نرجس
 
   



موا ظب بااز مسئله دفاع مقدس که در این کشور اتفاق افتاد..غافل نشوید. کار بزرگی انجام گرفت .

آن جوانها مثل شما ها بودند اکثراین جوانها یی که در جنگ نقش های موثر ایفا کردند.از قبیل همین دانشجوها بودنند..

و خیلی هایشان هم جزو نخبه ها بودنند.دلیل نخبه بودنشان هم این بود.که یک جوان بیتو و سه ساله.

فرمانده یک لشکر شد. آنچنان توانست .آن لشکر را هدایت کند.وآنچنان توانست طراحی عملیات را که هرگز نکرده بود.

بکندکه نه فقط دشمنانی  را که مقابل ما بودنند متعجب کرد بلکه ماهواره های دشمنان را هم متعجب کرد….

بیانات رهبر انقلاب 1383

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[سه شنبه 1398-03-21] [ 11:50:00 ق.ظ ]




پیامبر اسلام  میفرماید:

خداوند دشمن می دارد می دارد مردی را که در خانه اش بر او حمله می کنند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:22:00 ق.ظ ]




پیامبر اسلام  میفرماید:

خداوند دشمن می دارد می دارد مردی را که در خانه اش بر او حمله می کنند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 11:22:00 ق.ظ ]




فواید و اثرات نیکی به پدر و مادر

1 – نگاه با محبّت به پدر و مادر، عبادت است

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

نظر الولد الی والدیه حباً لهما عبادة.(106)

نگاه دوستانه به پدر و مادر، عبادت است.

در روایات، نگاه کردن به چند چیز، عبادت شمرده شده که یکی از آنها نگاه کردن به قرآن است و دیگری نگاه کردن به جمال با کمال امیرالمؤمنین علی علیه السلام .

مردی در کنار کعبه به ابوذر گفت: «چرا به چهره علی علیه السلام زیاد نگاه می کنی؟». ابوذر پاسخ داد که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود:

النّظر الی علی بن أبی طالب عبادة، و النّظر الی الوالدین برأفةٍ و رحمةٍ عبادة.

نگاه کردن به روی مبارک علی علیه السلام عبادت است؛ همچنین نگاه کردن به پدر و مادر از روی محبّت و رحمت، عبادت است.

106 – تحف العقول، ص 44؛ کشف الغُمّه، ص 243؛ بحارالأنوار، ج 72، ص 80.107 – بحارالأنوار، ج 74، ص 45.

2 – جهاد در راه اسلام است

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

برّ الوالدین یجزی عن الجهاد.(108)

نیکی به پدر و مادر، جای جهاد را می گیرد.

108 – نهج الفصاحه، ح 1086.

3 – بزرگترین واجب است

امام علی علیه السلام فرموده است:

برّ الوالدین أکبر فریضة.(109)

نیکی به پدر و مادر، بزرگترین واجب است.

109 – غررالحکم و دررالکلم.

4 – باعث طول عمر و زیادتی روزی است

امام باقر علیه السلام می فرماید:

من سرّه أن یمدّ له فی عمره و یزاد فی رزقه فلیبرّ والدیه.

کسی که می خواهد بر عمر خود بیفزاید و روزی خود را زیاد کند، پس بر پدر و مادر خود، نیکی کند.

در روایت دیگری به نقل از عنان بن سریر آمده است:

کنّا عند أبی عبدالله علیه السلام و فینا میسر فذکر واصلة القرابة، فقال  أبوعبدالله علیه السلام یا میسر! قد حضر أجلک غیر مرّة و لا مرّتین کلّ ذلک یؤخّر الله أجلک لصلتک قرابتک و ان کنت تریدان یزاد فی عمرک فبرّ شیخیک یعنی أبویه.

با میسر نزد امام صادق علیه السلام بودیم. گفتگو از صله رحم شد. حضرت فرمود: ای میسر! اجلت بیش از یک دفعه رسید، خداوند تمام آن را به تأخیر انداخت، برای اینکه صله رحم می کردی. اگر می خواهی عمرت زیاد شود، به پدر و مادرت نیکی کن.

و در روایت دیگری آمده است:

انّه ربّما کان قد بقی من عمر الانسان ثلث سنین ثم انّه یحسن الی والدیه و یصل أرحامه فیؤخّره الله الی ثلثین سنة و انّ منهم من یبقی من عمره ثلاثون سنة ثم انّه یقطع أرحامه أو یعق والدیه فیمحو الله سبحانه الثلاثین و یثبت مکانها ثلاث سنین، و قال رسول الله صلی الله علیه و آله : رأیت فی المنام رجلا قد اتاه ملک الموت لقبض روحه فجاء برّه بوالدیه فمنعه منه.

چه بسا گاهی از عمر انسان، سه سال باقی است؛ امّا در اثر احسان به پدر و مادر و صله رحم، خداوند، عمر سه ساله او را تبدیل به سی سال می کند، و در مقابل، شخصی از عمرش سی سال باقی است؛ امّا به دلیل قطع رحم و آزار و اذیت والدین، خداوند عمر او را به سه سال تبدیل می کند.

پیامبر صلی الله علیه و آله در خواب شخصی را دید که ملک الموت برای قبض روح او آمده؛ ولی در اثر نیکی به پدر و مادر، این عمل تحقّق نیافت.

