نرجس
 
   



تربیت جنسی فرزندتان را جدی بگیرید

مجموعه: مشاوره خانواده

 

 

 

 

 

شاید یكی از مهم‌ترین نگرانی‌های پدر و مادرها در جامعه شلوغ و پر همهمه امروزی، تربیت و سلامت جنسی نوجوان‌شان باشد. در شرایطی كه…

 

بچه‌ها وقتی كوچك‌اند، یك جور نگرانی برای والدین دارند و وقتی بزرگ می‌شوند، به طور دیگری بر نگرانی‌های والدین می‌افزایند. وقتی به نوجوانی می‌رسند، با دنیای جدید و پر تلاطمی ‌که برایشان به وجود می‌آید،‌ پدر و مادر می‌مانند كه آیا می‌توانند از آنان توقع بیشتری داشته باشند یا هنوز به اصطلاح وابسته‌اند. شاید یكی از مهم‌ترین نگرانی‌های پدر و مادرها در جامعه شلوغ و پر همهمه امروزی، تربیت و سلامت جنسی نوجوان‌شان باشد. در شرایطی كه كارشناس خبره در این زمینه كم است و بسیاری از افراد مدعی،‌ با اطلاعات ناقص و در بیشتر موارد نادرست خود موجب انحراف افكار عمومی ‌می‌شوند، جا دارد با توجه ویژه و عمیق به مبانی دین مبین اسلام و پیشرفت‌های علمی‌دانشمندان متعهد و انطباق آن با موازین شرع اسلامی، زمینه آموزش جوانان و نوجوانان‌مان را فراهم سازیم.

 

دوره نوجوانی از بحرانی‌ترین دوره‌ها است و زمان دلبستگی‌های بزرگ و‌اندیشه درباره آنهاست. تاثیرات نیرومند احساسات مربوط به تمایلات جنسی، جای بسیاری از تصورات و مفاهیم ذهنی را می‌گیرد، آثار دلبستگی جنسی در رفتار آنان آشكارا منعكس می‌شود، اغلب نوجوانان مهربان، دلسوز و دقیق كه به تاثیرات و اضطرابات جنسی متمایل شده‌اند، نسبت به اطرافیان كینه جو، عصبانی، ‌و بی‌عاطفه می‌شوند، و این تحولات ممكن است در نتیجه ارضا نشدن میل جنسی و فقدان اقدامات لازم از قبیل: ورزش،‌ كار، گردش،‌ یا سیری بیش از حد جنسی باشد،‌ مسلم است كه طبیعت نوجوانان در دوره بلوغ جنسی تغییر می‌یابد، آنها بیشتر عصبانی و سركش می‌شوند و این تغییرات با ظهور میل جنسی اعم از امیال ارضا شده یا نشده در برخی از آنها آشكار است.

 

 

یك طبقه بندی علمی

 

متخصصان اطفال امریكا نوعی طبقه بندی كلی را مطرح می‌كنند كه برای ادامه مباحث ما در رابطه با دوره نوجوانی مفید است، به این صورت كه به سنین 10 یا 11 تا 14 سالگی در دختر‌ها و 12 تا 15 سالگی در پسرها، اوایل نوجوانی و به دو سال پس از آن، اواسط نوجوانی و ادامه این سنین تا زمان شروع بزرگسالی را اواخر نوجوانی می‌گویند.

 

آغاز دوران بلوغ كه با اوایل نوجوانی آغاز می‌شود، دوران دگرگونی‌های عظیمی‌است. در این دوران نه تنها تغییرات جسمی‌ مهمی‌در نوجوان پدید می‌آید، بلكه دگرگونی‌های برجسته اجتماعی و روانی نیز در او ایجاد می‌شود. سه نقطه عطف زندگی هر كسی را می‌توان تولد، بلوغ و مرگ نامید. نظر به اهمیت حیاتی این دوران در زندگی نوجوان به ویژه از نظر جنبه‌های تربیتی، ضروری است كه برخی از حقایق خاص این دوران تشریح شود تا هم نوجوان به موقعیت حیاتی خود پی ببرد و به تكالیف، وظایف و مسئولیت‌های شرعی، اجتماعی و اخلاقی كه از این پس به او تعلق می‌گیرد، آگاهی یابد و هم اولیا و مربیان از این طریق به درك روحی نوجوان خود نایل آیند.

 

مهم‌ترین نگرانی‌های دوره اول بلوغ عبارتند از: نگرای درباره عادی بودن، نگرانی درباره خصایص جنسی،‌نگرانی درباره قد،‌ نگرانی درباره وزن، نگرانی درباه آلت تناسلی و نگرانی درباره خصایص ثانوی جنسی (مانند رشد سینه در دختران، رشد ریش و سبیل در پسران) كه در این زمینه والدین و مربیان با دادن آگاهی‌های مناسب باید منشا این نگرانی‌ها را از نوجوانان بزدایند.

 

 

والدین و بلوغ فرزندان

 

بیشتر والدین از آشفتگی دوران بلوغ آگاهند و دوران بلوغ را با احساساتی متناقض به خاطر می‌آورند،‌ مانند بهترین زمان یا بدترین زمان، سن دانایی یا سن نادانی،‌ بهار امید یا زمستان ناامیدی كه این احساسات حاكی از فراز و نشیب‌های روح یك نوجوان است. او گاهی شاداب، خوشحال، سرزنده و گاهی پژمرده، ‌اندوهگین و ساكت است.

 

نوجوانان به دلیل احساس توانایی برای عمل جنسی، تشدید انگیزه‌های جنسی، كنجكاوی در مورد موضوعات جنسی، تلاش برای تعیین نقش جنسی و ترس شدید از نتایج فعالیت جنسی نسبت به امور جنسی حساس هستند، این حساسیت مفرط كه با ترشح هورمون‌های جنسی توأم است تمایلات جنسی نوجوان را تشدید می‌كند؛ اگر طریقه مشروع و قانونی برای تشفی امیال جنسی مقدور نباشد، امكان انحراف نوجوان می‌رود، و این انحراف اغلب به صورت كامجویی‌های بدلی (خود ارضایی، همجنس بازی،‌ نظر بازی) تجلی می‌كند برای حل چنین مشكلاتی باید قبل از هر چیز به ارزیابی پرداخت. در ارزیابی و شناخت مشكلات جنسی باید ابتدا تاریخچه زندگی فرد را به دست آورد و براساس آن روش‌های تغییر رفتار را انتخاب و شیوه‌های شناختی همچون افزایش بصیرت فرد را در سرلوحه برنامه‌ها قرار داد. با توجه به اینكه تربیت نفس در دوران نوجوانی از عوامل سلامت روان و رفتار دوره جوانی است، این موضوع بر بسیاری از جنبه‌های شخصیت جوانان نیز تاثیر می‌گذارد و جوانان امروز باید با درك موضوع و مطالعه،‌ به تربیت نفس خود بكوشند.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[یکشنبه 1396-02-03] [ 09:27:00 ق.ظ ]




رابطه خوش بینی و موفقیت در زندگی

مجموعه: مشاوره خانواده

 

 

 

 

 

حقایق طاقت فرسای زندگی روزمره، فضای کمی برای خوش بینی باقی می گذارد. خبرهای متفاوت به این دلیل بر سر زبان ها می افتند که نشانه هایی از اعمال خشونت، و خون و خونریزی در آنها وجود دارد.

