نرجس
 
   



چگونه به جوانان خود یاری برسانیم ؟

 

فرزند انسان از بدو تولد در جستجوی تعلق، وابستگی، محبت، صمیمیت و زندگی در یک محیط گرم و مطمئن بوده و سعی می کند تا خود و محیط خویش را ارزش گذاری نماید.

 

این نیاز به تعلق داشتن، بودن یک عضو در یک گروه به نام خانواده، داشتن هویت در این جمع و اجرای یک نقش، همواره در تمامی مراحل زندگی کودک ما، رلی مهم و اصولی را بازی می کند. این کودک وقتی به سن نوجوانی و جوانی می رسد درحقیقت موقعیت اجتماعی و خانوادگی خود را می شناسد و در قالب رل های مختلفی که به ایشان داده شده است، فعالانه خود و یا خویشتن خویش را به معرض نمایش می گذارد. این جوان و یا فرد شکل گرفته و عضوی از محیط کوچک خانواده، اینک دارای تعلقات فکری، فردی و اجتماعی خاص خود میباشد و ما تنها با آگاهی و مکالمه سالم با این جوان است که می توانیم گوشه ای از دنیای او را شناسایی کنیم. عوامل زیادی باعث می گردند که فرزندان ما دچار بحران روحی و روانی شده و در نتیجه دنیای ایشان نیز از آن متاثر گردد از جمله این عوامل میتوان به دوری ها، مهاجرت ها، از دست دادن دلبستگی ها و یا بدست نیاوردن دلبستگی های جدید (یافتن دوست هم سن و سال) اشاره نمود. فرزندان ما همزمان در دوران رشد و طی کردن مراحل سنی در تلاش برای بدست آوردن تفکر معنوی و تعریف از خویشتن خویش نیز می باشند.
این دو سیر همزمان، یعنی سیر تکامل رشدی و شخصیتی و سیر جابجایی ها و نیاز مبرم همگرایی و مطابقت با شرایط جدید، گاهی مبدل به یک مشغله فکری عجیبی میشود که فرزند ما در آن احساس ناتوانی و عجز می کند. افسردگی و ناراحتی های روحی در جوانان و فشارهای ناشی از عدم رضایت از وضعیت فیزیکی بدن خود، امروزه یک امر بسیار عادی تلقی میشود که فقط یک خانواده ی آگاه می تواند برای مقابله با عواقب خطرناک این شرایط، دست به راه حل های اصولی و منطقی بزند.
ما هر گاه جوانان خود را ناراحت و پریشان می بینیم سعی می کنیم که با پند و اندرز دادن هایی که خود از پدران و مادران مان یاد گرفته ایم به آنها کمک کنیم. گاهی اوقات بدون در نظر گرفتن دنیای امروزی و شرایط جدیدی که فرزندان ما با آن روبرو هستند، ما سرمشق های از پیش آماده شده و نسخه های قدیمی به ایشان می دهیم، نسخه هایی که خود با آن بزرگ شده ایم و به نوعی هم شاید به ما کمک کرده باشند. در این مهم ما تفاوت نسلی، زمانی و مکانی را نادیده می گیریم.
ما در واقع گاهی نگرانی های خود را به فرزندان جوانمان منتقل می کنیم، نگرانی های دعوای با همسر ، نیافتن کار و یا مسائل دیگر. البته مشاورت و در میان گذاردن مسائل خانواده با همه اعضای خانواده کاری است منطقی و این امر باعث باز بودن درهای مکالمه و تفاهم می شود. در مواردی ما از این امر غافل می شویم که فرزندان ما در سن های خیلی پائین متاسفانه با مسائل بزرگترها آشنا می شوند ، مسائلی که بهتر بود میان بزرگ ترها حل می شد ولی آن امور به دلایلی در معرض آگاهی های فرزندان (یعنی شنیدن، دریافتن و دانستن) گذاشته شده است. ما گاهی با پیش فرضیه و تعصب خود، شور و اشتیاق و قدرت تصمیم گیری و امکان تجربه سالم را از فرزندان خود می گیریم بدون اینکه واقعا نیازهای اصلی فرزند خود را بدانیم و یا بشنویم. در مواردی دیده میشود که ما پدر و مادرها محبت و عشق و علاقه را با دنیای مادیات می خریم ولی در نهایت مادیات و کالاهای رنگ و وارنگ بزودی جذبه خود را از دست داده و جوان و یا نوجوان ما بدون دریافت رابطه و احساس دوست داشته شدن، در دنیای تنهای خود بیشتر غرق می شود.
زندگی ما ایرانیان به نوعی متاثر از شرایط مهاجرت و جابجایی ها و تطابق با شرایط جدید و بدست آوردن امکانات زندگی مناسب، گاهی ما را بیشتر از زندگی فرزندان خود دور می کند. همین که ما به کانادا آمدیم و در شهری مستقر شدیم فکر می کنیم که فرزندان ما خودبخود جذب محیط درس و دانشگاه شده و ما هم می توانیم بدنبال برآورده کردن آرزوها و آمال شخصی خود به کار و مشغولیت بپردازیم. متاسفانه ما گاهی با مسائل دنیای مهاجرت و فلسفه و ساختار مهاجرت به عنوان یک متغیر بزرگ ناآشنا هستیم، و یا اینکه زندگی و همگامی های جدید را در محیط جدید کمی آسان می شماریم. باید متوجه این موضوع باشیم که اگر ما بزرگترها در شروع زندگی مهاجرتی خود، مشکل پیدا کردن کار، مسکن، امکانات تحصیلی و اجتماعی برای خود و خانواده خود داریم، نواجوانان و جوانان ما دچار مشکل و معضل یافتن و تعریف مجدد خویشتن خویش در این دنیای جدید می باشند. خیلی از ما خانواده های ایرانی وقتی که مهاجرت می کنیم فراموش کرده و یا متوجه نیستیم که فرزندان جوان ما (بنا بر سن ایشان در بدو ورود) چقدر می توانند بدلیل از دست دادن دوستان و محیط آشنای قبلی خود، غمگین، متاثر و یا نگران باشند.
2

همه ما پدر و مادران ایرانی دارای یک ارزش فرهنگی بسیار مقدس هستیم که آن رابطه عاطفی ما با کودکانمان می باشد. همگی (اکثر ما) برای تامین زندگی فرزندانمان و همچنین موفقیت آنها نهایت سعی خود را می نماییم. این علاقه “به سر و سامان رساندن” فرزندانمان و عشق عمیق و قلبی ما به آنها یکی از زیباترین خصوصیت های مشترک ما ایرانیان است. در این که ما همه تلاش خود را برای حمایت و هدایت فرزندانمان می کنیم هیچ شکی نیست. ما ایرانیان همواره خواهان یافتن زندگی بهر و فعالیت های مثمرثمر از قبیل تحصیلات عالیه برای خود و فرزندانمان هستیم.
اما در شرایط مهاجرت، برای اینکه روحیه فرزندانمان را خوب نگاه داریم گاهی با عشق و علاقه زیاد خود، ضربه ای به آنها می زنیم که از آن غافلیم مثلا قبل و بعد از رورد به جامعه کانادا قول های بزرگی از جمله تهیه زندگی لوکس و امکاناتی بیشتر و بهتر از زندگی قبل از مهاجرت به این فرزندان می دهیم که متاسفانه اکثرا تحقق نمی یابد و به علل نیافتن شغل و درآمد مناسب به رویایی مبدل می گردد.
وقتی که به هر دلیلی از عهده انجام قول ها و وعده هایی که به فرزندانمان داده ایم برنمی آئیم و حتی زندگی خانوادگی هم در شرایط مهاجرت به نوعی از هم پاچیده می شود، فرزندان ما دچار سردرگمی، بحران و نابسامانی روحی می گردند.
در مورد این مسئله که بسیاری از مردان ایرانی همچنان در ایران کار می کنند تا زندگی زن و فرزندانشان را در این جامعه تامین نمایند شکی نداریم. موضوع قابل توجه در اینجا فرزندان جوان ما هستند که تا دیروز لااقل در هر شرایطی که در ایران داشتند، دارای یک محیط گرم خانوادگی بودند، حالا اینجا پدر و مادر هر کدام بسوی کارهای خود می روند، یکی در ایران و یکی در کانادا ( یا هر کشور دیگری که مهاجرت کرده اند). البته فرزندان ما به ظاهر این مسئله دوری و جدایی والدین را قبول می کنند ولی در نهایت دچار یک خلاء روحی می شوند. آنها همیشه به کانون گرم خانوادگی نیاز دارند و فقط و فقط در چنین محیطی است که آنها می توانند توانا و خردمند و فعال شوند.
در بسیاری از خانواده ها این تاثیرجدائی فرزند از پدر یا مادر، خود را به نوعی بروز می دهد. شرایط مهاجرت گاهی ایجاب می کند که بعد از ورود به مکان و محیط جدید در کشور میزبان، زندگی پس از مدتی به روال عادی و شرایطی ثابت برگردد. اگر در بدو ورود هیجانات زیادی جهت کسب اطلاعات برای تهیه خانه، انتخاب مدرسه و آشنایی با مراکز خرید وجود داشت اینک پس از چند ماه بودن در این محیط و پایان یافتن این هیجانات، کم کم تشویق و نگرانی از آینده به سراغ خانواده ها می آید.
دلیل این تشویش ، اضطراب و نگرانی می تواند تضادی در روح و روان و شرایط این فرزندان و خانواده هایشان ایجاد کند. در این مرحله از مهاجرت، گاهی یک خلاء خاص بدلیل از دست دادن علایق سابق، دوستان قدیمی و یا شرایط زندگی پیشین می تواند بوجود آید.
در شرایط ثبات یعنی زمانی که خانواده کم کم در محیط جدید جا می افتد و یا شاید هم بصورت اجبار افراد خانواده خود را با محیط وفق می دهند، گاهی جوانان برای یافتن هیجانات و گرمای روابط خانوادگی (اگر قبلا وجود داشته) سعی بر برون نگری و رفتن به مراکزی می کنند که در آن بیشتر خوشی آنی را تجربه نمایند.
اگر آرزوها و آمال مهاجرین برای زندگی جدید در محیط جدید، بیشتر از واقعیت های کنونی و شرایط موجود باشند این عدم تعادل بین احساسات و منطق می تواند شک و تردید و بی علاقگی به ادامه امور زندگی را بوجود آورد.
اینجاست که مرحله دوم مهاجرت و یا دوران مقایسه و شک و تردید می تواند وارد زندگی و روابط اجتماعی جوانان ما شود. البته برای بعضی از خانواده شرایط می تواند به نوعی دیگر باشد یعنی خانواده قادر به تامین همه خواسته های مادی، معنوی، روحی و احساسی فرزندان در شرایط جدید باشد و فرزندان جوان یاد می گیرند که واقع بینانه با شرایط واقعی و گاهی سخت مهاجرت، دست و پنجه نرم کنند.
در شرایط ثبات ، وقتی که پدر و مادر مشغول به کار شده و مخارج زندگی را تامین می کنند، گاهی این مشغله های جدید آنها را از پرداختن به امور احساسی فرزندان خود باز می دارند. در اثر عدم توجه و ارتباط پدر و مادر با فرزندان خود، این فرزندان در جستجوی مهر و محبت و توجه ، به محیط های جدیدی وارد می شوند که هرگز والدین در فکر خود نمی گذرانند.
در چنین شرایطی است که گفتگوی محبت آمیز و بدون سرزنش و توبیخ می تواند به جوانان این کمک فکری را بدهد که محیط خانواده همیشه امن بوده و اعضای خانواده توانایی مقابله با همه مسائل ایجاد شده در محیط های خارج از منزل را دارند. در بعضی از خانواده ها این سوء تفاهم پیش می آید که وقتی جوان هیچ گله و شکایتی از زندگی رومزه و شرایط بدست آمده ندارد پس این جوان مشکلی هم ندارد. این سوء تفاهم می تواند تبدیل به مشکلات بعدی شود: پدر و مادر هر لحظه فشار درس خواندن و شاگرد اول شدن را بر دوش فرزند خود می گذارند بدون توجه به این امر که این جوان آنقدرها هم که والدین فکر می کنند با محیط جدید وفق پیدا نکرده است. اگر فرزندان ما زبان انگلیسی را زودتر از ما می آموزند و بدون لهجه از پس ارتباطات روزمره برمی آیند، این دلیل بر موفق شدن در محیط های آکادمیک نیست. پس اگر فشار ما مبنا بر ورود به دانشگاه و قبولی در رشته های مورد علاقه ما همراه با تمایلات احساسی این جوانان باشد آنگاه مرحله بحران روحی و آزردگی روانی حتمی است.
فرزند جوان ما در راه یافتن هویت خویش به هر گوشه ای سر می زند و آنجا که خود را قابل قبول، مورد احترام، مورد اعتماد و توانا بیابد، به آن محیط دلبسته و متعلق می شود.
اگر می خواهیم که به جوانان خویش یاری رسانیم باید به نیازهای جوانان خویش که اکثرا به تعریف کردن و یافتن معنای خویش مربوط می شود کمک کنیم.
ما باید بدانیم و بیاموزیم که جوانان ما در حال یافتن خویش هستند و این هویت و دریافت آن گاهی به قیمت گزافی بدست می آید. ما باید چشم به دیدن و دریافتن ناراحتی های روحی فرزندان خود باز کنیم و افسردگی ها و اضطراب ایشان را از راه درست مداوا کنیم. اگر می خواهیم که نسل جوان ما از سردرگمی هویتی و دوگانگی روحی به دور باشند، باید بتوانیم به دنیای ایشان دست یابیم و با ایشان به نوعی جدید آشنا شویم.
اگر نمی دانیم که چگونه میشود با فرزندان جوان خود رابطه برقرار کرد، بهتر از سعی کنیم تا کمکی در این راه پیدا کنیم. یادمان باشد که سرکوفت زدن، احساس گناه دادن، کوچک شمردن، ناسزا گفتن، مقایسه کردن با دیگران که بهترند و بی توجهی به جوانان ضربه های عمیق و جبران ناپذیری را به جان و روح این گلهای در حال رشد می زند.
باید جوانان را دریابیم و به آنها کمک کنیم تا خواهان ورود به اجتماع، یادگیری یک حرفه و مشارکت اجتماعی باشند. کارکردن و ارتباط گیری با محیط های شغلی و تجاری، خود درسهای بزرگی را به این جوانان می آموزد که گاهی در مقایسه با دروس آکادمیک بسیار باارزش هستند.
باید بدانیم که جوانان ما می توانند کار کنند و درس بخوانند و درعین حال سرگرمی ها و فعالیت های سالم خود را داشته باشند. داشتن یک روح و روان سالم، به پیدایش یک جسم و وجود سالم و پویا می انجامد که خود شرط اولیه یک زندگی مفید و فعال است.

 

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1397-02-08] [ 09:13:00 ق.ظ ]




چه کنیم تا بقیه به ما گوش بدهند؟

 

 

 

خوب حرف زدن مهارتی است که هر کسی که بخواهد می‌تواند آن را یاد بگیرد‎

 

واقعا لازم نیست با مهارت حرف زدن در میان عموم متولد شده باشید تا بدانید چکار کنید که بقیه به حرف‌های‌تان گوش بدهند. بلکه این مهارتی است که هر کسی که بخواهد می‌تواند آن را یاد بگیرد و به تبحر برسد. اگر قصد دارید مهارت صحبت در میان عموم را به خوبی یاد بگیرید در این مطلب برخی از بهترین نکات را به شما یادآوری می‌کنیم.

 

کنترل تُن صدا 

تُن صدای شما بهترین ابزاری است که دیگران را جذب می‌کند تا شما را بشنوند. تُن صدا شامل گونه‌ی کاربردی صداست همراه با طیفی از صداهایی که هنگام حرف زدن استفاده می‌کنید. در یک مکالمه‌ی معمولی سعی کنید از گلوی‌تان صحبت کنید اما وقتی که با حضار صحبت می‌کنید باید از سینه‌تان حرف بزنید.

 

علاوه بر تُن صدا، باید هنگام صحبت مراقب اعتماد بنفس‌‌تان نیز باشید. کلمات و عباراتی که نیاز به تاکید دارند با تاکید بیان کنید تا به راحتی توجه افراد بیشتری را جلب کنید. با تاکید ادا کردن کلمات این امکان را به شنوند‌ه‌ها می‌دهید که بدانند چیزی که می‌گویید مهم است. یادتان باشد وقتی زیر و بم صدای خود را تغییر می‌دهید، معنای چیزی که می‌گویید نیز تغییر می‌کند پس از آن درست استفاده کنید.

  

بیان احساس در گفتار (پروسودی) 

پروسودی به الگو و ریتمی گفته می‌شود که افراد در شعر از آن استفاده می‌کنند و جزئی مهم از سخنرانی برای جمع است که نباید از آن غافل شوید. زمانی که با یک تُن یکنواخت صحبت می‌کنید، ممکن است شنونده کسل شود. در نتیجه دیگر به چیزهایی که شما می‌گویید گوش نخواهد کرد. گهگاه در گفتارتان احساساتی را بیان کنید تا شنونده‌ها را جذب کنید.

 

سرعت مناسب برای حرف زدن 

وقتی که خیلی تند یا خیلی آهسته حرف می‌زنید نمی‌توانید دیگران را جذب کنید تا به شما گوش بدهند. شما باید مناسب‌ترین سرعت را برای کلام خود انتخاب کنید. اگر خیلی سریع حرف بزنید این پیام را به شنونده منتقل می‌کنید که هیجان زده هستید. وقتی خیلی آهسته حرف می‌زنید نیز باعث احساس خواب آلودگی شنونده خواهید شد. البته همیشه باید اهیمت «ساکت شدن» را مد نظر داشته باشید و هر ازگاهی که لازم شد شنونده در مورد چیزی که گفته‌اید فکر کند یا حرف‌های‌تان را درک و تجزیه و تحلیل کند از آن استفاده کنید.

 

ولوم (رسایی) 

ولوم صدای شما با تُن صدای‌تان فرق می‌کند. اینکه بدانید چه زمانی صدای خود را بالا ببرید کمک‌تان می‌کند توجه شنوندگان را جلب کرده و آنها را سر شوق بیاورید. یادتان باشد اینکه بدانید چطور ولوم صدای خود را بالا یا پایین کنید کافی نیست، اگر می‌خواهید کلام‌تان خیلی موثرتر شود باید این را هم بدانید که چه زمانی ولوم صدای خود را تغییر دهید.

 

 

علاوه بر تُن صدا، باید هنگام صحبت مراقب اعتماد بنفس‌‌تان نیز باشید‎

 

تماس چشمی 

حفظ تماس چشمی خیلی مهم است زیرا به شما این فرصت را می‌دهد که با شنونده‌های‌تان ارتباط بهتری برقرار کنید. ضمنا داشتن تماس چشمی باعث می‌شود شنونده‌ها چیزی که شما می‌گویید را علاوه بر شنیدن حس نیز بکنند. تا جایی که ممکن است سعی کنید با تمام شنونده‌های‌تان این ارتباط چشمی را حفظ کنید تا مطمئن شوید که همه به حرف‌های شما توجه می‌کنند.

 

پرهیز از اغراق 

وقتی بزرگنمایی و غلو می‌کنید به زبانی که از آن استفاده می‌کنید توهین می‌کنید. پس سعی کنید کلمات خود را محدود کنید، مخصوصا وقتی که راجع به موضوعی ساده و اصولی حرف می‌زنید. مشکل اغراق این است که باعث می‌شود در معرض دروغ گفتن قرار بگیرید و وقتی دروغ می‌گویید تا تاثیر بگذارید، شنونده‌ها علاقه و اشتیاق خود را نسبت به حرف‌های شما از دست می‌دهند.

 

اجتناب از قضاوت در کلام 

آدم‌ها وقتی تصحیح می‌شوند یا راه حلی به آنها ارائه می‌شود گوش می‌‌دهند اما زمانی که احساس کنند قضاوت می‌شوند احتمال اینکه دیگر نخواهند گوش دهند بسیار زیاد است. اگر شنونده‌های شما چیزهایی که انتظار دارند را نشوند هم ممکن است همین اتفاق بیفتد.

