نرجس
 
   



برگزاری برنامه های هقته عترت وقرآن با موضوع گفتمان دینی
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-09-29] [ 09:27:00 ق.ظ ]




برگزاری نشست پژوهشی در مدرسه ابدانان
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:25:00 ق.ظ ]




حضور اساتید  ومبلغین مدرسه آبدانان در خادمان حرم
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1396-09-25] [ 09:01:00 ق.ظ ]




چگونه بفهیم عاقبت به خیر می‌شویم یا نه؟

 

 

 

 برخی جهنمیان همیشه در آنجا می‌مانند و برخی دیگر پس از مدتی بخشوده می‌شوند

 

دوست دارید بدانید که آیا در قیامت از پل صراط مستقیم رد می‌شوید یا نه؟ اگر اندکی حوصله به خرج دهید و این سیاهه را تا آخر همراهی کنید، شاقول و شاخصی به دستتان خواهد داد که می توانید از همین اکنون و قبل از برپایی قیامت، دریابید که آیا آخرالامر، اهل نجات خواهید بود یا خیر؟!

طبق کریمه 71 سوره مریم، بدون ذره‌ای تردید، همه بندگان حتی اهل تقوا که مصداق کامل وفرد اتمّ‌شان، پیامبران الهی هستند، در قیامت وارد جهنم می‌شوند! ولی در نهایت خداوند، متقین را نجات می‌دهد؛ وَإِن مِّنكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَىٰ رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِیًّا*ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوا…
ذیل این آیه، بین اهل تفسیر، غوغایی است که منظور از “ورود” در جهنم چیست؟


به طور کلی دو مبنا وجود دارد: برخی معتقدند ورود به معنای مُشرِف شدن است. شاهد مثالشان هم آیه‌ای است که می‌گوید موسی(ع) به آب مدین، مشرف شد(نه اینکه داخل شود)؛ « وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ یَسْقُون»[1] برخی دیگر ورود را به معنای دخول گرفته‌اند، درست مثل کریمه 95 انبیاء که می‌فرماید:«إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِن دوُنِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمْ لَهَا وَارِدُونَ»( شما و آنچه غیر خدا می‌پرستید، هیزم جهنّم خواهید بود؛ و همگی در آن وارد می‌شوید.)

 

یا کریمه 98 هود که می‌فرماید: «یَقْدُمُ قَوْمَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ»؛ ( روز قیامت، او در پیشاپیش قومش خواهد بود؛ و (به جای چشمه‌های زلال بهشت) آنها را وارد آتش می‌کند! و چه بد آبشخوری است (آتش)، که بر آن وارد می‌شوند!)


در این میان دیدگاه دو مفسر معاصر، مرحوم علامه طباطبایی و شاگرد ماجدش، استاد جوادی آملی نکته‌آموز است.


نظر مرحوم علامه طباطبایی
بنا بر نظر علامه، با اینکه از عبارت آیه بعد که می‌فرماید: «ونذر الظالمین فیها جثیا»، ورود به معنای دخول فهمیده می‌شود اما «نجات متقین از آتش مستلزم این نیست كه داخل آتش شده باشند، زیرا نجات همانطور كه با انقاذ شخص داخل مهلكه صادق است، با دور كردنش از مهلكه نیز صادق است، و اگر كسى را كه مشرف به هلاكت شده از هلاكت دور كنیم او را نیز نجات داده ایم… پس حق مطلب این است كه ورود بر بیش از حضور و اشراف (البته اختیارى ) دلالت ندارد… و معناى این دو آیه چنین است كه : هیچ یك از شما - متقیان و ظالمان - نیست، مگر آنكه به زودى در لبه و پرتگاه آتش قرار مى‌گیرید.»[2]

 

دیدگاه استاد آیت الله جوادی آملی
اینکه گفته می‌شود تفسیر تسنیم استاد جوادی آملی، شرح تفسیر کبیر المیزان علامه طباطبایی است، چندان درست نیست. با اینکه استاد و شاگرد در بسیاری از آراء تفسیری، اتفاق نظر دارند اما موارد بسیاری هست که شاگرد نظر استاد را برنتابیده و دیدگاه دیگری اتخاذ نموده است که باید در مجال خودش باز گفته شود. از جمله این موارد، تفسیری است که آیت الله جوادی آملی ذیل این آیه ارائه کرده است. ایشان قائل به جمع است و ورود را به هر دو معنا صحیح می‌داند و معتقد است که می‌توان بر آن از آیات و روایات، دلیل آورد. تفصیل سخن ایشان در این باب چنین است:


« اگر ورود به معنای دخول باشد ورود همگان به جهنم محذوری ندارد برای اینكه جهنم جای آتش است نه خود آتش مثل اینكه ورود موسای كلیم و مؤمنان به دریا، ورود فرعون و آل‌فرعون و درباریان فرعون به دریا هر دو حق بود منتها وجود مبارك موسی وارد دریا شد و دریا خشك بود فرعون و آل‌فرعون وارد دریا شدند و«فَغَشِیَهُم مِنَ الْیَمِّ مَا غَشِیَهُمْ»[3]دریا خانه ی آب است نه آب، جهنم خانه و اتاق آتش است جای آتش است نه آتش، بنابراین برابر آیات فراوانی كه دارد«أُولئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ»[4]یك،«لاَ یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا وَهُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ»[5]دو، و آیات دیگر نشان می‌دهد كه بهشتیها و مردان باتقوا از عذاب دورند نه از جهنم از آتش دورند، از عذاب دورند، از كیفر دورند، اما وارد جهنم بشوند و از نزدیك جهنم را ببینند و شكرگزاری كنند كه رحمت است پس اگر ورود به معنای دخول باشد دخولِ در جهنم، عذاب نیست مثل اینكه دخول در دریا عذاب نیست اگر موسای كلیم وارد دریا شد«فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقاً فِی الْبَحْرِ یَبَساً»[6]نصیب اوست و از دریای خشك می‌گذرد یعنی آبهای رفته رفته است و آبهای نیامده نمی‌آید یك سدّ آبی درست می‌شود این وسط می‌شود خشك نه تنها معبَر می‌شود نه تنها فرمود:«فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقاً فِی الْبَحْرِ» بلكه«یَبَساً» را ذكر كرد كه اینجا جای خشك است بالأخره كفشتان پایتان تَر نمی‌شود این طور اینجا هم كفشتان پایتان اصلاً گرم نمی‌شود این طور، اگر این باشد و همان طوری كه برای وجود مبارك ابراهیم شد«یَا نَارُ كُونِی بَرْداً وَسَلاَماً»[7]این‌چنین می‌شود پس ورود در آنجایی كه آتش است به معنای عذاب نیست ورود در خود آتش و عذاب رنجیدن و سوختن عذاب است پس اگر ورود به معنای دخول باشد باز هم قابل جمع است هم شواهد آیه‌ای دارد هم شواهد روایی بر فرض این روایات ضعیف باشد آیات اصلِ مسئله است0»[8]


 آیا ما اهل نجات خواهیم بود؟
حال برگردیم به آنچه در پیشانی نوشت این نوشتار وعده کردیم و آن شاخصی است که به وسیله آن، می توانیم پیش از برپایی قیامت، دریابیم که اهل نجات خواهیم بود یا نه؟   


علامه طباطبایی به نقل از كتاب معانى از امام صادق علیه السلام روایت آورده كه حضرتش فرمود:


«صراط مستقیم، طریق به‌سوى معرفت خدا است، و این دو صراط است، یكى صراط در دنیا، و یكى در آخرت، اما صراط در دنیا عبارتست از امامى كه اطاعتش بر خلق واجب شده، و اما صراط در آخرت، پلى است كه بر روى جهنم زده شده ، هر كس در دنیا از صراط  دنیا به‌ درستى رد شود، یعنى امام خود را بشناسد، و او را اطاعت كند، در آخرت نیز از پل آخرت به آسانى مى گذرد و كسی كه در دنیا امام خود را نشناسد، در آخرت هم قدمش بر پل آخرت مى لغزد، و به درون جهنم سقوط مى كند

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:00:00 ق.ظ ]




کسی که ثواب نماز خود را برای رسول خدا و امیرالمؤمنین قرار دهد، ثواب نماز او زیاد می شود

 

مرحوم سیّد بن طاووس در کتاب جمال الاسبوع، از یکی از معصومین علیهم السلام روایت می کند که فرمود:

کسی که ثواب نماز خود را برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام و اوصیاء بعد از او علیهم السلام قرار دهد، خداوند ثواب نماز او را بسیار بسیار می گرداند تا نفسش قطع شود. در آن حال (قبل از جان دادن) به او می گویند: ای فلانی، الطاف تو و هدیه تو به ما، هم اکنون برای تو مفید خواهد بود. امروز، روز جبران کردن و پاداش دادن به توست. دلت خوش و چشمت روشن باد برای آنچه خداوند برای تو آماده نموده است و گوارایت باد آنچه به آن رسیدی.

راوی سؤال می کند: انسان چگونه می تواند، نمازش را هدیه نماید؟ حضرت می فرمایند: نیّت کند که ثواب نمازش را برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله قرار دهد و اگر امکان داشت علاوه بر ۵۰ رکعت نماز (نمازهای واجب و نافله آنها)، حتی اگر یک نماز دو رکعتی هم باشد، بخواند و هر روز به یکی از این بزرگواران هدیه نماید. طریقه خواندن این نماز دو رکعتی بدین گونه است:

این نماز را با یک یا سه یا هفت تکبیر آغاز کند و در رکعت دوم نیز قبل از قرائت حمد، یک یا سه یا هفت تکبیر بگوید.

در همه رکوع ها و سجده ها، بعد از ذکر تسبیح، سه بار بگوید: «صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ»

و بعد از سلام نماز چنین بگوید:

«اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ، وَ مِنْکَ السَّلَامُ، یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ الْأَخْیَارِ، وَ أَبْلِغْهُمْ مِنِّی أَفْضَلَ التَّحِیَّهِ وَ السَّلَامِ»

پس اگر نماز را به حضرت سیّدالشّهدا علیه السلام هدیه می کند، چنین بگوید:

« اللَّهُمَ‌ إِنَ‌ هَاتَیْنِ‌ الرَّکْعَتَیْنِ‌ هَدِیَّهٌ مِنِّی إِلَى عَبْدِکَ وَ ابْنِ عَبْدِکَ، وَ وَلِیِّکَ وَ ابْنِ وَلِیِّکَ، سِبْطِ نَبِیِّکَ الطَّیِّبِ الطَّاهِرِ الزَّکِیِّ الرَّضِیِّ، الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ الْمُجْتَبَى عَلَیهِ السَّلامُ. اللَّهُمَّ فَتَقَبَّلْهُمَا مِنِّی، وَ أَبْلِغْهُ إِیَّاهُمَا، وَ أَثِبْنِی عَلَیْهِمَا أَفْضَلَ أَمَلِی وَ رَجَائِی فِیکَ وَ فِی نَبِیِّکَ وَ وَلِیِّکَ وَ ابْنِ وَلِیِّکَ، یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ، یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ، یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِین

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:57:00 ق.ظ ]




شیطان کیست

شيطان كيست؟

 

 يكي از موجوداتي كه از ديده‏ ها پنهان است، اما داراي وجود خارجي است؛ شيطان مي‏باشد.


واژه‌ي «شيطان»، از ماده «شطن» يا «يشطن» به معناي خبيث و پست و دور شدن، آمده است و به هر موجودي سركش و متمرد اطلاق مي ‏شود. اعم از، انسان، جن و يا جنبندگان ديگر. پس شيطان اسم عام(اسم جنس) است اما “ابليس[1] اسم خاص (علم) است كه حضرت آدم را سجده نكرد واكنون نيز با لشكر و منسوبين خود انسان‏ها را وسوسه و گمراه مي‏كند.[2] لذا در قرآن كلمه شيطان به انسان و جن اطلاق شده است «و كذالك جعلنا لكل نبي عَدُوّاً شياطين الانس و الجنّ؛»[3] «بدين گونه مابراي هر پيامبري دشمني از شيطان‏هاي انساني و يا جني قرار داديم.»


 واژه‏ ي «شيطان» به صورت مفرد «70» بار و به صورت جمع (شياطين) «18» بار در قرآن آمده است. ماهيّت شيطان همانند جنيان ازآتش است به عبارت ساده مي‏توان گفت: شيطان نيز از نسل جنيان مي‏باشد. كه خودش اعتراف دارد كه زماني كه خداوند به او فرمان سجده به حضرت آدم‏ ـ عليه السّلام ـ داد[4] او از فرمان الهي سرپيچي نمود و گفت:«خلقتني من نار و خلقته من طين؛» «مرا از آتش و او را از خاك آفريدي (و آتش به خاك افضليت دارد)» و همانند جنيان داراي اختيار، تكليف و شعور و عقل و اراده و زاد و ولد هستند.


 گاهي جن و شيطان، مفهوم وسيعي دارندو شامل نفس امّاره[5] قواي واهمه، تخيل نفساني و لذات دنيوي، رياسات وهميه، حشرات موذي و انسان‏هاي فاسد و… كه لشكريان شيطان هستند؛ مي‏باشند[6] به عنوان مثال، حضرت علي‏ ـ عليه السّلام ـ مي‏فرمايد: از قسمت شكسته ظرف و دستگيره آن آب نخوريد زيرا شيطان به روي دستگيره و قسمت شكسته ظرف مي‏نشيند[7] يا در جاي ديگر مي‏فرمايد: زياد بن ابيه! از معاويه بترس! كه او شيطان است.[8]

 هدف خداوند از خلقت شيطان
 خلقت شيطان از آغاز، خلقت پاك و بي عيب بود و موجودي از مخلوقات خداوند بوده است. به همين دليل ساليان دراز در صف مقربان درگاه خداوند و فرشتگان بزرگ جاي گرفته بود. اگر چه از نظر آفرينش همانند آن‏ها نبود ولي با سوء استفاده از آزادي خود طغيان نموده و تكبر ورزيده و نسبت به خداوند تبارك و تعالي عصيان كرد، و پس از آن از درگاه خداوند رانده شده است.


 خداوند نام كسي را شيطان ننهاده است. امام رضا ـ عليه السّلام ـ در مورد نام اصلي شيطان مي‏فرمايد: «نام ابليس “حرث يا حارث” بوده چون از رحمت خدا مأيوس شده است؛ ابليس ناميده شد.»[9] با توجه به اين، شيطان در خلقت اوليه همانند جنيان و انسان براي عبادت و رسيدن به رحمت الهي خلق شده است. اما بعد از دور شدن از رحمت الهي، مظهر گمراهي و ضلالت براي انسان‏ها شده است.


 انسان بين خير و شر، سعادت و شقاوت واقع شده است كه اگر اين اجزاء متضاد در جهان عمل و در عالم فكر و احساس و درك متصور نباشد، هيچ وقت شقاوت و سعادت مفهوم و معنا و مصداق واقعي و حقيقي خود را نخواهد يافت و در نتيجه مشخص نمي‏شود چه كساني سعادتمند و به كمال رسيده‏اند و چه كساني نرسيده‏اند، انسان اگر بخواهد به معناي واقعي و كامل وجود داشته باشد بايد در اطراف او عوامل شقاوت و سعادت پراكنده باشند تا بدين وسيله با اختيار و انتخاب، راه سعادت، سعادتمندي خود را پيدا و در نظام احسن، وجود كامل خود را بروز و ظهور دهد و همين طور با اختيار خود راه شقاوت و بدي را بپيمايد. پس در عالم تشريع (قانونگذاري) براي رسيدگي به مقامات عاليه و داشتن ارواح طيبه، وجود ملائكه و خلقت اين طايفه از مخلوقات الهيّه، بي ضرر و مناسب است، همين طور خلقت شيطان و ابليس كه عاملي موثر در داشتن پليدي و داشتن صفات خبيثه در انسانهاست، زيرا بنا به قاعده «تعرف الاشياء بأضدادها» يعني اشياء با اضدادشان شناخته مي‏شوند “تا علم به بدي و پليدي در جهان نباشد و زشتيها در اوصاف انسان ظهوري نداشته باشد؛ تحقق اوصاف حسنه، جايگاه خود را نخواهد يافت و انسان ارزش و قدر زيبايي‏هاي روحي و معنوي را ندانسته و به آن دسترسي پيدا نخواهد كرد.


 بنابراين در خلقت شيطان و ابليس، شرايط و مقدمات سير الي اللّه و صعود و كمال و مقام و منزلت بهشتي، موجود است. البته معلوم است كه شيطان انسان را در باطن وسوسه مي‏كند و از راه قوه خيال در او تصرف مي‏نمايد و يك منظره ‏هاي زيبا و دلفريب را جلوه مي‏ دهد و يك سلسله تخيلات را به ياد انسان مي‏آورد تا آن كه انسان از محبت لقاي خدا، منصرف شود و از درجات ومقامات عاليه و رضوان خدا غفلت ورزد، با وسوسه ي شيطان، خداوند انسان پاك را از افراد آلوده جدا مي كند. و ايمان ثابت را از ايمان بي‏پايه جدا مي نمايد و در اين صورت انسان پاك و طيّب به سوي پروردگار بالا رود. شيطان هايي را كه خدا آفريده، محك هايي هستند براي جدا نمودن انسان هاي آلوده از پاك. بنابراين شياطين عبث خلق نشده‏اند و پروردگار روي مصلحت آن‏ها را آفريده است.


وجود شيطان و فرزندان آنها با اينكه كارشان جز گمراهي و ضلالت انسان‏ها چيز ديگري نيست، لكن اين خود از الطاف و نعمتهاي الهي است چون بدين وسيله انسان‏هاي خوب از بد جدا و شناسايي مي‏شوند و اگر اين ميزان و معيار وجود نداشت، چگونه مي‏توانستيم بين انسان‏هاي خوب و با ايمان و صالح كه با همه اين سختي‏ها و مشكلات راه سعادت و خير را پيمودند و از گناهان و بدي‏ها دوري گزيدند از انسان‏هاي بي ايمان و گمراه فرق بگذاريم. لذا خداوند انسان را به سبب وسوسه و حيله‏هاي شيطان آزمايش مي‏كند)[10] چرا كه در غير اين صورت همه مردم يكسان و برابر بودند و در آن صورت ديگر ارسال پيامبران و انزال كتب آسماني و وحي الهي براي هدايت انسان‏ها، بي مورد و بيهوده و لغو بود و اساساً هدف از آفرينش انسان‏ها لغو و عبث بود و ديگر انسان كامل و سعادتمندي و با ايماني معنا نداشت كه در نهايت بهشت ونعمت‏هاي بهشتي نصيبش شود. به هر حال با وجود اين ابليس و شيطان‏ها و وسوسه‏ها است كه انسان در امتحان‏هاي سخت آبديده شده و قابليت سعادت و تكامل را پيدا مي‏كند.[11]

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:55:00 ق.ظ ]




برکت عظیم صله رحم

برکت عظیم صله رحم!

