نرجس
 
   



قال امام علی (ع):آب باران را بیاشامید که بدن را پاک وبیماریها را از بین می برد……………………..

موضوعات: کلام نور  لینک ثابت
[دوشنبه 1394-09-30] [ 08:21:00 ق.ظ ]




انسان بزرگ نمی شود جز به وسیله فکرش.شریف نمی شود جزبه واسطه رفتارش وقابل احترام نمی گرددجز به سبب اعمال نیکش…….

موضوعات: حکیمانه, آیا می دانید:  لینک ثابت
 [ 08:18:00 ق.ظ ]




فراغت را با رفاقت با خدا باید پر کرد…………..!!!!!!!!!!!!

موضوعات: حکیمانه  لینک ثابت
 [ 08:16:00 ق.ظ ]




کسی که برایت آرامش می آورد مستحق ستایش است!

در زیستن بشناس!

نه در گفتن.

در گفتار همه آراسته اند…..!!!!!!!!!!!!!

موضوعات: حکیمانه  لینک ثابت
 [ 08:14:00 ق.ظ ]




تعجیل در الفرج آقا امام زمان صلوات…….

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:11:00 ق.ظ ]




گل نرگس فدای رنگ بویت/نصیبم کی شود دیدار رویت/

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:09:00 ق.ظ ]




سر خوش آن عیدی که ان بانی نو/از کنار کعبه بنماید ظهور/قلبها را مهر هم عهدی زند/از حرم بانک اناالمهدی زند/…….

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:06:00 ق.ظ ]




اقا ردای سبز امامت مبارک……..

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:03:00 ق.ظ ]




از جمله اخلاق همسر داری مدارا کردن است……

“امیر الومنین (ع) می فرماید:همیشه با همسرت مدارا کن وبا اونیکی همنشین کن تا زند گیت با صفا شود”

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
[شنبه 1394-09-28] [ 08:20:00 ق.ظ ]




2-تمکین:واجب است زن نسبت به خواسته مرد در مسئله کام گیری تسلیم باشد ومستحب است در این زمینه پیش قدم شده آمادگی خود را اعلام نماید

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:16:00 ق.ظ ]




مرد حقی بر همسرش دارد وآن حق این است که چنانچه او را صدا زند پاسخ دهد وهنگامی که او را دستور بدهد سرپیچی نکندوجواب مخالف ندهد وبا او مخالفت نورزد…….

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:12:00 ق.ظ ]




اطاعت….

امام باقر (ع) فرمود:زنی به محضر رسول الله آمدوگفت:حق شوهربر زن چیست؟فرمود:اطاعت از شوهر وپرهیزاز  عصیان نسبت به او

موضوعات: کلام نور  لینک ثابت
 [ 08:07:00 ق.ظ ]




حضرت امام صادق(ع):سه چیز در زندگی را کدر وتیره می سازد:پادشاه ستمکر.همسایه بد زبان.زن بد زبان نامرمان.

موضوعات: کلام بزرگان  لینک ثابت
[دوشنبه 1394-09-23] [ 08:29:00 ق.ظ ]




پیامبر اکرم (ص):

 

 

هر که کفالت وسرپرستی سه دختر یا سه خواهر داشته باشد بهشت بر او واجب میشود…..

موضوعات: کلام نور  لینک ثابت
 [ 08:22:00 ق.ظ ]




رسولخدا (ص) فرمود: هیچ  مردی نیست که در خانه به همسرخود کمک کند جز آنکه به عوض هرمویی که در تن دارد ثواب یکسال عبادت که شب هایش به نماز و روزهایش به روز گذشته .

موضوعات: آیات وروایات, خانواده  لینک ثابت
 [ 08:18:00 ق.ظ ]




نگران فردایت نباش .خدای دیروزوامروزت .فردا هم هست .خوشبختی یعنی نگاه خدا….!!!!!!!!!!!!!

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
[سه شنبه 1394-09-17] [ 09:17:00 ق.ظ ]




آنچه از سر گذشت.شد سرگذشت….حیف بی دقت گذشت.اما گذشت .اما گذشت….تا که خواستیم یک “دوروزی"فکرکنیم"بر در خانه نوشتند.در گذشت……

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:14:00 ق.ظ ]




هیچ دعایی را کوچک نشمارید.شاید استجابت در همان دعا باشد.هر کس بعد از نماز یک دعا پیش خدا محل دارد که حاجت بگیرد.آن وقت بلند میشود ومی رود.تا نمازرا خواندی بلند نشو ونرو…..

تعقیبات بخوان .دعا بخوان.همانطور که با دبادک بدون دنباله بالا نمی رود.نماز هم بدون  تعقیبات بالا نمی رود..بعد از نمازحتما تعقیبات بخوان .بنشین در خانه خدا وگدایی کن وحاجت بخواه……..

شاید همین امشب دعایت گرفت .انسان باید در گدایی از خدا سماجت کند.خود خدا می فرماید….شما بخوانید مرا من مستجاب می کنم دعایتان را…….

 

 

                                                                           “آیت الله مجتهدی تهرانی رحمه الله علیه”

موضوعات: کلام بزرگان, آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:10:00 ق.ظ ]




کلامی از نور.............
موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
[دوشنبه 1394-09-16] [ 08:29:00 ق.ظ ]




کلامی از نور.............
موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:25:00 ق.ظ ]




شنیده بود که چادر همانند صدفی از مروارید وجودش محافظت میکند به همین دلیل چادر به سر گذاشته بود بعد از مدتی دچار مزاحمت نا اهلان شده بود وعلت را جستجو میکردگویا نشنیده بود نباید همچون صدف هایی که دهان باز میکنند ومروارید درونشان را آشکار میکنندچادرش را بگشاید واندام زیبایش را بنمایاند.         برگرفته از رواق

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:24:00 ق.ظ ]




از تماس تازیانه ها هر تنی آزرده بود.صحنه عباس را اگر میدیدبی شک مرده بود.از همان ساعت که سقا رفته سمت علقمه .حال زینب مثل زن هایی برادرمرده  بود.خواست داغوش خود گیرد حسینش را نشد.

بس که تیر ونیزه بر جسم حسینش خورده بود.فکر میکردندنفرین کرده در حالی که او دستهایش  را برای شکر بالا برده بود…..

موضوعات: درد دل  لینک ثابت
[یکشنبه 1394-09-15] [ 09:01:00 ق.ظ ]




پاک ماندن… ارزش دویدن را دارد حتی با کفشهای پاره……

موضوعات: حکیمانه  لینک ثابت
 [ 08:45:00 ق.ظ ]




شعر من انگار تو را می خواند.قلم کاغذ وخودکار تو را می خواند.چشم با اینکه شده خیره به راهت اما.پلک تا می زند هر بار تو را می خواند.

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:44:00 ق.ظ ]




انسانی موضوعی است که در قرآن و نهج البلاغه و روایات ائمه معصومین (ع) همواره مورد توجه بوده است ؛ نویسندگان زیادی سعی کرده اند در این مورد کتابهای زیادی بنویسند من جمله: حضرت جوادي آملي در کتاب كرامت در قرآن در اين باره مي‌فرمايد: «مايه كرامت آدم و نسل آدم، همان روح الهي اوست و چون خداوند اين روح الهي را به انسان داد، فرمود: «فتبارك الله احسن الخالقين». قبل از مرحله انسانيت همة آثار صنعي كه در باره انسان صورت پذيرفت، بين انسان و حيوانات ديگر مشترك است؛ يعني اگر نطفه‌اي از صلب و ترائب خارج مي‌شود و در رحم قرار مي‌گيرد، و اگر نطفه علقه مي‌شود، بعد مضغه مي‌گردد و بعد جنين مي‌شود، اين مراحل، هم در انسان است و هم در حيوانات. از اين جهت، فرقي بين انسان و ديگر حيوانها نيست. اگر در جنين، نفس نباتي هست و كم كم به مرحلة نفس حيواني مي‌رسد، اين تحويل در انسان و حيوان يكسان است. امتياز انسان از ساير حيوانات در ناحية روح الهي اوست».
حضرت امام(ره) در تقریرات فلسفه در این باره می فرمایند: اين مقام انسانيت، همان است كه از آن به ابو البشر نوراني و روحاني تعبير نموده كه در واقع، عبارت از نور و روح محمديه مي‌باشد که قبل از تمام موجودات حتی ملائکه به وجود آمد، نه آدمي كه از بهشت رانده شد و در دامنة كوه سرانديب هبوط نمود: «آن ابوالبشر عبارت از نور نوراني محمد(ص) است كه مظهر اسم اعظم الهي بود؛ لذا در روايات فرمودند: «سبحنا فسبحت الملائكة و قدسنا فقدست الملائكه» پس آن آدم روحاني، ابوالبشرِ نوراني اولي است كه به ملائكة الله تعليم الهيه داد و ملائكه از اظلّه او هستند. منتها اين آدمي كه در دامنة كوه سرانديب افتاد، ابوالبشر روحاني نمي‌باشد، بلكه اين آدمي بود. منتها آنچه ما بالقوه داريم، او بالفعل داشته است وليكن اين آدم بعد از وجود ملائك بود، ولي آن ابوالبشر روحاني قبل از تمام موجودات است و صدور ملائك هم، از اوست.»

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
[شنبه 1394-09-14] [ 08:51:00 ق.ظ ]




