داشتن ایمان به خدا، پیامبر و ائمه راستین معصوم اسلام؛
گزینش آگاهانه ؛
به فرمان خدا و رسول خدا (ص) بودن، (پیروی از سنت و عترت)
انگیزه را خدا قرار دادن؛
ایثارگری برای خشنودی خدا ورسیدن به رضوان و قرب او؛
برای اعلاء کلمه حق و ریشه کن نمودن باطل پیکار کردن؛
در معیت خدا و اولیاء خدا بودن.
شهید چون شمع می سوزد و با نور خویش ظلمات و تاریک های زندگانی بشر را روشن می کندوراه رشد و سلامت و سعادت جامعه ی انسانی را صاف و هموار می سازد.
شهادت طلبی، یعنی به استقبال مرگ شتافتن در راه آرمان و آیین برحق، نهراسیدن از مرگ و جان نثاری در راه حاکمیت حق. شهید مطهری می نویسد:
«قوی ترین مردان هم وقتی خود را در چنگال مهیب مرگ دیده اند، اظهار عجز و ناتوانی کرده اند: کوچک و حقیر گشته اند، فکر و عقیده شان عوض شده است.»
آری، تصویر مرگ و فکر نزدیک شدن مرگ برای انسان های سست بنیاد و بی ایمان، خوفناک و هولناک است، زیرا از نظر آنان، مرگ، خاموشی ابدی و ذلت همیشگی است. لیکن در نظر کسی که مرگ را سرآغاز زندگی ابدی و پل عبور به حیات ابدی می داند، عزت جاودانگی است و لذا نه فقط از آن نمی ترسد بلکه از آن استقبال می نماید.
پایان زندگانی هرکس به مرگ اوست جز مرد حق که مرگ وی آغاز دفتر است.
شهادت در قرآن
آیات فراوانی در قرآن کریم به مسئله شهادت اشاره نموده است، در این قسمت به برخی از آیات اشاره می نمائیم:
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاءعند ربهم یرزقون.
هرگز نپندارید که شهیدان راه خدا مرده اند، بلکه زنده به حیات (ابدی) شدند و در نزد پروردگارشان متنعم خواهند بود.
2. ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء ولکن لاتشعرون.
به کشته شدگان در راه خدا، مرده نگوئید چرا که زنده اند، لکن شما درک نمی کنید.
3.والذین قتلوا فی سبیل الله فلن یضل اعمالهم سیهدیهم و یصلح بالهم و یدخلهم الجنه عرفها لهم.
و آنان که در راه خدا کشته شدند، هرگز خداوند اعمالشان را ضایع نمی گرداند، آنها را هدایت کرده و امورشان را اصلاح می فرماید و در بهشتی که قبلاً به آنان شناسانده، وارد خواهد کرد.
و من یقاتل فی سبیل الله فیقتل او یغلب فسوف توتیه اجراً عظیماً.
و هرکس در جهاد در راه خدا کشته شد و یا فاتح گردید اجر عظیمی به او عطا خواهیم کرد.
نتیجتاً انتخاب آگاهانه شهادت در سایه تفکر صحیح است که این اجرها را برای شهداء به ارمغان می آورد.
شهادت در احادیث
احادیث و روایات متعددی پیرامون شهید و مقام والای آنان نقل شده است که به پاره ای از آنها اشاره می نمائیم:
امام صادق(ع) از رسول الله (ص) نقل فرمودند:
«اشرف الموت قتل الشهاده»
باشرافت ترین مرگ ها، کشته شدن به طریق شهادت است.
از امام صادق(ع) به نقل از پدران بزرگوارش (علیهم السلام) است که پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
فـوق کـل بـر بـر یقتـل الرجل فی سبیل الله، فاذا قتل فی سبیل الله عز و جل فلیس فوقه بر…
بالاتر از هر نیکی، نیکی برتری است تا اینکه شخص در راه خدا کشته شود. پس هنگامی که در راه خداوند عزو جل کشته شد، نیکوکاری ای بالاتر از آن نیست …
3. امام باقر (ع) فرمود که علی بن الحسین (علیهماالسلام) مکرر می فرمود: رسول الله (ص) فرمود:
هیچ قطره ای برای خداوند عز و جل محبوبتر از قطره خونی که در راه خدا (ریخته شود) نیست .
