نرجس
 
   



مال حرام
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[دوشنبه 1396-03-22] [ 08:59:00 ق.ظ ]




پدرم اگرچه رفته ..هنوز تفنگ پدر ی هست
موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:57:00 ق.ظ ]




چه کنم توبه ام پذیرفته شود؟

تا به امروز که چند روزی از ماه مبارک رمضان گذشته است، چقدر برای ارتباط برقرار کردن با خدای مهربان وقت گذاشته ایم؟ چقدر به اعمال گذشته مان فکر کرده ایم و به خطاها و گناهانمان اقرار کرده و در تلاش برای بخشیده شدن بوده ایم؟ اصلا به این موضوع فکر کرده اید که چگونه توبه مان پذیرفته می شود؟! 

 

در ماهی قرار داریم که ماه غفران و آمرزش است … ماه رمضان؛ ماهی که تمام لحظه ها و ثانیه هایش غنیمتی است تا بندگان بتوانند سیم ارتباطی خود را با معبودشان، پروردگار مهربانشان گره بزنند … این ماه فرصتی است که در برابر رب خود خاشعانه زانو زده و عذرخواه واقعی گناهانی باشیم که مرتکب شده ایم …

از حضرت سؤال شد چرا این ماه را رمضان نامیدند؟ فرمودند: چون رمض فیه الذنوب؛ گناهان در این ماه آب می شود، ذوب می شود…

رمضان آن شدت حرارت را می گویند منتهی این شدت حرات برای این نیست که من بنده را بسوزاند، بلکه برای این است که گناهان را بسوزاند… رمضان اسمی از اسم های خداوند است…

خدایا تو با ماهت به سوی ما آمدی، 30 روز آمده ای نه برای مجازات و عذاب بلکه آمده ای بالبرکة و الرحمة و المغفرة … آمدی ببخشی و به زندگی هایمان برکت دهی …

خاطره ای خوب از ستون توبه

ابولبابه خطایی مرتکب شد، خود را به ستونی بست و روزها روزه گرفت تا توبه اش پذیرفته شود. بعد آیه نازل شد که توبه اش پذیرفته شد اما آیه ای نیامده که در توبه کردن مثل ابولبابه عمل کنید… ستون توبه و ستون ابولبابه خاطره خوبی است اما حواسمان باشد که آیه؛ … وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً (سوره نساء، آیه 64)

… و اگر آنها هنگامى كه به خویشتن ستم كردند نزد تو مى‏ آمدند، آن گاه از خداوند آمرزش مى‏ خواستند و رسول خدا نیز براى آنها طلب آمرزش مى‏ كرد بى‏ تردید خدا را بسیار توبه ‏پذیر و مهربان مى‏ یافتند.

وقتی می‌فرماید، اگر مردم خودشان به تو رجوع کنند، استغفار کنند و تو نیز برایشان استغفار کنی، حتماً بخشوده شده و مشمول رحمت رحیمیه خدا قرار می‌گردند، یعنی شفاعت، حتی در همین دنیا.

برای پذیرفته شدن توبه هم خودمان مستقیم به درگاه خدای مهربان توبه کنیم هم توسل به اهل بیت داشته باشیم که شفاعت ما را نزد خدا داشته باشند.

در حدیثی از امام باقر(علیه السلام) می‌خوانیم: «خداوند از توبه بنده ‌اش بیش از کسی که مرکب و توشه خود را در بیابان در یک شب تاریک گم کرده و سپس آن را بیابد شاد می ‌شود» همچنین در قرآن مجید آمده است: «إن الله یحب التوابین …» یعنی خداوند، توبه کنندگان را دوست دارد.

در داستان یوسف، فرزندان یعقوب این همه پدر را اذیت کردند؛ اما وقتی به اشتباهات خود پی بردند از پدر خواستند که برایشان استغفار کند؛ قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئینَ، قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ (سوره یوسف، 97-98) 

پدر برای دلگرم شدن بیشتر فرزندان و به عبارتی محکم کردن دل آن ها گفت: این رب من، خدای من غفور و مهربان است، جایی دیگر نروید؛ هو الغفور الرحیم

به قدری در مسئله توبه در روایات تاکید شده که در حدیثی از امام باقر(علیه السلام) می‌خوانیم: «خداوند از توبه بنده ‌اش بیش از کسی که مرکب و توشه خود را در بیابان در یک شب تاریک گم کرده و سپس آن را بیابد شاد می ‌شود» همچنین در قرآن مجید آمده است: «إن الله یحب التوابین …» یعنی خداوند، توبه کنندگان را دوست دارد.

بهترین راه برای جبران گناه

بهترین راه برای جبران گناه توبه و ترك عملی گناه است و بدانید توبه و اظهار پشیمانی در پیشگاه الهی دستور خاصی ندارد. مهم عزم بر ترك گناه و ندامت و پشیمانی درونی است. اگر كسی به این حالت دست یافت، حقیقت توبه در او محقق شده. توبه هر گاه حقیقى و واقعى باشد و از اعماق جان برخیزد و جامع شرایط باشد و واقعاً از گناهى كه مرتكب شده احساس خجلت و ندامت كند و خود را در پیشگاه خدا شرمنده ببیند و در صدد كسب رضاى حق تعالى باشد, مقبول درگاه احدیت واقع شده و آثار و بركاتش نمایان مى گردد. هر چند گناه بزرگ یا بسیار باشد. 

قرآن كریم مى فرماید: ای بندگان كه بر خود اسراف و ستم كردید، از رحمت خدا مأیوس نشوید كه خدا همه ی گناهان را مى آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.(سوره زمر، آیه 53) توبه حقیقی گناهكار توبه كننده را محبوب خدا می سازد. قرآن كریم می فرماید: «اِنّ الله یحبّ التوابین؛ (سوره بقره، آیه 222) خداوند توبه كنندگان را دوست می دارد». كسی كه دوست و محبوب خدا شد، خدا عزیزش می كند؛ همه گناهان كبیره و صغیره او را می بخشد، چنان كه پیامبر فرمود: «التائب من الذنب كمَن لا ذنب له؛ (كلینی، اصول كافی، ترجمه حاج سید جواد مصطفوى‏،ج 3، ص 109) كسی كه از گناه توبه كند (خداوند همه گناهان او را می آمرزد و) همانند كسی می شود كه هیچ گناهی نكرده است.»

پس ناامید نباشید و با توبه و استغفار و دوری از این گناه خود را در آغوش پر محبت خداوند قرار دهید و سعی كنید با انجام كارهای خیر و پر ثواب كفه اعمال خود سنگین تر كنید.

بهترین راه برای جبران گناه توبه و ترك عملی گناه است و بدانید توبه و اظهار پشیمانی در پیشگاه الهی دستور خاصی ندارد. مهم عزم بر ترك گناه و ندامت و پشیمانی درونی است.

کلام آخر

کلام را با چند کلام صحبت با خدای مهربان به پایان می بریم:

خدایا! دین فرستادی عمل نکردیم، گفتی اخلاقت این گونه باشد، گوش نکردیم گفتی بیا با من حرف بزن نیامدیم، گفتی بیا حرف من را گوش کن نیامدیم … از بودن با تو خوشحال نبودیم و کِیف نمی کردیم … 

یک دهم، نه یک صدم خوشی و حال خوبی که در طول روز با دیگران داشتیم را با تو نداشتیم، چه شب هایی که تا صبح با دوستانمان گفتیم و خندیدیم اما یک نیمه شبی به خاطر تو بلند نشدیم تا با تو صحبت کنیم .. چقدر داستان ها و رمان های دنباله دار را خواندیم و دنبال کردیم اما از چند کلمه صحبت با تو و خواندن چند صفحه و حتی آیه قرآن کریم فرار کردیم …اما باز هم به خدایی و وفاداری خودت که: ایها الناس اقبل الیکم شهر رمضان: با ماه خودت، ماه رمضان به سوی ما می آیی …

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:57:00 ق.ظ ]




موانع تقرب‎ ‎

اگر بخواهیم از موانع تقرب سخن بگوییم می‌بایست همه چیزهایی را‏‎ ‎یاد ‏كنیم كه به عنوان باورهای ناروا در حوزه شناختی و اعمال بد و زشت در ‏حوزه عمل‎ ‎از آنها یاد می‌شود و قرآن از آنها بازداشته است. در این راستا ‏قرآن، اعراض از آیات‎ ‎خدا و رویگردانی از آن را مانعی برای رسیدن انسان ‏به مقام قرب و منزلت‌های والای‎ ‎معنوی و كمالات خداوندی دانسته است ‏‏(اعراف آیه 175 و 176) ‏

همچنین پیروی از شیطان و‏‎ ‎اطاعت و همراهی با وی (همان) و یا پیروی از ‏هوای نفس (اعراف آیه 176)، تجاوزگری‎ ‎‏(مطففین آیه 12 و 15)، ‏دنیاطلبی (اعراف آیه 176)، شرك (زمر آیه 3)، و گناه (مطففین آیه‎ 14 ‎و ‏‏15) را از دیگر موانع تقرب به خدا برمی‌شمارد‎.‎

‏خداوند انسان را به صورت اسماء خویش آفرید و این امكان را به وی‎ ‎داد ‏كه با استفاده از ظرفیت اسمایی كه به صورت تعلیمی به وی داده شده ‏به شكل خدا و‎ ‎به صورت وی تجلی كند و به عنوان خلیفه خدا در قرارگاه ‏زمین عمل كند‎

همه موارد پیش گفته به خوبی نشان می‌دهد كه اصل در تقرب به خدا ‏شناخت درست و‎ ‎باور به حقایق وحیانی و عمل به آن و دوری ازافكار ‏شیطانی و پلید و اعمال نادرست و‏‎ ‎منكر است‎.‎

بیان مصادیق انسانی كه با عمل به باورها و اعمال صالح، خود را به كمال‎ ‎رسانده ولی در نهایت خود را گرفتار وسوسه‌های شیطانی كرده و در دام ‏هواهای نفس‏‎ ‎افتاده است از این رو صورت می‌گیرد تا هشدارباشی باشد ‏برای كسانی كه در راه هستند‏‎.‎

قرآن بیان می‌كند كه انسان همواره در معرض خطر است و باید به خدا ‏تكیه كند‎ ‎وگرنه گرفتار شده و از مقام تقرب به كمال دور می‌افتد چنان كه ‏بلعم باعورا با همه‎ ‎پیشرفتی كه داشت در نهایت در دام وسوسه‌های ‏شیطانی افتاد و از كمال و تقرب به مبدا‏‎ ‎باز ماند. (اعراف آیه 175 و 176).‏

به طور خلاصه درباره آثار تقرب به همین اندازه بسنده می‌شود كه تقرب ‏به خدا،‎ ‎برخورداری از همه اسمائی است كه در انسان به ودیعت گذاشته ‏شده است و بهره‌مندی از‏‎ ‎رضوان الهی و رسیدن به مقام عالی قاب ‏قوسین او ادنی و یا دیگر درجات انسانی همانند‏‎ ‎خلافت الهی، از آثاری ‏است كه در قرآن بدان‌ها اشاره شده است‎

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:53:00 ق.ظ ]




عوامل و موانع تقرب به خدا

 

آهنگ كمال‌ طلبی انسان‏‎

آدمی به سوی كمال گرایش ذاتی دارد و در جست‌وجوی آن‏‎ ‎از جان مایه ‏می‌گذارد؛ هر چند كه در بیشتر موارد در مصادیق كمالی به خطا و اشتباه‏‎ ‎می‌رود ولی این بدان معناست كه كمال‌جویی، ریشه در فطرت و غرایز ‏انسانی دارد. هر‎ ‎انسانی می‌كوشد تا از نقص و كاستی در درون و برون ‏خویش بكاهد و به سوی كمال و‏‎ ‎زیبایی برود. قرآن با توجه به این خواسته ‏و گرایش ذاتی انسان و برای جلوگیری و كاهش‏‎ ‎اشتباه در تشخیص ‏مصادیق، آدمی را به مصادیق عینی كمال توجه می‌دهد و با تبیین‎ ‎مصادیق كمال نما و یا ضد كمالی می‌كوشد تا انسان در مسیر درست ‏كمال قرار گیرد‎. ‎

