نرجس
 
   





اگر شما به عنوان والدین، رئیس خانواده نباشید، مطمئن باشید به سرعت خطوط قدرت‌تان ناپدید می‌شود و در صورت بروز این مسئله هیچکس مسئول هیچ چیز شناخته نمی‌شود و بچه‌ها در فرصت کوتاهی نقش اصلی را در کرسی اقتدار خانه به عهده می‌گیرند. این اتفاق می‌تواند برای خانواده خطرناک باشد. در چنین شرایطی کودکان به تدریج مانند رئیس‌ها و ارباب‌ها رفتار می‌کنند و شما قدرت و اقتدار خود را از دست می‌دهید در این صورت اگر آنها را از اشتباهات‌شان باز دارید از شما منزجر شده و همه چیز به هم می‌ریزد.

 بسیاری از پدر و مادرها می‌خواهند با فرزند خود دوست باشند، آنها با ایده رئیس بودن والدین موافق نیستند. مشکلی که در این دیدگاه وجود دارد این است که جایگاه یک دوست و پدر و مادر با هم متفاوت است. دوستان در یک رابطه مساوی با هم قرار دارند، دوستان در مقام کنترل و ارزش‌گذاری قرار ندارند، دوستان مسئولیتی در مقابل مراقبت از یکدیگر ندارند و قادر نیستند محدودیت‌هایی را برای هم اعمال کنند. هر كودكي نياز به امنيت رواني دارد و والدين موظف هستند اين نياز را براي كودك تامين كنند.
بررسی روش‌های مختلف در برابر کودکان
روش‌هايي از قبيل لجبازي، عيب جويي،‌ سرزنش، فرياد كردن، تنبیه کردن، بددهني و مشاجره كردن با كودك موجب مي‌شود كودك احساس نا امني كند و دچار اضطراب شود. همیشه هدف‌هاي تعليم و تربيت را درنظر داشته باشيد و با کودکان‌تان در محیطی مناسب، به دور از دیگران و به گونه‌ای صميمي به گفت‌وگو بپردازيد. روش‌هايي مانند سر به سر گذاشتن و مشاجره كردن شما را به مقاصد و اهداف‌ تربيتي نمي‌رساند لذا از به كار گیری اين گونه روش‌ها اجتناب كنيد و رابطه خود با کودکان‌تان را مخدوش نسازيد. افزون بر اين، به كار بستن اين روش‌ها موجب مي‌شود احترام متقابل بين شما و فرزندتان از بين برود و اقتدار خود را از دست بدهید. والديني كه شكايت مي‌كنند فرزندانشان به آنها احترام نمي‌گذارند يا به حرف آنها توجه نمي‌كنند، بايد به بررسي و ارزيابي رفتار خود بپردازند و ببينند چه كارهايي كرده‌اند يا چه رفتارهايي از خود نشان داده‌اند كه با اين وضعيت رو به رو شده‌اند؟‌ بديهي است اگر مي‌خواهند فرزندشان رفتارش را تغيير دهد، بايد رفتار خود را مورد ارزيابي و بازنگري قرار دهند. گاهي اوقات برادر يا خواهر بزرگ‌تر با خواهر يا برادر كوچك‌تر مشاجره مي‌كنند و سر به سر مي‌گذارند. در اين وضعيت چون برادر يا خواهر كوچك‌تر قادر نيست واكنش لازم را بروز دهد به او فشار رواني وارد مي‌شود و در نتيجه دچار نا امني رواني و اضطراب مي‌شود. بنابراين براي حفظ اقتدار والدين، رعايت احترام متقابل و تامين امنيت رواني كودك و نوجوان، از مشاجره كردن با فرزندتان اجتناب كنيد.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1398-11-26] [ 08:48:00 ق.ظ ]




 

مراقبت از فرزندان فقط به موضوع سلامتی آن‌ها ختم نمی‌شود، بلکه وقتی از مادر نمونه صحبت می‌کنیم به مسئولیت پذیری مادر در قبال رشد جسمی، روحی و حسی کودک تاکید داریم. در واقع فرزندان به شما نگاه می‌کنند تا به آن‌ها کمک کنید تا یاد بگیرند چگونه در این جهان بتوانند به خوبی رشد کنند و به موفقیت برسند.

نگران نباشید، کافی است کاری را که فکر می‌کنید برای شما و فرزندان بهترین کار است انجام دهید و بدانید که هر کسی شیوه فرزند پروری مخصوص به خودش را دارد. در ادامه به چند ویژگی عمومی مادر نمونه اشاره می‌کنیم که با استفاده از این راهنما می‌توانید مادر خوبی برای فرزندان خود باشید.

 ۹ قدم برای تبدیل شدن به پدر و مادر نمونه برای فرزندان
صبر
صبوری در واقع مهمترین تعریف یک مادر نمونه است. همانطور که بچه‌ها بزرگ می‌شوند، تلاش می‌کنند تا چیزهای جدیدی درباره این جهان یاد بگیرند، در این مسیر ممکن است اتفاقات زیادی بیفتد. ممکن است دیوارهای اتاق را نقاشی کنند، یا شیشه شیر را روی قشنگ‌ترین قالی خانه خالی کنند، دقیقا همین لحظه است که باید صبوری کنید و بر عصبانیت خود غلبه کرده و بر سر او فریاد نزنید. چند نفس عمیق بکشید و آرامش خود را به دست بیاورید. فراموش نکنید کودکان به شما نگاه می‌کنند و از شما یاد می‌گیرند اگر شما مادر صبوری برای کودکان خود باشید آن‌ها هم صبر و شکیبایی را از شما می‌آموزند و این ویژگی می‌تواند برای آینده کودک شما بسیار مفید باشد.

تشویق و دلگرمی
کودکان قبل از اینکه در انجام هر کاری مانند راه رفتن، نشستن، تنهایی غذا خوردن، دستشویی رفتن و هر کار دیگری به موفقیت برسند ممکن است بارها شکست بخورند، این وظیفه یک مادر نمونه است که آن‌ها را به تلاش کردن تشویق کند حتی اگر بی نهایت شکست بخورند.

کودکان که مادران مشوق و حامی داشته باشد قادر هستند که اشتباهات خود را به آرامی اصلاح کنند و بدون احساس پشیمانی و ناامیدی دوباره تلاش کنند. این حمایت و تشویق کردن تا بزرگسالی همراه کودک خواهد بود و او هم در آینده تبدیل به یک پدر یا مادر حامی و مشوق خواهد شد.

درک کردن

یکی از مهمترین ویژگی‌های مادر نمونه بودن درک کردن فرزندان است. شما باید زمانی از روز خود را به گوش دادن به حرف‌های کودک خود اختصاص دهید و سعی کنید اتفاقات را از نگاه کودک خود درک کنید. کودکان باید احساس کنند هر زمان که و در هر سنی که باشند می‌توانند روی شما به عنوان یک مادر نمونه که قادر هستید آن‌ها را درک کنید و به حرف‌های آن‌ها توجه کنید، حساب کنند.

احترام
کودکان برای احترام گذاشتن باید آموزش دیده شوند و این وظیفه یک مادر نمونه است که به فرزند خود درباره احترام و احترام گذاشتن آموزش دهد. کودکانی که احترام به خود و احترام به دیگران را یاد می‌گیرند، خوشحال‌تر و سخاوتمندتر هستند و قادر خواهند بود در آینده ارتباط خوبی با دیگران برقرار کنند.

بیشتر بخوانید: بهترین رویکرد برای آموزش انضباط به کودکان چیست؟
ممارست
آموزش انضباط به کودکان کار راحتی نیست. باید بدانید برای اینکه بتوانید به خوبی نظم و انضباط را به کودک خود بیاموزید باید خیلی محکم باشد. محکم بودن به این معنی نیست که باید با فرزند خود با خشونت برخورد کنید بلکه باید با عشق و علاقه نظم و انضباط را به کودک خود آموزش دهید و این کار ممکن نخواهد بود مگر با ممارست و پشتکار فراوان.

وقتی کودک کار بدی انجام می‌دهد باید طوری رفتار کنید که کودک فکر نکند او بچه بدی است بلکه باید متوجه شود رفتاری که انجام داده است از نظر شما رفتار بدی بوده و باید اصلاح کند.

برای مثال وقتی کودک شما در پارک کودک دیگری را هل می‌دهد، می‌توانید به کودک خود بگویید: «هل دادن رفتار خوبی نیست، باید صبر کنی تا نوبت تو شود» به جای اینکه به کودک بگویید: «الان نوبت تو نیست چون تو پسر بی ادبی هستی».

همیشه در دسترس باشید

یک مادر نمونه مادری است که همیشه در دسترس کودک خود باشد. خواه شما یک مادر شاغل باشید یا خانه دارد باید زمانی را به بودن در کنار فرزند خود اختصاص دهید. باید نسبت به علاقه مندی‌های کودک خود آگاه شوید و تلاش کنید با آن‌ها ارتباط نزدیکی برقرار کنید. زمانی که به حضور شما نیاز دارند در دسترس آن‌ها باشید، این کار به کودک شما احساس مهم بودن می‌دهد و به نوبه خود باعث اعتماد، ارزش و عشق خواهد شد.

فروتنی
شاید این موضوع کمی برای شما سخت باشد اما مهم است به عنوان یک مادر نمونه اگر اشتباهی انجام دادید، از کودک خود معذرت خواهی کنید. این موضوع نه تنها باعث بدتر شدن اوضاع می‌وشد بلکه به کودک خود می‌آموزید هر کسی ممکن است در زندگی دچار اشتباه شود و خوب است که به اندازه کافی فروتنی داشته باشد تا اشتباهات خود را بپذیرد. با این کار نه تنها فروتنی را به او آموزش می‌دهید بلکه فرزندان هم احترام زیادی به شما خواهند گذاشت.

مربی گری

به کودک خود کمک کنید تا با تکیه بر مهارت‌های خود متکی بر خود باشد. همانطور که کودکان بزرگ می‌شوند نسبت به بعضی چیزها علاقه نشان می‌دهند وظیفه شما است که زمان صرف کنید و به او آموزش دهید.بعضی از کودکان از سنین پایین استعدادهای خود را بروز می‌دهند، توجه کنید اگر کودک شما استعداد خاصی دارد به او کمک کنید تا مهارت‌ها و استعدادهای خود را پرورش دهد تا بتواند در زندگی خود مستقل و سازنده باشد.

رابطه عاشقانه
وجود ارتباط خوب درون خانواده برای درک اعضای خانواده از یکدیگر و ایجاد یک رابطه قابل اعتماد و عاشقانه ضروری است. کودکان نیاز دارند در هز سنی که هستند احساس کنند برای هر مشکلی می‌توانند به مادر خود مراجعه کنند. با ایجاد یک رابطه عاشقانه و صادقانه از دوران کودکی می‌توانید به یک مادر نمونه برای فرزندان خود تبدیل شوید.

نکاتی برای تشویق ارتباط باز و صمیمانه در خانواده
محکم و قوی بودن
مادر بود یک شغل تمام وقت و پر استرس است که می‌تواند با سختی‌ها و هزینه‌های زیادی برای شما همراه باشد. مادران معمولا خودشان را وقف فرزندان خود می‌کنند تا کودکان سالم و شادی را پرورش دهند. مطمئن شوید مادر قوی و محکمی باری فرزندان خود هستید زیرا شما اولین کسی هستید که کودکان به شما نگاه می‌کنند و درس‌های ارزشمندی را از شما می‌آموزند که برای آینده آن‌ها بسیار لازم و ضروری خواهد بود.

مراقبت از فرزندان نیاز به مادر سالم و محکم از نظر جسمی و روحی دارد، پس اطمینان حاصل کنید که از نظر جسمی و روحی در شرایط خوبی قرار دارید. همچنین هر زمانی که احساس کردید نیاز به کمی استراحت دارید می‌توانید از اطرافیان خود کمک بگیرید و کمی از فرزندان خود فاصله بگیرید تا ذهن و جسم خود را دوباره شارژ کنید. اگر شما خسته و ناامید باشید نمی‌توانید به فرزندان خود کمک کنید.

فراموش نکنید مادر قلب یک خانواده است و مهمترین راهنمای کودک. پس یک مادر نمونه باشید تا الگوی خوبی برای فرزندان خود محسوب شوید.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:43:00 ق.ظ ]




 

کجا زبان ما را رسد که وصف تو گوییم و کجا به اندیشه ما آید که ذکرتو آریم، و کجا توان قلم بود که نقش حسن تو نویسد و کدام آینه است که درخشش نور تو را بتاباند.

فاطمه! ای بزرگ بانو!

ای نام تو، جامع کمالاتت که گویای عصمت آتش سوز توست. ای آن که دامنت، رسالت سردار توحید را پرورد. ای آن که مهر رخت، خورشید فروزان مریم و آسیه و خدیجه را فزونتر است؛ چرا که جهان بانوان را تو سروری. ای آن که شهد شهادت سوزانت را ازچشمه صداقت و اخلاص چشیده ای. ای آن که بر گرده گیتی، دوریحانه مصطفی (ص) را مادری، پس نقش آفرین کربلای تویی؛ آری ………

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:37:00 ق.ظ ]





مادر اولین تجربه عشق، اولین آغوش و اولین نوازش.

 
کسی که بی منت و بی دریغ نهایت مهرش را تقدیم فرزند می کند حتی اگر آن ها بی محبت باشند، و هر دفعه که فرزندان اشتباهی مرتکب می شوند آن ها را می بخشد و دوباره در آغوش می گیرد.

لحظه هایش را با دعا برای فرزندانش می گذراند و مدام برایشان نگران است.

شادی او زمانی تکمیل می شود که فرزندانش شاد و خوشحال باشند.

حضورش در خانه گرما بخش است و نبودنش فضای خانه را به مکان بی روح و سوت و کوری تبدیل می کند که نمی توان آن را تحمل کرد، و آغوش پر مهرش تمام دلهره ها و نگرانی های روز را از بین می برد.

زمان هایی است که از او دور می شویم و معنی دلتنگی را می فهمیم و با تمام وجود آرزو می کنیم کاش کنارمان بود.

شاید بعضی از ما تا زمانی که مادرمان کنار ما است قدرش را ندانیم اما همین که او را از دست دادیم تازه متوجه می شویم که بخش بزرگی از زندگی مان از دست رفته و دیگر قابل برگشت نیست، و تمام اتفاقات ساده ی زندگی که هنگام بودنش اتفاق می افتد برایمان شکل رویا و آرزو را پیدا می کند.

مادر و عشق او با هیچ چیز و هیچ کس دیگر قابل مقایسه نیست، آرامشی که یک لبخند ساده ی او به ما می دهد را در هیچ جای دیگری نمی توان پیدا کرد.

زمانی که در زندگی دچار مشکلات می شویم و یا در کارهایمان شکست می خوریم اوست که ما را حمایت می کند و به ما انگیزه ی دوباره می دهد تا تلاش کنیم و موفقیت هایی در زندگی به دست بیاوریم.

