نرجس
 
   



مرحوم دولابی:طوبی در خانه هر مومنی شاخه دارد

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: طوبی، هم کلمه طیب است و هم در روایات آمده است که درختی است در خانه حضرت زهرا(س) در بهشت که در خانه هر مومنی یک شاخه از آن هست و مومن از آن شاخه هرچه نفسش در بهشت اشتها دارد می‌چیند و می‌خورد.

۰
 
 

 

 

 

 

، مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: حدیثی هست که چند روز است در میانمان می‌گردد. در گذشته هم بارها آن را خوانده‌ایم، دوباره دور زده است و در این محرّم آمده است. لقمه‌های روحانی مثل غذاهای جسمانی هستند که یک لقمه چربی یک مدت پیدا می‌شود و تا چند وقت آن را می خوریم، تا اینکه پس از مدّتی عوض می‌شود. بلکه روح انسان این خاصیّت را بیشتر دارد. غذاهای جسمانی با اینکه چند قلمِ شناخته شده بیشتر نیست، از اول عمر، مرتّب جایشان را عوض می‌کنند. امشب می‌دهند، فردا می‌دهند، سپس یک سالف دو سال نمی‌دهند. دوبار درست می‌کنند. غذاهای ایمانی عوض شدنشان خیلی بیشتر است. همان غذای طبیعی هم شب به شب عوض می‌شود و ما دو شب غذای واحد نخورده‌ایم. حتی اگر دو وعده را هم از یک غذا بخوری باز آن دو غذا یکی نیست. نه ساعتش آن ساعت است، نه غذایش. آن گوشت قبلی را خوردی، این یک گوش دیگر است. خودت هم از آن غذا تا این غذا عوض شده‌ای. در دنیا هیچ چیز تکراری نداریم. غذاهای ایمانی هم این طور است. والا نمازهایی که ما هر روز می‌خوانیم تکرار بود. در حالی که ما تکراری نداریم. همه‌اش تازه است. حواست را جمع کن. هر بسم‌اللهی که می‌گویی تازه است.
طوبی، هم کلمه طیب است و هم در روایات آمده است که درختی است در خانه حضرت زهرا(س) در بهشت که در خانه هر مومنی یک شاخه از آن هست و مومن از آن شاخه هرچه نفسش در بهشت اشتها دارد می‌چیند و می‌خورد.
این را در معنویات روحی خودتان بگویم، شما که محبت در قلبتان هست، هر وقت چیزی می‌خواهید آن را از که می‌خواهید؟ آیا ازغیر محبّت؟ از آن می‌چینید و می‌خورید. آیا آن شاخه نیست؟ آیا آن شاخه مال حضرت زهرا(س) نیست؟ مال فرزندان پیامبر(ص) نیست؟ کدامتان هستید که شاخه در قلبتان ندارید که هر وقت گرفتاری دارید با آن تماس بگیرید؟ هر وقت که از هر کس رانده می‌شوید با چه کسی تماس می‌گیرید؟ با آن! می‌روید سراغ شاخه، می‌گویی تو به من رحم کن، هیچکس در را باز نکرد.
این شاخه را خوب می‌شناسید. آن را بهتر از آن شاخه‌ای می‌شناسید که در بهشت به شما می‌دهند. این شاخه‌ای از محبت آن چهارده معصوم پاک، از فرزندان و همسر و پدر حضرت زهرا(س) است. این محبت متعلق به آن خانم است، طوبی است، مال اوست و از آن یک رگ و یک حَبل در وجود شما هست که از آن هرچه می‌خواهی می‌چینی.
طوبی برای کسی است که یاد معاد کند. نه اینکه اسمش را یاد کند، خودش را یاد کند. اینکه اصولِ دین پنج تاست منظور نیست. از دل یاد کند. اسم، مال زبان است. اسامی را می‌شمری. در حالی که ذکر، مربوط به دل است. اِسمُهُ دَواء وَ ذِکرُهُ شِفاءٌ خوشا به حال کسی که با دلش معاد را یاد می‌کند – موعد را، موعدی را که خلقت کند.
طُوبی لِمَن ذَکَرَ المَعادَ وَ عَمِلَ لِلحِسابِ وَ قَنَعَ بِالکفافِ وَ رَضیَ عَنِ اللهِ
اینها چهار چیز است. آنها را در ذات خود پنهان کن و برای جاهای خلوتت نگهدار، برای قیامتت و برای دنیایت. این چهار چیز برای همه وقتت امانت است. چهار خط و چهار صندوق است. صندوق بزرگترین آنها اوّلی است و آن صندوقِ عالی و آخرین، رضاست.

 

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
[یکشنبه 1396-11-15] [ 09:08:00 ق.ظ ]




کیفیت شب و روز در عالم برزخ چگونه است؟


۱. انسان پس از مرگ وارد عالمی می شود به نام«عالم برزخ» حیات برزخ و حقیقت باطن همین عالم دنیاست. دنیا ظاهری دارد و باطنی، ظاهر دنیا که بدان عالم مُلک گفته می شود همین دنیای مادی که ما در آن زندگی می کنیم که خصوصیات خاص خودش را دارد(مکان، زمان، مادی بودن…) همین دنیا باطنی دارد که بعضی خصوصیات عالم دنیا را داراست. مثلاً شکل و اندازه و رنگ و بو در آن عالم هم وجود دارد و لکن ماده در آنجا نیست. صورت مردمان برزخی رنگ و اندازه مشخصی دارد و در آنجا خوشحالی و مسرّت و غضب و نگرانی هست در آ‌نجا نور هست و لکن آنجا ماده نیست.

