نرجس
 
   



عاقبت ارتباط نامحرمان!!!!!!!!!!!

عاقبت ارتباط نامحرمان !
دین جامع و جاودان اسلام با اختلاط مخالف است، نه با شركت بانوان و مردان در مجامع عمومى و علمى با حفظ حریم. آنچه در جامعه اسلامى مذموم است، روابط ناصحیح زن و مرد در جامعه است، نه حضور فعال آن ها در اجتماع.

اخیرا در صدا و سیما شاهد پخش سریالی بودیم که عاقبت بی توجهی به مسائل دینی و ارزشهای اسلامی در آن به درستی ترسیم شده بود. به بهانه ی پخش این سریال بر آن شدیم تا از این فرصت استفاده کرده و اجمالا به بررسی یکی از چالش های مهم جامعه که اختلاط زن و مرد نامحرم هست بپردازیم:
اسلام و حضور زن در جامعه
افراد بیگانه با مبانى دینى، اسلام را متهم مى كنند كه مخالف حضور بانوان در اجتماع است. اما ما احادیث معتبر و فراوانی داریم كه طالب علم و دانش، چه زن و چه مرد، محبوب خدا و اولیای او هستند .
مثلا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: مَنْ أَرَادَ رِضَائِی فَلْیُكْرِمْ صَدِیقِی قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ صَدِیقُكَ قَالَ صَدِیقِی طَالِبُ الْعِلْمِ وَ هُوَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنَ الْمَلائِكَةِ وَ مَنْ أَكْرَمَهُ فَقَدْ أَكْرَمَنِی وَ مَنْ أَكْرَمَنِی فَقَدْ أَكْرَمَ اللَّهَ وَ مَنْ أَكْرَمَ اللَّهَ فَلَهُ الْجَنَّة (1)
در این روایت شریف طالب علم ،دوست پیامبر و محبوبتر از فرشتگان در نزد ایشان معرفی شده است.
براى كسب دانش و كارهاى مفید اجتماعى، مردان و زنان مى توانند با حفظ پوشش و عفاف و رعایت حریم، به راحتى در جامعه ظاهر شوند و به انجام وظیفه بپردازند.
حضور در اجتماع، با اختلاط زن و مرد، یكى نیست. در دین مقدس اسلام، روابط زن و مرد، داراى شرائط و احكام مخصوصى است كه هر مسلمانى باید آن را بداند و رعایت كند، در جوامع امروز بشرى بخاطر بى بند و بارى و عدم رعایت نكات اخلاقى لازم، زن و مرد، بدون در نظر گرفتن مسائل اخلاقى، با هم ارتباط برقرار مى كنند، و دچار دهها مفسده اجتماعى شده و خود و اجتماع را به هلاكت مى كشانند.
اسلام روابط زن و مرد را بسیار حساس و دقیق معرفى مى كند، و جوامع بشرى را از ارتباط ناسالم میان زن و مرد بر حذر مى دارد.
رعایت حریم ها از سوى زنان و مردان، حضور زنان در فضاهاى عمومى یك جامعه مشروط به صلاحیت اخلاقى و متانت مردان در اجتماع، تضمین لازم براى دوام مشاركت زن و مرد در جامعه است.
دین جامع و جاودان اسلام با اختلاط مخالف است، نه با شركت بانوان و مردان در مجامع عمومى و علمى با حفظ حریم. آنچه در جامعه اسلامى مذموم است، روابط ناصحیح زن و مرد در جامعه است، نه حضور فعال آن ها در اجتماع.
پیامدهای عدم رعایت حریم بین زن و مرد نامحرم
سفارش قرآن به بانوان در برخورد با نامحرم چنین است: یَا نِسَآءَ النَّبِىّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مّنَ النّسَآءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفا (2) اى همسران پیامبر! شما مثل یكى از زنان (عادّى) نیستید. اگر تقوا پیشه اید پس به نرمى و كرشمه سخن نگویید تا (مبادا) آن كه در دلش بیمارى است طمعى پیدا كند، و نیكو و شایسته سخن بگویید.
برخی از آفات رعایت نکردن حدود بین زن و مرد از این قرار است:
. رونق گرفتن چشم چرانى و هوسبازى.
. توسعه ى فساد و فحشا
. سوء قصد و تجاوز به عنف.
. باردارى هاى نامشروع و سقط جنین.
. پیدایش امراض روانى و مقاربتى.
. خودكشى و فرار از خانه در اثر آبروریزى.
. بى مهرى مردان چشم چران نسبت به همسران خود.
. بالا رفتن آمار طلاق و تضعیف روابط خانوادگى.
. رقابت در تجمّلات.
. ایجاد دلهره براى خانواده هاى پاكدامن.(3)
و….
