جايگاه تفكر و تعقل در قرآن
1- قرآن كريم به اشكال مختلف جايگاه بلند متفكران و دانشمندان را تذكر داده است : (زمر / 9) (مجادله / 11) (زمر / 18).
2- انسان را به تفكر در آفرينش و تفكر در خودشان دعوت كرده است : (آل عمران / 191) (روم / 8).
3- در بسياري از آيات , بدون اين كه صريحا مردم را به تفكر دعوت كند, استدلال عقلي مي آورد; و بدون اين كه اعتبار تعبدي خود را لحاظ كند با منكران احتجاج مي كند: (هود / 35) (انبيا
/ 22) (مؤمنون / 91).
4- در تشريع احكام الهي , در بسياري از موارد فلسفه احكام را بيان مي كند, تا مردم از روي بينش , از آن تبعيت كنند: (عنكبوت / 45) (بقره / 183) (مائده / 6) (مائده / 91) (طه / 14).
5- در ده ها آيه نشانه هاي خود را به غرض به تفكر واداشتن مردم بيان مي كند. تعابيري چون : (لعلهم يتفكرون , لعلكم تتفكرون , افلا تتفكرون , لقوم يتفكرون ) و يا تعابيري چون : (افلا تعقلون , افلم تكونوا تعقلون , لعلكم تعقلون , ان كنتم تعقلون , لقوم يعقلون , افلا يعقلون ) كه هر يك از آنها چندين بار تكرار شده است . مطالعه اين آيات دو مطلب را به ما آموزش مي دهد: اول : اسلام بر خلاف آنچه درباره مسيحيت گفته مي شود انسان را به تفكر و تعقل دعوت مي كند و ايمان را بر پايه آن مي داند. دوم : موضوعاتي را كه از ديدگاه قرآن شايسته تفكرند بيان مي كند. شما مي توانيد با مطالعه آيات مذكور پي ببريد كه قرآن تفكر در چه موضوعاتي را توصيه كرده است . اين موضوعات را مي توان از ديدگاه قرآن به دو بخش كلي تقسيم كرد به نام : 1) آيات انفسي (خودشناسي ) 2) آيات آفاقي . كه عبارت است از: جهان شناسي , تاريخ شناسي و آگاهي از سنن و نظامات الهي در طبيعت تاريخ , فرجام شناسي , راهنماشناسي , راه شناسي و غايت همه اين امور ((خداشناسي )) است.
روش تفكر: قرآن كريم روش تفكر صحيح را به طور كلاسيك به انسان آموزش نداده است زيرا انسان ها به فطرت خود قادر به تفكر هستند. منطقي ها تفكر انسان را داراي دو عنصر اساسي مي دانند:
1- مواد تفكر: يعني دانسته هايي كه انسان از قبل آموخته است و مي خواهد توسط آنها به مطالب جديدي دست يابد.
2- شكل تفكر: يعني چينش و نظمي كه متفكر به آن دانسته هاي قبلي خود مي دهد تا به طور صحيح به نتيجه برسد. مثلا انسان از قبل به دو قضيه علم دارد (بعضي از مصاديق الف ب است ) (همه مصاديق ب ج است ) او از كنار هم قرار دادن اين دو قضيه به صورت قهري نتيجه خواهد گرفت كه (بعضي از مصاديق الف ج است (ولي نتيجه نمي گيرد كه (همه مصاديق ((الف )) و ((ج )) است ) در علم منطق , ارزش علمي انواع مواد تفكر و چينش هاي مختلف در شكل تفكر مطرح شده است.
تفكر و انديشيدن هميشه مقدمه درست انجام دادن و انجام گرفتن بوده كه در كارهاى اساسى و زير بنايى خود اصلى محسوب مى‏شده است. ارزش تدبر و تفكر تا آن جاست كه رسول خدا(ص) فرمود: فكره ساعه خير من عباده سنه؛ انديشيدن يك ساعت برتر است از عبادت يك سال.
