نرجس
 
   



توتنها حقیقت عالمی.که به اسمت می توان هر بیراهه را به راه تبدیل کرد.من امروز را به عشق تو پاگشا می کنم….

 

“اللهم عجل لولیک الفرج”

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[سه شنبه 1397-10-18] [ 09:06:00 ق.ظ ]




ارزش حجاب وعلت برتری چادر در حجاب
مي خواستم راجع به ارزش هايي كه حجاب داره و چرا حجاب برتر چادره، به من كمك كنيد تا جوابم رو پيدا كنم؟
حجاب منحصر در چادر و حتى مانتو نيست، بلكه هر لباسى كه غير از وجه و كفين (دست‏ها تا مچ) را بپوشاند وموجب تحريك و جلب توجه نامحرم نگردد كافى است ولى بايد توجه داشت كه همان طور كه بقيه واجبات داراى مراتب مختلفى مى‏باشند حجاب نيز داراى مراتب خوب، متوسط و خوب‏تر است و چادر حجاب برتر بانوان محسوب مى‏گردد.
در اين جا چند نكته وجود دارد كه براى روشن شدن آنها بايد ديد اساسا فلسفه حجاب چيست؟ حجاب دو فلسفه اساسى دارد كه با يكديگر ارتباط تام دارند:
1) مصونيت زن در برابر طمع‏ورزى‏هاى هوس‏بازان.
2) پيشگيرى از تحريكات شهوانى خارج از ضوابط و هنجارهاى الهى و تأمين سلامت و بهداشت معنوى جامعه.
حجاب با چنين نقش و كاركرد مهم و اساسى پيامى قاطع و كوبنده با خود دارد، و آن اين است كه در برابر همه مردان اجنبى نوعى هشدار و اعلام «دور باش!» مى‏دهد، اكنون بايد ديد چه عواملى در رساندن اين پيام و اثرگذارى آن مؤثر است:
1) حدود و ميزان پوشش: بدون شك هر اندازه بدن زن پوشيده‏تر باشد نقش نيرومندترى در دورسازى ديدگان نظاره‏گر ايفا مى‏كند. اگر نگاه‏هاى آلوده را همچنان كه در روايات آمده است «تيرهاى زهرآلود شيطان» بدانيم، پوشش زن همانند قوسى است كه تير از آن كمانه مى‏كند و منحرف مى‏شود و از اصابت و نفوذ در هدف باز مى‏ماند. بر عكسهر اندازه بدن زن برهنه‏تر باشد تيرهاى شيطانى را بيشتر متوجه خود ساخته و از آن آسيب خواهد ديد. از همين روست كه چادر را حجاب برتر شناخته‏اند، زيرا با وجود شرايط ديگر، بيشترين پوشش و مطمئن‏ترين مصونيت را فراچنگ مى‏آورد.
2) كيفيت پوشش: ميزان ضخامت و حتى كيفيت دوخت لباس خود بخش مهمى از حجاب را تشكيل مى‏دهدبدون شك لباس‏هاى نازك و تنگ و بدن‏نما فرودگاه پيكان مسموم شيطان و موجب خيره شدن چشم‏هاى هرزه و آلودهو به فساد كشاننده جامعه است. در مقابل لباس‏هاى غيربدن‏نما، ديده‏ها را از خود دور مى‏سازد، و سلامت معنوىنفوس را تأمين مى‏كند.
3) رنگ‏ها: ترديدى نيست كه برخى از رنگ‏ها ديده‏ها را خيره مى‏سازد، و پاره‏اى ديگر نگاه‏ها را از خودمى‏راند و دور مى‏سازد. اكنون سؤال مى‏شود كداميك از اين دو براى تأمين حجاب واقعى و مصونيت معنوى جامعه وخيره نكردن چشم‏ها و بر نيفروختن آتش شهوت مفيدتر است؟ مگر ما در جامعه‏اى زندگى نمى‏كنيم كه ميليونها جوان در اوج غريزه جنسى به سر مى‏برند و در سخت‏ترين شرايط جوانى از امكان ازدواج محرومند و كافى است با اندك جرقه‏اى شعله‏هاى غريزه در وجودشان برافروخته شود و به انواع گناهان و ناراحتى‏ها مبتلا گردند؟ پس چرا به هروسيله ممكن ـ حتى با گزينش رنگ مناسب لباس در جامعه ـ به سلامت دينى و روحى و روانى آنان كمك نكنيم وموجب جلب توجه آنان و قرارگرفتن‏شان در دام مفاسد نشويم؟ در عين حال علماى دين نسبت به خصوص رنگ‏هاتأكيد چندانى نكرده، ولى بر اين مسأله پاى مى‏فشارند كه لباس نبايد موجب جلب توجه و عواقب سوء ناشى از آنباشد. ازاين‏رو است كه در طول تاريخ زنان مسلمان به ميل خود لباس مشكى را براى حجاب برگزيدند و اين سنت حسنه مورد تقرير و پذيرش پيامبر(ص) و امامان(ع) قرار گرفت، زيرا آنان به اين وسيله احساس امنيت و مصونيت بيشترى مى‏كردند، (ر.ك: حجاب در اديان الهى، محمدى آشنانى).
4) شيوه‏هاى رفتارى: طرز صحبت و چگونگى راه رفتن و … نيز بخشى از حجاب به معناى وسيع كلمه است.حفظ وقار و متانت هم همان نقشى را دارد كه پوشش زن دارد و عدم رعايت آن نيز برآيندى چون برهنگى در پى دارد.ازاين‏رو قرآن مجيد يكى از صفات خوب زنان مؤمن را كه در رفتار دختران شعيب بيان مى‏كند همان «حيا» و وقاراست.
در رابطه با فلسفه و آثار حجاب در جامعه گفتني است از آن جا كه انسان يك موجود اجتماعي است جامعه بزرگي كه در آن زندگي مي‏كند از يك نظر همچون خانه او است و حريم آن همچون حريم خانه او محسوب مي‏شود پاكي جامعه به پاكي او كمك مي‏كند و آلودگي آن به آلودگيش روي همين اصل در اسلام با هر كاري كه جو جامعه را مسموم يا آلوده كند شديدا مبارزه شده است ؛ چرا كه گناه همانند آتش است هنگامي كه در نقطه‏اي از جامعه اين آتش روشن شود بايد سعي و تلاش كرد كه آتش خاموش يا حداقل محاصره گردد اما اگر به آتش دامن زنيم و آن را از نقطه‏اي به نقطه ديگر ببريم و يا آن را به حال خود واگذاريم حريق همه جا را فرا خواهد گرفت و كسي قادر بر كنترل آن نخواهد بود، از اين گذشته عظمت گناه در نظر مردم و حفظ ظاهر جامعه از آلودگي‏ها خود سد بزرگي در برابر فساد است. اشاعه فحشا و نشر گناه و تجاهر به فسق و تسامح در اين موضوع اين سد را مي‏شكند گناه را در اذهان كوچك و آلودگي به آن را ساده مي‏نمايد. بر همين مبنا حكومت اسلامي موظف است جلو منكرات را بگيرد. اين به معناي تحميل به حجاب نيست، بلكه نوعي واكسينه كردن جامعه در مقابل بيماري‏هاي رواني و معنوي است. در جامعه اسلامي همه وظيفه دارند به بهداشت رواني و سلامت روحاني توجه كنند. اين همان امر به معروف و نهي از منكر و نظارت ملي است. حاكمان اسلامي موظفند موانع رشد فضائل انساني را از بين ببرند و اين در حقيقت بستر سازي براي سلامت رواني جامعه است و بر اين اساس قرآن با اين پديده برخورد كرده، به دنبال آن ديگر زنان بدحجاب نمي‏توانستند هرطور دلشان خواست در اجتماع ظاهر شوند، حتي اقليت‏هاي مذهبي نيز موظف به رعايت مقررات اسلامي در جامعه اسلامي بوده‏اند.
در آيات 31 سوره نور و 34 و 59 سوره احزاب كيفيت حركات در روابط اجتماعي زن مورد توجه قرار گرفته است. نيز از آيات امر به معروف و نهي از منكر مي‏توان استفاده كرد كه جلو هر گونه منكر و زشت بايد ايستاد و اجازه ظهور و بروز به آن نداد.
در هر صورت هنجارهاي ديني در جامعه را بايد به اجرا گذاشت و نمي‏توان تنها به عقيده و ميل مردم اكتفا كرد. فكر كنيد چقدر از مردم حاضرند با ميل و رغبت و از روي اعتقاد از رشوه‏گرفتن و اختلاس اجتناب كنند؟ چقدر حاضرند از شراب و زنا با ميل و رغبت احتراز نمايند تا سپس آنها را آزاد گذاشت تا در عمل هم با ميل و رغبت وظايف خويش را اجرا كنند. اين موضوع منحصر به كشور ما نيست. در هر كشوري يك سلسله دستوراتي است كه به اجبار آنها را به اجرا مي‏گذارند. در كشوري مثل فرانسه - كه آن را مهد آزادي مي‏شمارند - چگونه به اجبار دختران را وادار به بي‏حجابي مي‏كنند تا به مدرسه يا دانشگاه راه يابند! تفاوت در جامعه اسلامي و غيراسلامي در نوع هنجارهاست، نه چگونگي برخورد با آنها.
بسياري از حكمت‏ها و فلسفه‏هاي حجاب امروزه روشن شده است:
الف) پوشش امري غريزي و فطري براي بشر است كاوش هاي باستان شناسي نشان مي‏دهد كه از دير زمان بشر در حد امكان نسبت به مساله پوشش اهتمام ورزيده است وهمه صاحبان اديان نيز آن را سرلوحه عمل قرار داده‏اند.
ب ) مستور بودن زيباييها و جذبه‏هاي جنسي زن و مرد آنها را از معرض ديد و طمع ورزي شهوت پرستان هرزه محافظت مي‏كند و امنيت و بهداشت رواني جسمي آنان را تأمين مي‏نمايد.
ج ) برهنگي راهبر به سوي بي‏بند و باري و لجام گسيختگي جنسي است كه عواقب شوم و زيانباري دارد؛ از جمله:
1- گسترش فساد و ناهنجاري‏هاي اجتماعي.
2- شيوع بيماري هايي چون سفليس سوزاك ايدز و… .
3- سست شدن پيمان مقدس خانواده گسترش آمار طلاق و بالا گرفتن عقده‏هاي روحي در كودكان.
4- زياد شدن فرزندان نامشروع.
اينها و ده ها مشكل اجتماعي ديگر عواقب شومي است كه جهان غرب را سخت برآشفته و ستاره تمدنش را به افول مي‏كشاند تا آن جا كه حتي فرياد متفكرين ماترياليستي چون راسل را برآورده و جهان را سخت بر آنان تنگ كرده است. ولي مكتب گرانقدر اسلام در پرتو هدايت‏هاي نوراني‏اش همچون حجاب از اساس با اين جريان ويرانگر به مبارزه برخاسته و حجاب را دژي استوار براي صيانت فرد وجامعه از آسيب هاي بيشمار قرار داده است. از همين روست كه استعمارگران براي تخدير جوانان و در بند كشيدن آنان و گسترش اهداف ظالمانه خويش از بي حجابي و برهنگي به عنوان ابزاري قوي سود مي‏جويند.
در هر صورت موضوعاتي نظير:حفظ نظام اجتماعي ، بقائ نسل وخانواده، تامين سلامت فکري ، روحي - رواني افراد جامعه وفراهم نمودن بستري مناسب ومحيطي سالم براي پرورش وتکامل مادي ومعنوي انسان ، وبالآخره پرهيز از عواقب شومي که جوامع ديگر به دليل رعايت ننمودن اين قبيل محدودهها گرفتار آن شده ويادر آن دست وپا ميزنند ؛ نظام اسلامي را ملزم به اجراي اين حکم ارزشمند الهي مي دارد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1397-10-15] [ 09:51:00 ق.ظ ]




حضور طلاب در مراسم 9دی
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:47:00 ق.ظ ]




برگزاری مراسم درگذشت مرحوم آیت الله شاهرودی در مدرسه آبدانان
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:45:00 ق.ظ ]




 

آیا شما هم ویژگی‌های یک دوست خوب را دارید

 

آداب معاشرت

ویژگی‌های دوست خوب         

 

 

داشتن دوست خوب یکی از لذت‌بخش‌ترین تجربه‌های زندگی است. ارسطو، فیلسوف نامدار یونان باستان، دوست خوب را به منزله‌ی یک روح در دو بدن می‌داند. اما هیچ وقت با خودتان فکر کرده‌اید چه تعداد از افرادی که در حال حاضر دوست خطاب‌شان می‌کنید، نمونه‌ی یک دوست خوب و تمام عیارند؟ به نظرتان کدام یک از دوستی‌هایی که تا به الآن برقرار کرده‌اید تا آخر عمر دوام خواهند شد؟ فکر می‌کنید یک دوست خوب چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد تا همیشه دوست‌تان باقی بماند؟ در ادامه با ما همراه باشید تا ۹ مورد از ویژگی‌های دوست خوب را بشناسید.

 

 

۱. دوست خوب کمک‌مان می‌کند با خودمان مهربان‌تر باشیم

 

دوست خوب به ما یاد می‌دهد با خودمان مهربان‌تر باشیم.

 

شاید چون نتوانسته‌اید در مصاحبه‌ی کاریِ اخیرتان آن‌طور که می‌خواستید عمل کنید، حسابی از دست خودتان دلگیر هستید یا شاید به هر دلیلی حتی از دیدن تصویر خودتان در آینه بدتان می‌آید. بسیاری از ما هر وقت زندگی به کام‌مان نباشد، عادت داریم خودمان را سرزنش کنیم. در چنین شرایطی، یک دوست خوب می‌تواند نظر ما را درباره‌ی خودمان تغییر بدهد. دوست خوب اگر احساس کند از خودمان بدمان می‌آید، سعی می‌کند به طریقی حال‌‌مان را خوب کند. دقیقا به همین دلیل، کسانی که از نعمتِ داشتن دوستان صمیمی برخوردار هستند، احساس خیلی بهتری نسبت به خودشان دارند، چرا که دوستان‌شان باعث دلگرمی‌‌شان می‌شوند و پشت‌شان را خالی نمی‌کنند. دوست خوب می‌تواند اعتماد به نفس‌مان را بالا ببرد. چنین افرادی وقتی کمک‌مان می‌کنند که نسبت به خودمان احساس بهتری داشته باشیم، خودشان هم حسِ خیلی خوشایندی پیدا می‌کنند.

 چگونه دوست پیدا کنیم

۲. دوست خوب اشتباهات‌مان را گوشزد می‌کند

 

دوست خوب اشتباهات ما را گوشزد می‌کند.

 

همه‌ی ما گاهی بدون اینکه متوجه باشیم، مرتکب خطاهایی می‌شویم که شاید در آینده برای‌مان گران تمام بشوند. دوست خوب می‌تواند چنین خطاهایی را تشخیص دهد و اشتباهات‌مان را سر بزنگاه گوشزد کند، اما نه به منظور مچ‌گیری یا کینه‌توزی، بلکه از روی خیرخواهی. چنین صداقتی موجب شکل‌گیری دوستی‌های واقعی می‌شود. در دوستی‌های بی‌اساسی که مدت زیادی از شکل گرفتن‌شان نمی‌گذرد و همچنین دوستی‌های تصنعی، مطمئن باشید طرف مقابل‌تان چیزی جز خوشایندتان نخواهد گفت. اما در دوستی‌های واقعی، طرف مقابل به خودش اجازه می‌دهد هرچه را در ذهنش می‌گذرد، روراست بیان کند. افراد صادق و قابل اعتماد می‌توانند تجربه‌ی یک دوستی واقعی را نصیب‌مان کنند.

۳. دوست خوب وقتی با شماست، جز به همان لحظه به هیچ چیز دیگری فکر نمی‌کند

 

دوست خوب حواسش را متمرکز شما می‌کند.

 

دوست خوب کسی است که همه‌ی هوش و حواسش به لحظه‌ی با هم بودن‌مان است، طوری که احساس کنیم حضورش در زندگی‌مان یک اصل حیاتی است. دوست خوب علاوه بر نیازهای خودش به نیازهای طرف مقابلش هم توجه می‌کند و وقتی در کنار دوستش وقت می‌گذراند، فکرش فقط و فقط همانجاست. پس برای اینکه بتوانید همه‌ی هوش و حواس‌تان را به دوست‌تان اختصاص دهید، پیشنهاد می‌کنیم وقتی با هم هستید تلفن همراه‌تان را در جیب‌تان بگذارید. بر اساس نتایج پژوهشی که در سال ۲۰۱۲ انجام شد، تلفن همراه روی روابط بین‌فردی تأثیر منفی می‌گذارد. اما مطمئن باشید یک دوست خوب هرگز اجازه نمی‌دهد تلفن همراهش کوچک‌ترین خدشه‌ای به روابط‌تان وارد کند.

حتما بخوانید: چطور کاریزماتیک و باجذبه شویم؛ راهنمای کامل

۴. دوست خوب شنونده‌ی خوبی است

 

دوست خوب شنونده‌ی خوبی است.

 

آیا تا به حال برای‌تان پیش آمده که موقع درد دل کردن، دوست‌تان یک‌دفعه وسط حرف‌تان بپرد و درباره‌ی مسائل مربوط به خودش شروع به صحبت کند؟ در چنین مواقعی چه حسی دارید؟ حتما احساس کرده‌اید که روند گفت‌وگو رضایت‌بخش نیست، چرا که دوست‌تان فقط سعی دارد درباره‌ی موضوعاتی که به خودش مربوط می‌شوند، صحبت کند. اما در دوستی‌های واقعی، روند گفتگو همیشه دوطرفه است. اینکه هر دو طرف به همدیگر اجازه‌ی صحبت کردن بدهند، موجب تقویت روابط بین‌فردی می‌شود. پس برای اینکه به یک گفتگوی متعادل برسید، سعی کنید وقتی طرف مقابل‌تان صحبت می‌کند، با تمام وجود به صحبت‌هایش گوش کنید. کسانی که شنونده‌ی خوبی هستند، این حس را منتقل می‌کنند که صحبت‌های طرف مقابل‌شان قابل درک است.

حتما بخوانید: تقویت مهارت گوش دادن؛ ۱۰ اصلی که شما را تبدیل به شنونده سراپا گوش می‌کند

۵. دوست خوب در سختی‌ها حمایت‌مان می‌کند

 

یک دوست خوب هیچ‌وقت پشت‌تان را خالی نمی‌کند.

 

اینکه فقط در خوشی‌ها کنار یکدیگر باشیم، برای یک دوستی واقعی کافی نیست. دوست خوب کسی است که در تمامی فراز و نشیب‌های زندگی پشت‌مان را خالی نکند. به عبارت دیگر، دوست خوب کسی است که سعی کند در خوشی‌ها، ناراحتی‌ها، موفقیت‌ها، شکست‌ها و خلاصه در تمامی تجربه‌های زندگی، شریک احساسات‌مان شود. در دوستی‌های واقعی، وقتی طرف مقابل‌مان را به اندازه‌ی کافی شناختیم، سطح اعتمادمان آن‌قدر بالا می‌رود که خودمان هم اجازه می‌دهیم دوست‌مان در اوقات سخت زندگی همراهی‌مان کند. اگر چنین فردی در زندگی‌تان باشد، حتما می‌دانید که دوست خوب درست مثل اعضای خانواده می‌ماند (اعلام حمایت یکی از ۱۷ عادت گفتاری افراد دوست داشتنی است).

۶. دوست خوب اضطراب‌مان را کم می‌کند

 

درمان اضطراب و استرس یک دوست خوب است.

 

دوست خوب باید بتواند عواملی را که طرف مقابلش را به اضطراب و تنش دچار می‌کند بشناسد. دوست خوب وقتی تحت فشار روانی هستیم، درک‌مان می‌کند و می‌تواند کمک‌مان کند که در چنین شرایطی درست تصمیم بگیریم. حتی زمانی که نیازی به هم‌فکری نداشته باشیم، حضور یک دوست خوب می‌تواند حسابی آرامش‌بخش باشد. بر اساس پژوهشی که در سال ۲۰۱۱ انجام شد، پژوهشگران دریافتند وقت گذراندن با دوستانِ خوب در کاهش استرس مؤثر است.

حتما بخوانید: با جالب‌ترین فواید دوستی برای سلامتی آشنا شوید

۷. دوست خوب نمی‌گذارد مغرور شویم

 

وقتی غرور به شما چیره می‌شود، یک دوست خوب مانع مغرور شدن شما می‌شود.

 

دوست خوب کسی است که از دستاوردها و موفقیت‌های‌مان خرسند شود و البته کمک‌مان کند که هرگز به خاطر داشته‌های‌مان دچار غرور نشویم. حتما شما هم دوستانی دارید که از ایام قدیم یکدیگر را می‌شناسید و خیلی قبل‌تر از زمانی که در کسب‌و‌کارتان اسم و رسمی به هم بزنید، با هم دوست بوده‌اید. چنین دوستانی خودِ واقعی‌مان را می‌شناسند. در نتیجه نه تنها در موفقیت‌ها همراهی‌مان خواهند کرد، بلکه هر زمان که احساس کنند مغرور شده‌ایم، یادمان می‌اندازند که فروتنی پیشه کنیم.

۸. دوست خوب برای با هم بودن‌مان وقت می‌گذارد

 

برای یک دوست خوب با هم بودن خیلی باارزش است.

 

گاهی دوستی‌ها به دلیل مشغله‌های کاری یا خانوادگی کم‌رنگ می‌شوند، اما دوستان واقعی هیچ وقت اجازه نمی‌دهند که مشغله‌های زندگی روی روابط‌شان تأثیر بگذارد. دوست خوب سعی می‌کند با همه‌ی مشغله‌هایی که دارد، باز هم برای با هم بودن‌مان وقت بگذارد یا حتی شده تلفن بزند. اگر برای دوستان‌مان وقت نگذاریم، روابط‌مان به تدریج کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر خواهد شد. دقیقا به همین دلیل است که بسیاری از دوستی‌های دوران کودکی بعد از ازدواج و بچه‌دار شدن کم‌کم از بین می‌روند.

۹. دوست خوب باگذشت است

 

دوست خوب گذشت نشان می‌دهد.

 

همه‌ی ما گاهی در روابط‌مان قضاوت‌های نادرست می‌کنیم. دوستان واقعی به جای اینکه دلخوری‌شان را از یکدیگر پنهان کنند، مشکل‌شان را مستقیما مطرح می‌کنند تا سوءِتفاهم‌ها از بین برود. دوستان خوب یکدیگر را درک می‌کنند و به همین دلیل می‌توانند نسبت به هم بخشنده و باگذشت باشند. اگر در روابط‌مان مدام درگیر دلخوری‌های گذشته باشیم، روابط‌مان هیچ پیشرفتی نخواهد کرد. دوست خوب کسی است که بتواند گذشت کند و اگر خطایی کردیم که باعث دلخوری‌ شد، اینقدر باگذشت باشد که بتواند از اشتباهات‌مان بگذرد. پس بیایید این واقعیت را بپذیریم که همه‌ی ما گاهی اشتباه می‌کنیم، اما می‌توانیم به کمک یکدیگر یاد بگیریم انسان‌های بهتری باشیم.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[دوشنبه 1397-10-03] [ 11:25:00 ق.ظ ]




امر به معروف و نهی از منکر از نگاهی دیگر
 
 

پرهیز از زیاده روی در سرزنش و بدزبانی، یکی از شرایط امر به معروف و نهی از منکر
حضرت علی علیه السلام در وصیت به فرزند بزرگوارش، امام حسن مجتبی علیه السلام می فرماید: «والاِفْراطُ فِی المَلامَه یشُبُّ نیرانَ اللَّجاجَه؛ زیاده روی در سرزنش، آتش لجاجت را برمی افروزد».1

بدزبانی و خشونت، نه تنها موجب هدایت گمراهان نمی شود، بلکه پس از تخریب شخصیت و بی آبرو کردن فرد، او را کینه توز و خودخواه می سازد و چه بسا وی را در پیمودن راه خلافی که در پیش گرفته است، جسورتر می کند. حضرت علی علیه السلام در هشداری به همگان می فرماید: «ولا تَکثِرِ الْعِتابَ فَإِنَّهُ یورِثُ الضَّغینَه؛ در سرزنش و نکوهش زیاده روی مکن که موجب کینه توزی می شود».2

با سرزنش زیاد، فرد خطاکار تصور می کند که دیگر اصلاح پذیر نیست و دیگران از او روی گردانند. از این رو، نه تنها خطاهای گذشته خود را تکرار می کند، بلکه با ناامیدی بر لغزش وانحراف خویش نیز می افزاید. پس یکی از موانع به بار نشستن امر به معروف و نهی از منکر، آن است که این دو فریضه مهم با زیاده روی درسرزنش و نکوهش همراه شود.

پیام متن:

1. امر به معروف و نهی از منکر، شرایط و ویژگی هایی دارد که رعایت آنها، ضروری است.

2. بدزبانی، تندخویی و خشونت، نه تنها در امر به معروف و نهی از منکر سازنده نیست، بلکه ویرانگر است.

اعتماد سازی
یکی از روش های اثرگذار در امر به معروف و نهی از منکر، اعتمادسازی است. اگر شنونده به ناصح اعتماد نداشته باشد، سخنش را نمی پذیرد. باید در وهله اول، اعتماد طرف مقابل را جلب کرد و به او اطمینان داد که ناصح از روی دل سوزی، خیرخواهی و مصلحت او در حال ارشاد است. یکی از رموز موفقیت پیامبران الهی نیز همین نکته بود که مردم یقین داشتند این بزرگواران درصدد منافع شخصی ومطامع دنیوی و مادی نیستند و هدفی جز اصلاح پیروان خویش ندارند. خداوند در قرآن کریم با تأکید بر همین واقعیت، به مردم گوشزد می کند:

لَقَدْ جاءَکمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکمْ عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیکمْ بِالْمُؤمِنینَ رَؤفٌ رَحیمٌ. (توبه:128)

به یقین، رسولی از خود شما به سوی تان آمد که رنج های شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و با مؤمنان رئوف و مهربان است.

پیشوایان معصوم نیز با جلب محبت و دوستی دیگران، در پی ارشاد و راهنمایی آنان برمی آمدند.

پیام متن:

1. راهنمایی دل سوزانه و خیرخواهانه، در امر به معروف و نهی از منکر جلب اعتماد دیگران و افزایش درصد موفقیت درعمل را به دنبال دارد.

2. با جلب اعتماد دیگران در اثر دل سوزی و خیرخواهی نسبت به آنها، راه برای ارشاد و راهنمایی آنان هموار می شود.

امر به معروف در خانواده
ضرورت امر به معروف و نهی از منکر در محیط خانواده، بر کسی پوشیده نیست. افراد یک خانواده باید بر کارهای هم نظارت آگاهانه و دل سوزانه داشته باشند و یکدیگر را در بهسازی زندگی مادی و معنوی یاری دهند. بی شک، مسئولیت امر به معروف و نهی از منکر در خانواده، گسترده تر و سنگین تر است؛ چه اینکه افراد، اطلاعات و شناخت کامل تری از یکدیگر دارند و بر اثر ارتباط همیشگی، پیش از دیگران به عیب های یکدیگر پی می برند و درنتیجه، این تکلیف مهم نیز بر آنان واجب می شود. در آیه ای هدایتگر از قرآن کریم، در این باره می خوانیم:

یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکمْ وَ أَهْلیکمْ نارًا وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَه. (تحریم:6)

ای کسانی که ایمان آورده اید! خود و خانواده تان را از آتشی که هیزم آن مردم و سنگ ها هستند، نگه دارید.

امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه می فرماید:

آنها (اعضای خانواده خود) را به آنچه خداوند دستور داده است، فرمان ده و از آنچه او برحذر داشته است، نهی کن. پس اگر از تو فرمان بردند، ایشان را از آتش نگه داشته و فرمان خدا را محقق ساخته ای، ولی اگر نافرمانی کردند، تو مسئولیت خویش را انجام داده ای.3

وقتی این آیه نازل شد، مردی بنای گریستن گذاشت. علت گریه اش را جویا شدند. گفت: من از اصلاح خود ناتوانم و خوف آن دارم که گرفتار دوزخ شوم! اینک خداوند، نجات خانواده ام از عذاب دوزخ را نیز از من خواسته است. حضرت به او فرمود: «(اندوهگین مباش) همین مقدار که آنان را به آنچه خودت انجام می دهی، امر کنی و از آنچه خودت ترک می کنی، بازداری، کفایت می کند».4

پیام متن:

1. فرضیه امر به معروف و نهی از منکر، حتی در محیط خانواده نیز باید اجرا شود.

2. در صورتی که خانواده، زیر بار امر به معروف و نهی از منکر نرفت، به جای درگیری با آنها، باید کار را به خداوند واگذار نمود.

احساس مسئولیت اجتماعی
از دیدگاه اسلام، سرنوشت فرد و جامعه از هم جدا نیست و صلاح و فساد هر یک بر دیگری اثرگذار است. از این رو، هیچ کس نباید به این دلیل که خود به وظایفش عمل می کند، در قبال کارها و سرنوشت دیگران بی تفاوت باشد؛ چون بی توجهی و اهانت کردن مردم به ارزش های الهی، خواه ناخواه پس از مدتی در جامعه تأثیر منفی می گذارد. تشبیه روایی زیبایی از رسول خدا صلی الله علیه و آله دراین باره برجاست. آن حضرت می فرماید:

یک گنه کار در میان مردم، مانند کسی است که با گروهی سوار کشتی شده است و در وسط دریا تصمیم می گیرد که قسمتی از کشتی را که خودش در آنجا نشسته است، سوراخ کند. اگردیگران، او را از این کار خطرناک باز ندارند و به استناد اینکه او جای نشستن خودش را سوراخ می کند و به محلی که ما در آن نشسته ایم، کاری ندارد، به او کاری نداشته باشند و او موفق شود نیت نادرست خود را عملی سازد، با نفوذ آب به داخل کشتی، همه غرق و نابود خواهند شد.5

بنابراین، برای پاک سازی محیط اجتماعی از گناه و انحراف، بر همگان واجب است که در برابر عملکرد غلط و آشکار دیگران احساس مسئولیت عملی کنند؛ زیرا اگر منکرات و گناهان به طور علنی در جامعه شیوع یابد، آسیب های جدی تری به اجتماع وارد می آید. امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت می کند:

اِنَّ الْمَعْصِیه إِذا عَمِلَ بِهَا الْعَبْدُ سِرّا لَمْ تَضُرُّ اِلاّ عامِلُها و إذا عَمِلَ بِهاعَلانِیه وَ لَمْ یغَیرْ عَلَیهِ أَضَرَّتِ الْعامَّه وَ ذلِک أَنَّهُ یذِلُّ بِعَمَلِهِ دِینَ اللّهِ وَ یقْتَدی بِهِ أَهْلُ عَداوَه اللّهِ.6

هرگاه بنده به طور پنهانی معصیتی مرتکب شود، جز خودش از آن زیان نمی بیند، ولی هرگاه آشکارا معصیت کند و با او برخوردی نشود، همه جامعه از آن زیان می بیند.

این بدان خاطر است که او باانجام دادن این عمل (گناه)، دین خدا را ذلیل می کند و دشمنان خدا نیز (جسارت یافته) به او اقتدا می کنند.

پیام متن:

بی تفاوت بودن نسبت به گناهان آشکار اجتماعی، به آسیب های اجتماعی و گستاخ شدن دیگران برای پرداختن به گناهان می انجامد.

مبارزه مثبت و منفی با گناه ـ مدارا در امر به معروف و نهی از منکر
مبارزه مثبت در برابر گناهان، بدین معناست که هرگاه با منکری روبه رو می شویم، با قاطعیت و جدیت تمام در برابر آن بایستیم و در حد توانایی خویش، از رخ دادن یا تکرار آن جلوگیری کنیم. البته لازمه این کار، نرمی و مدارا و تسلط کامل داشتن بر اعصاب است؛ زیرا امر به معروف و نهی ازمنکر، زمانی اثرگذار است که همراه با مدارا باشد و با قصد خیر انجام شود و بیزاری و نفرت ناهی از منکر، به بیزاری و تنفر از انجام دهنده منکر نینجامد. خداوند در کلامی آسمانی به پیامبرش دستور می دهد که «فَإِنْ عَصَوْک فَقُلْ إِنّی بَریءٌ مِمّا تَعْمَلُونَ؛ اگر تو را نافرمانی کنند، بگو: من از آنچه انجام می دهید، بیزارم». (شعراء: 216)

با این دستورالعمل، مسلمانان صدر اسلام هرگاه مرتکب گناه می شدند، با رغبت و میل خود خدمت پیامبر می رسیدند و می گفتند: «طَهِّرْنی؛ پاکم ساز»؛ زیرا آنان به خوبی دریافته بودند که هدف از حدود شرعی، پاک سازی گناه است، نه کیفر دادن گناه کار.

حضرت امام خمینی رحمه الله دراین باره می فرماید:

در باب امر به معروف و نهی از منکر، یکی از مهمات همین رفق و مدارا کردن است. ممکن است اگر انسان مرتکب معصیت یا تارک واجبی را با شدّت و عنف بخواهد جلوگیری کند، کارش از معصیت کوچک به معاصی بزرگ یا به ردّه و کفر منتهی شود. در ذایقه انسان، امر و نهی تلخ و ناگوار است و غضب و عصبیت را تحریک می کند. آمر به معروف و ناهی از منکر باید این تلخی و ناگواری را با شیرینی بیان و رفق و مدارا و حسن خلق، جبران کند تا کلامش اثر کند و دل سخت معصیت کار را نرم و رام سازد.7

اگر این احتمال برود که امر و نهی به معروف و منکر تأثیری ندارد و به جسارت یافتن طرف مقابل می انجامد، باید مرحله به مرحله بر شدت آن افزود و روش امر و نهی را تغییر داد. درصورتی که احتمال تأثیر آن زیاد باشد، از ابزاری چون نگاه خشمناک و مانند آن می توان مدد گرفت و در صورت لزوم اجرای اقدامات شدیدتر، حکومت اسلامی در این زمینه تصمیم می گیرد.

در جایی که تذکر و توصیه گفتاری و برخورد عملی، در آن حدی که بر عهده مردم عادی است، تأثیری نداشت، می توان از راه مبارزه منفی وارد شد و برای مثال، با قطع دوستی و رفت و آمد، این کار را انجام داد. البته اینها کمترین کاری است که هر مسلمانی در رویارویی با منکر می تواند انجام دهد.8

 

1. برای امر به معروف و نهی از منکر، به دو روش مبارزه مثبت یا منفی می توان اقدام کرد.

2.در مبارزه مثبت یا ایجابی باید با به کارگیری روش مناسب، با قاطعیت عمل کرد و در مبارزه منفی یا سلبی، باید با ترک و دوری کردن از فرد یا مانند آن، او را متوجه اشتباهش کنیم.

احساس مسئولیت عالِم در قبال انسان ها و رمز برتری او بر عابد در نگاه سعدی
سعدی شیرازی، رمز اصلی برتری عالِم بر عابد را در آن می داند که عالِم، هرگز در برابر احوال دیگران بی اعتنا نیست و همواره دغدغه دست گیری از دیگران و هدایت و ارشاد کردن آنان را در سر دارد. به عبارتی دیگر، عابد، سر در سودای خویش دارد و عالِم، دل در هوای دیگران. عابد بر آن اندیشه است که تنها «گلیم خویش از موج به در برد»، ولی عالِم می کوشد که «بگیرد غریق را».

سعدی این مطالب را چنین به شعر آورده است:

صاحب دلی به مدرسه آمد ز خانقاه9                                   بشکست عهد صحبت اهل طریق را

گفتم میان عابد و عالِم چه فرق بود؟                                    تا اختیار نمودی از آن، این قریق را

گفت آن گلیم خویش به در می برد ز موج وین سعی می کند که بگیرد غریق را10

در حقیقت، رمز برتری عالم بر عابد، در مسئولیت پذیری عالِم در اجرای «امر به معروف و نهی از منکر) است.

 

امر به معروف و نهی از منکر که ظهور عملی احساس مسئولیت است، رمز برتری عالِم بر عابد به شمار می آید.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:23:00 ق.ظ ]




جایگاه همسایه داری در اسلام
همسایه آن قدر در آرامش و امنیت انسان نقش دارد كه قبل از خرید منزل گرفتن امتیاز است مكانی و ساختمانی باید نسبت به همسایه‌ها دقت نمود. پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «الْتَمِسُوا الْجَارَ قَبْلَ شِرَاءِ الدَّارِ وَ الرَّفِیقَ قَبْلَ الطَّرِیقِ؛ پیش از خانه خریدن، همسایه را بجویید و پیش از سفر كردن، رفیق را بیابید!»

زندگی اجتماعی و جمعی بشر، در عین حال كه محسّنات و نقطه‌های مثبت و قابل تمجیدی دارد، برخی آثار منفی و زیانبار را نیز در پی دارد، مانند: آلودگی شهرها، بالا رفتن قیمت مسكن، تراكم جمعیت بیش از حد و اندازه كه بر اثر ازدحامها به وجود می‌آید؛ ندا می‌طلبد كه قوانین و دستوراتی وضع شود تا زندگی جمعی را سر و سامان بدهد و بشر به راحتی بتواند به زندگی و زندگانی فردی خویش در كنار جمع ادامه دهد. یكی از مواردی كه نیاز به وجود قوانین و دستورات فقهی و اخلاقی دارد، همسایه داری است.
اسلام به عنوان یك دین كامل و اجتماع ساز و تأمین كننده سعادت دنیوی و اخروی انسان، قرنها بیش‌تر از توسعه زندگی شهری امروزی، دستورات و توصیه‌های اخلاقی و حقوقی را برای همسایه داری در نظر گرفته است كه با مراعات آن انسانها می‌توانند در كنار هم به راحتی و آسایش زندگی كنند. آنچه پیش رو دارید، گامی است در این مسیر، امید كه برای همه مفید و قابل استفاده باشد.

اهمّیت همسایه داری
قرآن كریم این كتاب جاوید و ماندگار الهی، در كنار دستور به پرستش الهی و احسان به پدر و مادر و بستگان و خویشاوندان، توصیه به نیكی و احسان در حق همسایگان نموده است؛ آنجا كه می‌فرماید: «وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَیئاً وَ بِالْوالِدَینِ إِحْساناً وَ بِذِی الْقُرْبی وَ الْیتامی وَ الْمَساكینِ وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبی وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبیلِ»؛ «و خدا را بپرستید و هیچ چیز را همتای او قرار ندهید و به پدر و مادر و همچنین به خویشاوندان و یتیمان و مسكینان و همسایه نزدیك و همسایه دور و دوست و همنشین و واماندگان در سفر نیكی كنید!»
قرار گرفتن مراعات حق همسایه در كنار حق بندگی و نیكی به والدین، نشان از اهمّیت همسایه‌داری در منظر قرآن دارد. در روایات نیز تعبیرات نغر و زیبایی درباره اهمّت همسایه‌داری آمده كه به نمونه‌هایی اشاره می‌شود:
1. احترام همسایه
پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «حُرْمَةُ الْجَارِ عَلَی الْإِنْسَانِ كَحُرْمَةِ أُمِّهِ؛ حرمت همسایه بر [عهده] انسان مانند احترام به مادرش می‌باشد.»
2. نشانه سعادت
پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءُ الْمَسْكَن وَ الْجَارُ الصَّالِحُ وَ الْمَرْكَبُ الْهَنِی ءُ؛ خانه و همسایه خوب و مركب راهوار از خوشبختی مرد است.» البته این موارد، مربوط به سعادت دنیا است، نه سعادت آخرت.
3. سفارش پیامبر صلی‌الله علیه و آله
علی علیه السلام فرمود: «اللَّهَ اللَّهَ فِی جِیرَانِكُمْ فَإِنَّهُمْ وَصِیةُ نَبِیكُمْ مَا زَالَ یوصِی بِهِمْ حَتَّی ظَنَنَّا أَنَّهُ سَیوَرِّثُهُمْ؛ خدا را! خدا را! درباره همسایگان [و حقوقشان را رعایت كنید] كه وصیت پیامبر شماست و همواره به خوشرفتاری با همسایگان سفارش می‌كرد تا آنجا كه گمان بردیم برای آنان ارثی معین خواهد كرد.»
4. معیار نیكوكار بودن
پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «اِذا اَثنی عَلَیكَ جیرانُكَ اَنَّكَ مُحْسِنٌ فَاَنْتَ مُحْسِنٌ وَ اِذا اَثْنی عَلَیكَ جیرانُكَ اَنَّكَ مُسِی ءٌ؛ هر گاه همسایگانت هنگام ثنا و سخن گفتن درباره تو، تو را نیكوكار بدانند، پس تو نیكوكاری، و اگر همسایه گانت بدكارت شمارند، تو بدكاری.» چرا كه ممكن است انسان در غیر محل خود عیوب خویش را پنهان كند و خوبی و بدی او شناخته نشود؛ ولی در همسایگی واقعیت انسان آشكار می‌شود. به این جهت، فردی كه همسایه‌ها نیكوكار بدانند، واقعاً نیكوكار است.
5. رفع بلا
پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «اِنَّ اللَّه تَعالی لَیدْفَعُ بِالْمسْلِمِ الصَّالِحِ عَنْ مِأَةِ اَهْلِ بَیتٍ مِنْ جیرانِهِ الْبَلاءَ؛ به راستی خداوند بلند مرتبه به واسطه مسلمانان درستكار، بلا را از صد خانه همسایه‌اش دور می‌كند.» بنابراین همچنان كه خدا به بركت مكه عذاب را از اهل آن و به بركت پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله بلا را از مكّه و مدینه دور كرده، وجود همسایه مؤمن باعث رفع بلا از همسایه می‌شود.
6. اوّل همسایه، بعد خرید خانه
همسایه آن قدر در آرامش و امنیت انسان نقش دارد كه قبل از خرید منزل گرفتن امتیاز است مكانی و ساختمانی باید نسبت به همسایه‌ها دقت نمود.
پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «الْتَمِسُوا الْجَارَ قَبْلَ شِرَاءِ الدَّارِ وَ الرَّفِیقَ قَبْلَ الطَّرِیقِ؛ پیش از خانه خریدن، همسایه را بجویید و پیش از سفر كردن، رفیق را بیابید!»
چون عیب خانه را می‌توان با تعمیر بر طرف كرد، ولی همسایه معیوب را به راحتی نمی‌توان اصلاح نمود.
7. امان از همسایه بد
پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «اِسْتَعیدُوا بِاللَّهِ مِنْ شَرِّ جارِ الْمُقامِ فَاِنَّ جارَ الْمُسافِرِ اِذا شاءَ اَنْ یزایلَ زایلَ؛ از شرّ همسایه ماندنی به خدا پناه آورید؛ زیرا همسایه‌ی مسافر هرگاه بخواهد برود می‌رود.»
و همچنین فرمود: «ثَلاثَۀٌ هُنَّ اُمُّ الفُواقِرِ… وَ جارٌ عَینُهُ تَرعاکَ و قَلبُهُ یَنعاکَ، اِن رَأی حَسَنَۀً دَفَنَها و لَم یُفشِها، وَ اِن رَأی سَیِّئَۀً اَظهَرَها و أَذاعَها؛ سه چیز در راس مصیبت‌های کمرشکن است…. و همسایه‌ای که چشمانش تو را می‌پاید و دلش خواهان رسوایی توست، اگر خوبی ببیند آن را می‌پوشاند و فاش نمی‌سازد و اگر بدی ببینید آن را آشکار و همه جا پخش می‌کند.»

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:11:00 ق.ظ ]




آیا عذرخواهی گناهکاران در قیامت فایده ای دارد؟

عده ای معتقدند در قرآن کریم پیرامون معذرت خواهی گناهکاران در قیامت تضاد وجود دارد. اما واقعیت آن است که بر اساس آیات قرآن دنیا تنها جایی است که خداوند به ما اختیار داده تا در آن عمل کنیم و در صورت اشتباه عذرخواهی کنیم. اما قیامت مجالی برای عذرخواهی و توبه وجود ندارد.

 

یکی از شبهات مطرح پیرامون قرآن کریم تضاد در آیات قرآن پیرامون معذرت خواهی گناهکاران در روز قیامت است. بر اساس این شبهه خداوند در آیه ای می فرماید به گناهکاران اجازه معذرت خواهی داده نمی شود و در آیه ای دیگر بر خلاف آن چنین مطرح شده که آنها در قیامت معذرت خواهی می کنند. برای روشن شدن این موضوع چند نکته را یادآور می شوم:

1. خداوند با توجه به اختیاری که به انسان داده، دنیا را محلی برای انجام عمل قرار داده و آخرت را محل رسیدگی به اعمال و بر همین اساس اگر انسان با توجه به اختیار خویش گناهی یا ظلمی انجام داد تنها در همین دنیا می تواند عذر خواهی کرده و از عمل خویش توبه نماید. توبه یا همان عذرخواهی از خداوند ، بابی است که تنها در عالم دنیا برای انسان ها گشوده شده و این در با مردن انسان بسته می شود و راهی برای عذرخواهی در عالم قیامت وجود ندارد. خدای متعال در این زمینه می فرماید: « وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَـئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا؛ برای کسانی که کارهای بد را انجام می‌دهند، و هنگامی که مرگ یکی از آنها فرا می‌رسد می‌گوید: «الان توبه کردم!» توبه نیست؛ و نه برای کسانی که در حال کفر از دنیا می‌روند؛ اینها کسانی هستند که عذاب دردناکی برایشان فراهم کرده‌ایم »[نساء/18]
2. با توجه به نکته اول؛ قیامت مجالی برای عذرخواهی نیست اما این امر منافات ندارد با اینکه مجرمان و گناهکاران وقتی عذاب الهی را می بینند و ترس تمام وجود آنها را فرا می گیرد برای رهایی خود از عذاب شروع به عذرخواهی می کنند کما اینکه در امور دنیوی نیز به همین منوال است. از همین روست که در آیاتی مانند «فيَوْمَئِذٍ لَا يَنْفَعُ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ وَلَا هُمْ يُسْتَعْتَبُون؛ آن روز عذرخواهی ظالمان سودی به حالشان ندارد، و توبه آنان پذیرفته نمی‌شود.»[روم/57]  و آیه « يوْمَ لَا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَلَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّار؛ روزی که عذرخواهی ظالمان سودی به حالشان نمی‌بخشد؛ و لعنت خدا برای آنها، و خانه (و جایگاه) بد نیز برای آنان است.»[غافر/52] به صورت صریح و روشن بیان شده که معذرت خواهی و توبه ظالمان و گناهکاران در قیامت سودی به حال آنها ندارد.

3.قیامت دارای موقف های متعددی است که در برخی از آنها بر دهان انسان مهر زده می شود و اعضاء و جوارح او بر علیه او شهادت می دهند « يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُون؛ در آن روز زبانها و دستها و پاهایشان بر ضدّ آنها به اعمالی که مرتکب می‌شدند گواهی می‌دهد! »[نور/24] از این رو ممکن است آیاتی که در آنها موضوع عدم اذن و اجازه به گناهکاران برای معذرت خواهی مطرح شده مربوط به این موقف ها باشد. در این زمینه قرآن کریم می فرماید: « هَـذَا يَوْمُ لَا يَنطِقُونَ * وَلَا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُون؛ امروز روزی است که سخن نمی‌گویند (و قادر بر دفاع از خویشتن نیستند* و به آنها اجازه داده نمی‌شود که عذرخواهی کنند.»[مرسلات/35،36]
نتیجه
با توجه به نکات مطرح شده در بالا عبارت است از اینکه توبه و عذرخواهی تنها مربوط به عالم دنیاست و در قیامت اگر هم عذرخواهی باشد مربوط به گناهکارانی است که از ترس عذاب برای کارهای خود توجیهاتی می آورند و عذرخواهی می کنند.
در برخی از موقف های قیامت انسان قادر به سخن گفتن نیست و تنها اعضاء و جوارحش بر علیه او شهادت می دهند. لذا مجموع این آیات در خصوص عذرخواهی ظالمان و گناهکاران در قیامت و موقف های مختلف است و هیجگونه تضادی با هم ندارند.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:11:00 ق.ظ ]




انسان بعد از مرگ کجا میرود آیا روح انسان بعد مرگ با ما ارتباط دارد؟

 

روح پس از آن كه به وسیله فرشته مرگ قبض شد، در جهان دیگری به نام برزخ قرار می‌گیرد و ارتباط او با دنیا قطع می‌گردد؛ البته رابطه روح با افرادی كه در دنیا هستند، امری محال و غیرممكن نیست‌، امّا چنین نیست كه روح هر فردی بتواند با هر كسی كه بخواهد رابطه برقرار كند، چنان كه انسان‌های زنده هم نمی‌توانند با ارواح مردگان تماس بگیرند.

آن چه مسلّم است این كه ارتباط باارواح در عالم بیداری و خواب‌، برای برخی اتفاق افتاده كه به دو مورد اشاره می‌شود:

الف ـ پیامبر اكرم به سلمان فارسی فرمود: هنگامی كه مرگت نزدیك شود، مرده‌ای با تو سخن می‌گوید در مرضی كه سلمان‌(رض‌) در آن از دنیا رفت‌، دستور داد او را به قبرستان ببرند؛ با صدای بلند بر مردگان سلام كرد و گفت‌: من سلمان فارسی هستم‌، دوست دارم یكی از شما با من سخن بگوید؛ روح مرده‌ای پاسخ او را داده گفت‌: هر چه می‌خواهی بپرس‌، سلمان پرسید:
آیا اهل بهشتی یا دوزخ‌، گفت‌: بهشتی هستم‌، هم چنین او درباره چگونگی مرگش و اوضاع و احوال پس از مرگ‌، پرسش‌هایی نمود و پاسخ شنید، سپس فرمود او را به منزل بردند، شهادتین بر زبان جاری كردو جان به جان آفرین تسلیم نمود.[۱]

ب ـ در یكی از شهرهای ایران مرد مؤمن و پرهیزكاری از دنیا می‌رود، مدّتی پس ازمرگ به خواب پسرش می‌آید و می‌گوید: پانصد تومان به فلان فرد بدهی دارم‌، قرض مرا پرداخت كنید تا مشكل من برطرف گردد، پسر به این گفته اعتنا نمی‌كند، پس از مدّتی دوباره پدرش را در خواب می‌بیند و پدر همان تقاضا را تكرار می‌كند. پسر می‌گوید: شما نشانه‌ای بدهید كه یقین كنم بدهكارید، می‌گوید: به یاد داری روزی انگشتر من گم شد، هر چه جست و جو كردیم پیدا نشد؛ همان روز بر اثر باران فراوان‌، دیوار اطاقك روی چاه منزل خراب شده بود و دو نفری آن را تعمیر كردیم‌، انگشتر در لابه‌لای گِل‌ها در فلان گوشة دیوار است‌، پسر تا از خواب بیدار شد، آن محل را با تیشه‌ای تراشید و انگشتر را یافت‌، سپس پانصد تومان را به طلب‌كار پرداخت نمود.[۲]

بنابراین‌، رابطة روح مرده یا افراد دیگر، در مواردی امكان‌پذیر است‌، لكن چنین نیست كه در هر شرایطی این امر تحقق پیدا كند؛ البته از روایات استفاده می‌شود كه روح مرده در بعضی اوقات‌، به ویژه در شب و روزهایی كه انتظار مردگان برای احسان و نیكی به آن‌ها بیش‌تر است‌، مانند شب‌های جمعه و قدر، به خانوادة خود سركشی كرده التماس می‌كند كه به یاد من باشید و به من كمك كنید؛ با سیر كردن گرسنه‌ای و یا پوشاندن برهنه‌ای‌، مرا یاری كنید، لیكن چنین نیست كه بستگان وی ندای او رابشنوند، و این هشداری است كه باید به یاد مردگان بود و با انجام كارهای نیك به نیّت آن‌ها، كمی از مشكلات آن‌ها در جهان برزخ را كاهش داد.

در مورد دیدار روح مرده از بستگان خود، روایات فراوان رسیده كه دو نمونه از آن‌ها در این جا بیان می‌شود: ۱. اسحاق بن عمّار می‌گوید: از موسی بن جعفر(ع)پرسیدم‌: آیا روح مؤمن كه مرده‌، به زیارت خانواده خود می‌آید، فرمود: آری‌، عرض كردم‌: در چه مدت و زمان‌، فرمود: به مقدار رتبه و فضیلتی كه مؤمن دارد، بعضی از آن‌ها هر روز به كسان خود سر می‌زنند، بعضی دو روز یك بار، برخی در سه روز یك مرتبه و كم‌ترین فرد مؤمن از نظر منزلت‌، در هر جمعه به بستگان و خانواده خود سركشی می‌كند، اسحاق می‌پرسد در چه ساعتی‌؟ حضرت فرمود: هنگام زوال خورشید، روح مؤمن وقتی می‌بیند بستگان او در طاعت وبندگی خدا مشغول هستند، مسرور و شادمان می‌شود.[۳] در روایت دیگر امام صادق(ع) می‌فرماید: هیچ فرد مؤمن و كافری نیست‌، مگر این كه هنگام زوال شمس‌، به خانه خود می‌آید، هنگامی كه خانواده و بستگان خود را مشغول به عمل صالح می‌بیند، مسرور می‌شود و حمد و ثنای الهی به جای می‌آورد، ولی كافر اگر خانواده خود را مشغول به كار خیر ببیند، باعث حسرت و حُزن او می‌شود، زیرا خود او به واسطه ترك اعمال خیر، گرفتار عذاب شده‌.[۴]

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:09:00 ق.ظ ]




چه چیز مرا از امام خویش محروم کرد؟

هم اکنون که ما در زمان غیبت امام زمانمان ارواحنا فداه به سر می  بریم و از نعمت دیدار حضرت محروم هستیم، این سؤال گاهی به ذهن می  آید، که چرا ما نباید مانند پیشینیان از محضر امام زمانمان بهره ببریم؟

 

هم اکنون که ما در زمان غیبت امام زمانمان ارواحنا فداه به سر می  بریم و از نعمت دیدار حضرت محروم هستیم، این سؤال گاهی به ذهن می  آید، که چرا ما نباید مانند پیشینیان از محضر امام زمانمان بهره ببریم؟ ضرورت و اهمیت این بحث آن قدر روشن است که نیازی به بیان ندارد؛ زیرا انسانی که مهمترین هدفش، دستیابی به کمال و قرب الهی است، قطعا بدون امام و مقتدا موفق نخواهد شد. چه چیز از این مهمتر و حیاتی  تر که انسان محضر ولیّ خدا و امام زمانش را درک کند و برای رسیدن به آن هدف مهم از وجود امام معصوم بهره مند گردد؟ بنابراین باید به دنبال پاسخ این سوال بود که چه چیزی مانع ظهور حضرت ولیّ عصر ارواحنا له الفدا شده است؟

اخباری که انتظارش را نداریم

اولین چیزی که در این مورد به ذهن می رسد این است که آیا اعمال ما شیعیان می تواند در امر ظهور و زمان آن تأثیر داشته باشد؟ برای پاسخ به این سؤال به سراغ روایات می رویم، امام کاظم علیه السلام فرمودند: «اذا غَضِبَ الله تبارکَ و تَعالی علی خَلقِه نَحّانا عَن جَوارِهِم؛ زمانی که خداوند تبارک و تعالی بر خلقش غضب می  کند ما را از همجواری ایشان دور می  گرداند.»  در این حدیث علت دوری امام از امت، غضب خداوند بیان شده است و غضب خداوند در اثر نافرمانی و گناه مردم می باشد. حضرت بقیة الله علیه السلام در بخشی از  نامه و توقیعی که به شیخ مفید (ره) نوشتند، فرمودند:
«… چنانچه شیعیان ما که خدا به طاعت خود موفّقشان بدارد- قلباً در وفاى به عهدشان اجتماع مى کردند نه تنها سعادت لقاى ما از ایشان به تأخیر نمى افتاد، كه سعادت مشاهده ما با شتاب به ایشان مى رسید و اینها همه در پرتوی شناخت كامل ما و صداقت محض نسبت به ما مى باشد، بنابراین هیچ چیز ما را از ایشان محبوس نمى دارد جز اخبارى كه از ایشان به ما مى رسد و ما را مكروه و ناراحت مى سازد و از ایشان انتظار نداریم، و تنها از خدا باید یارى خواست و او براى ما كافى و نیكو كارگزار و پشتیبانى است، و صلوات و سلام خداوند بر آقا و سرورمان؛ بشیر و نذیر؛ محمّد و آل پاكش باد.»

دلیلی محکمتر از این نیاز نداریم که خود حضرت علیه السلام علت محقق نشدن ظهور و دوری امام از شیعیان را اعمال و رفتاری می دانند که باعث ناراحتی حضرت می شود و می فرمایند رفتاری که ما انتظارش را نداریم از ایشان به ما می رسد.

دلیلی محکمتر از این نیاز نداریم که خود حضرت علیه السلام علت محقق نشدن ظهور و دوری امام از شیعیان را اعمال و رفتاری می دانند که باعث ناراحتی حضرت می شود و می فرمایند رفتاری که ما انتظارش را نداریم از ایشان به ما می رسد، که مسلماً همان گناهان ما می باشد، البته در این قسمت از نامه امام به سه نکته اشاره فرمودند:

اول: تفرقه و جدایی امت شیعی
دوم: عدم معرفت و شناخت، نسبت به امام زمان علیه السلام (و جاهل بودن به حق آن حضرت(
سوم: اعمال ناشایست شیعیان

اول: تفرقه و جدایی امت

امام مهدی علیه السلام می فرمایند: «اگر شیعیان در وفای به عهدشان متحد می شدند سعادت لقاى ما از ایشان به تأخیر نمى افتاد.» متأسفانه جدایی شیعیان از یکدیگر و عدم اجتماعشان بر اهداف واحد، از اَن اسبابی است که شیعیان را از نصرت و یاری امام زمانشان مشغول گردانیده است. آنها عمده تلاش خود را صرف امور بین خودشان می  کنند و امامشان را تنها رها کرده  اند، این تفرقه و جدایی موجود میان شیعیان با آنچه حضرت مهدی علیه السلام طلب می کند در تناقض است؛ چون آنچه مطلوب حضرت است اجتماع و اتحاد و یکپارچگی امت شیعی می باشد.

 

دوم: عدم شناخت امام زمان

اما در مورد معرفت باید گفت، تا شناخت کامل نسبت به امام معصوم نباشد اطاعت و تسلیم صورت نمی گیرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا می رود و قطعا زندگی و حیات او هم در جهل و جاهلیت خواهد بود.»  
مامون رقی روایت می  کند: نزد آقایم امام صادق علیه السّلام بودم که شخصی به نام «سهل بن حسن خراسانی» رسید، سلام كرده و نشست. عرض كرد یابن رسول الله ! شما رئوف و مهربان هستید، چرا از حق خود دفاع نمی  كنید؟ چه چیزی مانع این امر است؟ در صورتی  كه بیش از صدهزار شیعه شمشیرزن دارید!
حضرت فرمودند: ای مرد خراسانی بنشین، سپس حضرت امر كردند، تا تنور را روشن كنند، وقتی تنور برافروخته شد، حضرت رو به مرد خراسانی نموده و فرمود: بلند شو و داخل تنور شو.
در این هنگام مرد خراسانی ترسید و عرض كرد: یابن رسول الله ! مرا با آتش مسوزان، از من درگذر، …
حضرت فرمودند: تو را بخشیدم.
در این هنگام یكی از اصحاب امام صادق علیه السّلام به نام «هارون مكی» وارد شد در حالی  كه كفش خود را با انگشت گرفته بود. خدمت آن  حضرت رسید و سلام كرد. امام علیه السّلام جواب سلام او را داد و فرمود: نعلین را از دست خود بینداز و برو داخل تنور …
هارون مكی، نعلین را انداخت و داخل تنور شد. امام علیه السّلام شروع كرد با مرد خراسانی صحبت كردن و از اوضاع خراسان از او  پرسیدن و … سپس گفت ای خراسانی برو و داخل تنور را نگاه كن.
مرد خراسانی به طرف تنور رفت و دید كه «هارون مكی» چهار زانو در تنور نشسته است. امام علیه السّلام از مرد خراسانی سئوال كرد: از این یاران در خراسان چند نفر پیدا می  شود؟
مرد خراسانی عرض كرد: به خدا قسم یك  نفر هم نیست.

متأسفانه جدایی شیعیان از یکدیگر و عدم اجتماعشان بر اهداف واحد، از اَن اسبابی است که شیعیان را از نصرت و یاری امام زمانشان مشغول گردانیده است. آنها عمده تلاش خود را صرف امور بین خودشان می  کنند و امامشان را تنها رها کرده  اند، این تفرقه و جدایی موجود میان شیعیان با آنچه حضرت مهدی علیه السلام طلب می کند در تناقض است

امام علیه السّلام فرمودند: ما تا زمانی كه پنج نفر یاور این چنینی نداشته باشیم قیام نخواهیم كرد. ما خودمان موقعیت مناسب را بهتر می دانیم.
بنابراین امام صادق علیه السّلام طبق این روایت، فرق شیعه و یاور واقعی امام با مدعیان یاوری را در «تسلیم بودن و اطاعت محض» در برابر امام معصوم دانستند. اینجاست که اهمیت معرفت و شناخت امام روشن می  شود، چرا که معرفت امام، راهی به سوی تسلیم محض شدن در برابر آن بزرگوار است. امام صادق علیه السلام فرمودند: «بنده تا زمانى كه خدا و رسول خدا و همه امامان و امام زمان خود را نشناسد، و به او باز نگردد و تسلیم نشود، مؤمن نیست.» سپس فرمود: «چگونه ممكن است كسى نسبت به نخستین (امام اول و جریان امامت) جاهل باشد و بازپسین را (امام زمان خود را) بشناسد؟» 
پس تسلیم محض بودن در برابر امام معصوم ممکن نخواهد بود مگر بعد از تحصیل معرفت نسبت به آن حضرت، بنابراین برای اینکه این صفت و خصوصیت نیکو در شخص پیدا شود لازم است که نسبت به امام زمان خویش معرفت پیدا کند چون رسیدن به مقام تسلیم قبل از تحقق معرفت امکان ندارد.

سوم: اعمال ناشایست شیعیان

یکی از مهمترین موانع ظهور که امام به آن اشاره فرمودند اعمالی است که شایسته پیرو اهل بیت علیهم السّلام نیست و آن چیزی جز گناه و نافرمانی الهی نمی باشد، یاران امام زمان علیه السّلام که با آمادگی آنان ظهور محقق خواهد شد، معرفت، شناخت و اعتقاد کامل به امامشان دارند، شب ها را با عبادت به صبح می  رسانند و روزها را با روزه به پایان می  برند و اصلا فکر گناه هم به ذهنشان راه ندارد.
اگر ما ایمان داشتیم که هر لحظه ممکن است آن حضرت علیه السّلام شرفیاب شوند، خانه دل خود را از جمیع گناهان و صفات رذیله و حیوانی و شیطانی و محبت دنیا پاک می کردیم و آن را برای تشریف فرمایی آن عزیز به صفات حمیده مزین می کردیم، زیرا هر مقدار که ما گناهان را ترک کنیم می توانیم ظهور را نزدیکتر کنیم.
خوب است از هم اکنون تصمیم بگیریم در تعجیل ظهور امام زمانمان مؤثر باشیم و با دقت گناهان خود را هر چند کوچک ترک نموده و به دنبال شناخت واقعی امام خود باشیم تا بتوانیم مطیع امر ایشان بوده و قدمی در راه زمینه سازی ظهور برداریم.

 

چه چیز مرا از امام خویش محروم کرد؟
هم اکنون که ما در زمان غیبت امام زمانمان ارواحنا فداه به سر می بریم و از نعمت دیدار حضرت محروم هستیم، این سؤال گاهی به ذهن می آید، که چرا ما نباید مانند پیشینیان از محضر امام زمانمان بهره ببریم؟

هم اکنون که ما در زمان غیبت امام زمانمان ارواحنا فداه به سر می بریم و از نعمت دیدار حضرت محروم هستیم، این سؤال گاهی به ذهن می آید، که چرا ما نباید مانند پیشینیان از محضر امام زمانمان بهره ببریم؟ ضرورت و اهمیت این بحث آن قدر روشن است که نیازی به بیان ندارد؛ زیرا انسانی که مهمترین هدفش، دستیابی به کمال و قرب الهی است، قطعا بدون امام و مقتدا موفق نخواهد شد. چه چیز از این مهمتر و حیاتی تر که انسان محضر ولیّ خدا و امام زمانش را درک کند و برای رسیدن به آن هدف مهم از وجود امام معصوم بهره مند گردد؟ بنابراین باید به دنبال پاسخ این سوال بود که چه چیزی مانع ظهور حضرت ولیّ عصر ارواحنا له الفدا شده است؟
اخباری که انتظارش را نداریم
اولین چیزی که در این مورد به ذهن می رسد این است که آیا اعمال ما شیعیان می تواند در امر ظهور و زمان آن تأثیر داشته باشد؟ برای پاسخ به این سؤال به سراغ روایات می رویم، امام کاظم علیه السلام فرمودند: «اذا غَضِبَ الله تبارکَ و تَعالی علی خَلقِه نَحّانا عَن جَوارِهِم؛ زمانی که خداوند تبارک و تعالی بر خلقش غضب می کند ما را از همجواری ایشان دور می گرداند.» در این حدیث علت دوری امام از امت، غضب خداوند بیان شده است و غضب خداوند در اثر نافرمانی و گناه مردم می باشد. حضرت بقیة الله علیه السلام در بخشی از نامه و توقیعی که به شیخ مفید (ره) نوشتند، فرمودند:
«… چنانچه شیعیان ما که خدا به طاعت خود موفّقشان بدارد- قلباً در وفاى به عهدشان اجتماع مى کردند نه تنها سعادت لقاى ما از ایشان به تأخیر نمى افتاد، كه سعادت مشاهده ما با شتاب به ایشان مى رسید و اینها همه در پرتوی شناخت كامل ما و صداقت محض نسبت به ما مى باشد، بنابراین هیچ چیز ما را از ایشان محبوس نمى دارد جز اخبارى كه از ایشان به ما مى رسد و ما را مكروه و ناراحت مى سازد و از ایشان انتظار نداریم، و تنها از خدا باید یارى خواست و او براى ما كافى و نیكو كارگزار و پشتیبانى است، و صلوات و سلام خداوند بر آقا و سرورمان؛ بشیر و نذیر؛ محمّد و آل پاكش باد.»
دلیلی محکمتر از این نیاز نداریم که خود حضرت علیه السلام علت محقق نشدن ظهور و دوری امام از شیعیان را اعمال و رفتاری می دانند که باعث ناراحتی حضرت می شود و می فرمایند رفتاری که ما انتظارش را نداریم از ایشان به ما می رسد.
دلیلی محکمتر از این نیاز نداریم که خود حضرت علیه السلام علت محقق نشدن ظهور و دوری امام از شیعیان را اعمال و رفتاری می دانند که باعث ناراحتی حضرت می شود و می فرمایند رفتاری که ما انتظارش را نداریم از ایشان به ما می رسد، که مسلماً همان گناهان ما می باشد، البته در این قسمت از نامه امام به سه نکته اشاره فرمودند:
اول: تفرقه و جدایی امت شیعی
دوم: عدم معرفت و شناخت، نسبت به امام زمان علیه السلام (و جاهل بودن به حق آن حضرت(
سوم: اعمال ناشایست شیعیان
اول: تفرقه و جدایی امت
امام مهدی علیه السلام می فرمایند: «اگر شیعیان در وفای به عهدشان متحد می شدند سعادت لقاى ما از ایشان به تأخیر نمى افتاد.» متأسفانه جدایی شیعیان از یکدیگر و عدم اجتماعشان بر اهداف واحد، از اَن اسبابی است که شیعیان را از نصرت و یاری امام زمانشان مشغول گردانیده است. آنها عمده تلاش خود را صرف امور بین خودشان می کنند و امامشان را تنها رها کرده اند، این تفرقه و جدایی موجود میان شیعیان با آنچه حضرت مهدی علیه السلام طلب می کند در تناقض است؛ چون آنچه مطلوب حضرت است اجتماع و اتحاد و یکپارچگی امت شیعی می باشد.

دوم: عدم شناخت امام زمان
اما در مورد معرفت باید گفت، تا شناخت کامل نسبت به امام معصوم نباشد اطاعت و تسلیم صورت نمی گیرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا می رود و قطعا زندگی و حیات او هم در جهل و جاهلیت خواهد بود.»
مامون رقی روایت می کند: نزد آقایم امام صادق علیه السّلام بودم که شخصی به نام «سهل بن حسن خراسانی» رسید، سلام كرده و نشست. عرض كرد یابن رسول الله ! شما رئوف و مهربان هستید، چرا از حق خود دفاع نمی كنید؟ چه چیزی مانع این امر است؟ در صورتی كه بیش از صدهزار شیعه شمشیرزن دارید!
حضرت فرمودند: ای مرد خراسانی بنشین، سپس حضرت امر كردند، تا تنور را روشن كنند، وقتی تنور برافروخته شد، حضرت رو به مرد خراسانی نموده و فرمود: بلند شو و داخل تنور شو.
در این هنگام مرد خراسانی ترسید و عرض كرد: یابن رسول الله ! مرا با آتش مسوزان، از من درگذر، …
حضرت فرمودند: تو را بخشیدم.
در این هنگام یكی از اصحاب امام صادق علیه السّلام به نام «هارون مكی» وارد شد در حالی كه كفش خود را با انگشت گرفته بود. خدمت آن حضرت رسید و سلام كرد. امام علیه السّلام جواب سلام او را داد و فرمود: نعلین را از دست خود بینداز و برو داخل تنور …
هارون مكی، نعلین را انداخت و داخل تنور شد. امام علیه السّلام شروع كرد با مرد خراسانی صحبت كردن و از اوضاع خراسان از او پرسیدن و … سپس گفت ای خراسانی برو و داخل تنور را نگاه كن.
مرد خراسانی به طرف تنور رفت و دید كه «هارون مكی» چهار زانو در تنور نشسته است. امام علیه السّلام از مرد خراسانی سئوال كرد: از این یاران در خراسان چند نفر پیدا می شود؟
مرد خراسانی عرض كرد: به خدا قسم یك نفر هم نیست.
متأسفانه جدایی شیعیان از یکدیگر و عدم اجتماعشان بر اهداف واحد، از اَن اسبابی است که شیعیان را از نصرت و یاری امام زمانشان مشغول گردانیده است. آنها عمده تلاش خود را صرف امور بین خودشان می کنند و امامشان را تنها رها کرده اند، این تفرقه و جدایی موجود میان شیعیان با آنچه حضرت مهدی علیه السلام طلب می کند در تناقض است
امام علیه السّلام فرمودند: ما تا زمانی كه پنج نفر یاور این چنینی نداشته باشیم قیام نخواهیم كرد. ما خودمان موقعیت مناسب را بهتر می دانیم.
بنابراین امام صادق علیه السّلام طبق این روایت، فرق شیعه و یاور واقعی امام با مدعیان یاوری را در «تسلیم بودن و اطاعت محض» در برابر امام معصوم دانستند. اینجاست که اهمیت معرفت و شناخت امام روشن می شود، چرا که معرفت امام، راهی به سوی تسلیم محض شدن در برابر آن بزرگوار است. امام صادق علیه السلام فرمودند: «بنده تا زمانى كه خدا و رسول خدا و همه امامان و امام زمان خود را نشناسد، و به او باز نگردد و تسلیم نشود، مؤمن نیست.» سپس فرمود: «چگونه ممكن است كسى نسبت به نخستین (امام اول و جریان امامت) جاهل باشد و بازپسین را (امام زمان خود را) بشناسد؟»
پس تسلیم محض بودن در برابر امام معصوم ممکن نخواهد بود مگر بعد از تحصیل معرفت نسبت به آن حضرت، بنابراین برای اینکه این صفت و خصوصیت نیکو در شخص پیدا شود لازم است که نسبت به امام زمان خویش معرفت پیدا کند چون رسیدن به مقام تسلیم قبل از تحقق معرفت امکان ندارد.
سوم: اعمال ناشایست شیعیان
یکی از مهمترین موانع ظهور که امام به آن اشاره فرمودند اعمالی است که شایسته پیرو اهل بیت علیهم السّلام نیست و آن چیزی جز گناه و نافرمانی الهی نمی باشد، یاران امام زمان علیه السّلام که با آمادگی آنان ظهور محقق خواهد شد، معرفت، شناخت و اعتقاد کامل به امامشان دارند، شب ها را با عبادت به صبح می رسانند و روزها را با روزه به پایان می برند و اصلا فکر گناه هم به ذهنشان راه ندارد.
اگر ما ایمان داشتیم که هر لحظه ممکن است آن حضرت علیه السّلام شرفیاب شوند، خانه دل خود را از جمیع گناهان و صفات رذیله و حیوانی و شیطانی و محبت دنیا پاک می کردیم و آن را برای تشریف فرمایی آن عزیز به صفات حمیده مزین می کردیم، زیرا هر مقدار که ما گناهان را ترک کنیم می توانیم ظهور را نزدیکتر کنیم.
خوب است از هم اکنون تصمیم بگیریم در تعجیل ظهور امام زمانمان مؤثر باشیم و با دقت گناهان خود را هر چند کوچک ترک نموده و به دنبال شناخت واقعی امام خود باشیم تا بتوانیم مطیع امر ایشان بوده و قدمی در راه زمینه سازی ظهور برداریم.

چه چیز مرا از امام خویش محروم کرد؟
هم اکنون که ما در زمان غیبت امام زمانمان ارواحنا فداه به سر می بریم و از نعمت دیدار حضرت محروم هستیم، این سؤال گاهی به ذهن می آید، که چرا ما نباید مانند پیشینیان از محضر امام زمانمان بهره ببریم؟

هم اکنون که ما در زمان غیبت امام زمانمان ارواحنا فداه به سر می بریم و از نعمت دیدار حضرت محروم هستیم، این سؤال گاهی به ذهن می آید، که چرا ما نباید مانند پیشینیان از محضر امام زمانمان بهره ببریم؟ ضرورت و اهمیت این بحث آن قدر روشن است که نیازی به بیان ندارد؛ زیرا انسانی که مهمترین هدفش، دستیابی به کمال و قرب الهی است، قطعا بدون امام و مقتدا موفق نخواهد شد. چه چیز از این مهمتر و حیاتی تر که انسان محضر ولیّ خدا و امام زمانش را درک کند و برای رسیدن به آن هدف مهم از وجود امام معصوم بهره مند گردد؟ بنابراین باید به دنبال پاسخ این سوال بود که چه چیزی مانع ظهور حضرت ولیّ عصر ارواحنا له الفدا شده است؟
اخباری که انتظارش را نداریم
اولین چیزی که در این مورد به ذهن می رسد این است که آیا اعمال ما شیعیان می تواند در امر ظهور و زمان آن تأثیر داشته باشد؟ برای پاسخ به این سؤال به سراغ روایات می رویم، امام کاظم علیه السلام فرمودند: «اذا غَضِبَ الله تبارکَ و تَعالی علی خَلقِه نَحّانا عَن جَوارِهِم؛ زمانی که خداوند تبارک و تعالی بر خلقش غضب می کند ما را از همجواری ایشان دور می گرداند.» در این حدیث علت دوری امام از امت، غضب خداوند بیان شده است و غضب خداوند در اثر نافرمانی و گناه مردم می باشد. حضرت بقیة الله علیه السلام در بخشی از نامه و توقیعی که به شیخ مفید (ره) نوشتند، فرمودند:
«… چنانچه شیعیان ما که خدا به طاعت خود موفّقشان بدارد- قلباً در وفاى به عهدشان اجتماع مى کردند نه تنها سعادت لقاى ما از ایشان به تأخیر نمى افتاد، كه سعادت مشاهده ما با شتاب به ایشان مى رسید و اینها همه در پرتوی شناخت كامل ما و صداقت محض نسبت به ما مى باشد، بنابراین هیچ چیز ما را از ایشان محبوس نمى دارد جز اخبارى كه از ایشان به ما مى رسد و ما را مكروه و ناراحت مى سازد و از ایشان انتظار نداریم، و تنها از خدا باید یارى خواست و او براى ما كافى و نیكو كارگزار و پشتیبانى است، و صلوات و سلام خداوند بر آقا و سرورمان؛ بشیر و نذیر؛ محمّد و آل پاكش باد.»
دلیلی محکمتر از این نیاز نداریم که خود حضرت علیه السلام علت محقق نشدن ظهور و دوری امام از شیعیان را اعمال و رفتاری می دانند که باعث ناراحتی حضرت می شود و می فرمایند رفتاری که ما انتظارش را نداریم از ایشان به ما می رسد.
دلیلی محکمتر از این نیاز نداریم که خود حضرت علیه السلام علت محقق نشدن ظهور و دوری امام از شیعیان را اعمال و رفتاری می دانند که باعث ناراحتی حضرت می شود و می فرمایند رفتاری که ما انتظارش را نداریم از ایشان به ما می رسد، که مسلماً همان گناهان ما می باشد، البته در این قسمت از نامه امام به سه نکته اشاره فرمودند:
اول: تفرقه و جدایی امت شیعی
دوم: عدم معرفت و شناخت، نسبت به امام زمان علیه السلام (و جاهل بودن به حق آن حضرت(
سوم: اعمال ناشایست شیعیان
اول: تفرقه و جدایی امت
امام مهدی علیه السلام می فرمایند: «اگر شیعیان در وفای به عهدشان متحد می شدند سعادت لقاى ما از ایشان به تأخیر نمى افتاد.» متأسفانه جدایی شیعیان از یکدیگر و عدم اجتماعشان بر اهداف واحد، از اَن اسبابی است که شیعیان را از نصرت و یاری امام زمانشان مشغول گردانیده است. آنها عمده تلاش خود را صرف امور بین خودشان می کنند و امامشان را تنها رها کرده اند، این تفرقه و جدایی موجود میان شیعیان با آنچه حضرت مهدی علیه السلام طلب می کند در تناقض است؛ چون آنچه مطلوب حضرت است اجتماع و اتحاد و یکپارچگی امت شیعی می باشد.

دوم: عدم شناخت امام زمان
اما در مورد معرفت باید گفت، تا شناخت کامل نسبت به امام معصوم نباشد اطاعت و تسلیم صورت نمی گیرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا می رود و قطعا زندگی و حیات او هم در جهل و جاهلیت خواهد بود.»
مامون رقی روایت می کند: نزد آقایم امام صادق علیه السّلام بودم که شخصی به نام «سهل بن حسن خراسانی» رسید، سلام كرده و نشست. عرض كرد یابن رسول الله ! شما رئوف و مهربان هستید، چرا از حق خود دفاع نمی كنید؟ چه چیزی مانع این امر است؟ در صورتی كه بیش از صدهزار شیعه شمشیرزن دارید!
حضرت فرمودند: ای مرد خراسانی بنشین، سپس حضرت امر كردند، تا تنور را روشن كنند، وقتی تنور برافروخته شد، حضرت رو به مرد خراسانی نموده و فرمود: بلند شو و داخل تنور شو.
در این هنگام مرد خراسانی ترسید و عرض كرد: یابن رسول الله ! مرا با آتش مسوزان، از من درگذر، …
حضرت فرمودند: تو را بخشیدم.
در این هنگام یكی از اصحاب امام صادق علیه السّلام به نام «هارون مكی» وارد شد در حالی كه كفش خود را با انگشت گرفته بود. خدمت آن حضرت رسید و سلام كرد. امام علیه السّلام جواب سلام او را داد و فرمود: نعلین را از دست خود بینداز و برو داخل تنور …
هارون مكی، نعلین را انداخت و داخل تنور شد. امام علیه السّلام شروع كرد با مرد خراسانی صحبت كردن و از اوضاع خراسان از او پرسیدن و … سپس گفت ای خراسانی برو و داخل تنور را نگاه كن.
مرد خراسانی به طرف تنور رفت و دید كه «هارون مكی» چهار زانو در تنور نشسته است. امام علیه السّلام از مرد خراسانی سئوال كرد: از این یاران در خراسان چند نفر پیدا می شود؟
مرد خراسانی عرض كرد: به خدا قسم یك نفر هم نیست.
متأسفانه جدایی شیعیان از یکدیگر و عدم اجتماعشان بر اهداف واحد، از اَن اسبابی است که شیعیان را از نصرت و یاری امام زمانشان مشغول گردانیده است. آنها عمده تلاش خود را صرف امور بین خودشان می کنند و امامشان را تنها رها کرده اند، این تفرقه و جدایی موجود میان شیعیان با آنچه حضرت مهدی علیه السلام طلب می کند در تناقض است
امام علیه السّلام فرمودند: ما تا زمانی كه پنج نفر یاور این چنینی نداشته باشیم قیام نخواهیم كرد. ما خودمان موقعیت مناسب را بهتر می دانیم.
بنابراین امام صادق علیه السّلام طبق این روایت، فرق شیعه و یاور واقعی امام با مدعیان یاوری را در «تسلیم بودن و اطاعت محض» در برابر امام معصوم دانستند. اینجاست که اهمیت معرفت و شناخت امام روشن می شود، چرا که معرفت امام، راهی به سوی تسلیم محض شدن در برابر آن بزرگوار است. امام صادق علیه السلام فرمودند: «بنده تا زمانى كه خدا و رسول خدا و همه امامان و امام زمان خود را نشناسد، و به او باز نگردد و تسلیم نشود، مؤمن نیست.» سپس فرمود: «چگونه ممكن است كسى نسبت به نخستین (امام اول و جریان امامت) جاهل باشد و بازپسین را (امام زمان خود را) بشناسد؟»
پس تسلیم محض بودن در برابر امام معصوم ممکن نخواهد بود مگر بعد از تحصیل معرفت نسبت به آن حضرت، بنابراین برای اینکه این صفت و خصوصیت نیکو در شخص پیدا شود لازم است که نسبت به امام زمان خویش معرفت پیدا کند چون رسیدن به مقام تسلیم قبل از تحقق معرفت امکان ندارد.
سوم: اعمال ناشایست شیعیان
یکی از مهمترین موانع ظهور که امام به آن اشاره فرمودند اعمالی است که شایسته پیرو اهل بیت علیهم السّلام نیست و آن چیزی جز گناه و نافرمانی الهی نمی باشد، یاران امام زمان علیه السّلام که با آمادگی آنان ظهور محقق خواهد شد، معرفت، شناخت و اعتقاد کامل به امامشان دارند، شب ها را با عبادت به صبح می رسانند و روزها را با روزه به پایان می برند و اصلا فکر گناه هم به ذهنشان راه ندارد.
اگر ما ایمان داشتیم که هر لحظه ممکن است آن حضرت علیه السّلام شرفیاب شوند، خانه دل خود را از جمیع گناهان و صفات رذیله و حیوانی و شیطانی و محبت دنیا پاک می کردیم و آن را برای تشریف فرمایی آن عزیز به صفات حمیده مزین می کردیم، زیرا هر مقدار که ما گناهان را ترک کنیم می توانیم ظهور را نزدیکتر کنیم.
خوب است از هم اکنون تصمیم بگیریم در تعجیل ظهور امام زمانمان مؤثر باشیم و با دقت گناهان خود را هر چند کوچک ترک نموده و به دنبال شناخت واقعی امام خود باشیم تا بتوانیم مطیع امر ایشان بوده و قدمی در راه زمینه سازی ظهور برداریم.

چه چیز مرا از امام خویش محروم کرد؟
هم اکنون که ما در زمان غیبت امام زمانمان ارواحنا فداه به سر می بریم و از نعمت دیدار حضرت محروم هستیم، این سؤال گاهی به ذهن می آید، که چرا ما نباید مانند پیشینیان از محضر امام زمانمان بهره ببریم؟

هم اکنون که ما در زمان غیبت امام زمانمان ارواحنا فداه به سر می بریم و از نعمت دیدار حضرت محروم هستیم، این سؤال گاهی به ذهن می آید، که چرا ما نباید مانند پیشینیان از محضر امام زمانمان بهره ببریم؟ ضرورت و اهمیت این بحث آن قدر روشن است که نیازی به بیان ندارد؛ زیرا انسانی که مهمترین هدفش، دستیابی به کمال و قرب الهی است، قطعا بدون امام و مقتدا موفق نخواهد شد. چه چیز از این مهمتر و حیاتی تر که انسان محضر ولیّ خدا و امام زمانش را درک کند و برای رسیدن به آن هدف مهم از وجود امام معصوم بهره مند گردد؟ بنابراین باید به دنبال پاسخ این سوال بود که چه چیزی مانع ظهور حضرت ولیّ عصر ارواحنا له الفدا شده است؟
اخباری که انتظارش را نداریم
اولین چیزی که در این مورد به ذهن می رسد این است که آیا اعمال ما شیعیان می تواند در امر ظهور و زمان آن تأثیر داشته باشد؟ برای پاسخ به این سؤال به سراغ روایات می رویم، امام کاظم علیه السلام فرمودند: «اذا غَضِبَ الله تبارکَ و تَعالی علی خَلقِه نَحّانا عَن جَوارِهِم؛ زمانی که خداوند تبارک و تعالی بر خلقش غضب می کند ما را از همجواری ایشان دور می گرداند.» در این حدیث علت دوری امام از امت، غضب خداوند بیان شده است و غضب خداوند در اثر نافرمانی و گناه مردم می باشد. حضرت بقیة الله علیه السلام در بخشی از نامه و توقیعی که به شیخ مفید (ره) نوشتند، فرمودند:
«… چنانچه شیعیان ما که خدا به طاعت خود موفّقشان بدارد- قلباً در وفاى به عهدشان اجتماع مى کردند نه تنها سعادت لقاى ما از ایشان به تأخیر نمى افتاد، كه سعادت مشاهده ما با شتاب به ایشان مى رسید و اینها همه در پرتوی شناخت كامل ما و صداقت محض نسبت به ما مى باشد، بنابراین هیچ چیز ما را از ایشان محبوس نمى دارد جز اخبارى كه از ایشان به ما مى رسد و ما را مكروه و ناراحت مى سازد و از ایشان انتظار نداریم، و تنها از خدا باید یارى خواست و او براى ما كافى و نیكو كارگزار و پشتیبانى است، و صلوات و سلام خداوند بر آقا و سرورمان؛ بشیر و نذیر؛ محمّد و آل پاكش باد.»
دلیلی محکمتر از این نیاز نداریم که خود حضرت علیه السلام علت محقق نشدن ظهور و دوری امام از شیعیان را اعمال و رفتاری می دانند که باعث ناراحتی حضرت می شود و می فرمایند رفتاری که ما انتظارش را نداریم از ایشان به ما می رسد.
دلیلی محکمتر از این نیاز نداریم که خود حضرت علیه السلام علت محقق نشدن ظهور و دوری امام از شیعیان را اعمال و رفتاری می دانند که باعث ناراحتی حضرت می شود و می فرمایند رفتاری که ما انتظارش را نداریم از ایشان به ما می رسد، که مسلماً همان گناهان ما می باشد، البته در این قسمت از نامه امام به سه نکته اشاره فرمودند:
اول: تفرقه و جدایی امت شیعی
دوم: عدم معرفت و شناخت، نسبت به امام زمان علیه السلام (و جاهل بودن به حق آن حضرت(
سوم: اعمال ناشایست شیعیان
اول: تفرقه و جدایی امت
امام مهدی علیه السلام می فرمایند: «اگر شیعیان در وفای به عهدشان متحد می شدند سعادت لقاى ما از ایشان به تأخیر نمى افتاد.» متأسفانه جدایی شیعیان از یکدیگر و عدم اجتماعشان بر اهداف واحد، از اَن اسبابی است که شیعیان را از نصرت و یاری امام زمانشان مشغول گردانیده است. آنها عمده تلاش خود را صرف امور بین خودشان می کنند و امامشان را تنها رها کرده اند، این تفرقه و جدایی موجود میان شیعیان با آنچه حضرت مهدی علیه السلام طلب می کند در تناقض است؛ چون آنچه مطلوب حضرت است اجتماع و اتحاد و یکپارچگی امت شیعی می باشد.

دوم: عدم شناخت امام زمان
اما در مورد معرفت باید گفت، تا شناخت کامل نسبت به امام معصوم نباشد اطاعت و تسلیم صورت نمی گیرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا می رود و قطعا زندگی و حیات او هم در جهل و جاهلیت خواهد بود.»
مامون رقی روایت می کند: نزد آقایم امام صادق علیه السّلام بودم که شخصی به نام «سهل بن حسن خراسانی» رسید، سلام كرده و نشست. عرض كرد یابن رسول الله ! شما رئوف و مهربان هستید، چرا از حق خود دفاع نمی كنید؟ چه چیزی مانع این امر است؟ در صورتی كه بیش از صدهزار شیعه شمشیرزن دارید!
حضرت فرمودند: ای مرد خراسانی بنشین، سپس حضرت امر كردند، تا تنور را روشن كنند، وقتی تنور برافروخته شد، حضرت رو به مرد خراسانی نموده و فرمود: بلند شو و داخل تنور شو.
در این هنگام مرد خراسانی ترسید و عرض كرد: یابن رسول الله ! مرا با آتش مسوزان، از من درگذر، …
حضرت فرمودند: تو را بخشیدم.
در این هنگام یكی از اصحاب امام صادق علیه السّلام به نام «هارون مكی» وارد شد در حالی كه كفش خود را با انگشت گرفته بود. خدمت آن حضرت رسید و سلام كرد. امام علیه السّلام جواب سلام او را داد و فرمود: نعلین را از دست خود بینداز و برو داخل تنور …
هارون مكی، نعلین را انداخت و داخل تنور شد. امام علیه السّلام شروع كرد با مرد خراسانی صحبت كردن و از اوضاع خراسان از او پرسیدن و … سپس گفت ای خراسانی برو و داخل تنور را نگاه كن.
مرد خراسانی به طرف تنور رفت و دید كه «هارون مكی» چهار زانو در تنور نشسته است. امام علیه السّلام از مرد خراسانی سئوال كرد: از این یاران در خراسان چند نفر پیدا می شود؟
مرد خراسانی عرض كرد: به خدا قسم یك نفر هم نیست.
متأسفانه جدایی شیعیان از یکدیگر و عدم اجتماعشان بر اهداف واحد، از اَن اسبابی است که شیعیان را از نصرت و یاری امام زمانشان مشغول گردانیده است. آنها عمده تلاش خود را صرف امور بین خودشان می کنند و امامشان را تنها رها کرده اند، این تفرقه و جدایی موجود میان شیعیان با آنچه حضرت مهدی علیه السلام طلب می کند در تناقض است
امام علیه السّلام فرمودند: ما تا زمانی كه پنج نفر یاور این چنینی نداشته باشیم قیام نخواهیم كرد. ما خودمان موقعیت مناسب را بهتر می دانیم.
بنابراین امام صادق علیه السّلام طبق این روایت، فرق شیعه و یاور واقعی امام با مدعیان یاوری را در «تسلیم بودن و اطاعت محض» در برابر امام معصوم دانستند. اینجاست که اهمیت معرفت و شناخت امام روشن می شود، چرا که معرفت امام، راهی به سوی تسلیم محض شدن در برابر آن بزرگوار است. امام صادق علیه السلام فرمودند: «بنده تا زمانى كه خدا و رسول خدا و همه امامان و امام زمان خود را نشناسد، و به او باز نگردد و تسلیم نشود، مؤمن نیست.» سپس فرمود: «چگونه ممكن است كسى نسبت به نخستین (امام اول و جریان امامت) جاهل باشد و بازپسین را (امام زمان خود را) بشناسد؟»
پس تسلیم محض بودن در برابر امام معصوم ممکن نخواهد بود مگر بعد از تحصیل معرفت نسبت به آن حضرت، بنابراین برای اینکه این صفت و خصوصیت نیکو در شخص پیدا شود لازم است که نسبت به امام زمان خویش معرفت پیدا کند چون رسیدن به مقام تسلیم قبل از تحقق معرفت امکان ندارد.
سوم: اعمال ناشایست شیعیان
یکی از مهمترین موانع ظهور که امام به آن اشاره فرمودند اعمالی است که شایسته پیرو اهل بیت علیهم السّلام نیست و آن چیزی جز گناه و نافرمانی الهی نمی باشد، یاران امام زمان علیه السّلام که با آمادگی آنان ظهور محقق خواهد شد، معرفت، شناخت و اعتقاد کامل به امامشان دارند، شب ها را با عبادت به صبح می رسانند و روزها را با روزه به پایان می برند و اصلا فکر گناه هم به ذهنشان راه ندارد.
اگر ما ایمان داشتیم که هر لحظه ممکن است آن حضرت علیه السّلام شرفیاب شوند، خانه دل خود را از جمیع گناهان و صفات رذیله و حیوانی و شیطانی و محبت دنیا پاک می کردیم و آن را برای تشریف فرمایی آن عزیز به صفات حمیده مزین می کردیم، زیرا هر مقدار که ما گناهان را ترک کنیم می توانیم ظهور را نزدیکتر کنیم.
خوب است از هم اکنون تصمیم بگیریم در تعجیل ظهور امام زمانمان مؤثر باشیم و با دقت گناهان خود را هر چند کوچک ترک نموده و به دنبال شناخت واقعی امام خود باشیم تا بتوانیم مطیع امر ایشان بوده و قدمی در راه زمینه سازی ظهور برداریم.

چه چیز مرا از امام خویش محروم کرد؟
هم اکنون که ما در زمان غیبت امام زمانمان ارواحنا فداه به سر می بریم و از نعمت دیدار حضرت محروم هستیم، این سؤال گاهی به ذهن می آید، که چرا ما نباید مانند پیشینیان از محضر امام زمانمان بهره ببریم؟

هم اکنون که ما در زمان غیبت امام زمانمان ارواحنا فداه به سر می بریم و از نعمت دیدار حضرت محروم هستیم، این سؤال گاهی به ذهن می آید، که چرا ما نباید مانند پیشینیان از محضر امام زمانمان بهره ببریم؟ ضرورت و اهمیت این بحث آن قدر روشن است که نیازی به بیان ندارد؛ زیرا انسانی که مهمترین هدفش، دستیابی به کمال و قرب الهی است، قطعا بدون امام و مقتدا موفق نخواهد شد. چه چیز از این مهمتر و حیاتی تر که انسان محضر ولیّ خدا و امام زمانش را درک کند و برای رسیدن به آن هدف مهم از وجود امام معصوم بهره مند گردد؟ بنابراین باید به دنبال پاسخ این سوال بود که چه چیزی مانع ظهور حضرت ولیّ عصر ارواحنا له الفدا شده است؟
اخباری که انتظارش را نداریم
اولین چیزی که در این مورد به ذهن می رسد این است که آیا اعمال ما شیعیان می تواند در امر ظهور و زمان آن تأثیر داشته باشد؟ برای پاسخ به این سؤال به سراغ روایات می رویم، امام کاظم علیه السلام فرمودند: «اذا غَضِبَ الله تبارکَ و تَعالی علی خَلقِه نَحّانا عَن جَوارِهِم؛ زمانی که خداوند تبارک و تعالی بر خلقش غضب می کند ما را از همجواری ایشان دور می گرداند.» در این حدیث علت دوری امام از امت، غضب خداوند بیان شده است و غضب خداوند در اثر نافرمانی و گناه مردم می باشد. حضرت بقیة الله علیه السلام در بخشی از نامه و توقیعی که به شیخ مفید (ره) نوشتند، فرمودند:
«… چنانچه شیعیان ما که خدا به طاعت خود موفّقشان بدارد- قلباً در وفاى به عهدشان اجتماع مى کردند نه تنها سعادت لقاى ما از ایشان به تأخیر نمى افتاد، كه سعادت مشاهده ما با شتاب به ایشان مى رسید و اینها همه در پرتوی شناخت كامل ما و صداقت محض نسبت به ما مى باشد، بنابراین هیچ چیز ما را از ایشان محبوس نمى دارد جز اخبارى كه از ایشان به ما مى رسد و ما را مكروه و ناراحت مى سازد و از ایشان انتظار نداریم، و تنها از خدا باید یارى خواست و او براى ما كافى و نیكو كارگزار و پشتیبانى است، و صلوات و سلام خداوند بر آقا و سرورمان؛ بشیر و نذیر؛ محمّد و آل پاكش باد.»
دلیلی محکمتر از این نیاز نداریم که خود حضرت علیه السلام علت محقق نشدن ظهور و دوری امام از شیعیان را اعمال و رفتاری می دانند که باعث ناراحتی حضرت می شود و می فرمایند رفتاری که ما انتظارش را نداریم از ایشان به ما می رسد.
دلیلی محکمتر از این نیاز نداریم که خود حضرت علیه السلام علت محقق نشدن ظهور و دوری امام از شیعیان را اعمال و رفتاری می دانند که باعث ناراحتی حضرت می شود و می فرمایند رفتاری که ما انتظارش را نداریم از ایشان به ما می رسد، که مسلماً همان گناهان ما می باشد، البته در این قسمت از نامه امام به سه نکته اشاره فرمودند:
اول: تفرقه و جدایی امت شیعی
دوم: عدم معرفت و شناخت، نسبت به امام زمان علیه السلام (و جاهل بودن به حق آن حضرت(
سوم: اعمال ناشایست شیعیان
اول: تفرقه و جدایی امت
امام مهدی علیه السلام می فرمایند: «اگر شیعیان در وفای به عهدشان متحد می شدند سعادت لقاى ما از ایشان به تأخیر نمى افتاد.» متأسفانه جدایی شیعیان از یکدیگر و عدم اجتماعشان بر اهداف واحد، از اَن اسبابی است که شیعیان را از نصرت و یاری امام زمانشان مشغول گردانیده است. آنها عمده تلاش خود را صرف امور بین خودشان می کنند و امامشان را تنها رها کرده اند، این تفرقه و جدایی موجود میان شیعیان با آنچه حضرت مهدی علیه السلام طلب می کند در تناقض است؛ چون آنچه مطلوب حضرت است اجتماع و اتحاد و یکپارچگی امت شیعی می باشد.

دوم: عدم شناخت امام زمان
اما در مورد معرفت باید گفت، تا شناخت کامل نسبت به امام معصوم نباشد اطاعت و تسلیم صورت نمی گیرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا می رود و قطعا زندگی و حیات او هم در جهل و جاهلیت خواهد بود.»
مامون رقی روایت می کند: نزد آقایم امام صادق علیه السّلام بودم که شخصی به نام «سهل بن حسن خراسانی» رسید، سلام كرده و نشست. عرض كرد یابن رسول الله ! شما رئوف و مهربان هستید، چرا از حق خود دفاع نمی كنید؟ چه چیزی مانع این امر است؟ در صورتی كه بیش از صدهزار شیعه شمشیرزن دارید!
حضرت فرمودند: ای مرد خراسانی بنشین، سپس حضرت امر كردند، تا تنور را روشن كنند، وقتی تنور برافروخته شد، حضرت رو به مرد خراسانی نموده و فرمود: بلند شو و داخل تنور شو.
در این هنگام مرد خراسانی ترسید و عرض كرد: یابن رسول الله ! مرا با آتش مسوزان، از من درگذر، …
حضرت فرمودند: تو را بخشیدم.
در این هنگام یكی از اصحاب امام صادق علیه السّلام به نام «هارون مكی» وارد شد در حالی كه كفش خود را با انگشت گرفته بود. خدمت آن حضرت رسید و سلام كرد. امام علیه السّلام جواب سلام او را داد و فرمود: نعلین را از دست خود بینداز و برو داخل تنور …
هارون مكی، نعلین را انداخت و داخل تنور شد. امام علیه السّلام شروع كرد با مرد خراسانی صحبت كردن و از اوضاع خراسان از او پرسیدن و … سپس گفت ای خراسانی برو و داخل تنور را نگاه كن.
مرد خراسانی به طرف تنور رفت و دید كه «هارون مكی» چهار زانو در تنور نشسته است. امام علیه السّلام از مرد خراسانی سئوال كرد: از این یاران در خراسان چند نفر پیدا می شود؟
مرد خراسانی عرض كرد: به خدا قسم یك نفر هم نیست.
متأسفانه جدایی شیعیان از یکدیگر و عدم اجتماعشان بر اهداف واحد، از اَن اسبابی است که شیعیان را از نصرت و یاری امام زمانشان مشغول گردانیده است. آنها عمده تلاش خود را صرف امور بین خودشان می کنند و امامشان را تنها رها کرده اند، این تفرقه و جدایی موجود میان شیعیان با آنچه حضرت مهدی علیه السلام طلب می کند در تناقض است
امام علیه السّلام فرمودند: ما تا زمانی كه پنج نفر یاور این چنینی نداشته باشیم قیام نخواهیم كرد. ما خودمان موقعیت مناسب را بهتر می دانیم.
بنابراین امام صادق علیه السّلام طبق این روایت، فرق شیعه و یاور واقعی امام با مدعیان یاوری را در «تسلیم بودن و اطاعت محض» در برابر امام معصوم دانستند. اینجاست که اهمیت معرفت و شناخت امام روشن می شود، چرا که معرفت امام، راهی به سوی تسلیم محض شدن در برابر آن بزرگوار است. امام صادق علیه السلام فرمودند: «بنده تا زمانى كه خدا و رسول خدا و همه امامان و امام زمان خود را نشناسد، و به او باز نگردد و تسلیم نشود، مؤمن نیست.» سپس فرمود: «چگونه ممكن است كسى نسبت به نخستین (امام اول و جریان امامت) جاهل باشد و بازپسین را (امام زمان خود را) بشناسد؟»
پس تسلیم محض بودن در برابر امام معصوم ممکن نخواهد بود مگر بعد از تحصیل معرفت نسبت به آن حضرت، بنابراین برای اینکه این صفت و خصوصیت نیکو در شخص پیدا شود لازم است که نسبت به امام زمان خویش معرفت پیدا کند چون رسیدن به مقام تسلیم قبل از تحقق معرفت امکان ندارد.
سوم: اعمال ناشایست شیعیان
یکی از مهمترین موانع ظهور که امام به آن اشاره فرمودند اعمالی است که شایسته پیرو اهل بیت علیهم السّلام نیست و آن چیزی جز گناه و نافرمانی الهی نمی باشد، یاران امام زمان علیه السّلام که با آمادگی آنان ظهور محقق خواهد شد، معرفت، شناخت و اعتقاد کامل به امامشان دارند، شب ها را با عبادت به صبح می رسانند و روزها را با روزه به پایان می برند و اصلا فکر گناه هم به ذهنشان راه ندارد.
اگر ما ایمان داشتیم که هر لحظه ممکن است آن حضرت علیه السّلام شرفیاب شوند، خانه دل خود را از جمیع گناهان و صفات رذیله و حیوانی و شیطانی و محبت دنیا پاک می کردیم و آن را برای تشریف فرمایی آن عزیز به صفات حمیده مزین می کردیم، زیرا هر مقدار که ما گناهان را ترک کنیم می توانیم ظهور را نزدیکتر کنیم.
خوب است از هم اکنون تصمیم بگیریم در تعجیل ظهور امام زمانمان مؤثر باشیم و با دقت گناهان خود را هر چند کوچک ترک نموده و به دنبال شناخت واقعی امام خود باشیم تا بتوانیم مطیع امر ایشان بوده و قدمی در راه زمینه سازی ظهور برداریم.

چه چیز مرا از امام خویش محروم کرد؟
هم اکنون که ما در زمان غیبت امام زمانمان ارواحنا فداه به سر می بریم و از نعمت دیدار حضرت محروم هستیم، این سؤال گاهی به ذهن می آید، که چرا ما نباید مانند پیشینیان از محضر امام زمانمان بهره ببریم؟

هم اکنون که ما در زمان غیبت امام زمانمان ارواحنا فداه به سر می بریم و از نعمت دیدار حضرت محروم هستیم، این سؤال گاهی به ذهن می آید، که چرا ما نباید مانند پیشینیان از محضر امام زمانمان بهره ببریم؟ ضرورت و اهمیت این بحث آن قدر روشن است که نیازی به بیان ندارد؛ زیرا انسانی که مهمترین هدفش، دستیابی به کمال و قرب الهی است، قطعا بدون امام و مقتدا موفق نخواهد شد. چه چیز از این مهمتر و حیاتی تر که انسان محضر ولیّ خدا و امام زمانش را درک کند و برای رسیدن به آن هدف مهم از وجود امام معصوم بهره مند گردد؟ بنابراین باید به دنبال پاسخ این سوال بود که چه چیزی مانع ظهور حضرت ولیّ عصر ارواحنا له الفدا شده است؟
اخباری که انتظارش را نداریم
اولین چیزی که در این مورد به ذهن می رسد این است که آیا اعمال ما شیعیان می تواند در امر ظهور و زمان آن تأثیر داشته باشد؟ برای پاسخ به این سؤال به سراغ روایات می رویم، امام کاظم علیه السلام فرمودند: «اذا غَضِبَ الله تبارکَ و تَعالی علی خَلقِه نَحّانا عَن جَوارِهِم؛ زمانی که خداوند تبارک و تعالی بر خلقش غضب می کند ما را از همجواری ایشان دور می گرداند.» در این حدیث علت دوری امام از امت، غضب خداوند بیان شده است و غضب خداوند در اثر نافرمانی و گناه مردم می باشد. حضرت بقیة الله علیه السلام در بخشی از نامه و توقیعی که به شیخ مفید (ره) نوشتند، فرمودند:
«… چنانچه شیعیان ما که خدا به طاعت خود موفّقشان بدارد- قلباً در وفاى به عهدشان اجتماع مى کردند نه تنها سعادت لقاى ما از ایشان به تأخیر نمى افتاد، كه سعادت مشاهده ما با شتاب به ایشان مى رسید و اینها همه در پرتوی شناخت كامل ما و صداقت محض نسبت به ما مى باشد، بنابراین هیچ چیز ما را از ایشان محبوس نمى دارد جز اخبارى كه از ایشان به ما مى رسد و ما را مكروه و ناراحت مى سازد و از ایشان انتظار نداریم، و تنها از خدا باید یارى خواست و او براى ما كافى و نیكو كارگزار و پشتیبانى است، و صلوات و سلام خداوند بر آقا و سرورمان؛ بشیر و نذیر؛ محمّد و آل پاكش باد.»
دلیلی محکمتر از این نیاز نداریم که خود حضرت علیه السلام علت محقق نشدن ظهور و دوری امام از شیعیان را اعمال و رفتاری می دانند که باعث ناراحتی حضرت می شود و می فرمایند رفتاری که ما انتظارش را نداریم از ایشان به ما می رسد.
دلیلی محکمتر از این نیاز نداریم که خود حضرت علیه السلام علت محقق نشدن ظهور و دوری امام از شیعیان را اعمال و رفتاری می دانند که باعث ناراحتی حضرت می شود و می فرمایند رفتاری که ما انتظارش را نداریم از ایشان به ما می رسد، که مسلماً همان گناهان ما می باشد، البته در این قسمت از نامه امام به سه نکته اشاره فرمودند:
اول: تفرقه و جدایی امت شیعی
دوم: عدم معرفت و شناخت، نسبت به امام زمان علیه السلام (و جاهل بودن به حق آن حضرت(
سوم: اعمال ناشایست شیعیان
اول: تفرقه و جدایی امت
امام مهدی علیه السلام می فرمایند: «اگر شیعیان در وفای به عهدشان متحد می شدند سعادت لقاى ما از ایشان به تأخیر نمى افتاد.» متأسفانه جدایی شیعیان از یکدیگر و عدم اجتماعشان بر اهداف واحد، از اَن اسبابی است که شیعیان را از نصرت و یاری امام زمانشان مشغول گردانیده است. آنها عمده تلاش خود را صرف امور بین خودشان می کنند و امامشان را تنها رها کرده اند، این تفرقه و جدایی موجود میان شیعیان با آنچه حضرت مهدی علیه السلام طلب می کند در تناقض است؛ چون آنچه مطلوب حضرت است اجتماع و اتحاد و یکپارچگی امت شیعی می باشد.

دوم: عدم شناخت امام زمان
اما در مورد معرفت باید گفت، تا شناخت کامل نسبت به امام معصوم نباشد اطاعت و تسلیم صورت نمی گیرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا می رود و قطعا زندگی و حیات او هم در جهل و جاهلیت خواهد بود.»
مامون رقی روایت می کند: نزد آقایم امام صادق علیه السّلام بودم که شخصی به نام «سهل بن حسن خراسانی» رسید، سلام كرده و نشست. عرض كرد یابن رسول الله ! شما رئوف و مهربان هستید، چرا از حق خود دفاع نمی كنید؟ چه چیزی مانع این امر است؟ در صورتی كه بیش از صدهزار شیعه شمشیرزن دارید!
حضرت فرمودند: ای مرد خراسانی بنشین، سپس حضرت امر كردند، تا تنور را روشن كنند، وقتی تنور برافروخته شد، حضرت رو به مرد خراسانی نموده و فرمود: بلند شو و داخل تنور شو.
در این هنگام مرد خراسانی ترسید و عرض كرد: یابن رسول الله ! مرا با آتش مسوزان، از من درگذر، …
حضرت فرمودند: تو را بخشیدم.
در این هنگام یكی از اصحاب امام صادق علیه السّلام به نام «هارون مكی» وارد شد در حالی كه كفش خود را با انگشت گرفته بود. خدمت آن حضرت رسید و سلام كرد. امام علیه السّلام جواب سلام او را داد و فرمود: نعلین را از دست خود بینداز و برو داخل تنور …
هارون مكی، نعلین را انداخت و داخل تنور شد. امام علیه السّلام شروع كرد با مرد خراسانی صحبت كردن و از اوضاع خراسان از او پرسیدن و … سپس گفت ای خراسانی برو و داخل تنور را نگاه كن.
مرد خراسانی به طرف تنور رفت و دید كه «هارون مكی» چهار زانو در تنور نشسته است. امام علیه السّلام از مرد خراسانی سئوال كرد: از این یاران در خراسان چند نفر پیدا می شود؟
مرد خراسانی عرض كرد: به خدا قسم یك نفر هم نیست.
متأسفانه جدایی شیعیان از یکدیگر و عدم اجتماعشان بر اهداف واحد، از اَن اسبابی است که شیعیان را از نصرت و یاری امام زمانشان مشغول گردانیده است. آنها عمده تلاش خود را صرف امور بین خودشان می کنند و امامشان را تنها رها کرده اند، این تفرقه و جدایی موجود میان شیعیان با آنچه حضرت مهدی علیه السلام طلب می کند در تناقض است
امام علیه السّلام فرمودند: ما تا زمانی كه پنج نفر یاور این چنینی نداشته باشیم قیام نخواهیم كرد. ما خودمان موقعیت مناسب را بهتر می دانیم.
بنابراین امام صادق علیه السّلام طبق این روایت، فرق شیعه و یاور واقعی امام با مدعیان یاوری را در «تسلیم بودن و اطاعت محض» در برابر امام معصوم دانستند. اینجاست که اهمیت معرفت و شناخت امام روشن می شود، چرا که معرفت امام، راهی به سوی تسلیم محض شدن در برابر آن بزرگوار است. امام صادق علیه السلام فرمودند: «بنده تا زمانى كه خدا و رسول خدا و همه امامان و امام زمان خود را نشناسد، و به او باز نگردد و تسلیم نشود، مؤمن نیست.» سپس فرمود: «چگونه ممكن است كسى نسبت به نخستین (امام اول و جریان امامت) جاهل باشد و بازپسین را (امام زمان خود را) بشناسد؟»
پس تسلیم محض بودن در برابر امام معصوم ممکن نخواهد بود مگر بعد از تحصیل معرفت نسبت به آن حضرت، بنابراین برای اینکه این صفت و خصوصیت نیکو در شخص پیدا شود لازم است که نسبت به امام زمان خویش معرفت پیدا کند چون رسیدن به مقام تسلیم قبل از تحقق معرفت امکان ندارد.
سوم: اعمال ناشایست شیعیان
یکی از مهمترین موانع ظهور که امام به آن اشاره فرمودند اعمالی است که شایسته پیرو اهل بیت علیهم السّلام نیست و آن چیزی جز گناه و نافرمانی الهی نمی باشد، یاران امام زمان علیه السّلام که با آمادگی آنان ظهور محقق خواهد شد، معرفت، شناخت و اعتقاد کامل به امامشان دارند، شب ها را با عبادت به صبح می رسانند و روزها را با روزه به پایان می برند و اصلا فکر گناه هم به ذهنشان راه ندارد.
اگر ما ایمان داشتیم که هر لحظه ممکن است آن حضرت علیه السّلام شرفیاب شوند، خانه دل خود را از جمیع گناهان و صفات رذیله و حیوانی و شیطانی و محبت دنیا پاک می کردیم و آن را برای تشریف فرمایی آن عزیز به صفات حمیده مزین می کردیم، زیرا هر مقدار که ما گناهان را ترک کنیم می توانیم ظهور را نزدیکتر کنیم.
خوب است از هم اکنون تصمیم بگیریم در تعجیل ظهور امام زمانمان مؤثر باشیم و با دقت گناهان خود را هر چند کوچک ترک نموده و به دنبال شناخت واقعی امام خود باشیم تا بتوانیم مطیع امر ایشان بوده و قدمی در راه زمینه سازی ظهور برداریم.

چه چیز مرا از امام خویش محروم کرد؟
هم اکنون که ما در زمان غیبت امام زمانمان ارواحنا فداه به سر می بریم و از نعمت دیدار حضرت محروم هستیم، این سؤال گاهی به ذهن می آید، که چرا ما نباید مانند پیشینیان از محضر امام زمانمان بهره ببریم؟

هم اکنون که ما در زمان غیبت امام زمانمان ارواحنا فداه به سر می بریم و از نعمت دیدار حضرت محروم هستیم، این سؤال گاهی به ذهن می آید، که چرا ما نباید مانند پیشینیان از محضر امام زمانمان بهره ببریم؟ ضرورت و اهمیت این بحث آن قدر روشن است که نیازی به بیان ندارد؛ زیرا انسانی که مهمترین هدفش، دستیابی به کمال و قرب الهی است، قطعا بدون امام و مقتدا موفق نخواهد شد. چه چیز از این مهمتر و حیاتی تر که انسان محضر ولیّ خدا و امام زمانش را درک کند و برای رسیدن به آن هدف مهم از وجود امام معصوم بهره مند گردد؟ بنابراین باید به دنبال پاسخ این سوال بود که چه چیزی مانع ظهور حضرت ولیّ عصر ارواحنا له الفدا شده است؟
اخباری که انتظارش را نداریم
اولین چیزی که در این مورد به ذهن می رسد این است که آیا اعمال ما شیعیان می تواند در امر ظهور و زمان آن تأثیر داشته باشد؟ برای پاسخ به این سؤال به سراغ روایات می رویم، امام کاظم علیه السلام فرمودند: «اذا غَضِبَ الله تبارکَ و تَعالی علی خَلقِه نَحّانا عَن جَوارِهِم؛ زمانی که خداوند تبارک و تعالی بر خلقش غضب می کند ما را از همجواری ایشان دور می گرداند.» در این حدیث علت دوری امام از امت، غضب خداوند بیان شده است و غضب خداوند در اثر نافرمانی و گناه مردم می باشد. حضرت بقیة الله علیه السلام در بخشی از نامه و توقیعی که به شیخ مفید (ره) نوشتند، فرمودند:
«… چنانچه شیعیان ما که خدا به طاعت خود موفّقشان بدارد- قلباً در وفاى به عهدشان اجتماع مى کردند نه تنها سعادت لقاى ما از ایشان به تأخیر نمى افتاد، كه سعادت مشاهده ما با شتاب به ایشان مى رسید و اینها همه در پرتوی شناخت كامل ما و صداقت محض نسبت به ما مى باشد، بنابراین هیچ چیز ما را از ایشان محبوس نمى دارد جز اخبارى كه از ایشان به ما مى رسد و ما را مكروه و ناراحت مى سازد و از ایشان انتظار نداریم، و تنها از خدا باید یارى خواست و او براى ما كافى و نیكو كارگزار و پشتیبانى است، و صلوات و سلام خداوند بر آقا و سرورمان؛ بشیر و نذیر؛ محمّد و آل پاكش باد.»
دلیلی محکمتر از این نیاز نداریم که خود حضرت علیه السلام علت محقق نشدن ظهور و دوری امام از شیعیان را اعمال و رفتاری می دانند که باعث ناراحتی حضرت می شود و می فرمایند رفتاری که ما انتظارش را نداریم از ایشان به ما می رسد.
دلیلی محکمتر از این نیاز نداریم که خود حضرت علیه السلام علت محقق نشدن ظهور و دوری امام از شیعیان را اعمال و رفتاری می دانند که باعث ناراحتی حضرت می شود و می فرمایند رفتاری که ما انتظارش را نداریم از ایشان به ما می رسد، که مسلماً همان گناهان ما می باشد، البته در این قسمت از نامه امام به سه نکته اشاره فرمودند:
اول: تفرقه و جدایی امت شیعی
دوم: عدم معرفت و شناخت، نسبت به امام زمان علیه السلام (و جاهل بودن به حق آن حضرت(
سوم: اعمال ناشایست شیعیان
اول: تفرقه و جدایی امت
امام مهدی علیه السلام می فرمایند: «اگر شیعیان در وفای به عهدشان متحد می شدند سعادت لقاى ما از ایشان به تأخیر نمى افتاد.» متأسفانه جدایی شیعیان از یکدیگر و عدم اجتماعشان بر اهداف واحد، از اَن اسبابی است که شیعیان را از نصرت و یاری امام زمانشان مشغول گردانیده است. آنها عمده تلاش خود را صرف امور بین خودشان می کنند و امامشان را تنها رها کرده اند، این تفرقه و جدایی موجود میان شیعیان با آنچه حضرت مهدی علیه السلام طلب می کند در تناقض است؛ چون آنچه مطلوب حضرت است اجتماع و اتحاد و یکپارچگی امت شیعی می باشد.

دوم: عدم شناخت امام زمان
اما در مورد معرفت باید گفت، تا شناخت کامل نسبت به امام معصوم نباشد اطاعت و تسلیم صورت نمی گیرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا می رود و قطعا زندگی و حیات او هم در جهل و جاهلیت خواهد بود.»
مامون رقی روایت می کند: نزد آقایم امام صادق علیه السّلام بودم که شخصی به نام «سهل بن حسن خراسانی» رسید، سلام كرده و نشست. عرض كرد یابن رسول الله ! شما رئوف و مهربان هستید، چرا از حق خود دفاع نمی كنید؟ چه چیزی مانع این امر است؟ در صورتی كه بیش از صدهزار شیعه شمشیرزن دارید!
حضرت فرمودند: ای مرد خراسانی بنشین، سپس حضرت امر كردند، تا تنور را روشن كنند، وقتی تنور برافروخته شد، حضرت رو به مرد خراسانی نموده و فرمود: بلند شو و داخل تنور شو.
در این هنگام مرد خراسانی ترسید و عرض كرد: یابن رسول الله ! مرا با آتش مسوزان، از من درگذر، …
حضرت فرمودند: تو را بخشیدم.
در این هنگام یكی از اصحاب امام صادق علیه السّلام به نام «هارون مكی» وارد شد در حالی كه كفش خود را با انگشت گرفته بود. خدمت آن حضرت رسید و سلام كرد. امام علیه السّلام جواب سلام او را داد و فرمود: نعلین را از دست خود بینداز و برو داخل تنور …
هارون مكی، نعلین را انداخت و داخل تنور شد. امام علیه السّلام شروع كرد با مرد خراسانی صحبت كردن و از اوضاع خراسان از او پرسیدن و … سپس گفت ای خراسانی برو و داخل تنور را نگاه كن.
مرد خراسانی به طرف تنور رفت و دید كه «هارون مكی» چهار زانو در تنور نشسته است. امام علیه السّلام از مرد خراسانی سئوال كرد: از این یاران در خراسان چند نفر پیدا می شود؟
مرد خراسانی عرض كرد: به خدا قسم یك نفر هم نیست.
متأسفانه جدایی شیعیان از یکدیگر و عدم اجتماعشان بر اهداف واحد، از اَن اسبابی است که شیعیان را از نصرت و یاری امام زمانشان مشغول گردانیده است. آنها عمده تلاش خود را صرف امور بین خودشان می کنند و امامشان را تنها رها کرده اند، این تفرقه و جدایی موجود میان شیعیان با آنچه حضرت مهدی علیه السلام طلب می کند در تناقض است
امام علیه السّلام فرمودند: ما تا زمانی كه پنج نفر یاور این چنینی نداشته باشیم قیام نخواهیم كرد. ما خودمان موقعیت مناسب را بهتر می دانیم.
بنابراین امام صادق علیه السّلام طبق این روایت، فرق شیعه و یاور واقعی امام با مدعیان یاوری را در «تسلیم بودن و اطاعت محض» در برابر امام معصوم دانستند. اینجاست که اهمیت معرفت و شناخت امام روشن می شود، چرا که معرفت امام، راهی به سوی تسلیم محض شدن در برابر آن بزرگوار است. امام صادق علیه السلام فرمودند: «بنده تا زمانى كه خدا و رسول خدا و همه امامان و امام زمان خود را نشناسد، و به او باز نگردد و تسلیم نشود، مؤمن نیست.» سپس فرمود: «چگونه ممكن است كسى نسبت به نخستین (امام اول و جریان امامت) جاهل باشد و بازپسین را (امام زمان خود را) بشناسد؟»
پس تسلیم محض بودن در برابر امام معصوم ممکن نخواهد بود مگر بعد از تحصیل معرفت نسبت به آن حضرت، بنابراین برای اینکه این صفت و خصوصیت نیکو در شخص پیدا شود لازم است که نسبت به امام زمان خویش معرفت پیدا کند چون رسیدن به مقام تسلیم قبل از تحقق معرفت امکان ندارد.
سوم: اعمال ناشایست شیعیان
یکی از مهمترین موانع ظهور که امام به آن اشاره فرمودند اعمالی است که شایسته پیرو اهل بیت علیهم السّلام نیست و آن چیزی جز گناه و نافرمانی الهی نمی باشد، یاران امام زمان علیه السّلام که با آمادگی آنان ظهور محقق خواهد شد، معرفت، شناخت و اعتقاد کامل به امامشان دارند، شب ها را با عبادت به صبح می رسانند و روزها را با روزه به پایان می برند و اصلا فکر گناه هم به ذهنشان راه ندارد.
اگر ما ایمان داشتیم که هر لحظه ممکن است آن حضرت علیه السّلام شرفیاب شوند، خانه دل خود را از جمیع گناهان و صفات رذیله و حیوانی و شیطانی و محبت دنیا پاک می کردیم و آن را برای تشریف فرمایی آن عزیز به صفات حمیده مزین می کردیم، زیرا هر مقدار که ما گناهان را ترک کنیم می توانیم ظهور را نزدیکتر کنیم.
خوب است از هم اکنون تصمیم بگیریم در تعجیل ظهور امام زمانمان مؤثر باشیم و با دقت گناهان خود را هر چند کوچک ترک نموده و به دنبال شناخت واقعی امام خود باشیم تا بتوانیم مطیع امر ایشان بوده و قدمی در راه زمینه سازی ظهور برداریم.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1397-10-01] [ 11:57:00 ق.ظ ]




حفظ و کنترل زبان در کلام معصومین (علیهم السلام)

پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود:
یعذب الله اللسان بعذاب لا یعذب به شیئا من الجوارح…** اصول کافی، ج 2، ص 115، ح 16.***؛
خداوند زبان را به عذابی عذاب کند که هیچ یک از اعضا و جوارح را آن گونه عذاب نکند. زبان گوید: پروردگارا! مرا عذابی کردی که هیچ یک از سایر اعضا و جوارح را چنین عذابی ننمودی؟
خطاب می رسد: کلمه ای از تو سر زد که به مشرق و مغرب رسید و به واسطه آن خون های محترم ریخته شد و مال ها غارت گشت و ناموس ها و آبروها بر باد رفت، و به عزت خودم قسم! تو را عذابی نمایم که هیچ یک از جوارح و اعضا را چنین عذاب نکنم.
پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله):
اذا أصبح ابن آدم أصبحت الأعضاء کلها تستکفی اللسان أی تقول: اتق الله فینا فانک ان استقمت استقمنا و ان اعوججت اعوججنا**ملا محسن فیض کاشانی، محجةالبیضاء، ج 5، ص 153.***؛
آدمیان چون صبح کنند همه اعضا و جوارح شان خطاب به زبان گویند: در حق ما از خدا بترس، که اگر راست باشی، همه ما راست (و در امان) هستیم و اگر تو کج شوی، همه ما کج می شویم.
پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله):
ان أکثر خطایا ابن آدم فی لسانه **همان، ص 194.***؛
بیشترین لغزش های انسان از زبان اوست.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله):
من یتکفل لی بمابین لحییه ورجلیه أتکفل له بالجنة** ملا محمدتقی نراقی: جامع السعاداة، ج 2، ص 341. سید عبدالله شبر، الاخلاق، ص 129.***؛
هر کس برای من عهده دار حفظ زبان و عضو جنسی خویش شود، من بهشت را برای او متعهد می شوم.
از پیامبر گرامی اسلام درباره بیشتر آنچه باعث ورود به آتش جهنم می شود سؤال شد. حضرت فرمود:
الاجوفان: الفم و الفرج **- (علامه) محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 78. کافی، ج 2، ص 115، ح 13.***؛
دو فضای تو خالی: دهان و عضو تناسلی زن. (عدم حفظ زبان و ناموس).

در دوزخ تن زبان زیان است - مفتاح بهشت بی زبانی است

پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله) فرمود:
لا یستقیم ایمان عبد حتی یستقیم قلبه، و لا یستقیم قلبه حتی یستقیم لسانه **همان.***؛
استقامت و راستی ایمان بنده ای بدون استقامت و راستی قلب او ممکن نیست و آن نیز بدون استقامت و راستی زبان محقق نمی شود.
امیرمؤمنان علی (علیه السلام) می فرماید:
الجمال فی اللسان و الکمال فی العقل **میزان الحکمة، ج 8، ص 492.***؛
جمال و زیبایی (باطنی) انسان در زبان و کمال شخصیت در عقل آدمی است.
نیز آن حضرت فرمود:
و ان لسان المؤمن من وراء قلبه و ان قلب المنافق من وراء لسانه…**نهج البلاغه، (دشتی ره) خطبه 176، ص 238 و حکمت 40، ص 451.***؛
و همانا زبان مؤمن در پس قلب او، و قلب منافق از پس زبان اوست، زیرا مؤمن هرگاه بخواهد سخنی بگوید نخست می اندیشد؛ اگر نیک بود اظهار می دارد و چنانچه ناپسند بود پنهانش می کند، در حالی که منافق آنچه بر زبانش آمد می گوید و نمی داند چه به سود او و چه حرفی بر ضرر اوست
!
در جای دیگر به جای مؤمن، عاقل و به جای منافق احمق ذکر شده است.
هم چنین فرمود:
نجاةالمؤمن فی لسانه **میزان الحکمة، ج 8، ص 495.***؛
نجات و رستگاری مؤمن در کنترل زبان اوست.
نیز امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمود:
ضرب اللسان أشد من ضرب السنان **بحارالانوار، ج 68، ص 286.***؛
جراحت های ناشی از زبان، عمیق تر از جراحت های ضربت سرنیزه است.
از این رو گفته اند:
ناوکی که در سینه نشیند بیرون آوردن آن ممکن است؛ اما تیری که از زبان به دلی رسد، بیرون آوردن آن محال می باشد.
هم چنین آن حضرت فرمود:
رب کلمة سلبت نعمة، فاخزن لسانک کما تخزن ذهبک و ورقک **میزان الحکمة، ج 8، ص 497.***؛
چه بسا کلمه ای موجب سلب نعمتی گردد، پس زبانت را کنترل کن همان گونه که سکه های طلا و نوشته هایت را حفظ می کنی.
ضرب المثل معروفی است که می گوید: زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد .
امام علی (علیه السلام) در کلام گهربار دیگر می فرماید:
الکلام فی وثاقک ما لم تتکلم به، فاذا تکلمت به صرت فی و ثاقه، فاخزن لسانک کما تخزن ذهبک و ورقک، فرب کلمة سلبت نعمة و جلبت نقمة**نهج البلاغه، (دشتی ره) حکمت 381، ص 516.***؛
سخن در بند و اختیار توست تا آن را نگفته باشی و چون گفتی، تو در بند آنی، پس زبانت را نگهدار چنان که طلا و اسناد خود را نگاه می داری، زیرا چه بسا سخنی که نعمتی را طرد یا نقمتی (و بلایی) را جلب می کند.
نیز آن حضرت فرمود:
اعلم أن اللسان کلب عقور ان خلیته عقر**میزان الحکمة، ج 8، ص 498.***؛
آگاه باش همانا زبان چون سگی گزنده و درنده است که اگر رهایش کنی می درد.
هم چنین فرمود:
من سجن لسانه أمن من ندمه **همان، ص 499.***؛
آن کس که زبانش را حفظ کند، دچار ندامت و پشیمانی نمی شود.
نیز آن امام بزرگوار فرمود:
ألمرء مخبوء تحت لسانه، فزن کلامک و اعرضه علی العقل و المعرفة، فان کان لله و فی الله فتکلم و ان کان غیر ذلک فالسکوت خیر منه **نهج البلاغه، حکمت 148؛ بحارالانوار، ج 71، ص 285، ح 39؛ الاخلاق، ص 130، محجة البیضاء، ج 5، ص 196.***؛
مرد در زیر زبان خود پنهان است؛ پس هرچه می گویی با عقل و معرفت بسنج؛ اگر برای خدا باشد بگو وگرنه سکوت بهتر از گفتن است.
بنابراین، نه تنها شخصیت علمی، بلکه شخصیت اخلاقی و اجتماعی و به طور کلی شخصیت انسانی او زیر زبان است و تا سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد.
امام زین العابدین (علیه السلام) می فرماید:
ان لسان ابن آدم یشرف علی جمیع جوارحه کل صباح فیقول: کیف أصبحتم؟ فیقولون: بخیر ان ترکتنا، و یقولون: الله الله فینا، و یناشدونه و یقولون: انما نثاب و نعاقب بک ** اصول کافی، ج 2، ص 115، ح 13؛ بحارالانوار، ج 71، ص 478.***؛
هر روز صبح زبان به سایر اعضا می گوید: چگونه داخل صبح شدید و حال شما چگونه است؟ گویند: اگر تو ما را به حال خود بگذاری، امر ما به خیر و خوبی خواهد بود. سپس اضافه می کند: به خدا سوگند! ما را رعایت کن، ما به وسیله تو ثواب می بینیم و یا مجازات می شویم.
امام باقر (علیه السلام) می فرماید:
ان هذا اللسان مفتاح کل خیر و شر** میزان الحکمة، ج 8، ص 493.***؛
همانا این زبان، کلید هر خیر و نیکی و شر و زشتی است.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
اذا أرادالله بعبد خزیا اجری فضیحته علی لسانه ** همان، ص 498.***؛
هرگاه خداوند بنده ای را (به خاطر مجازات اعمالش) بخواهد خوار کند، او را به زبانش وا می گذارد.
امام حسن عسگری (علیه السلام) می فرماید:
قلب الأحمق فی فمه و فم الحکیم فی قلبه **بحارالانوار، ج 78، ص 374؛ میزان الحکمة، ج 8، ص 494.***؛
قلب احمق در زبانش و دهانش، و دهان و زبان حکیم در قلب اوست.

سکوت و خاموشی

بر اساس تعالیم اسلامی و جمع بندی احادیث وارده از معصومین (علیهم السلام) سخن گفتن با رعایت شرایطی، بر سکوت برتری دارد و گاهی لازم است؛ اما رعایت این شرایط برای هرکس میسور نیست؛ زیرا نیاز به اراده قوی و توانایی فوق العاده ای دارد. از این رو در روایات و احادیث فراوانی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) و سخنان معلمان و معماران اخلاق و تهذیب با توجه به خطراتی که از آزادی بی قید و بند زبان دامنگیر انسان می شود، به سکوت و خاموشی به عنوان یکی از راه های مؤثر پیشگیری توصیه اکید شده است و از آن به عنوان ضد آفات زبان تعبیر و از اخلاق انبیا یاد شده است که مایه عزت، نجات و سلامتی انسان در دنیا و آخرت است، آن جا که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) صریحا می فرماید:
سکوت اللسان، سلامة الانسان **نهج الفصاحه.***؛
سکوت و خاموشی زبان، مایه سلامتی انسان است.
در سخن دیگر می فرماید:
من صمت نجی **بحارالانوار، ج 77، ص 88.***؛
آن کس که سکوت کند، نجات می یابد.
بنابراین، بزرگان اخلاق و دین، قدم نخستین را در تهذیب نفس و خودسازی، سکوت دانسته اند. از میان روایات فراوان، به برخی از آنها تمسک می جوییم:
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) می فرماید:
ألا أخبرکم بأیسر العبادة و أهونها علی البدن؟ الصمت و حسن الخلق ** محجةالبیضاء، ج 5، ص 194.***؛
آیا شما را از آسان ترین و ساده ترین عبادت ها آگاه بسازم؟
سکوت و خاموشی و حسن خلق.
نیز فرمود:
من کف لسانه ستر الله عورته **همان.***؛
کسی که زبانش را کنترل کند، حیثیت خویش را حفظ کرده (و معایب احتمالی او مستور می ماند).
و فرمود:
اذا رأیتم المؤمن صموتا و قورا فادنوا منه فانه یلقی الحکمة**همان، ص 195.***؛
هنگامی که مؤمن را ساکت و با وقار یافتید، با وی تماس بگیرید که حکمت تعلیم می دهد.
حضرت عیسی (علیه السلام) فرمود:
العبادة عشرة أجزاء؛ تسعة منها فی الصمت و جزء فی الفرار عن الناس **همان، ص 196.***؛
عبادت ده جزء دارد: نه جزء آن خاموشی و سکوت و جزء دیگر فرار از مردم است.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
قال لقمان لابنه: یا بنی ان کنت زعمت أن الکلام من فضة فان السکوت من ذهب **الاخلاق، ص 130.***؛
لقمان به فرزندش فرمود: پسرم! اگر گمان می بری سخن گفتن نقره است، پس سکوت طلاست.
در پاره ای از روایات، از سخن گفتن زیاد نهی و به اندک گویی و عفت زبان توصیه و سفارش شده است. از جمله:
پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) فرمود:
ان من حسن اسلام المرء قلة الکلام **میزان الحکمة، ج 8، ص 440.***؛
همانا کم گویی از نشانه های نیک بودن اسلام انسان است.
در حدیث معراج آمده است:
…و ان اخرب قلوب المتکلمین بما لایعنیهم **همان.***؛
دل های سخنوران بیهوده گو خراب ترین قلب هاست.
امام باقر (علیه السلام) می فرماید:
انی لاکره أن یکون مقدار لسان الرجل فاضلا علی مقدار علمه **همان، ص 441.***؛
هر آینه نمی پسندم کسی را که افزون بر دانش خود سخن گوید.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
کان المسیح (علیه السلام) یقول: لا تکثروا الکلام فی غیر ذکرالله فان الذین یکثرون الکلام عن ذکرالله قاسیة قلوبهم ولکن لا یعلمون **همان، ص 440.***؛
حضرت عیسی (علیه السلام) می فرمود: جز در ذکر خدا زیاد سخن نگویید؛ زیرا زیاده روی در سخن غیر خدایی، موجب قساوت قلب می شود ولیکن شما نمی دانید.