110 – میزان الحکمة، باب الاحسان الی الوالدین؛ بحارالأنوار، ج 71، ص 81.111 – بحارالأنوار، ج 74، ص 84.112 – أنوار النعمانیه، ج 3، ص 85 (نور فی عقوق الوالدین و قطع رحم).

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:31:00 ق.ظ ]




آداب در محضر پدر و مادر

پدر و مادر حق زیادی برگردن فرزندان دارند، لذا رعایت حقوق و احترام آنان، آثار معنوی بسیار ثمر بخش و حتی در امور دنیوی فرزندان تأثیر گذار می‌باشد. از طرف دیگر،عدم احترام به ایشان آثار زیانبار و جبران ناپذیری در دنیا و آخرت برایشان در پی خواهد داشت. به راهكارهایی در باب احترام پدر و مادر توجه فرمایید: 1- با آنها نیكو سخن بگویید 2- اگر آنها را ناراحت كرده‌اید،بكوشید تا خوشحالشان كنید. 3- در نیكی كردن به پدر و مادر ،خوب و بد بودن آنها را ملاحظه نكنید،(حتی باید به والدین غیر مؤمن نیكی كرد) 4- اگر امر به حرامی كردند ،اطاعت نكنید اما حق بدرفتاری با آنان را ندارید. 5- لازم است بعد از درگذشت آنها نیز به ایشان احساس كنید: الف- بر ایشان نماز بخوانید ب- برایشان استغفار كنید 6- پس از مرگ آنان ،تعهدات و بدهیهایشان را ادا كنید 7- دوستان آنها را نیز اكرام كنید 8- پیش از آن كه چیزی از شما بخواهند، حاجتشان را برآورید. 9- در حضورشان با احترام بنشینید 10- صدای خود را از صدای آنها بلندتر نكنید 11- در چشمانشان خیره نشوید 12- با دست و چشم به آنها اشاره نكنید 13- آنها را به اسم صدا نزنید 14- جلوتر از ایشان راه نروید( مگر آنكه ضرورتی داشته باشد) 15- قبل از ایشان ننشینید 16- اگر عصبانی شدند، نسبت به آنان خشوع كنید 17- در همه حال از آنها تشكر كنید 18- مراقب باشید، هیچ گاه به ایشان دشنام ندهید 19- بكوشید تا هرگز آنها را خشمگین نسازید 20- در حد ممكن ،دربرآوردن نیازها و تأمین هزینه آنان بكوشید 21- هر قدر می‌توانید نسبت به ایشان نیكی كنید 22- هرگز در مقابل ایشان تكبر نكنید 23- در خواستهایشان را برآورده سازید(هر چند به آن نیاز نداشته باشند) 24- چنانچه در حق شما بدی كردند؛ در مقابل ،برایشان استغفار و طلب خیر كنید. 25- در مجالس، بالاتر از ایشان ننشینید 26- اگر پیش آنان بمانید، در حد امكان از ایشان جدا نشوید 27- در احسان به والدین ،جانب مادر را بیشتر مراعات كنید. 28- به وصیت‌هایشان عمل كنید 29- بدهی‌های آنان را ادا كنید ( در صورت توانایی) 30- اگر بین امر و نهی والدین تعارضی بوده اگر ممكن است، رضایت هر دو را جلب كنید و گرنه، جانب مادر را ترجیح دهید- 31- اگر در وقت نماز شما را به كاری امر كردند ،نماز را به تأخیر انداخته و فرمان آنان را اطاعت كنید. 32- از آزار دیگران نسبت به والدین جلوگیری كنید 33- پیش از آنان شروع به خوردن غذا نكنید 34- در مجالس ، روی خود را از انها برنگردانید. 35- كاری نكنید كه دیگران به پدر و مادر شما بد بگویند 36- در وقت ورودشان از جا برخیزید 37- هرگز برای انان آرزوی مرگ نكنید 38- از انان بخواهید تا در حق شما دعا كنند( دعای پدر مادردر مورد فرزندان مستجاب است انشاء الله) 39- غیبت آنان را مدارید و نگذارید دیگران از انها غیبت كنند 40- صفات نیك ایشان را در حضور و غیابشان یادآور شوید 41- ابراز محبت خود را نسبت به آنها آشكار كنید. 42- هر چه می‌توانید در برابر شان تواضع كنید 43- از ایشان تقاضایی نكنید كه موجب شرمندگیشان شود. 44- بدی هایشان را فراموش كنید و تكرار نكنید 45- نیكی به پدر و مادر را به بهانه این كه آنان هنوز جوان هستند ترك نكنید 46- لزوم احترام ایشان را به اعضای دیگر خانواده گوشزد كنید 47- در حد امكان ،زمینة تفریح ،گردش و زیارت را بر ایشان فراهم آورید. 48- نقاط ضعف آنان را برای دیگران بازگو نكنید.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:26:00 ق.ظ ]




فتوت و جوانمردی در سیره انبیاء! 

 

از مصداقهای جوانمردی، پارسا بودن در ظاهر و باطن، اعتماد کردن به چیزی که خدا برایمان ضمانت کرده، به عیب خود مشغول شدن و از عیب دیگران باز ماندن، خوش گمانی به خلق و حفظ حرمت آنان، قبول رفاقت از طرف دوستان و ایثار به موقع برای آنان، تحمّل آزار در راه خدا، شکایت نکردن از بلا و قبول آن، بخشش در نداری و دوری از بخل ورزیدن، سلامت خواستن از خدا و شکر بر عافیت، فروتنی و تکبر نکردن با برادران و راحت دیگران را بر خود ترجیح دادن است.

