انواع امانت در اسلام
در فـرهـنـگ اسـلام امـانـت به دو چیز اطلاق می شود:
الف) تکالیف بندگی
ب) مال سپرده شده.
تکالیف بندگی:
این نوع امانت، نمونه های گوناگونی دارد که به آن ها اشاره می شود.
1. اعـضا و نیروهای وجود انسان: تمام اعضا و جوارح توانایی ه، اسـتعداده، نیروها و محرکه وجودی انسان نعمت هایی هستند که به صـورت امانت در اختیار انسان قرار گرفته اند و بر ایشان است که از ایـن امـانـت هـا به طریقی شایسته و نیکو در راه رضای خدا و اطـاعـت کردن از او به کار گیرد و از بندگی شیطان و اسیر وسوسه های او شدن دست بردارد.
نمونه هایی از امانات
زبـان بـه عـنـوان یـکی از امانات الهی وظیفه دارد سخنان حق را بگوید و از گفتن سخنان لغو و بیهوده خودداری کند.
زبان آمد از بهر شکر و سپاس
به غیبت نگردانش ای حق شناس
یکی دیگر از امانات انسان، گوش است که باید از آن در راه شنیدن سـخـنـان حـق و غـیر حرام استفاده کرد و از شنیدن سخنان باطل و ناروا دوری گزید.
چشم نیز باید از دیدن منظره های گناه آلود و فسادانگیز که تیری از تـیـرهـای شـیطان است، فرو بندد و در عوض مناظر و آیات عبرت انگیز را نظاره کند.
هـان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان/ ایوان مدائن را آیینه عبرت دان
دسـت و پ، دو امانت دیگر الهی هستند که در اختیار انسان قرار گـرفـتـه اسـت که از هر کدام باید در کارهای خیر و عام المنفعه بـهـره جـسـت و از رفـتـن بـه مجالس فساد و عیاشی دست داشتن در کارهای غیر اخلاقی و شرعی خودداری کرد.
امـام خـمـینی(ره) در این باره می فرماید: (و باید دانست که حق تـبـارک و تـعـالـی تمام قوا و اعضای ظاهریه و باطنیه را به ما مـرحـمـت فـرمـوده و بـسط نعمت و رحمت در مملکت ظاهر و باطن ما فـرمـوده و در تـحت قدرت ما تمام آن ها پاک و پاکیزه و طاهر از قـذارات صـوریـه و مـعنویه بودند، و آن چه از عالم غیب برای ما نـازل فـرموده تمام آن ها مطهر از آلایش بوده اند; پس اگر ما در وقت ملاقات آن ذات مقدس، آن امانات را بدون آلایشی به عالم طبیعت و قـذارات مـلـک دنیا به او رد کردیم، امین در امانات بوده ایم والا خـیـانـت کـار بوده ایم; از اسلام حقیقی خارج و از ملت رسول اکرم(ص) بیرون هستیم.)9
2. عـلـم دیـن و دانـش به احکام الهی: دانش، امانتی است در دست دانـشـمـندان و علما که باید از آن به نحو احسن و نیکو استفاده کـنـنـد و در جـهت رشد و نمو آن در راه خیر و صلاح جامعه و رضای پـروردگـار کـوشـا بـاشـند، تا به خوبی از عهده این امانت الهی برآیند.
علم بال است مرغ جانت را
بر سپهر او برد روانت را
دل شود گر به علم بیننده
راه جوید به آفریننده 10
3. راز مـردم: رازهـای مردم نیز امانت اند و هیچ فردی حق ندارد بدون مصلحت خاص، اسرار دیگران را به هر طریقی فاش نماید.
حـکـایت است که: (فاضلی به یکی از دوستان صاحب راز خود نامه می نـوشت. شخصی پهلوی او نشسته بود و به گوشه چشم، نوشته او را می خـواند. بر وی دشوار آمد، بنوشت اگر پهلوی من دزدی ننشسته بودی و نوشته مرا نمی خواندی، همه اسرار خود بنوشتی.
آن شـخـص گفت: والله مولان، من نامه تو را نمی خواندم. گفت: ای نادان، پس از کجا دانستی که یاد تو در نامه است؟)11
از پیامبر است که فرموده اند: (مجلس ها امانت است، جز سه مجلس: مـجـلـسـی کـه در آن خـونی به حرامی ریخته شود، مجلسی که در آن نـامـوس حـرامی حلال شمرده شود و مجلسی که در آن مال و ثروتی به ناحق روا شمرده شود.)12
4. اسـلام: اسلام نیز یکی از امانات الهی است که خداوند به وسیله رسـول اکـرم(ص) بـر بـشر عرضه کرده است و همه انسان ها ملزم به رعـایـت و حـفـظـ ایـن امـانـت الـهی هستند. پیامبران(ص)، ائمه مـعـصـومـین(ع)، علم، فضل، شهیدان و… پاسبانان و حافظان این مـکـتب بزرگ بشری بوده اند و انسان ها را نیز به حفظ این امانت الـهـی تـوصـیـه و سـفارش کرده اند. امام خمینی در این خصوص می فـرمـایـد: (اسلام نه از من است و نه از شم، اسلام از خدا است و همه ما مکلفیم با تمام قدرت آن را حفظ کنیم.)13
5. فـریـضـه هـای الـهی: وظایف الهی مانند نماز، روزه، حج و… امـانـت هـای خـداونـد هستند که انسان ها باید در انجام صحیح و شـایـسـته آن فرایض کوشا باشند تا از عهده انجام این امانت های الهی به خوبی برآیند.
6. پست ها و مقام ها: افرادی که دارای مناصبی در دستگاه حکومتی هـسـتـند، ضامن امانت هایی اند که بر عهده آنان نهاده شده است. پـس بـایـد چـنـین افرادی از پست و مقام خود در جهت رضایت عامه مـردم اسـتـفاده کنند و از مال اندوزی و شخصیت گرایی نامطلوب و رشـوه خـواری دوری کـنـنـد. حـضرت علی(ع) در نامه ای به یکی از فـرماندارانش که ظاهرا از مقام خود سوءاستفاده کرده بود، نوشت: (فـقـد بلغنی عنک امر، ان کنت فعلته فقد اسخطت ربک وعصیت امامک واخـزیـت امـانـتک; از تو به من خبری رسیده است; اگر چنان کرده بـاشـی، پروردگار خود را به خشم آورده، و امام خود را نافرمانی کرده، و امانت خود را از دست داده باشی.)14
ب) مال سپرده شده:
مـنـظـور از مال سپرده شده، اموال و دارایی ها و احیانا اشیایی اسـت کـه بـه انسان امانت داده می شوند و او باید از این امانت هـا به نحو احسن نگه داری کند. به چند نمونه از انواع امانت از نوع مال سپرده شده اشاره می شود.
1. نـامـه هـا و پـیـغـام ها: فرد امین باید در حفظ و نگه داری اسـرار، مـطالب و نوشته های دیگران کوشا باشد و آن را از دسترس بیگانگان هرزه و سودجو دور نگاه دارد.
2. اجناس و کالاها: فرد امین موظف است از وسایلی که به او سپرده مـی شـود هـمـانند جان خویش مواظبت کند و بدون رضایت فرد امانت دهنده به اموالش دست نزند و آن ها را خراب نکند.
3. بیت المال مردم: از مهم ترین امانت ه، بیت المال مردم است. مـیـز، کـلاس، آب، بـرق، وسـیله های نقلیه عمومی و هزاران وسیله دیـگـر هـمـگی از اموال عمومی هستند که نزد همه به امانت سپرده شـده است. البته بعضی از اموال عمومی وجود دارند که به یک گروه خـاص و یـا فـرد مـعـینی به امانت گذاشته می شوند; مثل: مدرسه، اداره، شـرکـت و… ولـی هـدف در هـمـه این اموال یکی است و آن پـاسـبانی و مراقبت لازم و مفید در حفظ و نگه داری از این اموال می باشد.
روزی عـقـیـل خـدمـت حضرت علی(ع) شرف یاب شد و گفت: (یا علی تو بـرادر مـنـی و خـزانه بیت المال در دست تو است، من نیز فقیر و عـیـالـوار هستم; لطفا سهم بیش تری از بیت المال را به من بده.
عـلـی(ع) فـرمـود: ای عقیل! بیت المال حق عموم مردم و امانت در دسـت مـن هـست و هرگز چنین کاری را (خیانت در بیت المال) مرتکب نـخـواهـم شد. و آن گاه که اصرار عقیل را می بیند، آهنی داغ بر کـف دسـت او مـی گـذارد. عـقیل می گوید: سوختم! حضرت علی(ع) می گـویـد: تـو از ایـن آهـن داغ این گونه فریاد می زنی؟ چگونه می خواهی مرا با انجام این کار در آتش جهنم بسوزانی؟)15
4. حیوانات: انسان هایی که از چهارپایان استفاده می کنند، باید از آن هـا نـیز مراقبت و نگه داری کنند; یعنی آن ها را گرسنه و تشنه نگذارند، تازیانه نزنند، بیش از توانشان بار نکشند و آزار و اذیتشان نکنند.
حـضـرت علی(ع) در این باره می فرماید: (اگر تمام دنیا را به من بـدهـنـد کـه در مقابل آن پوست جوی را از دهان مورچه ای بگیرم، چنین گناهی مرتکب نخواهم شد.)16
5. زمـیـن: انـسـان ها مکلف اند که این امانت خداوندی را ویران نـکـنـنـد و بـا کشت و کار استفاده بهینه و سودمند، آن را آباد کنند.
حـضـرت عـلـی(ع) در خـطـبه ای می فرماید: (انکم مسئولون حتی عن الـبقاع والبهائم; شما مسئولیت دارید و مکلفید و حقوقی بر عهده شما هست، حتی نیست به چهارپایان و نسبت به زمین.)17
در نامه ای به مالک اشتر نیز می فرماید: (وعماره بلدها; و دیگر این که سرزمین های آن ها را آباد کند.)18