در قرآن به قدری زیاد است که مكررا در آيات و روايات به آن اشاره شده است. « بعثت رسول اکرم صلى الله علیه و آله، هدفى حکیمانه و اجتماعى دارد که به زندگى مردم مربوط است. این هدف به روحیه، اخلاق و تربیت افراد مربوط مى شود. باید گفت اساس و محور اخلاق اسلامى، کرامت نفس است» ؛ زیرا بدون توجه به کرامت انسانى، هر نوع اخلاق و تربیتى رنگ مى بازد. کرامت، عزت و بزرگوارى نفس، چیزى جز احساس عظمت و پرهیز از حقارت نفس نیست و پیامبر اسلام مى فرماید: « اِنّما بُعِثْتُ لِاُتَمِّمَ مَکارِمَ الْاَخْلاق؛ من مبعوث شده ام که مکارم اخلاق را تکمیل کنم».
مکارم اخلاق؛ یعنى اخلاق کریمانه و بزرگوارانه که کرامت انسانى در آن محور قرار مى گیرد. «هر مکتب و روش اخلاقى، یک محور و یک اصل دارد که دستورهاى اخلاقى آن مکتب پیرامون آن گرد مى آیند. مثلا محور اخلاق بودایى، آزادى و رهایى از خواهش هاى نفسانى است. محور اخلاق مانوى، خلاصى از رنج زندگى و محور اخلاق کلبى، بى نیازى از وسایل زندگى؛ محور اخلاق اپیکورى، لذت و محور اخلاق مارکسیستى، منافع مادى و تنازع بقا؛ محور اخلاق ماکیاولى، سیادت و آمریت و محور اخلاق نیچه اى، زور و قدرت است، ولى محور اخلاق اسلامى، احساس شخصیت انسانى است. اگر مى گوییم انسان ارزشمند است، یعنى جوهره - اى ارزشمند دارد که انسانیت اوست. بر همین اساس مى گوییم مکتب اسلام، مکتب انسانیت دوستى است، نه مکتب انسان دوستى». پس انسان ها مى توانند از فطرت خود؛ یعنى ارزش هاى انسانى (انسانیت)، منحرف و به حیوانى انسان نما تبدیل شوند.
ارتباط سازنده با هر موجودى، فقط با توجه ویژه به ارزش ها و ظرفیت هاى آن موجود به دست مى آید. ارزش طلا در زینت؛ ارزش آهن در استحکام؛ ارزش لباس در پوشش؛ ارزش گندم در نان و ارزش هر موجودى بر اساس انتظار از کارآیى اوست. بنابراین، استفاده بیهوده از هر موجودى به معناى ضایع کردن و نادیده گرفتن آن موجود است. انسان نیز ارزش و اصالتى دارد که بر اساس آن، هدف مشخصى را دنبال مى کند.
خداوند بزرگ درباره انسان مى فرماید: « وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ؛ و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتیم.» (اسراء: 70) انسان نه تنها خود کرامت دارد، بلکه نسبت به دیگر موجودات نیز از کرامت نسبى بهره مند است: « فَضَّلْناهُمْ عَلى کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً؛ آنها را بر بسیارى از آفریده هاى خود برترى آشکارى دادیم.» (اسراء: 70)؛ زیرا انسان در اصل، منسوب به خداست. « وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی؛ و از روح خویش در آن دمیدم.» (ص:72) ارتباط با انسان از این جنبه که موجودى الهى است، شرایط ویژه اى دارد. از نظر اسلام، انسان، موجودى شرور و بدذات نیست. ازاین رو، اگر در زندگى به انحراف کشیده مى شود، از ارزش هاى ذاتى و درونى خود دور شده و به عوامل منحرف کننده خارجى پاسخ مثبت داده است. اگر تمام سفارش هاى رسول خدا صلى الله علیه و آله به انسان ها و نیز رفتارهاى آن حضرت را در ارتباط با دیگران جمع آورى کنیم، عنصرى مشترک در میان آنها به چشم مى خورد که توجه ویژه به انسان در جایگاه یک موجود ارزشمند است؛ یعنى موجودى که فطرتى اصیل دارد. بنابراین، توجه به کرامت انسانى و احیاى آن را مى توان یک اصل در همه رفتارها و گفتارهاى پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله دانست.
اگرچه به کرامت انسان از ديرباز درمنابع ديني پرداخته شده است اما چون امروزه اين مقوله،بامباحث حقوق بشر رابطه اي ناگسستني يافته است،ضرورت بازشناسي،تحليل و تبيين آن در ارائه ديدگاه قرآن کريم براي پرسش هاي پيش رو در عصر حاضر،بيش از هر زمان احساس مي شود.
کرامت انسان از مباحث مهم در حوزه ي انسان شناسي است که درمکاتب مختلف الهي و بشري رويکردهاي متفاوتي را موجب گرديده است. در اديان آسماني بويژه دين مبين اسلام و بالاخص درکتاب آسماني مسلمانان و سيره نبوي و ائمه اطهار (عليهم السلام)مباني گران سنگي از کرامت انسان ارائه گرديده است.اما پژوهش درحدود و ثغورکرامت انسان، مباني و خاستگاه آن و چيستي و ماهيت آن،عناصر کرامت ستيز و پرداختن به آثار و لوازم و مؤلفه هاي کرامت انسان در طول تاريخ اسلامي کمتر مشاهده مي شود؛که ضرورت پرداختن به اين امر،بويژه در دنياي معاصر، جهت تبيين ديدگاه هاي اسلام در زمينه ي حقوق بشر،ضروري است.

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:49:00 ق.ظ ]




 معني بزرگواري و بخشش و ارزشمندي مي باشد و به همين ترتيب شخص کريم انساني است بزرگوار، با شخصيت و داراي ويژگي ها و ارزشهاي اخلاقي. تکريم شخصيت انسانها و احترام و بزرگداشت آنها از جمله اموري است که فراوان مورد توجه و سفارش دين عزيز اسلام قرار گرفته است. خداي تعالي در قرآن کريم، با عنايت به همين مسئله پيامبر خويش را به وصف «رحمة للعالمين» معرفي کرده و در جاي ديگر مي فرمايد: «فبما رحمه من الله لِنتَ لهم و لو کنت فظّاً غليظ القلب لانفضّوا من حولک» (سوره آل عمران- 159).
از طرف ديگر خداوند حکيم در مورد فضيلت و کرامت و بزرگي شأن نوع بشر فرموده است: « ولقد کرّمنا بني آدم و حملناهم في البرّ و البحر و رزقناهم من الطّيبات و فضّلناهم علي کثير ممّن خلقنا تفضيلا» (سوره إسراء- 70).
در جامعه اي که مورد نظر اسلام و قرآن است، هر انساني محترم و داراي شخصيت و کرامت مي باشد. اين تکريم و بزرگداشت از دو زاويه قابل نگاه و بررسي است؛ يکي از جانب خود شخص مي باشد؛ به اين معني که با شناخت مقام «خليفه الهي» خويش و اينکه اشرف مخلوقات است، قدر و منزلت خود را بداند و اين گوهر گرانمايه را براي خود حفظ نمايد. اما اين تکريم را مي توان از بعد جامعه هم در نظر گرفت. يعني در جامعه اسلامي انسانها علاوه بر حفظ کرامت خودشان، موظف به تکريم و تجليل ديگران نيز هستند و نبايد از آن کوتاهي و غفلت کنند.

موضوعات: آیات وروایات, پزشکی  لینک ثابت
 [ 08:48:00 ق.ظ ]




اینها  موجب فراموشی  میشود…..

خوردن سیب.خوردن پنیر.خوردن گشنیز.خواندن نبشتن روی قبر.خوردن نیم خورده موش.راه رفتن  میان دوزن..حجامت کردن در گودی پشت گردن……

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:30:00 ق.ظ ]




خوردن عدس قلب را رقیق ودر سرعت جریان اشک چشم موثراست

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:26:00 ق.ظ ]




خدایا....
موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:15:00 ق.ظ ]




روزتون را با کلام نور آغازکنیم....
موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:13:00 ق.ظ ]




روزتون را با کلام نور آغازکنیم....
موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:07:00 ق.ظ ]




موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
[دوشنبه 1394-09-09] [ 08:55:00 ق.ظ ]




هرکسی راکه می بینید مشغول کشمکش با مشکلات زندگیش است پس با همه مهربان باشید……

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 08:54:00 ق.ظ ]




سر تا پایمان  را خلاصه کنند.میشوم"مشتی خاک”

که ممکن   بود"خشتی"باشد در دیوار خانه با “سنگی” در دامان کوه یاقدری"سنگریزه"درانتهای یک اقیانوس.شاید “خاکی"از گلدان یا حتی “غباری"بر پنجره

 اما ما رادا این میان برگزیدند:برای نهایت….برای شرافت….

موضوعات: درد دل  لینک ثابت
 [ 08:39:00 ق.ظ ]




ما چه حکومتی را بپذیریم  که در راس آن مثل آقای خامنه ای  را پیدا کنیم ؟که بهتر ازایشان که با تمام وجود مقابل دنیا ی زورگو وبی منطق ایستاده است ودنیا هم از ایشان حساب می برد.ما باید او را کمک کنیم…ایشان نعمت بزرگ خداست.اگر قدر ایشان را ندانیم چوب می خوریم……

 

                                                                                          “به نقل  از آیت الله صافی گلپایگانی.دام عزه”

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 07:35:00 ق.ظ ]





تردیدی نیست که میانگین سن ازدواج در سال های اخیر بالا رفته است و جوانان به دلایل زیادی از جمله مشکلات معیشتی، نبود مسکن، نداشتن شغل و یا امور دیگری همچون سختگیری خانواده ها، و مطالبات و خواسته های غیر منطقی و مسائل دیگری از این قبیل نمی توانند در سال ها ی آغاز دورة بلوغ ازدواج کنند و این امر به سهم خود می تواند مشکلات و عواقب زیادی را در پی داشته باشد که در جای خود باید مورد بررسی قرار گیرد و مسئولان باید برای حل آن تدبیری بیندیشند. در رابطه با موضوع بحث ما نیز بسیاری معتقدند بالا رفتن سن ازدواج در پآیین آمدن سطح حجاب و عفاف و رواج بی بندوباری و بی عفتی در بین جوانان مؤثر است زیرا طبیعت زن خودنمایی و جلوه گری در برابر جنس مخالف است و اگر از راههای صحیح و شرعی ارضا نشوند چه بسا به سراغ راههای دیگر بروند و حجاب و عفاف آنان آسیب ببیند، بی حیایی و بی حجابی رونق گیرد.
7- دوری از خانواده
اکنون شرایط تحصیل فرزندان به گونه ای است که بسیاری از دختران ناچارند کانون گرم خانواده را ترک کنند و برای ادامه تحصیل به شهرهای دیگر بروند و سال ها در محیط مدرسه و دانشگاه و خوابگاه های دانشجویی که گاه بعضاً نامناسب هم هستند زندگی کنند و از مهر و محبت والدین و مراقبت های رفتاری و عاطفی زیاد نتوانند استفاده کنند، برخی از پدر و مادرها نیز سرکشی و مراقبت از آنها را جدی نمی گیرند و وظایف خود را به درستی انجام نمی دهند، روشن است که در این صورت آسیب پذیری فرزندان افزایش می یابد و احتمال تأثیرپذیری دختران کم تجربه و جوان از القائات سوء دشمنان و وسوسه های خناسان که مطابق میل و خواهش نفسانی آنها نیز هست، بسیار زیاد می شود.
8- دین زدایی بیگانگان
روشن است که همه کشورهای اسلامی به ویژه کشور عزیزمان ایران و نظام مقدس جمهوری اسلامی در حال حاضر مورد شدیدترین تهاجمات فرهنگی قرار دارد و استکبار جهانی با امکانات بسیار گسترده و بکارگیری دهها و صدها فرستنده رادیویی و تلویزیونی و کانال های بی شمار ماهواره ای و شبکه های گسترده خبری و رسانه ای و صرف میلیاردها دلار، به شدت می کوشد ارزش های معنوی و اخلاقی و اعتقادات دینی را زیر سؤال ببرد و جوانان مسلمان را از پایبندی به آموزه های دینی دور سازد و آنان را به سمت اباحی گری و بی حیایی سوق دهد، و آزادی بی بندوباری را ترویج کند، آنها با شعارهای پوج فمنیستی احساسات و عواطف زنان را تحریک می کنند و با کمک زنان و دخترانی که سخت در ورطة جهل و غفلت غوطه وراند و یا در دام باندهای فساد و تبهکاری گرفتار شده اند تلاش می کنند به کلی جوانان را از معارف الهی دور سازند و ارزش های اخلاقی و دینی را وارونه جلوه دهند و به جای آنها ضد ارزش ها را ارزش وانمود کنند و جامعه را به آن سمت و سو ترغیب نمایند.