از زمان رسول اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) در جامعه مسلمین، غالبا سنت جارى بر این بوده كه حضور دختران و پسران و زنان و مردان در جامعه، با صیانت از قلمروهاى شخصى و توام با پاك دامنى و بزرگ منشى باشد. دختران و پسران و زنان و مردان، هیچ گاه از مجالس و محافل عمومى و مساجد منع نمى شده اند؛ ولى همیشه حفظ (حریم ) و (كرامت ) و (عفاف) به عنوان یك اصل در جامعه حكومت كرده و رعایت شده است. رفت و آمد در مجامع و محافل عمومى و مساجد و حتى كوچه و خیابان و بازار و… به طور مختلط و دوش ٍ به دوش نبوده است. روشى كه همچنان فرهنگ غالب بر جوامع اسلامى است و به وضوح، با فرهنگ غربى متفاوت است.
غریزه جنسی به عنوان یک غریزه فطری احتیاج به کنترل و تعدیل دارد و باید از راههای مشروع به آن پاسخ داد وگرنه تامین بی قید و شرط مسائل شهوانی نه تنها سودمند نیست بلکه موجب هلاکت خواهد بود.
به همین جهت است که در اسلام عده ای از افراد برای زن یا مرد به عنوان محرم و نامحرم مطرح شده اند. در واقع اختلاط زن و مرد نامحرم موجب تحریک غریزه ی جنسی و زمینه فعالیت شیطان برای ایجاد فساد در جامعه خواهد بود.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) به برخى از زنان اجازه مى دادند كه حتى در جنگ ها براى امداد و كمك به مجروحان و سربازان، شركت كنند و در تاریخ اسلام، نمونه هاى بسیارى براى مشاركت زنان در فعالیت هاى اجتماعى ذكر شده است.
برخی احکام روابط زن و مرد
اسلام هرگز اختلاط زن و مرد را نیکو نشمرده است و به زن و مرد در مورد خطر اینگونه محافل هشدار داده است، مخصوصا اختلاط پسر و دختر جوان در مجالس خلوت یا بی بندوبار.
به نمونه ای از احکام در این رابطه اشاره می شود:
1. حضور مرد و زن نامحرم در جای خلوتی که کس دیگری نمی تواند وارد شود، جایز نیست و ماندن در آن مکان حرام است.(4)
2. کار کردن زن و مرد نامحرم در مکان خلوتی که دیگران نمی توانند وارد شوند، اگر خلوت با نامحرم صدق کند یا خوف وقوع در حرام باشد، جایز نیست.(5)
فرهنگ غرب و کرامت زن و مرد
اسلام به اهمیت و ارزش فوق العاده پاكى و سلامت و کرامت زن و مرد و لزوم رعایت حقوق فرد و جامعه در ارتباطها، نگاه ها، شنیدن ها و مكالمات مستمر ،تاكید دارد و به هیچ عنوان راضى نمى شود كه حریم قدسى زن، خدشه بردارد یا مرد از دایره عفت و پاكى خارج شود. اما دنیاى امروز، تحت تاثیر فرهنگ غربى، به نام آزادى روابء کرامت انسانی را خدشه دار و انسانها را سرگردان و گرفتار هیجانات بیهوده مى كند. آزادى مورد نظر هم به جاى این كه به شكفتن استعدادها و خلاقیت ها كمك كند، موجب هدر رفتن نیروها و استعدادها شده و افراد را از دایره زندگى صحیح و اندیشه متعادل، خارج ساخته است.
فرهنگ غربى، خواسته یا ناخواسته، به نام آزادى و در راه رسیدن به آن، فضاى جامعه را ناامن و كانون خانواده را متزلزل نموده است. در چنین فضایى، هیجانات كاذب و عطش كامجویى ها، فرصت اندیشیدن و خلوت معنوى و لذت رفتارهاى جوانمردانه و خویشتندارى عفیفانه را از انسان گرفته است.
امت تعادل
اخیرا سریال «ماه و پلنگ»_با وجود انتقاداتی که به آن وارد است_اشاره ای به آسیبهای روابط بین نامحرمان داشت که نمونه واقعی اینگونه وقایع در جامعه موجود است و عبرت انگیز می باشد.
جامعه دینى، در روابط اجتماعى خود، توجهى ویژه به حصار عفاف و حریم شخصى زن و مرد دارد. روش اسلام، این است كه انسان، معتدل و متعادل زندگى كند و از هر افراط یا تفریطى به دور باشد. خداوند نیز مسلمانان را (امت متعادل) مى نامد و افراد اجتماع را به روش صحیح زندگى فرا مى خواند و در مقررات خود، همه جنبه هاى نیاز زن و مرد را در نظر مى گیرد.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) به برخى از زنان اجازه مى دادند كه حتى در جنگ ها براى امداد و كمك به مجروحان و سربازان، شركت كنند و در تاریخ اسلام، نمونه هاى بسیارى براى مشاركت زنان در فعالیت هاى اجتماعى ذكر شده است.
خلاصه سخن اینکه:
رعایت حریم ها از سوى زنان و مردان، حضور زنان در فضاهاى عمومى یك جامعه مشروط به صلاحیت اخلاقى و متانت مردان در اجتماع، تضمین لازم براى دوام مشاركت زن و مرد در جامعه است.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1395-10-11] [ 09:12:00 ق.ظ ]




