به همت معاونت فرهنگی واعزام مبلغین به مراسمات دهه اول محرم...
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:55:00 ق.ظ ]




برگزاری مراسمات  عاشورا به همت معاونت فرهنگی واعزام مبلغین به مراسمات دهه اول محرم...
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:18:00 ق.ظ ]




بفرمایید حلیم نذری ...مدرسه آبدانان...
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:16:00 ق.ظ ]




ایا گریه بر امام حسین(ع)حق الناس را پاک میکند؟

آیا گریه بر امام حسین(علیه السلام) حق الناس را پاک می کند؟


یکی از زیبایی ها و برجستگی های مهم آموزه های اسلامی، توجه و اهتمام خاص به موضوع حق الناس است. فرهنگ اسلامی برای افراد، حقوق مشخصی را تعیین کرده، که هیچ کس نمی تواند بدون جهت متعرض آن حقوق شود. در اهمیت و جایگاه این حقوق همین بس که حتی کودکان غیر بالغ نیز در قبال این حقوق مسئول بوده، از این رو اگر باعث تضییع و از بین رفتن آن شوند ضامن جبران آن حقوق به شمار می آیند.
علی بیرانوند/کارشناس حوزه - بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

دامنه حق مردم بسیار گسترده است به طوری که جان، مال، و آبروی افراد را در بر می گیرد و هر چیزی که این موارد را در معرض تهدید و خطر قرار دهد موجب ضمان خواهد بود.
جایگاه و اهمیت حق الناس در فرهنگ اسلامی
رعایت توجه به حق الناس از چند جهت دارای اهمیت است، اول آنکه، حق الناس از جمله حقوق اسلامی است که علاوه بر حق افراد، حق الهی نیز در آن نهفته است؛ چرا که خدای متعال در آیات خود به رعایت آن سفارش نموده است، به همین جهت حق خداوند بر بندگان است که در رعایت آن اهتمام خاص داشته باشند و از طرفی حق اختصاصی افراد است که دیگران نباید متعرض آنها شوند. در مذمت و نکوهش تضییع حق مردم، همین بس که می تواند توفیق همراهی با امام معصوم(علیه السلام) را نیز از انسان سلب کند، کما اینکه در متون و منابع روایی از امام حسین(علیه السلام) این چنین نقل شده است: «عَن مُوسَى بنِ عُمِیر الأنصاری، عَن أبیه قَال: أَمَرَنِی حُسِین بن عَلی فَقال: نَاَد فِی النَّاس اَن لا یُقاتِلنَ مَعِی رَجُل عَلیه دَینُ فَاِنَّه لَیسَ مِن رَجُل یَموت وَ عَلیه دَین لا یَدع لَه وفاء الّا دَخَل النّار. فَقَام الیه رَجُل فَقَال: اِنَّ اِمرَأَتی تَکَفَّلتُ عنَّی. فَقَال: وَ مَا کَفاله اِمرأه وَ هَل تَقضی امرأه.[1] موسى بن عمیر الأنصاری، از پدرش این چنین نقل می کند که امام حسین(علیه السلام) این چنین بیان فرمودند: کسی که بدهکار است همراه من پیکار نکند؛ چرا که هیچ بدهکاری نیست که بمیرد و قرض خود را ادا نکرده باشد مگر آن که وارد آتش می شود. مردی برخاست و گفت: همسرم عهده دار آن شده است. فرمود: عهده داری زن چیست؟ آیا زن ادا می کند؟» در ادامه به بعضی از این حقوق اشاره می کنیم.
از جمله مصادیق بارز حق الناس ایجاد ضرر جانی و بدنی به دیگران است، بر اساس آموزه های اسلامی هیچ کس حق ندارد جان مسلمان، و یا ضرر و لطمه ای از قبیل ضرب و جرح به دیگری وارد کند؛ چرا که مصداق روشن ظلم و ستم به دیگران به حساب می آید. هر چند که ظلم شامل موارد قبلی نیز می شود
مصادیق حق الناس در آیات و روایات