 

یكی از ویژگی های انسان های شریف و آزاده «جوانمردی» است که از مهم‌ترین و زیباترین صفات و فضائل اخلاقی به شمار می رود.

البته گاهی می بینیم عده ای جوانمردی را با قهرمان شدن در یک رشته ی ورزشی اشتباه می گیرند و فکر می کنند هر کسی که قهرمان شود جوانمرد است در حالیکه بین قهرمان رشته ی ورزشی و یک جوانمرد تفاوتهای زیادی وجود دارد.

هر کسی جوانمردی را طوری معنا می کند و آن را به کسی نسبت می دهد. عده ای جوانمردی را در دوستی، گروهی آن را در کمک به دیگران و ….می دانند اما با مراجعه به آموزه های وحیانی در می یابیم که جوانمرد کسی است که از سویی، دینش را به هوای نفس خود نفروشد، دنیای زودگذر را با بهشت جاودانی و رضوان الهی عوض نکند. و در یک کلام رضایت خدا را بر خشنودی خودش ترجیح دهد.

از امام حسن مجتبی علیه السلام پیرامون مُروّت و جوانمردی سؤال شد، حضرت فرمود: جوانمرد كسی است كه در نگهداری دین و عمل به آن تلاش نماید، در اصلاح اموال و ثروت خود همّت گمارد، و در رعایت حقوق طبقات مختلف پا بر جا باشد.

جوانمردی اولیاء خدا: 

همه حضرات انبیا از آدم (علیه السلام) تا پیامبر خاتم محمد(صلی الله علیه و آله) «فتی» و جوانمرد بودند ولی به فحوای آیه مبارکه «تلک الرسل فضّلنا بعضهم علی بعض» (بقره (2) آیه 255) بعضی از انبیا در فتوت از دیگران برترند، حضرت ابراهیم خلیل الرحمن ابوالفتیان است و حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) سید الفتیان. 

امام علی علیه السلام فرمود: جوانمرد کسی است که وقتی قدرت یابد ببخشد و چون توانمند شد عطا کند و چون چیزی از او خواسته شد نیاز را برآورد. (غرر الحکم، ج 7، ص 346)

حضرت ابراهیم علیه السلام: 

فتوّت و ایثار فوق العاده حضرت ابراهیم علیه السلام این بود که در قربانی ساختن پسر عزیز خود کوشید و بعد از آن که در آتش سوزان انداخته شد حتی از حضرت جبرئیل هم کمک نخواست. 

حضرت یوسف علیه السلام:

حضرت یوسف صدّیق(علیه السلام) هم در بلای شدیدی که، به سبب گریز او از معصیت، به وسیله زن عزیز مصر و زنان دیگر بر سرش آمد، معصوم و ثابت قدم ماند و زندان را بر عصیان و گناه ترجیح داد. برادران او در هلاک و نابودی و بدنامی او کوشیدند، ولی آن صدّیق همه گونه جفاکاری های آنان را عفو کرد و اعلام داشت که (لاتثریب علیکم الیوم) (یوسف (12) آیه 92)

البته در قرآن نمونه های زیادی از جوانمردی سایر انبیا و صالحین مانند اصحاب کهف نیز ذکر شده است.

نمونه ای از جوانمردیهای حضرت علی (علیه السلام):

زبیربن عوام پسر عمه پیامبر (صلی الله علیه و اله) بود، مدّتی پس از مرگ او، یكی از فرزندان او به حضور علی (علیه السلام) آمد و گفت : در دفتر حساب پدرم دیدم كه پدرم از پدر تو (ابوطالب) چند هزار درهم طلبكار بوده است . علی (علیه السلام) فرمود: پدرت راستگو بود، آن مبلغ را دستور دادم به تو بدهند (و طبق دستور به او دادند). پس از مدتی فرزند زبیر به حضور علی (علیه السلام) آمد وعرض كرد: در حساب ، اشتباه كرده ام ، بلكه موضوع به عكس بوده و پدر شما آن مبلغ را از پدر من طلب داشته است . علی (علیه السلام) فرمود: بدهكاری پدرت را بخشیدم وآنچه را تو بابت طلب پدرت از من گرفتی ، آن را نیز به تو بخشیدم .

جوانمردی در آیینه ی روایات: 

در این بخش برخی احادیث را که در مورد مروت و جوانمردی بیان شده تقدیم شما عزیزان می کنیم: 

1ـ امام علی - علیه السّلام - فرمود: جوانمردی چهار گونه است: فروتنی هنگام فرمانروایی و حكومت، گذشت هنگام قدرت، خیرخواهی هنگام دشمنی و بخشش بدون منت گذاردی. «السعادة الابدّیة، ص 83»

2ـ پیامبر اسلام - صلّی الله علیه و آله - فرمود: مروّت ما اهل بیت، گذشت از كسی است كه به ما ظلم كرده و بخشش به كسی است كه ما را محروم كرده است. «بحار الانوار، ج 17، ص 41»

3ـ علی علیه السلام: جوانمرد کسی است که وقتی قدرت یابد ببخشد و چون توانمند شد عطا کند و چون چیزی از او خواسته شد نیاز را برآورد. (غرر الحکم، ج 7، ص 346)