در تبیین قرآنی خداوند كمال مطلق است و هر كسی اگر بخواهد به ‏كمالی دست یابد‏‎ ‎می‌بایست از او كه پروردگار و پرورش دهنده هر ‏موجودی در مسیر كمالی است و زمینه و‏‎ ‎بستر كمال را برای او فراهم ‏می‌آورد، بهره جوید و به او و دستورهای وحیانی‌اش تمسك‎ ‎كند. از این رو ‏خداوند هم مقصد كمال و هم مسیر كمال و هم عامل و موجب ایجاد ‏كمال در‎ ‎اشخاص است. (انعام آیه 83، اعراف آیه 176 و یوسف آیه 76) ‏كه بیان می‌كنند كه رسیدن‎ ‎به منزلت‌های معنوی و تقرب به خدا و ‏بهره‌مندی از كمالات آن كمال مطلق تنها در سایه‎ ‎سار توجهات و مشیت ‏خداوندی است و تنها اوست كه كمالی را در شخص ایجاد و یا زمینه‌ها‎ ‎و ‏بستر بهره‌گیری را فراهم می‌آورد. از این رو خداوند در بینش و نگرش ‏قرآنی منشا‏‎ ‎هرگونه كمالی در درون و بیرون انسان است كه این مطلب بر ‏پایه دیدگاه توحید محض‎ ‎تبیین می‌گردد كه قرآن و مؤمنان بر این باورند. ‎

قرآن بیان می‌كند كه انسان همواره در معرض خطر است و باید به خدا ‏تكیه كند‎ ‎وگرنه گرفتار شده و از مقام تقرب به كمال دور می‌افتد چنان كه ‏بلعم باعورا با همه‎ ‎پیشرفتی كه داشت در نهایت در دام وسوسه‌های ‏شیطانی افتاد و از كمال و تقرب به مبدا‏‎ ‎باز ماند

به سخنی دیگر چنان كه خداوند اول و آخر و نیز ظاهر و باطن است. همو ‏صمدی است‏‎ ‎كه جایی از هستی از وجودش خالی نیست و بی او ‏هستی و كمالی نیست. بنابراین هر كسی‎ ‎كمالی بخواهد می‌بایست به ‏او تقرب جوید و از او بخواهد؛ در غیر این صورت، انسان به‎ ‎جایی نمی‌رسد ‏و در حقیقت ترازوی وجودی‌اش خالی از هرگونه كمال بلكه از هر چیزی ‏است؛‎ ‎زیرا در نگرش قرآنی غیر او باطل است و باطل به جهت هیچ بودن ‏از وزن و ارزشی‎ ‎برخوردار نمی‌باشد. در این نوشتار سعی شده است بر ‏پایه آموزه‌های وحیانی مساله تقرب‎ ‎و آهنگ كمالی انسان و چگونگی ‏تقرب واقعی به كمال مورد بررسی قرار گیرد و عوامل و‏‎ ‎موانع آن ‏شناسایی شده و آثار تقرب بیان گردد.‏‎ ‎

 

تقرب در آموزه‌های قرآن‏‎ ‎

تقرب به معنای آهنگ و شتاب در منافع خود است. این‎ ‎واژه هنگامی در ‏مورد تقرب انسان به خدا به كار می‌رود كه به معنای نزدیكی و تقرب‏‎ ‎معنوی و روحانی باشد كه شخص با اتصاف خود به صفات كمالی و پاك ‏كردن خویش از عیوب و‎ ‎نقایص می‌تواند به این مقام معنوی دست یابد. ‏‏(نگاه كنید: مفردات راغب اصفهانی ص 664‏‎ ‎و 665 ذیل واژه قرب)‏‎ ‎

تقرب در اصطلاح قرآنی به معنای تقرب مكانی نیست و این مطلب به ویژه ‏در‎ ‎كاربرد آن نسبت به خدا به خوبی آشكار می‌شود؛ زیرا خداوند پاك و ‏منزه از مكان است؛‎ ‎از این رو مقصود از تقرب به خدا، تقرب معنوی و ‏روحانی است‏‎. ‎

قرآن برای بیان معنای تقرب، افزون بر واژه قرب و از واژگانی دیگر استفاده‏‎ ‎كرده است كه از آن جمله می‌توان به كلماتی چون زلفی، عند ربهم، ‏عنده، عند ربك،‎ ‎عندالله، درجات، قریب، وسیله و نیز برخی از جملات و ‏گزاره‌هایی كه این معنا و مفهوم‏‎ ‎را می‌رساند اشاره كرد‎.‎

 

عوامل تقرب‎ ‎

قرآن برای تقرب به كمال مطلق و بهره‌مندی از آن عوامل چندی را‏‎ ‎بر ‏می‌شمارد كه انسان می‌تواند با استفاده از آنها خود را به كمال مطلق ‏نزدیك سازد‎ ‎و به سخنی خود را متأله و ربانی نماید و از درجات ربانیون و ‏متالهین برخوردار گردد‎. ‎

متألّه و ربانی در اصطلاح قرآنی انسان‌هایی هستند كه با بهره‌مندی از‏‎ ‎آموزه‌های قرآن و دیگر آموزه‌های وحیانی و الهی مانند دستورهای پیامبران ‏و امامان‎ ‎‏(ع) ظرفیت‌ها و توانمندی‌های سرشته در نهاد و ذات خویش را ‏كه در قرآن ازآن به نام‎ ‎اسماء یاد شده است، به فعلیت درآورند و خود را به ‏شكل خدا و صورت او درآورند. این‎ ‎همان معنایی است كه در برخی روایات ‏از آن به: خلق الانسان علی صورته، بیان شده است؛‏‎ ‎به این معنا كه ‏خداوند انسان را به صورت اسماء خویش آفرید و این امكان را به وی‎ ‎داد ‏كه با استفاده از ظرفیت اسمایی كه به صورت تعلیمی به وی داده شده ‏به شكل خدا و‎ ‎به صورت وی تجلی كند و به عنوان خلیفه خدا در قرارگاه ‏زمین عمل كند‎.‎

این مطلب به ویژه زمانی تاكید می‌شود كه خلیفه می‌بایست با ‏‏"مستخلفٌ عنه” و كسی‎ ‎كه جانشین وی شده در بیشتر اموری كه مرتبط ‏به استخلاف و خلیفه‌گری است مشترك باشد‏‎.‎‏ از این رو تنها كسانی ‏خلیفه‌ی الهی در قرارگاه زمین خواهند بود كه انسان كامل باشند و‏‎ ‎همه ‏اسمای الهی تعلیمی را به فعلیت درآورده باشند‏‎. ‎

بر این اساس كسانی كه انسان كامل نیستند و به حكم خلافت در زمین ‏عمل می‌كنند‎ ‎غاصب حكومت خواهند بود و خلافت ایشان باطل و ناروا ‏است‎.‎

پس این انسان متألّه و كامل ربانی است كه به جهت تقرب به خدا از ‏خلافت الهی‎ ‎بهره‌مند می‌شود. برای دستیابی به این مقام انسان ‏می‌بایست خود را در مسیری قرار‏‎ ‎دهد كه آموزه‌های وحیانی آسمانی آن ‏را بیان كرده است. از این رو قرآن از جمله عوامل‎ ‎مهم تقرب را ایمان ‏برمی‌شمارد كه به معنای شناخت درست به همه واقعیت‌ها و عمل به‎ ‎همه آموزه‌های وحیانی است. (انفال آیه 4 و توبه آیه 20 و آیات دیگر).‏

در حقیقت پیروی از آیات الهی و آموزه‌های وحیانی و عمل به آن، مهم‌ترین ‏عامل‎ ‎تقرب به خدا و متاله و ربانی شدن است (اعراف آیه 175 و 176).‏‎ ‎

آدمی به سوی كمال گرایش ذاتی دارد و در جست‌وجوی آن‏‎ ‎از جان مایه ‏می‌گذارد؛ هر چند كه در بیشتر موارد در مصادیق كمالی به خطا و اشتباه‏‎ ‎می‌رود ولی این بدان معناست كه كمال‌جویی، ریشه در فطرت و غرایز ‏انسانی دارد. هر‎ ‎انسانی می‌كوشد تا از نقص و كاستی در درون و برون ‏خویش بكاهد و به سوی كمال و‏‎ ‎زیبایی برود

اگر به آیات قرآنی كه به عوامل مهم تقرب و متاله شدن اشاره می‌كند ‏توجه شود،‎ ‎این نكته به خوبی و روشنی قابل درك است كه مهم‌ترین و ‏اصلی‌ترین عامل، همین ایمان‎ ‎واقعی و حقیقی است كه در آیه 4 سوره ‏انفال بیان شده است. بنابر این دیگر عوامل بیان‎ ‎شده در آیات دیگر به ‏معنای بیان مصادیق آن است كه عبارتند از: ‏

تقوا (آل عمران آیه‎ 15 ‎و مائده آیه 27)، ‏

توجه به قیامت (مزمل آیه 17 و 19)، ‏

جلب رضایت خدا (آل عمران‎ ‎آیه 162 و 153)، ‏

خوف از خدا و بیم از آینده و خشم او (اسراء آیه 57)، ‏

عقیده به حق‎ ‎‏(فاطر آیه 10)، ‏

علم و آگاهی به حقانیت كه از آن به علم رشدی یاد می‌شود (مجادله آی ‏‎11‎‏)‏

نماز (انفال آیه 3 و 4)، ‏

قرآن و تذكارهای آن (انسان آیه 29) ‏

سجده (علق آیه ‏‎19‎‏)، ‏

عبودیت و پرستش خدای یگانه (هود آیه 61)، ‏

سبقت در اطاعت (واقعه آیه 10 و 11)‏

جهاد (مائده آیه 35) ‏

و شهادت (آل عمران آیه 169). ‏

در حقیقت همه این موارد گفته شده‎ ‎و گفته نشده همان ایمان (سبا آیه ‏‏7) ‏

و عمل صالح (سبا آیه 7) است.‏‎ ‎

انسان متأله و كامل كسی است كه با برخورداری از هدایت الهی (بقره ‏آیه 38‏‎) ‎اسمای الهی سرشته در خویش را به فعلیت رسانده به مقام ‏تقرب یعنی همانندی در این بخش‏‎ ‎از صفات و اسما دست یافته است كه ‏بیان دیگر از مقام قاب قوسین او ادنی (نجم آیه 9) است‎.‎

 

عوامل و موانع تقرب به خدا

 

آهنگ كمال‌ طلبی انسان‏‎

آدمی به سوی كمال گرایش ذاتی دارد و در جست‌وجوی آن‏‎ ‎از جان مایه ‏می‌گذارد؛ هر چند كه در بیشتر موارد در مصادیق كمالی به خطا و اشتباه‏‎ ‎می‌رود ولی این بدان معناست كه كمال‌جویی، ریشه در فطرت و غرایز ‏انسانی دارد. هر‎ ‎انسانی می‌كوشد تا از نقص و كاستی در درون و برون ‏خویش بكاهد و به سوی كمال و‏‎ ‎زیبایی برود. قرآن با توجه به این خواسته ‏و گرایش ذاتی انسان و برای جلوگیری و كاهش‏‎ ‎اشتباه در تشخیص ‏مصادیق، آدمی را به مصادیق عینی كمال توجه می‌دهد و با تبیین‎ ‎مصادیق كمال نما و یا ضد كمالی می‌كوشد تا انسان در مسیر درست ‏كمال قرار گیرد‎. ‎

در تبیین قرآنی خداوند كمال مطلق است و هر كسی اگر بخواهد به ‏كمالی دست یابد‏‎ ‎می‌بایست از او كه پروردگار و پرورش دهنده هر ‏موجودی در مسیر كمالی است و زمینه و‏‎ ‎بستر كمال را برای او فراهم ‏می‌آورد، بهره جوید و به او و دستورهای وحیانی‌اش تمسك‎ ‎كند. از این رو ‏خداوند هم مقصد كمال و هم مسیر كمال و هم عامل و موجب ایجاد ‏كمال در‎ ‎اشخاص است. (انعام آیه 83، اعراف آیه 176 و یوسف آیه 76) ‏كه بیان می‌كنند كه رسیدن‎ ‎به منزلت‌های معنوی و تقرب به خدا و ‏بهره‌مندی از كمالات آن كمال مطلق تنها در سایه‎ ‎سار توجهات و مشیت ‏خداوندی است و تنها اوست كه كمالی را در شخص ایجاد و یا زمینه‌ها‎ ‎و ‏بستر بهره‌گیری را فراهم می‌آورد. از این رو خداوند در بینش و نگرش ‏قرآنی منشا‏‎ ‎هرگونه كمالی در درون و بیرون انسان است كه این مطلب بر ‏پایه دیدگاه توحید محض‎ ‎تبیین می‌گردد كه قرآن و مؤمنان بر این باورند. ‎

