*نمازی که شیخ به یک فرد عامی اقتدا کرد |
... |
روزی شیخ جعفر برای نماز ظهر تاخیر کرد و به مسجد نیامد، مردم که از آمدن شیخ ناامید شدند، شروع کردند، نماز را فرادی خواندند، چیزی نگذشته بود که شیخ وارد مسجد شد و با ناراحتی مردم را سرزنش کرد که چرا نماز را فرادی میخوانید؟ مگر یک نفر عادل بین شما نیست که به او اقتدا کنید؟
سپس مؤمنی را دید که تا اندازهای امکانات مالی نیز داشت و نماز میخواند، فوراً به او اقتدا کرده و بـه نماز ایستاد، مردم که شیخ را دیدند، به آن مؤمن اقتدا کرده، همه پشت سر او ایستادند و اقتدا کردند، آن مؤمن به قدری شرمنده شد که نمیدانست، چگونه نماز را تمام کند، پس از ادای نماز ظهر کنار رفت و به شیخ عرض کرد: باید نماز عصر را خود جناب عالی امامت کنید، شیخ خودداری کرد، او اصرار کرد تا اینکه بالاخره شیخ گفت: حال که اصرار میکنی، اگر پولی بدهی که همین جا بر فقرا تقسیم کنیم، از امامت تو صرف نظر میکنیم. آن مرد پذیرفت و 200شامی (که پول رایج آن زمان بود) به شیخ پرداخت و شیخ جعفر قبل از شروع به نماز عصر، دستور داد، فقرا را جمع کنند و همانطور پولها را بر آنها تقسیم کرد و سپس به نماز ایستاد
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1398-09-27] [ 08:21:00 ق.ظ ]
|