 

 

 

كفر و فسق سبب سقوط حق خویشاوندى نمى‌شود، بلكه صله رحم در این گونه موارد نیز امرى پسندیده است و چه بسا موجب هدایت و نجات بستگان از گمراهى شود

اسلام تحكیم پیوندهاى خویشاوندى و استحكام روابط خانوادگى را به شدّت مورد تأكید و توجّه قرار داده چنانچه خداى متعال آن را در ردیف پرستش خویش قرار داده، مى‌فرماید: وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وِ بِذِى الْقُرْبى‌ … «1» و خدا را بپرستید و هیچ چیز را شریك او قرار ندهید و به پدر و مادر و خویشان نیكى كنید. در جاى دیگر مى‌فرماید: وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذى‌ تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَیْكُمْ رَقیباً «2» بترسید از آن خدایى كه به نام او از یكدیگر درخواست مى‌كنید و درباره ارحام كوتاهى نكنید، همانا خداوند مراقب شماست.

 خویشانت بال و پَرِ تو هستند.
امیر مۆمنان على علیه السلام نیز به فرزندش چنین سفارش مى‌كند: أَكْرِمْ عَشیرَتَكَ، فَإِنَّهُمْ جَناحُكَ الَّذى‌ بِهِ تَطیرُ، وَ أَصْلُكَ الَّذى‌ إِلَیْهِ تَصیرُ، وَ یَدُكَ الَّتى‌ بِها تَصُولُ «3» خویشانت را گرامى بدار، زیرا آنان بال و پَرِ تو هستند كه با آنان پرواز مى‌كنى و اصل و ریشه تو مى‌باشند كه به ایشان باز مى‌گردى (از آنان كمك گرفته و به آن‌ها سرفرازى) و دست (یاور) تو هستند كه با آن‌ها (به دشمن) حمله مى‌كنى (و پیروز مى‌شوى).

حتی اگر خویشاوندانت مرتد یا كافر باشند ارتباط خود را با آن ها قطع مکن.

كفر و فسق سبب سقوط حق خویشاوندى نمى‌شود، بلكه صله رحم در این گونه موارد نیز امرى پسندیده است و چه بسا موجب هدایت و نجات بستگان از گمراهى شود. راوى مى‌گوید: به امام صادق علیه السلام عرض كردم: «كسانى با من خویشاوندى‌دارند، امّا با من هم‌عقیده نیستند، آیا براى آنان بر عهده‌ام حقّى است؟ فرمود: بلى؛ حق خویشاوندى را چیزى قطع نمى‌كند و اگر با تو هم‌عقیده باشند، براى آنان دو حق است؛ یكى حقّ خویشاوندى و دیگرى حقّ اسلام. «4»
 
روش‌هاى رسیدگى به خویشان‌
برخى از روش‌هاى صله رحم و حمایت از خویشاوندان عبارتند از:

1.  كمك جانى: مى‌توان گفت كه بزرگ‌ترین مرتبه صله رحم، رسیدگى جانى به خویشان است و آن در جایى است كه جان یكى از بستگان انسان در خطر باشد كه در این صورت وى باید تا پاى جان بایستد و از خویشاوندان خود- در چارچوب اسلام و معیارهاى مكتبى- دفاع كند، تا ضرر را از او دفع نماید. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: مَنْ مَشى‌ إِلى‌ ذى‌ قَرابَةٍ بِنَفْسِهِ وَ مالِهِ لِیَصِلَ رَحِمَهُ أَعْطاهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَجْرَ مِأَةِ شَهیدٍ «5» هر كس با جان و مالش، صله رحم كند، خداى متعال اجر صد شهید به او مى‌دهد.

2. كمك مالى: اگر در مواردى میان بستگان انسان افراد نیازمند وجود دارد، رسیدگى مالى به ایشان لازم و از درجه اهمّیّت بالایى برخوردار است. امیر مۆمنان على علیه السلام نیز مى‌فرماید: فَمَنْ أَتاهُ اللَّهُ مالًا فَلْیَصِلْ بِهِ قَرابَتَهُ«6» كسى كه از سوى خدا ثروتى به دست آورد، باید بستگان خویش را به وسیله آن دستگیرى كند.

3. كمک فكرى: رسیدگى فكرى در جایى است كه یكى از بستگان انسان براى هدایت‌شدن نیاز به راهنمایى دارد. به عنوان مثال: یكى از اقوام انسان اهل نماز و روزه نیست، اگر رفتن نزد وى و راهنمایى او، سخن‌گفتن از فضیلت نماز و روزه و ترساندن از پیامدهاى ترك نماز و روزه در او مۆثّر مى‌شود، بر انسان لازم است كه نزدش رفته و به او كمك فكرى كند و این از مصادیق امر به معروف و نهى از منكر است. به استفتایى در این زمینه توجّه فرمایید:

«آیا انسان مى‌تواند از نظر شرعى با خویشاوندانى كه بى‌تقوا و بى‌نماز و ضدّ انقلابند از قبیل پدر، مادر، خواهر و غیره قطع رحم نماید؟ جواب: قطع رحم جایز نیست، ولى باید آن‌ها را با مراعات موازین امر به معروف و نهى از منكر كند.» «7»

4.كمک عاطفى: گاهى رفتن به منازل خویشان، سلام و احوال‌پرسى، تلفن‌زدن و نامه‌نوشتن، محبّت ایجاد مى‌كند و سبب دل‌جویى از خویشان مى‌شود. امیر مۆمنان علیه السلام فرمود: صِلُوا أَرْحامَكُمْ وَ لَوْ بِالتَّسْلیمِ «8» با بستگان خود صله رحم كنید، گرچه با سلام‌كردن (به آنان) باشد. امام صادق علیه السلام نیز مى‌فرماید:

پیوند میان برادران آن گاه كه پیش هم هستند، دیدار همدیگر است و در مسافرت نامه‌نوشتن به یكدیگر. «9» گاهى نیز شركت در غم و شادى خویشان از موارد صله رحم است؛ شركت در مراسم تشییع جنازه و مجالس ترحیم و دل‌جویى از بازماندگان آنان، و نیز شركت در مجالس جشن و سرور ایشان، رسیدگى عاطفى به آنان‌بوده، در تقویت و تحكیم رابطه خویشاوندى نقش مۆثّرى دارد.

5. ترک آزار: یكى از برترین روش‌هاى صله رحم با خویشاوندان، ترك اذّیت و آزار آنان است. بدین معنا كه پرهیز از غیبت، تهمت، زخم زبان و شماتت آنان، دخالت‌نكردن در زندگى آن‌ها به عناوین مختلف، عیب‌جویى‌نكردن از آنان و … از برترین موارد صله رحم است. امام صادق علیه السلام دراین باره فرمود: أَفْضَلُ ما تُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ كَفُّ الْأَذى‌ عَنْها «10» برترین چیزى كه به آن صله رحم مى‌شود، خوددارى‌كردن از اذّیت و آزار آنان است.
صله رحم

آثار رسیدگى به خویشان‌
صله رحم آثار و فواید ارزنده‌اى براى انسان در بر دارد كه در این‌جا به برخى از آن‌ها اشاره مى‌كنیم:

1. طول عمر: یكى از مهم‌ترین آثار صله رحم، طولانى‌شدن عمر است. امام رضا علیه السلام در این باره فرمود:

یَكُونُ الرَّجُلُ یَصِلُ رَحِمَهُ فَیَكُونُ قَدْ بَقِىَ مِنْ عُمْرِهِ ثَلاثُ سِنینَ فَیُصَیِّرُهَا اللَّهُ ثَلاثینَ سَنَةً وَ یَفْعَلُ اللَّهُ ما یَشاءُ «11» چه بسا مردى كه تنها سه سال از عمرش باقى مانده است، امّا خدا به خاطر صله رحم، باقى‌مانده عمرش را به سى سال مى‌رساند و خدا آنچه را مى‌خواهد، انجام مى‌دهد. شخصى به نام مَیسِر از امام باقر یا امام صادق علیهم السلام نقل كرده كه آن حضرت فرمود: اى مَیسر! گمان مى‌كنم به خویشان خود نیكى مى‌كنى؟ گفتم: آرى فدایت شوم! من در نوجوانى در بازار كار مى‌كردم و دو درهم مزد مى‌گرفتم، یك درهم آن را به عمّه‌ام و درهم دیگر را به خاله‌ام مى‌دادم. آن‌گاه امام فرمود: به خدا سوگند تا كنون دو بار مرگت فرا رسیده، ولى به خاطر صله رحم به تأخیر افتاده است. «12»

2.فراوانى روزى: حضرت سجّاد علیه السلام فرمود: مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَمُدَّ اللَّهُ فى عُمْرِهِ وَ أَنْ یَبْسُطَ لَهُ فى رِزْقِهِ فَلْیَصِلْ رَحِمَهُ … «13» هر كس دوست دارد، خدا عمرش را طولانى و روزى‌اش را افزایش دهد، باید صله رحم كند.

3.حسن خلق: امام صادق علیه السلام فرمود: صِلَةُ الْأَرْحامِ تُحْسِنُ الْخُلْقَ «14» رسیدگى به خویشان، اخلاق را نیكو مى‌كند.

4. پاكى اعمال و دفع بلا: امام باقر علیه السلام فرمود: صِلَةُ الْأَرْحامِ تُزَكِّى الْأَعْمالَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوى‌ … «15» رسیدگى به خویشان، اعمال را پاك مى‌كند و بلا را دور مى‌سازد.

5. آسانى حساب: امام صادق علیه السلام فرمود: صِلَةُ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسابَ یَوْمَ الْقِیامَةِ … وَ تَقى مَصارِعَ السُّوءِ «16» رسیدگى به خویشان حساب روز قیامت را آسان كرده و از مرگ بد جلوگیرى مى‌كند.

6. آبادى شهرها: امام صادق علیه السلام فرمود: صِلَةُ الرَّحِمِ وَ حُسْنُ الْجَوارِ یَعْمُرانِ الدِّیارَ صله رحم و خوش‌رفتارى با همسایه شهرها را آباد مى‌كند.
 
نفرین بر قطع کنندگان رحم
قطع رحم و ترك رسیدگى به خویشان و بستگان در اسلام سخت مورد نكوهش قرار گرفته است. خداوند تعالى كسانى را كه از خویشاوندان خود بریده، با آنان قطع رابطه مى‌كنند، در سه جاى قرآن مورد لعن و نفرین قرار داده است. «17» از جمله در آیه‌اى مى‌فرماید: فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِى الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ أُولئِكَ الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ «18» اگر از فرمان خدا روى‌گردان شوید، آیا جز این انتظار مى‌رود كه در زمین فساد كنید و قطع رحم نمایید؟ آن‌ها كسانى هستند كه خداوند آنان را لعنت كرده است. امام صادق علیه السلام در ضمن بیان خود به نقل از پدرش فرمود: پدرم حضرت سجّاد علیه السلام فرمود: إِیَّاكَ وَ مُصاحَبَةَ الْقاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإِنَّهُ وَجَدْتُهُ مَلْعُوناً فى‌ كِتابِ اللَّهِ فى ثَلاثِ مَواضِعَ «19» از معاشرت و دوستى با كسى كه با بستگان خود قطع رابطه كرده بپرهیز، زیرا چنین كسى را در كتاب خدا (قرآن) در سه جا مورد لعن و نفرین یافته‌ام.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:54:00 ق.ظ ]




اردوی فرهنگی مدرسه علمیه ابدانان در منطقه جنگی قلاویزان
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-09-22] [ 10:42:00 ق.ظ ]




اردوی فرهنگی مدرسه علمیه ابدانان در منطقه جنگی قلاویزان
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:37:00 ق.ظ ]




برگزاری اردوی طلیعه حضور آبدانان
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:37:00 ق.ظ ]




برگزاری اردوی طلیعه حضور آبدانان
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:35:00 ق.ظ ]




تأثیر قرآن در زندگی یک جوان

 

 

 

احمد بن سعید عابد گفت : پدرم براى من نقل کرد که در زمان ما، در کوفه جوان خداپرستى بود - بسیار خوش صورت و زیبا اندام - همواره در مسجد جامع حضور داشت و اندک وقتى بود، که در مسجد نباشد.

زن زیبا و خردمندى چشمش بر او افتاد و دلباخته اش شد. پس از مدت ها که رنج کشید و روزها بر سر راه آن جوان ایستاد، یک روز، هنگامى که جوان به مسجد مى رفت . زن خودش را به او رسانید و گفت : اى جوان ! بگذار یک کلمه با تو سخن بگویم ، آن را بشنو، آنگاه هر چه خواستى بکن . جوان به آن زن بى اعتنایى کرد و با او سخن نگفت . و به راه خود رفت هنگامى که از مسجد به قصد منزل مى رفت آن زن دوباره سر راهش آمد و گفت : اى جوان ! مى خواهم یک جمله با تو سخن بگویم ؛ به سخنم گوش کن

جوان سر خود را پایین انداخت و گفت : این جا، جاى تهمت است و من خوش ندارم در موضع تهمت باشم . زن گفت : اى جوان ! من تو را کاملا مى شناسم و اینجا که ایستاده ام از آن جهت نیست که تو را نشناخته باشم . معاذ الله ! که کسى از این موضوع اطلاع پیدا کند. خودم آمدم تا در این موضوع با تو صحبت کنم . گرچه مى دانم اندکى از این مطالب ، نزد مردم بسیار بزرگ مى باشد و شما عابدها و زاهدها همانند شیشه مى باشید که کمترین چیزى آن را معیوب مى سازد.

اینک فشرده آن چه را که مى خواهم به تو بگویم این است : تمام وجودم گرفتار تو شده ، پس در کار من و خودت ، خدا را در نظر داشته باش .


آن جوان به منزل رفت ، خواست نماز بخواند (از یاد آوردن وضع آن زن) نتوانست نماز بخواند. نامه اى نوشت ، آن را برداشت و از منزل خارج شد. دید آن زن همچنان ایستاده است . کاغذ را به او داد و برگشت .

در آن نامه نوشته بود «بسم الله الرحمن الرحیم » اى بانوى محترمه ! بدان ! بار اول که انسان معصیت مى کند، خدا حلم مى ورزد، بار دوم پرده پوشى مى کند، اما هنگامى که بنده اى لباس معصیت به تن پوشید، خداوند غضبى مى کند که آسمان ها و زمین و کوه ها و درختان و جنبندگان ، تحملش را ندارند.

اگر آنچه گفتى دروغ است ، تو را به یاد روزى مى اندازم که در آن روز آسمان ها چون فلز گداخته شود و کوه ها مانند پشم زده شود و پراکنده گردد و مردم از ترس به زانو در مى آیند. به خدا قسم من از اصلاح خودم عاجزم تا چه رسد به اصلاح دیگران .

و اگر آنچه را گفتى راست است و حقیقتا گرفتار شده اى ، طبیبى را به تو نشان دهم که دردهاى مزمن و سخت را علاج مى کند.

او خداوند متعال و پروردگار جهانیان است . از صدق دل رو به خدا آور که مرا این آیه قرآن ، منقلب و مشغول کرده است . خداوند مى فرماید:

وَأَنذِرْهُمْ یَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَنَاجِرِ كَاظِمِینَ مَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَلَا شَفِیعٍ یُطَاعُ یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ.

اى رسول گرامى ! امت را از روز قیامت بترسان که نزدیک است از هول و ترس آن ، جان ها به گلوها برسد و از بیم آن حزن و خشم خود را فرو مى برند، هنگامى که ستم کاران نه خویشى دارند که در آن روز به فریادشان برسد و از آنان حمایت نماید و نه واسطه اى که وساطتش پذیرفته شود. خداوند، خیانت چشم ها و آنچه را دل ها پنهان مى دارند مى داند و از قلب هاى مردم آگاه است.(سوره غافر آیه 18)


با این وضعیت من چگونه مى توانم از این آیه بگریزم . زن بعد از چند روز دیگر آمد و بر سر راه جوان ایستاد. وقتى آن جوان متوجه شد که زن سر راهش ایستاده است ، خواست به منزلش برگردد، که زن او را نبیند.

ناگهان او صدا زد اى جوان ! برنگرد، زیرا دیگر مزاحم تو نیستم و ملاقاتى بین من و تو، جز در جهان دیگر نخواهد بود.


آن زن چون تحت تأثیر آیات قرآن قرار گرفته بود. گریه شدیدى کرد و گفت : از خداوندى که کلیدهاى قلب تو به دست او است ، مى خواهم که او این مشکل را آسان کند. آنگاه از پى آن جوان آمد و گفت : اى بنده مخلص خدا! بر من منت بگذار و مرا موعظه اى کن و پندى بده که تا زنده ام به آن عمل کنم . جوان گفت : تو را سفارش مى کنم که خودت را از شر خودت حفظ کنى و این آیه را به یاد تو مى آورم که مى فرماید:

وَهُوَ الَّذِی یَتَوَفَّاكُم بِاللَّیْلِ وَیَعْلَمُ مَا جَرَحْتُم بِالنَّهَارِ.

او آن خدایى است که چون شب به خواب مى روید جان شما را مى گیرد (و نزد خود مى برد) و شما را مى میراند و در روز آنچه از اعمال و کردار را انجام دهید مى داند.(سوره انعام آیه 60)

وقتى زن این آیه را شنید متأثر شد و سر خود را پایین انداخت ، گریه شدیدى کرد و به منزل برگشت . و به عبادت و راز و نیاز با خداى خود پرداخت و با همین حال ، با اندوه و ناراحتى از این جهان درگذشت و به ابدیت پیوست.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1396-09-18] [ 09:35:00 ق.ظ ]




چگونه امر به معروف و نهی از منکر کنیم؟

 

 

یکی از مهم ترین وظایف افراد هنگام روبرو شدن با منکرات، امر به معروف و نهی از منکر است

 

امر به معروف و نهی از منکر از احکام عملی مسلمانان و به نظر شیعیان از فروع دین اسلام است. امر به معروف یعنی دستور دادن یا توصیه کردن از سوی فرد مسلمان به دیگران به انجام آنچه از نظر عقل یا شرع اسلام خوب در نظر گرفته می‌شود و نهی از منکر یعنی دستور دادن یا توصیه کردن از سوی فرد مسلمان به دیگران به انجام ندادن آنچه به از نظر عقل یا شرع اسلام بد در نظر گرفته می‌شود. این توصیه گفتاری است و شامل جرح نمی‌شود.

در احکام دین، به تمام واجبات و مستحبات معروف و به تمام محرمات و مکروهات منکر گفته می‌شود بنابراین واداشتن افراد جامعه به انجام کارهای واجب و مستحب امر به معروف و بازداشتن آنها از کارهای حرام و مکروه نهی از منکر است.