یک شرط مهم برای فراوانی نعمت!!!!!

یک شرط مهم برای فراوانی نعمت!
یک انگیزه برای ناشکری کردن این است كه انسانها خود را سزاوار نعمت خداوند می دانند، مثل این كه از خدا طلبی دارند، در حالی كه آنچه خدا به بنده عطا می كند، عین تفضّل و ترّحم است و كسی به عمل و عبادت، استحقاق نعمت پیدا نمی كند.

شکر، افضل منازل اهل سعادت، و عمده توشه مسافرین به عالم نور و بهجت است. باعث دفع بلا، و زیادی نعمتها است و به همین جهت از مسائلی که فرهنگ اسلامی بر آن تأکید کرده و در قرآن و روایات به عنوان خصلتی ارزنده و نیک برای انسانها بیان شده شکرگزاری و سپاس از بابت نعمتهای الهی است. اسلام می خواهد افراد به درجه ای از یقین برسند که در هر حالی اعم از آرامش و یا روی آوردن مصائب شکر خدا را بجای آورند.
بنظر می رسد که انسانها پس از دریافت نعمت، شکر بجای آورند امّا عارفان و اهل معرفت معتقدند که حتی بلایی که انسان بدان گرفتار می شود جای سپاس دارد و شخصی که به ناراحتی مبتلا شده خداوند را حمد گوید که از میان بلاهای گوناگون به یکی از آنها گرفتار آمده است. علما درجه شکر را از صبر برتر دانسته و گفته اند شکر از رضا برخیزد و ریشه صبر در ناپسندی نهفته است.
خدای متعال در قرآن می فرماید: «لئن شکرتم لازیدنکم» «اگر شکر کنید نعمت شما را زیاد می کنم» (آیه 7 سوره ابراهیم)
انسان نباید به عبادت و اعمال خود مغرور شود و خود را سزاوار نعمتهای الهی بداند، بلكه باید به این مطلب توجه داشته باشد كه اگر تمام عمر شكر خداوند كند، حتی قادر نخواهد بود، شكرگزار جز كوچكی از نعمتهای خداوند باشد.
همینطور قرآن کریم تشکر از خدا را قرین با ذکر پروردگار می داند و می فرماید: «فاذکرونی اذکرکم و اشکرولی ولاتکفرون» (سوره بقره، آیه 152) در اینجا یاد کردن و شکر الهی تنها یک ذکر زبانی صرف نیست بلکه منظور از یاد، پاک ساختن روح و جان از رذایل و آماده شدن آن برای پذیرش رحمت پروردگار است و منظور از شکر استفاده کردن هر نعمتی به جای خود و در راه همان است که برای آن آفریده شده. معنای دیگر شکر که از آیه: «اعملوا آل داود شکراً» (سوره سباء، آیه 12) استفاده می شود این است که شکر بیشتر عمل انسان را در بر می گیرد گرچه یکی از اقسام شکر عمل به جوارح است. امّا باید تلاش گردد با بهره گیری صحیح از نعمت های داده شده شکر آن را در عمل بجا آوریم که اقل مراتب شکر است. به عبارتی دیگر می توان بیان داشت که شکر آن است که انسان همیشه و در همه حال بدون فراموشی به یاد خدا باشد و بدون انجام گناه به دستورات الهی گردن نهد.
سه انگیزه ی نا شکری را بدانیم
١ـ اولین انگیزه ناسپاسی این است كه انسانها خود را سزاوار نعمت خداوند می دانند، مثل این كه از خدا طلبی دارند، در حالی كه آنچه خدا به بنده عطا می كند، عین تفضّل و ترّحم است و كسی به عمل و عبادت، استحقاق نعمت پیدا نمی كند.
البته ریشه این كفران نعمت، غرور است و غرور نیز غالباً ناشی از عدم شناخت و جهل به قدر و منزلت انسان در پیشگاه خداست.
بنابراین انسان نباید به عبادت و اعمال خود مغرور شود و خود را سزاوار نعمتهای الهی بداند، بلكه باید به این مطلب توجه داشته باشد كه اگر تمام عمر شكر خداوند كند، حتی قادر نخواهد بود، شكرگزار جز كوچكی از نعمتهای خداوند باشد.
٢ـ دیگر از انگیزه ناسپاسی این است كه انسان معمولاً خود را با كسانی كه از نظر دنیوی بالاتر از او هستند مقایسه می كند، و در نتیجه این مقایسه، زندگی و نعمتهایی كه خداوند به او عطا كرده، در نظرش پست و حقیر جلوه می كند و در نهایت به كفران نعمت مبتلا می شود و همیشه از خدای خود، گله ها و نزاعهایی دارد.
بنابراین انسان باید در امور دنیوی به پایین تر از خود نگاه كند و در امور دینی به بالاتر از خویش نگاه كند، در اینصورت روح شكرگزاری در او تقویت می شود.
٣ـ فراوانی نعمت و ارزانی نعمتها، یكی دیگر از انگیزه های ناسپاسی است. بعضی انسانها در اثر نزول نعمتهای الهی از هر طرف، دچار غفلت گشته، به آن نعمتها مشغول می شوند و از شكر عطا كننده آن باز می مانند.
آیات و مثلهای قرآنی، برای ما انسانها درسی است كه خداوند و نعمتهای مادّی و معنوی او را سپاس گوییم و در هر حال شكر نعمتش را بجا آوریم.
انسان باید در امور دنیوی به پایین تر از خود نگاه كند و در امور دینی به بالاتر از خویش نگاه كند، در اینصورت روح شكرگزاری در او تقویت می شود.
شكر نعمت را بیاموزیم!
ابو هاشم جعفری گوید: در تنگنای سختی از زندگی گرفتار شدم ، به حضور امام هادی علیه السلام رفتم ، وقتی در محضر او نشستم فرمود: ای اباهاشم درباره كدام نعمتی كه خداوند به تو داده است می توان شكر گذار او باشی ؟ من ساكت ماندم وندانستم چه بگویم . حضرت فرمود: خداوند ایمان را روزی تو كرد و به وسیله آن بدنت را از آتش دوزخ مصون كرد و عافیت و سلامتی را نصیب تو گردانید و تو را بر اطاعتش یاری نمود و به تو قناعت بخشید و از اینكه خوار و بی آبرو گردی حفظ كرد. ای ابا هاشم من در آغاز این نعمتها را به تو یاد آوری كردم چرا كه گمان بردم می خواهی از آن كسی كه آن نعمتها را به تو بخشیده است شكایت كنی و من دستور دادم صد دینار به تو بپردازند آن را دریافت كن.
این هم نشانه ای دیگر!!
نقل می کنند: فقیری از امام صادق (علیه السلام) کمک خواست حضرت یک خوشه انگور به او داد. فقیر گفت: شکر خدا که به من روزی رساند. سپس امام دو مشت انگور به او دادند. سائل باز شکر خدا کرد. بار سوم امام 20 درهم به او داد. باز هم خدا را سپاس گفت. بار دیگر امام پیراهن خود را به سائل بخشید. این دفعه فقیر با لحن خاصی از خود امام تشکر کرد. دیگر حضرت چیزی ندادند. اصحاب دانستند که اگر فقیر همچنان از خدا سپاسگزاری می کرد، باز هم امام به او کمک می کردند. (داستان راستان ص 91)
خلاصه سخن اینکه:
در پایان باید گفت كه انسانها باید خود را به این حسنه اخلاقی (شاکر بودن ) ملزم كرده و در جهت آن تلاش نمایند و كفران نعمت را از خود دور كنند تا سعادت دنیا و آخرت را شامل حال خود گردانند

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:09:00 ق.ظ ]




یک راه مهم برای جلب محبت الهی!
بعضی از عالمان اخلاق، صبر را دروازه ورود به مقام رضایت به مقدّرات الهی و مقام رضا را باب رسیدن به وادی محبت پروردگار دانسته اند. بنابراین دستیابی به مقام «رضا» و «محبت» پروردگار از آثار مهم صبر در همین دنیاست.

