فضائل ومکارم امام سجاد"ع" |
... |
فضائل و مکارم اخلاق امام سجاد علیه السلام
علی بن الحسین علیهالسلام بزرگترین و شریفترین مردم زمان خود بود، به طوری که او را زینت عبادت کنندگان میدانستند.
امام صادق علیهالسلام میفرمود: منادی در قیامت ندا میکند: «زين العابدين كجااست؟». گویا علیبنالحسین را مشاهده میکنم که برخاسته و در بین صفوف در حرکت است.[442]
هنگامی که علی بن الحسین علیهالسلام از نزد عمر بن عبدالعزیز برخاست، عمر از حاضران پرسید: «شريفترين مردم كيست؟». گفتند «خود شما.». گفت: «نه؛ درست نگفتيد، بلكه شريفترين مردم، كسى است كه اكنون از نزد من برخاست.».[443]
هشام بن عبدالملک، قبل از خلافت به حج رفت. خواست حجرالاسود را استلام کند، ولی به خاطر کثرت جمعیّت، نتوانست. در همین زمان، علی بن الحسین رسید. حاجیان راه را برایش باز کردند تا حجرالاسود را استلام کرد. همراهان هشام گفتند: «اين مرد كيست كه مردم براى استلام او، راه را باز كردند؟». هشام گفت: «من او را نمىشناسم.». فرزدق شاعر، سخن هشام را شنید و گفت: «ولى من او را خوب مىشناسم. على بن الحسين زينالعابدين است.». آنگاه برای معرّفی آن حضرت، اشعار زیبایی را سرود.[444]
ابوحازم و سفیان بن عیینه و زهری گفتهاند: «در ميان بنى هاشم، افضل و افقه از علىبنالحسين نديديم.».[445]
عبادت و شب زنده داری
بعد از علی ابن ابی طالب علیهالسلام علی بن الحسین، عابدترین مردم زمان بود، به گونهای که
زینالعابدین لقب یافت.
امام صادق علیهالسلام درباره آن حضرت فرمود: «هنگامى كه وقت نماز فرا مىرسيد، بدنش مىلرزيد، رنگش زرد مىشد، همانند نهال درخت خرما به لرزه مىافتاد.».[446]
امام باقر علیهالسلام فرمود: «وقتى پدرم به نماز مىايستاد، مانند ساقه درختى بود كه از جاى خود حركت نمىكند.».[447]
ابوحمزه ثمالی میگوید: علی بن الحسین علیهالسلام را دیدم که در حال نماز، عبا از شانهاش افتاد، ولی آن را درست نکرد تا این که از نماز فارغ شد. جریان را از خودش سؤال کردم. فرمود: «آيا مىدانى در برابر چه شخصى ايستاده بودم؟ همانا كه نماز انسان قبول نمىشود مگر به مقدارى كه قلبش به سوى خدا توجّه دارد.».[448]
هنگامی که برای خواندن نماز برمیخاست رنگش تغییر میکرد، بدنش میلرزید، حالش دگرگون میشد. گاهی که از علّت این تغییر حال سؤال میکردند، میفرمود: «مىخواهم در مقابل پادشاه بزرگى بايستم.».
وقتی به نماز مشغول میشد، از همه چیز صرف نظر میکرد و هیچ صدایی را نمیشنید.[449]
عبدالله پسر امام سجّاد میگوید: «پدرم شبها آن قدر نماز مىخواند كه خسته مىشد و خود را همانند كودكان تا بستر بر روى زمين مىكشيد.».[450]
علی بن الحسین، هرگاه بعض نوافل روز از او فوت میشد، شب، آنها را قضا میکرد و به فرزندانش میفرمود: «گرچه نوافل واجب نيستند، ولى دوست دارم به هر كار خيرى كه عادت كرديد، آن را ادامه بدهيد.». پدرم نماز شب را در سفر و حضر ترک نمیکرد.[451]
پدر ابوحمزه ثمالی میگوید: علی بن الحسین علیهالسلام را در جوار کعبه دیدم که مشغول نماز بود. آن قدر قیام خود را طول داد که خسته و گاهی پا به پا میشد. شنیدم که میفرمود: «يا سيّدي! تعذّبني و حبّكَ في قلبي؟ أما و عزّتك لئن فعلتَ لتجمعنّ بيني و بين قوم طال
ماعاديتهم فيك.».
زهری میگوید: علیبنالحسین علیهالسلام میفرمود: «اگر مردم شرق و غرب جهان بمیرند، ولی قرآن همراه من باشد، به وحشت نخواهم افتاد. وهنگامی که به «مالك يوم الدين» میرسید، آن قدر تکرار میکرد که نزدیک بود بمیرد.[452]
امام باقر علیهالسلام فرمود: فاطمه دختر علی ابن ابی طالب علیهالسلام علی بن الحسین علیهالسلام را دید که از شدّت عبادت خسته و فرسوده شده است. نزد جابربن عبدالله انصاری رفت و گفت: «اى صحابى رسول خدا! ما بر شما حق داريم كه اگر يكى از ما از شدّت عبادت خود را به هلاكت افكند، او را نصيحت كنى كه سلامت خود را نگه دارد. اكنون على بن الحسين كه يادگار پدرش است، پيشانى و سر زانوها و دستهايش پينه بسته است. بياييد با او صحبت كنيد شايد كمتر خودش را به زحمت و سختى بيندازد.».
جابر، خدمت آن حضرت مشرف شد. دید در محراب به عبادت مشغول است. علیبنالحسین علیهالسلام به احترام جابر از جای برخاست و احوال پرسی کرد و او را در کنار خود نشانید.
جابر عرض کرد: «ياابن رسول الله! مگر نمىدانيد كه خدا بهشت را براى شما و دوستداران شما، و دوزخ را براى دشمنان شما آفريده است؟ پس چرا خودتان را در عبادت اين چنين به سختى افكندهايد؟».
علی بن الحسین علیهالسلام در جواب فرمود: «اى صحابى رسول خدا! مگر نمىدانى كه جدّم رسول خدا، قد غفر الله له ما تقدم من ذنبه و ما تأخّر، با اين وجود، جدّيّت در عبادت را ترك نكرد تا اين كه ساق و قدمهاى مباركش ورم كرد و در پاسخ توصيه كنندگان فرمود: ,,أفلا أكون عبداً شكوراً.'’».
وقتی جابر دید سخن او درعلی بن الحسین مؤثّر نیفتاد، عرض کرد: «ياابن رسول الله! سلامت و جان خودت را نگه دار؛ زيرا، تو از خانوادهاى هستى كه به بركت وجود آنان، بلا از زمين برداشته مىشود و باران نازل مىگردد.».
امام سجّاد علیهالسلام فرمود: «اى جابر! مادام كه زنده باشم، از سنّت و سيره پدرانم دست برنمىدارم تا اين كه آنان را ملاقات كنم.».[453]
علی بن الحسین علیهالسلام پیاده به حج مشرّف شد و فاصله بین مدینه و مکّه را در مدّت بیست روز طی کرد.[
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1395-10-06] [ 10:57:00 ق.ظ ]
|