یکی از مهم ترین وظایف افراد هنگام روبرو شدن با منکرات، امر به معروف و نهی از منکر است. این گونه برخوردها اگر با رعایت ادب اسلامی و تواضع و فروتنی همراه شود، نیز افراد نصیحت کننده، خود به آن چه می گویند، پایبند باشند، با نتیجة خوبی همراه خواهد شد. در این موارد باید توجه داشت که شرایط امر به معروف وجود داشته باشد، مثلاً شخص احتمال تأثیر بدهد.


اما چه کنیم تا با چنین افرادی هم دوست باشیم و هم از آسیب های احتمالی در امان باشیم؟ پاسخ: اگر افراد مورد نظر، آلودگی اخلاقی دارند، مثلا اهل فسق و فجورند، فحش و ناسزا می گویند یا به واجبات و محرمات اهمیتی نمی دهند، در این صورت، صلاحیت لازم برای دوستی ندارند. از نظر اسلام انسان نباید با افراد فاسق و لا ابالی دوست باشد، چون ناخود آگاه از عمل آن ها متأثر می شود و زیان می بیند. از طرفی آن دوستان قابل اعتماد نیستند.


اما اگر به این حد نمی باشند، بلکه خطاهای جزئی دارند(که مقتضای انسان بودن جائز الخطا بودن است) اگر تذکر شما با رعایت نزاکت و ادب همراه باشد، مشکلی را در روابط ایجاد نخواهد کرد، یا ادامة ارتباطتان موجب روگردانی دوستان از کارهای بد خواهد شد.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:33:00 ق.ظ ]




عاقبت پافشاری بر گناه !

 

 

 

شیطان ابتدا با وسوسه کارش را آغاز می کند و سپس آدمی را به گناهان کوچک وا می دارد

 

امان از لحظه ای که شیطان دست به کار می شود و به هر طریق ممکن دل را به سوی خودش می کشاند. شاید اولش سخت باشد؛ چرا که هر چه دل فرد به خدا نزدیک تر باشد، کار شیطان هم سخت تر می شود؛ اما هیهات از زمانی که این دل اندکی نرم شود با شیطان! همان اندک نرمش، می شود اولین پله سقوط و آدمی را تا تباهی می کشاند! بلعم باعورا فقط اندکی نرمش نشان داد و تا تباهی سقوط کرد!


تحولات روحی همانند تحولات جسمی به تدریج رخ می دهد؛ انسان در اثر اعمال صالح به تدریج به مقام قرب الهی می رسد و در اثر اعمال بد و اصرار بر گناه نیز به تدریج از عبودیت حضرت احدیت خارج می شود و تحت ولایت شیطان قرار می گیرد.


«ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن كَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُون»؛ «آنگاه فرجام كسانى كه بدى كردند [بسى] بدتر بود [چرا] كه آیات خدا را تكذیب كردند و آن ها را به ریشخند مى گرفتند».(1)

اگرچه تمام گناهان از آن جهت که تمرد از دستور خداوند تعالی است، بزرگ است، اما با توجه به خصوصیات ذاتی و تبعات مختلف و آثار گوناگونی که در آن ها وجود دارد، می توان حدس زد که تمام گناهان با هم برابر نیستند.


گناه از آن جهت که مخالفت و سرپیچی از دستورهای پروردگار محسوب می شود، بسیار زشت و ناپسند است و هیچ گناهی از این لحاظ کوچک نیست؛ چنانکه کسی نافرمانی خدا را کوچک بشمارد، مرتکب گناهی بس عظیم شده است.

اثرات گناه در روایات
امام صادق علیه السلام درباره تأثیر گناه بر روح انسان فرموده است: «هنگامی که انسان گناه می کند، در قلب او یک نقطه سیاه پیدا می شود. اگر توبه کند، آن سیاهی محو می شود و در صورتی که توبه نکند و گناهان دیگری مرتکب شود، سیاهی اضافه می گردد تا جایی که تمام قلب را فرا می گیرد و دیگر راهی برای سعادت او باقی نمی ماند».(2)


امام علی علیه السلام نیز فرموده است: «منحرفان، شیطان را معیار کار خود گرفتند و شیطان نیز آن ها را دام خود قرار داد و در دل های آنان تخم گذارد و جوجه های خود را در دامان شان پرورش داد. با چشم های آنان می نگریست و با زبان های آنان سخن می گفت. پس با یاری آن ها بر مرکب گمراهی سوار شد و کردارهای زشت را در نظرشان زیبا جلوه داد؛ مانند رفتار کسی که نشان می داد در حکومت شیطان شریک است و با زبان شیطان، سخن باطل می گوید».(3)

 

هنگامی که انسان گناه می کند، در قلب او یک نقطه سیاه پیدا می شود

 
قدم به قدم با پیامدهای گناه
شیطان ابتدا با وسوسه کارش را آغاز می کند و سپس آدمی را به گناهان کوچک وا می دارد، آنگاه او را آرام آرام به سوی گناهان بزرگ تر می کشاند و سپس تخم گذاری می کند و بچه هایش را پرواز می دهد و در نهایت کار به جایی می رسد که زمام اختیار انسان را به دست می گیرد و به جای او تصمیم گرفته و او را اداره می کند.


رفتارهای ناشایست و گناهان به ویژه هنگامی که در وجود انسان ملکه و عادت شوند، مانع بزرگی برای درک وجود پاک او خواهند شد. کسی که به گناه عادت می کند، آلودگی گناه در جانش نفوذ می کند و گناه برای او ملکه و عادت می گردد؛ آنگاه این سد گناه، حجابی نفوذناپذیر در انسان ایجاد می کند و مانع رسیدن انسان به خدا خواهد شد و چه بسا با استمرار و پافشاری بر گناه، امکان زدودن چنین حجابی برای انسان وجود نداشته باشد: «خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِیمٌ»؛ «خداوند بر دل هاى آنان و بر شنوایى ایشان مهر نهاده و بر دیدگانشان پرده اى است و آنان را عذابى دردناك است».(4)

وقتی بر دل آدمی مُهر نهاده شد و بر دیدگانش حجاب افتاد؛ یعنی دیگر نمی تواند از ابزارهای شناختی که در وجودش است، برای درک حقایق هستی بهره ببرد.


مُهر نهاده شدن بر دل؛ یعنی مسدود شدن سرچشمه های معرفتی انسان. البته، چون همه کارهای جاری در هستی به لحاظی، به خدا نسبت داده می شود؛ ازاین روست که قرآن می فرماید: خدا بر دل ها مهر نهاده، وگرنه در واقع این گناهان و رفتارهای ناشایست خود آدمی است که سبب می گردد بر دل او مُهر نهاده شود.


اینکه برخی می گویند می خواهند آدم خوبی بشوند و نمی توانند؛ از همین روست که اسیر شیطان شده و در حقیقت شیطان است که آن ها را اداره می کند؛ همانند فرد معتادی که تغییر ماهیت داده و مواد مخدر است که وجود او را اداره می کند

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:32:00 ق.ظ ]




درجات اهل نماز در قیامت چگونه است؟

مجموعه: اصول و فروع دین

 

 

در هیاهوی روزگار و مشکلاتی که ناخواسته هر روز بر سر راه انسان قرار می‌گیرند، ممکن است آنچنان که شایسته است به نماز توجه نکنیم لذا خواندن نمازی با توجه و خشوع، یکی از خواست‌های قلبی هر فرد مۆمن به شمار می‌رود.


نمازجایگاه نمازگزار درقرآن و سنّت‏
مقام ارجمند نمازگزار و جایگاه بلند مرتبه او همواره مورد توجّه و تحسین شارع مقدّس بوده است. قرآن و روایات، مقام و ارزش نمازگزاران را بیان کرده و با اوصاف گوناگون از آنان بخوبى یاد مى ‏کند که چند نمونه آن را در زیر مى‏ خوانید:

الف- شیداى حق‏
مۆمن نمازگزار از هر چه جز خدا چشم پوشیده و دیده و دل به معشوق واقعى دوخته است. او هیچ چیز جز خدا را شایسته دلبستگى نمى‏داند. از این رو، در انتظار وصال یار لحظه شمارى مى‏کند، تا اینکه با شنیدن صداى روحبخش اذان به مراد خویش نایل آید.

قرآن مجید شیدایى نمازگزاران را این گونه توصیف مى‏ کند:

«رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلوةِ وَایتاءِ الزَّکوةِ، یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ»
مردانى که هیچ تجارت و خرید و فروشى آنان را از یاد خدا و اقامه نماز و پرداخت زکات باز نمى‏ دارد، ایشان از روزى که دلها و دیدگان دگرگون مى ‏شود هراسناکند.

این عشق و شیدایى، یک طرفه نیست، بلکه از آن سو نیز محبت و عنایت الهى شامل حال نمازگزار مى‏ گردد و او را غرق الطاف خود مى‏ سازد. على علیه السلام فرمود:

 «لَوْ یَعْلَمُ الْمُصَلّى‏ ما یَغْشاهُ مِنْ جَلالِ اللَّهِ ما سَرَّهُ أَنْ یَرْفَعَ رَاْسَهُ مِنَ السُّجُودِ»
اگر نماز گزار مى‏ دانست که چقدر جلال الهى او را فرا مى‏ گیرد سر از سجده برداشتن را خوش نمى‏ داشت.

 ب- رستگارى‏
قرآن رستگارى را از آن مۆمنانى مى‏ داند که خاشعانه نماز مى ‏گزارند و مى‏ فرماید:

«قَدْ أَفْلَحَ الْمُۆْمِنُونَ الَّذینَ هُمْ فى‏ صَلوتِهِمْ خاشِعُونَ»
به تحقیق مۆمنان رستگارند، آنان که در نماز خود خاشعند.

ج- هدایت و نیکوکارى‏
همچنین به پا دارندگان نماز را نیکوکاران هدایت یافته مى ‏داند و مى ‏فرماید:

«المْ تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْحَکیمِ هُدًى وَ رَحْمَةً لِلْمُحْسِنینَ الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ …»
الف، لام، میم. اینها آیه‏ هاى حکمت آمیز است و براى نیکوکاران هدایت و رحمتى است، نیکوکارانى که نماز مى ‏گزارند ….

 د- ریزش گناهان و ترفیع درجه‏
سلمان فارسى از رسول خدا صلى الله علیه و آله چنین نقل مى ‏کند:

«إِنَّ الْعَبْدَ الْمُسْلِمَ، إِذا قامَ إِلَى الصَّلاةِ، تَحاتَتْ عَنْهُ خَطایاهُ، کَما تَحاتَتْ وَرَقُ هذِهِ الشَّجَرَةِ»
آن هنگام که مسلمان براى اقامه نماز حرکت مى‏ کند، گناهان و خطاهایش همچون برگ این درخت (به هنگام خزان) مى‏ریزد.

 ه- پیشوایى فرشتگان‏
نمازگزار در پیشگاه خداوند از چنان جایگاه بلندى برخوردار است که شایستگى پیشوایى فرشتگان را مى ‏یابد . امام باقر علیه السلام در این باره فرمود:

«ما مِنْ عَبْدٍ مِنْ شیعَتِنا یَقُومَ إِلَى الصَّلاةِ إِلَّا اکْتَنَفَتْهُ بِعَدَدِ مَنْ خالَفَهُ مَلائِکَةٌ یُصَلُّونَ خَلْفَهُ یَدْعُونَ اللَّهَ لَهُ حَتَّى یَفْرُغَ مِنْ‏صَلاتِهِ»
هیچ کس از شیعیان ما به نماز نمى‏ ایستند، جز اینکه به تعداد مخالفین و دشمنانش، فرشتگانى اطراف او راگرفته پشت سرش به نماز مى‏ ایستند و تا زمانى که در حال نماز است او را دعا مى‏کنند.

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

 «… وَ لِلْمُصَلّى‏ حُبُّ الْمَلائِکَةِ، وَ هُدًى وَ ایمانٌ، وَ نُورُ الْمَعْرِفَةِ وَ بَرَکَةٌ فىِ الّرِزْقِ وَ راحَةٌ لِلْبَدَنِ، وَ کَراهَةٌ لِلشَّیْطانِ، وَ سِلاحٌ عَلَى الْکُفَّارِ وَ إِجابَةٌ لِلْدُّعاءِ وَ قَبُولٌ لِلْأَعْمالِ وَ زادٌ لِلْمُۆْمِنِ مِنَ الدُّنْیا إِلَى الْاخِرَةِ، وَ شَفیعٌ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مَلَکِ الْمَوْتِ، وَ أَنیسٌ فى‏ قَبْرِهِ وَ فَراشٌ تَحْتَ جَنْبِهِ وَ جَوابٌ لِمُنْکَرٍ وَ نَکیرٍ»

نمازگزار را نزد خداوند مقاماتى است از جمله: محبت فرشتگان، هدایت، ایمان، نور معرفت و شناخت، برکت در روزى، راحتى بدن، ناخرسندى شیطان، قدرت در برابر کفّار، قبولى دعا، توشه مۆمن از دنیا براى آخرت، واسطه بین او و مأمور مرگ، و همنشین‏ و بستر زیر پهلوى او در قبر و جواب براى نکیر و منکر.

و نیز آن حضرت درباره عظمت و بزرگى مۆمن نمازگزار در قیامت فرمود:

«تَکُونُ صَلاةُ الْعَبْدِ عِنْدَ الَمحْشَرِ تاجاً عَلى‏ رَأْسِهِ وَ نُوراً عَلى‏ وَجْهِهِ وَلِباساً عَلى‏ بَدَنِهِ وَ سَتْراً بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّارِ وَ حُجَّةً بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الرَّبِّ جَلَّ جَلالُهُ وَنَجاةً لِبَدَنِهِ مِنَ النَّارِ، وَ جَوازاًعَلَى الصِّراطِ وَ مِفْتاحاً لِلْجَنَّةِ وَمُهُوراً لِلْحُورِ الْعینِ، وَ ثَمَناً لِلْجَنَّةِ»

در روز قیامت و محشر نماز بنده مۆمن تاجى است بر سرش، نورى است بر جبینش، پوششى است بر اندامش، حجابى است بین او و آتش، حجتى است بین او و پروردگار جلّ جلاله، نجات بخش بدن او از آتش، برگ عبور از صراط، کلید بهشت، مهریه هایى براى حورالعین و بهاى بهشت است.

 نماز خاشعانه، اولین شرط ایمان
«قَدْ أَفْلَحَ الْمُۆْمِنُونَ، الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ»؛ قطعا مۆمنان رستگارند آنها هستند که در نمازشان خشوع دارند.

ناگفته نماند که در مکتب انبیا رستگار حتمی از معنویت سرچشمه می‌گیرد اما در مکتب طاغوتیان، رستگاری حتمی ریشه در زور و قدرت دارد.

فرعون فریاد می‌زد که «وَقَدْ أَفْلَحَ الْیَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَى»؛ در حقیقت امروز هر که فایق آید خوشبخت مى‏ شود.

به هر حال هر کسی هر نوع کار خیر و خدمتی را که به مردم انجام دهد اما نسبت به نماز کوتاهی کند رستگار نخواهد شد.

  حالات و درجات نمازگزاران
برخی از افراد نماز را با خشوع می‌خوانند؛ «الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ» خشوع، ادب جسمی و روحی است.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله دیدند شخصی در حال نماز با ریش خود بازی می‌کند، فرمودند: اگر او روح خشوع داشت هرگز این کار را نمی‌کرد.

بعضی نسبت به نماز مراقبند: «وَهُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ یُحَافِظُونَ»

بعضی کارها را به خاطر نماز رها می‌کنند: «رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ»؛ مردانى که نه تجارت و نه داد و ستدى آنان را از یاد خدا باز نمی‌دارد.

عده‌ای با نشاط به سوی نماز حرکت می‌کنند: «فَاسْعَوْا إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ»؛ به سوى ذکر خدا بشتابید.

بعضی بهترین لباس را برای نماز می‌پوشند: «یَا بَنِی آدَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجدٍ»

گروهی عشق ثابتی به نماز دارند: «الَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ»؛ همان کسانى که بر نمازشان پایدارى مى‏کنند.

امام باقر علیه‌السلام فرمودند: مراد، دوام بر نمازهای مستحبی است همچنانکه مراد از «وَالَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ» حفاظت و مراقبت از نمازهای واجب است.

عده‌ای دیگر برای نماز سحرخیزی دارند: «وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ»

برخی شب را با نماز صبح می‌کنند: «وَالَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِیَامًا»؛ و آنانند که در حال سجده یا ایستاده شب را به روز مى ‏آورند.

و بعضی سجده‌ای همراه با اشک دارند: «سُجَّدًا وَبُکِیًّا»

ارزش و اهمیت نماز اول وقت
امام صادق علیه السلام می فرماید: كسى كه نمازهاى واجب را در اول وقت ادا كند و حدود آنها را حفظ نماید، فرشته آن را سپید و پاكیزه به آسمان می برد. آن نماز می گوید: خدا تو را حفظ کند همان گونه كه مرا حفظ کردی، مرا به ملكى بزرگوار سپردى. و كسى كه نمازها را بى سبب به تأخیر اندازد و حدود آنها را حفظ نكند، فرشته نماز او را سیاه و تاریك به آسمان می برد در حالى كه نماز با صداى بلند و به نماز گزار می گوید: مرا ضایع كردى، خداى تو را ضایع كند آنچنانكه مرا ضایع كردى؛ و خدا تو را رعایت نكند آنچنانكه تو مرا رعایت نكردى. «وسائل الشیعه، ج 3، ص 90، كتاب الصلوه، ابواب المواقیت ، باب 3، حدیث 17»

 

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:30:00 ق.ظ ]




 

 

 

 

وقتی قبر برای ما تنگ می‌شود !

