نرجس
 
   




 

مرد تاجری در شهر کوفه
ورشکست شد و مقدار زیادی بدهکار گردید، به طوری که از ترس طلبکاران در خانه اش پنهان شد، و از خانه بست نشسته بود ، تا اینکه شبی از ماندن در خانه دلتنگ گردید.
بنابر این نیمه شب از خانه خارج شد و برای مناجات به مسجد رفت، و مشغول نماز و راز و نیاز به درگاه خداوند بی نیاز شد و در «دعاهایش از ارحم الّراحمین خواست که فرجی بفرستد و قرض هایش را ادا فرماید، و صدای ضجه و یا الرحمن الراحمین اش تمام فضای مسجد را پُر کرده بود».
در همان زمان بازرگان ثروتمندی در خانه اش خوابیده بود، در خواب به او گفتند: «اکنون مردی، خدای ارحم الراحمین را می خواند و از او ادای دین خود را می طلبد، برخیز و قرض او را ادا کن.»
بازرگان ثروتمند از خواب بیدار شد، وضو گرفت و دو رکعت نماز خواند و دوباره خوابید، باز در خواب همان ندا را شنید، تا اینکه در مرتبه سوّم برخاست و هزار دینار با خود برداشت و سوار شتر شد، آنگاه مهار شتر را رها کرد و گفت: آن کسی که در خواب به من امر کرد که از خانه خارج شوم، خودش مرا به مرد محتاج خواهد رسانید.
شتر کوچه های شهر را یکی پس از دیگری پیمود و در برابر مسجدی توقّف کرد، تاجر پیاده شد و به طرف مسجد رفت، ناگهان متوجّه شد از درون مسجد صدای گریه و زاری می آید و کسی صدا می زند یا ارحم الرّاحمین… داخل مسجد شد، پیش تاجر ورشکسته رفت و گفت: ای بنده خدا، سر بردار، زیرا خدای ارحم الراحمین دعایت را مستجاب کرد.

آنگاه هزار دینار پول را به او داد و گفت: «با این قرض هایت را بپرداز و مخارج زن و بچه هایت را تأمین کن و هر وقت این پول تمام شد و باز محتاج شدی، اسم من فلان، و محلّ کارم فلان جا است و خانه ام در فلان محلّه می باشد، به من مراجعه کن؛ تا دوباره به تو پول بدهم

تاجر ورشکسته گفت: «این پول را از تو می پذیرم، زیرا می دانم عطا و بخشش خدای ارحم الراحمین است، ولی اگر دوباره محتاج شدم پیش تو نمی آیم». بازرگان گفت: «چرا؟ پس به چه کسی مراجعه می کنی؟»

تاجر ورشکسته گفت: «به همان کسی که امشب به او عَرْضِ حاجت کردم و او تو را فرستاد تا کارم را درست کنی. بازهم اگر محتاج شوم، از او که مهربانترینِ مهربانان و بخشنده ترینِ بخشنده ها است، ارحم الرّاحمین است کمک و یاری و مساعدت می خواهم که هیچ وقت بنده هایش را از یاد نمی برد.

اگر محتاج شوم باز هم به خدایم که به من نزدیک تر است و دعایم را مستجاب می کند روی می آورم و از او می خواهم، و او هم وسائلی مانند شما را برایم می فرستد و کارم را اصلاح می کند».

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[دوشنبه 1398-10-30] [ 10:24:00 ق.ظ ]








انسان مؤمن احساس عزلت و دوری از برادران مؤمنش را نمی­کند، اگر چه در محل کار، مسجد و خانه­اش نیستند؛ اما همیشه در ضمیر، فکر و وجدانش زندگی به سر می­برند؛ چراکه اگر انفرادی هم نماز بخواند به نمایندگی از آنان می گوید: {ایاک نعبد و ایاک نستعین} فقط ترا عبادت می کنیم و از تو کمک می خواهیم. آنگاه که دعا کند به نام آنها دعا می کند: {إهدنا الصراط المستقیم} ما را به راه راست هدایت کن. و وقتی از خود یاد می کند از آنها نیز یا می نماید{ السلام علینا و علی عبادالله الصالحین} سلام بر ما و بندگان نیکوی خداوند. این را در التحات می گوید که تنها در نمازهای فرض روزانه نه بار تکرار می شود. وسعت دید مؤمن بیشتر از آن است که تنها با مؤمنان معاصرش زندگی کند؛ بلکه قرن های گذشته را می نوردد، زمانه ها و مسافت ها را می شگافد و همراه مؤمنین زیست می­کند؛ اگر چه سال از آنها فاصله داشته باشد؛ لذا آنچه را نیکان می­گویند، بیان می­کند. ( ربنا اغفر لنا و لاخواننا الذین سبقونا بالایمان) پروردگارا ما را و برادران ایمانی پیشین مان را بیامرز.