همیشه این جمله را شنیده ایم که بهشت زیر پای مادران است. این جمله نشان دهنده ی بزرگی و عظمت، و همچنین جایگاه ویژه ی او نزد خداوند می باشد.

مادر مسئول پرورش و تعلیم و تربیت فرزندان می باشد، اگر ما انسان های خوبی باشیم در واقع نتیجه ی تربیت صحیح مادر است.

خداوند متعال و ائمه ی اطهار در احادیث بارها، ما را به نیکی به پدر و مادر سفارش کرده اند و این موضوع مسئولیت سنگینی بر عهده ی ما می گذارد تا همیشه تلاش کنیم با کارهای خوب، ذره ای از محبت آن ها را جبران کنیم.

اما متاسفانه اگر ما تمام عمرمان را صرف خدمت و محبت به مادرمان کنیم باز هم نمی تواند تنها گوشه ی کوچکی از زحمات مادر را جبران کند.

و در آخر، واژه ها بسیار کوچک تر از آن هستند که او را آن طور که شایسته است، توصیف کنند. امید است همه ی ما فرزندان خوبی برای مادرانمان باشیم.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:33:00 ق.ظ ]





 

 

. بهشت جایی است که نیکوکاران پس از مرگ، در آن جاودانه می‌شوند

 

تبلیغ دین، بیش از هر چیز نیازمند فهم صحیح دین است. اگر تبلیغ بر اساس برداشتهای خطا و یا التقاطی از دین بنا نهاده شود؛ نه تنها موجب رشد دین نخواهد شد بلکه بیشترین ضربه را به دین وارد خواهد کرد.

در یکی از آخرین کلیپ هایی که در شبکه های اجتماعی پخش شده است، می گویند: همه انسان ها به بهشت خواهند رفت و اصولا مقصد نهایی انسان بهشت است. ایشان جهنم را به بیمارستانی در مسیر بهشت تشبیه می کنند. به نظر ایشان فرد گناهکار مجرم نیست، بلکه بیماری است که برای استفاده از نعمت های بهشت، نیازمند درمان است و این درمان در جهنم صورت خواهد گرفت. بر همین اساس است که آنان جهنم را نشانه ای از رحمت خداوند می شمارند؛ نه خشم و غضبش.


تشبیه ملائکه عذاب به پرستاران!!
این که جهنم برای برخی موقتی بوده و در حکم پاک شدن آنها از آلودگی ها و پلیدی ها را دارد و نهایتا به بهشت وارد می شوند درست است همان طور که پیامبر (صلی الله و علیه وآله) می  فرمایند: (اعتقاد به) ولایت علی (علیه السلام) حسنه ای است که با وجود آن سیئات هرچقدر که باشند ضرری نمی زنند، مگر آن ضررهایی چون مصیبت های دنیوی، و بعضی از عذاب های اخروی که برای پاک شدن به اهل معصیت می رسد. (بحارالانوار، ج8، ص352)


بنابراین تشبیه آن به بیمارستان از این لحاظ مشکلی ندارد، اما تشبیه فضای روانشناختی آن با بیمارستان و تشبیه ملائکه عذاب، با پرستاران صحیح نیست، هرگز برخورد ملائکه عذاب با جهنمیان  مثل برخورد دلسوزانه یک پرستار با بیمار نیست، بیمار نقشی در ابتلاء خود ندارد، اما اینان در ابتلائشان مقصرند: «وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا»؛ (و آنها را در حالى كه باطنشان به الهى بودن آن معجزات یقین داشت، ستمكارانه وبرترى  جویانه انكار كردند) لذا وقتی که درخواست خروج از جهنم می کنند، چنین پاسخ می شنوند: «رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنهْا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ * قَالَ اخْسَواْ فِیهَا وَ لَا تُكلَّمُون»؛ مى  گویند: پروردگارا! تیره بختى و شقاوت ما (جهنمیان می گویند) پروردگارا! ما را از دوزخ بیرون آر، پس اگر [به بدى  ها و گمراهى  ها] بازگشتیم، بى تردید ستمكار خواهیم بود * [خدا] مى  گوید: [اى سگان!] در دوزخ گم شوید و با من سخن مگویید. (مومنون:23/106-108)


 جهنم جای بدی نیست!!
این سخن هرگز در تعالیم اسلام پذیرفتنی نیست و مخالف صریح هزاران آیه و روایت است.
به راستی این سخن چگونه با هزاران آیه و روایتی که انسان را از جهنم بیم داده و او را به دوری از آن فراخوانده اند قابل جمع است؟ آیا بر خلاف منطق خود قرآن نیست که می فرماید: «وَ أَنذِرْهُمْ یَوْمَ الاَزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الحْنَاجِرِ كَاظِمِینَ مَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لَا شَفِیعٍ یُطَاع »؛ و آنان را از روز نزدیك بیم ده، آن گاه كه [از شدت ترس ] جان ها به گلوگاه رسد، در حالى كه همه وجودشان پر از غم و اندوه است. براى ستمكاران هیچ دوست مهربانى و شفیعى كه شفاعتش پذیرفته شود، وجود ندارد! (غافر:40/18)


آیا با وجود این آیات می توان جهنم را بیمارستانی دانست که جای بدی نبوده و به درستی و از روی دلسوزی با انسان رفتار می شود؟!


جایگاه اعراف چگونه توجیه می شود؟
در این نگاه یک بهشت همگانی و یک جهنم بیمارستانی وجود دارد که همه را برای بهشت آماده و مهیا می سازد، دیگر چه نیازی به جایگاهی میان بهشت و جهنم وجود دارد در حالی که در قرآن به چنین جایگاهی تصریح شده است (اعراف:7/46-48) جایگاهی که علاوه بر امامان معصوم که محیط بر محشر هستند، برخی انسان هایی که خوبی ها و بدی های یکسانی دارند در آن مستقر می شوند تا تکلیفشان روشن شود(ر.ک سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج5،ص528و529) آیا طبق این تحلیل نمی بایست اینان نیز در جهنم بیمارستانی مستقر شده و بعد از پاک شدن وارد بهشت شوند؟ پس چرا اعراف؟

 

 جهنم هفت طبقه دارد و هر چه پایین‌تر برود، جای افراد بدتر است

 
جهنم خالی از عذاب است
سخنرانی در شبکه های مجازی سیخ داغ و چوب داغ و امثال آن را در جهنم نفی کرده، و به طور ضمنی جهنم را خالی از عذاب هایی معرفی می کند بلکه صرفا مکانی مانند بیمارستان تعریف کرده است، در حالی که جزئیات آخرت امری است که عقل به آنها دسترسی ندارد و تنها راه فهم آن آیات و روایات است که صراحتا از عذاب های دردناک سخن گفته اند: «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ* ثُمَّ الجْحِیمَ صَلُّوهُ* ثُمَّ فىِ سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوه »؛ [فرمان آید] او را بگیرید و در غل و زنجیرش كشید* آن گاه به دوزخش دراندازید* سپس او را در زنجیرى كه طولش هفتاد زرع است به بند كشید. (الحاقه:69/30-32)

«فَلَیْسَ لَهُ الْیَوْمَ هَاهُنَا حَمِیمٌ* وَ لَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِین »؛ پس امروز او را در اینجا دوست مهربان و حمایت گرى نیست * و نه غذایى مگر چرك و كثافات[ى از بدن اهل دوزخ!] (الحاقه:69/35-36)


«إِنَّكُمْ أَیهُّا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ* لاَكلِونَ مِن شَجَرٍ مِّن زَقُّومٍ* فَمَالِونَ مِنهْا الْبُطُونَ* فَشَارِبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الحْمِیمِ* فَشَارِبُونَ شُرْبَ الهْیم »؛ شما اى گمراهان انكار كننده!* قطعاً از درختى كه از زقّوم است [و داراى مایعى جوشان و بسیار بدمزه و بدبوست ] خواهید خورد * و شكم ها را از آن پر خواهید كرد، * و روى آن از آب جوشان خواهید نوشید * مانند نوشیدن شترانى كه به شدت تشنه  اند. (الواقعه:56/51-55)


ما منکر مهربانی و رأفت الهی نیستیم
باید دقت کرد که ما منکر مهربانی و رأفت الهی نیستم، یقیناً خدای ما خدایی است که در مناجات امام سجاد(علیه السلام) اینگونه توصیف شده: «یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه »؛ ای کسی که رحمتش بر غضبش سبقت گرفته است(سید بن طاووس، اقبال العمال، ج1، ص363) اما هر چیزی افراط و تفریطی دارد، همان طور که خدایی که غضب محض باشد و رحمت و رأفتی نداشته باشد، خدای مطلوب و کاملی نیست، خدایی که صرفا رأفت و رحمت باشد و غضبی نسبت به ظالمان و مستکبران نداشته باشد هم خدای کاملی نخواهد بود. نباید برای این که مردم از رحمت و رأفت الهی ناامید نشوند از ان طرف پشت بام افتاده و آنها را نسبت به عذاب عادلانه الهی بی تفاوت کنیم!


آیا این عادلانه است که اشخاصی چون شمر و یزید و ادامه دهدگان راه آنان که به خاطر منافع مادی میلیون ها نفر را در جنگ های جهانی و ده ها هزار نفر را در هیروشیما و ناکازاکی کشتند به طوری که تا الان آثار رادیو اکتیو آن باقیست، آیا عادلانه است که جهنم را برای آنان در حکم بیمارستانی باشد که نه از روی غضب، بلکه دلسوزانه با آنها برخورد می شود؟! تا آنان برای رفتن بهشت آماده شوند!!!

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[دوشنبه 1398-11-21] [ 10:30:00 ق.ظ ]





 


توبه به معنی بازگشت از گناه به سوی خدا است
 

به تأخیر انداختن توبه
در این مطلب  قسمت هایی از کتاب “آزادی معنوی” به نوشته استاد شهید مرتضی مطهری را می خوانید.
“أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ ‏ (حدید/16). آیا نرسیده آن وقتی که این دلهای ما خشوع پیدا کنند، خاشع شوند، نرم شوند برای یاد خدا و به این قرآن حقی که از جانب خدا نازل شده است اعتنایی بکنیم، به تعلیماتش توجهی بکنیم؟!

پی در پی محرم بیاید، دلمان حداکثر به این خوش باشد که می ‏رویم در جلسه‏ ای شرکت می ‏کنیم و قطره اشکی می ‏ریزیم. واللَّه اینها کافی نیست. باید یک فکر اساسی به حال خودمان و اسلاممان بکنیم. بچه هایمان از دست رفتند، پسرهایمان از دست رفتند، دخترهایمان از دست رفتند، جامعه‏ مان از دست رفت، یک فکری بکنیم، توبه کنیم. رکن اول توبه ندامت و پشیمانی‏ است.

 

توبه سه مرتبه دارد: توبه عام و خاص و اخص

امام علی علیه السلام فرمود: اولین رکن توبه این است که روحت آتش بگیرد، مشتعل بشود. خودت را غرق در حسرت ببینی، غرق در ندامت و پشیمانی ببینی. چشمت را بر روی گناهانت باز کن، یک محاسبة الاعمالی برای خودت درست کن، از خودت حساب بکش، ببین روزی چند گناه کبیره مرتکب می‏شوی.


شیخ بهایی می‏گوید:
جدّ تو آدم بهشتش جای بود
قدسیان کردند بهر او سجود

یک گنه ناکرده گفتندش تمام‏
مُذنبی مذنب، برو بیرون خرام‏

تو طمع داری که با چندین گناه
‏داخل جنّت شوی‏ای روسیاه؟


قرآن می فرماید آیا نرسیده است آن وقتی که دل مردم با ایمان، دل مردمی که ادعای ایمان می‏کنند نرم بشود برای پذیرش یاد خدا؟ قساوت قلب تا کی؟ غفلت و بی‏خبری تا کی؟ خوابیدن تا کی؟ حرام خواری تا کی؟ دروغگویی و غیبت کردن تا کی؟ شرابخواری و قماربازی تا کی؟ معصیت تا کی؟


این صدای خداست، مخاطبش هم ما مردم هستیم، خدا دارد به ما می‏ گوید: ای بنده من، ای مسلمان! آن وقتی که ان دل تو می‏ خواهد برای یاد خدا نرم و خاضع و خاشع بشود کی می‏ خواهد برسد؟…”

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:28:00 ق.ظ ]




 


 

 

حقیقت توبه، پشیمانی قلبی است؛ پشیمانی که در عمل خود را نشان می‏ دهد

 

آداب خاص توبه و استغفار
امام صادق (علیه السلام) می‏فرماید: «هر بنده‏ای که گناهی کرد، پس برخیزد و طهارت کند (وضو بگیرد) و دو رکعت نماز بخواند و از خداوند طلب آمرزش نماید، بر خدا است که توبه‏اش را بپذیرد، چون خود فرموده ‏است: هر کس کار زشتی کند یا به خودش ستم نماید، پس استغفار کند، خدا را آمرزنده و مهربان می‏یابد

حقیقت توبه، پشیمانی قلبی است؛ پشیمانی که در عمل خود را نشان می‏دهد که مهم‏ترین نمُود آن انجام واجبات و تدارک و قضای آن چه عمل نشده و ترک محرّمات است. با همین مقدار توبه تحقق پیدا می‏کند. توبه آداب خاصی دارد که باید آن را از مستحبات توبه دانست که عبارتند از:
 
1- سه روز روزه گرفتن
امام صادق(علیه السلام ) می‏فرماید: توبه نصوح که خداوند به آن امر فرموده، روزه گرفتن روز چهارشنبه و پنج‏شنبه و جمعه است. (1)
 
2- غسل توبه
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می‏فرماید: بنده‏ای نیست که گناهی کند (هر چه و هر اندازه که باشد) سپس پشیمان شود و توبه کند مگر این که خداوند به مغفرت و آمرزش به او نظر کند، سپس پیامبر به شخصی که می‏خواست توبه کند فرمود: «برخیز و غسل کن و برای خدا سجده نما». (2)

 3- خواندن دو یا چهار رکعت نماز
امام صادق (علیه السلام) می‏فرماید: «هر بنده‏ای که گناهی کرد، پس برخیزد و طهارت کند (وضو بگیرد) و دو رکعت نماز بخواند و از خداوند طلب آمرزش نماید، بر خدا است که توبه‏اش را بپذیرد، چون خود فرموده ‏است: هر کس کار زشتی کند یا به خودش ستم نماید، پس استغفار کند، خدا را آمرزنده و مهربان می‏یابد». (3)


اگر کسی این عمل را در غیر این ماه به ‏جا آورد، چگونه است؟ حضرت فرمود: مثل همان است که بیان کردم. این کلمات را جبرئیل در شب معراج به من یاد داد


در روز یکشنبه ماه ذی القعده رسول‏ خدا(صلی الله علیه و آله) به یارانش فرمود: کیست که بخواهد توبه کند؟ گفتند: همه می‏خواهیم توبه کنیم، حضرت فرمود: غسل کنید و وضو بگیرید و چهار رکعت نماز بخوانید. در هر رکعت پس از حمد، سوره قل هو الله را سه مرتبه و قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را یک مرتبه بخوانید، پس هفتاد مرتبه استغفار کنید و آخرش بگویید:

لا حول و لا قوه الا باالله العلی العظیم، نیز این دعا را بخوانید: یا عَزِیزُ، یا غَفّارُ، اغْفِرلی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ فانه لا یغْفِرُ الذُّنُوبَ اًّلاّ أنْتَ ؛ هر کس از امت من این عمل را به‏ جا آورد، از آسمان ندا می‏شود که توبه‏ات پذیرفته و گناهانت آمرزیده شد.

