نرجس
 
   



 

توصیه های آیت الله بهجت برای موفقیت

 

 

توصیه های آیت الله بهجت برای داشتن زندگی ایده آل و موفق و بخشی از وصایای سید علی قاضی (ره) یکی از برجسته ترین شخصیت های دینی و علمی را در این بخش می خوانید.

 توصیه های آیت الله بهجت برای موفقیت در زندگی و آرامش دنیوی و اخروی به همراه برخی از وصایای آیت الله سید علی قاضی (ره) همچون گنجینه هایی هستند که در این مطلب گردآوری شده اند.

نماز

شما را سفارش می کنم به اینکه نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها به جا بیاورید و آن نمازها با نوافل، 51 رکعت است؛ پس اگر نتوانستید، 44 رکعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آنها را به جا آورید، حداقل نماز توابین را بخوانید [نماز اهل انابه و توبه هشت رکعت هنگام زوال است.]

 مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل می کنند که می فرمودند:«اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند.»

 مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی می فرمایند:روزی یکی را به محضر آقای قاضی آوردند که مثلا آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش کند. مرحوم آقای قاضی فرموده بودند:«به این آقا بگویید که نماز را در اول وقت بخواند.» بعد معلوم شد که آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر می انداخته است.

  اما وصیت های دیگر، عمده آنها نماز است. می فرمودند نماز را بازاری نکنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان محفوظ می ماند و تسبیح صدیقه کبری سلام الله علیها که از ذکر کبیر به شمار می آید و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود.

  

دعای قنوت نماز

آقای قاضی می فرمودند این دعا را در قنوت نماز بخوانید:«اللهم ارزقنی حبّک و حبّ ما تحبه، و حبّ من یحبّک، والعمل الذی یبلغنی إلی حبّک واجعل حبّک احبّ الاشیاء إلی.» خداوندا محبت خود را و محبت کسانی را که دوست داری و محبت کسی که تو را دوست دارد و عملی که مرا بسوی محبتت برساند را ؛ روزی ما بفرما و محبت خود را محبوب ترین چیزها نزد ما قرار بده.

 

قرآن

آیت الله نجابت می فرمودند:آیت الله میرزا علی قاضی به مرحوم آیت الله شیخ علی محمد بروجردی (از شاگردان برجسته آقای قاضی) فرموده بودند که:«هیچ گاه از قرآن جدا مشو و ایشان تا آخر عمر بر این سفارش آقای قاضی وفادار و پایبند بود. هر وقت از کارهای ضروری و روزمره فارغ می شد، قرآن می خواند و با قرآن بود.»

 آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند:«چند سفارش ایشان عبارت است از:اول روخوانی قرآن، می فرمودند قرآن را خوب و صحیح بخوانید.

توصیه دیگر ایشان راجع به دوره تاریخ اسلام بود. می فرمودند یک دوره تاریخ اسلام را از ولادت حضرت پیغمبر(صلی الله و علیه وآله) تا 255 هـ.ق یا 260 هـ.ق بخوانید. و بعد از عمل به این ها می فرمودند برو نمازشب بخوان!»

 

آیت الله قاضی در نامه ای به آیت الله  طباطبایی می فرمودند:«دستورالعمل، قرآن کریم است؛ فیه دواء کل دواء و شفاء کل عله و دوا کل غله علماً و عملاً و حالاً. آن قره العیون مخلصین را همیشه جلوی چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صورت و آداب دیگر، خصوص در بطون لیالی…»

 و نیز:«بر شما باد به قرائت قرآن کریم در شب با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن نوشیدنی و شراب مۆمنان است. تلاوت قرآن کمتر از یک جزء نباشد.»

 

نماز شب

«اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مومنین از آن نیست، و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد و در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب.»

 علامه طباطبایی می فرمودند:«چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم تا یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آن جا عبور می کردند. چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند:ای فرزند! دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان!»

