حیا و جایگاه عظیم آن در اسلام و نزد خداوند

 

 

یکى از صفات انسانى و الهى که در چگونگى زندگى انسان مؤثر است، صفت شرم و حیاست. این صفت در آموزه‏هاى دینى، داراى جاى‏گاه خاصى است و رابطه تنگاتنگى با ایمان، عفت، تقوا و ملکات نفسانى دیگر دارد. آن‏چه سلامت فرد و جامعه و ارزش‏هاى متعالى انسانى را تضمین مى‏کند، رعایت حیا در حوزه فردى و اجتماعى است.
 در عصر حاضر بیم آن میرود که انسان در گذار از زندگى سنّتى به روش مدرن و صنعتى، هویت و مسئولیت خویش را به فراموشى بسپارد و ارزش‏هاى فطرى و اخلاقى بى‏رنگ شود و حیا از جامعه انسانى رخت بر بندد.
 امروزه با گسترش روابط بشرى و تشکیل دهکده جهانى، میزان آسیب ‏پذیرى افراد بیشتر شده است، لذا باید اصول و قواعدى براى حفظ و سلامت این‏گونه روابط در نظر گرفت. بهترین ضامن اجرایى براى مقرّرات دینى، شرم و حیاست که نقش پیش‏گیرى و هدایت جامعه و کنترل و بهینه‏سازى روابط را دارد. بر این اساس، بحث از آن، ضرورى به نظر میرسد.
 وجه دیگر ضرورت بحث از حیا، برداشت نادرست بعضى از جوانان از این مقوله ارزش‏مند و عدم تمایز حیاى پسندیده از حیاى ناپسند و روى آوردن به صفت کم‏رویى است که مشکلاتى را براى آنان فراهم کرده است. پس لازم است معناى واقعى حیا و مرز حیا و خجالت و به تعبیر روایات، حیاى عقل و حیاى حُمْق (احمقانه)، تبیین شود تا معلوم گردد کم حرف بودن، دلیل بر با حیا بودن نیست و با حیا بودن با محرومیت و شکست در زندگى، تناسبى ندارد

 

 

معنای حیا

حیا در لغت، به معناى شرم داشتن است که در مقابل آن، وقاحت و بى‏شرمى قرار دارد.(1)
 در اقرب الموارد مى‏خوانیم: حیا یعنى شرم، آزرم، حشمت، گرفتگى نفس از چیزى و ترک آن به دلیل ترس از سرزنش. اما در اصطلاح، حیا یک حالت روانى خاصى است که موجب متانت و وقار در رفتار و حرکات و سکنات انسان مى‏شود.
 در فرهنگ عالمان اخلاق، حیا نوعى انفعال و انقباض نفسانى است که موجب خوددارى از انجام امور ناپسند در انسان مى‏گردد و منشأ آن، ترس از سرزنش دیگران است.(2)
 حیا، صفت مخصوص انسان‏
 شرم و حیا، فقط به بشر اختصاص دارد و هیچ یک از حیوانات آن را ندارند. امام صادق (ع) مى‏فرماید: «نگاه کن به صفتى که خداوند آن را به آدمیان اختصاص داده و حیوانات از آن بى‏بهره‏اند؛ آن خوى پر ارج و بزرگ، آن خلق ارزنده و عظیم، شرم و حیاست.»(3)
 دانشمندان امروز هم حیا را از صفات مخصوص بشر مى‏دانند. «دکتر فلاسن»، استاد دانشگاه روچستر مى‏گوید: خجالت کشیدن، علامت سلامتى است و در میان کلیه افراد بشر، حتى آنهایى که برهنه زندگى مى‏کنند، نیز رایج است.(  4

 

 

 