1-در آبرو مردم خدشه وارد نکن: یکی از مواردی بسیار مهمی که آموزه های اسلامی برای آن ارزش فراوانی قائل شده و به هیچ کس اجازه لگد مال کردن آن را نداده اند، از بین بردن آبرو دیگران است. جایگاه و موقعیت دینی و اجتماعی دیگران یا به عبارتی از بین بردن آبروی مردم یکی از موارد مهم حق الناس است، که متأسفانه در جامعه دینی امروزی بسیاری از افراد آلوده به آن می باشند. سهم بسزایی از این تضییع حقوق توسط زبان صورت می گیرد، عضو کوچک و مفیدی از انسان که می تواند ابزار تحصیل قرب خدای متعال باشد، متأسفانه تبدیل به وسیله ایی برای برپایی و گرم کردن مجالس غیبت و تهمت و ناسزاگویی و تخریب دیگران شده است. در مذمت یکی از این افعال غیر اخلاقی در روایتی از امام حسین(علیه السلام) این چنین نقل شده است: حضرت به مردى كه در حضور ایشان از دیگرى غیبت مى كرد، فرمود: اى فلان! از غیبت كردن دست بردار كه غیبت خورش سگ هاى جهنّم است».[2] بالاتر از این سخن را خدای متعال در قرآن کریم بیان می فرماید: «وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ یَأْكُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَكَرِهْتُمُوه؛[سوره حجرات، آیه 12] و هیچ یك از شما دیگرى را غیبت نكند، آیا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر كراهت دارید».
2-مال مردم را ضایع نکن: از جمله مصادیق بارز حق الناس از بین بردم مال و دارایی افراد است. بعضی افراد با یک برداشت اشتباه این چنین تصور می کنند که خدشه و ضرری های کوچک مشکلی ندارد، و با این تصور باطل مجوز تخریب و ضرر مالی به دیگران را برای خود صادر می کنند. این در حالی است که این موارد نیز در زمره ی حقوق مردم قرار دارد که کسی نباید به آن دست درازی کند. در هر صورت در نکوهش تصرف نابجا در مال و دارایی دیگران خدای متعال می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَیْنَكُمْ بِالْباطِلِ؛[سوره نساء، آیه29] اى كسانى كه ایمان آورده اید! اموال یكدیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید». بر اساس منطق قرآن هرگونه تصرف نابجا و بدون مجوز در مال و دارایی دیگران ممنوع است، از این رو اگر کسی از راه دزدی، ربا، فریبکاری و غش، مالی را بدست آورد، می بایست اقدام به تحصیل رضایت صاحب مال و یا باز پس دادن آن نماید.
امام حسین(علیه السلام) این چنین بیان فرمودند: کسی که بدهکار است همراه من پیکار نکند؛ چرا که هیچ بدهکاری نیست که بمیرد و قرض خود را ادا نکرده باشد مگر آن که وارد آتش می شود. مردی برخاست و گفت: همسرم عهده دار آن شده است. فرمود: عهده داری زن چیست؟ آیا زن ادا می کند؟»
3-ضرر جانی و بدنی به دیگران: از جمله مصادیق بارز حق الناس ایجاد ضرر جانی و بدنی به دیگران است، بر اساس آموزه های اسلامی هیچ کس حق ندارد جان مسلمان، و یا ضرر و لطمه ای از قبیل ضرب و جرح به دیگری وارد کند؛ چرا که مصداق روشن ظلم و ستم به دیگران به حساب می آید. هر چند که ظلم شامل موارد قبلی نیز می شود.
سخن آخر: در پایان این متن را با یک سوال و پاسخ به اتمام می رسانیم:
سوال: آیا گریه بر امام حسین علیه السلام و برپایی مجالس عزا حق الناس را پاک می کند؟ همان طور که در مقدمه بحث نیز بیان شد، حق الناس مربوط به حقوق اختصاصی افراد است، که بر اساس آموزه های اسلامی نه تنها صاحب حق، بلکه خدا نیز راضی به تضییع آن حقوق نیست. برای جبران این چنین حقوقی می بایست یا رضایت صاحب حق را به جا آورد و یا اینکه جبران مافات برای او نمود، به همین جهت گریه بر امام حسین(علیه السلام) هر چند دارای ثواب بی شماری است، ولی موجب جبران حق الناس نمی شود. کما اینکه بنا به آموزه های روایی حتی شهید شد در راه خدا نیز موجب جبران آن نمی شود. در روایتی از منابع روایی شده بشّار أسلمى نقل می کند: امام باقر (علیه السّلام) فرمود: اوّلین قطره خون شهید كه روى زمین مى چكد كفّاره گناهان اوست مگر بدهى كه به مردم دارد، و آن را جز أداء به صاحبش كفّاره اى نیست

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:13:00 ق.ظ ]