اصحاب گفتند: اگر کسی این عمل را در غیر این ماه به ‏جا آورد، چگونه است؟ حضرت فرمود: مثل همان است که بیان کردم. این کلمات را جبرئیل در شب معراج به من یاد داد. (4)
 

 
 

4- دعاهای توبه
مناسب است کسی که می‏خواهد توبه کند، دعاهای توبه‏ای را که از ائمه معصومین وارد شده‏ است، به ویژه دعاهای صحیفه سجادیه، مخصوصاً دعای 31 و یا مناجات خمسْ عشر، به‏ خصوص مناجات تائبین را بخواند.

 5- استغفار (درخواست بخشش)
قرآن مجید می‏فرماید: «وَ یا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَیهِ؛ ای قوم، از خدا آمرزش بخواهید، سپس به سوی او توبه کنید». (5)

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:26:00 ق.ظ ]




 


 


 

 

 


گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌كنم

گفتی: فانی قریب

.::من كه نزدیكم (بقره/۱۸۶) ::.

 

 


گفتم: تو همیشه نزدیكی؛ من دورم… كاش می‌شد بهت نزدیك شم …

گفتی: و اذكر ربك فی نفسك تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال

.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد كن (اعراف/۲۰۵) ::.

 

 


گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!


گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لكم


.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.

 

 

گفتم: معلومه كه دوست دارم منو ببخشی …


گفتی: و استغفروا ربكم ثم توبوا الیه


.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه كنید (هود/۹۰) ::.

 

 

گفتم: با این همه گناه… آخه چیكار می‌تونم بكنم؟


گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده


.:: مگه نمی‌دونید خداست كه توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌كنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.

 

 

گفتم: دیگه روی توبه ندارم …


گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب


.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۲-۳ ) ::.

 

 

گفتم: با این همه گناه، برای كدوم گناهم توبه كنم؟


گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا


.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/۵۳) ::.

 

 


گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟


گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله


.:: به جز خدا كیه كه گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.

 

 


گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این كلامت كم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌كنه؛ عاشق می‌شم! … توبه می‌كنم


گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین


.:: خدا هم توبه‌كننده‌ها و هم اونایی كه پاك هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.

 

 

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرك


گفتی: الیس الله بكاف عبده


.:: خدا برای بنده‌اش كافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.

 

 

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیكار می‌تونم بكنم؟


گفتی:یا ایها الذین آمنوا اذكروا الله ذكرا كثیرا و سبحوه بكرة و اصیلا هو الذی یصلی علیكم و ملائكته لیخرجكم من الظلمت الی النور و كان بالمؤمنین رحیما


.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد كنید و صبح و شب تسبیحش كنید. او كسی هست كه خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریكی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن . خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳) ::.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:24:00 ق.ظ ]




فرازهایی از مناجات های امام سجاد علیه السلام

مجموعه: آرامش سبز
 


مناجات امام سجاد علیه السلام
 

بخش هایی از مناجات های امام سجاد علیه السلام
اى خداى من اگر در پیشگاه تو بگریم تا پلك هاى چشمانم بیافتد، و به اواز بلند بنالم تا صدایم قطع گردد، و دربرابر تو بایستم تا پاهایم ورم كند، و براى تو ركوع كنم تا استخوان پشتم از جا كنده شود، و تو را سجده نمایم تا این كه سیاهى( یا كاسه) چشم هایم پنهان شود( به گودى رود) و همه عمر خاك زمین بخورم و تا آخر زندگى آب خاكستر آلود بیاشامم، و در بین این ‏ها به ذكر تو گویا باشم تا زبانم كند شود، سپس از شرمندگى از تو چشم به اطراف آسمان نیاندازم، با این رفتارها سزاوار از بین بردن گناهى از گناهانم نمی گردم.

 

 

خداوندا مرا مکلّف به تکلیفى ساخته ‏اى که خودت از من به آن کار توانا ترى، و قدرتت بر آن و بر من بیش از قدرت من است، پس چنانم کن که باعث رضاى تو از من باشد، و از من آنچه را که موجب رضاى توست برگیر آنگونه که به سلامت من لطمه‏ اى نزند.


خداوندا، مرا طاقت بر سختى و مشقت، و شکیبایى بر بلا، و قدرت بر تنگدستى نیست، پس روزیم را منع مکن، و مرا به خلق خود وامگذار، بلکه خود به تنهایى نیازم را برآور، و خودت کارساز من باش، و به چشم محبت به من بنگر، و در همه امورم مصالح مرا در نظر گیر، چون اگر مرا به خود واگذارى در کارم فرومانم، و به کارى که مصلحت من در آن است نپردازم، و اگر مرا به بندگانت واگذارى روى درهم کشند، و اگر به اقوامم حوالت دهى محرومم سازند، و اگر عطا کنند عطایى اندک و پردردسر دهند، و بر من منّت بسیار گذارند، و بیش از حد نکوهشم نمایند، پس اى خداوند، به فضلت بى‏نیازم کن، و به بزرگیت مرتبه ‏ام بلند گردان، و به عطاى گسترده ‏ات دستم را گشاده ساز، و به رحمتت در کلّ امور کفایتم کن، بارخدایا بر محمد و آلش درود.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:23:00 ق.ظ ]





 
دستی بکش به روی سرم دل پرم ببین
از این زمانه از همه دل می برم ببین
حتی من از خودم چقدر دلخورم ببین
آقا منی که نان تو را میخورم ببین
گاهی عجیب اشک تو را در میاورم
خبط از من است حوصله را سر میاورم
اصلأ خودت برای دلم فکر چاره کن
این نامه ی سیاه مرا پاره پاره کن
با دست خود ردای تنم را قواره کن
از نو بسازنوکرتان را اداره کن
از درد و غصه های من در به در بگو
وقت گناه یاد تو بودم مگر؟؟بگو
تا شد همیشه حرف شما را زدم ببخش
وقت عمل رسید و فقط جا زدم ببخش
قطره نبودم و دم دریا زدم ببخش
بر زخم کهنه ات چه نمک ها زدم ببخش
یابن الحسن(عج)خسته ام آقا نظاره کن
من توبه میکنم تو به من هم اشاره کن
عجل ظهور…محو سخن میشوم بیا
یاللعجب که ملک و وطن میشوم بیا
با یک نگاه حر تو من میشوم بیا
از اهل خوشتبار قرن میشوم بیا
جانم فدای جان تو برگرد جان من
ای آخرین غریبه امام زمان(عج) من

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:21:00 ق.ظ ]





 
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست  
طاقت بار فراق این همه ایامم نیست
خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد
سر مویی به غلط در همه اندامم نیست

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:17:00 ق.ظ ]




22 بهمن

 

در واقع در تمامی فرهنگها و آداب مردمان جهان رایج است که بزرگترین روز تاریخ کشور خود را پاس می دارند، البته بنا به فرهنگ هر کشور، آن روز بزرگ و تاریخی گرامی داشته می شود و نسل به نسل و سینه به سینه، منتقل می شود تا آیندگان قدر آن روز را بدانند. قریب به اکثریت کشورهای جهان، بزرگترین روز تاریخی خود را روز استقلال خود می دانند و برای آن، احترام قابل ملاحظه ای قائل می باشند، ملت ایران اسلامی نیز در روز 22 بهمن سال 1357 موفق شد بر حکومت مستبدانه و شاهنشاهی 2500 ساله ی شاهنشاهی فائق آید و در این روز تصمیم گرفت خود برای آینده اش برنامه ریزی نماید.

 

آری، باور کنیم تا قبل از انقلاب اسلامی، انتخابات آزاد در ایران مفهومی نداشت و رئیس جمهور و وزرا و موکلان مجلس، تمامی انتصابی بودند و مردم حقیقتا در تعیین سرنوشت خود تبدیل به یک هیچ کاره ی تمام عیار شده بودند و به برکت خونهای مظلومان و تلاشهای تمامی اقشار جامعه به رهبری بنیانگذار فقید و بزرگ جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی (ره) در 22 بهمن به پیروزی دست یافتند و تصمیم گرفتند خود سرنوشت خود را در زیر لوای اسلام رقم بزنند، پس این روز بزرگ را باید به نیکی و بزرگی پاس بداریم.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:15:00 ق.ظ ]




موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:14:00 ق.ظ ]




موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:12:00 ق.ظ ]




 


 


ثواب خیرات برای اموات

 
به دلیل آن که دست اموات و مردگان از این دنیا کوتاه است به همین دلیل با خیرات برای اموات می توان تا حدودی از عذاب های آن ها کم کرده و به ثواب اخروی برای آن ها تلاش نماییم. با تمام این تفاسیر باید گفت که خیرات برای اموات تنها شامل غذا دادن نمی شود بلکه بسیاری اعتقاد دارند که می توان با ذکر و یاد خدا، صدقه دادن و خواندن دعا بخشی از خیرات برای اموات را انجام داد.
مردگان ما پس از مرگ زنده هستند و ارتباطشان با دنیای مادی قطع نشده است، به همین دلیل سزاوار است که بازماندگان برای اموات خویش خیراتی را نثار آنها کنند.

براساس روایات و سخن بزرگان دینی پنجشنبه و جمعه های هر هفته فرصت مناسبی است تا یادی از اموات کنیم. یادی که در طول هفته می تواند با خواندن یک سوره از قرآن کریم، به جا آوردن دو رکعت نماز و … ادا شود.

علت و تاثیر خیرات اموات:
همانطور که گفته شد با توجه به آن که دست مردگان از این دنیا کوتاه است ولی با وجود خیرات برای اموات می توان تا حدودی از عذاب آن ها کم نمود و به اموات کمک نمود، ولی در این بین سوالی که پیش می آید آن است که آیا تمامی این خیرات به اموات آن دنیا می رسد یا همانطور که شنیده ایم مردگان هر کار خوب و بدی که کرده اند را با خود از این دنیا برده و خیرات ما هیچ گونه تاثیری بر اموات ندارد؟ در واقع می توان گفت که هر کسی که از این دنیا می رود با خود اعمالی را که انجام داده است را از این دنیا برده و با همین نامه اعمال و توشه اش به دنیای دیگری سفر می نماید ولی آیا درست است که با خیرات برای اموات ثوابی بزرگ به آن ها می رسد؟

در جواب این سوال باید گفت که عقیده بر آن است که نامه اعمال در آن دنیا باز بوده و هر ثوابی که در راه وی صورت بگیرد به عنوان توشه ای برای وی ذخیره می گردد. چه بهتر آن که این ثواب از طریق اموالی که وی در این دنیا برای بازماندگان به جای گذاشته است صورت بگیرد که این امر سبب افزایش پاداش آن می گردد.

آيا خيرانی كه برای اموات ميدهيم به همان شكل به آنها ميرسد؟
براي اموات بهترين دعا اين است كه انسان براي آنان از خداي مهربان طلب عفو و مغفرت كند. بخواهد خداوند رحمت و بخشش و نعمت‌هايش را بر آنان نازل فرمايد.


از حضرت صادق (ع) روايت شده كه:«هر كس نزد قبر مؤمني هفت مرتبه سوره إنّا أنزلنا را بخواند، خداوند فرشته‏اي مي‏فرستد كه پيش قبر ميت، خدا را عبادت كند. خداوند ثواب عبادت فرشته را براي ميت و كسي كه إنّا أنزلنا را خوانده مي‏نويسد، تا زماني كه خداوند وي را به واسطه اين عمل وارد بهشت كند. بعد از سوره حمد، هر يك از قل أعوذ بربّ الفلق، قل أعوذ بربّ الناس، قل هو الله أحد، و آيه الكرسي را سه مرتبه بخواند».


يكي از صحابه از حضرت رسول(ص) نقل كرده:
«براي مردگان خود هديه بفرستيد»، گفتم: هديه مردگان چيست؟ فرمود: «صدقه و دعا.ارواح مؤمنان هر جمعه به آسمان دنيا مقابل خانه‌هاي خود مي‌آيند و فرياد مي‌كنند… اي خانواده من، اي پدر و مادر، اي فرزندان و خويشان من، بر ما مهرباني كنيد. آن چه در دست ما بود، عذاب و حساب آن ها بر ما است. نفعش براي غير ما. اي خويشان ما، به درهمي يا قرص ناني يا جامه‌اي ما را كمك كنيد تا خداوند شما را از جامه‌هاي بهشت بپوشاند».


در روايتي ديگر مي‌فرمايد:«هر صدقه‌اي كه براي مرده داده مي‌شود، فرشته‌اي آن را مي‌گيرد . در طبقي از نور مي‌گذارد. بر لب قبر مي‌ايستد. با صداي بلند مي‌گويد: اي اهل قبور، درود بر شما، بگيريد اين هديه را كه بستگان تان براي شما فرستاده‌اند». اگر به احاديث ذكر شده دقت شود، متوجه خواهيم شد كه مرده‌ها چشم به راه و چشم انتظار هديه، دعا و… فرزندان و خانواده خود هستند.

تاثیرات خیرات برا زندگی دنیای خود فرد:
خیرات تاثیرات دنیوی و اخروی دارد. به گونه­‌ای که گاهی خطرات بزرگی را از زندگی فرد برطرف می­‌کند. فردی که قدم خیری برای اموات بر می‌دارد، برای او قدم خیر برداشته می‌شود. روایات متعددی اشاره کرده است که اگر فردی در دنیا برای گذشتگان خود خیرات کند، خداوند بلاها را از زندگی او در دنیا بر طرف می‌­کند و لطف و رحمت الهی شامل حال او می­‌شود.

 

خیرات برای اموات
 
بهترین خیرات برای اموات:
ادای دین و حقوق واجب متوفی است، هرآنچه از این دنیای مادی برای اموات احسان و خیرات شود، مردگان متوجه می شوند، به همین دلیل بهترین چیزی که برای اموات توصیه شده، نماز خواندن است و اینکه اگر نماز قضا یا روزه قضا برگردن داشتند به جای آنها بگیریم و اگر احتمال می دهیم که حقی واجب مانند خمس، زکات و … دارند آن را ادا کنیم. البته در این بین اطعام دادن به فقرا، دستگیری از دیگران بسیار توصیه شده است واگر از ثلث اموال میت باقی مانده، آن ثلث را برای امور عام المنفعه و خیریه خرج کنیم.