 در روایتی آمده است که ابو بصیر خدمت امام صادق علیه‌السلام رفت و از حضرت پرسید: «آیا کسی از فشار قبر رهایی می‌یابد؟». امام در پاسخ فرمود: «از فشار قبر به خدا پناه می‌برم. فقط عده کمی فشار قبر نمی‌بینند».
فشار قبر
یکی از حوادث مهم عالم قبر، «فشار قبر» است. آن گونه که از برخی روایات استفاده می‌شود، فشار قبر برای همه مگر افراد اندکی وجود دارد؛ برای برخی شدیدتر و برای برخی ملایم‌تر است. فشار قبر به منزله کفاره گناهان و جبران کوتاهی‌هاست. قرآن فشار قبر برخی را این گونه توصیف کرده است: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکًا»؛ «و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت»
از روایات بیان شده در این مسئله چنین به دست می‌آید که منظور از «معیشة ظنک» در این آیه شریفه، همان عذاب قبر است؛ شاهد آن نیز اشاره ای است که بعد از این عبارت به قیامت شده است: «وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمی»؛ «و روز قیامت، او را نابینا محشور می‌کنیم».
در روایتی از امام صادق علیه‌السلام آمده است که فرمود: «به خدا قسم تنها چیزی که من برای شما می‌ترسم (که گرفتارش شوید) برزخ است».
البته بعضی از انسان‌ها همچون انبیا و امامان علیهم السلام و نیز مؤمنان از فشار قبر مستثنا هستند. در برخی روایات آمده است که زمین، مشتاق مؤمنان است که در حال حیات بر روی زمین، مرتکب معصیت خداوند نشده و پروردگار خویش را از خود راضی کرده‌اند. زمین، آماده پذیرایی از آنان بوده و برای آن‌ها از مادر مهربان‌تر است و بر چینی کسانی هرگز فشار قبر نخواهد آورد. حتی مؤمنان راستین از اینکه قبض روح شده و پا به منزل جدید گذاشته‌اند، راضی و خوشحالند و خدا و پیامبر و امامان علیهم السلام نیز از او راضی‌اند و فرشتگان به او بشارت می‌دهند: «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعی إِلی رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً * فَادْخُلی فی عِبادی * وَ ادْخُلی جَنَّتی»؛ «تو ای روح آرام یافته! به سوی پروردگارت بازگرد، در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است، پس در سلک بندگانم در آی و در بهشتم وارد شو».
در روایتی آمده است که ابو بصیر خدمت امام صادق علیه‌السلام رفت و از حضرت پرسید: «آیا کسی از فشار قبر رهایی می‌یابد؟». امام در پاسخ فرمود: «از فشار قبر به خدا پناه می‌برم. فقط عده کمی فشار قبر نمی‌بینند»
منظور از فشار قبر
با دقت در آیات و روایات مربوط به عالم برزخ و عذاب قبر، روشن می‌شود که مراد از قبر، آن گودال کوچکی نیست که انسان را در آن دفن می‌کنند، بلکه مقصود همان جهانی است که انسان پس از مرگ. پیش از برپا شدن قیامت در آن زندگی می‌کند و چون قرار گرفتن در قبر، ملازم و یا سرآغازی برای ورود به آن جهان می‌باشد، واژه قبر در مورد آن به کار رفته است.
در روایتی آمده است که از امام صادق علیه‌السلام پرسیدند: «اگر کسی [چندین روز] به دار آویخته شده باشد، فشار قبر درباره او چگونه است؟». امام در پاسخ فرمود: «به هوایی که بر او احاطه دارد، دستور داده می‌شود که از هر طرف بر او فشار وارد کند».
روایات بسیاری در این زمینه وارد شده است که حاکی از آن می‌باشد که فشار قبر از مسلّمات است و تردیدی در آن نیست؛ اگر چه حقیقت آن بر ما روشن نیست، ولی دورنمای آن این است که وقتی جنازه انسان را در قبر می‌گذارند، او خود را در تنگنای تاریک وحشت آور قبر می‌نگرد و در فشار و زحمت بسیار سختی قرار می‌گیرد.  بنا بر همین روایات، روح بعد از جدا شدن از این بدن، به بدن‌های لطیفی شبیه به این بدن‌های دنیوی که در اصطلاح به آن «بدن مثالی» می‌گویند، تعلق می‌گیرد و سؤال و فشار قبر نیز مربوط به روح و آن بدن مثالی است.
فشار قبر برای همه یکسان نیست؛ بلکه برخی انسان‌ها اصلاً فشار قبر ندارند، چنان که در برخی روایات آمده است: مؤمنانی که بعضی از اعمال خیر مانند نماز شب، مداومت بر تلاوت برخی از سوره های قرآن یا بعضی از ذکرها و … داشته باشند، از فشار قبر در امانند؛  فشار قبر در بعضی افراد شدید است و کیفر اعمالشان محسوب می‌شود و برای گروهی دیگر خفیف‌تر و به منزله کفاره گناهان و جبران کوتاهی‌هاست.
پاسخ گویی به نکیر و منکر
پاسخ گویی در شب اول قبر به دو فرشته نکیر و منکر نیز از مسلّمات است که تردیدی در آن نیست. طبق روایات مطرح شده در این زمینه، برای اینکه نکیر و منکر در شب اول قبر با انسان مهربان شوند و ترس از آن دو فرشته از انسان دور شود، هر کس نُه روز از ماه شعبان را روزه بگیرد، این دو فرشته در هنگام سؤال قبر با او مهربان می‌شوند. امام باقر علیه‌السلام در مورد فضایل شب زنده داری در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان و خواندن صد رکعت نماز در آن شب فرموده است: «خدا ترس نکیر و منکر را از او برطرف می‌کند». همچنین در روایتی آمده است که تلقین میت موجب می‌شود که نکیر و منکر از سؤال قبر صرف نظر کنند. (12)
بعضی از کارها مایه فشار قبر است و برخی دیگر از فشار قبر می‌کاهند. اموری که باعث فشار قبر می‌شوند، عبارتند از:
تباه کردن نعمت: در سخنی از امام صادق علیه‌السلام آمده است: «فشار قبر برای مؤمن، کفاره نعمت‌هایی است که تباه کرده است».
بداخلاقی با خانواده: رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد فشار قبر سعد بن معاذ صحابی بزرگش فرمود: «فشار قبر او به خاطر بداخلاقی او با خانواده‌اش بود».
نمّامی و سخن چینی، مراقبت نکردن از آلودگی بدن ودوری جستن از اهل و عیال: امام علی علیه‌السلام فرموده است: «از جمله چیزهایی که موجب عذاب قبر می‌شود، سخنی چینی، مراقبت نکردن از آلودگی بدن به قطره های بول و دوری جستن از اهل و عیال است».
چیزهایی نیز که فشار قبر را کم می‌کنند، عبارتند از:
نماز شب: امام رضا علیه‌السلام فرموده است: «خواندن نماز شب و هفتاد بار استغفرالله گفتن، موجب ایمنی از عذاب قبر می‌شود».
خواندن سوره «تکاثر» هنگام خوابیدن، خواندن سوره «نساء» در روز جمعه و خواندن سوره «ن و القلم» در نماز واجب و مستحب.

 

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:29:00 ق.ظ ]




احادیثی در مورد نماز از 14 معصوم (ع)

چهل حدیث از ائمه معصومین (ع) در مورد نماز و اهمیت آن در این مقاله گردآوری کرده ایم. با این مقاله دیدگاه معصومین درباره نماز را بهتر بشناسید.

نماز ستون دین است و هیچ ساختاری بدون ستون دوام ندارد. هر یک از چهارده معصوم احادیث فراوانی در مورد نماز ذکر کرده اند خصوصا پیامبر اکرم (ص)، امام علی (ع) و امام صادق (ع). ستاره در این مقاله احادیثی در مورد نماز از چهارده معصوم (ع) را جمع آوری کرده است.

 

 

 

پیامبر اکرم (ص):

آگاه باشید که نماز، غذای الهی در زمین است که خداوند آن را روزی پنج بار برای اهل رحمتش (افراد شایسته رحمت) گوارا نموده است.
(مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 3، ص16)

 

جایگاه نماز در دین مثل جایگاه سر نسبت به بدن است.
(نهج الفصاحه، ص 778)

 

خداوند نماز پنج گروه را ثواب نمی دهد اگر چه باید نماز بخوانند: 1. بنده ای که از نزد مولای خود فرار کرده است؛ 2. زنی که شوهرش از وی راضی نیست؛ 3. شراب خوار و دائم الخمر؛ 4. کسی که عاق والدین شده است. 5. رباخوار.
(مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 13، ص 332)

 

بنده مادام که منتظر نماز است در حال نماز است.
(نهج الفصاحه، ص 527، حدیث 2538)


 

حضرت زهرا (س):

خداوند نماز را جهت دوری شما از کبر و خودپسندی مقرر فرمود.
(من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 568)

 

کسی که عبادت خالصانه اش را بالا فرستاده و تقدیم خدا کند، خداوند برترین مصلحت هایش را بر او نازل می کند.
(بحار الانوار، ج 70، ص 249)


 

امام علی (ع):

نماز وسیله تقرب و نزدیک شدن هر پارسایی به خداست.
(تحف العقول، ص 110)

 

هنگامی که انسان در حال نماز است، بدن و جامه او و هر چه پیرامون اوست، خدا را تسبیح می گویند.
(علل الشرایع، ج 2، ص 336)

 

هنگامی که کسی به نماز برمی خیزد، شیطان می آید و به نظر حسادت به او نگاه می کند؛ زیرا می بیند که رحمت خدا او را فرا گرفته است.
(خصال، ج 2، ص 632)

 

وقتی که بنده ای سجده کرد، ابلیس فریاد می زند وای بر من! او اطاعت کرد، ولی من معصیت کردم، او سجده کرد و من از این عمل سرباز زدم.
(بحار الانور، ج 82، ص 233)


 

امام حسن (ع):

خداوند متعال زیباست و زیبایی را دوست دارد. پس برای پروردگارم خود را زیبا می سازم که می فرماید: نزد هر مسجد زینت تان را برگیرید. پس دوست می دارم که بهترین لباسم را به تن کنم.
(بحار الأنوار، ج 80، ص 175)

 

هر کس طلب عبادت دارد، دل را برای آن پاک می کند و هرگاه نمازهای مستحبی به نمازهای واجب ضرر رسانید (باعث آسیب رسانی به یکی از صفات و ابعاد نمازهای واجب شد) نمازهای مستحبی را ترک کنید.
(تحف العقول، ص 267)

 

كسى كه رفت و آمد به مسجد دارد، يكى از اين هشت‏ فايده به او مي‏رسد: 1- آموختن آيه و دليلي روشن 2- يافتن دوست و رفيقي مفيد 3- فراگيرى علم و دانشي جديد 4- برخوردارى از رحمتى كه انتظار داشت 5- دريافت سخنى كه راهنماى او باشد 6- دانستن کلامي که او را از انحراف دور سازد 7- ترك کردن گناهان به خاطر حيا 8- دوري از گناهان به خاطر ترس از خدا.
(تحفول العقول، ص 258)


 

امام حسین (ع):

کسی که آیه ای از قرآن را ایستاده در نماز خود بخواند، به هر حرفی صد حسنه برای او نوشته می شود.
(الکافی، ج 2، ص 447)

 

(به برادرش حضرت عباس فرمود:) خدا می داند که من نماز، تلاوت آیات قرآن، دعا و استغفار فراوان را برای او دوست دارم.
(بحارالانوار، ج 44، ص 392)


 

امام سجاد (ع):

همانا نماز بنده پذیرفته نمی شود، مگر آنچه را که با قلبش به نماز توجه کرد.
(وسائل الشیعه، ج 4، ص 688)

 

ولایت ما اهل بیت و برائت از دشمنان ما سبب قبولی نماز است.
(میزان الحکمه، ج 5، ص 386)

 

کسی که به اوقات نماز توجه نداشته باشد، لذّتش از دنیا کامل نخواهد بود.
(وسایل الشّیعه، ج 3، ص 86)

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1396-09-11] [ 08:28:00 ق.ظ ]




دانستنی ها در مورد پیامبر اکرم(ص)

آن حضرت در آسمانها به نام احمد و در زمین به نام محمد و محمود و ابوالقاسم معروف است.

به فرمایش امام محمد باقر(ع) پیامبر اکرم(ص) هزار نام داشتند.

 حضرت محمد(ص) در عام الفیل (سالی که ابرهه با لشکر فیل سوارش به مکه حمله کرد) متولد شدند

هنگامی که آن حضرت به دنیا آمدند ندای «جاءالحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا» از آسمان ها به گوش رسید.

 شیطان هنگام تولد حضرت محمد(ص) از سر خشم فریاد بلندی کشید

هنگام تولد آن بزرگوار اتفاقات زیر درر جهان رخ داد:

دریاچه ی ساوه خشک شد.

آتشکده ی فارس خاموش شد.

بت های کعبه فرو ریخت.

ایوان مدائن شکاف برداشت.

عبد الله پدر حضرت محمد(ص) قبل از تولد ایشان در بازگشت از سفر شام در مدینه در گذشت و مادرش آمنه درحالی که تنها ۶ سال از عمر آن حضرت گذشته بود در گذشت

 مدت ۴ سال در کودکی زنی به نام «حلیمه سعدیه» به عنوان «دایه» سرپرستی آن بزرگوار را به عهده گرفت

سلسله نسب پیامبر(ص) با ۴۸ واسطه به حضرت آدم(ع) می رسد.

حضرت محمد(ص) در جوانی به «محمد امین» معروف بود

آن حضرت ۲۵ ساله بود که با حضرت خدیجه(س) ازدواج کرد

پیامبر اکرم(ص) تنها پیامبری بود که برقوم خود نفرین نکرد.

تنها پیامبری که خداوند در قرآن کریم به جان او سوگند یاد نموده حضرت محمد(ص) است

آن حضرت در ۴۰ سالگی به پیامبری مبعوث شد.

به روز برگزیده شدن پیامبر اسلام(ص) «روز مبعث» می گویند.

پیامبر اکرم مدت ۳ سال مخفیانه و مجموعا ۲۳ سال مشغول تبلیغ دین اسلام و آیین یکتاپرستی بود.

بعثت حضرت محمد(ص) مصادف با پادشاهی خسرو پرویز بود.

نقش نگین انگشتری پیامبر(ص) «اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله» بود

آن حضرت مدت ۳ سال با یاران و خاندان خود در دره ای به نام دره ی شعب ابیطالب در محاصره ی اقتصادی قرار گرفتند

نام موذن آن حضرت «بلال» بود

شاعر معروف آن حضرت «حسان بن ثابت» نام داشت

خادم آن حضرت «انس ابن مالک» بود

قرآن کریم در شب قدر به صورت یکجا به قلب نازنین پیامبر(ص) نازل شد

معجزه ی جاودانه و همیشه زنده ی پیامبر اکرم(ص) قرآن کریم است

به شبی که حضرت علی(ع) به خاطر حفظ جان پیامبر(ص) در بستر ایشان خوابیدند «لیله المبیت» می گویند

مبدا تاریخ اسلام هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه است

داستان معراج پیامبر در سوره ی اسرا بیان شده.

جبریل(ع) ۲۴هزار مرتبه بر پیامبر(ص) نازل شدند

به احادیثی که از پیامبر(ص) نقل شده «حدیث نبوی» می گویند

به مجموعه ی گفتار و رفتار پیامبر اکرم(ص) سنت و سیره می گویند

دو هدیه ی گرانبهایی که پیامبر اسلام(ص) برای مسلمانان به یادگار گذاشتند «قرآن کریم و عترت ایشان» می باشد

به آخرین حج پیامبر(ص) «حج الوداع» می گویند

به شبی که حضرت محمد(ص) به معراج رفت «لیله الاسراء» می گویند

مرکبی که پیامبر(ص) با آن به معراج رفت «بُراق» نام داشت

 اولین جنگ آن حضرت با دشمنان «بدر» و آخرین جنگ ایشان «تبوک» نام داشت

به سالی که حضرت ابوطالب(ص)و حضرت خدیجه وفات کردند «عام الحزن» (سال غم و اندوه) می گویند.

به جنگ هایی که پیامبر اکرم(ص) شخصا در آن ها حضور داشتند «غزوه» و به جنگ هایی که در آن ها شرکت نداشتند

به غیر از حضرت فاطمه(س) تمامی فرزندان دختر و پسر پیامبر(ص) در زمان حیات آن حضرت از دنیا رفتند.

نسل حضرت محمد(ص) توسط فرزند گرانقدرش حضرت زهرا(س) ادامه یافت

پیامبر اکرم(ص) در روز هجدهم ذیحجه سال دوم هجرت هنگام بازگشت از آخرین حج خود، در منطقه ای به نام غدیر خم و در حضور ۱۰۰ هزار نفر از مسلمانان حضرت علی(ع) را به جانشینی خود و امامت مسلمین منصوب فرمودند. اما پس از رحلت آن حضرت با مکر و حیله ی عده ای ، مردم به سوی افراد دیگری رفتند و سرانجام پس از قتل خلیفه ی سوم، با امام علی(ع) بیعت کردند و آن حضرت در سال ۳۵ هجری با اصرار مردم خلافت را قبول کردند.

در قرآن کریم نام پیامبر ۵ بار آمده است: ۴ بار با نام «محمد» و ۱ بار با نام «احمد». به شرح زیر:

آیات، ۱۴۴ سوره ی آل عمران – ۴۰ سوره ی احزاب – ۲ سوره ی محمد – ۲۹ سوره ی فتح، با نام «محمد» و آیه ی ۶ سوره ی صف، با نام «احمد

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:21:00 ق.ظ ]




همه چیز درباره مهریه از دید اسلام

مهریه همان مالی است که در زمان ازدواج، مرد متعهد می شود که به زن پرداخت کند. با توجه به این که مهریه حق زن است می تواند آن را مطالبه نماید.

مهریه یا مهر مالی است که مرد به هنگام ازدواج، برای پرداخت به زن بر عهده می‌گیرد. مهریه حق زن است و او می‌تواند بلافاصله پس از عقد آن را مطالبه کند، این حق پس از فوت زن به ورثه او می‌رسد و آنان می‌توانند آن را از مرد مطالبه کنند

 

مهریه در احادیث

در روایات یکی از نشانه‌های بدقدمی زن، مهریه بالای او دانسته شده و آن را موجب کینه در خانواده معرفی می‌کنند.