 

مثلا اگر قصد شما از حرف زدن پیشنهاد راه حل باشد باید پیشنهادها را ارائه دهید و شنونده‌ها را منتظر و بلاتکلیف نگه ندارید. هر زمانی از صحبت شما اگر احساس کنند حرف‌های شما چیزی نیست که منتظرش بودند، علاقه‌ و تمرکز خود را از دست داده و توجه خود را معطوف چیزهای دیگری خواهند کرد

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:26:00 ق.ظ ]




از کجا بفهمیم بدنمان دچار کمبود ویتامین است؟

متخصصان همیشه بر لزوم اهمیت دریافت مقدار کافی از ویتامین ها و مواد مغذی در رژیم روزانه غذایی تاکید می کنند، اما نکته بسیار مهمی که بسیاری از افراد جامعه توجه زیادی به آن ندارند، مصرف درست و به اندازه آنها است.

نشانه های کمبود ویتامین

اصولا ویتامین ها چه نقشی در بدن ایفا می کنند؟ آیا ریزش مو نشانه کمبود ویتامین B در بدن است یا پوسته پوسته شدن لب ها به دنبال کمبود ویتامین E اتفاق می افتد؟

اصلا کمبود ویتامین در بدن با تظاهرات بالینی همراه است یا تنها راه اینکه بفهمیم بدن مان به چه ویتامین هایی نیاز دارد، انجام آزمایش خون است؟

برای یافتن پاسخ این پرسش ها سراغ دکتر نیاز محمدزاده هنرور، متخصص تغذیه و رژیم درمانی و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران رفتیم. با ما همراه باشید تا با خواندن این گفت و گو به پاسخ این پرسش ها برسید.

ویتامین ها نقش حیاتی برای سلامت انسان ها داشته و وجود آنها در بدن برای ادامه بقا لازم و ضروری است. احتمالا می دانید ویتامین ها به دو گروه تقسیم می شوند؛ برخی محلول در آب و برخی محلول در چربی هستند.

از طرفی بهترین راه دریافت این ترکیبات موثر رعایت تنوع و تعادل در برنامه غذایی و استفاده مناسب از تمام گروه هایی غذایی به ویژه میوه ها و سبزیجات است.

البته کمبود ویتامین ها در بدن، علائم متفاوتی ایجاد می کند که گاهی بسیار خفیف و گاهی خطرناک و غیرقابل جبران است. از اینرو می توان به نقش حیاتی آنها پی برد. در این میان نشانه های کمبود، با توجه به نوع هر ویتامین در نقاط خاصی از بدن ظاهر می شوند.

وقتی کمبود ویتامین A دارید

ویتامین A در کبد ذخیره می شود و کمبود آن در مدت زمان کوتاه، عارضه ای ایجاد نمی کند چون کبد در مواقع ضروری مقادیر زیادی از آن را برای استفاده بدن آزاد می کند.

در موارد خاص، برخی از بیماری ها مثل اختلالات جذب و اسهال چرب باعث می شوند، کبد نتواند میزان کافی از این ویتامین را جذب کرده و در نتیجه فرد دچار علائمی از کمبود این ویتامین می شود.

این علائم عبارت اند از اختلال در بینایی و شب کوری، اختلال باروری به ویژه در جنس مذکر، سقط خود به خودی، کم خونی و اختلال در سیستم ایمنی.

به همین دلیل توصیه می شود در صورت مشاهده هر یک از این علائم به متخصص مراجعه کنید تا در صورت ابتلا به کمبود شدید ویتامین A اقدامات ضروری صورت گیرد.

نشانه های کمبود ویتامین D

ویتامین D توسط نور خورشید در بدن ساخته می شود و در مناطقی که نور خورشید کمتر به زمین می تابد، کمبود این ویتامین بیشتر مشاهده می شود و با علائمی مثل پوکی استخوان در بزرگسالان و نرمی استخوان در کودکان در حال رشد بروز می کند.

بر اساس آخرین تحقیقات، این ویتامین در پیشگیری از ابتلا به افسردگی و برخی از سرطان ها موثر است. همچنین نقش ویتامین D در پیشگیری از ابتلا به بیماری ام اس هم از دیگر نتایج این تحقیقات است.

اگر کمبود ویتامین E و K داشته باشید

اگرچه کمبود ویتامین E و K چندان شایع نیست اما عوارضی از کمبود این دو ویتامین در مواردی که این کمبود، شدید باشد، گزارش شده است. این نشانه ها عبارت اند از اختلال در انعقاد خون و شکستگی های استخوانی.

در خصوص کمبود ویتامین E هم می توان به اختلالات عصبی، عضلانی و تولید مثل اشاره کرد.

ویتامین های گروه B

ویتامین های گروه B اهمیت بالایی در حفظ انرژی بدن دارند اما این ویتامین در بدن ذخیره نمی شود و تامین آن از طریق مواد غذایی ضروری است.

البته ویتامین B۱۲ تنها ویتامین گروه B محسوب می شود که دارای ذخایر کبدی برای تامین نیازهای بدن به مدت ۵ تا ۷ سال بوده و تنها در گیاه خواران مطلق، کمبود آن به چشم می خورد.

کمبود این ویتامین پوست را درگیر می کند

ویتامین B۱ یا تیامین از آن دسته ویتامین هایی است که کمبود آن در بدن با نشانه های ظاهری در پوست همراه است. این ویتامین نقش بسیار مهمی در تولید انرژی ناشی از مصرف غذاها در بدن دارد. از دیگر علائم کمبود آن می توان به بی اشتهایی، کاهش وزن و علائم قلبی و عصبی اشاره کرد.

کمبود ویتامین B۲

ترس یا حساسیت نسبت به نو (فتوفوبیا)، سوزش، خارش و اشک ریزش چشم، کاهش شفافیت بینایی و درد و سوزش لب ها و زبان از جمله مهم ترین نشانه های کمبود ویتامین B۲ است.

در مواقعی که شدت کمبود این ویتامین بالا باشد، بروز مشکلاتی مثل ترکیلوز (شکاف و ترک خوردگی لب)، آنگولار استوماتیت (شکاف در پوست گوشه دهان و شقاق گوشه لب ها)، بثورات چرب پوستی، زبان متورم ارغوانی و افزایش رشد مویرگ های اطراف قرنیه چشم نیز دیده می شود.

وقتی کمبود ویتامین B۳ دارید

وقتی این علائم را در بدن خود مشاهده کردید، امکان دارد به کمبود ویتامین B۳ مبتلا شده باشید:

ضعف عضلانی، بی اشتهایی و سوء هاضمه و بثورات جلدی. این کمبود با تغییرات پوستی نیز بروز می کند به این ترتیب که نواحی از پوست که در معرض نور آفتاب هستند (دست ها، بازو، گردن و پاها) دچار ترک خوردگی، تیرگی رنگ و درماتیت پوسته ریزی کننده خواهند شد.

حتی گاهی کمبود نیاسین سیستم عصبی را هم درگیر می کند که اغلب با نشانه هایی مثل گیجی و منگی، التهاب عصبی و تغییرات دستگاه گوارش به شکل تحریک پذیری و التهاب غشای مخاطی دهان و لوله گوارش همراه است.

کمبود ویتامین B۶ و بروز صرع

ویتامین B۶ در بدن نقش مهمی داشته و کمبود آن موجب مشکلات پوستی و عصبی در فرد می شود و زمانی که بدن فرد این ویتامین را به میزان کافی ذخیره نکرده باشد، دچار علائمی مانند ضعف، بی خوابی، نوروپاتی محیطی، کیلوز، التهاب زبان، التهاب حفره دهان و اختلال ایمنی سلولی خواهدشد.

شاید تعجب کنید اما کمبود ویتامین B۶ در درازمدت می تواند فرد را مبتلا به بیماری صرع کند. البته خوشبختانه درمان با پیریدوکسین یا پیریدوکسال فسفات کمک کننده است.

اگر زود خسته می شوید

کمبود فولات یا ویتامین B۹ منجر به بروز کم خونی در بدن شده و بررسی ها نشان می دهند که عدم مصرف این عنصر حیاتی در دوران بارداری می تواند جنین را به نقایص سیستم عصبی مبتلا کند، زیرا در صورت بروز این کمبود هنگام بارداری، لوله عصبی جنین به صورت کامل تشکیل نمی شود و سلامت جنین به خطر می افتد.

با این حساب توجه به مصرف کافی این ویتامین در تمام خانم ها به ویژه در سنین باروری ضروری است.

کمبود ویتامین B۱۲ و خستگی زودرس

یکی از عوارض مهم عدم مصرف ویتامین B۱۲ ایجاد عارضه کم خونی است که همین امر زمینه ساز بروز مشکلات عصبی و استرس های مزمن را نیز فراهم می کند. بدنیست بدانید بی حالی و خستگی زودرس در افراد می تواند یکی از دلایل کمبود این ویتامین باشد.

اگر ویتامین C بدن تان کم است

اگر می خواهید کمبود ویتامین C بدن تان را رفع کنید، سراغ مصرف ترکیبات طبیعی حاوی این ویتامین بروید، زیرا کمبود این ویتامین نه تنها شما را مدام به انواع سرماخوردگی دچار می کند بلکه ممکن است به بیماری اسکوربوت هم مبتلا شوید. همچنین حذف ویتامین C از رژیم افراد سالم طی ۳۰ روز حتی در صورت اشباع بودن ذخایر آن در بدن، علائم کمبود را تشدید می کند.

بزرگسالان مبتلا به اسکوربوت ممکن است دچار تورم و خونریزی لثه، از دست دادن دندان، خواب آلودگی، خستگی، دردهای مفاصل در پاها، تحلیل عضلانی، ضایعات پوستی و تغییرات روانی مختلف (مانند هیستری، هیپوکندری و افسردگی) شوند.

از دیگر علائم کمبود ویتامین C می توان به خونریزی زیرپوستی، پیچ خوردگی شدید موها، درد مفاصل، تورم لثه، افسردگی، سندروم شوگرن (نوعی اختلال التهابی مزمن و وابسته به دستگاه ایمنی) تب، تنگی نفس و… اشاره کرد.

عوارض مصرف بی رویه مکمل ها

باید بدانید مصرف خودسرانه ویتامین ها مانند کمبود آنها افرد را دچار عوارض خطرناکی می کنند.

