فلسفه تحريم ريا

تمام احکام الهی از قبيل وجوب و حرمت مبتنی بر مصالح و مفاسد است. يعنی هرچيزی که مصلحت زيادی دارد خدای متعال آن عمل را واجب کرده است تا بندگانش با انجام دادن آن ، مصلحت موجود در آن را بدست آورند. و اگر چيزی مفسده زيادی داشته باشد ، آن را حرام نموده است تا بندگان از آن اجتناب نمايند و گرفتار مفسده نشوند.

حرمت ريا نيز از اين قاعده مستثنی نيست. بنابراين، ريا ، لابد مفسده ای داشته است که خدای متعال آن را حرام نموده و از رذايل اخلاقی شمرده است. پس حرام بودن ريا فلسفه ای دارد . حالا سوال اين است که فلسفه حرمت ريا چيست؟

علت تحريم ريا درواقع هرچه باشد ، بنظر می رسد رياکاری از مفاسد زيادی برخوردار است از جمله اينکه :

اوّلا رياكار با عمل خود درون خود را ويران مى سازد و از مقام والاى توحيد دور مى شود و در قعر درّه شرك سقوط می کند ، در اعتقاد خود ، مردم را به جای خدا می نشاند و آنان را وسيله عزّت و احترام خود قرار می دهد و بدين وسيله قدرت خدا را به دست فراموشى مى سپارد و اين رياكارى كه نوعى بت پرستى است سر از مفاسد بيشمار اخلاقى ديگر در مى آورد.

ثانيا رياکاری نوعی تزوير و مکر است و برای فريب مردم صورت می گيرد و اين باعث می شود مردم به افراد نادرست اعتماد کنند و از اين جهت متضرر گردند و از طرف ديگر رياکار ، چون اعتقادی به صداقت و امانت ندارد در فرصت مناسب سوء استفاده خود را می برد و در چنين فضائی ، وجدان کاری ، امانتداری ، اعتماد به همديگر و دستگيری از همديگر به مسلخ سپرده می شود.

نقل می کنند چادرنشينى مسلمان بشهر آمد داخل مسجد شد، ديد مردى با خشوع نماز مي گذارد. توجهش به وى معطوف گرديد. پس از نماز به او گفت چه خوب نماز مي خواندى ، جواب داد علاوه بر نماز، روزه هم دارم و اجر نمازگزار صائم دو برابر نمازگزار غير صائم است . مرد اعرابى كه مجذوب او شده بود گفت در شهر كارى دارم كه بايد آنرا انجام دهم ، بر من منّت بگذار و قبول كن كه شترم را نزد شما بگذارم تا بروم و برگردم . او پذيرفت و چادرنشين با اطمينان خاطر شتر را به وى سپرد و از پى كار خود رفت . نمازگزار رياكار با دور شدن اعرابى بر شتر نشست و با سرعت آن محل را ترك گفت . پس از ساعتى مرد چادرنشين برگشت ولى نه از نمازگزار اثرى ديد و نه از شتر. در اطراف و نواحى مسجد جستجو كرد، نتيجه اى نگرفت . بيچاره سخت ناراحت و متأثر گرديد و يك شعر گفت كه مفادش اين بود: نمازش بشگفتم آورد و روزه اش مجذوبم ساخت ، اما نمازگزار روزه دار ناقه جوانم را با سرعت راند و برد.[16]

ثالثا در فضائی که رياکاری مجاز و گسترش يافته باشد ، انسانهای صادق نيز فدا می شوند و درست و نادرست از همديگر تمييز داده نمی شوند. در چنين جامعه ای ممکن است هرکس مزورتر باشد ، محبوب تر گردد و هرکس صادقتر و صالح تر باشد ، به کنار زده شود و اين خسران ديگری بر جامعه انسانی است.

 

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...