نرجس
 
   



محبت در کلام حضرت علی(ع)
امام(علیه السلام) فرمودند: التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ.اظهار محبت و دوستى با مردم نیمى از عقل است.

 شرح و تفسیر حکمت 142 نهج البلاغه:

امام علی (علیه السلام) در این گفتار حکیمانه اشاره به آثار محبت و دوستى با مردم کرده مى فرماید: «اظهار محبت و دوستى با مردم نیمى از عقل است»، (التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ).

تعبیر به «نیمى از عقل» اشاره به این است که کارى است فوق العاده عاقلانه و منظور از «تودد» این است که کارهایى انجام دهد که نشانه کمال محبت و دوستى باشد، در مشکلات به یارى آنها بشتابد و در برابر کارهاى ناروا به هنگام قدرت به جاى انتقام جویى عفو کند و با چهره گشاده با مردم روبه رو شود، در برابر آنها تواضع کند، سخنان آنها را بشنود و به آنها احترام بگذارد.

مجموعه این امور و مانند آن را «تودد» مى گویند که آثار فراوانى دارد از جمله: دوستان زیادى در سایه تودد براى انسان پیدا مى شوند، اگر اهل کسب و تجارت باشد مشتریان او فراوان مى گردند و اگر مدیر تشکیلاتى باشد افرادى که در زیرمجموعه او هستند به او عشق مى ورزند و وظایف خود را به خوبى انجام مى دهند، چنانچه فرمانده لشگرى باشد افراد لشگر او سر بر فرمان او خواهند بود، اگر عالم و روحانى باشد مردم به او اقتدا مى کنند و ارشادات و نصایحش را به گوش جان مى پذیرند و چنانچه پدر و بزرگ تر خانواده باشد همسر و فرزندان به او علاقه مند مى شوند و محیط خانواده محیطى مملوّ از محبت و آرامش و همکارى خواهد بود و همچنین افراد دیگر در محیط ها و پست هاى دیگر. ولى به عکس اگر انسان در برابر مردم خشن باشد و با قیافه درهم کشیده روبه رو شود، بى اعتنایى کند، تکبر بورزد، نسبت به سرنوشت آنها بى اعتنا باشد و به تعبیر قرآن «فَظّ غلیظ القلب» باشد از اطراف او پراکنده مى شوند، در میان جمع زندگى مى کند ولى تک و تنهاست.

به گفته شاعر: نهال دوستى بنشان که کام دل به بار آرد درخت دشمنى برکن که رنج بى شمار آرد

در بحارالانوار از امام حسن عسکرى(علیه السلام) در ضمن مواعظ آن حضرت چنین نقل شده: «مَنْ کانَ الْوَرَعُ سَجِیَّتَهُ وَالْکَرَمُ طَبیعَتَهُ وَالْحِلْمُ خَلَّتَهُ کَثُرَ صَدیقُهُ وَالثَّناءُ عَلَیْهِ وَانْتَصَرَ مِنْ أعْدائِهِ بِحُسْنِ الثَّناءِ عَلَیْهِ، کسى که تقوا و ورع خوى و خصلت او باشد و جود و بخشش طبیعتش و حلم و بردبارى عادتش، دوستانش بسیار مى شوند و ثنا خوانانش فراوان و از این طریق بر دشمنانش پیروز مى گردد».

البته نباید خوش رفتارى با مردم را با مسئله تملق و چاپلوسى اشتباه کرد که آن حساب جداگانه اى دارد و به یقین از صفات مذموم است. مرحوم مغنیه مى گوید: بعضى از شارحان نهج البلاغه تعبیر به «نصف العقل» را چنین تفسیر کرده اند: «اَلْمُرادُ بِنِصْفِ الْعَقْلِ تَدْبیرُ الْمَعاشِ، منظور از نصف عقل تدبیر معاش است» ولى به یقین این تفسیر، تفسیر تمام جمله امام(علیه السلام) نیست بلکه مى تواند بخشى از آن را تشکیل دهد، زیرا کسانى که خوش رفتارند در امر معاش و جلب شرکاى خود و مشتریان فراوان موفق تر خواهند بود.

مرحوم کلینى در کتاب کافى بابى تحت عنوان «التَّحَبُّبُ إلَى النّاسِ وَالتَّوَدُّدُ إِلَیْهِمْ» ذکر کرده و در ذیل آن احادیث متعددى از معصومین(علیهم السلام) آورده است.