انگیزۀ شما در اعمال و عباداتتان چیست؟


اخلاص ، معیار ارزش عبادت ، مقامى از مقامات مقرّبان الهى و هدف دین است . هر كس آن را یافت ، مـوهـبتى الهى نصیبش گشته كه به وسیله آن به مقامات بزرگى خواهد رسید.
فرآوری: آمنه اسفندیاری-بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

اخلاص به معنى (خالص كردن ، ویژه كردن ، ارادت صادق داشتن …) است. (لغت نامه دهخدا، ذیل لغت اخلاص)
بـر اسـاس ایـن مـعـنـى ، مـخـلص كـسى است ، كه طاعات و عبادات خود را از هرگونه آلودگى و آمـیـخـتـگى به غیر خدا خالص كرده ، انگیزه اى جز تقرّب به درگاه خدا ندارد. از این رو، فقط بـه او دل مـى بـنـدد و تـعـریـف و تكذیب دیگران ، در نظرش یكسان است و هدف از عبادت ، جلب رضایت خالق است نه كس دیگر.
حضرت على (علیه السلام ) در این باره فرمود: (اَلْعِبادَةُ الْخالِصَةُ اءَنْ لا یَرْجُوَ الرَّجُلُ إِلاّرَبَّهُ، وَ لا یَخافُ إِلاذَنْبَهُ) (شرح غرر الحكم ، ج 2، ص 144) عبادت خالص آن است كه مرد جز به پروردگارش امید وار نبوده و جز از گناه خویش نهراسد.
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: (لا یـَصـیـرُ الْعـَبـْدُ عـَبـْداً خـالِصـاً لِلّهِ عـَزَّوَجـَلَّ حـَتـّى یـَصـیـرَ الْمـَدْحُ وَ الذَّمُّ عـِنـْدَهـُ سَواءً…) (بحارالانوار، ج 73، ص 294) انـسـان ، بـنـده خـالص خـداى بـزرگ نـمـى شود تااینكه تعریف وتكذیب (دیگران) در نظرش یكسان باشد.
مراتب اخلاص
بزرگترین و خطرناک ترین مانع بر سر راه اخلاص ، ریاکاری و جلب خوش آیندی دیگران است که به منظور، خود ستایی، شهرت طلبی و ریاست طلبی می باشد.

ادامه »

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:13:00 ق.ظ ]




این آفت مهم زبان را دریابید...

این آفت مهم زبان را دریابید!!


بیهوده گویى از آفاتى است كه بیش تر انسان ها به آن مبتلایند و به همین علت، به وادى آفات دیگر زبان نیز كشیده مى شوند؛ پس باید در رفع آن كوشید و راه را بر گناهان زبان بست .
فرآوری: آمنه اسفندیاری-بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

بیهوده گویى، به زبان آوردن سخنى است كه فایده مجاز و مشروع دنیایى یا آخرتى، مادى یا معنوى و عقلایى یا شرعى نداشته باشد. سخن گفتن از آن چه براى گوینده بهره اى ندارد، بیهوده گویى است كه از آن به شهوت كلام نیز تعبیر شده است ؛ البته بى فایده بودن سخن براى گوینده، به معناى بى ارزش بودن آن براى همگان نیست. چه بسا سخنانى كه براى برخى بى فایده و براى دیگران سودمند و مفید است؛ از این رو مفید بودن را مى توان امرى نسبى به شمار آورد؛ اگر چه ممكن است برخى سخنان، براى همگان بى فایده باشد.
به طور کلی شایسته نیست انسان سرمایه عمر را با سخنان بیهوده و بى فایده از بین ببرد و باید بكوشد تا از هر لحظه عمر گرانبهایش بهره مند شود و سرمایه زندگانى را به سادگى از دست ندهد.
انسان باید از مدت کوتاه عمر که در اختیارش ‍ گذاشته شده، بیشترین استفاده را برده، براى آخرت خود زاد و توشه اى فراهم آورد؛ بنابراین سخن بیهوده، حتى براى یك لحظه هم هدر دادن سرمایه است .
برخی عوامل بیهوده گویى
امام على (علیه السلام) نیز می فرمایند: در شگفتم از كسى كه سخنى مى گوید كه در دنیا سودى ندارد و در آخرت اجرى نخواهد داشت. (آمدى : غررالحكم ، ص 214، ح 4176)
عواملی وجود دارد، انسان را به وادى بیهوده گویى مى كشاند که ما در اینجا به بعضی از آنها اشاره می کنیم:
1 - وقت گذرانى
گاهی گوینده به اشتباه گمان مى كند كه وقت اضافى دارد و با سخن گفتن مى تواند این وقت را پر كند؛ براى همین به سخن گفتن درباره هر چیزى پرداخته ، وقت خویش را هدر مى دهد.
2 - علاقه فراوان و صمیمیت
شدت علاقه به دیگرى، موجب پیدایش میل فراوان به سخن گفتن با او مى شود كه این مى تواند انسان را به بیهوده گویى و پر گویى وا دارد. فرد، در این حال آن قدر سرگرم سخن گفتن است كه به مفید بودن یا نبودن گفتارش ‍ توجه ندارد.
3 - كنجكاوى بیجا
اشتیاق به دانستن چیزى كه براى شخص سودى ندارد یا كاوش در مسائل غیر مفید، از عوامل مهم بیهوده گویى است ، البته این نباید با مسئله كسب دانش و فهمیدن امور مفید و نیكو، اشتباه شود. مقصود از این عامل، حرص ‍ به دانستن چیزهایى است كه فقط سرگرم كننده ولى بى فایده اند؛ مانند دانستن تعداد آجرهاى خانه فلان شخص ، یا پرسش از تعداد موهاى سر خود.