 حاج سید هاشم حداد می فرمودند:«مرحوم آقا خودش این طور بود و به ما هم این طور دستور داده بود که در میان شب وقتی برای نماز شب برمی خیزید، چیز مختصری تناول کنید، مثلاً چای یا دوغ یا یک خوشه انگور یا چیز مختصر دیگری که بدن شما از کسالت بیرون آید و نشاط برای عبادت داشته باشید.»

  

کلید موفقیت در توسل به ائمه أطهار (علیهم السلام)

آیت الله سید علی آقا قاضی در یکی از نامه هایش چنین مرقوم فرمودند:«…. و تمام طرق …. توسل به ائمه أطهار(علیهم السلام) و توجه تام به مبدأ است. چونکه صد آمد، نود هم پیش ما است. با دراویش و طریق آنها کاری نداریم. طریقه، طریقه علما و فقها است، با صدق و صفا.»

  

معجزات توسل به حضرت سیدالشهدا (علیه السلام)

محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد. سریان فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا علیه السلام است و پیشکار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس علیه السلام است.

 

دعا برای فرج امام زمان (علیه السلام)

از آن چیزها که بسیار لازم و با اهمیت است دعا برای فرج حضرت حجت ـ صلوات الله علیه ـ در قنوت نماز وتر است بلکه در هر روز و در همه دعاها.

 

دل هیچ کس را نرنجانید!

دیگر آن که، گر چه این حرفها آهن سرد کوبیدن است، ولی بنده لازم است بگویم اطاعت والدین، حسن خلق، ملازمت صدق، موافقت ظاهر با باطن و ترک خدعه و حیله و تقدم در سلام و نیکویی کردن با هر برّ و فاجر، مگر در جایی که خدا نهی کرده. الله الله الله که دل هیچ کس را نرنجانید!          

                                     

دعای رفع ناراحتی های روحی

آن مرحوم در هنگام اضطراب و ناراحتی های روحی، خواندن این کلمات را سفارش می کردند:«لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الحمد و له الملک و هو علی کل شیء قدیر، أعوذ بالله من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربی من أن یحضرون إن الله هوالسمیع العلیم:هیچ معبودی جز خداوند یکتای بی شریک وجود ندارد و ستایش و حکومت مخصوص اوست و او بر هر کاری تواناست. از وسوسه های شیاطین به خدا پناه می برم و به تو پناه می برم ای پروردگارم از این که نزد من حاضر شوند. همانا خداوند شنوا و داناست.»

 

حق الناس

آیت الله نجابت نقل می کند:وقتی که بنده مشرف شدم خدمت ایشان فرمودند:«هر حقی که هر کس بر گردن تو دارد باید ادا کنی. خدمت ایشان عرض کردم:مدتی قبل در بین شاگردهایم که نزد بنده درس طلبگی می خواندند، یکی خوب درس نمی خواند. بنده ایشان را تنبیه کردم. اذن از ولیّ او هم داشتم در تربیت. در ضمن این جا هم نیست که از او طلب رضایت کنم. می فرمودند:«هیچ راهی نداری، باید پیدایش کنی. گفتم آدرس ندارم، گفتند باید پیدا کنی.

 آقای قاضی فرمودند:هر حقی که برگردنت باشد تا ادا نکنی باب روحانیت، باب قرب، باب معرفت باز شدنی نیست. یعنی این ها همه مال حضرت احدیت است. و حضرت احدیت رضایت خود را در راضی شدن مردم قرار داده است

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-01-16] [ 10:21:00 ق.ظ ]




درمان و معالجه ريا

اصل ماده مرض ريا،يا بخاطر ضعف اعقاد به خدای عالم و ضعف اعتماد به آن ذات باريتعالی است يا بخاطرطمع در مال و منافع مردمان است، يا محبت وافر وی به مدح وستايش مردم و لذت بردن از آن است، يا كراهت از مذمت و ملامت مردم دارد و مى‏خواهد به‏واسطه ريا، او را ثناگويند و از صلحا و اخيارش خوانند. و از اين راه، كسب اعتبار و تحصيل مرتبه و مقداركرده، خود را در نزد وضيع و شريف، مكرم و معزز سازد.و تسخير دلهاى عوام وخواص نموده به اين وسيله به استيفاى مشتهيات و مستلذات نفس شومش پردازد ومرادات و تمنياتش به اسهل وجهى به حصول پيوندد.