ارکان حیا

حیا داراى سه رکن اصلى است: فاعل، ناظر، فعل.
 منظور از فاعل، شخصى است که کرامت و بزرگوارى نفسانى دارد. ناظر در حیا، شخصى است که مقام و منزلت او در چشم فاعل، عظیم و بلند مرتبه است. رکن سوم، فعل است که همان فعل ناپسند و زشت نام دارد.
 محور بازدارندگى از فعل گناه در حیا، ادراک حضور ناظرِ محترم و حفظ حرمت اوست. با این وصف، فرق حیا و تقوا و خوف مشخص مى‏شود؛ به این بیان که در تقوا و خوف، محور بازدارندگى، درک قدرت خدا و ترس از مجازات اوست، اما در حیا، محور بازدارندگى، ادراک حضور خداوند متعال است.(5)
 گرچه جوهره و ماهیت حیا، بازدارندگى از ارتکاب اعمال زشت است اما این بازدارندگى، انجام اعمال نیک را نیز در پى خواهد داشت. پس حیا، هم نقش بازدارندگى و پیش‏گیرى از گناه دارد و هم عامل تحریک کننده انسان به سوى خوبى‏ها محسوب مى‏شود

 

 

 

فطری بودن حیا

انسان غیرا ز غرایز خدادادى، فطریاتى دارد که حیوانات فاقد آن هستند. یکى از آن فطریات، حیاست. از آن‏جا که انسان به بى‏عیب و نقص بودن تمایل دارد و نمى‏خواهد عیوب احتمالى‏اش نمایان گردد، مى‏توان گفت یک کشش فطرى و درونى به حیا دارد؛ یعنى اگر متوجه شود دیگران عیوبش را مى‏دانند ناراحت مى‏شود. همین ویژگى، او را از حیوان متمایز مى‏سازد.
 قرآن مجید در داستان آفرینش آدم و حوا به تلاش آنها براى پوشاندن عورت خود اشاره مى‏کند و مى‏فرماید: «چون از آن درخت تناول کردند، شرمگاهشان آشکار شد و به پوشاندن خویش از برگ‏هاى درختان پرداختند.»(6)
 از این آیه معلوم مى‏شود که حیا و پوشش، امرى فطرى است، زیرا کسى به آدم و حوا یاد نداد که در آن حال، عورت خود را بپوشانند و شرم داشته باشند

 

 

حیا در قرآن

در قرآن مجید در مواردى، به مفهوم حیا تصریح شده است: «ان الله لا یستحیى ان یضرب مثلاً ما بعوضة فما فوقها؛(7) خدا حیا نمى‏کند که به پشه و کمتر از آن مَثَل بزند.»
 این آیه در مقابل دشمنان و معاندانى بود که مَثَل‏هاى خدا را به مسخره گرفته بودند و خداوند با این آیه به آنها مى‏فهماند که براى تفهیم مسائل به شنوندگان، از آوردن مثال‏هاى کوچک ابایى ندارد و به ساحت قدسى او خدشه‏اى وارد نمى‏شود.
 خداوند در جاى دیگر به اصحاب پیامبر (ص) مى‏فرماید: «چون به خانه پیامبر (ص) فرا خوانده شدید، زودتر از زمان متداول نروید، لکن بعد از خوردن غذا متفرق شوید و در حضور رسول الله (ص) به سرگرمى روى نیاورید، زیرا این امور ایشان را آزار مى‏دهد، ولى او از روى شرم سخنى نمى‏گوید. اما خداوند شرم ندارد از این‏که حقیقتى را بیان کند.»(8)
 در آیه‏اى دیگر، خصلت حیا را به صورت کاربردى مطرح کرده است؛ آن‏جا که مى‏فرماید: «فجاءته احدیهما تمشى على استحیاء قالت ان ابى یدعوک؛(9) یکى از آن دو (دختران شعیب) که با حیا راه مى‏رفت باز آمد و گفت: پدرم تو را فرا خوانده است.»
 این آیه به دختران ما مى‏آموزد که اگر خواهان عفت و تقوایند، فقط به پوشش اسلامى بسنده نکنند بلکه علاوه بر آن، در راه رفتن، صحبت کردن و نگریستن نیز دقت لازم را به عمل آورند. دختر شعیب نه تنها در راه رفتن خودنمایى نکرد بلکه به هنگام بیان مطالب، به خلاصه‏گویى اکتفا کرد و صرفاً پیام پدر را به موسى (ع) رسانید