 

حقایق طاقت فرسای زندگی روزمره، فضای کمی برای خوش بینی باقی می گذارد. خبرهای متفاوت به این دلیل بر سر زبان ها می افتند که نشانه هایی از اعمال خشونت، و خون و خونریزی در آنها وجود دارد. در مورد بحران غذایی در آفریقا میشنویم، همه روزه افرادی بدون هیچ دلیل خاصی در خیابان های کشورهای مختلف کشته میشوند، سوء استفاده های جنسی از کودکان هر روز افزایش پیدا می کند، و فاجعه های هواشناسی با گرم شدن جهانی کره زمین وخیم تر می شوند. هزینه های درمانی با سرعتی بیش از یک جت بالا می روند و در صحبت های روزمره کودکان شاهد بی حرمتی ها و دشنام دادن های بیشتری هستیم. با چنین وضعیت منفی که ایجاد شده، تعجبی ندارد که سازمان آمارگیری آمریکا اعلام می کند از هر 10 نفر یک نفر به افسردگی مبتلاست.

 

خود شما هم ممکن است با خواندن پاراگراف اول دچار یاس و افسردگی شوید. اما صبر کنید! هنوز جای امیدواری باقی است؛ در این دنیا چیزی به نام “هوش خوش بینی” نیز وجود دارد. این نوع خوش بینی هیچ یک از حقایق تلخ دنیای امروزی را انکار نمی کند، بلکه به دنبال یافتن راهی برای مقابله با مشکلات است. “مارتین سلیگمن” که کار اصلی زندگی خود را بررسی و مطالعه بر روی خوش بینی و شادی قرار داده، معتقد است که می توان هنر خوش بینی را آموزش دید و یاد گرفت.

 

 

این مراحل پایه ای را در نظر بگیرید:

 

1- بر روی چیزی تمرکز کنید که قدرت کنترل آنرا داشته باشید. خود را درگیر مسائلی که از عهده تان خارج است نکنید. شاید نتوانید گرم شدن کره زمین را کنترل کنید، اما میتوانید در مصرف انرژی صرفه جویی کنید. شاید نتوانید کل سیستم شرکت را کامپیوتری کنید، اما می توانید خودتان را با مهارت های عرضه و تقاضا مدرن مجهز کنید.

 

2- وقایع را ارزیابی کرده و از متهم کردن خود دست بردارید. همیشه یک راه دیگر برای نگاه کردن به شرایط و موقعیت های مختلف وجود دارد. “لغو سفر هوایی باعث شد من به ملاقات مهمی که برنامه ریزی کرده بودم نرسم.” کاری است که شده؛ تنها کاری که از دستتان بر می آید این است که ببینید چه کاری را می توانید جایگزین آن امر کنسل شده بکنید.

 

3- به اندازه “کافی” فکر کنید. زمانیکه توجه خود را به نداشته های معطوف می کنیم، به راحتی از فکر کردن به چیزهایی که داریم محروم می شویم. به عنوان مثال اگر در حال خواند این مقاله هستید می توانید به خود بگویید به اندازه کافی وقت، هوش و ذکاوت دارید و به کامپیوتر و اینترنت هم دسترسی دارید.

 

4- به دنبال جمع آوری واکنش های خوش بینانه باشید. مانند یک کشاوزر که از زمین زراعی خود مراقبت می کند شما هم وظیفه دارید تا از خوش بینی خود مراقبت کرده آنرا آبیاری کنید، غذا بدهید و در صورت لزوم حرص نمایید. همه ما در زندگی خود شاهد روزهایی بودیم که بدبینی به سراغمان آمده، همیشه باید با حقیقت مواجه شوید و مراقب باشید تا تخیل و تفکرات پوچ و منفی ذهنتان را اشغال نکنند. حدس و گمان را کنار بگذارید و با مسائل و مشکلات خود منطقی برخورد کنید. از خود بپرسید توانایی انجام چه کارهایی را دارید تا با پاسخ به آن احساس قدرت بیشتری در وجودتان ایجاد شود. باید به حقایق رجوع کنید و به دنبال گزینه های متفاوت باشید تا خدای نکرده به دام مطلبی که اکساندر گراهام بل به ما اخطار داده نیفتیم: “آنقدر به یک در بسته خیره نشوید تا دری را که باز است از خاطر ببرید.”

 

5- به قدرت نسل آینده توجه کنید. کودکانی که از پدر و مادرهای افسرده متولد میشوند گرایش بیشتری به افسردگی دارند. کودکانی که دارای والدین خوش بین هستند، خودشان نیز بالطبع خوش بین تر هستند. شما کدام گروه را انتخاب می کنید؟

 

البته باید توجه داشته باشید که حتی اگر والدین شما منفی گرا بودند، خودتان باید مصمم شوید که بد بینی را کنار بگذارید و افکار منفی را از خود دور کنید. بله شاید انجام این کار قدری دشوار باشد اما اگر قدری تمرین کنید، خوش بینی به مرور زمان ملکه ذهنتان خواهد شد.