به طور مثال برخی افراد برای جلوگیری از ابتلا به سرماخوردگی روزانه اقدام به مصرف ویتامین C می کنند اگرچه به گفته پزشکان مصرف بیش از حد این ویتامین خطری را متوجه فرد نمی کند و به طور معمول محدوده مصرف ویتامین C حدود ۲۰۰۰ میلی گرم در نظر گرفته می شود، اما افرادی که در طول یک روز بیش از این میزان ویتامین را مصرف می کنند ممکن است دچار علائمی چون استفراغ، سردرد، بی خوابی و ترش کردن شوند. حی در مواردی مصرف غیرمجاز این ویتامین فرد را مبتلا به اسهال می کند.

بایدها و نبایدهای مکملی

این روزها انواع و اقسام مکمل ها غذایی حاوی ویتامین های مختلف در داروخانه ها یافت می شوند که اتفاقا مشتریان زیادی هم دارند.

در واقع بسیاری از خانم ها به توصیه اطرافیان شان برای رشد بهتر مو و ناخن مکمل زینک (روی) مصرف می کنند، برای پیشگیری از پوکی استخوان مکمل کلسیم می خورند و برای رفع مشکلات ناشی از کمبود انواع ویتامین ها، سراغ مولتی ویتامین می روند.

این در حالیست که بر اساس پژوهش های محققان مصرف خودسرانه مکمل غذایی مثل تیغ دولبه عمل می کند و سلامت مصرف کننده ها را به خطر می اندازد.

به گفته این محققان، مصرف بی رویه این مکمل ها در خانم ها باعث تغییرات هورمونی، افزایش موهای زائد، بروز جوش صورت و بدن و در آقایان باعث کاهش سطح تستسترون (هورمون جنسی مردانه) و حتی ناباروری می شود. البته این خطرات متوجه مکمل غذایی خاصی نیست و مصرف هریک از آنها بدون مشورت با پزشک دردسرساز خواهد بود.

یک باور اشتباه

یکی از مهم ترین مشکلاتی که بسیاری از خانم های ایرانی با آن مواجه اند، کمبود کلسیم است.

در صورتی که خواب شبانه منظم و باکیفیتی دارید، اما در طول روز دچار خواب آلودگی می شوید، باید به پزشک مراجعه کنید چون محققان می گویند بین سطح ویتامین D بدن و خواب آلودگی روزانه رابطه مستقیمی وجود دارد و شاید با مصرف مکمل این مشکل برطرف شود.

اگر مکمل مصرف می کنید

کم نیستند افرادی که به دلیل کمبود ویتامین و توصیه پزشک شان مکمل مصرف می کنند. اگر شما هم جزو این افراد هستید، باید بدانید یک ساعت پیش از خوردن صبحانه یا ۲ ساعت پس از مصرف هر یک از وعده های غذایی، بهترین زمان برای مصرف مکمل ها به ویژه مکمل آهن است.

همچنین بهترین زمان برای مصرف مولتی ویتامین ها صبح و هنگام خوردن اولین وعده غذایی است، زیرا ویتامین ها مواد ترکیبی هستند و بهترین زمان جذب آنها در بدن هنگامی است که با یک ماده خوراکی مصرف شوند

از کجا بفهمیم بدنمان دچار کمبود ویتامین است؟

متخصصان همیشه بر لزوم اهمیت دریافت مقدار کافی از ویتامین ها و مواد مغذی در رژیم روزانه غذایی تاکید می کنند، اما نکته بسیار مهمی که بسیاری از افراد جامعه توجه زیادی به آن ندارند، مصرف درست و به اندازه آنها است.

نشانه های کمبود ویتامین

اصولا ویتامین ها چه نقشی در بدن ایفا می کنند؟ آیا ریزش مو نشانه کمبود ویتامین B در بدن است یا پوسته پوسته شدن لب ها به دنبال کمبود ویتامین E اتفاق می افتد؟

اصلا کمبود ویتامین در بدن با تظاهرات بالینی همراه است یا تنها راه اینکه بفهمیم بدن مان به چه ویتامین هایی نیاز دارد، انجام آزمایش خون است؟

برای یافتن پاسخ این پرسش ها سراغ دکتر نیاز محمدزاده هنرور، متخصص تغذیه و رژیم درمانی و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران رفتیم. با ما همراه باشید تا با خواندن این گفت و گو به پاسخ این پرسش ها برسید.

ویتامین ها نقش حیاتی برای سلامت انسان ها داشته و وجود آنها در بدن برای ادامه بقا لازم و ضروری است. احتمالا می دانید ویتامین ها به دو گروه تقسیم می شوند؛ برخی محلول در آب و برخی محلول در چربی هستند.

از طرفی بهترین راه دریافت این ترکیبات موثر رعایت تنوع و تعادل در برنامه غذایی و استفاده مناسب از تمام گروه هایی غذایی به ویژه میوه ها و سبزیجات است.

البته کمبود ویتامین ها در بدن، علائم متفاوتی ایجاد می کند که گاهی بسیار خفیف و گاهی خطرناک و غیرقابل جبران است. از اینرو می توان به نقش حیاتی آنها پی برد. در این میان نشانه های کمبود، با توجه به نوع هر ویتامین در نقاط خاصی از بدن ظاهر می شوند.

وقتی کمبود ویتامین A دارید

ویتامین A در کبد ذخیره می شود و کمبود آن در مدت زمان کوتاه، عارضه ای ایجاد نمی کند چون کبد در مواقع ضروری مقادیر زیادی از آن را برای استفاده بدن آزاد می کند.

در موارد خاص، برخی از بیماری ها مثل اختلالات جذب و اسهال چرب باعث می شوند، کبد نتواند میزان کافی از این ویتامین را جذب کرده و در نتیجه فرد دچار علائمی از کمبود این ویتامین می شود.

این علائم عبارت اند از اختلال در بینایی و شب کوری، اختلال باروری به ویژه در جنس مذکر، سقط خود به خودی، کم خونی و اختلال در سیستم ایمنی.

به همین دلیل توصیه می شود در صورت مشاهده هر یک از این علائم به متخصص مراجعه کنید تا در صورت ابتلا به کمبود شدید ویتامین A اقدامات ضروری صورت گیرد.

نشانه های کمبود ویتامین D

ویتامین D توسط نور خورشید در بدن ساخته می شود و در مناطقی که نور خورشید کمتر به زمین می تابد، کمبود این ویتامین بیشتر مشاهده می شود و با علائمی مثل پوکی استخوان در بزرگسالان و نرمی استخوان در کودکان در حال رشد بروز می کند.

بر اساس آخرین تحقیقات، این ویتامین در پیشگیری از ابتلا به افسردگی و برخی از سرطان ها موثر است. همچنین نقش ویتامین D در پیشگیری از ابتلا به بیماری ام اس هم از دیگر نتایج این تحقیقات است.

اگر کمبود ویتامین E و K داشته باشید

اگرچه کمبود ویتامین E و K چندان شایع نیست اما عوارضی از کمبود این دو ویتامین در مواردی که این کمبود، شدید باشد، گزارش شده است. این نشانه ها عبارت اند از اختلال در انعقاد خون و شکستگی های استخوانی.

در خصوص کمبود ویتامین E هم می توان به اختلالات عصبی، عضلانی و تولید مثل اشاره کرد.

ویتامین های گروه B

ویتامین های گروه B اهمیت بالایی در حفظ انرژی بدن دارند اما این ویتامین در بدن ذخیره نمی شود و تامین آن از طریق مواد غذایی ضروری است.

البته ویتامین B۱۲ تنها ویتامین گروه B محسوب می شود که دارای ذخایر کبدی برای تامین نیازهای بدن به مدت ۵ تا ۷ سال بوده و تنها در گیاه خواران مطلق، کمبود آن به چشم می خورد.

کمبود این ویتامین پوست را درگیر می کند

ویتامین B۱ یا تیامین از آن دسته ویتامین هایی است که کمبود آن در بدن با نشانه های ظاهری در پوست همراه است. این ویتامین نقش بسیار مهمی در تولید انرژی ناشی از مصرف غذاها در بدن دارد. از دیگر علائم کمبود آن می توان به بی اشتهایی، کاهش وزن و علائم قلبی و عصبی اشاره کرد.

کمبود ویتامین B۲

ترس یا حساسیت نسبت به نو (فتوفوبیا)، سوزش، خارش و اشک ریزش چشم، کاهش شفافیت بینایی و درد و سوزش لب ها و زبان از جمله مهم ترین نشانه های کمبود ویتامین B۲ است.

در مواقعی که شدت کمبود این ویتامین بالا باشد، بروز مشکلاتی مثل ترکیلوز (شکاف و ترک خوردگی لب)، آنگولار استوماتیت (شکاف در پوست گوشه دهان و شقاق گوشه لب ها)، بثورات چرب پوستی، زبان متورم ارغوانی و افزایش رشد مویرگ های اطراف قرنیه چشم نیز دیده می شود.

وقتی کمبود ویتامین B۳ دارید

وقتی این علائم را در بدن خود مشاهده کردید، امکان دارد به کمبود ویتامین B۳ مبتلا شده باشید:

ضعف عضلانی، بی اشتهایی و سوء هاضمه و بثورات جلدی. این کمبود با تغییرات پوستی نیز بروز می کند به این ترتیب که نواحی از پوست که در معرض نور آفتاب هستند (دست ها، بازو، گردن و پاها) دچار ترک خوردگی، تیرگی رنگ و درماتیت پوسته ریزی کننده خواهند شد.

حتی گاهی کمبود نیاسین سیستم عصبی را هم درگیر می کند که اغلب با نشانه هایی مثل گیجی و منگی، التهاب عصبی و تغییرات دستگاه گوارش به شکل تحریک پذیری و التهاب غشای مخاطی دهان و لوله گوارش همراه است.

کمبود ویتامین B۶ و بروز صرع

ویتامین B۶ در بدن نقش مهمی داشته و کمبود آن موجب مشکلات پوستی و عصبی در فرد می شود و زمانی که بدن فرد این ویتامین را به میزان کافی ذخیره نکرده باشد، دچار علائمی مانند ضعف، بی خوابی، نوروپاتی محیطی، کیلوز، التهاب زبان، التهاب حفره دهان و اختلال ایمنی سلولی خواهدشد.

