حفظ و کنترل زبان در کلام معصومین (علیهم السلام)

پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود:
یعذب الله اللسان بعذاب لا یعذب به شیئا من الجوارح…** اصول کافی، ج 2، ص 115، ح 16.***؛
خداوند زبان را به عذابی عذاب کند که هیچ یک از اعضا و جوارح را آن گونه عذاب نکند. زبان گوید: پروردگارا! مرا عذابی کردی که هیچ یک از سایر اعضا و جوارح را چنین عذابی ننمودی؟
خطاب می رسد: کلمه ای از تو سر زد که به مشرق و مغرب رسید و به واسطه آن خون های محترم ریخته شد و مال ها غارت گشت و ناموس ها و آبروها بر باد رفت، و به عزت خودم قسم! تو را عذابی نمایم که هیچ یک از جوارح و اعضا را چنین عذاب نکنم.
پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله):
اذا أصبح ابن آدم أصبحت الأعضاء کلها تستکفی اللسان أی تقول: اتق الله فینا فانک ان استقمت استقمنا و ان اعوججت اعوججنا**ملا محسن فیض کاشانی، محجةالبیضاء، ج 5، ص 153.***؛
آدمیان چون صبح کنند همه اعضا و جوارح شان خطاب به زبان گویند: در حق ما از خدا بترس، که اگر راست باشی، همه ما راست (و در امان) هستیم و اگر تو کج شوی، همه ما کج می شویم.
پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله):
ان أکثر خطایا ابن آدم فی لسانه **همان، ص 194.***؛
بیشترین لغزش های انسان از زبان اوست.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله):
من یتکفل لی بمابین لحییه ورجلیه أتکفل له بالجنة** ملا محمدتقی نراقی: جامع السعاداة، ج 2، ص 341. سید عبدالله شبر، الاخلاق، ص 129.***؛
هر کس برای من عهده دار حفظ زبان و عضو جنسی خویش شود، من بهشت را برای او متعهد می شوم.
از پیامبر گرامی اسلام درباره بیشتر آنچه باعث ورود به آتش جهنم می شود سؤال شد. حضرت فرمود:
الاجوفان: الفم و الفرج **- (علامه) محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 78. کافی، ج 2، ص 115، ح 13.***؛
دو فضای تو خالی: دهان و عضو تناسلی زن. (عدم حفظ زبان و ناموس).

در دوزخ تن زبان زیان است - مفتاح بهشت بی زبانی است

پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله) فرمود:
لا یستقیم ایمان عبد حتی یستقیم قلبه، و لا یستقیم قلبه حتی یستقیم لسانه **همان.***؛
استقامت و راستی ایمان بنده ای بدون استقامت و راستی قلب او ممکن نیست و آن نیز بدون استقامت و راستی زبان محقق نمی شود.
امیرمؤمنان علی (علیه السلام) می فرماید:
الجمال فی اللسان و الکمال فی العقل **میزان الحکمة، ج 8، ص 492.***؛
جمال و زیبایی (باطنی) انسان در زبان و کمال شخصیت در عقل آدمی است.
نیز آن حضرت فرمود:
و ان لسان المؤمن من وراء قلبه و ان قلب المنافق من وراء لسانه…**نهج البلاغه، (دشتی ره) خطبه 176، ص 238 و حکمت 40، ص 451.***؛
و همانا زبان مؤمن در پس قلب او، و قلب منافق از پس زبان اوست، زیرا مؤمن هرگاه بخواهد سخنی بگوید نخست می اندیشد؛ اگر نیک بود اظهار می دارد و چنانچه ناپسند بود پنهانش می کند، در حالی که منافق آنچه بر زبانش آمد می گوید و نمی داند چه به سود او و چه حرفی بر ضرر اوست
!
در جای دیگر به جای مؤمن، عاقل و به جای منافق احمق ذکر شده است.
هم چنین فرمود:
نجاةالمؤمن فی لسانه **میزان الحکمة، ج 8، ص 495.***؛
نجات و رستگاری مؤمن در کنترل زبان اوست.
