کرامت مخصوص انسان |
... |
كرامتِ مخصوص انسان
كرامت موهبتي است كه از منظر قرآن مجيد در بین مخلوقات ظاهری خداوند تنها مخصوص آدمي است و هيچ موجود زميني ديگري به اين شرافت توصيف نشده است.
قرآن كريم ميفرمايد: «ولقد كرمنا بني آدم و حملناهم في البر و البحر و رزقناهم من الطيبات و فضلناهم علي كثير ممن خلقنا تفضيلا؛8 ما آدميزادگان را گرامي داشتيم و آنها را در خشكي و دريا [بر مركبهاي راهوار ] حمل كرديم و از انواع روزيهاي پاكيزه به آنان بخشيديم و آنها را بر بسياري از موجوداتي كه خلق كردهايم، برتري داديم.»
تفاوت تکریم و تفضیل
علامه طباطبايي(ره) در بيان مراد از تكريم انسان و فرق آن با تفضيل در آيه فوق ميفرمايد: «تفضيل و تكريم ناظر به يك دسته از موهبتهاي الهي است كه به انسان داده شده؛ تكريم او به دادن عقل است كه به هيچ موجودي ديگر داده نشده، و انسان به وسيله آن خير را از شر و نافع را از مضر و نيك را از بد تميز ميدهد. موهبتهاي ديگري از قبيل تسلط بر ساير موجودات و استخدام و تسخير آنها براي رسيدن به هدفها از قبيل نطق و خط و امثال آن نيز زماني محقق ميشود كه عقل باشد.
و اما تفضيل انسان بر ساير موجودات به اين است كه آنچه را كه به آنها داده، از هر يك سهم بيشتري به انسان داده است… .»9
و اين در حالي است كه حضرت استاد آية الله جوادي آملي، صدر و ذيل آيه (حتي تفضيل) را بيانگر كرامت انسان ميداند؛ با اين تفاوت كه صدر آيه را ناظر به كرامت نفسي انسان (ولقد كرمنا بني آدم) و ذيل آيه را ناظر به كرامت نسبي او (فضلناهم علي كثير ممن خلقنا تفضیلاً) معرفي ميكند.10
کرامت ذاتی و اکتسابی انسان
همچنين علامه طباطبايي(ره)، آيه فوق را بيان كنندة برتري ذاتي تمام افراد بشر، حتي مشركان و كافران بر بسياري از مخلوقات، يعني جنها و حيوانات ميداند و لكن نسبت به فرشتگان، ذات و عمل آنان را افضل بر ذات و عمل انسان معرفي مينمايد و تنها براي انسان اين امكان را قائل ميشود كه بتواند با طي مراحل رشد و كمال و با به دست آوردن استعدادهاي تازه و شكوفا كردن آنها بر ملائكه نيز تفوق يابد. ايشان ميفرمايند:
«ذات فرشته كه قوامش بر طهارت و كرامت است و اعمالش جز ذلت عبوديت و خلوص نيت حكمي ندارد، از جنس و ذات انسان كه با كدورتهاي هوا و تيرگيهاي غضب و شهوت مشوب و مكدر است، افضل و شريفتر است. آري، كمتر اعمال انساني از قضاياي شرك و شامت نفس و دخالت طمع خالي است. به همين جهت، قوام ذات فرشتگان از قوام ذات انسان افضل و اعمال فرشته خالصتر و خداييتر از اعمال انسان است؛ اعمال فرشتگان همرنگ ذات آنان و اعمال آدمي همرنگ ذات اوست. البته اين هم هست كه ممكن است همين انسانی كه كمال ذاتي خود را به تدريج يا به سرعت و يا به كندي از راه به دست آوردن استعدادهاي تازه كسب ميكند، در اثر آن استعدادهاي حاصله به مقامي از قرب و به حدي از كمال برسد كه ما فوق حدي باشد كه ملائكه با نور ذاتي اش در ابتداي وجودش رسيده، ظاهر كلام خداي تعالي هم اين امكان را تأييد ميكند.»11
اما به نظر ميرسد مراد از انسان در آيه فوق، نه افراد انساني، بلكه مقام انسانيت است كه در ذات نيز از فرشتگان برتر و بالاتر است؛ زيرا اگر چه قرآن كريم فرشتگان را نيز به وصف كرامت ستوده و فرموده: «و ان عليكم لحافظين كراماً كاتبين»12 و در باره جبرئيل(ع) تصريح نموده: «انه لقول رسول كريم»13 و لكن اين مقام انسانيت بود كه به جهت شرافت يافتن به روح الهي، مسجود ملائكة الله قرار گرفت: «فاذا سوّيته و نفخت فيه من روحي فقعوا له ساجدين فسجد الملائكة كلهم اجمعون الا ابليس…؛14هنگامي كه كار را به پايان رساندم و در او از روح خود دميدم، همگي براي او سجده كنيد! پس همة فرشتگان سجده كردند، مگر ابليس….»
و خداوند با آفرينش چنين موجودي، خود را احسن الخالقين ناميد؛ توصيفي كه در آفرينش هيچ يك از مخلوقات مادي و مجرد خود حتی در باره ملائكه الهی به كار نبرد: «ولقد خلقنا الانسان من سلالة من طين … ثم انشأناه خلقاً آخر فتبارك الله احسن الخالقين؛15 و ما انسان را از عصارهاي از گِل آفريديم … سپس او را آفرينش تازهاي داديم. پس بزرگ است خدايي كه بهترين آفرينندگان است.»
آية الله جوادي آملي نيز در اين زمينه فرمودهاند: «ولقد كرمنا بني آدم؛ يعني ما انسان را گرامي داشتيم؛ چون در خلقت او گوهري كريم به كار رفته است. اگر انسان مانند ساير موجودات فقط از خاك خلق ميشد، كرامت براي او ذاتي يا وصف اولي نبود؛ ولي انسان داراي فرع و اصلي است: فرع او به خاك بر ميگردد و اصل او به الله منسوب است.»16
همچنين فرمودهاند: «از جمله «ثم انشأناه خلقاً آخر فتبارك الله احسن الخالقين» معلوم ميشود مبارك بودن خدا از جهت افاضه جسم انسان يا نشئه نباتي او نيست، مربوط به نشئه حيواني او هم نيست، بلكه مربوط به مقام انسانيت اوست و اين مقام انسانيت است كه مسجود فرشتگان است و مكرمتر از موجودات ديگر و في نفسه گرامي است.»17
اين مقام انسانيت، همان است كه حضرت امام(س) از آن به ابو البشر نوراني و روحاني تعبير نموده كه در واقع، عبارت از نور و روح محمديه ميباشد که قبل از تمام موجودات حتی ملائکه به وجود آمد، نه آدمي كه از بهشت رانده شد و در دامنة كوه سرانديب هبوط نمود: «آن ابوالبشر عبارت از نور نوراني محمد(ص) است كه مظهر اسم اعظم الهي بود؛ لذا در روايات فرمودند: «سبحنا فسبحت الملائكة و قدسنا فقدست الملائكه» 18 پس آن آدم روحاني، ابوالبشرِ نوراني اولي است كه به ملائكة الله تعليم الهيه داد و ملائكه از اظلّه او هستند. منتها اين آدمي كه در دامنة كوه سرانديب افتاد، ابوالبشر روحاني نميباشد، بلكه اين آدمي بود. منتها آنچه ما بالقوه داريم، او بالفعل داشته است وليكن اين آدم بعد از وجود ملائك بود، ولي آن ابوالبشر روحاني قبل از تمام موجودات است و صدور ملائك هم، از اوست.»19
منشأ كرامت انساني
در سخن پيش گفته علامه طباطبايي(ره)، سرّ برتري انسان بر ساير موجودات و در واقع منشأ كرامت ذاتي او، افاضة عقل به آدمي بيان گرديد: «تكريم او (انسان) به دادن عقل است كه به هيچ موجود ديگری داده نشده و انسان به وسيله آن خير را از شرّ و نافع را مضر و نيك را از بد تميز ميدهد.»20
و حال آنكه عقل آدمی یکی از عوامل او بر سایر موجودات ارضی است و نمی تواند منشأ کرامت او بر تمام مخلوقات حتی موجودات سماوی باشد. اما از دیدگاه قرآن كريم سرّ برتري و منشأ كرامت انسان - اعم از كرامت ذاتي و اكتسابي - نفخه روح الهي در او است که وی را مسجود ملائکۀ الله قرار داد؛ چنان که ميفرمايد: «اذ قال ربك للملائكة اني خالق بشراً من طين فاذا سوّيته و نفخت فيه من روحي فقعوا له ساجدين؛21 [به خاطر بياور] هنگامي را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: من آفرینندۀ بشري از گِل هستم. پس آن گاه كه او را نظام بخشيدم و از روح خود در او دميدم، براي او به سجده بيفتيد.»
حضرت استاد جوادي آملي در اين باره ميفرمايد: «مايه كرامت آدم و نسل آدم، همان روح الهي اوست و چون خداوند اين روح الهي را به انسان داد، فرمود: «فتبارك الله احسن الخالقين».22 قبل از مرحله انسانيت همة آثار صنعي كه در باره انسان صورت پذيرفت، بين انسان و حيوانات ديگر مشترك است؛ يعني اگر نطفهاي از صلب و ترائب خارج ميشود و در رحم قرار ميگيرد، و اگر نطفه علقه ميشود، بعد مضغه ميگردد و بعد جنين ميشود، اين مراحل، هم در انسان است و هم در حيوانات. از اين جهت، فرقي بين انسان و ديگر حيوانها نيست. اگر در جنين، نفس نباتي هست و كم كم به مرحلة نفس حيواني ميرسد، اين تحويل در انسان و حيوان يكسان است. امتياز انسان از ساير حيوانات در ناحية روح الهي اوست.»23
كرامت در قوس نزول و صعود
كرامت ذاتي انسان اعم از كرامت نفسي و نسبي كه در توضيح آية 70 سوره اسراء بيان شد، در قوس نزول و جريان تكوين و آفرينش انسان مطرح است و مدح انسان به خاطر داشتن وصف كرامت، در واقع مدح پروردگار كريم است؛ چرا كه در نتيجه فعل الهي انسان ذاتاً بر سایر موجودات ظاهری و باطنی، برتری و فضیلت داده شده است. اما در قوس صعود كه سير كمال آدمي از حضيض نقص به قرب حضرت حق است، سخن از كرامت اكتسابي است و مدح انسان به صفت کرامت به سبب افعال اختياري اوست که كرامت بالقوة وجود خود را فعليت بخشد و حتي ميتواند به فضيلت و برتری بر فرشتگان مقرب الهي نايل شود.
آيات 4 تا 6 سوره تين ناظر به جايگاه انسان در دو قوس نزول و صعود است كه ميفرمايد: «لقد خلقنا الانسان في احسن تقويم ثم رددناه اسفل سافلين الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات فلهم اجر غير ممنون؛ به تحقيق ما انسان را در بهترين صورت و نظام آفريديم، سپس او را به پايينترين مرحله باز گردانيديم، مگر كساني كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند كه براي آنها پاداشي تمام نشدني است.»
امام عارفان، خميني كبير(س) در ذيل آيات فوق مراتب نزول انسان از حضرت واحديت تا اسفل سافلين را در قوس نزول شرح ميدهند و نهايت سير او را در قوس صعود، رسيدن به مقام «دني فتدلي فكان قاب قوسين او ادني»24 كه همان مقام قرب و فناي في الله است، معرفي مينمايند:
«و خداوند تعالي فرمود: «همانا انسان را در نيكوترين ساختار آفريديم و سپس او را به پايينترين پايينها [پستترين پستها] برگردانديم» و اين بر پاية قوس نزول است و بر هستي پيشين انسان، قبل از عالم طبيعت دلالت ميكند؛ همان گونه كه پيش آنان ثابت است، و گذر از بالاترين بالاها به پايينترين پايينها ممكن نيست، مگر با گذر از منازل مياني، پس از حضرت واحديت و عين ثابت در علم الهي به عالم مشيت نزول كرده و از آن به عالم عقول و روحانيين كه فرشتگان مقرب هستند و از آن به عالم ملكوت عليا كه نفوس كلي ميباشند و از آن به برزخها و عالم مثال، و از آن به عالم طبيعت با پيمودن مراتب تا پايينترين پايينها كه عالم هيولا و زمين اول است؛ و به اعتبار ديگر، زمين هفتم و طبقة زيرين ميباشد؛ و اين نهايت نزول انسان است. سپس پله پله [مراتب كمال را] از هيولا كه مقبض كمان (انتهاييترين نقطة زه كمان) تا [مقام] دني فتدلي فكان قاب قاسين او ادني را پيمود.»25
و در كلامي ديگر، راز هبوط انسان از احسن تقويم به اسفل سافلين را سلوك اختياري آدمي براي نيل به مقام قرب الهي بيان ميدارند: «نزول او (انسان) از نشئه غيبيه و هبوط نفس از محل اعلاي ارفع به ارض سفلاي طبيعت و رد او به اسفل سافلين از احسن تقويم براي سلوك اختياري الي الله و عروج به معراج قرب و وصول به فناء الله و جناب ربوبيت است كه غايت خلقت و نهايت مقصد اهل الله است. رَحِم الله امْرَءاً عَلِمَ مِنْ اَيْنَ وَ في اَيْنَ وَ اِلَي اَيْنَ.26»27
در این خصوص، نمونه اتم و اکمل کرامت، رسول خاتم(ص) است که در معراج آسمانی خود به مرتبه «قاب قوسین او ادنی»28 یعنی به منتهای مقام کرامت اکتسابی در قوص صعود نایل گشت؛ چنان که امام کاظم(ع) فرمود: «ان النبي(ص) لما اسري به الي السماء قطع سبع حجب فكبر عند كل حجاب تكبيرة فاوصله الله عزوجل بذلك الي منتهي الكرامة؛29 رسول خدا(ص) را كه به آسمان سير دادند، در شب معراج هفت حجاب را قطع فرمود و در نزد هر حجابي تكبيري فرمود تا اينكه خداوند او را به منتهاي كرامت واصل نمود
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1396-03-31] [ 09:04:00 ق.ظ ]
|