۲. در بعضی از روایات از همین حیات برزخی به«عالم قبر» تعییر شده است. در روایتی است که از امام صادق(ع) پرسیدند: برزخ چیست آن حضرت فرمود: قبر از هنگام مرگ آدمی است تا روزی که قیامت می شود.

پس مراد از قبر در بعضی روایات این گودال خاکی که بدن میت در آن جا می گیرد، نیست بلکه باطن همین قبر مراد است که همان عالم برزخ است از آنجایی که قبر خاکی جایگاه و محل استقرار بدن جسمانی است و عالم برزخ نیز جایگاه استقرار روح انسان است به عالم برزخ عالم قبر نیز گفته می شود.

در روایت مفصّلی است از حضرت امیرالمؤمنین که آن حضرت در وصف مرگ انسان و انتقال او به قبر و شاهدات او در قبر توضیحاتی می فرماید که ما به قسمتی از آن اشاره می کنیم.

در بخشی که مربوط به مرگ مؤمنان و مشاهدات آنان است این چنین می فرمایند: … او می شناسد کسی را که او را غسل می دهد و قسم می دهد افرادی را که جنازة او را حمل می کنند که به سرعت ببرند و زودتر به خاک بسپارند و وقتی که او را وارد در قبرش می کنند دو مَلَک به نزد او می آیند و آن دو، دو فرشتة بازپرسی و باز جوئی کننده از عقائد و کردار او هستند …

با توجه به دو نکته یاد شده و این بخش از روایت حضرت امیرالمؤمنین می توانیم نتیجه می گیریم که شب اول قبری که در روایات ما برای اموات ذکر شده و شرح حال آنها در قبر می باشد مراد شب اولی که ما به حساب دنیایی می سنجیم نیست یعنی این چنین نیست که اگر قسمتی را صبح دفن کنند حتما ۱۰ یا ۱۲ ساعت باید بگذرد تا شب هنگام شود آنگاه فرشتگان پرس و جو بیایند و از او سؤالاتی بنمایند بلکه به محض دفن شدن فرشتگان بازپرس به سراغ میت می آیند چرا که عالم برزخ شب و روزی چون عالم دنیا ندارد و اگر شبی برای میّت ذکر شده است، شاید شب برای او مشتمل می شود درست شبیه حالت خواب که آدم در خواب می بیند در شبی هولناک را می گذراند و حال آنکه در وسط روز خوابیده است همانگونه که در وسط روز انسان خواب شب تار را می بیند، همین طور است که انسان را در روز دفن می کنند و همان لحظه شب اول قبر او باشد در حقیقت میت در عالم قبر و برزخ شب برای او نمایان می شود در این روایت هم آمده به محض دفن کردن میت فرشتگان بازپرس به سراغ میت می آیند.

البته شب اول قبر تنها برای کسانی نیست که دفن می شوند حتی کسانی هم که بدنشان دفن نمی شود، باز عذاب قبر دارند سؤال قبر دارند شب اول قبر هم خواهند داشت وقتی قبر را به معنی عالم برزخ گرفتیم و شب آنجا را هم، مخصوص به وضع آنجا دانستیم لذا لازم نیست تا حتماً میت دفن شود آنگاه مراسم شب اول قبر برزخ صورت پذیرد.

و امّا پرسش نهایی که مربوط به تأثیر دعا و یا خیرات بر آن میت است باید در جواب بگوئیم آنچه که از روایات استفاده می شود این است که هر آنچه برای اموات صورت می پذیرد به گونه ای به آنها می رسد.

از امام صادق منقول است: که بسا باشد که میّت در تنگی و شدّتی بوده باشد و حق تعالی به او وسعت دهد و تنگی را از او بردارد پس به او گویند که این فرح که تو را روی داد به سبب نمازی است که فلان برادر مؤمن برای تو کرد.

در روایت دیگری است که حضرت فرمود:

نماز و روزة و حجّ و تصدّق و سایر اعمال خیر و دعا و ثواب آن اعمال برای کسی که آن اعمال را انجام داده و برای مرده هر دو نوشته می شود و وارد قبر او می‌شود.

آیا دعا و خیرات از طرف زنده ها موجب کاهش عذاب قبر شخص مرده می شود؟ و اصولاً چه چیزهای موجب افزایش یا کاهش عذاب قبر می شود؟

آنچه به درجة اول مایة نجات و رهایی از عذاب قبر می شود، کارهای نیک و گفتار پسندیده ای است که انسان در طول حیات خود انجام داده است، اما پاسخ پرسش نخست این است که در مواردی شرع مقدس سرنوشت اموات را بوسیله ی کارهای نیک یابد دیگران قابل تغییر معرفی کرده است.

در یک قانون کلی حدیث می فرماید: هر کسی سنت و روش نیکی بنیاد گذارد برای او ثواب هر کسی که به آن عمل کند می رسد و هر کسی سنت و روش بدی بنیاد نهد برای او گناه و عقابی هر کسی که به آن عمل کند می رسد.

