نرجس
 
   




مسأله ازدواج در سخن و سیره پیشوایان معصوم (ع) از جایگاه بلندی برخوردار است. آن بزرگواران ، برای نشان دادن اهمیت مسأله، علاوه بر آن که خود ازدواج می کردند و تشکیل خانواده می دادند، با سخنان ارزنده خود ، امت اسلامی را به اجرای این سنت اجتماعی ترغیب و تشویق می کردند و در صورت مشاهده انحراف و افراط و تفریط در این مسأله، به روشنگری پرداخته ، و افراد را از روش نادرستشان بر حذر می داشتند.
رسول گرامی اسلام(ص)، ازدواج را یکی از سنتهای خود دانسته، مردم را به پیروی از این روشِ نیکو فرا می خوانند. حضرت به اندازه ای به آن اهمیت می دادند که خودداری کنندگان از ازدواج را جزو پیروان خویش قلمداد نمی کردند .
امیرمؤمنان (ع) نیز جوانان را به ازدواج توصیه نموده، و اهمیتی را که حضرت رسول(ص) به ازدواج می داد به مردم گوشزد می کرد: (تَزَوَّجُوا فَاِنَّ رَسُولَ الله (ص) کَثیراً مّا کانَ یَقُولُ : مَن کانَ یُحِبُّ اَن یَتَّبِعَ سُنَّتی، فَلیَتَزَوَّج فَاِنَّ مِن سُنَّتیِ التَّزویجَ)

صفحات: 1 · 2 · 3

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-06-31] [ 08:22:00 ق.ظ ]





در دیدگاه قرآن، زندگی زناشوئی و خلقت انسان بر مبنای (زوجین)، از نشانه های خداوند در آفرینش به شمار می رود. درسوره روم ، شش مسأله در عالم خلقت به عنوان نشانه های وحدانیّت خداوند در ربوبیت و الوهیت شمرده شده که یکی از آنها، خلقت (زوج) برای آدمی است : ( وَ مِن آیاتِهِ اَن خَلَقَ لَکُم مِن اَنفُسِکُم اَزواجاً…) و از نشانه های او اینست که همسرانی از نوع خودتان برای شما آفرید… .
جفت آفرینی زن و مرد، از اهدافِ بلندِ آفرینش و زمینه رشد وکمال آنهاست، چه اینکه هر یک از زن و مرد، به تنهایی ناقص بوده و به دیگری نیازمند است و همین نقص و احتیاج است که آنها را به سوی هم جذب می کند و با رسیدن به یکدیگر به آرامش و سکون دست می یابند.
این امر اختصاص به انسانهای عادی و معمولی ندارد، بلکه پیامبران نیز – که وارستگان جامعه هستند – برای رعایت اصول تکوینیِ خویش و ارضای مشروع نیازهای جنسی، به ازدواج روی آورده ، جامعۀ کوچک (خانواده) را تشکیل می دادند. قرآن کریم، پیامبراسلام (ص) را مخاطب قرار داده ، می فرماید : (وَ لَقَد اَرسَلنا رُسُلاً مِن قَبلِکَ وَ جَعَلنا لَهُم اَزواجاً وَ ذُریَّةً )
پیش از تو ( نیز) پیامبرانی فرستادیم ؛ و برای آنها همسران و فرزندانی قرار دادیم. ازدواج ، از نظر قرآن از چنان ضرورت و اهمیتی برخوردار است که هیچ چیز ، حتی فقر و تهیدستی نمی تواند مانع انجام آن شود : ( وَ أَنکِحُوا الاَیامی مِنکُم وَ الصّالِحینَ مِن عِبادِکُم وَ اِمائِکُم اِن یَکُونُوا فُقَراءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِهِ وَ اللهُ واسِعٌ عَلیمٌ) مردان و زنان بی همسر و غلامان وکنیزان درستکارتان را همسر دهید؛ اگر تنگدست باشند، خداوند به لطف خود آنان را بی نیاز می سازد، خداوند گشایش دهنده ای آگاه است.

