نرجس
 
   



زیاده خواه
 
 

«ثعلبه انصاری»از اهالی مدینه روزی به پیامبر اکرم(ص) گفت:«ای رسول خدا! از خداوند بخواه که ثروتی به من ببخشد» پیامبر اکرم(ص) فرمود: «ای ثعلبه! برو قناعت کن و به آنچه داری و روزیت شده بساز و خدا را شکر کن، چون بهتر از آنست که مال بسیار داشته باشی که نتوانی شکر آن را به جا آوری».

«ثعلبه» چند روز بعد به پیامبر اکرم(ص) گفت:«ای رسول خدا! دعا کن خداوند از فضل گسترده خود به من مالی ببخشد». حضرت فرمود:«مگر تو پیرو من نیستی؟! به خدا سوگند، اگر من از خدا بخواهم، کوههای زمین برای من سیم و زر خواهد شد، ولی چنان که می بینی به آنچه بر حسب تقدیر روزی ام شده قانع هستم.»

ً«ثعلبه» چند روز بعد باز هم به پیامبر گفت:«ای رسول خدا! از خداوند بخواه تا مرا ثروتمند گرداند. اگر خداوند از مال دنیا برخوردارم سازد، حق خدا را ادا می کنم و از مستمندان دستگیری می نمایم و به کسان و نزدیکان نیازمند خویش به قدر کفایت می دهم.» پیامبر اکرم(ص) دعا کردند:«پروردگارا! از گنجینه ی خود به ثعلبه روزی کن»

پس از دعای پیامبر(ص)، پیوسته به گوسفندان ثعلبه افزوده می شد، تا آنجا که به علت زیادی گوسفند به بیابان دوری رفت و به کلی از مدینه قطع علاقه کرد. روزی پیامبر از احوال ثعلبه پرسیدند،گفتند:ثعلبه کجاست و کارش به کجا کشید؟»اصحاب اوضاع و احوال او را بیان کردند. پیامبر اکرم(ص) سه بار گفتند:«وای بر ثلعبه!»

هنگامی که آیه گرفتن زکات نازل شد، پیامبر اکرم(ص)، مأمورانی را به اطراف فرستادند، از جمله دو نفر را به سوی ثعلبه فرستاد که یکی از آن دو از قبیله ی«سلمی» بود. فرستادگان نامه پیامبر خدا(ص) را برای ثعلبه خواندند.

ثعلبه گفت: مگرما کافر هستیم که باید جزیه بدهیم؟ به سراغ دیگران بروید تا بتوانیم تصمیم بگیریم.

مرد قبیله سلمی،فرستادگان پیامبر خدا(ص) را با خوشرویی پذیرفت و گفت: «امر خدا و پیامبر را اطاعت می کنم. این شتران من است، خودتان ببینید. هر کدام بهتر است برای زکات ببرید.»

فرستادگان گفتند:«تو خود حساب کن و از هر کدام که می خواهی بده.» مرد سلمی گفت: «من بهترین اموالم را به خدا و پیامبر می دهم.» فرستادگان در ضمن جمع آوری زکات از دیگران، چند بار پاسخ نامناسب از ثعلبه گرفتند و به پیامبر اکرم(ص) گزارش دادند.پیامبر(ص) فرمود:«وای بر ثعلبه!» و بعد برای مرد سلمی دعا فرمودند.

بی درنگ آیه نازل شد:«برخی از آنها با خدا عهد کردند که اگر خداوند از فضلش به ما ببخشد، زکات می دهیم و از نیکوکاران خواهیم بود، ولی همین که خداوند از کرم خود به آنها بخشید، بخل می ورزیدند، و روی گردانیدند و از فرمان الهی سرپیچی کردند» (سوره توبه، آیه 76 ، 75)

مردی از خویشان ثعلبه چون آیه را شنید، نزد ثعلبه ماجرا را گفت. ثعلبه نزد پیامبر اکرم(ص) رفت و درخواست نمود زکات بپردازد. پیامبر نپذیرفت و او خاک بر سر ریخت و ناله و فریاد کرد.

پس از رحلت پیامبر خدا(ص)، ثعلبه نزد ابوبکر، عمر و عثمان رفت تا زکات دهد، ولی آنان نپذیرفتند تا با تیره بختی از دنیا رفت.

***

«هر کس بخل ورزید و از روی جهل و غرور، خود را از لطف خدا بی نیاز دانست و نیکویی را تکذیب کرد، پس به زودی کار او را در دو عالم دشوار می سازیم».(سوره لیل، آیات 8 تا 10)

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[چهارشنبه 1398-04-26] [ 11:51:00 ق.ظ ]




عوامل سعادت و شقاوت
 
 

اگر انسان بخواهد به سعادت ابدی برسد، احتیاج به عواملی دارد و از خیلی چیزها باید دوری کند. نمی شود همه کار کرد و امید به سعادتمند شدن داشت. هدف از خلقت انسان، سیر الی المطلوب است و رسیدن به لقاء اللّه. حضرت علی(ع) در خطبه83 می فرماید:« فاتّقوا اللّه عبادَاللّهِ جَهَةَ ما خَلَقَکُم لَه؛ ای بندگان خدا! از نافرمانی خدا بپرهیزید به خاطر هدفی که برای آن خلق و آفریده شده اید».