پیامبر(ص) فرمود: روزی حضرت عیسی(ع) از کنار قبری گذشت که صاحب آن در عذاب بود، سال بعد نیز گذر کرد ولی از عذاب صاحب قبر خبری نبود، سبب را از خداوند پرسید، وحی آمد که از این میّت فرزندی صالحی به بلوغ رسید و برای مردم راهی درست کرد و یتمی را پناه داد به برکت آن از پدر گذشتیم.
و نیز درباره بهبودی سرنوشت اموات می گوید: هرگاه کسی به نیّت وجه الله نذری کند تا ثوابش برای میتی باشد چنین نذری مفید و وفاء به آن لازم است.

بنابر احادیث صحیح و مشهور صدقه دادن بازماندگان برای اموات سودمند است

در روایتی صحیحة سعد از پیامبر(ص) می پرسد، آیا صدقه دادنِ من برای روح مادرم سودی دارد؟ پیامبر(ص) فرمود: بلی.

زیارت اهل قبور مستحب و سفارش شده است همچنین دعا و قرآن خواندن برای میّت مفید است. زیارت اهل قبور در روزهای جمعه موجب می شود امواتی که در تنگی و تنگناه باشند در فراخی قرار گیرند. امام صادق(ع) فرمود: هرگاه شخصی به نیّت میتی صدقه دهد، خداوند جبرئیل را فرمان می دهد که این هدیه را به قبر او برساند و نیز فرمود: بواسطة نمازی که برای میت خوانده می شود تنگی قبر او به فراخی تبدیل می شود.

ابن عباس در روایتی از رسول اکرم(ص) نقل می کند: خواندن سورة«تبارک الملک» بر سر قبر میت مایة نجات از عذاب قبر است.

از کتاب دعوات قطب راوندی نقل شده است که؛ هرگاه میتی دفن شد، بر قبر او سه بار این جمله را بخوانند، خداوند عذاب را از او تا روز دمیده شدن صور برمی دارد، اللهم انی اسئلک بحق محمد و آل محمد ان لا تغذب هذا المیت.

رسول اکرم(ص) و پس از خاکسپاری دختر گرامی خود(رقیه) با چشم گریان فرمود: از خدای سبحان خواستم عذاب قبر را از او بردارد و خداوند او را بخشید. پس دعا مؤثر است.

مشهور دانشمندان و علماءِ اصلِ بهره مند شدن اموات؛ از فواید اعمال صالحه و خیراتی که بازماندگان برای آن ها می فرستد را تایید و پذیرفته اند هم چنین رهایی و یا تخفیف عذاب قبر بواسطة کارهای نیک بازماندگان.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:08:00 ق.ظ ]




نیت خالص و نیت آلوده

آنچه که در دعای امام عصر(عج) مطرح است، صداقت در نیت است، یعنی درستی نیت، و صحت آن از هرگونه انحرافات و آلودگی ها، یعنی خالص بودن و شفافیت آن. اسلام برای سالم سازی نیت، دستورهای بسیار دارد، از جمله این که می فرماید: همه عبادات باید با نیت قربةً الی اللّه باشد، یعنی خالص برای خدا، و گرنه آن عبادت باطل است. همین دستور عمومی در گستره عظیم عبادات بسیار، و هر روزه، نقش بسزایی در پاک سازی نیت دارد، و بیانگر آن است که مسأله پرورش نیت، و شفاف سازی آن در رأس دستورهای الهی است، که اگر آن نباشد، انسان در مرداب های شرک و ضلالت غوطه ور خواهد شد.

به عبارت روشن تر ـ چنان که اشاره شد ـ سالم سازی نیت، به معنی پاک سازی قلب و روح، و ایجاد حالت خاص نفسانی پاک و سازنده است که موجب نورانیت در کارها خواهد شد، و این کار یک نوع ریشه یابی و زمینه سازی عمیق برای رفع و دفع موانع است تا صراط مستقیم هدایت، صاف گردد، و دست اندازها از بین برود، تا انسان بتواند با پشتوانه نیت پاک و قوی، با قاطعیت و به راحتی در راه راست گام بردارد. ولی اگر نیت و منبع، آلوده و ناصاف باشد، قطعاً با آثار منفی خود، انسان را از حرکت در صراط مستقیم باز می دارد، و به بیراهه ها می کشاند، چرا که چنین انسانی دارای پشتوانه قوی و نیرومند نیست، تا بتواند در پناه آن، صاف و راحت حرکت کند.