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 08:20:00 ق.ظ ]




خودتان را برخوش اخلاقی تمریتن وریاضت دهید زیرا که بنده مسلمان با خوش اخلاقی خود به درجه روزه گیر شب زنده دار می شود….

موضوعات: کلام نور  لینک ثابت
[سه شنبه 1395-06-30] [ 09:21:00 ق.ظ ]




خودتان را برخوش اخلاقی تمریتن وریاضت دهید زیرا که بنده مسلمان با خوش اخلاقی خود به درجه روزه گیر شب زنده دار می شود….

موضوعات: کلام نور  لینک ثابت
 [ 09:14:00 ق.ظ ]




بهره و بهاى اندك دنيا
خداوند تعالى در قرآن مجيد پيش از آنكه حيات طيّبه را به عنوان جزاى نيكوى پاكان و پارسايان معرفى كند، فرمود: پيمان الهى را به بهاى ناچيز نفروشيد. فقط آنچه نزد خداست براى شما نيكو و پسنديده است، اگر بدانيد. در اين آيه شريفه دو چيز در برابر هم قرار گرفته است: يكى «ثمن قليل» (بهاى ناچيز) و ديگرى «ما عنداللّه» كه بايد اين هر دو شناسايى شود.
با مرورى بر آيات قرآن به روشنى معلوم مى گردد كه «ثمن قليل» وصف دنياست كه به عنوان متاع و با تأكيد بيشتر بعبارت «متاع قليل» معرفى شده است؛ زيرا لغت شناسان متاع را بهره و فايده محدود و فناپذير دانسته اند.
ايمان: معيار حيات طيّبه
ايمان معيار حيات طيّبه است، به اين معنا كه با ايمان، مى توان به حيات طيّبه وارد شد. كسى كه ايمان كافى داشته باشد بدون ترديد، از حيات طيبّه برخوردار است و هر قدر ايمان بالاتر رود، درجات بالاتر و ناب تر حيات طيّبه نصيب انسان مى شود.
عمل صالح، كه مصداق جامع آن صبر در بندگى و مخالفت با نفس است، زمينه ساز حيات طيّبه و معيار نهايى آن ايمان معرفى شده است. خداشناسى و خداجويى به عنوان دو ركن ايمان، آگاهى و اراده انسان را به ساحت قدس احديّت مى كشد و هنگامى كه انسان با اين دو جنبه، كه تمام وجود او را دربر مى گيرد، به عالم پاك ربوبيت وارد شود، در آن مقام قرب و قدس الهى، حياتى ديگر مى يابد. گويى بار ديگر متولّد شده، و به عالمى رسيده است كه عالم طبيعت محض در برابر آن همانند رحم مادر، در پيش اين جهان گسترده مادى و طبيعى است. حضرت عيسى(عليه السلام) فرمود: «لَن يلج مَلَكوتَ من لَم يولَد مَرَّتين.»؛ به ملكوت آسمان ها راه نمى يابد، كسى كه دو بار زاده نشود.
در اين حال كه قلب مؤمن از محدوديت اين عالم رها مى شود و با دو بال «ايمان» و «تقوا» به آسمان پر نور ولايت الهى پر مى گشايد و از اين دنياى دون پا مى كشد، در ظاهرش دگرگونى زيادى پديد نمى آيد، اما قلب و روح او وسعت يافته و به عالمى بزرگ تبديل شده، و عرش رحمانى را در خود جاى مى دهد.
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمودند: «قَلب المؤمنِ عَرشُ الرَّحمنِ» قلب مؤمن عرش خداى مهرگستر و بخشنده است.

صفحات: 1 · 2 · 3 · 4 · 5

موضوعات: گلچین  لینک ثابت
 [ 09:11:00 ق.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم