نرجس
 
   



امر به معروف باید با زبان نرم باشد
هریک از شما اگر کار زشتی را دید، باید با دست و قدرت خود آن را تغییر دهد و اگر نتوانست با زبانش آن را تغییر دهد و اگر بازهم نتوانست با قلبش آن را انکار کند.

آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) در شرح این حدیث می گوید:امر به معروف باید با زبان نرم انجام شود.من قدیم که در خیابان ها تردد می کردم، وقتی متوجه خانمی می شدم که رویش باز بود یا بد حجاب بود، همین طور که سرم پایین بود بلند بلند می گفتم:لا اله الا الله تا بفهمد من از بدحجابی او ناراحتم.به گنه کار بفهمانید که از گناه کردن او ناراحت هستید.

ایشان در ادامه می گوید:در روایت آمده است که به حقیقت ایمان نمی رسی مگر وقتی که به گناه برخورد می کنی صورتت را عبوس کنی و اخم هایت را درهم بکشی.امام علی (ع)می فرماید:رسول خدا (ص)به ما دستور داده اند که با گناه و معصیت با چهره های عبوس برخورد کنیم.

مرحوم مجتهدی در ادامه می گوید:حاج میرزا علی هسته ای یک شب روی منبر می گفت:می گویید امر به معروف پیش نمی رود.خوب یک غرغری، یک نچ نچی.آخر یک چیزی بگویید که طرف بفهمد که از گناه وی ناراحت هستید.خداوند به ما توفیق بدهد که تحت هر شرایطی امر به معروف و نهی از منکر کنیم تا گرفتار تسلط شیطان نشویم.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[سه شنبه 1398-04-04] [ 09:42:00 ق.ظ ]




تأثیر حجاب در تشکیل و تحکیم نهاد خانواده

بدون تردید تشکیل خانواده مرکز عشق و امید و تحقیق آرزوهای شیرین همه دختران و پسران جوان است؛ جوانان تشکیل زندگی زناشویی را برآورنده بسیاری از آرزوها و رویاهای خود می‌دانند، از سوی دیگر خانواده مهم ترین و اساسی ترین نهاد اجتماعی جامعه انسانی است و تأثیر آن در نهادهای اجتماعی دیگر مثل نهاد آموزش و پرورش و نهاد حکومت و سیاست غیر قابل انکار است.بنابراین ثبات و استحکام نهاد اجتماعی خانواده، در استحکام و استواری نهادهای دیگر جامعه نیز مؤثر خواهد بود.

تردیدی نیست که یکی از عوامل مهم در تشکیل و استحکام خانواده رعایت حجاب است. چون اگر در جامعه حجاب کاملا رعایت گردد و رابطه جنسی تنها به رابطه زن و شوهری در محیط خانواده محدود گردد، جوانان با ازدواج به تشکیل خانواده تمایل پیدا می‌کنند و خانواده‌های تشکیل شده نیز ثبات و استحکام بیشتری نیز خواهند داشت و در نهایت بیشترین فایده و نفع نصیب خود زنان خواهد شد، زیرا با مستحکم شدن خانواده، بانوان از محبت و حمایت روحی و عاطفی همسران خود برخوردار خواهند شد، اما اگر بدحجابی و بی‌حجابی و خودنمایی و آرایش بانوان به طور تحریک کننده در جامعه رواج پیدا کند و در نتیجه روابط جنسی افسار گسیخته و غیرمشروع در غیر از محیط خانواده ممکن گردد، دیگر نه تنها جوانان با ازدواج به تشکیل خانواده تن نخواهند داد، بلکه خانواده‌های تشکیل شده نیز دائما متزلزل شده، فرو خواهند ریخت. چون مردان با دیدن زنان بدحجاب و بی‌حجاب تحریک شده، آسیب پذیر خواهند شد و در نتیجه کانون گرم خانواده به سردی می‎‌گراید و محبت در خانواده جای خود را به تنفر خواهد داد، زیرا همسر قانونی رقیب و مانع روابط جدید جنسی به حساب می آید.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:41:00 ق.ظ ]




تأثیر حجاب در سلامت جسمی

علاوه بر تأثیر حجاب در تامین سلامت روحی و فکری، حجاب در تامین سلامت جسمانی افراد جامعه نیز نقش دارد. با این توضیح که عدم رعایت حجاب و پوشش مناسب معمولا باعث تحریک جنسی افراد جامعه می‌گردد و تحریک جنسی نیز در بسیاری از موارد در نهایت باعث ایجاد ارتباط‌های جنسی غیر قانونی می‌شود و ارتباط‌های جنسی نامشروع نیز باعث پیدایش بیماری‌های خطرناکی مثل ایدز می‌گردد که امروزه از خطرناک ترین بیماری‌هایی است که قربانی فروانی از انسانها می‌گیرد و نسل بشر را تهدید به نابودی می‌کند. امروزه به دلیل گسترش فساد و روابط جنسی نامشروع که یکی از پیآمدهای بی‌حجابی و بدحجابی است، آمار تعداد مبتلایان به بیماری‌های خطرناک رو به گسترش است.

بدون تردید از جمله قوانین اسلام که جنبه پیشگیری از مفاسد ناشی از بی‌بندوباری های جنسی دارد قوانین مربوط به تنظیم روابط صحیح بین محرم و نامحرم است و یکی از مهم ترین قوانین تنظیم رابطه صحیح بین محرم و نامحرم قانون مربوط به حجاب و پوشش در مواجهه با نامحرم است.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:40:00 ق.ظ ]




چه اعمالی کلید هر بدی است؟
حدیث امام محمدباقر (ع) درباره کلید هر بدی

ب
امام باقر علیه السلام:

ایّاکَ و الکَسَلَ و الضَّجَرَ فَإنَّهُما مِفتاحُ کُلِّ شَرٍّ؛

امام باقر علیه السلام:از تنبلى و بى حوصلگى بپرهیز که این دو کلید هر بدى اند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:38:00 ق.ظ ]




حجاب در قرآن
واژه حجاب هفت بار در قرآن كریم آمده است و معناى كلمه در این هفت مورد, چیزى است كه از هر جهت مانع دیده شدن چیز دیگر شود.

در آیه 59 سوره احزاب در رابطه با حجاب این چنین آمده است: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا»، ای پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهای خود را بر خود فروتر گیرند این برای آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند (به احتیاط) نزدیکتر است و خدا آمرزنده مهربان است.

هم‌چنین در آیه 31 سوره نور آمده است: «وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ۖ وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّ ۖ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ ۖ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ ۚ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»، و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را (از هر نامحرمی) فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که طبعاً از آن پیداست و باید روسری خود را بر سینه خویش (فرو) اندازند و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان (همکیش) خود یا کنیزانشان یا خدمتکاران مرد که (از زن) بی‌نیازند یا کودکانی که بر عورتهای زنان وقوف حاصل نکرده‌اند آشکار نکنند و پاهای خود را (به گونه‌ای به زمین) نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته می‌دارند معلوم گردد ای مؤمنان همگی (از مرد و زن) به درگاه خدا توبه کنید امید که رستگار شوید.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:34:00 ق.ظ ]




خلوص وسعی تلاش


خلوص و سعی تلا ش ( خاطره ای از شهید حسن باقری )

داشتم برای نماز ظهر وضو می گرفتم،
دستی به شانه ام زد.
سلام و علیک کردیم.
نگاهی به آسمان کرد و گفت : « علی ! حیفه تا موقعی که جنگه شهید نشیم. معلوم نیست بعد از جنگ وضع چی بشه. باید یه کاری بکنیم . »
گفتم «مثلا چی کار کنیم؟»

گفت « دوتا کار ؛ اول خلوص، دوم سعی و تلاش .»

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:08:00 ق.ظ ]





معنای زندگی ( از خاطرات شهید آوینی )

مرتضی دل‌بسته بود، ناله‌های شبانه‌اش دردی جانکاه در دل داشت، که با هق‌هق گریه می‌آمیخت

سید بارها و بارها بر ایمان از شهادت گفت: از رفتن به سوی نور، پرواز کردن، بی‌دل شدن،

سجده‌گاه خویش را با خون، سرخ نمودن، و راهی بی‌پایان تا اوج هستی انسان گشودن.

به یاد دارم که در مورد زندگی و مرگ گفت:

« زندگی کردن با مردن معنی می‌یابد، کلید ماجرا در مردن است، نه زندگی کردن».

چگونه مردن برایش مهم بود؛ و خداوند آرزویش را به سر منزل مقصود رساند.

راوی : دوست شهید

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:08:00 ق.ظ ]




قداست اشک



قداست اشک ( از خاطرات شهید آوینی )
مراسم نماز جمعه به پایان رسید، در حوالی چهار راه لشگر با حاجی و بچه‌‌های لشگر بیست و هفت ایستادیم. صدای شادی و خنده همگی به آسمان بلند شد؛ قبل از خداحافظی یکی از نیروها یاد گردان «سیف» را زنده کرد. خاطرات آخرین شب فروغ ستارگان گردان سیف، دل همه را لرزاند، هنوز سخنان او به پایان نرسیده بود که سید آرام و بی‌صدا اشک‌هایش جاری شد. پرسیدم حاجی چرا گریه می‌کنی؟»

گونه‌هاش تر گشت، بغضش را فرو خورد و گفت:«شما نمی‌دانید چه کاری کرده‌اید، شما نمی‌دانید آن شب بر این بچه‌ها چه گذشته!» اشک‌های مرتضی صداقت بی‌ریایش بود، که گونه‌های لرزانش را متبرک می‌ساخت. قطراتی به قداست تمام عبادت‌های یک زاهد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:05:00 ق.ظ ]




شهید آوینی


وصیت نامه شهید سید مرتضی آوینی
زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است؛ سلامت تن زیباست، اما پرنده‌ی عشق، تن را قفسی می‌بیند که در باغ نهاده باشند.

و مگر نه آنکه گردن‌ها را باریک آفریده‌اند، تا در مقتل کربلای عشق، آسانتر بریده شوند.

و مگر نه آن‌که از پسر آدم، عهدی ازلی ستانده‌اند که حسین را از سر خویش، بیشتر دوست داشته باشد.

و مگر نه آن‌که خانه تن، راه فرسودگی می‌پیماید تا خانه روح، آباد شود.

و مگر این عاشق بی‌قرار را بر این سفینه سرگردان آسمانی، که کره‌ی زمین باشد، برای ماندن در اصطبل خواب و خور آفریده‌اند.

و مگر از درون این خاک، اگر نردبانی به آسمان نباشد، جز کرم‌هایی فربه و تن‌پرور برمی‌آید.

ای شهید، ای آن‌که بر کرانه‌ی ازلی و ابدی وجود بر نشسته‌ای، دستی برار و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز، از این منجلاب بیرون کش”.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:01:00 ق.ظ ]




زندگینامه و وصيت نامه سردار شهيد مهدي زين الدين

خصوصيات بارز او شجاعت و شهامت بود. خط شكني شبهاي عمليات و جنگيدن با دشمن در روز و مقاومت در برابر سخت‌ترين پاتكها به خاطر اين روحيه بود. روحيه‌اي كه اساس و بنيان آن بر ايمان و اعتقاد به خدا استوار بود

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:01:00 ق.ظ ]




وصیت نامه شهید حاج ابراهیم همت

شهيد حاج محمد ابراهيم همت در دومين وصيت نامه بجامانده از خود نوشته است: خويشتن را در قفس محبوس مي بينم و مي خواهم از قفس به در آيم.سيمهاي خاردار مانعند.من از دنياي ظاهر فريب ماديات و همه آنچه كه از خدا بازم مي دارد متنفرم….

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:00:00 ق.ظ ]




وصیت‌نامه شهید مدافع حرم: پشت سر ولی فقیه باشید

در بخشی از وصیتنامه شهید ذوالفقاری آمده است: در این جهاد شرکت کنید چون دیدم که مدافع هست لکن کم است باید زیاد شود و مطمئنم که ظالمین کم هستند و فقط با یک هجوم با اسم حضرت زهرا(س) می‌شود کار این مفسدها را تمام کرد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 07:58:00 ق.ظ ]




 
 

نقش زن در حکومت مهدوی:
حکومت عدل الهی با هدایت منجی بشریت، با یاری سیصد و اندی اصحاب خاص (به عنوان کارگزاران تشکیل حکومت) در جهان برقرار می‏گردد. این سازمان حکومتی از عناصر مختلفی تشکیل گردیده است که در این مشارکت، زنان نیز به سان مردان سهیم‏اند. امام باقر (علیه‏السلام) می‏فرمایند: «به خدا سوگند سیصد و اندی نفر خواهند آمد و پنجاه زن در میان آنان است‏».[1]
 
مفضل بن عمر می‏گوید: امام صادق (علیه‏السلام) فرمودند: «همراه حضرت قائم، سیزده زن هست. عرض کردم، آنان چه نقشی خواهند داشت؟ فرمودند: زخمی‏ها را مداوا می‏کنند و از بیماران پرستاری می‏نمایند. آنچنان که همراه رسول خدا (صلی‏الله علیه‏و آله) بودند».[2]
 
روایات دیگر هم وجود دارند که تعداد زنان را چهارصد زن،[3] و برخی، تعداد آنان را 7800 [4] نفر معرفی می‏کند. دسته دیگری از روایات نیز وجود دارد که تنها به همراه بودن زنان با حضرتش اکتفا کرده و تعدادشان را ذکر نکرده است.
 
اما چیزی که مسلم است‏ حضور زنان در این تحول عظیم می‏باشد و بدین ترتیب بانوان مسلمان با پیروی از مادر ائمه، حضرت زهرا (علیهاالسلام) در کنار لشگریان فرزندش، مهدی موعود، قرار خواهند گرفت و این لطفی است که خداوند به وجود مقدس فاطمه زهرا (علیهاالسلام) در زمان ظهور، به زن عنایت کرده است.
 
اما در یک تقسیم‏بندی کلی، این یاوران امام (علیه‏السلام) را می‏توان به دو گروه تقسیم کرد:
 
1 - زنانی که در همان دوران قیام حضرت مهدی (عج) زندگی می‏کنند و به هنگام ظهور آن حضرت در شمار یاران ایشان قرار خواهند گرفت.
 
2 - بانوانی که قبل از ظهور مولایشان از دنیا رفته‏اند و این لیاقت را دارند که در رکاب بقیة الله الاعظم باشند و به هنگام قیام حضرت، به دنیا رجعت‏خواهند نمود.
 
این زنان؛ یا با لیاقت‏ها و شایستگی‏هایی که در زمان‏های قبل در دفاع از حریم دین به اثبات رسانده‏اند، جزو یاران حضرت قرار می‏گیرند، یا این‏که انتظار فرج امام را داشته و با این آرزو از دنیا رحلت کرده‏اند، که به گاه ظهور به دنیا باز خواهند گشت و به یاری امام خویش خواهند شتافت.
 
زنان عصر ظهور، یاوران حق
اولین گروه از زنانی که به محضر امام زمان (عج) می‏شتابند آنهایند که در آن ایام زندگی می‏کنند. آنان همانند دیگر یاران امام، به هنگام ظهور در حرم امن الهی به خدمت‏حضرت می‏رسند و آمادگی خویش را برای یاری امامشان اعلام می‏دارند.
 
ام‏سلمه، همسر گرامی پیامبر اسلام (صلی‏الله علیه‏و آله)، از رسول مکرم روایت کرده است که فرمود:
 
«پناه برنده (مهدی(عج)) به حرم پناهنده می‏شود، پس مردم به سوی او جمع می‏گردند مانند پرندگانی که دور آب گردآیند در حالی که قبلا متفرق بوده‏اند آنان 314 نفر هستند که در بین آنان زنانی وجود دارند، پس ایشان بر هر ظلم و ظالم زاده‏ای پیروز خواهند شد».[5]
 
در روایت دیگری از امام محمد باقر است که فرمودند: «به خدا سوگند سیصد و اندی نفر می‏آیند که پنجاه تن ایشان زنانند که بدون هیچ قرار قبلی در مکه گرد آیند و این است معنای آیه شریفه «اینما تکونوا یات بکم الله جمیعا …».[6]
 
آری، آن‏گاه که منادی، مژده ظهور مولا را به گوش جهانیان برساند، یاران حقیقی امام عصر (عج) از گوشه و کنار جهان، به خواست پروردگار، در کنار کعبه گرد هم آیند و به هر فرمان رهبر قیام، شکوه دوباره اسلام را رقم زنند. ایشان نخبگانی هستند که در امتحانات الهی سربلند بوده و لیاقت‏خویش را برای یاری امام زمان (عج) به اثبات رسانیده‏اند. در این میان، زنان با ایمان و اخلاص نیز همدوش سایر یاران امام با تاسی از مقتدای خویش، در تحول عظیم مهدوی شرکت‏خواهند جست و این را ابت‏خواهند نمود که در رسیدن به قرب الهی، زن و مرد هر دو یکسانند.
 
نکته مهم و قابل توجه این‏که علاوه بر زنانی که یاریگر امام عصر (عج) هستند زنان مومنه‏ای نیز در آن زمان یافت می‏شوند که هر چند خود توانایی حضور در قیام امام زمان را ندارند اما مشوق پدران، برادران، همسران، و فرزندان خویش برای شرکت در قیام خواهند بود. و این خود نقشی است‏ بس بزرگ در یاری رساندن به امام عصر (عج) و جهادی دیگر برای غلبه حق بر باطل.
 
امام باقر (علیه‏السلام) در این زمینه می فرمایند: «هنگامی که جبرئیل به اسم قائم و نام پدرش ندا می‏دهد، زنان محجبه این ندا را در می‏یابند و پدران و برادران خود را برای حضور در قیام تشویق می‏نمایند».[7]

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 07:53:00 ق.ظ ]





اخلاق و آداب سفر در اسلام
خوش خلقی در سفر، از جمله مهم ترین آداب و دستورهای پیشوایان معصوم علیه السلام است. انسانی که ویژگی های ذاتی نیکویی مانند خوشرویی، تواضع و ادب را داراست، نه تنها سفر را به کام خود شیرین خواهد کرد، برای همراهان خود نیز سفری به یاد ماندنی و خاطره برانگیز به جای می گذارد.

سفر
سفر به هر شکلی صورت گیرد، پیوسته خطرها و مشکلاتی را نیز در پیش دارد.

به ویژه آنکه مسافر از خانه و میهن خود دور و از پشتوانه و حمایت خانواده محروم شده است.

با توجه به شرایط مختلف سفر و مشکلات مختلف مسافر در راه، سفر کردن شخص به تنهایی و بدون همراه و همسفر، سفارش نمی شود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در وصیت خود به امام علی علیه السلام فرمود:

ای علی! در هیچ سفری تنها خارج مشو؛ زیرا شیطان، یار شخص تنهاست و او از دو نفر دور است، ای علی! هرگاه شخصی به تنهایی سفر کند به لغزش و گمراهی می افتد.

در روایتی از امام صادق علیه السلام نیز می خوانیم:

لَعَنَ رَسُولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله ثَلاثاً، اَحَدُهُم راکِبُ الْفَلاةِ وَحدَة.

رسول خدا صلی الله علیه و آله سه کس را نفرین کرد، یکی از آنها سواره ای است که در بیابان به تنهایی رهسپار شود.

پیام متن:
مسافری که از خانه و کشانه خود دور شده، برای تأمین آسایش و آرامش خویش در سفر، باید همسفری را انتخاب کند تا از خطرهای جانی و مالی در امان باشد. در روایت های اسلامی نیز از تنها سفر کردن نهی شده است.

هم نشینی و همراهی با گروه هم سان
شایسته است افرادی که راه سفر را با هم طی می کنند، از نظر مالی، نفقه و گشاده دستی، همگن و همراه هم یا دست کم به هم نزدیک باشند؛ زیرا همسفر شدن با کسی که از نظر مالی قوی تر است، گاهی سبب سرشکستگی انسان می شود. شخص برای فرار از خوار شدن، با توجه به سرمایه اندک خود، بیش از توان مالی اش خرج می کند و در این اوضاع، به او ستم شده است.

از شهاب بن عبدریه روایت شده است:
به امام صادق علیه السلام گفتم: تو مرا می شناسی و از گشاده دستی و بخشندگی من بر برادران مؤمنم باخبر هستی، آیا جایز است با گروهی در راه مکه همراهی کنم و بر آنها بذل و بخشش کنم؟ امام علیه السلام فرمود: ای شهاب! چنین مکن. اگر تو گشاده دستی کنی و زیاد خرج کنی و آنها نیز چنان کنند. برایشان ستم کرده ای و اگر آنها قادر نباشند و از خرج کردن بپرهیزند، آنها را خوار کرده ای. پس با افراد هم شأن و همانند خود همراهی و دوستی کن!

امام موسی کاظم علیه السلام ، نیز سفارش کرده است:

إذا صَحِبْتَ فَأَصحَب لَخوَکَ وَ لا تُصحِبَنَّ مَن یَکفیک فَإِن ذلک وَزَلَّةٌ لِلمؤمِنِ.

با کسی دوست و هم صحبت شو که هم شأن تو باشد، نه کسی که خرج تو را دهد که این، مذلت مومن است.

پیام متن:
برای حفظ ارزش های انسانی، بایسته است مسافر مسلمان، همسفر خود را از کسانی برگزیند که از نظر مالی نزدیک به هم و از نظر علم و فضیلت، با همراهان خود هماهنگ و هم فکر باشد.

همنشینی با آن که زینت انسان است
از جمله آداب سفر، این است که انسان، هم نشین و همراه خود را از کسانی برگزیند که اخلاقی آراسته به نیکی ها، خوب و سالم دارند و از نظر خلق و خو الگو بوده و شیوه رفتاری و مرام آنها آموزنده باشد.

هم نشین انسان باید زینت او باشد و خود، با افراد پست و فرومایه هم نشین نشود. تا سبب کاهش شأن و جایگاه انسان شود. سخن امام صادق علیه السلام در این باره بیان کننده این ویژگی هم سفر است:

إصْحَب مَن تَتَزَیَّنُ بِهِ ولا تَصحَب مَنْ یَتَزَیَّنُ بِکَ.

با کسی سفر کن که زینت و افتخار تو باشد، نه آنکه تو زینت او باشی.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 07:51:00 ق.ظ ]





ثواب شاد کردن دل مومن
امام باقر(ع) مى‏ فرمود: به راستى دوست‏‌ترین کارها به درگاه خدا عز وجل شاد کردن مؤمن است یا سیر کردن مسلمانى یا پرداختن بدهکارى او.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 07:43:00 ق.ظ ]




چگونه می توان لایق دریافت رحمت خدا شد؟
 

 


 

 

گستره رحمت الهی
رحمت الهی چه مادی و چه معنوی از وسعت بی حد و حصری برخوردار است که محدود به شخص و یا گروه معین از بندگانش نیست و هیچ استثنایى نمى تواند رحمت خدا را مقید كند و هیچ چیزى نمى تواند او را مجبور به خوددارى از افاضه نماید؛ مگر اینكه فرد، خودش، قابلیت دریافت خیری را نداشته و یا مانعى را به سوء اختیار خود، پدید آورده باشد در نتیجه از آن فیض الهی محروم می شود.

تمام نعمتهایی که در سوره الرحمن ذکر می شود و همگان از آن بهره می برند بی آنکه ایمان در آن شرط باشد؛ مانند خلقت انسان (خَلَقَ الْانسَان)، تعلیم بیان به او (عَلَّمَهُ الْبَیَان)، برافراشتن آسمان (وَ السَّمَاءَ رَفَعَهَا) و دیگر نعمتها که همگی مصداق رحمت عام الهی اند
تنها مانع دریافت رحمت الهی و راهکار رفع آن
تنها مانعى كه مى تواند از رسیدن فیض الهى به انسان جلوگیرى كند گناهان اوست كه نمى‏گذارد بنده از كرامت قرب به خدا و لوازم قرب (بهشت و آنچه در آن است) برخوردار گردد.

توبه واقعی و طلب بخشش از خداوند یکتا و تلاش برای بین بردن اثر گناه از قلب، تنها كلیدى است كه درِ سعادت را باز مى كند و آدمى را پذیرای دریافت باران های رحمت الهی می گرداند. [3]

 

اقسام رحمت الهی (عام و خاص)
رحمت الهی دو قسم است:
قسم اول آن چنان گسترده و فراگیر است که تمام مخلوقات را زیر چتر خود گرفته است به گونه ای که هیچ موجودی از آن بی نصیب نمی ماند؛ مانند نعمت وجود (بودن). از این رحمت عام و فراگیر به رحمت عامه خداوند نیز تعبیر می شود.

قسم دوم رحمتی است ویژه. این رحمت به سوی کسانی سرازیر می شود که قابلیت پذیرش و دریافتِ ویژه دارند.

درباره این دو قسم، علامه طباطبایی (ره) در تفسیر آیه «وَرَحْمَتِی وَسِعَتْ كُلَّ شَیْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَیُۆْتُونَ الزَّكَـاةَ وَالَّذِینَ هُم بِآیَاتِنَا یُۆْمِنُونَ : و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است پس به زودى آن را براى كسانى كه تقوا مى‏ورزند و زكات مى‏دهند و كسانى كه به آیات و نشانه‏هاى ما مى‏گروند، مقرر مى‏دارم.»[4] می نویسد:

براى خداوند متعال دو قسم رحمت وجود دارد، یكى رحمت عام كه مۆمن و كافر، نیكوكار و بدکار و انسان و غیر انسان همه از آغاز خلقتشان تا مادامى كه وجود دارند در پرتو آن به وجود آمده و با آن روزى مى خورند.

رحمت دیگر رحمت خاص است كه خود عطیه اى است كه خداوند آن را تنها به كسانى مى دهد كه داراى ایمان و عبودیت باشند؛ مانند حیات طیّب و زندگى نورانى در دنیا و بهشت و رضوان در آخرت كه كفار و تبهکاران به دلیل كفر و جرمشان از آن بی بهره اند. آنچه نصیب ایشان می شود چیزى است در مقابل این رحمت؛ مانند زندگى نكبت بار و عذاب بنیان کَن در دنیا و آتش و رنج های آن در آخرت. [5]

 

تقسیم بندی رحمت الهی در کلام امام صادق (علیه السلام)
در روایتی که مرحوم کلینی در کتاب کافی از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند، آن حضرت در ضمن تفسیر دو نام «رحمان» و «رحیم» خداوند که هر دو از ریشه «رحم» گرفته شده اند، رحمت الهی را به دو نوع عام و خاص تقسیم کرده و بیان می دارد که هر یک به چه کسانی تعلق می گیرد. آن حضرت فرمود:

اللَّهُ إِلَهُ كُلِّ شَیْ‏ءٍ الرَّحْمَنُ بِجَمِیعِ خَلْقِهِ وَ الرَّحِیمُ بِالْمُۆْمِنِینَ خَاصَّةً؛ خداوند معبود همه چیز است، نسبت به تمام مخلوقاتش رحمان، و نسبت به خصوص مۆمنان رحیم است. [6]


آنچه ما را لایق دریافت رحمت خاص الهی می گرداند

گفتیم که رحمت عام الهی عطیه ای از جانب خداوند به تمام مخلوقاتش است که مۆمن و کافر، انسان و حیوان از آن بهره مندند؛ آنچه ارزش برتر و ویژه ای دارد برخورداری از رحمت خاص الهی است که به بندگان ویژه عنایت می شود. در قرآن کریم مواردی یافت می شود که به نوعی راهکار دریافت این نوع رحمت است:

1. انذار زمینه ساز تقواست و تقوا مایه‌ی نیل به رحمت خاص الهى: «

أَوَعَجِبْتُمْ جَاءكُمْ ذِكْرٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِّنكُمْ لِیُنذِرَكُمْ وَلِتَتَّقُواْ وَلَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ : آیا تعجب كردید از اینكه از سوى پروردگارتان براى شما تذكرى (به عنوان نخستین شریعت و اولین كتاب آسمانى) بر زبان مردى از خودتان آمده تا شما را (از عذاب خدا) بیم دهد و شما هم پروا پیشه كنید و باشد كه مورد ترحم قرار گیرید؟»[7]

2 ـ آخرت طلبان، برخوردار از فضل و رحمت خاص خدایند: «مِنكُم مَّن یُرِیدُ الدُّنْیَا وَمِنكُم مَّن یُرِیدُ الآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِیَبْتَلِیَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنكُمْ وَاللّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُۆْمِنِینَ : برخى از شما خواهان این جهان و برخى خواستار آن جهانند سپس شما را [به هزیمت‏]- در جنگ احد- از آنها واگردانید تا شما را بیازماید، و هر آینه از شما درگذشت، و خدا خداوند فزون‏بخشى بر مۆمنان است.» [8]

3 ـ اهل احسان و نیکی به دیگران بودن: « نُصِیبُ بِرَحْمَتِنَا مَن نَّشَاء وَلاَ نُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ : ما رحمت خود را به هر كس بخواهیم مى‏ رسانیم و هرگز پاداش نیكوكاران را ضایع نمى‏كنیم .»[9] این رحمت ویژه همان رحمت خاص است. با توضیحات قبل نیز روشن می شود که مراد از این «هر کس که بخواهیم» همان مۆمنان و متقیان هستند. قید «المحسنین» هم که در پایان آیه آمده این را نیز اضافه می کند که اهل احسان بودن ، خود عاملی دیگر برای دریافت رحمت خاص الهی است.

4 ـ صالح بودن سبب برخوردارى از رحمت خاصّ الهى‏: « وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِی رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِینَ : و همه آنان را در رحمت خویش (منصب نبوت، كمالات نفسانى، كتاب آسمانى و تربیت جامعه) درآوردیم، زیرا كه به حق از نیكان و شایستگان بودند.»[10]

صالح در فرهنگ قرآن کسی است که در عقیده و عمل بر طبق آیین بر حق عصر خود باور داشته باشد و عمل کند.

5 ـ صبر از اسباب بهره مندى از رحمت خاصّ خدا: «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ‏ … أُولئِكَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ : و صبركنندگان را بشارت ده … آنانند كه درودها و رحمتى خاص از سوى پروردگارشان بر آنان است.»[11]

تنها مانعى كه مى تواند از رسیدن فیض الهى به انسان جلوگیرى كند گناهان اوست كه نمى‏گذارد بنده از كرامت قرب به خدا و لوازم قرب (بهشت و آنچه در آن است) برخوردار گردد
جلوه هایی از رحمت عام الهی
رحمت عام الهی که صَرف نظر از چیستی آنها و تنها به صِرف مخلوق خدا بودنشان همگان را فرا گرفته نیز در قرآن موارد متعددی دارد که به چند مورد آن اشاره می کنیم:

1 ـ تمام نعمتهایی که در سوره الرحمن ذکر می شود و همگان از آن بهره می برند بی آنکه ایمان در آن شرط باشد؛ مانند خلقت انسان (خَلَقَ الْانسَان)، تعلیم بیان به او (عَلَّمَهُ الْبَیَان)، برافراشتن آسمان (وَ السَّمَاءَ رَفَعَهَا) و دیگر نعمتها که همگی مصداق رحمت عام الهی اند.

2 ـ باران هاى مفید و نافع، جلوه اى از رحمت عام و گسترده خداوند در عرصه هستى: «وَهُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِن بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَیَنشُرُ رَحْمَتَهُ :

و اوست كه باران نافع را پس از آنكه (مردم) مأیوس شدند فرو مى‏فرستد و رحمت خود را مى‏گسترد»[12]

نکته قابل توجه اینکه در این آیه برای باران از واژه «غیث» استفاده شده که در عربی «غیث» تنها به باران هاى نافع و مفید اطلاق مى شود؛ برخلاف «مَطُر» كه به مطلق باران گفته مى شود؛ خواه نافع باشد یا غیر نافع [1

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 07:42:00 ق.ظ ]




 ‏

‏‏دعوت همگانی کار برای خدا‏

‏‏شما برای خدا کار کنید. برای خدا پیش بروید، برای خدا زحمت‏‎ ‎‏بکشید، برای خدا همۀ کارها را انجام بدهید. آن که در جبهه هست‏‎ ‎‏برای خدا باید جبهه باشد. آن که پشت جبهه است برای نصرت‏‎ ‎‏خدا باشد. این کسی که متصدی امور لشکر است برای خدا‏‎ ‎‏متصدی باشد. آن که متصدی امور کشور است برای نصرت خدا‏‎ ‎‏باشد. آن که در مجلس است برای خدا در مجلس باشد، برای‏‎ ‎‏نصرت خدا باشد. و بالاخره اگر همه در نصرت خدا باشیم، خدا‏‎ ‎‏به وعدۀ خودش بی اشکال عمل می کند. اگر نقصی باشد در‏‎ ‎‏ماست. اگر ما به خیال خودمان پیروزی داریم پیدا می کنیم، لکن‏‎ ‎‏نصرت خدا نباشد، یعنی برای او نباشد برای پیشرفت مقاصد‏‎ ‎‏الهی نباشد، مقاصد الهی مقصود این است که برای مظلومان،‏‎ ‎‏برای مستمندان، برای پیشرفت احکام اسلام، برای دفع ظلم از‏‎ ‎‏مظلومان، برای قطع ید ستمگران، همۀ اینها برای خدا، خدا‏‎ ‎‏فرموده است، ما عمل می کنیم. اگر فرموده بود که بروید در منزلتان‏‎ ‎‏بنشینید، آن وقت ما برای خدا می رفتیم منزل می نشستیم. وقتی‏‎ ‎‏می فرماید که قتال کنید.‏‏ قاتِلوُهُمْ‏‏ برای خدا، برای اطاعت اوست.‏‎ ‎‏وقتی برای اطاعت اوست، نصرت و شکستش هیچ فرقی با هم‏‎ ‎‏ندارد، برای این که، این وجهۀ الهی اش همه اش نصرت است. آن‏‎ ‎‏چیزی که مربوط به معنویات است و مربوط به یک جهان دیگر‏‎ ‎‏است و برای ما، مایۀ دست است، برای ما سرمایه است، وقتی در‏‎ ‎


‏‎

 


‏‏دست ما باشد، چه شکست بخوریم و چه پیروز بشویم، هیچ‏‎ ‎‏فرقی با هم ندارد، و اگر این معنا نباشد باز هم فرقی ندارد، بلکه‏‎ ‎‏پیروزی ها شکستش بیشتر است.(571)‏

‏‏

‏‏ ‏

‏‏کار برای خدا، حکم عقل و وجدان‏

‏‏ما باید پا روی غرضهای شخصی خودمان بگذاریم برای خدا و‏‎ ‎‏برای مقصد. ما همه باید برای خدا باشیم، چون از او هستیم و‏‎ ‎‏هرچه داریم از اوست، قدرت هرچه هست از اوست، نعمت‏‎ ‎‏هرچه هست از اوست و او نورِ سماوات و ارض است. و ما‏‎ ‎‏موظف هستیم از طرف او و از طرف عقل خودمان و وجدان‏‎ ‎‏خودمان که به آن کسی که ولیّ همه چیز ما هست خدمت بکنیم، و‏‎ ‎‏آمال و آرزوی ما این باشد که دین او را تقویت بکنیم و اسلام را در‏‎ ‎‏بین بشر پیاده کنیم؛ و این نمی شود الاّ به وحدت کلمۀ شما  دست‏‎ ‎‏برداشتن از اختلافات، اگر خدای نخواسته باشد و ان شاءالله ‏‎ ‎‏نباشد.(572)‏

‏‏

‏‏ ‏

‏‏حسن نیت در کارها‏

‏‏بهترین وظیفه از برای همۀ مردم این است که هر کس مشغول هر‏‎ ‎‏کاری هست آن را با صفای نیت، با حسن نیت برای خدا خوب‏‎ ‎‏انجام بدهد. اگر همۀ ملت یک همچو روحیه ای پیدا بکنند زود‏‎ ‎‏کشور ما نجات پیدا می کند.(573)‏

‏‏


‏‎

 

 


موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[یکشنبه 1398-04-02] [ 11:12:00 ق.ظ ]




طرح فشار سنجی در مدرسه علمیه ابدانان

معاونت فرهنگی مدرسه علمیه خواهران آبدانان سر کار خانم سیاحی از حضور خواهران شبکه بهداشت  جهت بسیج طرح ملی کنترل فشار خون در این مدرسه خبر داد.

فشار خون خود را بطور دوراهی کنترل کنیم.برای بیمارانی که مبتلا به فشار خون بالا هستند چه توصیه وآموزشهایی را برای سازگاری با این مشکل پیشنهاد می کنید باید هر عاملی که غیر طبیعی بود یاداشت کنید بندرت فشار خون بالا همراه با علامت است چون که یک عامل خطر بالا است

خانم زارعی   عضو بسیج ملی کنترل فشار خون از شبکه بهداشت آبدانان بیان کرد:مهترین کاری که می تواند در پیشگیری وکنترل فشار خون بالا تاثیر گذار باشد تغییر سبک زندگی است .چه فشار خون طبیعی داشته باشید چه فشار خون شما بالا باشد.

ایشان بیان کردندازجمله اقدامات لازم ی که باید انجام دهیم عبارتند از :غذای سالم باید بخوریم.نمک را در غذا کم کنیم.فعالیت خود را  افزایش دهید..وزن خود را در حد طبیعی نگهدارید.پیاده رویی وورزشهای سالم مهترین عامل سلامتی  برای بیماران فشار خونی میباشد.

در آخراز طلاب واساتید وکادر این مدرسه  فشار سنجی به عمل امده شد وبروشورها ی در این زمینه در بین طلاب پخش شد

معاونت فرهنگی مدرسه علمیه خواهران آبدانان سر کار خانم سیاحی از حضور خواهران شبکه بهداشت  جهت بسیج طرح ملی کنترل فشار خون در این مدرسه خبر داد.

فشار خون خود را بطور دوراهی کنترل کنیم.برای بیمارانی که مبتلا به فشار خون بالا هستند چه توصیه وآموزشهایی را برای سازگاری با این مشکل پیشنهاد می کنید باید هر عاملی که غیر طبیعی بود یاداشت کنید بندرت فشار خون بالا همراه با علامت است چون که یک عامل خطر بالا است

خانم زارعی   عضو بسیج ملی کنترل فشار خون از شبکه بهداشت آبدانان بیان کرد:مهترین کاری که می تواند در پیشگیری وکنترل فشار خون بالا تاثیر گذار باشد تغییر سبک زندگی است .چه فشار خون طبیعی داشته باشید چه فشار خون شما بالا باشد.

ایشان بیان کردندازجمله اقدامات لازم ی که باید انجام دهیم عبارتند از :غذای سالم باید بخوریم.نمک را در غذا کم کنیم.فعالیت خود را  افزایش دهید..وزن خود را در حد طبیعی نگهدارید.پیاده رویی وورزشهای سالم مهترین عامل سلامتی  برای بیماران فشار خونی میباشد.

در آخراز طلاب واساتید وکادر این مدرسه  فشار سنجی به عمل امده شد وبروشورها ی در این زمینه در بین طلاب پخش شد

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:06:00 ق.ظ ]




احترام به حاملان قرآن از مصادیق بزرگداشت عظمت پروردگار

هدف ما این است که این بحث ذکر عقل هم زودتر بگذرد و بعد إن‌شاءالله بتوانیم به مراحل بعدی خطورات به شرط حیات وارد شویم. لذا روایت دیگری بیان کنم و ادامه بحث در جلسه آینده باشد.

پیغمبر اکرم، محمّد مصطفی(صلّي اللّه عليه و آله و سلّم) فرمودند: «إن‏ من‏ تعظيم‏ جلال اللّه، کرامة ذي الشيبة في الإسلام و حامل القرآن و الإمام العادل‏»، از بزرگداشت آن جلال و شکوه و عظمت پروردگار عالم، این است: احترام نهادن به ریش‌سفیدان؛ یعنی آن کسانی که در کبر سن هستند.

لذا ما در بزرگانمان دیدیم که وقتی رفیقشان حتّی یک سال از آن‌ها بزرگ‌تر بود، با وجود این که خودشان دریایی از علم و معرفت بودند، به او احترام می‌گذاشتند. آیت‌الله العظمی سیّد عبدالعلاء سبزواری، عارف بالله‌ای در نجف اشرف بود. ایشان بعد از آیت‌الله العظمی خوئی حدود یک سال مرجع تقلید شدند و بعد از آن، غریق رحمت الهی شدند. آیت‌الله العظمی خوئی فرموده بودند: بعد از من، ایشان مرجع باشند و اگر ایشان نبودند، آیت‌الله سیستانی باشند. ایشان شاگرد ابوالعرفا، آیت‌الله العظمی ادیب هم بود. وقتی مرحوم آیت‌الله سادات گوشه از دنیا رفته بودند، در مراسم ختم ایشان ما در وسط مسجد نشسته بودیم، دیدیم یک لحظه شلوغ شد، بعد دیدیم سیّد عظیم‌الشّأنی آمدند که بقیّه دارند ایشان را از زمین بلند می‌کنند. بعد متوجّه شدیم که ایشان، آیت‌الله العظمی سیّد عبدالعلاء سبزواری، بودند که اوّل خواسته بودند دست آیت‌الله العظمی ادیب را ببوسند، بعد که آقا اجازه نداده بودند، بر پای ایشان افتاده بودند.

آیت‌الله العظمی خوئی که ظاهراً بستگی به آیت‌الله سادات گوشه داشتند، آیت‌الله سیّد عبدالعلاء را به عنوان نماینده خودشان به ختم ایشان فرستاده بودند و فرموده بودند: من مخصوص شما را به آن‌جا می‌فرستم که آیت‌الله العظمی ادیب هم هستند، از طرف من، دست ایشان را ببوس، اگر نگذاشتند پایشان را ببوس.

خود آیت‌الله سیّد عبدالعلاء هم که در محضر آیت‌الله العظمی ادیب شاگردی کرده بودند و آقا مطالبی در مورد ایشان فرموده بودند که چه حالاتی داشتند. آقا فرمودند: یک موقعی ما خواسته بودیم و پروردگار عالم چیزهایی به او داشتند، مثلاً چشمش می‌دید و رفت و آمد ملائکه را متوجّه می‌شد و …، امّا بعد از مدّتی از او گرفتند. وقتی به او نگاه کردم، دیدم هیچ تغییری نکرده است. یک مرتبه در نجف اشرف به او گفتم: آسیّد عبدالعلاء حالت هیچ تغییری نکرده؟ فرمود: آقا! شما که بهتر می‌دانید، من همه چیز را لطف خدا می‌دانم. آقا فرمودند: وقتی بعد از نه ماه، دو مرتبه هم به او دادند، یک بار هم نگفت که چرا دادند، چرا گرفتند و … .

مردان خدا فقط بندگی خدا را می‌خواهند و جز این، هیچ نمی‌خواهند. چون این‌ها را برخی مواقع حجاب می‌دانند «العلم هو الحجاب الاکبر». مثلاً می‌گویند: نکند شکلات و نقل و نبات راه باشد و ما را مشغول به خودش کند.

لذا به ما بیان کردند: حتّی به پیرمرد تعظیم و تکریم کن. به کسی که یک سال و یک روز هم از تو بزرگ‌تر است، احترام بگذار و دیگر، «حامل القرآن» است. چون این‌ها به حقیقت همان تعظیم جلال الله است. سومین مردم هم آن پیشوای دادگر است. اگر چنین کسی هست، باید او را تعظیم و تجلیل کنیم.خدا گواه است امروز شاهد وجود آن پیشوای دادگر و امام عادلی که بیان می‌شود، هستیم. نائب امام زمان

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:06:00 ق.ظ ]




نمازهای اولیاء خدا نشان از عقل سلیم آنان دارد

پس ذکر عقل، تعظیم است. چرا اولیاء خدا این‌قدر رکوعشان طولانی بود؟ البته در نمازهای فرادایشان این‌طور بودند؛ چون به هر حال جماعت باید تندتر باشد. امّا چرا یک شب تا به صبح در رکوع بودند و آن‌طور اشک می‌ریختند؟! طوری که آدم می‌گوید: مگر می‌شود؟! این‌ها قصّه و داستان است. امّا به این خانه امام زمان، به این مهدیه قسم، به چشم خودم دیدم که ابوالعرفا یک شب تا به صبح در حال رکوع بودند. آقا می‌خواست نشان بدهد تا ما متنبّه شویم. ما هم فقط نشستیم و آقا را دیدیم که تا یک ساعت به اذان صبح، آقا همین‌طور در رکوع بودند و از محاسن مبارک سفیدشان، همین‌طور اشک می‌ریخت. با خودم گفتم: این پیرمرد چهار پاره استخوان وقتی بلند می‌شود، سر و صدای کمرشان بلند می‌شود، امّا وقتی بلند شدند، دیدیم بسیار راحت و آرام بودند. بعد لحظاتی ایستادند و بعد همان‌طور که در روایت بیان می‌کنند، مانند افتادن شتر، با آن تواضع، به سجده افتادند. انگار که اصلاً خستگی به ایشان راه ندارد.

دلیل هم این است که وقتی عظمت ذوالجلال و الاکرام را دیدند، در مقابل عظمت خداوند به رکوع و سجود می‌افتند و خضوع و خشوع دارند. می‌فهمند. کسی که بفهمد، جسمش هم یاری می‌کند.

چرا امثال من خسته می‌شویم؟! تا ذکر رکوعمان را در نماز جماعت، یکی بیشتر کنیم، تا سه سبحان الله و صلوات هم اضافه کنیم که شاید پنج تا ده دقیقه در کلّ نماز، بیشتر شود، غر می‌زنیم که نماز، طول کشید، خسته شدیم. آقا، تند بخوان برویم. کجا می‌خواهیم برویم؟! این همه رفتیم، کجا را گرفتیم؟! انصافاً بینی و بین الله خودمان با خدای خودمان خلوت کنیم ببینیم کجا را گرفتیم که این همه دیر شد، دیر شد می‌کنیم. دنیا که دارد به سرعت می‌گذرد. خودمان هم دائم می‌گوییم: زود باشیم، دیر شد. کجا دیر شد؟! عجله داریم کجا می‌خواهیم برویم؟! گرفتاریم.

امّا آن‌ها می‌فهمند؛ چون عظمت پروردگار عالم را فهمیدند. چون عقل سلیم، عظمت ذوالجلال و الاکرام را فهمید «وَ ذِكْرُ الْعَقْلِ التَّعْظِيمُ»، طبیعی است آن‌جاست که خضوع و خشوعش هم زیاد می‌شود.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:04:00 ق.ظ ]




دائم یاد آقا بودن، کنزی است که به همه نمی‌دهند

وقتی عظمت امام زمان روحی له الفداء را متوجّه شویم که آن کسی است که جدّ مکرّمش فرمودند: «لو أرکته لخدمته مادام حیاتی»، اگر منِ امام حسین هم درکش می‌کردم، تا زنده بودم، خادمش می‌شدم. این حرف، خیلی عجیب است، از آن، سطحی نگذریم. شوخی نیست، چه کسی؟ أبی‌عبدالله(عليه الصّلوة و السّلام) که تربتش شفاء است، امام صادق عليه الصّلوة و السّلام فرمودند: «جعل اللّه لتربة الحسین(عليه الصّلوة و السّلام) شفاء من کل داء» خدا در تربت أبی‌عبدالله(عليه الصّلوة و السّلام)، شفاء برای همه امراض قرار داد. أبی‌عبدالله(عليه الصّلوة و السّلام) که زیر قبّه‌اش دعا مستجاب است. أبی‌عبدالله(عليه الصّلوة و السّلام) که می‌بینید، تا انسان می‌گوید: حسین، بدنش به لرزه می‌افتد و اشک‌هایش جاری می‌شود. آن‌وقت این أبی‌عبدالله(عليه الصّلوة و السّلام) بفرماید: منِ حسین هم اگر امام زمان را درک می‌کردم، خادمش می‌شدم.

لذا باید عظمت امام زمان را بفهمیم، که از طرفی معصوم این‌طور می‌گوید، از طرف دیگر آن پیغمبری که صلب ندیده و به قدری باعظمت است، مادرش آن قدّیسه عالم است که چون کفوی ندارد، ملک برایش می‌آید، آن‌وقت خدا کسی را به او می‌دهد که روح الله است، مِن ناحیة الله، خودش فرمود: «إنّی عبداللّه» من بنده خدا هستم، آن روح الله، افتخارش این است: پشت سر امام زمان نماز بخواند.

همه انبیاء دلشان می‌خواهد در زمان امامت و به خصوص حکومت امام زمان بیایند. الآن من و تو در زمان امامت ایشان هستیم، درست است که به صورت ظاهر غائب است، گرچه ما غائبیم و آقا، حاضر است.

آن آقایی که آنچه خوبان همه دارند، او یک‌جا دارد. اگر انسان عظمتش را بفهمد، خضوع دارد و برای همین است که هر لحظه یاد امام زمان لست و این تپش قلبشان می‌گوید: مهدی جان! یابن‌الحسن! بزرگان و اعاظم نسبت به آقا این‌طور هستند. من و شما هم حداقل هر ساعت، موبایلمان را زنگ بگذاریم و یک دعای سلامتی برای آقا جان، حضرت حجّت بخوانیم.

همان‌طور که از خود خدا می‌خواهیم «اللّهمّ کن لولیّک» یعنی یا الله باش برای ولیّ‌ات «فی هذه الساعة و فی کلّ ساعة». من و تو هم هر ساعت یاد آقا جان باشیم. بیان کردم: هر وقت هم می‌خواهیم بخوابیم، برای آن ساعاتی که در خواب هستیم، بخوانیم. اگر یک موقع خدای ناکرده یادت رفت و دو، سه ساعت نخواندی، قضایش را به جای بیاور. البته سعی کن که کمتر این‌طور شود.

اگر شما هر ساعت یاد آقا جان بودید، مگر می‌شود آن کسی که کریم است، یاد نکند؟! او که یاد ما هست، امّا ما این‌طور، یاد آقا را بیشتر متوجّه می‌شویم. یکی از خصوصیّات این که حداقل هر ساعت انسان به یاد آقا باشد و باز هم حداقل با خواندن یک دعای سلامتی با آقا جان ارتباط برقرار کند، این است که انسان یاد آقا جان را که فرمودند: من همیشه به یاد شما هستم و شما را فراموش نمی‌کنم، متوجّه می‌شود و درک می‌کند. لطف و بزرگواری می‌کنند و انسان می‌فهمد. وقتی متوجّه شد، تازه بیشتر خجالت می‌کشد که من با این همه گناه، تو و این همه نگاه! آن هم چه نگاهی، نگاه لطافت و مهربانی!

من دائم گناه می‌آورم، تو هم مدام نگاهم می‌کنی و دست نوازش بر سرم می‌کشی، من هم فکر می‌کنم راستی راستی …، در حالی که تو می‌خواهی من برگردم.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:02:00 ق.ظ ]




سربازان امام زمان حافظ کل قرآن هستند

إن‌شاءالله حفظ حداقل یک آیه در روز را هم انجام بدهیم که إن‌شاءالله شیخنا الاعظم، حضرت مفید عزیز(روحي له الفداء و سلام اللّه عليه) در آن طومار حقیقی‌ سربازان آقا جان امام زمان، اسم ما را ثبت و ضبط کند. فرمودند: سربازان امام زمان، حافظ کلّ قرآن هستند. حداقل روزی دو آیه حفظ کنید و تمرین کنید. بعد ببینیم روحمان چقدر جلا می‌گیرد. وقتی انسان با قرآن و عترت شد، این‌گونه می‌شود، روحش صفا می‌گیرد، روحش از پلیدی و پلشتی و کینه و از این که بخواهد دائم دیگران را تخریب کند و به دام شیطان گرفتار شود، دور می‌شود و از این حالت بیرون می‌آید و آدم می‌شود.

