نرجس
 
   



تاثیر یاد خدا و بی رغبتی به دنیا در رسیدن به آرامش
 



ذکر و یاد خدا  یکی از بهترین و مؤثرترین روشها برای رهایی از ترس و نگرانی است

 

تاثیریاد خدا و بی رغبتی به دنیا در رسیدن به آرامش
ما با یاد خدا و توجه به وجود مقدس الهی، خود را به منبعی متصل می کنیم که از هر قدرتی بالاتر و برتر است. لذا ترس از هر قدرت دیگری معنی پیدا نمی کند، خود را به منبعی متصل می کنیم که توانایی حل هر مشکلی و شفای هر دردی و باز کردن هر گره ای را دارد.


ذکر و یاد خدا و به تعبیر بهتر توجه به خداوند متعال، یکی از بهترین و مؤثرترین روشها برای رهایی از ترس و نگرانی و دغدغه و اضطراب و متقابلاً کسب طمأنینه و آرامش روحی و حتی جسمانی است. قرآن کریم می فرماید: «… أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» یعنی «آگاه شوید که تنها یاد خدا آرام بخش دلهاست».


براستی چرا روح و روان آدمی با یاد و نام خدا آرامش می گیرد؟

پاسخ روشن است. ما با یاد خدا و توجه به وجود مقدس الهی، خود را به منبعی متصل می کنیم که از هر قدرتی بالاتر و برتر است. لذا ترس از هر قدرت دیگری معنی پیدا نمی کند، خود را به منبعی متصل می کنیم که توانایی حل هر مشکلی و شفای هر دردی و باز کردن هر گره ای را دارد. پس یأس و ناامیدی و احساس ضعف و شکست در زندگی، دیگر مفهوم خود را از دست می دهد. با توجه به خدا، خود را به منبعی وصل می کنیم که از همه چیز و همه کس و هر راز و رمزی آگاهی مطلق و کامل دارد، پس دیگر غصه نمی خوریم که کسی درد ما را نمی فهمد، یا راز خود را به که بگوییم که بتواند ما را کمک کند.

 در واقع از کسی یاری می جوییم که از همه مشکلات و علت و معلولها و رابطه های پشت پردۀ بین پدیده های جهان، آگاهی کامل دارد. با یاد خدا به منبعی وصل می شویم که معامله گر و منفعت طلب نیست و ما را برای خودش نمی خواهد، بلکه خیرخواه، مهربان و دلسوزی است که صرفاً خیر ما را می خواهد و ما را برای خودمان دوست دارد و می خواهد. بنابراین طبیعی است وقتی با ذکر و یاد خدا به چنین پناهگاه مطمئن و قدرتمندی وصل می شویم، هر گونه نگرانی و دغدغه از ما رفع شده و به راحتی و آرامش روحی و روانی برسیم.


به همین جهت خداوند متعال ما را تشویق می کند تا دائماً به یاد او باشیم. قرآن کریم می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً» یعنی «ای کسانی که به خدا ایمان آورده اید، ذکر حقّ و یاد خدا بسیار کنید» آری ذکر و یاد خدا نه تنها راه و روشی مطمئن برای رسیدن به آرامش روحی و قلبی است، بلکه بالاتر از آن، هر گونه اعراض از ذکر الهی و دور شدن از خداوند متعال، زندگی و معیشت را برای ما سخت و زجرآور می کند و در نتیجه آرامش از ما سلب خواهد شد. خداوند متعال می فرماید: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمی » یعنی «و هر کس از یاد من اِعراض کند، همانا (در دنیا) معیشتش تنگ شود و روز قیامت نابینا محشورش کنیم».


منظور از یاد و ذکر خدا
 نکته مهمی که در پایان این بحث باید به آن اشاره کنیم این است که منظور از یاد و ذکر خدا، صرفاً ذکر زبانی نیست، بدون تردید کسی با صرف ذکر زبانی نه می تواند توجهی به خدا پیدا کند، و نه از ثمرات اتصال به منبع الهی بهره ببرد و آرامش کسب کند. مقصود از یاد و ذکر الهی، همانا توجه قلبی به خدا همراه با هوشیاری و آگاهی به مفاهیم ذکری است که گفته می شود.


برخی علمای اخلاق مراتبی را برای ذکر برمی شمارند:
مرتبۀ اوّل، ذکر لفظی و لسانی است.


مرتبۀ دوم، ذکر معنوی است. یعنی در حالی که انسان مشغول ذکر لفظی است، به معانی الفاظ هم توجه کند و آن را بفهمد.


مرتبۀ سوم، ذکر قلبی است. یعنی توجه از دل بجوشد و احیاناً به زبان جاری شود.

البته لازم نیست حتماً به زبان جاری شود بلکه چه بسا در مراحلی سکوت، خود بهترین بیان برای اظهار مکنونات قلبی و معطوف گردانیدن دل به آستان قدس الهی باشد. از مراتب فوق، آنچه که می تواند آدمی را از نگرانی و اضطراب رهایی بخشیده و آرامش و راحتی روح و اطمینان قلبی را برایش به ارمغان آورد، مرتبۀ سوم، یعنی توجه قلبی و هوشیارانه به ساحت قدس الهی است.

 

بدیهی است کسی که می خواهد همیشه آرامش روحی و اطمینان قلبی داشته باشد، باید ذکر و توجه قلبی او نیز همیشگی و مستمر باشد. با یکی دو بار ذکر و توجه و یا صرفاً در زمان مشکلات به یاد خدا بودن، چندان کارگشا نخواهد بود. به تعبیر امام علی علیه السّلام: «مُدَاوَمَةُ الذِّکْرِ قُوَّةُ الْاَرْواحِ» یعنی «استمرار در ذکر، نیروبخش و تقویت کننده روح و روان است».


بی رغبتی به دنیا
اگر به دنبال کسب آرامش و راحتی روح و روان خود هستید، تلاش کنید میل و رغبت خود را به زخارف و جلوه های فریب انگیز دنیا کاهش بدهید. البته منظور نداشتن زندگی مناسب و مال و منال مورد نیاز و منطقی نیست، به هیچ وجه شما را به فقر و نداری تشویق نمی کنیم. از مال و اموال دنیا و از زخارف و جلوه های دلفریب دنیا مانند پول، ریاست، خانه، اتومبیل، همسر و فرزندان، آثار قدیمی و عتیقه، طلا و جواهر، وسایل خانه و… در حدی به دنبالش باشید که تأمین کننده نیازهای منطقی و طبیعی شما باشد.


علاقه به اینها باید در حدی باشد که آرام بخش روح و روان شما بوده و زندگی را به کام شما شیرین و گوارا سازد. اگر تعلق به آنها از حد طبیعی خارج شود، نه تنها آرامش بخش شما نخواهند بود، بلکه سوهان روح بوده و وسیله ای در جهت آزار روح و روان شما خواهند شد. حتی عشق و مَحبّت به همسر و فرزندان که از ضروریات زندگی است، اگر از حد طبیعی خود خارج شود، تبدیل خواهد شد به غل و زنجیری که مانع حرکت شما شود. دلبستگی و علاقه افراطی به زخارف دنیا، موجب دل مشغولی و سرگرم شدن به آنها می شود، و همۀاینها ناآرامی و ناراحتی را به دنبال دارد.


دلبستگی افراطی باعث می شود وقتی شما به خطر از دست دادن این تعلقات فکر می کنید، همیشه مضطرب و نگران بشوید که مبادا اینها را از دست بدهید، و اگر هم روزی بخشی از آنها را از دست دادید، ترس و نگرانی شما، عملاً تبدیل به غم و اندوه و ناراحتی عمیق خواهد شد. چه بسا کسانی که نه تنها به زخارف دنیوی مثل ریاست و پول و ثروت و طلا و جواهر یا خانه و اتومبیل دل می بندند، بلکه گاهی به چیزهای کم اهمیت نیز چنان وابسته می شوند که هر گونه راحتی و آرامش را از آنان سلب می کند.

 

یکی شدیداً به یک پرنده دل می بندد، دیگری عاشق آلبوم تمبر با عکس می شود، یکی شیفتۀ کلکسیون اسکناسهای قدیمی می شود. فردی عاشق عتیقه جات و اشیاء قدیمی است و خلاصه هر کدام به نوعی دلبند جلوه ای از زخارف دنیوی می شوند. این تعلقات و وابستگیها، فرد را به ورطه ناآرامی و اضطراب و نگرانی می کشاند.


بی رغبتی به دنیا در روایات
امام صادق علیه السّلام می فرماید: «اَلرَّغْبَةُ فِی الدُّنْیا تُورِثُ الْغَمَّ وَ الْحُزْنَ وَ الزُّهْدُ فِی الدُّنْیا راحَةُ الْقَلْبِ وَ الْبَدَنِ» یعنی «میل و رغبت به دنیا موجب غم و اندوه و ناراحتی می شود و بی میلی به دنیا باعث راحتی و آرامش روح و قلب و بدن آدمی می شود».


حضرت علی علیه السّلام نیز بی رغبتی به دنیا را عامل دستیابی به بزرگترین راحتی و آرامش معرفی کرده و می فرماید: «اَلزُّهْدُ فِی الدُّنْیا اَلرّاحَةُ الْعُظْمی» یعنی «بی رغبتی نسبت به دنیا، بزرگترین راحتی و آرامش است». دلخوشی به حیات دنیوی و راضی شدن به جلوه ها و زخارف دنیا، نه تنها انسان را سیر و اشباع نمی کند و او را به آرامش نمی رساند، بلکه آینده ای تاریک و زجرآور را برای او ترسیم می کند.


خداوند متعال می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُونَ * أُولئِکَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ». یعنی «البته آنهایی که به لقاء ما دل نبسته و امیدوار نیستند و به زندگی حیوانی پست دنیا دلخوش و دل بسته اند و آنهایی که از آیات و نشانه های ما غافلند * هم اینان هستند که عاقبت به کردار زشت خود در آتش دوزخ مأوی گیرند». براستی که دنیا همانند آب شور دریاست که هر چه آدمی از آن بنوشد، بر عطش او افزوده شده و به دنبال نوشیدن آب بیشتری خواهد بود تا این که به مرز هلاکت برسد، و هرگز سیراب نشود و آرامش نگیرد.

 

امام صادق علیه السّلام می فرماید: «مَثَلُ الدُّنْیا کَمَثَلِ ماءِ الْبَحْرِ کُلَّما شَرِبَ مِنْهُ الْعَطْشانُ ازْدادَ عَطَشاً حَتّی یَقْتُلَهُ» یعنی «دنیا مانند آب دریاست که هر چه شخص تشنه از آن بیشتر بیاشامد، تشنگی اش بیشتر شود تا او را بکُشد».

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[شنبه 1397-04-09] [ 09:47:00 ق.ظ ]




دعایی که امام سجاد (ع) برای رفع غم و اندوه می خواند

 


دعایی از امام سجاد (ع) برای رفع گرفتاری  

امام سجاد(ع) برای رفع غم و اندوه این دعا را می‌خواند
صحیفه سجادیه به «زبور آل محمد(ص)» معروف بوده و شامل زمزمه‌های عارفانه و نیایش‌های امام چهارم شیعیان، حضرت زین‌العابدین(ع) با خداوند یکتا است.

 

دعای پنجاه و چهارم صحیفه سجادیه:
1. يَا فَارِجَ الْهَمِّ، وَ كَاشِفَ الْغَمِّ، يَا رَحْمَانَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ رَحِيمَهُمَا، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ افْرُجْ هَمِّي، وَ اكْشِفْ غَمِّي.


2. يَا وَاحِدُ يَا أَحَدُ يَا صَمَدُ يَا مَنْ‏ «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ»،[۱] اعْصِمْنِي وَ طَهِّرْنِي، وَ اذْهَبْ بِبَلِيَّتِي. وَ اقْرَأْ آيَةَ الْكُرْسِيِّ وَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ، وَ قُلْ:


3. اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ سُؤَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ، وَ ضَعُفَتْ قُوَّتُهُ، وَ كَثُرَتْ ذُنُوبُهُ، سُؤَالَ مَنْ لَا يَجِدُ لِفَاقَتِهِ مُغِيثاً، وَ لَا لِضَعْفِهِ مُقَوِّياً، وَ لَا لِذَنْبِهِ غَافِراً غَيْرَكَ، يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ أَسْأَلُكَ عَمَلًا تُحِبُّ بِهِ مَنْ عَمِلَ بِهِ، وَ يَقِيناً تَنْفَعُ بِهِ مَنِ اسْتَيْقَنَ بِهِ حَقَّ الْيَقِينَ فِي نَفَاذِ أَمْرِكَ.


4. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اقْبِضْ عَلَى الصِّدْقِ نَفْسِي، وَ اقْطَعْ مِنَ الدُّنْيَا حَاجَتِي، وَ اجْعَلْ فِيمَا عِنْدَكَ رَغْبَتِي شَوْقاً إِلَى لِقَائِكَ، وَ هَبْ لِي صِدْقَ التَّوَكُّلِ عَلَيْكَ.


5. أَسْأَلُكَ مِنْ خَيْرِ كِتَابٍ قَدْ خَلَا، وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ كِتَابٍ قَدْ خَلَا، أَسْأَلُكَ خَوْفَ الْعَابِدِينَ لَكَ، وَ عِبَادَةَ الْخَاشِعِينَ لَكَ، وَ يَقِينَ الْمُتَوَكِّلِينَ عَلَيْكَ، وَ تَوَكُّلَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْكَ.


6. اللَّهُمَّ اجْعَلْ رَغْبَتِي فِي مَسْأَلَتِي مِثْلَ رَغْبَةِ أَوْلِيَائِكَ فِي مَسَائِلِهِمْ، وَ رَهْبَتِي مِثْلَ رَهْبَةِ أَوْلِيَائِكَ، وَ اسْتَعْمِلْنِي فِي مَرْضَاتِكَ عَمَلًا لَا أَتْرُكُ مَعَهُ شَيْئاً مِنْ دِينِكَ مَخَافَةَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ.
7. اللَّهُمَّ هَذِهِ حَاجَتِي فَأَعْظِمْ فِيهَا رَغْبَتِي، وَ أَظْهِرْ فِيهَا عُذْرِي، وَ لَقِّنِّي فِيهَا حُجَّتِي، وَ عَافِ فِيهَا جَسَدِي.


8. اللَّهُمَّ مَنْ أَصْبَحَ لَهُ ثِقَةٌ أَوْ رَجَاءٌ غَيْرُكَ، فَقَدْ أَصْبَحْتُ وَ أَنْتَ ثِقَتِي وَ رَجَائِي فِي الْأُمُورِ كُلِّهَا، فَاقْضِ لِي بِخَيْرِهَا عَاقِبَةً، وَ نَجِّنِي مِنْ مَضَلَّاتِ الْفِتَنِ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.


9. وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ الْمُصْطَفَى وَ عَلَى آلِهِ الطَّاهِرِينَ.

ترجمه دعای پنجاه و چهارم صحیفه سجادیه:
1. ای زداینده‌اندوه و برطرف کننده غم،‌ای رحمن دنیا و آخرت و رحمت آورنده در دو دنیا، بر محمد و آلش درود فرست، و اندوه مرا برطرف ساز، و غم دلم را بزدای،‌

 

2. ای یگانه،‌ ای یکتا،‌ ای بی‌نیاز،‌ای کسی که نزاده‌ای و زائیده نشده‌ای و کسی همتای حضرت تو نیست، مرا حفظ کن و به پاکی آر، و گرفتاریم را برطرف کن. - و آیةالکرسی و معوّذتین (سوره‌های فلق و ناس) و قل هوالله را بخوان و بگو:


3. خداوندا، از تو می‌خواهم همچون خواهش کسی که نیازش سخت، و نیرویش سست است، و گناهانش افزایش یافته، همچون خواهش کسی که برای نیاز خود فریادرسی، و برای ضعفش نیرودهنده‌ای، و برای معصیتش آمرزنده‌ای جز تو نمی‌یابد،‌ ای صاحب جلال و اکرام، از تو درخواست عملی دارم که هرکه آن را بجای آورد دوستش داری، و یقینی که هر کس در مسیر قضای تو به آن آراسته به حقّ یقین گردد او را بدین خاطر نفع رسانی.