قرآن مسأله خلوص، و ضد آن ریا را با مثال های بسیار جالب و گویا مشخص نموده و می فرماید: «کار کسانی که امور خود را برای خشنودی خدا و تثبیت ملکات(خالص انسانی) در روح خود، انفاق می کنند همانند باغی است که در نقطه بلندی باشد، و باران های درشت به آن برسد، و میوه خود را دوچندان دهد.»(11) و در مورد دیگر می فرماید: «آنان که اموال خود را خالص برای خدا انفاق می کنند همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند، که در هر خوشه یکصد دانه باشد.»(12) ولی در مورد اثر شوم فکر و عمل ناخالص و ریا آلود می فرماید: «کار چنین کسی همچون قطعه سنگی است که بر آن (قشر نازکی از) خاک باشد (و بذرهایی در آن افشانده شود) و رگبار باران به آن برسد و همه خاک ها و بذرها را بشوید و آن را صاف کند، و خالی از خاک و بذر رها نماید.»(13)

این مثال ها نشان دهنده فواید و آثار درخشان و سازنده و فزاینده اخلاص است و نیز بیانگر نتیجه شوم و ویرانگر ریا و ناخالصی فکر و عمل می باشد، و به روشنی بیان می کند که سالم سازی نیت تا چه اندازه مفید و سازنده و درخشنده است، و به عکس نیت ناسالم و آلوده تا چه اندازه ویرانگر و خانمان برانداز و انحراف آفرین است. در قرآن مطالب دیگری نیز در رابطه با اخلاص و ضد آن آمده از جمله این که اخلاص باعث دوری نفوذ شیطان شده، و انسان را از اغوائات او حفظ می کند، و به عکس، ریا کاری و آلودگی فکر و نیت، موجب تسلط شیطان، و افتادن در دام او شده که سرانجام آن آتش دوزخ و قهر و عذاب الهی است، چنان که قرآن از زبان شیطان نقل می کند که به خدا گفت: «فبعزّتک لاغوینّهم اجمعین ـ الّا عبادک منهم المخلصین؛(14) به عزّتت سوگند همه انسان ها را گمراه خواهم کرد ـ مگر بندگان خالص تو از میان آنها.»

توضیح بیشتر در تبیین اخلاص و ریا این که به عنوان مثال یک اسکناس صحیح هزار تومانی با یک اسکناس قلابی همشکل آن را در نظر بگیرید، اولی هزارتومان ارزش دارد، ولی دومی بی ارزش است، نیت خالص و صادقانه همچون اسکناس اولی است، ولی نیت آلوده و ناسالم همانند اسکناس قلابی، فاقد هرگونه ارزش است، نه تنها هیچ گونه خاصیت مثبت ندارد، بلکه موجب آلودگی محیط و هرج و مرج و بی انضباطی خواهد شد.

چند نمونه از نتایج نیت های

گوناگون

برای این که بیشتر به نقش نیت در چگونکی کارها پی ببریم، و نقش عمیق و مستقیم نیت ها را در شکل گیری مختلف اعمال بدانیم، و میزان اثرگذاری نیات را در راه کارها و روی کردها بشناسیم، نظر شما را به نمونه های زیر از پیامبر (ص) و امامان(ع) و پیشوایان جلب می کنیم:

1ـ در جنگ احد یکی از مسلمانان به نام قزمان، بسیار شجاعانه با دشمن می جنگید، به طوری که شش یا هفت نفر از دشمن را به خاک هلاکت افکند، و بدنش پر از زخم شد، اصحاب به طور مکرر به پیامبر(ص) گزارش می دادند که قزمان دلاورانه می جنگد، چندبار مجروح شده و… ولی پیامبر(ص) به جای تمجید از او می فرمود: «انّه من اهل النّار؛ او اهل دوزخ است.» سرانجام شخصی به رسول خدا(ص) عرض کرد: قزمان به شهادت رسید (او خیال کرد قزمان بر اثر شدت جراحات شهید شده، از این رو به پیامبر(ص) چنین خبر داد) پیامبر(ص) فرمود: «خداوند آنچه را بخواهد انجام می دهد.» یعنی همان گونه که گفتم خداوند او را داخل دورخ می کند. این موضوع برای آنان که می شنیدند شگفت آور بود، که چرا رزمنده قهرمانی این گونه سرزنش شده و به عنوان اهل جهنم معرفی می شود؟ اما طولی نکشید که معمّا حل شد، قزمان بر اثر جراحات جنگی در خانه خود بستری شد، مسلمانان به عیادت او می آمدند و او را به بهشت مژده می دادند، روزی او به مسلمانان گفت: «برای چه مرا مژده می دهید، سوگند به خدا من به نیت نگهبانی از خویشانم با دشمن جنگیدم، و اگر این انگیزه نبود، هرگز نمی جنگیدم، اینجا بود که راز جهنمی بودن او از زبان پیامبر(ص) آشکار شد، چرا که نیت او برای خدا نبود، بلکه یک نوع ملی گرایی انگیزه او برای جنگ بوده است. عجیب این که طولی نکشید که او بر اثر بی تابی خودکشی کرد.»(15)

و این نیز نتیجه دیگری از نیت ناسالم او بود، که عاقبت او را تباه تر ساخت.