فسلفه ارزش سکوت

هر چند کمی به فلسفه ارزش سکوت اشاره شد، لیکن به خاطر اهمیت موضوع و روشن شدن جایگاه و مفهوم واقعی سکوت، مقداری درباره آن بحث می کنیم.
امیرمؤمنان علی (علیه السلام) درباره زبان فرمود:
فانه صغیر جرمه و عظیم طاعته(جرمه)؛
این عضو با کوچکی حجم خود، دارای طاعت و یا جرم بزرگی است.
آری، باید گفت: تجلی و ظهور کفر و ایمان در سایه گواهی و شهادت زبان محقق خواهد شد و بزرگ ترین طاعت ها و جنایت ها به وسیله آن انجام می گیرد.
به عبارت دیگر: همان گونه که با فضیلت ترین اعمال خیر و نیک از زبان سرچشمه می گیرد، زشت ترین و خطرناک ترین اعمال و امور ناپسند نیز از آن حاصل می شود، و همان گونه که زبان وسیله ای ارزنده برای بیداری و هدایت انسان هاست، بدترین و برنده ترین ابزار شیطان برای اغوا و به انحراف کشانیدن انسان می باشد. از این رو، یکی از مباحث اساسی و ارزشمند زبان، تبیین قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهای آن است تا با روشن شدن زوایای بحث، برکات و آفات آن ظاهر گردد و با خطرات لغزش آن آگاه شوند و اکثر مردم از خواب غفلت بیدار شده و به طور جد در حفظ و کنترل آن بکوشند.
این از مسلمات تاریخی است که چه بسا یک سخن حکیمانه و مبتنی بر منطق و استدلال منشأ بسیاری از روشنگری ها و هدایت ها برای بشر شده و جلو انحراف ها، آدم کشی ها و فسادها را گرفته وحدت و برادری و صمیمیت و مهربانی در میان انسان ها پدید آورده و آنان را به سوی حق و فضیلت و ارزش ها سوق داده است که یکی از نمونه های بارز آن - در صدر اسلام - شیوه پیامبر (صلی الله علیه وآله) به تبعیت از سفارش های قرآنی با به کار بردن جدال احسن و قول لین و سدید بود که مردم را ضمن رهایی از بت پرستی و خرافات و موهومات به هم نزدیک کرد و ریشه های نزاع و خون ریزی های چند صد سال را خشکاند و دل های آنان را به هم گره زد که می توان به رفع خصومت و جدال ریشه دار دو قبیله بزرگ اوس و خزرج اشاره کرد.
هم چنین، یک سخن نا به جا و حساب نشده و شیطانی که بر زبان جاری شده و منشأ خون ریزی ها، خیانت ها، آدم کشی ها، قتل و غارت ها، انحراف ها و گمراهی ها برای بشریت شده و موجبات جدایی ها، فرقه گرایی ها و نزاع ها را در بین مردم فراهم آورده و آنان را به طرف فساد و تباهی و هرزگی روانه کرده است و چه بسا پرده ها که به واسطه زبان دریده شده و آبروها به سبب یک سخن بی جا بر باد رفته و چه اشخاصی که برخوردار از موقعیت و شخصیت اجتماعی و وقار بودند که با یک کلام ناهنجار از درجه اعتبار ساقط گردیده اند.
زبان عضوی است در اختیار دل و خواسته های آن که در مسیر طبع و نفس آدمی حرکت می کند و حرکت و جریان آن نیز خرج و زحمت چندانی ندارد و در هر حال به کار می افتد و در اغلب افراد نیز اشتها و رغبت سخن گفتن بسیار است و آنان که خودسازی نکرده اند خواسته های دلشان همراه با خواسته های شیطانی است، و بیشترین همراهی را با نفس شیطانی دارند و اگر سخن بگویند، برای پرهیز از خطرها و آفت های زبان و کنترل آن نیازمند یک اراده قوی برای مقابله با خواسته های نفسانی می باشند، بدیهی است که این اراده قوی در همه افراد یافت نمی شود و با به جریان انداختن زبان دچار آسیب ها و آفت های خطرناک خواهند شد و هلاکت دنیایی و عقوبت سخت اخروی را به دنبال خواهد داشت و این جاست که سر تأکیدهای معصومین (علیهم السلام) درباره ارزش و اهمیت سکوت و پرهیز از کلام زیاد روشن می شود تا آن جا که سکوت را کلید آسایش دنیا و آخرت، جلب خشنودی خدا، موجب آسانی حساب، نگاهبان انسان از خطاها و کجی ها، پوشاننده جهل جاهلان، زینت عالم و دانشمند، مایه شیرینی عبادت، برطرف کننده قساوت قلب، سبب عفاف و مروت، عامل نجات و رستگاری، ایمنی از ندامت و پشیمانی، مایه حفظ حیثیت و آبرو و شخصیت، کسب جایگاه ارزشمند و ابدی بهشت، نجات از آتش جهنم، و بیانگر برخورداری افراد از حکمت و عقل و… دانسته اند.
البته سکوتی دارای این آثار است که همراه با اراده، اختیار، تعقل و اندیشه الهی باشد؛ همان گونه که امیرمؤمنان (علیه السلام) فرمود:
فان المؤمن لایکون صمته الا فکرا**محجة البیضاء، ج 5، ص 200.***؛
هر آینه مؤمن سکوتش همراه با تفکر و اندیشه است.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
النوم راحة للجسد و النطق راحة للروح و السکوت راحة للعقل ** وسائل الشیعه، ج 8، ص 532.***؛
خواب، آرام بخش بدن و سخن، آرام بخش روان و سکوت، موجب آسایش عقل می باشد.
امیرمؤمنان علی (علیه السلام) از سکوتی که موجب پایمال شدن حق شود مذمت فرموده است:
لا خیر فی الصمت عن الحکم کما أنه لاخیر فی القول بالجهل **نهج البلاغه، (فیض الاسلام)، حکمت 463، ص 1320.***؛
خیری نیست در خاموشی از بیان حق، چنان که خیری نیست در گفتار از روی جهل و نادانی.
هم چنین پیشوایان دینی به حالات ناشی از سکوت، چون: تفکر، روحانیت و روشن بینی اشاره دارند که شایان توجه است و شاید از این روست که در سرگذشت زکریا پیامبر بزرگ خدا می خوانیم که سه روز سکوت برای استجابت دعای او در تقاضای فرزند قرار داده شد؛
قال آیتک ألا تکلم الناس ثلاث لیال سویا**مریم (19) آیه 10.***؛
فرمود: نشانه تو این است که سه شبانه روز قدرت تکلم (با مردم) نخواهی داشت در حالی که زبانت سالم است.
به حضرت مریم دستور نذر روزه سکوت داده شد:
فقولی انی نذرت للرحمن صوما فلن أکلم الیوم انسیا** همان، آیه 26.***؛
بگو: من برای خداوند رحمان روزه ای نذر کرده ام، بنابراین، امروز با هیچ انسانی سخن نمی گویم.
درحالات پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) آمده است که قبل از نزول وحی روزهای متوالی در غار حرا به سکوت و تفکر می پرداخت و در اسرار آفرینش اندیشه می کرد.
بنابراین، سکوت و خاموشی دارای اسراری باطنی و فوایدی ارزش مند است و نباید اشتباه شود که سکوت از قبیل عزلت و کناه گیری که موضوع گناه را از بین می برد نیست، بلکه نوعی خودداری از گناه است و در مواردی که میل به بعضی از گناهان از قبیل غیبت، دروغ و… پیدا می کند، هرگاه خویشتن داری و سکوت اختیار نماید، فضیلتی علاوه بر سلامتی برای خود کسب کرده است.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:52:00 ق.ظ ]




مراسمات هفته قرآن وعترت توسط معاونت فرهنگی
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:49:00 ق.ظ ]




برگزاری مراسم هفته وحدت
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:48:00 ق.ظ ]




خلقت آسمانها و زمین در شش روز یا هشت روز

در سراسر قرآن خلقت آسمانها و زمین مجموعا 6 روز بیان شده است ولی اگر مجموع ایات 9 تا 12 سوره فصلت را جمع بزنیم 8 روز می شود و این بعنوان تناقضی آشکار است . ;قبل از اینکه جواب شبهه را بدهم اول آیاتی که بیان می دارد آسمانها و زمین مجموعا در شش روز خلق شده اند را می آورم : اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَکُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِیٍّ وَلَا شَفِیعٍ أَفَلَا تَتَذَکَّرُونَ خداوند کسى است که آسمانها و زمین و آنچه را میان این دو است در شش روز [= شش دوران‏] آفرید، سپس بر عرش (قدرت) قرار گرفت؛ هیچ سرپرست و شفاعت کننده‏اى براى شما جز او نیست؛ آیا متذکّر نمى‏شوید؟! «« السجده/4 »» و در آیات (ق/38،اعراف/54،حدید/4،فرقان/59) نیز حقیقت آسمانها و زمین در شش روز مطرح شده است. حال نگاهی به آیات 9 تا 12 سوره فصلت بیندازیم : قُلْ أَئِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِی خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَادًا ذَلِکَ رَبُّ الْعَالَمِینَ بگو: آیا شما به آن کس که زمین را در دو روز آفرید کافر هستید و براى او همانندهایى قرارمى‏دهید؟! او پروردگار جهانیان است! وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَکَ فِیهَا وَقَدَّرَ فِیهَا أَقْوَاتَهَا فِی أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ سَوَاء لِّلسَّائِلِینَ او در زمین کوه‏هاى استوارى قرار داد و برکاتى در آن آفرید و موادّ غذایى آن را مقدّر فرمود،درست به اندازه نیاز تقاضا کنندگان! ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِیَا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالى که بصورت دود بود؛ به آن و به زمین دستور داد: «به وجود آیید (و شکل گیرید)، خواه از روى اطاعت و خواه اکراه!» آنها گفتند: «ما از روى طاعت مى‏آییم (و شکل مى‏گیریم)!» فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِی یَوْمَیْنِ وَأَوْحَى فِی کُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَیَّنَّا السَّمَاء الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَحِفْظًا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ در این هنگام آنها را بصورت هفت آسمان در دو روز آفرید، و در هر آسمانى کار آن (آسمان) را وحى (و مقرّر) فرمود، و آسمان پایین را با چراغهایى [= ستارگان‏] زینت بخشیدیم، و (با شهابها از رخنه شیاطین) حفظ کردیم، این است تقدیر خداوند توانا و دانا! ………. که در این دسته اگر جمع بزنیم مجموع ایام خلقت 8 می شود .دو روز زمین .چهار روز استواری کوهها و تقدیر اوقات و برکات و دو روز خلقت آسمانها: 8=2+4+2 پاسخ مشهوری كه به این شبهه داده شده است این است كه ” اربعة ایام” (چهار روز) منظور تتمه چهار روز است، به این ترتیب در دو روز اول از این چهار روز زمین آفریده شد، و در دو روز بعد سایر خصوصیات زمین، به اضافه خلقت آسمانها در دو روز مجموعا شش روز (شش دوران) مى‏شود. نظیر این تعبیر در زبان عرب و تعبیرات فارسى نیز وجود دارد که فى المثل گفته مى‏شود: از اینجا تا مکه ده روز طول مى‏کشد، و تا مدینه پانزده روز، یعنى پنج روز فاصله مکه و مدینه است و ده روز فاصله اینجا تا مکه. البته اگر آیات متعدد آفرینش در شش روز نبود چنین تفسیرى پذیرفته نمى‏شد، ولى از آنجا که آیات قرآن یکدیگر را تفسیر مى‏کنند، و قرینه یکدیگر مى‏شوند، تفسیر بالا بخوبى قابل قبول است. شاید نیاز به تذکر نداشته باشد که” روز” در آیات فوق هرگز به معنى روز معمولى نیست، چرا که قبل از آفرینش زمین و آسمان اصلا روز به این معنى وجود نداشت، بلکه منظور از آن دورانهاى آفرینش است که گاه میلیونها یا میلیاردها سال به طول انجامیده. اما تحقیقی که حقیر در این باره انجام داده ام : اولا تفاوتی آشکار است بین آیات .در تمامی آیاتی که بیان می دارد خلقت آسمانها و زمین در شش روز خلق شده از ماده خلق استفاده شده اما در آیه ای که برخی شبهه وارد ساخته اند که مجموع آن می شود 8 روز و مربوط به آسمانها است از لفظ خلق استفاده نشده بلکه از ماده قضی استفاده شده است. که ماده قضی با خلق تفاوت دارد و معنی تحکیم کردن و محکم کردن آسمانها را دارد بله اگر گفته بود فخلق سبع سَمَاوَاتٍ فِی یَوْمَیْنِ اشکال وارد بود . پس نمی توان از ایات استفاده کرد که در شش روز زمین و تقدیرات ..خلق شده و در دو روز آسمانها که بگوییم مجموع آن می شود 8 روز که با دیگر آیات تناقض داشته باشد از طرف دیگر آیه دهم ( و جَعَلَ فیها رَوَاسِیَ …)هم در مورد خلقت زمین نیست بلکه در مورد استوار کردن کوه ها و تقدیر کردن اوقات هست که این مرحله بعد از خلقت صورت گرفته . تنها چیزی که می توان گفت در آیات شریفه سوره فصلت تصریح به آن شده در دو روز خلق شدن زمین هست .اما در مورد اینکه آسمانها در چند روز خلق شده اند هیچ بیانی در این آیات نیامده . پس تنها می توان می توان گفت خلقت زمین دوروز بوده اما اینکه آسمانها در چند روز بوده را دلیلی از قرآن نداریم که چند روز بوده . پس قرآن دو چیز را تصریح نموده :زمین به تنهایی در دو روز خلق شده و مجموع زمین و آسمانها در شش روز. که این دو باهم هیچ تناقض و تضادی ندارند سوال : گفته شده که زمین در دو روز خلق شده و سپس آسمانها در دو روز محکم شده در حالی که اول آسمان بطور کامل بوجود آمده بود که زمین بوجود آمد منظور از روز همان روز معمولی است . حضرت محمد معتقد بود که خداوند در روزهای یکشنبه و دوشنبه و سه شنبه و چهارشنبه زمین را آفرید و در روزهای پنج شنبه و جمعه هفت طبقه آسمانی که دربالای زمین هستند و هنوز دانشمندان موفق به کشف آن نشدند را آفرید و در روز شنبه فرشتگان را خلق کرد. و جمعا یک هفته میشود پاسخ : در آیه هم هیچ بیان نشده که خلقت آسمان بعد از زمین صورت گرفته ..محکم و استوار شدن با خلقت تفاوت دارد علاوه بر آن روز از زبان دین تفاوت دارد با آنچه شما می پندارید ..:المعارج : 4 تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَیْهِ فی‏ یَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسینَ أَلْفَ سَنَةٍ الحج : 47 وَ یَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ إِنَّ یَوْماً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ سوال : چگونه زمین كه سر سوزنی هم در مقابل اقیانوس جهان به شمار نمی رود خلقتش 2 روز تمام - به تصریح قرآن - وقت گرفته و مابقی كائنات در دو سه روز باقی مانده؟ پاسخ : در اسلام زمین محور خلقت تصور نشده و همچنین می توانم ادعا کنم در اسلام به کوچک بودن زمین در مقابل گیتی پهناور تصریح شده . روز در آیه شریفه به معنی 24 ساعت نیست و همچنین بهتره بدونید خداوند کارش کن فیکونی هست. شما در ذهنتان چه یک وجب زمین را تصور کنی چه هزاران کیلومتر زمین را تصور کنی از جهت زمانی هیچ تفاوتی نمیکند سوال : دانشمندان حتی توانستند که اولین تشعشعات کیهانی مربوط به 13.7 میلیارد سال قبل را بوسیله تلسکوپ هابل ببینند. سال 2013 هم تلسکوپ جیمز وب به فضا میره و میتونیم کراتی که در ستاره های بسیار دور هستند را ببینیم اگر خلق کردن را بوجود آوردن از هیچ فرض کنیم ، خلقت تمامی کائناتی که در جهان وجود دارند در 13.7 سال پیش آنهم بطور یکجا بصورت انرژی بوده است. از آن موقع به بعد آن انرژی نظم گرفت حال ببین این حرف چگونه است که خدا در دو روز زمین را آفرید و در چهار روز کوهها و مواد غذایی را آفرید و سپس در دو روز هفت آسمان را آفرید یا محکم ساخت . زمانی که زمین بوجود آمده بود آسمانها بطور کامل بوجود آمده بود و محکم ساختن مفهومی ندارد ! .ضمنا طبق این آیه سوره نوح 15،16 لَمْ تَرَوْا كَیْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا، وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا” آیا نمی بینید چگونه خدا هفت آسمان طبقه طبقه را بیافرید و ماه را روشنی آنها ، و خورشید را چراغشان گردانید ؟ آیا ماه روشنی این هفت آسمان و خورشید چراغشان است ؟ قران زمین را مركز جهان میداند . پاسخ : اولا در قرآن نیامده اول زمین از عدم خلق شده و بعد آسمان از عدم … در آیات اکثر مواقع خلقت آسمان ها مقدم بر الارض شده اما این آیه : ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِیَا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ اینجا اصلا نگفته خداوند بعد از زمین آسمان را خلق کرده بلکه حتی بیان داشته آسمان بوده و به شکل دخان بوده ! پس بوده نه اینکه بعد از زمین خلق شده باشه در ثانی چندین مقیاس روز هست و مشخص نشده ان شش روز چگونه بوده وانگهی بر فرض که درست باشد خلقت در 13700000000 روز پیش صورت گرفته باشد چه ربطی دارد به اینکه اینها در شش روز خلق شده باشند مثلا می گوییم فلان منزل در بیست سال پیش بنا شده و دیگری می گوید این خانه در عرض شش سال ساخته شده و بعد شما می گویی این تناقض داره .بیست سال یا شش سال.. حرف شما عین همین است در خصوص آیات 15 و16 سوره نوح هم باید توجه داشت كه اولا با قرآن می توان دریافت که خورشید اعظم از قمر است حال در این آیه می بینم تنها بیان شده خورشید یک سراج است یعنی یک چراغ .. ثانیا در مورد قمر باز به خاطر توجه به ترجمه ها به غلط رفته اید .شما اینگونه ترجمه کرده اید : آیا نمی بینید چگونه خدا هفت آسمان طبقه طبقه را بیافرید و ماه را روشنی آنها ، در حالیکه وقتی به آیه شریفه نگاه میکنیم می بینم اینگونه آمده : وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُورًا بله اگر در آیه شریفه بجای فیهن کلمه لهن آمده بود حرفی، اما فیهن با لهن تفاوت دارد.. پس معنی چنین می شود : آیا نمی بینید چگونه خدا هفت آسمان طبقه طبقه را بیافرید و ماه را نور در این آسمانها قرار داد. که این تعبیر هیچ اشکالی ندارد و گمان نکنم هیچ عاقلی هم منکر این شود که ماه در اسمان نور می دهد.. خلاصه و جمع بندی جواب در مورد زمان خلقت را بیان میکنم : خلقت آسمانها و زمین مجموعا در شش روز بوده در هیچ جای قرآن دلیلی وجود ندارد که بتوان با آن ثابت کرد خلقت چهار روز بوده یا هشت روز بود.. آیاتی که موهم این مطلب هستند نمی گویند خلقت اسمانها و زمین مجموعا هشت روز شده بلکه خلقت زمین و آسمان و تقدیر اوقات و تحکیم آسمانها در هشت روز بوده.. در قرآن دلیلی نداریم که آسمان ها در دو روز خلق شده باشند تنها داریم تحکیم(قضی)آسمانها در دو روز بوده نه خلقت آسمانها در قران دلیلی نداریم که اول زمین خلق شده و سپس آسمان تنها می توانیم ثابت کنیم که تحکیم آسمان بعد از زمین بوده مراد از روز و یوم در شش روز خلقت شبانه روز نیست پاسخی دیگر به سوال اصلی : استاد آیت الله امجد در درسهائی از اخلاق می فرماید: آفرینش آسمانها و زمین در شش روز است. توجه داشته باشید که روز و شب بر اثر حرکت وضعی زمین است و در ان زمان اصلا زمینی نبوده که ما شش روز به حساب همین روزهای کنونی داشته باشیم - پس خلقت زمین و آسمان و مابین آن را در شش مرحله وجود داشته است. اینکه میگویند زمین قطعه ای از خورشید بوده و ازآن جدا شده و سالها سرد شده و در آن دحوالارض رخ داده و….. ریزه کاریهائی است که قرآن در مورد آن صحبت نکرده و به ما هم ربطی ندارد زیرا قرآن کتاب تربیت است. نگاه کردن به ریزه کاریهای طبیعت و ادبیات و علم و… خیلی خوب است و برای دیدن عظمت الهی است ولی باید بدانیم بیان چیزهای غیر ضروری بالاخص از سوی مبلغان دین مایه تاسف است و خدا هم نمی خواهد این ریزه کاریها را بگوید و اصل مطلب را که در مسیر هدایت است بازگو میکند. آنچه در قرآن مهم است تربیت و اخلاق قرآنی است. و پی بردن به چگونگی و کیفیت بسیاری از چیزها مهم نیست . مانند چگونگی پدید آمدن آسمانها و یا کیفیت معاد که همه حکمای اسلام در مورد آن بحث کرده اند که قائل به معاد جسمانی هستند و هر کسی کیفیت و چگونگی آن را به گونه ای دانسته و البته این قبیل مسائل به درد ما هم نمی خورد - اعتقاد به معاد است که غیر قابل انکار است.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:48:00 ق.ظ ]




ما از رگ گردن به شما نزدیکتریم

 

خداوند متعال مي‌فرمايد: «نحن اقرب اليه من حبل الوريد»؛ ما از رگ گردن به شما نزديك‌تريم.اما بر خلاف بيشتر ترجمه‌ها آيت الله مكارم اين گونه ترجمه كرده‌اند: “ما از رگ قلب به شما نزديك‌تريم". علت اين موضوع چيست؟
»وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريد« بررسی لغوی: راغب گويد: وريد رگى است متّصل به كبد و قلب، و جريان خون در آن است. ناگفته نماند: رگهاى بدن را به شريان و وريد تقسيم كرده‏اند. شريان آنها است كه خون را از قلب به بدن مي برند، و وريد آنها است كه آن را از بدن به قلب باز مي گردانند. به نظر مي آيد كه در آيه شريفه مطلق رگ مراد است، اعمّ از شريان و وريد. معنى آيه چنين است: ما به انسان از وريدش كه در تمام اعضاى او گسترده است نزديكتريم. در باره حبل الوريد: رگ گردن، رگ قلب و غيره نيز گفته‏اند. در صحاح گفته: وريد رگى است که عرب آن را رگ قلب گويد و آنها دو وريد است. اين سخن احتمال فوق را كه وريد شامل هر دو رگ شريان و وريد است تأييد مي كند. (1) نظر صاحب تفسیر نمونه: این تعبیری جالب و تكان دهنده‏ است. حيات جسمانى ما وابسته به رگى است كه خون را به طور مرتب از يك سو وارد قلب، و از يك سو خارج كرده به تمام اعضا مى‏رساند كه اگر يك لحظه در عمل آن وقفه رخ دهد فورا مرگ به سراغ انسان مى‏آيد. خداوند از رگ قلب ما نيز به ما نزديكتر است. اين همان است كه در جاى ديگر مى‏فرماید: »وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ«؛ بدانيد خداوند بين انسان و قلب او حائل مى‏شود. (2) البته همه اينها تشبيه است و قرب خداوند از اين هم برتر و بالاتر است، هر چند مثالى از اينها رساتر در محسوسات پيدا نمى‏شود؛ و اشاره به احاطه و تسلط علمی و آگاهی خداوند دارد. (3) ضمنا مفسران و ارباب لغت در باره معنى “وريد” تفسيرهاى گوناگونى دارند: عده‏اى معتقدند كه وريد همان رگى است كه به قلب يا كبد انسان پيوسته است. و بعضى آن را به معنى تمام رگهايى كه از بدن انسان مى‏گذرد مى‏دانند. در حالى كه بعضى ديگر آن را به رگ گردن تفسير كرده‏اند، و گاه آن را “وريدان” مى‏گويند يعنى دو رگ گردن. ولى معنى اول مناسبتر به نظر مى‏رسد؛ مخصوصا با توجه به آيه 24 سوره انفال‏. (4) نظر برخی از مفسران دیگر: 1) )علامه طباطبایی(ره) در این زمینه می گوید: كلمه “وريد” به معناى رگى است كه از قلب جدا شده و در تمامى بدن منتشر مى‏شود، و خون در آن جريان دارد. بعضى هم گفته‏اند: به معناى رگ گردن و حلق است. و به هر معنا كه باشد در آيه شريفه آن را طناب خوانده، چون شبيه به طناب است. و اضافه حبل به وريد اضافه بيانيه است. و معناى جمله اين است كه: ما به انسان از رگ وريدش كه در تمامى اعضائش دويده و در داخل هيكلش جا گرفته نزديك‏تريم، آن وقت چگونه به او و به آنچه در دل او مى‏گذرد آگاه نيستيم؟ اين جمله مى‏خواهد مقصود را با عبارتى ساده و همه كس فهم اداء كرده باشد، و گر نه مساله نزديكى خدا به انسان مهم‏تر از اين، و خداى سبحان بزرگتر از آن است، براى اينكه خداى تعالى كسى است كه نفس آدمى را آفريده و آثارى براى آن قرار داده، پس خداى تعالى بين نفس آدمى و خود نفس، و بين نفس آدمى و آثار و افعالش واسطه است، پس خدا از هر جهتى كه فرض شود و حتى از خود انسان به انسان نزديكتر است. و چون اين معنا معناى دقيقى است كه تصورش براى فهم بيشتر مردم دشوار است، لذا خداى تعالى به اصطلاح دست‏ کم را گرفته كه همه بفهمند، و به اين حد اكتفاء كرده كه بفرمايد: “ما از طناب وريد به او نزديك‏تريم". (5) 2)) وريد دو رگ گردن هستند که متصلند به وتين، و آن رگى است ثابت از قلب، كه انقطاع آن، موت صاحب آن است، و جميع رگها كه متفرقند در بدن از اين رگ منشعب شوند. و نزد بعضى (وريد) اسم جنس، و مراد از آن جميع رگها است، و نامیدن آن به وريد به جهت ورود روح در آن است، و حبل الوريد مثالی است كه شدت قرب و نزدیکی را برساند. و حقيقت معنا آن می شود كه علم سبحانى به گونه ای محيط به احوال انسان است كه هيچ چيز از خفاياى صدور و سراير قلوب بر او مخفى نيست، پس كأنّ خداوند نزدیکتر است به انسان از رگى كه حامل روح است.(6) 3) )حبل الوريد مثلى براى بسيار نزديك بودن است. منظور از «حبل» رگ است، و وريدان دو رگى است كه متّصل به گردن است و در جلو آن قرار دارد و به رگ و تين (قلب) پيوسته است كه از سر به آن مى‏رسد. (7)

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:46:00 ق.ظ ]




آيا مسلمان بي نماز نيكوكار به بهشت ميرود ؟

ایا مسلمانی که بسیار هم نیکوکار و خوب باشد.ولی به هر دلیلی نماز نخونه.مثلا بی حوصلگی یا کوتاهی.ایا حتما به جهنم میرود؟ایا امید به رحمت برای اینگونه افراد وجود دارد؟ جواب این سوال در قرآن و روایات معصومین به زیباترین شکل بیان شده است . در آيه قرآن هست كه از بعضی از اهل جهنم در حالی كه معذب هستند می‏ پرسند: «مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ﴿مدثر/۴۲﴾» چه چيزی شما را در اين جهنم قرار داد؟ یکی از دلایلی که جهنمیان ذکر می کنند این است که «قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ﴿مدثر/۴۳﴾» گويند از نمازگزاران نبوديم. قال رسول الله :الصلوة عماد دينكم نماز، پايه و ستون دين شما است . (ميزان الحكمه ، ج 5، ص 370) (وسائل ، ج 3 ، ص 23 ، ح . 13) يعنی شرط قبولی و پذيرش ساير اعمال خیر انسان، قبولی نماز است . به اين معنی كه اگر انسان كارهای خيری انجام بدهد و نماز نخواند و يا نماز بخواند اما نماز نادرست و غير مقبولی كه رد بشود ، ساير كارهای خير اوهم رد می شود . التبه ناگفته نماند که امید رحمت برای همگان وجود دارد، رحمتی وسعت کل شئ، یعنی اگر خداوند عقوبتی را برای عملی مثل ترک نماز وضع کرد میتواند ببخشد و عقوبت نکند، اما خوف عقوبت انگیزه خوبی برای نماز است. پرسش :من یه شخصی را از اقوام میشناسم که بردن نامشان جایز نیست ایشون میگن من نماز نمیخونم چون اونایی که نماز میخونن اکثرشون بدترین گناهها را انجام میدن مثلا غیبت و……………. و ایشون میگن من اگه نماز نمیخونم این کارا را هم نمیکنم پس گناهی بر من نیست پاسخ: 1- قید اکثرشون اصلا درست نیست. بله قبول داریم تعدادی از کسانی که نماز می خوانند متأسفانه مرتکب گناه هم می شوند. 2- ایشان با نماز نخواندن یکی از بزرگترین گناهان را انجام می دهند. در دین به انجام هیچ واجبی به اندازه نماز سفارش نشده است. در قرآن خداوند امر کرده که نماز بخوانید (اقیموا الصلوة) و کسی که نماز نمی خواند امر خدا را اطاعت نکرده است و سرپیچی از طاعت خداوند کرده است و چه گناهی از این بالاتر. پس اگر بگوییم گناه این فرد بیشتر از آن ها (کسانی که نماز می خوانند و غیبت می کنند و …) نباشد قطعا کمتر نمی باشد. پرسش : اگر این طور باشه که بر خلاف روایاتی که گفته شده که تعداد بهشتیان در نهایت بسیار بیشتر از جهنمیها خواهد بود.و جز کفار ودشمنان دین کسی در جهنم نمیمونه.ولی از جوابهای شما نتیجه میگیرم که علاوه بر پیروان ادیان دیگر اکثر مسلمانان هم رنگ بهشت رو نخواهند دید.خودتون خوب میدونید در کشور اسلامی ما تعداد افراد بینماز خیلی خیلی بیشتر از نماز خونهاست.و حالا من این سوال رو دارم که همه ما انسانهای خداپرست مهربان و مردمدار زیادی دور و برمون دیدیم.که بعضا کم نیستند ادمهایی که بین انها شاید در خواندن نماز قصور کرده اند .ایا واقعا خداوندی که رحمتش بی پایان است.همان طوری که افرادی مثل ابوسفیان شمر و ابن ملجم رو در اتش جهنم برای همیشه جاویدان خواهد کرد.ایا اینگونه افراد مومن که یک عمر دستشون به خیر بوده و به خدا اعتقاد کامل داشتند رو در کنار اونها برای همیشه در اتش جهنم نگه خواهد داشت؟این با عدالت خداوندی که سازگار نیست. پاسخ: 1- در روايات مي خوانيم كه مؤمن داراي دو نور است: نور «خوف» و نور «رجا» كه هر يك وزن شوند از ديگري افزون تر نيست; بنابراين اگر اميد كسي بيشتر از ترسش باشد، داراي ايمان ضعيف خواهد بود. بايد كوشش كرد تا بيم و اميد به موازات هم رشد كنند تا مبتلا به گناه نشويم و چنين است كه انسان هيچ گاه براي انجام گناه گستاخ نمي شود.پس نباید با اميد به رحمت خداوند گناه کرد. خداوند همان گونه كه داراي رحمت است، كيفر وي نيز براي گناهكاران آماده است; بنابراين، اشتباه است كه تنها به رحمت خدا توجّه كنيم و خويشتن را از خشم او درامان بدانيم. 2- همه كسانى كه وارد جهنم مى‏ شوند، براى هميشه در جهنم نخواهند بود و تنها عده خاصى (مانند كافران) براى هميشه در جهنم خواهند بود. براساس آيات و روايات، حقيقت آن است كه اگر آدمى، در مجموع رو به خدا داشته و خداخواه، مؤمن، و دوستدار حضرت رسول اكرم و اهل بيت باشد؛ ولى در اينجا خود را از آلودگى ‏ها و تعلّقات پاك نسازد، در قيامت با عذاب‏ ها و فشارها رو به رو بوده و به طبقه اعلاى جهنم خواهد رفت كه اگر به باطنش بنگرى، بهشت خواهد بود. مؤمن گناهكار، در اين جهنم موقت ، مدتى قرار خواهد گرفت تا بدين عذاب‏ ها تطهير شود و به بهشت قدم بگذارد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:45:00 ق.ظ ]




هفتاد گناه زبان

هفتاد گناه زبان

در روايت آمده بيشترين افرادي كه به جهنم مي روند به خاطر زبانشان است. هفتاد گناه پاي زبان مي نويسند. اين هفتاد گناه را نام ببريد؟
بیشترین گناهان انسان بخاطر زبانشان می باشد: حضرت علي ـ عليه‎ السلام ـ مي فرمايد: «به خدا سوگند، باور نمي كنم بنده اي زبانش را حفظ نكند تقوائي سودمند به دست آورد.»1 پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد: «بيشترين مردم به خاطر گناه و آفت زبان به جهنم مي روند.» حال در اينجا به بعضي از گناهان زبان اشاره مي كنيم.2 1. غيبت. 2. نميمه. 3. دروغ. 4. دو زباني. 5. بهتان و افتراء. 6. قذف. 7. افشاء اسرار مؤمن. 8. دشنام 9. لعن و نفرين. 10. طعن و شماتت. 11. سُخريه و استهزاء. 12. مدح. 13. اظهار غضب. 14. غنا. 15. كثرت مزاح و خنده. 16. مراء و جدال. 17. خصومت. 18. سؤال عوام از امور مشكله. 19. تكلم بدون علم. 20. تكلم بي فايده. 21. منكر خدا شدن. 22. غير خدا را پرستش كردن. 23. دروغ بستن به خدا. 24. تكذيب آيات خدا. 25. كفران نعمت. 26. از خدا شكوه كردن. 27. اظهار نااميدي كردن از خداوند. 28. به خداوند دشنام دادن. 29. نسبت فرزند به خدا دادن. 30. نسبت بي عدالتي به خدا. 31. ادعاي خدائي كردن. 32. از خدا درخواست بيجا كردن. 33. دعاي خير براي ستمگران. 34. نفرين كردن. 35. چون و چرا كردن در كار خدا. 36. خدا را متهم كردن كه به قتل امام حسين راضي بوده. 37. با دشمنان خدا اظهار دوستي كردن. 38. منكر رسالت پيامبر شدن. 39. پيامبر را مجنون خواندن. 40. اسرار امامان معصوم را فاش كردن. 41. از سخن امام عيب گرفتن. 42. براي ظهور امام زمان وقت تعيين كردن. 43. ادعاي امامت كردن. 44. حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال دانستن. 45. احكام را با قياس سنجيدن. 46. به ناحق شهادت دادن. 47. تفسير به رأي كردن قرآن. 48. مؤمن را خوار كردن. 49. فاسق را عزيز شمردن. 50. مؤمن را ترساندن. 51. اظهار فقر و تنگدستي كردن. 52. راز خود را به ديگران گفتن. 53. به پدر و مادر اُف گفتن. 54. عيبجوئي كردن. 55. نسبت زنا به كسي دادن. 56. خلافكار را تشويق كردن. 57. مؤمنان را با القاب زشت خواندن. 59. به مال و منال ديگران غبطه خوردن. 60. وعدة دروغ دادن. 61. صفات نيك زنان را به نامحرمان گفتن. 62. با زن نامحرم شوخي كردن. 63. فال بد زدن. 64. عذرتراشي براي ظلم ظالمان. 65. سخن برادر مسلمان خود را قطع كردن. 66. پيشگويي و كهانت. 67. منّت كشيدن. 68. با خواندن قرآن كسب روزي كردن. 69. امر سلاطين را امر خدا دانستن. 70. در كيفيت خدا سخن گفتن.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:42:00 ق.ظ ]




حفظ آبروی مؤمن

در آیات قرآن مجید و سخنان معصومین (علیهم السلام) درباره جایگاه رفیع و عظمت والا و ارزشمند انسان تعابیر بلندی آمده است، چون:
- موهبت رهبری و مقام خلیفة اللهی؛
- برخورداری از فطرت پاک ربوبی و نفخه روح الهی؛
- صاحب نفس مطمئنه؛
- کرامت نفس و گل سر سبد موجودات با تعبیر: و لقد کرمنا بنی آدم؛
- فضیلت و برتری او بر سایر مخلوقات، حتی فرشتگان با تعبیر: و فضلنا هم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا؛
- بهره مندی از بهترین صورت خلقت و تنظیم و تعدیل آفرینش؛
- استیلا و حاکمیت بر زمین؛
- شایستگی حمل امانت الهی و… .
تا بشر به این مقام ارزنده و جایگاه برتر خود و هم نوعان پی ببرد و از هرگونه بی حرمتی به ساحت او اجتناب ورزد و نهایت سعی و تلاش را در تکریم و احترام او روا دارد.
آری، از برکات با ارزش زبان، تکریم و تعظیم چنین گوهری است که به ذکر دو روایت در این باره بسنده می شود:
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
هرکه برادر خود را مرحبا گوید: خدای تعالی تا روز قیامت برای او مرحبا می نویسد**بحارالانوار، ج 74، ص 298.***.
پیامبر بزرگ اسلام (صلی الله علیه وآله) فرمود:
در روز قیامت، من چهار نفر را شفاعت خواهم نمود، اگر چه به اندازه گناه تمام اهل دنیا را آورده باشند:
1. ذریه مرا اکرام کند.
2. حاجت ایشان را برآورد.
3. به هنگام گرفتاری و مضطری ایشان، در رفع گرفتاری سعی و تلاش کند.
4. به دل و زبان، با ایشان دوستی و محبت کند** خصال شیخ صدوق، باب الاربعه، ص 196، ح 1. به نقل از: معراج السعاده، ص 462.***.
نیز امام صادق (علیه السلام) در نکوهش افرادی که با زبان سخنی می گویند و با آن آبروی هم نوعان را می برند می فرماید:
من روی علی مؤمن روایة یرید بها شینه و هدم مروته لیسقطه من أعین الناس أخرجه الله من ولایته الی ولایة الشیطان **بحارالانوار، ج 72، ص 168.***؛
هرکس به منظور هتک حرمت و ریختن آبروی مؤمنی از او سخنی نقل کند (یا سخنی بگوید) تا او را در انظار مردم خوار سازد، خداوند وی را از ولایت خویش بیرون کرده و تحت ولایت شیطان در می آورد.

4. سلام، تحیت و تسلیت گویی

در قرآن مجید و روایات اسلامی به روابط اجتماعی و عوامل استحکام آن مانند سلام، مصافحه، تسلیت گویی و… توصیه های فراوانی شده و از آنها به عنوان نشانه های اهل ایمان و مظاهر ادب و اخلاق اسلامی یاد شده است.
قرآن مجید می فرماید:
فاذا دخلتم بیوتا فسلموا علی أنفسکم تحیة من عند الله مبارکة طیبة کذلک یبین الله لکم الآیات لعلکم تعقلون **نور(24) آیه 61.***؛
و هنگامی که داخل خانه ای شدید، بر خویشتن سلام کنید، سلام و تحیتی از سوی خداوند، سلامی پربرکت و پاکیزه، این گونه خداوند آیات را برای شما روشن می کند، باشد که بیندیشید.
تحیت در اصل از ماده حیات به معنای دعا کردن برای سلامت و حیات دیگری است؛ خواه این دعا به صورت سلام علیکم یا السلام علیک و یا حیاک الله باشد، ولی معمولا به هر نوع اظهار محبتی که افراد در آغاز ملاقات نسبت به یکدیگر ابراز می کنند تحیت می گویند.
امام زین العابدین (علیه السلام) درباره اخلاق مؤمن می فرماید:
من أخلاق المؤمن… و ابتداءهم ایاهم بالسلام علیهم **بحارالانوار، ج 64، ص 361.***؛
از اخلاق مؤمن سلام کردن به برادران دینی است.
در آثار و فواید سلام از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) چنین وارد شده است:
ان من موجبات المغفرة بذل السلام و حسن الکلام **نهج الفصاحة، ح 928.***؛
از موجبات آمرزش و مغفرت، ادای سلام و سخن نیکوست.
هم چنین یکی از چیزهایی که رعایت آن در روابط اجتماعی نقش به سزایی دارد و مورد تأکید پیشوایان معصوم (علیهم السلام) قرار گرفته، دلداری دادن افراد و خارج ساختن آنان از قید غم ها و غصه های زندگی است، به ویژه آن گاه که هم نوعان دچار مصیبت و حادثه ای دلخراش و مرگ و میر عزیزان شوند، که با کلمات و سخنان تسلی بخش می توان تا حدی غم و غصه را از صفحه دل آنان زدود که از این خصلت به تسلیت گویی تعبیر می شود و از صفات حسنه و اخلاق شایسته و وظایف نیک انسانی محسوب می شود.

5. امر به معروف و نهی از منکر

از جمله برکات زبان اقامه دو اصل ارزش مند دینی، یعنی امر به معروف و نهی از منکر است. در اسلام دو فریضه امر به معروف و نهی از منکر از جایگاه خاصی برخوردار است و از مظاهر بارز خیر خواهی به شمار می آید که در آیات الهی و سخنان معصومین (علیهم السلام) از آن دو به عنوان نشانه های اهل ایمان یاد شده است.
و المؤمنون و المؤمنات بعضهم أولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر**توبه (9) آیه 71.***؛
مردان و زنان با ایمانی ولی (یار و یاور) یکدیگرند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند.
امیر مؤمنان علی (علیه السلام) نیز از امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یکی از علائم ایمان یاد کرده است:
المؤمن … مناصحا، متباذلا، متواخیا ناصح فی السر و العلانیة**بحارالانوار، ج 64، ص 366.***؛
اهل ایمان، خیر خواه و بخشنده و برادر و ناصح و خیرخواه انسان در نهان و آشکار است (از بدی ها باز دارنده و به خوبی ها دعوت کننده است).
هم چنین آن حضرت امر به معروف و نهی از منکر را به سه نوع تقسیم می کند: 1. قلبی 2. زبانی 3. عملی و می فرماید: هر سه قسم باید رعایت شود وگرنه ناقص خواهد بود و اگر هر سه را ترک کند، مرده ای در میان زندگان است:
و منهم تارک لانکار المنکر بلسانه و قلبه و یده فذلک میت الأحیاء**نهج البلاغه، حکمت 374.***؛
و گروهی دیگر با زبان و یا قلب و یا با دست (عمل) نهی از منکر نمی کنند اینها در حقیقت مردگانی در میان زندگانند.
توضیح آن که: کمترین مرتبه امر به معروف و نهی از منکر آن است که انسان در قلب خود نیکوکاران را دوست بدارد و گناهکاران را دشمن و چنین حالتی موجب می شود که با نیکوکاران با چهره شاد و با گنهکاران با چهره ای عبوس و گرفته - که بیانگر نارضایتی او از گناه است - رو به رو شود.
اگر نهی از منکر با زبان با روش هایی چون: حکمت، استدلال، موعظه و پند نیک، مجادله، مناظره و… صورت گرفت و اثر نبخشید، نوبت به مرتبه عملی می رسد، اما این بستگی به چگونگی به کارگیری زبان در این اصل دارد که اغلب امر به معروف و نهی از منکر زبانی مؤثر و مفید واقع می شود، البته اگر از شیوه صحیح آن بهره گرفته شود.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:42:00 ق.ظ ]




سکوت و کرامت انسانی

آبرو و حیثیت اشخاص از نظر اسلام بسیار محترم است و هرکاری که موجب تحقیر مردم گردد، گناه بزرگی محسوب می شود و نشان دهنده حقارت و پستی خود تحقیر کننده است. در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) آمده است:
اذل الناس من اهان الناس ** بحار الانوار، ج 75، ص 142.***؛
پست ترین مردم کسی است که به مردم توهین و اهانت کند.
علت این بزرگداشت الهی، کرامت و جایگاه والای انسان است که خداوند در شخصیت بندگان خود به ودیعت نهاده است که باید این مقام حفظ و به راحتی دچار دستبرد کسی قرار نگیرد و حرمت و کرامت او محفوظ بماند. قرآن مجید در تمجید انسان و جایگاه بلند او می فرماید:
و لقد کرمنا بنی آدم و حملنا هم فی البر و البحر ورزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا**اسراء(7) آیه 70.***؛
و همانا ما انسان را گرامی داشتیم و او را در خشکی و دریا قرار دادیم تا از رزق و روزی پاک بهره مند ساختیم و بر بسیاری از مخلوقات خود برتری دادیم.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در بیانی رسا در عظمت انسان مؤمن می فرماید:
ان المؤمن اعظم حرمة من الکعبة**میزان الحکمة، ج 1، ص 330.***؛
همانا حرمت مؤمن از کعبه بیشتر است.
پیامبر در این سخن گهربار، برتری مقام و عظمت بندگان الهی را نسبت به کعبه گوشزد می فرماید تا همگان حرمت و کرامت هم را پاس دارند و از جسارت و بی حرمتی به شخصیت یکدیگر بپرهیزند که این خود یکی از بزرگ ترین رموز وحدت و یکپارچگی و انسجام اسلامی و اخوت دینی است.
اما متأسفانه با فراموش شدن این اصل ارزش مند قرآنی و روایی، کم ارزش ترین امور در بین انسان ها همین کرامت، شخصیت و آبروی خودشان است که با کوچک ترین انگیزه، آبرو و حیثیت یکدیگر را نشانه می گیرند و بیشترین وسیله و ابزاری که در این راه استفاده می شود به کاری گیری زبان است که در یک بررسی اجمالی، حدود چهل گناه کبیره و صغیره - که همگی در ریختن آبروی انسان ها نقش کلیدی دارند - از همین عضو زبان صادر می گردد؛ با این بیان، روشن می شود که از عوامل عمده زیر پا گذاشتن شخصیت و آبروی انسان ها، به کارگیری زبان است، بنابراین، سکوت و کنترل زبان نیز مهم ترین عامل حفظ آبرو و کرامت انسانی و پیشگیری از ریختن آبروی انسان ها به شمار می آید و از فواید مهم سکوت نیز می توان حفظ آبرو و کرامت انسان ها را برشمرد.
از آنچه گذشت بدون تردید اهمیت اصلاح زبان روشن شد و باید به عنوان یکی از مهم ترین مسائل اخلاقی مورد مطالعه و تعلیم قرار گیرد.

برتری سخن گفتن

تأمل کنان در خطا و ثواب - و از ژاژ خوایان حاضر جواب

همان گونه که اشاره شد از عوامل مهم سعادت و رستگاری انسان، استفاده از نعمت زبان در چهارچوب اصول دینی و پرهیز از انحرافات آن است؛ یعنی اگر در سخن گفتن رعایت اصول انسانی و حفظ آبروی همنوعان بشود و زبان در جهت روشنگری مردم و نشر معارف دینی به کار گرفته شود و از آفاتی که ذکر خواهد شد اجتناب بشود و در حد ضرورت مورد استفاده قرار گیرد؛ سخن گفتن بر سکوت برتری دارد، از این رو از امام چهارم علی بن الحسین (علیه السلام) وقتی سؤال می شود: عن الکلام و السکوت ایهما افضل؟؛ سخن گفتن و سکوت کدام یک ارزشمندتر است؟
حضرت فرمود:
لکل واحد منهما آفات، فاذا سلما من الافات فاالکلام افضل من السکوت؛
برای هریک از کلام و سکوت آفات و خطراتی است که اگر این دو از آفات پاک باشد، سخن گفتن از سکوت با ارزش تر است.
امام (علیه السلام) در ادامه این سخن گهربار در تبیین این برتری فرمود:
لأن الله عزوجل ما بعث الأنبیاء و الأوصیاء بالسکوت، انما بعثهم بالکلام و لا استحقت الجنة بالسکوت، و لا استوجبت و لایةالله بالسکوت، و لا توقیت النار بالسکوت و لا تجنب سخط الله بالسکوت، انما ذلک کله بالکلام **بحارالانوار، ج 71، ص 244؛ میزان الحکمة، ج 8، ص 444؛ الاخلاق، ص 130.***؛
هر آینه خدای عزوجل پیامبران و جانشینان آنان را به سکوت مبعوث نفرمود، بلکه آنان را به کلام و سخن گفتن برانگیخت و بهشت و محبت و ولایت الهی به سکوت داده نمی شود و با سکوت از آتش و خشم الهی ایمنی نخواهد بود، بلکه استحقاق همه این امور به کلام و سخن گفتن خواهد بود.
از این رو می توان گفت: سکوت در مواردی که سخن گفتن لازم است، یکی از بزرگ ترین معایب محسوب می شود و نشانه ضعف و زبونی و ناتوانی و عدم شهامت روحی و ترس از غیر خداست.
در پایان این فصل قبل از بیان عناوین پاره ای از برکات و فواید زبان و نیز آفات و آسیب های آن، ذکر سه نکته ضروری است:
1. مرحوم فیض کاشانی (رحمةالله) در کتاب محجةالبیضاء و غزالی در احیاء العلوم بحث مشروحی تحت عنوان آفات زبان کرده اند و بیست نوع انحراف و گناه برای زبان بیان نموده اند. البته روشن است که آفات و انحراف های زبان منحصر در آنچه ایشان آورده اند نیست، بلکه تنها قسمت مهمی از آن است و شاید نظر آنان نیز غیر از این نبوده است. از این رو در تفسیر نمونه، ده گناه دیگر بر آنها اضافه شده است و در این نوشتار نیز مواردی دیگر بر آنها افزوده ایم.
2. ممکن است بعضی از عناوین چه در بخش برکات و چه در بخش آفات، مندرج در بعضی دیگر بشود، مثلا: وعده دروغ و شهادت به باطل را می توان داخل در مطلق دروغ دانست و نیز پاره ای از آنها اختصاص به زبان ندارد. مثلا: غیبت، اذیت و آزار مؤمن، کفران نعمت و… هم ممکن است با زبان تحقق یابد و هم به وسیله غیر زبان لیکن به خاطر تبیین بیشتر عناوین، موارد به تفصیل ارائه گردیده است

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:41:00 ق.ظ ]




ما هر چه جلوتر برویم کار ما سخت تر میشود..

راه نجات ما در تبعیت از ولایت فقیه است تا ان شالله خداوند امر خودش را برای ما برساند..

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[سه شنبه 1397-09-27] [ 12:13:00 ب.ظ ]




چه عجیب در گیر روز مرگی هایمان شدیم بی آنکهیادی از شما کنیم…

رو سیاهی ام را ورق می زنم ومیبینم امروز هم برای ظهور ت کاری نکرده ام…

ببخش مرا بخاطر همه گناهانی که لذتش رفت ومسولیتش ماند…

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 12:10:00 ب.ظ ]




برگزاری مراسم به مناسبت هفته عترت وقران توسط معاونت فرهنگی مدرسه آبدانان
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:51:00 ق.ظ ]




برگزاری مراسم به مناسبت هفته عترت وقران توسط معاونت فرهنگی مدرسه آبدانان
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:46:00 ق.ظ ]




آیه الله بهجت:لذت این دنیا به طرف العینی میگذرد.دنیا سریع میگذرد .زندگی وحیات آنجاست.برای مراقبت کنید..

کتاب شریف معراج السعاد:مثل دنیا به آخرت مثل نمی به دریارست البته عاقل میداند که دنیا همین قدر هم نمی ارزد..

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[دوشنبه 1397-09-26] [ 08:44:00 ق.ظ ]




سه توصیه مهم واساسی شیخ نخودکی که هر عمل کند حتما عاقبت به خیر وپر روزی می شود.

شیخ نخودکی"ره”

برای عاقبت به خیری  وزیاد شدن روزی ..بهترین چیز:نماز اول وقت

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:39:00 ق.ظ ]




یکی می پرسد اندوه تو از چیست؟

سبب ساز سکوت مبهمت چیست؟

برایش صادقانه می نویسم: برای آنکه باید باشد ونیست…

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:23:00 ق.ظ ]




اگر گناه کردی ولی هنوز محبت صدیقه طاهره در قلبت جای داشت.بدان آب از سرت نگذشته است…

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:21:00 ق.ظ ]




که ممکن بود"خشتی"باشد دیوار یک خانه

یا سنگی"سنگی"در دامان یک کوه یا قدری"سنگ ریزه"در انتهای یک اقیانوس

شاید خاکی از گلدان یا حتی غباری بر پنجره امام مرا از این میان برگزیدند"برای نهایت برای شرافت برای انسانیت وپروردگارم بزگوارانه اجازه ام داد:برای نفس کشیدن"دیدن"شنیدن"فهمیدن” وار زنده ام کرد بابت نفسی که در من دمید

من منتخب گشته ام:برای قرب برای رجعت برای سعادت “من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده"به انتخاب “به تغییر"به شوریدن به “محبت”

وای بر من اگر قدر ندانم….

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:20:00 ق.ظ ]




سلام بانو:سلام ای قبله ی حاحاجات

سلام بانو:سلام ای عمه سادات

سلام بانو :سلام ای صاحبه ایران

سلام بانو:سلام ای خواهر سلطان

سلام من به صحن با صفات بی بی به گنبد وبا اون گلدسته هات بی بی

دلم سمت حریم تو به پروازه خاک صحنت هزار علامه میسازه سلام بی بی"ع”

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:13:00 ق.ظ ]




امام علی"ع”

سه چیز از گنج های  بهشت اند:

پنهانی دادن صدقه

پنهان داشتن مصیبت

وپنهان داشتن بیماری

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:04:00 ق.ظ ]




پیامبر اسلام"ص"به امیر المومنین فرمودند:ای علی “یس” را بخوان که در آن اثراتی هست:

اگر گرسنه باشد سیر گردد.

اگر تشنه باشد سیراب گردد.

اگر ترسان باشد امنیت یابد..

اگر مریض باشد عافیت یابد…

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[یکشنبه 1397-09-25] [ 09:51:00 ق.ظ ]




آیه الله مجتهدی…

زمانی که انسان گناه را می بیند وقدرت اینکه این وضعیت را تغییر بدهد وجلوی آن گناه را بگیرد ندارد.روایت است قلب مومن آب می شود چنین دنیایی برای مومن زندان است اگر دنیا زندان نبود که قلب مومن آب نمی شد..

 

“خدایا به حق حضرت زینب بچهایمان را عاقبت بخیر کن”

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:45:00 ق.ظ ]




چرا نماز اول وقت:

پیامبر سه چیز را در مورد کسی که نمازرا اول وقت میخواندتضمین کردند:

جدایی او از غم واندوه

.راحت بودن او به هنگام مرگ

رهایی از آتش جهنم..

بعلاوه وقت شناسی مهترین عامل پیشرفت بوده وعلاوه بر فواید معنوی

باعث انضبا های جسمی وروحی می شود وبه ما می آموزدهر کاری چند  دارای وقت زیادی است ولی بهتر است انجام دهیم…

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:41:00 ق.ظ ]




امام باقر"ع"هر کس بعد از وضو “آیه الکرسی"را بخواند ثواب 40سال عبادت به او داده خواهد شود..

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:35:00 ق.ظ ]




هرگاه بنده ای هنگام خواب “بسم الله الرحمن الرحیم"بگویدخدا به فرشتگان امر کند به تعداد نفس هایش تا صبح برایش حسنه بنویسند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:32:00 ق.ظ ]




آیت الله بهجت"ره”

ما دعای غیر مستجاب نداریم.یا دعا دیرتر مستجاب میشود یا یک بلایی از انسان دور میشود.یابهتر از آن را به او میدهند یا روز قیامت او را می آورندمیگویند: این ثواب برای توست

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:30:00 ق.ظ ]




خورشید سپهر رهبری پیدا کند

احیاگر فقه جعفری پیدا شد

تبریک به مهدی که به عالم امشب

رخسار امام عسکری پیدا شد

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 07:53:00 ق.ظ ]




به فرموده رسول خدا"ص"استعمال بوی خوش دل را قوت می بخشد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1397-09-24] [ 08:32:00 ق.ظ ]




رسول خدا"ص"از درمان با ناپاک بپرهیزید ونیز می فرماید:خدای متعالی درد ودرمان را فرو فرستاد وبرای هر دردی درمانی قرار داد پس خود را درمان کنید ولی با حرام درمان نکنید

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:30:00 ق.ظ ]




امام علی “ع”

از همنشینی همرا ه بد بپرهیز .همانا او همراه خود را هلاک وهمنشین خود را خوار می کند..

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 07:48:00 ق.ظ ]




روزی یک ساعت با امام زمان خود خلوت کنید وبه ایشان توسل کنید تا حالت رفاقت ایجاد شود..

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 07:44:00 ق.ظ ]




بیا ای یوسف زهرا گره بگشا زکار ما

که از وصلت رسد جانا به پایان انتظار ما

بیا تا یوسف کنعان شود همچون زلیخایت

فدای روی زیبایت که برد از ما دل قرار ما

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 07:42:00 ق.ظ ]




امام صادق"ع” در پاسخ کسی که گفت “شنیده ام صاحب الامر غایب خواهد شد پس چه کنیم؟فرمود:چنگ بزنید به آنچه “از پیشوایان قبل"در دستتان است.تا این که امر بر شما آشکار شود.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 07:39:00 ق.ظ ]




امام رضا"ع"هر گاه می خواهی دعایت به عرش برسد ومستجاب گردد اول در حق پدر ومادرت دعا کن

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 07:36:00 ق.ظ ]




آیت الله بهجت:آن چیزی که میتواند همه هوا وهوسها را یکجا ریشه کن کند وانسان را به تزکیه وتهذیب نفس برساند یاد مرگ است..

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-09-21] [ 07:56:00 ق.ظ ]




آیت الله بهجت"ره”

هیچ عملی به اندازه ی صلوات نمی تواند به اموات کمک کند وبه داد آنها رسد

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 07:54:00 ق.ظ ]




آیت الله بهجت:

ترک معصیت در اعتقادات واعمال ومراقبت بر نماز اول وقت.کافی و وافی است برای رسیدن به مقامات عالیه..

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 07:50:00 ق.ظ ]




خیلی قشنگه..توصیه میکنم بخونید///

آقا این سرویس چنده؟چقدر قشنگه!!

قیمتی نداره خانم..ارزونه!چه جالب فکر کردم جواهره..نه خانم .جواهر رو که تو کوچه وخیابون نمی فروشن.باید بری جواهر فروشی.

از هفت تا گاو صندوق وهفت تا بقچه درش بیارن.هر چیزی که قیمتی باشه دسترسی بهش مشکله..

ای گوهر آفرینش !زن چه نیکومقامی دارد که فاطمه از افق اوتجلی کردو مریم وزینب از آسمان او در خشیدند وآسیه وخدیجهاز هستی او طلوع کردند.

جلوه های زیبای بندگی است..

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 07:48:00 ق.ظ ]




در روزگاری که دشمن تمام امیدش از بین بردن حجاب توست/توهمچنان پاک بمان/تو امیدش را ناامید کن.بگذار از چادرت بیشتر از اسلحه بترسد/

……این چادر سیاه اسلحه توست….

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 07:40:00 ق.ظ ]




سلام آقا ..

سلام ؟آقای خوبم….

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 07:36:00 ق.ظ ]




امام موسی کاظم"ع"می فرماید:کسی که اسرار برادر مسلمان خودرا بپوشاند در روز قیامت که جز سایه خدا هیچ سایه ای نیست زیر سایه عرش خدا قرار گیرد

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[سه شنبه 1397-09-20] [ 09:05:00 ق.ظ ]




حفظ آبرو واسرار مسلمانان از مسائل مهم اجتماعی  واز عوامل اثر گذاربر وحدت جامعه اسلامی است نهی از تجسس در امور دیگران در قرآن بر همین مطلب تاکید دارددر وصیت رسول خدا “ص"به امیرمومنان چنین آمده است :ای علی هشت گروه اند که اگر به آنان اهانت شود نباید جز خود کسی را سرزنش کنند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:02:00 ق.ظ ]




امیرمومنان"ع"می فرماید:از حقوق عالم این است که از او زیاد نپرسی ولباسش را مگیری وهر گاه بر او وارد شدی وگروهی نزد وی بودند بر همه آنها سلام کن وبه طور ویژه به او احترام کن وپیش روی او بنشین نه پشت سرش وبا چشم ودست نزد او اشاره نکن واقوالی را که مخالف قول اوست از این وآن نقل مکن واز طولانی شدن همراهی با او بی قرار وناراحت نشو چرا که مثل عالم به سان ابری  است که انتظار می کشد از آن قطره ای بیفتد…

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:54:00 ق.ظ ]




بهترین موعظه این شریفه است."الم یعلم بان الله یری"آیا نمی دانید که خدا شما را می بیند؟برگی که از درخت می افتد در عالم اثر می گذارد…چه طورگناه کردن من تو در عالم تا ثیر نمی گذارد..

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:15:00 ق.ظ ]




کسی که می خواهد اهل معرفت شود.باید معاشرتش را مخصوصا با اهل غفلت واهل دنیا کم کند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:13:00 ق.ظ ]




اصل مراقبه آن است که بداند خداوند مطلع است بر او در هر آنچه که انجام میدهید ومیاندیشد.اگر خلق ظاهر اورا میبیند خدا بیننده ظاهر وباطن ناظر بر اعمال اوست.

علامه حسن زاده آملی

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:10:00 ق.ظ ]




سعدی در باب هفتم گلستان گوید:بزرگی را پرسیدم از معنی این حدیث که اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک؟گفت به حکم آنکه هر آن دشمنی را که بر وی احسان کنی دوست گردد.مگر نفس را که هرجند مدارا بیشتر کنی مخالفت زیاده کند..

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:06:00 ق.ظ ]




الهی: در شگفتم از کسی که غصه خودش را نمی خورد وغصه روزی اش را می خورد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:03:00 ق.ظ ]




الهی:اگر بهشت شیرین است.بهشت آفرین شیرین تر است

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:02:00 ق.ظ ]


...


چه باید کرد که گناه فراموش شود.وگرنه با یاد گناه اگر برانی شرمنده .واگر نوازی شرمنده ترم

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:01:00 ق.ظ ]




نماز را بازاری نکنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع وخشوع.اگر نماز را تحفظ کردیدهمه چیزتان محفوظ میماندوتسبیح صدیقه کبری"س"که از ذکر کبیر به شمار می آید وآیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود “آیت الله قاضی”

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[یکشنبه 1397-09-18] [ 10:12:00 ق.ظ ]




خود آن امام جواب سلام تان را میدهد..

ولی اگر کسی بگوید:السلام علیک یا فاطمه الزهرا “همه امامان جواب میدهند..می گویند:چه شده است که این فرد نام مادرمان را برده است؟

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:09:00 ق.ظ ]




حضرت فاطمه"س"می فرماید:در حالی که در بستر خود را پهن کرده بودم رسول خدا “ص"بر من وارد شد وفرمود: ای فاطمه"س"سر به بستر خواب مگذرامگر این که چهار عمل را انجام دهی:قران راختم کن.پیامبران را شفیع خود قرار بده.اهل ایمان را از خویش راضی گردان .ویک حج وعمره انجام بده.پدرم این چهار دستور را داد ومشغول نماز شد.من هم در حالی که انجام این چهار کار را مشکل می دیدم به فکر فرو رفتم وصبر کردم نماز پدرم تمام شود وبرای انجام آن در این وقت کم توانایی ندارم.آن حضرت لبخندی زدوبعد فرمود:اگر توحید را سه مرتبه بخوانی یک ختم قرآن را انجام داده ای.اگر برای اهل ایمان از خداد وند آمرزش بخواهی همه آنان از تو رضایت مند خواهند شد.واگر بگویی :سبحان الله والحمد الله ولااله الله والله اکبر.مانند این است که حج وعمره انجام داده ای.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:04:00 ق.ظ ]




راهکار جلوگیری از حوادث ناگوار

قال رسول الله"ص”

هیچ مالی وثروتی در خشکی ودریا نبود نمی شود مگر به خاطر خود  داری از پرداخت"زکات .اموال خود را با پرداخت زکات.حفاظت کنید.بیماران خود را با دادن صدقه مداوا نمایید.دردهای بلاوحوادث را با دعا به روی خود ببندید.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:49:00 ق.ظ ]




دانستنیهایی از قرآن حرکت در راه خدا
 
 

«یا أیها الذین آمنوا کونوا قوّامین لله شهداء بالقسط و لا یجرمنّکم شنآن قوم علی ألاّ تعدلوا اعدلوا هو أقرب للتقوی و اتقوا الله انّ الله خبیر بما تعملون»

(سوره مائده، آیه 8)

ای اهل ایمان در راه خدا پایدار و استوار باشید و گواه بر عدالت و دادخواهی باشید. و همانا شما را نباید دشمنی و عداوت برخی از افراد وادار سازد که از راه راست عدالت خارج شوید. عدالت داشته باشید (در همه جا و هر زمان) که بی گمان عدالت به تقوا نزدیکتر از هر کاری است و تقوا را پیشه خود سازید که همانا خداوند بر هر چه می کنید آگاه است.

قوّامین: جمع قوّام است. و قوام صیغه مبالغه از ” قائم ” است و معنای قوام لله کسی است که در رفتار و کردارش کاملا رضایت خدا را مورد نظر خویش دارد و در هر زمان و مکان او را حاضر و ناظر بر اعمال خود می یابد و جز خشنودی خدا انگیزه ای ندارد.

یجرمنّکم: جَرْم (بر وزن عزم) به معنای قطع است و در اینجا به معنای وادار ساختن می باشد. لا یجرمنّکم: یعنی وادار نکند شما را. و برخی استادان لغت گفته اند: لا یجرمنّکم، یعنی لا یدخلنّکم فی الجرم. و با این معنی یجرمنّکم از جُرم و جریمه گرفته شده یعنی این کار شما را داخل در گناه و خطا و جرم نسازد.

شنآن: به معنای عداوت و کینه است.

اعدلوا: یعنی با عدالت رفتار کنید چه نسبت به خویشان و چه نسبت به دشمنان.

اتقوا الله: بترسید از عقاب خداوند و از گناهان دوری جوئید.

ان الله خبیر بما تعملون: خداوند آگاه است به کارهائی که شما انجام می دهید، پس شمارا در کارهای نیک پاداش بخشد و در کارهای بد کیفر دهد.

این آیه شریفه شباهت دارد به آیه دیگری که در سوره نساء وارد شده است و در آن می فرماید: «یا أیها الّذین آمنوا کونوا قوّامین بالقسط شهداء للّه ولو علی أنفسکم» در این آیه نیز خداوند مؤمنان را هشدار می دهد که دست از عدالت و دادخواهی برندارند هرچند مصالح و منافع خودشان به خطر بیفتد یا بخواهند به نفع دیگری شهادت بدهند هرچند خواهر و برادر و نزدیکترین خویشان باشند.

در شهادت ها و داوریها نباید اغراض شخصی و هواهای نفسی و مصالح فردی مد نظر باشد. باید انسان تقوای خدا را پیشه خود سازد و در هر حال با تقوا حکم کند و با تقوا شهادت دهد. این آیه صراحت دارد که نباید هواها دخالت در گواهی ها و داوری ها داشته باشد، که در آن صورت جامعه به خطر می افتد و ظلم حکمفرما می شود و چه بسا یک گواهی نا بحق انسانهای بی گناهی را مورد تجاوز و تعدی قرار دهد و حقوقشان را پایمال گرداند.و اگر خدای ناخواسته چنان پیشامدی پیش آید، انسان به شدت مورد خشم و غضب خدای قهار قرار می گیرد.. گو اینکه ظلم و تعدی به دیگران گاهی موجب می شود که حتی توبه شخص نیز پذیرفته نشود یا موفق به توبه نگردد و این به خدا از همه چیز سنگین تر و وحشتناکتر است. و لذا خداوند عدالت را از هر کاری، طبق این آیه مبارکه به تقوا نزدیکتر می داند چه عدالت است که حقوق فرد و حقوق جامعه را نگه می دارد.

در روایتی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که فرمود: «بالعدل قامت السموات و الأرض» استواری آسمانها و زمین بر پایه عدالت است.

یعنی تنها زندگی بشر بر روی زمین وابسته به عدل نیست بلکه تعادل نیروها و قرار گرفتن هر چیزی در جای مناسب خود (که این معنای واقعی عدل است) تعادل آسمانها و زمین و تمام افلاک را نگه داشته است.

آری.. پیوسته عدالت و دادخواهی شعار اسلام در زندگی انسانها است و قرآن از این روی بر تربیت انسانها بر اساس عدالت تأکید دارد و پیوسته آنان را به عدالت نسبت به دوست و دشمن سفارش می کند تا اینکه تمام آرمانهای کژ و انحرافی را از درون انسانها بزداید و آنها را از حرکت در مسیر کژی بازدارد.

و این آیه به همان خاطر نازل شده است که اشاره به برخی از زوایای کژ در تفکر انسان بنماید که این زاویه های انحرافی خواه ناخواه او را از راه مستقیم و حرکت در خط الهی باز می دارد.

بنابر این در آغاز آیه، انسان مؤمن را به توجه مطلق به پروردگارش دعوت می کند و از او می خواهد که جز رضایت خدا انگیزه ای برای قیام و حرکت در جهان هستی نداشته باشد و همواره در وجود خود غیر خدا را فرض نکند و جز توجه به او و عمل به خواسته های او توجهی دیگر نداشته باشد و این اساس تمام دعوتهای پیامبران و أولیای الهی است در تمام زمانها و مکانها.

پس قبل از هر چیز باید تمام انگیزه ها و احساسات و عواطف رنگ الهی به خود گیرد و در برابر خواسته های خدا خاضع شود. اگر چنین شد انسان هیچ عاطفه و احساسی را در راه غلط به کار نمی گیرد و از هیچ حکمی جز حکم خدا پیروی نمی کند و بی گمان شهادت و داوریش به قسط و عدل خواهد بود. یعنی در حقیقت نتیجه گیری از فراز اول آیه، همان حکم به عدالت است. زیرا مؤمن اگر خدا را در تمام اعمال و کردار و رفتار و احساس و حب و بغض مد نظر داشت و تنها رضایت او را غرض اصلی و فرعی خود دانست، در آن حالت فقط با نور خدا زندگی را می بیند و با نور خدا جهان هستی را احساس می کند «المؤمن ینظر بنور الله» و نور خدا انسان را از تجاوز به حریم دیگران و تعدی بر حقوق مردم قطعا باز می دارد.

پس شهادت به قسط، حرکت ایمان روشنگرا است در زندگی مؤمن و در چنین روح خدائی، جائی برای عداوت و صداقت، یا خویشی و کینه توزی و عصبیت نمی ماند و انسان با نور تقوا همیشه عدالت را می بیند نه دوست را و نه دشمن را. خدا را می بیند نه خویش را و نه هواها را. حق را می بیند نه مصلحت را. هان! بیائید ای مسئولان و ای کارگزاران.. با این خط الهی و در راستای آن حرکت کنید و کارهای کلیدی را فقط به تقواپیشگان دانا و خداخواهان کاردان بدهید نه به نزدیکان و دوستان و هم خطان تا آنکه از گزندها مصون بمانید و جامعه از حالت سستی و بی بند و باری و بی اعتمادی به در آید و به سوی حق همواره روان شود.آمین رب العالمین.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[دوشنبه 1397-09-12] [ 10:18:00 ق.ظ ]




ارزش وقت در سیره پیشوایان
 
 

سرمایه گرانبها
بی شک وقت و فرصت بزرگترین سرمایه گرانبها و بی نظیر برای بشر است، که می توان در استفاده بهینه از آن، در همه عرصه ها به پیش رفت و به عالی ترین درجات مادی و معنوی نایل گشت.

وقت یعنی فرصت ها، ساعت ها، روزها و ماه ها و سال ها بلکه دقیقه ها و ثانیه ها و لحظه ها، بهره گیری از وقت بزرگترین توفیقی است که نصیب بشر می شود، و او می تواند در پرتو آن به اهداف عالیه برسد، و به پیروزی در همه ابعاد دست یابد، وقت گوهر ناب و گران سنجی است که ارزش هیچ چیز را نمی توان با آن مقایسه کرد، این که می گویند وقت طلاست، تعریف صحیحی نیست، چرا که:

وقت گذشته را نتوانی خرید باز
مفردش خیره کاین گهر پاک بی بهاست
سعدی چیزی را برای سنجش ارزش وقت نیافته جز شب قدر را که مطابق قرآن بهتر از هزار ماه است آنجا که گوید:

قضا روزگاری زمن در ربود
که هر روزش از پی شب قدر بود
مکن عمر ضایع به افسوس و حیف
که فرصت عزیز است و الوقت ضیف
وقت همان عمر انسان است که سرمایه ای بالاتر از آن نیست، مشروط بر این که از آن برای رشد و ترقی ظاهر و باطن استفاده شود، یعنی وقت نردبان ترقی گردد، و گرنه نه تنها سرمایه نیست بلکه شرمایه، و وسیله شرّ و تیره بختی است. بر همین اساس امام سجّاد(ع) در فرازی از دعای خود به خداوند عرض می کند: «وَ عَمِّرنِی ماکانَ عُمرِی بِذلَةً فِی طاعَتِکَ، فَاِذا کانَ عُمرِی مَرتَعاً لِلشَّیطانِ فاقبِضنِی اِلَیکَ؛ عمر طولانی تا هنگامی که عمرم در راه اطاعت تو صرف شود به من عطا کن، و هرگاه عمرم چراگاه شیطان گردد، جانم را قبل از پیشی گرفتن عذابت بگیر.»(1)

و در فراز دیگر عرض می کند: «وَ نبّهِنی لِذِکرِکَ فِی اَوقات الغَفلَةِ، وَ استَعمِلنِی

بِطاعَتِکَ فِی اَیّامِ المُهلَةِ؛ خدایا مرا در وقت های غفلت و بی خبری، برای یاد خودت هوشیار و بیدار کن، و در روزگار فرصت و فراغت، به عبادت و بندگی بگمار.»(2)

انسان ها معمولاً وقت را فدای مال و ثروت می کنند، و آن را وسیله ترقی مادی قرار می دهند، در صورتی که باید مال و ثروت در خدمت وقت باشد، و آنها را وسیله بهره مندی برتر از وقت قرار داد. بر همین اساس پیامبر(ص) فرمود: «کُن عَلی عُمرِکَ اَشَحُّ مِنک عَلی دِرهَمِکَ وَ دِینارِک؛ در مورد حفظ عمر خود بخیل تر از پول و ثروت خود باش.»(3)

به طور کلی هرکس برای وقت ارزش قایل شد، و از آن با آگاهی و جدّیت استفاده صحیح نمود، به جایی رسید، و هرکس آن را عاطل و باطل نمود، قطعاً خود را تیره بخت نموده و درچاه هلاکت انداخته است. از این رو حضرت علی(ع) فرمود: «وقت های زندگی تو جزء جزء عمر تو است، پس بکوش که هیچ

وقتی از عمر تو جز در موارد اموری که عامل نجاتت است تلف نشود.»(4)

چگونگی استفاده از وقت
چگونگی استفاده بهینه از وقت به این است که انسان با برنامه ریزی صحیح، کارهای مثبت خود را با تنظیم خاصی بین ساعات شبانه روز تقسیم کند، و هر ساعت یا هر چند ساعت را برای انجام کاری قرار داده، و به این برنامه و نظم ادامه دهد، به گونه ای که اگر روزی در نظم و برنامه اش خللی وارد شد احساس چالش و کمبود نموده و به جبران آن بپردازد، مثلاً در امور معنوی و خودسازی، چنان که علمای اخلاق گفته اند وقتی که صبح فرا رسید تا شب هنگام خواب پنج مرحله را با ترتیب و برنامه خاص بپیماید که عبارتند از: مشارطه، مراقبه، محاسبه، معاتبه و مکافئه. یعنی در مرحله نخست با خدا و خود شرط و عهد کند که گناه نکند و دچار لغزش نگردد. در مرحله دوم، مراقب و متوجه باشد که به عهد خود وفا نماید، و با مراقبت و نگهبانی جدّی به ترک گناه ادامه دهد، و با اراده نیرومند از ورود گناه بر زندگیش جلوگیری نماید، و در مرحله سوم در پایان کار، خود را محاسبه کند، و اعمال و گفتارش راحساب رسی نماید، و با کنترل دقیق ریز و درشت کارهای خود را تجزیه و تحلیل نماید، در مرحله چهارم هرگاه دریافت که در حساب رسی خود دچار گناه و لغزشی شده است توبه کند، و با عتاب و سرزنش خود، نفس سرکش خویش را رام نموده و طغیان آن را سرکوب نماید. و در مرحله پنجم توجه داشته باشد که گناه موجب چالش شده، با انجام کارهای نیک آن را جبران نماید، و خلأ به وجود آمده را پُر کند.

این برنامه ریزی پنج مرحله ای یک نوع وقت شناسی، و بهره مندی از فرصت طلایی وقت است، که قطعاً باعث رشد و تعالی شده و موجب نجات و پیروزی در دو جهان خواهد شد. امیرمؤمنان علی(ع) برای استفاده از ساعات شبانه روز و چگونگی بهره مندی از آن ساعت ها در سخنی می فرماید:«انسان با ایمان ساعت های زندگیش را به سه بخش تقسیم می کند، 1ـ بخشی را به مناجات با خدا و برقراری ارتباط با آفریدگار جهان می پردازد. 2ـ و بخشی را در طریق تأمین هزینه زندگی و سامان دادن به معاش(مانند غذا، لباس، مسکن و مرکب) به کار می گیرد 3ـ و بخش دیگر را برای استراحت و بهره گیری از لذّت های حلال و آرامش بخش روح و روان برمی گزیند، و برای خردمند صحیح نیست که حرکتش جز در یکی از این سه مورد باشد، یعنی تأمین معاش، و عبادت و آباد نمودن آخرت یا بهره گیری از لذّت و آسایش غیر حرام.»(5)

ارزش وقت از دیدگاه قرآن
در قرآن به قدری به وقت احترام شده که گویی در اوج ارزش ها و مادر فضایل است، تا آنجا که خداوند به آن سوگند یاد نموده و می فرماید: «والعصر؛ سوگند به وقت»(6)

زیرا عصر به معنی زمان و روزگار است، که در تفسیر این آیه به عنوان یکی از تفاسیر ذکر شده، و زمان همان وقت است.

در قرآن آنچه را که موجب اتلاف وقت می شود به عنوان لغو، باطل، افراط و به طور کلّی بیهوده گرایی و پوچی، از آن سرزنش شده است، چرا که موجب نابودی عالی ترین سرمایه زندگی، و آفت زیست سالم می گردد، خداوند در تعریف انسان با ایمان می فرماید: «و الّذین هم عن اللّغو معرضون؛ مؤمنان از کارهای بیهوده روی گردان هستند.»(7) نیز در چندین آیه، خسارت و آه و افسوس آنان را که به وقت اهمّیت ندادند، در قیامت متذکر شده در یک جا می فرماید: «و خسر هنا لک المبطلون؛ در قیامت اهل باطل و اتلاف گران وقت زیان خواهند دید.»(8) و در مورد دیگر می فرماید: «ان تقول نفسٌ یا حسرتی علی ما فرّطت فی جنب اللّه؛ باید ترسید از آن روزی(قیامت) که انسان بیهوده گرا بگوید افسوس بر من از افراط کاری و کوتاهی هایی که در راه اطاعت خدا نمودم.»(9)

تا آنجا که با ناله و فریاد می گویند به دنیا باز گردیم و از وقت استفاده کنیم، ولی به آنها گفته می شود، ما عمر و وقت وسیعی در اختیار شما گذاشتیم، چرا استفاده نکردید؟ «و هم یصطرخون فیها ربّنا اخرجنا…؛ دوزخیان فریاد می زنند پروردگارا! ما را از دوزخ خارج کن تا عمل صالحی انجام دهیم، غیر از آنچه انجام دادیم(در پاسخ به آنان گفته می شود) آیا شما را به اندازه ای وقت وسیع ندادیم به طوری که هر کس پندپذیر است، پندها را بپذیرد و آیا انذار کننده الهی به سراغ شما نیامد؟ اکنون عذاب الهی را بچشید که برای ظالمان هیچ یاوری نیست.»(10)

چنان که ملاحظه می کنید قرآن با تعبیرات گوناگون و هشدارهای شدید، ما را به بهره گیری صحیح از وقت فراخوانده، و اتلاف گران وقت را به عذاب های سخت تهدید نموده است، بنابراین آنان که وقت خود را به بطالت می گذرانند در حقیقت بر ضد قرآن گام برداشته، و در راه گمراهی افتاده اند، چرا که قرآن قدردانی از وقت را از ارکان اصلی ایمان، و وسیله نجات و پیروزی قرار داده است. آخرین سخن این که به فرموده قرآن یکی از پرسش هایی که کافران از پیامبر(ص) نمودند در مورد فواید ماه ها بود، خداوند به پیامبر(ص) وحی کرد: «قل هی مواقیتٌ للنّاس…؛بگو این ماه ها نشان دهنده وقت ها برای نظام زندگی مردم است.»(11)

از این عبارت می توان این نتیجه را گرفت که: زندگی فردی و اجتماعی، هیچ کس بدون وقت شناسی و ایجاد نظم و برنامه به سامان نمی رسد، نظم در تقسیم صحیح وقت، نظم در برنامه ریزی، نظم در مدیریت و اجرا، ما با یک نگاه به جهان هستی می فهمیم که همه چیز بر اساس نظم دقیق است، بنابراین بیهوده گرایی، درست گام نهادن بر خلاف نظم است، همان گونه که گردش ماه وسیله ای برای نظام زمان بندی شده است، ما نیز باید همسو با این نظام، با برنامه ریزی صحیح حرکت کنیم، و زندگی معنوی و مادی خود را با آن هماهنگ سازیم، و این هماهنگی همان استفاده مطلوب از وقت ها، فرصت ها و لحظه ها است.

وقت شناسی در سیره پیشوایان
پیامبران و امامان (ع) به طور مکرر مردم را به اغتنام فرصت ها و اهمیت دقت و استفاده صحیح از آن سفارش می کردند، و خود در این راستا پیشتاز و الگو بودند، پیامبر(ص) به ابوذر فرمود: «اِغتَنِم خَمساً قَبلَ خَمسٍ،حَیاتَکَ قَبلَ مَوتِکَ، وَ صِحَّتَکَ قَبلَ سُقمِک وَ فِراغَکَ قَبلَ شُغلِک، وَ شَبابَکَ قَبلَ هِرَمِکَ، وَ غِناکَ قَبل فَقرِک؛ پنج چیز را قبل از فرارسیدن پنج چیز دیگر غنیمت بشمار؛ زندگی قبل از مرگ، سلامتی قبل از بیماری، فراغت قبل از اشتغال، جوانی قبل از پیری،و بی نیازی را قبل از تهی دستی .»(12)

امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «تزوّد من یومک لغدک، واغتنم عفو الزّمان، و انتهز فرصة الامکان؛ از امروزت برای فردایت توشه برگیر، و فراهم شدن وقت را غنیمت شمار، و از فرصت و مهلت و امکانات استفاده کن.»(13)

نیز فرمود: «المؤمن مشغولٌ وقته؛ همه وقت مؤمن پراست، و او در همه وقتش به کارهای مثبت اشتغال دارد.»(14)

نیز در ضمن نامه ای به یکی از اصحاب فرمود: «با آن چه از عمرت باقی مانده از گذشته جبران کن، فردا و پس فردانگو( و کار امروز را به فردا وانگذار) زیرا گذشتگانی که به هلاکت رسیدند، به خاطر پایداری در آرزوها و امروز و فردا کردن بود، تا آنگاه که ناگهان فرمان خدا(مرگ) به سویشان آمد، در حالی که غافل بودند.»(15)

نیز فرمود:«مِنَ الخُرقِ؛ اَلمُعاجَلَةُ قَبلَ الاِمکانِ، وَ اَلاَناة قَبلَ الفُرصَةِ؛ شتاب در کار پیش از آمادگی و توانایی، ابلهی است، همان گونه که اتلاف وقت پس از فراهم شدن فرصت از ابلهی و نادانی می باشد.»(16)

نیز فرمود: «و الفرصة تمرّمرّ السّحاب فانتهزوا فرص الخیر؛ فرصت وقت همچون ابر می گذرد، فرصت های نیک را غنیمت بشمارید، و قبل از گذشتن، از آن ها بهره بگیرید.»(17)

و از سخنان، امام صادق(ع) است: «لیس شی ء اعزّ من قلبک و وقتک؛ هیچ چیزی عزیزتر از روح و وقت تو نیست.»(18)

برهمین اساس پیامبران و امامان و اولیاء خدا بیشترین استفاده را از وقت خود نموده و وقت گذرانی بیهوده را از گناهان بزرگ می شمردند، به عنوان نمونه:

1ـ پیامبر اسلام (ص) سراسر عمر خود را در راه ارشاد مردم و جهاد با دشمنان و تأمین هزینه زندگی و تعلیم و آموزش گذراند، و از لحظه لحظه های عمرش کمال استفاده را نمود. تا آن جا که روزی به مسجد برای عبادت رفت، در آن جا ابوذر غفاری وقت را غنیمت شمرد، و نزد پیامبر(ص) شتافت و به طور مکرر از آن حضرت خواست که موعظه کند، پیامبر (ص) از همان فرصت استفاده کامل کرد، و با آب زلال موعظه های طولانی و سرشار از حکمت خود روح تشنه ابوذر را سیراب نمود.(19) این مواعظ به قدری طولانی است که شاید برای ذکر آن نیاز به بیش از ده ساعت وقت است، آری پیامبر(ص) برای تربیت شاگرد، این چنین وقت گرانبهای خود را به طور رایگان در اختیار شاگردان می گذاشت. در ابتدای این مواعظ آمده: ابوذر می گوید: روزی در مدینه به مسجد النّبی رفتم، پیامبر(ص) را در آنجا دیدم، تنها بود از وقت استفاده کرده به محضرش رفتم، و تقاضای موعظه کردم…» آنگاه پیامبر(ص) به سؤالات ابوذر پاسخ می داد، و مواعظ آن حضرت بسیار طول کشید.(20)

فرازی از سخنان پیامبر(ص) به ابوذر در رابطه با ارزش وقت و استفاده صحیح از آن این بود: «ای اباذر! بر خردمندی که عقلش مغلوب هوای نفسش نیست لازم است که ساعات شبانه روز خود را به چهار بخش تقسیم کند: 1ـ بخشی از آن را به مناجات با خدا و ارتباط با ذات پاک او بپردازد، و بخش دوم رابه حساب رسی خود اختصاص دهد، و بخش سوم را به تفکر در مخلوقات خدا بگذراند، و بخش چهارم را به بهره مندی از لذّات و شادی ها و آسایش از راه حلال مصرف کند، چرا که این بخش از آسایش و بهره از لذّات، حامی و کمک برای استفاده از سه بخش قبل است، و موجب شادی قلب و تفریح روح خواهد شد.»(21)

2ـ امامان (ع) حتی در زندان و در سخت ترین شرایط از وقت استفاده می کردند، مطابق بعضی از روایات، امام رضا(ع) مدتی در زندان سرخس تحت نظر بود، اباصلت هروی می گوید: برای دیدار آن حضرت به کنار زندان رفتم، و از زندانبان تقاضای ملاقات با امام را نمودم، او گفت نمی توانی با امام(ع) ملاقات کنی. گفتم: چرا؟ گفت: امام شبانه روز مشغول نماز و عبادت است، وقت ملاقات ندارد، در یک شبانه روز هزار رکعت نماز می خواند. فقط ساعتی در آغاز روز، و قبل از ظهر و ساعاتی هنگام غروب، در محل نماز خود به راز و نیاز با خدا مشغول است و نماز نمی خواند…(22)

3ـ عنوان بصری پیرمرد 94 ساله از اصحاب امام صادق(ع) بود، گاهی به محضر امام صادق(ع) می آمد و پس از شنیدن مواعظ آن حضرت، در آنجا می نشست، بی آنکه کاری داشته باشد، نشستن او به طور طبیعی موجب آن می شد که وقت امام(ع) تلف شود، روزی امام صادق(ع) به او فرمود: «من مردی هستم که کار و زندگی دارم، و در عین حال در ساعاتی از شب و روز ذکرهایی دارم که باید انجام دهم، مرا از عبادت بازمدار.» (یعنی برخیز و برو)

عنوان بصری برخاست و رفت، روز بعد به محضر امام صادق(ع) آمد، و پس از شنیدن مواعظ آن حضرت، باز بیش ازاندازه در حضور آن حضرت نشست، که باعث اتلاف وقت امام می شد، امام به او رو کرد و فرمود: «قم عنّی فقد نصحت لک، ولاتفسد علیّ وردی، فانّی امرء ضنین بنفسی؛ برخیز و از اینجابرو(نصیحتی که خواستی) آن را انجام دادم، ذکر و عبادتم را تباه نساز، من کسی هستم که به وجود خود (و به وقت و عمرم) بخل و دریغ دارم) تا مبادا وقت عزیزم به هدر رود) پس برخیز برو.»(23)

بر همین اساس پیروان راستین امامان(ع) از علما و مراجع و سایر اولیاء، به پیروی از امامان(ع) به اوقات خود احترام شایانی می کردند، و به همین علت به درجات عالی رسیدند. یکی از این علما و مراجع، مرحوم آیت اللّه العظمی شیخ محمد حسن نجفی معروف به صاحب جواهر(مؤلف جواهرالکلام) است، این مرد بزرگ بر اثر اهمّیت دادن به وقت، این کتاب را که شامل فقه استدلالی همه ابواب فقه است و در بیش از 40جلد تألیف شده، به رشته تحریر درآورد، و چنین کتاب ارزشمندی رابه جهان بشریت تحویل داد، نقل شده یکی از پسرانش از دنیا رفت، او از آن با خبر شد، دست از قلم کشید و کنار جنازه پسر آمد، و پس از تلاوت آیاتی از قرآن، همانجا بقچه خود را گشود، و از فرصت استفاده نمود، و مشغول نوشتن کتاب جواهر شد، تا حاضران از غسل و تکفین پسرش فارغ شوند. به امید آن که به موضوع وقت، که مسأله سرنوشت ساز است اهمّیت بیشتر بدهیم، تا به روسفیدی دنیا و آخرت نایل گردیم.

ارزش وقت در سیره پیشوایان
 
 
22
سرمایه گرانبها
بی شک وقت و فرصت بزرگترین سرمایه گرانبها و بی نظیر برای بشر است، که می توان در استفاده بهینه از آن، در همه عرصه ها به پیش رفت و به عالی ترین درجات مادی و معنوی نایل گشت.

وقت یعنی فرصت ها، ساعت ها، روزها و ماه ها و سال ها بلکه دقیقه ها و ثانیه ها و لحظه ها، بهره گیری از وقت بزرگترین توفیقی است که نصیب بشر می شود، و او می تواند در پرتو آن به اهداف عالیه برسد، و به پیروزی در همه ابعاد دست یابد، وقت گوهر ناب و گران سنجی است که ارزش هیچ چیز را نمی توان با آن مقایسه کرد، این که می گویند وقت طلاست، تعریف صحیحی نیست، چرا که:

وقت گذشته را نتوانی خرید باز
مفردش خیره کاین گهر پاک بی بهاست
سعدی چیزی را برای سنجش ارزش وقت نیافته جز شب قدر را که مطابق قرآن بهتر از هزار ماه است آنجا که گوید:

قضا روزگاری زمن در ربود
که هر روزش از پی شب قدر بود
مکن عمر ضایع به افسوس و حیف
که فرصت عزیز است و الوقت ضیف
وقت همان عمر انسان است که سرمایه ای بالاتر از آن نیست، مشروط بر این که از آن برای رشد و ترقی ظاهر و باطن استفاده شود، یعنی وقت نردبان ترقی گردد، و گرنه نه تنها سرمایه نیست بلکه شرمایه، و وسیله شرّ و تیره بختی است. بر همین اساس امام سجّاد(ع) در فرازی از دعای خود به خداوند عرض می کند: «وَ عَمِّرنِی ماکانَ عُمرِی بِذلَةً فِی طاعَتِکَ، فَاِذا کانَ عُمرِی مَرتَعاً لِلشَّیطانِ فاقبِضنِی اِلَیکَ؛ عمر طولانی تا هنگامی که عمرم در راه اطاعت تو صرف شود به من عطا کن، و هرگاه عمرم چراگاه شیطان گردد، جانم را قبل از پیشی گرفتن عذابت بگیر.»(1)

و در فراز دیگر عرض می کند: «وَ نبّهِنی لِذِکرِکَ فِی اَوقات الغَفلَةِ، وَ استَعمِلنِی

بِطاعَتِکَ فِی اَیّامِ المُهلَةِ؛ خدایا مرا در وقت های غفلت و بی خبری، برای یاد خودت هوشیار و بیدار کن، و در روزگار فرصت و فراغت، به عبادت و بندگی بگمار.»(2)

انسان ها معمولاً وقت را فدای مال و ثروت می کنند، و آن را وسیله ترقی مادی قرار می دهند، در صورتی که باید مال و ثروت در خدمت وقت باشد، و آنها را وسیله بهره مندی برتر از وقت قرار داد. بر همین اساس پیامبر(ص) فرمود: «کُن عَلی عُمرِکَ اَشَحُّ مِنک عَلی دِرهَمِکَ وَ دِینارِک؛ در مورد حفظ عمر خود بخیل تر از پول و ثروت خود باش.»(3)

به طور کلی هرکس برای وقت ارزش قایل شد، و از آن با آگاهی و جدّیت استفاده صحیح نمود، به جایی رسید، و هرکس آن را عاطل و باطل نمود، قطعاً خود را تیره بخت نموده و درچاه هلاکت انداخته است. از این رو حضرت علی(ع) فرمود: «وقت های زندگی تو جزء جزء عمر تو است، پس بکوش که هیچ

وقتی از عمر تو جز در موارد اموری که عامل نجاتت است تلف نشود.»(4)

چگونگی استفاده از وقت
چگونگی استفاده بهینه از وقت به این است که انسان با برنامه ریزی صحیح، کارهای مثبت خود را با تنظیم خاصی بین ساعات شبانه روز تقسیم کند، و هر ساعت یا هر چند ساعت را برای انجام کاری قرار داده، و به این برنامه و نظم ادامه دهد، به گونه ای که اگر روزی در نظم و برنامه اش خللی وارد شد احساس چالش و کمبود نموده و به جبران آن بپردازد، مثلاً در امور معنوی و خودسازی، چنان که علمای اخلاق گفته اند وقتی که صبح فرا رسید تا شب هنگام خواب پنج مرحله را با ترتیب و برنامه خاص بپیماید که عبارتند از: مشارطه، مراقبه، محاسبه، معاتبه و مکافئه. یعنی در مرحله نخست با خدا و خود شرط و عهد کند که گناه نکند و دچار لغزش نگردد. در مرحله دوم، مراقب و متوجه باشد که به عهد خود وفا نماید، و با مراقبت و نگهبانی جدّی به ترک گناه ادامه دهد، و با اراده نیرومند از ورود گناه بر زندگیش جلوگیری نماید، و در مرحله سوم در پایان کار، خود را محاسبه کند، و اعمال و گفتارش راحساب رسی نماید، و با کنترل دقیق ریز و درشت کارهای خود را تجزیه و تحلیل نماید، در مرحله چهارم هرگاه دریافت که در حساب رسی خود دچار گناه و لغزشی شده است توبه کند، و با عتاب و سرزنش خود، نفس سرکش خویش را رام نموده و طغیان آن را سرکوب نماید. و در مرحله پنجم توجه داشته باشد که گناه موجب چالش شده، با انجام کارهای نیک آن را جبران نماید، و خلأ به وجود آمده را پُر کند.

این برنامه ریزی پنج مرحله ای یک نوع وقت شناسی، و بهره مندی از فرصت طلایی وقت است، که قطعاً باعث رشد و تعالی شده و موجب نجات و پیروزی در دو جهان خواهد شد. امیرمؤمنان علی(ع) برای استفاده از ساعات شبانه روز و چگونگی بهره مندی از آن ساعت ها در سخنی می فرماید:«انسان با ایمان ساعت های زندگیش را به سه بخش تقسیم می کند، 1ـ بخشی را به مناجات با خدا و برقراری ارتباط با آفریدگار جهان می پردازد. 2ـ و بخشی را در طریق تأمین هزینه زندگی و سامان دادن به معاش(مانند غذا، لباس، مسکن و مرکب) به کار می گیرد 3ـ و بخش دیگر را برای استراحت و بهره گیری از لذّت های حلال و آرامش بخش روح و روان برمی گزیند، و برای خردمند صحیح نیست که حرکتش جز در یکی از این سه مورد باشد، یعنی تأمین معاش، و عبادت و آباد نمودن آخرت یا بهره گیری از لذّت و آسایش غیر حرام.»(5)

ارزش وقت از دیدگاه قرآن
در قرآن به قدری به وقت احترام شده که گویی در اوج ارزش ها و مادر فضایل است، تا آنجا که خداوند به آن سوگند یاد نموده و می فرماید: «والعصر؛ سوگند به وقت»(6)

زیرا عصر به معنی زمان و روزگار است، که در تفسیر این آیه به عنوان یکی از تفاسیر ذکر شده، و زمان همان وقت است.

در قرآن آنچه را که موجب اتلاف وقت می شود به عنوان لغو، باطل، افراط و به طور کلّی بیهوده گرایی و پوچی، از آن سرزنش شده است، چرا که موجب نابودی عالی ترین سرمایه زندگی، و آفت زیست سالم می گردد، خداوند در تعریف انسان با ایمان می فرماید: «و الّذین هم عن اللّغو معرضون؛ مؤمنان از کارهای بیهوده روی گردان هستند.»(7) نیز در چندین آیه، خسارت و آه و افسوس آنان را که به وقت اهمّیت ندادند، در قیامت متذکر شده در یک جا می فرماید: «و خسر هنا لک المبطلون؛ در قیامت اهل باطل و اتلاف گران وقت زیان خواهند دید.»(8) و در مورد دیگر می فرماید: «ان تقول نفسٌ یا حسرتی علی ما فرّطت فی جنب اللّه؛ باید ترسید از آن روزی(قیامت) که انسان بیهوده گرا بگوید افسوس بر من از افراط کاری و کوتاهی هایی که در راه اطاعت خدا نمودم.»(9)

تا آنجا که با ناله و فریاد می گویند به دنیا باز گردیم و از وقت استفاده کنیم، ولی به آنها گفته می شود، ما عمر و وقت وسیعی در اختیار شما گذاشتیم، چرا استفاده نکردید؟ «و هم یصطرخون فیها ربّنا اخرجنا…؛ دوزخیان فریاد می زنند پروردگارا! ما را از دوزخ خارج کن تا عمل صالحی انجام دهیم، غیر از آنچه انجام دادیم(در پاسخ به آنان گفته می شود) آیا شما را به اندازه ای وقت وسیع ندادیم به طوری که هر کس پندپذیر است، پندها را بپذیرد و آیا انذار کننده الهی به سراغ شما نیامد؟ اکنون عذاب الهی را بچشید که برای ظالمان هیچ یاوری نیست.»(10)

چنان که ملاحظه می کنید قرآن با تعبیرات گوناگون و هشدارهای شدید، ما را به بهره گیری صحیح از وقت فراخوانده، و اتلاف گران وقت را به عذاب های سخت تهدید نموده است، بنابراین آنان که وقت خود را به بطالت می گذرانند در حقیقت بر ضد قرآن گام برداشته، و در راه گمراهی افتاده اند، چرا که قرآن قدردانی از وقت را از ارکان اصلی ایمان، و وسیله نجات و پیروزی قرار داده است. آخرین سخن این که به فرموده قرآن یکی از پرسش هایی که کافران از پیامبر(ص) نمودند در مورد فواید ماه ها بود، خداوند به پیامبر(ص) وحی کرد: «قل هی مواقیتٌ للنّاس…؛بگو این ماه ها نشان دهنده وقت ها برای نظام زندگی مردم است.»(11)

از این عبارت می توان این نتیجه را گرفت که: زندگی فردی و اجتماعی، هیچ کس بدون وقت شناسی و ایجاد نظم و برنامه به سامان نمی رسد، نظم در تقسیم صحیح وقت، نظم در برنامه ریزی، نظم در مدیریت و اجرا، ما با یک نگاه به جهان هستی می فهمیم که همه چیز بر اساس نظم دقیق است، بنابراین بیهوده گرایی، درست گام نهادن بر خلاف نظم است، همان گونه که گردش ماه وسیله ای برای نظام زمان بندی شده است، ما نیز باید همسو با این نظام، با برنامه ریزی صحیح حرکت کنیم، و زندگی معنوی و مادی خود را با آن هماهنگ سازیم، و این هماهنگی همان استفاده مطلوب از وقت ها، فرصت ها و لحظه ها است.

وقت شناسی در سیره پیشوایان
پیامبران و امامان (ع) به طور مکرر مردم را به اغتنام فرصت ها و اهمیت دقت و استفاده صحیح از آن سفارش می کردند، و خود در این راستا پیشتاز و الگو بودند، پیامبر(ص) به ابوذر فرمود: «اِغتَنِم خَمساً قَبلَ خَمسٍ،حَیاتَکَ قَبلَ مَوتِکَ، وَ صِحَّتَکَ قَبلَ سُقمِک وَ فِراغَکَ قَبلَ شُغلِک، وَ شَبابَکَ قَبلَ هِرَمِکَ، وَ غِناکَ قَبل فَقرِک؛ پنج چیز را قبل از فرارسیدن پنج چیز دیگر غنیمت بشمار؛ زندگی قبل از مرگ، سلامتی قبل از بیماری، فراغت قبل از اشتغال، جوانی قبل از پیری،و بی نیازی را قبل از تهی دستی .»(12)

امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «تزوّد من یومک لغدک، واغتنم عفو الزّمان، و انتهز فرصة الامکان؛ از امروزت برای فردایت توشه برگیر، و فراهم شدن وقت را غنیمت شمار، و از فرصت و مهلت و امکانات استفاده کن.»(13)

نیز فرمود: «المؤمن مشغولٌ وقته؛ همه وقت مؤمن پراست، و او در همه وقتش به کارهای مثبت اشتغال دارد.»(14)

نیز در ضمن نامه ای به یکی از اصحاب فرمود: «با آن چه از عمرت باقی مانده از گذشته جبران کن، فردا و پس فردانگو( و کار امروز را به فردا وانگذار) زیرا گذشتگانی که به هلاکت رسیدند، به خاطر پایداری در آرزوها و امروز و فردا کردن بود، تا آنگاه که ناگهان فرمان خدا(مرگ) به سویشان آمد، در حالی که غافل بودند.»(15)

نیز فرمود:«مِنَ الخُرقِ؛ اَلمُعاجَلَةُ قَبلَ الاِمکانِ، وَ اَلاَناة قَبلَ الفُرصَةِ؛ شتاب در کار پیش از آمادگی و توانایی، ابلهی است، همان گونه که اتلاف وقت پس از فراهم شدن فرصت از ابلهی و نادانی می باشد.»(16)

نیز فرمود: «و الفرصة تمرّمرّ السّحاب فانتهزوا فرص الخیر؛ فرصت وقت همچون ابر می گذرد، فرصت های نیک را غنیمت بشمارید، و قبل از گذشتن، از آن ها بهره بگیرید.»(17)

و از سخنان، امام صادق(ع) است: «لیس شی ء اعزّ من قلبک و وقتک؛ هیچ چیزی عزیزتر از روح و وقت تو نیست.»(18)

برهمین اساس پیامبران و امامان و اولیاء خدا بیشترین استفاده را از وقت خود نموده و وقت گذرانی بیهوده را از گناهان بزرگ می شمردند، به عنوان نمونه:

1ـ پیامبر اسلام (ص) سراسر عمر خود را در راه ارشاد مردم و جهاد با دشمنان و تأمین هزینه زندگی و تعلیم و آموزش گذراند، و از لحظه لحظه های عمرش کمال استفاده را نمود. تا آن جا که روزی به مسجد برای عبادت رفت، در آن جا ابوذر غفاری وقت را غنیمت شمرد، و نزد پیامبر(ص) شتافت و به طور مکرر از آن حضرت خواست که موعظه کند، پیامبر (ص) از همان فرصت استفاده کامل کرد، و با آب زلال موعظه های طولانی و سرشار از حکمت خود روح تشنه ابوذر را سیراب نمود.(19) این مواعظ به قدری طولانی است که شاید برای ذکر آن نیاز به بیش از ده ساعت وقت است، آری پیامبر(ص) برای تربیت شاگرد، این چنین وقت گرانبهای خود را به طور رایگان در اختیار شاگردان می گذاشت. در ابتدای این مواعظ آمده: ابوذر می گوید: روزی در مدینه به مسجد النّبی رفتم، پیامبر(ص) را در آنجا دیدم، تنها بود از وقت استفاده کرده به محضرش رفتم، و تقاضای موعظه کردم…» آنگاه پیامبر(ص) به سؤالات ابوذر پاسخ می داد، و مواعظ آن حضرت بسیار طول کشید.(20)

فرازی از سخنان پیامبر(ص) به ابوذر در رابطه با ارزش وقت و استفاده صحیح از آن این بود: «ای اباذر! بر خردمندی که عقلش مغلوب هوای نفسش نیست لازم است که ساعات شبانه روز خود را به چهار بخش تقسیم کند: 1ـ بخشی از آن را به مناجات با خدا و ارتباط با ذات پاک او بپردازد، و بخش دوم رابه حساب رسی خود اختصاص دهد، و بخش سوم را به تفکر در مخلوقات خدا بگذراند، و بخش چهارم را به بهره مندی از لذّات و شادی ها و آسایش از راه حلال مصرف کند، چرا که این بخش از آسایش و بهره از لذّات، حامی و کمک برای استفاده از سه بخش قبل است، و موجب شادی قلب و تفریح روح خواهد شد.»(21)

2ـ امامان (ع) حتی در زندان و در سخت ترین شرایط از وقت استفاده می کردند، مطابق بعضی از روایات، امام رضا(ع) مدتی در زندان سرخس تحت نظر بود، اباصلت هروی می گوید: برای دیدار آن حضرت به کنار زندان رفتم، و از زندانبان تقاضای ملاقات با امام را نمودم، او گفت نمی توانی با امام(ع) ملاقات کنی. گفتم: چرا؟ گفت: امام شبانه روز مشغول نماز و عبادت است، وقت ملاقات ندارد، در یک شبانه روز هزار رکعت نماز می خواند. فقط ساعتی در آغاز روز، و قبل از ظهر و ساعاتی هنگام غروب، در محل نماز خود به راز و نیاز با خدا مشغول است و نماز نمی خواند…(22)

3ـ عنوان بصری پیرمرد 94 ساله از اصحاب امام صادق(ع) بود، گاهی به محضر امام صادق(ع) می آمد و پس از شنیدن مواعظ آن حضرت، در آنجا می نشست، بی آنکه کاری داشته باشد، نشستن او به طور طبیعی موجب آن می شد که وقت امام(ع) تلف شود، روزی امام صادق(ع) به او فرمود: «من مردی هستم که کار و زندگی دارم، و در عین حال در ساعاتی از شب و روز ذکرهایی دارم که باید انجام دهم، مرا از عبادت بازمدار.» (یعنی برخیز و برو)

عنوان بصری برخاست و رفت، روز بعد به محضر امام صادق(ع) آمد، و پس از شنیدن مواعظ آن حضرت، باز بیش ازاندازه در حضور آن حضرت نشست، که باعث اتلاف وقت امام می شد، امام به او رو کرد و فرمود: «قم عنّی فقد نصحت لک، ولاتفسد علیّ وردی، فانّی امرء ضنین بنفسی؛ برخیز و از اینجابرو(نصیحتی که خواستی) آن را انجام دادم، ذکر و عبادتم را تباه نساز، من کسی هستم که به وجود خود (و به وقت و عمرم) بخل و دریغ دارم) تا مبادا وقت عزیزم به هدر رود) پس برخیز برو.»(23)

بر همین اساس پیروان راستین امامان(ع) از علما و مراجع و سایر اولیاء، به پیروی از امامان(ع) به اوقات خود احترام شایانی می کردند، و به همین علت به درجات عالی رسیدند. یکی از این علما و مراجع، مرحوم آیت اللّه العظمی شیخ محمد حسن نجفی معروف به صاحب جواهر(مؤلف جواهرالکلام) است، این مرد بزرگ بر اثر اهمّیت دادن به وقت، این کتاب را که شامل فقه استدلالی همه ابواب فقه است و در بیش از 40جلد تألیف شده، به رشته تحریر درآورد، و چنین کتاب ارزشمندی رابه جهان بشریت تحویل داد، نقل شده یکی از پسرانش از دنیا رفت، او از آن با خبر شد، دست از قلم کشید و کنار جنازه پسر آمد، و پس از تلاوت آیاتی از قرآن، همانجا بقچه خود را گشود، و از فرصت استفاده نمود، و مشغول نوشتن کتاب جواهر شد، تا حاضران از غسل و تکفین پسرش فارغ شوند. به امید آن که به موضوع وقت، که مسأله سرنوشت ساز است اهمّیت بیشتر بدهیم، تا به روسفیدی دنیا و آخرت نایل گردیم.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:16:00 ق.ظ ]





امامان نشانه های تقوا
 
 

امامان معصوم(ع) پرچم های در اهتزاز تقوا

پرچم های تقوا
از ویژگیهائی که در زیارت جامعه کبیره برای امامان علیهم السلام ذکر شده آن است که آنان «اعلام التقی» یعنی نشانه های تقوا هستند. ابتدا واژه ها را معنا کرده، سپس به تفسیر جمله می پردازیم.

 

نشانه های تقوا
امامان نشانه های برجسته تقوا هستند. یعنی تقوا راباید با آن شناخت. هر آن چه را که این گلهای بی خار جهان هستی انجام داده اند مصداق تقوا است. آنها عَلَم تقوا هستند همانگونه که پرچم هر کشوری نشانه آن کشور است. شما در هر کشوری غیر ایران باشید اگر درجائی پرچم ایران را دیدید می یابید که اینجا مرکزی است که مربوط به کشور اسلامی ایران است. همانگونه که تابلوهای راه نشانه های مسیرند و ابعاد مختلف آنرا نشان می دهند. اینک در این فراز می گوئیم که امامان علیهم السلام پرچمها و نشانه های کشور تقوا هستند. یعنی هر رفتاری که از آن ها دیدید، آن رفتار خود پرچم تقوا است.

اگر می خواهید خود را به صفات متقین بیارائید. بکوشید صفات امامان را بیابید و به آن آراسته گردید. ببینید آنها در عرصه فردی با خدا چگونه ارتباط داشتند؟ با مردم چگونه؟ در محیط خانواده چگونه؟ با دشمنان چگونه؟ و…و… بهمان رفتار کنید آن تقوا است. لذا در روایات آمده است که هر کس که اهل تقوا باشد «آل محمّد» محسوب می گردد. نبی گرامی اسلام (ص) فرمود: «آل محمد کل تقی»(4) هر انسان با تقوائی آل پیغمبر است.

امام صادق (ع) فرمود: «من اتقی منکم واصلح فهو منّا اهل البیت قیل له منکم یابن رسول اللّه(ص) قال نعم منّا اما سمعت قول الله عزّ و جلّ «و من یتولّهم منکم فانه منهم(5) و قول ابراهیم فمن تبعنی فانه منّی»(6).

یعنی هر کس از شما که اهل تقوا و صلاح باشد از ما اهل بیت محسوب است گفته شد. از شما فرزند رسول خدا؟ حضرت فرمود: آری آیا گفته خداوند را نشنیده ای که «هر کس با آنها (اهل کتاب) دوست باشد از آنهاست و گفته حضرت ابراهیم را که هرکس از من تبعیت کند او از من است».

تقوا از نگاه اهل بیت(ع)
آنچه در اینجا مهم است تفسیر تقوا از نگاه اهلبیت (ع) است یعنی آنها تقوا را در چه می دیدند؟ آیا تقوا را تنها محدود در آوردن وظائف فردی می دانستند و همین که مثلاً کسی نماز و روزه و…و… دیگر وظائف فردی اش را بجا می آورد او را متقی می دیدند؟ آیا آنها «تقوا» را فقط در عرصه پرهیز می دیدند. و تقوا را پرهیزکاری می دانستند؟

واقعیت اینست که در پیکره اخلاق اسلامی واژه ای به جامعیت «تقوا» نداریم. در این واژه ها تمام مضامین بلند اخلاقی جمع است، حضرت امام علی(ع) فرمود: «التقی رئیس الاخلاق(7) یعنی تقوا رئیس اخلاق است. پیامبر گرامی اسلام صلی اللّه علیه و آله و سلّم در وصیت به ابوذر فرمود:«علیک بتقوا اللّه فانه رأس الامر کلّه»(8) بر تو باد به تقوا الهی که رأس همه امور است بر این اساس است که خطبای جمعه موظفند در هر دو خطبه مردم را دعوت به تقوا کنند در خطبه اول «علی الاقوی»(9) در خطبه دوم علی الاحوط»(10) و (11).

این دعوت به تقوا صرف تشریفات نیست یعنی گرچه باگفتن این جمله که «اوصیکم بتقوا اللّه» شرط انجام گرفته و خطابه و نماز جمعه مجزی می شود. لیکن روح این سفارش اینست که خطبای جمعه هر جمعه به برکت این واژه بُعدی از ابعاد تقوا را برای مردم تشریح نمایند.

تقوا در نگاه اهل بیت علیهم السلام بندگی خدا و حریم نگهداری برای حضرت حق است. از امام صادق(ع) سؤال شد تقوا چیست حضرت فرمود: «ان لایفقدک اللّه حیث امرک ولایراک حیث نهاک»(12) تقوا آن است که خداوند ترا آنجا که دستور داده غائب ندیده و آنجا که نهی نموده حاضرنبیند این یعنی آوردن واجبات و ترک محرمات.

در سخنی امام علی(ع) فرمود: «التقوا اجتناب»(13) یعنی تقوا اجتناب از گناه است.

در سخنی دیگر فرمود: «المتقی من اتقی الذنوب»(14) انسان متقی کسی است که از گناهان اجتناب کند.

نیز فرمود : «من ملک شهوته کان تقیا»(15)

آن کس که شهوت خود را مالک شود متقی است. یعنی آن کس که عنان نفس را به دست عقل سپرده و اسیر شهوات نفسانی گناه آلود نشود او باتقوا است.

نیز فرمود: «عند حضور الشهوات و اللّذات یتبین ورع الاتقیاء»(16) به هنگام شهوتها و لذتهاست که ورع اتقیاء آشکار می گردد. یعنی تقوا شعار نیست، عمل است و محک تقوا متقین عرصه لذتها و شهوتهاست.

این روایات گواه عرصه وسیع تقوا است چون واجبات محدود به واجبات فردی نیست، واجبات اجتماعی، خانوادگی، سیاسی اقتصادی، و… نیز داریم. گناه نیز محدود به گناهان فردی نیست گناهان سیاسی،اجتماعی،خانوادگی، اقتصادی،و… نیز گناه است و اهل تقوا در همه عرصه ها «حریم نگه دار» ذات مقدس ربوبی اند «حریم نگهداری برای خداوند» بهترین تفسیر تقوا است. این حریم نگهداری برای ذات مقدس ربوبی است که حافظ دین است.

تعابیر «حصن»، «حرز»، «جنّة» که در روایات برای تقوا ذکر شده گویای این نکته است که دین در سایه تقوا محفوظ می ماند و بدون آن از زندگی رخت برمی بندد.

«حصن» به معنای جائی محکم برای دور ماندن از خطر است، به پناهگاه، جان پناه، قلعه، دژ، حصن گفته می شود.(17)

امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «اعلموا عباد اللّه ان التقوا دارحصن عزیز و الفجور دارحصن ذلیل لایمنع اهله و لایحرز من لجأ الیه الا و بالتقوا تقطع حمّة الخطایا»(18) ای بندگان خدا بدانید تقوا قلعه ای محکم و نیرومند است اما بدکاری حصاری است سست و بی دفاع که اهلش را از بدی باز نمی دارد و کسی که به آن پناهنده شود نگهداریش نمی کند آگاه باشید با تقوا می توان زهر گناهان را از بین برد.

«حرز» به معنای محل امن برای پناه بردن است.(19)

امیرمؤمنان علی (ع) فرمود: «التقوا حرز لمن عمل بها»(20) تقوا محل حفظ و نگهداری (دین) است برای آن کس که به آن پایبند باشد.

«جنّة» بمعنای سپر است. امیرمؤمنان علی(ع) فرمود:

«…فان التقوا فی الیوم الحرز و الجنّة و فی عند الطریق الی الجَنة…»(21) همانا تقوا امروز وسیله حفظ و سپر است و فردا راه رسیدن به بهشت است.

با این نگاه به «تقوا» باید تقوا را همانند خونی دید که در پیکره اخلاق اسلامی جریان دارد و در تمامی عرصه ها جلوه گری دارد. گفتنی است که روح تقوا ترک گناه است و این یعنی حریم نگهداری برای خداوند. یعنی آوردن واجبات که ترک آن گناه است و ترک محرمات که آوردن آنها معصیت است. شخصی از یکی از اهل سلوک پرسید تقوا چیست؟ او گفت: وقتی وارد سرزمینی شوی که خار دارد چگونه راه می روی؟ او گفت: احتیاط می کنم، مراقبم که خار پایم فرو نرود. آن سالک گفت: در دنیا این چنین زندگی کن (مراقب باش خار گناه به پای دینت فرو نرود) این همان تقوا است.(22)

بنابراین آنچه ما درپی اثبات آنیم آن است که تقوا را در عرصه ای وسیع ببینیم به گستردگی همه ابعاد دین و آنرا در چارچوب مسائل فردی محدود نکنیم.

اهل بیت پرچم های تقوا
اهل البیت(ع) در همه ابعاد تجسم تقوا بودند باید با کاوش در رفتار آنها حوزه تقوا را شناخت که بحق آنها «کلمة التقوا» بودند. در ذیل آیه شریفه 26 سوره فتح «و الزمهم کلمة التقوا» خداوند آنها را به کلمه تقوا ملزم، ساخت روایات فراوانی رسیده است که کلمه تقوا مائیم حضرت امام علی بن موسی الرضا(ع) فرمود: «نحن کلمة التقوا و العروة الوثقی» مائیم کلمه تقوا و دستگیره محکم الهی(23) در بعد فردی عاشق بی قرار حق بودند، نمازشان خاضعانه، خاشعانه، عاشقانه، اول وقت بود. اهل ذکر مدام بودند، اهل مستحبات بویژه نماز شب بودند. به استقبال روزه واجب رفته روزه های مستحبی فراوان می گرفتند. حجشان حج واقعی بود و با تمام وجود لبیک گفته و سراسر جانشان دور خانه خدا می گشت.(24)

اهل کار و تلاش بودند و آنرا عار و دون شأن نمی دانستند(25) اهل انفاق و صدقه بودند، فقیر را از خود نمی راندند گاه تمام زندگی خود را در راه خدا می دادند.(26)

با زیر دستان و زیر مجموعه خود انسانی رفتار می کردند.(27)

حق مدار بودند امام حسن(ع) فرمود:«انا اهل بیت اذا علمنا الحق تمسّکنا به »(28)، ما اهل بیتی هستیم که وقتی حق را شناختیم به آن تمسک می کنیم وقتی کسی را به خوبی و صلاح می شناختند با شایعات علیه او تحت تأثیر قرار نمی گرفتند.

امام صادق(ع) فرمود: «انا اهل بیت اذا علمنا من احد خیراً لم تزل ذلک عنه منّا اقاویل الرجال»(29) اهل بیتی هستیم که وقتی از کسی خیری دیدیم با گفته های این و آن نظرمان برنگشته و همچنان او را اهل خیر می شناسیم. اهل گذشت و شکر بودند.

امام رضا(ع) فرمود: «انا اهل بیت ورثنا العفو من آل یعقوب و ورثنا الشکر من آل داود، ما اهل بیتی هستیم که عفو را از آل یعقوب (یوسف) و شکر را از آل داود به ارث برده ایم.(30)

به وعده و قرار خود پایبند بوده خلف قول نمی کردند:

امام رضا(ع) فرمود: «انا اهل بیت نری وعدنا علینا دیناً کما صنع رسول اللّه(ص)»(31) ما اهل بیتی هستیم که وعده مان را دینی بر خود می دانیم آنچنان که رسول گرامی اسلام چنین رفتار می کرد.

اینها تنها قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام بود .پرچمهای هدایت را از این اندک می توان یافت.

متقی کیست؟
به این ترتیب روشن شد که «متقی» کیست؟ متقی آن است که در حد توانش تلاش کند که خود را آراسته به صفات معصومین(ع) نماید. گرچه ما هرگز نخواهیم توانست به اوج شاخسار فضائل آنان برسیم، امّا نباید مأیوس شده و از آنچه در توان داریم مایه بگذاریم تا هرچه بیشتر به قلّه نزدیک شویم راز سفارش فراوان پیامبر(ص) و اهل بیت علیهم السلام به اقتدا به اهل بیت (ع) و الگو گرفتن از آنها همین است.

نبی گرامی اسلام (ص) فرمود: «من سرّه ان یحیی حیاتی و یسکن جنّة عدن غرسها ربّی فلیوال علیاً من بعدی ولیوال ولیّه و التقیّد بالائمة من بعدی…»(32)…آن کس که دوست داشته باشد زندگی و مرگ مرا داشته باشد و در بهشت جاویدان ساکن گردد که خدایم آنرا قرار داده پس ولایت علی(ع) را پذیرفته و دوست او را دوست داشته باشد و به امامان بعد از من اقتداء کند…»

نیز فرمود: «اهل بیتی یفرقون بین الحق و الباطل و هم الائمة الّذین یقتدی بهم»(33) اهل بیت من حق را از باطل جدا می سازند و آنهایند امامانی که باید به آنها اقتدا کرد.

این الگو گرفتن مستلزم معرفت اهل بیت(ع) است نه معرفت شناسنامه ای که مثلاً تاریخ تولد و وفات و عدد همسر و فرزندان و…چگونه بوده است. این نوع شناخت نقشی در سازندگی ندارد بلکه این معرفت اسوه ای است که می تواند تحول در زندگی ایجاد کرده و انسان را با تمسک به آنان به حوزه متقین وارد سازد. و این معرفت است که شدیداً مورد سفارش اهل بیت(ع) است.

نبی گرامی اسلام (ص) فرمود: «مِن مَنّ اللّه علیه بمعرفة اهل بیتی و ولایتهم فقد جمع اللّه له الخیر کلّه»(34) آن کسی که خداوند نعمت معرفت اهل بیتم و پذیرش ولایت آنها را به او عنایت کرده باشد خداوند تمام خیر را برای او جمع کرده است.

نیز فرمود: «معرفة آل محمد(ص) براءة من النار…»(35) معرفت آل پیامبر سبب خلاصی از آتش است.

روشن است این معرفتی است که در پی آن اقتدا باشد، تا آنجا معرفت اهل بیت (ع) اهمیت دارد که در روایات آمده است بدون معرفت آن ها نمی توان خدا را شناخت چون تنها معرّف حقیقی حضرت حق اهل بیت علیهم السلام اند.

امام باقر (ع) فرمود: «انما یعرف اللّه عزّ و جلّ و یعبده من عرف اللّه و عرف امامه منا اهل البیت»(36) تنها کسی خدای عزّ و جلّ را شناخته و او را عبادت می کند که حضرتش را شناخته باشد و امامی که از ما اهل بیت(ع) است بشناسد.(37)

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:59:00 ق.ظ ]





حضرت عیسی علیه السلام

حضرت عیسی علیه السلام یکی از پیامبران اولوالعزم خداوند است. از ویژگی‌های این پیامبر بزرگ آن است که بدون داشتن پدر، از مادری به نام حضرت مریم به دنیا آمده است. پس از آنکه با اراده خداوند متعال، عیسی چشم به دنیا گشود و تهمت‌های فراوان مردم به سوی حضرت مریم سرازیر شد، مریم مأموریت یافت که پاسخ به هر گونه شبهه و سوالی را به نوزاد در گهواره واگذار کند.

 


با قدرت پروردگار، عیسی از داخل گهواره لب به سخن گشود و خود را چنین معرفی کرد: قال انی عبدالله اتانی الکتاب و جعلنی نبیا (من بنده خدا هستم، او به من کتاب آسمانی داده و مرا پیامبر قرار داده است.)
در قرآن، حضرت عیسی علیه السلام یکی از بندگان شایسته خدا ذکر شده است که با اراده خداوند در عوالم بالا حضور دارد و در زمان ظهور آخرین امام معصوم شیعه - حضرت مهدی علیه السلام - و در تشکیل حکومت عدل جهانی او شرکت خواهد داشت.
گوشه هایی از زندگانی حضرت عیسی علیه السلام در قرآن کریم مطرح شده است؛ به عنوان نمونه آیات 16 تا 36 سوره مریم که بازگو کننده صحنه های پس از ولادت حضرت عیسی است.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:36:00 ق.ظ ]





راهنمایی امام جواد علیه السلام برای جلوگیری از زلزله

علی بن مهزیار می گوید:
برای امام جواد علیه السلام نامه‌ای نوشتم و از اینکه در اهواز زلزله زیاد می‌آید، شکایت کردم و پرسیدم که آیا امام با خروج من از اهواز و رفتن به شهری دیگر موافق است یا خیر.
امام جواد علیه السلام در پاسخ نامه ام نوشت:« از اهواز به شهر دیگر نروید. در روزهای چهارشنبه و پنج شنبه و جمعه روزه بگیرید و غسل کنید و لباس های خویش را پاکیزه نگاه دارید. آن‌گاه روز جمعه از شهر خارج شوید و دعا کنید. خداوند بلا را از شما دور خواهد ساخت.»
به دستور امام عمل کردیم و از آن پس در اهواز زمین‌لرزه‌ای نشد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:34:00 ق.ظ ]





امر به معروف و نهی از منکر

نقش هر مسلمان در تعیین سرنوشت جامعه و تعهدی که باید در پذیرش مسؤولیت های اجتماعی داشته باشد، ایجاب می کند که او ناظر و مراقب همه اموری باشد که پیرامون وی اتفاق می افتد. این مطلب در فقه اسلامی تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر مطرح شده و از مهم ترین مبانی تفکر سیاسی یک مسلمان به شمار می رود؛ چنان که از مهم ترین فرایضی است که وجوب کفایی آن ضروری دین شناخته شده و ضامن بقای اسلام است.
قرآن کریم در بیان صفات ممتاز مؤمنان می فرماید:
«وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ یُطِیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» (توبه؛71)
مردان و زنان با ایمان ولی (و یار و یاور) یکدیگرند، امربه معروف و نهی ازمنکر می کنند، نماز را برپا می دارند و زکات را می پردازند و خدا و رسولش را اطاعت می کنند.
به موجب این آیه، افراد مؤمن به سرنوشت یکدیگر علاقمند بوده و به منزله یک پیکر می باشند. پیوند سرنوشت ها موجب می شود که تخلف و انحراف یک فرد، در کل جامعه تأثیر بگذارد؛ چنان که یک بیماری واگیر در صورتی که معالجه نگردد، از فرد به جامعه سرایت نموده و سلامت آن را به خطر می اندازد.

پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ در این زمینه می فرماید:یک انسان گنهکار در میان مردم، همانند فرد ناآگاهی است که با گروهی سوار کشتی شده و آن گاه که کشتی در وسط دریا قرار می گیرد، تبری برداشته و به سوراخ نمودن جایگاه خود می پردازد، هر کسی به او اعتراض می کند او در پاسخ می گوید: من در سهم خودم تصرف می کنم؛ به یقین این یک حرف احمقانه است. اگر دیگران او را از این عمل خطرناک باز ندارند، طولی نمی کشد که همگی غرق می شوند.

معروف و منکر که دو مفهوم متقابلند، در لغت به معنای شناخته شده و ناشناخته می باشند؛ و در اصطلاح کارهایی که نیکی یا زشتی آن ها توسط عقل یا شرع، شناخته شده باشند، به ترتیب معروف و منکر نامیده می شوند.
به کارگیری لفظ معروف و منکر در امور مربوط به بایدها و نبایدهای دین، بدین لحاظ است که فطرت پاک انسانی با کارهای معروف آشنا و مأنوس و با زشتی ها و امور ناپسند، بیگانه و نامأنوس است.
بنابراین معروف ومنکر قلمرو وسیعی دارد و در محدوده عبادات یا یک سری از گناهان کبیره نمی گنجند. معروف شامل امور اعتقادی، اخلاقی، عبادی، حقوقی، اقتصادی، ‌نظامی (همانند مرزداری و پیکار در راه خدا) سیاسی (مثل حضور در صحنه های انقلاب اسلامی و حفظ دستاوردهای آن) و امور فرهنگی می شود و منکر نیز شامل منکرات اعتقادی، عبادی، اخلاقی، اقتصادی (مانند کم فروشی و احتکار)، سیاسی (همانند جاسوسی و کمک به ضدانقلاب)، نظامی (نظیر فرار از جبهه و جنگ، عدم رعایت سلسله مراتب فرماندهی) و… می شود در مجموع می توان از معروف و منکر، به ارزش ها و ضد ارزش ها تعبیر نمود.
شرایط وجوب امربه معروف و نهی ازمنکر

باید امر به معروف و نهی از منکر کننده بداند آنچه مکلف ترک نموده، واجب و یا آنچه مرتکب گردیده از منکرات است و بر کسی که چنین علم و آگاهی از کار دیگری ندارد، واجب نیست.
باید آمر یا ناهی احتمال تأثیر دهد پس اگر مطمئن باشد که امر و نهیش مؤثر واقع نمی شود، امر و نهی بر وی واجب نیست.
لازم است امر و نهی کننده بداند که شخص بر گناهش باقی است پس اگر دانست که وی گناهش را ترک نموده و آن را تکرار نخواهد کرد، امر به معروف و نهی از منکر بر او واجب نیست.
برخورد با گنهکار ضرر و مفسده ای برای امرونهی کننده یا خویشان و برادران دینی اش نداشته باشد؛ مگر معروف و منکر از اموری باشند که شارع مقدس اهتمام ویژه ای نسبت به آن ها دارد؛ مانند حفظ اسلام و شعائر آن و امنیت جان و ناموس مسلمانان، بنابراین اگر شعائر اسلامی یا جان عده ای از مسلمانان در معرض خطر و نابودی شد، باید اصل اهم و مهم مورد توجه قرار گیرد و صرف ضرردیدن موجب سقوط وظیفه نمی شود.

اقسام امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر به دو قسم واجب و مستحب تقسیم می شود که عبارتند از:

آنچه انجام آن از نظر عقل یا شرع لازم و واجب و یا ارتکابش از نظر آن دو، زشت و قبیح باشد، امر و نهی در موردشان واجب می گردد.
هر کاری که انجامش از نظر عقل یا شرع خوب و مستحب یا ارتکابش از دیدگاه آن دو، پسندیده نیست، امر و نهیش مستحب است.

گفتنی است امر به معروف و نهی از منکر از واجبات توصلی است یعنی قصد قربت در آن شرط نیست؛ هر چند با داشتن قصد قربت از پاداش الهی نیز برخوردار خواهد شد.
مراتب امر به معروف و نهی از منکر
نخستین و مؤثرترین روش برای دعوت دیگران به نیکی ها و بازداشتن از منکرات، آراستگی خود انسان به تقوی و اخلاق حسنه است.

صاحب جواهر از فقهای شیعه در این باره می نویسد:
آری، از بزرگ ترین افراد امربه معروف و نهی ازمنکر و والاترین و مؤثرترین آن ها، خصوصاً نسبت به زعیمان دینی این است که جامه کار نیک بپوشند و در کارهای خیر از واجب و مستحب پیشقدم باشند و جامه زشت کاری را از اندام خود دور کنند و نفس خویش را به اخلاق عالی تکمیل و از اخلاق زشت پاک سازند که این خود سبب مؤثر و کاملی است تا مردم، به معروف گرایش پیدا کرده و از منکر دوری گزینند… .
در فقه اسلامی سه مرحله برای این وظیفه مهم در نظر گرفته شده است. هر مرحله نیز خود دارای مراتب و درجاتی است و در صورت مؤثر بودن یک مرحله یا یک مرتبه، اقدام به مرحله یا مرتبه بعدی جایز نیست. آن سه مرحله عبارتند از:

اظهار تنفر قلبی: امرونهی کننده ناراحتی قلبی خود را از منکر واقع شده آشکار کند و به طرف بفهماند که منظورش از این کار، این است که وی معروف را انجام داده و یا منکر را ترک نماید. برای این کار چند درجه است از قبیل روی هم فشردن پلک های چشم و روی ترش کردن، روگرداندن، پشت کردن، ترک رفت و آمد و امثال این ها.

گفتنی است تنفر قلبی از گناه لازمه ایمان بوده و بر همگان واجب عینی است، گرچه توان هیچ گونه امر به معروف و نهی از منکر نداشته باشند و آنچه به عنوان امر به معروف و نهی از منکر باید انجام گیرد، اظهار تنفر قلبی از گناه است.

امر و نهی گفتاری: امام خمینی (قدس سره الشریف) در این زمینه می نویسد: اگر بداند که از مرتبه اول امربه معروف و نهی ازمنکر نتیجه نمی گیرد، واجب است از مرتبه دوم استفاده کند، در صورتی که احتمال تأثیر بدهد و اگر احتمال دهد که با موعظه و زبان نرم، نتیجه حاصل می شود، نباید به مراحل بعدی تجاوز نماید. اگر بداند که مرحله قلبی اثر ندارد و بایستی با لحن آمرانه امر و نهی کند، باید همین کار را بکند در عین حال باید درجات تندی در گفتار را رعایت نماید.
استفاده از زور و قدرت: اگر دو مرحله قبلی کارآیی نداشته باشند؛ باید از زور و قدرت استفاده گردد، بدین معنا که با اِعمال فشار جلوی انجام گناهان گرفته شود و بین شخص و گناه مورد نظرش فاصله ایجاد گردد. در این مرحله نیز باید از مراتب سبک تر شروع کرد؛ اما در فرضی که بازداری از گناه متوقف بر کتک کاری و ایجاد جراحت و امثال آن باشد، باید با اذن فقیه جامع الشرایط انجام گیرد و در شرایط فعلی که نهادهای قانونی جمهوری اسلامی شکل گرفته، چنین کاری باید با اجازه نهادهای مربوط باشد.

گفتنی است آنجا که از فرد کاری ساخته نیست، باید امربه معروف و نهی ازمنکر به شکل جمعی و گروهی انجام گیرد. همچنین از تدابیر عملی نباید غفلت کرد یعنی باید دید چه طرح و رفتاری، مردم را نسبت به کار نیک تشویق می کند و یا از کار زشت باز می دارد و این به معنای دخالت دادن عقل و منطق، در اجرای قانون امربه معروف و نهی ازمنکر است؛ چرا که اسلام در شیوه های اجرایی این اصل مهم، آن را به عقل و تدبیر انسان وانهاده است تا از هر راه ممکن و مفید، ریشه منکرات را از جامعه برکند. برخلاف واجبات عبادی همانند نماز که شکل انجام آن نیز باید با تعبد به دستور شرع صورت پذیرد.
نتیجه امر به معروف و نهی از منکر
نتیجه این که امر به معروف و نهی از منکر همچون خون در پیکره دین جریان دارد و ضامن حیات اسلام است. خیزش و قیام مصلحان در جامعه‌ اسلامی نیز، بازتابی از عمل به این فریضه می باشد و اگر مصلحان بزرگی همچون امام حسین ـ علیه السلام ـ نمی بودند، ارزش های انسانی و الهی از بین رفته و اسلام قرن ها پیش توسط تبهکاران دفن شده بود، انقلاب اسلامی ایران، خود یکی از ثمرات و نتایج با ارزش این اصل در جنبه های سیاسی و حکومتی است که توسط مصلح بزرگ، امام خمینی(رحمة الله علیه) رهبری شده و به پیروزی رسید و هم اکنون به زعامت رهبر معظم انقلاب اسلامی به راه خود ادامه می دهد.
تولی و تبرّی
قرآن کریم برای تنظیم روابط اجتماعی وسیاسی پیروان خود، ‌اصلی را به عنوان «تولّی و تبرّی» مشخص کرده و از آنان خواسته تا آن را پایه و محور تلاش ها و روابط خود با دیگران قرار دهند. به موجب این اصل هر فرد مسلمان باید در برابر صالحان و تبهکاران و در مقابل جریان های سیاسی، موضع گیری مناسبی اتخاذ نماید.
بزرگترین امر به معروف تاریخ
مردی به حضور امام باقر علیه السلام رسید و عرض کرد:« شما اهل بیت رحمت هستید. خداوند رحمت را مخصوص شما قرار داده است.»
امام علیه السلام فرمود:« همین گونه است. خدا را سپاس که ما هیچ کس را به گمراهی نمی‌افکنیم و از راه هدایت خارج نمی‌کنیم. دنیا به پایان نخواهد رسید تا این که خداوند، مردی از ما اهل بیت را برانگیزد که به کتاب خدا عمل می‌کند و از همه‌ی امور منکر نهی می‌نماید.»