4. خداوندا بر محمد و آلش درود فرست، و جان مرا در حال - ثبات و استواری بگیر، و نیازم را از دنیا قطع کن، و رغبتم را به رحمتت برانگیز تا شوق لقایت در سر داشته باشم، و مرا صدق توکل بر خودت مرحمت فرما.


5. از تو بهترین سرنوشت گذشته را مسئلت دارم، و از بدترین سرنوشت گذشته به تو پناه می‌برم، پروردگارا، ترس بندگان، و عبادت خاشعان، و یقین توکل کنندگان، و توکل مؤمنان را از تو درخواست دارم.


6. خداوندا رغبت و شوق مرا در گدایی‌ام مانند رغبت عاشقانت در گدایی‌شان، و ترسم را مانندترس اولیائت قرار ده، و مرا در رضای خود چنان به کار‌دار که با وجود آن چیزی از دین تو را به خاطر وحشت از آفریده‌ای ترک نکنم.


7. خداوندا این نیاز من است، پس رغبتم را در آن عظیم کن، و عذرم را در آن آشکار فرما، و حجتم را در آن بر زبانم گذار، و جسمم را در آن سلامت بخش.


8. خداوندا هر کس روز کند در حالی که به غیر تو اعتماد و امیدی داشته باشد، پس من روز کردم در حالی که در همه کارها اعتماد وامیدم تویی، پس - برایم برنامه‌ای مقدّر فرمای که پایان آن از همه فرخنده‌تر باشد، و از فتنه‌های گمراه‌کننده رهایی‌ام بخش، به حق مهربانیت‌ای مهربانترین مهربانان

9. و درود و برکات خداوند بر سرور ما محمّد فرستاده و برگزیده حق، و بر خاندان پاکش باد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:44:00 ق.ظ ]




سوره ای با فضلیت برای اموات
 


 

 

 

خواندن سوره‎هایی از قرآن در حالت احتضار مانند سوره‎های؛ یس، صافات، احزاب، آیة الکرسی، آیه ۵۴ سوره اعراف، و سه آیه آخر سوره بقره در روایات توصیه شده است

 


قرآن خواندن برای اموات

پس از مرگ انسان، بر اطرافیان و دیگر مؤمنان اعمالی واجب است؛ مانند غسل، کفن، نماز و دفن و واجباتی که از میت قضاء شده بود که باید هرچه زودتر انجام پذیرد. اما انجام برخی اعمال برای اموات مستحب می باشد، که از جمله آنها صدقه دادن، دعا کردن و خواندن قرآن است.

 

در خصوص اثبات استحباب قرائت قرآن برای اموات دو نوع دلیل می توان بیان کرد: نوع اول روایاتی که به صورت کلی بیان می کند به یاد اموات و گذشتگان باشید و آنها از کارهای نیک شما بهره می برند؛ و روشن است که قرائت قرآن یکی از کارهای نیک و پسندیده است. در این مورد روایاتی وجود دارد که به بعضی اشاره می شود:

 

۱. از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده است: «مردگانتان را که در قبرها آرمیده اند از یاد نبرید. مردگان شما امید احسان شما را دارند. مردگان شما زندانی هستند و به کارهای نیک شما رغبت دارند. آنها خود، قدرت انجام کاری را ندارند، شما صدقه و دعائی به آنها هدیه کنید.»[۱]

 

۲. حضرت امام صادق(علیه السلام ) می فرمایند: «مرده به خاطر طلب رحمت و آمرزشی که برای او می شود شادمان می گردد، همان گونه که زنده بوسیله هدیه ای که به او می دهند، خوشحال می گردد.»[۲]

 

دسته دوم روایاتی است که آثار قرائت قرآن برای اموات را بیان می کند؛ مانند این روایت: حضرت امام رضا(علیه السلام) فرمودند: «هر کس قبر مؤمنی را زیارت کند و در کنار آن هفت مرتبه إنّا انزلناه بخواند، خداوند او را با صاحب قبر می آمرزد.[۳]»


می‎توان گفت: سوره‎های؛ فاتحه، یس، صافات، تبارک، احزاب، آیة الکرسی، هفت مرتبه اناانزلناه … را می توان خواند و ثوابش را به اهل قبور اهداء کرد

 

اهل قبور نیازمند به استغفار و طلب رحمت و اهداء ثواب هستند. در همین زمینه امام جعفر صادق ـ علیه السّلام ـ می‎فرماید: «ثوابی که پس ازمرگ به انسان می‎رسد سه چیز است؛ ۱. صدقه جاریه… ۲. راه و رسم صحیحی که شخص در حال حیات بدان عمل می‎کرد و به گونه‎ای بوده که الگو برای دیگران می‎شد ۳. فرزندی شایسته که برای او طلب مغفرت کند، و موجبات آمرزش پدر را فرهم سازد.»[۴] در جای دیگر می‎فرماید: «همان گونه که زندگان با هدایا، شاد می‎شوند اهل قبور و برزخیان نیز با ترحم و استغفار که نسبت به آنان می‎شود؛ شاد می‎گردند.»[۵]

 

بنابر این اهداء ثواب و طلب مغفرت برای اهل قبور نافع است و از طریق اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ توصیه شده است.

 


کارهایی که برای میت نافع است

خواندن سوره‎هایی از قرآن در حالت احتضار مانند سوره‎های؛ یس، صافات، احزاب، آیة الکرسی، آیه ۵۴ سوره اعراف، و سه آیه آخر سوره بقره در روایات توصیه شده است.[۶]
تلاوت

 

همچنین در شب اول قبر؛ مستحب است دو رکعت نماز وحشت خوانده شود که در رکعت اول بعد از سوره حمد، یک مرتبه آیة الکرسی و در رکعت دوم، بعد از سوره «حمد»، ۱۰ مرتبه سوره «انا انزلنا» خوانده شود.

 

امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: سوره «تبارک» بالای سر قبر میت خوانده شود تا موجب رفع عذاب قبر از او گردد.[۷]

 

مرحوم نوری در مستدرک الوسائل باب اموات، از سید بن طاوس در مصباح الزائد نقل کرده و فرمود: طریق زیارت میت این است که رو به قبله و دست بر قبر نهاده و بگو: «اللّهم ارحم غربته وصل وَحْدَته… ثمَّ اقر “أنا انزلناه فی لیلة القدر” سبع مرّات» پروردگارا! بر غربت او ترحم نما و تنهایی او را به مقام جمع خودت ارتباط بده و موجبات انس را بر وحشت او قرار بده و ترس او را تبدیل به ایمنی گردان و از رحمت خود برای او رحمتی بفرست که از رحمت غیر تو بی‎نیاز گردد و او را به کسی که او دوست داشت و در تحت ولایت او (ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ ) بود؛ ملحق گردان! و سپس سوره مبارکه «انا انزلناه» راهفت مرتبه بخوان.[۸]

 

در نتیجه می‎توان گفت: سوره‎های؛ فاتحه، یس، صافات، تبارک، احزاب، آیة الکرسی، هفت مرتبه اناانزلناه… را می توان خواند و ثوابش را به اهل قبور اهداء کرد.

 


خواندن قرآن برای اموات دیگران و دریافت پول

افرادی که به سفارش دیگران ختم قرآن برای اموات می کنند و از این بابت پول دریافت می کنند، آیا این عمل شرعاً صحیح است؟ آیا صرف قرائت قرآن و به این صورت که هر دو روز یک ختم قرآن بکنند اشکالی ندارد؟

 

دریافت پول و مزد بابت خواندن قرآن اشکالی ندارد[۹] و به تلاوت و قرائت قرآن در روایات فراوان سفارش شده است.

 

تلاوت قرآن غیر از این که برای قاری بسیار ارزش و ثواب دارد برای پدر و مادر و معلم او نیز مؤثر است. پیامبر(صلی الله علیه و آله ) فرمود: “هرگاه معلم به دانش آموز بسم الله الرحمن الرحیم بیآموزد خداوند برای او و پدر و مادر و معلمش برائت از آتش جهنم را امضا می کند."[۱۰]

 

امام صادق(علیه السلام ) فرمود: “پیامبر(صلی الله علیه و آله) در وصیتش به امام علی(علیه السلام ) فرمود: “بر تو باد به تلاوت کردن قرآن در هر حالی."[۱۱]

 

تلاوت کردن زیاد و ختم قرآن به صورت پی در پی مطلوب است. امام سجاد(علیه السلام ) فرمود: “شروع به قرآن و ختم آن و شروع دوباره و ختم آن و …. از افضل اعمال است".[۱۲]

 

امام حسین(علیه السلام) فرمود: “ختم قرآن در یک شب باعث صلوات و درود ملائکه و ختم آن در روز باعث صلوات و درود ملائکه حافظ انسان می باشد. نیز دعای او مستحاب است و برای او بهتر است از این که بین زمین تا آسمان مال داشته باشد."[۱۳]

 


اهدای ثواب قرائت قرآن به پیامبر و ائمه و به مؤمنان (چه زنده و چه مرده) مستحب است:علی بن مغیره می گوید:به امام کاظم گفتم:پدرم در یک ماه رمضان گاهی تا چهل ختم قرآن داشت. نیز مانند او عمل کرده ام. و وقتی که عید فطر می شود ثواب آن ها را به پیامبر و امامان اهدا می کنم. حضرت فرمود:در روز قیامت تو با آنان خواهی بود

 

کثرت تلاوت قرآن مطلوب است ولی عجله کردن در تلاوت و با سرعت زیاد خواند کراهت دارد. بهتر است قرآن را با ترتیل بخوانیم.[۱۴] این همه ثواب برای تلاوت قرآن و برای قاری قرآن در صورتی است که به قرآن و به حلال و حرام آن معتقد باشد و قرآن را وسیله کسب رزق و و آبروی خود قرار ندهد.

 


امام صادق(علیه السلام ) فرمود:"قاریان قرآن بر سه دسته اند:‌

 

۱- قاری که با تلاوت قرآن بر مردم فخر فروشی می کند. او اهل آتش است.

 

۲- قاری که قرآن را خوب می خواند ولی به آن عمل نمی کند و حدود قرآن را ضایع می گرداند. او نیز اهل آتش است.

 

۳- قاری که به حلال و حرام قرآن عمل می کند و به آن ایمان دارد. خداوند او را ازفتنه های گمراه کننده نجات می دهد و اهل بهشت خواهد بود و در روز قیامت از دیگران شفاعت خواهد کرد."[۱۵]

 

امام صادق(علیه السلام) از پدران گرامیش نقل می کند: “من قرء القرآن یأکل به الناس جاء یوم القیامه و وجهه عظم لا لحم فیه؛[۱۶] هر کس قرآن بخواند و با آن بخواهد سر مردم کلاه بگذارد (مال مردم را بخورد) در روز قیامت وارد محشر می شود در حالی که هیچ گوشتی بر صورت ندارد.”

 

اهدای ثواب قرائت قرآن به پیامبر و ائمه و به مؤمنان(چه زنده و چه مرده) مستحب است: علی بن مغیره می گوید: به امام کاظم گفتم: پدرم در یک ماه رمضان گاهی تا چهل ختم قرآن داشت. نیز مانند او عمل کرده ام. و وقتی که عید فطر می شود ثواب آنها را به پیامبر و امامان اهدا می کنم. حضرت فرمود: در روز قیامت تو با آنان خواهی بود.[۱۷]

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:33:00 ق.ظ ]




حسادت چه اثری بر زندگی فرد حسود میگذارد؟
 



حسد انسان را دچار بیماری های جسمی و روحی می کند

 

آثار حسد بر زندگی فرد

1- حسد ایمان را فاسد و از بین می برد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در این باره فرمود:

«الْحَسَدُ یفْسِدُ الْایمان»[1] 

حسد ایمان را فاسد می کند، زیرا حسود به بخشش خدا بر بندگانش خشمناک است و غیر مستقیم می پندارد که کارهای خداوند طبق عدالت نیست! در نتیجه اصل توحید و ایمان او فاسد می گردد. 

در زمان غیبت صُغری یکی از شیعیان با فضیلت و مورد احترام مردم «شلمغانی» بود. وی به علت خودخواهی و مقام طلبی انتظار داشت که پس از محمد بن عثمان، سومین نایب خاص امام زمان (عج) شود؛ ولی علی رغم این انتظار، حسین ابن روح به مقام نیابت خاصه از طرف امام زمان تعیین شد. 

 

شلمغانی به جای این که متوجه نقص خود شود، بر حسین ابن روح حسادت ورزید، و از راه راست منحرف شد. و روز به روز بر شقاوت خود افزود، و عدّه ای را به دور خود جمع کرد و واجب بودن عبادت ها را منکر شده و ازدواج با محارم را جایز دانست. مردم بسیاری را گمراه کرد و خود نیز گمراه شد. تا این که لعنت نامه ای از ناحیه امام زمان (عج) علیه او صادر گردید و در دنیا و آخرت رسوا شد و سرانجام سلطان وقت او را در شهر بغداد به دار آویخت. لازم به ذکر است که او از جانب حسین ابن روح در میان مردم واسطه و نماینده بود و نیازهای آنها را به حسین بن روح می رساند. با وجود این در نتیجه حسادت از حسین ابن روح خواست تا با وی مباهله کند.[2]

 

2- حسد نیکی ها و حسنات را از بین می برد. پیامبر علیه السلام در این مورد فرمود: 

«ایاکمُ و الْحَسَدُ فَانّ الْحَسَدَ یاکلُ الْحَسَناتِ کما تَأکلُ النّارُ الْحَطَبَ»[3] 

حسد نیکی ها را می خورد و از بین می برد همان طوری که آتش هیزم را می خورد و از بین می برد.

 

3- حسد انسان را دچار بیماری های جسمی و روحی می کند و آسایش و آرامش را از انسان سلب می نماید. علی علیه السلام در این باره فرمود: 

«الْحَسَدُ یذیبُ الْجَسَدَ»[4]؛ 

حسد تن را آب می کند. 

 

و در جمله دیگر فرمود: 

«الْحَسُودُ دائِمُ السُّقم»[5] 

حسود، پیوسته بیمار است. 

 

4- حسد موجب تنهایی و انزوای حسود می شود حتی دوستانش را از دست می دهد. علی علیه السلام فرمود: 

«الْحَسُودُ لاخُلَّة لَهُ»[6] 

حسود، دارای دوست نخواهد بود. 

 

5- حسد موجب می شود که شخص حسود از پیشرفت در امور بازماند زیرا او بیشترین وقت و نیروی فکری و جسمی خود را صرف مبارزه با محسود می کند و همواره به فکر اوست و در صدد یافتن راه برای از میدان به در کردن اوست.

 

6- افراد حسود برای تسکین خود سعی می کنند ارزش و قابلیت های اشخاص دیگر را زیر سؤال ببرند و ارزش آنها را با عیب جویی و عیب تراشی و بدگویی پایین بیاورند و این موجب اختلاف و جدایی و کینه بین افراد جامعه می شود و تعاون و نوع دوستی از بین می رود.

 

7- حسود برای نابودی رقیب به هر کاری دست می زند او حتی حاضر است خود را از بین ببرد تا به محسود ضرری برساند. شهید مطهری در کتاب انسان کامل می نویسد: 

در زمان یکی از خلفا، مرد ثروتمندی غلامی خرید. از روز اوّلی که او را خرید، مانند یک غلام با او رفتار نمی کرد؛ بلکه مانند یک آقا با او رفتار می کرد. بهترین غذاها را به او می داد. بهترین لباسها را برایش می خرید. وسایل آسایش او را فراهم می کرد و درست مانند فرزند خود با او رفتار می کرد و حتی حاضر شد او را آزاد کند و سرمایه زیادی هم به او بدهد. یک شب درد دل خود را با غلام در میان گذاشت و گفت: من حاضرم تو را آزاد کنم و مقداری پول هم به تو بدهم؛ ولی می دانی برای چه آن همه خدمت به تو کردم؟

 

فقط برای یک تقاضا: اگر تو این تقاضا را انجام دهی هر چه که به تو دادم حلال و نوش جانت باشد و بیش از این هم به تو می دهم؛ غلام گفت: هر چه تو بگویی اطاعت می کنم. تو، ولی نعمت من هستی و به من حیات دادی. گفت: نه، باید قول قطعی بدهی. می ترسم اگر پیشنهاد کنم قبول نکنی. گفت: هر چه می خواهی پیشنهاد کنی بگو تا من بگویم «بله». وقتی کاملًا قول گرفت گفت: 

پیشنهاد من این است که در یک موقع خاصی دستور می دهم سر مرا بِبُری. غلام گفت: 

چنین چیزی نمی شود. او گفت: من از تو قول گرفتم و باید این کار را انجام دهی. نیمه شب غلام را بیدار کرد، کارد تیزی به او داد و با هم به پشت بام یکی از همسایه ها رفتند. در آنجا خوابید و کیسه پول را به غلام داد و گفت همین جا سر مرا بِبُر و هر جا که دلت می خواهد برو؛ غلام گفت: برای چه؟ گفت: برای این که من این همسایه را نمی توانم ببینم. مردن برای من از زندگی بهتر است، ما رقیب یکدیگر بودیم و او از من پیش افتاده و همه چیزش از من بهتر است. من دارم در آتش حسد می سوزم. 

 

می خواهم قتلی به پای او بیفتد و او را زندانی کنند اگر چنین چیزی شود من راحت شده ام و راحتی من فقط برای این است که می دانم اگر اینجا کشته شوم فردا می گویند جنازه در پشت بام رقیبش پیدا شده پس حتماً رقیبش او را کشته است و بعد رقیب مرا زندانی و سپس اعدام می کنند و مقصود من حاصل می شود.

 

غلام سر او را برید. کیسه پول را برداشت و رفت. خبر در همه جا پیچید. آن مرد همسایه را به زندان بردند؛ ولی همه می گفتند: اگر او قاتل باشد روی پشت بام خانه خودش که این کار را نمی کند! پس قضیه چیست؟ غلام پیش حاکم وقت رفت و حقیقت را این طور گفت: من به تقاضای خودش او را کشتم. او آنچنان در حسد می سوخت که مرگ را بر زندگی ترجیح می داد. وقتی مشخص شد قضیه از این قرار است حاکم هم غلام را آزاد کرد و هم مرد زندانی را.[7] 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:30:00 ق.ظ ]




آیا اینکه در حین خواندن فاتحه، با سنگ به قبر می زنند، دلیلی اسلامی دارد
 

 

 در منطقه ای مرسوم است که مردم بر سر قبر می روند و با سنگ کوچک یا انگشت بر سنگ قبر می زنند و فاتحه می خوانند، آیا این بدعت است یا سنت؟
پاسخ اجمالی
در روایات برای زیارت کردن قبر، آدابی ذکر شده است که در پاسخ تفصیلی تعدادی از آنها بیان می شود. اما علاوه بر موارد مذکور در روایات، در میان عرف نیز سنت هایی وجود دارد. یکی از این سنت ها زدن سنگ به قبر است که گاه با این دلیل همراه است که مرده صدایمان را بشنود.
در کتاب های حدیثی، روایتی در تأیید این کار وجود ندارند. البته، در میان مردم به غیر از این سنت، سنت های دیگری نیز وجود دارد که بر آنها دلیل شرعی وجود ندارد، اما نبود دلیل شرعی به این معنا نیست که آنها را به صورت کلی رها کنیم؛ زیرا گاه، سنت هایی وجود دارد با این که منبعی شرعی ندارند، اما سنت حسنه ای هستند و عقل نیز آنها را تأیید می کند. علاوه بر این، انجام آنها احترامی برای مرده بوده که نه تنها بد نیست، بلکه باید در ترویج آن تلاش کرد و به یقین مورد پسند خداوند است.
پاسخ تفصیلی
در روایات، تأکید بسیاری وجود دارد که مردگان را از یاد نبریم و برای آنها از این دنیا خیراتی بفرستیم. یکی از بهترین خیرات و هدیه ای که می توان از این دنیا برای آنها فرستاد، خواندن قرآن است که تأکید بسیاری نیز بر آن شده است. امام رضا (ع) فرمودند: «هیچ بنده مؤمنی نیست که قبر مؤمنی را زیارت کند و در آن جا سوره قدر را هفت مرتبه بخواند، مگر این که خداوند گناهان او و صاحب قبر را می بخشاید».[1]، [2]
خیرات برای مردگان و زیارت کردن قبرشان، سنت حسنه ای است که در میان مسلمانان رواج دارد. این عمل مطمئناً برای مرده نیز تأثیر به سزائی دارد و می تواند او را در حیات پس از مرگ کمک کند؛ لذا در روایات آمده است: «مردگان را زیارت کنید که همانا آنها از این عمل خوشحال می شوند».[3] حتی در بعضی از روایات توصیه شده است که به یاد مردگان باشید که این کار ثواب دارد.[4]
در روایات برای زیارت کردن قبر، آدابی ذکر شده است؛ بسیاری از این آداب، به جهت احترام گذاشتن به مرده و گاه برای به وجود آوردن ارتباط بین آنها است. به گونه ای که در بعضی از روایات آمده است وقتی به قبرستان می روید یک قبر را مشخص نموده و به زیارت آن روید: «شخصی از امام موسی کاظم (ع) سؤال کرد: مؤمنی که مرده باشد، آیا کسی که قبر او را زیارت می کند، آگاه بدان است. امام فرمود: بله و تا زمانی که بر سر قبر او است، مرده با او مأنوس گشته و آرامش می یابد و زمانی که بلند شده و از کنار قبر بلند می شود، وحشت به درون قبر می رود».[5]

از دیگر عواملی که سبب به وجود آمدن ارتباط بین کسی که بالای قبر بوده و کسی که در درون قبر است، می شود، دست گذاشتن بر روی قبر مرده است: راوی می گوید: از امام صادق (ع) در مورد قرار دادن دست بر روی قبر میت سؤال کردم که این کار به چه معنا است؟ امام فرمودند: پیامبر اکرم (ص) این را برای پسرشان بعد از دفن انجام دادند. سپس از امام در مورد این که چگونه دست را بر روی قبر قرار دهیم سوال کردم؟ امام در پاسخ انگشت خود را به سمت زمین گرفتند و آن را بر روی زمین قرار داده و سپس بلند کردند».[6]
اما علاوه بر موارد مذکور در روایات، در میان عرف نیز سنت هایی وجود دارد. یکی از این سنت ها زدن سنگ به قبر است که گاه با این دلیل همراه است که مرده صدایمان را بشنود. در کتاب های حدیثی، روایتی در تأیید این کار وجود ندارند. البته، به غیر از این سنت، برخی از سنت های دیگر نیز وجود دارند که بر آنها دلیل شرعی وجود ندارد، اما نبود دلیل شرعی بر سنت های عرفی، به این معنا نیست که سنت ها را به صورت کلی رها کنیم؛ زیرا گاه در میان مردم، سنت هایی وجود دارد با این که منبعی شرعی ندارند، اما سنت حسنه ای هستند و عقل نیز آنها را تأیید می کند. علاوه بر این، انجام آنها احترامی برای مرده بوده که نه تنها بد نیست، بلکه باید در ترویج آن تلاش کرد و به یقین مورد پسند خداوند است.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:27:00 ق.ظ ]




روح اموات چه مواقعی به ملاقات خانواده شان می آید
 



آیا روح مومن به دیدار خانواده اش می آید ؟

 

اسحاق بن عمار می گوید : « به امام موسی کاظم (علیه السلام) عرض کردم : آیا روح مومن به دیدار خانواده اش می آید ؟

فرمودند : بله. عرض کردم : هر چند وقت یک بار به ملاقات ایشان می آید ؟ فرمودند : به اندازه فضیلت و قدر و منزلتی که هر کدام دارند .

 بعضی هر روز ٬ بعضی هر دو روز یک بار و بعضی هر سه روز یک بار و هرکدام که منزلتشان کم است هر جمعه.

عرض کردم : در چه ساعتی می آیند ؟ فرمودند : هنگام ظهر و مانند آن.

 عرض کردم : در چه صورت و قیافه ای می آیند ؟ فرمودند : در شکل گنجشک یا کوچکتر از آن .

خداوند فرشته ای را هم با او می فرستد تا آنچه مایه خوشحالی اوست به او نشان می دهد و آنچه مایه ناراحتی اوست از او می پوشاند .

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:22:00 ق.ظ ]




روشهایی برای درمان حسد

 

13 راه برای درمان حسد
1- توجه به پیامدهای حسادت
افرادی که گرفتار بیماری حسادت هستند، باید به خود آیند و برای درمان این بیماری بزرگ، ضرر و زیان های دنیوی و اخروی اش را در نظر آورند و خود را اصلاح کنند. امام صادق (ع) در این باره فرمود: حسود پیش از آن که به محسود زیان برساند، به خود زیان می رساند.[1]

مانند شیطان که با حسد خود برای همیشه، خود را مستحق لعن و دوری از رحمت خدا کرد. حسود باید بداند حسادت برای او سودی ندارد، نه مقامش را بالا می برد و نه محبوبیتش را بیشتر می سازد. افراد حسود باید بدانند که اغلب بدخواهان، در کار خود موفقیت پیدا نمی کنند، چه اگر موفق شوند، نباید کسی در جهان دارای نعمتی شود، چون هرکسی که نعمتی دارد از حسادت حاسدان در امان نیست.


2- ترتیب اثر ندادن به حسادت و رفتار بر خلاف میل
حسود باید بر خلاف میلش رفتار کند. اگر به دلیل حسادت بر کسی تکبر می کند، نسبت به او فروتنی کند و اگر بدگویی و غیبت او را آرزومند است، در مجالس به تعریف او بپردازد. اگر از دیدن او ناراحت و ترشرو می شود و درشت گویی می کند، باید خود را به خوش کلامی و گشاده رویی وادار سازد. اگر حسد، حسود را از بخشش و عطای او به محسود باز می دارد، باید بخشش را نسبت به محسود زیاد کند. هنگامی که حسود، بر این اعمال مداومت کند، ملکه او می گردد و حسد از دلش بیرون می رود. امام صادق (ع) فرمود:


انَّ الْمُؤْمِنَ لَا یسْتَعْمِلُ حَسَدَه[2]
مؤمن، حسد خود را به کار نمی گیرد.

 

3- توجه به ناپایداری دنیا
اگر انسان خود را از پدیده ها بالاتر بداند، دلیلی برای حسرت ها و حسادت ها نمی ماند، گاه در دوره نوجوانی، انسان حسرت چیزی را می خورد یا نسبت به امتیاز دیگری حسادت می ورزد، اما به هنگام جوانی و میان سالی وقتی آن مسائل را در نظر می گیرد، به اشتباه خود پی می برد و گاه خود را مذمّت می کند که برای چه چیزهایی خودخوری می کرده است. بنابراین اگر خود را از هوس ها بالاتر بدانیم انگیزه ای برای حسادت باقی نمی ماند.


4- اجتناب از مقایسه
یکی از بهترین راه ها برای کاهش حسّ حسادت این است که افراد حسود از مقایسه خود با دیگران و چشم و هم چشمی خودداری کنند.


5- توانا کردن خویشتن
حسد، بدون تردید شیوه دون مایگان است و کسی در معرض ابتلای به آن واقع می شود که ناتوان باشد، به همین جهت با توانا ساختن خویش می توان از ابتلای به حسد جلوگیری کرد؛ و حسد برخاسته از ضعف نفس را، درمان کرد.

 

6- شناخت هدف خلقت
اگر انسان حسود بداند که هدف از خلقت او عروج از مرحله حیوانی به مرحله فرشته خویی و بندگی خداست، هیچ گاه به برادران دینی خود حسادت نمی ورزد و خود را از مرحله انسانی به مرحله پست حیوانی تنزّل نمی دهد.


7- تلقین
تلقین نیز یکی از راه های پیراستن خویش از صفات رذیله می باشد. حسود می تواند به وسیله تلقین، خود را از حسد پاک کند و به خود بگوید نباید من حسادت داشته باشم، باید تحمل دیدن و شنیدن امتیاز و برتری دیگران را داشته باشم. دائماً این تلقین را تکرار کند تا از این بیماری رهایی یابد.[3]


8- تلاش سازنده
تلاش سازنده در راه کسب فضائل، وسیله مؤثّری برای مبارزه با حسد است. کسی که سرگرم فعالیت است، کمتر حسرت دیگران را می خورد و چه بسا کم کم دید وسیع، مناعت طبع، بزرگواری و دگربینی در او زنده شود و از پوسته محدود خود به درآید، دیگران را هم به حساب آورد، خود را با انسان ها پیوند دهد، احساس نوع دوستی و خیرخواهی در او زنده شود و نه تنها از راحتی دیگران رنج نبرد، بلکه حاضر شود خود رنجی را تحمل کند، تا دیگران را به راحتی برساند.[4]

9- ایجاد رابطه عاطفی
یکی از راهکارهای درمان حسادت ایجاد رابطه عاطفی با محسود و اصلاح رفتار است. وقتی حسود رفتار خود را اصلاح کند، طرف مقابل این مسأله را درک خواهد کرد و دلش نسبت به او نرم خواهد شد و زمینه روانی مناسبی برای محبت و دوستی فراهم خواهد شد. واکنش طبیعی فرد مورد حسادت در این هنگام، نیکی و احسان خواهد بود بدین سان حسود نیز به سمت احسان و نیکی تمایل پیدا می کند.


10- راضی به رضای حق بودن
از جمله اموری که در درمان حسد بسیار مؤثر است، راضی به رضای حق بودن، تسلیم در برابر اراده او شدن و قانع بودن به زندگی خویش است. امام علی (ع) فرمود:
مَنْ رَضِی بِحَالِهِ لَمْ یعْتَوِرْهُ الْحَسَد[5]
کسی که به حال خود راضی باشد، حسد دامان او را نمی گیرد.

 

11- تقویت ایمان
تقویت ایمان، توکل به خداوند و باور کردن این نکته که فضل و رحمت الهی تمام شدنی نیست و به هر کسی که بخواهد می دهد، و این خداوند است که بدون حساب، روزی ها را تقسیم می کند، بینشی به انسان می دهد که باعث می شود هرگز به دنبال حسد نرود.


12- تبدیل انگیزه
اگر حسود نیرویی را که برای زوال نعمت از محسود به کار می گیرد، صرف پیشرفت خود نماید، چه بسا از او جلو بیفتد. به تعبیر دیگر باید انگیزه های حسد را به انگیزه های غبطه و نیروهای ویرانگر را به نیروهای سالم تبدیل نمود.

شخص حسود به جای این که بگوید: ای کاش فلانی نمی داشت، انگیزه خود را بر کار و تلاش، تقویت کند تا خود هم داشته باشد.


13- توجه به نقاط مثبت خود
در بسیاری موارد، علت حسادت افراد، احساس حقارت به علت محروم بودن از نعمت هایی است که دیگران از آن بهره مندند. در چنین وضعیتی، فرد حسود برای تسکین درد نداری خود، به دیگران حسادت می ورزد و آرزو می کند آن چه را خود ندارد، دیگران هم نداشته باشند. ولی باید بداند، کسی نیست که همه خوبی ها و توانایی های موجود در جهان را داشته باشد. بلکه هرکس به تناسب وضعیت و تلاش خود، برخی از خوبی ها و توانایی ها را داراست. او باید به جای آرزو کردن نعمت های دیگران و حسادت به آنها، توانایی ها و ویژگی های مثبت خود را بشناسد و با تقویت آنها، به آن نعمت هایی که در نظر دارد دست یابد.


هرگاه متنعم بودن شخصی، انسان را آزار دهد، باید به توانایی های خود توجه نماید، امتیازاتی که دیگران از داشتن آنها محروم هستند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:19:00 ق.ظ ]




روشهایی برای درمان حسد

 

13 راه برای درمان حسد
1- توجه به پیامدهای حسادت
افرادی که گرفتار بیماری حسادت هستند، باید به خود آیند و برای درمان این بیماری بزرگ، ضرر و زیان های دنیوی و اخروی اش را در نظر آورند و خود را اصلاح کنند. امام صادق (ع) در این باره فرمود: حسود پیش از آن که به محسود زیان برساند، به خود زیان می رساند.[1]

مانند شیطان که با حسد خود برای همیشه، خود را مستحق لعن و دوری از رحمت خدا کرد. حسود باید بداند حسادت برای او سودی ندارد، نه مقامش را بالا می برد و نه محبوبیتش را بیشتر می سازد. افراد حسود باید بدانند که اغلب بدخواهان، در کار خود موفقیت پیدا نمی کنند، چه اگر موفق شوند، نباید کسی در جهان دارای نعمتی شود، چون هرکسی که نعمتی دارد از حسادت حاسدان در امان نیست.


2- ترتیب اثر ندادن به حسادت و رفتار بر خلاف میل
حسود باید بر خلاف میلش رفتار کند. اگر به دلیل حسادت بر کسی تکبر می کند، نسبت به او فروتنی کند و اگر بدگویی و غیبت او را آرزومند است، در مجالس به تعریف او بپردازد. اگر از دیدن او ناراحت و ترشرو می شود و درشت گویی می کند، باید خود را به خوش کلامی و گشاده رویی وادار سازد. اگر حسد، حسود را از بخشش و عطای او به محسود باز می دارد، باید بخشش را نسبت به محسود زیاد کند. هنگامی که حسود، بر این اعمال مداومت کند، ملکه او می گردد و حسد از دلش بیرون می رود. امام صادق (ع) فرمود:


انَّ الْمُؤْمِنَ لَا یسْتَعْمِلُ حَسَدَه[2]
مؤمن، حسد خود را به کار نمی گیرد.

 

3- توجه به ناپایداری دنیا
اگر انسان خود را از پدیده ها بالاتر بداند، دلیلی برای حسرت ها و حسادت ها نمی ماند، گاه در دوره نوجوانی، انسان حسرت چیزی را می خورد یا نسبت به امتیاز دیگری حسادت می ورزد، اما به هنگام جوانی و میان سالی وقتی آن مسائل را در نظر می گیرد، به اشتباه خود پی می برد و گاه خود را مذمّت می کند که برای چه چیزهایی خودخوری می کرده است. بنابراین اگر خود را از هوس ها بالاتر بدانیم انگیزه ای برای حسادت باقی نمی ماند.


4- اجتناب از مقایسه
یکی از بهترین راه ها برای کاهش حسّ حسادت این است که افراد حسود از مقایسه خود با دیگران و چشم و هم چشمی خودداری کنند.


5- توانا کردن خویشتن
حسد، بدون تردید شیوه دون مایگان است و کسی در معرض ابتلای به آن واقع می شود که ناتوان باشد، به همین جهت با توانا ساختن خویش می توان از ابتلای به حسد جلوگیری کرد؛ و حسد برخاسته از ضعف نفس را، درمان کرد.

 

6- شناخت هدف خلقت
اگر انسان حسود بداند که هدف از خلقت او عروج از مرحله حیوانی به مرحله فرشته خویی و بندگی خداست، هیچ گاه به برادران دینی خود حسادت نمی ورزد و خود را از مرحله انسانی به مرحله پست حیوانی تنزّل نمی دهد.


7- تلقین
تلقین نیز یکی از راه های پیراستن خویش از صفات رذیله می باشد. حسود می تواند به وسیله تلقین، خود را از حسد پاک کند و به خود بگوید نباید من حسادت داشته باشم، باید تحمل دیدن و شنیدن امتیاز و برتری دیگران را داشته باشم. دائماً این تلقین را تکرار کند تا از این بیماری رهایی یابد.[3]


8- تلاش سازنده
تلاش سازنده در راه کسب فضائل، وسیله مؤثّری برای مبارزه با حسد است. کسی که سرگرم فعالیت است، کمتر حسرت دیگران را می خورد و چه بسا کم کم دید وسیع، مناعت طبع، بزرگواری و دگربینی در او زنده شود و از پوسته محدود خود به درآید، دیگران را هم به حساب آورد، خود را با انسان ها پیوند دهد، احساس نوع دوستی و خیرخواهی در او زنده شود و نه تنها از راحتی دیگران رنج نبرد، بلکه حاضر شود خود رنجی را تحمل کند، تا دیگران را به راحتی برساند.[4]

9- ایجاد رابطه عاطفی
یکی از راهکارهای درمان حسادت ایجاد رابطه عاطفی با محسود و اصلاح رفتار است. وقتی حسود رفتار خود را اصلاح کند، طرف مقابل این مسأله را درک خواهد کرد و دلش نسبت به او نرم خواهد شد و زمینه روانی مناسبی برای محبت و دوستی فراهم خواهد شد. واکنش طبیعی فرد مورد حسادت در این هنگام، نیکی و احسان خواهد بود بدین سان حسود نیز به سمت احسان و نیکی تمایل پیدا می کند.


10- راضی به رضای حق بودن
از جمله اموری که در درمان حسد بسیار مؤثر است، راضی به رضای حق بودن، تسلیم در برابر اراده او شدن و قانع بودن به زندگی خویش است. امام علی (ع) فرمود:
مَنْ رَضِی بِحَالِهِ لَمْ یعْتَوِرْهُ الْحَسَد[5]
کسی که به حال خود راضی باشد، حسد دامان او را نمی گیرد.

 

11- تقویت ایمان
تقویت ایمان، توکل به خداوند و باور کردن این نکته که فضل و رحمت الهی تمام شدنی نیست و به هر کسی که بخواهد می دهد، و این خداوند است که بدون حساب، روزی ها را تقسیم می کند، بینشی به انسان می دهد که باعث می شود هرگز به دنبال حسد نرود.


12- تبدیل انگیزه
اگر حسود نیرویی را که برای زوال نعمت از محسود به کار می گیرد، صرف پیشرفت خود نماید، چه بسا از او جلو بیفتد. به تعبیر دیگر باید انگیزه های حسد را به انگیزه های غبطه و نیروهای ویرانگر را به نیروهای سالم تبدیل نمود.

شخص حسود به جای این که بگوید: ای کاش فلانی نمی داشت، انگیزه خود را بر کار و تلاش، تقویت کند تا خود هم داشته باشد.


13- توجه به نقاط مثبت خود
در بسیاری موارد، علت حسادت افراد، احساس حقارت به علت محروم بودن از نعمت هایی است که دیگران از آن بهره مندند. در چنین وضعیتی، فرد حسود برای تسکین درد نداری خود، به دیگران حسادت می ورزد و آرزو می کند آن چه را خود ندارد، دیگران هم نداشته باشند. ولی باید بداند، کسی نیست که همه خوبی ها و توانایی های موجود در جهان را داشته باشد. بلکه هرکس به تناسب وضعیت و تلاش خود، برخی از خوبی ها و توانایی ها را داراست. او باید به جای آرزو کردن نعمت های دیگران و حسادت به آنها، توانایی ها و ویژگی های مثبت خود را بشناسد و با تقویت آنها، به آن نعمت هایی که در نظر دارد دست یابد.


هرگاه متنعم بودن شخصی، انسان را آزار دهد، باید به توانایی های خود توجه نماید، امتیازاتی که دیگران از داشتن آنها محروم هستند.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:11:00 ق.ظ ]




عمل به اين توصيه‌ها به برطرف کردن بيخوابي‌ شما در دوران بارداري کمک مي‌کند:

يک وضعيت راحت و – شايد جديد- براي خوابيدن بيابيد.

پيش از رفتن به بستر با ماساژ يا حمام گرم به خود آرامش بدهيد.

هواي اتاق خود را خنک و مطبوع نگهداريد، و براي آرامش موسيقي يا صداهاي طبيعي پخش کنيد.

قبل از خواب از تکنيک‌هاي آرامش‌بخشي عضلاني (relaxation) استفاده کنيد.

هر روز مقداري ورزش کنيد. در مورد مقدار ورزشي که براي شما مجاز است، با دکترتان مشورت کنيد.

اگر در به خواب رفتن دچار اشکال هستيد، از تختخواب بيرون بياييد و غذاي مختصري بخوريد يا کتاب بخوانيد، سپس هنگامي که خواب‌آلود شديد، دوباره به بستر برگرديد.

●  چگونه مي توانم خواب راحتي داشته باشم؟

سعي مي کنم به ترتيب راههاي مقابله با هر يک از مشکلات بالا را برايتان بازگو کنم.

* اگر در خواب، دچار گرفتگي عضلات شديد، پاهاي خود را محکم به ديوار فشار دهيد يا اينکه روي آن پاي خود که دچار گرفتگي عضلات شده، بايستيد. انجام اين کارها باعث کاهش درد عضلات پا مي شود. کمبود کلسيم، گرفتگي عضلات را بدتر مي کند. بنابراين بايستي با مصرف منابع غني از کلسيم  ، از کمبود آن در بدن جلوگيري کنيد.

* نبض تند و تنفس کوتاه و سريع به دليل افزايش حجم خون مادر است. اگر دچار کم خوني  باشيد، قلب براي رساندن اکسيژن کافي به خون بيشتر کار مي کند، بنابراين وضعيت بدتر مي شود. با پزشک خود در مورد مصرف مکمل آهن مشورت کنيد، زيرا مصرف مکمل آهن ممکن است تا حدودي اين مشکل را بهبود بخشد.

* بهترين حالت خوابيدن در موقع بارداري اين است که به پهلو دراز بکشيد و زانوهاي خود را خم کنيد. در اين وضعيت، قلب راحت تر کار مي کند، زيرا سنگيني بچه به سياهرگ هايي که خون را به قلب برمي گردانند، فشاري وارد نمي کند. همچنين دراز کشيدن به پهلو باعث کاهش درد پشت و کمر مي شود.

اگر خوابتان نمي برد خود را به انجام کاري مشغول کنيد.کتاب بخوانيد، موسيقي گوش دهيد، بافتني ببافيد، خياطي کنيد، با اينترنت خود را مشغول کنيد، نامه بنويسيد، تلويزيون مشاهده کنيد، دوش بگيريد، بعضي کارهاي سبک خانه را انجام دهيد يا آرايش کنيد.

* اگر هنگام استراحت کردن دچار درد کمر  مي شويد، از بالش هاي بزرگ استفاده کنيد تا احساس راحتي بيشتري کنيد. مثلاً يک بالش را زير شکم، يکي را بين پاهايتان، يک بالش سفت را در پشت بدن و بالشي بزرگ را زير سرتان قرار دهيد.

* با بزرگ شدن تدريجي جنين، به مثانه مادر فشار بيشتري وارد مي شود. بنابراين دفع ادرار حتي هنگام خواب شبانه نيز افزايش مي يابد. براي کاهش دفع ادرار به شما مادر گرامي توصيه مي کنيم:

- هنگام عصر و شب، آب و مايعات زيادي ننوشيد .

- موقع خواب نوشيدني هاي حاوي کافئين مثل چاي  ، قهوه  ، نوشابه هاي سياه  را مصرف نکنيد، زيرا کافئين با تاثير بر کليه ها  دفع ادرار را افزايش مي دهد و نيز اعصاب را تحريک مي کنند.

- به جاي خوابيدن به پشت، به پهلو بخوابيد.

- اگر موقع دفع ادرار، احساس سوزش و درد کرديد، ممکن است به عفونت مثانه  مبتلا باشيد، بنابراين با مراجعه به پزشک يک آزمايش ادرار بدهيد.

* با بزرگ شدن شکم، چرخيدن و جابجا شدن در رختخواب بسيار مشکل مي شود. اگر اين موضوع واقعاً شما را اذيت مي کند، مي توانيد از صفحه گردان استفاده کنيد. اين صفحه دو لايه است و دو کناره کاملاً صاف و صيقلي دارد که به دليل کاهش اصطکاک جابجايي شما آنان مي سازد ( البته ممکن است چنين وسيله اي در ايران وجد نداشته شد).

* ديدن خواب هاي آشفته به وضعيت روحي مادر آسيب مي رساند. بسياري از زنان در هنگام بارداري، بيشتر از ساير مواقع کابوس مي بينند.

بارداري موقعيتي متفاوت با ساير مواقع است و باعث ايجاد موضوعات بيشتري براي ضمير ناخود آگاه فرد مي شود. اگر خانم باردار در چنين حالتي، خواب هاي خود را براي کسي تعريف کند، کمتر تحت تاثير آن قرار مي گيرد و کمتر خواهد ترسيد.

* اگر از درد زايمان مي ترسيد، بهتر است با پزشک خود يا يک ماما در مورد نحوه زايمان مشورت کنيد تا آنها با تشريح مراحل آن و ارائه ورزشي  مناسب براي زايمان راحت تر، از نگراني شما بکاهند.

بيشتر خانم ها قبل از زايمان، خيلي نگران سلامتي خود و فرزندشان هستند، ولي بعد فارغ شدن متوجه خواهند شد که اين نگراني بي مورد بوده و نوزادشان کاملاً سالم و طبيعي است.

خواب طولاني در سه ماهه اول بارداري امري طبيعي است زيرا در اين دوران بدن احساس خستگي بيشتر دارد ، تا زماني که به شي جديدي که در حال رشد است عادت کند. در اين زمان جفت شکل مي گيرد و بدن خون بيشتري توليد مي کند و قلب با سرعت بيشتري عمل پمپ را انجام مي دهد. اما در ماه هاي بعدي خوابيدن و فرم خواب دچار ايراد مي شود و خانم باردار نمي تواند خواب کافي و بدون وقفه اي در شب داشته باشد.

مهم ترين دليل نداشتن خواب کافي در اين دوران افزايش اندازه جنين مي باشد که وضعيت و فرم مادر را براي خوابيدن دچار مشکل مي کند. براي مثال اگر فرد عادت به خوابيدن به پشت يا شکم داشته ، مدتها زمان لازم دارد تا به وضعيت جديد و خوابيدن به پهلو عادت کند. بعلاوه جابه جا شدن و تغيير وضعيت در بستر نيز سخت تر مي شود.

بسياري از زنان باردار مدعي هستند که خواب آنها واضح تر و پوياتر از قبل مي شود و حتي دچار کابوس نيز مي شوند.شايد استرس هاي اين دوران کيفيت خواب را اينگونه تحت تاثير قرار مي دهد. نگراني بابت سلامت جنين، کيفيت زايمان و توانايي مادر شدن و .. ذهن را به گونه اي درگير مي کند که خواب را از مادر ساقط خواهد کرد

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:09:00 ق.ظ ]




عمل به اين توصيه‌ها به برطرف کردن بيخوابي‌ شما در دوران بارداري کمک مي‌کند:

يک وضعيت راحت و – شايد جديد- براي خوابيدن بيابيد.

