چرا پیدایش بلاها به شیطان نسبت داده میشود... |
... |
ـ چرا پیدایش بلاها به شیطان نسبت داده میشود؟
اگر میبینیم که خداوند در قرآنکریم سیئات را گاهی به شیطان نسبت میدهد چون که شیطان «علت معده» و زمینهساز وقوع مشکلات برای حضرت ایوب7 بود و چون شیطان زمینهساز پیدایش سختیهایی برای او شده سختیها به او نسبت داده میشود نه اینکه علت اصلی و واقعی پیدایش سختیها شیطان باشد بلکه علت اصلی و ایجاد کننده سختیها خداوند متعال است که برای امتحان و بالابردن درجه حضرت ایوب7 به شیطان اذن میدهد تا او و اطرافیانش را وسوسه کند و زمینهساز فشارهایی برای ایوب پیامبر بشود. چنانچه در تفاسیر در اینباره میخوانیم.
شرح این ماجرا در قرآن نیامده، ولی در کتب معروف حدیث و در تفاسیر ماجرا به این صورت نقل شده است: کسی از امام صادق7 سؤال کرد: بلایی که دامنگیر ایوب شد برای چه بود؟ (شاید فکر میکرد کار خلافی از او سرزده بود که خداوند او را مبتلا ساخت). امام در پاسخ او جواب مشروحی فرمود که خلاصهاش چنین است:
«ایوب به خاطر کفران نعمت گرفتار آن مصائب عظیم نشد، بلکه به عکس به خاطر شکر نعمت بود، زیرا شیطان به پیشگاه خدا عرضه داشت که اگر ایوب را شاکر میبینی به خاطر نعمت فراوانی است که به او دادهای، مسلماً اگر این نعمتها از او گرفته شود او هرگز بنده شکرگزاری نخواهد بود! خداوند برای اینکه اخلاص ایوب را بر همگان روشن سازد و او را الگویی برای جهانیان قرار دهد که به هنگام «نعمت» و «رنج» هر دو شاکر و صابر باشند به شیطان اجازه داد که بر دنیای او مسلط گردد. شیطان از خدا خواست اموال سرشار ایوب، زراعت و گوسفندانش و همچنین فرزندان او از میان بروند، و آفات و بلاها در مدت کوتاهی آنها را از میان برد، ولی نه تنها از مقام شکر ایوب کاسته نشد بلکه افزوده گشت! او از خدا خواست که این بار بر بدن ایوب مسلط گردد، و آن چنان بیمار شود که از شدت درد و رنجوری به خود بپیچد و اسیر و زندانی بستر گردد. این نیز از مقام شکر او چیزی نکاست. ولی جریانی پیش آمد که قلب ایوب را شکست و روح او را سخت جریحهدار ساخت، و آن اینکه جمعی از راهبان بنی اسرائیل به دیدنش آمدند و گفتند:
تو چه گناهی کردهای که به این عذاب الیم گرفتار شدهای؟! ایوب در پاسخ گفت: به پروردگارم سوگند که خلافی در کار نبوده، همیشه در طاعت الهی کوشا بودهام و هر لقمه غذایی خوردم یتیم و بینوایی بر سر سفره من حاضر بوده.
درست است که ایوب از این شماتت دوستان بیش از هر مصیبت دیگری ناراحت شد، ولی باز رشته صبر را از کف نداد، و آب زلال شکر را به کفران آلوده نساخت، تنها رو به درگاه خدا آورد و جملههای بالا را بیان نمود، و چون از عهده امتحانات الهی به خوبی برآمده بود خداوند درهای رحمتش را بار دیگر به روی این بنده صابر و شکیبا گشود و نعمتهای از دست رفته را یکی پس از دیگری و حتی بیش از آن را به او ارزانی داشت، تا همگان سرانجام نیک صبر و شکیبایی و شکر را دریابند. بعضی از مفسران بزرگ احتمال دادهاند که رنج و آزار شیطان نسبت به ایوب از ناحیه وسوسههای مختلف او بود، گاه میگفت: بیماری تو طولانی شده، خدایت تو را فراموش کرده! گاه میگفت: چه نعمتهای عظیمی داشتی؟ چه سلامت و قدرت و قوتی؟ همه را از تو گرفت، باز هم شکر او را بجا میآوری؟! …
به هر حال، میگویند: ناراحتی و رنج و بیماری او هفت سال و به روایتی هیجده سال طول کشید و کار به جایی رسید که حتی نزدیکترین یاران و اصحابش او را ترک گفتند، تنها همسرش بود که در وفاداری نسبت به ایوب استقامت به خرج داد.