در کــلاس حـــفظ تقوا و شـرف
دختران درّند و چــادر چون صــدف
بهترین سرمایه زن چادر است
زانکـه زن را زیـنت زن چـادر است
حـفظ چـــادر در سـرای اقــتدار
دخــــتران را هـست تــاج افـــتخار
حفظ چادر حفظ دین و مذهب است6- بالا رفتن سن ازدواج
تردیدی نیست که میانگین سن ازدواج در سال های اخیر بالا رفته است و جوانان به دلایل زیادی از جمله مشکلات معیشتی، نبود مسکن، نداشتن شغل و یا امور دیگری همچون سختگیری خانواده ها، و مطالبات و خواسته های غیر منطقی و مسائل دیگری از این قبیل نمی توانند در سال ها ی آغاز دورة بلوغ ازدواج کنند و این امر به سهم خود می تواند مشکلات و عواقب زیادی را در پی داشته باشد که در جای خود باید مورد بررسی قرار گیرد و مسئولان باید برای حل آن تدبیری بیندیشند. در رابطه با موضوع بحث ما نیز بسیاری معتقدند بالا رفتن سن ازدواج در پآیین آمدن سطح حجاب و عفاف و رواج بی بندوباری و بی عفتی در بین جوانان مؤثر است زیرا طبیعت زن خودنمایی و جلوه گری در برابر جنس مخالف است و اگر از راههای صحیح و شرعی ارضا نشوند چه بسا به سراغ راههای دیگر بروند و حجاب و عفاف آنان آسیب ببیند، بی حیایی و بی حجابی رونق گیرد.
7- دوری از خانواده
اکنون شرایط تحصیل فرزندان به گونه ای است که بسیاری از دختران ناچارند کانون گرم خانواده را ترک کنند و برای ادامه تحصیل به شهرهای دیگر بروند و سال ها در محیط مدرسه و دانشگاه و خوابگاه های دانشجویی که گاه بعضاً نامناسب هم هستند زندگی کنند و از مهر و محبت والدین و مراقبت های رفتاری و عاطفی زیاد نتوانند استفاده کنند، برخی از پدر و مادرها نیز سرکشی و مراقبت از آنها را جدی نمی گیرند و وظایف خود را به درستی انجام نمی دهند، روشن است که در این صورت آسیب پذیری فرزندان افزایش می یابد و احتمال تأثیرپذیری دختران کم تجربه و جوان از القائات سوء دشمنان و وسوسه های خناسان که مطابق میل و خواهش نفسانی آنها نیز هست، بسیار زیاد می شود.
8- دین زدایی بیگانگان
روشن است که همه کشورهای اسلامی به ویژه کشور عزیزمان ایران و نظام مقدس جمهوری اسلامی در حال حاضر مورد شدیدترین تهاجمات فرهنگی قرار دارد و استکبار جهانی با امکانات بسیار گسترده و بکارگیری دهها و صدها فرستنده رادیویی و تلویزیونی و کانال های بی شمار ماهواره ای و شبکه های گسترده خبری و رسانه ای و صرف میلیاردها دلار، به شدت می کوشد ارزش های معنوی و اخلاقی و اعتقادات دینی را زیر سؤال ببرد و جوانان مسلمان را از پایبندی به آموزه های دینی دور سازد و آنان را به سمت اباحی گری و بی حیایی سوق دهد، و آزادی بی بندوباری را ترویج کند، آنها با شعارهای پوج فمنیستی احساسات و عواطف زنان را تحریک می کنند و با کمک زنان و دخترانی که سخت در ورطة جهل و غفلت غوطه وراند و یا در دام باندهای فساد و تبهکاری گرفتار شده اند تلاش می کنند به کلی جوانان را از معارف الهی دور سازند و ارزش های اخلاقی و دینی را وارونه جلوه دهند و به جای آنها ضد ارزش ها را ارزش وانمود کنند و جامعه را به آن سمت و سو ترغیب نمایند.

در کــلاس حـــفظ تقوا و شـرف
دختران درّند و چــادر چون صــدف
بهترین سرمایه زن چادر است
زانکـه زن را زیـنت زن چـادر است
حـفظ چـــادر در سـرای اقــتدار
دخــــتران را هـست تــاج افـــتخار
حفظ چادر حفظ دین و مذهب است
شـــیوه زهـــرا و درس زینب است
حفظ چادر سدّ فحشا می شود
رو ســفیدی نــزد زهــرا می شود .
حفظ چادر چاره ساز کارهاست
حــافظ گــل از هـجوم خـارهاست
خواهرم چادر برایت زینت است
بهترین گوهر حجاب یک زن است6- بالا رفتن سن ازدواج
تردیدی نیست که میانگین سن ازدواج در سال های اخیر بالا رفته است و جوانان به دلایل زیادی از جمله مشکلات معیشتی، نبود مسکن، نداشتن شغل و یا امور دیگری همچون سختگیری خانواده ها، و مطالبات و خواسته های غیر منطقی و مسائل دیگری از این قبیل نمی توانند در سال ها ی آغاز دورة بلوغ ازدواج کنند و این امر به سهم خود می تواند مشکلات و عواقب زیادی را در پی داشته باشد که در جای خود باید مورد بررسی قرار گیرد و مسئولان باید برای حل آن تدبیری بیندیشند. در رابطه با موضوع بحث ما نیز بسیاری معتقدند بالا رفتن سن ازدواج در پآیین آمدن سطح حجاب و عفاف و رواج بی بندوباری و بی عفتی در بین جوانان مؤثر است زیرا طبیعت زن خودنمایی و جلوه گری در برابر جنس مخالف است و اگر از راههای صحیح و شرعی ارضا نشوند چه بسا به سراغ راههای دیگر بروند و حجاب و عفاف آنان آسیب ببیند، بی حیایی و بی حجابی رونق گیرد.
7- دوری از خانواده
اکنون شرایط تحصیل فرزندان به گونه ای است که بسیاری از دختران ناچارند کانون گرم خانواده را ترک کنند و برای ادامه تحصیل به شهرهای دیگر بروند و سال ها در محیط مدرسه و دانشگاه و خوابگاه های دانشجویی که گاه بعضاً نامناسب هم هستند زندگی کنند و از مهر و محبت والدین و مراقبت های رفتاری و عاطفی زیاد نتوانند استفاده کنند، برخی از پدر و مادرها نیز سرکشی و مراقبت از آنها را جدی نمی گیرند و وظایف خود را به درستی انجام نمی دهند، روشن است که در این صورت آسیب پذیری فرزندان افزایش می یابد و احتمال تأثیرپذیری دختران کم تجربه و جوان از القائات سوء دشمنان و وسوسه های خناسان که مطابق میل و خواهش نفسانی آنها نیز هست، بسیار زیاد می شود.
8- دین زدایی بیگانگان
روشن است که همه کشورهای اسلامی به ویژه کشور عزیزمان ایران و نظام مقدس جمهوری اسلامی در حال حاضر مورد شدیدترین تهاجمات فرهنگی قرار دارد و استکبار جهانی با امکانات بسیار گسترده و بکارگیری دهها و صدها فرستنده رادیویی و تلویزیونی و کانال های بی شمار ماهواره ای و شبکه های گسترده خبری و رسانه ای و صرف میلیاردها دلار، به شدت می کوشد ارزش های معنوی و اخلاقی و اعتقادات دینی را زیر سؤال ببرد و جوانان مسلمان را از پایبندی به آموزه های دینی دور سازد و آنان را به سمت اباحی گری و بی حیایی سوق دهد، و آزادی بی بندوباری را ترویج کند، آنها با شعارهای پوج فمنیستی احساسات و عواطف زنان را تحریک می کنند و با کمک زنان و دخترانی که سخت در ورطة جهل و غفلت غوطه وراند و یا در دام باندهای فساد و تبهکاری گرفتار شده اند تلاش می کنند به کلی جوانان را از معارف الهی دور سازند و ارزش های اخلاقی و دینی را وارونه جلوه دهند و به جای آنها ضد ارزش ها را ارزش وانمود کنند و جامعه را به آن سمت و سو ترغیب نمایند.

در کــلاس حـــفظ تقوا و شـرف
دختران درّند و چــادر چون صــدف
بهترین سرمایه زن چادر است
زانکـه زن را زیـنت زن چـادر است
حـفظ چـــادر در سـرای اقــتدار
دخــــتران را هـست تــاج افـــتخار
حفظ چادر حفظ دین و مذهب است
شـــیوه زهـــرا و درس زینب است
حفظ چادر سدّ فحشا می شود
رو ســفیدی نــزد زهــرا می شود .
حفظ چادر چاره ساز کارهاست
حــافظ گــل از هـجوم خـارهاست
خواهرم چادر برایت زینت است
بهترین گوهر حجاب یک زن است6- بالا رفتن سن ازدواج
تردیدی نیست که میانگین سن ازدواج در سال های اخیر بالا رفته است و جوانان به دلایل زیادی از جمله مشکلات معیشتی، نبود مسکن، نداشتن شغل و یا امور دیگری همچون سختگیری خانواده ها، و مطالبات و خواسته های غیر منطقی و مسائل دیگری از این قبیل نمی توانند در سال ها ی آغاز دورة بلوغ ازدواج کنند و این امر به سهم خود می تواند مشکلات و عواقب زیادی را در پی داشته باشد که در جای خود باید مورد بررسی قرار گیرد و مسئولان باید برای حل آن تدبیری بیندیشند. در رابطه با موضوع بحث ما نیز بسیاری معتقدند بالا رفتن سن ازدواج در پآیین آمدن سطح حجاب و عفاف و رواج بی بندوباری و بی عفتی در بین جوانان مؤثر است زیرا طبیعت زن خودنمایی و جلوه گری در برابر جنس مخالف است و اگر از راههای صحیح و شرعی ارضا نشوند چه بسا به سراغ راههای دیگر بروند و حجاب و عفاف آنان آسیب ببیند، بی حیایی و بی حجابی رونق گیرد.
7- دوری از خانواده
اکنون شرایط تحصیل فرزندان به گونه ای است که بسیاری از دختران ناچارند کانون گرم خانواده را ترک کنند و برای ادامه تحصیل به شهرهای دیگر بروند و سال ها در محیط مدرسه و دانشگاه و خوابگاه های دانشجویی که گاه بعضاً نامناسب هم هستند زندگی کنند و از مهر و محبت والدین و مراقبت های رفتاری و عاطفی زیاد نتوانند استفاده کنند، برخی از پدر و مادرها نیز سرکشی و مراقبت از آنها را جدی نمی گیرند و وظایف خود را به درستی انجام نمی دهند، روشن است که در این صورت آسیب پذیری فرزندان افزایش می یابد و احتمال تأثیرپذیری دختران کم تجربه و جوان از القائات سوء دشمنان و وسوسه های خناسان که مطابق میل و خواهش نفسانی آنها نیز هست، بسیار زیاد می شود.
8- دین زدایی بیگانگان
روشن است که همه کشورهای اسلامی به ویژه کشور عزیزمان ایران و نظام مقدس جمهوری اسلامی در حال حاضر مورد شدیدترین تهاجمات فرهنگی قرار دارد و استکبار جهانی با امکانات بسیار گسترده و بکارگیری دهها و صدها فرستنده رادیویی و تلویزیونی و کانال های بی شمار ماهواره ای و شبکه های گسترده خبری و رسانه ای و صرف میلیاردها دلار، به شدت می کوشد ارزش های معنوی و اخلاقی و اعتقادات دینی را زیر سؤال ببرد و جوانان مسلمان را از پایبندی به آموزه های دینی دور سازد و آنان را به سمت اباحی گری و بی حیایی سوق دهد، و آزادی بی بندوباری را ترویج کند، آنها با شعارهای پوج فمنیستی احساسات و عواطف زنان را تحریک می کنند و با کمک زنان و دخترانی که سخت در ورطة جهل و غفلت غوطه وراند و یا در دام باندهای فساد و تبهکاری گرفتار شده اند تلاش می کنند به کلی جوانان را از معارف الهی دور سازند و ارزش های اخلاقی و دینی را وارونه جلوه دهند و به جای آنها ضد ارزش ها را ارزش وانمود کنند و جامعه را به آن سمت و سو ترغیب نمایند.