پيش از رفتن به بستر با ماساژ يا حمام گرم به خود آرامش بدهيد.

هواي اتاق خود را خنک و مطبوع نگهداريد، و براي آرامش موسيقي يا صداهاي طبيعي پخش کنيد.

قبل از خواب از تکنيک‌هاي آرامش‌بخشي عضلاني (relaxation) استفاده کنيد.

هر روز مقداري ورزش کنيد. در مورد مقدار ورزشي که براي شما مجاز است، با دکترتان مشورت کنيد.

اگر در به خواب رفتن دچار اشکال هستيد، از تختخواب بيرون بياييد و غذاي مختصري بخوريد يا کتاب بخوانيد، سپس هنگامي که خواب‌آلود شديد، دوباره به بستر برگرديد.

●  چگونه مي توانم خواب راحتي داشته باشم؟

سعي مي کنم به ترتيب راههاي مقابله با هر يک از مشکلات بالا را برايتان بازگو کنم.

* اگر در خواب، دچار گرفتگي عضلات شديد، پاهاي خود را محکم به ديوار فشار دهيد يا اينکه روي آن پاي خود که دچار گرفتگي عضلات شده، بايستيد. انجام اين کارها باعث کاهش درد عضلات پا مي شود. کمبود کلسيم، گرفتگي عضلات را بدتر مي کند. بنابراين بايستي با مصرف منابع غني از کلسيم  ، از کمبود آن در بدن جلوگيري کنيد.

* نبض تند و تنفس کوتاه و سريع به دليل افزايش حجم خون مادر است. اگر دچار کم خوني  باشيد، قلب براي رساندن اکسيژن کافي به خون بيشتر کار مي کند، بنابراين وضعيت بدتر مي شود. با پزشک خود در مورد مصرف مکمل آهن مشورت کنيد، زيرا مصرف مکمل آهن ممکن است تا حدودي اين مشکل را بهبود بخشد.

* بهترين حالت خوابيدن در موقع بارداري اين است که به پهلو دراز بکشيد و زانوهاي خود را خم کنيد. در اين وضعيت، قلب راحت تر کار مي کند، زيرا سنگيني بچه به سياهرگ هايي که خون را به قلب برمي گردانند، فشاري وارد نمي کند. همچنين دراز کشيدن به پهلو باعث کاهش درد پشت و کمر مي شود.

اگر خوابتان نمي برد خود را به انجام کاري مشغول کنيد.کتاب بخوانيد، موسيقي گوش دهيد، بافتني ببافيد، خياطي کنيد، با اينترنت خود را مشغول کنيد، نامه بنويسيد، تلويزيون مشاهده کنيد، دوش بگيريد، بعضي کارهاي سبک خانه را انجام دهيد يا آرايش کنيد.

* اگر هنگام استراحت کردن دچار درد کمر  مي شويد، از بالش هاي بزرگ استفاده کنيد تا احساس راحتي بيشتري کنيد. مثلاً يک بالش را زير شکم، يکي را بين پاهايتان، يک بالش سفت را در پشت بدن و بالشي بزرگ را زير سرتان قرار دهيد.

* با بزرگ شدن تدريجي جنين، به مثانه مادر فشار بيشتري وارد مي شود. بنابراين دفع ادرار حتي هنگام خواب شبانه نيز افزايش مي يابد. براي کاهش دفع ادرار به شما مادر گرامي توصيه مي کنيم:

- هنگام عصر و شب، آب و مايعات زيادي ننوشيد .

- موقع خواب نوشيدني هاي حاوي کافئين مثل چاي  ، قهوه  ، نوشابه هاي سياه  را مصرف نکنيد، زيرا کافئين با تاثير بر کليه ها  دفع ادرار را افزايش مي دهد و نيز اعصاب را تحريک مي کنند.

- به جاي خوابيدن به پشت، به پهلو بخوابيد.

- اگر موقع دفع ادرار، احساس سوزش و درد کرديد، ممکن است به عفونت مثانه  مبتلا باشيد، بنابراين با مراجعه به پزشک يک آزمايش ادرار بدهيد.

* با بزرگ شدن شکم، چرخيدن و جابجا شدن در رختخواب بسيار مشکل مي شود. اگر اين موضوع واقعاً شما را اذيت مي کند، مي توانيد از صفحه گردان استفاده کنيد. اين صفحه دو لايه است و دو کناره کاملاً صاف و صيقلي دارد که به دليل کاهش اصطکاک جابجايي شما آنان مي سازد ( البته ممکن است چنين وسيله اي در ايران وجد نداشته شد).

* ديدن خواب هاي آشفته به وضعيت روحي مادر آسيب مي رساند. بسياري از زنان در هنگام بارداري، بيشتر از ساير مواقع کابوس مي بينند.

بارداري موقعيتي متفاوت با ساير مواقع است و باعث ايجاد موضوعات بيشتري براي ضمير ناخود آگاه فرد مي شود. اگر خانم باردار در چنين حالتي، خواب هاي خود را براي کسي تعريف کند، کمتر تحت تاثير آن قرار مي گيرد و کمتر خواهد ترسيد.

* اگر از درد زايمان مي ترسيد، بهتر است با پزشک خود يا يک ماما در مورد نحوه زايمان مشورت کنيد تا آنها با تشريح مراحل آن و ارائه ورزشي  مناسب براي زايمان راحت تر، از نگراني شما بکاهند.

بيشتر خانم ها قبل از زايمان، خيلي نگران سلامتي خود و فرزندشان هستند، ولي بعد فارغ شدن متوجه خواهند شد که اين نگراني بي مورد بوده و نوزادشان کاملاً سالم و طبيعي است.

خواب طولاني در سه ماهه اول بارداري امري طبيعي است زيرا در اين دوران بدن احساس خستگي بيشتر دارد ، تا زماني که به شي جديدي که در حال رشد است عادت کند. در اين زمان جفت شکل مي گيرد و بدن خون بيشتري توليد مي کند و قلب با سرعت بيشتري عمل پمپ را انجام مي دهد. اما در ماه هاي بعدي خوابيدن و فرم خواب دچار ايراد مي شود و خانم باردار نمي تواند خواب کافي و بدون وقفه اي در شب داشته باشد.

مهم ترين دليل نداشتن خواب کافي در اين دوران افزايش اندازه جنين مي باشد که وضعيت و فرم مادر را براي خوابيدن دچار مشکل مي کند. براي مثال اگر فرد عادت به خوابيدن به پشت يا شکم داشته ، مدتها زمان لازم دارد تا به وضعيت جديد و خوابيدن به پهلو عادت کند. بعلاوه جابه جا شدن و تغيير وضعيت در بستر نيز سخت تر مي شود.

بسياري از زنان باردار مدعي هستند که خواب آنها واضح تر و پوياتر از قبل مي شود و حتي دچار کابوس نيز مي شوند.شايد استرس هاي اين دوران کيفيت خواب را اينگونه تحت تاثير قرار مي دهد. نگراني بابت سلامت جنين، کيفيت زايمان و توانايي مادر شدن و .. ذهن را به گونه اي درگير مي کند که خواب را از مادر ساقط خواهد کرد

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:07:00 ق.ظ ]




راهکارهايي براي راحت خوابيدن در دوران بارداري


بارداری - خواب طولاني در سه ماهه اول بارداري امري طبيعي است زيرا در اين دوران بدن احساس خستگي بيشتر دارد ، تا زماني که به شي جديدي که در حال رشد است عادت کند. در اين زمان جفت شکل مي گيرد و بدن خون بيشتري توليد مي کند و قلب با سرعت بيشتري عمل پمپ را انجام مي دهد. اما در ماه هاي بعدي خوابيدن و فرم خواب دچار ايراد مي شود و خانم باردار نمي تواند خواب کافي و بدون وقفه اي در شب داشته باشد.
مهم ترين دليل نداشتن خواب کافي در اين دوران افزايش اندازه جنين مي باشد که وضعيت و فرم مادر را براي خوابيدن دچار مشکل مي کند. براي مثال اگر فرد عادت به خوابيدن به پشت يا شکم داشته ، مدتها زمان لازم دارد تا به وضعيت جديد و خوابيدن به پهلو عادت کند. بعلاوه جابه جا شدن و تغيير وضعيت در بستر نيز سخت تر مي شود.
بسياري از زنان باردار مدعي هستند که خواب آنها واضح تر و پوياتر از قبل مي شود و حتي دچار کابوس نيز مي شوند.شايد استرس هاي اين دوران کيفيت خواب را اينگونه تحت تاثير قرار مي دهد. نگراني بابت سلامت جنين، کيفيت زايمان و توانايي مادر شدن و .. ذهن را به گونه اي درگير مي کند که خواب را از مادر ساقط خواهد کرد.
● بهترين وضعيت خواب در حاملگي
از همان ابتداي بارداري به خود عادت دهيد که به پهلو دراز بکشيد. خوابيدن به پهلو با زانوان خميده ، بهترين و راحت ترين وضعيت خواب در اين دوران مي باشد. اين وضعيت حتي کار قلب را نيز آسان تر مي کند زيرا فشار جنين را از روي بزرگ سياهرگ برداشته و خون اندام ها راحت تر به قلب بر مي گردد.
بعضي از پزشکان معتقدند که زنان باردار بايد به پهلوي چپ بخوابند. زيرا کبد در طرف راست بدن قرار دارد و خوابيدن به پهلوي چپ ، فشار ناشي از رحم را از روي اين ارگان بزرگ برمي دارد. خوابيدن به پهلوي چپ جريان خون را به قلب ارتقا مي بخشد و خون بيشتري به جنين، رحم و کليه ها راه مي يابد و فشار از کمر برداشته مي شود. اما راجع به چرخش خود در هنگام خواب نبايد نگران بود.
تغيير وضعيت در شب امري اجتناب ناپذير و کنترل نشده است. اغلب در سه ماهه سوم بارداري خوابيدن به پشت اصلا امکان پذير نخواهد شد زيرا حالت راحتي نيست. اما اگر به پشت بخوابيد فشار ناشي از جنين به بزرگ سياهرگ اعمال شده و با ايجاد ناراحتي از خواب بيدار مي شويد. اگر علي رغم اين مسئله باز هم ممکن است به پشت دراز بکشيد از پزشک خود راجع به تغيير دادن اين وضعيت سوال کنيد. شايد استفاده از بالش به شما کمک کند که وضعيت خواب را اصلاح نموده و خواب بهتري را تجربه کنيد.
با توجه به تغيير کيفيت خواب در دوران بارداري زن باردار مجاز به استفاده از داروهاي غير تجويزي و يا گياهان دارويي براي بهبود کيفيت خواب در اين دوران نيستيد. ولي رعايت موارد زير مي تواند در کاهش بي خوابي کمک کند
۱- حذف نوشيدني هاي کافئين دار نظير قهوه و چاي از رژيم غذايي و محدود کردن مصرف به ابتداي صبح و يا ابتداي بعد از ظهر
۲- اجتناب از نوشيدن مايعات فراوان و خوردن غذاي سنگين قبل از رفتن به بستر
۳- رعايت برنامه زماني منظم براي رفتن به بستر و بيدار شدن از خواب
۴- اجتناب از فعاليت بدني سنگين قبل از رفتن به بستر، در عوض به مدت ۱۵ دقيقه دوش اب گرم و يا نوشيدن شير و عسل قبل از خواب .
۵- اگر دچار گرفتگي ساق پا ميشويد ، پاي خود را به ديوار فشار دهيد .مصرف کلسيم کافي نيز ميتواند به رفع گرفتگي کمک کند.
● براي کاهش مشکلات خواب که به علل مختلف مثل سو هاضمه ,سوزش سر دل, فشار رحم و ..ايجاد مي شود به نکات زير توجه کنيد:
يک دوش آب گرم قبل از خواب بگيريد
قبل از خواب شير گرم و يامخلوط آب گرم با آب ليموي تازه بنوشيد
نور و صداي اضافي را حذف کنيد
طي ۲ ساعت قبل از خواب غذاي سنگين نخوريد
ورزشهايي مثل نفس کشيدن عميق را تجربه کنيد
به پهلوي چپ خوابيده و از بالشهاي متعدد در قسمتهاي حساس بدن استفاده کنيد
از ماساژ قسمتهاي مختلف بدن بهره ببريد
از خوردن محصولات کافئين دار خوداري کنيد
کتابهاي دوست داشتني خود را بخوانيد
اصلا از داروي خواب استفاده نکنيد.
● عواملي که باعث کم خوابي مي شوند
- گرفتگي و درد عضلات در خواب شب
- افزايش ضربان قلب و تنفس کوتاه و سريع
- افزايش دفع ادرار
- جنين بسيار فعال در رحم که به مثانه و ساير نقاط حساس مادر محکم لگد مي زند
- سختي تکان خوردن و جابجا شدن در رختخواب به دليل بزرگي شکم مادر
- احساس درد در قسمت پشت بدن بخصوص کمر
- ديدن خواب بيشتر از حد معمول
- ديدن خواب هاي آشفته
- عصبي و نگران بودن مادر در مورد نحوه زايمان
- نگراني مادر در مورد سلامتي نوزاد خود
● مشکل ‌هاي جسمي که در دوران بارداري، خواب را مختل مي ‌کنند نيز عبارت هستند از:
۱- نياز مکرر به ادرار کردن:
کليه ‌ها در دوران بارداري براي تصفيه حجم خون اضافي(۳۰ تا ۵۰ درصد افزايش نسبت به پيش از بارداري) شديدتر کار مي ‌کنند و اين فرآيند، تصفيه ادرار بيشتري ايجاد مي‌ کند. همچنين جنين در حال رشد است و رحم بزرگ ‌تر مي ‌‌شود و در نتيجه فشار بيشتري از بيرون روي مثانه وارد مي ‌شود. اين تغييرها باعث مي ‌شود که مجبور شويد در روز و شب بيشتر به توالت برويد.
۲- افزايش سرعت ضربان قلب:
ضربان قلب شما حين بارداري افزايش مي ‌يابد و از آن جايي که بيشتر خون شما به سمت رحم مي ‌رود، قلب شما بايد سخت ‌تر کار کند تا خون را به بقيه بدن برساند.
۳- تنگي نفس:
در ابتدا، تنفس شما ممکن است تحت تاثير افزايش هورمون‌‌ هاي بارداري قرار گيرد، که باعث مي ‌شوند تنفس‌ عميق ‌تر شود. اين وضعيت ممکن است اين احساس را در شما ايجاد کند که براي تنفس هوا داريد تلاش بيشتري مي ‌کنيد. در ادامه بارداري با بزرگ شدن رحم که فضاي بيشتري در لگن و شکم را به خود اختصاص مي‌ دهد و بر ديافراگم (پرده ‌اي عضلاني ميان ريه‌ ها و اندام‌ هاي شکم) فشار مي ‌‌آورد، ممکن است احساس کنيد تنفس براي تان مشکل ‌تر شده است.
۴- گرفتگي عضله‌ هاي ساق پا و کمردرد:
درد در ساق پا و کمر تا حدي ناشي از وزن اضافي جنين و رحم است. بدن شما در طول بارداري، هورموني به نام ريلکسين توليد مي ‌کند که شما را آماده زايمان مي‌ کند. يکي از آثار اين هورمون آن است که رباط‌ ها را در سراسر بدن شل‌ تر مي‌ کند و به اين ترتيب، پايداري بدن شما کاهش مي ‌يابد و آسيب ‌پذيري بيشتري نسبت به صدمه‌ ها، مخصوصا در کمرتان پيدا مي ‌کنيد.
۵- سوزش سردل و يبوست:
بسياري از زنان باردار دچار سوزش سر دل مي‌ شوند که ناشي از بازگشت محتويات معده به درون مري است. فعاليت همه دستگاه گوارش در طول بارداري کند مي ‌شود، غذا مدت بيشتري در معده و روده باقي مي‌ ماند. هم سوزش سردل و هم يبوست ممکن است در ادامه بارداري بدتر شود، زيرا بزرگ ‌تر شدن رحم بر معده و روده بزرگ فشار مي‌ آورد.
استرس هم ممکن است خواب را مختل کند. ممکن است در مورد سلامت جنين‌ تان هم نگران باشيد و در مورد توانايي ‌تان به عنوان والد اضطراب داشته باشيد و اين شما را در طول يک شب بيدار نگه دارد.
عوامل بسياري چه جسمي و چه عاطفي ممکن است در دوران بارداري خواب شما را به هم بزند.
اما داشتن خواب کافي در اين دوران اهميت دارد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:05:00 ق.ظ ]




 

آیا قهر کردن با خانواده و نزدیکان باعث می شود نماز ما به درگاه باری تعالی پذیرفته نشود؟
در پاسخ به مطالب زیر توجه كنید .
1. یكى از اخلاقیات مذموم كه در اسلام شدیدا از آن نهى شده، قهر كردن با نزدیكان، برادران و خواهران دینى بر سر امور دنیا است؛ چنان كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در سفارشى به صحابى گران ‏قدرش اباذر مى‏فرماید: «هر دوشنبه و پنجشنبه در ایام هفته پرونده اعمال مۆمنان بر خداوند تعالى عرضه مى‏شود و خداوند به همه آنها نظر توجه مى‏كند، به استثناى پرونده آن دو نفرى كه بین آنان كینه باشد و كدورتى باشد كه دستور مى‏دهد فعلاً پرونده اینها را كنار بگذارید تا وقتى با هم صلح كردند».
بنابراین نه تنها شما و خواهر و برادرتان نباید با مادربزرگ و سایر بستگان قهر كنید؛ بلكه باید دیگران را هم امر به معروف و نهى از منكر نمایید. گفتنى است كه درباره صله رحم روایات زیادى هست كه عمر را طولانى مى‏كند و باعث فراوانى رزق و روزى مى‏شود و… و احترام بزرگ‏ترها نیز تا حدى لازم است كه خلاف شرع نباشد.
2. قهركردن بدون دلیل و به خاطر مسائل جزئی اخلاقا مذموم است اما ایرادی بر نماز و روزه و عبادات مكلف وارد نمی كند و چنانچه این قهر كردن ارتباط بخاطر نهی كردن طرف مقابل از انجام منكرات باشد. در این صورت قطع رابطه و ترك معاشرت با وی از باب نهی از منكر واجب می شود.(اجوبه، ص233، با استفاده از سوال 1072)
3. بى ‏تردید قطع پیوند دوستى و دورى جستن از یكدیگر از عمده‏ترین زمینه‏ هاى زایل شدن اخوت ایمانى و برادرى است،و حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) از آن پرهیز داده است، چنانچه مى‏فرماید: «هر دو مسلمانى كه از یكدیگر قهر كنند و سه روز بر آن حال بمانند و با هم آشتى نكنند از اسلام بیرون روند و میان آنها پیوند و دوستى دینى نخواهد بود. پس هر كدام كه به [اصلاح رابطه و] سخن گفتن پیشى گیرد او در روز حساب زودتر به بهشت مى‏رود» (كافى، ج 2، ص 345 - وسائل‏الشیعه، ج 8، ص 585).
ترك مراوده اهل ایمان آن چنان مذموم و ناپسند است كه در وصیت «مفضّل» است كه گوید: از حضرت صادق(علیه السلام) شنیدم مى‏فرمود: هیچ دو مردى از روى قهر از یكدیگر جدا نمى‏شوند مگر این كه یكى از آن دو سزاوار بیزارى [خدا و رسولش از وى] و لعنت گردد و چه بسا كه هر دو سزاوار آن شوند.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در سفارشى به صحابى گران ‏قدرش اباذر مى‏ فرماید: «هر دوشنبه و پنجشنبه در ایام هفته پرونده اعمال مۆمنان بر خداوند تعالى عرضه مى‏شود و خداوند به همه آنها نظر توجه مى‏كند، به استثناى پرونده آن دو نفرى كه بین آنان كینه باشد و كدورتى باشد كه دستور مى‏دهد فعلاً پرونده اینها را كنار بگذارید تا وقتى با هم صلح كردند»
«مُعتّب» (از دوستان مخصوص آن حضرت) عرض كرد: خدا مرا فداى تو سازد، آن كه ظالم است این سزاى اوست، مظلوم چه گناهى دارد؟ فرمود: براى آن كه برادر خود را به آشتى و پیوند با خود نمى‏خواند و از گفتار او چشم‏پوشى نمى‏كند و آن را نشنیده نمى‏گیرد. از پدرم شنیدم كه فرمود: هرگاه دو تن با هم ستیزه كنند و یكى به دیگرى تعدى كند باید آن كه مظلوم است نزد آن دیگرى رود و به او گوید: اى برادر من ستمكارم و تقصیر با من است تا جدایى و قهر از میانشان برطرف شود، خداى تعالى حاكم عادل است و داد مظلوم از ظالم مى‏ستاند» (كافى، ج 2، ص 343 - وسائل‏الشیعه، ج 8، ص 584).
جدایى برادران ایمانى موجب خشم خداوند و شادى شیاطین است. بنابراین لازم است پیروان سیره اهل‏بیت عصمت و طهارت(علیه السلام) در این امور بیندیشند و اجازه ندهند دوستى و الفت با برادران به كینه و قهر كردن و جدایى بیانجامد و چنان چه گاهى كدورت و رنجش و قهرى پیش آمد، خود را بر آن دارند كه در رفع آن بكوشند و بر یكدیگر پیشى گیرند.
با این وصف اگر دو نفر در قهر و حالت جدایى به سر برند، اگر نماز و روزه ایشان از جهت دیگرى اشكال نداشته باشد، صحیح است ولى در روایتی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در وصایای آن حضرت به اباذر آمده است خداوند در هر روز دوشنبه و پنجشنبه پرونده اعمال مۆمنین را مورد نظر و لطف قرار می دهد مگر پرونده آن دو نفری كه با هم كدورتی و قهری دارند و به مأمورانش (یعنی ملائكه) دستور می دهد پرونده آنها را كنار بگذارند تا وقتی با یكدیگر آشتی نمایند. اما این روایت به معنای صحیح نبودن اعمالی مانند نماز و روزه نیست ولی از آن معلوم می شود كه قهر بودن آنها موجب بایگانی این اعمال می شود تا وقتی صلح نمایند.
لازم به ذكراست كه معنای مسلمان نبودن دراینگونه موارد مسلمان كامل نبودن است نه اصلا مسلمان نبودن یعنی اسلامِ كسی كه بابرادر مسلمان خود قهر كند اسلام ناقصی است مثل حدیثی كه میگوید هر كس صبح كند در حالی كه به امور مسلمین توجهی ندارد مسلمان نیست ویامثل حدیثی از حضرت كاظم (علیه السلام) كه میفرماید: هر كس خود را هر روز محاسبه نكند از ما نیست. منظور این است گه چنین فردی شیعه كامل وتمام عیار نیست نه این كه اصلاً شیعه نمیباشد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:02:00 ق.ظ ]




هشدار امام علی (ع) به انسان‌های مغرور

 

 

 

 مولای متقیان، امام علی (ع) در بخشی از خطبه 223 کتاب شریف نهج البلاغه و به هنگام تلاوت آیه 6 سوره انفال-که این آیه به انسان در مورد مغرور بودن در برابر پروردگار هشدار می دهد-می فرماید: برهان گناهکاران نادرسترین برهان ها است و عذرش از توجیه هر فریب خورنده ای بی اساس تر و خوشحالی آنها از نداشتن آگاهی است.

سپس امام در ادامه می فرماید: ای انسان چه چیز تو را بر گناه جرات داده است؟ و در برابر پروردگارت مغرور ساخته؟ و بر نابودی خود علاقمند کرده؟ آیا بیماری تو را درمانی نیست؟ و خواب زدگی تو بیداری ندارد؟ چرا آنگونه که به دیگران رحم می کنی، به خود رحم نمی کنی؟

سپس امام با کلامی هشدار دهنده به انسان های مغرور ادامه می دهد: چه بسا کسی را در آفتاب سوزان می بینی بر او سایه می افکنی یا بیماری را می نگری که سخت ناتوان است، از روی دلسوزی بر او اشک می ریزی.اما چه چیز تو را بر بیماری خود بی تفاوت کرده؟ و بر مصیبت های خود شکیبا و از گریه بر حال خویشتن باز داشته است؟ در حالی که هیچ چیز برای تو عزیز تر از جان نیست.چگونه ترس از فرود آمدن بلا شب هنگام تو را بیدار نکرده است؟ که در گناه غوطه ور و در پنجه قهر الهی مبتلا شده ای؟ پس سستی دل را با استقامت درمان کن و خواب زدگی چشمانت را با بیداری از میان بردارو اطاعت خدا را بپذیر و با یاد خدا انس بگیر.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:59:00 ق.ظ ]




بدترین صفت اخلاقی یک مومن چیست؟


عقوبت دروغ گویی، عقوبت عجیبی است

بدترین صفت اخلاقی دروغ است
در جامعه قرآنی، باید صداقت حاکم باشد؛ بدترین صفت اخلاقی و ریشه بسیاری از گناهان، دروغ است؛ خداوند فرموده است که دروغگویان مومن نیستند.

 

آیات و روایات بسیاری داریم که در رابطه با عقوبت دروغ‌ گویی بحث کرده‌‌اند. از امام باقر(ع) نقل شده است «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لِلشَّرِّ أَقْفَالًا وَ جَعَلَ مَفَاتِيحَ تِلْكَ الْأَقْفَالِ الشَّرَابَ وَ الْكَذِبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرَاب، خداى عزوجل براى بدى قفل‌هائى قرار داده، و كليدهاى آن‌ها را شراب قرار داده، و دروغ بدتر از شراب است.» اگر به ما بگویند شخصی شراب می‌‌خورد، ما او را کنار می‌‌گذاریم و دیگر با او صحبت نمی‌‌کنیم. اما چگونه است که گاهی انسان خودش دروغ می‌‌گوید.

عقوبت دروغ گویی، عقوبت عجیبی است.خداوند در قرآن می‌‌فرماید «وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّور، از حرف زور اجتناب کنید.» یکی از مصادیق حرف زور همین دروغ است.

از پیامبر مکرم اسلام(ص) نقل شده است «أربَى الرِّبا الكذبُ، بالاترین حد ربا این است که انسان بخواهد دروغ بگوید.» اینکه یک شخصی به ما اعتماد کرده و پای صحبت ما نشسته است، ما به او خیانت کنیم و به او دروغ بگوییم. این خیانت به انسان است.

امام علی(ع) می‌‌فرماید «لكذبُ شَينُ الأخلاقِ، بدترین صفت اخلاقی دروغ است» یعنی اگر از ما پرسیدند که بدترین و پست‌ترین صفت اخلاقی چیست باید بگوییم: دروغ؛ در زندگی باید صداقت حاکم باشد. وقتی پسر شما به خواستگاری یک دختر خانم می‌‌رود یا برای دختر شما خواستگار می‌‌آید مهمترین دغدغه، صداقت است. چون اگر بدانید که این دختر خانم یا آقا پسر راست می‌‌گوید دیگر مشکلی نخواهید داشت. مشکل این است که راست گفته نشود و اگر اینگونه باشد شرایط به هم می‌‌ریزد. یعنی قبل از ازدواج یک چیز می‌‌گوید و بعد از ازدواج می‌‌بینید چیز دیگری شده است.

دروغگویان مومن نیستند
شخصی نزد پیامبر اکرم(ص) آمد و گفت: مؤمن زنا مى‏كند، فرمود: «گاهى امكان دارد»، پرسيد: «مؤمن دزدى مى‏كند؟» فرمودند «گاهى امكان آن هست»، پرسيد:« يا رسول اللَّه دروغ می‌‏گويد؟» فرمودند: «خيرخداوند فرموده دروغگويان مؤمن نيستند.» می‌‌گویند ممکن است انسان این کارها را انجام دهد اما دروغ نمی‌‌گوید. مومن دروغگو نیست. بعد در ادامه می‌‌فرمایند، که خداوند فرموده است که دروغگویان مومن نیستند.

خداوند متعال در قرآن کریم می‌‌فرماید: «إِنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ، کسانی که دروغ می‌‌گویند اصلا ایمان ندارند.» از همین روعلما در الفاظ خود بسیار دقت می‌‌کردند.

ناراحتی شیخ عباس قمی از دروغ مصلحتی
در شرح احوال مرحوم حاج شيخ عباس قمي آورده‌اند: «هرگز كسي در حضور او جرأت غيبت كردن نداشت؛ هر كس و از هر طبقه‌‌اي كه بود. خود نيز چنان از گناهان و غيبت و دروغ احتراز داشت كه فوق تصوّر است. در ايّام بيماري‌‌اش كه منجر به وفات‌شان شد يكي از علماي تهران براي عيادت به حضورشان رسيد. حاج شيخ عباس آن روز بسيار ناراحت و متفكّر بود. آن عالم بزرگ مي‌‌پرسد: «چرا ناراحتيد؟» پاسخ مي‌‌دهد: «در سفري كه به حج رفتم در مكّه‌‌ي معظمه خواستم به روش محدثين كه از يكديگر اجازه مي‌‌گيرند از يكي از محدثان عامّه اجازه حديث بگيرم. وقتي اين منظور را با وي در ميان نهادم، عالم سنّي مطلبي گفت، و من روي مصالحي، به دروغ، آن را انكار كردم. اكنون در اين فكرم كه فرداي قيامت، چگونه اين دروغ را در محضر عدل الهي توجيه كنم.»

برای یک دروغ که گناه هم نیست و تقیه بوده، می‌‌گوید نمی‌‌دانم در آن دنیا اگر خدا از من بازخواست کند چه جوابی باید بدهم. انسان نباید گناه را کوچک بداند. باید انسان مراقبت کند.

انسان راستگو، امین مردم می‌شود
انسان واقعا از دروغ‌‌های بعضی‌‌ها تعجب می‌‌کند. شما خودتان منصف باشید و ببینید کسی که راست می‌‌گوید بیشتر به او اعتماد می‌‌شود یا کسی که دروغ می‌‌گوید؟! مثلا می‌‌روید هندوانه بخرید، می‌‌گوید همه هندوانه‌‌ها قرمز هستند، خوب اگر یک بار خریدیم و قرمز نبود دیگر به او اعتماد نمی‌‌کنیم. اما از بعضی‌‌ها که می‌‌پرسید این هندوانه‌‌ها چطور است می‌‌گوید من نمی‌‌دانم، خودتان انتخاب کنید و ببینید، من نمی‌‌دانم. انسان در این حالت اعتماد می‌‌کند. حتی اگر ده بار هم سفید بود باز هم از او خرید خواهیم کرد، چون او دروغ نگفته است و تقصیر از من است که هندوانه شناس نبوده‌ام.

انسانی که راست بگوید امین مردم می‌‌شود و مردم به او اعتماد می‌‌کنند. می‌‌آیند از شما لباس بخرند و می‌‌پرسند چطور است؟ بگویید نمی‌‌دانم، اینگونه می‌‌گویند که شما انسان راستگویی هستید. پس مومن همیشه راستگو است.

فقط دروغ نگو!
مردي‌ خدمت‌ حضرت‌ رسول (ص) آمد و عرض‌ كرد :« مرا راهنمائي‌ كن‌ به‌ نافع‌ترين‌ كارها» حضرت‌ فرمود: «اصدق‌ و لا تكذب‌ و اذنب‌ من‌ المعاصي‌ ماشئت، راستگويي‌ را پيشه‌ كن‌ و از دروغ‌ بپرهيز» هر گناه‌ ديگري‌ مي‌خواهي‌ انجام‌ ده.