 

سرانجام باید اظهار داشت که هوش خوش بین به درستی می داند که تغییر و بی نظمی غیر قابل اجتناب است و باید از آن مانند سایر موانع عبور کرد. در زمان بروز چنین شرایطی باید هر اقدامی که از دستتان بر می آید انجام دهید؛ همین که مستعد تلاش کردن باشید، کفایت می کند.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:26:00 ق.ظ ]




مانع جدی موفقیت چیست؟

مجموعه: برای زندگی بهتر

 

وقتی که در جاده سفر می کنید، خوب است که موانع راه را بشناسید! نمی خواهید تصادف کنید و بسوزید، مگر نه؟ همین امر در مورد سفر ما به سوی موفقیت هم صدق می کند. باید از چیزهایی که ما را از هدف مان دور می کند آگاه باشیم.
وقتی که در جاده سفر می کنید، خوب است که موانع راه را بشناسید! نمی خواهید تصادف کنید و بسوزید، مگر نه؟ همین امر در مورد سفر ما به سوی موفقیت هم صدق می کند. باید از چیزهایی که ما را از هدف مان دور می کند آگاه باشیم. رایج ترین موارد کدامند؟ در اینجا ذکر می کنیم:

1- ترس
ترس یکی از بدترین دشمنان موفقیت است. وقتی که ترس ریشه های حساس خود را اطراف شما می پیچد و شما را به اسارت خود درمی آورد، هرگز قادر نخواهید بود که به رویاهای خود تحقق ببخشید. ما باید با ترس خود روبرو شویم. ببینیم که به چه دلیلی وجوددارند، آنهار ا به گوشه ای پرتاب کنیم و رویاهای خود را با اشتیاقی شکست ناپذیر دنبال کنیم.

 

غلبه بر ترس و قدم پیش نهادن به منظور رسیدن به سرزمین های تازه و نظرات جدید همان چیزی است که موفقیت را ممکن می سازد. امروز از چه چیزی می ترسید؟ بر کدام ترس باید غلبه کنید تا بتوانید رویای تان را تحقق ببخشید؟ وقتی آن را شناختید، دست به کاری بزنید که به شدت با ترس تان تضاد دارد. این کار با برداشتن اولین قدم در مسیر درست، مواجهه و غلبه بر ترس را به همراه دارد.

2- رخوت و بی علاقگی
بی پرده بگویم، آنچه که بسیاری از افراد را از موفقیت بازمی دارد، عدم داشتن انرژی و انجام کاری است که باعث حرکت به سطح بعدی می شود. آنها به نقطه ای می رسند که احساس راحتی می کنند و سپس خود را برای چرتی به درازای تمام عمر آماده می کنند! بی حال و بی علاقه نباشید؛ ادامه دهید! خود را مجبور کنید که از چرت درآیید و حرکت کنید.

3- نداشتن پشتکار
اغلب اوقات مسابقه با شکست روبرو می شود زیرا مسابقه تمام نشده است. موفقیت در تیزترین کنج یا شیبدارترین تپه است. پشتکار داشته باشید. ادامه دهید. یک تپه دیگر. یک کنج دیگر!

در صنف املاک می گویند سه نکته مهم وجود دارد: «موقعیت، موقعیت، موقعیت». در موفقیت، آن سه نکته مهم عبارتند از: «پشتکار، پشتکار، پشتکار».

 

4- بدبینی
نکته اینجاست که می توانید به هر چه که باور دارید برسید. از خود بپرسید که چه نوع افکاری را با خود حمل می کنید. آیا خوشبین هستید یا بدبین؟ اگر باور ندارید که می توانید برسید، پس نخواهید توانست.
بدبینی تان هر لحظه شما را پیش می برد. درخواهید یافت که ناخودآگاه خود را تخریب می کنید. خوشبینی را در خود پرورش دهید. به دنبال راه هایی باشید تا باور کنید که می توانید به موفقیت برسید.

5- قبول نکردن مسئولیت
من یاور پلیس ناحیه هستم و چند روز قبل با یک افسر پلیس همراهی کردم تا دو زندانی را به دادگاه ببرد. هر چه می گذشت، زندانیان بهانه هایی می آوردند که آنچه را که قاضی برایش حکم صادر کرده، انجام نداده اند.

پس از برگرداندن زندانیان به زندان، به افسر پلیس گفتم که افراد ناموفق و زندانیان، هر دو عادت های بد یکسانی دارند. آنها مسئولیت زندگی خود را نمی پذیرند. خط آخر این است که: شما مسئول هستید، چه انتخاب کنید که به آن اعتراف کنید یا آن را بپذیرید یا نه اما وقتی آن را می پذیرید (و این زمانی است که قدرتمند می شوید)، در جاده موفقیت گام برمی دارید.

6- انتخاب افراد نامناسب برای وقت گذرانی
ما را به راحتی تبدیل به محصولی از محیط می کند. به همین دلیل است که گذراندن وقت با کسانی که به شما فشار می آورند تا به عقب بازنگردید، اهمیت فراوانی دارد. در مورد افرادی که اطراف تان هستند چطور؟ آیا افرادی با صلاحیت هستند که مشوق تان هستند و در راه موفقیت به شما قدرت می بخشند؟ اگر نه، حرکتی به خود بدهید.

 

7- نداشتن بینش
افراد موفق همیشه ماه ها و سال های موفقیت خود را پیش از اینکه آنها را زندگی کنند، می بینند. آنها توانایی نگاه کردن به جلو را دارند و آینده را می بینند و خوب هایی را که به زندگی شان، خانواده شان و کارشان خواهند آمد تصور می کنند.

نداشتن بینش یک مانع بزرگ است. بنشینید و دیدن آینده را تمرین کنید - و آن را به خوبی بسازید

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:17:00 ق.ظ ]




 

 

 

زنان برای مدیریت استرس باید  انعطاف پذیری و تندرستی خود را افزایش دهند

 

افراد و به ویژه زنان جامعه امروزی با توجه به بار سنگین مسئولیت هایی كه در داخل و خارج از خانه به دوش دارند، با مشكلی به نام استرس هم روبرو هستند.


مطالعات همچون تحقیق دانشگاه اكسفورد در سال 2013 ، نشان می دهند كه فشار ناشی از استرس كه زنان به عنوان یكی از پیامدهای زندگی امروزی متحمل آن هستند، می تواند چرایی بیشتر بودن میزان مشكلات آنها را در زمینه سلامت روان در قیاس با مردان توضیح دهد.

نظرسنجی های ملی حوزه سلامت روان نشان می دهد كه اختلالات روانی در آمریكا 20 الی 40 درصد در زنان شایع تر است. از سوی دیگر، تحقیقات بهداشت و امنیت (HSE) این كشور در سال های 2012 الی 2015 نشان داد كه احتمالا زنان 60 درصد بیشتر از مردان تحت استرس های مرتبط با كار هستند.
 
مقابله با استرس
تحقیق جدید در آمریكا ایده مدیریت استرس در ذهن را رد و در مقابل كنترل علائم آن را دنبال می كند؛ زنان برای مدیریت استرس باید رویكردی مثبت تر در پیش بگیرند و در حقیقت، انعطاف پذیری و تندرستی خود را افزایش دهند.