شاید تعجب کنید اما کمبود ویتامین B۶ در درازمدت می تواند فرد را مبتلا به بیماری صرع کند. البته خوشبختانه درمان با پیریدوکسین یا پیریدوکسال فسفات کمک کننده است.

اگر زود خسته می شوید

کمبود فولات یا ویتامین B۹ منجر به بروز کم خونی در بدن شده و بررسی ها نشان می دهند که عدم مصرف این عنصر حیاتی در دوران بارداری می تواند جنین را به نقایص سیستم عصبی مبتلا کند، زیرا در صورت بروز این کمبود هنگام بارداری، لوله عصبی جنین به صورت کامل تشکیل نمی شود و سلامت جنین به خطر می افتد.

با این حساب توجه به مصرف کافی این ویتامین در تمام خانم ها به ویژه در سنین باروری ضروری است.

کمبود ویتامین B۱۲ و خستگی زودرس

یکی از عوارض مهم عدم مصرف ویتامین B۱۲ ایجاد عارضه کم خونی است که همین امر زمینه ساز بروز مشکلات عصبی و استرس های مزمن را نیز فراهم می کند. بدنیست بدانید بی حالی و خستگی زودرس در افراد می تواند یکی از دلایل کمبود این ویتامین باشد.

اگر ویتامین C بدن تان کم است

اگر می خواهید کمبود ویتامین C بدن تان را رفع کنید، سراغ مصرف ترکیبات طبیعی حاوی این ویتامین بروید، زیرا کمبود این ویتامین نه تنها شما را مدام به انواع سرماخوردگی دچار می کند بلکه ممکن است به بیماری اسکوربوت هم مبتلا شوید. همچنین حذف ویتامین C از رژیم افراد سالم طی ۳۰ روز حتی در صورت اشباع بودن ذخایر آن در بدن، علائم کمبود را تشدید می کند.

بزرگسالان مبتلا به اسکوربوت ممکن است دچار تورم و خونریزی لثه، از دست دادن دندان، خواب آلودگی، خستگی، دردهای مفاصل در پاها، تحلیل عضلانی، ضایعات پوستی و تغییرات روانی مختلف (مانند هیستری، هیپوکندری و افسردگی) شوند.

از دیگر علائم کمبود ویتامین C می توان به خونریزی زیرپوستی، پیچ خوردگی شدید موها، درد مفاصل، تورم لثه، افسردگی، سندروم شوگرن (نوعی اختلال التهابی مزمن و وابسته به دستگاه ایمنی) تب، تنگی نفس و… اشاره کرد.

عوارض مصرف بی رویه مکمل ها

باید بدانید مصرف خودسرانه ویتامین ها مانند کمبود آنها افرد را دچار عوارض خطرناکی می کنند.

به طور مثال برخی افراد برای جلوگیری از ابتلا به سرماخوردگی روزانه اقدام به مصرف ویتامین C می کنند اگرچه به گفته پزشکان مصرف بیش از حد این ویتامین خطری را متوجه فرد نمی کند و به طور معمول محدوده مصرف ویتامین C حدود ۲۰۰۰ میلی گرم در نظر گرفته می شود، اما افرادی که در طول یک روز بیش از این میزان ویتامین را مصرف می کنند ممکن است دچار علائمی چون استفراغ، سردرد، بی خوابی و ترش کردن شوند. حی در مواردی مصرف غیرمجاز این ویتامین فرد را مبتلا به اسهال می کند.

بایدها و نبایدهای مکملی

این روزها انواع و اقسام مکمل ها غذایی حاوی ویتامین های مختلف در داروخانه ها یافت می شوند که اتفاقا مشتریان زیادی هم دارند.

در واقع بسیاری از خانم ها به توصیه اطرافیان شان برای رشد بهتر مو و ناخن مکمل زینک (روی) مصرف می کنند، برای پیشگیری از پوکی استخوان مکمل کلسیم می خورند و برای رفع مشکلات ناشی از کمبود انواع ویتامین ها، سراغ مولتی ویتامین می روند.

این در حالیست که بر اساس پژوهش های محققان مصرف خودسرانه مکمل غذایی مثل تیغ دولبه عمل می کند و سلامت مصرف کننده ها را به خطر می اندازد.

به گفته این محققان، مصرف بی رویه این مکمل ها در خانم ها باعث تغییرات هورمونی، افزایش موهای زائد، بروز جوش صورت و بدن و در آقایان باعث کاهش سطح تستسترون (هورمون جنسی مردانه) و حتی ناباروری می شود. البته این خطرات متوجه مکمل غذایی خاصی نیست و مصرف هریک از آنها بدون مشورت با پزشک دردسرساز خواهد بود.

یک باور اشتباه

یکی از مهم ترین مشکلاتی که بسیاری از خانم های ایرانی با آن مواجه اند، کمبود کلسیم است.

در صورتی که خواب شبانه منظم و باکیفیتی دارید، اما در طول روز دچار خواب آلودگی می شوید، باید به پزشک مراجعه کنید چون محققان می گویند بین سطح ویتامین D بدن و خواب آلودگی روزانه رابطه مستقیمی وجود دارد و شاید با مصرف مکمل این مشکل برطرف شود.

اگر مکمل مصرف می کنید

کم نیستند افرادی که به دلیل کمبود ویتامین و توصیه پزشک شان مکمل مصرف می کنند. اگر شما هم جزو این افراد هستید، باید بدانید یک ساعت پیش از خوردن صبحانه یا ۲ ساعت پس از مصرف هر یک از وعده های غذایی، بهترین زمان برای مصرف مکمل ها به ویژه مکمل آهن است.

همچنین بهترین زمان برای مصرف مولتی ویتامین ها صبح و هنگام خوردن اولین وعده غذایی است، زیرا ویتامین ها مواد ترکیبی هستند و بهترین زمان جذب آنها در بدن هنگامی است که با یک ماده خوراکی مصرف شوند

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:25:00 ق.ظ ]




جوانی چنین گفت روزی به پیری

که چون است با پیری ات زندگانی

بگفت اندر این نامه حرفی است مبهم

که معنیش جز وقت پیری ندانی

تو بِهْ کز توانایی خویش گویی

چه می پرسی از دوره ناتوانی؟

جوانی نکو دار کاین مرغ زیبا

نمانَد در این خانه استخوانی

متاعی که من رایگان دادم از کف

تو گر می توانی، مَدِه رایگانی

چو سرمایه ام سوخت، از کار ماندم

که بازی است بی مایه بازارگانی

از آن بُرد گنج مرا، دزد گیتی

که در خواب بودم گهِ پاسبانی

پروین اعتصامی

 

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:23:00 ق.ظ ]




تحول در جوان

جوانی، آغاز شکفتن است. جوانی، میلاد دوباره انسان است. انسان در جوانی، بار تکلیف الهی را به تازگی بر دوش گرفته است. خداوند، بسیاری از نعمت هایش را در جوانی به انسان ارزانی می دارد. جوانی، موهبتی از جانب خداوند است. جوانی، ثروتی است که انسان باید آن را جز در بهای بهشت، خرج نکند. پس خوشا به حال آنان که جوانی را قدر می دانند و این گوهر گران بها را در راه سعادت خویش، به کار می گیرند.

ضمیر جوان، آینه پاکیهاست؛ آینه ای که هنوز گردی از گناهان بر روی آن ننشسته است. نگاه جوان، پنجره ای است که رو به سوی افق های روشن گشوده شده است. پنجره ای که آفتاب حقیقت را می نوشد. دل جوان، رودخانه ای است که می خواهد تمام سنگ ها و صخره ها را در نوردد و از تمام دشت ها و دره ها بگذرد تا به آستانه دریا قدم نهد. خیال جوان، نسیم پویایی است، که می تواند به هر جا سفر کند و کرانه ها را کشف کند. جوان، همواره در جستجوی چشم اندازهای روشن است. جوان، همواره در پی تجربه و تماشاست. جوانی، دوره طوفانی عمر است. جوان اگر چه از مرحله نوجوانی که دوره آشوب شدید است بیرون آمده و به دنیای آرامش نسبی وارد شده است، اما هم چنان مثل آتش، برافروخته و شعله ور است. جوانی، دنیای تحول است؛ دنیای بحران و دنیای تغییر و تحولات جسمی و غریزی که سبب بروز حالات روحی و دگرگونی عواطف می شود.

سازندگی در نشاط جوانی

جوان، کانون شور و هیجان، مرکز نشاط و سلامت، قلب تپنده و سرمایه آینده یک ملت است؛ از این رو در برنامه ریزی ها و سیاست های فرهنگی و اجتماعی توجه ویژه ای به این نسل می شود و دولت ها برای بهره برداری صحیح و استفاده مطلوب از نیروها و استعدادهای جوانان در امور مختلف سازندگی و اداره کشور، تمام تلاش خود را به کار می گیرند که شور و نشاط و توانایی های جوانان را، سالم و سازنده برای رفع نیازها و رفاه و آسایش حال و آینده جامعه هدایت کنند.

جوان سرمایه ملی

نسل جوان، از آسیب پذیرترین و حساس ترین نیروهای هر کشور است. جوانان، از گذشته های دور همچنان شکار خوبی برای دشمنان اسلام و انقلاب بوده اند. دشمنان انقلاب، امروز به خوبی دریافته اند که غارت و چپاول منابع مادی و معنوی ملل جهان سوم خصوصاً کشورهای اسلامی، منوط به تحریف فرهنگ و ارزشهای ملی و مذهبی و از سوی دیگر تحمیل نگرش غربی و سرانجام اشاعه فساد و بی تفاوتی میان مردم به ویژه نسل جوان است. از این روست که ژرف نگری و دقت در امور جوانان و رفع نیازمندی های فکری و معنوی آنان اهمیت بیشتری می یابد.

الگوی نسل جوان

نسل جوان همیشه به دنبال الگوی مناسب خود بوده و برای یافتن آن، دو شعار گفتار و عمل را پیش رو قرار داده و به دنبال الگویی است که به گفته های خودش جامه عمل بپوشاند. اگر نسل جوان بین گفتار و کردار الگوی خود تضاد و تعارض ببیند نمی تواند به او اعتماد کرده و از اندیشه های او پیروی کند.

