نرجس
 
   




|
نتیجه کوتاهی در کارها و ثمره دوراندیشی
|
حرص، بردگی دائمی است
|
لجاجت، رای و تدبیر را تباه می کند
|
راه بیرون کردن کینه از دل دیگران
|
راه ادب کردن خطا کار، تحسین نیکوکار است
|
سعه صدر از ابزار ریاست است
|
از هر کاری ترسیدی خود را در آن انداز
|
رمز پیروزی بر دشمن و باطل
|
روی آوردن به آراء و اندیشه های درست
|
مردم نسبت به آنچه نمی‌ دانند دشمن‌ اند

|
آزاده باشید
|
مردم، به دولت‌مردان خود شبيه‌ترند تا به پدران‌شان.
|
حضرت علی علیه السّلام در فرازی از دعای کمیل عرضه می دارد: پروردگارا ! پروردگارا ! پروردگارا ! اعضاء و جوارح مرا در راه خدمت به
|
نگاه كردن به سه چيز عبادت است: به صورت پدر و مادر، به قرآن و به دريا.
|
اي شيعيان، شما به ما منسوب هستيد، پس مايه زينت ما باشيد نه مايه آبرو ريزي ما.
|
تكبر در برابر شخص متكبر عين تواضع است.
|
سخن حق را از هر که شنیدى بپذیر اگر چه دشمن و بیگانه باشد و ناحق را از هر که شنیدى نپذیر اگر چه دوست و نزدیک باشد.
|
مرگ با عزّت
|
اسلام بر پنج پایه استوار شده است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت و به هیچ چیز به اندازه آنچه در روز غدیر به ولایت تاکید شده، ندا
|
هر روزی که در آن گناه نشود همان روز، روز عید است.
راه ادب کردن خطا کار، تحسین نیکوکار است
امام علی علیه السلام فرمودند:
ازْجُرِ الْمُسِی ءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِنِ.

به پاداش دادن و قدردانی از نیکوکار بدکار را بیازار.
نهج البلاغه، حکمت 168
شرح حدیث:
راه ادب کردن خطاکار تحسین و تشویق وجایزه دادن به نیکوکار است. این شیوه در جای جای قرآن کریم مطرح شده و خداوند تبارک و تعالی برای آنکه بدکاران را متنبه و به تعبیر امام علیه السلام آنان را بیازارد از محسنین به طور مکرر تمجید و تعریف کرده و پاداش های متنوعی را برایشان در دنیا و آخرت در نظر گرفته است.

پاداش بزرگ

لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِیمٌ (1)
نیکوکاران و پرهیزکاران پاداشی بزرگ دارند.

نیکوکاران محبوب خدا هستند

وَأَحْسَنُوا وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ (2)
آنهایی که کار نیک کنند خداوند نیکوکاران را دوست می دارد.

پاداش خدا برای نیکوکاران از کار نیکشان برتر است:

وَالَّذِی جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُولَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ لَهُمْ مَا یَشَاءُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذَلِکَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِینَ لِیُکَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِی عَمِلُوا وَیَجْزِیَهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ (3)
کسی که سخن راست بیاورد و آن کسی که او را تصدیق کند آنها از پرهیزکاران هستند برای آنان آنچه بخواند نزد پروردگارشان آماده است که این پاداش نیکوکاران است تا خداوند بدترین کارهایی که انجام داده اند محو کند و پاداش آنها را بهتر از آنچه عمل کرده اند عطا نماید.

ثواب دنیا و ثواب آخرت متعلق به نیکوکاران است.

فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْیَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَهِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ (4)
در نتیجه خداوند پاداش این دنیا و ثواب نیک آخرت را به آنها داد و خدا نیکوکاران را دوست می دارد.

حالا اگر این شیوه قرآنی را درباره عمل خوب افراد بجا آوریم بدکار هم متوجه اشتباه و لغزش هایش می شود و هم در مقام توبه و بازگشت به سوی پروردگار و اصلاح اعمالش بر می آید.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[دوشنبه 1398-05-07] [ 09:35:00 ق.ظ ]




 تقوا به طور مستقيم از ناحيه اخلاقي و معنوي به انسان آزادي مي دهد و او را از قيد بندگي هوا و هوس آزاد مي كند، رشته حرص و طمع و حسد و شهوت و خشم را از گردنش بر مي دارد، و به طور غير مستقيم در زندگي اجتماعي هم آزادي بخش انسان است.

انسان همیشه درپی تکامل بوده و لازمه اين امر این است كه يك زندگي انساني متعالی اختيار كند. تحقق زندگی انسانی متعالی هم مستلزم این است که از اصول معين و مشخصي پيروي كند و شرط اينكه از اصول معين و مشخصي پيروي كند اين است كه خود را در چهارچوب همان اصل محدود كند و خود را “نگه” بدارد.

نام اين خود نگه داري كه مستلزم ترك اموري است “تقوا” است. نبايد تصور كرد كه تقوا از مختصات دينداري است از قبيل نماز و روزه، بلكه تقوا لازمه انسانيت است. انسان اگر بخواهد از طرز زندگي حيواني و جنگلي خارج شود ناچار است كه تقوا داشته باشد. چيزي كه هست تقواي ديني يك علو و قداست و استحكام ديگري دارد و در حقيقت تنها روي پايه دين است كه مي توان تقوايي مستحكم و با مبنا به وجود آورد و جز بر مبناي محكم ايمان به خدا نمي توان بنياني مستحكم و اساسي و قابل اعتماد به وجود آورد.