در فرهنگ اخلاقی، صبر عبارت است از وادار نمودن نفس به انجام آنچه كه عقل و شرع اقتضا می كنند و باز داشتن از آنچه عقل و شرع نهی می كنند.
«صبر» یك صفت نفسانی بازدارنده ای است كه دارای دو جهت عمده است: از یك سو گرایش ها و تمایلات غریزی و نفسانی انسان را حبس و در قلمرو عقل و شرع محدود می كند. از سوی دیگر نفس را از مسئولیت گریزی در برابر عقل و شرع باز داشته و آن را وادار می كند كه زحمت و دشواری پایبندی به وظایف الهی را بر خود هموار سازد. البته این حالت اگر به سهولت و آسانی در انسان تحقّق یابد، به آن «صبر» و هرگاه فرد خود را با زحمت و مشقّت بدان وادار سازد، «تصبّر» می گویند.
اقسام صبر:
1. گسستن و بریدن از خود و شهوات و خواستهای خود و به تعبیر اسلامی، پرهیز از لغزشها و گناهان (صبر بر معصیت).
2. تنظیم برنامه‌ها و تمرین و ممارست برای خودسازی و آمادگیهای روانی و تلاشهای سازنده و تسلیم و فرمانبرداری كامل از قوانین الهی (صبر در طاعت).
3. ظرفیت پذیرش رنجها را داشتن و گنجایش و قدرت تحمل همة مشكلاتی (مصایب) را كه قدم به قدم بر سر راه در كمین است (صبر برمصیبت) (رفعتی، جلال، ‌صبر بصیر، ص 162)
رسول اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: صبر سه قسم است: 1. صبر بر مصایب؛ 2. صبر بر طاعت؛ 3. صبر بر معصیت. (حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج 11، ص 187)
صبر نه تنها ریشه در ایمان دارد؛ بلکه در ایمان، نقش کلیدى دارد. از امام صادق (علیه السلام) حکایت شده است: «صبر، نسبت به ایمان مانند سر نسبت به بدن است، پس همان گونه که اگر سر برود بدن نیز از بین می رود؛ اگر صبر برود ایمان نیز از بین می رود»
آداب صبر:
1. دور كردن بی‌حوصلگی از خود، انسان نباید هنگام بروز مشكلات، تسلیم آن شود؛ بلكه با عزم قوی و ارادة جدی تصمیم بگیرد.
2. دوری از بی‌قراری و دلتنگی: هنگام مواجه شدن با مصایب و معضلات، گله و شكوه نكند، بلكه با امداد الهی استقامت ورزد.
3. گله نكردن از خداوند متعال: بلكه آن را مصلحت ببیند و آن را امتحان الهی بداند. (مضمون روایت از علی ـ علیه السّلام ـ ، مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 71، ص 86)
4. برای آن كه بیشتر به اهمیت صبر و آثار درخشان آن پی ببریم و نقش بسیار مهم و عمیق آن را در كسب فضائل و دوری از رذائل را درك كنیم. باید با سیره اولیاء‌الله آشنا شویم.
5. برای تحقق و پیدایش صبر باید با اجر و ثواب صابران در قرآن و احادیث آشنا شد.
طرح یک سوال مهم:
چرا خداوند صابران را دوست دارد؟ یعنی چرا صبر علت و زمینه جلب محبت الهی به بنده است؟
در قرآن کریم می‌خوانیم: «وَ اللهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ»؛[1] «خداوند صابران را دوست دارد»
این‌که چرا خداوند صبرکنندگان را دوست دارد؛ باید پاسخ آن‌را از اهمیت و ارزش صبر یافت که در این‌باره به طور خلاصه نکاتی بیان می‌شود:
1. دیندارى به معناى شناخت خداوند و پذیرش یگانگى ربوبیت او و تسلیم شدن در برابر دستورهاى او است. مؤمن کسى است که هم به خداوند معرفت دارد، هم‏ او را ربِ یگانه جهان می‌داند و هم از او پیروى می‌کند.[2] پیروى از دستورهاى خداوند جز با صبر و پایدارى در برابر وسوسه‌هاى شیطان و لشکریان جهل ممکن نیست؛ از این‌رو در روایات، رابطه صبر با ایمان را چونان رابطه سر با بدن دانسته‌اند، و هر کس که صبر ندارد از ایمان تهى است.[3]
افزون بر این؛ رابطه فضیلت‌هاى اخلاقى با صبر نیز مانند رابطه صبر با ایمان است؛ زیرا هیچ کار پسندیده اخلاقى جز با صبر و استقامت در برابر لشکریان جهل انجام‌پذیر نیست و از این‌رو است که برخى از علماى اخلاق گفته‌اند: «اکثر اخلاق داخل در صبر است».[4]
2. صبر نه تنها ریشه در ایمان دارد؛ بلکه در ایمان، نقش کلیدى دارد. از امام صادق (علیه السلام) حکایت شده است: «صبر، نسبت به ایمان مانند سر نسبت به بدن است، پس همان‌گونه که اگر سر برود بدن نیز از بین می‌رود؛ اگر صبر برود ایمان نیز از بین می‌رود».[5]
«صبر» یك صفت نفسانی بازدارنده ای است كه دارای دو جهت عمده است: از یك سو گرایش ها و تمایلات غریزی و نفسانی انسان را حبس و در قلمرو عقل و شرع محدود می كند. از سوی دیگر نفس را از مسئولیت گریزی در برابر عقل و شرع باز داشته و آن را وادار می كند كه زحمت و دشواری پایبندی به وظایف الهی را بر خود هموار سازد
از طرفى نیز صبر، نقش و ثواب عمل صالح در سیر و سلوک را ایفا می‌کند؛ همان‌طور که امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: «هر مؤمنى به بلایى گرفتار شود و بر آن بلا صبر کند، مانند پاداش هزار شهید را خواهد داشت».[6] از این‌رو همان‌طور که از آیات قرآن استفاده می‌شود، ایمان و عمل صالح، در کنار هم باعث تکامل انسان می‌شود، و صبر می‌تواند هر دو را براى انسان به ارمغان بیاورد و در حقیقت، پُلى به سوى رضایت پروردگار باشد.
3. صبر رمز حرکت به سوی خدا است؛ خداوند در فرازهای مختلف قرآن، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را امر به صبر فرموده که در برخی آیات، صبر به صورت مطلق و در برخی دیگر، صبر در موارد خاصى ستایش شده است. گویا می‌خواهد رمز پیروزى در تمام زمینه‌ها را صبر معرفى ‌کند و شاید علت همراه شدن آن با نماز[7] این باشد که نماز حرکت آفرین است و صبر، مقاومت را ایجاب می‌کند و این دو در کنار هم به نتیجه و پیروزى می‌رسند.
4. صبر وسیله وابستگى به خدا است و با اتکاء به نفس تلازم دارد. قرآن تأثیر صبر را فلاح و رستگاری براى صابر عنوان می‌کند.[8] این تأثیر به‌گونه‌اى است که می‌تواند انسان را از هلاکت نجات بخشیده و از قعر جهنم به سوى مراتب بالاى بهشت رهنمون شود.
نتیجه گیری:
بنابراین، با توجه به این موارد و مباحث دیگر درباره صبر می‌توان پی برد که چرا خداوند صابران را دوست دارد؛ و به طور کوتاه گفت که؛ صبر، با همه جوانب آن، انسان را در مسیر رسیدن به کمال الهی محافظت می‌کند، و خداوند هرچه را که به او برساند، دوست دارد.

