نرجس
 
   




به عقيده برخي از انديشه وران سعادت ويا شقاوت فرزند به نوع خانواده مربوط است.
ودر تحليل جايگاه خانواده مادر نقش اول را داراست . مادر از دوجهت حائز اهميت ويژه اي در تربيت فرزند است اول اينكه كودك مهمترين سالهاي تكوين شخصيت خود را در محيط انس و الفت با او مي گذراند واين سالها فرصت كم نظيري براي اكتساب عادات وصفات وساير ويژگيهاي رفتاري از مادر است ، ثانيا مادران به لحاظ عواطف خالصانه خود پناهگاه مطمئني براي كودكان هستند وكودك هر زماني كه احساس نا امني مي كند ابتدا به مارد پناه مي برد وامنيت مورد نظر خود را در آغوش وي جستجو مي كند. از اين رو در تكريم جايگاه مادري رسول اكرم (ص) فرمودند : «مادر خود را رعايت كن . سپس پدر خود را و پس از آن كساني را كه به تو نزديك ترند. »
و يا به تعبير ارزنده حضرت زهرا (س) كه فرمودند : «در خدمت مادر باش كه بهشت زير پاي ماردان است. »
وبه فرموده حضرت امام (ره ):«حقوق بسيار مادرها را نمي توان شمرد ونمي توان به حق ادا كرد.» در جائي ديگر در تجليل مقام شامخ مادر مي فرمايند :« يك شب مادر نسبت به فرزندش از سالها عمر پدر متعهد ارزنده تر است . تجسم عطوفت ورحمت ، در ديدگان نوراني مادر بارقه رحمت وعطوفت رب العالمين است . خداوند تبارك وتعالي قلب وجان مادران را بانور رحمت وربوبيت خود آميخته . آنگونه كه وصف آن را كس نتوان كرد وبه شناخت كسي جز مادران در نيايد واين رحمت لايزال است كه مادران را تحملي چون عرش ، در مقابل رنجها وزحمتها از نوزادي تا به آخر مرحمت فرموده واينكه در حديث آمده است «بهشت زير قدمها مادران است .» يك حقيقت است واينكه با اين تعبير لطيف آمده است براي بزرگي وعظمت آن است وهشياري به فرزندان است كه سعادت جنت را زير قدم آنان وخاك پاي مبارك آنان جستجو كنيد … و رضا وخشنودي پروردگار سبحان را در رضا وخشنودي مادران دريابيد.»

صفحات: 1 · 2 · 3 · 4 · 5

موضوعات: خانواده  لینک ثابت
[شنبه 1395-06-20] [ 09:44:00 ق.ظ ]








شهادت دریچه ای به سوی نور و تعالی
بسم رب الشهدا
شهادت اوج تعالی انسان است. در فرهنگ اسلام و بخصوص تشیع، ارزشمندترین و گرانبهاترین حرکت، شهادت است. شهید کسی است که با نثار جان خود، درخت اسلام را آبیاری کرده و فساد را ریشه کن می کند.
شهیدان، مقاومت و پویایی جامعه را تضمین می نمایند و به جامعه ظرفیت روحی می بخشند و ضعف و سستی را از بین می برند. اگر خون شهیدان نبود که شجره ی طیبه ی رسالت را سیراب نماید نه از اسلام خبری بود و نه از مکتب توحید بخش الهی اثری و در یک جمله می توان گفت که پر محتو ی ترین عنوان، در راستای تکامل انسان، از دیدگاه متون اسلامی، عنوان «شهید» است.
سؤال اصلی: شهادت چگونه می تواند راهی به سوی تعالی و تکامل انسان باشد؟

