سرخوش زسبوی غم پنهانی خویشم…چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم

در بزم وصال تو نگویم زکم وبیش…..چون آیینه  خود کرده به حیرانی خویشم

لب باز نکردم به خروشی وفغانی……من محرم راز دل طوفانی خویشم

یک چند پشیمان شدم از رندی ومستی…..عمریست پشیمان زپشیمانی خویشم

موضوعات: آیات وروایات  لینک ثابت

نظر دهید


آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
    
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.