یکی هم این است که انسان در آخر شب با آقا جان حرف بزند. من بیان کردم که هر کس تأکیداً هر شب با آقا جان حرف بزند، به یک سال می‌رسد که چیزهایی می‌بیند. اصلاً گیریم هم که نبیند، گرچه می‌بیند. یک موقع بعد از بحث اخلاق در زمان مداحی در تاریکی نشسته بودم، جوانی آمد و گفت: شما مدام می‌گویید: اگر هر شب حرف بزنید، به یک سال نرسیده …، بگویید: به یک ماه نرسیده انسان چیزهایی می‌فهمد. در همان تاریکی یکی دو سؤال کردم و متوجّه حقّ بودن حرفش شدم، امّا بلافاصله هم رفت. اگر انسان، پاک و طاهر باشد، روحش از گناه دور باشد، به جاهایی می‌رسد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:01:00 ق.ظ ]




اگر یاد امام زمان (عج) هستی بدان امام هم به یاد توست

اگر می‌خواهی بدانی یادت کرده، بدان همین قدر که اجازه داده دائم به فکرش باشی، معلوم است تو را دوست دارد و به تو عشق می‌ورزد که اجازه داده به یادش باشی. بعضی یاد چیز دیگری هستند، نعوذبالله یاد گناه هستند. یاد این هستند که علیه نظام و چهره‌های انقلابی کار کنند و تخریب کنند. فکرشان مدام در آن سمت هست. امّا یک عدّه هم مدام یاد امام زمان و یاد اولیاء خدا هستند. می‌گویند: ما از طریق مثلاً آیت الله العظمی بهجت، آیت‌الله العظمی بهاءالدّینی، آیت‌الله خوشوقت، آیت‌الله حقّ شناس و امثال این بزرگان و اعاظم متّصل به امام زمان می‌شویم، جملات آن‌ها را می‌خوانند، مطالب آن‌ها را که مربوط به آقا جان است، گوش می‌دهند. برخی‌ها آهنگ‌ها و ترانه‌های مبتذل گوش می‌دهند، امبا این‌ها صدای اولیاء را می‌شنوند، برای این که یاد حضرت حجّت در قلبشان زنده شود. دائم بگویند: یابن‌الحسن! دائم بگویند: آقا جان! این دائم یاد آقا بودن، کنزی است که به همه نمی‌دهند. به خدا قسم بالاترین گنج خداست و به همه نمی‌دهند. اگر بدانیم امام زمان، کسی است که مادرش زهرا یادش کرده، به خصوص مابین در و دیوار، وقتی صدا زد: این ولدی المهدی؟!

یکی از بزرگان می‌فرمود: این که علّامه امینی این قضیّه را مطرح کردند، برایشان آمده و به ایشان رسیده؛ امّا می‌دانید این که در آن حال فرمود: این ولدی المهدی؛ یعنی چه؟ معمولاً انسان موقعی که دیگر مضطرّ می‌شود، معمولاً چیزهایی بر ذهنش می‌رسد که دائم در فکر و ذکرش بوده است.

مثلاً وقتی کسی خدای نکرده تصادفی می‌کند و در خیابان افتاده، موبایلش را برمی‌دارند تا ببینند اوّلین شماره‌ای که به آن زنگ زده، کیست، با او تماس می‌گیرند که این آقا را می‌شناسی، با شما تماس گرفته بوده، …

می‌گویند: محتضر هم همین حالت را دارد، وقتی بیشتر یاد چیزی بود، همان را به زبان جاری می‌کند. وقتی به حال کما می‌رود و بیهوش می‌شود، وقتی می‌خواهد به‌هوش بیاید، جملاتی که بر زبان جاری می‌کند، نشان حالات روحی اوست، بعضی‌ها قرآن می‌خوانند، بعضی‌ها حرف‌های چرند می‌زنند، بعضی‌ها نعوذبالله حرف‌های زشت می‌زنند، می‌گویند: این، حالات روحی او را نشان می‌دهد.

معلوم است می‌گویند: موقعی که بی‌بی‌دوعالم ما بین در و دیوار گفت: این ولدی المهدی؟! یعنی دائم به فکر مهدی صاحب الزمان بوده است … .  آقا جان! به حقّ آن پهلوی شکسته شده مادرت، به حقّ آن لحظاتی که مادر، در میان در و دیوار، شما را صدا زد، عنایتی کن … «یا وصیّ الحسن و الخلف الحجّة أیّها القائم المنتظر المهدی یابن رسول اللّه  یا حجّة اللّه علی خلقه، یا سیّدنا و مولانا  إنّا توجّهنا و استشفعنا و توسّلنا بک الی اللّه و قدّمناک بین یدی حاجاتنا  یا وجیهاً عنداللّه اشفع لنا عنداللّه»

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:59:00 ق.ظ ]




جوان ها! آقا شما را خیلی دوست دارد

إن‌شاءالله بعداً یک داستان راستان از شهیدی که در همین بهشت‌زهرا دفن است، تعریف می‌کنم. او در بالای سر شهید بزرگوار، شهید چمران مدفون است. امام زمان به او عنایت کرده بودند و آن طور بدون حساب و کتاب و سؤال و جواب رفت. آیت‌الله حقّ‌شناس می‌فرمودند: از آیت‌الله العظمی بروجردی هم سؤال و جواب کردند، امّا این جوان گفت: از من سؤال و جواب نکردند. اگر انسان، این‌طور پاک شود، به خصوص در جوانی، … . معلوم می‌شود که چرا آقا جوان‌ها را دوست دارد. معلوم می‌شود چرا آقا می‌فرمایند: هر موقع می‌خواهید مردم را به من متّصل کنید، به جوان‌ها بگویید، من عاشق جوان‌ها هستم.

جوانان عزیز! آقا شما را خیلی دوست دارد، به بزرگان بیان فرموده، من نوار هستم و دارم بیان می‌کنم. آقا به شما عشق می‌ورزد. شما چقدر به آقا جان می‌ورزید؟! اگر کسی به آقا جان عشق بورزد که فکرش به سمت گناه نمی‌رود، دائم فکرش با آقاست، عشق آقا در دلش می‌آید.

اولیاء خدا بیان فرمودند: عیبی ندارد، این مثال‌ها را بزنید تا مطلب جا بیفتد، فرمودند: عشق مجازی را دیدید، اگر کسی عاشق دیگری بشود، دائم در فکر اوست، وقتی در جلسه‌ای هم هست، دائم دارد به او پیامک می‌دهد و فکرش آن‌جاست.

حالا اگر شما دائم فکر آقا باشید، معلوم است هر جا نشستید، می‌گویید: یابن‌الحسن! در هر مجلسی بودید، یاد آقا هستید. در سفر یاد آقا هستید. در مجلس خوبان یاد آقا هستید. یک جایی بروید و گناهی ببینید، یاد آقا هستید و از گناه دور می‌شوید. دائم دیگر عشقتان، آقا جان می‌شود. آرام آرام امکان دارد برای من و تو هم این‌طور شود، توجّه کنیم، ببینیم تپش قلبمان هم می‌گوید: یا مهدی!

اگر انسان با آقا جان حرف بزند، چه می‌شود! چه غوغایی می‌شود! اصلاً آن چیزهایی هم که بیان کردم می‌بیند، نبیند، امّا همین‌قدر که دیگر عاشق آقاست … . البته معلوم است که کریم، کرامت می‌کند، «و سجیّتکم الکرم»، اصلاً حال کریم این است که دائم در نشان دادن کرامت خودش است. امّا اگر آن‌طور هم نشود، همین‌قدر که شما عاشق او هستی، بالاترین کرامت همین است که شما را از خودش نرانده، اجازه داده دائم یادش باشی و اسمش را بر زبان جاری کنی. در این عالم ببین، مگر چقدر یاد امام زمان هستند؟! چقدر مگر اسم امام زمان را می‌آورند؟! چقدر وقتی اسم امام زمان می‌آید، قلبشان می‌لرزد و اشکشان جاری می‌شود؟! جز لطف خود آقا می‌تواند باشد؟!

هیمن که اسم آقا می‌آید، حالت دگرگون می‌شود، به آقا عشق می‌ورزی و دوست داری تمام صفحه وجودت آقا باشد. مثل صفحه موبایل که عکس می‌گذارند، عکس فردی را به عنوان امام زمان می‌گذارند که دارد می‌آید و پرده‌ای بر روی چهره مبارکش هست و … . عکس اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج می‌گذارند. اتاقشان را به پوسترهای امام زمانی مزیّن می‌کنند. یک کسی هم وجودش را به اسم آقا مزیّن می‌کند. دائم یاد آقاست. از نوک پا تا فرق سر مدام در ذکر آقاست. آن‌وقت مگر می‌شود آن کریم، انسان را یاد نکند؟!

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:58:00 ق.ظ ]




تقویت اعتماد به نفس خانم ها با چند روش ساده
تکنیک های فوق العاده برای افزایش اعتماد به نفس
7-سعی کنید از آینه دور باشید
زمانی که وقت زیادی صرف ظاهر می شود و اهمیتی به چیزهای دیگر داده نمی شود فرد کمتر احساس خوشحالی می کند چرا که افراط در خودآرایی باعث می شود از جنبه های دیگر زندگی غافل شوید.

8-به آراستگی خود برسید
بنابه تحقیقات انجام شده آن دسته خانم هایی از اعتماد به نفس بیشتری برخوردارند که آراسته تر هستند.

9-وقتی می نشینید قوز نکنید
قوز نکردن را صرفا جهت درست نشستن انجام ندهید چراکه طبق پژوهش های انجام شده در دانشگاه دولتی اوهایو قوز کردن باعث می شود که افکار مثبتی در مورد خودتان نکنید.

10-سعی کنید از عرق کردن خود جلوگیری کنید
بسیاری از افراد دچار تعریق در کف دست و یا فرق سر و زیر بغل خود می شوند و همیشه استرس دست دادن یا روبرو شدن با این شرایط را با کسی دارند برای رهایی از این مشکل به پزشک مراجعه کنید و تزریق بوتاکس انجام دهید.

افزایش اعتماد به نفس
بالا بردن اعتماد به نفس زنان با روش های ساده
راههایی برای افزایش و تقویت اعتماد به نفس
علاوه بر مواردی که پیش تر به آنها اشاره کردیم راه های دیگری نیز وجود دارد که این بستر را فراهم می کند تا افرادی در تمامی سنین بتوانند اعتماد به نفس خود را بالا ببرند.

موسیقی نشاط آور و شاد گوش بدهید
پیش از اینکه وارد جلسه امتحانی یا مهمانی شوید احتمال دارد اعتماد به نفستان کمی سست شود پس با گوش دادن به یک موسیقی نشاط بخش روحیه خود را تقویت کنید.

یک چیز جدید امتحان کنید
پیشنهاد می کنیم با امتحان کردن یک چیز جدید به ترس های خود غلبه کنید و موانع و محدودیت های زندگی خود را از سر راه بر دارید چرا که با این کار نه تنها به یک چالش جدید وارد میشوید بلکه اعتماد به نفس خود را به قدری بالا می برید.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:54:00 ق.ظ ]




زنان با اعتماد به نفس چگونه رفتار می کنند؟
نکاتی برای بالا بردن اعتماد به نفس
4-به پوست رنگ پریده خود رنگ بدهید
با کرم های برنزه رنگ و ظاهر سالم تری به پوست رنگ پریده خود بدهید (به این نکته توجه کنید که برنزه کردن کامل و واقعی خود عامل به خطر انداختن سلامتی است).مالیدن کرم مرطوب کننده و چند قطره کرم برنزه پوستتان را رنگی و بهتر می کند.

5-در مرتب و تمیز بودن کیف پولتان دقت کنید
حتما زمان مشخصی را برای تمیز کردن کیف پول خود صرف کنید کرت ویزیت،رسیدها و کاغذهای به درد نخور را از کیف خارج کرده و دور بیندازید چراکه مدیریت همین کارهای جزئی باعث می شود که شما با اعتماد بالا احساس خوشایندی جهت کنترل زندگی خود داشته باشید.

6-این احساس را داشته باشید که انگار یک سایز کم کرده اید
جالب است بدانید خانم هایی که در استفاده عطرها و اودکلن ها به بو و طعم گل و ادویه اکتفا می کنند لاغر تر و جذاب تر به چشم می آیند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:53:00 ق.ظ ]




بهترین روش برای بالا بردن سطح “اعتماد به نفس”
اعتماد به نفس ، افزایش اعتماد به نفس
راهکارهای ساده و شگفت انگیز بسیاری برای بالا بردن “اعتماد به نفس” در خانم ها وجود دارد که باعث میشود در زندگی احساس خوشبختی کنند و از آن لذت بیشتری ببرند.
فرمول ساده اعتماد به نفس خانم ها
اعتماد به نفس بالا یکی از نیاز های مهم هر فردی است و هر فرد باید در زندگی خود از اعتماد به نفس بالایی برخوردار باشد تا احساس مفید بودن و خوشبختی کند،باید بدانید خانم ها نسبت به آقایان بیشتر درگیر این مشکل هستند بنابراین راههایی که برای حفظ آن بکار می رود در خانم ها و آقایان بسیار متفاوت است که در ادامه این مطلب می خوانید.اعتماد به نفس
روش افزایش اعتماد به نفس خانم ها
با اینکه بسیاری از خانم ها از چهره زیبا و توانایی های بارز و بالایی برخوردارند اما باز هم عدم داشتن اعتماد به نفس آن ها را درگیر مسائلی کرده است که برایشان بسیار آزار دهنده است و مانع پیشرفتشان شده است. قرار نیست کارهای پیچیده و سختی برای بالا بردن اعتماد به نفس انجام شود کافیست راه های ساده بدست آوردن آن را برای تقویت خود بکار برید تا فردی موفق و مفید در جامعه و زندگی شخصی خود باشید.

نکاتی برای بالا بردن اعتماد به نفس
افزایش اعتماد به نفس خانم ها با چند راهکار ساده
راه های افزایش اعتماد به نفس در زنان
1-به زیبایی پوست خود اهمیت دهید
برای اینکه کل صورتتان شکل و فرم بهتر و جذابی داشته باشد چهار نقطه وجود دارد که باید به آنها توجه زیادی داشته باشید این قسمت ها گوشه های داخلی تیره چشم ها،دو طرف بینی،گوشه های خارجی چشم ها و دو طرف دهان هستند که می توانید کرم پودر بزنید.

2-با چشم تماس برقرار کنید
هنگامی که با کسی ارتباط برقرار می کنید به چشمهای او نگاه کنید چراکه این عادت را فقط کسانی دارند که اعتماد به نفسشان بالاست.

3-با قامت راست بایستید
باید با اعتماد به نفس بالا رفتار کنید سعی کنید با تمرین و ممارست راست ایستادن را تمرین کنید برای راست ایستادن سعی داشته باشید ناف خود را به طرف ستون فقراتتان عقب بکشید و شانه ها را به سمت عقب کشیده و سینه را به طرف جلو بیاورید.بهترین روش برای بالا بردن سطح “اعتماد به نفس”
اعتماد به نفس ، افزایش اعتماد به نفس
راهکارهای ساده و شگفت انگیز بسیاری برای بالا بردن “اعتماد به نفس” در خانم ها وجود دارد که باعث میشود در زندگی احساس خوشبختی کنند و از آن لذت بیشتری ببرند.
فرمول ساده اعتماد به نفس خانم ها
اعتماد به نفس بالا یکی از نیاز های مهم هر فردی است و هر فرد باید در زندگی خود از اعتماد به نفس بالایی برخوردار باشد تا احساس مفید بودن و خوشبختی کند،باید بدانید خانم ها نسبت به آقایان بیشتر درگیر این مشکل هستند بنابراین راههایی که برای حفظ آن بکار می رود در خانم ها و آقایان بسیار متفاوت است

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:51:00 ق.ظ ]





 
 فضیلت نماز شب

 
 
یا أباذر ان ربک عز و جل یباهی الملائکه بثلاثه نفر: رجل فی أرض قفر، فیؤذن، ثم یقتم، ثم یصلی. فیقول ربک للملائکه: انظروا الی عبدی؛ یصلی و لا یراه أحد غیری. فینزل سبعین ألف ملک یصلون وراءه. و یستغفرون له الی الغد من ذلک الیوم. و رجل قام من اللیل فصلی وحده، فسجد و نام و هو ساجد.

فیقول تعالی: انظروا الی عبدی: روحه عندی و جسده ساجد. و رجل فی زحف یفر أصحابه و یثبت هو یقاتل حتی یقتل.

ای ابوذر به درستی که پروردگار عزیز و بزرگوار تو مباهات می نماید با ملائکه به سه نفر: اول؛ شخصی که در بیابانی تنها اذان و اقامه بگوید و نماز گزارد. پس پروردگار تو به ملائکه می فرماید که: نظر کنید به سوی بنده من که نماز می گزارد و هیچ کس غیر از من او را نمی بیند و بر نماز او اطلاع ندارد. پس حق تعالی هفتادهزار ملک را فرو می فرستد که در عقب او نماز گزارند و از برای او استغفار نمایند تا فردای آن روز.

و دویم؛ شخصی که در شب برخیزد و نماز شب بگزارد تنها. پس به سجده رود و در سجده خوابش ببرد. در آن حال حق تعالی به ملائکه می فرماید که: نظر کنید به سوی بنده من که روحش نزد  من است و بدنش در سجده است.

و سیم؛ شخصی که در جنگی باشد که در راه خدا جهاد کند و رفیقانش بگریزند و او ثابت قدم بماند و قِتال کند تا شهید شود.

بدان که احادیث در مدح اخفا و پنهان کردن عبادت وارد شده است. چنانچه به سند معتبر از حضرت رسول صلی الله علیه و آله منقول است که: هرچند عبادت مخفی تر است اجرش بیشتر است. و در حدیث دیگروارد شده است که: عمل صالح را چون بنده از خلق پنهان می کند و مخفی می دارد، خدا البته آن را برای مردم ظاهر می گرداند که او را در دنیا زینت بخشد؛ باآنچه ذخیره فرموده است از برای او از ثواب آخرت. و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: محبوبترین اعمال نزد حق سبحانه و تعالی نماز است؛ و آن آخر وصیت پیغمبران است. پس چه بسیار نیکوست که شخصی غسل کند یا وضو بسازد و وضو را کامل به جا آورد. پس به کناری رود که هیچ انسی او را نبیند.

پس حق تعالی بر او مطلع گردد که گاهی در رکوع است و گاهی در سجود. به درستی که بنده هرگاه سجده کند و سجده را طول دهد شیطان فریاد می کند که: واویلاه! فرزندان آدم اطاعت خدا نمودند و من عصیان او کردم؛ و ایشان سجده کردند و من از سجده ابا کردم.

و احادیث بسیار دلالت می کند بر این که عبادات واجبه را مانند نماز واجب و زکات واجب و غیر آن علانیه کردن بهتر است که آدمی متهم به ترک واجبات نشود و موجب رغبت دیگران گردد. و ایضا ریا در آن بسیار نمی‌باشد چون حق لازم واجب است، و در ادای حقوق لازمه چندان فخری و ریایی نمی باشد.

چنانچه به سند معتبراز حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هرچه را خدا فرض و واجب گردانیده، علانیه کردنش بهتر است از پنهان کردن؛ و هرچه سنت باشد پنهان کردنش بهتر است از علانیه کردن. و اگر کسی زکات مالش را بر دوش بگیرد و علانیه قسمت نماید، هرآینه نیکو و جمیل خواهد بود.

و بر این مضمون احادیث بسیار است خصوصا نماز واجب به جماعت واقع ساختن و در مساجد و مجامع به جا آوردن فضیلت نامتناهی دارد. پس احادیثی که در باب اخفای عبادت واقع شده است مراد از آنها عبادتهای سنت است، یا مراد آن است که از باب سُمعه خود به مردم نشنواند و افتخار به آنها نکند.

و آنچه در این حدیث وارد شده است چون مشتمل بر اذان و اقامه است بر نماز سنت حمل نمی توان نمود. زیرا که در نماز سنت اذان و اقامه بدعت است. پس حمل می کنیم بر این که در صورتی که در چنین صحرایی تنها مانده باشد و با وجود تنهایی خدا را فراموش نکند و با آداب و شرایط متوجه عبادت شود، حق تعالی به سبب این که اذان و اقامه گفته تدارک او می فرماید و ملائکه را برای او می فرستد که به او اقتدا کنند تا از ثواب جماعت نیز محروم نباشد. نه این که آدمی خود دانسته ترک جماعت کند و به صحرایی رود که کسی نباشد و خود را فضیلت جماعت محروم گرداند.

و بدان که نماز شب سنت و طریقه پیغمبران و دوستان خداست، و مشتمل برقضایل بی انتهاست، و هنگام راز گفتن با قاضی الحاجات است. و چون آدمی را در روز به سبب متوجه شدن به مشاغل دنیوی تشویق بسیار در خاطر به هم می رسد، در اعمال روز حضور قلب کمتر می باشد. و چون مردم نیز بر افعال این کس مطلع می گردند اخلاص در آن دشوار است. و چون آدمی در اول شب خوابید، چون برمی خیزد در آخر شب، نفس از خیالات و وساوس خالی است و حضور قلب آسانتر است و چون کسی چندان مطلع نیست عمل به اخلاص نزدیکتر است. چنانچه حق تعالی می فرماید که: ان ناشئه اللیل هی أشد وطئا و أقوم قیلا. که ترجمه اش آن است که: به درستی که نفسی که در شب به عبادت الهی قیام می نماید (یا: عبادتی که در شب حادث می شود، یا: ساعتها که در شب ناشی می شوند) ثبات قدم ورزیدن در آن دشوارتر است (چون ترک خواب نمودن و به عبادت برخاستن دشوار است، یا آن که موافقت دل با زبان در آن بیشتر است و دل خبر دارد از آنچه بر زبان جاری می گردد) و سخنش درست تر است (یعنی دعوای اخلاص در بندگی خدا که می نماید صادقتر است).

چنانچه از حضرت صادق علیه السلام در تفسیر این آیه وارد شده که: مراد آن است که آدمی برخیزد از رختخواب خود، و غرضش رضای خدا باشد و غیر او منظورش نباشد با آن که حق تعالی را در آن تاریکی شب نورها و فیضها و رحمتها هست که لذت آنها را متعبدان می یابند.

و به اسانید بسیار از نبی و ائمه اطهار صلوات الله علیه منقول است که: 

شرف مؤمن برخاستن اوست به نماز شب، و عزت مؤمن بازداشتن شر خود است از مردم.

و از حضرت صادق علیه السلام مروی است که: بر شما باد به نماز شب. به درستی که آن سنت پیغمبر شماست، و داب صالحان پیش از شماست، و دفع کننده دردهاست از بدنهای شما.

و فرمود که: نماز شب رو را سفید می کند و خوشبو و خوشخو می کرداند و سبب مزید روزی می گردد.

و در حدیث دیگر فرمود که: مال و فرزندان زینت زندگانی دنیاست و هشت رکعت نماز که بنده در آخر شب می گزارد زینت آخرت است.

و به سند معتبر منقول است که: شخصی به خدمت حضرت صادق علیه السلام آمد و شکایت از احتیاج و بیچیزی کرد و افراط کرد در شکایت تا آن که نزدیک بود که از گرسنگی شکایت کند. حضرت فرمودند که: آیا نماز شب می گزاری؟ گفت: بلی. حضرت به اصحاب التفات نمودند و فرمودند که: دروغ می گوید کسی که دعوی می کند که نماز شب می کنم و در روز گرسنه است. حق تعالی نماز شب را ضامن قوت روز گردانیده است.

و حضرت امیر المؤمنین صلوات الله علیه فرمود که: نماز شب موجب صحت بدن است، و سبب خشنودی پروردگار می شود، و تمسک به اخلاق پیغمبران است، و متعرض شدن رحمت الهی است.

و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: گاه هست که بنده برمی خیزد در شب، و خواب بر او غالب می شود و او را به جانب راست و چپ میل می دهد و ذَقَنش به سینه اش می چسبد. پس حق تعالی امر می فرماید که درهای آسمان را می گشایند و به ملائکه می فرماید که: نظر کنید به سوی بنده من که چه زحمث به خود می رساند در تقرب جستن به من در چیزی که بر او واجب نگردانیده ام. و از من امید یکی از سه چیز دارد که: یا گناهش رابیامرزم، یا توبه اش را تازه گردانم، یا روزیش را زیاد کنم. ای ملائکه! شما را گواه می گیرم که هر سه را به او کرامت کردم.

و در حدیث دیگر فرمود که: نماز شب رو را نیکو می کند، و خلق را نیکو می کند، و آدمی را خوشبو می کند، و روزی را زیاده می کند، و باعث ادای قرض می شود، و غمها را زایل می گرداند، و چشم را جلا می دهد.

و در حدیث دیگر فرمود که: خانه هایی که در آن خانه ها نماز شب می کنند و تلائت قرآن در نماز شب می کنند، اهل آسمان را روشنی می دهد چنانچه ستاره های آسمان اهل زمین را روشنی می دهند.

و به روایت دیگر فرمود در تفسیر آن آیه که حق تعالی می فرماید که: حسنات و نیکیها، بدیها و گناهان را برطرف می کنند که: مراد این است که نماز شب که مؤمن می کند گناهان روزش را برطرف می کند.

و از حضرت رسول صلی الله علیه و آله منقول است که: هرکه را خدا نماز شب روزی فرماید از مردان یا زنان، و برخیزد خالص از برای خدا و وضوی کامل بسازد و از برای خدا نماز کند با نیت صادق و دل سالم از بدیها و بدن با خشوع و چشم گریان، حق تعالی در عقب او نُه صف از ملائکه مقرر فرماید که عدد آنچه در هر صفی از ملائکه باشند بغیر خدا احصا نتواند نمود. و یک طرف هر صفی در مشرق  باشد و طرق دیگر در مغرب. پس چون فارغ شود، به عدد آن ملائکه از برای او درجات بنویسد.

و به سند دیگر از آن حضرت صلی الله علیه و آله منقول است که: چون بنده در میان شب تاریک با سید و خداوند خود خلوت کند و با او مناجات کند و راز بگوید، حق تعالی نوری در دل او ثابت گرداند. و هرگاه که گوید: یارب! یارب! خداوند جلیل بزرگوار او را ندا فرماید که: لبیک ای بنده من! از من سؤال کن تا عطا کنم، و بر من توکل کن تا امورت را کفایت نمایم. پس به ملائکه می فرماید که: ای ملائکه نظر کنید به سوی بنده من که به خلوت و تنها به درگاه من آمده در میان شب تاریک در هنگامی که بَطالون از من غافل اند و غافلان در خواب اند. گواه باشید که گناه او را آمرزیدم.

و در حدیث دیگر فرمود که: جبرئیل پیوسته مرا به نماز شب وصیت می فرمود تا آن که گمان کردم که نیکان امت من خواب نخواهند کرد که مبادا نماز شب از ایشان فوت شود.

و فرمود که: یا علی سه چیز است که موجب فرح و شادی مؤمنان است در دنیا: ملاقات کردن برادران مؤمن، و افطار نمودن از روزه، و تَهَجد کردن در آخر شب.

و فرمود که: حق تعالی ابراهیم را خلیل خود گردانید برای این که طعام بسیار به مردم می خورانید و در شب نماز می کرد در هنگامی که مردم در خواب بودند.

و به سند صحیح از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که: هر که ایمان به خدا و روز قیامت دارد باید که شب او به سر نیاید مگر با نماز وتر.

و منقول است که: شخصی به خدمت حضرت امیر المؤمنین صلوات الله علیه عرض نمود که: یا امیر المؤمنین من محروم شده ام از نماز شب. فرمود که: تو مردی که گناهان تو را در بند کرده است.

و حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود که: دو رکعت نماز که در میان شب بکنم محبوبتر است نزد من از دنیا و آنچه در دنیاست.

و از حضرت رسول صلی الله علیه و آله منقول است که: مادر سلیمان به آن حضرت گفت که: زینهار که در شب خواب بسیار مکن که بسیاری خواب در شب آدمی‌را در قیامت فقیر می‌گرداند.

و به سند معتبر منقول است که: شخصی به خدمت حضرت امیر المؤمنین صلوات الله علیه آمد و از فضیلت نماز کردن در شب و قرآن خواندن در آن سؤال نمود. حضرت فرمود که: بشارت با تو را؛ هر که ده یک شب را از برای خدا نماز کند از روی اخلاص، و غرضش محض رضای الهی باشد، حق تعالی به ملائکه فرماید که: برای این بنده بنویسید به عدد آنچه از آب رود نیل می روید از دانه و برگ، و به عدد هر درختی و بُنی و شاخی و مَرغی که بر روی زمین می روید.

و کسی که نه یک شب را نماز کند حق تعالی ده دعای او را مستجاب گرداند و در قیامت نامه اش را به دست راستش دهد.

و کسی که هشت یک شب را نماز کند خداوند عالمیان ثواب شهیدی که در جنگ ثابت مانده باشد و با نیت راست و درست جهاد کرده باشد تا شهید شده باشد به او کرامت فرماید و او را در اهل بیت و یارانش در فیامت شفاعت کرامت فرماید.

و هر که هفت یک شب را نماز کند، چون از فبرش مبعوث شود، رویش مانند ماه شب چهارده باشد و از صراط بگذرد با ایمنان.

و هر که شش یک شب را نماز کند حق تعالی او را از توبه کاران بنویسد و گناهان گذشته او را بیامرزد.

و هر که پنج یک شبی را نماز کند حق تعالی او را در قُبه ابراهیم خلیل الرحمن در بهشت ساکن گرداند.

و هر که چهار یک شب را نماز کند، در قیامت داخل اول فایزان و رستگاران باشد تا از صراط بگذرد مانند باد تند، و داخل بهشت شود بی حساب.

و هر که سه یک شب را نماز کند هیچ ملکی نماند که آرزوی منزلت او نزد خدا ننماید. و در قیامت به او گویند که: از هر دری از درهای بهشت که می خواهی داخل شو.

و هر که در نصف یک شب نماز کند اگر هفتاد مرتبه روی زمین را پر از طلا کنند و به او دهند با ثواب آن برابری نکند، و این عمل نزد خدا بهتر باشد از آزاد کردن هفتاد بنده از فرزندان اسماعیل.

و هر که در دو ثلث یک شب نماز کند حق تعالی به او کرامت فرماید از ثواب و حسنه به عدد ریگ بیابان عالج که حسنه کمترش از کوه احد ده مرتبه سنگین تر باشد.

و هر که یک شب تمام را نماز کند که گاهی تلاوت قرآن نماید و گاهی در رکوع باشد و گاهی در سجود باشد و گاهی در ذکر خدا باشد، آن قدر از ثواب به او عطا فرمایند که کمترش آن باشد که به سبب آن از گناهان بیرون آید ماند روزی که از مادر متولد شده. و به عدد خلق خدا حسنات در نامه عملش بنویسند و مثل آن درجات از برای او بلند کنند.

و قبراو را حق تعالی منور گرداند، و گناه و حسد را از دل او بردارد، و او را از عذاب قبر پناه دهد، و برات بیزاری از آتش جهنم برای او بنویسد، و در قیامت با ایمنان از اهوال قیامت محشور شود. و حق تعالی به ملائکه فرماید که: ای ملائکه من! نظر نمایید به بنده من که یک شب را به عبادت احیا کرد برای طلب خشنودی من. او را در جنه الفردوس ساکن گردانید و در آن بهشت به او بدهید صدهزار شهر، و در هر شهری جمیع آنچه نفوس خواهش آن داشته باشد و دیده ها از آن لذت یابد و به خاطر کسی خطور نکرده باشد. برای او مقرر کنید سوای آنچه مناز برای او مهیا کرده ام از کرامتها و مزید الطلاف و قرب جناب مقدس خود.

و در این باب اخبار بسیار است.

و کیفیت نماز شب و دعاهای آن در کتابهای دعا و حدیث مذکور است؛ باید که به آنها رجوع نمایند. و والد فقیر علیه الرحمه و الرضوان رساله های کبیر و صغیر در این باب تألیف نموده اند؛ باید که آنها را تحصیل نمایند. و اگر در این کتاب متوجه کیفیات و احکام عبادات شویم بسیار به طول می کشد.

برگرفته از کتاب عین الحیات علامه مجلسی ره


کلام ناب
پژوهشگران آثار علامه مجلسی
فیلم و صوت ها
تصاویر
 
 
شخصیت شناسی علامه مجلسی
خاندان علامه مجلسی
شخصیت معنوی علامه مجلسی
حکایات پیرامون علامه مجلسی
موضوعات از دیدگاه علامه مجلسی
توصیه ها و وصایای علامه مجلسی
علامه مجلسی در آینه رسانه
علامه مجلسی در مطبوعات و خبرگزاریها
علامه مجلسی در پایان نامه ها
پژوهشگران آثار علامه مجلسی
علامه مجلسی
زندگینامه
معرفی آثار علامه مجلسی
کتابخانه علامه مجلسی
اساتید و شاگردان علامه مجلسی
علامه مجلسی از نگاه دیگران
عناوین پژوهشی درباره علامه مجلسی
مقالات
کتابشناسی
 
در فضیلت نماز شب
اندازه قلم
چاپ
 
 
یا أباذر ان ربک عز و جل یباهی الملائکه بثلاثه نفر: رجل فی أرض قفر، فیؤذن، ثم یقتم، ثم یصلی. فیقول ربک للملائکه: انظروا الی عبدی؛ یصلی و لا یراه أحد غیری. فینزل سبعین ألف ملک یصلون وراءه. و یستغفرون له الی الغد من ذلک الیوم. و رجل قام من اللیل فصلی وحده، فسجد و نام و هو ساجد.

فیقول تعالی: انظروا الی عبدی: روحه عندی و جسده ساجد. و رجل فی زحف یفر أصحابه و یثبت هو یقاتل حتی یقتل.

ای ابوذر به درستی که پروردگار عزیز و بزرگوار تو مباهات می نماید با ملائکه به سه نفر: اول؛ شخصی که در بیابانی تنها اذان و اقامه بگوید و نماز گزارد. پس پروردگار تو به ملائکه می فرماید که: نظر کنید به سوی بنده من که نماز می گزارد و هیچ کس غیر از من او را نمی بیند و بر نماز او اطلاع ندارد. پس حق تعالی هفتادهزار ملک را فرو می فرستد که در عقب او نماز گزارند و از برای او استغفار نمایند تا فردای آن روز.

و دویم؛ شخصی که در شب برخیزد و نماز شب بگزارد تنها. پس به سجده رود و در سجده خوابش ببرد. در آن حال حق تعالی به ملائکه می فرماید که: نظر کنید به سوی بنده من که روحش نزد  من است و بدنش در سجده است.

و سیم؛ شخصی که در جنگی باشد که در راه خدا جهاد کند و رفیقانش بگریزند و او ثابت قدم بماند و قِتال کند تا شهید شود.

بدان که احادیث در مدح اخفا و پنهان کردن عبادت وارد شده است. چنانچه به سند معتبر از حضرت رسول صلی الله علیه و آله منقول است که: هرچند عبادت مخفی تر است اجرش بیشتر است. و در حدیث دیگروارد شده است که: عمل صالح را چون بنده از خلق پنهان می کند و مخفی می دارد، خدا البته آن را برای مردم ظاهر می گرداند که او را در دنیا زینت بخشد؛ باآنچه ذخیره فرموده است از برای او از ثواب آخرت. و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: محبوبترین اعمال نزد حق سبحانه و تعالی نماز است؛ و آن آخر وصیت پیغمبران است. پس چه بسیار نیکوست که شخصی غسل کند یا وضو بسازد و وضو را کامل به جا آورد. پس به کناری رود که هیچ انسی او را نبیند.

پس حق تعالی بر او مطلع گردد که گاهی در رکوع است و گاهی در سجود. به درستی که بنده هرگاه سجده کند و سجده را طول دهد شیطان فریاد می کند که: واویلاه! فرزندان آدم اطاعت خدا نمودند و من عصیان او کردم؛ و ایشان سجده کردند و من از سجده ابا کردم.

و احادیث بسیار دلالت می کند بر این که عبادات واجبه را مانند نماز واجب و زکات واجب و غیر آن علانیه کردن بهتر است که آدمی متهم به ترک واجبات نشود و موجب رغبت دیگران گردد. و ایضا ریا در آن بسیار نمی‌باشد چون حق لازم واجب است، و در ادای حقوق لازمه چندان فخری و ریایی نمی باشد.

چنانچه به سند معتبراز حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هرچه را خدا فرض و واجب گردانیده، علانیه کردنش بهتر است از پنهان کردن؛ و هرچه سنت باشد پنهان کردنش بهتر است از علانیه کردن. و اگر کسی زکات مالش را بر دوش بگیرد و علانیه قسمت نماید، هرآینه نیکو و جمیل خواهد بود.

و بر این مضمون احادیث بسیار است خصوصا نماز واجب به جماعت واقع ساختن و در مساجد و مجامع به جا آوردن فضیلت نامتناهی دارد. پس احادیثی که در باب اخفای عبادت واقع شده است مراد از آنها عبادتهای سنت است، یا مراد آن است که از باب سُمعه خود به مردم نشنواند و افتخار به آنها نکند.

و آنچه در این حدیث وارد شده است چون مشتمل بر اذان و اقامه است بر نماز سنت حمل نمی توان نمود. زیرا که در نماز سنت اذان و اقامه بدعت است. پس حمل می کنیم بر این که در صورتی که در چنین صحرایی تنها مانده باشد و با وجود تنهایی خدا را فراموش نکند و با آداب و شرایط متوجه عبادت شود، حق تعالی به سبب این که اذان و اقامه گفته تدارک او می فرماید و ملائکه را برای او می فرستد که به او اقتدا کنند تا از ثواب جماعت نیز محروم نباشد. نه این که آدمی خود دانسته ترک جماعت کند و به صحرایی رود که کسی نباشد و خود را فضیلت جماعت محروم گرداند.

و بدان که نماز شب سنت و طریقه پیغمبران و دوستان خداست، و مشتمل برقضایل بی انتهاست، و هنگام راز گفتن با قاضی الحاجات است. و چون آدمی را در روز به سبب متوجه شدن به مشاغل دنیوی تشویق بسیار در خاطر به هم می رسد، در اعمال روز حضور قلب کمتر می باشد. و چون مردم نیز بر افعال این کس مطلع می گردند اخلاص در آن دشوار است. و چون آدمی در اول شب خوابید، چون برمی خیزد در آخر شب، نفس از خیالات و وساوس خالی است و حضور قلب آسانتر است و چون کسی چندان مطلع نیست عمل به اخلاص نزدیکتر است. چنانچه حق تعالی می فرماید که: ان ناشئه اللیل هی أشد وطئا و أقوم قیلا. که ترجمه اش آن است که: به درستی که نفسی که در شب به عبادت الهی قیام می نماید (یا: عبادتی که در شب حادث می شود، یا: ساعتها که در شب ناشی می شوند) ثبات قدم ورزیدن در آن دشوارتر است (چون ترک خواب نمودن و به عبادت برخاستن دشوار است، یا آن که موافقت دل با زبان در آن بیشتر است و دل خبر دارد از آنچه بر زبان جاری می گردد) و سخنش درست تر است (یعنی دعوای اخلاص در بندگی خدا که می نماید صادقتر است).

چنانچه از حضرت صادق علیه السلام در تفسیر این آیه وارد شده که: مراد آن است که آدمی برخیزد از رختخواب خود، و غرضش رضای خدا باشد و غیر او منظورش نباشد با آن که حق تعالی را در آن تاریکی شب نورها و فیضها و رحمتها هست که لذت آنها را متعبدان می یابند.

و به اسانید بسیار از نبی و ائمه اطهار صلوات الله علیه منقول است که: 

شرف مؤمن برخاستن اوست به نماز شب، و عزت مؤمن بازداشتن شر خود است از مردم.

و از حضرت صادق علیه السلام مروی است که: بر شما باد به نماز شب. به درستی که آن سنت پیغمبر شماست، و داب صالحان پیش از شماست، و دفع کننده دردهاست از بدنهای شما.

و فرمود که: نماز شب رو را سفید می کند و خوشبو و خوشخو می کرداند و سبب مزید روزی می گردد.

و در حدیث دیگر فرمود که: مال و فرزندان زینت زندگانی دنیاست و هشت رکعت نماز که بنده در آخر شب می گزارد زینت آخرت است.

و به سند معتبر منقول است که: شخصی به خدمت حضرت صادق علیه السلام آمد و شکایت از احتیاج و بیچیزی کرد و افراط کرد در شکایت تا آن که نزدیک بود که از گرسنگی شکایت کند. حضرت فرمودند که: آیا نماز شب می گزاری؟ گفت: بلی. حضرت به اصحاب التفات نمودند و فرمودند که: دروغ می گوید کسی که دعوی می کند که نماز شب می کنم و در روز گرسنه است. حق تعالی نماز شب را ضامن قوت روز گردانیده است.

و حضرت امیر المؤمنین صلوات الله علیه فرمود که: نماز شب موجب صحت بدن است، و سبب خشنودی پروردگار می شود، و تمسک به اخلاق پیغمبران است، و متعرض شدن رحمت الهی است.

و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: گاه هست که بنده برمی خیزد در شب، و خواب بر او غالب می شود و او را به جانب راست و چپ میل می دهد و ذَقَنش به سینه اش می چسبد. پس حق تعالی امر می فرماید که درهای آسمان را می گشایند و به ملائکه می فرماید که: نظر کنید به سوی بنده من که چه زحمث به خود می رساند در تقرب جستن به من در چیزی که بر او واجب نگردانیده ام. و از من امید یکی از سه چیز دارد که: یا گناهش رابیامرزم، یا توبه اش را تازه گردانم، یا روزیش را زیاد کنم. ای ملائکه! شما را گواه می گیرم که هر سه را به او کرامت کردم.

و در حدیث دیگر فرمود که: نماز شب رو را نیکو می کند، و خلق را نیکو می کند، و آدمی را خوشبو می کند، و روزی را زیاده می کند، و باعث ادای قرض می شود، و غمها را زایل می گرداند، و چشم را جلا می دهد.

و در حدیث دیگر فرمود که: خانه هایی که در آن خانه ها نماز شب می کنند و تلائت قرآن در نماز شب می کنند، اهل آسمان را روشنی می دهد چنانچه ستاره های آسمان اهل زمین را روشنی می دهند.

و به روایت دیگر فرمود در تفسیر آن آیه که حق تعالی می فرماید که: حسنات و نیکیها، بدیها و گناهان را برطرف می کنند که: مراد این است که نماز شب که مؤمن می کند گناهان روزش را برطرف می کند.

و از حضرت رسول صلی الله علیه و آله منقول است که: هرکه را خدا نماز شب روزی فرماید از مردان یا زنان، و برخیزد خالص از برای خدا و وضوی کامل بسازد و از برای خدا نماز کند با نیت صادق و دل سالم از بدیها و بدن با خشوع و چشم گریان، حق تعالی در عقب او نُه صف از ملائکه مقرر فرماید که عدد آنچه در هر صفی از ملائکه باشند بغیر خدا احصا نتواند نمود. و یک طرف هر صفی در مشرق  باشد و طرق دیگر در مغرب. پس چون فارغ شود، به عدد آن ملائکه از برای او درجات بنویسد.

و به سند دیگر از آن حضرت صلی الله علیه و آله منقول است که: چون بنده در میان شب تاریک با سید و خداوند خود خلوت کند و با او مناجات کند و راز بگوید، حق تعالی نوری در دل او ثابت گرداند. و هرگاه که گوید: یارب! یارب! خداوند جلیل بزرگوار او را ندا فرماید که: لبیک ای بنده من! از من سؤال کن تا عطا کنم، و بر من توکل کن تا امورت را کفایت نمایم. پس به ملائکه می فرماید که: ای ملائکه نظر کنید به سوی بنده من که به خلوت و تنها به درگاه من آمده در میان شب تاریک در هنگامی که بَطالون از من غافل اند و غافلان در خواب اند. گواه باشید که گناه او را آمرزیدم.

و در حدیث دیگر فرمود که: جبرئیل پیوسته مرا به نماز شب وصیت می فرمود تا آن که گمان کردم که نیکان امت من خواب نخواهند کرد که مبادا نماز شب از ایشان فوت شود.

و فرمود که: یا علی سه چیز است که موجب فرح و شادی مؤمنان است در دنیا: ملاقات کردن برادران مؤمن، و افطار نمودن از روزه، و تَهَجد کردن در آخر شب.

و فرمود که: حق تعالی ابراهیم را خلیل خود گردانید برای این که طعام بسیار به مردم می خورانید و در شب نماز می کرد در هنگامی که مردم در خواب بودند.

و به سند صحیح از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که: هر که ایمان به خدا و روز قیامت دارد باید که شب او به سر نیاید مگر با نماز وتر.

و منقول است که: شخصی به خدمت حضرت امیر المؤمنین صلوات الله علیه عرض نمود که: یا امیر المؤمنین من محروم شده ام از نماز شب. فرمود که: تو مردی که گناهان تو را در بند کرده است.

و حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود که: دو رکعت نماز که در میان شب بکنم محبوبتر است نزد من از دنیا و آنچه در دنیاست.

و از حضرت رسول صلی الله علیه و آله منقول است که: مادر سلیمان به آن حضرت گفت که: زینهار که در شب خواب بسیار مکن که بسیاری خواب در شب آدمی‌را در قیامت فقیر می‌گرداند.

و به سند معتبر منقول است که: شخصی به خدمت حضرت امیر المؤمنین صلوات الله علیه آمد و از فضیلت نماز کردن در شب و قرآن خواندن در آن سؤال نمود. حضرت فرمود که: بشارت با تو را؛ هر که ده یک شب را از برای خدا نماز کند از روی اخلاص، و غرضش محض رضای الهی باشد، حق تعالی به ملائکه فرماید که: برای این بنده بنویسید به عدد آنچه از آب رود نیل می روید از دانه و برگ، و به عدد هر درختی و بُنی و شاخی و مَرغی که بر روی زمین می روید.

و کسی که نه یک شب را نماز کند حق تعالی ده دعای او را مستجاب گرداند و در قیامت نامه اش را به دست راستش دهد.

و کسی که هشت یک شب را نماز کند خداوند عالمیان ثواب شهیدی که در جنگ ثابت مانده باشد و با نیت راست و درست جهاد کرده باشد تا شهید شده باشد به او کرامت فرماید و او را در اهل بیت و یارانش در فیامت شفاعت کرامت فرماید.

و هر که هفت یک شب را نماز کند، چون از فبرش مبعوث شود، رویش مانند ماه شب چهارده باشد و از صراط بگذرد با ایمنان.

و هر که شش یک شب را نماز کند حق تعالی او را از توبه کاران بنویسد و گناهان گذشته او را بیامرزد.

و هر که پنج یک شبی را نماز کند حق تعالی او را در قُبه ابراهیم خلیل الرحمن در بهشت ساکن گرداند.

و هر که چهار یک شب را نماز کند، در قیامت داخل اول فایزان و رستگاران باشد تا از صراط بگذرد مانند باد تند، و داخل بهشت شود بی حساب.

و هر که سه یک شب را نماز کند هیچ ملکی نماند که آرزوی منزلت او نزد خدا ننماید. و در قیامت به او گویند که: از هر دری از درهای بهشت که می خواهی داخل شو.

و هر که در نصف یک شب نماز کند اگر هفتاد مرتبه روی زمین را پر از طلا کنند و به او دهند با ثواب آن برابری نکند، و این عمل نزد خدا بهتر باشد از آزاد کردن هفتاد بنده از فرزندان اسماعیل.

و هر که در دو ثلث یک شب نماز کند حق تعالی به او کرامت فرماید از ثواب و حسنه به عدد ریگ بیابان عالج که حسنه کمترش از کوه احد ده مرتبه سنگین تر باشد.

و هر که یک شب تمام را نماز کند که گاهی تلاوت قرآن نماید و گاهی در رکوع باشد و گاهی در سجود باشد و گاهی در ذکر خدا باشد، آن قدر از ثواب به او عطا فرمایند که کمترش آن باشد که به سبب آن از گناهان بیرون آید ماند روزی که از مادر متولد شده. و به عدد خلق خدا حسنات در نامه عملش بنویسند و مثل آن درجات از برای او بلند کنند.

و قبراو را حق تعالی منور گرداند، و گناه و حسد را از دل او بردارد، و او را از عذاب قبر پناه دهد، و برات بیزاری از آتش جهنم برای او بنویسد، و در قیامت با ایمنان از اهوال قیامت محشور شود. و حق تعالی به ملائکه فرماید که: ای ملائکه من! نظر نمایید به بنده من که یک شب را به عبادت احیا کرد برای طلب خشنودی من. او را در جنه الفردوس ساکن گردانید و در آن بهشت به او بدهید صدهزار شهر، و در هر شهری جمیع آنچه نفوس خواهش آن داشته باشد و دیده ها از آن لذت یابد و به خاطر کسی خطور نکرده باشد. برای او مقرر کنید سوای آنچه مناز برای او مهیا کرده ام از کرامتها و مزید الطلاف و قرب جناب مقدس خود.

و در این باب اخبار بسیار است.

و کیفیت نماز شب و دعاهای آن در کتابهای دعا و حدیث مذکور است؛ باید که به آنها رجوع نمایند. و والد فقیر علیه الرحمه و الرضوان رساله های کبیر و صغیر در این باب تألیف نموده اند؛ باید که آنها را تحصیل نمایند. و اگر در این کتاب متوجه کیفیات و احکام عبادات شویم بسیار به طول می کشد.

برگرفته از کتاب عین الحیات علامه مجلسی ره

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:42:00 ق.ظ ]




پیامبر اکرم (ص) :

هر کس یکبار بر من صلوات فرستند . خداوند به اندازه یک هزار صف از فرشتگان .

بر او درود می فرستند. به خاطر صلوات خداوند بر او هر خشک و تری بر او صلوات و

درود می فرستند.

اثارالصادقین . ج . 10 ص325

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1398-04-01] [ 11:07:00 ق.ظ ]




ازدواج با شرابخوار :

امام صادق (ع) :

هر کس دختر خویش را به شرابخوار تزویج کند . محققا رابطه خویشاوندی با دخترخود را بریده است.

فروع کافی ج5 . ص 347

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:48:00 ق.ظ ]




ابهت مردان خدا:

امام صادق (ع):

همه اشیا برای مومن کرنش می کنند. وهمه اشیا به او احترام می گذارند .

اگر برای خدااخلاص ورزد . خداوند همه جیز را از او هراسان سازد.

حتی حشرات و خزندگان و درندگان زمین و پرندگان آسمان و ماهیان دریا را ……

بحارالانوار ج 69 . ص. 285

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:37:00 ق.ظ ]




ابهت مردان خدا:

امام صادق (ع):

همه اشیا برای مومن کرنش می کنند. وهمه اشیا به او احترام می گذارند .