براساس نتایج مطالعه یاد شده روی 30 هزار زن بالغ در مدت هشت سال، افرادی كه استرس زیادی داشتند و این فشار روانی را برای سلامت خود مضر می دانستند، احتمال درگذشت آنها در همان بازه زمانی 43 درصد بیشتر است. اما افرادی كه با وجود تحمل فشار استرس زیاد، به آسیب های حاصل از استرس برای سلامتی خود باور نداشتند، حتی در قیاس با افرادی كه اساسا استرس بسیار كمتری داشتند، با احتمال كمتری برای مرگ مواجه بودند.

انعطاف پذیری چیست؟
انعطاف پذیری را می توان به عنوان یك واكنش به اضطراب تعریف كرد و نیز به مثابه شیوه هایی دانست كه افراد برای غلبه بر وضعیت و یا رویدادی كه استرس زا تلقی می كنند، به كار می گیرند.

اما انعطاف پذیری خصیصه ای مادرزادی نیست، بلكه یك انتخاب پویا و طرز فكری است كه هر كس می تواند آن را كسب كند.

انعطاف پذیری لایه ای فولادین و نفوذ ناپذیر نیست كه از سلامت روانی شما حمایت كند، بلكه یك ویژگی انعطاف پذیر، خودآگاه و قابل اعتماد است كه موجب تقویت عملكرد و تمركز می شود.

انعطاف پذیری، انتخاب فرد است كه 10 روش برای رسیدن به آن در مواقع استرس زا وجود دارد:

1- تفكر خاكستری را تمرین كنید
تلاش كنید مسائل را به جای سیاه یا سفید، طیفی از رنگ خاكستری ببینید. اعمال این طیف رنگ در لحظات پر استرس می تواند شما را از مطلق گرایی و رویكرد كودكانه ‘صفر یا صد’ برهاند و به سمت تفكر خاكستری راه حل محور سوق دهد، تفكری كه مبنای آن، پیگیری گزینه های بیشتر و پرهیز از حس بی چاره بودن است.

2- استرس را یك فرصت بدانید
همان طور كه این مطالعه نشان می دهد، اعتقاد به بد بودن استرس برای سلامتی، تاثیر منفی بر مقابله با آن می گذارد. افراد انعطاف پذیر در مواقع استرس زا و هنگامی كه دچار احساسات و نشانه های مرتبط با استرس همچون تپش قلب و عرق كف دست می شوند، درمی یابند كه این وضعیت به خاطر توجه آنها به پیامد موضوع است و در نتیجه، آماده می شوند تا عملكرد بهتری براساس شور و شجاعت و نه ترس داشته باشند.

 

 

استرس را یك فرصت بدانید

 

3- تنها آنچه را می توانید، كنترل كنید
هدر دادن انرژی برای برنامه ریزی، پیش بینی و كنترل موضوعاتی كه نمی توانید روی آنها اثر گذار باشید، به كاهش توان و خستگی شما منجر می شود؛ اما پذیرش این موضوع كه تنها از عهده كنترل خود برمی آییم، اثر رهایی بخش دارد.

4- نگاهتان به پیش رو و نه گذشته باشد
‘چرا این اتفاق برای من افتاده است؟’ این قبیل پرسش های منفی را طرح نكنید زیرا ذهن ناخودآگاه شما با كندوكاو در گذشته، پاسخ های منفی برای این پرسش ها می یابد. افراد انعطاف پذیر به جای چنین رویكردی، به آنچه مایلند در آینده برای آنها رخ دهد می اندیشند، آن را تجسم می كنند و در پی یافتن راه دسترسی به آن برمی آیند.

5- ارتباط برقرار كنید و به دیگران كمك كنید
استرس ما را وسوسه می كند كه منزوی شویم؛ درد خود را به تنهایی احساس كنیم. اما افراد انعطاف پذیر ارتباط برقرار می كنند، پیشنهاد كمك می دهند، كمك می پذیرند و از مطالبه كمك هم نمی هراسند.

6-به دنبال كامل بودن نباشید
بپذیرید كه شما كامل نیستید و هرگز كامل نخواهید بود. انعطاف پذیری به معنی وثوق و آسیب پذیر بودن است كه میزان بیشتری از همدلی و حمایت را از سوی بسیاری از اطرافیان متوجه شما می كند.

7- خود را قضاوت نكنید و مقصر ندانید
زندگی دائما موانعی را بر سر راه شما قرار می دهد، تمامی شكست ها را موقتی و نه دایمی بدانید و هیچگاه فكر نكنید كه برای هیچ كاری مناسب نیستید.

8- شكست را بپذیرید
توماس ادیسون در تلاش برای اختراع لامپ گفت: شكست نخورده بودم بلكه تنها 1000 روش را كشف كردم كه موثر نبودند. افراد انعطاف پذیر كنجكاو هستند و شكست را به عنوان فرصتی برای یادگیری و بهبود و نه مغلوب و مقهور شدن می پذیرند.

9- عاطفی بودن را تمرین كنید
بپذیریم كه احساسات و عواطف، انسانی هستند و فلسفه وجودی آنها، امكان پذیر كردن ارتباط ما با دیگران و بیان اتفاقاتی است كه رخ می دهد. انكار احساسات انرژی با ارزشی را هدر می دهد كه لاجرم موجب می شود حس كنیم كنترل ناپذیر هستیم.

10- دنبال گزینه های مختلف باشید
افراد انعطاف پذیر اعتقاد دارند كه حق انتخاب دارند به این معنی كه در پی گزینه هایی در هر شرایطی هستند و خود را محور كنترل كننده می دانند. به یاد آورید تنها شما می توانید طرز فكر خود را تغییر دهید. موفق باشید

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:16:00 ق.ظ ]




راه‌هایی برای کنار آمدن با افراد خودشیفته

 

 

خودشیفته کسی است که روش خود اظهاری را درست یاد نگرفته است‎

 

خودشیفته‌ها فکر می‌کنند تنها آدم‌هایی هستند که باید مورد درک دیگران قرار بگیرند و آنقدر خوب هستند که باید مورد تحسین همگان قرار بگیرند.خودشیفته کسی است که روش خود اظهاری را درست یاد نگرفته و یا بخاطر سرکوب‌های اولیه برای جبران آن تلاش می‌کند تا به نحو اشتباهی خود را مورد توجه دیگران قرار دهد.‏

 