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:32:00 ق.ظ ]




عوامل خانوادگی موثر در بهداشت روانی
شیوه‌های ارتباطی موجود در خانواده
شبکه ارتباطی که فرد در آن قرار دارد عامل مهمی در تامین بهداشت روانی فرد هستند. از اینرو شیوه‌های ارتباطی نامناسب تاثیرات مضری روی فرد و سلامت او خواهند داشت. خانواده‌های سرد و فاقد روابط گرم و محبت آمیز ، خانواده‌های دارای روابط خصومت آمیز ، شیوه‌های ارتباطی شدیدا وابسته معمولا ناسالم گزارش شده‌اند. برقراری شیوه ارتباطی منطقی ، محترمانه و در عین حال گرم و صمیمانه مدنظر متخصصان بهداشت روانی خانواده است.
مهارتهای زندگی اعضای خانواده و نقش آن در بهداشت روانی خانواده
لازم است تک تک اعضا خانواده با مهارتهای لازم برای زندگی آشنا باشند. روشن است والدین در خانواده نقش مهمی در ترویج استفاده از مهارتهای سالم زندگی در خانواده دارند. پدران و مادران که فاقد مهارتهای مفید زندگی هستند با عدم تامین الگوی مناسب برای فرزندان مشکلاتی را برای آنها فراهم می‌کنند. به عنوان مثال کودکی که همواره دیده است والدین او در مقابل ناملایمات زندگی با پرخاشگری و منازعه برخورد می‌کنند با احتمال بسیار بیشتری همین روش را در مسائل مربوط به خود در خانواده و حتی در بیرون از خانواده بکار خواهد بست.

از اینرو لازم است خانواده‌ها با آگاهی و کسب اطلاعات لازم در زمینه شیوه‌های صحیح مهارتهای زندگی مثل کنترل و مدیریت استرس ، برنامه ریزی برای زندگی ، مدیریت اقتصادی خانواده ، مدیریت ارتباطات برون خانوادگی ، کنترل هیجانات ، آموزشهای مربوط به اجرای قاطعیت و جرات‌مندی به تامین بهداشت روانی افراد خانواده مبادرت ورزند.
اقتصاد خانواده و نقش آن در بهداشت روانی خانواده
وضعیت اقتصادی خانواده با تاثیری که در فضای کلی زندگی می‌گذارد نقش خود را بر بهداشت روانی خانواده اعمال می‌کند. مشکلات اقتصادی اغلب موجب بوجود آمدن مشکلات دیگری برای خانواده می‌شوند و خانواده ناچارا با معنویات و محرومیتهای در سبکهای زندگی و تصمیم‌گیری مواجه می‌شود که مجبور است با آنها دست و پنجه نرم کنند. تحقیقات نشان می‌دهد که اغلب شرایط نامناسب در فضای خانواده اعم از منازعه و سایر مسائل در شرایط رکود اقتصادی خانواده که خانواده با نوعی بحران اقتصادی مواجه است افزایش می‌یابد.

طبقه متوسط اقتصادی از بهداشت روانی مناسبی بهره می‌برند. در واقع مسائل اقتصادی زمینه ساز بروز مشکلات مختلف ارتباطی و روانی افراد خانواده می‌شوند و با کاهش توانمندی‌های روانی افراد مقابله با این مشکلات را برای خانواده با مانع مواجه می‌سازند. درگیری فکری واقعی برای حل مشکلات مالی خانواده ، مشغله ذهنی با پیدا کردن راههای افزایش درآمد خانواده اغلب به کاهش ظرفیت تحمل افراد منجر می‌شوند. در این حالت فرد با کوچکترین ناملایمتی واکنشهای شدیدی ممکن است از خود نشان دهد. همچنین تلاش و تقلا برای بالا بردن در آمد خانواده و حفظ آن با تحت تاثیر قرار دادن گرمی و صمیمیت روابط خانواده کاهش مدت زمان با هم بودن اعضا نقش منفی خود را اعمال می‌کند.
ازدواجهای مناسب در تامین بهداشت روانی خانواده
در تشکیل یک خانواده سالم که بتواند از بهداشت روانی خوبی بهره‌مند گردد انتخاب مناسب و ازدواج موفق مرحله اولیه است. لازم است در ازدواج که اولین مرحله تشکیل خانواده به شمار می‌رود و پایه‌های اساسی تامین بهداشت روانی خانواده ریخته شود. در این راستا توافق شخصیتی ، اقتصادی ، فرهنگی و فکری حائز اهمیت است که توصیه می‌شود با یاری از مشاوران و متخصصات امر صورت بگیرد. ازدواجهای نامناسب که در آن همسران از عدم همخوانی شخصیتهایشان رنج می‌برند و یا مشکلات دیگری دارند در طول زندگی مخل بهداشت روانی آنها و فرزندان خواهد بود.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:30:00 ق.ظ ]




افسردگی پس از زایمان؛ علل، علائم و درمان آن

افسردگی بعد از زایمان یک بیماری جدی بوده که می‌تواند در چند ماه اول پس از زایمان رخ دهد. افسردگی بعد از زایمان می‌تواند باعث شود که شما احساس غمگین بودن، نا امیدی و پوچی کنید. همچنین ممکن است در مراقبت و برقراری ارتباط عاطفی با نوزادتان با مشکل مواجه شوید.

برترین ها: افسردگی بعد از زایمان یک بیماری جدی بوده که می تواند در چند ماه اول پس از زایمان رخ دهد. همچنین ممکن است این اختلال بعد از سقط جنین و یا مرده زایی نیز بروز کند.

افسردگی بعد از زایمان می تواند باعث شود که شما احساس غمگین بودن، نا امیدی و پوچی کنید. همچنین ممکن است در مراقبت و برقراری ارتباط عاطفی با نوزادتان با مشکل مواجه شوید.

افسردگی بعد از زایمان با احساس غم و اندوه بچه دار شدن متفاوت است. احساس غم و اندوه بچه دار شدن در بسیاری از زنان در دو هفته ی اول بعد از زایمان رخ می دهد. حس غم و اندوه بچه دار شدن ممکن است باعث اختلالات خواب، بدخلقی، گریه و درگیری شدید فکری شود.

ممکن است این احساس ها را همزمان با احساس خوشحالی ناشی از بچه دار شدن داشته باشید. اما این احساس غم و اندوه بعد از بچه دار شدن معمولا بعد از دو هفته بهبود می یابد. علائم افسردگی بعد از زایمان ممکن است تا ماه ها بعد از زایمان نیز وجود داشته باشد.

در مواردی نادر، ممکن است بعد از زایمان شخص به نوع شدیدی از افسردگی بعد از زایمان که به آن جنون بعد از زایمان گفته می شود دچار شود. او ممکن است اعمالی عجیب و غریب انجام دهد، چیزهایی ببیند و یا بشنود که وجود ندارند و یک خطر برای خود و نوزاد محسوب شود. این حالت یک حالت اورژانسی بوده زیرا ممکن است به مرور بدتر شده و به خطری برای خود بیمار و یا دیگران بدل شود.

اقدام برای درمان افسردگی بعد از زایمان بسیار مهم است. هر چه سریعتر درمان افسردگی بعد از زایمان آغاز شود، افسردگی سریعتر بهبود می یابد و می توانید از بچه دار شدنتان لذت ببرید.

 

علل افسردگی بعد از زایمان

به نظر می رسد که افسردگی بعد از زایمان به علت تغییرات در سطوح هورمون ها بعد از بارداری به وجود می آید. هر زنی می تواند به افسردگی بعد از زایمان مبتلا شود و این بیماری می تواند بعد از سقط جنین و مرده زایی نیز بروز کند. در موارد زیر احتمال بیشتری برای ابتلا به افسردگی بعد از زایمان وجود دارد:

شما قبلا بیماری افسردگی و یا افسردگی پس از زایمان را تجربه کرده باشید.
شما از حمایت ضعیفی از طرف همسر، خانواده و یا دوستانتان برخوردار باشید.
نوزاد شما بیمار باشد و یا گریه های طولانی مدت ( کولیک شیرخواران) داشته باشد.
استرس بسیار زیادی در زندگی شما وجود داشته باشد.
اگر در خانواده ی شما سابقه اختلال دو قطبی وجود داشته باشد، احتمال ابتلای شما به جنون پس از زایمان بیشتر می شود.
علائم افسردگی پس از زایمان

ناتوانی یا عدم تمایل به تصمیم گیری

اضطراب یکی از نشانه های اصلی افراد مبتلا به افسردگی پس از زایمان است و اغلب از شدت بالایی برخوردار است. برای بانوانی که نخستین فرزند خود را به دنیا آورده اند، این اضطراب می تواند ناتوان کننده به نظر برسد و هر گونه تصمیم گیری را برای آنها دشوار سازد.

اما تصیم گیری برای افراد مبتلا به افسردگی پس از زایمان اغلب شامل ترس نیز می شود. بانوی مبتلا به افسردگی پس از زایمان تا پیش از این در انتخاب های خود با دشواری مواجه بوده، اما زمانی که موقع تصمیم گیری درباره چیزی مرتبط با مراقبت از نوزاد (به عنوان مثال، تغذیه) می رسد، یک احساس ترس می تواند همه چیز را تحت تاثیر قرار دهد. بیشتر مواقع احساس ترس از انجام کاری اشتباه در این بانوان شکل می گیرد.

گریه یا طغیان های احساسی

هر فردی که افسردگی را تجربه کرده باشد با یورش ناگهانی احساسات منفی آشنا است. احساسات افسرده کننده در بانوان مبتلا به افسردگی پس از زایمان از شدت بیشتری برخوردار می شوند و از این رو، آثار آنها را تشدید می کند.

افسردگی شدید به طور قابل توجهی ساختار شیمیایی مغز از جمله ترشح سروتونین - یک انتقال دهنده عصبی مسئول تثبیت خلق و خو - را تغییر می دهد. برای مادران مبتلا به افسردگی پس از زایمان این تغییر شیمیایی در مغز - همراه با استرس اجتناب ناپذیر که مادر شدن در پی دارد - می تواند به هجوم احساسات طاقت فرسا منجر شود. این شرایط می تواند به گریه های شدید، خشم، طغیان های کلامی و دیگر رفتارهای نامنظم منجر شود.

خسته، اما ناتوان در به خواب رفتن

بانویی که به تازگی مادر شده است، اغلب از خواب کافی برخوردار نیست. تغذیه و مراقبت از نوزاد در طول شب یکی از روال های رایج است. در بیشتر شرایط، هنگامی که نوزاد خواب است مادر کمبود خواب را با به خواب رفتن جبران می کند.

با این وجود، با توجه به دلایل بی شمار، مادران مبتلا به افسردگی پس از زایمان اغلب ناتوانی در به خواب رفتن را گزارش می کنند که این شرایط به نام بی خوابی شناخته می شود.

هنگامی که مادر سرانجام به خواب می رود نیز کیفیت خواب اغلب ضعیف است. این چرخه ناسالم هرچه بیشتر مشکلات و عوارض موقعیتی که به خودی خود پیچیده است را شدت می بخشد.

افکار آسیب رساندن به خود یا نوزاد

اگرچه این نشانه احتمالا یک محصول جانبی از فعالیت غیر عادی مغز است، اما به واسطه استرس و اضطراب شدید بدتر می شود و از نظر متخصصان پزشکی شرایطی جدی در نظر گرفته می شود. متاسفانه، بسیاری از بیماران مبتلا به افسردگی پس از زایمان از این که در پی کسب راهنمایی برای مقابله با این افکار باشند، احساس خجالت و شرمندگی می کنند.

اما روانپزشکان و پزشکان بر این مساله تاکید دارند که دریافت کمک هیچ گونه شرمندگی ندارد. در حقیقت، بسیاری از مادرانی که کمک دریافت می کنند به این مساله اشاره دارند که طرح درمان می تواند به پشت سر گذاشتن این دوران دشوار کمک کند.

 

راههای درمان افسردگی بعد از زایمان

در صورتی که دچار علائم افسردگی پس از زایمان هستید با پزشک یا متخصص بهداشت و روان صحبت کنید. پزشک شما ممکن است مشاوره روان درمانی مخصوص یا مصرف داروهای ضد افسردگی را به شما توصیه کند.

اغلب هر دو نوع درمان برای افسردگی پس از زایمان توصیه می شود. در موارد کلی می توان گفت که افسردگی پس از زایمان معمولا به طور خود به خود بهبود یافته و علائم هم معمولا با کمک دارو و گفتار درمانی سریع تر از بین می روند.

تغییرات در شیوه زندگی می تواند به کاهش برخی نشانه های افسردگی پس از زایمان کمک کند.

مادرانی که در دوران بارداری ورزش هایی مانند یوگا انجام می دهند کمتر دچار افسردگی نیز می شوند. استراتژی های زیر می تواند در کاهش استرس تاثیر گذار بوده و توصیه می شود به عنوان راه های درمانی در نظر گرفته شود:

خواب کافی، فعالیت، ورزش، یوگا و زمان کافی برای تمرین آنها، قرار گرفتن در محیطی با حمایت خانواده و دوستان، مصرف مواد غذایی مناسب، قرارگیری در کنار فرزند و مراقبت از او و همچنین کمک گرفتن از گروه های پشتیبانی کننده از طرف بیمارستان ها، متخصصان بهداشت زنان و قرارگیری در محیطی برای به اشتراک گذاشتن احساسات خود با حمایت دیگر زنان که می تواند بسیار موثر باشد.

به طور کلی راه های درمان افسردگی علاوه بر دارو درمانی می تواند به صورت مشاوره درمانی باشد که تاثیر زیادی بر روند بهبودی دارد.

درمان گیاهی افسردگی بعد از زایمان

راه های بسیاری برای درمان اختلالات خلقی و اضطراب پس از زایمان وجود دارد، از جمله درمان فردی، گروه های حمایت کننده، داروها، درمان ضد افسردگی و تغذیه با شیر مادر، استراحت، طب سوزنی، تغذیه مناسب مادر، کمک در حفظ مسئولیت های خانگی، برقراری ارتباط با خانواده و دوستان و ورزش.

علاوه بر این، راه های درمانی برای کاهش خطرات و درمان افسردگی پس از زایمان می توان از گیاهان دارویی و مکمل ها برای مبارزه با این اختلالات استفاده کرد.

گیاهان

توجه داشته باشید که برای درمان گیاهی، در صورتی که در حال مصرف داروهای ضد افسردگی یا سایر داروهای تجویزی هم هستید، به منظور جلوگیری از تداخل مصرف داروهای گیاهی با این داروها، حتما با پزشک خود مشورت کنید. گیاه پنج انگشت Vitex به تحریک تولید پروژسترون کمک می کند و چرخه هورمونی را متعادل می کند.

گیاه پنج انگشت Vitex کمک می کند تا تولید پروژسترون تحریک شده و چرخه هورمونی تراز شده و استرس کاهش پیدا کند. متخصصان طب سنتی چینی درمان گیاهی را برای افسردگی پس از زایمان بسیار موثر می دانند.

مکمل ها

– مصرف اسیدهای چرب امگا ۳، در انواع مواد غذایی مانند ماهی باعث کاهش التهاب شده و در پیشگیری و درمان افسردگی موثرند. برای مصرف مکمل حتما به دوز مصرفی آن توجه کنید.

– مصرف ویتامین D یا درمان با نورخورشید. تغذیه با شیر مادر.

– مصرف کلسیم و منیزیم

– مصرف اسید فولیک از طریق مواد غذایی یا ویتامین

– جوشانده گیاهانی مانند مریم گلی و مرکبات باعث افزایش روحیه می شود، بنابراین استفاده از این اسانس ها در روغن ها با ماساژ و حمام بسیار تاثیرگذار است.

شما همچنین می توانید چند قطره از این اسانس های گیاهی و روغن ها را روی دستمال کاغذی چکانده و درون بالش خود قرار دهید.

افسردگی پدران پس از زایمان همسرشان

با تولد نوزاد مشکلاتی نیز در زندگی به وجود می آید که می تواند زمینه ساز بروز افسردگی در پدران باشد. رابطه تناتنگ مادر و نوزاد، سابقه افسردگی، افسردگی همسر، بیکاری و اختلالاتی در کار پدران علتهایی هستند که سبب بروز افسردگی در پدران می شود.

علائم پیدایش افسردگی در پدران درست مانند دیگر بیماران افسرده می باشد. خشم و اضطراب و نا امیدی و در نهایت مشکل داشتن با نوزاد جدید از حالتهای شروع افسردگی در مردان است. افرادی که از این علائم رنج می برند می بایست با مراجعه به پزشک و به کار بستن راهکارها از شدت یافتن این بیماری جلوگیری به عمل بیاورند.

 

تفاوت افسردگی در زنان و مردان

پدران در افسردگی پس از زایمان دچار حالاتی مانند اضطراب می شوند.

آنها بیشتر از آنکه افسرده باشند نگران و مضطرب هستند.

نوعی احساس گناه پدران را رنج می دهد یا نوعی ترس از قادر بودن در حمایت از شریک زندگیشان.

پدران کمتر از مادران در بیان احساس خود صحبت کردن را انتخاب می کنند.

اما زنانی که دچار افسردگی پس از زایمان هستند با زیاد ماندن درخانه حالات افسردگی خود را تشدید می کنند.

همان میزان یک لبخند از نوزاد تازه متولد شده می تواند حال هم پدر و هم مادر را بسیار بهتر کند.

تغییر حالات روحی و ایجاد موقعیت های جدید در زندگی کمی دشوار است.

پدران و مادران می توانند با مراقبت های روحی و بهداشت روانی در کنار نوزاد تازه متولد شده زندگی آرام و شادی داشته باشند

افسردگی پس از زایمان؛ علل، علائم و درمان آن

افسردگی بعد از زایمان یک بیماری جدی بوده که می‌تواند در چند ماه اول پس از زایمان رخ دهد. افسردگی بعد از زایمان می‌تواند باعث شود که شما احساس غمگین بودن، نا امیدی و پوچی کنید. همچنین ممکن است در مراقبت و برقراری ارتباط عاطفی با نوزادتان با مشکل مواجه شوید.

برترین ها: افسردگی بعد از زایمان یک بیماری جدی بوده که می تواند در چند ماه اول پس از زایمان رخ دهد. همچنین ممکن است این اختلال بعد از سقط جنین و یا مرده زایی نیز بروز کند.

افسردگی بعد از زایمان می تواند باعث شود که شما احساس غمگین بودن، نا امیدی و پوچی کنید. همچنین ممکن است در مراقبت و برقراری ارتباط عاطفی با نوزادتان با مشکل مواجه شوید.

افسردگی بعد از زایمان با احساس غم و اندوه بچه دار شدن متفاوت است. احساس غم و اندوه بچه دار شدن در بسیاری از زنان در دو هفته ی اول بعد از زایمان رخ می دهد. حس غم و اندوه بچه دار شدن ممکن است باعث اختلالات خواب، بدخلقی، گریه و درگیری شدید فکری شود.

ممکن است این احساس ها را همزمان با احساس خوشحالی ناشی از بچه دار شدن داشته باشید. اما این احساس غم و اندوه بعد از بچه دار شدن معمولا بعد از دو هفته بهبود می یابد. علائم افسردگی بعد از زایمان ممکن است تا ماه ها بعد از زایمان نیز وجود داشته باشد.

در مواردی نادر، ممکن است بعد از زایمان شخص به نوع شدیدی از افسردگی بعد از زایمان که به آن جنون بعد از زایمان گفته می شود دچار شود. او ممکن است اعمالی عجیب و غریب انجام دهد، چیزهایی ببیند و یا بشنود که وجود ندارند و یک خطر برای خود و نوزاد محسوب شود. این حالت یک حالت اورژانسی بوده زیرا ممکن است به مرور بدتر شده و به خطری برای خود بیمار و یا دیگران بدل شود.

اقدام برای درمان افسردگی بعد از زایمان بسیار مهم است. هر چه سریعتر درمان افسردگی بعد از زایمان آغاز شود، افسردگی سریعتر بهبود می یابد و می توانید از بچه دار شدنتان لذت ببرید.

 

علل افسردگی بعد از زایمان

به نظر می رسد که افسردگی بعد از زایمان به علت تغییرات در سطوح هورمون ها بعد از بارداری به وجود می آید. هر زنی می تواند به افسردگی بعد از زایمان مبتلا شود و این بیماری می تواند بعد از سقط جنین و مرده زایی نیز بروز کند. در موارد زیر احتمال بیشتری برای ابتلا به افسردگی بعد از زایمان وجود دارد:

شما قبلا بیماری افسردگی و یا افسردگی پس از زایمان را تجربه کرده باشید.
شما از حمایت ضعیفی از طرف همسر، خانواده و یا دوستانتان برخوردار باشید.
نوزاد شما بیمار باشد و یا گریه های طولانی مدت ( کولیک شیرخواران) داشته باشد.
استرس بسیار زیادی در زندگی شما وجود داشته باشد.
اگر در خانواده ی شما سابقه اختلال دو قطبی وجود داشته باشد، احتمال ابتلای شما به جنون پس از زایمان بیشتر می شود.
علائم افسردگی پس از زایمان

ناتوانی یا عدم تمایل به تصمیم گیری

اضطراب یکی از نشانه های اصلی افراد مبتلا به افسردگی پس از زایمان است و اغلب از شدت بالایی برخوردار است. برای بانوانی که نخستین فرزند خود را به دنیا آورده اند، این اضطراب می تواند ناتوان کننده به نظر برسد و هر گونه تصمیم گیری را برای آنها دشوار سازد.

اما تصیم گیری برای افراد مبتلا به افسردگی پس از زایمان اغلب شامل ترس نیز می شود. بانوی مبتلا به افسردگی پس از زایمان تا پیش از این در انتخاب های خود با دشواری مواجه بوده، اما زمانی که موقع تصمیم گیری درباره چیزی مرتبط با مراقبت از نوزاد (به عنوان مثال، تغذیه) می رسد، یک احساس ترس می تواند همه چیز را تحت تاثیر قرار دهد. بیشتر مواقع احساس ترس از انجام کاری اشتباه در این بانوان شکل می گیرد.

گریه یا طغیان های احساسی

هر فردی که افسردگی را تجربه کرده باشد با یورش ناگهانی احساسات منفی آشنا است. احساسات افسرده کننده در بانوان مبتلا به افسردگی پس از زایمان از شدت بیشتری برخوردار می شوند و از این رو، آثار آنها را تشدید می کند.

افسردگی شدید به طور قابل توجهی ساختار شیمیایی مغز از جمله ترشح سروتونین - یک انتقال دهنده عصبی مسئول تثبیت خلق و خو - را تغییر می دهد. برای مادران مبتلا به افسردگی پس از زایمان این تغییر شیمیایی در مغز - همراه با استرس اجتناب ناپذیر که مادر شدن در پی دارد - می تواند به هجوم احساسات طاقت فرسا منجر شود. این شرایط می تواند به گریه های شدید، خشم، طغیان های کلامی و دیگر رفتارهای نامنظم منجر شود.

خسته، اما ناتوان در به خواب رفتن

بانویی که به تازگی مادر شده است، اغلب از خواب کافی برخوردار نیست. تغذیه و مراقبت از نوزاد در طول شب یکی از روال های رایج است. در بیشتر شرایط، هنگامی که نوزاد خواب است مادر کمبود خواب را با به خواب رفتن جبران می کند.

با این وجود، با توجه به دلایل بی شمار، مادران مبتلا به افسردگی پس از زایمان اغلب ناتوانی در به خواب رفتن را گزارش می کنند که این شرایط به نام بی خوابی شناخته می شود.

هنگامی که مادر سرانجام به خواب می رود نیز کیفیت خواب اغلب ضعیف است. این چرخه ناسالم هرچه بیشتر مشکلات و عوارض موقعیتی که به خودی خود پیچیده است را شدت می بخشد.

افکار آسیب رساندن به خود یا نوزاد

اگرچه این نشانه احتمالا یک محصول جانبی از فعالیت غیر عادی مغز است، اما به واسطه استرس و اضطراب شدید بدتر می شود و از نظر متخصصان پزشکی شرایطی جدی در نظر گرفته می شود. متاسفانه، بسیاری از بیماران مبتلا به افسردگی پس از زایمان از این که در پی کسب راهنمایی برای مقابله با این افکار باشند، احساس خجالت و شرمندگی می کنند.

اما روانپزشکان و پزشکان بر این مساله تاکید دارند که دریافت کمک هیچ گونه شرمندگی ندارد. در حقیقت، بسیاری از مادرانی که کمک دریافت می کنند به این مساله اشاره دارند که طرح درمان می تواند به پشت سر گذاشتن این دوران دشوار کمک کند.

 

راههای درمان افسردگی بعد از زایمان

در صورتی که دچار علائم افسردگی پس از زایمان هستید با پزشک یا متخصص بهداشت و روان صحبت کنید. پزشک شما ممکن است مشاوره روان درمانی مخصوص یا مصرف داروهای ضد افسردگی را به شما توصیه کند.

اغلب هر دو نوع درمان برای افسردگی پس از زایمان توصیه می شود. در موارد کلی می توان گفت که افسردگی پس از زایمان معمولا به طور خود به خود بهبود یافته و علائم هم معمولا با کمک دارو و گفتار درمانی سریع تر از بین می روند.

تغییرات در شیوه زندگی می تواند به کاهش برخی نشانه های افسردگی پس از زایمان کمک کند.

مادرانی که در دوران بارداری ورزش هایی مانند یوگا انجام می دهند کمتر دچار افسردگی نیز می شوند. استراتژی های زیر می تواند در کاهش استرس تاثیر گذار بوده و توصیه می شود به عنوان راه های درمانی در نظر گرفته شود:

خواب کافی، فعالیت، ورزش، یوگا و زمان کافی برای تمرین آنها، قرار گرفتن در محیطی با حمایت خانواده و دوستان، مصرف مواد غذایی مناسب، قرارگیری در کنار فرزند و مراقبت از او و همچنین کمک گرفتن از گروه های پشتیبانی کننده از طرف بیمارستان ها، متخصصان بهداشت زنان و قرارگیری در محیطی برای به اشتراک گذاشتن احساسات خود با حمایت دیگر زنان که می تواند بسیار موثر باشد.

به طور کلی راه های درمان افسردگی علاوه بر دارو درمانی می تواند به صورت مشاوره درمانی باشد که تاثیر زیادی بر روند بهبودی دارد.

درمان گیاهی افسردگی بعد از زایمان

راه های بسیاری برای درمان اختلالات خلقی و اضطراب پس از زایمان وجود دارد، از جمله درمان فردی، گروه های حمایت کننده، داروها، درمان ضد افسردگی و تغذیه با شیر مادر، استراحت، طب سوزنی، تغذیه مناسب مادر، کمک در حفظ مسئولیت های خانگی، برقراری ارتباط با خانواده و دوستان و ورزش.

علاوه بر این، راه های درمانی برای کاهش خطرات و درمان افسردگی پس از زایمان می توان از گیاهان دارویی و مکمل ها برای مبارزه با این اختلالات استفاده کرد.

گیاهان

توجه داشته باشید که برای درمان گیاهی، در صورتی که در حال مصرف داروهای ضد افسردگی یا سایر داروهای تجویزی هم هستید، به منظور جلوگیری از تداخل مصرف داروهای گیاهی با این داروها، حتما با پزشک خود مشورت کنید. گیاه پنج انگشت Vitex به تحریک تولید پروژسترون کمک می کند و چرخه هورمونی را متعادل می کند.

گیاه پنج انگشت Vitex کمک می کند تا تولید پروژسترون تحریک شده و چرخه هورمونی تراز شده و استرس کاهش پیدا کند. متخصصان طب سنتی چینی درمان گیاهی را برای افسردگی پس از زایمان بسیار موثر می دانند.

مکمل ها

– مصرف اسیدهای چرب امگا ۳، در انواع مواد غذایی مانند ماهی باعث کاهش التهاب شده و در پیشگیری و درمان افسردگی موثرند. برای مصرف مکمل حتما به دوز مصرفی آن توجه کنید.

– مصرف ویتامین D یا درمان با نورخورشید. تغذیه با شیر مادر.

– مصرف کلسیم و منیزیم

– مصرف اسید فولیک از طریق مواد غذایی یا ویتامین

– جوشانده گیاهانی مانند مریم گلی و مرکبات باعث افزایش روحیه می شود، بنابراین استفاده از این اسانس ها در روغن ها با ماساژ و حمام بسیار تاثیرگذار است.

شما همچنین می توانید چند قطره از این اسانس های گیاهی و روغن ها را روی دستمال کاغذی چکانده و درون بالش خود قرار دهید.

افسردگی پدران پس از زایمان همسرشان

با تولد نوزاد مشکلاتی نیز در زندگی به وجود می آید که می تواند زمینه ساز بروز افسردگی در پدران باشد. رابطه تناتنگ مادر و نوزاد، سابقه افسردگی، افسردگی همسر، بیکاری و اختلالاتی در کار پدران علتهایی هستند که سبب بروز افسردگی در پدران می شود.

علائم پیدایش افسردگی در پدران درست مانند دیگر بیماران افسرده می باشد. خشم و اضطراب و نا امیدی و در نهایت مشکل داشتن با نوزاد جدید از حالتهای شروع افسردگی در مردان است. افرادی که از این علائم رنج می برند می بایست با مراجعه به پزشک و به کار بستن راهکارها از شدت یافتن این بیماری جلوگیری به عمل بیاورند.

 

تفاوت افسردگی در زنان و مردان

پدران در افسردگی پس از زایمان دچار حالاتی مانند اضطراب می شوند.

آنها بیشتر از آنکه افسرده باشند نگران و مضطرب هستند.

نوعی احساس گناه پدران را رنج می دهد یا نوعی ترس از قادر بودن در حمایت از شریک زندگیشان.

پدران کمتر از مادران در بیان احساس خود صحبت کردن را انتخاب می کنند.

اما زنانی که دچار افسردگی پس از زایمان هستند با زیاد ماندن درخانه حالات افسردگی خود را تشدید می کنند.

همان میزان یک لبخند از نوزاد تازه متولد شده می تواند حال هم پدر و هم مادر را بسیار بهتر کند.

تغییر حالات روحی و ایجاد موقعیت های جدید در زندگی کمی دشوار است.

پدران و مادران می توانند با مراقبت های روحی و بهداشت روانی در کنار نوزاد تازه متولد شده زندگی آرام و شادی داشته باشند

افسردگی پس از زایمان؛ علل، علائم و درمان آن

افسردگی بعد از زایمان یک بیماری جدی بوده که می‌تواند در چند ماه اول پس از زایمان رخ دهد. افسردگی بعد از زایمان می‌تواند باعث شود که شما احساس غمگین بودن، نا امیدی و پوچی کنید. همچنین ممکن است در مراقبت و برقراری ارتباط عاطفی با نوزادتان با مشکل مواجه شوید.

برترین ها: افسردگی بعد از زایمان یک بیماری جدی بوده که می تواند در چند ماه اول پس از زایمان رخ دهد. همچنین ممکن است این اختلال بعد از سقط جنین و یا مرده زایی نیز بروز کند.

افسردگی بعد از زایمان می تواند باعث شود که شما احساس غمگین بودن، نا امیدی و پوچی کنید. همچنین ممکن است در مراقبت و برقراری ارتباط عاطفی با نوزادتان با مشکل مواجه شوید.

افسردگی بعد از زایمان با احساس غم و اندوه بچه دار شدن متفاوت است. احساس غم و اندوه بچه دار شدن در بسیاری از زنان در دو هفته ی اول بعد از زایمان رخ می دهد. حس غم و اندوه بچه دار شدن ممکن است باعث اختلالات خواب، بدخلقی، گریه و درگیری شدید فکری شود.

ممکن است این احساس ها را همزمان با احساس خوشحالی ناشی از بچه دار شدن داشته باشید. اما این احساس غم و اندوه بعد از بچه دار شدن معمولا بعد از دو هفته بهبود می یابد. علائم افسردگی بعد از زایمان ممکن است تا ماه ها بعد از زایمان نیز وجود داشته باشد.

در مواردی نادر، ممکن است بعد از زایمان شخص به نوع شدیدی از افسردگی بعد از زایمان که به آن جنون بعد از زایمان گفته می شود دچار شود. او ممکن است اعمالی عجیب و غریب انجام دهد، چیزهایی ببیند و یا بشنود که وجود ندارند و یک خطر برای خود و نوزاد محسوب شود. این حالت یک حالت اورژانسی بوده زیرا ممکن است به مرور بدتر شده و به خطری برای خود بیمار و یا دیگران بدل شود.

اقدام برای درمان افسردگی بعد از زایمان بسیار مهم است. هر چه سریعتر درمان افسردگی بعد از زایمان آغاز شود، افسردگی سریعتر بهبود می یابد و می توانید از بچه دار شدنتان لذت ببرید.

 

علل افسردگی بعد از زایمان

به نظر می رسد که افسردگی بعد از زایمان به علت تغییرات در سطوح هورمون ها بعد از بارداری به وجود می آید. هر زنی می تواند به افسردگی بعد از زایمان مبتلا شود و این بیماری می تواند بعد از سقط جنین و مرده زایی نیز بروز کند. در موارد زیر احتمال بیشتری برای ابتلا به افسردگی بعد از زایمان وجود دارد:

شما قبلا بیماری افسردگی و یا افسردگی پس از زایمان را تجربه کرده باشید.
شما از حمایت ضعیفی از طرف همسر، خانواده و یا دوستانتان برخوردار باشید.
نوزاد شما بیمار باشد و یا گریه های طولانی مدت ( کولیک شیرخواران) داشته باشد.
استرس بسیار زیادی در زندگی شما وجود داشته باشد.
اگر در خانواده ی شما سابقه اختلال دو قطبی وجود داشته باشد، احتمال ابتلای شما به جنون پس از زایمان بیشتر می شود.
علائم افسردگی پس از زایمان

ناتوانی یا عدم تمایل به تصمیم گیری

اضطراب یکی از نشانه های اصلی افراد مبتلا به افسردگی پس از زایمان است و اغلب از شدت بالایی برخوردار است. برای بانوانی که نخستین فرزند خود را به دنیا آورده اند، این اضطراب می تواند ناتوان کننده به نظر برسد و هر گونه تصمیم گیری را برای آنها دشوار سازد.

اما تصیم گیری برای افراد مبتلا به افسردگی پس از زایمان اغلب شامل ترس نیز می شود. بانوی مبتلا به افسردگی پس از زایمان تا پیش از این در انتخاب های خود با دشواری مواجه بوده، اما زمانی که موقع تصمیم گیری درباره چیزی مرتبط با مراقبت از نوزاد (به عنوان مثال، تغذیه) می رسد، یک احساس ترس می تواند همه چیز را تحت تاثیر قرار دهد. بیشتر مواقع احساس ترس از انجام کاری اشتباه در این بانوان شکل می گیرد.

گریه یا طغیان های احساسی

هر فردی که افسردگی را تجربه کرده باشد با یورش ناگهانی احساسات منفی آشنا است. احساسات افسرده کننده در بانوان مبتلا به افسردگی پس از زایمان از شدت بیشتری برخوردار می شوند و از این رو، آثار آنها را تشدید می کند.

افسردگی شدید به طور قابل توجهی ساختار شیمیایی مغز از جمله ترشح سروتونین - یک انتقال دهنده عصبی مسئول تثبیت خلق و خو - را تغییر می دهد. برای مادران مبتلا به افسردگی پس از زایمان این تغییر شیمیایی در مغز - همراه با استرس اجتناب ناپذیر که مادر شدن در پی دارد - می تواند به هجوم احساسات طاقت فرسا منجر شود. این شرایط می تواند به گریه های شدید، خشم، طغیان های کلامی و دیگر رفتارهای نامنظم منجر شود.

خسته، اما ناتوان در به خواب رفتن

بانویی که به تازگی مادر شده است، اغلب از خواب کافی برخوردار نیست. تغذیه و مراقبت از نوزاد در طول شب یکی از روال های رایج است. در بیشتر شرایط، هنگامی که نوزاد خواب است مادر کمبود خواب را با به خواب رفتن جبران می کند.

با این وجود، با توجه به دلایل بی شمار، مادران مبتلا به افسردگی پس از زایمان اغلب ناتوانی در به خواب رفتن را گزارش می کنند که این شرایط به نام بی خوابی شناخته می شود.

هنگامی که مادر سرانجام به خواب می رود نیز کیفیت خواب اغلب ضعیف است. این چرخه ناسالم هرچه بیشتر مشکلات و عوارض موقعیتی که به خودی خود پیچیده است را شدت می بخشد.

افکار آسیب رساندن به خود یا نوزاد

اگرچه این نشانه احتمالا یک محصول جانبی از فعالیت غیر عادی مغز است، اما به واسطه استرس و اضطراب شدید بدتر می شود و از نظر متخصصان پزشکی شرایطی جدی در نظر گرفته می شود. متاسفانه، بسیاری از بیماران مبتلا به افسردگی پس از زایمان از این که در پی کسب راهنمایی برای مقابله با این افکار باشند، احساس خجالت و شرمندگی می کنند.

اما روانپزشکان و پزشکان بر این مساله تاکید دارند که دریافت کمک هیچ گونه شرمندگی ندارد. در حقیقت، بسیاری از مادرانی که کمک دریافت می کنند به این مساله اشاره دارند که طرح درمان می تواند به پشت سر گذاشتن این دوران دشوار کمک کند.

 

راههای درمان افسردگی بعد از زایمان

در صورتی که دچار علائم افسردگی پس از زایمان هستید با پزشک یا متخصص بهداشت و روان صحبت کنید. پزشک شما ممکن است مشاوره روان درمانی مخصوص یا مصرف داروهای ضد افسردگی را به شما توصیه کند.

اغلب هر دو نوع درمان برای افسردگی پس از زایمان توصیه می شود. در موارد کلی می توان گفت که افسردگی پس از زایمان معمولا به طور خود به خود بهبود یافته و علائم هم معمولا با کمک دارو و گفتار درمانی سریع تر از بین می روند.

تغییرات در شیوه زندگی می تواند به کاهش برخی نشانه های افسردگی پس از زایمان کمک کند.

مادرانی که در دوران بارداری ورزش هایی مانند یوگا انجام می دهند کمتر دچار افسردگی نیز می شوند. استراتژی های زیر می تواند در کاهش استرس تاثیر گذار بوده و توصیه می شود به عنوان راه های درمانی در نظر گرفته شود:

خواب کافی، فعالیت، ورزش، یوگا و زمان کافی برای تمرین آنها، قرار گرفتن در محیطی با حمایت خانواده و دوستان، مصرف مواد غذایی مناسب، قرارگیری در کنار فرزند و مراقبت از او و همچنین کمک گرفتن از گروه های پشتیبانی کننده از طرف بیمارستان ها، متخصصان بهداشت زنان و قرارگیری در محیطی برای به اشتراک گذاشتن احساسات خود با حمایت دیگر زنان که می تواند بسیار موثر باشد.

به طور کلی راه های درمان افسردگی علاوه بر دارو درمانی می تواند به صورت مشاوره درمانی باشد که تاثیر زیادی بر روند بهبودی دارد.

درمان گیاهی افسردگی بعد از زایمان

راه های بسیاری برای درمان اختلالات خلقی و اضطراب پس از زایمان وجود دارد، از جمله درمان فردی، گروه های حمایت کننده، داروها، درمان ضد افسردگی و تغذیه با شیر مادر، استراحت، طب سوزنی، تغذیه مناسب مادر، کمک در حفظ مسئولیت های خانگی، برقراری ارتباط با خانواده و دوستان و ورزش.

علاوه بر این، راه های درمانی برای کاهش خطرات و درمان افسردگی پس از زایمان می توان از گیاهان دارویی و مکمل ها برای مبارزه با این اختلالات استفاده کرد.

گیاهان

توجه داشته باشید که برای درمان گیاهی، در صورتی که در حال مصرف داروهای ضد افسردگی یا سایر داروهای تجویزی هم هستید، به منظور جلوگیری از تداخل مصرف داروهای گیاهی با این داروها، حتما با پزشک خود مشورت کنید. گیاه پنج انگشت Vitex به تحریک تولید پروژسترون کمک می کند و چرخه هورمونی را متعادل می کند.

گیاه پنج انگشت Vitex کمک می کند تا تولید پروژسترون تحریک شده و چرخه هورمونی تراز شده و استرس کاهش پیدا کند. متخصصان طب سنتی چینی درمان گیاهی را برای افسردگی پس از زایمان بسیار موثر می دانند.

مکمل ها

– مصرف اسیدهای چرب امگا ۳، در انواع مواد غذایی مانند ماهی باعث کاهش التهاب شده و در پیشگیری و درمان افسردگی موثرند. برای مصرف مکمل حتما به دوز مصرفی آن توجه کنید.

– مصرف ویتامین D یا درمان با نورخورشید. تغذیه با شیر مادر.

– مصرف کلسیم و منیزیم

– مصرف اسید فولیک از طریق مواد غذایی یا ویتامین

– جوشانده گیاهانی مانند مریم گلی و مرکبات باعث افزایش روحیه می شود، بنابراین استفاده از این اسانس ها در روغن ها با ماساژ و حمام بسیار تاثیرگذار است.

شما همچنین می توانید چند قطره از این اسانس های گیاهی و روغن ها را روی دستمال کاغذی چکانده و درون بالش خود قرار دهید.

افسردگی پدران پس از زایمان همسرشان

با تولد نوزاد مشکلاتی نیز در زندگی به وجود می آید که می تواند زمینه ساز بروز افسردگی در پدران باشد. رابطه تناتنگ مادر و نوزاد، سابقه افسردگی، افسردگی همسر، بیکاری و اختلالاتی در کار پدران علتهایی هستند که سبب بروز افسردگی در پدران می شود.

علائم پیدایش افسردگی در پدران درست مانند دیگر بیماران افسرده می باشد. خشم و اضطراب و نا امیدی و در نهایت مشکل داشتن با نوزاد جدید از حالتهای شروع افسردگی در مردان است. افرادی که از این علائم رنج می برند می بایست با مراجعه به پزشک و به کار بستن راهکارها از شدت یافتن این بیماری جلوگیری به عمل بیاورند.

 

تفاوت افسردگی در زنان و مردان

پدران در افسردگی پس از زایمان دچار حالاتی مانند اضطراب می شوند.

آنها بیشتر از آنکه افسرده باشند نگران و مضطرب هستند.

نوعی احساس گناه پدران را رنج می دهد یا نوعی ترس از قادر بودن در حمایت از شریک زندگیشان.

پدران کمتر از مادران در بیان احساس خود صحبت کردن را انتخاب می کنند.

اما زنانی که دچار افسردگی پس از زایمان هستند با زیاد ماندن درخانه حالات افسردگی خود را تشدید می کنند.

همان میزان یک لبخند از نوزاد تازه متولد شده می تواند حال هم پدر و هم مادر را بسیار بهتر کند.

تغییر حالات روحی و ایجاد موقعیت های جدید در زندگی کمی دشوار است.

پدران و مادران می توانند با مراقبت های روحی و بهداشت روانی در کنار نوزاد تازه متولد شده زندگی آرام و شادی داشته باشند

افسردگی پس از زایمان؛ علل، علائم و درمان آن

افسردگی بعد از زایمان یک بیماری جدی بوده که می‌تواند در چند ماه اول پس از زایمان رخ دهد. افسردگی بعد از زایمان می‌تواند باعث شود که شما احساس غمگین بودن، نا امیدی و پوچی کنید. همچنین ممکن است در مراقبت و برقراری ارتباط عاطفی با نوزادتان با مشکل مواجه شوید.

برترین ها: افسردگی بعد از زایمان یک بیماری جدی بوده که می تواند در چند ماه اول پس از زایمان رخ دهد. همچنین ممکن است این اختلال بعد از سقط جنین و یا مرده زایی نیز بروز کند.

افسردگی بعد از زایمان می تواند باعث شود که شما احساس غمگین بودن، نا امیدی و پوچی کنید. همچنین ممکن است در مراقبت و برقراری ارتباط عاطفی با نوزادتان با مشکل مواجه شوید.

افسردگی بعد از زایمان با احساس غم و اندوه بچه دار شدن متفاوت است. احساس غم و اندوه بچه دار شدن در بسیاری از زنان در دو هفته ی اول بعد از زایمان رخ می دهد. حس غم و اندوه بچه دار شدن ممکن است باعث اختلالات خواب، بدخلقی، گریه و درگیری شدید فکری شود.

ممکن است این احساس ها را همزمان با احساس خوشحالی ناشی از بچه دار شدن داشته باشید. اما این احساس غم و اندوه بعد از بچه دار شدن معمولا بعد از دو هفته بهبود می یابد. علائم افسردگی بعد از زایمان ممکن است تا ماه ها بعد از زایمان نیز وجود داشته باشد.

در مواردی نادر، ممکن است بعد از زایمان شخص به نوع شدیدی از افسردگی بعد از زایمان که به آن جنون بعد از زایمان گفته می شود دچار شود. او ممکن است اعمالی عجیب و غریب انجام دهد، چیزهایی ببیند و یا بشنود که وجود ندارند و یک خطر برای خود و نوزاد محسوب شود. این حالت یک حالت اورژانسی بوده زیرا ممکن است به مرور بدتر شده و به خطری برای خود بیمار و یا دیگران بدل شود.

اقدام برای درمان افسردگی بعد از زایمان بسیار مهم است. هر چه سریعتر درمان افسردگی بعد از زایمان آغاز شود، افسردگی سریعتر بهبود می یابد و می توانید از بچه دار شدنتان لذت ببرید.

 

علل افسردگی بعد از زایمان

به نظر می رسد که افسردگی بعد از زایمان به علت تغییرات در سطوح هورمون ها بعد از بارداری به وجود می آید. هر زنی می تواند به افسردگی بعد از زایمان مبتلا شود و این بیماری می تواند بعد از سقط جنین و مرده زایی نیز بروز کند. در موارد زیر احتمال بیشتری برای ابتلا به افسردگی بعد از زایمان وجود دارد:

شما قبلا بیماری افسردگی و یا افسردگی پس از زایمان را تجربه کرده باشید.
شما از حمایت ضعیفی از طرف همسر، خانواده و یا دوستانتان برخوردار باشید.
نوزاد شما بیمار باشد و یا گریه های طولانی مدت ( کولیک شیرخواران) داشته باشد.
استرس بسیار زیادی در زندگی شما وجود داشته باشد.
اگر در خانواده ی شما سابقه اختلال دو قطبی وجود داشته باشد، احتمال ابتلای شما به جنون پس از زایمان بیشتر می شود.
علائم افسردگی پس از زایمان

ناتوانی یا عدم تمایل به تصمیم گیری

اضطراب یکی از نشانه های اصلی افراد مبتلا به افسردگی پس از زایمان است و اغلب از شدت بالایی برخوردار است. برای بانوانی که نخستین فرزند خود را به دنیا آورده اند، این اضطراب می تواند ناتوان کننده به نظر برسد و هر گونه تصمیم گیری را برای آنها دشوار سازد.

اما تصیم گیری برای افراد مبتلا به افسردگی پس از زایمان اغلب شامل ترس نیز می شود. بانوی مبتلا به افسردگی پس از زایمان تا پیش از این در انتخاب های خود با دشواری مواجه بوده، اما زمانی که موقع تصمیم گیری درباره چیزی مرتبط با مراقبت از نوزاد (به عنوان مثال، تغذیه) می رسد، یک احساس ترس می تواند همه چیز را تحت تاثیر قرار دهد. بیشتر مواقع احساس ترس از انجام کاری اشتباه در این بانوان شکل می گیرد.

گریه یا طغیان های احساسی

هر فردی که افسردگی را تجربه کرده باشد با یورش ناگهانی احساسات منفی آشنا است. احساسات افسرده کننده در بانوان مبتلا به افسردگی پس از زایمان از شدت بیشتری برخوردار می شوند و از این رو، آثار آنها را تشدید می کند.

افسردگی شدید به طور قابل توجهی ساختار شیمیایی مغز از جمله ترشح سروتونین - یک انتقال دهنده عصبی مسئول تثبیت خلق و خو - را تغییر می دهد. برای مادران مبتلا به افسردگی پس از زایمان این تغییر شیمیایی در مغز - همراه با استرس اجتناب ناپذیر که مادر شدن در پی دارد - می تواند به هجوم احساسات طاقت فرسا منجر شود. این شرایط می تواند به گریه های شدید، خشم، طغیان های کلامی و دیگر رفتارهای نامنظم منجر شود.

خسته، اما ناتوان در به خواب رفتن

بانویی که به تازگی مادر شده است، اغلب از خواب کافی برخوردار نیست. تغذیه و مراقبت از نوزاد در طول شب یکی از روال های رایج است. در بیشتر شرایط، هنگامی که نوزاد خواب است مادر کمبود خواب را با به خواب رفتن جبران می کند.

با این وجود، با توجه به دلایل بی شمار، مادران مبتلا به افسردگی پس از زایمان اغلب ناتوانی در به خواب رفتن را گزارش می کنند که این شرایط به نام بی خوابی شناخته می شود.

هنگامی که مادر سرانجام به خواب می رود نیز کیفیت خواب اغلب ضعیف است. این چرخه ناسالم هرچه بیشتر مشکلات و عوارض موقعیتی که به خودی خود پیچیده است را شدت می بخشد.

افکار آسیب رساندن به خود یا نوزاد

اگرچه این نشانه احتمالا یک محصول جانبی از فعالیت غیر عادی مغز است، اما به واسطه استرس و اضطراب شدید بدتر می شود و از نظر متخصصان پزشکی شرایطی جدی در نظر گرفته می شود. متاسفانه، بسیاری از بیماران مبتلا به افسردگی پس از زایمان از این که در پی کسب راهنمایی برای مقابله با این افکار باشند، احساس خجالت و شرمندگی می کنند.

اما روانپزشکان و پزشکان بر این مساله تاکید دارند که دریافت کمک هیچ گونه شرمندگی ندارد. در حقیقت، بسیاری از مادرانی که کمک دریافت می کنند به این مساله اشاره دارند که طرح درمان می تواند به پشت سر گذاشتن این دوران دشوار کمک کند.

 

راههای درمان افسردگی بعد از زایمان

در صورتی که دچار علائم افسردگی پس از زایمان هستید با پزشک یا متخصص بهداشت و روان صحبت کنید. پزشک شما ممکن است مشاوره روان درمانی مخصوص یا مصرف داروهای ضد افسردگی را به شما توصیه کند.

اغلب هر دو نوع درمان برای افسردگی پس از زایمان توصیه می شود. در موارد کلی می توان گفت که افسردگی پس از زایمان معمولا به طور خود به خود بهبود یافته و علائم هم معمولا با کمک دارو و گفتار درمانی سریع تر از بین می روند.

تغییرات در شیوه زندگی می تواند به کاهش برخی نشانه های افسردگی پس از زایمان کمک کند.

مادرانی که در دوران بارداری ورزش هایی مانند یوگا انجام می دهند کمتر دچار افسردگی نیز می شوند. استراتژی های زیر می تواند در کاهش استرس تاثیر گذار بوده و توصیه می شود به عنوان راه های درمانی در نظر گرفته شود:

خواب کافی، فعالیت، ورزش، یوگا و زمان کافی برای تمرین آنها، قرار گرفتن در محیطی با حمایت خانواده و دوستان، مصرف مواد غذایی مناسب، قرارگیری در کنار فرزند و مراقبت از او و همچنین کمک گرفتن از گروه های پشتیبانی کننده از طرف بیمارستان ها، متخصصان بهداشت زنان و قرارگیری در محیطی برای به اشتراک گذاشتن احساسات خود با حمایت دیگر زنان که می تواند بسیار موثر باشد.

به طور کلی راه های درمان افسردگی علاوه بر دارو درمانی می تواند به صورت مشاوره درمانی باشد که تاثیر زیادی بر روند بهبودی دارد.

درمان گیاهی افسردگی بعد از زایمان

راه های بسیاری برای درمان اختلالات خلقی و اضطراب پس از زایمان وجود دارد، از جمله درمان فردی، گروه های حمایت کننده، داروها، درمان ضد افسردگی و تغذیه با شیر مادر، استراحت، طب سوزنی، تغذیه مناسب مادر، کمک در حفظ مسئولیت های خانگی، برقراری ارتباط با خانواده و دوستان و ورزش.

علاوه بر این، راه های درمانی برای کاهش خطرات و درمان افسردگی پس از زایمان می توان از گیاهان دارویی و مکمل ها برای مبارزه با این اختلالات استفاده کرد.

گیاهان

توجه داشته باشید که برای درمان گیاهی، در صورتی که در حال مصرف داروهای ضد افسردگی یا سایر داروهای تجویزی هم هستید، به منظور جلوگیری از تداخل مصرف داروهای گیاهی با این داروها، حتما با پزشک خود مشورت کنید. گیاه پنج انگشت Vitex به تحریک تولید پروژسترون کمک می کند و چرخه هورمونی را متعادل می کند.

گیاه پنج انگشت Vitex کمک می کند تا تولید پروژسترون تحریک شده و چرخه هورمونی تراز شده و استرس کاهش پیدا کند. متخصصان طب سنتی چینی درمان گیاهی را برای افسردگی پس از زایمان بسیار موثر می دانند.

مکمل ها

– مصرف اسیدهای چرب امگا ۳، در انواع مواد غذایی مانند ماهی باعث کاهش التهاب شده و در پیشگیری و درمان افسردگی موثرند. برای مصرف مکمل حتما به دوز مصرفی آن توجه کنید.

– مصرف ویتامین D یا درمان با نورخورشید. تغذیه با شیر مادر.

– مصرف کلسیم و منیزیم

– مصرف اسید فولیک از طریق مواد غذایی یا ویتامین

– جوشانده گیاهانی مانند مریم گلی و مرکبات باعث افزایش روحیه می شود، بنابراین استفاده از این اسانس ها در روغن ها با ماساژ و حمام بسیار تاثیرگذار است.

شما همچنین می توانید چند قطره از این اسانس های گیاهی و روغن ها را روی دستمال کاغذی چکانده و درون بالش خود قرار دهید.

افسردگی پدران پس از زایمان همسرشان

با تولد نوزاد مشکلاتی نیز در زندگی به وجود می آید که می تواند زمینه ساز بروز افسردگی در پدران باشد. رابطه تناتنگ مادر و نوزاد، سابقه افسردگی، افسردگی همسر، بیکاری و اختلالاتی در کار پدران علتهایی هستند که سبب بروز افسردگی در پدران می شود.

علائم پیدایش افسردگی در پدران درست مانند دیگر بیماران افسرده می باشد. خشم و اضطراب و نا امیدی و در نهایت مشکل داشتن با نوزاد جدید از حالتهای شروع افسردگی در مردان است. افرادی که از این علائم رنج می برند می بایست با مراجعه به پزشک و به کار بستن راهکارها از شدت یافتن این بیماری جلوگیری به عمل بیاورند.

 

تفاوت افسردگی در زنان و مردان

پدران در افسردگی پس از زایمان دچار حالاتی مانند اضطراب می شوند.

آنها بیشتر از آنکه افسرده باشند نگران و مضطرب هستند.

نوعی احساس گناه پدران را رنج می دهد یا نوعی ترس از قادر بودن در حمایت از شریک زندگیشان.

پدران کمتر از مادران در بیان احساس خود صحبت کردن را انتخاب می کنند.

اما زنانی که دچار افسردگی پس از زایمان هستند با زیاد ماندن درخانه حالات افسردگی خود را تشدید می کنند.

همان میزان یک لبخند از نوزاد تازه متولد شده می تواند حال هم پدر و هم مادر را بسیار بهتر کند.

تغییر حالات روحی و ایجاد موقعیت های جدید در زندگی کمی دشوار است.

پدران و مادران می توانند با مراقبت های روحی و بهداشت روانی در کنار نوزاد تازه متولد شده زندگی آرام و شادی داشته باشند

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:29:00 ق.ظ ]




برای نگهداری از کودکتون از دیگران کمک بگیرید

مادران شاداب نمیترسند از خانواده و دوستان کمک بگیرند. و ازشون با گفتن کلمه ی ” لطفا” درخواست کنن تا کودکشون رو برای مدت کوتاهی نگه دارن تا به همراه همسرشون به تفریح برن. رفتن به سینما یا رستوران برای صرف شام برای سه یا چهار ساعت زمان زیادی نیست اما میتونه شما رو برای یک هفته شارژ کنه و در طول هفته مادر شادابی باشید.

پیاده روی روزانه یادتون نره

شاید خونتون کوچیکه، شاید شرایط زندگیتون خوب نیست و نمیتونید اونطور که دلتون میخواد از زندگی لذت ببرید و انرژی کسب کنید، اما یادتون نره شما یه منبع انرژی به نام خورشید و هوای تازه دارید. رفتن به یه پارک کوچیک و نشستن زیر نور خورشید میتونه حالتون رو خوب کنه. اگه به پارک میرید افراد شاداب رو شناسایی کنید و باهاشون حتی برای مدت کوتاهی هم صحبت بشید، این کارا میتونه شما رو شاداب نگه داره.

بازیهای سرگرم کننده با کودکان

برای لذت بردن از زندگی حتما لازم نیست مقدار زیادی پول و زمان هزینه کنید بهتون خوش بگذره، کافیه که در هفته دو روز موقع غروب آفتاب کنار کودکتون بشینید و باهاش قلعه شنی درست کنید و یا خاک بازی کنید و یا گل بکارید و به باغچه برسید.

چطور بعد از بارداری به هیکل قبلی برگردیم؟

اکثر افراد در دوران بارداری دچار اضافه وزن میشن و بعد از زایمان تمایل دارن اون وزن رو کم کنن. در این مطلب نکاتی رو برای کم کردن وزن بعد از بارداری بیان میکنیم….

با گذر زمان خطوط و چروک هایی روی صورت پیدا میشن. بهتره که به اندازه نه بیش از حد به پوست و موهاتون رسیدگی کنید زیبا باشید و لبخند بزنید با اینکار علاوه بر اینکه بچه ها به داشتن مادری شاد و با نشاط افتخار میکنن، همسرتون هم دوست داره کنار شما باشه و از نشاط شما و خانواده لذت میبره.

برنامه ای برای خواب کافی داشته باشید

شاید کم خوابی در سنین جوانی یک حُسن به نظر بیاد اما اگه شادی و نشاط شما نسبت به قبل کمتر شده و کسل هستید، سعی کنید یه روال خاص داشته باشید تا تعادل روحی پیدا کنید و کم کم نشاط به زندگیتون اضافه بشه. مسئله ای که وجود داره و باید اصل قراربگیره طراوت خانواده است.

با ورزش میتونید یک مادر شاد و پرانرژی باشید

وقتی مادری شاد و پرانرژی رو میبینید شاید به ذهنتون خطور کنه که حتما زندگی خوبی داره و یا اگه مشکلات داره تحت درمان روانپزشکه و داروهای نشاط آور مصرف میکنه، اما خیلیها اینطور نیستن. خیلی از مادران برای مقابله با مشکلات، نیازی به دارو ندارن و از ورزش که مادر سلامتیست بهره میبرن. شما هم میتونید در منزل به همراه کودکتون ورزش کنید و علاوه بر سلامتی نشاط رو هم به کودکتون هدیه بدید.

با همسایه ها دوست باشید یا یک دوست صمیمی داشته باشید

دوست شدن و محبت کردن به اطرافیان باعث خوب شدن حال شما میشه. دعوت یک همسایه برای صرف عصرانه به خونتون میتونه یکی از چیزایی باشه که حالتونو خوب میکنه و بهتون شادابی میده. معمولا مادران بسیار شاد یک هم صحبت و دوست صمیمی دارن که گاهی با او درد و دل کنن و یا در بحران های زندگی یا شخصی همراه و کمکشون باشن.

چشم و هم چشمی ممنوع

مادران شاد هیچ وقت در مسائل مادی مقایسه و رقابت نمیکنن، نه ماشین نه خونه نه بچه ها و به هیچ چیز جدید و عجیب حسادت نمیکنن. تنها چیزی که براشون مهمه شادی و صمیمیت و نشاط خانوادست که بهترین ثروته.

کارهای غیر معمول بکنید

مادران شاد گاهی برای خودشون هدیه یا گل میخرن و گاهی همسرشون رو به شام دعوت میکنن و یا شرایط رو برای سورپرایز کردن همسر فراهم میکنن تا تفریح دو نفره ای داشته باشن.

این نیز بگذرد

برای شاد بودن داشتن دل خالی از کینه و اندوه لازمه. برای آرامش خودتون باید ببخشید و بدیها رو فراموش کنید. گاهی مشکلات و سختیها شما رو نارحت میکنه در این هنگام به چند سال آینده زمانی که این مشکلات به طور کامل رفع شده فکر کنید و با این نگاه که این مسئله هم میگذره به خودتون دلداری بدید و خوبیهای زندگی رو به یاد بیارید

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:28:00 ق.ظ ]




 

اهمیت نقش خانواده در سلامت روان فرزندان

 

 

خانواده نقش مهمی در ترویج استفاده از مهارتهای سالم زندگی را دارند. والدینی که فاقد مهارتهای مفید زندگی هستند با عدم تامین الگوی مناسب برای فرزندان مشکلاتی را برای آنها در آینده فراهم می کنند.

نقش خانواده در بهداشت روانی

روان پزشکان فردی را از نظر روانی سالم می دانند که تعادلی میان رفتارها و کنترل او در مواجهه با مشکلات اجتماعی وجود داشته باشد. از این دیدگاه انسان و رفتارهای او در مجموع یک دستگاه در نظر گرفته می شود که براساس کیفیات تأثیر و تأثر متقابل عمل می کند. با این نگاه ملاحظه می شود که چگونه عوامل متنوع زیستی انسان بر عوامل روانی ـ اجتماعی او اثر گذاشته و یا برعکس از آن اثر می پذیرد؛ اغلب افراد دچار مشکلات مختلف شخصیتی و روانی که فاقد بهداشت و سلامت روانی هستند از خانواده های ناسالم برخاسته اند. از اینرو در تامین بهداشت روانی افراد خانواده جایگاهی مهمی دارد و ضروری است راهکارهای مناسب در تامین بهداشت روانی خانواده شناسایی و به مرحله اجرا گذارده شود.

 

پرسش این است که الگوها و رفتار والدین در یک خانواده سالم چگونه باید باشد؟ شاید لازم باشد برای پاسخ به این موضوع به انواع نظام خانوادگی پرداخته شود:

نظام باز و بسته خانوادگی

نظام خانوادگی را از جهتی دیگر می توان به نظام «باز و بسته» تقسیم کرد.

 

 

نظام باز خانوادگی

الف- سطح ارزش اعضای خانواده بالاست و هر یک از اعضا ارزش دیگری را درک می کند و به او احترام می گذارد.

ب- ارتباط اعضای خانواده با یکدیگر صادقانه، روشن و مستقیم است. از بیان مطالب ترسی ندارند و مقاصد خود را به وضوح بیان می کنند.

ج- قواعدی که حاکم بر خانواده است انسانی، قابل انعطاف و تغییرناپذیر است. هر یک از اعضای خانواده می تواند آزادانه نیازها و خواست خود را بیان کند و پذیرای انتقاد سایرین باشد.

نظام بازخانوادگی محلی مناسب برای رشد اعضا و تبادل نظر و بالندگی است. در این خانواده هر فردی به تناسب توان و استعداد خود رشد می یابد و پیشرفت می کند.

نظام بسته خانوادگی

الف- ارزش اعضای خانواده پایین است. هرکدام از اعضا، دیگری را تحقیر می کند و به او احترام نمی گذارد.

ب- ارتباط اعضای خانواده با یکدیگر غیرصادقانه و مبهم است. معمولا اعضای خانواده یکدیگر را سرزنش کرده و مطالب را به صورتی پوشیده و به اصطلاح مبهم بیان می کنند.

ج- قواعد حاکم بر خانواده غیرانسانی، خشک و تغییرناپذیراست. هرکس در این خانواده به فکر خویش است و توجهی به نیازها و خواسته های سایر اعضا ندارد.

در نظام بسته، آشفتگی مشهود است. گرچه خانواده ها مشکلات خود را در قالب مشکل یکی از اعضا و غالبا کودکان و نوجوانان بیان می دارند، ولی باید مشکل را در ساخت خانواده و نظام آن و در شبکه ارتباطات خانوادگی جست وجو کرد.

در خانواده هایی که مشکل دارند و خانواده درست سازمان نیافته، هر یک از اعضا نقش خود را درست ایفا نمی کند، دارای شبکه ارتباطی مناسبی نیست و پیام ها به صورت صادقانه و روشن ردوبدل نمی شود.

لازم به ذکر است که شبکه ارتباطات فقط شامل پیام کلامی نمی شود، بلکه کلمات، وضع بدن، اشارات و علایم و حتی نحوه لباس پوشیدن و آراستگی ظاهر را نیز دربرمی گیرد.

بررسی ویژگی های خانواده سالم

در نظام های سالم خانوادگی، نقش ها هم سالم هستند و فرزندان از رفتار پدر و مادر الگو می گیرند. پدر و مادر نقش آموزگاران را بازی می کنند، برای فرزندان خود وقت می گذارند، به آنها توجه می کنند و آنها را جهت می دهند.

 


در نظام های سالم خانوادگی نقش ها انعطاف پذیرند و دست به دست می شوند. حرکت آرام و آهسته است، تبادل افکار با یکدیگر دارند، روابط آنها با هم ملایم است. مادر ممکن است در یک زمان براساس اقتضا در نقش بلاگردان ظاهر شده و سپس، این وظیفه به پدر و چندی بعد به فرزندان واگذار می شود.

خانواده سالم و موفق، مجموعه ای است که در آن، همه اعضا موفق هستند و همه مناسبات میان افراد آن روال طبیعی و موفقی دارد. اعضای این خانواده می توانند از قدرت های انسانی خود استفاده کنند. آنها از این قدرت ها برای مشارکت و تعاون و ارضای نیازهای فردی و جمعی خود استفاده می کنند. خانواده سالم، خاک سالمی است که در آن افراد رشد سالم دارند و انسان ها بالغ می شوند. البته رسیدن به این مهم مشمول نکات زیر است:

الف- خانواده، واحدی برای رشد و بقاست.

ب- خانواده مکانی است که نیازهای احساسی و عاطفی همه اعضای خود را تأمین می کند، ازجمله این متغیرها می توان به تعادل میان استقلال و وابستگی اشاره کرد.

ج- خانواده سالم رشد و اعتلای همه اعضای خود، ازجمله پدر و مادر را در نظر می گیرد.

د- خانواده مکانی است که در آن عزت نفس ایجاد می شود.

ه- خانواده، واحد مهمی در اجتماع است و برای جامعه ای که قصد دوام دارد، حایز اهمیت است.

و- خانواده، خاکی حاصلخیز برای پرورش انسان های بالغ است.

انسان بالغ کسی است که تفاوت میان خود و دیگران را درک می کند و از هویت برخوردار است. شخصی با این خصوصیات می تواند بی آن که به خانواده خود متصل باشد با آنها روابط معنی دار ایجاد کند.

مقررات در خانواده های موفق روشن است. زن و شوهر از تفاوت های رفتاری، ارتباطی و نگرش خانواده های خود آگاهند و آنها را بدون تعصب و بی آن که به درست بودن یا نبودن آن کاری داشته باشند، می پذیرند و متفاوت بودن آنها را تصدیق می کنند. زن و شوهر هرکدام در جهت یافتن راه حل های مسالمت آمیز قدم برمی دارند. البته این هرگز به معنای آن نیست که تضاد و اختلافی میان آنها بروز نمی کند.

ظرفیت قبول تفاوت و مواجهه منطقی با تضاد ها و اختلاف ها نشانه صمیمت و خانواده سالم است، اختلاف سالم چنانچه مورد استفاده درست قرار گیرد، مفید و سازنده است. در یک ازدواج موفق، زن و شوهر متعهدند که بر سر تفاوت های خود به توافق برسند. در تضاد و اختلاف باقی نمی مانند و به این هم تن نمی دهند که با هم بحث و مخالفت نکنند. به جای آن برای مصالحه و صمیمت تلاش می کنند. با هم گفت وگو کردن بخشی از تماس و مصالحه است. زوج های موفق هم با هم درگیر می شوند؛ اما با اختلافات خود برخورد منصفانه می کنند.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:26:00 ق.ظ ]




 

راه و روش های کنترل خشم و عصبانیت

راههای کنترل خشم به سبک مانترا روشی کاملا ساده است اما تاثیری فوق العاده خواهد داشت چرا که این روش ها در سراسر دنیا مورد استفاده قرار می گیرد و مورد تایید قرار گرفته اند. عصبانیت یکی از واکنش های عاطفی اساسی ما است و گاهی اوقات یک نشانه هشدار خوبی است که همه چیز در زندگی ما خوب نیست. در برخی موارد خشم “حق” شماست که احساسش کنید. خشم حس ما را از عدالت و مسئولیت اجتماعی کنترل می کند. این کار به ما کمک می کند تا به یکدیگر انگیزه دهیم تا مسئولیت پذیری، رفتاری انسانی تر و اخلاقی تر داشته باشیم. طبق یافته های یک پروژه تحقیقاتی در دانشگاه ایالتی آمریکا نشان می دهد که خشم می تواند به اندازه انگیزه دادن مردم به داوطلب به عنوان همدردی موثر باشد.چند مرحله و قدمی که در این بخش از نمناک وجود دارد می تواند به شما کمک کند تا در مورد پاسخ های خود به تفکر بیشتری بپردازید.تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شیوه عصبانی واکنش نشان دهید و اینکه آیا آن واکنش به بهترین شکل به شما خدمت خواهد کرد پس برای کنترل خشم با ما همراه شوید.

 

 راه های سریع کنترل خشم کدامند؟ 

راههای موثر کنترل خشم و عصبانیت به ترفندهای مانترا

علت را شناسایی کنید:

چه چیزی دکمه عصبانیت شما را فشار می دهد؟ به عنوان مثال، وقتی خسته هستید، ناراحت هستید، شب خوب نخوابیده اید، یا کسی که با شما رفتار گستاخانه ای کند؟عوامل خارجی (دوست بی ادب) و عوامل داخلی (خود خسته شما) وجود دارند که وارد بازی می شوند.شما باید از این محرک ها آگاه باشید تا بفهمید چه شرایطی شما را به یک کشور عصبانی می فرستند.این مرحله اول مستلزم این است که تا حدی از آنچه در حال رخ دادن است آگاه باشید و تشخیص دهید که چه چیزی شما را خاموش می کند.

یک مانترا پیدا کنید که برایتان کارساز باشد.

وقتی انگیزه خود را تشخیص دادید، می توانید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شکل منفی واکنش نشان دهید یا خیر ؛ اگر این کار را نکنید، باید یک جایگزین برای عصبانیتتان داشته باشید. توسعه مانترا آرام شخصی تان به جایگزین کردن عصبانیت و منفی ها با چیزهای دیگر کمک خواهد کرد. ذهن شما روی چیزی مثبت تر متمرکز می شود و زمانی که آرام و راحت هستید، مانترا خود را تمرین کنید تا هر زمان که نیاز دارید، توجه خود را به آن معطوف کنید.

 

کنترل عصبانیت ناگهانی با راهکارهای فوق العاده

 کنترل سریع خشم و عصبانیت با روش مانترا

تجربیات خود را تغییر دهید.

همه فیلترهای دنیا متفاوت هستند. این فیلترها باید به شما بگویند که کدام چارچوب ها، یا تفسیرهایی را باید برای هر رویداد داشته باشید.شما ممکن است دوست داشته باشید فریم های اطرافتان را فراموش کنید و بخواهید متفاوت باشید.یادگیری نحوه تغییر “فریم” می تواند به تغییر شکل یک تجربه کمک کند. شما می توانید یاد بگیرید که اهمیت چیزهایی را که در آنها استرس دارید، عصبانی می شوید یا ناراحت می شوید را با دیدی متفاوت در یک فریم جدید، به حداقل برسانید.

 

چگونه خشم خود را کنترل کنیم؟

مقابله با خشم

مراقب صحبت های منفی خود باشید:

این تفکر منفی است که منجر به طغیان های خشم بسیاری می شود. اغلب اوقات وقتی چیزی اتفاق می افتد که شما را ناراحت کند، ممکن است بعد از مدتی که به آن فکر می کنید دیگر مسئله بدی برایتان نباشد. بیایید یک مثال ساده را انتخاب کنیم؛ شما به خرید خواربار می روید و در محوطه پارکینگ یک فروشنده دیگر ، ناگهانان فضایی را که انتخاب کرده بودید، واردش می شود.

چه بی ادب! شما می خواهید چیزی به راننده بگویید، اما چون آن ها کمی ترسناک به نظر می رسند، در تمام مدت زمانی که از این “بی عدالتی” عصبانی می شوید، به کارهای خود ادامه می دهید.

حالا حواس خود را از تمام چیزهایی که می خواهید به آن فرد بگویید ، پرت می کنید، و فراموش کرده اید که بستنی مورد علاقه دخترتان را بخرید! وقتی او را می بینید و این را به او می گویید، به گریه می افتد و به شما می گوید که چه قدر پدر و مادری بدی هستید!شما این حادثه و فردی را که جای پارک شما را گرفت و این مشکلات را درست کرد را سرزنش می کنید سپس یک عضو خانواده می آید و کار دیگری انجام می دهد که شما را ناراحت می کند و اینجاست! خشم منفجر می شود.

اگر صحبت خود را در محوطه پارکینگ تغییر دهید، این چرخه می تواند متوقف شود “مردم گاهی بی ادبی می کنند، و فرد جای پارک مرا ندید و یا وانمود کرد که ندیده است. مجبور نیستم به او اجازه دهم روز مرا خراب کند ؛ من می توانم یک انتخاب دیگر داشته باشم. بله،این آزار دهنده است، اما ارزش ندارد مسائل مهم زندگی مرا خراب کند.”

 

 

 راههای ساده کنترل خشم

اجازه دهید دیروز بگذرد:

دیروز واقعا گذشته است ؛ کاری که دیروز اتفاق افتاده لازم نیست روی امروزتان تاثیر بگذارد.اگر شما به درد، تنفر و یا عصبانیت خود فکر کنید، با گذشت هر روز بیشتر احساس تلخ و بدی خواهید کرد. کاری انجام شده ، انجام شده، رها کردنش نه تنها از لحاظ فیزیکی می تواند احساس خوبی داشته باشد، بلکه اگر انجام ندهید شما تنها خود را آزار می دهید. هر چه طولانی تر خشم خود را در درون جای دهید، بیشتر به شما نفوذ خواهد کرد. از خود بپرسید آیا این چیزی است که شما واقعا برای خود و افراد مهم زندگیتان اهمیت می دهید می دانید که ارزشش را ندارد، پس زندگی خود را با زندگی در گذشته هدر ندهید!

 

 چند راهکار عالی برای کنترل خشم

روش کنترل خشم و عصبانیت

تمرین تنفس عمیق :

به جای اینکه به عصبانیت خود اجازه دهید تا خارج از کنترل شما قرار گیرد، هر بار که احساس عصبانیت می کنید، برای آرام کردن بدن و ذهنتان، به تمرین تکنیک های تنفس ساده عادت کنید.

این کاری است که باید در هنگام عصبانیت انجام دهید:

-آهسته نفس بکشید، اما نفس های عمیق بکشید تا واکنش استرسی که معمولا همراه با عصبانیت همراه است را خنثی کنید.

-یک کلمه یا عبارت آرامش بخش را تکرار کنید، که می تواند این موارد باشد ” آرام باش"، “بیخیال” یا “من کنترل خشم خود را در دست دارم".

-بر روی عضلات خود فشار دهید و سپس آن ها را رها کنید.

 

 روش فوق العاده کنترل خشم

راههای کنترل خشم و عصبانیت

از 1 تا 100 یا 100 تا 1 بشمارید:

شمارش معکوس می تواند مانع از اوج گرفتن شما شود این کار ذهن شما را از علت عصبانیت دور می کند و باعث می شود که شما در مورد چیز دیگری فکر کنید.عمل شمردن همچنین زمان عصبانیت را به تاخیر می اندازد که اغلب احساسات را کنترل می کند.شما حتی می توانید این کار را با نفس کشیدن آرام و عمیق انجام دهید که موثرتر می شود.

روی زمان حال تمرکز کنید:

هر وقت عصبانی میشوید، به گذشته نگاه نکنید ؛ با انجام این کار، ممکن است شکایات گذشته را به الان خود بیاورید در عوض توجه خود را بر آنچه در حال حاضر می توانید انجام دهید تمرکز کنید تا این مساله را حل کنید.

 

 خشم و راههای مقابله با آن

کنترل خشم مانترا

ماهیچه های سخت را آرام کنید:

نکته دیگر که می تواند به شما کمک کند به سرعت آرام شوید، ماساژ آرام مناطق تنشی است که معمولا شانه ها، گردن و پوست سر هستند.برای شانه ها، به سادگی آن ها را بچرخانید تا آرام شوند.برای رهایی از تنشی که در ناحیه گردن و سر شما ایجاد می شود، یک ماساژ ساده را انجام دهید تا گردش خون را بهبود ببخشید و در نتیجه ذهن خود را آرام کنید.

گوش دادن به موسیقی:

گوش دادن به موسیقی می تواند اعصاب خرد شده را تسکین دهد و شما را آرام کند.این کار با کمک به شما برای غربال کردن احساسات خشم و ناامیدی به شیوه ای سازنده کار می کند.

 

با این راههای ساده خشم خود را کنترل کنید

تغییر وضعیت:

دور کردن خود از منبع عصبانیت، چه مکان و چه شخص، یک مهارت مدیریت عصبانیت است که می توانید از آن برای آرام کردن خود استفاده کنید.برای انجام این کار، شما می توانید چشمان خود را ببندید و خود را به یک مکان آرام منتقل کنید و یا به سادگی حرکت کنید تا خشم شما بسوزد

 

راههای کنترل سریع خشم و عصبانیت به روش مانترا

 

 

روش کنترل خشم مانترا یکی از روشهای ساده و فوق العاده موثر برای کنترل خشم و عصبانیت های ناگهانی است که در سرتاسر دنیا از آن استفاده میشود.

راه و روش های کنترل خشم و عصبانیت به روش مانترا

راههای کنترل خشم به سبک مانترا روشی کاملا ساده است اما تاثیری فوق العاده خواهد داشت چرا که این روش ها در سراسر دنیا مورد استفاده قرار می گیرد و مورد تایید قرار گرفته اند. عصبانیت یکی از واکنش های عاطفی اساسی ما است و گاهی اوقات یک نشانه هشدار خوبی است که همه چیز در زندگی ما خوب نیست. در برخی موارد خشم “حق” شماست که احساسش کنید. خشم حس ما را از عدالت و مسئولیت اجتماعی کنترل می کند. این کار به ما کمک می کند تا به یکدیگر انگیزه دهیم تا مسئولیت پذیری، رفتاری انسانی تر و اخلاقی تر داشته باشیم. طبق یافته های یک پروژه تحقیقاتی در دانشگاه ایالتی آمریکا نشان می دهد که خشم می تواند به اندازه انگیزه دادن مردم به داوطلب به عنوان همدردی موثر باشد.چند مرحله و قدمی که در این بخش از نمناک وجود دارد می تواند به شما کمک کند تا در مورد پاسخ های خود به تفکر بیشتری بپردازید.تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شیوه عصبانی واکنش نشان دهید و اینکه آیا آن واکنش به بهترین شکل به شما خدمت خواهد کرد پس برای کنترل خشم با ما همراه شوید.

 

 راه های سریع کنترل خشم کدامند؟ 

راههای موثر کنترل خشم و عصبانیت به ترفندهای مانترا

علت را شناسایی کنید:

چه چیزی دکمه عصبانیت شما را فشار می دهد؟ به عنوان مثال، وقتی خسته هستید، ناراحت هستید، شب خوب نخوابیده اید، یا کسی که با شما رفتار گستاخانه ای کند؟عوامل خارجی (دوست بی ادب) و عوامل داخلی (خود خسته شما) وجود دارند که وارد بازی می شوند.شما باید از این محرک ها آگاه باشید تا بفهمید چه شرایطی شما را به یک کشور عصبانی می فرستند.این مرحله اول مستلزم این است که تا حدی از آنچه در حال رخ دادن است آگاه باشید و تشخیص دهید که چه چیزی شما را خاموش می کند.

یک مانترا پیدا کنید که برایتان کارساز باشد.

وقتی انگیزه خود را تشخیص دادید، می توانید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شکل منفی واکنش نشان دهید یا خیر ؛ اگر این کار را نکنید، باید یک جایگزین برای عصبانیتتان داشته باشید. توسعه مانترا آرام شخصی تان به جایگزین کردن عصبانیت و منفی ها با چیزهای دیگر کمک خواهد کرد. ذهن شما روی چیزی مثبت تر متمرکز می شود و زمانی که آرام و راحت هستید، مانترا خود را تمرین کنید تا هر زمان که نیاز دارید، توجه خود را به آن معطوف کنید.

 

کنترل عصبانیت ناگهانی با راهکارهای فوق العاده

 کنترل سریع خشم و عصبانیت با روش مانترا

تجربیات خود را تغییر دهید.

همه فیلترهای دنیا متفاوت هستند. این فیلترها باید به شما بگویند که کدام چارچوب ها، یا تفسیرهایی را باید برای هر رویداد داشته باشید.شما ممکن است دوست داشته باشید فریم های اطرافتان را فراموش کنید و بخواهید متفاوت باشید.یادگیری نحوه تغییر “فریم” می تواند به تغییر شکل یک تجربه کمک کند. شما می توانید یاد بگیرید که اهمیت چیزهایی را که در آنها استرس دارید، عصبانی می شوید یا ناراحت می شوید را با دیدی متفاوت در یک فریم جدید، به حداقل برسانید.

 

چگونه خشم خود را کنترل کنیم؟

مقابله با خشم

مراقب صحبت های منفی خود باشید:

این تفکر منفی است که منجر به طغیان های خشم بسیاری می شود. اغلب اوقات وقتی چیزی اتفاق می افتد که شما را ناراحت کند، ممکن است بعد از مدتی که به آن فکر می کنید دیگر مسئله بدی برایتان نباشد. بیایید یک مثال ساده را انتخاب کنیم؛ شما به خرید خواربار می روید و در محوطه پارکینگ یک فروشنده دیگر ، ناگهانان فضایی را که انتخاب کرده بودید، واردش می شود.

چه بی ادب! شما می خواهید چیزی به راننده بگویید، اما چون آن ها کمی ترسناک به نظر می رسند، در تمام مدت زمانی که از این “بی عدالتی” عصبانی می شوید، به کارهای خود ادامه می دهید.

حالا حواس خود را از تمام چیزهایی که می خواهید به آن فرد بگویید ، پرت می کنید، و فراموش کرده اید که بستنی مورد علاقه دخترتان را بخرید! وقتی او را می بینید و این را به او می گویید، به گریه می افتد و به شما می گوید که چه قدر پدر و مادری بدی هستید!شما این حادثه و فردی را که جای پارک شما را گرفت و این مشکلات را درست کرد را سرزنش می کنید سپس یک عضو خانواده می آید و کار دیگری انجام می دهد که شما را ناراحت می کند و اینجاست! خشم منفجر می شود.

اگر صحبت خود را در محوطه پارکینگ تغییر دهید، این چرخه می تواند متوقف شود “مردم گاهی بی ادبی می کنند، و فرد جای پارک مرا ندید و یا وانمود کرد که ندیده است. مجبور نیستم به او اجازه دهم روز مرا خراب کند ؛ من می توانم یک انتخاب دیگر داشته باشم. بله،این آزار دهنده است، اما ارزش ندارد مسائل مهم زندگی مرا خراب کند.”

 

 

 راههای ساده کنترل خشم

اجازه دهید دیروز بگذرد:

دیروز واقعا گذشته است ؛ کاری که دیروز اتفاق افتاده لازم نیست روی امروزتان تاثیر بگذارد.اگر شما به درد، تنفر و یا عصبانیت خود فکر کنید، با گذشت هر روز بیشتر احساس تلخ و بدی خواهید کرد. کاری انجام شده ، انجام شده، رها کردنش نه تنها از لحاظ فیزیکی می تواند احساس خوبی داشته باشد، بلکه اگر انجام ندهید شما تنها خود را آزار می دهید. هر چه طولانی تر خشم خود را در درون جای دهید، بیشتر به شما نفوذ خواهد کرد. از خود بپرسید آیا این چیزی است که شما واقعا برای خود و افراد مهم زندگیتان اهمیت می دهید می دانید که ارزشش را ندارد، پس زندگی خود را با زندگی در گذشته هدر ندهید!

 

 چند راهکار عالی برای کنترل خشم

روش کنترل خشم و عصبانیت

تمرین تنفس عمیق :

به جای اینکه به عصبانیت خود اجازه دهید تا خارج از کنترل شما قرار گیرد، هر بار که احساس عصبانیت می کنید، برای آرام کردن بدن و ذهنتان، به تمرین تکنیک های تنفس ساده عادت کنید.

این کاری است که باید در هنگام عصبانیت انجام دهید:

-آهسته نفس بکشید، اما نفس های عمیق بکشید تا واکنش استرسی که معمولا همراه با عصبانیت همراه است را خنثی کنید.

-یک کلمه یا عبارت آرامش بخش را تکرار کنید، که می تواند این موارد باشد ” آرام باش"، “بیخیال” یا “من کنترل خشم خود را در دست دارم".

-بر روی عضلات خود فشار دهید و سپس آن ها را رها کنید.

 

 روش فوق العاده کنترل خشم

راههای کنترل خشم و عصبانیت

از 1 تا 100 یا 100 تا 1 بشمارید:

شمارش معکوس می تواند مانع از اوج گرفتن شما شود این کار ذهن شما را از علت عصبانیت دور می کند و باعث می شود که شما در مورد چیز دیگری فکر کنید.عمل شمردن همچنین زمان عصبانیت را به تاخیر می اندازد که اغلب احساسات را کنترل می کند.شما حتی می توانید این کار را با نفس کشیدن آرام و عمیق انجام دهید که موثرتر می شود.

روی زمان حال تمرکز کنید:

هر وقت عصبانی میشوید، به گذشته نگاه نکنید ؛ با انجام این کار، ممکن است شکایات گذشته را به الان خود بیاورید در عوض توجه خود را بر آنچه در حال حاضر می توانید انجام دهید تمرکز کنید تا این مساله را حل کنید.

 

 خشم و راههای مقابله با آن

کنترل خشم مانترا

ماهیچه های سخت را آرام کنید:

نکته دیگر که می تواند به شما کمک کند به سرعت آرام شوید، ماساژ آرام مناطق تنشی است که معمولا شانه ها، گردن و پوست سر هستند.برای شانه ها، به سادگی آن ها را بچرخانید تا آرام شوند.برای رهایی از تنشی که در ناحیه گردن و سر شما ایجاد می شود، یک ماساژ ساده را انجام دهید تا گردش خون را بهبود ببخشید و در نتیجه ذهن خود را آرام کنید.

گوش دادن به موسیقی:

گوش دادن به موسیقی می تواند اعصاب خرد شده را تسکین دهد و شما را آرام کند.این کار با کمک به شما برای غربال کردن احساسات خشم و ناامیدی به شیوه ای سازنده کار می کند.

 

با این راههای ساده خشم خود را کنترل کنید

تغییر وضعیت:

دور کردن خود از منبع عصبانیت، چه مکان و چه شخص، یک مهارت مدیریت عصبانیت است که می توانید از آن برای آرام کردن خود استفاده کنید.برای انجام این کار، شما می توانید چشمان خود را ببندید و خود را به یک مکان آرام منتقل کنید و یا به سادگی حرکت کنید تا خشم شما بسوزد

 

راههای کنترل سریع خشم و عصبانیت به روش مانترا

 

 

روش کنترل خشم مانترا یکی از روشهای ساده و فوق العاده موثر برای کنترل خشم و عصبانیت های ناگهانی است که در سرتاسر دنیا از آن استفاده میشود.

راه و روش های کنترل خشم و عصبانیت به روش مانترا

راههای کنترل خشم به سبک مانترا روشی کاملا ساده است اما تاثیری فوق العاده خواهد داشت چرا که این روش ها در سراسر دنیا مورد استفاده قرار می گیرد و مورد تایید قرار گرفته اند. عصبانیت یکی از واکنش های عاطفی اساسی ما است و گاهی اوقات یک نشانه هشدار خوبی است که همه چیز در زندگی ما خوب نیست. در برخی موارد خشم “حق” شماست که احساسش کنید. خشم حس ما را از عدالت و مسئولیت اجتماعی کنترل می کند. این کار به ما کمک می کند تا به یکدیگر انگیزه دهیم تا مسئولیت پذیری، رفتاری انسانی تر و اخلاقی تر داشته باشیم. طبق یافته های یک پروژه تحقیقاتی در دانشگاه ایالتی آمریکا نشان می دهد که خشم می تواند به اندازه انگیزه دادن مردم به داوطلب به عنوان همدردی موثر باشد.چند مرحله و قدمی که در این بخش از نمناک وجود دارد می تواند به شما کمک کند تا در مورد پاسخ های خود به تفکر بیشتری بپردازید.تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شیوه عصبانی واکنش نشان دهید و اینکه آیا آن واکنش به بهترین شکل به شما خدمت خواهد کرد پس برای کنترل خشم با ما همراه شوید.

 

 راه های سریع کنترل خشم کدامند؟ 

راههای موثر کنترل خشم و عصبانیت به ترفندهای مانترا

علت را شناسایی کنید:

چه چیزی دکمه عصبانیت شما را فشار می دهد؟ به عنوان مثال، وقتی خسته هستید، ناراحت هستید، شب خوب نخوابیده اید، یا کسی که با شما رفتار گستاخانه ای کند؟عوامل خارجی (دوست بی ادب) و عوامل داخلی (خود خسته شما) وجود دارند که وارد بازی می شوند.شما باید از این محرک ها آگاه باشید تا بفهمید چه شرایطی شما را به یک کشور عصبانی می فرستند.این مرحله اول مستلزم این است که تا حدی از آنچه در حال رخ دادن است آگاه باشید و تشخیص دهید که چه چیزی شما را خاموش می کند.

یک مانترا پیدا کنید که برایتان کارساز باشد.

وقتی انگیزه خود را تشخیص دادید، می توانید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شکل منفی واکنش نشان دهید یا خیر ؛ اگر این کار را نکنید، باید یک جایگزین برای عصبانیتتان داشته باشید. توسعه مانترا آرام شخصی تان به جایگزین کردن عصبانیت و منفی ها با چیزهای دیگر کمک خواهد کرد. ذهن شما روی چیزی مثبت تر متمرکز می شود و زمانی که آرام و راحت هستید، مانترا خود را تمرین کنید تا هر زمان که نیاز دارید، توجه خود را به آن معطوف کنید.

 

کنترل عصبانیت ناگهانی با راهکارهای فوق العاده

 کنترل سریع خشم و عصبانیت با روش مانترا

تجربیات خود را تغییر دهید.

همه فیلترهای دنیا متفاوت هستند. این فیلترها باید به شما بگویند که کدام چارچوب ها، یا تفسیرهایی را باید برای هر رویداد داشته باشید.شما ممکن است دوست داشته باشید فریم های اطرافتان را فراموش کنید و بخواهید متفاوت باشید.یادگیری نحوه تغییر “فریم” می تواند به تغییر شکل یک تجربه کمک کند. شما می توانید یاد بگیرید که اهمیت چیزهایی را که در آنها استرس دارید، عصبانی می شوید یا ناراحت می شوید را با دیدی متفاوت در یک فریم جدید، به حداقل برسانید.

 

چگونه خشم خود را کنترل کنیم؟

مقابله با خشم

مراقب صحبت های منفی خود باشید:

این تفکر منفی است که منجر به طغیان های خشم بسیاری می شود. اغلب اوقات وقتی چیزی اتفاق می افتد که شما را ناراحت کند، ممکن است بعد از مدتی که به آن فکر می کنید دیگر مسئله بدی برایتان نباشد. بیایید یک مثال ساده را انتخاب کنیم؛ شما به خرید خواربار می روید و در محوطه پارکینگ یک فروشنده دیگر ، ناگهانان فضایی را که انتخاب کرده بودید، واردش می شود.

چه بی ادب! شما می خواهید چیزی به راننده بگویید، اما چون آن ها کمی ترسناک به نظر می رسند، در تمام مدت زمانی که از این “بی عدالتی” عصبانی می شوید، به کارهای خود ادامه می دهید.

حالا حواس خود را از تمام چیزهایی که می خواهید به آن فرد بگویید ، پرت می کنید، و فراموش کرده اید که بستنی مورد علاقه دخترتان را بخرید! وقتی او را می بینید و این را به او می گویید، به گریه می افتد و به شما می گوید که چه قدر پدر و مادری بدی هستید!شما این حادثه و فردی را که جای پارک شما را گرفت و این مشکلات را درست کرد را سرزنش می کنید سپس یک عضو خانواده می آید و کار دیگری انجام می دهد که شما را ناراحت می کند و اینجاست! خشم منفجر می شود.

اگر صحبت خود را در محوطه پارکینگ تغییر دهید، این چرخه می تواند متوقف شود “مردم گاهی بی ادبی می کنند، و فرد جای پارک مرا ندید و یا وانمود کرد که ندیده است. مجبور نیستم به او اجازه دهم روز مرا خراب کند ؛ من می توانم یک انتخاب دیگر داشته باشم. بله،این آزار دهنده است، اما ارزش ندارد مسائل مهم زندگی مرا خراب کند.”

 

 

 راههای ساده کنترل خشم

اجازه دهید دیروز بگذرد:

دیروز واقعا گذشته است ؛ کاری که دیروز اتفاق افتاده لازم نیست روی امروزتان تاثیر بگذارد.اگر شما به درد، تنفر و یا عصبانیت خود فکر کنید، با گذشت هر روز بیشتر احساس تلخ و بدی خواهید کرد. کاری انجام شده ، انجام شده، رها کردنش نه تنها از لحاظ فیزیکی می تواند احساس خوبی داشته باشد، بلکه اگر انجام ندهید شما تنها خود را آزار می دهید. هر چه طولانی تر خشم خود را در درون جای دهید، بیشتر به شما نفوذ خواهد کرد. از خود بپرسید آیا این چیزی است که شما واقعا برای خود و افراد مهم زندگیتان اهمیت می دهید می دانید که ارزشش را ندارد، پس زندگی خود را با زندگی در گذشته هدر ندهید!

 

 چند راهکار عالی برای کنترل خشم

روش کنترل خشم و عصبانیت

تمرین تنفس عمیق :

به جای اینکه به عصبانیت خود اجازه دهید تا خارج از کنترل شما قرار گیرد، هر بار که احساس عصبانیت می کنید، برای آرام کردن بدن و ذهنتان، به تمرین تکنیک های تنفس ساده عادت کنید.

این کاری است که باید در هنگام عصبانیت انجام دهید:

-آهسته نفس بکشید، اما نفس های عمیق بکشید تا واکنش استرسی که معمولا همراه با عصبانیت همراه است را خنثی کنید.

-یک کلمه یا عبارت آرامش بخش را تکرار کنید، که می تواند این موارد باشد ” آرام باش"، “بیخیال” یا “من کنترل خشم خود را در دست دارم".

-بر روی عضلات خود فشار دهید و سپس آن ها را رها کنید.

 

 روش فوق العاده کنترل خشم

راههای کنترل خشم و عصبانیت

از 1 تا 100 یا 100 تا 1 بشمارید:

شمارش معکوس می تواند مانع از اوج گرفتن شما شود این کار ذهن شما را از علت عصبانیت دور می کند و باعث می شود که شما در مورد چیز دیگری فکر کنید.عمل شمردن همچنین زمان عصبانیت را به تاخیر می اندازد که اغلب احساسات را کنترل می کند.شما حتی می توانید این کار را با نفس کشیدن آرام و عمیق انجام دهید که موثرتر می شود.

روی زمان حال تمرکز کنید:

هر وقت عصبانی میشوید، به گذشته نگاه نکنید ؛ با انجام این کار، ممکن است شکایات گذشته را به الان خود بیاورید در عوض توجه خود را بر آنچه در حال حاضر می توانید انجام دهید تمرکز کنید تا این مساله را حل کنید.

 

 خشم و راههای مقابله با آن

کنترل خشم مانترا

ماهیچه های سخت را آرام کنید:

نکته دیگر که می تواند به شما کمک کند به سرعت آرام شوید، ماساژ آرام مناطق تنشی است که معمولا شانه ها، گردن و پوست سر هستند.برای شانه ها، به سادگی آن ها را بچرخانید تا آرام شوند.برای رهایی از تنشی که در ناحیه گردن و سر شما ایجاد می شود، یک ماساژ ساده را انجام دهید تا گردش خون را بهبود ببخشید و در نتیجه ذهن خود را آرام کنید.

گوش دادن به موسیقی:

گوش دادن به موسیقی می تواند اعصاب خرد شده را تسکین دهد و شما را آرام کند.این کار با کمک به شما برای غربال کردن احساسات خشم و ناامیدی به شیوه ای سازنده کار می کند.

 

با این راههای ساده خشم خود را کنترل کنید

تغییر وضعیت:

دور کردن خود از منبع عصبانیت، چه مکان و چه شخص، یک مهارت مدیریت عصبانیت است که می توانید از آن برای آرام کردن خود استفاده کنید.برای انجام این کار، شما می توانید چشمان خود را ببندید و خود را به یک مکان آرام منتقل کنید و یا به سادگی حرکت کنید تا خشم شما بسوزد

 

راههای کنترل سریع خشم و عصبانیت به روش مانترا

 

 

روش کنترل خشم مانترا یکی از روشهای ساده و فوق العاده موثر برای کنترل خشم و عصبانیت های ناگهانی است که در سرتاسر دنیا از آن استفاده میشود.

راه و روش های کنترل خشم و عصبانیت به روش مانترا

راههای کنترل خشم به سبک مانترا روشی کاملا ساده است اما تاثیری فوق العاده خواهد داشت چرا که این روش ها در سراسر دنیا مورد استفاده قرار می گیرد و مورد تایید قرار گرفته اند. عصبانیت یکی از واکنش های عاطفی اساسی ما است و گاهی اوقات یک نشانه هشدار خوبی است که همه چیز در زندگی ما خوب نیست. در برخی موارد خشم “حق” شماست که احساسش کنید. خشم حس ما را از عدالت و مسئولیت اجتماعی کنترل می کند. این کار به ما کمک می کند تا به یکدیگر انگیزه دهیم تا مسئولیت پذیری، رفتاری انسانی تر و اخلاقی تر داشته باشیم. طبق یافته های یک پروژه تحقیقاتی در دانشگاه ایالتی آمریکا نشان می دهد که خشم می تواند به اندازه انگیزه دادن مردم به داوطلب به عنوان همدردی موثر باشد.چند مرحله و قدمی که در این بخش از نمناک وجود دارد می تواند به شما کمک کند تا در مورد پاسخ های خود به تفکر بیشتری بپردازید.تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شیوه عصبانی واکنش نشان دهید و اینکه آیا آن واکنش به بهترین شکل به شما خدمت خواهد کرد پس برای کنترل خشم با ما همراه شوید.

 

 راه های سریع کنترل خشم کدامند؟ 

راههای موثر کنترل خشم و عصبانیت به ترفندهای مانترا

علت را شناسایی کنید:

چه چیزی دکمه عصبانیت شما را فشار می دهد؟ به عنوان مثال، وقتی خسته هستید، ناراحت هستید، شب خوب نخوابیده اید، یا کسی که با شما رفتار گستاخانه ای کند؟عوامل خارجی (دوست بی ادب) و عوامل داخلی (خود خسته شما) وجود دارند که وارد بازی می شوند.شما باید از این محرک ها آگاه باشید تا بفهمید چه شرایطی شما را به یک کشور عصبانی می فرستند.این مرحله اول مستلزم این است که تا حدی از آنچه در حال رخ دادن است آگاه باشید و تشخیص دهید که چه چیزی شما را خاموش می کند.

یک مانترا پیدا کنید که برایتان کارساز باشد.

وقتی انگیزه خود را تشخیص دادید، می توانید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شکل منفی واکنش نشان دهید یا خیر ؛ اگر این کار را نکنید، باید یک جایگزین برای عصبانیتتان داشته باشید. توسعه مانترا آرام شخصی تان به جایگزین کردن عصبانیت و منفی ها با چیزهای دیگر کمک خواهد کرد. ذهن شما روی چیزی مثبت تر متمرکز می شود و زمانی که آرام و راحت هستید، مانترا خود را تمرین کنید تا هر زمان که نیاز دارید، توجه خود را به آن معطوف کنید.

 

کنترل عصبانیت ناگهانی با راهکارهای فوق العاده

 کنترل سریع خشم و عصبانیت با روش مانترا

تجربیات خود را تغییر دهید.

همه فیلترهای دنیا متفاوت هستند. این فیلترها باید به شما بگویند که کدام چارچوب ها، یا تفسیرهایی را باید برای هر رویداد داشته باشید.شما ممکن است دوست داشته باشید فریم های اطرافتان را فراموش کنید و بخواهید متفاوت باشید.یادگیری نحوه تغییر “فریم” می تواند به تغییر شکل یک تجربه کمک کند. شما می توانید یاد بگیرید که اهمیت چیزهایی را که در آنها استرس دارید، عصبانی می شوید یا ناراحت می شوید را با دیدی متفاوت در یک فریم جدید، به حداقل برسانید.

 

چگونه خشم خود را کنترل کنیم؟

مقابله با خشم

مراقب صحبت های منفی خود باشید:

این تفکر منفی است که منجر به طغیان های خشم بسیاری می شود. اغلب اوقات وقتی چیزی اتفاق می افتد که شما را ناراحت کند، ممکن است بعد از مدتی که به آن فکر می کنید دیگر مسئله بدی برایتان نباشد. بیایید یک مثال ساده را انتخاب کنیم؛ شما به خرید خواربار می روید و در محوطه پارکینگ یک فروشنده دیگر ، ناگهانان فضایی را که انتخاب کرده بودید، واردش می شود.

چه بی ادب! شما می خواهید چیزی به راننده بگویید، اما چون آن ها کمی ترسناک به نظر می رسند، در تمام مدت زمانی که از این “بی عدالتی” عصبانی می شوید، به کارهای خود ادامه می دهید.

حالا حواس خود را از تمام چیزهایی که می خواهید به آن فرد بگویید ، پرت می کنید، و فراموش کرده اید که بستنی مورد علاقه دخترتان را بخرید! وقتی او را می بینید و این را به او می گویید، به گریه می افتد و به شما می گوید که چه قدر پدر و مادری بدی هستید!شما این حادثه و فردی را که جای پارک شما را گرفت و این مشکلات را درست کرد را سرزنش می کنید سپس یک عضو خانواده می آید و کار دیگری انجام می دهد که شما را ناراحت می کند و اینجاست! خشم منفجر می شود.

اگر صحبت خود را در محوطه پارکینگ تغییر دهید، این چرخه می تواند متوقف شود “مردم گاهی بی ادبی می کنند، و فرد جای پارک مرا ندید و یا وانمود کرد که ندیده است. مجبور نیستم به او اجازه دهم روز مرا خراب کند ؛ من می توانم یک انتخاب دیگر داشته باشم. بله،این آزار دهنده است، اما ارزش ندارد مسائل مهم زندگی مرا خراب کند.”

 

 

 راههای ساده کنترل خشم

اجازه دهید دیروز بگذرد:

دیروز واقعا گذشته است ؛ کاری که دیروز اتفاق افتاده لازم نیست روی امروزتان تاثیر بگذارد.اگر شما به درد، تنفر و یا عصبانیت خود فکر کنید، با گذشت هر روز بیشتر احساس تلخ و بدی خواهید کرد. کاری انجام شده ، انجام شده، رها کردنش نه تنها از لحاظ فیزیکی می تواند احساس خوبی داشته باشد، بلکه اگر انجام ندهید شما تنها خود را آزار می دهید. هر چه طولانی تر خشم خود را در درون جای دهید، بیشتر به شما نفوذ خواهد کرد. از خود بپرسید آیا این چیزی است که شما واقعا برای خود و افراد مهم زندگیتان اهمیت می دهید می دانید که ارزشش را ندارد، پس زندگی خود را با زندگی در گذشته هدر ندهید!

 

 چند راهکار عالی برای کنترل خشم

روش کنترل خشم و عصبانیت

تمرین تنفس عمیق :

به جای اینکه به عصبانیت خود اجازه دهید تا خارج از کنترل شما قرار گیرد، هر بار که احساس عصبانیت می کنید، برای آرام کردن بدن و ذهنتان، به تمرین تکنیک های تنفس ساده عادت کنید.

این کاری است که باید در هنگام عصبانیت انجام دهید:

-آهسته نفس بکشید، اما نفس های عمیق بکشید تا واکنش استرسی که معمولا همراه با عصبانیت همراه است را خنثی کنید.

-یک کلمه یا عبارت آرامش بخش را تکرار کنید، که می تواند این موارد باشد ” آرام باش"، “بیخیال” یا “من کنترل خشم خود را در دست دارم".

-بر روی عضلات خود فشار دهید و سپس آن ها را رها کنید.

 

 روش فوق العاده کنترل خشم

راههای کنترل خشم و عصبانیت

از 1 تا 100 یا 100 تا 1 بشمارید:

شمارش معکوس می تواند مانع از اوج گرفتن شما شود این کار ذهن شما را از علت عصبانیت دور می کند و باعث می شود که شما در مورد چیز دیگری فکر کنید.عمل شمردن همچنین زمان عصبانیت را به تاخیر می اندازد که اغلب احساسات را کنترل می کند.شما حتی می توانید این کار را با نفس کشیدن آرام و عمیق انجام دهید که موثرتر می شود.

روی زمان حال تمرکز کنید:

هر وقت عصبانی میشوید، به گذشته نگاه نکنید ؛ با انجام این کار، ممکن است شکایات گذشته را به الان خود بیاورید در عوض توجه خود را بر آنچه در حال حاضر می توانید انجام دهید تمرکز کنید تا این مساله را حل کنید.

 

 خشم و راههای مقابله با آن

کنترل خشم مانترا

ماهیچه های سخت را آرام کنید:

نکته دیگر که می تواند به شما کمک کند به سرعت آرام شوید، ماساژ آرام مناطق تنشی است که معمولا شانه ها، گردن و پوست سر هستند.برای شانه ها، به سادگی آن ها را بچرخانید تا آرام شوند.برای رهایی از تنشی که در ناحیه گردن و سر شما ایجاد می شود، یک ماساژ ساده را انجام دهید تا گردش خون را بهبود ببخشید و در نتیجه ذهن خود را آرام کنید.

گوش دادن به موسیقی:

گوش دادن به موسیقی می تواند اعصاب خرد شده را تسکین دهد و شما را آرام کند.این کار با کمک به شما برای غربال کردن احساسات خشم و ناامیدی به شیوه ای سازنده کار می کند.

 

با این راههای ساده خشم خود را کنترل کنید

تغییر وضعیت:

دور کردن خود از منبع عصبانیت، چه مکان و چه شخص، یک مهارت مدیریت عصبانیت است که می توانید از آن برای آرام کردن خود استفاده کنید.برای انجام این کار، شما می توانید چشمان خود را ببندید و خود را به یک مکان آرام منتقل کنید و یا به سادگی حرکت کنید تا خشم شما بسوزد

 

راههای کنترل سریع خشم و عصبانیت به روش مانترا

 

 

روش کنترل خشم مانترا یکی از روشهای ساده و فوق العاده موثر برای کنترل خشم و عصبانیت های ناگهانی است که در سرتاسر دنیا از آن استفاده میشود.

راه و روش های کنترل خشم و عصبانیت به روش مانترا

راههای کنترل خشم به سبک مانترا روشی کاملا ساده است اما تاثیری فوق العاده خواهد داشت چرا که این روش ها در سراسر دنیا مورد استفاده قرار می گیرد و مورد تایید قرار گرفته اند. عصبانیت یکی از واکنش های عاطفی اساسی ما است و گاهی اوقات یک نشانه هشدار خوبی است که همه چیز در زندگی ما خوب نیست. در برخی موارد خشم “حق” شماست که احساسش کنید. خشم حس ما را از عدالت و مسئولیت اجتماعی کنترل می کند. این کار به ما کمک می کند تا به یکدیگر انگیزه دهیم تا مسئولیت پذیری، رفتاری انسانی تر و اخلاقی تر داشته باشیم. طبق یافته های یک پروژه تحقیقاتی در دانشگاه ایالتی آمریکا نشان می دهد که خشم می تواند به اندازه انگیزه دادن مردم به داوطلب به عنوان همدردی موثر باشد.چند مرحله و قدمی که در این بخش از نمناک وجود دارد می تواند به شما کمک کند تا در مورد پاسخ های خود به تفکر بیشتری بپردازید.تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شیوه عصبانی واکنش نشان دهید و اینکه آیا آن واکنش به بهترین شکل به شما خدمت خواهد کرد پس برای کنترل خشم با ما همراه شوید.

 

 راه های سریع کنترل خشم کدامند؟ 

راههای موثر کنترل خشم و عصبانیت به ترفندهای مانترا

علت را شناسایی کنید:

چه چیزی دکمه عصبانیت شما را فشار می دهد؟ به عنوان مثال، وقتی خسته هستید، ناراحت هستید، شب خوب نخوابیده اید، یا کسی که با شما رفتار گستاخانه ای کند؟عوامل خارجی (دوست بی ادب) و عوامل داخلی (خود خسته شما) وجود دارند که وارد بازی می شوند.شما باید از این محرک ها آگاه باشید تا بفهمید چه شرایطی شما را به یک کشور عصبانی می فرستند.این مرحله اول مستلزم این است که تا حدی از آنچه در حال رخ دادن است آگاه باشید و تشخیص دهید که چه چیزی شما را خاموش می کند.

یک مانترا پیدا کنید که برایتان کارساز باشد.

وقتی انگیزه خود را تشخیص دادید، می توانید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شکل منفی واکنش نشان دهید یا خیر ؛ اگر این کار را نکنید، باید یک جایگزین برای عصبانیتتان داشته باشید. توسعه مانترا آرام شخصی تان به جایگزین کردن عصبانیت و منفی ها با چیزهای دیگر کمک خواهد کرد. ذهن شما روی چیزی مثبت تر متمرکز می شود و زمانی که آرام و راحت هستید، مانترا خود را تمرین کنید تا هر زمان که نیاز دارید، توجه خود را به آن معطوف کنید.

 

کنترل عصبانیت ناگهانی با راهکارهای فوق العاده

 کنترل سریع خشم و عصبانیت با روش مانترا

تجربیات خود را تغییر دهید.

همه فیلترهای دنیا متفاوت هستند. این فیلترها باید به شما بگویند که کدام چارچوب ها، یا تفسیرهایی را باید برای هر رویداد داشته باشید.شما ممکن است دوست داشته باشید فریم های اطرافتان را فراموش کنید و بخواهید متفاوت باشید.یادگیری نحوه تغییر “فریم” می تواند به تغییر شکل یک تجربه کمک کند. شما می توانید یاد بگیرید که اهمیت چیزهایی را که در آنها استرس دارید، عصبانی می شوید یا ناراحت می شوید را با دیدی متفاوت در یک فریم جدید، به حداقل برسانید.

 

چگونه خشم خود را کنترل کنیم؟

مقابله با خشم

مراقب صحبت های منفی خود باشید:

این تفکر منفی است که منجر به طغیان های خشم بسیاری می شود. اغلب اوقات وقتی چیزی اتفاق می افتد که شما را ناراحت کند، ممکن است بعد از مدتی که به آن فکر می کنید دیگر مسئله بدی برایتان نباشد. بیایید یک مثال ساده را انتخاب کنیم؛ شما به خرید خواربار می روید و در محوطه پارکینگ یک فروشنده دیگر ، ناگهانان فضایی را که انتخاب کرده بودید، واردش می شود.

چه بی ادب! شما می خواهید چیزی به راننده بگویید، اما چون آن ها کمی ترسناک به نظر می رسند، در تمام مدت زمانی که از این “بی عدالتی” عصبانی می شوید، به کارهای خود ادامه می دهید.

حالا حواس خود را از تمام چیزهایی که می خواهید به آن فرد بگویید ، پرت می کنید، و فراموش کرده اید که بستنی مورد علاقه دخترتان را بخرید! وقتی او را می بینید و این را به او می گویید، به گریه می افتد و به شما می گوید که چه قدر پدر و مادری بدی هستید!شما این حادثه و فردی را که جای پارک شما را گرفت و این مشکلات را درست کرد را سرزنش می کنید سپس یک عضو خانواده می آید و کار دیگری انجام می دهد که شما را ناراحت می کند و اینجاست! خشم منفجر می شود.

اگر صحبت خود را در محوطه پارکینگ تغییر دهید، این چرخه می تواند متوقف شود “مردم گاهی بی ادبی می کنند، و فرد جای پارک مرا ندید و یا وانمود کرد که ندیده است. مجبور نیستم به او اجازه دهم روز مرا خراب کند ؛ من می توانم یک انتخاب دیگر داشته باشم. بله،این آزار دهنده است، اما ارزش ندارد مسائل مهم زندگی مرا خراب کند.”

 

 

 راههای ساده کنترل خشم

اجازه دهید دیروز بگذرد:

دیروز واقعا گذشته است ؛ کاری که دیروز اتفاق افتاده لازم نیست روی امروزتان تاثیر بگذارد.اگر شما به درد، تنفر و یا عصبانیت خود فکر کنید، با گذشت هر روز بیشتر احساس تلخ و بدی خواهید کرد. کاری انجام شده ، انجام شده، رها کردنش نه تنها از لحاظ فیزیکی می تواند احساس خوبی داشته باشد، بلکه اگر انجام ندهید شما تنها خود را آزار می دهید. هر چه طولانی تر خشم خود را در درون جای دهید، بیشتر به شما نفوذ خواهد کرد. از خود بپرسید آیا این چیزی است که شما واقعا برای خود و افراد مهم زندگیتان اهمیت می دهید می دانید که ارزشش را ندارد، پس زندگی خود را با زندگی در گذشته هدر ندهید!

 

 چند راهکار عالی برای کنترل خشم

روش کنترل خشم و عصبانیت

تمرین تنفس عمیق :

به جای اینکه به عصبانیت خود اجازه دهید تا خارج از کنترل شما قرار گیرد، هر بار که احساس عصبانیت می کنید، برای آرام کردن بدن و ذهنتان، به تمرین تکنیک های تنفس ساده عادت کنید.

این کاری است که باید در هنگام عصبانیت انجام دهید:

-آهسته نفس بکشید، اما نفس های عمیق بکشید تا واکنش استرسی که معمولا همراه با عصبانیت همراه است را خنثی کنید.

-یک کلمه یا عبارت آرامش بخش را تکرار کنید، که می تواند این موارد باشد ” آرام باش"، “بیخیال” یا “من کنترل خشم خود را در دست دارم".

-بر روی عضلات خود فشار دهید و سپس آن ها را رها کنید.

 

 روش فوق العاده کنترل خشم

راههای کنترل خشم و عصبانیت

از 1 تا 100 یا 100 تا 1 بشمارید:

شمارش معکوس می تواند مانع از اوج گرفتن شما شود این کار ذهن شما را از علت عصبانیت دور می کند و باعث می شود که شما در مورد چیز دیگری فکر کنید.عمل شمردن همچنین زمان عصبانیت را به تاخیر می اندازد که اغلب احساسات را کنترل می کند.شما حتی می توانید این کار را با نفس کشیدن آرام و عمیق انجام دهید که موثرتر می شود.

روی زمان حال تمرکز کنید:

هر وقت عصبانی میشوید، به گذشته نگاه نکنید ؛ با انجام این کار، ممکن است شکایات گذشته را به الان خود بیاورید در عوض توجه خود را بر آنچه در حال حاضر می توانید انجام دهید تمرکز کنید تا این مساله را حل کنید.

 

 خشم و راههای مقابله با آن

کنترل خشم مانترا

ماهیچه های سخت را آرام کنید:

نکته دیگر که می تواند به شما کمک کند به سرعت آرام شوید، ماساژ آرام مناطق تنشی است که معمولا شانه ها، گردن و پوست سر هستند.برای شانه ها، به سادگی آن ها را بچرخانید تا آرام شوند.برای رهایی از تنشی که در ناحیه گردن و سر شما ایجاد می شود، یک ماساژ ساده را انجام دهید تا گردش خون را بهبود ببخشید و در نتیجه ذهن خود را آرام کنید.

گوش دادن به موسیقی:

گوش دادن به موسیقی می تواند اعصاب خرد شده را تسکین دهد و شما را آرام کند.این کار با کمک به شما برای غربال کردن احساسات خشم و ناامیدی به شیوه ای سازنده کار می کند.

 

با این راههای ساده خشم خود را کنترل کنید

تغییر وضعیت:

دور کردن خود از منبع عصبانیت، چه مکان و چه شخص، یک مهارت مدیریت عصبانیت است که می توانید از آن برای آرام کردن خود استفاده کنید.برای انجام این کار، شما می توانید چشمان خود را ببندید و خود را به یک مکان آرام منتقل کنید و یا به سادگی حرکت کنید تا خشم شما بسوزد

 

راههای کنترل سریع خشم و عصبانیت به روش مانترا

 

 

روش کنترل خشم مانترا یکی از روشهای ساده و فوق العاده موثر برای کنترل خشم و عصبانیت های ناگهانی است که در سرتاسر دنیا از آن استفاده میشود.

راه و روش های کنترل خشم و عصبانیت به روش مانترا

راههای کنترل خشم به سبک مانترا روشی کاملا ساده است اما تاثیری فوق العاده خواهد داشت چرا که این روش ها در سراسر دنیا مورد استفاده قرار می گیرد و مورد تایید قرار گرفته اند. عصبانیت یکی از واکنش های عاطفی اساسی ما است و گاهی اوقات یک نشانه هشدار خوبی است که همه چیز در زندگی ما خوب نیست. در برخی موارد خشم “حق” شماست که احساسش کنید. خشم حس ما را از عدالت و مسئولیت اجتماعی کنترل می کند. این کار به ما کمک می کند تا به یکدیگر انگیزه دهیم تا مسئولیت پذیری، رفتاری انسانی تر و اخلاقی تر داشته باشیم. طبق یافته های یک پروژه تحقیقاتی در دانشگاه ایالتی آمریکا نشان می دهد که خشم می تواند به اندازه انگیزه دادن مردم به داوطلب به عنوان همدردی موثر باشد.چند مرحله و قدمی که در این بخش از نمناک وجود دارد می تواند به شما کمک کند تا در مورد پاسخ های خود به تفکر بیشتری بپردازید.تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شیوه عصبانی واکنش نشان دهید و اینکه آیا آن واکنش به بهترین شکل به شما خدمت خواهد کرد پس برای کنترل خشم با ما همراه شوید.

 

 راه های سریع کنترل خشم کدامند؟ 

راههای موثر کنترل خشم و عصبانیت به ترفندهای مانترا

علت را شناسایی کنید:

چه چیزی دکمه عصبانیت شما را فشار می دهد؟ به عنوان مثال، وقتی خسته هستید، ناراحت هستید، شب خوب نخوابیده اید، یا کسی که با شما رفتار گستاخانه ای کند؟عوامل خارجی (دوست بی ادب) و عوامل داخلی (خود خسته شما) وجود دارند که وارد بازی می شوند.شما باید از این محرک ها آگاه باشید تا بفهمید چه شرایطی شما را به یک کشور عصبانی می فرستند.این مرحله اول مستلزم این است که تا حدی از آنچه در حال رخ دادن است آگاه باشید و تشخیص دهید که چه چیزی شما را خاموش می کند.

یک مانترا پیدا کنید که برایتان کارساز باشد.

وقتی انگیزه خود را تشخیص دادید، می توانید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شکل منفی واکنش نشان دهید یا خیر ؛ اگر این کار را نکنید، باید یک جایگزین برای عصبانیتتان داشته باشید. توسعه مانترا آرام شخصی تان به جایگزین کردن عصبانیت و منفی ها با چیزهای دیگر کمک خواهد کرد. ذهن شما روی چیزی مثبت تر متمرکز می شود و زمانی که آرام و راحت هستید، مانترا خود را تمرین کنید تا هر زمان که نیاز دارید، توجه خود را به آن معطوف کنید.

 

کنترل عصبانیت ناگهانی با راهکارهای فوق العاده

 کنترل سریع خشم و عصبانیت با روش مانترا

تجربیات خود را تغییر دهید.

همه فیلترهای دنیا متفاوت هستند. این فیلترها باید به شما بگویند که کدام چارچوب ها، یا تفسیرهایی را باید برای هر رویداد داشته باشید.شما ممکن است دوست داشته باشید فریم های اطرافتان را فراموش کنید و بخواهید متفاوت باشید.یادگیری نحوه تغییر “فریم” می تواند به تغییر شکل یک تجربه کمک کند. شما می توانید یاد بگیرید که اهمیت چیزهایی را که در آنها استرس دارید، عصبانی می شوید یا ناراحت می شوید را با دیدی متفاوت در یک فریم جدید، به حداقل برسانید.

 

چگونه خشم خود را کنترل کنیم؟

مقابله با خشم

مراقب صحبت های منفی خود باشید:

این تفکر منفی است که منجر به طغیان های خشم بسیاری می شود. اغلب اوقات وقتی چیزی اتفاق می افتد که شما را ناراحت کند، ممکن است بعد از مدتی که به آن فکر می کنید دیگر مسئله بدی برایتان نباشد. بیایید یک مثال ساده را انتخاب کنیم؛ شما به خرید خواربار می روید و در محوطه پارکینگ یک فروشنده دیگر ، ناگهانان فضایی را که انتخاب کرده بودید، واردش می شود.

چه بی ادب! شما می خواهید چیزی به راننده بگویید، اما چون آن ها کمی ترسناک به نظر می رسند، در تمام مدت زمانی که از این “بی عدالتی” عصبانی می شوید، به کارهای خود ادامه می دهید.

حالا حواس خود را از تمام چیزهایی که می خواهید به آن فرد بگویید ، پرت می کنید، و فراموش کرده اید که بستنی مورد علاقه دخترتان را بخرید! وقتی او را می بینید و این را به او می گویید، به گریه می افتد و به شما می گوید که چه قدر پدر و مادری بدی هستید!شما این حادثه و فردی را که جای پارک شما را گرفت و این مشکلات را درست کرد را سرزنش می کنید سپس یک عضو خانواده می آید و کار دیگری انجام می دهد که شما را ناراحت می کند و اینجاست! خشم منفجر می شود.

اگر صحبت خود را در محوطه پارکینگ تغییر دهید، این چرخه می تواند متوقف شود “مردم گاهی بی ادبی می کنند، و فرد جای پارک مرا ندید و یا وانمود کرد که ندیده است. مجبور نیستم به او اجازه دهم روز مرا خراب کند ؛ من می توانم یک انتخاب دیگر داشته باشم. بله،این آزار دهنده است، اما ارزش ندارد مسائل مهم زندگی مرا خراب کند.”

 

 

 راههای ساده کنترل خشم

اجازه دهید دیروز بگذرد:

دیروز واقعا گذشته است ؛ کاری که دیروز اتفاق افتاده لازم نیست روی امروزتان تاثیر بگذارد.اگر شما به درد، تنفر و یا عصبانیت خود فکر کنید، با گذشت هر روز بیشتر احساس تلخ و بدی خواهید کرد. کاری انجام شده ، انجام شده، رها کردنش نه تنها از لحاظ فیزیکی می تواند احساس خوبی داشته باشد، بلکه اگر انجام ندهید شما تنها خود را آزار می دهید. هر چه طولانی تر خشم خود را در درون جای دهید، بیشتر به شما نفوذ خواهد کرد. از خود بپرسید آیا این چیزی است که شما واقعا برای خود و افراد مهم زندگیتان اهمیت می دهید می دانید که ارزشش را ندارد، پس زندگی خود را با زندگی در گذشته هدر ندهید!

 

 چند راهکار عالی برای کنترل خشم

روش کنترل خشم و عصبانیت

تمرین تنفس عمیق :

به جای اینکه به عصبانیت خود اجازه دهید تا خارج از کنترل شما قرار گیرد، هر بار که احساس عصبانیت می کنید، برای آرام کردن بدن و ذهنتان، به تمرین تکنیک های تنفس ساده عادت کنید.

این کاری است که باید در هنگام عصبانیت انجام دهید:

-آهسته نفس بکشید، اما نفس های عمیق بکشید تا واکنش استرسی که معمولا همراه با عصبانیت همراه است را خنثی کنید.

-یک کلمه یا عبارت آرامش بخش را تکرار کنید، که می تواند این موارد باشد ” آرام باش"، “بیخیال” یا “من کنترل خشم خود را در دست دارم".

-بر روی عضلات خود فشار دهید و سپس آن ها را رها کنید.

 

 روش فوق العاده کنترل خشم

راههای کنترل خشم و عصبانیت

از 1 تا 100 یا 100 تا 1 بشمارید:

شمارش معکوس می تواند مانع از اوج گرفتن شما شود این کار ذهن شما را از علت عصبانیت دور می کند و باعث می شود که شما در مورد چیز دیگری فکر کنید.عمل شمردن همچنین زمان عصبانیت را به تاخیر می اندازد که اغلب احساسات را کنترل می کند.شما حتی می توانید این کار را با نفس کشیدن آرام و عمیق انجام دهید که موثرتر می شود.

روی زمان حال تمرکز کنید:

هر وقت عصبانی میشوید، به گذشته نگاه نکنید ؛ با انجام این کار، ممکن است شکایات گذشته را به الان خود بیاورید در عوض توجه خود را بر آنچه در حال حاضر می توانید انجام دهید تمرکز کنید تا این مساله را حل کنید.

 

 خشم و راههای مقابله با آن

کنترل خشم مانترا

ماهیچه های سخت را آرام کنید:

نکته دیگر که می تواند به شما کمک کند به سرعت آرام شوید، ماساژ آرام مناطق تنشی است که معمولا شانه ها، گردن و پوست سر هستند.برای شانه ها، به سادگی آن ها را بچرخانید تا آرام شوند.برای رهایی از تنشی که در ناحیه گردن و سر شما ایجاد می شود، یک ماساژ ساده را انجام دهید تا گردش خون را بهبود ببخشید و در نتیجه ذهن خود را آرام کنید.

گوش دادن به موسیقی:

گوش دادن به موسیقی می تواند اعصاب خرد شده را تسکین دهد و شما را آرام کند.این کار با کمک به شما برای غربال کردن احساسات خشم و ناامیدی به شیوه ای سازنده کار می کند.

 

با این راههای ساده خشم خود را کنترل کنید

تغییر وضعیت:

دور کردن خود از منبع عصبانیت، چه مکان و چه شخص، یک مهارت مدیریت عصبانیت است که می توانید از آن برای آرام کردن خود استفاده کنید.برای انجام این کار، شما می توانید چشمان خود را ببندید و خود را به یک مکان آرام منتقل کنید و یا به سادگی حرکت کنید تا خشم شما بسوزد

 

راههای کنترل سریع خشم و عصبانیت به روش مانترا

 

 

روش کنترل خشم مانترا یکی از روشهای ساده و فوق العاده موثر برای کنترل خشم و عصبانیت های ناگهانی است که در سرتاسر دنیا از آن استفاده میشود.

راه و روش های کنترل خشم و عصبانیت به روش مانترا

راههای کنترل خشم به سبک مانترا روشی کاملا ساده است اما تاثیری فوق العاده خواهد داشت چرا که این روش ها در سراسر دنیا مورد استفاده قرار می گیرد و مورد تایید قرار گرفته اند. عصبانیت یکی از واکنش های عاطفی اساسی ما است و گاهی اوقات یک نشانه هشدار خوبی است که همه چیز در زندگی ما خوب نیست. در برخی موارد خشم “حق” شماست که احساسش کنید. خشم حس ما را از عدالت و مسئولیت اجتماعی کنترل می کند. این کار به ما کمک می کند تا به یکدیگر انگیزه دهیم تا مسئولیت پذیری، رفتاری انسانی تر و اخلاقی تر داشته باشیم. طبق یافته های یک پروژه تحقیقاتی در دانشگاه ایالتی آمریکا نشان می دهد که خشم می تواند به اندازه انگیزه دادن مردم به داوطلب به عنوان همدردی موثر باشد.چند مرحله و قدمی که در این بخش از نمناک وجود دارد می تواند به شما کمک کند تا در مورد پاسخ های خود به تفکر بیشتری بپردازید.تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شیوه عصبانی واکنش نشان دهید و اینکه آیا آن واکنش به بهترین شکل به شما خدمت خواهد کرد پس برای کنترل خشم با ما همراه شوید.

 

 راه های سریع کنترل خشم کدامند؟ 

راههای موثر کنترل خشم و عصبانیت به ترفندهای مانترا

علت را شناسایی کنید:

چه چیزی دکمه عصبانیت شما را فشار می دهد؟ به عنوان مثال، وقتی خسته هستید، ناراحت هستید، شب خوب نخوابیده اید، یا کسی که با شما رفتار گستاخانه ای کند؟عوامل خارجی (دوست بی ادب) و عوامل داخلی (خود خسته شما) وجود دارند که وارد بازی می شوند.شما باید از این محرک ها آگاه باشید تا بفهمید چه شرایطی شما را به یک کشور عصبانی می فرستند.این مرحله اول مستلزم این است که تا حدی از آنچه در حال رخ دادن است آگاه باشید و تشخیص دهید که چه چیزی شما را خاموش می کند.

یک مانترا پیدا کنید که برایتان کارساز باشد.

وقتی انگیزه خود را تشخیص دادید، می توانید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شکل منفی واکنش نشان دهید یا خیر ؛ اگر این کار را نکنید، باید یک جایگزین برای عصبانیتتان داشته باشید. توسعه مانترا آرام شخصی تان به جایگزین کردن عصبانیت و منفی ها با چیزهای دیگر کمک خواهد کرد. ذهن شما روی چیزی مثبت تر متمرکز می شود و زمانی که آرام و راحت هستید، مانترا خود را تمرین کنید تا هر زمان که نیاز دارید، توجه خود را به آن معطوف کنید.

 

کنترل عصبانیت ناگهانی با راهکارهای فوق العاده

 کنترل سریع خشم و عصبانیت با روش مانترا

تجربیات خود را تغییر دهید.

همه فیلترهای دنیا متفاوت هستند. این فیلترها باید به شما بگویند که کدام چارچوب ها، یا تفسیرهایی را باید برای هر رویداد داشته باشید.شما ممکن است دوست داشته باشید فریم های اطرافتان را فراموش کنید و بخواهید متفاوت باشید.یادگیری نحوه تغییر “فریم” می تواند به تغییر شکل یک تجربه کمک کند. شما می توانید یاد بگیرید که اهمیت چیزهایی را که در آنها استرس دارید، عصبانی می شوید یا ناراحت می شوید را با دیدی متفاوت در یک فریم جدید، به حداقل برسانید.

 

چگونه خشم خود را کنترل کنیم؟

مقابله با خشم

مراقب صحبت های منفی خود باشید:

این تفکر منفی است که منجر به طغیان های خشم بسیاری می شود. اغلب اوقات وقتی چیزی اتفاق می افتد که شما را ناراحت کند، ممکن است بعد از مدتی که به آن فکر می کنید دیگر مسئله بدی برایتان نباشد. بیایید یک مثال ساده را انتخاب کنیم؛ شما به خرید خواربار می روید و در محوطه پارکینگ یک فروشنده دیگر ، ناگهانان فضایی را که انتخاب کرده بودید، واردش می شود.

چه بی ادب! شما می خواهید چیزی به راننده بگویید، اما چون آن ها کمی ترسناک به نظر می رسند، در تمام مدت زمانی که از این “بی عدالتی” عصبانی می شوید، به کارهای خود ادامه می دهید.

حالا حواس خود را از تمام چیزهایی که می خواهید به آن فرد بگویید ، پرت می کنید، و فراموش کرده اید که بستنی مورد علاقه دخترتان را بخرید! وقتی او را می بینید و این را به او می گویید، به گریه می افتد و به شما می گوید که چه قدر پدر و مادری بدی هستید!شما این حادثه و فردی را که جای پارک شما را گرفت و این مشکلات را درست کرد را سرزنش می کنید سپس یک عضو خانواده می آید و کار دیگری انجام می دهد که شما را ناراحت می کند و اینجاست! خشم منفجر می شود.

اگر صحبت خود را در محوطه پارکینگ تغییر دهید، این چرخه می تواند متوقف شود “مردم گاهی بی ادبی می کنند، و فرد جای پارک مرا ندید و یا وانمود کرد که ندیده است. مجبور نیستم به او اجازه دهم روز مرا خراب کند ؛ من می توانم یک انتخاب دیگر داشته باشم. بله،این آزار دهنده است، اما ارزش ندارد مسائل مهم زندگی مرا خراب کند.”

 

 

 راههای ساده کنترل خشم

اجازه دهید دیروز بگذرد:

دیروز واقعا گذشته است ؛ کاری که دیروز اتفاق افتاده لازم نیست روی امروزتان تاثیر بگذارد.اگر شما به درد، تنفر و یا عصبانیت خود فکر کنید، با گذشت هر روز بیشتر احساس تلخ و بدی خواهید کرد. کاری انجام شده ، انجام شده، رها کردنش نه تنها از لحاظ فیزیکی می تواند احساس خوبی داشته باشد، بلکه اگر انجام ندهید شما تنها خود را آزار می دهید. هر چه طولانی تر خشم خود را در درون جای دهید، بیشتر به شما نفوذ خواهد کرد. از خود بپرسید آیا این چیزی است که شما واقعا برای خود و افراد مهم زندگیتان اهمیت می دهید می دانید که ارزشش را ندارد، پس زندگی خود را با زندگی در گذشته هدر ندهید!

 

 چند راهکار عالی برای کنترل خشم

روش کنترل خشم و عصبانیت

تمرین تنفس عمیق :

به جای اینکه به عصبانیت خود اجازه دهید تا خارج از کنترل شما قرار گیرد، هر بار که احساس عصبانیت می کنید، برای آرام کردن بدن و ذهنتان، به تمرین تکنیک های تنفس ساده عادت کنید.

این کاری است که باید در هنگام عصبانیت انجام دهید:

-آهسته نفس بکشید، اما نفس های عمیق بکشید تا واکنش استرسی که معمولا همراه با عصبانیت همراه است را خنثی کنید.

-یک کلمه یا عبارت آرامش بخش را تکرار کنید، که می تواند این موارد باشد ” آرام باش"، “بیخیال” یا “من کنترل خشم خود را در دست دارم".

-بر روی عضلات خود فشار دهید و سپس آن ها را رها کنید.

 

 روش فوق العاده کنترل خشم

راههای کنترل خشم و عصبانیت

از 1 تا 100 یا 100 تا 1 بشمارید:

شمارش معکوس می تواند مانع از اوج گرفتن شما شود این کار ذهن شما را از علت عصبانیت دور می کند و باعث می شود که شما در مورد چیز دیگری فکر کنید.عمل شمردن همچنین زمان عصبانیت را به تاخیر می اندازد که اغلب احساسات را کنترل می کند.شما حتی می توانید این کار را با نفس کشیدن آرام و عمیق انجام دهید که موثرتر می شود.

روی زمان حال تمرکز کنید:

هر وقت عصبانی میشوید، به گذشته نگاه نکنید ؛ با انجام این کار، ممکن است شکایات گذشته را به الان خود بیاورید در عوض توجه خود را بر آنچه در حال حاضر می توانید انجام دهید تمرکز کنید تا این مساله را حل کنید.

 

 خشم و راههای مقابله با آن

کنترل خشم مانترا

ماهیچه های سخت را آرام کنید:

نکته دیگر که می تواند به شما کمک کند به سرعت آرام شوید، ماساژ آرام مناطق تنشی است که معمولا شانه ها، گردن و پوست سر هستند.برای شانه ها، به سادگی آن ها را بچرخانید تا آرام شوند.برای رهایی از تنشی که در ناحیه گردن و سر شما ایجاد می شود، یک ماساژ ساده را انجام دهید تا گردش خون را بهبود ببخشید و در نتیجه ذهن خود را آرام کنید.

گوش دادن به موسیقی:

گوش دادن به موسیقی می تواند اعصاب خرد شده را تسکین دهد و شما را آرام کند.این کار با کمک به شما برای غربال کردن احساسات خشم و ناامیدی به شیوه ای سازنده کار می کند.

 

با این راههای ساده خشم خود را کنترل کنید

تغییر وضعیت:

دور کردن خود از منبع عصبانیت، چه مکان و چه شخص، یک مهارت مدیریت عصبانیت است که می توانید از آن برای آرام کردن خود استفاده کنید.برای انجام این کار، شما می توانید چشمان خود را ببندید و خود را به یک مکان آرام منتقل کنید و یا به سادگی حرکت کنید تا خشم شما بسوزد

 

راههای کنترل سریع خشم و عصبانیت به روش مانترا

 

 

روش کنترل خشم مانترا یکی از روشهای ساده و فوق العاده موثر برای کنترل خشم و عصبانیت های ناگهانی است که در سرتاسر دنیا از آن استفاده میشود.