کسی که می خواهد بيماری ريا را معالجه کند در وحله اوّل بايد کشف علت کند و به سبب رياکاری خود پی ببرد و سپس برای خشکاندن ريشه آن قيام کند.

يک از راههای مبارزه با ريا ، تقويت اعتقاد و اعتماد به خدای متعال است. اگر فرد رياكار به اين باور برسد كه فقط خداوند، عالم و قادر على الاطلاق است و ديگران هيچ علم و قدرتى از خود ندارند، در خواهد يافت كه فقط خداوند قادر است منافع بنده خويش را تامين و ضررها را از او دفع نمايد. پس به جاى توسل به مخلوقات ممكن و ناتوان، به خداوند واجب الوجود قادر مهربان روى مى‏آورد و رفاه و نيك نامى و سعادت دنيا و آخرت را از او مى‏خواهد؛ چرا كه هر موجودى غير از خداوند متعال ضعيف است. و متوجه می شود که کسانی که برای جلب نظر آنها ريا می کند قدرت بر آفرينش يک پشه هم ندارند بلکه اگر پشه چيزی از آنها بگيرد قادر به ستاندن آن نيستند.

يكى ديگر از راه‏هاى مبارزه با ريا، توجه رياكار به آثار سوء رياست و اين كه در يابد حاصل رياكارى چيزى جز تيرگى قلب، دورى از خدا، نابودى عمل، حسرت آخرت و بى‏بهرگى از همنشينى با مؤمنان نيست. براى مثال رياكاران در ذهن خود عالم آخرت را ترسيم كنند و تصور كنند كه انسان‏هاى گناهكار هم از آنان وضعيت بهترى دارند در حالى كه رياكاران در زمره مشركان و خلد در عذاب هستند، گناهكاران از عذاب شرك ورزى در امان هستند و اميد رهايى دارند. و يا اين كه تصور كنند انسان‏هاى مخلص، با زحمت كم به پاداش فراوان دست يافته‏اند و آنان با عمل بسيار، چيزى جز عذاب نمى‏بينند. تصور اين صحنه‏هاى حسرت بار مى‏تواند فرد را از رياكارى باز دارد.

راه ديگر درمان رياكارى، آگاهى و توجه به پاداش عظيم اعمال خالصانه است. اگر كسى مقام مخلصان را بداند، انگيزه او در كسب مقام اخلاص بيشتر مى‏شود و به جاى تلاش رياكارانه خواهد كوشيد مراتب اخلاص خويش را بيافزايد.

و در پايان چه درمانى از اين بالاتر كه رياكار بداند و بينديشد كه در اثر ريا از مصاحبت و دوستى با محبوب حقيقى محروم مى‏شود و هداياى او حتى اگر كوچك‏ترين شائبه ريا داشته باشد از سوى خداوند سريع الرضا و پروردگار خطاپوش مهربان باز پس فرستاده مى‏شود. بايد از خداوند مهربان خواست تا او خود لذت خلوص را در كام ما قرار دهد و اخلاص را به ما عطا كند. توسل به خداوند و اولياء مخلص او و به كارگيرى راه‏هاى درمان ريا، مى‏تواند اين تيرگى و ظلمت را از دل بزدايد.

امام على‏عليه السلام: «بار خدايا! به تو پناه مى‏برم از اين كه آشكار من در فراروى ديدگان، نيكو جلوه كند، در حالى كه آنچه در درونم، به انگيزه تظاهر به مردم، پنهان مى‏دارم و تو از من مى‏دانى، زشت باشد؛ و به تو پناه مى‏برم از اين كه به مردم، نيكويىِ آشكارم را بنمايانم و بد كردارى‏ام را به سوى تو آورم، به انگيزه نزديكى به بندگانت و دورى از رضايت تو».[17]