همچنان که راز استقبال و روی آوردن جوانان به امام خمینی ره را باید در اهل عمل بودن ایشان جست و جو کرد؛ چرا که جوانان می دیدند که حضرت امام ره تنها سخن نمی گوید بلکه قبل از سخن گفتن خود به آن عمل می کند.

رشد یا انحراف

پیدایش سوالات جدید و نیازهای تازه، نشانه انحراف و انحطاط فکری و زائیده هوس های نسل جوان نیست، بلکه نشانه رشد و حیات یک جامعه زنده است؛ البته به شرط آن که اندیشمندان و فرهنگ گستران به وظیفه خود در پاسخگویی و رفع نیازهای این نسل به خوبی عمل کنند، چون تنها پیدایش سؤال، علت رشد فکری در جوان نیست، بلکه می بایست به سؤالاتشان جواب صحیح نیز داده شود تا رشد فکری جوان در خط پوچی و گمراهی نباشد. همانطور که حضرت علی(ع) می فرماید: «ذهن جوان اگر با مطالب حق پر نشود، با مطالب ناحق و پوچ پر می شود؛ از این رو شایسته است اندنیشه و تفکر جوانان را با مطالب منطقی و صحیح غنی سازیم تا نتیجه آن رشد صحیح فکری جوان باشد.»

درمان دغدغه های جوان

شناخت دردها و دغدغه های فکری نسل جوان ضروری است. باید دانست که دردها همیشه نشانه بیماری نیست، بلکه گاه نشانه بیداری نیز هست. برای درمان، باید این نسل نوخواسته را بشناسیم و مزایا و عیبهایش را بدانیم، چه آن که چاره کردن این مشکلات بدون در نظر گرفتن مزایا و بدون احترام گذاشتن به آنها میسر نیست. با بی اعتنایی به این امر محال است که بتوانیم با نسل جوان ارتباط چاره جویانه، مناسب و منطقی برقرار کنیم. عدم برخورد منطقی و آگاهانه، نسل جوان را به انحراف کشانده و آنها را به مکاتب و اندیشه های منحرف سوق می دهد.

جوان و نیاز

بدون تردید در بین همه مراحل عمر آدمی، هیچ مرحله ای به اهمیت مرحله جوانی نیست. واژه جوان یادآور حیاتی پر از نشاط و همراه آن تلاش و کوششی در عرصه های حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. جوان مجموعه ای از استعدادهای شکوفا شده و فشرده از نیروهای ذخیره شده آماده به کار و نام و عنوانش یادآور امیدها و آرزوهاست. دامنه و نوع نیازهای جوان ممکن است فطری یا اکتسابی، طبیعی یا غیرطبیعی باشد. به هر حال انواع نیازها و پیدایش آن در جوانان، عامل تحرک و جنبش و سببی برای دستیابی به رشد، تامین سلامت جسم و روان و شادابی و نشاط آنان است و باید مورد توجه همه برنامه ریزان فرهنگی کشور قرار گیرد.

نیاز اجتماعی و فرهنگی

جوان، خود را عنصری از جامعه و نیازمند معاشرت و همدلی می داند و می خواهد به خانواده، کانون یا گروهی وصل باشد. جوان، نیازمند زندگی در اجتماع و مشارکت در فعالیتهای جمعی است. خود را نیازمند به ادب و اخلاق در روابط اجتماعی می شناسد و به محیطی امن، جامعه ای سالم، افرادی وفادار و پای بند به حق محتاج است. او دوستدار قداست هاست، خواهان ظرافت و هنرورزی در کارها و داشتن زمینه ای جهت ابداع و اختراع و در سایه آن نام و آوازه است. از این رو برای شناخت جوان، باید نیازهایش را شناخت و توانایی هایش را کشف کرد.

جوان و اشتغال

جوان، خواستار شغلی است که در سایه آن بتواند استقلال خود را در عرصه اقتصادی تامین کند و این برای او یک نیاز و در عین حال یک درخواست است. چه بسیارند مشکلات و نابسامانی هایی که از بیکاری و تنبلی ناشی می شوند. جوان خواستار شغل است ولی نه هر شغلی، بلکه آن کار و شغل که در سایه آن حرمت و آبروی او محفوظ بماند. او نمی تواند با امر و نهی دیگران زندگی کند و نمی تواند سلیقه خود را در خرید اسباب و مایحتاجش نادیده بگیرد و همه این موارد وقتی برای او محقق می شود و وقتی جوان را قانع می کند که او از نظر اشتغال، مشکلی نداشته باشد. امروز مساله اشتغال جوانان، از دغدغه های فکری مسئولان سیاسی و فرهنگی هر کشور است.

زندگی مشترک

از مراحل مهم زندگی، اقدام به تشکیل خانواده است که غالباً در آغاز جوانی تحقق می یابد. اگرچه ریشه ازدواج، یک نیاز روحی و روانی است اما این رویداد همچون یک منشور، ابعاد مختلفی دارد، که از جمله می توان به یافتن هویت اجتماعی اشاره کرد. جوان، زمانی می تواند به یک ازدواج موفق و پایدار اقدام کند که ابتدا درک صحیحی از خویشتن و هویت فردی خود داشته باشد و علاوه بر آن، برداشت منطقی و استواری از معنا و مفهوم زندگی، ازدواج و شریک زندگی اش، کسب کند. در این صورت، ازدواج می تواند در تکوین و تکامل هویت اجتماعی جوان مؤثر باشد.

هویت دینی

فرهنگ اسلام، جوان را در جایگاهی ارزشمند و بلند قرار داده و تعابیر والایی را در شأن او آورده است. دین اسلام، جوان را به ملکوت نزدیکتر از دیگران می داند و معتقد به تکریم و بزرگداشت اوست. در حدیثی از رسول اکرم (ص) آمده که فرموده اند: فضیلت جوان عابد که از آغاز جوانی عبادت کند بر پیری که وقت کهولت به عبادت بپردازد، همانند فضیلت پیغمبران بر دیگر مردمان است.[5]

ختم کلام در کلام آفتاب

تحصیل، تهذیب و ورزش

اگر در یک جمله ی کوتاه از من بپرسند که شما از جوانان چه می خواهید، خواهم گفت: تحصیل، تهذیب و ورزش. من فکر می کنم که جوانان باید این سه خصوصیت را دنبال کنند. تحصیل اعم از تحقیق و کارهای علمی هم است. چون این نیرو در جوانان هست، بایستی در کار تحصیل خیلی تلاش کنند. هر کاری هم بخواهید بکنید، در دوران جوانی می شود کرد، یعنی در هر سه زمینه –هم زمینه ی علمی، هم در زمینه ی تهذیب نفس، هم در زمینه ی ورزش –باید در دوره ی جوانی کار کنید. البته همه می دانند که در دوره ی پیری، ورزش این قدر تأثیری که در دوره ی جوانی دارد، ندارد. اما غالبا تهذیب نفس را نمی دانند، خیال می کنند انسان باید بماند، پیر که شد، عبادت و تهذیب نفس کند. در حالی که آن وقت تهذیب نفس مشکل است، و گاهی محال است. در دوره ی پیری، تهذیب نفس سخت است، اما در دوره ی شما- در دوره ی جوانی- تهذیب نفس خیلی آسان است. به هر حال جوانان این سه کار را باید جدی بگیرند.[6]

امید آنکه ولادت جوان بنی هاشمی بهانه ای باشد؛ برای شناخت، خود، شناخت خداوند، و شناخت مردم و جوانان جامعه دینی. و هر کجا باشیم و هر که هستیم، قدم در مسیر شناخت اهلبیت علیهم السلام و معارف بلند دین برداریم و بتوانیم سیر سوالات جوان و جوانی را پیدا نماییم و پاسخ های اقناع کننده خود را بیابیم و در صدد اصلاح و اقدام و حل مشکلات برآییم.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:20:00 ق.ظ ]




ولادت جوان بنی هاشمی، حضرت علی اکبر و روز جوان

 

یازدهم شعبان؛ ولادت سراسر نور شبه رسول، حضرت علی اکبر علیه السلام؛ بهانه ای است حضرتش را بشناسیم و دمی با «جوان و جوانی» بنشینیم و همدلی و همراهی با جوان اهلبیت و جوانان اهلبیتی بیشتر آشنا گردیم. در این مقاله به شناخت شخصیت علی اکبر علیه السلام و جوانان، پرداخته شده است.

ماه شعبان ایام شادی و سرور اهلبیت پیامبر علیهم السلام می باشد. یازدهم شعبان نیز ولادت گل هاشمی، جوان کربلا، ولادت حضرت علی اکبر(ع) می باشد. ولادت سراسر نور علی اکبر بهانه ای است حضرتش را بشناسیم و دمی با جوان و جوانی بنشینیم و همدلی و همراهی با جوان اهلبیت و جوانان اهلبیتی بیشتر آشنا گردیم.

بنا به روایتی در یازدهم شعبان، سال 43 قمری در مدینه منوره متولد شد. پدر گرامی اش امام حسین علیه السلام و مادرش لیلی بنت ابی مره بن عروه بن مسعود ثقفی است. در کتاب اعلام النساء آمده: «هِی مِن فَواضِلِ نِساءِ عَصرِها؛ مادر علی اکبر از زنان فاضله عصر خودش بود». تاریخ ولادت و وفات این مادر بزرگورا معلوم نیست؛ همچنان که آمدن او به کربلا هم معلوم نیست.