ادامه »

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 08:08:00 ق.ظ ]




در حق یکدیگر استغفار کنید....

در حق یکدیگر استغفار کنید!!


استغفار حقیقی استغفاری است كه انسان واقعا از گناهی كه مرتكب شده پشیمان باشد و به آن باز نگردد و حقوق مردم و حقوق الهی را كه ضایع كرده، جبران كند و بدهی مردم را بپردازد، اگر حق كسی را ضایع كرده از آنان طلب رضایت نماید و اگر خمس یا زكاتی بدهكار است، پرداخت كند، نماز و روزه قضایش را به جا آورد یا تصمیم بگیرد كه همه این امور را انجام دهد و در این صورت استغفار او استغفار واقعی خواهد بود.

بسیاری ازمردم هنگامی كه با مشكلی مواجه می شوند از خود می پرسند: چرا این گرفتاری و مشكل برایم پیش آمده است؟ بی گمان بسیاری از پاسخ ها نیز بر این مبتنی است كه گناهی را مرتكب شده اید و این پیامدهای طبیعی گناهان است. بنابراین لازم است كه از گناه خویش توبه و استغفار كنید و با اعمال نیك و صالح، زشتی گناه را بپوشانید و محبت و رحمت الهی را به سوی خود جلب نمایید.
در این صورت است كه شخص از شما می پرسد: چگونه می بایست استغفار كنم و چه آدابی را باید مراعات كنم تا از پیشگاه الهی طلب رحمت و مغفرت نموده و مهر و محبت او را به سوی خویش جلب نمایم؟
پشیمانی از گناه، شرط اصلی استغفار
ولایت خداوند تنها ولایت قدرت و اقتدار نیست بلكه ولایت دوستی و محبت و مهر نیز هست و تنها چیزی كه از بنده خویش می خواهد دست یابی به مقام عبودیت و تقرب ذات و بهره مندی از كمالات است.
از مهم ترین شرط استغفار كه در آیات بدان اشاره شده این است كه بنده واقعا از گناه و خطاهای خود پشیمان باشد و به سوی خدا بازگردد. در حقیقت معنای جمله «استغفرالله ربی و اتوب الیه» این است كه خدایا من از تو طلب آمرزش می كنم و به سوی تو بازمی گردم. بازگشت به سوی خدا زمانی به طور واقعی محقق خواهد شد كه بنده از صمیم قلب از گناهان و راه خطایی كه در پیش گرفته پشیمان باشد و كوتاهی هایی را كه تاكنون مرتكب آن شده جبران كند و به معنای واقعی به سوی خدا بازگردد.
بنابراین با توجه به آیات و روایات، استغفار حقیقی استغفاری است كه انسان واقعا از گناهی كه مرتكب شده پشیمان باشد و به آن باز نگردد و حقوق مردم و حقوق الهی را كه ضایع كرده، جبران كند و بدهی مردم را بپردازد، اگر حق كسی را ضایع كرده از آنان طلب رضایت نماید و اگر خمس یا زكاتی بدهكار است، پرداخت كند، نماز و روزه قضایش را به جا آورد یا تصمیم بگیرد كه همه این امور را انجام دهد و در این صورت استغفار او استغفار واقعی خواهد بود.
باور به ولایت خداوندی
شرط دیگر آن است كه به ولایت مطلق خداوند باور داشته باشیم و به این مساله متوجه کنیم كه خداوند از بنده خویش چیزی فراتر از توان و قدرتش نخواسته است و اگر بنده خطا و اشتباهی كرده در صورتی که توبه و طلب آمرزش كند خداوند به رحمانیت و غفوریت خویش او را می آمرزد و از سر تقصیرات وی می گذرد. (بقره آیه 682 و اعراف آیه 551) زیرا ولایت خداوند تنها ولایت قدرت و اقتدار نیست بلكه ولایت دوستی و محبت و مهر نیز هست و تنها چیزی كه از بنده خویش می خواهد دست یابی به مقام عبودیت و تقرب ذات و بهره مندی از كمالات است.