جوانمردی چهار گونه است: فروتنی هنگام فرمانروایی و حكومت، گذشت هنگام قدرت، خیرخواهی هنگام دشمنی و بخشش بدون منت گذاردی. «السعادة الابدّیة، ص 83»

4ـ امام صادق - علیه السّلام - فرمود: آیا گمان می كنید جوانمردی با فسق و فجور حاصل می شود! جوانمردی تنها با سفره ای گسترده و عطایی بخشیده و خوشرویی (یا نیكی) پسندیده و پرهیز از مردم آزاری حاصل می شود. «سفینة البحار، ج 2، ص 345»

5ـ امام علی - علیه السّلام - فرمود: جوانمرد با گذشت كسی است كه مال را فدای آبروی خود می كند و فرومایه آبروی خود را فدای مال كند. «غرر الحکم، ح 8449»

 

با توجه به اینکه جوانمردی مصداقهای زیادی دارد (که البته ما در این مجال نتوانستیم به آنها بپردازیم) به نظر میرسد که با شناخت روی هر کدام از آن مصداقها بتوانیم به فضائل اخلاقی زیادی دست پیدا کنیم. از جمله ی این مصداقها می توان به این موارد اشاره کرد: از مصداقهای جوانمردی، پارسا بودن در ظاهر و باطن، اعتماد کردن به چیزی که خدا برایمان ضمانت کرده، به عیب خود مشغول شدن و از عیب دیگران باز ماندن، خوش گمانی به خلق و حفظ حرمت آنان، قبول رفاقت از طرف دوستان و ایثار به موقع برای آنان، تحمّل آزار در راه خدا، شکایت نکردن از بلا و قبول آن، بخشش در نداری و دوری از بخل ورزیدن، سلامت خواستن از خدا و شکر بر عافیت، فروتنی و تکبر نکردن با برادران و راحت دیگران را بر خود ترجیح دادن و … است

 

یک جوانمرد باید از هستی و هر چه در آن است آزاد باشد تا به بندگی کسی رسد که همه هستی از اوست.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:18:00 ق.ظ ]




یكی از بزرگترین فضایل اخلاقی كه در قرآن كریم و روایات مورد تأكید فراوان قرار گرفته، مسئله «عفو و گذشت» است.


 

قرآن كریم در یكی از آیات درباره عفو می‌فرماید:

«الَذِینَ ینْفِقُونَ فِی السَراءِ وَ الضَراءِ وَ الْكاظِمِینَ الْغَیظَ وَ الْعافِینَ عَنِ الناسِ»

كسانی كه از مال خود به فقرا در حال وسعت و تنگدستی انفاق می‌كنند و خشم و غضب فرو می‌نشانند و از بدی مردم در می‌گذرند»(آل عمران: 134).

ما اگر بخواهیم خداوند از گناهانمان درگذرد، باید نسبت به دیگران عفو و گذشت داشته باشیم:

«وَ لْیعْفُوا وَ لْیصْفَحُوا اَ لاتُحِبُونَ اَنْ یغْفِرَ اللهُ لَكُمْ»

و باید عفو كنند و گذشت نمایند. مگر دوست ندارید كه خدا بر شما ببخشاید؟»(فصلت: 34).‏

 

1- رشد اخلاقی و معنوی

هر دلخوری که بین ما و دیگران پیش می آید، فرصتی برای بزرگ تر شدن و اصلاح اخلاق مان است. مدیریت عواطف و تبدیل تهدیدات به فرصت، باعث می شود ما گاهی با یک بخشش، مراحلی از رشد را به یک باره سپری کنیم.

حضرت علی(علیه السلام) درباره راه تکمیل فضایل می فرمایند:

«کن عفوا فی قدرتک، جواداً فی عسرتک، موثراً مع فاقتک، بکمل لک الفضل؛[1] زمانی که قدرت داری گذشت پیشه کن و هنگام تنگدستی بخشنده و در عین نیازمندی ایثارگر باش، تا فضل تو به کمال رسد».

اساساً خداوند متعال زندگی دنیا را طوری رقم زده تا این اصطکاک ها و تضادها پیش بیاید و زمینه رشد انسان ها فراهم شود. عده ای ببخشند و بالا بروند و عده ای هم انتقام بگیرند و کوچک تر از آنچه قبلاً بودند، بشوند. انسان در ابتدای کودکی دیگر اسباب بازی او را تکانی بدهد، اشک و ناله او در می آید یا اگر کودکی دست به بدن او بگذارد، سریع در صدد مقابله به مثل بر می آید. اما بنا است که شخصیت او بزرگ شود و ظرفیت بیشتری پیدا کند تا جایی که کارهای خدایی کند و مانند نبی اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم) که رحمه للعالمین بودند، عالمی را سر سفره گذشت و بخشش خود بنشاند. در این مسیر عده ای بزرگ می شوند و عده ای هم فقط قیافه بزرگ ترها را پیدا می کنند.

هر دلخوری که بین ما و دیگران پیش می آید، فرصتی برای بزرگ تر شدن و اصلاح اخلاق مان است. مدیریت عواطف و تبدیل تهدیدات به فرصت، باعث می شود ما گاهی با یک بخشش، مراحلی از رشد را به یک باره سپری کنیم

آری، باید از هر برخورد و تضادی که پیش می آید تا من را عصبانی کند و درون من را به هم بریزد و من را کوچک تر از قبل کند، فرصتی برای رشد و تکامل درست کنیم.

2- گذشت و اصلاح امور

در مطالعه تاریخ به جنگ هایی برخورد می کنیم که طی آن هزاران نفر ماه ها با هم می جنگیده اند و هزاران نفر هم کشته می شدند. چه فرزندانی که در این جنگ ها یتیم می شدند و چه زنانی که بی سرپرست می ماندند. وقتی علت وقوع این جنگ ها را بررسی می کنیم، می بینیم که از یک درگیری ساده بین دو طرف شروع شده و به مرور به نزاعی قومی و قبیله ای تبدیل شده است. متأسفانه هنوز در گوشه و کنار، این اتفاقات جاهلانه و متعلق به عصر غارنشینی را می بینیم.

در حالی که اگر یکی از دو طرف نزاع، گذشت می نمود، جرقه برای تولید یک آتش مهیب و بزرگ تولید نمی شد. عفو و گذشت باعث می شود جلوی تسلسل زشتی ها و ظلم ها گرفته شود. و گرنه تا صبح قیامت هر کدام از دو طرف نزاع می خواهد انتقام آخرین ظلم طرف مقابل را بگیرد.

عفو و گذشت باعث اصلاح قلوب و برطرف شدن کینه ها و عداوت ها می شود. بخشش باعث شرمنده شدن و سرافکندگی طرف مقابل می گردد؛ چنان که قرآن عظیم می فرماید:

و لا تستوی الحسنة و لا السیئة ادفع بالتی هی احسن فاذا الّذی بینک و بینه عداوة کانه ولی حمیم و ما یلقاها الا الّذین صبروا و ما یلقاها الّا ذو حظ عظیم:[2]

خوبی و بدی برابر نیستند همواره به نیکوترین وجهی پاسخ ده، تا کسی که میان تو و او دشمنی است، چون دوست مهربان تو گردد. برخوردار نشوند از این [روحیه] مگر کسانی که شکیبا باشند و کسانی که از ایمان بهره ای بزرگ داشته باشند.

رسول مهربانی ها (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«تعافوا تسقط الضّغائن بینکم؛[3] همدیگر را ببخشید تا کینه ها از دل هایتان بر طرف گردد».

امام سجاد(علیه السلام) نیز در رساله حقوق خود می فرمایند:

اما حق کسی که از جانب او با سخن یا عمل به تو بدی رسیده این است که اگر بدی او عمدی باشد، گذشت از او برای تو بهتر است؛ زیرا این گذشت موجب منصرف شدن آن شخص از بدی کردن و ادب شدن او می شود.[4]

انسان خطاکار معمولاً بعد از خطا دچار عذاب وجدان می شود. شما که می بخشید، او شرمنده تر می شود و تا آخر عمر احسان شما را فراموش نمی کند.

در مقابل، هر گونه انتقام باعث تولید کینه در دل طرف مقابل شده و او را برای برخوردی بزرگ تر و دردآورتر تحریک می کند.

امام سجاد(علیه السلام) نیز در رساله حقوق خود می فرمایند: اما حق کسی که از جانب او با سخن یا عمل به تو بدی رسیده این است که اگر بدی او عمدی باشد، گذشت از او برای تو بهتر است؛ زیرا این گذشت موجب منصرف شدن آن شخص از بدی کردن و ادب شدن او می شود

3- گذشت و کسب تقوا

خداوند در قرآن می فرماید: «و ان تعفوا اقرب للتّقوی؛[5]

اگر شما گذشت کنید، به پرهیزگاری نزدیک تر است».

بر اساس این آیه، یکی از آثار بخشش، نزدیک شدن به تقوا است. در تفسیر شریف مجمع البیان در توضیح این آیه می خوانیم:

نزدیک بودن بخشش به تقوا از دو جهت است:

1- کسی که از حق خود می گذرد و آن را می بخشد، قطعاً حق دیگری را به ستم نمی گیرد. بنابر این گذشت به تقوا نزدیک تر است در این جا شخص، تقوای در مقابل دیگران دارد.

2- کسی که از حق قانونی و شرعی خود صرف نظر می کند، نزدیک تر است که نافرمانی و گناه خدا نکند و آنچه را مال او نیست نگیرد. [6] در اینجا شخص بخشنده، تقوای در برابر فرمان الهی دارد.

4- گذشت و رحمت الهی

ما در زندگی دنیایی و حیات بی پایان آخرتی، احتیاج مبرمی به انواع رحمت ها و مهربانی های خداوند داریم. بدون رحمت خدا هزاران مشکل مادی و معنوی، دنیایی و آخرتی سراغ ما خواهد آمد و ما را هلاک خواهد کرد. بسط و نشر رحمت الهی هم قوانین و قواعد خاص به خود را دارد و بدون دلیل نیست. یکی از راه های جلب رحمت الهی، بخشش و گذشت دیگران است. او بنده های خود را دوست دارد و هر گونه لطف به بندگانش را لطف به خود می داند و درصدد جبران بر می آید. از این رو هر گاه ببیند انسانی از خطا و لغزش بنده او می گذرد، درصدد تشکر و جبران بر می آید و رحمت خاص خود را شامل حال او می کند.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:15:00 ق.ظ ]




چگونه رزق خود را افزایش دهیم؟

 

 

 

 


«وَ اِنَّ الحسن الخلق فی الجنه لامحاله»[1]؛ «بدون شک خوش اخلاق در بهشت است.»