4. از امام صادق (ع) است که از پیامبر اکرم (ص) پرسیدند:
چراشهید در قبرش مورد امتحان و ابتلاء قرار نمی گیرد؟ فرمود: شمشیر بالای سرش (هنگام شهادت) برای امتحان و ابتلاء او کافی بود.
در حقیقت شهادت
شهادت مکتب سازنده ای است که شگرفترین اثرات و خلل ناپذیرترین واکنش های نسل های بهم پیچیده تاریخ را داراست.
در حقیقت، شهادت خون دوباره ای است که به کالبد نیمه جان جامعه وارد می گردد، خون این عنصر خلیفه الهی در نظام اجتماعی به عنوان گویاترین و مؤثرترین عامل تبلیغ صدق و صفا، حق و حقیقت، آگاهی و سازندگی خواهد بود. از این روست که امام علی (ع) بعد از شهادت محمدبن ابی بکر به عبدالله بن عباس می نویسد:
«به خدا سوگند، اگر علاقه، من به هنگام پیکار با دشمن در شهادت نبود و خود را برای مرگ در راه خدا آماده نساخته بودم، دوست می داشتم، حتی یک روز با این مردمی که محمدبن ابی بکر را تنها گذاشتند روبرو نشوم».
مجد و عظمت والای شهادت همواره تجلی بخش امتها بوده است. تاریخ شهادت، تاریخ عقیده و جهاد و تمسک به اصول و مبانی اعتقادی است. اگر خون شهیدان نبود که شجره ی طیبه ی رسالت را سیراب نماید نه از اسلام خبری بود و نه از مکتب توحید بخش الهی اثری؛ اگر شهادت در کربلا و نهضت خونین عاشورا نمی بود، این اخلاص و دوستی که میلیونها انسان از صمیم قلب نسبت به اهل بیت پیغمبر پیدا کرده اند به وجود نمی آمد.
انسان تا زمانی که در حصار مادی خود و زمانش فرو رفته باشد، نمی تواند دم از منطق شهید بزند. چرا که او را در حریم این معنا راهی نیست مگر به عشق. بنا بر گفته ی استاد بزرگوار شهید مرتظی مطهری:
«منطق شهید را با منطق افراد معمولی نمی شود سنجید. شهید را نمی شود در منطق افراد معمولی گنجاند. منطق او بالاتر است. منطقی است آمیخته با منطق عشق…»
فرهنگ ایثار وشهادت در نظام اسلامی از مهم ترین ویژگی های مکتب تشیع به شمار می رود و بر همگان پوشیده نیست که از وجود همین فرهنگ بوده و هست که حقایق اسلام تا کنون همچنان پا برجا و زنده باقی مانده است. از صدر اسلام تا کنون، تاریخ شیعه، شاهد ایثارگری و شهادت طلبی مردان بزرگی همچون پیامبر اکرم (ص) و اصحابش، ائمه اطهار (ع) و یاران آنان بوده است.
فرهنگ شهادت دردامن خودانسان هایی را پرورش داده که دارای خصوصیات و روحیات والا و متعالی هستند. داشتن همت بزرگ، برخورداری از روح بزرگ، عزت نفس و روحیه ی قوی، بزرگواری و بزرگ منشی، زهد گرایی و عدم دلبستگی به دنیا و … از مهم ترین خصوصیات انسان های تربیت یافته در فرهنگ ایثار و شهادت است.
جایگاه و منزلت شهید
یکی از مسائلی که در قرآن مجید برای بیان حیات عالی شهدا و اشاره به مقام بسیار رفیع و والای انها آمده است، جمله ی «عندربهم یرزقون» است.
