نرجس
 
   





مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: خلاصه هر وقت از شما پرسیدند چه کاری سخت است بگو هیچ کاری در عالم سخت‌تر از دروغ گفتن نیست، به حدّی که اگر کسی بخواهد این کار را به دیگری یاد بدهد، باید خیلی اوقات صرف کند. مثلاً اگر خدای نخواسته پدری بخواهد… .
 مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: صدق واقعیّت دارد و همین بس است. لذا آنها – امام حسین(ع) و اصحابش – صادق و راستگو و پاک، سر کار خود بودند. حال آنکه دروغ خلاف است. خدا وجود انسان را پاک و صاف آفریده است. ان‌شاءالله که همواره برای خدا قیام هم دارید، حرکت و شغل و نماز و کسبتان برای خداست، لذا همه اینها راحت می‌شود. بدن و مزاج، شما را دعا می‌کند و می‌گوید عجب راکب خوبی دارم که مرا هیچ اذیّت نمی‌کند. امیدوارم مزاج ما آنقدر شریف باشد که نامش را مرکب هم نگذاریم و بُراق بگذاریم، بُراق راه خدا. وقتی که جنس آن پاک و سلامت است دیگر نمی‌شود او را مرکب گفت. باید گفت این بُراقِ معراج من است. با او نماز می‌خوانم و روزه می‌گیرم، راه می‌برم، کار خیر می‌کنم. آیا می‌توانم او را مرکب بنامم؟ با من رفیق شده است. حضرت رسول(ص) فرمود شیطانِ من از همه اهل زمین بزرگتر بود. اَسلَمَ بِیَدی. شیطان‌های ما کوچک است. آن هم چقدر سخت است بخواهیم دروغ بگوییم.
خلاصه هر وقت از شما پرسیدند چه کاری سخت است بگو هیچ کاری در عالم سخت‌تر از دروغ گفتن نیست، به حدّی که اگر کسی بخواهد این کار را به دیگری یاد بدهد، باید خیلی اوقات صرف کند. مثلاً اگر خدای نخواسته پدری بخواهد به فرزندش دروغ گفتن یاد بدهد، باید خیلی وقت صرف کند و زحمت بکشد یا اینکه اجتماع دروغگو باشد و او درون آن برود و آن کار را عملاً و مفهوماً بیاموزد. پدر بارها به پسرش گفت دَمِ که می‌روی بگو پدرم نیست. پسر گفت آقا جانم منزل هستند فرمودند بگو نیست، صاف می‌گوید. چند بار این اتفاق افتاد تا این کار را به او یاد بدهند. اصلاً نمی‌داند دروغ چیست. فطرت‌های پاک، دروغ را نمی‌شناسند. آیا نمی‌بینی که اگر کسی دروغ بگوید چقدر به درد می‌آیی؟ جگرت در می‌آید و آسمان به لرزه در می‌آید و می‌ترسی. همه می‌گوییم: عجب! عجب! معلوم است که یک امر ناجوری است و یک فضله موش است که پیدا شده است.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[دوشنبه 1398-06-25] [ 07:57:00 ق.ظ ]





مرحوم دولابی: امیرالمومنین(ع) خزانه خداست
مرحوم دولابی می فرمود: قربان آن ذره از حبّ علیّ ابن ابیطالب(ع)، آن را ذره فرمودند چون از بالا آمده است، از پیشگاه خدا – عِندنا خَزائنُهُ؛ امیرالمومنین(ع) خزانه خداست. یک ذره آن با قلب شما تماس گرفته است، لذا آن را ذره فرموده‌اند.
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: آیا در حدیث شنیده‌اید که وقتی حضرت، تشریف می‌آورد به خانه خدا تکیه می‌دهد؟ خانه خدا یعنی خدا، یعنی تکیه‌گاه ولی عصر(عج) خداست – معنایش این است. به خانه تکیه می‌دهد یعنی اعتماد و یقین او به خداست، علم وقدرت او مال خداست. آن گاه جمالش را نشان می‌دهد، یا مَعشَرَ الخَلائِقِ الا وَ مَن ازادَ اَن یَنظُرَ الی ادَمَ وَ شَیثٍ فَها اَنَا ذا ادَمَ وَ شَیثٌ – ای اهل عالم، هر کس اراده دارد آدم(ع) را ببیند، مرا ببیند. هر که می‌خواهد نوح(ع) را ببیند، ابراهیم(ع) را ببیند؛ همین طور رووس پیامبران را می‌شمرد. در آخر می‌گوید وَ مَن اَرادَ اَن یَنظُرَ الی مُحمدٍ وَ امیرالمومنینَ فَها اَنا ذا مُحمدٍ و امیرالمومنینَ. سپس همین طور آبا و اجدادش را می‌شمرد تا به خودش می‌رسد.