و این خود شاهدی است بر وفاداری بعضی از همسران! اما در میان تمام ناراحتیها و رنجها آنچه بیشتر روح ایوب را آزار میداد مساله شماتت دشمنان بود، لذا در حدیثی میخوانیم: بعد از آنکه ایوب سلامت خود را بازیافت و درهای رحمت الهی به روی او گشوده شد از او سؤال کردند بدترین درد و رنج تو چه بود؟ گفت شماتت دشمنان! سرانجام ایوب از بوته داغ این آزمایش الهی سالم به درآمد، و فرمان رحمت خدا از اینجا آغاز شد که به او دستور داد «پای خود را بر زمین بکوب، چشمه آبی میجوشد که هم خنک است برای شستشوی تنت، و هم گواراست برای نوشیدن»[13].
در اینجا پیدایش سیئات را به شیطان میتوان نسبت داد چون وسوسهکننده و زمینهساز فشارها اوست و به خدا هم میتوان نسبت داد چون علت اصلی پیدایش این بلاها برای حضرت ایوب و اذندهنده به شیطان برای وسوسه ایشان و علت موجده شیطان و بلاها و همه موجودات عالم خداوند است. اوست که خواسته شیطانی باشد و وسوسهای بکند تا انسانها امتحان شوند و از این رهگذر رشدی بنمایند. پس پیدایش مصیبتها را میتوان هم به خدا نسبت داد و هم به شیطان و حتی به دشمنان که شماتت حضرت ایوب میکردند و هیچ منافاتی ندارد بلکه معنای نسبت در هرکدام متفاوت است.
(b) ب ـ چرا بلاها به انسان نسبت داده میشود؟
اگر میبینیم که خداوند متعال در آیات قرآن پیدایش سیئات را به انسان نسبت میدهد (وَمَا أَصَابَکَ مِن سَیِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِکَ)[14]، «و هر چه از بدی به تو میرسد، پس، از خود توست» به خاطر این است که با انتخاب و اراده انسان و متناسب با افعال اوست که این بلاها بر سر انسان میآید. و انسان علت پیدایش آنست لکن علت بودن انسان یا از باب علل معده است یعنی فراهم کننده زمینه وقایع است یا از باب علل طولی یعنی علت بودن انسان برای وقایع در طول علیت خداوند است نه در عرض و مستقل از او. هم چنانکه فقر انسان را میتوان به خود انسان نسبت داد به خاطر اینکه ممکن است تلاش نکرده و تنبلی نموده و فقیر مانده است و هم میتوان به خداوند نسبت داد چون او اجازه نداده تا ثروت به او برسد و فقر را برای او به خاطر تنبلیش مقدر نموده است.
نکته مهم: آنچه که مهم است پیدایش هر مصیبت و ناخوشایندی یک بار «حقوقی» و مسئولیت دارد و یک علت ایجادکننده. در سیئات در واقع مسئولیت و بار حقوقی آنها به عهده انسان است چراکه با اراده و اختیار خود راهی را رفته که منجر به این شده که خداوند سیئاتی را برای او به وجود آورده است اما ایجاد کننده این مشکل خداوند است. و پیدایش این مشکل را میتوان هم به خداوند نسبت داد هم به انسان. به خداوند نسبت میدهیم چون با قدرت و خواست او این مشکل برای انسان خطاکار ایجاد میشود و به انسان نسبت میدهیم چون با اراده و انتخاب و متناسب با کردار او این مشکل به وجود آمده است.
مثال: تصور کنید که انسانی بر اساس گناهکاری و روابط نامشروع دچار بیماریهای مزمن دستگاه تناسلی میشود. در این جا میتوان پیدایش این بیماری را به این انسان نسبت داد و گفت خود او علت پیدایش این بیماری است. چرا که با اختیار و انتخاب خود گناهی بزرگ انجام داده و زمینهساز پیدایش این بیماری شده است و میتوان گفت خداوند علت پیدایش این بیماری است. منتهی اینجا منظور آن است که خداوند این قانون را قرار داده و بیماری را بعد از خطاکاری بنده به جسم او سرایت میدهد و مقدر میکند که از راههای طبیعی او دچار این بیماری شود.
پس انسان و خدا هر دو علت این بیماری هستند منتهی علیت انسان در طول و زمینهساز علیت خداوند است. و میتوان وقوع این پدیده را به هر دو نسبت داد اما علیت انسان مستقل و در عرض علیت خداوند نیست تا اینکه نتوان وقوع این پدیده را به هر دو علت نسبت داد.
نکته مهم دیگر: اگر میبینیم که قرآن علت حسنات و نیکیها را خداوند معرفی میکند و میفرماید: (مَّا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ)[15]؛ «هر چه از خوبی به تو میرسد، پس، از خداست» ولی علت سیئات را انسان معرفی میکند در واقع به خاطر این است که قرآن کتاب تربیت است و اهداف تربیتی را هم دنبال میکند و میخواهد از مغرور شدن انسان جلوگیری کند تا نگذارد انسان به خاطر اینکه کارهای خوبی انجام داده و مستحق نیکیهایی در زندگی شده مغرور شود وگرنه قرآن علت بودن انسان در پیدایش حسنات را هر چند در حد انتخاب کننده و اراده کننده نفی نمیکند. و منکر نقش او در به وجود آمدن حسنات نمیشود.
قرآن میخواهد که انسان در مواقعی که به حسنهای دست یافت به جای اینکه به انتخاب و عملکرد خودش نگاه کند و مغرور شود به نعمتهای بیشمار خداوند و توفیقات او و در آن راستا توجه کند و از پرتگاه غرور به سلامت رد شود.
© ج ـ چرا بلاها و نعمتها به خداوند نسبت داده میشود؟
اگر میبینیم که قرآن پیدایش همه چیز (حسنات و سیئات) را به خودش نسبت میدهد (قُلْ کلٌُّ مِّنْ عِندِاللَّهِ)[16]، «بگو: «همه[ی اینها] از طرف خداست» چون ایجاد کننده همه عالم و وقایع آن، خداوند متعال است و هر اتفاقی که در عالم میافتد ـ خوب یا بد ـ به اذن و اراده و قدرت او صورت میپذیرد. و تا او نخواهد و قدرت ندهد نه شیطان میتوان وجود داشته تا وسوسه کند و نه انسان میتواند بر صفحه هستی وجود داشته باشد تا انتخاب و ارادهای بکند و حسنه یا سیئهای به او برسد. پس همه افعالی که در عالم رخ میدهد به فاعلیت و علیت خداوند است[17]. چون خداوند به طور دائم ایجادکننده عالم و موجودات است و با اذن و اجازه و قدرتی که خداوند به موجودات، میدهد این اتفاقات رخ میدهدکه اکثر انسانها به آن علت طبیعی میگویند مثلاً طبیعی است که سنگ شیشه را بشکند و طبیعی است که انسان در مجاورت هوای سرد مریض شود و همچنین طبیعی است که انسان تنبل، فقیر باشد اما در واقع علت پیدایش همه این اتفاقات خداوند است. هر چند مسئولیت حقوقی آنها در بعضی موارد به عهده انسان و انتخاب او میباشد
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1395-12-07] [ 08:40:00 ق.ظ ]
|