در جمعی نشسته‌اید که بحثی در می‌گیرد. نظر شما را می‌پرسند و شما سعی می‌کنید به طور خلاصه کمی درباره موضوع مورد بحث حرف بزنید اما یک نفر در این میان هست که مدام در میان کلام بقیه می‌پرد و دائم سعی می‌کند در مورد همه چیز اظهار فضل کند. او از همان ابتدا در این جمع سعی کرده توجه همه را به سوی خود جلب کند و دائم در مورد خودش حرف می‌زند.‏

 

خودشیفتگی طیفی از اختلال شخصیتی است که بسیاری از ما دچار آن هستیم. در فرهنگ رایج خودشیفتگی به افرادی اطلاق می‌سود که عاشق خود هستند. خودشیفته‌ها فکر می‌کنند تنها آدم‌هایی هستند که باید مورد درک دیگران قرار بگیرند و آنقدر خوب هستند که باید مورد تحسین همگان قرار بگیرند.‏

 

خودشیفته کسی است که روش خود اظهاری را درست یاد نگرفته و یا بخاطر سرکوب‌های اولیه برای جبران آن تلاش می‌کند تا به نحو اشتباهی خود را مورد توجه دیگران قرار دهد.‏

 

این اختلال طیفی از اختلال شخصیتی است به این معنا که فردی می‌تواند تنها برخی از نشانه‌های اختلال شخصیت را داشته باشد و یا یک خودشیفته تمام عیار باشد.‏

 

اختلال خودشیفتگی چندان رایج نیست اما خیلی از ما تا اندازه‌ای خودشیفته‌وار رفتار می‌کنیم.‏

 

رفتارهای یک خود شیفته 

خودشیفته‌ها نیاز شدیدی به تحسن و تائید دارند. چرا که گمان می‌کنند شخصیتی ویژه و منحصر به فرد هستند و آنها گمان می‌کنند که بر دیگران ارجحیت دارند و با استعدادتر هستند و دستاوردهای بیشتری دارند.‏

 

آنها آسیب پذیری خود را نمایان نمی‌کنند چرا که از بیان ضعف خود هراس دارند و نگران موقعیت خود هستند.‏

 

آنها هرگر سعی نمی‌کنند احساس نیاز به دیگران را نشان بدهند. چرا که همواره می‌خواهند در مرکزتوجه دیگران باشند.‏

 

آنها می‌توانند آزارگر باشند چرا که آنها می‌دانند چگونه با تحت تاثیر قرار دادن دیگران آنها را تحت کنترل خود در بیاورند.‏

 

خودشیفتگی می‌تواند نتیجه یک کودکی ناسالم باشد و یا ناشی از زخم‌های گذشته است. آنها همواره در جستجوی تائید دیگران هستند زیرا در گذشته نتوانسته‌اند ارزش و جایگاه مناسبی پیدا کنند.‏

 

اشتباه در تربیت مثلا فقدان توجه کافی والدین به کودک یا قدرت طلبی والدین و محدودیت‌ها فراوان را از عوامل زمینه‌ساز خودشیفتگی می‌دانند.‏

 

هم والدینی که ارزش و جایگاه کافی به کودک نمی‌دهند و هم والدینی که بیش از اندازه کودک را مورد تحسین و توجه قرار می‌دهند خودشیفتگی را در روند رشد کودک فراهم می‌کنند.‏

 

چگونگی احساس و فکر افراد خودشیفته با بقیه بسیار متفاوت است 

خودشیفته‌ها توجه کمی به احساسات و نیازهای دیگران دارند. آنها اصلا اعتقادی ندارند که دچار مشکلی هستند و باید چیزی را تغییر بدهند. آنها واقعا با چیزی که هستند و احساسی که دارند خوشحالند و نیازی برای اصلاح در خود احساس نمی‌کنند.‏

 

البته خودشیفته‌ها فرق خوب و بد را می‌فهمند چرا که آنها معنای علت و معلول را درک می‌کنند با این حال آنها راه‌های فرار بسیاری برای خود فراهم می‌کنند و به این ترتیب آنها هرگز متوجه دردسری که می‌توانند ایجاد کنند نمی‌شوند. خودشیفته‌ها به شکل کاملا متفاوتی فکر می‌کنند. آنها هر چیزی را از موقعیت‌های متفاوت تماشا می‌کنند با این حال آنها فاقد همدلی هستند و از بیان احساسات نسبت به دیگران عاجزند.‏

 

 

خودشیفته‌ها دربرابر تغییر بسیار پافشاری می‌کنند‎

 

راهی برای کنار آمدن 

آدم‌ها شخصیت‌های متفاوتی درند. همه مثل شما فکر نمی‌کنند و عملکردهای متفاوتی دارند.

 

به جای تلاش برای تغییر این دسته از افراد سعی کنید این تفاوت‌ها را بپذیرید و توازن ایجاد کنید. اگر واقعا می‌خواهید ارتباط بهتری با دیگران داشته باشید سعی نکنید آنها را شبیه خود کنید.‏

 

‏ بنابراین به جای تلاش برای تغییر خودشیفته‌ها یاد بگیرید بر نیازهای خود تمرکز کنید.‏

 

این مساله را بپذیرید که خودشیفته‌ها دربرابر تغییر بسیار پافشاری می‌کنند. این به نفع شماست که به جای آنکه بخواهید آنها شبیه شما شوند همانگونه که هستند پذیرایشان باشید.‏

 

واقعیت این است که تنها چیزی که شما بر آن کنترل و تمرکز دارید نگرش و اعمال خودتان است. آنچه خودشیفته‌ها انجام می‌دهند ناشی از احساس عدم امنیت است. آنها کاملا از درون احساس آسیب پذیری می‌کنند و نیاز زیادی به تائید و توجه دارند. اگر این مساله را بفهمید هرگز آنها را در برابر خود نمی‌بینید و یا احساس نمی‌کنید که هدفشان آسیب زدن به شما یا تسلط است.

 

این مساله به ویژه اگر با چنین فردی زندگی می‌کنید یا با او همکار هستید بسیار کمک کننده است. شما کسی هستید که می‌توانید به چنین فردی اطمینان و اعتماد به نفس بدهید بدون اینکه نگران باشید او از آن علیه شما استفاده خواهد کرد.‏

 

اگرچه آنها به احساسات دیگران بی‌توجه هستند اما آنها عمیقا نگران احساس و فکر دیگران نسبت به خودهستند. اگر با یک خودشیفته همکار هستید بر ایده‌ها و حقایق تکیه کنید نه به احساسات و عواطف.‏

 

بدون شک شما آن کسی که یک خودشیفته توصیف می‌کند نیستید بنابراین چندان نگران اظهار نظر او راجع به خودتان نباشید و با آنها بحث نکنید یا سعی نکنید آنها را وارد میدان جنگ کنید. اصلا مساله‌ این نیست که یک خودشیفته بر حق است یا نه. آنچه او بر آن پافشاری می‌کند تنها برای احساس مثبت در درون خود است نه چیزی بیشتر.‏

 

شاید بهتر باشد از یک خودشیفته دور بمانید به ویژه اگر این برایتان دشوار است. یک رابطه سالم دو جنبه دارد. رابطه بر مبنای احترام و بده و بستان است. این مساله در رابطه یا یک خودشیفته هرگز برآورده نمی‌شود چرا که او همواره نیاز به توجه یک طرفه دارد. او می‌خواهد که دیگران باعث شادی او باشند و از او حمایت کنند.

