هر چه پيش آيد، خوش آيد

    همه آنچه در جهان آفريده شده داراي خير است. كليت هستي در مسير خير مطلق حركت مي كند. در همين چارچوب است كه گفته مي شود: الخير في ما وقع؛ يعني خير در آن چيزي است كه واقع شده و اتفاق افتاده است؛ زيرا آنچه اتفاق افتاده و رخ نموده است در چارچوب كلي رسانيدن موجودات و هستي به هدف نهايي و غايي است؛ زيرا اگر اين امري كه رخ نموده برخلاف حركت كلي تاريخ و فلسفه آن باشد، اتفاق نمي افتد و خداوند مالك و عالم و قادر اجازه نمي داد تا چنين مانع بزرگ و يا حتي كوچكي در مسير شدن هاي كمالي هستي تحقق يابد.{مثلا اينطور نيست كه هر موقع ابرقدرتهاي دنيا اراده كنندبابمبهاي اتمي به جان مردم وكره زمين بيافتند تا كره زمين نابود شود، چون اين برخلاق نظام هستي است، يا مثلا در مورد حضرت امام حسين عليه السلام قبل از عاشورا هم چندين بار به جان ايشان سوء قصد شد (همچنين ساير ائمه) اما خداوند جلوي آنها را گرفت(علي در ليلت المبيت) اما وقتي كه شرايط و نظام هستي آمادگي وپذيرش پيدا كرد براي فوت آنها دشمنان توانستند آنها را به شهادت برسانند، ومثال واضح ترش امام زمان ارواحنا فدا كه خداوند با غايب كردن ايشان از ديده ها مانع شهادت ايشان شدند اما به هر حال موقع شهادت ايشان هم مي رسد وآن موقع خداوند كاري نمي كند چون آن موقع نظام هستي آمادگي وپذيرش خواهد داشت}
از آن جايي كه انسان با محدوديت علم و دانش مواجه است و نمي تواند غايت هر امري را ببيند و يا درك كند، با تحقق هر رخداد و مصيبتي، تحليل و تبيين نادرست و ناروايي از آن ارايه مي دهد. از اين رو خداوند به انسان ها هشدار مي دهد كه تنها كسي كه عالم مطلق و قادر مطلق است مي داند و مي تواند همه چيز را چنان كه بايسته و شايسته است مديريت و ربوبيت كند. اين علم احاطي است كه آفريده محيط در اين دايره را مي بيند، چنان كه غايت آنها را در اين مسيري كه مي پيمايد نيز مي ببيند و توانايي دارد تا در مسير درست قرار دهد. اما انسان ها با علم ناقص خودشان نمي توانند چنين تحليل و تبييني از رخدادها داشته باشند. لذا چيزي را خير مي ببينند كه جز شر و بدي براي آنان نيست و يا امري را بدمي شمارند، در حالي كه جز خير براي آنان نيست. خداوند در اين باره مي فرمايد: چه بسا از چيزي كراهت داريد، در حالي كه خير و صلاح شما در آن است. خدا مي داند و شما نمي دانيد. (بقره، آيه 214)

درداستان خضر موسي هم داريم كه وقتي حضرت موسي تقضاي همراهي حضرت خضر را مي كنم ايشان مي فرمايند چون احاطه نداري نمي تواني صبر كني وبامن همراه شوي

وَكَيْفَ تَصْبِرُ‌ عَلَىٰ مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرً‌ا ﴿الكهف: ٦٨﴾

و چگونه می‌توانی در برابر چیزی که از رموزش آگاه نیستی شکیبا باشی؟! (۶۸)

بنابراين، ضرب المثل فارسي «هرچه پيش آيد خوش آيد» برگرفته از آموزه هاي قرآني از جمله آيه 214 سوره بقره و 11 سوره نور و مانند آن است. در واقع، كنايه اي از تسليم امر الهي شدن و پذيرش آن اتفاقاتي است كه در زندگي براي انسان پيش مي آيد. در حقيقت خداوند هيچ گاه براي بندگان خود بد نمي خواهد و بدي هايي كه پيش روي ما قرار مي گيرند از سوء اختيار و اعمال ناشايست ما سرچشمه مي گيرند، بنابراين ما بايد تسليم تقدير الهي باشيم و بدانيم كه اموري كه خارج از اختيار ما پديد مي آيند يقينا داراي مصلحت هايي هستند هر چند ما نتوانيم بدان ها پي ببريم.