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:09:00 ق.ظ ]




تاثیر صلوات در حسابرسی آخرت...

تاثیر صلوات در حسابرسی آخرت!
فرستادن صلوات و سلام بر پیامبر (صلی الله علیه و اله) و آل پیامبر (علیهم السلام) از طرف مومنان در حقیقت طلب كردن رحمت بر خودشان نیز است؛ زیرا در واقع پیامبر و ائمّه (علیهم السلام) واسطه فیض الهی هستند. اگر بر آنها صلوات نفرستیم، در واقع خود را از رحمت الهی محروم كرده ایم. بنابراین درود بر پیامبر (صلی الله علیه و اله) سبب پاكی اعمال و نیز قبولی آنها می شود، همچنین باعث اجابت دعاها، كفّاره گناهان، نورانی شدن در قیامت و راه پیدا كردن به بهشت نیز می شود.

در اهمیت صلوات همین بس که خداوند در قرآن کریم آن را ذکر خود و ملائکه دانسته و اهل ایمان را به آن دعوت کرده و فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا(احزاب/56) همانا خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود و رحمت می فرستند. ای اهل ایمان! بر او درود فرستید و آن گونه که شایسته است، تسلیم او باشید.» این ذکر پر اهمیت مطمئناً دارای آثاری شگفت انگیز در دنیا و آخرت است. در این یادداشت به اثر صلوات در حسابرسی روز قیامت پرداخته می شود. اثری که امام رضا(علیه السلام) درباره آن فرمودند: : «مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلى مایُكَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ، فَلْیَكْثُرْ مِنْ الصَّلوهِ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ، فَإنَّها تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْماً؛ کسی که نمی تواند کاری کند که با آن گناهانش زدوده شود پس زیاد بر محمد و خاندانش صلوات بفرستد که آن گناهان را به خوبی از بین می برد.»(شیخ صدوق، امالی، ص 131)
اعمال انسان در آخرت
حقوقی که انسان در دنیا با آن روبروست؛ دو نوع است. حقوقی الهی یا حق الله و حقوق اجتماعی یا حق الناس. حقوق الهی آن دسته از احکامی است که خداوند از انسان، انجام یا ترک آن را خواسته است و حق الناس، آن بایدها و نبایدهایی است که فرد باید نسبت به دارایی های مادی یا معنوی دیگران مراعات کند. برداشتن بدون اجازه ، یا خسارت زدن به اموال دیگران از حقوق مادی و بردن آبرو یا تهمت و غیبت دیگران، از حقوق معنوی است که بر عهده افراد می آید. کم کاری در رعایت حقوق خدا یا حقوق مردم سبب گناه می شود.
افراد باید تا می توانند، توشه ی اعمال صالح خود را سنگین تر کرده و بار گناهان خود را سبک کنند. به علاوه آنکه بخشیدن اعمال صالح به دیگران در روز قیامت سبب حسرتی جبران ناپذیر می شود. پس فرد باید تا می تواند، حق الناسی در آخرت بر عهده نداشته باشد ولی به علت احتیاج به پاداش اخروی، نیازمندی به شفاعت و رفع مشکلات احتمالی ناشی از کم کاری در حق الله و حق الناس، صلوات بهترین توشه و عمل مستحبی برای قیامت است
امام علی(علیه السلام) در حدیثی گناهان را سه دسته برشمرده و فرموده اند: «أَلَا وَ إِنَ الظُّلْمَ ثَلَاثَةٌ فَظُلْمٌ لَا یُغْفَرُ وَ ظُلْمٌ لَا یُتْرَكُ و ظُلْمٌ مَغْفُور؛ ظلم سه گونه است: نخست ظلمى که بخشیده نمی شود، ظلمى که رها نمی شود و ظلمى که بخشیده می شود.» در ادامه حضرت فرمودند: «ستمى كه بخشیده نمی شود شرك به خداست و ستمى كه بخشیده مى شود ظلم شخص به خود و خدا است اما ستمى كه رها نخواهد شد، حقوق مردم است که مجازات در آن شدیدتر از شلاق زدن و زخم شمشیر است.» (غررالحکم، حدیث2398) البته باید توجه داشت که حق الله که خدا می بخشد، نیازمند سببی برای بخشش الهی است و همانطور که از حدیث فهمیده می شود، حق الناس نیز قابل چاره جویی هرچند بسیار سخت است.
صلوات و حق الله
هر انسانی باید تمام تلاش خود را بکند که حقوق الهی را در دنیا کاملاً ادا کند و اگر حقی از حقوق الهی را ضایع کرده، باید آن را جبران کند. مثلاً نماز و روزه را بخواند و انجام دهد و اگر قضا شد، قضایش را به جا آورد. واجبات مالی خود را (خمس، زکات، کفارات، نذر و …) را بپردازد و کاملاً خود را برای حسابرسی در آخرت آماده کرده باشد. در این بین اگر کسی ناخواسته حقوقی از حقوق الهی بر عهده اش ماند، با شفاعت و رحمت الهی، خداوند آن حقوق را می بخشد. صلوات نیز ذکری است که سبب جلب رحمت الهی در آخرت شده و موجب بخشیده شدن این نوع کم کاری ها می شود. در حدیثی پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) فرمودند: « أَوْلَى النَّاسِ بِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَكْثَرُهُمْ عَلَیَّ صَلَاة» (طبرسی، مکارم الاخلاق،ص312) در این حدیث، صلوات سبب نزدیک شدن فرد به پیامبر در قیامت دانسته شده و از آنجا که ایشان، رحمةً للعالمین است؛ این تقرب موجب جلب رحمت خدا و شفاعت نبوی می شود.