قرآن بیان می‌كند كه انسان همواره در معرض خطر است و باید به خدا ‏تكیه كند‎ ‎وگرنه گرفتار شده و از مقام تقرب به كمال دور می‌افتد چنان كه ‏بلعم باعورا با همه‎ ‎پیشرفتی كه داشت در نهایت در دام وسوسه‌های ‏شیطانی افتاد و از كمال و تقرب به مبدا‏‎ ‎باز ماند

به سخنی دیگر چنان كه خداوند اول و آخر و نیز ظاهر و باطن است. همو ‏صمدی است‏‎ ‎كه جایی از هستی از وجودش خالی نیست و بی او ‏هستی و كمالی نیست. بنابراین هر كسی‎ ‎كمالی بخواهد می‌بایست به ‏او تقرب جوید و از او بخواهد؛ در غیر این صورت، انسان به‎ ‎جایی نمی‌رسد ‏و در حقیقت ترازوی وجودی‌اش خالی از هرگونه كمال بلكه از هر چیزی ‏است؛‎ ‎زیرا در نگرش قرآنی غیر او باطل است و باطل به جهت هیچ بودن ‏از وزن و ارزشی‎ ‎برخوردار نمی‌باشد. در این نوشتار سعی شده است بر ‏پایه آموزه‌های وحیانی مساله تقرب‎ ‎و آهنگ كمالی انسان و چگونگی ‏تقرب واقعی به كمال مورد بررسی قرار گیرد و عوامل و‏‎ ‎موانع آن ‏شناسایی شده و آثار تقرب بیان گردد.‏‎ ‎

 

تقرب در آموزه‌های قرآن‏‎ ‎

تقرب به معنای آهنگ و شتاب در منافع خود است. این‎ ‎واژه هنگامی در ‏مورد تقرب انسان به خدا به كار می‌رود كه به معنای نزدیكی و تقرب‏‎ ‎معنوی و روحانی باشد كه شخص با اتصاف خود به صفات كمالی و پاك ‏كردن خویش از عیوب و‎ ‎نقایص می‌تواند به این مقام معنوی دست یابد. ‏‏(نگاه كنید: مفردات راغب اصفهانی ص 664‏‎ ‎و 665 ذیل واژه قرب)‏‎ ‎

تقرب در اصطلاح قرآنی به معنای تقرب مكانی نیست و این مطلب به ویژه ‏در‎ ‎كاربرد آن نسبت به خدا به خوبی آشكار می‌شود؛ زیرا خداوند پاك و ‏منزه از مكان است؛‎ ‎از این رو مقصود از تقرب به خدا، تقرب معنوی و ‏روحانی است‏‎. ‎

قرآن برای بیان معنای تقرب، افزون بر واژه قرب و از واژگانی دیگر استفاده‏‎ ‎كرده است كه از آن جمله می‌توان به كلماتی چون زلفی، عند ربهم، ‏عنده، عند ربك،‎ ‎عندالله، درجات، قریب، وسیله و نیز برخی از جملات و ‏گزاره‌هایی كه این معنا و مفهوم‏‎ ‎را می‌رساند اشاره كرد‎.‎

 

عوامل تقرب‎ ‎

قرآن برای تقرب به كمال مطلق و بهره‌مندی از آن عوامل چندی را‏‎ ‎بر ‏می‌شمارد كه انسان می‌تواند با استفاده از آنها خود را به كمال مطلق ‏نزدیك سازد‎ ‎و به سخنی خود را متأله و ربانی نماید و از درجات ربانیون و ‏متالهین برخوردار گردد‎. ‎

متألّه و ربانی در اصطلاح قرآنی انسان‌هایی هستند كه با بهره‌مندی از‏‎ ‎آموزه‌های قرآن و دیگر آموزه‌های وحیانی و الهی مانند دستورهای پیامبران ‏و امامان‎ ‎‏(ع) ظرفیت‌ها و توانمندی‌های سرشته در نهاد و ذات خویش را ‏كه در قرآن ازآن به نام‎ ‎اسماء یاد شده است، به فعلیت درآورند و خود را به ‏شكل خدا و صورت او درآورند. این‎ ‎همان معنایی است كه در برخی روایات ‏از آن به: خلق الانسان علی صورته، بیان شده است؛‏‎ ‎به این معنا كه ‏خداوند انسان را به صورت اسماء خویش آفرید و این امكان را به وی‎ ‎داد ‏كه با استفاده از ظرفیت اسمایی كه به صورت تعلیمی به وی داده شده ‏به شكل خدا و‎ ‎به صورت وی تجلی كند و به عنوان خلیفه خدا در قرارگاه ‏زمین عمل كند‎.‎

این مطلب به ویژه زمانی تاكید می‌شود كه خلیفه می‌بایست با ‏‏"مستخلفٌ عنه” و كسی‎ ‎كه جانشین وی شده در بیشتر اموری كه مرتبط ‏به استخلاف و خلیفه‌گری است مشترك باشد‏‎.‎‏ از این رو تنها كسانی ‏خلیفه‌ی الهی در قرارگاه زمین خواهند بود كه انسان كامل باشند و‏‎ ‎همه ‏اسمای الهی تعلیمی را به فعلیت درآورده باشند‏‎. ‎

بر این اساس كسانی كه انسان كامل نیستند و به حكم خلافت در زمین ‏عمل می‌كنند‎ ‎غاصب حكومت خواهند بود و خلافت ایشان باطل و ناروا ‏است‎.‎

پس این انسان متألّه و كامل ربانی است كه به جهت تقرب به خدا از ‏خلافت الهی‎ ‎بهره‌مند می‌شود. برای دستیابی به این مقام انسان ‏می‌بایست خود را در مسیری قرار‏‎ ‎دهد كه آموزه‌های وحیانی آسمانی آن ‏را بیان كرده است. از این رو قرآن از جمله عوامل‎ ‎مهم تقرب را ایمان ‏برمی‌شمارد كه به معنای شناخت درست به همه واقعیت‌ها و عمل به‎ ‎همه آموزه‌های وحیانی است. (انفال آیه 4 و توبه آیه 20 و آیات دیگر).‏

در حقیقت پیروی از آیات الهی و آموزه‌های وحیانی و عمل به آن، مهم‌ترین ‏عامل‎ ‎تقرب به خدا و متاله و ربانی شدن است (اعراف آیه 175 و 176).‏‎ ‎

آدمی به سوی كمال گرایش ذاتی دارد و در جست‌وجوی آن‏‎ ‎از جان مایه ‏می‌گذارد؛ هر چند كه در بیشتر موارد در مصادیق كمالی به خطا و اشتباه‏‎ ‎می‌رود ولی این بدان معناست كه كمال‌جویی، ریشه در فطرت و غرایز ‏انسانی دارد. هر‎ ‎انسانی می‌كوشد تا از نقص و كاستی در درون و برون ‏خویش بكاهد و به سوی كمال و‏‎ ‎زیبایی برود

اگر به آیات قرآنی كه به عوامل مهم تقرب و متاله شدن اشاره می‌كند ‏توجه شود،‎ ‎این نكته به خوبی و روشنی قابل درك است كه مهم‌ترین و ‏اصلی‌ترین عامل، همین ایمان‎ ‎واقعی و حقیقی است كه در آیه 4 سوره ‏انفال بیان شده است. بنابر این دیگر عوامل بیان‎ ‎شده در آیات دیگر به ‏معنای بیان مصادیق آن است كه عبارتند از: ‏

تقوا (آل عمران آیه‎ 15 ‎و مائده آیه 27)، ‏

توجه به قیامت (مزمل آیه 17 و 19)، ‏

جلب رضایت خدا (آل عمران‎ ‎آیه 162 و 153)، ‏

خوف از خدا و بیم از آینده و خشم او (اسراء آیه 57)، ‏

عقیده به حق‎ ‎‏(فاطر آیه 10)، ‏

علم و آگاهی به حقانیت كه از آن به علم رشدی یاد می‌شود (مجادله آی ‏‎11‎‏)‏

نماز (انفال آیه 3 و 4)، ‏

قرآن و تذكارهای آن (انسان آیه 29) ‏

سجده (علق آیه ‏‎19‎‏)، ‏

عبودیت و پرستش خدای یگانه (هود آیه 61)، ‏

سبقت در اطاعت (واقعه آیه 10 و 11)‏

جهاد (مائده آیه 35) ‏

و شهادت (آل عمران آیه 169). ‏

در حقیقت همه این موارد گفته شده‎ ‎و گفته نشده همان ایمان (سبا آیه ‏‏7) ‏

و عمل صالح (سبا آیه 7) است.‏‎ ‎

انسان متأله و كامل كسی است كه با برخورداری از هدایت الهی (بقره ‏آیه 38‏‎) ‎اسمای الهی سرشته در خویش را به فعلیت رسانده به مقام ‏تقرب یعنی همانندی در این بخش‏‎ ‎از صفات و اسما دست یافته است كه ‏بیان دیگر از مقام قاب قوسین او ادنی (نجم آیه 9) است‎.‎

 عوامل و موانع تقرب به خدا

آهنگ كمال‌ طلبی انسان‏‎
آدمی به سوی كمال گرایش ذاتی دارد و در جست‌وجوی آن‏‎ ‎از جان مایه ‏می‌گذارد؛ هر چند كه در بیشتر موارد در مصادیق كمالی به خطا و اشتباه‏‎ ‎می‌رود ولی این بدان معناست كه كمال‌جویی، ریشه در فطرت و غرایز ‏انسانی دارد. هر‎ ‎انسانی می‌كوشد تا از نقص و كاستی در درون و برون ‏خویش بكاهد و به سوی كمال و‏‎ ‎زیبایی برود. قرآن با توجه به این خواسته ‏و گرایش ذاتی انسان و برای جلوگیری و كاهش‏‎ ‎اشتباه در تشخیص ‏مصادیق، آدمی را به مصادیق عینی كمال توجه می‌دهد و با تبیین‎ ‎مصادیق كمال نما و یا ضد كمالی می‌كوشد تا انسان در مسیر درست ‏كمال قرار گیرد‎. ‎
در تبیین قرآنی خداوند كمال مطلق است و هر كسی اگر بخواهد به ‏كمالی دست یابد‏‎ ‎می‌بایست از او كه پروردگار و پرورش دهنده هر ‏موجودی در مسیر كمالی است و زمینه و‏‎ ‎بستر كمال را برای او فراهم ‏می‌آورد، بهره جوید و به او و دستورهای وحیانی‌اش تمسك‎ ‎كند. از این رو ‏خداوند هم مقصد كمال و هم مسیر كمال و هم عامل و موجب ایجاد ‏كمال در‎ ‎اشخاص است. (انعام آیه 83، اعراف آیه 176 و یوسف آیه 76) ‏كه بیان می‌كنند كه رسیدن‎ ‎به منزلت‌های معنوی و تقرب به خدا و ‏بهره‌مندی از كمالات آن كمال مطلق تنها در سایه‎ ‎سار توجهات و مشیت ‏خداوندی است و تنها اوست كه كمالی را در شخص ایجاد و یا زمینه‌ها‎ ‎و ‏بستر بهره‌گیری را فراهم می‌آورد. از این رو خداوند در بینش و نگرش ‏قرآنی منشا‏‎ ‎هرگونه كمالی در درون و بیرون انسان است كه این مطلب بر ‏پایه دیدگاه توحید محض‎ ‎تبیین می‌گردد كه قرآن و مؤمنان بر این باورند. ‎
قرآن بیان می‌كند كه انسان همواره در معرض خطر است و باید به خدا ‏تكیه كند‎ ‎وگرنه گرفتار شده و از مقام تقرب به كمال دور می‌افتد چنان كه ‏بلعم باعورا با همه‎ ‎پیشرفتی كه داشت در نهایت در دام وسوسه‌های ‏شیطانی افتاد و از كمال و تقرب به مبدا‏‎ ‎باز ماند
به سخنی دیگر چنان كه خداوند اول و آخر و نیز ظاهر و باطن است. همو ‏صمدی است‏‎ ‎كه جایی از هستی از وجودش خالی نیست و بی او ‏هستی و كمالی نیست. بنابراین هر كسی‎ ‎كمالی بخواهد می‌بایست به ‏او تقرب جوید و از او بخواهد؛ در غیر این صورت، انسان به‎ ‎جایی نمی‌رسد ‏و در حقیقت ترازوی وجودی‌اش خالی از هرگونه كمال بلكه از هر چیزی ‏است؛‎ ‎زیرا در نگرش قرآنی غیر او باطل است و باطل به جهت هیچ بودن ‏از وزن و ارزشی‎ ‎برخوردار نمی‌باشد. در این نوشتار سعی شده است بر ‏پایه آموزه‌های وحیانی مساله تقرب‎ ‎و آهنگ كمالی انسان و چگونگی ‏تقرب واقعی به كمال مورد بررسی قرار گیرد و عوامل و‏‎ ‎موانع آن ‏شناسایی شده و آثار تقرب بیان گردد.‏‎ ‎

تقرب در آموزه‌های قرآن‏‎ ‎
تقرب به معنای آهنگ و شتاب در منافع خود است. این‎ ‎واژه هنگامی در ‏مورد تقرب انسان به خدا به كار می‌رود كه به معنای نزدیكی و تقرب‏‎ ‎معنوی و روحانی باشد كه شخص با اتصاف خود به صفات كمالی و پاك ‏كردن خویش از عیوب و‎ ‎نقایص می‌تواند به این مقام معنوی دست یابد. ‏‏(نگاه كنید: مفردات راغب اصفهانی ص 664‏‎ ‎و 665 ذیل واژه قرب)‏‎ ‎
تقرب در اصطلاح قرآنی به معنای تقرب مكانی نیست و این مطلب به ویژه ‏در‎ ‎كاربرد آن نسبت به خدا به خوبی آشكار می‌شود؛ زیرا خداوند پاك و ‏منزه از مكان است؛‎ ‎از این رو مقصود از تقرب به خدا، تقرب معنوی و ‏روحانی است‏‎. ‎
قرآن برای بیان معنای تقرب، افزون بر واژه قرب و از واژگانی دیگر استفاده‏‎ ‎كرده است كه از آن جمله می‌توان به كلماتی چون زلفی، عند ربهم، ‏عنده، عند ربك،‎ ‎عندالله، درجات، قریب، وسیله و نیز برخی از جملات و ‏گزاره‌هایی كه این معنا و مفهوم‏‎ ‎را می‌رساند اشاره كرد‎.‎

عوامل تقرب‎ ‎
قرآن برای تقرب به كمال مطلق و بهره‌مندی از آن عوامل چندی را‏‎ ‎بر ‏می‌شمارد كه انسان می‌تواند با استفاده از آنها خود را به كمال مطلق ‏نزدیك سازد‎ ‎و به سخنی خود را متأله و ربانی نماید و از درجات ربانیون و ‏متالهین برخوردار گردد‎. ‎
متألّه و ربانی در اصطلاح قرآنی انسان‌هایی هستند كه با بهره‌مندی از‏‎ ‎آموزه‌های قرآن و دیگر آموزه‌های وحیانی و الهی مانند دستورهای پیامبران ‏و امامان‎ ‎‏(ع) ظرفیت‌ها و توانمندی‌های سرشته در نهاد و ذات خویش را ‏كه در قرآن ازآن به نام‎ ‎اسماء یاد شده است، به فعلیت درآورند و خود را به ‏شكل خدا و صورت او درآورند. این‎ ‎همان معنایی است كه در برخی روایات ‏از آن به: خلق الانسان علی صورته، بیان شده است؛‏‎ ‎به این معنا كه ‏خداوند انسان را به صورت اسماء خویش آفرید و این امكان را به وی‎ ‎داد ‏كه با استفاده از ظرفیت اسمایی كه به صورت تعلیمی به وی داده شده ‏به شكل خدا و‎ ‎به صورت وی تجلی كند و به عنوان خلیفه خدا در قرارگاه ‏زمین عمل كند‎.‎
این مطلب به ویژه زمانی تاكید می‌شود كه خلیفه می‌بایست با ‏‏"مستخلفٌ عنه” و كسی‎ ‎كه جانشین وی شده در بیشتر اموری كه مرتبط ‏به استخلاف و خلیفه‌گری است مشترك باشد‏‎.‎‏ از این رو تنها كسانی ‏خلیفه‌ی الهی در قرارگاه زمین خواهند بود كه انسان كامل باشند و‏‎ ‎همه ‏اسمای الهی تعلیمی را به فعلیت درآورده باشند‏‎. ‎
بر این اساس كسانی كه انسان كامل نیستند و به حكم خلافت در زمین ‏عمل می‌كنند‎ ‎غاصب حكومت خواهند بود و خلافت ایشان باطل و ناروا ‏است‎.‎
پس این انسان متألّه و كامل ربانی است كه به جهت تقرب به خدا از ‏خلافت الهی‎ ‎بهره‌مند می‌شود. برای دستیابی به این مقام انسان ‏می‌بایست خود را در مسیری قرار‏‎ ‎دهد كه آموزه‌های وحیانی آسمانی آن ‏را بیان كرده است. از این رو قرآن از جمله عوامل‎ ‎مهم تقرب را ایمان ‏برمی‌شمارد كه به معنای شناخت درست به همه واقعیت‌ها و عمل به‎ ‎همه آموزه‌های وحیانی است. (انفال آیه 4 و توبه آیه 20 و آیات دیگر).‏
در حقیقت پیروی از آیات الهی و آموزه‌های وحیانی و عمل به آن، مهم‌ترین ‏عامل‎ ‎تقرب به خدا و متاله و ربانی شدن است (اعراف آیه 175 و 176).‏‎ ‎
آدمی به سوی كمال گرایش ذاتی دارد و در جست‌وجوی آن‏‎ ‎از جان مایه ‏می‌گذارد؛ هر چند كه در بیشتر موارد در مصادیق كمالی به خطا و اشتباه‏‎ ‎می‌رود ولی این بدان معناست كه كمال‌جویی، ریشه در فطرت و غرایز ‏انسانی دارد. هر‎ ‎انسانی می‌كوشد تا از نقص و كاستی در درون و برون ‏خویش بكاهد و به سوی كمال و‏‎ ‎زیبایی برود
اگر به آیات قرآنی كه به عوامل مهم تقرب و متاله شدن اشاره می‌كند ‏توجه شود،‎ ‎این نكته به خوبی و روشنی قابل درك است كه مهم‌ترین و ‏اصلی‌ترین عامل، همین ایمان‎ ‎واقعی و حقیقی است كه در آیه 4 سوره ‏انفال بیان شده است. بنابر این دیگر عوامل بیان‎ ‎شده در آیات دیگر به ‏معنای بیان مصادیق آن است كه عبارتند از: ‏
تقوا (آل عمران آیه‎ 15 ‎و مائده آیه 27)، ‏
توجه به قیامت (مزمل آیه 17 و 19)، ‏
جلب رضایت خدا (آل عمران‎ ‎آیه 162 و 153)، ‏
خوف از خدا و بیم از آینده و خشم او (اسراء آیه 57)، ‏
عقیده به حق‎ ‎‏(فاطر آیه 10)، ‏
علم و آگاهی به حقانیت كه از آن به علم رشدی یاد می‌شود (مجادله آی ‏‎11‎‏)‏
نماز (انفال آیه 3 و 4)، ‏
قرآن و تذكارهای آن (انسان آیه 29) ‏
سجده (علق آیه ‏‎19‎‏)، ‏
عبودیت و پرستش خدای یگانه (هود آیه 61)، ‏
سبقت در اطاعت (واقعه آیه 10 و 11)‏
جهاد (مائده آیه 35) ‏
و شهادت (آل عمران آیه 169). ‏
در حقیقت همه این موارد گفته شده‎ ‎و گفته نشده همان ایمان (سبا آیه ‏‏7) ‏
و عمل صالح (سبا آیه 7) است.‏‎ ‎
انسان متأله و كامل كسی است كه با برخورداری از هدایت الهی (بقره ‏آیه 38‏‎) ‎اسمای الهی سرشته در خویش را به فعلیت رسانده به مقام ‏تقرب یعنی همانندی در این بخش‏‎ ‎از صفات و اسما دست یافته است كه ‏بیان دیگر از مقام قاب قوسین او ادنی (نجم آیه 9) است‎.‎

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:52:00 ق.ظ ]




بهترین و موثرترین راه برای رسیدن به تقرب خدا چیست؟

 

 

 

قرآن حكیم: ای كسانی كه ایمان آورده اید! از (مخالفت با دستورات الهی) پرهیز كنید و وسیله ای برای تقرب به او بجویید؛ و در راه او جهاد كنید باشد كه رستگار شوید. (سوره مائده - آیه 35)

اساسا دنیا مقدمه ای جهت رسیدن و تقرب به خداست و در آن وسایط و وسایلی قرار دارد که تحقق این هدف را تسریع می بخشد.

مفهوم قرب و تقرب به خدا

باید دانست‌ كه‌ چون‌ تقرّب‌ بنده‌ به‌ خداوند عزّوجلّ حاصل‌ گردد حجاب های‌ نفسانی‌ او از میان‌ برداشته‌ می‌شود. قرب‌ به‌ خدا یعنی‌ بی‌پرده‌ بودن‌. تقرّب‌ به‌ خدا یعنی‌ انجام‌ دادن‌ فعلی‌ كه‌ موجب‌ رفع‌ حجاب‌ شود. تمام‌ عباداتی‌ را كه‌ انجام‌ می‌دهیم‌ باید به‌ نیّت‌ تقرّب‌ به‌ سوی‌ او بوده‌ باشد، و گرنه‌ آن‌ عبادت‌ باطل‌ است‌ و به‌ پشیزی‌ ارزش‌ ندارد، گرچه‌ پیكره عمل‌ درشت‌ و چشمگیر بوده‌ باشد. قرب‌ به‌ خداوند، قرب‌ مكانی‌ و یا زمانی‌ و یا سائر امور طبیعی‌ نیست‌. چرا كه‌ خداوند محلّی‌ ندارد تا انسان‌ بدان‌ محلّ نزدیك‌ گردد. و در زمانی‌ واقع‌ نمی‌باشد تا انسان‌ بدان‌ زمان‌ خود را نزدیك‌ نماید. مكان‌ و زمان‌ و سائر عوارض‌ و جواهر، مخلوق‌ و آفریده خدا هستند، و در مشت‌ قدرت‌ وی‌ قرار دارند. امّا میان‌ نفس‌ انسان‌ و خداوند حجاب هایی ست‌، بلكه‌ هفتاد هزار حجاب‌ است‌. و هر عملی‌ را كه‌ انسان‌ انجام‌ دهد، خواه‌ فعل‌ طاعت‌ بوده‌ باشد خواه‌ ترك‌ معصیت‌، اگر از روی‌ قصد قربت‌ و نیّت‌ نزدیكی‌ به‌ وی‌ باشد، یك‌ عدد از حجاب ها را بر می‌دارد یعنی‌ نفس‌ انسان‌ یك‌ مرحله‌ به‌ خداوند نزدیكتر می‌شود و خود را روشن‌تر می‌نگرد، و قساوت‌ و ظلمات‌ درونی‌اش‌ را كمتر و سبك تر احساس‌ می‌نماید؛ تا رفته‌ رفته‌، بنده‌ جمیع‌ حجاب هایش‌ از بین‌ می‌رود و میان‌ وی‌ و خدای‌ وی‌ هیچ‌ فاصله‌ و بعد نفسانی‌ باقی‌ و برقرار نمی‌ماند. (کتاب الله‌شناسی/ جلد اول)

وسایل تقرب به خدا

امیرالمومنین علی(علیه السلام) در خطبه 110 نهج البلاغه وسایل تقرب به خداوند را این طور معرفی فرموده است: ایمان به خدا و پیامبر، جهاد، نماز، زكات، روزه، حج و عمره، صله رحم، صدقه پنهانی و آشكار، نیكوكاری، یادخدا، پیروی از راه و رسم پیامبر(صلی الله علیه) و عمل به قرآن.

از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم روایت شده است كه فرمود: بهشت دربى دارد كه نام آن «باب المجاهدین» مى‏باشد؛ به طرف در حركت كرده، در حالى كه درب باز شود، مجاهدان شمشیر به خود آویخته، مردم در محشر، فرشتگان خدا درودگویان به استقبالشان مى‏شتابند؛ پس هر كس جهاد را ترك كند خداوند جامه خوارى و ذلّت را بر اندام او بپوشاند، و او را در طول زندگى نیازمند و تهیدست مى‏گرداند، و دین او را از میان بردارد (بی دین از دنیا مى‏رود)

«بهترین وسیله‏اى كه توسل كنندگان به خداوند سبحانه و تعالى انتخاب نموده‏اند، ایمان به او و به فرستاده او، و جهاد در راه اوست، زیرا جهاد در راه خدا مقام اعلاى ‏اسلام است، و كلمه اخلاص است، كه مبناى فطرت اصلى انسان بر آن است، و برپاداشتن نماز است كه اصل دین است، و پرداخت زكات است كه فریضه واجب است، و روزه ماه رمضان كه سپرى از عذاب است، و حج‏ بیت الله و عمره در آن كه فقر را منتفى و گناه را می شوید، و صله رحم مال را مى‏افزاید، و اجل را به تاخیر مى‏اندازد، و صدقه پنهانى كه كفاره گناهست، و صدقه آشكار كه مرگ زشت و سخت را دفع ‏می نماید، و انجام كارهاى نیكو كه از سقوط هاى پست جلوگیرى مى‏كند، در ذكر خداوندى حركت كنید كه بهترین ذكر است، و علاقه پیدا كنید به آنچه كه خداوند متقیان را وعده فرموده است، زیرا وعده خداوندى راست‏ترین وعده‏ها است، و اقتداء كنید به هدایت پیامبرتان، زیرا برترین هدایت‏ها است، و بپذیرید سنت پیامبرتان را زیرا هدایت كننده‏ترین سنت ها است.»(نهج البلاغه/ ترجمه علامه محمد تقی جعفری) در ادامه چند مورد این وسایل تقرب به خدا را مورد توجه قرار می دهیم:

ایمان به خدا:

باید دید مقصود از زندگى چیست؟ اگر مقصود از زندگى فقط حركت و احساس طبیعى به وسیله اعضاى حاسه، و خواستن‏هاى ناشى‏براى اشباع غرایز طبیعى حیوانى است و بس، نه تنها ایمان براى چنین زندگى مورد نیاز نیست، بلكه مزاحم و مخل آن نیز محسوب می شود. از اینجا است كه اشخاصى‏ كه می گویند: انسان ها می توانند بدون ایمان زندگى كنند! انسان و زندگى او را در مرتبه‏اى از حیوانیت پست در نظر می گیرند كه شایستگى درك و پذیرش ایمان را ندارد. پیشنهاد ایمان به چنین اشخاص، مانند پیشنهاد اندیشه نیرومند براى یك بیمار روانى‏است كه اندیشه براى او سبب زحمت و رسیدن فورى به پوچى است. و اگر مقصود از زندگى، عبارتست از زندگى با همه ابعاد و استعدادهاى انسانى، محال است كه ‏بدون ایمان از چنین زندگى برخوردار گشت. براى انسانى كه ایمان به موضوعى ندارد، توقع اندیشه و عمل بر مبناى قانون درباره آن موضوع، همان مقدار منطقى است كه ‏توقع حركات منظم و منطقى مبتنى بر وجدان آگاه براى یك حیوان بى‏اندیشه ‏و بى‏ذهن!! (شرح نهج البلاغه/ علامه محمد تقی جعفری)

 

جهاد در راه خدا:

از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم روایت شده است كه فرمود: بهشت، دربى دارد كه نام آن «باب المجاهدین» مى‏باشد؛ به طرف در حركت كرده، در حالى كه درب باز شود، مجاهدان شمشیر به خود آویخته، مردم در محشر، فرشتگان خدا درودگویان به استقبالشان مى‏شتابند؛ پس هر كس جهاد را ترك كند خداوند جامه خوارى و ذلّت را بر اندام او بپوشاند، و او را در طول زندگى نیازمند و تهیدست مى‏گرداند، و دین او را از میان بردارد (بی دین از دنیا مى‏رود)، چرا كه خداوند تبارك و تعالى امّت مرا (به خاطر) سم اسبان (مجاهدان) و جایگاه نیزه‏هاى آنان، عزیز و سرافراز مى‏دارد. (پاداش نیكیها و كیفر گناهان/ ترجمه ثواب الأعمال/ 479)

نماز: امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: بهترین چیزی  که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهی  تقرب پیدا می کند، نماز است. (تحت العقول، ص 455)

زکات: امام صادق علیه‏السلام فرمودند: سنگ هاى زیربناى اسلام سه چیز است: نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنها بدون دیگرى درست نمى‏ شود. (کافى، جلد2، ص 18)

چون‌ تقرّب‌ بنده‌ به‌ خداوند عزّوجلّ حاصل‌ گردد حجاب های‌ نفسانی‌ او از میان‌ برداشته‌ می‌شود. قرب‌ به‌ خدا یعنی‌ بی‌پرده‌ بودن‌. تقرّب‌ به‌ خدا یعنی‌ انجام‌ دادن‌ فعلی‌ كه‌ موجب‌ رفع‌ حجاب‌ شود. تمام‌ عباداتی‌ را كه‌ انجام‌ می‌دهیم‌ باید به‌ نیّت‌ تقرّب‌ به‌ سوی‌ او بوده‌ باشد، و گرنه‌ آن‌ عبادت‌ باطل‌ است‌ و به‌ پشیزی‌ ارزش‌ ندارد، گرچه‌ پیكره عمل‌ درشت‌ و چشمگیر بوده‌ باشد

روزه: پیامبر(صلی الله علیه) فرمود: روزه گرفتن، سپری است در برابر آفت های دنیوی، حجابی است در برابر عذاب های اخروی.(مصباح الشریعت،ص133) ابو عبد اللَّه صادق (علیه السلام) گفت: آیا از ریشه اسلام و شاخه اسلام و قلّه بلند اسلام با خبرت سازم؟ من گفتم: آرى. ابو عبد اللَّه گفت: ریشه اسلام نماز است. و شاخه اسلام زكات است و قلّه بلند اسلام‏ جهاد در راه خداست. ابو عبد اللَّه گفت: آیا از درهاى خیر، باخبرت سازم؟ بدان كه روزه سپر آتش است. (گزیده كافى/ ج‏3 /125)   

حج: در دین مقدس اسلام هیچ عبادتى مانند حج، داراى آن همه ابعاد متنوعى كه هر یك‏ احساس نوعى از تكلیف را اشباع می نماید، نمی باشد. از آن جمله:

تكلیف مالى است كه مسلما براى عمل حج وجود دارد. انسان با اداى ‏این تكلیف است كه به مرحله آزادى ارتباط با مال و منال دنیا می رسد و در راه انجام ‏تكلیف دست از آن برمی دارد.

لبیك-یعنى اجابت می كنم دعوت تو را اى خداى من، كه اگر این كلمه واقعا از دل بر آید، قطعى است كه دعوت از خدا هم واقعا متوجه آن بنده گشته است. آیا كسانى كه مورد دعوت خداوندى قرار گرفته‏اند، -شرفى بالاتر از این سراغ دارند كه ‏خدا آنان را خواسته است كه در پیشگاه او حاضر شوند و به شهود عظمت و فروغ او نائل آیند؟ وقوف در صحراى عرفات و نیایش در آن، از اعماق قلب توام با خلوص ‏و صفا. مضامین دعاى عرفه‏اى كه سرور شهیدان امام حسین بن على علیهما السلام در آن‏ مكان مقدس الهى خوانده است، مى‏فهماند كه بنده مشتاق انجذاب به بارگاه ربوبى، چگونه می تواند با پروردگارش ارتباط برقرار كرده و در جذبات آن فیاض مطلق‏فرو رود!

هر سرو قد كه‌ بر مه‌ و خور، حسن‌ می‌فروخت           چـون‌ تـو درآمـدی‌ پی‌ كار دگر گـرفت‌

زین‌ قصّه‌ هفت‌ گنبد افلاك‌ پر صداست                       كوته‌ نظر ببین‌ كه‌ سخن‌ مختصر گـرفت

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:50:00 ق.ظ ]




 

اعتماد به نفس چیست؟و راههای بدست آوردن اعتماد به نفس

 

اعتماد به نفس به میزان علاقه، اطمینان و غروری که نسبت به خود دارید می گویند. اما همیشه افراد زیادی وجود داشته اند که به دلایل بسیاری زندگی را دو بعدی میبینند و به همین دلیل پیدا کردن توانایی های خودشان برایشان مشکل شده و زندگی برایشان بی معنی شده است.
هر چند ممکن است افرادی باشند که در هیچ زمینه ای اعتماد به نفس ندارند اما معمولاً کمبود اعتماد به نفس افراد در جنبه های بخصوص هر فرد است. به طور مثال، آنها که از لحاظ ظاهر اعتماد به نفس ندارند، زندگی اجتماعی برایشان بسیار دشوار خواهد شد. این افراد تصور خواهند کرد که در مجامع عمومی کسی به آنها توجه نخواهد کرد و مجبور خواهند شد که از اول تا آخر مجلس در گوشه ای تنها بنشینند.
در زندگی زناشویی هم ممکن است کمبود اعتماد به نفس مشکلات زیادی ایجاد کند. ممکن است فرد همچنان در رابطه ای که خود می داند بسیار برای وی مسموم و ناسالم است باقی بماند در حالیکه آگهی کامل دارد که اصلاً از این رابطه خوشحال نیست. این به این دلیل است که فرد تصور می کند که قادر نیست این وضعیت را بهبود بخشد.
این مسئله می تواند در زندگی کاری افراد هم تاثیر منفی بگذارد. کمبود اعتماد به نفس منجر به فقدان انگیزه و علاقه در فرد برای پیشرفت خواهد شد.
اما اگر این مسئله را در مقیاس کلی تر بررسی کنیم، فرد فاقد اعتماد به نفس ممکن است از انجام همه کارها سر باز زند و بی هدف باشد فقط به این دلیل که تصور میکند که توانایی انجام کاری را ندارد. اما الان دیگر زمانش رسیده است که این رویه را تغییر داده و این را باور کنید که شما قادر به انجام هر کاری که می خواهید هستید.
خیلی مشکل است اعتماد به نفس یا خودباوری را تعریف کرد. اعتماد به نفس خیلی بیشتر از احساس خود درمود خودداشتن است, اگر به کارهایتان افتخار کنید یا وقتی در آینه نگاه می کنید از خودتان خوشتان بیاید , اون هم اعتماد به نفس نیست. خودباوری یا اعتماد به نفس به این ربط دارد که ما چطور در مورد خودمان و ارزشی که داریم قضاوت می کنیم.
ما همیشه متمایلیم که خودمان را دست کم بگیریم, فکر می کنیم اونطوری که به نظر می آئیم درجه اعتماد به نفس ما را مشخص می کند, درحالیکه حقیقت امر چیزی دیگر است. این اعتماد به نفس و خودباوری مااست توانایی دیدن خود به عنوان موجودی ارزشمند – که عکس العمل ما را وقتی در آینه نگاه می کنیم مشخص می کند.
● چه چیز منجر به فقدان اعتماد به نفس می شود؟
اعتماد به نفس پایین ممکن است درشرایط مختلف ایجاد شود. در محیط های اجتماعی ممکن است با افرادی سر و کار داشته باشید که شما را تحقیر می کنند. وضعیت ظاهریتان نیز تا حد زیادی در این زمینه موثر است.
محیطی که در آن به دنیا آمده و پرورش یافته اید نیز بسیار روی اعتماد به نفس شما تاثیر دارد. بچه ای که هیچ وقت احساس نکرده است که فردی بخصوص است و از طرف والدین حمایت نمی شده است، با این تفکر رشد خواهد کرد که هیچ کس او را دوست نداشته و برای او ارزشی قائل نیست.
محیط کار شما نیز روی اعتماد به نفستان تاثیر دارد. اگر کارهایتان مورد تشویق قرار نگیرد و توجهی به آنها نشود و همکارانتان وجودتان را نادیده بگیرند، اعتماد به نفستان کاهش پیدا خواهد کرد.
● عدم اعتماد به نفس و افسردگی
فقدان حس خودباوری الزاما” منجر به افسردگی نمی شود. اما تحقیقات نشان داده اند که این دوتا اغلب باهم هستند . درواقع ( WHO ) سازمان بهداشت جهانی در توصیف افسردگی از عدم اعتماد به نفس صحبت می کند.
نداشتن اعتماد به نفس شما را تبدیل به بدترین دشمن خودتان می کند. این فکرها که اگر من خوشگلتر بودم , اگر ورزشکار خوبی بودم, اگر بامزه و محبوب بودم , اگر آنقدر قوی بودم که بتوانم آن را تعمیر کنم , همه چیزهای دیگر را از بین می برد. حتی وقتی از ما تعریف می کنند اون صداهایی که درون مغزمان هست اون تعریف و تمجیدرو نادیده می گیره و اونو کم اهمیت جلوه میده. مثل جولیا رابرتز که در فیلم “زن زیبا” می گه باورکردن چیزهای بد ساده تراست.
۱) بیماری افسردگی اغلب یک چیز درونی است و گاهی اوقات این بیماری به دلایل مختلف نادیده گرفته می شود. از جمله اینکه منشاء هورمونی دارد یا قسمتی از فرایند رشد است. سازمان بهداشت جهانی (WHO) متوجه این موضوع شده که کمتر از ۲۵% افرادی که افسردگی دارند توجه و مراقبت لازم را دریافت می کنند.
۲) واقعاً مهم است که به عدم اعتماد به نفس و حس خود کم بینی توجه شود. مخصوصاً در بین جوانان که خودکشی یکی از ۳ عامل مهم در مرگ آنان است.
۳) حتی به عنوان اشخاص بالغ نیز عدم اعتماد به نفس و خودکم بینی میتواند بر روند کار ما تاثیر بگذارد. میتواند ما را در زندگی تبدیل به شریکی بی میل و علاقه و پدری بیفایده بنماید. عدم اعتماد به نفس بر همه جنبه های زندگی یک شخص تاثیر میگذارد و باعث نابودی میشود.
وقتی شما دیگر از خودتان خوشتان نمی آید, دنیا تبدیل به مکان ترسناکی میگردد.
حالا امید داشتم. وقتی بچه بودم در مورد خد ا چیزهایی شنیده بودم, تلاش برای ماندن همه چیز را در زندگی من نابود کرده بود, و مدتها بود که من خدا را فراموش کرده بودم. اما خدا مرا فراموش نکرده بود. در سال ۲ دانشگاه , به آیه ای در کتابمقدس برخوردم که یکی از آیات دلخواه من است. اشعیاء ۴۱ : ۹ و ۱۰ اینچنین میگوید: ۹ که‌تو را از اقصای‌زمین‌گرفته‌، تو را از کرانه‌هایش‌خوانده‌ام‌و به‌تو گفته‌ام‌تو بنده‌من‌هستی‌،تورا برگزیدم‌و ترک‌ننمودم‌، ۱۰ مترس‌زیرا که‌من‌با تو هستم‌و مشوّش‌مشو زیرا من‌خدای‌تو هستم‌! تو را تقویت‌خواهم‌نمودوالبتّه‌تو را معاونت‌خواهم‌داد و تو را به‌دست‌راست‌عدالت‌خود دستگیری‌خواهم‌کرد.
من کیستم؟ اگر نسبت به خودتان احساس خوبی نداشته باشید, این سوال , بسیار وحشتناک است. اما حالا من یک جواب دارم. من زنی هستم که خدا دوستم دارد. شما نیز میتوانید همین را تکرار کنید. شما برای خدا مهم هستید. خدا شما را آنقدر دوست داشت که پسر خود را برای شما فدا کرد. میتوانید همین الان از طریق دعا به او ایمان آورید. دعا به سادگی یعنی صحبت با خدا. خدا قلب شما را میشناسد و زیاد نگران کلمات شما نیست. زیرا او قلب شما را میخواهد نه زبانتان را.
اساس یک رابطه خوب با نوجوان باشید که به عزت نفس وی کمک می کندکه بر اساس برابری و احترام متقابل استوار است
آیا معمولاً توانایی های خودتان را زیر سوال می برید؟ آیـابـرای ایـن عدم اطمینان به خود توجیهی دارید یا فقـط بـه دلایل واهی این کار را می کنید؟
اگـر ایـنطـور اسـت، احـتـمالاً شما دچار کمبود اطمینـان واعـتـمـاد به نفس هستیـد. تـا همین لحظه افراد بسیاری هستند که از همه تواناییهای خود به طور کامل استفـاده نمیکنند،ممکن است شما هم یکی از همین افراد بوده وبه جای انجام کارهای مفید و سودمند، همیشه مشغول فکر کردن به این مسئله هستید که چه زندگی بیمصرفی دارید و چقدر محیط اطرافتان کسل کننده است. اگـر چـه مـمکن اسـت که کمی از خود دور افتاده باشید وارزش خود را فراموش کرده باشید، اما هیچگاه برای تغییردیر نیست.
● چه کسانی در معرض ابتلا به آن هستند؟
چون عوامل بسیاری ممکن است به از دست دادن اعتماد به نفس بیانجامد، می توان گفت که همه در معرض خطر ابتلا به آن هستند اما بعضی شرایط نسبتاً جدی تری دارند.
همه انسانها ممکن است در یک جنبه از زندگی خود احساس کمبود اعتماد به نفس داشته باشند. اما همیشه راه هایی برای مقابله با این مشکلات وجود دارد. در اینجا راه هایی را به شما معرفی می کنیم که با انجام آنها بتوانید ارزش خود را در نظر خودتان بالاتر ببرید و اعتماد به نفستان را افزایش دهید.
اگر می خواهید اعتماد به نفستان را دوباره به دست آورید، در اینجا شش راه به شما معرفی می کنیم:
۱) خود را با دیگران مقایسه نکنید
همیشه به یاد داشته باشید که انسانها با هم متفاوت اند. دلیلی ندارد که همه ما توانایی های یکسانی داشته باشیم و کارهای مشابهی انجام دهیم. اگر سعی کنید که خود را با هر کسی که سر راهتان قرار می گیرد مقایسه کنید، خیلی زود از خودتان خسته و دلسرد خواهید شد و دیگر قدرت انجام کاری را نخواهید داشت.
۲) خود را دست کم نگیرید
سعی کنید که ارزش خود را به عنوان یک انسان کشف کنید. دلیل نمی شود که اگر کسی از شما خوشش نیامد و شما را فرد جالبی تصور نکرد، تصور همه مردم این باشد. اگر کسی از شما خوشش نیامد اصلاً ناراحت نشوید، مشکل خودش است نه شما. چون افراد زیادی هستند که شما را دوست می دارند و برایتان ارزش قائل اند.
۳) فهرستی از کارهایی که انجام داده اید و در آنها موفق بوده اید تهیه کنید
سعی کنید روی کارهایی که در آن موفق بوده اید متمرکز شوید. اما اگر چنین چیزی در سابقه کاریتان پیدا نکردید اصلاً ناراحت نباشید. شاید پشت این همه ناتوانی لبخندی نهفته باشد و قدرتی باشد که بتواند باعث خنده دیگران شود و یا حتی شاید توانایی در شما وجود داشته باشد که هنوز کشفش نکرده اید. سعی کنید لیستی از کارهای انجام شده تان تهیه کنید. مهم نیست که کوتاه یا بلند باشد. با اینکه حتی ممکن است نتوانید فکرش را بکنید اما همین کارها می تواند اعتماد شما را دوباره به خودتان جلب کند.
۴) سر خود را بیشتر گرم کنید
سعی کنید تفریحاتی برای خود درست کنید که به آنها علاقه دارید. ممکن است به کتاب خواندن علاقه مند باشید، یا به باشگاه بروید یا هر کار دیگری…هر چه زمان بیشتری به انجام کارهای مورد علاقه تان اختصاص دهید، کمتر وقت برای سرزنش خود و متاسف شدن برای خودتان خواهید گذاشت. اما مسئله مهم تر این است که این کار باعث می شود که شما احساس مفید بودن کنید و این به شما هدف می دهد.
۵) با افراد مثبت نشست و برخاست کنید:
گاهی اوقات بودن در جمع افرادی که از خودتان هم دلسردتر و افسرده تر هستند، بیشتر به ضررتان خواهد بود. حتی اگر تنها باشید بیشتر به نفعتان خواهد بود تا با آنها. به جای چنین افرادی سعی کنید با افرادی مراوده کنید که می توانند شما را شاد کنند. اگر دور و اطرافتان را از دوستان نزدیک و خانواده پر کنید که شما را قبول دارند، می تواند سبب شود که شما هم خودتان را قبول داشته باشید.
۶) در جلسات روانشناسی شرکت کنید
امروزه درمان های زیادی برای این مشکل پیشنهاد می شود. مجمع های بسیاری هم برای این منظور تشکیل می شود. به این افراد توصیه می شود که در این جلسات روانشناسی شرکت کنند چون بسیار موثر بوده است. کتاب ها و نوارهای زیادی هم در این زمینه ارائه می شود.
● با خودتان صادق باشید
من چیزی در مورد شما نمی دانم، اما می دانم که امروز در این دنیا کینه و نفرت به اندازه کافی وجود دارد و در این موقعیت بدترین کار این است که شروع کنیم که از خودمان هم متنفر شویم. شما فقط یکبار به دنیا می آیید، و همین یکبار هم زندگی خیلی کوتاهی خواهید داشت، پس نگذارید که دیگران مانع شادی شما شوند.
سعی کنید که توانایی های خود را بشناسید و ببینید که در چه زمینه هایی فردی ویژه هستید. افرادی که نمی توانند توانایی های شما را ببینند ارزش این را ندارند که دور و برتان باشند
● آرامش ذهنی
هر که هستید و هر کجا زندگی می‌کنید، آرامش را به زندگی خویش دعوت کنید و آن را در ذهن خود جایگزین سازید.اگر کلام و رفتار شما قرین آرامش باشد، بدون شک این ویژگی به دنیای اطراف شما نیز سرایت خواهد کرد. بخاطر داشته باشید برای رسیدن به این وضعیت، لازم است برخی قابلیت‌های ویژه را در خود پرورش دهید و شرایط خاصی را در زندگی خویش ایجاد نمائید. رعایت نکات زیر مقدماتی است که به شما کمک می‌کند در این مسیر گام بردارید:
۱) یاد بگیرید که گاه مسایل را رها سازید.
بدین معنا که به هر مسئله‌ای دائما گره نخورید. وقتی همیشه و همه جا در فکر مسایل خود هستید و به مرور آنها می‌پردازید، در واقع همیشه بار اضافه‌ای را با خود حمل می‌کنید که این خود سبب ایجاد اضطراب و استرس در شما می‌گردد. بیاموزید که با یک ذهن رها و آزاد زندگی کنید. این امر به شما کمک می‌کند که به هر محرک کوچک و یا مانع جزئی آشفته نشوید.
۲) به خود و خدای خود ایمان داشته باشید.
اگر به خود و خدای خود ایمان داشته باشید، به راحتی از عهده مشکلات زندگی برخواهید آمد و ثابت قدم و مطمئن در راه رسیدن به اهداف خود گام خواهید برداشت.
۳) مثبت اندیش باشید.
اگر دیدگاه مثبت اندیشی نداشته باشید، همه چیز می‌تواند بی‌فایده و بی‌ثمر باشد. داشتن نگرش مثبت و امید، بهترین سلاح درمقابل ترس و اضطراب است.
۴) نسبت به انتظارات و برنامه‌ریزیهای خود واقع‌بین و منطقی باشید.
توانائیهای خود را در موقعیت‌های خاص بشناسید و نسبت به عدم توانائیها و ضعف‌های خود واقع‌بین باشید. هر چقدر نگرش شما نسبت به مسایل زندگی منطقی‌تر باشد، به آرامش بیشتری دست خواهید یافت.
۵) نسبت به انسان‌ها، عشق بی قید و شرط خود را نثار کنید.
شما می‌توانید از دوستان، هم اتاقی‌ها و کلاسیهای خود شروع کنید. یاد بگیرید که آنها را بدون قید و شرط دوست بدارید، در مقابل ضعف‌های آنها صبور باشید و خطاها و اهمال کاریهایشان را ببخشید. هر چقدر نسبت به دیگران بخشش بیشتری داشته باشید احساس شادی و خرسندی بیشتر را تجربه خواهید کرد.
۶) معنای فداکاری را لمس کنید.
دست بخشش داشته باشید ولی انتظار بازگشت نداشته باشید. دیگران را به شیوه خودشان خوشحال کنید. به افراد بی‌پناه یتیم و فقیر کمک کنید. برای آنهایی که خواهان یاری گرفتن از شما هستند پشت و پناه باشید و بدون آنکه منتی بر آنها نهید تکیه گاهشان باشید، هر چقدر بیشتر ببخشائید. از الزامات و قید و بندها بیشتر رها خواهید شد.
۷) افکار خود را بازسازی کنید.
در افکار و عقاید خویش نسبت به شخص خود، بازنگری کنید. بیاموزید در مقابل خویشتن صبور باشید و ارزشها، استعدادها و مهارت‌های خود را ارج نهید. خود را بدون هیچ قید و شرطی دوست بدارید. هر گونه ترس و تردید غیرمنطقی که در مورد خود دارید، کنار بگذارید. اگر دیدگاه مثبت و سالمی را در مورد خود داشته باشید یاد خواهید گرفت که خود را بدون قید و شرط قبول داشته باشید.
● روش‌های رشد و تقویت اعتماد به نفس
بر توانائی‌های خود تکیه کنید. برای هر کاری که انجام می‌دهید ارزش قائل شوید و تمرکز و توجه خود را معطوف کارهایی که می‌توانید انجام بدهید بنمائید.
به خاطر تلاش‌هایی که دارید، خودتان را تشویق کنید. بیش از فکر کردن راجع به نتیجه کارهایتان روی توانائی‌های خود تمرکز نمائید چرا که این امر به شما کمک می‌کند تا بتوانید با محدودیت‌های اجتناب‌ناپذیر زندگی خود کنار بیابید.ریسک کنید. با وقایع جدید به عنوان تجربه‌ای نو روبرو شوید و از برد و باخت نهراسید. در صورتی که اینگونه عمل کنید امکانات جدیدی برای شما فراهم می‌شود و می‌توانید حس خویشتن‌پذیری را در خود تقویت نمائید. جلوی پیشرفت شخصی خود را نگیرید.با خودتان صحبت کنید. صحبت کردن با خود، بیشتر در زمینه مقابله با فرضیات مضر مطرح می‌گردد. می‌توانید خودتان اینگونه فرض‌ها را تشخیص دهید. آنگاه به خودتان بگوئید: “این افکار را رها کن و فرضیات منطقی‌تری را جایگزین آن کن” برای مثال وقتیکامل انجام دهی فقط باید سعی و تلاش کنی که آن را خوب انجام دهی” این افکار به شما اجازه می‌دهد که خودتان را قبول داشته باشید و برای پیشرفت تلاش کنید.
خودتان را ارزیابی کنید. یاد بگیرید که این ارزیابی را مستقلاً انجام دهید. به خاطر جلوگیی از احساس ناراحتی در خود، روی نقطه نظرات دیگران تأکید ننمائید. تمرکز اصلی شما باید روی احساسات خودتان در مورد رفتار، کار و سایر جنبه‌های زندگی‌تان باشد. این کارها باعث قوی‌تر شدن احساس مثبت در مورد خودتان شده و از اینکه اختیارتان را بدست دیگران دهید جلوگیری به عمل می‌آورد.
● تنهایی
تغییر و تحولات در دوره دانشگاه، مجموعه متنوعی از احساسات را در دانشجویان به وجود می‌آورد. علاوه بر احساس هیجان و انتظار، احساس تنهایی نیز ممکن است وجود داشته باشد. تنهایی لزوماً به معنای تنها بودن نیست، ممکن است مدت‌های طولانی تنها باشیم و به هیچ وجه احساس تنهایی نکنیم. بررسی نحوه تجربه :تنهایی در افراد دیگر، بهترین راه برای درک تنهایی است. در شرایط زیر ممکن است احساس تنهایی کنیدوقتی تنهایید و راهی برای تنها نبودن به نظرتان نمی‌رسد.
▪ به نظرتان می‌آید که دلبستگی‌های پیشین را ندارید.
▪ با تغییراتی در زندگی خود روبرویید، محل تحصیل، شهر یا شغل جدید و یا تغییراتی از این قبیل.
▪ به نظرتان می‌آید که هیچ کس در زندگیتان نیست که بتوانید
▪ احساسات و تجارب خود را با او در میان بگذارید.
▪ خود را غیرقابل قبول، دوست‌نداشتنی و بی‌ارزش درک می‌کنید، حتی اگر دیگران چنین درکی از شما نداشته باشند.
● درک نادرست درباره تنهایی
تنهایی ممکن است به علت معنایی که از آن برای خود می‌کنید، عمیق‌تر شود. بویژه دانشجویان آماده درک‌های نادرست زیر درباره تنهایی هستند:
▪ تنهایی نشانه ضعف یا عدم بلوغ است.
▪ اگر تنها هستم به دلیل این است که اشکالی در من وجود دارد . این سال‌ها باید بهترین‌سالهای زندگی من باشد.
▪ من تنها کسی هستم که چنین احساسی دارم.
▪ اگر این درک‌های نادرست را باور کنید، ممکن است به این نتیجه برسید که تنهایی نتیجه نقصی در شخصیت شماست. پژوهشها نشان می‌دهد که دانشجویانی که تصور می‌کنند تنهایی نقص است مستعد مشکلات زیرند:مشکلات عمیق‌تر در پذیرفتن خطرهای اجتماعی، ابراز خود،‌آغاز روابط اجتماعی،‌معرفی خود به دیگران، مشارکت در گروهها و لذت بردن از زندگی.
▪ مهارت کمتر در خود آشکارسازی، پاسخ دهی کمتر به دیگران، تمایل بیشتر به اینکه با بدبینی و بدگمانی به درگیری‌های اجتماعی وارد شوند.
▪ احتمال بیشتر در ارزیابی منفی از خود و دیگران و تمایل بیشتر به انتظار طرد از جانب دیگران.
▪ دانشجویان تنها اغلب از احساس افسردگی، خشم، ترس و سوء درک شکایت دارند. آنان ممکن است به شدت از خود انتقاد کنند، فوق‌العاده حساس یانسبت به خوددلسوز باشند، یا ممکن است از دیگران ایراد بگیرندو آنان را مقصر بدانند. وقتی این مسائل روی می‌دهد، دانشجویان تنها غالباً دست به اقداماتی می‌زنند که این احساس را در آنان پایدار می‌سازد برای مثال، بعضی از دانشجویان دلسرد می‌شوند، میل و انگیزه خود را برای درگیر شدن در موقعیت‌های جدید از دست می‌دهند و خود را از مردم و فعالیت‌ها کنار می‌کشند.
▪ برخی دیگر، برای مقابله با تنهایی، خود را به سرعت و عمیقاً با مردم وفعالیت‌ها درگیر می‌کنند بدون آنکه نتایج این درگیری را ارزیابی ‌کنند. این افراد ممکن است بعدها خود را با روابط نامناسب یا تعهدات بی‌شمار نسبت به فعالیت‌های آموزشی یا فوق برنامه روبرو ببینند.
● برای مقابله با احساس تنهایی چه باید کرد.
به جای آنکه احساس تنهایی را نقص یا ویژگی شخصیتی غیرقابل تغییر بدانیم، باید بپذیریم که احساس تنهایی قابل تغییر است. هم‌چنین مهم است که بدانیم احساس تنهایی تجربه‌ای همگانی است.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:49:00 ق.ظ ]