تفكر در چيزهايى كه قرآن به آن دعوت نموده مانند:
الف) تفكر و انديشه انسان در خويش كه چگونه خلق شده است و خلقت او از چه دقايق و ظرافتى و از چه قوت وضعفى بر خوردار است. قرآن مى فرمايد: افلم يتفكروا فى انفسهم؛ آيا آنان در وجود خويش انديشهنمى‏كنند؟
ب) تفكر در كرات فضا و آسمان‏ها و خلقت گردش فاصله آنها و… كه مسلم انديشيدن در اين امور دانش و فرهنگ انسان را بالابرده و رشد مى دهد و اين امر را خداوند از صفات انسان‏هاى مؤمن مى شمارد. الذين يذكرون الله قياما و قعودا و على جنوبهم و يتفكرون فى خلق السماوات والارض ربنا ما خلقت هذا باطلا…؛ مؤمنينى كه در حال ايستاده و نشسته خدا را ياد مى كنند و حتى در زمانى كه به پهلو دراز كشيده اند تفكر در آفرينش آسمان‏ها و زمين مى‏نمايند و بعد اذعان مى دارند و مى گويند بارالها! تو اينها را هرگز بيهوده نيافريده‏اى…
ج) انديشيدن در مورد گذشتگان (جوامع و افراد موفق و يا شكست خورده) خود درسى فراموش نشدنى و سازنده است. پرورگار به رسولش حكايت آنان را بيان مى‏كند و سپس اميد ايجاد تفكر در شنوندگان ايجاد مى‏نمايد:فاقصص القصص لعلهم يتفكرون؛ حكايت كن داستان و قضاياى گذشتگان را شايد به تفكر و انديشه بنشينند نگاه كنيد عاقبت دروغ‏گويان چگونه است؟
و در جاى ديگر مى‏گويد: فانظروا كيف كان عاقبه المكذبين و موارد بسيارديگرى در قرآن آمده است كه بايد تفاسير را در اين زمينه مطالعه كرد.
و در بعضى از روايات آمده است: اذا قدمت الفكر فى جميع افعالك حسنت عواقبك؛ هر كارى را كه قبل از انجام آن تفكر كنى نتايج زيبايى در پى خواهد داشت بايدگفت كه در مواردى تفكر و انديشه نهى شده است. زيرا ممكن است مشكلات و فسادهايى را در پى داشته باشد. از آن جمله است تفكر در مورد شهوت: من كثر فكره فى اللذات غلبت عليه؛ كسى كه زياد در شهوات و لذات بينديشد مغلوب هواها و هوس‏ها خواهد شد
و در جاى ديگر آمده است: «كسى كه در معصيت و گناه تفكر كند به خودش واگذاشته مى‏شود و تأييدات الهى از اوگرفته خواهد شد».
و هم چنين نهى در تفكر ذات حضرت حق جل و على شده است. زيرا انسان مادى نمى تواند درذات نا متناهى و نا محدود خالقش فكر كند و فكر در آن راه ندارد و به اشتباه و سيه بختى خواهد افتاد.

جايگاه تفكر و تعقل در قرآن
1- قرآن كريم به اشكال مختلف جايگاه بلند متفكران و دانشمندان را تذكر داده است : (زمر / 9) (مجادله / 11) (زمر / 18).
2- انسان را به تفكر در آفرينش و تفكر در خودشان دعوت كرده است : (آل عمران / 191) (روم / 8).
3- در بسياري از آيات , بدون اين كه صريحا مردم را به تفكر دعوت كند, استدلال عقلي مي آورد; و بدون اين كه اعتبار تعبدي خود را لحاظ كند با منكران احتجاج مي كند: (هود / 35) (انبيا
/ 22) (مؤمنون / 91).
4- در تشريع احكام الهي , در بسياري از موارد فلسفه احكام را بيان مي كند, تا مردم از روي بينش , از آن تبعيت كنند: (عنكبوت / 45) (بقره / 183) (مائده / 6) (مائده / 91) (طه / 14).
5- در ده ها آيه نشانه هاي خود را به غرض به تفكر واداشتن مردم بيان مي كند. تعابيري چون : (لعلهم يتفكرون , لعلكم تتفكرون , افلا تتفكرون , لقوم يتفكرون ) و يا تعابيري چون : (افلا تعقلون , افلم تكونوا تعقلون , لعلكم تعقلون , ان كنتم تعقلون , لقوم يعقلون , افلا يعقلون ) كه هر يك از آنها چندين بار تكرار شده است . مطالعه اين آيات دو مطلب را به ما آموزش مي دهد: اول : اسلام بر خلاف آنچه درباره مسيحيت گفته مي شود انسان را به تفكر و تعقل دعوت مي كند و ايمان را بر پايه آن مي داند. دوم : موضوعاتي را كه از ديدگاه قرآن شايسته تفكرند بيان مي كند. شما مي توانيد با مطالعه آيات مذكور پي ببريد كه قرآن تفكر در چه موضوعاتي را توصيه كرده است . اين موضوعات را مي توان از ديدگاه قرآن به دو بخش كلي تقسيم كرد به نام : 1) آيات انفسي (خودشناسي ) 2) آيات آفاقي . كه عبارت است از: جهان شناسي , تاريخ شناسي و آگاهي از سنن و نظامات الهي در طبيعت تاريخ , فرجام شناسي , راهنماشناسي , راه شناسي و غايت همه اين امور ((خداشناسي )) است.
روش تفكر: قرآن كريم روش تفكر صحيح را به طور كلاسيك به انسان آموزش نداده است زيرا انسان ها به فطرت خود قادر به تفكر هستند. منطقي ها تفكر انسان را داراي دو عنصر اساسي مي دانند:
1- مواد تفكر: يعني دانسته هايي كه انسان از قبل آموخته است و مي خواهد توسط آنها به مطالب جديدي دست يابد.
2- شكل تفكر: يعني چينش و نظمي كه متفكر به آن دانسته هاي قبلي خود مي دهد تا به طور صحيح به نتيجه برسد. مثلا انسان از قبل به دو قضيه علم دارد (بعضي از مصاديق الف ب است ) (همه مصاديق ب ج است ) او از كنار هم قرار دادن اين دو قضيه به صورت قهري نتيجه خواهد گرفت كه (بعضي از مصاديق الف ج است (ولي نتيجه نمي گيرد كه (همه مصاديق ((الف )) و ((ج )) است ) در علم منطق , ارزش علمي انواع مواد تفكر و چينش هاي مختلف در شكل تفكر مطرح شده است.
تفكر و انديشيدن هميشه مقدمه درست انجام دادن و انجام گرفتن بوده كه در كارهاى اساسى و زير بنايى خود اصلى محسوب مى‏شده است. ارزش تدبر و تفكر تا آن جاست كه رسول خدا(ص) فرمود: فكره ساعه خير من عباده سنه؛ انديشيدن يك ساعت برتر است از عبادت يك سال.
تفكر در چيزهايى كه قرآن به آن دعوت نموده مانند:
الف) تفكر و انديشه انسان در خويش كه چگونه خلق شده است و خلقت او از چه دقايق و ظرافتى و از چه قوت وضعفى بر خوردار است. قرآن مى فرمايد: افلم يتفكروا فى انفسهم؛ آيا آنان در وجود خويش انديشهنمى‏كنند؟
ب) تفكر در كرات فضا و آسمان‏ها و خلقت گردش فاصله آنها و… كه مسلم انديشيدن در اين امور دانش و فرهنگ انسان را بالابرده و رشد مى دهد و اين امر را خداوند از صفات انسان‏هاى مؤمن مى شمارد. الذين يذكرون الله قياما و قعودا و على جنوبهم و يتفكرون فى خلق السماوات والارض ربنا ما خلقت هذا باطلا…؛ مؤمنينى كه در حال ايستاده و نشسته خدا را ياد مى كنند و حتى در زمانى كه به پهلو دراز كشيده اند تفكر در آفرينش آسمان‏ها و زمين مى‏نمايند و بعد اذعان مى دارند و مى گويند بارالها! تو اينها را هرگز بيهوده نيافريده‏اى…
ج) انديشيدن در مورد گذشتگان (جوامع و افراد موفق و يا شكست خورده) خود درسى فراموش نشدنى و سازنده است. پرورگار به رسولش حكايت آنان را بيان مى‏كند و سپس اميد ايجاد تفكر در شنوندگان ايجاد مى‏نمايد:فاقصص القصص لعلهم يتفكرون؛ حكايت كن داستان و قضاياى گذشتگان را شايد به تفكر و انديشه بنشينند نگاه كنيد عاقبت دروغ‏گويان چگونه است؟
و در جاى ديگر مى‏گويد: فانظروا كيف كان عاقبه المكذبين و موارد بسيارديگرى در قرآن آمده است كه بايد تفاسير را در اين زمينه مطالعه كرد.
و در بعضى از روايات آمده است: اذا قدمت الفكر فى جميع افعالك حسنت عواقبك؛ هر كارى را كه قبل از انجام آن تفكر كنى نتايج زيبايى در پى خواهد داشت بايدگفت كه در مواردى تفكر و انديشه نهى شده است. زيرا ممكن است مشكلات و فسادهايى را در پى داشته باشد. از آن جمله است تفكر در مورد شهوت: من كثر فكره فى اللذات غلبت عليه؛ كسى كه زياد در شهوات و لذات بينديشد مغلوب هواها و هوس‏ها خواهد شد
و در جاى ديگر آمده است: «كسى كه در معصيت و گناه تفكر كند به خودش واگذاشته مى‏شود و تأييدات الهى از اوگرفته خواهد شد».
و هم چنين نهى در تفكر ذات حضرت حق جل و على شده است. زيرا انسان مادى نمى تواند درذات نا متناهى و نا محدود خالقش فكر كند و فكر در آن راه ندارد و به اشتباه و سيه بختى خواهد افتاد.

جايگاه تفكر و تعقل در قرآن
1- قرآن كريم به اشكال مختلف جايگاه بلند متفكران و دانشمندان را تذكر داده است : (زمر / 9) (مجادله / 11) (زمر / 18).
2- انسان را به تفكر در آفرينش و تفكر در خودشان دعوت كرده است : (آل عمران / 191) (روم / 8).
3- در بسياري از آيات , بدون اين كه صريحا مردم را به تفكر دعوت كند, استدلال عقلي مي آورد; و بدون اين كه اعتبار تعبدي خود را لحاظ كند با منكران احتجاج مي كند: (هود / 35) (انبيا
/ 22) (مؤمنون / 91).
4- در تشريع احكام الهي , در بسياري از موارد فلسفه احكام را بيان مي كند, تا مردم از روي بينش , از آن تبعيت كنند: (عنكبوت / 45) (بقره / 183) (مائده / 6) (مائده / 91) (طه / 14).
5- در ده ها آيه نشانه هاي خود را به غرض به تفكر واداشتن مردم بيان مي كند. تعابيري چون : (لعلهم يتفكرون , لعلكم تتفكرون , افلا تتفكرون , لقوم يتفكرون ) و يا تعابيري چون : (افلا تعقلون , افلم تكونوا تعقلون , لعلكم تعقلون , ان كنتم تعقلون , لقوم يعقلون , افلا يعقلون ) كه هر يك از آنها چندين بار تكرار شده است . مطالعه اين آيات دو مطلب را به ما آموزش مي دهد: اول : اسلام بر خلاف آنچه درباره مسيحيت گفته مي شود انسان را به تفكر و تعقل دعوت مي كند و ايمان را بر پايه آن مي داند. دوم : موضوعاتي را كه از ديدگاه قرآن شايسته تفكرند بيان مي كند. شما مي توانيد با مطالعه آيات مذكور پي ببريد كه قرآن تفكر در چه موضوعاتي را توصيه كرده است . اين موضوعات را مي توان از ديدگاه قرآن به دو بخش كلي تقسيم كرد به نام : 1) آيات انفسي (خودشناسي ) 2) آيات آفاقي . كه عبارت است از: جهان شناسي , تاريخ شناسي و آگاهي از سنن و نظامات الهي در طبيعت تاريخ , فرجام شناسي , راهنماشناسي , راه شناسي و غايت همه اين امور ((خداشناسي )) است.
روش تفكر: قرآن كريم روش تفكر صحيح را به طور كلاسيك به انسان آموزش نداده است زيرا انسان ها به فطرت خود قادر به تفكر هستند. منطقي ها تفكر انسان را داراي دو عنصر اساسي مي دانند:
1- مواد تفكر: يعني دانسته هايي كه انسان از قبل آموخته است و مي خواهد توسط آنها به مطالب جديدي دست يابد.