از اين‌ سخن‌ مرد در شگفت‌ شد و فرمايش‌ آن‌ جناب‌ را پذيرفته‌ و مرخص‌ گرديد. با خود گفت،‌ پيغمبر(ص) مرا از غير دروغگويي‌ نهي‌ كرده‌، پس‌ اكنون‌ به‌ خانه‌ فلان‌ زن‌ زيبا مي‌روم‌ و با او زنا مي‌كنم. همين‌كه‌ به‌ طرف‌ خانة‌ او رفت‌ فكر كرد اگر اين‌ عمل‌ را انجام‌ دهد و كسي‌ از او بپرسد از كجا مي‌آيي‌ نمي‌تواند دروغ‌ بگويد و بر فرض‌ راست‌ گفتن‌ به‌ كيفر شديد و بدبختي‌ بزرگي‌ مبتلا مي‌شود. لذا منصرف‌ شد. باز فكر كرد گناه‌ ديگري‌ انجام‌ دهد. همين‌ انديشه‌ و خيال‌ را نمود. در نتيجه‌ ازهمه‌ گناهان‌ بواسطه ترك‌ دروغ‌ دوري‌ جست.

کسی که راست می‌‌گوید خود به خود مجبور می‌‌شود هیچ گناه دیگری انجام ندهد. این اهمیت راستگویی و مهم بودن این جریان است.

آيت الله بهلول مي گفتند: «من در تمام عمرم يك عمل را ترك كرده ام و اصلاً انجام نداده‌‌ام و يك عمل را اصلاً ترك نكرده‌‌ام و تحت هر شرایطي به جا آورده‌‌ام و از اين دو كار هم بركت زيادي ديده ام و آن را به همه‌‌ شما سفارش مي‌‌كنم، آن كه ترك كرده‌‌ام دروغ است، و آن كه ترك نكرده‌‌ام نماز شب است.»

عوامل دروغگویی
حالا سوالی که پیش می‌‌آید این است که عوامل دروغگویی چیست؟ چرا انسان باید راست بگوید؟

خلاص شدن؛ از جمله عوامل دروغگویی است؛ انسان می‌‌خواهد از دست چیزی یا کسی خلاص شود، پس دروغ می‌‌گوید. از همه بیشتر نیز در برخورد با فرزند و همسر اتفاق می‌‌افتد. می‌‌رویم مهمانی و بچه شلوغ کاری می‌‌کند. به او می‌‌گوییم اگر بچه خوبی باشی یک جایزه خوب برای تو می‌‌خرم. می‌‌پرسیم که جایزه می‌‌خری؟ می‌‌گوید: جایزه او یک سیلی است که دیگر اینقدر در مهمانی شلوغ‌کاری نکند. این دروغ است.

یا در مقابل حرف همسر خود می‌‌گوید که حالا فکر کنیم تا ببینیم چه می‌‌شود. می‌‌گوییم واقعا می‌‌خواهی فکر کنی؟ می‌‌گوید نه بگذار فعلا ساکت شود. این‌‌ها دروغ به حساب می‌‌آید. مومن این دروغ‌‌ها را نمی‌‌گوید. یا وقتی از او سوال می‌‌شود و حوصله پاسخ دادن را ندارد و می‌‌گوید نمی‌‌دانم. اینها همه دروغ است.

شوخی‌هایی که در حکم دروغ است
دومین مورد از عوامل دروغ‌گویی، تفریح است. می‌‌خواهند یک خنده و تفریحی داشته باشند و شروع به دروغ گفتن می‌‌کنند. از خود خاطراتی تعریف می کند تا بقیه بخندند. خوب نباید بگویید و این‌ها دروغ به حساب می‌‌آیند. اگر طرف مقابل اول باور کند، این دروغ است. یک زمانی ما جوک می‌‌گوییم و طرف مقابل این را می‌‌داند، این اشکالی ندارد. اما وقتی طرف، اول باور می‌‌کند این دروغ است. مثلا می‌‌گوید من جنگل رفته بودم و دو شیر به دنبال من آمدند، من هم با لگد شیر‌‌ها را فراری دادم. می‌‌گویند راست می‌‌گویی؟ می‌‌گوید نه الکی گفتم. این دروغ است.

پیامبر مکرم اسلام (ص) خطاب به ابوذر می‌‌فرمایند: «یَا أَبَاذَرٍّ وَیْلٌ لِلَّذِی یُحَدِّثُ فَیَکْذِبُ لِیُضْحِکَ بِهِ الْقَوْمَ- وَیْلٌ لَهُ وَیْلٌ لَهُ وَیْلٌ لَه، اى اباذر واى بر کسى که سخن دروغ می‌‌گوید تا به سخن او مردم بخندند واى بر او، واى بر او، واى بر او.» اینقدر مطالب خنده‌دار راست داریم. چرا انسان باید برای خنداندن دیگران دروغ بگوید. اینقدر خاطرات شیرین و زیبا داریم، خوب این‌ها را تعریف کنید. چرا دروغ می‌‌گویید.

سومین مورد از عوامل دروغ، تعارف یا خجالت بی‌جا است. جایی برای مهمانی رفته‌ایم و چای آورده‌اند و خورده‌ایم و حسابی چسبیده است، حالا دوباره چای می‌‌خواهیم اما وقتی از ما می‌‌پرسند که میل دارید، می‌‌گوییم نخیر میل ندارم. این دروغ گفتن است. یا عصر کسی به منزل ما آمده و او را دعوت به شام می‌‌کنید، او می‌‌گوید نه من شام خورده‌ام. اینها دروغ و تعارف بی‌جا است.

نبی مکرم اسلام(ص) فرمودند :« انّ الكذب يكتب كذبا، حتّى تكتب الكذيبة، دروغ را دروغ نويسند، چندان‏كه دروغ‌‏هاى اندك را نيز دروغ اندك رقم كنند.» ممکن است کسی بگوید که من خجالت می‌‌کشم و پر رو هم نیستم که بگویند چای میل داری بگویم بله. این زشت است دیگر. ما نگفتیم بگویید برای شما چای بیاورند، گفتیم دروغ نگویید.

در دروغ زبانی، انسان با زبان شروع به گفتن دروغ می‌‌کند

کلمات معادل، جایگزین حرف دروغ
گاهی اوقات با چرخش یک کلمه دروغ را به راست تبدیل می‌‌کند. بسيار راحت است كه هم تعارف كنيم و هم دروغ نگوييم، مثلا اگر گفتند چايي ميل داريد بگوييم: ممنون صرف شد. و يا اگر گفتند: شب بمانيد بگوييم، نه به اندازه كافي زحمت داده‌ايم. نكته اينجاست كه كلمه معادل زياد است؛ چرا ما از همه جا دروغش را انتخاب كنيم. نیاز نیست که انسان لفظ دروغ را به کار ببندد. با چرخاندن یک کلمه، انسان می‌‌تواند راست بگوید.

مورد بعدی که متاسفانه از همه بیشتر اتفاق می‌‌افتد، بی‌دقتی است. اصلا بعضی‌‌ها دقت نمی‌‌کنند که فلان حرف دروغ است. به کسی که در میدان شهدا است زنگ می‌‌زنند و می‌‌گویند کجایی؟ می‌‌گوید چهار راه لشگر هستم. میگوییم دروغ گفتی، می‌‌گوید یک کورس تاکسی فاصله دارد دیگر. فرد دقت نمی‌‌کند در حالی که بزرگان دقت می‌‌کردند.

اصلاح نامه امام به صدا و سیما
یكی از نزدیكان امام (ره)‌‌ می‌گفت: روزی خدمت امام رسیدم ایشان نامه ای را به من مرحمت فرمودند تا برای پخش به مسؤول خبر صدا و سیما برسانم. نامه را به مسؤل مربوطه دادم ؛چند دقیقه بعد آقا مرا صدا زده و فرمودند: نامه را سریعا پس گرفته و بیاورید. نامه را آوردم. آقا کلمه ای را تغییر داده و دوباره نامه را به من داده و فرمودند: حالا به واحد خبر بدهید. بنده این کار را کردم بعد خدمت آقا رسیده عرض کردم: نامه چه اشکالی داشت؟ امام فرمودند: در نامه نوشته بودم «من با همه همّم به بسیجیان دعا می کنم»، بعد متوجه شدم که این درست نیست، نوشتم «من با بیشترین همم به بسیجیان دعا می کنم.»

ایشان بسیار دقت داشتند و خیلی عجیب، جملات را انتخاب می‌‌کردند. صحبت‌‌های امام و حضرت آقا را ببینید، احتمالات را بیان می‌‌کنند که دروغ نشود. می‌‌گویند احتمالا اینگونه باید بشود یا مثلا حضرت امام فرمود اگر الان در دنیا از مردم بپرسید، به گمان من منفورترین دولت، دولت آمریکاست. خوب این که معلوم است که منفورترین دولت آمریکا است، ولی با این وجود امام فرمودند به گمان من منفورترین دولت، دولت آمریکاست. مومن دروغ نمی‌‌گوید و به اینگونه مسائل دقت می‌‌کند. مومن باید دقت کند و بی دقتی در این موارد بسیار بد است.

امام سجاد (ع) فرمودند: «إتَّقُوا الکَذِبَ الصّغیرَ مِنهَ و الکَبیرَ فِی کُلِّ جِدٍّ وَ هَزلٍ، از دروغ بپرهیزید، چه کوچک باشد، چه بزرگ، چه جدّی باشد و چه شوخی. » این یعنی اینکه مواظب باشید و دقت داشته باشید.

پیام تسلیت مرجع‌تقلید
مادر يكي از نمايندگان مجلس از دنيا مي‌‌رود و دفتر يكي از مراجع پيام تسليتي به اين عنوان آماده مي‌‌كند.

«جناب دكتر… خبر ارتحال مادر شما به آيت‌الله العظمي… رسيد؛ ايشان با تمام وجود ناراحت شدند و…» اين پيام را به آن مرجع براي تأييد نشان مي‌‌دهند. مرجع تقليد مي‌‌گويد من با تمام وجود ناراحت نشدم؛ اين را عوض كنيد. پيام را تصحيح مي‌‌كنند و مي‌‌نويسند: «جناب دكتر ….خبر ارتحال مادر شما به آيت الله العظمي ……رسيد؛ ايشان بسيار ناراحت شدند و…» براي دومين بار اين پيام را به آن مرجع نشان مي‌‌دهند. مرجع تقليد مي‌‌گويد من بسيار ناراحت نشدم؛ اين را عوض كنيد. دفتر آن مرجع سومين پيام را اينگونه مي‌‌نويسند: «جناب دكتر ….خبر ارتحال مادر شما به آيت الله العظمي ……رسيد؛ ايشان ناراحت شدند و…»

براي سومين بار اين پيام را به آن مرجع نشان مي‌‌دهند. مرجع تقليد مي‌گويد راستش من ناراحت هم نشدم؛ اين پير زن سال‌‌هاست در جا افتاده و الان ناراحتي ندارد. رئيس دفتر مي‌‌گويد پس چه بنويسيم؟ نمي‌‌شود كه نوشت: «جناب دكتر ….خبر ارتحال مادر شما به آيت الله العظمي ……رسيد؛ ايشان خوشحال شدند و…» آن مرجع مي‌‌فرمايد چرا اين‌ها را بنويسيد! بنويسيد: «جناب دكتر ….خبر ارتحال مادر شما به …… رسيد؛ ايشان براي علو درجات مادرتان دعا كردند».

بعضی‌‌ها عادت کرده‌‌اند که لفظ دروغ را انتخاب کنند. یک کلمه را بچرخانیم دروغ به راست تبدیل می‌‌شود و هیچ کار پیچیده‌ای هم نیست.

انواع دروغ‌گویی
از عوامل دیگر دروغ، بزرگ کردن خود، مسخره‌کردن دیگران و … نیز است و دروغ انواع مختلف دارد؛ زبانی، نوشتاری و عملی.

در دروغ زبانی، انسان با زبان شروع به گفتن دروغ می‌‌کند. همین دروغ‌‌هایی که بعضی‌‌ها در شبانه روز انجام می‌‌دهند، اکثرا با زبان است. گاهی وقت‌‌ها با گفتن چیزی است و گاهی با نگفتن آن چیز. مثلا آنجا که در هنگام خواستگاری می گویند دختر شما ایرادی ندارد و با قبلا ازدواج نکرده است؟ جوابی نمی‌‌دهند. از شما سوال شده است و باید می‌‌گفتید.

گاهی وقت‌‌ها دروغ با نوشتن اتفاق می‌‌افتد. پشت در مغازه می‌‌نویسند به علت تغییر شغل اجناس نصف قیمت به فروش می‌‌رسد. اینجا دو سوال مطرح می‌‌شود: یک، آیا واقعا می‌‌خواهی شغلت را عوض کنی؟ و دوم آیا واقعا نصف قیمت می‌‌فروشی؟ می‌‌گوید نصف قیمت نیست اما ۲۰ درصد تخفیف دارد. پس چرا نصف قیمت می‌‌زنی. بگو با همان ۲۰ درصد تخفیف به فروش می‌‌رسد. این می‌‌شود دروغ نوشتاری.

یا برخی جاها روی یک کالا می‌‌نویسند ۱۰۰۰ تومان و بعد خط می‌‌زند و می‌‌نویسد ۵۰۰٫ این دو معنی دارد یا ۱۰۰۰ بوده و من ۵۰۰ می‌‌فروشم و یا بقیه جاها ۱۰۰۰ بوده و من ۵۰۰ می‌‌فروشم. اگر اینگونه نباشد می‌‌شود دروغ.

یا بچه‌مان را دکتر برده‌ایم و دکتر می‌‌گوید چیزی نیست. می‌‌گوییم پس چون امروز مدرسه نرفته است یک گواهی برای او بنویسید، او هم می‌‌نویسد. این می‌‌شود دروغ. استشهاد محلی می‌‌آورند و شما طرف را نمی‌‌شناسید و می‌‌گویند این را امضا کنید، چرا باید امضا کنیم. معمولا هم ناراحت می‌‌شوند ولی ما نمی‌‌توانیم این کار را بکنیم. چرا اگر آدم‌‌های مورد اعتماد واقعیت را بگویند می‌‌شود قبول کرد ولی قرار نیست هر کسی آمد ما به عنوان شاهد امضا کنیم. یا نامه ای را که اصلا نمی‌‌دانند چیست امضا می‌‌کنند. شما که نمی‌‌دانید چه بود پس چرا امضا کردید. این‌‌ها همه دروغ با نوشتن است.

با عمل خود دروغ انجام می‌‌دهیم. میوه‌‌ها را در سبد چیده اند. ردیف‌‌های بالا را درشت و زیر را ریز می‌‌چینند. این دروغ می‌‌شود. یا وقتی روحانی برای شما صحبت می‌‌کند و به خاطر اینکه نشان دهد که خسته شده دائما عرق خود را پاک می‌‌کند در حالی که عرق نکرده است، این می‌‌شود دروغ عملی.

خانواده ایمانی و قرآنی بر پایه راستگویی می‌‌چرخد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:56:00 ق.ظ ]




تاثیر یاد خدا و بی رغبتی به دنیا در رسیدن به آرامش


ذکر و یاد خدا یکی از بهترین و مؤثرترین روشها برای رهایی از ترس و نگرانی است

تاثیریاد خدا و بی رغبتی به دنیا در رسیدن به آرامش
ما با یاد خدا و توجه به وجود مقدس الهی، خود را به منبعی متصل می کنیم که از هر قدرتی بالاتر و برتر است. لذا ترس از هر قدرت دیگری معنی پیدا نمی کند، خود را به منبعی متصل می کنیم که توانایی حل هر مشکلی و شفای هر دردی و باز کردن هر گره ای را دارد.