گویی هر صفت و عنوان برتری در احادیث و بیان ائمه اطهار (ع) و بزرگان دین برای حسن خلق ذکر شده:

بهترین، مقرب ترین، کامل ترین، دوست داشتنی ترین ، شریف ترین ، افضل ترین و… و حتی صفتی که از آن به عنوان نصف دین و صفت خداوند بزرگ هم یاد شده برای خلق نیکوست


«حسن الخلق ، خلق الله الاعظم »[2] و « حسن الخلق نصف دین »[3]؛ حسن خلق، خلق خداوند بزرگ تر است.» و «نصف دین خلق نیکوست »

 

«حسن خلق» یعنی چه؟

«خُلق» یا «خُلُق» به معنای خوی و سرشت است که عبارت است از «چگونگی نفس و باطن انسان و نقطه مقابل آن» «خَلق» است که به معنای چگونگی جسم و ظاهر است. همان طور که جسم متصف به نیکی و زشتی می شود نفس نیز چنین است ولی ویژگی های نفس تحت اختیار و اراده انسان است.[4] چرا که اسباب و دلایل خصوصیات نفس برخلاف ویژگی های ظاهری جسمانی، اختیاری است. زیرا مشکل نفس و روحِ انسان تابع صفات درونی و دنیایی اوست و مطابق حالات و ملکات و صفات همان شکل می گیرد. توضیح مطلب اینکه روح انسان با اعمال و کردار خوبش می تواند به صورت و ظاهری بسیار زیبا و دلنشین شکل بگیرد و یا مطابق اعمال و کردار ناپسند صاحبش صورتی زشت و کریه المنظر داشته باشد مثلاً در روایت است که صورت باطنی فرد بدخلق مانند سگ است.

اما کلمه «حسن خُلق» که بسیار در احادیث مختلف ذکر شده را می توان به دو صورت معنا کرد:

1- خوشرفتاری با مردم و نزدیکان. اینکه با رویی گشاده و مهربان همراه با کلام خوش و رعایت حقوق آنان باشد، با دیگران برخورد کنیم.

2- به این معنا که فرد جمیع صفات روحی که در نیکویی صورت برزخی یا اخروی انسان مؤثر است، تحصیل کند که البته بدست آوردن اکمل و اتمّ این صفات بسیار دشوار است و تحصیل آن به طور کامل برای اولیائ الهی مقدور و ممکن است.

 

حد حسن خلق

برای شناخت انسان خوش اخلاق و تمیزآن از دیگران و یا محکی برای خودمان که بدانیم جزو این گروه به حساب می آییم یا خیر به پای میز قضاوت ائمه اطهار (علیهم السلام) می رویم و از چند بیانی نورانی استفاده می کنیم:

شخصی از امام صادق(علیه السلام) پرسید: «حد حسن خلق» چیست؟

حضرت در پاسخ فرمودند: «با هر که روبه رو می شوی فروتن باشی و با نرمی و ملایمت رو به رو شوی.»

اگر بخواهیم به زبان خودمان معنا کنیم یعنی این که مردم جرأت کنند حرفی را با ما مطرح کنند و بدانند که با نرمی و ملایمت هم روبه رو می شوند نه با ترش رویی و درشتی. در حدیثی دیگر حد حسن خلق را این گونه تعریف می کنند:

«اِنَّ حَد حُسنِ خُلق اَن تَلینَ جائیکَ و تَطیبَ کَلامکَ و تُلقی اَخاک بِبُشر حُسن»[5]؛ همانا حد خوش خلقی این است که خویت نرم و کلامت نیکو و برادرت را با روی خوش ملاقات کنی.»

کسی که حسن خلق دارد، دیگران هم او را دوست داشته و از مصاحبت با او لذت می برند و لذا وسیله راحتی یکدیگر را فراهم می کنند و مایه آرامش هم هستند و حتی بنا بر حدیث دیگر خداوند روزی مادی انسان خوش اخلاق را هم افزایش می دهد

خویت نرم نه آن چنان که اگر کلامی مخالف خود شنیدی سریع برآشفته و درشتی کنی، بلکه به آرامی و کلامی نیکو و روی گشاده و پرمهر و محبت با برادر ایمانی ات برخورد کن. در حدیثی زیبا نیز خوش اخلاقی را سبک بالی، مهربانی و نرمی و بخشودگی مؤمن بیان می فرماید:

«اِنَّ المؤمن هین لین سمع، له حسن الخلق»[6]؛ «همانا مؤمن سبک بال، نرم خو، بخشنده دارای خلق نیکوست.»

 

خیر دنیا و آخرت

«اِنّ حسن الخلق ذهب بخیر الدنیا و الاخره»[7]؛ با حسن خلق، خیر دنیا و آخرت را بدست آور. اگر می خواهی در این دنیا بهترین را داشته باشی و راحت زندگی کنی، خوش اخلاقی کن. «خیر» در عربی جزء صفات تفضیلی بوده و معنای «بهترین» را می دهد: با اخلاق نیکو هم دنیای خودت و آرامش دیگران و هم آخرتت تأمین است بالاتر از این دیگر چه می خواهیم؟ محبوب ترین و نزدیک ترین مکان را در قیامت به پیامبر(صلی الله علیه و آله) هم داشته باش:

«احبکم الیَّ و اقربکم منی یوم القیامه مجلساً، اَحسَنکم خلق»[8]؛ «محبوب ترین شما نزد من و نزدیک ترین جایگاه را به من در قیامت، خوش اخلاق ترین شما دارد.»