گاهی اوقات حقوق واجبی بر گردن آن متوفی وجود دارد که باید برای آن عمل واجب نیت کرد، مثلا اگر نماز قضا یا روزه قضا برگردن دارد باید به همان نیت نماز و روزه قضا، آن واجب را ادا کرد، اما برخی اوقات این خیرات صدقه جاریه است که قطعا برای امواتش می رسد. البته در خیرات برای اموات باید توجه داشته باشیم که در وهله اول حقوق واجب بر گردن متوفی را انجام دهیم و سپس صدقات جاریه و احسان مستحبی را ادا کنیم.

انواع خیرات برای اموات:
1.هر گاه از کنار قبرستانی عبور کردید و 11 بار سوره توحید را قرائت نمایید نه تنها برای اموات برای خود هم ثوابت بزرگی را ذخیره نموده اید.

2. اگر برای اموات 11 بار سوره قدر را بخوانید نه تنها خیراتی برای اموات جمع نموده اید بلکه خودتان را از ترس روز قیامت محفوظ نموده اید.

3. با پرداخت بدهی های میت می توانید برای وی یک نوع خیرات انجام دهید تا میت شما به راحتی در قبر آرام بگیرد.

4. با انجام کارهای نیک و با ارزش سعی کنید برای اموات خود خدا بیامرز هدیه بگیرید تا این هدیه بزرگترین خیرات برای اموات می باشد.

5.و در انتها همانطور که برای هممان مسلم است نیکی و شاد کردن دل هر موجودی کافیست به نیت و یا یاد والدین یا امواتتان باشد ثواب آن  شادی و خیر باعث شادی امواتتان نیز میگردد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[یکشنبه 1398-11-13] [ 09:29:00 ق.ظ ]




 


 


بهترین مکان ها برای استجابت دعا

 
در روايات معصومین و دستورات بزرگان، همواره توصيه به دعا كردن شده كه دعا در هر شرايط زماني و مكاني و روحي افراد امكان‌پذير و مؤثر است، امّا برخي از مكان‌ها و زمان‌ها با توجه به اهميت آنها، جهت استجابت دعا تأثير خاصي دارند و خداوند برخي از زمان‌ها و مكان‌ها را نسبت به ديگر مكان‌ها و زمان‌ها فضيلت و برتري داده است؛ در ادامه به معرفی بهترین مکان‌ برای دعا کردن اشاره میکنیم.
بهترین مکان‌ ها برای دعا کردن:
مسجد:
امام صادق می فرماید: پدرم هرگاه حاجتی داشت آن را در موقع ظهر (از خداوند) طلب می نمود، اول صدقه می داد، مقداری عطر استعمال می نمود، سپس به طرف مسجد می رفت و در آنجا آنچه را می خواست از خدا طلب می کرد.

مكه:
مكه از ابتداي خلقت سرزمين برگزيده خداوند بوده است. براي همين خانه خدا در آن مكان مقدس بنا شده است و خداوند به درخواست حضرت ابراهيم، مكه را شهري امن براي ساكنان آن قرار داده است. ( بقره/126) و به خاطر فضيلتي كه دارد داراي احكام ويژه‌اي است و اين فضيلت باعث استجابت دعا مي‌شود چنانكه » امام رضا ـ عليه السّلام ـ در حاليكه اشاره به مكه و كوههاي اطراف مي‌كرد، فرمود: كسي در آن كوهها توقف نمي‌كند مگر اينكه دعايش مستجاب مي‌شود لاكن دعاي مومن در آخرتش اجابت میشود و دعاي كافر در دنيايش.

مرقد امام حسین (ع)
دعا کردن در جوار مرقد امام حسین (ع) ارزش فراوانی دارد و در استجابت دعا بسیار موثر است. روایت داریم که خداوند در عوض شهادت امام حسین، شفا در خاک مرقد وی و اجابت دعا در کنار قبر او را به این بزرگوار اعطا کرده است.

مزار پیامبر اکرم
 محلی که ما در روایات داریم، «عِندَ مَزارِ النّبی(ص)» است. آنجا هم از مکان‏هایی است که در اجابت دعا مؤثر است. روایات متعددی در این رابطه هست که من بخشی از آنها را که مربوط به بحثم هست، میخوانم. روایتی از امام صادق(ع) است که: «إِذَا فَرَغْتَ مِنَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِ النَّبِیِّ»، هنگامی که دعایت در کنار قبر پیغمبر تمام شد، این کارها را انجام بده؛ حضرت در باب زیارت قبر پیغمبر، آدابی را بیان می‏فرماید که سمت منبر حضرت بیا و آن را مسح کن و به چشمت بکش؛ آداب مفصلی دارد؛ ولی مقصود من این است که حضرت در ادامه فرمودند: «وَ قُمْ عِنْدَهُ فَاحْمَدِ اللَّهَ وَ أَثْنِ عَلَیْهِ»؛ نزد قبر پیغمبر حمد و ثنای الهی کن؛ «وَ سَلْ حَاجَتَکَ»؛ و حاجتت را درخواست کن.

«فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَا بَیْنَ مِنْبَرِی وَ بَیْتِی رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ». (الکافی، 4، 553) پیغمبر فرمود که ما بین منبر و خانه من، باغی از باغ‏های بهشت است. پس اینجا هم از مکان‏هایی است که در اجابت دعا، مؤثر است.

مسجد کوفه
این مسجد مکانی است که سالکان و عارفان بسیاری با عبادت در آنجا، خود را به درجات بلند عرفانی رساندند. مسجدی است که به فرموده امام صادق (علیه‌السّلام) هزار نبی و هزار وصی در آن نمازگزارده‌اند.و علمای بزرگ شیعه عملا فضیلت این مسجد و تاثیر دعا و مناجات در آن را ثابت کرده‌اند.

 

بهترین مکان برای دعا کردن


شرایط دعا کردن
اول : اعتراف به گناهان ؛ دوم : شکر نعمتها؛ سوم : صلوات بر محمد و آل محمد؛ چهارم : دعا کردن و حاجت خواستن ؛ پنجم : صلوات بر محمد و آل محمد.

نکته مهم:
در این مقاله بهترین مکان برای دعا کردن را به شما معرفی کردیم. لازم به ذکر است که در صورتی که با دعا کردن در این مکان‌ها دعاهایتان مستجاب نشد، حتما مصلحتی در کار است.

تأخیر و عدم اجابت دعا، نشان كم لطفی و كم محبتی خدا نیست، بلكه گاهی بر عكس، هرچه بیشتر تأخیر شود، دلیل بر بیشتر دوست داشتن خدا است. در كلام معصومین(ع) داریم: “وقتی كه مؤمنی دعا می كند،‌خداوند به ملائكه می فرماید: دعایش را مستجاب نمودم، ولی آن را نگه دارید و عطا نكنید كه من دوست دارم صدای این بندة مؤمن را بشنوم. بنده‌ای هم هست كه دعا می كند و خداوند می فرماید: زود حاجتش را بدهید كه آوازش را دوست ندارم".

در روایت نیز آمده است كه:«ان الله اذا احبَّ عبداً غطَّهُ فی البلاء غطّاً؛خداوند وقتی بنده ای را دوست بدارد، او را با سختی ها و مشكلات مواجه می سازد». پیامبران و اولیای الهی بیش از دیگران در زندگی خود با مشكلات روبرو بوده اند.

و روزی می رسد كه اكثر ما پی خواهیم برد كه عدم اجابت برخی از دعاهایمان خود یك نعمت بزرگ و با ارزش بوده و از خداوند بابت اصرار و بی قراری ها و گله گذاری هایمان عذر خواهی خواهیم كرد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:28:00 ق.ظ ]




 

 

تعداد درهای بهشت و جهنم

 

 ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیات 43 و 44 سوره مبارکه «حجر» به تعداد درب‌های جهنم و دلایل تعدد آن اشاره کرده است که متن آن در ادامه می‌آید؛

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

«وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ * لَها سَبْعَةُ أَبْواب لِکُلِّ باب مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ؛ و دوزخ، میعادگاه همه آنها (گمراهان) است. هفت در دارد و براى هر درى، گروه معینى از آنها تقسیم شده‌اند». (حجر/ 43 و 44)

خداوند در قرآن، صریح‌ترین تهدیدهاى خود را متوجه پیروان شیطان کرده مى‌گوید: «جهنم میعادگاه همه آنها است» (وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ).

گمان نکنند که آنها از چنگال مجازات مى‌توانند فرار کنند، و یا به حساب آنها رسیدگى نمى‌شود، حساب همه آنها یک جا و در یک محل رسیدگى خواهد شد.

«همان دوزخى که هفت در دارد، و براى هر درى گروهى از پیروان شیطان تقسیم شده‌اند» (لَها سَبْعَةُ أَبْواب لِکُلِّ باب مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ).

این در، در حقیقت درهاى گناهانى است که به وسیله آن، افراد وارد دوزخ مى‌شوند، هر گروهى به وسیله ارتکاب گناهى و از درى، همان گونه که درهاى بهشت، طاعات و اعمال صالح و مجاهدت‌هایى است که به وسیله آن، بهشتیان وارد بهشت مى‌شوند.

جهنم هفت در دارد (بعید نیست عدد هفت در اینجا عدد تکثیر باشد، یعنى درهاى بسیار و فراوان دارد، همان‌گونه که در آیه 27 سوره «لقمان» نیز عدد هفت به همین معنى آمده است).

ولى واضح است این تعدد درها (مانند تعدد درهاى بهشت) نه به خاطر کثرت واردان است به طورى که از یک در کوچک نتوانند وارد شوند، و نه جنبه تشریفاتى دارد، بلکه در حقیقت اشاره به عوامل گوناگونى است که انسان را به جهنم مى‌کشاند، هر نوع از گناهان درى محسوب مى‌شود.

در «خطبه جهاد» در «نهج‌البلاغه» مى‌خوانیم: فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِهِ: «جهاد درى از درهاى بهشت است که آن را به روى بندگان خاصش گشوده است».

و در حدیث معروف مى‌خوانیم: اِنَّ السُّیُوفَ مَقالِیْدُ الْجَنَّةِ: «شمشیرها کلیدهاى بهشتند».

چرا بهشت یک در بیشتر از جهنم دارد؟
این گونه تعبیرات به خوبى منظور از درهاى متعدد بهشت و دوزخ را روشن مى‌سازد.

قابل توجه این که: در حدیث امام باقر(علیه‌السلام) مى‌خوانیم: «بهشت، هشت در دارد» در حالى که آیات فوق مى‌گوید: جهنم هفت در دارد، این تفاوت اشاره به این است که: هر چند درهاى ورود به بدبختى و عذاب فراوان باشد، ولى با این حال درهاى وصول به سعادت و خوشبختى از آن افزونتر است».

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:26:00 ق.ظ ]





 


 

 

 

 از جمله امور اخلاقی که پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار(ع) به آن سفارش فرموده اند، و یکی از فضایل اخلاق اجتماعی شمرده می شود، عیادت و ملاقات از بیماران است. روایات بسیاری در این باره نقل شده است که به چند نمونه بسنده می شود:


1. پیامبر اکرم(ص) فرموده است: «هر که مریضى را عیادت کند، منادى‏اى از آسمان او را به اسم ندا کند … پاک شدى و مسیرت پاک شد، و [با این کار] بهشت را جایگاه خود قرار دادی».[1] و «هر که مریضى را براى خدا عیادت کند، بیمار براى او چیزى از خدا نخواهد جز آنکه خداوند آن را مستجاب نماید».[2]

 

2. امام صادق(ع) می فرماید: «هر کس به عیادت بیمارى برود، هفتاد هزار فرشته او را همراهی کرده و براى او طلب آمرزش مى‏کنند تا هنگامى که به جایگاه خود باز گردد».[3]

 

گفتنی است که عیادت بیمار دارای آدابی است؛ مانند این که مراعات حال بیمار بشود و نباید طولانی شود، بلکه زمان کمتری پیش او بماند؛ همان طور که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «پر اجرترین عیادت ‏کنندگان، آن کسى است که کمتر پیش بیمار بنشیند».[4] و امام علی(ع) فرمود: «عیادت کامل آن است که دستت را بر بازوى بیمار بگذاری و زود بر خیزى که عیادت احمق و پر حرف براى مریض از بیمارى او سخت ‏تر است».[5]

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:46:00 ق.ظ ]





برای جبران عاق والدین اگر آنها در قید حیات‌اند:
1) بایست به والدین ثابت کنی که دیگر قصد تکرار چنین عملی را نداری.
2) چون به خاطر این ظلم، والدین شما آزرده خاطر شده‌اند، بهتر است بیشتر از سابق احترام و ادب و اطاعت را نسبت به ایشان رعایت کنی. که سبب نرم شدن قلب والدین شما می‌شود. نهایتا با کمال خضوع و با توسل و خواهش از درگاه خداوند متعال و ائمه معصومین (ع) از والدینت بخواهی که تو را مورد بخشش قرار دهند. مطمئن باش که خدای مهربان قلب پدر و مادر را از جنس مهربانی خویش آفریده است. امکان ندارد فرزندی از آنان عذرخواهی کند و آنها او را نبخشند.

اما اگر در قید حیات نیستند:
1) واجباتی که از آنها در حال حیات فوت شده مثل نماز و روزه و حج و بدهی‌های آنها ادا گردد.
2) به آنچه وصیت کرده‌اند، عمل شود.
3) آنها را تا آخر عمر نباید فراموش کرد. باید برای‌شان طلب آمرزش و رحمت کرد. به نیابت از آنها صدقه داد. اعمال مستحب به قصد و نیت آنها به جا آورد. هدایای معنوی برای آنها فرستاد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:44:00 ق.ظ ]




 


 


عاق والدین بدترین نوع قطع رحم است

 
عاق والدین (خشم آوردن و دل شکستن و آزردن خاطر پدر و مادر) از گناهان کبیره و سبب بدبختی انسان در دنیا و آخرت است که موجب کوتاهی عمر و تلخ و سخت شدن زندگی بر انسان و فقر و پریشانی انسان می‌شود و در آیات و روایات از این کار مذمت شده و بد‌ترین نوع قطع رحم است.
معنی عاق والدین:
عاق والدین، به معنای این است که فرزند پدر و مادر را آزار دهد و آنان را با زبان و رفتار از خود برنجاند. البته واژه عقوق در لغت به معنی بریدن آمده، در این صورت منظور از عاق والدین، قطع رحم با آنان است. ملا مهدی نراقی عاق والدین را بدترین نوع قطع رحم دانسته و معتقد است هر آنچه که به نکوهش قطع رحم دلالت می‌کند بر نکوهش عاق والدین نیز دلالت دارد. همچنین عاق والدین را از رذایلی می‌داند که مربوط به قوای غضبیه و شهویه است و از کینه و خشم یا بخل و حب دنیا ناشی می‌شود.