 

اگر وارد رابطه با یک آدم خودشیفته می‌شوید و دوستش دارید باید متوجه این نکته باشید که نباید انتظار زیادی از او داشته باشید.‏

 

اگر زمانی فرا برسد که احساس کنید دیگر نمی‌توانید رابطه با چنین فردی را ادامه بدهید باید ابتدا یک حد و مرزهایی را فراهم کنید و بر آنها استوار باشید.. چرا که یک خودشیفته به هر طریقی سعی می‌کند از حد و مرزها عبور کند.

 

مثلا او ممکن است به هر طریقی وارد گفتگو با شما شود. این شما هستید که باید بر حد و مرزهای خود استوار باشید.‏

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:13:00 ق.ظ ]




نجمه همسر امام:

نجمه , مادر بزرگوار امام رضا(ع ) و از زنان مومنه , پارسا, نجيب و پاكيزه بود.حميده ، همسر امام صادق (ع )، او را كه كنيزى از اهالى مغرب بود، خريد و به منزل برد.

 

نجمه در خانه امام صادق (ع )، حميده خاتون را بسيار احترام مى كرد و به خاطر جلال و عظمت او، هيچ گاه نزدش نمى نشست !روزى حميده در عالم رويا، رسول گرامى اسلام (ص )را ديد كه به او فرمودند:اى حميده ! نـجـمـه را به ازدواج فرزند خودموسى درآور زيرا از او فرزندى به دنيا خواهد آمد كه بهترين فرد روى زمين باشد.پس از اين پيام ، حميده به فرزندش امام كاظم (ع ) فرمود: پسرم !.نـجـمـه بانويى است كه من هرگز بهتر از او را نديده ام ، زيرا در زيركى و محاسن اخلاق ، مانندى ندارد.من او را به تو مى بخشم ، تو نيز در حق او نيكى كن .ثـمـره ازدواج امـام مـوسـى بـن جعفر(ع ) و نجمه ، نورى شد كه در شكم مادر به تسبيح و تهليل مـشـغـول بـود و مـادر از آن ، احـسـاس سنگينى نمى كرد وچون به دنيا آمد، دست ها را بر زمين گذاشت ، سر را به سوى آسمان بلندكرد و لب هاى مباركش را به حركت درآورد: گويا با خدايش رازو نيازمى كرد.پس از تولد امام هشتم (ع )، اين بانوى مكرمه با تربيت گوهرى تابناك ، ارزشى فراتر يافت.

 

فرزندان امام:

بنا به گفته شيخ مفيد در ارشاد امام موسي كاظم (ع) سي و هفت فرزند پسر و دختر داشت كه هيجده تن از آنها پسر بودند و علي بن موسي الرضا (ع) امام هشتم افضل ايشان بود از جمله فرزندان مشهور آن حضرت احمد بن موسي و محمد بن موسي و ابراهيم بن موسي بودند. يكي از دختران آن حضرت فاطمه معروف معصومه سلام الله عليها است كه قبرش در قم مزار شيعيان جهان است. عدد اولاد آن حضرت را كمتر و بيشتر نيز گفته اند.

 

تأثير علمي آن بزرگوار:

امام هفتم (ع) با جمع روايات و احاديث و احكام و احياي سنن پدر گرامي و تعليم و ارشاد شيعيان، اسلام راستين را كه با تعاليم و مجاهدات پدرش جعفر بن محمد (ع) نظم و استحكام يافته بود حفظ و تقويت كرد و علي رغم موانع بسيار در راه انجام وظايف الهي تا آنجا پايداري كرد كه جان خود را فدا ساخت.

 

سخنان برگزيده :

* امام رضاعليه السلام: زيارَةُ قَبرِ أبي مِثلُ زِيارَةِ قَبِر الحُسَينِ؛

زيارت قبر پدرم، موسى بن جعفرعليه السلام، مانند زيارت قبر حسين‏عليه السلام است.

 

* روايت شده است: أنّهُ (الكاظِم َ‏عليه السلام) كانَ يَبِكي مِن خَشيَةِ اللَّهِ حَتّى‏ تَخضَلَّ لِحيَتُهُ بِالدُّمُوعِ؛

امام كاظم همواره از بيم خدا می ‏گريست، چندان كه محاسنش از اشك تر می‏شد.

 

* امام كاظم ‏عليه السلام: ثَلاثٌ مُوبِقاتٌ: نَكثُ الصَّفَقَةِ و تَركُ السُّنَّةِ و فِراقُ الجَماعَةِ؛

سه چيز تباهى مى‏آورد: پيمان شكنى، رها كردن سنّت و جدا شدن از جماعت.

 

* امام كاظم ‏عليه السلام: عَونُكَ لِلضَّعيفِ أفضَلُ الصَّدَقَةِ؛

كمك كردن تو به ناتوان، بهترين صدقه است.

 

* امام كاظم‏ عليه السلام: لَو كانَ فِيكُم عِدَّةُ أهلِ بَدرٍ لَقامَ قائمُنا؛

اگر به تعداد اهل بدر (مؤمن كامل) در ميان شما بود، قائم ما قيام می‏كرد.

 

* امام كاظم‏ عليه السلام: لَيسَ مِنّا مَن لَم يُحاسِب نَفسَهُ في كُلِّ يَومٍ؛

كسى كه هر روز خود را ارزيابى نكند، از ما نيست.

 

* امام كاظم ‏عليه السلام: ما مِن شَى‏ءٍ تَراهُ عَيناكَ إلّا و فيهِ مَوعِظَةٌ؛

در هر چيزى كه چشمانت مى‏بيند، موعظه‏اى است.

 

* امام كاظم ‏عليه السلام: مَن كَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ كَف َّ اللَّهُ عَنهُ عَذابَ يَومِ القِيامَة؛

هر كس خشم خود را از مردم باز دارد، خداوند عذاب خود را در روز قيامت از او باز می‏دارد.