نیز امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمود:
ضرب اللسان أشد من ضرب السنان **بحارالانوار، ج 68، ص 286.***؛
جراحت های ناشی از زبان، عمیق تر از جراحت های ضربت سرنیزه است.
از این رو گفته اند:
ناوکی که در سینه نشیند بیرون آوردن آن ممکن است؛ اما تیری که از زبان به دلی رسد، بیرون آوردن آن محال می باشد.
هم چنین آن حضرت فرمود:
رب کلمة سلبت نعمة، فاخزن لسانک کما تخزن ذهبک و ورقک **میزان الحکمة، ج 8، ص 497.***؛
چه بسا کلمه ای موجب سلب نعمتی گردد، پس زبانت را کنترل کن همان گونه که سکه های طلا و نوشته هایت را حفظ می کنی.
ضرب المثل معروفی است که می گوید: زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد .
امام علی (علیه السلام) در کلام گهربار دیگر می فرماید:
الکلام فی وثاقک ما لم تتکلم به، فاذا تکلمت به صرت فی و ثاقه، فاخزن لسانک کما تخزن ذهبک و ورقک، فرب کلمة سلبت نعمة و جلبت نقمة**نهج البلاغه، (دشتی ره) حکمت 381، ص 516.***؛
سخن در بند و اختیار توست تا آن را نگفته باشی و چون گفتی، تو در بند آنی، پس زبانت را نگهدار چنان که طلا و اسناد خود را نگاه می داری، زیرا چه بسا سخنی که نعمتی را طرد یا نقمتی (و بلایی) را جلب می کند.
نیز آن حضرت فرمود:
اعلم أن اللسان کلب عقور ان خلیته عقر**میزان الحکمة، ج 8، ص 498.***؛
آگاه باش همانا زبان چون سگی گزنده و درنده است که اگر رهایش کنی می درد.
هم چنین فرمود:
من سجن لسانه أمن من ندمه **همان، ص 499.***؛
آن کس که زبانش را حفظ کند، دچار ندامت و پشیمانی نمی شود.
نیز آن امام بزرگوار فرمود:
ألمرء مخبوء تحت لسانه، فزن کلامک و اعرضه علی العقل و المعرفة، فان کان لله و فی الله فتکلم و ان کان غیر ذلک فالسکوت خیر منه **نهج البلاغه، حکمت 148؛ بحارالانوار، ج 71، ص 285، ح 39؛ الاخلاق، ص 130، محجة البیضاء، ج 5، ص 196.***؛
مرد در زیر زبان خود پنهان است؛ پس هرچه می گویی با عقل و معرفت بسنج؛ اگر برای خدا باشد بگو وگرنه سکوت بهتر از گفتن است.
بنابراین، نه تنها شخصیت علمی، بلکه شخصیت اخلاقی و اجتماعی و به طور کلی شخصیت انسانی او زیر زبان است و تا سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد.
امام زین العابدین (علیه السلام) می فرماید:
ان لسان ابن آدم یشرف علی جمیع جوارحه کل صباح فیقول: کیف أصبحتم؟ فیقولون: بخیر ان ترکتنا، و یقولون: الله الله فینا، و یناشدونه و یقولون: انما نثاب و نعاقب بک ** اصول کافی، ج 2، ص 115، ح 13؛ بحارالانوار، ج 71، ص 478.***؛
هر روز صبح زبان به سایر اعضا می گوید: چگونه داخل صبح شدید و حال شما چگونه است؟ گویند: اگر تو ما را به حال خود بگذاری، امر ما به خیر و خوبی خواهد بود. سپس اضافه می کند: به خدا سوگند! ما را رعایت کن، ما به وسیله تو ثواب می بینیم و یا مجازات می شویم.
امام باقر (علیه السلام) می فرماید:
ان هذا اللسان مفتاح کل خیر و شر** میزان الحکمة، ج 8، ص 493.***؛
همانا این زبان، کلید هر خیر و نیکی و شر و زشتی است.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
اذا أرادالله بعبد خزیا اجری فضیحته علی لسانه ** همان، ص 498.***؛
هرگاه خداوند بنده ای را (به خاطر مجازات اعمالش) بخواهد خوار کند، او را به زبانش وا می گذارد.
امام حسن عسگری (علیه السلام) می فرماید:
قلب الأحمق فی فمه و فم الحکیم فی قلبه **بحارالانوار، ج 78، ص 374؛ میزان الحکمة، ج 8، ص 494.***؛
قلب احمق در زبانش و دهانش، و دهان و زبان حکیم در قلب اوست.

سکوت و خاموشی

بر اساس تعالیم اسلامی و جمع بندی احادیث وارده از معصومین (علیهم السلام) سخن گفتن با رعایت شرایطی، بر سکوت برتری دارد و گاهی لازم است؛ اما رعایت این شرایط برای هرکس میسور نیست؛ زیرا نیاز به اراده قوی و توانایی فوق العاده ای دارد. از این رو در روایات و احادیث فراوانی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) و سخنان معلمان و معماران اخلاق و تهذیب با توجه به خطراتی که از آزادی بی قید و بند زبان دامنگیر انسان می شود، به سکوت و خاموشی به عنوان یکی از راه های مؤثر پیشگیری توصیه اکید شده است و از آن به عنوان ضد آفات زبان تعبیر و از اخلاق انبیا یاد شده است که مایه عزت، نجات و سلامتی انسان در دنیا و آخرت است، آن جا که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) صریحا می فرماید:
سکوت اللسان، سلامة الانسان **نهج الفصاحه.***؛
سکوت و خاموشی زبان، مایه سلامتی انسان است.
در سخن دیگر می فرماید:
من صمت نجی **بحارالانوار، ج 77، ص 88.***؛
آن کس که سکوت کند، نجات می یابد.
بنابراین، بزرگان اخلاق و دین، قدم نخستین را در تهذیب نفس و خودسازی، سکوت دانسته اند. از میان روایات فراوان، به برخی از آنها تمسک می جوییم:
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) می فرماید:
ألا أخبرکم بأیسر العبادة و أهونها علی البدن؟ الصمت و حسن الخلق ** محجةالبیضاء، ج 5، ص 194.***؛
آیا شما را از آسان ترین و ساده ترین عبادت ها آگاه بسازم؟
سکوت و خاموشی و حسن خلق.
نیز فرمود:
من کف لسانه ستر الله عورته **همان.***؛
کسی که زبانش را کنترل کند، حیثیت خویش را حفظ کرده (و معایب احتمالی او مستور می ماند).
و فرمود:
اذا رأیتم المؤمن صموتا و قورا فادنوا منه فانه یلقی الحکمة**همان، ص 195.***؛
هنگامی که مؤمن را ساکت و با وقار یافتید، با وی تماس بگیرید که حکمت تعلیم می دهد.
حضرت عیسی (علیه السلام) فرمود:
العبادة عشرة أجزاء؛ تسعة منها فی الصمت و جزء فی الفرار عن الناس **همان، ص 196.***؛
عبادت ده جزء دارد: نه جزء آن خاموشی و سکوت و جزء دیگر فرار از مردم است.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
قال لقمان لابنه: یا بنی ان کنت زعمت أن الکلام من فضة فان السکوت من ذهب **الاخلاق، ص 130.***؛
لقمان به فرزندش فرمود: پسرم! اگر گمان می بری سخن گفتن نقره است، پس سکوت طلاست.
در پاره ای از روایات، از سخن گفتن زیاد نهی و به اندک گویی و عفت زبان توصیه و سفارش شده است. از جمله:
پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) فرمود:
ان من حسن اسلام المرء قلة الکلام **میزان الحکمة، ج 8، ص 440.***؛
همانا کم گویی از نشانه های نیک بودن اسلام انسان است.
در حدیث معراج آمده است:
…و ان اخرب قلوب المتکلمین بما لایعنیهم **همان.***؛
دل های سخنوران بیهوده گو خراب ترین قلب هاست.
امام باقر (علیه السلام) می فرماید:
انی لاکره أن یکون مقدار لسان الرجل فاضلا علی مقدار علمه **همان، ص 441.***؛
هر آینه نمی پسندم کسی را که افزون بر دانش خود سخن گوید.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
کان المسیح (علیه السلام) یقول: لا تکثروا الکلام فی غیر ذکرالله فان الذین یکثرون الکلام عن ذکرالله قاسیة قلوبهم ولکن لا یعلمون **همان، ص 440.***؛
حضرت عیسی (علیه السلام) می فرمود: جز در ذکر خدا زیاد سخن نگویید؛ زیرا زیاده روی در سخن غیر خدایی، موجب قساوت قلب می شود ولیکن شما نمی دانید.

فسلفه ارزش سکوت

هر چند کمی به فلسفه ارزش سکوت اشاره شد، لیکن به خاطر اهمیت موضوع و روشن شدن جایگاه و مفهوم واقعی سکوت، مقداری درباره آن بحث می کنیم.
امیرمؤمنان علی (علیه السلام) درباره زبان فرمود:
فانه صغیر جرمه و عظیم طاعته(جرمه)؛
این عضو با کوچکی حجم خود، دارای طاعت و یا جرم بزرگی است.
آری، باید گفت: تجلی و ظهور کفر و ایمان در سایه گواهی و شهادت زبان محقق خواهد شد و بزرگ ترین طاعت ها و جنایت ها به وسیله آن انجام می گیرد.
به عبارت دیگر: همان گونه که با فضیلت ترین اعمال خیر و نیک از زبان سرچشمه می گیرد، زشت ترین و خطرناک ترین اعمال و امور ناپسند نیز از آن حاصل می شود، و همان گونه که زبان وسیله ای ارزنده برای بیداری و هدایت انسان هاست، بدترین و برنده ترین ابزار شیطان برای اغوا و به انحراف کشانیدن انسان می باشد. از این رو، یکی از مباحث اساسی و ارزشمند زبان، تبیین قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهای آن است تا با روشن شدن زوایای بحث، برکات و آفات آن ظاهر گردد و با خطرات لغزش آن آگاه شوند و اکثر مردم از خواب غفلت بیدار شده و به طور جد در حفظ و کنترل آن بکوشند.
این از مسلمات تاریخی است که چه بسا یک سخن حکیمانه و مبتنی بر منطق و استدلال منشأ بسیاری از روشنگری ها و هدایت ها برای بشر شده و جلو انحراف ها، آدم کشی ها و فسادها را گرفته وحدت و برادری و صمیمیت و مهربانی در میان انسان ها پدید آورده و آنان را به سوی حق و فضیلت و ارزش ها سوق داده است که یکی از نمونه های بارز آن - در صدر اسلام - شیوه پیامبر (صلی الله علیه وآله) به تبعیت از سفارش های قرآنی با به کار بردن جدال احسن و قول لین و سدید بود که مردم را ضمن رهایی از بت پرستی و خرافات و موهومات به هم نزدیک کرد و ریشه های نزاع و خون ریزی های چند صد سال را خشکاند و دل های آنان را به هم گره زد که می توان به رفع خصومت و جدال ریشه دار دو قبیله بزرگ اوس و خزرج اشاره کرد.
هم چنین، یک سخن نا به جا و حساب نشده و شیطانی که بر زبان جاری شده و منشأ خون ریزی ها، خیانت ها، آدم کشی ها، قتل و غارت ها، انحراف ها و گمراهی ها برای بشریت شده و موجبات جدایی ها، فرقه گرایی ها و نزاع ها را در بین مردم فراهم آورده و آنان را به طرف فساد و تباهی و هرزگی روانه کرده است و چه بسا پرده ها که به واسطه زبان دریده شده و آبروها به سبب یک سخن بی جا بر باد رفته و چه اشخاصی که برخوردار از موقعیت و شخصیت اجتماعی و وقار بودند که با یک کلام ناهنجار از درجه اعتبار ساقط گردیده اند.