پیامبر اکرم صلوات الله علیه فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد. (کنز العمال، ج 1، ص 489) و نیز فرمودند: بر من بسیار صلوات بفرستید که صلوات بر من نوری در قبر، نوری در پل صراط و نوری در بهشت خواهد بود. (بحار الانوار، ج 79، ص 64)
صلوات و حق الناس
از عدالت خداوند دور است که بی سبب افرادی را که به دیگران ظلم کرده اند، آبروی آنان را برده اند و خسارتی به آنان وارد کرده اند را ببخشد. بنابراین انسان باید تا جایی که می توانند در دنیا حقوق دیگران را رعایت کند و اگر از کسی حقی را ضایع کرده، از او حلالیت بطلبد. اگر این خسارت مادی است و فرد مقابل را نمی شناسد باید به اندازه آن، با اجازه مجتهد، صدقه دهد. به هر حال در مقابل حقوق مردم انسان نباید سهل انگاری کند ولی به هر حال ممکن است در این بین حقوقی باشد که فرد ناخواسته دچار آن شده باشد یا حلالیت خواهی بابت آن خطرهای جانی یا آبرویی جبران ناپذیری دارد. در اینگونه موارد به ناچار، حساب و کتاب و جبران آن حقوق به آن دنیا منتقل می شود. یعنی از کارهای خیر و نیک فرد بدهکار کاسته می شود و به حساب فرد طلبکار و مظلوم افزوده شده و به این صورت رضایت وی حاصل می شود. چه بسا هم فرد بدهکار جهنمی شود. در حدیث پیامبر اکرم(صلی الله علیه َوآله) به این موضوع اشاره شده و فرمودند: «انَّه لَیَأتی العَبدُ یَومَ القیامَه و قَد سَرَّته حَسَناتُهُ فَیَجییٌ الرَّجُلُ فیقولُ: یا رَبِّ ظَلَمَنی هذا فَیُوخَذُ مِن حَسَناتِهِ فَیُجعَلُ فی حَسَناتِ الّذی سَألَهُ، فما یَزالُ کذلکَ حتّى ما یَبقى لَهُ حَسَنةٌ، فإذا جاءَ مَن یَسألُهُ نَظَرَ إلى سَیِّئاتِهِ فَجُعِلَت مَع سیّئاتِ الرَّجُلِ، فلا یَزالُ یُستَوفى مِنهُ حتّى یَدخُلَ النارَ؛ در قیامت بنده به سبب كارهای خوبش، در حالی که خوشحال است وارد محشر می شود. ناگهان شخصی از راه می رسد و می گوید: خداوندا! این شخص[در دنیا] به من ظلم کرده است. پس از کارهای نیک او گرفته می شود و به آن مظلوم داده می شود تا جایی که کار خوب و حسنه ای برای بدهکار باقی نمی ماند، ولی هنوز طلبکار راضی نشده و حقش را طلب می کند، آنگاه از گناهان طلبکار برداشته به بدهکار می دهند تا جایی که آن بنده، جهنمی می شود.»(ری شهری، میزان الحکمه، ج6، ص535)
بزرگترین اجرها و بیشترین حسنات در ازای صلوات بر پیامبر به اشخاص اختصاص می یابد. زیرا در حدیثی از امام باقر یا امام صادق(علیهماالسلام) روایت شده: «أَثْقَلُ مَا یُوضَعُ فِی الْمِیزَانِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ الصَّلَاةُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِه ؛ سنگین ترین عملی که در روز قیامت در ترازوی عمل بندگان قرار می گیرد، صلوات بر محمد و اهل بیت اوست.» (حمیری، قرب الإسناد، ص14)
بنابراین اگر فردی در قیامت ناچار باشد از ثواب ها و حسناتش برای جبران حقوق مردم، خرج کند؛ بهترین توشه صلوات بر محمد و آل محمد است.
کلام پایانی
قیامت روز حسرت است؛ زیرا بهشتیان حسرت کم بودن اعمال نیک خود را می خورند و جهنمیان نیز دچار حسرت بهشت اند. بنابراین افراد باید تا می توانند، توشه ی اعمال صالح خود را سنگین تر کرده و بار گناهان خود را سبک کنند. به علاوه آنکه بخشیدن اعمال صالح به دیگران در روز قیامت سبب حسرتی جبران ناپذیر می شود. پس فرد باید تا می تواند، حق الناسی در آخرت بر عهده نداشته باشد ولی به علت احتیاج به پاداش اخروی، نیازمندی به شفاعت و رفع مشکلات احتمالی ناشی از کم کاری در حق الله و حق الناس، صلوات بهترین توشه و عمل مستحبی برای قیامت است. همانطور که پیامبر اکرم صلوات الله علیه فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد. (کنز العمال، ج 1، ص 489) و نیز فرمودند: بر من بسیار صلوات بفرستید که صلوات بر من نوری در قبر، نوری در پل صراط و نوری در بهشت خواهد بود. (بحار الانوار، ج 79، ص 64)

ادامه »

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:07:00 ق.ظ ]




آیا خوانندگی زنان حرام است؟+نظر مراجع تقلید
قم فردا: این روزها شاهدیم که در برخی محافل، زنان به عنوان خواننده حضور دارند؛ اما حکم شرعی این موضوع چیست.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا، آیا شنیدن صدای زنان به عنوان خواننده، از نظر شرعی دارای اشکال است؟ این پرسشی است که ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده است. برای رسیدن به پاسخ برای این پرسش، باید دو فرض را مدنظر قرار داد.