2ـ در یکی از برخوردهای نظامی، پیامبر(ص) جمعی را به فرماندهی حضرت علی(ع) عازم جبهه کرد، یکی از رزمندگان به برادرش گفت: «با ما بیا و در این نبرد شرکت کنیم، شاید غلامی یا چهارپایی نصیب ما گردد.» این مطلب به رسول خدا(ص) گزارش شد، پیامبر(ص) فرمود: «چگونگی اعمال انسان بستگی به نیت ها دارد، و هر کسی نتیجه نیت خود را می گیرد، کسی که تنها برای خشنودی خداوند با دشمن جنگ کند، پاداش او در پیشگاه خداوند است ولی اگر برای امور مادی بجنگد، و با نیت تحصیل چهارپا یا قطعه زمینی کند، تنها همین امور نصیب او می شود، و دیگر پاداشی در پیشگاه خداوند نخواهد داشت.»(16)

3ـ در عصر رسول خدا(ص) در یکی از جنگ ها، بین رزمندگان اسلام با سپاه کفر درگیری شدیدی به وجود آمد، در این میان، چشم یکی از رزمندگان اسلام به کافری افتاد که سوار بر الاغ چابک سفید رنگ شده بود، چهره زیبای الاغ، چشم آن رزمنده را خیره کرد، او با این نیت که صاحب آن الاغ شود به طرف صاحب الاغ رفت و با او درگیر شد، ولی ناکام شده و به هلاکت رسید، مسلمین به نیت آلوده او پی بردند و او را با عنوان شهید الحمار (شهید راه الاغ) خوانده، و جنگ ناخالص او را محکوم کردند.(17)

4ـ عصر رسول خدا(ص) بود، یکی از مسلمانان با کمال شکوه و نشاط از کنار اصحاب عبور کرد، اصحاب به پیامبر(ص) عرض کردند: «اگر این گونه حرکت برای خدا باشد چقدر شایسته است؟» پیامبر(ص) فرمود: اگر او با این حرکت، برای تأمین هزینه زندگی کودکانش می رود، یا برای یاری رسانی به پدر و مادر پیرش تلاش می کند، و یا برای حفظ آبرو و شخصیت خود سعی می نماید، برای خدا و در راه خدا است و شایسته است، ولی اگر نیت و تلاشش ریاکاری و فخر فروشی است، برای شیطان و در راه شیطان است و بیراهه می رود.(18)

5 ـ انس بن مالک می گوید: در ماجرای جنگ تبوک( که در سال نهم هجرت برای مقابله با رومیان انجام شد) پیامبر(ص) در این جنگ شرکت کرد و همراه سپاه هنگام بازگشت فرمود: «عده ای از مسلمین در مدینه ماندند، و همراه ما در این سفر طولانی، دشت و دره و کوه و فراز و نشیبی را نپیمودند و زحمت مسیر راه را طی نکردند در عین حال با ما بودند.» از آن حضرت سؤال شد: آنها با اینکه شرکت ننمودند چرا با ما هستند؟ فرمود: «آنها عذر داشتند ولی نیتشان با ما بود.»(19)

6ـ حبّه عرنی روایت می کند: «حضرت علی (ع) در کوفه مجموعه ای از بیت المال جنگ بصره را به شکل های پانصد درهم و پانصد درهم قسمت کرد و بین افراد تقسیم نمود، یکی از حاضران به محضر علی(ع) رسید و عرض کرد: «من گرچه در جنگ نبودم و همراه شما حرکت نکردم، ولی قلب و فکرم با شما بود.» (و نیتم این بود که همراه شما باشم و شما را یاری کنم) حضرت علی(ع) نصیب خودش را به او داد، و برای خود چیزی از بیت المال برنداشت، مجموع بیت المال دوازده هزار درهم بود، و مجموع رزمندگان شش هزار نفر بودند، گویی علی از نخست مقدار پول و تعداد جمعیت را می دانست.(20)

7ـ پس از جنگ جمل، یکی از یاران امام علی(ع) که در جنگ شرکت داشت به محضر علی(ع) رسید و گفت: «چقدر شایسته بود که برادرم نیز در این نبرد شرکت می کرد، و پیروزی شما را می دید، و به پاداش شرکت در این نبرد نایل می شد؟» حضرت علی(ع) به او فرمود: آیا نیت و فکر برادرت با ما بود؟ او عرض کرد: آری. امام (ع) فرمود: «فقد شهدنا؛بنابراین او نیز در این نبرد با ما بود و شرکت داشته است.»

سپس فرمود: «حتی آنان که در صلب پدران و مادرانشان هستند، و در فکر و نیت با ما در مورد این جنگ هم عقیده باشند با ما هستند.»(21)

8 ـ روایت شده جابربن عبداللّه انصاری وقتی که به عنوان اولین زائر مرقد امام حسین(ع) همراه عطیه عوفی کنار مرقد آمد، و مشغول زیارت شد، در زیارت خود جمله هایی گفت، از جمله عرض کرد: «والّذی بعث محمّداً(ص) بالحقّ نبیّاً لقد شارکنا کم فی ما دخلتم فیه؛سوگند به خداوندی که محمد(ص) را به حق مبعوث به نبوت کرد ما در امور شما که در آن وارد شدید شرکت داریم.» در این هنگام عطیه از جابر پرسید: «ماچگونه در جهاد و پیکار با شهیدان کربلا شرکت داریم، با این که در فراز و نشیب ها همراه آنها نبودیم، و شمشیر نکشیدیم، ولی این شهیدان جانبازی کردند، به گونه ای که سرهایشان از بدنشان جدا شد و فرزندانشان یتیم شدند و زنانشان بیوه گشتند.» جابر در پاسخ گفت: من از شخص رسول خدا(ص) شنیدم فرمود: کسی که قومی را دوست بدارد با آنها محشور می شود، و هر کس عمل قومی را دوست بدارد با آنها شریک می باشد، سوگند به خداوند که محمد(ص) را به حق به پیامبری فرستاد: انّ نیّتی و نیّة اصحابی علی ما مضی علیه الحسین و اصحابه؛ نیت من و نیّت اصحاب من همان است که امام حسین(ع) و اصحابش به آن راه رفتند و به شهادت رسیدند.(22)

