رذائل قوه تفکر |
... |
رذائل قوّهی تفکّر
مکر تفکّر! مکر به خود! (برای اهل عبادت) خودبرتربینی و طلبکاری از خداوند
وقتی انسان در فضائل، تفکّر کرد، از غفلت دور میشود. یکی از مطالبی که غفلت میآورد، مکر فکری است.
یکی از نکاتی که اولیاء خدا بیان فرمودند، این است: نفس، تفکّر و قوّهی عاقله، رذائلی دارد که از جملهی آنها، مکر است. خدعه و مکر، دو نوع است.
یک مورد این است که به خود انسان، خدعه میکند که این هم باز شقوقی دارد و برای هر کس یک طور وارد میشود. امّا یکی از شقوق آن، این است که برای اهل عبادت و به ظاهر تقوا، میگوید: به هر حال تو از دیگران برتر هستی.
عرفای عظیمالشّأن بیان فرمودند: اگر کسی از خدا طلبکار شد، دلیلش این است که به خدعه و مکر قوّهی عاقله یا تفکّر دچار شده است. چون آن کسی که از خدا طلبکار است، یعنی برای خود، ارزشی را قائل شده که میگوید: چون من چنین و چنان کردم، نتیجهاش این است که پروردگار عالم هم باید چنان کند. لذا از پروردگار عالم طلبکار میشود.
یکی از مواردی که حتماً بدانید اهل معرفت و عرفای عظیمالشّأن در وجود خودشان، آن را ملکه کردند، این است: هیچگاه از پروردگار عالم طلبکار نیستند، واقعاً به مقام رضا به معنای حقیقی آن رسیدند، واقعاً میگویند: رضیتُ بالله ربّا، تسلیم محض پروردگار عالم هستند، حتّی ولو به لحظهای هیچ مقام معرفتی و کشّافی نسبت به امور معنوی هم نخواستند و آنچه هبه کردند، از ناحیهی خداوند بوده و خود خدا هبه کرده و اینها تقاضا نکردند. نه از باب این که نعوذبالله مغرور هستند، بلکه از این باب که اینها عبد خدا هستند.
لذا یکی از مکرهای قوّهی تفکّر - که از رذائل قوّهی تفکّر، خدعه و مکر است - مکر به خویشتن خویش است که انسان به خود، مکر کند. تصوّر کند که اگر فلان عمل را انجام دادم، خدا هم باید در قبالش این کار را انجام دهد. اینگونه طلبکار میشود که میگوید: چه فایده ده سال، بیست سال، سی سال، آمدم، رفتم، در مباحث اخلاق کار کردم، از رذائل دور شدم، چشم، گوش، زبان و … را کنترل کردم، امّا از ناحیهی خداوند هیچ چیزی به من نرسید!
عبد خدا و اهل معرفت اصلاً اینگونه نیستند، میگویند: لطف، بزرگواری، عنایت و محبّت خدا بود که اجازه داد و من را کنترل کرد. من هم عرضه داشتم: الهی لا تکلنی الی نفسی طرفة عین ابداً. لذا او هم بالجد من را مراقبت و مواظبت کرد و یک آن، به حال خودم وانگذاشت و إلّا اگر من را رها کرده بود، چشمم خطا میرفت. اگر به یک چشم به هم زدن و کمتر از آن، رها شده بودم، الآن در قعر ظلمات بودم و در شهوات، رذائل، پلشتیها و زشتیها غوطه خورده بودم و مجسمهی بدیها و زشتیها بودم.
لذا نه تنها طلبکار از پروردگار عالم نیستند، بلکه برعکس میگویند: من ممنونم، متشکرم که پروردگار عالم اجازه نداد چشمم خطا برود. نمیگوید: چرا بعد از بیست سال چیزی به من نرسید، بلکه برعکس میگوید: ممنونم که گوشم، چشمم و … را کنترل کرد و دائم هم میگوید: خدا! اگر تو من را کنترل نکنی، بدبختم.
شیطان، هر روز به نوعی متفاوت برای فریب میآید!