در کــلاس حـــفظ تقوا و شـرف
دختران درّند و چــادر چون صــدف
بهترین سرمایه زن چادر است
زانکـه زن را زیـنت زن چـادر است
حـفظ چـــادر در سـرای اقــتدار
دخــــتران را هـست تــاج افـــتخار
حفظ چادر حفظ دین و مذهب است
شـــیوه زهـــرا و درس زینب است
حفظ چادر سدّ فحشا می شود
رو ســفیدی نــزد زهــرا می شود .
حفظ چادر چاره ساز کارهاست
حــافظ گــل از هـجوم خـارهاست
خواهرم چادر برایت زینت است
بهترین گوهر حجاب یک زن است


شـــیوه زهـــرا و درس زینب است
حفظ چادر سدّ فحشا می شود
رو ســفیدی نــزد زهــرا می شود .
حفظ چادر چاره ساز کارهاست
حــافظ گــل از هـجوم خـارهاست
خواهرم چادر برایت زینت است
بهترین گوهر حجاب یک زن است

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
[یکشنبه 1394-09-08] [ 10:52:00 ق.ظ ]




ترویج تساهل و تسامح
افرادی،که از طرفی آگاهی و شناخت درستی از اسلام ندارند و از طرف دیگر، در معرض بمباران تبلیغات سوء دشمنان قرار دارند، چه بسا حجاب را قید و بندی برای خود احساس کرده و مراعات آن را با آزادی مادی و جسمی خود سازگار نبینند و به دنبال دست یافتن به راحتی و آسان بودن زندگی، خیلی زود به افکار و عقاید دشمن که در این زمینه القاء می شود، گرایش پیدا کنند و در دامی که برای آنان نهاده شده گرفتار ایند.
5- نبودن الگوهای مناسب
متأسفانه ما نتوانسته ایم الگوهای مناسب فرهنگی از نظر پوشش، رفتار و بسیاری از مناسبات اجتماعی به دختران و زنان ارائه دهیم که مورد توجه آنها قرار گیرد و آن را الگوی خود سازند در حالی که دشمن از این خلاء فرهنگی سود جسته و با ترویج الگوهای مصرفی، بی بندوباری در میان جوانان و نوجوانان را بسط داده و قبح بسیاری از مسائل غیر اخلاقی را از بین برده است.

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 10:49:00 ق.ظ ]




1- تبیین نشدن شایسته فرهنگ اسلام
پس از انقلاب اسلامی گرایش به دین و معنویت و انجام دستورات دینی به نحو خوبی رشد یافت و متولیان فرهنگ کشور وضعیت اجتماعی را پاک و سالم دانسته و به تصور اینکه این روند و این فضا ادامه خواهد داشت، کمتر برای تبیین و استمرار فرهنگ دینی که حجاب و عفاف نیز جزو آن است، سرمایه گذاردند و به مسائل دیگری که گمان می کردند از اولویت و اهمیت بیشتری برخوردار است پرداختند.
2- نبودن مجال برنامه ریزی
کینه توزی دشمنان اسلامی و توطئه های استکبار جهانی به سر کردگی امریکای جهانخوار و راه اندازی بحران های اقتصادی، سیاسی، امنیتی و تنش های اجتماعی که همة ما مصادیق بسیاری از آن را از اول انقلاب تا حال، شاهد بوده ایم و از همه مهم تر راه انداختن جنگ تحمیلی که بیشترین منابع و سرمایه های مادی و معنوی کشور را به خود اختصاص داد، باعث شد که فرصت برای برنامه ریزی صحیح از مسؤلان سلب گردد.
3- سیاست های فرهنگی
عرصه های فرهنگی به افراد خوش ذوق، متعهد، متدین و متخصص نیازمند است که به صورت دقیق و عمیق بتوانند مسائل اسلامی را از منابع غنی اسلامی فهمیده و به شیوه صحیح و در کتاب های معارف اسلامی دبیرستان ها و دانشگاه ها و همه سطوح آموزشی جامعه ارائه دهند به صورتی که مطالب این کتاب ها جوانان را جذب کند و توجه به معنویت، اخلاق و ارزش های دینی را در وجود آنان نهادینه سازد البته کارهای زیادی در این زمینه شده است ولی کافی نیست و ما هنوز در آغاز راهیم.

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 10:48:00 ق.ظ ]




عفاف نوعى حجـاب درونى است که انسان را از گناه بـاز ميدارد. حفظ چشم،گوش، قلب و تمامى اعضا و جوارح از هر گونه خطا و گناه عفاف است که حاصل این عفت و حجـاب درونى، پـوشش ظاهرى است. بـه تـعبـیرى لطیف تـر؛ حـجـاب میوه عفاف اسـت و عفاف ریشـه حـجـاب. بـرخى افراد ممکن است حجـاب ظاهرى داشتـه بـاشند، ولى عفاف و طهارت باطنى را در خویش ایجاد نکرده بـاشند. این گروه، از حجاب تنها پوسته اى و ظاهرى بى معنا دارند، و از سوى دیگر کسانى هستند که ادعاى عفاف کرده و با تعابیرى همچون: من قلب پاکى دارم، خدا با قلبها کار دارد، آدم باید چشمش پاک باشد و … خود را سرگرم کرده و مصداق ((لیفجر امامه)) مى شوند. انسانهایى چنین باید در قاموس اندیشه خود نکته اى اساسى را بـنگارند و آن این است که درون پاک، بیرونى پاک مى پروراند و هرگز قلب پاک موجب بارور شدن میوه ناپاکى به نام بى حجابى و بدحجابى نخواهد شد.
امام خـمینى، پـیام آور ارزشهاى الهى، در بـاره حـجـاب و عفاف مى فرماید: « توجه داشته باشید که حجابى که اسلام قرار داده است ، بـراى حفظ ارزشهاى شماست. هر چه را که خدا دستـور فرموده است ـ چه براى مرد و چه براى زن ـ بـراى این است که آن ارزشهاى واقعى که اینها دارند و ممکن است به واسطه وسوسه هاى شیطانى یا دستهاى فاسد استـعمار پـایمال شـوند، این ارزشـها زنده بـشوند» .
زنان چون مظهر جمال خداوند هستند و همینطور به این دلیل است که میل به خود نمایی و خود آرایی دارند، پوشش در اسلام به آنها اختصاص یافته است و برای مردان هم مسئله کنترل نگاه بیان شده است.
اما در فلسفه پوشش در اسلام به آرامش روانی نیز توجه شده است که در اثر وجود حجاب و عفاف در زنان این آرامش برای جامعه به ارمغان می آید. در صورت عدم آن و از بین رفتن حریم میان زن و مرد هیجانها و التهابهای جنسی افزایش می یابد و باعث می شود که جامعه آرامش خود را از دست بدهد و دچار تزلزل شده و افراد آن به بیماری های روحی مبتلا شوند، این با توجه به روح سرکش و غریزه اشباع نشدنی انسان قابل درک است.
جنبه دیگر فلسفه پوشش جنبه خانوادگی است که به استحکام پیوند خانوادگی برمی گردد، این کاملا واضح است که زن اگر زیبایی های خود را در خانه و برای همسر خود محدود کند هم به تقویت بنیان خانواده ی خود کمک می کند و هم به آرامش روانی جامعه و جلوگیری از ایجاد فساد در آن، با رواج یافتن التذاذهای جنسی در سطح جامعه و بیرون از محیط خانه باعث آسیب های اجتماعی از جمله گریز جوانان از ازدواج می شود.
جنبه اجتماعی حجاب به استواری اجتماع مربوط می شود. همانطور که در مورد قبلی مطرح کردیم کشیده شدن التذاذهای جنسی از محیط خانه به اجتماع علاوه بر بروز آسیب های اجتماعی متفاوت، باعث تضعیف نیروی کار و فعالیت جامعه می شود.
شهید مطهری در این باره می فرمایند که بر عکس آنچه که مخالفین حجاب خرده گیری کرده اند و گفته اند:« حجاب موجب فلج کردن نیمی از افراد اجتماع است» بی حجابی و ترویج روابط آزاد جنسی موجب فلج کردن نیروی نیمی از افراد اجتماع است. و این کاملا در کشورهای غربی معلوم است و چه رسوایی هایی که در اینباره در این جوامع پیش آمده و می آید.
و بالاخره آخرین جنبه که بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او است موجب ارزش و احترام زن میگردد، زنان هر چقدر که در جامعه و در رفتارشان با نامحرمان عفیف تر و با وقار تر باشند بر ارزششان افزوده می شود و احترامشان بیشتر می شود و مردان اجازه هر نوع برخوردی با آنان را به خود نمی دهند.
اهمیت ندادن به عفاف و حجاب از سوی برخی از زنان کم توجهی مسئولان و متولیان امور فرهنگی به اجرای آن در جامعه، آثار زیانبار فردی و اجتماعی به دنبال خواهد داشت و ممکن است به تدریج بنیادهای ارزشی و اخلاقی را سست و متزلزل کند و زمینه های انحطاط فرهنگی و معنوی را فراهم سازد، از این رو شناخت عوامل مؤثر در سیر نزولی توجه به عفاف و حجاب بسیار مهم است و می تواند ما را در تبیین و تقویت هرچه بهتر راهکارهای اجرایی عفاف و حجاب یاری دهد، آنچه در ادامه از آن سخن به میان میآید اشاره به این عوامل می باشد:

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 10:47:00 ق.ظ ]




خیال می کنم فضیلت گریه بر سیدالشهداء بالاتر از نماز شب باشد .زیرا نماز شب عمل قلبی صرف نیست بلکه شبه قلبی است ولی حزن واندوه وگریه عمل قلبی است به حدی که گریه واشک از علایم قبولی نمازوتر است.بکاء بر مصائب اهل بیت وبه خصوص حضرت سید الشهداء شاید از آن قبیل مستحباتی باشد که مستحبی  افضل از آن نیست

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 10:44:00 ق.ظ ]




می روی سوی بهشت کربلایش خیرپیش/حافظ تو سایه لطف خدایش خیر پیش/

راه با پای پیاده خوانده تا پر وا کنی/بشکنی در خود بمانی در هوایش خیر پیش/

یا پدر یا مادرت غمگین دعایت کرده است/شد اجابت خواهش گرم صدایش خیر پیش……

موضوعات: درد دل  لینک ثابت
[شنبه 1394-09-07] [ 07:56:00 ق.ظ ]




می شود عشق بیاید وبه ما سر بزند …بی خبر جمعه درخانه ی ما در بزند…..

چه کسی گفته که دلتنگی ما تا ابد است…….تا قیامت که نباید دل ما پر بزند…..

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 07:49:00 ق.ظ ]




خدایا چی شد امسال هم

دلم در بین الحرمین باز هم جامونده /التماس دعا

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 07:44:00 ق.ظ ]




موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
[چهارشنبه 1394-09-04] [ 11:01:00 ق.ظ ]




همه شب با تو بگویم.غم دلتا تو بیایی……چه شو د نیمه نگاهی.توبه آلوده نمایی

کنج عزلت بنشینم.سیاهی ها رو ببینم…….توهمانی من همینم.من زمینم تو سمایی

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 11:01:00 ق.ظ ]




غصه دارم غصه های درد ناک …………..زخمها در سینه دارم چاک چاک.

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
[سه شنبه 1394-09-03] [ 07:56:00 ب.ظ ]





پيش از شمارش ويژگي‌هاي خانوادة گسترده، بايد اذعان كرد كه اين تيپ از خانواده همسان با خانوادة‏ هسته‏اي به‌صورت طيفي است كه در اين نوشتار مي‌كوشيم تا بر مشتركات آنها تمركز كنيم.12
«خانوادة گسترده به لحاظ كمي، شامل سه نسل و بيشتر از افراد بوده كه با هم زير يك سقف و بر محور توليدي جهت مصرف زندگي مي‌كردند»13 در اين نوع، خانواده خود مايحتاج زندگي را توليد مي‌كرد و به مصرف مي‌رسانيد. نتيجه آنكه به لحاظ همبختي مشترك، با خانواده توليدي ـ مصرفي سروكار داريم كه «مالكيت جمعي در آن حفظ شده است. »14 اين نتايج در همگامي مشترك خود را به‌صورت عدم استقلال سياسي نشان مي‌دهند؛ و يا «مايملك خانه متعلق به پدر بوده كه از طريق او به ارث مي‌رسيد. »15 در اينجا نيز شاهد ويژگي ديگري به لحاظ همبختي مشترك هستيم. البته بايد اذعان كرد كه اين ويژگي با خود اقتدار متناسب با همگامي مشترك را نيز به ارمغان مي‌آورد.
«مهم‌ترين توليد خانواده، مواد غذايي، پوشاك و مسكن است. »16 اين‌گونه امور مئونه ناميده مي‌شوند؛ يعني چيزهايي كه خانواده براي امرار و معاش در طول زندگي به آنها نياز مبرم دارد كه در رديف همبختي مشترك گنجانده مي‌شوند. اين حمايت‌هاي اقتصادي منحصر در موارد يادشده نيست؛ بلكه مرد به منزلة مالك اموال، به زن و فرزندان خود رسيدگي مي‌كند. «پدر تصميم‌گيرندة مطلق اقتصاد خانه و زندگي تك‌تك اعضا خانواده بوده و فعاليت‌هاي خانگي را تنظيم كرده و وظايف هر يك از اعضا را مشخص مي‌كرد. »17 اين امر به تناسب، مسئلة اقتدار پدر خانه را تقويت مي‌كند كه مي‌توان آن را از جمله ويژگي‏هاي همگامي مشترك به شمار آورد. اين اقتدار بر حسب ميزان توانايي پدر، قدرت انطباق با محيط و انسجام دروني را متناسب با شرايط خود رقم خواهد زد. اين «تمركز قدرت بعد از پدر به پسر ارشد خانه منتقل مي‌شود»18
درباب همسرگزيني نيز بايد افزود كه پدر خانه به لحاظ اقتدار اقتصادي و سياسي‌اي كه دارد، «دخترها را شوهر داده و براي پسرها زن مي‌گرفت. »19 به اين نكته نيز بايد توجه كرد كه اقتدار پدر، تنها در خانواده‌هاي پدرسالار ديده مي‌شود؛ اما در خانواده‌هاي مادرسالار خلاف اين مطلب مشهود است. «خانوادة مادرسالار، خانواده‌اي است كه مادر خانواده در آن از قدرت بيشتري برخوردار مي‏باشد و احتمالاً ويژگي‌هايي مانند مادرمكاني، مادرنسبي، مادرنامي و تقدم دختران در ارث و جانشيني را نيز به همراه دارد. »20 «انتخاب همسر به‌شدت تحت فشار اجتماعي بوده و انتخاب همسر نه از روي ميل و علاقة دو طرف به ازدواج، بلكه به دليل فشار اجتماعي صورت مي‌گرفت. در جامعه كه فرديت مطرح نبود، علايق فردي نيز ارزش نداشتند. »21 «ماهيت ازدواج، پيوند خوني، ايلي، عشيره‏اي و سببي در خانوادة گسترده اهميت دارد [جايي براي انتخاب فردي نيست]؛ درحالي‌كه ازدواج در خانوادة هسته‏اي بر اساس انتخاب فردي صورت مي‏گيرد و الزامي در پيوستگي خوني وجود ندارد. »22
به لحاظ همفكري مشترك مي‌توان گفت كه اين قبيل ارزش‌ها و باورها در خانوادة گسترده رايج بوده‌اند كه همسرگزيني نيز در اين شرايط فرهنگي و ارزشي انجام مي‌شود. اين ارزش‌ها نيز با قدرت و اقتداري كه پدر داشته هم‌سو بوده‌اند و موجب تعاضد همديگر شده‌اند.
بروز محبت و علاقه در خانوادة گسترده بعد از بستن پيمان ازدواج بوده، اما شرايط زندگي نوعي بود كه از بروز احساساتي كه براي خانواده امروزي بديهي و اصولي هستند، جلوگيري مي‌كرد… در روابط خانوادگي، امكاني براي تجلي احساسات وجود نداشت… . روابط زن و شوهر طوري بود كه احترام همراه با ترس زن از شوهر وجود داشت.23
اين قسم ويژگي‌ها براي همدلي مشتركي است كه موجب تعهد و نوعي وابستگي به خانه و حفظ «ما» مي‌شود. يكي ديگر از ويژگي‌هاي ديگر روابط بين اعضاي اين‌گونه خانواده بدين قرار است:
رابطة ميان والدين و فرزندان در مقايسه با روابط امروزي به نوعي ديگر بود. نگرش حاكم در آن زمان، كودك را موجود ويژه‌اي نمي‌‌ديد. از نظر آنها تفاوت كودك با بزرگ‌سال تنها در اندازة متفاوت اندام‌ها و نيروي كمتر كودك خلاصه مي‌شد… رابطة فرزند ـ والدين بسيار محدود، حتي تعداد سال‌هاي زندگي جمعي آنها با هم بسيار كوتاه بود و ازآنجاكه مفاهيم كودكي و نوجواني، مفاهيمي خاص نبودند، رابطة والدين ـ فرزند بيش از هر چيز تكيه بر آموزش كودك به معناي ورود به زندگي شغلي داشت.24
اين تعهد و دل‌بستگي به حفظ «ما»، يا به خاطر اين بود كه تنها منبع تأمين نيازهاي افراد فقط خانواده بود و يا اينكه به لحاظ همفكري مشترك، ارزش‌ها و باورهاي متناسب با چنين زندگي‌اي وجود داشت. «ازدواج در خانوادة گسترده علاوه بر جنبة اقتصادي، ايجاد نوعي اتحاد خانوادگي نيز مي‌كند و رضايت و تمايل قلبي در آن ضرورتي ندارد. »25 از ويژگي اخير و نيز با افزودن ويژگي‌هاي پيش‌گفته مي‌توان به اين نتيجه رسيد كه مهم‌ترين ويژگي‌اي كه موجب حفظ «ما» در خانوادة گسترده مي‌شود، حضور مولفه‏اي بنيادين و ريشه‏اي به نام «اصالت جمع و منفعت جمعي»26 است كه در سطح باورها حضور دارد. خانوادة گسترده، فرافردي است و در آن اصالت جمع و منفعت جمعي حاكم است.27 ازآنجاكه باورها از ريشه‏اي‏ترين سطوح و لايه‌هاي فرهنگي‌اند كه بر ساير لايه‌ها مانند ارزش‌ها و هنجارها تأثير مي‌گذارند، اين عنصر نيز ساير سطوح را متناسب با شرايط فرهنگي ديگر رقم زده است. اين نوع باور جمع و جمع‌گرايي كه در سطح باورها رسوخ كرده، به تناسبْ اقتدار و نمادها و ارزش‌هاي مشترك را ترسيم كرده است؛ تعهد و وابستگي عاطفي را عمق بخشيده و در راستاي انطباق با محيط نقش خود را ايفا كرده است.

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
[دوشنبه 1394-09-02] [ 10:17:00 ق.ظ ]





هر خانواده‏اي دست‌كم متشكل از دو انسان (زن و مرد) است كه در كنار يكديگر زندگي مي‌كنند و تعاملات و روابطي را برقرار مي‏سازند. در اين سطح از تحليل، كه به سطح خرد معروف است، دو عنصر اساسي فرد و تعامل وجود دارد. از طريق چنين تعاملي است كه «ما» يا گروه اجتماعي شكل مي‌گيرد.6 اين «ما» كه در سطح خرد به وجود آمده است، داراي نظم نسبتاً پايداري خواهد بود. اين سطح از تحليل، دو عنصر «فرد» و «تعامل» و اثر تركيبي آنها، يعني «ما» را واجد است. براي هر يك از اين سه عنصر، مي‌توان چهار بعد در چارچوب چهار كاربرد مطرح كرد. براي حفظ «ما» و بالطبع حفظ الگوهاي تعاملي، نظم اجتماعي خرد دست‌كم در چهار بعد با مشكل ماهوي روبه‌رو خواهد بود. اين چهار مشكل عبارت‌اند از: همفكري مشترك، همگامي مشترك، همدلي مشترك و همبختي مشترك .7 براي رسيدن به ويژگي‏هاي هر يك از خانواده‌هاي گسترده و هسته‌اي مي‌توان از اين مسير استفاده كرد؛ چراكه «ما» به منزلة خانوادة گسترده در زمانة خود با اين چهار مشكل دست‌به‌گريبان است تا بتواند نظم خود را حفظ كند. با رهگيري اين چهار مشكل مي‌توان به ابعاد و ويژگي‌هاي خانواده گسترده نزديك شد. اين استدلال براي خانوادة هسته‌اي نيز درخور طرح است. بنابراين در ادامة راه، براي رسيدن به ويژگي‌هاي خانوادة گسترده و هسته‌اي، اين چهار بعد را براي هر يك از اين دو تيپ خانواده رصد مي‌كنيم تا بتوانيم به مقصود خود، يعني يافتن ويژگي‏هاي خانوادة گسترده و هسته‌اي دست يابيم.
اين چهار مشكل بدين‌گونه تفسير شده‌اند:
1- نخستين ضرورت برقراري رابطه از هر نوع، وجودِ نوعي نمادها و اطلاعات مشترك است. بدون حداقل مجموعه‌اي از نمادها، اطلاعات و ارزش‌هاي مشترك، پايداري نسبي تعاملات و «ما» تصورپذير نيست. در صورت اختلال در همفكري مشترك، در سه عنصر نظم، يعني فرد، تعامل و «ما» اختلال حاصل مي‌شود؛8
2- مشكل ديگر، مسئلة همگامي مشترك است. نظم اجتماعي نوعي سازش بيروني را طلب مي‌كند؛ چراكه افراد هر كدام در بعد ارگانيكي و ظرفيت اجرا منحصربه‌فردند. همچنين در خلالوجوه تمايز انواع خانواده‌ها
هر خانواده‏اي دست‌كم متشكل از دو انسان (زن و مرد) است كه در كنار يكديگر زندگي مي‌كنند و تعاملات و روابطي را برقرار مي‏سازند. در اين سطح از تحليل، كه به سطح خرد معروف است، دو عنصر اساسي فرد و تعامل وجود دارد. از طريق چنين تعاملي است كه «ما» يا گروه اجتماعي شكل مي‌گيرد.6 اين «ما» كه در سطح خرد به وجود آمده است، داراي نظم نسبتاً پايداري خواهد بود. اين سطح از تحليل، دو عنصر «فرد» و «تعامل» و اثر تركيبي آنها، يعني «ما» را واجد است. براي هر يك از اين سه عنصر، مي‌توان چهار بعد در چارچوب چهار كاربرد مطرح كرد. براي حفظ «ما» و بالطبع حفظ الگوهاي تعاملي، نظم اجتماعي خرد دست‌كم در چهار بعد با مشكل ماهوي روبه‌رو خواهد بود. اين چهار مشكل عبارت‌اند از: همفكري مشترك، همگامي مشترك، همدلي مشترك و همبختي مشترك .7 براي رسيدن به ويژگي‏هاي هر يك از خانواده‌هاي گسترده و هسته‌اي مي‌توان از اين مسير استفاده كرد؛ چراكه «ما» به منزلة خانوادة گسترده در زمانة خود با اين چهار مشكل دست‌به‌گريبان است تا بتواند نظم خود را حفظ كند. با رهگيري اين چهار مشكل مي‌توان به ابعاد و ويژگي‌هاي خانواده گسترده نزديك شد. اين استدلال براي خانوادة هسته‌اي نيز درخور طرح است. بنابراين در ادامة راه، براي رسيدن به ويژگي‌هاي خانوادة گسترده و هسته‌اي، اين چهار بعد را براي هر يك از اين دو تيپ خانواده رصد مي‌كنيم تا بتوانيم به مقصود خود، يعني يافتن ويژگي‏هاي خانوادة گسترده و هسته‌اي دست يابيم.
اين چهار مشكل بدين‌گونه تفسير شده‌اند:
1- نخستين ضرورت برقراري رابطه از هر نوع، وجودِ نوعي نمادها و اطلاعات مشترك است. بدون حداقل مجموعه‌اي از نمادها، اطلاعات و ارزش‌هاي مشترك، پايداري نسبي تعاملات و «ما» تصورپذير نيست. در صورت اختلال در همفكري مشترك، در سه عنصر نظم، يعني فرد، تعامل و «ما» اختلال حاصل مي‌شود؛8
2- مشكل ديگر، مسئلة همگامي مشترك است. نظم اجتماعي نوعي سازش بيروني را طلب مي‌كند؛ چراكه افراد هر كدام در بعد ارگانيكي و ظرفيت اجرا منحصربه‌فردند. همچنين در خلال جامعه‌پذيري با وجود فرض هنجاري‌شدن نيازهايشان، هر كدام در فرايند يادگيري و جامعه‌پذيري، در ارتباط با محيط‌هاي مختلف، تجربيات منحصربه‌فرد كسب كرده‌اند. بنابراين افراد ضمن اينكه نفع مشترك دارند، هم‌زمان به گونة نسبي و بالقوه حائز منافع متضاد به‌ويژه در موقعيت كميابي نيز هستند. در صورت بروز اشكال در اين بعد، دست‌كم «ما» در ارتباط بيروني، قدرت انطباق خود را از دست مي‌دهد و به لحاظ دروني دچار مشكل انسجام مي‌شود؛9
3- مشكل ديگر، مسئلة همدلي متقابل و احساس تعلق مشترك است. خميرماية اصلي «ما» احساس تعلق افراد به يكديگر و به «ما» است. در صورت بروز اشكال در اين بعد، فرد تعهد و وابستگي عاطفي خود را نسبت به ديگران و به ويژه »ما» از دست مي‌دهد. از طرفي تعامل اجتماعي معنا و مفهوم خود را از دست مي‌دهد. سوم آنكه «ما» با از دست دادن بعد اجتماعي خود و هم‌زمان با از دست رفتن هويت جمعي افراد نسبت به ما، تبديل به نوعي تجمع مي‌شود؛10
4- واپسين مشكل، همبختي مشترك است. مراد از همبختي مشترك، نفع و اقبال مشترك است. نفع مشترك ريشه در نيازهاي عام و مشترك انساني دارد؛ نيازهايي كه تأمين آنها از طريق جمع و با مشاركت ديگران در جمع بيشتر امكان‌پذير است. تجلي راه‌حل جمعي براي رفع نيازهاي مشترك در وضعيت تعادلي، يعني تعادل‌هاي قراردادي (مانند قواعد رانندگي) و يا در ميثاق‌ها (مانند قانون) نهفته است. منظور از اقبال مشترك، ميزان نياز متقابل افراد به تشريك مساعي فيزيكي است. مظهر عالي اين تشريك مساعي، تقسيم كار است. تشريك مساعي ميان كنشگران، توليد مازاد تعاوني مي‌كند؛ مازادي كه همه كم‌وبيش از آن بهره‌اي مي‌برند، لكن در صورت فقدان تشريك مساعي چنين مازادي توليد نمي‌‌شود كه كسي از آن بهره برد. در صورت بروز اشكال در همبختي مشترك، در مورد شخصيت، فرد پاسخ مؤثر به نيازهاي خود دريافت نمي‌‌كند و از هرگونه مازاد تعاوني بي‌بهره مي‌شود و بازدهي هوش و ظرفيت اجرايش نيز كاهش مي‌يابد؛ در مورد عنصر تعامل، روابط مبادله‌اي دچار نقصان مي‌شوند و در مورد عنصر «ما»، قدرت انطباقي آن با محيط بيروني و قدرت نظارتي و تنظيمي آن نسبت به محيط دروني كاهش مي‌يابد.11
حال با چنين چارچوب نظري‌اي قصد داريم تا ويژگي‌هاي خانوادة گسترده و هسته‌اي را برشماريموجوه تمايز انواع خانواده‌ها
هر خانواده‏اي دست‌كم متشكل از دو انسان (زن و مرد) است كه در كنار يكديگر زندگي مي‌كنند و تعاملات و روابطي را برقرار مي‏سازند. در اين سطح از تحليل، كه به سطح خرد معروف است، دو عنصر اساسي فرد و تعامل وجود دارد. از طريق چنين تعاملي است كه «ما» يا گروه اجتماعي شكل مي‌گيرد.6 اين «ما» كه در سطح خرد به وجود آمده است، داراي نظم نسبتاً پايداري خواهد بود. اين سطح از تحليل، دو عنصر «فرد» و «تعامل» و اثر تركيبي آنها، يعني «ما» را واجد است. براي هر يك از اين سه عنصر، مي‌توان چهار بعد در چارچوب چهار كاربرد مطرح كرد. براي حفظ «ما» و بالطبع حفظ الگوهاي تعاملي، نظم اجتماعي خرد دست‌كم در چهار بعد با مشكل ماهوي روبه‌رو خواهد بود. اين چهار مشكل عبارت‌اند از: همفكري مشترك، همگامي مشترك، همدلي مشترك و همبختي مشترك .7 براي رسيدن به ويژگي‏هاي هر يك از خانواده‌هاي گسترده و هسته‌اي مي‌توان از اين مسير استفاده كرد؛ چراكه «ما» به منزلة خانوادة گسترده در زمانة خود با اين چهار مشكل دست‌به‌گريبان است تا بتواند نظم خود را حفظ كند. با رهگيري اين چهار مشكل مي‌توان به ابعاد و ويژگي‌هاي خانواده گسترده نزديك شد. اين استدلال براي خانوادة هسته‌اي نيز درخور طرح است. بنابراين در ادامة راه، براي رسيدن به ويژگي‌هاي خانوادة گسترده و هسته‌اي، اين چهار بعد را براي هر يك از اين دو تيپ خانواده رصد مي‌كنيم تا بتوانيم به مقصود خود، يعني يافتن ويژگي‏هاي خانوادة گسترده و هسته‌اي دست يابيم.
اين چهار مشكل بدين‌گونه تفسير شده‌اند:
1- نخستين ضرورت برقراري رابطه از هر نوع، وجودِ نوعي نمادها و اطلاعات مشترك است. بدون حداقل مجموعه‌اي از نمادها، اطلاعات و ارزش‌هاي مشترك، پايداري نسبي تعاملات و «ما» تصورپذير نيست. در صورت اختلال در همفكري مشترك، در سه عنصر نظم، يعني فرد، تعامل و «ما» اختلال حاصل مي‌شود؛8
2- مشكل ديگر، مسئلة همگامي مشترك است. نظم اجتماعي نوعي سازش بيروني را طلب مي‌كند؛ چراكه افراد هر كدام در بعد ارگانيكي و ظرفيت اجرا منحصربه‌فردند. همچنين در خلال جامعه‌پذيري با وجود فرض هنجاري‌شدن نيازهايشان، هر كدام در فرايند يادگيري و جامعه‌پذيري، در ارتباط با محيط‌هاي مختلف، تجربيات منحصربه‌فرد كسب كرده‌اند. بنابراين افراد ضمن اينكه نفع مشترك دارند، هم‌زمان به گونة نسبي و بالقوه حائز منافع متضاد به‌ويژه در موقعيت كميابي نيز هستند. در صورت بروز اشكال در اين بعد، دست‌كم «ما» در ارتباط بيروني، قدرت انطباق خود را از دست مي‌دهد و به لحاظ دروني دچار مشكل انسجام مي‌شود؛9
3- مشكل ديگر، مسئلة همدلي متقابل و احساس تعلق مشترك است. خميرماية اصلي «ما» احساس تعلق افراد به يكديگر و به «ما» است. در صورت بروز اشكال در اين بعد، فرد تعهد و وابستگي عاطفي خود را نسبت به ديگران و به ويژه »ما» از دست مي‌دهد. از طرفي تعامل اجتماعي معنا و مفهوم خود را از دست مي‌دهد. سوم آنكه «ما» با از دست دادن بعد اجتماعي خود و هم‌زمان با از دست رفتن هويت جمعي افراد نسبت به ما، تبديل به نوعي تجمع مي‌شود؛10
4- واپسين مشكل، همبختي مشترك است. مراد از همبختي مشترك، نفع و اقبال مشترك است. نفع مشترك ريشه در نيازهاي عام و مشترك انساني دارد؛ نيازهايي كه تأمين آنها از طريق جمع و با مشاركت ديگران در جمع بيشتر امكان‌پذير است. تجلي راه‌حل جمعي براي رفع نيازهاي مشترك در وضعيت تعادلي، يعني تعادل‌هاي قراردادي (مانند قواعد رانندگي) و يا در ميثاق‌ها (مانند قانون) نهفته است. منظور از اقبال مشترك، ميزان نياز متقابل افراد به تشريك مساعي فيزيكي است. مظهر عالي اين تشريك مساعي، تقسيم كار است. تشريك مساعي ميان كنشگران، توليد مازاد تعاوني مي‌كند؛ مازادي كه همه كم‌وبيش از آن بهره‌اي مي‌برند، لكن در صورت فقدان تشريك مساعي چنين مازادي توليد نمي‌‌شود كه كسي از آن بهره برد. در صورت بروز اشكال در همبختي مشترك، در مورد شخصيت، فرد پاسخ مؤثر به نيازهاي خود دريافت نمي‌‌كند و از هرگونه مازاد تعاوني بي‌بهره مي‌شود و بازدهي هوش و ظرفيت اجرايش نيز كاهش مي‌يابد؛ در مورد عنصر تعامل، روابط مبادله‌اي دچار نقصان مي‌شوند و در مورد عنصر «ما»، قدرت انطباقي آن با محيط بيروني و قدرت نظارتي و تنظيمي آن نسبت به محيط دروني كاهش مي‌يابد.11
حال با چنين چارچوب نظري‌اي قصد داريم تا ويژگي‌هاي خانوادة گسترده و هسته‌اي را برشماريموجوه تمايز انواع خانواده‌ها
هر خانواده‏اي دست‌كم متشكل از دو انسان (زن و مرد) است كه در كنار يكديگر زندگي مي‌كنند و تعاملات و روابطي را برقرار مي‏سازند. در اين سطح از تحليل، كه به سطح خرد معروف است، دو عنصر اساسي فرد و تعامل وجود دارد. از طريق چنين تعاملي است كه «ما» يا گروه اجتماعي شكل مي‌گيرد.6 اين «ما» كه در سطح خرد به وجود آمده است، داراي نظم نسبتاً پايداري خواهد بود. اين سطح از تحليل، دو عنصر «فرد» و «تعامل» و اثر تركيبي آنها، يعني «ما» را واجد است. براي هر يك از اين سه عنصر، مي‌توان چهار بعد در چارچوب چهار كاربرد مطرح كرد. براي حفظ «ما» و بالطبع حفظ الگوهاي تعاملي، نظم اجتماعي خرد دست‌كم در چهار بعد با مشكل ماهوي روبه‌رو خواهد بود. اين چهار مشكل عبارت‌اند از: همفكري مشترك، همگامي مشترك، همدلي مشترك و همبختي مشترك .7 براي رسيدن به ويژگي‏هاي هر يك از خانواده‌هاي گسترده و هسته‌اي مي‌توان از اين مسير استفاده كرد؛ چراكه «ما» به منزلة خانوادة گسترده در زمانة خود با اين چهار مشكل دست‌به‌گريبان است تا بتواند نظم خود را حفظ كند. با رهگيري اين چهار مشكل مي‌توان به ابعاد و ويژگي‌هاي خانواده گسترده نزديك شد. اين استدلال براي خانوادة هسته‌اي نيز درخور طرح است. بنابراين در ادامة راه، براي رسيدن به ويژگي‌هاي خانوادة گسترده و هسته‌اي، اين چهار بعد را براي هر يك از اين دو تيپ خانواده رصد مي‌كنيم تا بتوانيم به مقصود خود، يعني يافتن ويژگي‏هاي خانوادة گسترده و هسته‌اي دست يابيم.
اين چهار مشكل بدين‌گونه تفسير شده‌اند:
1- نخستين ضرورت برقراري رابطه از هر نوع، وجودِ نوعي نمادها و اطلاعات مشترك است. بدون حداقل مجموعه‌اي از نمادها، اطلاعات و ارزش‌هاي مشترك، پايداري نسبي تعاملات و «ما» تصورپذير نيست. در صورت اختلال در همفكري مشترك، در سه عنصر نظم، يعني فرد، تعامل و «ما» اختلال حاصل مي‌شود؛8
2- مشكل ديگر، مسئلة همگامي مشترك است. نظم اجتماعي نوعي سازش بيروني را طلب مي‌كند؛ چراكه افراد هر كدام در بعد ارگانيكي و ظرفيت اجرا منحصربه‌فردند. همچنين در خلال جامعه‌پذيري با وجود فرض هنجاري‌شدن نيازهايشان، هر كدام در فرايند يادگيري و جامعه‌پذيري، در ارتباط با محيط‌هاي مختلف، تجربيات منحصربه‌فرد كسب كرده‌اند. بنابراين افراد ضمن اينكه نفع مشترك دارند، هم‌زمان به گونة نسبي و بالقوه حائز منافع متضاد به‌ويژه در موقعيت كميابي نيز هستند. در صورت بروز اشكال در اين بعد، دست‌كم «ما» در ارتباط بيروني، قدرت انطباق خود را از دست مي‌دهد و به لحاظ دروني دچار مشكل انسجام مي‌شود؛9
3- مشكل ديگر، مسئلة همدلي متقابل و احساس تعلق مشترك است. خميرماية اصلي «ما» احساس تعلق افراد به يكديگر و به «ما» است. در صورت بروز اشكال در اين بعد، فرد تعهد و وابستگي عاطفي خود را نسبت به ديگران و به ويژه »ما» از دست مي‌دهد. از طرفي تعامل اجتماعي معنا و مفهوم خود را از دست مي‌دهد. سوم آنكه «ما» با از دست دادن بعد اجتماعي خود و هم‌زمان با از دست رفتن هويت جمعي افراد نسبت به ما، تبديل به نوعي تجمع مي‌شود؛10
4- واپسين مشكل، همبختي مشترك است. مراد از همبختي مشترك، نفع و اقبال مشترك است. نفع مشترك ريشه در نيازهاي عام و مشترك انساني دارد؛ نيازهايي كه تأمين آنها از طريق جمع و با مشاركت ديگران در جمع بيشتر امكان‌پذير است. تجلي راه‌حل جمعي براي رفع نيازهاي مشترك در وضعيت تعادلي، يعني تعادل‌هاي قراردادي (مانند قواعد رانندگي) و يا در ميثاق‌ها (مانند قانون) نهفته است. منظور از اقبال مشترك، ميزان نياز متقابل افراد به تشريك مساعي فيزيكي است. مظهر عالي اين تشريك مساعي، تقسيم كار است. تشريك مساعي ميان كنشگران، توليد مازاد تعاوني مي‌كند؛ مازادي كه همه كم‌وبيش از آن بهره‌اي مي‌برند، لكن در صورت فقدان تشريك مساعي چنين مازادي توليد نمي‌‌شود كه كسي از آن بهره برد. در صورت بروز اشكال در همبختي مشترك، در مورد شخصيت، فرد پاسخ مؤثر به نيازهاي خود دريافت نمي‌‌كند و از هرگونه مازاد تعاوني بي‌بهره مي‌شود و بازدهي هوش و ظرفيت اجرايش نيز كاهش مي‌يابد؛ در مورد عنصر تعامل، روابط مبادله‌اي دچار نقصان مي‌شوند و در مورد عنصر «ما»، قدرت انطباقي آن با محيط بيروني و قدرت نظارتي و تنظيمي آن نسبت به محيط دروني كاهش مي‌يابد.11
حال با چنين چارچوب نظري‌اي قصد داريم تا ويژگي‌هاي خانوادة گسترده و هسته‌اي را برشماريموجوه تمايز انواع خانواده‌ها
هر خانواده‏اي دست‌كم متشكل از دو انسان (زن و مرد) است كه در كنار يكديگر زندگي مي‌كنند و تعاملات و روابطي را برقرار مي‏سازند. در اين سطح از تحليل، كه به سطح خرد معروف است، دو عنصر اساسي فرد و تعامل وجود دارد. از طريق چنين تعاملي است كه «ما» يا گروه اجتماعي شكل مي‌گيرد.6 اين «ما» كه در سطح خرد به وجود آمده است، داراي نظم نسبتاً پايداري خواهد بود. اين سطح از تحليل، دو عنصر «فرد» و «تعامل» و اثر تركيبي آنها، يعني «ما» را واجد است. براي هر يك از اين سه عنصر، مي‌توان چهار بعد در چارچوب چهار كاربرد مطرح كرد. براي حفظ «ما» و بالطبع حفظ الگوهاي تعاملي، نظم اجتماعي خرد دست‌كم در چهار بعد با مشكل ماهوي روبه‌رو خواهد بود. اين چهار مشكل عبارت‌اند از: همفكري مشترك، همگامي مشترك، همدلي مشترك و همبختي مشترك .7 براي رسيدن به ويژگي‏هاي هر يك از خانواده‌هاي گسترده و هسته‌اي مي‌توان از اين مسير استفاده كرد؛ چراكه «ما» به منزلة خانوادة گسترده در زمانة خود با اين چهار مشكل دست‌به‌گريبان است تا بتواند نظم خود را حفظ كند. با رهگيري اين چهار مشكل مي‌توان به ابعاد و ويژگي‌هاي خانواده گسترده نزديك شد. اين استدلال براي خانوادة هسته‌اي نيز درخور طرح است. بنابراين در ادامة راه، براي رسيدن به ويژگي‌هاي خانوادة گسترده و هسته‌اي، اين چهار بعد را براي هر يك از اين دو تيپ خانواده رصد مي‌كنيم تا بتوانيم به مقصود خود، يعني يافتن ويژگي‏هاي خانوادة گسترده و هسته‌اي دست يابيم.
اين چهار مشكل بدين‌گونه تفسير شده‌اند:
1- نخستين ضرورت برقراري رابطه از هر نوع، وجودِ نوعي نمادها و اطلاعات مشترك است. بدون حداقل مجموعه‌اي از نمادها، اطلاعات و ارزش‌هاي مشترك، پايداري نسبي تعاملات و «ما» تصورپذير نيست. در صورت اختلال در همفكري مشترك، در سه عنصر نظم، يعني فرد، تعامل و «ما» اختلال حاصل مي‌شود؛8
2- مشكل ديگر، مسئلة همگامي مشترك است. نظم اجتماعي نوعي سازش بيروني را طلب مي‌كند؛ چراكه افراد هر كدام در بعد ارگانيكي و ظرفيت اجرا منحصربه‌فردند. همچنين در خلال جامعه‌پذيري با وجود فرض هنجاري‌شدن نيازهايشان، هر كدام در فرايند يادگيري و جامعه‌پذيري، در ارتباط با محيط‌هاي مختلف، تجربيات منحصربه‌فرد كسب كرده‌اند. بنابراين افراد ضمن اينكه نفع مشترك دارند، هم‌زمان به گونة نسبي و بالقوه حائز منافع متضاد به‌ويژه در موقعيت كميابي نيز هستند. در صورت بروز اشكال در اين بعد، دست‌كم «ما» در ارتباط بيروني، قدرت انطباق خود را از دست مي‌دهد و به لحاظ دروني دچار مشكل انسجام مي‌شود؛9
3- مشكل ديگر، مسئلة همدلي متقابل و احساس تعلق مشترك است. خميرماية اصلي «ما» احساس تعلق افراد به يكديگر و به «ما» است. در صورت بروز اشكال در اين بعد، فرد تعهد و وابستگي عاطفي خود را نسبت به ديگران و به ويژه »ما» از دست مي‌دهد. از طرفي تعامل اجتماعي معنا و مفهوم خود را از دست مي‌دهد. سوم آنكه «ما» با از دست دادن بعد اجتماعي خود و هم‌زمان با از دست رفتن هويت جمعي افراد نسبت به ما، تبديل به نوعي تجمع مي‌شود؛10
4- واپسين مشكل، همبختي مشترك است. مراد از همبختي مشترك، نفع و اقبال مشترك است. نفع مشترك ريشه در نيازهاي عام و مشترك انساني دارد؛ نيازهايي كه تأمين آنها از طريق جمع و با مشاركت ديگران در جمع بيشتر امكان‌پذير است. تجلي راه‌حل جمعي براي رفع نيازهاي مشترك در وضعيت تعادلي، يعني تعادل‌هاي قراردادي (مانند قواعد رانندگي) و يا در ميثاق‌ها (مانند قانون) نهفته است. منظور از اقبال مشترك، ميزان نياز متقابل افراد به تشريك مساعي فيزيكي است. مظهر عالي اين تشريك مساعي، تقسيم كار است. تشريك مساعي ميان كنشگران، توليد مازاد تعاوني مي‌كند؛ مازادي كه همه كم‌وبيش از آن بهره‌اي مي‌برند، لكن در صورت فقدان تشريك مساعي چنين مازادي توليد نمي‌‌شود كه كسي از آن بهره برد. در صورت بروز اشكال در همبختي مشترك، در مورد شخصيت، فرد پاسخ مؤثر به نيازهاي خود دريافت نمي‌‌كند و از هرگونه مازاد تعاوني بي‌بهره مي‌شود و بازدهي هوش و ظرفيت اجرايش نيز كاهش مي‌يابد؛ در مورد عنصر تعامل، روابط مبادله‌اي دچار نقصان مي‌شوند و در مورد عنصر «ما»، قدرت انطباقي آن با محيط بيروني و قدرت نظارتي و تنظيمي آن نسبت به محيط دروني كاهش مي‌يابد.11
حال با چنين چارچوب نظري‌اي قصد داريم تا ويژگي‌هاي خانوادة گسترده و هسته‌اي را برشماريموجوه تمايز انواع خانواده‌ها
هر خانواده‏اي دست‌كم متشكل از دو انسان (زن و مرد) است كه در كنار يكديگر زندگي مي‌كنند و تعاملات و روابطي را برقرار مي‏سازند. در اين سطح از تحليل، كه به سطح خرد معروف است، دو عنصر اساسي فرد و تعامل وجود دارد. از طريق چنين تعاملي است كه «ما» يا گروه اجتماعي شكل مي‌گيرد.6 اين «ما» كه در سطح خرد به وجود آمده است، داراي نظم نسبتاً پايداري خواهد بود. اين سطح از تحليل، دو عنصر «فرد» و «تعامل» و اثر تركيبي آنها، يعني «ما» را واجد است. براي هر يك از اين سه عنصر، مي‌توان چهار بعد در چارچوب چهار كاربرد مطرح كرد. براي حفظ «ما» و بالطبع حفظ الگوهاي تعاملي، نظم اجتماعي خرد دست‌كم در چهار بعد با مشكل ماهوي روبه‌رو خواهد بود. اين چهار مشكل عبارت‌اند از: همفكري مشترك، همگامي مشترك، همدلي مشترك و همبختي مشترك .7 براي رسيدن به ويژگي‏هاي هر يك از خانواده‌هاي گسترده و هسته‌اي مي‌توان از اين مسير استفاده كرد؛ چراكه «ما» به منزلة خانوادة گسترده در زمانة خود با اين چهار مشكل دست‌به‌گريبان است تا بتواند نظم خود را حفظ كند. با رهگيري اين چهار مشكل مي‌توان به ابعاد و ويژگي‌هاي خانواده گسترده نزديك شد. اين استدلال براي خانوادة هسته‌اي نيز درخور طرح است. بنابراين در ادامة راه، براي رسيدن به ويژگي‌هاي خانوادة گسترده و هسته‌اي، اين چهار بعد را براي هر يك از اين دو تيپ خانواده رصد مي‌كنيم تا بتوانيم به مقصود خود، يعني يافتن ويژگي‏هاي خانوادة گسترده و هسته‌اي دست يابيم.
اين چهار مشكل بدين‌گونه تفسير شده‌اند:
1- نخستين ضرورت برقراري رابطه از هر نوع، وجودِ نوعي نمادها و اطلاعات مشترك است. بدون حداقل مجموعه‌اي از نمادها، اطلاعات و ارزش‌هاي مشترك، پايداري نسبي تعاملات و «ما» تصورپذير نيست. در صورت اختلال در همفكري مشترك، در سه عنصر نظم، يعني فرد، تعامل و «ما» اختلال حاصل مي‌شود؛8
2- مشكل ديگر، مسئلة همگامي مشترك است. نظم اجتماعي نوعي سازش بيروني را طلب مي‌كند؛ چراكه افراد هر كدام در بعد ارگانيكي و ظرفيت اجرا منحصربه‌فردند. همچنين در خلال جامعه‌پذيري با وجود فرض هنجاري‌شدن نيازهايشان، هر كدام در فرايند يادگيري و جامعه‌پذيري، در ارتباط با محيط‌هاي مختلف، تجربيات منحصربه‌فرد كسب كرده‌اند. بنابراين افراد ضمن اينكه نفع مشترك دارند، هم‌زمان به گونة نسبي و بالقوه حائز منافع متضاد به‌ويژه در موقعيت كميابي نيز هستند. در صورت بروز اشكال در اين بعد، دست‌كم «ما» در ارتباط بيروني، قدرت انطباق خود را از دست مي‌دهد و به لحاظ دروني دچار مشكل انسجام مي‌شود؛9
3- مشكل ديگر، مسئلة همدلي متقابل و احساس تعلق مشترك است. خميرماية اصلي «ما» احساس تعلق افراد به يكديگر و به «ما» است. در صورت بروز اشكال در اين بعد، فرد تعهد و وابستگي عاطفي خود را نسبت به ديگران و به ويژه »ما» از دست مي‌دهد. از طرفي تعامل اجتماعي معنا و مفهوم خود را از دست مي‌دهد. سوم آنكه «ما» با از دست دادن بعد اجتماعي خود و هم‌زمان با از دست رفتن هويت جمعي افراد نسبت به ما، تبديل به نوعي تجمع مي‌شود؛10
4- واپسين مشكل، همبختي مشترك است. مراد از همبختي مشترك، نفع و اقبال مشترك است. نفع مشترك ريشه در نيازهاي عام و مشترك انساني دارد؛ نيازهايي كه تأمين آنها از طريق جمع و با مشاركت ديگران در جمع بيشتر امكان‌پذير است. تجلي راه‌حل جمعي براي رفع نيازهاي مشترك در وضعيت تعادلي، يعني تعادل‌هاي قراردادي (مانند قواعد رانندگي) و يا در ميثاق‌ها (مانند قانون) نهفته است. منظور از اقبال مشترك، ميزان نياز متقابل افراد به تشريك مساعي فيزيكي است. مظهر عالي اين تشريك مساعي، تقسيم كار است. تشريك مساعي ميان كنشگران، توليد مازاد تعاوني مي‌كند؛ مازادي كه همه كم‌وبيش از آن بهره‌اي مي‌برند، لكن در صورت فقدان تشريك مساعي چنين مازادي توليد نمي‌‌شود كه كسي از آن بهره برد. در صورت بروز اشكال در همبختي مشترك، در مورد شخصيت، فرد پاسخ مؤثر به نيازهاي خود دريافت نمي‌‌كند و از هرگونه مازاد تعاوني بي‌بهره مي‌شود و بازدهي هوش و ظرفيت اجرايش نيز كاهش مي‌يابد؛ در مورد عنصر تعامل، روابط مبادله‌اي دچار نقصان مي‌شوند و در مورد عنصر «ما»، قدرت انطباقي آن با محيط بيروني و قدرت نظارتي و تنظيمي آن نسبت به محيط دروني كاهش مي‌يابد.11
حال با چنين چارچوب نظري‌اي قصد داريم تا ويژگي‌هاي خانوادة گسترده و هسته‌اي را برشماريم جامعه‌پذيري با وجود فرض هنجاري‌شدن نيازهايشان، هر كدام در فرايند يادگيري و جامعه‌پذيري، در ارتباط با محيط‌هاي مختلف، تجربيات منحصربه‌فرد كسب كرده‌اند. بنابراين افراد ضمن اينكه نفع مشترك دارند، هم‌زمان به گونة نسبي و بالقوه حائز منافع متضاد به‌ويژه در موقعيت كميابي نيز هستند. در صورت بروز اشكال در اين بعد، دست‌كم «ما» در ارتباط بيروني، قدرت انطباق خود را از دست مي‌دهد و به لحاظ دروني دچار مشكل انسجام مي‌شود؛