خوش اخلاق که موجب آسایش و آرامش خودت در این دنیاست چرا که مسلماً کسی که حسن خلق دارد، دیگران هم او را دوست داشته و از مصاحبت با او لذت می برند و لذا وسیله راحتی یکدیگر را فراهم می کنند و مایه آرامش هم هستند و حتی بنا بر حدیث دیگر خداوند روزی مادی انسان خوش اخلاق را هم افزایش می دهد، و در قیامت نیز (بنا بر حدیثی که ذکر شد) بالاترین جایگاه و محبوب ترین انسان ها نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است چرا که به فرموده خود حضرت با فضیلت ترین عمل در وزنه اعمال فرد، خوش اخلاقی می باشد:

«ما یوضع فی میزان امری مؤمن یوم القیامه افضل من حسن الخلق»[9]؛ «در قیامت در ترازوی اعمال فرد مؤمن هیچ چیز با فضیلت تر از حسن خلق گذاشته نمی شود.»

یادآوری: سفارشات و روایات خوش خلقی، مجوزی نمی شود که فقط خوش خلق باشیم و نماز و روزه و دیگر واجبات را کنار بگذاریم تا بدین بهانه به بهشت برویم!

اگر کسی دارای حسن خلق باشد هر چند به درجه نمازگزار و روزه دار واقعی نرسیده باشد خداوند او را به آن درجات نائل می کند: «همانا عبد در بعضی عبادات دارای کوتاهی است اما چون دارای حسن خلق است خداوند او را به درجه روزه دار قائم می رساند.»

در عالم میزان که هیچ چیز و حتی مثقال ذره ای هم نادیده گرفته نمی شود با فضیلت تر و حتی بنا بر حدیث دیگری اول چیز هم که در میزان گذاشته می شود[10] حسن خلق است. حال تصور کن اگر کسی اخلاق خوبی نداشته باشد که از آن به عنوان بافضیلت ترین و بهترین چیز یاد شده، هر چند هم که نماز و روزه و دعا داشته باشد ارزشی ندارد و دچار حسرت عظیم و خسران و ندامت بزرگ قیامت است: «اگر کسی اخلاق خوبی نداشته باشد که با مردم مدارا کند برایش عملی وجود ندارد.»[11]

«اِنَّ مَن لم یکن له خلق یداری به الناس، لم یقم له عمل»؛ و بالعکس اگر کسی دارای حسن خلق باشد هر چند به درجه نمازگزار و روزه دار واقعی نرسیده باشد خداوند او را به آن درجات نائل می کند: «همانا عبد در بعضی عبادات دارای کوتاهی است اما چون دارای حسن خلق است خداوند او را به درجه روزه دار قائم می رساند.»[12]

و اینجاست که انسان مصاحبت با فرد خوش اخلاق را به فردی که در ظاهر چه بسا با ایمان باشد، ترجیح می دهد. چرا که به فرموده پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می خواهد از شرورترین افراد در امان باشد.

«سُوءُ الخلقِ شومٌ و شِرارکم اَسوَءُکُم خُلقاً»[13]؛ «بدخوئی شوم است و شرورترین شما بدخوترین شماست.»

پناه می بریم به خداوند متعال از سوء خلق و اثرات مهلک آن در روح و جانمان و اینکه از شرورترین آدمیان باشیم.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:13:00 ق.ظ ]




برترین اخلاق در دنیا و آخرت

 

 

 

 


عفو گذشت از تقصیر دیگران و نادیده گرفتن خطاهای آنان، از مکارم و محاسن اخلاق و آداب معاشرت و از ویژگی‌های بارز اهل ایمان است. در قرآن کریم آمده است: «و ان تعفوا و تصفحوا و تغفروا فان الله غفور رحیم؛ اگر عفو کنید و صرف نظر نمایید و ببخشید (خداوند شما را می‌بخشد) چرا که خداوند آمرزنده و مهربان است» (تغابن/14).


امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می‌فرماید: «المؤمن یعفو عمّن ظلمه؛ انسان مؤمن از جفاکاران خود گذشت می‌کند». همچنین آن حضرت در توصیف اهل ایمان می‌فرماید: «عفوه یغلبوا حقده؛ مؤمن گذشتش بر کینه‌اش غلبه دارد» (همان/311)، در جای دیگر نیز می‌فرماید: «المؤمن اذا قدر عفا ؛ مؤمن در وقت اقتدار (به جای کینه ورزی) گذشت می‌کند».

در قرآن کریم نیز، عفو و گذشت از ویژگی‌های پرهیزکاران دانسته شده است. خداوند سبحان می‌فرماید: «الذین ینفقون فی السراء و الضراء و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس والله یحب المحسنین؛ (پرهیزکاران) آن‌ها هستند که در وسعت و پریشانی انفاق می‌کنند و خشم خود را فرو می‌برند و از خطاهای مردم درمی گذرند و خدا نیکوکاران را دوست می‌دارد» (آل عمران ،134).