«مادر آن جناب دختر ابی مرّة بن عروة بن مسعود ثقفی است و عروة بن مسعود یکی از سادات اربعه در اسلام و از عظمای معروفین است. و او را مثل صاحب یس و شبیه ترین مردم به عیسی بن مریم گفته اند. و علی اکبر علیه السّلام جوانی خوش صورت و زیبا و طلاقت لسان و صباحت رخسار و سیرت و خلقت اشبه مردم بود به حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم. شجاعت از علی مرتضی علیه السّلام داشت و به جمیع محامد و محاسن معروف بود چنان که ابو الفرج از مغیره روایت کرده که یک روز معاویه در ایام خلافت خویش گفت: سزاوارتر مردم به امر خلافت کیست؟ گفتند: جز تو کسی را سزاوارتر ندانیم. معاویه گفت: نه چنین است، بلکه سزاوارتر برای خلافت علی بن الحسین علیه السّلام است که جدّش رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم است، و جامع است شجاعت بنی هاشم و سخاوت بنی امیه و حسن منظر و فخر و فخامت ثقیف را».[1]

همنام علی بن ابیطالب

«نقل است، روزی علی اکبر(ع) به نزد والی مدینه رفته و از طرف پدر بزرگوارشان پیغامی را خطاب به او می برد، در آخر والی مدینه از علی اکبر سؤال کرد نام تو چیست؟ فرمود: علی، سئوال نمود نام برادرت؟ فرمود: علی، آن شخص عصبانی شد و چند بار گفت: علی، علی، علی، «ما یُریدُ اَبُوک؟؛ پدرت چه می خواهد، همه اش نام فرزندان را علی می گذارد. این پیغام را علی اکبر(ع) نزد اباعبدالله الحسین(ع) برد، ایشان فرمود: والله اگر پروردگار ده ها فرزند پسر به من عنایت کند نام همه آنها را علی می گذارم و اگر ده ها فرزند دختر به من عطا نماید، نام همه آنها را نیز فاطمه می گذارم.»

زندگی جوان بنی هاشم

گرچه زندگی حضرت علی اکبر، خیلی به قلم تحریر نیامده است ولی همین مقداری که بیان شده است حاکی از روح بلند، بزرگواری، تقوا، ادب و دیانت اوست. درباره دوران کودکی علی اکبر، روایتی نقل شده که گویای اعجاز و کرامت و تربیت او در دامان حسین بن علی علیهما السلام است. «کثیر بن شاذان» گزارش کرده که گفت: «خودم شاهد بودم که علی اکبر در غیر فصل مناسب، از پدر بزرگوارش انگور طلب کرد. ناگاه امام حسین علیه السلام با دست به کناره دیوار مسجد زد که انگور و موزی از آن خارج شد. پس فرزند خود را از آن خورانیده و فرمود: از آنچه نزد خدای تعالی است به اولیائش بیشتر می رسد.«شَهِدْتُ الْحُسَینَ بْنَ عَلِی(عَلَیهِمَا السَّلَامُ) وَ قَدْ اشْتَهَی عَلَیهِ ابْنُهُ عَلِی الْأَکبَرُ عِنَباً فِی غَیرِ أَوَانِهِ، فَضَرَبَ یدَهُ إِلَی سَارِیةِ الْمَسْجِدِ فَأَخْرَجَ لَهُ عِنَباً وَ مَوْزاً فَأَطْعَمَهُ، وَ قَالَ: مَا عِنْدَ اللَّهِ لِأَوْلِیائِهِ أَکثَر» [2]

درباره شخصیت علی اکبر(ع) گفته شد، که وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و صباحت رخسار، شبیه ترین مردم به پیامبر اکرم(ص) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی ابن ابی طالب(ع) به ارث برده و جامع کمالات، محامد و محاسن بود. در روایتی به نقل از شیخ جعفر شوشتری در کتاب خصائص الحسینیه آمده است: اباعبدالله الحسین هنگامی که علی اکبر را به میدان می فرستاد، به لشگر خطاب کرد و فرمود:«اللهمّ اشهد أنّه قد برز إلیهم غلام أشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولک، و کنّا إذا اشتقنا إلی نبیک نظرنا إلیه…؛پروردگارا! شاهد باش، پسری را به میدان می فرستم، که شبیه ترین مردم از نظر خلق و خوی و منطق به رسول تو است. و هر زمان دلمان برای پیامبرت(ص) تنگ می شد نگاه به وجه این پسر می کردیم»[3] امام حسین(ع) در تربیت وی و آموزش قرآن ومعارف اسلامی و اطلاعات سیاسی و اجتماعی به آن جناب تلاش بلیغی به عمل آورد و از وی یک انسان کامل و نمونه ساخت و شگفتی همگان، از جمله دشمنانشان را بر انگیخت. به هر روی علی اکبر(ع) در ماجرای عاشورا حضور فعال داشت و در تمام حالات در کنار پدرش امام حسین(ع)بود و با دشمنانش به سختی مبارزه می کرد.

جوان و حلّ مشکلات

در بخش دوم مقاله به مناسبت ولادت جوان امام حسین علیهماالسلام به جوان و جوانی می پردازیم.

جوان و جوانی همیشه با سوالات روز مره و یا بی قاعده مواجه است که به دنبال پاسخ بدانها است حال، یا برای یافتن خود یا نه جهت پاسخ به معضلات و سوالات مکرر دیگران، مهم این است که ذهن فعال جوان درگیر سوالات ساده و بعضا سخت روزگار و پیرامون خویش است. چرا اوضاع ما جوانان این چنین است؟ چرا شغل مناسبی ندارم؟ چرا درس بخوانم؟ چرا آینده برخی جوانان نامعلوم است؟ چرا این قدر محروم و بدبختم؟ چرا شغلی ندارم و یا اگر شغل دارم درآمد کافی ندارم؟ و…

اینها نمونه سوالاتی است که جوان از خود پرسیده و یا با دوستان خود در میان گذاشته است و شاید خود شمات نز این دوره را پشت سر گذاشته اید. البته درست است که این مسائل و پدیده ها، دلایل و عوامل بیرونی نیز دارند که نقش آنها را در ایجاد چنین وضعی نمی توان نادیده گرفت؛ امّا ریشه بیشتر این مشکلات و سؤالات را می توان در درون هر شخص یافت و با پی بردن به منشأ و علّت آنها می توان برای تغییر یا حلّشان راه پایانی یافت. در این جا، کوشش شده است که فرمول ها و راه کارهایی عملی جهت شناخت و تقویت قوای درونی و اراده ارائه شود، تا از طریق آن جوان بتواند در جهت مسلّط شدن بر اوضاع و ایجاد تغییرات بیرونی مطلوب، گام بردارد.

1. دوستی با خداوند

ذکر نام و یاد خداوند، به انسان، چنان آرامش و اطمینانی می بخشد که در پرتو آن، انسان، قدرت خاصی به دست می آورد. به تعبیر قرآن: «دل، با یاد خداوند آرام می گیرد». البته ذکر خداوند، نعمتی است که بندگان خاص خداوند دارند؛ زیرا هرگاه شما یاد خدا کردید، معلوم می شود اوّل خدا به یاد شما بوده و به شما توفیق چنین کاری را عطا نموده است

و برعکس، کسانی که از خدا روی گردان اند و از یاد و نام خدا غافل و در تمام عمر نخواسته اند که به این موضوع بپردازند، زندگی شان با مشکلات و معضلات فراوانی مواجه می شود که به بیان قرآن: «هر که از یاد من روی گرداند، زندگی دشواری خواهد داشت.» و بعد در جای دیگر به دنبال علت آن هستند.یاد خدا در جوانی می تواند کمک خوبی برای طی کردن مسیر زندگی باشد.

کسانی که از خدا روی گردان اند و از یاد و نام خدا غافل و در تمام عمر نخواسته اند که به این موضوع بپردازند، زندگی شان با مشکلات و معضلات فراوانی مواجه می شود که به بیان قرآن: «هر که از یاد من روی گرداند، زندگی دشواری خواهد داشت.» و بعد در جای دیگر به دنبال علت آن هستند.

2. شروع کردن از خود و پرداختن به خویش

در این خصوص، اعتقاد بر این است که جوان باید ابتدا از خودش شروع کند؛ چرا که انسان، خلیفة الله است و قدرت خلق و تغییر به او عطا شده است. جمله معروفی است که شما نیز شاید شنیده یا خوانده باشید که: «انسان ها معمولاً همان می شوند که می اندیشند». تصور انسان از خودش و از جهان پیرامونش راه و هدف او را تعیین می کند. کسی که خود را بدشانس، بدبخت و ناتوانْ خطاب و احساس کند، نباید انتظار داشته باشد که دیگران به خوش بختی او کمک کنند.

مراقبت از خویش

مراقب تنهایی خود باش که به اندیشه تبدیل می شود؛ مراقب اندیشه خود باش که به عمل تبدیل می شود؛ مراقب عمل خود باش که به عادت تبدیل می شود؛ مراقب عادات خود باش که به شخصیّت تبدیل می شود؛ مراقب شخصیت خود باش که به سرنوشت تبدیل می شود؛ سرنوشت را نمی توان از سر نوشت

پرداختن به خود و تسلط یافتن بر نفس خویش می تواند در انجام دادن درست کارها به انسان کمک کند؛ چرا که انسان همیشه در حال نبرد با دو قدرت و دشمن است: یکی مشکلات و موانع بیرونی و دیگری وسوسه ها و هجوم های درونی. مقابله با اولی، دوری از تنبلی و تن پروری و سستی و خُمود و البته کار و تلاش دائم را می طلبد و مقابله با دومی، جرئت و جسارت و ایمان و شجاعت لازم دارد که البته برترین فضائل اند و به همان اندازه به دست آوردنشان هم دشوارتر. اینها برای مقابله با دشمن درونی، لازم اند.

3. داشتن هدف و برنامه روزانه زندگی

بی برنامگی و بی هدفی، جوان را به روزمرّگی می کشاند و کسی که دچار روزمرگی شود، به دام افسردگی و احساس بیهودگی در زندگی نیز خواهد افتاد. نتیجه روزمره زندگی کردن، این است که: انسان، هر چه برایش پیش می آید، انجام می دهد، نه هر چه پیش بینی کند. هر چه برای او پیش می آید، می خواهد، نه هر چه بخواهد، برایش پیش آید؛ یعنی باری به هر جهت! یعنی منتظر بخت و شانس و اقبال و.. . بودن؛ یعنی متوقف شدن و تکراری زندگی کردن. داشتن هدف و برنامه، آدمی را به تفکر و تلاش مستمر وا می دارد که حاصل آن، حرکت و تغییر و رشد و موفقیت و جاری شدن است که: «هستم اگر می روم. اگر نروم، نیستم!». کسی که نداند در 24 ساعت آینده چه کارهایی قرار است انجام دهد، مجبور است کارهایی را که قرار نیست، به اجبار و برخلاف میل خودش انجام دهد و طبعاً نتایج ناخواسته و پیش بینی نشده ای رخ خواهد داد.

