امام خمینی ره در عباراتی دیگر می فرماید:
«خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند. خوشا به حال آنان که در این قافله ی نور، جان و سر باختند. خوشا به حال آنهایی که این گوهر را در دامن خود پروراندند. خداوندا این دفتر و کتاب شهادت را هم چنان باز و ما را از وصول به آن محروم مکن. خداوندا کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز مبارزه اند. و نیازمند مشعل شهادت، تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. چرا که همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت فرا راه عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.»
تاریخ شهادت، تاریخ عقیده و جهاد و تمسک به اصولی و مبانی اعتقادی است. در اندیشه ی امام خمینی (ره) اگر خون شهیدان نبود که شجره ی طیبه رسالت را سیراب نماید نه از اسلام خبری بود و نه از مکتب توحید بخش الهی اثری. اگر شهادت در کربلا و نهضت خونین عاشورا که یارانی چون حجربن عدی، رشید هجری و کمیل بن زیاد و دیگر دوستان اهل بیت را با آغوش باز استقبال نمود نمی بود، این اخلاص و دوستی که میلیونها انسان ازصمیم قلب نسبت به اهل بیت پیغمبر (ص) پیدا کرده اند به وجود نمی آمد.
از دیدگاه امام شهداء شهادتی که از روی ایمان و آگاهی و در رابطه با خدا و در حال نیایش پدید آید، توأم با عشق است، زیرا که پرستش وی در خون تبلور یافته و میدان رزم محرابش گشته و با خون سرخش وضو ساخته و در زیر رگبار گلوله خصم به ستایش معشوق خود مشغول شده و در زیر آسمان نیلگون شفق گونه به جهاد در راه حق به قیام برخاسته. که چنین عبادتی به منتهای خلوص رسیده و از بندگی به عشق عمیق دست یافته که نه تنها عابد است، بلکه عاشق و نه تنها خدا را معبود بلکه معشوق می داند.
عاشورا و فرهنگ شهادت
روز عاشورا، روز حماسه و شجاعت و دلاوری و ابتلا و آزمایش بزرگ و روز فداکاری و عزت و شرف و کیان اسلام روز جانبازی و از خود گذشتگی و ایثار است. روز پیروزی خون بر شمشیر است.
مهم آن است که ذلت و سرسپردگی و بندگی غیر از خدا را نپذیریم، بنده استبداد و استعمار و استکبار نگردیم. اما درس تسلیم نشدن را به ما آموخت، عاشورا روز شهادت است، روز افتادن سرها ازتن ها، روز جدایی حق از باطل، روز مواجهه ی اسلام با کفر است، روز اخلاق و ضد اخلاق، روز باید و نبایدها روز هنجار و ناهنجار ها، روز ایمان و الحاد و کفر است.
اسلام چنین افرادی را تربیت کرد که شهادت بر اسارت و ذلت رحجان دادند و تا جان داشتند، پای فشردند و اسلام را نجات دادند و امروز ما شاهد این رشادت ها و دلاوری ها که از سالار شهیدان و یاران نیکوکار و فداکار او درس و عبرت گرفته اند هستیم و این فرهنگ شهادت عاشورا است که چنین انسان هایی نیک صفت و دلیر و بی باک تحویل جامعه داده است و ما مدیون روز عاشورا هستیم.
پاره ای از شعارهای شهادت طلبی د رحماسه ی عاشورا عبارتند از:
1. «موت فی عز خیر من حیاه فی ذل: مرگ بهتر از زندگی ننگین است.»
«مرحبا بالقتل فی سبیل الله؛ چه خوش است، شهادت در راه خدا»
«انی لااری الموت الاسعاده و الحیاه مع الظالمین الا برماً؛ مرگ با عزت، سعادت است و زندگی در کنار ستم گران، ملالت آور است.»
و ان تکن الابدان للموت انشت فقتل امرء بالسیف فی الله افضل
اگر پیکرها برای مرگ، آفریده شده اند، پس کشته شدن با شمشیر در راه خدا، سزاوارتر است.