از جمله در حدیثى از پیغمبر خدا(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند که مرد عربى از طایفه بنى تمیم خدمت پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) آمد عرض کرد یا رسول الله توصیه اى به من بفرما! از جمله امورى که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود چنین بود: «تَحَبَّبْ إلَى النّاسِ یُحِبُّوکَ،به مردم اظهار محبت کن تا تو را دوست دارند». و نیز در حدیث دیگرى از همان حضرت نقل مى کند که فرمود: «ثَلاثٌ یُصْفینَ وُدَّ الْمَرْءِ لاِخیهِ الْمُسْلِمِ یَلْقاهُ بِالْبُشْرِ إذا لَقِیَهُ، وَیُوَسِّعُ لَهُ فِی الْمَجْلِسِ إذا جَلَسَ إلَیْهِ، وَیَدْعُوهُ بِأحَبِّ الاْسْماءِ إلَیْهِ، سه چیز است که اظهار محبت هرکسى را نسبت به برادر مسلمانش صفا مى بخشد: او را با چهره گشاده ملاقات کند و در مجلس که مى نشیند (هنگام ورود برادر مسلمانش) براى او جا باز کند و وى را به بهترین نام هایش خطاب نماید»

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[چهارشنبه 1398-03-29] [ 11:20:00 ق.ظ ]




نماز چه تاثیری بر اخلاق انسان ها دارد؟
نماز به همه وجود انسان آرامش مى بخشد، چشم ها را خاشع و خاضع مى گرداند، نفس سرکش را رام، دل ها را نرم و تکبر و بزرگ منشى را محو مى کند.

، حضرت علی علیه السلام در خطبه 192 نهج البلاغه معروف به خطبه قاصعه گوشه هایى از مفاسد اخلاقى هم چون کبر و سرکشى و ظلم را برمى شمرد و سپس مى فرماید: خداوند بندگانش را، با نماز و زکات و تلاش در روزه ‏دارى، حفظ کرده است‏. آن گاه در مورد آثار اخلاقی نماز مى فرماید:
«تَسْکیناً لاَِطْرافِهِم، تَخْشیعاً لاَِبْصارِهِم، تَذْلیلاً لِنُفُوسِهِمْ، تَخْفیضاً لِقُلُوبِهِم، اِزالَةً لِلْخَیْلاءِ عَنْهُم»[1]؛«نماز به همه وجود انسان آرامش مى بخشد، چشم ها را خاشع و خاضع مى گرداند، نفس سرکش را رام، دل ها را نرم و تکبر و بزرگ منشى را محو مى کند.»

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:19:00 ق.ظ ]




حقوق رضایت به گناه از دیدگاه حضرت علی(ع)
امام علی(ع) فرمودند : آن کس که به کار جمعیتى راضى باشد همچون کسى است که در آن کار با آنها شرکت کرده است منتهی آن کس که در انجام کار باطل دخالت دارد دو گناه مى‌ کند.

امام علیه السلام فرمودند :الرَّاضِی بِفِعْلِ قَوْم کَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُمْ. وَعَلَى کُلِّ دَاخِل فِی بَاطِل إِثْمَانِ: إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ، وَإِثْمُ الرِّضَى بِهِ.

 آن کس که به کار جمعیتى راضى باشد همچون کسى است که در آن کار با آنها شرکت کرده (منتهی) آن کس که در انجام کار باطل دخالت دارد دو گناه مى‌کند: گناه عمل وگناه رضایت به آن (ولى شخصى که بیرون از دایره عمل است و به آن راضى است تنها مرتکب یک گناه مى‌شود و آن گناه رضایت است).

 

شرح و تفسیر حکمت 154 نهج البلاغه

امام علی (علیه السلام) در این گفتار حکیمانه اشاره به نکته مهمى مى کند که در سرنوشت افراد و امت ها تأثیر قابل توجهى دارد. مى فرماید: «آن کس که به کار جمعیتى راضى باشد همچون کسى است که در آن کار با آنها شرکت نموده (منتها) آن کس که در انجام کار باطل دخالت دارد دو گناه مى کند: گناه عمل و گناه رضایت به آن (ولى شخصى که بیرون از دایره عمل است و به آن راضى است تنها مرتکب یک گناه مى شود و آن گناه رضایت است)»

(الرَّاضِی بِفِعْلِ قَوْم کَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُمْ. وَعَلَى کُلِّ دَاخِل فِی بَاطِل إِثْمَانِ: إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ، وَإِثْمُ الرِّضَى بِهِ). ممکن است در بدو نظر چنین تصور شود که اگر کسى گناهى را مرتکب نشود و هیچ گونه دخالتى حتى در اعانت و یارى گنهکاران در آن نداشته باشد چرا رضایت قلبى به آن گناه او را هم شریک گناه سازد؟ دلیل آن با دقت روشن مى شود و آن این که هنگامى که رضایت به کارهاى خلاف دیگران در قلب انسان جایگزین شد تدریجاً در اقوال و افعال او خود را نشان مى دهد، زیرا نمى شود انسان به چیزى محبت داشته باشد و در اعمال و اقوالش ظاهر نگردد.

اضافه بر این کسى که به اعمال خلاف دیگران راضى مى شود هرگز به وظیفه امر به معروف و نهى از منکر عمل نخواهد کرد، زیرا آن عمل را دوست دارد و به گنهکاران به سبب این گناه عشق مى ورزد. این مسئله بازتاب گسترده اى در آیات قرآن و روایات اسلامى دارد که مسئله رضایت به گناه گنهکاران جزء گناهان کبیره شمرده شده و حتى عذاب الهى دامن چنین افرادى را مى گیرد.

در داستان کشتن ناقه ثمود (همان معجزه الهى خداوند که به پیامبرشان حضرت صالح داد) قرآن مى گوید: همه آن قوم بر اثر عذاب الهى از میان رفتند در حالى که همان گونه که در کلام دیگرى از امیرمؤمنان به آن اشاره شده ناقه ثمود را یک نفر کشت و چون دیگران به آن رضایت دادند خداوند همگى را عذاب کرد: (وَإِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا). در زیارت نامه ها نیز کراراً این مطلب به چشم مى خورد که زائر لعن و نفرین مى کند به کسانى که جنایات یزیدیان را در کربلا را شنیدند و به آن رضایت دادند: «وَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیَتْ بِه». نکته: پیوند اهداف و خواسته ها بر خلاف آنچه در دنیاى مادى معمول است که رضایت به اعمال مجرمانه دیگرى جرم محسوب نمى شود همان گونه که رضایت به اعمال نیک نیکوکاران بى پاداش است، در تعلیمات اسلام، مسئله رضایت به کارهاى نیکوکاران و بدکاران عنوان خاصى دارد و با صراحت در روایات آمده است که هر کس به کار دیگرى رضایت دهد در سلک و گروه او قرار خواهد گرفت.

منتها مجرمان، دو گناه دارند و راضیان به اعمال آنها یک گناه، راضیان به اعمال نیک یک ثواب دارند و عاملان دو ثواب. همان گونه که در کلام حکمت آمیز بالا آمد. مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار بابى به این موضوع اختصاص داده و در عنوان باب مى گوید: «إنَّ مَنْ رَضِىَ بِفِعْل فَهُوَ کَمَنْ أتاهُ; کسى که راضى به فعلى شود همانند کسى است که آن را انجام داده است» و در ذیل آن هشت روایت نقل مى کند.

از جمله حدیثى از امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه 183 سوره آل عمران آورده که خطاب به گروهى از کافران است که مى گفتند: ما به هیچ پیغمبرى ایمان نمى آوریم تا معجزه اى انجام دهد: «(قَدْ جَاءَکُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِى بِالْبَیِّنَاتِ وَبِالَّذِى قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ); بگو: پیامبرانى پیش از من، براى شما آمدند و دلایل روشن و آنچه را گفتید آوردند; اگر راست مى گویید چرا آنها را به قتل رساندید؟!» امام(علیه السلام) در اینجا مى فرماید: «وَقَدْ عَلِمَ أَنَّ هَؤُلاَءِ لَمْ تَقْتُلُوا; معلوم است اینها که در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) بودند انبیاى پیشین را نکشتند» «وَلَکِنْ لَقَدْ کَانَ هَوَاهُمْ مَعَ الَّذِینَ قَتَلُوا فَسَمَّاهُمُ اللَّهُ قَاتِلِینَ لِمُتَابَعَةِ هَوَاهُمْ وَرِضَاهُمْ بِذَلِکَ الْفِعْلِ; ولى آن ها علاقه و فکرشان با قاتلان بود; از این رو خدا آنها را قاتل نامید چون خواسته و رضاى آنها به فعل آنان تعلق مى گرفت».

امام على بن موسى الرضا(علیه السلام)در پاسخ کسى که سؤال کرد: چگونه هنگامى که حضرت مهدى(علیه السلام) قیام مى کند فرزندان قاتلان حسین(علیه السلام)را به سبب اعمال پدرانشان به قتل مى رساند در حالى که خداوند مى فرماید: «(وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى); و هیچ گناهکارى بار گناه دیگرى را به دوش نمى کشد» امام(علیه السلام)فرمود: به سبب آن که این فرزندان به اعمال پدرانشان رضایت دادند و به آن افتخار مى کنند و هر کس به چیزى راضى شود مانند این است که آن را انجام داده باشد، سپس امام(علیه السلام) افزود: «وَلَوْ أَنَّ رَجُلاً قُتِلَ بِالْمَشْرِقِ فَرَضِیَ بِقَتْلِهِ رَجُلٌ بِالْمَغْرِبِ لَکَانَ الرَّاضِی عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ شَرِیکَ الْقَاتِلِ; اگر کسى در مشرق به قتل برسد و دیگرى در مغرب باشد و به آن قتل رضایت دهد شخص راضى در نزد خداوند شریک قاتل است».

روشن است کسانى که به قتل امام حسین(علیه السلام)راضى شوند و به آن افتخار کنند در حقیقت ناصبى اند و ناصبى ها به منزله کفار حربى هستند. روایات دیگرى نیز در همین زمینه هست که ذکر همه آنها به درازا مى کشد. مرحوم صاحب وسائل نیز در جلد 11 در کتاب «الامر بالمعروف و النهى عن المنکر» باب پنجم را به همین مسئله اختصاص داده و هفده روایت در این زمینه در آن نقل مى کند; از جمله در حدیثى از على(علیه السلام) از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)نقل مى کند: «مَنْ شَهِدَ أَمْراً فَکَرِهَهُ کَانَ کَمَنْ غَابَ عَنْهُ وَمَنْ غَابَ عَنْ أَمْر فَرَضِیَهُ کَانَ کَمَنْ شَهِدَهُ; کسى که در صحنه انجام کارى حضور داشته باشد اما در دل از آن ناخشنود باشد مانند آن است که حضور نداشته و اما کسى که غایب بوده و به آن رضایت داده گویى حاضر بوده (و در آن کار شرکت داشته است)».

در اینجا ممکن است سؤالى مطرح شود که ما روایات فراوانى داریم که نیت معصیت، معصیت نیست در حالى که انسانى که نیت معصیت مى کند در آن لحظه قطعاً راضى به معصیت است. جایى که رضایت به معصیت خود گناهى نداشته باشد رضایت به معصیت دیگرى چگونه ممکن است موجب گناه شود؟ پاسخ این سؤال روشن است; شخصى که نیت معصیت مى کند رضایت به معصیتى داده که انجام نشده و این شخص با کسى که به معصیت و گناهى که انجام گرفته است رضایت مى دهد تفاوت بسیار دارد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:18:00 ق.ظ ]




حسادت در کلام حضرت علی(ع)
امام علی(علیه السلام) فرمودند:الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسَّادِ، عَنْ سَلاَمَةِ الاَْجْسَادِ!در شگفتم که چگونه حسودان از سلامتى خویش غافل اند.

نهج البلاغه با مرور قرنها نه تنها تازگی و جذابیت خویش را حفظ کرده که فزونتر ساخته است و این اعجاز نیست مگر به سبب ویژگی هایی که در شکل و محتوا است. این امتیاز را جز در مورد قرآن نمی توان یافت که در کلام امام علی (ع) درباره قرآن آمده است: « ظاهره انیق و باطنه عمیق، لاتفنی عجائبه و لاتنقضی غرائبه » قرآن کتابی است که ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد، نه شگفتی های آن پایان می‎پذیرد و نه اسرار آن منقضی می‎شود. در سخن مشابهی نیز آمده است : « لاتحصی عجائبه و لاتبلی غرائبه» نه شگفتی های آن را می‎توان شمرد و نه اسرار آن دستخوش کهنگی می‎شود و از بین می‎رود .

سخنان امام علی (ع) در فاصله قرن اول تا سوم در کتب تاریخ و حدیث به صورت پراکنده وجود داشت. سید رضی در اواخر قرن سوم به گردآوری نهج البلاغه پرداخت و اکنون بالغ بر هزار سال از عمر این کتاب شریف می‎گذرد. هر چند پیش از وی نیز افراد دیگری در گردآوری سخنان امام علی (ع) تلاشهایی به عمل آوردند، اما کار سید رضی به خاطر ویژگی هایی که داشت درخشید و ماندگار شد، چون سید رضی دست به گزینش زده بود.

شرح و تفسیر حکمت 225 نهج البلاغه

امام علی(علیه السلام) فرمودند:الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسَّادِ، عَنْ سَلاَمَةِ الاَْجْسَادِ!در شگفتم که چگونه حسودان از سلامتى خویش غافل اند.

امام علی (علیه السلام) در این گفتار حکیمانه به یکى از آفات حسد اشاره کرده مى فرماید: «در شگفتم که چگونه حسودان از سلامتى خویش غافل اند»; (الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسَّادِ، عَنْ سَلاَمَةِ الاَْجْسَادِ!). «حُسّاد» جمع «حسود» است. روشن ترین تفسیر براى گفتار حکیمانه بالا آن است که حسد روح و قلب انسان را مى فشارد و بر اثر این فشار، انسان بیمار مى شود و گاهى از شدت حسد دق مى کند و مى میرد، زیرا مى بیند شخص محسود داراى نعمت هاى مختلفى است.

هرچه نعمت او بیشتر مى شود، غم و اندوه حسود فزون تر مى گردد. گاه به حالت افسردگى کشیده مى شود و گاه به بیمارى جسمانى مبتلا مى گردد، زیرا رابطه روح و جسم به اندازه اى است که ناراحتى هاى روحى فورا در جسم اثر مى گذارد و سلامت انسان را مختل مى کند. بنابراین حسودان آرزو مى کنند نعمت شخصى که مورد حسد است زائل گردد; خواه این نعمت مقام باشد یا مال و ثروت. در حالى که با حسد خویش نعمتى را که از آن نعمت ها بزرگ تر است از دست مى دهند و آن نعمت سلامتى است که هیچ نعمتى با آن برابرى نمى کند. اگر تمام دنیا را به کسى بدهند; ولى مبتلا به بیمارى سرطان یا فلج و از کارافتادگى دست و پا و سر و صورت باشد کمترین ارزشى براى او ندارد و اگر همه چیز را از او بگیرند و سلامتى را به او باز گردانند به یقین خوشحال خواهد شد. آرى. بعد از ایمان و عقل که از نعمت هاى معنوى است برترین نعمت مادى سلامت جسم است که حسود آن را به آسانى از دست مى دهد. بعضى از شارحان نهج البلاغه معناى دیگرى براى این کلام مولا ارائه کرده اند که بسیار بعید به نظر مى رسد و آن این که امام(علیه السلام) مى فرماید: چرا حاسدان نسبت به مال و جاه دیگران حسادت مىورزند؟ چرا نسبت به سلامتى آنها که از مال و جاه برتر است حسودى ندارند؟ این در واقع کنایه از اهمیت نعمت سلامتى است. روشن است که هدف مولا این نیست، زیرا معناى این سخن آن مى شود که حسودان را تشویق کنیم بر سلامتى دیگران حسادت بورزند.

 

از سویى دیگر حسادت در جایى است که انسان فاقد نعمتى باشد و دیگرى را واجد آن بداند و با توجه به این که حاسدان غالباً از سلامت برخوردارند، حسادت نسبت به سلامتى دیگران معنا ندارد. آنچه تفسیر اول را تأیید و تثبیت مى کند روایات فراوانى است که در نهج البلاغه یا کتب دیگر از امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل شده است. از جمله در حکمت 256 مى خوانیم: «صِحَّةُ الْجَسَدِ، مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ; صحت بدن بر اثر کمى حسد حاصل مى شود». در حدیث دیگرى که مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار نقل کرده است مى فرماید: «الْحَسَدُ لا یَجْلِبُ إلاَّ مَضَرَّةً وَغَیْظاً یُوهِنُ قَلْبَکَ وَیُمِرِّضُ جِسْمَکَ; حسد جز زیان و خشمى که قلب تو را سست مى کند و بدنت را بیمار مى سازد به بار نمى آورد».

در حدیث دیگرى نیز از آن حضرت آمده است: «لا راحَةَ لِحَسُود; حسود هرگز به آسودگى نمى رسد». آفات حسد منحصر به این مورد نیست گرچه این مورد بسیار مهم است. یکى دیگر از آفات حسد آن است که تلاش و کوشش و نیروى انسان را به جاى این که به جنبه هاى مثبت سوق دهد در جنبه هاى منفى نابود مى کند به گونه اى که اگر تلاشى را که براى زوال نعمت الهى از دیگرى به کار مى گیرد جهت به دست آوردن براى خویش به کار مى گرفت چه بسا از محسود هم برتر و بالاتر مى شد. از این گذشته، حسد ممکن است به ایمان و توحید انسان لطمه بزند، زیرا حسود در اعماق دلش خدا را در تقسیم نعمت ها حکیم نمى شمارد، زیرا اگر قسمت الهى را روى حکمت مى دانست و به آن راضى بود در دام حسد گرفتار نمى شد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:16:00 ق.ظ ]




پیامدهای خطرناک حسادت
 

حسادت اگرچه همیشه صفت نکوهیده‌ای است اما وقتی شدید شود به اختلال روانی تبدیل شده و می‌تواند پیامدهای خطرناکی داشته باشد.
روانپزشکان با تاکید بر اینکه حسادت زن و مرد نمی‌شناسد و بنابراین هم زنان و هم مردان می‌توانند این صفت ناپسند را داشته باشند اظهار می‌کنند حسادت بیمارگونه نشانه‌ای از اختلال روانی شدیدتر است در حالی که به طور معمول حسودی کردن در سطح عادی ممکن است در همه افراد مشاهده شود. فرهنگ شخصی و خانوادگی هر فرد و حس قالب به دست گرفتن مدیریت خانواده‌ می‌تواند از انگیزه‌های حسادت باشد. بررسی‌ها نشان می‌دهد افراد حسود یکی از شدیدترین انواع استرس را تجربه می‌کنند که می‌تواند زندگی خود آنها و حتی اطرافیانشان را به شکل منفی تحت تاثیر قرار دهد. اما چرا حسود بودن تبعات منفی برای فرد به همراه دارد؟

، حسادت که به عنوان سرطان روان و ذهن شناخته می‌شود اساسا احساسی است که ذره ذره افکار منفی، ترس، ناامنی، اضطراب و تمامی دیگر احساسات منفی را به ذهن و روان فرد تزریق می‌کند. گاهی اوقات حسادت به مجموعه‌ای از احساسات مختلف منفی همچون عصبانیت، بی‌لیاقتی، تنفر، دلخوری و درماندگی اطلاق می‌شود و فرد در هر سن و سالی می‌تواند آن را تجربه کند. حسادت حس کاملا بی‌فایده‌ و در عین حال مضری است که باید با تمام تلاش خود از این حس منفی و مخرب دوری کنید:

تاثیر حسادت روی شغل: حسادت کردن به همکاران در محیط کار به شکل بدی روی وضعیت شغلی خود فرد تاثیر می‌گذارد. بیشتر اوقات فردی که به همکاران خود حسادت می‌کنند خواسته یا ناخواسته در رفتارش به آنها توهین می‌کند و این امر موقعیت شغلی او را به خطر می‌اندازد.