4. ایجاد تغییر در نظام باورها

نظام باورها و نحوه تلقّی هر کس از خود و جهان پیرامونش، نوع نگاه، اهداف، برنامه ها و کلاً همه هستی او را تحت الشعاع خود قرار می دهد. پس یک جوان موفق باید نظام باورهای خود را نسبت به هستی و جهان، به گونه ای تغییر داده که از بدبینی، کج اندیشی و افکار ویرانگر و مأیوس کننده خالی شود. کسی که باور دارد جهان و هر چه در کیهان هست، آمده اند تا به او کمک کنند، یا باور دارد که ابر و باد و مَه و خورشید و فلک در کارند تا او نانی به کف آرد و به غفلت نخورد، سرنوشت او، تفاوت خواهد داشت، با کسی که اعتقاد دارد که جهان و تمام آدم و عالم، کمر به کشتن او بسته اند و فلک، غدّار است و روزگار، کج مدار و بدرفتار! چرا که این گونه اندیشیدن ها نه تنها در شکل گیری شخصیت و منش آدمی مؤثر است، بلکه در دستیابی یا عدم دستیابی انسان به کلیدهای فائق آمدن بر مشکلات نیز تأثیر دارد.

5. داشتن آرزوهای ممکن و خیال های مثبت

آرزو داشتن و خیال پردازی، تا زمانی که حالت افراط به خود نگرفته و از واقعیتْ دور نشده باشد، می تواند مفید باشد. تاریخ از آنِ کسانی است که آرزو و هدف دارند. انسانی که آرزو و هدف داشته باشد، فقر نمی شناسد. وقتی گفته می شود: «آرزو بر جوانانْ عیب نیست»، شاید به همین دلیل است که آرزو، حرکت و انگیزه و امید لازم را برای رسیدن به هدف در آدمی ایجاد می کند و چنان نیروی قوی ای است که می تواند آدمی را به هدف برساند و مانند سُکان یک کشتی، جهت حرکت را مشخّص می کند. خیال، حتّی گاهی منشأ آگاهی و اطلاع آدمی می شود که می توان با آن، دید و به کشف و اختراع و ابتکار، دست یافت یا آثار ادبی و هنری پدید آورد.اما نباید خیال پردازی بیش از حد باشد ویا آرزوهایی را در سر پروراند که غیر ممکن بوده و روحیه ی جوان را تضعیف کند.

6. تلاش و کوشش و اعتماد به نفس

در مقابل اراده آهنین آدمی همه چیز امکان پذیر است و اگر انسان به چیزی علاقه مند شد و برای رسیدن به آن تلاش مستمر داشت قطعاً بدان دست می یابد. به تعبیر قرآن: «تنها آنچه انسان با سعی و کوشش به دست می آورد، برای او می ماند.» و یافتن و رسیدن، راهی جز کوشش و خواستن ندارد و البته در این راه، اراده نیز لازم است. نباید فراموش کرد که انعطاف پذیری و تطبیق و وفق دادن خود با شرایط نیز لازم است. البته این موضوع نباید به معنای عقب نشینی، منفعل بودن، دائم اثر پذیرفتن یا همیشه همرنگ جماعت شدن و… باشد.

7. مطالعه و تحقیق و کسب دانش

جستجوی حقیقت، به انسان، آگاهی و بینش می دهد و انسان را مهیّای عزیمت و رهایی و آزادی معنوی می نماید. البته همه اینها یک شرط دارد و آن هم همراه شدن با توفیق الهی است که قطعاً شامل احوال همه بندگان نخواهد بود و تابع رضایت الهی است. اولاً باید مراقب بود که علم و درسِ آدمی باعث گمراهی نگردد. و ثانیاً باید مراقب بود که آدمی، عالم بی عمل نگردد که چون زنبوری بی عسل و درخت بی بار است. چه خوب است که از علم در جهت مثبت و خیر و نیکی استفاده شود.[4]

تحول در جوان

جوانی، آغاز شکفتن است. جوانی، میلاد دوباره انسان است. انسان در جوانی، بار تکلیف الهی را به تازگی بر دوش گرفته است. خداوند، بسیاری از نعمت هایش را در جوانی به انسان ارزانی می دارد. جوانی، موهبتی از جانب خداوند است. جوانی، ثروتی است که انسان باید آن را جز در بهای بهشت، خرج نکند. پس خوشا به حال آنان که جوانی را قدر می دانند و این گوهر گران بها را در راه سعادت خویش، به کار می گیرند.

ضمیر جوان، آینه پاکیهاست؛ آینه ای که هنوز گردی از گناهان بر روی آن ننشسته است. نگاه جوان، پنجره ای است که رو به سوی افق های روشن گشوده شده است. پنجره ای که آفتاب حقیقت را می نوشد. دل جوان، رودخانه ای است که می خواهد تمام سنگ ها و صخره ها را در نوردد و از تمام دشت ها و دره ها بگذرد تا به آستانه دریا قدم نهد. خیال جوان، نسیم پویایی است، که می تواند به هر جا سفر کند و کرانه ها را کشف کند. جوان، همواره در جستجوی چشم اندازهای روشن است. جوان، همواره در پی تجربه و تماشاست. جوانی، دوره طوفانی عمر است. جوان اگر چه از مرحله نوجوانی که دوره آشوب شدید است بیرون آمده و به دنیای آرامش نسبی وارد شده است، اما هم چنان مثل آتش، برافروخته و شعله ور است. جوانی، دنیای تحول است؛ دنیای بحران و دنیای تغییر و تحولات جسمی و غریزی که سبب بروز حالات روحی و دگرگونی عواطف می شود.

سازندگی در نشاط جوانی

جوان، کانون شور و هیجان، مرکز نشاط و سلامت، قلب تپنده و سرمایه آینده یک ملت است؛ از این رو در برنامه ریزی ها و سیاست های فرهنگی و اجتماعی توجه ویژه ای به این نسل می شود و دولت ها برای بهره برداری صحیح و استفاده مطلوب از نیروها و استعدادهای جوانان در امور مختلف سازندگی و اداره کشور، تمام تلاش خود را به کار می گیرند که شور و نشاط و توانایی های جوانان را، سالم و سازنده برای رفع نیازها و رفاه و آسایش حال و آینده جامعه هدایت کنند.

جوان سرمایه ملی

نسل جوان، از آسیب پذیرترین و حساس ترین نیروهای هر کشور است. جوانان، از گذشته های دور همچنان شکار خوبی برای دشمنان اسلام و انقلاب بوده اند. دشمنان انقلاب، امروز به خوبی دریافته اند که غارت و چپاول منابع مادی و معنوی ملل جهان سوم خصوصاً کشورهای اسلامی، منوط به تحریف فرهنگ و ارزشهای ملی و مذهبی و از سوی دیگر تحمیل نگرش غربی و سرانجام اشاعه فساد و بی تفاوتی میان مردم به ویژه نسل جوان است. از این روست که ژرف نگری و دقت در امور جوانان و رفع نیازمندی های فکری و معنوی آنان اهمیت بیشتری می یابد.

الگوی نسل جوان

نسل جوان همیشه به دنبال الگوی مناسب خود بوده و برای یافتن آن، دو شعار گفتار و عمل را پیش رو قرار داده و به دنبال الگویی است که به گفته های خودش جامه عمل بپوشاند. اگر نسل جوان بین گفتار و کردار الگوی خود تضاد و تعارض ببیند نمی تواند به او اعتماد کرده و از اندیشه های او پیروی کند.

همچنان که راز استقبال و روی آوردن جوانان به امام خمینی ره را باید در اهل عمل بودن ایشان جست و جو کرد؛ چرا که جوانان می دیدند که حضرت امام ره تنها سخن نمی گوید بلکه قبل از سخن گفتن خود به آن عمل می کند.

رشد یا انحراف

پیدایش سوالات جدید و نیازهای تازه، نشانه انحراف و انحطاط فکری و زائیده هوس های نسل جوان نیست، بلکه نشانه رشد و حیات یک جامعه زنده است؛ البته به شرط آن که اندیشمندان و فرهنگ گستران به وظیفه خود در پاسخگویی و رفع نیازهای این نسل به خوبی عمل کنند، چون تنها پیدایش سؤال، علت رشد فکری در جوان نیست، بلکه می بایست به سؤالاتشان جواب صحیح نیز داده شود تا رشد فکری جوان در خط پوچی و گمراهی نباشد. همانطور که حضرت علی(ع) می فرماید: «ذهن جوان اگر با مطالب حق پر نشود، با مطالب ناحق و پوچ پر می شود؛ از این رو شایسته است اندنیشه و تفکر جوانان را با مطالب منطقی و صحیح غنی سازیم تا نتیجه آن رشد صحیح فکری جوان باشد.»

درمان دغدغه های جوان

شناخت دردها و دغدغه های فکری نسل جوان ضروری است. باید دانست که دردها همیشه نشانه بیماری نیست، بلکه گاه نشانه بیداری نیز هست. برای درمان، باید این نسل نوخواسته را بشناسیم و مزایا و عیبهایش را بدانیم، چه آن که چاره کردن این مشکلات بدون در نظر گرفتن مزایا و بدون احترام گذاشتن به آنها میسر نیست. با بی اعتنایی به این امر محال است که بتوانیم با نسل جوان ارتباط چاره جویانه، مناسب و منطقی برقرار کنیم. عدم برخورد منطقی و آگاهانه، نسل جوان را به انحراف کشانده و آنها را به مکاتب و اندیشه های منحرف سوق می دهد.

جوان و نیاز

بدون تردید در بین همه مراحل عمر آدمی، هیچ مرحله ای به اهمیت مرحله جوانی نیست. واژه جوان یادآور حیاتی پر از نشاط و همراه آن تلاش و کوششی در عرصه های حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. جوان مجموعه ای از استعدادهای شکوفا شده و فشرده از نیروهای ذخیره شده آماده به کار و نام و عنوانش یادآور امیدها و آرزوهاست. دامنه و نوع نیازهای جوان ممکن است فطری یا اکتسابی، طبیعی یا غیرطبیعی باشد. به هر حال انواع نیازها و پیدایش آن در جوانان، عامل تحرک و جنبش و سببی برای دستیابی به رشد، تامین سلامت جسم و روان و شادابی و نشاط آنان است و باید مورد توجه همه برنامه ریزان فرهنگی کشور قرار گیرد

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:20:00 ق.ظ ]