لیس الموت فی سبیل العز الاحیاه خالده … مرگ عزت مندانه، جز حیات جاوید نیست و زندگی ذلیلانه جز مرگ ابدی نیست.
شهادت در کلام و نگاه حسین بن علی (ع) که سیراب شده از سرچشمه فیض نبوی و پرورش یافته مکتب علوی است، از جایگاه و منزلتی رفیع برخوردار بود و از اسباب عزت و کرامت انسان محسوب می شود.
نتیجتاً اینکه حماسه ی عاشورا تبیین کننده فرهنگ عاشورا به معنای راستین آن برای همه انسانها آزاده در طول تاریخ است.
تأثیر حماسه عاشورا بر وصیت نامه شهداء
با نگاهی گذرا به وصیت نامه های شهدا می بینیم که تقریباً در اکثر وصیت نامه ها نام و یاد امام حسین (ع) و یا جملاتی بر گرفته از فرمایش های آن بزرگوار به چشم می خورد و به عبارتی کل وصیت نامه ها الهام گرفته از نهضت امام حسین (ع) است.
در این قسمت نمونه هایی از وصیت نامه های عرفانی شهدا را در این زمینه مرورمی نمائیم:
توای حسین (ع) ای تو که معشوقی در مسلخ عشق صدها عاشقت را به قربانگاه کشاندی، ای سیدالشهدا که آخرین شب حیات را از دشمن مهلت خواستی، نه برای وداع با دنیا، با تمام وقاحت که اسفل السافلین است، بلکه برای وصال به عقبی با تمام عظمتش … امروز جوانان ما تو را رهنمون راه خویش ساخته اند.
بارالها، سال ها از کودکی تا به امروز نام حسین در ذهنم پرتو افشانی می کرد، حسین(ع) برایم متجلی شده است و دانستم که حسین چرا این گونه همه چیز و همه کس را قربانی کرد و از تو می خواهم مرا در صف حسینیان قرار دهی.
من رستگاری را دراین می بینم که با الهام از مکتب دینی و قرآن راهی برگزینم که همان راه پیروزی است، راه خونین سردار شهیدان امام حسین (ع).
پدرجان این درس را حسین (ع) به ما آموخته است که مرگ در راه خدا را بر زندگی ذلت بار ترجیح می دهیم.
بدانید که آگاهانه در این راه قدم نهاده ام، زیرا خون سرخ شهیدان از هابیل تا حسین (ع) و از حسین تا شهدای جنوب و غرب صدایم می زنند که چرا نشسته ای. ما د رعصری زندگی می کنیم که ظلم سراسر جهان را فرا گرفته است باید خون بدهیم.
درود بر پیامبر بزرگ اسلام که چگونه زیستن را به ما آموخت و درود به فرزند رشیدش حسین(ع) که چگونه مردن را به ما آموخت. موقعی انسان می تواند ادعای حسین گونه بودن کند که یزید زمان را نابود کند و یا تنش در زیر تانک ها ساییده شود.
زمانی که جسدم بر روی دوش شماست، اگر با چشم دل بنگرید، چشمم بسوی کربلاست.
مادر آن تربتی که به دهان پسرت گذاشتی از کدامین خاک بود، آیا این تربت پاک حسین(ع) نبود و تو با زبان بی زبانی، نگفتی لبیک یا حسین، لبیک یا حسین، پسرم را برای تو بزرگ می کنم که ادامه دهنده ی راه اسلام عزیز باشد و حال حسین زمان ما را به فریاد رسی جد بزرگش خواند، ما هم فریاد برآوردیم لبیک یا روح الله.
امروز موقعیت ما مانند زمان امام حسین(ع) است، اسلام خون می طلبد و قربانی می خواهد و من به پیروی از حسینم و خمینی عزیزم خون می دهم تا اسلام پایدار بماند. مگر می شود پشت سر حسین را خالی گذاشت و حرکت او را تقویت نکرد و خود را مطیع حسین(ع) دانست.
جمع بندی و نتیجه
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1395-06-20] [ 09:43:00 ق.ظ ]
|