برای درمان ريا به آيات قرآن پناه ببريم که چقدر از ريا مذمت کرده و ريا کاران را از گوه منافقين و مشرکين قرار داده است. در سوره بقره فرموده است :« يا اَيُّهَا الَّذِينَ آْمَنُوا لاتُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الاَْذى كَالَّذى يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النّاسِ وَ لايُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ الْيَومِ الاَْخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوان عَلَيْهِ تُرابٌ فَاصابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْداً لايَقْدِرُونَ عَلى شَىء مِّمّا كَسَبُوا وَ اللّه لاْيَهْدِى الْقَومَ الكافِرينَ »[18] يعنی ” اى كسانى كه ايمان آورده ايد بخششهاى خود را با منّت و آزار باطل نسازيد همانند كسى كه مال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مى كند و به خدا و روز رستاخيز ايمان نمى آورد (كار او) همچون قطعه سنگى است كه بر آن (قشر نازكى از) خاك باشد (و بذرهائى در آن افشانده شود) و رگبار باران به آن برسد (و همه خاكها و بذرها را بشويد) و آن را صاف (و خالى از خاك و بذر) رها كند، آنها از كارى كه انجام داده اند چيزى به دست نمى آورند و خداوند جمعيّت كافران را هدايت نمى كند! “.

و در سوره نساء ، ريا را از اوصاف منافقين شمرده و فرموده است :« اِنَّ الْمُنافِقينَ يُخادِعُوْنَ اللّهَ وَ هُوَ خَادِعُهُمْ وَ اِذَا قَامُوا اِلَى الصَّلوةِ قَامُوا كُسَالى يُرَآؤُنَ النَّاسَ وَ لا يَذْكُرُونَ اللّهَ اِلاّ قَلِيلاً »[19] يعنی ” منافقان مى خواهند خدا را فريب دهند در حالى كه او آنها را فريب مى دهد و هنگامى كه به نماز بر مى خيزند با كسالت بر مى خيزند و در برابر مردم ريا مى كنند و خدا را جز اندكى ياد نمى نمايند".

و در آيه ديگر همان سوره ، منافقين را جز کسانی که ايمان نياورده اند قرار داده و می فرمايد :« وَ الَّذينَ يُنْفِـقُونَ اَمْوالَـهُمْ رِئَـاءَ النَّاسِ وَ لاَ يُؤْمِنـُونَ بِاللّهِ وَ لاَ بِالْيَوْمِ الاْخِرِ وَ مَنْ يَكُنِ الشَّيْطَانُ لَهُ قَرِيناً فَسَآءَ قَرِيناً »[20] يعنی ” و آنها كسانى هستند كه اموال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مى كنند و ايمان به خدا و روز باز پسين ندارند (چرا كه شيطان رفيق و همنشين آنها است) و كسى كه شيطان قرين او باشد بد همنشين و قرينى دارد".

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:12:00 ق.ظ ]




ريا در عبادات واجب

ريا در عبادت اين است که شخص به خدا و آخرت ايمان دارد ولی در عبادت خود ريا می کند. و اين ريا بر چند نوع است . يکبار اين است که در واجبات ريا می کند. مثلا در خلوت، بی نماز است و روزه نمی گيرد و زکات پرداخت نمی کند ،ولی چون در حضور مردم قرار می گيرد نماز می خواند.و اگردر ماه مبارك رمضان صبح تا شام در مجمعى باشد روزه می گيرد.ويا بخاطر ترس از مذمت مردم زکات می دهد. در حضور مردم به والدين خود احترام می گذارد ، و در غياب مردم، با ايشان بى‏ادبى و بداخلاقی می نمايد.چنين فردی گرچه کافر محسوب نمی شود و ليكن بدترين‏اهل اسلام و نزديكترين ايشان به كفار است.اين نوع ريا نيز حرام واز گناهان بوده و عبادات انسان را باطل و خدا را خشمگين می سازد.