از دست دادن دوستان نزدیک: بیشتر مواقعی که دوستانتان نمره بهتری می‌گیرند ممکن است به آنها حس حسادت داشته باشید. این ماهیت انسان است که تمایل داشته باشد جایگاه خود را نسبت به دیگران ارتقا دهد و از موفقیت دیگران ناراحت شود، اما نکته مهم آن است تا بتوان بر این حس غلبه کرد و به جای حسادت کردن به موفقیت دیگران تلاش کنیم که موفقیت‌های خودمان را بیشتر کنیم.

از دست دادن روابط خانوادگی: مواقع زیادی وجود دارد که افراد روابط خانوادگی‌شان را به دلیل حسادت از دست می‌دهند. حسادت بین اعضای خانواده به درگیری و دعوا منجر می‌شود. همچنین حسادت بین خواهرها و برادرها می‌تواند نزدیکی خانواده را از بین ببرد که در این میان والدین بیشترین آسیب را می‌بینند.

حقیر شدن: حسادت رفتار بدی در نظر گرفته می‌شود چرا که موجب ناراحتی فرد می‌شود و حس ترس همه‌جانبه‌ای را در او به وجود می‌آورد. فرد حسود احساس می‌کند هیچ فرد نزدیکی برای او نمانده و به تدریج احساس حقارت در او آغاز می‌شود. همچنین بر نوع تفکرات فرد تاثیر گذاشته و باعث می‌شود تنها به جوانب منفی مسائل توجه کند.

تخریب زندگی اجتماعی: زندگی اجتماعی دوره‌ای است که عمر خود را با افراد دیگر می‌گذرانیم و از آن لذت می‌بریم. همچنین داشتن روابط اجتماعی با افراد مختلف فوائد بی‌شماری برای فرد به همراه دارد. اما اگر اجازه دهید حس حسادت بر شما غلبه کند مجبور می‌شوید برای نشان دادن برتری خود به دیگران بی‌احترامی کنید و به این ترتیب روابط اجتماعی شما تخریب می‌شود.

تاثیر سوء بر سلامت کلی فرد: افراد حسود در خود حس ناراحتی و ترس را تجربه می‌کنند. وجود این ترس موجب می‌شود فشار و استرس فرد افزایش یابد که بر سلامت تاثیر می‌گذارد و مشکلات بسیاری همچون بیماری‌های قلبی، چاقی، دیابت، سردرد و مرگ زودرس را به همراه دارد.

ایجاد مشکل در زندگی مشترک: افراد حسود همیشه این ترس را دارند که همسر خود را از دست بدهند و به همین دلیل نمی‌توانند به طرف مقابل خود اعتماد کنند.

خطر ارتکاب به جرم: حس حسادت وقتی شدید شود ممکن است فرد را وادار به تصمیماتی کند که موجب پشیمانی او در تمام عمر شود. گاهی اوقات افراد تحت تاثیر حسادت برای انتقام گرفتن روش اشتباهی را پی می‌گیرند که به ارتکاب جرم آنان منجر ‌می‌شود.

تاثیر سوء بر آنها که ما را دوست‌ دارند: واضح است در صورتی که اتفاقی بد برای فرد رخ دهد روی افرادی که او را هم دوست دارند تاثیر می‌گذارد. بنابراین اگر در نتیجه حسادت اتفاق بدی برای فرد رخ دهد نه تنها به شخص آسیب وارد می‌شود بلکه اطرافیان فرد هم تحت تاثیر آن قرار می‌گیرند. به طور مثال وقتی فرد در نتیجه حسادت به انجام جرمی مرتکب شود زندگی اطرافیان او هم تحت تاثیر آن خراب می‌شود.

حس تنهایی دائمی: فرد حسود در نهایت به این نتیجه می‌رسد که تنهای تنهاست. هیچ کس در اطراف او نخواهد بود تا بتواند احساساتش را با او در میان بگذارد و از او مراقبت و حمایت کند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:15:00 ق.ظ ]





حسادت از دیدگاه قرآن

حسد یکی از زشت‌ترین و قبیحترین خصلتهایی است که در هر جامعه‌ای دیده می‌شود. عده‌ای همه چیز را برای خود می‌خواهند. از آسایش و یا پیشرفت دیگران ناراحت می‌شوند. خودخوری می‌کنند و رنج خود را بصورت آزار دادن ، بدگویی و کار شکنی کردن ابراز می‌کنند. به جای اینکه بکوشند تا خودشان هم پیشرفت داشته باشند ، می‌کوشند تا دیگران را ساقط کنند و از ارزش بیندازند. این واکنش همان حسد است که خصلتی ناپسند و نکوهیده است.