در این راستا روایات بسیار است که حکایت از آن دارد که نیت پاک و فکر سالم با آرمان مقدس، صاحبش را در آن آرمان شریک می کند. و در پایان این مقال لازم به ذکر است که هرگاه مسأله معکوس شد، یعنی نیت انسان این بود که در کار حرامی شرکت نماید و آن را انجام دهد، ولی آن را انجام نداد، خداوند از روی تفضّل، نسبت به او اغماض کرده و او را مجازات نخواهد کرد، مگر این که به مرحله رضایت و تأیید کار بد برسد که در این صورت به عنوان شریک جرم مؤاخذه می شود، چنان که در زیارتنامه امام حسین(ع) حتی آن کسانی که راضی به ظلمی که بر آن حضرت وارد شد بشوند، مشمول لعن خواهند بود، آنجا که می خوانیم: «و لعن اللّه امّة سمعت بذلک فرضیت به؛ و خدا لعنت کند کسی را که ماجرای ظلم به امام حسین(ع) و اصحابش در کربلا را شنید، و به آن راضی شد.»(2

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 09:01:00 ق.ظ ]




اهمیت مسأله نیّت و پاکی آن

در چهارمین فراز از دعای امام عصر(عج) سخن از سرچشمه زلال اعمال یعنی نیّت، پاکی و شفاف بودن آن به میان آمده و با تعبیر: «و صدق النّیّة؛ خدایا توفیق نیت پاک و راستین به من بده» ما را به معدن و مخزن تصمیم گیری ها معطوف داشته، و بیان می کند که اگر آب از سرچشمه پاک باشد نقش به سزایی در پاکی افکار، گفتار، کردار و شیوه ها دارد، و گرنه موجب انحرافات و کژی های فکری و عملی شده و همان مثل معروف را تداعی می کند که آب از سرچشمه خراب است. و اگر مخزن آلوده نبود، آب های منشعب شده، از آن، آلوده و بیماری زا نمی شد.

موضوع نیت به قدری مهم است که پیامبر(ص) در سخنی فرمود: «انّما الاعمال بالنّیّات؛ قطعاً چگونگی اعمال انسان (از نظر پذیرش و همچنین از نظر کیفیت در درجه عالی و مراحل پایین) بستگی به چگونگی نیّت ها دارد.» سپس چنین توضیح فرمود: «به عنوان مثال در مسأله هجرت از شهری به شهر دیگر(مثلاً از مکه به مدینه) کسی که با نیت هجرت به سوی خدا و رسول( و انجام فرمان خدا و رسول و تحققّ آرمان های الهی) هجرت می کند، به همان آرمان مقدّس نایل می گردد، ولی کسی که هجرتش برای امور مادی دنیا،یا وصلت با زن و ازدواج با او است، هجرت او نیز در راستای همان خواهد بود.»(1)

از اهمیت نیّت، و نقش سرنوشت ساز آن در سعادت و شقاوت انسان این که رسول اکرم(ص) فرمود: «نیّة المؤمن خیرٌ من عمله، و نیّة الکافر شرٌ من عمله، و کلّ عاملٍ یعمل علی نیّته؛(2) نیت انسان با ایمان(چون از روی صداقت است) بهتر از عمل نیک اوست، و نیت کافر (چون بر اساس کفر و انحراف است) بدتر از عملش می باشد.» یعنی مدار و معیار درجات نیکی اعمال، و یا درکات و بدی کارها تابع حالت نفسانی است که پدید آورنده نیت انسان است.

بنابراین اگر، انسان دارای نیت ناپاک و انحرافی باشد، موجب کارهای انحرافی و زشت خواهد شد، و اگر دارای نیت صادقانه و پاک باشد، منشأ برکات و کارهای مثبت و شایسته خواهد گردید. توضیح این که انسان وقتی کاری را انجام می دهد که آن را اراده کند، و اراده او وقتی تحقق می یابد که علاقه و شوقی به آن کار داشته باشد، و این علاقه و شوق نیز از حالت خاص نفسانی او که در روح و روانش شکل گرفته نشأت می گیرد، و همین شکل گیری منبع و مخزن تصمیم گیری است. همانند سدّ آب که منبع آب رسانی به همه جا است، حال اگر این منبع آب، آلوده باشد، آب ناپاک و بیماری زا در دسترس مردم قرار می گیرد، و اگر زلال و صاف و بهداشتی باشد، آب پاک و حیاتبخش نصیب انسان ها می گردد. نتیجه این که یک انسان سعادتمند کسی است که منبع و مخزن ساختاری وجودش را خالص و پاک نگهدارد، تا از آن نیت و اراده پاک بجوشد و سرچشمه ارزش ها گردد. چنان که همین مطلب در تفسیر یکی از آیات قرآن، از امام صادق(ع) چنین روایت شده است: روزی آن حضرت پس از گفتاری این آیه را تلاوت فرمود: «قل کلٌ یعمل علی شاکلته؛(3) بگو هر کس مطابق روش و خلق و خوی خود عمل می کند.» آنگاه فرمود:یعنی «علی نیّته؛ معنای این آیه این است که هر کس بر طبق نیت خود عمل می کند.»(4)

واژه شاکله همان حالت خاص نفسانی است که نیت و اراده و تصمیم گیری، از آن نشأت می گیرد، که همان ساختار وجودی انسان است، و هر انسانی از نظر خلق و خوی و مسائل تربیتی دارای ساختار خاص است. علّامه طباطبایی(ره) در تفسیر خود پس از ذکر این حدیث در معنی آیه، می فرماید: «این مطلب اشاره به نفوذ و سرایت ملکات نفسانی است که در جهت عمل، زمینه سازی می کند، اگر ملکات نیک باشد زمینه سازی نیک برای ساختن نیت صادقانه می نماید، و گرنه نتیجه معکوس دارد.»(5)

در تفسیر علی بن ابراهیم در تفسیر آیه مذکور، از حضرت رضا(ع) روایت شده فرمود: «در روز قیامت نامه های اعمالی را نزد بندگانی می آورند، آنها اعمال نیکی را در آن نامه ها می بینند که آنها را انجام نداده اند، به خدا عرض می کنند: «خدایا به عزتت سوگند خودت می دانی که ما این کارهای نیک را انجام نداده ایم.» خداوند می فرماید: «صدقتم نویتموها فکتبنا هالکم ثمّ یثابون علیها؛(6) راست می گویید، شما نیت انجام این کارها را نمودید، و ما آنها را برای شما در نامه های اعمالتان نوشتیم، سپس شما مشمول پاداش آنها می شوید.»

آری نیت راستین و پاک، این گونه ارزشمند و سرنوشت ساز، و منشأ برکات و نتایج درخشان است، رازش این است که انسان بر اثر پاک سازی و مبارزه با نفس امّاره، حالت نفسانی خاصی در خود ایجاد کرده که سرچشمه چنین نیّتی شده است، نیتی که خود منبع و منشأ نیکی ها می شود. بر همین اساس در حدیثی امام صادق(ع) فرمود: «نیّت بهتر از عمل، بلکه خود عمل است.» سپس آیه یاد شده را تلاوت فرمود، آنگاه گفت: منظور از شاکله، نیّت است.(7)

کوتاه سخن آن که معیار در ارزشیابی کارها، چگونگی نیت است، و با محک نیّت، درجات ارزش اعمال سنجیده و تعیین می شود، و با ترازوی نیت مراحل کیفیّت کارها مشخص می گردد. بر همین اساس پیامبر(ص) فرمود: «یحشر النّاس علی نیّاتهم؛(8) مردم در قیامت بر اساس چگونگی نیت های خود محشور می گردند.» یعنی اگر نیّت هایشان خالص و پاک بود، نجات می یابند، و گرنه در معرض هلاکت می باشند. و در تعبیر دیگر فرمود: «خداوند در قیامت به پیکرهای شما و حسب و نسب شما و اموال شما نمی نگرد، ولی به دل های شما (یعنی به نیت و خلق و خوی شما) می نگرد، پس کسی که قلب پاک داشته باشد خداوند او را مشمول لطف خاص خود قرار می دهد.»

از اینها بالاتر این که از پیامبر(ص) نقل شده فرمود: «نیّة المؤمن خیرٌ من عمله، و نیّة الکافر شرمن عمله، و کلّ عاملٍ یعمل علی نیّته؛(9) نیت مؤمن بهتر از عمل نیک او است، و نیت کافر بدتر از عمل ناشایسته او است.» مطابق این سخن نیت در جایگاه بسیار رفیعی قرار دارد، و به طور کلی سعادت و پیروزی، و به عکس بدبختی و تیره روزی انسان به طور مستقیم بستگی به ساختار نیت او دارد، و اعمال معلول و مولود نیت ها هستند، بنابراین برای پاک سازی و به سازی و پیمودن مدارج تکامل، باید به سراغ نیت رفت، و این منبع را سالم سازی و خالص و پاک نمود، چرا که اگر سرچشمه خراب باشد، تراویده های آن نیز خراب خواهد بود

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:59:00 ق.ظ ]




ارواح در کجا ساکنند و ارتباط آن ها با دنیا چگونه است؟

 

!

امام صادق (ع) در مورد جایگاه ارواح مومنین می فرمایند: ارواح مومنین در غرفه های بهشتی ساکن هستند، از طعام ها و شراب های بهشتی می خورند و می نوشند، و به دیدار هم می روند و می گویند: خدایا؛ قیامت را برای ما بپادار و برآنچه که به ما وعده داده ای وفا نما (بحارالانوار، ج6: 234)، و همچنین این امام همام درباره ی محل دنیوی بهشت برزخی فرموده اند که آن در وادی السلام می باشد و هیچ میت مومنی نیست مگر این که خداوند روح وی را در وادی السلام محشور می کند، و همانا وادی السلام، پشت کوفه می باشد. (فروع کافی، ج3: 243)، و بنا به فرمایش امام حسن مجتبی (ع) ارواح مومنین شب های جمعه در کنار بیت المقدس در کنار هم جمع می گردند. (بحارالانوار، ج6: 286)