راه و روش های کنترل خشم و عصبانیت به روش مانترا

راههای کنترل خشم به سبک مانترا روشی کاملا ساده است اما تاثیری فوق العاده خواهد داشت چرا که این روش ها در سراسر دنیا مورد استفاده قرار می گیرد و مورد تایید قرار گرفته اند. عصبانیت یکی از واکنش های عاطفی اساسی ما است و گاهی اوقات یک نشانه هشدار خوبی است که همه چیز در زندگی ما خوب نیست. در برخی موارد خشم “حق” شماست که احساسش کنید. خشم حس ما را از عدالت و مسئولیت اجتماعی کنترل می کند. این کار به ما کمک می کند تا به یکدیگر انگیزه دهیم تا مسئولیت پذیری، رفتاری انسانی تر و اخلاقی تر داشته باشیم. طبق یافته های یک پروژه تحقیقاتی در دانشگاه ایالتی آمریکا نشان می دهد که خشم می تواند به اندازه انگیزه دادن مردم به داوطلب به عنوان همدردی موثر باشد.چند مرحله و قدمی که در این بخش از نمناک وجود دارد می تواند به شما کمک کند تا در مورد پاسخ های خود به تفکر بیشتری بپردازید.تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شیوه عصبانی واکنش نشان دهید و اینکه آیا آن واکنش به بهترین شکل به شما خدمت خواهد کرد پس برای کنترل خشم با ما همراه شوید.

 

 راه های سریع کنترل خشم کدامند؟ 

راههای موثر کنترل خشم و عصبانیت به ترفندهای مانترا

علت را شناسایی کنید:

چه چیزی دکمه عصبانیت شما را فشار می دهد؟ به عنوان مثال، وقتی خسته هستید، ناراحت هستید، شب خوب نخوابیده اید، یا کسی که با شما رفتار گستاخانه ای کند؟عوامل خارجی (دوست بی ادب) و عوامل داخلی (خود خسته شما) وجود دارند که وارد بازی می شوند.شما باید از این محرک ها آگاه باشید تا بفهمید چه شرایطی شما را به یک کشور عصبانی می فرستند.این مرحله اول مستلزم این است که تا حدی از آنچه در حال رخ دادن است آگاه باشید و تشخیص دهید که چه چیزی شما را خاموش می کند.

یک مانترا پیدا کنید که برایتان کارساز باشد.

وقتی انگیزه خود را تشخیص دادید، می توانید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شکل منفی واکنش نشان دهید یا خیر ؛ اگر این کار را نکنید، باید یک جایگزین برای عصبانیتتان داشته باشید. توسعه مانترا آرام شخصی تان به جایگزین کردن عصبانیت و منفی ها با چیزهای دیگر کمک خواهد کرد. ذهن شما روی چیزی مثبت تر متمرکز می شود و زمانی که آرام و راحت هستید، مانترا خود را تمرین کنید تا هر زمان که نیاز دارید، توجه خود را به آن معطوف کنید.

 

کنترل عصبانیت ناگهانی با راهکارهای فوق العاده

 کنترل سریع خشم و عصبانیت با روش مانترا

تجربیات خود را تغییر دهید.

همه فیلترهای دنیا متفاوت هستند. این فیلترها باید به شما بگویند که کدام چارچوب ها، یا تفسیرهایی را باید برای هر رویداد داشته باشید.شما ممکن است دوست داشته باشید فریم های اطرافتان را فراموش کنید و بخواهید متفاوت باشید.یادگیری نحوه تغییر “فریم” می تواند به تغییر شکل یک تجربه کمک کند. شما می توانید یاد بگیرید که اهمیت چیزهایی را که در آنها استرس دارید، عصبانی می شوید یا ناراحت می شوید را با دیدی متفاوت در یک فریم جدید، به حداقل برسانید.

 

چگونه خشم خود را کنترل کنیم؟

مقابله با خشم

مراقب صحبت های منفی خود باشید:

این تفکر منفی است که منجر به طغیان های خشم بسیاری می شود. اغلب اوقات وقتی چیزی اتفاق می افتد که شما را ناراحت کند، ممکن است بعد از مدتی که به آن فکر می کنید دیگر مسئله بدی برایتان نباشد. بیایید یک مثال ساده را انتخاب کنیم؛ شما به خرید خواربار می روید و در محوطه پارکینگ یک فروشنده دیگر ، ناگهانان فضایی را که انتخاب کرده بودید، واردش می شود.

چه بی ادب! شما می خواهید چیزی به راننده بگویید، اما چون آن ها کمی ترسناک به نظر می رسند، در تمام مدت زمانی که از این “بی عدالتی” عصبانی می شوید، به کارهای خود ادامه می دهید.

حالا حواس خود را از تمام چیزهایی که می خواهید به آن فرد بگویید ، پرت می کنید، و فراموش کرده اید که بستنی مورد علاقه دخترتان را بخرید! وقتی او را می بینید و این را به او می گویید، به گریه می افتد و به شما می گوید که چه قدر پدر و مادری بدی هستید!شما این حادثه و فردی را که جای پارک شما را گرفت و این مشکلات را درست کرد را سرزنش می کنید سپس یک عضو خانواده می آید و کار دیگری انجام می دهد که شما را ناراحت می کند و اینجاست! خشم منفجر می شود.

اگر صحبت خود را در محوطه پارکینگ تغییر دهید، این چرخه می تواند متوقف شود “مردم گاهی بی ادبی می کنند، و فرد جای پارک مرا ندید و یا وانمود کرد که ندیده است. مجبور نیستم به او اجازه دهم روز مرا خراب کند ؛ من می توانم یک انتخاب دیگر داشته باشم. بله،این آزار دهنده است، اما ارزش ندارد مسائل مهم زندگی مرا خراب کند.”

 

 

 راههای ساده کنترل خشم

اجازه دهید دیروز بگذرد:

دیروز واقعا گذشته است ؛ کاری که دیروز اتفاق افتاده لازم نیست روی امروزتان تاثیر بگذارد.اگر شما به درد، تنفر و یا عصبانیت خود فکر کنید، با گذشت هر روز بیشتر احساس تلخ و بدی خواهید کرد. کاری انجام شده ، انجام شده، رها کردنش نه تنها از لحاظ فیزیکی می تواند احساس خوبی داشته باشد، بلکه اگر انجام ندهید شما تنها خود را آزار می دهید. هر چه طولانی تر خشم خود را در درون جای دهید، بیشتر به شما نفوذ خواهد کرد. از خود بپرسید آیا این چیزی است که شما واقعا برای خود و افراد مهم زندگیتان اهمیت می دهید می دانید که ارزشش را ندارد، پس زندگی خود را با زندگی در گذشته هدر ندهید!

 

 چند راهکار عالی برای کنترل خشم

روش کنترل خشم و عصبانیت

تمرین تنفس عمیق :

به جای اینکه به عصبانیت خود اجازه دهید تا خارج از کنترل شما قرار گیرد، هر بار که احساس عصبانیت می کنید، برای آرام کردن بدن و ذهنتان، به تمرین تکنیک های تنفس ساده عادت کنید.

این کاری است که باید در هنگام عصبانیت انجام دهید:

-آهسته نفس بکشید، اما نفس های عمیق بکشید تا واکنش استرسی که معمولا همراه با عصبانیت همراه است را خنثی کنید.

-یک کلمه یا عبارت آرامش بخش را تکرار کنید، که می تواند این موارد باشد ” آرام باش"، “بیخیال” یا “من کنترل خشم خود را در دست دارم".

-بر روی عضلات خود فشار دهید و سپس آن ها را رها کنید.

 

 روش فوق العاده کنترل خشم

راههای کنترل خشم و عصبانیت

از 1 تا 100 یا 100 تا 1 بشمارید:

شمارش معکوس می تواند مانع از اوج گرفتن شما شود این کار ذهن شما را از علت عصبانیت دور می کند و باعث می شود که شما در مورد چیز دیگری فکر کنید.عمل شمردن همچنین زمان عصبانیت را به تاخیر می اندازد که اغلب احساسات را کنترل می کند.شما حتی می توانید این کار را با نفس کشیدن آرام و عمیق انجام دهید که موثرتر می شود.

روی زمان حال تمرکز کنید:

هر وقت عصبانی میشوید، به گذشته نگاه نکنید ؛ با انجام این کار، ممکن است شکایات گذشته را به الان خود بیاورید در عوض توجه خود را بر آنچه در حال حاضر می توانید انجام دهید تمرکز کنید تا این مساله را حل کنید.

 

 خشم و راههای مقابله با آن

کنترل خشم مانترا

ماهیچه های سخت را آرام کنید:

نکته دیگر که می تواند به شما کمک کند به سرعت آرام شوید، ماساژ آرام مناطق تنشی است که معمولا شانه ها، گردن و پوست سر هستند.برای شانه ها، به سادگی آن ها را بچرخانید تا آرام شوند.برای رهایی از تنشی که در ناحیه گردن و سر شما ایجاد می شود، یک ماساژ ساده را انجام دهید تا گردش خون را بهبود ببخشید و در نتیجه ذهن خود را آرام کنید.

گوش دادن به موسیقی:

گوش دادن به موسیقی می تواند اعصاب خرد شده را تسکین دهد و شما را آرام کند.این کار با کمک به شما برای غربال کردن احساسات خشم و ناامیدی به شیوه ای سازنده کار می کند.

 

با این راههای ساده خشم خود را کنترل کنید

تغییر وضعیت:

دور کردن خود از منبع عصبانیت، چه مکان و چه شخص، یک مهارت مدیریت عصبانیت است که می توانید از آن برای آرام کردن خود استفاده کنید.برای انجام این کار، شما می توانید چشمان خود را ببندید و خود را به یک مکان آرام منتقل کنید و یا به سادگی حرکت کنید تا خشم شما بسوزد

 

راههای کنترل سریع خشم و عصبانیت به روش مانترا

 

 

روش کنترل خشم مانترا یکی از روشهای ساده و فوق العاده موثر برای کنترل خشم و عصبانیت های ناگهانی است که در سرتاسر دنیا از آن استفاده میشود.

راه و روش های کنترل خشم و عصبانیت به روش مانترا

راههای کنترل خشم به سبک مانترا روشی کاملا ساده است اما تاثیری فوق العاده خواهد داشت چرا که این روش ها در سراسر دنیا مورد استفاده قرار می گیرد و مورد تایید قرار گرفته اند. عصبانیت یکی از واکنش های عاطفی اساسی ما است و گاهی اوقات یک نشانه هشدار خوبی است که همه چیز در زندگی ما خوب نیست. در برخی موارد خشم “حق” شماست که احساسش کنید. خشم حس ما را از عدالت و مسئولیت اجتماعی کنترل می کند. این کار به ما کمک می کند تا به یکدیگر انگیزه دهیم تا مسئولیت پذیری، رفتاری انسانی تر و اخلاقی تر داشته باشیم. طبق یافته های یک پروژه تحقیقاتی در دانشگاه ایالتی آمریکا نشان می دهد که خشم می تواند به اندازه انگیزه دادن مردم به داوطلب به عنوان همدردی موثر باشد.چند مرحله و قدمی که در این بخش از نمناک وجود دارد می تواند به شما کمک کند تا در مورد پاسخ های خود به تفکر بیشتری بپردازید.تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شیوه عصبانی واکنش نشان دهید و اینکه آیا آن واکنش به بهترین شکل به شما خدمت خواهد کرد پس برای کنترل خشم با ما همراه شوید.

 

 راه های سریع کنترل خشم کدامند؟ 

راههای موثر کنترل خشم و عصبانیت به ترفندهای مانترا

علت را شناسایی کنید:

چه چیزی دکمه عصبانیت شما را فشار می دهد؟ به عنوان مثال، وقتی خسته هستید، ناراحت هستید، شب خوب نخوابیده اید، یا کسی که با شما رفتار گستاخانه ای کند؟عوامل خارجی (دوست بی ادب) و عوامل داخلی (خود خسته شما) وجود دارند که وارد بازی می شوند.شما باید از این محرک ها آگاه باشید تا بفهمید چه شرایطی شما را به یک کشور عصبانی می فرستند.این مرحله اول مستلزم این است که تا حدی از آنچه در حال رخ دادن است آگاه باشید و تشخیص دهید که چه چیزی شما را خاموش می کند.

یک مانترا پیدا کنید که برایتان کارساز باشد.

وقتی انگیزه خود را تشخیص دادید، می توانید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شکل منفی واکنش نشان دهید یا خیر ؛ اگر این کار را نکنید، باید یک جایگزین برای عصبانیتتان داشته باشید. توسعه مانترا آرام شخصی تان به جایگزین کردن عصبانیت و منفی ها با چیزهای دیگر کمک خواهد کرد. ذهن شما روی چیزی مثبت تر متمرکز می شود و زمانی که آرام و راحت هستید، مانترا خود را تمرین کنید تا هر زمان که نیاز دارید، توجه خود را به آن معطوف کنید.

 

کنترل عصبانیت ناگهانی با راهکارهای فوق العاده

 کنترل سریع خشم و عصبانیت با روش مانترا

تجربیات خود را تغییر دهید.

همه فیلترهای دنیا متفاوت هستند. این فیلترها باید به شما بگویند که کدام چارچوب ها، یا تفسیرهایی را باید برای هر رویداد داشته باشید.شما ممکن است دوست داشته باشید فریم های اطرافتان را فراموش کنید و بخواهید متفاوت باشید.یادگیری نحوه تغییر “فریم” می تواند به تغییر شکل یک تجربه کمک کند. شما می توانید یاد بگیرید که اهمیت چیزهایی را که در آنها استرس دارید، عصبانی می شوید یا ناراحت می شوید را با دیدی متفاوت در یک فریم جدید، به حداقل برسانید.

 

چگونه خشم خود را کنترل کنیم؟

مقابله با خشم

مراقب صحبت های منفی خود باشید:

این تفکر منفی است که منجر به طغیان های خشم بسیاری می شود. اغلب اوقات وقتی چیزی اتفاق می افتد که شما را ناراحت کند، ممکن است بعد از مدتی که به آن فکر می کنید دیگر مسئله بدی برایتان نباشد. بیایید یک مثال ساده را انتخاب کنیم؛ شما به خرید خواربار می روید و در محوطه پارکینگ یک فروشنده دیگر ، ناگهانان فضایی را که انتخاب کرده بودید، واردش می شود.

چه بی ادب! شما می خواهید چیزی به راننده بگویید، اما چون آن ها کمی ترسناک به نظر می رسند، در تمام مدت زمانی که از این “بی عدالتی” عصبانی می شوید، به کارهای خود ادامه می دهید.

حالا حواس خود را از تمام چیزهایی که می خواهید به آن فرد بگویید ، پرت می کنید، و فراموش کرده اید که بستنی مورد علاقه دخترتان را بخرید! وقتی او را می بینید و این را به او می گویید، به گریه می افتد و به شما می گوید که چه قدر پدر و مادری بدی هستید!شما این حادثه و فردی را که جای پارک شما را گرفت و این مشکلات را درست کرد را سرزنش می کنید سپس یک عضو خانواده می آید و کار دیگری انجام می دهد که شما را ناراحت می کند و اینجاست! خشم منفجر می شود.

اگر صحبت خود را در محوطه پارکینگ تغییر دهید، این چرخه می تواند متوقف شود “مردم گاهی بی ادبی می کنند، و فرد جای پارک مرا ندید و یا وانمود کرد که ندیده است. مجبور نیستم به او اجازه دهم روز مرا خراب کند ؛ من می توانم یک انتخاب دیگر داشته باشم. بله،این آزار دهنده است، اما ارزش ندارد مسائل مهم زندگی مرا خراب کند.”

 

 

 راههای ساده کنترل خشم

اجازه دهید دیروز بگذرد:

دیروز واقعا گذشته است ؛ کاری که دیروز اتفاق افتاده لازم نیست روی امروزتان تاثیر بگذارد.اگر شما به درد، تنفر و یا عصبانیت خود فکر کنید، با گذشت هر روز بیشتر احساس تلخ و بدی خواهید کرد. کاری انجام شده ، انجام شده، رها کردنش نه تنها از لحاظ فیزیکی می تواند احساس خوبی داشته باشد، بلکه اگر انجام ندهید شما تنها خود را آزار می دهید. هر چه طولانی تر خشم خود را در درون جای دهید، بیشتر به شما نفوذ خواهد کرد. از خود بپرسید آیا این چیزی است که شما واقعا برای خود و افراد مهم زندگیتان اهمیت می دهید می دانید که ارزشش را ندارد، پس زندگی خود را با زندگی در گذشته هدر ندهید!

 

 چند راهکار عالی برای کنترل خشم

روش کنترل خشم و عصبانیت

تمرین تنفس عمیق :

به جای اینکه به عصبانیت خود اجازه دهید تا خارج از کنترل شما قرار گیرد، هر بار که احساس عصبانیت می کنید، برای آرام کردن بدن و ذهنتان، به تمرین تکنیک های تنفس ساده عادت کنید.

این کاری است که باید در هنگام عصبانیت انجام دهید:

-آهسته نفس بکشید، اما نفس های عمیق بکشید تا واکنش استرسی که معمولا همراه با عصبانیت همراه است را خنثی کنید.

-یک کلمه یا عبارت آرامش بخش را تکرار کنید، که می تواند این موارد باشد ” آرام باش"، “بیخیال” یا “من کنترل خشم خود را در دست دارم".

-بر روی عضلات خود فشار دهید و سپس آن ها را رها کنید.

 

 روش فوق العاده کنترل خشم

راههای کنترل خشم و عصبانیت

از 1 تا 100 یا 100 تا 1 بشمارید:

شمارش معکوس می تواند مانع از اوج گرفتن شما شود این کار ذهن شما را از علت عصبانیت دور می کند و باعث می شود که شما در مورد چیز دیگری فکر کنید.عمل شمردن همچنین زمان عصبانیت را به تاخیر می اندازد که اغلب احساسات را کنترل می کند.شما حتی می توانید این کار را با نفس کشیدن آرام و عمیق انجام دهید که موثرتر می شود.

روی زمان حال تمرکز کنید:

هر وقت عصبانی میشوید، به گذشته نگاه نکنید ؛ با انجام این کار، ممکن است شکایات گذشته را به الان خود بیاورید در عوض توجه خود را بر آنچه در حال حاضر می توانید انجام دهید تمرکز کنید تا این مساله را حل کنید.

 

 خشم و راههای مقابله با آن

کنترل خشم مانترا

ماهیچه های سخت را آرام کنید:

نکته دیگر که می تواند به شما کمک کند به سرعت آرام شوید، ماساژ آرام مناطق تنشی است که معمولا شانه ها، گردن و پوست سر هستند.برای شانه ها، به سادگی آن ها را بچرخانید تا آرام شوند.برای رهایی از تنشی که در ناحیه گردن و سر شما ایجاد می شود، یک ماساژ ساده را انجام دهید تا گردش خون را بهبود ببخشید و در نتیجه ذهن خود را آرام کنید.

گوش دادن به موسیقی:

گوش دادن به موسیقی می تواند اعصاب خرد شده را تسکین دهد و شما را آرام کند.این کار با کمک به شما برای غربال کردن احساسات خشم و ناامیدی به شیوه ای سازنده کار می کند.

 

با این راههای ساده خشم خود را کنترل کنید

تغییر وضعیت:

دور کردن خود از منبع عصبانیت، چه مکان و چه شخص، یک مهارت مدیریت عصبانیت است که می توانید از آن برای آرام کردن خود استفاده کنید.برای انجام این کار، شما می توانید چشمان خود را ببندید و خود را به یک مکان آرام منتقل کنید و یا به سادگی حرکت کنید تا خشم شما بسوزد

 

راههای کنترل سریع خشم و عصبانیت به روش مانترا

 

 

روش کنترل خشم مانترا یکی از روشهای ساده و فوق العاده موثر برای کنترل خشم و عصبانیت های ناگهانی است که در سرتاسر دنیا از آن استفاده میشود.

راه و روش های کنترل خشم و عصبانیت به روش مانترا

راههای کنترل خشم به سبک مانترا روشی کاملا ساده است اما تاثیری فوق العاده خواهد داشت چرا که این روش ها در سراسر دنیا مورد استفاده قرار می گیرد و مورد تایید قرار گرفته اند. عصبانیت یکی از واکنش های عاطفی اساسی ما است و گاهی اوقات یک نشانه هشدار خوبی است که همه چیز در زندگی ما خوب نیست. در برخی موارد خشم “حق” شماست که احساسش کنید. خشم حس ما را از عدالت و مسئولیت اجتماعی کنترل می کند. این کار به ما کمک می کند تا به یکدیگر انگیزه دهیم تا مسئولیت پذیری، رفتاری انسانی تر و اخلاقی تر داشته باشیم. طبق یافته های یک پروژه تحقیقاتی در دانشگاه ایالتی آمریکا نشان می دهد که خشم می تواند به اندازه انگیزه دادن مردم به داوطلب به عنوان همدردی موثر باشد.چند مرحله و قدمی که در این بخش از نمناک وجود دارد می تواند به شما کمک کند تا در مورد پاسخ های خود به تفکر بیشتری بپردازید.تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شیوه عصبانی واکنش نشان دهید و اینکه آیا آن واکنش به بهترین شکل به شما خدمت خواهد کرد پس برای کنترل خشم با ما همراه شوید.

 

 راه های سریع کنترل خشم کدامند؟ 

راههای موثر کنترل خشم و عصبانیت به ترفندهای مانترا

علت را شناسایی کنید:

چه چیزی دکمه عصبانیت شما را فشار می دهد؟ به عنوان مثال، وقتی خسته هستید، ناراحت هستید، شب خوب نخوابیده اید، یا کسی که با شما رفتار گستاخانه ای کند؟عوامل خارجی (دوست بی ادب) و عوامل داخلی (خود خسته شما) وجود دارند که وارد بازی می شوند.شما باید از این محرک ها آگاه باشید تا بفهمید چه شرایطی شما را به یک کشور عصبانی می فرستند.این مرحله اول مستلزم این است که تا حدی از آنچه در حال رخ دادن است آگاه باشید و تشخیص دهید که چه چیزی شما را خاموش می کند.

یک مانترا پیدا کنید که برایتان کارساز باشد.

وقتی انگیزه خود را تشخیص دادید، می توانید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شکل منفی واکنش نشان دهید یا خیر ؛ اگر این کار را نکنید، باید یک جایگزین برای عصبانیتتان داشته باشید. توسعه مانترا آرام شخصی تان به جایگزین کردن عصبانیت و منفی ها با چیزهای دیگر کمک خواهد کرد. ذهن شما روی چیزی مثبت تر متمرکز می شود و زمانی که آرام و راحت هستید، مانترا خود را تمرین کنید تا هر زمان که نیاز دارید، توجه خود را به آن معطوف کنید.

 

کنترل عصبانیت ناگهانی با راهکارهای فوق العاده

 کنترل سریع خشم و عصبانیت با روش مانترا

تجربیات خود را تغییر دهید.

همه فیلترهای دنیا متفاوت هستند. این فیلترها باید به شما بگویند که کدام چارچوب ها، یا تفسیرهایی را باید برای هر رویداد داشته باشید.شما ممکن است دوست داشته باشید فریم های اطرافتان را فراموش کنید و بخواهید متفاوت باشید.یادگیری نحوه تغییر “فریم” می تواند به تغییر شکل یک تجربه کمک کند. شما می توانید یاد بگیرید که اهمیت چیزهایی را که در آنها استرس دارید، عصبانی می شوید یا ناراحت می شوید را با دیدی متفاوت در یک فریم جدید، به حداقل برسانید.

 

چگونه خشم خود را کنترل کنیم؟

مقابله با خشم

مراقب صحبت های منفی خود باشید:

این تفکر منفی است که منجر به طغیان های خشم بسیاری می شود. اغلب اوقات وقتی چیزی اتفاق می افتد که شما را ناراحت کند، ممکن است بعد از مدتی که به آن فکر می کنید دیگر مسئله بدی برایتان نباشد. بیایید یک مثال ساده را انتخاب کنیم؛ شما به خرید خواربار می روید و در محوطه پارکینگ یک فروشنده دیگر ، ناگهانان فضایی را که انتخاب کرده بودید، واردش می شود.

چه بی ادب! شما می خواهید چیزی به راننده بگویید، اما چون آن ها کمی ترسناک به نظر می رسند، در تمام مدت زمانی که از این “بی عدالتی” عصبانی می شوید، به کارهای خود ادامه می دهید.

حالا حواس خود را از تمام چیزهایی که می خواهید به آن فرد بگویید ، پرت می کنید، و فراموش کرده اید که بستنی مورد علاقه دخترتان را بخرید! وقتی او را می بینید و این را به او می گویید، به گریه می افتد و به شما می گوید که چه قدر پدر و مادری بدی هستید!شما این حادثه و فردی را که جای پارک شما را گرفت و این مشکلات را درست کرد را سرزنش می کنید سپس یک عضو خانواده می آید و کار دیگری انجام می دهد که شما را ناراحت می کند و اینجاست! خشم منفجر می شود.

اگر صحبت خود را در محوطه پارکینگ تغییر دهید، این چرخه می تواند متوقف شود “مردم گاهی بی ادبی می کنند، و فرد جای پارک مرا ندید و یا وانمود کرد که ندیده است. مجبور نیستم به او اجازه دهم روز مرا خراب کند ؛ من می توانم یک انتخاب دیگر داشته باشم. بله،این آزار دهنده است، اما ارزش ندارد مسائل مهم زندگی مرا خراب کند.”

 

 

 راههای ساده کنترل خشم

اجازه دهید دیروز بگذرد:

دیروز واقعا گذشته است ؛ کاری که دیروز اتفاق افتاده لازم نیست روی امروزتان تاثیر بگذارد.اگر شما به درد، تنفر و یا عصبانیت خود فکر کنید، با گذشت هر روز بیشتر احساس تلخ و بدی خواهید کرد. کاری انجام شده ، انجام شده، رها کردنش نه تنها از لحاظ فیزیکی می تواند احساس خوبی داشته باشد، بلکه اگر انجام ندهید شما تنها خود را آزار می دهید. هر چه طولانی تر خشم خود را در درون جای دهید، بیشتر به شما نفوذ خواهد کرد. از خود بپرسید آیا این چیزی است که شما واقعا برای خود و افراد مهم زندگیتان اهمیت می دهید می دانید که ارزشش را ندارد، پس زندگی خود را با زندگی در گذشته هدر ندهید!

 

 چند راهکار عالی برای کنترل خشم

روش کنترل خشم و عصبانیت

تمرین تنفس عمیق :

به جای اینکه به عصبانیت خود اجازه دهید تا خارج از کنترل شما قرار گیرد، هر بار که احساس عصبانیت می کنید، برای آرام کردن بدن و ذهنتان، به تمرین تکنیک های تنفس ساده عادت کنید.

این کاری است که باید در هنگام عصبانیت انجام دهید:

-آهسته نفس بکشید، اما نفس های عمیق بکشید تا واکنش استرسی که معمولا همراه با عصبانیت همراه است را خنثی کنید.

-یک کلمه یا عبارت آرامش بخش را تکرار کنید، که می تواند این موارد باشد ” آرام باش"، “بیخیال” یا “من کنترل خشم خود را در دست دارم".

-بر روی عضلات خود فشار دهید و سپس آن ها را رها کنید.

 

 روش فوق العاده کنترل خشم

راههای کنترل خشم و عصبانیت

از 1 تا 100 یا 100 تا 1 بشمارید:

شمارش معکوس می تواند مانع از اوج گرفتن شما شود این کار ذهن شما را از علت عصبانیت دور می کند و باعث می شود که شما در مورد چیز دیگری فکر کنید.عمل شمردن همچنین زمان عصبانیت را به تاخیر می اندازد که اغلب احساسات را کنترل می کند.شما حتی می توانید این کار را با نفس کشیدن آرام و عمیق انجام دهید که موثرتر می شود.

روی زمان حال تمرکز کنید:

هر وقت عصبانی میشوید، به گذشته نگاه نکنید ؛ با انجام این کار، ممکن است شکایات گذشته را به الان خود بیاورید در عوض توجه خود را بر آنچه در حال حاضر می توانید انجام دهید تمرکز کنید تا این مساله را حل کنید.

 

 خشم و راههای مقابله با آن

کنترل خشم مانترا

ماهیچه های سخت را آرام کنید:

نکته دیگر که می تواند به شما کمک کند به سرعت آرام شوید، ماساژ آرام مناطق تنشی است که معمولا شانه ها، گردن و پوست سر هستند.برای شانه ها، به سادگی آن ها را بچرخانید تا آرام شوند.برای رهایی از تنشی که در ناحیه گردن و سر شما ایجاد می شود، یک ماساژ ساده را انجام دهید تا گردش خون را بهبود ببخشید و در نتیجه ذهن خود را آرام کنید.

گوش دادن به موسیقی:

گوش دادن به موسیقی می تواند اعصاب خرد شده را تسکین دهد و شما را آرام کند.این کار با کمک به شما برای غربال کردن احساسات خشم و ناامیدی به شیوه ای سازنده کار می کند.

 

با این راههای ساده خشم خود را کنترل کنید

تغییر وضعیت:

دور کردن خود از منبع عصبانیت، چه مکان و چه شخص، یک مهارت مدیریت عصبانیت است که می توانید از آن برای آرام کردن خود استفاده کنید.برای انجام این کار، شما می توانید چشمان خود را ببندید و خود را به یک مکان آرام منتقل کنید و یا به سادگی حرکت کنید تا خشم شما بسوزد

 

راههای کنترل سریع خشم و عصبانیت به روش مانترا

 

 

روش کنترل خشم مانترا یکی از روشهای ساده و فوق العاده موثر برای کنترل خشم و عصبانیت های ناگهانی است که در سرتاسر دنیا از آن استفاده میشود.

راه و روش های کنترل خشم و عصبانیت به روش مانترا

راههای کنترل خشم به سبک مانترا روشی کاملا ساده است اما تاثیری فوق العاده خواهد داشت چرا که این روش ها در سراسر دنیا مورد استفاده قرار می گیرد و مورد تایید قرار گرفته اند. عصبانیت یکی از واکنش های عاطفی اساسی ما است و گاهی اوقات یک نشانه هشدار خوبی است که همه چیز در زندگی ما خوب نیست. در برخی موارد خشم “حق” شماست که احساسش کنید. خشم حس ما را از عدالت و مسئولیت اجتماعی کنترل می کند. این کار به ما کمک می کند تا به یکدیگر انگیزه دهیم تا مسئولیت پذیری، رفتاری انسانی تر و اخلاقی تر داشته باشیم. طبق یافته های یک پروژه تحقیقاتی در دانشگاه ایالتی آمریکا نشان می دهد که خشم می تواند به اندازه انگیزه دادن مردم به داوطلب به عنوان همدردی موثر باشد.چند مرحله و قدمی که در این بخش از نمناک وجود دارد می تواند به شما کمک کند تا در مورد پاسخ های خود به تفکر بیشتری بپردازید.تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شیوه عصبانی واکنش نشان دهید و اینکه آیا آن واکنش به بهترین شکل به شما خدمت خواهد کرد پس برای کنترل خشم با ما همراه شوید.

 

 راه های سریع کنترل خشم کدامند؟ 

راههای موثر کنترل خشم و عصبانیت به ترفندهای مانترا

علت را شناسایی کنید:

چه چیزی دکمه عصبانیت شما را فشار می دهد؟ به عنوان مثال، وقتی خسته هستید، ناراحت هستید، شب خوب نخوابیده اید، یا کسی که با شما رفتار گستاخانه ای کند؟عوامل خارجی (دوست بی ادب) و عوامل داخلی (خود خسته شما) وجود دارند که وارد بازی می شوند.شما باید از این محرک ها آگاه باشید تا بفهمید چه شرایطی شما را به یک کشور عصبانی می فرستند.این مرحله اول مستلزم این است که تا حدی از آنچه در حال رخ دادن است آگاه باشید و تشخیص دهید که چه چیزی شما را خاموش می کند.

یک مانترا پیدا کنید که برایتان کارساز باشد.

وقتی انگیزه خود را تشخیص دادید، می توانید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شکل منفی واکنش نشان دهید یا خیر ؛ اگر این کار را نکنید، باید یک جایگزین برای عصبانیتتان داشته باشید. توسعه مانترا آرام شخصی تان به جایگزین کردن عصبانیت و منفی ها با چیزهای دیگر کمک خواهد کرد. ذهن شما روی چیزی مثبت تر متمرکز می شود و زمانی که آرام و راحت هستید، مانترا خود را تمرین کنید تا هر زمان که نیاز دارید، توجه خود را به آن معطوف کنید.

 

کنترل عصبانیت ناگهانی با راهکارهای فوق العاده

 کنترل سریع خشم و عصبانیت با روش مانترا

تجربیات خود را تغییر دهید.

همه فیلترهای دنیا متفاوت هستند. این فیلترها باید به شما بگویند که کدام چارچوب ها، یا تفسیرهایی را باید برای هر رویداد داشته باشید.شما ممکن است دوست داشته باشید فریم های اطرافتان را فراموش کنید و بخواهید متفاوت باشید.یادگیری نحوه تغییر “فریم” می تواند به تغییر شکل یک تجربه کمک کند. شما می توانید یاد بگیرید که اهمیت چیزهایی را که در آنها استرس دارید، عصبانی می شوید یا ناراحت می شوید را با دیدی متفاوت در یک فریم جدید، به حداقل برسانید.

 

چگونه خشم خود را کنترل کنیم؟

مقابله با خشم

مراقب صحبت های منفی خود باشید:

این تفکر منفی است که منجر به طغیان های خشم بسیاری می شود. اغلب اوقات وقتی چیزی اتفاق می افتد که شما را ناراحت کند، ممکن است بعد از مدتی که به آن فکر می کنید دیگر مسئله بدی برایتان نباشد. بیایید یک مثال ساده را انتخاب کنیم؛ شما به خرید خواربار می روید و در محوطه پارکینگ یک فروشنده دیگر ، ناگهانان فضایی را که انتخاب کرده بودید، واردش می شود.

چه بی ادب! شما می خواهید چیزی به راننده بگویید، اما چون آن ها کمی ترسناک به نظر می رسند، در تمام مدت زمانی که از این “بی عدالتی” عصبانی می شوید، به کارهای خود ادامه می دهید.

حالا حواس خود را از تمام چیزهایی که می خواهید به آن فرد بگویید ، پرت می کنید، و فراموش کرده اید که بستنی مورد علاقه دخترتان را بخرید! وقتی او را می بینید و این را به او می گویید، به گریه می افتد و به شما می گوید که چه قدر پدر و مادری بدی هستید!شما این حادثه و فردی را که جای پارک شما را گرفت و این مشکلات را درست کرد را سرزنش می کنید سپس یک عضو خانواده می آید و کار دیگری انجام می دهد که شما را ناراحت می کند و اینجاست! خشم منفجر می شود.

اگر صحبت خود را در محوطه پارکینگ تغییر دهید، این چرخه می تواند متوقف شود “مردم گاهی بی ادبی می کنند، و فرد جای پارک مرا ندید و یا وانمود کرد که ندیده است. مجبور نیستم به او اجازه دهم روز مرا خراب کند ؛ من می توانم یک انتخاب دیگر داشته باشم. بله،این آزار دهنده است، اما ارزش ندارد مسائل مهم زندگی مرا خراب کند.”

 

 

 راههای ساده کنترل خشم

اجازه دهید دیروز بگذرد:

دیروز واقعا گذشته است ؛ کاری که دیروز اتفاق افتاده لازم نیست روی امروزتان تاثیر بگذارد.اگر شما به درد، تنفر و یا عصبانیت خود فکر کنید، با گذشت هر روز بیشتر احساس تلخ و بدی خواهید کرد. کاری انجام شده ، انجام شده، رها کردنش نه تنها از لحاظ فیزیکی می تواند احساس خوبی داشته باشد، بلکه اگر انجام ندهید شما تنها خود را آزار می دهید. هر چه طولانی تر خشم خود را در درون جای دهید، بیشتر به شما نفوذ خواهد کرد. از خود بپرسید آیا این چیزی است که شما واقعا برای خود و افراد مهم زندگیتان اهمیت می دهید می دانید که ارزشش را ندارد، پس زندگی خود را با زندگی در گذشته هدر ندهید!

 

 چند راهکار عالی برای کنترل خشم

روش کنترل خشم و عصبانیت

تمرین تنفس عمیق :

به جای اینکه به عصبانیت خود اجازه دهید تا خارج از کنترل شما قرار گیرد، هر بار که احساس عصبانیت می کنید، برای آرام کردن بدن و ذهنتان، به تمرین تکنیک های تنفس ساده عادت کنید.

این کاری است که باید در هنگام عصبانیت انجام دهید:

-آهسته نفس بکشید، اما نفس های عمیق بکشید تا واکنش استرسی که معمولا همراه با عصبانیت همراه است را خنثی کنید.

-یک کلمه یا عبارت آرامش بخش را تکرار کنید، که می تواند این موارد باشد ” آرام باش"، “بیخیال” یا “من کنترل خشم خود را در دست دارم".

-بر روی عضلات خود فشار دهید و سپس آن ها را رها کنید.

 

 روش فوق العاده کنترل خشم

راههای کنترل خشم و عصبانیت

از 1 تا 100 یا 100 تا 1 بشمارید:

شمارش معکوس می تواند مانع از اوج گرفتن شما شود این کار ذهن شما را از علت عصبانیت دور می کند و باعث می شود که شما در مورد چیز دیگری فکر کنید.عمل شمردن همچنین زمان عصبانیت را به تاخیر می اندازد که اغلب احساسات را کنترل می کند.شما حتی می توانید این کار را با نفس کشیدن آرام و عمیق انجام دهید که موثرتر می شود.

روی زمان حال تمرکز کنید:

هر وقت عصبانی میشوید، به گذشته نگاه نکنید ؛ با انجام این کار، ممکن است شکایات گذشته را به الان خود بیاورید در عوض توجه خود را بر آنچه در حال حاضر می توانید انجام دهید تمرکز کنید تا این مساله را حل کنید.

 

 خشم و راههای مقابله با آن

کنترل خشم مانترا

ماهیچه های سخت را آرام کنید:

نکته دیگر که می تواند به شما کمک کند به سرعت آرام شوید، ماساژ آرام مناطق تنشی است که معمولا شانه ها، گردن و پوست سر هستند.برای شانه ها، به سادگی آن ها را بچرخانید تا آرام شوند.برای رهایی از تنشی که در ناحیه گردن و سر شما ایجاد می شود، یک ماساژ ساده را انجام دهید تا گردش خون را بهبود ببخشید و در نتیجه ذهن خود را آرام کنید.

گوش دادن به موسیقی:

گوش دادن به موسیقی می تواند اعصاب خرد شده را تسکین دهد و شما را آرام کند.این کار با کمک به شما برای غربال کردن احساسات خشم و ناامیدی به شیوه ای سازنده کار می کند.

 

با این راههای ساده خشم خود را کنترل کنید

تغییر وضعیت:

دور کردن خود از منبع عصبانیت، چه مکان و چه شخص، یک مهارت مدیریت عصبانیت است که می توانید از آن برای آرام کردن خود استفاده کنید.برای انجام این کار، شما می توانید چشمان خود را ببندید و خود را به یک مکان آرام منتقل کنید و یا به سادگی حرکت کنید تا خشم شما بسوزد

 

راههای کنترل سریع خشم و عصبانیت به روش مانترا

 

 

روش کنترل خشم مانترا یکی از روشهای ساده و فوق العاده موثر برای کنترل خشم و عصبانیت های ناگهانی است که در سرتاسر دنیا از آن استفاده میشود.

راه و روش های کنترل خشم و عصبانیت به روش مانترا

راههای کنترل خشم به سبک مانترا روشی کاملا ساده است اما تاثیری فوق العاده خواهد داشت چرا که این روش ها در سراسر دنیا مورد استفاده قرار می گیرد و مورد تایید قرار گرفته اند. عصبانیت یکی از واکنش های عاطفی اساسی ما است و گاهی اوقات یک نشانه هشدار خوبی است که همه چیز در زندگی ما خوب نیست. در برخی موارد خشم “حق” شماست که احساسش کنید. خشم حس ما را از عدالت و مسئولیت اجتماعی کنترل می کند. این کار به ما کمک می کند تا به یکدیگر انگیزه دهیم تا مسئولیت پذیری، رفتاری انسانی تر و اخلاقی تر داشته باشیم. طبق یافته های یک پروژه تحقیقاتی در دانشگاه ایالتی آمریکا نشان می دهد که خشم می تواند به اندازه انگیزه دادن مردم به داوطلب به عنوان همدردی موثر باشد.چند مرحله و قدمی که در این بخش از نمناک وجود دارد می تواند به شما کمک کند تا در مورد پاسخ های خود به تفکر بیشتری بپردازید.تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شیوه عصبانی واکنش نشان دهید و اینکه آیا آن واکنش به بهترین شکل به شما خدمت خواهد کرد پس برای کنترل خشم با ما همراه شوید.

 

 راه های سریع کنترل خشم کدامند؟ 

راههای موثر کنترل خشم و عصبانیت به ترفندهای مانترا

علت را شناسایی کنید:

چه چیزی دکمه عصبانیت شما را فشار می دهد؟ به عنوان مثال، وقتی خسته هستید، ناراحت هستید، شب خوب نخوابیده اید، یا کسی که با شما رفتار گستاخانه ای کند؟عوامل خارجی (دوست بی ادب) و عوامل داخلی (خود خسته شما) وجود دارند که وارد بازی می شوند.شما باید از این محرک ها آگاه باشید تا بفهمید چه شرایطی شما را به یک کشور عصبانی می فرستند.این مرحله اول مستلزم این است که تا حدی از آنچه در حال رخ دادن است آگاه باشید و تشخیص دهید که چه چیزی شما را خاموش می کند.

یک مانترا پیدا کنید که برایتان کارساز باشد.

وقتی انگیزه خود را تشخیص دادید، می توانید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شکل منفی واکنش نشان دهید یا خیر ؛ اگر این کار را نکنید، باید یک جایگزین برای عصبانیتتان داشته باشید. توسعه مانترا آرام شخصی تان به جایگزین کردن عصبانیت و منفی ها با چیزهای دیگر کمک خواهد کرد. ذهن شما روی چیزی مثبت تر متمرکز می شود و زمانی که آرام و راحت هستید، مانترا خود را تمرین کنید تا هر زمان که نیاز دارید، توجه خود را به آن معطوف کنید.

 

کنترل عصبانیت ناگهانی با راهکارهای فوق العاده

 کنترل سریع خشم و عصبانیت با روش مانترا

تجربیات خود را تغییر دهید.

همه فیلترهای دنیا متفاوت هستند. این فیلترها باید به شما بگویند که کدام چارچوب ها، یا تفسیرهایی را باید برای هر رویداد داشته باشید.شما ممکن است دوست داشته باشید فریم های اطرافتان را فراموش کنید و بخواهید متفاوت باشید.یادگیری نحوه تغییر “فریم” می تواند به تغییر شکل یک تجربه کمک کند. شما می توانید یاد بگیرید که اهمیت چیزهایی را که در آنها استرس دارید، عصبانی می شوید یا ناراحت می شوید را با دیدی متفاوت در یک فریم جدید، به حداقل برسانید.

 

چگونه خشم خود را کنترل کنیم؟

مقابله با خشم

مراقب صحبت های منفی خود باشید:

این تفکر منفی است که منجر به طغیان های خشم بسیاری می شود. اغلب اوقات وقتی چیزی اتفاق می افتد که شما را ناراحت کند، ممکن است بعد از مدتی که به آن فکر می کنید دیگر مسئله بدی برایتان نباشد. بیایید یک مثال ساده را انتخاب کنیم؛ شما به خرید خواربار می روید و در محوطه پارکینگ یک فروشنده دیگر ، ناگهانان فضایی را که انتخاب کرده بودید، واردش می شود.

چه بی ادب! شما می خواهید چیزی به راننده بگویید، اما چون آن ها کمی ترسناک به نظر می رسند، در تمام مدت زمانی که از این “بی عدالتی” عصبانی می شوید، به کارهای خود ادامه می دهید.

حالا حواس خود را از تمام چیزهایی که می خواهید به آن فرد بگویید ، پرت می کنید، و فراموش کرده اید که بستنی مورد علاقه دخترتان را بخرید! وقتی او را می بینید و این را به او می گویید، به گریه می افتد و به شما می گوید که چه قدر پدر و مادری بدی هستید!شما این حادثه و فردی را که جای پارک شما را گرفت و این مشکلات را درست کرد را سرزنش می کنید سپس یک عضو خانواده می آید و کار دیگری انجام می دهد که شما را ناراحت می کند و اینجاست! خشم منفجر می شود.

اگر صحبت خود را در محوطه پارکینگ تغییر دهید، این چرخه می تواند متوقف شود “مردم گاهی بی ادبی می کنند، و فرد جای پارک مرا ندید و یا وانمود کرد که ندیده است. مجبور نیستم به او اجازه دهم روز مرا خراب کند ؛ من می توانم یک انتخاب دیگر داشته باشم. بله،این آزار دهنده است، اما ارزش ندارد مسائل مهم زندگی مرا خراب کند.”

 

 

 راههای ساده کنترل خشم

اجازه دهید دیروز بگذرد:

دیروز واقعا گذشته است ؛ کاری که دیروز اتفاق افتاده لازم نیست روی امروزتان تاثیر بگذارد.اگر شما به درد، تنفر و یا عصبانیت خود فکر کنید، با گذشت هر روز بیشتر احساس تلخ و بدی خواهید کرد. کاری انجام شده ، انجام شده، رها کردنش نه تنها از لحاظ فیزیکی می تواند احساس خوبی داشته باشد، بلکه اگر انجام ندهید شما تنها خود را آزار می دهید. هر چه طولانی تر خشم خود را در درون جای دهید، بیشتر به شما نفوذ خواهد کرد. از خود بپرسید آیا این چیزی است که شما واقعا برای خود و افراد مهم زندگیتان اهمیت می دهید می دانید که ارزشش را ندارد، پس زندگی خود را با زندگی در گذشته هدر ندهید!

 

 چند راهکار عالی برای کنترل خشم

روش کنترل خشم و عصبانیت

تمرین تنفس عمیق :

به جای اینکه به عصبانیت خود اجازه دهید تا خارج از کنترل شما قرار گیرد، هر بار که احساس عصبانیت می کنید، برای آرام کردن بدن و ذهنتان، به تمرین تکنیک های تنفس ساده عادت کنید.

این کاری است که باید در هنگام عصبانیت انجام دهید:

-آهسته نفس بکشید، اما نفس های عمیق بکشید تا واکنش استرسی که معمولا همراه با عصبانیت همراه است را خنثی کنید.

-یک کلمه یا عبارت آرامش بخش را تکرار کنید، که می تواند این موارد باشد ” آرام باش"، “بیخیال” یا “من کنترل خشم خود را در دست دارم".

-بر روی عضلات خود فشار دهید و سپس آن ها را رها کنید.

 

 روش فوق العاده کنترل خشم

راههای کنترل خشم و عصبانیت

از 1 تا 100 یا 100 تا 1 بشمارید:

شمارش معکوس می تواند مانع از اوج گرفتن شما شود این کار ذهن شما را از علت عصبانیت دور می کند و باعث می شود که شما در مورد چیز دیگری فکر کنید.عمل شمردن همچنین زمان عصبانیت را به تاخیر می اندازد که اغلب احساسات را کنترل می کند.شما حتی می توانید این کار را با نفس کشیدن آرام و عمیق انجام دهید که موثرتر می شود.

روی زمان حال تمرکز کنید:

هر وقت عصبانی میشوید، به گذشته نگاه نکنید ؛ با انجام این کار، ممکن است شکایات گذشته را به الان خود بیاورید در عوض توجه خود را بر آنچه در حال حاضر می توانید انجام دهید تمرکز کنید تا این مساله را حل کنید.

 

 خشم و راههای مقابله با آن

کنترل خشم مانترا

ماهیچه های سخت را آرام کنید:

نکته دیگر که می تواند به شما کمک کند به سرعت آرام شوید، ماساژ آرام مناطق تنشی است که معمولا شانه ها، گردن و پوست سر هستند.برای شانه ها، به سادگی آن ها را بچرخانید تا آرام شوند.برای رهایی از تنشی که در ناحیه گردن و سر شما ایجاد می شود، یک ماساژ ساده را انجام دهید تا گردش خون را بهبود ببخشید و در نتیجه ذهن خود را آرام کنید.

گوش دادن به موسیقی:

گوش دادن به موسیقی می تواند اعصاب خرد شده را تسکین دهد و شما را آرام کند.این کار با کمک به شما برای غربال کردن احساسات خشم و ناامیدی به شیوه ای سازنده کار می کند.

 

با این راههای ساده خشم خود را کنترل کنید

تغییر وضعیت:

دور کردن خود از منبع عصبانیت، چه مکان و چه شخص، یک مهارت مدیریت عصبانیت است که می توانید از آن برای آرام کردن خود استفاده کنید.برای انجام این کار، شما می توانید چشمان خود را ببندید و خود را به یک مکان آرام منتقل کنید و یا به سادگی حرکت کنید تا خشم شما بسوزد

 

راههای کنترل سریع خشم و عصبانیت به روش مانترا

 

 

روش کنترل خشم مانترا یکی از روشهای ساده و فوق العاده موثر برای کنترل خشم و عصبانیت های ناگهانی است که در سرتاسر دنیا از آن استفاده میشود.

راه و روش های کنترل خشم و عصبانیت به روش مانترا

راههای کنترل خشم به سبک مانترا روشی کاملا ساده است اما تاثیری فوق العاده خواهد داشت چرا که این روش ها در سراسر دنیا مورد استفاده قرار می گیرد و مورد تایید قرار گرفته اند. عصبانیت یکی از واکنش های عاطفی اساسی ما است و گاهی اوقات یک نشانه هشدار خوبی است که همه چیز در زندگی ما خوب نیست. در برخی موارد خشم “حق” شماست که احساسش کنید. خشم حس ما را از عدالت و مسئولیت اجتماعی کنترل می کند. این کار به ما کمک می کند تا به یکدیگر انگیزه دهیم تا مسئولیت پذیری، رفتاری انسانی تر و اخلاقی تر داشته باشیم. طبق یافته های یک پروژه تحقیقاتی در دانشگاه ایالتی آمریکا نشان می دهد که خشم می تواند به اندازه انگیزه دادن مردم به داوطلب به عنوان همدردی موثر باشد.چند مرحله و قدمی که در این بخش از نمناک وجود دارد می تواند به شما کمک کند تا در مورد پاسخ های خود به تفکر بیشتری بپردازید.تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شیوه عصبانی واکنش نشان دهید و اینکه آیا آن واکنش به بهترین شکل به شما خدمت خواهد کرد پس برای کنترل خشم با ما همراه شوید.

 

 راه های سریع کنترل خشم کدامند؟ 

راههای موثر کنترل خشم و عصبانیت به ترفندهای مانترا

علت را شناسایی کنید:

چه چیزی دکمه عصبانیت شما را فشار می دهد؟ به عنوان مثال، وقتی خسته هستید، ناراحت هستید، شب خوب نخوابیده اید، یا کسی که با شما رفتار گستاخانه ای کند؟عوامل خارجی (دوست بی ادب) و عوامل داخلی (خود خسته شما) وجود دارند که وارد بازی می شوند.شما باید از این محرک ها آگاه باشید تا بفهمید چه شرایطی شما را به یک کشور عصبانی می فرستند.این مرحله اول مستلزم این است که تا حدی از آنچه در حال رخ دادن است آگاه باشید و تشخیص دهید که چه چیزی شما را خاموش می کند.

یک مانترا پیدا کنید که برایتان کارساز باشد.

وقتی انگیزه خود را تشخیص دادید، می توانید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شکل منفی واکنش نشان دهید یا خیر ؛ اگر این کار را نکنید، باید یک جایگزین برای عصبانیتتان داشته باشید. توسعه مانترا آرام شخصی تان به جایگزین کردن عصبانیت و منفی ها با چیزهای دیگر کمک خواهد کرد. ذهن شما روی چیزی مثبت تر متمرکز می شود و زمانی که آرام و راحت هستید، مانترا خود را تمرین کنید تا هر زمان که نیاز دارید، توجه خود را به آن معطوف کنید.

 

کنترل عصبانیت ناگهانی با راهکارهای فوق العاده

 کنترل سریع خشم و عصبانیت با روش مانترا

تجربیات خود را تغییر دهید.

همه فیلترهای دنیا متفاوت هستند. این فیلترها باید به شما بگویند که کدام چارچوب ها، یا تفسیرهایی را باید برای هر رویداد داشته باشید.شما ممکن است دوست داشته باشید فریم های اطرافتان را فراموش کنید و بخواهید متفاوت باشید.یادگیری نحوه تغییر “فریم” می تواند به تغییر شکل یک تجربه کمک کند. شما می توانید یاد بگیرید که اهمیت چیزهایی را که در آنها استرس دارید، عصبانی می شوید یا ناراحت می شوید را با دیدی متفاوت در یک فریم جدید، به حداقل برسانید.

 

چگونه خشم خود را کنترل کنیم؟

مقابله با خشم

مراقب صحبت های منفی خود باشید:

این تفکر منفی است که منجر به طغیان های خشم بسیاری می شود. اغلب اوقات وقتی چیزی اتفاق می افتد که شما را ناراحت کند، ممکن است بعد از مدتی که به آن فکر می کنید دیگر مسئله بدی برایتان نباشد. بیایید یک مثال ساده را انتخاب کنیم؛ شما به خرید خواربار می روید و در محوطه پارکینگ یک فروشنده دیگر ، ناگهانان فضایی را که انتخاب کرده بودید، واردش می شود.

چه بی ادب! شما می خواهید چیزی به راننده بگویید، اما چون آن ها کمی ترسناک به نظر می رسند، در تمام مدت زمانی که از این “بی عدالتی” عصبانی می شوید، به کارهای خود ادامه می دهید.

حالا حواس خود را از تمام چیزهایی که می خواهید به آن فرد بگویید ، پرت می کنید، و فراموش کرده اید که بستنی مورد علاقه دخترتان را بخرید! وقتی او را می بینید و این را به او می گویید، به گریه می افتد و به شما می گوید که چه قدر پدر و مادری بدی هستید!شما این حادثه و فردی را که جای پارک شما را گرفت و این مشکلات را درست کرد را سرزنش می کنید سپس یک عضو خانواده می آید و کار دیگری انجام می دهد که شما را ناراحت می کند و اینجاست! خشم منفجر می شود.

اگر صحبت خود را در محوطه پارکینگ تغییر دهید، این چرخه می تواند متوقف شود “مردم گاهی بی ادبی می کنند، و فرد جای پارک مرا ندید و یا وانمود کرد که ندیده است. مجبور نیستم به او اجازه دهم روز مرا خراب کند ؛ من می توانم یک انتخاب دیگر داشته باشم. بله،این آزار دهنده است، اما ارزش ندارد مسائل مهم زندگی مرا خراب کند.”

 

 

 راههای ساده کنترل خشم

اجازه دهید دیروز بگذرد:

دیروز واقعا گذشته است ؛ کاری که دیروز اتفاق افتاده لازم نیست روی امروزتان تاثیر بگذارد.اگر شما به درد، تنفر و یا عصبانیت خود فکر کنید، با گذشت هر روز بیشتر احساس تلخ و بدی خواهید کرد. کاری انجام شده ، انجام شده، رها کردنش نه تنها از لحاظ فیزیکی می تواند احساس خوبی داشته باشد، بلکه اگر انجام ندهید شما تنها خود را آزار می دهید. هر چه طولانی تر خشم خود را در درون جای دهید، بیشتر به شما نفوذ خواهد کرد. از خود بپرسید آیا این چیزی است که شما واقعا برای خود و افراد مهم زندگیتان اهمیت می دهید می دانید که ارزشش را ندارد، پس زندگی خود را با زندگی در گذشته هدر ندهید!

 

 چند راهکار عالی برای کنترل خشم

روش کنترل خشم و عصبانیت

تمرین تنفس عمیق :

به جای اینکه به عصبانیت خود اجازه دهید تا خارج از کنترل شما قرار گیرد، هر بار که احساس عصبانیت می کنید، برای آرام کردن بدن و ذهنتان، به تمرین تکنیک های تنفس ساده عادت کنید.

این کاری است که باید در هنگام عصبانیت انجام دهید:

-آهسته نفس بکشید، اما نفس های عمیق بکشید تا واکنش استرسی که معمولا همراه با عصبانیت همراه است را خنثی کنید.

-یک کلمه یا عبارت آرامش بخش را تکرار کنید، که می تواند این موارد باشد ” آرام باش"، “بیخیال” یا “من کنترل خشم خود را در دست دارم".

-بر روی عضلات خود فشار دهید و سپس آن ها را رها کنید.

 

 روش فوق العاده کنترل خشم

راههای کنترل خشم و عصبانیت

از 1 تا 100 یا 100 تا 1 بشمارید:

شمارش معکوس می تواند مانع از اوج گرفتن شما شود این کار ذهن شما را از علت عصبانیت دور می کند و باعث می شود که شما در مورد چیز دیگری فکر کنید.عمل شمردن همچنین زمان عصبانیت را به تاخیر می اندازد که اغلب احساسات را کنترل می کند.شما حتی می توانید این کار را با نفس کشیدن آرام و عمیق انجام دهید که موثرتر می شود.

روی زمان حال تمرکز کنید:

هر وقت عصبانی میشوید، به گذشته نگاه نکنید ؛ با انجام این کار، ممکن است شکایات گذشته را به الان خود بیاورید در عوض توجه خود را بر آنچه در حال حاضر می توانید انجام دهید تمرکز کنید تا این مساله را حل کنید.

 

 خشم و راههای مقابله با آن

کنترل خشم مانترا

ماهیچه های سخت را آرام کنید:

نکته دیگر که می تواند به شما کمک کند به سرعت آرام شوید، ماساژ آرام مناطق تنشی است که معمولا شانه ها، گردن و پوست سر هستند.برای شانه ها، به سادگی آن ها را بچرخانید تا آرام شوند.برای رهایی از تنشی که در ناحیه گردن و سر شما ایجاد می شود، یک ماساژ ساده را انجام دهید تا گردش خون را بهبود ببخشید و در نتیجه ذهن خود را آرام کنید.

گوش دادن به موسیقی:

گوش دادن به موسیقی می تواند اعصاب خرد شده را تسکین دهد و شما را آرام کند.این کار با کمک به شما برای غربال کردن احساسات خشم و ناامیدی به شیوه ای سازنده کار می کند.

 

با این راههای ساده خشم خود را کنترل کنید

تغییر وضعیت:

دور کردن خود از منبع عصبانیت، چه مکان و چه شخص، یک مهارت مدیریت عصبانیت است که می توانید از آن برای آرام کردن خود استفاده کنید.برای انجام این کار، شما می توانید چشمان خود را ببندید و خود را به یک مکان آرام منتقل کنید و یا به سادگی حرکت کنید تا خشم شما بسوزد

 

راههای کنترل سریع خشم و عصبانیت به روش مانترا

 

 

روش کنترل خشم مانترا یکی از روشهای ساده و فوق العاده موثر برای کنترل خشم و عصبانیت های ناگهانی است که در سرتاسر دنیا از آن استفاده میشود.

راه و روش های کنترل خشم و عصبانیت به روش مانترا

راههای کنترل خشم به سبک مانترا روشی کاملا ساده است اما تاثیری فوق العاده خواهد داشت چرا که این روش ها در سراسر دنیا مورد استفاده قرار می گیرد و مورد تایید قرار گرفته اند. عصبانیت یکی از واکنش های عاطفی اساسی ما است و گاهی اوقات یک نشانه هشدار خوبی است که همه چیز در زندگی ما خوب نیست. در برخی موارد خشم “حق” شماست که احساسش کنید. خشم حس ما را از عدالت و مسئولیت اجتماعی کنترل می کند. این کار به ما کمک می کند تا به یکدیگر انگیزه دهیم تا مسئولیت پذیری، رفتاری انسانی تر و اخلاقی تر داشته باشیم. طبق یافته های یک پروژه تحقیقاتی در دانشگاه ایالتی آمریکا نشان می دهد که خشم می تواند به اندازه انگیزه دادن مردم به داوطلب به عنوان همدردی موثر باشد.چند مرحله و قدمی که در این بخش از نمناک وجود دارد می تواند به شما کمک کند تا در مورد پاسخ های خود به تفکر بیشتری بپردازید.تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شیوه عصبانی واکنش نشان دهید و اینکه آیا آن واکنش به بهترین شکل به شما خدمت خواهد کرد پس برای کنترل خشم با ما همراه شوید.

 

 راه های سریع کنترل خشم کدامند؟ 

راههای موثر کنترل خشم و عصبانیت به ترفندهای مانترا

علت را شناسایی کنید:

چه چیزی دکمه عصبانیت شما را فشار می دهد؟ به عنوان مثال، وقتی خسته هستید، ناراحت هستید، شب خوب نخوابیده اید، یا کسی که با شما رفتار گستاخانه ای کند؟عوامل خارجی (دوست بی ادب) و عوامل داخلی (خود خسته شما) وجود دارند که وارد بازی می شوند.شما باید از این محرک ها آگاه باشید تا بفهمید چه شرایطی شما را به یک کشور عصبانی می فرستند.این مرحله اول مستلزم این است که تا حدی از آنچه در حال رخ دادن است آگاه باشید و تشخیص دهید که چه چیزی شما را خاموش می کند.

یک مانترا پیدا کنید که برایتان کارساز باشد.

وقتی انگیزه خود را تشخیص دادید، می توانید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شکل منفی واکنش نشان دهید یا خیر ؛ اگر این کار را نکنید، باید یک جایگزین برای عصبانیتتان داشته باشید. توسعه مانترا آرام شخصی تان به جایگزین کردن عصبانیت و منفی ها با چیزهای دیگر کمک خواهد کرد. ذهن شما روی چیزی مثبت تر متمرکز می شود و زمانی که آرام و راحت هستید، مانترا خود را تمرین کنید تا هر زمان که نیاز دارید، توجه خود را به آن معطوف کنید.

 

کنترل عصبانیت ناگهانی با راهکارهای فوق العاده

 کنترل سریع خشم و عصبانیت با روش مانترا

تجربیات خود را تغییر دهید.

همه فیلترهای دنیا متفاوت هستند. این فیلترها باید به شما بگویند که کدام چارچوب ها، یا تفسیرهایی را باید برای هر رویداد داشته باشید.شما ممکن است دوست داشته باشید فریم های اطرافتان را فراموش کنید و بخواهید متفاوت باشید.یادگیری نحوه تغییر “فریم” می تواند به تغییر شکل یک تجربه کمک کند. شما می توانید یاد بگیرید که اهمیت چیزهایی را که در آنها استرس دارید، عصبانی می شوید یا ناراحت می شوید را با دیدی متفاوت در یک فریم جدید، به حداقل برسانید.

 

چگونه خشم خود را کنترل کنیم؟

مقابله با خشم

مراقب صحبت های منفی خود باشید:

این تفکر منفی است که منجر به طغیان های خشم بسیاری می شود. اغلب اوقات وقتی چیزی اتفاق می افتد که شما را ناراحت کند، ممکن است بعد از مدتی که به آن فکر می کنید دیگر مسئله بدی برایتان نباشد. بیایید یک مثال ساده را انتخاب کنیم؛ شما به خرید خواربار می روید و در محوطه پارکینگ یک فروشنده دیگر ، ناگهانان فضایی را که انتخاب کرده بودید، واردش می شود.

چه بی ادب! شما می خواهید چیزی به راننده بگویید، اما چون آن ها کمی ترسناک به نظر می رسند، در تمام مدت زمانی که از این “بی عدالتی” عصبانی می شوید، به کارهای خود ادامه می دهید.

حالا حواس خود را از تمام چیزهایی که می خواهید به آن فرد بگویید ، پرت می کنید، و فراموش کرده اید که بستنی مورد علاقه دخترتان را بخرید! وقتی او را می بینید و این را به او می گویید، به گریه می افتد و به شما می گوید که چه قدر پدر و مادری بدی هستید!شما این حادثه و فردی را که جای پارک شما را گرفت و این مشکلات را درست کرد را سرزنش می کنید سپس یک عضو خانواده می آید و کار دیگری انجام می دهد که شما را ناراحت می کند و اینجاست! خشم منفجر می شود.

اگر صحبت خود را در محوطه پارکینگ تغییر دهید، این چرخه می تواند متوقف شود “مردم گاهی بی ادبی می کنند، و فرد جای پارک مرا ندید و یا وانمود کرد که ندیده است. مجبور نیستم به او اجازه دهم روز مرا خراب کند ؛ من می توانم یک انتخاب دیگر داشته باشم. بله،این آزار دهنده است، اما ارزش ندارد مسائل مهم زندگی مرا خراب کند.”

 

 

 راههای ساده کنترل خشم

اجازه دهید دیروز بگذرد:

دیروز واقعا گذشته است ؛ کاری که دیروز اتفاق افتاده لازم نیست روی امروزتان تاثیر بگذارد.اگر شما به درد، تنفر و یا عصبانیت خود فکر کنید، با گذشت هر روز بیشتر احساس تلخ و بدی خواهید کرد. کاری انجام شده ، انجام شده، رها کردنش نه تنها از لحاظ فیزیکی می تواند احساس خوبی داشته باشد، بلکه اگر انجام ندهید شما تنها خود را آزار می دهید. هر چه طولانی تر خشم خود را در درون جای دهید، بیشتر به شما نفوذ خواهد کرد. از خود بپرسید آیا این چیزی است که شما واقعا برای خود و افراد مهم زندگیتان اهمیت می دهید می دانید که ارزشش را ندارد، پس زندگی خود را با زندگی در گذشته هدر ندهید!

 

 چند راهکار عالی برای کنترل خشم

روش کنترل خشم و عصبانیت

تمرین تنفس عمیق :

به جای اینکه به عصبانیت خود اجازه دهید تا خارج از کنترل شما قرار گیرد، هر بار که احساس عصبانیت می کنید، برای آرام کردن بدن و ذهنتان، به تمرین تکنیک های تنفس ساده عادت کنید.

این کاری است که باید در هنگام عصبانیت انجام دهید:

-آهسته نفس بکشید، اما نفس های عمیق بکشید تا واکنش استرسی که معمولا همراه با عصبانیت همراه است را خنثی کنید.

-یک کلمه یا عبارت آرامش بخش را تکرار کنید، که می تواند این موارد باشد ” آرام باش"، “بیخیال” یا “من کنترل خشم خود را در دست دارم".

-بر روی عضلات خود فشار دهید و سپس آن ها را رها کنید.

 

 روش فوق العاده کنترل خشم

راههای کنترل خشم و عصبانیت

از 1 تا 100 یا 100 تا 1 بشمارید:

شمارش معکوس می تواند مانع از اوج گرفتن شما شود این کار ذهن شما را از علت عصبانیت دور می کند و باعث می شود که شما در مورد چیز دیگری فکر کنید.عمل شمردن همچنین زمان عصبانیت را به تاخیر می اندازد که اغلب احساسات را کنترل می کند.شما حتی می توانید این کار را با نفس کشیدن آرام و عمیق انجام دهید که موثرتر می شود.

روی زمان حال تمرکز کنید:

هر وقت عصبانی میشوید، به گذشته نگاه نکنید ؛ با انجام این کار، ممکن است شکایات گذشته را به الان خود بیاورید در عوض توجه خود را بر آنچه در حال حاضر می توانید انجام دهید تمرکز کنید تا این مساله را حل کنید.

 

 خشم و راههای مقابله با آن

کنترل خشم مانترا

ماهیچه های سخت را آرام کنید:

نکته دیگر که می تواند به شما کمک کند به سرعت آرام شوید، ماساژ آرام مناطق تنشی است که معمولا شانه ها، گردن و پوست سر هستند.برای شانه ها، به سادگی آن ها را بچرخانید تا آرام شوند.برای رهایی از تنشی که در ناحیه گردن و سر شما ایجاد می شود، یک ماساژ ساده را انجام دهید تا گردش خون را بهبود ببخشید و در نتیجه ذهن خود را آرام کنید.

گوش دادن به موسیقی:

گوش دادن به موسیقی می تواند اعصاب خرد شده را تسکین دهد و شما را آرام کند.این کار با کمک به شما برای غربال کردن احساسات خشم و ناامیدی به شیوه ای سازنده کار می کند.

 

با این راههای ساده خشم خود را کنترل کنید

تغییر وضعیت:

دور کردن خود از منبع عصبانیت، چه مکان و چه شخص، یک مهارت مدیریت عصبانیت است که می توانید از آن برای آرام کردن خود استفاده کنید.برای انجام این کار، شما می توانید چشمان خود را ببندید و خود را به یک مکان آرام منتقل کنید و یا به سادگی حرکت کنید تا خشم شما بسوزد

 

راههای کنترل سریع خشم و عصبانیت به روش مانترا

 

 

روش کنترل خشم مانترا یکی از روشهای ساده و فوق العاده موثر برای کنترل خشم و عصبانیت های ناگهانی است که در سرتاسر دنیا از آن استفاده میشود.

راه و روش های کنترل خشم و عصبانیت به روش مانترا

راههای کنترل خشم به سبک مانترا روشی کاملا ساده است اما تاثیری فوق العاده خواهد داشت چرا که این روش ها در سراسر دنیا مورد استفاده قرار می گیرد و مورد تایید قرار گرفته اند. عصبانیت یکی از واکنش های عاطفی اساسی ما است و گاهی اوقات یک نشانه هشدار خوبی است که همه چیز در زندگی ما خوب نیست. در برخی موارد خشم “حق” شماست که احساسش کنید. خشم حس ما را از عدالت و مسئولیت اجتماعی کنترل می کند. این کار به ما کمک می کند تا به یکدیگر انگیزه دهیم تا مسئولیت پذیری، رفتاری انسانی تر و اخلاقی تر داشته باشیم. طبق یافته های یک پروژه تحقیقاتی در دانشگاه ایالتی آمریکا نشان می دهد که خشم می تواند به اندازه انگیزه دادن مردم به داوطلب به عنوان همدردی موثر باشد.چند مرحله و قدمی که در این بخش از نمناک وجود دارد می تواند به شما کمک کند تا در مورد پاسخ های خود به تفکر بیشتری بپردازید.تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شیوه عصبانی واکنش نشان دهید و اینکه آیا آن واکنش به بهترین شکل به شما خدمت خواهد کرد پس برای کنترل خشم با ما همراه شوید.

 

 راه های سریع کنترل خشم کدامند؟ 

راههای موثر کنترل خشم و عصبانیت به ترفندهای مانترا

علت را شناسایی کنید:

چه چیزی دکمه عصبانیت شما را فشار می دهد؟ به عنوان مثال، وقتی خسته هستید، ناراحت هستید، شب خوب نخوابیده اید، یا کسی که با شما رفتار گستاخانه ای کند؟عوامل خارجی (دوست بی ادب) و عوامل داخلی (خود خسته شما) وجود دارند که وارد بازی می شوند.شما باید از این محرک ها آگاه باشید تا بفهمید چه شرایطی شما را به یک کشور عصبانی می فرستند.این مرحله اول مستلزم این است که تا حدی از آنچه در حال رخ دادن است آگاه باشید و تشخیص دهید که چه چیزی شما را خاموش می کند.

یک مانترا پیدا کنید که برایتان کارساز باشد.

وقتی انگیزه خود را تشخیص دادید، می توانید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شکل منفی واکنش نشان دهید یا خیر ؛ اگر این کار را نکنید، باید یک جایگزین برای عصبانیتتان داشته باشید. توسعه مانترا آرام شخصی تان به جایگزین کردن عصبانیت و منفی ها با چیزهای دیگر کمک خواهد کرد. ذهن شما روی چیزی مثبت تر متمرکز می شود و زمانی که آرام و راحت هستید، مانترا خود را تمرین کنید تا هر زمان که نیاز دارید، توجه خود را به آن معطوف کنید.

 

کنترل عصبانیت ناگهانی با راهکارهای فوق العاده

 کنترل سریع خشم و عصبانیت با روش مانترا

تجربیات خود را تغییر دهید.

همه فیلترهای دنیا متفاوت هستند. این فیلترها باید به شما بگویند که کدام چارچوب ها، یا تفسیرهایی را باید برای هر رویداد داشته باشید.شما ممکن است دوست داشته باشید فریم های اطرافتان را فراموش کنید و بخواهید متفاوت باشید.یادگیری نحوه تغییر “فریم” می تواند به تغییر شکل یک تجربه کمک کند. شما می توانید یاد بگیرید که اهمیت چیزهایی را که در آنها استرس دارید، عصبانی می شوید یا ناراحت می شوید را با دیدی متفاوت در یک فریم جدید، به حداقل برسانید.

 

چگونه خشم خود را کنترل کنیم؟

مقابله با خشم

مراقب صحبت های منفی خود باشید:

این تفکر منفی است که منجر به طغیان های خشم بسیاری می شود. اغلب اوقات وقتی چیزی اتفاق می افتد که شما را ناراحت کند، ممکن است بعد از مدتی که به آن فکر می کنید دیگر مسئله بدی برایتان نباشد. بیایید یک مثال ساده را انتخاب کنیم؛ شما به خرید خواربار می روید و در محوطه پارکینگ یک فروشنده دیگر ، ناگهانان فضایی را که انتخاب کرده بودید، واردش می شود.

چه بی ادب! شما می خواهید چیزی به راننده بگویید، اما چون آن ها کمی ترسناک به نظر می رسند، در تمام مدت زمانی که از این “بی عدالتی” عصبانی می شوید، به کارهای خود ادامه می دهید.

حالا حواس خود را از تمام چیزهایی که می خواهید به آن فرد بگویید ، پرت می کنید، و فراموش کرده اید که بستنی مورد علاقه دخترتان را بخرید! وقتی او را می بینید و این را به او می گویید، به گریه می افتد و به شما می گوید که چه قدر پدر و مادری بدی هستید!شما این حادثه و فردی را که جای پارک شما را گرفت و این مشکلات را درست کرد را سرزنش می کنید سپس یک عضو خانواده می آید و کار دیگری انجام می دهد که شما را ناراحت می کند و اینجاست! خشم منفجر می شود.

اگر صحبت خود را در محوطه پارکینگ تغییر دهید، این چرخه می تواند متوقف شود “مردم گاهی بی ادبی می کنند، و فرد جای پارک مرا ندید و یا وانمود کرد که ندیده است. مجبور نیستم به او اجازه دهم روز مرا خراب کند ؛ من می توانم یک انتخاب دیگر داشته باشم. بله،این آزار دهنده است، اما ارزش ندارد مسائل مهم زندگی مرا خراب کند.”

 

 

 راههای ساده کنترل خشم

اجازه دهید دیروز بگذرد:

دیروز واقعا گذشته است ؛ کاری که دیروز اتفاق افتاده لازم نیست روی امروزتان تاثیر بگذارد.اگر شما به درد، تنفر و یا عصبانیت خود فکر کنید، با گذشت هر روز بیشتر احساس تلخ و بدی خواهید کرد. کاری انجام شده ، انجام شده، رها کردنش نه تنها از لحاظ فیزیکی می تواند احساس خوبی داشته باشد، بلکه اگر انجام ندهید شما تنها خود را آزار می دهید. هر چه طولانی تر خشم خود را در درون جای دهید، بیشتر به شما نفوذ خواهد کرد. از خود بپرسید آیا این چیزی است که شما واقعا برای خود و افراد مهم زندگیتان اهمیت می دهید می دانید که ارزشش را ندارد، پس زندگی خود را با زندگی در گذشته هدر ندهید!

 

 چند راهکار عالی برای کنترل خشم

روش کنترل خشم و عصبانیت

تمرین تنفس عمیق :

به جای اینکه به عصبانیت خود اجازه دهید تا خارج از کنترل شما قرار گیرد، هر بار که احساس عصبانیت می کنید، برای آرام کردن بدن و ذهنتان، به تمرین تکنیک های تنفس ساده عادت کنید.

این کاری است که باید در هنگام عصبانیت انجام دهید:

-آهسته نفس بکشید، اما نفس های عمیق بکشید تا واکنش استرسی که معمولا همراه با عصبانیت همراه است را خنثی کنید.

-یک کلمه یا عبارت آرامش بخش را تکرار کنید، که می تواند این موارد باشد ” آرام باش"، “بیخیال” یا “من کنترل خشم خود را در دست دارم".

-بر روی عضلات خود فشار دهید و سپس آن ها را رها کنید.

 

 روش فوق العاده کنترل خشم

راههای کنترل خشم و عصبانیت

از 1 تا 100 یا 100 تا 1 بشمارید:

شمارش معکوس می تواند مانع از اوج گرفتن شما شود این کار ذهن شما را از علت عصبانیت دور می کند و باعث می شود که شما در مورد چیز دیگری فکر کنید.عمل شمردن همچنین زمان عصبانیت را به تاخیر می اندازد که اغلب احساسات را کنترل می کند.شما حتی می توانید این کار را با نفس کشیدن آرام و عمیق انجام دهید که موثرتر می شود.

روی زمان حال تمرکز کنید:

هر وقت عصبانی میشوید، به گذشته نگاه نکنید ؛ با انجام این کار، ممکن است شکایات گذشته را به الان خود بیاورید در عوض توجه خود را بر آنچه در حال حاضر می توانید انجام دهید تمرکز کنید تا این مساله را حل کنید.

 

 خشم و راههای مقابله با آن

کنترل خشم مانترا

ماهیچه های سخت را آرام کنید:

نکته دیگر که می تواند به شما کمک کند به سرعت آرام شوید، ماساژ آرام مناطق تنشی است که معمولا شانه ها، گردن و پوست سر هستند.برای شانه ها، به سادگی آن ها را بچرخانید تا آرام شوند.برای رهایی از تنشی که در ناحیه گردن و سر شما ایجاد می شود، یک ماساژ ساده را انجام دهید تا گردش خون را بهبود ببخشید و در نتیجه ذهن خود را آرام کنید.

گوش دادن به موسیقی:

گوش دادن به موسیقی می تواند اعصاب خرد شده را تسکین دهد و شما را آرام کند.این کار با کمک به شما برای غربال کردن احساسات خشم و ناامیدی به شیوه ای سازنده کار می کند.

 

با این راههای ساده خشم خود را کنترل کنید

تغییر وضعیت:

دور کردن خود از منبع عصبانیت، چه مکان و چه شخص، یک مهارت مدیریت عصبانیت است که می توانید از آن برای آرام کردن خود استفاده کنید.برای انجام این کار، شما می توانید چشمان خود را ببندید و خود را به یک مکان آرام منتقل کنید و یا به سادگی حرکت کنید تا خشم شما بسوزد

 

راههای کنترل سریع خشم و عصبانیت به روش مانترا

 

 

روش کنترل خشم مانترا یکی از روشهای ساده و فوق العاده موثر برای کنترل خشم و عصبانیت های ناگهانی است که در سرتاسر دنیا از آن استفاده میشود.

راه و روش های کنترل خشم و عصبانیت به روش مانترا

راههای کنترل خشم به سبک مانترا روشی کاملا ساده است اما تاثیری فوق العاده خواهد داشت چرا که این روش ها در سراسر دنیا مورد استفاده قرار می گیرد و مورد تایید قرار گرفته اند. عصبانیت یکی از واکنش های عاطفی اساسی ما است و گاهی اوقات یک نشانه هشدار خوبی است که همه چیز در زندگی ما خوب نیست. در برخی موارد خشم “حق” شماست که احساسش کنید. خشم حس ما را از عدالت و مسئولیت اجتماعی کنترل می کند. این کار به ما کمک می کند تا به یکدیگر انگیزه دهیم تا مسئولیت پذیری، رفتاری انسانی تر و اخلاقی تر داشته باشیم. طبق یافته های یک پروژه تحقیقاتی در دانشگاه ایالتی آمریکا نشان می دهد که خشم می تواند به اندازه انگیزه دادن مردم به داوطلب به عنوان همدردی موثر باشد.چند مرحله و قدمی که در این بخش از نمناک وجود دارد می تواند به شما کمک کند تا در مورد پاسخ های خود به تفکر بیشتری بپردازید.تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شیوه عصبانی واکنش نشان دهید و اینکه آیا آن واکنش به بهترین شکل به شما خدمت خواهد کرد پس برای کنترل خشم با ما همراه شوید.

 

 راه های سریع کنترل خشم کدامند؟ 

راههای موثر کنترل خشم و عصبانیت به ترفندهای مانترا

علت را شناسایی کنید:

چه چیزی دکمه عصبانیت شما را فشار می دهد؟ به عنوان مثال، وقتی خسته هستید، ناراحت هستید، شب خوب نخوابیده اید، یا کسی که با شما رفتار گستاخانه ای کند؟عوامل خارجی (دوست بی ادب) و عوامل داخلی (خود خسته شما) وجود دارند که وارد بازی می شوند.شما باید از این محرک ها آگاه باشید تا بفهمید چه شرایطی شما را به یک کشور عصبانی می فرستند.این مرحله اول مستلزم این است که تا حدی از آنچه در حال رخ دادن است آگاه باشید و تشخیص دهید که چه چیزی شما را خاموش می کند.

یک مانترا پیدا کنید که برایتان کارساز باشد.

وقتی انگیزه خود را تشخیص دادید، می توانید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شکل منفی واکنش نشان دهید یا خیر ؛ اگر این کار را نکنید، باید یک جایگزین برای عصبانیتتان داشته باشید. توسعه مانترا آرام شخصی تان به جایگزین کردن عصبانیت و منفی ها با چیزهای دیگر کمک خواهد کرد. ذهن شما روی چیزی مثبت تر متمرکز می شود و زمانی که آرام و راحت هستید، مانترا خود را تمرین کنید تا هر زمان که نیاز دارید، توجه خود را به آن معطوف کنید.

 

کنترل عصبانیت ناگهانی با راهکارهای فوق العاده

 کنترل سریع خشم و عصبانیت با روش مانترا

تجربیات خود را تغییر دهید.

همه فیلترهای دنیا متفاوت هستند. این فیلترها باید به شما بگویند که کدام چارچوب ها، یا تفسیرهایی را باید برای هر رویداد داشته باشید.شما ممکن است دوست داشته باشید فریم های اطرافتان را فراموش کنید و بخواهید متفاوت باشید.یادگیری نحوه تغییر “فریم” می تواند به تغییر شکل یک تجربه کمک کند. شما می توانید یاد بگیرید که اهمیت چیزهایی را که در آنها استرس دارید، عصبانی می شوید یا ناراحت می شوید را با دیدی متفاوت در یک فریم جدید، به حداقل برسانید.

 

چگونه خشم خود را کنترل کنیم؟

مقابله با خشم

مراقب صحبت های منفی خود باشید:

این تفکر منفی است که منجر به طغیان های خشم بسیاری می شود. اغلب اوقات وقتی چیزی اتفاق می افتد که شما را ناراحت کند، ممکن است بعد از مدتی که به آن فکر می کنید دیگر مسئله بدی برایتان نباشد. بیایید یک مثال ساده را انتخاب کنیم؛ شما به خرید خواربار می روید و در محوطه پارکینگ یک فروشنده دیگر ، ناگهانان فضایی را که انتخاب کرده بودید، واردش می شود.

چه بی ادب! شما می خواهید چیزی به راننده بگویید، اما چون آن ها کمی ترسناک به نظر می رسند، در تمام مدت زمانی که از این “بی عدالتی” عصبانی می شوید، به کارهای خود ادامه می دهید.

حالا حواس خود را از تمام چیزهایی که می خواهید به آن فرد بگویید ، پرت می کنید، و فراموش کرده اید که بستنی مورد علاقه دخترتان را بخرید! وقتی او را می بینید و این را به او می گویید، به گریه می افتد و به شما می گوید که چه قدر پدر و مادری بدی هستید!شما این حادثه و فردی را که جای پارک شما را گرفت و این مشکلات را درست کرد را سرزنش می کنید سپس یک عضو خانواده می آید و کار دیگری انجام می دهد که شما را ناراحت می کند و اینجاست! خشم منفجر می شود.

اگر صحبت خود را در محوطه پارکینگ تغییر دهید، این چرخه می تواند متوقف شود “مردم گاهی بی ادبی می کنند، و فرد جای پارک مرا ندید و یا وانمود کرد که ندیده است. مجبور نیستم به او اجازه دهم روز مرا خراب کند ؛ من می توانم یک انتخاب دیگر داشته باشم. بله،این آزار دهنده است، اما ارزش ندارد مسائل مهم زندگی مرا خراب کند.”

 

 

 راههای ساده کنترل خشم

اجازه دهید دیروز بگذرد:

دیروز واقعا گذشته است ؛ کاری که دیروز اتفاق افتاده لازم نیست روی امروزتان تاثیر بگذارد.اگر شما به درد، تنفر و یا عصبانیت خود فکر کنید، با گذشت هر روز بیشتر احساس تلخ و بدی خواهید کرد. کاری انجام شده ، انجام شده، رها کردنش نه تنها از لحاظ فیزیکی می تواند احساس خوبی داشته باشد، بلکه اگر انجام ندهید شما تنها خود را آزار می دهید. هر چه طولانی تر خشم خود را در درون جای دهید، بیشتر به شما نفوذ خواهد کرد. از خود بپرسید آیا این چیزی است که شما واقعا برای خود و افراد مهم زندگیتان اهمیت می دهید می دانید که ارزشش را ندارد، پس زندگی خود را با زندگی در گذشته هدر ندهید!

 

 چند راهکار عالی برای کنترل خشم

روش کنترل خشم و عصبانیت

تمرین تنفس عمیق :

به جای اینکه به عصبانیت خود اجازه دهید تا خارج از کنترل شما قرار گیرد، هر بار که احساس عصبانیت می کنید، برای آرام کردن بدن و ذهنتان، به تمرین تکنیک های تنفس ساده عادت کنید.

این کاری است که باید در هنگام عصبانیت انجام دهید:

-آهسته نفس بکشید، اما نفس های عمیق بکشید تا واکنش استرسی که معمولا همراه با عصبانیت همراه است را خنثی کنید.

-یک کلمه یا عبارت آرامش بخش را تکرار کنید، که می تواند این موارد باشد ” آرام باش"، “بیخیال” یا “من کنترل خشم خود را در دست دارم".

-بر روی عضلات خود فشار دهید و سپس آن ها را رها کنید.

 

 روش فوق العاده کنترل خشم

راههای کنترل خشم و عصبانیت

از 1 تا 100 یا 100 تا 1 بشمارید:

شمارش معکوس می تواند مانع از اوج گرفتن شما شود این کار ذهن شما را از علت عصبانیت دور می کند و باعث می شود که شما در مورد چیز دیگری فکر کنید.عمل شمردن همچنین زمان عصبانیت را به تاخیر می اندازد که اغلب احساسات را کنترل می کند.شما حتی می توانید این کار را با نفس کشیدن آرام و عمیق انجام دهید که موثرتر می شود.

روی زمان حال تمرکز کنید:

هر وقت عصبانی میشوید، به گذشته نگاه نکنید ؛ با انجام این کار، ممکن است شکایات گذشته را به الان خود بیاورید در عوض توجه خود را بر آنچه در حال حاضر می توانید انجام دهید تمرکز کنید تا این مساله را حل کنید.

 

 خشم و راههای مقابله با آن

کنترل خشم مانترا

ماهیچه های سخت را آرام کنید:

نکته دیگر که می تواند به شما کمک کند به سرعت آرام شوید، ماساژ آرام مناطق تنشی است که معمولا شانه ها، گردن و پوست سر هستند.برای شانه ها، به سادگی آن ها را بچرخانید تا آرام شوند.برای رهایی از تنشی که در ناحیه گردن و سر شما ایجاد می شود، یک ماساژ ساده را انجام دهید تا گردش خون را بهبود ببخشید و در نتیجه ذهن خود را آرام کنید.

گوش دادن به موسیقی:

گوش دادن به موسیقی می تواند اعصاب خرد شده را تسکین دهد و شما را آرام کند.این کار با کمک به شما برای غربال کردن احساسات خشم و ناامیدی به شیوه ای سازنده کار می کند.

 

با این راههای ساده خشم خود را کنترل کنید

تغییر وضعیت:

دور کردن خود از منبع عصبانیت، چه مکان و چه شخص، یک مهارت مدیریت عصبانیت است که می توانید از آن برای آرام کردن خود استفاده کنید.برای انجام این کار، شما می توانید چشمان خود را ببندید و خود را به یک مکان آرام منتقل کنید و یا به سادگی حرکت کنید تا خشم شما بسوزد

 

راههای کنترل سریع خشم و عصبانیت به روش مانترا

 

 

روش کنترل خشم مانترا یکی از روشهای ساده و فوق العاده موثر برای کنترل خشم و عصبانیت های ناگهانی است که در سرتاسر دنیا از آن استفاده میشود.

راه و روش های کنترل خشم و عصبانیت به روش مانترا

راههای کنترل خشم به سبک مانترا روشی کاملا ساده است اما تاثیری فوق العاده خواهد داشت چرا که این روش ها در سراسر دنیا مورد استفاده قرار می گیرد و مورد تایید قرار گرفته اند. عصبانیت یکی از واکنش های عاطفی اساسی ما است و گاهی اوقات یک نشانه هشدار خوبی است که همه چیز در زندگی ما خوب نیست. در برخی موارد خشم “حق” شماست که احساسش کنید. خشم حس ما را از عدالت و مسئولیت اجتماعی کنترل می کند. این کار به ما کمک می کند تا به یکدیگر انگیزه دهیم تا مسئولیت پذیری، رفتاری انسانی تر و اخلاقی تر داشته باشیم. طبق یافته های یک پروژه تحقیقاتی در دانشگاه ایالتی آمریکا نشان می دهد که خشم می تواند به اندازه انگیزه دادن مردم به داوطلب به عنوان همدردی موثر باشد.چند مرحله و قدمی که در این بخش از نمناک وجود دارد می تواند به شما کمک کند تا در مورد پاسخ های خود به تفکر بیشتری بپردازید.تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شیوه عصبانی واکنش نشان دهید و اینکه آیا آن واکنش به بهترین شکل به شما خدمت خواهد کرد پس برای کنترل خشم با ما همراه شوید.

 

 راه های سریع کنترل خشم کدامند؟ 

راههای موثر کنترل خشم و عصبانیت به ترفندهای مانترا

علت را شناسایی کنید:

چه چیزی دکمه عصبانیت شما را فشار می دهد؟ به عنوان مثال، وقتی خسته هستید، ناراحت هستید، شب خوب نخوابیده اید، یا کسی که با شما رفتار گستاخانه ای کند؟عوامل خارجی (دوست بی ادب) و عوامل داخلی (خود خسته شما) وجود دارند که وارد بازی می شوند.شما باید از این محرک ها آگاه باشید تا بفهمید چه شرایطی شما را به یک کشور عصبانی می فرستند.این مرحله اول مستلزم این است که تا حدی از آنچه در حال رخ دادن است آگاه باشید و تشخیص دهید که چه چیزی شما را خاموش می کند.

یک مانترا پیدا کنید که برایتان کارساز باشد.

وقتی انگیزه خود را تشخیص دادید، می توانید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شکل منفی واکنش نشان دهید یا خیر ؛ اگر این کار را نکنید، باید یک جایگزین برای عصبانیتتان داشته باشید. توسعه مانترا آرام شخصی تان به جایگزین کردن عصبانیت و منفی ها با چیزهای دیگر کمک خواهد کرد. ذهن شما روی چیزی مثبت تر متمرکز می شود و زمانی که آرام و راحت هستید، مانترا خود را تمرین کنید تا هر زمان که نیاز دارید، توجه خود را به آن معطوف کنید.

 

کنترل عصبانیت ناگهانی با راهکارهای فوق العاده

 کنترل سریع خشم و عصبانیت با روش مانترا

تجربیات خود را تغییر دهید.

همه فیلترهای دنیا متفاوت هستند. این فیلترها باید به شما بگویند که کدام چارچوب ها، یا تفسیرهایی را باید برای هر رویداد داشته باشید.شما ممکن است دوست داشته باشید فریم های اطرافتان را فراموش کنید و بخواهید متفاوت باشید.یادگیری نحوه تغییر “فریم” می تواند به تغییر شکل یک تجربه کمک کند. شما می توانید یاد بگیرید که اهمیت چیزهایی را که در آنها استرس دارید، عصبانی می شوید یا ناراحت می شوید را با دیدی متفاوت در یک فریم جدید، به حداقل برسانید.

 

چگونه خشم خود را کنترل کنیم؟

مقابله با خشم

مراقب صحبت های منفی خود باشید:

این تفکر منفی است که منجر به طغیان های خشم بسیاری می شود. اغلب اوقات وقتی چیزی اتفاق می افتد که شما را ناراحت کند، ممکن است بعد از مدتی که به آن فکر می کنید دیگر مسئله بدی برایتان نباشد. بیایید یک مثال ساده را انتخاب کنیم؛ شما به خرید خواربار می روید و در محوطه پارکینگ یک فروشنده دیگر ، ناگهانان فضایی را که انتخاب کرده بودید، واردش می شود.

چه بی ادب! شما می خواهید چیزی به راننده بگویید، اما چون آن ها کمی ترسناک به نظر می رسند، در تمام مدت زمانی که از این “بی عدالتی” عصبانی می شوید، به کارهای خود ادامه می دهید.

حالا حواس خود را از تمام چیزهایی که می خواهید به آن فرد بگویید ، پرت می کنید، و فراموش کرده اید که بستنی مورد علاقه دخترتان را بخرید! وقتی او را می بینید و این را به او می گویید، به گریه می افتد و به شما می گوید که چه قدر پدر و مادری بدی هستید!شما این حادثه و فردی را که جای پارک شما را گرفت و این مشکلات را درست کرد را سرزنش می کنید سپس یک عضو خانواده می آید و کار دیگری انجام می دهد که شما را ناراحت می کند و اینجاست! خشم منفجر می شود.

اگر صحبت خود را در محوطه پارکینگ تغییر دهید، این چرخه می تواند متوقف شود “مردم گاهی بی ادبی می کنند، و فرد جای پارک مرا ندید و یا وانمود کرد که ندیده است. مجبور نیستم به او اجازه دهم روز مرا خراب کند ؛ من می توانم یک انتخاب دیگر داشته باشم. بله،این آزار دهنده است، اما ارزش ندارد مسائل مهم زندگی مرا خراب کند.”

 

 

 راههای ساده کنترل خشم

اجازه دهید دیروز بگذرد:

دیروز واقعا گذشته است ؛ کاری که دیروز اتفاق افتاده لازم نیست روی امروزتان تاثیر بگذارد.اگر شما به درد، تنفر و یا عصبانیت خود فکر کنید، با گذشت هر روز بیشتر احساس تلخ و بدی خواهید کرد. کاری انجام شده ، انجام شده، رها کردنش نه تنها از لحاظ فیزیکی می تواند احساس خوبی داشته باشد، بلکه اگر انجام ندهید شما تنها خود را آزار می دهید. هر چه طولانی تر خشم خود را در درون جای دهید، بیشتر به شما نفوذ خواهد کرد. از خود بپرسید آیا این چیزی است که شما واقعا برای خود و افراد مهم زندگیتان اهمیت می دهید می دانید که ارزشش را ندارد، پس زندگی خود را با زندگی در گذشته هدر ندهید!

 

 چند راهکار عالی برای کنترل خشم

روش کنترل خشم و عصبانیت

تمرین تنفس عمیق :

به جای اینکه به عصبانیت خود اجازه دهید تا خارج از کنترل شما قرار گیرد، هر بار که احساس عصبانیت می کنید، برای آرام کردن بدن و ذهنتان، به تمرین تکنیک های تنفس ساده عادت کنید.

این کاری است که باید در هنگام عصبانیت انجام دهید:

-آهسته نفس بکشید، اما نفس های عمیق بکشید تا واکنش استرسی که معمولا همراه با عصبانیت همراه است را خنثی کنید.

-یک کلمه یا عبارت آرامش بخش را تکرار کنید، که می تواند این موارد باشد ” آرام باش"، “بیخیال” یا “من کنترل خشم خود را در دست دارم".

-بر روی عضلات خود فشار دهید و سپس آن ها را رها کنید.

 

 روش فوق العاده کنترل خشم

راههای کنترل خشم و عصبانیت

از 1 تا 100 یا 100 تا 1 بشمارید:

شمارش معکوس می تواند مانع از اوج گرفتن شما شود این کار ذهن شما را از علت عصبانیت دور می کند و باعث می شود که شما در مورد چیز دیگری فکر کنید.عمل شمردن همچنین زمان عصبانیت را به تاخیر می اندازد که اغلب احساسات را کنترل می کند.شما حتی می توانید این کار را با نفس کشیدن آرام و عمیق انجام دهید که موثرتر می شود.

روی زمان حال تمرکز کنید:

هر وقت عصبانی میشوید، به گذشته نگاه نکنید ؛ با انجام این کار، ممکن است شکایات گذشته را به الان خود بیاورید در عوض توجه خود را بر آنچه در حال حاضر می توانید انجام دهید تمرکز کنید تا این مساله را حل کنید.

 

 خشم و راههای مقابله با آن

کنترل خشم مانترا

ماهیچه های سخت را آرام کنید:

نکته دیگر که می تواند به شما کمک کند به سرعت آرام شوید، ماساژ آرام مناطق تنشی است که معمولا شانه ها، گردن و پوست سر هستند.برای شانه ها، به سادگی آن ها را بچرخانید تا آرام شوند.برای رهایی از تنشی که در ناحیه گردن و سر شما ایجاد می شود، یک ماساژ ساده را انجام دهید تا گردش خون را بهبود ببخشید و در نتیجه ذهن خود را آرام کنید.

گوش دادن به موسیقی:

گوش دادن به موسیقی می تواند اعصاب خرد شده را تسکین دهد و شما را آرام کند.این کار با کمک به شما برای غربال کردن احساسات خشم و ناامیدی به شیوه ای سازنده کار می کند.

 

با این راههای ساده خشم خود را کنترل کنید

تغییر وضعیت:

دور کردن خود از منبع عصبانیت، چه مکان و چه شخص، یک مهارت مدیریت عصبانیت است که می توانید از آن برای آرام کردن خود استفاده کنید.برای انجام این کار، شما می توانید چشمان خود را ببندید و خود را به یک مکان آرام منتقل کنید و یا به سادگی حرکت کنید تا خشم شما بسوزد

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:23:00 ق.ظ ]




عوامل خانوادگی موثر در بهداشت روانی

شیوه‌های ارتباطی موجود در خانواده شبکه ارتباطی که فرد در آن قرار دارد عامل مهمی در تامین بهداشت روانی فرد هستند. از اینرو شیوه‌های ارتباطی نامناسب تاثیرات مضری روی فرد و سلامت او خواهند داشت. خانواده‌های سرد و فاقد روابط گرم و محبت آمیز ، خانواده‌های دارای روابط خصومت آمیز ، شیوه‌های ارتباطی شدیدا وابسته معمولا ناسالم گزارش شده‌اند. برقراری شیوه ارتباطی منطقی ، محترمانه و در عین حال گرم و صمیمانه مدنظر متخصصان بهداشت روانی خانواده است. مهارتهای زندگی اعضای خانواده و نقش آن در بهداشت روانی خانواده لازم است تک تک اعضا خانواده با مهارتهای لازم برای زندگی آشنا باشند. روشن است والدین در خانواده نقش مهمی در ترویج استفاده از مهارتهای سالم زندگی در خانواده دارند. پدران و مادران که فاقد مهارتهای مفید زندگی هستند با عدم تامین الگوی مناسب برای فرزندان مشکلاتی را برای آنها فراهم می‌کنند. به عنوان مثال کودکی که همواره دیده است والدین او در مقابل ناملایمات زندگی با پرخاشگری و منازعه برخورد می‌کنند با احتمال بسیار بیشتری همین روش را در مسائل مربوط به خود در خانواده و حتی در بیرون از خانواده بکار خواهد بست. از اینرو لازم است خانواده‌ها با آگاهی و کسب اطلاعات لازم در زمینه شیوه‌های صحیح مهارتهای زندگی مثل کنترل و مدیریت استرس ، برنامه ریزی برای زندگی ، مدیریت اقتصادی خانواده ، مدیریت ارتباطات برون خانوادگی ، کنترل هیجانات ، آموزشهای مربوط به اجرای قاطعیت و جرات‌مندی به تامین بهداشت روانی افراد خانواده مبادرت ورزند. اقتصاد خانواده و نقش آن در بهداشت روانی خانواده وضعیت اقتصادی خانواده با تاثیری که در فضای کلی زندگی می‌گذارد نقش خود را بر بهداشت روانی خانواده اعمال می‌کند. مشکلات اقتصادی اغلب موجب بوجود آمدن مشکلات دیگری برای خانواده می‌شوند و خانواده ناچارا با معنویات و محرومیتهای در سبکهای زندگی و تصمیم‌گیری مواجه می‌شود که مجبور است با آنها دست و پنجه نرم کنند. تحقیقات نشان می‌دهد که اغلب شرایط نامناسب در فضای خانواده اعم از منازعه و سایر مسائل در شرایط رکود اقتصادی خانواده که خانواده با نوعی بحران اقتصادی مواجه است افزایش می‌یابد. طبقه متوسط اقتصادی از بهداشت روانی مناسبی بهره می‌برند. در واقع مسائل اقتصادی زمینه ساز بروز مشکلات مختلف ارتباطی و روانی افراد خانواده می‌شوند و با کاهش توانمندی‌های روانی افراد مقابله با این مشکلات را برای خانواده با مانع مواجه می‌سازند. درگیری فکری واقعی برای حل مشکلات مالی خانواده ، مشغله ذهنی با پیدا کردن راههای افزایش درآمد خانواده اغلب به کاهش ظرفیت تحمل افراد منجر می‌شوند. در این حالت فرد با کوچکترین ناملایمتی واکنشهای شدیدی ممکن است از خود نشان دهد. همچنین تلاش و تقلا برای بالا بردن در آمد خانواده و حفظ آن با تحت تاثیر قرار دادن گرمی و صمیمیت روابط خانواده کاهش مدت زمان با هم بودن اعضا نقش منفی خود را اعمال می‌کند. ازدواجهای مناسب در تامین بهداشت روانی خانواده در تشکیل یک خانواده سالم که بتواند از بهداشت روانی خوبی بهره‌مند گردد انتخاب مناسب و ازدواج موفق مرحله اولیه است. لازم است در ازدواج که اولین مرحله تشکیل خانواده به شمار می‌رود و پایه‌های اساسی تامین بهداشت روانی خانواده ریخته شود. در این راستا توافق شخصیتی ، اقتصادی ، فرهنگی و فکری حائز اهمیت است که توصیه می‌شود با یاری از مشاوران و متخصصات امر صورت بگیرد. ازدواجهای نامناسب که در آن همسران از عدم همخوانی شخصیتهایشان رنج می‌برند و یا مشکلات دیگری دارند در طول زندگی مخل بهداشت روانی آنها و فرزندان خواهد بود. عوامل خانوادگی موثر در بهداشت روانی شیوه‌های ارتباطی موجود در خانواده شبکه ارتباطی که فرد در آن قرار دارد عامل مهمی در تامین بهداشت روانی فرد هستند. از اینرو شیوه‌های ارتباطی نامناسب تاثیرات مضری روی فرد و سلامت او خواهند داشت. خانواده‌های سرد و فاقد روابط گرم و محبت آمیز ، خانواده‌های دارای روابط خصومت آمیز ، شیوه‌های ارتباطی شدیدا وابسته معمولا ناسالم گزارش شده‌اند. برقراری شیوه ارتباطی منطقی ، محترمانه و در عین حال گرم و صمیمانه مدنظر متخصصان بهداشت روانی خانواده است. مهارتهای زندگی اعضای خانواده و نقش آن در بهداشت روانی خانواده لازم است تک تک اعضا خانواده با مهارتهای لازم برای زندگی آشنا باشند. روشن است والدین در خانواده نقش مهمی در ترویج استفاده از مهارتهای سالم زندگی در خانواده دارند. پدران و مادران که فاقد مهارتهای مفید زندگی هستند با عدم تامین الگوی مناسب برای فرزندان مشکلاتی را برای آنها فراهم می‌کنند. به عنوان مثال کودکی که همواره دیده است والدین او در مقابل ناملایمات زندگی با پرخاشگری و منازعه برخورد می‌کنند با احتمال بسیار بیشتری همین روش را در مسائل مربوط به خود در خانواده و حتی در بیرون از خانواده بکار خواهد بست. از اینرو لازم است خانواده‌ها با آگاهی و کسب اطلاعات لازم در زمینه شیوه‌های صحیح مهارتهای زندگی مثل کنترل و مدیریت استرس ، برنامه ریزی برای زندگی ، مدیریت اقتصادی خانواده ، مدیریت ارتباطات برون خانوادگی ، کنترل هیجانات ، آموزشهای مربوط به اجرای قاطعیت و جرات‌مندی به تامین بهداشت روانی افراد خانواده مبادرت ورزند. اقتصاد خانواده و نقش آن در بهداشت روانی خانواده وضعیت اقتصادی خانواده با تاثیری که در فضای کلی زندگی می‌گذارد نقش خود را بر بهداشت روانی خانواده اعمال می‌کند. مشکلات اقتصادی اغلب موجب بوجود آمدن مشکلات دیگری برای خانواده می‌شوند و خانواده ناچارا با معنویات و محرومیتهای در سبکهای زندگی و تصمیم‌گیری مواجه می‌شود که مجبور است با آنها دست و پنجه نرم کنند. تحقیقات نشان می‌دهد که اغلب شرایط نامناسب در فضای خانواده اعم از منازعه و سایر مسائل در شرایط رکود اقتصادی خانواده که خانواده با نوعی بحران اقتصادی مواجه است افزایش می‌یابد. طبقه متوسط اقتصادی از بهداشت روانی مناسبی بهره می‌برند. در واقع مسائل اقتصادی زمینه ساز بروز مشکلات مختلف ارتباطی و روانی افراد خانواده می‌شوند و با کاهش توانمندی‌های روانی افراد مقابله با این مشکلات را برای خانواده با مانع مواجه می‌سازند. درگیری فکری واقعی برای حل مشکلات مالی خانواده ، مشغله ذهنی با پیدا کردن راههای افزایش درآمد خانواده اغلب به کاهش ظرفیت تحمل افراد منجر می‌شوند. در این حالت فرد با کوچکترین ناملایمتی واکنشهای شدیدی ممکن است از خود نشان دهد. همچنین تلاش و تقلا برای بالا بردن در آمد خانواده و حفظ آن با تحت تاثیر قرار دادن گرمی و صمیمیت روابط خانواده کاهش مدت زمان با هم بودن اعضا نقش منفی خود را اعمال می‌کند. ازدواجهای مناسب در تامین بهداشت روانی خانواده در تشکیل یک خانواده سالم که بتواند از بهداشت روانی خوبی بهره‌مند گردد انتخاب مناسب و ازدواج موفق مرحله اولیه است. لازم است در ازدواج که اولین مرحله تشکیل خانواده به شمار می‌رود و پایه‌های اساسی تامین بهداشت روانی خانواده ریخته شود. در این راستا توافق شخصیتی ، اقتصادی ، فرهنگی و فکری حائز اهمیت است که توصیه می‌شود با یاری از مشاوران و متخصصات امر صورت بگیرد. ازدواجهای نامناسب که در آن همسران از عدم همخوانی شخصیتهایشان رنج می‌برند و یا مشکلات دیگری دارند در طول زندگی مخل بهداشت روانی آنها و فرزندان خواهد بود. عوامل خانوادگی موثر در بهداشت روانی شیوه‌های ارتباطی موجود در خانواده شبکه ارتباطی که فرد در آن قرار دارد عامل مهمی در تامین بهداشت روانی فرد هستند. از اینرو شیوه‌های ارتباطی نامناسب تاثیرات مضری روی فرد و سلامت او خواهند داشت. خانواده‌های سرد و فاقد روابط گرم و محبت آمیز ، خانواده‌های دارای روابط خصومت آمیز ، شیوه‌های ارتباطی شدیدا وابسته معمولا ناسالم گزارش شده‌اند. برقراری شیوه ارتباطی منطقی ، محترمانه و در عین حال گرم و صمیمانه مدنظر متخصصان بهداشت روانی خانواده است. مهارتهای زندگی اعضای خانواده و نقش آن در بهداشت روانی خانواده لازم است تک تک اعضا خانواده با مهارتهای لازم برای زندگی آشنا باشند. روشن است والدین در خانواده نقش مهمی در ترویج استفاده از مهارتهای سالم زندگی در خانواده دارند. پدران و مادران که فاقد مهارتهای مفید زندگی هستند با عدم تامین الگوی مناسب برای فرزندان مشکلاتی را برای آنها فراهم می‌کنند. به عنوان مثال کودکی که همواره دیده است والدین او در مقابل ناملایمات زندگی با پرخاشگری و منازعه برخورد می‌کنند با احتمال بسیار بیشتری همین روش را در مسائل مربوط به خود در خانواده و حتی در بیرون از خانواده بکار خواهد بست. از اینرو لازم است خانواده‌ها با آگاهی و کسب اطلاعات لازم در زمینه شیوه‌های صحیح مهارتهای زندگی مثل کنترل و مدیریت استرس ، برنامه ریزی برای زندگی ، مدیریت اقتصادی خانواده ، مدیریت ارتباطات برون خانوادگی ، کنترل هیجانات ، آموزشهای مربوط به اجرای قاطعیت و جرات‌مندی به تامین بهداشت روانی افراد خانواده مبادرت ورزند. اقتصاد خانواده و نقش آن در بهداشت روانی خانواده وضعیت اقتصادی خانواده با تاثیری که در فضای کلی زندگی می‌گذارد نقش خود را بر بهداشت روانی خانواده اعمال می‌کند. مشکلات اقتصادی اغلب موجب بوجود آمدن مشکلات دیگری برای خانواده می‌شوند و خانواده ناچارا با معنویات و محرومیتهای در سبکهای زندگی و تصمیم‌گیری مواجه می‌شود که مجبور است با آنها دست و پنجه نرم کنند. تحقیقات نشان می‌دهد که اغلب شرایط نامناسب در فضای خانواده اعم از منازعه و سایر مسائل در شرایط رکود اقتصادی خانواده که خانواده با نوعی بحران اقتصادی مواجه است افزایش می‌یابد. طبقه متوسط اقتصادی از بهداشت روانی مناسبی بهره می‌برند. در واقع مسائل اقتصادی زمینه ساز بروز مشکلات مختلف ارتباطی و روانی افراد خانواده می‌شوند و با کاهش توانمندی‌های روانی افراد مقابله با این مشکلات را برای خانواده با مانع مواجه می‌سازند. درگیری فکری واقعی برای حل مشکلات مالی خانواده ، مشغله ذهنی با پیدا کردن راههای افزایش درآمد خانواده اغلب به کاهش ظرفیت تحمل افراد منجر می‌شوند. در این حالت فرد با کوچکترین ناملایمتی واکنشهای شدیدی ممکن است از خود نشان دهد. همچنین تلاش و تقلا برای بالا بردن در آمد خانواده و حفظ آن با تحت تاثیر قرار دادن گرمی و صمیمیت روابط خانواده کاهش مدت زمان با هم بودن اعضا نقش منفی خود را اعمال می‌کند. ازدواجهای مناسب در تامین بهداشت روانی خانواده در تشکیل یک خانواده سالم که بتواند از بهداشت روانی خوبی بهره‌مند گردد انتخاب مناسب و ازدواج موفق مرحله اولیه است. لازم است در ازدواج که اولین مرحله تشکیل خانواده به شمار می‌رود و پایه‌های اساسی تامین بهداشت روانی خانواده ریخته شود. در این راستا توافق شخصیتی ، اقتصادی ، فرهنگی و فکری حائز اهمیت است که توصیه می‌شود با یاری از مشاوران و متخصصات امر صورت بگیرد. ازدواجهای نامناسب که در آن همسران از عدم همخوانی شخصیتهایشان رنج می‌برند و یا مشکلات دیگری دارند در طول زندگی مخل بهداشت روانی آنها و فرزندان خواهد بود. عوامل خانوادگی موثر در بهداشت روانی شیوه‌های ارتباطی موجود در خانواده شبکه ارتباطی که فرد در آن قرار دارد عامل مهمی در تامین بهداشت روانی فرد هستند. از اینرو شیوه‌های ارتباطی نامناسب تاثیرات مضری روی فرد و سلامت او خواهند داشت. خانواده‌های سرد و فاقد روابط گرم و محبت آمیز ، خانواده‌های دارای روابط خصومت آمیز ، شیوه‌های ارتباطی شدیدا وابسته معمولا ناسالم گزارش شده‌اند. برقراری شیوه ارتباطی منطقی ، محترمانه و در عین حال گرم و صمیمانه مدنظر متخصصان بهداشت روانی خانواده است. مهارتهای زندگی اعضای خانواده و نقش آن در بهداشت روانی خانواده لازم است تک تک اعضا خانواده با مهارتهای لازم برای زندگی آشنا باشند. روشن است والدین در خانواده نقش مهمی در ترویج استفاده از مهارتهای سالم زندگی در خانواده دارند. پدران و مادران که فاقد مهارتهای مفید زندگی هستند با عدم تامین الگوی مناسب برای فرزندان مشکلاتی را برای آنها فراهم می‌کنند. به عنوان مثال کودکی که همواره دیده است والدین او در مقابل ناملایمات زندگی با پرخاشگری و منازعه برخورد می‌کنند با احتمال بسیار بیشتری همین روش را در مسائل مربوط به خود در خانواده و حتی در بیرون از خانواده بکار خواهد بست. از اینرو لازم است خانواده‌ها با آگاهی و کسب اطلاعات لازم در زمینه شیوه‌های صحیح مهارتهای زندگی مثل کنترل و مدیریت استرس ، برنامه ریزی برای زندگی ، مدیریت اقتصادی خانواده ، مدیریت ارتباطات برون خانوادگی ، کنترل هیجانات ، آموزشهای مربوط به اجرای قاطعیت و جرات‌مندی به تامین بهداشت روانی افراد خانواده مبادرت ورزند. اقتصاد خانواده و نقش آن در بهداشت روانی خانواده وضعیت اقتصادی خانواده با تاثیری که در فضای کلی زندگی می‌گذارد نقش خود را بر بهداشت روانی خانواده اعمال می‌کند. مشکلات اقتصادی اغلب موجب بوجود آمدن مشکلات دیگری برای خانواده می‌شوند و خانواده ناچارا با معنویات و محرومیتهای در سبکهای زندگی و تصمیم‌گیری مواجه می‌شود که مجبور است با آنها دست و پنجه نرم کنند. تحقیقات نشان می‌دهد که اغلب شرایط نامناسب در فضای خانواده اعم از منازعه و سایر مسائل در شرایط رکود اقتصادی خانواده که خانواده با نوعی بحران اقتصادی مواجه است افزایش می‌یابد. طبقه متوسط اقتصادی از بهداشت روانی مناسبی بهره می‌برند. در واقع مسائل اقتصادی زمینه ساز بروز مشکلات مختلف ارتباطی و روانی افراد خانواده می‌شوند و با کاهش توانمندی‌های روانی افراد مقابله با این مشکلات را برای خانواده با مانع مواجه می‌سازند. درگیری فکری واقعی برای حل مشکلات مالی خانواده ، مشغله ذهنی با پیدا کردن راههای افزایش درآمد خانواده اغلب به کاهش ظرفیت تحمل افراد منجر می‌شوند. در این حالت فرد با کوچکترین ناملایمتی واکنشهای شدیدی ممکن است از خود نشان دهد. همچنین تلاش و تقلا برای بالا بردن در آمد خانواده و حفظ آن با تحت تاثیر قرار دادن گرمی و صمیمیت روابط خانواده کاهش مدت زمان با هم بودن اعضا نقش منفی خود را اعمال می‌کند. ازدواجهای مناسب در تامین بهداشت روانی خانواده در تشکیل یک خانواده سالم که بتواند از بهداشت روانی خوبی بهره‌مند گردد انتخاب مناسب و ازدواج موفق مرحله اولیه است. لازم است در ازدواج که اولین مرحله تشکیل خانواده به شمار می‌رود و پایه‌های اساسی تامین بهداشت روانی خانواده ریخته شود. در این راستا توافق شخصیتی ، اقتصادی ، فرهنگی و فکری حائز اهمیت است که توصیه می‌شود با یاری از مشاوران و متخصصات امر صورت بگیرد. ازدواجهای نامناسب که در آن همسران از عدم همخوانی شخصیتهایشان رنج می‌برند و یا مشکلات دیگری دارند در طول زندگی مخل بهداشت روانی آنها و فرزندان خواهد بود. عوامل خانوادگی موثر در بهداشت روانی شیوه‌های ارتباطی موجود در خانواده شبکه ارتباطی که فرد در آن قرار دارد عامل مهمی در تامین بهداشت روانی فرد هستند. از اینرو شیوه‌های ارتباطی نامناسب تاثیرات مضری روی فرد و سلامت او خواهند داشت. خانواده‌های سرد و فاقد روابط گرم و محبت آمیز ، خانواده‌های دارای روابط خصومت آمیز ، شیوه‌های ارتباطی شدیدا وابسته معمولا ناسالم گزارش شده‌اند. برقراری شیوه ارتباطی منطقی ، محترمانه و در عین حال گرم و صمیمانه مدنظر متخصصان بهداشت روانی خانواده است. مهارتهای زندگی اعضای خانواده و نقش آن در بهداشت روانی خانواده لازم است تک تک اعضا خانواده با مهارتهای لازم برای زندگی آشنا باشند. روشن است والدین در خانواده نقش مهمی در ترویج استفاده از مهارتهای سالم زندگی در خانواده دارند. پدران و مادران که فاقد مهارتهای مفید زندگی هستند با عدم تامین الگوی مناسب برای فرزندان مشکلاتی را برای آنها فراهم می‌کنند. به عنوان مثال کودکی که همواره دیده است والدین او در مقابل ناملایمات زندگی با پرخاشگری و منازعه برخورد می‌کنند با احتمال بسیار بیشتری همین روش را در مسائل مربوط به خود در خانواده و حتی در بیرون از خانواده بکار خواهد بست. از اینرو لازم است خانواده‌ها با آگاهی و کسب اطلاعات لازم در زمینه شیوه‌های صحیح مهارتهای زندگی مثل کنترل و مدیریت استرس ، برنامه ریزی برای زندگی ، مدیریت اقتصادی خانواده ، مدیریت ارتباطات برون خانوادگی ، کنترل هیجانات ، آموزشهای مربوط به اجرای قاطعیت و جرات‌مندی به تامین بهداشت روانی افراد خانواده مبادرت ورزند. اقتصاد خانواده و نقش آن در بهداشت روانی خانواده وضعیت اقتصادی خانواده با تاثیری که در فضای کلی زندگی می‌گذارد نقش خود را بر بهداشت روانی خانواده اعمال می‌کند. مشکلات اقتصادی اغلب موجب بوجود آمدن مشکلات دیگری برای خانواده می‌شوند و خانواده ناچارا با معنویات و محرومیتهای در سبکهای زندگی و تصمیم‌گیری مواجه می‌شود که مجبور است با آنها دست و پنجه نرم کنند. تحقیقات نشان می‌دهد که اغلب شرایط نامناسب در فضای خانواده اعم از منازعه و سایر مسائل در شرایط رکود اقتصادی خانواده که خانواده با نوعی بحران اقتصادی مواجه است افزایش می‌یابد. طبقه متوسط اقتصادی از بهداشت روانی مناسبی بهره می‌برند. در واقع مسائل اقتصادی زمینه ساز بروز مشکلات مختلف ارتباطی و روانی افراد خانواده می‌شوند و با کاهش توانمندی‌های روانی افراد مقابله با این مشکلات را برای خانواده با مانع مواجه می‌سازند. درگیری فکری واقعی برای حل مشکلات مالی خانواده ، مشغله ذهنی با پیدا کردن راههای افزایش درآمد خانواده اغلب به کاهش ظرفیت تحمل افراد منجر می‌شوند. در این حالت فرد با کوچکترین ناملایمتی واکنشهای شدیدی ممکن است از خود نشان دهد. همچنین تلاش و تقلا برای بالا بردن در آمد خانواده و حفظ آن با تحت تاثیر قرار دادن گرمی و صمیمیت روابط خانواده کاهش مدت زمان با هم بودن اعضا نقش منفی خود را اعمال می‌کند. ازدواجهای مناسب در تامین بهداشت روانی خانواده در تشکیل یک خانواده سالم که بتواند از بهداشت روانی خوبی بهره‌مند گردد انتخاب مناسب و ازدواج موفق مرحله اولیه است. لازم است در ازدواج که اولین مرحله تشکیل خانواده به شمار می‌رود و پایه‌های اساسی تامین بهداشت روانی خانواده ریخته شود. در این راستا توافق شخصیتی ، اقتصادی ، فرهنگی و فکری حائز اهمیت است که توصیه می‌شود با یاری از مشاوران و متخصصات امر صورت بگیرد. ازدواجهای نامناسب که در آن همسران از عدم همخوانی شخصیتهایشان رنج می‌برند و یا مشکلات دیگری دارند در طول زندگی مخل بهداشت روانی آنها و فرزندان خواهد بود. عوامل خانوادگی موثر در بهداشت روانی شیوه‌های ارتباطی موجود در خانواده شبکه ارتباطی که فرد در آن قرار دارد عامل مهمی در تامین بهداشت روانی فرد هستند. از اینرو شیوه‌های ارتباطی نامناسب تاثیرات مضری روی فرد و سلامت او خواهند داشت. خانواده‌های سرد و فاقد روابط گرم و محبت آمیز ، خانواده‌های دارای روابط خصومت آمیز ، شیوه‌های ارتباطی شدیدا وابسته معمولا ناسالم گزارش شده‌اند. برقراری شیوه ارتباطی منطقی ، محترمانه و در عین حال گرم و صمیمانه مدنظر متخصصان بهداشت روانی خانواده است. مهارتهای زندگی اعضای خانواده و نقش آن در بهداشت روانی خانواده لازم است تک تک اعضا خانواده با مهارتهای لازم برای زندگی آشنا باشند. روشن است والدین در خانواده نقش مهمی در ترویج استفاده از مهارتهای سالم زندگی در خانواده دارند. پدران و مادران که فاقد مهارتهای مفید زندگی هستند با عدم تامین الگوی مناسب برای فرزندان مشکلاتی را برای آنها فراهم می‌کنند. به عنوان مثال کودکی که همواره دیده است والدین او در مقابل ناملایمات زندگی با پرخاشگری و منازعه برخورد می‌کنند با احتمال بسیار بیشتری همین روش را در مسائل مربوط به خود در خانواده و حتی در بیرون از خانواده بکار خواهد بست. از اینرو لازم است خانواده‌ها با آگاهی و کسب اطلاعات لازم در زمینه شیوه‌های صحیح مهارتهای زندگی مثل کنترل و مدیریت استرس ، برنامه ریزی برای زندگی ، مدیریت اقتصادی خانواده ، مدیریت ارتباطات برون خانوادگی ، کنترل هیجانات ، آموزشهای مربوط به اجرای قاطعیت و جرات‌مندی به تامین بهداشت روانی افراد خانواده مبادرت ورزند. اقتصاد خانواده و نقش آن در بهداشت روانی خانواده وضعیت اقتصادی خانواده با تاثیری که در فضای کلی زندگی می‌گذارد نقش خود را بر بهداشت روانی خانواده اعمال می‌کند. مشکلات اقتصادی اغلب موجب بوجود آمدن مشکلات دیگری برای خانواده می‌شوند و خانواده ناچارا با معنویات و محرومیتهای در سبکهای زندگی و تصمیم‌گیری مواجه می‌شود که مجبور است با آنها دست و پنجه نرم کنند. تحقیقات نشان می‌دهد که اغلب شرایط نامناسب در فضای خانواده اعم از منازعه و سایر مسائل در شرایط رکود اقتصادی خانواده که خانواده با نوعی بحران اقتصادی مواجه است افزایش می‌یابد. طبقه متوسط اقتصادی از بهداشت روانی مناسبی بهره می‌برند. در واقع مسائل اقتصادی زمینه ساز بروز مشکلات مختلف ارتباطی و روانی افراد خانواده می‌شوند و با کاهش توانمندی‌های روانی افراد مقابله با این مشکلات را برای خانواده با مانع مواجه می‌سازند. درگیری فکری واقعی برای حل مشکلات مالی خانواده ، مشغله ذهنی با پیدا کردن راههای افزایش درآمد خانواده اغلب به کاهش ظرفیت تحمل افراد منجر می‌شوند. در این حالت فرد با کوچکترین ناملایمتی واکنشهای شدیدی ممکن است از خود نشان دهد. همچنین تلاش و تقلا برای بالا بردن در آمد خانواده و حفظ آن با تحت تاثیر قرار دادن گرمی و صمیمیت روابط خانواده کاهش مدت زمان با هم بودن اعضا نقش منفی خود را اعمال می‌کند. ازدواجهای مناسب در تامین بهداشت روانی خانواده در تشکیل یک خانواده سالم که بتواند از بهداشت روانی خوبی بهره‌مند گردد انتخاب مناسب و ازدواج موفق مرحله اولیه است. لازم است در ازدواج که اولین مرحله تشکیل خانواده به شمار می‌رود و پایه‌های اساسی تامین بهداشت روانی خانواده ریخته شود. در این راستا توافق شخصیتی ، اقتصادی ، فرهنگی و فکری حائز اهمیت است که توصیه می‌شود با یاری از مشاوران و متخصصات امر صورت بگیرد. ازدواجهای نامناسب که در آن همسران از عدم همخوانی شخصیتهایشان رنج می‌برند و یا مشکلات دیگری دارند در طول زندگی مخل بهداشت روانی آنها و فرزندان خواهد بود.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:17:00 ق.ظ ]




امام صادق “ع” فرمودند:بهترین دوستان من کسانی هستند که عیبهایم را به خودم بگوید

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[یکشنبه 1397-09-11] [ 10:21:00 ق.ظ ]




 

بهترین راه درمان وسواس فکری

 

 

اگر چند بار دستتان را شسته اید اما هنوز نگرانید که کثیف هستند،اگر برای اینکه مطمئن شوید در ماشین یا خانه را بسته اید باید چند بار آنها را امتحان کنید،دچار وسواس هستید،اما چه راهی برای درمان وسواس مناسب است؟چگونه می توان وسواس را درمان کرد؟

بهترین روش درمان وسواس

امروزه،افراد زیادی با این مشکل دست و پنجه نرم می کنند و نه تنها با خود،بلکه با اطرافیان خود نیز درگیری هایی پیدا کرده اند. شخص وسواس،همیشه خود را از دیگران پاکیزه تر می بیند و همین،موجب رنجش اطرافیان می شود.

وسواس انواع گوناگونی دارد:وسواس فکری،اخلاقی و عملی و باید بدانیم،همان طور که شستشوهای بیش از اندازه،پیامدهای تلخ و ناگواری را به دنبال دارد،وسواس فکری هم با پریشان فکری هایی که زائیده پندارهای غلط شخص بد فکر می باشد،در نشست و برخاست ها و روابط اجتماعی،موجب اختلاف های دامنه داری می شود که همه را در آتش سوزان خود می سوزاند و خاکستر می کند.

 

وسواس و راه های درمان آن

وسواس چیست؟ 

ذهن شما غرق در یک فکر، ترس و یا نگرانی وسواسی می شود، مانند اینکه دستتان نجس شده است.

ممکن است در نظرتان نفرت انگیز باشند؛ اما بدانید بی معنا هستند و ممکن است با احساس و شخصیت شما تناسبی نداشته باشند، مثلا فردی این فکر که قالی هنوز هم پس از شستن نجس یا آلوده است)؛ و یا اعمال وسواسی(رفتارها یا اعمالی هستند که گرچه ممکن است آنها را بی معنا یا افراطی بخوانید؛ ولی احساس می کنید ناچارید آنها را انجام دهید.
گاهی اوقات ممکن است به هر زحمتی در برابر انجام آنها مقاوت کنید یا آنکه ممکن است تا زمانی که یک رفتار را به طور کامل انجام نداده اید، اضطرابتان کمتر نشود مثلا چندیدن بار شستن قالی یا قرینه کردن تمام لوازم منزل یا میزکار) و یا هر دو را داشته باشد.

وسواس جنبه ارثی دارد؛ اما به این معنا نیست که هر والدی که این اختلال را داشت حتما فرزندانش نیز مبتلا می شوند، برای ظهور وسواس علاوه بر استعداد ژنتیکی، استرس های مختلف مثل فوت یکی از عزیزان، دوران بلوغ و … باید وجود داشته باشد تا اختلال وسواس آشکار شود.
در صورتی که انجام دادن این رفتارها و اعمال بیشتر از یک ساعت از زمان شما را می گیرد و باعث مختل شدن روند زندگی شما می شود دچار اختلال وسواس فکری و عملی هستید.

این رفتارها موجب می شود تا فرد زمان زیادی را صرف این رفتارها کند. از طرفی این افکار و تکانه ها اجازه نمی دهد تا فرد روی کارش تمرکز داشته باشد و در انجام کار اصلی دچار مشکل می شود مثلا فرد هنگام خواندن نماز دائما ذهنش درگیر این موضوع است که آیا درست وضو گرفته، رکعت چندم است، آیا واژه ها را درست تلفظ کرده یا نه و به این شکل از اصل نماز دور می شود.

اما راه های درمان این اختلال چیست؟

افراد نمی توانند خودشان به تنهایی به این اختلال غلبه کنند و باید از متخصص روانشناسی بالینی یا روانپزشک کمک بگیرند. درمان های موثری برای این اختلال وجود دارد.

درمان شناختی- رفتاری و درمان دارویی از اصلی ترین درمان های این اختلال هستند. تلاش افراد برای دور کردن افکار وسواسی از ذهنشان سبب هجوم بیشتر این افکار می شوند، به همین دلیل افراد باید اجازه دهند تا این افکار در ذهنشان وجود داشته باشند و این افکار را همانند ابرهای آسمان درنظر بگیرند یعنی فقط شاهد و ناظر عبور این افکار از آسمان ذهنمان باشیم و هیچ تلاشی برای دور کردن این افکار یا پرت کردن حواسشان به خرج ندهند.
همچنین مواجه شدن با عامل وسواس (مثلا این فکر وسواسی که در را قفل نکرده ام) و جلوگیری از پاسخ (مثلا بازبینی نکردن قفل) منجر به خوگیری می شود و کم کم این وسواس شدتش کم خواهد شد؛ اما معمولا افراد مبتلا نمی توانند به تنهایی از پس وسواس بربیایند و نیاز به کمک یک متخصص دارند

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:50:00 ق.ظ ]




خداوند نظر رحمتش را بر می دارد!

یا رسول الله! بستگانم با من قطع رابطه کرده و مرا مورد حمله و شماتت قرار داده اند، آیا من هم با آنها قطع رابطه کنم؟

شخصی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: یا رسول الله! بستگانم با من قطع رابطه کرده و مرا مورد حمله و شماتت قرار داده اند، آیا من هم با آنها قطع رابطه کنم؟

 

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: با این وضع، خداوند نظر رحمتش را از همه شما بر می دارد.

 

آن مرد گفت: پس چه کنم؟ 

 

حضرت فرمود: ایجاد رابطه کن با کسی که با تو قطع رابطه کرده است، و ببخش به کسی که تو را محروم ساخته است، و عفو کن کسی را که به تو ظلم کرده است؛ در این صورت، از سوی خداوند پشتیبانی در برابر آنها خواهی داشت.

بحارالانوار، ج‏71، ص‏100.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:48:00 ق.ظ ]




بوسه پیامبر اعظم بر دست کارگر

هنگامی‌كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله)) از [غزوه‌ای] بازگشتند، سَعد انصارى به پيشواز ایشان آمد. پيامبر(صلی الله علیه و آله) پس از آن كه دست او را در دست گرفت، به‌وى فرمود: چقدر دستانت پینه بسته‌اند؟

هنگامی‌كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله)) از [غزوه‌ای] بازگشتند، سَعد انصارى به پيشواز ایشان آمد.

 

پيامبر(صلی الله علیه و آله) پس از آن كه دست او را در دست گرفت،

 

به‌وى فرمود: چقدر دستانت پینه بسته‌اند؟

 

گفت: اى رسول خدا! بيل می‌زنم و طناب می‌كشم و خرج زندگی خانواده‌ام مى‌كنم.

 

?پس رسول خدا(صلی الله علیه و آله)) دست وى را بوسيدند

 

و فرمودند: اين دستى‌است كه هرگز آتش جهنم به آن نمى‌رسد!?

 

 

إنَّ رَسولَ اللّه (صلّى اللُه علَيهِ و آلهِ) لَمّا أقبَلَ مِن [غَزوَةٍ] استَقبَلَهُ سَعدٌ الأَنصارِيُّ، فَصافَحَهُ النَّبِيُّ (صلّى اللهُ علَيهِ و آلهِ)،

 

ثُمَّ قالَ لَهُ: ما أکْنَبَ يَدَيْكَ؟!

 

قالَ:

 

يا رَسولَ اللّهِ، أضرِبُ بِالمَرِّ وَ المِسحاةِ فَاُنفِقُهُ عَلى’ عِيالی.

 

فَقبَّلَ يَدَهُ رَسولُ اللّه (صلّى اللهُ علَيهِ و آلهِ)

 

و قالَ: هذِهِ يَدٌ لاتَمَسُّهَا النّارُ أبَداً.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:48:00 ق.ظ ]




گلایه امام زمان از شیعیان

گلایه امام زمان از شیعیان

نگاه کن! شیعیان من بعد از نماز، سریع می‌روند دنبال کار خودشان و هیچکدام برای فرج من دعا نمی‌کنند. انگار نه انگار که امام زمانشان غایب است!”

مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) : 

 

یک روز در ایام تحصیل در نجف اشرف، پس از اقامه نماز پشت سر آیت الله مدنی، دیدم که ایشان شدیدا دارند گریه می‌کنند و شانه‌هایشان از شدت گریه تکان می‌خورد، رفتم پیش آیت الله مدنی و گفتم: ببخشید اتفاقی افتاده که این طور شما به گریه افتاده‌اید؟

 

 

ایشان فرمودند:  یک لحظه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را دیدم که به پشت سر من اشاره نموده و فرمودند: ” آقای مدنی! نگاه کن! شیعیان من بعد از نماز، سریع می‌روند دنبال کار خودشان و هیچکدام برای فرج من دعا نمی‌کنند. انگار نه انگار که امام زمانشان غایب است!” و من از گلایه امام زمان (عج) به گریه افتادم.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:46:00 ق.ظ ]




 

آیا صلوات ما موجب بالا رفتن مقام پیامبر اسلام(ص) است؟

صلوات[1] دستور خداوند متعال در قرآن مجید است که می‌فرماید: «خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می‌فرستد اى کسانى که ایمان آورده‌اید، بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملاً تسلیم [فرمان او] باشید».[2] پس بندگان خدا وظیفه دارند امر خداوند را اطاعت کرده و بر آنها درود بفرستند. و طبیعی است که این درخواست نزول رحمت و مغفرت توسط مؤمنان از خداوند و مستجاب شدن آن و نزول بیش از پیش رحمت الهی بر آن مخلوق بی‌همتا، نمی‌تواند بی‌نتیجه و بی‌ثمر باشد. بویژه آن‌که خداوند، قبل از این‌که کسی از او درخواست فرستادن صلوات بر پیامبر کند، خود بر او صلوات فرستاده و رحمت و نعمتش را بر او نازل کرده است.

 

صلوات ما  بر پیامبر اکرم(ص) دارای جنبه‌های مختلفی است که به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:

 

1. روایات متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد ائمه معصومین(ع) و حتی پیامبر اسلام، از بُعد علمی، به طور مستمر در حال تکامل هستند. طبق این روایات؛ در هر شب جمعه، علم زیادی به دریای علم ایشان اضافه می‌شود. این علم ابتدا به پیامبر(ص) و سپس به امیرالمؤمنین علی(ع) و به ترتیب، به سائر ائمه اعطاء می‌شود.[3] این ازدیاد در علم، خود نوعی تکامل و بالا رفتن مقام و درجه برای این ذوات مقدس محسوب می‌شود؛ از این‌رو اشکالی وجود نخواهد داشت، اگر بگوییم که این صلوات‌ها و رحمت‌ها، موجب تکامل و بالا رفتن مقام این بزرگواران خواهد شد. لذا امیرالمؤمنین(ع) در خطبه نماز جمعه به اثر صلوات اشاره کرده و می‌فرماید: «خدایا! بر محمد، فرستاده و پیامبرت صلواتی روینده و بالنده بفرست که توسط آن، مقام او را بالا بری».[4]

 

2. صلوات و درود بر پیامبر در حقیقت، تقدیر و تشکر از زحمات و تلاش‌های پیامبر(ص) و اهل بیت او است که سال‌ها با راستی و درستی در بین جامعه زیسته و همه سختی‌ها و ناملایمات را در راه هدایت بشر تحمل کرده و  اسوه و نمونه انسان کامل شدند. بر این اساس آنان قطعاً مستحق تقدیر و تشکر می‌باشند که کمترین درجه این تشکر ذکر صلوات بر آن‌حضرت می‌باشد. حتی اگر ایشان به این صلوات نیازی نداشته باشند ما به عنوان کسی که از زحمات آنان بهره‌مند هستیم وظیفه داریم که قدرشناس باشیم.