کار حسد ممکن است به جایی برسد که حتی برای زوال نعمت از شخص ، محسود خود را به آب و آتش زده و او را نابود کند. چنانچه نمونه‌اش در داستانها و تاریخ معروف است. در نکوهش حسد همین بس که نخستین قتلی که در جهان واقع شد از ناحیه قابیل نسبت به برادرش هابیل بود که بر اثر انگیزه حسد چنین اتفاقی افتاد.
حسد نشانه چند نوع کمبود است.

فرد حسود خودخواه است و همه چیز را تنها برای خود می‌خواهد.

کم ظرفیت و زبون است و گرنه در برابر مقام یا پیشرفت یا امتیازاتی که دیگران بدست می‌آورند، خود را اینچنین نمی‌بازد.

کوردل و کوته بین است و به همین دلیل دیگران را نمی‌بیند، فکر نمی‌کند که دیگران هم حقی دارند و باید به جایی برسند.

متجاوز است و حاضر است به طرف ضربه بزند و حیثیت و آسایش او را به خطر بیندازد تا به خیال خود عقده و کمبودی را که در خود می‌یابد بگشاید.

شخص حسود در روایات معصومین

امام باقر علیه‌السلام می‌فرماید : «اِنَّ الحَسدَ ایَاکُلَ الایمانَ کَما تَاکُلَ النّارَ الحَطَب ؛ حسد ایمان را می‌خورد همانگونه که آتش هیزوم را» (کافی _ ج 2)

پیامبر عظیم الشان اسلام در این باره می‌فرماید : «خداوند به موسی بن عمران فرمود : مبادا بر مردم حسد بری ، درباره آنچه من به آنها داده‌ام از فضل خودم. چشمانت را به دنبال آن دراز مکن و دل خود را به دنبال آن روانه مساز، زیرا آنکه حسد برد نعمت مرا بد داشته و از آن قسمتی که میان بنده‌هایم کردم، جلو گرفته و هر که چنین باشد من از او نیستم او هم از من نیست» (کافی _ ج 2)
امام جعفر صادق علیه‌السلام می‌فرماید : «اصول الکُفر ثَلاثَه :الحرص و الاستکبار و الحسد ؛ اساس کفر سه چیز است : حرص ، تکبر و حسد» (کافی _ ج 2)

حضرت علی علیه‌السلام فرمود : بخیلان و حسودان لایق مصاحبت و همنشینی نیستند و همین در وصف حاسدان بس است که حق تعالی فرموده است : «و مِن شَرِّ حاسِدٍ اِذا حَسَد» پس از شر حاسدان و بخیلان پناه به رب جلیل بریم و بخل نکنیم و حسد بر کسی نبریم که اول گناهی که در آسمان و زمین کرده شد، حسد و بخل بود که شیطان در آسمان به آدم علیه‌السلام حسد برد و به لعنت خدا گرفتار شد.

راه علمی و عملی جلوگیری از حسد
راه علمی به مراجعه کردن و تفکر در آنچه از مفاسد حسد ذکر شد بلکه در مزمت دنیا و فنای آن است تا درخت خبیث دوستی دنیا که ریشه هر گناهی است از دل بیرون رود و آزاد گردد. طریق عملی پیروی نکردن و عملی نبودن چنین خاطره زشتی است. زیرا هر خاطره‌ای که از آن پیروی نشد بخودی خود از بین می‌رود. چنانچه در روایت چنین رسیده که (وسوسه مانند حمله کردن به سگ است. اگر به او اعتنا شود ستیزه‌تر می‌گردد و اگر بی اعتنایی شود دور می‌شود.)

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:13:00 ق.ظ ]




چطور حسادت را از خودمان دور کنیم؟

وقتی می‌شنوید یکی از دوستان قدیمی‌تان یک خانه بزرگ و زیبا خریده، گلویتان کیپ می‌شود و از شنیدن خبر ازدواج یکی از اقوام که سنش از شما کمتر است، آن‌قدر لجتان می‌گیرد که دلتان می‌خواهد بزنید زیر گریه! اگر این‌طور است، متاسفانه باید بگوییم شما دچار حس ناخوشایند «حسادت» شده‌اید و با این احساس، بیشتر از همه به خودتان آسیب می‌رسانید.

حسادت هم یکی از احساسات انسانی است؛ یک خشم درونی. حسادت از بدو تاریخ همراه انسان‌ها بوده و کمتر کسی است که در زندگی - حتی برای لحظه‌ای کوتاه - دچار این حس نشده یا این حس را از سوی اطرافیان‌اش تجربه نکرده باشد.

انسان‌ها دوست دارند بهتر از دیگران باشند و اگر فرد احساس کند دیگران بهتر از او هستند و خودش در مرتبه پایین‌تری قرار دارد، دچار حسادت می‌شود.