ارتباط ارواح با یکدیگر
امام صادق (ع) درباره ی ارتباط ارواح مومنین پس از مرگ، طی سخنی می فرمایند: ارواح مومنین به وصف اجساد در کنار درختی بهشتی قرار دارند و به این ترتیب یکدیگر را می شناسند و با یکدیگر گفت و گو می کنند و چون روحی تازه از راه می رسد و بر آن ها وارد می گردد، می گویند: او را فعلاً به حال خود بگذارید، چون از هول عظیمی رهایی یافته است. سپس از او می پرسند: فلانی چه کرد؟ و فلانی چه کرد؟ اگر بگوید فلانی زنده است؛ ارواح امید رحمت برای او می کنند، و اگر بگوید مرده است (چون در میان آن ها نیست) ارواح می گویند که فلانی به پستی گرایید و به جهنم سقوط کرده است. (فروع کافی، ج3: 244)
اما ارتباط ارواح کفار و اهل عصیان نیز با یکدیگر برقرار می باشد به نحوی که حضرت صادق (ع) در این باره فرموده اند: همانا ارواح کافرین در حجره هایی از آتشند و از شراب ها و طعام های آتشین می خورند و می نوشند و به دیدار هم می روند و می گویند: خدایا؛ قیامت را برپا نفرما تا مبادا آنچه را که به ما وعده داده ای را وفا کنی! (بحارالانوار، ج6: 243)

برهوت کجاست؟
یکی از مکان هایی که درباره ی آن روایات فراوانی ذکر شده است محل دنیوی جهنم برزخی می باشد، به نحوی که حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) درباره ی آن فرموده اند: بدترین آب ها بر گستره ی زمین، آب «برهوت» است، و آن چاهی عمیق در حضرموت بوده و ارواح و بدن های مثالی کفار بصورت جغد در آن وارد می شوند (فروع کافی، ج3: 246)، و همچنین امام صادق (ع) درباره ی کیفیت این وادی فرموده اند: پشت یمن صحرایی است که «برهوت» نامیده می شود و در آن وادی جز مارهای سیاه و از میان پرندگان جز جغد، موجودی زندگی نمی کند. در آن وادی چاهی است که آن را «بلهوت» می گویند، هر صبحگاه و شامگاه ارواح مشرکین را آنجا می برند و آن ها از آبی گداخته و چرک آلود می خورند. (بحارالانوار، ج6: 291)

ارتباط ارواح با اهل زمین
مسلماً روح بعد از جدا شدن از بدن با دنیا قطع ارتباط نمی کند و می تواند به دنیا مراجعه نموده و از آنچه در آن می گذرد باخبر شود و این امر تنها مختص به ارواح مومنین نیست، و ارواح کافر و اهل عصیان نیز می توانند به دنیا مراجعت کنند به نحوی که امام صادق (ع) فرموده اند: روح مومن به دیدار اهل خود می رود و آنچه موجب خوشحالی او می شود را می بیند و آنچه موجب ناراحتی اوست از وی مخفی می گردد، و کافر نیز به دیدار اهل خود می رود و آنچه موجب ناراحتی اوست را می بیند و آنچه که موجب خوشحالی او می گردد از او مخفی می ماند. (فروع کافی، ج3: 230)

ارواح به چه شکل به زمین می آیند؟
درباره ی نحوه و کیفیت حضور ارواح بر روی زمین از امام کاظم (ع) نقل شده است که ایشان فرموده اند: ارواح به صورت پرندگانی لطیف می آیند و اگر خیر و خوبی ببینند شاد می گردند و اگر بدی اندوهگین می گردند، و همچنین همان امام همام در روایتی دیگر فرموده اند: ارواح به صورت گنجشک یا کوچکتر از آن ها می باشند. (فروع کافی، ج3: 230، 231)

ارواح چه مقدار در دنیا می ماند؟
در این که روح چه مقدار می تواند به دنیا برگردد و به زیارت اقوام و خویشان خود برود روایات زیادی موجود است به نحوی که امام صادق (ع) می فرمایند: برخی از ارواح هر جمعه و برخی دیگر به میزان اعمالشان، و همچنین امام کاظم (ع) فرموده اند: ارواح بنا بر منزلت و جایگاه خود در هر جمعه یا در هر ماه و یا در هر سال می تواند به دنیا برگردند و باز هم این امام همام می فرمایند: ارواح به مقدار فضائلشان به زیارت اهل خود می آیند، برخی هر روز، بعضی هر دو روز یا هر سه روز، و کسیکه منزلت وی خیلی کم است، هر جمعه یک بار. (فروع کافی، ج3: 230)

زمان ورود ارواح به زمین!
درباره ی ساعت بازگشت ارواح از عالم برزخ به دنیا از امام صادق (ع) نقل شده است که ایشان فرموده اند: هیچ روح مومن و کافری نیست (مگر این که) نزد اهل خود هنگام زوال آفتاب (ظهر شرعی) می آید، اگر مومن اهل خود را در حال اعمال صالح دید، خداوند را بر آن شکر (حمد) می کند و اگر کافر اهل خود را در چنین حالتی دید، افسوس می خورد. (فروع کافی، ج3: 230؛ ره رستگاری، ج3:

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت
 [ 08:56:00 ق.ظ ]