 

3. علامه طباطبایی(ره) درباره فایده صلوات بر پیامبر(ص) گفته‌اند: صلواتی که ما می‌فرستیم اولاً از خودمان چیزی اهدا نمی‌کنیم بلکه به خدا عرض می‌کنیم و از او می‌خواهیم که بر پیامبر و خاندانش رحمت ویژه بفرستد و ثانیاً گرچه این خاندان نسبت به ما محتاج نیستند ولی به ذات اقدس اله ‏نیازمندند و باید دائماً فیض الهی بر آنها نازل شود. ما با این صلوات در واقع خود را به این خاندان نزدیک کرده‌ایم. بعد در ضمن مثالی فرموده‌اند: اگر باغبانی در باغی که همه‎ ‎گل‌ها و میوه‌هایش مِلک صاحب باغ است کار کند و از صاحب باغ حقوق بگیرد و روز عید، یک دسته گل از باغ تهیه کند و به حضور صاحب باغ ببرد آیا عمل او موجب تقرب به‏ صاحب باغ هست یا نه؟ مسلّماً هست. این عمل نشانه ادب باغبان است. صلوات هم ‏ادب ما را ثابت می‌کند واِلاّ ما که از خودمان چیزی نداریم. بلکه از ذات اقدس اله مسئلت ‏می‌کنیم که بر مراتب و درجات این بزرگواران بیفزاید. و همین عرض ادب برای ما باعث تقرّب است.‏[5]

 

4. برخی با استدلال به این‌که پیامبر خدا(ص) و خاندان پاک او، به بالاترین درجه کمال رسیده‌؛ به گونه‌ای که همه استعدادهای او به فعلیت رسیده است و دیگر راهی برای طی شدن باقی نمانده، معتقدند که صلوات، چندان فایده‌ای برای این وجود نورانی ندارد، بلکه این ما هستیم که محتاج به آن و آثار و برکات صلوات هستیم و فقط ما از آن بهره‌مند خواهیم بود.[6]

 

اما با این وجود شاید بتوان گفت؛ اگرچه پیامبر(ص) در مقام ثبوت به بالاترین درجه رسیده است، اما صلوات ما منجر می‌شود که گستره مقام اثبات ایشان وسیع‌تر شود که این خود نوعی ارتقای درجه است.

 

به عنوان نمونه، مقام والای شفاعت به پیامبر(ص) هدیه شده است، اما شاید با صلوات مؤمنان، حضرتشان افراد بیشتری را تحت شمول شفاعتشان قرار دهد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:46:00 ق.ظ ]




راهكارهای ابراز محبت به كودكان

 

 

نیاز به عشق و محبت از تولد با كودك است

 

كودكان تشنه محبتند و مهم ترین منبع برای دریافت محبت، پدران و مادران هستند. برخی از والدین فكر می كنند كه تنها با ادای وظایف والدی محبت واقعی خود را ابراز داشته اند در صورتی كه در تربیت صحیح و پرورش فرزندان ابراز محبت به صورت اختصاصی ضرورت دارد.

نیاز به عشق و محبت از تولد با كودك است. كودك به‌واسطه‌ این ارتباط ابتدا با مادر و بعد با پدر و به تدریج با سایر نزدیكان رابطه نزدیكی پیدا می‌كند. این ارتباط اساس تمام روابط بعدی كودك را تشكیل می‌دهد كه علاوه بر خانواده، شامل ارتباط او با همسر و فرزندان، دوستان، همكاران و اطرافیان او نیز می‌شود. اما حتما همه شما كودكانی را دیده‌اید كه با سنگ و چوب به جان سگ و گربه می‌افتند یا در كلاس زورگویی و همكلاسی‌های ضعیف‌تر از خودشان را اذیت می‌كنند.

محبت، اولين درسي كه بايد به کودک آموخت
تا به حال از خودتان پرسیده‌اید دلیل این كار چیست و چرا آنها نمی‌توانند دست‌نوازش بر سر گربه و حیوانات بكشند.اين دسته از كودكان در خردسالي از محبت والدين بي‌بهره بوده‌اند. نه به اين معني كه پدر و مادر فرزند خود را دوست نداشته‌اند بلكه به اين معنا كه هرگز اين عشق را بروز نداده‌اند يا راه‌هاي نشان دادن آن را نمي‌دانسته‌اند. كودكي كه محبت والدين را نمي‌بيند و در محيطي اين‌گونه قرار نمي‌گيرد ابراز محبت را بلد نيست. پس به عهده والدين است تا چگونه محبت كردن را به فرزندان خود بياموزند.

راه‌هاي ابراز محبت به كودكان كدام است؟
احساسات خود را بیان كنید
وقتی فرزند خود را به مدرسه می فرستید، به او بگویید دوستش دارید. وقتی مشغول انجام تكالیفش است، باز هم علاقه خود را بیان كنید.حتی نوجوانان سركش نیز علاقه و توجه قلبی شما را رد نمی كنند.

 

كودكان تشنه محبتند و مهم ترین منبع برای دریافت محبت، پدران و مادران هستند

 
 در حال نوازش با او گفتگو كنید
این روش ابراز غیركلامی علاقه است. ایجاد این رابطه با كودكان و فرزندان دوره ابتدایی آسان است. با بزرگتر شدن كودك، ابراز علاقه به این روش سخت تر می شود. ارتباط پوستی برای فرزندان آرامش بخش است پس بهانه های مختلف آنها را در این امر رد نكنید و مورد توجه قرار دهید. گفتن «نه» و ثبات نظر شما در مقاطع زمانی مختلف، قوی ترین نوع بیان عشق است. چرا كه به این صورت رفتار شما قابل پیش بینی است.


به سرگرمی‌ها و علایق او توجه كنید
اگر او به چيزي علاقه دارد كه از نظر شما بي‌ارزش است به علاقه او احترام بگذاريد و وانمود كنيد كه خواسته او براي شما مهم و محترم است.عشق هدیه بی چون و چراست. به کوکان خود نشان دهید که آنها را در هر شرایطی دوست دارید و حمایت‌شان می کنید. در این صورت آنها هنگام سختی ها و مشکلات با آرامش و احساس امنیت به شما پناه می‌آورند.

 فرزندان شما برای تصمیم گیری و تجربه موارد جدید نیاز دارند که آزاد باشند. آنها باید بیاموزند که در زندگی مسئولیت‌پذیر و مقاوم باشند. آنها اجازه دارند شکست بخورند یا پیروز شوند بدون این که قضاوتی در مورد آنها صورت گیرد. اگر همه نیازها، امیدها و انتظارات فرزندان خود را در یک کلمه خلاصه کنیم، آن کلمه عشق است.  

 

محبت، اولين درسي است كه بايد به کودکان آموخت

  

اعتماد به نفس را در کودکان ایجاد کنید
در مورد فرزندتان با دیگران صحبت كنید طوری كه خودش نیز بشنود. اگر كسی از پسر یا دختر شما تعریف كرد، به فرزند خود بگویید. كمی تعریف و بالیدن به آنها اشكالی ندارد و اعتماد به نفس را در آنها ایجاد می كند. گاه نیز خوب است تا در مواقعی كه خودش را به خواب زده او را مورد تمجید قرار دهید. در این مواقع تمجید شما بیشتر بر او نفوذ می كند.

 

 به او توجه كنید
 وقتی با عروسك بازی می كند، بایستید و او را تماشا كنید ، بنشینید و به او توجه كنید. این روش بسیار دقیقی برای گفتن «دوستت دارم» با چشم و گوش است. با این روش به او بها می دهید .

 به او كمك كنید

وقتی كه با عجله می خواهد به سرویس مدرسه برسد اگر در مورد غذا ، لباس یا كیفش مشكلی دارد ، به او كمك كنید. اگر می خواهد قلعه یا خانه بسازد و برای جمع آوری قطعات و نقشه آن با مشكل مواجه شده ، به وی كمك كنید و بی توجه نگذارید.

 

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1397-09-10] [ 08:33:00 ق.ظ ]





 

 

اگر سبک تربیت فرزند شما بیشتر اقتدارگر است و یکی از فرزندانتان سرکش است ،جدال بزرگی در پیش دارید.

سه سبک تربیتی وجود دارد :اقتدار طلب، تساوی گرا و آسان گرا . ما در این مقالات ، نوع برخورد هر سه سبک را با سه نوع نوجوان به شما نشان می دهیم . منظورمان از سبک ، نوع تربیت و نوع برخورد ما در هنگام بروز مشکلی خاص با نوجوانمان می باشد.
کودک سرکش

سبک اقتدار گرا / فرزند سرکش
اگر سبک تربیت فرزند شما بیشتر اقتدارگر است و یکی از فرزندانتان سرکش است ،جدال بزرگی در پیش دارید . این حقیقتی مطلق است که چنین والد و فرزندی امکان دارد ناکام ترین رابطه را در خانواده داشته باشند . اغلب جدالها در رابطه میان فرزند و والد بر سر قدرت است . هم والد اقتدارگرا ، هم کودک سرکش در پی کسب قدرت و تسلط بر دیگری هستند . هر دو سعی می کنند با بی اندازه سلطه گر بودن یا منطقی نبودن عنان اختیار همه روابط را در دست بگیرند. فرزندان سرکش به روشهای گوناگون در پی کسب قدرت هستند که شامل بدرفتاری ، ایجاد شور و هیجان ، مصیبت آفرینی ( از کاهی کوهی ساختن ) و جلب توجه می شود . این کودکان وقتی بر اوضاع مسلط اند و به آنان توجه می شود ، احساس مهم بودن می کنند .

 دوست دارند پدر و مادر را به جان یکدیگر بیندازند و با این کار احساس قدرت و اثر گذاری در پدر و مادر می کنند . کودکان سرکش نسبت به پدر و مادرها و قدرت با ( فریاد کردن ، گریه کردن ، تف کردن غذا یا دیگر کارهایی که اراده شان را به شما تحمیل کنند ) آماده جنگ می شوند.افزون بر این ، چنین افرادی امکان دارد تهاجمی و منفعل باشند . در حالی که در درون ممکن است در مورد چیزی خشمگین یا ناراحت باشند ، بگویند همه چیز خوب است . قوانین زیاد ، این کودکان را ناراحت می کند و ممکن است به قوانین بی توجهی نشان دهند.

می توانم به شما اطمینان دهم که با والدی اقتدارگرا و فرزند سرکش کشمکش ها کیفیت ستیزه جویانه به خود خواهد گرفت . نیروی بالقوه صحنه ی باخت در برابر باخت است ، چون والد اقتدارگرا و کودک سرکش مشکل را حل نمی کنند ، بلکه با هم برخورد می کنند . شما هیچ وقت کاری انجام نمی دهید ، زیرا پیوسته در حال سرکوب کردن هستید . اگر بحث می کنید ، مسئله را حل نمی کنید . هر چه شما فشار وارد آورید فرزندتان بیشتر فشار می دهد.

 برای اینکه به وظیفه خودتان ادامه دهید، جلوتر بروید و مشکل را حل کنید بایستی:

-از تبادل کلامی خشمگین ، بالا بردن صدا و اتمام حجت کردن بپرهیزید.

-با حوصله گوش بدهید و مطمئن شوید فرزند شما هم می شنود مکالمه دو طرفه زندگی بخش است.

-تا جایی که ممکن است با بدرفتاری ها به آرامی برخورد کنید.

- به سوی سبک تساوی گرای تربیت فرزند بروید تا فضای روحیه جمعی را فراهم کنید که در آن فرزند شما بتواند از نیروی جنگیدن به فعالیت های سازنده ای همچون بازی ، برنامه ریزی ، ورزش ، کار منزل یا خواندن و دیگر چیزها رو بیاورید . شما در حل مشکل بسیار کارآمدتر خواهید شد.

-یاد بگیرید چگونه سازش کنید و به سوی احترام متقابل ، همکاری و سهیم شدن در تصمیم گیری بروید.

-با حوصله و پابرجا بمانید.

  سبک اقتدار گرا / فرزند یاری رسان
اگر با کودک یاری رسان از سبک اقتدارگرا استفاده کنید منتظر کمی بگو مگو باشید ، چون این کودکان از تقسیم قدرت و شرکت در تصمیم گیری خانواده و حل کردن مشکل لذت می برند . برای مثال ، شاید روی کلمه آخر پافشاری کنید و باعث دلسردی کودک خود شوید . کودکان یاری رسان همچنین از اینکه به آنان مسئولیت داده شود خوشحال می شوند ، که پدران و مادران اقتدارگرا اغلب از دادن مسئولیت اکراه دارند.

 برخی توصیه های مهم
-به سوی سبک تساوی گرا بروید و به فرزندتان مسئولیت تصمیم گیری بیشتری را بدهید. برای مثال ، می توانید از فرزندتان بپرسید دوست دارد پیش یا پس از شام استحمام کند . دادن حق انتخاب میان دوچیز به آنان فرصت می دهد که استقلال پیدا کنند؛ اما به شما امکان می دهد تا اندازه ای اختیار اوضاع را در دست داشته باشید.

-دخالت خودتان را در زندگی چنین فرزندی افزایش دهید . چنین کودکانی به دخالت زیاد پدر و مادر در زندگی شان واکنش خوبی نشان می دهند . این امر به اشکال متفاوتی می تواند صورت گیرد : شرکت در بازی آنان ، با هم به سینما رفتن ، رسیدگی به تکالیف مدرسه ، انجام دادن برنامه هایی با هم ، آماده حرف زدن با یکدیگر بودن . نکته اینجاست که روشهای بیشتری برای انجام دادن کارهایی با همدیگر پیدا کنید ، آن هم به شکل اشتراک مساعی.

- به عقاید فرزندتان بیشتر گوش کنید و بگذارید آنان نیز در مورد حل مشکلات چیزی بگویند.

- به این رابطه با حالت تشویق کننده برخورد کنید . از کامیابی های فرزندتان بیشتر خبر بدهید و پاداش مناسبی برای انجام دادن کارها در نظر بگیرید و به شیوه پشتیبان رفتار کنید . شما فضای پرورشی بیشتری به وجود می آورید چیزی که در آن کودک یاری رسان شکوفا خواهد شد.

 سبک اقتدارگرا / فرزند منفعل
در جایگاه والدی اقتدارگرا با فرزندی منفعل ، تناسب خوبی دارید . این کودک به پدر و مادری نیاز دارد که به او بگوید چه بکند. پدر و مادر اقتدارگرا با د یدگاه به عهده گرفتن کارها به فرزندشان می گویند چه بکند. یعنی سازگاری کامل میان سبکها . با کودکی که منفعل است بایستی بسیار آمرانه رفتار کنید ، زیرا این کودکان خود آغازگر نیستند و به راهنمایی ، واکنش خوبی نشان می دهند . برای مثال، ممکن است ناگزیر باشید با فرزندتان بنشینید و فهرست کارهایی را که باید انجام گیرد بررسی کنید یا می توانید بگویید :« پسر ، تو نیاز به برنامه و پایبند بودن به آن داری. این برنامه ای است که باید با آن جلو بروی …» بعد شرح مختصر شده ای از نکته به نکته آنچه او به انجام دادن آن دارد بدهید.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:32:00 ق.ظ ]




بهترین خیرات برای اموات چیست؟

مردگان ما پس از مرگ زنده هستند و ارتباطشان با دنیای مادی قطع نشده است، به همین دلیل سزاوار است که بازماندگان برای اموات خویش خیراتی را نثار آنها کنند.

 ؛براساس روایات و سخن بزرگان دینی پنجشنبه و جمعه های هر هفته فرصت مناسبی است تا یادی از اموات کنیم. یادی که در طول هفته می تواند با خواندن یک سوره از قرآن کریم، به جا آوردن دو رکعت نماز و … ادا شود. البته وقتی هروقت صحبت از خیرات برای اموات می شود ذهن ها به سمت اغذیه می رود، اما طبق آنچه بیان و تاکید شده است بهترین خیرات برای اموات خواندن نماز، گرفتن روزه و خواندن قرآن است.

مرحوم «علاّمه مجلسى» دراین باره مى فرماید: «مخصوصاً دعا کردن براى آنان در نماز شب و بعد از نمازهاى فریضه و در مکان هاى زیارتى خوب است و براى پدر و مادر باید بیشتر دعا کرد و اعمال خیر براى آنان بجا آورد.» البته عمده خیرات براى پدر و مادر، اداى قرض آنان و اداى حقوق خدا و خلق از جانب آنان است.(۱) در روایتى آمده است که رسول خدا (ص) فرمودند: «براى مردگان خود هدیه بفرستید! گفتند: هدیه براى آنان چیست؟ فرمود: صدقه و دعا.»(۲) همچنین فرمودند: «ارواح مؤمنان هر جمعه، به آسمان دنیا در برابر خانه ها و منزل هاى خود مى آیند و با صداى غمناکى ندا مى دهند که اى خانواده ما، اى فرزندان ما و اى پدر و مادر و خویشان ما! به ما مهربانى کنید; از اموالى که در دست ما بود (و اکنون در اختیار شماست) با دادن درهمى و قرص نانى و جامه اى نسبت به ما ترحّم آورید، که خداوند شما را از جامه بهشت بپوشاند!» رسول خدا(ص) که این جملات را فرمودند گریستند و صحابه نیز همراه او گریه کرد….(۳)


آیا اموات هم دلتنگ می‌شوند؟


همچنین آن حضرت فرمودند: هر صدقه اى که براى میّت داده مى شود، فرشته اى آن را به مانند طبقى از نور مى گیرد و به کنار قبر مى آورد و مى گوید: «اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ الْقُبُورِ» این هدیه را خانواده شما براى شما فرستاده اند. آنگاه آن میّت این هدیه را تحویل مى گیرد و وارد قبرش مى کند که همین سبب فراخى قبرش (و آسایش و آسودگى او) مى گردد.(۴)

مرحوم علاّمه مجلسى مى فرماید: «در حدیث صحیحى آمده است که امام صادق(ع) در هر شب براى فرزند خود و در هر روز، براى پدر و مادر خود، دو رکعت نماز مى خواندند (و به روح آنان هدیه مى کردند) در رکعت اوّل سوره «انّا انزلناه» و در رکعت دوم سوره «کوثر» را مى خواندند».(۵)

امام صادق(علیه السلام) فرمود: ثواب اعمال خیر، براى کسى که براى مردگان انجام مى دهد، براى او و براى آن مرده، هر دو نوشته مى شود.(۶)


بهترین خیرات، ادای دین و حقوق واجب متوفی است

درخصوص بهترین خیرات برای اموات، گفت: هرآنچه از این دنیای مادی برای اموات احسان و خیرات شود، مردگان متوجه می شوند، به همین دلیل بهترین چیزی که برای اموات توصیه شده، نماز خواندن است و اینکه اگر نماز قضا یا روزه قضا برگردن داشتند به جای آنها بگیریم و اگر احتمال می دهیم که حقی واجب مانند خمس، زکات و … دارند آن را ادا کنیم. البته در این بین اطعام دادن به فقرا، دستگیری از دیگران بسیار توصیه شده است واگر از ثلث اموال میت باقی مانده، آن ثلث را برای امور عام المنفعه و خیریه خرج کنیم.
وی ادامه داد: برای اینکه یقین پیدا کنیم، آیا برکت این خیرات به آن مرحوم رسیده است یا نه، ابتدا باید به درون خود رجوع کنیم، که با این عمل خودمان به آرامش رسیده‌ایم؟ وقتی این آرامش در خود شخص ایجاد شد، قطعا بدانید که این آرامش برای خود میت نیز هست.
تولیت آستان حرم امامزاده صالح بن موسی الکاظم (ع)، با بیان اینکه هرکسی که می میرد ثلث اموالش در اختیار خودش است، افزود: گاهی اوقات حقوق واجبی بر گردن آن متوفی وجود دارد که باید برای آن عمل واجب نیت کرد، مثلا اگر نماز قضا یا روزه قضا برگردن دارد باید به همان نیت نماز و روزه قضا، آن واجب را ادا کرد، اما برخی اوقات این خیرات صدقه جاریه است که قطعا برای امواتش می رسد. البته در خیرات برای اموات باید توجه داشته باشیم که در وهله اول حقوق واجب بر گردن متوفی را انجام دهیم و سپس صدقات جاریه و احسان متسحبی را ادا کنیم.
حجت الاسلام گواهی اظهار کرد: انتخاب روز و ایام برای ادای دین یا خیرات برای اموات بسیار تاثیرگذار است، همانگونه که بیان شده، نسبت به پنجشنبه (شب های جمعه) و جمعه ها برای خیرات کردند تاکید ویژه شده است، اما برای حقوق واجب این انتخاب روز و شب تعیین نشده و هر روزی که شد می توانند ادا کنند.


بهترین خیرات برای اموات از نگاه قرآن کریم

درباره بهترین خیرات برای اموات، قرآن کریم به طور مستقیم و صریح صحبت نمی کند، اما این مسلّم است که دعا برای اموات و نیاکان و نیز فرهنگ تجلیل و به نیکی یاد کردن از مؤمنان خفته در خاک، مورد تأیید قرآن است. برخی از آیات در این زمینه چنین است.
«یُنَبَّؤُا الْإِنْسانُ یَوْمَئِذٍ بِما قَدَّمَ وَ أَخَّرَ»؛(7) و در آن روز انسان را از تمام کارهایى که از پیش یا پس فرستاده آگاه مى‏کنند. واژه «أَخَّرَ» براساس یکی از تفسیرها، کارهای خوب یا بدی است که پس از مرگ انسان از طریق بازماندگان عاید انسان می‌شود، یا سنت‌های خوب و بدی است که انسان به یادگار گذاشته و مردم با عمل کردن به آنها هر ثواب و یا عقابی را که کسب می‌کنند، برای بنیان‌گذارش نیز ثبت خواهد شد.


عالم برزخ چگونه عالمی است؟ 


«رَبَّنَا اغْفِرْ لی‏ وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِساب»؛(8) پروردگارا! من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را، در آن روز که حساب برپا مى‏شود، بیامرز. حضرت ابراهیم(ع) در این آیه از خداوند براى سه گروه طلب مغفرت کرده است. یک: برای خویش. دو: براى پدر و مادرش. (9) و سومین دسته‌‏اى که حضرت ابراهیم براى آنان دعا می‌کند، مؤمنان هستند.

«وَ الَّذینَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذینَ سَبَقُونا بِالْإیمانِ»؛(10) کسانى که از پس ایشان آمده‏‌اند، می‌گویند اى پروردگار ما، ما و برادران ما را که پیش از ما ایمان آورده‌‏اند بیامرز. آیندگان از درگاه خداوند براى گذشتگان آمرزش می‌طلبند، و خداى سبحان دعاى برادر را در حق برادر مؤمنش می‌پذیرد.

 

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:08:00 ق.ظ ]




 

بهترین زمان استخاره چه وقتی است؟

 

 

برای استخاره با قرآن صحیح و اصولی باید آدابی را رعایت نمود و استخاره را در هر روز باید در زمان خاص خودش انجام داد.

زمان استخاره با قرآن و تسبیح

یکی از راه های مشورت با خداوند، بی شک استخاره می باشد، به نحوی که این امر از سوی ائمه اطهار (ع) نیز در مواقعی که انسان در انتخاب خود دچار سردرگمی می گردد بسیار سفارش شده است، اما باید دانست این عمل دارای شیوه و زمانی مخصوص می باشد.اما چگونه ممکن است انسان مقدّرات و سرنوشت خود را به دست استخاره بسپارد و با تفأل به قرآن و یا دانه های تسبیح تکلیف خود را تعیین کند؟

پاسخ:اولاً، «استخاره» در لغت به معنی «طلب خیر از خداوند کردن» است؛ خداوندی که جهان آفرینش در قبضه قدرت اوست، آفریدگاری که سرنوشت تمام موجودات جهان از او سرچشمه می گیرد و می تواند بنده خود را به نیکی ها رهبری نماید.

 

بهترین زمان استخاره گرفتن

معنی این نوع استخاره این است:هنگامی که انسان می خواهد کاری را انجام دهد لازم است با نهایت دقّت و توجّه، تمام مقدّمات کار را تا آنجا که ممکن است فراهم سازد و از آنچه موجب ضرر و زیان است بپرهیزد، سپس از صمیم قلب از خداوند بخواهد او را در این راه موفّق کند و نفع و خیر نصیب او سازد. خلاصه اینکه، وقتی انسان دست به یک کار بزرگ می زند و سرانجام کار روشن نیست، پس از انجام کارهای لازم که در پیشرفت او دخالت دارد، باید در این حال خدا را بخواند و از او بطلبد که وی را در این کار از هر نظر پیروز گرداند و او را در رسیدن به مقصود رهنمون گردد.

این همان استخاره به معنی «طلب خیر از خدا کردن» است که روایات صحیح و معتبری دارد. این نوع استخاره نه احتیاج به قرآن دارد و نه تسبیح، بلکه یک توجّه باطنی است که انسان می تواند هر روز ده ها مرتبه آن را انجام دهد.

در روایات می خوانیم:«مَا إسْتَخَاراللّهَ عَبْد مُؤمِنُ الإخَار اللّهُ لَهُ؛ هیچ بنده باایمانی از خداوند طلب خیر نکرد، مگر اینکه خداوند خیر را برای او فراهم ساخت!».

نتیجه این گونه استخاره این نیست که انسان تردید خود را به وسیله استخاره رفع کند، بلکه غرض از آن این است که پس از انجام تدابیر صحیح، از خداوند خیر و نفع بخواهد و ناگفته پیداست هیچ موحّدی نمی تواند تأثیر خواست و کمک خداوند را در هیچ امری انکار کند و در وسعت قدرت او شکّ و تردید نماید. این توجّه، به انسان با ایمان نیرو و توان می بخشد که در برابر مشکلات کارها ایستادگی کند و با تکیه کردن به نیروی لایزال الهی پیش رود.

ثانیاً:درباره استخاره هایی که امروز مرسوم است هرگز مطلب آن طور نیست که در سؤال تصوّر شده است -انسان مقدّرات خود را به دست تسبیح بسپارد- بلکه لازم است پیش از استخاره جهات زیر در نظر گرفته شود:

1- استمداد از عقل و فکر: خداوند بر بندگان منّت گذارده و آن ها را با نیروی عقل مجهّز ساخته است. عقل می تواند در بسیاری از موارد سرانجام کار را از نظر سود و زیان روشن سازد و تشخیص دهد کدام یک از انجام و ترک، مصلحت است؛ در این موارد هرگز استخاره به تسبیح و قرآن مورد ندارد.

2- مشورت با افراد مطّلع:اسلام به قدری به مسئلةن مشورت اهمّیّت داده که آن را از علائم ایمان دانسته است. قرآن مجید می فرماید:«وَاَمْرُهُمْ شُوری بَیْنَهُمْ؛ و کارهایشان به صورت مشورت در میان آن هاست».(سوره شوری، آیه 38) و نیز خداوند به پیامبر خود دستور می دهد که در کارهای مهم با یاران خود مشورت کند:«وَشاوِرْهُمْ فِی الاَمْرِ؛ با آنان مشورت کن!» . (سوره آل عمران، آیه 159) در این صورت هرگاه نظر قاطعی از افراد باتجربه در کاری ابراز گردید، دیگر موردی برای استخاره باقی نمی ماند.

امّا در صورتی که ابهام کار از طریق عقل خود انسان و از راه مشورت گشوده نشد و مطلب ابهام و پیچیدگی پیدا کرد، در این موقع انسان در حالت تحیّر و تردید فرو می رود و یک حال بلاتکلیفی، توأم با ناراحتی برای او پدید می آید.

نخستین فایده استخاره با قرآن یا تسبیح در این موقع این است که آن حالت تحیّر را از بین می برد و انسان را از تردید و دودلی رنج دهنده ای راحت می کند دیگر اینکه، معنای استخاره در این هنگام این است که از خداوند می خواهد خیر و صلاح او را از این راه نشان دهد. اکنون که بنده اش تمام درها را به روی خود بسته دیده است از صمیم قلب و با خلوص تمام از پروردگار خود می خواهد او را از این راه به آنچه صلاح در آن است -اعم از فعل و ترک- راهنمایی بفرماید.

مسلّماً توجّه به خدا توأم با خلوص نیّت در این حالت مؤثّر است. چه مانعی دارد که خداوند از این راه خیر و صلاح او را نشان دهد؟فرض کنیم این شخص متحیّر استخاره نکند آیا می تواند خود را از یکی از فعل و ترک بازدارد؟ به طور مسلّم نه، بالاخره در این موقع یا آن کار مورد نظر را انجام می دهد، یا انجام نمی دهد. چه بهتر که در این حالت، در انتخاب یکی از دو طرف، توجّهی قلبی به خدا پیدا کند و از او بخواهد که آنچه مصلحت است برای او از طریق استخاره معیّن فرماید. مسلّماً به هنگام انتخاب آن -از این راه- با قاطعیّت و اطمینان بیشتری به راه خود ادامه می دهد و آن نیز در پیروزی او مؤثّر است.

 

استخاره با تسبیح

ساعات استخاره

بر اساس روایات ساعات زیر بهترین زمان ها برای استخاره می باشد:

روز شنبه تا ظهر و از ظهر تا عصر؛

روز یکشنبه از صبح تا به ظهر و از عصر تا مغرب؛

روز دوشنبه تا طلوع آفتاب و از ظهر تا عشاء؛

روز سه شنبه از ظهر تا عصر و از عصر تا عشاء؛

روز چهارشنبه تا ظهر و از عصر تا عشاء؛

روز پنجشنبه تا طلوع آفتاب و از ظهر تا عشاء؛

روز جمعه تا طلوع آفتاب و از ظهر تا عصر نیک است.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:04:00 ق.ظ ]




 

معجزات و فواید تسبیحات حضرت زهرا (س)

 

 

تسبیحات حضرت زهرا (س) را پیامبر (ص) به ایشان آموخت تا مشکلات بر ایشان آسان شود. تسبیحات اربعه که هدیه ای بود از سمت پیامبر تا آخرین لحظات عمر باارزش حضرت زهرا با ایشان بود و در هیچ حال ترک نمی شد.

معجزات تسبیحات حضرت زهرا

 تسبیحات حضرت زهرا (س) , بزرگ بانوی دوعالم در عین سادگی بسیار قدرتمند و موثر است . جوری که پیامبر در زمان سختی تسبیحات اربعه را به ایشان اموخت تا تمام سختی های دنیا براو آسان گردد.

با اینکه اذکار وارد شده در منابع اسلامی از آن جهت که ذکر خداوند متعال هستند دارای فضیلت می باشند و موجب پاکی دل و جلای روح می شوند اما بعضی از آنها بر بعضی دیگر برتری داده شده اند.

در این میان تاکید شیعه بر افضل بودن تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام دلیل دیگری دارد و آن این است که این تسبیح منسوب به دختر گرامی پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله یعنی حضرت فاطمه علیهاالسلام می باشد و آن حضرت تا آخرین لحظات حیات بر انجام آن مداومت داشته و در هیچ حال آن را ترک نمی کرده است.

  

ذکر تسبیحات حضرت زهرا (س)

امام علی علیه السلام فرمود:او (فاطمه علیهاالسلام) با وجود اینکه از محبوبترین اشخاص در نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله بود ولی خدمتکاری نداشت و خود کارهای منزل را انجام می داد، او با مشک آب می آورد تا آنجا که اثر بند آن در شانه و سینه او باقی مانده بود و آنقدر خانه را جارو کرد که غبار، تمام لباسهایش را در بر گرفته بود، و آنقدر در زیر دیگ غذا آتش افروخته بود که لباسهایش رنگ عوض‍ کرده و بوی دود می داد؛ هنگامی که سختی های او بیشتر شد، به او گفتم:چرا نزد پیامبر صلی الله علیه و آله نمی روی و از او کنیزی نمی خواهی تا در کارهای خانه به تو کمک کند؟

فاطمه به نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت تا در این باره با وی سخن بگوید، ولی از آن جهت که اشخاصی نزد پیامبر بودند، چیزی نگفته به خانه بازگشت .

 پیامبر که دریافته بود فاطمه برای عرض حاجتی به نزد وی آمده ، صبح روز بعد به نزد ما آمد و از فاطمه درباره علت مراجعه روز گذشته اش سۆ ال نمود. و من آنچه را که بین خودم و فاطمه صحبت شده بود، به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض کردم .

 رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:ای فاطمه ! به تو چیزی را عطا کنم که از خدمتکار و دنیا با آن چه در آن است بهتر باشد. بعد از نماز سی و چهار مرتبه الله اکبر، سی و سه مرتبه الحمدلله و سی و سه مرتبه سبحان الله بگو. این کار برای تو بهتر است از آن چه در دنیا می خواهی و آن چه در آن است. 

 در این حال فاطمه سه بار گفت:از خدا و رسولش راضی شدم و چنین خواهم کرد. 

 

تسبیحات حضرت فاطمه بعد نماز

 

فواید و اسرار تسبیحات حضرت زهرا (س)

امام باقر علیه السلام می فرماید:

 به خداوند سوگند اگر چیزی بهتر از این تسبیح وجود داشت، همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله او را به فاطمه علیهاالسلام می آموخت .

 تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام از آثار و برکات بسیاری برخوردار است که با توجه به روایات اسلامی به پاره ای از آن اشاره می شود.

 1. آمرزش گناهان

 امام صادق علیه السلام می ‏فرماید:

 هر کس پس از اتمام نماز واجب و قبل از آنکه حالت نماز را بر هم زند - در همان حالت نشسته و رو به قبله - تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام را به جای آورد گناهان او بخشیده می شود. 

 2. نجات از بدبختی

 امام صادق علیه السلام می ‏فرماید:

 ای اباهارون! ما بچّه‏ های خود را همان طور که به نماز امر می ‏کنیم، به تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز امر می‏ کنیم. تو نیز بر آن مداومت کن؛ زیرا هرگز به شقاوت نیفتاده است، بنده‏ای که بر آن مداومت نموده است.

 3. پاداش بهشت  

 امام صادق علیه السلام می فرماید:

 هر کس تسبیح فاطمه علیهاالسلام را در نماز واجب و قبل از این که از حالت جلوس تشهد و سلام خارج شود به جا آورد، خدا بهشت را بر او واجب کند. 

 4. بسیار به یاد خدا  

 امام صادق علیه السلام درباره آیه «اذکروا الله ذکرا کثیرا» می فرماید:

 کسی که تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام را بگوید، خدا را به ذکر کثیر یاد کرده است.

 و نیز می فرماید:هر کس شب را با تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام سپری کند (و هنگام خواب تسبیح گوید) از مردان و زنانی باشد که خدا را زیاد یاد می کنند.

 5. سپری در برابر شیطان

 امام باقر علیه السلام می‏ فرماید:

 هر کس تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام را به جا آورد و پس از آن استغفار کند، مورد مغفرت قرار می‏ گیرد و آن تسبیح به زبان صد است و در میزان (اعمال) هزار (ثواب) دارد و شیطان را دور کرده و خدای رحمان را خشنود می‏نماید.

 همچنین از امام صادق علیه السلام منقول است که:

 هرگاه یکی از شما به بستر رود، فرشته ای بزرگوار و شیطانی سرکش به سرعت به سوی او آیند. آن فرشته به او گوید:روزت را به خوبی ختم کن، و شبت را به خوبی بگشا. و شیطان به او گوید:روزت را به گناه ختم کن، و شبت را به گناه بگشای .

 پس اگر شخص از فرشته بزرگوار اطاعت کند و روزش را به یاد خدا ختم نماید و شبش را هنگامی که به بستر رود به یاد خدا آغاز کند و سی و چهار مرتبه الله اکبر و سی و سه مرتبه سبحان الله و سی و سه مرتبه الحمد لله بگوید، آن فرشته ، شیطان را از او می راند و شیطان دور می شود.

 و آن فرشته تا زمانی که وی از خواب بیدار شود، او را محافظت نماید. و هنگامی که شخص از خواب بیدار شود، (باز هم ) آن شیطان به سوی او بشتابد و مانند آنچه قبل از خواب وی را گفته بود، به او بگوید.

 و آن فرشته نیز مانند آن چه قبل از این که بخوابد به او گفته بود، به وی بگوید. پس اگر آن بنده خدای عز و جل را همانسان که اول (در شب گذشته و قبل از خواب ) یاد کرده بود، (مجددا) یاد کند، آن فرشته شیطان را از او براند و شیطان از وی دور شود، و خداوند عزوجل ثواب عبادت شب را برای او بنویسد.

 او با وجود اینکه از محبوبترین اشخاص در نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله بود ولی خدمتکاری نداشت و خود کارهای منزل را انجام می داد، او با مشک آب می آورد تا آنجا که اثر بند آن در شانه و سینه او باقی مانده بود و آنقدر خانه را جارو کرد که غبار تمام لباسهایش را در بر گرفته بود، و آنقدر در زیر دیگ غذا آتش افروخته بود که لباسهایش رنگ عوض ‍ کرده و بوی دود می داد.

 

تسبیحات حضرت زهرا (س) بعد نماز چیست؟

در تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام شایسته است به نکاتی که در روایات بیان شده است، توجه نماییم. از قبیل:

 -ابتدا از الله اکبر آغاز کنیم و سپس الحمدلله و در آخر ذکر سبحان الله به جای آوریم .

 -اذکار آن را متصلا انجام داده و قطع نکنیم.

-بلافاصله پس از سلام نماز گفته شود.

 -بعد از اتمام تسبیح ، ذکر لا اله الا الله نیز گفته شود.

 در این میان چنانچه پس از اتمام تسبیح شک کردیم که آیا تعداد اذکار را درست گفته ایم یا نه ، طبق نظر بزرگان دین با توجه به «قاعده فراغ» به شک مذکور توجه نکرده و بنا را بر صحت می گذاریم.

 شایان ذکر است که تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام از ذکرهای مجرب و مشهور است که به جای آوردن آن در همه حال و همه جا مطلوب است و اینکه در برخی از موارد خاص مانند بعد از اقسام نمازها(14)، قبل از خواب(15)، به هنگام سفر(16)، بعد از نمازهای نافله (17) و غیره توصیه شده است مانع از آن نمی شود که با به جای آوردن آن در سایر مواقع و در همه حال، از فواید و آثار مترتب بر آن بهره مند نباشیم .

 

ساده اما راهگشا

 همانطور که در روایات مشاهده شد، نباید چنین پنداشت که این تسبیح به لحاظ اینکه ظاهری بسیار خلاصه دارد و انجام دادن آن بسیار آسان است، چگونه می‏ شود از چنین آثار و برکاتی برخوردار باشد؟! آری! این تسبیح به ظاهر بسیار خلاصه است؛ امّا در نزد آگاهان و عارفان آشنا، دریایی از حقایق و اسرار توحید را در بر دارد و نیز انجام آن به ظاهر خیلی آسان است؛ ولی اگر خوب به جا آورده شود، کلید باز نمودن بسیاری از دربهای بسته است.

 

معجزات و فواید تسبیحات حضرت زهرا (س)

 

 

تسبیحات حضرت زهرا (س) را پیامبر (ص) به ایشان آموخت تا مشکلات بر ایشان آسان شود. تسبیحات اربعه که هدیه ای بود از سمت پیامبر تا آخرین لحظات عمر باارزش حضرت زهرا با ایشان بود و در هیچ حال ترک نمی شد.

معجزات تسبیحات حضرت زهرا

 تسبیحات حضرت زهرا (س) , بزرگ بانوی دوعالم در عین سادگی بسیار قدرتمند و موثر است . جوری که پیامبر در زمان سختی تسبیحات اربعه را به ایشان اموخت تا تمام سختی های دنیا براو آسان گردد.

با اینکه اذکار وارد شده در منابع اسلامی از آن جهت که ذکر خداوند متعال هستند دارای فضیلت می باشند و موجب پاکی دل و جلای روح می شوند اما بعضی از آنها بر بعضی دیگر برتری داده شده اند.

در این میان تاکید شیعه بر افضل بودن تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام دلیل دیگری دارد و آن این است که این تسبیح منسوب به دختر گرامی پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله یعنی حضرت فاطمه علیهاالسلام می باشد و آن حضرت تا آخرین لحظات حیات بر انجام آن مداومت داشته و در هیچ حال آن را ترک نمی کرده است.

  

ذکر تسبیحات حضرت زهرا (س)

امام علی علیه السلام فرمود:او (فاطمه علیهاالسلام) با وجود اینکه از محبوبترین اشخاص در نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله بود ولی خدمتکاری نداشت و خود کارهای منزل را انجام می داد، او با مشک آب می آورد تا آنجا که اثر بند آن در شانه و سینه او باقی مانده بود و آنقدر خانه را جارو کرد که غبار، تمام لباسهایش را در بر گرفته بود، و آنقدر در زیر دیگ غذا آتش افروخته بود که لباسهایش رنگ عوض‍ کرده و بوی دود می داد؛ هنگامی که سختی های او بیشتر شد، به او گفتم:چرا نزد پیامبر صلی الله علیه و آله نمی روی و از او کنیزی نمی خواهی تا در کارهای خانه به تو کمک کند؟

فاطمه به نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت تا در این باره با وی سخن بگوید، ولی از آن جهت که اشخاصی نزد پیامبر بودند، چیزی نگفته به خانه بازگشت .

 پیامبر که دریافته بود فاطمه برای عرض حاجتی به نزد وی آمده ، صبح روز بعد به نزد ما آمد و از فاطمه درباره علت مراجعه روز گذشته اش سۆ ال نمود. و من آنچه را که بین خودم و فاطمه صحبت شده بود، به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض کردم .

 رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:ای فاطمه ! به تو چیزی را عطا کنم که از خدمتکار و دنیا با آن چه در آن است بهتر باشد. بعد از نماز سی و چهار مرتبه الله اکبر، سی و سه مرتبه الحمدلله و سی و سه مرتبه سبحان الله بگو. این کار برای تو بهتر است از آن چه در دنیا می خواهی و آن چه در آن است. 

 در این حال فاطمه سه بار گفت:از خدا و رسولش راضی شدم و چنین خواهم کرد. 

 

تسبیحات حضرت فاطمه بعد نماز

 

فواید و اسرار تسبیحات حضرت زهرا (س)

امام باقر علیه السلام می فرماید:

 به خداوند سوگند اگر چیزی بهتر از این تسبیح وجود داشت، همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله او را به فاطمه علیهاالسلام می آموخت .

 تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام از آثار و برکات بسیاری برخوردار است که با توجه به روایات اسلامی به پاره ای از آن اشاره می شود.

 1. آمرزش گناهان

 امام صادق علیه السلام می ‏فرماید:

 هر کس پس از اتمام نماز واجب و قبل از آنکه حالت نماز را بر هم زند - در همان حالت نشسته و رو به قبله - تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام را به جای آورد گناهان او بخشیده می شود. 

 2. نجات از بدبختی

 امام صادق علیه السلام می ‏فرماید:

 ای اباهارون! ما بچّه‏ های خود را همان طور که به نماز امر می ‏کنیم، به تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز امر می‏ کنیم. تو نیز بر آن مداومت کن؛ زیرا هرگز به شقاوت نیفتاده است، بنده‏ای که بر آن مداومت نموده است.

 3. پاداش بهشت  

 امام صادق علیه السلام می فرماید:

 هر کس تسبیح فاطمه علیهاالسلام را در نماز واجب و قبل از این که از حالت جلوس تشهد و سلام خارج شود به جا آورد، خدا بهشت را بر او واجب کند. 

 4. بسیار به یاد خدا  

 امام صادق علیه السلام درباره آیه «اذکروا الله ذکرا کثیرا» می فرماید:

 کسی که تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام را بگوید، خدا را به ذکر کثیر یاد کرده است.

 و نیز می فرماید:هر کس شب را با تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام سپری کند (و هنگام خواب تسبیح گوید) از مردان و زنانی باشد که خدا را زیاد یاد می کنند.

 5. سپری در برابر شیطان

 امام باقر علیه السلام می‏ فرماید:

 هر کس تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام را به جا آورد و پس از آن استغفار کند، مورد مغفرت قرار می‏ گیرد و آن تسبیح به زبان صد است و در میزان (اعمال) هزار (ثواب) دارد و شیطان را دور کرده و خدای رحمان را خشنود می‏نماید.

 همچنین از امام صادق علیه السلام منقول است که:

 هرگاه یکی از شما به بستر رود، فرشته ای بزرگوار و شیطانی سرکش به سرعت به سوی او آیند. آن فرشته به او گوید:روزت را به خوبی ختم کن، و شبت را به خوبی بگشا. و شیطان به او گوید:روزت را به گناه ختم کن، و شبت را به گناه بگشای .

 پس اگر شخص از فرشته بزرگوار اطاعت کند و روزش را به یاد خدا ختم نماید و شبش را هنگامی که به بستر رود به یاد خدا آغاز کند و سی و چهار مرتبه الله اکبر و سی و سه مرتبه سبحان الله و سی و سه مرتبه الحمد لله بگوید، آن فرشته ، شیطان را از او می راند و شیطان دور می شود.

 و آن فرشته تا زمانی که وی از خواب بیدار شود، او را محافظت نماید. و هنگامی که شخص از خواب بیدار شود، (باز هم ) آن شیطان به سوی او بشتابد و مانند آنچه قبل از خواب وی را گفته بود، به او بگوید.

 و آن فرشته نیز مانند آن چه قبل از این که بخوابد به او گفته بود، به وی بگوید. پس اگر آن بنده خدای عز و جل را همانسان که اول (در شب گذشته و قبل از خواب ) یاد کرده بود، (مجددا) یاد کند، آن فرشته شیطان را از او براند و شیطان از وی دور شود، و خداوند عزوجل ثواب عبادت شب را برای او بنویسد.

 او با وجود اینکه از محبوبترین اشخاص در نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله بود ولی خدمتکاری نداشت و خود کارهای منزل را انجام می داد، او با مشک آب می آورد تا آنجا که اثر بند آن در شانه و سینه او باقی مانده بود و آنقدر خانه را جارو کرد که غبار تمام لباسهایش را در بر گرفته بود، و آنقدر در زیر دیگ غذا آتش افروخته بود که لباسهایش رنگ عوض ‍ کرده و بوی دود می داد.

 

تسبیحات حضرت زهرا (س) بعد نماز چیست؟

در تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام شایسته است به نکاتی که در روایات بیان شده است، توجه نماییم. از قبیل:

 -ابتدا از الله اکبر آغاز کنیم و سپس الحمدلله و در آخر ذکر سبحان الله به جای آوریم .

 -اذکار آن را متصلا انجام داده و قطع نکنیم.

-بلافاصله پس از سلام نماز گفته شود.

 -بعد از اتمام تسبیح ، ذکر لا اله الا الله نیز گفته شود.

 در این میان چنانچه پس از اتمام تسبیح شک کردیم که آیا تعداد اذکار را درست گفته ایم یا نه ، طبق نظر بزرگان دین با توجه به «قاعده فراغ» به شک مذکور توجه نکرده و بنا را بر صحت می گذاریم.

 شایان ذکر است که تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام از ذکرهای مجرب و مشهور است که به جای آوردن آن در همه حال و همه جا مطلوب است و اینکه در برخی از موارد خاص مانند بعد از اقسام نمازها(14)، قبل از خواب(15)، به هنگام سفر(16)، بعد از نمازهای نافله (17) و غیره توصیه شده است مانع از آن نمی شود که با به جای آوردن آن در سایر مواقع و در همه حال، از فواید و آثار مترتب بر آن بهره مند نباشیم .

 

ساده اما راهگشا

 همانطور که در روایات مشاهده شد، نباید چنین پنداشت که این تسبیح به لحاظ اینکه ظاهری بسیار خلاصه دارد و انجام دادن آن بسیار آسان است، چگونه می‏ شود از چنین آثار و برکاتی برخوردار باشد؟! آری! این تسبیح به ظاهر بسیار خلاصه است؛ امّا در نزد آگاهان و عارفان آشنا، دریایی از حقایق و اسرار توحید را در بر دارد و نیز انجام آن به ظاهر خیلی آسان است؛ ولی اگر خوب به جا آورده شود، کلید باز نمودن بسیاری از دربهای بسته است.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:03:00 ق.ظ ]




تسبیحات حضرت فاطمه(س) بعد از نماز چه آثاری دارد؟

 

تسبیح حضرت زهرا (س) شامل بیان 34 مرتبه “الله‌اکبر"، 33 مرتبه “الحمدلله” و 33 مرتبه “سبحان‌الله” می‌شود که ذکر آن از سوی بزرگان دینی بویژه مراجع تقلید پس از اقامه نماز بسیار تاکید شده است.

أبو هارون مکفوف گوید:

امام صادق (ع) به من فرمود:

“أبا هارون به راستی که‏ ما کودکان خود را به تسبیح حضرت زهرا (ع) امر می‌کنیم؛ همان طوری که به نماز امر می‌کنیم. پس تو به این ذکر مداومت کن؛ زیرا بنده‏‌ای بدان مداومت نکرده است که بدبختی بیند (یعنی چنانچه این ذکر را ترک نکند، هیچ وقت بدبخت نشود).(1)

محمد بن مسلم گوید:

امام باقر (ع) فرمود:

“هر کس خدا را تنزیه کند به تسبیح حضرت زهرا (س) و سپس طلب آمرزش کند، آمرزیده خواهد شد و آن، به زبان یک صد است؛ ولی در میزان عمل، یک هزار و شیطان را دور می‌کند و خداوند رحمان را خشنود می‌سازد.(2)

أبو خالد قماط گوید:

“از امام صادق (ع) شنیدم که می‌فرمود:

“تسبیح حضرت زهرا (س) هر روز در تعقیب هر فریضه، نزد من محبوب‌تر است از به جا آوردن هزار رکعت نماز در هر روز. (3)

امام صادق (ع) می‌فرماید:

“هر کس بعد از نمازهای پنج‌گانه خود پیش از آن که از جا بر خیزد، تسبیحات حضرت زهرا (س) را بگوید، خداوند او را بیامرزد.(4)

حضرت امام محمد باقر (ع) می‌فرماید:

خداوند متعال به چیزی برتر از تسبیح حضرت زهرا (ع) عبادت نشده است. همانا اگر چیزی با فضیلت‏‌تر و برتر از آن وجود داشت، رسول خدا آن را به دخترش تعلیم می‏‌نمود. (5)

از امام صادق (ع) در باره تفسیر آیه:

«یا أَیهَا الذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللهَ ذِکْراً کَثیرا؛» (6)

“ای کسانی که ایمان آورده‏‌اید، خدا را فراوان یاد کنید»، سؤال کردند.”

ایشان فرمود:

من سبح تسبیح فاطمة علیها السلام فقد ذکر الله الذکر الکثیر؛ (7)

“هر کس خداوند را با تسبیح فاطمه زهرا (ع) ذکر بگوید، ذکر کثیر گفته است.”

امام محمد باقر (ع) می‌فرماید:

من سبح تسبیح الزهراء ثم استغفر غفر له، و هی مائة باللسان و ألف فی المیزان، و یطرد الشیطان، و یرضی الرحمن؛(8)

“هر کس تسبیح حضرت زهرا را به جای آورد و سپس از گناهش استغفار کند، خداوند آن گناه را بر او می‏‌بخشد؛ زیرا تسبیح زهرا (ع) گر چه صد ذکر در زبان است، ولی هزار بار ترازوی اعمال انسان را سنگین‏‌تر می‏‌کند و شیطان را می‏‌راند و خداوند بخشایشگر را خشنود می‏‌سازد.”

در کتاب فلاح السائل روایت دیگری را از امام جعفر صادق (ع) نقل کرده که آن حضرت فرمود:

“من سبح تسبیح فاطمة فی دبر المکتوبة من قبل أن یبسط رجلیه، أوجب الله له الجنة؛ (9)”

“هر که پس از اتمام نماز واجب و قبل از (روی برگرداندن از جانب قبله‏)، آن که زانوهای خود را از حالت (تشهد) نماز تغییر دهد، خداوند را به تسبیح حضرت فاطمه (ع) تقدیس کند، خداوند بهشت را بر او واجب می‏‌کند؛” یعنی او را در بهشت جای می‏‌دهد.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:02:00 ق.ظ ]




چرا باید نماز بخوانیم؟!/ آیا نمی شود خدا را طور دیگری عبادت کرد؟!

شاید بد نباشد به خود تلنگری بزنیم که ما خداوند را برای ذات مقدس خودش عبادت می کنیم یا برای آنکه به ما بهشت را عطا کند گوش به فرمان دستورات او هستیم؟!

نماز، دعا، نیایش، شور و شوقی غیرقابل وصف برای رسیدن زمان مناجات و شتافتن به سمت نماز، قرآن خواندن، عبادت پروردگار، توسل و … همه این ها از آن دسته حالات و اعمالی هستند که روح انسان را جلا می دهد، قلب را آرام ساخته و دلشوره ها و سیاهی ها را نابود می کند.

اما سوالی که شاید در ذهن بسیاری از افراد شکل گرفته باشد این است؛ چرا باید نماز بخوانیم؟!، آیا نمی شود خدا را طور دیگری عبادت کرد؟!

یعنی خداوند تنها ما را آفریده تا عبادتش کنیم، البته بنظر نمی رسد که ما صرفا برای عبادت کردن پرودگاری بی همتا که نقصی در دستورات و کارهایش وجود ندارد خلق شده باشیم چون قبل از ما موجودات و فرشته هایی بودند که خداوند را عبادت کنند البته بهتر بگوییم در جایی به نام بهشت عبادت کنند ، محلی که برخی از ما انسان ها مشتاقانه برای رسیدن به آن گوش به فرمان حقیم و بنوعی خداوند را برای رسیدن به بهشت وعده داده شده و در نهایت برای آسایش و لذت بردن خودمان عبادت می کنیم.

اما شاید بد نباشد به خود تلنگری بزنیم که، ما خداوند را برای ذات مقدس خودش عبادت می کنیم یا برای آنکه به ما بهشت را عطا کند گوش به فرمان دستورات او هستیم؟!…

 

فلسفه خواندن نماز چیست؟

از آنجا که خداوند وجودی نامحدود و نامتناهی و پیراسته از هر گونه نقص و نیاز است احتیاجی به پرستش ما ندارد پس پرستش و عبادت او فی الواقع وسیله تکامل و سعادت ماست و دستور او به عبادت، یک نوع لطف و مرحمت و راهنمائی خواهد بود که ما را به کمال شایسته برساند و کلاً عبادت و خصوصاً نماز دارای یک سلسله آثار گرانبهای فردی و اجتماعی است زیرا اولاً حس تقدیر و شکر گزاری را در انسان زنده می کند، قدر دانی از مقامی که نعمتهای زیادی در اختیار او نهاده و با این سپاس گزاری، فرد، حق شناسی خود را در برابر آفریدگار خود که این همه نعمتهای گرانبها در اختیار او گذاشته اعلام می دارد و ثانیاً نماز و عبادت مایه تکامل روحی انسان است چون در نماز ما خود را با کمال مطلق مرتبط ساخته و از او کمک می خواهیم که شایستگی و لیاقت سخن گفتن با خود را به ما بدهد.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:00:00 ق.ظ ]




آثار و برکات تسبیح حضرت زهرا (س)

بسیاری روایات و احادیث از معصومین(علیهم السلام) در چگونگی و انواع تسبیحات در منابع دینی آمده است که در این فرصت به تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) اشاره می شود که مداومت بر آن می تواند در نیل به سبک زندگی فاطمی ما را مدد رساند. امام صادق (علیه السلام) پیرامون مفاهیم بلند این تسبیح فرموده اند: تسبیح حضرت فاطمه(سلام الله علیها) عبارت است از: منزه است صاحب جلالى که متکبر و بزرگ است ، منزه است صاحب عزتى که بلند مرتبه و رفیع الشان مى باشد، منزه است صاحب سلطتنى که داراى فخر و قدمت مى باشد، منزه است صاحب حسن و جمال ، منزه است کسى که به نور و سنگینى و وقار آراسته است ، منزه است کسى که اثر و نشانه هاى پاى مورچه را روى سنگ صاف و شفاف دیده و افتادن طیور و پرندگان را روى درختان و لاله ها مى نگرد. بهترین تعقیبات نماز،‌ تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) است که سفارش شده است بدون وقف پس از نماز گفته شود و نیز سفارش شده است در زمان‌های دیگر مانند وقت خواب و … نیز بدان بپردازیم تا ما نیز از فضیلتهای آن بهره مند شویم و گامی به سبک زندگی فاطمی نزدیکتر. بعد از آنکه رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) تسبیحات را به کوثرش عطا کرد، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) ابتدا رشته‏اى از پشم تابیده و با آن به تسبیح پرداخت. تا این که حضرت حمزه بن عبدالمطلب شهید شد، پس حضرت فاطمه از تربت قبر آن بزرگوار خاک برداشت و تسبیح ساخت و با آن تسبیح مى‏کرد و مردم نیز چنان کردند و چون سیدالشهدا حسین بن على(علیه السلام) شهید شد، سنت ‏شد که از تربت آن امام مظلوم تسبیح سازند و با آن ذکر گویند. درباره ثواب تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) با تربت امام حسین(علیه السلام) از حضرت صاحب الامر(عج) روایت ‏شده است که: هر که تسبیح تربت امام حسین(علیه السلام) را در دست داشته باشد و ذکر را فراموش کند، ثواب ذکر براى او نوشته مى‏شود. تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام) از آثار و برکات بسیارى برخوردار است که از جمله‏ ى آنها نجات یافتن از شقاوت و بدبختى است. هر انسانى به تناسب بینش و نگرشى که به جهان هستى و وجود پرآشوب خود دارد به دنبال خوشبختى است، و به عبارتى دیگر یکى از مهمترین مسائلى که همه‏ ى انسانها را آگاه یا ناآگاه به خود مشغول داشته است به طورى که کارهاى زندگى و برنامه‏ هایشان را در جهت وصول به آن پى‏ ریزى مى‏ کنند، مسئله‏ ى رسیدن به سعادت و گریز از شقاوت است فضیلت و آداب تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) روایات زیادى در این باب در کتب معتبر وجود دارد و گستردگى روایات و عنایت اکثر ائمه به ذکر سخنى درباره تسبیح از عظمت آن پرده بر مى‏دارد. حضرت مهدى -عجل الله تعالى فرجه الشریف)، درباره تسبیح فرمود: «ان فضل الدعاء و التسبیح بعد الفرائض على الدعاء بعقب النوافل، کفضل الفرائض على النوافل. فضیلت دعا و تسبیح بعد از نمازهاى واجب در مقایسه با دعا و تسبیح پس از نمازهاى مستحبى، مانند فضیلت واجبات بر مستحبات است.» (۱۴) امام صادق(علیه السلام) نیز به فضیلت تسبیح بعد از نمازهاى واجب چنین اشاره کرد: «من سبح تسبیح فاطمه الزهراء(سلام الله علیها) قبل ان یثنى رجلیه من صلاة الفریضه، غفر الله له. هر کس بعد از نماز واجب تسبیح فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را به جا آورد، قبل از اینکه پاى راست را از بالاى پاى چپ بردارد، جمیع گناهانش آمرزیده مى‏شود.» (۱۵) و در حدیثى دیگر فرمود: «من سبح تسبیح فاطمة(سلام الله علیها)، فقد ذکر الله الذکر الکثیر. کسى که تسبیح فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را بگوید، خدا را به ذکر کثیر یاد کرده است.» (۱۶) روزى امام صادق(علیه السلام) ابوهارون را مخاطب ساخت و از تعلیم تسبیح حضرت فاطمه به کودکان سخن گفت: «یا ابا هارون، انا نامر صبیاننا بتسبیح فاطمة(سلام الله علیها) کما نامرهم بالصلاة، فالزمه، فانه لم یلزمه عبد فشقى. اى ابوهارون، ما تسبیح فاطمه(سلام الله علیها) را به فرزندان خود سفارش مى‏کنیم همچنانکه آنها را به نماز توصیه مى‏کنیم. تو نیز بر آن مداومت کن. زیرا هر بنده‏اى که بر آن مواظبت و مداومت کند، سرانجام نیکو خواهد داشت.»(تسبیحات حضرت زهراسلام الله علیها،ص۱۵) در جاى دیگر حضرت از عظمت تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) در مقابل نمازهاى مستحبى چنین یاد کرد: «تسبیح فاطمة(سلام الله علیها) فى کل یوم فى دبر کل صلاة احب الى من صلاة الف رکعة فى کل یوم؛ تسبیح حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در هر روز، به دنبال هر نماز، نزد من از هزار رکعت نماز (مستحبى) در هر روز، محبوبتر است.»(تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها)، ص۱۴) اوقات و مکانهاى تسبیح حضرت فاطمه(سلام الله علیها) از اوقات مختلف و مکانهاى زیادى براى تسبیح حضرت یاد شده که برخى عبارتند از: بعد از نمازهاى واجب و مستحبى، به هنگام خواب، پس از نمازهاى استغاثه به حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و نماز زیارت حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) و نماز زیارت حضرت امیرالمۆمنین و نماز حضرت ولیعصر(عج) در مسجد صاحب الزمان جمکران و قبل از زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها) در قم به گونه‏اى که سبحان‏الله قبل از الحمدلله گفته مى‏شود. تسبیحات حضرت زهرا (علیهاالسلام) از آثار و برکات بسیارى برخوردار است که به بخشی از آن می پردازیم. نجات از شقاوت تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام) از آثار و برکات بسیارى برخوردار است که از جمله‏ ى آنها نجات یافتن از شقاوت و بدبختى است. هر انسانى به تناسب بینش و نگرشى که به جهان هستى و وجود پرآشوب خود دارد به دنبال خوشبختى است، و به عبارتى دیگر یکى از مهمترین مسائلى که همه‏ ى انسانها را آگاه یا ناآگاه به خود مشغول داشته است به طورى که کارهاى زندگى و برنامه‏ هایشان را در جهت وصول به آن پى‏ ریزى مى‏ کنند، مسئله‏ ى رسیدن به سعادت و گریز از شقاوت است. حضرت فاطمه منتهى از آنجایى که انسان اختیار دارد؛ راه خودش را باید آزادانه انتخاب کند. لذا انسان بعد از این که راه برایش نمایان شد، گاهى حسن انتخاب به خرج مى ‏دهد و راه هدایت مى‏ پیماید، و گاهى سوء انتخاب به خرج داده و راه ضلالت و گمراهى پیش مى‏ گیرد. و این مسئله شقاوت و سوء عاقبت مسئله ‏اى است که همه‏ ى آنان که به خود آمده‏ اند، از آن مى‏ ترسند و آنها که بصیرت ندارند و در خواب غفلت عمر مى‏ گذرانند از آن نیز به غفلت به سر مى‏ برند. لذا آن دسته که داراى بصیرت هستند، به لحاظ خوف از شقاوت همیشه دست به دعا و ذکر بلند مى‏ کنند و با تضرع و اصرار از خداى خویش طلب دورى از شقاوت و رسیدن به سعادت مى ‏نمایند. مداومت بر تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام)، موجب محفوظ ماندن از شقاوت و بدبختى است. از این رو شایسته نیست که از برکات و آثار آن غفلت نموده و در انجام آن کوتاهى و سستى نماییم. امام صادق(علیه‏ السلام) در این رابطه مى‏ فرماید: «یا ابا هارون، انا نامر صبیاننا بتسبیح فاطمه علیهاالسلام کما نامرهم بالصلاه، فالزمه، فانه لم یلزمه عبد فشقى»(۱)؛ اى ابا هارون! ما بچه‏ هاى خود را همانطور که به نماز امر مى‏ کنیم به تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام) نیز امر مى‏ کنیم. تو نیز بر آن مداومت کن، زیرا هرگز به شقاوت نیفتاده است بنده‎ای که بر آن مداومت نموده است. و نیز از این حدیث شریف استفاده مى‏ شود که شایسته است والدین محترم، تسبیحات حضرت زهرا (علیهاالسلام) را مانند نماز به فرزندانشان تعلیم کنند، باشد که مشمول این حدیث گردند. دورى شیطان و خشنودى خدا شیطان همواره دشمن دیرینه‏ ى انسان بوده و هست و هیچگاه انسان از حیله‏ ها و خواطر شیطانى او در امان نیست. شیطان بنا بر آیات الهى، دشمن قسم خورده‏ ى انسان است تا او را به هر طریق ممکن به گمراهى بکشاند. از این رو آدمى همیشه در معرض تهاجم شیطان و وساوس شیطانى است. بعضى انسانها در مقابل این تهاجم شیطانى و خواطر نفسانى همیشه در حال فرارند که در این صورت همواره مورد تعقیب شیطان و خواطرند، و هیچگاه خلاصى ندارند و اى بسا در آخر خسته شده و نفس ‏زنان تسلیم شوند، و عده‏ اى اندک در تلاش ‏اند که با مداومت بر ذکر و فکر و عمل، چنان رفتار کنند که شیطان و خواطر را از خود فرارى دهند و شیطان را از خود دور کنند که البته راهى است مشکل. کسانى که به این مقام برسند داراى نفس مطمئنه خواهند شد که دیگر دگرگونى در آن راه ندارد. وقتى انسان توانست شیطان را از خود دور و طرد کند، و به طاعات عمل نماید و در کارها و اذکار و عبادت‎هاى خود اخلاص ورزد، رضایت خدا نیز حاصل گردد، چون شیطان و وساوس او یکى از بزرگترین موانع کسب رضایت و خشنودى حق تعالى است. آرى رضا و رضوان خداوند سبحان مطلوب سالکان و منتهاى آرزوى عارفان است. یکى از راه‎هایى که مى‏ تواند شیطان را از انسان دور کرده و موجبات رضاى الهى را فراهم آورد مداومت بر تسبیحات حضرت فاطمه‏(علیهاالسلام) است. امام باقر (علیه‏السلام) مى‏ فرماید: «من سبح تسبیح فاطمه علیهاالسلام ثم استغفر، غفر له، و هى مائه باللسان، و الف فى المیزان، و یطرد الشیطان، و یرضى الرحمان»(۲)؛ هر کس تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام) را بجا آورد و پس از آن استغفار کند، مورد مغفرت قرار مى ‏گیرد، و آن تسبیح به زبان صد تا است، و در میزان (اعمال) هزار (ثواب) دارد، و شیطان را دور کرده، و خداى رحمان را خشنود و راضى مى ‏نماید. درباره ثواب تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) با تربت امام حسین(علیه السلام) از حضرت صاحب الامر(عج) روایت‏شده است که: هر که تسبیح تربت امام حسین(علیه السلام) را در دست داشته باشد و ذکر را فراموش کند، ثواب ذکر براى او نوشته مى‏شود از امام صادق(علیه‏ السلام) روایت است که وقتی انسان در جاى خواب خود مى‏ خوابد، فرشته‏ ی بزرگوارى و شیطان سرکشی به سوى او مى‏ آیند، پس فرشته به او مى‏ گوید: روز خود را به خیر ختم کن و شب را با خیر افتتاح کن، و شیطان مى‏گوید: روز خود را با گناه ختم کن و شب را با گناه افتتاح کن. اگر اطاعت فرشته کرد و تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام) را در وقت خواب خواند، فرشته آن شیطان را مى‏ راند و از او دور مى‏ کند، و او را تا هنگام بیدارى محافظت مى‏کند، پس باز شیطان مى‏ آید و او را امر به گناه مى‏ کند و ملک او را به خیر امر مى‏ کند. اگر از فرشته اطاعت کرد و تسبیح آن حضرت را گفت آن فرشته، شیطان را از او دور مى‏ کند و حق تعالى عبادت تمام آن شب را در نامه ‏ى عملش مى‏ نویسد.(۳) برائت از دوزخ و نفاق بنا بر روایت امام صادق(علیه‏السلام)، تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام) از جمله‏ ى ذکر کثیرى است که خداوند در قرآن کریم یاد فرموده است: «تسبیح فاطمة الزهراء علیهاالسلام من الذکر الکثیر الذى قال الله عز و جل: «واذکروا الله ذکرا کثیرا.» و از طرفى رسول گرامى اسلام فرموده است: «من اکثر ذکر الله عز و جل احبه الله و من ذکر الله کثیرا کتبت له برائتان؛ برائة من النار و برائة من النفاق»(۴)؛ هر کس ذکر خداى عزوجل را بسیار کند خداوند او را دوست دارد، و هر کس ذکر خدا را بسیار کند براى او دو برائت(منشور آزادى) نوشته شود: یکى برائت از آتش جهنم، و دیگرى برائت از نفاق و دورویى. لذا تسبیحات صدیقه‏ ى طاهره اگر با شرائطش انجام پذیرد، موجب برائت از دوزخ و نفاق مى‏ گردد. آثار و برکات تسبیح حضرت زهرا (س) بسیاری روایات و احادیث از معصومین(علیهم السلام) در چگونگی و انواع تسبیحات در منابع دینی آمده است که در این فرصت به تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) اشاره می شود که مداومت بر آن می تواند در نیل به سبک زندگی فاطمی ما را مدد رساند. امام صادق (علیه السلام) پیرامون مفاهیم بلند این تسبیح فرموده اند: تسبیح حضرت فاطمه(سلام الله علیها) عبارت است از: منزه است صاحب جلالى که متکبر و بزرگ است ، منزه است صاحب عزتى که بلند مرتبه و رفیع الشان مى باشد، منزه است صاحب سلطتنى که داراى فخر و قدمت مى باشد، منزه است صاحب حسن و جمال ، منزه است کسى که به نور و سنگینى و وقار آراسته است ، منزه است کسى که اثر و نشانه هاى پاى مورچه را روى سنگ صاف و شفاف دیده و افتادن طیور و پرندگان را روى درختان و لاله ها مى نگرد. بهترین تعقیبات نماز،‌ تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) است که سفارش شده است بدون وقف پس از نماز گفته شود و نیز سفارش شده است در زمان‌های دیگر مانند وقت خواب و … نیز بدان بپردازیم تا ما نیز از فضیلتهای آن بهره مند شویم و گامی به سبک زندگی فاطمی نزدیکتر. بعد از آنکه رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) تسبیحات را به کوثرش عطا کرد، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) ابتدا رشته‏اى از پشم تابیده و با آن به تسبیح پرداخت. تا این که حضرت حمزه بن عبدالمطلب شهید شد، پس حضرت فاطمه از تربت قبر آن بزرگوار خاک برداشت و تسبیح ساخت و با آن تسبیح مى‏کرد و مردم نیز چنان کردند و چون سیدالشهدا حسین بن على(علیه السلام) شهید شد، سنت ‏شد که از تربت آن امام مظلوم تسبیح سازند و با آن ذکر گویند. درباره ثواب تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) با تربت امام حسین(علیه السلام) از حضرت صاحب الامر(عج) روایت ‏شده است که: هر که تسبیح تربت امام حسین(علیه السلام) را در دست داشته باشد و ذکر را فراموش کند، ثواب ذکر براى او نوشته مى‏شود. تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام) از آثار و برکات بسیارى برخوردار است که از جمله‏ ى آنها نجات یافتن از شقاوت و بدبختى است. هر انسانى به تناسب بینش و نگرشى که به جهان هستى و وجود پرآشوب خود دارد به دنبال خوشبختى است، و به عبارتى دیگر یکى از مهمترین مسائلى که همه‏ ى انسانها را آگاه یا ناآگاه به خود مشغول داشته است به طورى که کارهاى زندگى و برنامه‏ هایشان را در جهت وصول به آن پى‏ ریزى مى‏ کنند، مسئله‏ ى رسیدن به سعادت و گریز از شقاوت است فضیلت و آداب تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) روایات زیادى در این باب در کتب معتبر وجود دارد و گستردگى روایات و عنایت اکثر ائمه به ذکر سخنى درباره تسبیح از عظمت آن پرده بر مى‏دارد. حضرت مهدى -عجل الله تعالى فرجه الشریف)، درباره تسبیح فرمود: «ان فضل الدعاء و التسبیح بعد الفرائض على الدعاء بعقب النوافل، کفضل الفرائض على النوافل. فضیلت دعا و تسبیح بعد از نمازهاى واجب در مقایسه با دعا و تسبیح پس از نمازهاى مستحبى، مانند فضیلت واجبات بر مستحبات است.» (۱۴) امام صادق(علیه السلام) نیز به فضیلت تسبیح بعد از نمازهاى واجب چنین اشاره کرد: «من سبح تسبیح فاطمه الزهراء(سلام الله علیها) قبل ان یثنى رجلیه من صلاة الفریضه، غفر الله له. هر کس بعد از نماز واجب تسبیح فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را به جا آورد، قبل از اینکه پاى راست را از بالاى پاى چپ بردارد، جمیع گناهانش آمرزیده مى‏شود.» (۱۵) و در حدیثى دیگر فرمود: «من سبح تسبیح فاطمة(سلام الله علیها)، فقد ذکر الله الذکر الکثیر. کسى که تسبیح فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را بگوید، خدا را به ذکر کثیر یاد کرده است.» (۱۶) روزى امام صادق(علیه السلام) ابوهارون را مخاطب ساخت و از تعلیم تسبیح حضرت فاطمه به کودکان سخن گفت: «یا ابا هارون، انا نامر صبیاننا بتسبیح فاطمة(سلام الله علیها) کما نامرهم بالصلاة، فالزمه، فانه لم یلزمه عبد فشقى. اى ابوهارون، ما تسبیح فاطمه(سلام الله علیها) را به فرزندان خود سفارش مى‏کنیم همچنانکه آنها را به نماز توصیه مى‏کنیم. تو نیز بر آن مداومت کن. زیرا هر بنده‏اى که بر آن مواظبت و مداومت کند، سرانجام نیکو خواهد داشت.»(تسبیحات حضرت زهراسلام الله علیها،ص۱۵) در جاى دیگر حضرت از عظمت تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) در مقابل نمازهاى مستحبى چنین یاد کرد: «تسبیح فاطمة(سلام الله علیها) فى کل یوم فى دبر کل صلاة احب الى من صلاة الف رکعة فى کل یوم؛ تسبیح حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در هر روز، به دنبال هر نماز، نزد من از هزار رکعت نماز (مستحبى) در هر روز، محبوبتر است.»(تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها)، ص۱۴) اوقات و مکانهاى تسبیح حضرت فاطمه(سلام الله علیها) از اوقات مختلف و مکانهاى زیادى براى تسبیح حضرت یاد شده که برخى عبارتند از: بعد از نمازهاى واجب و مستحبى، به هنگام خواب، پس از نمازهاى استغاثه به حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و نماز زیارت حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) و نماز زیارت حضرت امیرالمۆمنین و نماز حضرت ولیعصر(عج) در مسجد صاحب الزمان جمکران و قبل از زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها) در قم به گونه‏اى که سبحان‏الله قبل از الحمدلله گفته مى‏شود. تسبیحات حضرت زهرا (علیهاالسلام) از آثار و برکات بسیارى برخوردار است که به بخشی از آن می پردازیم. نجات از شقاوت تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام) از آثار و برکات بسیارى برخوردار است که از جمله‏ ى آنها نجات یافتن از شقاوت و بدبختى است. هر انسانى به تناسب بینش و نگرشى که به جهان هستى و وجود پرآشوب خود دارد به دنبال خوشبختى است، و به عبارتى دیگر یکى از مهمترین مسائلى که همه‏ ى انسانها را آگاه یا ناآگاه به خود مشغول داشته است به طورى که کارهاى زندگى و برنامه‏ هایشان را در جهت وصول به آن پى‏ ریزى مى‏ کنند، مسئله‏ ى رسیدن به سعادت و گریز از شقاوت است. حضرت فاطمه منتهى از آنجایى که انسان اختیار دارد؛ راه خودش را باید آزادانه انتخاب کند. لذا انسان بعد از این که راه برایش نمایان شد، گاهى حسن انتخاب به خرج مى ‏دهد و راه هدایت مى‏ پیماید، و گاهى سوء انتخاب به خرج داده و راه ضلالت و گمراهى پیش مى‏ گیرد. و این مسئله شقاوت و سوء عاقبت مسئله ‏اى است که همه‏ ى آنان که به خود آمده‏ اند، از آن مى‏ ترسند و آنها که بصیرت ندارند و در خواب غفلت عمر مى‏ گذرانند از آن نیز به غفلت به سر مى‏ برند. لذا آن دسته که داراى بصیرت هستند، به لحاظ خوف از شقاوت همیشه دست به دعا و ذکر بلند مى‏ کنند و با تضرع و اصرار از خداى خویش طلب دورى از شقاوت و رسیدن به سعادت مى ‏نمایند. مداومت بر تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام)، موجب محفوظ ماندن از شقاوت و بدبختى است. از این رو شایسته نیست که از برکات و آثار آن غفلت نموده و در انجام آن کوتاهى و سستى نماییم. امام صادق(علیه‏ السلام) در این رابطه مى‏ فرماید: «یا ابا هارون، انا نامر صبیاننا بتسبیح فاطمه علیهاالسلام کما نامرهم بالصلاه، فالزمه، فانه لم یلزمه عبد فشقى»(۱)؛ اى ابا هارون! ما بچه‏ هاى خود را همانطور که به نماز امر مى‏ کنیم به تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام) نیز امر مى‏ کنیم. تو نیز بر آن مداومت کن، زیرا هرگز به شقاوت نیفتاده است بنده‎ای که بر آن مداومت نموده است. و نیز از این حدیث شریف استفاده مى‏ شود که شایسته است والدین محترم، تسبیحات حضرت زهرا (علیهاالسلام) را مانند نماز به فرزندانشان تعلیم کنند، باشد که مشمول این حدیث گردند. دورى شیطان و خشنودى خدا شیطان همواره دشمن دیرینه‏ ى انسان بوده و هست و هیچگاه انسان از حیله‏ ها و خواطر شیطانى او در امان نیست. شیطان بنا بر آیات الهى، دشمن قسم خورده‏ ى انسان است تا او را به هر طریق ممکن به گمراهى بکشاند. از این رو آدمى همیشه در معرض تهاجم شیطان و وساوس شیطانى است. بعضى انسانها در مقابل این تهاجم شیطانى و خواطر نفسانى همیشه در حال فرارند که در این صورت همواره مورد تعقیب شیطان و خواطرند، و هیچگاه خلاصى ندارند و اى بسا در آخر خسته شده و نفس ‏زنان تسلیم شوند، و عده‏ اى اندک در تلاش ‏اند که با مداومت بر ذکر و فکر و عمل، چنان رفتار کنند که شیطان و خواطر را از خود فرارى دهند و شیطان را از خود دور کنند که البته راهى است مشکل. کسانى که به این مقام برسند داراى نفس مطمئنه خواهند شد که دیگر دگرگونى در آن راه ندارد. وقتى انسان توانست شیطان را از خود دور و طرد کند، و به طاعات عمل نماید و در کارها و اذکار و عبادت‎هاى خود اخلاص ورزد، رضایت خدا نیز حاصل گردد، چون شیطان و وساوس او یکى از بزرگترین موانع کسب رضایت و خشنودى حق تعالى است. آرى رضا و رضوان خداوند سبحان مطلوب سالکان و منتهاى آرزوى عارفان است. یکى از راه‎هایى که مى‏ تواند شیطان را از انسان دور کرده و موجبات رضاى الهى را فراهم آورد مداومت بر تسبیحات حضرت فاطمه‏(علیهاالسلام) است. امام باقر (علیه‏السلام) مى‏ فرماید: «من سبح تسبیح فاطمه علیهاالسلام ثم استغفر، غفر له، و هى مائه باللسان، و الف فى المیزان، و یطرد الشیطان، و یرضى الرحمان»(۲)؛ هر کس تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام) را بجا آورد و پس از آن استغفار کند، مورد مغفرت قرار مى ‏گیرد، و آن تسبیح به زبان صد تا است، و در میزان (اعمال) هزار (ثواب) دارد، و شیطان را دور کرده، و خداى رحمان را خشنود و راضى مى ‏نماید. درباره ثواب تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) با تربت امام حسین(علیه السلام) از حضرت صاحب الامر(عج) روایت‏شده است که: هر که تسبیح تربت امام حسین(علیه السلام) را در دست داشته باشد و ذکر را فراموش کند، ثواب ذکر براى او نوشته مى‏شود از امام صادق(علیه‏ السلام) روایت است که وقتی انسان در جاى خواب خود مى‏ خوابد، فرشته‏ ی بزرگوارى و شیطان سرکشی به سوى او مى‏ آیند، پس فرشته به او مى‏ گوید: روز خود را به خیر ختم کن و شب را با خیر افتتاح کن، و شیطان مى‏گوید: روز خود را با گناه ختم کن و شب را با گناه افتتاح کن. اگر اطاعت فرشته کرد و تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام) را در وقت خواب خواند، فرشته آن شیطان را مى‏ راند و از او دور مى‏ کند، و او را تا هنگام بیدارى محافظت مى‏کند، پس باز شیطان مى‏ آید و او را امر به گناه مى‏ کند و ملک او را به خیر امر مى‏ کند. اگر از فرشته اطاعت کرد و تسبیح آن حضرت را گفت آن فرشته، شیطان را از او دور مى‏ کند و حق تعالى عبادت تمام آن شب را در نامه ‏ى عملش مى‏ نویسد.(۳) برائت از دوزخ و نفاق بنا بر روایت امام صادق(علیه‏السلام)، تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام) از جمله‏ ى ذکر کثیرى است که خداوند در قرآن کریم یاد فرموده است: «تسبیح فاطمة الزهراء علیهاالسلام من الذکر الکثیر الذى قال الله عز و جل: «واذکروا الله ذکرا کثیرا.» و از طرفى رسول گرامى اسلام فرموده است: «من اکثر ذکر الله عز و جل احبه الله و من ذکر الله کثیرا کتبت له برائتان؛ برائة من النار و برائة من النفاق»(۴)؛ هر کس ذکر خداى عزوجل را بسیار کند خداوند او را دوست دارد، و هر کس ذکر خدا را بسیار کند براى او دو برائت(منشور آزادى) نوشته شود: یکى برائت از آتش جهنم، و دیگرى برائت از نفاق و دورویى. لذا تسبیحات صدیقه‏ ى طاهره اگر با شرائطش انجام پذیرد، موجب برائت از دوزخ و نفاق مى‏ گردد. آثار و برکات تسبیح حضرت زهرا (س) بسیاری روایات و احادیث از معصومین(علیهم السلام) در چگونگی و انواع تسبیحات در منابع دینی آمده است که در این فرصت به تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) اشاره می شود که مداومت بر آن می تواند در نیل به سبک زندگی فاطمی ما را مدد رساند. امام صادق (علیه السلام) پیرامون مفاهیم بلند این تسبیح فرموده اند: تسبیح حضرت فاطمه(سلام الله علیها) عبارت است از: منزه است صاحب جلالى که متکبر و بزرگ است ، منزه است صاحب عزتى که بلند مرتبه و رفیع الشان مى باشد، منزه است صاحب سلطتنى که داراى فخر و قدمت مى باشد، منزه است صاحب حسن و جمال ، منزه است کسى که به نور و سنگینى و وقار آراسته است ، منزه است کسى که اثر و نشانه هاى پاى مورچه را روى سنگ صاف و شفاف دیده و افتادن طیور و پرندگان را روى درختان و لاله ها مى نگرد. بهترین تعقیبات نماز،‌ تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) است که سفارش شده است بدون وقف پس از نماز گفته شود و نیز سفارش شده است در زمان‌های دیگر مانند وقت خواب و … نیز بدان بپردازیم تا ما نیز از فضیلتهای آن بهره مند شویم و گامی به سبک زندگی فاطمی نزدیکتر. بعد از آنکه رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) تسبیحات را به کوثرش عطا کرد، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) ابتدا رشته‏اى از پشم تابیده و با آن به تسبیح پرداخت. تا این که حضرت حمزه بن عبدالمطلب شهید شد، پس حضرت فاطمه از تربت قبر آن بزرگوار خاک برداشت و تسبیح ساخت و با آن تسبیح مى‏کرد و مردم نیز چنان کردند و چون سیدالشهدا حسین بن على(علیه السلام) شهید شد، سنت ‏شد که از تربت آن امام مظلوم تسبیح سازند و با آن ذکر گویند. درباره ثواب تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) با تربت امام حسین(علیه السلام) از حضرت صاحب الامر(عج) روایت ‏شده است که: هر که تسبیح تربت امام حسین(علیه السلام) را در دست داشته باشد و ذکر را فراموش کند، ثواب ذکر براى او نوشته مى‏شود. تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام) از آثار و برکات بسیارى برخوردار است که از جمله‏ ى آنها نجات یافتن از شقاوت و بدبختى است. هر انسانى به تناسب بینش و نگرشى که به جهان هستى و وجود پرآشوب خود دارد به دنبال خوشبختى است، و به عبارتى دیگر یکى از مهمترین مسائلى که همه‏ ى انسانها را آگاه یا ناآگاه به خود مشغول داشته است به طورى که کارهاى زندگى و برنامه‏ هایشان را در جهت وصول به آن پى‏ ریزى مى‏ کنند، مسئله‏ ى رسیدن به سعادت و گریز از شقاوت است فضیلت و آداب تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) روایات زیادى در این باب در کتب معتبر وجود دارد و گستردگى روایات و عنایت اکثر ائمه به ذکر سخنى درباره تسبیح از عظمت آن پرده بر مى‏دارد. حضرت مهدى -عجل الله تعالى فرجه الشریف)، درباره تسبیح فرمود: «ان فضل الدعاء و التسبیح بعد الفرائض على الدعاء بعقب النوافل، کفضل الفرائض على النوافل. فضیلت دعا و تسبیح بعد از نمازهاى واجب در مقایسه با دعا و تسبیح پس از نمازهاى مستحبى، مانند فضیلت واجبات بر مستحبات است.» (۱۴) امام صادق(علیه السلام) نیز به فضیلت تسبیح بعد از نمازهاى واجب چنین اشاره کرد: «من سبح تسبیح فاطمه الزهراء(سلام الله علیها) قبل ان یثنى رجلیه من صلاة الفریضه، غفر الله له. هر کس بعد از نماز واجب تسبیح فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را به جا آورد، قبل از اینکه پاى راست را از بالاى پاى چپ بردارد، جمیع گناهانش آمرزیده مى‏شود.» (۱۵) و در حدیثى دیگر فرمود: «من سبح تسبیح فاطمة(سلام الله علیها)، فقد ذکر الله الذکر الکثیر. کسى که تسبیح فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را بگوید، خدا را به ذکر کثیر یاد کرده است.» (۱۶) روزى امام صادق(علیه السلام) ابوهارون را مخاطب ساخت و از تعلیم تسبیح حضرت فاطمه به کودکان سخن گفت: «یا ابا هارون، انا نامر صبیاننا بتسبیح فاطمة(سلام الله علیها) کما نامرهم بالصلاة، فالزمه، فانه لم یلزمه عبد فشقى. اى ابوهارون، ما تسبیح فاطمه(سلام الله علیها) را به فرزندان خود سفارش مى‏کنیم همچنانکه آنها را به نماز توصیه مى‏کنیم. تو نیز بر آن مداومت کن. زیرا هر بنده‏اى که بر آن مواظبت و مداومت کند، سرانجام نیکو خواهد داشت.»(تسبیحات حضرت زهراسلام الله علیها،ص۱۵) در جاى دیگر حضرت از عظمت تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) در مقابل نمازهاى مستحبى چنین یاد کرد: «تسبیح فاطمة(سلام الله علیها) فى کل یوم فى دبر کل صلاة احب الى من صلاة الف رکعة فى کل یوم؛ تسبیح حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در هر روز، به دنبال هر نماز، نزد من از هزار رکعت نماز (مستحبى) در هر روز، محبوبتر است.»(تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها)، ص۱۴) اوقات و مکانهاى تسبیح حضرت فاطمه(سلام الله علیها) از اوقات مختلف و مکانهاى زیادى براى تسبیح حضرت یاد شده که برخى عبارتند از: بعد از نمازهاى واجب و مستحبى، به هنگام خواب، پس از نمازهاى استغاثه به حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و نماز زیارت حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) و نماز زیارت حضرت امیرالمۆمنین و نماز حضرت ولیعصر(عج) در مسجد صاحب الزمان جمکران و قبل از زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها) در قم به گونه‏اى که سبحان‏الله قبل از الحمدلله گفته مى‏شود. تسبیحات حضرت زهرا (علیهاالسلام) از آثار و برکات بسیارى برخوردار است که به بخشی از آن می پردازیم. نجات از شقاوت تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام) از آثار و برکات بسیارى برخوردار است که از جمله‏ ى آنها نجات یافتن از شقاوت و بدبختى است. هر انسانى به تناسب بینش و نگرشى که به جهان هستى و وجود پرآشوب خود دارد به دنبال خوشبختى است، و به عبارتى دیگر یکى از مهمترین مسائلى که همه‏ ى انسانها را آگاه یا ناآگاه به خود مشغول داشته است به طورى که کارهاى زندگى و برنامه‏ هایشان را در جهت وصول به آن پى‏ ریزى مى‏ کنند، مسئله‏ ى رسیدن به سعادت و گریز از شقاوت است. حضرت فاطمه منتهى از آنجایى که انسان اختیار دارد؛ راه خودش را باید آزادانه انتخاب کند. لذا انسان بعد از این که راه برایش نمایان شد، گاهى حسن انتخاب به خرج مى ‏دهد و راه هدایت مى‏ پیماید، و گاهى سوء انتخاب به خرج داده و راه ضلالت و گمراهى پیش مى‏ گیرد. و این مسئله شقاوت و سوء عاقبت مسئله ‏اى است که همه‏ ى آنان که به خود آمده‏ اند، از آن مى‏ ترسند و آنها که بصیرت ندارند و در خواب غفلت عمر مى‏ گذرانند از آن نیز به غفلت به سر مى‏ برند. لذا آن دسته که داراى بصیرت هستند، به لحاظ خوف از شقاوت همیشه دست به دعا و ذکر بلند مى‏ کنند و با تضرع و اصرار از خداى خویش طلب دورى از شقاوت و رسیدن به سعادت مى ‏نمایند. مداومت بر تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام)، موجب محفوظ ماندن از شقاوت و بدبختى است. از این رو شایسته نیست که از برکات و آثار آن غفلت نموده و در انجام آن کوتاهى و سستى نماییم. امام صادق(علیه‏ السلام) در این رابطه مى‏ فرماید: «یا ابا هارون، انا نامر صبیاننا بتسبیح فاطمه علیهاالسلام کما نامرهم بالصلاه، فالزمه، فانه لم یلزمه عبد فشقى»(۱)؛ اى ابا هارون! ما بچه‏ هاى خود را همانطور که به نماز امر مى‏ کنیم به تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام) نیز امر مى‏ کنیم. تو نیز بر آن مداومت کن، زیرا هرگز به شقاوت نیفتاده است بنده‎ای که بر آن مداومت نموده است. و نیز از این حدیث شریف استفاده مى‏ شود که شایسته است والدین محترم، تسبیحات حضرت زهرا (علیهاالسلام) را مانند نماز به فرزندانشان تعلیم کنند، باشد که مشمول این حدیث گردند. دورى شیطان و خشنودى خدا شیطان همواره دشمن دیرینه‏ ى انسان بوده و هست و هیچگاه انسان از حیله‏ ها و خواطر شیطانى او در امان نیست. شیطان بنا بر آیات الهى، دشمن قسم خورده‏ ى انسان است تا او را به هر طریق ممکن به گمراهى بکشاند. از این رو آدمى همیشه در معرض تهاجم شیطان و وساوس شیطانى است. بعضى انسانها در مقابل این تهاجم شیطانى و خواطر نفسانى همیشه در حال فرارند که در این صورت همواره مورد تعقیب شیطان و خواطرند، و هیچگاه خلاصى ندارند و اى بسا در آخر خسته شده و نفس ‏زنان تسلیم شوند، و عده‏ اى اندک در تلاش ‏اند که با مداومت بر ذکر و فکر و عمل، چنان رفتار کنند که شیطان و خواطر را از خود فرارى دهند و شیطان را از خود دور کنند که البته راهى است مشکل. کسانى که به این مقام برسند داراى نفس مطمئنه خواهند شد که دیگر دگرگونى در آن راه ندارد. وقتى انسان توانست شیطان را از خود دور و طرد کند، و به طاعات عمل نماید و در کارها و اذکار و عبادت‎هاى خود اخلاص ورزد، رضایت خدا نیز حاصل گردد، چون شیطان و وساوس او یکى از بزرگترین موانع کسب رضایت و خشنودى حق تعالى است. آرى رضا و رضوان خداوند سبحان مطلوب سالکان و منتهاى آرزوى عارفان است. یکى از راه‎هایى که مى‏ تواند شیطان را از انسان دور کرده و موجبات رضاى الهى را فراهم آورد مداومت بر تسبیحات حضرت فاطمه‏(علیهاالسلام) است. امام باقر (علیه‏السلام) مى‏ فرماید: «من سبح تسبیح فاطمه علیهاالسلام ثم استغفر، غفر له، و هى مائه باللسان، و الف فى المیزان، و یطرد الشیطان، و یرضى الرحمان»(۲)؛ هر کس تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام) را بجا آورد و پس از آن استغفار کند، مورد مغفرت قرار مى ‏گیرد، و آن تسبیح به زبان صد تا است، و در میزان (اعمال) هزار (ثواب) دارد، و شیطان را دور کرده، و خداى رحمان را خشنود و راضى مى ‏نماید. درباره ثواب تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) با تربت امام حسین(علیه السلام) از حضرت صاحب الامر(عج) روایت‏شده است که: هر که تسبیح تربت امام حسین(علیه السلام) را در دست داشته باشد و ذکر را فراموش کند، ثواب ذکر براى او نوشته مى‏شود از امام صادق(علیه‏ السلام) روایت است که وقتی انسان در جاى خواب خود مى‏ خوابد، فرشته‏ ی بزرگوارى و شیطان سرکشی به سوى او مى‏ آیند، پس فرشته به او مى‏ گوید: روز خود را به خیر ختم کن و شب را با خیر افتتاح کن، و شیطان مى‏گوید: روز خود را با گناه ختم کن و شب را با گناه افتتاح کن. اگر اطاعت فرشته کرد و تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام) را در وقت خواب خواند، فرشته آن شیطان را مى‏ راند و از او دور مى‏ کند، و او را تا هنگام بیدارى محافظت مى‏کند، پس باز شیطان مى‏ آید و او را امر به گناه مى‏ کند و ملک او را به خیر امر مى‏ کند. اگر از فرشته اطاعت کرد و تسبیح آن حضرت را گفت آن فرشته، شیطان را از او دور مى‏ کند و حق تعالى عبادت تمام آن شب را در نامه ‏ى عملش مى‏ نویسد.(۳) برائت از دوزخ و نفاق بنا بر روایت امام صادق(علیه‏السلام)، تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام) از جمله‏ ى ذکر کثیرى است که خداوند در قرآن کریم یاد فرموده است: «تسبیح فاطمة الزهراء علیهاالسلام من الذکر الکثیر الذى قال الله عز و جل: «واذکروا الله ذکرا کثیرا.» و از طرفى رسول گرامى اسلام فرموده است: «من اکثر ذکر الله عز و جل احبه الله و من ذکر الله کثیرا کتبت له برائتان؛ برائة من النار و برائة من النفاق»(۴)؛ هر کس ذکر خداى عزوجل را بسیار کند خداوند او را دوست دارد، و هر کس ذکر خدا را بسیار کند براى او دو برائت(منشور آزادى) نوشته شود: یکى برائت از آتش جهنم، و دیگرى برائت از نفاق و دورویى. لذا تسبیحات صدیقه‏ ى طاهره اگر با شرائطش انجام پذیرد، موجب برائت از دوزخ و نفاق مى‏ گردد. آثار و برکات تسبیح حضرت زهرا (س) بسیاری روایات و احادیث از معصومین(علیهم السلام) در چگونگی و انواع تسبیحات در منابع دینی آمده است که در این فرصت به تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) اشاره می شود که مداومت بر آن می تواند در نیل به سبک زندگی فاطمی ما را مدد رساند. امام صادق (علیه السلام) پیرامون مفاهیم بلند این تسبیح فرموده اند: تسبیح حضرت فاطمه(سلام الله علیها) عبارت است از: منزه است صاحب جلالى که متکبر و بزرگ است ، منزه است صاحب عزتى که بلند مرتبه و رفیع الشان مى باشد، منزه است صاحب سلطتنى که داراى فخر و قدمت مى باشد، منزه است صاحب حسن و جمال ، منزه است کسى که به نور و سنگینى و وقار آراسته است ، منزه است کسى که اثر و نشانه هاى پاى مورچه را روى سنگ صاف و شفاف دیده و افتادن طیور و پرندگان را روى درختان و لاله ها مى نگرد. بهترین تعقیبات نماز،‌ تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) است که سفارش شده است بدون وقف پس از نماز گفته شود و نیز سفارش شده است در زمان‌های دیگر مانند وقت خواب و … نیز بدان بپردازیم تا ما نیز از فضیلتهای آن بهره مند شویم و گامی به سبک زندگی فاطمی نزدیکتر. بعد از آنکه رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) تسبیحات را به کوثرش عطا کرد، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) ابتدا رشته‏اى از پشم تابیده و با آن به تسبیح پرداخت. تا این که حضرت حمزه بن عبدالمطلب شهید شد، پس حضرت فاطمه از تربت قبر آن بزرگوار خاک برداشت و تسبیح ساخت و با آن تسبیح مى‏کرد و مردم نیز چنان کردند و چون سیدالشهدا حسین بن على(علیه السلام) شهید شد، سنت ‏شد که از تربت آن امام مظلوم تسبیح سازند و با آن ذکر گویند. درباره ثواب تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) با تربت امام حسین(علیه السلام) از حضرت صاحب الامر(عج) روایت ‏شده است که: هر که تسبیح تربت امام حسین(علیه السلام) را در دست داشته باشد و ذکر را فراموش کند، ثواب ذکر براى او نوشته مى‏شود. تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام) از آثار و برکات بسیارى برخوردار است که از جمله‏ ى آنها نجات یافتن از شقاوت و بدبختى است. هر انسانى به تناسب بینش و نگرشى که به جهان هستى و وجود پرآشوب خود دارد به دنبال خوشبختى است، و به عبارتى دیگر یکى از مهمترین مسائلى که همه‏ ى انسانها را آگاه یا ناآگاه به خود مشغول داشته است به طورى که کارهاى زندگى و برنامه‏ هایشان را در جهت وصول به آن پى‏ ریزى مى‏ کنند، مسئله‏ ى رسیدن به سعادت و گریز از شقاوت است فضیلت و آداب تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) روایات زیادى در این باب در کتب معتبر وجود دارد و گستردگى روایات و عنایت اکثر ائمه به ذکر سخنى درباره تسبیح از عظمت آن پرده بر مى‏دارد. حضرت مهدى -عجل الله تعالى فرجه الشریف)، درباره تسبیح فرمود: «ان فضل الدعاء و التسبیح بعد الفرائض على الدعاء بعقب النوافل، کفضل الفرائض على النوافل. فضیلت دعا و تسبیح بعد از نمازهاى واجب در مقایسه با دعا و تسبیح پس از نمازهاى مستحبى، مانند فضیلت واجبات بر مستحبات است.» (۱۴) امام صادق(علیه السلام) نیز به فضیلت تسبیح بعد از نمازهاى واجب چنین اشاره کرد: «من سبح تسبیح فاطمه الزهراء(سلام الله علیها) قبل ان یثنى رجلیه من صلاة الفریضه، غفر الله له. هر کس بعد از نماز واجب تسبیح فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را به جا آورد، قبل از اینکه پاى راست را از بالاى پاى چپ بردارد، جمیع گناهانش آمرزیده مى‏شود.» (۱۵) و در حدیثى دیگر فرمود: «من سبح تسبیح فاطمة(سلام الله علیها)، فقد ذکر الله الذکر الکثیر. کسى که تسبیح فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را بگوید، خدا را به ذکر کثیر یاد کرده است.» (۱۶) روزى امام صادق(علیه السلام) ابوهارون را مخاطب ساخت و از تعلیم تسبیح حضرت فاطمه به کودکان سخن گفت: «یا ابا هارون، انا نامر صبیاننا بتسبیح فاطمة(سلام الله علیها) کما نامرهم بالصلاة، فالزمه، فانه لم یلزمه عبد فشقى. اى ابوهارون، ما تسبیح فاطمه(سلام الله علیها) را به فرزندان خود سفارش مى‏کنیم همچنانکه آنها را به نماز توصیه مى‏کنیم. تو نیز بر آن مداومت کن. زیرا هر بنده‏اى که بر آن مواظبت و مداومت کند، سرانجام نیکو خواهد داشت.»(تسبیحات حضرت زهراسلام الله علیها،ص۱۵) در جاى دیگر حضرت از عظمت تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) در مقابل نمازهاى مستحبى چنین یاد کرد: «تسبیح فاطمة(سلام الله علیها) فى کل یوم فى دبر کل صلاة احب الى من صلاة الف رکعة فى کل یوم؛ تسبیح حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در هر روز، به دنبال هر نماز، نزد من از هزار رکعت نماز (مستحبى) در هر روز، محبوبتر است.»(تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها)، ص۱۴) اوقات و مکانهاى تسبیح حضرت فاطمه(سلام الله علیها) از اوقات مختلف و مکانهاى زیادى براى تسبیح حضرت یاد شده که برخى عبارتند از: بعد از نمازهاى واجب و مستحبى، به هنگام خواب، پس از نمازهاى استغاثه به حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و نماز زیارت حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) و نماز زیارت حضرت امیرالمۆمنین و نماز حضرت ولیعصر(عج) در مسجد صاحب الزمان جمکران و قبل از زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها) در قم به گونه‏اى که سبحان‏الله قبل از الحمدلله گفته مى‏شود. تسبیحات حضرت زهرا (علیهاالسلام) از آثار و برکات بسیارى برخوردار است که به بخشی از آن می پردازیم. نجات از شقاوت تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام) از آثار و برکات بسیارى برخوردار است که از جمله‏ ى آنها نجات یافتن از شقاوت و بدبختى است. هر انسانى به تناسب بینش و نگرشى که به جهان هستى و وجود پرآشوب خود دارد به دنبال خوشبختى است، و به عبارتى دیگر یکى از مهمترین مسائلى که همه‏ ى انسانها را آگاه یا ناآگاه به خود مشغول داشته است به طورى که کارهاى زندگى و برنامه‏ هایشان را در جهت وصول به آن پى‏ ریزى مى‏ کنند، مسئله‏ ى رسیدن به سعادت و گریز از شقاوت است. حضرت فاطمه منتهى از آنجایى که انسان اختیار دارد؛ راه خودش را باید آزادانه انتخاب کند. لذا انسان بعد از این که راه برایش نمایان شد، گاهى حسن انتخاب به خرج مى ‏دهد و راه هدایت مى‏ پیماید، و گاهى سوء انتخاب به خرج داده و راه ضلالت و گمراهى پیش مى‏ گیرد. و این مسئله شقاوت و سوء عاقبت مسئله ‏اى است که همه‏ ى آنان که به خود آمده‏ اند، از آن مى‏ ترسند و آنها که بصیرت ندارند و در خواب غفلت عمر مى‏ گذرانند از آن نیز به غفلت به سر مى‏ برند. لذا آن دسته که داراى بصیرت هستند، به لحاظ خوف از شقاوت همیشه دست به دعا و ذکر بلند مى‏ کنند و با تضرع و اصرار از خداى خویش طلب دورى از شقاوت و رسیدن به سعادت مى ‏نمایند. مداومت بر تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام)، موجب محفوظ ماندن از شقاوت و بدبختى است. از این رو شایسته نیست که از برکات و آثار آن غفلت نموده و در انجام آن کوتاهى و سستى نماییم. امام صادق(علیه‏ السلام) در این رابطه مى‏ فرماید: «یا ابا هارون، انا نامر صبیاننا بتسبیح فاطمه علیهاالسلام کما نامرهم بالصلاه، فالزمه، فانه لم یلزمه عبد فشقى»(۱)؛ اى ابا هارون! ما بچه‏ هاى خود را همانطور که به نماز امر مى‏ کنیم به تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام) نیز امر مى‏ کنیم. تو نیز بر آن مداومت کن، زیرا هرگز به شقاوت نیفتاده است بنده‎ای که بر آن مداومت نموده است. و نیز از این حدیث شریف استفاده مى‏ شود که شایسته است والدین محترم، تسبیحات حضرت زهرا (علیهاالسلام) را مانند نماز به فرزندانشان تعلیم کنند، باشد که مشمول این حدیث گردند. دورى شیطان و خشنودى خدا شیطان همواره دشمن دیرینه‏ ى انسان بوده و هست و هیچگاه انسان از حیله‏ ها و خواطر شیطانى او در امان نیست. شیطان بنا بر آیات الهى، دشمن قسم خورده‏ ى انسان است تا او را به هر طریق ممکن به گمراهى بکشاند. از این رو آدمى همیشه در معرض تهاجم شیطان و وساوس شیطانى است. بعضى انسانها در مقابل این تهاجم شیطانى و خواطر نفسانى همیشه در حال فرارند که در این صورت همواره مورد تعقیب شیطان و خواطرند، و هیچگاه خلاصى ندارند و اى بسا در آخر خسته شده و نفس ‏زنان تسلیم شوند، و عده‏ اى اندک در تلاش ‏اند که با مداومت بر ذکر و فکر و عمل، چنان رفتار کنند که شیطان و خواطر را از خود فرارى دهند و شیطان را از خود دور کنند که البته راهى است مشکل. کسانى که به این مقام برسند داراى نفس مطمئنه خواهند شد که دیگر دگرگونى در آن راه ندارد. وقتى انسان توانست شیطان را از خود دور و طرد کند، و به طاعات عمل نماید و در کارها و اذکار و عبادت‎هاى خود اخلاص ورزد، رضایت خدا نیز حاصل گردد، چون شیطان و وساوس او یکى از بزرگترین موانع کسب رضایت و خشنودى حق تعالى است. آرى رضا و رضوان خداوند سبحان مطلوب سالکان و منتهاى آرزوى عارفان است. یکى از راه‎هایى که مى‏ تواند شیطان را از انسان دور کرده و موجبات رضاى الهى را فراهم آورد مداومت بر تسبیحات حضرت فاطمه‏(علیهاالسلام) است. امام باقر (علیه‏السلام) مى‏ فرماید: «من سبح تسبیح فاطمه علیهاالسلام ثم استغفر، غفر له، و هى مائه باللسان، و الف فى المیزان، و یطرد الشیطان، و یرضى الرحمان»(۲)؛ هر کس تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام) را بجا آورد و پس از آن استغفار کند، مورد مغفرت قرار مى ‏گیرد، و آن تسبیح به زبان صد تا است، و در میزان (اعمال) هزار (ثواب) دارد، و شیطان را دور کرده، و خداى رحمان را خشنود و راضى مى ‏نماید. درباره ثواب تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) با تربت امام حسین(علیه السلام) از حضرت صاحب الامر(عج) روایت‏شده است که: هر که تسبیح تربت امام حسین(علیه السلام) را در دست داشته باشد و ذکر را فراموش کند، ثواب ذکر براى او نوشته مى‏شود از امام صادق(علیه‏ السلام) روایت است که وقتی انسان در جاى خواب خود مى‏ خوابد، فرشته‏ ی بزرگوارى و شیطان سرکشی به سوى او مى‏ آیند، پس فرشته به او مى‏ گوید: روز خود را به خیر ختم کن و شب را با خیر افتتاح کن، و شیطان مى‏گوید: روز خود را با گناه ختم کن و شب را با گناه افتتاح کن. اگر اطاعت فرشته کرد و تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام) را در وقت خواب خواند، فرشته آن شیطان را مى‏ راند و از او دور مى‏ کند، و او را تا هنگام بیدارى محافظت مى‏کند، پس باز شیطان مى‏ آید و او را امر به گناه مى‏ کند و ملک او را به خیر امر مى‏ کند. اگر از فرشته اطاعت کرد و تسبیح آن حضرت را گفت آن فرشته، شیطان را از او دور مى‏ کند و حق تعالى عبادت تمام آن شب را در نامه ‏ى عملش مى‏ نویسد.(۳) برائت از دوزخ و نفاق بنا بر روایت امام صادق(علیه‏السلام)، تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام) از جمله‏ ى ذکر کثیرى است که خداوند در قرآن کریم یاد فرموده است: «تسبیح فاطمة الزهراء علیهاالسلام من الذکر الکثیر الذى قال الله عز و جل: «واذکروا الله ذکرا کثیرا.» و از طرفى رسول گرامى اسلام فرموده است: «من اکثر ذکر الله عز و جل احبه الله و من ذکر الله کثیرا کتبت له برائتان؛ برائة من النار و برائة من النفاق»(۴)؛ هر کس ذکر خداى عزوجل را بسیار کند خداوند او را دوست دارد، و هر کس ذکر خدا را بسیار کند براى او دو برائت(منشور آزادى) نوشته شود: یکى برائت از آتش جهنم، و دیگرى برائت از نفاق و دورویى. لذا تسبیحات صدیقه‏ ى طاهره اگر با شرائطش انجام پذیرد، موجب برائت از دوزخ و نفاق مى‏ گردد. آثار و برکات تسبیح حضرت زهرا (س) بسیاری روایات و احادیث از معصومین(علیهم السلام) در چگونگی و انواع تسبیحات در منابع دینی آمده است که در این فرصت به تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) اشاره می شود که مداومت بر آن می تواند در نیل به سبک زندگی فاطمی ما را مدد رساند. امام صادق (علیه السلام) پیرامون مفاهیم بلند این تسبیح فرموده اند: تسبیح حضرت فاطمه(سلام الله علیها) عبارت است از: منزه است صاحب جلالى که متکبر و بزرگ است ، منزه است صاحب عزتى که بلند مرتبه و رفیع الشان مى باشد، منزه است صاحب سلطتنى که داراى فخر و قدمت مى باشد، منزه است صاحب حسن و جمال ، منزه است کسى که به نور و سنگینى و وقار آراسته است ، منزه است کسى که اثر و نشانه هاى پاى مورچه را روى سنگ صاف و شفاف دیده و افتادن طیور و پرندگان را روى درختان و لاله ها مى نگرد. بهترین تعقیبات نماز،‌ تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) است که سفارش شده است بدون وقف پس از نماز گفته شود و نیز سفارش شده است در زمان‌های دیگر مانند وقت خواب و … نیز بدان بپردازیم تا ما نیز از فضیلتهای آن بهره مند شویم و گامی به سبک زندگی فاطمی نزدیکتر. بعد از آنکه رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) تسبیحات را به کوثرش عطا کرد، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) ابتدا رشته‏اى از پشم تابیده و با آن به تسبیح پرداخت. تا این که حضرت حمزه بن عبدالمطلب شهید شد، پس حضرت فاطمه از تربت قبر آن بزرگوار خاک برداشت و تسبیح ساخت و با آن تسبیح مى‏کرد و مردم نیز چنان کردند و چون سیدالشهدا حسین بن على(علیه السلام) شهید شد، سنت ‏شد که از تربت آن امام مظلوم تسبیح سازند و با آن ذکر گویند. درباره ثواب تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) با تربت امام حسین(علیه السلام) از حضرت صاحب الامر(عج) روایت ‏شده است که: هر که تسبیح تربت امام حسین(علیه السلام) را در دست داشته باشد و ذکر را فراموش کند، ثواب ذکر براى او نوشته مى‏شود. تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام) از آثار و برکات بسیارى برخوردار است که از جمله‏ ى آنها نجات یافتن از شقاوت و بدبختى است. هر انسانى به تناسب بینش و نگرشى که به جهان هستى و وجود پرآشوب خود دارد به دنبال خوشبختى است، و به عبارتى دیگر یکى از مهمترین مسائلى که همه‏ ى انسانها را آگاه یا ناآگاه به خود مشغول داشته است به طورى که کارهاى زندگى و برنامه‏ هایشان را در جهت وصول به آن پى‏ ریزى مى‏ کنند، مسئله‏ ى رسیدن به سعادت و گریز از شقاوت است فضیلت و آداب تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) روایات زیادى در این باب در کتب معتبر وجود دارد و گستردگى روایات و عنایت اکثر ائمه به ذکر سخنى درباره تسبیح از عظمت آن پرده بر مى‏دارد. حضرت مهدى -عجل الله تعالى فرجه الشریف)، درباره تسبیح فرمود: «ان فضل الدعاء و التسبیح بعد الفرائض على الدعاء بعقب النوافل، کفضل الفرائض على النوافل. فضیلت دعا و تسبیح بعد از نمازهاى واجب در مقایسه با دعا و تسبیح پس از نمازهاى مستحبى، مانند فضیلت واجبات بر مستحبات است.» (۱۴) امام صادق(علیه السلام) نیز به فضیلت تسبیح بعد از نمازهاى واجب چنین اشاره کرد: «من سبح تسبیح فاطمه الزهراء(سلام الله علیها) قبل ان یثنى رجلیه من صلاة الفریضه، غفر الله له. هر کس بعد از نماز واجب تسبیح فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را به جا آورد، قبل از اینکه پاى راست را از بالاى پاى چپ بردارد، جمیع گناهانش آمرزیده مى‏شود.» (۱۵) و در حدیثى دیگر فرمود: «من سبح تسبیح فاطمة(سلام الله علیها)، فقد ذکر الله الذکر الکثیر. کسى که تسبیح فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را بگوید، خدا را به ذکر کثیر یاد کرده است.» (۱۶) روزى امام صادق(علیه السلام) ابوهارون را مخاطب ساخت و از تعلیم تسبیح حضرت فاطمه به کودکان سخن گفت: «یا ابا هارون، انا نامر صبیاننا بتسبیح فاطمة(سلام الله علیها) کما نامرهم بالصلاة، فالزمه، فانه لم یلزمه عبد فشقى. اى ابوهارون، ما تسبیح فاطمه(سلام الله علیها) را به فرزندان خود سفارش مى‏کنیم همچنانکه آنها را به نماز توصیه مى‏کنیم. تو نیز بر آن مداومت کن. زیرا هر بنده‏اى که بر آن مواظبت و مداومت کند، سرانجام نیکو خواهد داشت.»(تسبیحات حضرت زهراسلام الله علیها،ص۱۵) در جاى دیگر حضرت از عظمت تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) در مقابل نمازهاى مستحبى چنین یاد کرد: «تسبیح فاطمة(سلام الله علیها) فى کل یوم فى دبر کل صلاة احب الى من صلاة الف رکعة فى کل یوم؛ تسبیح حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در هر روز، به دنبال هر نماز، نزد من از هزار رکعت نماز (مستحبى) در هر روز، محبوبتر است.»(تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها)، ص۱۴) اوقات و مکانهاى تسبیح حضرت فاطمه(سلام الله علیها) از اوقات مختلف و مکانهاى زیادى براى تسبیح حضرت یاد شده که برخى عبارتند از: بعد از نمازهاى واجب و مستحبى، به هنگام خواب، پس از نمازهاى استغاثه به حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و نماز زیارت حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) و نماز زیارت حضرت امیرالمۆمنین و نماز حضرت ولیعصر(عج) در مسجد صاحب الزمان جمکران و قبل از زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها) در قم به گونه‏اى که سبحان‏الله قبل از الحمدلله گفته مى‏شود. تسبیحات حضرت زهرا (علیهاالسلام) از آثار و برکات بسیارى برخوردار است که به بخشی از آن می پردازیم. نجات از شقاوت تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام) از آثار و برکات بسیارى برخوردار است که از جمله‏ ى آنها نجات یافتن از شقاوت و بدبختى است. هر انسانى به تناسب بینش و نگرشى که به جهان هستى و وجود پرآشوب خود دارد به دنبال خوشبختى است، و به عبارتى دیگر یکى از مهمترین مسائلى که همه‏ ى انسانها را آگاه یا ناآگاه به خود مشغول داشته است به طورى که کارهاى زندگى و برنامه‏ هایشان را در جهت وصول به آن پى‏ ریزى مى‏ کنند، مسئله‏ ى رسیدن به سعادت و گریز از شقاوت است. حضرت فاطمه منتهى از آنجایى که انسان اختیار دارد؛ راه خودش را باید آزادانه انتخاب کند. لذا انسان بعد از این که راه برایش نمایان شد، گاهى حسن انتخاب به خرج مى ‏دهد و راه هدایت مى‏ پیماید، و گاهى سوء انتخاب به خرج داده و راه ضلالت و گمراهى پیش مى‏ گیرد. و این مسئله شقاوت و سوء عاقبت مسئله ‏اى است که همه‏ ى آنان که به خود آمده‏ اند، از آن مى‏ ترسند و آنها که بصیرت ندارند و در خواب غفلت عمر مى‏ گذرانند از آن نیز به غفلت به سر مى‏ برند. لذا آن دسته که داراى بصیرت هستند، به لحاظ خوف از شقاوت همیشه دست به دعا و ذکر بلند مى‏ کنند و با تضرع و اصرار از خداى خویش طلب دورى از شقاوت و رسیدن به سعادت مى ‏نمایند. مداومت بر تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام)، موجب محفوظ ماندن از شقاوت و بدبختى است. از این رو شایسته نیست که از برکات و آثار آن غفلت نموده و در انجام آن کوتاهى و سستى نماییم. امام صادق(علیه‏ السلام) در این رابطه مى‏ فرماید: «یا ابا هارون، انا نامر صبیاننا بتسبیح فاطمه علیهاالسلام کما نامرهم بالصلاه، فالزمه، فانه لم یلزمه عبد فشقى»(۱)؛ اى ابا هارون! ما بچه‏ هاى خود را همانطور که به نماز امر مى‏ کنیم به تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام) نیز امر مى‏ کنیم. تو نیز بر آن مداومت کن، زیرا هرگز به شقاوت نیفتاده است بنده‎ای که بر آن مداومت نموده است. و نیز از این حدیث شریف استفاده مى‏ شود که شایسته است والدین محترم، تسبیحات حضرت زهرا (علیهاالسلام) را مانند نماز به فرزندانشان تعلیم کنند، باشد که مشمول این حدیث گردند. دورى شیطان و خشنودى خدا شیطان همواره دشمن دیرینه‏ ى انسان بوده و هست و هیچگاه انسان از حیله‏ ها و خواطر شیطانى او در امان نیست. شیطان بنا بر آیات الهى، دشمن قسم خورده‏ ى انسان است تا او را به هر طریق ممکن به گمراهى بکشاند. از این رو آدمى همیشه در معرض تهاجم شیطان و وساوس شیطانى است. بعضى انسانها در مقابل این تهاجم شیطانى و خواطر نفسانى همیشه در حال فرارند که در این صورت همواره مورد تعقیب شیطان و خواطرند، و هیچگاه خلاصى ندارند و اى بسا در آخر خسته شده و نفس ‏زنان تسلیم شوند، و عده‏ اى اندک در تلاش ‏اند که با مداومت بر ذکر و فکر و عمل، چنان رفتار کنند که شیطان و خواطر را از خود فرارى دهند و شیطان را از خود دور کنند که البته راهى است مشکل. کسانى که به این مقام برسند داراى نفس مطمئنه خواهند شد که دیگر دگرگونى در آن راه ندارد. وقتى انسان توانست شیطان را از خود دور و طرد کند، و به طاعات عمل نماید و در کارها و اذکار و عبادت‎هاى خود اخلاص ورزد، رضایت خدا نیز حاصل گردد، چون شیطان و وساوس او یکى از بزرگترین موانع کسب رضایت و خشنودى حق تعالى است. آرى رضا و رضوان خداوند سبحان مطلوب سالکان و منتهاى آرزوى عارفان است. یکى از راه‎هایى که مى‏ تواند شیطان را از انسان دور کرده و موجبات رضاى الهى را فراهم آورد مداومت بر تسبیحات حضرت فاطمه‏(علیهاالسلام) است. امام باقر (علیه‏السلام) مى‏ فرماید: «من سبح تسبیح فاطمه علیهاالسلام ثم استغفر، غفر له، و هى مائه باللسان، و الف فى المیزان، و یطرد الشیطان، و یرضى الرحمان»(۲)؛ هر کس تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام) را بجا آورد و پس از آن استغفار کند، مورد مغفرت قرار مى ‏گیرد، و آن تسبیح به زبان صد تا است، و در میزان (اعمال) هزار (ثواب) دارد، و شیطان را دور کرده، و خداى رحمان را خشنود و راضى مى ‏نماید. درباره ثواب تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) با تربت امام حسین(علیه السلام) از حضرت صاحب الامر(عج) روایت‏شده است که: هر که تسبیح تربت امام حسین(علیه السلام) را در دست داشته باشد و ذکر را فراموش کند، ثواب ذکر براى او نوشته مى‏شود از امام صادق(علیه‏ السلام) روایت است که وقتی انسان در جاى خواب خود مى‏ خوابد، فرشته‏ ی بزرگوارى و شیطان سرکشی به سوى او مى‏ آیند، پس فرشته به او مى‏ گوید: روز خود را به خیر ختم کن و شب را با خیر افتتاح کن، و شیطان مى‏گوید: روز خود را با گناه ختم کن و شب را با گناه افتتاح کن. اگر اطاعت فرشته کرد و تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام) را در وقت خواب خواند، فرشته آن شیطان را مى‏ راند و از او دور مى‏ کند، و او را تا هنگام بیدارى محافظت مى‏کند، پس باز شیطان مى‏ آید و او را امر به گناه مى‏ کند و ملک او را به خیر امر مى‏ کند. اگر از فرشته اطاعت کرد و تسبیح آن حضرت را گفت آن فرشته، شیطان را از او دور مى‏ کند و حق تعالى عبادت تمام آن شب را در نامه ‏ى عملش مى‏ نویسد.(۳) برائت از دوزخ و نفاق بنا بر روایت امام صادق(علیه‏السلام)، تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام) از جمله‏ ى ذکر کثیرى است که خداوند در قرآن کریم یاد فرموده است: «تسبیح فاطمة الزهراء علیهاالسلام من الذکر الکثیر الذى قال الله عز و جل: «واذکروا الله ذکرا کثیرا.» و از طرفى رسول گرامى اسلام فرموده است: «من اکثر ذکر الله عز و جل احبه الله و من ذکر الله کثیرا کتبت له برائتان؛ برائة من النار و برائة من النفاق»(۴)؛ هر کس ذکر خداى عزوجل را بسیار کند خداوند او را دوست دارد، و هر کس ذکر خدا را بسیار کند براى او دو برائت(منشور آزادى) نوشته شود: یکى برائت از آتش جهنم، و دیگرى برائت از نفاق و دورویى. لذا تسبیحات صدیقه‏ ى طاهره اگر با شرائطش انجام پذیرد، موجب برائت از دوزخ و نفاق مى‏ گردد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 07:58:00 ق.ظ ]




جایگاه خانواده در اسلام
خانواده در اسلام کانون عبودیت پروردگار است واسلام اساس خانواده را بر مودت ورحمت می داند وبرحفظ وتشکیل آن تأکید زیادی دارد.مثلاً در این آیه 32 سوره مبارکه نور در مورد اهمیت تشکیل خانواده می فرماید«وانکحوا الأیامی منکم والصالحین من عبادکم وامائکم إن یکونوا فقراءَ یغنهم الله من فضله والله واسع علیم»
در محیط خانواده ؛فرزند نیاز تکوینی ومستقیم خود را به پدر ومادر تأمین می کند وزن وشوهر نیاز جنسی وعاطفی خود را به وسیله یکدیگر برطرف می کنند.
اسلام برای خانواده از ابتدای تشکیل آن برنامه ویژه ای دارد .نحوه معاشرت اعضای خانواده؛روابط والدین وفرزندان هریک دستورات خاصی دارد.
از دید اسلام اساس زندگی خانوادگی برمحبت وعشق بنا شده است.خدواند در قرآن در آیه 21 سوره مبارکه روم می فرماید:
« ومن ایاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها وجعل بینکم موده ورحمه ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون»
واز نشانه هی او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا درکنار انان آرامش یابید؛ومیانتان مودت ورحمت قرار داد در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند.
هدف خداوند از بیان آیه این است که میان دو همسر مودت ومهر ومحبت برقرار باشد ودر کنار هم احساس آرامش کنند .بنابراین اصل در زندگی خانوادگی وجود فضایی آرام ومحبت آمیز است .زن وشوهر باید سعی کنند که در محیط خانواده؛میان اعضاءآرامش به وجود آید وروز به روز ؛عواطف ومحبتشان به هم بیش تر شود.

الگوهای خانواده در قرآن
اسلام در روش تربیتی خود ؛انسانها را به الگوها ونمونه هاتی برتر توجه می دهد.در واقع تأثیر الگوها در ساخته شدن فرد وجامعه برکسی پوشیده نیست وهر خانوداه ای که می تواند برای ایجاد آرامش وموفقیت در زندگی به این الگوها ونمونه ها توجه ویژه داشته باشد. که یک نمونه از خانواده ای برتر در قرآن خاندان حضرت ابراهیم(ع)است.
خداوند در آیه33و34سوره مبارکه آل عمران به برگزیده بودن این خاندان اشاره فرموده است.

جایگاه خانواده در اسلام
خانواده در اسلام کانون عبودیت پروردگار است واسلام اساس خانواده را بر مودت ورحمت می داند وبرحفظ وتشکیل آن تأکید زیادی دارد.مثلاً در این آیه 32 سوره مبارکه نور در مورد اهمیت تشکیل خانواده می فرماید«وانکحوا الأیامی منکم والصالحین من عبادکم وامائکم إن یکونوا فقراءَ یغنهم الله من فضله والله واسع علیم»
در محیط خانواده ؛فرزند نیاز تکوینی ومستقیم خود را به پدر ومادر تأمین می کند وزن وشوهر نیاز جنسی وعاطفی خود را به وسیله یکدیگر برطرف می کنند.
اسلام برای خانواده از ابتدای تشکیل آن برنامه ویژه ای دارد .نحوه معاشرت اعضای خانواده؛روابط والدین وفرزندان هریک دستورات خاصی دارد.
از دید اسلام اساس زندگی خانوادگی برمحبت وعشق بنا شده است.خدواند در قرآن در آیه 21 سوره مبارکه روم می فرماید:
« ومن ایاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها وجعل بینکم موده ورحمه ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون»
واز نشانه هی او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا درکنار انان آرامش یابید؛ومیانتان مودت ورحمت قرار داد در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند.
هدف خداوند از بیان آیه این است که میان دو همسر مودت ومهر ومحبت برقرار باشد ودر کنار هم احساس آرامش کنند .بنابراین اصل در زندگی خانوادگی وجود فضایی آرام ومحبت آمیز است .زن وشوهر باید سعی کنند که در محیط خانواده؛میان اعضاءآرامش به وجود آید وروز به روز ؛عواطف ومحبتشان به هم بیش تر شود.

الگوهای خانواده در قرآن
اسلام در روش تربیتی خود ؛انسانها را به الگوها ونمونه هاتی برتر توجه می دهد.در واقع تأثیر الگوها در ساخته شدن فرد وجامعه برکسی پوشیده نیست وهر خانوداه ای که می تواند برای ایجاد آرامش وموفقیت در زندگی به این الگوها ونمونه ها توجه ویژه داشته باشد. که یک نمونه از خانواده ای برتر در قرآن خاندان حضرت ابراهیم(ع)است.
خداوند در آیه33و34سوره مبارکه آل عمران به برگزیده بودن این خاندان اشاره فرموده است.
«انّ الله اصطفی آدم ونوحا وال ابراهیم وال عمران علی العالمین *ذریه بعضها من بعض والله سمیع علیم»
خداوند آدم ابوالبشر ونوح آل ابراهیم وآل عمران را برجهانیان برتری داد.خاندان ودودمانی که برخی از برخی دیگر نشأت گرفته وبا هم دارای پیوند وارتباط بودند وخداوند شنوای دانا است.
ودر آیه 72 سوره مبارکه انبیاء«ووهبنا له اسحق ویعقوب نافله وکلا جعلنا صالحین»
به یکی از مهمترین مواهب خدا به ابراهیم(ع)که داشتن فرزندی صالح ونسلی برومند وشایسته است اشاره کرده و می فرماید:ما به او اسحاق را بخشیدیم ویعقوب فرزند اسحاق را به او افزودیم وهمه آنها را مردانی صالح وشایسته ومفید قرار دادیم.
یک نمونه دیگر از خانواده های برتر در قرآن کریم خاندان حضرت مریم(س)است که قرآن از این خاندان به عنوان آل عمران یاد می کند.حضرت مریم وپدر ومادرش یکی از خانواده ای برگزیده وبرتر به جهانیان معرفی شده اند. آن حضرت دست پرورده مادری است که طبق آیه 35 سوره مبارکه آل عمران
«اذ قالت امرات عمران رب انی نذرت لک ما فی بطنی محررا فتقبل منی انک انت السمیع العلیم»
فرزند خودرا به پناه خدا سپرد وخدمتگزار صومعه قرار داد.پس پروردگارش اورابا حسن قبول پذیرا شد واورا به تربیتی نیکو پرورش داد.
ومادر فرزندی است که خداوند بشارت داد که در دنیا وآخرت آبرومند واز مقربان در گاه خداوند باشد وبا خلق در گهواره سخن گوید«اذ قالت الملائکه یا مریم ان الله یبشرک بکلمه منه اسمه المسیح عیسی ابن مریم وجیها فی الدنیا والاخره ومن المقربین*ویکلم الناس فی المهد وکهلا ومن الصالحین» (آل عمران/45-44)

جایگاه خانواده در اسلام
خانواده در اسلام کانون عبودیت پروردگار است واسلام اساس خانواده را بر مودت ورحمت می داند وبرحفظ وتشکیل آن تأکید زیادی دارد.مثلاً در این آیه 32 سوره مبارکه نور در مورد اهمیت تشکیل خانواده می فرماید«وانکحوا الأیامی منکم والصالحین من عبادکم وامائکم إن یکونوا فقراءَ یغنهم الله من فضله والله واسع علیم»
در محیط خانواده ؛فرزند نیاز تکوینی ومستقیم خود را به پدر ومادر تأمین می کند وزن وشوهر نیاز جنسی وعاطفی خود را به وسیله یکدیگر برطرف می کنند.
اسلام برای خانواده از ابتدای تشکیل آن برنامه ویژه ای دارد .نحوه معاشرت اعضای خانواده؛روابط والدین وفرزندان هریک دستورات خاصی دارد.
از دید اسلام اساس زندگی خانوادگی برمحبت وعشق بنا شده است.خدواند در قرآن در آیه 21 سوره مبارکه روم می فرماید:
« ومن ایاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها وجعل بینکم موده ورحمه ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون»
واز نشانه هی او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا درکنار انان آرامش یابید؛ومیانتان مودت ورحمت قرار داد در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند.
هدف خداوند از بیان آیه این است که میان دو همسر مودت ومهر ومحبت برقرار باشد ودر کنار هم احساس آرامش کنند .بنابراین اصل در زندگی خانوادگی وجود فضایی آرام ومحبت آمیز است .زن وشوهر باید سعی کنند که در محیط خانواده؛میان اعضاءآرامش به وجود آید وروز به روز ؛عواطف ومحبتشان به هم بیش تر شود.

الگوهای خانواده در قرآن
اسلام در روش تربیتی خود ؛انسانها را به الگوها ونمونه هاتی برتر توجه می دهد.در واقع تأثیر الگوها در ساخته شدن فرد وجامعه برکسی پوشیده نیست وهر خانوداه ای که می تواند برای ایجاد آرامش وموفقیت در زندگی به این الگوها ونمونه ها توجه ویژه داشته باشد. که یک نمونه از خانواده ای برتر در قرآن خاندان حضرت ابراهیم(ع)است.
خداوند در آیه33و34سوره مبارکه آل عمران به برگزیده بودن این خاندان اشاره فرموده است.
«انّ الله اصطفی آدم ونوحا وال ابراهیم وال عمران علی العالمین *ذریه بعضها من بعض والله سمیع علیم»
خداوند آدم ابوالبشر ونوح آل ابراهیم وآل عمران را برجهانیان برتری داد.خاندان ودودمانی که برخی از برخی دیگر نشأت گرفته وبا هم دارای پیوند وارتباط بودند وخداوند شنوای دانا است.
ودر آیه 72 سوره مبارکه انبیاء«ووهبنا له اسحق ویعقوب نافله وکلا جعلنا صالحین»
به یکی از مهمترین مواهب خدا به ابراهیم(ع)که داشتن فرزندی صالح ونسلی برومند وشایسته است اشاره کرده و می فرماید:ما به او اسحاق را بخشیدیم ویعقوب فرزند اسحاق را به او افزودیم وهمه آنها را مردانی صالح وشایسته ومفید قرار دادیم.
یک نمونه دیگر از خانواده های برتر در قرآن کریم خاندان حضرت مریم(س)است که قرآن از این خاندان به عنوان آل عمران یاد می کند.حضرت مریم وپدر ومادرش یکی از خانواده ای برگزیده وبرتر به جهانیان معرفی شده اند. آن حضرت دست پرورده مادری است که طبق آیه 35 سوره مبارکه آل عمران
«اذ قالت امرات عمران رب انی نذرت لک ما فی بطنی محررا فتقبل منی انک انت السمیع العلیم»
فرزند خودرا به پناه خدا سپرد وخدمتگزار صومعه قرار داد.پس پروردگارش اورابا حسن قبول پذیرا شد واورا به تربیتی نیکو پرورش داد.
ومادر فرزندی است که خداوند بشارت داد که در دنیا وآخرت آبرومند واز مقربان در گاه خداوند باشد وبا خلق در گهواره سخن گوید«اذ قالت الملائکه یا مریم ان الله یبشرک بکلمه منه اسمه المسیح عیسی ابن مریم وجیها فی الدنیا والاخره ومن المقربین*ویکلم الناس فی المهد وکهلا ومن الصالحین» (آل عمران/45-44)

جایگاه خانواده در اسلام
خانواده در اسلام کانون عبودیت پروردگار است واسلام اساس خانواده را بر مودت ورحمت می داند وبرحفظ وتشکیل آن تأکید زیادی دارد.مثلاً در این آیه 32 سوره مبارکه نور در مورد اهمیت تشکیل خانواده می فرماید«وانکحوا الأیامی منکم والصالحین من عبادکم وامائکم إن یکونوا فقراءَ یغنهم الله من فضله والله واسع علیم»
در محیط خانواده ؛فرزند نیاز تکوینی ومستقیم خود را به پدر ومادر تأمین می کند وزن وشوهر نیاز جنسی وعاطفی خود را به وسیله یکدیگر برطرف می کنند.
اسلام برای خانواده از ابتدای تشکیل آن برنامه ویژه ای دارد .نحوه معاشرت اعضای خانواده؛روابط والدین وفرزندان هریک دستورات خاصی دارد.
از دید اسلام اساس زندگی خانوادگی برمحبت وعشق بنا شده است.خدواند در قرآن در آیه 21 سوره مبارکه روم می فرماید:
« ومن ایاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها وجعل بینکم موده ورحمه ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون»
واز نشانه هی او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا درکنار انان آرامش یابید؛ومیانتان مودت ورحمت قرار داد در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند.
هدف خداوند از بیان آیه این است که میان دو همسر مودت ومهر ومحبت برقرار باشد ودر کنار هم احساس آرامش کنند .بنابراین اصل در زندگی خانوادگی وجود فضایی آرام ومحبت آمیز است .زن وشوهر باید سعی کنند که در محیط خانواده؛میان اعضاءآرامش به وجود آید وروز به روز ؛عواطف ومحبتشان به هم بیش تر شود.

الگوهای خانواده در قرآن
اسلام در روش تربیتی خود ؛انسانها را به الگوها ونمونه هاتی برتر توجه می دهد.در واقع تأثیر الگوها در ساخته شدن فرد وجامعه برکسی پوشیده نیست وهر خانوداه ای که می تواند برای ایجاد آرامش وموفقیت در زندگی به این الگوها ونمونه ها توجه ویژه داشته باشد. که یک نمونه از خانواده ای برتر در قرآن خاندان حضرت ابراهیم(ع)است.
خداوند در آیه33و34سوره مبارکه آل عمران به برگزیده بودن این خاندان اشاره فرموده است.
«انّ الله اصطفی آدم ونوحا وال ابراهیم وال عمران علی العالمین *ذریه بعضها من بعض والله سمیع علیم»
خداوند آدم ابوالبشر ونوح آل ابراهیم وآل عمران را برجهانیان برتری داد.خاندان ودودمانی که برخی از برخی دیگر نشأت گرفته وبا هم دارای پیوند وارتباط بودند وخداوند شنوای دانا است.
ودر آیه 72 سوره مبارکه انبیاء«ووهبنا له اسحق ویعقوب نافله وکلا جعلنا صالحین»
به یکی از مهمترین مواهب خدا به ابراهیم(ع)که داشتن فرزندی صالح ونسلی برومند وشایسته است اشاره کرده و می فرماید:ما به او اسحاق را بخشیدیم ویعقوب فرزند اسحاق را به او افزودیم وهمه آنها را مردانی صالح وشایسته ومفید قرار دادیم.
یک نمونه دیگر از خانواده های برتر در قرآن کریم خاندان حضرت مریم(س)است که قرآن از این خاندان به عنوان آل عمران یاد می کند.حضرت مریم وپدر ومادرش یکی از خانواده ای برگزیده وبرتر به جهانیان معرفی شده اند. آن حضرت دست پرورده مادری است که طبق آیه 35 سوره مبارکه آل عمران
«اذ قالت امرات عمران رب انی نذرت لک ما فی بطنی محررا فتقبل منی انک انت السمیع العلیم»
فرزند خودرا به پناه خدا سپرد وخدمتگزار صومعه قرار داد.پس پروردگارش اورابا حسن قبول پذیرا شد واورا به تربیتی نیکو پرورش داد.
ومادر فرزندی است که خداوند بشارت داد که در دنیا وآخرت آبرومند واز مقربان در گاه خداوند باشد وبا خلق در گهواره سخن گوید«اذ قالت الملائکه یا مریم ان الله یبشرک بکلمه منه اسمه المسیح عیسی ابن مریم وجیها فی الدنیا والاخره ومن المقربین*ویکلم الناس فی المهد وکهلا ومن الصالحین» (آل عمران/45-44)

جایگاه خانواده در اسلام
خانواده در اسلام کانون عبودیت پروردگار است واسلام اساس خانواده را بر مودت ورحمت می داند وبرحفظ وتشکیل آن تأکید زیادی دارد.مثلاً در این آیه 32 سوره مبارکه نور در مورد اهمیت تشکیل خانواده می فرماید«وانکحوا الأیامی منکم والصالحین من عبادکم وامائکم إن یکونوا فقراءَ یغنهم الله من فضله والله واسع علیم»
در محیط خانواده ؛فرزند نیاز تکوینی ومستقیم خود را به پدر ومادر تأمین می کند وزن وشوهر نیاز جنسی وعاطفی خود را به وسیله یکدیگر برطرف می کنند.
اسلام برای خانواده از ابتدای تشکیل آن برنامه ویژه ای دارد .نحوه معاشرت اعضای خانواده؛روابط والدین وفرزندان هریک دستورات خاصی دارد.
از دید اسلام اساس زندگی خانوادگی برمحبت وعشق بنا شده است.خدواند در قرآن در آیه 21 سوره مبارکه روم می فرماید:
« ومن ایاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها وجعل بینکم موده ورحمه ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون»
واز نشانه هی او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا درکنار انان آرامش یابید؛ومیانتان مودت ورحمت قرار داد در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند.
هدف خداوند از بیان آیه این است که میان دو همسر مودت ومهر ومحبت برقرار باشد ودر کنار هم احساس آرامش کنند .بنابراین اصل در زندگی خانوادگی وجود فضایی آرام ومحبت آمیز است .زن وشوهر باید سعی کنند که در محیط خانواده؛میان اعضاءآرامش به وجود آید وروز به روز ؛عواطف ومحبتشان به هم بیش تر شود.

الگوهای خانواده در قرآن
اسلام در روش تربیتی خود ؛انسانها را به الگوها ونمونه هاتی برتر توجه می دهد.در واقع تأثیر الگوها در ساخته شدن فرد وجامعه برکسی پوشیده نیست وهر خانوداه ای که می تواند برای ایجاد آرامش وموفقیت در زندگی به این الگوها ونمونه ها توجه ویژه داشته باشد. که یک نمونه از خانواده ای برتر در قرآن خاندان حضرت ابراهیم(ع)است.
خداوند در آیه33و34سوره مبارکه آل عمران به برگزیده بودن این خاندان اشاره فرموده است.
«انّ الله اصطفی آدم ونوحا وال ابراهیم وال عمران علی العالمین *ذریه بعضها من بعض والله سمیع علیم»
خداوند آدم ابوالبشر ونوح آل ابراهیم وآل عمران را برجهانیان برتری داد.خاندان ودودمانی که برخی از برخی دیگر نشأت گرفته وبا هم دارای پیوند وارتباط بودند وخداوند شنوای دانا است.
ودر آیه 72 سوره مبارکه انبیاء«ووهبنا له اسحق ویعقوب نافله وکلا جعلنا صالحین»
به یکی از مهمترین مواهب خدا به ابراهیم(ع)که داشتن فرزندی صالح ونسلی برومند وشایسته است اشاره کرده و می فرماید:ما به او اسحاق را بخشیدیم ویعقوب فرزند اسحاق را به او افزودیم وهمه آنها را مردانی صالح وشایسته ومفید قرار دادیم.
یک نمونه دیگر از خانواده های برتر در قرآن کریم خاندان حضرت مریم(س)است که قرآن از این خاندان به عنوان آل عمران یاد می کند.حضرت مریم وپدر ومادرش یکی از خانواده ای برگزیده وبرتر به جهانیان معرفی شده اند. آن حضرت دست پرورده مادری است که طبق آیه 35 سوره مبارکه آل عمران
«اذ قالت امرات عمران رب انی نذرت لک ما فی بطنی محررا فتقبل منی انک انت السمیع العلیم»
فرزند خودرا به پناه خدا سپرد وخدمتگزار صومعه قرار داد.پس پروردگارش اورابا حسن قبول پذیرا شد واورا به تربیتی نیکو پرورش داد.
ومادر فرزندی است که خداوند بشارت داد که در دنیا وآخرت آبرومند واز مقربان در گاه خداوند باشد وبا خلق در گهواره سخن گوید«اذ قالت الملائکه یا مریم ان الله یبشرک بکلمه منه اسمه المسیح عیسی ابن مریم وجیها فی الدنیا والاخره ومن المقربین*ویکلم الناس فی المهد وکهلا ومن الصالحین» (آل عمران/45-44)

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-09-07] [ 11:17:00 ق.ظ ]




عوامل تقویت عواطف در خانواده از منظر اهل بیت علیهم السلام


 

 

جایگاه خانواده
 هدف اساسی دین اسلام، تربیت انسان ها و تامین سعادت بشر در تمام ابعاد وجود و در سرتاسر مراحل زندگی است. پیامبران الهی، به ویژه پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله برای این هدف مقدس مبعوث شده و در این راه نهایت سعی خود را مبذول نموده اند و در انجام این ماموریت به نیازها و ویژگی ها و علایق فطری بشر به عنوان یك اصل مسلم توجه فراوان داشتند. به همین جهت دستورات تربیتی اسلام و فرهنگ حیاتبخش اهل بیت علیهم السلام دقیقا در راستای پرورش فطری انسان ها تدوین شده است.

 خداوند متعال برای تربیت افراد بشر كانون پر مهر خانواده را بهترین محیط تربیتی انسان قرار داده و خانواده را آیه ای از آیات خود دانسته و می فرماید: «ومن آیاته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا الیها و جعل بینكم مودة و رحمة ان فی ذلك لآیات لقوم یتفكرون» ؛ (1) «از نشانه های او این است كه برای شما از (جنس) خودتان همسرانی آفرید تا به وسیله آنان آرام گیرید و میان شما دوستی و مهربانی قرار داد، البته در این امر برای كسانی كه بیاندیشند نشانه ها و عبرت هایی وجود دارد» براساس این آیه، خانواده آیتی الهی و جلوه ای از عظمت خداوند متعال می باشد.

 پیروی از فرهنگ غنی اسلام و معارف حیاتبخش اهل بیت علیهم السلام بهترین راه برای تقویت و استحكام خانواده است. ارتباط قلبی بین زن و شوهر كه اساسی ترین اركان یك خانواده هستند، براساس رهنمودهای معصومین علیهم السلام تداوم می یابد.
 در این مقاله به بررسی راه های تقویت عواطف اعضای خانواده در پرتو سیره و سخن اهل بیت علیهم السلام می پردازیم.


راه های تقویت عواطف در خانواده

1 - گفت وگوهای محبت آمیز
 یكی از راه های استحكام بنیان خانواده توجه به ارتباط كلامی است. سخنان عاطفی و بهره گیری از كلمات دلنشین و خطاب های شایسته و محبت آمیز مخاطب را جذب می كند. خواسته یا ناخواسته از گوینده راضی شده و در دلش نوعی احساس محبت سبت به او ایجاد می شود.

 اگر در خانواده ای مرد یا زن با عبارات زیبا و دلپذیر همسرش را صدا كند، علاوه بر اینكه به فرزندان چگونه سخن گفتن را می آموزد، در قلب او جایگاه ویژه ای خواهد یافت. امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید: «اجملوا فی الخطاب تسمعوا جمیل الجواب؛ (2) زیبا سخن بگویید تا سخن زیبا بشنوید.»

 خطاب های ملاطفت آمیز و دلربا روح و جسم را نوازش داده، همسر را تحت تاثیر قرار می دهد. بعضی از عبارات، آن قدر قشنگ و دوست داشتنی است كه هرگز تا آخر عمر فراموش نمی شوند.

 رسول گرامی اسلام با توجه به این نكته فرمود: «قول الرجل للمراة انی احبك لا یذهب من قلبها ابدا؛ (3) مردی كه به زنش بگوید: من ترا دوست دارم، [اثر این سخن] هرگز از دل زن بیرون نمی رود.» اساسا مرد و زن مسلمان باید زبان خویش را به سخن نیك عادت دهند، زیرا انسان فطرتا از عبارت های جذاب و مهرافزا استقبال می كند و نسبت به انسان های نیكو سخن، در دل خویش احساس محبت می نماید.

 امام علی علیه السلام در گفتار نغز و حكیمانه خویش فرمود: «عود لسانك لین الكلام و بذل السلام یكثر محبوك و یقل مبغضوك؛ (4) زبانت را به سخنان ملایم و لطیف و سلام كردن به دیگران عادت بده تا دوستانت زیاد و دشمنانت كم شوند.»

 البته سخن گفتن محبت آمیز به ویژه در میان زن و شوهر باید با ادب خاصی همراه باشد. چرا كه به زبان آوردن كلمات مهرانگیز و عاطفه آمیز كه محترمانه در محیط خانواده ادا می شود با عبارات سبك و شخصیت شكن كاملا متفاوت است، به ویژه در میان فرزندان و بیگانگان شدیدا مذموم بوده و تاثیر منفی در دیگران خواهد داشت. از سوی دیگر از گفتار زشت در روایات نهی شده است. بعضی از كلمات مستهجن و نامناسب به ویژه آن كه زمان و مكان هم در آن رعایت نشده باشد، در دیگران ایجاد خشم و تنفر می كند. مولای متقیان در سخن دیگری به این گفتارهای زشت و مستهجن اشاره كرده و می فرمایند: «ایاك و مستهجن الكلام فانه یوغر القلب (5) ؛ از گفتن سخنان مستهجن و ناپسند بپرهیز كه دل را پر از خشم و كینه می كند.»

 تاثیر بعضی از كلمات زشت و گزنده در روح انسان سال ها بلكه تا آخر عمر باقی می ماند، چنانكه شاعر عرب گفته است:

 جراحات السنان لها التیام // و لا یلتام ما جرح اللسان
 زخم های نیزه و شمشیر كه به جسم انسان وارد می شود بعد از مدتی خوب می شود و بهبود می یابد اما زخم ها و صدماتی كه توسط زبان و عبارات گزنده بر روح انسان فرود می آید، مرهم پذیر نبوده و جبران نمی شود.»


2 - صدا كردن با بهترین نام
 صدا كردن همسر با نامی كه بیشتر دوست دارد، در ایجاد انس و الفت در میان زوجین تاثیر به سزایی خواهد داشت. پیامبر گرامی اسلام توصیه فرموده است كه برای افزایش مهر و صفا در میان مسلمانان، همدیگر را با نام زیبا و محترمانه صدا بزنند: «ثلاث یضفین ود المرء لاخیه المسلم یلقاه بالبشر اذا لقیه و یوسع له فی المجلس اذا جلس الیه و یدعوه باحب الاسماء الیه؛ (6) سه چیز دوستی و محبت بین دو مسلمان را افزایش داده [و صفا و صمیمیت را در میان آن ها تقویت می كند.] 1. هنگام ملاقات، با خوشرویی و چهره ای گشاده برخورد كند. 2. اگر می خواهد در كنار او بنشیند برایش جا باز كند. 3. به بهترین نامی كه دوست دارد او را صدا بزند.»


3 - سلام كردن به همدیگر
 طبق آموزه های اسلام، سلام كردن با صدای رسا و واضح و با آهنگی عاطفی و جذاب موجب تقویت روابط بین زن و شوهر خواهد شد. سلام با لحنی عاطفی، كینه ها را از بین برده، روحیه ها را تقویت كرده و دل ها را به هم نزدیك می نماید. سلام دادن به جمع خانواده و به ویژه زن و شوهر به یكدیگر، نشاط آور و فرح بخش است.
 امام صادق علیه السلام فرمود: «یسلم الرجل اذا دخل علی اهله (7) ؛ وقتی شوهر به خانه وارد می شود باید به اعضای خانواده (به ویژه همسرش) سلام كند.»


4 - اظهار علاقه و ابراز محبت
 زوج جوانی كه با هم پیمان زناشویی می بندند، معمولا بر مبنای علاقه درونی و عشق پاكی است كه به یكدیگر دارند. اما آنچه كه در اسلام تاكید شده و بنیان خانواده را تقویت می كند و محبت و الفت را میان زوج جوان افزایش می دهد اظهار و ابراز آن است.
 امام صادق علیه السلام می فرماید: «اذا احببت رجلا فاخبره بذلك فانه اثبت للمودة بینكما؛ (8) هرگاه شخصی را دوست داشتی، دوستی خود را به او اعلام كن، زیرا این عمل انس و الفت را بین شما پایدارتر می كند.»
 البته ابراز محبت از طرف خانم ها نسبت به شوهرشان از ویژگی خاصی برخوردار است. امام صادق علیه السلام در روایتی به خانم های مسلمان توصیه می كند كه نه تنها به شوهران خود اظهار محبت نمایند، بلكه اظهار علاقه آنان، همراه با دلربایی باشد.
 «ولا غنی بالزوجة فیما بینها و بین زوجها الموافق لها عن ثلاث خصال… و اظهار العشق له بالخلابة والهیئة الحسنة لها فی عینه؛ (9) زن برای موفقیت در زندگی مشترك با همسر خویش از مراعات سه چیز ناگزیر است… [كه از جمله آن ها] اظهار عشق و محبت به همراه طنازی و دلربائی و جلوه گری برای شوهر محبوب خویش است.»


5 - دلجویی، استقبال، بدرقه
 خانواده كانون آرامش و راحتی بخش انسان است. مردی كه در بیرون منزل با انواع مشكلات درگیر است و با ناملایمات فراوانی برخورد می كند و گاهی در راه كسب حلال و تهیه معیشت خانواده خود سخنان ناروا شنیده و لطمه های روحی را متحمل می شود؛ دوست دارد هنگام برگشت به خانه كسی از او دلجوئی كند، حرف دلش را بشنود و با سخنان آرامبخش خود مرهم دردهای انباشته دل او باشد. دلش می خواهد هنگامی كه در منزل را باز می كند، كسی با چهره ای گشاده و لبی خندان و لحنی عاطفی از او استقبال نموده و آنچه را كه در دست دارد با تكریم و رضایتمندی از او تحویل بگیرد و این فرد جز همسر صالح و مهربان او فرد دیگری نخواهد بود. در این صورت چنین زنی از دوستان خدا بوده و پاداش بزرگی خواهد داشت. این همسر مهربان با عمل خود شوهر خود را راضی نموده، پاداش معنوی كسب كرده و رضایت و خشنودی پروردگار متعال را بجان خریده است.
 * مردی به محضر رسول خداصلی الله علیه وآله آمده و عرضه داشت: «ان لی زوجة اذا دخلت تلقتنی و اذا خرجت شیعتنی و اذا راتنی مهموما قالت لی: ما یهمك؟ ان كنت تهتم لرزقك فقد تكفل لك به غیرك و ان كنت تهتم لامر آخرتك فزادك الله هما.
 فقال رسول الله صلی الله علیه وآله: ان لله عمالا و هذه من عماله، لها نصف اجر الشهید؛ (10)
 یا رسول الله! من همسری دارم كه هرگاه وارد خانه شوم به استقبالم می آید و چون می خواهم از منزل بیرون روم مرا بدرقه می كند. هر گاه مرا اندوهگین ببیند می گوید: چه چیز تو را اندوهگین كرده؟ اگر برای مخارج زندگی ات ناراحتی، مطمئن باش كه دیگری (خداوند) عهده دار آن است (و با داشتن چنین ضامن معتبری كه روزی تو را تضمین كرده، تو نباید اندوهگین باشی) و اگر برای آخرت [و گرفتاری های قبر و قیامت] غصه می خوری، خداوند اندوهت را زیاد كند. (و باید چنین باشی.) رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: خداوند [در روی زمین] كارگزارانی دارد و این زن یكی از آن ها است. برای او نصف پاداش شهید می باشد.» به خدا سوگند بعد از ازدواج با فاطمه علیها السلام بر او خشمگین نشدم و او را به كاری مجبور نكردم تا زمانی كه خداوند متعال او را گرفت. و او مرا ناراحت نكرد و هیچگاه با من مخالفت ننمود، و به او نگاه می كردم و با نگاه كردنم به او تمام غم و اندوه های دلم برطرف می شد

 * علی علیه السلام در مورد بانوی بانوان و همسر نمونه تاریخ می فرماید: «فوالله ما اغضبتها و لا اكرهتها من بعد ذلك علی امر حتی قبضهاالله عزوجل الیه و لا اغضبتنی و لا عصت لی امرا، و لقد كنت انظر الیها فتكشف عنی الغموم و الاحزان بنظری الیها؛ (11) به خدا سوگند بعد از ازدواج با فاطمه علیها السلام بر او خشمگین نشدم و او را به كاری مجبور نكردم تا زمانی كه خداوند متعال او را گرفت. و او مرا ناراحت نكرد و هیچگاه با من مخالفت ننمود، و به او نگاه می كردم و با نگاه كردنم به او تمام غم و اندوه های دلم برطرف می شد.»

 حضرت فاطمه علیها السلام در خانه علی علیه السلام با عشق و صفا و صمیمیت زندگی كرد و در آخرین لحظات زندگی به شوهر وفادار خویش صادقانه اظهار داشت: «یابن عم ما عهدتنی كاذبة ولا خائنة ولا خالفتك منذ عاشرتنی؛ ای عموزاده! هیچ گاه دروغ و خیانتی در زندگی از من ندیدی و از وقتی كه با من زندگی مشترك آغاز نمودی، هرگز با دستورات تو مخالفت نكردم.» علی نیز در جواب او فرمود: «معاذالله انت اعلم بالله و ابر و اتقی و اكرم و اشد خوفا من الله من ان اوبخك بمخالفتی؛ (12) پناه به خدا. [ای دختر پیامبر!] تو نسبت به خدا داناتر و نیكوتر و پرهیزكارتر و بزرگوارتر و هراسناك تر از آنی كه بخواهم در مورد مخالفت با خود، تو را سرزنش و توبیخ نمایم.

 * ابوطلحه انصاری از اصحاب بزرگ پیامبرصلی الله علیه وآله بود. او پسری داشت كه بسیار مورد علاقه وی بود، اتفاقا این طفل مریض شد. مادرش ام سلیم از زنان با شخصیت صدر اسلام بود، و چون به محبت و علاقه بیش از حد ابوطلحه به پسر آگاه بود، هنگامی كه فهمید بچه از دست خواهد رفت، ابوطلحه را نزد رسول خداصلی الله علیه وآله فرستاد و بعد از بیرون رفتن شوهر از منزل، بچه از دنیا رفت. ام سلیم او را در جامه ای پیچیده در كنار اطاق گذاشت و فورا غذای مطبوعی برای شوهر تهیه كرد و خودش را برای پذیرایی شوهر با عطر و وسائل آرایش آراست.

 وقتی ابو طلحه بازگشت و حال فرزند خویش را پرسید، او جواب داد: خوابیده است. سؤال كرد: غذایی هست؟ ام سلیم خوراكی را كه تدارك دیده بود آورد… و سپس در حالی كه مرد آرامش خود را باز یافته بود، ام سلیم به وی گفت:ای ابوطلحه! چندی پیش امانتی از شخصی نزد ما بود، حال اگر ما آن را به صاحبش بازگردانیم نارحت می شوی؟ مرد گفت: چرا باید ناراحت بشوم؟ نه!.

 زن گفت: پسر تو نزد ما یك امانت خدایی بود، خداوند امروز او را از ما گرفت.
 ابوطلحه بدون تغییر حالت گفت: در این صورت من به صبرو شكیبایی (از تو كه مادرش هستی) سزاوارترم!. آنگاه دو ركعت نماز خوانده و دوباره به حضور پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله رسید و ماجرا را بازگو نمود.
 پیامبر گرامی اسلام ضمن سخنانی فرمود: «الحمدلله الذی جعل فی امتی مثل صابرة بنی اسرائیل؛ سپاس خدای را كه در امت من نیز مانند زن صابره و شكیبای بنی اسرائیل قرار داد.» (13) در اثر دعای پیامبر، خداوند به آن زوج با ایمان و خوشبخت فرزندی عنایت كرد كه او را عبدالله نامیدند. ابوطلحه صاحب نه پسر شد كه همه قاری قرآن بودند. (14)


6 - همدلی در انتخاب نوع غذا
 هماهنگی و همدلی در انتخاب نوع غذا از جمله عواملی است كه ارتباط زن و شوهر را تقویت كرده و بنیان خانواده را استحكام می بخشد. اگر زوجین در مساله غذا و خوراك تفاهم داشته باشند و شرایط همدیگر را مراعات كنند، بسیاری از مشكلات و اختلافات خانواده ها حل می شود. اگر مرد غذایی را دوست دارد وانتظار دارد كه در منزلش تهیه شود، می تواند علاوه بر اینكه لوازم مورد نیاز را تهیه می كند، همسر خویش را از آن آگاه سازد. ولی اگر برای او فرقی نمی كند كه معمولا هم شوهران مسلمان و متعهد چنین اند و در مورد غذای روزانه خویش سخت گیری و موشكافی نمی كنند، در این صورت از غذای تهیه شده استفاده كرده و با كمال متانت و بزرگواری از همسر هنرمند خویش قدردانی و تشكر می نماید و با بهانه های مختلف زحمات وی را نادیده نمی گیرد. رسول اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «المؤمن یاكل بشهوة عیاله والمنافق یاكل اهله بشهوته؛ (15) انسان با ایمان، مطابق میل و خواسته عیالش غذا می خورد و خانواده انسان منافق، مطابق میل و خواسته وی غذا می خورند.»

 در سیره و روش پیامبرصلی الله علیه وآله آمده است كه آن حضرت هیچگاه در مورد انتخاب نوع غذا سختگیری نمی كرد و با خانواده اش همراه می شد: «كان رسول الله صلی الله علیه وآله یاكل كل الاصناف من الطعام و كان یاكل ما احل الله له مع اهله و خدمه اذا اكلوا؛ (16) رسول خداصلی الله علیه وآله از هر نوع غذا می خورد و غذایی كه خداوند آن را برایش حلال نموده است به همراه خانواده و خدمتگزارش تناول می كرد.»
 آنچه در این مورد لازم است مورد توجه بانوان مسلمان قرار گیرد این است كه تهیه خوراك لذیذ و پختن غذاهای خوشمزه در جلب رضایت شوهر و تمایل قلبی وی به سوی همسرش تاثیر بسزایی دارد. كدبانوی شایسته با هنرنمایی خویش، در آفریدن دست پخت های لذیذ و نشاط آور، بذر محبت را در قلب شوهر خویش كاشته، و صفا و صمیمیت را به كانون پر مهر خانواده به ارمغان می آورد.

 امام صادق علیه السلام هنگامی كه می خواهد زن خوب و شایسته را معرفی نماید، به دو ویژگی مهم كه از هنرمندی و شایستگی های زنان پسندیده نشات می گیرد اشاره كرده و می فرماید: «خیر نسائكم الطیبة الریح، الطیبة الطبیخ؛ (17) بهترین زنان شما زنی است كه خوشبو بوده و در آشپزی، خوش دست پخت باشد.»
 پیامبر خداصلی الله علیه وآله فرمود: «خیر نسائكم الطیبة الطعام؛ (18) بهترین زنان شما زنی است كه غذای پاكیزه و دلپسند درست كند.»


7 - فراهم نمودن مخارج خانواده
 مهم تر از فراهم نمودن سفره های پاكیزه و غذاهای لذتبخش كه از هنرهای اساسی بانوان مسلمان بوده و به پاكیزگی و آرایش ظاهری مربوط می شود، تهیه آذوقه و خوراك حلال از سوی مرد است كه به عنوان مدیر خانواده، مسؤولیت فراهم كردن خوراك اعضای خانواده به عهده اوست. در این مورد اگر مردان با ایمان وظیفه خویش را در مورد به دست آوردن روزی حلال و پاكیزه به خوبی انجام دهند مقام بس بلندی را در پیشگاه خداوند متعال كسب خواهند نمود. آنان روز قیامت رو سفید و با چهره ای گشاده و نورانی همچون ماه شب چهارده به محشر وارد خواهند شد.
 امام باقرعلیه السلام می فرماید: «من طلب الرزق فی الدنیا استعفافا عن الناس و سعیا علی اهله و تعطفا علی جاره لقی الله عزوجل یوم القیامة و وجهه مثل القمر لیلة البدر؛ (19) هر كس در دنیا به دنبال روزی حلال برود به قصد اینكه نیازمند و محتاج دیگران نباشد و مخارج زن و فرزندش را تامین نماید و به همسایه ها [و هم نوعان مستمند خود] یاری رساند، چنین فردی در روز قیامت با سیمایی [نورانی] مانند ماه شب چهارده با خداوند ملاقات خواهد كرد.» و امام صادق علیه السلام نیز می فرماید:
 «الكاد علی عیاله من حلال كالمجاهد فی سبیل الله؛ (20) مرد تلاشگری كه برای تهیه روزی حلال و مشروع برای خانواده اش می كوشد، مانند مجاهدی است كه در راه خدا جهاد می كند.» امام رضا علیه السلام نیز فرمود: «الذی یطلب من فضل الله عزوجل ما یكف به عیاله اعظم اجرا من المجاهد فی سبیل الله عزوجل؛ (21) كسی كه از فضل و عنایت پروردگار به دنبال روزی حلال می رود به اندازه ای كه مخارج خانواده خود را تامین كند، از رزمنده ای كه در راه خداوند متعال جهاد می كند پاداش افزونتری دارد.»

8 - تقویت محبت علی علیه السلام
 به تجربه ثابت شده است كسانی كه با دین و شعائر دینی و محبت اهل بیت بزرگ می شوند معمولا انسان هایی با كمال و منضبط بوده و سعی می كنند در معاشرت خود با دیگران حقوق آنان را مراعات كرده و از ظلم و بی عدالتی بپرهیزند. آنان در اثر علاقه ای كه به كامل ترین انسان ها دارند، خواسته یا ناخواسته به سوی كمال قدم بر می دارند و می خواهند اهل بیت علیهم السلام را اسوه و الگوی خویش در زندگی قرار دهند.
 در مورد نقش سازنده و الفت آفرین عشق اهل بیت علیهم السلام در میان انسان ها، در زیارت جامعه كبیره چنین می خوانیم: «بموالاتكم علمنا الله معالم دیننا و اصلح ما كان فسد من دنیانا و بموالاتكم اتلفت الفرقة؛ خداوند به سبب دوستی شما نشانه های دینمان را به ما آموخت و آنچه از دنیایمان تباه شده بود اصلاح كرد و به سبب موالات و دوستی شما تفرقه ها به همدلی گرائید.»


9 - هدیه دادن به همسر
 احترام به شخصیت افراد، در وجود آنان عشق و محبت می آفریند. هدیه دادن نوعی احترام به طرف مقابل محسوب می شود و انسانی كه هدیه را می گیرد بی اختیار و از روی فطرت خدادادی خویش، مهر و محبت هدیه دهنده را در دل خود جای می دهد. این نكته در روابط زناشویی از اهمیت خاصی برخوردار است و عامل مهمی در ایجاد انس و الفت و همگرایی نسبت به زن و مرد به شمار می رود تا آن جا كه پاداش هدیه دادن مرد به همسر خویش مانند نیكی به نیازمندان است.

 پیامبر عظیم الشان اسلام در این مورد می فرماید: «من دخل السوق فاشتری تحفة فحملها علی عیاله كان كحامل صدقة الی قوم محاویج؛ (22) مردی كه وارد بازار شود و تحفه ای برای خانواده اش بخرد، اجر و پاداش او برابر با كسی است كه نیازهای نیازمندان را برآورد.»

 هدیه، دل ها را پر از صفا و صمیمیت كرده و غبار كدورت را از دل ها پاك می كند. به ویژه آن كه اهدای تحفه در مناسبت های خاصی باشد كه خاطرات خوش آن روز با شادمانی اهدای تحفه عجین گردیده و تاثیر نشاط آور آن را چندین برابر نموده و در خاطره ها، ماندگار و همیشگی می سازد. به همین خاطر برای روزهای نشاط و سرور و عیدها، دستورات مخصوصی از طرف پیشوایان دینی در مورد رفاه و آسایش و توسعه اقتصادی خانواده به ما رسیده است.

 امام صادق علیه السلام در ضمن شمارش وظایف مرد نسبت به همسرش در خانه می فرماید: «ولا یكون فاكهة عامة الا اطعم عیاله منها ولا یدع ان یكون للعید عندهم فضل فی الطعام ان ینیلهم من ذلك شیئا مما ینیلهم فی سائر الایام؛ (23) هر میوه ای كه همه مردم از آن می خورند، باید به خانواده اش بخوراند و خوراكی هایی كه مخصوص ایام عید است و در غیر ایام عید به آن هانمی رساند، در روزهای شادی و عید به آنان برساند.»

 

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:13:00 ق.ظ ]




عوامل تقویت عواطف در خانواده از منظر اهل بیت علیهم السلام


 

 

جایگاه خانواده
 هدف اساسی دین اسلام، تربیت انسان ها و تامین سعادت بشر در تمام ابعاد وجود و در سرتاسر مراحل زندگی است. پیامبران الهی، به ویژه پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله برای این هدف مقدس مبعوث شده و در این راه نهایت سعی خود را مبذول نموده اند و در انجام این ماموریت به نیازها و ویژگی ها و علایق فطری بشر به عنوان یك اصل مسلم توجه فراوان داشتند. به همین جهت دستورات تربیتی اسلام و فرهنگ حیاتبخش اهل بیت علیهم السلام دقیقا در راستای پرورش فطری انسان ها تدوین شده است.

 خداوند متعال برای تربیت افراد بشر كانون پر مهر خانواده را بهترین محیط تربیتی انسان قرار داده و خانواده را آیه ای از آیات خود دانسته و می فرماید: «ومن آیاته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا الیها و جعل بینكم مودة و رحمة ان فی ذلك لآیات لقوم یتفكرون» ؛ (1) «از نشانه های او این است كه برای شما از (جنس) خودتان همسرانی آفرید تا به وسیله آنان آرام گیرید و میان شما دوستی و مهربانی قرار داد، البته در این امر برای كسانی كه بیاندیشند نشانه ها و عبرت هایی وجود دارد» براساس این آیه، خانواده آیتی الهی و جلوه ای از عظمت خداوند متعال می باشد.

 پیروی از فرهنگ غنی اسلام و معارف حیاتبخش اهل بیت علیهم السلام بهترین راه برای تقویت و استحكام خانواده است. ارتباط قلبی بین زن و شوهر كه اساسی ترین اركان یك خانواده هستند، براساس رهنمودهای معصومین علیهم السلام تداوم می یابد.
 در این مقاله به بررسی راه های تقویت عواطف اعضای خانواده در پرتو سیره و سخن اهل بیت علیهم السلام می پردازیم.


راه های تقویت عواطف در خانواده

1 - گفت وگوهای محبت آمیز
 یكی از راه های استحكام بنیان خانواده توجه به ارتباط كلامی است. سخنان عاطفی و بهره گیری از كلمات دلنشین و خطاب های شایسته و محبت آمیز مخاطب را جذب می كند. خواسته یا ناخواسته از گوینده راضی شده و در دلش نوعی احساس محبت سبت به او ایجاد می شود.

 اگر در خانواده ای مرد یا زن با عبارات زیبا و دلپذیر همسرش را صدا كند، علاوه بر اینكه به فرزندان چگونه سخن گفتن را می آموزد، در قلب او جایگاه ویژه ای خواهد یافت. امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید: «اجملوا فی الخطاب تسمعوا جمیل الجواب؛ (2) زیبا سخن بگویید تا سخن زیبا بشنوید.»

 خطاب های ملاطفت آمیز و دلربا روح و جسم را نوازش داده، همسر را تحت تاثیر قرار می دهد. بعضی از عبارات، آن قدر قشنگ و دوست داشتنی است كه هرگز تا آخر عمر فراموش نمی شوند.

 رسول گرامی اسلام با توجه به این نكته فرمود: «قول الرجل للمراة انی احبك لا یذهب من قلبها ابدا؛ (3) مردی كه به زنش بگوید: من ترا دوست دارم، [اثر این سخن] هرگز از دل زن بیرون نمی رود.» اساسا مرد و زن مسلمان باید زبان خویش را به سخن نیك عادت دهند، زیرا انسان فطرتا از عبارت های جذاب و مهرافزا استقبال می كند و نسبت به انسان های نیكو سخن، در دل خویش احساس محبت می نماید.

 امام علی علیه السلام در گفتار نغز و حكیمانه خویش فرمود: «عود لسانك لین الكلام و بذل السلام یكثر محبوك و یقل مبغضوك؛ (4) زبانت را به سخنان ملایم و لطیف و سلام كردن به دیگران عادت بده تا دوستانت زیاد و دشمنانت كم شوند.»

 البته سخن گفتن محبت آمیز به ویژه در میان زن و شوهر باید با ادب خاصی همراه باشد. چرا كه به زبان آوردن كلمات مهرانگیز و عاطفه آمیز كه محترمانه در محیط خانواده ادا می شود با عبارات سبك و شخصیت شكن كاملا متفاوت است، به ویژه در میان فرزندان و بیگانگان شدیدا مذموم بوده و تاثیر منفی در دیگران خواهد داشت. از سوی دیگر از گفتار زشت در روایات نهی شده است. بعضی از كلمات مستهجن و نامناسب به ویژه آن كه زمان و مكان هم در آن رعایت نشده باشد، در دیگران ایجاد خشم و تنفر می كند. مولای متقیان در سخن دیگری به این گفتارهای زشت و مستهجن اشاره كرده و می فرمایند: «ایاك و مستهجن الكلام فانه یوغر القلب (5) ؛ از گفتن سخنان مستهجن و ناپسند بپرهیز كه دل را پر از خشم و كینه می كند.»

 تاثیر بعضی از كلمات زشت و گزنده در روح انسان سال ها بلكه تا آخر عمر باقی می ماند، چنانكه شاعر عرب گفته است:

 جراحات السنان لها التیام // و لا یلتام ما جرح اللسان
 زخم های نیزه و شمشیر كه به جسم انسان وارد می شود بعد از مدتی خوب می شود و بهبود می یابد اما زخم ها و صدماتی كه توسط زبان و عبارات گزنده بر روح انسان فرود می آید، مرهم پذیر نبوده و جبران نمی شود.»


2 - صدا كردن با بهترین نام
 صدا كردن همسر با نامی كه بیشتر دوست دارد، در ایجاد انس و الفت در میان زوجین تاثیر به سزایی خواهد داشت. پیامبر گرامی اسلام توصیه فرموده است كه برای افزایش مهر و صفا در میان مسلمانان، همدیگر را با نام زیبا و محترمانه صدا بزنند: «ثلاث یضفین ود المرء لاخیه المسلم یلقاه بالبشر اذا لقیه و یوسع له فی المجلس اذا جلس الیه و یدعوه باحب الاسماء الیه؛ (6) سه چیز دوستی و محبت بین دو مسلمان را افزایش داده [و صفا و صمیمیت را در میان آن ها تقویت می كند.] 1. هنگام ملاقات، با خوشرویی و چهره ای گشاده برخورد كند. 2. اگر می خواهد در كنار او بنشیند برایش جا باز كند. 3. به بهترین نامی كه دوست دارد او را صدا بزند.»


3 - سلام كردن به همدیگر
 طبق آموزه های اسلام، سلام كردن با صدای رسا و واضح و با آهنگی عاطفی و جذاب موجب تقویت روابط بین زن و شوهر خواهد شد. سلام با لحنی عاطفی، كینه ها را از بین برده، روحیه ها را تقویت كرده و دل ها را به هم نزدیك می نماید. سلام دادن به جمع خانواده و به ویژه زن و شوهر به یكدیگر، نشاط آور و فرح بخش است.
 امام صادق علیه السلام فرمود: «یسلم الرجل اذا دخل علی اهله (7) ؛ وقتی شوهر به خانه وارد می شود باید به اعضای خانواده (به ویژه همسرش) سلام كند.»


4 - اظهار علاقه و ابراز محبت
 زوج جوانی كه با هم پیمان زناشویی می بندند، معمولا بر مبنای علاقه درونی و عشق پاكی است كه به یكدیگر دارند. اما آنچه كه در اسلام تاكید شده و بنیان خانواده را تقویت می كند و محبت و الفت را میان زوج جوان افزایش می دهد اظهار و ابراز آن است.
 امام صادق علیه السلام می فرماید: «اذا احببت رجلا فاخبره بذلك فانه اثبت للمودة بینكما؛ (8) هرگاه شخصی را دوست داشتی، دوستی خود را به او اعلام كن، زیرا این عمل انس و الفت را بین شما پایدارتر می كند.»
 البته ابراز محبت از طرف خانم ها نسبت به شوهرشان از ویژگی خاصی برخوردار است. امام صادق علیه السلام در روایتی به خانم های مسلمان توصیه می كند كه نه تنها به شوهران خود اظهار محبت نمایند، بلكه اظهار علاقه آنان، همراه با دلربایی باشد.
 «ولا غنی بالزوجة فیما بینها و بین زوجها الموافق لها عن ثلاث خصال… و اظهار العشق له بالخلابة والهیئة الحسنة لها فی عینه؛ (9) زن برای موفقیت در زندگی مشترك با همسر خویش از مراعات سه چیز ناگزیر است… [كه از جمله آن ها] اظهار عشق و محبت به همراه طنازی و دلربائی و جلوه گری برای شوهر محبوب خویش است.»


5 - دلجویی، استقبال، بدرقه
 خانواده كانون آرامش و راحتی بخش انسان است. مردی كه در بیرون منزل با انواع مشكلات درگیر است و با ناملایمات فراوانی برخورد می كند و گاهی در راه كسب حلال و تهیه معیشت خانواده خود سخنان ناروا شنیده و لطمه های روحی را متحمل می شود؛ دوست دارد هنگام برگشت به خانه كسی از او دلجوئی كند، حرف دلش را بشنود و با سخنان آرامبخش خود مرهم دردهای انباشته دل او باشد. دلش می خواهد هنگامی كه در منزل را باز می كند، كسی با چهره ای گشاده و لبی خندان و لحنی عاطفی از او استقبال نموده و آنچه را كه در دست دارد با تكریم و رضایتمندی از او تحویل بگیرد و این فرد جز همسر صالح و مهربان او فرد دیگری نخواهد بود. در این صورت چنین زنی از دوستان خدا بوده و پاداش بزرگی خواهد داشت. این همسر مهربان با عمل خود شوهر خود را راضی نموده، پاداش معنوی كسب كرده و رضایت و خشنودی پروردگار متعال را بجان خریده است.
 * مردی به محضر رسول خداصلی الله علیه وآله آمده و عرضه داشت: «ان لی زوجة اذا دخلت تلقتنی و اذا خرجت شیعتنی و اذا راتنی مهموما قالت لی: ما یهمك؟ ان كنت تهتم لرزقك فقد تكفل لك به غیرك و ان كنت تهتم لامر آخرتك فزادك الله هما.
 فقال رسول الله صلی الله علیه وآله: ان لله عمالا و هذه من عماله، لها نصف اجر الشهید؛ (10)
 یا رسول الله! من همسری دارم كه هرگاه وارد خانه شوم به استقبالم می آید و چون می خواهم از منزل بیرون روم مرا بدرقه می كند. هر گاه مرا اندوهگین ببیند می گوید: چه چیز تو را اندوهگین كرده؟ اگر برای مخارج زندگی ات ناراحتی، مطمئن باش كه دیگری (خداوند) عهده دار آن است (و با داشتن چنین ضامن معتبری كه روزی تو را تضمین كرده، تو نباید اندوهگین باشی) و اگر برای آخرت [و گرفتاری های قبر و قیامت] غصه می خوری، خداوند اندوهت را زیاد كند. (و باید چنین باشی.) رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: خداوند [در روی زمین] كارگزارانی دارد و این زن یكی از آن ها است. برای او نصف پاداش شهید می باشد.» به خدا سوگند بعد از ازدواج با فاطمه علیها السلام بر او خشمگین نشدم و او را به كاری مجبور نكردم تا زمانی كه خداوند متعال او را گرفت. و او مرا ناراحت نكرد و هیچگاه با من مخالفت ننمود، و به او نگاه می كردم و با نگاه كردنم به او تمام غم و اندوه های دلم برطرف می شد

 * علی علیه السلام در مورد بانوی بانوان و همسر نمونه تاریخ می فرماید: «فوالله ما اغضبتها و لا اكرهتها من بعد ذلك علی امر حتی قبضهاالله عزوجل الیه و لا اغضبتنی و لا عصت لی امرا، و لقد كنت انظر الیها فتكشف عنی الغموم و الاحزان بنظری الیها؛ (11) به خدا سوگند بعد از ازدواج با فاطمه علیها السلام بر او خشمگین نشدم و او را به كاری مجبور نكردم تا زمانی كه خداوند متعال او را گرفت. و او مرا ناراحت نكرد و هیچگاه با من مخالفت ننمود، و به او نگاه می كردم و با نگاه كردنم به او تمام غم و اندوه های دلم برطرف می شد.»

 حضرت فاطمه علیها السلام در خانه علی علیه السلام با عشق و صفا و صمیمیت زندگی كرد و در آخرین لحظات زندگی به شوهر وفادار خویش صادقانه اظهار داشت: «یابن عم ما عهدتنی كاذبة ولا خائنة ولا خالفتك منذ عاشرتنی؛ ای عموزاده! هیچ گاه دروغ و خیانتی در زندگی از من ندیدی و از وقتی كه با من زندگی مشترك آغاز نمودی، هرگز با دستورات تو مخالفت نكردم.» علی نیز در جواب او فرمود: «معاذالله انت اعلم بالله و ابر و اتقی و اكرم و اشد خوفا من الله من ان اوبخك بمخالفتی؛ (12) پناه به خدا. [ای دختر پیامبر!] تو نسبت به خدا داناتر و نیكوتر و پرهیزكارتر و بزرگوارتر و هراسناك تر از آنی كه بخواهم در مورد مخالفت با خود، تو را سرزنش و توبیخ نمایم.

 * ابوطلحه انصاری از اصحاب بزرگ پیامبرصلی الله علیه وآله بود. او پسری داشت كه بسیار مورد علاقه وی بود، اتفاقا این طفل مریض شد. مادرش ام سلیم از زنان با شخصیت صدر اسلام بود، و چون به محبت و علاقه بیش از حد ابوطلحه به پسر آگاه بود، هنگامی كه فهمید بچه از دست خواهد رفت، ابوطلحه را نزد رسول خداصلی الله علیه وآله فرستاد و بعد از بیرون رفتن شوهر از منزل، بچه از دنیا رفت. ام سلیم او را در جامه ای پیچیده در كنار اطاق گذاشت و فورا غذای مطبوعی برای شوهر تهیه كرد و خودش را برای پذیرایی شوهر با عطر و وسائل آرایش آراست.

 وقتی ابو طلحه بازگشت و حال فرزند خویش را پرسید، او جواب داد: خوابیده است. سؤال كرد: غذایی هست؟ ام سلیم خوراكی را كه تدارك دیده بود آورد… و سپس در حالی كه مرد آرامش خود را باز یافته بود، ام سلیم به وی گفت:ای ابوطلحه! چندی پیش امانتی از شخصی نزد ما بود، حال اگر ما آن را به صاحبش بازگردانیم نارحت می شوی؟ مرد گفت: چرا باید ناراحت بشوم؟ نه!.

 زن گفت: پسر تو نزد ما یك امانت خدایی بود، خداوند امروز او را از ما گرفت.
 ابوطلحه بدون تغییر حالت گفت: در این صورت من به صبرو شكیبایی (از تو كه مادرش هستی) سزاوارترم!. آنگاه دو ركعت نماز خوانده و دوباره به حضور پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله رسید و ماجرا را بازگو نمود.
 پیامبر گرامی اسلام ضمن سخنانی فرمود: «الحمدلله الذی جعل فی امتی مثل صابرة بنی اسرائیل؛ سپاس خدای را كه در امت من نیز مانند زن صابره و شكیبای بنی اسرائیل قرار داد.» (13) در اثر دعای پیامبر، خداوند به آن زوج با ایمان و خوشبخت فرزندی عنایت كرد كه او را عبدالله نامیدند. ابوطلحه صاحب نه پسر شد كه همه قاری قرآن بودند. (14)


6 - همدلی در انتخاب نوع غذا
 هماهنگی و همدلی در انتخاب نوع غذا از جمله عواملی است كه ارتباط زن و شوهر را تقویت كرده و بنیان خانواده را استحكام می بخشد. اگر زوجین در مساله غذا و خوراك تفاهم داشته باشند و شرایط همدیگر را مراعات كنند، بسیاری از مشكلات و اختلافات خانواده ها حل می شود. اگر مرد غذایی را دوست دارد وانتظار دارد كه در منزلش تهیه شود، می تواند علاوه بر اینكه لوازم مورد نیاز را تهیه می كند، همسر خویش را از آن آگاه سازد. ولی اگر برای او فرقی نمی كند كه معمولا هم شوهران مسلمان و متعهد چنین اند و در مورد غذای روزانه خویش سخت گیری و موشكافی نمی كنند، در این صورت از غذای تهیه شده استفاده كرده و با كمال متانت و بزرگواری از همسر هنرمند خویش قدردانی و تشكر می نماید و با بهانه های مختلف زحمات وی را نادیده نمی گیرد. رسول اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «المؤمن یاكل بشهوة عیاله والمنافق یاكل اهله بشهوته؛ (15) انسان با ایمان، مطابق میل و خواسته عیالش غذا می خورد و خانواده انسان منافق، مطابق میل و خواسته وی غذا می خورند.»

 در سیره و روش پیامبرصلی الله علیه وآله آمده است كه آن حضرت هیچگاه در مورد انتخاب نوع غذا سختگیری نمی كرد و با خانواده اش همراه می شد: «كان رسول الله صلی الله علیه وآله یاكل كل الاصناف من الطعام و كان یاكل ما احل الله له مع اهله و خدمه اذا اكلوا؛ (16) رسول خداصلی الله علیه وآله از هر نوع غذا می خورد و غذایی كه خداوند آن را برایش حلال نموده است به همراه خانواده و خدمتگزارش تناول می كرد.»
 آنچه در این مورد لازم است مورد توجه بانوان مسلمان قرار گیرد این است كه تهیه خوراك لذیذ و پختن غذاهای خوشمزه در جلب رضایت شوهر و تمایل قلبی وی به سوی همسرش تاثیر بسزایی دارد. كدبانوی شایسته با هنرنمایی خویش، در آفریدن دست پخت های لذیذ و نشاط آور، بذر محبت را در قلب شوهر خویش كاشته، و صفا و صمیمیت را به كانون پر مهر خانواده به ارمغان می آورد.

 امام صادق علیه السلام هنگامی كه می خواهد زن خوب و شایسته را معرفی نماید، به دو ویژگی مهم كه از هنرمندی و شایستگی های زنان پسندیده نشات می گیرد اشاره كرده و می فرماید: «خیر نسائكم الطیبة الریح، الطیبة الطبیخ؛ (17) بهترین زنان شما زنی است كه خوشبو بوده و در آشپزی، خوش دست پخت باشد.»
 پیامبر خداصلی الله علیه وآله فرمود: «خیر نسائكم الطیبة الطعام؛ (18) بهترین زنان شما زنی است كه غذای پاكیزه و دلپسند درست كند.»


7 - فراهم نمودن مخارج خانواده
 مهم تر از فراهم نمودن سفره های پاكیزه و غذاهای لذتبخش كه از هنرهای اساسی بانوان مسلمان بوده و به پاكیزگی و آرایش ظاهری مربوط می شود، تهیه آذوقه و خوراك حلال از سوی مرد است كه به عنوان مدیر خانواده، مسؤولیت فراهم كردن خوراك اعضای خانواده به عهده اوست. در این مورد اگر مردان با ایمان وظیفه خویش را در مورد به دست آوردن روزی حلال و پاكیزه به خوبی انجام دهند مقام بس بلندی را در پیشگاه خداوند متعال كسب خواهند نمود. آنان روز قیامت رو سفید و با چهره ای گشاده و نورانی همچون ماه شب چهارده به محشر وارد خواهند شد.
 امام باقرعلیه السلام می فرماید: «من طلب الرزق فی الدنیا استعفافا عن الناس و سعیا علی اهله و تعطفا علی جاره لقی الله عزوجل یوم القیامة و وجهه مثل القمر لیلة البدر؛ (19) هر كس در دنیا به دنبال روزی حلال برود به قصد اینكه نیازمند و محتاج دیگران نباشد و مخارج زن و فرزندش را تامین نماید و به همسایه ها [و هم نوعان مستمند خود] یاری رساند، چنین فردی در روز قیامت با سیمایی [نورانی] مانند ماه شب چهارده با خداوند ملاقات خواهد كرد.» و امام صادق علیه السلام نیز می فرماید:
 «الكاد علی عیاله من حلال كالمجاهد فی سبیل الله؛ (20) مرد تلاشگری كه برای تهیه روزی حلال و مشروع برای خانواده اش می كوشد، مانند مجاهدی است كه در راه خدا جهاد می كند.» امام رضا علیه السلام نیز فرمود: «الذی یطلب من فضل الله عزوجل ما یكف به عیاله اعظم اجرا من المجاهد فی سبیل الله عزوجل؛ (21) كسی كه از فضل و عنایت پروردگار به دنبال روزی حلال می رود به اندازه ای كه مخارج خانواده خود را تامین كند، از رزمنده ای كه در راه خداوند متعال جهاد می كند پاداش افزونتری دارد.»

8 - تقویت محبت علی علیه السلام
 به تجربه ثابت شده است كسانی كه با دین و شعائر دینی و محبت اهل بیت بزرگ می شوند معمولا انسان هایی با كمال و منضبط بوده و سعی می كنند در معاشرت خود با دیگران حقوق آنان را مراعات كرده و از ظلم و بی عدالتی بپرهیزند. آنان در اثر علاقه ای كه به كامل ترین انسان ها دارند، خواسته یا ناخواسته به سوی كمال قدم بر می دارند و می خواهند اهل بیت علیهم السلام را اسوه و الگوی خویش در زندگی قرار دهند.
 در مورد نقش سازنده و الفت آفرین عشق اهل بیت علیهم السلام در میان انسان ها، در زیارت جامعه كبیره چنین می خوانیم: «بموالاتكم علمنا الله معالم دیننا و اصلح ما كان فسد من دنیانا و بموالاتكم اتلفت الفرقة؛ خداوند به سبب دوستی شما نشانه های دینمان را به ما آموخت و آنچه از دنیایمان تباه شده بود اصلاح كرد و به سبب موالات و دوستی شما تفرقه ها به همدلی گرائید.»


9 - هدیه دادن به همسر
 احترام به شخصیت افراد، در وجود آنان عشق و محبت می آفریند. هدیه دادن نوعی احترام به طرف مقابل محسوب می شود و انسانی كه هدیه را می گیرد بی اختیار و از روی فطرت خدادادی خویش، مهر و محبت هدیه دهنده را در دل خود جای می دهد. این نكته در روابط زناشویی از اهمیت خاصی برخوردار است و عامل مهمی در ایجاد انس و الفت و همگرایی نسبت به زن و مرد به شمار می رود تا آن جا كه پاداش هدیه دادن مرد به همسر خویش مانند نیكی به نیازمندان است.

 پیامبر عظیم الشان اسلام در این مورد می فرماید: «من دخل السوق فاشتری تحفة فحملها علی عیاله كان كحامل صدقة الی قوم محاویج؛ (22) مردی كه وارد بازار شود و تحفه ای برای خانواده اش بخرد، اجر و پاداش او برابر با كسی است كه نیازهای نیازمندان را برآورد.»

 هدیه، دل ها را پر از صفا و صمیمیت كرده و غبار كدورت را از دل ها پاك می كند. به ویژه آن كه اهدای تحفه در مناسبت های خاصی باشد كه خاطرات خوش آن روز با شادمانی اهدای تحفه عجین گردیده و تاثیر نشاط آور آن را چندین برابر نموده و در خاطره ها، ماندگار و همیشگی می سازد. به همین خاطر برای روزهای نشاط و سرور و عیدها، دستورات مخصوصی از طرف پیشوایان دینی در مورد رفاه و آسایش و توسعه اقتصادی خانواده به ما رسیده است.

 امام صادق علیه السلام در ضمن شمارش وظایف مرد نسبت به همسرش در خانه می فرماید: «ولا یكون فاكهة عامة الا اطعم عیاله منها ولا یدع ان یكون للعید عندهم فضل فی الطعام ان ینیلهم من ذلك شیئا مما ینیلهم فی سائر الایام؛ (23) هر میوه ای كه همه مردم از آن می خورند، باید به خانواده اش بخوراند و خوراكی هایی كه مخصوص ایام عید است و در غیر ایام عید به آن هانمی رساند، در روزهای شادی و عید به آنان برساند.»

 

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:13:00 ق.ظ ]




امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد
 

 نیكى به والدین
 امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد كه حقوق والدین خود را رعایت و در معاشرت با آنان با كمال ادب و احترام رفتار كنند. آن حضرت حتى به یارانش تأكید مى كرد كه اگر پدر و مادر آنان، باورهاى ناصحیح و اعتقادات فاسدى هم داشته باشند، باز هم از تكریم آنان دریغ نكنند.
 بكر بن صالح مى گوید كه داماد من به امام محمّد تقى علیه السلام نامه اى نوشته و در آن آورده بود: «پدرم، یك فرد ناصبى و منحرف است. او به شدت از اعتقادات خود دفاع و بر آنها پافشارى مى كند. مى خواهم نظر حضرت عالى را در باره وى بدانم. آیا با او مقابله و یا مدارا كنم؟!»
 امام نهم در پاسخ وى چنین نگاشت: «قَدْ فَهِمْتُ كِتَابَكَ وَ مَا ذَكَرْتَ مِنْ أَمْرِ أَبِیكَ وَ لَسْتُ أَدَعُ الدُّعَاءَ لَكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ الْمُدَارَاةُ خَیْرٌ لَكَ مِنَ الْمُكَاشَفَةِ وَ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرٌ فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ ثَبَّتَكَ اللَّهُ عَلَى وَلَایَةِ مَنْ تَوَلَّیْتَ نَحْنُ وَ أَنْتُمْ فِی وَدِیعَةِ اللَّهِ الَّتِی لَا یَضِیعُ وَدَائِعُه؛ منظور تو را از مضامین نامه ات دریافتم و به وضعیت اعتقادى پدرت واقف شدم. ان شاء اللّه تو را از دعاى خیر فراموش نمى كنم. مدارا براى تو بهتر از رو در رویى و مقابله با پدر است. هر سختى، آسایش و راحتى در پى دارد. شكیبایى و بردبارى پیشه كن و صبور باش كه عاقبت نیك در انتظار پارسایان است. خداوند تو را در راه محبت و ولایتِ آنان كه دوستشان دارى، ثابت قدم بدارد. ما و شما در پناه رحمت الهى هستیم و او پناهندگان خود را ضایع نمى كند.»
 بكر بن صالح در ادامه سخن خود مى افزاید كه خداوند در مدت كوتاهى، دل پدر را [در نتیجه صبر وى ] به او متمایل كرد كه دیگر در هیچ موردى با پسرش مخالفت نمى كرد. (1)

 جود و احسان
 معروف ترین لقب پیشواى نهم شیعیان، «جواد» است. آن رهبر فرزانه را به سبب عطاى فراوانش، به این نام خوانده اند كه برگرفته از نامهاى زیباى پروردگار متعال است. در فرازى از دعاى امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «أنْتَ اللّهُ لا اِلَهَ اِلاَّ أنْتَ الْجَوَادُ الْمَاجِد»(2) و در فرازى از دعاى روز بیست و ششم ماه مبارك رمضان همنوا با امام زین العابدین علیه السلام مى خوانیم: «یَا اللَّهُ یَا جَوَادً لاَ یَبْخَلْ یَا اللَّهُ لَكَ الْاَسْمَاءُ الْحُسْنَى؛(3) خداوندا! اى بخشنده اى كه در او بخل راه ندارد، خداوندا! تو داراى نامهاى زیبا هستى.»
 نام جواد، یادآور بخشش و احسان پروردگار متعال است كه در نام مقدس حضرت امام محمّد تقى علیه السلام بدان توجه شده است و كرامت و احسان آن حضرت و پدران بزرگوارشان را در اذهان زنده مى كند.

 منشور بخشایش
 آن گرامى، نامه پدرش، امام رضا علیه السلام را نصب العین خود قرار داد و بخششهایش را چندین برابر كرد. در آن نامه خطاب به امام جواد علیه السلام - كه حدود 6 سال داشت - چنین آمده بود:
 «بَلَغَنِی أَنَّ الْمَوَالِیَ إِذَا رَكِبْتَ أَخْرَجُوكَ مِنَ الْبَابِ الصَّغِیرِ فَإِنَّمَا ذَلِكَ مِنْ بُخْلٍ مِنْهُمْ لِئَلَّا یَنَالَ مِنْكَ أَحَدٌ خَیْراً وَ أَسْأَلُكَ بِحَقِّی عَلَیْكَ لَا یَكُنْ مَدْخَلُكَ وَ مَخْرَجُكَ إِلَّا مِنَ الْبَابِ الْكَبِیرِ فَإِذَا رَكِبْتَ فَلْیَكُنْ مَعَكَ ذَهَبٌ وَ فِضَّةٌ ثُمَّ لَا یَسْأَلُكَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَیْتَهُ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عُمُومَتِكَ أَنْ تَبَرَّهُ فَلَا تُعْطِهِ أَقَلَّ مِنْ خَمْسِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عَمَّاتِكَ فَلَا تُعْطِهَا أَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ وَ عِشْرِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ إِنِّی إِنَّمَا أُرِیدُ بِذَلِكَ أَنْ یَرْفَعَكَ اللَّهُ فَأَنْفِقْ وَ لَا تَخْشَ مِنْ ذِی الْعَرْشِ إِقْتَاراً؛(4) پسرم! به من خبر رسیده است كه خدمتكاران، تو را از در مخصوص خارج مى كنند. این به علت بخل و تنگ نظرى آنان است كه از وجود تو به مردم خیرى نرسد. تو را قسم مى دهم به حقى كه برایت دارم! سعى كن از در عمومى، رفت و آمد كنى و هرگاه بیرون مى آیى، مقدارى پول نقد، طلا و نقره، همراه داشته باش و هر یك از نیازمندان كه از تو درخواستى داشته باشد، به او چیزى ببخش!
 اگر یكى از عموهایت از تو كمك بخواهد به او كم‌تر از 50 دینار نده و اگر بیش‌تر بدهى، خود دانى و اگر عمه هایت از تو یارى بخواهند، كم‌تر از 25 دینار عطا نكن و اگر بیش‌تر دادى اختیار با توست. مى خواهم خداوند به وسیله جود و احسان تو، مقامت را والاتر بگرداند، احسان كن و بیم و هراس نداشته باش كه پروردگار صاحب عرش، تو را فقیر و تنگدست بگرداند.»
 امام هشتم علیه السلام در نامه دیگرى به امام محمّد تقى علیه السلام چنین توصیه مى كند: «پسرم! خدا تو را نگه دارد و از گزند دشمنانت پناه دهد. عزیزم، پدرت فدایت باد! من در اموال دنیوى ام به تو توضیح داده ام؛ در حالى كه زنده و سر پا هستم. آن اموال را در اختیارت گذاشتم تا به صله رحم بپردازى و به خدمتگزاران پدرم موسى بن جعفر و جدّم امام صادق علیه السلام احسان و نیكى كنى.» (5)  خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند.

 در اینجا مواردى از جود و احسان حضرتش را به نظاره مى نشینیم:
 بخشش و هدیه
 على بن مهزیار مى گوید كه دیدم حضرت امام جواد علیه السلام نماز واجب و غیرواجب خود را در یك قباى خز طارونى به جاى آورد و به من هم قباى خز دیگرى بخشید و فرمود: «این لباس را هنگام نماز پوشیده ام.» سپس به من فرمود: «اى على! این لباسِ اهدایى را هنگام نماز خواندن بپوش.» (6)
 محمّد بن سهل بن الیسع قمى از افرادى است كه به افتخار دریافت لباس متبرك از امام نهم علیه السلام نائل آمده است. او در این باره مى گوید كه من در شهر مكه، مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد علیه السلام رسیدم. در نظر داشتم كه از آن امام عالى قدر درخواست كنم كه به من لباسى به عنوان تبرك عنایت كند؛ امّا فرصت نشد و از محضرش خداحافظى كردم و بیرون آمدم.
 با خود گفتم: «حالا كه نتوانستم خواسته ام را به صورت حضورى براى آقا بیان كنم، پس طى نامه اى از محضر آن گرامى، خواسته ام را طلب مى كنم.» نامه اى نوشتم و دلخواهم را در آن اظهار كردم و سپس تصمیم گرفتم كه به مسجد بروم و دو ركعت نماز بخوانم. آن گاه صد مرتبه به درگاه الهى استخاره كنم. اگر به دلم افتاد كه نامه را به حضورش مى فرستم و اگر نیفتاد، نامه را پاره مى كنم.
 نماز را خواندم و بعد از نماز به دلم افتاد كه نامه را به حضورش نبرم. در نتیجه آن را پاره كردم و از شهر مدینه منوّره بیرون آمدم.
 در همین موقع كه به راه افتاده بودم، پیكى از راه رسید. او لباسى را به همراه داشت كه در بقچه اى پیچیده بود و از اهل كاروان در باره محمّد بن سهل قمى مى پرسید تا اینكه به من رسید و من را شناخت. به من گفت: «مولاى تو (امام جواد علیه السلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباسهاى اعطایى امام علیه السلام دو لباس نرم و نازك بود. احمد بن محمّد گفته است: «محمّد بن سهل قمى از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایى امام علیه السلام او را كفن كردم.» (7)
 آرى، پیشواى نهم را به علت جود و احسان، جواد لقب دادند. آن حضرت در عرصه بذل و بخششهاى مادى و معنوى چنان عمل مى كرد كه دوست و دشمن، به ستایش حضرت، زبان مى گشودند.

 خدمتگزارى و گره گشایى
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند. امام على علیه السلام در این باره فرمود: «أحْسِنْ اِلَى مَنْ شِئْتَ وَكُنْ أمِیرَهُ؛(8) به هر كس مى خواهى نیكى [و خدمت] كن و امیر او باش.»
 اكنون به مواردى از خدمتگزارى امام نهم علیه السلام براى اقشار مختلف جامعه اشاره مى كنیم:
 1. مردى از اهالى سیستان كه در سفرى با امام محمّد تقى علیه السلام همراه شده است، خاطره اى شنیدنى از آن سفر را گزارش كرده است. او مى گوید كه در سال اوّل خلافت معتصم، من با امام نهم علیه السلام همسفر شدم و در همه موارد با هم بودیم.
 سر سفره غذا نشسته بودیم كه عرض كردم: «فدایت شوم! فرماندار شهر ما یكى از دوستان و شیفتگان شما اهل بیت علیهم السلام است. مأموران او براى من مالیات نوشته اند؛ اما پرداختن آن برایم سنگین است. شما لطف كنید و به او نامه اى بنویسید كه با من مدارا كند.» امام فرمود: «من او را نمى شناسم.» گفتم: «فدایت شوم! همانگونه كه عرض كردم او از دوستداران شما اهل بیت علیهم السلام است. نامه شما براى من، خیلى كارساز و مشكل گشا خواهد بود.»
 امام كاغذى را برداشت و چنین نوشت:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. حامل این نامه به تو، نكته زیبایى را یادآور شد كه تو به آیین پسندیده اى گرایش دارى! مطمئناً تو در مقابل اعمال نیك، پاداش نیكى خواهى داشت. به برادرانت احسان كن و بدان، خداوند عزیز و جلیل از ریزترین اعمال و رفتارت سؤال خواهد كرد.»
 مرد سیستانى در پایان مى گوید: «قبل از رسیدن من به سیستان، حسین بن عبد اللّه نیشابورى، فرماندار سیستان از نامه امام باخبر شده بود و هنگامى كه من به شهرم نزدیك مى شدم، هنوز دو فرسخ مانده بود كه به استقبالم آمد.
 «نامه را به او دادم. او آن را بوسید و روى دو چشمانش گذاشت و به من گفت: «چه مى خواهى؟» گفتم: «در دفتر محاسبات شما براى من مالیاتى نوشته اند كه توان پرداخت آن را ندارم.» دستور داد آن را براى من ببخشند و اضافه كرد: «تا زمانى كه من فرماندار شهر شما هستم تو را از خراج و مالیات معاف كردم.» سپس از خانواده ام پرسید و من وضعیت اقتصادى خود و خانواده ام را برایش شرح دادم. او دستور داد كه در باره مشكل معیشتى من، كارهایى انجام شود و مقدارى هم به صورت نقدى به من كمك كرد. تا او زنده و در منصب فرماندارى سیستان بود، از من مالیات و خراج نگرفتند و عطایش را تا آخر از من قطع نكرد. (9)
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند
 اساساً خدمت به مردم و رفع نیازهاى آنان در متن زندگى امامان معصوم علیهم السلام قرار دارد. به همین سبب، امام جواد علیه السلام نیز در این عرصه، پیشتاز بود. آن بزرگوار مى فرمود: «ثَلَاثٌ یُبَلِّغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوَانَ اللَّهِ كَثْرَةُ الِاسْتِغْفَارِ وَ خَفْضُ الْجَانِبِ وَ كَثْرَةُ الصَّدَقَة؛(10) انسان با داشتن سه خصلت پسندیده مى تواند به مقام رضوان و خشنودى الهى برسد. زیاد طلب آمرزش كردن، مدارا با مردم و زیاد صدقه دادن.»
 امام نهم علیه السلام در خدمت به مردم و یارى آنان از هیچ كوششى دریغ نمى كرد. كمكهاى فكرى، مادى، معنوى و حتى یافتن كار و شغل به نیازمندان، از جمله خدمات آن گرامى بود.
 2. داوود جعفرى از علاقه مندان و دوستان آن حضرت مى گوید كه روزى به حضور امام مشرف شدم و همراه من، نامه هایى بود كه نویسندگان آن بر من مشتبه شده بود و به این دلیل، به شدت ناراحت بودم. وقتى نامه ها را مقابل امام قرار دادم، اولى را برداشت و فرمود: «این نامه زیاد بن شبیب است.» دومى را برداشت و فرمود: «این نامه فلانى است» و همین طور… .
 من از این آگاهیهاى حضرت متعجب شدم. امام لبخندى زد و آن گاه به من سه هزار دینار داد و فرمود كه این مبلغ را به یكى از پسر عموهایش تحویل دهم و توصیه فرمود كه بعد از گرفتن این مبلغ، پسر عمویم از تو مى پرسد: «آیا پیشه ورى مى شناسى كه من با این مبالغ كالایى از او بخرم؟» تو نیز او را در این زمینه راهنمایى كن!» داوود گوید: «وقتى پولها را به او دادم، از من پرسید: «اى ابا هاشم! آیا تو بازرگانى را مى شناسى كه من با او معامله اى بكنم؟» من نیز او را راهنمایى كردم.
 3. ساربانى نیز از من خواسته بود تا مشكل بیكارى وى را مطرح كنم و از آن حضرت یارى جویم. هنگامى كه خدمتش رفتم تا در باره بیكارى وى سخنى بگویم، امام مشغول صرف غذا بود و عدّه اى هم، كنار سفره نشسته بودند.برایم ممكن نشد كه با او سخن بگویم. حضرت فرمود: «اى ابا هاشم! بیا سر سفره و مقابلم غذا نهاد.» آن گاه بدون اینكه من در موضوع ساربان لب به سخن بگشایم به غلامش دستور داد: «اى غلام! ساربانى را كه ابوهاشم معرفى مى كند، نزد خود نگه دار!»
 4. ابوهاشم در ادامه خاطرات خود از خدمت رسانى آن حضرت مى گوید كه روزى همراه ایشان به بستانى رفته بودیم. به امام عرض كردم: «آقا! من به مشكل سختى گرفتار شده ام و به خوردن گل علاقه شدیدى دارم.» امام سكوت كرد و بعد از سه روز بدون اینكه سخنى گفته و یا سؤالى كرده باشم به من فرمود: «اى ابا هاشم! خداوند مشكل تو را حل كرد و میل به گل خوردن را از تو برطرف ساخت.» بر اثر دعاى امام جواد علیه السلام از آن روز به بعد، به شدت از گل خوردن نفرت دارم و هیچ چیزى بدتر از گل خوردن برایم نیست. (11)
 از منظر امام نهم علیه السلام خدمت رسانى به مردم بر اثر نزول رحمت الهى بر انسان است و اگر فردى در این عرصه كوتاهى و سهل انگارى كند، ممكن است نعمتهاى الهى را از دست بدهد. به این سبب، آن حضرت فرمود: «مَا عَظُمَتْ نِعْمَةُ اللّهِ عَلَى عَبْدٍ اِلاَّ عَظُمَتْ مَئُونَةُ النَّاسِ عَلَیْهِ فَمَنْ لَمْ یَحْتَمِلْ تِلْكَ الْمَئُونَةَ فَقَدْ عَرَّضَ تِلْكَ النِّعْمَةَ لِلزَّوَال؛(12) نعمت خداوند بر كسى فراوان نازل نمى شود، مگر اینكه نیاز مردم به او بیش‌تر مى شود. هر كس كه در رفع این نیازمندیها نكوشد و سختیهاى آن را تحمل نكند، نعمت الهى را در معرض زوال قرار داده است.»
 آن گرامى، اعمال نیك و آثار خدمت به دیگران را براى نیكوكاران مفیدتر از افراد نیازمند مى داند و مى فرماید: «أَهْلُ الْمَعْرُوفِ إِلَى اصْطِنَاعِهِ أَحْوَجُ مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ إِلَیْهِ لِأَنَّ لَهُمْ أَجْرَهُ وَ فَخْرَهُ وَ ذِكْرَهُ فَمَهْمَا اصْطَنَعَ الرَّجُلُ مِنْ مَعْرُوفٍ فَإِنَّمَا یَبْدَأُ فِیهِ بِنَفْسِهِ فَلَا یَطْلُبَنَّ شُكْرَ مَا صَنَعَ إِلَى نَفْسِهِ مِنْ غَیْرِهِ؛(13) نیكوكاران به نیكى كردن بیش‌تر نیاز دارند تا افراد محتاج و نیازمند؛ چرا كه انسانهاى خیِّر؛ پاداش اخروى، افتخار و نام نیك را در پرونده اعمال خود ثبت مى كنند. هر كسى كه به خدمتگزارى و نیك رفتارى با مردم و اهل درد مى پردازد، اوّل به خودش خیر و نیكى مى رساند. پس او تشكر و قدردانى را از دیگران توقع نداشته باشد؛ زیرا آن عمل را براى خود انجام داده است.»

 كمك به درماندگان
 حضرت جواد الائمه علیه السلام در امدادرسانى به محرومان، مستضعفان و درماندگان، نهایت تلاش خود را به عمل مى آورد و تا حد امكان از آنان دستگیرى مى كرد.
 ابن حدید كوفى در این باره مى گوید: «همراه عده اى از شیعیان براى زیارت و انجام مناسك حج به مكه رفتیم. هنگام برگشت، راهزنان به ما حمله كردند و تمام داراییهایمان را به غارت بردند. به زحمت خود را به مدینه رساندم و به منزل امام نهم رفتم؛ ولى از سفر و حوادث آن چیزى نگفتم.» امام جواد علیه السلام فرمود: «اى ابن حدید! راهزنان در منطقه عَرْج به شما حمله كردند و تمام هستى تان را به یغما بردند. شما سیزده نفر بودید.» آن گاه آن حضرت، ما را یك به یك با نام خود و پدرانمان نام برد. گفتم: «سرورم به خدا قسم! همین طور شد كه شما اشاره كردید.»
 سپس امام به خادمش دستور داد براى ما لباسها و مبالغ زیادى دینار بیاورد و چنین تأكید فرمود: «اینها را میان خود و یارانت تقسیم كن كه به مقدار آن چیزى است كه از شما به غارت رفته است.» ابن حدید بعد از نقل این همه لطف و احسان امام علیه السلام مى گوید: «من آن مبالغ اهدایى را میان دوستان و همسفرانم تقسیم كردم و همان گونه كه امام فرموده بود دقیقاً به اندازه داراییهایمان بود كه قبل از حمله راهزنان داشتیم.» (14)

 آزادى بردگان
 رها كردن بردگان از دیگر شیوه هاى امام جواد علیه السلام در راستاى احسان به نیازمندان و دستگیرى از بینوایان و درماندگان بود. آن رهبر مهربان، همانند اجداد اطهار خویش، بر این باور بود كه همه انسانها آزاد آفریده شده اند و شایسته است كه با اختیار و اراده خود تصمیم بگیرند و صلاح و رشد خود را تشخیص دهند.
 اساساً برخورد رهبران الهى با موضوع بردگان از همان روز نخست ظهور اسلام بر این مبنا بود كه انسانها را از زنجیر بندگى دیگران آزاد كنند و تحت عبودیت آفریدگار جهان در بیاورند. برنامه هاى اسلام نیز طورى تنظیم شده است كه یك انسان مسلمان با انجام آنها از تمام قیدها و وابستگیهاى مجازى، رها شود و فقط به قدرت بى منتهاى حضرت حق بپیوندد.
 عبد الجبار بن مبارك نهاوندى از یاران امام محمّد جواد علیه السلام مى گوید كه در سال 209 ق به محضر آن حضرت رفتم و پرسیدم: «فدایت شوم! من شنیده ام پدران معصوم شما فرموده اند كه اگر مسلمانان به فرمان حاكمان غاصب و غیرامام در جنگ شركت كنند و پیروز شوند، تمام غنیمتها باید در اختیار امام معصوم علیه السلام قرار گیرد. آیا چنین روایتى صحیح است؟» امام محمّد تقى علیه السلام فرمود: «آرى، درست است.»
 گفتم: «فدایت شوم من در بعضى پیروزیهاى مسلمانان به رهبرى خلفاى جور، اسیر شدم و به عنوان غنیمت جنگى مرا به بندگى كشیدند؛ اما سرانجام، طبق قوانین شرعى و عقود اسلامى از دست مالكان خود آزاد شدم؛ اما وقتى مسئله را فهمیدم متوجه شدم كه غنایم جنگى به امام معصوم علیه السلام مى رسد. من آمده ام كه شما مرا به عنوان عبد و برده خود بپذیرید.»
 امام جواد علیه السلام فرمود: «پذیرفتم.»
 وقتى خواستم به حج بروم، دوباره به محضر امام رفتم و عرضه داشتم: «من غلام شما هستم و غلام، بدون اجازه مولایش نمى تواند كارى انجام دهد. حج رفته و ازدواج كرده و در میان مسلمانان نیز به كسب درآمد مشغول بوده ام. اكنون من در اختیار شما هستم.» امام محمّد جواد علیه السلام فرمود: «به شهر و دیار خود برو، حج و ازدواج و اشتغال تو، همه اش صحیح و حلال است.»
 عبد الجبار مبارك نهاوندى در ادامه مى افزاید، هنگامى كه سال 213 ق رسید. بار دیگر به حضور امام نهم علیه السلام رفتم و دوباره عبودیت خود را به امام عرضه داشتم. حضرت فرمود: «تو در راه خدا آزادى!» گفتم: «قربانت شوم! این را برایم بنویس!» فرداى آن روز امام این گونه نوشته بود:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. این نامه را محمّد بن على هاشمى علوى در باره آزادى بنده اش عبد اللّه بن مبارك نگاشته است. اى عبد اللّه بن مبارك! من تو را در راه خدا و به سبب روز قیامت آزاد كردم و تو مولایى به غیر از خداوند ندارى و هیچ كس مالك تو نیست. تو از دوستان من و دوستان امامان بعد از من هستى!» (15)

 پناه نیازمندان
 خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى و خواسته خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند. در نتیجه، غبار غم از دل ایشان زدوده مى شد و با نشاط و سرور از منزل امام بیرون مى رفتند. (16

امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد
 
اشاره:
 در شماره 109 مجلّه مبلّغان، عناوین عفو و گذشت، ساده‌زیستی، برخورد با هنرمندان غیرمتعهد و صبر وبردباری،‌ مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه، چند آموزة دیگر از این امام همام را بحث می‌کنیم.

 نیكى به والدین
 امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد كه حقوق والدین خود را رعایت و در معاشرت با آنان با كمال ادب و احترام رفتار كنند. آن حضرت حتى به یارانش تأكید مى كرد كه اگر پدر و مادر آنان، باورهاى ناصحیح و اعتقادات فاسدى هم داشته باشند، باز هم از تكریم آنان دریغ نكنند.
 بكر بن صالح مى گوید كه داماد من به امام محمّد تقى علیه السلام نامه اى نوشته و در آن آورده بود: «پدرم، یك فرد ناصبى و منحرف است. او به شدت از اعتقادات خود دفاع و بر آنها پافشارى مى كند. مى خواهم نظر حضرت عالى را در باره وى بدانم. آیا با او مقابله و یا مدارا كنم؟!»
 امام نهم در پاسخ وى چنین نگاشت: «قَدْ فَهِمْتُ كِتَابَكَ وَ مَا ذَكَرْتَ مِنْ أَمْرِ أَبِیكَ وَ لَسْتُ أَدَعُ الدُّعَاءَ لَكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ الْمُدَارَاةُ خَیْرٌ لَكَ مِنَ الْمُكَاشَفَةِ وَ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرٌ فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ ثَبَّتَكَ اللَّهُ عَلَى وَلَایَةِ مَنْ تَوَلَّیْتَ نَحْنُ وَ أَنْتُمْ فِی وَدِیعَةِ اللَّهِ الَّتِی لَا یَضِیعُ وَدَائِعُه؛ منظور تو را از مضامین نامه ات دریافتم و به وضعیت اعتقادى پدرت واقف شدم. ان شاء اللّه تو را از دعاى خیر فراموش نمى كنم. مدارا براى تو بهتر از رو در رویى و مقابله با پدر است. هر سختى، آسایش و راحتى در پى دارد. شكیبایى و بردبارى پیشه كن و صبور باش كه عاقبت نیك در انتظار پارسایان است. خداوند تو را در راه محبت و ولایتِ آنان كه دوستشان دارى، ثابت قدم بدارد. ما و شما در پناه رحمت الهى هستیم و او پناهندگان خود را ضایع نمى كند.»
 بكر بن صالح در ادامه سخن خود مى افزاید كه خداوند در مدت كوتاهى، دل پدر را [در نتیجه صبر وى ] به او متمایل كرد كه دیگر در هیچ موردى با پسرش مخالفت نمى كرد. (1)

 جود و احسان
 معروف ترین لقب پیشواى نهم شیعیان، «جواد» است. آن رهبر فرزانه را به سبب عطاى فراوانش، به این نام خوانده اند كه برگرفته از نامهاى زیباى پروردگار متعال است. در فرازى از دعاى امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «أنْتَ اللّهُ لا اِلَهَ اِلاَّ أنْتَ الْجَوَادُ الْمَاجِد»(2) و در فرازى از دعاى روز بیست و ششم ماه مبارك رمضان همنوا با امام زین العابدین علیه السلام مى خوانیم: «یَا اللَّهُ یَا جَوَادً لاَ یَبْخَلْ یَا اللَّهُ لَكَ الْاَسْمَاءُ الْحُسْنَى؛(3) خداوندا! اى بخشنده اى كه در او بخل راه ندارد، خداوندا! تو داراى نامهاى زیبا هستى.»
 نام جواد، یادآور بخشش و احسان پروردگار متعال است كه در نام مقدس حضرت امام محمّد تقى علیه السلام بدان توجه شده است و كرامت و احسان آن حضرت و پدران بزرگوارشان را در اذهان زنده مى كند.

 منشور بخشایش
 آن گرامى، نامه پدرش، امام رضا علیه السلام را نصب العین خود قرار داد و بخششهایش را چندین برابر كرد. در آن نامه خطاب به امام جواد علیه السلام - كه حدود 6 سال داشت - چنین آمده بود:
 «بَلَغَنِی أَنَّ الْمَوَالِیَ إِذَا رَكِبْتَ أَخْرَجُوكَ مِنَ الْبَابِ الصَّغِیرِ فَإِنَّمَا ذَلِكَ مِنْ بُخْلٍ مِنْهُمْ لِئَلَّا یَنَالَ مِنْكَ أَحَدٌ خَیْراً وَ أَسْأَلُكَ بِحَقِّی عَلَیْكَ لَا یَكُنْ مَدْخَلُكَ وَ مَخْرَجُكَ إِلَّا مِنَ الْبَابِ الْكَبِیرِ فَإِذَا رَكِبْتَ فَلْیَكُنْ مَعَكَ ذَهَبٌ وَ فِضَّةٌ ثُمَّ لَا یَسْأَلُكَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَیْتَهُ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عُمُومَتِكَ أَنْ تَبَرَّهُ فَلَا تُعْطِهِ أَقَلَّ مِنْ خَمْسِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عَمَّاتِكَ فَلَا تُعْطِهَا أَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ وَ عِشْرِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ إِنِّی إِنَّمَا أُرِیدُ بِذَلِكَ أَنْ یَرْفَعَكَ اللَّهُ فَأَنْفِقْ وَ لَا تَخْشَ مِنْ ذِی الْعَرْشِ إِقْتَاراً؛(4) پسرم! به من خبر رسیده است كه خدمتكاران، تو را از در مخصوص خارج مى كنند. این به علت بخل و تنگ نظرى آنان است كه از وجود تو به مردم خیرى نرسد. تو را قسم مى دهم به حقى كه برایت دارم! سعى كن از در عمومى، رفت و آمد كنى و هرگاه بیرون مى آیى، مقدارى پول نقد، طلا و نقره، همراه داشته باش و هر یك از نیازمندان كه از تو درخواستى داشته باشد، به او چیزى ببخش!
 اگر یكى از عموهایت از تو كمك بخواهد به او كم‌تر از 50 دینار نده و اگر بیش‌تر بدهى، خود دانى و اگر عمه هایت از تو یارى بخواهند، كم‌تر از 25 دینار عطا نكن و اگر بیش‌تر دادى اختیار با توست. مى خواهم خداوند به وسیله جود و احسان تو، مقامت را والاتر بگرداند، احسان كن و بیم و هراس نداشته باش كه پروردگار صاحب عرش، تو را فقیر و تنگدست بگرداند.»
 امام هشتم علیه السلام در نامه دیگرى به امام محمّد تقى علیه السلام چنین توصیه مى كند: «پسرم! خدا تو را نگه دارد و از گزند دشمنانت پناه دهد. عزیزم، پدرت فدایت باد! من در اموال دنیوى ام به تو توضیح داده ام؛ در حالى كه زنده و سر پا هستم. آن اموال را در اختیارت گذاشتم تا به صله رحم بپردازى و به خدمتگزاران پدرم موسى بن جعفر و جدّم امام صادق علیه السلام احسان و نیكى كنى.» (5)  خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند.

 در اینجا مواردى از جود و احسان حضرتش را به نظاره مى نشینیم:
 بخشش و هدیه
 على بن مهزیار مى گوید كه دیدم حضرت امام جواد علیه السلام نماز واجب و غیرواجب خود را در یك قباى خز طارونى به جاى آورد و به من هم قباى خز دیگرى بخشید و فرمود: «این لباس را هنگام نماز پوشیده ام.» سپس به من فرمود: «اى على! این لباسِ اهدایى را هنگام نماز خواندن بپوش.» (6)
 محمّد بن سهل بن الیسع قمى از افرادى است كه به افتخار دریافت لباس متبرك از امام نهم علیه السلام نائل آمده است. او در این باره مى گوید كه من در شهر مكه، مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد علیه السلام رسیدم. در نظر داشتم كه از آن امام عالى قدر درخواست كنم كه به من لباسى به عنوان تبرك عنایت كند؛ امّا فرصت نشد و از محضرش خداحافظى كردم و بیرون آمدم.
 با خود گفتم: «حالا كه نتوانستم خواسته ام را به صورت حضورى براى آقا بیان كنم، پس طى نامه اى از محضر آن گرامى، خواسته ام را طلب مى كنم.» نامه اى نوشتم و دلخواهم را در آن اظهار كردم و سپس تصمیم گرفتم كه به مسجد بروم و دو ركعت نماز بخوانم. آن گاه صد مرتبه به درگاه الهى استخاره كنم. اگر به دلم افتاد كه نامه را به حضورش مى فرستم و اگر نیفتاد، نامه را پاره مى كنم.
 نماز را خواندم و بعد از نماز به دلم افتاد كه نامه را به حضورش نبرم. در نتیجه آن را پاره كردم و از شهر مدینه منوّره بیرون آمدم.
 در همین موقع كه به راه افتاده بودم، پیكى از راه رسید. او لباسى را به همراه داشت كه در بقچه اى پیچیده بود و از اهل كاروان در باره محمّد بن سهل قمى مى پرسید تا اینكه به من رسید و من را شناخت. به من گفت: «مولاى تو (امام جواد علیه السلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباسهاى اعطایى امام علیه السلام دو لباس نرم و نازك بود. احمد بن محمّد گفته است: «محمّد بن سهل قمى از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایى امام علیه السلام او را كفن كردم.» (7)
 آرى، پیشواى نهم را به علت جود و احسان، جواد لقب دادند. آن حضرت در عرصه بذل و بخششهاى مادى و معنوى چنان عمل مى كرد كه دوست و دشمن، به ستایش حضرت، زبان مى گشودند.

 خدمتگزارى و گره گشایى
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند. امام على علیه السلام در این باره فرمود: «أحْسِنْ اِلَى مَنْ شِئْتَ وَكُنْ أمِیرَهُ؛(8) به هر كس مى خواهى نیكى [و خدمت] كن و امیر او باش.»
 اكنون به مواردى از خدمتگزارى امام نهم علیه السلام براى اقشار مختلف جامعه اشاره مى كنیم:
 1. مردى از اهالى سیستان كه در سفرى با امام محمّد تقى علیه السلام همراه شده است، خاطره اى شنیدنى از آن سفر را گزارش كرده است. او مى گوید كه در سال اوّل خلافت معتصم، من با امام نهم علیه السلام همسفر شدم و در همه موارد با هم بودیم.
 سر سفره غذا نشسته بودیم كه عرض كردم: «فدایت شوم! فرماندار شهر ما یكى از دوستان و شیفتگان شما اهل بیت علیهم السلام است. مأموران او براى من مالیات نوشته اند؛ اما پرداختن آن برایم سنگین است. شما لطف كنید و به او نامه اى بنویسید كه با من مدارا كند.» امام فرمود: «من او را نمى شناسم.» گفتم: «فدایت شوم! همانگونه كه عرض كردم او از دوستداران شما اهل بیت علیهم السلام است. نامه شما براى من، خیلى كارساز و مشكل گشا خواهد بود.»
 امام كاغذى را برداشت و چنین نوشت:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. حامل این نامه به تو، نكته زیبایى را یادآور شد كه تو به آیین پسندیده اى گرایش دارى! مطمئناً تو در مقابل اعمال نیك، پاداش نیكى خواهى داشت. به برادرانت احسان كن و بدان، خداوند عزیز و جلیل از ریزترین اعمال و رفتارت سؤال خواهد كرد.»
 مرد سیستانى در پایان مى گوید: «قبل از رسیدن من به سیستان، حسین بن عبد اللّه نیشابورى، فرماندار سیستان از نامه امام باخبر شده بود و هنگامى كه من به شهرم نزدیك مى شدم، هنوز دو فرسخ مانده بود كه به استقبالم آمد.
 «نامه را به او دادم. او آن را بوسید و روى دو چشمانش گذاشت و به من گفت: «چه مى خواهى؟» گفتم: «در دفتر محاسبات شما براى من مالیاتى نوشته اند كه توان پرداخت آن را ندارم.» دستور داد آن را براى من ببخشند و اضافه كرد: «تا زمانى كه من فرماندار شهر شما هستم تو را از خراج و مالیات معاف كردم.» سپس از خانواده ام پرسید و من وضعیت اقتصادى خود و خانواده ام را برایش شرح دادم. او دستور داد كه در باره مشكل معیشتى من، كارهایى انجام شود و مقدارى هم به صورت نقدى به من كمك كرد. تا او زنده و در منصب فرماندارى سیستان بود، از من مالیات و خراج نگرفتند و عطایش را تا آخر از من قطع نكرد. (9)
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند
 اساساً خدمت به مردم و رفع نیازهاى آنان در متن زندگى امامان معصوم علیهم السلام قرار دارد. به همین سبب، امام جواد علیه السلام نیز در این عرصه، پیشتاز بود. آن بزرگوار مى فرمود: «ثَلَاثٌ یُبَلِّغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوَانَ اللَّهِ كَثْرَةُ الِاسْتِغْفَارِ وَ خَفْضُ الْجَانِبِ وَ كَثْرَةُ الصَّدَقَة؛(10) انسان با داشتن سه خصلت پسندیده مى تواند به مقام رضوان و خشنودى الهى برسد. زیاد طلب آمرزش كردن، مدارا با مردم و زیاد صدقه دادن.»
 امام نهم علیه السلام در خدمت به مردم و یارى آنان از هیچ كوششى دریغ نمى كرد. كمكهاى فكرى، مادى، معنوى و حتى یافتن كار و شغل به نیازمندان، از جمله خدمات آن گرامى بود.
 2. داوود جعفرى از علاقه مندان و دوستان آن حضرت مى گوید كه روزى به حضور امام مشرف شدم و همراه من، نامه هایى بود كه نویسندگان آن بر من مشتبه شده بود و به این دلیل، به شدت ناراحت بودم. وقتى نامه ها را مقابل امام قرار دادم، اولى را برداشت و فرمود: «این نامه زیاد بن شبیب است.» دومى را برداشت و فرمود: «این نامه فلانى است» و همین طور… .
 من از این آگاهیهاى حضرت متعجب شدم. امام لبخندى زد و آن گاه به من سه هزار دینار داد و فرمود كه این مبلغ را به یكى از پسر عموهایش تحویل دهم و توصیه فرمود كه بعد از گرفتن این مبلغ، پسر عمویم از تو مى پرسد: «آیا پیشه ورى مى شناسى كه من با این مبالغ كالایى از او بخرم؟» تو نیز او را در این زمینه راهنمایى كن!» داوود گوید: «وقتى پولها را به او دادم، از من پرسید: «اى ابا هاشم! آیا تو بازرگانى را مى شناسى كه من با او معامله اى بكنم؟» من نیز او را راهنمایى كردم.
 3. ساربانى نیز از من خواسته بود تا مشكل بیكارى وى را مطرح كنم و از آن حضرت یارى جویم. هنگامى كه خدمتش رفتم تا در باره بیكارى وى سخنى بگویم، امام مشغول صرف غذا بود و عدّه اى هم، كنار سفره نشسته بودند.برایم ممكن نشد كه با او سخن بگویم. حضرت فرمود: «اى ابا هاشم! بیا سر سفره و مقابلم غذا نهاد.» آن گاه بدون اینكه من در موضوع ساربان لب به سخن بگشایم به غلامش دستور داد: «اى غلام! ساربانى را كه ابوهاشم معرفى مى كند، نزد خود نگه دار!»
 4. ابوهاشم در ادامه خاطرات خود از خدمت رسانى آن حضرت مى گوید كه روزى همراه ایشان به بستانى رفته بودیم. به امام عرض كردم: «آقا! من به مشكل سختى گرفتار شده ام و به خوردن گل علاقه شدیدى دارم.» امام سكوت كرد و بعد از سه روز بدون اینكه سخنى گفته و یا سؤالى كرده باشم به من فرمود: «اى ابا هاشم! خداوند مشكل تو را حل كرد و میل به گل خوردن را از تو برطرف ساخت.» بر اثر دعاى امام جواد علیه السلام از آن روز به بعد، به شدت از گل خوردن نفرت دارم و هیچ چیزى بدتر از گل خوردن برایم نیست. (11)
 از منظر امام نهم علیه السلام خدمت رسانى به مردم بر اثر نزول رحمت الهى بر انسان است و اگر فردى در این عرصه كوتاهى و سهل انگارى كند، ممكن است نعمتهاى الهى را از دست بدهد. به این سبب، آن حضرت فرمود: «مَا عَظُمَتْ نِعْمَةُ اللّهِ عَلَى عَبْدٍ اِلاَّ عَظُمَتْ مَئُونَةُ النَّاسِ عَلَیْهِ فَمَنْ لَمْ یَحْتَمِلْ تِلْكَ الْمَئُونَةَ فَقَدْ عَرَّضَ تِلْكَ النِّعْمَةَ لِلزَّوَال؛(12) نعمت خداوند بر كسى فراوان نازل نمى شود، مگر اینكه نیاز مردم به او بیش‌تر مى شود. هر كس كه در رفع این نیازمندیها نكوشد و سختیهاى آن را تحمل نكند، نعمت الهى را در معرض زوال قرار داده است.»
 آن گرامى، اعمال نیك و آثار خدمت به دیگران را براى نیكوكاران مفیدتر از افراد نیازمند مى داند و مى فرماید: «أَهْلُ الْمَعْرُوفِ إِلَى اصْطِنَاعِهِ أَحْوَجُ مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ إِلَیْهِ لِأَنَّ لَهُمْ أَجْرَهُ وَ فَخْرَهُ وَ ذِكْرَهُ فَمَهْمَا اصْطَنَعَ الرَّجُلُ مِنْ مَعْرُوفٍ فَإِنَّمَا یَبْدَأُ فِیهِ بِنَفْسِهِ فَلَا یَطْلُبَنَّ شُكْرَ مَا صَنَعَ إِلَى نَفْسِهِ مِنْ غَیْرِهِ؛(13) نیكوكاران به نیكى كردن بیش‌تر نیاز دارند تا افراد محتاج و نیازمند؛ چرا كه انسانهاى خیِّر؛ پاداش اخروى، افتخار و نام نیك را در پرونده اعمال خود ثبت مى كنند. هر كسى كه به خدمتگزارى و نیك رفتارى با مردم و اهل درد مى پردازد، اوّل به خودش خیر و نیكى مى رساند. پس او تشكر و قدردانى را از دیگران توقع نداشته باشد؛ زیرا آن عمل را براى خود انجام داده است.»

 كمك به درماندگان
 حضرت جواد الائمه علیه السلام در امدادرسانى به محرومان، مستضعفان و درماندگان، نهایت تلاش خود را به عمل مى آورد و تا حد امكان از آنان دستگیرى مى كرد.
 ابن حدید كوفى در این باره مى گوید: «همراه عده اى از شیعیان براى زیارت و انجام مناسك حج به مكه رفتیم. هنگام برگشت، راهزنان به ما حمله كردند و تمام داراییهایمان را به غارت بردند. به زحمت خود را به مدینه رساندم و به منزل امام نهم رفتم؛ ولى از سفر و حوادث آن چیزى نگفتم.» امام جواد علیه السلام فرمود: «اى ابن حدید! راهزنان در منطقه عَرْج به شما حمله كردند و تمام هستى تان را به یغما بردند. شما سیزده نفر بودید.» آن گاه آن حضرت، ما را یك به یك با نام خود و پدرانمان نام برد. گفتم: «سرورم به خدا قسم! همین طور شد كه شما اشاره كردید.»
 سپس امام به خادمش دستور داد براى ما لباسها و مبالغ زیادى دینار بیاورد و چنین تأكید فرمود: «اینها را میان خود و یارانت تقسیم كن كه به مقدار آن چیزى است كه از شما به غارت رفته است.» ابن حدید بعد از نقل این همه لطف و احسان امام علیه السلام مى گوید: «من آن مبالغ اهدایى را میان دوستان و همسفرانم تقسیم كردم و همان گونه كه امام فرموده بود دقیقاً به اندازه داراییهایمان بود كه قبل از حمله راهزنان داشتیم.» (14)

 آزادى بردگان
 رها كردن بردگان از دیگر شیوه هاى امام جواد علیه السلام در راستاى احسان به نیازمندان و دستگیرى از بینوایان و درماندگان بود. آن رهبر مهربان، همانند اجداد اطهار خویش، بر این باور بود كه همه انسانها آزاد آفریده شده اند و شایسته است كه با اختیار و اراده خود تصمیم بگیرند و صلاح و رشد خود را تشخیص دهند.
 اساساً برخورد رهبران الهى با موضوع بردگان از همان روز نخست ظهور اسلام بر این مبنا بود كه انسانها را از زنجیر بندگى دیگران آزاد كنند و تحت عبودیت آفریدگار جهان در بیاورند. برنامه هاى اسلام نیز طورى تنظیم شده است كه یك انسان مسلمان با انجام آنها از تمام قیدها و وابستگیهاى مجازى، رها شود و فقط به قدرت بى منتهاى حضرت حق بپیوندد.
 عبد الجبار بن مبارك نهاوندى از یاران امام محمّد جواد علیه السلام مى گوید كه در سال 209 ق به محضر آن حضرت رفتم و پرسیدم: «فدایت شوم! من شنیده ام پدران معصوم شما فرموده اند كه اگر مسلمانان به فرمان حاكمان غاصب و غیرامام در جنگ شركت كنند و پیروز شوند، تمام غنیمتها باید در اختیار امام معصوم علیه السلام قرار گیرد. آیا چنین روایتى صحیح است؟» امام محمّد تقى علیه السلام فرمود: «آرى، درست است.»
 گفتم: «فدایت شوم من در بعضى پیروزیهاى مسلمانان به رهبرى خلفاى جور، اسیر شدم و به عنوان غنیمت جنگى مرا به بندگى كشیدند؛ اما سرانجام، طبق قوانین شرعى و عقود اسلامى از دست مالكان خود آزاد شدم؛ اما وقتى مسئله را فهمیدم متوجه شدم كه غنایم جنگى به امام معصوم علیه السلام مى رسد. من آمده ام كه شما مرا به عنوان عبد و برده خود بپذیرید.»
 امام جواد علیه السلام فرمود: «پذیرفتم.»
 وقتى خواستم به حج بروم، دوباره به محضر امام رفتم و عرضه داشتم: «من غلام شما هستم و غلام، بدون اجازه مولایش نمى تواند كارى انجام دهد. حج رفته و ازدواج كرده و در میان مسلمانان نیز به كسب درآمد مشغول بوده ام. اكنون من در اختیار شما هستم.» امام محمّد جواد علیه السلام فرمود: «به شهر و دیار خود برو، حج و ازدواج و اشتغال تو، همه اش صحیح و حلال است.»
 عبد الجبار مبارك نهاوندى در ادامه مى افزاید، هنگامى كه سال 213 ق رسید. بار دیگر به حضور امام نهم علیه السلام رفتم و دوباره عبودیت خود را به امام عرضه داشتم. حضرت فرمود: «تو در راه خدا آزادى!» گفتم: «قربانت شوم! این را برایم بنویس!» فرداى آن روز امام این گونه نوشته بود:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. این نامه را محمّد بن على هاشمى علوى در باره آزادى بنده اش عبد اللّه بن مبارك نگاشته است. اى عبد اللّه بن مبارك! من تو را در راه خدا و به سبب روز قیامت آزاد كردم و تو مولایى به غیر از خداوند ندارى و هیچ كس مالك تو نیست. تو از دوستان من و دوستان امامان بعد از من هستى!» (15)

 پناه نیازمندان
 خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى و خواسته خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند. در نتیجه، غبار غم از دل ایشان زدوده مى شد و با نشاط و سرور از منزل امام بیرون مى رفتند. (16

امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد
 
اشاره:
 در شماره 109 مجلّه مبلّغان، عناوین عفو و گذشت، ساده‌زیستی، برخورد با هنرمندان غیرمتعهد و صبر وبردباری،‌ مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه، چند آموزة دیگر از این امام همام را بحث می‌کنیم.

 نیكى به والدین
 امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد كه حقوق والدین خود را رعایت و در معاشرت با آنان با كمال ادب و احترام رفتار كنند. آن حضرت حتى به یارانش تأكید مى كرد كه اگر پدر و مادر آنان، باورهاى ناصحیح و اعتقادات فاسدى هم داشته باشند، باز هم از تكریم آنان دریغ نكنند.
 بكر بن صالح مى گوید كه داماد من به امام محمّد تقى علیه السلام نامه اى نوشته و در آن آورده بود: «پدرم، یك فرد ناصبى و منحرف است. او به شدت از اعتقادات خود دفاع و بر آنها پافشارى مى كند. مى خواهم نظر حضرت عالى را در باره وى بدانم. آیا با او مقابله و یا مدارا كنم؟!»
 امام نهم در پاسخ وى چنین نگاشت: «قَدْ فَهِمْتُ كِتَابَكَ وَ مَا ذَكَرْتَ مِنْ أَمْرِ أَبِیكَ وَ لَسْتُ أَدَعُ الدُّعَاءَ لَكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ الْمُدَارَاةُ خَیْرٌ لَكَ مِنَ الْمُكَاشَفَةِ وَ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرٌ فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ ثَبَّتَكَ اللَّهُ عَلَى وَلَایَةِ مَنْ تَوَلَّیْتَ نَحْنُ وَ أَنْتُمْ فِی وَدِیعَةِ اللَّهِ الَّتِی لَا یَضِیعُ وَدَائِعُه؛ منظور تو را از مضامین نامه ات دریافتم و به وضعیت اعتقادى پدرت واقف شدم. ان شاء اللّه تو را از دعاى خیر فراموش نمى كنم. مدارا براى تو بهتر از رو در رویى و مقابله با پدر است. هر سختى، آسایش و راحتى در پى دارد. شكیبایى و بردبارى پیشه كن و صبور باش كه عاقبت نیك در انتظار پارسایان است. خداوند تو را در راه محبت و ولایتِ آنان كه دوستشان دارى، ثابت قدم بدارد. ما و شما در پناه رحمت الهى هستیم و او پناهندگان خود را ضایع نمى كند.»
 بكر بن صالح در ادامه سخن خود مى افزاید كه خداوند در مدت كوتاهى، دل پدر را [در نتیجه صبر وى ] به او متمایل كرد كه دیگر در هیچ موردى با پسرش مخالفت نمى كرد. (1)

 جود و احسان
 معروف ترین لقب پیشواى نهم شیعیان، «جواد» است. آن رهبر فرزانه را به سبب عطاى فراوانش، به این نام خوانده اند كه برگرفته از نامهاى زیباى پروردگار متعال است. در فرازى از دعاى امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «أنْتَ اللّهُ لا اِلَهَ اِلاَّ أنْتَ الْجَوَادُ الْمَاجِد»(2) و در فرازى از دعاى روز بیست و ششم ماه مبارك رمضان همنوا با امام زین العابدین علیه السلام مى خوانیم: «یَا اللَّهُ یَا جَوَادً لاَ یَبْخَلْ یَا اللَّهُ لَكَ الْاَسْمَاءُ الْحُسْنَى؛(3) خداوندا! اى بخشنده اى كه در او بخل راه ندارد، خداوندا! تو داراى نامهاى زیبا هستى.»
 نام جواد، یادآور بخشش و احسان پروردگار متعال است كه در نام مقدس حضرت امام محمّد تقى علیه السلام بدان توجه شده است و كرامت و احسان آن حضرت و پدران بزرگوارشان را در اذهان زنده مى كند.

 منشور بخشایش
 آن گرامى، نامه پدرش، امام رضا علیه السلام را نصب العین خود قرار داد و بخششهایش را چندین برابر كرد. در آن نامه خطاب به امام جواد علیه السلام - كه حدود 6 سال داشت - چنین آمده بود:
 «بَلَغَنِی أَنَّ الْمَوَالِیَ إِذَا رَكِبْتَ أَخْرَجُوكَ مِنَ الْبَابِ الصَّغِیرِ فَإِنَّمَا ذَلِكَ مِنْ بُخْلٍ مِنْهُمْ لِئَلَّا یَنَالَ مِنْكَ أَحَدٌ خَیْراً وَ أَسْأَلُكَ بِحَقِّی عَلَیْكَ لَا یَكُنْ مَدْخَلُكَ وَ مَخْرَجُكَ إِلَّا مِنَ الْبَابِ الْكَبِیرِ فَإِذَا رَكِبْتَ فَلْیَكُنْ مَعَكَ ذَهَبٌ وَ فِضَّةٌ ثُمَّ لَا یَسْأَلُكَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَیْتَهُ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عُمُومَتِكَ أَنْ تَبَرَّهُ فَلَا تُعْطِهِ أَقَلَّ مِنْ خَمْسِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عَمَّاتِكَ فَلَا تُعْطِهَا أَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ وَ عِشْرِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ إِنِّی إِنَّمَا أُرِیدُ بِذَلِكَ أَنْ یَرْفَعَكَ اللَّهُ فَأَنْفِقْ وَ لَا تَخْشَ مِنْ ذِی الْعَرْشِ إِقْتَاراً؛(4) پسرم! به من خبر رسیده است كه خدمتكاران، تو را از در مخصوص خارج مى كنند. این به علت بخل و تنگ نظرى آنان است كه از وجود تو به مردم خیرى نرسد. تو را قسم مى دهم به حقى كه برایت دارم! سعى كن از در عمومى، رفت و آمد كنى و هرگاه بیرون مى آیى، مقدارى پول نقد، طلا و نقره، همراه داشته باش و هر یك از نیازمندان كه از تو درخواستى داشته باشد، به او چیزى ببخش!
 اگر یكى از عموهایت از تو كمك بخواهد به او كم‌تر از 50 دینار نده و اگر بیش‌تر بدهى، خود دانى و اگر عمه هایت از تو یارى بخواهند، كم‌تر از 25 دینار عطا نكن و اگر بیش‌تر دادى اختیار با توست. مى خواهم خداوند به وسیله جود و احسان تو، مقامت را والاتر بگرداند، احسان كن و بیم و هراس نداشته باش كه پروردگار صاحب عرش، تو را فقیر و تنگدست بگرداند.»
 امام هشتم علیه السلام در نامه دیگرى به امام محمّد تقى علیه السلام چنین توصیه مى كند: «پسرم! خدا تو را نگه دارد و از گزند دشمنانت پناه دهد. عزیزم، پدرت فدایت باد! من در اموال دنیوى ام به تو توضیح داده ام؛ در حالى كه زنده و سر پا هستم. آن اموال را در اختیارت گذاشتم تا به صله رحم بپردازى و به خدمتگزاران پدرم موسى بن جعفر و جدّم امام صادق علیه السلام احسان و نیكى كنى.» (5)  خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند.

 در اینجا مواردى از جود و احسان حضرتش را به نظاره مى نشینیم:
 بخشش و هدیه
 على بن مهزیار مى گوید كه دیدم حضرت امام جواد علیه السلام نماز واجب و غیرواجب خود را در یك قباى خز طارونى به جاى آورد و به من هم قباى خز دیگرى بخشید و فرمود: «این لباس را هنگام نماز پوشیده ام.» سپس به من فرمود: «اى على! این لباسِ اهدایى را هنگام نماز خواندن بپوش.» (6)
 محمّد بن سهل بن الیسع قمى از افرادى است كه به افتخار دریافت لباس متبرك از امام نهم علیه السلام نائل آمده است. او در این باره مى گوید كه من در شهر مكه، مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد علیه السلام رسیدم. در نظر داشتم كه از آن امام عالى قدر درخواست كنم كه به من لباسى به عنوان تبرك عنایت كند؛ امّا فرصت نشد و از محضرش خداحافظى كردم و بیرون آمدم.
 با خود گفتم: «حالا كه نتوانستم خواسته ام را به صورت حضورى براى آقا بیان كنم، پس طى نامه اى از محضر آن گرامى، خواسته ام را طلب مى كنم.» نامه اى نوشتم و دلخواهم را در آن اظهار كردم و سپس تصمیم گرفتم كه به مسجد بروم و دو ركعت نماز بخوانم. آن گاه صد مرتبه به درگاه الهى استخاره كنم. اگر به دلم افتاد كه نامه را به حضورش مى فرستم و اگر نیفتاد، نامه را پاره مى كنم.
 نماز را خواندم و بعد از نماز به دلم افتاد كه نامه را به حضورش نبرم. در نتیجه آن را پاره كردم و از شهر مدینه منوّره بیرون آمدم.
 در همین موقع كه به راه افتاده بودم، پیكى از راه رسید. او لباسى را به همراه داشت كه در بقچه اى پیچیده بود و از اهل كاروان در باره محمّد بن سهل قمى مى پرسید تا اینكه به من رسید و من را شناخت. به من گفت: «مولاى تو (امام جواد علیه السلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباسهاى اعطایى امام علیه السلام دو لباس نرم و نازك بود. احمد بن محمّد گفته است: «محمّد بن سهل قمى از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایى امام علیه السلام او را كفن كردم.» (7)
 آرى، پیشواى نهم را به علت جود و احسان، جواد لقب دادند. آن حضرت در عرصه بذل و بخششهاى مادى و معنوى چنان عمل مى كرد كه دوست و دشمن، به ستایش حضرت، زبان مى گشودند.

 خدمتگزارى و گره گشایى
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند. امام على علیه السلام در این باره فرمود: «أحْسِنْ اِلَى مَنْ شِئْتَ وَكُنْ أمِیرَهُ؛(8) به هر كس مى خواهى نیكى [و خدمت] كن و امیر او باش.»
 اكنون به مواردى از خدمتگزارى امام نهم علیه السلام براى اقشار مختلف جامعه اشاره مى كنیم:
 1. مردى از اهالى سیستان كه در سفرى با امام محمّد تقى علیه السلام همراه شده است، خاطره اى شنیدنى از آن سفر را گزارش كرده است. او مى گوید كه در سال اوّل خلافت معتصم، من با امام نهم علیه السلام همسفر شدم و در همه موارد با هم بودیم.
 سر سفره غذا نشسته بودیم كه عرض كردم: «فدایت شوم! فرماندار شهر ما یكى از دوستان و شیفتگان شما اهل بیت علیهم السلام است. مأموران او براى من مالیات نوشته اند؛ اما پرداختن آن برایم سنگین است. شما لطف كنید و به او نامه اى بنویسید كه با من مدارا كند.» امام فرمود: «من او را نمى شناسم.» گفتم: «فدایت شوم! همانگونه كه عرض كردم او از دوستداران شما اهل بیت علیهم السلام است. نامه شما براى من، خیلى كارساز و مشكل گشا خواهد بود.»
 امام كاغذى را برداشت و چنین نوشت:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. حامل این نامه به تو، نكته زیبایى را یادآور شد كه تو به آیین پسندیده اى گرایش دارى! مطمئناً تو در مقابل اعمال نیك، پاداش نیكى خواهى داشت. به برادرانت احسان كن و بدان، خداوند عزیز و جلیل از ریزترین اعمال و رفتارت سؤال خواهد كرد.»
 مرد سیستانى در پایان مى گوید: «قبل از رسیدن من به سیستان، حسین بن عبد اللّه نیشابورى، فرماندار سیستان از نامه امام باخبر شده بود و هنگامى كه من به شهرم نزدیك مى شدم، هنوز دو فرسخ مانده بود كه به استقبالم آمد.
 «نامه را به او دادم. او آن را بوسید و روى دو چشمانش گذاشت و به من گفت: «چه مى خواهى؟» گفتم: «در دفتر محاسبات شما براى من مالیاتى نوشته اند كه توان پرداخت آن را ندارم.» دستور داد آن را براى من ببخشند و اضافه كرد: «تا زمانى كه من فرماندار شهر شما هستم تو را از خراج و مالیات معاف كردم.» سپس از خانواده ام پرسید و من وضعیت اقتصادى خود و خانواده ام را برایش شرح دادم. او دستور داد كه در باره مشكل معیشتى من، كارهایى انجام شود و مقدارى هم به صورت نقدى به من كمك كرد. تا او زنده و در منصب فرماندارى سیستان بود، از من مالیات و خراج نگرفتند و عطایش را تا آخر از من قطع نكرد. (9)
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند
 اساساً خدمت به مردم و رفع نیازهاى آنان در متن زندگى امامان معصوم علیهم السلام قرار دارد. به همین سبب، امام جواد علیه السلام نیز در این عرصه، پیشتاز بود. آن بزرگوار مى فرمود: «ثَلَاثٌ یُبَلِّغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوَانَ اللَّهِ كَثْرَةُ الِاسْتِغْفَارِ وَ خَفْضُ الْجَانِبِ وَ كَثْرَةُ الصَّدَقَة؛(10) انسان با داشتن سه خصلت پسندیده مى تواند به مقام رضوان و خشنودى الهى برسد. زیاد طلب آمرزش كردن، مدارا با مردم و زیاد صدقه دادن.»
 امام نهم علیه السلام در خدمت به مردم و یارى آنان از هیچ كوششى دریغ نمى كرد. كمكهاى فكرى، مادى، معنوى و حتى یافتن كار و شغل به نیازمندان، از جمله خدمات آن گرامى بود.
 2. داوود جعفرى از علاقه مندان و دوستان آن حضرت مى گوید كه روزى به حضور امام مشرف شدم و همراه من، نامه هایى بود كه نویسندگان آن بر من مشتبه شده بود و به این دلیل، به شدت ناراحت بودم. وقتى نامه ها را مقابل امام قرار دادم، اولى را برداشت و فرمود: «این نامه زیاد بن شبیب است.» دومى را برداشت و فرمود: «این نامه فلانى است» و همین طور… .
 من از این آگاهیهاى حضرت متعجب شدم. امام لبخندى زد و آن گاه به من سه هزار دینار داد و فرمود كه این مبلغ را به یكى از پسر عموهایش تحویل دهم و توصیه فرمود كه بعد از گرفتن این مبلغ، پسر عمویم از تو مى پرسد: «آیا پیشه ورى مى شناسى كه من با این مبالغ كالایى از او بخرم؟» تو نیز او را در این زمینه راهنمایى كن!» داوود گوید: «وقتى پولها را به او دادم، از من پرسید: «اى ابا هاشم! آیا تو بازرگانى را مى شناسى كه من با او معامله اى بكنم؟» من نیز او را راهنمایى كردم.
 3. ساربانى نیز از من خواسته بود تا مشكل بیكارى وى را مطرح كنم و از آن حضرت یارى جویم. هنگامى كه خدمتش رفتم تا در باره بیكارى وى سخنى بگویم، امام مشغول صرف غذا بود و عدّه اى هم، كنار سفره نشسته بودند.برایم ممكن نشد كه با او سخن بگویم. حضرت فرمود: «اى ابا هاشم! بیا سر سفره و مقابلم غذا نهاد.» آن گاه بدون اینكه من در موضوع ساربان لب به سخن بگشایم به غلامش دستور داد: «اى غلام! ساربانى را كه ابوهاشم معرفى مى كند، نزد خود نگه دار!»
 4. ابوهاشم در ادامه خاطرات خود از خدمت رسانى آن حضرت مى گوید كه روزى همراه ایشان به بستانى رفته بودیم. به امام عرض كردم: «آقا! من به مشكل سختى گرفتار شده ام و به خوردن گل علاقه شدیدى دارم.» امام سكوت كرد و بعد از سه روز بدون اینكه سخنى گفته و یا سؤالى كرده باشم به من فرمود: «اى ابا هاشم! خداوند مشكل تو را حل كرد و میل به گل خوردن را از تو برطرف ساخت.» بر اثر دعاى امام جواد علیه السلام از آن روز به بعد، به شدت از گل خوردن نفرت دارم و هیچ چیزى بدتر از گل خوردن برایم نیست. (11)
 از منظر امام نهم علیه السلام خدمت رسانى به مردم بر اثر نزول رحمت الهى بر انسان است و اگر فردى در این عرصه كوتاهى و سهل انگارى كند، ممكن است نعمتهاى الهى را از دست بدهد. به این سبب، آن حضرت فرمود: «مَا عَظُمَتْ نِعْمَةُ اللّهِ عَلَى عَبْدٍ اِلاَّ عَظُمَتْ مَئُونَةُ النَّاسِ عَلَیْهِ فَمَنْ لَمْ یَحْتَمِلْ تِلْكَ الْمَئُونَةَ فَقَدْ عَرَّضَ تِلْكَ النِّعْمَةَ لِلزَّوَال؛(12) نعمت خداوند بر كسى فراوان نازل نمى شود، مگر اینكه نیاز مردم به او بیش‌تر مى شود. هر كس كه در رفع این نیازمندیها نكوشد و سختیهاى آن را تحمل نكند، نعمت الهى را در معرض زوال قرار داده است.»
 آن گرامى، اعمال نیك و آثار خدمت به دیگران را براى نیكوكاران مفیدتر از افراد نیازمند مى داند و مى فرماید: «أَهْلُ الْمَعْرُوفِ إِلَى اصْطِنَاعِهِ أَحْوَجُ مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ إِلَیْهِ لِأَنَّ لَهُمْ أَجْرَهُ وَ فَخْرَهُ وَ ذِكْرَهُ فَمَهْمَا اصْطَنَعَ الرَّجُلُ مِنْ مَعْرُوفٍ فَإِنَّمَا یَبْدَأُ فِیهِ بِنَفْسِهِ فَلَا یَطْلُبَنَّ شُكْرَ مَا صَنَعَ إِلَى نَفْسِهِ مِنْ غَیْرِهِ؛(13) نیكوكاران به نیكى كردن بیش‌تر نیاز دارند تا افراد محتاج و نیازمند؛ چرا كه انسانهاى خیِّر؛ پاداش اخروى، افتخار و نام نیك را در پرونده اعمال خود ثبت مى كنند. هر كسى كه به خدمتگزارى و نیك رفتارى با مردم و اهل درد مى پردازد، اوّل به خودش خیر و نیكى مى رساند. پس او تشكر و قدردانى را از دیگران توقع نداشته باشد؛ زیرا آن عمل را براى خود انجام داده است.»

 كمك به درماندگان
 حضرت جواد الائمه علیه السلام در امدادرسانى به محرومان، مستضعفان و درماندگان، نهایت تلاش خود را به عمل مى آورد و تا حد امكان از آنان دستگیرى مى كرد.
 ابن حدید كوفى در این باره مى گوید: «همراه عده اى از شیعیان براى زیارت و انجام مناسك حج به مكه رفتیم. هنگام برگشت، راهزنان به ما حمله كردند و تمام داراییهایمان را به غارت بردند. به زحمت خود را به مدینه رساندم و به منزل امام نهم رفتم؛ ولى از سفر و حوادث آن چیزى نگفتم.» امام جواد علیه السلام فرمود: «اى ابن حدید! راهزنان در منطقه عَرْج به شما حمله كردند و تمام هستى تان را به یغما بردند. شما سیزده نفر بودید.» آن گاه آن حضرت، ما را یك به یك با نام خود و پدرانمان نام برد. گفتم: «سرورم به خدا قسم! همین طور شد كه شما اشاره كردید.»
 سپس امام به خادمش دستور داد براى ما لباسها و مبالغ زیادى دینار بیاورد و چنین تأكید فرمود: «اینها را میان خود و یارانت تقسیم كن كه به مقدار آن چیزى است كه از شما به غارت رفته است.» ابن حدید بعد از نقل این همه لطف و احسان امام علیه السلام مى گوید: «من آن مبالغ اهدایى را میان دوستان و همسفرانم تقسیم كردم و همان گونه كه امام فرموده بود دقیقاً به اندازه داراییهایمان بود كه قبل از حمله راهزنان داشتیم.» (14)

 آزادى بردگان
 رها كردن بردگان از دیگر شیوه هاى امام جواد علیه السلام در راستاى احسان به نیازمندان و دستگیرى از بینوایان و درماندگان بود. آن رهبر مهربان، همانند اجداد اطهار خویش، بر این باور بود كه همه انسانها آزاد آفریده شده اند و شایسته است كه با اختیار و اراده خود تصمیم بگیرند و صلاح و رشد خود را تشخیص دهند.
 اساساً برخورد رهبران الهى با موضوع بردگان از همان روز نخست ظهور اسلام بر این مبنا بود كه انسانها را از زنجیر بندگى دیگران آزاد كنند و تحت عبودیت آفریدگار جهان در بیاورند. برنامه هاى اسلام نیز طورى تنظیم شده است كه یك انسان مسلمان با انجام آنها از تمام قیدها و وابستگیهاى مجازى، رها شود و فقط به قدرت بى منتهاى حضرت حق بپیوندد.
 عبد الجبار بن مبارك نهاوندى از یاران امام محمّد جواد علیه السلام مى گوید كه در سال 209 ق به محضر آن حضرت رفتم و پرسیدم: «فدایت شوم! من شنیده ام پدران معصوم شما فرموده اند كه اگر مسلمانان به فرمان حاكمان غاصب و غیرامام در جنگ شركت كنند و پیروز شوند، تمام غنیمتها باید در اختیار امام معصوم علیه السلام قرار گیرد. آیا چنین روایتى صحیح است؟» امام محمّد تقى علیه السلام فرمود: «آرى، درست است.»
 گفتم: «فدایت شوم من در بعضى پیروزیهاى مسلمانان به رهبرى خلفاى جور، اسیر شدم و به عنوان غنیمت جنگى مرا به بندگى كشیدند؛ اما سرانجام، طبق قوانین شرعى و عقود اسلامى از دست مالكان خود آزاد شدم؛ اما وقتى مسئله را فهمیدم متوجه شدم كه غنایم جنگى به امام معصوم علیه السلام مى رسد. من آمده ام كه شما مرا به عنوان عبد و برده خود بپذیرید.»
 امام جواد علیه السلام فرمود: «پذیرفتم.»
 وقتى خواستم به حج بروم، دوباره به محضر امام رفتم و عرضه داشتم: «من غلام شما هستم و غلام، بدون اجازه مولایش نمى تواند كارى انجام دهد. حج رفته و ازدواج كرده و در میان مسلمانان نیز به كسب درآمد مشغول بوده ام. اكنون من در اختیار شما هستم.» امام محمّد جواد علیه السلام فرمود: «به شهر و دیار خود برو، حج و ازدواج و اشتغال تو، همه اش صحیح و حلال است.»
 عبد الجبار مبارك نهاوندى در ادامه مى افزاید، هنگامى كه سال 213 ق رسید. بار دیگر به حضور امام نهم علیه السلام رفتم و دوباره عبودیت خود را به امام عرضه داشتم. حضرت فرمود: «تو در راه خدا آزادى!» گفتم: «قربانت شوم! این را برایم بنویس!» فرداى آن روز امام این گونه نوشته بود:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. این نامه را محمّد بن على هاشمى علوى در باره آزادى بنده اش عبد اللّه بن مبارك نگاشته است. اى عبد اللّه بن مبارك! من تو را در راه خدا و به سبب روز قیامت آزاد كردم و تو مولایى به غیر از خداوند ندارى و هیچ كس مالك تو نیست. تو از دوستان من و دوستان امامان بعد از من هستى!» (15)

 پناه نیازمندان
 خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى و خواسته خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند. در نتیجه، غبار غم از دل ایشان زدوده مى شد و با نشاط و سرور از منزل امام بیرون مى رفتند. (16

امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد
 
اشاره:
 در شماره 109 مجلّه مبلّغان، عناوین عفو و گذشت، ساده‌زیستی، برخورد با هنرمندان غیرمتعهد و صبر وبردباری،‌ مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه، چند آموزة دیگر از این امام همام را بحث می‌کنیم.

 نیكى به والدین
 امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد كه حقوق والدین خود را رعایت و در معاشرت با آنان با كمال ادب و احترام رفتار كنند. آن حضرت حتى به یارانش تأكید مى كرد كه اگر پدر و مادر آنان، باورهاى ناصحیح و اعتقادات فاسدى هم داشته باشند، باز هم از تكریم آنان دریغ نكنند.
 بكر بن صالح مى گوید كه داماد من به امام محمّد تقى علیه السلام نامه اى نوشته و در آن آورده بود: «پدرم، یك فرد ناصبى و منحرف است. او به شدت از اعتقادات خود دفاع و بر آنها پافشارى مى كند. مى خواهم نظر حضرت عالى را در باره وى بدانم. آیا با او مقابله و یا مدارا كنم؟!»
 امام نهم در پاسخ وى چنین نگاشت: «قَدْ فَهِمْتُ كِتَابَكَ وَ مَا ذَكَرْتَ مِنْ أَمْرِ أَبِیكَ وَ لَسْتُ أَدَعُ الدُّعَاءَ لَكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ الْمُدَارَاةُ خَیْرٌ لَكَ مِنَ الْمُكَاشَفَةِ وَ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرٌ فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ ثَبَّتَكَ اللَّهُ عَلَى وَلَایَةِ مَنْ تَوَلَّیْتَ نَحْنُ وَ أَنْتُمْ فِی وَدِیعَةِ اللَّهِ الَّتِی لَا یَضِیعُ وَدَائِعُه؛ منظور تو را از مضامین نامه ات دریافتم و به وضعیت اعتقادى پدرت واقف شدم. ان شاء اللّه تو را از دعاى خیر فراموش نمى كنم. مدارا براى تو بهتر از رو در رویى و مقابله با پدر است. هر سختى، آسایش و راحتى در پى دارد. شكیبایى و بردبارى پیشه كن و صبور باش كه عاقبت نیك در انتظار پارسایان است. خداوند تو را در راه محبت و ولایتِ آنان كه دوستشان دارى، ثابت قدم بدارد. ما و شما در پناه رحمت الهى هستیم و او پناهندگان خود را ضایع نمى كند.»
 بكر بن صالح در ادامه سخن خود مى افزاید كه خداوند در مدت كوتاهى، دل پدر را [در نتیجه صبر وى ] به او متمایل كرد كه دیگر در هیچ موردى با پسرش مخالفت نمى كرد. (1)

 جود و احسان
 معروف ترین لقب پیشواى نهم شیعیان، «جواد» است. آن رهبر فرزانه را به سبب عطاى فراوانش، به این نام خوانده اند كه برگرفته از نامهاى زیباى پروردگار متعال است. در فرازى از دعاى امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «أنْتَ اللّهُ لا اِلَهَ اِلاَّ أنْتَ الْجَوَادُ الْمَاجِد»(2) و در فرازى از دعاى روز بیست و ششم ماه مبارك رمضان همنوا با امام زین العابدین علیه السلام مى خوانیم: «یَا اللَّهُ یَا جَوَادً لاَ یَبْخَلْ یَا اللَّهُ لَكَ الْاَسْمَاءُ الْحُسْنَى؛(3) خداوندا! اى بخشنده اى كه در او بخل راه ندارد، خداوندا! تو داراى نامهاى زیبا هستى.»
 نام جواد، یادآور بخشش و احسان پروردگار متعال است كه در نام مقدس حضرت امام محمّد تقى علیه السلام بدان توجه شده است و كرامت و احسان آن حضرت و پدران بزرگوارشان را در اذهان زنده مى كند.

 منشور بخشایش
 آن گرامى، نامه پدرش، امام رضا علیه السلام را نصب العین خود قرار داد و بخششهایش را چندین برابر كرد. در آن نامه خطاب به امام جواد علیه السلام - كه حدود 6 سال داشت - چنین آمده بود:
 «بَلَغَنِی أَنَّ الْمَوَالِیَ إِذَا رَكِبْتَ أَخْرَجُوكَ مِنَ الْبَابِ الصَّغِیرِ فَإِنَّمَا ذَلِكَ مِنْ بُخْلٍ مِنْهُمْ لِئَلَّا یَنَالَ مِنْكَ أَحَدٌ خَیْراً وَ أَسْأَلُكَ بِحَقِّی عَلَیْكَ لَا یَكُنْ مَدْخَلُكَ وَ مَخْرَجُكَ إِلَّا مِنَ الْبَابِ الْكَبِیرِ فَإِذَا رَكِبْتَ فَلْیَكُنْ مَعَكَ ذَهَبٌ وَ فِضَّةٌ ثُمَّ لَا یَسْأَلُكَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَیْتَهُ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عُمُومَتِكَ أَنْ تَبَرَّهُ فَلَا تُعْطِهِ أَقَلَّ مِنْ خَمْسِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عَمَّاتِكَ فَلَا تُعْطِهَا أَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ وَ عِشْرِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ إِنِّی إِنَّمَا أُرِیدُ بِذَلِكَ أَنْ یَرْفَعَكَ اللَّهُ فَأَنْفِقْ وَ لَا تَخْشَ مِنْ ذِی الْعَرْشِ إِقْتَاراً؛(4) پسرم! به من خبر رسیده است كه خدمتكاران، تو را از در مخصوص خارج مى كنند. این به علت بخل و تنگ نظرى آنان است كه از وجود تو به مردم خیرى نرسد. تو را قسم مى دهم به حقى كه برایت دارم! سعى كن از در عمومى، رفت و آمد كنى و هرگاه بیرون مى آیى، مقدارى پول نقد، طلا و نقره، همراه داشته باش و هر یك از نیازمندان كه از تو درخواستى داشته باشد، به او چیزى ببخش!
 اگر یكى از عموهایت از تو كمك بخواهد به او كم‌تر از 50 دینار نده و اگر بیش‌تر بدهى، خود دانى و اگر عمه هایت از تو یارى بخواهند، كم‌تر از 25 دینار عطا نكن و اگر بیش‌تر دادى اختیار با توست. مى خواهم خداوند به وسیله جود و احسان تو، مقامت را والاتر بگرداند، احسان كن و بیم و هراس نداشته باش كه پروردگار صاحب عرش، تو را فقیر و تنگدست بگرداند.»
 امام هشتم علیه السلام در نامه دیگرى به امام محمّد تقى علیه السلام چنین توصیه مى كند: «پسرم! خدا تو را نگه دارد و از گزند دشمنانت پناه دهد. عزیزم، پدرت فدایت باد! من در اموال دنیوى ام به تو توضیح داده ام؛ در حالى كه زنده و سر پا هستم. آن اموال را در اختیارت گذاشتم تا به صله رحم بپردازى و به خدمتگزاران پدرم موسى بن جعفر و جدّم امام صادق علیه السلام احسان و نیكى كنى.» (5)  خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند.

 در اینجا مواردى از جود و احسان حضرتش را به نظاره مى نشینیم:
 بخشش و هدیه
 على بن مهزیار مى گوید كه دیدم حضرت امام جواد علیه السلام نماز واجب و غیرواجب خود را در یك قباى خز طارونى به جاى آورد و به من هم قباى خز دیگرى بخشید و فرمود: «این لباس را هنگام نماز پوشیده ام.» سپس به من فرمود: «اى على! این لباسِ اهدایى را هنگام نماز خواندن بپوش.» (6)
 محمّد بن سهل بن الیسع قمى از افرادى است كه به افتخار دریافت لباس متبرك از امام نهم علیه السلام نائل آمده است. او در این باره مى گوید كه من در شهر مكه، مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد علیه السلام رسیدم. در نظر داشتم كه از آن امام عالى قدر درخواست كنم كه به من لباسى به عنوان تبرك عنایت كند؛ امّا فرصت نشد و از محضرش خداحافظى كردم و بیرون آمدم.
 با خود گفتم: «حالا كه نتوانستم خواسته ام را به صورت حضورى براى آقا بیان كنم، پس طى نامه اى از محضر آن گرامى، خواسته ام را طلب مى كنم.» نامه اى نوشتم و دلخواهم را در آن اظهار كردم و سپس تصمیم گرفتم كه به مسجد بروم و دو ركعت نماز بخوانم. آن گاه صد مرتبه به درگاه الهى استخاره كنم. اگر به دلم افتاد كه نامه را به حضورش مى فرستم و اگر نیفتاد، نامه را پاره مى كنم.
 نماز را خواندم و بعد از نماز به دلم افتاد كه نامه را به حضورش نبرم. در نتیجه آن را پاره كردم و از شهر مدینه منوّره بیرون آمدم.
 در همین موقع كه به راه افتاده بودم، پیكى از راه رسید. او لباسى را به همراه داشت كه در بقچه اى پیچیده بود و از اهل كاروان در باره محمّد بن سهل قمى مى پرسید تا اینكه به من رسید و من را شناخت. به من گفت: «مولاى تو (امام جواد علیه السلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباسهاى اعطایى امام علیه السلام دو لباس نرم و نازك بود. احمد بن محمّد گفته است: «محمّد بن سهل قمى از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایى امام علیه السلام او را كفن كردم.» (7)
 آرى، پیشواى نهم را به علت جود و احسان، جواد لقب دادند. آن حضرت در عرصه بذل و بخششهاى مادى و معنوى چنان عمل مى كرد كه دوست و دشمن، به ستایش حضرت، زبان مى گشودند.

 خدمتگزارى و گره گشایى
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند. امام على علیه السلام در این باره فرمود: «أحْسِنْ اِلَى مَنْ شِئْتَ وَكُنْ أمِیرَهُ؛(8) به هر كس مى خواهى نیكى [و خدمت] كن و امیر او باش.»
 اكنون به مواردى از خدمتگزارى امام نهم علیه السلام براى اقشار مختلف جامعه اشاره مى كنیم:
 1. مردى از اهالى سیستان كه در سفرى با امام محمّد تقى علیه السلام همراه شده است، خاطره اى شنیدنى از آن سفر را گزارش كرده است. او مى گوید كه در سال اوّل خلافت معتصم، من با امام نهم علیه السلام همسفر شدم و در همه موارد با هم بودیم.
 سر سفره غذا نشسته بودیم كه عرض كردم: «فدایت شوم! فرماندار شهر ما یكى از دوستان و شیفتگان شما اهل بیت علیهم السلام است. مأموران او براى من مالیات نوشته اند؛ اما پرداختن آن برایم سنگین است. شما لطف كنید و به او نامه اى بنویسید كه با من مدارا كند.» امام فرمود: «من او را نمى شناسم.» گفتم: «فدایت شوم! همانگونه كه عرض كردم او از دوستداران شما اهل بیت علیهم السلام است. نامه شما براى من، خیلى كارساز و مشكل گشا خواهد بود.»
 امام كاغذى را برداشت و چنین نوشت:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. حامل این نامه به تو، نكته زیبایى را یادآور شد كه تو به آیین پسندیده اى گرایش دارى! مطمئناً تو در مقابل اعمال نیك، پاداش نیكى خواهى داشت. به برادرانت احسان كن و بدان، خداوند عزیز و جلیل از ریزترین اعمال و رفتارت سؤال خواهد كرد.»
 مرد سیستانى در پایان مى گوید: «قبل از رسیدن من به سیستان، حسین بن عبد اللّه نیشابورى، فرماندار سیستان از نامه امام باخبر شده بود و هنگامى كه من به شهرم نزدیك مى شدم، هنوز دو فرسخ مانده بود كه به استقبالم آمد.
 «نامه را به او دادم. او آن را بوسید و روى دو چشمانش گذاشت و به من گفت: «چه مى خواهى؟» گفتم: «در دفتر محاسبات شما براى من مالیاتى نوشته اند كه توان پرداخت آن را ندارم.» دستور داد آن را براى من ببخشند و اضافه كرد: «تا زمانى كه من فرماندار شهر شما هستم تو را از خراج و مالیات معاف كردم.» سپس از خانواده ام پرسید و من وضعیت اقتصادى خود و خانواده ام را برایش شرح دادم. او دستور داد كه در باره مشكل معیشتى من، كارهایى انجام شود و مقدارى هم به صورت نقدى به من كمك كرد. تا او زنده و در منصب فرماندارى سیستان بود، از من مالیات و خراج نگرفتند و عطایش را تا آخر از من قطع نكرد. (9)
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند
 اساساً خدمت به مردم و رفع نیازهاى آنان در متن زندگى امامان معصوم علیهم السلام قرار دارد. به همین سبب، امام جواد علیه السلام نیز در این عرصه، پیشتاز بود. آن بزرگوار مى فرمود: «ثَلَاثٌ یُبَلِّغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوَانَ اللَّهِ كَثْرَةُ الِاسْتِغْفَارِ وَ خَفْضُ الْجَانِبِ وَ كَثْرَةُ الصَّدَقَة؛(10) انسان با داشتن سه خصلت پسندیده مى تواند به مقام رضوان و خشنودى الهى برسد. زیاد طلب آمرزش كردن، مدارا با مردم و زیاد صدقه دادن.»
 امام نهم علیه السلام در خدمت به مردم و یارى آنان از هیچ كوششى دریغ نمى كرد. كمكهاى فكرى، مادى، معنوى و حتى یافتن كار و شغل به نیازمندان، از جمله خدمات آن گرامى بود.
 2. داوود جعفرى از علاقه مندان و دوستان آن حضرت مى گوید كه روزى به حضور امام مشرف شدم و همراه من، نامه هایى بود كه نویسندگان آن بر من مشتبه شده بود و به این دلیل، به شدت ناراحت بودم. وقتى نامه ها را مقابل امام قرار دادم، اولى را برداشت و فرمود: «این نامه زیاد بن شبیب است.» دومى را برداشت و فرمود: «این نامه فلانى است» و همین طور… .
 من از این آگاهیهاى حضرت متعجب شدم. امام لبخندى زد و آن گاه به من سه هزار دینار داد و فرمود كه این مبلغ را به یكى از پسر عموهایش تحویل دهم و توصیه فرمود كه بعد از گرفتن این مبلغ، پسر عمویم از تو مى پرسد: «آیا پیشه ورى مى شناسى كه من با این مبالغ كالایى از او بخرم؟» تو نیز او را در این زمینه راهنمایى كن!» داوود گوید: «وقتى پولها را به او دادم، از من پرسید: «اى ابا هاشم! آیا تو بازرگانى را مى شناسى كه من با او معامله اى بكنم؟» من نیز او را راهنمایى كردم.
 3. ساربانى نیز از من خواسته بود تا مشكل بیكارى وى را مطرح كنم و از آن حضرت یارى جویم. هنگامى كه خدمتش رفتم تا در باره بیكارى وى سخنى بگویم، امام مشغول صرف غذا بود و عدّه اى هم، كنار سفره نشسته بودند.برایم ممكن نشد كه با او سخن بگویم. حضرت فرمود: «اى ابا هاشم! بیا سر سفره و مقابلم غذا نهاد.» آن گاه بدون اینكه من در موضوع ساربان لب به سخن بگشایم به غلامش دستور داد: «اى غلام! ساربانى را كه ابوهاشم معرفى مى كند، نزد خود نگه دار!»
 4. ابوهاشم در ادامه خاطرات خود از خدمت رسانى آن حضرت مى گوید كه روزى همراه ایشان به بستانى رفته بودیم. به امام عرض كردم: «آقا! من به مشكل سختى گرفتار شده ام و به خوردن گل علاقه شدیدى دارم.» امام سكوت كرد و بعد از سه روز بدون اینكه سخنى گفته و یا سؤالى كرده باشم به من فرمود: «اى ابا هاشم! خداوند مشكل تو را حل كرد و میل به گل خوردن را از تو برطرف ساخت.» بر اثر دعاى امام جواد علیه السلام از آن روز به بعد، به شدت از گل خوردن نفرت دارم و هیچ چیزى بدتر از گل خوردن برایم نیست. (11)
 از منظر امام نهم علیه السلام خدمت رسانى به مردم بر اثر نزول رحمت الهى بر انسان است و اگر فردى در این عرصه كوتاهى و سهل انگارى كند، ممكن است نعمتهاى الهى را از دست بدهد. به این سبب، آن حضرت فرمود: «مَا عَظُمَتْ نِعْمَةُ اللّهِ عَلَى عَبْدٍ اِلاَّ عَظُمَتْ مَئُونَةُ النَّاسِ عَلَیْهِ فَمَنْ لَمْ یَحْتَمِلْ تِلْكَ الْمَئُونَةَ فَقَدْ عَرَّضَ تِلْكَ النِّعْمَةَ لِلزَّوَال؛(12) نعمت خداوند بر كسى فراوان نازل نمى شود، مگر اینكه نیاز مردم به او بیش‌تر مى شود. هر كس كه در رفع این نیازمندیها نكوشد و سختیهاى آن را تحمل نكند، نعمت الهى را در معرض زوال قرار داده است.»
 آن گرامى، اعمال نیك و آثار خدمت به دیگران را براى نیكوكاران مفیدتر از افراد نیازمند مى داند و مى فرماید: «أَهْلُ الْمَعْرُوفِ إِلَى اصْطِنَاعِهِ أَحْوَجُ مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ إِلَیْهِ لِأَنَّ لَهُمْ أَجْرَهُ وَ فَخْرَهُ وَ ذِكْرَهُ فَمَهْمَا اصْطَنَعَ الرَّجُلُ مِنْ مَعْرُوفٍ فَإِنَّمَا یَبْدَأُ فِیهِ بِنَفْسِهِ فَلَا یَطْلُبَنَّ شُكْرَ مَا صَنَعَ إِلَى نَفْسِهِ مِنْ غَیْرِهِ؛(13) نیكوكاران به نیكى كردن بیش‌تر نیاز دارند تا افراد محتاج و نیازمند؛ چرا كه انسانهاى خیِّر؛ پاداش اخروى، افتخار و نام نیك را در پرونده اعمال خود ثبت مى كنند. هر كسى كه به خدمتگزارى و نیك رفتارى با مردم و اهل درد مى پردازد، اوّل به خودش خیر و نیكى مى رساند. پس او تشكر و قدردانى را از دیگران توقع نداشته باشد؛ زیرا آن عمل را براى خود انجام داده است.»

 كمك به درماندگان
 حضرت جواد الائمه علیه السلام در امدادرسانى به محرومان، مستضعفان و درماندگان، نهایت تلاش خود را به عمل مى آورد و تا حد امكان از آنان دستگیرى مى كرد.
 ابن حدید كوفى در این باره مى گوید: «همراه عده اى از شیعیان براى زیارت و انجام مناسك حج به مكه رفتیم. هنگام برگشت، راهزنان به ما حمله كردند و تمام داراییهایمان را به غارت بردند. به زحمت خود را به مدینه رساندم و به منزل امام نهم رفتم؛ ولى از سفر و حوادث آن چیزى نگفتم.» امام جواد علیه السلام فرمود: «اى ابن حدید! راهزنان در منطقه عَرْج به شما حمله كردند و تمام هستى تان را به یغما بردند. شما سیزده نفر بودید.» آن گاه آن حضرت، ما را یك به یك با نام خود و پدرانمان نام برد. گفتم: «سرورم به خدا قسم! همین طور شد كه شما اشاره كردید.»
 سپس امام به خادمش دستور داد براى ما لباسها و مبالغ زیادى دینار بیاورد و چنین تأكید فرمود: «اینها را میان خود و یارانت تقسیم كن كه به مقدار آن چیزى است كه از شما به غارت رفته است.» ابن حدید بعد از نقل این همه لطف و احسان امام علیه السلام مى گوید: «من آن مبالغ اهدایى را میان دوستان و همسفرانم تقسیم كردم و همان گونه كه امام فرموده بود دقیقاً به اندازه داراییهایمان بود كه قبل از حمله راهزنان داشتیم.» (14)

 آزادى بردگان
 رها كردن بردگان از دیگر شیوه هاى امام جواد علیه السلام در راستاى احسان به نیازمندان و دستگیرى از بینوایان و درماندگان بود. آن رهبر مهربان، همانند اجداد اطهار خویش، بر این باور بود كه همه انسانها آزاد آفریده شده اند و شایسته است كه با اختیار و اراده خود تصمیم بگیرند و صلاح و رشد خود را تشخیص دهند.
 اساساً برخورد رهبران الهى با موضوع بردگان از همان روز نخست ظهور اسلام بر این مبنا بود كه انسانها را از زنجیر بندگى دیگران آزاد كنند و تحت عبودیت آفریدگار جهان در بیاورند. برنامه هاى اسلام نیز طورى تنظیم شده است كه یك انسان مسلمان با انجام آنها از تمام قیدها و وابستگیهاى مجازى، رها شود و فقط به قدرت بى منتهاى حضرت حق بپیوندد.
 عبد الجبار بن مبارك نهاوندى از یاران امام محمّد جواد علیه السلام مى گوید كه در سال 209 ق به محضر آن حضرت رفتم و پرسیدم: «فدایت شوم! من شنیده ام پدران معصوم شما فرموده اند كه اگر مسلمانان به فرمان حاكمان غاصب و غیرامام در جنگ شركت كنند و پیروز شوند، تمام غنیمتها باید در اختیار امام معصوم علیه السلام قرار گیرد. آیا چنین روایتى صحیح است؟» امام محمّد تقى علیه السلام فرمود: «آرى، درست است.»
 گفتم: «فدایت شوم من در بعضى پیروزیهاى مسلمانان به رهبرى خلفاى جور، اسیر شدم و به عنوان غنیمت جنگى مرا به بندگى كشیدند؛ اما سرانجام، طبق قوانین شرعى و عقود اسلامى از دست مالكان خود آزاد شدم؛ اما وقتى مسئله را فهمیدم متوجه شدم كه غنایم جنگى به امام معصوم علیه السلام مى رسد. من آمده ام كه شما مرا به عنوان عبد و برده خود بپذیرید.»
 امام جواد علیه السلام فرمود: «پذیرفتم.»
 وقتى خواستم به حج بروم، دوباره به محضر امام رفتم و عرضه داشتم: «من غلام شما هستم و غلام، بدون اجازه مولایش نمى تواند كارى انجام دهد. حج رفته و ازدواج كرده و در میان مسلمانان نیز به كسب درآمد مشغول بوده ام. اكنون من در اختیار شما هستم.» امام محمّد جواد علیه السلام فرمود: «به شهر و دیار خود برو، حج و ازدواج و اشتغال تو، همه اش صحیح و حلال است.»
 عبد الجبار مبارك نهاوندى در ادامه مى افزاید، هنگامى كه سال 213 ق رسید. بار دیگر به حضور امام نهم علیه السلام رفتم و دوباره عبودیت خود را به امام عرضه داشتم. حضرت فرمود: «تو در راه خدا آزادى!» گفتم: «قربانت شوم! این را برایم بنویس!» فرداى آن روز امام این گونه نوشته بود:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. این نامه را محمّد بن على هاشمى علوى در باره آزادى بنده اش عبد اللّه بن مبارك نگاشته است. اى عبد اللّه بن مبارك! من تو را در راه خدا و به سبب روز قیامت آزاد كردم و تو مولایى به غیر از خداوند ندارى و هیچ كس مالك تو نیست. تو از دوستان من و دوستان امامان بعد از من هستى!» (15)

 پناه نیازمندان
 خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى و خواسته خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند. در نتیجه، غبار غم از دل ایشان زدوده مى شد و با نشاط و سرور از منزل امام بیرون مى رفتند. (16

امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد
 
اشاره:
 در شماره 109 مجلّه مبلّغان، عناوین عفو و گذشت، ساده‌زیستی، برخورد با هنرمندان غیرمتعهد و صبر وبردباری،‌ مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه، چند آموزة دیگر از این امام همام را بحث می‌کنیم.

 نیكى به والدین
 امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد كه حقوق والدین خود را رعایت و در معاشرت با آنان با كمال ادب و احترام رفتار كنند. آن حضرت حتى به یارانش تأكید مى كرد كه اگر پدر و مادر آنان، باورهاى ناصحیح و اعتقادات فاسدى هم داشته باشند، باز هم از تكریم آنان دریغ نكنند.
 بكر بن صالح مى گوید كه داماد من به امام محمّد تقى علیه السلام نامه اى نوشته و در آن آورده بود: «پدرم، یك فرد ناصبى و منحرف است. او به شدت از اعتقادات خود دفاع و بر آنها پافشارى مى كند. مى خواهم نظر حضرت عالى را در باره وى بدانم. آیا با او مقابله و یا مدارا كنم؟!»
 امام نهم در پاسخ وى چنین نگاشت: «قَدْ فَهِمْتُ كِتَابَكَ وَ مَا ذَكَرْتَ مِنْ أَمْرِ أَبِیكَ وَ لَسْتُ أَدَعُ الدُّعَاءَ لَكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ الْمُدَارَاةُ خَیْرٌ لَكَ مِنَ الْمُكَاشَفَةِ وَ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرٌ فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ ثَبَّتَكَ اللَّهُ عَلَى وَلَایَةِ مَنْ تَوَلَّیْتَ نَحْنُ وَ أَنْتُمْ فِی وَدِیعَةِ اللَّهِ الَّتِی لَا یَضِیعُ وَدَائِعُه؛ منظور تو را از مضامین نامه ات دریافتم و به وضعیت اعتقادى پدرت واقف شدم. ان شاء اللّه تو را از دعاى خیر فراموش نمى كنم. مدارا براى تو بهتر از رو در رویى و مقابله با پدر است. هر سختى، آسایش و راحتى در پى دارد. شكیبایى و بردبارى پیشه كن و صبور باش كه عاقبت نیك در انتظار پارسایان است. خداوند تو را در راه محبت و ولایتِ آنان كه دوستشان دارى، ثابت قدم بدارد. ما و شما در پناه رحمت الهى هستیم و او پناهندگان خود را ضایع نمى كند.»
 بكر بن صالح در ادامه سخن خود مى افزاید كه خداوند در مدت كوتاهى، دل پدر را [در نتیجه صبر وى ] به او متمایل كرد كه دیگر در هیچ موردى با پسرش مخالفت نمى كرد. (1)

 جود و احسان
 معروف ترین لقب پیشواى نهم شیعیان، «جواد» است. آن رهبر فرزانه را به سبب عطاى فراوانش، به این نام خوانده اند كه برگرفته از نامهاى زیباى پروردگار متعال است. در فرازى از دعاى امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «أنْتَ اللّهُ لا اِلَهَ اِلاَّ أنْتَ الْجَوَادُ الْمَاجِد»(2) و در فرازى از دعاى روز بیست و ششم ماه مبارك رمضان همنوا با امام زین العابدین علیه السلام مى خوانیم: «یَا اللَّهُ یَا جَوَادً لاَ یَبْخَلْ یَا اللَّهُ لَكَ الْاَسْمَاءُ الْحُسْنَى؛(3) خداوندا! اى بخشنده اى كه در او بخل راه ندارد، خداوندا! تو داراى نامهاى زیبا هستى.»
 نام جواد، یادآور بخشش و احسان پروردگار متعال است كه در نام مقدس حضرت امام محمّد تقى علیه السلام بدان توجه شده است و كرامت و احسان آن حضرت و پدران بزرگوارشان را در اذهان زنده مى كند.

 منشور بخشایش
 آن گرامى، نامه پدرش، امام رضا علیه السلام را نصب العین خود قرار داد و بخششهایش را چندین برابر كرد. در آن نامه خطاب به امام جواد علیه السلام - كه حدود 6 سال داشت - چنین آمده بود:
 «بَلَغَنِی أَنَّ الْمَوَالِیَ إِذَا رَكِبْتَ أَخْرَجُوكَ مِنَ الْبَابِ الصَّغِیرِ فَإِنَّمَا ذَلِكَ مِنْ بُخْلٍ مِنْهُمْ لِئَلَّا یَنَالَ مِنْكَ أَحَدٌ خَیْراً وَ أَسْأَلُكَ بِحَقِّی عَلَیْكَ لَا یَكُنْ مَدْخَلُكَ وَ مَخْرَجُكَ إِلَّا مِنَ الْبَابِ الْكَبِیرِ فَإِذَا رَكِبْتَ فَلْیَكُنْ مَعَكَ ذَهَبٌ وَ فِضَّةٌ ثُمَّ لَا یَسْأَلُكَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَیْتَهُ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عُمُومَتِكَ أَنْ تَبَرَّهُ فَلَا تُعْطِهِ أَقَلَّ مِنْ خَمْسِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عَمَّاتِكَ فَلَا تُعْطِهَا أَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ وَ عِشْرِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ إِنِّی إِنَّمَا أُرِیدُ بِذَلِكَ أَنْ یَرْفَعَكَ اللَّهُ فَأَنْفِقْ وَ لَا تَخْشَ مِنْ ذِی الْعَرْشِ إِقْتَاراً؛(4) پسرم! به من خبر رسیده است كه خدمتكاران، تو را از در مخصوص خارج مى كنند. این به علت بخل و تنگ نظرى آنان است كه از وجود تو به مردم خیرى نرسد. تو را قسم مى دهم به حقى كه برایت دارم! سعى كن از در عمومى، رفت و آمد كنى و هرگاه بیرون مى آیى، مقدارى پول نقد، طلا و نقره، همراه داشته باش و هر یك از نیازمندان كه از تو درخواستى داشته باشد، به او چیزى ببخش!
 اگر یكى از عموهایت از تو كمك بخواهد به او كم‌تر از 50 دینار نده و اگر بیش‌تر بدهى، خود دانى و اگر عمه هایت از تو یارى بخواهند، كم‌تر از 25 دینار عطا نكن و اگر بیش‌تر دادى اختیار با توست. مى خواهم خداوند به وسیله جود و احسان تو، مقامت را والاتر بگرداند، احسان كن و بیم و هراس نداشته باش كه پروردگار صاحب عرش، تو را فقیر و تنگدست بگرداند.»
 امام هشتم علیه السلام در نامه دیگرى به امام محمّد تقى علیه السلام چنین توصیه مى كند: «پسرم! خدا تو را نگه دارد و از گزند دشمنانت پناه دهد. عزیزم، پدرت فدایت باد! من در اموال دنیوى ام به تو توضیح داده ام؛ در حالى كه زنده و سر پا هستم. آن اموال را در اختیارت گذاشتم تا به صله رحم بپردازى و به خدمتگزاران پدرم موسى بن جعفر و جدّم امام صادق علیه السلام احسان و نیكى كنى.» (5)  خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند.

 در اینجا مواردى از جود و احسان حضرتش را به نظاره مى نشینیم:
 بخشش و هدیه
 على بن مهزیار مى گوید كه دیدم حضرت امام جواد علیه السلام نماز واجب و غیرواجب خود را در یك قباى خز طارونى به جاى آورد و به من هم قباى خز دیگرى بخشید و فرمود: «این لباس را هنگام نماز پوشیده ام.» سپس به من فرمود: «اى على! این لباسِ اهدایى را هنگام نماز خواندن بپوش.» (6)
 محمّد بن سهل بن الیسع قمى از افرادى است كه به افتخار دریافت لباس متبرك از امام نهم علیه السلام نائل آمده است. او در این باره مى گوید كه من در شهر مكه، مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد علیه السلام رسیدم. در نظر داشتم كه از آن امام عالى قدر درخواست كنم كه به من لباسى به عنوان تبرك عنایت كند؛ امّا فرصت نشد و از محضرش خداحافظى كردم و بیرون آمدم.
 با خود گفتم: «حالا كه نتوانستم خواسته ام را به صورت حضورى براى آقا بیان كنم، پس طى نامه اى از محضر آن گرامى، خواسته ام را طلب مى كنم.» نامه اى نوشتم و دلخواهم را در آن اظهار كردم و سپس تصمیم گرفتم كه به مسجد بروم و دو ركعت نماز بخوانم. آن گاه صد مرتبه به درگاه الهى استخاره كنم. اگر به دلم افتاد كه نامه را به حضورش مى فرستم و اگر نیفتاد، نامه را پاره مى كنم.
 نماز را خواندم و بعد از نماز به دلم افتاد كه نامه را به حضورش نبرم. در نتیجه آن را پاره كردم و از شهر مدینه منوّره بیرون آمدم.
 در همین موقع كه به راه افتاده بودم، پیكى از راه رسید. او لباسى را به همراه داشت كه در بقچه اى پیچیده بود و از اهل كاروان در باره محمّد بن سهل قمى مى پرسید تا اینكه به من رسید و من را شناخت. به من گفت: «مولاى تو (امام جواد علیه السلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباسهاى اعطایى امام علیه السلام دو لباس نرم و نازك بود. احمد بن محمّد گفته است: «محمّد بن سهل قمى از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایى امام علیه السلام او را كفن كردم.» (7)
 آرى، پیشواى نهم را به علت جود و احسان، جواد لقب دادند. آن حضرت در عرصه بذل و بخششهاى مادى و معنوى چنان عمل مى كرد كه دوست و دشمن، به ستایش حضرت، زبان مى گشودند.

 خدمتگزارى و گره گشایى
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند. امام على علیه السلام در این باره فرمود: «أحْسِنْ اِلَى مَنْ شِئْتَ وَكُنْ أمِیرَهُ؛(8) به هر كس مى خواهى نیكى [و خدمت] كن و امیر او باش.»
 اكنون به مواردى از خدمتگزارى امام نهم علیه السلام براى اقشار مختلف جامعه اشاره مى كنیم:
 1. مردى از اهالى سیستان كه در سفرى با امام محمّد تقى علیه السلام همراه شده است، خاطره اى شنیدنى از آن سفر را گزارش كرده است. او مى گوید كه در سال اوّل خلافت معتصم، من با امام نهم علیه السلام همسفر شدم و در همه موارد با هم بودیم.
 سر سفره غذا نشسته بودیم كه عرض كردم: «فدایت شوم! فرماندار شهر ما یكى از دوستان و شیفتگان شما اهل بیت علیهم السلام است. مأموران او براى من مالیات نوشته اند؛ اما پرداختن آن برایم سنگین است. شما لطف كنید و به او نامه اى بنویسید كه با من مدارا كند.» امام فرمود: «من او را نمى شناسم.» گفتم: «فدایت شوم! همانگونه كه عرض كردم او از دوستداران شما اهل بیت علیهم السلام است. نامه شما براى من، خیلى كارساز و مشكل گشا خواهد بود.»
 امام كاغذى را برداشت و چنین نوشت:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. حامل این نامه به تو، نكته زیبایى را یادآور شد كه تو به آیین پسندیده اى گرایش دارى! مطمئناً تو در مقابل اعمال نیك، پاداش نیكى خواهى داشت. به برادرانت احسان كن و بدان، خداوند عزیز و جلیل از ریزترین اعمال و رفتارت سؤال خواهد كرد.»
 مرد سیستانى در پایان مى گوید: «قبل از رسیدن من به سیستان، حسین بن عبد اللّه نیشابورى، فرماندار سیستان از نامه امام باخبر شده بود و هنگامى كه من به شهرم نزدیك مى شدم، هنوز دو فرسخ مانده بود كه به استقبالم آمد.
 «نامه را به او دادم. او آن را بوسید و روى دو چشمانش گذاشت و به من گفت: «چه مى خواهى؟» گفتم: «در دفتر محاسبات شما براى من مالیاتى نوشته اند كه توان پرداخت آن را ندارم.» دستور داد آن را براى من ببخشند و اضافه كرد: «تا زمانى كه من فرماندار شهر شما هستم تو را از خراج و مالیات معاف كردم.» سپس از خانواده ام پرسید و من وضعیت اقتصادى خود و خانواده ام را برایش شرح دادم. او دستور داد كه در باره مشكل معیشتى من، كارهایى انجام شود و مقدارى هم به صورت نقدى به من كمك كرد. تا او زنده و در منصب فرماندارى سیستان بود، از من مالیات و خراج نگرفتند و عطایش را تا آخر از من قطع نكرد. (9)
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند
 اساساً خدمت به مردم و رفع نیازهاى آنان در متن زندگى امامان معصوم علیهم السلام قرار دارد. به همین سبب، امام جواد علیه السلام نیز در این عرصه، پیشتاز بود. آن بزرگوار مى فرمود: «ثَلَاثٌ یُبَلِّغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوَانَ اللَّهِ كَثْرَةُ الِاسْتِغْفَارِ وَ خَفْضُ الْجَانِبِ وَ كَثْرَةُ الصَّدَقَة؛(10) انسان با داشتن سه خصلت پسندیده مى تواند به مقام رضوان و خشنودى الهى برسد. زیاد طلب آمرزش كردن، مدارا با مردم و زیاد صدقه دادن.»
 امام نهم علیه السلام در خدمت به مردم و یارى آنان از هیچ كوششى دریغ نمى كرد. كمكهاى فكرى، مادى، معنوى و حتى یافتن كار و شغل به نیازمندان، از جمله خدمات آن گرامى بود.
 2. داوود جعفرى از علاقه مندان و دوستان آن حضرت مى گوید كه روزى به حضور امام مشرف شدم و همراه من، نامه هایى بود كه نویسندگان آن بر من مشتبه شده بود و به این دلیل، به شدت ناراحت بودم. وقتى نامه ها را مقابل امام قرار دادم، اولى را برداشت و فرمود: «این نامه زیاد بن شبیب است.» دومى را برداشت و فرمود: «این نامه فلانى است» و همین طور… .
 من از این آگاهیهاى حضرت متعجب شدم. امام لبخندى زد و آن گاه به من سه هزار دینار داد و فرمود كه این مبلغ را به یكى از پسر عموهایش تحویل دهم و توصیه فرمود كه بعد از گرفتن این مبلغ، پسر عمویم از تو مى پرسد: «آیا پیشه ورى مى شناسى كه من با این مبالغ كالایى از او بخرم؟» تو نیز او را در این زمینه راهنمایى كن!» داوود گوید: «وقتى پولها را به او دادم، از من پرسید: «اى ابا هاشم! آیا تو بازرگانى را مى شناسى كه من با او معامله اى بكنم؟» من نیز او را راهنمایى كردم.
 3. ساربانى نیز از من خواسته بود تا مشكل بیكارى وى را مطرح كنم و از آن حضرت یارى جویم. هنگامى كه خدمتش رفتم تا در باره بیكارى وى سخنى بگویم، امام مشغول صرف غذا بود و عدّه اى هم، كنار سفره نشسته بودند.برایم ممكن نشد كه با او سخن بگویم. حضرت فرمود: «اى ابا هاشم! بیا سر سفره و مقابلم غذا نهاد.» آن گاه بدون اینكه من در موضوع ساربان لب به سخن بگشایم به غلامش دستور داد: «اى غلام! ساربانى را كه ابوهاشم معرفى مى كند، نزد خود نگه دار!»
 4. ابوهاشم در ادامه خاطرات خود از خدمت رسانى آن حضرت مى گوید كه روزى همراه ایشان به بستانى رفته بودیم. به امام عرض كردم: «آقا! من به مشكل سختى گرفتار شده ام و به خوردن گل علاقه شدیدى دارم.» امام سكوت كرد و بعد از سه روز بدون اینكه سخنى گفته و یا سؤالى كرده باشم به من فرمود: «اى ابا هاشم! خداوند مشكل تو را حل كرد و میل به گل خوردن را از تو برطرف ساخت.» بر اثر دعاى امام جواد علیه السلام از آن روز به بعد، به شدت از گل خوردن نفرت دارم و هیچ چیزى بدتر از گل خوردن برایم نیست. (11)
 از منظر امام نهم علیه السلام خدمت رسانى به مردم بر اثر نزول رحمت الهى بر انسان است و اگر فردى در این عرصه كوتاهى و سهل انگارى كند، ممكن است نعمتهاى الهى را از دست بدهد. به این سبب، آن حضرت فرمود: «مَا عَظُمَتْ نِعْمَةُ اللّهِ عَلَى عَبْدٍ اِلاَّ عَظُمَتْ مَئُونَةُ النَّاسِ عَلَیْهِ فَمَنْ لَمْ یَحْتَمِلْ تِلْكَ الْمَئُونَةَ فَقَدْ عَرَّضَ تِلْكَ النِّعْمَةَ لِلزَّوَال؛(12) نعمت خداوند بر كسى فراوان نازل نمى شود، مگر اینكه نیاز مردم به او بیش‌تر مى شود. هر كس كه در رفع این نیازمندیها نكوشد و سختیهاى آن را تحمل نكند، نعمت الهى را در معرض زوال قرار داده است.»
 آن گرامى، اعمال نیك و آثار خدمت به دیگران را براى نیكوكاران مفیدتر از افراد نیازمند مى داند و مى فرماید: «أَهْلُ الْمَعْرُوفِ إِلَى اصْطِنَاعِهِ أَحْوَجُ مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ إِلَیْهِ لِأَنَّ لَهُمْ أَجْرَهُ وَ فَخْرَهُ وَ ذِكْرَهُ فَمَهْمَا اصْطَنَعَ الرَّجُلُ مِنْ مَعْرُوفٍ فَإِنَّمَا یَبْدَأُ فِیهِ بِنَفْسِهِ فَلَا یَطْلُبَنَّ شُكْرَ مَا صَنَعَ إِلَى نَفْسِهِ مِنْ غَیْرِهِ؛(13) نیكوكاران به نیكى كردن بیش‌تر نیاز دارند تا افراد محتاج و نیازمند؛ چرا كه انسانهاى خیِّر؛ پاداش اخروى، افتخار و نام نیك را در پرونده اعمال خود ثبت مى كنند. هر كسى كه به خدمتگزارى و نیك رفتارى با مردم و اهل درد مى پردازد، اوّل به خودش خیر و نیكى مى رساند. پس او تشكر و قدردانى را از دیگران توقع نداشته باشد؛ زیرا آن عمل را براى خود انجام داده است.»

 كمك به درماندگان
 حضرت جواد الائمه علیه السلام در امدادرسانى به محرومان، مستضعفان و درماندگان، نهایت تلاش خود را به عمل مى آورد و تا حد امكان از آنان دستگیرى مى كرد.
 ابن حدید كوفى در این باره مى گوید: «همراه عده اى از شیعیان براى زیارت و انجام مناسك حج به مكه رفتیم. هنگام برگشت، راهزنان به ما حمله كردند و تمام داراییهایمان را به غارت بردند. به زحمت خود را به مدینه رساندم و به منزل امام نهم رفتم؛ ولى از سفر و حوادث آن چیزى نگفتم.» امام جواد علیه السلام فرمود: «اى ابن حدید! راهزنان در منطقه عَرْج به شما حمله كردند و تمام هستى تان را به یغما بردند. شما سیزده نفر بودید.» آن گاه آن حضرت، ما را یك به یك با نام خود و پدرانمان نام برد. گفتم: «سرورم به خدا قسم! همین طور شد كه شما اشاره كردید.»
 سپس امام به خادمش دستور داد براى ما لباسها و مبالغ زیادى دینار بیاورد و چنین تأكید فرمود: «اینها را میان خود و یارانت تقسیم كن كه به مقدار آن چیزى است كه از شما به غارت رفته است.» ابن حدید بعد از نقل این همه لطف و احسان امام علیه السلام مى گوید: «من آن مبالغ اهدایى را میان دوستان و همسفرانم تقسیم كردم و همان گونه كه امام فرموده بود دقیقاً به اندازه داراییهایمان بود كه قبل از حمله راهزنان داشتیم.» (14)

 آزادى بردگان
 رها كردن بردگان از دیگر شیوه هاى امام جواد علیه السلام در راستاى احسان به نیازمندان و دستگیرى از بینوایان و درماندگان بود. آن رهبر مهربان، همانند اجداد اطهار خویش، بر این باور بود كه همه انسانها آزاد آفریده شده اند و شایسته است كه با اختیار و اراده خود تصمیم بگیرند و صلاح و رشد خود را تشخیص دهند.
 اساساً برخورد رهبران الهى با موضوع بردگان از همان روز نخست ظهور اسلام بر این مبنا بود كه انسانها را از زنجیر بندگى دیگران آزاد كنند و تحت عبودیت آفریدگار جهان در بیاورند. برنامه هاى اسلام نیز طورى تنظیم شده است كه یك انسان مسلمان با انجام آنها از تمام قیدها و وابستگیهاى مجازى، رها شود و فقط به قدرت بى منتهاى حضرت حق بپیوندد.
 عبد الجبار بن مبارك نهاوندى از یاران امام محمّد جواد علیه السلام مى گوید كه در سال 209 ق به محضر آن حضرت رفتم و پرسیدم: «فدایت شوم! من شنیده ام پدران معصوم شما فرموده اند كه اگر مسلمانان به فرمان حاكمان غاصب و غیرامام در جنگ شركت كنند و پیروز شوند، تمام غنیمتها باید در اختیار امام معصوم علیه السلام قرار گیرد. آیا چنین روایتى صحیح است؟» امام محمّد تقى علیه السلام فرمود: «آرى، درست است.»
 گفتم: «فدایت شوم من در بعضى پیروزیهاى مسلمانان به رهبرى خلفاى جور، اسیر شدم و به عنوان غنیمت جنگى مرا به بندگى كشیدند؛ اما سرانجام، طبق قوانین شرعى و عقود اسلامى از دست مالكان خود آزاد شدم؛ اما وقتى مسئله را فهمیدم متوجه شدم كه غنایم جنگى به امام معصوم علیه السلام مى رسد. من آمده ام كه شما مرا به عنوان عبد و برده خود بپذیرید.»
 امام جواد علیه السلام فرمود: «پذیرفتم.»
 وقتى خواستم به حج بروم، دوباره به محضر امام رفتم و عرضه داشتم: «من غلام شما هستم و غلام، بدون اجازه مولایش نمى تواند كارى انجام دهد. حج رفته و ازدواج كرده و در میان مسلمانان نیز به كسب درآمد مشغول بوده ام. اكنون من در اختیار شما هستم.» امام محمّد جواد علیه السلام فرمود: «به شهر و دیار خود برو، حج و ازدواج و اشتغال تو، همه اش صحیح و حلال است.»
 عبد الجبار مبارك نهاوندى در ادامه مى افزاید، هنگامى كه سال 213 ق رسید. بار دیگر به حضور امام نهم علیه السلام رفتم و دوباره عبودیت خود را به امام عرضه داشتم. حضرت فرمود: «تو در راه خدا آزادى!» گفتم: «قربانت شوم! این را برایم بنویس!» فرداى آن روز امام این گونه نوشته بود:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. این نامه را محمّد بن على هاشمى علوى در باره آزادى بنده اش عبد اللّه بن مبارك نگاشته است. اى عبد اللّه بن مبارك! من تو را در راه خدا و به سبب روز قیامت آزاد كردم و تو مولایى به غیر از خداوند ندارى و هیچ كس مالك تو نیست. تو از دوستان من و دوستان امامان بعد از من هستى!» (15)

 پناه نیازمندان
 خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى و خواسته خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند. در نتیجه، غبار غم از دل ایشان زدوده مى شد و با نشاط و سرور از منزل امام بیرون مى رفتند. (16

امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد
 
اشاره:
 در شماره 109 مجلّه مبلّغان، عناوین عفو و گذشت، ساده‌زیستی، برخورد با هنرمندان غیرمتعهد و صبر وبردباری،‌ مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه، چند آموزة دیگر از این امام همام را بحث می‌کنیم.

 نیكى به والدین
 امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد كه حقوق والدین خود را رعایت و در معاشرت با آنان با كمال ادب و احترام رفتار كنند. آن حضرت حتى به یارانش تأكید مى كرد كه اگر پدر و مادر آنان، باورهاى ناصحیح و اعتقادات فاسدى هم داشته باشند، باز هم از تكریم آنان دریغ نكنند.
 بكر بن صالح مى گوید كه داماد من به امام محمّد تقى علیه السلام نامه اى نوشته و در آن آورده بود: «پدرم، یك فرد ناصبى و منحرف است. او به شدت از اعتقادات خود دفاع و بر آنها پافشارى مى كند. مى خواهم نظر حضرت عالى را در باره وى بدانم. آیا با او مقابله و یا مدارا كنم؟!»
 امام نهم در پاسخ وى چنین نگاشت: «قَدْ فَهِمْتُ كِتَابَكَ وَ مَا ذَكَرْتَ مِنْ أَمْرِ أَبِیكَ وَ لَسْتُ أَدَعُ الدُّعَاءَ لَكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ الْمُدَارَاةُ خَیْرٌ لَكَ مِنَ الْمُكَاشَفَةِ وَ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرٌ فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ ثَبَّتَكَ اللَّهُ عَلَى وَلَایَةِ مَنْ تَوَلَّیْتَ نَحْنُ وَ أَنْتُمْ فِی وَدِیعَةِ اللَّهِ الَّتِی لَا یَضِیعُ وَدَائِعُه؛ منظور تو را از مضامین نامه ات دریافتم و به وضعیت اعتقادى پدرت واقف شدم. ان شاء اللّه تو را از دعاى خیر فراموش نمى كنم. مدارا براى تو بهتر از رو در رویى و مقابله با پدر است. هر سختى، آسایش و راحتى در پى دارد. شكیبایى و بردبارى پیشه كن و صبور باش كه عاقبت نیك در انتظار پارسایان است. خداوند تو را در راه محبت و ولایتِ آنان كه دوستشان دارى، ثابت قدم بدارد. ما و شما در پناه رحمت الهى هستیم و او پناهندگان خود را ضایع نمى كند.»
 بكر بن صالح در ادامه سخن خود مى افزاید كه خداوند در مدت كوتاهى، دل پدر را [در نتیجه صبر وى ] به او متمایل كرد كه دیگر در هیچ موردى با پسرش مخالفت نمى كرد. (1)

 جود و احسان
 معروف ترین لقب پیشواى نهم شیعیان، «جواد» است. آن رهبر فرزانه را به سبب عطاى فراوانش، به این نام خوانده اند كه برگرفته از نامهاى زیباى پروردگار متعال است. در فرازى از دعاى امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «أنْتَ اللّهُ لا اِلَهَ اِلاَّ أنْتَ الْجَوَادُ الْمَاجِد»(2) و در فرازى از دعاى روز بیست و ششم ماه مبارك رمضان همنوا با امام زین العابدین علیه السلام مى خوانیم: «یَا اللَّهُ یَا جَوَادً لاَ یَبْخَلْ یَا اللَّهُ لَكَ الْاَسْمَاءُ الْحُسْنَى؛(3) خداوندا! اى بخشنده اى كه در او بخل راه ندارد، خداوندا! تو داراى نامهاى زیبا هستى.»
 نام جواد، یادآور بخشش و احسان پروردگار متعال است كه در نام مقدس حضرت امام محمّد تقى علیه السلام بدان توجه شده است و كرامت و احسان آن حضرت و پدران بزرگوارشان را در اذهان زنده مى كند.

 منشور بخشایش
 آن گرامى، نامه پدرش، امام رضا علیه السلام را نصب العین خود قرار داد و بخششهایش را چندین برابر كرد. در آن نامه خطاب به امام جواد علیه السلام - كه حدود 6 سال داشت - چنین آمده بود:
 «بَلَغَنِی أَنَّ الْمَوَالِیَ إِذَا رَكِبْتَ أَخْرَجُوكَ مِنَ الْبَابِ الصَّغِیرِ فَإِنَّمَا ذَلِكَ مِنْ بُخْلٍ مِنْهُمْ لِئَلَّا یَنَالَ مِنْكَ أَحَدٌ خَیْراً وَ أَسْأَلُكَ بِحَقِّی عَلَیْكَ لَا یَكُنْ مَدْخَلُكَ وَ مَخْرَجُكَ إِلَّا مِنَ الْبَابِ الْكَبِیرِ فَإِذَا رَكِبْتَ فَلْیَكُنْ مَعَكَ ذَهَبٌ وَ فِضَّةٌ ثُمَّ لَا یَسْأَلُكَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَیْتَهُ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عُمُومَتِكَ أَنْ تَبَرَّهُ فَلَا تُعْطِهِ أَقَلَّ مِنْ خَمْسِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عَمَّاتِكَ فَلَا تُعْطِهَا أَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ وَ عِشْرِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ إِنِّی إِنَّمَا أُرِیدُ بِذَلِكَ أَنْ یَرْفَعَكَ اللَّهُ فَأَنْفِقْ وَ لَا تَخْشَ مِنْ ذِی الْعَرْشِ إِقْتَاراً؛(4) پسرم! به من خبر رسیده است كه خدمتكاران، تو را از در مخصوص خارج مى كنند. این به علت بخل و تنگ نظرى آنان است كه از وجود تو به مردم خیرى نرسد. تو را قسم مى دهم به حقى كه برایت دارم! سعى كن از در عمومى، رفت و آمد كنى و هرگاه بیرون مى آیى، مقدارى پول نقد، طلا و نقره، همراه داشته باش و هر یك از نیازمندان كه از تو درخواستى داشته باشد، به او چیزى ببخش!
 اگر یكى از عموهایت از تو كمك بخواهد به او كم‌تر از 50 دینار نده و اگر بیش‌تر بدهى، خود دانى و اگر عمه هایت از تو یارى بخواهند، كم‌تر از 25 دینار عطا نكن و اگر بیش‌تر دادى اختیار با توست. مى خواهم خداوند به وسیله جود و احسان تو، مقامت را والاتر بگرداند، احسان كن و بیم و هراس نداشته باش كه پروردگار صاحب عرش، تو را فقیر و تنگدست بگرداند.»
 امام هشتم علیه السلام در نامه دیگرى به امام محمّد تقى علیه السلام چنین توصیه مى كند: «پسرم! خدا تو را نگه دارد و از گزند دشمنانت پناه دهد. عزیزم، پدرت فدایت باد! من در اموال دنیوى ام به تو توضیح داده ام؛ در حالى كه زنده و سر پا هستم. آن اموال را در اختیارت گذاشتم تا به صله رحم بپردازى و به خدمتگزاران پدرم موسى بن جعفر و جدّم امام صادق علیه السلام احسان و نیكى كنى.» (5)  خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند.

 در اینجا مواردى از جود و احسان حضرتش را به نظاره مى نشینیم:
 بخشش و هدیه
 على بن مهزیار مى گوید كه دیدم حضرت امام جواد علیه السلام نماز واجب و غیرواجب خود را در یك قباى خز طارونى به جاى آورد و به من هم قباى خز دیگرى بخشید و فرمود: «این لباس را هنگام نماز پوشیده ام.» سپس به من فرمود: «اى على! این لباسِ اهدایى را هنگام نماز خواندن بپوش.» (6)
 محمّد بن سهل بن الیسع قمى از افرادى است كه به افتخار دریافت لباس متبرك از امام نهم علیه السلام نائل آمده است. او در این باره مى گوید كه من در شهر مكه، مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد علیه السلام رسیدم. در نظر داشتم كه از آن امام عالى قدر درخواست كنم كه به من لباسى به عنوان تبرك عنایت كند؛ امّا فرصت نشد و از محضرش خداحافظى كردم و بیرون آمدم.
 با خود گفتم: «حالا كه نتوانستم خواسته ام را به صورت حضورى براى آقا بیان كنم، پس طى نامه اى از محضر آن گرامى، خواسته ام را طلب مى كنم.» نامه اى نوشتم و دلخواهم را در آن اظهار كردم و سپس تصمیم گرفتم كه به مسجد بروم و دو ركعت نماز بخوانم. آن گاه صد مرتبه به درگاه الهى استخاره كنم. اگر به دلم افتاد كه نامه را به حضورش مى فرستم و اگر نیفتاد، نامه را پاره مى كنم.
 نماز را خواندم و بعد از نماز به دلم افتاد كه نامه را به حضورش نبرم. در نتیجه آن را پاره كردم و از شهر مدینه منوّره بیرون آمدم.
 در همین موقع كه به راه افتاده بودم، پیكى از راه رسید. او لباسى را به همراه داشت كه در بقچه اى پیچیده بود و از اهل كاروان در باره محمّد بن سهل قمى مى پرسید تا اینكه به من رسید و من را شناخت. به من گفت: «مولاى تو (امام جواد علیه السلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباسهاى اعطایى امام علیه السلام دو لباس نرم و نازك بود. احمد بن محمّد گفته است: «محمّد بن سهل قمى از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایى امام علیه السلام او را كفن كردم.» (7)
 آرى، پیشواى نهم را به علت جود و احسان، جواد لقب دادند. آن حضرت در عرصه بذل و بخششهاى مادى و معنوى چنان عمل مى كرد كه دوست و دشمن، به ستایش حضرت، زبان مى گشودند.

 خدمتگزارى و گره گشایى
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند. امام على علیه السلام در این باره فرمود: «أحْسِنْ اِلَى مَنْ شِئْتَ وَكُنْ أمِیرَهُ؛(8) به هر كس مى خواهى نیكى [و خدمت] كن و امیر او باش.»
 اكنون به مواردى از خدمتگزارى امام نهم علیه السلام براى اقشار مختلف جامعه اشاره مى كنیم:
 1. مردى از اهالى سیستان كه در سفرى با امام محمّد تقى علیه السلام همراه شده است، خاطره اى شنیدنى از آن سفر را گزارش كرده است. او مى گوید كه در سال اوّل خلافت معتصم، من با امام نهم علیه السلام همسفر شدم و در همه موارد با هم بودیم.
 سر سفره غذا نشسته بودیم كه عرض كردم: «فدایت شوم! فرماندار شهر ما یكى از دوستان و شیفتگان شما اهل بیت علیهم السلام است. مأموران او براى من مالیات نوشته اند؛ اما پرداختن آن برایم سنگین است. شما لطف كنید و به او نامه اى بنویسید كه با من مدارا كند.» امام فرمود: «من او را نمى شناسم.» گفتم: «فدایت شوم! همانگونه كه عرض كردم او از دوستداران شما اهل بیت علیهم السلام است. نامه شما براى من، خیلى كارساز و مشكل گشا خواهد بود.»
 امام كاغذى را برداشت و چنین نوشت:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. حامل این نامه به تو، نكته زیبایى را یادآور شد كه تو به آیین پسندیده اى گرایش دارى! مطمئناً تو در مقابل اعمال نیك، پاداش نیكى خواهى داشت. به برادرانت احسان كن و بدان، خداوند عزیز و جلیل از ریزترین اعمال و رفتارت سؤال خواهد كرد.»
 مرد سیستانى در پایان مى گوید: «قبل از رسیدن من به سیستان، حسین بن عبد اللّه نیشابورى، فرماندار سیستان از نامه امام باخبر شده بود و هنگامى كه من به شهرم نزدیك مى شدم، هنوز دو فرسخ مانده بود كه به استقبالم آمد.
 «نامه را به او دادم. او آن را بوسید و روى دو چشمانش گذاشت و به من گفت: «چه مى خواهى؟» گفتم: «در دفتر محاسبات شما براى من مالیاتى نوشته اند كه توان پرداخت آن را ندارم.» دستور داد آن را براى من ببخشند و اضافه كرد: «تا زمانى كه من فرماندار شهر شما هستم تو را از خراج و مالیات معاف كردم.» سپس از خانواده ام پرسید و من وضعیت اقتصادى خود و خانواده ام را برایش شرح دادم. او دستور داد كه در باره مشكل معیشتى من، كارهایى انجام شود و مقدارى هم به صورت نقدى به من كمك كرد. تا او زنده و در منصب فرماندارى سیستان بود، از من مالیات و خراج نگرفتند و عطایش را تا آخر از من قطع نكرد. (9)
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند
 اساساً خدمت به مردم و رفع نیازهاى آنان در متن زندگى امامان معصوم علیهم السلام قرار دارد. به همین سبب، امام جواد علیه السلام نیز در این عرصه، پیشتاز بود. آن بزرگوار مى فرمود: «ثَلَاثٌ یُبَلِّغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوَانَ اللَّهِ كَثْرَةُ الِاسْتِغْفَارِ وَ خَفْضُ الْجَانِبِ وَ كَثْرَةُ الصَّدَقَة؛(10) انسان با داشتن سه خصلت پسندیده مى تواند به مقام رضوان و خشنودى الهى برسد. زیاد طلب آمرزش كردن، مدارا با مردم و زیاد صدقه دادن.»
 امام نهم علیه السلام در خدمت به مردم و یارى آنان از هیچ كوششى دریغ نمى كرد. كمكهاى فكرى، مادى، معنوى و حتى یافتن كار و شغل به نیازمندان، از جمله خدمات آن گرامى بود.
 2. داوود جعفرى از علاقه مندان و دوستان آن حضرت مى گوید كه روزى به حضور امام مشرف شدم و همراه من، نامه هایى بود كه نویسندگان آن بر من مشتبه شده بود و به این دلیل، به شدت ناراحت بودم. وقتى نامه ها را مقابل امام قرار دادم، اولى را برداشت و فرمود: «این نامه زیاد بن شبیب است.» دومى را برداشت و فرمود: «این نامه فلانى است» و همین طور… .
 من از این آگاهیهاى حضرت متعجب شدم. امام لبخندى زد و آن گاه به من سه هزار دینار داد و فرمود كه این مبلغ را به یكى از پسر عموهایش تحویل دهم و توصیه فرمود كه بعد از گرفتن این مبلغ، پسر عمویم از تو مى پرسد: «آیا پیشه ورى مى شناسى كه من با این مبالغ كالایى از او بخرم؟» تو نیز او را در این زمینه راهنمایى كن!» داوود گوید: «وقتى پولها را به او دادم، از من پرسید: «اى ابا هاشم! آیا تو بازرگانى را مى شناسى كه من با او معامله اى بكنم؟» من نیز او را راهنمایى كردم.
 3. ساربانى نیز از من خواسته بود تا مشكل بیكارى وى را مطرح كنم و از آن حضرت یارى جویم. هنگامى كه خدمتش رفتم تا در باره بیكارى وى سخنى بگویم، امام مشغول صرف غذا بود و عدّه اى هم، كنار سفره نشسته بودند.برایم ممكن نشد كه با او سخن بگویم. حضرت فرمود: «اى ابا هاشم! بیا سر سفره و مقابلم غذا نهاد.» آن گاه بدون اینكه من در موضوع ساربان لب به سخن بگشایم به غلامش دستور داد: «اى غلام! ساربانى را كه ابوهاشم معرفى مى كند، نزد خود نگه دار!»
 4. ابوهاشم در ادامه خاطرات خود از خدمت رسانى آن حضرت مى گوید كه روزى همراه ایشان به بستانى رفته بودیم. به امام عرض كردم: «آقا! من به مشكل سختى گرفتار شده ام و به خوردن گل علاقه شدیدى دارم.» امام سكوت كرد و بعد از سه روز بدون اینكه سخنى گفته و یا سؤالى كرده باشم به من فرمود: «اى ابا هاشم! خداوند مشكل تو را حل كرد و میل به گل خوردن را از تو برطرف ساخت.» بر اثر دعاى امام جواد علیه السلام از آن روز به بعد، به شدت از گل خوردن نفرت دارم و هیچ چیزى بدتر از گل خوردن برایم نیست. (11)
 از منظر امام نهم علیه السلام خدمت رسانى به مردم بر اثر نزول رحمت الهى بر انسان است و اگر فردى در این عرصه كوتاهى و سهل انگارى كند، ممكن است نعمتهاى الهى را از دست بدهد. به این سبب، آن حضرت فرمود: «مَا عَظُمَتْ نِعْمَةُ اللّهِ عَلَى عَبْدٍ اِلاَّ عَظُمَتْ مَئُونَةُ النَّاسِ عَلَیْهِ فَمَنْ لَمْ یَحْتَمِلْ تِلْكَ الْمَئُونَةَ فَقَدْ عَرَّضَ تِلْكَ النِّعْمَةَ لِلزَّوَال؛(12) نعمت خداوند بر كسى فراوان نازل نمى شود، مگر اینكه نیاز مردم به او بیش‌تر مى شود. هر كس كه در رفع این نیازمندیها نكوشد و سختیهاى آن را تحمل نكند، نعمت الهى را در معرض زوال قرار داده است.»
 آن گرامى، اعمال نیك و آثار خدمت به دیگران را براى نیكوكاران مفیدتر از افراد نیازمند مى داند و مى فرماید: «أَهْلُ الْمَعْرُوفِ إِلَى اصْطِنَاعِهِ أَحْوَجُ مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ إِلَیْهِ لِأَنَّ لَهُمْ أَجْرَهُ وَ فَخْرَهُ وَ ذِكْرَهُ فَمَهْمَا اصْطَنَعَ الرَّجُلُ مِنْ مَعْرُوفٍ فَإِنَّمَا یَبْدَأُ فِیهِ بِنَفْسِهِ فَلَا یَطْلُبَنَّ شُكْرَ مَا صَنَعَ إِلَى نَفْسِهِ مِنْ غَیْرِهِ؛(13) نیكوكاران به نیكى كردن بیش‌تر نیاز دارند تا افراد محتاج و نیازمند؛ چرا كه انسانهاى خیِّر؛ پاداش اخروى، افتخار و نام نیك را در پرونده اعمال خود ثبت مى كنند. هر كسى كه به خدمتگزارى و نیك رفتارى با مردم و اهل درد مى پردازد، اوّل به خودش خیر و نیكى مى رساند. پس او تشكر و قدردانى را از دیگران توقع نداشته باشد؛ زیرا آن عمل را براى خود انجام داده است.»

 كمك به درماندگان
 حضرت جواد الائمه علیه السلام در امدادرسانى به محرومان، مستضعفان و درماندگان، نهایت تلاش خود را به عمل مى آورد و تا حد امكان از آنان دستگیرى مى كرد.
 ابن حدید كوفى در این باره مى گوید: «همراه عده اى از شیعیان براى زیارت و انجام مناسك حج به مكه رفتیم. هنگام برگشت، راهزنان به ما حمله كردند و تمام داراییهایمان را به غارت بردند. به زحمت خود را به مدینه رساندم و به منزل امام نهم رفتم؛ ولى از سفر و حوادث آن چیزى نگفتم.» امام جواد علیه السلام فرمود: «اى ابن حدید! راهزنان در منطقه عَرْج به شما حمله كردند و تمام هستى تان را به یغما بردند. شما سیزده نفر بودید.» آن گاه آن حضرت، ما را یك به یك با نام خود و پدرانمان نام برد. گفتم: «سرورم به خدا قسم! همین طور شد كه شما اشاره كردید.»
 سپس امام به خادمش دستور داد براى ما لباسها و مبالغ زیادى دینار بیاورد و چنین تأكید فرمود: «اینها را میان خود و یارانت تقسیم كن كه به مقدار آن چیزى است كه از شما به غارت رفته است.» ابن حدید بعد از نقل این همه لطف و احسان امام علیه السلام مى گوید: «من آن مبالغ اهدایى را میان دوستان و همسفرانم تقسیم كردم و همان گونه كه امام فرموده بود دقیقاً به اندازه داراییهایمان بود كه قبل از حمله راهزنان داشتیم.» (14)

 آزادى بردگان
 رها كردن بردگان از دیگر شیوه هاى امام جواد علیه السلام در راستاى احسان به نیازمندان و دستگیرى از بینوایان و درماندگان بود. آن رهبر مهربان، همانند اجداد اطهار خویش، بر این باور بود كه همه انسانها آزاد آفریده شده اند و شایسته است كه با اختیار و اراده خود تصمیم بگیرند و صلاح و رشد خود را تشخیص دهند.
 اساساً برخورد رهبران الهى با موضوع بردگان از همان روز نخست ظهور اسلام بر این مبنا بود كه انسانها را از زنجیر بندگى دیگران آزاد كنند و تحت عبودیت آفریدگار جهان در بیاورند. برنامه هاى اسلام نیز طورى تنظیم شده است كه یك انسان مسلمان با انجام آنها از تمام قیدها و وابستگیهاى مجازى، رها شود و فقط به قدرت بى منتهاى حضرت حق بپیوندد.
 عبد الجبار بن مبارك نهاوندى از یاران امام محمّد جواد علیه السلام مى گوید كه در سال 209 ق به محضر آن حضرت رفتم و پرسیدم: «فدایت شوم! من شنیده ام پدران معصوم شما فرموده اند كه اگر مسلمانان به فرمان حاكمان غاصب و غیرامام در جنگ شركت كنند و پیروز شوند، تمام غنیمتها باید در اختیار امام معصوم علیه السلام قرار گیرد. آیا چنین روایتى صحیح است؟» امام محمّد تقى علیه السلام فرمود: «آرى، درست است.»
 گفتم: «فدایت شوم من در بعضى پیروزیهاى مسلمانان به رهبرى خلفاى جور، اسیر شدم و به عنوان غنیمت جنگى مرا به بندگى كشیدند؛ اما سرانجام، طبق قوانین شرعى و عقود اسلامى از دست مالكان خود آزاد شدم؛ اما وقتى مسئله را فهمیدم متوجه شدم كه غنایم جنگى به امام معصوم علیه السلام مى رسد. من آمده ام كه شما مرا به عنوان عبد و برده خود بپذیرید.»
 امام جواد علیه السلام فرمود: «پذیرفتم.»
 وقتى خواستم به حج بروم، دوباره به محضر امام رفتم و عرضه داشتم: «من غلام شما هستم و غلام، بدون اجازه مولایش نمى تواند كارى انجام دهد. حج رفته و ازدواج كرده و در میان مسلمانان نیز به كسب درآمد مشغول بوده ام. اكنون من در اختیار شما هستم.» امام محمّد جواد علیه السلام فرمود: «به شهر و دیار خود برو، حج و ازدواج و اشتغال تو، همه اش صحیح و حلال است.»
 عبد الجبار مبارك نهاوندى در ادامه مى افزاید، هنگامى كه سال 213 ق رسید. بار دیگر به حضور امام نهم علیه السلام رفتم و دوباره عبودیت خود را به امام عرضه داشتم. حضرت فرمود: «تو در راه خدا آزادى!» گفتم: «قربانت شوم! این را برایم بنویس!» فرداى آن روز امام این گونه نوشته بود:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. این نامه را محمّد بن على هاشمى علوى در باره آزادى بنده اش عبد اللّه بن مبارك نگاشته است. اى عبد اللّه بن مبارك! من تو را در راه خدا و به سبب روز قیامت آزاد كردم و تو مولایى به غیر از خداوند ندارى و هیچ كس مالك تو نیست. تو از دوستان من و دوستان امامان بعد از من هستى!» (15)

 پناه نیازمندان
 خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى و خواسته خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند. در نتیجه، غبار غم از دل ایشان زدوده مى شد و با نشاط و سرور از منزل امام بیرون مى رفتند. (16

امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد
 
اشاره:
 در شماره 109 مجلّه مبلّغان، عناوین عفو و گذشت، ساده‌زیستی، برخورد با هنرمندان غیرمتعهد و صبر وبردباری،‌ مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه، چند آموزة دیگر از این امام همام را بحث می‌کنیم.

 نیكى به والدین
 امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد كه حقوق والدین خود را رعایت و در معاشرت با آنان با كمال ادب و احترام رفتار كنند. آن حضرت حتى به یارانش تأكید مى كرد كه اگر پدر و مادر آنان، باورهاى ناصحیح و اعتقادات فاسدى هم داشته باشند، باز هم از تكریم آنان دریغ نكنند.
 بكر بن صالح مى گوید كه داماد من به امام محمّد تقى علیه السلام نامه اى نوشته و در آن آورده بود: «پدرم، یك فرد ناصبى و منحرف است. او به شدت از اعتقادات خود دفاع و بر آنها پافشارى مى كند. مى خواهم نظر حضرت عالى را در باره وى بدانم. آیا با او مقابله و یا مدارا كنم؟!»
 امام نهم در پاسخ وى چنین نگاشت: «قَدْ فَهِمْتُ كِتَابَكَ وَ مَا ذَكَرْتَ مِنْ أَمْرِ أَبِیكَ وَ لَسْتُ أَدَعُ الدُّعَاءَ لَكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ الْمُدَارَاةُ خَیْرٌ لَكَ مِنَ الْمُكَاشَفَةِ وَ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرٌ فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ ثَبَّتَكَ اللَّهُ عَلَى وَلَایَةِ مَنْ تَوَلَّیْتَ نَحْنُ وَ أَنْتُمْ فِی وَدِیعَةِ اللَّهِ الَّتِی لَا یَضِیعُ وَدَائِعُه؛ منظور تو را از مضامین نامه ات دریافتم و به وضعیت اعتقادى پدرت واقف شدم. ان شاء اللّه تو را از دعاى خیر فراموش نمى كنم. مدارا براى تو بهتر از رو در رویى و مقابله با پدر است. هر سختى، آسایش و راحتى در پى دارد. شكیبایى و بردبارى پیشه كن و صبور باش كه عاقبت نیك در انتظار پارسایان است. خداوند تو را در راه محبت و ولایتِ آنان كه دوستشان دارى، ثابت قدم بدارد. ما و شما در پناه رحمت الهى هستیم و او پناهندگان خود را ضایع نمى كند.»
 بكر بن صالح در ادامه سخن خود مى افزاید كه خداوند در مدت كوتاهى، دل پدر را [در نتیجه صبر وى ] به او متمایل كرد كه دیگر در هیچ موردى با پسرش مخالفت نمى كرد. (1)

 جود و احسان
 معروف ترین لقب پیشواى نهم شیعیان، «جواد» است. آن رهبر فرزانه را به سبب عطاى فراوانش، به این نام خوانده اند كه برگرفته از نامهاى زیباى پروردگار متعال است. در فرازى از دعاى امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «أنْتَ اللّهُ لا اِلَهَ اِلاَّ أنْتَ الْجَوَادُ الْمَاجِد»(2) و در فرازى از دعاى روز بیست و ششم ماه مبارك رمضان همنوا با امام زین العابدین علیه السلام مى خوانیم: «یَا اللَّهُ یَا جَوَادً لاَ یَبْخَلْ یَا اللَّهُ لَكَ الْاَسْمَاءُ الْحُسْنَى؛(3) خداوندا! اى بخشنده اى كه در او بخل راه ندارد، خداوندا! تو داراى نامهاى زیبا هستى.»
 نام جواد، یادآور بخشش و احسان پروردگار متعال است كه در نام مقدس حضرت امام محمّد تقى علیه السلام بدان توجه شده است و كرامت و احسان آن حضرت و پدران بزرگوارشان را در اذهان زنده مى كند.

 منشور بخشایش
 آن گرامى، نامه پدرش، امام رضا علیه السلام را نصب العین خود قرار داد و بخششهایش را چندین برابر كرد. در آن نامه خطاب به امام جواد علیه السلام - كه حدود 6 سال داشت - چنین آمده بود:
 «بَلَغَنِی أَنَّ الْمَوَالِیَ إِذَا رَكِبْتَ أَخْرَجُوكَ مِنَ الْبَابِ الصَّغِیرِ فَإِنَّمَا ذَلِكَ مِنْ بُخْلٍ مِنْهُمْ لِئَلَّا یَنَالَ مِنْكَ أَحَدٌ خَیْراً وَ أَسْأَلُكَ بِحَقِّی عَلَیْكَ لَا یَكُنْ مَدْخَلُكَ وَ مَخْرَجُكَ إِلَّا مِنَ الْبَابِ الْكَبِیرِ فَإِذَا رَكِبْتَ فَلْیَكُنْ مَعَكَ ذَهَبٌ وَ فِضَّةٌ ثُمَّ لَا یَسْأَلُكَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَیْتَهُ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عُمُومَتِكَ أَنْ تَبَرَّهُ فَلَا تُعْطِهِ أَقَلَّ مِنْ خَمْسِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عَمَّاتِكَ فَلَا تُعْطِهَا أَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ وَ عِشْرِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ إِنِّی إِنَّمَا أُرِیدُ بِذَلِكَ أَنْ یَرْفَعَكَ اللَّهُ فَأَنْفِقْ وَ لَا تَخْشَ مِنْ ذِی الْعَرْشِ إِقْتَاراً؛(4) پسرم! به من خبر رسیده است كه خدمتكاران، تو را از در مخصوص خارج مى كنند. این به علت بخل و تنگ نظرى آنان است كه از وجود تو به مردم خیرى نرسد. تو را قسم مى دهم به حقى كه برایت دارم! سعى كن از در عمومى، رفت و آمد كنى و هرگاه بیرون مى آیى، مقدارى پول نقد، طلا و نقره، همراه داشته باش و هر یك از نیازمندان كه از تو درخواستى داشته باشد، به او چیزى ببخش!
 اگر یكى از عموهایت از تو كمك بخواهد به او كم‌تر از 50 دینار نده و اگر بیش‌تر بدهى، خود دانى و اگر عمه هایت از تو یارى بخواهند، كم‌تر از 25 دینار عطا نكن و اگر بیش‌تر دادى اختیار با توست. مى خواهم خداوند به وسیله جود و احسان تو، مقامت را والاتر بگرداند، احسان كن و بیم و هراس نداشته باش كه پروردگار صاحب عرش، تو را فقیر و تنگدست بگرداند.»
 امام هشتم علیه السلام در نامه دیگرى به امام محمّد تقى علیه السلام چنین توصیه مى كند: «پسرم! خدا تو را نگه دارد و از گزند دشمنانت پناه دهد. عزیزم، پدرت فدایت باد! من در اموال دنیوى ام به تو توضیح داده ام؛ در حالى كه زنده و سر پا هستم. آن اموال را در اختیارت گذاشتم تا به صله رحم بپردازى و به خدمتگزاران پدرم موسى بن جعفر و جدّم امام صادق علیه السلام احسان و نیكى كنى.» (5)  خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند.

 در اینجا مواردى از جود و احسان حضرتش را به نظاره مى نشینیم:
 بخشش و هدیه
 على بن مهزیار مى گوید كه دیدم حضرت امام جواد علیه السلام نماز واجب و غیرواجب خود را در یك قباى خز طارونى به جاى آورد و به من هم قباى خز دیگرى بخشید و فرمود: «این لباس را هنگام نماز پوشیده ام.» سپس به من فرمود: «اى على! این لباسِ اهدایى را هنگام نماز خواندن بپوش.» (6)
 محمّد بن سهل بن الیسع قمى از افرادى است كه به افتخار دریافت لباس متبرك از امام نهم علیه السلام نائل آمده است. او در این باره مى گوید كه من در شهر مكه، مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد علیه السلام رسیدم. در نظر داشتم كه از آن امام عالى قدر درخواست كنم كه به من لباسى به عنوان تبرك عنایت كند؛ امّا فرصت نشد و از محضرش خداحافظى كردم و بیرون آمدم.
 با خود گفتم: «حالا كه نتوانستم خواسته ام را به صورت حضورى براى آقا بیان كنم، پس طى نامه اى از محضر آن گرامى، خواسته ام را طلب مى كنم.» نامه اى نوشتم و دلخواهم را در آن اظهار كردم و سپس تصمیم گرفتم كه به مسجد بروم و دو ركعت نماز بخوانم. آن گاه صد مرتبه به درگاه الهى استخاره كنم. اگر به دلم افتاد كه نامه را به حضورش مى فرستم و اگر نیفتاد، نامه را پاره مى كنم.
 نماز را خواندم و بعد از نماز به دلم افتاد كه نامه را به حضورش نبرم. در نتیجه آن را پاره كردم و از شهر مدینه منوّره بیرون آمدم.
 در همین موقع كه به راه افتاده بودم، پیكى از راه رسید. او لباسى را به همراه داشت كه در بقچه اى پیچیده بود و از اهل كاروان در باره محمّد بن سهل قمى مى پرسید تا اینكه به من رسید و من را شناخت. به من گفت: «مولاى تو (امام جواد علیه السلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباسهاى اعطایى امام علیه السلام دو لباس نرم و نازك بود. احمد بن محمّد گفته است: «محمّد بن سهل قمى از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایى امام علیه السلام او را كفن كردم.» (7)
 آرى، پیشواى نهم را به علت جود و احسان، جواد لقب دادند. آن حضرت در عرصه بذل و بخششهاى مادى و معنوى چنان عمل مى كرد كه دوست و دشمن، به ستایش حضرت، زبان مى گشودند.

 خدمتگزارى و گره گشایى
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند. امام على علیه السلام در این باره فرمود: «أحْسِنْ اِلَى مَنْ شِئْتَ وَكُنْ أمِیرَهُ؛(8) به هر كس مى خواهى نیكى [و خدمت] كن و امیر او باش.»
 اكنون به مواردى از خدمتگزارى امام نهم علیه السلام براى اقشار مختلف جامعه اشاره مى كنیم:
 1. مردى از اهالى سیستان كه در سفرى با امام محمّد تقى علیه السلام همراه شده است، خاطره اى شنیدنى از آن سفر را گزارش كرده است. او مى گوید كه در سال اوّل خلافت معتصم، من با امام نهم علیه السلام همسفر شدم و در همه موارد با هم بودیم.
 سر سفره غذا نشسته بودیم كه عرض كردم: «فدایت شوم! فرماندار شهر ما یكى از دوستان و شیفتگان شما اهل بیت علیهم السلام است. مأموران او براى من مالیات نوشته اند؛ اما پرداختن آن برایم سنگین است. شما لطف كنید و به او نامه اى بنویسید كه با من مدارا كند.» امام فرمود: «من او را نمى شناسم.» گفتم: «فدایت شوم! همانگونه كه عرض كردم او از دوستداران شما اهل بیت علیهم السلام است. نامه شما براى من، خیلى كارساز و مشكل گشا خواهد بود.»
 امام كاغذى را برداشت و چنین نوشت:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. حامل این نامه به تو، نكته زیبایى را یادآور شد كه تو به آیین پسندیده اى گرایش دارى! مطمئناً تو در مقابل اعمال نیك، پاداش نیكى خواهى داشت. به برادرانت احسان كن و بدان، خداوند عزیز و جلیل از ریزترین اعمال و رفتارت سؤال خواهد كرد.»
 مرد سیستانى در پایان مى گوید: «قبل از رسیدن من به سیستان، حسین بن عبد اللّه نیشابورى، فرماندار سیستان از نامه امام باخبر شده بود و هنگامى كه من به شهرم نزدیك مى شدم، هنوز دو فرسخ مانده بود كه به استقبالم آمد.
 «نامه را به او دادم. او آن را بوسید و روى دو چشمانش گذاشت و به من گفت: «چه مى خواهى؟» گفتم: «در دفتر محاسبات شما براى من مالیاتى نوشته اند كه توان پرداخت آن را ندارم.» دستور داد آن را براى من ببخشند و اضافه كرد: «تا زمانى كه من فرماندار شهر شما هستم تو را از خراج و مالیات معاف كردم.» سپس از خانواده ام پرسید و من وضعیت اقتصادى خود و خانواده ام را برایش شرح دادم. او دستور داد كه در باره مشكل معیشتى من، كارهایى انجام شود و مقدارى هم به صورت نقدى به من كمك كرد. تا او زنده و در منصب فرماندارى سیستان بود، از من مالیات و خراج نگرفتند و عطایش را تا آخر از من قطع نكرد. (9)
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند
 اساساً خدمت به مردم و رفع نیازهاى آنان در متن زندگى امامان معصوم علیهم السلام قرار دارد. به همین سبب، امام جواد علیه السلام نیز در این عرصه، پیشتاز بود. آن بزرگوار مى فرمود: «ثَلَاثٌ یُبَلِّغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوَانَ اللَّهِ كَثْرَةُ الِاسْتِغْفَارِ وَ خَفْضُ الْجَانِبِ وَ كَثْرَةُ الصَّدَقَة؛(10) انسان با داشتن سه خصلت پسندیده مى تواند به مقام رضوان و خشنودى الهى برسد. زیاد طلب آمرزش كردن، مدارا با مردم و زیاد صدقه دادن.»
 امام نهم علیه السلام در خدمت به مردم و یارى آنان از هیچ كوششى دریغ نمى كرد. كمكهاى فكرى، مادى، معنوى و حتى یافتن كار و شغل به نیازمندان، از جمله خدمات آن گرامى بود.
 2. داوود جعفرى از علاقه مندان و دوستان آن حضرت مى گوید كه روزى به حضور امام مشرف شدم و همراه من، نامه هایى بود كه نویسندگان آن بر من مشتبه شده بود و به این دلیل، به شدت ناراحت بودم. وقتى نامه ها را مقابل امام قرار دادم، اولى را برداشت و فرمود: «این نامه زیاد بن شبیب است.» دومى را برداشت و فرمود: «این نامه فلانى است» و همین طور… .
 من از این آگاهیهاى حضرت متعجب شدم. امام لبخندى زد و آن گاه به من سه هزار دینار داد و فرمود كه این مبلغ را به یكى از پسر عموهایش تحویل دهم و توصیه فرمود كه بعد از گرفتن این مبلغ، پسر عمویم از تو مى پرسد: «آیا پیشه ورى مى شناسى كه من با این مبالغ كالایى از او بخرم؟» تو نیز او را در این زمینه راهنمایى كن!» داوود گوید: «وقتى پولها را به او دادم، از من پرسید: «اى ابا هاشم! آیا تو بازرگانى را مى شناسى كه من با او معامله اى بكنم؟» من نیز او را راهنمایى كردم.
 3. ساربانى نیز از من خواسته بود تا مشكل بیكارى وى را مطرح كنم و از آن حضرت یارى جویم. هنگامى كه خدمتش رفتم تا در باره بیكارى وى سخنى بگویم، امام مشغول صرف غذا بود و عدّه اى هم، كنار سفره نشسته بودند.برایم ممكن نشد كه با او سخن بگویم. حضرت فرمود: «اى ابا هاشم! بیا سر سفره و مقابلم غذا نهاد.» آن گاه بدون اینكه من در موضوع ساربان لب به سخن بگشایم به غلامش دستور داد: «اى غلام! ساربانى را كه ابوهاشم معرفى مى كند، نزد خود نگه دار!»
 4. ابوهاشم در ادامه خاطرات خود از خدمت رسانى آن حضرت مى گوید كه روزى همراه ایشان به بستانى رفته بودیم. به امام عرض كردم: «آقا! من به مشكل سختى گرفتار شده ام و به خوردن گل علاقه شدیدى دارم.» امام سكوت كرد و بعد از سه روز بدون اینكه سخنى گفته و یا سؤالى كرده باشم به من فرمود: «اى ابا هاشم! خداوند مشكل تو را حل كرد و میل به گل خوردن را از تو برطرف ساخت.» بر اثر دعاى امام جواد علیه السلام از آن روز به بعد، به شدت از گل خوردن نفرت دارم و هیچ چیزى بدتر از گل خوردن برایم نیست. (11)
 از منظر امام نهم علیه السلام خدمت رسانى به مردم بر اثر نزول رحمت الهى بر انسان است و اگر فردى در این عرصه كوتاهى و سهل انگارى كند، ممكن است نعمتهاى الهى را از دست بدهد. به این سبب، آن حضرت فرمود: «مَا عَظُمَتْ نِعْمَةُ اللّهِ عَلَى عَبْدٍ اِلاَّ عَظُمَتْ مَئُونَةُ النَّاسِ عَلَیْهِ فَمَنْ لَمْ یَحْتَمِلْ تِلْكَ الْمَئُونَةَ فَقَدْ عَرَّضَ تِلْكَ النِّعْمَةَ لِلزَّوَال؛(12) نعمت خداوند بر كسى فراوان نازل نمى شود، مگر اینكه نیاز مردم به او بیش‌تر مى شود. هر كس كه در رفع این نیازمندیها نكوشد و سختیهاى آن را تحمل نكند، نعمت الهى را در معرض زوال قرار داده است.»
 آن گرامى، اعمال نیك و آثار خدمت به دیگران را براى نیكوكاران مفیدتر از افراد نیازمند مى داند و مى فرماید: «أَهْلُ الْمَعْرُوفِ إِلَى اصْطِنَاعِهِ أَحْوَجُ مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ إِلَیْهِ لِأَنَّ لَهُمْ أَجْرَهُ وَ فَخْرَهُ وَ ذِكْرَهُ فَمَهْمَا اصْطَنَعَ الرَّجُلُ مِنْ مَعْرُوفٍ فَإِنَّمَا یَبْدَأُ فِیهِ بِنَفْسِهِ فَلَا یَطْلُبَنَّ شُكْرَ مَا صَنَعَ إِلَى نَفْسِهِ مِنْ غَیْرِهِ؛(13) نیكوكاران به نیكى كردن بیش‌تر نیاز دارند تا افراد محتاج و نیازمند؛ چرا كه انسانهاى خیِّر؛ پاداش اخروى، افتخار و نام نیك را در پرونده اعمال خود ثبت مى كنند. هر كسى كه به خدمتگزارى و نیك رفتارى با مردم و اهل درد مى پردازد، اوّل به خودش خیر و نیكى مى رساند. پس او تشكر و قدردانى را از دیگران توقع نداشته باشد؛ زیرا آن عمل را براى خود انجام داده است.»

 كمك به درماندگان
 حضرت جواد الائمه علیه السلام در امدادرسانى به محرومان، مستضعفان و درماندگان، نهایت تلاش خود را به عمل مى آورد و تا حد امكان از آنان دستگیرى مى كرد.
 ابن حدید كوفى در این باره مى گوید: «همراه عده اى از شیعیان براى زیارت و انجام مناسك حج به مكه رفتیم. هنگام برگشت، راهزنان به ما حمله كردند و تمام داراییهایمان را به غارت بردند. به زحمت خود را به مدینه رساندم و به منزل امام نهم رفتم؛ ولى از سفر و حوادث آن چیزى نگفتم.» امام جواد علیه السلام فرمود: «اى ابن حدید! راهزنان در منطقه عَرْج به شما حمله كردند و تمام هستى تان را به یغما بردند. شما سیزده نفر بودید.» آن گاه آن حضرت، ما را یك به یك با نام خود و پدرانمان نام برد. گفتم: «سرورم به خدا قسم! همین طور شد كه شما اشاره كردید.»
 سپس امام به خادمش دستور داد براى ما لباسها و مبالغ زیادى دینار بیاورد و چنین تأكید فرمود: «اینها را میان خود و یارانت تقسیم كن كه به مقدار آن چیزى است كه از شما به غارت رفته است.» ابن حدید بعد از نقل این همه لطف و احسان امام علیه السلام مى گوید: «من آن مبالغ اهدایى را میان دوستان و همسفرانم تقسیم كردم و همان گونه كه امام فرموده بود دقیقاً به اندازه داراییهایمان بود كه قبل از حمله راهزنان داشتیم.» (14)

 آزادى بردگان
 رها كردن بردگان از دیگر شیوه هاى امام جواد علیه السلام در راستاى احسان به نیازمندان و دستگیرى از بینوایان و درماندگان بود. آن رهبر مهربان، همانند اجداد اطهار خویش، بر این باور بود كه همه انسانها آزاد آفریده شده اند و شایسته است كه با اختیار و اراده خود تصمیم بگیرند و صلاح و رشد خود را تشخیص دهند.
 اساساً برخورد رهبران الهى با موضوع بردگان از همان روز نخست ظهور اسلام بر این مبنا بود كه انسانها را از زنجیر بندگى دیگران آزاد كنند و تحت عبودیت آفریدگار جهان در بیاورند. برنامه هاى اسلام نیز طورى تنظیم شده است كه یك انسان مسلمان با انجام آنها از تمام قیدها و وابستگیهاى مجازى، رها شود و فقط به قدرت بى منتهاى حضرت حق بپیوندد.
 عبد الجبار بن مبارك نهاوندى از یاران امام محمّد جواد علیه السلام مى گوید كه در سال 209 ق به محضر آن حضرت رفتم و پرسیدم: «فدایت شوم! من شنیده ام پدران معصوم شما فرموده اند كه اگر مسلمانان به فرمان حاكمان غاصب و غیرامام در جنگ شركت كنند و پیروز شوند، تمام غنیمتها باید در اختیار امام معصوم علیه السلام قرار گیرد. آیا چنین روایتى صحیح است؟» امام محمّد تقى علیه السلام فرمود: «آرى، درست است.»
 گفتم: «فدایت شوم من در بعضى پیروزیهاى مسلمانان به رهبرى خلفاى جور، اسیر شدم و به عنوان غنیمت جنگى مرا به بندگى كشیدند؛ اما سرانجام، طبق قوانین شرعى و عقود اسلامى از دست مالكان خود آزاد شدم؛ اما وقتى مسئله را فهمیدم متوجه شدم كه غنایم جنگى به امام معصوم علیه السلام مى رسد. من آمده ام كه شما مرا به عنوان عبد و برده خود بپذیرید.»
 امام جواد علیه السلام فرمود: «پذیرفتم.»
 وقتى خواستم به حج بروم، دوباره به محضر امام رفتم و عرضه داشتم: «من غلام شما هستم و غلام، بدون اجازه مولایش نمى تواند كارى انجام دهد. حج رفته و ازدواج كرده و در میان مسلمانان نیز به كسب درآمد مشغول بوده ام. اكنون من در اختیار شما هستم.» امام محمّد جواد علیه السلام فرمود: «به شهر و دیار خود برو، حج و ازدواج و اشتغال تو، همه اش صحیح و حلال است.»
 عبد الجبار مبارك نهاوندى در ادامه مى افزاید، هنگامى كه سال 213 ق رسید. بار دیگر به حضور امام نهم علیه السلام رفتم و دوباره عبودیت خود را به امام عرضه داشتم. حضرت فرمود: «تو در راه خدا آزادى!» گفتم: «قربانت شوم! این را برایم بنویس!» فرداى آن روز امام این گونه نوشته بود:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. این نامه را محمّد بن على هاشمى علوى در باره آزادى بنده اش عبد اللّه بن مبارك نگاشته است. اى عبد اللّه بن مبارك! من تو را در راه خدا و به سبب روز قیامت آزاد كردم و تو مولایى به غیر از خداوند ندارى و هیچ كس مالك تو نیست. تو از دوستان من و دوستان امامان بعد از من هستى!» (15)

 پناه نیازمندان
 خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى و خواسته خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند. در نتیجه، غبار غم از دل ایشان زدوده مى شد و با نشاط و سرور از منزل امام بیرون مى رفتند. (16

امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد
 
اشاره:
 در شماره 109 مجلّه مبلّغان، عناوین عفو و گذشت، ساده‌زیستی، برخورد با هنرمندان غیرمتعهد و صبر وبردباری،‌ مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه، چند آموزة دیگر از این امام همام را بحث می‌کنیم.

 نیكى به والدین
 امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد كه حقوق والدین خود را رعایت و در معاشرت با آنان با كمال ادب و احترام رفتار كنند. آن حضرت حتى به یارانش تأكید مى كرد كه اگر پدر و مادر آنان، باورهاى ناصحیح و اعتقادات فاسدى هم داشته باشند، باز هم از تكریم آنان دریغ نكنند.
 بكر بن صالح مى گوید كه داماد من به امام محمّد تقى علیه السلام نامه اى نوشته و در آن آورده بود: «پدرم، یك فرد ناصبى و منحرف است. او به شدت از اعتقادات خود دفاع و بر آنها پافشارى مى كند. مى خواهم نظر حضرت عالى را در باره وى بدانم. آیا با او مقابله و یا مدارا كنم؟!»
 امام نهم در پاسخ وى چنین نگاشت: «قَدْ فَهِمْتُ كِتَابَكَ وَ مَا ذَكَرْتَ مِنْ أَمْرِ أَبِیكَ وَ لَسْتُ أَدَعُ الدُّعَاءَ لَكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ الْمُدَارَاةُ خَیْرٌ لَكَ مِنَ الْمُكَاشَفَةِ وَ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرٌ فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ ثَبَّتَكَ اللَّهُ عَلَى وَلَایَةِ مَنْ تَوَلَّیْتَ نَحْنُ وَ أَنْتُمْ فِی وَدِیعَةِ اللَّهِ الَّتِی لَا یَضِیعُ وَدَائِعُه؛ منظور تو را از مضامین نامه ات دریافتم و به وضعیت اعتقادى پدرت واقف شدم. ان شاء اللّه تو را از دعاى خیر فراموش نمى كنم. مدارا براى تو بهتر از رو در رویى و مقابله با پدر است. هر سختى، آسایش و راحتى در پى دارد. شكیبایى و بردبارى پیشه كن و صبور باش كه عاقبت نیك در انتظار پارسایان است. خداوند تو را در راه محبت و ولایتِ آنان كه دوستشان دارى، ثابت قدم بدارد. ما و شما در پناه رحمت الهى هستیم و او پناهندگان خود را ضایع نمى كند.»
 بكر بن صالح در ادامه سخن خود مى افزاید كه خداوند در مدت كوتاهى، دل پدر را [در نتیجه صبر وى ] به او متمایل كرد كه دیگر در هیچ موردى با پسرش مخالفت نمى كرد. (1)

 جود و احسان
 معروف ترین لقب پیشواى نهم شیعیان، «جواد» است. آن رهبر فرزانه را به سبب عطاى فراوانش، به این نام خوانده اند كه برگرفته از نامهاى زیباى پروردگار متعال است. در فرازى از دعاى امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «أنْتَ اللّهُ لا اِلَهَ اِلاَّ أنْتَ الْجَوَادُ الْمَاجِد»(2) و در فرازى از دعاى روز بیست و ششم ماه مبارك رمضان همنوا با امام زین العابدین علیه السلام مى خوانیم: «یَا اللَّهُ یَا جَوَادً لاَ یَبْخَلْ یَا اللَّهُ لَكَ الْاَسْمَاءُ الْحُسْنَى؛(3) خداوندا! اى بخشنده اى كه در او بخل راه ندارد، خداوندا! تو داراى نامهاى زیبا هستى.»
 نام جواد، یادآور بخشش و احسان پروردگار متعال است كه در نام مقدس حضرت امام محمّد تقى علیه السلام بدان توجه شده است و كرامت و احسان آن حضرت و پدران بزرگوارشان را در اذهان زنده مى كند.

 منشور بخشایش
 آن گرامى، نامه پدرش، امام رضا علیه السلام را نصب العین خود قرار داد و بخششهایش را چندین برابر كرد. در آن نامه خطاب به امام جواد علیه السلام - كه حدود 6 سال داشت - چنین آمده بود:
 «بَلَغَنِی أَنَّ الْمَوَالِیَ إِذَا رَكِبْتَ أَخْرَجُوكَ مِنَ الْبَابِ الصَّغِیرِ فَإِنَّمَا ذَلِكَ مِنْ بُخْلٍ مِنْهُمْ لِئَلَّا یَنَالَ مِنْكَ أَحَدٌ خَیْراً وَ أَسْأَلُكَ بِحَقِّی عَلَیْكَ لَا یَكُنْ مَدْخَلُكَ وَ مَخْرَجُكَ إِلَّا مِنَ الْبَابِ الْكَبِیرِ فَإِذَا رَكِبْتَ فَلْیَكُنْ مَعَكَ ذَهَبٌ وَ فِضَّةٌ ثُمَّ لَا یَسْأَلُكَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَیْتَهُ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عُمُومَتِكَ أَنْ تَبَرَّهُ فَلَا تُعْطِهِ أَقَلَّ مِنْ خَمْسِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عَمَّاتِكَ فَلَا تُعْطِهَا أَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ وَ عِشْرِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ إِنِّی إِنَّمَا أُرِیدُ بِذَلِكَ أَنْ یَرْفَعَكَ اللَّهُ فَأَنْفِقْ وَ لَا تَخْشَ مِنْ ذِی الْعَرْشِ إِقْتَاراً؛(4) پسرم! به من خبر رسیده است كه خدمتكاران، تو را از در مخصوص خارج مى كنند. این به علت بخل و تنگ نظرى آنان است كه از وجود تو به مردم خیرى نرسد. تو را قسم مى دهم به حقى كه برایت دارم! سعى كن از در عمومى، رفت و آمد كنى و هرگاه بیرون مى آیى، مقدارى پول نقد، طلا و نقره، همراه داشته باش و هر یك از نیازمندان كه از تو درخواستى داشته باشد، به او چیزى ببخش!
 اگر یكى از عموهایت از تو كمك بخواهد به او كم‌تر از 50 دینار نده و اگر بیش‌تر بدهى، خود دانى و اگر عمه هایت از تو یارى بخواهند، كم‌تر از 25 دینار عطا نكن و اگر بیش‌تر دادى اختیار با توست. مى خواهم خداوند به وسیله جود و احسان تو، مقامت را والاتر بگرداند، احسان كن و بیم و هراس نداشته باش كه پروردگار صاحب عرش، تو را فقیر و تنگدست بگرداند.»
 امام هشتم علیه السلام در نامه دیگرى به امام محمّد تقى علیه السلام چنین توصیه مى كند: «پسرم! خدا تو را نگه دارد و از گزند دشمنانت پناه دهد. عزیزم، پدرت فدایت باد! من در اموال دنیوى ام به تو توضیح داده ام؛ در حالى كه زنده و سر پا هستم. آن اموال را در اختیارت گذاشتم تا به صله رحم بپردازى و به خدمتگزاران پدرم موسى بن جعفر و جدّم امام صادق علیه السلام احسان و نیكى كنى.» (5)  خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند.

 در اینجا مواردى از جود و احسان حضرتش را به نظاره مى نشینیم:
 بخشش و هدیه
 على بن مهزیار مى گوید كه دیدم حضرت امام جواد علیه السلام نماز واجب و غیرواجب خود را در یك قباى خز طارونى به جاى آورد و به من هم قباى خز دیگرى بخشید و فرمود: «این لباس را هنگام نماز پوشیده ام.» سپس به من فرمود: «اى على! این لباسِ اهدایى را هنگام نماز خواندن بپوش.» (6)
 محمّد بن سهل بن الیسع قمى از افرادى است كه به افتخار دریافت لباس متبرك از امام نهم علیه السلام نائل آمده است. او در این باره مى گوید كه من در شهر مكه، مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد علیه السلام رسیدم. در نظر داشتم كه از آن امام عالى قدر درخواست كنم كه به من لباسى به عنوان تبرك عنایت كند؛ امّا فرصت نشد و از محضرش خداحافظى كردم و بیرون آمدم.
 با خود گفتم: «حالا كه نتوانستم خواسته ام را به صورت حضورى براى آقا بیان كنم، پس طى نامه اى از محضر آن گرامى، خواسته ام را طلب مى كنم.» نامه اى نوشتم و دلخواهم را در آن اظهار كردم و سپس تصمیم گرفتم كه به مسجد بروم و دو ركعت نماز بخوانم. آن گاه صد مرتبه به درگاه الهى استخاره كنم. اگر به دلم افتاد كه نامه را به حضورش مى فرستم و اگر نیفتاد، نامه را پاره مى كنم.
 نماز را خواندم و بعد از نماز به دلم افتاد كه نامه را به حضورش نبرم. در نتیجه آن را پاره كردم و از شهر مدینه منوّره بیرون آمدم.
 در همین موقع كه به راه افتاده بودم، پیكى از راه رسید. او لباسى را به همراه داشت كه در بقچه اى پیچیده بود و از اهل كاروان در باره محمّد بن سهل قمى مى پرسید تا اینكه به من رسید و من را شناخت. به من گفت: «مولاى تو (امام جواد علیه السلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباسهاى اعطایى امام علیه السلام دو لباس نرم و نازك بود. احمد بن محمّد گفته است: «محمّد بن سهل قمى از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایى امام علیه السلام او را كفن كردم.» (7)
 آرى، پیشواى نهم را به علت جود و احسان، جواد لقب دادند. آن حضرت در عرصه بذل و بخششهاى مادى و معنوى چنان عمل مى كرد كه دوست و دشمن، به ستایش حضرت، زبان مى گشودند.

 خدمتگزارى و گره گشایى
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند. امام على علیه السلام در این باره فرمود: «أحْسِنْ اِلَى مَنْ شِئْتَ وَكُنْ أمِیرَهُ؛(8) به هر كس مى خواهى نیكى [و خدمت] كن و امیر او باش.»
 اكنون به مواردى از خدمتگزارى امام نهم علیه السلام براى اقشار مختلف جامعه اشاره مى كنیم:
 1. مردى از اهالى سیستان كه در سفرى با امام محمّد تقى علیه السلام همراه شده است، خاطره اى شنیدنى از آن سفر را گزارش كرده است. او مى گوید كه در سال اوّل خلافت معتصم، من با امام نهم علیه السلام همسفر شدم و در همه موارد با هم بودیم.
 سر سفره غذا نشسته بودیم كه عرض كردم: «فدایت شوم! فرماندار شهر ما یكى از دوستان و شیفتگان شما اهل بیت علیهم السلام است. مأموران او براى من مالیات نوشته اند؛ اما پرداختن آن برایم سنگین است. شما لطف كنید و به او نامه اى بنویسید كه با من مدارا كند.» امام فرمود: «من او را نمى شناسم.» گفتم: «فدایت شوم! همانگونه كه عرض كردم او از دوستداران شما اهل بیت علیهم السلام است. نامه شما براى من، خیلى كارساز و مشكل گشا خواهد بود.»
 امام كاغذى را برداشت و چنین نوشت:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. حامل این نامه به تو، نكته زیبایى را یادآور شد كه تو به آیین پسندیده اى گرایش دارى! مطمئناً تو در مقابل اعمال نیك، پاداش نیكى خواهى داشت. به برادرانت احسان كن و بدان، خداوند عزیز و جلیل از ریزترین اعمال و رفتارت سؤال خواهد كرد.»
 مرد سیستانى در پایان مى گوید: «قبل از رسیدن من به سیستان، حسین بن عبد اللّه نیشابورى، فرماندار سیستان از نامه امام باخبر شده بود و هنگامى كه من به شهرم نزدیك مى شدم، هنوز دو فرسخ مانده بود كه به استقبالم آمد.
 «نامه را به او دادم. او آن را بوسید و روى دو چشمانش گذاشت و به من گفت: «چه مى خواهى؟» گفتم: «در دفتر محاسبات شما براى من مالیاتى نوشته اند كه توان پرداخت آن را ندارم.» دستور داد آن را براى من ببخشند و اضافه كرد: «تا زمانى كه من فرماندار شهر شما هستم تو را از خراج و مالیات معاف كردم.» سپس از خانواده ام پرسید و من وضعیت اقتصادى خود و خانواده ام را برایش شرح دادم. او دستور داد كه در باره مشكل معیشتى من، كارهایى انجام شود و مقدارى هم به صورت نقدى به من كمك كرد. تا او زنده و در منصب فرماندارى سیستان بود، از من مالیات و خراج نگرفتند و عطایش را تا آخر از من قطع نكرد. (9)
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند
 اساساً خدمت به مردم و رفع نیازهاى آنان در متن زندگى امامان معصوم علیهم السلام قرار دارد. به همین سبب، امام جواد علیه السلام نیز در این عرصه، پیشتاز بود. آن بزرگوار مى فرمود: «ثَلَاثٌ یُبَلِّغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوَانَ اللَّهِ كَثْرَةُ الِاسْتِغْفَارِ وَ خَفْضُ الْجَانِبِ وَ كَثْرَةُ الصَّدَقَة؛(10) انسان با داشتن سه خصلت پسندیده مى تواند به مقام رضوان و خشنودى الهى برسد. زیاد طلب آمرزش كردن، مدارا با مردم و زیاد صدقه دادن.»
 امام نهم علیه السلام در خدمت به مردم و یارى آنان از هیچ كوششى دریغ نمى كرد. كمكهاى فكرى، مادى، معنوى و حتى یافتن كار و شغل به نیازمندان، از جمله خدمات آن گرامى بود.
 2. داوود جعفرى از علاقه مندان و دوستان آن حضرت مى گوید كه روزى به حضور امام مشرف شدم و همراه من، نامه هایى بود كه نویسندگان آن بر من مشتبه شده بود و به این دلیل، به شدت ناراحت بودم. وقتى نامه ها را مقابل امام قرار دادم، اولى را برداشت و فرمود: «این نامه زیاد بن شبیب است.» دومى را برداشت و فرمود: «این نامه فلانى است» و همین طور… .
 من از این آگاهیهاى حضرت متعجب شدم. امام لبخندى زد و آن گاه به من سه هزار دینار داد و فرمود كه این مبلغ را به یكى از پسر عموهایش تحویل دهم و توصیه فرمود كه بعد از گرفتن این مبلغ، پسر عمویم از تو مى پرسد: «آیا پیشه ورى مى شناسى كه من با این مبالغ كالایى از او بخرم؟» تو نیز او را در این زمینه راهنمایى كن!» داوود گوید: «وقتى پولها را به او دادم، از من پرسید: «اى ابا هاشم! آیا تو بازرگانى را مى شناسى كه من با او معامله اى بكنم؟» من نیز او را راهنمایى كردم.
 3. ساربانى نیز از من خواسته بود تا مشكل بیكارى وى را مطرح كنم و از آن حضرت یارى جویم. هنگامى كه خدمتش رفتم تا در باره بیكارى وى سخنى بگویم، امام مشغول صرف غذا بود و عدّه اى هم، كنار سفره نشسته بودند.برایم ممكن نشد كه با او سخن بگویم. حضرت فرمود: «اى ابا هاشم! بیا سر سفره و مقابلم غذا نهاد.» آن گاه بدون اینكه من در موضوع ساربان لب به سخن بگشایم به غلامش دستور داد: «اى غلام! ساربانى را كه ابوهاشم معرفى مى كند، نزد خود نگه دار!»
 4. ابوهاشم در ادامه خاطرات خود از خدمت رسانى آن حضرت مى گوید كه روزى همراه ایشان به بستانى رفته بودیم. به امام عرض كردم: «آقا! من به مشكل سختى گرفتار شده ام و به خوردن گل علاقه شدیدى دارم.» امام سكوت كرد و بعد از سه روز بدون اینكه سخنى گفته و یا سؤالى كرده باشم به من فرمود: «اى ابا هاشم! خداوند مشكل تو را حل كرد و میل به گل خوردن را از تو برطرف ساخت.» بر اثر دعاى امام جواد علیه السلام از آن روز به بعد، به شدت از گل خوردن نفرت دارم و هیچ چیزى بدتر از گل خوردن برایم نیست. (11)
 از منظر امام نهم علیه السلام خدمت رسانى به مردم بر اثر نزول رحمت الهى بر انسان است و اگر فردى در این عرصه كوتاهى و سهل انگارى كند، ممكن است نعمتهاى الهى را از دست بدهد. به این سبب، آن حضرت فرمود: «مَا عَظُمَتْ نِعْمَةُ اللّهِ عَلَى عَبْدٍ اِلاَّ عَظُمَتْ مَئُونَةُ النَّاسِ عَلَیْهِ فَمَنْ لَمْ یَحْتَمِلْ تِلْكَ الْمَئُونَةَ فَقَدْ عَرَّضَ تِلْكَ النِّعْمَةَ لِلزَّوَال؛(12) نعمت خداوند بر كسى فراوان نازل نمى شود، مگر اینكه نیاز مردم به او بیش‌تر مى شود. هر كس كه در رفع این نیازمندیها نكوشد و سختیهاى آن را تحمل نكند، نعمت الهى را در معرض زوال قرار داده است.»
 آن گرامى، اعمال نیك و آثار خدمت به دیگران را براى نیكوكاران مفیدتر از افراد نیازمند مى داند و مى فرماید: «أَهْلُ الْمَعْرُوفِ إِلَى اصْطِنَاعِهِ أَحْوَجُ مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ إِلَیْهِ لِأَنَّ لَهُمْ أَجْرَهُ وَ فَخْرَهُ وَ ذِكْرَهُ فَمَهْمَا اصْطَنَعَ الرَّجُلُ مِنْ مَعْرُوفٍ فَإِنَّمَا یَبْدَأُ فِیهِ بِنَفْسِهِ فَلَا یَطْلُبَنَّ شُكْرَ مَا صَنَعَ إِلَى نَفْسِهِ مِنْ غَیْرِهِ؛(13) نیكوكاران به نیكى كردن بیش‌تر نیاز دارند تا افراد محتاج و نیازمند؛ چرا كه انسانهاى خیِّر؛ پاداش اخروى، افتخار و نام نیك را در پرونده اعمال خود ثبت مى كنند. هر كسى كه به خدمتگزارى و نیك رفتارى با مردم و اهل درد مى پردازد، اوّل به خودش خیر و نیكى مى رساند. پس او تشكر و قدردانى را از دیگران توقع نداشته باشد؛ زیرا آن عمل را براى خود انجام داده است.»

 كمك به درماندگان
 حضرت جواد الائمه علیه السلام در امدادرسانى به محرومان، مستضعفان و درماندگان، نهایت تلاش خود را به عمل مى آورد و تا حد امكان از آنان دستگیرى مى كرد.
 ابن حدید كوفى در این باره مى گوید: «همراه عده اى از شیعیان براى زیارت و انجام مناسك حج به مكه رفتیم. هنگام برگشت، راهزنان به ما حمله كردند و تمام داراییهایمان را به غارت بردند. به زحمت خود را به مدینه رساندم و به منزل امام نهم رفتم؛ ولى از سفر و حوادث آن چیزى نگفتم.» امام جواد علیه السلام فرمود: «اى ابن حدید! راهزنان در منطقه عَرْج به شما حمله كردند و تمام هستى تان را به یغما بردند. شما سیزده نفر بودید.» آن گاه آن حضرت، ما را یك به یك با نام خود و پدرانمان نام برد. گفتم: «سرورم به خدا قسم! همین طور شد كه شما اشاره كردید.»
 سپس امام به خادمش دستور داد براى ما لباسها و مبالغ زیادى دینار بیاورد و چنین تأكید فرمود: «اینها را میان خود و یارانت تقسیم كن كه به مقدار آن چیزى است كه از شما به غارت رفته است.» ابن حدید بعد از نقل این همه لطف و احسان امام علیه السلام مى گوید: «من آن مبالغ اهدایى را میان دوستان و همسفرانم تقسیم كردم و همان گونه كه امام فرموده بود دقیقاً به اندازه داراییهایمان بود كه قبل از حمله راهزنان داشتیم.» (14)

 آزادى بردگان
 رها كردن بردگان از دیگر شیوه هاى امام جواد علیه السلام در راستاى احسان به نیازمندان و دستگیرى از بینوایان و درماندگان بود. آن رهبر مهربان، همانند اجداد اطهار خویش، بر این باور بود كه همه انسانها آزاد آفریده شده اند و شایسته است كه با اختیار و اراده خود تصمیم بگیرند و صلاح و رشد خود را تشخیص دهند.
 اساساً برخورد رهبران الهى با موضوع بردگان از همان روز نخست ظهور اسلام بر این مبنا بود كه انسانها را از زنجیر بندگى دیگران آزاد كنند و تحت عبودیت آفریدگار جهان در بیاورند. برنامه هاى اسلام نیز طورى تنظیم شده است كه یك انسان مسلمان با انجام آنها از تمام قیدها و وابستگیهاى مجازى، رها شود و فقط به قدرت بى منتهاى حضرت حق بپیوندد.
 عبد الجبار بن مبارك نهاوندى از یاران امام محمّد جواد علیه السلام مى گوید كه در سال 209 ق به محضر آن حضرت رفتم و پرسیدم: «فدایت شوم! من شنیده ام پدران معصوم شما فرموده اند كه اگر مسلمانان به فرمان حاكمان غاصب و غیرامام در جنگ شركت كنند و پیروز شوند، تمام غنیمتها باید در اختیار امام معصوم علیه السلام قرار گیرد. آیا چنین روایتى صحیح است؟» امام محمّد تقى علیه السلام فرمود: «آرى، درست است.»
 گفتم: «فدایت شوم من در بعضى پیروزیهاى مسلمانان به رهبرى خلفاى جور، اسیر شدم و به عنوان غنیمت جنگى مرا به بندگى كشیدند؛ اما سرانجام، طبق قوانین شرعى و عقود اسلامى از دست مالكان خود آزاد شدم؛ اما وقتى مسئله را فهمیدم متوجه شدم كه غنایم جنگى به امام معصوم علیه السلام مى رسد. من آمده ام كه شما مرا به عنوان عبد و برده خود بپذیرید.»
 امام جواد علیه السلام فرمود: «پذیرفتم.»
 وقتى خواستم به حج بروم، دوباره به محضر امام رفتم و عرضه داشتم: «من غلام شما هستم و غلام، بدون اجازه مولایش نمى تواند كارى انجام دهد. حج رفته و ازدواج كرده و در میان مسلمانان نیز به كسب درآمد مشغول بوده ام. اكنون من در اختیار شما هستم.» امام محمّد جواد علیه السلام فرمود: «به شهر و دیار خود برو، حج و ازدواج و اشتغال تو، همه اش صحیح و حلال است.»
 عبد الجبار مبارك نهاوندى در ادامه مى افزاید، هنگامى كه سال 213 ق رسید. بار دیگر به حضور امام نهم علیه السلام رفتم و دوباره عبودیت خود را به امام عرضه داشتم. حضرت فرمود: «تو در راه خدا آزادى!» گفتم: «قربانت شوم! این را برایم بنویس!» فرداى آن روز امام این گونه نوشته بود:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. این نامه را محمّد بن على هاشمى علوى در باره آزادى بنده اش عبد اللّه بن مبارك نگاشته است. اى عبد اللّه بن مبارك! من تو را در راه خدا و به سبب روز قیامت آزاد كردم و تو مولایى به غیر از خداوند ندارى و هیچ كس مالك تو نیست. تو از دوستان من و دوستان امامان بعد از من هستى!» (15)

 پناه نیازمندان
 خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى و خواسته خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند. در نتیجه، غبار غم از دل ایشان زدوده مى شد و با نشاط و سرور از منزل امام بیرون مى رفتند. (16

امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد
 
اشاره:
 در شماره 109 مجلّه مبلّغان، عناوین عفو و گذشت، ساده‌زیستی، برخورد با هنرمندان غیرمتعهد و صبر وبردباری،‌ مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه، چند آموزة دیگر از این امام همام را بحث می‌کنیم.

 نیكى به والدین
 امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد كه حقوق والدین خود را رعایت و در معاشرت با آنان با كمال ادب و احترام رفتار كنند. آن حضرت حتى به یارانش تأكید مى كرد كه اگر پدر و مادر آنان، باورهاى ناصحیح و اعتقادات فاسدى هم داشته باشند، باز هم از تكریم آنان دریغ نكنند.
 بكر بن صالح مى گوید كه داماد من به امام محمّد تقى علیه السلام نامه اى نوشته و در آن آورده بود: «پدرم، یك فرد ناصبى و منحرف است. او به شدت از اعتقادات خود دفاع و بر آنها پافشارى مى كند. مى خواهم نظر حضرت عالى را در باره وى بدانم. آیا با او مقابله و یا مدارا كنم؟!»
 امام نهم در پاسخ وى چنین نگاشت: «قَدْ فَهِمْتُ كِتَابَكَ وَ مَا ذَكَرْتَ مِنْ أَمْرِ أَبِیكَ وَ لَسْتُ أَدَعُ الدُّعَاءَ لَكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ الْمُدَارَاةُ خَیْرٌ لَكَ مِنَ الْمُكَاشَفَةِ وَ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرٌ فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ ثَبَّتَكَ اللَّهُ عَلَى وَلَایَةِ مَنْ تَوَلَّیْتَ نَحْنُ وَ أَنْتُمْ فِی وَدِیعَةِ اللَّهِ الَّتِی لَا یَضِیعُ وَدَائِعُه؛ منظور تو را از مضامین نامه ات دریافتم و به وضعیت اعتقادى پدرت واقف شدم. ان شاء اللّه تو را از دعاى خیر فراموش نمى كنم. مدارا براى تو بهتر از رو در رویى و مقابله با پدر است. هر سختى، آسایش و راحتى در پى دارد. شكیبایى و بردبارى پیشه كن و صبور باش كه عاقبت نیك در انتظار پارسایان است. خداوند تو را در راه محبت و ولایتِ آنان كه دوستشان دارى، ثابت قدم بدارد. ما و شما در پناه رحمت الهى هستیم و او پناهندگان خود را ضایع نمى كند.»
 بكر بن صالح در ادامه سخن خود مى افزاید كه خداوند در مدت كوتاهى، دل پدر را [در نتیجه صبر وى ] به او متمایل كرد كه دیگر در هیچ موردى با پسرش مخالفت نمى كرد. (1)

 جود و احسان
 معروف ترین لقب پیشواى نهم شیعیان، «جواد» است. آن رهبر فرزانه را به سبب عطاى فراوانش، به این نام خوانده اند كه برگرفته از نامهاى زیباى پروردگار متعال است. در فرازى از دعاى امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «أنْتَ اللّهُ لا اِلَهَ اِلاَّ أنْتَ الْجَوَادُ الْمَاجِد»(2) و در فرازى از دعاى روز بیست و ششم ماه مبارك رمضان همنوا با امام زین العابدین علیه السلام مى خوانیم: «یَا اللَّهُ یَا جَوَادً لاَ یَبْخَلْ یَا اللَّهُ لَكَ الْاَسْمَاءُ الْحُسْنَى؛(3) خداوندا! اى بخشنده اى كه در او بخل راه ندارد، خداوندا! تو داراى نامهاى زیبا هستى.»
 نام جواد، یادآور بخشش و احسان پروردگار متعال است كه در نام مقدس حضرت امام محمّد تقى علیه السلام بدان توجه شده است و كرامت و احسان آن حضرت و پدران بزرگوارشان را در اذهان زنده مى كند.

 منشور بخشایش
 آن گرامى، نامه پدرش، امام رضا علیه السلام را نصب العین خود قرار داد و بخششهایش را چندین برابر كرد. در آن نامه خطاب به امام جواد علیه السلام - كه حدود 6 سال داشت - چنین آمده بود:
 «بَلَغَنِی أَنَّ الْمَوَالِیَ إِذَا رَكِبْتَ أَخْرَجُوكَ مِنَ الْبَابِ الصَّغِیرِ فَإِنَّمَا ذَلِكَ مِنْ بُخْلٍ مِنْهُمْ لِئَلَّا یَنَالَ مِنْكَ أَحَدٌ خَیْراً وَ أَسْأَلُكَ بِحَقِّی عَلَیْكَ لَا یَكُنْ مَدْخَلُكَ وَ مَخْرَجُكَ إِلَّا مِنَ الْبَابِ الْكَبِیرِ فَإِذَا رَكِبْتَ فَلْیَكُنْ مَعَكَ ذَهَبٌ وَ فِضَّةٌ ثُمَّ لَا یَسْأَلُكَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَیْتَهُ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عُمُومَتِكَ أَنْ تَبَرَّهُ فَلَا تُعْطِهِ أَقَلَّ مِنْ خَمْسِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عَمَّاتِكَ فَلَا تُعْطِهَا أَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ وَ عِشْرِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ إِنِّی إِنَّمَا أُرِیدُ بِذَلِكَ أَنْ یَرْفَعَكَ اللَّهُ فَأَنْفِقْ وَ لَا تَخْشَ مِنْ ذِی الْعَرْشِ إِقْتَاراً؛(4) پسرم! به من خبر رسیده است كه خدمتكاران، تو را از در مخصوص خارج مى كنند. این به علت بخل و تنگ نظرى آنان است كه از وجود تو به مردم خیرى نرسد. تو را قسم مى دهم به حقى كه برایت دارم! سعى كن از در عمومى، رفت و آمد كنى و هرگاه بیرون مى آیى، مقدارى پول نقد، طلا و نقره، همراه داشته باش و هر یك از نیازمندان كه از تو درخواستى داشته باشد، به او چیزى ببخش!
 اگر یكى از عموهایت از تو كمك بخواهد به او كم‌تر از 50 دینار نده و اگر بیش‌تر بدهى، خود دانى و اگر عمه هایت از تو یارى بخواهند، كم‌تر از 25 دینار عطا نكن و اگر بیش‌تر دادى اختیار با توست. مى خواهم خداوند به وسیله جود و احسان تو، مقامت را والاتر بگرداند، احسان كن و بیم و هراس نداشته باش كه پروردگار صاحب عرش، تو را فقیر و تنگدست بگرداند.»
 امام هشتم علیه السلام در نامه دیگرى به امام محمّد تقى علیه السلام چنین توصیه مى كند: «پسرم! خدا تو را نگه دارد و از گزند دشمنانت پناه دهد. عزیزم، پدرت فدایت باد! من در اموال دنیوى ام به تو توضیح داده ام؛ در حالى كه زنده و سر پا هستم. آن اموال را در اختیارت گذاشتم تا به صله رحم بپردازى و به خدمتگزاران پدرم موسى بن جعفر و جدّم امام صادق علیه السلام احسان و نیكى كنى.» (5)  خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند.

 در اینجا مواردى از جود و احسان حضرتش را به نظاره مى نشینیم:
 بخشش و هدیه
 على بن مهزیار مى گوید كه دیدم حضرت امام جواد علیه السلام نماز واجب و غیرواجب خود را در یك قباى خز طارونى به جاى آورد و به من هم قباى خز دیگرى بخشید و فرمود: «این لباس را هنگام نماز پوشیده ام.» سپس به من فرمود: «اى على! این لباسِ اهدایى را هنگام نماز خواندن بپوش.» (6)
 محمّد بن سهل بن الیسع قمى از افرادى است كه به افتخار دریافت لباس متبرك از امام نهم علیه السلام نائل آمده است. او در این باره مى گوید كه من در شهر مكه، مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد علیه السلام رسیدم. در نظر داشتم كه از آن امام عالى قدر درخواست كنم كه به من لباسى به عنوان تبرك عنایت كند؛ امّا فرصت نشد و از محضرش خداحافظى كردم و بیرون آمدم.
 با خود گفتم: «حالا كه نتوانستم خواسته ام را به صورت حضورى براى آقا بیان كنم، پس طى نامه اى از محضر آن گرامى، خواسته ام را طلب مى كنم.» نامه اى نوشتم و دلخواهم را در آن اظهار كردم و سپس تصمیم گرفتم كه به مسجد بروم و دو ركعت نماز بخوانم. آن گاه صد مرتبه به درگاه الهى استخاره كنم. اگر به دلم افتاد كه نامه را به حضورش مى فرستم و اگر نیفتاد، نامه را پاره مى كنم.
 نماز را خواندم و بعد از نماز به دلم افتاد كه نامه را به حضورش نبرم. در نتیجه آن را پاره كردم و از شهر مدینه منوّره بیرون آمدم.
 در همین موقع كه به راه افتاده بودم، پیكى از راه رسید. او لباسى را به همراه داشت كه در بقچه اى پیچیده بود و از اهل كاروان در باره محمّد بن سهل قمى مى پرسید تا اینكه به من رسید و من را شناخت. به من گفت: «مولاى تو (امام جواد علیه السلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباسهاى اعطایى امام علیه السلام دو لباس نرم و نازك بود. احمد بن محمّد گفته است: «محمّد بن سهل قمى از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایى امام علیه السلام او را كفن كردم.» (7)
 آرى، پیشواى نهم را به علت جود و احسان، جواد لقب دادند. آن حضرت در عرصه بذل و بخششهاى مادى و معنوى چنان عمل مى كرد كه دوست و دشمن، به ستایش حضرت، زبان مى گشودند.

 خدمتگزارى و گره گشایى
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند. امام على علیه السلام در این باره فرمود: «أحْسِنْ اِلَى مَنْ شِئْتَ وَكُنْ أمِیرَهُ؛(8) به هر كس مى خواهى نیكى [و خدمت] كن و امیر او باش.»
 اكنون به مواردى از خدمتگزارى امام نهم علیه السلام براى اقشار مختلف جامعه اشاره مى كنیم:
 1. مردى از اهالى سیستان كه در سفرى با امام محمّد تقى علیه السلام همراه شده است، خاطره اى شنیدنى از آن سفر را گزارش كرده است. او مى گوید كه در سال اوّل خلافت معتصم، من با امام نهم علیه السلام همسفر شدم و در همه موارد با هم بودیم.
 سر سفره غذا نشسته بودیم كه عرض كردم: «فدایت شوم! فرماندار شهر ما یكى از دوستان و شیفتگان شما اهل بیت علیهم السلام است. مأموران او براى من مالیات نوشته اند؛ اما پرداختن آن برایم سنگین است. شما لطف كنید و به او نامه اى بنویسید كه با من مدارا كند.» امام فرمود: «من او را نمى شناسم.» گفتم: «فدایت شوم! همانگونه كه عرض كردم او از دوستداران شما اهل بیت علیهم السلام است. نامه شما براى من، خیلى كارساز و مشكل گشا خواهد بود.»
 امام كاغذى را برداشت و چنین نوشت:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. حامل این نامه به تو، نكته زیبایى را یادآور شد كه تو به آیین پسندیده اى گرایش دارى! مطمئناً تو در مقابل اعمال نیك، پاداش نیكى خواهى داشت. به برادرانت احسان كن و بدان، خداوند عزیز و جلیل از ریزترین اعمال و رفتارت سؤال خواهد كرد.»
 مرد سیستانى در پایان مى گوید: «قبل از رسیدن من به سیستان، حسین بن عبد اللّه نیشابورى، فرماندار سیستان از نامه امام باخبر شده بود و هنگامى كه من به شهرم نزدیك مى شدم، هنوز دو فرسخ مانده بود كه به استقبالم آمد.
 «نامه را به او دادم. او آن را بوسید و روى دو چشمانش گذاشت و به من گفت: «چه مى خواهى؟» گفتم: «در دفتر محاسبات شما براى من مالیاتى نوشته اند كه توان پرداخت آن را ندارم.» دستور داد آن را براى من ببخشند و اضافه كرد: «تا زمانى كه من فرماندار شهر شما هستم تو را از خراج و مالیات معاف كردم.» سپس از خانواده ام پرسید و من وضعیت اقتصادى خود و خانواده ام را برایش شرح دادم. او دستور داد كه در باره مشكل معیشتى من، كارهایى انجام شود و مقدارى هم به صورت نقدى به من كمك كرد. تا او زنده و در منصب فرماندارى سیستان بود، از من مالیات و خراج نگرفتند و عطایش را تا آخر از من قطع نكرد. (9)
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند
 اساساً خدمت به مردم و رفع نیازهاى آنان در متن زندگى امامان معصوم علیهم السلام قرار دارد. به همین سبب، امام جواد علیه السلام نیز در این عرصه، پیشتاز بود. آن بزرگوار مى فرمود: «ثَلَاثٌ یُبَلِّغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوَانَ اللَّهِ كَثْرَةُ الِاسْتِغْفَارِ وَ خَفْضُ الْجَانِبِ وَ كَثْرَةُ الصَّدَقَة؛(10) انسان با داشتن سه خصلت پسندیده مى تواند به مقام رضوان و خشنودى الهى برسد. زیاد طلب آمرزش كردن، مدارا با مردم و زیاد صدقه دادن.»
 امام نهم علیه السلام در خدمت به مردم و یارى آنان از هیچ كوششى دریغ نمى كرد. كمكهاى فكرى، مادى، معنوى و حتى یافتن كار و شغل به نیازمندان، از جمله خدمات آن گرامى بود.
 2. داوود جعفرى از علاقه مندان و دوستان آن حضرت مى گوید كه روزى به حضور امام مشرف شدم و همراه من، نامه هایى بود كه نویسندگان آن بر من مشتبه شده بود و به این دلیل، به شدت ناراحت بودم. وقتى نامه ها را مقابل امام قرار دادم، اولى را برداشت و فرمود: «این نامه زیاد بن شبیب است.» دومى را برداشت و فرمود: «این نامه فلانى است» و همین طور… .
 من از این آگاهیهاى حضرت متعجب شدم. امام لبخندى زد و آن گاه به من سه هزار دینار داد و فرمود كه این مبلغ را به یكى از پسر عموهایش تحویل دهم و توصیه فرمود كه بعد از گرفتن این مبلغ، پسر عمویم از تو مى پرسد: «آیا پیشه ورى مى شناسى كه من با این مبالغ كالایى از او بخرم؟» تو نیز او را در این زمینه راهنمایى كن!» داوود گوید: «وقتى پولها را به او دادم، از من پرسید: «اى ابا هاشم! آیا تو بازرگانى را مى شناسى كه من با او معامله اى بكنم؟» من نیز او را راهنمایى كردم.
 3. ساربانى نیز از من خواسته بود تا مشكل بیكارى وى را مطرح كنم و از آن حضرت یارى جویم. هنگامى كه خدمتش رفتم تا در باره بیكارى وى سخنى بگویم، امام مشغول صرف غذا بود و عدّه اى هم، كنار سفره نشسته بودند.برایم ممكن نشد كه با او سخن بگویم. حضرت فرمود: «اى ابا هاشم! بیا سر سفره و مقابلم غذا نهاد.» آن گاه بدون اینكه من در موضوع ساربان لب به سخن بگشایم به غلامش دستور داد: «اى غلام! ساربانى را كه ابوهاشم معرفى مى كند، نزد خود نگه دار!»
 4. ابوهاشم در ادامه خاطرات خود از خدمت رسانى آن حضرت مى گوید كه روزى همراه ایشان به بستانى رفته بودیم. به امام عرض كردم: «آقا! من به مشكل سختى گرفتار شده ام و به خوردن گل علاقه شدیدى دارم.» امام سكوت كرد و بعد از سه روز بدون اینكه سخنى گفته و یا سؤالى كرده باشم به من فرمود: «اى ابا هاشم! خداوند مشكل تو را حل كرد و میل به گل خوردن را از تو برطرف ساخت.» بر اثر دعاى امام جواد علیه السلام از آن روز به بعد، به شدت از گل خوردن نفرت دارم و هیچ چیزى بدتر از گل خوردن برایم نیست. (11)
 از منظر امام نهم علیه السلام خدمت رسانى به مردم بر اثر نزول رحمت الهى بر انسان است و اگر فردى در این عرصه كوتاهى و سهل انگارى كند، ممكن است نعمتهاى الهى را از دست بدهد. به این سبب، آن حضرت فرمود: «مَا عَظُمَتْ نِعْمَةُ اللّهِ عَلَى عَبْدٍ اِلاَّ عَظُمَتْ مَئُونَةُ النَّاسِ عَلَیْهِ فَمَنْ لَمْ یَحْتَمِلْ تِلْكَ الْمَئُونَةَ فَقَدْ عَرَّضَ تِلْكَ النِّعْمَةَ لِلزَّوَال؛(12) نعمت خداوند بر كسى فراوان نازل نمى شود، مگر اینكه نیاز مردم به او بیش‌تر مى شود. هر كس كه در رفع این نیازمندیها نكوشد و سختیهاى آن را تحمل نكند، نعمت الهى را در معرض زوال قرار داده است.»
 آن گرامى، اعمال نیك و آثار خدمت به دیگران را براى نیكوكاران مفیدتر از افراد نیازمند مى داند و مى فرماید: «أَهْلُ الْمَعْرُوفِ إِلَى اصْطِنَاعِهِ أَحْوَجُ مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ إِلَیْهِ لِأَنَّ لَهُمْ أَجْرَهُ وَ فَخْرَهُ وَ ذِكْرَهُ فَمَهْمَا اصْطَنَعَ الرَّجُلُ مِنْ مَعْرُوفٍ فَإِنَّمَا یَبْدَأُ فِیهِ بِنَفْسِهِ فَلَا یَطْلُبَنَّ شُكْرَ مَا صَنَعَ إِلَى نَفْسِهِ مِنْ غَیْرِهِ؛(13) نیكوكاران به نیكى كردن بیش‌تر نیاز دارند تا افراد محتاج و نیازمند؛ چرا كه انسانهاى خیِّر؛ پاداش اخروى، افتخار و نام نیك را در پرونده اعمال خود ثبت مى كنند. هر كسى كه به خدمتگزارى و نیك رفتارى با مردم و اهل درد مى پردازد، اوّل به خودش خیر و نیكى مى رساند. پس او تشكر و قدردانى را از دیگران توقع نداشته باشد؛ زیرا آن عمل را براى خود انجام داده است.»

 كمك به درماندگان
 حضرت جواد الائمه علیه السلام در امدادرسانى به محرومان، مستضعفان و درماندگان، نهایت تلاش خود را به عمل مى آورد و تا حد امكان از آنان دستگیرى مى كرد.
 ابن حدید كوفى در این باره مى گوید: «همراه عده اى از شیعیان براى زیارت و انجام مناسك حج به مكه رفتیم. هنگام برگشت، راهزنان به ما حمله كردند و تمام داراییهایمان را به غارت بردند. به زحمت خود را به مدینه رساندم و به منزل امام نهم رفتم؛ ولى از سفر و حوادث آن چیزى نگفتم.» امام جواد علیه السلام فرمود: «اى ابن حدید! راهزنان در منطقه عَرْج به شما حمله كردند و تمام هستى تان را به یغما بردند. شما سیزده نفر بودید.» آن گاه آن حضرت، ما را یك به یك با نام خود و پدرانمان نام برد. گفتم: «سرورم به خدا قسم! همین طور شد كه شما اشاره كردید.»
 سپس امام به خادمش دستور داد براى ما لباسها و مبالغ زیادى دینار بیاورد و چنین تأكید فرمود: «اینها را میان خود و یارانت تقسیم كن كه به مقدار آن چیزى است كه از شما به غارت رفته است.» ابن حدید بعد از نقل این همه لطف و احسان امام علیه السلام مى گوید: «من آن مبالغ اهدایى را میان دوستان و همسفرانم تقسیم كردم و همان گونه كه امام فرموده بود دقیقاً به اندازه داراییهایمان بود كه قبل از حمله راهزنان داشتیم.» (14)

 آزادى بردگان
 رها كردن بردگان از دیگر شیوه هاى امام جواد علیه السلام در راستاى احسان به نیازمندان و دستگیرى از بینوایان و درماندگان بود. آن رهبر مهربان، همانند اجداد اطهار خویش، بر این باور بود كه همه انسانها آزاد آفریده شده اند و شایسته است كه با اختیار و اراده خود تصمیم بگیرند و صلاح و رشد خود را تشخیص دهند.
 اساساً برخورد رهبران الهى با موضوع بردگان از همان روز نخست ظهور اسلام بر این مبنا بود كه انسانها را از زنجیر بندگى دیگران آزاد كنند و تحت عبودیت آفریدگار جهان در بیاورند. برنامه هاى اسلام نیز طورى تنظیم شده است كه یك انسان مسلمان با انجام آنها از تمام قیدها و وابستگیهاى مجازى، رها شود و فقط به قدرت بى منتهاى حضرت حق بپیوندد.
 عبد الجبار بن مبارك نهاوندى از یاران امام محمّد جواد علیه السلام مى گوید كه در سال 209 ق به محضر آن حضرت رفتم و پرسیدم: «فدایت شوم! من شنیده ام پدران معصوم شما فرموده اند كه اگر مسلمانان به فرمان حاكمان غاصب و غیرامام در جنگ شركت كنند و پیروز شوند، تمام غنیمتها باید در اختیار امام معصوم علیه السلام قرار گیرد. آیا چنین روایتى صحیح است؟» امام محمّد تقى علیه السلام فرمود: «آرى، درست است.»
 گفتم: «فدایت شوم من در بعضى پیروزیهاى مسلمانان به رهبرى خلفاى جور، اسیر شدم و به عنوان غنیمت جنگى مرا به بندگى كشیدند؛ اما سرانجام، طبق قوانین شرعى و عقود اسلامى از دست مالكان خود آزاد شدم؛ اما وقتى مسئله را فهمیدم متوجه شدم كه غنایم جنگى به امام معصوم علیه السلام مى رسد. من آمده ام كه شما مرا به عنوان عبد و برده خود بپذیرید.»
 امام جواد علیه السلام فرمود: «پذیرفتم.»
 وقتى خواستم به حج بروم، دوباره به محضر امام رفتم و عرضه داشتم: «من غلام شما هستم و غلام، بدون اجازه مولایش نمى تواند كارى انجام دهد. حج رفته و ازدواج كرده و در میان مسلمانان نیز به كسب درآمد مشغول بوده ام. اكنون من در اختیار شما هستم.» امام محمّد جواد علیه السلام فرمود: «به شهر و دیار خود برو، حج و ازدواج و اشتغال تو، همه اش صحیح و حلال است.»
 عبد الجبار مبارك نهاوندى در ادامه مى افزاید، هنگامى كه سال 213 ق رسید. بار دیگر به حضور امام نهم علیه السلام رفتم و دوباره عبودیت خود را به امام عرضه داشتم. حضرت فرمود: «تو در راه خدا آزادى!» گفتم: «قربانت شوم! این را برایم بنویس!» فرداى آن روز امام این گونه نوشته بود:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. این نامه را محمّد بن على هاشمى علوى در باره آزادى بنده اش عبد اللّه بن مبارك نگاشته است. اى عبد اللّه بن مبارك! من تو را در راه خدا و به سبب روز قیامت آزاد كردم و تو مولایى به غیر از خداوند ندارى و هیچ كس مالك تو نیست. تو از دوستان من و دوستان امامان بعد از من هستى!» (15)

 پناه نیازمندان
 خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى و خواسته خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند. در نتیجه، غبار غم از دل ایشان زدوده مى شد و با نشاط و سرور از منزل امام بیرون مى رفتند. (16

امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد
 
اشاره:
 در شماره 109 مجلّه مبلّغان، عناوین عفو و گذشت، ساده‌زیستی، برخورد با هنرمندان غیرمتعهد و صبر وبردباری،‌ مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه، چند آموزة دیگر از این امام همام را بحث می‌کنیم.

 نیكى به والدین
 امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد كه حقوق والدین خود را رعایت و در معاشرت با آنان با كمال ادب و احترام رفتار كنند. آن حضرت حتى به یارانش تأكید مى كرد كه اگر پدر و مادر آنان، باورهاى ناصحیح و اعتقادات فاسدى هم داشته باشند، باز هم از تكریم آنان دریغ نكنند.
 بكر بن صالح مى گوید كه داماد من به امام محمّد تقى علیه السلام نامه اى نوشته و در آن آورده بود: «پدرم، یك فرد ناصبى و منحرف است. او به شدت از اعتقادات خود دفاع و بر آنها پافشارى مى كند. مى خواهم نظر حضرت عالى را در باره وى بدانم. آیا با او مقابله و یا مدارا كنم؟!»
 امام نهم در پاسخ وى چنین نگاشت: «قَدْ فَهِمْتُ كِتَابَكَ وَ مَا ذَكَرْتَ مِنْ أَمْرِ أَبِیكَ وَ لَسْتُ أَدَعُ الدُّعَاءَ لَكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ الْمُدَارَاةُ خَیْرٌ لَكَ مِنَ الْمُكَاشَفَةِ وَ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرٌ فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ ثَبَّتَكَ اللَّهُ عَلَى وَلَایَةِ مَنْ تَوَلَّیْتَ نَحْنُ وَ أَنْتُمْ فِی وَدِیعَةِ اللَّهِ الَّتِی لَا یَضِیعُ وَدَائِعُه؛ منظور تو را از مضامین نامه ات دریافتم و به وضعیت اعتقادى پدرت واقف شدم. ان شاء اللّه تو را از دعاى خیر فراموش نمى كنم. مدارا براى تو بهتر از رو در رویى و مقابله با پدر است. هر سختى، آسایش و راحتى در پى دارد. شكیبایى و بردبارى پیشه كن و صبور باش كه عاقبت نیك در انتظار پارسایان است. خداوند تو را در راه محبت و ولایتِ آنان كه دوستشان دارى، ثابت قدم بدارد. ما و شما در پناه رحمت الهى هستیم و او پناهندگان خود را ضایع نمى كند.»
 بكر بن صالح در ادامه سخن خود مى افزاید كه خداوند در مدت كوتاهى، دل پدر را [در نتیجه صبر وى ] به او متمایل كرد كه دیگر در هیچ موردى با پسرش مخالفت نمى كرد. (1)

 جود و احسان
 معروف ترین لقب پیشواى نهم شیعیان، «جواد» است. آن رهبر فرزانه را به سبب عطاى فراوانش، به این نام خوانده اند كه برگرفته از نامهاى زیباى پروردگار متعال است. در فرازى از دعاى امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «أنْتَ اللّهُ لا اِلَهَ اِلاَّ أنْتَ الْجَوَادُ الْمَاجِد»(2) و در فرازى از دعاى روز بیست و ششم ماه مبارك رمضان همنوا با امام زین العابدین علیه السلام مى خوانیم: «یَا اللَّهُ یَا جَوَادً لاَ یَبْخَلْ یَا اللَّهُ لَكَ الْاَسْمَاءُ الْحُسْنَى؛(3) خداوندا! اى بخشنده اى كه در او بخل راه ندارد، خداوندا! تو داراى نامهاى زیبا هستى.»
 نام جواد، یادآور بخشش و احسان پروردگار متعال است كه در نام مقدس حضرت امام محمّد تقى علیه السلام بدان توجه شده است و كرامت و احسان آن حضرت و پدران بزرگوارشان را در اذهان زنده مى كند.

 منشور بخشایش
 آن گرامى، نامه پدرش، امام رضا علیه السلام را نصب العین خود قرار داد و بخششهایش را چندین برابر كرد. در آن نامه خطاب به امام جواد علیه السلام - كه حدود 6 سال داشت - چنین آمده بود:
 «بَلَغَنِی أَنَّ الْمَوَالِیَ إِذَا رَكِبْتَ أَخْرَجُوكَ مِنَ الْبَابِ الصَّغِیرِ فَإِنَّمَا ذَلِكَ مِنْ بُخْلٍ مِنْهُمْ لِئَلَّا یَنَالَ مِنْكَ أَحَدٌ خَیْراً وَ أَسْأَلُكَ بِحَقِّی عَلَیْكَ لَا یَكُنْ مَدْخَلُكَ وَ مَخْرَجُكَ إِلَّا مِنَ الْبَابِ الْكَبِیرِ فَإِذَا رَكِبْتَ فَلْیَكُنْ مَعَكَ ذَهَبٌ وَ فِضَّةٌ ثُمَّ لَا یَسْأَلُكَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَیْتَهُ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عُمُومَتِكَ أَنْ تَبَرَّهُ فَلَا تُعْطِهِ أَقَلَّ مِنْ خَمْسِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عَمَّاتِكَ فَلَا تُعْطِهَا أَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ وَ عِشْرِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ إِنِّی إِنَّمَا أُرِیدُ بِذَلِكَ أَنْ یَرْفَعَكَ اللَّهُ فَأَنْفِقْ وَ لَا تَخْشَ مِنْ ذِی الْعَرْشِ إِقْتَاراً؛(4) پسرم! به من خبر رسیده است كه خدمتكاران، تو را از در مخصوص خارج مى كنند. این به علت بخل و تنگ نظرى آنان است كه از وجود تو به مردم خیرى نرسد. تو را قسم مى دهم به حقى كه برایت دارم! سعى كن از در عمومى، رفت و آمد كنى و هرگاه بیرون مى آیى، مقدارى پول نقد، طلا و نقره، همراه داشته باش و هر یك از نیازمندان كه از تو درخواستى داشته باشد، به او چیزى ببخش!
 اگر یكى از عموهایت از تو كمك بخواهد به او كم‌تر از 50 دینار نده و اگر بیش‌تر بدهى، خود دانى و اگر عمه هایت از تو یارى بخواهند، كم‌تر از 25 دینار عطا نكن و اگر بیش‌تر دادى اختیار با توست. مى خواهم خداوند به وسیله جود و احسان تو، مقامت را والاتر بگرداند، احسان كن و بیم و هراس نداشته باش كه پروردگار صاحب عرش، تو را فقیر و تنگدست بگرداند.»
 امام هشتم علیه السلام در نامه دیگرى به امام محمّد تقى علیه السلام چنین توصیه مى كند: «پسرم! خدا تو را نگه دارد و از گزند دشمنانت پناه دهد. عزیزم، پدرت فدایت باد! من در اموال دنیوى ام به تو توضیح داده ام؛ در حالى كه زنده و سر پا هستم. آن اموال را در اختیارت گذاشتم تا به صله رحم بپردازى و به خدمتگزاران پدرم موسى بن جعفر و جدّم امام صادق علیه السلام احسان و نیكى كنى.» (5)  خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند.

