مومن اهل مکر نیست ومرز وزیرکی را می داند |
... |
اخلاق آیت الله قرهی؛
مؤمن، اهل مکر نیست و مرز مکر و زیرکی را میداند
آیت الله قرهی گفت: مؤمنی که سیّاس کیّاس است، یکی از خصایصش این است که به جایی میرسد که مرزها را میشناسد، مرز بین کفر و اسلام، مرز بین خدعه و زیرکی، مرز بین مکر و فطانیّت و … را می فهمد.
وارث: متن زیر مشروح درس اخلاق اخیر آیت الله قرهی است که در ادامه می خوانید؛
برترین مجالس دنیا
«أفضل المجالس، مجالس الذّکر»، فرمودند: برترین، بالاترین و با فضیلتترین مجالس، مجالس ذکر است. ذکر یعنی انسان یادش بیاید که کیست، چیست، از کجاست، به مبدأ خود تفکّر کند، به حرکت خود باندیشید و به غایت خود تأمّل داشته باشد. ذکر یعنی یاد آن کسی که انسان را آفرید.
مجلس ذکر یعنی مجلسی که انسان را به معرفت برساند. مجلس ذکر، مجلس یادآوری است که به انسان بگوید: تو از کجایی و چه کاری باید انجام بدهی و به کجا بروی. اخلاق، مجلس ذکر است. بحث اخلاق، بحث تأمل، تدبّر و تفکّر در خویشنِ خویش انسانی است. از بالاترین مجالس، مجلس اخلاق است که انسان را متنبّه، بیدار و هشیار کند و او را به خوداندیشی وادار کند. اگر کسی اینگونه شد، آرام آرام به معرفت نفس میرسد و هر کس به معرفت نفس رسید، به معرفت ربّ نیز خواهد رسید، «من عرف نفسه فقد عرف ربّه».
لذا مجالس اخلاق، مجالس ذکر عظیم است. مجالس اخلاق، مجالس بریدن از دنیا و مافیها و رسیدن به حقیقت انسانی است، ولو ساعاتی انسان از دنیا و مافیهایش جدا شود و به خود بیاندیشد که من چه کردم و بر سر سرنوشت انسانی خودم که باید خلیفهالله میشدم، چه آوردم؟
پس خصوصیّات مجالس ذکر، تأمّل و تفکّر در انسانیّت انسان است و نهایتاً به بیداری و إنشاءالله حرکت به سمت پروردگار عالم میانجامد. اخلاق، اعظم و اکبر این مجالس است.
مجالس ذکر، انسان را به تفکّر میاندازد و بحث ما هم این بود: اگر انسان بخواهد از رذائل دور شود، باید به فضائل اخلاقی بیاندیشد. چون حسب روایات شریفهای که بیان کردیم، هر کس به هر چه بیاندیشد، نهایت قضیّه، به آن مطلب ورود پیدا میکند. اگر نعوذبالله به پلیدیها، پلشتیها و زشتیها فکر کند، خدای ناکرده یک موقع میبیند که مبتلا شده است و اگر به خوبیها بیاندیشد، حتّی احوال خوبان عالم را مطالعه کند، در خوبیها قرار میگیرد.
نسخه ای برای خروج از رذائل
در این جلسه میخواهم اصرار بر این موضوع داشته باشم؛ چون رسیده است و آن، این است: هر کس در هر رشتهی تحصیلی هست، هر کس با هر مشغلهی فکری و شغلی هست، حتماً در طیّ هفته و اگر شد هر روز، حالات بزرگان را مطالعه کند که عجیب اثر میگذارد. فرمودند: ولو به تکرارش. یعنی اگر یک مرتبه کتابی را از احوالات مردان الهی و کسانی که طیّ طریق کردند، خواندید، باز هم آن را بخوانید.
خواندن حالات اولیاء خدا و اعاظم، یک تنبّه است، انسان را بیدار میکند و سبب میشود او بیاندیشد که اینان که با این فضائل هستند، چه کردند که اینگونه شدند و چرا من اینگونه نیستم؟! لذا شاید خواندن حالات بزرگان، خودش عامل حرکت باشد.
پس به نظر بنده میآید فرض است (نه وجوب به آن معنا که بعضی ایراد بگیرند؛ چون هر کسی از ظنّ خود شد یار من) که انسان، هر کس در هر شغلی هست، با خواندن فضائل اهل فضل و علمای عامل، تأمّلی در حرکات آنان و خودش داشته باشد، ولو روزی یک ورق. نمیگویم: تمام وقتتان را بگذارید، امّا ولو ده دقیقه در روز را به این امر اختصاص دهید. اینقدر ما وقتها داریم که تلف میشود، معالأسف (با تأسّف بسیار زیاد) چقدر پیامکها، لطیفهها و … میخوانیم و دقایق عمرمان، پای فیلمها و سریالها هدر میرود، امّا ده دقیقه تأمّل نمیکنیم.
پس اگر انسان هر روز ده دقیقه حالات بزرگان را مطالعه کند، آن احادیثی که میخواند و میشنود، بعدها بر روی او اثر میگذارد. این یک کد و دستورالعملی است که اولیاء دادند.
شاید بپرسیم: چه کنیم فکر ما هم الهی شود و از تفکّر در رذائل خروج پیدا کنیم و حالمان، حال خوبان عالم شود، نسخهی این مطلب چیست؟ یکی از نسخهها این است: چه جوان، چه پیر، چه زن و چه مرد، در هر موقعیّت شغلی که هست، هر روز ولو ده دقیقه و یا یک ورقه در حالات اولیاء خدا مطالعه کنیم. تفکّر در این فضائل سبب میشود که انسان به این مطلب برسد که مگر آن اولیاء الهی چه کردند که من نتوانستم و اینطور جلو میرود. لذا این را برای خودمان فرض بدانیم، بعد ببینیم چه غوغایی میشود.
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1395-11-26] [ 08:44:00 ق.ظ ]
|