تقوا، اعم از تقواي مذهبي و الهي و غيره، لازمه انسانيت است و خود به خود مستلزم ترك و اجتناب و گذشتهايي است. با توجه به اين مطلب خصوصا با در نظر گرفتن اينكه در زبان پيشوايان بزرگ دين از تقوا به حصار و حصن و امثال اينها تعبير شده، ممكن است كساني كه با نام آزادي خو گرفته اند و از هر چيزي كه بوي محدوديت بدهد فرار مي كنند چنين تصور كنند كه تقوا هم يكي از دشمنان آزادي و يك نوع زنجير است براي پاي بشر!

باید گفت كه تقوا محدوديت نيست، بلکه مصونيت است و فرق است بين محدوديت و مصونيت. اگر هم نام آن را محدوديت بگذاريم محدوديتي است كه عين مصونيت است. به عنوان مثال، بشر خانه اي مي سازد اتاقي با در و پنجره اي به دور خانه اش ديوار مي كشد. چرا اين كارها را مي كند؟ براي اينكه خود را در زمستان از گزند سرما و در تابستان از آسيب گرما حفظ مي كند، براي آنكه لوازم زندگي خود را در محيط امني كه فقط دراختيار شخص خود اوست بگذارد. زندگي خود را محدود مي كند به اينكه غالبا در ميان يك چهار ديواري معين بگذرد.حالا نام اين را چه بايد گذاشت؟آيا خانه و مسكن براي انسان محدوديت است و منافي آزادي اوست يا مصونيت است.

تقوا هم براي روح مانند خانه است براي زندگي و مانند جامه است براي تن. در قرآن مجيد از تقوا به جامه تعبير شده است. در آیه 26 سوره مباركه اعراف بعد از آنكه نامي از جامه هاي تن مي برد مي فرمايد: و لباس التقوي ذلك خير؛ يعني تقوا كه جامه روح است بهتر و لازم تر است.

زمانی مي توان نام محدوديت را روي چيزي گذاشت كه انسان را از موهبت و سعادتي محروم كند، اما چيزي كه خطر را از انسان دفع مي كند و انسان را از مخاطرات صيانت مي كند، آن مصونيت است نه محدوديت، و تقوا چنين چيزي است. تعبير به مصونيت، يكي از تعبيرات حضرت علی (ع) است. ایشان در خطبه 189 نهج البلاغه مي فرمايد: تقوا را حفظ كنيد و به وسيله تقوا براي خود مصونيت درست كنيد.

حضرت علی (ع) تعبيري بالاتر از اين هم دارد كه نه تنها تقوا را محدوديت و مانع آزادي نمي داند، بلكه علت و موجب بزرگ آزادي را تقواي الهي مي شمارد. حضرت در خطبه 228 مي فرمايد: تقوا كليد درستي و اندوخته روز قيامت است. آزادي است از قيد هر رقيت،نجات است ازهر بدبختي به و سيله تقوا انسان به هدف خويش مي رسد و از دشمن نجات پيدا مي كند و به آرزوهاي خويش نائل مي گردد.

رقيتها و بندگي هاي اجتماعي نتيجه رقيت معنوي است. آن كس كه بنده و مطيع پول يا مقام است نمي تواند از جنبه اجتماعي آزاد زندگي كند. در نتيجه درست است كه بگوييم"عتق من كل ملكه” يعني تقوا همه گونه آزادي به انسان مي دهد. پس تقوا تنها نه اين است كه قيد و محدوديت نيست، بلكه عين حريت و آزادي است.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:20:00 ق.ظ ]





نهج البلاغه، حکمت 172

کار چه مادی و چه معنوی نباید ناقص و سست باشد قصور در کارها ندامت و سرزنش در پی دارد و برعکس محکم کاری و کامل انجام دادن هر کاری حکایت از کارفرما و کارگر فهیم و دوراندیش آن کار می نماید.

درباره درستی کارها رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
اِنَّ اللهَ تَعالی یُحِبُّ اِذا عَمِلَ اَحَدَکُم عَمَلًا اَن یُتقِنَهُ؛
خداوند تعالی دوست دارد که هرگاه فردی از شما کاری کند، آن را محکم و بی عیب انجام دهد. (1)

امام صادق علیه السلام می فرمایند:
وقتی ابراهیم فرزند پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم درگذشت، پیامبر در گور او شکافی دید و آن را با دست پر و هموار کرد و سپس فرمودند:
اِذا عَمِلَ اَحَدُکُم عَمَلاً فَلیُتقِن؛
هرگاه کسی از شما کاری کرد، محکم کاری کند. (2)

روش عملی رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلم بهترین الگوست برای ما که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم حتی درباره قبر انسان دفن شده دقت دارد که کار درست و کامل انجام شود. حالا کارهایی که سلامت انسان ها به آن بستگی دارد مثل وسایل زندگی مردم و انواع مواد تغذیه اگر استاندارد و حساب شده نباشد چقدر خطرناک و نادرست است.

ممکن است کسی بگوید پیامبر برای قبر فرزندش حتی یک روزنه را می پوشاند چه فرقی به حال مرده می‌کند؟

جواب را از خود حضرت داشته باشیم. وقتی سعد بن معاذ را در لحد گذارد، حضرت روی آن خشت چید و مرتب کرد و فرمودند: سنگ بده گل بده و با آنها درز خشت ها را پر کرد. وقتی کار تمام شد و روی لحد خاک ریخت و قبر را هموار کرد، فرمودند: من می دانم که به زودی این فرسوده و خراب می شود اما خداوند «یُحِبُّ عَبداً اِذا عَمِلَ عَمَلاً اَحکَمَهُ؛ بنده ای را که کاری انجام می دهد و محکم کاری می کند، دوست می دارد. (3)


1- کنز العمال 9128
2- وسائل الشیعه ج 2 ص 883
3- وسایل الشیعه ج 2 ص 884

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:13:00 ق.ظ ]