در قرآن کریم در سوره ی ذاریات می فرماید: «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون؛ که مفسران «لیعبدون» را به «لیعرفون» معنی کرده اند. در جاهای دیگر قرآن و هدف از خلقت را آفرینش معنی کرده و در جای دیگر لقاءاللّه وبعضی آیات هم به معنای رسیدن به رحمت معنی کرده اند؛ ولی از بین این معانی. لقاءاللّه کاملترین معنایی است که می تواند مورد توجه باشد. «واحذَروا منه کُنه ما حَذَّرکُم من نفسِهِ: و از چیزی که از نا حیه خدا از آن ترسانده شده اید، نهایت ترس را داشته باشید».«و استحقّوا منه ما اعدّ لکم بالتنجّز لَصَدقَ میعادِهِ؛ وخود را سزاوار آن بهشتی کنید که برای شما آماده شده و برای رسیدن به این بهشت باید عواملی را طی کرد».

یکی از عوامل سعادت این است که آدمی از دروغ گویی پرهیز کند. امام علی(ع) در خطبه86می فرماید: «جَانِبُوا الکَذِبَ فَانَّهُ مُجانِب لِلأیمانِ؛ از دروغ پرهیز کنید؛ چون دروغ مخالف با ایمان و ضد ا یمان است». «الصَّادِقُ عَلَی…شَفا مَنجاةٍ وَ کَرامَةٍ؛ راستگو بر مقام بلند نجات و کرا مت است». «و الکاذبُ علی شرف مهواهً وَ مَهانَةٍ؛ و دروغ گو بر لب پرتگاه سقوط و خواری است».

«وَ لا تحاسَدُوا، فَأن الحَسَدَ یأکل الایمانَ کما تأکُلُ النّارَ الحَطَبَ؛ نسبت به یکدیگر حسد نورزید، چون حسد ایمان را نابود می کند همچنان که آتش هیزم را می خورد».

«لا تباغَضُوا فَاِنَّهَآ الحالِقَة؛ نسبت به یکدیگر بعض و کینه توزی نداشته باشید؛ برای اینکه کینه توزی موجب تباه شدن ایمان می شود».

«واعلَمُوا اَنَّ الاَمَلَ یسهی العَقلَ وَ ینسِی الذّکر؛ و بدانید که آرزو موجب اشتباه عقل و فراموشی از یاد خدا می گردد». بدانید که آرزوها تمام شدنی نیستند و انسان را به خود مشغول می کنند. تازه ازدواج کرده و هنوز زندگی درستی ندارد. تلاش می کند منزل تهیه کند.بعد از آن که بدست آورد. تلاش می کند ماشین تهیه کند، بعد از آن تلاش می کند موبایل تهیه نماید، دوباره تلاش می کند منزل را عوض کند و بعد ویلا بگیرد.…

امیر مؤمنان حضرت علی(ع) می فرماید: دو چیز شما را نابود می کند:«طول الامل و اتباع الهواء» آرزوهای طولانی انسان را به شقاوت می کشاند، و در خطبه ی 83حضرت علت پیروی از هوای نفس را نجوای شیطان می داند. «فَاَضَّل واردَی وَ وَعَدَ فَمَنَّی؛به مردم وعده می دهد و آرزوهای دور و دراز به آنها القا می کند» وقتی هدف پیدا کردن این خواسته ها شد دیگر فکر نمی کند که من باید این خواسته ها را از راه درست و شرعی به دست آورم یا از راه باطل و حرام، فکر نمی کند که در این راه باید فکر و ایمانم را هم باید بدهم، باید تملّق بگویم؛ یک چنین فردی عقلش غافل و خودش گمراه است.

پس آرزوهای خود را تکذیب کنید و دنبال آن خواسته ها نروید برای اینکه این آرزوها فریب دهنده است و صاحب آرزوهای دراز مغرور و فریب خورده است.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:48:00 ق.ظ ]




 

خداوند عهده دار کار حضرت یوسف شد

❣پس قافله ای را نیازمند آب نمود تا او را از چاه بیرون آورد
❣سپس عزیز مصر را نیازمند فرزند نمود تا او را به فرزندی بپذیرد
❣سپس پادشاه را محتاج تعبیر خواب کرد تا او را از زندان خارج کند
❣سپس همه مصریان را نیازمند غذا نمود تا او عزیز مصر شود


اگر خدا عهده دار کارت شود …
همه عوامل خوشبختی را بدون اینکه احساس کنی برایت آماده میکند

فقط با صداقت بگو
” کارم را به خدا میسپارم”

افوض امری الی الله ؛ ان الله بصیر بالعباد

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:36:00 ق.ظ ]




چرا امام زمان، علیه السلام را نمی بینیم؟ چگونه می توان امام زمان، علیه السلام، را دید؟ آیا اصلا امکان ملاقات با آن حضرت وجود دارد؟ و… اینها پرسشهایی است که کم و بیش برای بسیاری از ما مطرح است. مطلب زیر در پی این است که با زبانی ساده و خودمانی به بخشی از این پرسشها پاسخ دهد.

ای جوانی که می پرسی چه کار کنم به امام زمان، روحی فداه، برسم، نمی خواهد یک کوزه برداری، لباس خشن بپوشی، در بیابانها بگردی! در خانه ات، در اتاقت، پشت میزت، در کارت، در کاسبی ات، من در کار طلبگی ام هر کسی در هر کاری که دارد، صادق باشیم، حضرت به سراغ ما می آید.

فقط شرطش آن اعتقاد و یقین است که ما نداریم و باید از خدا بخواهیم که آن را عنایت کند تا به حضرت اعتقاد راسخ پیدا کنیم، تا مصداق متقین و مؤمنین به غیب قرار گیریم.

ما می خواهیم همه خواسته های نفسانی مان را جامه عمل بپوشانیم، همه آلودگیها را داشته باشیم و ایمان به غیب هم بیاوریم! شما خیال می کنید کسی که آلوده است یقین پیدا می کند؟! هزار استدلال برایش بکن، خود پیامبر را هم نشانش بده… فایده ای ندارد! اما می بینی یک چوپان دارد رد می شود پاک است; یک جمله می شنود; به راه می آید.

«فضیل عیاض » دزد بود. ولی زمینه پاکی داشت. بالای دیوار خانه ای برای دزدی رفته بود. شنید که این آیه تلاوت می شود: الم یان للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکر الله؟ (1)

آیا وقتش نشده آنهایی که ایمان آورده اند دلهایشان برای خدا خاشع شود؟!

بیدار شد. یکدفعه گفت: چرا! موقع آن شده که وقتی اسم خدا را می شنوم قلبم خاشع شود، سر به راه شوم. از دیوار پایین آمد و رفت و توبه کرد و در خرابه ای سکونت گزید و سپس مجاور بیت الله شد و آنقدر فعالیت کرد که به نوشته برخی از رجال نویسان شیعه، از راویان و محدثان حدیث از امام صادق، علیه السلام، گردید. (2)

صفا و پاکی کار را درست می کند. نگوییم جوان هستیم; هنوز فرصت داریم; هر کاری را می خواهیم بکنیم، بعد توبه می کنیم!…

همین الان هم دیر است! روایات بسیاری درباره «مسوفین » داریم، یعنی کسانی که سوف سوف می کنند و می گویند حالا همه کارهایمان را بکنیم، بعد شروع می کنیم که آدم خوبی بشویم… این باغ را بخرم; کنکورم را بدهم; این مسافرت را بروم; خانه ام را تعمیر کنم; آنوقت… نه! باید همین حالا، همین لحظه، کار را انجام دهیم!

اگر ما یک مقدار مراقبت و مواظبت همراه با توجه، عشق و محبت به اهل بیت داشته باشیم، آنها به سراغ ما می آیند. فکر کن امام زمان چقدر آقاست! چقدر بزرگوار است!… آنوقت بنشین در اتاق و قلبت را متوجه مقام مقدسش کن و بگو: «السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه!…» و بعد مشکلاتت را با مولا مطرح کن. او پدر همه است!… بگو: آقا جان، می خواهم در این امتحان موفق بشوم… بگو: آقا جان، می خواهم در کنکور موفق بشوم… آقا جان، من شوهر خوب می خواهم… آقا جان، من زن خوب می خواهم… مولای من، بچه مریض است; می خواهم شفا پیدا کند… آقا جان، من ایمان می خواهم… آقا جان، من معنویت می خواهم… شما یک قدم برو; ببین او به طرفت می دود یا نه! او آقا و کریم و مولاست! بزرگوار است! اگر راستی راستی صدایش کنی، جوابت می دهد! حتی اگر بخواهی او را ببینی، آقا خودش به دیدنت می آید. خیلی آقاست!… شما نگاه کنید در تاریخ که بوده که صدا کرده است: «یا بقیة الله!» و الغوث، الغوث گفته و امام زمان، علیه السلام، به دادش نرسیده است؟

مخصوصا شما دخترها و پسرها، به شما جوانها می گویم: امام زمان، روحی فداه، در قنوتش، در سجودش، در نمازش، در دعاهای مختلفش، شما را دعا می کند!

ایمانتان را، سلامتتان را،دنیا و آخرتتان را از او بخواهید. خدا شاهد است هم دنیا می دهد; هم آخرت می دهد; هم محبت می دهد; هم صفا می دهد، هم زلالی می دهد; هم دوا می دهد; همه چیز می دهد. آقای مهربانی است!… یک بار از ته دل صدایش کنید. یکبار با صفا و با زلالی صدایش کنید: «السلام علیک یا بقیة الله!» حتما جواب می دهد. چون سلام مستحب است، ولی جوابش واجب است. مولای ما معصوم است… امام رئوف است… جواب سلامت را می دهد… ولی باید زبانت پاک باشد!…

شب جمعه و روز جمعه تجدید عهد و پیمان کن. مولایت را از تنهایی در بیاور. آماده شو که سپر بلای حجت زمانت شوی; همانطور که اصحاب امام حسین، علیه السلام، ظهر عاشورا در موقعی که وقت نماز شد آمدند، دور و بر حضرت ایستادند و امام حسین، علیه السلام، دو رکعت نماز را با سلامتی خواند. اگر می خواهید وقت ظهورش بتوانید یاریش کنید، باید در دوره غیبت از حریم مقدس ولایتش دفاع کنید.

سعی کنید خودتان را به او نزدیک کنید. به او اظهار عشق و علاقه کنید. به خدا قسم خیلی آقا و مولاست. به خدا قسم خیلی مهربان است! به حق خودش از پدرهای ما بیشتر ما را دوست دارد! از مادرهای ما بیشتر ما را دوست دارد!… مخصوصا به دخترها و پسرهای جوانی که به محبت او، به ولایت او متمسک شده باشند، خیلی علاقه دارد.

السلام علیک یا مولای سلام مخلص لک فی الولایة. اشهد انک الامام المهدی قولا و فعلا و انت تملا الارض قسطا و عدلا.

یا بقیة الله! هر جمعه که می شود، چشم انتظار شماییم. به شب شنبه که نزدیک می شویم، می گوییم این جمعه هم گذشت و مولای ما نیامد و افسوس می خوریم… هر عاشورایی که می گذرد و می بینم باز هم این منتقم خون شهیدان کربلا نیامد، غم و دردمان دو چندان می شود… هر سالی که بر ما می گذرد و می بینیم که این سال هم گذشت و ما به فیض دیدار فائز نشدیم، می فهمیم که هنوز خیلی دوریم و به توبه نصوح موفق نشده ایم… یا بقیة الله! توبه مان را هم از شما می خواهیم! پاکی پرونده مان را هم از شما می خواهیم! همه چیزمان را از شما می خواهیم; که ما ولد صغیر هستیم و شما مولا و آقا و سرور و رئوف و مهربان!… اگرچه اولاد بی ادب و جسور سر به هوایی هستیم ولی دوستدار شما هستیم… دست ما را بگیرید و ما را به خودمان وا مگذارید!… اگر هم ما دست خود را بیرون کشیدیم، شما - به حق مادرتان - دوباره ما را دریابید و نگذارید در کوچه پس کوچه های فتنه های آخرالزمان گم شویم!….

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:33:00 ق.ظ ]




لازمه انتظار خودسازی است
انتظار، تکلیف بر دوش انسان میگذارد. وقتی انسان یقین دارد که یک چنین آینده‌ای هست؛ همچنانی که در آیات قرآن هست: «و لقد کتبنا فی الزّبور من بعد الذّکر انّ الارض یرثها عبادی الصّالحون. انّ فی هذا لبلاغا لقوم عابدین» - مردمانی که اهل عبودیت خدا هستند، میفهمند - باید خود را آماده کنند، باید منتظر و مترصد باشند. انتظار لازمه‌اش آماده‌سازی خود هست. بدانیم که یک حادثه‌ی بزرگ واقع خواهد شد و همیشه منتظر باشید. هیچ وقت نمیشود گفت که حالا سالها یا مدتها مانده است که این اتفاق بیفتد، هیچ وقت هم نمیشود گفت که این حادثه نزدیک است و در همین نزدیکی اتفاق خواهد افتاد. همیشه باید مترصد بود، همیشه باید منتظر بود. انتظار ایجاب میکند که انسان خود را به آن شکلی، به آن صورتی، به آن هیئت و خُلقی نزدیک کند که در دوران مورد انتظار، آن خُلق و آن شکل و آن هیئت متوقع است. این لازمه‌ی انتظار است. وقتی بناست در آن دوران منتظَر عدل باشد، حق باشد، توحید باشد، اخلاص باشد، عبودیت خدا باشد - یک چنین دورانی قرار است باشد - ما که منتظر هستیم، باید خودمان را به این امور نزدیک کنیم، خودمان را با عدل آشنا کنیم، آماده‌ی عدل کنیم، آماده‌ی پذیرش حق کنیم. انتظار یک چنین حالتی را به وجود می‌آورد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:31:00 ق.ظ ]




معنای انتظار فرج، انتظار گشایش در گرفتاری عمومی بشریت است
معنای انتظار فرج به عنوان عبارة أخرای انتظار ظهور، این است که مؤمنِ به اسلام، مؤمنِ به مذهب اهل‌بیت(علیهم السلام) وضعیتی را که در دنیای واقعی وجود دارد، عقده و گره در زندگی بشر میشناسد. واقعِ قضیه هم همین است. منتظر است که این فروبستگىِ کار بشر، این گرفتاری عمومی انسانیت گشایش پیدا بکند. مسئله، مسئله‌ی گره در کار شخص من و شخص شما نیست. امام زمان (علیه الصلاة و السلام) برای اینکه فرج برای همه‌ی بشریت به وجود بیاورد، ظهور میکند که انسان را از فروبستگی نجات بدهد؛ جامعه‌ی بشریت را نجات بدهد؛ بلکه تاریخ آینده‌ی بشر را نجات بدهد.
… انتظار فرج یعنی قبول نکردن و رد کردن آن وضعیتی که بر اثر جهالت انسانها، بر اثر اغراض بشر بر زندگی انسانیت حاکم شده است. این معنی انتظار فرج است.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:30:00 ق.ظ ]