 

* امام كاظم ‏عليه السلام: إذا كانَ ثَلاثَةٌ في بَيتٍ فَلا يَتَناجى‏ إثنانِ دونَ صاحِبِهِما فَإنَّ ذلِكَ مِمّايَغُمُّهُ؛

هر گاه سه نفر در خانه ‏اى بودند، دو نفرشان با هم نجوا نكنند؛ زيرا نجوا كردن، نفر سوم را ناراحت می‏كند.

 

* امام كاظم‏ عليه السلام: إيّاكَ أن تَمنَعَ في طاعَةِ اللَّهِ فَتُنفِقُ مِثلَيهِ في مَعصِيَةِ اللَّهِ؛

مبادا از خرج كردن در راه طاعت خدا خوددارى كنى، و آن‏گاه دو برابرش را در معصيت خدا خرج كنى.

 

* امام كاظم ‏عليه السلام: لاتُذهِبِ الحِشمَةَ بَينَكَ و بَينَ أخيكَ وَأبْقِ مِنها فَإنَّ ذَهابَها ذَهابُ الحَياءِ؛

مبادا حريم ميان خود و برادرت را (يكسره) از ميان ببرى؛ چيزى از آن باقى بگذار؛ زيرا از ميان رفتن آن، از ميان رفتن شرم و حيا است.

 

* امام كاظم ‏عليه السلام: أبلِغ خَيراً و قُل خَيراً ولا تَكُن أمُّعَةً؛

خير برسان و سخن نيك بگو و سست رأى و فرمان‏برِ هر كس مباش.

 

* امام كاظم ‏عليه السلام: المُصيبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ و لِلجازِعِ اثنَتانِ؛

مصيبت براى شكيبا يكى است و براى ناشكيبا دوتا.

 

* امام كاظم‏ عليه السلام: الصَّبرُ عَلَى العافِيَةِ أعظَمُ مِنَ الصَّبرِ عَلَى البَلاءِ؛

شكيبايى در عافيت بزرگ‏تر است از شكيبايى در بلا.

 

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:06:00 ق.ظ ]




زندان نمودن امام و چگونگي شهادت:

 

درباره حبس امام موسی (ع) به دست هارون الرشيد شيخ مفيد در ارشاد روايت مي كند كه علت گرفتاري و زنداني شدن امام، يحيي بن خالد بن بر مك بوده است زيرا هارون فرزند خود امين را به يكي از مقربان خود به امام جعفربن محمد ابن اشعث كه مدتي هم والي خراسان بوده است سپرده بود و يحيي بن خالد بيم آن را داشت كه اگر خلافت به امين برسد جعفربن محمد را همه كاره دستگاه خلافت سازد و يحيي و بر مكيان از مقام خود بيفتند.

 

جعفر بن محمد بن اشعث شيعه بود و قايل به امامت موسي (ع) و يحيي اين معني را به هارون اعلام مي داشت. سرانجام يحيي پسر برادر امام را به نام علي بن اسماعيل بن جعفر از مدينه خواست تا به وسيله او از امام و جعفر نزد هارون بدگويي كند.

 

گويند امام هنگام حركت علي بن اسماعيل از مدينه او را احضار كرد و از او خواست كه از اين سفر منصرف شود. و اگر ناچار مي خواهد برود از او سعايت نكند. علي قبول نكرد و نزد يحيي رفت و بوسيله او پيش هارون بار يافت و گفت از شرق و غرب ممالك اسلامي مال به او مي دهند تا آنجا كه ملكي را توانست به هزار دينار بخرد. هارون در آن سال به حج رفت و در مدينه امام و جمعي از اشراف به استقبال او رفتند. اما هارون در قبر حضرت رسول (ص) گفت يا رسول الله از تو پوزش مي خواهم كه مي خواهم موسي بن جعفر را به زندان افكنم زيرا او مي خواهد امت ترا برهم زند و خونشان بريزد. آنگاه دستور داد تا امام را از مسجد بيرون بردند و او را پوشيده به بصره  نزدوالي آن عيسي بن جعفربن منصور بردند.

 

عيسي پس از مدتي نامه اي به هارون نوشت وگفت كه موسي بن جعفر در زندان جز عبادت ونماز كاري ندارد يا كسي بفرست كه او را تحويل بگيرد يا من او را آزاد خواهم كرد. هارون امام را به بغداد آورد و به فضل بن ربيع سپرد و پس از مدتي از او خواست كه امام را آزاري برساند اما فضل نپذيرفت و هارون او را به فضل بن يحيي بن خالد برمكي سپرد.

 

 

 

 

 

چون امام در خانه فضل نيز به نماز و روزه و قرائت قرآن اشتغال داشت فضل بر او تنگ نگرفت و هارون از شنيدن اين خبر در خشم شد و آخر الامر يحيي امام را  به سندي بن شاهك سپرد و سندي آن حضرت را در زندان مسموم كرد و چون آن حضرت از سم وفات يافت سندي جسد آن حضرت را به فقها و اعيان بغداد نشان داد كه ببيند در بدن او اثر زخم يا خفگي نيست. بعد او را در باب التبن در موضعي به نام مقابر قريش دفن كردند. تاريخ وفات آن حضرت را جمعه هفتم صفر يا پنجم يا بيست و پنجم رجب سال 183 ق در 55 سالگي گفته اند

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:04:00 ق.ظ ]




گوشه ای از زندگانی امام موسی كاظم (ع)

مجموعه: زندگینامه بزرگان دینی

 

 

 

 

گوشه ای از زندگانی امام موسی كاظم (ع)

 

ابوالحسن موسي بن جعفر (ع) امام هفتم از ائمه اثني عشر (ع) ونهمين معصوم از چهارده معصوم (ع)است،امام موسی كاظم (ع) تولد آن حضرت در ابواء(محلي ميان مكه و مدينه) به روز يكشنبه هفتم صفر سال 128 يا 129 ق واقع شد.

 

به جهت كثرت زهد و عبادتش معروف به (العبد الصالح) و به جهت علم و فرو خوردن خشم و صبر بر مشقات و آلام زمانه مشهور به (الكاظم) گرديد. امام موسی كاظم (ع) به كنيه هاي ابو ابراهيم و ابو علي نيز معروف بوده است.

 

مادر امام موسی كاظم (ع) حميده كنيزي از اهل مغرب يا اندلس (اسپانيا) بوده است و نام پدر حميده را صاعد مغربي (بربري) گفته اند ….. برادران ديگر امام از اين بانو اسحاق و محمد ديباج بوده اند.