روان‌شناسان و کارشناسان علوم رفتاری معتقدند عزت نفس و اعتماد به نفس باعث می‌شود فرد در هر شرایطی خودش را ارزشمند بداند و به دیگران حسادت نکند.

حسادت فقط مربوط به مادیات نیست؛ هر چیزی می‌تواند باعث ایجاد حسادت شود. گاهی انسان‌ها در انجام کار خیر و کمک به دیگران هم دلشان می‌خواهد از دیگران بهتر باشند و همین باعث حسادت می‌شود. (کامرانی و افشاری در سریال یک وجب خاک را که یادتان هست!)

چطور حسادت را از خودمان دور کنیم؟
همه ما ممکن است گاهی در زندگی دچار حسادت شویم. ارتقای شغلی همکاران، ماشین جدید همسایه یا حتی دوچرخه دوست‌تان ممکن است باعث حسادت‌تان شود.

برای بیشتر افراد، حسادت، احساسی زودگذر و مقطعی است اما بعضی مواقع حسادت آن‌قدر قوی و شدید است که شادی فرد را می‌گیرد و بر روابطش با دیگران تاثیر منفی می‌گذارد. مراحل زیر به شما کمک می‌کند تا بر حس حسادت غلبه کنید.

قدم اول:

به جای اینکه به خاطر احساس‌تان نسبت به دیگران، خودتان را سرزنش کنید، ریشه‌ها و دلایل حسادت‌تان را شناسایی کنید.

روان‌شناسان می‌گویند، حسادت در نتیجه اعمال و رفتار دیگران ایجاد نمی‌شود بلکه عدم اطمینان و اعتماد به‌نفس درونی افراد باعث به وجود آمدن چنین احساسی در افراد می‌شود.

سعی نکنید رفتار خودتان را توجیه کنید. شاید گاهی وقت‌ها بتوانید برای حسادت‌تان دلیل قانع کننده‌ای پیدا کنید اما در اغلب موارد این‌طور نیست.

قدم دوم:

بهترین راه برای اینکه حسادت را از خودتان دور کنید، این است که اعتماد به نفس‌تان را تقویت کنید.

همان‌طور که در مرحله قبل گفتیم، حسادت در نتیجه عدم اطمینان افراد به خودشان ایجاد می‌شود نه رفتار و اعمال دیگران.

برای افزایش  و تقویت اعتماد به نفس‌تان از همین امروز اقدام کنید. کتاب‌های مفید در این زمینه را مطالعه کنید و در صورت لزوم از مشاور کمک بگیرید.

قدم سوم:

از تجربه‌های گذشته درس بگیرید و حسادت را کنار بگذارید.

اگر در گذشته به کسی حسادت کرده‌اید، با دقت بیشتری به آثار منفی حسادت در زندگی‌تان توجه کنید. اجازه ندهید حسادت بر روابط شما با دیگران تاثیر منفی بگذارد.

قدم چهارم:

افراد خانواده و دوستان شما هر چه بیشتر پیشرفت کنند و در زندگی‌شان موفق شوند، بهتر می‌توانند از شما حمایت کنند و اعتماد به نفس‌تان را بالا ببرند؛ بنابراین به جای حسادت، به وجود آنها افتخار کنید.

حسادت به داشته‌های دیگران، شما را عصبی، خشمگین و افسرده می‌کند و همین باعث می‌شود انرژی لازم برای پیمودن راه موفقیت را از دست بدهید و نتوانید پیشرفت کنید.

قدم پنجم:

برای نعمت‌هایی که دارید، شکرگزار باشید و سعی کنید راضی باشید و برای بهتر شدن تلاش کنید.

حسادت وقتی به وجود می‌آید که شخص احساس کند آنچه دارد، کمتر از آن چیزی است که باید داشته باشد.

بنابراین قانع و راضی بودن به آنچه که دارید، می‌تواند شما را از این احساس ناخوشایند دور کند.

قدم ششم:

برنامه‌تان را بر اساس اقدامات تنظیم کنید. یاد بگیرید در لحظاتی که دچار حسادت می‌شوید، قبل از اینکه این حس تمام وجودتان را بگیرد، آن را تجزیه و تحلیل کنید.

به جای فکر کردن به مواردی که حسادت‌تان را برانگیخته، به این فکر کنید که چه ضعف یا کمبودی در وجود‌تان باعث به وجود آمدن این حس شده است.

شخصیت‌تان را رشد دهید. به نقاط مثبت شخصیت‌تان فکر کنید، قدر خودتان را بدانید و ارزش وجود‌تان را درک کنید.

فراموش نکنید شأن شما بالاتر از این است که به دیگران حسادت کنید و با این کار به خودتان آسیب برسانید.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:11:00 ق.ظ ]




بسیج ملی کنترل فشار خون

معاونت فرهنگی مدرسه  خانم سیاحی از حضور خواهران شبکه بهداشت  برای پیش گیری وکنترل فشار بالا در محل مدرسه علمیه خبر داد

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:07:00 ق.ظ ]