اگر برای خدااخلاص ورزد . خداوند همه جیز را از او هراسان سازد.

حتی حشرات و خزندگان و درندگان زمین و پرندگان آسمان و ماهیان دریا را ……

بحارالانوار ج 69 . ص. 285

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:37:00 ق.ظ ]




محرم ماه شهادت و پیروزی سوسنگرد

محرم ماه شهادت و پیروزی سوسنگرد:

پس از یأس دشمن از تسخیر اهواز، صدام سخت به فتح سوسنگرد دل‏بسته بود تا رویای قادسیه را تکمیل کند و برای دومین‏بار به آن شهر مظلوم حمله کرد و سه روز تانک‏های او شهر را در محاصره گرفتند و روز سوم تعدادی از آنان توانستند به داخل شهر راه یابند.

دکتر چمران که از محاصره تعدادی از یاران و رزمندگان شجاع خود در آن شهر سخت برآشفته بود، ‌با فشار و تلاش فراوان خود و آیت‏ الله خامنه‏ای، ارتش را آماده ساخت که برای اولین‏ بار دست به یک حمله خطرناک و حماسه‏‏آفرین نابرابر بزند و خود نیز نیروهای مردمی و سپاه پاسداران را در کنار ارتش سازماندهی کرد و با نظمی نو و شیوه‏ای جدید از جانب جادة اهواز- سوسنگرد به دشمن یورش بردند.

شهیدچمران پیشاپیش یارانش، به شوق کمک و دیدار برادران محاصره شده در سوسنگرد، به سوی این شهر می‏ شتافت که در محاصرة تانک‏های دشمن قرار گرفت. او سایر رزمندگان را به سوی دیگری فرستاد تا نجات یابند و خود را به حلقة‌ محاصرة دشمن انداخت؛ چون آنجا خطر بیشتر بود و او همیشه به دامان خطر فرو می‏ رفت.

در این هنگام بود که نبرد سختی درگرفت؛ نیروهای کماندوی دشمن از پشت تانک‏ها به او حمله کردند و او همچون شیری در میدان، در مصاف با دشمن متجاوز از نقطه‏ای به نقطه‏ای دیگر و از سنگری به سنگری دیگر می‏رفت. کماندوهای دشمن او را زیر رگبار گلولة خود گرفته بودند، تانک‏ها به سوی او تیراندازی می‏ کردند و او شجاعانه بدون هراس از انبوه دشمن و آتش شدید آنها سریع، چابک، برافروخته و شادان از شوق شهادت در رکاب حسین(ع) و در راه حسین(ع).

در روز قبل از تاسوعا، به آتش آنها پاسخ گفته و هر لحظه سنگر خود را تغییر می‏داد. در همین اثناء، هم‏رزم باوفایش به شهادت رسید و او یک‏تنه به نبرد حسین‏گونه خود ادامه می‏داد و به سوی دشمن حمله می‏برد. هرچه تنور جنگ گرم‏تر کی‏شد و آتش حمله بیشتر زبانه می‏کشید، چهرة ملکوتی او، این مرد راستین خدا و سرباز حسین(ع)، گلگون‏تر وشوق به شهادتش افزون‏تر می‏شد تا آنکه در حین «رقص چنین میانه میدان» از دو قسمت پای چپ زخمی شد. خون گرم او با خاک کربلای خوزستان درهم آمیخت و نقشی زیبا از شجاعت و عشق به شهادت و تلاش خالصانه در راه خدا آفرید و هنوز هم گرمی قطرات خون او گرمی‏بخش رزمندگان باوفای اسلام و سرخی خونش الهام‏بخش پیروزی نهایی و بزرگ آنان است.

با پای زخمی بر یک کامیون عراقی حمله برد. سربازان صدام از یورش این شیر میدان گریخته و او به کمک جوان چابک دیگری که خود را به مهلکه رسانده بود، به داخل کامیون نشست و با لبانی متبسم، دیگران را نوید پیروزی می‏داد.

خبر زخمی شدن سردار پرافتخار اسلام، در نزدیکی دروازة سوسنگرد، شور و هیجانی آمیخته با خشم و اراده و شجاعت در یاران او و سایر رزمندگان افکند که بی‏محابا به پیش تاختند و شهر قهرمان و مظلوم سوسنگرد و جان چند صد تن رزمندة مؤمن را از چنگال صدامیان نجات بخشیدند.

دکتر چمران با همان کامیونی که خود را به بیمارستانی در اهواز رسانید و بستری شد، اما بیش از یک شب در بیمارستان نماند و بعد از آن به مقر ستاد جنگ‏های نامنظم و دوباره با پای زخمی و دردمند به ارشاد یاران وفادار خود پرداخت. جالب اینجا بود که در همان شبی که در بیمارستان بستری بود، جلسة مشورتی فرماندهان نظامی (تیمسار شهیدفلاحی، فرماندة لشگر 92، شهید کلاهدوز، مسئولین سپاه و سرهنگ محمد سلیمی که رئیس ستاد او بود)، استاندار خوزستان و نمایندة امام در سپاه پاسداران (شهیدمحلاتی) در کنار تخت او در بیمارستان تشکیل شد و درهمان حال و همان شب، پیشنهاد حمله به ارتفاعات الله‏کبر را مطرح کرد.

آغاز حرکت مجدد:

به رغم اصرار و پیشنهاد مسئولین و دوستانش، حاضر به ترک اهواز و ستاد جنگ‏های نامنظم و حرکت به تهران برای معالجه نشد و تمام مدت را در همان ستاد گذراند، در حالی که در کنار بسترش و در مقابلش نقشه‏ های نظامی منطقه، مقدار پیشروی دشمن و حرکت نیروهای خودی نصب شده بود و او که قدرت و یارای به جبهه رفتن نداشت، دائماً به آنها می‏نگریست و مرتب طرح‏های جالب و پیشنهادات سازنده در زمینه‏ های مختلف نظامی، مهندسی و حتی فرهنگی ارائه می‏داد. کم‏کم زخم‏های پای او التیام می‏یافت و او دیگر نمی‏توانست سکون را تحمل کند و با چوب زیربغل به پا خاست و بازهم آمادة رفتن به جبهه شد.

به دنبال نبرد بیست و هشتم صفر (پانزدهم دی‏ماه 59) که منجر به شکست قسمتی از نیروهای ماشد و فاجعة هویزه به بار آمد، دیگر تاب نشستن نیاورد، تعدادی از رزمندگان شجاع و جان بر کف را از جبهه فرسیه انتخاب کرد و با چند هلیکوپتر که خود فرماندهی آنها را بر عهده داشت، با همان چوب زیربغل دست به عملی بی‏سابقه و انتحاری زد. او در حالی که از درد جنگ به خود می ‏پیچید و از ناراحتی می‏خروشید، آمادة حمله به نیروهای پشت جبهه و تدارکاتی دشمن در جاده جفیر به طلایه شد که به خاطر آتش شدید دشمن، هلیکوپترها نتوانستند از سد آتش آنها از منطقه هویزه بگذرند و حملة هوایی دشمن هلیکوپترها را مجبور به بازگشت ساخت که وی از این بازگشت سخت ناراحت و عصبانی بود.

دیدار امام امت:

بالاخره در اسفند ماه 59 چوب زیربغل را نیز کنار گذاشت و با کمی ناراحتی راه می‏رفت و همراه با هم‏رزمانش از یکایک جبهه‏های نبرد در اهواز دیدن کرد.

پس از زخمی شدن، ‌اولین‏بار، برای دیدار با امام امت و عرض گزارش عازم تهران شد. به حضور امام رسید و حوادثی را که اتفاق افتاده بود و شرح مختصر عملیات و پیشنهادات خود را ارائه داد. امام امت(ره) پدرانه و با ملاطفت خاصی به سخنانش گوش می‏داد، او و همة رزمندگان را دعا می‏کرد و رهنمودهای لازم را ارائه می‏داد.

دکتر چمران از سکون و عدم تحرکی که در جبهه‏ها وجود داشت دائماً رنج می‏برد و تلاش می‏کرد که با ارائه پیشنهادات و برنامه‏های ابتکاری حرکتی بوجود آورد و اغلب این حرکت‏ها را توسط رزمندگان شجاع و جان‏برکف ستاد نیز عملی می‏ساخت. او اصرار داشت که هرچه زودتر به تپه‏های الله‏اکبر و سپس به بستان حمله شود و خود را به تنگ چزابه که نزدیکی مرز است، رسانده تا ارتباط شمالی و جنوبی نیروهای عراقی و مرز پیوسته آنان قطع شود. بالاخره در سی‏ویکم اردیبهشت ماه سال شصت، با یک حملة‌ هماهنگ و برق‏آسا، ارتفاعات الله‏اکبر فتح شد که پس از پیروزی سوسنگرد بزرگترین پیروزی تا آن زمان بود.

شهید چمران به همراه رزمندگان شجاع اسلام در زمرة اولین کسانی بود که پای به ارتفاعات الله‏اکبر گذاشت؛ درحالی که دشمن زبون هنوز در نقاطی مقاومت می‏کرد. او و فرماندة شجاعش ایرج رستمی، دو روز بعد، با تعدادی از جان برکفان و یاران خود توانستند با فداکاری و قدرت تمام تپه‏های شحیطیه (شاهسوند) را به تصرف درآوردند، درحالی که دیگران در هاله‏ای از ناباوری به این اقدام جسورانه می‏ نگریستند.

پس از پیروزی ارتفاعات الله‏اکبر، اصرار داشت نیروهای ما هرچه زودتر، قبل از اینکه دشمن بتواند استحکاماتی برای خود ایجاد کند، به سوی بستان سرازیر شوند که این کار عملی نشد و شهیدچمران خود طرح تسخیر دهلاویه را با ایثار و گذشت و فداکاری جان بر کف ستاد جنگ‏های نامنظم و به فرماندهی ایرج رستمی عملی ساخت.

فتح دهلاویه، در نوع خود عملی جسورانه و خطرناک و غرورآفرین بود. نیروهای مؤمن ستاد پلی بر روی رودخانة کرخه زدند، پلی ابتکاری و چریکی که خود ساخته بودند. از رودخانه عبور کردند و به قلب دشمن تاختند و دهلاویه را به یاری خدای برگ فتح کردند. این اولین پیروزی پس از عزل بنی‏صدر از فرماندهی کل قوا بود که به عنوان طلیعة پیروزی‏های دیگر به حساب آمد.

در سی‏ام خردادماه سال شصت، یعنی یک‏ماه پس از پیروزی ارتفاعات الله‏اکبر، در جلسة فوق‏العاده شورایعالی دفاع در اهواز با حضور مرحوم آیت‏الله اشراقی شرکت و از عدم تحرک وسکون نیروها انتقاد کرد و پیشنهادات نظامی خود، از جمله حمله به بستان را ارائه داد.

این آخرین جلسة شورایعالی دفاع بود که شهیدچمران در آن شرکت داشت و فردای آن روز، روز غم‏انگیز و بسیار سخت و هولناکی بود.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:22:00 ق.ظ ]




زندگی نامه شهید چمران

زندگینامه: مصطفی چمران (۱۳۱۱- ۱۳۶۰)
مصطفی چمران در سال ۱۳۱۱ در تهران، خیابان پانزده خرداد، بازار آهنگرها، سرپولک متولد شد.


وی تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، آغاز کرد و در دارالفنون و دبیرستان البرز دوران متوسطه را گذراند؛ در دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال 1336 در رشته الکترومکانیک فارغ‏التحصیل شد و یک‏سال به تدریس در دانشکده فنی پرداخت.

 

او از 15سالگی در درس تفسیر قرآن مرحوم آیت‏الله طالقانی، در مسجد هدایت، و درس فلسفه و منطق استاد شهید مرتضی مطهری و بعضی از اساتید دیگر شرکت می‏‌کرد و از اولین اعضاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود.

چمران، آنگونه که من می‌شناختم
او در مبارزات سیاسی دوران دکتر مصدق از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعت‏نفت شرکت داشت و بعد از کودتای 28 مرداد و سقوط حکومت دکتر مصدق،‌ به نهضت‌مقاومت‌ملی ایران پیوست.

او که در همه دوران تحصیل شاگرد اول بود، در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به آمریکا اعزام شد و پس از تحقیقات‏ علمی در جمع معروف‏ترین دانشمندان جهان در دانشگاه کالیفرنیا و معتبرترین دانشگاه آمریکا –برکلی- با ممتازترین درجه علمی موفق به اخذ دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما گردید.

در دوران اقامتش در آمریکا، با همکاری بعضی از دوستانش، برای اولین‏ بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایه‏ریزی کرد و از مؤسسین انجمن دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا و از فعالین انجمن دانشجویان ایرانی در آمریکا به شمار می‏رفت که به دلیل این فعالیت‏ها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی دولت وقت (رژیم شاه) قطع می‏‌شود.

وی پس از قیام خونین 15 خرداد سال 1342 و سرکوب ظاهری مبارزات مردم مسلمان به رهبری امام‏ خمینی(ره) دست به اقدامی جسورانه و سرنوشت‏ ساز می‏ زند و همه پل‏ها را پشت‏سر خود خراب می ‏کند و به همراه بعضی از دوستان مؤمن و هم‏فکر، رهسپار مصر می‏شود و مدت دو سال، در زمان عبدالناصر،‌ سخت‏ترین دوره‏های چریکی و جنگ‏های پارتیزانی را می‏آموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته می‏شود و فوراً مسئولیت تعلیم چریکی مبارزان ایرانی به عهده او گذارده می‏ شود.

در لبنـان:

بعد از وفات عبدالناصر، ایجاد پایگاه چریکی مستقل، برای تعلیم مبارزان ایرانی، ضرورت پیدا می‏کند و لذا دکتر چمران رهسپار لبنان می‏شود تا چنین پایگاهی را تأسیس کند.

 

دکتر چمران در کنار شیعیان محروم جنوب لبنان.

او به کمک امام موسی‏صدر، رهبر شیعیان لبنان، حرکت محرومین و سپس جناح نظامی آن، سازمان «امل» را براساس اصول و مبانی اسلامی پی‏ریزی نموده که در میان توطئه‏ها و دشمنی‏های چپ و راست، با تکیه بر ایمان به خدا و با اسلحة شهادت، خط راستین اسلام انقلابی را پیاده می‏کند و علی‏گونه در معرکه‏های مرگ و حیات به آغوش گرداب خطر فرو می‏رود و در طوفان‏های سهمناک سرنوشت، حسین‏وار به استقبال شهادت می‏ تازد و پرچم خونین تشیع را در برابر جبارترین ستم‏گران روزگار، صهیونیزم اشغال‏گر و هم‏دستان خونخوار آنها، راست‏گرایان «فالانژ»، به اهتزاز درمی‏آورد و از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله‏ های بلند کوه‏های جبل‏عامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانی‏ها به یادگار گذاشته؛ در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته و شرح این مبارزات افتخارآمیز با قلمی سرخ و به شهادت خون پاک شهدای لبنان، بر کف خیابان‏های داغ و بر دامنة کوه‏های مرزی اسرائیل برای ابد ثبت گردیده است.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران:

دکتر چمران با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، بعد از 23 سال هجرت، به وطن باز می‏گردد. همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب می‏گذارد؛ خاموش و آرام ولی فعالانه و قاطعانه به سازندگی می‏پردازد و همة تلاش خود را صرف تربیت اولین گروه‏های پاسداران انقلاب در سعدآباد می‏کند. سپس در شغل معاونت نخست‏وزیر در امور انقلاب شب و روز خود را به خطر می‏اندازد تا سریع‏تر و قاطعانه‏تر مسئله کردستان را فیصله دهد تا اینکه بالاخره در قضیة فراموش ناشدنی «پاوه» قدرت ایمان و ارادة آهینن و شجاعت و فداکاری او بر همگان ثابت می‏گردد.

در کردستـان:

در آن شب مخوف پاوه، همة امیدها قطع شده بود و فقط چند پاسدار مجروح، خسته و دل‏شکسته در میان هزاران دشمن مسلح به محاصره افتاده بودند. اکثریت پاسداران قتل‏ عام شده بودند و همة شهر و تمام پستی و بلندی‏ها به دست دشمن افتاده بود و موج نیروهای خونخوار دشمن لحظه به ‏لحظه نزدیک‏تر می ‏شد.

باران گلوله می‏بارید و می‏رفت تا آخرین نقطه مقاومت نیز در خون پاسداران غرق گردد. ولی دکتر چمران با شهامت و شجاعت و ایثارگری فراوان توانست این شب هولناک را با پیروزی به صبح امید متصل کند و جان پاسداران باقی‏مانده را نجات دهد و شهر مصیبت‏ زده را از سقوط حتمی برهاند.

 

آنگاه فرمان انقلابی امام‏ خمینی(ره) صادر شد. فرماندهی کل قوا را به دست گرفت و به ارتش فرمان داد تا در 24 ساعت خود را به پاوه برساند و فرماندهی منطقه نیز به عهدة دکتر چمران واگذار شد.

رزمندگان از جان گذشته انقلاب، اعم از سرباز و پاسدار به حرکت درآمدند و همة تجارب انقلابی، ایمان، فداکاری، شجاعت،‌قدرت رهبری و برنامه‏ریزی دکتر چمران در اختیار نیروهای انقلاب قرار گرفت و عالی‏ترین مظاهر انقلابی و شکوهمندترین قهرمانی‏ها به وقوع پیوست و در عرض 15 روز شهرها و راه‏ها و مواضع استراتژیک کردستان به تصرف نیروهای انقلاب اسلامی درآمد و کردستان از خطر حتمی نجات یافت و مردم مسلمان کرد با شادی و شعف به استقبال این پیروزی رفتند.

وزارت دفـاع:

دکتر چمران بعد از این پیروزی بی‏نظیر به تهران احضار شد و از طرف رهبر عالیقدر انقلاب، امام‏خمینی(ره)، به وزارت دفاع منصوب گردید.

در پست جدید، برای تغییر و تحول ارتش از یک نظام طاغوتی، به یک سلسله برنامه‏های وسیع بنیادی دست زد که پاک‏سازی ارتش و پیاده کردن برنامه‏ های اصلاحی از این قبیل است تا به یاری خدا و پشتیبانی ملت، ارتشی به وجود آید که پاسدار انقلاب و امنیت استقلال کشور باشد و رسالت مقدس اسلامی ما را به سرمنزل مقصود برساند.

مجلـس:

دکتر مصطفی چمران در اولین دور انتخابات مجلس شورای اسلامی، از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد و تصمیم داشت در تدوین قوانین و نظام جدید انقلابی، بخصوص در ارتش،‌ حداکثر سعی و تلاش خود را بکند تا ساختار گذشتة ‌ارتش به نظامی انقلابی و شایسته ارتش اسلامی تبدیل شود. در یکی از نیایش‏های خود بعد از انتخاب نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی، اینسان خدا را شکر می‏گوید: «خدایا، مردم آنقدر به من محبت کرده‏اند و آنچنان مرا از باران لطف و محبت خود سرشار کرده‏اند که به راستی خجلم و آنقدر خود را کوچک می‏بینم که نمی‏توانم از عهده آن به درآیم. خدایا، تو به من فرصت ده، توانایی ده تا بتوانم از عهده برآیم و شایستة این همه مهر و محبت باشم.»

وی سپس به نمایندگی رهبر کبیر انقلاب اسلامی در شورایعالی دفاع منصوب شد و مأموریت یافت تا بطور مرتب گزارش کار ارتش را ارائه کند.

در خوزستـان:

گروهی از رزمندگان داوطلب، به گِرد او جمع شدند و او با تربیت و سازماندهی آنان، ستاد جنگ‏های نامنظم را در اهواز تشکیل داد. این گروه کم‏کم قوت گرفت و منسجم شد و خدمات زیادی انجام داد. تنها کسانی که از نزدیک شاهد ماجراهای تلخ و شیرین،‌ پیروزی‏ها و شکست‏ها، شهامت‏ها و شهادت‏ها و ایثارگری‏های آنان بودند، به گوشه‏ای از این خدمات که دکترچمران شخصاً مایل به تبلیغ و بازگویی آنها نبود، آگاهی دارند.

ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگ‏های نامنظم یکی از این برنامه‏ها بود که به کمک آن، جاده‏های نظامی به سرعت در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپ‏های آب در کنار رود کارون و احداث یک کانال به طول حدود بیست کیلومتر و عرض یک متر در مدتی حدود یک‏ماه، آب کارون را به طرف تانک‏های دشمن روانه ساخت، به طوری که آنها مجبور شدند چند کیلومتر عقب‏نشینی کنند و سدی عظیم مقابل خود بسازند و با این عمل فکر تسخیر اهواز را برای همیشه از سر به دور دارند.

 

یکی از کارهای مهم و اساسی او از همان روزهای اول، ایجاد هماهنگی بین ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی بود که در منطقه حضور داشتند. بازده این حرکت و شیوة جنگ مردمی و هماهنگی کامل بین نیروهای موجود، تاکتیک تقریباً جدید جنگی بود؛ چیزی که ابرقدرت‏ها قبلاً فکر آن را نکرده بودند. متأسفانه این هماهنگی در خرمشهر بوجود نیامد و نیروهای مردمی تنها ماندند. او تصمیم داشت به خرمشهر نیز برود، ولی به علت عدم وجود فرماندهی مشخص در آنجا و خطر سقوط جدی اهواز، موفق نشد ولی چندین‏بار نیروهایی بین دویست تا یک‏هزار نفر را سازماندهی کرده و به خرمشهر فرستاد و آنان به کمک دیگر برادران مقاوم خود توانستند در جنگی نابرابر مقابل حملات پیاپی دشمن تا مدت‏ها مقاومت کنند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:13:00 ق.ظ ]




محبت در کلام حضرت علی(ع)
امام(علیه السلام) فرمودند: التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ.اظهار محبت و دوستى با مردم نیمى از عقل است.

 شرح و تفسیر حکمت 142 نهج البلاغه:

امام علی (علیه السلام) در این گفتار حکیمانه اشاره به آثار محبت و دوستى با مردم کرده مى فرماید: «اظهار محبت و دوستى با مردم نیمى از عقل است»، (التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ).

تعبیر به «نیمى از عقل» اشاره به این است که کارى است فوق العاده عاقلانه و منظور از «تودد» این است که کارهایى انجام دهد که نشانه کمال محبت و دوستى باشد، در مشکلات به یارى آنها بشتابد و در برابر کارهاى ناروا به هنگام قدرت به جاى انتقام جویى عفو کند و با چهره گشاده با مردم روبه رو شود، در برابر آنها تواضع کند، سخنان آنها را بشنود و به آنها احترام بگذارد.

مجموعه این امور و مانند آن را «تودد» مى گویند که آثار فراوانى دارد از جمله: دوستان زیادى در سایه تودد براى انسان پیدا مى شوند، اگر اهل کسب و تجارت باشد مشتریان او فراوان مى گردند و اگر مدیر تشکیلاتى باشد افرادى که در زیرمجموعه او هستند به او عشق مى ورزند و وظایف خود را به خوبى انجام مى دهند، چنانچه فرمانده لشگرى باشد افراد لشگر او سر بر فرمان او خواهند بود، اگر عالم و روحانى باشد مردم به او اقتدا مى کنند و ارشادات و نصایحش را به گوش جان مى پذیرند و چنانچه پدر و بزرگ تر خانواده باشد همسر و فرزندان به او علاقه مند مى شوند و محیط خانواده محیطى مملوّ از محبت و آرامش و همکارى خواهد بود و همچنین افراد دیگر در محیط ها و پست هاى دیگر. ولى به عکس اگر انسان در برابر مردم خشن باشد و با قیافه درهم کشیده روبه رو شود، بى اعتنایى کند، تکبر بورزد، نسبت به سرنوشت آنها بى اعتنا باشد و به تعبیر قرآن «فَظّ غلیظ القلب» باشد از اطراف او پراکنده مى شوند، در میان جمع زندگى مى کند ولى تک و تنهاست.

به گفته شاعر: نهال دوستى بنشان که کام دل به بار آرد درخت دشمنى برکن که رنج بى شمار آرد

در بحارالانوار از امام حسن عسکرى(علیه السلام) در ضمن مواعظ آن حضرت چنین نقل شده: «مَنْ کانَ الْوَرَعُ سَجِیَّتَهُ وَالْکَرَمُ طَبیعَتَهُ وَالْحِلْمُ خَلَّتَهُ کَثُرَ صَدیقُهُ وَالثَّناءُ عَلَیْهِ وَانْتَصَرَ مِنْ أعْدائِهِ بِحُسْنِ الثَّناءِ عَلَیْهِ، کسى که تقوا و ورع خوى و خصلت او باشد و جود و بخشش طبیعتش و حلم و بردبارى عادتش، دوستانش بسیار مى شوند و ثنا خوانانش فراوان و از این طریق بر دشمنانش پیروز مى گردد».

البته نباید خوش رفتارى با مردم را با مسئله تملق و چاپلوسى اشتباه کرد که آن حساب جداگانه اى دارد و به یقین از صفات مذموم است. مرحوم مغنیه مى گوید: بعضى از شارحان نهج البلاغه تعبیر به «نصف العقل» را چنین تفسیر کرده اند: «اَلْمُرادُ بِنِصْفِ الْعَقْلِ تَدْبیرُ الْمَعاشِ، منظور از نصف عقل تدبیر معاش است» ولى به یقین این تفسیر، تفسیر تمام جمله امام(علیه السلام) نیست بلکه مى تواند بخشى از آن را تشکیل دهد، زیرا کسانى که خوش رفتارند در امر معاش و جلب شرکاى خود و مشتریان فراوان موفق تر خواهند بود.

مرحوم کلینى در کتاب کافى بابى تحت عنوان «التَّحَبُّبُ إلَى النّاسِ وَالتَّوَدُّدُ إِلَیْهِمْ» ذکر کرده و در ذیل آن احادیث متعددى از معصومین(علیهم السلام) آورده است.

از جمله در حدیثى از پیغمبر خدا(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند که مرد عربى از طایفه بنى تمیم خدمت پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) آمد عرض کرد یا رسول الله توصیه اى به من بفرما! از جمله امورى که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود چنین بود: «تَحَبَّبْ إلَى النّاسِ یُحِبُّوکَ،به مردم اظهار محبت کن تا تو را دوست دارند». و نیز در حدیث دیگرى از همان حضرت نقل مى کند که فرمود: «ثَلاثٌ یُصْفینَ وُدَّ الْمَرْءِ لاِخیهِ الْمُسْلِمِ یَلْقاهُ بِالْبُشْرِ إذا لَقِیَهُ، وَیُوَسِّعُ لَهُ فِی الْمَجْلِسِ إذا جَلَسَ إلَیْهِ، وَیَدْعُوهُ بِأحَبِّ الاْسْماءِ إلَیْهِ، سه چیز است که اظهار محبت هرکسى را نسبت به برادر مسلمانش صفا مى بخشد: او را با چهره گشاده ملاقات کند و در مجلس که مى نشیند (هنگام ورود برادر مسلمانش) براى او جا باز کند و وى را به بهترین نام هایش خطاب نماید»

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[چهارشنبه 1398-03-29] [ 11:20:00 ق.ظ ]




نماز چه تاثیری بر اخلاق انسان ها دارد؟
نماز به همه وجود انسان آرامش مى بخشد، چشم ها را خاشع و خاضع مى گرداند، نفس سرکش را رام، دل ها را نرم و تکبر و بزرگ منشى را محو مى کند.

، حضرت علی علیه السلام در خطبه 192 نهج البلاغه معروف به خطبه قاصعه گوشه هایى از مفاسد اخلاقى هم چون کبر و سرکشى و ظلم را برمى شمرد و سپس مى فرماید: خداوند بندگانش را، با نماز و زکات و تلاش در روزه ‏دارى، حفظ کرده است‏. آن گاه در مورد آثار اخلاقی نماز مى فرماید:
«تَسْکیناً لاَِطْرافِهِم، تَخْشیعاً لاَِبْصارِهِم، تَذْلیلاً لِنُفُوسِهِمْ، تَخْفیضاً لِقُلُوبِهِم، اِزالَةً لِلْخَیْلاءِ عَنْهُم»[1]؛«نماز به همه وجود انسان آرامش مى بخشد، چشم ها را خاشع و خاضع مى گرداند، نفس سرکش را رام، دل ها را نرم و تکبر و بزرگ منشى را محو مى کند.»

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:19:00 ق.ظ ]




حقوق رضایت به گناه از دیدگاه حضرت علی(ع)
امام علی(ع) فرمودند : آن کس که به کار جمعیتى راضى باشد همچون کسى است که در آن کار با آنها شرکت کرده است منتهی آن کس که در انجام کار باطل دخالت دارد دو گناه مى‌ کند.

امام علیه السلام فرمودند :الرَّاضِی بِفِعْلِ قَوْم کَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُمْ. وَعَلَى کُلِّ دَاخِل فِی بَاطِل إِثْمَانِ: إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ، وَإِثْمُ الرِّضَى بِهِ.

 آن کس که به کار جمعیتى راضى باشد همچون کسى است که در آن کار با آنها شرکت کرده (منتهی) آن کس که در انجام کار باطل دخالت دارد دو گناه مى‌کند: گناه عمل وگناه رضایت به آن (ولى شخصى که بیرون از دایره عمل است و به آن راضى است تنها مرتکب یک گناه مى‌شود و آن گناه رضایت است).

 

شرح و تفسیر حکمت 154 نهج البلاغه

امام علی (علیه السلام) در این گفتار حکیمانه اشاره به نکته مهمى مى کند که در سرنوشت افراد و امت ها تأثیر قابل توجهى دارد. مى فرماید: «آن کس که به کار جمعیتى راضى باشد همچون کسى است که در آن کار با آنها شرکت نموده (منتها) آن کس که در انجام کار باطل دخالت دارد دو گناه مى کند: گناه عمل و گناه رضایت به آن (ولى شخصى که بیرون از دایره عمل است و به آن راضى است تنها مرتکب یک گناه مى شود و آن گناه رضایت است)»

(الرَّاضِی بِفِعْلِ قَوْم کَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُمْ. وَعَلَى کُلِّ دَاخِل فِی بَاطِل إِثْمَانِ: إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ، وَإِثْمُ الرِّضَى بِهِ). ممکن است در بدو نظر چنین تصور شود که اگر کسى گناهى را مرتکب نشود و هیچ گونه دخالتى حتى در اعانت و یارى گنهکاران در آن نداشته باشد چرا رضایت قلبى به آن گناه او را هم شریک گناه سازد؟ دلیل آن با دقت روشن مى شود و آن این که هنگامى که رضایت به کارهاى خلاف دیگران در قلب انسان جایگزین شد تدریجاً در اقوال و افعال او خود را نشان مى دهد، زیرا نمى شود انسان به چیزى محبت داشته باشد و در اعمال و اقوالش ظاهر نگردد.

اضافه بر این کسى که به اعمال خلاف دیگران راضى مى شود هرگز به وظیفه امر به معروف و نهى از منکر عمل نخواهد کرد، زیرا آن عمل را دوست دارد و به گنهکاران به سبب این گناه عشق مى ورزد. این مسئله بازتاب گسترده اى در آیات قرآن و روایات اسلامى دارد که مسئله رضایت به گناه گنهکاران جزء گناهان کبیره شمرده شده و حتى عذاب الهى دامن چنین افرادى را مى گیرد.

در داستان کشتن ناقه ثمود (همان معجزه الهى خداوند که به پیامبرشان حضرت صالح داد) قرآن مى گوید: همه آن قوم بر اثر عذاب الهى از میان رفتند در حالى که همان گونه که در کلام دیگرى از امیرمؤمنان به آن اشاره شده ناقه ثمود را یک نفر کشت و چون دیگران به آن رضایت دادند خداوند همگى را عذاب کرد: (وَإِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا). در زیارت نامه ها نیز کراراً این مطلب به چشم مى خورد که زائر لعن و نفرین مى کند به کسانى که جنایات یزیدیان را در کربلا را شنیدند و به آن رضایت دادند: «وَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیَتْ بِه». نکته: پیوند اهداف و خواسته ها بر خلاف آنچه در دنیاى مادى معمول است که رضایت به اعمال مجرمانه دیگرى جرم محسوب نمى شود همان گونه که رضایت به اعمال نیک نیکوکاران بى پاداش است، در تعلیمات اسلام، مسئله رضایت به کارهاى نیکوکاران و بدکاران عنوان خاصى دارد و با صراحت در روایات آمده است که هر کس به کار دیگرى رضایت دهد در سلک و گروه او قرار خواهد گرفت.

منتها مجرمان، دو گناه دارند و راضیان به اعمال آنها یک گناه، راضیان به اعمال نیک یک ثواب دارند و عاملان دو ثواب. همان گونه که در کلام حکمت آمیز بالا آمد. مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار بابى به این موضوع اختصاص داده و در عنوان باب مى گوید: «إنَّ مَنْ رَضِىَ بِفِعْل فَهُوَ کَمَنْ أتاهُ; کسى که راضى به فعلى شود همانند کسى است که آن را انجام داده است» و در ذیل آن هشت روایت نقل مى کند.

از جمله حدیثى از امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه 183 سوره آل عمران آورده که خطاب به گروهى از کافران است که مى گفتند: ما به هیچ پیغمبرى ایمان نمى آوریم تا معجزه اى انجام دهد: «(قَدْ جَاءَکُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِى بِالْبَیِّنَاتِ وَبِالَّذِى قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ); بگو: پیامبرانى پیش از من، براى شما آمدند و دلایل روشن و آنچه را گفتید آوردند; اگر راست مى گویید چرا آنها را به قتل رساندید؟!» امام(علیه السلام) در اینجا مى فرماید: «وَقَدْ عَلِمَ أَنَّ هَؤُلاَءِ لَمْ تَقْتُلُوا; معلوم است اینها که در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) بودند انبیاى پیشین را نکشتند» «وَلَکِنْ لَقَدْ کَانَ هَوَاهُمْ مَعَ الَّذِینَ قَتَلُوا فَسَمَّاهُمُ اللَّهُ قَاتِلِینَ لِمُتَابَعَةِ هَوَاهُمْ وَرِضَاهُمْ بِذَلِکَ الْفِعْلِ; ولى آن ها علاقه و فکرشان با قاتلان بود; از این رو خدا آنها را قاتل نامید چون خواسته و رضاى آنها به فعل آنان تعلق مى گرفت».

امام على بن موسى الرضا(علیه السلام)در پاسخ کسى که سؤال کرد: چگونه هنگامى که حضرت مهدى(علیه السلام) قیام مى کند فرزندان قاتلان حسین(علیه السلام)را به سبب اعمال پدرانشان به قتل مى رساند در حالى که خداوند مى فرماید: «(وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى); و هیچ گناهکارى بار گناه دیگرى را به دوش نمى کشد» امام(علیه السلام)فرمود: به سبب آن که این فرزندان به اعمال پدرانشان رضایت دادند و به آن افتخار مى کنند و هر کس به چیزى راضى شود مانند این است که آن را انجام داده باشد، سپس امام(علیه السلام) افزود: «وَلَوْ أَنَّ رَجُلاً قُتِلَ بِالْمَشْرِقِ فَرَضِیَ بِقَتْلِهِ رَجُلٌ بِالْمَغْرِبِ لَکَانَ الرَّاضِی عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ شَرِیکَ الْقَاتِلِ; اگر کسى در مشرق به قتل برسد و دیگرى در مغرب باشد و به آن قتل رضایت دهد شخص راضى در نزد خداوند شریک قاتل است».

روشن است کسانى که به قتل امام حسین(علیه السلام)راضى شوند و به آن افتخار کنند در حقیقت ناصبى اند و ناصبى ها به منزله کفار حربى هستند. روایات دیگرى نیز در همین زمینه هست که ذکر همه آنها به درازا مى کشد. مرحوم صاحب وسائل نیز در جلد 11 در کتاب «الامر بالمعروف و النهى عن المنکر» باب پنجم را به همین مسئله اختصاص داده و هفده روایت در این زمینه در آن نقل مى کند; از جمله در حدیثى از على(علیه السلام) از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)نقل مى کند: «مَنْ شَهِدَ أَمْراً فَکَرِهَهُ کَانَ کَمَنْ غَابَ عَنْهُ وَمَنْ غَابَ عَنْ أَمْر فَرَضِیَهُ کَانَ کَمَنْ شَهِدَهُ; کسى که در صحنه انجام کارى حضور داشته باشد اما در دل از آن ناخشنود باشد مانند آن است که حضور نداشته و اما کسى که غایب بوده و به آن رضایت داده گویى حاضر بوده (و در آن کار شرکت داشته است)».

در اینجا ممکن است سؤالى مطرح شود که ما روایات فراوانى داریم که نیت معصیت، معصیت نیست در حالى که انسانى که نیت معصیت مى کند در آن لحظه قطعاً راضى به معصیت است. جایى که رضایت به معصیت خود گناهى نداشته باشد رضایت به معصیت دیگرى چگونه ممکن است موجب گناه شود؟ پاسخ این سؤال روشن است; شخصى که نیت معصیت مى کند رضایت به معصیتى داده که انجام نشده و این شخص با کسى که به معصیت و گناهى که انجام گرفته است رضایت مى دهد تفاوت بسیار دارد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:18:00 ق.ظ ]




حسادت در کلام حضرت علی(ع)
امام علی(علیه السلام) فرمودند:الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسَّادِ، عَنْ سَلاَمَةِ الاَْجْسَادِ!در شگفتم که چگونه حسودان از سلامتى خویش غافل اند.

نهج البلاغه با مرور قرنها نه تنها تازگی و جذابیت خویش را حفظ کرده که فزونتر ساخته است و این اعجاز نیست مگر به سبب ویژگی هایی که در شکل و محتوا است. این امتیاز را جز در مورد قرآن نمی توان یافت که در کلام امام علی (ع) درباره قرآن آمده است: « ظاهره انیق و باطنه عمیق، لاتفنی عجائبه و لاتنقضی غرائبه » قرآن کتابی است که ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد، نه شگفتی های آن پایان می‎پذیرد و نه اسرار آن منقضی می‎شود. در سخن مشابهی نیز آمده است : « لاتحصی عجائبه و لاتبلی غرائبه» نه شگفتی های آن را می‎توان شمرد و نه اسرار آن دستخوش کهنگی می‎شود و از بین می‎رود .

سخنان امام علی (ع) در فاصله قرن اول تا سوم در کتب تاریخ و حدیث به صورت پراکنده وجود داشت. سید رضی در اواخر قرن سوم به گردآوری نهج البلاغه پرداخت و اکنون بالغ بر هزار سال از عمر این کتاب شریف می‎گذرد. هر چند پیش از وی نیز افراد دیگری در گردآوری سخنان امام علی (ع) تلاشهایی به عمل آوردند، اما کار سید رضی به خاطر ویژگی هایی که داشت درخشید و ماندگار شد، چون سید رضی دست به گزینش زده بود.

شرح و تفسیر حکمت 225 نهج البلاغه

امام علی(علیه السلام) فرمودند:الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسَّادِ، عَنْ سَلاَمَةِ الاَْجْسَادِ!در شگفتم که چگونه حسودان از سلامتى خویش غافل اند.

امام علی (علیه السلام) در این گفتار حکیمانه به یکى از آفات حسد اشاره کرده مى فرماید: «در شگفتم که چگونه حسودان از سلامتى خویش غافل اند»; (الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسَّادِ، عَنْ سَلاَمَةِ الاَْجْسَادِ!). «حُسّاد» جمع «حسود» است. روشن ترین تفسیر براى گفتار حکیمانه بالا آن است که حسد روح و قلب انسان را مى فشارد و بر اثر این فشار، انسان بیمار مى شود و گاهى از شدت حسد دق مى کند و مى میرد، زیرا مى بیند شخص محسود داراى نعمت هاى مختلفى است.

هرچه نعمت او بیشتر مى شود، غم و اندوه حسود فزون تر مى گردد. گاه به حالت افسردگى کشیده مى شود و گاه به بیمارى جسمانى مبتلا مى گردد، زیرا رابطه روح و جسم به اندازه اى است که ناراحتى هاى روحى فورا در جسم اثر مى گذارد و سلامت انسان را مختل مى کند. بنابراین حسودان آرزو مى کنند نعمت شخصى که مورد حسد است زائل گردد; خواه این نعمت مقام باشد یا مال و ثروت. در حالى که با حسد خویش نعمتى را که از آن نعمت ها بزرگ تر است از دست مى دهند و آن نعمت سلامتى است که هیچ نعمتى با آن برابرى نمى کند. اگر تمام دنیا را به کسى بدهند; ولى مبتلا به بیمارى سرطان یا فلج و از کارافتادگى دست و پا و سر و صورت باشد کمترین ارزشى براى او ندارد و اگر همه چیز را از او بگیرند و سلامتى را به او باز گردانند به یقین خوشحال خواهد شد. آرى. بعد از ایمان و عقل که از نعمت هاى معنوى است برترین نعمت مادى سلامت جسم است که حسود آن را به آسانى از دست مى دهد. بعضى از شارحان نهج البلاغه معناى دیگرى براى این کلام مولا ارائه کرده اند که بسیار بعید به نظر مى رسد و آن این که امام(علیه السلام) مى فرماید: چرا حاسدان نسبت به مال و جاه دیگران حسادت مىورزند؟ چرا نسبت به سلامتى آنها که از مال و جاه برتر است حسودى ندارند؟ این در واقع کنایه از اهمیت نعمت سلامتى است. روشن است که هدف مولا این نیست، زیرا معناى این سخن آن مى شود که حسودان را تشویق کنیم بر سلامتى دیگران حسادت بورزند.

 

از سویى دیگر حسادت در جایى است که انسان فاقد نعمتى باشد و دیگرى را واجد آن بداند و با توجه به این که حاسدان غالباً از سلامت برخوردارند، حسادت نسبت به سلامتى دیگران معنا ندارد. آنچه تفسیر اول را تأیید و تثبیت مى کند روایات فراوانى است که در نهج البلاغه یا کتب دیگر از امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل شده است. از جمله در حکمت 256 مى خوانیم: «صِحَّةُ الْجَسَدِ، مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ; صحت بدن بر اثر کمى حسد حاصل مى شود». در حدیث دیگرى که مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار نقل کرده است مى فرماید: «الْحَسَدُ لا یَجْلِبُ إلاَّ مَضَرَّةً وَغَیْظاً یُوهِنُ قَلْبَکَ وَیُمِرِّضُ جِسْمَکَ; حسد جز زیان و خشمى که قلب تو را سست مى کند و بدنت را بیمار مى سازد به بار نمى آورد».

در حدیث دیگرى نیز از آن حضرت آمده است: «لا راحَةَ لِحَسُود; حسود هرگز به آسودگى نمى رسد». آفات حسد منحصر به این مورد نیست گرچه این مورد بسیار مهم است. یکى دیگر از آفات حسد آن است که تلاش و کوشش و نیروى انسان را به جاى این که به جنبه هاى مثبت سوق دهد در جنبه هاى منفى نابود مى کند به گونه اى که اگر تلاشى را که براى زوال نعمت الهى از دیگرى به کار مى گیرد جهت به دست آوردن براى خویش به کار مى گرفت چه بسا از محسود هم برتر و بالاتر مى شد. از این گذشته، حسد ممکن است به ایمان و توحید انسان لطمه بزند، زیرا حسود در اعماق دلش خدا را در تقسیم نعمت ها حکیم نمى شمارد، زیرا اگر قسمت الهى را روى حکمت مى دانست و به آن راضى بود در دام حسد گرفتار نمى شد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:16:00 ق.ظ ]




پیامدهای خطرناک حسادت
 

حسادت اگرچه همیشه صفت نکوهیده‌ای است اما وقتی شدید شود به اختلال روانی تبدیل شده و می‌تواند پیامدهای خطرناکی داشته باشد.
روانپزشکان با تاکید بر اینکه حسادت زن و مرد نمی‌شناسد و بنابراین هم زنان و هم مردان می‌توانند این صفت ناپسند را داشته باشند اظهار می‌کنند حسادت بیمارگونه نشانه‌ای از اختلال روانی شدیدتر است در حالی که به طور معمول حسودی کردن در سطح عادی ممکن است در همه افراد مشاهده شود. فرهنگ شخصی و خانوادگی هر فرد و حس قالب به دست گرفتن مدیریت خانواده‌ می‌تواند از انگیزه‌های حسادت باشد. بررسی‌ها نشان می‌دهد افراد حسود یکی از شدیدترین انواع استرس را تجربه می‌کنند که می‌تواند زندگی خود آنها و حتی اطرافیانشان را به شکل منفی تحت تاثیر قرار دهد. اما چرا حسود بودن تبعات منفی برای فرد به همراه دارد؟

، حسادت که به عنوان سرطان روان و ذهن شناخته می‌شود اساسا احساسی است که ذره ذره افکار منفی، ترس، ناامنی، اضطراب و تمامی دیگر احساسات منفی را به ذهن و روان فرد تزریق می‌کند. گاهی اوقات حسادت به مجموعه‌ای از احساسات مختلف منفی همچون عصبانیت، بی‌لیاقتی، تنفر، دلخوری و درماندگی اطلاق می‌شود و فرد در هر سن و سالی می‌تواند آن را تجربه کند. حسادت حس کاملا بی‌فایده‌ و در عین حال مضری است که باید با تمام تلاش خود از این حس منفی و مخرب دوری کنید:

تاثیر حسادت روی شغل: حسادت کردن به همکاران در محیط کار به شکل بدی روی وضعیت شغلی خود فرد تاثیر می‌گذارد. بیشتر اوقات فردی که به همکاران خود حسادت می‌کنند خواسته یا ناخواسته در رفتارش به آنها توهین می‌کند و این امر موقعیت شغلی او را به خطر می‌اندازد.

از دست دادن دوستان نزدیک: بیشتر مواقعی که دوستانتان نمره بهتری می‌گیرند ممکن است به آنها حس حسادت داشته باشید. این ماهیت انسان است که تمایل داشته باشد جایگاه خود را نسبت به دیگران ارتقا دهد و از موفقیت دیگران ناراحت شود، اما نکته مهم آن است تا بتوان بر این حس غلبه کرد و به جای حسادت کردن به موفقیت دیگران تلاش کنیم که موفقیت‌های خودمان را بیشتر کنیم.

از دست دادن روابط خانوادگی: مواقع زیادی وجود دارد که افراد روابط خانوادگی‌شان را به دلیل حسادت از دست می‌دهند. حسادت بین اعضای خانواده به درگیری و دعوا منجر می‌شود. همچنین حسادت بین خواهرها و برادرها می‌تواند نزدیکی خانواده را از بین ببرد که در این میان والدین بیشترین آسیب را می‌بینند.

حقیر شدن: حسادت رفتار بدی در نظر گرفته می‌شود چرا که موجب ناراحتی فرد می‌شود و حس ترس همه‌جانبه‌ای را در او به وجود می‌آورد. فرد حسود احساس می‌کند هیچ فرد نزدیکی برای او نمانده و به تدریج احساس حقارت در او آغاز می‌شود. همچنین بر نوع تفکرات فرد تاثیر گذاشته و باعث می‌شود تنها به جوانب منفی مسائل توجه کند.

تخریب زندگی اجتماعی: زندگی اجتماعی دوره‌ای است که عمر خود را با افراد دیگر می‌گذرانیم و از آن لذت می‌بریم. همچنین داشتن روابط اجتماعی با افراد مختلف فوائد بی‌شماری برای فرد به همراه دارد. اما اگر اجازه دهید حس حسادت بر شما غلبه کند مجبور می‌شوید برای نشان دادن برتری خود به دیگران بی‌احترامی کنید و به این ترتیب روابط اجتماعی شما تخریب می‌شود.

تاثیر سوء بر سلامت کلی فرد: افراد حسود در خود حس ناراحتی و ترس را تجربه می‌کنند. وجود این ترس موجب می‌شود فشار و استرس فرد افزایش یابد که بر سلامت تاثیر می‌گذارد و مشکلات بسیاری همچون بیماری‌های قلبی، چاقی، دیابت، سردرد و مرگ زودرس را به همراه دارد.

ایجاد مشکل در زندگی مشترک: افراد حسود همیشه این ترس را دارند که همسر خود را از دست بدهند و به همین دلیل نمی‌توانند به طرف مقابل خود اعتماد کنند.

خطر ارتکاب به جرم: حس حسادت وقتی شدید شود ممکن است فرد را وادار به تصمیماتی کند که موجب پشیمانی او در تمام عمر شود. گاهی اوقات افراد تحت تاثیر حسادت برای انتقام گرفتن روش اشتباهی را پی می‌گیرند که به ارتکاب جرم آنان منجر ‌می‌شود.

تاثیر سوء بر آنها که ما را دوست‌ دارند: واضح است در صورتی که اتفاقی بد برای فرد رخ دهد روی افرادی که او را هم دوست دارند تاثیر می‌گذارد. بنابراین اگر در نتیجه حسادت اتفاق بدی برای فرد رخ دهد نه تنها به شخص آسیب وارد می‌شود بلکه اطرافیان فرد هم تحت تاثیر آن قرار می‌گیرند. به طور مثال وقتی فرد در نتیجه حسادت به انجام جرمی مرتکب شود زندگی اطرافیان او هم تحت تاثیر آن خراب می‌شود.

حس تنهایی دائمی: فرد حسود در نهایت به این نتیجه می‌رسد که تنهای تنهاست. هیچ کس در اطراف او نخواهد بود تا بتواند احساساتش را با او در میان بگذارد و از او مراقبت و حمایت کند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:15:00 ق.ظ ]





حسادت از دیدگاه قرآن

حسد یکی از زشت‌ترین و قبیحترین خصلتهایی است که در هر جامعه‌ای دیده می‌شود. عده‌ای همه چیز را برای خود می‌خواهند. از آسایش و یا پیشرفت دیگران ناراحت می‌شوند. خودخوری می‌کنند و رنج خود را بصورت آزار دادن ، بدگویی و کار شکنی کردن ابراز می‌کنند. به جای اینکه بکوشند تا خودشان هم پیشرفت داشته باشند ، می‌کوشند تا دیگران را ساقط کنند و از ارزش بیندازند. این واکنش همان حسد است که خصلتی ناپسند و نکوهیده است.

کار حسد ممکن است به جایی برسد که حتی برای زوال نعمت از شخص ، محسود خود را به آب و آتش زده و او را نابود کند. چنانچه نمونه‌اش در داستانها و تاریخ معروف است. در نکوهش حسد همین بس که نخستین قتلی که در جهان واقع شد از ناحیه قابیل نسبت به برادرش هابیل بود که بر اثر انگیزه حسد چنین اتفاقی افتاد.
حسد نشانه چند نوع کمبود است.

فرد حسود خودخواه است و همه چیز را تنها برای خود می‌خواهد.

کم ظرفیت و زبون است و گرنه در برابر مقام یا پیشرفت یا امتیازاتی که دیگران بدست می‌آورند، خود را اینچنین نمی‌بازد.

کوردل و کوته بین است و به همین دلیل دیگران را نمی‌بیند، فکر نمی‌کند که دیگران هم حقی دارند و باید به جایی برسند.

متجاوز است و حاضر است به طرف ضربه بزند و حیثیت و آسایش او را به خطر بیندازد تا به خیال خود عقده و کمبودی را که در خود می‌یابد بگشاید.

شخص حسود در روایات معصومین

امام باقر علیه‌السلام می‌فرماید : «اِنَّ الحَسدَ ایَاکُلَ الایمانَ کَما تَاکُلَ النّارَ الحَطَب ؛ حسد ایمان را می‌خورد همانگونه که آتش هیزوم را» (کافی _ ج 2)

پیامبر عظیم الشان اسلام در این باره می‌فرماید : «خداوند به موسی بن عمران فرمود : مبادا بر مردم حسد بری ، درباره آنچه من به آنها داده‌ام از فضل خودم. چشمانت را به دنبال آن دراز مکن و دل خود را به دنبال آن روانه مساز، زیرا آنکه حسد برد نعمت مرا بد داشته و از آن قسمتی که میان بنده‌هایم کردم، جلو گرفته و هر که چنین باشد من از او نیستم او هم از من نیست» (کافی _ ج 2)
امام جعفر صادق علیه‌السلام می‌فرماید : «اصول الکُفر ثَلاثَه :الحرص و الاستکبار و الحسد ؛ اساس کفر سه چیز است : حرص ، تکبر و حسد» (کافی _ ج 2)

حضرت علی علیه‌السلام فرمود : بخیلان و حسودان لایق مصاحبت و همنشینی نیستند و همین در وصف حاسدان بس است که حق تعالی فرموده است : «و مِن شَرِّ حاسِدٍ اِذا حَسَد» پس از شر حاسدان و بخیلان پناه به رب جلیل بریم و بخل نکنیم و حسد بر کسی نبریم که اول گناهی که در آسمان و زمین کرده شد، حسد و بخل بود که شیطان در آسمان به آدم علیه‌السلام حسد برد و به لعنت خدا گرفتار شد.

راه علمی و عملی جلوگیری از حسد
راه علمی به مراجعه کردن و تفکر در آنچه از مفاسد حسد ذکر شد بلکه در مزمت دنیا و فنای آن است تا درخت خبیث دوستی دنیا که ریشه هر گناهی است از دل بیرون رود و آزاد گردد. طریق عملی پیروی نکردن و عملی نبودن چنین خاطره زشتی است. زیرا هر خاطره‌ای که از آن پیروی نشد بخودی خود از بین می‌رود. چنانچه در روایت چنین رسیده که (وسوسه مانند حمله کردن به سگ است. اگر به او اعتنا شود ستیزه‌تر می‌گردد و اگر بی اعتنایی شود دور می‌شود.)

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:13:00 ق.ظ ]




چطور حسادت را از خودمان دور کنیم؟

وقتی می‌شنوید یکی از دوستان قدیمی‌تان یک خانه بزرگ و زیبا خریده، گلویتان کیپ می‌شود و از شنیدن خبر ازدواج یکی از اقوام که سنش از شما کمتر است، آن‌قدر لجتان می‌گیرد که دلتان می‌خواهد بزنید زیر گریه! اگر این‌طور است، متاسفانه باید بگوییم شما دچار حس ناخوشایند «حسادت» شده‌اید و با این احساس، بیشتر از همه به خودتان آسیب می‌رسانید.

حسادت هم یکی از احساسات انسانی است؛ یک خشم درونی. حسادت از بدو تاریخ همراه انسان‌ها بوده و کمتر کسی است که در زندگی - حتی برای لحظه‌ای کوتاه - دچار این حس نشده یا این حس را از سوی اطرافیان‌اش تجربه نکرده باشد.

انسان‌ها دوست دارند بهتر از دیگران باشند و اگر فرد احساس کند دیگران بهتر از او هستند و خودش در مرتبه پایین‌تری قرار دارد، دچار حسادت می‌شود.

روان‌شناسان و کارشناسان علوم رفتاری معتقدند عزت نفس و اعتماد به نفس باعث می‌شود فرد در هر شرایطی خودش را ارزشمند بداند و به دیگران حسادت نکند.

حسادت فقط مربوط به مادیات نیست؛ هر چیزی می‌تواند باعث ایجاد حسادت شود. گاهی انسان‌ها در انجام کار خیر و کمک به دیگران هم دلشان می‌خواهد از دیگران بهتر باشند و همین باعث حسادت می‌شود. (کامرانی و افشاری در سریال یک وجب خاک را که یادتان هست!)

چطور حسادت را از خودمان دور کنیم؟
همه ما ممکن است گاهی در زندگی دچار حسادت شویم. ارتقای شغلی همکاران، ماشین جدید همسایه یا حتی دوچرخه دوست‌تان ممکن است باعث حسادت‌تان شود.

برای بیشتر افراد، حسادت، احساسی زودگذر و مقطعی است اما بعضی مواقع حسادت آن‌قدر قوی و شدید است که شادی فرد را می‌گیرد و بر روابطش با دیگران تاثیر منفی می‌گذارد. مراحل زیر به شما کمک می‌کند تا بر حس حسادت غلبه کنید.

قدم اول:

به جای اینکه به خاطر احساس‌تان نسبت به دیگران، خودتان را سرزنش کنید، ریشه‌ها و دلایل حسادت‌تان را شناسایی کنید.

روان‌شناسان می‌گویند، حسادت در نتیجه اعمال و رفتار دیگران ایجاد نمی‌شود بلکه عدم اطمینان و اعتماد به‌نفس درونی افراد باعث به وجود آمدن چنین احساسی در افراد می‌شود.

سعی نکنید رفتار خودتان را توجیه کنید. شاید گاهی وقت‌ها بتوانید برای حسادت‌تان دلیل قانع کننده‌ای پیدا کنید اما در اغلب موارد این‌طور نیست.

قدم دوم:

بهترین راه برای اینکه حسادت را از خودتان دور کنید، این است که اعتماد به نفس‌تان را تقویت کنید.

همان‌طور که در مرحله قبل گفتیم، حسادت در نتیجه عدم اطمینان افراد به خودشان ایجاد می‌شود نه رفتار و اعمال دیگران.

برای افزایش  و تقویت اعتماد به نفس‌تان از همین امروز اقدام کنید. کتاب‌های مفید در این زمینه را مطالعه کنید و در صورت لزوم از مشاور کمک بگیرید.

قدم سوم:

از تجربه‌های گذشته درس بگیرید و حسادت را کنار بگذارید.

اگر در گذشته به کسی حسادت کرده‌اید، با دقت بیشتری به آثار منفی حسادت در زندگی‌تان توجه کنید. اجازه ندهید حسادت بر روابط شما با دیگران تاثیر منفی بگذارد.

قدم چهارم:

افراد خانواده و دوستان شما هر چه بیشتر پیشرفت کنند و در زندگی‌شان موفق شوند، بهتر می‌توانند از شما حمایت کنند و اعتماد به نفس‌تان را بالا ببرند؛ بنابراین به جای حسادت، به وجود آنها افتخار کنید.

حسادت به داشته‌های دیگران، شما را عصبی، خشمگین و افسرده می‌کند و همین باعث می‌شود انرژی لازم برای پیمودن راه موفقیت را از دست بدهید و نتوانید پیشرفت کنید.

قدم پنجم:

برای نعمت‌هایی که دارید، شکرگزار باشید و سعی کنید راضی باشید و برای بهتر شدن تلاش کنید.

حسادت وقتی به وجود می‌آید که شخص احساس کند آنچه دارد، کمتر از آن چیزی است که باید داشته باشد.

بنابراین قانع و راضی بودن به آنچه که دارید، می‌تواند شما را از این احساس ناخوشایند دور کند.

قدم ششم:

برنامه‌تان را بر اساس اقدامات تنظیم کنید. یاد بگیرید در لحظاتی که دچار حسادت می‌شوید، قبل از اینکه این حس تمام وجودتان را بگیرد، آن را تجزیه و تحلیل کنید.

به جای فکر کردن به مواردی که حسادت‌تان را برانگیخته، به این فکر کنید که چه ضعف یا کمبودی در وجود‌تان باعث به وجود آمدن این حس شده است.

شخصیت‌تان را رشد دهید. به نقاط مثبت شخصیت‌تان فکر کنید، قدر خودتان را بدانید و ارزش وجود‌تان را درک کنید.

فراموش نکنید شأن شما بالاتر از این است که به دیگران حسادت کنید و با این کار به خودتان آسیب برسانید.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:11:00 ق.ظ ]




بسیج ملی کنترل فشار خون

معاونت فرهنگی مدرسه  خانم سیاحی از حضور خواهران شبکه بهداشت  برای پیش گیری وکنترل فشار بالا در محل مدرسه علمیه خبر داد

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:07:00 ق.ظ ]




شخصیت قرآنی
حضرت جواد (ع) از امامان أهل بیت (ع) و از مصادیق بارز آیۀ تطهیر (الأحزاب، )33/33 و « فی القُرْبَی»(الشوری، 42/23) ،  و« أَهْلَ الّذِکرِ»(النحل، 16/43)و« ذُرّیةً بَعْضُهَا مِنْ بَعض» (آل عمران 3/34) هستند. از آن جایی که حضرت جواد (ع) در بین امامان شیعه اولین امامی است که در کودکی در منصب امامت قرار گرفتند، این امر برای مردمان عصر آن جناب قابل درک نبود. ز یرا فهم عموم انسانها این است که جایگاه جانشینی در مصدر نبوت و امامت و حکومت به افراد بالغ تعلق میگیرد. عموم انسانها در مرتبه عقل سلیم و فهم دین و عصمت از بهره اندکی برخوردارند، اما قرآن کریم در دنبالۀ آیه «إِنَّ اَللّٰهَ اِصْطَفىٰ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْرٰاهِيمَ وَ آلَ عِمْرٰانَ عَلَى اَلْعٰالَمِينَ» میفرماید: « ذُرّیةً بَعْضُهَا مِنْ بَعض» (آل عمران،3/ 33-34)

ذریه در اصل به معنای فرزندان صغیر بوده، و سپس در مطلق اولاد چه صغیر و چه کبیر استعمال شده است و آیۀ فوق بیانگر این است که آنان ذر یهای هستند که در صفات و فضیلت جدای از هم نیستند و همه در آن صفاتی که باعث اصطفی بر عالمیان میشود مشترکند.[20] خداوند متعال برای تمایز و معرفی بندگان برگزیده خود از همان بدو تولد آثار نبوغ و رحمت خاصه خو یش را در آنها ظاهر ساخته است.

قرآن مجید هنگامی که از کودکی پیامبرانی چون یوسف، یحیی و عیسی سخن میگو ید به ارتباط آنها به مبدأ هستی از طریق وحی و افاضاتی که به آنان میگشت نیز اشاره میکند. چنانچه در داستان حضرت یوسف (ع) هنگامی که برادران آن حضرت او را در چاه انداختند میفرماید: فَلَمّٰا ذَهَبُوا بِهِ وَ أَجْمَعُوا أَنْ يَجْعَلُوهُ فِي غَيٰابَتِ اَلْجُبِّ وَ أَوْحَيْنٰا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هٰذٰا وَ هُمْ لاٰ يَشْعُرُونَ (یوسف،12/ 15)؛ «پس او را بردند و هم داستان شدند تا او را در نهان خانۀ چاه نهند، و به او وحی کردیم که قطعا [رو زی] آنها را از این کارشان در حالی که نمیدانند خبرخواهی داد.»

شیخ کلینی روایت میکند شخصی به حضرت رضا (ع) گفت: ای سرو رمن! اگر اتفاقی پیش آمد به چه کسی باید مراجعه کرد؟ فرمود: «به پسرم أبوجعفر».  کسی که پرسیده بود، سن امام جواد (ع) را برای این موضوع کم میدانست. حضرت رضا (ع) فرمود: «خداوند عیسی بن مریم (ع) را پیامبر و فرستاده خو یش و صاحب شریعت تازهای قرار داد و سن او از سن أبوجعفر (ع) کمتر بود.»[21]

حضرت رضا (ع) به یکی از یاران خود به نام معمر بن خلاد فرمود: «من أبوجعفر را در جای خود نشاندم و جانشین خود قرار دادم، ما خاندانی هستیم که کوچکتران ما مو به مو از بزرگانمان ارث میبرند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[سه شنبه 1398-03-28] [ 11:01:00 ق.ظ ]





زندگی‌نامه و وصیت‌نامه شهید علی‌اکبر شیرودی
نام شهید: شهید علی‌اکبر شیرودی سن: 26 منطقه زندگی: تهران قشر اجتماعی: پاسدار سپاه
شهید علی‌اکبر قربان شیرودی در سال ۱۳۳۴ در روستای شیرود محله تنکابن در خانواده‌ای کشاورز و متوسط به دنیا آمد. دوران دبستان و دبیرستان را در شیرود محله…

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:50:00 ق.ظ ]





زندگی‌نامه شهید مسعود پیشبهار
نام شهید: شهید مسعود پیشبهار سن: 19 منطقه زندگی: بهبهان قشر اجتماعی: پاسدار سپاه
مسعود پیشبهار در سال ۱۳۴۱ در شهرستان بهبهان متولد شد. پدرش کارگر شرکت نفت بود.وقتی مسعود به سن دو – سه‌سالگی رسید پدرش را از دست داد و در دامان پرمهر…

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:46:00 ق.ظ ]




نقش خانواده در گسترش سبک زندگی اسلامی
نقش خانواده را در چهار حوزه تربیتی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی دسته‌بندی می‌کنیم؛ هم‌پوشانی این حوزه‌ها و هم‌چنین نگاه جامع و نظام‌مند اسلام به رفتارها و روابط فردی و اجتماعی، جداسازی کامل مباحث را عملا ناممکن ساخته است. ملاک گزینش موضوعات طرح شده ارتباط آنها با نقش خانواده در سبک زندگی اسلامی است.

نقش تربیتی خانواده
تربیت صحیح مبتنی بر فطرت، سبک زندگی مطلوب وحیات طیبه جاوید که همان سبک زندگی اسلامی است، را می‌سازد؛ و تربیت غلط مبتنی برعوامل فرهنگی تحمیلی، سراب اجتماعی و بیگانه از هدایت‌های انبیاء، سبک زندگی خاصی را از زندگی دنیایی می‌آفریند، که اضطراب‌ها و ناآرامی‌ها و احساس پوچی د رزندگی پیامد آن است؛ می‌توان گفت که سبک زندگی اسلامی، یک نوع روش خاص زندگی است که نتیجه تربیت براساس آموزه‌های اسلام است (فقیهی 172:1392).

کانون خانواده محل تربیت افراد است و اگر خانواده‌ای در جامعه نباشد؛ همه تربیت‌های بشری و همه نیازهای روحی انسان‌ها ناکام خواهد ماند؛ در خانواده سه دسته انسان اصلاح می‌شوند، نخست، مردها که پدران این خانواده هستند؛ دوم، زن‌ها که مادران این خانواده‌اند و سوم، کودکان که نسل بعدی این جامعه هستند (حدادی،50:1388)؛ بنابراین والدین ابتدا باید به تربیت و اصلاح سبک رفتاری خود بپردازند تا بتوانند در مسیر تربیت فرزندان به سبک اسلامی موفق عمل کنند؛ زیرا بهترین شیوه تربیت الگودهی است؛ برای اینکه این الگوپذیری کودک از والدین در خانواده به ‌نحو احسن صورت گیرد؛ مهم‌ترین عامل یکی بودن کردار وگفتار در خانواده است؛ آنچه پدر و مادر می‌گویند و به آن عمل می‌کنند، برای کودک به منزلة حجت تلقی شده و از اعتبار خاصی برخوردار است (رهبر، 16:1389).

انسان‌ها عموماً با فطرتی صحیح متولد می‌شوند؛ اما در اثر تربیت نامناسب و نادرست از راه صحیح زندگی فاصله می‌گیرند؛ حضرت رسول (ص) می‌فرماید: «هر انسانی با فطرت توحیدی متولد می‌شود و این پدر و مادر او هستند که او را یهودی، نصرانی و یا مجوسی بار می‌آورند»؛ سپس فرمودند: همان فطرت الهی که خداوند مردم را به آن خلق نموده است(طبرسی 119:2،1408). اگر در خانواده نقش فرهنگ‌سازی و درونی‌سازی ارزش‌ها، درست و به موقع انجام شود؛ مشکلات تربیتی بروز نمی‌یابد؛ امروزه کارشناسان امور تربیتی معتقدند که اگر ما سرمایه گذاری‌های خود را از بسترسازی و پیشگیری‌ها آغاز کنیم، هم‌ریشه‌ای‌تر و هم ارزان‌تر کار خود را به پیش می‌بریم (شاملی،24:1382).

انسان براساس فطرت از آغاز تولد برای تربیت‌پذیری آمادگی دارد؛ بدیهی است هر چه این امر در سنین پایین‌تر انجام گیرد، نتایج آن درخشان‌تر خواهد بود؛ در دورة خردی مغز کودک برای دریافت هر نوع تاثیراتی آمادگی دارد؛ روی همین اصل کودک هر چه در اختیارش قرار گیرد، فوراً جذب می‌نماید. اخلاقی که در دوران کودکی کسب شده باشد در زندگی بعدی اثرات مهمی از خود بجای می‌گذارد؛ گویند مادری نزد دانشمندی رفته و گفت: فرزند من چهار ساله است، از چه زمانی باید به تربیت او بپردازم؟ دانشمند جواب داد: اگر تاکنون تربیت او را آغاز نکرده ای، عمر او را بیهوده تلف نموده‌ای، زیرا از زمانی که اولین تبسم بر لب فرزند ظاهر می‌شود، زمان تربیت وی آغاز می‌شود. در اینجا به برخی نکات تربیتی مهمی که باید د رسبک زندگی اسلامی مورد توجه قرارگیرد اشاره می‌کنیم (ر.ک خاموشی،1389).

مقدمات تربیتی قبل از تشکیل جنین و نطفه پایه‌گذاری می‌شود؛
سن شروع تربیت کودک از گهواره آغاز می‌شود و در خانواده شکل می‌گیرد و با ذکر اذان و اقامه درگوش کودک شروع می‌شود؛
تغذیه با شیر مادر باعث ایجاد ارتباط روانی عمیق و محکم بین شیرخوار و مادر می‌ شود و نقش مهمی در زمینه‌سازی تعلیم وتربیت دارد؛
پرداختن تنها به امور جسمی و نیازهای مادی کودک کافی نیست، بلکه باید برای رشد معنوی و تربیتی کودک تلاش کنیم؛
در امر تربیت محبت مانند غذاست؛ اگر به مقدار لازم و در جای خود صرف شود، مفید است و اگر بیش از حد لزوم و در مورد غیرمناسب مصرف شود، نه تنها سودمند نیست، بلکه زیان‌های خطرناکی خواهد داشت؛
به مراحل تربیتی سفارش شده در روایات توجه شود؛ هر سنی اقتضائات تربیتی خود را دارد؛
هفت سال اول تربیتی، نقش خانواده بسیار پررنگ است، چون هنوز آموزش رسمی کودک شروع نشده و خانواده تنها نهاد تاثیرگذار است؛
اگر فرزندتان را به قدر كافي در بازي‌هاي گروهي شركت دهيد، فردي اجتماعي بار مي‌آيد؛
به گفته ويل دورانت، اگر از فرزندت ادب مي‌خواهي، خودت مؤدب باش و اگر پاكيزگي مي‌خواهي، خود پاكيزه باش، اگر به هنگام خشم، شدت به‌كار بري و سخنان درشت بگويي، از راه تقليد، گفتار زننده و سخت را در حافظه او نگاه خواهي داشت؛ اگر بخواهيم او درست كار شود، خود بايد درستكار شويم (جوهری،188:1388).

نقش اقتصادی خانواده
اقتصاد مقاومتی به معنای مقاوم ساختن پایه‌های اقتصاد، یکی از وظایف عمومی امروز ما است و همه می‌توانند در آن نقش ایفا کنند (بیانات رهبری 1/1/93). دو مقوله مهم مصرف‌گرايي و توليدگرايي بايد با هم و همراه هم حركت كنند، كه اگر چنين باشد، به توسعه پايدار خواهيم رسيد، اما متأسفانه اين روزها شاهديم كه خوي مصرف‌گرايي به صورت مستقيم و غير مستقيم در كشورمان در حال ترويج و تبليغ است و گوي سبقت را از توليدگرايي ربوده است. نقش اقتصادی خانواده را در دو حوزه تولید و مصرف می‌توان بررسی کرد.

1.تولید
در روند توسعه اقتصادی، نقش خانواده مهم است، از آن بابت که دارای جنبه تحریکی مرد و زن به‌کار و تولید است، اصولًا نفس ازدواج، آدمی را به حرکت می‌اندازد، در او احساس مسئولیت را بیدار کرده و انگیزه کار و تلاش بیشتر را برای سعادت خود و نسل، و درآمدزایی بیشتر ایجاد می‌کند (ملک زاده،322:1384).

 خانواده علاوه برنقش تولیدی که دارد، مهم‌ترين نهادي است كه مي‌تواند در خودباوري ملی اثر داشته باشد. كودك ازهمان ابتدا به رفتارهاي پدر و مادر خود دقت مي‌كند. اگر پدر و مادر خودباور باشند، كودك نيز از اين خودباوري والدين، الگو مي‌گيرد و خودباور بار مي‌آيد. و این خودباوری ملی او را به حمایت از تولیدکننده ایرانی سوق می‌دهد. خانواده‌ها با خرید لوازم خانگی ایرانی با کیفیت و استاندارد که نقش مهمی در اقتصاد کشور دارد؛ همچنین تولیدات فرهنگی مانند اسباب بازی و بازی‌های رایانه‌ای، وهنرهای دستی داخلی، علاوه بر حمایت از تولیدکننده داخلی، مانع نفوذ فرهنگ بیگانه به خانواده‌هایشان می‌شوند (رئيسي واناني،1391،58-65).

2. مصرف
 یکی ازآسیب‌های جدی در فرهنگ عمومی جامعه ما مسئله مصرف‌گرایی لجام گسیخته است، پدیده مصرف‌گرایی سوغات شوم غرب و نظام سرمایه‌داری است که در راستای منافع آنها شکل گرفته است. عطش ما برای خریدآخرین مدل‌ها چیست؟ هزینه‌ای که برای گوشی همراهمان پرداخت می‌کنیم، پاسخ به کدام خواسته واقعی و طبیعی ماست؟(آذرکسب 28:1391).

يكي از ابعادي كه مي‌تواند در ترويج مصرف‌گرايي در جامعه اثر بگذارد، تقليد از كالاهاي غربي در توليد و مصرف است. اگر خانواده‌ها در مصرف كالاهاي مورد نياز خود از كالاهايي استفاده كنند كه غربي باشند، سبب مي‌شود، تقاضا براي مصرف كالاهايي كه شبيه كالاهاي غربي است، در بازار به وجود بيايد و اين امر سبب مي‌شود، روز به روز فرهنگ مصرف كالاهاي غربي در جامعه بيشتر شود و فرهنگ غربي به داخل خانواده‌ها و جامعه نفوذ كند (رئيسي واناني،162:1391).

دستورات اسلام ما را به سبکی دعوت می‌کند که ارزش‌هایی چون قناعت، زهد، ساده زیستی، ترجیح دنیا برآخرت اعتدال در اقتصاد خانواده و…، به‌عنوان ارزش مطرح است. درحالی‌که غرب با تخریب این‌ارزش‌ها، به دنیاطلبی، مدگرایی، تجمل‌گرایی، ظاهرگرایی، و…، را که در راستای اهدافش است، تشویق می‌کند. رعایت اعتدال در اقتصاد خانواده برای افراد و جوامع دو ارمغان مهم دارد: بشر را از بزرگ‌ترین رنج تاریخی او که مسئله معیشت و غصه تامین مایحتاج است، نجات می‌دهد؛ همچنین جامعه و فرد را از عوارض شوم فقر که سوء اخلاق، فساد، فحشا، حتی کفر و بی‌دینی است، محفوظ نگه می‌دارد (عبدالهی،102:1392).

نقش اجتماعی
سبک زندگی یک امر اجتماعی است و عرصه بروز سبک زندگی، جامعه است، خانواده مبنای جامعه انسانی است، درست مثل یک سلول که مبنای پیکره انسانی است؛ همچنان که بدن انسان از سلول‌ها تشکیل شده که نابودی و فساد و بیماری سلولها به‌طور قهری و طبیعی، معنایش بیماری بدن است و اگر توسعه پیدا کند به جاهای خطرناکی برای کل بدن انسان منتهی می‌شود، همین‌طور جامعه هم از سلول‌هایی تشکیل شده که این سلول‌ها خانواده‌اند؛ هر خانواده‌ای یکی از سلول‌های پیکره‌ اجتماع و بدنة اجتماع است. وقتی اینها سالم بودند، وقتی اینها رفتار درست داشتند، بدنة جامعه، یعنی آن پیکره‌ جامعه سالم خواهد بود (حدادی،35:1388).

 فرسايش سرمايه اجتماعى كودكان در خانواده، گسيختگى نظام خانواده و طلاق، افراط و تفريط در جامعه‌پذيرى نقش‌هاى جنسيتى، ناهماهنگى ميان خانواده و ديگر عوامل تربيت اجتماعى و ضعف نظارت خانواده بر فرزندان، در خانواده‌هاى امروزى از مسائلى است كه مى‌تواند در مسير تربيت اجتماعى مطلوب كودكان در محيط خانواده، مانع ايجاد كند (

بسیاری از بحران‌های اجتماعی ریشه در ساختار نامناسب یا عملکرد نادرست خانواده دارد؛ بنابراین با ارتقای سلامت خانواده و احیای کارکردهای مهم آن می‌توان در اصلاح سبک زندگی افراد جامعه گام برداشت. آمیختگی اخلاق و حقوق خانوادگی و مسائل زناشویی، در قرآن، ویژگی مثبتی است که تأثیری عمیق در زندگی اجتماعی دارد؛ زیرا در جامعه‌ای که از تربیت و ارزش‌های اخلاقی محروم است، افراد به‌آسانی از قانون و مقررات اجتماعی تخلف می‌کنند و قانون‌شکنی رایج و فراوان خواهد شد. هرقدر پایه‌های اخلاق، در جامعه استوارتر باشد، هم نفوس انسانی در مسیر تعالی و تکامل بیشتر قرا رمی‌گیرند و هم جرم و تخلف از قانون کم‌ترخواهدشد (مصباح یزدی،1391،64-65).

 تشکیل خانواده و استقرار روابط زناشویی بین زن ومرد، موجد نظمی اجتماعی است که مانع بروز هرج ومرج در روابط، و حذف کننده بی‌قاعدگی‌ها و در نتیجه، ناشناخته ماندن نسل است. خانواده برای اجتماعی کردن فرزندان نقش مهمی دارد. اوامر و نواهی والدین به کودک که با مهر و انضباط توام است، در ایجاد شخصیت اجتماعی، کاملا موثر است. به همین جهت، مربیان رفتارگرا می‌گویند: «تو اول کودکت را به من بنمای، تا من بگویم توکه هستی»

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[دوشنبه 1398-03-27] [ 09:12:00 ق.ظ ]




اهمیت بحث ازسبک زندگی اسلامی
1.رسیدن به رستگاری اخروی

«ما اگر از منظر معنويت نگاه كنيم - كه هدف انسان، رستگارى و فلاح و نجاح است - بايد به سبك زندگى اهميت دهيم»(بیانات رهبری 23/07/91).

به دست آوردن زندگی راحت دنیوی و امنیت روانی
«اگر به معنويت و رستگارى معنوى اعتقادى هم نداشته باشيم، براى زندگى راحت، زندگى برخوردار از امنيت روانى و اخلاقى، باز پرداختن به سبك زندگى مهم است؛ بنابراين مسئله، مسئلة اساسى و مهمى است»(بیانات رهبری )؛ برای مثال در جامعه‌ای که بازار آن بر دروغ و بی‌اعتمادی بنا باشد؛ همه نه فقط افراد دیندار و متدین ضرر خواهند کرد.

3.تمدن سازی اسلامی

سبک زندگی نرم افزارجامعه سازی وتمدن‌سازی اسلامی است.«ما اگر پيشرفت همه‌جانبه را به معناى تمدن‌سازى نوين اسلامى بگيريم اين تمدن نوين دو بخش دارد: نخست، بخش ابزارى و دوم بخش متنى، اصلى و اساسى است؛ اما بخش حقيقى، آن چيزهائى است كه متن زندگى ما را تشكيل مي‌دهد كه همان سبك زندگى است که بیان شد؛ اين، بخش حقيقى و اصلى تمدن است؛ مثل مسئلة خانواده، سبك ازدواج، نوع مسكن، نوع لباس، الگوى مصرف، نوع خوراك، نوع آشپزى، تفريحات و…»(بیانات رهبری 23/07/91).

می‌توان موفقیت چند سده‌ای تمدن غرب را مدیون ارائه سبک زندگی غربی برای جوامع تحت سیطره خود دانست. انقلاب اسلامی نیز برای وصول به تمدن اسلامی د رمرحله فعلی از مراحل تکاملی خود باید بتواند سبک زندگی دینی واسلامی را تولید کند تا از حالت انفعالی در برابر سبک زندگی و الگوهای رفتاری غرب بیرون آید (مشکانی سبزواری،66:1392).

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:11:00 ق.ظ ]




آثار قناعت در زندگي

مهم‏ترين نتايج ارزشمند قناعت، كه در زندگي اجتماعي سايه مي‌گسترد، عبارت است از:

1. آسايش، راحتي و رضايتمندي

انسان به صورت فطري طالب راحتي و آسايش است. گاهي به اشتباه مصداق رفاه و آسايش را تشخيص مي‌دهد. براي اينكه اشتباه نكند و حريص نباشد، بايد بداند اولين ثمرة شيرين قناعت، آسايش و راحتي است براي كسي كه اين ويژگي را دارا است. هنگامي كه فرد به آنچه در اختيار دارد، اكتفا مي‏كند و در زندگي، خود را با در نظر داشتن امكانات موجود، اداره مي‏كند، سختي بسياري از امور همچون فعاليت‏هاي طاقت فرسا، نگراني از كمبودها، اظهار نياز به ديگران و… را از خود دور مي‏سازد. از اين‌رو، رسول خدا(ص) قناعت را عين راحتي دانسته و فرموده‏اند: «القناعة راحة؛ قناعت راحتي است».20

اميرالمؤمنين(ع) راحتي را ثمره قناعت به شمار آورده و فرموده‏اند: «ثمرة القناعة الراحة؛ راحتي و آرامش نتيجه قناعت است».21 هم‌چنين حضرت مي‌فرمايد: «حرم الحريص القناعه، فافتقد الراحه؛ حريص چون از قناعت محروم است، راحتي ندارد».22 در حديثي ديگر مي‌فرمايد: «القناعه مال لاينفد؛ قناعت ثروتي پايان نايافتني است كه به دنبال خود عزت مي‌آورد».23 غزالي مي‌گويد: «هيچ كس را عيش خوش تر از قانع نبود، هيچ كس اندوهگين‌تر از حسود نبود، هيچ كس سبك بارتر از تارك دنيا نبود و هيچ كس پشيمان‌تر از عالم بدكار نبود».24 در بُعد خانوادگي نيز اكتفا كردن فرد به امكانات موجود، بسياري از نگراني‏ها را از زندگي مشترك دور مي‏سازد. مرد يا زني كه به همسر خود به عنوان دارايي موجود خود نگاه مي‏كند و او را بدون مقايسه با نقاط قوت ديگران مي‏نگرد، در حقيقت آرامش و راحتي خود را تأمين كرده است. همچنان كه افرادي كه تنها نقاط ضعف همسر خويش را در نظر مي‏گيرند و آن را با نقاط قوت ديگران مقايسه مي‏كنند، همواره روحي ناآرام دارند. ساير امكانات زندگي نيز همين طور است. كساني كه به آنچه دارند، راضي‏اند و خود را براي به دست‌آوردن آنچه ندارند، به زحمت نمي‏اندازند، يا در افسوس نداشتن آن به سر نمي‏برند، زندگي را با روحي آرام و به دور از دغدغه و نگراني مي‏گذرانند. در حديثي از امير مؤمنان(ع) آمده است: «الرضا ينفي الحزن؛ رضايت و قناعت اندوه را از بين مي‏برد».25

انسان به دليل اينكه فكر مي‌كند هرچه بيشتر داشته باشد، رضايت‌مندي زيادتري خواهد داشت، حرص مي‌زند. اگر شناخت خود را اصلاح كند و بداند احساس رضايت چيزي نيست كه آن را از بيرون به دست آورد، بلكه بايد نوع نگاه خود را اصلاح كند، كمتر حرص خواهد زد. ما ممكن است با مقداري ثروت رضايت مختصر و كوتاهي را پيدا كنيم، امّا بي شك پس از آن، عطش ثروت در ما زيادتر خواهد شد. هر چه زيادتر تلاش كنيم، قدرت طلبي و شهرت‌طلبي ما ارضا نخواهد شد. قدرت و شهرت ما را خشنود نخواهد ساخت. ابتدا انسان احساس رضايت خود را در چيزي مي‌بيند كه وقتي به آن رسيد، به آن بسنده نمي‌كند و برتر از آن را مطالبه مي‌كند. گاهي يك جوان فكر مي‌كند اگر شغلي پيدا كند، خانه‌اي تهيه كند و همسري گزيند، خيالش راحت مي‌شود. با خود مي‌گويد: همين كه شغل پيدا كنم، پولدار شوم و ازدواج كنم، راحت مي‌شوم، وقتي به اينها رسيد، حس مي‌كند دارايي هاي بزرگ‌تر و خيره كننده‌تري ندارد و خود را براي رسيدن به آن به زحمت فراوان مي‌اندازد.

جانسون مي‌گويد: «براي دست‌يابي به احساس رضايت، بايد شعار ايمان به خدا جاي “درست همين كه به شغل برسم، داراي خانه شوم، سرمايه‌دار گردم و…” را بگيرد».26

2. برخورداري از زندگي شيرين

راحتي و آسايش ناشي از قناعت، زمينه برخورداري همسران از زندگي دل‏پذير و گوارا را فراهم مي‏سازد. اين نتيجه ارزشمند با تعابير گوناگوني در متون ديني بيان شده است. در روايتي از قناعت، به زندگي گوارا تعبير شده است: «عن الصادق(ع) خمس من لم يكن فيه لم يتهنأ العيش الصحة و الا من و الغني و القناعة و الانيس الموافق؛ كسي كه پنج چيز در او نباشد، زندگي برايش گوارا نيست. سلامتي، امنيت، بي نيازي، قناعت و همسر موافق».27

در برخي از روايات، قناعت را گواراترين زندگي به شمار آورده است: «عن علي(ع): القناعة اهنأ العيش؛گواراترين زندگي قناعت است».28

در تعبيري ديگر قناعت مصداق حيات طيبه دانسته شده است: «سئل علي(ع) عن قوله تعالي «فلنحيينّه حياةً طيبةً، فقال هي القناعة؛از امير مؤمنان(ع) در باره سخن خداوند متعال كه فرمود: ما به او حيات طيبه عطا مي‏كنيم، سؤال شد. پس حضرت فرمودند: حيات طيبه قناعت است. نه تنها قناعت حيات طيبه است، بلكه پاك‏ترين زندگي قناعت است».29

عن علي(ع): اطيب العيش القناعة؛ پاك‏ترين زندگي قناعت است».30

در جاي ديگر حضرت امير(ع)زيبايي زندگي را قناعت ديده، فرموده‏اند: «جمال العيش القناعة؛قناعت زيبايي زندگي است».31

همه اين تعابير بيانگر آن است كه فرد قانع، از همسر خود راضي، از امكاناتي كه در اختيار دارد، راضي و از همه مهم‏تر از خداي خود راضي است. و بر اساس اين رضايت، ضمن آنكه از باطني آرام برخوردار است، اعضا و جوارح خود را نيز براي دسترسي به آنچه ندارد، به زحمت نمي‏اندازد. آيا حيات طيّبه چيزي جز اين است؟

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:09:00 ق.ظ ]




 

زیان هاى اجتماعى اسراف

 

اسراف از جنبه ضررهای اجتماعی داراى پیامدها زیر است:

 

1. هدر رفتن منابع اقتصادی جامعه: اسراف منابع عظیم جامعه؛ از قبیل نفت، منابع معدنی و مزیت های نسبی اقتصادی هر کشوری را به هدر می دهد، هرچند که منابع و سرمایه های کشور زیاد باشد. علی (ع) می فرماید: « الْإِسْرَافُ‏ یُفْنِی‏ الْجَزِیلَ‏» ؛ [20] اسراف ثروت زیاد را هم به فنا می دهد.

 

2. سقوط اخلاق اجتماعی: ولخرجى و ریخت ‏و پاش ها، انسان را از مسیر صحیح خارج کرده و به ورطه فساد و تباهى مى‏کشاند، به گونه ای که به سایر همنوعان خود توجهی نکرده و درد و رنج سایر افراد برای اسراف کار اهمیتی نمی یابد.

 

3. اختلاف طبقاتى: یکى از علل اختلاف طبقاتى در جامعه اسراف است؛ زیرا افرادی با استفاده از درآمد بالای خود، این حق را برای خود قائل می شوند که هر گونه که دوست دارند خرج نمایند، هرچند که موافق شرع و عرف نیز نباشد. براین اساس، خود را از سایر متمایز می دانند و رفته رفته به فاصله طبقاتی در جامعه کمک می کنند.

 

4. زوال حکومت ها: از دیگر پیامدهای اجتماعی اسراف، زوال حکومت ها است. به اعتقاد ابن خلدون که از دانشمندان جامعه شناس مسلمان است هر حکومتی که دچار اسراف و تبذیر شود، موجب فروپاشی و زوال می شود. [21]

 

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:01:00 ق.ظ ]




 

زیان هاى فردى اسراف

 

1. زیان های جسمی: زیاده روی در خوردن و آشامیدن به جسم صدمات زیادی وارد می کند. امروزه به اعتقاد پزشکان پرخوری و بدخوری از مهم ترین موارد ابتلای انسان به بیماری های مختلف است. این نکته ای است که فراوان در سخنان معصومان به آن تأکید شده است. قرآن نیز مؤمنان را از اسراف در خوردن و نوشیدن باز داشته است: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا، إِنَّهُ لا یحِبُّ الْمُسْرِفِین»؛ [12] بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمى‏ دارد.

 

2. خشم خداوند: «انه لایحب المسرفین‏»؛ [13] خداوند اسراف کاران را دوست نمى‏دارد. امام صادق(ع) در این باره فرمود: «ان السرف امر یبغضه الله‏»؛ [14] اسراف مورد غضب خدا است.

 

3. کاهش برکت: اسراف باعث می شود برکت در زندگی انسان کم شود و در نهایت رخت بربندد: «اِنَّ مَعَ الاسْرافِ قِلَّةَ الْبَرَکَةِ»؛ [15] همانا اسراف همراه با کاهش برکت است.

 

4. محرومیت از هدایت: خداوند ‏به اسراف کاران مى‏فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ‏»؛ [16] همانا خداوند کسى را که اسراف کار و دروغ گو است هدایت نمى‏ کند.

 

5. فقر: مهم ترین اثر اقتصادى اسراف، فقر است؛ زیرا اسراف کار با اتلاف منابع و سرمایه هایی که عموماً محدودند، موجب تهدید حیات بشر می شود. حضرت على(ع) مى‏ فرمایند: «الْقَصْدُ مَثْرَاةٌ، وَ السَّرَفُ‏ مَتْوَاةٌ»؛ [17] اسراف موجب هلاکت است و میانه روی، مایه زیاد شدن ثروت.

 

6. هلاکت: اسراف از هر نوعى که باشد انسان را به نابودى مى‏کشد. قرآن مجید این حقیقت را چنین بیان مى‏فرماید: «ثُمَّ صَدَقْناهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَیناهُمْ وَ مَنْ نَشاءُ وَ أَهْلَکْنَا الْمُسْرِفِین‏»؛ [18] سپس وعده‏اى را که به آنها داده بودیم وفا کردیم، آنها و هر کس را مى‏خواستیم (از چنگال دشمنانشان) نجات دادیم، و مسرفان را هلاک نمودیم.

 

7. کیفر اخروى: کیفر افرادی که از حدود الاهى تجاوز کرده و اوامر و نواهى خدا را نادیده بگیرند، عذاب اخروى است. قرآن در این‏ باره مى‏ فرماید: «وَ کَذلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ یؤْمِنْ بِآیاتِ رَبِّهِ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقى‏»؛ [19] و این گونه جزا مى‏ دهیم کسى را که اسراف کند و ایمان به آیات پروردگارش نیاورد و عذاب آخرت شدیدتر و پایدارتر است.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:59:00 ق.ظ ]




رفتار برادران شیطان

 

برادران شیطان که همان اسراف­ کاران اند، رفتارهای متعددی دارند و در هر موقعیتی به گونه ­های مختلف بروز می ­کنند. کسانی که با آگاهی و از روی عمد به اسراف می­پردازند، با شیطان همراه اند. کسی که در بیت المال، عمر، هزینه زندگی با آگاهی و علم اسراف می­کند، از پرتو معارف دینی به دور است و نمی ­تواند به صراط مستقیم که رهروانش در پناه لطف الاهی هستند، هدایت شود.

 

قرآن می فرماید: «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً، إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطِینِ وَ کانَ الشَّیطانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً»؛ [10] ،« و حق نزدیکان را بپرداز و (همچنین) مستمند و وامانده در راه را، و هرگز اسراف و تبذیر مکن؛ چرا که تبذیرکنندگان برادران شیاطینند، و شیطان کفران (نعمتهاى) پروردگارش کرد

 

در آیات فوق اسراف کاران برادر و همراه شیطان شناخته شده اند. بنابر این، در این جا می توان گفت هرکسی که مال و دارایى را در غیر مورد آن مصرف کند، کارى شیطانى و نوعى ناسپاسى مرتکب شده است. این امر در روایتی از امام صادق (ع) به خوبی تبیین شده است، آن جا که امام (ع) فرمود: «لقمان به فرزندش گفت: سه علامت برای شخص اسرافگر وجود دارد: می ‌خرد آنچه برای او نیست. (در شأن او نیست)، می‌ پوشد آنچه برای او نیست

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:58:00 ق.ظ ]




اسراف و تبذیر از نگاه قرآن کریم چیست و چه آثار و پیامدهایی دارد؟

 

دین اسلام، آیین زندگی انسان ها و احکام و دستوراتش برای سعادت و خوشبختی انسان و جامعه بشری است. اسلام برای همه زوایای زندگی بشر برنامه دارد و تعادل در همه امور را به پیروان خود توصیه می نماید. اسراف یعنی زیاده روی و تجاوز که متضاد آن قصد و میانه روی می‌باشد. و حدود آن را گناهان و محرّمات شرعی، حکم عقل و معیارهای عقلی و عرف جامعه تعیین می کند. تبذیر به معنای پراکندن است، تبذیر شامل به هدر دادن و زیاده روی در مصارف خوراکی، و ریخت و پاش زندگی خواهد بود. قرآن کریم اسراف کاران را برادران شیطان خوانده است؛ برادران شیطان که همان اسراف­کاران اند، رفتارهای متعددی دارند و در هر موقعیتی به گونه­های مختلف بروز می­کنند. کسانی که با آگاهی و از روی عمد به اسراف می­پردازند، با شیطان همراه اند. کسی که در بیت المال، عمر، هزینه زندگی با آگاهی و علم اسراف می­کند، از پرتو معارف دینی بدور است و نمی­تواند به صراط مستقیم که رهروانش در پناه لطف الاهی هستند، هدایت شود.

 

 

اسلام دینی است که برای همه زوایای زندگی بشر برنامه دارد و تعادل در همه امور را به پیروان خود توصیه می نماید. از طرفی استفاده و بهره‏ مشروع از نعمت هاى الاهى و زیبایی هاى زندگى را جایز دانسته، و از سویی دیگر اسراف و زیاده ‏روى و ضایع نمودن نعمت ها را حرام و ناروا مى‏داند؛ این مسئله بدان دلیل است که هر مسلمانی به تناسب امکانات، توانایى و کارآیى خود، در برابر جامعه مسئولیت دارد و این مسئولیت پذیری او را دارای صفات نیک اخلاقی می گرداند، در غیر این صورت فرد اسراف کار خواهد بود و از اجراى مسئولیت و تعهدات اجتماعى خود بازمى‏ماند و دچار عادت های سوء اخلاقی می شود که از این رهگذر بر پیکر جامعه ضربه مى‏زند.

 

برای روشن شدن موضوع اسراف و تبذیر نخست این دو واژه را تعریف نموده و تفاوت آن دو را بیان می نماییم، آن گاه به زوایای این مسئله با توجه به تعالیم و آموزه های دینی می پردازیم.

 

اسراف

 

اسراف یعنی زیاده روی و تجاوز که معنای مقابل آن قصد و میانه روی است. راغب اصفهانی در معنای اسراف می‌گوید: «هر کار و عملی را که انسان انجام می‌دهد و از حد و اندازه خود تجاوز و زیاده روی کند آن اسراف است». [1] بنابراین می‌توان این گونه بیان داشت که اسراف هرگونه عمل بیهوده و زیاده روی و تجاوز از حد طبیعی، چه در کیفیت و چه در کمیت می‌باشد. از این بیان معلوم می‌شود که اسراف تنها مربوط به خوردنی­ها و نوشیدنی‌ها و یا در امور اقتصادی نبوده، بلکه اسراف معنایی جامع تر و وسیع تر را در برمی ­گیرد. در حقیقت می‌توان گفت: «اسراف هرگونه تجاوز از حد یا افراط و تندروی و یا وضعیت نامناسب حالات نفسانی و روحیات و صفات غیر معتدل اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی افراد در جامعه می‌باشد». [2] این تعریف تکلیف را بسیار سنگین می‌کند؛ زیرا اسراف از حوزه اقتصادی و خوردن و نوشیدن به سایر حوزه‌های دیگر اعمال انسان نیز کشیده می ‌شود.

 

از گفته های اهل لغت و تفسیر در مورد واژه (اسراف) به دست می آید که با سه ملاک، حدّ معتبر در اسراف - که رعایت آن میانه روی است و تجاوز از آن موجب می شود تا انسان در شمار مسرفین قرار گیرد- تعیین می شود.

 

1. گناهان و محرّمات شرعی: این بدان دلیل است که حرام ها و معصیت ها خود حدود الاهی اند، و ارتکاب آنها اگر چه بدون صرف مال باشد، اسراف به معنای گناه و تجاوز از دستورهای دینی است.

 

2. حکم عقل و معیارهای عقلی: این در مواردی است که عقل بر قبح صرف مال در آنها حکم می نماید، به گونه ای که تجاوز از آن به نوعی سفاهت و جهالت است؛ مانند اتلاف و نابود کردن ثروت و یا خرج آن در موارد نادرست و بی فایده که حاکی از نارسایی عقلی و ضعف اندیشه مرتکب این عمل است.

 

3. عرف جامعه: عرف اجتماعی هم عامل تعیین کننده (حد) در باب اسراف است؛ به عنوان مثال مصرف مال در راه مصالح شخصی و زن و فرزند و یا انفاق آن برای مصالح دیگران، هر کدام محدود به حدی است که عرف جامعه آن را بر اساس اوضاع اقتصادی هر زمان، و بر پایه وضعیت مالی و موقعیت اقتصادی و اجتماعی هر شخص تعیین و تحدید می نماید و همان گونه که کم رَوی از آن، مصداق بخل است و اگر موجب از بین بردن حق واجبی شود، حرام و معصیت است. زیاده روی و تجاوز از آن نیز به معنای خروج از حدّ اعتدال، و ورود به جرگه اسراف کنندگان خواهد بود.

 

حد در مورد مصارف شخصی و انفاقات، امری است بسته به اعتبار عرفی و بر همین اساس وضعیت افراد نسبت به هم در این مورد متفاوت است؛ به عبارت دیگر حدّ مجازی که عرف اجتماعی برای مصارف شخصی و خانواده تعیین می کند، درباره همه اشخاص یکسان و یک نواخت نیست، بلکه به اندازه تفاوت های مالی و موقعیت های اجتماعی افراد مختلف است؛ لذا ممکن است مصرف مقدار معینی از مال، در یک مورد از شخصی اسراف باشد، در حالی که مصرف همان مقدار در آن مورد، برای شخص دیگری که از وضع مالی و موقعیت اجتماعی بالاتری برخوردار است، اسراف نباشد. [3]

 

امام صادق (ع) در حدیثی فرمودند: «چه بسا فقیری که اسراف پیشه تر از ثروت مند است! عرض شد: چگونه؟ حضرت فرمودند: ثروت مند از آنچه دارد، خرج می کند و فقیر بدون تمکن مالی اضافه بر شأن خود انفاق می نماید». [4]

 

تبذیر

 

هدف از طرح موضوع اسراف در اسلام همان طور که گفته شد جنبه اقتصادی خوردن و یا پوشیدن نیست که اگر این باشد به آن تبذیر گفته می‌شود.

 

طبرسی (ره) در این باره می‌گوید: «تبذیر پراکندن مال از روی اسراف است و ریشه آن پاشیدن بذر است با این فرق که تبذیر پراکندن یا فاسد و ضایع کردن است ولی اگر این خرج کردن (هرچند زیاد هم نباشد) در راه اصلاح چیزی باشد، آن تبذیر نیست». [5]

 

با توجه به تعریف تبذیر از طبرسی می‌توان نتیجه گرفت که تبذیر زیر مجموعه اسراف است. در اسراف تلف کردن و ضایع نمودن مال به معنای فراگیرتری است و در برگیرنده مواردی است؛ مانند زیاده ­روی در انفاق ­های شخصی و امور خیر که شامل معنای تبذیر نمی‌شود، اما در تبذیر شامل به هدر دادن و زیاده روی در مصارف خوراکی، و ریخت و پاش زندگی می‌باشد. به بیان دیگر، می‌ توان گفت هر تبذیری اسراف است، ولی هر اسرافی تبذیر نیست. امام صادق (ع) می ‌فرماید: «انّ التبذیر من الأسراف»؛ [6] تبذیر از اسراف است. برای اسراف شاخه‌هایی فرض شده که یکی از آنها تبذیر است.

 

بنابر آنچه بیان شد، بین واژه اسراف به معنای اقتصادی آن با واژه تبذیر فرق زیادی وجود ندارد و تنها ممکن است در جهت تمایز بین این دو واژه گفته شود که با توجّه به خصوصیات تعابیر لغت شناسان در معنای تبذیر، مقصود از این واژه، تلف و ضایع کردن مال است و زیاده روی در انفاقات شخصی و امور خیر را شامل نمی شود؛ در حالی که اسراف فراگیرتر از آن بوده و در برگیرنده همه موارد، از به هدر دادن و زیاده روی در مصارف شخصی و خانوادگی و انفاق های مستحب می باشد. [7]

 

امام صادق (ع) و آموزش اعتدال

 

امام صادق هنگامی که این آیه را تلاوت فرمود: «و آنان که چون انفاق می‌کنند زیاده روی نمی­کنند و بخل هم نمی­ورزند و میان این دو، حدّ وسط را نگه می­دارند»، [8] مشتی سنگریزه برداشت و آن را در مشتش نگه داشت و فرمود: «این همان سختیگری و خسّتی است که خداوند عزّوجلّ در کتاب خود فرموده است». آن گاه مشتی دیگر برداشت و همه آنها را ریخت و فرمود: «این اسراف است.» سپس مشتی دیگر برداشت و قسمتی از آن را ریخت و مقداری را نگه داشت و فرمود: «این حدّ وسط است

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:58:00 ق.ظ ]




معنای قناعت و تفاوت آن با بخل

الف) معنای قناعت: قناعت در لغت ‏به معنای بسنده کردن به مقدار کم، از کالای مورد نیاز، و رضایت‏ به چیزی است که نصیب شخص می‏‌شود.[1] در احادیث گاهی کلمه قناعت‏ به معنای مطلق رضایت ‏به کار رفته است. امام علی (ع) در نامه‌‏ای به عثمان بن حنیف می‏‌فرماید: آیا خودم را قانع کنم که بگویند او امیرالمؤمنین است و با آنها در سختی‌های روزگار مشارکت نداشته باشم؟[2]

در علم اخلاق قناعت در مقابل حرص استعمال می‌‏شود. صفت قناعت موجب می‌‏شود که شخص به مقدار نیاز و ضرورت بسنده کند و زاید بر آن‌را نطلبد.[3] بنابراین می‌توان گفت قانع کسى است که به اندک بسنده مى‌کند و ناخشنود نمى‌شود و به سهم خویش راضی است.

ب) تفاوت قناعت با بخل: در تفاوت قناعت و بخل گفتنی است: قناعت بیشتر در اخلاق فردی مطرح است و مربوط به استفاده بهینه از امکانات زندگی و اجتناب از زیاده روی در هزینه‌ها و مصارف و رضایت به نعمت‌های الاهی است، اگر چه اندک باشد، در حالی‌که بخل مربوط به اخلاق اجتماعی است، آن‌گاه که انسان باید به یاری دیگران بشتابد و از امکانات مالی و اعتباری خویش در جهت دست‌گیری و یاری افراد نیازمند استفاده نماید، بخل بورزد و هزینه نکند. قناعت نمود مناعت طبع و بزرگواری و زهد و تحمل آدمی است، در حالی‌که بخل صفت رذیله و ناشی از حقارت نفس و نمود خودخواهی انسان است.

در این عرصه آدمیان به چهار دسته‌اند:

1. خود می خورند و به دیگران نیز می‌دهند، ایشان اهل انفاق اند.

2. خود نمی‌خورند و به دیگران می‌دهند، ایشان ایثارگرانند.

3. خود می‌خورند، ولی به دیگران نمی‌دهند. ایشان بخیل‌اند.

4. خود نمی‌خورند و به دیگران نیز نمی‌دهند، ایشان پست و لئیم‌اند.

می‌شود که انسان نه خود از مال خویش بهره ببرد و نه به دیگران بدهد، ولی این در نهایت پستی و لئامت و بدتر از بخل است، زیرا انسان بخیل تنها به دیگران نمی دهد و خود از مال خویش بهره دارد. بهترین حالت این است که انسان با رعایت قناعت هم خویش از مال خویش بهره لازم داشته باشد و هم زیادی آن را انفاق و ایثار کند و دیگران را نیز در بهره مندی خویش شریک نماید و با دردمندان و نیازمندان جامعه همدردی داشته باشد.

عقل عامل مهمی در گزینش قناعت است. حضرت علی (ع) می‏فرماید: “آن که خردورزی کند، قناعت پیشه می‏کند".[4]

عقل قناعت را به علت آثار ارزشمند آن، بر می‏گزیند و آن را به سود شخص می‏داند. و از جمله آثاری که به دنبال دارد: بی‏نیازی انسان از غیر خود و قدرت یافتن آدمی برای تحمل کمبودها و صبر بر آنها، گرچه انسان در ظاهر با قناعت، از امکانات ظاهری استفاده کمتری می‏کند، ولی به جهت عاقبت قناعت، این عمل مورد پذیرش عقل است. هر اندازه سطح دانش شخص نسبت‏ به جهان و نفس خود بیشتر می‏شود و با عمق بیشتری به مسائل انسانی توجه می‏کند، در پذیرش صفات پسندیده انسانی، از جمله صفت قناعت، آمادگی بیشتری پیدا می‏کند.

با آنچه بیان شد روشن مى‌گردد که قناعت جلوه اى از حالت و ملکه زهد است که در رفتار و سطح معیشت زندگى انسان پدید مى آید و در واقع زندگى زاهدانه همان زندگى با قناعت ساده و به دور از آزمندى، رفاه زدگى، تجملگرایى و تنوع طلبى است.

امیر المؤمنین (ع) نیز قناعت را به زندگى ساده و کم زرق و برق و سبک تفسیر کرده است: “به اندک دنیا بسنده کنید تا دینتان سالم بماند؛ زیرا مؤمن به اندکى که کفایتش کند قناعت دارد".[5]

به طور کلی باید توجه داشت که قناعت، بخل ورزیدن و یا مصرف نکردن نیست، قناعت آن است که انسان از امکانات خویش به صورت صحیح و با بهره وری مناسب و رعایت الگوی مصرف توصیه شده در جامعه و مطابق دستورات اسلام استفاده کند و در این امور از زیاده روی و ریخت و پاش اجتناب ورزد.[6]

آثار قناعت

قناعت از بعد مثبت و منفی دارای آثار فراوانی است. به برخی از پیامدهای مثبت و منفی آن اشاره می کنیم:

پیامدهای مثبت

الف) عزت و سر فرازی: قرآن به صراحت بیان می کند که عزت مخصوص خداوند، رسول خدا و مؤمنان است؛[7] این عزت و سر فرازی اهمیتش به قدری است که به انسان مؤمن اجازه داده نشده است که به هیج وجه خود را در مقابل دیگران خوار و زبون کند.

امام صادق (ع) فرمود: خداوند تمام امور مؤمن را به خودش واگذار کرده، ولى به او اجازه نداده است که خود را ذلیل و خوار کند، مگر نمی‌‏بینى خداوند در این باره فرموده: «عزّت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است»؟ بنابر این سزاوار است مؤمن همیشه با عزّت باشد و زیر بار ذلت نرود.[8] پیامبر اکرم (ص) فرمود: شایسته نیست که مؤمن خود را ذلیل کند.[9] بی‌گمان، یکى از چیزهایى که سبب عزّت و بزرگى انسان می‌‏شود و او را از ذلّت و خوارى نجات می‌‏دهد قناعت است. امیر مؤمنان (ع) فرمود: هیچ کس از شخص قانع عزیزتر نیست.[10] قناعت وسیله عزّت است.[11] قناعت سبب عزّت و بى نیازى از مردم است.[12] قناعت پایدارترین عزّت است.[13]

ب) گنج بى پایان: رسول گرامى اسلام (ص) فرمود: قناعت گنجى است که فانى نمى‏شود.[14] نیز فرمود: قناعت مالى است که تمام نمى‏شود.[15] على (ع) در این باره مى‏فرماید: گنجى بى نیاز کننده‏تر از قناعت نیست.[16]

ج) قناعت و بى‏نیازى: رسول خدا (ص) فرمود: بى نیازى به فراوانى ثروت نیست، بى‏نیازى تنها در روحیه بى‏نیازى است.[17] امام صادق (ع) فرمود: هر کس به آنچه خدا روزیش کرده قانع باشد از بى نیازترین مردم است.[18]و نیز فرمود: برترین بى‏ نیازی ها قناعت است.[19] امیر مؤمنان (ع) فرمود: قناعت سرآمد بى نیازی ها است.[20]

آثار سوء قانع نبودن

الف) ذلّت و خوارى: کسى که به آنچه خدا براى او مقدّر کرده است راضى نباشد، خواه ناخواه چشم طمع به مال دیگران خواهد داشت که در نتیجه، دست نیاز به سوى آنان دراز خواهد کرد و این خود موجب ذلّت و خوارى او خواهد شد.

امام صادق (ع) فرمود: چه زشت است براى مؤمن که میل و رغبتى در او باشد که او را خوار و ذلیل کند.[21]

علامه مجلسى در توضیح حدیث می گوید: مقصود از میل و رغبتى که نکوهش شده و سبب ذلّت و خوارى انسان مى‏گردد، آن است که دست به سوى مردم دراز کند و از آنان چیزى بخواهد، اما سؤال کردن از خدا و توجّه و رغبت به پروردگار گذشته از این که ذلت آفرین نیست، مایه سربلندى و عین عزّت است.[22]

ب) نگرانى دائم: از نتایج آز و طمع، نگرانى و تشویش خاطر است.

امام باقر (ع) در باره نزول آیه: “رگز چشم خود را به نعمت هاى مادّى که به گروه هایى از آنها داده‏ایم میفکن که اینها شکوفه‏هاى زندگى دنیا است و براى آن است که آنان را با آن بیازماییم و روزى پروردگارت پایدارتر است"، مى‏فرماید: پیامبر اکرم (ص) وقتى این آیه را شنید راست نشست و فرمود: هر کس به خدا دل نبندد حسرت دنیا او را از پاى در مى‏آورد، و هر کس چشم از مال و ثروت مردم بر ندارد حزنش طولانى شود و خشمش فرو ننشیند، و هر کس نعمت خدا را تنها در خوردنی ها و نوشیدنی ها ببیند عمرش کم و عذابش [: درد و رنجش‏] نزدیک شود.[23]، [24]

بنابر این، انسان باید همیشه در زندگى اعتدال و میانه روى را از دست ندهد و قناعت را پیشه خود سازد، که در غیر این صورت، روى سعادت و خوشبختى را نخواهد دید.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:56:00 ق.ظ ]




نشانه های فرد ریاکار چیست؟

 

آیت الله مجتهدی تهرانی (ره):اگر پرده از روی کارمان کنار برود و به اعمالمان رسیدگی شود، چه بسیار افرادی هستند که کارهایشان آلوده به آفت ریا است.

امام علی (ع) می فرمایند:ریاکار سه علامت دارد؛ اول وقتی مردم او را می بینند، او از خود در عبادت شور و نشاط نشان می دهد.دوم اینکه وقتی که تنها می شود در عبادت کسل و تنبل است و سوم دوست دارد در تمام کارها او را تحسین کنند.

آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) در شرح این حدیث می گوید:شخصی را دیدند که مدت سی سال نمازهایش را قضا می کرد.از او پرسیدند چرا نمازهایت را قضا می کنی؟ آن شخص در پاسخ گفت:من عادت داشتم که نمازهایم را در مسجد و در صف اول به جماعت بخوانم.یک روز به جهت عذری دیر به مسجد آمدم، به طوری که در صف اول جا نبود و به ناچار در صف دوم ایستادم.در همان حال رر نفس خود حالت شرمندگی و خجالت یافتم از اینکه مردم مرا در صف دوم بینند .دانستم که این مدت سی سال چون مردم مرا در صف اول می دیدند، این عمل باعث خوشحالی و اطمینان من بوده و من به وسیله آن شاد بوده ام و متوجه نبوده ام که نماز را برای مردم می خوانم نه خدا.

مرحوم مجتهدی تهرانی در ادامه می گوید:اگر پرده از روی کار مردم کنار رود و به دقایق امور مردم رسیدگی شود، چه بسیار افرادی دیده می شوند که که اعمالشان از آفات سالم نمانده است؛ در حالی که خود آنها هم متوجه نبوده اند.

سپس آیت الله مجتهدی در انتها آیه ای از قرآن کریم می خواند و می گوید:خداوند در قرآن کریم می فرماید:ای پیامبر ، به مردم بگو به شما خبر بدهم که زیانکارترین مردم کیست؟آنهایی که سعی و تلاششان در زندگی دنیا گم و نابود شده است با این حال گمان می کنند که کار خوب و نیکی انجام داده اند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:55:00 ق.ظ ]




راهکار قرآن در حفظ خانواده از آتش دوزخ

متأسفانه اکثر والدین بیشتر از آنکه به رشد معنوی فرزندان خود توجه کنند، به پوشاک و خوراک او توجه دارند،‌ این در حالی است که خداوند خانواده را محل رشد معنوی و صفاتی افراد قرار داده است.
خانواده در نگاه اسلام جایگاه و شأن بسیار بالایی دارد و حریم مقدسی است که حفظ آن را برای همه انسانها واجب کرده است، زیرا مکانی است که جامعه از آن شکل می‌گیرد؛ بنابراین شکل‌گیری جامعه دینی وابسته به افرادی است که در محیط خانواده رشد معنوی یافته‌اند. با این تعریف تا حدودی علت سخت‌گیری دین اسلام نسبت به امورات خانواده و مراحل شکل‌گیری آن مشخص می‌شود. یکی از نکاتی که خداوند در قرآن وظیفه آن را بر دوش مسئول خانواده گذاشته است، موضوع تربیت و حفظ خانواده از مسائل منفی است.

 

متأسفانه اکثر والدین بیشتر از آنکه به رشد معنوی فرزندان خود توجه کنند، به پوشاک و خوراک او توجه دارند،‌ این در حالی است که خداوند خانواده را محل رشد معنوی و صفاتی افراد قرار داده است. عدم توجه کافی به مسائل دینی، فراهم نکردن محیط معنوی در خانواده، عدم تقید لازم به امورات دینی، بردن خانواده به محیط‌های منفی و ناسازگار با شأن انسانی از جمله مواردی است که برخی سرپرستان خانواده دچار آن هستند.

 

خداوند در آیه6 سوره تحریم این مسأله را به روشنی مورد توجه قرار می‌دهد و می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَیْهَا؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خود و خانواده‌تان را از آتشی که هیزم آن مردمان و سنگ است، حفظ کنید.» بر اساس این آیه خداوند اهمیت مسئولیت انسان در برابر خانواده را بیان می‌کند و تربیت دینی فرزندان را بر عهده مدیر خانواده قرار می‌دهد.

در روایات اهل‌بیت(ع) ذیل این آیه برخی مصادیق تربیتی را اشاره کرده‌اند. به عنوان نمونه مردی از امام صادق(ع) درباره «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً؛ خود و خانواده‌تان را از آتش حفظ کنید» پرسید. امام(ع) در پاسخ فرمودند: آنها را امر کند به آنچه خدا به آنها دستور داده است و نهی کند از آنچه خدا آنها را نهی کرده است؛ اگر اطاعت کردند، آنها را از آتش حفظ کرده‌ای و اگر سرپیچی کردند، تو به وظیفه‌ات عمل کرده‌ای؛ یَأْمُرُهُمْ بِمَا أَمَرَهُمُ اللَّهُ وَ یَنْهَاهُمْ عَمَّا نَهَاهُمُ اللَّهُ فَإِنْ أَطَاعُوا کَانَ قَدْ وَقَاهُمْ وَ إِنْ عَصَوْهُ کَانَ قَدْ قَضَی مَا عَلَیْهِ.»

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:53:00 ق.ظ ]




شهید علی نمردی در روز15 ماه مبارک رمضان سال 1361 شمسی عازم به جبهه حق علیه باطل شد و بالاخره در عملیات رمضان واقع در منطقه شلمچه در تاریخ 1361 دئر سن 18 سالگی به فیض شهادت که آرزوی او بود رسید.

از خاطرات این شهید :

مثل اینکه از قبل به وی الهام شده بود. وقتی می خواست به جبهه عازم گردد از او پرسیده بودند .  کی بر می گردی ؟

ایشان هم در جواب گفته بودروز عید فطر . فطر همین جا خواهم بود .  وچنین شد درست روز عید فطر پیکر پاک ایشان

را به شهید مردان آوردند .وبدن مطهر او را به خاک سپردند….. روحش شاد ….

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[یکشنبه 1398-03-26] [ 11:29:00 ق.ظ ]





حقایقی درباره چشم زخم از نگاه امام رضا (ع)

در حدیثی آمده است اسماء بنت عمیس از پیامبر (ص) برای تهیه دعایی برای چشم زخم کسب تکلیف نمود و پیامبر فرمود: مانعی ندارد، اگر چیزی می توانست بر قضا و قدر پیشی گیرد، چشم زخم بود و در حدیث دیگری آمده است که امیرالمومنین (ع) فرمود: پیامبر برای امام حسن(ع) و امام حسین (ع) رقیه گرفت و این دعا را خواند: « اعیذ کما بکلمات الله التامات وأسمائه الحسنى کلها عامة من شر السامة والهامة ومن شر کل عین لامة ومن شر حاسد إذا حسد»؛

یعنی : شما را می سپارم به تمام کلمات و اسمای حسنای خداوند از شر مرگ و حیوانات موذی و هرچشم بد و حسود آنگاه که حسد ورزد. سپس پیامبر نگاهی به ما کرد و فرمود « حضرت ابراهیم (ع) این چنین برای اسماعیل و اسخاق (ع) تویذ کرد.»

امام علی (ع) نیز می فرماید: چشم زخم حق است و توسل به دعا برای دفع آن نیز حق است.(1)

چشم زخم واقعیت دارد

این مطلب قابل انکار نیست که بعضى اجزاء غیر مرئى و لطیف از چشم هاى بد (و باصطلاح چشم هاى شور) جدا می شود و در طرف اثر می کند و این خاصیتى است که در بعضى از چشم ها است مانند خاصیت هایى که در چیزهاى دیگر وجود دارد .

قرآن با آیات « وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُواْ لِیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُواْ الذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ،و نزدیک بود کسانى که کفر ورزیدند، چون قرآن را شنیدند، تو را چشم بزنند و مى‏گویند: او دیوانه است. در حالى که آن قرآن جز مایه بیدارى براى جهانیان نیست، بر این موضوع صحه می گذارد.(2)

پیامبر (ص) در این باره می فرماید: «انّ العین حقّ و انّها تُدخل الجمل والثور التّنور» چشم زخم حق است و به قدرى کارساز است که شتر و گاو را داخل تنور مى‏کند. (3)

چشم زخم لازم نیست از دشمن باشد. گاهى دوست از دوست خودش به خاطر داشتن کمالى تعجب مى‏کند و لذا در حدیث داریم که اگر از دوست خود چیزى دیدید که تعجب کردید، خدا را یاد کنید تا بلاى چشم زخم دفع شود و چه بسیارند کسانى که به وسیله چشم زخم هلاک شده و جان داده‏اند. (4)

و درباره تاثیر حسد نیز در کتاب عیون اخبار الرضا(ع) امام رضا علیه السلام از پدر بزرگوارش و آن حضرت از آبای گرامش حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم ) روایت کرده اند که فرمودند :نزدیک است که حسد ( و در روایتی دیگر چشم زخم ) از قضا و قدر الهی سبقت گیرد.

برای رهایی از چشم زخم چه کنیم؟

امام رضا علیه السلام در حدیثی تعبیر «العین حقٌّ» را درباره چشم زخم بکار برده و ضمن تأیید اصل چشم زخم توصیه هایی برای این موضوع دارند. (5)

از امام رضا علیه پرسیدند آیا چشم زخم واقعیت دارد؟ ایشان فرمودند:آری ،هرگاه تو را چشم زنند،کف دستت را مقابل صورتت قرار ده و سوره حمد و قل هو الله احد و معوذتین را قرائت کن و هر دو کف را به صورتت بکش .خداوند تو را از گزند آن حفظ می کند.(6)

در حدیثی معمر بن خلاد می گوید: با امام رضا علیه‌السلام دریکی از بازارهای خراسان بودم آن حضرت به من امر کرد که بوی خوش را (عطر) برای آن حضرت بخرم. پس هنگامی که آن را گرفتم با تعجب به آن نگاه کرد و به من فرمود: ای معمر به درستی که چشم زخم حق است! پس در رقعه‌ای سوره حمد و قل هو الله احد و معوذتین و آیةالکرسی را بنویس و آن را داخل کوزه یا شیشه‌ای در بسته قرار ده.

و در حدیثی دیگر که کلینی از امام رضا علیه‌ السلام روایت کرده است، امام(ع) روشی را که برای دفع چشم‌زخم توصیه می‌شده ــ یعنی فرد چشم‌زن خود را شستشو دهد و سپس چشم‌خورده، خود را با آن آب شستشو کند ــ ناشایست خوانده و به جای آن، برخی اعمال دینی، مانند قرائت حمد و مُعَوِّذَتین، را سفارش کرده اند. (

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:56:00 ق.ظ ]





در امثال و حکم عربی شهرت دارد که «کلام الملوک، ملوک الکلام‌»، نهج‌البلاغه مولا امیرالمؤمنین مصداق عالی این سخن حکمت‌آمیز است، زیرا از زبان و قلم بزرگ مردی تراویده که در جهان سخنوری یگانه بوده کلامش سرآمد کلام‌هاست. آری، امام مؤمنان در عرصه سخنوری گوی سبقت از همگان ربوده و توسن بلاغت را در میدان فصاحت ‌بی‌مهابا تازانده و هیچ کسی یارای هماوردی با او را ندارد، و نه تنها هم کیشان امام متقین بر بی‌رقیبی وی اذعان دارند، بلکه سخنوران غیرمسلمان هم بر این امر گواهند، و جز این نیست که کلام امام علی (علیه‌السّلام) مؤید از جانب حق است و از زبان و قلمی تراویده که در شهر علم نبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بوده است.
خوش‌تر آن باشد که سر دلبران •••••••• گفته آید در حدیث دیگران

كلام حضرت امام خمینی
[ویرایش]
در ابتدا جهت تیمن به ذکر بیاناتی از بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) می‌پردازیم: ما مفتخریم که کتاب «نهج‌البلاغه‌» که بعد از قرآن، بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهایی‌بخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ماست‌». [۱]

و در پیام دیگری آن را شفای دردهای فردی و اجتماعی دانسته و آن را اقیانوسی معرفی می‌نماید که هر دانشمندی در آن فرو رود، غرق می‌شود. [۲]


کلام دانشمندان عرب
[ویرایش]
سخنوران و دانشمندان عرب به حکم هم‌زبانی اولین کسانی‌اند که حلاوت این اثر ماندنی را چشیده‌اند:

← کلام سید رضی

سید رضی که خود همت ‌به جمع‌آوری این اثر سترگ گماشته و با نهج‌البلاغه جاودانه شده و همچون قطره‌ای که خود دریا شده می‌نویسد: «جویندگان و سودبرندگان از آن زیاد است و این به دلیل گران‌سنگی و قدر و منزلت این کتاب در فراهم داشتن شگفتی‌های سخن‌وری و زبان‌آوری اوست». [۳]

در همین راستا باز هم سیدرضی می‌نویسد: «بعد از قرآن و بیانات پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هر کلام و خطبه و مقاله‌ای را که خواندم و شنیدم توانستم با آن رقابت کنم و بهتر از ان یا همانندش را بگویم، مگر کلمات امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را که هرچه کوشیدم توانایی رقابت ‌با آن را در خود نیافتم‌». [۴]

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:43:00 ق.ظ ]




بیانیه گام دوم
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1398-03-25] [ 12:19:00 ب.ظ ]




خطاب به ملت ایران
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 12:18:00 ب.ظ ]




 

نقطه‌ عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی

بیانیهٔ گام دوم نقطهٔ عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی است. هم نشانگر پیشرفت‌هایی است که در چهل سالِ انقلاب اسلامی برای ایران، منطقه و جهان اسلام به دست آمده و هم راهبردی برای آیندهٔ نظام و حرکت انقلاب است.

این بیانیه ابعاد مختلفی دارد. یک بُعدش نگاه واقع‌بینانه به شرایط امروز است. بیانیه کاملاً نگاهی واقع‌بینانه نسبت به امروزِ ایران اسلامی دارد و ضمن اینکه چشم‌اندازها و آرمان‌ها را نشان می‌دهد کاملاً نگاه واقع‌بینانه دارد. به‌عنوان‌مثال، در مسئلهٔ عدالت اگر کسی به این بیانیه نگاه کند می‌بیند کاملاً نگاه واقع‌بینانه در رابطه با عدالت حاکم است. در مورد اقتصاد و اقتصاد مقاومتی، نگاه، کاملاً واقع‌بینانه است. در مورد علم و فناوری کاملاً نگاه واقع‌بینانه‌ای بر آن حاکم است. در مسئلهٔ حفظ آرمان‌های انقلاب اسلامی در این ۴۰ سال و تداوم جریان انقلاب، کاملاً نگاه واقع‌بینانه‌ای دارد. امروز نه دوست نه دشمن، هیچ‌کس منکر تفوق و برتری انقلاب اسلامی در همهٔ جبهه‌ها نیست و این خیلی مهم است که بعد از چهل سال دست برتر را در همهٔ قضایا جمهوری اسلامی ایران دارد؛ یعنی اگر ما بخواهیم شرایط خودمان را در مقابل شرایط دشمن ترسیم کنیم باید بگوییم حقیقتاً دشمن در حال افول است و ما در حال صعودیم. این بیانیه کاملاً این وضعیت را ترسیم کرده و به تصویر کشیده است.

تمدن نوین اسلامی دست‌یافتنی است

بیانیهٔ گام دوم از سوی دیگر ابعاد مختلف انقلاب و برکات و اهداف مهمی که انقلاب اسلامی داشته را تبیین می‌کند که این موضوع جدا از اهداف امام خمینی، خط امام رحمه‌الله و جدا از هدفِ تأسیس نظام اسلامی نیست. معلوم می‌شود آن اهدافی که برای تأسیس اصل نظام مدنظر بوده امروز بعد از چهل سال شاهد تحقق‌شان هستیم با این قید که نظام ما در جهت سیر سعودی، به طرف آن آرمان‌های بلند در حال حرکت است. به‌هیچ‌عنوان جریان پرخُروش انقلاب ایستایی و توقف نداشته و همواره در مسیر پویایی بوده است و لذا این حرکت می‌تواند آن تمدنی را که رهبر انقلاب در بیانیهٔ جامع‌شان فرمودند نوید دهد؛ یعنی رسیدن به آن تمدن و مدنیتی که رهبر انقلاب نوید آن را دادند کاملاً دست‌یافتنی است. ممکن است کسی بگوید این مدنیتِ جدید امروز در مقابل تمدن مغرب زمین چگونه می‌تواند خودنمایی کند؟ در پاسخ باید گفت ما این چهل سال شاهد داریم که این تمدن می‌تواند در جهان جای خودش را باز کند. عناصری چون حق‌خواهی، خداخواهی، عدالت‌خواهی و… که در این مدنیت هست باعث می‌شود فطرت‌های بیدار بشر این نگاه و این پیام را کاملاً بتوانند دنبال کنند.

گفتمانِ ولایت را باید حفظ کرد

نکتهٔ بسیار مهم اینکه انقلاب اسلامی از ابتدای پیروزی هرگز از شعارها و مسیر خودش منحرف نشده است. بسیاری تلاش کردند اما امامین انقلاب یعنی امام رَحِمَه‌ُالله بزرگوارمان در دههٔ ابتداییِ انقلاب و رهبر انقلاب در این سه دهه در جهت حفظ انقلاب از هرگونه انحراف و افراط‌وتفریطی حرکت و سُکان‌داری کردند.

مقایسهٔ انقلاب فرانسه یا انقلاب روسیه با انقلاب ما کاملاً نشان می‌دهد که انقلاب ما دچار افراط‌وتفریط نشده است. بله دولت‌های مختلف آمدند، سلایق مختلف سیاسی آمدند در مجلس و دولت و بخش‌های مختلف اما چون گفتمانِ ولایت در کشور ما گفتمان واحدی هست، گفتمان غالب در کشور گفتمان امام رَحِمَه‌ُالله و رهبری بوده است. رهبر انقلاب در بحث انسان ۲۵۰ ساله می‌فرمایند گفتمان ائمه علیهم‌السلام از امیرالمؤمنین علیه‌السلام تا وجود مقدس فرزند امام عسگری علیه الصلوة والسلام یک گفتمان واحد است؛ یعنی کأنّه یک انسانِ ۲۵۰ ساله است. این گفتمان را شما در نگاه امامین انقلاب هم می‌بینید. همان گفتمانی که امام رَحِمَه‌ُالله دارد، همان گفتمان را رهبر انقلاب اسلامی هم دارند که این گفتمان غالب را باید حفظ کرد.

با نگاهِ پژوهش، تبیین و بسط به این بیانیه نگاه کنید

پیشنهاد من به‌عنوان یک طلبه به همهٔ محافل علمی و حوزوی و دانشگاهی آن است که این متن را به‌عنوان یک متن قابل‌مطالعه، قابل مباحثه، قابل تحقیق و پژوهش و قابل بسط و توسعه نگاه کنند. این مفاهیم باید کاملاً تبیین شود. تبیینِ مفاهیم عالی‌ای که در این بیانیه به کار برده شده برای نسل فعلی و آینده لازم هست تا کاملاً چشم‌انداز آینده را نشان دهد و اینکه رسیدن به جامعهٔ اسلامی، دولت اسلامی و تمدن اسلامی حتماً امکان‌پذیر و کاملاً قابل دست‌یابی است. کسی نباید فکر کند وقتی ما سخن از تمدن میگوییم این تمدن، یک امر آرمانیِ دست نایافتنی است. این بیانیه کاملاً ترسیم و مشخص می‌کند که تمدن اسلامی امری دست‌یافتنی است. نیازمند یک حرکت جهادی و یک عزم راسخ در دولت‌مردان به‌صورت عام یعنی همهٔ کسانی که در حکومت مشغول‌اند، هستیم و با این عزم راسخ رسیدن به آن قله‌های تمدنی کاملاً امکان‌پذیر و انشاءاللّه دست‌یافتنی است.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 12:14:00 ب.ظ ]




ویژگی‌های “بیانیه گام دوم انقلاب” و وظایف رسانه‌ها چیست؟

.

، “بیانیه “گام دوم انقلاب” امام خامنه‌ای به‌دلیل چند ویژگی مهم حائز اهمیت است که در ادامه به بیان آن ویژگی‌ها خواهم پرداخت.

ویژگی نخست اینکه این بیانیه دارای “جامعیت” است؛ چرا که هم به مشکلات، خطاها، سوءتدبیرها و بی‌تدبیری‌ها اشاره داشته است و هم به ظرفیت‌ها و امکانات وسیع و بی‌بدیلی که در کشور وجود دارد، اشاره کرده است که مهمترین سرمایه و ظرفیت نیز سرمایه انسانی است.

ویژگی دوم بیانیه “نگاه به آینده” است. در عین حال که این بیانیه نگاهی به گذشته و مشکلات دارد، چشم‌اندازی است که قله‌ها و مسیر رسیدن به قله‌ها را هم مشخص می‌سازد. این بیانیه راه‌های طی‌شده را یادآوری می‌کند تا امیدزدایی رسانه‌های غربی و کنش‌گران سیاسی معاند را خنثی کند. مقام معظم رهبری در این بیانیه یادآوری می‌کنند که قله و مقصد کجاست و امید هم می‌دهند که مسیر طی‌نشده را باید طی کرد تا به قله رسید.

ویژگی سوم این بیانیه “مخاطب قرار دادن جوانان” است، البته مخاطب آن تمامی مردم ایران و جهان، مسئولان قوای سه‌گانه و حتی دشمنان هستند، چراکه رهبری به دشمنان هشدار می‌دهد که با چه ملت و انقلابی روبه‌رو هستند، اما مخاطب اصلی جوانان و آینده‌سازان انقلاب اسلامی هستند.

جوانان می‌توانند موتور محرکه کشور در بخش‌های مختلف باشند که رهبر معظم انقلاب در این بیانیه حتی به جزئیاتی در خصوص اهمیت و نقش جوانان اشاره فرموده‌اند. ایشان در بیانیه گام دوم انقلاب تصریح می‌کنند که نیمی از جمعیت کشور جوان هستند و حدود ۲۶ میلیون نفر، ۱۵ تا ۴۰ سال سن دارند و از این بین ۱۴ میلیون نفر دارای تحصیلات عالیه می‌باشند. این جوانان در فضای معنوی بعد از انقلاب اسلامی متولد شده‌اند و ظرفیت بسیار خوبی برای کشور می‌باشند که کشور با توجه به این جوانان می‌تواند مشکلات پیشِ‌روی خود را برطرف کند و از چالش‌ها، مخاطرات و بحران‌های احتمالی آتی عبور و آنان را مدیریت و تبدیل به فرصت کند.

این بیانیه مسئولیت مسئولان کشور در قوای مختلف نسبت به جوانان سنگین‌تر می‌کند و تکلیف آنان را مشخص می‌سازد تا در ساختار کشور تغییرات اساسی و تجدیدنظرهایی انجام بدهند تا از ظرفیت بی‌بدیل و منحصربه‌فرد جوانان تحصیل‌کرده، مؤمن و انقلابی در آغاز دهه پنجم انقلاب اسلامی استفاده شود.

ویژگی چهارم بیانیه، “تأکید بر مبانی و شعارهای انقلاب اسلامی” است. شعارهای انقلاب اسلامی، جهانی هستند و کهنه‌شدنی نیستند. شعارهای انقلاب مربوط به تمامی دوره‌ها بوده و مختص به یک دوره خاص نیست. شعارهای انقلاب اسلامی همان اهداف انقلاب اسلامی است که مسیر راه را به مسئولان کشور نشان می‌دهد و لازم است مسئولان در برنامه‌ریزی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها به این شعارها توجه ویژه داشته باشند.

ویژگی پنجم و ششم بیانیه، “یادآوری چشم‌اندازها و افق‌های انقلاب اسلامی” و “توجه به مطالبات مردم” است.

ویژگی هفتم این بیانیه “توجه به ارائه راهکارها” است. یکی از مشکلاتی که در سطوح مسئولان، نخبگان و رسانه‌ها وجود دارد و به مردم نیز تسری پیدا کرده این است که مشکلات، چالش‌ها و موانع گفته می‌شود، اما به راه‌حل‌ها و راهکارها اشاره نمی‌شود. وقتی که مشکلات و چالش‌ها برجسته شود و راهکاری برای حل آن مشکل‌ها ارائه نشود، امید در جامعه از بین می‌رود، این همان چیزی است که رسانه‌های غربی آن را دنبال می‌کنند و به‌صورت مستمر در بخش‌های مختلف خبری و… به آن می‌پردازند.

مقام معظم رهبری در این بیانیه، کنار یادآوری برخی از مشکلات و خطاها، راهکارهای حل مشکلات را بیان می‌کنند؛ این یعنی امید به آینده. مقام معظم رهبری عنوان می‌کنند که انقلاب اسلامی در افق خود برای سال‌های بعد و دهه‌های بعد راه‌حل دارد و مشکلات موجود را بدون راه‌حل نمی‌داند، بلکه معتقد است مشکلات و موانع با راهکار قابل حل است.

ویژگی هشتم بیانیه، “نگاه به جلو با توجه به تجربیات قبلی” است. مقام معظم رهبری به‌خوبی وضعیت آینده کشور و مسیرهایی را که باید طی شود و محورهایی که باید مورد تأکید قرار بگیرد، مشخص و معرفی کرده‌اند، همچنین به مشکلات و موانع در گذشته هم اشاره کرده‌اند و به‌صراحت بیان می‌کنند که با وجود مشکلات و تحریم‌ها، انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی پابرجاست و موفقیت‌های بزرگی را به دست آورده است.

ویژگی نهم بیانیه، “انعطاف‌پذیری، منفعل نبودن و تأکید بر اصلاح خطاهای گذشته” است که در فرازهای مهمی بدان پرداخته شده است. این‌که یک نظام انعطاف‌پذیر باشد و متناسب با شرایط بتواند تحولات بیرونی خود را تنظیم بکند، خطاها را متوجه بشود و فعال باشد، موضوع مهمی است. یکی از آسیب‌هایی که مورد توجه مسئولان است، این است که انعطاف‌پذیری‌شان در برابر پدیده‌های بیرونی کم است و آمادگی لازم را ندارند. لازم است مسئولان در این رابطه آمادگی‌های لازم را کسب کنند و در برابر شرایط منفعل نباشند.

ویژگی دهم بیانیه، “پای‌بندی به اصول ضمن درک پدیده‌ها و موقعیت‌های نو” است. این ویژگی ارتباط نزدیکی با ویژگی نهم دارد.

ویژگی یازدهم بیانیه، “توجه به دفاع مقتدرانه” است. مقام معظم رهبری در این بیانیه اشاره کرده است که ما شروع‌کننده جنگی نبوده‌ایم اما اگر جنگی علیه ما آغاز شده، دفاع مقتدرانه‌ای داشته‌ایم.

نقش رسانه‌ها در تحقق گام دوم انقلاب

مقام معظم رهبری همواره و پیش از این بیانیه به اهمیت رسانه‌ها و فضای مجازی تأکید داشته‌اند. ایشان در تاریخ ۱۹ دی ۹۷ در دیدار مردم قم فرمودند: “جوانان با هوشمندی، فضای مجازی را به ابزاری برای زدن تودهنی به دشمنان تبدیل کنند".

عمده مخاطب مقام معظم رهبری جوانان هستند و این نکته فوق‌العاده مهمی است. ایشان در همان سخنان اشاره می‌کنند که “دشمن در تلاش است با شایعه‌سازی و تهمت‌پراکنی مردم را مضطرب کند و به جان یکدیگر بیندازد که البته نمی‌تواند، اما مردم باید با این شگردهای دشمن مقابله کنند".

مقام معظم رهبری به‌خوبی آرایش رسانه‌ای جدید را درک می‌کنند و نه‌تنها به رسانه‌های سنتی و قدیمی مانند رادیو، تلویزیون و مطبوعات آشنایی و توجه دارند، بلکه به رسانه‌های نوظهور، برنامه‌های تلفن همراه و شبکه‌های اجتماعی نیز توجه ویژه دارند و از جوانان که مخاطبان اصلی بیانیه هستند، می‌خواهند که از این ظرفیت استفاده کنند، مانع ناامید کردن مردم بشوند و تلاش رسانه‌ای دشمن را خنثی سازند.

برای محقق ساختن بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی باید از منظر و بستر رسانه‌ها استفاده کنیم. امکان ندارد در سرفصل‌های مختلف همچون “علم و پژوهش"، “معنویت و اخلاق"، “اقتصاد"، “عدالت و مبارزه با فساد"، “استقلال و آزادی"، “عزت ملی، روابط خارجی و مرزبندی با دشمن” و “سبک زندگی” که رهبری در بیانیه بدان اشاره داشته‌اند، محقق سازیم، بدون اینکه از ابزارهای رسانه‌ای و فضای مجازی استفاده کنیم. اگر امروز شاهد فساد، تبعیض و فقر هستیم و اینکه در گذشته دچار خطاها و غفلت‌هایی شده‌ایم و از ظرفیت‌هایمان در حوزه‌های مختلف به‌خوبی استفاده نکرده‌ایم، به‌دلیل این است که رسانه‌ها رسالت خود را به‌خوبی انجام نداده‌اند و مسئولان را وادار به پاسخگویی نکرده‌اند.

گرچه عوامل مختلفی در رسیدن انقلاب اسلامی به قله‌ها نقش دارند، اما مهمترین و مقدم‌ترین عامل “رسانه‌ها” هستند. رسانه‌ها باید چشم و گوش مردم باشند و مسائل را به‌خوبی متوجه بشوند و به‌خوبی تبیین و اطلاع‌رسانی کنند، ضمن اینکه مشارکت مردم را برای تحقق بیانیه گام دوم فراهم سازند.

رسانه‌ها با توجه به نقش نظارتی که دارند، اگر مسئولان در بخشی در راستای گام دوم انقلاب، وظایف خود را به‌خوبی انجام ندادند، می‌توانند بر عملکرد آنان نظارت و مطالبه‌گری کنند. مردم و جوانان اکنون با استفاده از تکنولوژی‌های جدید و فضای مجازی این امکان را دارند تا هم بر فعالیت‌های مسئولان نظارت بکنند و هم اینکه پیشرفت‌های انقلاب و کشور را علی‌رغم تحریم‌ها واقع‌نمایی بکنند و جلوی تبلیغات مأیوس‌کننده دشمن را بگیرند.

مقام معظم رهبری به‌خوبی متوجه حجم و عمق تبلیغات رسانه‌های زنجیره‌ای معاند هستند و هم اینکه به ظرفیت جوانان در عرصه فضای مجازی آشنا هستند.

در پایان باید به ۲ نکته اشاره کنم؛ نکته نخست اینکه مقام معظم رهبری در این بیانیه به موضوع “امید” توجه ویژه‌ای داشتند، ضمن اینکه دیگران را از امید کاذب برحذر داشته‌اند. این در برابر راهبرد آشکار دشمنان یعنی ناامیدسازی مردم قرار دارد. دشمنان به‌دنبال این هستند که مردم را به این جمع‌بندی برسانند که نظام ناکارآمد است و به بن‌بست رسیده است.

در دهه فجر شاهد بودیم که رسانه‌های معاند همچون “بی‌بی‌سی” و “من و تو” در این رابطه، برنامه‌سازی کردند. گرچه برنامه‌های آنان حرفه‌ای بود، اما به‌لحاظ اخلاقی، قابل نقد و چالش است. در هیچ‌کدام از این برنامه‌ها عنوان نشد که نظام جمهوری اسلامی علی‌رغم تحریم‌ها، توطئه‌ها و مشکلات فراوان، ۴ دهه سپری کرد و همچنان سرپا ایستاده است که اگر این حجم فشارها بر کشور دیگری وارد می‌شد، بعید بود آن کشور بتواند سرپا بایستد.

نکته دیگر اینکه “گام دوم انقلاب” بیانیه‌ای است که اداره انقلاب را از نسل گذشته به نسل جدید و جوان کشور واگذار می‌کند. تحقق محورهای این بیانیه نیز منوط به این است که رسانه‌ها و مسئولان پیوست رسانه‌ای و اجرایی داشته باشند.

این بیانیه کاملاً شفاف است و هیچ نکته ابهامی ندارد، بنابراین نیاز به تفسیر نیست و باید مورد اجرا قرار بگیرد. جوانان باید اجراکننده و پیگیر اجرای آن باشند. رسانه‌ها در خصوص بیانیه گام دوم انقلاب پیوست رسانه‌ای داشته باشند و از مسئولان بخواهند که برای تحقق بیانیه، پیوست اجرایی داشته و پیگیر اجرای شدن آن باشند".

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 12:13:00 ب.ظ ]




چرا باید خودمان را بیشتر بشناسیم؟
 



هنگامیکه خود را بشناسید، می‌توانید انتخاب‌های بهتر را در مورد همه چیز انجام دهید‎

 

ما تمام تمرکز خودمان را روی­ شناخت دیگران و تجزیه و تحلیل علایق و توانایی­ ها و خلقیات آنها می­ گذاریم در حالی که به خود آمده و می بینیم عمری دراز از ما گذشته و هنوز خودمان و درون خودمان را به خوبی کشف نکرده و نمی ­شناسیم.
شاید علت بسیاری از ناکامی­ ها و عدم موفقیت­ ها نیز همین باشد، بدون آن که از توانایی­ ها و روحیات خودمان شناخت درستی داشته­ باشیم، تصمیم به انجام کاری گرفته و در آن ناکام می­ مانیم.

 

از طرف دیگر، برخی از افراد با وجود توانایی ­ها و استعداد سرشار در کاری، همواره در بند و در خدمت دیگران هستند. چرا که خود را به درستی نشناخته­ اند و نمی­ دانند که چه اندازه از کارفرمای­ خود قوی­ تر و تواناتر هستند.

 

خود­شناسی مزایای­ متعددی دارد، در ادامه به چند مورد از مهم­ترین آنها پرداخته و هر یک را به طور خلاصه، توضیح خواهیم داد. 

 

خوشحالی

زمانیکه بتوانید بیان کنید که چه کسی هستید، خوشحال‌تر خواهید ‌بود.علاوه‌براین، بیان خواسته‌های‌تان باعث می‌شود که بدانید چه می‌خواهید.

 

احساس لذت از زندگی

شما کار­هایی می­ کنید که دوست دارید و وقت خود را با افرادی می­ گذرانید که خودتان انتخاب کردید، در جایگاهی قرار دارید که منتخب خود شماست، بنابراین از زندگی خود راضی هستید و احساس رضایت می­ کنید.

 

تضاد درونی کم‌تر

هنگامیکه اعمال بیرونی شما با احساسات و ارزش‌های درونی‌تان مطابق باشد، درگیری‌های درونی کم‌تری خواهید داشت.

 

درک بهتر دیگران

اگر شما خود را بشناسید، متوجه خواهید شد که خوب مطلق نیستید، شما هم در وجود خود ضعف ­ها و ناتوانایی­ هایی دارید. 

 

از طرفی می ­دانیم که همه یک جور نیستند و حتی دو قلو­ها هم از نظر اخلاقی و رفتاری با هم متفاوت هستند، لذا این حق را برای­ دیگران قائل می­شویم که همواره مطابق خواست و میل ما برخورد نکنند.

 

تصمیم‌گیری بهتر

هنگامیکه خود را بشناسید، می‌توانید انتخاب‌های بهتر را در مورد همه چیز انجام دهید. از انتخاب‌های کوچک مانند انتخاب لباس گرفته تا انتخاب‌های بزرگ مانند انتخاب شریک زندگی. شما می‌توانید راه حل‌هایی برای حل مشکلات متنوع زندگی خود داشته باشید.

 


اگر شما خود را بشناسید، متوجه خواهید شد که خوب مطلق نیستید‎

 

تعارض و درگیری درونی کمتر

کمی راجع ­به شخصیت خود فکر کنید. از بودن در جمع ­های شلوغ و آشنایی با افراد جدید­تر لذت می ­برید یا وقت­ گذرانی با یکی دو نفر محدود و زندگی بدون سر و صدا ؟

 

بار­ها شده­ است بدون اینکه خودتان متوجه باشید که علت چیست، از بودن در جایی خاص و یا با افرادی خاص، دچار ناراحتی شدید و احتمالاً احساس نا­خوشایندی داشتید.

 

اگر شما درک درستی از خود و شخصیت خود داشتید، احتمالاً آنجا و در کنار آن افراد حضور نداشتید، چون خود را نمی­ شناختید و درست درک نکرده بودید برای خوشگذرانی به چه جور جوی نیاز دارید، تسلیم خواست دیگران شده و با آنها همراهی کردید.

 

مقاومت در برابر فشار اجتماعی؛ هنگامیکه ارزش‌ها و اولویت‌های خود را بشناسید، کمتر احتمال دارد “بله” بگویید زمانیکه که می‌خواهید “نه” بگویید.

 

خود کنترلی

هنگامیکه خود را بشناسید، می‌دانید که چه چیزی به شما انگیزه می‌دهد تا در برابر عادت‌های بد مقاومت کنید و عادت‌های خوب را توسعه دهید. شما بصیرت خواهید داشت تا بدانید کدام احساسات و ارزش‌ها نیروی ارادۀ شما را فعال می‌کنند.

 

پرورش تن و روان

انسان داراي دو بعدِ جسماني و روحاني است و براي رسيدن به كمال نياز دارد به پرورش هر دو در حد متعادل و شرعي آن بپردازد. عدم توجه به هر كدام باعث انحراف ها و فسادهايي می گردد كه سير انسان به سوی كمال را متوقف و يا كند مي كند.

 

با خودتان صادق باشید

حتی اگر شما با این نشانه‌های مهم و حیاتی آشنا باشید، به سختی می‌توانید با خودتان صادق باشید، زیرا باورها و اعتقادات شما و جامعه، مدام در حال تغییر است و ممکن است با چالش‌هایی روبه‌رو شوید.

 

اینکه سعی کنیم خودمان باشیم و خودمان را بهتر بشناسیم، حس بهتری به زندگی‌مان می‌دهد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[چهارشنبه 1398-03-22] [ 09:59:00 ق.ظ ]




4راهکار پیامبر برای تربیت دینی فرزندان

4 راهکار پیامبر برای تربیت دینی فرزندان

 

 

.

تربیت دینی کودک
حجت‌الاسلام والمسلمین مسعود عالی با اشاره به نقش خانواده در اسلام با محوریت چگونگی تربیت کودکان و نوجوانانی که در حادثه عاشورا حضور داشتند، افزود: رسول خدا(ص) چهار راهکار برای تربیت فرزندان معرفی می‌کنند. یکی اینکه پدر و مادر ابتدا خود عامل به خیر و خوبی باشند. در خانه‌ای که پدر و مادر به واجبات، محرمات و حلال و حرام توجه نمی‌کنند یا به نماز اول وقت اهمیت نمی‌دهند نباید انتظار داشته باشند که فرزندانشان دینی تربیت شوند.

وی خاطرنشان کرد: والدین باید صداقت، رفاقت، تدین و مهربانی و اهل عمل بودن به خیر و خوبی‌ها را از خود نشان دهند. بنابراین خوشا به حال پدر و مادری که دین را شوخی نگیرد و آن را در عمل به فرزندانش بیاموزد.

این واعظ مجالس دینی افزود: راهکار دوم این است که فرزندانتان را متذکر خدا قرار دهید و این به معنی تسبیح دادن به دست فرزند نیست، بلکه باید بستر خانواده بستر ذکر و یاد خدا باشد و یاد خدا به طوری در آن خانه قوی باشد که کسی جرأت گناه نداشته باشد.

عالی با بیان این‌که «در خانه‌هایی که دینداری پررنگ می‌شود شهدایی همچون شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس تربیت می‌شوند» گفت: راهکار سوم این است که فرزندانتان را امر به معروف و نهی از منکر کنید و بدانید با که می‌رود، کجا می‌رود و چه می‌کند. اما فرزندی که ازدواج کرد و رفت تلاش نکنید سلیقه‌ها و نظراتتان را به او تحمیل کرده و زندگی او را خراب کنید بلکه به آنها نظر مشورتی بدهید زیرا امر به معروف باید همراه با رفاقت باشد.


بچه‌هایتان را با خودتان به مجالس عزای سیدالشهدا(ع) ببرید که معنویت آن مجالس فرزندانتان را جذب می‌کند چرا که این محفل تردد ملائکه است و بدون شک در تربیت دینی آنها موثر خواهد بود

وی راهکار دیگر را رفیق بودن پدر و مادر با فرزندانشان عنوان کرد و گفت: کلید تربیت یک کلمه است و آن اینکه با فرزندانتان رفیق شوید و نگذارید قبل از شما کسان دیگری با آنها رفیق شوند.

این کارشناس مسایل دینی و استاد حوزه و دانشگاه همچنین با توصیه به مادران برای بردن فرزندان به مجالس عزای سیدالشهدا(ع) تصریح کرد: بچه‌هایتان را با خودتان به مجالس عزای سیدالشهدا(ع) ببرید که معنویت آن مجالس فرزندانتان را جذب می‌کند چرا که این محفل تردد ملائکه است و بدون شک در تربیت دینی آنها موثر خواهد بود.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:52:00 ق.ظ ]




اعتقادات مذهبی دانش آموزان را تقویت کنید

 

خانواده کانون گرمی برای پرورش و تربیت فرزندان ماست. میزان اهمیت آن زمانی معین می گردد که فرزندان با عنوانی جدید یعنی دانش آموز وارد مرحله تازه ایی از زندگی خود می گردند، در این مرحله دانش آموزان با افراد تازه ایی از جمله همسن و سالان خود و دبیران و دیگر افراد جامعه آشنا خواهند شد. پس چه والاست اگر والدین بکوشند تا ریشه های دینی و تربیتی فرزندانشان را تا زمانی که در کنار خود قرار دارند تقویت نمایند چه بسا ورود آنان به جامعه، افراد تازه و افکار تازه ایی را سر راهشان قرار خواهد داد که اگر استانداردهای تربیت دینی دانش آموزان در خانواده با استانداردهای دین مبین اسلام در یک راستا باشد دیگر نگرانی ایی بابت تغییر نوع تربیت و دیدگاه دانش آموزان با ورود آنان به جامعه جدید تهدید به حساب نخواهد آمد.

 

 

 

کودك موجودی اجتماعی است؛ او می‌خواهد در میان جمع باشد و با آن‌ها بجوشد، در بین آنان عرض وجود كند و از رفتارشان تقلید نماید. این خود زمینه‌ای است كه با استفاده از آن می‌توان بخشی از جنبه‌های مذهبی را به وی آموخت.

 

آدمی در طول ایام حیات خود بر طبق خلقیات خویش عمل می‌کند. اساس خلق و خوی انسان در کودکی ساخته می‌شود؛ بنابراین پدر و مادر می‌بایست از ابتدایی‌ترین لحظه‌ها نسبت به تربیت فرزندی سالم، شایسته و مفید اهتمام ورزند و به فرموده‌ی مولا علی (ع) به فکر تربیت فرزندانی فرمان‌بردار و خداترس باشند. والدین، برای تربیت فرزندانی صالح ابتدا لازم است خود عملاً و علماً شایسته باشند؛ زیرا مجموعه‌ی رفتار و گفتار انسان سرمشق کودکان می‌شود و صفات و عادات او را می‌سازد.  

 

محیط آرام و مأنوس خانه، مناسب‌ترین محل برای اندیشه، یادآوری کلام خدا و ذکر حکمت‌های الهی است. خانه، مکتبی برای تربیت انسان‌هایی عبد و مطیع حق است. خانواده‌ی آرمانی در قرآن خانواده‌ای است که انسان‌ساز باشد. معروف است که «اگر برنامه‌ی یک ساله دارید گندم بکارید، اگر برنامه‌ی ده‌ساله دارید درخت بکارید و اگر برنامه‌ی صد ساله دارید انسان بسازید.»
 


 

تربیت انسان با موازینی که خالق او می‌طلبد، نوعی سرمایه‌گذاری صد ساله، بلکه ابدی است. از سرزمین پاک و طیب - به اذن پروردگار - ثمره‌ای نیک خارج می‌شود و زمین آلوده و شوره‌زار، حاصلی ناقص و بی‌فایده خواهد داشت؛ بنابراین خانواده‌ی آرمانی قرآن، خانواده‌ای است که آماده‌ی پذیرش و پرورش انسان است.

 

راه‌های انسان سازی
فرزندان خود را با دین و جلسات دینى، قرآن و علماً بیگانه نكنید، خودتان در نمازتان دقت كنید، هنگامى كه وضو می‌گیرید، یا هنگام غذا بسم الله می‌گویید، وقتى سخن از خدا می‌گویید، بهشت و جهنم را متذكر می‌شوید. وقتى روزه می‌گیرید و اطفال را به جلسات می‌برید، آنان را در خواندن قرآن و حفظ آن تشویق می‌کنید. آن گاه که كتب دینى تهیه می‌نمایید، مخصوصاً وقتى در جلسات عزادارى اهل بیت اشك می‌ریزید و لباس سیاه می‌پوشید و می‌پوشانید، بهترین تربیت دینى را انجام می‌دهید.

 

در تربیت دینی فرزندان باید كوشید تا این زمینه تقویت شود. شركت دادن كودكان و نوجوانان در مراسم و محافل مذهبی البته به شرطی كه طولانی و خسته كننده نباشد، در این حركت رو به رشد تأثیر مستقیم دارد. بردن كودك و نوجوان به مساجد برای اقامه نماز به صورت جماعت و حضور در مراسم و محافلی كه در آن‌ها یاد خداست البته متناسب با حالات و روحیات آنان طوری كه باعث خستگی روحی كودكان نشود، برپایی مجالس و برنامه‌های مذهبی در پرورش دینی آنان تأثیر به سزایی دارد.
 


 

پاسخ گویی به سوالات دینی و معنوی كه برای كودكان به خصوص نوجوانان مطرح می‌شود و یاری كردن آن‌ها در حل مسائل فكری تأثیر مثبتی در روند تربیتی دینی فرزندان دارد. البته این نكته را هم باید در نظر داشت كه رفتار والدین باید به گونه‌ای باشد كه فرزندان، دین را تنها در انجام برخی واجبات عبادی خلاصه نكنند؛ بلكه به دیگر جنبه‌های دین همچون امانت داری، خیرخواهی، وظیفه شناسی و… نیز اهمیت داده و آن را جزء وظایف دینی خود بدانند.

 

کودك موجودی اجتماعی است می‌خواهد در میان جمع باشد، با آن‌ها بجوشد، در بین آنان عرض وجود كند و رفتارشان را تقلید نماید. این خود زمینه‌ای است كه با استفاده از آن می‌توان بخشی از جنبه‌های مذهبی را به او آموخت و وادار به عملش كرد. مثلاً طفل مایل است در مجامع شركت كند، پس وی را همراه خود به مجامع مذهبی ببرید. كودك می‌خواهد رفتار افراد بزرگ‌تر را تقلید كند پس در حضورش نماز بخوانید و یا او را همراه خود به مسجد ببرید. او رغبت دارد كه خود را در جای بزرگ‌ترها قالب بزند. پس وی را به جمع بزرگ‌ترها ببرید تا آداب زندگی، معاشرت، اخلاق و جمعاً مذهب را از این راه بیاموزد. سعی كنید کسانی كه در برابر کودک نقش الگو را ایفا می‌کنند از نظر عمل، افرادی نمونه باشند. تمام این موارد راهکارهایی برای انسان سازی است.

 

عبادت، احترام و مسئولیت
همان طور که می‌دانید از وظائف مهم پدر و مادر آشنا ساختن فرزندان با نماز در سن كودكى است. حضرت على (ع) در این باره می‌فرمایند: «به بچه‌های خود نماز را یاد دهید، و در هشت سالگى آن‌ها را وادار كنید به نماز خواندن.»

 


 

شخصى از امام رضا (ع) پرسید: «كسى که فرزندش یكى دو روز نماز نمی‌خواند، آیا می‌تواند او را مجبور كند؟»

 

حضرت فرمود: «آن پسر چند ساله است؟» پاسخ داد : «هشت ساله.» حضرت با تعجب پرسید: «سبحان الله (بچه هشت ساله) نماز نمی‌خواند!؟ »آن مرد گفت : «بیمارى دارد.» حضرت فرمود: «هر مقدار كه می‌تواند نماز بخواند. پس از سن هفت سالگى، پدر و مادر می‌بایست، فرزند خود را با نماز كه اساس دین، و ستون آنست آشنا كنند و به وسیله تشویق و مراقبت‌های پى در پى سعى نماید بچه را به نماز عادت دهند تا هر چه بیشتر با خدا آشنا شود.»

 

برخورد مودبانه نیز با کودکان - گرچه در سنین پایین باشند- نقش مهمی در رشد شخصیت و احترام به آن‌ها دارد. وقتی فرزندان در دامان والدین و آغوش خانواده مورد احترام قرار گیرند و شخصیت آن‌ها مورد توهین و تحقیر قرار نگیرد از حیث روحی تأمین و دارای صفت پسندیده عزت نفس می‌شوند. رفتار تحقیرآمیز و آمیخته به طعن و ملامت سبب می‌شود تا آن‌ها به تدریج خود را موجودی بی ارزش دانسته و احساس كرامت و شخصیت خود را از دست بدهند و این احساس، سرآغاز سقوط و انحطاط آنان می‌شود. اگر کودکان در محیط خانواده همواره مورد احترام بوده و مورد توهین و تحقیر قرار نگیرند، ضمن آنكه احترام به دیگران را می‌آموزند و با شخصیت بار خواهند آمد. والدین با استقلال دادن به كودك و ایجاد اعتماد به نفس در او سبب می‌شوند تا وی خود را مؤثر و فعال احساس كند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:52:00 ق.ظ ]




چه خوراکی هایی برای تقویت کودک مناسب است؟

 

والدین همیشه در هر سنی نگران کودک خود هستند و اینکه فرزندشان از همه نظر در بهترین شرایط باشد برای خانواده ها یک مسوله ی حیاتی به شمار می رود. در این مطلب قصد داریم به شما راهکارهایی طبیعی برای تقویت فرزندتان ارائه دهیم.
با این ها کامل شوید

جگر: انواع ماهی ها از جمله قزل آلا، قباد، روغن کبد ماهی، کره، زرده تخم مرغ، هویج و سبزی هایی مانند اسفناج، کلم، کاهو، کدو زردرنگ، طالبی زردرنگ، زردآلو، انبه، منبع ویتامین A هستند.

ویتامین C: یک آنتی اکسیدان حیاتی محلول در آب است و در سنتزکلاژن که برای رشد و ترمیم بافت های سلولی ، رگ های خونی، لثه ها و استخوان ها لازم است نقش اساسی ایفا می کند، زیان های انواع آلودگی های محیطی را خنثی و از بروز عفونت جلوگیری می کند. سیستم ایمنی را تقویت و از لخته شدن غیرعادی و کبودی پیشگیری و رگ های خونی را تقویت می کند.

منابع ویتامین C عبارتند از مرکبات مانند پرتقال، گریپ فروت، سبزی های دارای برگ سبز، فلفل سبز، بروکلی، گوجه فرنگی، لیموترش، طالبی و توت فرنگی.

ویتامین E یکی از قوی ترین آنتی اکسیدان هاست پژوهشگران انستیتو ملی ایالات متحده اخیرا دریافته اند که ویتامین E و C احتمال پیری زودرس و مرگ را تا حد زیادی کاهش می دهد. گردو، بادام زمینی، زیتون، جگر، سبزی ها، روغن سویا و آفتابگردان، جوانه گندم و سایر روغن های گیاهی از منابع غنی ویتامین E هستند.

روغن زیتون کلسترول بد را کاهش داده و حاوی ویتامین E و سلنیوم بوده و به روغن طول عمر معروف است.

عصاره هسته انگور نیز منبع سرشاری از ویتامین E است. خاصیت آنتی اکسیدان عصاره هسته انگور ۵۰برابر بیشتر از ویتامین E و ۲۰ برابر بیشتر از ویتامین C بوده و با عبور از سد خونی مغز موجب محافظت سلول های مغز و سیستم عصبی می شود.

بسیاری از مادران برای تقویت کودک خود و در واقع تکمیل ویتامین ها و موارد مورد نیاز بدن او به صورت خودسرانه شربت یا قرص های ویتامین به کودک می خورانند. مصرف خودسرانه قرص یا شربت های تقویتی به کودک نابجاست. برای تقویت کودکان و دادن مکمل های غذایی به آنان، صرفا توصیه اطرافیان و تبلیغات برخی داروها کافی نیست بلکه توجه به نیاز هر کودک، سن، وضعیت و مشورت کردن با پزشک در این زمینه امری ضروری است. تقریبا می توان گفت تمامی کودکان تا ۲ سالگی و از آن به بعد کودکانی که کمبود تغذیه یا تغذیه نابجا دارند نیاز به مکمل های غذایی و داروهای ویتامینی دارند. بهترین مکمل غذایی، مکملی است که ویتامین ها و مواد لازم برای رشد کودک از جمله روی و آهن را داشته و تشخیص مکمل غذایی مناسب برای هر کودک با توصیه و مشورت پزشک امکان پذیر باشد. دکتر اکبر کوشانفر برخی مکمل های مورد نیاز کودکان را برای والدین معرفی کردند که با هم می خوانیم.

 


سلامت پوست و مو با روی

روی یکی از عناصری است که بعد از آهن فراوان ترین عناصر جزئی در بدن به شمار می رود. این عنصر در فعالیت بیش از ۱۰۰ آنزیم مختلف به خصوص آنزیم هایی که در سوخت و ساز پروتئین ها و کربوهیدرات ها درگیر هستند، دخالت دارد. میزان مناسب روی در عملکرد سیستم ایمنی، ترمیم زخم ها، تقویت قوه بویایی، بینایی، چشایی، تقسیم طبیعی سلول ها، رشد و تکامل در طول بارداری، کودکی و بلوغ نقش دارد. روی به عنوان یکی از مهم ترین مواد معدنی در سلامت پوست، فرم گرفتن و استحکام ناخن ها و تقویت ساختار مو نقش بسیار مهمی ایفا می کند. روی همچنین در پیشگیری از بیماری های سرماخوردگی و اسهال و استفراغ مورد استفاده قرار می گیرد و علاوه بر این ها در موارد بیماری آسم نیز تجویز می شود. این عنصر به صورت زینک سولفات یا گلوکونات معمولا روزی ۵ میلی لیتر بعد از غذا تجویز می شود که جذب بهتری دارد.

 


ویتامین های گروه B به رفع خستگی کمک می کنند

ویتامین های گروه B شامل ۶ ویتامین مهم در سلامت کودکان هستند که در متابولیسم و افزایش انرژی بدن و رفع خستگی بسیار موثر هستند. از نقش های دیگر این ویتامین ها تشکیل گلبول های قرمز و تقویت سیستم عصبی و حافظه است به طوری که کمبود آن ها در کودکان موجب ضعف اعصاب و اختلال پوست، کاهش تعداد گلبول های قرمز و کم خونی می شود. ترکیبات ب کمپلکس به خصوص اسید فولیک در کم خونی ها موثر است.

 


ویتامینA تقویت کننده بینایی

ویتامین A، ویتامین موثر در تقویت بینایی و تکامل گلبول های سفید و قرمز خون و افزایش کارایی سیستم ایمنی در برابر بیماری ها و همچنین تسهیل انتقال آهن از منابع ذخیره ای به گلبول های قرمز در کودکان است. به طوری که کمبود آن از عوامل اصلی ضعف بینایی و کوری در میان کودکان به شمار می رود. این ویتامین به ویژه برای شبکیه چشم و افزایش قدرت دید بسیار موثر است. همچنین اثر تقویتی در مخاط دارد و برای رشد و نمو کودکان موثر است. مقدار ویتامین A در کودکان باید از بدو تولد معمولا همزمان با قطره ویتامین A و D روزی ۲۵ قطره تجویز شود. از ۶ ماهگی به بعد این ویتامین به صورت قطره مولتی ویتامین و ۲۵ قطره تا ۲ سالگی مصرف می شود.

 


آهن، فلز حیات بخش

آهن نیز جزو فلزاتی است که برای کودکان بسیار نیاز است. گلبول های سفید خون و هموگلوبین از آهن تهیه شده است و باید وارد بدن شود. معمولا در کودکان از ۶ ماهگی به بعد به صورت قطره فروسولفات ۱۵ قطره تجویز می شود. در تجویز قطره آهن باید این مسئله رعایت شود که با شیر یا چای مصرف نشود. از یک سالگی به بعد هم می توان با آبمیوه های مختلف به ویژه آب پرتقال و آب لیمو شیرین که اسیدی هستند این قطره را مصرف کرد تا جذب بهتری داشته باشد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:49:00 ق.ظ ]




علل پیدایش دروغگویی در کودکان
١. دروغ یک نوع انحراف از سلامت روانی است. بدین‌ترتیب وقتی والدین به صورت منطقی به نیازهای کودک پاسخ ندهند، کودک دروغگو می‌شود.

٢. ضعف شخصیت و مورد تحقیر واقع شدن کودک به وسیله والدین و اطرافیانش منجر به دروغگو شدن او می‌شود.

٣. وقتی از سوی والدین و اطرافیان به کودک توجه جدی نشود برای جلب توجه دیگران و والدین دروغ می‌گوید.

٤. داشتن والدین یا اطرافیان دروغگو، بدین‌ترتیب کودک از بزرگترها تقلید می‌کند.

٥. به شدت توسط والدین و اطرافیان‌شان سرکوب و تنبیه می‌شوند.

٦. والدین و اطرافیان‌شان از آنها انتظارات بیش از حد دارند، لذا کودک به خاطر ترس از انتقاد دروغ می‌گوید.

٧. از سوی والدین و اطرافیانش شخصیت وی مورد تهاجم قرار می‌گیرد، لذا برای دفاع از خود دروغ می‌گوید.

٨. بی‌توجهی والدین دربرخورد با کودکان، به‌عنوان مثال والدین گاهی به شوخی دروغ می‌گویند.

در چه صورت دروغگویی کودکان نگران کننده است؟
اگر کودک بعد از سنین پنج تا شش سالگی همچنان به دروغگویی خود ادامه دهد، می تواند جای نگرانی داشته باشد. والدین باید با بررسی علل توسل او به این امر، سعی در رفع کمبودهایی نمایند که در حقیقت عامل پناه جستن او به دروغگویی است. اما معمولاً کودکان در حدود شش تا هفت سالگی، از میزان دروغ های خود می کاهند. آنها در می یابند که دیگر دلیلی برای دروغ گفتن وجود ندارد و فقط در موارد نادر به چنین کاری متوسل می شوند.

پدر و مادر باید الگوی مناسبی برای فرزندشان باشند
هنگامی که والدین به یکدیگر دروغ می گویند، در واقع به کودک می آموزند که تو نیز می توانی این کار را بکنی. شنیدن دروغ های افراد بزرگسال به هنگام صحبت با تلفن نیز همین اثر را روی کودک دارد. به یاد داشته باشید که کودکان در چند سال نخست پس از تولد، تمایل شدیدی به الگوبرداری از پدر و مادر و سایر اعضای خانواده خود دارند. ممکن است علت دروغگویی فرزندتان، رفتار خشن و عصبی شما به هنگام بروز اتفاقاتی مانند شکستن گلدان و نظیر آن باشد. در چنین مواقعی به جای تنبیه و دعوا کردن او، می توانید بگویید: «خیلی حیف شد که مثلاً اون گلدون شکست. من اونو خیلی دوست داشتم. اما به هر حال تو که تقصیر نداشتی، اتفاقی افتاد و شکست.» به این ترتیب کودک دیگر دلیلی برای ترس و در پی آن، دروغ گفتن نمی بیند و اگر بار دیگر اتفاق مشابهی رخ دهد به راحتی حقیقت را خواهد گفت.

 

برای درمان دروغگویی باید علل آن به خوبی شناخته شود. برای پیشگیری و درمان دروغگویی والدین و مربیان باید واقعیات را بپذیرند و برای شنیدن موارد خوشایند و ناخوشایند از طرف کودکان آماده شوند و با رفتار خود به کودک بیاموزند که گفتن واقعیات به هر صورتی که باشد مقبول است و موجبات تنبیه و آزار کودک را فراهم نخواهد کرد. اگر کودک در عمل پی ببرد که والدین و مربیان او را برای دروغگویی تشویق و برای راستگویی تنبیه نمی‌کنند، به تظاهر در رفتار و جعل واقعیت نخواهد پرداخت.  

 

درمان دروغگویی کودک

درمان دروغگویی

شناخت علل
بايد بدانيم كه چرا كودك دروغ  مي گويد و چه انگيزه ها و موجباتي او را به دروغ وا داشته است! و هدف او از اين دروغ چيست!

 

نشان دادن ارزش راست گفتن

در وهله اول کودک باید دریابد که دروغگویی کار نادرست و ناپسند و راستگویی عملی با ارزش و پسندیده است. کودک باید ارزش راست گفتن را در عمل تجربه کند.


دادن آگاهي
پس از شناخت علت يا علل، زمان دادن آگاهي و اطلاعات لازم است. براي مثال كودكي كه در اثر اشتباه در بيان تخيل و واقعيت دروغي گفته است، بايد بفهمد كه واقعيت چيست و خواب و خيال چيست و به او بفهمانيد كه در بيان آن مسئله دچار اشتباه شده  است. به فردي كه در سن تشخيص است بايد تفهيم شود كه سخني را كه گفته، ناپسند بوده است و مورد قبول و پذيرش پدر و مادر و ديگران نيست و ممكن است روزي اين گونه سخنان زيان و خطر پديد آورند و باعث آبروريزي هايي شوند.

 

اجازه بیان احساسات
کودک باید احساسات خود را آزادانه ابراز کند. در صورتی که بیان احساسات باعث آزار و اذیت اطرافیان شود باید به کودک آموخت که به تدریج این احساسات را جایگزین احساسات خوشایند سازد و نباید برای احساسش تنبیه شود. برای نمونه اگر کودکی از برادر کوچکترش خوشش نمی‌آید باید به او اجازه داده شود که احساسش را بیان کند.


 ايجاد محيط سالم
محيط خانه و تربيت كودك را از ريا و نيرنگ دور سازيد و آن ها را از دوستان دروغ گو، حتي آن هايي كه گاهي به شوخي دروغ مي گويند دور كنيد. چرا كه كودك است و جنبه نقش پذيري و تقليد دارد.

 رعايت انصاف
كودك شاهد بي انصافي هاي والدين است. او مي بيند كه پدر يا مادر در اثر اشتباه ظرفي از دستشان مي افتد و مي شكند و كسي نيست آن ها را مورد بازخواست قرار دهد، ولي همين كه نمونه اين لغزش توسط كودك انجام شود، او را به باد ناسزا گرفته، متهم به سربه هوايي مي كنند. در اين حالت چون كودك انصافي از پدر و مادر نمي بيند و از سوي ديگر مايل به شكست و تحقير شخصيت خود نيست، تن به دروغ مي دهد.

عفو و بخشش
در خانه و خانواده و تربيت فرزندان رعايت انضباط و ضوابط اخلاقي ضروري است ولي زياده روي در اين امر درست نيست. براي واداشتن طفل به راست گويي ضروري است در مواردي از بعضي لغزش ها كه گاهي خودمان هم مرتكب آن مي شويم، چشم پوشي كنيم و او را ببخشيم. حتي رعايت انصاف ايجاب مي كند كه او در مواردي كارهاي جزئي خود را كه علني كردن آن موجب شرم و حياست، از شما پنهان دارد. البته به شرطي كه مخالف با شرع و اخلاق نباشد.

 محدود كردن توقعات
از او انتظار نداشته باشيد كه همه خواسته هاي شما را برآورده كند و كاري كه شما در انجامش ناتوان هستيد و يا تنبلي تان مي آيد، آن را انجام دهيد، او برايتان انجام دهد.

ايمن كردن از مجازات
فرزندان ما بايد در خانه احساس آرامش و اطمينان كنند و مطمئن باشند كه خطاهاي بي اختيار بخشوده مي شود. تنبيه و سرزنش براي مواردي است كه تعمدي در كار باشد و تازه اگر در همان كار عمدي هم سخن راست گفته شود موجب تخفيف در عقوبت بايد باشد.

پند و اندرز
اين امر در كودكان بسيار موثر است چرا كه هنوز با فطرت خود فاصله چنداني نگرفته اند و هنوز درون و ضميرشان پاك و صاف است. بيان اين كه خدا از اين كار راضي نيست و آدم به جهنم مي رود، براي بازداشتن بچه ها از دروغ موثر است.

محبت كردن
به فرزندان بايد محبت كرد به گونه اي كه او گرمي و لذت آن را بچشد و احساس كند، وجود محبت سبب مي شود كه كودك نيازي به تظاهر و تصنع نداشته باشد و به دروغ و فريب رو نياورد. البته لازمه اين محبت آن است كه در مواردي لغزش او را ناديده بگيرند و اگر هم خطايي مستحق تنبيه انجام داد، او را ببخشند.

 هشدار به كودك
ما معمولا سعي داريم به كودك تفهيم كنيم كه راه او راهي درست و به صواب نيست كه اين سخنان براي همه كودكان قابل فهم نيست اگر چه كودك بايد از قبل بداند كه دوست داشتن والدين چه منافعي براي او دارد و دوست نداشتن چه زيان هايي. بعدها در سنين بالاتر مي توان به او گفت كه اين كار را خدا دوست ندارد و چيزي كه خدا دوست ندارد در مقابلش عقوبت و مجازات است و او از لذت ها و محبت ها در دنيا و آخرت محروم مي شود.

مچ گيري
در موارد حادتر مي توان موضع شديدتري گرفت و پس از بيان دروغ هايش، آن را به رخش كشيد و به او تفهيم كرد كه ما مي دانيم تو دروغ مي گويي. البته لازم است اين مرحله پس از همه تذكرات، اخطارها و اندرزها باشد و آن چنان نباشد كه در حضور جمعي صورت گيرد و او در اين زمينه احساس حقارت كند، چون هنگامي كه كودك خود را رسوا ببيند سر از كارهاي خطرناكي در مي آورد و دروغ گويي حرفه اي مي شود.

 تنبيه و تهديد
در مواردي كه هيچ يك از مواضع بالا سودي نبخشد و فايده اي ندهد، بهتر است از راه تهديد و يا تنبيه او را از دروغ گويي دور داريم كه البته اين راه، چندان عملي نيست و تنبيه  ما نشان مي دهد كه ديگر در تربيت، كار از كار گذشته است

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:44:00 ق.ظ ]




بخشندگی را در کودکان نهادینه کنید

 

 

 

چگونه بخشندگی را به کودکمان بیاموزیم؟

 

پرورش روح گذشت و ایثار در فرزند یکی از آن تدابیر تربیتی مهم است که اثراتی بس فراوان در ابعاد متفاوت زندگی اکنون و آینده کودک امروز و بزرگسال فردا دارد. نهادینه شدن روحیه بخشش و فداکاری باعث می شود اندیشه کمک رسانی در اولویت ارزشمندیهای اخلاقی فرزند واقع گردد. برای آموزش بخشندگی به کودک و کاهش حس خودمحوری در او می‌توان از راهکارهای که در ادامه به آن پرداخته‌ایم بهره برد. با بیتوته همراه باشید.

چگونه بخشندگی را به کودکان بیاموزیم؟

این قابل درک است که کودکان زمانی که دوستی کار نادرستی انجام می‌دهد احساس خشم، ناراحتی و بی‌قراری کنند. شاید والد یا دوستی حرف ناخوشایندی بزند و یا کودکی مثلا یک اسباب بازی عزیز و دوست داشتنی را بشکند، رازی را فاش کند و یا او را مسخره کند. در این صورت هیچ بعید نیست که کودک دچار خشم و عصبانیت شود. هرچند که معمولا گفته می‌شود کودکان زود فراموش می‌کنند و قهر و آشتی آنها دوامی ندارد اما این مساله در واقع به شخصیت و روحیه کودکان ربط دارد.

 

اهمیت خصلت بخشندگی در کودکان

مهم است که بچه ها بدانند بخشندگی و گشاده دستی همیشه به معنی پول دادن و دست به جیب بودن نیست. کمک به دیگران، عبادت بیماران و به خاطر دیگری از حق خود گذشتن و… همه نشان از بخشندگی و داشتن قلبی مهربان دارد و گاهی یک لبخند صمیمانه، بوسه ای گرم، پاک کردن اشک های یک چشم و شاد کردن دیگران، می تواند بخشندگی محسوب شود. 

 

سعی کنید از سنین کودکی بخشیدن را به فرزندتان آموزش دهید. این رفتار را باید در شخصیت و روحیه وی نهادینه کنید و باعث ماندگاری آن شوید. کودکانی که بخشیدن را یاد نمی‌گیرند، در بزرگسالی به افرادی عبوس و تندمزاج تبدیل می‌شوند. از طریق بخشیدن، کودکان ارزش همدردی را نیز درون خود رشد می‌دهند.

 

بخشیدن افراد باعث ایجاد رضایت خاطر در فرزندتان خواهد شد. زمان قهر و آشتی و ناراحتی می توانید فرزندتان را به چشم پوشی از خطای دوستش راهنمایی کنید. بهتر آن است که به سخنان فرزند خود در این رابطه گوش دهید و برایش توضیح دهید که کینه به دل گرفتن، او و دوستش را بیشتر آزار خواهد داد. این ارزش، ارزش دیگری را هم به کودکان یاد می‌دهد که مهربانی نام دارد.

 

بخشش راهی برای کنترل احساسات منفی، افکار نادرست و تسلط بر خود و روابط است. این یک مهارت ضروری است تا روابط افراد به ویژه روابط دوستی پایدار بمانند. بدون تلاش برای بخشیدن دیگرانی که اشتباهاتی در حق ما می‌کنند نمی‌توانیم احساس خوشایندی نسبت به خود و دیگران داشته باشیم. 

 

کسی که نمی‌تواند ببخشد نمی‌تواند دوباره اعتماد کند. بخشیدن راهی برای حل مشکلاتی است که خواه ناخواه در روابط به وجود می‌آیند.‏

 

الگوی خوبی برای بخشش باشید

 

بهترین راهنما الگوی خوب است

والدین در آموزش مفهوم اخلاقی بخشیدن به فرزندانشان نقش مهمی را دارند. بهترین آموزش برای بچه ها تماشا کردن و تقلید از چیزها و رفتارهایی است که در اطرافشان می گذرد و رفتارهایی است که می بینند.با دقت در اتفاقاتی که در اطراف تان رخ می دهد. بسیاری از کودکان این مفاهیم اخلاقی را از والدین خود الگوبرداری می‌کنند.

 

اغلب کودکان از حدود سه سالگی احساسی از همدلی و مهربانی از خود نشان می‌دهند و طی آن به دلجویی از کودکان و افراد دیگر خانواده هنگام ناراحتی می‌پردازند. در این زمان است که می‌توان بخشندگی را به کودک آموخت.

 

فرزند شما به نحوه واکنش شما نسبت به کسی که باعث ناراحتی و آزارتان شده به دقت توجه می‌کند. او رفتار شما را ارزیابی می‌کند… آیا مادرم، پدر را بخاطر رفتار غلطش بخشید؟ آیا پدرم مرا بخاطر ظرفی که شکستم بخشید؟ آیا مادرم همکارش را بخاطر اشتباهی که در کارش داشت بخشید؟ آیا پدرم در مورد بحثی که با خواهرش داشته با دیگران صحبت می‌کند؟ آیا مادرم بخاطر رفتار دوستش او را مسخره می‌کند؟ چقدر طول می‌کشد تا عصبانیت مادرم فروکش کند؟

 

برای فرزندتان یک الگو بخشنده باشید؛ اگر والدین به آن چه می گویند، عمل کنند، کودک احساس می کند که درجمع افراد صادق و متعهد زیست می کند. از این رو، از همان دوران کودکی، روح گذشت و ایثار در فرزند تقویت می یابد. یک الگوی خوب بهترین راه برای آموزش بچه ها است. 

 

کودک باید بداند که هیچ کس کامل نیست و همه آدم‌ها اشتباه می‌کنند اما همدلی کردن، بخشیدن و تلاش برای ایجاد یک رابطه بهتر، برای داشتن یک زندگی سالم و شاد لازم است. خوب است که کودکتان بداند با بخشیدن دیگران چه چیزهای بهتری نصیبش خواهد شد.‏ راهنمای بخشیدن برخی از کودکان کینه جو هستند. برای آنها دشوار است که اشتباه کسی را ببخشند.

 

در واقع آنها جزئی‌ترین اشتباه دیگران را که باعث ناراحتی و رنجش‌شان شده به خاطر می‌سپرند. چنین کودکانی دنیا را جایی پر از آسیب‌ها و نامهربانی‌ها می‌بینند. این کودکان در مهارت همدلی ضعیف هستند و گمان می‌کنند با هر اشتباهی دنیا و رابطه به پایان می‌رسد. برای چنین کودکانی تقویت احساس همدلی و افزایش مهارت بخشیدن دیگران بسیار ضروری است.

 

کودک باید بداند که هیچ کس کامل نیست و همه آدم‌ها اشتباه می‌کنند

 

کلیدی‌ترین مفاهیمی که برای تربیت کودکی بخشنده و با گذشت باید به او یاد دهید:

- اگر این اشتباه فقط یک بار اتفاق افتاده ممکن است دیگر تکرار نشود پس بهتر است از آن بگذرد.‏

- اگر این اشتباه از روی عمد و با قصد آزار و ناراحتی رخ نداده پس بهتر است به آن اهمیتی ندهد.‏

- اگر این اشتباه جدی نبوده نباید آن را جدی بگیرد.‏ ـ اگر کسی که اشتباه کرده عذرخواهی کرده باید او را ببخشد.

- ‏اگر این اشتباه از سوی یک دوست بسیار مهربان و خوش قلب رخ داده اصلا لزومی ندارد که به آن فکر کند.

- ‏اگر این اشتباه در ماه‌ها و سال‌های قبل رخ داده دیگر ارزش فکر کردن ندارد.‏

 

ارتباط حس امنیت و بخشندگی در کودکان

کودک را با کودکان بزرگتر از خودش که رفتارهای ملایمتر و صبورانه تری دارند، همبازی کنید؛ تا او نیز به تدریج اینگونه رفتارها را بیاموزد. کودک زمانی مفهوم سهیم شدن با دیگران را یاد می‌گیرد که احساس امنیت درونی کند. بنابراین اگر کودک در یابد که از سوی بزرگترهایش مورد توجه و علاقه است و برای حمایت شدن نیازی به سرسختی و پافشاری ندارد، حس امنیت در او شکل خواهد گرفت و به تدریج می‌تواند به نیازهای دیگران هم توجه کند.

 

سرزنش ممنوع

هرگز به خاطر اشتباهاتی که بچه ها ممکن است در امر بخشندگی مرتکب شوند، آنها را سرزنش نکنید، بلکه با او بیشتر حرف بزنید و راهنمایی کنید، حق اشتباه کردن را به او بدهید. او یک بچه است با قلبی مهربان و پر از احساس، نفس کار او را تحسین کنید، اما در فکر تصحیح اشتباهاتش هم باشید.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:43:00 ق.ظ ]




بخشندگی را در کودکان نهادینه کنید

 

 

 

چگونه بخشندگی را به کودکمان بیاموزیم؟

 

پرورش روح گذشت و ایثار در فرزند یکی از آن تدابیر تربیتی مهم است که اثراتی بس فراوان در ابعاد متفاوت زندگی اکنون و آینده کودک امروز و بزرگسال فردا دارد. نهادینه شدن روحیه بخشش و فداکاری باعث می شود اندیشه کمک رسانی در اولویت ارزشمندیهای اخلاقی فرزند واقع گردد. برای آموزش بخشندگی به کودک و کاهش حس خودمحوری در او می‌توان از راهکارهای که در ادامه به آن پرداخته‌ایم بهره برد. با بیتوته همراه باشید.

چگونه بخشندگی را به کودکان بیاموزیم؟

این قابل درک است که کودکان زمانی که دوستی کار نادرستی انجام می‌دهد احساس خشم، ناراحتی و بی‌قراری کنند. شاید والد یا دوستی حرف ناخوشایندی بزند و یا کودکی مثلا یک اسباب بازی عزیز و دوست داشتنی را بشکند، رازی را فاش کند و یا او را مسخره کند. در این صورت هیچ بعید نیست که کودک دچار خشم و عصبانیت شود. هرچند که معمولا گفته می‌شود کودکان زود فراموش می‌کنند و قهر و آشتی آنها دوامی ندارد اما این مساله در واقع به شخصیت و روحیه کودکان ربط دارد.

 

اهمیت خصلت بخشندگی در کودکان

مهم است که بچه ها بدانند بخشندگی و گشاده دستی همیشه به معنی پول دادن و دست به جیب بودن نیست. کمک به دیگران، عبادت بیماران و به خاطر دیگری از حق خود گذشتن و… همه نشان از بخشندگی و داشتن قلبی مهربان دارد و گاهی یک لبخند صمیمانه، بوسه ای گرم، پاک کردن اشک های یک چشم و شاد کردن دیگران، می تواند بخشندگی محسوب شود. 

 

سعی کنید از سنین کودکی بخشیدن را به فرزندتان آموزش دهید. این رفتار را باید در شخصیت و روحیه وی نهادینه کنید و باعث ماندگاری آن شوید. کودکانی که بخشیدن را یاد نمی‌گیرند، در بزرگسالی به افرادی عبوس و تندمزاج تبدیل می‌شوند. از طریق بخشیدن، کودکان ارزش همدردی را نیز درون خود رشد می‌دهند.

 

بخشیدن افراد باعث ایجاد رضایت خاطر در فرزندتان خواهد شد. زمان قهر و آشتی و ناراحتی می توانید فرزندتان را به چشم پوشی از خطای دوستش راهنمایی کنید. بهتر آن است که به سخنان فرزند خود در این رابطه گوش دهید و برایش توضیح دهید که کینه به دل گرفتن، او و دوستش را بیشتر آزار خواهد داد. این ارزش، ارزش دیگری را هم به کودکان یاد می‌دهد که مهربانی نام دارد.

 

بخشش راهی برای کنترل احساسات منفی، افکار نادرست و تسلط بر خود و روابط است. این یک مهارت ضروری است تا روابط افراد به ویژه روابط دوستی پایدار بمانند. بدون تلاش برای بخشیدن دیگرانی که اشتباهاتی در حق ما می‌کنند نمی‌توانیم احساس خوشایندی نسبت به خود و دیگران داشته باشیم. 

 

کسی که نمی‌تواند ببخشد نمی‌تواند دوباره اعتماد کند. بخشیدن راهی برای حل مشکلاتی است که خواه ناخواه در روابط به وجود می‌آیند.‏

 

الگوی خوبی برای بخشش باشید

 

بهترین راهنما الگوی خوب است

والدین در آموزش مفهوم اخلاقی بخشیدن به فرزندانشان نقش مهمی را دارند. بهترین آموزش برای بچه ها تماشا کردن و تقلید از چیزها و رفتارهایی است که در اطرافشان می گذرد و رفتارهایی است که می بینند.با دقت در اتفاقاتی که در اطراف تان رخ می دهد. بسیاری از کودکان این مفاهیم اخلاقی را از والدین خود الگوبرداری می‌کنند.

 

اغلب کودکان از حدود سه سالگی احساسی از همدلی و مهربانی از خود نشان می‌دهند و طی آن به دلجویی از کودکان و افراد دیگر خانواده هنگام ناراحتی می‌پردازند. در این زمان است که می‌توان بخشندگی را به کودک آموخت.

 

فرزند شما به نحوه واکنش شما نسبت به کسی که باعث ناراحتی و آزارتان شده به دقت توجه می‌کند. او رفتار شما را ارزیابی می‌کند… آیا مادرم، پدر را بخاطر رفتار غلطش بخشید؟ آیا پدرم مرا بخاطر ظرفی که شکستم بخشید؟ آیا مادرم همکارش را بخاطر اشتباهی که در کارش داشت بخشید؟ آیا پدرم در مورد بحثی که با خواهرش داشته با دیگران صحبت می‌کند؟ آیا مادرم بخاطر رفتار دوستش او را مسخره می‌کند؟ چقدر طول می‌کشد تا عصبانیت مادرم فروکش کند؟

 

برای فرزندتان یک الگو بخشنده باشید؛ اگر والدین به آن چه می گویند، عمل کنند، کودک احساس می کند که درجمع افراد صادق و متعهد زیست می کند. از این رو، از همان دوران کودکی، روح گذشت و ایثار در فرزند تقویت می یابد. یک الگوی خوب بهترین راه برای آموزش بچه ها است. 

 

کودک باید بداند که هیچ کس کامل نیست و همه آدم‌ها اشتباه می‌کنند اما همدلی کردن، بخشیدن و تلاش برای ایجاد یک رابطه بهتر، برای داشتن یک زندگی سالم و شاد لازم است. خوب است که کودکتان بداند با بخشیدن دیگران چه چیزهای بهتری نصیبش خواهد شد.‏ راهنمای بخشیدن برخی از کودکان کینه جو هستند. برای آنها دشوار است که اشتباه کسی را ببخشند.

 

در واقع آنها جزئی‌ترین اشتباه دیگران را که باعث ناراحتی و رنجش‌شان شده به خاطر می‌سپرند. چنین کودکانی دنیا را جایی پر از آسیب‌ها و نامهربانی‌ها می‌بینند. این کودکان در مهارت همدلی ضعیف هستند و گمان می‌کنند با هر اشتباهی دنیا و رابطه به پایان می‌رسد. برای چنین کودکانی تقویت احساس همدلی و افزایش مهارت بخشیدن دیگران بسیار ضروری است.

 

کودک باید بداند که هیچ کس کامل نیست و همه آدم‌ها اشتباه می‌کنند

 

کلیدی‌ترین مفاهیمی که برای تربیت کودکی بخشنده و با گذشت باید به او یاد دهید:

- اگر این اشتباه فقط یک بار اتفاق افتاده ممکن است دیگر تکرار نشود پس بهتر است از آن بگذرد.‏

- اگر این اشتباه از روی عمد و با قصد آزار و ناراحتی رخ نداده پس بهتر است به آن اهمیتی ندهد.‏

- اگر این اشتباه جدی نبوده نباید آن را جدی بگیرد.‏ ـ اگر کسی که اشتباه کرده عذرخواهی کرده باید او را ببخشد.

- ‏اگر این اشتباه از سوی یک دوست بسیار مهربان و خوش قلب رخ داده اصلا لزومی ندارد که به آن فکر کند.

- ‏اگر این اشتباه در ماه‌ها و سال‌های قبل رخ داده دیگر ارزش فکر کردن ندارد.‏

 

ارتباط حس امنیت و بخشندگی در کودکان

کودک را با کودکان بزرگتر از خودش که رفتارهای ملایمتر و صبورانه تری دارند، همبازی کنید؛ تا او نیز به تدریج اینگونه رفتارها را بیاموزد. کودک زمانی مفهوم سهیم شدن با دیگران را یاد می‌گیرد که احساس امنیت درونی کند. بنابراین اگر کودک در یابد که از سوی بزرگترهایش مورد توجه و علاقه است و برای حمایت شدن نیازی به سرسختی و پافشاری ندارد، حس امنیت در او شکل خواهد گرفت و به تدریج می‌تواند به نیازهای دیگران هم توجه کند.

 

سرزنش ممنوع

هرگز به خاطر اشتباهاتی که بچه ها ممکن است در امر بخشندگی مرتکب شوند، آنها را سرزنش نکنید، بلکه با او بیشتر حرف بزنید و راهنمایی کنید، حق اشتباه کردن را به او بدهید. او یک بچه است با قلبی مهربان و پر از احساس، نفس کار او را تحسین کنید، اما در فکر تصحیح اشتباهاتش هم باشید.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:26:00 ق.ظ ]




جلوگیری از انحرافات جنسی فرزند

 

 

 

 

بسیاری از انحرافات جنسی فرزندمان ، از رفتارهای ما سرچشمه می گیرد . شاید والدین خواهان انحراف فرزند خود نباشند ولی اگر مراقبت های لازم را در سنین کودکی نکنند ،در سنین نوجوانی وگاهی قبل از آن موجب انحرافات جنسی فرزند شان می شود . برای آن که فرزند مان ار این انحرافات محفوظ بمانند والدین باید به نکات زیر توجه کنند.

 


خودداری از دست زدن به عورت کودک

گاهی اوقات مادر یا افراد دیگری با آلت جنسی کودک بازی می کنند ، کودک در حالی که آرام می گیرد ، عادت به آن می کند ؛ اگر کسی با او این کار نکند ، خودش مبادرت به استمناء می نماید.

 

قَالَ عَلِیٌّ ص مُبَاشَرَةُ الْمَرْأَةِ ابْنَتَهَا إِذَا بَلَغَتْ سِتَّ سِنِینَ شُعْبَةٌ مِنَ الزِّنَا علی (ع) فرمودند : وقتی زن آلت فرزند پسرش را دستمالی کند در حالیکه او شش ساله شده است نوعی زنا انجام شده. (من‏لایحضره‏الفقیه ج3 ،ص436).

 


جداسازی رختخواب کودکان

از آن جایی که با هم خوابیدن ، ممکن است باعث تماس بدنی آنها با یکدیگر وشاید تحریک حس کنجکاوی آنها شود ، لذا طبق اصل لزوم علاج واقعه ، قبل از وقوع ، پیش از آگاه شدن کودکان به لذت های جنسی ، باید رخت خواب آنها جدا گردد .

 

قَالَ علی (ع): أَنَّهُ یُفَرَّقُ بَیْنَ الصِّبْیَانِ فِی الْمَضَاجِعِ لِسِتِّ سِنِینَ « رخت خواب بچه های شش ساله را از هم جداکنید» (وسایل الشیعه 21، ص 461).

 

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ یُفَرَّقُ بَیْنَ الْغِلْمَانِ وَ بَیْنَ النِّسَاءِ فِی الْمَضَاجِعِ إِذَا بَلَغُوا عَشْرَ سِنِینَ « رختخواب پسران نوجوان ده ساله ، از بستر زنان جدا باشد» ( وسایل الشیعه ،ج21 ،ص461).

 

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الصَّبِیُّ وَ الصَّبِیُّ وَ الصَّبِیَّةُ وَ الصَّبِیَّةُ وَ الصَّبِیُّ وَ الصَّبِیَّةُ یُفَرَّقُ بَیْنَهُمْ فِی الْمَضَاجِعِ لِعَشْرِ سِنِینَ « پیامبر (ص) فرمودند رختخواب کودکان ده ساله ، چه پسر با پسر ، یا دختر با پسر ، یا دختر بادختر باشد ، باید از هم جدا باشد» (بحار الانوار،ج 101 ،ص 96).

 

عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ یُفَرَّقُ بَیْنَ الصِّبْیَانِ وَ النِّسَاءِ فِی الْمَضَاجِعِ إِذَا بَلَغُوا عَشْرَ سِنِینَ «وقتی کودکان ده ساله شدند ، رختخواب آنها و زنان را جدانمایید» (وسایل لشیعه ،ج21، ص461).

 

قَالَ النَّبِیُّ ص فَرِّقُوا بَیْنَ أَوْلَادِكُمْ فِی الْمَضَاجِعِ إِذَا بَلَغُوا سَبْعَ سِنِینَ« وقتی فرزندانتان هفت ساله شدند ، رختخواب آنها را جداکنید» ( بحار الانوار، ،ج101 ،ص97).
والدین ، در پیشگیری از بازی های جنسی کودکان وظیفه دارند و باید مراقب باشند تا شرایط محیطی برای این نوع بازی ها برای کودکان فراهم نشود واگر احیاناً این صحنه ها را مشاهده کردند ، باید به صورت معقول ، از ن بازی ها جلوگیری کنند

 

خودداری از بوسیدن و در آغوش گرفتن کودکان نامحرم ، پس از سن معین


علی رغم این که در اسلام به محبت کردن ، نوازش کردن وبوسیدن بچه ها سفارش شده ، اما این رفتار ، پس از سن معین ، از سوی افراد نامحرم منع می شود . با این که در هیچ روایتی ندیده ایم که دختر بچه ها پیش از سن بلوغ ، به حجاب وپوشش مخصوص وادار شده باشند ، یا روایتی که حضور دختر بچه ها را در برابر مردان یا پسران ، منع کرده باشد ، اما روابطی مثل : بوسیدن ودر آغوش گرفتن آنها از سوی نامحرمان ، منع شده است (تربیت جنسی،ص120).

 

أَحْمَدَ الْكَاهِلِیِّ وَ أَظُنُّنِی قَدْ حَضَرْتُهُ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ جُوَیْرِیَةٍ لَیْسَ بَیْنِی وَ بَیْنَهَا مَحْرَمٌ تَغْشَانِی فَأَحْمِلُهَا فَأُقَبِّلُهَا فَقَالَ إِذَا أَتَى عَلَیْهَا سِتُّ سِنِینَ فَلَا تَضَعْهَا عَلَى حَجْرِكَ « احمد کاهلی از امام صادق(ع) پرسید:دختر بچه نامحرمی ، خود را در آغوش من می اندازد ومن اورا بلند می کنم ومی بوسم ، حکمش چیست ؟ امام(ع) پاسخ دادند: اگر دختر شش ساله شد ، اورا روی پای خود ننشان» (کافی ،ج5 ،ص533).

 

كَانَ أَبُو الْحَسَنِ الْمَاضِی ع عِنْدَ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ وَالِی مَكَّةَ وَ هُوَ زَوْجُ فَاطِمَةَ بِنْتِ‏ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ كَانَتْ لِمُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بِنْتٌ یُلْبِسُهَا الثِّیَابَ وَ تَجِی‏ءُ إِلَى الرَّجُلِ فَیَأْخُذُهَا وَ یَضُمُّهَا إِلَیْهِ فَلَمَّا تَنَاهَتْ إِلَى أَبِی الْحَسَنِ ع أَمْسَكَهَا بِیَدَیْهِ مَمْدُودَتَیْنِ وَ قَالَ إِذَا أَتَتْ عَلَى الْجَارِیَةِ سِتُّ سِنِینَ لَمْ یَجُزْ أَنْ یُقَبِّلَهَا رَجُلٌ لَیْسَتْ هِیَ بِمَحْرَمٍ لَهُ وَ لَا یَضُمَّهَا إِلَیْهِ « علی (ع) پیش محمد ابن ابراهیم بود ، اوشوهر فاطمه دختر امام حسین (ع) می باشد ،وومحمد بن ابراهیم دختری داشت که لباس پوشیده بود وپیش مردان می آمد وآنها ، اورا در آغوش می گرفتند ، وقتی پیش امام(ع) آمد ، حضرت با دستش اورا از خود دور نمود ؛ وفرمود زمانی که دختر شش ساله شد ، مردی که نامحرم است اورا نبوسد ویا اورا فشار ندهد» (وسایل الشیعه ،ج20 ،ص231).

 

أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ إِذَا بَلَغَتِ الْجَارِیَةُ الْحُرَّةُ سِتَّ سِنِینَ فَلَا یَنْبَغِی لَكَ أَنْ تُقَبِّلَهَا«وقتی دختر بچه شش ساله شد ، برای شما جایز نیست که اورا ببوسید» (کافی ،ج5 ،ص533).

 

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا بَلَغَتِ الْجَارِیَةُ سِتَّ سِنِینَ فَلَا یُقَبِّلُهَا الْغُلَامُ وَ الْغُلَامُ لَا یُقَبِّلُ الْمَرْأَةَ إِذَا جَازَ سَبْعَ سِنِین‏ «وقتی دختر بچه ای به شش سالگی رسید ، جایز نیست که پسر بچه ، اورا ببوسید وهنگامی که پسر از هفت سالگی گذشت ، جایز نیست که زن (نامحرم ) اورا ببوسد» ( من‏لایحضره‏الفقیه ،ج3 ،ص437).


گاهی اوقات ، کودکان ، برای کشف بدن خود با آلت خود بازی می کند ،این امر برای آنها لذت بخش است ، لذا کودک به این عمل تکرار می کند.والدین نباید چنین برداشت کنند که بازی با آلت تناسلی اش ،امری طبیعی است ودر این زمینه اقدامی نکنند ؛ بلکه باید احساس وظیفه کنند و با توجه به آثار نامطلوب آن ،در صدد پیشگیری از تکرار آن بر آیند

 

مراقبت از بازی های کودکان

کودکان ، به دلیل کنجکاوی برای شناخت دنیای اطراف خود ، به جستجوی در هر چیزی می پردازند . از جمله می خواهند بدن را کشف کنند . در این جستجوهاست که با اندام تناسلی خود آشنا می شوند وسپس کنجکاوانه ، می خواهند بدانند که آیا دیگر کودکان نیز همین گونه یا خیر ؟ لذا به بازی هایی نظیر : دکتر بازی ومامان بازی روی می آورند که در این بازی ها سعی می کنند از چگونگی اندام های یکدیگر آگاه شوند. این مسئله،در کودکانی که شاهدروابط جنسی والدین بوده اند ویا اندام تناسلی آنها را دیده اند ، بیشتر حساس تر می شود؛ زیرا در این موارد ، کودک دوست دارد به تقلید از بزرگ سالان بپردازد ورفتار های آنان را انجام دهد . در این صورت ، گاه ممکن است طرفین بازی ، با رضایت ، به بازی با آلات تناسلی یکدیگر بپردازند واز این طریق ، احساس لذت کنند وکم کم ، زمینه برای انحراف جنسی آنان فراهم می شود .