عواقب عقوق والدین در دنیا و آخرت چیست؟
عاق والدین از رذایل اخلاقی است که در روایات به گناه کبیره بودن آن تصریح[۹] و پیامدهای زیادی دارد از جمله:
- موجب خشم خدا و پیغمبر (ص) است.
- مانع قبولی نماز است.
- سلب توفیق می‌کند و گره در کار می‌اندازد.
- دعا اجابت نمی‌شود.
- فقر و تنگدستی می‌آورد.
- موجب جوان مرگی است.
- سبب گرفتگی زبان هنگام مرگ برای ادای شهادتین است.
- مایه حزن و اندوه و عذاب دنیاست.
- خداوند با عاق والدین سخن نمی‌گوید.
- خداوند نگاه رحمت به او ندارد.
- عاق والدین از جمله فراموش‌شدگان است.
- بهشت بر عاق والدین حرام است.

 

از عواقب عاق والدین اجابت نشدن دعاهاست
 
احادیث در مورد عاق والدین:
امام هادى عليه السلام :
عاقّ [والدين] ، نادارى در پى دارد و به خوارى مى كشاند .

(بحار الأنوار ، ج 74 ، ص 84)


پیامبر اکرم (ص):
نسبت‏ به پدر و مادر نیکوکار باش تا پاداش تو بهشت‏ باشد ولی اگر عاق آنها شوی جهنمی خواهی بود.
(اصول کافی، ج 2، ص 348)

امام علی (ع):
کسی که پدر و مادر خویش را غمگین سازد عاق والدین شده است.
(بحار الانوار، ج 74، ص 64)

امام صادق (ع):
از گناهانی که هوا را تیره و تار می‏کند عاق والدین شدن است.
(بحار الانوار، ج 74، ص 74)

پیامبر اکرم (ص):
از عاق والدین شدن بپرهیزید، زیرا با اینکه بوی بهشت از مسافت هزار سال به مشام می‏رسد، عاق والدین و کسی که قطع رحم کند آن بو را احساس نخواهد کرد. (یعنی بیش از هزار سال از بهشت فاصله دارد.)

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:43:00 ق.ظ ]




 


 

 

کسانی که نماز صبحشان قضا شود, رزق و روزیشان تنگ میشود

 

از امام صادق(ع) پرسیدند که چرا کسانی که در آخر زمان زندگی می کنند رزق و روزیشان تنگ است؟ فرمودند : به این دلیل که غالبا نمازهایشان قضا است.

مردی به خدمت امام صادق(ع) آمد و عرضه داشت : من مرتکب گناهی شده ام.
 
امام صادق(ع) فرمود :خدا می بخشه.
 
آن شخص عرضه داشت :گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگ است.
 
امام فرمود: اگر به اندازه ی کوه باشد خدا می بخشد.
 
آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگتر است.
 
امام فرمود : مگر چه گناهی مرتکب شده ای؟
 
وآن شخص به شرح ماجرا پرداخت.
 
پس از اتمام سخن امام صادق(ع) رو به آن مرد کرد و فرمود: خدا می بخشد ، من ترسیدم که نماز صبح را قضا کرده باشی.
 
از امام صادق(ع) پرسیدند که چرا کسانی که در آخر زمان زندگی می کنند رزق و روزیشان تنگ است؟
 
فرمودند : به این دلیل که غالبا نمازهایشان قضا است.
 
همچنین مرحوم آیت الله حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (معروف به نخودکی) در وصیت خود به فرزندش می گوید: اگر آدمی چهل روز به ریاضت و عبادت بپردازد ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود، نتیجه آن چهل روز عبادت بی ارزش (نابود) خواهد شد.
 
فرزندم تو را سفارش می کنم که نمازت را اول وقت بخوان و از نماز شب تا آن جا که می توانی غفلت نکن.»

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:42:00 ق.ظ ]






مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (معروف به نخودکی) در وصیت خود به فرزندش می گوید:

اگر آدمی چهل روز به ریاضت و عبادت بپردازد ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود، نتیجه آن چهل روز عبادت بی ارزش و نابود خواهد شد!

? فرزندم بدان که در تمام عمرم تنها یک بار نماز صبحم قضا شد، پسر بچه ای داشتم که شب آن روز فوت شد.

? سحر گاه در عالم رویا به من گفتند که این مصیبت به علت قضا شدن آن نماز صبح به تو وارد آمد…

? اکنون اگر یک شب، نماز شبی از من فوت شود، صبح آن شب انتظار بالایی را می کشم که به من نازل شود…

? نکته: میزان بلاهای وارد شده بخاطر گناهان هرکسی متناسب با اندازه ایمان اوست…
به همین دلیل هرچقدر مقام بنده مومن بالاتر باشد ،بلایی که بخاطر گناهش میبیند سخت تر است…
⛔️و یکی از بزرگترین گناهان،قضا کردن ‌نماز صبح می باشد

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:39:00 ق.ظ ]




 

دهه فجر انقلاب اسلامی از نگاه مقام معظم رهبري


دهه فجر انقلاب اسلامی -دهه فجر ،‌ سرآغاز طلوع اسلام،‌ خاستگاه ارزشهاي اسلامي، مقطع رهايي ملت ايران و بخشي از تاريخ ماست كه گذشته را از آينده جدا ساخته است. در دهه فجر اسلام تولدي دوباره يافت و اين دهه در تاريخ ايران نقطه اي تعيين كننده و بي مانند بشمارميرود. تا قبل از انقلاب اسلامي،‌ در ايران نظام اسلامي وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ي «غالب و مغلوب» و« سلطان و رعيت » بود وپادشاهان احساس مي‌كردند كه فاتحيني هستند كه بر مردم غلبه يافته اند و حضرت امام رضوان الله تعالي عليه اين سلسله معيوب را قطع كردند و نقطه ي عطفي در تاريخ ايران بوجودآوردند و شمشير اسلام مردم را عليه دشمنان اسلام،‌ مردم و استعمارگران به كار گرفتند.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:33:00 ق.ظ ]





حقیقت انسان روح اوست . جسم انسان که چندی در دنیا زندگی میکند ، چندادن دارای اهمیت خاصی نیست ، چون همه اجسام از دنیا میروند و و آنچه باقی می ماند روح آنان است و این روح آدمی در نزد خداوند تبارک و تعالی حاضر می شود و باید پاسخگوی اعمال و رفتار خود باشد . در واقع اگر قرار باشد که انسان با جسم خودش در مقابل خدا قرار بگیرد ، خالی از اشکال نیست ؛ زیرا اولا :عقلا صحیح نیست و محال لازم می آید و ثانیا :هیچ آیه از قرآن نداریم که دال بر بر انگیختن انسان به صورت جسم و حاضر شدن او در برابر خدا ، را متذکر شود . برخلاف این مطلب ، آیات قرآن نیز دال بر این است که بر انگیختن انسان در واقع روح اوست نه جسم او .
خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم در این باره می فرماید :
قُلْ یَتَوَفَّاکُم مَّلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ إِلَی رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ (سوره سجده آیه 11)
بگو فرشته مرگی که بر شما گمارده شده جانتان را می‏ستاند آنگاه به سوی پروردگارتان بازگردانیده می‏شوید
در این آیه به صراحت معلوم است که فرشته مرگ روح انسان را می گیرد نه جسم او را . زیرا که گرفتن جسم انسان که محدود به حد و مرزی است ، در مورد فرشته مرگ راه ندارد ولی گرفتن روح انسان صحیح و بی غلط است . پس این روح آدمی است که فرشته مرگ او را می گیرد و آن را برای اعمال و حسابرسی آماده میکند نه جسم او را . همچنین از این آیه فهمیده می شود که انسان وقتی می میرد به معنا و منزله ی فنا و نابودی او نیست بلکه دوباره حیاتی بخشیده میشود ، علی الخصوص افرادی مانند شهدا که طبق آیه 169 سوره مبارکه آل عمران زنده بود آنان زا بیان نمودیم ، و اگر انسان را منحصر در جسم بدانیم بحث بقاء انسان یا حیات برزخی او نیز بی مفهوم میشود . که به حمد الله بحث حیات برزخی را تا حدودی و تا جائی که این نوشته مجال داشت را اشاره کردیم و آیات ان را نیز بازگو نمودیم .
تا حال بحث هایی که صورت گرفت ، دال بر این بود که کمک خواستن چه از زنده و چه از مرده ، چه ازطریق عادی و چه از طریق ماراء طبیعت و خارق العاده امکان پذیر بوده و آیاتی چند از قرآن نیز بدان اشاره نشده است . حال سوال پیش می آید که طبق مورد سوم و چهارم ؛ یعنی در خواست از ماوراء طبیعت از شخص زنده و در خواست و واسطه قراردن شخص مرده ( با توجه به آیات گذشته و مباحث مطرح شده که اثبات گردید زنده و ارتباطشان با ما قطع نشده بلکه کلام ما را می شنوند ) چه ایراد و مشکلی دارد؟؟؟
حال اگر کسی بخواهد ارتباط با ارواح را شرک بشمارد و یا بخواهد منکر حیات پس از مرگ شود و یا قطع ارتباط ما با مردگان ( با توجه به زنده بودن آنان ) بعد از مرگشان شود ، ادعای بی اساس و باطل است . چرا که با آیات سابقه به اثبات رساندیم که تمامی این مطالب و شبهات پوچ بوده و مراتب مختلف این مبحث را با استناد به آیات قرآن بر شمرده و به اثبات رساندیم .
و نیز اگر کسی بخواهد باز در این مطلب خدشه کند و کمالات معنوی و روحی خاص پیامبران و انبیاء و بزرگان را محدود به این دنیا کند و حد آن را جسم بر شمرد ، و فقط قائل به مادی بودن این کمالات شود ، این صحبت نیز پوچ و باطل ایت . زیرا چونکه ثابت کردیم که منشأ تمام کمالات معنوی روح است و این واقعیت نیز از روح سرچشمه می گیرد و بدن مانند لباسی است که بر روی روح قرار گرفته است . خلاصه آنکه اصل در مطلب روح است و روح بی حد و اندازه است ، پس این اشکال نیز باطل است .
و اما نتیجه آنکه ؛ همان طور که با ادله و براهین قاطعه از قرآن کریم ثابت کردیم که در خواست همان طور که از فرد زنده انجام می پذیرد ، از فرد مرده نیز و کسی که در قید حیات نیست جایز می باشد و خالی از شرک است و مردگان نیز صدای مارا می شنوند و ائمه و پیامبران نیز واقف بر این مطلب هستند

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1398-11-12] [ 10:45:00 ق.ظ ]





حقیقت انسان روح اوست . جسم انسان که چندی در دنیا زندگی میکند ، چندادن دارای اهمیت خاصی نیست ، چون همه اجسام از دنیا میروند و و آنچه باقی می ماند روح آنان است و این روح آدمی در نزد خداوند تبارک و تعالی حاضر می شود و باید پاسخگوی اعمال و رفتار خود باشد . در واقع اگر قرار باشد که انسان با جسم خودش در مقابل خدا قرار بگیرد ، خالی از اشکال نیست ؛ زیرا اولا :عقلا صحیح نیست و محال لازم می آید و ثانیا :هیچ آیه از قرآن نداریم که دال بر بر انگیختن انسان به صورت جسم و حاضر شدن او در برابر خدا ، را متذکر شود . برخلاف این مطلب ، آیات قرآن نیز دال بر این است که بر انگیختن انسان در واقع روح اوست نه جسم او .
خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم در این باره می فرماید :
قُلْ یَتَوَفَّاکُم مَّلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ إِلَی رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ (سوره سجده آیه 11)
بگو فرشته مرگی که بر شما گمارده شده جانتان را می‏ستاند آنگاه به سوی پروردگارتان بازگردانیده می‏شوید
در این آیه به صراحت معلوم است که فرشته مرگ روح انسان را می گیرد نه جسم او را . زیرا که گرفتن جسم انسان که محدود به حد و مرزی است ، در مورد فرشته مرگ راه ندارد ولی گرفتن روح انسان صحیح و بی غلط است . پس این روح آدمی است که فرشته مرگ او را می گیرد و آن را برای اعمال و حسابرسی آماده میکند نه جسم او را . همچنین از این آیه فهمیده می شود که انسان وقتی می میرد به معنا و منزله ی فنا و نابودی او نیست بلکه دوباره حیاتی بخشیده میشود ، علی الخصوص افرادی مانند شهدا که طبق آیه 169 سوره مبارکه آل عمران زنده بود آنان زا بیان نمودیم ، و اگر انسان را منحصر در جسم بدانیم بحث بقاء انسان یا حیات برزخی او نیز بی مفهوم میشود . که به حمد الله بحث حیات برزخی را تا حدودی و تا جائی که این نوشته مجال داشت را اشاره کردیم و آیات ان را نیز بازگو نمودیم .
تا حال بحث هایی که صورت گرفت ، دال بر این بود که کمک خواستن چه از زنده و چه از مرده ، چه ازطریق عادی و چه از طریق ماراء طبیعت و خارق العاده امکان پذیر بوده و آیاتی چند از قرآن نیز بدان اشاره نشده است . حال سوال پیش می آید که طبق مورد سوم و چهارم ؛ یعنی در خواست از ماوراء طبیعت از شخص زنده و در خواست و واسطه قراردن شخص مرده ( با توجه به آیات گذشته و مباحث مطرح شده که اثبات گردید زنده و ارتباطشان با ما قطع نشده بلکه کلام ما را می شنوند ) چه ایراد و مشکلی دارد؟؟؟
حال اگر کسی بخواهد ارتباط با ارواح را شرک بشمارد و یا بخواهد منکر حیات پس از مرگ شود و یا قطع ارتباط ما با مردگان ( با توجه به زنده بودن آنان ) بعد از مرگشان شود ، ادعای بی اساس و باطل است . چرا که با آیات سابقه به اثبات رساندیم که تمامی این مطالب و شبهات پوچ بوده و مراتب مختلف این مبحث را با استناد به آیات قرآن بر شمرده و به اثبات رساندیم .
و نیز اگر کسی بخواهد باز در این مطلب خدشه کند و کمالات معنوی و روحی خاص پیامبران و انبیاء و بزرگان را محدود به این دنیا کند و حد آن را جسم بر شمرد ، و فقط قائل به مادی بودن این کمالات شود ، این صحبت نیز پوچ و باطل ایت . زیرا چونکه ثابت کردیم که منشأ تمام کمالات معنوی روح است و این واقعیت نیز از روح سرچشمه می گیرد و بدن مانند لباسی است که بر روی روح قرار گرفته است . خلاصه آنکه اصل در مطلب روح است و روح بی حد و اندازه است ، پس این اشکال نیز باطل است .
و اما نتیجه آنکه ؛ همان طور که با ادله و براهین قاطعه از قرآن کریم ثابت کردیم که در خواست همان طور که از فرد زنده انجام می پذیرد ، از فرد مرده نیز و کسی که در قید حیات نیست جایز می باشد و خالی از شرک است و مردگان نیز صدای مارا می شنوند و ائمه و پیامبران نیز واقف بر این مطلب هستند

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:45:00 ق.ظ ]





فراز و نشیب های عمر


عالم برزخ و عالم دنیا با یکدیگر متفاوتند و هر حرکتی در دنیا نیازمند زمان است اما در عالم برزخ چنین نیست. عالم برزخ مانند عالم رویا وخواب است ، زمانی که خواب می بینیم رویاها و صحنه هایی را می بینیم که شاید گاهی روزها وقت لازم دارد تا دیده شود اما وقتی از خواب بیدار می شویم ، می بینیم یک ساعت بیشتر در خواب نبوده ایم .