 

مهم ترین راههای تقرب به خداوند

 

 

بهترین راه برای تقرب به خداوند داشتن ایمان به خدا و پیامبر او می باشد.داشتن ایمان قلبی راهی است برای تقرب به خدای متعال

بهترین راه تقرب به خداوند 

اساسا دنیا مقدمه ای جهت رسیدن و تقرب به خداوند است و در آن وسایلی قرار دارد که تحقق این هدف را تسریع می بخشد. نزدیکی به خداوند امری است که یک شبه نمی توان به آن رسید بلکه نیازمند زمان و انجام اقداماتی است.

باید دانست که چون تقرّب بنده به خداوند عزّوجلّ حاصل گردد حجاب های نفسانی او از میان برداشته می شود. قرب به خدا یعنی بی پرده بودن . تقرّب به خدا یعنی انجام دادن فعلی که موجب رفع حجاب شود. تمام عباداتی را که انجام می دهیم باید به نیّت تقرّب به سوی او بوده باشد، و گرنه آن عبادت باطل است و به پشیزی ارزش ندارد، گرچه پیکره عمل درشت و چشمگیر بوده باشد. قرب به خداوند، قرب مکانی و یا زمانی و یا سائر امور طبیعی نیست . چرا که خداوند محلّی ندارد تا انسان بدان محلّ نزدیک گردد. و در زمانی واقع نمی باشد تا انسان بدان زمان خود را نزدیک نماید. مکان و زمان و سائر عوارض و جواهر، مخلوق و آفریده خدا هستند، و در مشت قدرت وی قرار دارند.

امّا میان نفس انسان و خداوند حجاب هایی ست ، بلکه هفتاد هزار حجاب است . و هر عملی را که انسان انجام دهد، خواه فعل طاعت بوده باشد خواه ترک معصیت ، اگر از روی قصد قربت و نیّت نزدیکی به وی باشد، یک عدد از حجاب ها را بر می دارد یعنی نفس انسان یک مرحله به خداوند نزدیکتر می شود و خود را روشن تر می نگرد، و قساوت و ظلمات درونی اش را کمتر و سبک تر احساس می نماید؛ تا رفته رفته ، بنده جمیع حجاب هایش از بین می رود و میان وی و خدای وی هیچ فاصله و بعد نفسانی باقی و برقرار نمی ماند.

تا چند دقیقه پیش فکر میکردی همه کارات درسته. باید از کی بپرسی؟ یه چیزو میدونی اون حس خوب وقتیه که تو به خدا نزدیک بشی. کارهایی که تا الآن فکر میکنی تو را به خدا نزدیک میکنه را مرور میکنی. سردرگم میشی. بازم مثل همیشه که گیر میفتی میری سراغ خودش. حالا یه سۆال بزرگ داری که خدا باید جواب بده. چی کار کنی تا به خودش نزدیکتر بشی؟

 

 

کوتاه ترین راه تقرب به خداوند

 

کارهایی که تا الان فکر میکنی تو را به خدا نزدیک میکنه را مرور میکنی. سردرگم میشی. بازم مثل همیشه که گیر میفتی میری سراغ خودش. حالا یه سۆال بزرگ داری که خدا باید جواب بده. چی کار کنی تا به خودش نزدیکتر بشی؟

به این فکر میکنی که همه کاراتو درست انجام میدی. نمازتو میخونی اخلاق خوبی داری از لحاظ اجتماعی هم در حد معقولی هستی. از اینکه همه میگن آدم خوبی هستی حس خوبی بهت دست میده تو همین حس رضایت هستی که یکباره از تلویزیون میشنوی یه شهید داره میاد. تلویزیون شروع میکنه از شهدا میگه از اینکه چه کارهایی کردن و کارهاشون چه آثاری داشته وقتی نتیجه کارشون را میشنوی دیگه آن حس رضایتو از خودت نداری. دیگه خودت را آدم خوبی نمیدونی. به این فکر میکنی که میشه تو هم به حس خوب اونا برسی؟ از این فکرت خوشت میاد. اما چطور؟
بهترین چیزی که به وسیله آن می توان به خدا نزدیک شد ایمان به خدا و پیامبر اوست. زیرا ریشه اصلی حرکت های سازنده و مثبت، ایمان است

از وسایلی که انسان را به خدا نزدیک می کند و سبب شرافت و کرامت و منزلت در پیشگاه خدا می گردد قرآن کریم است.در قرآن کریم، توسّل به اسماء الهی و صفات او در مقام دعا توصیه شده است «و لله الاسماء الحسنی فادعوه بها»( اعراف/ 18) (اسماء حسنا ویژه خداوند است پس خداوند را به وسیله آنها به خوانید)

توسّل به دعای صالحان که برترین نوع آن توسّل به ساحت پیامبران و اولیای خاص او است تا برای انسان به درگاه الهی دعا کنند، در قرآن می فرماید:«و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاۆوک فاستغفروا اللّه و استغفرلهم الرسول لوجدوا الله تواباً رحیماً»( نساء/ 64) (کسانی که بر خویشتن ستم کرده اند به سراغ پیامبر می روند و در آن جا هم خود طلب مغفرت و آمرزش کنند و هم پیامبر برای آنان طلب آمرزش کند در این موقع خدا را توبه پذیر و مهربان خواهند یافت.)