پیامبر اکرم(ص) فرمود: سه گروه از زنان عذاب قبر ندارند و در قیامت با حضرت زهرا (س) محشور می‌شوند: زنی که با فقر و تنگدستی همسر خود بسازد، زنی که با بداخلاقی همسر، صبر خود را از دست ندهد و زنی که مهریه خود را به همسرش ببخشد.
امام باقر (ع) فرمود: «الصداق ما تراضیا علیه قل او کثر» یعنی آنچه طرفین ازدواج به آن راضی می‌شوند کم باشد یا زیاد همان مهریه است. در مورد حداکثر مهریه از نظر شرعی نمی‌توان مقدار معینی تعیین کرد.
امام صادق (ع) یکی از مواردی که در قیامت بخشیده نمی‌شود را مهریه‌های پرداخت نشده زنان معرفی می‌کنند.
در حدیثی از امام رضا (ع) میزان مهریه در سنت، که به مَهرُ السُّنه مشهور است، پانصد درهم تعیین شده است. منابع تاریخی میزان مهریه حضرت زهرا (س) را بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ درهم ذکر کرده‌اند که حدود ۱۲۵۰ تا ۱۵۰۰ گرم نقره است و با توجه به اینکه در آن زمان هر ده درهم نقره معادل یک دینار طلا بوده، مهر السنه معادل حدود ۱۷۰ تا ۲۲۳ گرم طلا بوده است
 

 

 

مهریه در قرآن

کلمه «مهر» در قرآن به کار نرفته است بلکه عناوین «صَدُقات» و «اجور» (بیشتر در مورد متعه و ازدواج با کنیزان) و “صداق” و “فریضه” به جای مهریه به کار رفته‌اند. در قرآن نپرداختن مهریه که ملک خاص زن است ظلم و گناه آشکار خوانده شده است

 

انواع مهریه

مَهرُ المُسَمّی

مَهر المسمی مهریه ای است که زن و شوهر قبل از انعقاد عقد نسبت به مقدار و میزان آن توافق نموده و آن را در عقد ذکر می‌کنند یا پس از عقد بر روی مقدار معینی توافق می‌کنند. مهر باید بین طرفین تا حدی که رفع جهالت آنها بشود مشخص باشد نه اینکه چیز گنگ و مبهمی باشد

 

مهر المثل

اگر در زمان انعقاد عقد دائم راجع به مهریه توافق نشده یا اینکه مهریه تعیین شده باطل باشد ولی عمل زناشوئی بین زوجین صورت گرفته باشد، در این حالت بر اساس عرف و عادت محل و وضعیت خاص زوجه مانند خانواده، تحصیلات، سن، شغل و امثال آن مهریه‌ای هم‌شأن زنان مشابه وی تعیین می‌گردد که به این نوع مهریه، مَهرُالمِثل می‌گویند یعنی مهریه‌ای معادل زنان مثل او

 

مهر المُتعَه

هرگاه در عقد نکاح مهریه ذکر نشده باشد و شوهر قبل از نزدیکی و تعیین مهر، زن خود را طلاق دهد زن مستحق مهر المتعه است

 

موارد تعلق نصف مهریه

اگر در عقد، مهریه معین شده یا بعد از عقد تعیین شده است و قبل از نزدیکی طلاق صورت گیرد زن مستحق نصف مهر المسمی خواهد بود.
در صورتی که مهر تعیین نشده و عقد به علت عیب عَنَن (عدم توانایی جنسی مرد) فسخ شود، زن مستحق نصف مهر المثل است.
 

تفاوت مهریه عند المطالبه یا عند الاستطاعه

یکی از راه‌هایی که قانون برای کاهش زندانیان پیش‌بینی کرده وجود قید «عند الاستطاعه یا عند المطالبه» در حین عقد است. چنانچه هنگام اجرای صیغه ازدواج و ثبت آن قید «عند الاستطاعه» امضا شود، به هنگام مطالبه مهریه توسط زن، در صورت عدم توانایی مرد در پرداخت مهریه، مرد از بازداشت (در صورت اعمال ماده ۲ قانون نحوه اجرای محکومیت‌های مالی) رها می‌شود ولی کماکان همه مهریه را باید مطابق توانایی خود به مرور پرداخت کند. در صورت امضای قید «عند المطالبه» یا عدم وجود قید خاصی در عقدنامه، زن می‌تواند همه مهریه را مطالبه کرده و در صورت عدم توانایی پرداخت مرد، مجازات حبس را نیز در شرایطی درخواست کند

 

 

 

راهکاری برای زمانی که شوهر مهریه را نمی پردازد

اگر شوهر با وجود تمکن مالی مهریه زن را نپردازد، آیا زن می‌تواند بدون اجازه، آن را از اموال همسرش بردارد؟
آیت الله سیستانی:

به عنوان تقاص اشکال ندارد

 

آیت الله صافی گلپایگانی:

چنانچه با وجود تمکن مالی، از دادن مهر امتناع کند زن می‌تواند از مال شوهر تقاص کند ولی بنابر احتیاط واجب با اجازه حاکم شرع جامع الشرائط این کار را انجام دهد

 

آیت الله مکارم شیرازی:

در فرض سوال، این کار بدون اجازه حاکم شرع جایز نیست

 

آیت الله نوری همدانی:

چنانچه مهریه حال باشد و زوج از پرداخت آن استطاعت داشته باشد مع ذلک مماطله کند زن می‌تواند آن را از اموال وی اخذ کند هر چند تحصیل رضایت اولی است

 

 

 

شرایط دریافت مهریه در عقد موقت

در عقد موقت اگر نزدیکی صورت نگیرد و قبل از دخول، مرد مدت را ببخشد.
امام خمینی: نصف مهر به زن تعلق می گیرد.

آیت الله اراکی: نصف مهر به زن تعلق می گیرد.

آیت الله بهجت: نصف مهر به زن تعلق می گیرد.

آیت الله تبریزی: نصف مهر به زن تعلق می گیرد.

آیت الله خوئی: نصف مهر به زن تعلق می گیرد.

آیت الله سیستانی: نصف مهر به زن تعلق می گیرد.

آیت الله شبیری زنجانی: بنابر احتیاط (واجب) تمام مهر به زن تعلق می گیرد.

آیت الله صافی گلپایگانی: نصف مهر به زن تعلق می گیرد.

آیت الله فاضل لنکرانی: نصف مهر به او تعلق می گیرد.

آیت الله گلپایگانی: نصف مهر به زن تعلق می گیرد.

آیت الله مکارم شیرازی: نصف مهر به زن تعلق می گیرد.

آیت الله مکارم شیرازی: نصف مهر به زن تعلق می گیرد.

آیت الله نوری همدانی: نصف مهر به زن تعلق می گیرد.

آیت الله وحید خراسانی: نصف مهر به زن تعلق می گیرد

 

در عقد موقت اگر نزدیکی صورت نگیرد و مدت تمام شود و مرد نزدیکی نکند.
امام خمینی: تمام مهر به زن تعلق می گیرد.

آیت الله بهجت: تمام مهر به زن تعلق می گیرد.

آیت الله تبریزی: تمام مهر به زن تعلق می گیرد.

آیت الله خوئی: تمام مهر به زن تعلق می گیرد.

آیت الله سیستانی: تمام مهر به زن تعلق می گیرد.

آیت الله صافی گلپایگانی: تمام مهر به زن تعلق می گیرد.

آیت الله فاضل لنکرانی: تمام مهر به زن تعلق می گیرد.

آیت الله گلپایگانی: تمام مهر به زن تعلق می گیرد.

آیت الله وحید خراسانی: تمام مهر به زن تعلق می گیرد

 

در عقد موقت اگر نزدیکی صورت نگیرد و زن تمکین نکند.
امام خمینی: به نسبت مدت تمکین، مهر به زن تعلق می گیرد. پس اگر نصف مدت تمکین کرده باشد نصف مهر، اگر یک سوم مدت باشد؛ (ثلث) یک سوم مهر به او تعلق می گیرد.

آیت الله بهجت: به نسبت عدم تمکین، مهر ساقط می شود.

آیت الله تبریزی: به نسبت مدتی که تمکین نکرده، مهر ساقط می شود.

آیت الله خوئی: به نسبت مدتی که تمکین نکرده، مهر ساقط می شود.

آیت الله سیستانی: به نسبت مدتی که تمکین نکرده، مهر ساقط می شود.

آیت الله صافی گلپایگانی: به نسبت مدتی که تمکین کرده، مهر به زن تعلق می گیرد.

آیت الله فاضل لنکرانی: به نسبت مدتی که تمکین نکرده، مهر ساقط می شود.

آیت الله گلپایگانی: به نسبت مدتی که تمکین کرده، مهر به زن تعلق می گیرد.

آیت الله مکارم شیرازی: تنها آن مقدار از زمان که زن تمکین کرده مهریه اش لازم است.

آیت الله وحید خراسانی: به نسبت مدتی که تمکین نکرده مهر ساقط می شود.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:20:00 ق.ظ ]




نکات مرتبط با هفته وحدت

 

هفته وحدت و اتحاد شیعه و سنی

منظور از وحدت شیعه و سنی کنار گذاشتن مسائل اختلافی و تکیه بر مشترکات و مبنا قرار دادن آنها در تعامل با یکدیگر و در مسائل مربوط به جهان اسلام و صحنه بین المللی است؛ به گونه ای که مسلمانان فارغ از اختلافات و با پرهیز از تفرقه در مسائل جهان اسلام هم سو و هم جهت حرکت کنند. به تعبیر دیگر اختلافات مانع از اخوت اسلامی و وحدت صفوف مسلمین در برابر دشمنان نیست. از این رو معنای اتحاد شیعه و سنی دست برداشتن و کوتاه آمدن از اصول و اعتقادات خویش نیست بلکه در عین وجود اختلافات زمینه تعامل و جهت گیری یکسان در مسائل کلی و بین المللی در میان آنها وجود دارد به همین جهت مطابق قانون اساسی «دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد». مقام معظم رهبری فرمودند: «معنای اتحاد بین ملت های اسلامی این است که در مسائل مربوط به جهان اسلام همسو حرکت کنند و به یکدیگر کمک کنند و در داخل این ملت ها سرمایه های خودشان را بر علیه یکدیگر به کار نبرند».

 

 

 

لزوم و ضرورت وجود هفته وحدت

در شرایطی که دشمنان اسلام تمام تلاش خویش را برای مبارزه و مقابله با اسلام به کار بسته و آشکارا اعلام می کنند «جهان اسلام در قرن بیست و یکم یکی از مهمترین میدان های زورآزمایی سیاست خارجی آمریکاست» و «تقابل اصلی آینده جوامع بشری برخورد فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی است». تأکید بر مسائل اختلافی و تفرقه میان صفوف مسلمانان منطقی نیست. در زمانی که مسلمانان می توانند با توجه به جمعیت بیش از یک میلیارد نفر و منابع و امکاناتی که در اختیار دارند به عنوان یک قدرت تأثیرگذار در صحنه بین المللی مطرح باشند پرداختن به اختلافات و مسائل تفرقه انگیز نتیجه ای جز به هدر رفتن سرمایه ها و استفاده دشمن از این اختلافات، نخواهد داشت.

 

 

 

هفته وحدت و اخوت اسلامی

اسلام مسلمانان را امت واحده خوانده است: «ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون». و مؤمنان برادر یکدیگر معرفی شده اند: «انما المؤمنون اخوه فأصلحوا بین اخویکم». قال الصادق(ع) «المسلم اخ المسلم». بنابراین اختلاف در پاره ای از مسائل مانع اخوت اسلامی و وحدت مسلمانان نمی شود وقتی اسلام به مسلمانان سفارش می کند که با پیروان ادیان آسمانی و مکاتب دیگر بشری با عدل و مسالمت رفتار شود و آنان را به مشترکات توجه می دهد «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله ولا نشرک به شیئا ولا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقالوا شهدوا بانا مسلمون؛ بگو ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را غیر از خدای یگانه به خدایی نپذیرد هرگاه سرباز زنند بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم». آیا مسلمانان نباید با توجه به مشترکات و کنار گذاردن اختلافات با یکدیگر با مسالمت و عدل رفتار کنند. بنابراین با توجه به آنچه بیان شد روشن است که وحدت میان مسلمانان و اتحاد بین فرق اسلامی امری لازم و ضرروی است هر چند ممکن است اهمیت این امر در شهرهای مرکزی ایران و مناطق شیعه نشین محسوس نباشد اما در مناطق مرزی ایران و نقاطی که شیعیان و اهل تسنن در کنار یکدیگر زندگی می کنند همچنین در صحنه بین المللی و مناسبات کشورهای اسلامی با یکدیگر وحدت و اتحاد بین مسلمین و پرهیز از اختلافات ضرورت و اهمیت این امر به خوبی قابل درک است امام خمینی در این زمینه فرمودند: «امروز اختلاف بین ما تنها به نفع آنهایی است که نه به مذهب شیعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفی و یا سایر فرق آنها می خواهند نه این باشد نه آن راه را این طور می دانند که بین شما و ما اختلاف بیندازند».

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:17:00 ق.ظ ]




شمه ای از فضایل حضرت خدیجه"س"

ماحصل ازدواج :

خداوند دو پسر به نام‌های قاسم و عبدالله که به آنها طیب و طاهر هم می‌گفتند، و چهار دختر به نام‌های ام کلثوم و زینب و رقیه و فاطمه (س) به آن بزرگوار عطا فرمود.

حضرت خدیجه (س) بیست و چهار سال و یک ماه با پیامبر (ص) زندگی کرد، و تا آن حضرت زنده بود، پیامبر (ص) همسر دیگری اختیار نکرد.

همچنین حضرت خدیجه (س) جمیع اموال خود را به پیامبر (ص) واگذار کرد.

شمه‌ای از فضایل  حضرت خدیجه (س)

از احادیث مشهور میان شیعه و اهل سنت این حدیث است که پیغمبر(ص) فرمود:

از مردان گروه زیادی به کمال رسیدند ولی از میان زنان فقط چهار زن به کمال رسیدند:آسیه دختر مزاحم، زن فرعون، مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد.

و در حدیث دیگری فرمودند:خدای عز و جل از زنان عالم چهار زن را برگزید:مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه.

و در تفسیر عیاشی از امام باقر(ع) از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمودند:

در شب معراج چون بازگشتم از جبرئیل پرسیدم:ای جبرئیل آیا حاجتی داری؟

گفت:حاجت من آن است که خدیجه را از طرف خدای تعالی و از جانب من سلام برسانی. و در کشف الغمة از علی(ع) روایت کرده که روزی رسول خدا(ص) در پیش زنان خود بود و در این هنگام نام خدیجه برده شد آن حضرت گریست، عایشه گفت:این چه گریه است که برای پیرزنی از بنی اسد می‏کنی؟

حضرت با ناراحتی فرمودند:او هنگامی مرا تصدیق کرد که شما تکذیبم کردید، و به من ایمان آورد وقتی که شما به من کافر بودید و برای من فرزند زایید که شما عقیم ماندید. عایشه گوید :از آن پس هرگاه می‏خواستم به نزد رسول خدا(ص) تقرب جویم به وسیله نام خدیجه تقرب می‏جستم.

و ابن هشام در کتاب سیره از عبد الله بن جعفر بن ابیطالب روایت کرده که رسول خدا(ص) فرمود :من مأمور شدم تا خدیجه را به خانه‏ای از در و لؤلؤ در بهشت بشارت دهم.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-09-08] [ 09:25:00 ق.ظ ]




ربیع‌الاول، سالروز ازدواج پیامبر(ص) و حضرت خدیجه (س)

 

در روز دهم ربیع‌الاول حضرت خدیجه(س)، جانِ پیامبر می‌شود و تمام ثروت خود را در حضرت محمد(ص) خلاصه می‌کند. حضرت خدیجه(س) به خانه حضرت محمد (ص) می‌آید تا مرهم زخم‌های فردای حضرت شود.

به گزارش ایسنا، در روز دهم ربیع‌الاول زمانی که بیست‌ و پنج بهار از عمر پر برکت رسول خدا (ص) می‌گذشت با بانوی پاکدامن حجاز حضرت خدیجه (س) پیمان زندگی مشترک را امضا می‌کند. حضرت خدیجه (س)، به خانه‌ای می‌آید که زینتی جز حضور همیشگی ملائک ندارد؛ خانه‌ای که جز صدای محمد (ص)، هیچ موسیقی دیگری را نمی‌شناسد، خانه‌ای که افق‌های روشن آسمان، چشم به آستان بی‌آلایش آن دوخته‌اند.

پیامبر (ص) ۱۵ سال قبل از هجرت با حضرت خدیجه کبری (س) ازدواج کردند. در احادیث منابع شیعه و اهل سنت آمده است که حضرت خدیجه(س) بنت خویلد بن اسد، در دانش و اطلاع به کتب زمان خود معروف بوده است.

او از زنان قریش بوده و علاوه بر کثرت اموال و املاک، به عقل و کیاست نیز بر دیگرن برتری داشت و در آن زمان او را «طاهره»، «مبارکه»، «سیده نسوان» و «ملکه بطحاء» می‌نامیدند. او از کسانی بود که انتظار قدوم پیامبر (ص) را می‌کشید و همیشه از علمای آن زمان نبوت آن حضرت را جویا می‌شدند.

برخی سن و سال حضرت خدیجه(س)، آن بانوی هوشمند و پاک را ۲۶ و ۲۸ سال نوشته‌اند، اما مشهورترین دیدگاه، همان است که ایشان به هنگام ازدواج با پیامبر ۴۰ بهار از عمرش می‌گذشت.

برخی برآن‌اند که « حضرت خدیجه(س) » پیش از پیمان زندگی مشترگ با پیامبر دوبار ازدواج کرده و همسرانش از دنیا رفته بودند و برخی نیز بر این اندیشه‌اند که او تا زمان ازدواج با پیامبر(ص) ازدواج نکرده بود.

مهر و علاقه خدیجه (س) به پیامبر(ص) و مقام معنوی ایشان سبب این ازدواج بود؛ مهری که بر محور ارزش‌های پاک انسانی استوار بود، به طوری‌که در زمان خواستگاری از مهر نبوت سؤال کرد که نشان دهنده علم و محبت ایشان نسبت به آل محمد(ص) است.

تجربه موفقی که پیامبر(ص) در تجارت از خود نشان داد، همچنین اعتبار و درستی او، باعث شد توجه خدیجه(س) به او جلب شود. خدیجه (س) زن نیکوکار، ثروتمند و زیبایی بود که خانواده‌اش به بازرگانی مشغول بودند. او محمد(ص) را استخدام کرد تا کالاهایش را در کشور سوریه به فروش برساند.

