نرجس
 
   



حضور اساتید  ومبلغین مدرسه آبدانان در خادمان حرم
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1396-09-25] [ 09:01:00 ق.ظ ]




چگونه بفهیم عاقبت به خیر می‌شویم یا نه؟

 

 

 

 برخی جهنمیان همیشه در آنجا می‌مانند و برخی دیگر پس از مدتی بخشوده می‌شوند

 

دوست دارید بدانید که آیا در قیامت از پل صراط مستقیم رد می‌شوید یا نه؟ اگر اندکی حوصله به خرج دهید و این سیاهه را تا آخر همراهی کنید، شاقول و شاخصی به دستتان خواهد داد که می توانید از همین اکنون و قبل از برپایی قیامت، دریابید که آیا آخرالامر، اهل نجات خواهید بود یا خیر؟!

طبق کریمه 71 سوره مریم، بدون ذره‌ای تردید، همه بندگان حتی اهل تقوا که مصداق کامل وفرد اتمّ‌شان، پیامبران الهی هستند، در قیامت وارد جهنم می‌شوند! ولی در نهایت خداوند، متقین را نجات می‌دهد؛ وَإِن مِّنكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَىٰ رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِیًّا*ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوا…
ذیل این آیه، بین اهل تفسیر، غوغایی است که منظور از “ورود” در جهنم چیست؟


به طور کلی دو مبنا وجود دارد: برخی معتقدند ورود به معنای مُشرِف شدن است. شاهد مثالشان هم آیه‌ای است که می‌گوید موسی(ع) به آب مدین، مشرف شد(نه اینکه داخل شود)؛ « وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ یَسْقُون»[1] برخی دیگر ورود را به معنای دخول گرفته‌اند، درست مثل کریمه 95 انبیاء که می‌فرماید:«إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِن دوُنِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمْ لَهَا وَارِدُونَ»( شما و آنچه غیر خدا می‌پرستید، هیزم جهنّم خواهید بود؛ و همگی در آن وارد می‌شوید.)

 

یا کریمه 98 هود که می‌فرماید: «یَقْدُمُ قَوْمَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ»؛ ( روز قیامت، او در پیشاپیش قومش خواهد بود؛ و (به جای چشمه‌های زلال بهشت) آنها را وارد آتش می‌کند! و چه بد آبشخوری است (آتش)، که بر آن وارد می‌شوند!)


در این میان دیدگاه دو مفسر معاصر، مرحوم علامه طباطبایی و شاگرد ماجدش، استاد جوادی آملی نکته‌آموز است.


نظر مرحوم علامه طباطبایی
بنا بر نظر علامه، با اینکه از عبارت آیه بعد که می‌فرماید: «ونذر الظالمین فیها جثیا»، ورود به معنای دخول فهمیده می‌شود اما «نجات متقین از آتش مستلزم این نیست كه داخل آتش شده باشند، زیرا نجات همانطور كه با انقاذ شخص داخل مهلكه صادق است، با دور كردنش از مهلكه نیز صادق است، و اگر كسى را كه مشرف به هلاكت شده از هلاكت دور كنیم او را نیز نجات داده ایم… پس حق مطلب این است كه ورود بر بیش از حضور و اشراف (البته اختیارى ) دلالت ندارد… و معناى این دو آیه چنین است كه : هیچ یك از شما - متقیان و ظالمان - نیست، مگر آنكه به زودى در لبه و پرتگاه آتش قرار مى‌گیرید.»[2]

 

دیدگاه استاد آیت الله جوادی آملی
اینکه گفته می‌شود تفسیر تسنیم استاد جوادی آملی، شرح تفسیر کبیر المیزان علامه طباطبایی است، چندان درست نیست. با اینکه استاد و شاگرد در بسیاری از آراء تفسیری، اتفاق نظر دارند اما موارد بسیاری هست که شاگرد نظر استاد را برنتابیده و دیدگاه دیگری اتخاذ نموده است که باید در مجال خودش باز گفته شود. از جمله این موارد، تفسیری است که آیت الله جوادی آملی ذیل این آیه ارائه کرده است. ایشان قائل به جمع است و ورود را به هر دو معنا صحیح می‌داند و معتقد است که می‌توان بر آن از آیات و روایات، دلیل آورد. تفصیل سخن ایشان در این باب چنین است:


« اگر ورود به معنای دخول باشد ورود همگان به جهنم محذوری ندارد برای اینكه جهنم جای آتش است نه خود آتش مثل اینكه ورود موسای كلیم و مؤمنان به دریا، ورود فرعون و آل‌فرعون و درباریان فرعون به دریا هر دو حق بود منتها وجود مبارك موسی وارد دریا شد و دریا خشك بود فرعون و آل‌فرعون وارد دریا شدند و«فَغَشِیَهُم مِنَ الْیَمِّ مَا غَشِیَهُمْ»[3]دریا خانه ی آب است نه آب، جهنم خانه و اتاق آتش است جای آتش است نه آتش، بنابراین برابر آیات فراوانی كه دارد«أُولئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ»[4]یك،«لاَ یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا وَهُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ»[5]دو، و آیات دیگر نشان می‌دهد كه بهشتیها و مردان باتقوا از عذاب دورند نه از جهنم از آتش دورند، از عذاب دورند، از كیفر دورند، اما وارد جهنم بشوند و از نزدیك جهنم را ببینند و شكرگزاری كنند كه رحمت است پس اگر ورود به معنای دخول باشد دخولِ در جهنم، عذاب نیست مثل اینكه دخول در دریا عذاب نیست اگر موسای كلیم وارد دریا شد«فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقاً فِی الْبَحْرِ یَبَساً»[6]نصیب اوست و از دریای خشك می‌گذرد یعنی آبهای رفته رفته است و آبهای نیامده نمی‌آید یك سدّ آبی درست می‌شود این وسط می‌شود خشك نه تنها معبَر می‌شود نه تنها فرمود:«فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقاً فِی الْبَحْرِ» بلكه«یَبَساً» را ذكر كرد كه اینجا جای خشك است بالأخره كفشتان پایتان تَر نمی‌شود این طور اینجا هم كفشتان پایتان اصلاً گرم نمی‌شود این طور، اگر این باشد و همان طوری كه برای وجود مبارك ابراهیم شد«یَا نَارُ كُونِی بَرْداً وَسَلاَماً»[7]این‌چنین می‌شود پس ورود در آنجایی كه آتش است به معنای عذاب نیست ورود در خود آتش و عذاب رنجیدن و سوختن عذاب است پس اگر ورود به معنای دخول باشد باز هم قابل جمع است هم شواهد آیه‌ای دارد هم شواهد روایی بر فرض این روایات ضعیف باشد آیات اصلِ مسئله است0»[8]


 آیا ما اهل نجات خواهیم بود؟
حال برگردیم به آنچه در پیشانی نوشت این نوشتار وعده کردیم و آن شاخصی است که به وسیله آن، می توانیم پیش از برپایی قیامت، دریابیم که اهل نجات خواهیم بود یا نه؟   


علامه طباطبایی به نقل از كتاب معانى از امام صادق علیه السلام روایت آورده كه حضرتش فرمود:


«صراط مستقیم، طریق به‌سوى معرفت خدا است، و این دو صراط است، یكى صراط در دنیا، و یكى در آخرت، اما صراط در دنیا عبارتست از امامى كه اطاعتش بر خلق واجب شده، و اما صراط در آخرت، پلى است كه بر روى جهنم زده شده ، هر كس در دنیا از صراط  دنیا به‌ درستى رد شود، یعنى امام خود را بشناسد، و او را اطاعت كند، در آخرت نیز از پل آخرت به آسانى مى گذرد و كسی كه در دنیا امام خود را نشناسد، در آخرت هم قدمش بر پل آخرت مى لغزد، و به درون جهنم سقوط مى كند

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:00:00 ق.ظ ]




کسی که ثواب نماز خود را برای رسول خدا و امیرالمؤمنین قرار دهد، ثواب نماز او زیاد می شود

 

مرحوم سیّد بن طاووس در کتاب جمال الاسبوع، از یکی از معصومین علیهم السلام روایت می کند که فرمود:

کسی که ثواب نماز خود را برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام و اوصیاء بعد از او علیهم السلام قرار دهد، خداوند ثواب نماز او را بسیار بسیار می گرداند تا نفسش قطع شود. در آن حال (قبل از جان دادن) به او می گویند: ای فلانی، الطاف تو و هدیه تو به ما، هم اکنون برای تو مفید خواهد بود. امروز، روز جبران کردن و پاداش دادن به توست. دلت خوش و چشمت روشن باد برای آنچه خداوند برای تو آماده نموده است و گوارایت باد آنچه به آن رسیدی.

راوی سؤال می کند: انسان چگونه می تواند، نمازش را هدیه نماید؟ حضرت می فرمایند: نیّت کند که ثواب نمازش را برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله قرار دهد و اگر امکان داشت علاوه بر ۵۰ رکعت نماز (نمازهای واجب و نافله آنها)، حتی اگر یک نماز دو رکعتی هم باشد، بخواند و هر روز به یکی از این بزرگواران هدیه نماید. طریقه خواندن این نماز دو رکعتی بدین گونه است:

این نماز را با یک یا سه یا هفت تکبیر آغاز کند و در رکعت دوم نیز قبل از قرائت حمد، یک یا سه یا هفت تکبیر بگوید.

در همه رکوع ها و سجده ها، بعد از ذکر تسبیح، سه بار بگوید: «صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ»

و بعد از سلام نماز چنین بگوید:

«اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ، وَ مِنْکَ السَّلَامُ، یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ الْأَخْیَارِ، وَ أَبْلِغْهُمْ مِنِّی أَفْضَلَ التَّحِیَّهِ وَ السَّلَامِ»

پس اگر نماز را به حضرت سیّدالشّهدا علیه السلام هدیه می کند، چنین بگوید:

« اللَّهُمَ‌ إِنَ‌ هَاتَیْنِ‌ الرَّکْعَتَیْنِ‌ هَدِیَّهٌ مِنِّی إِلَى عَبْدِکَ وَ ابْنِ عَبْدِکَ، وَ وَلِیِّکَ وَ ابْنِ وَلِیِّکَ، سِبْطِ نَبِیِّکَ الطَّیِّبِ الطَّاهِرِ الزَّکِیِّ الرَّضِیِّ، الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ الْمُجْتَبَى عَلَیهِ السَّلامُ. اللَّهُمَّ فَتَقَبَّلْهُمَا مِنِّی، وَ أَبْلِغْهُ إِیَّاهُمَا، وَ أَثِبْنِی عَلَیْهِمَا أَفْضَلَ أَمَلِی وَ رَجَائِی فِیکَ وَ فِی نَبِیِّکَ وَ وَلِیِّکَ وَ ابْنِ وَلِیِّکَ، یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ، یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ، یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِین

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:57:00 ق.ظ ]




شیطان کیست

شيطان كيست؟

 

 يكي از موجوداتي كه از ديده‏ ها پنهان است، اما داراي وجود خارجي است؛ شيطان مي‏باشد.


واژه‌ي «شيطان»، از ماده «شطن» يا «يشطن» به معناي خبيث و پست و دور شدن، آمده است و به هر موجودي سركش و متمرد اطلاق مي ‏شود. اعم از، انسان، جن و يا جنبندگان ديگر. پس شيطان اسم عام(اسم جنس) است اما “ابليس[1] اسم خاص (علم) است كه حضرت آدم را سجده نكرد واكنون نيز با لشكر و منسوبين خود انسان‏ها را وسوسه و گمراه مي‏كند.[2] لذا در قرآن كلمه شيطان به انسان و جن اطلاق شده است «و كذالك جعلنا لكل نبي عَدُوّاً شياطين الانس و الجنّ؛»[3] «بدين گونه مابراي هر پيامبري دشمني از شيطان‏هاي انساني و يا جني قرار داديم.»


 واژه‏ ي «شيطان» به صورت مفرد «70» بار و به صورت جمع (شياطين) «18» بار در قرآن آمده است. ماهيّت شيطان همانند جنيان ازآتش است به عبارت ساده مي‏توان گفت: شيطان نيز از نسل جنيان مي‏باشد. كه خودش اعتراف دارد كه زماني كه خداوند به او فرمان سجده به حضرت آدم‏ ـ عليه السّلام ـ داد[4] او از فرمان الهي سرپيچي نمود و گفت:«خلقتني من نار و خلقته من طين؛» «مرا از آتش و او را از خاك آفريدي (و آتش به خاك افضليت دارد)» و همانند جنيان داراي اختيار، تكليف و شعور و عقل و اراده و زاد و ولد هستند.


 گاهي جن و شيطان، مفهوم وسيعي دارندو شامل نفس امّاره[5] قواي واهمه، تخيل نفساني و لذات دنيوي، رياسات وهميه، حشرات موذي و انسان‏هاي فاسد و… كه لشكريان شيطان هستند؛ مي‏باشند[6] به عنوان مثال، حضرت علي‏ ـ عليه السّلام ـ مي‏فرمايد: از قسمت شكسته ظرف و دستگيره آن آب نخوريد زيرا شيطان به روي دستگيره و قسمت شكسته ظرف مي‏نشيند[7] يا در جاي ديگر مي‏فرمايد: زياد بن ابيه! از معاويه بترس! كه او شيطان است.[8]

 هدف خداوند از خلقت شيطان
 خلقت شيطان از آغاز، خلقت پاك و بي عيب بود و موجودي از مخلوقات خداوند بوده است. به همين دليل ساليان دراز در صف مقربان درگاه خداوند و فرشتگان بزرگ جاي گرفته بود. اگر چه از نظر آفرينش همانند آن‏ها نبود ولي با سوء استفاده از آزادي خود طغيان نموده و تكبر ورزيده و نسبت به خداوند تبارك و تعالي عصيان كرد، و پس از آن از درگاه خداوند رانده شده است.


 خداوند نام كسي را شيطان ننهاده است. امام رضا ـ عليه السّلام ـ در مورد نام اصلي شيطان مي‏فرمايد: «نام ابليس “حرث يا حارث” بوده چون از رحمت خدا مأيوس شده است؛ ابليس ناميده شد.»[9] با توجه به اين، شيطان در خلقت اوليه همانند جنيان و انسان براي عبادت و رسيدن به رحمت الهي خلق شده است. اما بعد از دور شدن از رحمت الهي، مظهر گمراهي و ضلالت براي انسان‏ها شده است.


 انسان بين خير و شر، سعادت و شقاوت واقع شده است كه اگر اين اجزاء متضاد در جهان عمل و در عالم فكر و احساس و درك متصور نباشد، هيچ وقت شقاوت و سعادت مفهوم و معنا و مصداق واقعي و حقيقي خود را نخواهد يافت و در نتيجه مشخص نمي‏شود چه كساني سعادتمند و به كمال رسيده‏اند و چه كساني نرسيده‏اند، انسان اگر بخواهد به معناي واقعي و كامل وجود داشته باشد بايد در اطراف او عوامل شقاوت و سعادت پراكنده باشند تا بدين وسيله با اختيار و انتخاب، راه سعادت، سعادتمندي خود را پيدا و در نظام احسن، وجود كامل خود را بروز و ظهور دهد و همين طور با اختيار خود راه شقاوت و بدي را بپيمايد. پس در عالم تشريع (قانونگذاري) براي رسيدگي به مقامات عاليه و داشتن ارواح طيبه، وجود ملائكه و خلقت اين طايفه از مخلوقات الهيّه، بي ضرر و مناسب است، همين طور خلقت شيطان و ابليس كه عاملي موثر در داشتن پليدي و داشتن صفات خبيثه در انسانهاست، زيرا بنا به قاعده «تعرف الاشياء بأضدادها» يعني اشياء با اضدادشان شناخته مي‏شوند “تا علم به بدي و پليدي در جهان نباشد و زشتيها در اوصاف انسان ظهوري نداشته باشد؛ تحقق اوصاف حسنه، جايگاه خود را نخواهد يافت و انسان ارزش و قدر زيبايي‏هاي روحي و معنوي را ندانسته و به آن دسترسي پيدا نخواهد كرد.


 بنابراين در خلقت شيطان و ابليس، شرايط و مقدمات سير الي اللّه و صعود و كمال و مقام و منزلت بهشتي، موجود است. البته معلوم است كه شيطان انسان را در باطن وسوسه مي‏كند و از راه قوه خيال در او تصرف مي‏نمايد و يك منظره ‏هاي زيبا و دلفريب را جلوه مي‏ دهد و يك سلسله تخيلات را به ياد انسان مي‏آورد تا آن كه انسان از محبت لقاي خدا، منصرف شود و از درجات ومقامات عاليه و رضوان خدا غفلت ورزد، با وسوسه ي شيطان، خداوند انسان پاك را از افراد آلوده جدا مي كند. و ايمان ثابت را از ايمان بي‏پايه جدا مي نمايد و در اين صورت انسان پاك و طيّب به سوي پروردگار بالا رود. شيطان هايي را كه خدا آفريده، محك هايي هستند براي جدا نمودن انسان هاي آلوده از پاك. بنابراين شياطين عبث خلق نشده‏اند و پروردگار روي مصلحت آن‏ها را آفريده است.


وجود شيطان و فرزندان آنها با اينكه كارشان جز گمراهي و ضلالت انسان‏ها چيز ديگري نيست، لكن اين خود از الطاف و نعمتهاي الهي است چون بدين وسيله انسان‏هاي خوب از بد جدا و شناسايي مي‏شوند و اگر اين ميزان و معيار وجود نداشت، چگونه مي‏توانستيم بين انسان‏هاي خوب و با ايمان و صالح كه با همه اين سختي‏ها و مشكلات راه سعادت و خير را پيمودند و از گناهان و بدي‏ها دوري گزيدند از انسان‏هاي بي ايمان و گمراه فرق بگذاريم. لذا خداوند انسان را به سبب وسوسه و حيله‏هاي شيطان آزمايش مي‏كند)[10] چرا كه در غير اين صورت همه مردم يكسان و برابر بودند و در آن صورت ديگر ارسال پيامبران و انزال كتب آسماني و وحي الهي براي هدايت انسان‏ها، بي مورد و بيهوده و لغو بود و اساساً هدف از آفرينش انسان‏ها لغو و عبث بود و ديگر انسان كامل و سعادتمندي و با ايماني معنا نداشت كه در نهايت بهشت ونعمت‏هاي بهشتي نصيبش شود. به هر حال با وجود اين ابليس و شيطان‏ها و وسوسه‏ها است كه انسان در امتحان‏هاي سخت آبديده شده و قابليت سعادت و تكامل را پيدا مي‏كند.[11]

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:55:00 ق.ظ ]




برکت عظیم صله رحم

برکت عظیم صله رحم!

 

 

 

كفر و فسق سبب سقوط حق خویشاوندى نمى‌شود، بلكه صله رحم در این گونه موارد نیز امرى پسندیده است و چه بسا موجب هدایت و نجات بستگان از گمراهى شود

اسلام تحكیم پیوندهاى خویشاوندى و استحكام روابط خانوادگى را به شدّت مورد تأكید و توجّه قرار داده چنانچه خداى متعال آن را در ردیف پرستش خویش قرار داده، مى‌فرماید: وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وِ بِذِى الْقُرْبى‌ … «1» و خدا را بپرستید و هیچ چیز را شریك او قرار ندهید و به پدر و مادر و خویشان نیكى كنید. در جاى دیگر مى‌فرماید: وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذى‌ تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَیْكُمْ رَقیباً «2» بترسید از آن خدایى كه به نام او از یكدیگر درخواست مى‌كنید و درباره ارحام كوتاهى نكنید، همانا خداوند مراقب شماست.

 خویشانت بال و پَرِ تو هستند.
امیر مۆمنان على علیه السلام نیز به فرزندش چنین سفارش مى‌كند: أَكْرِمْ عَشیرَتَكَ، فَإِنَّهُمْ جَناحُكَ الَّذى‌ بِهِ تَطیرُ، وَ أَصْلُكَ الَّذى‌ إِلَیْهِ تَصیرُ، وَ یَدُكَ الَّتى‌ بِها تَصُولُ «3» خویشانت را گرامى بدار، زیرا آنان بال و پَرِ تو هستند كه با آنان پرواز مى‌كنى و اصل و ریشه تو مى‌باشند كه به ایشان باز مى‌گردى (از آنان كمك گرفته و به آن‌ها سرفرازى) و دست (یاور) تو هستند كه با آن‌ها (به دشمن) حمله مى‌كنى (و پیروز مى‌شوى).

حتی اگر خویشاوندانت مرتد یا كافر باشند ارتباط خود را با آن ها قطع مکن.

كفر و فسق سبب سقوط حق خویشاوندى نمى‌شود، بلكه صله رحم در این گونه موارد نیز امرى پسندیده است و چه بسا موجب هدایت و نجات بستگان از گمراهى شود. راوى مى‌گوید: به امام صادق علیه السلام عرض كردم: «كسانى با من خویشاوندى‌دارند، امّا با من هم‌عقیده نیستند، آیا براى آنان بر عهده‌ام حقّى است؟ فرمود: بلى؛ حق خویشاوندى را چیزى قطع نمى‌كند و اگر با تو هم‌عقیده باشند، براى آنان دو حق است؛ یكى حقّ خویشاوندى و دیگرى حقّ اسلام. «4»
 
روش‌هاى رسیدگى به خویشان‌
برخى از روش‌هاى صله رحم و حمایت از خویشاوندان عبارتند از:

1.  كمك جانى: مى‌توان گفت كه بزرگ‌ترین مرتبه صله رحم، رسیدگى جانى به خویشان است و آن در جایى است كه جان یكى از بستگان انسان در خطر باشد كه در این صورت وى باید تا پاى جان بایستد و از خویشاوندان خود- در چارچوب اسلام و معیارهاى مكتبى- دفاع كند، تا ضرر را از او دفع نماید. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: مَنْ مَشى‌ إِلى‌ ذى‌ قَرابَةٍ بِنَفْسِهِ وَ مالِهِ لِیَصِلَ رَحِمَهُ أَعْطاهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَجْرَ مِأَةِ شَهیدٍ «5» هر كس با جان و مالش، صله رحم كند، خداى متعال اجر صد شهید به او مى‌دهد.

2. كمك مالى: اگر در مواردى میان بستگان انسان افراد نیازمند وجود دارد، رسیدگى مالى به ایشان لازم و از درجه اهمّیّت بالایى برخوردار است. امیر مۆمنان على علیه السلام نیز مى‌فرماید: فَمَنْ أَتاهُ اللَّهُ مالًا فَلْیَصِلْ بِهِ قَرابَتَهُ«6» كسى كه از سوى خدا ثروتى به دست آورد، باید بستگان خویش را به وسیله آن دستگیرى كند.

3. كمک فكرى: رسیدگى فكرى در جایى است كه یكى از بستگان انسان براى هدایت‌شدن نیاز به راهنمایى دارد. به عنوان مثال: یكى از اقوام انسان اهل نماز و روزه نیست، اگر رفتن نزد وى و راهنمایى او، سخن‌گفتن از فضیلت نماز و روزه و ترساندن از پیامدهاى ترك نماز و روزه در او مۆثّر مى‌شود، بر انسان لازم است كه نزدش رفته و به او كمك فكرى كند و این از مصادیق امر به معروف و نهى از منكر است. به استفتایى در این زمینه توجّه فرمایید:

«آیا انسان مى‌تواند از نظر شرعى با خویشاوندانى كه بى‌تقوا و بى‌نماز و ضدّ انقلابند از قبیل پدر، مادر، خواهر و غیره قطع رحم نماید؟ جواب: قطع رحم جایز نیست، ولى باید آن‌ها را با مراعات موازین امر به معروف و نهى از منكر كند.» «7»

4.كمک عاطفى: گاهى رفتن به منازل خویشان، سلام و احوال‌پرسى، تلفن‌زدن و نامه‌نوشتن، محبّت ایجاد مى‌كند و سبب دل‌جویى از خویشان مى‌شود. امیر مۆمنان علیه السلام فرمود: صِلُوا أَرْحامَكُمْ وَ لَوْ بِالتَّسْلیمِ «8» با بستگان خود صله رحم كنید، گرچه با سلام‌كردن (به آنان) باشد. امام صادق علیه السلام نیز مى‌فرماید:

پیوند میان برادران آن گاه كه پیش هم هستند، دیدار همدیگر است و در مسافرت نامه‌نوشتن به یكدیگر. «9» گاهى نیز شركت در غم و شادى خویشان از موارد صله رحم است؛ شركت در مراسم تشییع جنازه و مجالس ترحیم و دل‌جویى از بازماندگان آنان، و نیز شركت در مجالس جشن و سرور ایشان، رسیدگى عاطفى به آنان‌بوده، در تقویت و تحكیم رابطه خویشاوندى نقش مۆثّرى دارد.

5. ترک آزار: یكى از برترین روش‌هاى صله رحم با خویشاوندان، ترك اذّیت و آزار آنان است. بدین معنا كه پرهیز از غیبت، تهمت، زخم زبان و شماتت آنان، دخالت‌نكردن در زندگى آن‌ها به عناوین مختلف، عیب‌جویى‌نكردن از آنان و … از برترین موارد صله رحم است. امام صادق علیه السلام دراین باره فرمود: أَفْضَلُ ما تُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ كَفُّ الْأَذى‌ عَنْها «10» برترین چیزى كه به آن صله رحم مى‌شود، خوددارى‌كردن از اذّیت و آزار آنان است.
صله رحم

آثار رسیدگى به خویشان‌
صله رحم آثار و فواید ارزنده‌اى براى انسان در بر دارد كه در این‌جا به برخى از آن‌ها اشاره مى‌كنیم:

1. طول عمر: یكى از مهم‌ترین آثار صله رحم، طولانى‌شدن عمر است. امام رضا علیه السلام در این باره فرمود:

یَكُونُ الرَّجُلُ یَصِلُ رَحِمَهُ فَیَكُونُ قَدْ بَقِىَ مِنْ عُمْرِهِ ثَلاثُ سِنینَ فَیُصَیِّرُهَا اللَّهُ ثَلاثینَ سَنَةً وَ یَفْعَلُ اللَّهُ ما یَشاءُ «11» چه بسا مردى كه تنها سه سال از عمرش باقى مانده است، امّا خدا به خاطر صله رحم، باقى‌مانده عمرش را به سى سال مى‌رساند و خدا آنچه را مى‌خواهد، انجام مى‌دهد. شخصى به نام مَیسِر از امام باقر یا امام صادق علیهم السلام نقل كرده كه آن حضرت فرمود: اى مَیسر! گمان مى‌كنم به خویشان خود نیكى مى‌كنى؟ گفتم: آرى فدایت شوم! من در نوجوانى در بازار كار مى‌كردم و دو درهم مزد مى‌گرفتم، یك درهم آن را به عمّه‌ام و درهم دیگر را به خاله‌ام مى‌دادم. آن‌گاه امام فرمود: به خدا سوگند تا كنون دو بار مرگت فرا رسیده، ولى به خاطر صله رحم به تأخیر افتاده است. «12»

2.فراوانى روزى: حضرت سجّاد علیه السلام فرمود: مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَمُدَّ اللَّهُ فى عُمْرِهِ وَ أَنْ یَبْسُطَ لَهُ فى رِزْقِهِ فَلْیَصِلْ رَحِمَهُ … «13» هر كس دوست دارد، خدا عمرش را طولانى و روزى‌اش را افزایش دهد، باید صله رحم كند.

3.حسن خلق: امام صادق علیه السلام فرمود: صِلَةُ الْأَرْحامِ تُحْسِنُ الْخُلْقَ «14» رسیدگى به خویشان، اخلاق را نیكو مى‌كند.

4. پاكى اعمال و دفع بلا: امام باقر علیه السلام فرمود: صِلَةُ الْأَرْحامِ تُزَكِّى الْأَعْمالَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوى‌ … «15» رسیدگى به خویشان، اعمال را پاك مى‌كند و بلا را دور مى‌سازد.

5. آسانى حساب: امام صادق علیه السلام فرمود: صِلَةُ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسابَ یَوْمَ الْقِیامَةِ … وَ تَقى مَصارِعَ السُّوءِ «16» رسیدگى به خویشان حساب روز قیامت را آسان كرده و از مرگ بد جلوگیرى مى‌كند.

6. آبادى شهرها: امام صادق علیه السلام فرمود: صِلَةُ الرَّحِمِ وَ حُسْنُ الْجَوارِ یَعْمُرانِ الدِّیارَ صله رحم و خوش‌رفتارى با همسایه شهرها را آباد مى‌كند.
 
نفرین بر قطع کنندگان رحم
قطع رحم و ترك رسیدگى به خویشان و بستگان در اسلام سخت مورد نكوهش قرار گرفته است. خداوند تعالى كسانى را كه از خویشاوندان خود بریده، با آنان قطع رابطه مى‌كنند، در سه جاى قرآن مورد لعن و نفرین قرار داده است. «17» از جمله در آیه‌اى مى‌فرماید: فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِى الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ أُولئِكَ الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ «18» اگر از فرمان خدا روى‌گردان شوید، آیا جز این انتظار مى‌رود كه در زمین فساد كنید و قطع رحم نمایید؟ آن‌ها كسانى هستند كه خداوند آنان را لعنت كرده است. امام صادق علیه السلام در ضمن بیان خود به نقل از پدرش فرمود: پدرم حضرت سجّاد علیه السلام فرمود: إِیَّاكَ وَ مُصاحَبَةَ الْقاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإِنَّهُ وَجَدْتُهُ مَلْعُوناً فى‌ كِتابِ اللَّهِ فى ثَلاثِ مَواضِعَ «19» از معاشرت و دوستى با كسى كه با بستگان خود قطع رابطه كرده بپرهیز، زیرا چنین كسى را در كتاب خدا (قرآن) در سه جا مورد لعن و نفرین یافته‌ام.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:54:00 ق.ظ ]