پس انسان در یک ثانیه می تواند ملک الموت را ببیند و همچنین می تواند تمام فراز و نشیب های 70 سال عمرش را آن لحظه ببیند .محتضر از فرازهای روحانی و نورانیش شدیداً غرق لذت توصیف نشدنی می شود و از فرازهای ظلمانی و تاریکش شدیداً ناراحت می شوداما این لذت و ناراحتی ممکن است یک ثانیه یا کمتر از یک ثانیه باشد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:44:00 ق.ظ ]





آدمی در لحظه جان دادن چه می بیند؟

در لحظه مرگ رابطه انسان با اطرافیان و اطرافیانش با وی قطع می شود؛ نه محتضر می تواند مشاهدات خود را برای آنان بگوید و آنچه بر وی می گذرد، توضیح دهد و نه اطرافیان قادرند به اطلاعات و مشاهدات محتضر پی ببرند و از چگونگی حالش آگاهی یابند و برخی از واقعیت ها در زمان حیات، بر انسان پوشیده است و لحظه مرگ، بر او آشکار می ‏شود.

مشهودات اهل ایمان و کفر در لحظه مرگ به اعمال آن ها بستگی دارد؛ اهل ایمان و عمل صالح از کرامات حق تعالی بهره مند می شوند و مناظر مطبوع و دلپذیر را می بینند ولی اهل کفر و نفاق به اندازه حظّ و بهره خود و آنچه در دار دنیا کسب نموده اند، آثار غضب و قهر الهی را مشاهده می کنند.

فرشته ملک الموت


انسان ها در هنگام مرگ بعضی چیزها مثل شیطان و فرشتگان برایش متمثل می شود. محتضر در لحظه ای که ملک الموت و جهان ناآشنای پس از مرگ می بیند ، در می یابد که زندگی دنیایش پایان یافته و در این موقع، بسیار نگران و مضطرب می شود و فشار روحی زیادی بر او وارد می شود. انسان نیکوکار فرشتگان قبض روح را به شکل خوب و همراه با بشارت، سلام و تحیت مشاهده می کند اما اگر کافر، ظالم و ستمکار باشد، فرشتگان را بیم دهنده و با چهره های ترسناک می بیند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:43:00 ق.ظ ]





دعای امام زمان در حق مردم این بود که خدایاشیعیان را حفظ کن و انها را از آتش جهنم نجات بده و آنها را با دشمنان ما در یک خط قرار مده ایشان هم برای زندگان و هم برای مردگان دعا میکردند



سید بن طاووس (رحمة الله علیه) می فرماید:سحرگاهی در سرداب مقدس بودم؛ ناگاه صدای مولایم را شنیدم که در حق مردم خود دعا می کردند …

 

دعای امام زمان در حق شیعیان

مؤذن جامی، محمدهادی - عالم بزرگوار و سید جلیل، رضی الدین علی بن طاووس (رحمة الله علیه)، فرمود:سحرگاهی در سامرا، دعایی از حضرت قائم (علیه السلام) شنیدم و کلماتی از آن را حفظ کردم.
ایشان برای زندگان و مردگان دعا می فرمودند و از جمله کلمات آن حضرت (عج) این بودکه عرضه می داشتند:«وابقهم واحیهم فی عزنا و ملکنا وسلطاننا ودولتنا؛ خدایا شیعیان را حفظ کن و آنها را در دولت و سلطنت ما، حیات ده.)

این قضیه در شب چهارشنبه سیزدهم ذی القعده سال 638، برایم اتفاق افتاد.
علاوه بر این، سید بن طاووس (رحمة الله علیه) می فرماید:سحرگاهی در سرداب مقدس بودم.
ناگاه صدای مولایم را شنیدم که برای شیعیان خود دعا می کردند و عرضه می داشتند: «اللهم ان شیعتنا خلقت من شعاع انوارنا و بقیة طینتنا و قد فعلوا ذنوبا کثیرة اتکالا علی حبنا وولایتنا فان کانت ذنوبهم بینک وبینهم فاصفح عنهم فقد رضینا و ما کان منها فیما بینهم فاصلح بینهم و قاص بها عن خمسنا و ادخلهم الجنة فزحزحهم عن النار و لا تجمع بینهم و بین اعدائنا فی سخطک.»

ترجمه دعا این است:خدایا شیعیان ما را از شعاع نور ما و بقیه طینت ما خلق کرده ای، آنها گناهان زیادی با اتکاء بر محبت به ما و ولایت ما، کرده اند، اگر گناهان آنها گناهی است که در ارتباط با تو است، از آنها بگذر که ما را راضی کرده ای و آنچه از گناهان آنها، در ارتباط با خودشان هست، خودت بین آنها را اصلاح کن و از خمسی که حق ما است، به آنها بده تا راضی شوند و آنها را از آتش جهنم نجات بده و آنها را با دشمنان ما در سخط خود جمع نفرما.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:40:00 ق.ظ ]






گشایش در زندگی راههایی دارد که گزیده ای از آنها در میان انبوه آیات و احادیث را آیت الله بهجت توصیه می کردند. ایشان بهترین ذکرها و زمان مناسب دعا برای این امر را نیز بیان کردند.


 گشایش در زندگی با کمک گرفتن از آیات قرآنی و احادیث و ذکرهای توصیه شده از جانب ائمه و پیشوایان مطمئنا راهی موثر است. بهره گیری از این آیات و احادیث همچون هر امر دیگری نکته هایی برای تسریع در اجابت و رفع مشکل دارد که بخشی از انها را برایتان جمع اوری کرده ایم که به شرح زیر است.


بخشش گناه و از میان بردن اثرات سوء آن از ناحیه پرودگار عالم همواره برای مؤمنان موجب ایجاد گشایش های معنوی و مادی بوده است.

 اکثر گرفتاری هایی که انسان به آن مبتلا می شود، به واسطه گناه است، زیرا به کار نگرفتن نعمت های خداوند در مسیری که او می پسندد و صرف کردن آن ها در معصیت خداوند نشانه کفران نعمت ها است.

 خداوند راه توبه و استغفار را برای همه باز گذاشته است و می فرماید:«وَ تُوبُوا اِلَی اللهِ جَمیعاً اَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»، ای مؤمنان! همگی با هم به سوی خدا توبه کنید و باز گردید شاید رستگار شوید.(1)

همچنین راه بازگشت به سوی خویش را به بندگانش آموخته است و ابتدا دستور عذرخواهی و استغفار، سپس فرمان به توبه می دهد:«وَاسْتَغْفِرُوا اللهَ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَیْهِ»؛ از الله، پروردگارتان طلب آمرزش کنید، پس از آن توبه کرده و به سوی او باز گردید.(2)

با این وجود در آیاتی دیگر به اثرات استغفار در دنیا اشاره شده است مانند:«اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً/یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً/وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوال وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّات وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً»؛ از پروردگار خویش آمرزش طلبید که او بسیار آمرزنده است (اگر چنین کنید) او (باران) آسمان را پی درپی بر شما فرو می فرستد و شما را با اموال و فرزندان بسیار کمک می کند و باغ های سرسبز و نهرهای جاری در اختیارتان قرار می دهد.(3)

 

بنابراین دستور به استفغار از خود قرآن گرفته شده و در روایات نیز تأکید شده است.

 اثرات ذکر استغفار در روایات

ذکر استغفار در کلمات نورانی اهل بیت(ع) با تعابیر گوناگون آمده است و روایات در این زمینه متعدد و موثق هستند.

رسول خدا(ص):

 -«مَنْ أَکْثَرَ الإِسْتِغْفارَ جَعَلَ اللهُ لَهُ مِنْ کُلِّ هَمّ فَرَجاً وَ مِنْ کُلِّ ضیق مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لایَحْتَسِبُ»؛ کسی که زیاد استغفار گوید و از خدا عذرخواهی کند، خداوند از هر غصه ای برایش گشایشی قرار دهد و از هر تنگنایی راه فراری پیش پایش گذارد و او را از جایی که گمان ندارد روزی می دهد.(4)

 

- «أَکْثَرُوا مِنَ الإِسْتِغْفارِ، فی بُیوتِکُمْ وَ فی مَجالِسِکُمْ وَ عَلی مَوائِدِکُمْ وَ فی أَسْواقِکُمْ وَ فی طُرُقِکُمْ وَ أَیْنَما کُنْتُمْ فَاِنَّکُمْ لاتَدْرُونَ مَتی تَنْزِلُ الْمَغْفِرَةُ»؛ زیاد استغفار کنید، در خانه ها و مجالستان، سر سفره ها و در بازارهایتان، و در مسیر رفت و آمدهایتان و هر جا که بودید(استغفار کنید)، چرا که شما نمی دانید آمرزش خداوند چه زمانی نازل می شود.(5)

 

امیرالمؤمنین(ع):

 

-«تَعَطَّروا بِالإِسْتِغْفارِ، فَلا تَفْضَحَنَّکُم رَوائِحُ الذُّنُوبِ»؛ با استغفار و آمرزش خواهی از خداوند خود را معطّر کنید تا بوی بد گناهان شما را رسوا نکند.(6)

 

امام باقر(ع):

 از پدرانش نقل می کنند که پیامبر(ص) فرمود:«خوشا به حال آنکه روز قیامت در نامه عملش زیر هر گناهی استغفر الله باشد».(7)

 شرایط تحقق استغفار حقیقی

 البته واضح است که صرف لقلقه زبان موجب گشایش درهای بخشش خداوند نمی شود و عزم بر ترک گناه و نداشتن اصرار بر تکرار گناه از عوامل مهم در تأثیرگزاری ذکر استغفار است.

در نهج البلاغه آمده است:کسی در حضور علی(ع) می‏ گفت:استغفرالله، حضرت فرمود:مادرت بر تو بگرید، آیا می‏دانی «استغفار» چیست؟ استغفار درجه «علیین» و نامی است که بر شش معنا اطلاق می‏ شود:

 1-پشیمانی از گذشته،

 2- عزم بر ترک و بازگشت از آن برای همیشه،

 3- ادای حقوق دیگران، تا خدا را پاک ملاقات کنی و بر (ذمه) تو بدهکاری نباشد. (حق الناس، خمس، زکات و…)،

 4-هر فریضه که ضایع کرده ‏ای، ادا کنی (مثل نماز، روزه و نذر واجب و…)،

 

5-گوشتی که از حرام بر بدن تو رویده، با حزن و اندوه آب کنی تا پوستت به استخوان بچسبد و گوشت تازه میان آن ها بروید. ممکن است کسی از راه درآمد، حرام به عیش و نوش و تن‏پروری بپردازد و یا بر اثر هر لذت حرامی، چاق و فربه شود، در این صورت حزن و اندوه گناهان گذشته باید به گونه ‏ای بر وجود او آتش زند که خواب و قرار را از وی بستاند، البته این حال برای هر توبه کننده‏ای حاصل نمی‏ شود و این در واقع مرتبه ‏ای از مراتب کمال توبه و استغفار است.

 

6- سختی طاعت را بر بدنت بچشانی، چنان که شیرینی گناه را به آن چشاندی، طاعت حق و طوق بندگی مولا، سختی‏ ها و محدویت ‏هایی دارد، زیرا یک سلسله اوامر و نواهی هست که بر نفس اماره ناخوشایند است، در مقابل انجام گناه بر وفق مراد نفس اماره همسو با راحتی جسم است، پس همان گونه که نفس بر وفق مراد خود و بدن بر حسب طبعش، در راحتی و آسایش به سر می‏ برد و لذت گناه را می‏ چشید، باید سختی طاعت و مشقت پذیرش قید و بندهای الهی و دینی را نیز بچشد.

 وقتی تمام این شرایط تحقق یافت آنگاه بگو:استغفرالله. (8)

 

توصیه شده است که بهترین وقت استغفار، سحرگاهان به ویژه سحر شب جمعه است تا جایی که استغفار کنندگان در سحرگاهان مورد مدح خداوند عالمیان قرار می گیرند.

 همچنین طبق روایات ذکر استغفار از جمله تعقیبات نماز صبح و نماز عصر است که مرحوم حاج شیخ عباس قمی در کتاب مفاتیح الجنان به آن اشاره کرده است.

 آیت الله محمدتقی بهجت آن عارف بالله در پاسخ به سؤال فردی که در امور مختلف از جمله اشتغال و ازدواج دچار گرفتاری شده بود، این چنین بیان کردند:زیاد از روی اعتقاد کامل بگویید:«أستغفر الله»، هیچ چیز شما را منصرف نکند غیر از ضروریات و واجبات تا کلیه ابتلائات رفع شود، بلکه بعد از رفع آن ها هم بگویید، برای اینکه امثال آن ها پیش نیاید و اگر دیدید رفع نشد، بدانید یا ادامه نداده اید، یا آنکه با اعتقاد کامل نگفته اید.(9)

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:26:00 ق.ظ ]




 که مردان نامحرم آنها را نبینند و او نیز مردان نامحرم را نبیند -که این دیدگاه پیغمبر هم هست- یک چنین جایگاهی یک زن مسلمان دارد که برترین آنها خود حضرت فاطمه سلام الله علیهاست، اما در آنجایی که پای دفاع از ولایت به پیش می آید، در جمع نامحرمان نامرد که با بی تفاوتی نظاره گر غصب خلافت و کنار زدن ولی خدا بودند، آن چنان خطابه ای را در دفاع از ولایت بیان می کند که تاریخ را متحیر کرده است، لذا از این جهت آن بزرگوار مظهر ولایتمداری و ایثارگری است و آن هم به عنوان نخستین کس در این عرصه وارد شد و از جان مبارک خود هم مایه گذاشت، یک ویژگی استثنایی دارد که باید شهامت آن حضرت و علل شهادت آن حضرت به خوبی دریابیم و بزرگ بداریم و با الگوگیری از الگوی بی نظیر بشریت، بتوانیم به سیره آن حضرت(س) عمل کنیم.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:24:00 ق.ظ ]




با نگرانی ها چه کنم؟


 اهل کبر و غرور در قیامت به صورت مورچه، ظاهر می شوند که زیر دست وپای مردم قرار می گیرند تا هنگامی که مردم از حساب فارغ شوند.

 

 

 کبر و خودبرتربینی و راه های درمان آن

 

یکی از بیماری های روانی که در اسلام از گناهان کبیره، و از مهلکات عظیمه به شمار می آید که متأسفانه اغلب دامن گیر خواصی از انسان ها بوده و مانعِ رسیدن آنها به کمال است، «کبر و خود برتربینی» است بحث و بررسی تفصیلی آن از حوصله این نوشتار خارج است، لکن به نحو اختصار پیرامون آن به بحث و بررسی می نشینیم.(۴۱۶)

 

تعریف تکبر

تکبر آن است که انسان خود را بزرگ تر و برتر از دیگران بداند. ریشه این صفتِ ناپسند، صفت عجب است. اگر انسان تنها حالت خودخواهی و بزرگ منشی داشته و پای غیر در میان نباشد، عجب است اگر این حالتِ بزرگی در رابطه باغیر باشد، تکبر است. اگر انسان خود را برتر و بزرگ تر از دیگران بداند ولی تنها در نفس خود چنین بپندارد و در مقام عمل آن را ابراز نکند، اصطلاحا آن را «کبر» گویند. اگر آن صفت را در مقام عمل، ابراز و اظهار نماید «تکبر» خوانده می شود. بنابراین کبر، صفت نفسانی است و تکبر، عمل خارجی.