مقدمه:
از مهمترین عوامل باز دارنده روند تکاملی جامعه و بزرگترین آفت انقلاب و حرکت های سازنده، آمیزش خطوط انحرافی و جریانات منفی با مایه های اصیل و پاک و برحق است. حق و باطل گاه آنچنان به هم می آمیزد که تمیز دادن و جدایی آنها از یکدیگر محتاج به ایجاد سیل و موج قوی است تا لاشه ها را از درون دریای جامعه به بیرون پرتاب کند و گوهرها و مرجان ها و یاقوت ها را در درون بپرورد. حق و باطل گاه مانند کف و آب هستند که تشخیص و جدائی آنان ساده است و گاه آنچنان بهم مخلوط شده اند که باید با حرکت های تند و پر حرارت از هم جدا شوند.
انتخاب آگاهانه شهادت درسایه تفکر صحیح در چنین مواردی نقش خود را ایفا می کند، شهادت چنان حرارت و سوزی می آفریند و چنان حرکت و تکانی را بوجود می آورد که حق و طرفدارانش از باطل و پیروانش به خوبی جدا می شوند.
شهادت شجاعانه نقش جدا کردن و شناساندن و سرانجام رشد و نمو حق و نابودی باطل را به طور احسن و اکمل در جامعه ایفا می کند و با این اثر، اجتماع را از رکود و جمود و انزوا خارج می سازد و با تصفیه عمیق، پویائی و بالندگی و کمال جامعه را تضمین می کند.
مگر نه این است که مرگ به سراغ همه خواهد آمد و گریزی از آن نیست. پس چه بهتر آنکه با مردن معامله ای انجام شود و در برابر دادن سرمایه حیات و قربانی شدن، سود و نتیجه ای بزرگ عائد شود.
خداوند در قران می فرماید: «اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید، آمرزش و رحمت خدا بهتر از هر چیزی برایتان خواهد بود».
شهادت در مکتب قرآن و تشیع دارای هفت رکن است:

صفحات: 1 · 2 · 3 · 4

موضوعات: شهادت  لینک ثابت
 [ 09:43:00 ق.ظ ]






* نماز، بالاترین وقت ملاقات و استحضار و حضور در محضر خدا است[1]… نماز برای خضوع و خشوع جعل شده است با همه مراتب خضوع و خشوع.

* نماز، عروج مؤمن است و عروج، مستلزم قرب و لقاء است… مؤمن بعد از لقای او، نه تنها به سراغ حبشیّه [زن زشت، کنایه از غیر خدا] نخواهد رفت، که خیال او را هم نخواهد کرد.

* این احساس لذت در نماز، یک سری مقدمات خارج از نماز دارد، و یک سری مقدمات در خود نماز، آن چه پیش از نماز و در خارج از نماز باید مورد ملاحظه باشد و عمل شود این است که: انسان گناه نکند و قلب را سیاه و دل را تیره نکند. و معصیت، روح را مکدّر می کند و نورانیّت دل را می برد. و در هنگام خود نماز نیز انسان باید زنجیر و سیمی دور خود بکشد تا غیر خدا داخل نشود یعنی فکرش را از غیر خدا منصرف کند.

* یکی از عوامل حضور قلب این است که: در تمام بیست و چهار ساعت، باید حواسّ (باصره، سامعه و…) خود را کنترل کنیم؛ زیرا برای تحصیل حضور قلب، باید مقدماتی را فراهم کرد! باید در طول روز، گوش، چشم و هم چنین سایر اعضا و جوارح خود را کنترل کنیم!

* اگر بدانیم اصلاح امور انسان به اصلاح عبادت، و در رأس آنها نماز است، که به واسطه خضوع و خشوع و آن هم به اعراض از لغو محقق می شود، کار تمام است.

* همین نماز را که ما با تهدید به چوب و تازیانه و عقوبت جهنمی شدن در صورت ترک آن، انجام می دهیم، آقایان [اولیاء] می فرمایند: از همه چیز، لذیذتر است.

* همین امور ساده و آشکار مثل نماز، بعضی را بر سماوات می رساند، و برای عده ای هیچ خبری نیست؛ برای بعضی اعلی علّیّین است، و برای بعضی هیچ معلوم نیست که آیا این معجون، شور است و یا شیرین!

* در کلمات امیر المؤمنین(ع) آمده است: «وَاعْلَمْ اَنَّ کُلَّ شَی ءٍ مِنْ عَمَلِکَ تَبَعٌ لِصَلاتِکَ؛ بدان که تمام اعمالت، تابع نمازت می باشد.»