2- شكل تفكر: يعني چينش و نظمي كه متفكر به آن دانسته هاي قبلي خود مي دهد تا به طور صحيح به نتيجه برسد. مثلا انسان از قبل به دو قضيه علم دارد (بعضي از مصاديق الف ب است ) (همه مصاديق ب ج است ) او از كنار هم قرار دادن اين دو قضيه به صورت قهري نتيجه خواهد گرفت كه (بعضي از مصاديق الف ج است (ولي نتيجه نمي گيرد كه (همه مصاديق ((الف )) و ((ج )) است ) در علم منطق , ارزش علمي انواع مواد تفكر و چينش هاي مختلف در شكل تفكر مطرح شده است.
تفكر و انديشيدن هميشه مقدمه درست انجام دادن و انجام گرفتن بوده كه در كارهاى اساسى و زير بنايى خود اصلى محسوب مى‏شده است. ارزش تدبر و تفكر تا آن جاست كه رسول خدا(ص) فرمود: فكره ساعه خير من عباده سنه؛ انديشيدن يك ساعت برتر است از عبادت يك سال.
تفكر در چيزهايى كه قرآن به آن دعوت نموده مانند:
الف) تفكر و انديشه انسان در خويش كه چگونه خلق شده است و خلقت او از چه دقايق و ظرافتى و از چه قوت وضعفى بر خوردار است. قرآن مى فرمايد: افلم يتفكروا فى انفسهم؛ آيا آنان در وجود خويش انديشهنمى‏كنند؟
ب) تفكر در كرات فضا و آسمان‏ها و خلقت گردش فاصله آنها و… كه مسلم انديشيدن در اين امور دانش و فرهنگ انسان را بالابرده و رشد مى دهد و اين امر را خداوند از صفات انسان‏هاى مؤمن مى شمارد. الذين يذكرون الله قياما و قعودا و على جنوبهم و يتفكرون فى خلق السماوات والارض ربنا ما خلقت هذا باطلا…؛ مؤمنينى كه در حال ايستاده و نشسته خدا را ياد مى كنند و حتى در زمانى كه به پهلو دراز كشيده اند تفكر در آفرينش آسمان‏ها و زمين مى‏نمايند و بعد اذعان مى دارند و مى گويند بارالها! تو اينها را هرگز بيهوده نيافريده‏اى…
ج) انديشيدن در مورد گذشتگان (جوامع و افراد موفق و يا شكست خورده) خود درسى فراموش نشدنى و سازنده است. پرورگار به رسولش حكايت آنان را بيان مى‏كند و سپس اميد ايجاد تفكر در شنوندگان ايجاد مى‏نمايد:فاقصص القصص لعلهم يتفكرون؛ حكايت كن داستان و قضاياى گذشتگان را شايد به تفكر و انديشه بنشينند نگاه كنيد عاقبت دروغ‏گويان چگونه است؟
و در جاى ديگر مى‏گويد: فانظروا كيف كان عاقبه المكذبين و موارد بسيارديگرى در قرآن آمده است كه بايد تفاسير را در اين زمينه مطالعه كرد.
و در بعضى از روايات آمده است: اذا قدمت الفكر فى جميع افعالك حسنت عواقبك؛ هر كارى را كه قبل از انجام آن تفكر كنى نتايج زيبايى در پى خواهد داشت بايدگفت كه در مواردى تفكر و انديشه نهى شده است. زيرا ممكن است مشكلات و فسادهايى را در پى داشته باشد. از آن جمله است تفكر در مورد شهوت: من كثر فكره فى اللذات غلبت عليه؛ كسى كه زياد در شهوات و لذات بينديشد مغلوب هواها و هوس‏ها خواهد شد
و در جاى ديگر آمده است: «كسى كه در معصيت و گناه تفكر كند به خودش واگذاشته مى‏شود و تأييدات الهى از اوگرفته خواهد شد».
و هم چنين نهى در تفكر ذات حضرت حق جل و على شده است. زيرا انسان مادى نمى تواند درذات نا متناهى و نا محدود خالقش فكر كند و فكر در آن راه ندارد و به اشتباه و سيه بختى خواهد افتاد.

موضوعات: گزارشات فرهنگی مدرسه  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...