 

امام موسی الكاظم (ع) هنوز كودك بود كه فقهای مشهور مثل ابوحنيفه از او مسئله مي پرسيدند و كسب علم می كردند بعد از رحلت پدر بزرگوارش امام صادق (ع) (148 ق) در بيست سالگی به امامت رسيد و 35 سال رهبری و ولايت شيعيان را برعهده داشت….

 

چگونگي به امامت رسيدن امام موسی الكاظم (ع):

در زمان حيات امام صادق (ع) كساني از اصحاب آن حضرت معتقد بودند پس از ايشان اسماعيل امام خواهد شد. اما اسماعيل در زمان حيات پدر از دنيا رفت ولي كساني مرگ او را باور نكردند و او را همچنان امام دانستند پس از وفات حضرت صادق (ع) عده اي چون از حيات اسماعيل مأيوس شدند پسر او محمد بن اسماعيل را امام دانستند و اسماعيليه امروز بر اين عقيده هستند و پس از او پسر او را امام مي دانند و همينطور به ترتيب و به تفضيلي كه در كتب اسماعيليه مذكور است.

 

ـ پس از وفات حضرت صادق (ع) بزرگترين فرزند ايشان عبدالله نام داشت كه بعضي او را عبدالله افطحمي دانند اين عبدالله مقام و منزلت پسران ديگر حضرت صادق (ع) را نداشت و به قول شيخ مفيد در ارشاد متهم بود كه در اعتقادات با پدرش مخالف است و چون بزرگترين برادرانش از جهت سن و سال بود ادعاي امامت كرد و برخي نيز از او پيروي كردند اما چون ضعف دعوي و دانش او را ديدند روي از او برتافتند و فقط عده قليلي از او پيروي كردند كه فطحيه موسوم هستند.

 

ـ برادر ديگر امام موسي كاظم (ع) اسحق كه برادر تني آن حضرت بود به ورع و صلاح و اجتهاد معروف بود اما برادرش موسي كاظم (ع) را قبول داشت و حتي از پدرش روايت مي كرد كه او تصريح بر امامت آن حضرت كرده است.

 

ـ برادر ديگر آن حضرت به نام محمد بن جعفر مردي سخي و شجاع بود و از زيديه جاروديه بود و در زمان مامون در خراسان وفات يافت اماجلالت قدر و علو شأن و مكارم اخلاق و دانش وسيع امام موسي كاظم (ع) بقدري بارز و روشن بود كه اكثريت شيعه پس از وفات امام صادق (ع) به امامت او گرويدند و علاوه بر اين بسياري از شيوخ و خواص اصحاب حضرت صادق (ع) مانند مفضل ابن عمر جعفي و معاذين كثير و صغوان جمال و يعقوب سراج نص صريح امامت حضرت امام موسي الكاظم (ع) را از امام صادق (ع) روايت كردند و بدين ترتيب امامت ايشان در نظر اكثريت شيعه مسجل گرديد.

 

ـ شخصيت اخلاقي امام موسی الكاظم (ع):

امام موسی الكاظم (ع) در علم و تواضع و مكارم اخلاق و كثرت صدقات و سخاوت و بخشندگي ضرب المثل بود. بران و بدانديشان را با عفو و احسان بيكران خويش تربيت مي فرمود.

شبها بطور ناشناس در كوچه هاي مدينه مي گشت و به مستمندان كمك مي كرد. مبلغ دويست، سيصد و چهارصد دينار در كيسه ها مي گذاشت و در مدينه ميان نيازمندان قسمت مي كرد. صرار (كيسه ها) موسي بن جعفر در مدينه معروف بود. و اگر به كسي صره اي مي رسيد بي نياز مي گشت معذلك در اطاقي كه نماز مي گذارد جز بوريا و مصحف و شمشير چيزي نبود.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:03:00 ق.ظ ]




شهادت امام موسی کاظم

 

تقویم، روی سیاه ‏ترین برگه‏ های خود ورق می‏ خورد و به هزار و چهار صد سال پیش بر می‏ گردد؛ به شبی که غم، به شب‏ نشینی کوچه‏ های تاریک کاظمین آمده است.


شب، خجالت زده از لابلای انگشتان سیاهی، در خاک‏ها فرو می‏چکید. خورشید، خودش را پشت غروب‏ ها و کوه‏ ها پنهان کرده است؛ گویی این که در خیابان‏ ها مرگ پاشیده باشند!


مرگ در قالب تعارف خرما تقدیم امام موسی کاظم علیه ‏السلام می‏شود .


یک لقمه دیگر از این خرما و ریحان میل کن، اگرچه به زهر آغشته شده باشد!


… و چقدر هارون به دست‏ های سیاه و جنایت وحشیانه خودش افتخار می‏کرد!


افتخار به شکستن حریم حرمت ائمه!


افتخار به خانه‏ نشین کردن عدالت و زمین گیر کردن ساقه‏ های پیچک‏ های عاشق!


ای کاش طاق‏ های آسمان می‏شکست و باران بلا بر زمین نازل می‏شد و این اتفاق ناگوار نمی‏ افتاد!


چشم‏ هایت که به گنبد طلایش می‏افتد، بی ‏اختیار اشک به شب‏ نشینی چشم‏ هایت می‏ آید!
«السلام علیک یا عَلَم الدین و التّقوی


السلام علیک یا خازن علم النبیین


السلام علیک یا نائب الاوصیاء السابقین


السلام علیک یا مولی موسی بن جعفر و رحمة‏اللّه و برکاته»


خداحافظ ای دست‏های پاک عبادت!


خداحافظ ای پیشانی پینه بسته از تهجد شبانه!


خداحافظ ای نور خدا در تاریکی‏ های زمین!


خداحافظ ای درهای رحمت الهی، از دست‏های شما جاری بر روی خاک!


خداحافظ ای معدن انوار علم و وارث سکینه نیاکان پاک!


خداحافظ ای کوچه ‏های غریبه کاظمین!


خداحافظ ای سال‏ها زندان، سال‏ها غل و زنجیر!


خداحافظ ای سال‏ها انتظار!


بگذار و بگذر؛ خشت خشت دیوارهای تاریک زندان را و لحظه لحظه تنهایی‏ ات را!


بگذار و بگذر؛ تمام دلتنگی‏ ها و بی‏ کسی‏ هایت را!


بگذر از این شهر که مردم قدر تو را نمی‏ دانند و خورشید عالم تاب را بر بالای سرشان نمی‏ بینند!

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:02:00 ق.ظ ]