 

اقسام تکبر

 

۱. تکبر در برابر خدا

عده ای هستند که در برابر حضرت حق سر تعظیم فرود نیاورده و از عبادت و پرستش او تکبر می کنند، بلکه خود را «رب» و صاحب مردم می دانند و مردم را به عبودیت و بندگی خویش می خوانند، همانند نمرود و فرعون. خداوند در قرآن کریم برای آنان عذاب سختی را مقرر فرموده است. چنان که فرمود:

«إِنَّ الَّذِینَ یسْتَکبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ؛(۴۱۷) آنان که از عبادت و دعای من اعراض وسرکشی می کنند زود است که با ذلّت و خواری وارد دوزخ شوند».

 

و در آیه دیگر فرمود:

«وَمَنْ یسْتَنْکفْ عَنْ عِبادَتِهِ وَیسْتَکبِرْ فَسَیحْشُرُهُمْ إِلَیهِ جَمِیعاً؛(۴۱۸) هر کس از بندگی خدا سرپیچد و دعوی برتری کند، زود باشد که خدا همه را به سوی خود محشور سازد».

 

امام باقر علیه السلام فرمود:

«اَلعِزُّ رِداءُ اللّه وَالْکبْرُ اِزَارُهُ فَمَن تَناوَلَ شَیئاً مِنهُ اَکبَّهُ اللّه فِی جَهَنَّمَ؛(۴۱۹) عزت ردای خداست و بزرگ منشی اِزار خداست (عزت و بزرگی، تنها برای او رواست) و هر کس مقداری از آنها را بگیرد، خداوند او را در آتش سرنگون خواهد کرد».

 

۲. تکبر در برابر انبیاء

کسانی بودند که به خدا معتقد بوده ولی در مقابل فرستادگان خدا خاضع نبوده و خود را برتر می دانستند و می گفتند: ما چگونه به شما ایمان آوریم، در حالی که شما همانند ما بشر هستید، و یا دارای ثروت و مال نبوده و از تهیدستان هستید، و اگر ما بخواهیم از شما که همانند ما بشر هستید، تبعیت کنیم ضرر خواهیم کرد. قرآن کریم از این گروه نیز خبر می دهد. چنان که از زبان فراعنه نسبت به موسی و هارون علیه السلام نقل می کند که می گفتند:

 

«فَقالُوا أَنُؤمِنُ لِبَشَرَینِ مِثْلِنا وَقَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ؛(۴۲۰) آیا ما به دو بشری مثل خودمان ایمان بیاوریم، در صورتی که طایفه آنان مردم ما را اطاعت می کردند».

 

و یا آن که سران قوم نوح برای این که مردم به آن حضرت ایمان نیاورند به آنها می گفتند:

«وَلَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَراً مِثْلَکمْ إِنَّکمْ إِذاً لَخاسِرُونَ؛(۴۲۱) اگر بشری مانند خود را اطاعت کنید، بسیار زیان کار خواهید بود».

 

و یا خدا به آنان خطاب می کند:

«أَفَکلَّما جاءَکمْ رَسُولٌ بِما لاتَهْوی أَنْفُسُکم اسْتَکبَرْتُمْ فَفَرِیقاً کذَّبْتُمْ وَفَرِیقاً تَقْتُلُونَ؛(۴۲۲) آیا هرگاه پیامبری به شما مبعوث شد که برنامه های وی مخالف با امیال شما بود، تکبر می ورزید، عده ای را تکذیب کرده و گروهی را به قتل می رسانید».

 

۳. تکبر در برابر بندگان خدا

تکبر در مقابل بندگان خدا همان است که انسان دیگران را حقیر و پست شمرده و خود را بزرگ و برتر از آنان بشمرد و این همان است که مردم به آن مبتلا هستند. گرچه خطر آن به مقدار دو قسم اول نیست (زیرا آن دو قسم منجر به کفر می شدند) ولی از گناهان بزرگ بوده و مانع از کمالات انسان خواهد بود. برای آن که کبریایی و عظمت، تنها در خور شأن کسی است که از همه نقایص و بیچارگی ها مبرا و منزّه باشد، نه کسی که سرتاسر وجود او را فقر و بیچارگی فرا گرفته و به تعبیر علی علیه السلام: اولش نطفه و آخرش مردار و در وسط هم حامل کثافات است. لذا حضرت می فرماید: من تعجب می کنم از انسان با این حالش، چگونه به خود اجازه می دهد که تکبر کرده و بزرگ منشی اختیار کند؛

«عَجِبتُ لإبنِ آدَمَ اَوَّلَهُ نُطفَة و آخِرُهُ جِیفَة وَهُوَ قائِمٌ بَینَهُما وِعاءً لِلْغَائِطِ ثُمَّ یتَکبَّرُ».(۴۲۳)

 

علل و عوامل تکبر

 

امور متعدده ای ممکن است باعث تکبّر و فخر فروشی انسان گردد.

۱. علم:   علم و دانشِ بسیار، که همراه با تهذیب نفس نباشد، ممکن است باعث کبر و غرور گشته و انسان خود را برتر از دیگران بداند.

 

۲. عبادت:   گاهی عبادتِ انسان، سبب تکبر او می گردد، یعنی ممکن است انسان که خود را در حال عبادت و اطاعت دیده و دیگران را در حال معصیت، همین باعث کبر و غرور او گردیده و او خود را برتر از دیگران ببیند.

 

۳. حسب و نسب:   انسان ها ممکن است با نگرشی به گذشته و حسب و نسب خود ببینند که آبا و اجداد آنان از نظر قدرت، ثروت، حکومت، علم، سیادت و مانند این ها، برتر بوده و در عصر خود معروف بودند، ولی دیگران از چنین آبا و اجدادی محروم بوده اند، و همین باعث تکبر آنان گردد.

 

۴. قوت و شجاعت.

۵. جمال و زیبائی.

۶. مال و ثروت.

۷. سلطنت و حکومت.

۸. فامیل، عشیره، مریدان و طرفداران بسیار.

 

و مانند این ها که برای انسان مایه غرور و کبرند. انسان باید بداند که همه این ها در معرض زوال و فنا هستند و چیزی که زوال پذیر است، نمی تواند مایه فخر، غرور و کبر باشد، حتی عبادت انسان نمی تواند سبب آن شود که عابدی خود را برتر از گنه کار بداند؛ زیرا عابد ممکن است در پایان کار در اثر ارتکاب معصیتی، همه اعمال خود را از بین ببرد ولی آن گنه کار در پایان عمرش متنبه شود و از کرده های خود پشیمان شده و توبه نماید و خدا توبه او را بپذیرد. در نتیجه، همان انسانِ عاصی از این انسانِ مطیع، برتر و بهتر باشد. لذا کبر و فخرفروشی در هرحال و به هر علتی که باشد، مذموم است گرچه آن علّت، علم و اطاعت حضرت حق باشد.

 

علامت و نشانه تکبر

از علایم کبر آن است که انسان خود را بهتر از دیگران دانسته و حاضر نباشد که سخن حق را بپذیرد.

 

امام صادق علیه السلام فرمود:

«الکبرُ اَن تُقمِصَ النّاسَ وَ تُسفِهَ الحَقَّ؛(۴۲۴) تکبر آن است که مردم را خوار و حق را سبک بشماری».

 

گاهی علایم و آثار تکبر از نحوه سخن گفتن ویا نشستن و راه رفتنِ افراد، ظاهر می گردد. و گاهی هم دوست دارد که وقتی حرکت می کند عده ای پشت سر او به راه بیفتد، و یا دیگران در مقابل او مانند عبد ذلیلی بایستند.

این ها علایم تکبر است، ولی انسان بهتر از همه خود را می شناسد و بهتر از هرکس می فهمد که چه کاره است، آیا صفت زشتِ کبر، در او هست یا نه؟ «بَلِ الإِنْسانُ عَلی نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ وَلَوْ أَلْقی مَعاذِیرَهُ(۴۲۵)».

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[یکشنبه 1398-11-06] [ 09:39:00 ق.ظ ]





8. توسل به اولیاء دین[133]توسل به اولیای الهی مانند پیامبران و اوصیای گرامشان یقیناً مایه امن و آرامش روان است؛ زیرا علاوه بر این که به تجربه ثابت شده که بسیاری از مشکلات و بیماری های جسمی و روانی با توسل حل و برطرف شده، در قرآن کریم و روایات اهل بیت نیز به آن دستور اکید داده شده است. به عنوان نمونه آیه شریفه: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ؛(232) ای کسانی که ایمان آورده اید، پرهیزکاری پیشه کنید و وسیله ای برای تقرب به خدا انتخاب نمایید».

وسیله در اصل به معنای تقرب جستن و یا چیزی است که باعث تقرب به دیگری از روی علاقه و رغبت می شود، می باشد(233) بنابراین وسیله در آیه فوق معنای وسیعی دارد و شامل هر کار و هر چیزی که باعث تقرب انسان به خدا می شود. مهم ترین آنها ایمان به خدا و پیامبر، جهاد در راه خدا، عبادات، زیارت خانه خدا، صله رحم، انفاق در راه خدا هم چنین هر کار خیر و پسندیده می باشد.(234) و هم چنین شفاعت پیامبران، امامان و بندگان صالح خدا که طبق صریح قرآن باعث تقرب به خداست، در مفهوم وسیع توسل داخل است. البته منظور از توسل به پیامبر وامام یا هر عبد صالح دیگر، این نیست که چیزی را از آنها مستقلاً تقاضا کنند، بلکه منظور این است با اعمال صالح یا پیروزی از پیامبر و امام یا شفاعت آنان یا سوگند دادن خدا به مقام و مکتب آنها، از خداوند چیزی را بخواهند. این معنا نه بوی شرک می دهد و نه برخلاف آیات قرآن است و نه از عموم آیه فوق بیرون است. البته توسل به اولیای الهی مورد قبول علمای شیعه و سنی است. اهل تحقیق برای آگاهی به نظر اهل سنت به کتاب «وفاء الوفاء» نوشته دانشمند معروف اهل سنت به نام «سمهودی» مراجعه کنند که در جلد سوم ص 1371 در کتاب «التوصل الی حقیقه التوسل» روایاتی را نقل کرده و با صراحت تمام می گوید: «مدد گرفتن و شفاعت

[134]خواستن در پیش گاه خداوند از پیامبر صلی الله علیه و آله و از مقام و شخصیت او، هم پیش از خلقت او مجاز است و هم بعد از خلقت و تولد او و هم بعد از رحلتش، هم در عالم برزخ و هم در روز رستاخیز سپس روایت معروف توسل آدم علیه السلام را به پیامبر اسلام از عمربن خطاب نقل کرده که آدم روی اطلاعی که از آفرینش پیامبر اسلام در آینده داشت به پیش گاه خداوند عرضه داشت: «یا ربِّ اَسئَلک َبِحقِّ محمَّدٍ لما غَفرْتَ لی». تنها گروهی از اهل سنت یعنی وهابی ها توسل را شرک به خدا می دانند و آن را جایز نمی دانند. به هر حال یکی از راه های درمان بیماری های روانی توسل به پیامبر و خاندان معصومش می باشد.

لازم به تذکر است که عوامل درمان منحصر به این هشت امر نیست؛ بلکه امور دیگری از قبیل: دعا و اذکار خاص به ویژه ذکر یونسیه، فرو بردن خشم، خواندن سوره «الم نشرح» به مدت 27 روز، صبح و شب، ذکر خدا، توجه به رحمت و قدرت لایزال خداوند، توسل به امام زمان بالخصوص که امروزه وسیله امن وا مان اهل زمین است و ده ها عامل دیگر را می توان نام برد.

«اللَّهمَّ وفِّقنا لمَا تحبُّ و ترضی»

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:30:00 ق.ظ ]


...



توبه چیست؟«توبه» در لغت به معنای بازگشت است و در قرآن کریم، هم به خدا نسبت داده شده و هم به انسان. «توبه خدا» به معنای برگرداندن لطف و رحمت خود به سوی بندگان، و توبه انسان به معنای برگشت او از حالات و اعمال فاسد گذشته خود است لذا هر توبه انسان، محفوف به دو توبه از خداست اول، خدا توبه می کند؛ یعنی لطف خود را به بندگانِ گنه کار، برمی گرداند و با این لطف، انسان متوجه بدی های خود می شود. پس از این توجه، توبه کرده و از افعال و اعمال گذشته خود پشیمان می شود و برمی گردد. پس از این حالت، بار دیگر خدا لطف کرده و توبه او را می پذیرد. آری، یک توبه انسان، میان دو توبه لطف خدا قرار می گیرد.

اول: خدا توفیقِ توجه به عیب ها را به انسان عطا می کند.

دوم: انسان، پشیمان شده و از آن عیب ها و فسادها، توبه می کند.

سوم: خداوند کریم و رحیم، این توبه را می پذیرد.

قرآن کریم، این حقیقت را چنین بازگو می کند: «ثُمَّ تابَ عَلَیهِمْ لِیتوبوا إِنَّ اللهَ هُوَالتَّوَّابُ الرَّحِیم؛(280) خداوند لطف خودش را بر آنان شامل می کند و می فهمند که بد

[172]کرده اند، سپس آن افراد، متوجه توبه می شوند، بار دیگر خداوند رحیم، توبه آنان را پذیرفته وآنان را می بخشد».

علی علیه السلام «توبه» را چنین معنا می کند: «التَّوبَةُ نَدَمٌ بِالْقَلْبِ وإستغفارٌ باللِّسانِ وَتَرَک بِالْجَوارحِ وإِضمارٌ اَنْ لا یعوُدَ؛(281) توبه از چهار چیز تشکیل می گردد: اول: پشیمان شدن قلبی، دوم: آن پشیمانی در قالب استغفار به زبان جاری گردد، سوم: در کنار آن دو، ترک معاصی و رها کردن فسادهای گذشته، تحقق یابد. چهارم: تصمیم بر این که در آینده نیز آن گناهان و فسادها تکرار نگردد».

به هر حال، پشیمانی از گذشته و تصمیم بر ترک کردار زشت در آینده، و ابراز این حالت با ذکر استغفار، بدنه اصلی توبه را تشکیل می دهد.

آثار توبه

با مراجعه به آیات قرآن کریم و روایت اهل بیت علیه السلام درباره توبه، معلوم می شود که برای توبه، آثار بسیاری است که در این جا به بخشی از آنها در حد این نوشتار، اشاره می کنیم.

