عوامل روی آوری به ثروت و سودمداری در تمدن کنونی

در اروپای پیش از رنسانس، بینش دینی با ویژگی خدامحوری و آخرت گرایی بر مردم و نخبگان جامعه غربی حاکم بود و جهان، آفریده خداوندی محسوب می شد که تدبیر همه امور را به دست دارد. این دیدگاه هرچند با برخی خرافات و موهومات آمیخته شده، انسان ها معتقد بودند که به تنهایی نمی توانند کفیل روزی خود باشند و روزی دهنده اصلی خداست. با ظهور رنسانس، این دیدگاه متحول شد و روند قدسی زدایی از دین و محوریت یافتن انسان به جای خدا، آغاز گردید؛ خدا از فکر و عمل انسان غربی کنار رفت و انسان سکولار مادی‌گرا جایگزین انسان دین مدار غیب باور شد. در دیدگاه جدید، خداوند حداکثر خالقی بود که جهان را آفریده، به حال وا گذاشته و این انسان است که باید سعادت خود را با عقل خویش در همین دنیا و با کسب لذت و سود هرچه بیشتر رقم بزند؛ متأثر از این دیدگاه دنیا طلبانه، نظام سرمایه‌داری ظهور کرد و در فضای دینداری مسیحی نیز اندیشه‌هایی مطرح شده که در نهضت پروتستانتیسم بر گسترش روح دنیا طلبی تأثیری بسزا داشت. اصالت دادن به ثروت و نادیده گرفتن نقش خداوند، موجب شد که انسان تصور کند خودش کفیل خویش است و کسب درآمد به دغدغه اصلی او تبدیل گردید.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...