ذکر و یاد خدا و به تعبیر بهتر توجه به خداوند متعال، یکی از بهترین و مؤثرترین روشها برای رهایی از ترس و نگرانی و دغدغه و اضطراب و متقابلاً کسب طمأنینه و آرامش روحی و حتی جسمانی است. قرآن کریم می فرماید: «… أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» یعنی «آگاه شوید که تنها یاد خدا آرام بخش دلهاست».

براستی چرا روح و روان آدمی با یاد و نام خدا آرامش می گیرد؟
پاسخ روشن است. ما با یاد خدا و توجه به وجود مقدس الهی، خود را به منبعی متصل می کنیم که از هر قدرتی بالاتر و برتر است. لذا ترس از هر قدرت دیگری معنی پیدا نمی کند، خود را به منبعی متصل می کنیم که توانایی حل هر مشکلی و شفای هر دردی و باز کردن هر گره ای را دارد. پس یأس و ناامیدی و احساس ضعف و شکست در زندگی، دیگر مفهوم خود را از دست می دهد. با توجه به خدا، خود را به منبعی وصل می کنیم که از همه چیز و همه کس و هر راز و رمزی آگاهی مطلق و کامل دارد، پس دیگر غصه نمی خوریم که کسی درد ما را نمی فهمد، یا راز خود را به که بگوییم که بتواند ما را کمک کند.

در واقع از کسی یاری می جوییم که از همه مشکلات و علت و معلولها و رابطه های پشت پردۀ بین پدیده های جهان، آگاهی کامل دارد. با یاد خدا به منبعی وصل می شویم که معامله گر و منفعت طلب نیست و ما را برای خودش نمی خواهد، بلکه خیرخواه، مهربان و دلسوزی است که صرفاً خیر ما را می خواهد و ما را برای خودمان دوست دارد و می خواهد. بنابراین طبیعی است وقتی با ذکر و یاد خدا به چنین پناهگاه مطمئن و قدرتمندی وصل می شویم، هر گونه نگرانی و دغدغه از ما رفع شده و به راحتی و آرامش روحی و روانی برسیم.

به همین جهت خداوند متعال ما را تشویق می کند تا دائماً به یاد او باشیم. قرآن کریم می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً» یعنی «ای کسانی که به خدا ایمان آورده اید، ذکر حقّ و یاد خدا بسیار کنید» آری ذکر و یاد خدا نه تنها راه و روشی مطمئن برای رسیدن به آرامش روحی و قلبی است، بلکه بالاتر از آن، هر گونه اعراض از ذکر الهی و دور شدن از خداوند متعال، زندگی و معیشت را برای ما سخت و زجرآور می کند و در نتیجه آرامش از ما سلب خواهد شد. خداوند متعال می فرماید: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمی » یعنی «و هر کس از یاد من اِعراض کند، همانا (در دنیا) معیشتش تنگ شود و روز قیامت نابینا محشورش کنیم».

منظور از یاد و ذکر خدا
نکته مهمی که در پایان این بحث باید به آن اشاره کنیم این است که منظور از یاد و ذکر خدا، صرفاً ذکر زبانی نیست، بدون تردید کسی با صرف ذکر زبانی نه می تواند توجهی به خدا پیدا کند، و نه از ثمرات اتصال به منبع الهی بهره ببرد و آرامش کسب کند. مقصود از یاد و ذکر الهی، همانا توجه قلبی به خدا همراه با هوشیاری و آگاهی به مفاهیم ذکری است که گفته می شود.

برخی علمای اخلاق مراتبی را برای ذکر برمی شمارند:
مرتبۀ اوّل، ذکر لفظی و لسانی است.

مرتبۀ دوم، ذکر معنوی است. یعنی در حالی که انسان مشغول ذکر لفظی است، به معانی الفاظ هم توجه کند و آن را بفهمد.

مرتبۀ سوم، ذکر قلبی است. یعنی توجه از دل بجوشد و احیاناً به زبان جاری شود.

البته لازم نیست حتماً به زبان جاری شود بلکه چه بسا در مراحلی سکوت، خود بهترین بیان برای اظهار مکنونات قلبی و معطوف گردانیدن دل به آستان قدس الهی باشد. از مراتب فوق، آنچه که می تواند آدمی را از نگرانی و اضطراب رهایی بخشیده و آرامش و راحتی روح و اطمینان قلبی را برایش به ارمغان آورد، مرتبۀ سوم، یعنی توجه قلبی و هوشیارانه به ساحت قدس الهی است.

بدیهی است کسی که می خواهد همیشه آرامش روحی و اطمینان قلبی داشته باشد، باید ذکر و توجه قلبی او نیز همیشگی و مستمر باشد. با یکی دو بار ذکر و توجه و یا صرفاً در زمان مشکلات به یاد خدا بودن، چندان کارگشا نخواهد بود. به تعبیر امام علی علیه السّلام: «مُدَاوَمَةُ الذِّکْرِ قُوَّةُ الْاَرْواحِ» یعنی «استمرار در ذکر، نیروبخش و تقویت کننده روح و روان است».

بی رغبتی به دنیا
اگر به دنبال کسب آرامش و راحتی روح و روان خود هستید، تلاش کنید میل و رغبت خود را به زخارف و جلوه های فریب انگیز دنیا کاهش بدهید. البته منظور نداشتن زندگی مناسب و مال و منال مورد نیاز و منطقی نیست، به هیچ وجه شما را به فقر و نداری تشویق نمی کنیم. از مال و اموال دنیا و از زخارف و جلوه های دلفریب دنیا مانند پول، ریاست، خانه، اتومبیل، همسر و فرزندان، آثار قدیمی و عتیقه، طلا و جواهر، وسایل خانه و… در حدی به دنبالش باشید که تأمین کننده نیازهای منطقی و طبیعی شما باشد.

علاقه به اینها باید در حدی باشد که آرام بخش روح و روان شما بوده و زندگی را به کام شما شیرین و گوارا سازد. اگر تعلق به آنها از حد طبیعی خارج شود، نه تنها آرامش بخش شما نخواهند بود، بلکه سوهان روح بوده و وسیله ای در جهت آزار روح و روان شما خواهند شد. حتی عشق و مَحبّت به همسر و فرزندان که از ضروریات زندگی است، اگر از حد طبیعی خود خارج شود، تبدیل خواهد شد به غل و زنجیری که مانع حرکت شما شود. دلبستگی و علاقه افراطی به زخارف دنیا، موجب دل مشغولی و سرگرم شدن به آنها می شود، و همۀاینها ناآرامی و ناراحتی را به دنبال دارد.

دلبستگی افراطی باعث می شود وقتی شما به خطر از دست دادن این تعلقات فکر می کنید، همیشه مضطرب و نگران بشوید که مبادا اینها را از دست بدهید، و اگر هم روزی بخشی از آنها را از دست دادید، ترس و نگرانی شما، عملاً تبدیل به غم و اندوه و ناراحتی عمیق خواهد شد. چه بسا کسانی که نه تنها به زخارف دنیوی مثل ریاست و پول و ثروت و طلا و جواهر یا خانه و اتومبیل دل می بندند، بلکه گاهی به چیزهای کم اهمیت نیز چنان وابسته می شوند که هر گونه راحتی و آرامش را از آنان سلب می کند.

یکی شدیداً به یک پرنده دل می بندد، دیگری عاشق آلبوم تمبر با عکس می شود، یکی شیفتۀ کلکسیون اسکناسهای قدیمی می شود. فردی عاشق عتیقه جات و اشیاء قدیمی است و خلاصه هر کدام به نوعی دلبند جلوه ای از زخارف دنیوی می شوند. این تعلقات و وابستگیها، فرد را به ورطه ناآرامی و اضطراب و نگرانی می کشاند.

بی رغبتی به دنیا در روایات
امام صادق علیه السّلام می فرماید: «اَلرَّغْبَةُ فِی الدُّنْیا تُورِثُ الْغَمَّ وَ الْحُزْنَ وَ الزُّهْدُ فِی الدُّنْیا راحَةُ الْقَلْبِ وَ الْبَدَنِ» یعنی «میل و رغبت به دنیا موجب غم و اندوه و ناراحتی می شود و بی میلی به دنیا باعث راحتی و آرامش روح و قلب و بدن آدمی می شود».

حضرت علی علیه السّلام نیز بی رغبتی به دنیا را عامل دستیابی به بزرگترین راحتی و آرامش معرفی کرده و می فرماید: «اَلزُّهْدُ فِی الدُّنْیا اَلرّاحَةُ الْعُظْمی» یعنی «بی رغبتی نسبت به دنیا، بزرگترین راحتی و آرامش است». دلخوشی به حیات دنیوی و راضی شدن به جلوه ها و زخارف دنیا، نه تنها انسان را سیر و اشباع نمی کند و او را به آرامش نمی رساند، بلکه آینده ای تاریک و زجرآور را برای او ترسیم می کند.

خداوند متعال می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُونَ * أُولئِکَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ». یعنی «البته آنهایی که به لقاء ما دل نبسته و امیدوار نیستند و به زندگی حیوانی پست دنیا دلخوش و دل بسته اند و آنهایی که از آیات و نشانه های ما غافلند * هم اینان هستند که عاقبت به کردار زشت خود در آتش دوزخ مأوی گیرند». براستی که دنیا همانند آب شور دریاست که هر چه آدمی از آن بنوشد، بر عطش او افزوده شده و به دنبال نوشیدن آب بیشتری خواهد بود تا این که به مرز هلاکت برسد، و هرگز سیراب نشود و آرامش نگیرد.

امام صادق علیه السّلام می فرماید: «مَثَلُ الدُّنْیا کَمَثَلِ ماءِ الْبَحْرِ کُلَّما شَرِبَ مِنْهُ الْعَطْشانُ ازْدادَ عَطَشاً حَتّی یَقْتُلَهُ» یعنی «دنیا مانند آب دریاست که هر چه شخص تشنه از آن بیشتر بیاشامد، تشنگی اش بیشتر شود تا او را بکُشد».

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:54:00 ق.ظ ]




آیا دعا و صلوات بر امام زمان(عج) فایده دارد؟!

 

 

 

 

 

واسطه‌های فیض خدا به زمین اولیائی هستند که با وجودشان برکت و رحمت الهی به زمینیان خاک نشین می‌رسد. خداوند حافظ و نگهبان آن هاست و آن ها عبد الهی و دوستدار حضرت حقّنند. ما خاک نشینان توصیه شده ایم که دعای فرج بخوانیم تا روزگار خوش آید! چرایی صلوات و دعای فرج ما برای او که حافظ و نگهبانی چون خود خدا دارد چه ارزش و چه سود برای حضرتش خواهد داشت؟!
آیا دعا و صلوات ما برای مهدی فاطمه (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فایده و سودی دارد؟! این نوشتار می کوشد به این موضوع بپردازد تا از این رهگذر ارتباطمان را با او مستحکم تر نماییم إن شاء الله.
صلوات یک شعار است!
صلوات فرستادن و دعای ما شیعیان برای حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) فارغ از سایر دلایل و علل آن یک «شعار» است! نه اشتباه نکنید! مقصودم شعار به معنای عامیانه آن نیست که صدای طبلی توخالی باشد! بلکه منظور از شعار آن است که به عنوان یک نماد و سمبل شیعیان است. در روایات توصیه شده است که «صلوات بر پیامبر و اهل بیت او را بلند بفرستید» با بلند کردن صدا به همگان نشان می دهیم که ما چه کسانی را به عنوان رهبر و ولی و سرپرست قبول داریم. جالب تر آن است که در روایات اسلامی و شیعه صلوات با صدای بلند بر طرف کننده نفاق معرفی شده است! یعنی شیعه بودن و صلوات یک ارتباط تنگاتنگ نمادین و سمبلیک نیز فارغ از سایر علل را دارا می باشند!
دعا و صلوات یک وظیفه!
علاوه بر خاصیت نماد و شعار بودن صلوات بر پیامبر و اهل بیت طاهرین (علیهم السلام)، دعای فرج و صلوات برای سلامتی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که امام زنده ی عصر ماست از جمله توصیه های موکد دینی می باشد. «خدایا برای ولیّت حضرت حجة بن الحسن که درود خدا بر او و خاندان پاکش باد، در این زمان و در همه ی زمان ها، ولی و حافظ و رهبر و یاور و دلیل و چشم باش تا آن زمانی که او را در زمنیت با اراده سکنی دهی و بهره مندی از او را طولانی گردانی.» از همان کودکی می آموزیم که دعای فرج بخوانیم! در مشکلات و سختی ها موقتی تازه یادمان می افتد که امامی هم داریم، برای سلامتی او و تعجیل در ظهورش نذر صلوات می کنیم! براستی چرا صلوات و دعای سلامتی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) این قدر مورد توصیه های بزرگان قرار دارد؟
خودت را دریاب!
امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) واسطه ی فیض و رحمت الهی است. واسطه ای میان ما و خدا: و اتبغوا إلیه الوسیله همان وسائل قابل اطمینان و کاملی هستند که ما را به سوی خدا می برند. پس اگر برای سلامتی این واسطه دعا کنیم و صدقه دهیم در اصل خود را دریافته ایم! ارتباط مستحکم و قلبی ما با واسطه‌های فیض خدا سبب روشنی و جلای قلب های خود ماست و ما را بالا می برد. نزدیک شدن هر چه بیشتر به واسطه تلاش برای صعود به خود خداست! آن چنان که در جامعه ی کبیره می گوییم: «و جعل صلواتنا علیکم و ما خصّنا به من ولایتکم طیباً لخلقنا و طهارة لا نفسنا و تزکیة (برکة) لنا و کفّارة لذنوبناو خداوند متعال درود و صلوات ما را بر شما حکم گردانید و آنچه را که مخصوص ما از نعمت ولایت شما کرده برای نیکویی فطرت و خلقت ها و پاکی نفوس ما برای تزکیه و پاکیزگی روح ما از علائق دنیا و کفاره ی گناهان ما بود.
ما به واسطه ی صلوات و دعای سلامتی برای امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیکویی اخلاقی و طهارت نفس و تزکیه و برکت را نصیب خود می گردانیم و به این طریق کفاره ای برای گناهان خود در نزد پروردگار عالمیان حاضر می نماییم! ای مولای ما! زبان قاصر و قلم ناتوان است از آن که چگونه از خداوند متعال سپاسگزاری نماید که نعمتی چونان شما را به ما ارزانی داشت که حتی دعا برای سلامتی شما نیز منفعت و سودش به خود ما بر می گردد! به راستی او چه نیازی به دعا و صلوات ما دارد که ما محتاج وصل کردن خود به او هستیم. شاید این طور بتوانیم خود را در نزد خدا و ولی او شیرین کنیم!!
ای که یک گوشه ی چشمت غم عالم ببرد                حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
امام پدر غمخوارها!
او که دغدغه اش هدایت خلق خداست، او که از طولانی شدن انتظار برای ظهور بیش از همه خودش دعا می کند، او که با زشتی های ما قلبش می شکند، او که …
امام ماست که پدر مهربان و دلسوز ماست!
اگر این بار خواستی برای سلامتی و تعجیل در ظهور حضرتش (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نذر صلوات کنی و یا در قنوت نمازت دعای سلامتی و فرج او را بخوانی، یادت نرود پدر غمخوار تو منتظرست تا با ظهورش، تو را از قید و بندهای دنیای فانی به سوی خدای باقی ببرد! زیرا او بهترین واسطه میان تو و خداست و مهربان ترین و دلسوزترین و با محبت ترین کس پس از خدا به توست!
برای تعجیل در ظهور و سلامتی حضرتش (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صلوات.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:52:00 ق.ظ ]