البته توبه ای دارای آثار ذیل است که با شرایطِ کامل و به عنوان توبه حقیقی و یا به تعبیر قرآن کریم «توبه نصوح» واقع شده باشد، نه آن که با صرف گفتن یک «استغفراللّه » این همه آثار بر آن مترتب شود. اساساً اگر شخصی توبه کند و پس از توبه، هم چنان به کردار زشتش ادامه دهد، نه تنها توبه کار نیست، بلکه به تعبیر امام باقر علیه السلام مستهزء و مسخره کننده است. «المُقیمُ علی الذَّنبِ وَهُوَ یسْتَغْفِرُ مِنهُ کالْمُستَهزِء؛(282) کسی که نسبت به گناه پافشاری داشته و در عین حال، استغفار می کند، مانند کسی است که مسخره می کند».

در قرآن کریم، تنها در یک آیه پنج اثر برای «توبه» بیان شده است که عیناً متن آیه آورده می شود:

[173]«یا أَیها الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلی اللّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسی رَبُّکمْ أَنْ یکفِّرَ عَنْکمْ سَیئاتِکمْ وَیدْخِلَکمْ جَنّات تَجْرِی مِنْ تَحْتِها الأَنْهارُ یوْمَ لا یخْزِی اللّهُ النَّبِی وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ یسعی بَینَ أَیدِیهِمْ وَبِأَیمانِهِمْ یقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَاغْفِرْ لَنا إِنَّک َ عَلی کلِّ شَی ء قَدِیرٌ؛(283) ای کسانی که ایمان آورده اید! توبه کنید، توبه خالص. امید است با این کار، پروردگارتان، گناهان شما را ببخشد و شما را در باغ هایی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است، وارد کند؛ در آن روزی که خداوند پیامبر و کسانی که به او ایمان آورده اند را خوار نمی کند. این در حالی است که نور آنان از پیشاپیش آنان و از سمت راستشان در حرکت است و می گویند: پروردگارا! نور ما را کامل کن و ما را ببخش که تو بر هر کار توانایی».

از این آیه و سایرآیات استفاده می شود که «توبه نصوح و خالص» دارای چند اثر بزرگ است:

1. بخشودگی سیئات و گناهان. که در آیات دیگر نیز وارد شده و اساساً ثمره اصلی توبه همین است: «وَ إِنِّی لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی؛(284) من بخشنده کسانی هستم که توبه نمایند و ایمان آورده و عمل شایسته انجام دهند (و از نظر امور سیاسی و تبعیت از رهبر الهی و لایق نیز) هدایت یافته باشند (یعنی بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله از اهل بیت او تبعیت کرده باشند)».

2. رسوا و مفتضح نشدن در روزی که پرده ها کنار می رود و حقایق آشکار می گردد و دروغ گویانِ تبهکار، رسوا می شوند. آری در آن روز، تنها پیامبر صلی الله علیه و آله و موءمنان، آبرومند خواهند بود؛ چرا که آن چه گفتند، به واقعیت می پیوندد: «یوْمَ لا یخْزِی اللّهُ النَّبِی وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ».(285)

3. نور ایمان و عمل آنان در پیشایش و سمت راست آنان حرکت می کند و مسیر آنان را به سوی بهشت روشن می سازد: «نُورُهُمْ یسعی بَینَ أَیدِیهِمْ وَبِأَیمانِهِمْ».(286)

[174]4. توجه شان به خدا بیشتر می گردد. لذا رو به سوی درگاه خدا آورده و از او تقاضای تکمیل نور و آمرزش کامل گناه خویش می کنند: «یقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَاغْفِرْ لَنا».(287)

5. بالاخره، ورود در بهشت پربرکت و نعمت الهی، یکی از ثمرات آن است: «وَیدْخِلْکمْ جَنّات تَجْرِی مِنْ تَحْتِها الأَنْهارُ».(288)

6. شیرین شدن زندگی تلخ و ناگوار همراه با آلودگی، چنان که می فرماید: «تُوبُوا إِلَیهِ یمَتِّعْکمْ مَتاعاً حَسَناً؛(289) هرگاه شما توبه کنید، خداوند شما را به بهره ای نیکو، کامیاب می نماید».

7. تبدیل سیئات به حسنات، یعنی نه تنها خداوند در اثر توبه گناه را می بخشد، بلکه گناه را تبدیل به ثواب و «سیئات» را مبدل به «حسنات» می نماید. چنان که می فرماید:

«إِلاّ مَنْ تابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَاُّولئِک یبَدِّلُ اللّهُ سَیئاتِهِمْ حَسَنات؛(290) کسی که توبه کرده و ایمان آورده و عمل صالح انجام دهد، خداوند بدی های آنان را به حسنات تبدیل می کند».

8. نزول برکات و توانمندی، در اثر توبه و پاک شدن از آلودگی ها، خداوند برکاتش را از قبیل باران و غیره نازل می کند و او را توانمند قرار می دهد. چنان که می فرماید: «تُوبُوا إِلَیهِ یرْسِلِ السَّماءَ عَلَیکمْ مِدْراراً وَیزِدْکمْ قُوَّةً إِلی قُوَّتِکمْ؛(291) توبه کنید تا خداوند آسمان را برای شما به باریدن فراوان بگمارد و نیرویی بر نیرویتان بیفزاید».

9. رزق و روزی مادی و معنوی فراوان برای انسان تائب. چنان که می فرماید: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّکمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً یرْسِلِ السَّماءَ عَلَیکمْ مِدْراراً وَیمْدِدْکمْ بِأَمْوال وَبَنِینَ وَیجْعَلْ لَکمْ جَنّات وَیجْعَلْ لَکمْ أَنْهاراً».(292)

[175]10. محبوب خدا و خلق خدا شدن؛ زیرا انسانی که خود را از آلودگی ها پاک نماید و درصدد اصلاح خود برآید و تمام همش را کسب رضای خدا قرار دهد، قهراً محبوب خدا خواهد شد. چنان که در آیه شریفه آمده است: «إِنَّ اللّهَ یحِبُّ التَّوّابِینَ؛ (293)خداوند، توبه کاران را دوست دارد».

در حدیثی، رسول خدا ضمن برشمردن وظایف مردم، فرمودند:

«وَیحِبّونَ التّائِب؛(294) مردم باید کسانی را که به راه حق بازگشته و توبه کرده اند، مورد محبت قرار دهند».

یعنی شخص گنه کار نباید برای همیشه مورد بُغض و طعن مردم باشد. اگر از گناه خود توبه کرد و درصدد اصلاح مفاسد پیشین برآمد، مردم نیز باید رفتار خود را نسبت به او تغییر دهند و او را در جامعه پذیرا شوند تا گنه کاران دیگر نیز تشویق به توبه شوند.

11. پیوند با موءمنین: منافقین و تبهکاران در اثر عقاید فاسد و اعمال ناشایسته، رابطه دینی شان از موءمنین قطع شده و دیگر به اصطلاح جزء برادران دینی به حساب نمی آیند، ولی وقتی توبه کنند و مفاسد پیشین را اصلاح و خرابی ها را جبران کنند، دو مرتبه به موءمنین می پیوندند. چنان که می فرماید: «فَإِنْ تابُوا وَأَقامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّکاةَ فَإِخْوانُکمْ فِی الدِّینِ».(295)

با توجه به توبه و آثارِ رحمت بار آن دیگر جایی برای نگرانی، اضطراب و افسردگی از احساس گناه نیست؛ زیرا توبه همانند آب زلالی است که هر نوع آلودگی  را پاک نموده و شستشو می دهد و انسان را به حالت اول خلقت برمی گرداند. «کیومٍ وَلَدَتْهُ اُمُّهُ» احساس گناه به خاطر آن است که راه نجات از عواقب اعمال گذشته خود را نمی یابد و نمی داند که چگونه آن را جبران نماید. حق دارد که در اثر احساس گناه، رنج بکشد و آزرده گردد و برای همیشه برای عاقبت

[176]دردناک خود نگران باشد، اما اگر شخصی است که پای بند به تعلیمات دینی است و در دین راه نجات را به او نشان داده اند و به او فهمانده اند که چگونه از چنگال عواقب سوء آن رهایی یابد، می تواند احساس آرامش و راحتی کند.

بنابراین احساس گناه برای بی دینان باعث رنج، ملال، نگرانی و اضطراب است؛ اما برای متدینان به دین اسلام که توبه یکی از ضروریاتِ آن است، ابداً مایه رنج و نگرانی نخواهد شد؛ چون راه گریز از عواقب سوء گناه در اختیار است و انسان با انتخاب آن راه گریز، خود را از عواقب سوء احساس گناه نجات می دهد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:15:00 ق.ظ ]





سنگتراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت میکرد، از نزدیکی خانه بازرگانی رد میشد. در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران بازرگان را دیدبرای دید و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت: این بازرگان چقدر ثروتمند است! و آرزو کرد که مانند بازرگان باشد.  در یک لحظه، او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد. 

 

 

تا مدتها فکر میکرد که از همه قدرتمندتر است. تا این که یک روز حاکم شهر از آنجا عبور کرد، او دید که همه مردم به حاکم احترام میگذارند حتی بازرگانان.  مرد با خودش فکر کرد: کاش من هم یک حاکم بودم، آن وقت از همه قویتر میشدم!  در همان لحظه، او تبدیل به حاکم مقتدر شهر شد. در حالی که روی تخت روانی نشسته بود، مردم همه به او تعظیم میکردند. احساس کرد که نور خورشید او را می‏آزارد و با خودش فکر کرد که خورشید چقدر قدرتمند است.  او آرزو کرد که خورشید باشد و تبدیل به خورشید شد و با تمام نیرو سعی کرد که به زمین بتابد و آن را گرم کند.  پس از مدتی ابری بزرگ و سیاه آمد و جلوی تابش او را گرفت. پس با خود اندیشید که نیروی ابر از خورشید بیشتر است، و تبدیل به ابری بزرگ شد.  کمی نگذشته بود که بادی آمد و او را به این طرف و آن طرف هل داد. این بار آرزو کرد که باد شود و تبدیل به باد شد. ولی وقتی به نزدیکی صخره سنگی رسید، دیگر قدرت تکان دادن صخره را نداشت. با خود گفت که قویترین چیز در دنیا، صخره سنگی است و تبدیل به سنگی بزرگ و عظیم شد.  همانطور که با غرور ایستاده بود، ناگهان صدائی را شنید و احساس کرد که دارد خرد میشود. نگاهی به پایین انداخت و سنگتراشی را دید که با چکش و قلم به جان او افتاده است

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:10:00 ق.ظ ]






امام صادق علیه السلام:

اِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسابَ یَوْمَ الْقِیامَةِ.

معاشرت و رفت و آمد با خویشاوندان، حساب روز قیامت را بر انسان آسان مى کند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[چهارشنبه 1398-11-02] [ 08:23:00 ق.ظ ]




 

امام محمد باقر علیه السلام:

اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَاللّه‏ِ اَشَدُّکُمْ اِکْراما لِحَلائِـلِهِمْ.

گرامى‏‌ترین شما نزد خداوند، کسى است که بیشتر به همسر خود احترام بگذارد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:16:00 ق.ظ ]






در قرآن کریم و احادیث معتبر از پیامبر اسلام(ص) و ایمه معصومین (ع)،همواره بر احترام بر پدر و مادر تاکید شده است و در این میان جایگاه مادر، وصف نشدنی است.
؛«بهشت زیر پای مادر است»شاید این جمله ماندگارترین عبارت در ذهن ما از کودکی تا به امروز باشد.مادر از عصاره جانش به فرزندش می دهد و زمانی که این کودک رشد کرد، در هر شرایطی پشتیبان فرزند خود می ماند.حالا مادر این هدیه خدا به بشریت، باید جایگاهش حفظ شود و فرزندان، به خوبی آنها را تکریم کنند.

در حدیثی از پیامبر اسلام(ص)نقل شده است که ایشان فرمودند:

«کسی که پای مادرش را ببوسد؛مثل این است که آستانه کعبه را بوسیده است».
(گنجینه جواهر)

و نیز فرمود:«هر کس پیشانی مادر خود را ببوسد،از آتش جهنم محفوظ خواهد ماند».
(نهج الفصاحة)

این احادیث همه از ارزش مادر در خانواده می گوید و اینکه اسلام بر احترام به مادر تاکید فراوان دارد.

روزی مردی نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد:من تمام گناهان را انجام داده ام،ایا راه توبه برای من هست؟ فرمود:ایا پدر و مادرت زنده اند؟گفت:تنها پدرم زنده است. فرمود:به پدر خود احترام و نیکی کن؛تا خداوند تو را ببخشد. وقتی که آن مرد رفت،حضرت به اطرافیانش فرمود:«ای کاش مادرش زنده بود».(بحارالانوار، ج 71)

یا در جایی دیگرحضرت محمد(ص) فرمودند:همانگونه که دعای پیامبران در مورد امت خودشان مستجاب است، دعای پدران نیز در حق فرزندانشان مستجاب است».
(نهج الفصاحه)

این است ارزش و قدر و منزلت مادر که شاید ما از آن غافل باشیم

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:14:00 ق.ظ ]






در قرآن کریم و در چند آیه، بعد از گفتن پرستش خدا، احترام به پدر و مادر ذکر شده است.این موضوع نشان از شان و شوکت این دوگوهر گرانقدر می دهد
به گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ آیت الله مجتهدی تهرانی(ره) در مورد احترام به پدر و مادر می گوید:

مواظب باشید عاق والدین نشوید و پدر و مادر نفرینتان نکنند و بگویند:"خدایا من از این فرزندم نمی گذرم”

یک وقت خیره خیره به پدر و مادرتان نگاه نکنید. حالا پدرتان سر شما داد زده است، نباید کاری کنی.
پدر حاج شیخ عباس قمی مفاتیح الجنان، پای منبر حاج شیخ غلامرضا نشسته بود. حاج شیخ غلامرضا داشت از روی کتابی که حاج شیخ عباس قمی نوشته بود، مسأله می گفت. پدر حاج شیخ عباس نمی دانست که این کتاب را پسرش نوشته و حاج شیخ عباس هم چیزی به او نگفته بود.

حاج شیخ عباس آمد در گوش پدرش چیزی بگوید، ناگهان پدرش جلوی مردم سر او داد زد که “بیا و بنشین ببین حاج شیخ غلامرضا چه می گوید؟ بیا و بنشین و بفهم!” حاج شیخ عباس قمی به پدرش گفت:"پدر جان! دعا کن بفهمم” نگفت این کتاب را من خودم نوشتم،

نرفت به مادرش بگوید پدرم جلوی جمع آبروی مرا ریخت، خیره خیره به پدرش نگاه نکرد، فقط آهسته گفت: “پدر جان! دعا کن بفهمم”

این سخنان نشان می دهد که اگر فردی از علما به جایگاه رفیعی در دین رسیده و مورد وثوق مردم است، یکی لز عوامل مهمش حفظ حرمت پدر و مادر است.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:12:00 ق.ظ ]