 

 

مراتب حیا

پیامبر اکرم (ص) براى حیا پنج درجه ذکر کرده‏اند:
 1 - حیاى گناه: پایین‏ترین مرتبه حیاست که مربوط به توده مردم مى‏باشد و مانع گناه مى‏شود.
 2 - حیاى تقصیر: یعنى شخص شرم مى‏کند مرتکب عملى گردد که مقصّر واقع شود.
 3 - حیاى کرامت: شخص بزرگوار به سبب بزرگوارى و عزت نفس، از ارتکاب خلاف جلوگیرى مى‏کند.
 4 - حیاى محبت: این حیا ناشى از تابش شعاع محبت الهى بر قلب انسان است و اجازه مخالفت با حق را نمى‏دهد.
 5 - حیاى هیبت: این حیا ناشى از خشیت از خالق جهان است.
 هر کس به اندازه معرفت خود از خدا به درجه و مرتبه‏اى از حیا دست مى‏یابد.(10

 

 

 

اقسام حیا

با توجه به چیزى که از آن حیا مى‏شود،پنج نوع حیا مطرح شده است:
 1 - حیا از خدا: حیا از خدا به معناى در نظر گرفتن او در همه حالات و پرهیز از نافرمانى پروردگار است. پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید: از خدا حیا داشته باشید آن‏طورى که حق حیاست.
 اطرافیان پرسیدند: چه کسى این‏گونه است؟ حضرت فرمود: کسى که مرگ را نزدیک ببیند، به دنیا و زینتش زهد بورزد، سر و شکم خود را حفظ کند و قبر را فراموش نکند.(11)
 2 - حیا از دیگران: حیا از دیگران، رعایت حرمت آنان و پرهیز از گفتار و رفتار سبک و ناپسند است.
 3 - حیا از خود: حیا از خود، پاسداشت حرمت خود و رعایت ادب و وقار و حفظ کرامت انسانى است. امام على (ع) مى‏فرماید: «احسن الحیاء استحیاؤک من نفسک؛(12) نیکوترین حیا، حیا از خودت است.»
 4 - حیا از پیامبر (ص) و امام (ع): از نظر قرآن و حدیث، خداوند اعمال امت را بر پیامبر (ص) و امامان (علیهم السلام) عرضه مى‏دارد. قرآن مجید مى‏فرماید: «بگو اعمال خود را انجام دهید و بدانید هم خدا و هم رسولش و هم مؤمنان کارهاى شما را خواهند دید.»(13)
 در تفسیر این آیه شریفه، روایتى از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: «تمام اعمال مردم (چه نیک و چه بد) هر روز صبح به پیامبر (ص) عرضه مى‏شود، مراقب باشید.»(14)
 شخصى به امام رضا (ع) عرض کرد: براى من و خانواده‏ام دعا کن؟ حضرت فرمود: مگر من دعا نمى‏کنم؟ به خدا سوگند، اعمال شما هر شب و روز بر من عرضه مى‏شود، سپس حضرت به آیه فوق استناد کرد.(15)
 5 - حیا از فرشتگان: قرآن مجید از ثبت اعمال توسط فرشتگان خبر داده و مى‏فرماید: «انسان هیچ سخنى را تلفظ نمى‏کند مگر این‏که نزد آن، فرشته‏اى مراقب و آماده است».(16) در روایت است که امام على (ع) هر گاه مى‏خواست قضاى حاجت کند به دو فرشته همراهش مى‏گفت: از من دور شوید.(17

 

 

 