مقام عند ربهم، عالی ترین مقام انسانی است به عبارت دیگر کمال نهائی انسان است که هیچ حائلی میان انسان و خدا، وجود ندارد. در واقع اتصال به مقام ربوبی و لقاء الهی و نهایت کمال انسان است. چه جایگاه و منزلگاهی از آن بالاتر، که عاشق را در جوار معشوق جای دهند و این همان چیزی است که انسان ها حقیقتاً در جستجوی آن هستند.
پیامبر (ص) فرمود که: خداوند برای شهیدان هفت خصلت مقرر کرده است:
با نخستین قطره خونی که از خون او ریخته می شود، تمام گناهان او مورد عفو قرار می گیرد.
سرش در کنار دو حور از حوریان بهشتی قرار می گیرد و آنها غبار از چهره ی شهید پاک می کنند و به او خوش آمد می گویند. او هم متقابلاً به همسران بهشتی خود مرحبا می گوید.
از لباس های بهشتی بر اندامش می پوشانند.
پذیرائی کنندگان بهشتیانی که وارد بهشت می شوند، با عطرهای بهشتی، او را عطرآگین می کنند.
جایگاه خود را، در بهشت می بیند.
به روحش گفته می شود، در هر کجای بهشت که می خواهی استراحت کن.
به وجه الله نظر می کند، و این موضوع رضایت و خشنودی برای هر پیامبر و شهیدی است.
به شهادت «فوز عظیم» گفته شده است، چرا که شهید باشهادت خود به هدف نهائی که لقاء پروردگار و مقام در جوار (عندربهم) باشد، رسیده است. و در این مسابقه ی نهائی،پیروز شده و بعد از مسابقه ی نهائی دیگر آزمایشی نیست.
انگیزه های شهادت طلبی
بطور خلاصه می توان انگیزه های شهادت طلبی را این گونه بر شمرد:
رسیدن به تکامل و جاودانگی.
معامله سودمند با خداوند (تقدیم جان در برابر بهشت).
اطاعت از خدا و رسول و اولی الامر.
کمک به مستضعفین وبر پایی عدالت و آزادی و رفع ظلم و فتنه.
رسیدن به مقام والای شهادت که بالاترین نیکوئیهاست.
پالایش روح و آمرزش گناهان و نظر به وجه الله و پیوستن به لقاء الله و تقریب الی الله.
امربه معروف و نهی از منکر و احیاء و اشاعه سنتهای الی و قبول در امتحان الهی و
ذلت ناپذیری و ایثار در راه ارزش های متعالی.
الگو سازی برای جامعه از طریق حماسه آفرینی و تحریک عواطف واحساسات برای ترویج حق طلبی و انجام مسئولیت اجتماعی و حساسیت در مقابل سرنوشت جامعه.
تزریق خون تازه به پیکر اجتماع و تقویت روحیه انقلابی در آحاد مردم.
انتخاب بهترین و هنرمند ترین و زیباترین نوع مردن.
حضور درصحنه جهاد فی سبیل الله که بستر شهادت طلبی است و ادای تکلیف.
سیر و سلوک معنوی و طی طریق در آخرین و والاترین مراحل عرفانی و فنای فی الله و اثبات عشق حقیقی به معشوق.
چرا شهادت؟
1.شوق به لقاء الله
2. زندگی راستین
بزرگی روح
دل بریدن از دنیای فانی و دل بستن به حقیقت باقی
اجرای حق و احیای اسلام
انتخاب آگاهانه شهادت
شهادت، فنا شدن انسان برای نیل به سرچشمه نور و نزدیک شدن به هستی مطلق است.
شهادت، مرگی از راه کشته شدن است، که شهید آگاهانه و بخاطر هدفی مقدس و به تعبیر قرآن «فی سبیل الله» انتخاب می کند.
از عبارت فوق چنین نتیجه می گیریم، که هر مرگی نمی تواند شهادت باشد. اولاً باید این مرگ با کشته شدن باشد و ثالثاً این کشته شدن هم دو شرط اساسی دارد تا شهادت بر آن اطلاق گردد:
1- آگاهانه باشد. 2- فی سبیل الله باشد.