ريا در عبادات مستحب

ريا در عبادات مستحب اين است که شخص مرائی گرچه در واجبات خود ريا نمی کند ولی در مستحبات گرفتار ريا است. مثلا در خلوت نوافل شبانه روزى و نماز شب و روزه‏هاى‏مستحبی به جا نمي آورد اما در حضور مردم رغبت‏به اين افعال نشان می دهد. در حضور مردم صدا به ذکر بلند می کند و به تحميد و تهليل خدای عالم می پردازد . به عيادت بيمار می رود و در تشييع جنازه مؤمنين شرکت می کند.و درتمام اينها قصد ريا دارد .چنين شخصی ، اگرچه از شخص اول بهتر است و ليكن باز در هلاکت است و با اول درشرك خفی شريك است. و عبادات رياييش نيز باطل است.

ريا در اوصاف عبادت

ريا در اوصاف عبادت اين است که شخص نه در واجبات ريا می کند و نه در مستحبات بلکه در اوصاف عبادت ريا می کند . مثلا ركوع و سجود وساير افعال نماز را در حضور مردم به قصد حصول اعتبار، بهتر به جا آورد و آن را از آنچه درخلوت مى‏كند ، طولانی تر انجام می دهد و يا در تعزيه و عزاداری يا ذكر حديثى گريه به او دست دهد اشك خود راپاك نمی كند به قصد آنكه مردم او را ببينند، و امثال اينها.و صاحب اين مرتبه نيز در هلاکت بوده، وبه نوعى از شرك مبتلا است.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:11:00 ق.ظ ]




انواع و اقسام ريا ومفاسد آنها

ريا بر چند نوع است. گاهی ريا در اصل ايمان است و گاهی در عبادت است . و ريا در عبادت نيز يا در واجبات است يا در مستحبات و يا در اوصاف عبادت. و هريک از اينها از مفاسدی برخوردار است.

ريا در اصل ايمان

مراد از ريا در اصل ايمان اين است که در زبان اظهار شهادتين می کند در حالی که در قلبش منکر آن است. اينگونه ريا که‏كفر و نفاق است، در صدر اسلام شيوع داشته است.

در اين زمان نيزممکن است كسى در دل، معتقد به بعضى از ضروريات‏دين، مثل بهشت و دوزخ و ثواب و عقاب و معاد جسمانى و بقاى تكليف نباشد ولى ازخوف شمشير شريعت، اظهار آن نكند و اظهار اعتقاد نمايد.و اين نيز از جمله كفر ونفاق، و صاحب آن از دايره دين و اسلام خارج، و در آتش جهنم مخلد است. وصاحب كفر و نفاق، خواه از قبيل اول باشد يا ثانى، از كافر آشكار بدتر است، زيرا آن،جمع ميان نفاق و كفر هر دو كرده است. اين قسم از ريا بدترين اقسام ريا، و از افرادكفر است.بلكه بدتر از كفر و شديدتر از آن است.

ريا در عبادات واجب

ريا در عبادت اين است که شخص به خدا و آخرت ايمان دارد ولی در عبادت خود ريا می کند. و اين ريا بر چند نوع است . يکبار اين است که در واجبات ريا می کند. مثلا در خلوت، بی نماز است و روزه نمی گيرد و زکات پرداخت نمی کند ،ولی چون در حضور مردم قرار می گيرد نماز می خواند.و اگردر ماه مبارك رمضان صبح تا شام در مجمعى باشد روزه می گيرد.ويا بخاطر ترس از مذمت مردم زکات می دهد. در حضور مردم به والدين خود احترام می گذارد ، و در غياب مردم، با ايشان بى‏ادبى و بداخلاقی می نمايد.چنين فردی گرچه کافر محسوب نمی شود و ليكن بدترين‏اهل اسلام و نزديكترين ايشان به كفار است.اين نوع ريا نيز حرام واز گناهان بوده و عبادات انسان را باطل و خدا را خشمگين می سازد.

ريا در عبادات مستحب

ريا در عبادات مستحب اين است که شخص مرائی گرچه در واجبات خود ريا نمی کند ولی در مستحبات گرفتار ريا است. مثلا در خلوت نوافل شبانه روزى و نماز شب و روزه‏هاى‏مستحبی به جا نمي آورد اما در حضور مردم رغبت‏به اين افعال نشان می دهد. در حضور مردم صدا به ذکر بلند می کند و به تحميد و تهليل خدای عالم می پردازد . به عيادت بيمار می رود و در تشييع جنازه مؤمنين شرکت می کند.و درتمام اينها قصد ريا دارد .چنين شخصی ، اگرچه از شخص اول بهتر است و ليكن باز در هلاکت است و با اول درشرك خفی شريك است. و عبادات رياييش نيز باطل است.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:10:00 ق.ظ ]




فلسفه تحريم ريا

تمام احکام الهی از قبيل وجوب و حرمت مبتنی بر مصالح و مفاسد است. يعنی هرچيزی که مصلحت زيادی دارد خدای متعال آن عمل را واجب کرده است تا بندگانش با انجام دادن آن ، مصلحت موجود در آن را بدست آورند. و اگر چيزی مفسده زيادی داشته باشد ، آن را حرام نموده است تا بندگان از آن اجتناب نمايند و گرفتار مفسده نشوند.

حرمت ريا نيز از اين قاعده مستثنی نيست. بنابراين، ريا ، لابد مفسده ای داشته است که خدای متعال آن را حرام نموده و از رذايل اخلاقی شمرده است. پس حرام بودن ريا فلسفه ای دارد . حالا سوال اين است که فلسفه حرمت ريا چيست؟

علت تحريم ريا درواقع هرچه باشد ، بنظر می رسد رياکاری از مفاسد زيادی برخوردار است از جمله اينکه :

اوّلا رياكار با عمل خود درون خود را ويران مى سازد و از مقام والاى توحيد دور مى شود و در قعر درّه شرك سقوط می کند ، در اعتقاد خود ، مردم را به جای خدا می نشاند و آنان را وسيله عزّت و احترام خود قرار می دهد و بدين وسيله قدرت خدا را به دست فراموشى مى سپارد و اين رياكارى كه نوعى بت پرستى است سر از مفاسد بيشمار اخلاقى ديگر در مى آورد.

ثانيا رياکاری نوعی تزوير و مکر است و برای فريب مردم صورت می گيرد و اين باعث می شود مردم به افراد نادرست اعتماد کنند و از اين جهت متضرر گردند و از طرف ديگر رياکار ، چون اعتقادی به صداقت و امانت ندارد در فرصت مناسب سوء استفاده خود را می برد و در چنين فضائی ، وجدان کاری ، امانتداری ، اعتماد به همديگر و دستگيری از همديگر به مسلخ سپرده می شود.

نقل می کنند چادرنشينى مسلمان بشهر آمد داخل مسجد شد، ديد مردى با خشوع نماز مي گذارد. توجهش به وى معطوف گرديد. پس از نماز به او گفت چه خوب نماز مي خواندى ، جواب داد علاوه بر نماز، روزه هم دارم و اجر نمازگزار صائم دو برابر نمازگزار غير صائم است . مرد اعرابى كه مجذوب او شده بود گفت در شهر كارى دارم كه بايد آنرا انجام دهم ، بر من منّت بگذار و قبول كن كه شترم را نزد شما بگذارم تا بروم و برگردم . او پذيرفت و چادرنشين با اطمينان خاطر شتر را به وى سپرد و از پى كار خود رفت . نمازگزار رياكار با دور شدن اعرابى بر شتر نشست و با سرعت آن محل را ترك گفت . پس از ساعتى مرد چادرنشين برگشت ولى نه از نمازگزار اثرى ديد و نه از شتر. در اطراف و نواحى مسجد جستجو كرد، نتيجه اى نگرفت . بيچاره سخت ناراحت و متأثر گرديد و يك شعر گفت كه مفادش اين بود: نمازش بشگفتم آورد و روزه اش مجذوبم ساخت ، اما نمازگزار روزه دار ناقه جوانم را با سرعت راند و برد.[16]

ثالثا در فضائی که رياکاری مجاز و گسترش يافته باشد ، انسانهای صادق نيز فدا می شوند و درست و نادرست از همديگر تمييز داده نمی شوند. در چنين جامعه ای ممکن است هرکس مزورتر باشد ، محبوب تر گردد و هرکس صادقتر و صالح تر باشد ، به کنار زده شود و اين خسران ديگری بر جامعه انسانی است.

 

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 10:09:00 ق.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم