ـ
مجموعه‌ي قوانين حقوقي خانواده قبل از ازدواج تا تشكيل خانواده و حتي در مرحله‌ي جدايي، تحكيم حقوقي خانواده را تضمين مي‌كند.
شرط صحت عقد و وقوع زوجيت، اقرار طرفين به رضايت در قرارداد عقد است. قرائت خطبه‌ي عقد در اسلام اين واقعيت را آشكار مي‌كند. طرفين با قرائت خطبه، زوجيت را مي‌پذيرند؛ لذا واجب است كه خواست خود را واضح به زبان بياورند يا توسط وكيلي از جانب خود اعلام كنند. در اين امر، ميان زن و مرد تفاوتي نيست. بنابراين از ابتدا عقل، اراده وتعهد اخلاقي بين زوجين است كه پايداري اين قرارداد را ضامن مي‌شود؛ فلذا بناي حقوقي خانواده از آغاز بر اساس يك تصميم عاقلانه و يك تعهد اخلاقي پايه‌گذاري مي‌شود.
با اقرار به زوجيت، طرفين عهده‌دار تعهداتي حقوقي، اخلاقي، اقتصادي و فرهنگي نسبت به يكديگر مي‌شوند. اين تعهدات دو سويه است؛ يعني هر يك علاوه بر آن‌كه وظايفي را بر عهده مي‌گيرند، حقوقي را از ديگري مطالبه مي‌كنند. عمده‌ي اين تعهدات عبارتند از: حسن معاشرت، روابط زناشويي و جلب رضايت طرفين، نفقه، مهريه، اجرت‌المثل، توافق در داشتن فرزند و تمكين. اين‌ها و ده‌ها تكليف و وظيفه خرد و كلان ديگر كه اصول آن بر اساس آيات قرآن كريم در قانون اساسي و حدود قانوني و اجرايي آن در قوانين مدني و غيره آمده است، همه براي تعيين مرزها و محدوده‌ي اختيارات و انتظارات زوجين مي‌باشد كه براي پايداري خانواده و اساس تحكيم روابط، رعايت آن لازم است. اما روابط صحيح و محكم در خانواده تنها حفظ مرزها و حركت بر روي خطوط تعيين شده نيست؛‌ آن‌چه از تعامل حقوقي و اخلاقي زن و مرد در همه موارد، ‌يك خانواده‌ي پايدار و پويا مي‌سازد، رعايت توصيه‌هايي است كه قرآن كريم بر آن‌ها تأكيد مي‌فرمايد:
1ـ «هنّ لباس لكم و انتم لباس لهنّ» زوجين در حكم لباس براي يكديگرند. اگر براي تأمين اهداف كلي خانواده تنها همين توصيه مراعات شود، كافي است كه زن و مرد لطيف‌ترين روابط را با يكديگر داشته باشند و در سايه‌ي آن مطلوب‌ترين فضاي زندگي را براي افراد خانواده فراهم كنند. زيرا ارتباطي كه انسان با لباس خود دارد، نزديك‌ترين، محرمانه‌ترين و بي‌آزارترين روابط است. اين تشبيه در هيچ امر ديگري جز رابطه زن و شوهر مصداق ندارد؛ حتي در رابطه والدين و فرزندان.
2ـ «…وعاشروهنّ بالمعروف…» از جمله اصولي كه قرآن كريم در كنترل رفتارهاي انسان‌ها نسبت به يكديگر بكار مي‌برد، اصل «معروف» است كه در قرآن كريم 9 بار تكرار شده است. بيشترين استعمال آن در حادترين مرحله‌ي روابط زن و شوهر و هنگام طلاق است: «وأتمروا بينكم بمعروفٍ …» ، «روابط ميان خودتان را با رفتارهاي پسنديده و مورد پذيرش عرف، نيكو گردانيد.»
«و لهنّ مثل الذي عليهن بالمعروف» ، «و براي زنان نيز همانند مردان چنان‌كه وظايفي شناخته شده، حقوقي معين و مقرر شده است»
«…فأمسكوهنّ بمعروف أو سرّحوهن بمعروف» وقتي كه ديگر اميد بازگشت عاطفه، عشق و تداوم زندگي نيست، به دو نحو مي‌توانيد عمل كنيد: امساك به معروف يا جدايي به معروف.
«و علي المولود له رزقهنّ و كسوتهنّ بالمعروف» ، «هزينه مادر در امور خوراك و پوشاك بر عهده كسي است كه فرزند از اوست؛ در حد معروف و پسنديده.»
زيباترين نكته در آيات مذكور و اصل قرآني «معروف»، آن است كه در تمام مراحل زندگي زناشويي از ابتدا تا انتها چه در شرايط عادي و چه در شرايط بحراني، آن‌چه مورد نظر خداوند است، حفظ ارزش‌هاي اخلاقي، تحت عنوان معروف (آن‌چه نفس سالم انسان به طور عموم مي‌پسندد) مي‌باشد و خشونت، اهانت و كم‌لطفي در خانواده قرآني پسنديده نيست.

3ـ «فان خفتم الاّ يقيما حدودالله، فلاجناح عليها فيما افتدت به تلك حدودالله فلاتعتدوها و من يتعّد حدودالله، فاولئك هم الظالمون» هدف از وضع احكام و تمامي هدايت‌هاي الهي توسط انبيا، اوليا و مربيان، رعايت حدود الهي در زندگي فردي، خانوادگي و اجتماعي است. خداوند در آياتي از قرآن كريم به اين اصل اشاره مي‌كند. نكته‌ي قابل توجه در اين اشارات آن است كه اين آيات عموماً در مواضعي است كه معمولاً بندگان رعايت نمي‌كنند. مثل زمان طلاق؛ در آيات طلاق چندين بار واژه «حدودالله» و چندين تعبير بازدارنده‌ي ديگر نظير «واعلموا ان‌الله بكل شي عليم» ، «ان‌الله بما تعملون بصير» «والله بما تعملون خبير» و… بكار رفته است.
خداوند در آيه 229 سوره بقره، براي هدايت جريان طلاق در محدوده‌ي اخلاق، سه بار به رعايت حدودالله تذكر مي‌دهد و مي‌فرمايد: «هر كس از حدود الهي تجاوز كند، از ظالمين است.» «الطلاق مرتان، ‌فامساك بمعروف أو تسريح باحسان» مردان را بعد از طلاق بين دو امر مخير كرده است: «امساك به معروف»، يعني نگهداشتن همسر كه همان رجوع در عده است يا «تسريح به احسان» يعني رها كردن او تا از عده خارج شود . خداوند اين دو عمل را كه در استثنايي‌ترين روابط ميان زن و مرد است، نيز به معروف و احسان مقيد كرده است. حرمت فضاي خانه، به حدي است كه در هر شرايطي، اهانت،‌ آزار ديگري و هر عمل ناپسند و غير معروف ديگري در آن جاي ندارد و بايد اين حرمت به بهترين شكل حفظ شود.
«چه بسا بتوان از آيه شريفه بويي از عدم جواز تفرقه ميان احكام فقهي و معارف اخلاقي استشمام نمود و مي‌توان گفت كه آيه اشعاري هم به اين معنا دارد كه صرف عمل به احكام فقهي و جمود به خرج دادن بر ظواهر دين، كافي نيست. پس اكتفا نمودن بر عمل به ظواهر دين و رعايت نكردن روح آن، باطل كردن مصالح تشريع و از بين بردن غرض دين است، چون اسلام دين عمل است نه دين حرف و شريعت، كوشش است نه فرض…»
نتيجه آن‌كه در ميان كارهايي كه انسان انجام مي‌دهد، يك سلسله مناطق ممنوعه وجود دارد كه ورود به آن‌ها فوق‌العاده خطرناك است. قوانين و احكام الهي اين مناطق را مشخص مي‌كند و حتي از نزديك شدن به اين مرزها نهي‌ مي‌نمايد. «تلك حدودالله فلاتقربوها.» زيـرا نـزديك شدن بـه اين مرزها انسـان را بر لب پرتگاه قرار مي‌دهد؛ روابط حاكم بر خانواده را تهديد مي‌كند و با اندكي غفلت، حدود الهي ناديده گرفته مي‌شود و ظلم كه موجب خشم خداوند است، واقع مي‌شود. «و من يتعدّ حدودالله فاولئك هم الظالمون.»

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...