{يعني حوادث ناگورا(شر) كه به ما اثابت مي كند به ما مي رسد به هر حال يا بازتاب عمل بد ماست يا اينكه به خاطر عمل بدي ديگري است يا به خاطرقضاء‌ قدر  الهي است در هر صورت براي بشر خير ، مفيد و سازنده است ، چون اگر بازتاب عمل انسان باشد انسان در آنموقع متنبه ميشود وديگرآنرا انجام نمي دهد اگر بازتاب كار ديگران باشد باعث ميشودما به راحتي از كنار ديگران رد نشويم ويادبگيريم كه امربه معروف و نهي از منكر كنيم اگرهم كه به خاطرقضاء‌ قدر  الهي است جهت امتحان و رشد بشر در اين صورت براي بشر خير ، مفيد و سازنده است وبايد صبر كرد}
خداوند در قرآن كريم مي فرمايد: ان الذين جائو بالافك عصبه منكم لاتحسبوه شرا لكم بل هو خيرلكم لكل امري منهم ما اكتسب من الاثم و الذي تولي كبره منهم له عذاب عظيم؛ در حقيقت، كساني كه آن بهتان داستان افك را در ميان آوردند، دسته اي از شما بودند. آن تهمت را شري براي خود تصور مكنيد بلكه براي شما در آن مصلحتي بوده است. براي هر مردي از آنان كه در اين كار دست داشته همان گناهي است كه مرتكب شده است و آن كس از ايشان كه قسمت عمده آن را به گردن گرفته است عذابي سخت خواهد شد. (نور، آيه11) در اين داستان بيان شده كه برخي ها به يكي از همسران پيامبر(ص) تهمت ناروايي مي زنند و گروهي نيز آن را تاييد كرده و شايعه پراكني مي كنند. اين شايعات موجب مي شود تا حقايقي كشف شود و اين شر افك و تهمت، گروهي از منافقان موجود در ميان صحابه را رسوا سازد. اين گونه است كه معلوم شد همه صحابه و اصحاب پيامبر(ص) انسان هاي مؤمن و موثقي نيستند تا به قول و خبر آنان عمل شود؛ زيرا گروهي از صحابه پيامبر(ص) نه تنها اهل راستي و راستگويي نيستند بلكه اهل بهتان زدن و افترا بستن مي باشند، پس نمي توان به اخبار ايشان از دين و دنيا اعتماد كرد. پس صحابي بودن دليل بر ايمان و يا وثاقت شخص در قول و فعل او نيست و مي بايست هر كسي كه خبري مي آورد درباره شخصيت و وثاقت او تحقيق كرد و مطالب او را با عقل و نقل قطعي سنجيد.

بايد توجه داشت كه هر رخدادي كه در جهان رخ مي دهد هر چند كه در كليت خير است، ولي بايد دانست كه مصيبت ها براساس آموزه هاي قرآني در دو شكل بلايي و ابتلايي است. به اين معنا كه

 گاه جهت هشدار و تنبيه است كه بايد با استغفار و توبه و بازگشت به مسير درست، حركت تكاملي خود و جامعه را ادامه دهيم و

گاه ديگر، آزموني است كه مي بايست از آن براي افزايش ظرفيت و سعه صدر خود بهره بريم. جمع ميان اين ديدگاه ها خود عامل افزايش ايمان و بازسازي و اصلاح سازه وجودي خود و ديگران است و لذا به جرأت مي توان گفت كه هر بلا و مصيبتي كه بر انسان وارد مي شود- هر چند برخلاف ميل و خواست اوست و او آن را شر و بدي مي شمارد- اما به دليل همان بلائي و يا ابتلائي بودن، خيري در آن نهفته است و انسان بايد با اين قاعده و فرمول، با آن بلا و مصيبت برخورد كند. گفتني است در عبارت حكمت آميز «الخير في ماوقع»، نكات و آموزه هاي روانشناختي و معرفتي بسياري نهفته است كه جا دارد روان شناسان و نيز عالمان ديني پيرامون آن بحث و بررسي كنند و آن را به عنوان نسخه اي شفابخش براي مقابله با انواع ناگواريها و پيشامدها و حوادث مخالف خواست و برنامه انسان و درمان پريشانيها و استرسها براي مردم تشريح و تجويز كنند.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...