فرض اول، هنگامی است که این خوانندگی موجب غنا شود. در تعریف غنا آمده که عبارت است از ترجیع صدا و گرداندن آن در حلق خواننده، به نحوى که طرب ‏انگیز و مناسب با مجالس لهو و گناه باشد. در چنین فرضی، نظر تمامی علما بر حرام بودن است.
اما در فرض دوم، یعنی غنا نداشتن صدای خواننده زن، میان علما اختلاف نظر وجود دارد.

با این توضیحات، پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:

حضرت آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای (مد ظله العالی):
اگر صداى زن (چه به صورت تک خوانی و یا همخوانی با زنان و یا با مردان ) به صورت غنا نباشد و گوش دادن به صداى او هم به قصد لذت و ریبه نباشد و مفسده‌‏اى هم بر آن مترتّب نشود، اشکال ندارد، اگر مفسده داشته باشد و یا تحریک شهوت بکند، جایز نیست.

آیت الله سیستانی (مد ظله العالی):
آواز خواندن زن حرام نیست؛ مگر اینکه مشتمل بر ترقیق و تحسین که عادت مهیج شهوت شنونده باشد. در این صورت بر مردان هم حرام است و منظور از آن سخن باطلی است که با آوازی خوانده می‌شود که مناسب مجالس لهو و لعب باشد.

آیت الله مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
کلیه آهنگ‌ها و صداهایى که مناسب مجالس لهو و فساد است، حرام و غیر آن جایز است و فرقى در این قسمت میان مرد و زن نیست؛ ولى خوانندگى نوع مباح براى زنان در صورتى جایز است که مجلس مخصوص به جنس خودشان باشد، خواه دسته جمعى بخوانند یا به تنهایى.

آیات عظام امام خمینى (ره)، فاضل لنکرانی (ره)، بهجت (ره)، صافى گلپایگانی و وحید خراسانی (مد ظلهم العالی):
گوش دادن به صدای خوانندگی زن مطلقاً جایز نیست.

آیات عظام تبریزى (ره) و نورى همدانی (مدظله العالی):
گوش دادن به آواز زن اگر غنا نباشد و باعث التذاذ جنسى و تهییج شهوت نشود و مفسده‌‏اى بر آن مترتب نگردد، اشکال ندارد

موضوعات: احکام  لینک ثابت
 [ 09:07:00 ق.ظ ]




چرا امام علی (ع)بعداز جریان سقیفه از آیات قرآن خصوصا آیه 3سوره مائده که درمورد واقعه غدیر خم است به نفع خود استدلال نکردند،اما حضرت زهرا(س)بعداز غصب فدک وحقشان به مسجد رفته وباآیات الهی استدلال نمودند؟

سقيفه كودتا بود و كودتاگران سقيفه جاهل نبودند تا امام آنان را آگاه نمايد و بر اشتباه و سوء برداشت هم نبودند تا امام با احتجاج و استناد به قرآن و حديث آنان را به راه صواب آرد. آنان خود شاهد شأن نزول اين آيات بودند و بارها و بارها از زبان پيامبر بيان اين آيات را شنيده بودند و تصريح هاي پيامبر در مورد امام علي و … را مي دانستند و خود در غدير شاهد و بيعت كننده با امام بودند و …
آنها اصلا از امام نظر نخواستند و سؤال نكردند و توضيحي نطلبيدند و اجازه سخن به امام ندادند تا امام به آيه و روايت استناد كند. اصلا در سقيفه و بعد از سقيفه (تا زمان شوراي شش نفره) امام فرصت و مجال سخن گفتن نيافت تا بخواهد دليل و برهان بياورد.
امام و ياران با وفايش بر بالاي جنازه مقدس رسول خدا به تجهيز ايشان مشغول بودند كه آنان در سقيفه جمع شدند و با استدلال هاي خود انصار را كنار زدند و با ابوبكر به عنوان خليفه بيعت كردند و بعد هم با زور از همه از جمله امام خواستند كه بدون چون وچرا بيعت كند.
بله اگر مجلس شور و بحث و اعلام نظر تشكيل شده بود و به امام هم آگاهي داده بودند و امام حاضر نشده بود يا دليل و برهان نياورده بود، اشكال شما وارد بود ولي اصلا اجازه اين كارها را ندادند.
بله امام بعدها در شوراي شش نفره اي كه عمر براي تعيين خليفه تشكيل داد و در دوران خلافت خود به كرات ادله قرآني و برهاني و روايي سزاوارتر بودن خود را بيان كرد تا در تاريخ ثبت شود و حجت بر مردم آن زمان و آيندگان تمام گردد.
بله حضرت زهرا به خاطر اين كه زن بود و دختر پيامبر و مورد احترام در جامعه اسلامي، از فرصتي كه برايش پيش آمد استفاده كرد و به مسجد رفت و سخنان خود را گفت و خليفه هم گمان نمي كرد امر به آنجا برسد و گر نه به ايشان هم اجازه سخن نمي دادند.
وقتي خلافت از شوهرش و فدك از خودش به زور گرفته شد، ايشان به مسجد رفت و احتجاج كرد. خليفه بر اين گمان بود كه ايشان سخني عليه خلافت نخواهد گفت و اگر هم بخواهد سخن بگويد ، سخناني آتشين و انقلاب خيز نتواند گفت و لازم نمي ديد بيش از آن حرمت او را بشكند و زمينه هاي اعتراض عليه خود را فراهم آورد از اين رو وقتي ايشان به مسجد تشريف آوردند او را با احترام پذيرفت و دلجويي كرد و وعده ها داد. ولي وقتي با سخنان آتشين و برهان هاي محكم او مواجه شد و به قول معروف پاي چراغ را تاريك ديد، حرمت گذاري را وانهاد با توهين صريح به او و شوهرش، ايشان و ديگران را خاموش كرد. (1)