لذا بحث ما این است که چگونه از رذائل فکری بیرون بیاییم که بیان کردیم: در فضائل فکری تأمّل کنیم. الآن هم داریم نکات فضائل فکری را بیان میکنیم که یکی از آنها این بود که در حالات اولیاء خدا مطالعه کنیم. این یک دستورالعمل خوبی برای هر کسی در هر مقام و پستی که هست، میباشد. نگوییم: وقت نداریم، ما وقتمان را در هر جایی تلف میکنیم، ده دقیقه هم حالات بزرگان را مطالعه کنیم.
اگر انسان به این حال، رسید مراقبه میکند که فریب این خدعهی فکری را نخورد. بیان کردیم یکی از موارد خدعهی فکری و مکرهای قوّهی تفکّر به خودمان برمیگردد و هر بار برای هر کسی شقوقی دارد. لذا باز هم بیان میکنم که عزیزان من این ذکر «اعوذبالله السمیع العلیم من همزات الشیاطین و اعوذبالله ان یحضرون ان الله هو السمیع العلیم» را حتماً بخوانید. من خطبهام را هم بدون این عبارت شروع نمیکنم. اگر باورمان میشد که شاهد و ناظری هست و به حقیقت به خدا پناه میبردیم، حاضر نمیشدند و حضور شیاطین به علّت غفلت ماست.
ما باور نداریم که شیطان هر بار به نوعی میآید. اگر میخواهید بدانید که شیطان چقدر مکّار، اهل خدعه و وارد است، دستش پر است و امکان دارد ما را فریب دهد، این را بدانید که اولیاء خدا و عرفا میفرمایند: شیطان هر روز به شکل جدیدی ما را فریب میدهد. یعنی فکر نکنید فریب او یک نوع است و اگر سال اوّل و دوم متوجّه نشوم، بالاخره سال سوم میفهمم. سالانه و ماهانه نیست، بلکه هر روز به یک نوعی بیرون میآید. الوان مختلفة، معلوم میشود چند رنگ هم هست و این مکّار مجرّب چقدر بلد است و ما هم غافلیم.
برخی مواقع هم فکر میکنیم که ما چقدر راحت توانستیم شیطان را ضربه فنّی کنیم. غافل از این که او چقدر راحت ما را ضربه فنّی کرده است و ما فریب خوردیم. خیلی عجیب است. این ملعون و ایادیاش حاضر هستند، «اعوذبالله السمیع العلیم من همزات الشیاطین» ما نمیفهمیم و نمیشنویم، ما آگاه و عالم نیستیم. گاهی حتّی سوادش را هم نداریم، چه برسد به علمش. همزات همین است که هر روز به یک رنگی میآید و یک طور مکر میکند. جنگ نرم همین است؛ یعنی دیروز یک نوع و امروز نوع دیگر. منتظر نباشیم همانطور که پریروز آمد، امروز هم بیاید. دستش پر است و هر بار به یک نوعی میآید.
این مباحث عامل یأس نیست، بلکه عامل هشیاری و بیداری است. اگر انسان بالجد لحظهای از پناهگاه بیرون بیاید، غافل است. آن مجرّب از زمان أبانا آدم و أمّنا حوّا تا به امروز تجربه دارد و قسم خورده که همه را به اغوا میکشاند. کاش ما هم وقتی قسم میخوردیم، دروغ نمیگفتیم. شیطان تا به حال حداقل پای این قسمی که خورده و گفته: فبعزتک لاغوینهم اجمعین، محکم ایستاده است که همهی ما را به اغوا بکشاند و هر روز به یک نوع و صورتی.
اگر این فریب شیطان را باور میکردیم، برنده بودیم. این مقام یقین که این همه بزرگان و اهل معنا بیان میکنند، عجیب است. اگر به این مقام یقین رسیده بودیم، خودمان را یله و رها نمیکردیم و خوش خوشانمان نبود که به مسئله بخندیم، آن را باور نکنیم و یک روز جدّی بگیریم، یک روز رها کنیم، یک روز شل کنیم و یک روز سفتتر کنیم. باید باور کنیم آن ملعون قسم خورده و سر قسم خودش هم هست و هر روز هم با یک دام جدیدی جلو میآید.
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1395-11-26] [ 08:50:00 ق.ظ ]
|