مؤمن احساس می کند که با ایمان و عمل صالحش همراه پیامبران الهی، صدیقین،‌شهیدان و نیکوکاران از هر امتی و در هر زمانی، زندگی دارد،{ و من یطیع الله والرسول فاولئک مع الذین أنعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقاً}‏ و کسی که از خدا و پیغمبر ( با تسلیم در برابر فرمان آنان و رضا به حکم ایشان ) اطاعت کند ، او ( در روز رستاخیز به بهشت رود و همراه و ) همنشین کسانی خواهد بود که ( مقرّبان درگاهند و ) خداوند بدیشان نعمت ( هدایت ) داده است ( و مشمول الطاف خود نموده است و بزرگواری خویش را بر آنان تمام کرده است . آن مقرّبانی که او همدمشان خواهد بود ، عبارتند ) از پیغمبران و راستروان ( و راستگویانی که پیغمبران را تصدیق کردند و بر راه آنان رفتند ) و شهیدان ( یعنی آنان که خود را در راه خدا فدا کردند ) و شایستگان ( یعنی سایر بندگانی که درون و بیرونشان به زیور طاعت و عبادت آراسته شد ) ، و آنان چه اندازه دوستان خوبی هستند ! ‏

چه کسی سعادتمند تر است از آنکه با ایشان رفیق وهمراهست؟ چراکه این رفاقت جسمی و ظاهری نیست بلکه همراهی روح، وجدان، فکر و قلب می­باشد. برای مؤمن این بسنده است که با معیت این ابر مردان است نه عقب و نزدیک شان. کسی گمان نکند همراهی ایشان برای مؤمن ساده و بی ارزش یا امر خیالی می باشد؛ چون تفاوتی زیاد است بین انسانی که تاریخش فقط تاریخ شخصیت، خانواده و حزبش باشد که بزودی تشکیل شده و فعالیت های سطحی دارد. و انسانی که تاریخ او تاریخ ایمان و هدایت از زمان آدم علیه السلام، تاریخ ابراهیم علیه السلام، موسی، عیسی و محمد علیهم السلام از پیامبران اولوالعزم و دیگر رسولان و پیامبران از وقتی که خداوند ایشان را مبعوث کرده و برای شان کتاب فروفرستاده است.

مسلمان ازین تاریخ ایمان در وقوع هر حادثه، مواجه شدن با هر مشکلی و ایجاد هر مانعی سر راهش؛ الهام می گیرد. درین تاریخ الگو،‌هدایت،‌ ابتلاء و مصیبت، انس و محبت را میا بد. از همه این موارد توشه­ی برای اندیشه اش، نوری برای قلبش و کمکی به اراده اش پیدا می کند.

نماز و دعا

از اسباب ارامش روحی که مادی پرستان از آن محروم اند و مسلمانان به آن آراسته می­باشند؛ نماز و دعای است که هر روز مؤمن با پروردگارش نجوا می­کند. نماز لحظه ارتقای روحی است که انسان را از مشغولیت های دنیا فارغ می کند تا در پیشگاه پروردگارش ایستاده شده و حمد وثنای الله را بیان کند،‌ به دعای خود خویشتن را علاقه مندانه و خاشعانه به طرف الله می کشاند؛ چون ارتباط به خداوند بزرگ و بلند مرتبه قوتی به نفس، کمکی به تصمیم و آرامش و اطمنانی به روح می بخشد.

لذا خداوند نماز را سلاحی برای مؤمن قرار داده که در میدان زندگی به آن استمداد جوید و در وقت درد و عم به آن رو آورد. خداوند می فرماید: { یاایهاالذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلوه إن الله مع الصابرین}  این مؤمنان از  صبر و نماز مدد جویید،‌ خدا باشکیبایان است. حضرت محمد صلی الله علیه وسلم وقتی عمگین می شدند به نماز پناه می بردند و نماز شان مجرد شکل و ظاهر نبود؛ بلکه در حالت نماز غرق مناجات الهی می شدند حتی وقتی که نماز نزدیک می شد به علاقه مندی وافری به مؤذن می گفتند: (ارحنا یا بلال) ای بلال به اذانت ما را راحت ساز  و نیز می گفتند: خنکی و روشنی چشمانم در نماز نهفته است.

دیل کارنگی در یکی از کتاب هایش در مورد تأثیر نماز در نفس بشری،‌ سخنان جالبی دارد؛ گرچه او معنای عمومی نماز بین ادیان را اراده داشته که عبارت از دعا،‌ تضرع و زاری به سوی الله است.

او می گوید« اگر نماز، تضرع و راز و نیاز را از دست دادی طبعً دیندار نیستی؛ باور کن که نماز کمکی بزرگی است به توانایی های تان،‌ چون نماز کار عملی فعالی می باشد؛ خواهی پرسید که منظور تان از عمل فعال چیست؟ منظورم نماز است که سه موضوعی را که همه انسان های مؤمن و ملحد به آن نیازمند اند،‌ برآورده می سازد:‌

نماز به شما کمک می کند تا مسؤولیت ها و سنگین باری ها را به دقت و امانت داری انجام دهی.
نماز به تو این احساس را می دهد که در حل مشکلات و اندوه ها تنها نیستی.
نماز ما را به عمل و اقدام وا می دارد؛ بلکه گامی است به سوی عمل.»
وقتی ارزش نماز به طور عمومی اینگونه باشد پس نماز اسلامی باکتر و مؤثر تر می باشد؛ چون در آن پاکی بدنی و طراوتی وجود دارد، در آن قرآن این کتاب جاودان تلاوت می گردد و در نماز وحدت و جامعت تبلور میابد،‌ جماعتی که اسلام به آن ترغیب و تشویق نموده است.

چه احساس قشنگی دارد مؤمن وقتی در لحظات دلتنگی ها و مشکلات به پروردگار پناه جسته و این دعا را می خواند چنانچه پیامبر صلی الله علیه وسلم می خواندند:‌

(اللهم رب السماوات السبع و رب العرش العظیم ربنا و رب کل شیٍ فالق الحب و النوی، منزل التوراه و الانجیل و القرآن، اعوذ بک من شر کل دابه‌انت آخذ بناصیتها، انت الاول،‌ فلیس قبلک شیء و انت الآخر فلیس بعدک شیء و انت الباطن  فلیس دوتک شیء اقض عنی الدین و اغننی من الفقر) رواه مسلم.

الها! ای پروردگار هفت آسمان وعرش بزرگ،‌پروردگار ما و همه چیز،‌ رویاننده دانه و خسته،‌ نازل کننده تورات و انجیل و قرآن، به تو پناه می جویم از شر هر جنبنده­ی که در اختیار تست،‌ تو اول و چیزی قبل از تو نبود و تو آخر هستی و چیزی بعد از تو نیست. قرضداری ام را آسان گردان و از فقر و تنگدستی نجاتم بده.

کدام آرامش به دل پیامبر افتاد؛ آنگاه که از طایف با پا های خون آلود،‌ قلب شکسته از بدرفتاری قومش برگشت؟ آرامش او فقط این بود که دستها را به طرف آسمان بلند کرده و با دعا های آرامبخش درواره های آسمان را خوبید و این گونه دعا نمود:‌( اللهم إنی اشکو الیک ضعف قوتی و قله‌حیلتی هوانی علی الناس یا ارحم الراحمین،‌ انت رب المستضعفین و انت ربی …)

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:58:00 ق.ظ ]





اهمیت تعلیم وتربیت خانواده و فرزندان گرچه ازبدو تاریخ اسلام مورد توجه قرار گرفته است، اما در این عصر پراز خطر، فساد و بی بندباری اهمیت بسزائی دارد.

اگر نظری به قرآن وحدیث داشته باشیم در بسیاری از آیات واحادیث به همین موضوع اشاره شده است، ازآن جمله می توان به این آیه وحدیث اشاره کرد: «یاایهاالذین آمنوا قوا انفسکم واهلیکم نارا» ای مومنان! خود و خانواده ی خویش را از آتش جهنم نجات داده و برکنار دارید. «الا کلکم راع وکلکم مسول عن رعیته» هر یکی ازشما نسبت به افرادی خانواده خویش وظیفه دارد و مسئول است.

غفلت از تربیت اسلامی  فرزندان سبب عذاب می شود:

امام غزالی (رح) می فرماید: کودک امانتی است در دست پدر و مادرش و قلب او صاف و خالی از هر گونه مفاسد است، لذا گرایش پذیرفتن هر آنچه بسوی آن کشیده شود را دارد.

پس اگر به طرف خیر و نیکی راهنمائی شود مسلّماً آن عادت را به خود جذب می کند و پرورش می یابد و در نتیجه خود آن کودک و والدین او در دنیا و آخرت خوشبخت خواهند شد.

و اگر به طرف شرّ و تباهی راهنمائی شود و مانند حیوانات رها شود قطعاً حیوان صفت و منحرف به بار می آید.

