منشأ و سرچشمه ريا

ريا و تظاهر و دوروئی مانند ساير رذايل اخلاقی دارای علل و اسباب است. علمای اخلاق در باره علت رياکاری توضيحات زيادی داده اند که ما باختصار به آنها اشاره می کنيم. بديهی است که اگر مبتلايان به صفت ريا در صدد معالجه خود در آيند ، لازم است آن علتها را بشناسند و برای رفع اين بيماری با علتهای آن مبارزه کنند.

1- ضعف اعتقاد به خدای عالم

يکی از علل رياکاری انسان، ضعف اعتقاد به خدای متعال است. زيرا برخی از افراد به اين خاطر ريا می کنند که بدين وسيله نظر مثبت فردی را جلب کنند تا در رفع مشکلات و کسب ثروت و مقام از وجود آنها بهره ببرند. گرچه رفع مشگل و کسب ثروت و مانند آن ، فی نفسه منعی ندارد. ولی ريایی اينچنينی کشف از سستی اعتقاد فرد رياکار می کند. چون او اگر موحّد بود و اعتماد به خدای متعال داشت عبادت و ياهر کار خير را برای خدا انجام می داد و رفع مشگل و کسب ثروت را از خدا می خواست و به غير خدا بعنوان وسيله و آلت نگاه می نمود. مشگل اصلی چنين رياکاری اين است که غير خدا را مستقل و صاحب قدرت و توان می بيند ، درحالی که برای خدای متعال يا نقشی قائل نمی شود يا آنرا مستقل نمی بيند ويا اعتماد کامل به وی ندارد. درحالیکه مسسب الاسباب اوست و روزی تمام موجودات در دست اوست و جز او همه وابسته به وجود غنی مطلق اويند.

2- خدعه و فريب

علت ديگر ريا خدعه و فريب است.برخی برای فريب ديگران ، از خدعه ريا استفاده می کنند. عبادت و خيرات را بعنوان طعمه ای در منظر و مرآی افراد قرار می دهند تا بدين وسيله نظر مثبت و مساعد آنها را شکار کنند و از اين طريق به آنچه می خواهند دست يابند.

انسان رياکار ، هنر ريا را بعنوان ابزار و وسيله برای مکر به ديگران انتخاب می کند. اگر در جامعه متدنين می خواهد نفوذ کند و با کسب موقعيّت ، به غارت آنها بپردازد ، لباس تدين می پوشد و در گوشه مسجد به عبادت می پردازد و يا يک تسبيح سياه لب به ذکر می گشايد و يا با ريش و محاسن دروغين چهره متدينين به خود می گيرد. اين علت از علت اوّل که گفته شد خطرناکتر و بدتر است. زيرا دراوّلی برای رسيدن به حلال ريا می کرد ولی در دوّمی ريا طعمه شکار حرام است.

3- جاه طلبی

علت ديگر ريا ، جاه طلبی است. برخی از افراد اين ويژگی را دارند که شيفته شهرتند ، بطوريکه آماده اند ثروت هنگفتی را هزينه کنند و شهرت اندکی بدست آورند. و يا روزها مفت و بدون اجرت به مردم کاری کنند تا در ديد مردم، انسان قابل احترام شناخته شوند. چنين انسانهائی که رياست برمردم و تجملات و شهرت ومانند آن را دوست دارند ، ممکن است برای کسب شهرت و محبوبيت اقدام به رياکاری کنند. مثلا فردی است که در عمل مقيد به واجبات و نماز و روزه نيست ، ولی می خواهد ريش سفيد محله و جزو هيئت امنای مسجد شود، برای رسيدن به اين هدف ، راهی جز مسجدی شدن و شرکت در صف اوّل نماز جماعت نمی بيند. آنوقت نه تنها اهل مسجد و جماعت می شود بلکه از عباد روزگار می گردد. ياکسی که می خواهد در محله خود، سخنش را بشنوند و او را به حساب بياورند ، اقدام به دست و دلبازی می کند و سفره حاتم طائی پهن می کند . چنين فردی هيچ چيزی جز تسلط بر دلها نمی خواهد ، رضای خدا و بهشت و آخرت او حکوت بر مردم است.

 

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...