زبان عضوی است در اختیار دل و خواسته های آن که در مسیر طبع و نفس آدمی حرکت می کند و حرکت و جریان آن نیز خرج و زحمت چندانی ندارد و در هر حال به کار می افتد و در اغلب افراد نیز اشتها و رغبت سخن گفتن بسیار است و آنان که خودسازی نکرده اند خواسته های دلشان همراه با خواسته های شیطانی است، و بیشترین همراهی را با نفس شیطانی دارند و اگر سخن بگویند، برای پرهیز از خطرها و آفت های زبان و کنترل آن نیازمند یک اراده قوی برای مقابله با خواسته های نفسانی می باشند، بدیهی است که این اراده قوی در همه افراد یافت نمی شود و با به جریان انداختن زبان دچار آسیب ها و آفت های خطرناک خواهند شد و هلاکت دنیایی و عقوبت سخت اخروی را به دنبال خواهد داشت و این جاست که سر تأکیدهای معصومین (علیهم السلام) درباره ارزش و اهمیت سکوت و پرهیز از کلام زیاد روشن می شود تا آن جا که سکوت را کلید آسایش دنیا و آخرت، جلب خشنودی خدا، موجب آسانی حساب، نگاهبان انسان از خطاها و کجی ها، پوشاننده جهل جاهلان، زینت عالم و دانشمند، مایه شیرینی عبادت، برطرف کننده قساوت قلب، سبب عفاف و مروت، عامل نجات و رستگاری، ایمنی از ندامت و پشیمانی، مایه حفظ حیثیت و آبرو و شخصیت، کسب جایگاه ارزشمند و ابدی بهشت، نجات از آتش جهنم، و بیانگر برخورداری افراد از حکمت و عقل و… دانسته اند.
البته سکوتی دارای این آثار است که همراه با اراده، اختیار، تعقل و اندیشه الهی باشد؛ همان گونه که امیرمؤمنان (علیه السلام) فرمود:
فان المؤمن لایکون صمته الا فکرا**محجة البیضاء، ج 5، ص 200.***؛
هر آینه مؤمن سکوتش همراه با تفکر و اندیشه است.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
النوم راحة للجسد و النطق راحة للروح و السکوت راحة للعقل ** وسائل الشیعه، ج 8، ص 532.***؛
خواب، آرام بخش بدن و سخن، آرام بخش روان و سکوت، موجب آسایش عقل می باشد.
امیرمؤمنان علی (علیه السلام) از سکوتی که موجب پایمال شدن حق شود مذمت فرموده است:
لا خیر فی الصمت عن الحکم کما أنه لاخیر فی القول بالجهل **نهج البلاغه، (فیض الاسلام)، حکمت 463، ص 1320.***؛
خیری نیست در خاموشی از بیان حق، چنان که خیری نیست در گفتار از روی جهل و نادانی.
هم چنین پیشوایان دینی به حالات ناشی از سکوت، چون: تفکر، روحانیت و روشن بینی اشاره دارند که شایان توجه است و شاید از این روست که در سرگذشت زکریا پیامبر بزرگ خدا می خوانیم که سه روز سکوت برای استجابت دعای او در تقاضای فرزند قرار داده شد؛
قال آیتک ألا تکلم الناس ثلاث لیال سویا**مریم (19) آیه 10.***؛
فرمود: نشانه تو این است که سه شبانه روز قدرت تکلم (با مردم) نخواهی داشت در حالی که زبانت سالم است.
به حضرت مریم دستور نذر روزه سکوت داده شد:
فقولی انی نذرت للرحمن صوما فلن أکلم الیوم انسیا** همان، آیه 26.***؛
بگو: من برای خداوند رحمان روزه ای نذر کرده ام، بنابراین، امروز با هیچ انسانی سخن نمی گویم.
درحالات پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) آمده است که قبل از نزول وحی روزهای متوالی در غار حرا به سکوت و تفکر می پرداخت و در اسرار آفرینش اندیشه می کرد.
بنابراین، سکوت و خاموشی دارای اسراری باطنی و فوایدی ارزش مند است و نباید اشتباه شود که سکوت از قبیل عزلت و کناه گیری که موضوع گناه را از بین می برد نیست، بلکه نوعی خودداری از گناه است و در مواردی که میل به بعضی از گناهان از قبیل غیبت، دروغ و… پیدا می کند، هرگاه خویشتن داری و سکوت اختیار نماید، فضیلتی علاوه بر سلامتی برای خود کسب کرده است.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...