 در اینجا مواردى از جود و احسان حضرتش را به نظاره مى نشینیم:
 بخشش و هدیه
 على بن مهزیار مى گوید كه دیدم حضرت امام جواد علیه السلام نماز واجب و غیرواجب خود را در یك قباى خز طارونى به جاى آورد و به من هم قباى خز دیگرى بخشید و فرمود: «این لباس را هنگام نماز پوشیده ام.» سپس به من فرمود: «اى على! این لباسِ اهدایى را هنگام نماز خواندن بپوش.» (6)
 محمّد بن سهل بن الیسع قمى از افرادى است كه به افتخار دریافت لباس متبرك از امام نهم علیه السلام نائل آمده است. او در این باره مى گوید كه من در شهر مكه، مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد علیه السلام رسیدم. در نظر داشتم كه از آن امام عالى قدر درخواست كنم كه به من لباسى به عنوان تبرك عنایت كند؛ امّا فرصت نشد و از محضرش خداحافظى كردم و بیرون آمدم.
 با خود گفتم: «حالا كه نتوانستم خواسته ام را به صورت حضورى براى آقا بیان كنم، پس طى نامه اى از محضر آن گرامى، خواسته ام را طلب مى كنم.» نامه اى نوشتم و دلخواهم را در آن اظهار كردم و سپس تصمیم گرفتم كه به مسجد بروم و دو ركعت نماز بخوانم. آن گاه صد مرتبه به درگاه الهى استخاره كنم. اگر به دلم افتاد كه نامه را به حضورش مى فرستم و اگر نیفتاد، نامه را پاره مى كنم.
 نماز را خواندم و بعد از نماز به دلم افتاد كه نامه را به حضورش نبرم. در نتیجه آن را پاره كردم و از شهر مدینه منوّره بیرون آمدم.
 در همین موقع كه به راه افتاده بودم، پیكى از راه رسید. او لباسى را به همراه داشت كه در بقچه اى پیچیده بود و از اهل كاروان در باره محمّد بن سهل قمى مى پرسید تا اینكه به من رسید و من را شناخت. به من گفت: «مولاى تو (امام جواد علیه السلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباسهاى اعطایى امام علیه السلام دو لباس نرم و نازك بود. احمد بن محمّد گفته است: «محمّد بن سهل قمى از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایى امام علیه السلام او را كفن كردم.» (7)
 آرى، پیشواى نهم را به علت جود و احسان، جواد لقب دادند. آن حضرت در عرصه بذل و بخششهاى مادى و معنوى چنان عمل مى كرد كه دوست و دشمن، به ستایش حضرت، زبان مى گشودند.

 خدمتگزارى و گره گشایى
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند. امام على علیه السلام در این باره فرمود: «أحْسِنْ اِلَى مَنْ شِئْتَ وَكُنْ أمِیرَهُ؛(8) به هر كس مى خواهى نیكى [و خدمت] كن و امیر او باش.»
 اكنون به مواردى از خدمتگزارى امام نهم علیه السلام براى اقشار مختلف جامعه اشاره مى كنیم:
 1. مردى از اهالى سیستان كه در سفرى با امام محمّد تقى علیه السلام همراه شده است، خاطره اى شنیدنى از آن سفر را گزارش كرده است. او مى گوید كه در سال اوّل خلافت معتصم، من با امام نهم علیه السلام همسفر شدم و در همه موارد با هم بودیم.
 سر سفره غذا نشسته بودیم كه عرض كردم: «فدایت شوم! فرماندار شهر ما یكى از دوستان و شیفتگان شما اهل بیت علیهم السلام است. مأموران او براى من مالیات نوشته اند؛ اما پرداختن آن برایم سنگین است. شما لطف كنید و به او نامه اى بنویسید كه با من مدارا كند.» امام فرمود: «من او را نمى شناسم.» گفتم: «فدایت شوم! همانگونه كه عرض كردم او از دوستداران شما اهل بیت علیهم السلام است. نامه شما براى من، خیلى كارساز و مشكل گشا خواهد بود.»
 امام كاغذى را برداشت و چنین نوشت:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. حامل این نامه به تو، نكته زیبایى را یادآور شد كه تو به آیین پسندیده اى گرایش دارى! مطمئناً تو در مقابل اعمال نیك، پاداش نیكى خواهى داشت. به برادرانت احسان كن و بدان، خداوند عزیز و جلیل از ریزترین اعمال و رفتارت سؤال خواهد كرد.»
 مرد سیستانى در پایان مى گوید: «قبل از رسیدن من به سیستان، حسین بن عبد اللّه نیشابورى، فرماندار سیستان از نامه امام باخبر شده بود و هنگامى كه من به شهرم نزدیك مى شدم، هنوز دو فرسخ مانده بود كه به استقبالم آمد.
 «نامه را به او دادم. او آن را بوسید و روى دو چشمانش گذاشت و به من گفت: «چه مى خواهى؟» گفتم: «در دفتر محاسبات شما براى من مالیاتى نوشته اند كه توان پرداخت آن را ندارم.» دستور داد آن را براى من ببخشند و اضافه كرد: «تا زمانى كه من فرماندار شهر شما هستم تو را از خراج و مالیات معاف كردم.» سپس از خانواده ام پرسید و من وضعیت اقتصادى خود و خانواده ام را برایش شرح دادم. او دستور داد كه در باره مشكل معیشتى من، كارهایى انجام شود و مقدارى هم به صورت نقدى به من كمك كرد. تا او زنده و در منصب فرماندارى سیستان بود، از من مالیات و خراج نگرفتند و عطایش را تا آخر از من قطع نكرد. (9)
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند
 اساساً خدمت به مردم و رفع نیازهاى آنان در متن زندگى امامان معصوم علیهم السلام قرار دارد. به همین سبب، امام جواد علیه السلام نیز در این عرصه، پیشتاز بود. آن بزرگوار مى فرمود: «ثَلَاثٌ یُبَلِّغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوَانَ اللَّهِ كَثْرَةُ الِاسْتِغْفَارِ وَ خَفْضُ الْجَانِبِ وَ كَثْرَةُ الصَّدَقَة؛(10) انسان با داشتن سه خصلت پسندیده مى تواند به مقام رضوان و خشنودى الهى برسد. زیاد طلب آمرزش كردن، مدارا با مردم و زیاد صدقه دادن.»
 امام نهم علیه السلام در خدمت به مردم و یارى آنان از هیچ كوششى دریغ نمى كرد. كمكهاى فكرى، مادى، معنوى و حتى یافتن كار و شغل به نیازمندان، از جمله خدمات آن گرامى بود.
 2. داوود جعفرى از علاقه مندان و دوستان آن حضرت مى گوید كه روزى به حضور امام مشرف شدم و همراه من، نامه هایى بود كه نویسندگان آن بر من مشتبه شده بود و به این دلیل، به شدت ناراحت بودم. وقتى نامه ها را مقابل امام قرار دادم، اولى را برداشت و فرمود: «این نامه زیاد بن شبیب است.» دومى را برداشت و فرمود: «این نامه فلانى است» و همین طور… .
 من از این آگاهیهاى حضرت متعجب شدم. امام لبخندى زد و آن گاه به من سه هزار دینار داد و فرمود كه این مبلغ را به یكى از پسر عموهایش تحویل دهم و توصیه فرمود كه بعد از گرفتن این مبلغ، پسر عمویم از تو مى پرسد: «آیا پیشه ورى مى شناسى كه من با این مبالغ كالایى از او بخرم؟» تو نیز او را در این زمینه راهنمایى كن!» داوود گوید: «وقتى پولها را به او دادم، از من پرسید: «اى ابا هاشم! آیا تو بازرگانى را مى شناسى كه من با او معامله اى بكنم؟» من نیز او را راهنمایى كردم.
 3. ساربانى نیز از من خواسته بود تا مشكل بیكارى وى را مطرح كنم و از آن حضرت یارى جویم. هنگامى كه خدمتش رفتم تا در باره بیكارى وى سخنى بگویم، امام مشغول صرف غذا بود و عدّه اى هم، كنار سفره نشسته بودند.برایم ممكن نشد كه با او سخن بگویم. حضرت فرمود: «اى ابا هاشم! بیا سر سفره و مقابلم غذا نهاد.» آن گاه بدون اینكه من در موضوع ساربان لب به سخن بگشایم به غلامش دستور داد: «اى غلام! ساربانى را كه ابوهاشم معرفى مى كند، نزد خود نگه دار!»
 4. ابوهاشم در ادامه خاطرات خود از خدمت رسانى آن حضرت مى گوید كه روزى همراه ایشان به بستانى رفته بودیم. به امام عرض كردم: «آقا! من به مشكل سختى گرفتار شده ام و به خوردن گل علاقه شدیدى دارم.» امام سكوت كرد و بعد از سه روز بدون اینكه سخنى گفته و یا سؤالى كرده باشم به من فرمود: «اى ابا هاشم! خداوند مشكل تو را حل كرد و میل به گل خوردن را از تو برطرف ساخت.» بر اثر دعاى امام جواد علیه السلام از آن روز به بعد، به شدت از گل خوردن نفرت دارم و هیچ چیزى بدتر از گل خوردن برایم نیست. (11)
 از منظر امام نهم علیه السلام خدمت رسانى به مردم بر اثر نزول رحمت الهى بر انسان است و اگر فردى در این عرصه كوتاهى و سهل انگارى كند، ممكن است نعمتهاى الهى را از دست بدهد. به این سبب، آن حضرت فرمود: «مَا عَظُمَتْ نِعْمَةُ اللّهِ عَلَى عَبْدٍ اِلاَّ عَظُمَتْ مَئُونَةُ النَّاسِ عَلَیْهِ فَمَنْ لَمْ یَحْتَمِلْ تِلْكَ الْمَئُونَةَ فَقَدْ عَرَّضَ تِلْكَ النِّعْمَةَ لِلزَّوَال؛(12) نعمت خداوند بر كسى فراوان نازل نمى شود، مگر اینكه نیاز مردم به او بیش‌تر مى شود. هر كس كه در رفع این نیازمندیها نكوشد و سختیهاى آن را تحمل نكند، نعمت الهى را در معرض زوال قرار داده است.»
 آن گرامى، اعمال نیك و آثار خدمت به دیگران را براى نیكوكاران مفیدتر از افراد نیازمند مى داند و مى فرماید: «أَهْلُ الْمَعْرُوفِ إِلَى اصْطِنَاعِهِ أَحْوَجُ مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ إِلَیْهِ لِأَنَّ لَهُمْ أَجْرَهُ وَ فَخْرَهُ وَ ذِكْرَهُ فَمَهْمَا اصْطَنَعَ الرَّجُلُ مِنْ مَعْرُوفٍ فَإِنَّمَا یَبْدَأُ فِیهِ بِنَفْسِهِ فَلَا یَطْلُبَنَّ شُكْرَ مَا صَنَعَ إِلَى نَفْسِهِ مِنْ غَیْرِهِ؛(13) نیكوكاران به نیكى كردن بیش‌تر نیاز دارند تا افراد محتاج و نیازمند؛ چرا كه انسانهاى خیِّر؛ پاداش اخروى، افتخار و نام نیك را در پرونده اعمال خود ثبت مى كنند. هر كسى كه به خدمتگزارى و نیك رفتارى با مردم و اهل درد مى پردازد، اوّل به خودش خیر و نیكى مى رساند. پس او تشكر و قدردانى را از دیگران توقع نداشته باشد؛ زیرا آن عمل را براى خود انجام داده است.»

 كمك به درماندگان
 حضرت جواد الائمه علیه السلام در امدادرسانى به محرومان، مستضعفان و درماندگان، نهایت تلاش خود را به عمل مى آورد و تا حد امكان از آنان دستگیرى مى كرد.
 ابن حدید كوفى در این باره مى گوید: «همراه عده اى از شیعیان براى زیارت و انجام مناسك حج به مكه رفتیم. هنگام برگشت، راهزنان به ما حمله كردند و تمام داراییهایمان را به غارت بردند. به زحمت خود را به مدینه رساندم و به منزل امام نهم رفتم؛ ولى از سفر و حوادث آن چیزى نگفتم.» امام جواد علیه السلام فرمود: «اى ابن حدید! راهزنان در منطقه عَرْج به شما حمله كردند و تمام هستى تان را به یغما بردند. شما سیزده نفر بودید.» آن گاه آن حضرت، ما را یك به یك با نام خود و پدرانمان نام برد. گفتم: «سرورم به خدا قسم! همین طور شد كه شما اشاره كردید.»
 سپس امام به خادمش دستور داد براى ما لباسها و مبالغ زیادى دینار بیاورد و چنین تأكید فرمود: «اینها را میان خود و یارانت تقسیم كن كه به مقدار آن چیزى است كه از شما به غارت رفته است.» ابن حدید بعد از نقل این همه لطف و احسان امام علیه السلام مى گوید: «من آن مبالغ اهدایى را میان دوستان و همسفرانم تقسیم كردم و همان گونه كه امام فرموده بود دقیقاً به اندازه داراییهایمان بود كه قبل از حمله راهزنان داشتیم.» (14)

 آزادى بردگان
 رها كردن بردگان از دیگر شیوه هاى امام جواد علیه السلام در راستاى احسان به نیازمندان و دستگیرى از بینوایان و درماندگان بود. آن رهبر مهربان، همانند اجداد اطهار خویش، بر این باور بود كه همه انسانها آزاد آفریده شده اند و شایسته است كه با اختیار و اراده خود تصمیم بگیرند و صلاح و رشد خود را تشخیص دهند.
 اساساً برخورد رهبران الهى با موضوع بردگان از همان روز نخست ظهور اسلام بر این مبنا بود كه انسانها را از زنجیر بندگى دیگران آزاد كنند و تحت عبودیت آفریدگار جهان در بیاورند. برنامه هاى اسلام نیز طورى تنظیم شده است كه یك انسان مسلمان با انجام آنها از تمام قیدها و وابستگیهاى مجازى، رها شود و فقط به قدرت بى منتهاى حضرت حق بپیوندد.
 عبد الجبار بن مبارك نهاوندى از یاران امام محمّد جواد علیه السلام مى گوید كه در سال 209 ق به محضر آن حضرت رفتم و پرسیدم: «فدایت شوم! من شنیده ام پدران معصوم شما فرموده اند كه اگر مسلمانان به فرمان حاكمان غاصب و غیرامام در جنگ شركت كنند و پیروز شوند، تمام غنیمتها باید در اختیار امام معصوم علیه السلام قرار گیرد. آیا چنین روایتى صحیح است؟» امام محمّد تقى علیه السلام فرمود: «آرى، درست است.»
 گفتم: «فدایت شوم من در بعضى پیروزیهاى مسلمانان به رهبرى خلفاى جور، اسیر شدم و به عنوان غنیمت جنگى مرا به بندگى كشیدند؛ اما سرانجام، طبق قوانین شرعى و عقود اسلامى از دست مالكان خود آزاد شدم؛ اما وقتى مسئله را فهمیدم متوجه شدم كه غنایم جنگى به امام معصوم علیه السلام مى رسد. من آمده ام كه شما مرا به عنوان عبد و برده خود بپذیرید.»
 امام جواد علیه السلام فرمود: «پذیرفتم.»
 وقتى خواستم به حج بروم، دوباره به محضر امام رفتم و عرضه داشتم: «من غلام شما هستم و غلام، بدون اجازه مولایش نمى تواند كارى انجام دهد. حج رفته و ازدواج كرده و در میان مسلمانان نیز به كسب درآمد مشغول بوده ام. اكنون من در اختیار شما هستم.» امام محمّد جواد علیه السلام فرمود: «به شهر و دیار خود برو، حج و ازدواج و اشتغال تو، همه اش صحیح و حلال است.»
 عبد الجبار مبارك نهاوندى در ادامه مى افزاید، هنگامى كه سال 213 ق رسید. بار دیگر به حضور امام نهم علیه السلام رفتم و دوباره عبودیت خود را به امام عرضه داشتم. حضرت فرمود: «تو در راه خدا آزادى!» گفتم: «قربانت شوم! این را برایم بنویس!» فرداى آن روز امام این گونه نوشته بود:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. این نامه را محمّد بن على هاشمى علوى در باره آزادى بنده اش عبد اللّه بن مبارك نگاشته است. اى عبد اللّه بن مبارك! من تو را در راه خدا و به سبب روز قیامت آزاد كردم و تو مولایى به غیر از خداوند ندارى و هیچ كس مالك تو نیست. تو از دوستان من و دوستان امامان بعد از من هستى!» (15)

 پناه نیازمندان
 خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى و خواسته خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند. در نتیجه، غبار غم از دل ایشان زدوده مى شد و با نشاط و سرور از منزل امام بیرون مى رفتند. (16

امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد
 
اشاره:
 در شماره 109 مجلّه مبلّغان، عناوین عفو و گذشت، ساده‌زیستی، برخورد با هنرمندان غیرمتعهد و صبر وبردباری،‌ مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه، چند آموزة دیگر از این امام همام را بحث می‌کنیم.

 نیكى به والدین
 امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد كه حقوق والدین خود را رعایت و در معاشرت با آنان با كمال ادب و احترام رفتار كنند. آن حضرت حتى به یارانش تأكید مى كرد كه اگر پدر و مادر آنان، باورهاى ناصحیح و اعتقادات فاسدى هم داشته باشند، باز هم از تكریم آنان دریغ نكنند.
 بكر بن صالح مى گوید كه داماد من به امام محمّد تقى علیه السلام نامه اى نوشته و در آن آورده بود: «پدرم، یك فرد ناصبى و منحرف است. او به شدت از اعتقادات خود دفاع و بر آنها پافشارى مى كند. مى خواهم نظر حضرت عالى را در باره وى بدانم. آیا با او مقابله و یا مدارا كنم؟!»
 امام نهم در پاسخ وى چنین نگاشت: «قَدْ فَهِمْتُ كِتَابَكَ وَ مَا ذَكَرْتَ مِنْ أَمْرِ أَبِیكَ وَ لَسْتُ أَدَعُ الدُّعَاءَ لَكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ الْمُدَارَاةُ خَیْرٌ لَكَ مِنَ الْمُكَاشَفَةِ وَ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرٌ فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ ثَبَّتَكَ اللَّهُ عَلَى وَلَایَةِ مَنْ تَوَلَّیْتَ نَحْنُ وَ أَنْتُمْ فِی وَدِیعَةِ اللَّهِ الَّتِی لَا یَضِیعُ وَدَائِعُه؛ منظور تو را از مضامین نامه ات دریافتم و به وضعیت اعتقادى پدرت واقف شدم. ان شاء اللّه تو را از دعاى خیر فراموش نمى كنم. مدارا براى تو بهتر از رو در رویى و مقابله با پدر است. هر سختى، آسایش و راحتى در پى دارد. شكیبایى و بردبارى پیشه كن و صبور باش كه عاقبت نیك در انتظار پارسایان است. خداوند تو را در راه محبت و ولایتِ آنان كه دوستشان دارى، ثابت قدم بدارد. ما و شما در پناه رحمت الهى هستیم و او پناهندگان خود را ضایع نمى كند.»
 بكر بن صالح در ادامه سخن خود مى افزاید كه خداوند در مدت كوتاهى، دل پدر را [در نتیجه صبر وى ] به او متمایل كرد كه دیگر در هیچ موردى با پسرش مخالفت نمى كرد. (1)

 جود و احسان
 معروف ترین لقب پیشواى نهم شیعیان، «جواد» است. آن رهبر فرزانه را به سبب عطاى فراوانش، به این نام خوانده اند كه برگرفته از نامهاى زیباى پروردگار متعال است. در فرازى از دعاى امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «أنْتَ اللّهُ لا اِلَهَ اِلاَّ أنْتَ الْجَوَادُ الْمَاجِد»(2) و در فرازى از دعاى روز بیست و ششم ماه مبارك رمضان همنوا با امام زین العابدین علیه السلام مى خوانیم: «یَا اللَّهُ یَا جَوَادً لاَ یَبْخَلْ یَا اللَّهُ لَكَ الْاَسْمَاءُ الْحُسْنَى؛(3) خداوندا! اى بخشنده اى كه در او بخل راه ندارد، خداوندا! تو داراى نامهاى زیبا هستى.»
 نام جواد، یادآور بخشش و احسان پروردگار متعال است كه در نام مقدس حضرت امام محمّد تقى علیه السلام بدان توجه شده است و كرامت و احسان آن حضرت و پدران بزرگوارشان را در اذهان زنده مى كند.

 منشور بخشایش
 آن گرامى، نامه پدرش، امام رضا علیه السلام را نصب العین خود قرار داد و بخششهایش را چندین برابر كرد. در آن نامه خطاب به امام جواد علیه السلام - كه حدود 6 سال داشت - چنین آمده بود:
 «بَلَغَنِی أَنَّ الْمَوَالِیَ إِذَا رَكِبْتَ أَخْرَجُوكَ مِنَ الْبَابِ الصَّغِیرِ فَإِنَّمَا ذَلِكَ مِنْ بُخْلٍ مِنْهُمْ لِئَلَّا یَنَالَ مِنْكَ أَحَدٌ خَیْراً وَ أَسْأَلُكَ بِحَقِّی عَلَیْكَ لَا یَكُنْ مَدْخَلُكَ وَ مَخْرَجُكَ إِلَّا مِنَ الْبَابِ الْكَبِیرِ فَإِذَا رَكِبْتَ فَلْیَكُنْ مَعَكَ ذَهَبٌ وَ فِضَّةٌ ثُمَّ لَا یَسْأَلُكَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَیْتَهُ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عُمُومَتِكَ أَنْ تَبَرَّهُ فَلَا تُعْطِهِ أَقَلَّ مِنْ خَمْسِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عَمَّاتِكَ فَلَا تُعْطِهَا أَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ وَ عِشْرِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ إِنِّی إِنَّمَا أُرِیدُ بِذَلِكَ أَنْ یَرْفَعَكَ اللَّهُ فَأَنْفِقْ وَ لَا تَخْشَ مِنْ ذِی الْعَرْشِ إِقْتَاراً؛(4) پسرم! به من خبر رسیده است كه خدمتكاران، تو را از در مخصوص خارج مى كنند. این به علت بخل و تنگ نظرى آنان است كه از وجود تو به مردم خیرى نرسد. تو را قسم مى دهم به حقى كه برایت دارم! سعى كن از در عمومى، رفت و آمد كنى و هرگاه بیرون مى آیى، مقدارى پول نقد، طلا و نقره، همراه داشته باش و هر یك از نیازمندان كه از تو درخواستى داشته باشد، به او چیزى ببخش!
 اگر یكى از عموهایت از تو كمك بخواهد به او كم‌تر از 50 دینار نده و اگر بیش‌تر بدهى، خود دانى و اگر عمه هایت از تو یارى بخواهند، كم‌تر از 25 دینار عطا نكن و اگر بیش‌تر دادى اختیار با توست. مى خواهم خداوند به وسیله جود و احسان تو، مقامت را والاتر بگرداند، احسان كن و بیم و هراس نداشته باش كه پروردگار صاحب عرش، تو را فقیر و تنگدست بگرداند.»
 امام هشتم علیه السلام در نامه دیگرى به امام محمّد تقى علیه السلام چنین توصیه مى كند: «پسرم! خدا تو را نگه دارد و از گزند دشمنانت پناه دهد. عزیزم، پدرت فدایت باد! من در اموال دنیوى ام به تو توضیح داده ام؛ در حالى كه زنده و سر پا هستم. آن اموال را در اختیارت گذاشتم تا به صله رحم بپردازى و به خدمتگزاران پدرم موسى بن جعفر و جدّم امام صادق علیه السلام احسان و نیكى كنى.» (5)  خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند.

 در اینجا مواردى از جود و احسان حضرتش را به نظاره مى نشینیم:
 بخشش و هدیه
 على بن مهزیار مى گوید كه دیدم حضرت امام جواد علیه السلام نماز واجب و غیرواجب خود را در یك قباى خز طارونى به جاى آورد و به من هم قباى خز دیگرى بخشید و فرمود: «این لباس را هنگام نماز پوشیده ام.» سپس به من فرمود: «اى على! این لباسِ اهدایى را هنگام نماز خواندن بپوش.» (6)
 محمّد بن سهل بن الیسع قمى از افرادى است كه به افتخار دریافت لباس متبرك از امام نهم علیه السلام نائل آمده است. او در این باره مى گوید كه من در شهر مكه، مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد علیه السلام رسیدم. در نظر داشتم كه از آن امام عالى قدر درخواست كنم كه به من لباسى به عنوان تبرك عنایت كند؛ امّا فرصت نشد و از محضرش خداحافظى كردم و بیرون آمدم.
 با خود گفتم: «حالا كه نتوانستم خواسته ام را به صورت حضورى براى آقا بیان كنم، پس طى نامه اى از محضر آن گرامى، خواسته ام را طلب مى كنم.» نامه اى نوشتم و دلخواهم را در آن اظهار كردم و سپس تصمیم گرفتم كه به مسجد بروم و دو ركعت نماز بخوانم. آن گاه صد مرتبه به درگاه الهى استخاره كنم. اگر به دلم افتاد كه نامه را به حضورش مى فرستم و اگر نیفتاد، نامه را پاره مى كنم.
 نماز را خواندم و بعد از نماز به دلم افتاد كه نامه را به حضورش نبرم. در نتیجه آن را پاره كردم و از شهر مدینه منوّره بیرون آمدم.
 در همین موقع كه به راه افتاده بودم، پیكى از راه رسید. او لباسى را به همراه داشت كه در بقچه اى پیچیده بود و از اهل كاروان در باره محمّد بن سهل قمى مى پرسید تا اینكه به من رسید و من را شناخت. به من گفت: «مولاى تو (امام جواد علیه السلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباسهاى اعطایى امام علیه السلام دو لباس نرم و نازك بود. احمد بن محمّد گفته است: «محمّد بن سهل قمى از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایى امام علیه السلام او را كفن كردم.» (7)
 آرى، پیشواى نهم را به علت جود و احسان، جواد لقب دادند. آن حضرت در عرصه بذل و بخششهاى مادى و معنوى چنان عمل مى كرد كه دوست و دشمن، به ستایش حضرت، زبان مى گشودند.

 خدمتگزارى و گره گشایى
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند. امام على علیه السلام در این باره فرمود: «أحْسِنْ اِلَى مَنْ شِئْتَ وَكُنْ أمِیرَهُ؛(8) به هر كس مى خواهى نیكى [و خدمت] كن و امیر او باش.»
 اكنون به مواردى از خدمتگزارى امام نهم علیه السلام براى اقشار مختلف جامعه اشاره مى كنیم:
 1. مردى از اهالى سیستان كه در سفرى با امام محمّد تقى علیه السلام همراه شده است، خاطره اى شنیدنى از آن سفر را گزارش كرده است. او مى گوید كه در سال اوّل خلافت معتصم، من با امام نهم علیه السلام همسفر شدم و در همه موارد با هم بودیم.
 سر سفره غذا نشسته بودیم كه عرض كردم: «فدایت شوم! فرماندار شهر ما یكى از دوستان و شیفتگان شما اهل بیت علیهم السلام است. مأموران او براى من مالیات نوشته اند؛ اما پرداختن آن برایم سنگین است. شما لطف كنید و به او نامه اى بنویسید كه با من مدارا كند.» امام فرمود: «من او را نمى شناسم.» گفتم: «فدایت شوم! همانگونه كه عرض كردم او از دوستداران شما اهل بیت علیهم السلام است. نامه شما براى من، خیلى كارساز و مشكل گشا خواهد بود.»
 امام كاغذى را برداشت و چنین نوشت:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. حامل این نامه به تو، نكته زیبایى را یادآور شد كه تو به آیین پسندیده اى گرایش دارى! مطمئناً تو در مقابل اعمال نیك، پاداش نیكى خواهى داشت. به برادرانت احسان كن و بدان، خداوند عزیز و جلیل از ریزترین اعمال و رفتارت سؤال خواهد كرد.»
 مرد سیستانى در پایان مى گوید: «قبل از رسیدن من به سیستان، حسین بن عبد اللّه نیشابورى، فرماندار سیستان از نامه امام باخبر شده بود و هنگامى كه من به شهرم نزدیك مى شدم، هنوز دو فرسخ مانده بود كه به استقبالم آمد.
 «نامه را به او دادم. او آن را بوسید و روى دو چشمانش گذاشت و به من گفت: «چه مى خواهى؟» گفتم: «در دفتر محاسبات شما براى من مالیاتى نوشته اند كه توان پرداخت آن را ندارم.» دستور داد آن را براى من ببخشند و اضافه كرد: «تا زمانى كه من فرماندار شهر شما هستم تو را از خراج و مالیات معاف كردم.» سپس از خانواده ام پرسید و من وضعیت اقتصادى خود و خانواده ام را برایش شرح دادم. او دستور داد كه در باره مشكل معیشتى من، كارهایى انجام شود و مقدارى هم به صورت نقدى به من كمك كرد. تا او زنده و در منصب فرماندارى سیستان بود، از من مالیات و خراج نگرفتند و عطایش را تا آخر از من قطع نكرد. (9)
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند
 اساساً خدمت به مردم و رفع نیازهاى آنان در متن زندگى امامان معصوم علیهم السلام قرار دارد. به همین سبب، امام جواد علیه السلام نیز در این عرصه، پیشتاز بود. آن بزرگوار مى فرمود: «ثَلَاثٌ یُبَلِّغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوَانَ اللَّهِ كَثْرَةُ الِاسْتِغْفَارِ وَ خَفْضُ الْجَانِبِ وَ كَثْرَةُ الصَّدَقَة؛(10) انسان با داشتن سه خصلت پسندیده مى تواند به مقام رضوان و خشنودى الهى برسد. زیاد طلب آمرزش كردن، مدارا با مردم و زیاد صدقه دادن.»
 امام نهم علیه السلام در خدمت به مردم و یارى آنان از هیچ كوششى دریغ نمى كرد. كمكهاى فكرى، مادى، معنوى و حتى یافتن كار و شغل به نیازمندان، از جمله خدمات آن گرامى بود.
 2. داوود جعفرى از علاقه مندان و دوستان آن حضرت مى گوید كه روزى به حضور امام مشرف شدم و همراه من، نامه هایى بود كه نویسندگان آن بر من مشتبه شده بود و به این دلیل، به شدت ناراحت بودم. وقتى نامه ها را مقابل امام قرار دادم، اولى را برداشت و فرمود: «این نامه زیاد بن شبیب است.» دومى را برداشت و فرمود: «این نامه فلانى است» و همین طور… .
 من از این آگاهیهاى حضرت متعجب شدم. امام لبخندى زد و آن گاه به من سه هزار دینار داد و فرمود كه این مبلغ را به یكى از پسر عموهایش تحویل دهم و توصیه فرمود كه بعد از گرفتن این مبلغ، پسر عمویم از تو مى پرسد: «آیا پیشه ورى مى شناسى كه من با این مبالغ كالایى از او بخرم؟» تو نیز او را در این زمینه راهنمایى كن!» داوود گوید: «وقتى پولها را به او دادم، از من پرسید: «اى ابا هاشم! آیا تو بازرگانى را مى شناسى كه من با او معامله اى بكنم؟» من نیز او را راهنمایى كردم.
 3. ساربانى نیز از من خواسته بود تا مشكل بیكارى وى را مطرح كنم و از آن حضرت یارى جویم. هنگامى كه خدمتش رفتم تا در باره بیكارى وى سخنى بگویم، امام مشغول صرف غذا بود و عدّه اى هم، كنار سفره نشسته بودند.برایم ممكن نشد كه با او سخن بگویم. حضرت فرمود: «اى ابا هاشم! بیا سر سفره و مقابلم غذا نهاد.» آن گاه بدون اینكه من در موضوع ساربان لب به سخن بگشایم به غلامش دستور داد: «اى غلام! ساربانى را كه ابوهاشم معرفى مى كند، نزد خود نگه دار!»
 4. ابوهاشم در ادامه خاطرات خود از خدمت رسانى آن حضرت مى گوید كه روزى همراه ایشان به بستانى رفته بودیم. به امام عرض كردم: «آقا! من به مشكل سختى گرفتار شده ام و به خوردن گل علاقه شدیدى دارم.» امام سكوت كرد و بعد از سه روز بدون اینكه سخنى گفته و یا سؤالى كرده باشم به من فرمود: «اى ابا هاشم! خداوند مشكل تو را حل كرد و میل به گل خوردن را از تو برطرف ساخت.» بر اثر دعاى امام جواد علیه السلام از آن روز به بعد، به شدت از گل خوردن نفرت دارم و هیچ چیزى بدتر از گل خوردن برایم نیست. (11)
 از منظر امام نهم علیه السلام خدمت رسانى به مردم بر اثر نزول رحمت الهى بر انسان است و اگر فردى در این عرصه كوتاهى و سهل انگارى كند، ممكن است نعمتهاى الهى را از دست بدهد. به این سبب، آن حضرت فرمود: «مَا عَظُمَتْ نِعْمَةُ اللّهِ عَلَى عَبْدٍ اِلاَّ عَظُمَتْ مَئُونَةُ النَّاسِ عَلَیْهِ فَمَنْ لَمْ یَحْتَمِلْ تِلْكَ الْمَئُونَةَ فَقَدْ عَرَّضَ تِلْكَ النِّعْمَةَ لِلزَّوَال؛(12) نعمت خداوند بر كسى فراوان نازل نمى شود، مگر اینكه نیاز مردم به او بیش‌تر مى شود. هر كس كه در رفع این نیازمندیها نكوشد و سختیهاى آن را تحمل نكند، نعمت الهى را در معرض زوال قرار داده است.»
 آن گرامى، اعمال نیك و آثار خدمت به دیگران را براى نیكوكاران مفیدتر از افراد نیازمند مى داند و مى فرماید: «أَهْلُ الْمَعْرُوفِ إِلَى اصْطِنَاعِهِ أَحْوَجُ مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ إِلَیْهِ لِأَنَّ لَهُمْ أَجْرَهُ وَ فَخْرَهُ وَ ذِكْرَهُ فَمَهْمَا اصْطَنَعَ الرَّجُلُ مِنْ مَعْرُوفٍ فَإِنَّمَا یَبْدَأُ فِیهِ بِنَفْسِهِ فَلَا یَطْلُبَنَّ شُكْرَ مَا صَنَعَ إِلَى نَفْسِهِ مِنْ غَیْرِهِ؛(13) نیكوكاران به نیكى كردن بیش‌تر نیاز دارند تا افراد محتاج و نیازمند؛ چرا كه انسانهاى خیِّر؛ پاداش اخروى، افتخار و نام نیك را در پرونده اعمال خود ثبت مى كنند. هر كسى كه به خدمتگزارى و نیك رفتارى با مردم و اهل درد مى پردازد، اوّل به خودش خیر و نیكى مى رساند. پس او تشكر و قدردانى را از دیگران توقع نداشته باشد؛ زیرا آن عمل را براى خود انجام داده است.»

 كمك به درماندگان
 حضرت جواد الائمه علیه السلام در امدادرسانى به محرومان، مستضعفان و درماندگان، نهایت تلاش خود را به عمل مى آورد و تا حد امكان از آنان دستگیرى مى كرد.
 ابن حدید كوفى در این باره مى گوید: «همراه عده اى از شیعیان براى زیارت و انجام مناسك حج به مكه رفتیم. هنگام برگشت، راهزنان به ما حمله كردند و تمام داراییهایمان را به غارت بردند. به زحمت خود را به مدینه رساندم و به منزل امام نهم رفتم؛ ولى از سفر و حوادث آن چیزى نگفتم.» امام جواد علیه السلام فرمود: «اى ابن حدید! راهزنان در منطقه عَرْج به شما حمله كردند و تمام هستى تان را به یغما بردند. شما سیزده نفر بودید.» آن گاه آن حضرت، ما را یك به یك با نام خود و پدرانمان نام برد. گفتم: «سرورم به خدا قسم! همین طور شد كه شما اشاره كردید.»
 سپس امام به خادمش دستور داد براى ما لباسها و مبالغ زیادى دینار بیاورد و چنین تأكید فرمود: «اینها را میان خود و یارانت تقسیم كن كه به مقدار آن چیزى است كه از شما به غارت رفته است.» ابن حدید بعد از نقل این همه لطف و احسان امام علیه السلام مى گوید: «من آن مبالغ اهدایى را میان دوستان و همسفرانم تقسیم كردم و همان گونه كه امام فرموده بود دقیقاً به اندازه داراییهایمان بود كه قبل از حمله راهزنان داشتیم.» (14)

 آزادى بردگان
 رها كردن بردگان از دیگر شیوه هاى امام جواد علیه السلام در راستاى احسان به نیازمندان و دستگیرى از بینوایان و درماندگان بود. آن رهبر مهربان، همانند اجداد اطهار خویش، بر این باور بود كه همه انسانها آزاد آفریده شده اند و شایسته است كه با اختیار و اراده خود تصمیم بگیرند و صلاح و رشد خود را تشخیص دهند.
 اساساً برخورد رهبران الهى با موضوع بردگان از همان روز نخست ظهور اسلام بر این مبنا بود كه انسانها را از زنجیر بندگى دیگران آزاد كنند و تحت عبودیت آفریدگار جهان در بیاورند. برنامه هاى اسلام نیز طورى تنظیم شده است كه یك انسان مسلمان با انجام آنها از تمام قیدها و وابستگیهاى مجازى، رها شود و فقط به قدرت بى منتهاى حضرت حق بپیوندد.
 عبد الجبار بن مبارك نهاوندى از یاران امام محمّد جواد علیه السلام مى گوید كه در سال 209 ق به محضر آن حضرت رفتم و پرسیدم: «فدایت شوم! من شنیده ام پدران معصوم شما فرموده اند كه اگر مسلمانان به فرمان حاكمان غاصب و غیرامام در جنگ شركت كنند و پیروز شوند، تمام غنیمتها باید در اختیار امام معصوم علیه السلام قرار گیرد. آیا چنین روایتى صحیح است؟» امام محمّد تقى علیه السلام فرمود: «آرى، درست است.»
 گفتم: «فدایت شوم من در بعضى پیروزیهاى مسلمانان به رهبرى خلفاى جور، اسیر شدم و به عنوان غنیمت جنگى مرا به بندگى كشیدند؛ اما سرانجام، طبق قوانین شرعى و عقود اسلامى از دست مالكان خود آزاد شدم؛ اما وقتى مسئله را فهمیدم متوجه شدم كه غنایم جنگى به امام معصوم علیه السلام مى رسد. من آمده ام كه شما مرا به عنوان عبد و برده خود بپذیرید.»
 امام جواد علیه السلام فرمود: «پذیرفتم.»
 وقتى خواستم به حج بروم، دوباره به محضر امام رفتم و عرضه داشتم: «من غلام شما هستم و غلام، بدون اجازه مولایش نمى تواند كارى انجام دهد. حج رفته و ازدواج كرده و در میان مسلمانان نیز به كسب درآمد مشغول بوده ام. اكنون من در اختیار شما هستم.» امام محمّد جواد علیه السلام فرمود: «به شهر و دیار خود برو، حج و ازدواج و اشتغال تو، همه اش صحیح و حلال است.»
 عبد الجبار مبارك نهاوندى در ادامه مى افزاید، هنگامى كه سال 213 ق رسید. بار دیگر به حضور امام نهم علیه السلام رفتم و دوباره عبودیت خود را به امام عرضه داشتم. حضرت فرمود: «تو در راه خدا آزادى!» گفتم: «قربانت شوم! این را برایم بنویس!» فرداى آن روز امام این گونه نوشته بود:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. این نامه را محمّد بن على هاشمى علوى در باره آزادى بنده اش عبد اللّه بن مبارك نگاشته است. اى عبد اللّه بن مبارك! من تو را در راه خدا و به سبب روز قیامت آزاد كردم و تو مولایى به غیر از خداوند ندارى و هیچ كس مالك تو نیست. تو از دوستان من و دوستان امامان بعد از من هستى!» (15)

 پناه نیازمندان
 خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى و خواسته خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند. در نتیجه، غبار غم از دل ایشان زدوده مى شد و با نشاط و سرور از منزل امام بیرون مى رفتند. (16

امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد
 
اشاره:
 در شماره 109 مجلّه مبلّغان، عناوین عفو و گذشت، ساده‌زیستی، برخورد با هنرمندان غیرمتعهد و صبر وبردباری،‌ مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه، چند آموزة دیگر از این امام همام را بحث می‌کنیم.

 نیكى به والدین
 امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد كه حقوق والدین خود را رعایت و در معاشرت با آنان با كمال ادب و احترام رفتار كنند. آن حضرت حتى به یارانش تأكید مى كرد كه اگر پدر و مادر آنان، باورهاى ناصحیح و اعتقادات فاسدى هم داشته باشند، باز هم از تكریم آنان دریغ نكنند.
 بكر بن صالح مى گوید كه داماد من به امام محمّد تقى علیه السلام نامه اى نوشته و در آن آورده بود: «پدرم، یك فرد ناصبى و منحرف است. او به شدت از اعتقادات خود دفاع و بر آنها پافشارى مى كند. مى خواهم نظر حضرت عالى را در باره وى بدانم. آیا با او مقابله و یا مدارا كنم؟!»
 امام نهم در پاسخ وى چنین نگاشت: «قَدْ فَهِمْتُ كِتَابَكَ وَ مَا ذَكَرْتَ مِنْ أَمْرِ أَبِیكَ وَ لَسْتُ أَدَعُ الدُّعَاءَ لَكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ الْمُدَارَاةُ خَیْرٌ لَكَ مِنَ الْمُكَاشَفَةِ وَ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرٌ فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ ثَبَّتَكَ اللَّهُ عَلَى وَلَایَةِ مَنْ تَوَلَّیْتَ نَحْنُ وَ أَنْتُمْ فِی وَدِیعَةِ اللَّهِ الَّتِی لَا یَضِیعُ وَدَائِعُه؛ منظور تو را از مضامین نامه ات دریافتم و به وضعیت اعتقادى پدرت واقف شدم. ان شاء اللّه تو را از دعاى خیر فراموش نمى كنم. مدارا براى تو بهتر از رو در رویى و مقابله با پدر است. هر سختى، آسایش و راحتى در پى دارد. شكیبایى و بردبارى پیشه كن و صبور باش كه عاقبت نیك در انتظار پارسایان است. خداوند تو را در راه محبت و ولایتِ آنان كه دوستشان دارى، ثابت قدم بدارد. ما و شما در پناه رحمت الهى هستیم و او پناهندگان خود را ضایع نمى كند.»
 بكر بن صالح در ادامه سخن خود مى افزاید كه خداوند در مدت كوتاهى، دل پدر را [در نتیجه صبر وى ] به او متمایل كرد كه دیگر در هیچ موردى با پسرش مخالفت نمى كرد. (1)

 جود و احسان
 معروف ترین لقب پیشواى نهم شیعیان، «جواد» است. آن رهبر فرزانه را به سبب عطاى فراوانش، به این نام خوانده اند كه برگرفته از نامهاى زیباى پروردگار متعال است. در فرازى از دعاى امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «أنْتَ اللّهُ لا اِلَهَ اِلاَّ أنْتَ الْجَوَادُ الْمَاجِد»(2) و در فرازى از دعاى روز بیست و ششم ماه مبارك رمضان همنوا با امام زین العابدین علیه السلام مى خوانیم: «یَا اللَّهُ یَا جَوَادً لاَ یَبْخَلْ یَا اللَّهُ لَكَ الْاَسْمَاءُ الْحُسْنَى؛(3) خداوندا! اى بخشنده اى كه در او بخل راه ندارد، خداوندا! تو داراى نامهاى زیبا هستى.»
 نام جواد، یادآور بخشش و احسان پروردگار متعال است كه در نام مقدس حضرت امام محمّد تقى علیه السلام بدان توجه شده است و كرامت و احسان آن حضرت و پدران بزرگوارشان را در اذهان زنده مى كند.

 منشور بخشایش
 آن گرامى، نامه پدرش، امام رضا علیه السلام را نصب العین خود قرار داد و بخششهایش را چندین برابر كرد. در آن نامه خطاب به امام جواد علیه السلام - كه حدود 6 سال داشت - چنین آمده بود:
 «بَلَغَنِی أَنَّ الْمَوَالِیَ إِذَا رَكِبْتَ أَخْرَجُوكَ مِنَ الْبَابِ الصَّغِیرِ فَإِنَّمَا ذَلِكَ مِنْ بُخْلٍ مِنْهُمْ لِئَلَّا یَنَالَ مِنْكَ أَحَدٌ خَیْراً وَ أَسْأَلُكَ بِحَقِّی عَلَیْكَ لَا یَكُنْ مَدْخَلُكَ وَ مَخْرَجُكَ إِلَّا مِنَ الْبَابِ الْكَبِیرِ فَإِذَا رَكِبْتَ فَلْیَكُنْ مَعَكَ ذَهَبٌ وَ فِضَّةٌ ثُمَّ لَا یَسْأَلُكَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَیْتَهُ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عُمُومَتِكَ أَنْ تَبَرَّهُ فَلَا تُعْطِهِ أَقَلَّ مِنْ خَمْسِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عَمَّاتِكَ فَلَا تُعْطِهَا أَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ وَ عِشْرِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ إِنِّی إِنَّمَا أُرِیدُ بِذَلِكَ أَنْ یَرْفَعَكَ اللَّهُ فَأَنْفِقْ وَ لَا تَخْشَ مِنْ ذِی الْعَرْشِ إِقْتَاراً؛(4) پسرم! به من خبر رسیده است كه خدمتكاران، تو را از در مخصوص خارج مى كنند. این به علت بخل و تنگ نظرى آنان است كه از وجود تو به مردم خیرى نرسد. تو را قسم مى دهم به حقى كه برایت دارم! سعى كن از در عمومى، رفت و آمد كنى و هرگاه بیرون مى آیى، مقدارى پول نقد، طلا و نقره، همراه داشته باش و هر یك از نیازمندان كه از تو درخواستى داشته باشد، به او چیزى ببخش!
 اگر یكى از عموهایت از تو كمك بخواهد به او كم‌تر از 50 دینار نده و اگر بیش‌تر بدهى، خود دانى و اگر عمه هایت از تو یارى بخواهند، كم‌تر از 25 دینار عطا نكن و اگر بیش‌تر دادى اختیار با توست. مى خواهم خداوند به وسیله جود و احسان تو، مقامت را والاتر بگرداند، احسان كن و بیم و هراس نداشته باش كه پروردگار صاحب عرش، تو را فقیر و تنگدست بگرداند.»
 امام هشتم علیه السلام در نامه دیگرى به امام محمّد تقى علیه السلام چنین توصیه مى كند: «پسرم! خدا تو را نگه دارد و از گزند دشمنانت پناه دهد. عزیزم، پدرت فدایت باد! من در اموال دنیوى ام به تو توضیح داده ام؛ در حالى كه زنده و سر پا هستم. آن اموال را در اختیارت گذاشتم تا به صله رحم بپردازى و به خدمتگزاران پدرم موسى بن جعفر و جدّم امام صادق علیه السلام احسان و نیكى كنى.» (5)  خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند.

 در اینجا مواردى از جود و احسان حضرتش را به نظاره مى نشینیم:
 بخشش و هدیه
 على بن مهزیار مى گوید كه دیدم حضرت امام جواد علیه السلام نماز واجب و غیرواجب خود را در یك قباى خز طارونى به جاى آورد و به من هم قباى خز دیگرى بخشید و فرمود: «این لباس را هنگام نماز پوشیده ام.» سپس به من فرمود: «اى على! این لباسِ اهدایى را هنگام نماز خواندن بپوش.» (6)
 محمّد بن سهل بن الیسع قمى از افرادى است كه به افتخار دریافت لباس متبرك از امام نهم علیه السلام نائل آمده است. او در این باره مى گوید كه من در شهر مكه، مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد علیه السلام رسیدم. در نظر داشتم كه از آن امام عالى قدر درخواست كنم كه به من لباسى به عنوان تبرك عنایت كند؛ امّا فرصت نشد و از محضرش خداحافظى كردم و بیرون آمدم.
 با خود گفتم: «حالا كه نتوانستم خواسته ام را به صورت حضورى براى آقا بیان كنم، پس طى نامه اى از محضر آن گرامى، خواسته ام را طلب مى كنم.» نامه اى نوشتم و دلخواهم را در آن اظهار كردم و سپس تصمیم گرفتم كه به مسجد بروم و دو ركعت نماز بخوانم. آن گاه صد مرتبه به درگاه الهى استخاره كنم. اگر به دلم افتاد كه نامه را به حضورش مى فرستم و اگر نیفتاد، نامه را پاره مى كنم.
 نماز را خواندم و بعد از نماز به دلم افتاد كه نامه را به حضورش نبرم. در نتیجه آن را پاره كردم و از شهر مدینه منوّره بیرون آمدم.
 در همین موقع كه به راه افتاده بودم، پیكى از راه رسید. او لباسى را به همراه داشت كه در بقچه اى پیچیده بود و از اهل كاروان در باره محمّد بن سهل قمى مى پرسید تا اینكه به من رسید و من را شناخت. به من گفت: «مولاى تو (امام جواد علیه السلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباسهاى اعطایى امام علیه السلام دو لباس نرم و نازك بود. احمد بن محمّد گفته است: «محمّد بن سهل قمى از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایى امام علیه السلام او را كفن كردم.» (7)
 آرى، پیشواى نهم را به علت جود و احسان، جواد لقب دادند. آن حضرت در عرصه بذل و بخششهاى مادى و معنوى چنان عمل مى كرد كه دوست و دشمن، به ستایش حضرت، زبان مى گشودند.

 خدمتگزارى و گره گشایى
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند. امام على علیه السلام در این باره فرمود: «أحْسِنْ اِلَى مَنْ شِئْتَ وَكُنْ أمِیرَهُ؛(8) به هر كس مى خواهى نیكى [و خدمت] كن و امیر او باش.»
 اكنون به مواردى از خدمتگزارى امام نهم علیه السلام براى اقشار مختلف جامعه اشاره مى كنیم:
 1. مردى از اهالى سیستان كه در سفرى با امام محمّد تقى علیه السلام همراه شده است، خاطره اى شنیدنى از آن سفر را گزارش كرده است. او مى گوید كه در سال اوّل خلافت معتصم، من با امام نهم علیه السلام همسفر شدم و در همه موارد با هم بودیم.
 سر سفره غذا نشسته بودیم كه عرض كردم: «فدایت شوم! فرماندار شهر ما یكى از دوستان و شیفتگان شما اهل بیت علیهم السلام است. مأموران او براى من مالیات نوشته اند؛ اما پرداختن آن برایم سنگین است. شما لطف كنید و به او نامه اى بنویسید كه با من مدارا كند.» امام فرمود: «من او را نمى شناسم.» گفتم: «فدایت شوم! همانگونه كه عرض كردم او از دوستداران شما اهل بیت علیهم السلام است. نامه شما براى من، خیلى كارساز و مشكل گشا خواهد بود.»
 امام كاغذى را برداشت و چنین نوشت:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. حامل این نامه به تو، نكته زیبایى را یادآور شد كه تو به آیین پسندیده اى گرایش دارى! مطمئناً تو در مقابل اعمال نیك، پاداش نیكى خواهى داشت. به برادرانت احسان كن و بدان، خداوند عزیز و جلیل از ریزترین اعمال و رفتارت سؤال خواهد كرد.»
 مرد سیستانى در پایان مى گوید: «قبل از رسیدن من به سیستان، حسین بن عبد اللّه نیشابورى، فرماندار سیستان از نامه امام باخبر شده بود و هنگامى كه من به شهرم نزدیك مى شدم، هنوز دو فرسخ مانده بود كه به استقبالم آمد.
 «نامه را به او دادم. او آن را بوسید و روى دو چشمانش گذاشت و به من گفت: «چه مى خواهى؟» گفتم: «در دفتر محاسبات شما براى من مالیاتى نوشته اند كه توان پرداخت آن را ندارم.» دستور داد آن را براى من ببخشند و اضافه كرد: «تا زمانى كه من فرماندار شهر شما هستم تو را از خراج و مالیات معاف كردم.» سپس از خانواده ام پرسید و من وضعیت اقتصادى خود و خانواده ام را برایش شرح دادم. او دستور داد كه در باره مشكل معیشتى من، كارهایى انجام شود و مقدارى هم به صورت نقدى به من كمك كرد. تا او زنده و در منصب فرماندارى سیستان بود، از من مالیات و خراج نگرفتند و عطایش را تا آخر از من قطع نكرد. (9)
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند
 اساساً خدمت به مردم و رفع نیازهاى آنان در متن زندگى امامان معصوم علیهم السلام قرار دارد. به همین سبب، امام جواد علیه السلام نیز در این عرصه، پیشتاز بود. آن بزرگوار مى فرمود: «ثَلَاثٌ یُبَلِّغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوَانَ اللَّهِ كَثْرَةُ الِاسْتِغْفَارِ وَ خَفْضُ الْجَانِبِ وَ كَثْرَةُ الصَّدَقَة؛(10) انسان با داشتن سه خصلت پسندیده مى تواند به مقام رضوان و خشنودى الهى برسد. زیاد طلب آمرزش كردن، مدارا با مردم و زیاد صدقه دادن.»
 امام نهم علیه السلام در خدمت به مردم و یارى آنان از هیچ كوششى دریغ نمى كرد. كمكهاى فكرى، مادى، معنوى و حتى یافتن كار و شغل به نیازمندان، از جمله خدمات آن گرامى بود.
 2. داوود جعفرى از علاقه مندان و دوستان آن حضرت مى گوید كه روزى به حضور امام مشرف شدم و همراه من، نامه هایى بود كه نویسندگان آن بر من مشتبه شده بود و به این دلیل، به شدت ناراحت بودم. وقتى نامه ها را مقابل امام قرار دادم، اولى را برداشت و فرمود: «این نامه زیاد بن شبیب است.» دومى را برداشت و فرمود: «این نامه فلانى است» و همین طور… .
 من از این آگاهیهاى حضرت متعجب شدم. امام لبخندى زد و آن گاه به من سه هزار دینار داد و فرمود كه این مبلغ را به یكى از پسر عموهایش تحویل دهم و توصیه فرمود كه بعد از گرفتن این مبلغ، پسر عمویم از تو مى پرسد: «آیا پیشه ورى مى شناسى كه من با این مبالغ كالایى از او بخرم؟» تو نیز او را در این زمینه راهنمایى كن!» داوود گوید: «وقتى پولها را به او دادم، از من پرسید: «اى ابا هاشم! آیا تو بازرگانى را مى شناسى كه من با او معامله اى بكنم؟» من نیز او را راهنمایى كردم.
 3. ساربانى نیز از من خواسته بود تا مشكل بیكارى وى را مطرح كنم و از آن حضرت یارى جویم. هنگامى كه خدمتش رفتم تا در باره بیكارى وى سخنى بگویم، امام مشغول صرف غذا بود و عدّه اى هم، كنار سفره نشسته بودند.برایم ممكن نشد كه با او سخن بگویم. حضرت فرمود: «اى ابا هاشم! بیا سر سفره و مقابلم غذا نهاد.» آن گاه بدون اینكه من در موضوع ساربان لب به سخن بگشایم به غلامش دستور داد: «اى غلام! ساربانى را كه ابوهاشم معرفى مى كند، نزد خود نگه دار!»
 4. ابوهاشم در ادامه خاطرات خود از خدمت رسانى آن حضرت مى گوید كه روزى همراه ایشان به بستانى رفته بودیم. به امام عرض كردم: «آقا! من به مشكل سختى گرفتار شده ام و به خوردن گل علاقه شدیدى دارم.» امام سكوت كرد و بعد از سه روز بدون اینكه سخنى گفته و یا سؤالى كرده باشم به من فرمود: «اى ابا هاشم! خداوند مشكل تو را حل كرد و میل به گل خوردن را از تو برطرف ساخت.» بر اثر دعاى امام جواد علیه السلام از آن روز به بعد، به شدت از گل خوردن نفرت دارم و هیچ چیزى بدتر از گل خوردن برایم نیست. (11)
 از منظر امام نهم علیه السلام خدمت رسانى به مردم بر اثر نزول رحمت الهى بر انسان است و اگر فردى در این عرصه كوتاهى و سهل انگارى كند، ممكن است نعمتهاى الهى را از دست بدهد. به این سبب، آن حضرت فرمود: «مَا عَظُمَتْ نِعْمَةُ اللّهِ عَلَى عَبْدٍ اِلاَّ عَظُمَتْ مَئُونَةُ النَّاسِ عَلَیْهِ فَمَنْ لَمْ یَحْتَمِلْ تِلْكَ الْمَئُونَةَ فَقَدْ عَرَّضَ تِلْكَ النِّعْمَةَ لِلزَّوَال؛(12) نعمت خداوند بر كسى فراوان نازل نمى شود، مگر اینكه نیاز مردم به او بیش‌تر مى شود. هر كس كه در رفع این نیازمندیها نكوشد و سختیهاى آن را تحمل نكند، نعمت الهى را در معرض زوال قرار داده است.»
 آن گرامى، اعمال نیك و آثار خدمت به دیگران را براى نیكوكاران مفیدتر از افراد نیازمند مى داند و مى فرماید: «أَهْلُ الْمَعْرُوفِ إِلَى اصْطِنَاعِهِ أَحْوَجُ مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ إِلَیْهِ لِأَنَّ لَهُمْ أَجْرَهُ وَ فَخْرَهُ وَ ذِكْرَهُ فَمَهْمَا اصْطَنَعَ الرَّجُلُ مِنْ مَعْرُوفٍ فَإِنَّمَا یَبْدَأُ فِیهِ بِنَفْسِهِ فَلَا یَطْلُبَنَّ شُكْرَ مَا صَنَعَ إِلَى نَفْسِهِ مِنْ غَیْرِهِ؛(13) نیكوكاران به نیكى كردن بیش‌تر نیاز دارند تا افراد محتاج و نیازمند؛ چرا كه انسانهاى خیِّر؛ پاداش اخروى، افتخار و نام نیك را در پرونده اعمال خود ثبت مى كنند. هر كسى كه به خدمتگزارى و نیك رفتارى با مردم و اهل درد مى پردازد، اوّل به خودش خیر و نیكى مى رساند. پس او تشكر و قدردانى را از دیگران توقع نداشته باشد؛ زیرا آن عمل را براى خود انجام داده است.»

 كمك به درماندگان
 حضرت جواد الائمه علیه السلام در امدادرسانى به محرومان، مستضعفان و درماندگان، نهایت تلاش خود را به عمل مى آورد و تا حد امكان از آنان دستگیرى مى كرد.
 ابن حدید كوفى در این باره مى گوید: «همراه عده اى از شیعیان براى زیارت و انجام مناسك حج به مكه رفتیم. هنگام برگشت، راهزنان به ما حمله كردند و تمام داراییهایمان را به غارت بردند. به زحمت خود را به مدینه رساندم و به منزل امام نهم رفتم؛ ولى از سفر و حوادث آن چیزى نگفتم.» امام جواد علیه السلام فرمود: «اى ابن حدید! راهزنان در منطقه عَرْج به شما حمله كردند و تمام هستى تان را به یغما بردند. شما سیزده نفر بودید.» آن گاه آن حضرت، ما را یك به یك با نام خود و پدرانمان نام برد. گفتم: «سرورم به خدا قسم! همین طور شد كه شما اشاره كردید.»
 سپس امام به خادمش دستور داد براى ما لباسها و مبالغ زیادى دینار بیاورد و چنین تأكید فرمود: «اینها را میان خود و یارانت تقسیم كن كه به مقدار آن چیزى است كه از شما به غارت رفته است.» ابن حدید بعد از نقل این همه لطف و احسان امام علیه السلام مى گوید: «من آن مبالغ اهدایى را میان دوستان و همسفرانم تقسیم كردم و همان گونه كه امام فرموده بود دقیقاً به اندازه داراییهایمان بود كه قبل از حمله راهزنان داشتیم.» (14)

 آزادى بردگان
 رها كردن بردگان از دیگر شیوه هاى امام جواد علیه السلام در راستاى احسان به نیازمندان و دستگیرى از بینوایان و درماندگان بود. آن رهبر مهربان، همانند اجداد اطهار خویش، بر این باور بود كه همه انسانها آزاد آفریده شده اند و شایسته است كه با اختیار و اراده خود تصمیم بگیرند و صلاح و رشد خود را تشخیص دهند.
 اساساً برخورد رهبران الهى با موضوع بردگان از همان روز نخست ظهور اسلام بر این مبنا بود كه انسانها را از زنجیر بندگى دیگران آزاد كنند و تحت عبودیت آفریدگار جهان در بیاورند. برنامه هاى اسلام نیز طورى تنظیم شده است كه یك انسان مسلمان با انجام آنها از تمام قیدها و وابستگیهاى مجازى، رها شود و فقط به قدرت بى منتهاى حضرت حق بپیوندد.
 عبد الجبار بن مبارك نهاوندى از یاران امام محمّد جواد علیه السلام مى گوید كه در سال 209 ق به محضر آن حضرت رفتم و پرسیدم: «فدایت شوم! من شنیده ام پدران معصوم شما فرموده اند كه اگر مسلمانان به فرمان حاكمان غاصب و غیرامام در جنگ شركت كنند و پیروز شوند، تمام غنیمتها باید در اختیار امام معصوم علیه السلام قرار گیرد. آیا چنین روایتى صحیح است؟» امام محمّد تقى علیه السلام فرمود: «آرى، درست است.»
 گفتم: «فدایت شوم من در بعضى پیروزیهاى مسلمانان به رهبرى خلفاى جور، اسیر شدم و به عنوان غنیمت جنگى مرا به بندگى كشیدند؛ اما سرانجام، طبق قوانین شرعى و عقود اسلامى از دست مالكان خود آزاد شدم؛ اما وقتى مسئله را فهمیدم متوجه شدم كه غنایم جنگى به امام معصوم علیه السلام مى رسد. من آمده ام كه شما مرا به عنوان عبد و برده خود بپذیرید.»
 امام جواد علیه السلام فرمود: «پذیرفتم.»
 وقتى خواستم به حج بروم، دوباره به محضر امام رفتم و عرضه داشتم: «من غلام شما هستم و غلام، بدون اجازه مولایش نمى تواند كارى انجام دهد. حج رفته و ازدواج كرده و در میان مسلمانان نیز به كسب درآمد مشغول بوده ام. اكنون من در اختیار شما هستم.» امام محمّد جواد علیه السلام فرمود: «به شهر و دیار خود برو، حج و ازدواج و اشتغال تو، همه اش صحیح و حلال است.»
 عبد الجبار مبارك نهاوندى در ادامه مى افزاید، هنگامى كه سال 213 ق رسید. بار دیگر به حضور امام نهم علیه السلام رفتم و دوباره عبودیت خود را به امام عرضه داشتم. حضرت فرمود: «تو در راه خدا آزادى!» گفتم: «قربانت شوم! این را برایم بنویس!» فرداى آن روز امام این گونه نوشته بود:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. این نامه را محمّد بن على هاشمى علوى در باره آزادى بنده اش عبد اللّه بن مبارك نگاشته است. اى عبد اللّه بن مبارك! من تو را در راه خدا و به سبب روز قیامت آزاد كردم و تو مولایى به غیر از خداوند ندارى و هیچ كس مالك تو نیست. تو از دوستان من و دوستان امامان بعد از من هستى!» (15)

 پناه نیازمندان
 خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى و خواسته خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند. در نتیجه، غبار غم از دل ایشان زدوده مى شد و با نشاط و سرور از منزل امام بیرون مى رفتند. (16

امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد
 
اشاره:
 در شماره 109 مجلّه مبلّغان، عناوین عفو و گذشت، ساده‌زیستی، برخورد با هنرمندان غیرمتعهد و صبر وبردباری،‌ مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه، چند آموزة دیگر از این امام همام را بحث می‌کنیم.

 نیكى به والدین
 امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد كه حقوق والدین خود را رعایت و در معاشرت با آنان با كمال ادب و احترام رفتار كنند. آن حضرت حتى به یارانش تأكید مى كرد كه اگر پدر و مادر آنان، باورهاى ناصحیح و اعتقادات فاسدى هم داشته باشند، باز هم از تكریم آنان دریغ نكنند.
 بكر بن صالح مى گوید كه داماد من به امام محمّد تقى علیه السلام نامه اى نوشته و در آن آورده بود: «پدرم، یك فرد ناصبى و منحرف است. او به شدت از اعتقادات خود دفاع و بر آنها پافشارى مى كند. مى خواهم نظر حضرت عالى را در باره وى بدانم. آیا با او مقابله و یا مدارا كنم؟!»
 امام نهم در پاسخ وى چنین نگاشت: «قَدْ فَهِمْتُ كِتَابَكَ وَ مَا ذَكَرْتَ مِنْ أَمْرِ أَبِیكَ وَ لَسْتُ أَدَعُ الدُّعَاءَ لَكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ الْمُدَارَاةُ خَیْرٌ لَكَ مِنَ الْمُكَاشَفَةِ وَ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرٌ فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ ثَبَّتَكَ اللَّهُ عَلَى وَلَایَةِ مَنْ تَوَلَّیْتَ نَحْنُ وَ أَنْتُمْ فِی وَدِیعَةِ اللَّهِ الَّتِی لَا یَضِیعُ وَدَائِعُه؛ منظور تو را از مضامین نامه ات دریافتم و به وضعیت اعتقادى پدرت واقف شدم. ان شاء اللّه تو را از دعاى خیر فراموش نمى كنم. مدارا براى تو بهتر از رو در رویى و مقابله با پدر است. هر سختى، آسایش و راحتى در پى دارد. شكیبایى و بردبارى پیشه كن و صبور باش كه عاقبت نیك در انتظار پارسایان است. خداوند تو را در راه محبت و ولایتِ آنان كه دوستشان دارى، ثابت قدم بدارد. ما و شما در پناه رحمت الهى هستیم و او پناهندگان خود را ضایع نمى كند.»
 بكر بن صالح در ادامه سخن خود مى افزاید كه خداوند در مدت كوتاهى، دل پدر را [در نتیجه صبر وى ] به او متمایل كرد كه دیگر در هیچ موردى با پسرش مخالفت نمى كرد. (1)

 جود و احسان
 معروف ترین لقب پیشواى نهم شیعیان، «جواد» است. آن رهبر فرزانه را به سبب عطاى فراوانش، به این نام خوانده اند كه برگرفته از نامهاى زیباى پروردگار متعال است. در فرازى از دعاى امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «أنْتَ اللّهُ لا اِلَهَ اِلاَّ أنْتَ الْجَوَادُ الْمَاجِد»(2) و در فرازى از دعاى روز بیست و ششم ماه مبارك رمضان همنوا با امام زین العابدین علیه السلام مى خوانیم: «یَا اللَّهُ یَا جَوَادً لاَ یَبْخَلْ یَا اللَّهُ لَكَ الْاَسْمَاءُ الْحُسْنَى؛(3) خداوندا! اى بخشنده اى كه در او بخل راه ندارد، خداوندا! تو داراى نامهاى زیبا هستى.»
 نام جواد، یادآور بخشش و احسان پروردگار متعال است كه در نام مقدس حضرت امام محمّد تقى علیه السلام بدان توجه شده است و كرامت و احسان آن حضرت و پدران بزرگوارشان را در اذهان زنده مى كند.

 منشور بخشایش
 آن گرامى، نامه پدرش، امام رضا علیه السلام را نصب العین خود قرار داد و بخششهایش را چندین برابر كرد. در آن نامه خطاب به امام جواد علیه السلام - كه حدود 6 سال داشت - چنین آمده بود:
 «بَلَغَنِی أَنَّ الْمَوَالِیَ إِذَا رَكِبْتَ أَخْرَجُوكَ مِنَ الْبَابِ الصَّغِیرِ فَإِنَّمَا ذَلِكَ مِنْ بُخْلٍ مِنْهُمْ لِئَلَّا یَنَالَ مِنْكَ أَحَدٌ خَیْراً وَ أَسْأَلُكَ بِحَقِّی عَلَیْكَ لَا یَكُنْ مَدْخَلُكَ وَ مَخْرَجُكَ إِلَّا مِنَ الْبَابِ الْكَبِیرِ فَإِذَا رَكِبْتَ فَلْیَكُنْ مَعَكَ ذَهَبٌ وَ فِضَّةٌ ثُمَّ لَا یَسْأَلُكَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَیْتَهُ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عُمُومَتِكَ أَنْ تَبَرَّهُ فَلَا تُعْطِهِ أَقَلَّ مِنْ خَمْسِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عَمَّاتِكَ فَلَا تُعْطِهَا أَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ وَ عِشْرِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ إِنِّی إِنَّمَا أُرِیدُ بِذَلِكَ أَنْ یَرْفَعَكَ اللَّهُ فَأَنْفِقْ وَ لَا تَخْشَ مِنْ ذِی الْعَرْشِ إِقْتَاراً؛(4) پسرم! به من خبر رسیده است كه خدمتكاران، تو را از در مخصوص خارج مى كنند. این به علت بخل و تنگ نظرى آنان است كه از وجود تو به مردم خیرى نرسد. تو را قسم مى دهم به حقى كه برایت دارم! سعى كن از در عمومى، رفت و آمد كنى و هرگاه بیرون مى آیى، مقدارى پول نقد، طلا و نقره، همراه داشته باش و هر یك از نیازمندان كه از تو درخواستى داشته باشد، به او چیزى ببخش!
 اگر یكى از عموهایت از تو كمك بخواهد به او كم‌تر از 50 دینار نده و اگر بیش‌تر بدهى، خود دانى و اگر عمه هایت از تو یارى بخواهند، كم‌تر از 25 دینار عطا نكن و اگر بیش‌تر دادى اختیار با توست. مى خواهم خداوند به وسیله جود و احسان تو، مقامت را والاتر بگرداند، احسان كن و بیم و هراس نداشته باش كه پروردگار صاحب عرش، تو را فقیر و تنگدست بگرداند.»
 امام هشتم علیه السلام در نامه دیگرى به امام محمّد تقى علیه السلام چنین توصیه مى كند: «پسرم! خدا تو را نگه دارد و از گزند دشمنانت پناه دهد. عزیزم، پدرت فدایت باد! من در اموال دنیوى ام به تو توضیح داده ام؛ در حالى كه زنده و سر پا هستم. آن اموال را در اختیارت گذاشتم تا به صله رحم بپردازى و به خدمتگزاران پدرم موسى بن جعفر و جدّم امام صادق علیه السلام احسان و نیكى كنى.» (5)  خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند.

 در اینجا مواردى از جود و احسان حضرتش را به نظاره مى نشینیم:
 بخشش و هدیه
 على بن مهزیار مى گوید كه دیدم حضرت امام جواد علیه السلام نماز واجب و غیرواجب خود را در یك قباى خز طارونى به جاى آورد و به من هم قباى خز دیگرى بخشید و فرمود: «این لباس را هنگام نماز پوشیده ام.» سپس به من فرمود: «اى على! این لباسِ اهدایى را هنگام نماز خواندن بپوش.» (6)
 محمّد بن سهل بن الیسع قمى از افرادى است كه به افتخار دریافت لباس متبرك از امام نهم علیه السلام نائل آمده است. او در این باره مى گوید كه من در شهر مكه، مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد علیه السلام رسیدم. در نظر داشتم كه از آن امام عالى قدر درخواست كنم كه به من لباسى به عنوان تبرك عنایت كند؛ امّا فرصت نشد و از محضرش خداحافظى كردم و بیرون آمدم.
 با خود گفتم: «حالا كه نتوانستم خواسته ام را به صورت حضورى براى آقا بیان كنم، پس طى نامه اى از محضر آن گرامى، خواسته ام را طلب مى كنم.» نامه اى نوشتم و دلخواهم را در آن اظهار كردم و سپس تصمیم گرفتم كه به مسجد بروم و دو ركعت نماز بخوانم. آن گاه صد مرتبه به درگاه الهى استخاره كنم. اگر به دلم افتاد كه نامه را به حضورش مى فرستم و اگر نیفتاد، نامه را پاره مى كنم.
 نماز را خواندم و بعد از نماز به دلم افتاد كه نامه را به حضورش نبرم. در نتیجه آن را پاره كردم و از شهر مدینه منوّره بیرون آمدم.
 در همین موقع كه به راه افتاده بودم، پیكى از راه رسید. او لباسى را به همراه داشت كه در بقچه اى پیچیده بود و از اهل كاروان در باره محمّد بن سهل قمى مى پرسید تا اینكه به من رسید و من را شناخت. به من گفت: «مولاى تو (امام جواد علیه السلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباسهاى اعطایى امام علیه السلام دو لباس نرم و نازك بود. احمد بن محمّد گفته است: «محمّد بن سهل قمى از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایى امام علیه السلام او را كفن كردم.» (7)
 آرى، پیشواى نهم را به علت جود و احسان، جواد لقب دادند. آن حضرت در عرصه بذل و بخششهاى مادى و معنوى چنان عمل مى كرد كه دوست و دشمن، به ستایش حضرت، زبان مى گشودند.

 خدمتگزارى و گره گشایى
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند. امام على علیه السلام در این باره فرمود: «أحْسِنْ اِلَى مَنْ شِئْتَ وَكُنْ أمِیرَهُ؛(8) به هر كس مى خواهى نیكى [و خدمت] كن و امیر او باش.»
 اكنون به مواردى از خدمتگزارى امام نهم علیه السلام براى اقشار مختلف جامعه اشاره مى كنیم:
 1. مردى از اهالى سیستان كه در سفرى با امام محمّد تقى علیه السلام همراه شده است، خاطره اى شنیدنى از آن سفر را گزارش كرده است. او مى گوید كه در سال اوّل خلافت معتصم، من با امام نهم علیه السلام همسفر شدم و در همه موارد با هم بودیم.
 سر سفره غذا نشسته بودیم كه عرض كردم: «فدایت شوم! فرماندار شهر ما یكى از دوستان و شیفتگان شما اهل بیت علیهم السلام است. مأموران او براى من مالیات نوشته اند؛ اما پرداختن آن برایم سنگین است. شما لطف كنید و به او نامه اى بنویسید كه با من مدارا كند.» امام فرمود: «من او را نمى شناسم.» گفتم: «فدایت شوم! همانگونه كه عرض كردم او از دوستداران شما اهل بیت علیهم السلام است. نامه شما براى من، خیلى كارساز و مشكل گشا خواهد بود.»
 امام كاغذى را برداشت و چنین نوشت:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. حامل این نامه به تو، نكته زیبایى را یادآور شد كه تو به آیین پسندیده اى گرایش دارى! مطمئناً تو در مقابل اعمال نیك، پاداش نیكى خواهى داشت. به برادرانت احسان كن و بدان، خداوند عزیز و جلیل از ریزترین اعمال و رفتارت سؤال خواهد كرد.»
 مرد سیستانى در پایان مى گوید: «قبل از رسیدن من به سیستان، حسین بن عبد اللّه نیشابورى، فرماندار سیستان از نامه امام باخبر شده بود و هنگامى كه من به شهرم نزدیك مى شدم، هنوز دو فرسخ مانده بود كه به استقبالم آمد.
 «نامه را به او دادم. او آن را بوسید و روى دو چشمانش گذاشت و به من گفت: «چه مى خواهى؟» گفتم: «در دفتر محاسبات شما براى من مالیاتى نوشته اند كه توان پرداخت آن را ندارم.» دستور داد آن را براى من ببخشند و اضافه كرد: «تا زمانى كه من فرماندار شهر شما هستم تو را از خراج و مالیات معاف كردم.» سپس از خانواده ام پرسید و من وضعیت اقتصادى خود و خانواده ام را برایش شرح دادم. او دستور داد كه در باره مشكل معیشتى من، كارهایى انجام شود و مقدارى هم به صورت نقدى به من كمك كرد. تا او زنده و در منصب فرماندارى سیستان بود، از من مالیات و خراج نگرفتند و عطایش را تا آخر از من قطع نكرد. (9)
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند
 اساساً خدمت به مردم و رفع نیازهاى آنان در متن زندگى امامان معصوم علیهم السلام قرار دارد. به همین سبب، امام جواد علیه السلام نیز در این عرصه، پیشتاز بود. آن بزرگوار مى فرمود: «ثَلَاثٌ یُبَلِّغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوَانَ اللَّهِ كَثْرَةُ الِاسْتِغْفَارِ وَ خَفْضُ الْجَانِبِ وَ كَثْرَةُ الصَّدَقَة؛(10) انسان با داشتن سه خصلت پسندیده مى تواند به مقام رضوان و خشنودى الهى برسد. زیاد طلب آمرزش كردن، مدارا با مردم و زیاد صدقه دادن.»
 امام نهم علیه السلام در خدمت به مردم و یارى آنان از هیچ كوششى دریغ نمى كرد. كمكهاى فكرى، مادى، معنوى و حتى یافتن كار و شغل به نیازمندان، از جمله خدمات آن گرامى بود.
 2. داوود جعفرى از علاقه مندان و دوستان آن حضرت مى گوید كه روزى به حضور امام مشرف شدم و همراه من، نامه هایى بود كه نویسندگان آن بر من مشتبه شده بود و به این دلیل، به شدت ناراحت بودم. وقتى نامه ها را مقابل امام قرار دادم، اولى را برداشت و فرمود: «این نامه زیاد بن شبیب است.» دومى را برداشت و فرمود: «این نامه فلانى است» و همین طور… .
 من از این آگاهیهاى حضرت متعجب شدم. امام لبخندى زد و آن گاه به من سه هزار دینار داد و فرمود كه این مبلغ را به یكى از پسر عموهایش تحویل دهم و توصیه فرمود كه بعد از گرفتن این مبلغ، پسر عمویم از تو مى پرسد: «آیا پیشه ورى مى شناسى كه من با این مبالغ كالایى از او بخرم؟» تو نیز او را در این زمینه راهنمایى كن!» داوود گوید: «وقتى پولها را به او دادم، از من پرسید: «اى ابا هاشم! آیا تو بازرگانى را مى شناسى كه من با او معامله اى بكنم؟» من نیز او را راهنمایى كردم.
 3. ساربانى نیز از من خواسته بود تا مشكل بیكارى وى را مطرح كنم و از آن حضرت یارى جویم. هنگامى كه خدمتش رفتم تا در باره بیكارى وى سخنى بگویم، امام مشغول صرف غذا بود و عدّه اى هم، كنار سفره نشسته بودند.برایم ممكن نشد كه با او سخن بگویم. حضرت فرمود: «اى ابا هاشم! بیا سر سفره و مقابلم غذا نهاد.» آن گاه بدون اینكه من در موضوع ساربان لب به سخن بگشایم به غلامش دستور داد: «اى غلام! ساربانى را كه ابوهاشم معرفى مى كند، نزد خود نگه دار!»
 4. ابوهاشم در ادامه خاطرات خود از خدمت رسانى آن حضرت مى گوید كه روزى همراه ایشان به بستانى رفته بودیم. به امام عرض كردم: «آقا! من به مشكل سختى گرفتار شده ام و به خوردن گل علاقه شدیدى دارم.» امام سكوت كرد و بعد از سه روز بدون اینكه سخنى گفته و یا سؤالى كرده باشم به من فرمود: «اى ابا هاشم! خداوند مشكل تو را حل كرد و میل به گل خوردن را از تو برطرف ساخت.» بر اثر دعاى امام جواد علیه السلام از آن روز به بعد، به شدت از گل خوردن نفرت دارم و هیچ چیزى بدتر از گل خوردن برایم نیست. (11)
 از منظر امام نهم علیه السلام خدمت رسانى به مردم بر اثر نزول رحمت الهى بر انسان است و اگر فردى در این عرصه كوتاهى و سهل انگارى كند، ممكن است نعمتهاى الهى را از دست بدهد. به این سبب، آن حضرت فرمود: «مَا عَظُمَتْ نِعْمَةُ اللّهِ عَلَى عَبْدٍ اِلاَّ عَظُمَتْ مَئُونَةُ النَّاسِ عَلَیْهِ فَمَنْ لَمْ یَحْتَمِلْ تِلْكَ الْمَئُونَةَ فَقَدْ عَرَّضَ تِلْكَ النِّعْمَةَ لِلزَّوَال؛(12) نعمت خداوند بر كسى فراوان نازل نمى شود، مگر اینكه نیاز مردم به او بیش‌تر مى شود. هر كس كه در رفع این نیازمندیها نكوشد و سختیهاى آن را تحمل نكند، نعمت الهى را در معرض زوال قرار داده است.»
 آن گرامى، اعمال نیك و آثار خدمت به دیگران را براى نیكوكاران مفیدتر از افراد نیازمند مى داند و مى فرماید: «أَهْلُ الْمَعْرُوفِ إِلَى اصْطِنَاعِهِ أَحْوَجُ مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ إِلَیْهِ لِأَنَّ لَهُمْ أَجْرَهُ وَ فَخْرَهُ وَ ذِكْرَهُ فَمَهْمَا اصْطَنَعَ الرَّجُلُ مِنْ مَعْرُوفٍ فَإِنَّمَا یَبْدَأُ فِیهِ بِنَفْسِهِ فَلَا یَطْلُبَنَّ شُكْرَ مَا صَنَعَ إِلَى نَفْسِهِ مِنْ غَیْرِهِ؛(13) نیكوكاران به نیكى كردن بیش‌تر نیاز دارند تا افراد محتاج و نیازمند؛ چرا كه انسانهاى خیِّر؛ پاداش اخروى، افتخار و نام نیك را در پرونده اعمال خود ثبت مى كنند. هر كسى كه به خدمتگزارى و نیك رفتارى با مردم و اهل درد مى پردازد، اوّل به خودش خیر و نیكى مى رساند. پس او تشكر و قدردانى را از دیگران توقع نداشته باشد؛ زیرا آن عمل را براى خود انجام داده است.»

 كمك به درماندگان
 حضرت جواد الائمه علیه السلام در امدادرسانى به محرومان، مستضعفان و درماندگان، نهایت تلاش خود را به عمل مى آورد و تا حد امكان از آنان دستگیرى مى كرد.
 ابن حدید كوفى در این باره مى گوید: «همراه عده اى از شیعیان براى زیارت و انجام مناسك حج به مكه رفتیم. هنگام برگشت، راهزنان به ما حمله كردند و تمام داراییهایمان را به غارت بردند. به زحمت خود را به مدینه رساندم و به منزل امام نهم رفتم؛ ولى از سفر و حوادث آن چیزى نگفتم.» امام جواد علیه السلام فرمود: «اى ابن حدید! راهزنان در منطقه عَرْج به شما حمله كردند و تمام هستى تان را به یغما بردند. شما سیزده نفر بودید.» آن گاه آن حضرت، ما را یك به یك با نام خود و پدرانمان نام برد. گفتم: «سرورم به خدا قسم! همین طور شد كه شما اشاره كردید.»
 سپس امام به خادمش دستور داد براى ما لباسها و مبالغ زیادى دینار بیاورد و چنین تأكید فرمود: «اینها را میان خود و یارانت تقسیم كن كه به مقدار آن چیزى است كه از شما به غارت رفته است.» ابن حدید بعد از نقل این همه لطف و احسان امام علیه السلام مى گوید: «من آن مبالغ اهدایى را میان دوستان و همسفرانم تقسیم كردم و همان گونه كه امام فرموده بود دقیقاً به اندازه داراییهایمان بود كه قبل از حمله راهزنان داشتیم.» (14)

 آزادى بردگان
 رها كردن بردگان از دیگر شیوه هاى امام جواد علیه السلام در راستاى احسان به نیازمندان و دستگیرى از بینوایان و درماندگان بود. آن رهبر مهربان، همانند اجداد اطهار خویش، بر این باور بود كه همه انسانها آزاد آفریده شده اند و شایسته است كه با اختیار و اراده خود تصمیم بگیرند و صلاح و رشد خود را تشخیص دهند.
 اساساً برخورد رهبران الهى با موضوع بردگان از همان روز نخست ظهور اسلام بر این مبنا بود كه انسانها را از زنجیر بندگى دیگران آزاد كنند و تحت عبودیت آفریدگار جهان در بیاورند. برنامه هاى اسلام نیز طورى تنظیم شده است كه یك انسان مسلمان با انجام آنها از تمام قیدها و وابستگیهاى مجازى، رها شود و فقط به قدرت بى منتهاى حضرت حق بپیوندد.
 عبد الجبار بن مبارك نهاوندى از یاران امام محمّد جواد علیه السلام مى گوید كه در سال 209 ق به محضر آن حضرت رفتم و پرسیدم: «فدایت شوم! من شنیده ام پدران معصوم شما فرموده اند كه اگر مسلمانان به فرمان حاكمان غاصب و غیرامام در جنگ شركت كنند و پیروز شوند، تمام غنیمتها باید در اختیار امام معصوم علیه السلام قرار گیرد. آیا چنین روایتى صحیح است؟» امام محمّد تقى علیه السلام فرمود: «آرى، درست است.»
 گفتم: «فدایت شوم من در بعضى پیروزیهاى مسلمانان به رهبرى خلفاى جور، اسیر شدم و به عنوان غنیمت جنگى مرا به بندگى كشیدند؛ اما سرانجام، طبق قوانین شرعى و عقود اسلامى از دست مالكان خود آزاد شدم؛ اما وقتى مسئله را فهمیدم متوجه شدم كه غنایم جنگى به امام معصوم علیه السلام مى رسد. من آمده ام كه شما مرا به عنوان عبد و برده خود بپذیرید.»
 امام جواد علیه السلام فرمود: «پذیرفتم.»
 وقتى خواستم به حج بروم، دوباره به محضر امام رفتم و عرضه داشتم: «من غلام شما هستم و غلام، بدون اجازه مولایش نمى تواند كارى انجام دهد. حج رفته و ازدواج كرده و در میان مسلمانان نیز به كسب درآمد مشغول بوده ام. اكنون من در اختیار شما هستم.» امام محمّد جواد علیه السلام فرمود: «به شهر و دیار خود برو، حج و ازدواج و اشتغال تو، همه اش صحیح و حلال است.»
 عبد الجبار مبارك نهاوندى در ادامه مى افزاید، هنگامى كه سال 213 ق رسید. بار دیگر به حضور امام نهم علیه السلام رفتم و دوباره عبودیت خود را به امام عرضه داشتم. حضرت فرمود: «تو در راه خدا آزادى!» گفتم: «قربانت شوم! این را برایم بنویس!» فرداى آن روز امام این گونه نوشته بود:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. این نامه را محمّد بن على هاشمى علوى در باره آزادى بنده اش عبد اللّه بن مبارك نگاشته است. اى عبد اللّه بن مبارك! من تو را در راه خدا و به سبب روز قیامت آزاد كردم و تو مولایى به غیر از خداوند ندارى و هیچ كس مالك تو نیست. تو از دوستان من و دوستان امامان بعد از من هستى!» (15)

 پناه نیازمندان
 خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى و خواسته خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند. در نتیجه، غبار غم از دل ایشان زدوده مى شد و با نشاط و سرور از منزل امام بیرون مى رفتند. (16

امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد
 
اشاره:
 در شماره 109 مجلّه مبلّغان، عناوین عفو و گذشت، ساده‌زیستی، برخورد با هنرمندان غیرمتعهد و صبر وبردباری،‌ مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه، چند آموزة دیگر از این امام همام را بحث می‌کنیم.

 نیكى به والدین
 امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد كه حقوق والدین خود را رعایت و در معاشرت با آنان با كمال ادب و احترام رفتار كنند. آن حضرت حتى به یارانش تأكید مى كرد كه اگر پدر و مادر آنان، باورهاى ناصحیح و اعتقادات فاسدى هم داشته باشند، باز هم از تكریم آنان دریغ نكنند.
 بكر بن صالح مى گوید كه داماد من به امام محمّد تقى علیه السلام نامه اى نوشته و در آن آورده بود: «پدرم، یك فرد ناصبى و منحرف است. او به شدت از اعتقادات خود دفاع و بر آنها پافشارى مى كند. مى خواهم نظر حضرت عالى را در باره وى بدانم. آیا با او مقابله و یا مدارا كنم؟!»
 امام نهم در پاسخ وى چنین نگاشت: «قَدْ فَهِمْتُ كِتَابَكَ وَ مَا ذَكَرْتَ مِنْ أَمْرِ أَبِیكَ وَ لَسْتُ أَدَعُ الدُّعَاءَ لَكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ الْمُدَارَاةُ خَیْرٌ لَكَ مِنَ الْمُكَاشَفَةِ وَ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرٌ فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ ثَبَّتَكَ اللَّهُ عَلَى وَلَایَةِ مَنْ تَوَلَّیْتَ نَحْنُ وَ أَنْتُمْ فِی وَدِیعَةِ اللَّهِ الَّتِی لَا یَضِیعُ وَدَائِعُه؛ منظور تو را از مضامین نامه ات دریافتم و به وضعیت اعتقادى پدرت واقف شدم. ان شاء اللّه تو را از دعاى خیر فراموش نمى كنم. مدارا براى تو بهتر از رو در رویى و مقابله با پدر است. هر سختى، آسایش و راحتى در پى دارد. شكیبایى و بردبارى پیشه كن و صبور باش كه عاقبت نیك در انتظار پارسایان است. خداوند تو را در راه محبت و ولایتِ آنان كه دوستشان دارى، ثابت قدم بدارد. ما و شما در پناه رحمت الهى هستیم و او پناهندگان خود را ضایع نمى كند.»
 بكر بن صالح در ادامه سخن خود مى افزاید كه خداوند در مدت كوتاهى، دل پدر را [در نتیجه صبر وى ] به او متمایل كرد كه دیگر در هیچ موردى با پسرش مخالفت نمى كرد. (1)

 جود و احسان
 معروف ترین لقب پیشواى نهم شیعیان، «جواد» است. آن رهبر فرزانه را به سبب عطاى فراوانش، به این نام خوانده اند كه برگرفته از نامهاى زیباى پروردگار متعال است. در فرازى از دعاى امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «أنْتَ اللّهُ لا اِلَهَ اِلاَّ أنْتَ الْجَوَادُ الْمَاجِد»(2) و در فرازى از دعاى روز بیست و ششم ماه مبارك رمضان همنوا با امام زین العابدین علیه السلام مى خوانیم: «یَا اللَّهُ یَا جَوَادً لاَ یَبْخَلْ یَا اللَّهُ لَكَ الْاَسْمَاءُ الْحُسْنَى؛(3) خداوندا! اى بخشنده اى كه در او بخل راه ندارد، خداوندا! تو داراى نامهاى زیبا هستى.»
 نام جواد، یادآور بخشش و احسان پروردگار متعال است كه در نام مقدس حضرت امام محمّد تقى علیه السلام بدان توجه شده است و كرامت و احسان آن حضرت و پدران بزرگوارشان را در اذهان زنده مى كند.

 منشور بخشایش
 آن گرامى، نامه پدرش، امام رضا علیه السلام را نصب العین خود قرار داد و بخششهایش را چندین برابر كرد. در آن نامه خطاب به امام جواد علیه السلام - كه حدود 6 سال داشت - چنین آمده بود:
 «بَلَغَنِی أَنَّ الْمَوَالِیَ إِذَا رَكِبْتَ أَخْرَجُوكَ مِنَ الْبَابِ الصَّغِیرِ فَإِنَّمَا ذَلِكَ مِنْ بُخْلٍ مِنْهُمْ لِئَلَّا یَنَالَ مِنْكَ أَحَدٌ خَیْراً وَ أَسْأَلُكَ بِحَقِّی عَلَیْكَ لَا یَكُنْ مَدْخَلُكَ وَ مَخْرَجُكَ إِلَّا مِنَ الْبَابِ الْكَبِیرِ فَإِذَا رَكِبْتَ فَلْیَكُنْ مَعَكَ ذَهَبٌ وَ فِضَّةٌ ثُمَّ لَا یَسْأَلُكَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَیْتَهُ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عُمُومَتِكَ أَنْ تَبَرَّهُ فَلَا تُعْطِهِ أَقَلَّ مِنْ خَمْسِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عَمَّاتِكَ فَلَا تُعْطِهَا أَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ وَ عِشْرِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ إِنِّی إِنَّمَا أُرِیدُ بِذَلِكَ أَنْ یَرْفَعَكَ اللَّهُ فَأَنْفِقْ وَ لَا تَخْشَ مِنْ ذِی الْعَرْشِ إِقْتَاراً؛(4) پسرم! به من خبر رسیده است كه خدمتكاران، تو را از در مخصوص خارج مى كنند. این به علت بخل و تنگ نظرى آنان است كه از وجود تو به مردم خیرى نرسد. تو را قسم مى دهم به حقى كه برایت دارم! سعى كن از در عمومى، رفت و آمد كنى و هرگاه بیرون مى آیى، مقدارى پول نقد، طلا و نقره، همراه داشته باش و هر یك از نیازمندان كه از تو درخواستى داشته باشد، به او چیزى ببخش!
 اگر یكى از عموهایت از تو كمك بخواهد به او كم‌تر از 50 دینار نده و اگر بیش‌تر بدهى، خود دانى و اگر عمه هایت از تو یارى بخواهند، كم‌تر از 25 دینار عطا نكن و اگر بیش‌تر دادى اختیار با توست. مى خواهم خداوند به وسیله جود و احسان تو، مقامت را والاتر بگرداند، احسان كن و بیم و هراس نداشته باش كه پروردگار صاحب عرش، تو را فقیر و تنگدست بگرداند.»
 امام هشتم علیه السلام در نامه دیگرى به امام محمّد تقى علیه السلام چنین توصیه مى كند: «پسرم! خدا تو را نگه دارد و از گزند دشمنانت پناه دهد. عزیزم، پدرت فدایت باد! من در اموال دنیوى ام به تو توضیح داده ام؛ در حالى كه زنده و سر پا هستم. آن اموال را در اختیارت گذاشتم تا به صله رحم بپردازى و به خدمتگزاران پدرم موسى بن جعفر و جدّم امام صادق علیه السلام احسان و نیكى كنى.» (5)  خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند.

 در اینجا مواردى از جود و احسان حضرتش را به نظاره مى نشینیم:
 بخشش و هدیه
 على بن مهزیار مى گوید كه دیدم حضرت امام جواد علیه السلام نماز واجب و غیرواجب خود را در یك قباى خز طارونى به جاى آورد و به من هم قباى خز دیگرى بخشید و فرمود: «این لباس را هنگام نماز پوشیده ام.» سپس به من فرمود: «اى على! این لباسِ اهدایى را هنگام نماز خواندن بپوش.» (6)
 محمّد بن سهل بن الیسع قمى از افرادى است كه به افتخار دریافت لباس متبرك از امام نهم علیه السلام نائل آمده است. او در این باره مى گوید كه من در شهر مكه، مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد علیه السلام رسیدم. در نظر داشتم كه از آن امام عالى قدر درخواست كنم كه به من لباسى به عنوان تبرك عنایت كند؛ امّا فرصت نشد و از محضرش خداحافظى كردم و بیرون آمدم.
 با خود گفتم: «حالا كه نتوانستم خواسته ام را به صورت حضورى براى آقا بیان كنم، پس طى نامه اى از محضر آن گرامى، خواسته ام را طلب مى كنم.» نامه اى نوشتم و دلخواهم را در آن اظهار كردم و سپس تصمیم گرفتم كه به مسجد بروم و دو ركعت نماز بخوانم. آن گاه صد مرتبه به درگاه الهى استخاره كنم. اگر به دلم افتاد كه نامه را به حضورش مى فرستم و اگر نیفتاد، نامه را پاره مى كنم.
 نماز را خواندم و بعد از نماز به دلم افتاد كه نامه را به حضورش نبرم. در نتیجه آن را پاره كردم و از شهر مدینه منوّره بیرون آمدم.
 در همین موقع كه به راه افتاده بودم، پیكى از راه رسید. او لباسى را به همراه داشت كه در بقچه اى پیچیده بود و از اهل كاروان در باره محمّد بن سهل قمى مى پرسید تا اینكه به من رسید و من را شناخت. به من گفت: «مولاى تو (امام جواد علیه السلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباسهاى اعطایى امام علیه السلام دو لباس نرم و نازك بود. احمد بن محمّد گفته است: «محمّد بن سهل قمى از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایى امام علیه السلام او را كفن كردم.» (7)
 آرى، پیشواى نهم را به علت جود و احسان، جواد لقب دادند. آن حضرت در عرصه بذل و بخششهاى مادى و معنوى چنان عمل مى كرد كه دوست و دشمن، به ستایش حضرت، زبان مى گشودند.

 خدمتگزارى و گره گشایى
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند. امام على علیه السلام در این باره فرمود: «أحْسِنْ اِلَى مَنْ شِئْتَ وَكُنْ أمِیرَهُ؛(8) به هر كس مى خواهى نیكى [و خدمت] كن و امیر او باش.»
 اكنون به مواردى از خدمتگزارى امام نهم علیه السلام براى اقشار مختلف جامعه اشاره مى كنیم:
 1. مردى از اهالى سیستان كه در سفرى با امام محمّد تقى علیه السلام همراه شده است، خاطره اى شنیدنى از آن سفر را گزارش كرده است. او مى گوید كه در سال اوّل خلافت معتصم، من با امام نهم علیه السلام همسفر شدم و در همه موارد با هم بودیم.
 سر سفره غذا نشسته بودیم كه عرض كردم: «فدایت شوم! فرماندار شهر ما یكى از دوستان و شیفتگان شما اهل بیت علیهم السلام است. مأموران او براى من مالیات نوشته اند؛ اما پرداختن آن برایم سنگین است. شما لطف كنید و به او نامه اى بنویسید كه با من مدارا كند.» امام فرمود: «من او را نمى شناسم.» گفتم: «فدایت شوم! همانگونه كه عرض كردم او از دوستداران شما اهل بیت علیهم السلام است. نامه شما براى من، خیلى كارساز و مشكل گشا خواهد بود.»
 امام كاغذى را برداشت و چنین نوشت:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. حامل این نامه به تو، نكته زیبایى را یادآور شد كه تو به آیین پسندیده اى گرایش دارى! مطمئناً تو در مقابل اعمال نیك، پاداش نیكى خواهى داشت. به برادرانت احسان كن و بدان، خداوند عزیز و جلیل از ریزترین اعمال و رفتارت سؤال خواهد كرد.»
 مرد سیستانى در پایان مى گوید: «قبل از رسیدن من به سیستان، حسین بن عبد اللّه نیشابورى، فرماندار سیستان از نامه امام باخبر شده بود و هنگامى كه من به شهرم نزدیك مى شدم، هنوز دو فرسخ مانده بود كه به استقبالم آمد.
 «نامه را به او دادم. او آن را بوسید و روى دو چشمانش گذاشت و به من گفت: «چه مى خواهى؟» گفتم: «در دفتر محاسبات شما براى من مالیاتى نوشته اند كه توان پرداخت آن را ندارم.» دستور داد آن را براى من ببخشند و اضافه كرد: «تا زمانى كه من فرماندار شهر شما هستم تو را از خراج و مالیات معاف كردم.» سپس از خانواده ام پرسید و من وضعیت اقتصادى خود و خانواده ام را برایش شرح دادم. او دستور داد كه در باره مشكل معیشتى من، كارهایى انجام شود و مقدارى هم به صورت نقدى به من كمك كرد. تا او زنده و در منصب فرماندارى سیستان بود، از من مالیات و خراج نگرفتند و عطایش را تا آخر از من قطع نكرد. (9)
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند
 اساساً خدمت به مردم و رفع نیازهاى آنان در متن زندگى امامان معصوم علیهم السلام قرار دارد. به همین سبب، امام جواد علیه السلام نیز در این عرصه، پیشتاز بود. آن بزرگوار مى فرمود: «ثَلَاثٌ یُبَلِّغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوَانَ اللَّهِ كَثْرَةُ الِاسْتِغْفَارِ وَ خَفْضُ الْجَانِبِ وَ كَثْرَةُ الصَّدَقَة؛(10) انسان با داشتن سه خصلت پسندیده مى تواند به مقام رضوان و خشنودى الهى برسد. زیاد طلب آمرزش كردن، مدارا با مردم و زیاد صدقه دادن.»
 امام نهم علیه السلام در خدمت به مردم و یارى آنان از هیچ كوششى دریغ نمى كرد. كمكهاى فكرى، مادى، معنوى و حتى یافتن كار و شغل به نیازمندان، از جمله خدمات آن گرامى بود.
 2. داوود جعفرى از علاقه مندان و دوستان آن حضرت مى گوید كه روزى به حضور امام مشرف شدم و همراه من، نامه هایى بود كه نویسندگان آن بر من مشتبه شده بود و به این دلیل، به شدت ناراحت بودم. وقتى نامه ها را مقابل امام قرار دادم، اولى را برداشت و فرمود: «این نامه زیاد بن شبیب است.» دومى را برداشت و فرمود: «این نامه فلانى است» و همین طور… .
 من از این آگاهیهاى حضرت متعجب شدم. امام لبخندى زد و آن گاه به من سه هزار دینار داد و فرمود كه این مبلغ را به یكى از پسر عموهایش تحویل دهم و توصیه فرمود كه بعد از گرفتن این مبلغ، پسر عمویم از تو مى پرسد: «آیا پیشه ورى مى شناسى كه من با این مبالغ كالایى از او بخرم؟» تو نیز او را در این زمینه راهنمایى كن!» داوود گوید: «وقتى پولها را به او دادم، از من پرسید: «اى ابا هاشم! آیا تو بازرگانى را مى شناسى كه من با او معامله اى بكنم؟» من نیز او را راهنمایى كردم.
 3. ساربانى نیز از من خواسته بود تا مشكل بیكارى وى را مطرح كنم و از آن حضرت یارى جویم. هنگامى كه خدمتش رفتم تا در باره بیكارى وى سخنى بگویم، امام مشغول صرف غذا بود و عدّه اى هم، كنار سفره نشسته بودند.برایم ممكن نشد كه با او سخن بگویم. حضرت فرمود: «اى ابا هاشم! بیا سر سفره و مقابلم غذا نهاد.» آن گاه بدون اینكه من در موضوع ساربان لب به سخن بگشایم به غلامش دستور داد: «اى غلام! ساربانى را كه ابوهاشم معرفى مى كند، نزد خود نگه دار!»
 4. ابوهاشم در ادامه خاطرات خود از خدمت رسانى آن حضرت مى گوید كه روزى همراه ایشان به بستانى رفته بودیم. به امام عرض كردم: «آقا! من به مشكل سختى گرفتار شده ام و به خوردن گل علاقه شدیدى دارم.» امام سكوت كرد و بعد از سه روز بدون اینكه سخنى گفته و یا سؤالى كرده باشم به من فرمود: «اى ابا هاشم! خداوند مشكل تو را حل كرد و میل به گل خوردن را از تو برطرف ساخت.» بر اثر دعاى امام جواد علیه السلام از آن روز به بعد، به شدت از گل خوردن نفرت دارم و هیچ چیزى بدتر از گل خوردن برایم نیست. (11)
 از منظر امام نهم علیه السلام خدمت رسانى به مردم بر اثر نزول رحمت الهى بر انسان است و اگر فردى در این عرصه كوتاهى و سهل انگارى كند، ممكن است نعمتهاى الهى را از دست بدهد. به این سبب، آن حضرت فرمود: «مَا عَظُمَتْ نِعْمَةُ اللّهِ عَلَى عَبْدٍ اِلاَّ عَظُمَتْ مَئُونَةُ النَّاسِ عَلَیْهِ فَمَنْ لَمْ یَحْتَمِلْ تِلْكَ الْمَئُونَةَ فَقَدْ عَرَّضَ تِلْكَ النِّعْمَةَ لِلزَّوَال؛(12) نعمت خداوند بر كسى فراوان نازل نمى شود، مگر اینكه نیاز مردم به او بیش‌تر مى شود. هر كس كه در رفع این نیازمندیها نكوشد و سختیهاى آن را تحمل نكند، نعمت الهى را در معرض زوال قرار داده است.»
 آن گرامى، اعمال نیك و آثار خدمت به دیگران را براى نیكوكاران مفیدتر از افراد نیازمند مى داند و مى فرماید: «أَهْلُ الْمَعْرُوفِ إِلَى اصْطِنَاعِهِ أَحْوَجُ مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ إِلَیْهِ لِأَنَّ لَهُمْ أَجْرَهُ وَ فَخْرَهُ وَ ذِكْرَهُ فَمَهْمَا اصْطَنَعَ الرَّجُلُ مِنْ مَعْرُوفٍ فَإِنَّمَا یَبْدَأُ فِیهِ بِنَفْسِهِ فَلَا یَطْلُبَنَّ شُكْرَ مَا صَنَعَ إِلَى نَفْسِهِ مِنْ غَیْرِهِ؛(13) نیكوكاران به نیكى كردن بیش‌تر نیاز دارند تا افراد محتاج و نیازمند؛ چرا كه انسانهاى خیِّر؛ پاداش اخروى، افتخار و نام نیك را در پرونده اعمال خود ثبت مى كنند. هر كسى كه به خدمتگزارى و نیك رفتارى با مردم و اهل درد مى پردازد، اوّل به خودش خیر و نیكى مى رساند. پس او تشكر و قدردانى را از دیگران توقع نداشته باشد؛ زیرا آن عمل را براى خود انجام داده است.»

 كمك به درماندگان
 حضرت جواد الائمه علیه السلام در امدادرسانى به محرومان، مستضعفان و درماندگان، نهایت تلاش خود را به عمل مى آورد و تا حد امكان از آنان دستگیرى مى كرد.
 ابن حدید كوفى در این باره مى گوید: «همراه عده اى از شیعیان براى زیارت و انجام مناسك حج به مكه رفتیم. هنگام برگشت، راهزنان به ما حمله كردند و تمام داراییهایمان را به غارت بردند. به زحمت خود را به مدینه رساندم و به منزل امام نهم رفتم؛ ولى از سفر و حوادث آن چیزى نگفتم.» امام جواد علیه السلام فرمود: «اى ابن حدید! راهزنان در منطقه عَرْج به شما حمله كردند و تمام هستى تان را به یغما بردند. شما سیزده نفر بودید.» آن گاه آن حضرت، ما را یك به یك با نام خود و پدرانمان نام برد. گفتم: «سرورم به خدا قسم! همین طور شد كه شما اشاره كردید.»
 سپس امام به خادمش دستور داد براى ما لباسها و مبالغ زیادى دینار بیاورد و چنین تأكید فرمود: «اینها را میان خود و یارانت تقسیم كن كه به مقدار آن چیزى است كه از شما به غارت رفته است.» ابن حدید بعد از نقل این همه لطف و احسان امام علیه السلام مى گوید: «من آن مبالغ اهدایى را میان دوستان و همسفرانم تقسیم كردم و همان گونه كه امام فرموده بود دقیقاً به اندازه داراییهایمان بود كه قبل از حمله راهزنان داشتیم.» (14)

 آزادى بردگان
 رها كردن بردگان از دیگر شیوه هاى امام جواد علیه السلام در راستاى احسان به نیازمندان و دستگیرى از بینوایان و درماندگان بود. آن رهبر مهربان، همانند اجداد اطهار خویش، بر این باور بود كه همه انسانها آزاد آفریده شده اند و شایسته است كه با اختیار و اراده خود تصمیم بگیرند و صلاح و رشد خود را تشخیص دهند.
 اساساً برخورد رهبران الهى با موضوع بردگان از همان روز نخست ظهور اسلام بر این مبنا بود كه انسانها را از زنجیر بندگى دیگران آزاد كنند و تحت عبودیت آفریدگار جهان در بیاورند. برنامه هاى اسلام نیز طورى تنظیم شده است كه یك انسان مسلمان با انجام آنها از تمام قیدها و وابستگیهاى مجازى، رها شود و فقط به قدرت بى منتهاى حضرت حق بپیوندد.
 عبد الجبار بن مبارك نهاوندى از یاران امام محمّد جواد علیه السلام مى گوید كه در سال 209 ق به محضر آن حضرت رفتم و پرسیدم: «فدایت شوم! من شنیده ام پدران معصوم شما فرموده اند كه اگر مسلمانان به فرمان حاكمان غاصب و غیرامام در جنگ شركت كنند و پیروز شوند، تمام غنیمتها باید در اختیار امام معصوم علیه السلام قرار گیرد. آیا چنین روایتى صحیح است؟» امام محمّد تقى علیه السلام فرمود: «آرى، درست است.»
 گفتم: «فدایت شوم من در بعضى پیروزیهاى مسلمانان به رهبرى خلفاى جور، اسیر شدم و به عنوان غنیمت جنگى مرا به بندگى كشیدند؛ اما سرانجام، طبق قوانین شرعى و عقود اسلامى از دست مالكان خود آزاد شدم؛ اما وقتى مسئله را فهمیدم متوجه شدم كه غنایم جنگى به امام معصوم علیه السلام مى رسد. من آمده ام كه شما مرا به عنوان عبد و برده خود بپذیرید.»
 امام جواد علیه السلام فرمود: «پذیرفتم.»
 وقتى خواستم به حج بروم، دوباره به محضر امام رفتم و عرضه داشتم: «من غلام شما هستم و غلام، بدون اجازه مولایش نمى تواند كارى انجام دهد. حج رفته و ازدواج كرده و در میان مسلمانان نیز به كسب درآمد مشغول بوده ام. اكنون من در اختیار شما هستم.» امام محمّد جواد علیه السلام فرمود: «به شهر و دیار خود برو، حج و ازدواج و اشتغال تو، همه اش صحیح و حلال است.»
 عبد الجبار مبارك نهاوندى در ادامه مى افزاید، هنگامى كه سال 213 ق رسید. بار دیگر به حضور امام نهم علیه السلام رفتم و دوباره عبودیت خود را به امام عرضه داشتم. حضرت فرمود: «تو در راه خدا آزادى!» گفتم: «قربانت شوم! این را برایم بنویس!» فرداى آن روز امام این گونه نوشته بود:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. این نامه را محمّد بن على هاشمى علوى در باره آزادى بنده اش عبد اللّه بن مبارك نگاشته است. اى عبد اللّه بن مبارك! من تو را در راه خدا و به سبب روز قیامت آزاد كردم و تو مولایى به غیر از خداوند ندارى و هیچ كس مالك تو نیست. تو از دوستان من و دوستان امامان بعد از من هستى!» (15)

 پناه نیازمندان
 خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى و خواسته خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند. در نتیجه، غبار غم از دل ایشان زدوده مى شد و با نشاط و سرور از منزل امام بیرون مى رفتند. (16

امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد
 
اشاره:
 در شماره 109 مجلّه مبلّغان، عناوین عفو و گذشت، ساده‌زیستی، برخورد با هنرمندان غیرمتعهد و صبر وبردباری،‌ مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه، چند آموزة دیگر از این امام همام را بحث می‌کنیم.

 نیكى به والدین
 امام جواد علیه السلام همواره به شیعیان خود سفارش مى كرد كه حقوق والدین خود را رعایت و در معاشرت با آنان با كمال ادب و احترام رفتار كنند. آن حضرت حتى به یارانش تأكید مى كرد كه اگر پدر و مادر آنان، باورهاى ناصحیح و اعتقادات فاسدى هم داشته باشند، باز هم از تكریم آنان دریغ نكنند.
 بكر بن صالح مى گوید كه داماد من به امام محمّد تقى علیه السلام نامه اى نوشته و در آن آورده بود: «پدرم، یك فرد ناصبى و منحرف است. او به شدت از اعتقادات خود دفاع و بر آنها پافشارى مى كند. مى خواهم نظر حضرت عالى را در باره وى بدانم. آیا با او مقابله و یا مدارا كنم؟!»
 امام نهم در پاسخ وى چنین نگاشت: «قَدْ فَهِمْتُ كِتَابَكَ وَ مَا ذَكَرْتَ مِنْ أَمْرِ أَبِیكَ وَ لَسْتُ أَدَعُ الدُّعَاءَ لَكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ الْمُدَارَاةُ خَیْرٌ لَكَ مِنَ الْمُكَاشَفَةِ وَ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرٌ فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ ثَبَّتَكَ اللَّهُ عَلَى وَلَایَةِ مَنْ تَوَلَّیْتَ نَحْنُ وَ أَنْتُمْ فِی وَدِیعَةِ اللَّهِ الَّتِی لَا یَضِیعُ وَدَائِعُه؛ منظور تو را از مضامین نامه ات دریافتم و به وضعیت اعتقادى پدرت واقف شدم. ان شاء اللّه تو را از دعاى خیر فراموش نمى كنم. مدارا براى تو بهتر از رو در رویى و مقابله با پدر است. هر سختى، آسایش و راحتى در پى دارد. شكیبایى و بردبارى پیشه كن و صبور باش كه عاقبت نیك در انتظار پارسایان است. خداوند تو را در راه محبت و ولایتِ آنان كه دوستشان دارى، ثابت قدم بدارد. ما و شما در پناه رحمت الهى هستیم و او پناهندگان خود را ضایع نمى كند.»
 بكر بن صالح در ادامه سخن خود مى افزاید كه خداوند در مدت كوتاهى، دل پدر را [در نتیجه صبر وى ] به او متمایل كرد كه دیگر در هیچ موردى با پسرش مخالفت نمى كرد. (1)

 جود و احسان
 معروف ترین لقب پیشواى نهم شیعیان، «جواد» است. آن رهبر فرزانه را به سبب عطاى فراوانش، به این نام خوانده اند كه برگرفته از نامهاى زیباى پروردگار متعال است. در فرازى از دعاى امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «أنْتَ اللّهُ لا اِلَهَ اِلاَّ أنْتَ الْجَوَادُ الْمَاجِد»(2) و در فرازى از دعاى روز بیست و ششم ماه مبارك رمضان همنوا با امام زین العابدین علیه السلام مى خوانیم: «یَا اللَّهُ یَا جَوَادً لاَ یَبْخَلْ یَا اللَّهُ لَكَ الْاَسْمَاءُ الْحُسْنَى؛(3) خداوندا! اى بخشنده اى كه در او بخل راه ندارد، خداوندا! تو داراى نامهاى زیبا هستى.»
 نام جواد، یادآور بخشش و احسان پروردگار متعال است كه در نام مقدس حضرت امام محمّد تقى علیه السلام بدان توجه شده است و كرامت و احسان آن حضرت و پدران بزرگوارشان را در اذهان زنده مى كند.

 منشور بخشایش
 آن گرامى، نامه پدرش، امام رضا علیه السلام را نصب العین خود قرار داد و بخششهایش را چندین برابر كرد. در آن نامه خطاب به امام جواد علیه السلام - كه حدود 6 سال داشت - چنین آمده بود:
 «بَلَغَنِی أَنَّ الْمَوَالِیَ إِذَا رَكِبْتَ أَخْرَجُوكَ مِنَ الْبَابِ الصَّغِیرِ فَإِنَّمَا ذَلِكَ مِنْ بُخْلٍ مِنْهُمْ لِئَلَّا یَنَالَ مِنْكَ أَحَدٌ خَیْراً وَ أَسْأَلُكَ بِحَقِّی عَلَیْكَ لَا یَكُنْ مَدْخَلُكَ وَ مَخْرَجُكَ إِلَّا مِنَ الْبَابِ الْكَبِیرِ فَإِذَا رَكِبْتَ فَلْیَكُنْ مَعَكَ ذَهَبٌ وَ فِضَّةٌ ثُمَّ لَا یَسْأَلُكَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَیْتَهُ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عُمُومَتِكَ أَنْ تَبَرَّهُ فَلَا تُعْطِهِ أَقَلَّ مِنْ خَمْسِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ وَ مَنْ سَأَلَكَ مِنْ عَمَّاتِكَ فَلَا تُعْطِهَا أَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ وَ عِشْرِینَ دِینَاراً وَ الْكَثِیرُ إِلَیْكَ إِنِّی إِنَّمَا أُرِیدُ بِذَلِكَ أَنْ یَرْفَعَكَ اللَّهُ فَأَنْفِقْ وَ لَا تَخْشَ مِنْ ذِی الْعَرْشِ إِقْتَاراً؛(4) پسرم! به من خبر رسیده است كه خدمتكاران، تو را از در مخصوص خارج مى كنند. این به علت بخل و تنگ نظرى آنان است كه از وجود تو به مردم خیرى نرسد. تو را قسم مى دهم به حقى كه برایت دارم! سعى كن از در عمومى، رفت و آمد كنى و هرگاه بیرون مى آیى، مقدارى پول نقد، طلا و نقره، همراه داشته باش و هر یك از نیازمندان كه از تو درخواستى داشته باشد، به او چیزى ببخش!
 اگر یكى از عموهایت از تو كمك بخواهد به او كم‌تر از 50 دینار نده و اگر بیش‌تر بدهى، خود دانى و اگر عمه هایت از تو یارى بخواهند، كم‌تر از 25 دینار عطا نكن و اگر بیش‌تر دادى اختیار با توست. مى خواهم خداوند به وسیله جود و احسان تو، مقامت را والاتر بگرداند، احسان كن و بیم و هراس نداشته باش كه پروردگار صاحب عرش، تو را فقیر و تنگدست بگرداند.»
 امام هشتم علیه السلام در نامه دیگرى به امام محمّد تقى علیه السلام چنین توصیه مى كند: «پسرم! خدا تو را نگه دارد و از گزند دشمنانت پناه دهد. عزیزم، پدرت فدایت باد! من در اموال دنیوى ام به تو توضیح داده ام؛ در حالى كه زنده و سر پا هستم. آن اموال را در اختیارت گذاشتم تا به صله رحم بپردازى و به خدمتگزاران پدرم موسى بن جعفر و جدّم امام صادق علیه السلام احسان و نیكى كنى.» (5)  خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند.

 در اینجا مواردى از جود و احسان حضرتش را به نظاره مى نشینیم:
 بخشش و هدیه
 على بن مهزیار مى گوید كه دیدم حضرت امام جواد علیه السلام نماز واجب و غیرواجب خود را در یك قباى خز طارونى به جاى آورد و به من هم قباى خز دیگرى بخشید و فرمود: «این لباس را هنگام نماز پوشیده ام.» سپس به من فرمود: «اى على! این لباسِ اهدایى را هنگام نماز خواندن بپوش.» (6)
 محمّد بن سهل بن الیسع قمى از افرادى است كه به افتخار دریافت لباس متبرك از امام نهم علیه السلام نائل آمده است. او در این باره مى گوید كه من در شهر مكه، مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد علیه السلام رسیدم. در نظر داشتم كه از آن امام عالى قدر درخواست كنم كه به من لباسى به عنوان تبرك عنایت كند؛ امّا فرصت نشد و از محضرش خداحافظى كردم و بیرون آمدم.
 با خود گفتم: «حالا كه نتوانستم خواسته ام را به صورت حضورى براى آقا بیان كنم، پس طى نامه اى از محضر آن گرامى، خواسته ام را طلب مى كنم.» نامه اى نوشتم و دلخواهم را در آن اظهار كردم و سپس تصمیم گرفتم كه به مسجد بروم و دو ركعت نماز بخوانم. آن گاه صد مرتبه به درگاه الهى استخاره كنم. اگر به دلم افتاد كه نامه را به حضورش مى فرستم و اگر نیفتاد، نامه را پاره مى كنم.
 نماز را خواندم و بعد از نماز به دلم افتاد كه نامه را به حضورش نبرم. در نتیجه آن را پاره كردم و از شهر مدینه منوّره بیرون آمدم.
 در همین موقع كه به راه افتاده بودم، پیكى از راه رسید. او لباسى را به همراه داشت كه در بقچه اى پیچیده بود و از اهل كاروان در باره محمّد بن سهل قمى مى پرسید تا اینكه به من رسید و من را شناخت. به من گفت: «مولاى تو (امام جواد علیه السلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباسهاى اعطایى امام علیه السلام دو لباس نرم و نازك بود. احمد بن محمّد گفته است: «محمّد بن سهل قمى از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایى امام علیه السلام او را كفن كردم.» (7)
 آرى، پیشواى نهم را به علت جود و احسان، جواد لقب دادند. آن حضرت در عرصه بذل و بخششهاى مادى و معنوى چنان عمل مى كرد كه دوست و دشمن، به ستایش حضرت، زبان مى گشودند.

 خدمتگزارى و گره گشایى
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند. امام على علیه السلام در این باره فرمود: «أحْسِنْ اِلَى مَنْ شِئْتَ وَكُنْ أمِیرَهُ؛(8) به هر كس مى خواهى نیكى [و خدمت] كن و امیر او باش.»
 اكنون به مواردى از خدمتگزارى امام نهم علیه السلام براى اقشار مختلف جامعه اشاره مى كنیم:
 1. مردى از اهالى سیستان كه در سفرى با امام محمّد تقى علیه السلام همراه شده است، خاطره اى شنیدنى از آن سفر را گزارش كرده است. او مى گوید كه در سال اوّل خلافت معتصم، من با امام نهم علیه السلام همسفر شدم و در همه موارد با هم بودیم.
 سر سفره غذا نشسته بودیم كه عرض كردم: «فدایت شوم! فرماندار شهر ما یكى از دوستان و شیفتگان شما اهل بیت علیهم السلام است. مأموران او براى من مالیات نوشته اند؛ اما پرداختن آن برایم سنگین است. شما لطف كنید و به او نامه اى بنویسید كه با من مدارا كند.» امام فرمود: «من او را نمى شناسم.» گفتم: «فدایت شوم! همانگونه كه عرض كردم او از دوستداران شما اهل بیت علیهم السلام است. نامه شما براى من، خیلى كارساز و مشكل گشا خواهد بود.»
 امام كاغذى را برداشت و چنین نوشت:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. حامل این نامه به تو، نكته زیبایى را یادآور شد كه تو به آیین پسندیده اى گرایش دارى! مطمئناً تو در مقابل اعمال نیك، پاداش نیكى خواهى داشت. به برادرانت احسان كن و بدان، خداوند عزیز و جلیل از ریزترین اعمال و رفتارت سؤال خواهد كرد.»
 مرد سیستانى در پایان مى گوید: «قبل از رسیدن من به سیستان، حسین بن عبد اللّه نیشابورى، فرماندار سیستان از نامه امام باخبر شده بود و هنگامى كه من به شهرم نزدیك مى شدم، هنوز دو فرسخ مانده بود كه به استقبالم آمد.
 «نامه را به او دادم. او آن را بوسید و روى دو چشمانش گذاشت و به من گفت: «چه مى خواهى؟» گفتم: «در دفتر محاسبات شما براى من مالیاتى نوشته اند كه توان پرداخت آن را ندارم.» دستور داد آن را براى من ببخشند و اضافه كرد: «تا زمانى كه من فرماندار شهر شما هستم تو را از خراج و مالیات معاف كردم.» سپس از خانواده ام پرسید و من وضعیت اقتصادى خود و خانواده ام را برایش شرح دادم. او دستور داد كه در باره مشكل معیشتى من، كارهایى انجام شود و مقدارى هم به صورت نقدى به من كمك كرد. تا او زنده و در منصب فرماندارى سیستان بود، از من مالیات و خراج نگرفتند و عطایش را تا آخر از من قطع نكرد. (9)
 خدمت به مردم از كاربردى ترین شیوه ها براى جذب دلها است؛ چرا كه انسان به طور فطرى، خود را مدیون كسى مى داند كه به او نیكى كند و یا گرهى را از مشكلات زندگى اش باز مى كند
 اساساً خدمت به مردم و رفع نیازهاى آنان در متن زندگى امامان معصوم علیهم السلام قرار دارد. به همین سبب، امام جواد علیه السلام نیز در این عرصه، پیشتاز بود. آن بزرگوار مى فرمود: «ثَلَاثٌ یُبَلِّغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوَانَ اللَّهِ كَثْرَةُ الِاسْتِغْفَارِ وَ خَفْضُ الْجَانِبِ وَ كَثْرَةُ الصَّدَقَة؛(10) انسان با داشتن سه خصلت پسندیده مى تواند به مقام رضوان و خشنودى الهى برسد. زیاد طلب آمرزش كردن، مدارا با مردم و زیاد صدقه دادن.»
 امام نهم علیه السلام در خدمت به مردم و یارى آنان از هیچ كوششى دریغ نمى كرد. كمكهاى فكرى، مادى، معنوى و حتى یافتن كار و شغل به نیازمندان، از جمله خدمات آن گرامى بود.
 2. داوود جعفرى از علاقه مندان و دوستان آن حضرت مى گوید كه روزى به حضور امام مشرف شدم و همراه من، نامه هایى بود كه نویسندگان آن بر من مشتبه شده بود و به این دلیل، به شدت ناراحت بودم. وقتى نامه ها را مقابل امام قرار دادم، اولى را برداشت و فرمود: «این نامه زیاد بن شبیب است.» دومى را برداشت و فرمود: «این نامه فلانى است» و همین طور… .
 من از این آگاهیهاى حضرت متعجب شدم. امام لبخندى زد و آن گاه به من سه هزار دینار داد و فرمود كه این مبلغ را به یكى از پسر عموهایش تحویل دهم و توصیه فرمود كه بعد از گرفتن این مبلغ، پسر عمویم از تو مى پرسد: «آیا پیشه ورى مى شناسى كه من با این مبالغ كالایى از او بخرم؟» تو نیز او را در این زمینه راهنمایى كن!» داوود گوید: «وقتى پولها را به او دادم، از من پرسید: «اى ابا هاشم! آیا تو بازرگانى را مى شناسى كه من با او معامله اى بكنم؟» من نیز او را راهنمایى كردم.
 3. ساربانى نیز از من خواسته بود تا مشكل بیكارى وى را مطرح كنم و از آن حضرت یارى جویم. هنگامى كه خدمتش رفتم تا در باره بیكارى وى سخنى بگویم، امام مشغول صرف غذا بود و عدّه اى هم، كنار سفره نشسته بودند.برایم ممكن نشد كه با او سخن بگویم. حضرت فرمود: «اى ابا هاشم! بیا سر سفره و مقابلم غذا نهاد.» آن گاه بدون اینكه من در موضوع ساربان لب به سخن بگشایم به غلامش دستور داد: «اى غلام! ساربانى را كه ابوهاشم معرفى مى كند، نزد خود نگه دار!»
 4. ابوهاشم در ادامه خاطرات خود از خدمت رسانى آن حضرت مى گوید كه روزى همراه ایشان به بستانى رفته بودیم. به امام عرض كردم: «آقا! من به مشكل سختى گرفتار شده ام و به خوردن گل علاقه شدیدى دارم.» امام سكوت كرد و بعد از سه روز بدون اینكه سخنى گفته و یا سؤالى كرده باشم به من فرمود: «اى ابا هاشم! خداوند مشكل تو را حل كرد و میل به گل خوردن را از تو برطرف ساخت.» بر اثر دعاى امام جواد علیه السلام از آن روز به بعد، به شدت از گل خوردن نفرت دارم و هیچ چیزى بدتر از گل خوردن برایم نیست. (11)
 از منظر امام نهم علیه السلام خدمت رسانى به مردم بر اثر نزول رحمت الهى بر انسان است و اگر فردى در این عرصه كوتاهى و سهل انگارى كند، ممكن است نعمتهاى الهى را از دست بدهد. به این سبب، آن حضرت فرمود: «مَا عَظُمَتْ نِعْمَةُ اللّهِ عَلَى عَبْدٍ اِلاَّ عَظُمَتْ مَئُونَةُ النَّاسِ عَلَیْهِ فَمَنْ لَمْ یَحْتَمِلْ تِلْكَ الْمَئُونَةَ فَقَدْ عَرَّضَ تِلْكَ النِّعْمَةَ لِلزَّوَال؛(12) نعمت خداوند بر كسى فراوان نازل نمى شود، مگر اینكه نیاز مردم به او بیش‌تر مى شود. هر كس كه در رفع این نیازمندیها نكوشد و سختیهاى آن را تحمل نكند، نعمت الهى را در معرض زوال قرار داده است.»
 آن گرامى، اعمال نیك و آثار خدمت به دیگران را براى نیكوكاران مفیدتر از افراد نیازمند مى داند و مى فرماید: «أَهْلُ الْمَعْرُوفِ إِلَى اصْطِنَاعِهِ أَحْوَجُ مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ إِلَیْهِ لِأَنَّ لَهُمْ أَجْرَهُ وَ فَخْرَهُ وَ ذِكْرَهُ فَمَهْمَا اصْطَنَعَ الرَّجُلُ مِنْ مَعْرُوفٍ فَإِنَّمَا یَبْدَأُ فِیهِ بِنَفْسِهِ فَلَا یَطْلُبَنَّ شُكْرَ مَا صَنَعَ إِلَى نَفْسِهِ مِنْ غَیْرِهِ؛(13) نیكوكاران به نیكى كردن بیش‌تر نیاز دارند تا افراد محتاج و نیازمند؛ چرا كه انسانهاى خیِّر؛ پاداش اخروى، افتخار و نام نیك را در پرونده اعمال خود ثبت مى كنند. هر كسى كه به خدمتگزارى و نیك رفتارى با مردم و اهل درد مى پردازد، اوّل به خودش خیر و نیكى مى رساند. پس او تشكر و قدردانى را از دیگران توقع نداشته باشد؛ زیرا آن عمل را براى خود انجام داده است.»

 كمك به درماندگان
 حضرت جواد الائمه علیه السلام در امدادرسانى به محرومان، مستضعفان و درماندگان، نهایت تلاش خود را به عمل مى آورد و تا حد امكان از آنان دستگیرى مى كرد.
 ابن حدید كوفى در این باره مى گوید: «همراه عده اى از شیعیان براى زیارت و انجام مناسك حج به مكه رفتیم. هنگام برگشت، راهزنان به ما حمله كردند و تمام داراییهایمان را به غارت بردند. به زحمت خود را به مدینه رساندم و به منزل امام نهم رفتم؛ ولى از سفر و حوادث آن چیزى نگفتم.» امام جواد علیه السلام فرمود: «اى ابن حدید! راهزنان در منطقه عَرْج به شما حمله كردند و تمام هستى تان را به یغما بردند. شما سیزده نفر بودید.» آن گاه آن حضرت، ما را یك به یك با نام خود و پدرانمان نام برد. گفتم: «سرورم به خدا قسم! همین طور شد كه شما اشاره كردید.»
 سپس امام به خادمش دستور داد براى ما لباسها و مبالغ زیادى دینار بیاورد و چنین تأكید فرمود: «اینها را میان خود و یارانت تقسیم كن كه به مقدار آن چیزى است كه از شما به غارت رفته است.» ابن حدید بعد از نقل این همه لطف و احسان امام علیه السلام مى گوید: «من آن مبالغ اهدایى را میان دوستان و همسفرانم تقسیم كردم و همان گونه كه امام فرموده بود دقیقاً به اندازه داراییهایمان بود كه قبل از حمله راهزنان داشتیم.» (14)

 آزادى بردگان
 رها كردن بردگان از دیگر شیوه هاى امام جواد علیه السلام در راستاى احسان به نیازمندان و دستگیرى از بینوایان و درماندگان بود. آن رهبر مهربان، همانند اجداد اطهار خویش، بر این باور بود كه همه انسانها آزاد آفریده شده اند و شایسته است كه با اختیار و اراده خود تصمیم بگیرند و صلاح و رشد خود را تشخیص دهند.
 اساساً برخورد رهبران الهى با موضوع بردگان از همان روز نخست ظهور اسلام بر این مبنا بود كه انسانها را از زنجیر بندگى دیگران آزاد كنند و تحت عبودیت آفریدگار جهان در بیاورند. برنامه هاى اسلام نیز طورى تنظیم شده است كه یك انسان مسلمان با انجام آنها از تمام قیدها و وابستگیهاى مجازى، رها شود و فقط به قدرت بى منتهاى حضرت حق بپیوندد.
 عبد الجبار بن مبارك نهاوندى از یاران امام محمّد جواد علیه السلام مى گوید كه در سال 209 ق به محضر آن حضرت رفتم و پرسیدم: «فدایت شوم! من شنیده ام پدران معصوم شما فرموده اند كه اگر مسلمانان به فرمان حاكمان غاصب و غیرامام در جنگ شركت كنند و پیروز شوند، تمام غنیمتها باید در اختیار امام معصوم علیه السلام قرار گیرد. آیا چنین روایتى صحیح است؟» امام محمّد تقى علیه السلام فرمود: «آرى، درست است.»
 گفتم: «فدایت شوم من در بعضى پیروزیهاى مسلمانان به رهبرى خلفاى جور، اسیر شدم و به عنوان غنیمت جنگى مرا به بندگى كشیدند؛ اما سرانجام، طبق قوانین شرعى و عقود اسلامى از دست مالكان خود آزاد شدم؛ اما وقتى مسئله را فهمیدم متوجه شدم كه غنایم جنگى به امام معصوم علیه السلام مى رسد. من آمده ام كه شما مرا به عنوان عبد و برده خود بپذیرید.»
 امام جواد علیه السلام فرمود: «پذیرفتم.»
 وقتى خواستم به حج بروم، دوباره به محضر امام رفتم و عرضه داشتم: «من غلام شما هستم و غلام، بدون اجازه مولایش نمى تواند كارى انجام دهد. حج رفته و ازدواج كرده و در میان مسلمانان نیز به كسب درآمد مشغول بوده ام. اكنون من در اختیار شما هستم.» امام محمّد جواد علیه السلام فرمود: «به شهر و دیار خود برو، حج و ازدواج و اشتغال تو، همه اش صحیح و حلال است.»
 عبد الجبار مبارك نهاوندى در ادامه مى افزاید، هنگامى كه سال 213 ق رسید. بار دیگر به حضور امام نهم علیه السلام رفتم و دوباره عبودیت خود را به امام عرضه داشتم. حضرت فرمود: «تو در راه خدا آزادى!» گفتم: «قربانت شوم! این را برایم بنویس!» فرداى آن روز امام این گونه نوشته بود:
 «بسم اللّه الرحمن الرحیم. این نامه را محمّد بن على هاشمى علوى در باره آزادى بنده اش عبد اللّه بن مبارك نگاشته است. اى عبد اللّه بن مبارك! من تو را در راه خدا و به سبب روز قیامت آزاد كردم و تو مولایى به غیر از خداوند ندارى و هیچ كس مالك تو نیست. تو از دوستان من و دوستان امامان بعد از من هستى!» (15)

 پناه نیازمندان
 خانه امام جواد علیه السلام ملجأ و مأواى درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر كسى به نیتى به منزل آن گرامى وارد مى شد و بسیار اتفاق مى افتاد كه قبل از اظهار گرفتارى و خواسته خود، امام از راز نهانى او خبر دهد و گره از مشكلات زندگى اش باز كند. در نتیجه، غبار غم از دل ایشان زدوده مى شد و با نشاط و سرور از منزل امام بیرون مى رفتند. (16

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:08:00 ق.ظ ]




علامه سید محمد حسین طهرانی می فرماید:یکی از اموری که در سلوک الی الله باید مد نظر سالک باشد مسارعت است.یعنی در آنچه بر آن عزم نموده.با سرعت انجام دهد چون در این راه آ فاتی است وبرای سالک در مقام متناسب با حال او مانعی پدید می گردد سالک باید بسیار زرنگ  وبا هوش باشد وقبل از آنکه مانعی بدو دست یابد ودامان او را آلوده کند.وظیفه خود را انجام دهد ودر این راه وصول به مقصد دقیقه ای فرو گذار نکند..

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:50:00 ق.ظ ]




آیت الله بهجت"ره"هیچ عملی به اندازه ی صلوات نمی تواند به اموات کمک کند وبه داد آن ها برسد

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:45:00 ق.ظ ]




سعدی در باب هفتم گلستان گوید:بزرگی را پرسیدم از معنی  از معنی این حدیث که اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک؟؟؟؟گفت به حکم آنکه هر آن دشمنی را بر وی احسان کنی دوست گردد.مگر نفس را که هر چندمدارا بیشتر کنی مخالفت زیاده کند..

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:34:00 ق.ظ ]




الهی همنشین از همنشین رنگ میگیرد وخوشا آن که با تو همنشین است

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:26:00 ق.ظ ]




الهی…چه باید کرد که گناه فراموش شود.وگرنه با یاد گناه اگر برانی.شرمنده واگر نوازی شرمنده ترم..

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:24:00 ق.ظ ]




بهترین حرکات ..نماز

وبهترین سکنات روزه

وپاک ترین نیکی صدقه.

وپاک ترین سلوک صبر وباطل ترین سعی ریا است ونفس از بدن خلاصی نمی یابد به حالی منتقل نمی گردد.مادامی که متوجه قیل وقال ومناقشه وجدال است وبهترین عمل آن است که از نیت صادر شود .وبهترین نیت آن است که از علم ناشی گردد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:21:00 ق.ظ ]