ادامه »

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه, گلچین  لینک ثابت
 [ 08:00:00 ق.ظ ]




توصیه عملی وشنیدنی مرحوم دولابی....

توصیه عملی و شنیدنی مرحوم دولابی
برخی از توصیه های خواندنی و راهگشا از مرحوم دولابی را در ذیل بخوانید.

1. هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.
2. زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.
3. اگر غلام خانه‌زادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم.
4. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.
5. مرگ را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود: یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.
6. اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیا قابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.
7. تربت، دفع بلا می‌کند و همه ی تب ها و طوفان ها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مۆمن سرانجام تربت می‌شود. اگر یک مۆمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور می‌کند.
8. هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مۆمنین و مۆمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصه‌دار که می‌شوید، گویا بدنتان چین می‌خورد و استغفار که می‌کنید، این چین ها باز می شود.
ما در دنیا و آخرت مهمان خدا هستیم. آداب مهمانی را باید رعایت کرد. باید در بدو ورود صاحبخانه را ملاقات کرد، بعد هر جا که گفت بنشین، نشست و هر چه پذیرایی کرد، بهره برد و به صاحبخانه فرمان نداد و جز آنچه آماده کرده، نخواست و دل به وسایل و منزل صاحبخانه نبست و آرزوی مالکیت آنها را نکرد
9. تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی و… خدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و… کار محبت همین است.
10. با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.
11. خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم.
12. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راستی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.
13. از هر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آن را به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربّت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمۆمنین علیه السلام در دعای دهه ی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله.
14. “دل های مۆمنین كه به هم وصل می‌شود، آب كُر است. وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل شده است…شخصِ تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود ، ولی آب كُر نه تنها نجس نمی شود ، بلكه متنجس را هم پاک می كند.”
15. هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در “الّا"، تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه “الله” را بگو همه ی دلت را تصرف کند.

ادامه »

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 07:32:00 ق.ظ ]




توصیه های حاج آقا دولابی برای سبک زندگی...

۱۵توصیه حاج آقا دولابی برای سبک زندگی
استاد اخلاق میرزا اسماعیل دولابی پیش از وفات برای زندگی مومنانه ۱۵ دستورالعمل را ذکر می‌کند که به ترتیب در ذیل آورده شده است.
به گزارش سرویس فرهنگی مشرق به نقل از آنا، استاد بزرگ اخلاق آقای میرزا اسماعیل دولابی پیش از وفات برای زندگی مومنانه 15 دستورالعمل را ذکر می‌کند که به ترتیب در ذیل آورده شده است:

1. هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.

2.زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.

3.اگر غلام خانه‌زادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم.

4. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

5.موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود:یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.

6.اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.

7.تربت، دفع بلا می‌کند و همه ی تب ها و طوفان ها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت می‌شود. اگر یک مؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور می‌کند.

8.هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصه‌دار که می‌شوید، گویا بدنتان چین می‌خورد و استغفار که می‌کنید، این چین ها باز می شود.

9. تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی و…خدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و… . کار محبت همین است.

10.با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.

11.خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم.

12. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راست ی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.

13.ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دهه‌ی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله

14.دل های مؤمنین که به هم وصل می‌شود، آب کُر است. وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل شده است…شخصِ تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود ، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود ، بلکه متنجس را هم پاک می کند.”

15.هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در “الا"، تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه “الله"را بگو همه ی دلت را تصرف کند

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه, سبک زندگی  لینک ثابت
 [ 07:28:00 ق.ظ ]