 

نیکوترین صفت پروردگار

در اهمیت عفو و گذشت همین بس که از نیکوترین صفات پروردگار است و امام سجاد (علیه السلام) در مقام ثنا و ستایش خداوند متعال او را با این وصف یاد می‌کند و می‌گوید: «انت الذی سمیت نفسک بالعفو فاعف عنی؛ این تویی که نام اقدس و اعلای خود را بخشاینده گذاشته‌ای پس بر من ببخشای».

 

بهترین اخلاق دنیا وآخرت

رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) در ضمن حدیثی؛ عفو و اغماض را بهترین اخلاق دنیا و آخرت می شمارد و می‌فرماید: «آیا شما را از بهترین اخلاق دنیا و آخرت آگاه نسازم؟ پیوند با کسی که با تو قطع رابطه نموده، احسان به کسی که تو را محروم ساخته و گذشت از کسی که به تو ظلم کرده است».

امام صادق (علیه‌السلام) نیز عفو و گذشت هنگام قدرت را، سیره و روش فرستادگان الهی و اهل تقوا معرفی نموده‌اند: «العفو عند القدره من سنن المرسلین و المتقین»

محبوب‌ترین افراد نزد خداوند

در روایت دیگری از آن حضرت، عفو و گذشت مایه عزت انسان معرفی شده است: «عفو و گذشت را شیوه خود قرار دهید زیرا بخشش و گذشت جز بر عزت انسان نیفزاید پس نسبت به یکدیگر گذشت داشته باشید تا خدا شما را عزیز کند». نیز می‌فرمایند: «حضرت موسی (علیه السلام) به خداوند عرض کرد: خدایا کدامیک از بندگانت نزد تو محبوب‌ترند؟ خداوند متعال فرمودند: آن کس که هنگام قدرت عفو و گذشت کند».

در سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) آمده است: «در ماجرای فتح مکه هنگامی که ابوسفیان و عبدالله بن امیه که پیامبر را آزار می‌دادند، اظهار ندامت کردند، امیرالمؤمنین (علیه السلام) به آن‌ها فرمود: بروید در مقابل پیامبر (صلی الله علیه وآله) بنشینید و همان جمله‌ای را که برادران حضرت یوسف در مقام عذرخواهی از حضرت یوسف اظهار داشتند، بر زبان جاری کنید، پیامبر شما را خواهد بخشید. آنان نیز خدمت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) آمدند و گفتند: تالله لقد اثرک الله علینا و ان کنا لخاطئین؛ به خدا سوگند، خداوند تو را بر ما برتری داد و ما سخت در اشتباه بودیم (یوسف/91)سپس از پیامبر تقاضای عفو کردند. حضرت نیز این آیه را تلاوت کرد و از خطای آن‌ها درگذشت: «لا تثریب علیکم الیوم یغفر الله لکم و هو ارحم الراحمین؛ امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست. خداوند شما را می‌بخشد و او ارحم الراحمین است». (یوسف/92)از حضرت علی (علیه السلام) نیز روایت شده: «هنگامی که بر دشمن خود پیروز شدی، عفو و گذشت را شکرانه این پیروزی قرار ده».

عفو و گذشت، روش فرستادگان خداوند است!

امام صادق (علیه‌السلام) نیز عفو و گذشت هنگام قدرت را، سیره و روش فرستادگان الهی و اهل تقوا معرفی نموده‌اند: «العفو عند القدره من سنن المرسلین و المتقین».

نقل شده: «یکی از منسوبین خلیفه عباسی هر وقت امام کاظم (علیه‌السلام) را می‌دید، به آن حضرت ناسزا می‌گفت و به ساحت مقدس امیر مؤمنان علی (علیه‌السلام) جسارت می‌کرد. روزی جمعی از دوستان امام کاظم (علیه‌السلام) به آن حضرت عرض کردند: اجازه دهید ما او را به قتل برسانیم.

امام کاظم (علیه‌السلام) آنان را از چنین اقدامی بازداشت و از حال آن مرد جویا شد. گفتند: در فلان مزرعه مشغول کشاورزی است. امام سوار بر مرکب خود شده و به سوی آن مزرعه رفت و وارد کشت و زرع او شد. او فریاد زد: کشت مرا پایمال نکن. حضرت همچنان سواره به سوی او رفت. وقتی به او رسید، پیاده شد و با کمال خوش‌رویی با او برخورد کرد و به او فرمود: چقدر خرج این کشت کرده‌ای؟ او جواب داد: صد دینار. امام (علیه‌السلام) فرمود: چقدر امید داری که از این مزرعه محصول به دست آوری؟ گفت: دویست دینار. امام (علیه‌السلام) کیسه‌ای که سیصد دینار در آن بود به او داد و فرمود: این را بگیر و کشت و زرع تو نیز برای خودت باشد و آنچه از خدا امید داری به تو برسد. آن مرد تحت تأثیر عظمت اخلاق امام کاظم (علیه‌السلام) قرار گرفت، برخاست و سر حضرت را بوسید و عرض کرد: مرا ببخش و از گستاخی‌های من بگذر. امام کاظم (علیه‌السلام) هنگام بازگشت به خانه، به آنان که اجازه کشتن آن مرد را از وی خواسته بودند، فرمود: کدام یک از این دو راه بهتر بود، آنچه شما می‌خواستید یا آنچه من انجام دادم و از شرّ او آسوده شدم!؟ .»

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:12:00 ق.ظ ]