قلب شما از کودکی از همان جا دارد بهره می‌برد و پدران و مادرانتان همه از این سرچشمه آب می‌خوردند. امیدوارم اعتمادی که در قلبتان آمده است را بزرگ بشمارید – ولو اینکه مقدارش به خیال خودتان کم باشد. آن اعتماد، خیلی زیاد است. بیخود نیست که مطالب بزرگ را درک می‌کنید. وقتی که نگاه کنید خواهید دید آن ذره‌ای از محبت امیرالمومنین و خانواده طهارت(ع) که در شما هست، بسیار بزرگ است. آن ذره، چون از بالا آمده است نامش ذره است، والا اگر بخواهی آن را در مقایسه با پایین حساب کنی، هر چه روی زمین، بشر و مخلوق هست، قربان آن ذره از حبّ علیّ ابن ابیطالب(ع)، آن را ذره فرمودند چون از بالا آمده است، از پیشگاه خدا – عِندنا خَزائنُهُ؛ امیرالمومنین(ع) خزانه خداست. یک ذره آن با قلب شما تماس گرفته است، لذا آن را ذره فرموده‌اند.

امیدوارم به واسطه نور آنها بیایید که یک ذره از نور علی ابن ابیطالب(ع) خیلی زیاد است؛ که در هر قلبی تابید، دیگر عصیان، ضرر نمی‌رساند.

چقدر دکان شیطان را تخه کرد و مومنی که می‌خواهد به سوی خدا برود چقدر قدرت پیدا کرد و الا مقصد نمی‌گذاشت کسی جان در ببرد. الان به زحمتند، چه رسد به وقتی که آن ذره نباشد. ذره که آمد، ریشه معصیت کنده شد، آنچه هم که خدای نخواسته به واسطه قوای شهوات و خواهش‌ها از فرد صادر شود نمی‌تواند ضرر و اثر بگذارد نور امیرالمومنین(ع) با معصیت، میانه ندارد لذا آن چرک و پستی را می‌زند و از میان می‌برد – امیدوارم گناه، نصیب دوست اهل بیت(ع) نشود.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 07:55:00 ق.ظ ]




نسخه شگفت انگیز حاج آقا دولابی برای آرامش دل

این جملات را محمداسماعیل دولابی مشهور به حاج اسماعیل دولابی گفته است؛ عارف عرفی‌گرای شیعی که در جوانی به شغل کشاورزی اشتغال داشت و در عین حال به صورت آزاد به دانش‌آموزی در جلسات علمای دینی معاصر مانند آیت‌الله سید محمد شریف شیرازی، آیت‌الله شاه‌آبادی، آیت‌الله تقی بافقی، شیخ غلامعلی قمی و شیخ محمدجواد انصاری پرداخت.

دولابی که متولد دولاب تهران بود، گذشته از همه مفاهیم عرفان اسلامی، دیدگاه‌هایی نو داشت. از طرفی روش‌ها و آداب توصیه‌شده توسط او بسیار ساده بود. او هیچ‌گاه مشقی را برای رسیدن به هیچ چیز تجویز نمی‌کرد و رهیافتش تماشا در فضای آرامش بود.

 

۱. هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه‌بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته‌ یار است.

۲. زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و … نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می‌شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.

۳. اگر غلام خانه‌زادی پس از سال‌ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه‌دار شود و بگوید فردا من چه بخورم، این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می‌کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه‌دار و نگران باشیم.

۴. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه‌ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه‌ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

۵. موت را که بپذیری، همه‌ غم و غصه‌ها می‌رود و بی‌اثر می‌شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه‌هایت کم می‌شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می‌کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه‌السلام فرمود: «یک ساعت دنیا را به همه آخرت نمی‌دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.»

۶. اگر دقت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیا قابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می‌گذارد.

۷. تربت، دفع بلا می‌کند و همه تب‌ها و طوفان‌ها و زلزله‌ها با یک سر سوزن از آن آرام می‌شود. مؤمن سرانجام تربت می‌شود. اگر یک مؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور می‌کند.

۸. هر وقت غصه‌دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده‌ها و مرده‌ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصه‌دار که می‌شوید، گویا بدنتان چین می‌خورد و استغفار که می‌کنید، این چین‌ها باز می‌شود.

۹. تا می‌گویم شما آدم خوبی هستید، شما می‌گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین‌طور است. تا به خدا می‌گویید خدایا تو غفاری، تو ستاری، تو رحمانی و…خدا می‌فرماید خودت غفاری، خودت ستاری، خودت رحمانی و… . کار محبت همین است.

۱۰. با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می‌شود. بعد عادت به عبادت منجر می‌شود. عبادت هم معرفت ایجاد می‌کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می‌آید و نهایتا به ولایت منجر می‌شود.

۱۱. خدا عبادت وعده بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال‌های بعد را هم می‌خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده بعد زنده باشیم.

۱۲. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می‌گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم‌کم بر تو معلوم شود که به راستی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می‌کردی، فی‌الواقع راست می‌گفتی و خدا خوب خدایی بود.

۱۳. ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ‌تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن. همانطور که امیرالمؤمنین علیه‌السلام در دعای دهه‌ی اول ذیحجه می‌فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله

۱۴. دل‌های مؤمنین که به هم وصل می‌شود، آب کُر است. وقتی به علــی علیه‌السّلام متّصل شد، به دریا وصل شده است. شخصِ تنها، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می‌شود ولی آب کُر نه تنها نجس نمی‌شود ، بلکه متنجس را هم پاک می کند.

۱۵. هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در “الا” تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه “الله"را بگو همه‌ی دلت را تصرف کند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 07:53:00 ق.ظ ]