از حدیث «تَنَعَمُّوا بِعِبادَتی فِی الدُّنْیا فَاِنَّکُمْ تَتَنَعَّمُونَ بِها فِی الاْخِرَةِ؛ در دنیا به عبادت من متنعّم شوید، زیرا در آخرت، به همان متنعّم خواهید شد.» بر می آید که عبادات، قابلیت تنعّم را دارد؛ ولی ما عبادات را به گونه ای به جا می آوریم که گویا شلاق بالای سر ما است… گویا داروی تلخی را از روی ناچاری می خوریم.

* وقتی بنده از پیشگاه مقدس حضرت حقّ بازمی گردد، اوّلین چیزی را که سوغات می آورد، سلام از ناحیه او است. در دعای مسجد کوفه آمده است: «اللَّهُمَّ اَنْتَ السَّلامُ، وَمِنْکَ السَّلامُ، وَاِلَیْکَ یَرْجِعُ، وَیَعُودُ السَّلامُ، حَیِّنا رَبَّنا مِنْکَ السَّلامُ؛ خداوندا، تو خود سلامی و سلام از ناحیه تو است و به سوی تو بازمی گردد. پروردگارا، ما را به سلام از ناحیه خود تحیّت گوی»!

* چه قدر تناسب دارد تکبیر برای ورود به نماز، و تسلیم برای خروج از آن!… در تکبیر، اکبر مناسب است… یعنی تمام امور دنیا و همه بزرگها را کنار بگذارید؛ چون خداوند متعال اکبر است… نمازگزار با تکبیر، در حرم الهی وارد می شود؛ ولی ما چه می دانیم که اینها یعنی چه! در روایت است که «لَوْ عَلِمَ المُصَلّی ما یَغْشاهُ مِنْ جَلال اللَّه لَمَا انْفَتَلَ عَنْ صَلاتِهِ؛ اگر نمازگزار می دانست که از جلال الهی چه چیزهایی او را فرا گرفته است، هرگز از نماز روی بر نمی گرداند.»

* ذکر خدا در حال نماز، بهترین ذکر است؛ چون نماز به منزله کعبه است و نمازگزار در کعبه و حرم اَمن الهی داخل شده و بناگذاشته است که از باب تکبیر، داخل و از باب تسلیم، خارج شود

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:27:00 ق.ظ ]





اگر ماه بودم
به هر جا که بودم
سراغ تورا
از خدا مي گرفتم
و گر سنگ بودم
به هر جا که بودي
سر رهگذار تو
جا مي گرفتم
اگر ماه بودي
به صد ناز
شايد
شبي بر لب بام من
مي نشستي
و گر سنگ بودي
به هر جا که بودم
مرا مي شکستي
مرا مي شکستي

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:23:00 ق.ظ ]





علامه شيخ شريف جواهرى در كتاب مثيرالاحزان آورده كه فاطمه دختر امام حسين «عليه السلام» گويد: عمه زينب«سلام الله عليها» درشب دهم محرم در محراب عبادتش ايستاده دعا مى خواند و به خدا استغاثه مى كرد، آن شد ديدگان هيچ يك از ما به خواب نرفت و آه و ناله اش فرو ننشست.
علاقه به نماز شب
حضرت زينب«سلام الله عليها» در عبادت نسخه مادر خود حضرت زهرا«سلام الله عليها» بود و در تمام شبها تهجد و تلاوت قرآن را به جا مى آورد.
و بعضى از صاحبان فضل گفته اند حضرت زينب«سلام الله عليها» براى رضاى خدا در تمام سفرکربلا تهجد و عبادت شب را ترك نكرد حتى شب يازدهم از ماه محرم .
همچنين از امام زين العابدين «عليه السلام» نقل شده كه ديدم در همان شب يازدهم محرم نماز را نشسته مى خواند.
نماز شب در شب عاشورا
از فاطمه صغرى ، دختر امام حسين «عليه السلام» روايت شده كه مى فرمود: اما عمتى زينب فانها لم تزل قائمة فى تلك الليلة ، اى العاشرة من المحرم فى محرابها يعنی عمه ام زينب در شب دهم محرم تا به صبح در محراب عبادتش به نماز ايستاده بود.

صفحات: 1 · 2

موضوعات: اهل بیت(ع)  لینک ثابت
 [ 09:21:00 ق.ظ ]