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:06:00 ق.ظ ]




مقصود از عبادت کردن خدا چیست؟ آیا عبادت کردن فقط از طریق خواندن نماز است؟
‏عبادت معنای وسیعی دارد که هم شامل بعضی امور واجب و تکالیف الهی می شودو هم بعضی اموری را که مستحب است، در بر می گیرد.
عبادت در لغت به معنای انجام فرائض (واجبات) دینی به قصد قرب الهی و انجام دستور او و پرستش و بندگی است.(1)
بنای اصلی عبادت، اعتراف به بندگی خدا است، در این صورت گسترة عبادت علاوه بر واجبات و مستحبات، امور مباح را نیز در بر می گیرد و آن را به مستحب تبدیل می کند. تشنه، اگر هنگان نوشیدن آب شکر خدا را به جا آورد، این کار او عبادت محسوب می شود، پس عبادت تنها در خواندن نماز و گرفتن روزه نیست! اعتراف به بندگی خدا و هر کار مثبتی را به یاد او انجام دادن عبادت است. در عین حال شاخص اصلی و مصداق برتر عبادت، در انجام واجبات خلاصه می شود. آنچه از طرف خداوند و پیامبرش در مورد رعایت حقوق انسان ها و چگونگی ارتباط با مردم بیان شده نیز عبادت محسوب می شود. رعایت حق الله، حق النّاس و حق النفس عبادت است. کسب روزی حلال که انجام وظیفه در مقابل خود و خانواده است، عبادت محسوب می شود.
امام سجاد(ع) فرمود: « هر کس به واجبات خدا عمل کند، از عابدترین مردم است».(2)
خوب است در پایان به بعضی دیگر از مصادیق عبادت که از مستحبات است اشاره کنیم.
رسول گرامی اسلام(ص) فرمود: «نگاه به عالِم، نگاه به امام عادل، نگاه به پدر و مادر از روی مهربانی و رحمت، نگاه به برادر دینی که در راه خدا دوستش بداری، عبادت است».(3)
نگاه به صورت دانشمند و یا مهربانانه به چهره پدر و مادر نگاه کردن مثل انجام تکلیف با سختی و مشقت همراه نیست و هزینه نخواهد داشت اما چنین نگاهی را عبادت شمرده اند، زیرا انسان هر کار یا هر عملی را هر چند بدون صرف وقت و بدون مشقت اما با اخلاص و برای خدا انجام دهد، عبادت محسوب می شود

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:01:00 ق.ظ ]




مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل می كنند كه می فرمودند: « اگر كسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن كند. »
مطالب زیر گزیده ای از توصیه ها و وصایای آیت الله سید علی اقا قاضی طباطبایی(ره) است كه به شاگردان و اطرافیان خود فرموده اند و ما آن ها را به اختصار ذكر می نماییم. باشد كه كلامش چون صاعقه ای بر قلبمان بدرخشد و راهنمایمان در تاریكی ها باشد.
نماز
شما را سفارش می كنم به اینكه نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها به جا بیاورید و آن نمازها با نوافل، 51 ركعت است؛ پس اگر نتوانستید، 44 ركعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آنها را به جا آورید، حداقل نماز توابین را بخوانید [ نماز اهل انابه و توبه هشت ركعت هنگام زوال است ].
مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل می كنند كه می فرمودند: « اگر كسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن كند. »
مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی می فرمایند: روزی یكی را به محضر آقای قاضی آوردند كه مثلا آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش كند. مرحوم آقای قاضی فرموده بودند: « به این آقا بگویید كه نماز را در اول وقت بخواند. »بعد معلوم شد كه آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر می انداخته است.
اما وصیت های دیگر، عمده آنها نماز است. می فرمودند نماز را بازاری نكنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ كردید همه چیزتان محفوظ میماند و تسبیح صدیقه كبری سلام الله علیها كه از ذكر كبیر به شمار می آید و آیت الكرسی در تعقیب نماز ترك نشود.
دعا در قنوت نماز
آقای قاضی به شاگردان خود دستور می دادند این دعا را در قنوت نماز هایشان بخوانند: « اللهم ارزقنی حبّك و حبّ ما تحبه، و حبّ من یحبّك، والعمل الذی یبلغنی إلی حبّك واجعل حبّك احبّ الاشیاء إلی. »
قرآن
آیت الله نجابت می فرمودند: آیت الله میرزا علی قاضی به مرحوم آیت الله شیخ علی محمد بروجردی (از شاگردان برجسته آقای قاضی) فرموده بودند كه: « هیچ گاه از قرآن جدا مشو و ایشان تا آخر عمر بر این سفارش آقای قاضی وفادار و پایبند بود. هر وقت از كارهای ضروری و روزمره فارغ می شد، قرآن می خواند و با قرآن بود. »
آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند: « چند سفارش ایشان عبارت است از: اول روخوانی قرآن. می فرمودند قرآن را خوب و صحیح بخوانید. توصیه دیگر ایشان راجع به دوره تاریخ اسلام بود. می فرمودند یك دوره تاریخ اسلام را از ولادت حضرت پیغمبر(ص) تا 255 هـ.ق یا 260 هـ.ق بخوانید. و بعد از عمل به این ها می فرمودند برو نمازشب بخوان! »
آیت الله قاضی در نامه ای به آیت الله طباطبایی می فرمودند: « دستورالعمل، قرآن كریم است؛ فیه دواء كل دواء و شفاء كل عله و دوا كل غله علماً و عملاً و حالاً. آن قره العیون مخلصین را همیشه جلوی چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صورت و آداب دیگر، خصوص در بطون لیالی…»
و نیز:« بر شما باد به قرائت قرآن كریم در شب با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن نوشیدنی و شراب مؤمنان است. تلاوت قرآن كمتر از یك جزء نباشد. »

صفحات: 1 · 2

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 08:59:00 ق.ظ ]