آگاهانه بودن به این معنا است که انسان خود با بصیرت، انتخابگر این نوع مرگ باشد. و شرط آگاهانه بودن آن است که شهید، حق و باطل زمان خود را بشناسد و در زیر لواء حق، در رکاب «امام زمان» خود، علیه باطل بجنگد.
قید «فی سبیل الله» اشاره به جهت و هدف شهید، در جنگ علیه کفار و مشرکین دارد. و بیانگر این معنا است که جنگی دارای ارزش که، هیچ هدفی جز (الله) در آن نباشد.
کلمه ی شهید در لغت به معنای «گواه» است، و در اصطلاح به کسی که در راه خدا کشته شده باشد اطلاق می گردد.
در اینکه چرا به کشته شده ی در «راه خدا» شهید می گویند، وجوه مختلفی بیان گردیده است در کتاب «لسان العرب المحیط» آمده است:
به کشته ی در راه خدا شهید می گویند:
برای اینکه ملائکه رحمت، شاهد او هستند. که در این صورت شهید، به معنای مشهود است.
برای اینکه خدا و فرشتگان الهی، شاهدان او در بهشت اند.
برای اینکه در روز قیامت، او به همراه پیامبر، از ملت های گذشته شهادت می دهد.
برای اینکه او نمرده، شاهد زنده و حاضر است.
برای اینکه شهید برای اقامه ی شهادت حق، قیام کرده تا کشته شده است.
برای اینکه شهید ناظر و شاهد بر نعمتها و کرامت های الهی است…
شهادت پایان بخشیدن به حیات طبیعی و مادی و کثیف برای دفاع از ارزش های والایانسانی و شکافتن قفس کالبد مادی و حرکت به مقام بلند شهود الهی است و دست شستن از بودن در حال هوشیاری و آزادی و دست یافتن به شدن است، و خلاصه شهادت نوعی مرگ نیست، بلکه صفتی است از حیات معقول و او کسی است که از فنا رسته به ابدیت و بقا پیوسته است.
دستاوردهای شهادت برای انسان:
اطاعت بی چون و چرا از مقام ولایت تا پای جان.
خدا محوری در مقابل خود محوری
ایثار، ترجیح دیگران بر خود با انگیزه ی الهی
ترجیح دادن آخرت به دنیا
ارزش های انسانی را بر منافع شخصی ترجیح دادن
در مسیر کمال حرکت کردن.
صبر و استقامت
سازش ناپذیری در مقابل دشمنان
عزت نفس و زیر بار ذلت نرفتن
حضور در صحنه های دفاع از حق در مقابل باطل
مجاهد زیستن، نگریستن و مردن
نترسیدن از مرگ
دورنگری در مقابل کوته نظری
ترجیح دادن رضای خدا به رضای خلق
آمیختن عقل با عشق
شهادت شجاعانه و آگاهانه در منظر شهیدان
داشتن جسمی سالم و برخورداری از روحیه ی شجاعت مقدماتی برای وصول به انتخاب آگاهانه شهادت می باشند. در این بخش دیدگاه شهیدان را در مورد شهادت مرور می نمائیم:
شهید نوجوان عبدالله مردانی:
پدر و مادر، برایم نگران نباشید، چرا که من راهم را آگاهانه (شهادت) انتخاب نمودم و آن جز در راه خدا، فی سبیل الله راه دیگری نیست.
شهید حسینعلی کاویانی:
شهادت اگر در کام شیر هم که باشد، من آن را به چنگ خواهم آورد.
شهید جمشید رئیسی:
شهادت شربتی است که هر کس توان نوشیدن آن را ندارد، مگر اینکه از تمام قید و بندهای ظاهری اعم از مال و جان و … خود گذشته باشد و بخواهد این همه را در راه حق علیه باطل خدا کند.
شهید حمید رضا بصیرزاده:
خدایا! خود شاهد باش که با فرمان تو به جبهه آمدیم و به فرمانت به خون غلطیدیم و شهید شدیم. شهادت، هدف نیست.
پیروزی هم هدف نیست.
بلکه ترویج دین، هدف است.