بزرگترین وظیفه‌ی منتظران
بزرگترین وظیفه‌ی منتظران امام زمان این است که از لحاظ معنوی و اخلاقی و عملی و پیوندهای دینی و اعتقادی و عاطفی با مؤمنین و همچنین برای پنجه درافکندن با زورگویان، خود را آماده کنند. کسانی که در دوران دفاع مقدس، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدس شرکت میکردند، منتظران حقیقی بودند. کسی که وقتی کشور اسلامی مورد تهدید دشمن است، آماده‌ی دفاع از ارزشها و میهن اسلامی و پرچم برافراشته‌ی اسلام است، میتواند ادعا کند که اگر امام زمان بیاید، پشت سر آن حضرت در میدانهای خطر قدم خواهد گذاشت. اما کسانی که در مقابل خطر، انحراف و چرب و شیرین دنیا خود را میبازند و زانوانشان سست میشود؛ کسانی که برای مطامع شخصی خود حاضر نیستند حرکتی که مطامع آنها را به خطر میاندازد، انجام دهند؛ اینها چطور میتوانند منتظر امام زمان به حساب آیند؟ کسی که در انتظار آن مصلح بزرگ است، باید در خود زمینه‌های صلاح را آماده سازد و کاری کند که بتواند برای تحقق صلاح بایستد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:29:00 ق.ظ ]




زمینه ظهور را باید با حاکمیت قرآن و اسلام آماده کرد
انتظار، یعنی دل سرشار از امید بودن نسبت به پایان راه زندگی بشر. ممکن است کسانی آن دوران را نبینند و نتوانند درک کنند - فاصله هست - اما بلاشک آن دوران وجود دارد؛ لذا تبریک این عید - که عید امید و عید انتظار فرج و گشایش است - درست نقطه‌ی مقابل آن چیزی است که دشمن میخواهد به وجود بیاورد.
ما آن وقتی میتوانیم حقیقتاً منتظر به حساب بیاییم که زمینه را آماده کنیم. برای ظهور مهدی موعود(ارواحنافداه) زمینه باید آماده بشود؛ و آن عبارت از عمل کردن به احکام اسلامی و حاکمیت قرآن و اسلام است… اولین قدم برای حاکمیت اسلام و برای نزدیک شدن ملتهای مسلمان به عهد ظهور مهدی موعود (ارواحنافداه و عجل‌الله‌فرجه)، به‌وسیله‌ی ملت ایران برداشته شده است؛ و آن، ایجاد حاکمیت قرآن است.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:28:00 ق.ظ ]




امروز باید در جهت حکومت امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) کار و تلاش کنیم
ما که منتظر امام زمان هستیم، باید در جهتی که حکومت امام زمان(علیه الاف التحیة و الثناء و عجل‌الله تعالی فرجه) تشکیل خواهد شد، زندگی امروز را در همان جهت بسازیم و بنا کنیم. البته، ما کوچکتر از آن هستیم که بتوانیم آن گونه بنایی را که اولیای الهی ساختند یا خواهند ساخت، بنا کنیم؛ اما باید در آن جهت تلاش و کار کنیم.
مظهر عدل پروردگار، امام زمان(عج) است و میدانیم که بزرگترین خصوصیت امام زمان(علیه‌الصلاةوالسلام) - که در دعاها و زیارات و روایات آمده است - عدالت میباشد: «یملأ الله به الارض قسطا و عدلا».
رابطه‌ی قلبی و معنوی بین آحاد مردم و امام زمان(عج) یک امر مستحسن، بلکه لازم و دارای آثاری است؛ زیرا امید و انتظار را به طور دایم در دل انسان زنده نگه میدارد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:27:00 ق.ظ ]






عدم استجابت دعای شخص فحاش و بد دهن
با دهان ناپاک دعا نکن!

حضرت صادق علیه السلام فرمودند: عابدی از بنی اسرائیل سه سال پیوسته دعا می کرد تا خداوند به او پسری عنایت کند؛ولی دعایش مستجاب نمی شد. روزی عرض کرد: خدایا! من از تو دورم که سخنم را نمی شنوی یا نزدیکی ولی جوابم را نمی دهی؟!

در خواب به او گفتند: سه سال است خدا را با زبانی که به فحش وناسزا آلوده است می خوانی،اگر می خواهی دعایت مستجاب شود فحش وناسزا را رها کن، از خدا بترس،قلبت را از آلودگی پاک کن و نیت خود را نیکو گردان.

حضرت صادق علیه السلام فرمود: او به دستورات عمل کرد، آن گاه خداوند دعای او را اجابت کرد و پسری به او داد.

(اصول کافی ۳۲۵/ج۲)

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:12:00 ق.ظ ]





توصیه‌ حاج آقا دولابی درباره خانواده
نظام خانواده، نظام ارزشمند و محبوبى است که در اسلام هیچ بنایى محبوب‌تر از او پایه‌ریزى نشده است. پیامبر اکرم(ص) مى‌فرماید: در اسلام هیچ نهادى محبوب‌تر و عزیرتر از تشکیل خانواده در نزد خداوند بنا نشده است.
صراط: مرحوم حاج‌اسماعیل دولابی می‌گفت: مادرت را ببوس، دستش را بوسه بزن، پایش را ببوس، تا به گریه بیفتد، وقتی گریه افتاد خودت هم به گریه می‌افتی. آن وقت کارت روی غلطک می‌افتد و خدا همه درهایی را که به روی خودت بسته‌ای باز می‌کند.

نظام خانواده، نظام ارزشمند و محبوبى است که در اسلام هیچ بنایى محبوب‌تر از او پایه‌ریزى نشده است. پیامبر اکرم(ص) مى‌فرماید: در اسلام هیچ نهادى محبوب‌تر و عزیرتر از تشکیل خانواده در نزد خداوند بنا نشده است.

هیچ فایده‌اى بعد از نعمت اسلام برتر و مفیدتر از این براى مرد مسلمان نیست که او همسرى داشته باشد که هروقت به او نگاه کند مسرور و شاداب شود و هنگامى که به او دستور دهد اطاعت کند، و هر وقتى که از نزدش برود حافظ جان خود و مال همسرش باشد.

نظام خانواده از چنان جایگاه و مقام شایسته در اسلام برخوردار است که حتى بر میزان ثواب عبادت و بندگى افراد تأثیر مى‌گذارد، تا جایى که دو رکعت نماز کسانى که تشکیل خانواده داده‌اند برتر از عبادت فرد مجردى است که شب و روز نماز بخواند.

 

 

کمال انسان در این است که خانواده‌اش از او خشنود باشد. کمال مرد در آن است که خانواده‌اش از او راضی باشد.

هر زنی که مردش از او راضی باشد آن عزیز خداست، هر مردی هم که زنش از او راضی باشد آن مرد عزیز خداست، کمال زن و مرد در این است و بقیه‌اش سخنی دیگر است. چنین زن و مردی را خدا از همه اعمالشان راضی است. خوب رفتار کردن با زن هنر دین است. مردی که با زنش خوب رفتا کند همه جا آقاست. زن هم وقتی مردش از او راضا باشد می‌تواند همه کارهایش را به خوبی انجام دهد. نمونه کامل یک زن و شوهر مؤمن حضرت علی و حضرت زهرا(س) می‌باشند که یک روح و یک جان بودند در دو پیکر.

بهترین راه، محبت کردن به همسر و فرزندان است. پیامبر(ص) فرمود:

«خَیرُکم، خیرُکم لأَهْلِهِ وَ أَنَا خَیرُکم لأَهْلَی»؛ بهترین شما کسی است که بهترین شما در رابطه‌اش با خانواده‌اش باشد، و من بهترین شما در رابطه با خانواده‌ام هستم.

هر کاری که می‌توانی بکن، پول خرج همسرت کن، به او محبت کن، تا با هم یگانه شوید.

زن و مرد باید به همدیگر خوش‌بین باشند و هر کدام عیب را از خود بدانند، و به دیگری نسبت ندهند. اصلاً عیب دیدن کار خوبی نیست.

وقتی می‌خواهید از منزل خارج شوید اهل خانه را خشنود کنید و بیرون بیایید وقتی هم خواستید وارد خانه شوید بیرون در استغفار کنید و صلوات بفرستید و هر ناراحتی که داری بیرون بگذارید و با روی خوش داخل شوید تا اهل خانه هم با روی خوش به استقبال شما بیایند. کمال زن و مرد در این است.

اگر زن و بچه‌ات زشت و بد به نظرت آمدند، به خودت بگو: درست نگاه کن، خدا آن‌ها را درست کرده، مصنوع خدا مگر زشت و بد می‌شود؟!

موظب باش که مجلس ذکر، تنبل‌خانه تو نشود و زن و بچه را به حال خود رها نکنی! شرط زندگی و معاشرت را دعوا نکردن قرار دهید، یگانگی و الفت مبدأ همه خوبی‌هاست. از حدیث کسا ادب صحبت کردن فرزندان و شوهر و همسر با یکدیگر را بیاموزید؛ اگر زن با مرد مدارا کند، در نصف اعمال خوب او شریک است. با بزرگ خانواده‌تان مدارا کنید. زن با شوهرش، فرزندان با پدرشان مدارا کنند و حرمت او را نگاه دارند.

قرآن در مورد ازدواج می‌فرماید: «لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا»؛ تا در نزد همسرتان آرامش و سکون بیابید. مقصود، سکون و آرامش دل است و این وقتی عملی می‌شود که ایمان وجود داشته باشد.

هماهنگی و موافقت اخلاقی بین زن و مرد در محیط خانواده از هر لحاظ و به صورت صددرصد برای غیر انبیا و اولیا(ع) غیرممکن است. اگر بخواهیم محیط خانه، گرم و باصفا و صمیمی باشد، فقط باید، صبر و استقامت و گذشت و چشم‌پوشی و رأفت را پیشه خود کنیم تا محیط خانه گرم و نورانی باشد اگر این‌ها نباشد اصطکاک و برخورد پیش خواهد آمد. و همه اختلافات خانوادگی از همین جا ناشی می‌شود.

فرزند تا هفت سال سلطان است و باید از او فرمان برد، هفت سال دوم وزیر است و باید او را مشاور قرار داد و از او نظر خواست، بعد از آن عبد می‌شود و فرمان خدا و خوبان را می‌برد.

دختر رحمت و پسر نعمت است. رحمت شما را حفظ می‌کند، نعمت را شما باید حفظ کنید. نعمت را باید مواظبت کرد، ولی رحمت صاحبش را مراقبت و حفظ می‌کند. رحمة للعالمینی پیامبر اکرم(ص) هم در حضرت زهرا(س) تبلور یافته است.

وقتی دیدی یک روز صبح فرزندت خودش بیدار شد و بدون اینکه کسی به او بگوید وضو گرفت و در گوشه خلوتی نماز خواند، بدان که نماز فرزندت را گرفت. سجده شکر به جا بیاور. مبادا از آن پس او را برای نماز خواندن تحریک کنی.

بچه‌ها خوبند، قشنگند. به بچه‌ها خیلی ایراد نگیرید؛ اغلب پدر و مادرها به قصد خوبی کردن به بچه‌ها و تربیت آنها بچه‌ها را خراب می‌کنند چون علم ندارند. حالا که علم نداریم و نمی‌توانیم درست کنیم حداقل به حال خودشان بگذاریم و دائم به آن‌ها امر و نهی نکنیم و اذیت‌شان نکنیم. با همین به اصطلاح تربیت کردن‌هاست که پدر و مادرها بچه‌ای را که با فطرت متولد شده است به راست یا چپ منحرف می‌کنند و یواشکی آن‌ها را یهودی یا نصرانی می‌کنند.

پیامبر اکرم(ص) فرمود: «کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ حَتَّى یَکُونَ أَبَوَاهُ یُهَوِّدَانِهِ‏ وَ یُنَصِّرَانِهِ»؛ هر نوزادی بر فطرت الهی متولد می‌شود تا اینکه پدر و مادرش او را یهودی یا نصرانی می‌کنند. به نظر من اصلاً به بچه دست نزنید. خودت درست راه برو، بچه که در کنار تو است همین که تو را می‌بیند، برای ساخته شدنش کافیست. چقدر ائمه(ع) فرمودند: مردم را با عمل‌تان و نه با زبان‌تان به راه دین دعوت کنید و وقتی انسان حق پدر و مادرش را ادا کند جمال امام‌ها پیدا می‌شود. نکند حق آن‌ها را تضییع کنی که راهت بسته می‌شود. اگر زنده‌اند یا مرده، هر طور که می‌توانی آن‌ها را از خودت راضی کن.

پدر و مادر را از خود خشنود کنید. مادرتان را ببوسید، به پای او بوسه بزنید. وقتی دل آن‌ها از شما راضی و شاد شود، از ته دل دعایتان می‌کنند این در سیر شما بسیار مؤثر است.

مادرت را ببوس، دستش را بوسه بزن، پایش را ببوس، تا به گریه بیفتد، وقتی گریه افتاد خودت هم به گریه می‌افتی. آن وقت کارت روی غلطک می‌افتد و خدا همه درهایی که به روی خودت بسته‌ای را باز می‌کند. این که فرمود: بهشت زیر پای مادر است؛ یعنی تواضع کن.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:00:00 ق.ظ ]







امام صادق علیه السلام فرمود: «لاتحلفوا باللّه صادقین و لا كاذبین/ نه راست و نه دروغ، به خدا سوگند یاد نكنید.


* آيه

وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمَنِكُمْ أَنْ تَبَرُّواْ وَتَتَّقُواْ وَتُصْلِحُواْ بَيْنَ الْنَّاسِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ‏

* ترجمه

براى نیكى كردن و پروا داشتن و اصلاح بین مردم، خدا را دستاویز سوگندهاى خود قرار ندهید. همانا خداوند شنوا و دانا است.



در تفاسیر متعدّد از جمله مجمع ‏البیان و روح‏ البیان در شأن نزول این آیه آمده است كه میان داماد و دخترِ یكى از یاران پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله بنام عبداللّه ‏بن رواحه اختلافى پیش آمد، او سوگند یاد كرد كه براى اصلاح كار آنها هیچ دخالتى نكند. آیه نازل شد و اینگونه سوگندها را ممنوع ساخت.



سوگند را وسیله ‏اى براى توجیه و فرار از مسئولیّت خود قرار ندهید و به هر مناسبتى از خداوند و نام مقدّس او خرج نكنید، این كار خود نوعى جرأت و بى ‏ادبى است. امام صادق علیه السلام فرمود: «لاتحلفوا باللّه صادقین و لا كاذبین» [بحار، ج‏76، ص 47] نه راست و نه دروغ، به خدا سوگند یاد نكنید.



1- احترام نام خداوند و مقدّسات باید حفظ شود. «ولا تجعلوا اللّه عرضة لایمانكم»

2- سوگند، نباید مانع انجام كار نیك واصلاح میان مردم قرار گیرد. «لاتجعلوا اللّه عُرضة لایمانكم»

3- ارزش هاى والا و كارهاى خیر، نباید با بهانه ‏هاى بى ‏جا ترك شوند. «أن تبرّوا»

4- به هوش باشید كه خداوند گفتارها را مى ‏شنود و ناگفته‏ها را نیز مى ‏داند. براى هر سخن و فكرى، حسابى باز كنید. «سمیع علیم»

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 07:57:00 ق.ظ ]




مرحوم میرزا اسماعیل دولابی: استغفار برای دشمن

 
هر کسی هم تو را آزار و اذیت کرده است برای او استغفار کن. خدا این را می‌خواهد.
 
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می‌فرمود: از روزی که خداوند شما را آفریده هر چه قشنگی و زیبایی از شما سر زده است همراه شماست . هر چه در طفولیت مادرت را بوییدی، پدرت را نگاه کردی، هرچه ثواب بردی، همه همراه شماست. از زمانی که خداوند تو را آفرید تا الان که در این جا نشسته‌ای گویا یک ساعت است؛ چون زیبایی، زمان و مکان و مدت نمی‌خواهد. ممکن است سی چهل سال از عمرتان رفته باشد، اما هیچ نگاه نکن! ببین که خدا تو را آفرید و آورد در این جا نشاند. از این راهها آورد. خوبیهایت همه همراه توست. هر چه را هم ندیدی خداوند برایت شفاف می کند و نشانت می‌دهد.

خواب، موت اصغر است. پس اگر می‌گوییم: یک ساعت است که به این دنیا آمده‌ای، روی این حساب اشتباه نیست. وقتی از خواب بیدار می‌شویم فرموده‌اند: بگویید: «الحمد لله الذی احیانی بعد ما اماتنی»*؛ خدایا، تو را حمد می گویم که بعد از مردن مرا زنده کردی! یعنی مرده بودم زنده‌ام کردی. هر روز از خواب بلند می‌شوی انگار خدا تازه شما را آفریده و زنده کرده است.

 

 

ان شاء الله گذشته‌ها را با استغفار و صلوات بر محمد و آل محمد جبران کنید. بدانید که دو سه ساعت است که زنده شده‌اید و آمده‌اید این جا دور هم نشسته‌ایم. خیلی راحت و آرام. هر کسی هم تو را آزار و اذیت کرده است برای او استغفار کن. خدا این را می‌خواهد. برای او استغفار کن همان طور که برای خودت استغفار می‌کنی. چه فرق می‌کند؟ اگر کسی آزاری به تو رسانده است، غضبی کرده است، تندی کرده است، او را ببخش؛ چون خدا عفو را دوست دارد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 07:52:00 ق.ظ ]




 

پندهایی از حاج اسماعیل دولابی: خوشحال کردن شخص محزون کفاره گناهان است

 

امیر المومنین فرمود: در شگفتم از کسی که یأس پیشه می کند در حالی که استغفار همراه اوست.

هر وقت غصه دار شدید برای خودتان و برای همه ی مومنین و مومنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند امد استغفار کنید. غصه دار که می شوید گویا بدنتان چین می خورد و استغفار که می کنید این چینها باز می شود.

-هر روز هفتاد بار استغفار را ترک مکن. عموما عصر و دم غروب شیعیان را غم می گیرد و با استغفار برطرف می شود. با این استغفار دل پاک می شود و شیطان به دل راه ندارد.

غفاریت خدا یعنی اینکه هیچ گناهی برای خلقش قائل نیست و به گناه خلقش توجهی ندارد.
کسی که بعضی را ببخشد و بعضی را نبخشد غفار نیست. پس تنها باور خودت شرط است. 
البته وقتی که این را باور کردی به خود می گویی: در دیزی باز است ولی حیای گربه کجا رفته است؟ آن وقت ادب می کنی و از گناه پرهیز می کنی.

- این که فرموده اند روزی هفتاد بار استغفار کن، تکرار برای باور است. یعنی آنقدر تکرار کن تا باور کنی که خدا تو را بخشیده است.

- استغفار عامه مردم برای گناه دوست است. گناه دوست گناه خود آدم است.

مومنین وقتی توبه می کنند از گناه دوستشان توبه می کنند . گناه دوست که آمرزیده شد دل خود آدم پاک می شود.

برای گناهان دوستانتان روزی هفتاد بار استغفار کنید و الاٌ راهتان مسدود خواهد بود. وقتی استغفار کنی دورت خلوت می شود،آن گاه علی (ع) در کنارت می نشیند.

استغفار یکی از دو امان الهی است.

دو رکعت نماز بخوان و به خداوند عرض کن خدایا هر کس به من بدی کرده را بخشیدم، تو هم مرا ببخش. آن وقت ببین خدا با تو چه کار می کند.

خوشحال کردن شخص محزون، چه با بذل مال، چه با حرف و سخن و چه با نشستن پهلوی او، کفاره گناهان است.

 

 




 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 07:46:00 ق.ظ ]