حضرت در اولین سفر خود، به خوبی به وظیفه‌اش عمل کرد. ایشان هنگامی که از سفر بازگشت، آن‌قدر سود کرده بود که حتی خود خدیجه(س) هم تا آن موقع چنین سودی نکرده بود. خدمتکار خدیجه(س) که در این سفر، حضرت را همراهی می‌کرد، پس از بازگشت، گزارش مفصلی به خدیجه(س) داد و از توانایی‌های فوق‌العاده محمد (ص) در کار تجارت، تعریف و تمجید کرد.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:25:00 ق.ظ ]




برگزاری مراسم امامت امام زمان توسط معاونت فرهنگی مدرسه علمیه
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:19:00 ق.ظ ]




تاج امامت است به روی سر شما

 خیل ملائکند به دور و بر شما

 قربان چهره ات که تجلی مصطفاست

 قربان آن صلابت چون حیدر شما

 ای کاش صبح روز ظهورت صدا کنند

 نام مرا عزیز خدا؛ یاور شما

 در زیر طاق صحن گوهرشاد حاضر است

 از بهر خطبه خوانی تان منبر شما

 نفرین فاطمه شده صدشکر مستجاب

 لبخند آمده به لب مادر شما

 آقا دعا کنید که در زندگی مان

 باشیم ای ذخیرۀ حق یاور شما

 ای چشمۀ زلال الهی ظهور کن

 ماتشنه ایم، تشنه لب کوثر شما

 فرموده ای که الگوی من مادر من است

 با این حساب فاطمه شد رهبر شما

 کی ریشه کن کنی تو تبار یهود را

 ای جان فدای طنتنه ء خیبر شما

 بیرون بکش زخاک دوتا غاصب فدک

 این انتقام گشته به حق باور شما

 روز ظهور نعره زنی جدی الحسین

 کرببلاست چون هدف آخر شما

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[سه شنبه 1396-09-07] [ 08:57:00 ق.ظ ]




اشعار آغاز امامت امام زمان (عج)

 

 

 

 

 

 

 قیامتـی است گمانم قیامت مهدی است

 جهـان محیط وسیع کرامت مهدی است

 زمان زمان شروع زعامت مهدی است

غدیـر دوم شیعـه، امـامت مهدی است

 همه کنیـد قیـام و همـه دهید سلام

امـام کـل زمان‌ها دوباره گشت امام

 بشـارت آمـده بهـر بشـر مبارک باد

شب فراق سحر شد، سحر مبارک باد

 بهشت وصل خـدا را ثمر مبارک باد

بـرای منتظـران این خبر مبارک باد

 خطاب نـور همه آیه‌های نصر شده

ولـیِّ عصـر، دوباره ولیِّ عصر شده

 خطاب حضرت معبود را بخوان با من

پیام قاصـد و مقصود را بخوان بـا من

 بیــا ترانـه داوود را بخـوان تـا مـن

سرود مهـدی موعود را بخوان با من

 وبـاره آیـه جاء الحق آشکار شده

به یمن وصل، همه فصل‌ها بهار شده

 ز تیرگـی چـه زیان کوه نور نزدیک است

رهی که بود به چشم تو دور، نزدیک است

 فـراق رفتـه و فیض حضور نزدیک است

الا تمامــی یــاران! ظهـور نزدیک است

 فـرار ابـر و رخ آفتــاب را نگــرید

سراب‌هـا همـه رفتنـد، آب را نگرید

 بشارت ای همه یاران که یار می‌آید

نویــد رحمـت پــروردگار می‌آید

 محمـد از طــرف کوهسـار می‌آید

علی گرفته بـه کف ذوالفقار می‌آید

 دعـای عهد و فرج را همـه مرور کنید

سلام تازه بر آن تک سوار نور می‌آید

 ز مکـه سر زده صبح قیام ابراهیم

رسد بـه عالـم هستی پیام ابراهیم

 امـام عصر که بر او سـلام ابراهیم

قیـام کــرده، کنـار مقـام ابراهیم

 حـرم رسانه آوازه «انـا المهدی» است

چهان پر از سخنِ تازه «انا المهدی» است

 جهانیان! همـه جا در کنار یار کنید

دل خـزان زده خویش را بهار کنید

 یهودیـان همه جا در شرارِ نار کنید

الا تمامــی وهابیــان فــرار کنید

 رها کنیـد حرم را، حرم، دیار علی است

به دست مهدی موعود، ذوالفقار علی است

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:55:00 ق.ظ ]




 

جهان محیط وسیع عنایت است امروز

 وجود، مرکز نور هدایت است امروز

 عطا و جود و کرم بی نهایت است امروز

 دهید مژده که عید ولایت است امروز

 خجسته باد به مستضعفین زعامتشان

 که ثبت شد به کتاب خدا امامتشان

 الا که قائم امر قیام شد مهدی

 زمامدار به کل نظام شد مهدی

 به خلق، رهبر والا مقام شد مهدی

 امام بود و دوباره امام شد مهدی

 کرامت و شرف و نصر ما مبارک باد

 امامت ولیعصر ما مبارک باد

 محیط سفرۀ گستردۀ کرامت اوست

 پناه عالم هستی به ظلّ قامت اوست

 امامت همه مستضعفین امامت اوست

“سلامت همه آفاق در سلامت اوست”

 کرامتی که ز کف رفته باز، باز آرد

 لوای حمد علی را به اهتزاز آرد

 سلام گرم همه اولیا به جان و تن اش

 که اوست شمع و دل انبیاست انجمن اش

 شفای روح هزاران مسیح در سخنداش

 شکوه احمدی و ذوالفقار بوالحسن اش

 صلای عدل الهی به تازیانۀ اوست

 لوای دولت مستضعفین به شانۀ اوست

 نُه ربیع نخستین، نکوترین عید است

 غدیر دوم پویندگان توحید است

 بزرگ عید امامت بدون تردید است

 ندای نصر من الله مهر تایید است

 ترانۀ جرس از کاروان نور آید

 ز جبرئیل امین مژدۀ ظهور آید

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:54:00 ق.ظ ]





«چرا پشت سر* یک*دیگر حرف می*زنیم

۱ نتیجه جدا شدن از اهل*بیت گرفتار شدن در گناه است
غیبت وحدت میان مردم جامعه را از بین *می*برد، سبب ضعیف شدن روابط بین افراد و ایجاد تفرقه میان آن*ها می*شود و *نتیجه ضعیف شدن در روابط افراد با یک*دیگر تسلط دشمن بر آن*ها است.

۲٫ غیبت کردن از منظر قرآن و روایا
در بسیاری موارد غیبت عوامل ریشه*ای دارد که برای درمان آن باید به درمان آن*ریشه*ها از جمله رذایل نفسانی پرداخت.

۳٫ بیان افکار منحرف و عقاید برخی افراد غیبت نیست
باید افکار غربی و منحرف که در جامعه از *سوی برخی افراد بیان می*شود را در فضای منطقی، بدون کینه و غرض ورزی شخصی و *از روی غیرت و پاسداری از مبانی دینی و اعتقادی، برای مردم تبیین کرد.

۴٫ غیبت سبب دشمن تراشی می*شود
علت گرفتار شدن افراد به رذیله اخلاقی *بدگویی به سبب عواملی مانند خشم، حسادت و خشونت است، فردی که نسبت به *موفقیت دیگران حسادت ورزد در پی برملا کردن اشتباه و عیوب دیگران خواهد *بود.

۵٫ بیان عیوب افراد، سبب اشاعه فحشا در جامعه می*شود
بیان گناهان در جامعه سبب اشاعه فحشا و *از بین رفتن قبح آن می*شود و افراد نسبت به انجام گناه جرأت پیدا می*کنند، *از این*رو اگر فردی در جامعه خطا یا گناهی را انجام داد نباید آن را بیان *کرد
۶٫ غیبت انسجام بین افراد را از بین می*برد
خدا یکی است، خط انبیا و اولیا الهی یکی *است، حقیقت و صراط مستقیم یکی است و هدف نیز رسیدن به قرب الهی و ایجاد *جهان همراه با صلح و صفا است و رسیدن به این هدف نیاز به وحدت بین مسلمانان *دارد در حالی که غیبت این انسجام را از بین می*برد.

۷٫ ۲۸ رذیله اخلاقی از زبان صادر می*شود
می*توان گفت غیبت سرقت آبروی دیگران *است، همچنین دلیل رواج این گناه عدم فرهنگ سازی، کم شدن امر به معروف و نهی *از منکر در جامعه و معرفی نکردن زشتی این گناه در میان مردم است و از ۵۰ *رذیله اخلاقی که وجود دارد بیست و هشت عدد آن*ها از زبان صادر می*شود.
۸٫ روحیه زشت تجسس عامل ارتکاب غیبت است
روحیه زشت تجسس از دلایل گرفتار شدن به *گناه غیبت و بدگویی است، وقتی فرد در زندگی خصوصی دیگران تجسس و واکاوی کند *مبتلا به غیبت می*شود

۹٫ نتیجه جدا شدن از اهل*بیت گرفتار شدن در گناه است
غیبت وحدت میان مردم جامعه را از بین *می*برد، سبب ضعیف شدن روابط بین افراد و ایجاد تفرقه میان آن*ها می*شود و *نتیجه ضعیف شدن در روابط افراد با یک*دیگر تسلط دشمن بر آن*ها است

۱۰٫ غیبت منشأ بسیاری از گناهان است
غیبت سبب ایجاد اختلاف در خانواده*ها می*شود که به دنبال این درگیری گناهان دیگر همانند فحش و بدگویی به وجود می*آید.

۱۱٫ غیبت کلید انجام گناهان دیگر است
گناه غیبت گناهانی مانند تهمت، بی*اعتمادی، دشمنی، کدورت و فتنه را در پی دارد.

۱۲٫ آثار سوء غیبت دامن*گیر همه مردم جامعه می شود
براساس قانون طبیعت، اگر شخصی در مکانی *به غیبت برادر دینی خود پرداخت آثاری زشتی از آن به جا خواهد ماند و این *تأثیران به تبع به افراد دیگر سرایت می کند و می توان آنان را تا حدودی *آزار دهد.

۱۳٫ غیبت انسجام و وحدت مردم در جامعه را از بین می*برد
وقتی غیبت در جامعه رواج داشته باشد *دشمنی افزایش می*یابد، نتیجه این کدورت*ها تشنه شدن مردم به خون یک*دیگر و *آسیب رساندن به جان و مال یک*دیگر می*شود.

۱۴٫ شکستن قبح و حرمت گناه در جامعه از آفات غیبت و بدگویی است
یکی از عوارض و آفات غیبت و بدگویی در *جامعه شکستن قبح و حرمت گناه است و با این عمل انجام گناه از سوی افراد در *جامعه امری عادی خواهد شد.

۱۵٫ غیبت و بدگویی جامعه اسلامی را به مرز فروپاشی نزدیک می کند
غیبت به عنوان یک گناه خطرناک به راحتی تأثیرات خود را در جامعه می گذارد و آن را از هم می پاشد.

۱۶٫ ارسال پیامک*های تمسخرآمیز درباره اقوام از مصادیق غیبت است
پیامک*های که از سوی برخی افراد جهت *تمسخر، خنده و تفریح گروه خاصی مانند کرد، لر و ترک ارسال می*شود نیز از *مصادیق غیبت است و فردی که این پیامک*ها را به دیگران ارسال کند غیبت یک *قوم و گروه را انجام داده است.

۱۷٫ منافع شخصی، حزبی و سیاسی سبب غیبت می*شود
گاهی موارد افراد موفقیت دیگران را شکست *خود می*دانند از این*رو برای این*که رقبایشان در عرصه اجتماعی و انتخابات *اجتماعی موفق نشود غیبت و بدگویی می*کنند تا رقبای خود را از میدان رقابت *ساقط کنند.

۱۸٫ حسادت به پیشرفت دیگران سبب غیبت می*شود
هر گناهی دارای پیامدی است و اگر ما پیامدهای گناه را در نظر داشته باشیم مرتکب آن*ها نمی*شویم.

۱۹٫ خداترسی سبب ترک غیبت می*شود
اگر از فردی کدورت و رنجشی در دل داریم *به خود او بگوییم، نه این*که در نزد دیگران عیب و کار خطای او را افشا کرده *و بیان کنیم، اگر فردی از خدا و جهنم ترس داشته و بداند که غیبت حق*الناس *است گرفتار این رذیله اخلاقی نمی*شود.

۲۰٫ غیبت و بدگویی سبب شکستن حرمت*ها در جامعه می*شود
هنگامی که غیبت و بدگویی ها در جامعه *زیاد شود حرمت ها شکسته می*شود و بی اعتمادی به افراد جامعه رواج پیدا می *کند و این می توان عواقب بسیاری برای یک کشور به دنبال داشته باشد.

۲۱٫ با تقویت ایمان از گناهان زبان پرهیز کنیم / غیبت سبب سلب توفیق انسان می*شود
غیبت کردن سبب می*شود انسان توفیقاتش را از دست بدهد و از نماز اول وقت و نماز شب محروم بشود.

۲۲٫ غیبت در ردیف شرک و قتل نفس قرار دارد
غیبت جزو گناهان کبیره است یعنی در ردیف شرک بالله، قتل نفس محرمه و زنا قرار می*گیرد.

۲۳٫ تجسس در زندگی دیگران زمینه غیبت و بدگویی را فراهم می*کند
خداوند متعال در قرآن ریشه غیبت را تجسس *در زندگی افراد بیان می*کند و زمانی که همسایگان، همکاران و اقوام در زندگی *یک*دیگر تجسس کنند زمینه غیبت و بدگویی را فراهم می*کنند.

۲۴٫ غیبت و بدگویی سبب از بین بردن اتحاد و پیشرفت جامعه اسلامی می*شود
غیبت و بدگویی از دیگران سبب می شود تا در جامعه تخم نفاق پاشیده شود و این عمل اتحاد و پیشرفت جامعه اسلامی را نابود می*کند.

۲۵٫ آثار مخرب گناه غیبت برای مردم تبیین شود
وقتی ما آثار مخرب گناهی همانند غیبت که *سبب عذاب جهنم، فشار قبر و از بین رفتن حسنات می*شود را برای مردم بیان *کنیم سبب می*شود تا مردم از ارتکاب به این گناه خود را حفظ کنند.

۲۶٫ ضرورت احساس مسؤولیت در برابر غیبت
احساس مسؤولیت در برابر غیبت بسیار مهم *است و از مبلغان و نویسندگان باید حقیقت این گناه و آثار آن را برای مردم *تبیین کنند تا مردم گرفتار آن نشوند.

۲۷٫ غیبت روابط مستحکم بین افراد را از بین می*برد
غیبت سبب می*شود تا بدی*ها و نقطه ضعف *فردی که توان دفاع از خود را ندارد برای دیگران بیان شود و در وادی سیاسی، *اجتماعی، خانوادگی و فردی رابطه مستحکم و سازنده در جامعه دینی از بین *برود.

۲۸٫ دلایل سیاسی و اجتماعی توجیه*کننده غیبت نیست
غیبت پشت سر گروهی که دارای جایگاه *حقیقی و حقوقی در جامعه هستند، سبب لطمه زدن به این دو جایگاه شده و دو *گناه کبیره به شمار می*آید.

۲۹٫ مبلغان آثار و پیامدهای رذایل اخلاقی را برای مردم بیان کنند
یکی از وظایف مبلغان افزون*بر گرفتار نشدن خود در گناهان، بیان آثار رذایل اخلاقی و سیره بزرگان برای مردم در عرصه تبلیغ است.

۳۰٫ غیبت و بدگویی در آیینه قرآن و روایات
غیبت آسیبی فردی و اجتماعی است که گریبان *بسیاری از ما را گرفته است، امید است با بهره*گیری از موانع غیبت و عبرت *گرفتن از آثار و عوارض آن دست از این گناه شسته و قلب و روح خود را آلوده *به این گناه نکنیم

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-09-01] [ 09:51:00 ق.ظ ]




·  راههایی برای ترک عادت غیبت کردن

چگونه از شر غیبت کردن خلاص شویم!!
غیبت آسیب*رسان و بسیار مخرب است. غیبت، چه عمدی و چه سهوی، آسیب*های فراوانی به دنبال دارد. به جای اینکه درمورد آدمها و پشت سر آنها حرف بزنیم، باید با خود آنها حرف زده و مشوقشان باشیم…..


امروز ۵ راه برای ترک عادت غیبت کردن به شما پیشنهاد می*کنیم.
وقتی اول از مغزتان و بعد زبانتان استفاده کنید، از غیبت دور خواهید شد
از آنجاکه غیبت کردن معمولاً از یک گپ کوتاه شروع می*شود، قبل از اینکه بفهمیم داریم غیبت می*کنیم در آن گرفتار خواهیم شد. خیلی از آدمها از اینکه بقیه بفهمند آنها پشت سر کسی غیبت می*کنند، واهمه دارند. بیشتر اوقات واقعاً منظور نداریم که پشت کسی حرف بزنیم اما اینکار را می*کنیم چون از فکرمان استفاده نمی*کنیم. اولین قدم برای ترک یک عادت بد از زندگیتان آگاه شدن از آن است. همین امروز، آگاهانه و بادقت به کلمات خودتان دقت کنید. سعی کنید قبل از اینکه کلمه*ای بد درمورد کسی به زبان آورید، فکر کنید.

می*توانید برای خودتان سیاست تحمل صفر اجرا کنید
اگر در یک صنعت یا تجارتی هستید، در نظر داشته باشید که در جلسه بعدی کاری درمورد موضوع غیبت کردن بحث کنید. وقتی کارمندانتان را وادار کنید که در مورد آسیب*ها و ضررهای ناشی از غیبت کردن فکر کنند، از مشکلات و مسائل آتی جلوگیری خواهید کرد.
در غیبت شرکت نکنید
«فقط بگویید نه!» شعاری بود که بانو نانسی ریگان برای کاهش مصرف موادمخدر درمیان جوانان پیشنهاد داد. درمورد غیبت هم کاربرد دارد: فقط انجامش ندهید!
غیبت کردن به حداقل دو نفر نیاز دارد. یکی حرف می*زند و دیگری تایید می*کند. اگر قبول نکنید که یکی از طرفین این مکالمه باشید، این مکالمه انجام نخواهد شد.

ماشین غیبت را روی دور کند بیندازید
این ایده مطمئناً کار می*کند. به سمت منبع بروید. مستقیماً با فرد موردنظر یا هدف غیبت حرف بزنید. وقتی کسی شروع به حرف زدن درمورد کسی دیگر می*کند، پیشنهاد بدهید که با آن فرد تماس بگیرید و حرف*هایتان را با او درمیان بگذارید. احتمالاً ۹۰ درصد کسانیکه قصد غیبت کردن از این پیشنهاد خواهند ترسید.
کسانیکه درمورد دیگران حرف می*زنند دوست دارند ناشناس بمانند. اینها کسانی هستند که یادداشت*ها و نامه*های ناشناس درمورد شکایت از یک همکار برای رئیس می*فرستند. آنها نظراتشان را با «به کسی نگو من این را به تو گفتم» شروع می*کنند و شدیداً انکار می*کنند که منبع شایعه*پراکنی هستند. تنها چیزی که نمی*خواهند این است که شناخته شوند. شما باید پیشنهاد دهید که اسم آنها را بخاطر حرفی که می*زنند پیش کسان دیگر به زبان آورید و مطمئن باشید که سریع دست می*کشند.

غیبت را با خوبی جایگزین کنید
همانطور که غیبت*کننده*ها دوست دارند ناشناس بمانند، خیلی*ها هم عاشق موج اخبار بد و وحشت*آور هستند. خیلی از افراد پرمشغله به دلایلی با اخبار خوب به اندازه اخبار بد هیجان*زده نمی*شوند.
شما می*توانید از نظرات خوب، کلمات تشویق*آمیز یا تحسین و تمجید برای خنثی کردن غیبت استفاده کنید. مثلاً وقتی مریم شروع به صحبت درمورد سارا می*کند، شما بگویید، «میدونی واقعاً دوست ندارم این رو بشنوم. سارا واقعاً دختر خوبی است و دوست خیلی خوب من است.» یا غیبت را به طور کل نادیده بگیرید و بگویید، «میدونی چیه؟ من سارا رو دیدم، اون خیلی دختر خوب و مهربانیه!» از کلمات خوب بعنوان سپری درمقابل بدی استفاده کنید.
این نیازمند این است که به دنبال چیزهای خوب برای حرف زدن باشید. می*دانید که نقاط خوب و مثبت در همه آدمها وجود دارد. حتی هیتلر هم عاشق حیوانات و هنر بود! اینکار عوارض جانبی مثبت و خوبی هم به دنبال دارد.میگنا دات آی آر.وقتی روزتان را با خوب به جای بد شروع می*کنید، زندگیتان را روشن*تر می*کنید. خوبی*های زیادی در دنیا وجود دارد، فقط باید به دنبال آن باشید و درمورد آن حرف بزنید.