 

 راه های نزدیک شدن به خداوند

از دیگر وسایل نزدیکی به خداوند در روایات این چنین آمده است:

عبودیت و الوهیت مخصوص ذات پروردگار است و آدم مۆمن باید هرگونه شرک و بت پرستی را نفی نماید و همه کارها را فقط برای او انجام دهد. زیرا غیر خدا ارزش آن را ندارد که معبود انسان قرار گیرد.
عبادت

 

الف:اطاعت خدا و اجرای فرمان های الهی

امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه در خطبه 110 فرمود:«انّ افضل ما توسّل به المتوسلون الی اللّه سبحانه الایمان به و برسوله» یعنی بهترین چیزی که به وسیله آن می توان به خدا نزدیک شد ایمان به خدا و پیامبر اوست. زیرا ریشه اصلی حرکتهای سازنده و مثبت، ایمان است .

 

ب:جهاد در راه خدا

دومین وسیله، جهاد در راه خدا است:«و الجهاد فی سبیله فانه ذروة الاسلام؛ جهاد در راه خدا وسیله تقرّب به خداست» زیرا جهاد قلّه رفیع اسلام است. با بیان فلسفه جهاد به عنوان قلّه رفیع اسلام، استفاده می شود جهاد در راه خدا باعث بقاء اسلام و رشد و بالندگی آن و وسیله عزّت و سر بلندی جامعه اسلامی است و بدون جهاد، حیات مکتب اسلام تضمین نخواهد شد.

 

ج:اخلاص

یکی از وسایل تقرّب به خدا کلمه اخلاص و شهادت به یگانگی خداست «و کلمة الاخلاص فانّها الفطرة، و کلمه اخلاص که هماهنگ با فطرت انسانی است » یعنی عبودیت و الوهیت مخصوص ذات پروردگار است و آدم مۆمن باید هرگونه شرک و بت پرستی را نفی نماید و همه کارها را فقط برای او انجام دهد. زیرا غیر خدا ارزش آن را ندارد که معبود انسان قرار گیرد.

بهترین چیزی که به وسیله آن می توان به خدا نزدیک شد ایمان به خدا و پیامبر اوست. زیرا ریشه اصلی حرکت های سازنده و مثبت، ایمان است.

 

د:برپاداری نماز

یکی از وسایل قرب به خدا نماز است که حضرت فرمود:«و اقام الصلوة فانها الملة، برپا داشتن نماز که حقیقت دین است» زیرا نماز پایه اصلی دین و ستون خیمه آن است.

یکی از اسباب تقرّب به خدا صدقه پنهانی است و صدقة السرّ فانها تکفّر الخطیئة و صدقة العلانیة فانّها تدفع میتة السوء، و صدقه پنهانی که کفّاره گناهان است و صدقه آشکار که از مرگهای بد پیشگیری می کند

 

و:روزه

یکی از وسایل تقرّب به خدا روزه ماه رمضان است «وصوم شهر رمضان فانّه جنّة من العقاب، روزه ماه رمضان که سپری در برابر عقاب و کیفر است» از این که روزه را به عنوان سپر عقاب معرفی کرده است برای آن است که سرچشمه اصلی گناهان وسوسه های شیطان و از ابزار شیطان، هوای نفس است. در واقع روزه انسان را از جهان بهائم خارج و به سوی فرشتگان می برد و او را به خدا نزدیک می کند.

 

ه:صدقه پنهانی و آشکار

یکی از اسباب تقرّب به خدا صدقه پنهانی است «و صدقة السرّ فانها تکفّر الخطیئة و صدقة العلانیة فانّها تدفع میتة السوء،و صدقه پنهانی که کفّاره گناهان است و صدقه آشکار که از مرگهای بد پیشگیری می کند.»

در نتیجه به نظر میرسه که این کلام امام علی« علیه السلام » که می فرماید:« من احبّ ان یعلم کیف منزلته عندالله، فلینظر کیف منزلة الله عنده، فانّ کل من خیر له امران، امر الدنیا و الآخرة، فاختار امر الآخرة علی الدنیا، فذلک الذی یحب الله و من اختار امرالدنیا فذلک الذی لا منزلته للَّه عنده »( هر کس می خواهد بداندمنزلت او نزد خدای متعال چگونه است، باید ببیند منزلت خدای متعال نزد وی چگونه می باشد؛ زیرا هر کس که مُخیّر گشته است بین دو امر:امر دنیا و آخرت. هر کس امرآخرت را بر دنیا مقدم داشته و اختیار می کند، پس او خدا را دوست می دارد، و هر کس امر دنیا را مقدم داشته و آن را برمیگزیند و اختیار می نماید، پس خدای متعال رانزد وی منزلتی نیست) بهترین میزان برای سنجش خودمون برای نزدیکی به خداست.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:47:00 ق.ظ ]




اعتماد به نفس چیست ؟ چگونه آن را افزایش دهیم
 
 
 
 

 

 
 

اغلب مردم معنای واقعی کلمه ی “اعتماد به نفس"را به خوبی درک نمی کنند … به همین دلیل ان نوع از اعتماد به نفس و خود باوری را که مطلوب و مورد نظرشان است در زند گی تجربه نمی کنند چون فکر می کنند اعتماد به نفس یعنی این که ایمان و اعتماد به موفقیتها یی که در کارها به دست می اورند. در صورتی که اعتماد به نفس واقعی و حقیقی ان است که قبل از این که در کاری موفق شویم نوعی اعتماد به توانایی خود برای انجام ان کار داشته باشیم .

اعتماد به نفس چیست ؟

“عزت نفس” یک منبع انرژی است . یک چتر وسیعی است که” اعتماد به نفس ” زیر سایه آن است . اعتماد به نفس یعنی دیدن خود به عنوان فردی توانا با کفایت دوست داشتنی و منحصر به فرد .

 

کفایت یعنی توانایی که درحد کافی و تسلط بر امور باشد .
منحصر به فرد یعنی با توجه و در نظر گرفتن تفاوتها ی فردی .
به تعبیر دیگر اعتماد به نفس یعنی ان احساس و شناختی که از توانایی ها و محدودیت های بیرونی و درونی خود دارید .

 

بنا براین وقتی که اعتماد به نفس و خود باوری خود را بر اساس آن که و آن چه به راستی هستید و نه بر اساس موفقیت ها و دست یا بی ها یا شکست ها و ناکامی های خود بنا می کنید چیزی را در خود خلق می نمایید که هیچ کس و هیچ چیز یارای گرفتنش را از شما نخواهد داشت . حال با توجه به مفاهیم بالا می توان گفت که اعتماد به نفس واقعی همواره در درون خود شما تولید می شود نه از بیرون . اعتماد به نفس واقعی زاییده ی تعهد شما به خودتان است . این تعهد که هر ان چه لازم باشد انجام خواهید داد تا به خواسته ها و نیازهایتان برسید .
اعتماد به نفس باور شخصی شماست نسبت به روح خودتان به عنوان یک انسان .
اعتماد به نفس حقیقت این نیست که نترسیم . بلکه ان است که بدانید و مطمئن باشید با این که می ترسید اما بی گمان دست به عمل خواهید زد .

انواع اعتماد به نفس !!!

 

* اعتماد به نفس رفتاری
* اعتماد به نفس احساسی ، عاطفی
* اعتماد به نفس روحی و معنوی

 

به منظور ان که اقتدار شخصی لازم را به دست آورده و رضایت و غنایی که استحقاقش را دارید تجربه کنید ، به هر سه نوع اعتماد به نفس نیاز دارید .

 

- اعتماد به نفس رفتاری ، به معنای قابلیت و توانایی در عمل کردن و انجام دادن کارهاست . از کارهای ساده گرفته تا کارهای سخت همانند جامه عمل پوشاندن به رویاهایتان . این همان نوع از  اعتماد به نفس است که مورد نظر اغلب ماست .

 

– اعتماد به نفس احساسی و عاطفی به معنای توانایی در تسلط و به کنترل در آوردن دنیای احساس و عواطف شماست .این که بدانید چه احساساتی دارید ، معنای ان ها را بفهمید و بتوانید انتخابهای احساسی درست بکنید و ازخود در مقابل درد و رنج روحی و لطمه ها و صد مه های عاطفی محافظت کنید و بدانید چگونه روابطی صمیمی ، سالم و مانگار خلق نمایید .

 

– سومین نوع از اعتماد به نفس که مهم ترین انها می باشد ، اعتماد به نفس روحی و معنوی است . این نوع از اعتماد به نفس همانا اعتماد و ایمان شما به جهان هستی و کل آفرینش و موجودات است . این ایمان روحی که زندگی ، هدف و نهایتی مثبت را در پی خواهد داشت و شما به خاطر هدفی این جا هستید و زندگی 70 - 80 - 90 ساله تان بر روی این کره خاکی هدف و مقصودی را دنبال می کند .

 

اعتماد به نفس آن است که باور داشته باشید می توانید و توانایی ان را دارید که تمام توانتان را به کار بگیرید و شرایط و اوضاع زندگی را آن گونه که مطلوب و دلخواه شماست تغییر دهید

 

چگونه اعتماد به نفس را در خود تقویت کنیم ؟

اصل اول - گذشته را بپذیرید وآینده را دگرگون کنید

شما باید بدانید که گذشته را نمی توان تغییر داد اما آینده هنوز آفریده نشده است . آینده چیزی نیست جز اندیشه های شما و کوشش برای افریدن انها . منظور ما این است که در بند      گذشته نباشید نه اینکه از تجربیات ، خطاها و شکست های گذشته درس نگیرید .پس باید عاقلانه به گذشته نگاه کرد و اندیشه و وقت خود را صرف چیزی کنیم که توان آفریدن و دگرگون ساختن آن را داریم .

اصل دوم - درباره اهدافتان با خود گفتگو کنید .

اهداف را به صورت جملا تی مشخص در آورید و به خود بگویید ان هم به صورت جملات مثبت . اهداف باید واقعی و معقول باشند نه بلند پروازانه که دسترسی به انها ممکن نباشد و نه پیش پا افتاده که ارزش کوشیدن را نداشته باشند . اهداف معقولی برای هرساعت ، روز ، هفته و ماه وضع کنید . موفقیت در اهداف کوتاه شما را برای دست یافتن به اهداف بلند مدت تشویق می کند و انگیزه تلاش را در شما بیدار می سازد . همواره اهداف را یاداور شوید تا بخشی از ضمیر ناخوداگاه شما گردد .

اصل سوم - تصمیم گرفتن را تمرین کنید .

روانشناسان نشان داده اند که کودکانی که در سالهای اولیه زندگی خود تشویق شده اند تا برای خود تصمیم بگیرند از دیگر کودکانی که این موقعییت را نداشته اند در اعتماد به نفس رتبه بالاتری کسب کرده اند .تمرین تصمیم گیری به شما کمک می کند تا نسبت به قدرت قضاوت خود اطمینان بیشتری به دست اورید و درنتیجه اعتماد به نفس کامل تری کسب نمایید . مهم تصمیم گیری است .

یادتان باشد که :
قضاوت درست نتیجه تجربه است و تجربه خود نتیجه چندین قضاوت نادرست .

بنابراین از هرفرصتی برای تصمیم گیری استفاده کنید و این نیرو را در خود پرورش دهید .
تصمیم گیری مستلزم خطر پذیری و احساس مسئولیت است

 

اصل چهارم - نتایجی را که می خواهید مجسم کنید .

تصویر روشنی را از آنچه می خواهید به دست اورید ، داشته باشید این کار باعث می شود تا انرژی خود را بران هدف متمرکز کنید . این برخورد تصویری باهمه آرمان ها و اهداف برای شما مفید است و یاری تان می دهد تا کم کم زمینه های دست یابی به انها را فراهم سازید .

 

اگر می خواهید از شر خصلتی رها شوید خود را در حالتی تصور کنید که از آن خصلت هیچ اثری در شما نیست . همین تصویر و تکرار آن و انجام دادن تمرینهای اصلاحی به شما کمک می کند تا از آن خصلت نا خوشایند رها شوید . این کار خیال پردازی ، بی خاصیت نیست بلکه واقعیت روانشناختی پذیرفته شده ای است که به بسیاری کسان یاری رسانده است .

اصل پنجم - دربرخی زمینه ها متخصص شوید .

آگاهی عمومی لازمه زندگی فردی و اجتماعی است اما کافی نیست . برای پیشرفت در زندگی فردی و حرفه ای شما باید در زمینه هایی متخصص ومنحصر به فرد باشید . همین نکته که شما چیزی می دانید و دیگران نمی دانند به شما اعتماد به نفس می دهد . باید اموزش مداوم را به عنوان یک اصل در زندگی خویش بپذیرید .

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:45:00 ق.ظ ]