عفاف نوعى حجـاب درونى است که انسان را از گناه بـاز ميدارد. حفظ چشم،گوش، قلب و تمامى اعضا و جوارح از هر گونه خطا و گناه عفاف است که حاصل این عفت و حجـاب درونى، پـوشش ظاهرى است. بـه تـعبـیرى لطیف تـر؛ حـجـاب میوه عفاف اسـت و عفاف ریشـه حـجـاب. بـرخى افراد ممکن است حجـاب ظاهرى داشتـه بـاشند، ولى عفاف و طهارت باطنى را در خویش ایجاد نکرده بـاشند. این گروه، از حجاب تنها پوسته اى و ظاهرى بى معنا دارند، و از سوى دیگر کسانى هستند که ادعاى عفاف کرده و با تعابیرى همچون: من قلب پاکى دارم، خدا با قلبها کار دارد، آدم باید چشمش پاک باشد و … خود را سرگرم کرده و مصداق ((لیفجر امامه)) مى شوند. انسانهایى چنین باید در قاموس اندیشه خود نکته اى اساسى را بـنگارند و آن این است که درون پاک، بیرونى پاک مى پروراند و هرگز قلب پاک موجب بارور شدن میوه ناپاکى به نام بى حجابى و بدحجابى نخواهد شد.
امام خـمینى، پـیام آور ارزشهاى الهى، در بـاره حـجـاب و عفاف مى فرماید: « توجه داشته باشید که حجابى که اسلام قرار داده است ، بـراى حفظ ارزشهاى شماست. هر چه را که خدا دستـور فرموده است ـ چه براى مرد و چه براى زن ـ بـراى این است که آن ارزشهاى واقعى که اینها دارند و ممکن است به واسطه وسوسه هاى شیطانى یا دستهاى فاسد استـعمار پـایمال شـوند، این ارزشـها زنده بـشوند» .
زنان چون مظهر جمال خداوند هستند و همینطور به این دلیل است که میل به خود نمایی و خود آرایی دارند، پوشش در اسلام به آنها اختصاص یافته است و برای مردان هم مسئله کنترل نگاه بیان شده است.
اما در فلسفه پوشش در اسلام به آرامش روانی نیز توجه شده است که در اثر وجود حجاب و عفاف در زنان این آرامش برای جامعه به ارمغان می آید. در صورت عدم آن و از بین رفتن حریم میان زن و مرد هیجانها و التهابهای جنسی افزایش می یابد و باعث می شود که جامعه آرامش خود را از دست بدهد و دچار تزلزل شده و افراد آن به بیماری های روحی مبتلا شوند، این با توجه به روح سرکش و غریزه اشباع نشدنی انسان قابل درک است.
جنبه دیگر فلسفه پوشش جنبه خانوادگی است که به استحکام پیوند خانوادگی برمی گردد، این کاملا واضح است که زن اگر زیبایی های خود را در خانه و برای همسر خود محدود کند هم به تقویت بنیان خانواده ی خود کمک می کند و هم به آرامش روانی جامعه و جلوگیری از ایجاد فساد در آن، با رواج یافتن التذاذهای جنسی در سطح جامعه و بیرون از محیط خانه باعث آسیب های اجتماعی از جمله گریز جوانان از ازدواج می شود.
جنبه اجتماعی حجاب به استواری اجتماع مربوط می شود. همانطور که در مورد قبلی مطرح کردیم کشیده شدن التذاذهای جنسی از محیط خانه به اجتماع علاوه بر بروز آسیب های اجتماعی متفاوت، باعث تضعیف نیروی کار و فعالیت جامعه می شود.
شهید مطهری در این باره می فرمایند که بر عکس آنچه که مخالفین حجاب خرده گیری کرده اند و گفته اند:« حجاب موجب فلج کردن نیمی از افراد اجتماع است» بی حجابی و ترویج روابط آزاد جنسی موجب فلج کردن نیروی نیمی از افراد اجتماع است. و این کاملا در کشورهای غربی معلوم است و چه رسوایی هایی که در اینباره در این جوامع پیش آمده و می آید.
و بالاخره آخرین جنبه که بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او است موجب ارزش و احترام زن میگردد، زنان هر چقدر که در جامعه و در رفتارشان با نامحرمان عفیف تر و با وقار تر باشند بر ارزششان افزوده می شود و احترامشان بیشتر می شود و مردان اجازه هر نوع برخوردی با آنان را به خود نمی دهند.
اهمیت ندادن به عفاف و حجاب از سوی برخی از زنان کم توجهی مسئولان و متولیان امور فرهنگی به اجرای آن در جامعه، آثار زیانبار فردی و اجتماعی به دنبال خواهد داشت و ممکن است به تدریج بنیادهای ارزشی و اخلاقی را سست و متزلزل کند و زمینه های انحطاط فرهنگی و معنوی را فراهم سازد، از این رو شناخت عوامل مؤثر در سیر نزولی توجه به عفاف و حجاب بسیار مهم است و می تواند ما را در تبیین و تقویت هرچه بهتر راهکارهای اجرایی عفاف و حجاب یاری دهد، آنچه در ادامه از آن سخن به میان میآید اشاره به این عوامل می باشد:

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...