موارد حیا

شرم و حیا، هم سیره زبانى و هم سیره رفتارى انسان را در بر مى‏گیرد که در این‏جا به بعضى از موارد آن اشاره مى‏کنیم:
 1 - حیا در نگاه: قرآن مجید براى حفظ عفت در جامعه، براى مردان و زنان وظیفه مشترکى را مقرّر داشته و آن، حیا در نگاه کردن است: «به زنان و مردان مؤمن بگو چشم‏هاى خود را از نامحرم فرو گیرند.»(18)
 در آیه فوق، کلمه «یَغُضُّوا» آمده که به معناى کم کردن است؛(19) یعنى مؤمن باید نگاه خود را کوتاه کند.
 2 - حیا در راه رفتن: قرآن مجید از زنان خواسته است در راه رفتن نیز حیا را رعایت کنند: «و لا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن؛(20) زنان به هنگام راه رفتن، پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانشان دانسته شود.»
 این تکلیف بدان دلیل بود که در آن زمان، زنان خلخال به پا مى‏کردند و لذا از آنان خواسته شد که حتى از رساندن صداى خلخال به گوش مردان بیگانه، خوددارى کنند.
 یکى از وصایاى لقمان به پسرش این بود که روى زمین با تکبر راه مرو،(21) زیرا تواضع در راه رفتن، نشانه حیا است. البته این سفارش لقمان در واقع براى همه افراد اعم از زن و مرد است. هم‏چنین حیا اقتضا مى‏کند که فرزند در راه رفتن، از پدر و مادرش پیشى نگیرد.
 3 - حیا در سخن گفتن: قرآن مجید از زنان پیامبر مى‏خواهد که در سخن گفتن مواظب باشند و با طنّازى و کرشمه صحبت نکنند: «فلا تخضعن بالقول فیطمع الذى فى قلبه مرض؛(22) به گونه‏اى هوس‏انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند.»
 هر چند مخاطب مستقیم آیه، همسران پیامبرند ولى نمى‏توان حکم را منحصر به آنها دانست، بلکه همه زنان مسلمان را در بر مى‏گیرد. حیا اقتضا مى‏کند که کیفیت صحبت کردن به گونه‏اى باشد که موجب تحریک و تهییج نامحرم نگردد. از این‏رو فقها فرموده‏اند: سخن گفتن زن با نامحرم و یا رساندن صدایش به نامحرم اگر به کیفیتى باشد که تهییج کننده و یا خوف فتنه باشد، حرام است.(23)
 شوخى کردن بى‏مورد مردان با زنان نیز از حیا به دور است. ابو بصیر مى‏گوید: در مسجد کوفه، به زنى قرآن یاد مى‏دادم که یک‏بار با او شوخى کردم. روزى در مدینه حضور امام باقر (ع) شرف‏یاب شدم، مرا سرزنش کرد و فرمود: هر کس در خلوت مرتکب گناه شود، خداوند به او اعتنا نمى‏کند. من از خجالت سر به زیر انداختم. حضرت فرمود: توبه کن و دیگر با آن زن نامحرم، شوخى مکن.(24)
 4 - حیا در پوشش: پوشش انسان مسلمان باید با موازین شرع منطبق باشد و به وقار و حیاى او آسیب نرساند. در این مسئله، فرقى بین زن و مرد نیست. حجاب، حکم مسلّم اسلام براى زنان و مردان است. اسلام با لباس شهرت(25) و یا پوشش بدن‏نما و نازک، مخالف است، چون حیا و عفت عمومى را مخدوش مى‏سازد.
 روزى اسما با جامه بدن‏نما و نازک به خانه پیامبر (ص) آمد. حضرت روى خود را از او برگرداند و فرمود: «اى اسما، زن وقتى به حد بلوغ رسید، نباید جایى از بدن و اندامش دیده شود، مگر صورت و دست‏ها.»(26)
 یکى از مصادیق حیا در پوشش، پرهیز از شبیه ساختن زنان به مردان و بالعکس است. پیامبر اسلام (ص) فرموده است: «خداوند مردانى را که شبیه زن مى‏شوند و زنانى که خود را شبیه مرد قرار مى‏دهند، نفرین کرده است.»(27)
 بهتر است پدران و مادران در محیط خانه نیز پوشش مناسب داشته باشند تا حرمت‏ها شکسته نشود

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...