به طور قطع اگر و الدین در امانت الهی خیانت کنند گناه کار شمرده می شوند، و به قول یکی از بزرگان: بزرگترین عذاب در آخرت متوجه کسی می شود که از تربیت فرزندان خود غفلت کند.

پیامبر اسلام (ص) فرموده است: هر کودکی بر فطرت اسلام متولد می شود و این پدر و مادرش هستند که او را یهودی و یانصرانی و یا مجوسی می گردانند.

تربیت ازچه زمانی آغاز گردد :

دین مقدس اسلام به ما تعلیم می دهد که قبل ازتولد فرزند به فکر تربیت واصلاح آن باشیم، در حدیث شریف آمده که هرگاه والدین با هم نزدیک می شوند، این دعا رابخوانند:  «اللهم جنبنا الشیطان» (بارالها شیطان را از ما دور بگردان.).

احکام متعلق به نوزاد:

هرگاه فرزند به دنیا آمد پسر باشد و یا دختر، برای اقارب و نزدیکان او مناسب است که تبریک و تهنیت گویند و برایش دعای خیر نمایند.

این گونه نباشد که اگر نوزاد دختر باشد ناراحتی و خشم در چهره والدین هویدا شود، همان گونه که در زمان جاهلیت این عادت رواج داشت، چنانچه خداوند (ج) در  این مورد می فرماید: «واذا بُشر احدهم بالانثی ظل وجهه مسودا و هو کظیم» هنگامی که به یکی از آنان مژده تولد دختر داده شود، چهره اش سیاه می گردد و مملو ازخشم واندوه می شود.

از جمله احکام نوزاد اذان گفتن در گوش راست و اقامه در گوش چپ او می باشد که این عمل مستحب است و سبب نور در قلب کودک می گردد.

و هم چنان یکی دیگر از احکام انتخاب نام نیک برای نوزاد است که بعضی از علما فرموده اند که همان روز اول نام گذاشته شود، و بعضی فرموده اند روز هفتم نام گذاری شود، رسول اکرم (ص) فرمودند: نام های خوبی برای فرزندان خود بگذارید همانند نام های انبیا و بهترین اسامی نزد خداوند (ج) عبدالله و عبدالرحمن و امثال این ها می باشد.

تغییر نام های نامناسب :

متاسفانه در جوامع امروزی با نام هایی مواجه می شویم که از دایره اسلام خارج و بوی شرک از آن ترشّح می کند.  والدین محترم می توانند این چنین اسماء نامناسب را تغییر دهند، رسول اکرم (ص) نیز چنین عملی را انجام داده و بسیاری از اسماء جاهلیت را عوض کرده اند.

تربیت ایمانی و عملی:

همین که کودک لب به سخن گشود والدین موظف اند که به تربیت عملی او اقدام نمایند، و اولین چیزی که باید به کودک آموخته شود، کلمه طیبه است.

ولی متاسفانه در بعضی از مناطق همین که لب به سخن گشود حرف های بد و نامناسب رابه او آموزش می دهند، همچنان وقتی که فرزند به سن هفت سالگی رسید باید او را برای اقامۀ نماز راهنمائی کنند و هنگامی که ده ساله شد برای ادا نکردن نماز او را مجازات و تنبیه کنند.

امام غزالی (رح) می فرماید: به کودک قرآن و احادیث رسول اکرم (ص) و بعضی از احکام دینی تعلیم داده شود.

تربیت و اخلاق کودک :

والدین محترم باید از همان روزهای نخست کودک را ادب و اخلاق تعلیم دهند و سعی کنند که او را از اخلاق و عادت های رذیله برحذر دارند. مانند: دروغ، دزدی، فحش و بدگوئی، بی بندباری و ویل گردی؛ زیرا هر یک از این عادتها موجب می شود که کودک در آینده بداخلاق و بی بندبار به بارآید و موجب نگرانی خانواده شود.

این نکته نیز قابل ذکر است که والدین محترم مواظب فرزندان خود باشند که با چه کسی دوست می شوند، و با چه کسی همنشینی دارند، زیرا همنشین در انسان تاثیر بسزائی دارد، ضرب المثل مشهوری است که می گویند: با ماه نشینی ماه شوی، با دیگ نشینی سیاه شوی.
با این گفتار مختصر امید است که والدین محترم و خانواده های عزیز تجدید نظری در  روش تربیت فرزندان خویش بنمایند، تا اینکه مایۀ افتخار و سربلندی والدین در دنیا و آخرت باشند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:58:00 ق.ظ ]