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 10:12:00 ق.ظ ]




اشخاصی کهقلم در دستشان است متوجه باشند که  قلم آنها .زبان آنها در حضور خداست.

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:46:00 ق.ظ ]





در چنين خانواده‌اي يكي از دو همسر بر اثر مرگ يا طلاق و يا به علل ديگر حضور ندارد و سرپرستي خانواده تنها بر عهدة يكي از والدين است.5
با توجه به اين نكته كه هدف اين نوشتار، استنباط ديدگاه اسلام دربارة الگوي ساختاري خانواده است؛ بحث در خانوداده هسته‌ي را در راستاي اين هدف پي‌مي‌گيريم تأمين اين هدف نيازمند مقدماتي است. از جملة آن مقدمات، اين است كه استنباطي به ديدگاه اسلامي نزديك است كه داراي پرسشي روشن، دقيق و واضح باشد تا با عرضة آن به آموزه‌هاي اسلامي بتوانيم به مقصود خود برسيم. همان‌گونه كه بر اهل معرفت پوشيده نيست، هر پرسشي داراي لايه‌ها، ابعاد و مؤلفه‌هايي است كه بدون تحليل آنها و با در دست‌داشتن پرسشي كلي و مبهم، رسيدن به پاسخ صحيح و منطقي دور از دسترس خواهد بود. بنابراين نخست ابعاد، لايه‌ها و مؤلفه‌هاي خانوادة هسته‌اي و گسترده را احصا مي‌كنيم و بر اساس آن، كه به طرح محورهايي خواهد انجاميد، مسئله را پي خواهيم گرفت.

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:40:00 ق.ظ ]




هر دیده که دیده گریان نمی شود…..هر سینهای که سینه سوزان نمیشود…هر گریه ای که گریه ای چشم انتظار نیست….هر ناله که ناله هجران نمی شود….

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت
 [ 09:35:00 ق.ظ ]