 

والدین ، در پیشگیری از بازی های جنسی کودکان وظیفه دارند و باید مراقب باشند تا شرایط محیطی برای این نوع بازی ها برای کودکان فراهم نشود واگر احیاناً این صحنه ها را مشاهده کردند ، باید به صورت معقول ، از آن بازی ها جلوگیری کنند . آنها نباید از کودکان بپرسند : چه میکنند ؟ زیرا هر گاه کودکان ، عین حقیقت را بگویند ، برای والدین ، بسیار ناراحت کننده خواهد بود . همچنین نباید آنها را سر زنش وشرمسار کرد ونیز نباید حرکت آنها را به صورت دیگری حمل کرد ویا بهانه ساده ای یافت از قبیل این که : آیا فکر نمی کنید با این هوای سرد ، نباید لُخت شد؛ بلکه باید به کودکان دستور دادکه لباس خود را مرتب کنند وبه بازی دیگری بپردازند . باید گفت : تو و دوستت داشتید لباس های یکدیگر را در می آوردید . شما لُخت بودید . این حرکت را نباید انجام دهید ! دیدم که به او دست می زنی ! این کار مجاز نیست ! هرگاه سؤالی داشتید ، از من بپرسید وبا من مطرح کنید ، تا موضوع را برایتان شرح دهم. (تربیت جنسی ،صص125ـ124).

 

گاهی اوقات ، کودکان ، برای کشف بدن خود با آلت خود بازی می کند ،این امر برای آنها لذت بخش است ، لذا کودک به این عمل تکرار می کند.والدین نباید چنین برداشت کنند که بازی با آلت تناسلی اش ،امری طبیعی است ودر این زمینه اقدامی نکنند ؛ بلکه باید احساس وظیفه کنند و با توجه به آثار نامطلوب آن ،در صدد پیشگیری از تکرار آن بر آیند .


بازی با آلت تناسلی موجب لذت وآرامش کودک می شود ، از این رو کمبود محبت در کودک ، یکی از عواملی است که تکرار آن مؤثر می باشد ؛ لذا والدین برای پیشگیری از این عادت زشت وآسیب زا ، می بایست به کودک محبت به اندازه کافی داشته باشند ؛ واز هر گونه اعمال خشونت برای ترک آن خودداری نمایند

 

ازاین رو ، والدین ، به جای فشار آوردن بیش از حد به کودک برای ترک این عادت (استمناء) ، بهتر است نوزاد را در آغاز پیدایش ، از مهر ومحبت خود بهره مند سازند وقلب اورا از سرچشمه دوستی حقیقی ، چنان سرمست کنند که به خود ارضایی ، به عنوان یک وسیله التذاذ وخشنودی اش روی نیاورد (روابط بین والدین و کودکان ،ص195).

 

چنانچه والدین، چند یا یکی، از موارد فوق را رعایت نکنند ، کودک به « بلوغ پیش رس » مبتلا خواهد شد ؛ که عواقب بدی در قیل وبعد از بلوغ برای اوخواهد داشت . از این رو برای پیشگیری از بلوغ پیش رس ، یا رشد تمایلات جنسی زود هنگام در کودکان ، والدین می بایست نکات زیر را مراعات کنند:

 

* خودداری والدین ومحارم جنس مخالف ، از ظاهر شدن در برابر کودک به صورت عریان ، با لباس نیمه عریان ویا زننده ومهیج .

 

* خوداری از دستمالی کردن آلت تناسلی کودک ویا حتی تنبیه کردن ، به صورت زدن بر پشت وران های کودک .

 

* جدا کردن اتاق کودک از اتاق خواب والدین ، از سنّی که کودک ، قادر به تشخیص رفتار های جنسی است .

 

* جلوگیری از خوابیدن کودکان با کودکان یا بزرگ سالان دیگر .

 

* خودداری والدین از انجام دادن عمل زناشویی ویا دیگر رفتار های آمیزشی در برابر کودکان (حتی نوزادن ).

 

*خودداری از قرار دادن کودکان در معرض صحنه ها، عکس ها ویا فیلم های مستهجن وخودداری از شرکت دادن آنها در مجالس مختلط و پارتی ها وایجاد محدویت در استفاده از برنامه های سکسی در اینترنت وماهواره .

 

* پاسخ دادن به سؤالات جنسی کودکان ، به طور واقع بینانه وبه دور از تهییج جنسی آنها.

 

* مراقبت از کودکانی که در رختخواب برای مدت طولانی بیدارند. به این منظور ، لازم است که والدین ، در کنار کودک باشند یا رفت و آمد کنند تا هنگامی که مطمئن شوند که کودک ، به خواب رفته است . وبهتر است که اتاق کودک ، در مجاورت اتاق والدین باشد تا در موقیعت ها وزمان های گوناگون بتواند به راحتی ، از حال او آگاهی یابند.

 

* مراقب از دوستی ها وبازی های کودکان وجلوگیری از بازی های جنسی آنها وهمچنین ممانعت از خلوت کردن کودکان ، به مدت طولانی دور از چشم والدین. (تربیت جنسی ،صص128ـ 127)

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:26:00 ق.ظ ]




اهمیت تحلیل نقاشی در شناخت نابسامانی های روانی او

اهمیت تحلیل نقاشی کودک در شناخت نابسامانی‌های روانی او

 

نقاشی کردن در واقع مجسم کردن و به تصویر کشیدن رویاها و تخیلات و احساسات و حالات درونی کودک است. این نقاشی ها در برگیرنده فواید بسیاری است هرچند اکثر والدین به نقاشی های کودک شان به چشم خط خطی کردن های ساده و یا آثاری برای تکمیل کلکسیون یادگاری های کودکی مینگرند. بسیاری از روانشناسان و مشاوران کودک معتقدند با تحلیل نقاشی‌های کودکان می توان به شناخت و افزایش افزایش مهارت های شناختی، احساسی و فیزیکی کودک پرداخت.

اهمیت نقاشی در کودکان

کودکان معمولا از سن یک سالگی شروع به نقاشی کشیدن می‌کنند، اهمیت نقاشی از این جهت است که به حقیقت ذاتی اشیا از کلمات بسیار نزدیک تراست و درک آن برخلاف نوشتن به کوشش و دقت زیادی نیاز ندارد.

 

نقاشی می تواند در برقراری ارتباط با دنیای بیرون، نقش مهمی ایفا کند، در این کار سه بخش یعنی دست، چشم و مغز فعالیت دارد و آگاهی فضایی آن‌ها را افزایش می‌دهد. نقاشی کشیدن پنجره‌ای به سوی خلاقیت کودکان و شکوفایی احساسات هنری کودکان است.

 

همچنین روانشناسان قادرند تا سرنخ‌هایی از نشانه‌های شخصیتی، احساس و رشد ذهنی کودکان را در میان این نقاشی‌ها پیدا کنند.

 

تاثیر نقاشی بر عملکرد ذهنی و جسمی کودک

 

فواید نقاشی برای کودکان

 

- هماهنگی حرکات چشم و دست

نقاشی کردن  کودکان باعث هماهنگی حرکات چشم و دست آنان می شود که البته اکسب این مهارت های حرکتی در این سنین از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این مهارت ها در حین یادگیری نقاشی  در کودکان تقویت می شود و این به این دلیل است که در این حالت آن ها سعی می کنند اشیایی را که با چشم می بینند با حرکات دستان خود هماهنگ کنند و آن ها را به تصویر بکشند. همچنین موجب تقویت و بهبود عضلات دست آن ها می گردد و به آنها در پیشرفت فعالیت های ذهنی و جسمی کمک بسیار زیادی می کند.

 

- شناخت و درمان نابسامانی‌های روانی کودک

بسیاری از پژوهندگان بر این عقیده اند که نقاشی کودک دریچه ای است که بر اندیشه ها و احساسات او گشوده می شود و می توان از نقاشی های او در سنجش شخصیت یا تشخیص نابسامانی های روان شناختی او استفاده کرد و در پی درمان آن ها برآمد.

 

کودک به کمک نقاشی دلهره های درونی اش را آشکار می سازد، به کنترل احساسات هنگام استرس پرداخته و به این طریق اثر مخرب آن ها راکاهش میدهد. به همین جهت برای رفع بسیاری از مشکلات روحی و روانی دانش آموزان می توان از نقاشی استفاده کرد. 

 

همچنین آموزش نقاشی کشیدن کودک موجب تقویت احساسات و بهبود برقراری ارتباطات اجتماعی او می گردد.

 

- کشف و رشد استعدادهای کودک بر مبنای نقاشی‌های او

آموزش نقاشی به کودکان یکی از بهترین فعالیت هایی است که به آنان در کشف استعدادها و تخصص هایشان کمک می کند. نقاشی را می توان یک تریبون بزرگ در نظر گرفت که کودکان در آن به کشف و توسعه خلاقیت های خود می پردازند. در واقع نحوه مخلوط کردن رنگ ها و استفاده از ترکیب رنگ های مختلف به کودکان در این زمینه کمک می کند. فروبردن قلم مو در رنگ های گوناگون و آغاز یک سفر برای خلق یک شاهکار هنری توسط کودک است، حاصل این فرایند بیشتر از کشیدن نقاشی و ایجاد یک تصویر زیبا توسط کودک است.

 

- نقاشی عاملی برای افزایش خلاقیت و تمرکز کودک

نقاشی کردن سبب تقویت خلاقیت از طریق دست ها می گردد و همچنین باعث افزایش عملکرد ذهنی کودک می گردد و توانایی حل مسئله را برای او فراهم می آورد. نقاشی کردن باعث افزایش مهارت های تمرکزی آن ها می گردد و تمرکز آن ها را در انجام کارها افزایش می دهد و موجب تمرکز آن ها روی موارد جزئی و کوچک می گردد.

 

ارائه ایده ها و طرح های جدید برای نقاشی قوه ابتکار را در کودکان تقویت می کند. این ها فقط برخی از فواید آموزش نقاشی به کودکان است که بیانگر تأثیر بی نظیر نقاشی در پیشرفت و ترقی کودکان می باشد.

 

اهمیت نقاشی در تعلیم و تربیت کودک

هنر نقاشی با توجه به زبان تصویری و تجسمی خود، کارایی‌های بسیاری در امر تعلیم و تربیت دارد که برخی از آنها بدین شرح است:

- کودک از طریق فعالیت نقاشی به شناخت خود و جهان نائل می‌شود.

- کشیدن نقاشی منجر به پرورش تخیل کودک می‌شود.

- از دیگر ویژگی‌های نقاشی، قابلیت آن در انتقال دانش‌های کودک است.

- ایجاد سرگرمی سالم و لذت بخشیدن به کودک از دیگر آثار این هنر است.

- شناخت محیط و فضای زندگی از دیگر کارکردهای مهم نقاشی است که کودک آن را به دست می‌آورد.

- آموزش نقاشی به کودکان، یادگیری اندازه، شکل، طرح ها و الگوها را برای آن ها امکان پذیر می کند و تاثیر مثبتی در درک بهتر مفاهیم درسی در سال های مدرسه دارد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:03:00 ق.ظ ]




اهمیت کشیدن نقاشی برای کودکان

اهمیت کشیدن نقاشی برای کودکان
 

- شکل آدم

هنگامی که کودک شکل آدم را می کشد قبل از هر چیز شکل خود و باوری که از خود و تمایلاتش دارد بیان  می کند اگر شکل آدم در مجموع هماهنگ شد احتمال زیادی و جود دارد که کودک کاملاً سازگار باشد اگر بر عکس آدم در اندازه ی خیلی کوچک در گوشه ی صفحه ی کاغذ کشیده شده باشد به معنای این است که کودک خود را کم ارزش و از دیگران پایین تر می داند و اگر این کم بها دادن به خود در نقاشی کودک ادامه پیدا کند نشان گر خجالتی بودن کودک است.

 

در نقاشی کودکان فقدان دست و بازو برای آدم علامت کم بها دادن به خود و عدم امنیت است وکودکانی که آدم هایی با اندازه های برزگ رسم می کنند کودکانی هستند که خود را بالا تر از بقیه می دانند این کودکان معمولا زور رنج و حساس هستند و فکر می کنند مورد  ظلم و ستم قرار گرفتند از لحاظ عاطفی گاه کودکان افرادی را که برایشان مهم تر اند و به آنان علاقه ی بیش تری دارند بزرگتر از سایرین رسم می کنند.

 

- خانه ها

در نقاشیهای کودکان خانه بیش از هرچیز دیگری کشیده می شود. در شروع کار معمولاً خانه به صورت یک مربع که بر بالای آن یک مثلث قرار دارد، و سپس دیوارهای اطراف خانه کشیده می شود. خانه نماد پناهگاه و هسته اصلی و گرمی خانواد ه ای است که ممکن است مورد علاقه یا تنفر کودک باشد. خانه هایی که کودکان ترسیم می کنند ممکن است دارای باغچه و گل و درهای بزرگ و پنجره و پرده‌های رنگین باشد.

 

چنین خانه ای، نماد یک زندگی سعادتمند است که کودک در آن احساس آرامش می کند. بر عکس اگر، خانه ای بدون در ورودی، با دیوارهایی بلند وبه گونه ای منزوی و دور افتاده ترسیم شود معنای متفاوتی پیدا می کند. مثلاً اگر این خانه بین سنین 5 تا 8 سالگی ترسیم شود نشانگر خجالتی بودن کودک و وابستگی شدید او به مادر است. بعد از 8 سالگی نشانگر احساس خود کوچک بینی و تنهایی کودک و درنوجوانی نشانگر شرم و حیای بیش ازحد، و داشتن احساسات رقیق است.

 

- درخت

بسیاری از روانشناسان از درخت به عنوان موضوعی جهت شناخت شخصیت کودک استفاده کرده اند. برای تجزیه و تحلیل نقاشی درخت باید سه قسمت اصلی آن را مشخص کرد که عبارتند از ریشه، تنه، شاخه و برگها. ریشه که در زمین فرو رفته و درخت  از آن غذا دریافت می کند، نماد ناخود آگاه و فشارهای غریزی است تنه پرثبات‌ترین و مشابه‌ترین عامل به خود کودک است، بنابر این بیانگر مشخصات دایمی و عمیق شخصیت اوست.

 

شاخه‌ها و برگها بیانگر طریق ارتباطی او با دنیای خارج است. مثلاً تنه درخت ممکن است کوتاه یا بلند کشیده شود، بچه‌ها در سنین قبل از دبستان تنه درخت را بلند ترسیم می کنند، ولی بعد از این سن، بلند بودن تنه درخت اغلب نشانگر عقب افتادگی فکری و یا بیماریهای عصبی و یا آرزوی بازگشت به دنیای کوچکی و قبل ازمدرسه است. برعکس اگر تنه درخت کوتاه کشیده شود، نشانگر جاه طلبی و بلند پرواز بودن کودک است.

 

تنه درخت ممکن است صاف یا کج کشیده شود که درحالت دوم نشانگر عدم ثبات کودک است. شکل شاخه‌ها و برگها و یا قسمتهای بالای درخت نیز دارای معانی مختلفی است. به عنوان مثال شکل منظم شاخه‌ها نشان می دهد که کودک کمتر به تمایلاتش متکی است و بیشتر به نتیجه گیریهای منطقی دست می زند و یا بالعکس شکل نامنظم و درهم شاخه‌ها بیانگر این است که با کودکی بلغمی مزاج و در خود فرو رفته که آمادگی هیچ گونه تغییر و تحولی را ندارد روبرو هستیم.

 

گاهی نیز درختی که کودک ترسیم می‌کند فاقد شاخه است که این امر نشانگر عدم گسترش استدلال و تفکر منطقی و درگیر بودن فرد با عالم رویاست. برگها نیز برحسب چگونگی ترسیم آن، تعابیر مختلفی دارند. مثلاً ترسیم برگهای منظم ویک شکل مخصوص کودکی است که مسایل را به سادگی می فهمد و قادر به ارتباط با دیگران است.

 

و یا نشان دادن برگها به صورت هاله ای سبز رنگ در اطراف شاخه ها، تمایل کودک به تاثیر گذاری و تسلط بیشتر بر روی محیط را نشان می دهد. برگهای پاییزی و یا برگهای در حال ریخته شدن بیشتر در نقاشیهای نوجوانان و کودکان منزوی دیده می شود. چنین ترسیمی از برگ، مانند هر حرکت پایین رونده دیگر، مبین یاس و سرخوردگی تلقی می شود.

تحلیل نقاشی کودک
 

- خورشید

خورشید به علت نقش مهمی که بر عهده دارد و نیز تلالو آن، در نقاشیهای بیشتر کودکان دیده می شود. تصویر خورشید بیانگر امنیت، خوشحالی، گرما، قدرت و به نظر بعضی پژوهشگران نماد پدر مطلوب است. وقتی رابطه پدر و کودک خوب است خورشید به طور کامل و در حال درخشیدن نمایش داده می‌شود هنگامی که این ارتباط مطلوب نیست خورشید در پشت کوه ناپدید است و یا به صورت قوسی در افق دیده می‌شود و اگر کودک از پدرش هراس داشته باشد، خورشید به رنگ قرمز تند یا سیاه که مضطرب کننده است ترسیم می شود.

 

با وجود این نحوه نمایش خورشید مانند سایر موضوعهای نقاشی ممکن است به حال و حوصله لحظه ای کودک و نه به تفاهم و عدم تفاهم بین کودک و پدر بستگی داشته باشد. بنابراین قبل از هر قضاوت و تعبیری دراین مورد، بهتر است چندین نقاشی یک کودک را مورد بررسی قرار داد تا معلوم شود آیا این پدیده مرتب تکرار می‌شود یا خیر. و آنگاه به تجزیه و تحلیل آن پرداخت.

 

- خانواده

کودکان هرکدام درخانواده های مختلف به دنیا آمده اند و به طرق مختلف تربیت و مورد محبت قرار گرفته اند مسائلی همچون تولد، جنسیت وعوامل اجتماعی دیگر در طرز رفتار کودکان تاثیر دارد وقتی کودک افراد خانواده اش را نقاشی می کشد خود را کم تر کنترل می کند و با آزادی تمام ترس ها، تمایلات و احساساتش را بیان می نماید هنگامی که اعضای یک خانواده دست در دست هم نشان داده می شوند نشاندهنده ی یک خانواده ی هماهنگ است. 

 

نزدیک شدن دو یا چند شخصیت در نقاشی کودک نشان دهنده ی انس و الفت آن هاست کودک خود را نزدیک شخصی نقاشی می کند که درکنارش راحت است و او را از همه چیز  بیش تر دوست دارد اگر کودکی فکر کند که خواهرش بیش تر از او مورد توجه ی پدر و مادر است خواهر را بین پدر و مادر و خود را دورتر از آن ها رسم می کند.

 

کودکان شخصیت هایی را که بیش تر دوست دارند به صورت بزرگ تر و در مرکز کاغذ رسم می کند وقتی کودکان در نقاشی خود یکی از اعضای خانواده را نمی کشد می تواند آرزو ی کودک به طور آگاه و یا ناخود آگاه برای نبودن او باشدگاهی دیده می شود که کودک خود را در نقاشی در میان خانواده نمی کشد و این احتمالاً نشانه ی آن است که کودک در خانه احساس راحتی نمی کند و خواستار تغییر است.

 

افرادی که برای کودک اهمیت و ارزش کمتری برخوردارند معمولا در آخرین لحظه وبا کمترین جزییات یا کوچکتر کشیده می شود اگر کودکی در نقاشی هایش به طور افراطی سایه بزند یا بیش از حد از رنگ های تیره استفاده کند نمایانگر کمبود محبت کودک و یا اضطراب است.

 

- آسمان و زمین

آسمان را به خاطر این که می تواند زمینه ای فراهم آورد که کودکان نماد های مختلفی چون ستارگان، پرندگان، هواپیما و… در آن رسم کنند و نماد الهام و پاکی است در مقابل زمین که نشانه ی ثبات و امنیت است در نقاشی خود ترسیم می کنند.

 

- حیوانات

اگر کودک به دلیلی جز اینکه، در محیط زندگی حیوانی دیده باشد یا خودش حیوانی داشته باشد یا اصولا حیوانات را دوست داشته باشد، حیوانی را نقاشی کند (معمولاً حیوانات وحشی) ممکن است به دلیل احساس گناه وتقصیری باشد که کودک در موقعیت خاص حس کرده باشد و چون جرأت آن را ندارد که گناه خود را ترسیم کند

 

ترجیح می دهد احساسات وعادات وتمایلات خود را در قالب تصویر حیوانی نشان بدهد، درست مانند زمان بازی با عروسک هایش که برایش جالب وبسیار جذاب است، زیرا او می تواند آزادانه هر چه دلش می خواهد از زبان عروسک‌هایش بیان کند، بی آنکه خود احساس گناه کند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:00:00 ق.ظ ]




موا ظب بااز مسئله دفاع مقدس که در این کشور اتفاق افتاد..غافل نشوید. کار بزرگی انجام گرفت .

آن جوانها مثل شما ها بودند اکثراین جوانها یی که در جنگ نقش های موثر ایفا کردند.از قبیل همین دانشجوها بودنند..

و خیلی هایشان هم جزو نخبه ها بودنند.دلیل نخبه بودنشان هم این بود.که یک جوان بیتو و سه ساله.

فرمانده یک لشکر شد. آنچنان توانست .آن لشکر را هدایت کند.وآنچنان توانست طراحی عملیات را که هرگز نکرده بود.

بکندکه نه فقط دشمنانی  را که مقابل ما بودنند متعجب کرد بلکه ماهواره های دشمنان را هم متعجب کرد….

بیانات رهبر انقلاب 1383

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[سه شنبه 1398-03-21] [ 11:50:00 ق.ظ ]




پیامبر اسلام  میفرماید:

خداوند دشمن می دارد می دارد مردی را که در خانه اش بر او حمله می کنند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:22:00 ق.ظ ]




پیامبر اسلام  میفرماید:

خداوند دشمن می دارد می دارد مردی را که در خانه اش بر او حمله می کنند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:22:00 ق.ظ ]




فواید و اثرات نیکی به پدر و مادر

1 – نگاه با محبّت به پدر و مادر، عبادت است

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

نظر الولد الی والدیه حباً لهما عبادة.(106)

نگاه دوستانه به پدر و مادر، عبادت است.

در روایات، نگاه کردن به چند چیز، عبادت شمرده شده که یکی از آنها نگاه کردن به قرآن است و دیگری نگاه کردن به جمال با کمال امیرالمؤمنین علی علیه السلام .

مردی در کنار کعبه به ابوذر گفت: «چرا به چهره علی علیه السلام زیاد نگاه می کنی؟». ابوذر پاسخ داد که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود:

النّظر الی علی بن أبی طالب عبادة، و النّظر الی الوالدین برأفةٍ و رحمةٍ عبادة.

نگاه کردن به روی مبارک علی علیه السلام عبادت است؛ همچنین نگاه کردن به پدر و مادر از روی محبّت و رحمت، عبادت است.

106 – تحف العقول، ص 44؛ کشف الغُمّه، ص 243؛ بحارالأنوار، ج 72، ص 80.107 – بحارالأنوار، ج 74، ص 45.

2 – جهاد در راه اسلام است

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

برّ الوالدین یجزی عن الجهاد.(108)

نیکی به پدر و مادر، جای جهاد را می گیرد.

108 – نهج الفصاحه، ح 1086.

3 – بزرگترین واجب است

امام علی علیه السلام فرموده است:

برّ الوالدین أکبر فریضة.(109)

نیکی به پدر و مادر، بزرگترین واجب است.

109 – غررالحکم و دررالکلم.

4 – باعث طول عمر و زیادتی روزی است

امام باقر علیه السلام می فرماید:

من سرّه أن یمدّ له فی عمره و یزاد فی رزقه فلیبرّ والدیه.

کسی که می خواهد بر عمر خود بیفزاید و روزی خود را زیاد کند، پس بر پدر و مادر خود، نیکی کند.

در روایت دیگری به نقل از عنان بن سریر آمده است:

کنّا عند أبی عبدالله علیه السلام و فینا میسر فذکر واصلة القرابة، فقال  أبوعبدالله علیه السلام یا میسر! قد حضر أجلک غیر مرّة و لا مرّتین کلّ ذلک یؤخّر الله أجلک لصلتک قرابتک و ان کنت تریدان یزاد فی عمرک فبرّ شیخیک یعنی أبویه.

با میسر نزد امام صادق علیه السلام بودیم. گفتگو از صله رحم شد. حضرت فرمود: ای میسر! اجلت بیش از یک دفعه رسید، خداوند تمام آن را به تأخیر انداخت، برای اینکه صله رحم می کردی. اگر می خواهی عمرت زیاد شود، به پدر و مادرت نیکی کن.

و در روایت دیگری آمده است:

انّه ربّما کان قد بقی من عمر الانسان ثلث سنین ثم انّه یحسن الی والدیه و یصل أرحامه فیؤخّره الله الی ثلثین سنة و انّ منهم من یبقی من عمره ثلاثون سنة ثم انّه یقطع أرحامه أو یعق والدیه فیمحو الله سبحانه الثلاثین و یثبت مکانها ثلاث سنین، و قال رسول الله صلی الله علیه و آله : رأیت فی المنام رجلا قد اتاه ملک الموت لقبض روحه فجاء برّه بوالدیه فمنعه منه.

چه بسا گاهی از عمر انسان، سه سال باقی است؛ امّا در اثر احسان به پدر و مادر و صله رحم، خداوند، عمر سه ساله او را تبدیل به سی سال می کند، و در مقابل، شخصی از عمرش سی سال باقی است؛ امّا به دلیل قطع رحم و آزار و اذیت والدین، خداوند عمر او را به سه سال تبدیل می کند.

پیامبر صلی الله علیه و آله در خواب شخصی را دید که ملک الموت برای قبض روح او آمده؛ ولی در اثر نیکی به پدر و مادر، این عمل تحقّق نیافت.

110 – میزان الحکمة، باب الاحسان الی الوالدین؛ بحارالأنوار، ج 71، ص 81.111 – بحارالأنوار، ج 74، ص 84.112 – أنوار النعمانیه، ج 3، ص 85 (نور فی عقوق الوالدین و قطع رحم).

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:31:00 ق.ظ ]




آداب در محضر پدر و مادر

پدر و مادر حق زیادی برگردن فرزندان دارند، لذا رعایت حقوق و احترام آنان، آثار معنوی بسیار ثمر بخش و حتی در امور دنیوی فرزندان تأثیر گذار می‌باشد. از طرف دیگر،عدم احترام به ایشان آثار زیانبار و جبران ناپذیری در دنیا و آخرت برایشان در پی خواهد داشت. به راهكارهایی در باب احترام پدر و مادر توجه فرمایید: 1- با آنها نیكو سخن بگویید 2- اگر آنها را ناراحت كرده‌اید،بكوشید تا خوشحالشان كنید. 3- در نیكی كردن به پدر و مادر ،خوب و بد بودن آنها را ملاحظه نكنید،(حتی باید به والدین غیر مؤمن نیكی كرد) 4- اگر امر به حرامی كردند ،اطاعت نكنید اما حق بدرفتاری با آنان را ندارید. 5- لازم است بعد از درگذشت آنها نیز به ایشان احساس كنید: الف- بر ایشان نماز بخوانید ب- برایشان استغفار كنید 6- پس از مرگ آنان ،تعهدات و بدهیهایشان را ادا كنید 7- دوستان آنها را نیز اكرام كنید 8- پیش از آن كه چیزی از شما بخواهند، حاجتشان را برآورید. 9- در حضورشان با احترام بنشینید 10- صدای خود را از صدای آنها بلندتر نكنید 11- در چشمانشان خیره نشوید 12- با دست و چشم به آنها اشاره نكنید 13- آنها را به اسم صدا نزنید 14- جلوتر از ایشان راه نروید( مگر آنكه ضرورتی داشته باشد) 15- قبل از ایشان ننشینید 16- اگر عصبانی شدند، نسبت به آنان خشوع كنید 17- در همه حال از آنها تشكر كنید 18- مراقب باشید، هیچ گاه به ایشان دشنام ندهید 19- بكوشید تا هرگز آنها را خشمگین نسازید 20- در حد ممكن ،دربرآوردن نیازها و تأمین هزینه آنان بكوشید 21- هر قدر می‌توانید نسبت به ایشان نیكی كنید 22- هرگز در مقابل ایشان تكبر نكنید 23- در خواستهایشان را برآورده سازید(هر چند به آن نیاز نداشته باشند) 24- چنانچه در حق شما بدی كردند؛ در مقابل ،برایشان استغفار و طلب خیر كنید. 25- در مجالس، بالاتر از ایشان ننشینید 26- اگر پیش آنان بمانید، در حد امكان از ایشان جدا نشوید 27- در احسان به والدین ،جانب مادر را بیشتر مراعات كنید. 28- به وصیت‌هایشان عمل كنید 29- بدهی‌های آنان را ادا كنید ( در صورت توانایی) 30- اگر بین امر و نهی والدین تعارضی بوده اگر ممكن است، رضایت هر دو را جلب كنید و گرنه، جانب مادر را ترجیح دهید- 31- اگر در وقت نماز شما را به كاری امر كردند ،نماز را به تأخیر انداخته و فرمان آنان را اطاعت كنید. 32- از آزار دیگران نسبت به والدین جلوگیری كنید 33- پیش از آنان شروع به خوردن غذا نكنید 34- در مجالس ، روی خود را از انها برنگردانید. 35- كاری نكنید كه دیگران به پدر و مادر شما بد بگویند 36- در وقت ورودشان از جا برخیزید 37- هرگز برای انان آرزوی مرگ نكنید 38- از انان بخواهید تا در حق شما دعا كنند( دعای پدر مادردر مورد فرزندان مستجاب است انشاء الله) 39- غیبت آنان را مدارید و نگذارید دیگران از انها غیبت كنند 40- صفات نیك ایشان را در حضور و غیابشان یادآور شوید 41- ابراز محبت خود را نسبت به آنها آشكار كنید. 42- هر چه می‌توانید در برابر شان تواضع كنید 43- از ایشان تقاضایی نكنید كه موجب شرمندگیشان شود. 44- بدی هایشان را فراموش كنید و تكرار نكنید 45- نیكی به پدر و مادر را به بهانه این كه آنان هنوز جوان هستند ترك نكنید 46- لزوم احترام ایشان را به اعضای دیگر خانواده گوشزد كنید 47- در حد امكان ،زمینة تفریح ،گردش و زیارت را بر ایشان فراهم آورید. 48- نقاط ضعف آنان را برای دیگران بازگو نكنید.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:26:00 ق.ظ ]




فتوت و جوانمردی در سیره انبیاء! 

 

از مصداقهای جوانمردی، پارسا بودن در ظاهر و باطن، اعتماد کردن به چیزی که خدا برایمان ضمانت کرده، به عیب خود مشغول شدن و از عیب دیگران باز ماندن، خوش گمانی به خلق و حفظ حرمت آنان، قبول رفاقت از طرف دوستان و ایثار به موقع برای آنان، تحمّل آزار در راه خدا، شکایت نکردن از بلا و قبول آن، بخشش در نداری و دوری از بخل ورزیدن، سلامت خواستن از خدا و شکر بر عافیت، فروتنی و تکبر نکردن با برادران و راحت دیگران را بر خود ترجیح دادن است.

 

یكی از ویژگی های انسان های شریف و آزاده «جوانمردی» است که از مهم‌ترین و زیباترین صفات و فضائل اخلاقی به شمار می رود.

البته گاهی می بینیم عده ای جوانمردی را با قهرمان شدن در یک رشته ی ورزشی اشتباه می گیرند و فکر می کنند هر کسی که قهرمان شود جوانمرد است در حالیکه بین قهرمان رشته ی ورزشی و یک جوانمرد تفاوتهای زیادی وجود دارد.

هر کسی جوانمردی را طوری معنا می کند و آن را به کسی نسبت می دهد. عده ای جوانمردی را در دوستی، گروهی آن را در کمک به دیگران و ….می دانند اما با مراجعه به آموزه های وحیانی در می یابیم که جوانمرد کسی است که از سویی، دینش را به هوای نفس خود نفروشد، دنیای زودگذر را با بهشت جاودانی و رضوان الهی عوض نکند. و در یک کلام رضایت خدا را بر خشنودی خودش ترجیح دهد.

از امام حسن مجتبی علیه السلام پیرامون مُروّت و جوانمردی سؤال شد، حضرت فرمود: جوانمرد كسی است كه در نگهداری دین و عمل به آن تلاش نماید، در اصلاح اموال و ثروت خود همّت گمارد، و در رعایت حقوق طبقات مختلف پا بر جا باشد.

جوانمردی اولیاء خدا: 

همه حضرات انبیا از آدم (علیه السلام) تا پیامبر خاتم محمد(صلی الله علیه و آله) «فتی» و جوانمرد بودند ولی به فحوای آیه مبارکه «تلک الرسل فضّلنا بعضهم علی بعض» (بقره (2) آیه 255) بعضی از انبیا در فتوت از دیگران برترند، حضرت ابراهیم خلیل الرحمن ابوالفتیان است و حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) سید الفتیان. 

امام علی علیه السلام فرمود: جوانمرد کسی است که وقتی قدرت یابد ببخشد و چون توانمند شد عطا کند و چون چیزی از او خواسته شد نیاز را برآورد. (غرر الحکم، ج 7، ص 346)

حضرت ابراهیم علیه السلام: 

فتوّت و ایثار فوق العاده حضرت ابراهیم علیه السلام این بود که در قربانی ساختن پسر عزیز خود کوشید و بعد از آن که در آتش سوزان انداخته شد حتی از حضرت جبرئیل هم کمک نخواست. 

حضرت یوسف علیه السلام:

حضرت یوسف صدّیق(علیه السلام) هم در بلای شدیدی که، به سبب گریز او از معصیت، به وسیله زن عزیز مصر و زنان دیگر بر سرش آمد، معصوم و ثابت قدم ماند و زندان را بر عصیان و گناه ترجیح داد. برادران او در هلاک و نابودی و بدنامی او کوشیدند، ولی آن صدّیق همه گونه جفاکاری های آنان را عفو کرد و اعلام داشت که (لاتثریب علیکم الیوم) (یوسف (12) آیه 92)

البته در قرآن نمونه های زیادی از جوانمردی سایر انبیا و صالحین مانند اصحاب کهف نیز ذکر شده است.

نمونه ای از جوانمردیهای حضرت علی (علیه السلام):

زبیربن عوام پسر عمه پیامبر (صلی الله علیه و اله) بود، مدّتی پس از مرگ او، یكی از فرزندان او به حضور علی (علیه السلام) آمد و گفت : در دفتر حساب پدرم دیدم كه پدرم از پدر تو (ابوطالب) چند هزار درهم طلبكار بوده است . علی (علیه السلام) فرمود: پدرت راستگو بود، آن مبلغ را دستور دادم به تو بدهند (و طبق دستور به او دادند). پس از مدتی فرزند زبیر به حضور علی (علیه السلام) آمد وعرض كرد: در حساب ، اشتباه كرده ام ، بلكه موضوع به عكس بوده و پدر شما آن مبلغ را از پدر من طلب داشته است . علی (علیه السلام) فرمود: بدهكاری پدرت را بخشیدم وآنچه را تو بابت طلب پدرت از من گرفتی ، آن را نیز به تو بخشیدم .

جوانمردی در آیینه ی روایات: 

در این بخش برخی احادیث را که در مورد مروت و جوانمردی بیان شده تقدیم شما عزیزان می کنیم: 

1ـ امام علی - علیه السّلام - فرمود: جوانمردی چهار گونه است: فروتنی هنگام فرمانروایی و حكومت، گذشت هنگام قدرت، خیرخواهی هنگام دشمنی و بخشش بدون منت گذاردی. «السعادة الابدّیة، ص 83»

2ـ پیامبر اسلام - صلّی الله علیه و آله - فرمود: مروّت ما اهل بیت، گذشت از كسی است كه به ما ظلم كرده و بخشش به كسی است كه ما را محروم كرده است. «بحار الانوار، ج 17، ص 41»

3ـ علی علیه السلام: جوانمرد کسی است که وقتی قدرت یابد ببخشد و چون توانمند شد عطا کند و چون چیزی از او خواسته شد نیاز را برآورد. (غرر الحکم، ج 7، ص 346)

جوانمردی چهار گونه است: فروتنی هنگام فرمانروایی و حكومت، گذشت هنگام قدرت، خیرخواهی هنگام دشمنی و بخشش بدون منت گذاردی. «السعادة الابدّیة، ص 83»

4ـ امام صادق - علیه السّلام - فرمود: آیا گمان می كنید جوانمردی با فسق و فجور حاصل می شود! جوانمردی تنها با سفره ای گسترده و عطایی بخشیده و خوشرویی (یا نیكی) پسندیده و پرهیز از مردم آزاری حاصل می شود. «سفینة البحار، ج 2، ص 345»

5ـ امام علی - علیه السّلام - فرمود: جوانمرد با گذشت كسی است كه مال را فدای آبروی خود می كند و فرومایه آبروی خود را فدای مال كند. «غرر الحکم، ح 8449»

 

با توجه به اینکه جوانمردی مصداقهای زیادی دارد (که البته ما در این مجال نتوانستیم به آنها بپردازیم) به نظر میرسد که با شناخت روی هر کدام از آن مصداقها بتوانیم به فضائل اخلاقی زیادی دست پیدا کنیم. از جمله ی این مصداقها می توان به این موارد اشاره کرد: از مصداقهای جوانمردی، پارسا بودن در ظاهر و باطن، اعتماد کردن به چیزی که خدا برایمان ضمانت کرده، به عیب خود مشغول شدن و از عیب دیگران باز ماندن، خوش گمانی به خلق و حفظ حرمت آنان، قبول رفاقت از طرف دوستان و ایثار به موقع برای آنان، تحمّل آزار در راه خدا، شکایت نکردن از بلا و قبول آن، بخشش در نداری و دوری از بخل ورزیدن، سلامت خواستن از خدا و شکر بر عافیت، فروتنی و تکبر نکردن با برادران و راحت دیگران را بر خود ترجیح دادن و … است

 

یک جوانمرد باید از هستی و هر چه در آن است آزاد باشد تا به بندگی کسی رسد که همه هستی از اوست.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:18:00 ق.ظ ]




یكی از بزرگترین فضایل اخلاقی كه در قرآن كریم و روایات مورد تأكید فراوان قرار گرفته، مسئله «عفو و گذشت» است.


 

قرآن كریم در یكی از آیات درباره عفو می‌فرماید:

«الَذِینَ ینْفِقُونَ فِی السَراءِ وَ الضَراءِ وَ الْكاظِمِینَ الْغَیظَ وَ الْعافِینَ عَنِ الناسِ»

كسانی كه از مال خود به فقرا در حال وسعت و تنگدستی انفاق می‌كنند و خشم و غضب فرو می‌نشانند و از بدی مردم در می‌گذرند»(آل عمران: 134).

ما اگر بخواهیم خداوند از گناهانمان درگذرد، باید نسبت به دیگران عفو و گذشت داشته باشیم:

«وَ لْیعْفُوا وَ لْیصْفَحُوا اَ لاتُحِبُونَ اَنْ یغْفِرَ اللهُ لَكُمْ»

و باید عفو كنند و گذشت نمایند. مگر دوست ندارید كه خدا بر شما ببخشاید؟»(فصلت: 34).‏

 

1- رشد اخلاقی و معنوی

هر دلخوری که بین ما و دیگران پیش می آید، فرصتی برای بزرگ تر شدن و اصلاح اخلاق مان است. مدیریت عواطف و تبدیل تهدیدات به فرصت، باعث می شود ما گاهی با یک بخشش، مراحلی از رشد را به یک باره سپری کنیم.

حضرت علی(علیه السلام) درباره راه تکمیل فضایل می فرمایند:

«کن عفوا فی قدرتک، جواداً فی عسرتک، موثراً مع فاقتک، بکمل لک الفضل؛[1] زمانی که قدرت داری گذشت پیشه کن و هنگام تنگدستی بخشنده و در عین نیازمندی ایثارگر باش، تا فضل تو به کمال رسد».

اساساً خداوند متعال زندگی دنیا را طوری رقم زده تا این اصطکاک ها و تضادها پیش بیاید و زمینه رشد انسان ها فراهم شود. عده ای ببخشند و بالا بروند و عده ای هم انتقام بگیرند و کوچک تر از آنچه قبلاً بودند، بشوند. انسان در ابتدای کودکی دیگر اسباب بازی او را تکانی بدهد، اشک و ناله او در می آید یا اگر کودکی دست به بدن او بگذارد، سریع در صدد مقابله به مثل بر می آید. اما بنا است که شخصیت او بزرگ شود و ظرفیت بیشتری پیدا کند تا جایی که کارهای خدایی کند و مانند نبی اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم) که رحمه للعالمین بودند، عالمی را سر سفره گذشت و بخشش خود بنشاند. در این مسیر عده ای بزرگ می شوند و عده ای هم فقط قیافه بزرگ ترها را پیدا می کنند.

هر دلخوری که بین ما و دیگران پیش می آید، فرصتی برای بزرگ تر شدن و اصلاح اخلاق مان است. مدیریت عواطف و تبدیل تهدیدات به فرصت، باعث می شود ما گاهی با یک بخشش، مراحلی از رشد را به یک باره سپری کنیم

آری، باید از هر برخورد و تضادی که پیش می آید تا من را عصبانی کند و درون من را به هم بریزد و من را کوچک تر از قبل کند، فرصتی برای رشد و تکامل درست کنیم.

2- گذشت و اصلاح امور

در مطالعه تاریخ به جنگ هایی برخورد می کنیم که طی آن هزاران نفر ماه ها با هم می جنگیده اند و هزاران نفر هم کشته می شدند. چه فرزندانی که در این جنگ ها یتیم می شدند و چه زنانی که بی سرپرست می ماندند. وقتی علت وقوع این جنگ ها را بررسی می کنیم، می بینیم که از یک درگیری ساده بین دو طرف شروع شده و به مرور به نزاعی قومی و قبیله ای تبدیل شده است. متأسفانه هنوز در گوشه و کنار، این اتفاقات جاهلانه و متعلق به عصر غارنشینی را می بینیم.

در حالی که اگر یکی از دو طرف نزاع، گذشت می نمود، جرقه برای تولید یک آتش مهیب و بزرگ تولید نمی شد. عفو و گذشت باعث می شود جلوی تسلسل زشتی ها و ظلم ها گرفته شود. و گرنه تا صبح قیامت هر کدام از دو طرف نزاع می خواهد انتقام آخرین ظلم طرف مقابل را بگیرد.

عفو و گذشت باعث اصلاح قلوب و برطرف شدن کینه ها و عداوت ها می شود. بخشش باعث شرمنده شدن و سرافکندگی طرف مقابل می گردد؛ چنان که قرآن عظیم می فرماید:

و لا تستوی الحسنة و لا السیئة ادفع بالتی هی احسن فاذا الّذی بینک و بینه عداوة کانه ولی حمیم و ما یلقاها الا الّذین صبروا و ما یلقاها الّا ذو حظ عظیم:[2]

خوبی و بدی برابر نیستند همواره به نیکوترین وجهی پاسخ ده، تا کسی که میان تو و او دشمنی است، چون دوست مهربان تو گردد. برخوردار نشوند از این [روحیه] مگر کسانی که شکیبا باشند و کسانی که از ایمان بهره ای بزرگ داشته باشند.

رسول مهربانی ها (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«تعافوا تسقط الضّغائن بینکم؛[3] همدیگر را ببخشید تا کینه ها از دل هایتان بر طرف گردد».

امام سجاد(علیه السلام) نیز در رساله حقوق خود می فرمایند:

اما حق کسی که از جانب او با سخن یا عمل به تو بدی رسیده این است که اگر بدی او عمدی باشد، گذشت از او برای تو بهتر است؛ زیرا این گذشت موجب منصرف شدن آن شخص از بدی کردن و ادب شدن او می شود.[4]

انسان خطاکار معمولاً بعد از خطا دچار عذاب وجدان می شود. شما که می بخشید، او شرمنده تر می شود و تا آخر عمر احسان شما را فراموش نمی کند.

در مقابل، هر گونه انتقام باعث تولید کینه در دل طرف مقابل شده و او را برای برخوردی بزرگ تر و دردآورتر تحریک می کند.

امام سجاد(علیه السلام) نیز در رساله حقوق خود می فرمایند: اما حق کسی که از جانب او با سخن یا عمل به تو بدی رسیده این است که اگر بدی او عمدی باشد، گذشت از او برای تو بهتر است؛ زیرا این گذشت موجب منصرف شدن آن شخص از بدی کردن و ادب شدن او می شود

3- گذشت و کسب تقوا

خداوند در قرآن می فرماید: «و ان تعفوا اقرب للتّقوی؛[5]

اگر شما گذشت کنید، به پرهیزگاری نزدیک تر است».

بر اساس این آیه، یکی از آثار بخشش، نزدیک شدن به تقوا است. در تفسیر شریف مجمع البیان در توضیح این آیه می خوانیم:

نزدیک بودن بخشش به تقوا از دو جهت است:

1- کسی که از حق خود می گذرد و آن را می بخشد، قطعاً حق دیگری را به ستم نمی گیرد. بنابر این گذشت به تقوا نزدیک تر است در این جا شخص، تقوای در مقابل دیگران دارد.

2- کسی که از حق قانونی و شرعی خود صرف نظر می کند، نزدیک تر است که نافرمانی و گناه خدا نکند و آنچه را مال او نیست نگیرد. [6] در اینجا شخص بخشنده، تقوای در برابر فرمان الهی دارد.

4- گذشت و رحمت الهی

ما در زندگی دنیایی و حیات بی پایان آخرتی، احتیاج مبرمی به انواع رحمت ها و مهربانی های خداوند داریم. بدون رحمت خدا هزاران مشکل مادی و معنوی، دنیایی و آخرتی سراغ ما خواهد آمد و ما را هلاک خواهد کرد. بسط و نشر رحمت الهی هم قوانین و قواعد خاص به خود را دارد و بدون دلیل نیست. یکی از راه های جلب رحمت الهی، بخشش و گذشت دیگران است. او بنده های خود را دوست دارد و هر گونه لطف به بندگانش را لطف به خود می داند و درصدد جبران بر می آید. از این رو هر گاه ببیند انسانی از خطا و لغزش بنده او می گذرد، درصدد تشکر و جبران بر می آید و رحمت خاص خود را شامل حال او می کند.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:15:00 ق.ظ ]




چگونه رزق خود را افزایش دهیم؟

 

 

 

 


«وَ اِنَّ الحسن الخلق فی الجنه لامحاله»[1]؛ «بدون شک خوش اخلاق در بهشت است.»

گویی هر صفت و عنوان برتری در احادیث و بیان ائمه اطهار (ع) و بزرگان دین برای حسن خلق ذکر شده:

بهترین، مقرب ترین، کامل ترین، دوست داشتنی ترین ، شریف ترین ، افضل ترین و… و حتی صفتی که از آن به عنوان نصف دین و صفت خداوند بزرگ هم یاد شده برای خلق نیکوست


«حسن الخلق ، خلق الله الاعظم »[2] و « حسن الخلق نصف دین »[3]؛ حسن خلق، خلق خداوند بزرگ تر است.» و «نصف دین خلق نیکوست »

 

«حسن خلق» یعنی چه؟

«خُلق» یا «خُلُق» به معنای خوی و سرشت است که عبارت است از «چگونگی نفس و باطن انسان و نقطه مقابل آن» «خَلق» است که به معنای چگونگی جسم و ظاهر است. همان طور که جسم متصف به نیکی و زشتی می شود نفس نیز چنین است ولی ویژگی های نفس تحت اختیار و اراده انسان است.[4] چرا که اسباب و دلایل خصوصیات نفس برخلاف ویژگی های ظاهری جسمانی، اختیاری است. زیرا مشکل نفس و روحِ انسان تابع صفات درونی و دنیایی اوست و مطابق حالات و ملکات و صفات همان شکل می گیرد. توضیح مطلب اینکه روح انسان با اعمال و کردار خوبش می تواند به صورت و ظاهری بسیار زیبا و دلنشین شکل بگیرد و یا مطابق اعمال و کردار ناپسند صاحبش صورتی زشت و کریه المنظر داشته باشد مثلاً در روایت است که صورت باطنی فرد بدخلق مانند سگ است.

اما کلمه «حسن خُلق» که بسیار در احادیث مختلف ذکر شده را می توان به دو صورت معنا کرد:

1- خوشرفتاری با مردم و نزدیکان. اینکه با رویی گشاده و مهربان همراه با کلام خوش و رعایت حقوق آنان باشد، با دیگران برخورد کنیم.

2- به این معنا که فرد جمیع صفات روحی که در نیکویی صورت برزخی یا اخروی انسان مؤثر است، تحصیل کند که البته بدست آوردن اکمل و اتمّ این صفات بسیار دشوار است و تحصیل آن به طور کامل برای اولیائ الهی مقدور و ممکن است.

 

حد حسن خلق

برای شناخت انسان خوش اخلاق و تمیزآن از دیگران و یا محکی برای خودمان که بدانیم جزو این گروه به حساب می آییم یا خیر به پای میز قضاوت ائمه اطهار (علیهم السلام) می رویم و از چند بیانی نورانی استفاده می کنیم:

شخصی از امام صادق(علیه السلام) پرسید: «حد حسن خلق» چیست؟

حضرت در پاسخ فرمودند: «با هر که روبه رو می شوی فروتن باشی و با نرمی و ملایمت رو به رو شوی.»

اگر بخواهیم به زبان خودمان معنا کنیم یعنی این که مردم جرأت کنند حرفی را با ما مطرح کنند و بدانند که با نرمی و ملایمت هم روبه رو می شوند نه با ترش رویی و درشتی. در حدیثی دیگر حد حسن خلق را این گونه تعریف می کنند:

«اِنَّ حَد حُسنِ خُلق اَن تَلینَ جائیکَ و تَطیبَ کَلامکَ و تُلقی اَخاک بِبُشر حُسن»[5]؛ همانا حد خوش خلقی این است که خویت نرم و کلامت نیکو و برادرت را با روی خوش ملاقات کنی.»