شهید اکبر فارسیان:
ای خدای بزرگ! ما را به راه راست هدایت کن ! تا جانمان را در راهت هدیه کنیم.
شهادت را نصیبمان کن تا شهید شویم.
و شهادت را نصیبمان کن تا شاهد باشیم.
شهید حسین ریخته گران:
من این راه مقدس را آگاهانه و عاشقانه انتخاب کردم و حالا در جبهه حضور دارم، همان محلی که «خون» با عقیده پیوند می خورد و در همانجاست که شهادت میسر می شود و شهادت پلی است که ما را به هدف نهائی می رساند.
7.شهید اسماعیل یوسفی:
ای پدر و ای مادر عزیز! ای خواهر و تو ای برادر! من بعد از هیجده سال زندگی بیهوده، خود را بازیافتم و راه حسین (ع) را انتخاب کردم، زیرا شهید شدن به نظر من سرآغاز زندگی دوباره می باشد.
8. شهید امیر مغفوری:
خداوندا! اگر مرا به این سرزمین شهادت نمی خواندی،
و اگر امید مرا از آمدن به این وادی عاشقان، قطع می نمودی،
و اگر این سعادت بزرگ را نصیبم نمی ساختی،
دیگر چگونه می توانستم در محافل عزاداری حسین (علیه السلام) برای او بگریم.
شهادت در اندیشه ی امام خمینی (ره)
امام خمینی – قدس سره – که خود عارفی وارسته بودند و در محراب عشق درطلب وصال یار، زندگی می کردند درباب شهید و شهادت مطالب ارزنده ای فرمودند که از میان آنها می توان گزیده ای را در باب شهادت و مقامات عرفانی آن ابراز داشت:
«مرتبه شهادت از مراتب عالیه و کمالات نفسانیه ای است که از اولیای خدا به ارث رسیده است. ما خاکیان محجوب یا افلاکیان چه دانیم که این «اتزارق عندرب الشهداء» چیست؟ چه بسا مقامی باشد که خاص مقربان درگاه او – جل و علا – و وارستگان از خود و ملک هستی باشد. پس مثل من وابسته به علایق و وامانده از حقایق چه گویم و چه نویسم که خاموشی بهتر و شکستن قلم اولی تر است».
مقام شهادت از ملزومات مقام خلیفه الهی است که قرآن کریم وعده ی تجلی نور حق را بدان نوید می دهد. و این ارث از موالیان و اولیا الله به ما رسیده است. این کلام را با فرازی از سخنان امام خمینی قدس سره – مزین خواهد شد:
«شهادت ارثی است که از موالیان ما که حیات را عقیده و جهاد می دانستند و در راه مکتب پر افتخار اسلام با خون خود و جوانان عزیز خود از آن پاسداری می کردند به ملت شهید پرور ما رسیده است».
در سخنان عارفانه ی امام، شهید کلمه ای است بس عظیم که در عقل کوچک ما نمی گنجد. شهید باران رحمت الهی است که به زمین خشک جانها حیات دوباره می دهد. عشق شهید، عشقی حقیقی است که با هیچ چیز عوض نخواهد شد. شهید چشمه ی فیض الهی است که در دنیا پدیدار شده، شهید ساغری است که آبش خون و خونش روان است.
از مداد علماء شهداء بر خیزند و از خون شهداء مداد علما سیراب می شوند. شهید گلواژه عشق و مقام رفعت انسان است. خداوند فیاض است و شهادت نبض والای او. شهید تن برایش سنگینی می کند و مانع از رسیدن اوست به محبوب، شهید نگرشی است والا، خونی است جوشان، با نوری منور و دلی لبریز از عشق به خدا.
«از شهداء که نمی شود چیزی گفت. شهدا شمع محفل دوستانند. شهدا در قهقه ی مستانه شان و در شادی وصولشان «عندربهم یرزقون»اند؛ و از نفوس مطئنه ای هستند که مورد خطاب «فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی» پروردگارند. اینجا صحبت از عشق است و عشق و قلم در ترسیمش بر خود می شکافد.»
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1395-06-20] [ 09:43:00 ق.ظ ]
|