·  راههایی برای ترک عادت غیبت کردن

چگونه از شر غیبت کردن خلاص شویم!!
غیبت آسیب*رسان و بسیار مخرب است. غیبت، چه عمدی و چه سهوی، آسیب*های فراوانی به دنبال دارد. به جای اینکه درمورد آدمها و پشت سر آنها حرف بزنیم، باید با خود آنها حرف زده و مشوقشان باشیم…..


امروز ۵ راه برای ترک عادت غیبت کردن به شما پیشنهاد می*کنیم.
وقتی اول از مغزتان و بعد زبانتان استفاده کنید، از غیبت دور خواهید شد
از آنجاکه غیبت کردن معمولاً از یک گپ کوتاه شروع می*شود، قبل از اینکه بفهمیم داریم غیبت می*کنیم در آن گرفتار خواهیم شد. خیلی از آدمها از اینکه بقیه بفهمند آنها پشت سر کسی غیبت می*کنند، واهمه دارند. بیشتر اوقات واقعاً منظور نداریم که پشت کسی حرف بزنیم اما اینکار را می*کنیم چون از فکرمان استفاده نمی*کنیم. اولین قدم برای ترک یک عادت بد از زندگیتان آگاه شدن از آن است. همین امروز، آگاهانه و بادقت به کلمات خودتان دقت کنید. سعی کنید قبل از اینکه کلمه*ای بد درمورد کسی به زبان آورید، فکر کنید.

می*توانید برای خودتان سیاست تحمل صفر اجرا کنید
اگر در یک صنعت یا تجارتی هستید، در نظر داشته باشید که در جلسه بعدی کاری درمورد موضوع غیبت کردن بحث کنید. وقتی کارمندانتان را وادار کنید که در مورد آسیب*ها و ضررهای ناشی از غیبت کردن فکر کنند، از مشکلات و مسائل آتی جلوگیری خواهید کرد.
در غیبت شرکت نکنید
«فقط بگویید نه!» شعاری بود که بانو نانسی ریگان برای کاهش مصرف موادمخدر درمیان جوانان پیشنهاد داد. درمورد غیبت هم کاربرد دارد: فقط انجامش ندهید!
غیبت کردن به حداقل دو نفر نیاز دارد. یکی حرف می*زند و دیگری تایید می*کند. اگر قبول نکنید که یکی از طرفین این مکالمه باشید، این مکالمه انجام نخواهد شد.

ماشین غیبت را روی دور کند بیندازید
این ایده مطمئناً کار می*کند. به سمت منبع بروید. مستقیماً با فرد موردنظر یا هدف غیبت حرف بزنید. وقتی کسی شروع به حرف زدن درمورد کسی دیگر می*کند، پیشنهاد بدهید که با آن فرد تماس بگیرید و حرف*هایتان را با او درمیان بگذارید. احتمالاً ۹۰ درصد کسانیکه قصد غیبت کردن از این پیشنهاد خواهند ترسید.
کسانیکه درمورد دیگران حرف می*زنند دوست دارند ناشناس بمانند. اینها کسانی هستند که یادداشت*ها و نامه*های ناشناس درمورد شکایت از یک همکار برای رئیس می*فرستند. آنها نظراتشان را با «به کسی نگو من این را به تو گفتم» شروع می*کنند و شدیداً انکار می*کنند که منبع شایعه*پراکنی هستند. تنها چیزی که نمی*خواهند این است که شناخته شوند. شما باید پیشنهاد دهید که اسم آنها را بخاطر حرفی که می*زنند پیش کسان دیگر به زبان آورید و مطمئن باشید که سریع دست می*کشند.

غیبت را با خوبی جایگزین کنید
همانطور که غیبت*کننده*ها دوست دارند ناشناس بمانند، خیلی*ها هم عاشق موج اخبار بد و وحشت*آور هستند. خیلی از افراد پرمشغله به دلایلی با اخبار خوب به اندازه اخبار بد هیجان*زده نمی*شوند.
شما می*توانید از نظرات خوب، کلمات تشویق*آمیز یا تحسین و تمجید برای خنثی کردن غیبت استفاده کنید. مثلاً وقتی مریم شروع به صحبت درمورد سارا می*کند، شما بگویید، «میدونی واقعاً دوست ندارم این رو بشنوم. سارا واقعاً دختر خوبی است و دوست خیلی خوب من است.» یا غیبت را به طور کل نادیده بگیرید و بگویید، «میدونی چیه؟ من سارا رو دیدم، اون خیلی دختر خوب و مهربانیه!» از کلمات خوب بعنوان سپری درمقابل بدی استفاده کنید.
این نیازمند این است که به دنبال چیزهای خوب برای حرف زدن باشید. می*دانید که نقاط خوب و مثبت در همه آدمها وجود دارد. حتی هیتلر هم عاشق حیوانات و هنر بود! اینکار عوارض جانبی مثبت و خوبی هم به دنبال دارد.میگنا دات آی آر.وقتی روزتان را با خوب به جای بد شروع می*کنید، زندگیتان را روشن*تر می*کنید. خوبی*های زیادی در دنیا وجود دارد، فقط باید به دنبال آن باشید و درمورد آن حرف بزنید.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:49:00 ق.ظ ]




راه برای ترک غیبت و سخن چینی

 

غیبت آسیب‌رسان و بسیار مخرب است. غیبت، چه عمدی و چه سهوی، آسیب‌های فراوانی به دنبال دارد. به جای اینکه درمورد آدمها و پشت سر آنها حرف بزنیم، باید با خود آنها حرف زده و مشوقشان باشیم. امروز ۵ راه برای ترک عادت غیبت کردن به شما پیشنهاد می‌کنیم.

وقتی اول از مغزتان و بعد زبانتان استفاده کنید، از غیبت دور خواهید شد

از آنجاکه غیبت کردن معمولاً از یک گپ کوتاه شروع می‌شود، قبل از اینکه بفهمیم داریم غیبت می‌کنیم در آن گرفتار خواهیم شد. خیلی از آدمها از اینکه بقیه بفهمند آنها پشت سر کسی غیبت می‌کنند، واهمه دارند. بیشتر اوقات واقعاً منظور نداریم که پشت کسی حرف بزنیم اما اینکار را می‌کنیم چون از فکرمان استفاده نمی‌کنیم. اولین قدم برای ترک یک عادت بد از زندگیتان آگاه شدن از آن است. همین امروز، آگاهانه و بادقت به کلمات خودتان دقت کنید. سعی کنید قبل از اینکه کلمه‌ای بد درمورد کسی به زبان آورید، فکر کنید.

می‌توانید برای خودتان سیاست تحمل صفر اجرا کنید

اگر در یک صنعت یا تجارتی هستید، در نظر داشته باشید که در جلسه بعدی کاری درمورد موضوع غیبت کردن بحث کنید. وقتی کارمندانتان را وادار کنید که در مورد آسیب‌ها و ضررهای ناشی از غیبت کردن فکر کنند، از مشکلات و مسائل آتی جلوگیری خواهید کرد.

در غیبت شرکت نکنید

«فقط بگویید نه!» شعاری بود که بانو نانسی ریگان برای کاهش مصرف موادمخدر درمیان جوانان پیشنهاد داد. درمورد غیبت هم کاربرد دارد: فقط انجامش ندهید!
غیبت کردن به حداقل دو نفر نیاز دارد. یکی حرف می‌زند و دیگری تایید می‌کند. اگر قبول نکنید که یکی از طرفین این مکالمه باشید، این مکالمه انجام نخواهد شد.

ماشین غیبت را روی دور کند بیندازید

این ایده مطمئناً کار می‌کند. به سمت منبع بروید. مستقیماً با فرد موردنظر یا هدف غیبت حرف بزنید. وقتی کسی شروع به حرف زدن درمورد کسی دیگر می‌کند، پیشنهاد بدهید که با آن فرد تماس بگیرید و حرف‌هایتان را با او درمیان بگذارید. احتمالاً ۹۰ درصد کسانیکه قصد غیبت کردن از این پیشنهاد خواهند ترسید.
کسانیکه درمورد دیگران حرف می‌زنند دوست دارند ناشناس بمانند. اینها کسانی هستند که یادداشت‌ها و نامه‌های ناشناس درمورد شکایت از یک همکار برای رئیس می‌فرستند. آنها نظراتشان را با «به کسی نگو من این را به تو گفتم» شروع می‌کنند و شدیداً انکار می‌کنند که منبع شایعه‌پراکنی هستند. تنها چیزی که نمی‌خواهند این است که شناخته شوند. شما باید پیشنهاد دهید که اسم آنها را بخاطر حرفی که می‌زنند پیش کسان دیگر به زبان آورید و مطمئن باشید که سریع دست می‌کشند.

غیبت را با خوبی جایگزین کنید

همانطور که غیبت‌کننده‌ها دوست دارند ناشناس بمانند، خیلی‌ها هم عاشق موج اخبار بد و وحشت‌آور هستند. خیلی از افراد پرمشغله  به دلایلی با اخبار خوب به اندازه اخبار بد هیجان‌زده نمی‌شوند.

شما می‌توانید از نظرات خوب، کلمات تشویق‌آمیز یا تحسین و تمجید برای خنثی کردن غیبت استفاده کنید. مثلاً وقتی مریم شروع به صحبت درمورد سارا می‌کند، شما بگویید، «میدونی واقعاً دوست ندارم این رو بشنوم. سارا واقعاً دختر خوبی است و دوست خیلی خوب من است.» یا غیبت را به طور کل نادیده بگیرید و بگویید، «میدونی چیه؟ من سارا رو دیدم، اون خیلی دختر خوب و مهربانیه!» از کلمات خوب بعنوان سپری درمقابل بدی استفاده کنید.

این نیازمند این است که به دنبال چیزهای خوب برای حرف زدن باشید. می‌دانید که نقاط خوب و مثبت در همه آدمها وجود دارد. حتی هیتلر هم عاشق حیوانات و هنر بود! اینکار عوارض جانبی مثبت و خوبی هم به دنبال دارد. وقتی روزتان را با خوب به جای بد شروع می‌کنید، زندگیتان را روشن‌تر می‌کنید. خوبی‌های زیادی در دنیا وجود دارد، فقط باید به دنبال آن باشید و درمورد آن حرف بزنید.

قانون طلایی را اعمال کنید

بعضی از خوانندگان ما افراد مذهبی نیستند. و خیلی از کسانیکه این مطلب را برایشان بفرستید هم ممکن است مذهبی نباشید. درواقع این مقاله اصلاً مقاله مذهبی نیست که غیبت را از دید مذهب بررسی کنید. اما قوانین اسلام و ادیان دیگر هم در این زمینه قابل اجرا است.

از دیدگاه دین، غیبت کردن گناهی مخرب است. درست مثل تاریکی که روشنی آن را از بین می‌برد، غیبت هم با مهربانی و ملاحظه از بین می‌رود.

سعی کنید محبت و مهربانی را در خانه و محل‌کارتان پراکنده کنید. اگر دوست داشتید این مقاله را برای کسانیکه که می‌دانید در دام غیبت گرفتار هستند، بفرستید تا به آنها برای از بین بردن این عادت ناپسند کمک کنید

راه برای ترک غیبت و سخن چینی

 

غیبت آسیب‌رسان و بسیار مخرب است. غیبت، چه عمدی و چه سهوی، آسیب‌های فراوانی به دنبال دارد. به جای اینکه درمورد آدمها و پشت سر آنها حرف بزنیم، باید با خود آنها حرف زده و مشوقشان باشیم. امروز ۵ راه برای ترک عادت غیبت کردن به شما پیشنهاد می‌کنیم.

وقتی اول از مغزتان و بعد زبانتان استفاده کنید، از غیبت دور خواهید شد

از آنجاکه غیبت کردن معمولاً از یک گپ کوتاه شروع می‌شود، قبل از اینکه بفهمیم داریم غیبت می‌کنیم در آن گرفتار خواهیم شد. خیلی از آدمها از اینکه بقیه بفهمند آنها پشت سر کسی غیبت می‌کنند، واهمه دارند. بیشتر اوقات واقعاً منظور نداریم که پشت کسی حرف بزنیم اما اینکار را می‌کنیم چون از فکرمان استفاده نمی‌کنیم. اولین قدم برای ترک یک عادت بد از زندگیتان آگاه شدن از آن است. همین امروز، آگاهانه و بادقت به کلمات خودتان دقت کنید. سعی کنید قبل از اینکه کلمه‌ای بد درمورد کسی به زبان آورید، فکر کنید.

می‌توانید برای خودتان سیاست تحمل صفر اجرا کنید

اگر در یک صنعت یا تجارتی هستید، در نظر داشته باشید که در جلسه بعدی کاری درمورد موضوع غیبت کردن بحث کنید. وقتی کارمندانتان را وادار کنید که در مورد آسیب‌ها و ضررهای ناشی از غیبت کردن فکر کنند، از مشکلات و مسائل آتی جلوگیری خواهید کرد.

در غیبت شرکت نکنید

«فقط بگویید نه!» شعاری بود که بانو نانسی ریگان برای کاهش مصرف موادمخدر درمیان جوانان پیشنهاد داد. درمورد غیبت هم کاربرد دارد: فقط انجامش ندهید!
غیبت کردن به حداقل دو نفر نیاز دارد. یکی حرف می‌زند و دیگری تایید می‌کند. اگر قبول نکنید که یکی از طرفین این مکالمه باشید، این مکالمه انجام نخواهد شد.

ماشین غیبت را روی دور کند بیندازید

این ایده مطمئناً کار می‌کند. به سمت منبع بروید. مستقیماً با فرد موردنظر یا هدف غیبت حرف بزنید. وقتی کسی شروع به حرف زدن درمورد کسی دیگر می‌کند، پیشنهاد بدهید که با آن فرد تماس بگیرید و حرف‌هایتان را با او درمیان بگذارید. احتمالاً ۹۰ درصد کسانیکه قصد غیبت کردن از این پیشنهاد خواهند ترسید.
کسانیکه درمورد دیگران حرف می‌زنند دوست دارند ناشناس بمانند. اینها کسانی هستند که یادداشت‌ها و نامه‌های ناشناس درمورد شکایت از یک همکار برای رئیس می‌فرستند. آنها نظراتشان را با «به کسی نگو من این را به تو گفتم» شروع می‌کنند و شدیداً انکار می‌کنند که منبع شایعه‌پراکنی هستند. تنها چیزی که نمی‌خواهند این است که شناخته شوند. شما باید پیشنهاد دهید که اسم آنها را بخاطر حرفی که می‌زنند پیش کسان دیگر به زبان آورید و مطمئن باشید که سریع دست می‌کشند.

غیبت را با خوبی جایگزین کنید

همانطور که غیبت‌کننده‌ها دوست دارند ناشناس بمانند، خیلی‌ها هم عاشق موج اخبار بد و وحشت‌آور هستند. خیلی از افراد پرمشغله  به دلایلی با اخبار خوب به اندازه اخبار بد هیجان‌زده نمی‌شوند.

شما می‌توانید از نظرات خوب، کلمات تشویق‌آمیز یا تحسین و تمجید برای خنثی کردن غیبت استفاده کنید. مثلاً وقتی مریم شروع به صحبت درمورد سارا می‌کند، شما بگویید، «میدونی واقعاً دوست ندارم این رو بشنوم. سارا واقعاً دختر خوبی است و دوست خیلی خوب من است.» یا غیبت را به طور کل نادیده بگیرید و بگویید، «میدونی چیه؟ من سارا رو دیدم، اون خیلی دختر خوب و مهربانیه!» از کلمات خوب بعنوان سپری درمقابل بدی استفاده کنید.

این نیازمند این است که به دنبال چیزهای خوب برای حرف زدن باشید. می‌دانید که نقاط خوب و مثبت در همه آدمها وجود دارد. حتی هیتلر هم عاشق حیوانات و هنر بود! اینکار عوارض جانبی مثبت و خوبی هم به دنبال دارد. وقتی روزتان را با خوب به جای بد شروع می‌کنید، زندگیتان را روشن‌تر می‌کنید. خوبی‌های زیادی در دنیا وجود دارد، فقط باید به دنبال آن باشید و درمورد آن حرف بزنید.

قانون طلایی را اعمال کنید

بعضی از خوانندگان ما افراد مذهبی نیستند. و خیلی از کسانیکه این مطلب را برایشان بفرستید هم ممکن است مذهبی نباشید. درواقع این مقاله اصلاً مقاله مذهبی نیست که غیبت را از دید مذهب بررسی کنید. اما قوانین اسلام و ادیان دیگر هم در این زمینه قابل اجرا است.

از دیدگاه دین، غیبت کردن گناهی مخرب است. درست مثل تاریکی که روشنی آن را از بین می‌برد، غیبت هم با مهربانی و ملاحظه از بین می‌رود.

سعی کنید محبت و مهربانی را در خانه و محل‌کارتان پراکنده کنید. اگر دوست داشتید این مقاله را برای کسانیکه که می‌دانید در دام غیبت گرفتار هستند، بفرستید تا به آنها برای از بین بردن این عادت ناپسند کمک کنید

راه برای ترک غیبت و سخن چینی

غیبت آسیب‌رسان و بسیار مخرب است. غیبت، چه عمدی و چه سهوی، آسیب‌های فراوانی به دنبال دارد. به جای اینکه درمورد آدمها و پشت سر آنها حرف بزنیم، باید با خود آنها حرف زده و مشوقشان باشیم. امروز ۵ راه برای ترک عادت غیبت کردن به شما پیشنهاد می‌کنیم.
وقتی اول از مغزتان و بعد زبانتان استفاده کنید، از غیبت دور خواهید شد
از آنجاکه غیبت کردن معمولاً از یک گپ کوتاه شروع می‌شود، قبل از اینکه بفهمیم داریم غیبت می‌کنیم در آن گرفتار خواهیم شد. خیلی از آدمها از اینکه بقیه بفهمند آنها پشت سر کسی غیبت می‌کنند، واهمه دارند. بیشتر اوقات واقعاً منظور نداریم که پشت کسی حرف بزنیم اما اینکار را می‌کنیم چون از فکرمان استفاده نمی‌کنیم. اولین قدم برای ترک یک عادت بد از زندگیتان آگاه شدن از آن است. همین امروز، آگاهانه و بادقت به کلمات خودتان دقت کنید. سعی کنید قبل از اینکه کلمه‌ای بد درمورد کسی به زبان آورید، فکر کنید.

می‌توانید برای خودتان سیاست تحمل صفر اجرا کنید
اگر در یک صنعت یا تجارتی هستید، در نظر داشته باشید که در جلسه بعدی کاری درمورد موضوع غیبت کردن بحث کنید. وقتی کارمندانتان را وادار کنید که در مورد آسیب‌ها و ضررهای ناشی از غیبت کردن فکر کنند، از مشکلات و مسائل آتی جلوگیری خواهید کرد.
در غیبت شرکت نکنید
«فقط بگویید نه!» شعاری بود که بانو نانسی ریگان برای کاهش مصرف موادمخدر درمیان جوانان پیشنهاد داد. درمورد غیبت هم کاربرد دارد: فقط انجامش ندهید!
غیبت کردن به حداقل دو نفر نیاز دارد. یکی حرف می‌زند و دیگری تایید می‌کند. اگر قبول نکنید که یکی از طرفین این مکالمه باشید، این مکالمه انجام نخواهد شد.

ماشین غیبت را روی دور کند بیندازید
این ایده مطمئناً کار می‌کند. به سمت منبع بروید. مستقیماً با فرد موردنظر یا هدف غیبت حرف بزنید. وقتی کسی شروع به حرف زدن درمورد کسی دیگر می‌کند، پیشنهاد بدهید که با آن فرد تماس بگیرید و حرف‌هایتان را با او درمیان بگذارید. احتمالاً ۹۰ درصد کسانیکه قصد غیبت کردن از این پیشنهاد خواهند ترسید.
کسانیکه درمورد دیگران حرف می‌زنند دوست دارند ناشناس بمانند. اینها کسانی هستند که یادداشت‌ها و نامه‌های ناشناس درمورد شکایت از یک همکار برای رئیس می‌فرستند. آنها نظراتشان را با «به کسی نگو من این را به تو گفتم» شروع می‌کنند و شدیداً انکار می‌کنند که منبع شایعه‌پراکنی هستند. تنها چیزی که نمی‌خواهند این است که شناخته شوند. شما باید پیشنهاد دهید که اسم آنها را بخاطر حرفی که می‌زنند پیش کسان دیگر به زبان آورید و مطمئن باشید که سریع دست می‌کشند.
غیبت را با خوبی جایگزین کنید
همانطور که غیبت‌کننده‌ها دوست دارند ناشناس بمانند، خیلی‌ها هم عاشق موج اخبار بد و وحشت‌آور هستند. خیلی از افراد پرمشغله به دلایلی با اخبار خوب به اندازه اخبار بد هیجان‌زده نمی‌شوند.
شما می‌توانید از نظرات خوب، کلمات تشویق‌آمیز یا تحسین و تمجید برای خنثی کردن غیبت استفاده کنید. مثلاً وقتی مریم شروع به صحبت درمورد سارا می‌کند، شما بگویید، «میدونی واقعاً دوست ندارم این رو بشنوم. سارا واقعاً دختر خوبی است و دوست خیلی خوب من است.» یا غیبت را به طور کل نادیده بگیرید و بگویید، «میدونی چیه؟ من سارا رو دیدم، اون خیلی دختر خوب و مهربانیه!» از کلمات خوب بعنوان سپری درمقابل بدی استفاده کنید.
این نیازمند این است که به دنبال چیزهای خوب برای حرف زدن باشید. می‌دانید که نقاط خوب و مثبت در همه آدمها وجود دارد. حتی هیتلر هم عاشق حیوانات و هنر بود! اینکار عوارض جانبی مثبت و خوبی هم به دنبال دارد. وقتی روزتان را با خوب به جای بد شروع می‌کنید، زندگیتان را روشن‌تر می‌کنید. خوبی‌های زیادی در دنیا وجود دارد، فقط باید به دنبال آن باشید و درمورد آن حرف بزنید.
قانون طلایی را اعمال کنید
بعضی از خوانندگان ما افراد مذهبی نیستند. و خیلی از کسانیکه این مطلب را برایشان بفرستید هم ممکن است مذهبی نباشید. درواقع این مقاله اصلاً مقاله مذهبی نیست که غیبت را از دید مذهب بررسی کنید. اما قوانین اسلام و ادیان دیگر هم در این زمینه قابل اجرا است.
از دیدگاه دین، غیبت کردن گناهی مخرب است. درست مثل تاریکی که روشنی آن را از بین می‌برد، غیبت هم با مهربانی و ملاحظه از بین می‌رود.
سعی کنید محبت و مهربانی را در خانه و محل‌کارتان پراکنده کنید. اگر دوست داشتید این مقاله را برای کسانیکه که می‌دانید در دام غیبت گرفتار هستند، بفرستید تا به آنها برای از بین بردن این عادت ناپسند کمک کنید

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:48:00 ق.ظ ]




پیشگیری و درمان ریشه ای

الف) تقویت معرفت و شناخت به خدا و ایمان و اعتقادات

مهم‌ترین عاملی که در مبارزه با عوامل فساد و بیماری‌های معنوی و نفسانی مؤثر و کارساز است، عنصر ایمان است؛ تقویت ایمان به خدا و روز حساب، باعث خوف و خشیت، از عذاب شدید الهی، و اجتناب از همه گناهان و معاصی، پیدایش روح تواضع و تسلیم و تهذیب نفس و تزکیه و اعتلای روح می‌گردد.

ب) یاد خدا

پیش از آغاز سخن، و قبل از انجام هر عملی، به یاد خدا بودن، و اندیشیدن که آیا سخنی که می‌خواهم بگویم، یا مطلبی که می‌خواهم بنویسم یا کاری که می‌خواهم انجام دهم، رضایت و فرمان خدا در آن است یا هوای نفس و روح انتقام جویی در آن دخیل است. امیرالمؤمنین(علیه السلام) می‌فرماید: «ذکر الله دواء اعلال النفوس؛[9] یاد خدا داروی بیماری‌ها روح است».

ج) خود آگاهی، خویشتن شناسی و توجه به عیوب خویش

حضرت علی(علیه السلام) فرمود: «طُوبَی لِمَنْ شَغَلَهُ عَیْبُهُ عَنْ عُیُوبِ النَّاس؛[10] خوشا به حال آن کس که پرداختن به حال خویش او را از توجّه به عیوب مردم باز داشته».

اگر کسی از عیوب خود آگاه شود، هرگز در صدد عیب جویی دیگران بر نمی‌آید. انسانی که خود را سراپا عیب و نقص می‌بیند، شرم دارد از این که دیگران را به خاطر همان عیوب سرزنش کند. امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود:«شَرُّ النَّاسِ مَن کَانَ مُتَتَبِّعًا لِعُیُوبِ النَّاسِ عُمْیًا لِمَعَایِبِهِ؛[11] بدترین مردم کسی است که عیب‌های مردم را دنبال کند و عیب خود را نبیند». خداوند ما را از شرور نفس خویش حفظ کند

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:44:00 ق.ظ ]




ساده‌ترین راه مبارزه با بیماری غیبت

بهترین راه برای از بین بردن معلول، مبارزه با علت است. علل و عوامل غیبت فراوان است. در ذیل به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:

1ـ سوء ظن و بدگمانی: از قرآن استفاده می‌شود که یکی از عوامل گرایش به غیبت، سوء ظن دیگران است. بدگمانی یا سوء ظن علاوه بر این که انسان را آلوده می‌کند، جامعه را نیز به فساد و تباهی می‌کشاند،‌ زیرا شخص بدگمان،‌ سوء ظن خود را به افراد دیگر منتقل می‌کند و به تدریج چیزی را که اساس و پایه‌ای جز شایعه یا برداشت نادرست نداشت، به صورت امری قطعی و مسلّم در میان مردم منتشر می‌سازد.2ـ تجسس در امور مردم:‌ اگر می‌خواهید غیبت نکنید، باید سوء ظن و بدگمانی نسبت به مردم نداشته باشید. اگر می‌خواهید گرفتار بدگمانی نشوید، باید در امور مردم تجسس نکنید، زیرا سوء ظن و تجسس در یکدیگر تأثیر متقابل دارند. گاهی تجسس باعث سوء ظن است و گاهی سوء ظن منشأ تجسس می‌شود.

قرآن برای از بین بردن غیبت به عنوان معلول، دستور داده با علت (یعنی سوء ظن و تجسس) مبارزه شود: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ ؛[حجرات/12] ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از گمان فراوان بپرهیزید زیرا پاره ای از گمان‌ها در حد گناه است و در کارهای پنهانی یکدیگر جست و جو مکنید و از یکدیگر غیبت مکنید آیا هیچ یک از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناخوش خواهید داشت و از خدا بترسید، زیرا خدا توبه پذیر و مهربان است».[6] در واقع غیبت را معلول دو عامل پیشین دانسته است.

غیبت کننده اگر بدون توبه بمیرد، از بهشت محروم است و اولین کسی است که داخل جهنم می‌گردد، و اگر توبه کند و توبه‌اش قبول شود، آخرین کسی است که وارد بهشت می‌شود

3ـ هم رنگی با دوستان: یکی از انگیزه های غیبت، موافقت با دوستان و هم‌نشینان است. عده ای برای گرم نگه داشتن مجلس و جلب رضایت و افکار اهل مجلس، به هرزه گویی و بدگویی و تمسخر دیگران در غیاب آنان می‌پردازند که چند گناه را با هم جمع می‌کنند و شعارشان این است:‌ خواهی نشوی رسوا، هم رنگ جماعت شو؛ یعنی هم چون حیوانات، تقلید و جلب رضایت دیگران، محور قرار گیرد اگر چه موجب غضب حق تعالی باشد!‌

این گونه افراد از دیدگاه علی(علیه السلام) «همجٌ رعاع» یا احمقان بی سروپایی هستند که به دنبال هر صدایی می‌روند و با هر بادی حرکت می‌کنند! «الناس ثلاثة: فعالم ربانی، و متعلم علی سبیل نجاة و همج رعاع…؛[7] مردم سه گروهند: اول علمای الهی، دوم دانش‌طلبانی که در راه نجات دنبال تحصیل علمند، و سوم احمقان بی سر و پا که دنبال هر صدایی می‌دوند و با هر بادی حرکت می‌کنند! همان‌ها که با نور علم روشن نشده‌اند و به ستون محکمی پناه نبرده‌اند.»

4ـ خودستایی و مباهات و فخر فروشی: برخی برای آن که اظهار وجود کنند و فضل و کمال خود را به رخ بکشند، دیگران را کوچک می شمارند و از آنان بدگویی می‌کنند. قرآن می‌فرماید: «فَلَا تُزَکُّوا أَنفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ به منِ اتَّقَی؛[8] خودستایی نکنید، او به کسی که تقوا ورزیده داناتر است».

5ـ حسد: برای درمان آن انسان باید درباره عظمت این گناه بیندیشد، چه این که مرتکب آن، مرتکب دو گناه شده و مستحق دو عذاب است: یکی گناه غیبت و دیگری گناه حسد.

الناس ثلاثة: فعالم ربانی، و متعلم علی سبیل نجاة و همج رعاع…؛[7] مردم سه گروهند: اول علمای الهی، دوم دانش‌طلبانی که در راه نجات دنبال تحصیل علمند، و سوم احمقان بی سر و پا که دنبال هر صدایی می‌دوند و با هر بادی حرکت می‌کنند! همان‌ها که با نور علم روشن نشده‌اند و به ستون محکمی پناه نبرده‌اند

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:43:00 ق.ظ ]




اشاره ای به آثار و عوارض غیبت

شناخت آفات و آسیب‌هایی که غیبت بر روان انسان وارد می‌کند و آگاهی از آثار منفی آن بر سرنوشتش در دنیا و آخرت و کیفر و عذاب‌های آن، باعث پیدایش تذکر و تنبّه، و خوف و خشیت می‌گردد.

غیبت از گناهان کبیره ای است که خداوند برای آن مجازات آتش جهنم را مقرر داشته است. چگونه ممکن است انسان به خدا و قیامت اعتقاد داشته باشد و با خواندن و تدبّر در آیات و روایات غیبت تنبه نگردد؛ نیز از عذابی که با «ویلٌ لکل همزه لمزه» بیان شده، به خود نیاید؟ غیبتی که همانند خوردن گوشت مرده غیبت شونده است. آیا کسی این کار را می‌کند؟

غیبتی که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) گناهش را شدیدتر از زنا دانسته،[1] و در حدیث دیگری می‌فرماید: «درهمی که انسان از ربا به دست می‌آورد گناهش نزد خدا از سی و شش زنا بزرگ‌تر است و از هر ربا بالاتر آبروی مسلمان است.»[2]

غیبت، انسان را از ولایت حق تعالی خارج می‌کند و داخل ولایت شیطان می‌کند و آن چنان خوار و ذلیل می‌شود که شیطان نیز او را از ولایت خود بیرون می‌کند و از او تبرّی می‌جوید و اظهار تنفر می‌کند.[3] غیبت در آغاز باعث کاهش ارزش و فضیلت عبادت می‌گردد و به تدریج مانع قبولی اعمال می‌گردد.[4] غیبت کننده اگر بدون توبه بمیرد، از بهشت محروم است و اولین کسی است که داخل جهنم می‌گردد، و اگر توبه کند و توبه‌اش قبول شود، آخرین کسی است که وارد بهشت می‌شود.[5]

اگر می‌خواهید غیبت نکنید، باید سوء ظن و بدگمانی نسبت به مردم نداشته باشید. اگر می‌خواهید گرفتار بدگمانی نشوید، باید در امور مردم تجسس نکنید، زیرا سوء ظن و تجسس در یکدیگر تأثیر متقابل دارند. گاهی تجسس باعث سوء ظن است و گاهی سوء ظن منشأ تجسس می‌شود

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:42:00 ق.ظ ]





تلازم توبه و اصلاح گذشته

توبه و اصلاح اعمال گذشته، لازم و ملزوم يکديگرند. از اين رو قرآن کريم دو مقوله توبه و اصلاح عمل را در کنار يکديگر بيان فرموده و مکرراً در آيات مربوط به توبه مي فرمايد: خداوند توبه کساني را مي پذيرد که همراه با آن، گناه گذشته را نيز اصلاح کنند.

«لا من تاب و امن و عمل عملا صالحا فاولئک يبدل الله سيئاتهم حسنات»(1)

 

مگر کسي که توبه کند و ايمان آورد و عمل شايسته انجام دهد، پس خداوند گناهانشان را تبديل به نيکي ها مي کند و خداوند همواره بسيار آمرزنده و مهربان است.

اساساً توبه و پشيماني واقعي از ارتکاب گناه، نوعي اصلاح عمل را نيز به دنبال خواهد داشت. بنابراين مي توان گفت: توبه بدون اصلاح عمکرد، توبه واقعي نيست. به عبارت روشنتر توبه حقيقي آن است که از پشيماني نسبت به کردار و گفتار گذشته سرچشمه گرفته باشد و به واسطه آن توبه، دل انسان از گذشته خود و اعمالي که مرتکب شده است، بلرزد. وقتي چنين لرزشي در دل انسان پديد آيد، به يقين آينده او نيز اصلاح خواهد شد. ولي توبه بدون پيشماني و اصلاح، توبه نيست.

اميرالمؤمنين «ع» روزي مشاهده کردند يک نفر در حال گفتن «استغفرالله » به صورت لقلقه ي زبان است و هيچ توجه باطني و احساس پشيماني ندارد. به او گفتند: «مادرت به عزايت بنشيند، مي داني استغفار چيست؟

استغفار درجه والا مقامان است و شش مرحله دارد:
اول: پشيماني از آنچه گذشت
دوم: تصميم به عدم بازگشت
سوم: پرداختن حقوق مردم آن گونه که خدا را پاک ديدار کني و چيزي بر عهده تو نباشد
چهارم: تمام واجب هاي ضايع ساخته را به جا آوري
پنجم: گوشتي که از حرام بر اندامت روييده، با اندوه فراوان آب کني، چنانکه پوست به استخوان چسبيده گوشت تازه برويد
ششم: رنج طاعت را به تن بچشاني همان گونه که شيريني گناه را به او چشانده بودي، پس آنگاه بگويي، استغفرالله!(2)

بنابر فرمايش اميرالمؤمنين «ع»، توبه بدون پشيماني از گذشته و توبه اي که تصميم به ترک معصيت ملازم آن نباشد، توبه نيست. ولي هنگامي که ندامت و تصميم واقعي بر اصلاح عمکرد، ضميمه ي آن شود، بر اساس وعده حتمي خداوند متعال در قرآن کريم، گناهان قبلي آمرزيده مي شود و توبه کننده بايد پس از آن به جبران گذشته بپردازد تا فرآيند توبه تکميل شود

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:41:00 ق.ظ ]




عواقب غیبت ازدیدگاه روایات

درحدیث ابوهریره است:

هرکه درحال حیات زندگی برادردینی گوشت بدن اورابخورد(غیبت ازاوکند)درآخرت گوشت مرده ی اورابه نزدش ارندوگویندازاین بخورهمچنان که درحال زنده بودن می خوردی به ناچارازان می خورد وفریاد می کشد وچهره وقیافه اش زشت می گردد.

امام صادق فرمودند:رسول خدافرمودند:هرکس به خدا وروز قیامت ایمان دارد نبایددرمجلسی بنشیند که درانجا امام وپیشوایی راناسازاگویند ویاازمسلمانی غیبت کنند.

رسول خدا(ص)فرمودند:بهشت بر3کس حرام است:برمنت گذارنده_برغیبت کننده_برشراب خوار

رسول خدا(ص)فرمودند:سخن چینی وغیبت ودروغگویی موجب عذاب قبر می شود.

امام صادق(ع)فرمودند:هرکه غیبت نکند وهرکس خشم نگیردوآنکه حسدنورزد بهشت برای اومقرراست.

قطب راوندی(ره)درکتاب لب اللباب ذکرکرده است که:رسول خدا(ص)فرمودند:من گروه هایی میشناسم که آتش دردهانشان وارد وازمقعه شان خارج می گردد ودرون ایشان صدای ان آتش مانند صدای سیل خروشان به گوش می رسد.عرض شد:ای رسول خدا(ص)آنهاچه کسانی هستند:فرمودند:غیبت کنندگان مردم.

امیرالمومنین (ع)فرمودند:هیچ مجلسی به وسیله ی غیبت کردن معمور وآبادنگشت جزآن که ازلحاظ دین ویران گردید پس گوش های خود راازشنیدن غیبت پاک نگه دارید زیراگوینده وشنونده ی غیبت هردودرگناه شریکند به تحقیق ازپیغمبرخدا(ص)شنیدم می فرمایند:غیبت خورشت سگان آتش است

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:37:00 ق.ظ ]




برگزاری نمایشگاه کتاب ذر مدرسه علمیه خواهران آبدانان
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:23:00 ق.ظ ]