کسی که حسن خلق دارد، دیگران هم او را دوست داشته و از مصاحبت با او لذت می برند و لذا وسیله راحتی یکدیگر را فراهم می کنند و مایه آرامش هم هستند و حتی بنا بر حدیث دیگر خداوند روزی مادی انسان خوش اخلاق را هم افزایش می دهد

خویت نرم نه آن چنان که اگر کلامی مخالف خود شنیدی سریع برآشفته و درشتی کنی، بلکه به آرامی و کلامی نیکو و روی گشاده و پرمهر و محبت با برادر ایمانی ات برخورد کن. در حدیثی زیبا نیز خوش اخلاقی را سبک بالی، مهربانی و نرمی و بخشودگی مؤمن بیان می فرماید:

«اِنَّ المؤمن هین لین سمع، له حسن الخلق»[6]؛ «همانا مؤمن سبک بال، نرم خو، بخشنده دارای خلق نیکوست.»

 

خیر دنیا و آخرت

«اِنّ حسن الخلق ذهب بخیر الدنیا و الاخره»[7]؛ با حسن خلق، خیر دنیا و آخرت را بدست آور. اگر می خواهی در این دنیا بهترین را داشته باشی و راحت زندگی کنی، خوش اخلاقی کن. «خیر» در عربی جزء صفات تفضیلی بوده و معنای «بهترین» را می دهد: با اخلاق نیکو هم دنیای خودت و آرامش دیگران و هم آخرتت تأمین است بالاتر از این دیگر چه می خواهیم؟ محبوب ترین و نزدیک ترین مکان را در قیامت به پیامبر(صلی الله علیه و آله) هم داشته باش:

«احبکم الیَّ و اقربکم منی یوم القیامه مجلساً، اَحسَنکم خلق»[8]؛ «محبوب ترین شما نزد من و نزدیک ترین جایگاه را به من در قیامت، خوش اخلاق ترین شما دارد.»

خوش اخلاق که موجب آسایش و آرامش خودت در این دنیاست چرا که مسلماً کسی که حسن خلق دارد، دیگران هم او را دوست داشته و از مصاحبت با او لذت می برند و لذا وسیله راحتی یکدیگر را فراهم می کنند و مایه آرامش هم هستند و حتی بنا بر حدیث دیگر خداوند روزی مادی انسان خوش اخلاق را هم افزایش می دهد، و در قیامت نیز (بنا بر حدیثی که ذکر شد) بالاترین جایگاه و محبوب ترین انسان ها نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است چرا که به فرموده خود حضرت با فضیلت ترین عمل در وزنه اعمال فرد، خوش اخلاقی می باشد:

«ما یوضع فی میزان امری مؤمن یوم القیامه افضل من حسن الخلق»[9]؛ «در قیامت در ترازوی اعمال فرد مؤمن هیچ چیز با فضیلت تر از حسن خلق گذاشته نمی شود.»

یادآوری: سفارشات و روایات خوش خلقی، مجوزی نمی شود که فقط خوش خلق باشیم و نماز و روزه و دیگر واجبات را کنار بگذاریم تا بدین بهانه به بهشت برویم!

اگر کسی دارای حسن خلق باشد هر چند به درجه نمازگزار و روزه دار واقعی نرسیده باشد خداوند او را به آن درجات نائل می کند: «همانا عبد در بعضی عبادات دارای کوتاهی است اما چون دارای حسن خلق است خداوند او را به درجه روزه دار قائم می رساند.»

در عالم میزان که هیچ چیز و حتی مثقال ذره ای هم نادیده گرفته نمی شود با فضیلت تر و حتی بنا بر حدیث دیگری اول چیز هم که در میزان گذاشته می شود[10] حسن خلق است. حال تصور کن اگر کسی اخلاق خوبی نداشته باشد که از آن به عنوان بافضیلت ترین و بهترین چیز یاد شده، هر چند هم که نماز و روزه و دعا داشته باشد ارزشی ندارد و دچار حسرت عظیم و خسران و ندامت بزرگ قیامت است: «اگر کسی اخلاق خوبی نداشته باشد که با مردم مدارا کند برایش عملی وجود ندارد.»[11]

«اِنَّ مَن لم یکن له خلق یداری به الناس، لم یقم له عمل»؛ و بالعکس اگر کسی دارای حسن خلق باشد هر چند به درجه نمازگزار و روزه دار واقعی نرسیده باشد خداوند او را به آن درجات نائل می کند: «همانا عبد در بعضی عبادات دارای کوتاهی است اما چون دارای حسن خلق است خداوند او را به درجه روزه دار قائم می رساند.»[12]

و اینجاست که انسان مصاحبت با فرد خوش اخلاق را به فردی که در ظاهر چه بسا با ایمان باشد، ترجیح می دهد. چرا که به فرموده پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می خواهد از شرورترین افراد در امان باشد.

«سُوءُ الخلقِ شومٌ و شِرارکم اَسوَءُکُم خُلقاً»[13]؛ «بدخوئی شوم است و شرورترین شما بدخوترین شماست.»

پناه می بریم به خداوند متعال از سوء خلق و اثرات مهلک آن در روح و جانمان و اینکه از شرورترین آدمیان باشیم.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:13:00 ق.ظ ]




برترین اخلاق در دنیا و آخرت

 

 

 

 


عفو گذشت از تقصیر دیگران و نادیده گرفتن خطاهای آنان، از مکارم و محاسن اخلاق و آداب معاشرت و از ویژگی‌های بارز اهل ایمان است. در قرآن کریم آمده است: «و ان تعفوا و تصفحوا و تغفروا فان الله غفور رحیم؛ اگر عفو کنید و صرف نظر نمایید و ببخشید (خداوند شما را می‌بخشد) چرا که خداوند آمرزنده و مهربان است» (تغابن/14).


امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می‌فرماید: «المؤمن یعفو عمّن ظلمه؛ انسان مؤمن از جفاکاران خود گذشت می‌کند». همچنین آن حضرت در توصیف اهل ایمان می‌فرماید: «عفوه یغلبوا حقده؛ مؤمن گذشتش بر کینه‌اش غلبه دارد» (همان/311)، در جای دیگر نیز می‌فرماید: «المؤمن اذا قدر عفا ؛ مؤمن در وقت اقتدار (به جای کینه ورزی) گذشت می‌کند».

در قرآن کریم نیز، عفو و گذشت از ویژگی‌های پرهیزکاران دانسته شده است. خداوند سبحان می‌فرماید: «الذین ینفقون فی السراء و الضراء و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس والله یحب المحسنین؛ (پرهیزکاران) آن‌ها هستند که در وسعت و پریشانی انفاق می‌کنند و خشم خود را فرو می‌برند و از خطاهای مردم درمی گذرند و خدا نیکوکاران را دوست می‌دارد» (آل عمران ،134).

 

نیکوترین صفت پروردگار

در اهمیت عفو و گذشت همین بس که از نیکوترین صفات پروردگار است و امام سجاد (علیه السلام) در مقام ثنا و ستایش خداوند متعال او را با این وصف یاد می‌کند و می‌گوید: «انت الذی سمیت نفسک بالعفو فاعف عنی؛ این تویی که نام اقدس و اعلای خود را بخشاینده گذاشته‌ای پس بر من ببخشای».

 

بهترین اخلاق دنیا وآخرت

رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) در ضمن حدیثی؛ عفو و اغماض را بهترین اخلاق دنیا و آخرت می شمارد و می‌فرماید: «آیا شما را از بهترین اخلاق دنیا و آخرت آگاه نسازم؟ پیوند با کسی که با تو قطع رابطه نموده، احسان به کسی که تو را محروم ساخته و گذشت از کسی که به تو ظلم کرده است».

امام صادق (علیه‌السلام) نیز عفو و گذشت هنگام قدرت را، سیره و روش فرستادگان الهی و اهل تقوا معرفی نموده‌اند: «العفو عند القدره من سنن المرسلین و المتقین»

محبوب‌ترین افراد نزد خداوند

در روایت دیگری از آن حضرت، عفو و گذشت مایه عزت انسان معرفی شده است: «عفو و گذشت را شیوه خود قرار دهید زیرا بخشش و گذشت جز بر عزت انسان نیفزاید پس نسبت به یکدیگر گذشت داشته باشید تا خدا شما را عزیز کند». نیز می‌فرمایند: «حضرت موسی (علیه السلام) به خداوند عرض کرد: خدایا کدامیک از بندگانت نزد تو محبوب‌ترند؟ خداوند متعال فرمودند: آن کس که هنگام قدرت عفو و گذشت کند».

در سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) آمده است: «در ماجرای فتح مکه هنگامی که ابوسفیان و عبدالله بن امیه که پیامبر را آزار می‌دادند، اظهار ندامت کردند، امیرالمؤمنین (علیه السلام) به آن‌ها فرمود: بروید در مقابل پیامبر (صلی الله علیه وآله) بنشینید و همان جمله‌ای را که برادران حضرت یوسف در مقام عذرخواهی از حضرت یوسف اظهار داشتند، بر زبان جاری کنید، پیامبر شما را خواهد بخشید. آنان نیز خدمت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) آمدند و گفتند: تالله لقد اثرک الله علینا و ان کنا لخاطئین؛ به خدا سوگند، خداوند تو را بر ما برتری داد و ما سخت در اشتباه بودیم (یوسف/91)سپس از پیامبر تقاضای عفو کردند. حضرت نیز این آیه را تلاوت کرد و از خطای آن‌ها درگذشت: «لا تثریب علیکم الیوم یغفر الله لکم و هو ارحم الراحمین؛ امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست. خداوند شما را می‌بخشد و او ارحم الراحمین است». (یوسف/92)از حضرت علی (علیه السلام) نیز روایت شده: «هنگامی که بر دشمن خود پیروز شدی، عفو و گذشت را شکرانه این پیروزی قرار ده».

عفو و گذشت، روش فرستادگان خداوند است!

امام صادق (علیه‌السلام) نیز عفو و گذشت هنگام قدرت را، سیره و روش فرستادگان الهی و اهل تقوا معرفی نموده‌اند: «العفو عند القدره من سنن المرسلین و المتقین».

نقل شده: «یکی از منسوبین خلیفه عباسی هر وقت امام کاظم (علیه‌السلام) را می‌دید، به آن حضرت ناسزا می‌گفت و به ساحت مقدس امیر مؤمنان علی (علیه‌السلام) جسارت می‌کرد. روزی جمعی از دوستان امام کاظم (علیه‌السلام) به آن حضرت عرض کردند: اجازه دهید ما او را به قتل برسانیم.

امام کاظم (علیه‌السلام) آنان را از چنین اقدامی بازداشت و از حال آن مرد جویا شد. گفتند: در فلان مزرعه مشغول کشاورزی است. امام سوار بر مرکب خود شده و به سوی آن مزرعه رفت و وارد کشت و زرع او شد. او فریاد زد: کشت مرا پایمال نکن. حضرت همچنان سواره به سوی او رفت. وقتی به او رسید، پیاده شد و با کمال خوش‌رویی با او برخورد کرد و به او فرمود: چقدر خرج این کشت کرده‌ای؟ او جواب داد: صد دینار. امام (علیه‌السلام) فرمود: چقدر امید داری که از این مزرعه محصول به دست آوری؟ گفت: دویست دینار. امام (علیه‌السلام) کیسه‌ای که سیصد دینار در آن بود به او داد و فرمود: این را بگیر و کشت و زرع تو نیز برای خودت باشد و آنچه از خدا امید داری به تو برسد. آن مرد تحت تأثیر عظمت اخلاق امام کاظم (علیه‌السلام) قرار گرفت، برخاست و سر حضرت را بوسید و عرض کرد: مرا ببخش و از گستاخی‌های من بگذر. امام کاظم (علیه‌السلام) هنگام بازگشت به خانه، به آنان که اجازه کشتن آن مرد را از وی خواسته بودند، فرمود: کدام یک از این دو راه بهتر بود، آنچه شما می‌خواستید یا آنچه من انجام دادم و از شرّ او آسوده شدم!؟ .»

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:12:00 ق.ظ ]




آداب عذرخواهی و عذرپذیری

چنان‌که گفته شد، عفو و گذشت باید بدون حتی عذرخواهی دیگری باشد و اگر کسی عذر خواهد باید عذرش را بپذیرد حتی اگر دلیل موجهی برای خطا و گناهش نداشته باشد. برخی از آداب عفو و عذرپذیری از خطای دیگری عبارتند از:

1- بهانه‌تراشی برای خطاکار: انسان نه‌تنها باید بهانه و عذر موجه دیگری را بپذیرد بلکه حتی اگر عذرش بی‌پایه و اساس بود روی او نیاورد و بلکه حتی برایش عذر و بهانه بتراشد. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: اقبل عذر اخیک فان لم یکن له عذر فالتمس له عذرا! عذر برادر دینی‌ات را بپذیر و اگر برای خطای خود عذری نداشت تو برای او عذری بتراش! (تحف‌العقول، ص 107)

حتی امام حسن مجتبی(ع) می‌فرماید: لو شتمنی احد فی احدی اذنی ثم اعتذر فی‌الاخری لقبلت؛ اگر کسی برابر یک گوش من مرا دشنام دهد بعد در گوش دیگر از من عذرخواهی کند عذر او را می‌پذیرم. (احقاق‌الحق، ج 11، ص 116) امام زین‌العابدین(ع) می‌فرماید: اگر کسی از طرف راست تو آمد و ناسزا گفت بعد برگشت و از طرف چپ از تو عذرخواهی کرد تو عذر او را بپذیر. (بحار، ج 78، ص 141)

2- عفو در قدرت: عفو در قدرت ارزشی‌تر از موارد دیگر است. امام جعفر صادق(ع) می‌فرماید: عفو و گذشت در عین قدرت، روش پیامبران مرسل و متقیان است. (بحار، ج 71، ص 423) از همین رو امام حسین(ع) می‌فرماید: ان اعفی الناس من عفی عن قدره؛ با گذشت‌ترین مردم آن کسی است که با داشتن قدرت، عفو و اغماض داشته باشد. (بحار، ج 78، ص 121)

3- تغافل از خطا: انسان نباید رفتار دیگری را زیر ذره‌بین ببرد و دنبال عیب‌جویی و خطایابی باشد، بلکه باید دنبال ندیده گرفتن در زندگی باشد. «تغافل» یک اصل اخلاقی نسبت به رفتار دیگران است. عفو چیزی جز تغافل نیست. پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید: «المؤمن نصفه تغافل؛ نیمی از رفتار مؤمن، مبنی بر تغافل و نادیده گرفتن است. (الشهاب فی‌الحکم و الآداب، ص 7) امیر المؤمنین(ع) نیز می‌فرماید: «تغافل یحمد امرک؛‌ تو برخی از امور و ناگواریها را نادیده بگیر، تا موقعیت و امورت ستوده گردد. (فهرست غرر، ص 297) نیز آن حضرت می‌فرماید: من اشرف افعال الکریم غفلته عما یعلم؛ یکی از شریف‌ترین اعمال یک شخص بزرگوار نادیده گرفتن معلومات خود از (عیوب) دیگران است. (نهج‌البلاغه، حکمت 213)

4- عفو از توبه کار: انسان باید شرائط و آداب عفو را بشناسد. یکی از این آداب و حکمت آن است که از توبه کار عفو کند. کسی که اصرار بر گناه و خطا دارد و نشانه پشیمانی در او نیست، عفو از او موجب گستاخی وی می‌شود. از این رو مولی امیرالمؤمنین(ع) در شرایط عفو می فرماید: العفو عن المقر لاعن المصر!؛ عفو و گذشت سزاوار کسی است که به خطاهای خود اعتراف و اقرار می‌کند نه آن کسی که از تقصیرات و خطاهایش دست بردار نیست. (نهج حدیدی، ج 20، ص 330)

5- پذیرش عذر: کسی که عذر خواسته عذرش را باید پذیرفت و از او عفو کرد. علی(ع) می‌فرماید: اقبل عذر من اعتذر الیک؛ اگر کسی از تو عذر خواهی کرد تو نیز عذر او را بپذیر (که نشانه شخصیت والای تو است). (تحف‌العقول، ص 82) اصولا انسان باید خودش را بر عفو کردن عادت دهد چنانکه آن حضرت می‌فرماید: عود نفسک السماح؛‌ خودت را به گذشت و جوانمردی عادت بده. (دستور معالم الحکم، ص 69)

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[یکشنبه 1398-03-19] [ 11:27:00 ق.ظ ]





آثار عدم گذشت

همان‌طوری که گذشت در قرآن بارها بر عفو و گذشت حتی از دشمنان ترغیب شده است. به ویژه در شرایطی که قصد و نیت از آن کسی رضایت الهی و گسترش اسلام و جنبه‌های اخلاقی اسلام است. در اینجا به برخی از آثار و ابعاد عدم گذشت اشاره می شود تا معلوم شود که تا چه اندازه عفو و گذشت برای شخص و جامعه مفید و سازنده است.

1- پشیمانی: انسان باید اهل گذشت و عفو باشد و بداند که در عفو و گذشت لذتی است که در انتقام نیست. امام محمدباقر(ع) می‌فرماید: پشیمانی ازعفو و گذشت بهتر از پشیمانی از عقوبت و انتقام است و جبرانش آسان‌تر است. (اصول کافی، ج 3، ص 168)

2- زشت‌ترین عیب: عدم عفو و گذشت ازنظر اسلام بدترین عیبی است که در انسان وجود دارد. امام علی(ع) می‌فرماید: زشت‌ترین عیب‌ها کم گذشت‌بودن و بزرگ‌ترین گناهان عجله در انتقام گرفتن است. (فهرست غرر، ص 253)

3- بدترین افراد: امام حسن عسکری(ع) می‌فرماید: بهترین دوستان تو آن کسی است که خطایت را فراموش کند و (تنها) خوبی‌هایت را به یاد داشته باشد. (بحار، ج 78، ص 379) پس باید گفت بدترین برادر خونی و دینی کسی است که اهل گذشت و عفو نباشد.

4- نومیدی:‌ انسان دوست دارد همه کس نسبت به او احسان و خیر کند و خوبی‌ها برای او باشد، براساس قاعده طلایی هرچه برای خود می‌پسندی برای دیگران بپسند. انسان باید اگر خواهان عفو و گذشت الهی است، دیگران را عفو کند و اهل خطا و گناه را نومید نسازد. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: عجبت لمن یرجو فضل من فوقه کیف یحرم من دونه؟! تعجب می‌کنم از کسی که به فضل و عنایت مافوق خود (پروردگار) امید دارد چگونه مادون خود را ناامید می‌کند (و از لغزش او نمی‌گذرد)؟‌ (فهرست غرر، ص 309)

5- ناگواری در زندگی: علی(ع) می‌فرماید: کسی که تغافل نکند و از بسیاری از امور چشم‌پوشی ننماید زندگی ناگواری خواهد داشت. (فهرست غرر، ص 297)

6- زشت‌ترین کار: امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: ما اقبح العقوبه مع الاعتذار؛ چقدر زشت و ناروا است که انسان، گنهکاری را که از او پوزش می‌طلبد، عقوبت کند. (فهرست غرر، ص 241)

7- نشانه فرومایگی: امیر‌المؤمنین(ع) می‌فرماید: معاجله الانتقام من شیم اللئام؛ عجله در انتقام گرفتن، روش مردان فرومایه است. (فهرست غرر، ص 396)

8- بدترین مردمان: پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌فرماید: بدترین مردم کسی است که خطای دیگران را نمی‌بخشد و از لغزش آنها نمی‌گذرد. (بحار، ج 77، ص

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:26:00 ق.ظ ]




آثار و کارکردهای گذشت

در آیات و روایات برای عفو و گذشت کارکردها، آثار و برکاتی بیان شده که به برخی از آنها در اینجا اشاره می‌شود.

1- مقام صابران: کسی که از حق و حقوق خود می‌گذرد و از گناه و خطا و بدهکاری و اشتباهات دیگران چشم می‌پوشد، به مقام صابران می‌رسد و از مواهب و آثار آن بهره‌مند می‌شود. (نحل، آیه126)
2- مقام محسنان: اهل عفو و گذشت، به مقام نیکوکاران و محسنان دست یافته و از آثار این مقام در دنیا و آخرت بهره‌مند خواهد شد. (آل‌عمران، آیه134؛ مائده، آیه 13؛ نساء، آیه 128).

3.  تخفیف احکام: عفو الهی نسبت به مردم موجب کاهش شدت احکام و آسانی در آن شده است. به این معنا که اگر خداوند نسبت به مردم گذشت و عفو نداشت احکامی که بر آنان تکلیف می‌شد بسیار سخت‌تر و شدیدتر بود؛‌ ولی خداوند نسبت به آدمی از نام عفو ظهور کرد و همین امر موجب شد تا احکام تخفیف یابد. (بقره، آیه 187؛ نساء، آیات 43 و 97 تا 99) خداوند در آیه 101 سوره مائده در تعلیل بیان نکردن و مکلف نساختن مردم به پاره‌ای از احکام،‌ تشریح می‌کند که این  امر پرتوی از عفو خداوند متعال نسبت به انسان‌ها بوده است.

4. مقام متقین: یکی از آثار عفو و گذشت و نادیده گرفتن و رها کردن حق و حقوق خود و احسان به دیگری، ورود به جرگه پرهیزگاران است‌(آل عمران، آیات 133 و 134؛ نساء آیه 128؛‌ بقره، آیه 237) زیرا چنین رفتاری از هر کسی به معنای مراقبت نسبت به کارهایی است که باید انجام دهد و کارهایی که باید ترک کند. این گونه است که همواره مراقب است تا اعمالی را انجام دهد که مورد رضایت خداوند است. اصولا هدف اصلی عبادت که هدف و فلسفه آفرینش انسان و جن است (ذاریات، آیه 56) رسیدن به مقام متقیان است. (بقره، آیه 21) خداوند در آیه 237 سوره بقره بیان می‌کند چشم‌پوشی از حقوق خویش، راهی نزدیک‌تر به تقوا و کسب آن است. پس انسان اگر بخواهد میانبر برود و به آسانی به آخرین هدف و غایت عبادت یعنی تقوا و مقام متقین برسد باید از راه عفو و گذشت بهره گیرد.

5. کفاره گناه: اگر انسان بخواهد کفاره گناهان خود را بدهد و گناهان وی پوشیده و نادیده گرفته شود، باید خود اهل عفو و گذشت باشد. اگر انسان در شرایط سختی چون قصاص از حق خویش بگذرد و از جان قاتل در گذرد، چنین عفو و گذشتی ارزشمندتر است و کفاره گناهان خود عفو‌‌کننده می‌شود. (مائده، آیه 45) البته این برداشت از جمله «فمن تصدق به» است که به معنای کسی است که قصاص را عفو کند. (انوار التنزیل، بیضاوی، ج 1، ص 432) پس عفو از قصاص را به سبب گناهان دیگرش مواخذه نمی‌کند و از وی درمی‌گذرد؛ این بر اساس همان قاعده «ارحم ترحم؛ رحم کن تا رحم شوی» است.

6. خیر و برکت: عفو دیگران و گذشتن از حق خویش، موجب برکت و خیر در زندگی عفو‌کننده می‌شود. خداوند در آیه 128 سوره نساء عفو و گذشت در اختلافات خانوادگی را موجب خیر و برکت دانسته است. البته از نظر قرآن گاهی انسان به فرجام خیر، در مسئله گذشت از وامداران تنگدست، خود مهم‌ترین برانگیزنده آدمی برای انجام دادن آن اعمال است؛ به این معنا که کسی که بداند با عفو از ناتوان در پرداخت وام می‌تواند به خیر بسیار دست یابد و بهره مضاعف برد  به طور طبیعی از خیر خویش می‌گذرد تا به خیر الهی و برکت آن برسد. (بقره، آیه 280) به سخن دیگر، یکی از روش‌های تشویق دیگران به عفو و گذشت از حق و حقوق خود، آگاهی‌بخشی نسبت به آثار و برکات این عمل احسانی و خداپسندانه است.

7. تحیت الهی: تحمل و گذشت در برابر برخوردهای جاهلانه، موجب دریافت تحیت و سلام، در بهشت است. (نگاه کنید: فرقان، آیات 63 و 73)

8. دفع بدی: عفو و گذشت از گفتار و کردار زشت عمدی دیگران، موجب ادب شدن آنان و اجتناب آنان از بدی می‌شود. در حقیقت یک راه آموزشی و تربیتی در  ایجاد جامعه سالم و اخلاقی و پرهیز دادن دیگران از بدی و زشت‌کاری، ترک مقابله به مثل و رها کردن حق و حقوق خود و نادیده گرفتن آن است؛ زیرا وقتی مقابله به مثل می‌شود ممکن است دیگری همین رویه را به عنوان اصل رفتار در جامعه و اجتماع تلقی کرده و رفتار زشت خود را ادامه دهد، اما با عفو و گذشت طرف را شرمنده خود می‌سازد و این امکان فراهم می‌شود که او به زشت‌کاری و بدی خود ادامه ندهد و بدین ترتیب بدی از فرد و جامعه دور می‌شود و سلامت اخلاقی و هنجاری در جامعه تقویت شده و گسترش می‌یابد. (نحل،  آیه 126) از امام سجاد(ع) روایت شده است: اما حق کسی که از جانب او با سخن یا عمل به تو بدی رسیده این است که اگر بدی او عمدی باشد گذشت از او برای تو بهتر است، زیرا این گذشت موجب منصرف شدن آن شخص از بدی کردن و ادب شدن او است. (بحارالانوار، ج 71، ص 20، ح 2)

9. دوستی: عفو و گذشت در برابر بدی‌ها، بستری برای ایجاد دوستی‌ها و پیوندهای محکم  اجتماعی می‌شود و دل‌های انسان‌‌ها را به هم نزدیک می‌کند. (فصلت، آیه 34)

10. رحمت الهی: عفو و گذشت کریمانه، از موجبات جلب رحمت خداوندی است که در آیه 22 سوره نور به آن توجه داده شده است. بر اساس آیه 14 سوره تغابن عفو و چشم‌پوشی از دشمنی‌های فرزندان و همسران، زمینه جلب رحمت الهی خواهد شد.

11. گذشت و عفو الهی: نیکی به مردم، در آشکار و نهان و گذشت از بدی‌های آنها در پی دارنده عفو الهی است. (نساء، آیه 149) پس اگر می‌خواهیم از سوی خداوند مورد بخشش و عفو قرار گیریم با مردمان نیز این گونه باشیم و به قول معروف چیزی را که برای خود می‌پسندی برای دیگران بپسند و چیزی را که نمی‌پسندی برای دیگران هم مپسند.

12. محبت الهی: براساس آیه 134 سوره آل‌عمران و 13 سوره مائده عفو و گذشت از لغزش‌های مردم، از عوامل جلب محبت الهی است.

13. مانع مصیبت: عفو خدا از بسیاری از گناهان و خطاهای انسان‌ها، مانع بروز مصیبت‌های بیشتر بر آنان است. (شوری، آیه 30) در حقیقت اگر از دیگری در گذشتی با این کار مصیبت را از خود و دیگران دفع کردی و اجازه ندادی که خود و دیگران به مصیبتی گرفتار شوند. پس برای دفع مصیبت‌‌ها باید عفو کرد.

14. آمرزش الهی: کسی که عفو و گذشت داشته باشد و کریمانه از خطاهای دیگران در گذرد، با چنین عملی زمینه‌ساز جلب غفران الهی به سوی خود و جامعه‌اش می‌شود. (نور، آیه 22؛ تغابن، آیه 14)

15. بهشت: ورود به بهشت جاویدان، پاداش عفو و گذشت از مردم است. (آل عمران، آیات 134 و 136؛ فرقان، آیات 63 و 75 و 76)

16. پاداش مضاعف: مؤمنان اهل کتاب، دریافت‌کننده دو اجر و پاداش؛ یکی برای تحمل در برابر کفار و دیگری عفو و گذشت از آزار آنان هستند. (قصص، آیات 54 و 52) البته بر اساس آنچه  گذشت هرکسی نسبت به دیگران عفو داشته باشد و از حق و حقوق خود بگذرد با خیر و برکت مواجه می‌شود که مصداقی از آن نیز پاداش مضاعف و دو چندان مادی و معنوی است.

17. پاداش ویژه الهی: عفو و اغماض از خطای دیگران و اصلاح بدی آنان با نیکی و گذشت، موجب پاداش ویژه خداوند است که در آیه 40 سوره شوری به آن اشاره شده است.

18. همبستگی اجتماعی: از آثار عفو و گذشت، ایجاد همبستگی اجتماعی است. از این رو، در آیه 40 سوره شوری مردم تشویق به عفو و گذشت در جهت تحکیم همبستگی اجتماعی می‌شوند. در حقیقت این عفو در راستای همبستگی اجتماعی است، نه حمایت از ستمگران و متجاوزان.

19. شفاعت: بهره‌مندی از شفاعت الهی از آثار عفو است. علی(ع) می‌فرماید: اقبل من متنصل عذره فتنالک الشفاعه؛ اگر کسی از تو معذرت خواست تو عذر او را بپذیر تا شفاعت شفیعان (فردا) نصیبت شود. (مواعض صدوق، ص 76)

20. یاری الهی: کسی که اهل عفو و گذشت باشد منصور به نصرت الهی خواهد بود. امام‌رضا(ع) می‌فرماید: ما التقت فئتان قط الا نصرالله اعظمهما عفوا؛ هرگاه دو گروه با هم محاربه کنند خداوند گروهی را نصرت می‌دهد که عفو و گذشت آن بیشتر باشد. (امالی شیخ مفید آستان قدس، ص 231)

21. بهره‌مندی از مکارم اخلاقی: در اسلام بر مکارم اخلاقی تاکید شده است. برخی مصادیق عفو، نشان دهنده مکارم اخلاقی است. امام‌صادق(ع) می‌فرماید: ثلاث من مکارم الدنیا و الاخره: تعفو عمن ظلمک و تصل من قطعک و تحلم اذا جهل علیک؛ سه خصلت از نشانه‌های شرافت دنیا و آخرت است: از کسی که به تو ظلم کرده گذشت کنی، با کسی که با تو قطع رابطه کرده رابطه برقرار کنی و در برابر آدم نادانی که به تو بی‌حرمتی کرده خویشتن‌داری نمایی. (اصول کافی، ج 3، ص167)

22. طول عمر: یکی از راه‌های طول عمر با برکت انسان، عفو و گذشت از حق و حقوق خود نسبت به دیگران است. پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌فرماید: من کثر عفوه مد فی عمره؛ کسی که زیاد اهل گذشت باشد عمرش طولانی خواهد بود. (بحار، ج 75، ص 359)

23. عزتمندی: انسان اگر بخواهد از عزت الهی برخوردار شود باید اهل عفو و گذشت باشد. پیامبر(ص) می‌فرماید: اعز العباد علی الله الذی اذا قدر عفی؛ عزیزترین بندگان در نزد خدا آن کسی است که وقتی به قدرت رسید عفو و گذشت داشته باشد. (جامع‌السعادات، ج 1، ص 303)

همچنین پیامبر(ص) می‌فرماید: بر شما باد؛ عفو و اغماض زیرا عفو و گذشت بر عزت و سرافرازی بنده می‌افزاید، شما گذشت داشته باشید خداوند شما را عزیز و سرافراز می‌کند. (اصول کافی، ج 3، ص 167)

24. سروری: امام‌جعفرصادق(ع) می‌فرماید: ثلاث من کن فیه کان سیدا: کظم الغیظ و العفو عن المسیء و الصله بالنفس و المال؛ سه خصلت در هر کس باشد نشانه سروری و آقایی او است: فرو بردن خشم خود در وقت غضب، عفو و اغماض از خطای دیگران و صله ارحام با جان و مال (تحف‌العقول، ص 330)

25. پاداش غیر قابل حساب: درباره ارزش عفو امیرالمومنین(ع) می‌فرماید: شیئان لایوزن ثوابهما: العفو و العدل؛ دو چیز است که (عظمت) ثواب آنها قابل ارزیابی نیست: یکی عفو و اغماض و دیگری عدل و انصاف. (فهرست غرر، ص 252)

26. نشانه‌ای از سیره اهل‌بیت(ع): هر کسی دوست دارد که خود را همانند اهل بیت(ع) کند، باید اهل عفو و گذشت باشد.
پیامبر(ص) می‌فرماید: مروتنا اهل البیت العفو عمن ظلمنا و اعطاء من حرمنا؛ فتوت و بزرگ‌منشی ما خاندان رسالت، عفو و اغماض از کسی است که به ما ظلم کرده و بذل و عطا است به کسی که ما را محروم ساخته. (تحف‌العقول، ص 37)

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:25:00 ق.ظ ]




عفو در اخلاق و احکام اسلامی

یکی از فضایل اخلاقی، عفو و گذشت انسان از حقوق خود است؛ زیرا عفو از مصادیق احسان است و در اخلاق بر احسان به دیگری تأکید بسیار شده و آموزه‌های قرآنی و روایی بر این خصوصیت و فضیلت تشویق و ترغیب کرده است.

به عنوان نمونه، خداوند در آیاتی از جمله آیه 34 سوره فصلت، برتری عفو و گذشت، نسبت به مقابله با بدیها و برخورد کریمانه و اغماض از آزار و اذیت دیگران را مورد تأکید قرار می‌دهد. حتی در آیه 60 سوره حج به مسلمانان مورد ستم واقع شده از سوی مشرکان، در مورد عفو و گذشت از آنها توصیه می‌کند تا برتری عفو را نسبت به مجازات و عقوبت مورد تأکید قرار دهد. به سخن دیگر، اگر انسان بخواهد دیگران را به اسلام دعوت کند باید مشکلات و مصیبت‌هایی را که از سوی دیگران می‌رسد تحمل کند و با صبر و حلم و شکیبایی و بردباری اجازه دهد تا دیگران با روحیه احسانی و اخلاق کریمانه آشنا شوند.

با نگاهی به آموزه‌های قرآنی معلوم می‌شود که عفو و گذشت، بیش از به مقابله به مثل مورد پسند خداوند است. (نحل، آیه126) و حتی پیامبر(ص) مأمور به عفو در قبال بدی‌های مشرکان است. (مؤمنون، آیه96)

از نظر قرآن به طور کلی عفو و گذشت انسان از حق خویش، امری ارزشمند و حتی مستحب است (بقره، آیه237؛ نحل، آیه 126) و این ارزشمندی و استحباب بویژه در شرایطی چون قدرت بر انتقام و عقوبت (بقره، آیه178) و ناتوانی طرف مقابل خصوصاً در امور مالی (بقره، آیه 280) و تخلفات جنگی (آل‌عمران، آیه152)، اختلافات خانوادگی (نساء، آیه128) و مانند آنها ارزش بیشتری می‌یابد. گاه انسان به سبب ناتوانی، از انتقام و مجازات دست برمی‌دارد و آن را ترک می‌کند درحالی که اگر قدرت می‌داشت بدون اغماض، مجازات و عقوبت را انجام می‌داد. پس اگر در این موارد عفو می‌کند از سر ناچاری است که ارزش کمتری دارد هر چند که بی‌ارزش نیست بلکه حتی مستحب است تا به این رویه خو گرفته و عادت به عفو کند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:24:00 ق.ظ ]




کریم باش
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:19:00 ق.ظ ]




تلنگر
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:17:00 ق.ظ ]




تمام چیزهای که بشر به آن مبتلا هست از خود آدم است.تمام یعنی کارهایی که به دست بشرانجام می گیرد.بلکه کارهایی هم از غیب به ما وارد می شود .چه بسا این همه زلزله ها وسیلها وطوفانها برای این باشد که ما خودمان را اصلاح کنیم واینهایی که موثرند در بین توده ها .اینهایی که مردم نظر می کنند ببینید اینها چه می کنند آنها هم تبعیت کنند.اگر آن اشخاصی که مورد توجه مردم اند ومردم اهمال واقوال آنها را تحت نظر دارند اگر چنانچه وجهه واحد باشد.

شما که صحبت می کنید برای خدا باشدآن هم می شنود برای خدا باشد .او که می نویسد هم برای خدا باشد.

هم همین طور هیچ اختلافی نخواهد واقع شد.

اگر اختلاف نظر هم باشد با طرز الهی حل می شود نه با طرز شیطانی. عمده اصلاح همین مرکز “خود “استهمه مصیبتهای ما از خود ماست.وباید اصلاح از خود ما شروع بشود.من توقع نداشته باشم که خودم اصلاح نشده بخواهم دیگری را اصلاح کنم.این خیال باطل است.اگر چنانچه خود آن گوینده اصلاح شده باشد می تواند دیگران را اصلاح بکند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:12:00 ق.ظ ]




در مواعظ العددیه آمده است که :جبرییل نزد پیامبر خدا آمده  وعرضه داشت:"بدرستی که خداوند متعال می خواهد از جعفر طیار تشکر کند به خاطر چهار خصلتی که در زمان جاهلیت داشته والان هم که مسلمان است چهار خصلت دارد.پیامبر"ص"جناب جعفر طیار را خواند وبه اوجریان وحی خبر داد.جناب جعفر گفت"اگر خداوندبه شما خبر نداده بود من هم نمی گفتم.سپس آن چهار صفت را بیان کرد: از جمله این که من در زمان جاهلیت  واسلام تا به حال هرگز شراب نخوردم.بتی را نپرستیدم.زنا نکردم وچهارمین خصلت من این بود که :ما کذبت قط لانی رایته دنا.هر گز دروغی را نگفته ام برای اینکه دیدم دروغ گفتن .دلالت بر پستی وفرومایگی انسان می کند.”

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:54:00 ق.ظ ]




ابو قره گوید:امام جعفر صادق “ع” را دیدم که مشغول طواف خانه خدا بود ومکرر به خدا عرض می کرد:اللهم قنی شح نفسی.خداوند! مرا از بخل وحرص ونفسم.حفظ فرما .

پرسیدم:یابن الرسول الله!شما از آغاز شب تا پایان آن.غیر از این دعا را نخواندید؟فرمود:چه چیز بدتر از بخل وحرص نفس که خداوند می فرماید:ومن یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون"وکسانی که از بخل وحرص خویشتن مصون بمانند رستگارند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:46:00 ق.ظ ]




امام محمد باقر"ع"می فرمایند:یکی از محبوترین بندگان نزد خدا وند فتنه گری است که توبه کند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1398-03-18] [ 09:57:00 ق.ظ ]




امام سجاد"ع”

گناهانی که موجب  نپذیرفتن دعا می شود:عبارت از

سوء نیت.پلیدی  درون..عدم باور به اجابت دعا .تاخیر در نمازهای واجب..ناسزاگویی..هرزگی در رفتار

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:53:00 ق.ظ ]




از رسول خدا شنیدم که می فرمایند:از خانواده ات شروع کن :مادرت..پدرت..خواهرت وبرادرت .سپس به کسانی که در مرتبه ی بعد قرار دارند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:48:00 ق.ظ ]




هر که دوست دارد مرگش به تاخیر افتد و روزیش افزایش یابد .صله رحم به جای آورد..

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:46:00 ق.ظ ]




مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است آن حضرت در روز شهادت خود این ابیات را می خواند:مرگ بهتر است از ننگ وننگ سزاواتراز آتش “دوزخ"است.به خدا سوگند که نه ننگ را به خود راه دهم و نه آتش را.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:44:00 ق.ظ ]




همانا مردمان بنده ی دنیایند و دین لقلقه ی زبان انهاست وهر جا منافعشان بیشتر تامین شود آن را می چرخانند وچون به بلا آزموده شوند آنگاه دینداران اندکند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:42:00 ق.ظ ]




حضور فعال طلاب در برگزاری مسابقات قرآنی در ماه مبارک رمضان
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:38:00 ق.ظ ]




امام و شعر

حضرت امام خمینی رحمه الله در کنار مسایل سیاسی و اجتماعی که نیاز به روحیه ای قوی و انعطاف ناپذیر دارد، دارای ذوقی سرشار از زیبایی ها بود. ایشان از دوران جوانی، اشعاری عرفانی و گاه سیاسی و اجتماعی سروده بودند که متأسفانه در یورش های رژیم شاه مفقود گردیده است. ایشان پس از پیروزی انقلاب نیز سروده هایی دارند که در قالب غزل، دوبیتی، رباعی و.. می باشد و در آثاری با نام های سبوی عشق، محرم راز، نقطه عطف و دیوان اشعار به چاپ رسیده است.

توفان فصل سرخ

کجاست آن که در این فصل سرخ، توفان کرد
کجاست آن که دلم را شکوفه باران کرد
کجاست آن که در گدازه های عطش
به بزم ساده و زیبای عشق مهمان کرد
کجاست آن که شبی زخم داغ داران را
به بوی مرهم جادوی عشق درمان کرد
کجاست آن که شب سرد غربت ما را
به یک نگاه خداگونه نورباران کرد
کجاست آن که به اندوه رفتنش ناگاه
هزار قافله عشق را پریشان کرد
کجاست آن که پیام آور شکفتن بود
چه کس بهارمرا زیرا خاک پنهان کرد
دلم قرار نمی گیرد این چه غوغایی است
کجاست آن که در این فصل سرخ توفان کرد

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[دوشنبه 1398-03-13] [ 10:24:00 ق.ظ ]




امام رحمه الله از دیدگاه مقام معظم رهبری

مقام معظم رهبری، عظمت روح و شخصیت والای امام خمینی رحمه الله را چنین بیان می کنند: «نام آور بزرگ دوران معاصر، یعنی امام روح اللّه خمینی رحمه الله دانشمندی پارسا و خردمندی پرهیزکار و حکیمی سیاست مدار و مؤمنی نواندیش و عارفی شجاع و هوشمند و فرمانروایی عادل و مجاهدی فداکار بود. او فقیه و اصولی و فیلسوف و عارف و معلم اخلاق و ادیب و شاعر بود. در او خصلت های برجسته خداداد، در آمیخته با آن چه او خود از معارفی قرآنی آموخته ودل و جانش رابه آن زیور داده بود، شخصیت عظیم وجذاب و تاثیرگذاری پدید آورده بود که هر یک ازچهره های برجسته یک قرن اخیر جهان ـ که قرن رجال بزرگ و مصلحان نام آور دینی و سیاسی و اجتماعی است ـ در برابر آن کم جاذبه و یک بُعدی و کوچک به نظر می آمدند.

دیدگاه هِنری کِسینجر در مورد امام رحمه الله

هِنری کِسینجر، مشاور رئیس جمهوری آمریکا در دهه هفتاد میلادی، در مورد امام خمینی چنین می گوید: «آیت اللّه خمینی، غرب را با بحران جدی برنامه ریزی مواجه کرد. تصمیمات او، آن چنان رعدآسا بود که مجال هر نوع تفکر و برنامه ریزی را از سیاست مداران و نظریه پردازان سیاسی می گرفت. هیچ کس نمی توانست تصمیمات او را از پیش حدس بزند. او با معیارهای دیگری، غیراز معیارهای شناخته شده در دنیا سخن می گفت و عمل می کرد. گویی از جای دیگری الهام می گرفت. دشمنی آیت اللّه خمینی با غرب، برگرفته ازتعالیم الهی او بود. او در دشمنی خود نیز خلوص نیت داشت».

وداع با رهبر

خورشید فروزان عالم اسلام و ستاره درخشان عالم عرفان و فقاهت، سرور مجاهدان راه حق، رهبر کبیرانقلاب و بنیان گذار نظام جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی رحمه الله پس از سال ها مبارزه در راه حق و متجلی ساختن اسلام ناب محمدی و خدمت صادقانه به مردم، در شامگاه 13 خرداد 1368 به ملکوت اعلی پیوست و جهانی را در سوگ خود نشاند.

سال ها می گذرد، حادثه ها می آید
انتظار فَرَج از نیمه خرداد کشم
وصیت نامه الهی ـ سیاسی

امام خمینی رحمه الله سال ها قبل از رحلت خویش، در تاریخ 26 بهمن ماه 1361، وصیت نامه الهی ـ سیاسی خویش را تنظیم نمودند که حاوی اصول و اندیشه های آن حضرت، خطاب به تمام اقشار جامعه است که تاکنون که دو دهه از نوشتن آن می گذرد، توجه و عمل کردن به مطالب آن، رهگشای بسیاری از مشکلات جامعه خواهد بود.

دیدگاه امام خمینی درباره مقام معظم رهبری

14 خرداد 1368 روزی است که آیت اللّه خامنه ای توسط مجلس خبرگان به جانشینی آن عزیز سفرکرده، به سِمَت رهبری نظام جمهوری اسلامی انتخاب گردیدند. قبل از رحلت، امام خمینی رحمه الله دربیاناتی در مورد آیت اللّه خامنه ای چنین فرموده بودند که: «جناب عالی رایکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می دانم و شما را چون برادری که آشنا به مسایل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت فقیه جدا جانب داری می کنید، می دانم» و «در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی، از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید، روشنی می دهید».

دارایی امام خمینی رحمه الله پس از رحلت

مطابق اصل 142 قانون اساسی، دیوان عالی کشور، موظف است دارایی رهبر و مسؤولان رده بالای نظام را قبل و بعد از مسؤولیت، رسیدگی و بررسی کند. حضرت امام رحمه الله نخستین کسی بودکه صورت دارایی خود را در تاریخ 24 دیماه 1359 برای دیوان عالی ارسال نمود. بعد از رحلت امام رحمه الله نتیجه بررسی در 11 تیرماه 1368، طی بیانیه ای چنین بیان شد که: «نه تنها به اموال امام چیزی اضافه نشده، بلکه قطعه زمین ارث رسیده به امام در خمین نیز پس از انقلاب در زمان حیات ایشان بین مستمندان محل تقسیم شده است. تنها ملک غیرمنقول امام، منزل قدیمی ایشان در قم بود که از زمان تبعید در سال 1343، عملاً در اختیار اهداف نهضت و محل تجمع مردم بوده است. مختصر وسایل اولیه زندگی در منزل، متعلق به همسرشان بوده و دو قطعه قالی مستعمل موجود، ملک کسی نیست و باید به سادات نیازمند داده شود. از آن حضرت هیچ وجه نقدی باقی نمانده و هر چه هست، وجوهات است که ورثه حقی در آن ندارند.» بدین ترتیب، دارایی برجا مانده از مردی که قریب به نود سال عمر کردو بر قلوب تمام ایرانیان و بسیاری از غیر ایرانیان حکومت می کرد، شامل: عینک، ناخن گیر، شانه، تسبیح، قرآن، سجاده نماز، عمامه، لباس روحانی او و کتب دینی می باشد. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.»

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:24:00 ق.ظ ]




مقام علمی امام رحمه الله

امام خمینی رحمه الله از همه علوم لازم برای موفقیت در نهضت بهره مند بود. او عالمی اسلام شناس، سیاست مدار، مردم شناس، آگاه به مسائل روز دنیا و تاریخ عمومی و تاریخ اسلام بود که از فلسفه و عرفان و اخلاق و همه علوم تخصصی حوزوی در حد بسیار بالایی برخوردار بود، به گونه ای که نه تنها در حرکت های خود نیاز علمی به کسی نداشت؛ بلکه از استادان مشهور به شمار می رفت. یکی از نزدیکان امام می گوید: «یکی از اساتید نجف می گفت: من بیست سال در نجف درس خواندم و خیال می کردم مستغنی شده ام، اما وقتی امام نجف آمدند و من به درس او رفتم! دیدم خیر، هنوز چیزی نفهمیده ام».

امام رحمه الله و طرح مباحث نظری حکومت

با تبعید شدن امام خمینی رحمه الله ، به نجف اشرف، ایشان در بهمن 1348، سلسله درس هایی را درباره حکومت اسلامی و ولایت فقیه مطرح نمودند. امام درآن درس ها، دورنمای مبارزه و هدف های نهضت را ترسیم، و مبانی فقهی، اصولی و عقلی حکومت اسلامی و مباحث نظری حکومت داری را ارائه کردند. با انتشار این مطالب در قالب کتاب ولایت فقیه، شور تازه ای در میان مبارزان به وجود آمد.

امام رحمه الله و طرح مسایل نوین فقهی

دوران تبعید امام خمینی رحمه الله در ترکیه، با سختی های زیادی همراه بود، به گونه ای که حتی ایشان حق پوشیدن لباس روحانیت را نداشت. این دوران تبعید، یازده ماه به طول انجامید. ترک ها برای منزوی ساختن ایشان، چندین بار محل سکونت را تغییر دادند، اما امام چون کوهی استوار در مقابل دشمنان ایستاده و با وجود همه مشکلات، با استفاده از فرصت به دست آمده در ترکیه، به تدوین کتاب تحریر الوسیله پرداختند که در آن، برای اولین بار از احکام جهاد، دفاع، امر به معروف و نهی از منکر، در رساله های عملیه یاد شده بود.

امام، عرفان و تعقّل

بیش تر عرفا، سیر و سلوک را امری نفی کننده تعقل، یا جدای از آن می دانند و عقیده دارند که راه عرفان، جدای از طریق عقل است و مسایل عرفانی، یافتنی است، نه گفتنی. امام خمینی رحمه الله نه تنها در پیمودن این مسیر، عقل را مردود نمی شمردند؛ بلکه برای طرح مبانی عرفانی و خداشناسی، استدلال عقلی هم می کردند. در واقع امام، با تأثیرپذیری از قرآن و تعالیم اهل بیت علیهم السلام برای عنصر تفکر و اندیشه، احترام خاصی قائل بوده و از تعقل به شدت حمایت می کردند. در عرفان ایشان، تفکر و تحقیق، یکی از ارکان سیر و سلوک به شمار می آید.

امام و درس اخلاق

پس از رحلت آیت اللّه حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، استاد بزرگ اخلاق، امام خمینی رحمه الله این درس را در عصر روزهای جمعه ادامه دادند که البته بعدها توسط کارگزاران رضاخان به تعطیلی کشید.یکی از شاگردان این کلاس می گوید: «امام، در هفته یک بار درس اخلاق داشتند که یک هفته انسان را کنار از گناه نگاه می داشت و تحت تأثیرآن، او را از تمایلات مادی و حیوانی باز می داشت».

امام و توصیه به تهذیب نفس در جوانی

حضرت امام خمینی رحمه الله درنامه ای که به فرزندشان حاج احمدآقا نگاشت، در مورد چگونگی استفاده از دوران جوانی، چنین سفارش می کند. «عزیزم! از جوانی به اندازه ای که باقی است، استفاده کن که در پیری همه چیز از دست می رود؛ حتی توجه به آخرت و خدای تعالی. از مکاید بزرگ شیطان و نفس اماره آن است که جوانان را وعده صلاح و اصلاح در زمان پیری می دهد، تا جوانی با غفلت از دست برود، و به پیران وعده طول عمر می دهد و تا لحظه آخرْ با وعده های پوچ، انسان را از ذکر خدا و اخلاص برای او باز می دارد تا مرگ برسد و در آن حال، ایمان را اگر تا آن وقت نگرفته باشد، می گیرد».

سکونت امام پس از پیروزی انقلاب

امام خمینی رحمه الله پس از پیروزی انقلاب، در 10 اسفند 1357، از تهران به قم هجرت نموده و تا زمان ابتلا به بیماری قلب (2 بهمن 1358) در قم به سر بردند. پس از آن، ایشان برای مداوا به بیمارستان قلب تهران انتقال یافته و به مدت 39 روز در بیمارستان قلب بستری بودند. پس از خروج از بیمارستان، به طور موقت، در منزلی واقع در منطقه دربند تهران ساکن شده و سپس در تاریخ 27 اردیبهشت 1359، بنا به تمایل خود، به منزلی استیجاری در محله جماران، نقل مکان نموده و تازمان رحلت در آن جا ساکن بودند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:22:00 ق.ظ ]